mostafa_by

War
  • تعداد محتوا

    2,358
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    18

mostafa_by آخرین امتیاز شما در روز 17 خرداد 1398

mostafa_by شما بیشتری مطالب مورد علاقه کاربران را دارید!

اعتبار در انجمن

5,723 نشان حکمت

درباره mostafa_by

  • رتبه حساب کاربری
    سرهنگ دوم

Profile Information

  • Gender
    Male
  • Location
    تهران - پشت هیچستان ...!
  • Interests
    کتاب، بازی کامپیوتری، ورزش، خلاصه همه چیز جز نظامی گری ...!! ;)

Contact Methods

  • Yahoo
    mostafa_by@yahoo.com

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

14,705 نمایش های پروفایل
  1. در راستای بحثی که دوستان و اساتید بزرگوار در بروزرسانی داشتند و نیز در راستای آمار و ارقام ارائه شده در این پست، گفتم بد نیست دوستان توجهی به این آمار هم داشته باشند. آمار ذیل، آمار تولیدات ارتش های آلمان، شوروی، ایالات متحده، انگلستان و ژاپن در طول جنگ جهانی دوم به تفکیک سال و نیز اقلام مختلف است :
  2. ضمن تشکر از شما؛ البته طبیعتاً نبرد مسکو درصورت موفقیت به دستیابی به «شهر مسکو» بسیار متفاوت می شد از نبرد استالینگراد؛ به چند دلیل مشخص : 1- گروه ارتش های مرکز (که به مسکو حمله نمود) قدرتمندترین ارتش ها (بخصوص لشکرهای زرهی) را در اختیار داشتند و اینطور نبود که بخشی از گروه ارتش، متشکل از ارتش های متحدین آلمان (رومانی، مجارستان و ایتالیا و نیز یگان های داوطلب از کشورهای دیگر) باشند. طبیعتاً نحوه جنگیدن، توان و استعداد نظامی و نیز تجهیزات ایشان با یکدیگر قابل مقایسه نبود. 2- در نبرد استالینگراد، شهر همواره با تخلیه قوای تازه نفس به تجدید قوا می پرداخت و سیر جریان نیروهای کمکی هیچ وقت (حتی یک روز) قطع نشد. در حالی که طرح برای نبرد مسکو، محاصره شهر از دو طرف بود که وقتی این اتفاق می افتاد، شهر بصورت یک پاکت بزرگ در می آمد و تنها از طریق پل هوایی یا ضد حمله عظیم از شرق امکان دستیابی به آن فراهم می شد که در آن تاریخ شوروی امکان انجام هیچ یک از دو مورد را نداشت. ضمن اینکه بخش عمده ای از توان نظامی ارتش شوروی در شهر قرار داشت. 3- در نبرد استالینگراد اگرچه آلمان در ابتدا، برتری هوایی داشت، اما به مرور و با افزایش تلفات هوایی آلمان و نیز افزایش تولیدات هوایی شوروی، کم کم این برتری هوایی از بین رفت. در حالی که لوفت وافه در سال 41 در قدرتمندترین حالت خود قرار داشت. 4- در نبرد استالینگراد هم گروه ارتش های B و بخصوص ارتش ششم، تقریباً شهر را به تسخیر درآوردند و تنها سه نقطه باقی مانده بود که آن هم بالاخره گرفتنی بود. علت شکست در تسخیر استالینگراد، عملیات اورانوس بود که از روز 19 نوامبر آغاز و تا 23 نوامبر از دهها کیلومتر دورتر از شهر، بیش از 1 میلیون سرباز مجهز و تازه نفس روسی با کوبیدن جناحین بی دفاع آلمان (که دست همان قوای متحدین آلمان بود)، شهر را به طور کامل دور زده و پشت نیروهای آلمانی درآمدند و مسیر لجستیک و دسترسی زمینی آن را بستند. در حالی که فقط با نبرد وحشتناک مسکو و البته نبردهای فاجعه بار قبلی (از لحاظ تلفات و اسیر)، ارتش شوروی به یک دهم توان خود رسیده بود و ابداً امکان انجام آفندی به چنین عظمت را نداشت. رجوع به خاطرات مارشال ژوکوف به ما نشان می دهد که بعضاً حتی در تأمین 200 تانک برای ضد حمله و بازپس گیری شهرهای اطراف مسکو (که قابلیت دفاعی شوروی را بیشتر تأمین کند) هم عاجز بودند. لذا درصورت محاصره شهر، امکان نجات آن با عملیاتی مشابه عملیات اورانوس، حداقل در سال 41 که سهل است، تا پایان سال 42 هم قابل تصور نبود. 5- ممکن است در مقابل عرض بنده در بند 4، از ضد حمله زمستانی (که از 5 دسامبر آغاز و تا 7 می سال 42 ادامه داشت) یاد کنید. اما اولاً اساساً ضدحمله زمستانی هم با استفاده از قوای شرق و البته همراه با تلفات بسیار سنگین انجام گرفت؛ آن هم زمانی که آلمان ها از دستیابی به شهر محروم شده و ناچار به عقب نشینی از مواضع تثبیت نشده خود بودند؛ والا در برخورد با مواضع تثبیت شده و استحکامات و زمین های مسلح، از آن نیروها نیز کاری ساخته نبود. ثانیاً بخش عمده ای از قوایی که ضد حمله می زدن فاقد تسلیحات و تجهیزات سنگین بودند و به قول برادر @jalilnoori جلیل، اگر بخواهیم مصداقی را برای حملات (به قول برادر @SAEID سعید) گله ای در نظر بگیریم، دقیقاً ضد حمله زمستانی را باید مثال بزنیم. در این نبرد (برخلاف دیگر نبردهای شوروی)، ارتش سرخ کمبود تجهیزاتش رو با استفاده از نیروی انسانی بیشتر و سرعت عمل پوشش داد و البته همانطور که عرض شد شانسی که داشت این بود که آلمان ها به دلیل نداشتن مواضع دفاعی مناسب، خیلی قادر به حفظ زمین ها نبودند و هرجا که موضع دفاعی قدرتمندی داشتند، به سادگی قوای مقابل را پس زدند. ان شاءالله به زودی در مستندی مستقل، برنامه شوروی برای موفقیت در نبرد در کمپین زمستانی و علت شکست آن، به دقت مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت (البته زمان آن را جناب @MR9 می داند و بس! ). در مجموع به نظر بنده، قیاس بین استالینگراد و مسکو، به دلایلی که عرض شد و البته بسیاری دیگر از دلایلی که عرض نشد، قیاس صحیحی نیست. کما اینکه در نبردهای جنگ جهانی دوم، گاهاً هفته ها و حتی روزها، در سرنوشت یک جنگ تأثیری جبران ناپذیر داشت و بسیار می شد تأخیر / تسریع در انجام یک عملیات، سرنوشت جنگ ها را تغییر دهد. چه بهتر که دوستان بزرگوارم که به تحلیل این وقایع می پردازند، با نگاهی جامع به ماجرا از تمامی جنبه های مختلف، به تحلیل امر بپردازند. والا یک جانبه دیدن ماجرا و یا قیاس های وقایع بدون توجه به ظرف زمانی، امکانات طرفین، موقعیت جغرافیایی، خطوط لجستیکی، وضعیت زمین، وضعیت آب و هوا و بسیاری از مسائل دیگر، تنها به نتیجه گیری و تحلیل غلط منجر خواهد شد. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- پ.ن : البته تمام مواردی که عرض شد، به معنی پذیرش طرح برادر سعید نیست. چرا که من در مباحثه در محیط «بروزرسانی» (که زحمت پیاده سازی آن را جناب @MR9 کشیدند)، دلایل خودم را برای چرایی عدم امکان لشکرکشی به مسکو از اسمولنسک، بدون تأمین جناحین راست و چپ بطور کامل عرض کردم و اساساً معتقدم حمله به مسکو بدون موفقیت در کیف و نیز تأمین جناح چپ (و کمک به گروه ارتش های شمال)، امکان پذیر نبود. در انتها به دوستان گرامی توصیه می کنم که مستندهایی که در این تاپیک، جناب @MR9 زحمت کشیده و قرار می دهند را به دقت و چند باره مورد بررسی قرار دهید. بسیاری از نکاتی که عرض شد و نکاتی که مدنظر شماست، در این تصاویر بوضوح قابل مشاهده است.
  3. با تشکر از پاسخ شما؛ فارغ از ادبیات نامناسبی که بکار بردید (و به نظر رعایت ادب و قوانین و مقررات فوروم از طرف یکی از مدیران ارشد سابق شایسته و بایسته تر است)؛ من ندیدم که شما ردیه ای بر فرضیه توطئه خویش آورده باشید. اگر منظور از قبول، قبول تلویحی فرمایش دوستمان بود با عبارت کلی «من نقل قول شما رو می پذیرم.» که باید گفت نه مشخص است داستان چیست و کجای داستان را پذیرفتید و نه از نظرتن برگشتید و بابت قضاوت نامناسب تان عذرخواهی فرمودید و نه فرضیه تان را اصلاح فرمودید. به عبارت دیگر خیلی زیر سبیلی از کل ماجرا عبور فرمودید و الان هم در برابر این پاسخ که با مستدات ارائه شده است، به این مدل پاسخ می فرمایید و داستان جدیدی را مطرح می فرمایید تا اثر قضاوت غلط قبلی شما پاک شود که این هم چندان منطقی نیست. اما اینکه به هر دری می زنید تا نفسانیت سیاسی خود را کمی آرام کنید و بهانه جدیدی پیدا کردید که بخواهید دوباره شبهه ای بیافکنید و می فرمایید : باید عرض شود که دقیقاً عین نقل قول مندرج در سایت مذکور (که باز انطباق داره با فرمایشات سردار حاجی زاده) رو براتون نقل قول می کنم. باشد که قدری انصاف هم ضمیمه فرمایشاتتان شود. حالا اگر در صحبت های سردار شما چیز دیگری (به خیال خود) شنیده اید که در اینجا به شکلی دیگر بیان شده بفرمایید. ولی به نظر این هم در راستای همان تعجیل جنابعالی در «درست نشنیدن کلام» (که این بار کلام سردار بوده) و اشتیاق زاید الوصف در سیاسی کردن هر امری بوده است که امید است این رویه مورد اصلاح قرار بگیرد. درخصوص اینکه چه کسی می بایست نوتام را می فرستاد و اینکه فرستاد یا نفرستاد، یا دلیل چه بوده و چه کسی مسئول هم طبیعتاً بنده صاحب نظر نیستم و قضاوتی هم نمی کنم. قطعاً دلایل آن و نیز مسئولین آن مشخص خواهند شد. البته اگر هدف، بررسی عادلانه و منطقی علل رخداد این جنایت (ولو ناخواسته) باشد و نه لاپوشانی آن (به سان تلاش شبانه روزی ایشان در سه روز پس از حادثه برای سرپوش گذاشتن بر آن).
  4. ما هرچقدر انتظار داریم دوستان میلیتاری ذره ای فقط سرچ کردن رو در دستور کار قرار بدن، باز شاهد چنین اظهار نظرات عجیبی هستیم. گویی یکی از افعال حرام در ایران، بررسی کردن یک ادعاست! قبل از بافتن فرضیه های توطئه!!! دو فیلم از منابع خودی برای دوستان : اول مشرق که فیلم کامل سخنرانی سردار رو گذاشته! https://www.mashreghnews.ir/news/1030084/فیلم-کامل-نشست-خبری-سردار-حاجی-زاده-درباره-سقوط-هواپیمای-مسافربری به دقیقه 12:50 مراجعه بفرمایند دوستان تا ببینند جعل توسط دولتی ها صورت پذیرفته یا کسانی که جز خواندن فارس و کیهان و حفظ کردن توجیهات ایشان و بافتن فرضیه های توطئه، امری دیگری بلد نیستند. لینک دوم رو از شبکه خبر می ذارم خدمت دوستان : https://www.irinn.ir/fa/news/760304/سردار-حاجی-زاده-همه-مسئولیت-حادثه-را-می-پذیریم-ویدئو-کامل عین متن مندرج : ان شاءالله مشرق نیوز و شبکه خبر و ایضاً شخص سردار حاجی زاده هم جزو تحریف کنندگان دولت نباشن!!!! ---------------------------------------------------------------- باشد که دوستان، اگر قصد و غرضی دارن، توجیه کردن و فرضیه توطئه بافتن رو به صورت اصولی تری یاد بگیرن و چیزی که هست رو حداقل تکذیب نفرماین و اگر هم به اشتباه چنین می کنن، سرچ کردن و بررسی کردن رو قبل از تهمت زدن یاد بگیرن. اینطور باعث انحراف فکری دوستانی نظیر @bidar هم نمی شن که به اعتبار شناخت شون از دوستان میلیتاری، به قضاوت غلط بیافتن. ============================================ ان شاءالله روزی شاهد باشیم که این بازی های سیاسی خاتمه پیدا کرده و دوستان قدری براساس واقعیات گام بردارن.
  5. دوست بزرگوارم. سردار همون داستان هایی رو گفت که تو سایت ها قبلا گفته بودن و البته دروغ بودنش هم اثبات شد (مثل داستان نویسنده اسرائیلی که می گفت ۲۳۴ نفر امریکایی رو بردن اسرائیل یا اینکه اولش گفتن زخمی های امریکا رو بردن بغداد و ... که همه شون دروغ از آب دراومد). خود سردار هم گفت پایگاه تخلیه بوده! حالا تو پایگاه تخلیه شده چطور کشته و زخمی پیدا شده الله اعلم! یا مثلا استناد می کنن به نیوزویکی که خبرش بوده ۲۷۰ نفر کشته!!! شدن و حذف شده خبرش! یعنی چیزی که حتی قابل سنجش نیست. خوب طبیعتا سردار حاجی زاده که سهله، شخص مقام معظم رهبری هم اینو می گفت قابل پذیرش نبود. چون به مستندات هست و نه به مدعیات و دیدیم برادران پاسدار هم اطلاعات خاصی نداشتن؛ چه درخصوص اهداف مورد اصابت قرار گرفته و چه اخبار و اطلاعات به همان میزان اطلاعات دارن که ما داریم. حتی شاید کمتر. پس بهتره خیلی هم خودتون رو اذیت نفرمایین و اینقدر به دنبال یافت تلفات نباشین. چون هرچقدر که بیشتر جلو می ریم، بیشتر به این نتیجه می رسیم که هم طرف ایرانی نمی خواست عملیات سنگینی رو انجام بده و هم طرف امریکایی نمی خواست واکنشی نشون بده و تمایل داشت خسارتی وارد بشه که داستان ختم به خیر بشه و آرامش برگرده و تنش ها کاهش پیدا کنه. البته هنوز می تونین به سبک دوستان دیگه امیدوار به کشته و زخمی یابی و نیز سانسور تصاویر برای پوشاندن حقایق باشین و به ساده ترین شکل ممکن عملیات رو دیده و تفسیر بفرمایین. همون طور که اخبار ایران این کارو می کنه. اینکه پایگاه رو نابود کردیم، ۲۷۰ نفر رو کشتیم. ۸۵۰ نفر رو زخمی کردیم. تمامی موشک هایی که شلیک کردیم دقیقا به اهداف اصابت کردن. اجساد و زخمی ها رو تو ۹ پرواز به بغداد و اردن و اسراییل بردن و صداش رو درنیاوردن و آخر سر هم از سر ترس، جرات نکردن پاسخ بدن. من هم سناریوی خود رو (با ادله خودم) عرض کردم و هم سناریوی صدا و سیما رو (با ادله نامعلوم). پذیرش هریک از این سناریوها با خود شماست.
  6. برادر جان. من طبیعتاً اطلاعی ندارم. من باب مطایبه، آخرین باری که چک کردم صهیونیست نبودم! و اما بعد. عکسی که شما گذاشتین ارتباطی به اسرائیل نداره بزرگوار. از شمال شرقی اردن بلند شده و حتی نزدیک به پایگاه مذکور هم به زمین ننشسته. تقریباً 90 کیلومتر با عین الاسد فاصله داره. خلاصه به نظر نمیاد چیز خاصی باشه یا معنی عجیبی داشته باشه.
  7. دوستان خوبم. برادران بزرگوارم. بررسی! بررسی!! بررسی!!! داستان جناب جک خوری رو خیلی راحت می تونستین از هاآرتص یا حتی گاردین مورد بررسی قرار بدین : https://www.theguardian.com/world/2020/jan/08/false-claims-spread-online-after-iran-missile-attack-on-iraqi-airbase هاآرتص اش رو هم خودتون زحمت بکشین که سایت فیلتر نشه بی جهت. قسمتی از متن : Twitter suspended an account impersonating the Israeli journalist Jack Khoury, which had been used to promote false claims that hundreds of US soldiers had been injured in the attacks and claimed they had been secretly evacuated to a hospital in Tel Aviv by a military aircraft. “A fake account impersonating me was pushing fake news with my name on it. It has been suspended from Twitter,” said the real Khoury, who works for Haaretz newspaper. بررسی توییتر نشون می ده چند تا اکانت دیگه هم ساخته شده بود برای جنابشان! این مدل کارای رسانه ای قدری قدیمی شده. ولی گویا هنوز خریداران خودش رو داره. از تمامی شما عزیزان درخواست می کنم سریع به استناد این خبرگزاری و حرف فلان شخص، هر حرفی رو باور یا بر اون اساس تحلیل تون رو استوار نفرمایین. -------------------------------------------------------------------------------------- پ.ن : انصافاً بدون بررسی و تنها بررسی عقلانی اصل طرح ادعا، به خودی خود می تونست دروغ بودن چنین مدعایی رو به اثبات برسونه. خبر بی نهایت بی در و پیکر و غیر منطقی بود! ان شاءالله دوستان از این پس مراقبت بیشتری درخصوص بازنشر اطلاعات به خرج بدن و در دام های رسانه ای به این سادگی گرفتار نشن. ان شاءالله دقت رو فدای سرعت نکنیم. سرعت انتشار خبر اگرچه لذت بخشه، ولی نباید به قیمت از بین رفتن دقت و صحت باشه.
  8. عرض سلام و ادب. براساس تحلیلی که من از این موضوع دارم (که مجدداً تأکید می کنم که این، نظر و تحلیل بنده هست و نه نظام یا عین واقعیت و اطلاعات بنده هم برگرفته از همین اخبار و رسانه هاست و اطلاعات پنهانی نیز ندارم.)، در شرایط فعلی، تعادلی معقول برقرار شده که پس از چند ماه آشوب در عراق و مشخصاً یک هفته پر از التهاب (از زدن پایگاه های حشد تا ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی و وقایع پس از آن)، ثباتی نسبی برقرار شده است. اگرچه زمین بازی، کشور عراق بوده، ولی بازیگران اصلی دو کشور دیگر بوده ان و جنگ قدرت شون هم طبیعتاً فقط به میزبانی کشور و ملت عراق بوده؛ والا موضوع فراتر از این کشور هست. ابتدا ببینیم چه به دست آمده است. --------------------------------------------------------------------- با شرایطی که پس از زدن پایگاه های حشد و سپس واقعه ترور پیش اومد، وزنه سیاسی به نفع ایران چربید و پیروزی دموکراتیک حاصل شد. برای درک اهمیت این پیروزی، فقط در نظر بگیرید اگر این اقدامات احمقانه و کاملاً حساب نشده ایالات متحده نبود، تاکنون دولت منحل شده بود، مجلس نیز منحل شده بود و احزاب در پی تلاش برای برگزاری مجلس جدید و کسب کرسی های بیشتر بودن و ترکیب مجلس می تونست چیزی باشه که میل و خواست ایالات متحده باشه و به سادگی احزاب پیروز، رأی به خواست و میل ایالات متحده داده و ایران رو تحت فشار بذارن. به عبارت دیگه بازی دیپلماتیک رو به سادگی به امریکایی ها باخته و منافع قابل توجهی رو در عراق از دست بدیم یا در خطر ببینیم. با توجه به اینکه افکار عمومی عراق نیز تا حدودی علیه ایران بود (بالاخص با بمباران شبانه روزی شبکه های غربی و عربی)، این امر می تونست مورد حمایت ملت عراق هم قرار بگیره و به عبارتی بحرانی رو به همین سادگی در مرز غربی مون احساس کنیم. اما امروز چه شده؟ بار منفی افکار عمومی تا حدودی به نفع ایرانی ها و علیه امریکایی ها چرخیده، مجلس فعلی که ترکیبش به نفع ایرانی ها بوده، رأی به خروج نیروهای خارجی از عراق داده (که از اونجایی که ایران نیروی چندانی نداره خیلی به ضررش نیست؛ ولی بشدت به ضرر بازیگران دیگر منطقه اس)، دولت فعلی که مورد توافق ایران بود، مجری چنین رأی ای است، مراجع عراقی از این تصمیم حمایت کرده ان، حتی مقتدی صدر (رهبر حزب پیروز در پارلمان) هم بالاخره در سیاستی با ایران همسو شده و فشار به ایالات متحده و دیگر کشورها برای خروج قانونی از عراق، افزایش یافته. این دستاورد بزرگ سیاسی که بخشی اش مدیون تلاش ایران و بخش دیگرش، مدیون خون پاک شهدایی است که این یک هفته ریخته شد، بسیار سخت به دست آمده است و منطقاً ایران و عراق می بایست با تمام توان از آن محافظت نمایند. --------------------------------------------------------------------- حال با در نظر گرفتن این امر، امریکایی ها هنوز هم بدشون نمیاد که قاعده بازی رو بهم زده و شرایطی که با حماقت خودشون بالاخص، به ضررشون چرخیده رو دوباره به اوضاع سابق برگردونن. البته ترور احمقانه ای که ترتیب دادن، نه تنها به بهبود اوضاع شون نیانجامید، که شرایط رو هم براشون بدتر کرد و نقش کاتالیزور رو در این ماجرا ایفا کرد. از سوی دیگه، بحرانی جدی رو پدید آورد که می تونست منجر به یه جنگ دیگه در خاورمیانه براشون بشه که تبعاتش نامعلوم بود که این، بزرگترین ریسک ممکن برای دونالد ترامپ بود که کمتر از دو ماه دیگه وارد فرآیند انتخابات درون حزبی خواهد شد و در این ده ماه نیز ایالت به ایالت برای کسب رأی به میان مردم خواهد رفت. پس طبیعتاً وقت این چالش، هر زمان که باشه، نباید تو این یک ساله باشه؛ مگه اینکه مجبور بشه. پس براساس نظر و تحلیل من، مادامی که امریکایی ها مجبور به ورود به این بازی نشن، ازش اجتناب می کنن. اما عاملی که می تونه اونا رو مجبور به ورود در بازی نامعلوم جنگ بکنه چیه؟ دیدیم که : زده شدن خاک و منافع متحدان، خط قرمز ترامپ نبود. زده شدن منافع مشترک با متحدان هم خط قرمز ترامپ نبود. زده شدن تجهیزات نظامی امریکایی نیز خط قرمز ترامپ نبود. برهم خوردن امنیت خلیج فارس و توقیف کشتی ها و یا حتی تهدید به قطع جریان انرژی در خلیج فارس هم خط قرمز ترامپ نبود. برخورد مین با کشتی های تجاری در خلیج فارس هم خط قرمز ترامپ نبود. حتی عدم انجام تعهدات برجامی هم خط قرمز ترامپ نبود. به تصور من، حتی زدن پایگاه های نظامی امریکایی هم خط قرمز ترامپ نبود. در تمامی این موارد، ترامپ علی رغم اینکه می تونست واکنش شدید نشون بده (و شاید روسای جمهور دیگه این واکنش رو نشون می دادن)، کاری نکرد. ولی به نظر میاد جان سربازان امریکایی، جزو خطوط قرمز وی باشه. یعنی دیدیم که وقتی سربازان امریکایی در افغانستان کشته می شن، ترامپ مذاکره رو متوقف می کنه. یا وقتی کسی در حمله به سفارت آسیبی می بینه، ترامپ واکنش شدیدی رو نشون می ده. یا مثلاً بهانه شهادت سردار سلیمانی رو حفظ جان سربازان امریکایی و جلوگیری از حمله بهشون عنوان می کنه. پس عاملی که ترامپ رو ناچار به انجام واکنش می کنه، به نظر می رسه جان امریکایی ها باشه. --------------------------------------------------------------------- با این توضیحات نسبتاً مطول، اگر حمله عراقی ها به امریکایی ها، از جنس حملات شب گذشته ایران به مواضع امریکایی ها باشه، احتمالاً قضیه چندان بیخ پیدا نمی کنه. حالا شاید چون عراقی ها هستن، یه بمباران متقابلی هم داشته باشه. شاید هم ندیده بگیره اونا رو. ولی اگه به هر شکلی امریکایی ها جانشون رو از دست بدن و ترامپ رو مجبور به انجام واکنش اساسی علیه اونا بکنه، ترامپ تصمیم بگیره تقابل رو جدی تر کنه و شرایطی که به زعم من در حال حاضر به تعادل رسیده رو بر هم بزنه و معادله جدیدی رو شکل بده. طبیعتاً ایران هم متقابلاً اقداماتی خواهد کرد و این وقایع می تونه پای دیگر کشورها رو هم به این معادله باز کنه و خواسته یا ناخواسته، شرایط بحرانی جدیدی شکل بگیره که این بار به این سادگی و با موشک باران یکی دو پایگاه در نیمه های شب نشه رفع و رجوعش کرد. به همین دلیل من تأکید دارم اگر طرف عراقی بخواد واکنشی رو انجام بده، حتماً باید با هماهنگی ایرانی ها باشه. والا عمل سرخود ممکنه این تعادلی که خیلی هم پایدار نیست رو به بدترین شکل ممکن بهم بزنه.
  9. آریای عزیز. اتفاقاً خیلی هم سکوت خاصی نداشتن. ما از همون صبح شاهد این بودیم که زیر شعله پوشش اخبار بشدت کم شده و به ظاهر حملات اونقدری بار جذاب خبری نداشته که رسانه ها خیلی بهش بپردازن. پس منطقاً اگر طرف امریکایی به دنبال کاهش تنش بوده (که می دونیم بوده)، این حمله براش مناسبه. چون هم بار سنگین نظامی براش نداشته و در داخل کشور تحت فشار قرار نخواهد گرفت، هم نیازی به پاسخگویی نمی بینه و هم با گرفته شدن انتقام نظامی از سوی ایران، خود به خود آتش تنش فروکش می کنه. طرف ایرانی هم به نتیجه مطلوبش رسیده، هم عملیات نظامی انجام داده و وعده اش تحقق پیدا کرده، هم از جنگ و تبعات سنگین ناشی از اون جسته، هم به استفاده سیاسی و تبلیغاتی خودش رسیده، هم آتش تنش که مضر بود براش، فروکش کرده، هم زهر چشمی از کشورهای عرب منطقه گرفته و از این پس کمتر شاهد جفتک اندازی شون هست و هم امیدی به طرفداران داخلی و خارجی خودش داده و اعتباری برای خودش کسب کرده. به عبارتی هر دو طرف با کمترین هزینه، بیشترین منفعت رو از ماجرا برده ان. بدون اینکه تحت فشار افکار عمومی کشورهای خود و یا حامیان شون قرار بگیرن. پس اگر برخورد جدید یا شیطنت دیگری از سوی طرف سوم رو شاهد نباشیم، به نظر می رسه بحرانی که می تونست منطقه رو به آتش بکشونه با درایت طرفین (حالا یا با هماهنگی یا غیرهماهنگ شده) کم کم بخوابه و آرامش نسبی به منطقه برگرده. فراموش نکنین که هدف اصلی ایران، خروج امریکایی ها از عراق بود که ان شاءالله به زودی محقق خواهد شد. این امر، میراث حقیقی تلاش شبانه روز سپاه قدس و فرماندهان بزرگوار اون؛ بویژه شهید سرافزار قاسم سلیمانی است و حقیقتاً به ثمر نشستن این تلاش هست؛ اگرچه با خون ایشان تحقق یافت!
  10. عشقعلی عزیز. خبر تلفات یا زخمی شدن انگلیسی ها جعلی و مثل همیشه بازی رسانه های باشگاه خبرنگاران جوان بود! یک بار گفتند آسوشیتد پرس. یه بار دیگه گفتن العربیه. بعد هم گفتن وزارت امور خارجه انگلستان. یه بار هم گفتن وزارت دفاع شون!! در حالی که کذب بودن این خبر ساعت هاست که اعلام شده. خواهش من از شما بزرگوار این هست که کمتر به جو نزدیک بشی و بیشتر به بررسی. دو لینک : منبع داخلی - مهر نیوز توییت رسمی وزارت دفاع بریتانیا -------------------------------------------------------------------------- مجدداً یادآور می شم که هدف یک عملیات نظامی، لزوماً کشتن و زخمی کردن نیست. پس دلیلی نداره به توهمات یا خبرسازی های رسانه های داخلی و خارجی که اهداف خود رو دنبال می کنن، ما هم تبعیت کرده و به دنبال اونا بریم و اخبار کذب رو نشر بدیم. همین که ایرانی ها قبلش به مقامات عراقی اعلام کرده ان، یعنی بصورت مستقیم یا غیرمستقیم به امریکایی ها هشدار داده ان که چیزی قراره بیاد سمتشون! پس حتی اگه رادارهای پیش اخطارشون رو هم ندید بگیریم و ایضاً استحکاماتشون رو، قطعاً با دریافت هشدار به تخلیه محیط پرداخته ان. ضمن اینکه اصلاً اصل ساعت حمله (ساعت 1:20 دقیقه) خودش موجب کاهش تلفات می شه. چون در ساعتی هست که همگان خوابن و محیط خلوت ترین شرایط خودش رو تجربه می کنه. مجدداً یادآور می شم خدمت دوستان گرامی. حملات ایالات متحده به سوریه رو به یاد بیارین. هر بار که حمله شد به پایگاه های نظامی شون، یا فردوگاه هاشون، یا ساختمان تحقیقاتی شون، چقدر تلفات جانی داشتن سوری ها؟ اگر به این نتیجه رسیدین که تلفات جانی کمترین اهمیت رو داره، می تونین فراتر از این داستان رو هم ببینین. والا همچنان بادی منتظر باشین تا یه عددی کشته براتون ردیف بشه، شاید دلتون خنک شه. امیدوارم وقایع رو فراتر از این موارد جزئی ببینین. از دوستان مجدانه درخواست دارم قبل از بازنشر و سپس تحلیل براساس اخبار (بخصوص اخبار سایت های داخلی)، بررسی دقیق تری روی اون انجام بدین که خدای نکرده موجب نشر اخبار غلط و به تبع اون تحلیل غلط نشیم. بین میلیتاری و سایت های خبری، تفاوت زیادی هست. هرکدوم هم رسالت و هدف خودشون رو دنبال می کنن.
  11. ابراهیم جان. @Yavantgarde عزیز. نگاهی به این لینک بیاندازید : http://netfera.blogspot.com/2006/05/guerra-de-irak-y-google-maps.html گوگل و دیگر ماهواره ها نه تنها لایو نیستن و یا سریع آپدیت نمی شن، که خیلی وقت ها تصاویر خیلی از نقاط زمین شون دقیقاً به چند سال قبل برمی گرده!
  12. دوستان گرامی. فارغ از اینکه پایگاه عین الاسد دو کیلومتری حداقل با این مکان فاصله داره و این مکان از گذشته این بلا سرش اومده و به همین شکل هم رها شده؛ اگر به سایت هایی که تصاویر ماهواره ای تاریخی رو ارائه می دن هم تشریف ببرین این عکس رو در روزها و ماه ها و سال های قبل خواهید دید. بطور مثال این رو ببینین (مال سال 2006) هست : http://netfera.blogspot.com/2006/05/guerra-de-irak-y-google-maps.html یک سرچ بسیار ساده. پایگاه عین الاسد در ضمن حتماً دوستان بزرگوارم این رو در جریان هستن که تصاویر ماهواره ای، لایو نیستن و تاریخی هستن.
  13. دوست بزرگوارم. قدری در انتشار اخبار دقت بیشتری فرمایید. این تصویر مربوط به عراق در همان سال های اولیه اشغال (احتمالاً 2004 یا 2005) بود و مربوط به حمله به یکی از شهرک های درگیر بود (فکر کنم شهرک صدر بود یا جایی مشابه اونجا). یه بررسی در اخبار بفرمایین در اون مقطع، این تصویر رو می تونین پیدا کنین. ولی خیلی قدیمیه. دوستان خواهشاً اسیر جوسازی های رسانه ها (از هر دو سمت) نشن و قبل از بازنشر اخبار، یک بررسی جداگانه خودشون انجام بدن که به دردسر انتشار اخبار غلط دچار نشیم.
  14. عرض سلام و ادب. از لطف شما سپاسگزارم. حقیقت این هست که روی بودجه های این چنینی، به دلیل سیاست های نظامی ایران خیلی مانور خاصی داده نمی شه. چون فرض بر این هست که در همون ابتدای امر نیروی هوایی و دریایی ما (به علت تقابل با نیرویی ناهمتزار با خود) منطقاً از دور خارج می شن. پس اولویت رو بر روی بودجه دیگر قسمت ها گذاشته ان و اینکه چقدر این داستان درست است یا غلط، بارها توسط دوستان بزرگوارمون مورد بحث و بررسی قرار گرفته و ان شاءالله بیشتر هم مورد تأکید خواهد بود. اما در این تاپیک، در وهله اول هدف، جمع آوری اخبار و اطلاعات و تحلیل ها درخصوص این عملیات بخصوص هست و اگر در «این تاپیک» به چنین بحث هایی بپردازیم، بیم اون می ره که از مسیر اصلی تاپیک دور بشیم. پس می شه در همون تاپیک ها، به بررسی بیشتر مواردی که به درستی مورد اشاره شما قرار گرفت، بپردازیم. آرمین جان. تصویر حضور رهبر که در کنار سردار حاجی زاده هستن گویا آرشیوی و قدیمی است. ولی فرمایش شما کاملاً صحیح هست. چنین حمله ای قطعاً با تأیید شخص فرمانده کل قواست و هر نتیجه ای داشت باید تبعیت کنیم. قطعاً اگه 80 که سهله، 8 نفر هم تلفات باشه قابل لاپوشانی نیست. تو عصر اطلاعات کسی منتظر فارس و فاکس نمی مونه و اخبار جانی چیزی نیست که بشه براش پنهانکاری کرد. قطعاً نه سپاه و نه هیچ منبع دیگری توانایی این رو نداشته که بتونه تلفات رو بطور دقیق مورد بررسی قرار بده و منطقاً به دیتابیس پزشکی امریکایی ها هم دسترسی نداشته. پس قطعاً بخشی از این اخبار برآوردی یا تبلیغی است و خیلی حائز اهمیت نیست. چون در هر عملیات نظامی از این دست اخبار روحیه بخش در ابتدا پخش می شه و اثر روانی و تبلیغی خاص خودش رو داره. اخبار تکمیلی مشخص می کنه که اثرات این حمله چقدر هست و بهتره تا اون موقع، عجله نداشته باشیم و به بررسی فنی این واقعه بپردازیم. درخصوص برخورد 15 موشک هم باید دید اولاً چقدر از این ها به پایگاه اصابت کرده و به کدامین مناطق و اینکه آیا مکمل یکدیگه بودن یا به مناطق مشابه برخورد کردن و ...! از روی اون می شه فهمید چقدر سطح تخریب قابل برآورد هست. سردار عزیز. قدری تحلیل شما تندروانه است. بازدارندگی در موضوع خودش مورد بررسی قرار می گیره. همین که امریکایی ها فعلاً فتیله رو پایین بکشن هم خود بازدارندگی است. همین که آتش تنش رو به خاموشی بره خودش بازدارندگی است. به قول @ahmad1361 عزیز همین که ما پاسخ عملیات نظامی ایالات متحده رو نظامی و از خاک خودمون دادیم خود حائز اهمیت است و نشان دهنده این هست که ما هم در کار خود جدی هستیم و این خود هشداری است برای ایالات متحده که ایران نه عراق و سوریه اس و نه یمن و لیبی. قطعاً مسئولین امر نیز دلسوزتر از شما هستن و با تمامی جوانب امر بیشتر آشنا هستن و براساس داشته ها و توانایی ها هم ان شاءالله تصمیمشون رو گرفتن. پس بهتره عجول نباشیم و به بررسی دقیق تر این واقعه به عنوان کیس مستقل بپردازیم. با بررسی اخبار و تجمیع مستندات، می شه فهمید کدوم یک از سناریوهایی که فرمودین رخ داده. ========================================== دوستان به نکته ای که برادر @worior اشاره فرمودن خوب دقت بفرمایین. نه فقط عملیات مذکور، که تقریباً اکثر کروز باران های امریکایی ها در سوریه هم یا بدون تلفات بود و یا کمترین تلفات جانی رو داشت. اساساً هدف یه عملیات نظامی، فراتر از گرفتن جان چند سرباز هست و اگر ایران هم هدفش زدن پایگاه امریکایی بوده باشه و نیز دادن هشدار و پاسخ محکم، به هدفش رسیده و خیلی کشته شدن یا نشدن افراد درش تأثیرگذار نیست. اما در هر صورت باید دید که تبعات این حمله چه خواهد بود و نیز میزان تخریب حقیقی این حملات چه بوده و به چه میزان چنین هدفی تحقق پیدا کرده.