parsneet

Members
  • تعداد محتوا

    140
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

1,503 نشان شجاعت

1 دنبال کننده

درباره parsneet

  • رتبه حساب کاربری
    گروهبان سوم

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. سلام چیزی که من شخصا" مشاهده کردم از همان شروع جنگ تا کنون انبوه متنوعی از تحلیل بود که عموما" سناریو های ترکیبی را در نظر گرفته بودند ... از دخالت ایران، بی اطلاعی و عدم دخالت ایران ، منافع میان مدت و بلند مدت طرفین درگیر و پشتوانه‌ای هرکدام ، شکست هر کدام و تبعات آن برای اش و غیره ... حالا شما چطور این ده ها هزار تحلیل در فضای مجزای و صدها تحلیل در انجمن خودمان را مطالعه کردید که تنها یک روند مجرد را دیدید محل بحث است . معمولا" اگر نگاهی کانالیزه شود . در بین انبوه متنوع و گاها" متضاد فقط یک سری کلمات و نکات را که در راستای تعبیر خودش هست می‌بیند و می شنود . و به طور طبیعی مغز ( که اینگونه خود آگاهانه و به مرور کانالیزه شده ) مابقی اطلاعات و نکات را دور می‌ریزد. چیزی که به اسم خطای شناختی مصطلح است و دوستان بارها آن را تشریح کرده اند و هشدار داده اند در مورد آن . لذا این امکان هست که ایرادی به تحلیل ها وارد نباشد . و مشکل از پردازش کردن این تحلیل ها باشد . اگر یک مثال بخواهم بزنم : فرض بفرمایید حملات پهپادی و موشکی یمن به اسرائیل . یک حمله موشکی توسط یمن انجام می‌شود و خروجی و آمار آن به شکل نسبی مشخص می‌کند که موفقیت آمیز نبوده ... یک نگاه کانالیزه پس در مورد این عملیات ناموفق به سراغ پیش فرض ها و کلیشه های ذهنی خودش می‌رود. که شکست خوردن و کارشان تمام است ، همین عملیات مشخص می‌کند که در سلیقه سیاسی هم من راست میگفتم . کلا" ما باید برویم فلان کار سیاسی را بکنیم و غیره ... اما یک نگاه تحلیل محور : اول صبوری می‌کند که آمار و اطلاعات دقیق منتشر شود ، سپس دنبال این می‌رود که چرا شکست خورد ؟ آیا مشکل از ابزار بوده یا از تاکتیک ؟ یا فرضا عامل شکست آن مربوط به امور غیر فنی و یا سیاسی بوده ؟ روند هر تحلیل و هر سناریو را جداگانه می بیند و توسعه می‌دهد... و در پایان به این می پردازد که آیا این عامل شکست در عملیات مذکور ذاتی بوده یا قابل حل است . و اگر قابل حل است راهکار آن چیست ؟ که در آینده بتوان عملیاتی با نرخ موفقیت بهتر را ثبت کرد ... کلا" توصیه من این است که بجای اینکه دنبال پیگیری یکسری پیش فرض های کلیشه ایی برویم دنبال وسعت دادن به تحلیل خودمان باشیم . چون اگر نگاهتان کانالیزه شد دیگر قادر به دیدن و تحلیل کردن خط وقایع نخواهید بود . اساسا" هر امری و هر نتیجه ایی که حاصل شود ناخودآگاه و جبرا" به این سمت می‌روید که دنبال تایید پیش فرض هایتان باشید . و پایان اش هم معلوم است دیگر : در تمام موارد و ۱۰۰٪ وقایع ناچارا" خواهید گفت که خودم راست میگفتم و کلا" بقیه در اشتباهند !!
  2. سلام خیلی هم خوب ... پس اسرائیل حداقل به قوانین ژنو احترام بگذارد و مسیر لجستیک را باز کند تا برای این بندگان خدا هم لباس بفرستند دوستان شان ( حالا هر کی و از هر کجا .. ) و هم موشک نقطه زن دقیق بدهند که غیر مسلحین یهودی آسیب کمتری ببینند !! حماس دقیق و درست بزند ، که هم تصاویرش اکشن باشد و هم تیپ میلیتاریستی رزمندگان حماس کاتالوگ پسند باشد . مثل سرباز های خوش تیپ و مو دم اسبی اسرائیلی که ظاهرا" البسه شان بیشتر چشمگیر است !! و گذشته از این مسائل گویا شما سابقه مکفی در انجمن هم دارید الحمدالله و به مفاهیم پایه ایی مانند : جنگ شهری ، دفاع از مراکز و جمعیت مسکونی ، گروه های مقاومت شهری ، جنگ چریکی و غیره هم آشنا هستید ... یحتمل پس ممکن است از دریچه مسائل غیر میلیتاریستی به موضوعات اشاره می فرمائید . که البته حس علاقه و یا تنفر به یکی از طرفین درگیر همیشه در تمام جنگ ها در دیگر نقاط و دیگر افراد به دلایل شخصی وجود داشته و قابل درک هست بهر حال ... حالا فارغ از مطلب این کاربر گرامی و اظهار حب و بغض شخصی شان ، ذکر یک نکته کلیدی را مفید می دانم که به علت عدم ارسال کامنت پیاپی در ادامه همین پست تشریح می کنم : در همان قوانین ژنو که بعضا" اشاره می شود ذکر شده : اگر کسی به یک سرزمین دیگر تجاوز کند فارغ از نیت و بهانه اش ، مردم سرزمین اشغال شده حق دفاع مشروع از خودشان را دارند . ( به همان تناسب و به همان نسبت که برای رفع اشغال کفایت کند ) و در تمام فرهنگ لغات عمومی هم به گروهی که در خاک خودش با اشغالگر مبارزه می کند """ کلمه گروه مقاومت """ اطلاق می گردد ... به معنای کسی که در مقابل این تجاوز و اشغال مقاومت می کند . همچنین در تمام کشورهایی که طعم تلخ اشغال را چشیده اند در تاریخ شان خود آن مردم بیشترین احترام را برای این گروه ها برای تلاش و مبارزه شان قائل هستند . و اساسا" اهمیتی نمی دهند که من و یا دیگران و یا هر شخص ثالثی ( غیر از اشغالگر و مدافع ) چه چیزی آنها را می نامند و چگونه آنها را قضاوت می کند . همانگونه که آلمانی ها گروه های مقاومت فرانسه را خرابکار می نامیدند و علی رقم اینکه تلاش این گروه ها مستقلا" باعث آزادی فرانسه هم نشد اما بعد از سالها همچنان در اذهان آن مردم و آن کشور یاد و خاطره آنها مورد تقدیر و احترام قرار می‌گیرد . ( همچنین گروه های مقاومت لهستان ، عراق و افغانستان ، ویتنام و ... و ... ) همیشه تمجید کردن از زورمندان لذت بخش تر بوده ... و نکوهش کردن ضعفا آسان تر ... کسی که عزت نفس را مقدم بر هر چیز بداند نه خودش زیر بار حرف زور می‌رود و نه به مدح و ستایش زورگویان تن می‌دهد ... ( البته مرور گفتمان دوستان نشان می‌دهد که اگر اسامی اصلی در یک جمله خبری را "" عوض کنیم "" کلهم تحلیل ایشان نیز وارونه می‌شود و بجای "تمجید زور و قدرت سرپنجه" به تاکید بر حقوق بشر و احوال مظلوم معطوف می شود !! ) ولی همیشه آنچه که در تاریخ ماندگار شده : لعن و نفرین ابدی بر ظالمان و یاری دهندگان شان بوده و خواهد بود انشالله ...
  3. آقا نشد دیگه ... این توصیه های کوهنوردی است نه کوله پشتی رزم ... دیدی لو دادی این کاره نیستی حالا دلخور نباشید ، کوهنوردی هم خوب است خدایی ... ورزش مفیدی است ... خصوصا" با یک شلوار شش جیب و یک فقره باک به کمر اکثر بچه هایی که بعدا" عشق میلیتاریستی شدن از همان اردو های طبیعت گردی مدرسه شروع کردند ... یا اینکه در محوطه پشت منازل سازمانی پایگاه هوایی گل کوچیک بازی می‌کردند :/ باور بفرمایید ... اما در باب این نکته تان که فرمایش کردید لازم به توضیح است : آن جا نیازی به نیروی رزمی و پیاده ما ندارند برادر ... اگر لازم بود و درخواست رسمی دادند دریغی نداریم از آنها ، بلکه باعث افتخار مان خواهد بود که در کنارشان با آن شیاطین کم مقدار بجنگیم ... و اینکه مبارزین فلسطینی و لبنانی خودشان مربیان ما ایرانی ها بودند و نحوه جنگیدن یک نفر رزمنده با ده نفر سرباز عبری را تبهر ویژه ایی داشتند و هنوز هم دارند . شما که گویا تاریخ معاصر را مطالعه فرمودید احتمالا" بدانید دیگر : در اسنادی که مورخ ۱۴ شهریور ۱۳۵۸ از لانه جاسوسی که از جانب سفارت آمریکا در بیروت برای مرکز، فرستاده شده، موضوع آموزش‌های نظامی فتح به طرفداران امام خمینی (ره) بدین شرح ذکر شده است : ۱-پی. ای. افورت به ما خبرهایی داده که از هانا بریدی رکن ۲ حزب فالانژ، گرفته و به آموزش ایرانیان در جنوب لبنان توسط فلسطینی‌ها مربوط می‌شوند. به گفته‌ی بریدی، یک امربر از جانب سرگرد سعد حداد، رهبر شیعه‌ی نظامیان دست راستی در جنوب لبنان، در ۲۸ مرداد به شورای نظامی جبهه‌ی لبنانی گفت که ۱۵۰ ایرانی نزدیک رود لبنانی، تحت آموزش فتح قرار دارند. آن ایرانی‌ها فقط به عنوان طرفدار خمینی توصیف شده بودند.[۲] [۲] - اسناد لانه جاسوسی، کتاب پنجم، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، صفحه ۳۳۴ از لحاظ کمک مالی هم که توصیه کردید ... بیانیه های رسمی کشور ما اعلام کردند این موضوع را : که ایران پول و خصوصا" هیچ گونه سلاحی به آنها نمی‌دهد ... و ما هم همین را در نظر می‌گیریم... شما هم اگر سندی داری بیار ? ... ( البته اگر بیاری هم ما همان بیانیه را مجدد خدمتت دوباره می خوانیم خلاصه همینی هست که هست ) آقا ما فقط دعای خیر می کنیم و همین کافی است برای حمایت از دوستان مان ، اگر می‌خواهید برای شما هم دعا می کنیم ؟؟ خدا را چه دیدی شاید یک قبضه Steyr AUG A3 هم برای شما ظاهر شد ( خیلی ها آرزو کردن و برآورده شده ...!! البته بعد از دیدن آن ، اینکه دست شما روی ماشه هست یا طرف مقابل ات را تضمین نمی کنیم )
  4. در بحث رها کردن پرتابه از کواد ارتفاع پهپاد مهم هست ... وقتی ارتفاع می گیرید نسبت تصاویر بهم می خورد ... شما در ارتفاع ۳۰ متری اگر هدف در گوشه تصویر مانیتور باشد در ارتفاع ۱۰۰ متری می آید وسط تصویر ... لذا این با نشانگر روی دوربین قابل حل نیست ... پهپاد های ارزان قیمت تجاری عمدتا" ارتفاع را نشان نمی دهند ... لذا این یک کار با خطای زیاد هست ماهیتا" با این تجهیزات ... و در همین حد هم قابل تحسینه ... قطعا" تمرین اپراتور و تا حدود زیادی شانس در این اصابت موفق نقش داشت ... ودو نکته مهم در مورد این فیلم های منتشره : اول اینکه می دانیم که همه رزمندگان فلسطینی مجهز به دوربین آنلاین نیستند و چنانچه دوربین برای ضبط تصاویر نداشته باشند و یا اینکه خود مبارز به شهادت برسد و به عقب برنگردد عملا" فیلم آن نیز در این ایام موجود نخواهد بود . و لذا قابل تصور است که آمار موارد منهدم شده و تلفات اسرائیلی بیشتر باشد ... دوم اینکه بیرون دادن این تصاویر از طرف مقاومت بسیار خطای بزرگی هست ... ( هر چند که می‌دانیم آنها زیر فشار شدید افکار عمومی هستند که دستاورد های خودشان را مستند شده نشان بدهند ) اما اینکار باعث هوشیاری هرچه بیشتر قوای مهاجم خواهد شد ... اینگونه تجمع نیروی پیاده در زمین مسطح و با دید باز کاملا" بدور از رفتار های حرفه ایی یک جنگ شهری است ... نیروهای پیاده خودمان در سوریه فیلم های آن موجود است هنوز ، انقدر در این مورد تلفات دادند تا به درستی آموختند که چگونه به خط حرکت کنند و چگونه در تیم های کم تعداد پخش شوند ... ( البته مقصود از عدم انتشار ، خود مقاومت هست وگرنه وقتی به هر دلیل بیرون آمد دیگر اشکالی وارد نیست و حتی اطلاع رسانی آن هم از طرف ما بسیار مفید است ) اواخر جنگ سوریه و عراق که تجربه ما بیشتر شده بود ، در یک منطقه رزمی و با وجود هزاران سرباز در آن محدوده ، زمانی که سردار سلیمانی قصد گفتگو با سربازان مقاومت را داشت به زحمت ۲۰ یا ۳۰ نفر دورش جمع می‌شدند... آن هم در خط یک معمولا سخنرانی نمی‌کرد و این کار را در خطوط عقبه انجام می‌داد... و زمان حضور در خط یک به زحمت چند نفر همراه شان بود ...
  5. روزنامه نگاران مصاحبه ای را با زنی به نام " یوچوید لیفشیتز " داشتند که روز قبل توسط گروه حماس آزاد شده بود. او به همراه یک اسرائیلی دیگر به نام نوریت اسحاق توسط حماس آزاد شد. پس از آزادی او ، مقامات اسرائیلی یک کنفرانس مطبوعاتی برای یوچوید لیفشیتز در تل آویو برگزار کردند تا خبرنگاران با رفتارهای فلسطینی ها بیشتر آشنا شوند ! در حالی که روزنامه نگاران به وضوح با سوالات مکرر می خواستند افشاگری هایی در مورد "جنایت های باورنکردنی" علیه گروگان های اسرائیلی بشنوند ، اما این زن مسن آزاد شده با پاسخ هایی خود موجب واکنش متعجبانه خبرنگاران شد . و جایی کمی برای تفسیر و بازی با کلمات برای آنها باقی گذاشت ! یوچوید لیفشیتز: آنها مرا مسیر زیادی پیاده بردند و با یک چوب دستی چندبار مرا هل دادند و از من خواستند که خودم راه بروم. البته برای من مثل جهنم بود. و سپس با سوار شدن با موتور سیکلت به داخل غزه رفتیم . اما بعد از رسیدن به داخل غزه "همه چیز متفاوت بود." این زن اسرائیلی با اشاره به اینکه وقتی او را به زندان بردند ، "یک شبکه کامل تونل مارپیچی " را مشاهده کرده خاطرنشان کرد: دقیقا" نمیدانم که در کجا بودیم ، اما در آنجا به ما مراقبت های پزشکی داده شد، به ما غذا دادند، نان، چندین نوع پنیر از جمله پنیر سفت و خامه ای به ما دادند. سبزی و چای و آب آشامیدنی و همچنین میوه و خیار هر روز به همراه غذا به ما می دادند و به علاوه آنهایی که از ما نگهبانی می کردند هم از همان غذا ها می خوردند و همیشه با فاصله و دورتر از ما روی یک زیرانداز می خوابیدند. لیفشیتز به خبرنگاران گفت که یک فلسطینی که مشخص بود پزشک است . در چند روز متوالی او را معاینه کرده تا از وضع سلامت او اطمینان داشته باشد و بعد مقداری دارو که من همیشه نیاز دارم را به من دادند و همچنین سایر افرادی که زخمی شده بودند را پانسمان کردند و به آنها کمک کردند. خبرنگاران که اصرار داشتند بدانند آیا بدرفتاری هم با ایشان از طرف نگهبانهای شان شده یا نه در پاسخ گفت : ما در چند روز اول خیلی مضطرب و ناراحت بودیم . ولی چند نفر از آنها با ما صحبت کردند و گفتند که ما مسلمان هستیم و قصد نداریم به شما آسیب برسانیم . شما مدتی اینجا هستید و سپس آزاد خواهید شد . پی نوشت : فعلا همین را گفته این خانم ... و ما هم با ترجمه گوگل خدمتتان ارائه کردیم ... حالا اینکه چرا همه اش مثبت گفته را نمی دانم خدا وکیلی ... مشخصا" خبرنگاران که غربی بودند و ایشان هم در امنیت داخل تل آویو حضور داشت ... البته زندانی ها قطعا" پراکنده هستند و همه یکجا نیستند ... حالا تا بقیه هم آزاد بشوند و توضیحاتی بدهند که بشود تصویر کلی بهتری بدست آورد ... البته اگر اسرائیل در حملات هوایی و زمینی اش نزد همه رو خودش قتل عام کند و بعد بگذارد پای فلسطینی ها :/
  6. وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در خصوص پایان تحریم‌های موشکی شورای امنیت سازمان ملل بیانیه‌ای صادر کرد . در بخشی از این بیانیه آمده است : امروز به موجب قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل، محدودیت هشت ساله این شورا در خصوص فعالیت‌های موشک بالستیک ایران و نیز عرضه، فروش و انتقال مواد، تجهیزات، فناوری و اقلام و کالاهای مرتبط با توسعه توانمندی موشکی ایران به پایان می‌رسد و همانطور که جمهوری اسلامی ایران در تجربه نشان داده است، این مقطع زمانی را فرصتی می داند تا از آن در جهت اثبات اقتدار و حقانیت خود و همچنین تقویت توانمندی های دفاعی بهره‌گیری نماید. همچنین در بخش دیگری تاکید شده است که جمهوری اسلامی ایران مانند هر کشور دیگری، بر اساس حقوق بین الملل محق به انتخاب ابزار دفاعی خود است. تقویت قابلیت های موشکی ایران نیز در راستای رفع نیازمندی های دفاعی مشروع و زمینه سازی برای اجرای «دفاع از خود» مطابق با ماده 51 منشور ملل متحد است. در این راستا، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در چارچوب مأموریت های ذاتی خود، مصمم به پیگیری تقویت قابلیت های موشکی و تسلیحاتی براساس الزامات دکترین امنیت ملی کشور می‌ باشد. متن این بیانیه به شرح زیر است : http://defanews.ir/node/522444
  7. با سلام حفر تونل در مناطق کوهستانی اگر چه سخت تر است ولی بسیار کاربردی هم هست ... خصوصا" نواحی جنوب لبنان در ۲۰۰۶ مشاهده شد که از مدتها قبل با حفر این دالان‌ها منتظر ارتش اسرائیل بودند . حتما" خاطرتان هست که حتی آب و غذا و مایحتاج هم ذخیره شده موجود بود به شکلی که با اینکه اصلا" هیچ تحرکی مشاهده نمی شد ولی به محض ورود ستون های زرهی اسرائیلی از روی تپه ها و لبه دیواره دره ها آتش بروی شان گشوده می شد . در رابطه با ارتباط این تونل ها از سوریه به کرانه باختری ... و یا غزه به کرانه باختری همان طور که اشاره کردید شواهدی نیست و از لحاظ فنی هم بسیار بعید و سخت خواهد بود ساخت آنها ... و مورد آخر هم فکر کنم بهتر است یک توضیح بدهم که کلمه " دستگاه " واحد شمارش تونل هست در زبان فارسی ... و با آن دستگاه های حفاری تونل ( TBM) اشتباه گرفته نشود ... معمولا" در غزه اینها را با دست کنده اند ... مگر مواردی محدود که مربوط به زیر خود غزه باشد که استفاده دستگاه حفاری با عرض یک متر قابل تصور است ... اما جنوب سوریه و لبنان را نمی دانم ، محتمل است که با توجه به تراکم خاک مناطق کوهستانی از دستگاه حفاری هم استفاده شود ... به گواه خود منابع غربی جنوب لبنان مملو از شگفتی است که هنوز ابعاد آن برای پشتیبانان اسرائیل ناشناخته است ...
  8. در مورد تونل های نوار غزه چه می دانیم ؟ قسمت اول : شبکه ارتباطی زیرزمینی یکی از موانع جدی بر سر راه ارتش اسرائیل به سمت نوار غزه است. گذرگاه هایی که نیرو های مقاومت فلسطینی در غزه حفر کرده اند اهداف متفاوتی دارد و نشان دهنده یک شهر کوچک زیرزمینی است. عملکرد تونل ها در ابتدای درگیری چگونه بود ؟ از 7 اکتبر تا 10 اکتبر : حماس از مسیرهای زمینی و تونل های زیرزمینی برای حمله به اسرائیل استفاده کرد. همزمان با پیاده نظام و تجهیزات کوچکی که در روی زمین حرکت می کردند و در زیر زمین نیز در عمق چند ده متری ، تحرکات در جریان بود و محموله های مهمات و قوای پشتیبانی برای واحدهای تک ور حمل می شد. بخش قابل توجهی از تونل های زیرزمینی از زیر دیوار جدایی بین اسرائیل و نوار غزه در عمق 20 متری عبور می کند ، و در عمل به لطف تونل ها، مبارزان فلسطینی توانستند بی سر و صدا به عمق 5 کیلومتری و در برخی نقاط در 7 کیلومتری نوار غزه به اسرائیل نفوذ کنند . همچنین تونل ها برای نیرو هایی که در سطح زمین به شهرک ها نفوذ کرده بودند بسیار مغتنم بود . بگونه ایی که با موتور سیکلت ها و بدور از جاده های اصلی پیشروی نموده و سپس با رهایی وسایل نقلیه از طریق این تونل ها به غزه بازمی گشتند . و این اقدام تا حدودی نیروهای اسرائیلی را سردرگم نموده بود . آنها که با پهپاد و بالگرد منطقه را در شناسایی مداوم خود داشتند ، عملا" نمی‌توانستند که جابجایی ها را با اشراف کامل رصد کنند و به نیرو های متحرک ضربه وارد کنند . این تونل ها به کجا منتهی می شوند ؟ با قضاوت بر اساس نقاط و جغرافیای حملات حماس ، می توان گفت بخش قابل توجهی از ارتباطات زیرزمینی مرکز و شمال غزه به سمت جنوب اسرائیل ( مناطق بین عسقلون و اشدود ) منتهی می شوند. همچنین خروجی های دیگری ، که گمان می رود بیش از 20 دستگاه باشد نیز به مناطقی مانند ریم منتهی می شوند ( جایی که حماس به منطقه کیبوتز ماگن در جنوب اسرائیل حمله کرد) بر اساس داده های اولیه بخش قابل توجهی از تونل ها مستقیماً به جاده ها منتهی می شود. در کنار آنها، مبارزین حماس به سرعت به سمت مکان‌های عملیات حرکت کردند و در امتداد آنها پس از تماس آتش با نیروهای امنیتی ، به عمق غزه عقب‌نشینی می کردند. ساختار این تونل ها چگونه است ؟ بر اساس اطلاعات اولیه هر چند که تونل های پراکنده ایی از قبل وجود داشت ولی در واقع ساخت این تونل های زیرزمینی به شکل مهندسی و توسعه سریعتر آنها در سال 2007 آغاز شد. ارتباطات زیرزمینی در نوار غزه به سه نوع تقسیم می‌شود : ۱- ارتباطاتی که برای عبور بدون توجه طرف مقابل از مرز با اسرائیل ضروری است . ۲- ارتباطاتی که در زیر ساختمان‌های مسکونی حوزه فلسطینی قرار دارند . ۳- و گذرگاه‌هایی که به قلمرو مصر منتهی می‌شوند . بیشتر تونل های زیر دیوار مرزی یا با دست یا با استفاده از ابزار ساده ساختمانی ساخته شده اند . ولی تونل های بسیار بزرگی نیز با دستگاه در داخل غزه حفر شده اند . ساختار این دالان ها اگر چه ساده بنظر می رسند اما الزامات مهندسی اولیه ساخت و ساز در طراحی آنها برآورده شده است . برق ، آب و تهویه وجود دارد ، طاق ها و اتاق ها تقویت شده اند و مجهز به پمپ هایی برای پمپاژ آب و هوا به زیر سطح هستند. و همچنین با تجهیزات پمپاژ ، پسآب به سطح زمین در صورت نفوذ آب زیرزمینی منتقل می شود . در این دالان ها اتاق هایی برای اسکان و راه انحرافی و در صورت تخریب معابر اصلی خروجی های اضطراری تعبیه گردیده است . مهندسان حماس تنها در یک دهه گذشته ، احتمالاً ۱۳۰۰ الی ۱۵۰۰ تونل ساخته اند که در حال حاضر بین 200 تا 600 تونل در حال استفاده است . در خروجی بخش قابل توجهی از این تونل ها پرتاب کننده های موشک های غیرهدایت شونده یا مواضع خمپاره های 120 میلی متری وجود دارد. هر یک از این خروجی ها مجهز به دریچه-پرده مخصوصی است که قسمت بالایی آن استتار شده و تشخیص آن از هوا تقریبا غیرممکن است . ارتش اسرائیل در این دو دهه در حال مقابله با این تونل ها بوده است . ولی به نظر می‌رسد در ازای تخریب کردن هر دستگاه تونل به سرعت دو دستگاه دیگر جای آن را پر کرده و این معضل را به یک گرفتاری فرسایشی برای ارتش این رژیم تبدیل نموده است . اسرائیل با استفاده از سنسورهای لرزه ای نگاری ویژه چنین تونل هایی را شناسایی می کند و با عملیات حفاری معابر کشف شده را یا منفجر کرده و یا با بتن پر می کند . در کدام مناطق دیگر اینچنین تونل هایی وجود دارد ؟ و اسرائیل چگونه می تواند با آنها مقابله کند ؟ سازه های مشابهی توسط واحدهای مهندسی حزب الله در مرز با لبنان و سوریه ساخته می شود. حجم ساخت و ساز ظاهراً کمتر از ساخت و ساز فلسطینی ها است ولی به نظر از کیفیت و تجهیزات بیشتری برخوردار هستند . و با توجه به تسلیحات گسترده تر حزب الله و موقعیت توپوگرافی متفاوت اش به نظر می‌رسد از کارکرد موثر تری نیز برخوردار باشند . و به این نکات نیز باید شیوه رزم کمی متفاوت تر حزب الله را نیز اضافه کرد . که در عین تشابه ها به نسبت مبارزان غزه ، گستردگی عمل بیشتری را نیز به آنها می دهد . تحلیل کارکرد این تونل ها در قسمت دوم ادامه دارد ...
  9. با سلام و درود به بهانه بحث های داغ احتمال وجود فرا زمینی ها در روی سیاره زمین در بروز رسانی ( استاتوس ) ... مطلب هیجان انگیز و راز آلود ذیل را هم خدمت دوستان تقدیم می کنم . موضوعی که در سالهای اوج جنگ سرد محل فرضیه های مختلفی شده بود . از ارتباط گیری شوروی با آدم فضایی ها ... تا فرضیه لینک ارتباطی موشک های اتمی برای نابودی کره زمین ...! و همچنین ملاقات فضا نوردان آمریکایی با آدم فضایی ها در کره ماه ( در آن سالها بعضی به جد معتقد بودند که آمریکایی ها برای یک ملاقات به ماه رفته اند و دلیل آن هم این بوده که از چشم شوروی این ملاقات و ارتباط با آدم فضایی ها دور بماند ...! و شوروی هم با این ایستگاه رادیویی تلاش دارد که خودش مستقل با ( آدم فضایی ها و فرماندهان شان ) گفتگو کند ...! ) بهر حال از خصلت های بشیر تا بوده همین بوده که در موضوعاتی که علم ندارد شروع به فرضیه و تخیل پردازی می کند . موارد بسیاری بوده اند که محل این گونه نظریه پردازی ها قرار گرفته اند . اما بعد ها که تا حدودی توضیحات علمی پرده از اسرار آنها برداشته اند جذابیت آنها از رونق افتاده و به فراموشی سپرده شده اند . اما بهر حال آدمی است دیگر ... به سرعت آن موضوع را بایگانی می کند و یک موضوع جدید و هیجان انگیز دیگر را پیدا می کند ... UVB-76 راديوي اسرارآميز ؛ ايستگاهي كه معلوم نيست گرداننده‌اش كيست ! در نزدیکی شهر سن‌پترزبورگ روسيه ، درست وسط يك زمين باتلاقي دروازه آهني مستطيل شكلي ديده مي‌شود . پشت ستون‌هاي زنگ زده اين دروازه، مجموعه‌اي از چندين برج راديويي، ساختمان‌هاي متروك و دكل‌هاي برقي قرار دارند كه با ديواري سنگي احاطه شده‌اند. در دل اين مكان ترسناك رازي از دوران جنگ سرد نهفته است . گفته مي‌شود اين مكان مركز اصلي يك ايستگاه راديويي به نام "MDZhB" است كه معلوم نيست چه كسي آن را مي‌گرداند. در سه دهه و نيم گذشته هفت روز در هفته و ۲۴ ساعت در روز صدايي يكنواخت و نامشخص شبيه "وز‌ وز" از اين ايستگاه راديويي پخش مي‌شود. هر چند ثانيه يك بار هم صداي ديگري به گوش مي‌رسد؛ صدايي شبيه بوق "كشتي" که بیشتر به کشتی ارواح در شبي مه‌آلود می ماند ! يكي دو بار در هفته هم ، صدايي كه معلوم نيست متعلق به يك مرد است يا زن ، چند كلمه به روسي ادا مي‌كند؛ كلمه‌هايي مثل "قايق بادي" يا "متخصص كشاورزي". اين كل چيزي است كه از اين ايستگاه راديويي پخش مي‌شود. هر كس هر كجاي دنيا كه باشد با تنظيم موج راديو روي فركانس ۴۶۲۵ كيلوهرتز مي‌تواند اين صداها را بشنود. همه چيز فوق‌العاده اسرارآميز به نظر مي‌رسد ، انگار پشت طراحي و راه‌اندازي اين ايستگاه راديويي نقشه مخفيانه‌اي در كار است. اين ايستگاه راديويي كه در بين طرفدارانش با نام "وزوز‌كن" (The Buzzer ) شناخته مي‌شود در حال حاضر بيش از ده‌ها هزار نفر در شبكه‌هاي اجتماعي هوادارش هستند. دو ايستگاه راديويي مشابه ديگر هم در روسيه وجود دارد كه هوادارانشان نام‌هاي "The Pip" (بيب) و "Squeaky Wheels" (لاستيك جيرجيري)را به آن‌ها داده‌اند. هواداراني كه مي‌گويند، اصلا نمي‌دانند چرا به اين صداها گوش مي‌دهند. در واقع هيچكس دليلش را نمي‌داند. ديويد استاپلز، متخصص شنود الكترونيك و استاد دانشگاه سيتي لندن در اين باره مي‌گويد: "اين سيگنال‌ها عملا هيچ اطلاعاتي در خودشان ندارند." چه اتفاقي مي‌افتد؟ گفته مي‌شود كه اين ايستگاه راديويي به ارتش روسيه تعلق دارد، هر چند كه آن‌ها هيچوقت چنين چيزي را تأييد نكرده‌اند. اين ايستگاه در پايان جنگ سرد شروع به كار كرد، زماني كه كمونيسم رو به افول بود. اما در کمال تعجب همچنان و بی وقفه امروزه نیز امواج آن از دو مركز ، يكي نزديك به سن‌پترزبورگ و ديگري نزديك مسكو فرستاده ‌مي‌شوند. ( به کجا و برای چه کسانی ؟ نا مشخص است ... ) بعد از فروپاشي شوروي سابق ، به عكس پيش‌بيني‌ها فعاليت اين ايستگاه نه تنها متوقف نشد بلكه بيشتر هم شد. نظريه‌هايي كه در مورد دليل فعاليت اين ايستگاه راديويي مطرح شده، كم نيستند؛ از مخابره اطلاعات با زيردريايي‌ها گرفته تا ارتباط با موجودات فضايي. برخي‌ هم آن را با سيستم "دست مرده" (Dead Hand) كه شوروي سابق در دوره جنگ سرد راه‌اندازي كرد مرتبط مي‌دانند و معتقدند در صورت حمله اتمي، صداي وزوز اين شبكه راديويي قطع مي‌شود و موشك‎هاي قاره‌پيماي روسيه به طور خودكار پرتاب خواهند شد؛ به بيان ديگر ويراني كامل دو طرف درگير در جنگ. اين ايده البته خيلي هم بي منطق به نظر نمي‌رسد. سيستم دست مرده يك سيستم كامپيوتري‌ بود كه از طريق بررسي امواج راديويي، تشعشعات راديواكتيو را تشخيص مي‌داد. سيستمي كه به اعتقاد برخي از كارشناسان هنوز هم فعال است. ولاديمير پوتين، رئيس جمهوري روسيه همين چند وقت پيش گفت هيچ كس از جنگ هسته‌اي بين روسيه و آمريكا جان سالم به در نخواهد برد. آيا "وزوز‌كن" مي‌تواند جلوي چنين جنگي را بگيرد؟ نكته مهم در مورد اين ايستگاه راديويي اين است كه مثل همه راديوهاي بين‌المللي روي موج كوتاه كار مي‌كند. تفاوت آن‌ها و امواج با بسامد بالا در اين است كه فقط در خط مستقيم حركت نمي‌كنند تا در اثر برخورد با موانع از بين بروند. امواج كوتاه بعد از برخورد به ذرات باردار در جو زمين از آن‌ها دور مي‌شوند. اين ويژگي به آن‌ها اجازه حركت زيگزاگي بين زمين و آسمان را مي‌دهد. به اين معنا كه سيگنال‌هايي كه اين ايستگاه مي‌فرستد در مقايسه با سيگنال‌هاي راديوهاي محلي، تلفن‌هاي همراه و تلويزيون مناطق وسيع‌تري را پوشش خواهند داد و مي‌توانند ده‌ها هزار كيلومتر را طي كنند.به همين دليل هم كشتي‌ها، هواپيماها و ارتش براي فرستادن پيام‌هايشان به آن سوي قاره، اقيانوس و كوهستان از امواج كوتاه استفاده مي‌كنند. نكته‌اي كه باز ذهن را به سمت تئوري دست مرده سوق مي‌دهد. البته از يك نكته نبايد غافل شد. سرعت حركت امواج كوتاه در روز و شب يكسان نيست و اگر مي‌خواهيد همه در تمام ساعات شبانه‌روز و هر نقطه از دنيا به ايستگاه راديويي‌تان دسترسي داشته باشند، به ويژه اگر از آن به عنوان علامت شروع جنگ اتمي كه احتمالا قصد راه انداختنش را داريد، استفاده مي‌كنيد بايد فركانس امواج را بسته به ساعت شبانه روز تغيير دهيد. اين كاري‌است كه راديوي بخش جهاني بي‌بي‌سي انجام مي‌دهد اما "وزوز‌كن" نه. نكته ديگري كه به گفته استاپلز بايد به آن توجه كرد اين است كه اين ايستگاه‌هاي راديويي براي اندازه‌گيري فاصله لايه ذرات باردار جو راه‌اندازي شده. او مي‌گويد: "اگر مي‌خواهيد از سيستم راداري كه روس‌ها براي رديابي موشك‌ها استفاده مي‌كنند بهترين نتيجه را بگيريد، بايد اين نكته را بدانيد." هر چقدر مدت زمان بالا رفتن و پائين آمدن سيگنال در هوا بيشتر باشد، سيگنال در ارتفاع بلندتري حركت مي‌كند. به عقيده استاپل البته اين ايستگاه راديويي نمي‌تواند براي اين منظور راه‌ افتاده باشد. سيگنالي كه براي بررسي ارتفاع لايه ذرات باردار جو فرستاده مي‌شود معمولا يك صداي مشخص شبيه به صداي خاموش شدن تدريجي آژير ماشين توليد مي‌كند كه در واقع نتيجه تغيير موج‌ها براي رسيدن به فركانس درست است. استاپلز مي‌گويد:" اين صدا هيچ شباهتي با صداي بوقي كه از اين ايستگاه راديويي مي‌شنويم، ندارد." يك ايستگاه راديويي كه به شكلي باورنكردني به "وزوز‌كن" شبيه بود و در جاي ديگري از دنيا وجود داشت: "لينكلن شاير پوچر" ( نام يك آواز محلي انگليسي) كه از اواسط دهه ۱۹۷۰ تا سال ۲۰۰۸ كار مي‌كرد. صداي اين ايستگاه راديويي در آن سوي دنيا هم شنيده مي‌شد، اما كسي از محل آن خبر نداشت؛ درست مثل " وزوز‌كن". گفته مي‌شد مقر اين ايستگاه در قبرس است. از آن هم صداهاي عجيب و وحشناكي شنيده مي‌شد. در ابتداي هر ساعت چند خط اول ملودي آواز لينكلن‌شاير پوچر، ۱۲ بار پشت سر هم پخش و بعد از آن صداي ضبط شده زني شنيده مي‌شد كه با لهجه‌اي شبيه به اشرافيان انگليسي ۵ عدد يك، دو، صفر، سه و شش را ادا مي‌كرد. براي درك ارتباط اين دو ايستگاه بهتر است به دهه ۱۹۲۰ برگرديم. شركت تعاوني "آل راشن" - آنطور كه خودشان ادعا مي‌كردند- يك شركت بازرگاني بسيار مهم به حساب مي‌آمد كه روي معاملات بريتانيا و شوري سابق نظارت مي‌كرد. در سال ۱۹۲۷، پليس به ساختمان اين تعاوني حمله كرد و مشخص شد زيرزمين آن به سيستم حفاظتي مجهز بوده. آن‌ها همچنين يك اتاق مخفي در اين زيرزمين پيدا كردند كه درش دستگيره نداشت و كارگران در آن در حال سوزاندن مدارك بودند. در اين حمله انگليسي‌ها چيزي جز آنچه خودشان از قبل مي‌دانستند كشف نكردند. اما روس‌ها تازه فهميدند "ام آي فايو" ( اداره امنيت داخلي بريتانيا) سال‌ها آن‌ها را شنود مي‌كرده‌است. در نتيجه اين اتفاق، روس‌ها روش رمز‌گذاري پيام‌هايشان را تغيير دادند، آن هم در يك شب. آن‌ها سيستم "پد يك‌بار‌مصرف" را به كار انداختند. در اين روش فرستنده پيام، يك كليد رمزگذاري را به طور تصادفي انتخاب مي‌كند و آن را فقط با گيرنده به اشتراك مي‌گذارد. اگر اين كليد كاملا به شكل تصادفي انتخاب شود احتمال رمزگشايي ‌پيام به صفر مي‌رسد. به اين ترتيب روس‌ها ديگر نگران لو رفتن پيام‌هايشان نبودند. و اين‌گونه بود كه "ايستگاه‌هاي اعداد" به وجود آمدند؛ ايستگاه‌هاي راديوي موج كوتاه كه براي جاسوس‌ها در سراسر دنيا پيام مي‌فرستادند. مأموران انگليسي‌ اما بيكار ننشستند و آن‌ها هم به اين روش روي آوردند. انتخاب كليد رمزگذاري تصادفي و غير‌تكراري البته كار آساني نبود. ولي انگليسي‌ها برايش راهي پيدا كردند. آن‌ها يك ميكروفون را از پنجره دفترشان در خيابان "آكسفورد" لندن آويزان مي‌كردند تا صداي ترافيك را ضبط كند. استاپلز مي‌گويد:" ممكن بود صداي بوق يك اتوبوس همزمان با پليسي كه فرياد مي‌كشد ضبط شود. اين صدا كاملا خاص است چون اين اتفاق دوباره نخواهد افتاد." آن‌ها اين صدا را به يك رمز تصادفي تبديل مي‌كردند. اين شبكه ارتباطي جديد بسيار مفيد بود و طولي نكشيد كه ايستگاه‌هاي اعداد همه دنيا را گرفتند. هفت سال پيش بود كه خبر انهدام شبكه‌اي از جاسوسان روس توسط "اف‌بي‌آي" منتشر شد. گفته مي‌شد آن‌ها دستورات را از طريق پيام‌هاي رمزگذاري‌شده كه ايستگاه راديويي موج كوتاه با فركانس ۷۸۸۷ كيلوهرتز مي‌فرستاد، دريافت مي‌كردند. ( لازم به ذکر است که در ایران خودمان نیز همین فرقه رجوی در زمان جنگ از رادیویی خودش به نام کذایی " رادیویی مقاومت " ضمن پخش موسیقی و اخبار در یک ساعت مشخص گوینده شروع میکرد به اعلام یکسری عدد و پیام نا مشخص ... که البته اعضا این فرقه در ایران و حتی در خطوط مقدم جبهه دستور العمل های مشخص شده هر کدام شان را دریافت می کردند و می فهمیدند که از مرکز چه دستور مشخصی به انها داده شده ... ) حالا كره شمالي هم به استفاده از اين ايستگاه هاي راديويي روي آورده است. روز ۱۴ آوريل ۲۰۱۷، اين پيام از راديو پيونگ يانگ پخش شد: "من درس فناوري اطلاعات مقدماتي دانشگاه آموزش از راه دور را براي گروه ماموران اعزامي شماره ۲۷ دوره مي كنم." در ادامه اين پيغام - كه به وضوع يك پيام نظامي است - يك سري عدد و شماره صفحه مثل شماره ۶۹ در صفحه ۸۲۳ و صفحه ۹۵۷ شنيده مي شد، اعداد و ارقامي كه شباهت زيادي به كد دارند. جالب اينجاست كه اين ايستگاه‌هاي اعداد هنوز فعال هستند با اين مزيت كه امروزه هر كس در هر جاي دنيا مي‌تواند پيام هاي اين ايستگاه ها را بشنود، بدون آن‌كه بداند براي چه كسي فرستاده مي‌شوند. البته امكان تشخيص منبع فرستنده امواج وجود دارد. تلفن هاي همراه و اينترنت شايد سريعتر باشند اما احتمال لو رفتن به محض باز كردن پيام يا ايميل دريافتي از يك آژانس اطلاعاتي وجود دارد. بنابراين شايد اين ايده كه "وزوز‌كن" يكي از اين ايستگاه‌هاست و سال‌ها بدون جلب توجه براي جاسوسان روس در سراسر دنيا پيام مي‌فرستاده، ايده وسوسه‌انگيزي باشد. اما يك مشكل وجود دارد. اين ايستگاه هيچوقت پيام‌هايي به شكل اعداد پخش نمي‌كند. اين مسأله البته اهميت چنداني ندارد چون پدهاي يك‌بار‌مصرف قابليت ترجمه هر چيزي را دارند، از كلمات رمزي گرفته تا صحبت‌هاي نامفهوم. استاپلز مي‌گويد:" اگر يك تماس تلفني رمزگذاري شود شما احتمالا به جاي پيام اصواتي نامفهوم مي‌شنويد اما كسي كه پيام برايش فرستاده مي‌شود، آن را به شكل طبيعي دريافت مي‌كند." وقتي از طريق راديو پيامي مي‌فرستيم ، ارتفاع يا فاصله امواج ارسالي را تغيير مي‌دهيم . مثلا دو موج كوتاه پشت سر هم به معناي "X" است يا سه موج نزديك به هم معني "y" مي‌دهد. وقتي يك سيگنال اطلاعاتي را حمل مي‌كند به جاي امواج منظم و با فواصل يكنواخت مثل ريزموج‌هاي اقيانوس، با امواجي شبيه به خطوط دندانه‌دار نوار قلبي روبرو هستيم.البته اين تحليل اما به نظر نمي‌رسد در مورد "وزوز‌كن" صدق كند . خيلي‌ها به عكس معتقدند كه اين ايستگاه راديويي آميزه‌اي از دو چيز است. صداي وز وز ممتد يك علامت است كه در واقع مي‌گويد" اين فركانس مال من است، اين فركانس مال من است ..." تا از اين طريق به ديگران بفهماند حق استفاده از آن را ندارند. به عقيده اين دسته، وزوز كن فقط در مواقع بحران به يك ايستگاه اعداد تبديل مي‌‌شود. مثلا اگر به روسيه حمله شود از آن براي فرستادن پيام به شبكه جاسوسي و نيروهاي ارتش كه در مناطق دوردست در حال آماده باش هستند، استفاده مي‌شود. روسيه البته كشوري است با مساحتي ۷۰ برابر انگلستان. اين طور كه پيداست گردانندگان اين ايستگاه تمرين در اين زمينه را شروع كرده‌اند. ماريس گولدمينز، اهل كشورهاي بالتيك و يكي از علاقمندان اين ايستگاه راديويي مي‌گويد: " در سال ۲۰۱۳ يك پيام ويژه پخش كردند: فرمان ۱۳۵ صادر شد. گفته مي‌شد اين پيامي آزمايشي براي آمادگي كامل رزمي بود." رمز و راز اين ايستگاه راديويي روسي شايد حل شده به نظر بيايد. اما اگر حق با هوادارانش باشد و مربوط به سیستم دست مرده موشک های هسته ایی روسها باشد ، بايد اميدوار باشيم صداي وزوز هيچوقت قطع نشود . بن پایه : https://en.wikipedia.org/wiki/UVB-76 https://priyom.org/military-stations/russia/the-buzzer https://www.proquest.com/docview/1782923047
  10. بارگذاری دستی در تانک روسی ( t55 یا t62 ... ؟؟ ) در ویدئو ذیل بکارگیری تانک های قدیمی در جبهه جنگ اوکراین توسط روسیه را مشاهده می کنید ... در زمان جنگ هر سلاحی به نوبه خودش ارزش مند است ... لذا یک ارتش حرفه ایی باید در حفظ و نگهداری تمام تجهیزات خود کوشا باشد . ولو آنهایی که به نظر قدیمی هستند . معمولا برای بازنشسته کردن تجهیزات و انبار کردن و بازدید دوره ایی آنها در قالب "تجهیزات ذخیره" یک سری دستور العمل مشخص در ارتش های مدرن وجود دارد تا در زمان نیاز بتوان با سرعت آنها را ریکاوری و آماده اعزام به صحنه نبرد بکنند ... https://aparat.com/v/Pf62m و همانطور که دوستان قبلا" در گزارش ها درج کردند . اهمیت ذخایر تجهیزات طرف های درگیر در جنگ مستمرا" توسط طرفین به عنوان یک فاکتور ارزیابی توان قوای روبرو رصد و تحلیل می شود تا چشم انداز تحولات جبهه های درگیر به دست آید ...
  11. پنج حمله هوایی بر روی موقعیت استقرار تیپ ۸۲ هوابرد در مدت ۲۴ ساعت ( نتیجه درز موقعیت آخرین یگان ذخیره اوکراین در نشریه آمریکایی ) انتشار گزارشی از موقعیت آخرین یگان ذخیره ارتش اوکراین که به میدان نبرد اعزام شده، باعث شد تا این یگان در یک روز پنج بار هدف حمله هوایی قرار گیرد! مجله فوربس هفته گذشته گزارشی منتشر کرد که در آن به اعزام تیپ ۸۲ هوابرد اوکراین به میدان نبرد اشاره شده بود؛ تیپی که از ۲۰۰۰ نیرو و خودروهای جنگی «ماردر» و «استرایکر» و همچنین تانک‌های «چلنجر ۲» تشکیل شده و آخرین تیپ نیروهای ذخیره فعلی اوکراین است . در گزارش فوربس آمده بود که این تیپ در پیرامون «روبوتین» در منطقه زاپوریژیا مستقر شده است. خبرگزاری راشاتودی گزارش داد که اعلام موقعیت استقرار این تیپ در گزارش فوربس، باعث شد تا این تیپ ظرف مدت ۲۴ ساعت هدف پنج حمله هوایی قرار گیرد. اعزام این یگان‌ به همراه تیپ ۴۶ به میدان نبرد به این معنی است که دیگر هیچ جایگزینی برای آنها وجود ندارد. ( و تا اعلام بسیج عمومی بعدی و اعزام آنها برای آموزش و تجهیز آنها نیروی ذخیره دیگری موجود نخواهد بود ) و هنگامی که تیپ‌های ۴۶ و ۸۲ برای استراحت و تعمیرات به عقب بازگردند، ممکن است هیچ تیپ جدیدی با قدرتی مشابه این دو تیپ جای خالی آنها را پر نکند. همین امر موجب خواهد شد که ضد حمله شتاب خود را از دست بدهد. اوکراین در خط مقدم جنگ ، سکوت رسانه‌ای اعلام کرد در ادامه مطالب فوق که از نشریه فوربس و راشاتودی منتشر شد به نظر می‌رسد که مقامات اوکراینی تدابیر جدیدی را برقرار کرده باشند ... نشریه لوتامپ سوئیسی نوشت ، مقام‌های اوکراینی حضور خبرنگاران خارجی در خطوط مقدم جنگ در این کشور را ممنوع کرده‌اند که احتمالا دلیل این امر نرخ بالای تلفات در میان پرسنل ارتش و عدم کسب دستاورد برای ضد حمله ادعایی اوکراین بوده است. در این خبر درج گردیده که مطابق دستور صادره از سوی مقام‌های ارتش اوکراین حضور پیدا کردن خبرنگاران خارجی در خطوط مقدم جنگ در این کشور کاملا ممنوع شده است. این نشریه سوئیسی تصریح کرد، ستاد کل ارتش اوکراین دستور مشابهی را که در پاییز سال گذشته میلادی برای حملات جبهه خارکیف صادر کرده بود تکرار کرده و این بار ورود خبرنگاران را به کل مناطق جنگی ممنوع کرده است. این دستور تصریح داشته هیچ خبرنگاری تا زمانی که مجوز کتبی از سوی ژنرال والری زالوژنی، فرمانده کل ارتش اوکراین کسب نکرده، نمی‌تواند در خط مقدم جنگ حاضر شود. انتشار این خبر خشم بسیاری از خبرنگاران حاضر در اوکراین را برانگیخته است. این اولین بار نیست که مقام‌های اوکراینی جلوی دسترسی نمایندگان رسانه‌ها به مناطق جنگی را می‌گیرند. سپتامبر ۲۰۲۲ نیز این مقامات به خبرنگاران اجازه دسترسی به مناطق اجرای عملیات برق آسا در منطقه خارکیف را ندادند. همچنین این تحلیل گران گمانه زنی کردند که ممکن است دلیل صدور این دستور از سوی مقام‌های اوکراینی : سطح بالای تلفات در میان پرسنل ارتش اوکراین در مناطق جنگی و همین طور به نتیجه نرسیدن ضد حمله‌ای که این ارتش بسیار بر سر آن رجزخوانی می‌کرد، بوده است. یکی از این خبرنگاران که خودش را با نام مستعار اولکسی معرفی کرد، گفت، بسیاری از خبرنگاران اوکراینی معتقدند دلیل اعلام این تصمیم تمایل مقامات ارتش اوکراین برای پنهان نگه داشتن یک فعالیت غیرعادی است. او توضیح داد: "ممکن است این دستور ستاد کل ارتش اوکراین به دلایل دیگری صادر شده باشد : در واقع به دلیل پنهان نگه داشتن تدارکش برای عملیاتی بزرگ باشد. من بیشتر این احتمال را می‌دهم که موضوع مربوط به تدارک دیدن حمله بزرگی است که باید در سکوت به اجرا گذاشته شود." پی نوشت : از سه گزینه : ۱- جلوگیری از اطلاعات استقرار یگان های اوکراینی ۲- جلوگیری از انتشار تلفات اوکراینی و نا امیدی غربی ها از موفقیت ضد حمله ۳- تدارک برای عملیاتی مهم و بزرگ در خلال این ضد حمله طولانی به نظر ترکیبی از احتمالات ۱ و ۲ بیشتر برای وضعیت فعلی قوای اوکراینی محتمل است .
  12. با سلام فرمایشتان در مورد تفاوت شرایط جنگی و عادی دقیقا" صحیح هست و اینکه جنگال شدید در زمان عملیات رزمی جزو استاندارد های نیروی هوایی ایالات متحده است ... اما در مورد لنز لونبرگ اگر اشتباه نکنم تنها زمانی که از فرودگاه مبدا در حال تیک آف و لندینگ هستند آن را استفاده میکنند ( برای اینکه رادار برج کنترل بتواند ترافیک را مدیریت کند و منجر به فرامین اشتباه و حادثه نشود ...) ولی در طول پرواز آن هم در مکانی مانند خلیج فارس و زیر ذره بین کشورهای مانند ما بسیار بعید هست که این قابلیت را در تمام طول پروازها استفاده بکنند ... اگر دوستان نحوه و یا دستور العمل استفاده از این بازتاب دهنده را اطلاع دارند و راهنمایی بکنند هم بسیار مفید است ... سپاسگذارم ...
  13. parsneet

    آموزش بستن چفیه به صورت حرفه ای

    با سلام و درود پیش گفتار در حین مرور در انجمن به این تاپیک کاربردی برخورد کردم که متاسفانه تمام عکس های آن حذف شده اند و قابل مشاهده نیستند . گفتم خالی از لطف نیست که یک پست جدید برای آن کار کنم . شاید مورد استفاده دوستان قرار بگیرد . خصوصاً کسانی که در مناطق خشک و بیابانی قصد داشته باشند راه پیمایی کنند . انصافا" دیتا بیس و تاپیک های انجمن میلیتاری دریایی از اطلاعات هست . که حیف است مغفول بماند و بروز آوری نشوند . فراموش نکنیم که تاپیک های دانشنامه ها و تاپیک های تحلیلی و تاریخی بوده که تمام کاربران عزیز را با این انجمن آشنا کرده است . و اساسا" اگر بخش خبرهای روزمره و یا چت روم انجمن فقط اگر فعال می بود شاید هیچ کدام مان هرگز در هنگام سرچ گوگل با این انجمن آشنا نمی شدیم ... ! لذا با تلاش همه دوستان انشالله همتی در راستایی بروزآوری این گونه تاپیک ها داشته باشیم . انشالله موضوع : چگونه چفیه به یونیفرم های نظامی در ارتش های خاورمیانه راه یافت دو مرد کرد ایزدی در عراق ، که سر بندی های جامانه ( چفیه ) بسته اند ریشه نام : چَفیه یک نوع سربند رایج در پوشاک سنتی مردم کُرد و عرب و بعضاً اقوام دیگر است که بر روی سطح سر و زیر عقال قرار می گیرد. ( در زبان عربی :کوفية، بالغترة، الشماغ، الحطّة، المشدة، القضاضة) (کُردی : جه‌مه‌دانی ، جامانه) ( در فارسی : چفیه و در لری مناطق غربی ایران : چپیه ) بسیاری از تاریخ پژوهان و مردم شناسان معتقد هستند که حروف چ و پ در تلفظ این سربند به ریشه آن در زبان پارسی اشاره دارد . در طول سالیان دراز ، مناطق شرقی بین النهرین زیر لوا و نفوذ فرهنگ و زبان غرب ایران بوده اند و وجود این ریشه ها امری کاملاً بدیهی است . ولی هستند کارشناسانی مانند ابوالحسن نجفی ، «چفیه یا چپیه » را شکل غلط کلمه می‌دانند! و اصرار دارند که حتماً باید واژهٔ «کوفیه» به کار رود . در مقابل دیگر کارشناسان استدلال دارند که کلمات بسیار نادری از عربی به پارسی منتقل شده اند که حروف چ و پ جایگزین شده باشند . در عوض بیشمار کلماتی هستند که مانند چپیه به کفیه معرب شده باشند . ( بهر حال کوفه و کوفیه تاریخی بسیار کمتر از ابداع این پوشش دارند ) تاریخچه : با توجه به مستندات از جمله حکاکی ها و نقوش و روایات محتمل گردیده است که مبداً این نوع سربند از بین النهرین بوده است . در عهد سومری با اختراع ماشین های نساجی صنعت بافت رونق بسیار گرفت و از نخ های پشمی و کتان برای بافتن لباس و روکش استفاده می شد. راهبان معابد سومری لباس های سفید به گونه ای می پوشیدند که سر تا پا بدنشان را می پوشاندند و یک توری مشکی بر سر روسری سفیدشان اضافه می کردند . و محتمل است که طرح راه راه سیاه و سفید چفیه های سنتی ایده اولیه آن برگرفته از آن نوع پوشش بوده که با ترکیب این نقوش در یک دست بافته واحد تجمیع شده باشد . در روایات این گونه نقل شده است که : اولین کسی که شماغ بر تن کرد ، فرمانروای عادل و پارسای سومری گودآ در دوره (2146-2112 قبل از میلاد) بود . سپس شماغ ( چفیه ) در عصر طلایی سومری عموماً لباس شاهزادگان و راهبان شد . (2122 - 2014 قبل از میلاد) و در این دوره از راهبان و شاهزادگان به مردم عادی منتقل شد . ساکنان مرداب ها آن را از اجداد سومری خود در پنج هزار سال پیش به ارث بردند و سپس به کشورهای خلیج فارس و بقیه کشورهای عربی گسترش دادند . چپیه میتواند به اشکال مختلفی بسته شود . معمولاً بعنوان سربند استفاده می‌شود تا از سر و چشم و دهان مردم ساکن در مناطق خشک در برابر آفتاب و یا گرد و غبار محافظت کند. هر چند که در مواقعی بستن چپیه فقط برای تکمیل بودن لباس فرد استفاده می‌شود. چپیه را در بعضی کشور ها به صورت عمامه و در بعضی دیگر با رشته‌ای به نام عقال بر سر می‌بندند . کاربرد نظامی : نظامیان ارتش بریتانیا در خلال جنگ جهانی اول با ورود به منطقه خاورمیانه با این پوشش آشنا شدند و زمانی که در اردن و سرزمین های اشغالی حضور داشتند به استفاده از آن روی آوردند . اما کاربرد گسترده از آن در واقع بعد از اشغال عراق توسط بریتانیا در سال 1918 صورت پذیرفت . این استفاده گسترده و محبوبیت آن بین نظامیان انگلیسی باعث گشت که شرکت‌های نساجی در خاک انگلستان به طراحی و ساخت آن اقدام نمایند و آن را به تجارتی سودآور تبدیل کنند . که معمولاً به چفیه هایی که تولید این کشور باشد (شماغ لندن) می‌گفتند و در حال حاضر و پس از نوع کره‌ای و چینی بهترین کیفیت را داراست . کنفرانس صلح پاریس در سال 1919 ، سرهنگ لورنس (سوم از سمت راست) به همراه شاه فیصل اول (فیصل بن حسین بن علی الهاشمی) سرهنگ توماس ادوارد لورنس بریتانیایی معروفترین فرد غربی در قرن 19 بود که در زمان حضور و فعالیتش در خاورمیانه استفاده از این سربند را عموماً بکار می برد . گروه گشت SAS در شمال آفریقا 1943 در طول جنگ جهانی دوم ، چفیه ( که توسط بریتانیایی ها به نام شمق شناخته می شود ) توسط سرویس هوایی ویژه در شمال آفریقا به عنوان یک سربند جایگزین کلاه آفتاب گیر سنتی ارتش این کشورها استفاده می شد. همچنین در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم این یاسر عرفات بود با آن چفیه معروف اش که عموماً همراه با یونیفرم نظامی که به تن می کرد . نقش بسیاری در معرفی این سربند به عنوان یک پوشش نظامی در اذهان عمومی دنیا داشت . ولی در کل استفاده گروه های چریکی و شبه نظامی عرب فلسطینی که از آن به همراه یونیفرم های نظامی استفاده می کردند در تثبیت این موضوع ( کاربرد نظامی این پوشش ) نقش زیادی داشتند . به گونه ایی که حتی گروه های شبه نظامی یهودی نیز به طور گسترده آن را مورد استفاده قرار می دادند . ولی بعدها با نماد شدن این پوشش برای مبارزان فلسطین ، استفاده از آن را علی رقم اینکه یکی از پوشش های معمول یهودیان بومی بود تا حدودی در بین یهودیان کاهش داد . همچنین چفیه در زمان جنگ ایران و عراق با توجه به اینکه عموم فعالیت های رزمی در مناطق خشک و بیابانی بود استفاده از این پوشش بسیار مورد قبول واقع گردید . و در بسیاری از اوقات نیز برای کاربرد هایی غیر از سربند بکار برده می شد . مانند استفاده برای شریان بند نقاط جراحت دیده ، پارچه نظافت اسلحه ، زیر انداز خواب ، دستار و .... همین کاربردی بودن باعث محبوبیت آن بین سربازان ایرانی گشت . و در هنگام تحویل گرفتن یونیفرم به آنان چفیه نیز داده می شد . استفاده گسترده و مداوم آن باعث شد که خود به خود با تصویر رزمندگان اجین شود و به مرور و خصوصاً بعد از اتمام جنگ تبدیل به نمادی شود که یاد آور آن جنگ میهنی باشد . در حال حاضر نیز در بیشتر مراسم های که کهنه سربازان در آن حضور داشته باشند ، ایشان از آن به عنوان نماد این جنگ استفاده می کنند . در زمان کنونی هم در سازمان های رزم ایرانی و هم غیر ایرانی که در خاورمیانه حضور دارند به عنوان یک البسه نظامی به سربازان تحویل داده می شود . ولی در حال حاضر استفاده از آن برای نیروی های نظامی رسمی در زمان آموزش و یا تایم عمومی استفاده نمی گردد . مگر در هنگام رزمایش ها و مناطق عملیاتی . اما در مورد نیروهای بسیج مردمی دستور العمل مشخصی ارائه نشده و استفاده از آن بین ایشان معمول است . در ارتش ایالات متحده در سال 1991 و اشغال کویت به دست عراق وقتی که مشخص شد که جنگ در خاورمیانه حتمی و قریب و الوقوع است . و باعلم به طوفان های شن در کویت این نگرانی عمده به وجود آمد که چگونه سربازان و تجهیزات خود را برای یک جنگ دراز مدت با محیط بیابانی و خشک آن منطقه باید هماهنگ نمایند . در همان هنگام سرهنگ دوم هارولد نیسلی مسئول ایمنی تیپ مهندسی 111 یک ایده را در ذهن خود داشت . و آن این بود که استفاده از چفیه را به صورت سازمانی مورد استفاده سربازان حاضر در جنگ نماید . در ابتدا با پیشنهاد او مخالفت شد . که عموم دلیل آن این بود که استفاده از چفیه ممکن است موجب برداشت غلط و سوتفاهم هایی شود . ( در کل از این موضوع که یک ارتش پیشرفته غربی از یک پوشش مردمی بومی و از دید آنها بیایان نشین الگو برداری کند زیاد مطلوب به نظر نمی رسید ) اما در ادامه که سرهنگ تاد فردریکز ( پزشک و جراح تیپ 111 TEB ) پس از معاینات سربازان وجود التهابات ریوی و نمایان شدن حساسیت تنفسی در بین بعضی از سربازان را گزارش نموده بود ، نگرانی های نیسلی در مورد طوفان های شن را موجه جلوه داد . و متعاقباً از طرف فرماندهان ارشد دستور استفاده محدود از آن و سپس ارائه گزارش اثر بخشی آن صادر شد . و در سنوات بعد با تایید کامل آن به یکی از اجزاء یونیفرم سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان و سراسر خاورمیانه تبدیل گشت . ارتش آمریکا به صورت استاندارد سازمانی سه رنگ فیط و قهوه ایی و سبز زیتونی را برگزید که به تناسب لباس یگانهایی بکار گیرنده و هماهنگ با پوشش استتار انتخاب و استفاده می شود . آموزش نحوه استفاده صحیح : در پایان هم یک ویدئو برای شما عزیزان قرار می دهم که استفاده صحیح و کاربردی را به سربازان آموزش می دهد . همچنین یادگیری و استفاده از بستن این پوشش سر و صورت را به دوستانی که قصد راهپیمایی در مناطق خشک و بیابانی را دارند توصیه می نمایم . https://www.aparat.com/v/MyEID
  14. با سلام و درود همان طور که دوست خوبمان آقا امین توضیح دادند . ظاهرا" چند تا پهپاد بودند که توسط پدافند مسکو با آنها مقابله شده . ولی یکی از آنها در حین سقوط به یک ساختمان غیر مسکونی ( حالا تجاری یا اداری ) برخورد کرده . که الان فیلم و عکسش رو خدمتتون ارائه می دهم . گویا این حمله پهپادی در پاسخ به حمله هوایی/موشکی یک شب قبل از اون بوده . که روسیه یک ساختمان چند طبقه را در شهر کیف به طور کامل منهدم و ویران کرده بود . در پاسخ به اون حمله هم جناب زلنسکی نطقی شبانه فرمودند : که موشک‌های روسیه ساختمانی متعلق به سرویس اطلاعات و امنیت اوکراین (SBU) را هدف قرار داده‌اند. و آن را یک «حمله تروریستی موشکی روسیه ! » خواند و گفت که بلافاصله پس از حمله دستور تشکیل جلسه اضطراری داده است.و مسکو باید منتظر پاسخ سخت ما باشد . سِرهیل لیساک (فرماندار دنیپرو) که این حادثه در آن رخ داده است ، نیز گفت که در جریان این حمله ۹ نفر مجروح شدند! این فیلم حمله اولیه روسیه به کیف ( ساختمان SBU و محل استقرار مستشاران خارجی ) https://www.aparat.com/v/djsI6 در شب شنبه 29 ژوئیه ، ارتش روسیه یک ساختمان در دنپروپتروفسک اوکراین را هدف قرار داد . منابع روسی اعلام کردند که حداقل 27 کارمند SBU و چندین مستشار و مربی خارجی که در آن زمان در ساختمان بودند ، کشته و زخمی شده اند . طرف اوکراینی تایید نموده است که ساختمان فوق کاربری آن مربوط به SUB (سازمان اطلاعات و امنیت اوکراین) بوده ولی ادعا می کند که ظاهراً کسی در آن هنگام در ساختمان نبوده است! هرچند که در تصاویر منتشر شده رفت و آمد های پر تعداد آمبولانس ها بعد از حمله گزارش شده است . و فیلم ذیل که پاسخ پهپادی وعده داده شده جناب زلنسکی هست که مورد سوال آقا رضا بود https://www.aparat.com/v/GFSlv در صبح روز 30 ژوئیه اوکراین با دو پهپاد به ساختمانی در شهر مسکو حمله کرد که به گفته وزارت دفاع روسیه : یک پهپاد اوکراینی توسط پدافند هوایی بر فراز قلمرو منطقه اودینتسوو در منطقه مسکو منهدم شد. و دو پهپاد دیگر توسط جنگ الکترونیک سرکوب شده . که یکی از آنها در هنگام سقوط به یک ساختمان تجاری ( که احتمالا" هدف اولیه اش نبوده ) برخورد کرده است . در ذیل هم دو تا ویدئو هست که آخرین لحظات زندگی سرباز اوکراینی و دیگری سرباز روسی را به تصویر کشیده است ... نکته اش این است که هر دو بنده خدا غرق در کار با موبایل های خود هستند که به ناگه کواد های انتحاری از راه می رسند ... حمله پهپاد انتحاری اوکراینی به خودروی سبک حامل سربازان روسی که یکی از آنها با دوربین موبایلش در حال فیلم برداری از منطقه است https://www.aparat.com/v/ILyVw حمله پهپاد انتحاری روسی به خودروی زرهی (m113 آمریکایی) که سرباز اوکراینی که لحظات آخر کار با موبایلش را نشان می دهد . احتمالا" دارد آخرین کامنت خودش را در بروزرسانی ( چت روم ) انجمن میلیتاری اوکراین می نویسد :/ ( یحتمل داشته می نوشته که این چه وضع مملکته آقااا ... امکانات کمه و ... که اجل پهپاد روسی مهلت اش نداده ) https://www.aparat.com/v/5oK6M
  15. سلام و درود به شما فرمایش شما صحیح است برادر مهدی . اما یک نکته دیگر هم هست : چین به علت اینکه فعلا" به هیچ عنوان قصد تقابل و درگیری با قدرت های غربی را ندارد مایل نیست که مستقیم در موضوع کره وارد شود . این تنگنا خود به خود باعث شده که به سمت راه های دیگری برای کمک برود . مثال یمن و ما هرچند که تشابه ماهیت آن درست است . اما دقیقا" صدق نمی کند . یمن تنها کاربر تجهیزات است . در بهترین حالت آموزش های مونتاژ به آنها داده شده است . کره شمالی شاید در ابتدای امر مانند یمن بوده اما اکنون یک مرحله فراتر رفته و با وارد کردن فناوری و قطعات حساس از چین و دیگر کشورها فرآیند ساخت و تولید را انجام می دهد . این دو امر خیلی فرق دارد . فی المثل : اگر KMW آلمان بخواهد یک کارخانه تولید خودروی زرهی در افغانستان راه اندازی نماید . بسیار بعید است که این کشور نیروی انسانی و دانش کافی برای وارد شدن حتی به ساخت SKD را هم داشته باشند ... اما در ایران چنانچه یک شرکت معتبر بین المللی اینورها راهش را گم کند و بخواهد ما را در فرآیند ساخت مشارکت دهد هم ساخت SKD و هم CKD را به نحو احسنت می توانیم با ایشان به انجام برسانیم ... کره شمالی شاید در زمینه مهارت نیروی انسانی با خود ما برابر و قابل مقایسه باشد ... بهر حال قابل کتمان نیست که چند سال است که از آن حالت بدوی و عقب افتاده ی سالهای قبل تغییر کرده اند و چه بسا با قدرت گرفتن بیشتر چین در آینده نیز کامل از این حالت خارج شوند ... بهتر است در رابطه با کره ایی ها بگوییم نقش اراده و پشت کار را دست کم نگیرید ... کلا" کره ایی ها آدم های پیگیر و با پشت کاری هستند . مثال تجربه خودم با برادران جنوبی شان را خدمتتان می زنم : ( از نظر فرهنگی و ژنتیکی که مستحضر هستید با کره جنوبی تفاوت زیادی ندارند ) در فاز های 2 و3 پارس جنوبی وقتی که با مهندسانی از شرکت هیوندای کره همکار بودیم ( آنها کارفرما بودند و ما جزو کارآموزهای شاغل در پیمانکاریهای زیر مجموعه ) از 11 ساعت کاری کلا" دو ساعت را داخل دفاترشان بودند . و در گرمای شدید جنوب نظارت بر کارهای عملیاتی را رها نمی کردند و نفس کارآموز ها و تکنیسین های ایرانی را بریده بودند ... آن موقع در پارس جنوبی مهندس ماهر ایرانی بسیار کم بود (بیشتر در شهر های بزرگ بودند و به مناطق سخت نمی آمدند ... ) حتی جوشکار را از فیلیپین می آوردند ! اکثرا" همین مهندسین کنونی در صنایع پتروشیمی و پالایشگاهی جنوب همان کارآموز های بخش های زیر مجموعه کره ایی ها و ژاپنی ها هستند ... البته بحمدالله اکنون در یک پالایشگاه که وارد می شوید چیزی جز کارگر ، تکنیسین و مهندسین عملیاتی و اجرایی خودمان را مشاهده نمی کنیم ... ( هرچند که باید اذعان کرد همچنان در بخش "طراحی" صنایع نفت و گاز وابسته هستیم )