parsneet

Members
  • تعداد محتوا

    140
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های parsneet

  1. سلام چیزی که من شخصا" مشاهده کردم از همان شروع جنگ تا کنون انبوه متنوعی از تحلیل بود که عموما" سناریو های ترکیبی را در نظر گرفته بودند ... از دخالت ایران، بی اطلاعی و عدم دخالت ایران ، منافع میان مدت و بلند مدت طرفین درگیر و پشتوانه‌ای هرکدام ، شکست هر کدام و تبعات آن برای اش و غیره ... حالا شما چطور این ده ها هزار تحلیل در فضای مجزای و صدها تحلیل در انجمن خودمان را مطالعه کردید که تنها یک روند مجرد را دیدید محل بحث است . معمولا" اگر نگاهی کانالیزه شود . در بین انبوه متنوع و گاها" متضاد فقط یک سری کلمات و نکات را که در راستای تعبیر خودش هست می‌بیند و می شنود . و به طور طبیعی مغز ( که اینگونه خود آگاهانه و به مرور کانالیزه شده ) مابقی اطلاعات و نکات را دور می‌ریزد. چیزی که به اسم خطای شناختی مصطلح است و دوستان بارها آن را تشریح کرده اند و هشدار داده اند در مورد آن . لذا این امکان هست که ایرادی به تحلیل ها وارد نباشد . و مشکل از پردازش کردن این تحلیل ها باشد . اگر یک مثال بخواهم بزنم : فرض بفرمایید حملات پهپادی و موشکی یمن به اسرائیل . یک حمله موشکی توسط یمن انجام می‌شود و خروجی و آمار آن به شکل نسبی مشخص می‌کند که موفقیت آمیز نبوده ... یک نگاه کانالیزه پس در مورد این عملیات ناموفق به سراغ پیش فرض ها و کلیشه های ذهنی خودش می‌رود. که شکست خوردن و کارشان تمام است ، همین عملیات مشخص می‌کند که در سلیقه سیاسی هم من راست میگفتم . کلا" ما باید برویم فلان کار سیاسی را بکنیم و غیره ... اما یک نگاه تحلیل محور : اول صبوری می‌کند که آمار و اطلاعات دقیق منتشر شود ، سپس دنبال این می‌رود که چرا شکست خورد ؟ آیا مشکل از ابزار بوده یا از تاکتیک ؟ یا فرضا عامل شکست آن مربوط به امور غیر فنی و یا سیاسی بوده ؟ روند هر تحلیل و هر سناریو را جداگانه می بیند و توسعه می‌دهد... و در پایان به این می پردازد که آیا این عامل شکست در عملیات مذکور ذاتی بوده یا قابل حل است . و اگر قابل حل است راهکار آن چیست ؟ که در آینده بتوان عملیاتی با نرخ موفقیت بهتر را ثبت کرد ... کلا" توصیه من این است که بجای اینکه دنبال پیگیری یکسری پیش فرض های کلیشه ایی برویم دنبال وسعت دادن به تحلیل خودمان باشیم . چون اگر نگاهتان کانالیزه شد دیگر قادر به دیدن و تحلیل کردن خط وقایع نخواهید بود . اساسا" هر امری و هر نتیجه ایی که حاصل شود ناخودآگاه و جبرا" به این سمت می‌روید که دنبال تایید پیش فرض هایتان باشید . و پایان اش هم معلوم است دیگر : در تمام موارد و ۱۰۰٪ وقایع ناچارا" خواهید گفت که خودم راست میگفتم و کلا" بقیه در اشتباهند !!
  2. سلام خیلی هم خوب ... پس اسرائیل حداقل به قوانین ژنو احترام بگذارد و مسیر لجستیک را باز کند تا برای این بندگان خدا هم لباس بفرستند دوستان شان ( حالا هر کی و از هر کجا .. ) و هم موشک نقطه زن دقیق بدهند که غیر مسلحین یهودی آسیب کمتری ببینند !! حماس دقیق و درست بزند ، که هم تصاویرش اکشن باشد و هم تیپ میلیتاریستی رزمندگان حماس کاتالوگ پسند باشد . مثل سرباز های خوش تیپ و مو دم اسبی اسرائیلی که ظاهرا" البسه شان بیشتر چشمگیر است !! و گذشته از این مسائل گویا شما سابقه مکفی در انجمن هم دارید الحمدالله و به مفاهیم پایه ایی مانند : جنگ شهری ، دفاع از مراکز و جمعیت مسکونی ، گروه های مقاومت شهری ، جنگ چریکی و غیره هم آشنا هستید ... یحتمل پس ممکن است از دریچه مسائل غیر میلیتاریستی به موضوعات اشاره می فرمائید . که البته حس علاقه و یا تنفر به یکی از طرفین درگیر همیشه در تمام جنگ ها در دیگر نقاط و دیگر افراد به دلایل شخصی وجود داشته و قابل درک هست بهر حال ... حالا فارغ از مطلب این کاربر گرامی و اظهار حب و بغض شخصی شان ، ذکر یک نکته کلیدی را مفید می دانم که به علت عدم ارسال کامنت پیاپی در ادامه همین پست تشریح می کنم : در همان قوانین ژنو که بعضا" اشاره می شود ذکر شده : اگر کسی به یک سرزمین دیگر تجاوز کند فارغ از نیت و بهانه اش ، مردم سرزمین اشغال شده حق دفاع مشروع از خودشان را دارند . ( به همان تناسب و به همان نسبت که برای رفع اشغال کفایت کند ) و در تمام فرهنگ لغات عمومی هم به گروهی که در خاک خودش با اشغالگر مبارزه می کند """ کلمه گروه مقاومت """ اطلاق می گردد ... به معنای کسی که در مقابل این تجاوز و اشغال مقاومت می کند . همچنین در تمام کشورهایی که طعم تلخ اشغال را چشیده اند در تاریخ شان خود آن مردم بیشترین احترام را برای این گروه ها برای تلاش و مبارزه شان قائل هستند . و اساسا" اهمیتی نمی دهند که من و یا دیگران و یا هر شخص ثالثی ( غیر از اشغالگر و مدافع ) چه چیزی آنها را می نامند و چگونه آنها را قضاوت می کند . همانگونه که آلمانی ها گروه های مقاومت فرانسه را خرابکار می نامیدند و علی رقم اینکه تلاش این گروه ها مستقلا" باعث آزادی فرانسه هم نشد اما بعد از سالها همچنان در اذهان آن مردم و آن کشور یاد و خاطره آنها مورد تقدیر و احترام قرار می‌گیرد . ( همچنین گروه های مقاومت لهستان ، عراق و افغانستان ، ویتنام و ... و ... ) همیشه تمجید کردن از زورمندان لذت بخش تر بوده ... و نکوهش کردن ضعفا آسان تر ... کسی که عزت نفس را مقدم بر هر چیز بداند نه خودش زیر بار حرف زور می‌رود و نه به مدح و ستایش زورگویان تن می‌دهد ... ( البته مرور گفتمان دوستان نشان می‌دهد که اگر اسامی اصلی در یک جمله خبری را "" عوض کنیم "" کلهم تحلیل ایشان نیز وارونه می‌شود و بجای "تمجید زور و قدرت سرپنجه" به تاکید بر حقوق بشر و احوال مظلوم معطوف می شود !! ) ولی همیشه آنچه که در تاریخ ماندگار شده : لعن و نفرین ابدی بر ظالمان و یاری دهندگان شان بوده و خواهد بود انشالله ...
  3. آقا نشد دیگه ... این توصیه های کوهنوردی است نه کوله پشتی رزم ... دیدی لو دادی این کاره نیستی حالا دلخور نباشید ، کوهنوردی هم خوب است خدایی ... ورزش مفیدی است ... خصوصا" با یک شلوار شش جیب و یک فقره باک به کمر اکثر بچه هایی که بعدا" عشق میلیتاریستی شدن از همان اردو های طبیعت گردی مدرسه شروع کردند ... یا اینکه در محوطه پشت منازل سازمانی پایگاه هوایی گل کوچیک بازی می‌کردند :/ باور بفرمایید ... اما در باب این نکته تان که فرمایش کردید لازم به توضیح است : آن جا نیازی به نیروی رزمی و پیاده ما ندارند برادر ... اگر لازم بود و درخواست رسمی دادند دریغی نداریم از آنها ، بلکه باعث افتخار مان خواهد بود که در کنارشان با آن شیاطین کم مقدار بجنگیم ... و اینکه مبارزین فلسطینی و لبنانی خودشان مربیان ما ایرانی ها بودند و نحوه جنگیدن یک نفر رزمنده با ده نفر سرباز عبری را تبهر ویژه ایی داشتند و هنوز هم دارند . شما که گویا تاریخ معاصر را مطالعه فرمودید احتمالا" بدانید دیگر : در اسنادی که مورخ ۱۴ شهریور ۱۳۵۸ از لانه جاسوسی که از جانب سفارت آمریکا در بیروت برای مرکز، فرستاده شده، موضوع آموزش‌های نظامی فتح به طرفداران امام خمینی (ره) بدین شرح ذکر شده است : ۱-پی. ای. افورت به ما خبرهایی داده که از هانا بریدی رکن ۲ حزب فالانژ، گرفته و به آموزش ایرانیان در جنوب لبنان توسط فلسطینی‌ها مربوط می‌شوند. به گفته‌ی بریدی، یک امربر از جانب سرگرد سعد حداد، رهبر شیعه‌ی نظامیان دست راستی در جنوب لبنان، در ۲۸ مرداد به شورای نظامی جبهه‌ی لبنانی گفت که ۱۵۰ ایرانی نزدیک رود لبنانی، تحت آموزش فتح قرار دارند. آن ایرانی‌ها فقط به عنوان طرفدار خمینی توصیف شده بودند.[۲] [۲] - اسناد لانه جاسوسی، کتاب پنجم، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، صفحه ۳۳۴ از لحاظ کمک مالی هم که توصیه کردید ... بیانیه های رسمی کشور ما اعلام کردند این موضوع را : که ایران پول و خصوصا" هیچ گونه سلاحی به آنها نمی‌دهد ... و ما هم همین را در نظر می‌گیریم... شما هم اگر سندی داری بیار ? ... ( البته اگر بیاری هم ما همان بیانیه را مجدد خدمتت دوباره می خوانیم خلاصه همینی هست که هست ) آقا ما فقط دعای خیر می کنیم و همین کافی است برای حمایت از دوستان مان ، اگر می‌خواهید برای شما هم دعا می کنیم ؟؟ خدا را چه دیدی شاید یک قبضه Steyr AUG A3 هم برای شما ظاهر شد ( خیلی ها آرزو کردن و برآورده شده ...!! البته بعد از دیدن آن ، اینکه دست شما روی ماشه هست یا طرف مقابل ات را تضمین نمی کنیم )
  4. در بحث رها کردن پرتابه از کواد ارتفاع پهپاد مهم هست ... وقتی ارتفاع می گیرید نسبت تصاویر بهم می خورد ... شما در ارتفاع ۳۰ متری اگر هدف در گوشه تصویر مانیتور باشد در ارتفاع ۱۰۰ متری می آید وسط تصویر ... لذا این با نشانگر روی دوربین قابل حل نیست ... پهپاد های ارزان قیمت تجاری عمدتا" ارتفاع را نشان نمی دهند ... لذا این یک کار با خطای زیاد هست ماهیتا" با این تجهیزات ... و در همین حد هم قابل تحسینه ... قطعا" تمرین اپراتور و تا حدود زیادی شانس در این اصابت موفق نقش داشت ... ودو نکته مهم در مورد این فیلم های منتشره : اول اینکه می دانیم که همه رزمندگان فلسطینی مجهز به دوربین آنلاین نیستند و چنانچه دوربین برای ضبط تصاویر نداشته باشند و یا اینکه خود مبارز به شهادت برسد و به عقب برنگردد عملا" فیلم آن نیز در این ایام موجود نخواهد بود . و لذا قابل تصور است که آمار موارد منهدم شده و تلفات اسرائیلی بیشتر باشد ... دوم اینکه بیرون دادن این تصاویر از طرف مقاومت بسیار خطای بزرگی هست ... ( هر چند که می‌دانیم آنها زیر فشار شدید افکار عمومی هستند که دستاورد های خودشان را مستند شده نشان بدهند ) اما اینکار باعث هوشیاری هرچه بیشتر قوای مهاجم خواهد شد ... اینگونه تجمع نیروی پیاده در زمین مسطح و با دید باز کاملا" بدور از رفتار های حرفه ایی یک جنگ شهری است ... نیروهای پیاده خودمان در سوریه فیلم های آن موجود است هنوز ، انقدر در این مورد تلفات دادند تا به درستی آموختند که چگونه به خط حرکت کنند و چگونه در تیم های کم تعداد پخش شوند ... ( البته مقصود از عدم انتشار ، خود مقاومت هست وگرنه وقتی به هر دلیل بیرون آمد دیگر اشکالی وارد نیست و حتی اطلاع رسانی آن هم از طرف ما بسیار مفید است ) اواخر جنگ سوریه و عراق که تجربه ما بیشتر شده بود ، در یک منطقه رزمی و با وجود هزاران سرباز در آن محدوده ، زمانی که سردار سلیمانی قصد گفتگو با سربازان مقاومت را داشت به زحمت ۲۰ یا ۳۰ نفر دورش جمع می‌شدند... آن هم در خط یک معمولا سخنرانی نمی‌کرد و این کار را در خطوط عقبه انجام می‌داد... و زمان حضور در خط یک به زحمت چند نفر همراه شان بود ...
  5. روزنامه نگاران مصاحبه ای را با زنی به نام " یوچوید لیفشیتز " داشتند که روز قبل توسط گروه حماس آزاد شده بود. او به همراه یک اسرائیلی دیگر به نام نوریت اسحاق توسط حماس آزاد شد. پس از آزادی او ، مقامات اسرائیلی یک کنفرانس مطبوعاتی برای یوچوید لیفشیتز در تل آویو برگزار کردند تا خبرنگاران با رفتارهای فلسطینی ها بیشتر آشنا شوند ! در حالی که روزنامه نگاران به وضوح با سوالات مکرر می خواستند افشاگری هایی در مورد "جنایت های باورنکردنی" علیه گروگان های اسرائیلی بشنوند ، اما این زن مسن آزاد شده با پاسخ هایی خود موجب واکنش متعجبانه خبرنگاران شد . و جایی کمی برای تفسیر و بازی با کلمات برای آنها باقی گذاشت ! یوچوید لیفشیتز: آنها مرا مسیر زیادی پیاده بردند و با یک چوب دستی چندبار مرا هل دادند و از من خواستند که خودم راه بروم. البته برای من مثل جهنم بود. و سپس با سوار شدن با موتور سیکلت به داخل غزه رفتیم . اما بعد از رسیدن به داخل غزه "همه چیز متفاوت بود." این زن اسرائیلی با اشاره به اینکه وقتی او را به زندان بردند ، "یک شبکه کامل تونل مارپیچی " را مشاهده کرده خاطرنشان کرد: دقیقا" نمیدانم که در کجا بودیم ، اما در آنجا به ما مراقبت های پزشکی داده شد، به ما غذا دادند، نان، چندین نوع پنیر از جمله پنیر سفت و خامه ای به ما دادند. سبزی و چای و آب آشامیدنی و همچنین میوه و خیار هر روز به همراه غذا به ما می دادند و به علاوه آنهایی که از ما نگهبانی می کردند هم از همان غذا ها می خوردند و همیشه با فاصله و دورتر از ما روی یک زیرانداز می خوابیدند. لیفشیتز به خبرنگاران گفت که یک فلسطینی که مشخص بود پزشک است . در چند روز متوالی او را معاینه کرده تا از وضع سلامت او اطمینان داشته باشد و بعد مقداری دارو که من همیشه نیاز دارم را به من دادند و همچنین سایر افرادی که زخمی شده بودند را پانسمان کردند و به آنها کمک کردند. خبرنگاران که اصرار داشتند بدانند آیا بدرفتاری هم با ایشان از طرف نگهبانهای شان شده یا نه در پاسخ گفت : ما در چند روز اول خیلی مضطرب و ناراحت بودیم . ولی چند نفر از آنها با ما صحبت کردند و گفتند که ما مسلمان هستیم و قصد نداریم به شما آسیب برسانیم . شما مدتی اینجا هستید و سپس آزاد خواهید شد . پی نوشت : فعلا همین را گفته این خانم ... و ما هم با ترجمه گوگل خدمتتان ارائه کردیم ... حالا اینکه چرا همه اش مثبت گفته را نمی دانم خدا وکیلی ... مشخصا" خبرنگاران که غربی بودند و ایشان هم در امنیت داخل تل آویو حضور داشت ... البته زندانی ها قطعا" پراکنده هستند و همه یکجا نیستند ... حالا تا بقیه هم آزاد بشوند و توضیحاتی بدهند که بشود تصویر کلی بهتری بدست آورد ... البته اگر اسرائیل در حملات هوایی و زمینی اش نزد همه رو خودش قتل عام کند و بعد بگذارد پای فلسطینی ها :/
  6. وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در خصوص پایان تحریم‌های موشکی شورای امنیت سازمان ملل بیانیه‌ای صادر کرد . در بخشی از این بیانیه آمده است : امروز به موجب قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل، محدودیت هشت ساله این شورا در خصوص فعالیت‌های موشک بالستیک ایران و نیز عرضه، فروش و انتقال مواد، تجهیزات، فناوری و اقلام و کالاهای مرتبط با توسعه توانمندی موشکی ایران به پایان می‌رسد و همانطور که جمهوری اسلامی ایران در تجربه نشان داده است، این مقطع زمانی را فرصتی می داند تا از آن در جهت اثبات اقتدار و حقانیت خود و همچنین تقویت توانمندی های دفاعی بهره‌گیری نماید. همچنین در بخش دیگری تاکید شده است که جمهوری اسلامی ایران مانند هر کشور دیگری، بر اساس حقوق بین الملل محق به انتخاب ابزار دفاعی خود است. تقویت قابلیت های موشکی ایران نیز در راستای رفع نیازمندی های دفاعی مشروع و زمینه سازی برای اجرای «دفاع از خود» مطابق با ماده 51 منشور ملل متحد است. در این راستا، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در چارچوب مأموریت های ذاتی خود، مصمم به پیگیری تقویت قابلیت های موشکی و تسلیحاتی براساس الزامات دکترین امنیت ملی کشور می‌ باشد. متن این بیانیه به شرح زیر است : http://defanews.ir/node/522444
  7. با سلام حفر تونل در مناطق کوهستانی اگر چه سخت تر است ولی بسیار کاربردی هم هست ... خصوصا" نواحی جنوب لبنان در ۲۰۰۶ مشاهده شد که از مدتها قبل با حفر این دالان‌ها منتظر ارتش اسرائیل بودند . حتما" خاطرتان هست که حتی آب و غذا و مایحتاج هم ذخیره شده موجود بود به شکلی که با اینکه اصلا" هیچ تحرکی مشاهده نمی شد ولی به محض ورود ستون های زرهی اسرائیلی از روی تپه ها و لبه دیواره دره ها آتش بروی شان گشوده می شد . در رابطه با ارتباط این تونل ها از سوریه به کرانه باختری ... و یا غزه به کرانه باختری همان طور که اشاره کردید شواهدی نیست و از لحاظ فنی هم بسیار بعید و سخت خواهد بود ساخت آنها ... و مورد آخر هم فکر کنم بهتر است یک توضیح بدهم که کلمه " دستگاه " واحد شمارش تونل هست در زبان فارسی ... و با آن دستگاه های حفاری تونل ( TBM) اشتباه گرفته نشود ... معمولا" در غزه اینها را با دست کنده اند ... مگر مواردی محدود که مربوط به زیر خود غزه باشد که استفاده دستگاه حفاری با عرض یک متر قابل تصور است ... اما جنوب سوریه و لبنان را نمی دانم ، محتمل است که با توجه به تراکم خاک مناطق کوهستانی از دستگاه حفاری هم استفاده شود ... به گواه خود منابع غربی جنوب لبنان مملو از شگفتی است که هنوز ابعاد آن برای پشتیبانان اسرائیل ناشناخته است ...
  8. در مورد تونل های نوار غزه چه می دانیم ؟ قسمت اول : شبکه ارتباطی زیرزمینی یکی از موانع جدی بر سر راه ارتش اسرائیل به سمت نوار غزه است. گذرگاه هایی که نیرو های مقاومت فلسطینی در غزه حفر کرده اند اهداف متفاوتی دارد و نشان دهنده یک شهر کوچک زیرزمینی است. عملکرد تونل ها در ابتدای درگیری چگونه بود ؟ از 7 اکتبر تا 10 اکتبر : حماس از مسیرهای زمینی و تونل های زیرزمینی برای حمله به اسرائیل استفاده کرد. همزمان با پیاده نظام و تجهیزات کوچکی که در روی زمین حرکت می کردند و در زیر زمین نیز در عمق چند ده متری ، تحرکات در جریان بود و محموله های مهمات و قوای پشتیبانی برای واحدهای تک ور حمل می شد. بخش قابل توجهی از تونل های زیرزمینی از زیر دیوار جدایی بین اسرائیل و نوار غزه در عمق 20 متری عبور می کند ، و در عمل به لطف تونل ها، مبارزان فلسطینی توانستند بی سر و صدا به عمق 5 کیلومتری و در برخی نقاط در 7 کیلومتری نوار غزه به اسرائیل نفوذ کنند . همچنین تونل ها برای نیرو هایی که در سطح زمین به شهرک ها نفوذ کرده بودند بسیار مغتنم بود . بگونه ایی که با موتور سیکلت ها و بدور از جاده های اصلی پیشروی نموده و سپس با رهایی وسایل نقلیه از طریق این تونل ها به غزه بازمی گشتند . و این اقدام تا حدودی نیروهای اسرائیلی را سردرگم نموده بود . آنها که با پهپاد و بالگرد منطقه را در شناسایی مداوم خود داشتند ، عملا" نمی‌توانستند که جابجایی ها را با اشراف کامل رصد کنند و به نیرو های متحرک ضربه وارد کنند . این تونل ها به کجا منتهی می شوند ؟ با قضاوت بر اساس نقاط و جغرافیای حملات حماس ، می توان گفت بخش قابل توجهی از ارتباطات زیرزمینی مرکز و شمال غزه به سمت جنوب اسرائیل ( مناطق بین عسقلون و اشدود ) منتهی می شوند. همچنین خروجی های دیگری ، که گمان می رود بیش از 20 دستگاه باشد نیز به مناطقی مانند ریم منتهی می شوند ( جایی که حماس به منطقه کیبوتز ماگن در جنوب اسرائیل حمله کرد) بر اساس داده های اولیه بخش قابل توجهی از تونل ها مستقیماً به جاده ها منتهی می شود. در کنار آنها، مبارزین حماس به سرعت به سمت مکان‌های عملیات حرکت کردند و در امتداد آنها پس از تماس آتش با نیروهای امنیتی ، به عمق غزه عقب‌نشینی می کردند. ساختار این تونل ها چگونه است ؟ بر اساس اطلاعات اولیه هر چند که تونل های پراکنده ایی از قبل وجود داشت ولی در واقع ساخت این تونل های زیرزمینی به شکل مهندسی و توسعه سریعتر آنها در سال 2007 آغاز شد. ارتباطات زیرزمینی در نوار غزه به سه نوع تقسیم می‌شود : ۱- ارتباطاتی که برای عبور بدون توجه طرف مقابل از مرز با اسرائیل ضروری است . ۲- ارتباطاتی که در زیر ساختمان‌های مسکونی حوزه فلسطینی قرار دارند . ۳- و گذرگاه‌هایی که به قلمرو مصر منتهی می‌شوند . بیشتر تونل های زیر دیوار مرزی یا با دست یا با استفاده از ابزار ساده ساختمانی ساخته شده اند . ولی تونل های بسیار بزرگی نیز با دستگاه در داخل غزه حفر شده اند . ساختار این دالان ها اگر چه ساده بنظر می رسند اما الزامات مهندسی اولیه ساخت و ساز در طراحی آنها برآورده شده است . برق ، آب و تهویه وجود دارد ، طاق ها و اتاق ها تقویت شده اند و مجهز به پمپ هایی برای پمپاژ آب و هوا به زیر سطح هستند. و همچنین با تجهیزات پمپاژ ، پسآب به سطح زمین در صورت نفوذ آب زیرزمینی منتقل می شود . در این دالان ها اتاق هایی برای اسکان و راه انحرافی و در صورت تخریب معابر اصلی خروجی های اضطراری تعبیه گردیده است . مهندسان حماس تنها در یک دهه گذشته ، احتمالاً ۱۳۰۰ الی ۱۵۰۰ تونل ساخته اند که در حال حاضر بین 200 تا 600 تونل در حال استفاده است . در خروجی بخش قابل توجهی از این تونل ها پرتاب کننده های موشک های غیرهدایت شونده یا مواضع خمپاره های 120 میلی متری وجود دارد. هر یک از این خروجی ها مجهز به دریچه-پرده مخصوصی است که قسمت بالایی آن استتار شده و تشخیص آن از هوا تقریبا غیرممکن است . ارتش اسرائیل در این دو دهه در حال مقابله با این تونل ها بوده است . ولی به نظر می‌رسد در ازای تخریب کردن هر دستگاه تونل به سرعت دو دستگاه دیگر جای آن را پر کرده و این معضل را به یک گرفتاری فرسایشی برای ارتش این رژیم تبدیل نموده است . اسرائیل با استفاده از سنسورهای لرزه ای نگاری ویژه چنین تونل هایی را شناسایی می کند و با عملیات حفاری معابر کشف شده را یا منفجر کرده و یا با بتن پر می کند . در کدام مناطق دیگر اینچنین تونل هایی وجود دارد ؟ و اسرائیل چگونه می تواند با آنها مقابله کند ؟ سازه های مشابهی توسط واحدهای مهندسی حزب الله در مرز با لبنان و سوریه ساخته می شود. حجم ساخت و ساز ظاهراً کمتر از ساخت و ساز فلسطینی ها است ولی به نظر از کیفیت و تجهیزات بیشتری برخوردار هستند . و با توجه به تسلیحات گسترده تر حزب الله و موقعیت توپوگرافی متفاوت اش به نظر می‌رسد از کارکرد موثر تری نیز برخوردار باشند . و به این نکات نیز باید شیوه رزم کمی متفاوت تر حزب الله را نیز اضافه کرد . که در عین تشابه ها به نسبت مبارزان غزه ، گستردگی عمل بیشتری را نیز به آنها می دهد . تحلیل کارکرد این تونل ها در قسمت دوم ادامه دارد ...
  9. با سلام و درود به بهانه بحث های داغ احتمال وجود فرا زمینی ها در روی سیاره زمین در بروز رسانی ( استاتوس ) ... مطلب هیجان انگیز و راز آلود ذیل را هم خدمت دوستان تقدیم می کنم . موضوعی که در سالهای اوج جنگ سرد محل فرضیه های مختلفی شده بود . از ارتباط گیری شوروی با آدم فضایی ها ... تا فرضیه لینک ارتباطی موشک های اتمی برای نابودی کره زمین ...! و همچنین ملاقات فضا نوردان آمریکایی با آدم فضایی ها در کره ماه ( در آن سالها بعضی به جد معتقد بودند که آمریکایی ها برای یک ملاقات به ماه رفته اند و دلیل آن هم این بوده که از چشم شوروی این ملاقات و ارتباط با آدم فضایی ها دور بماند ...! و شوروی هم با این ایستگاه رادیویی تلاش دارد که خودش مستقل با ( آدم فضایی ها و فرماندهان شان ) گفتگو کند ...! ) بهر حال از خصلت های بشیر تا بوده همین بوده که در موضوعاتی که علم ندارد شروع به فرضیه و تخیل پردازی می کند . موارد بسیاری بوده اند که محل این گونه نظریه پردازی ها قرار گرفته اند . اما بعد ها که تا حدودی توضیحات علمی پرده از اسرار آنها برداشته اند جذابیت آنها از رونق افتاده و به فراموشی سپرده شده اند . اما بهر حال آدمی است دیگر ... به سرعت آن موضوع را بایگانی می کند و یک موضوع جدید و هیجان انگیز دیگر را پیدا می کند ... UVB-76 راديوي اسرارآميز ؛ ايستگاهي كه معلوم نيست گرداننده‌اش كيست ! در نزدیکی شهر سن‌پترزبورگ روسيه ، درست وسط يك زمين باتلاقي دروازه آهني مستطيل شكلي ديده مي‌شود . پشت ستون‌هاي زنگ زده اين دروازه، مجموعه‌اي از چندين برج راديويي، ساختمان‌هاي متروك و دكل‌هاي برقي قرار دارند كه با ديواري سنگي احاطه شده‌اند. در دل اين مكان ترسناك رازي از دوران جنگ سرد نهفته است . گفته مي‌شود اين مكان مركز اصلي يك ايستگاه راديويي به نام "MDZhB" است كه معلوم نيست چه كسي آن را مي‌گرداند. در سه دهه و نيم گذشته هفت روز در هفته و ۲۴ ساعت در روز صدايي يكنواخت و نامشخص شبيه "وز‌ وز" از اين ايستگاه راديويي پخش مي‌شود. هر چند ثانيه يك بار هم صداي ديگري به گوش مي‌رسد؛ صدايي شبيه بوق "كشتي" که بیشتر به کشتی ارواح در شبي مه‌آلود می ماند ! يكي دو بار در هفته هم ، صدايي كه معلوم نيست متعلق به يك مرد است يا زن ، چند كلمه به روسي ادا مي‌كند؛ كلمه‌هايي مثل "قايق بادي" يا "متخصص كشاورزي". اين كل چيزي است كه از اين ايستگاه راديويي پخش مي‌شود. هر كس هر كجاي دنيا كه باشد با تنظيم موج راديو روي فركانس ۴۶۲۵ كيلوهرتز مي‌تواند اين صداها را بشنود. همه چيز فوق‌العاده اسرارآميز به نظر مي‌رسد ، انگار پشت طراحي و راه‌اندازي اين ايستگاه راديويي نقشه مخفيانه‌اي در كار است. اين ايستگاه راديويي كه در بين طرفدارانش با نام "وزوز‌كن" (The Buzzer ) شناخته مي‌شود در حال حاضر بيش از ده‌ها هزار نفر در شبكه‌هاي اجتماعي هوادارش هستند. دو ايستگاه راديويي مشابه ديگر هم در روسيه وجود دارد كه هوادارانشان نام‌هاي "The Pip" (بيب) و "Squeaky Wheels" (لاستيك جيرجيري)را به آن‌ها داده‌اند. هواداراني كه مي‌گويند، اصلا نمي‌دانند چرا به اين صداها گوش مي‌دهند. در واقع هيچكس دليلش را نمي‌داند. ديويد استاپلز، متخصص شنود الكترونيك و استاد دانشگاه سيتي لندن در اين باره مي‌گويد: "اين سيگنال‌ها عملا هيچ اطلاعاتي در خودشان ندارند." چه اتفاقي مي‌افتد؟ گفته مي‌شود كه اين ايستگاه راديويي به ارتش روسيه تعلق دارد، هر چند كه آن‌ها هيچوقت چنين چيزي را تأييد نكرده‌اند. اين ايستگاه در پايان جنگ سرد شروع به كار كرد، زماني كه كمونيسم رو به افول بود. اما در کمال تعجب همچنان و بی وقفه امروزه نیز امواج آن از دو مركز ، يكي نزديك به سن‌پترزبورگ و ديگري نزديك مسكو فرستاده ‌مي‌شوند. ( به کجا و برای چه کسانی ؟ نا مشخص است ... ) بعد از فروپاشي شوروي سابق ، به عكس پيش‌بيني‌ها فعاليت اين ايستگاه نه تنها متوقف نشد بلكه بيشتر هم شد. نظريه‌هايي كه در مورد دليل فعاليت اين ايستگاه راديويي مطرح شده، كم نيستند؛ از مخابره اطلاعات با زيردريايي‌ها گرفته تا ارتباط با موجودات فضايي. برخي‌ هم آن را با سيستم "دست مرده" (Dead Hand) كه شوروي سابق در دوره جنگ سرد راه‌اندازي كرد مرتبط مي‌دانند و معتقدند در صورت حمله اتمي، صداي وزوز اين شبكه راديويي قطع مي‌شود و موشك‎هاي قاره‌پيماي روسيه به طور خودكار پرتاب خواهند شد؛ به بيان ديگر ويراني كامل دو طرف درگير در جنگ. اين ايده البته خيلي هم بي منطق به نظر نمي‌رسد. سيستم دست مرده يك سيستم كامپيوتري‌ بود كه از طريق بررسي امواج راديويي، تشعشعات راديواكتيو را تشخيص مي‌داد. سيستمي كه به اعتقاد برخي از كارشناسان هنوز هم فعال است. ولاديمير پوتين، رئيس جمهوري روسيه همين چند وقت پيش گفت هيچ كس از جنگ هسته‌اي بين روسيه و آمريكا جان سالم به در نخواهد برد. آيا "وزوز‌كن" مي‌تواند جلوي چنين جنگي را بگيرد؟ نكته مهم در مورد اين ايستگاه راديويي اين است كه مثل همه راديوهاي بين‌المللي روي موج كوتاه كار مي‌كند. تفاوت آن‌ها و امواج با بسامد بالا در اين است كه فقط در خط مستقيم حركت نمي‌كنند تا در اثر برخورد با موانع از بين بروند. امواج كوتاه بعد از برخورد به ذرات باردار در جو زمين از آن‌ها دور مي‌شوند. اين ويژگي به آن‌ها اجازه حركت زيگزاگي بين زمين و آسمان را مي‌دهد. به اين معنا كه سيگنال‌هايي كه اين ايستگاه مي‌فرستد در مقايسه با سيگنال‌هاي راديوهاي محلي، تلفن‌هاي همراه و تلويزيون مناطق وسيع‌تري را پوشش خواهند داد و مي‌توانند ده‌ها هزار كيلومتر را طي كنند.به همين دليل هم كشتي‌ها، هواپيماها و ارتش براي فرستادن پيام‌هايشان به آن سوي قاره، اقيانوس و كوهستان از امواج كوتاه استفاده مي‌كنند. نكته‌اي كه باز ذهن را به سمت تئوري دست مرده سوق مي‌دهد. البته از يك نكته نبايد غافل شد. سرعت حركت امواج كوتاه در روز و شب يكسان نيست و اگر مي‌خواهيد همه در تمام ساعات شبانه‌روز و هر نقطه از دنيا به ايستگاه راديويي‌تان دسترسي داشته باشند، به ويژه اگر از آن به عنوان علامت شروع جنگ اتمي كه احتمالا قصد راه انداختنش را داريد، استفاده مي‌كنيد بايد فركانس امواج را بسته به ساعت شبانه روز تغيير دهيد. اين كاري‌است كه راديوي بخش جهاني بي‌بي‌سي انجام مي‌دهد اما "وزوز‌كن" نه. نكته ديگري كه به گفته استاپلز بايد به آن توجه كرد اين است كه اين ايستگاه‌هاي راديويي براي اندازه‌گيري فاصله لايه ذرات باردار جو راه‌اندازي شده. او مي‌گويد: "اگر مي‌خواهيد از سيستم راداري كه روس‌ها براي رديابي موشك‌ها استفاده مي‌كنند بهترين نتيجه را بگيريد، بايد اين نكته را بدانيد." هر چقدر مدت زمان بالا رفتن و پائين آمدن سيگنال در هوا بيشتر باشد، سيگنال در ارتفاع بلندتري حركت مي‌كند. به عقيده استاپل البته اين ايستگاه راديويي نمي‌تواند براي اين منظور راه‌ افتاده باشد. سيگنالي كه براي بررسي ارتفاع لايه ذرات باردار جو فرستاده مي‌شود معمولا يك صداي مشخص شبيه به صداي خاموش شدن تدريجي آژير ماشين توليد مي‌كند كه در واقع نتيجه تغيير موج‌ها براي رسيدن به فركانس درست است. استاپلز مي‌گويد:" اين صدا هيچ شباهتي با صداي بوقي كه از اين ايستگاه راديويي مي‌شنويم، ندارد." يك ايستگاه راديويي كه به شكلي باورنكردني به "وزوز‌كن" شبيه بود و در جاي ديگري از دنيا وجود داشت: "لينكلن شاير پوچر" ( نام يك آواز محلي انگليسي) كه از اواسط دهه ۱۹۷۰ تا سال ۲۰۰۸ كار مي‌كرد. صداي اين ايستگاه راديويي در آن سوي دنيا هم شنيده مي‌شد، اما كسي از محل آن خبر نداشت؛ درست مثل " وزوز‌كن". گفته مي‌شد مقر اين ايستگاه در قبرس است. از آن هم صداهاي عجيب و وحشناكي شنيده مي‌شد. در ابتداي هر ساعت چند خط اول ملودي آواز لينكلن‌شاير پوچر، ۱۲ بار پشت سر هم پخش و بعد از آن صداي ضبط شده زني شنيده مي‌شد كه با لهجه‌اي شبيه به اشرافيان انگليسي ۵ عدد يك، دو، صفر، سه و شش را ادا مي‌كرد. براي درك ارتباط اين دو ايستگاه بهتر است به دهه ۱۹۲۰ برگرديم. شركت تعاوني "آل راشن" - آنطور كه خودشان ادعا مي‌كردند- يك شركت بازرگاني بسيار مهم به حساب مي‌آمد كه روي معاملات بريتانيا و شوري سابق نظارت مي‌كرد. در سال ۱۹۲۷، پليس به ساختمان اين تعاوني حمله كرد و مشخص شد زيرزمين آن به سيستم حفاظتي مجهز بوده. آن‌ها همچنين يك اتاق مخفي در اين زيرزمين پيدا كردند كه درش دستگيره نداشت و كارگران در آن در حال سوزاندن مدارك بودند. در اين حمله انگليسي‌ها چيزي جز آنچه خودشان از قبل مي‌دانستند كشف نكردند. اما روس‌ها تازه فهميدند "ام آي فايو" ( اداره امنيت داخلي بريتانيا) سال‌ها آن‌ها را شنود مي‌كرده‌است. در نتيجه اين اتفاق، روس‌ها روش رمز‌گذاري پيام‌هايشان را تغيير دادند، آن هم در يك شب. آن‌ها سيستم "پد يك‌بار‌مصرف" را به كار انداختند. در اين روش فرستنده پيام، يك كليد رمزگذاري را به طور تصادفي انتخاب مي‌كند و آن را فقط با گيرنده به اشتراك مي‌گذارد. اگر اين كليد كاملا به شكل تصادفي انتخاب شود احتمال رمزگشايي ‌پيام به صفر مي‌رسد. به اين ترتيب روس‌ها ديگر نگران لو رفتن پيام‌هايشان نبودند. و اين‌گونه بود كه "ايستگاه‌هاي اعداد" به وجود آمدند؛ ايستگاه‌هاي راديوي موج كوتاه كه براي جاسوس‌ها در سراسر دنيا پيام مي‌فرستادند. مأموران انگليسي‌ اما بيكار ننشستند و آن‌ها هم به اين روش روي آوردند. انتخاب كليد رمزگذاري تصادفي و غير‌تكراري البته كار آساني نبود. ولي انگليسي‌ها برايش راهي پيدا كردند. آن‌ها يك ميكروفون را از پنجره دفترشان در خيابان "آكسفورد" لندن آويزان مي‌كردند تا صداي ترافيك را ضبط كند. استاپلز مي‌گويد:" ممكن بود صداي بوق يك اتوبوس همزمان با پليسي كه فرياد مي‌كشد ضبط شود. اين صدا كاملا خاص است چون اين اتفاق دوباره نخواهد افتاد." آن‌ها اين صدا را به يك رمز تصادفي تبديل مي‌كردند. اين شبكه ارتباطي جديد بسيار مفيد بود و طولي نكشيد كه ايستگاه‌هاي اعداد همه دنيا را گرفتند. هفت سال پيش بود كه خبر انهدام شبكه‌اي از جاسوسان روس توسط "اف‌بي‌آي" منتشر شد. گفته مي‌شد آن‌ها دستورات را از طريق پيام‌هاي رمزگذاري‌شده كه ايستگاه راديويي موج كوتاه با فركانس ۷۸۸۷ كيلوهرتز مي‌فرستاد، دريافت مي‌كردند. ( لازم به ذکر است که در ایران خودمان نیز همین فرقه رجوی در زمان جنگ از رادیویی خودش به نام کذایی " رادیویی مقاومت " ضمن پخش موسیقی و اخبار در یک ساعت مشخص گوینده شروع میکرد به اعلام یکسری عدد و پیام نا مشخص ... که البته اعضا این فرقه در ایران و حتی در خطوط مقدم جبهه دستور العمل های مشخص شده هر کدام شان را دریافت می کردند و می فهمیدند که از مرکز چه دستور مشخصی به انها داده شده ... ) حالا كره شمالي هم به استفاده از اين ايستگاه هاي راديويي روي آورده است. روز ۱۴ آوريل ۲۰۱۷، اين پيام از راديو پيونگ يانگ پخش شد: "من درس فناوري اطلاعات مقدماتي دانشگاه آموزش از راه دور را براي گروه ماموران اعزامي شماره ۲۷ دوره مي كنم." در ادامه اين پيغام - كه به وضوع يك پيام نظامي است - يك سري عدد و شماره صفحه مثل شماره ۶۹ در صفحه ۸۲۳ و صفحه ۹۵۷ شنيده مي شد، اعداد و ارقامي كه شباهت زيادي به كد دارند. جالب اينجاست كه اين ايستگاه‌هاي اعداد هنوز فعال هستند با اين مزيت كه امروزه هر كس در هر جاي دنيا مي‌تواند پيام هاي اين ايستگاه ها را بشنود، بدون آن‌كه بداند براي چه كسي فرستاده مي‌شوند. البته امكان تشخيص منبع فرستنده امواج وجود دارد. تلفن هاي همراه و اينترنت شايد سريعتر باشند اما احتمال لو رفتن به محض باز كردن پيام يا ايميل دريافتي از يك آژانس اطلاعاتي وجود دارد. بنابراين شايد اين ايده كه "وزوز‌كن" يكي از اين ايستگاه‌هاست و سال‌ها بدون جلب توجه براي جاسوسان روس در سراسر دنيا پيام مي‌فرستاده، ايده وسوسه‌انگيزي باشد. اما يك مشكل وجود دارد. اين ايستگاه هيچوقت پيام‌هايي به شكل اعداد پخش نمي‌كند. اين مسأله البته اهميت چنداني ندارد چون پدهاي يك‌بار‌مصرف قابليت ترجمه هر چيزي را دارند، از كلمات رمزي گرفته تا صحبت‌هاي نامفهوم. استاپلز مي‌گويد:" اگر يك تماس تلفني رمزگذاري شود شما احتمالا به جاي پيام اصواتي نامفهوم مي‌شنويد اما كسي كه پيام برايش فرستاده مي‌شود، آن را به شكل طبيعي دريافت مي‌كند." وقتي از طريق راديو پيامي مي‌فرستيم ، ارتفاع يا فاصله امواج ارسالي را تغيير مي‌دهيم . مثلا دو موج كوتاه پشت سر هم به معناي "X" است يا سه موج نزديك به هم معني "y" مي‌دهد. وقتي يك سيگنال اطلاعاتي را حمل مي‌كند به جاي امواج منظم و با فواصل يكنواخت مثل ريزموج‌هاي اقيانوس، با امواجي شبيه به خطوط دندانه‌دار نوار قلبي روبرو هستيم.البته اين تحليل اما به نظر نمي‌رسد در مورد "وزوز‌كن" صدق كند . خيلي‌ها به عكس معتقدند كه اين ايستگاه راديويي آميزه‌اي از دو چيز است. صداي وز وز ممتد يك علامت است كه در واقع مي‌گويد" اين فركانس مال من است، اين فركانس مال من است ..." تا از اين طريق به ديگران بفهماند حق استفاده از آن را ندارند. به عقيده اين دسته، وزوز كن فقط در مواقع بحران به يك ايستگاه اعداد تبديل مي‌‌شود. مثلا اگر به روسيه حمله شود از آن براي فرستادن پيام به شبكه جاسوسي و نيروهاي ارتش كه در مناطق دوردست در حال آماده باش هستند، استفاده مي‌شود. روسيه البته كشوري است با مساحتي ۷۰ برابر انگلستان. اين طور كه پيداست گردانندگان اين ايستگاه تمرين در اين زمينه را شروع كرده‌اند. ماريس گولدمينز، اهل كشورهاي بالتيك و يكي از علاقمندان اين ايستگاه راديويي مي‌گويد: " در سال ۲۰۱۳ يك پيام ويژه پخش كردند: فرمان ۱۳۵ صادر شد. گفته مي‌شد اين پيامي آزمايشي براي آمادگي كامل رزمي بود." رمز و راز اين ايستگاه راديويي روسي شايد حل شده به نظر بيايد. اما اگر حق با هوادارانش باشد و مربوط به سیستم دست مرده موشک های هسته ایی روسها باشد ، بايد اميدوار باشيم صداي وزوز هيچوقت قطع نشود . بن پایه : https://en.wikipedia.org/wiki/UVB-76 https://priyom.org/military-stations/russia/the-buzzer https://www.proquest.com/docview/1782923047
  10. بارگذاری دستی در تانک روسی ( t55 یا t62 ... ؟؟ ) در ویدئو ذیل بکارگیری تانک های قدیمی در جبهه جنگ اوکراین توسط روسیه را مشاهده می کنید ... در زمان جنگ هر سلاحی به نوبه خودش ارزش مند است ... لذا یک ارتش حرفه ایی باید در حفظ و نگهداری تمام تجهیزات خود کوشا باشد . ولو آنهایی که به نظر قدیمی هستند . معمولا برای بازنشسته کردن تجهیزات و انبار کردن و بازدید دوره ایی آنها در قالب "تجهیزات ذخیره" یک سری دستور العمل مشخص در ارتش های مدرن وجود دارد تا در زمان نیاز بتوان با سرعت آنها را ریکاوری و آماده اعزام به صحنه نبرد بکنند ... https://aparat.com/v/Pf62m و همانطور که دوستان قبلا" در گزارش ها درج کردند . اهمیت ذخایر تجهیزات طرف های درگیر در جنگ مستمرا" توسط طرفین به عنوان یک فاکتور ارزیابی توان قوای روبرو رصد و تحلیل می شود تا چشم انداز تحولات جبهه های درگیر به دست آید ...
  11. پنج حمله هوایی بر روی موقعیت استقرار تیپ ۸۲ هوابرد در مدت ۲۴ ساعت ( نتیجه درز موقعیت آخرین یگان ذخیره اوکراین در نشریه آمریکایی ) انتشار گزارشی از موقعیت آخرین یگان ذخیره ارتش اوکراین که به میدان نبرد اعزام شده، باعث شد تا این یگان در یک روز پنج بار هدف حمله هوایی قرار گیرد! مجله فوربس هفته گذشته گزارشی منتشر کرد که در آن به اعزام تیپ ۸۲ هوابرد اوکراین به میدان نبرد اشاره شده بود؛ تیپی که از ۲۰۰۰ نیرو و خودروهای جنگی «ماردر» و «استرایکر» و همچنین تانک‌های «چلنجر ۲» تشکیل شده و آخرین تیپ نیروهای ذخیره فعلی اوکراین است . در گزارش فوربس آمده بود که این تیپ در پیرامون «روبوتین» در منطقه زاپوریژیا مستقر شده است. خبرگزاری راشاتودی گزارش داد که اعلام موقعیت استقرار این تیپ در گزارش فوربس، باعث شد تا این تیپ ظرف مدت ۲۴ ساعت هدف پنج حمله هوایی قرار گیرد. اعزام این یگان‌ به همراه تیپ ۴۶ به میدان نبرد به این معنی است که دیگر هیچ جایگزینی برای آنها وجود ندارد. ( و تا اعلام بسیج عمومی بعدی و اعزام آنها برای آموزش و تجهیز آنها نیروی ذخیره دیگری موجود نخواهد بود ) و هنگامی که تیپ‌های ۴۶ و ۸۲ برای استراحت و تعمیرات به عقب بازگردند، ممکن است هیچ تیپ جدیدی با قدرتی مشابه این دو تیپ جای خالی آنها را پر نکند. همین امر موجب خواهد شد که ضد حمله شتاب خود را از دست بدهد. اوکراین در خط مقدم جنگ ، سکوت رسانه‌ای اعلام کرد در ادامه مطالب فوق که از نشریه فوربس و راشاتودی منتشر شد به نظر می‌رسد که مقامات اوکراینی تدابیر جدیدی را برقرار کرده باشند ... نشریه لوتامپ سوئیسی نوشت ، مقام‌های اوکراینی حضور خبرنگاران خارجی در خطوط مقدم جنگ در این کشور را ممنوع کرده‌اند که احتمالا دلیل این امر نرخ بالای تلفات در میان پرسنل ارتش و عدم کسب دستاورد برای ضد حمله ادعایی اوکراین بوده است. در این خبر درج گردیده که مطابق دستور صادره از سوی مقام‌های ارتش اوکراین حضور پیدا کردن خبرنگاران خارجی در خطوط مقدم جنگ در این کشور کاملا ممنوع شده است. این نشریه سوئیسی تصریح کرد، ستاد کل ارتش اوکراین دستور مشابهی را که در پاییز سال گذشته میلادی برای حملات جبهه خارکیف صادر کرده بود تکرار کرده و این بار ورود خبرنگاران را به کل مناطق جنگی ممنوع کرده است. این دستور تصریح داشته هیچ خبرنگاری تا زمانی که مجوز کتبی از سوی ژنرال والری زالوژنی، فرمانده کل ارتش اوکراین کسب نکرده، نمی‌تواند در خط مقدم جنگ حاضر شود. انتشار این خبر خشم بسیاری از خبرنگاران حاضر در اوکراین را برانگیخته است. این اولین بار نیست که مقام‌های اوکراینی جلوی دسترسی نمایندگان رسانه‌ها به مناطق جنگی را می‌گیرند. سپتامبر ۲۰۲۲ نیز این مقامات به خبرنگاران اجازه دسترسی به مناطق اجرای عملیات برق آسا در منطقه خارکیف را ندادند. همچنین این تحلیل گران گمانه زنی کردند که ممکن است دلیل صدور این دستور از سوی مقام‌های اوکراینی : سطح بالای تلفات در میان پرسنل ارتش اوکراین در مناطق جنگی و همین طور به نتیجه نرسیدن ضد حمله‌ای که این ارتش بسیار بر سر آن رجزخوانی می‌کرد، بوده است. یکی از این خبرنگاران که خودش را با نام مستعار اولکسی معرفی کرد، گفت، بسیاری از خبرنگاران اوکراینی معتقدند دلیل اعلام این تصمیم تمایل مقامات ارتش اوکراین برای پنهان نگه داشتن یک فعالیت غیرعادی است. او توضیح داد: "ممکن است این دستور ستاد کل ارتش اوکراین به دلایل دیگری صادر شده باشد : در واقع به دلیل پنهان نگه داشتن تدارکش برای عملیاتی بزرگ باشد. من بیشتر این احتمال را می‌دهم که موضوع مربوط به تدارک دیدن حمله بزرگی است که باید در سکوت به اجرا گذاشته شود." پی نوشت : از سه گزینه : ۱- جلوگیری از اطلاعات استقرار یگان های اوکراینی ۲- جلوگیری از انتشار تلفات اوکراینی و نا امیدی غربی ها از موفقیت ضد حمله ۳- تدارک برای عملیاتی مهم و بزرگ در خلال این ضد حمله طولانی به نظر ترکیبی از احتمالات ۱ و ۲ بیشتر برای وضعیت فعلی قوای اوکراینی محتمل است .
  12. با سلام فرمایشتان در مورد تفاوت شرایط جنگی و عادی دقیقا" صحیح هست و اینکه جنگال شدید در زمان عملیات رزمی جزو استاندارد های نیروی هوایی ایالات متحده است ... اما در مورد لنز لونبرگ اگر اشتباه نکنم تنها زمانی که از فرودگاه مبدا در حال تیک آف و لندینگ هستند آن را استفاده میکنند ( برای اینکه رادار برج کنترل بتواند ترافیک را مدیریت کند و منجر به فرامین اشتباه و حادثه نشود ...) ولی در طول پرواز آن هم در مکانی مانند خلیج فارس و زیر ذره بین کشورهای مانند ما بسیار بعید هست که این قابلیت را در تمام طول پروازها استفاده بکنند ... اگر دوستان نحوه و یا دستور العمل استفاده از این بازتاب دهنده را اطلاع دارند و راهنمایی بکنند هم بسیار مفید است ... سپاسگذارم ...
  13. parsneet

    آموزش بستن چفیه به صورت حرفه ای

    با سلام و درود پیش گفتار در حین مرور در انجمن به این تاپیک کاربردی برخورد کردم که متاسفانه تمام عکس های آن حذف شده اند و قابل مشاهده نیستند . گفتم خالی از لطف نیست که یک پست جدید برای آن کار کنم . شاید مورد استفاده دوستان قرار بگیرد . خصوصاً کسانی که در مناطق خشک و بیابانی قصد داشته باشند راه پیمایی کنند . انصافا" دیتا بیس و تاپیک های انجمن میلیتاری دریایی از اطلاعات هست . که حیف است مغفول بماند و بروز آوری نشوند . فراموش نکنیم که تاپیک های دانشنامه ها و تاپیک های تحلیلی و تاریخی بوده که تمام کاربران عزیز را با این انجمن آشنا کرده است . و اساسا" اگر بخش خبرهای روزمره و یا چت روم انجمن فقط اگر فعال می بود شاید هیچ کدام مان هرگز در هنگام سرچ گوگل با این انجمن آشنا نمی شدیم ... ! لذا با تلاش همه دوستان انشالله همتی در راستایی بروزآوری این گونه تاپیک ها داشته باشیم . انشالله موضوع : چگونه چفیه به یونیفرم های نظامی در ارتش های خاورمیانه راه یافت دو مرد کرد ایزدی در عراق ، که سر بندی های جامانه ( چفیه ) بسته اند ریشه نام : چَفیه یک نوع سربند رایج در پوشاک سنتی مردم کُرد و عرب و بعضاً اقوام دیگر است که بر روی سطح سر و زیر عقال قرار می گیرد. ( در زبان عربی :کوفية، بالغترة، الشماغ، الحطّة، المشدة، القضاضة) (کُردی : جه‌مه‌دانی ، جامانه) ( در فارسی : چفیه و در لری مناطق غربی ایران : چپیه ) بسیاری از تاریخ پژوهان و مردم شناسان معتقد هستند که حروف چ و پ در تلفظ این سربند به ریشه آن در زبان پارسی اشاره دارد . در طول سالیان دراز ، مناطق شرقی بین النهرین زیر لوا و نفوذ فرهنگ و زبان غرب ایران بوده اند و وجود این ریشه ها امری کاملاً بدیهی است . ولی هستند کارشناسانی مانند ابوالحسن نجفی ، «چفیه یا چپیه » را شکل غلط کلمه می‌دانند! و اصرار دارند که حتماً باید واژهٔ «کوفیه» به کار رود . در مقابل دیگر کارشناسان استدلال دارند که کلمات بسیار نادری از عربی به پارسی منتقل شده اند که حروف چ و پ جایگزین شده باشند . در عوض بیشمار کلماتی هستند که مانند چپیه به کفیه معرب شده باشند . ( بهر حال کوفه و کوفیه تاریخی بسیار کمتر از ابداع این پوشش دارند ) تاریخچه : با توجه به مستندات از جمله حکاکی ها و نقوش و روایات محتمل گردیده است که مبداً این نوع سربند از بین النهرین بوده است . در عهد سومری با اختراع ماشین های نساجی صنعت بافت رونق بسیار گرفت و از نخ های پشمی و کتان برای بافتن لباس و روکش استفاده می شد. راهبان معابد سومری لباس های سفید به گونه ای می پوشیدند که سر تا پا بدنشان را می پوشاندند و یک توری مشکی بر سر روسری سفیدشان اضافه می کردند . و محتمل است که طرح راه راه سیاه و سفید چفیه های سنتی ایده اولیه آن برگرفته از آن نوع پوشش بوده که با ترکیب این نقوش در یک دست بافته واحد تجمیع شده باشد . در روایات این گونه نقل شده است که : اولین کسی که شماغ بر تن کرد ، فرمانروای عادل و پارسای سومری گودآ در دوره (2146-2112 قبل از میلاد) بود . سپس شماغ ( چفیه ) در عصر طلایی سومری عموماً لباس شاهزادگان و راهبان شد . (2122 - 2014 قبل از میلاد) و در این دوره از راهبان و شاهزادگان به مردم عادی منتقل شد . ساکنان مرداب ها آن را از اجداد سومری خود در پنج هزار سال پیش به ارث بردند و سپس به کشورهای خلیج فارس و بقیه کشورهای عربی گسترش دادند . چپیه میتواند به اشکال مختلفی بسته شود . معمولاً بعنوان سربند استفاده می‌شود تا از سر و چشم و دهان مردم ساکن در مناطق خشک در برابر آفتاب و یا گرد و غبار محافظت کند. هر چند که در مواقعی بستن چپیه فقط برای تکمیل بودن لباس فرد استفاده می‌شود. چپیه را در بعضی کشور ها به صورت عمامه و در بعضی دیگر با رشته‌ای به نام عقال بر سر می‌بندند . کاربرد نظامی : نظامیان ارتش بریتانیا در خلال جنگ جهانی اول با ورود به منطقه خاورمیانه با این پوشش آشنا شدند و زمانی که در اردن و سرزمین های اشغالی حضور داشتند به استفاده از آن روی آوردند . اما کاربرد گسترده از آن در واقع بعد از اشغال عراق توسط بریتانیا در سال 1918 صورت پذیرفت . این استفاده گسترده و محبوبیت آن بین نظامیان انگلیسی باعث گشت که شرکت‌های نساجی در خاک انگلستان به طراحی و ساخت آن اقدام نمایند و آن را به تجارتی سودآور تبدیل کنند . که معمولاً به چفیه هایی که تولید این کشور باشد (شماغ لندن) می‌گفتند و در حال حاضر و پس از نوع کره‌ای و چینی بهترین کیفیت را داراست . کنفرانس صلح پاریس در سال 1919 ، سرهنگ لورنس (سوم از سمت راست) به همراه شاه فیصل اول (فیصل بن حسین بن علی الهاشمی) سرهنگ توماس ادوارد لورنس بریتانیایی معروفترین فرد غربی در قرن 19 بود که در زمان حضور و فعالیتش در خاورمیانه استفاده از این سربند را عموماً بکار می برد . گروه گشت SAS در شمال آفریقا 1943 در طول جنگ جهانی دوم ، چفیه ( که توسط بریتانیایی ها به نام شمق شناخته می شود ) توسط سرویس هوایی ویژه در شمال آفریقا به عنوان یک سربند جایگزین کلاه آفتاب گیر سنتی ارتش این کشورها استفاده می شد. همچنین در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم این یاسر عرفات بود با آن چفیه معروف اش که عموماً همراه با یونیفرم نظامی که به تن می کرد . نقش بسیاری در معرفی این سربند به عنوان یک پوشش نظامی در اذهان عمومی دنیا داشت . ولی در کل استفاده گروه های چریکی و شبه نظامی عرب فلسطینی که از آن به همراه یونیفرم های نظامی استفاده می کردند در تثبیت این موضوع ( کاربرد نظامی این پوشش ) نقش زیادی داشتند . به گونه ایی که حتی گروه های شبه نظامی یهودی نیز به طور گسترده آن را مورد استفاده قرار می دادند . ولی بعدها با نماد شدن این پوشش برای مبارزان فلسطین ، استفاده از آن را علی رقم اینکه یکی از پوشش های معمول یهودیان بومی بود تا حدودی در بین یهودیان کاهش داد . همچنین چفیه در زمان جنگ ایران و عراق با توجه به اینکه عموم فعالیت های رزمی در مناطق خشک و بیابانی بود استفاده از این پوشش بسیار مورد قبول واقع گردید . و در بسیاری از اوقات نیز برای کاربرد هایی غیر از سربند بکار برده می شد . مانند استفاده برای شریان بند نقاط جراحت دیده ، پارچه نظافت اسلحه ، زیر انداز خواب ، دستار و .... همین کاربردی بودن باعث محبوبیت آن بین سربازان ایرانی گشت . و در هنگام تحویل گرفتن یونیفرم به آنان چفیه نیز داده می شد . استفاده گسترده و مداوم آن باعث شد که خود به خود با تصویر رزمندگان اجین شود و به مرور و خصوصاً بعد از اتمام جنگ تبدیل به نمادی شود که یاد آور آن جنگ میهنی باشد . در حال حاضر نیز در بیشتر مراسم های که کهنه سربازان در آن حضور داشته باشند ، ایشان از آن به عنوان نماد این جنگ استفاده می کنند . در زمان کنونی هم در سازمان های رزم ایرانی و هم غیر ایرانی که در خاورمیانه حضور دارند به عنوان یک البسه نظامی به سربازان تحویل داده می شود . ولی در حال حاضر استفاده از آن برای نیروی های نظامی رسمی در زمان آموزش و یا تایم عمومی استفاده نمی گردد . مگر در هنگام رزمایش ها و مناطق عملیاتی . اما در مورد نیروهای بسیج مردمی دستور العمل مشخصی ارائه نشده و استفاده از آن بین ایشان معمول است . در ارتش ایالات متحده در سال 1991 و اشغال کویت به دست عراق وقتی که مشخص شد که جنگ در خاورمیانه حتمی و قریب و الوقوع است . و باعلم به طوفان های شن در کویت این نگرانی عمده به وجود آمد که چگونه سربازان و تجهیزات خود را برای یک جنگ دراز مدت با محیط بیابانی و خشک آن منطقه باید هماهنگ نمایند . در همان هنگام سرهنگ دوم هارولد نیسلی مسئول ایمنی تیپ مهندسی 111 یک ایده را در ذهن خود داشت . و آن این بود که استفاده از چفیه را به صورت سازمانی مورد استفاده سربازان حاضر در جنگ نماید . در ابتدا با پیشنهاد او مخالفت شد . که عموم دلیل آن این بود که استفاده از چفیه ممکن است موجب برداشت غلط و سوتفاهم هایی شود . ( در کل از این موضوع که یک ارتش پیشرفته غربی از یک پوشش مردمی بومی و از دید آنها بیایان نشین الگو برداری کند زیاد مطلوب به نظر نمی رسید ) اما در ادامه که سرهنگ تاد فردریکز ( پزشک و جراح تیپ 111 TEB ) پس از معاینات سربازان وجود التهابات ریوی و نمایان شدن حساسیت تنفسی در بین بعضی از سربازان را گزارش نموده بود ، نگرانی های نیسلی در مورد طوفان های شن را موجه جلوه داد . و متعاقباً از طرف فرماندهان ارشد دستور استفاده محدود از آن و سپس ارائه گزارش اثر بخشی آن صادر شد . و در سنوات بعد با تایید کامل آن به یکی از اجزاء یونیفرم سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان و سراسر خاورمیانه تبدیل گشت . ارتش آمریکا به صورت استاندارد سازمانی سه رنگ فیط و قهوه ایی و سبز زیتونی را برگزید که به تناسب لباس یگانهایی بکار گیرنده و هماهنگ با پوشش استتار انتخاب و استفاده می شود . آموزش نحوه استفاده صحیح : در پایان هم یک ویدئو برای شما عزیزان قرار می دهم که استفاده صحیح و کاربردی را به سربازان آموزش می دهد . همچنین یادگیری و استفاده از بستن این پوشش سر و صورت را به دوستانی که قصد راهپیمایی در مناطق خشک و بیابانی را دارند توصیه می نمایم . https://www.aparat.com/v/MyEID
  14. با سلام و درود همان طور که دوست خوبمان آقا امین توضیح دادند . ظاهرا" چند تا پهپاد بودند که توسط پدافند مسکو با آنها مقابله شده . ولی یکی از آنها در حین سقوط به یک ساختمان غیر مسکونی ( حالا تجاری یا اداری ) برخورد کرده . که الان فیلم و عکسش رو خدمتتون ارائه می دهم . گویا این حمله پهپادی در پاسخ به حمله هوایی/موشکی یک شب قبل از اون بوده . که روسیه یک ساختمان چند طبقه را در شهر کیف به طور کامل منهدم و ویران کرده بود . در پاسخ به اون حمله هم جناب زلنسکی نطقی شبانه فرمودند : که موشک‌های روسیه ساختمانی متعلق به سرویس اطلاعات و امنیت اوکراین (SBU) را هدف قرار داده‌اند. و آن را یک «حمله تروریستی موشکی روسیه ! » خواند و گفت که بلافاصله پس از حمله دستور تشکیل جلسه اضطراری داده است.و مسکو باید منتظر پاسخ سخت ما باشد . سِرهیل لیساک (فرماندار دنیپرو) که این حادثه در آن رخ داده است ، نیز گفت که در جریان این حمله ۹ نفر مجروح شدند! این فیلم حمله اولیه روسیه به کیف ( ساختمان SBU و محل استقرار مستشاران خارجی ) https://www.aparat.com/v/djsI6 در شب شنبه 29 ژوئیه ، ارتش روسیه یک ساختمان در دنپروپتروفسک اوکراین را هدف قرار داد . منابع روسی اعلام کردند که حداقل 27 کارمند SBU و چندین مستشار و مربی خارجی که در آن زمان در ساختمان بودند ، کشته و زخمی شده اند . طرف اوکراینی تایید نموده است که ساختمان فوق کاربری آن مربوط به SUB (سازمان اطلاعات و امنیت اوکراین) بوده ولی ادعا می کند که ظاهراً کسی در آن هنگام در ساختمان نبوده است! هرچند که در تصاویر منتشر شده رفت و آمد های پر تعداد آمبولانس ها بعد از حمله گزارش شده است . و فیلم ذیل که پاسخ پهپادی وعده داده شده جناب زلنسکی هست که مورد سوال آقا رضا بود https://www.aparat.com/v/GFSlv در صبح روز 30 ژوئیه اوکراین با دو پهپاد به ساختمانی در شهر مسکو حمله کرد که به گفته وزارت دفاع روسیه : یک پهپاد اوکراینی توسط پدافند هوایی بر فراز قلمرو منطقه اودینتسوو در منطقه مسکو منهدم شد. و دو پهپاد دیگر توسط جنگ الکترونیک سرکوب شده . که یکی از آنها در هنگام سقوط به یک ساختمان تجاری ( که احتمالا" هدف اولیه اش نبوده ) برخورد کرده است . در ذیل هم دو تا ویدئو هست که آخرین لحظات زندگی سرباز اوکراینی و دیگری سرباز روسی را به تصویر کشیده است ... نکته اش این است که هر دو بنده خدا غرق در کار با موبایل های خود هستند که به ناگه کواد های انتحاری از راه می رسند ... حمله پهپاد انتحاری اوکراینی به خودروی سبک حامل سربازان روسی که یکی از آنها با دوربین موبایلش در حال فیلم برداری از منطقه است https://www.aparat.com/v/ILyVw حمله پهپاد انتحاری روسی به خودروی زرهی (m113 آمریکایی) که سرباز اوکراینی که لحظات آخر کار با موبایلش را نشان می دهد . احتمالا" دارد آخرین کامنت خودش را در بروزرسانی ( چت روم ) انجمن میلیتاری اوکراین می نویسد :/ ( یحتمل داشته می نوشته که این چه وضع مملکته آقااا ... امکانات کمه و ... که اجل پهپاد روسی مهلت اش نداده ) https://www.aparat.com/v/5oK6M
  15. سلام و درود به شما فرمایش شما صحیح است برادر مهدی . اما یک نکته دیگر هم هست : چین به علت اینکه فعلا" به هیچ عنوان قصد تقابل و درگیری با قدرت های غربی را ندارد مایل نیست که مستقیم در موضوع کره وارد شود . این تنگنا خود به خود باعث شده که به سمت راه های دیگری برای کمک برود . مثال یمن و ما هرچند که تشابه ماهیت آن درست است . اما دقیقا" صدق نمی کند . یمن تنها کاربر تجهیزات است . در بهترین حالت آموزش های مونتاژ به آنها داده شده است . کره شمالی شاید در ابتدای امر مانند یمن بوده اما اکنون یک مرحله فراتر رفته و با وارد کردن فناوری و قطعات حساس از چین و دیگر کشورها فرآیند ساخت و تولید را انجام می دهد . این دو امر خیلی فرق دارد . فی المثل : اگر KMW آلمان بخواهد یک کارخانه تولید خودروی زرهی در افغانستان راه اندازی نماید . بسیار بعید است که این کشور نیروی انسانی و دانش کافی برای وارد شدن حتی به ساخت SKD را هم داشته باشند ... اما در ایران چنانچه یک شرکت معتبر بین المللی اینورها راهش را گم کند و بخواهد ما را در فرآیند ساخت مشارکت دهد هم ساخت SKD و هم CKD را به نحو احسنت می توانیم با ایشان به انجام برسانیم ... کره شمالی شاید در زمینه مهارت نیروی انسانی با خود ما برابر و قابل مقایسه باشد ... بهر حال قابل کتمان نیست که چند سال است که از آن حالت بدوی و عقب افتاده ی سالهای قبل تغییر کرده اند و چه بسا با قدرت گرفتن بیشتر چین در آینده نیز کامل از این حالت خارج شوند ... بهتر است در رابطه با کره ایی ها بگوییم نقش اراده و پشت کار را دست کم نگیرید ... کلا" کره ایی ها آدم های پیگیر و با پشت کاری هستند . مثال تجربه خودم با برادران جنوبی شان را خدمتتان می زنم : ( از نظر فرهنگی و ژنتیکی که مستحضر هستید با کره جنوبی تفاوت زیادی ندارند ) در فاز های 2 و3 پارس جنوبی وقتی که با مهندسانی از شرکت هیوندای کره همکار بودیم ( آنها کارفرما بودند و ما جزو کارآموزهای شاغل در پیمانکاریهای زیر مجموعه ) از 11 ساعت کاری کلا" دو ساعت را داخل دفاترشان بودند . و در گرمای شدید جنوب نظارت بر کارهای عملیاتی را رها نمی کردند و نفس کارآموز ها و تکنیسین های ایرانی را بریده بودند ... آن موقع در پارس جنوبی مهندس ماهر ایرانی بسیار کم بود (بیشتر در شهر های بزرگ بودند و به مناطق سخت نمی آمدند ... ) حتی جوشکار را از فیلیپین می آوردند ! اکثرا" همین مهندسین کنونی در صنایع پتروشیمی و پالایشگاهی جنوب همان کارآموز های بخش های زیر مجموعه کره ایی ها و ژاپنی ها هستند ... البته بحمدالله اکنون در یک پالایشگاه که وارد می شوید چیزی جز کارگر ، تکنیسین و مهندسین عملیاتی و اجرایی خودمان را مشاهده نمی کنیم ... ( هرچند که باید اذعان کرد همچنان در بخش "طراحی" صنایع نفت و گاز وابسته هستیم )
  16. با سلام ودرود دیروز در بروزرسانی خدمت دوستان پیشکسوت مبحثی مطرح شد : هر جنگی مانند یک دانشگاه نظامی و یک آزمایشگاه بزرگ تجهیزات باعث می شود که استفاده از یک نوع خاص از تجهیزات و تسلیحات کم رنگ شود و همینطور متعاقباً گاهی استفاده از یک ایده قدیمی و یا جدید جان بگیرد و بعد از مدتی تبدیل به یکی از تجهیزات معمولی در ارتش سایر کشور ها شود ... از دید حقیر : خسارت و تلفات جنگ ، بین دو کشور مشخص تقسیم می شود . ولی فواید و تجربیات اش بین همه کشور ها ...! خبر امروز بر می گردد به بازگشت غرور آمیز یک وسیله ساده و قدیمی به صحنه نبرد های مدرن جدید ، که ارتش های مختلف در قرن نوزدهم از آن بسیار استفاده میکردند : بله دوچرخه ...! " در واقع ، دوچرخه تاثیرگذارترین قطعه در تاریخچه طراحی محصول است . " - هیو پیرمن تاریخچه : دوچرخه در طول زمان از یک وسیله برای سفر ، به یک ورزش و سرگرمی محبوب تبدیل شده است . اما کاربردهای جذاب دوچرخه به همین جا ختم نمی شود . بسیاری نمی دانند که در طول تاریخ نبردهای نظامی در سراسر جهان از دوچرخه نیز به کرات استفاده می شده است . در اوایل دهه 1880 در اروپا از دوچرخه به عنوان وسیله ای برای حمل و نقل در زمان جنگ استفاده می شد . و در آغاز جنگ جهانی اول بود که ارتش آلمان ارزش نظامی این وسیله را دریافت . در واقع اگر دقیق تر بگوییم : 36 واحد مستقل پیاده نظام دوچرخه سوار ، یک گردان دوچرخه سوار وابسته به هر لشکر سواره نظام ، و 10 یگان دوچرخه ذخیره اضافی برای جایگزینی داشت . در این زمان دوچرخه ها به طور گسترده به عنوان پیشاهنگ ، پیام رسان و حامل بر آمبولانس استفاده می شدند . در طول جنگ جهانی دوم دوچرخه‌ها به عنوان راهی برای حمل و نقل در هنگامه بعد از فرود به چتربازان معرفی می شد . این دوچرخه‌های تاشو به گونه‌ای طراحی شده‌ بودند که به شکلی فشرده شوند تا بتوانند به راحتی در سایر خودروها و یا قایق‌ها حمل شوند . استفاده یگان های هوابرد از این وسیله موجب گشت تا اصطلاح «دوچرخه‌های بمب‌افکن» در این دوره وارد سازمان های رزم شود ، زیرا نیروهای آمریکایی این دوچرخه‌ سواران را از هواپیماها فرود می‌آوردند تا با کمک از آنها به سربازان پشت خطوط دشمن برسند . با این حال ، استفاده از دوچرخه ها در طول جنگ جهانی دوم به دلیل کمبود لاستیک محدود ماند . یک ارتش بکار گیرنده اروپایی دیگر سوئد بود . این ارتش شش هنگ پیاده نظام دوچرخه سوار را تا سال 1939 اداره می کرد. این کشور از دوچرخه برای اپراتورهای رادیویی صحرایی و همچنین راهی برای حمل برانکاردها استفاده می کرد . حتی پس از پایان جنگ‌های جهانی نیز ، دوچرخه‌های نظامی توسط بعضی از ارتشها مانند سوئیس مورد استفاده قرار می‌گرفتند و تا سال 2003 بود که سوئیس ساختار سه هنگ پیاده نظام دوچرخه سوار خود را اصلاح کرد . دلایل بکارگیری های کنونی : در دوران کنونی و پدیداری وسایل حمل و نقل متنوع و مدرن و همچنین به برکت سوخت های ارزان قیمت فسیلی ، ارتش های دنیا کاربری این وسیله را کنار گذاشته و خودروهای احتراق داخلی با توان حمل بار محمول بیشتر را جایگزین دوچرخه نمودند . البته بجز مواردی که همچنان برای تردد سربازان مابین نقاط نگهبانی و مراکز اصلی پادگان ها استفاده می شدند . ( عموماً پایگاه های هوایی به علت گستردگی و وسعت زیاد همچنان و مستمر جزو بکار گیرندگان دوچرخه ها هستند ) باری تا جنگ اوکراین و روسیه به وقوع پیوست و اضطرار و نیاز جبهه های نبرد ، نیرو های اوکراینی را به این واداشت که بتوانند نقش بیشتری به این وسیله ساده اما کهنه کار بدهند . استفاده از دوچرخه به چهار علت عمده باعث شده است که وسیله ایی کاربردی در خطوط مقدم و حتی در دل خطوط دشمن باشد ، که عبارتند از : 1- بی صدایی آن در مقایسه با وسایل نقلیه ی دیگر موتوری . 2- بازتاب حرارتی بسیار پایین نسبت به وسایلی با موتور احتراق داخلی . 3- کمترین حمایت لجستیکی را نیاز دارد که باعث مداومت در استفاده از آن می شود . در واقع یکی از مهمترین بی نیازی ها : عدم اتکا به سوخت رسانی است . 4 - قابلیت استتار و اختفای بهتر نسبت به دیگر وسایل حمل و نقل . هر کدام از این قابلیت ها برای یک یگان بکارگیرنده ی خاص ، ممکن است مهمتر و جذاب تر به نظر برسد . فی المثل : بی صدایی آن برای نیرو های تک تیر انداز و همچنین اختفا راحت تر این وسیله در قبل و بعد از ماموریت . یا برای نیرو های ضد زرهی بازتاب کمتر حرارتی بسیار حائز اهمیت است . معمولان یگان های تک ور زرهی دشمن توسط هواگرد های ایشان که مجهز به سامانه های شناسایی ترمال هستند حمایت می شوند . و با پایش منطقه نبرد و خطوط تماس هرگونه تحرک و محل استقرار نیروهای ضد زرهی را با آتش بی امان خود پاکسازی می کنند . جبهه جنگ اوکراین : در May 2022 (اردیبهشت 1401) گزارش هایی نشان می داد که تیم هایی ضد زرهی و تک تیر انداز اوکراینی در حال ثبت روند موفقیت آمیزی در انهدام اهداف روسی هستند . آن هم چندین کیلومتر پشت خطوط روسها ..! تا مدتی چگونگی این جابجایی های سریع در فواصل به نسبت طولانی در هاله ایی از ابهام قرار داشت . اما گزارش های بعدی راز چگونگی این عملیات های موفق را فاش نمود . بله ... کار کار دوچرخه های برقی بود ...!! یک ویدئو منتشر شده نشان داده شد که چگونه تیراندازهای داوطلب لژیون گرجی که در کنار اوکراین ها می جنگند با استفاده از این دوچرخه های برقی بدون شنیدن صدا در پشت خطوط روسها نفوذ کرده و به شکار اهداف خود می پردازند . اتفاقاً بررسی های بیشتر نشان می داد که یک شرکت اوکراینی به نام Eleek ( که دوچرخه های برقی تولید می کند) در همان ایام شروع جنگ ، تمام سهام مدل Eleek Atom خود را به نیروهای مسلح اوکراین اهدا کرده است و همزمان شروع به اخذ سفارش ساخت دوچرخه های برقی جدید برای تحویل به قوای مسلح اوکراین نموده است . با تکمیل شدن سفارشات مشخص شد که حتی طبق دستور ارتش تغیراتی نیز در محصولات نهایی خود لحاظ کرده است . از جمله رنگ آمیزی آنها به رنگ سبز زیتونی و پایه های جانبی که بتوان موشک های ATGM را بر روی آن ها حمل و نصب کرد . این وسایل نقلیه سبک و بی صدا برای تک تیراندازها و واحدهای شناسایی کوچک که مأموریت آنها مستلزم پنهان کاری است و همچنین برای پیک های نظامی ، امدادگری فوری به سربازان و حتی حمل بارهای کوچک بسیار مفید است . در حالی که به لطف موتور الکتریکی آن ، تشخیص آن از یک موتورسیکلت توسط سامانه های حرارتی روسی بسیار دشوارتر است . دوچرخه‌ برقی از نوع «Stealth H-52» ساخت استرالیا و فاقد پدال ، زنجیر ، تسمه یا چرخ دنده و تقریباً بی‌صدا . با باتری لیتیومی و بدنه و دوشاخه های تقویت شده که در مسیرهای کوهستانی دوام مناسبی داشته باشد . توسعه و یادگیری از صحنه نبرد : خبر هایی منتشر شده نشان می دهد که : ارتش بریتانیا استفاده از دوچرخه‌های کوهستانی برقی به عنوان وسایل نقلیه سبک در عملیات‌های نظامی خود را بررسی می‌کند . بریتانیایی‌ها با الهام از ارتش اوکراین و روند بکاری گیری تجهیزات آنان در حال بررسی میزان توان و مانور دوچرخه‌های برقی موسوم به « Stealth H-52 » هستند تا مشخص کنند که آیا این نوع وسایل نقلیه سبک برای حمله به مواضع دشمنان کارا هستند یا خیر . قیمت این وسیله نقلیه سبک که قرار است به واحدهای ارتش بریتانیا بپیوندد هر دستگاه حدود ۶ هزار و ۵۰۰ پوند برآورد شده است . که با یک شارژ کامل می‌تواند حدود ۶۰ کیلومتر را به شکل مستمر بپیماید . ( البته در صورت انقطاع و تغییر به حالت رکاب زنی و همچنین به تناسب وزن محمول و شیب جاده ها این مسافت متغیر خواهد بود ) دوچرخه‌های الکتریکی علاوه بر هزینه پایین ساخت و نگهداری ، می‌توانند تا ۸۰ کیلومتر در ساعت حرکت کنند . آن‌ها همچنین قادرند با عملیات در زمین‌های ناهموار ( انتخاب مسیر بیرون از جاده اصلی ) نسبت به خودروهای معمولی از خطر کمین ، بهتر در امان بمانند . دوچرخه‌های برقی از نوع « Stealth H-52 » فاقد پدال ، زنجیر ، تسمه یا چرخ دنده و تقریباً بی‌صدا هستند . حتی در دوشاخه فرمان آن نیز جایی برای نگه داشتن سلاح انفرادی تعبیه شده است تا سربازی که از آن استفاده می‌کند به آسانی به سلاح خود دسترسی داشته باشد . مهم‌تر از همه ، امکان شارژ باتری‌های دوچرخه‌های برقی ( با رکاب زنی ) در میدان جنگ به کاربران این وسیله نقلیه سبک اجازه می‌دهد در ماموریت‌های با برد بلند شرکت کنند. تصمیم بریتانیا برای بررسی میزان کارایی دوچرخه‌های برقی در جنگ‌ها از درس‌هایی است که از حمله روسیه به اوکراین الهام گرفته شده است . https://aparat.com/v/8QhDt سربازان بریتانیایی مسلح به سلاح‌های ضد تانک کارل-گوستاف (Carl Gustaf 8.4 cm recoilless rifle) با استفاده از این دوچرخه‌های برقی ، یک عملیات مخفی علیه دشمن فرضی را بازسازی می کنند . طرفین در طول جنگ با روسیه ، از ابزارهای مدرن و خلاقانه برای پیشی گرفتن از ارتش مقابل خود و پاسخ موثر به تهدیدات استفاده کرده‌اند . نیروهای نظامی اوکراین در روزهای نخست تهاجم روسیه به کشورشان از موتورهای برقی «دلفاست» برای حمله به تانک‌های دشمن استفاده می کردند . موتورهای الکتریکی دلفاست ( Delfast Top ) که بردی معادل 150 الی ۲۰۰ کیلومتر را دارند و ظاهراً حتی صدایشان از «Stealth H-52» استرالیایی نیز بسیار کمتر است. بن پایه : HTTPS://WWW.CATAWIKI.COM/STORIES/5385-THE-FORGOTTEN-ROLE-OF-BICYCLES-IN-WORLD-WAR-II HTTPS://EN.WIKIPEDIA.ORG/WIKI/MILITARY_BICYCLE HTTPS://EN.WIKIPEDIA.ORG/WIKI/FOLDING_BICYCLE HTTPS://EN.WIKIPEDIA.ORG/WIKI/SWEDISH_MILITARY_BICYCLE گردآوری جهت انجمن میلیتاری بازتاب در سایر رسانه های فضای مجازی با درج نام وزین انجمن میلیتاری بلامانع می باشد .
  17. سلام و درود برادر موسوی گرامی قبلاً در بروز رسانی از مطالعات شما که در نوع خودش دید متفاوتی را ارائه می داد استفاده می کردیم ، ولی به شرطی که بجای گفتمان تبلیغی و تخریبی ، گفتمان تحلیلی را پیشه می کردید ..! بزرگان ما می گویند در جایی که عشق و یا تنفر باشد تعقل راه ندارد ! اولی که تا حدودی قابل درک است ولی دومی اش جز خُسران سودی ندارد بهر حال برادر ... این موضوع قریب به واقع صحیح است . و این مزیت بالقوه پتانسیل های زیادی برای ایران داشته و خواهد داشت . اما مگر نه اینکه عراق و یا بحرین ( جزیره هدیه داده شده ما ...! ) هم از همین درصد های اکثریت علاقه مندان به ایران برخوردار بودند ؟ ولی علی رقم این مردم عامه ی علاقه مند ، حکومت هایی دست نشانده شان جزو متخاصم ترین دولت ها با کشور ایران بودند .؟! ( عراق درگذشته و بحرین در حال حاضر ) اتفاقاً همین پتانسیل باعث سرمایه گذاری دشمنان ما در این کشور ها شده است تا از عدم النفع ما اطمینان حاصل کنند . لذا مشخصاً در مورد کشور پاکستان هم ، هر اندازه سیاست های ژئوپلتیکی و رصد ریز بینانه رسانه ایی را بکار ببندیم به بیراهه نرفته ایم ... تا این دقت نظر ، در آینده موجب استفاده بهینه از این خیل عظیم علاقه مندان به کشورمان گردد. انشاالله
  18. با سلام و تشکر از تاپیک بسیار خوب جناب @alrkhs و عرض اردات خدمت مهندس عزیز @951 با توجه به موضوع تاپیک و اشاره ایی که شما داشتید قابل عرض است : همانطور که جناب alrkhs به تفصیل تشریح کردند شبیه سازی از اساس بازسازی عینی از نظریه های تئوری هست و این که برآورد کنند در صورت گرفتن یک تصمیم دامنه تاثیرات آن به چه میزان و چگونه خواهد بود . یکی از ابزار هایی که بتوانند به برآورد دقیقی از این گونه اقدامات برسند ، گرفتن نظر سنجی های مستمر توسط موسسات آکادمیک وابسته به نهاد های اطلاعاتی خودشان است . در مورد شهادت سردار چون موضوع تاپیک نیست من توضیح زیادی نمی دهم ولی ابعاد ترور ایشان بسیار فراتر از آن چیزی هست که بشود به تصمیم آنی یک رئیس جمهور دیوانه ربط داد . یا اینکه از ضمینه سازی داماد ترامپ و پمپئو می گویند که این روایت بسیار مضحک است . ( البته به تاثیر از روایات آمریکایی ها ) این بحث بسیار پیچیده تر از این موضوعات است و تا حدودی روایات و دلایل مطرح شده آمریکایی ها عوام فریبانه است . ( اگر روایت ها و دلایل شان از حمله به عراق برای سلاح های کشتار جمعی درست بوده این مورد هم حتما" درست است ! البته که دلایلی کارشناسی شده داشتند ولی الزاما" آن چیزی که اعلام کردند نیست ..! ) در سیستم تصمیم گیری آمریکایی "هیچ" تصمیم خلق الساعه ایی گرفته نمی شود . برای یک عملیات کوچک رزمی سیستم شبیه سازی کامپیوتری توسعه داده اند . چه برسد به اقداماتی که می تواند موجب بروز جنگ های منطقه ایی شود . مهمترین چیزی که آنها در این نظر سنجی ها دریافتند محبوبیت ایشان نزد گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی داخل ایران و گروه هایی مختلف منطقه ایی با قومیت ، زبان و مذهب های متنوع بود . وقتی که شما برای یک منطقه و خصوصا" یک کشور نسخه فعال کردن گسل ها و اختلافات قومی و مذهبی و تنش های سیاسی را تجویز بکنید مشخص هست علائمی که نشان دهد جمعیت مذبور می توانند حول یک شخص اجماع و وحدت حاصل کنند . برای شما آن شخص تبدیل به یک خطر بالقوه خواهد شد . دلایل این محبوبیت را نزدیکان ایشان به تشریح بیان کرده اند که مهمترین آنها نحوه تعامل ایشان و قدرت برقراری دیالوگ با همه اقشار مردم بود . حتی آنها که هیچ گونه اشتراک مذهبی و قومی و زبانی و یا سیاسی با ایشان نداشتند ... ) از نظر سنجی هایی که پیرامون ایشان منتشر شده می توان به موارد ذیل اشاره داشت : ( به تاریخ انتشار خبر ها دقت کنید لطفا" ) مورخ : 1398/07/24 در نظرسنجی جدید دانشگاه «مریلند»، سردار سلیمانی همچنان محبوبترین چهره سیاسی-نظامی ایران به شمار می‌آید . http://fna.ir/dclz9a مورخ : 1396/05/08 نتایج نظرسنجی انجام شده توسط مرکز Iran.poll برای «مرکز مطالعات بین‌المللی و امنیتی» حاکی از آن است که «سردار قاسم سلیمانی» ، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محبوب‌ترین شخصیت از نگاه مردم ایران است. https://www.ettelaat.com/archives/299003#gsc.tab=0 مورخ : 1395/12/04 اندیشکده آمریکایی «شورای آتلانتیک» در مطلبی روز سه‌شنبه به تشریح دلایل محبوبیت سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران پرداخته است. «ژنرال قاسم سلیمانی یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های شناخته شده در کشور ایران است ، جایی که حامیانش او را قهرمان ملی و از خودگذشته‌ای می‌بینند که در حال نبرد با دشمنان ایران است.» https://www.entekhab.ir/001Mlp و همچنین در رابطه با نوع واکنش ایشان به موضوع رسانه ایی شدن فعالیت های ایشان . باید که نکته ایی را اشاره کرد . سردار سلیمانی تا سالها بدون هیچ گونه جلب توجه و فعالیت علنی و یا رسانه ایی ده ها سال در منطقه حضور داشتند . با شروع بحث داعش و روحیات سردار که در مناطق عملیاتی عراق و سوریه حضور پیدا می کردند در وهله اول کانال های فضای مجازی وابسته به مقاومت بودند که متاسفانه شروع کردند به انتشار عکس هایی از ایشان در جبهه ها و به تبع برای پاسخ گویی به سوالات و کنجکاوی هایی داخلی نیز رسانه های ایران شروع به تولید گزارش کردند . مورخ : 1393/12/21 سردار سرتیپ دوم رمضان شریف در گفتگو با سرویس سیاسی “آرمان کرمان” : سردار سلیمانی به شخصه رضایت ندارد که عکسهایشان منتشر شود و مکررا درخواست جلوگیری از انتشار آنها را داشته اند . وی به شخصه رضایت ندارد که اینگونه عکسها وخبرها منتشر شود و مکررا درخواست جلوگیری از انتشار آنها را داشته اند. در این راستا تا حد امکان جلوی رسانه های بزرگی چون صدا وسیما ،روزنامه ها و سایت های مجوز دار را گرفته ایم وبه سایر سایتها و رسانه ها توصیه می کنیم از انتشار عکسها و مطالب مربوط به وی خودداری کنند تا این ها اسنادی در دست دشمنان نشوند .
  19. سلام و درود بر شما انصافا" مثال و نمونه تاریخی بجا و خوبی بود . که مشخص می کند که سران ناتو از اوکراین چه انتظاراتی دارند ! پس اگر بخواهیم از همین پنجره به چشم انداز جبهه های فعلی اوکراین نگاه کنیم : دلیل اصرار قوای اوکراینی بر روی پیشروی در باخموت و یا زاپروژیا بهتر برای ما قابل درک می شود . ( اینکه بتوانند با توجه به محدودیت برد تسلیحات خودشان عمق بیشتری را در تیر رس داشته باشند . و دست بلندتری پیدا کنند برای تهدید خطوط پشتیبانی روسها ( اگر موفق شوند به پیشروی در این جبهه قطعا" با همین سلاح ها و برد های کنونی موشک هایشان هم می شود گفت تا مرز روسیه تمام نقاط را می توانند تهدید کنند و فشار مستمر بیشتری بر شبه جزیره کریمه وارد آورند ) اما گزینه روسها چیست ؟ با توجه به مواردی که در فوق گذشت باید برای خطوط عقبه خودشان عمق ایجاد می کردند . فارغ از عقب نشینی از خارکف و خرسون در زمستان پارسال باید فکری به حال محدوده دونباس تا زاپروژیا می کردند که البته نکردند ! . ( حالا به دلایلی که در تاپیک به تفصیل شما بارها ذکر کردید از این کار ناتوان بودند و عملاً اتفاق نیافتاد ) روس ها قبل از شروع بهار و با تکمیل کردن روند جذب پرسنل و تجهیزات جدید ( که تقریبا ابتدای بهار انجام شد ) دو راه بیشتر نداشتند : یکی برای همین امر اقدام کنند و دست به عملیات تهاجمی بزنند و تلاش کنند منطقه مذکور را در اختیار بگیرند . و یا اینکه تمام انرژی خودشان را متمرکز و با دفاعی متراکم و حفظ آتش پشتیبانی سعی کنند که استعداد و تجهیزات ( تازه تجدید شده ) اوکراینی ها را کاهش بدهند و آن هنگام به این کار دست بزنند . طبق گزارش های دستگاه های اطلاعاتی غربی ( که در پست های قبلی شما و دیگر دوستان قرار دادید ) بر آوردها نشان می دهد که روسیه بر ادامه مخاصمه اصرار دارد و هیچ چشم اندازی نشان نمی دهد که پس از این ضد حمله اوکراینی ها ارتش روسیه قصدی برای توقف جنگ داشته باشند . ( که قطعا" دلیلش هم همان مواردی هست که ذکر شد ) تا منطقه مورد اشاره را نتوانند تصرف کنند و قوای اوکراینی را عقب نرانند دیر یا زود با حمله های مکرر و مستمر آنها ( و سیل تجهیزات اهدایی غربی ) پل زمینی به کریمه را از دست خواهند داد . و تا ابد قادر به حفظ لایه های دفاعی منسجم نخواهند بود . پس باید " احتمال " قوی داد که جنگ اوکراین ( متاسفانه البته ) کماکان تا سال آینده نیز ادامه خواهد داشت ... این عکس هم نکته جالبی داشت و آن هم این بود که استفاده از بمب های خوشه ایی ( که اخیراً تحویل دادند ) برای مقابله با قوای روسی از مدتها قبل در راهبرد نظامی ناتو قرار داشته است و فقط منتظر زمان مناسب اش بودند . ( و این خود نشان می دهد مطابق فرمایش شما جنگ حاضر پیاده کردن آیتم به آیتم طرح های عملیاتی تعریف شده قبلی ناتو هست بر علیه شوروی .. !! ) سپاس از شما برادر گرانقدر بابت اینکه در تحلیل جبهه های جنگ اوکراین پاسخگوی سوالات مکرر ما و دیگر دوستان هستید .
  20. با سلام یک ویدئو هم هست اگر اشتباه نکنم باید مربوط به دو هفته گذشته و شدت گرفتن حملات اوکراینی ها در جبهه زاپروژیا باشد .که البته من به تازگی دیدم . بارگذاری میکنم تا مورد استفاده سایر دوستان باشد . رهگیری و انهدام کروز استورم شدو اوکراینی توسط سامانه پانتسیر اس 1 روسی https://aparat.com/v/mzeQp اوکراینی ها سعی دارند با استفاده از موشک های تازه تحویل شده استورم شدو انگلیسی و اسکالپ فرانسوی ( که جناب MR9 لطف کردند و خبر احتمال تحویل اش را امروز درج کردند) خطوط پشتیبانی عقبه "مدافعین" روسی را مورد تهدید و آسیب قرار بدهند . اندر حکایت این "عنوان ضد حمله بهاری" یک نکته ایی هم هست که مدتی است که قصد بیانش را داشتم . حالا هر کدام از عزیزان در توضیح اش کمک نمایند موجب خرسندی خواهد شد . این کلمه " ضد حمله " برای عملیات های اخیر اوکراین را شخصا" یک مقداری باهاش مشکل دارم . نمی دانم من مفهوم "حمله و ضد حمله" را بد متوجه شدم یا جناب استولتنبرگ و برادر زلنسکی قصد دارند مفاهیم جدیدی را خلق کنند ! الان روس ها در لاک پدافندی فرو رفتن و تمام قد آرایش دفاعی گرفتن . اوکراین تماما" در حالت تهاجمی قرار دارد و عملیات های اش هم " حمله " جهت تصرف مواضع است . روس ها در حالتی که سعی می کنند پدافند موثری داشته باشند و حملات را دفع کنند به ندرت هم چشم به انجام ضد حمله داشته اند ( مطابق گزارش های خوبه جناب aminor که فرمودند خبر همان معدود ضد حملات هم تایید نشده ) اگر منظور حمله ابتدایی روسیه به اوکراین هست . که آن مربوط به دوسال پیش است و هزارتا تحرک و عملیات دیگر این وسط در جبهه های تماس طرفین شکل گرفته و تمام شده ... اینکه یک زمین در اصل متعلق به کدام کشور هست و چه کسی ادعای مالکیت حقیقی تری دارد هم که نمی تواند دلیل نامیدن یک عملیات رزمی تهاجمی که ماهیت طراحی آرایش آن مستقل است به ضد حمله شود ! ( مستقل به معنای اینکه : طراحی شده است که خطوط دفاعی را بشکند و نه اینکه در آرایش تهاجمی و فاز حمله حریف رخنه کند و ماهیت ضد حمله بگیرد ) اگر این گونه بود که خود ما در زمان ۸ سال جنگ عراق باید بگوییم عملیات های ضد حمله ..! البته که به مفهوم کلی در حالت دفاع از تجاوز بودیم اما بارها عملیات تهاجمی ( حمله و ضد حمله ) انجام دادیم دیگر . اگر برداشت و نوع تفسیر من اشتباه هست که دوستان راهنمایی کنند لطفا"
  21. البته قوای مدافع به مرور و آزمون و خطا راه های بهینه تر مقابله را می یابند . مانند ویدئو حاضر : که رسانه های اوکراینی مدعی شدند پرسنل تیپ 60 مکانیزه در حوالی کیف یک پهپاد Geran-2 (شاهد ۱۳۶) را با سیستم STINGER MANPADS ساقط کرده اند . https://www.aparat.com/v/HQBl2 اینکه که چرا دوش پرتاب های استینگر در مدت این 10 ماه حضور شاهد ها در میدان نبرد اوکراین به نسبت ، آمار کمی را توانستند در هدف قرار دادن آنها ثبت کنند باید بیشتر بررسی کرد .( هر چند که اوکراینی تا کنون به ندرت اعلام کردند که از چه سلاحی استفاده می کنند . خودشان که اعلام می کنند 100 درصد را می زنیم . اما وقتی می زنند آنقدر ذوق می کنند که تصویر چهره ساقط کننده را هم نشان می دهند ! )
  22. با سلام و درود به شما آقا مهدی عزیز این فرمایشتون صحیح هست . هر سامانه ایی برای تولیدش ابتدا یک شرایطی برای اش تعریف می گردد . مانند : - تا چه وسعت عرضی را قرار هست در پوشش خودش داشته باشد ( همین شرط مشخص می کند تعداد مکفی آتشبار باید در چه تیراژی بکار گرفته شود ) - تا چه ارتفاعی را پوشش دهد مشخص شدن این دو امر تاحدودی تعیین می کند که سامانه ما قابلیت مقابله با چه تنوعی از مهمات را خواهد داشت . به تبع وقتی نوع مهمات قابل مقابله مشخص شود می توان الگو های طی طریق و فرودشان بر نقطه هدف را هم شبیه سازی کرد و برای سامانه قابلیت مقابله ایجاد کرد . اگر جسارت نیست در مورد این قسمت نکته ای را عرض کنم : محاسبه سود و زیان " مهمات مصرفی و ارزشگذاری هدف " در طراحی و اولویت بندی هر عملیاتی از دیر باز وجود داشته . اما بعد از مشاهده عملکرد خوب شاهد ها در اوکراین و بوجود آمدن مشکلاتی برای مقابله با آن ... به نظر می رسد توسط بسیاری از کارشناسان بر این بحث ( سود و زیان ) بیش از اندازه لزوم و وسواس گونه دارد تاکید می شود . در نظر داشته باشیم که یک عملیات آفندی و پدافندی یک معامله تجاری نیست که اگر چنانچه درصدی از تراز مالی خارج شود باید حکم شکست را برای آن در نظر بگیریم . همان علتی هم که بعضی از کارشناسان اینگونه محاسبات را انجام می دهند برای بررسی توان طرفین در ادامه مخاصمه است . طرفی که بتواند با منابع مالی کمتر به اهدافش دست یابد در یک جنگ " دراز مدت " می تواند ذخایر مالی و تجهیزاتی بیشتری را سیو نموده و بر ادامه جنگ یا مقاومت اصرار داشته باشد . ولی به این مفهوم نیست که با همین استدلال هم می شود ماشین حساب بدست ، سود و زیان هر عملیات را مجرداً استخراج کرد . فقط یک قلم اینکه شما کدام طرف جبهه هستید ( مهاجم یا مدافع ) تمام ضرائب و فرمول بندی اینگونه محاسبات مالی را عوض می کند . شاید بهتر است اینگونه محاسبه کنید : 5 پهپاد شاهد به سمت یک پالایشگاه نفتی رهسپار هستند ( مجموع قیمت دسته پروازی : 100 هزار دلار ) برای مقابله با هر پهپاد به شکل استاندارد 2 تیر موشک شلیک می کنید - در مجموع 10 تیر موشک . برای محکم کاری هم به 4 سامانه گپارد که در مسیر پروازی شاهد ها هستند دستور اجرای 20 ثانیه ای آتش را می دهید. ( برای هر کدام و به محض رصد شاهد ها ) به صورت تقریبی 1300 عدد مهمات کالیبر 35 این سامانه ها هم مصرف می شود . اگر همان حدود قیمت ذکر شده شما را برای موشک ها بگیریم خواهد شد : 750 هزار دلار و برای مهمات کالیبر 35 هم جمع 250 هزار دلار را در نظر بگیریم ( مجموع قیمت مهمات مصرفی : 1 میلیون دلار ) آیا به معنی این است که قوای دفاع کننده از پالایشگاه ضرر کرده است ؟ قطعا" خیر دو سناریو محتمل را در نظر بگیرید : - اکثر شاهد ها به هدف اصابت کنند ( پالایشگاه به طور کامل از مدار خارج می گردد : هزینه تعمیر و باز سازی 5 واحد از پالایشگاه ... آن هم در شرایط جنگی و مضیقه اقتصادی - اخلال در بازار مصرفی داخلی ( خواه گاز باشد ، خواه بنزین ، خواه نیروگاه برق ) - تعطیلی صنایع و خطوط تولیدی ) - اگر اکثر شاهد ها ساقط شوند و مثلا" فقط یک فروند موفق به اصابت شود ( پالایشگاه ، یا نیروگاه از مدار و چرخه تولید خارج نمی شود . شاید فقط ظرفیت یک واحدش را از دست بدهد و همچنین هزینه تعمیرات بسیار کمتری نیز خواهد داشت ) قطعا" به صرفه خواهد بود که قید 900 هزار دلار اضافی را بزنید و حداقل تلاش کنید که اکثر آنها ساقط شوند . چون از یک خسارت کلان ده ها میلیون دلاری " جلوگیری " کرده اید .
  23. با سلام به شما کاربر عزیز در وحله اول از کاربرهایی که مانند شما از سال 86 عضو هستند توقع می رود که موضوع را در تاپیک مخصوص خودش ( تحولات کشور های حوزه خلیج فارس و یا تحولات روسیه و کشور های مشترک المنافع ) درج نمایید . فکر کنم بچه های قدیمی به این کار میگفتین به انحراف کشاندن موضوع تاپیک ... واگر مایل باشید و وقتتان آزاد هست برای تایپ در رابطه با این موضوع , بسیار مشتاق هستیم که روند و تاریخچه صدور این بیانیه های واهی کشور های حوزه خلیج فارس را به قلم شما مطالعه کنیم . اینکه بدعت گذارانش چه کسانی بودند ؟ و محرکان کنونی اش چه کسانی هستند؟ و... که لعنت خدا و بنده خدا به همه شان باد اعم از اشخاص دلباخته غربی و شرقی که از تضعیف وطن خودشان خوشحال می شوند ... الهی آمین اما علی ایحال ... در رابطه با بیانیه های مکرر کشورک امارات متحده ( و کشور های غربی و شرقی محرک اش ) پیشنهاد می دهم لیست کشور هایی که با ایشان در این گونه بیانیه های موهون مشارکت داشتند را استخراج نمایید تا همراه با هم به ایشان لعن و نفرین کنیم . اما مطمئن نیستم شما تا انتهایی لیست را با ما را همراهی کنید هستند افرادی که به بهانه خبرِ این گونه بیانیه های واهی ( که " البته اصل موضوع مورد اعتراض قطعا" به حق هست) خودشان نه تنها که از آیات مکرمه درج شده شما پند نمی گیرند و از همه ی امضا کنندگانش متنفر نیستند بلکه کور کورانه و با اشتیاق در آرزوی یک حضور در لندن و نیویورک و دیدارِ از نزدیکِ امضا کنندگان بیانیه های مشابه مذکور شبها رویا می بینند ! و اگر در برهه ای کسانی در جوانی به اشتباه از دیوار سفارت های غربی بالا می رفتند این عزیزان در کهن سالی درب سفارت خانه های مذکور را از پاشنه درآورده اند برای یک پاسپورت ولو چند روزه توریستی ... ! این گفتن و شنیدن حق باید همه جانبه باشد دیگر برادر که نشان دهنده نیت آدم ها باشد وگرنه می شود مثال به نوک نیزه زدن قرآنِ معاویه ... این موضوع که ما نباید برای حفظ حاکمیت مان منتظر و دلباخته به کشور های دیگر اعم از غرب و شرق باشیم را بسیاری از دلسوزان هموطن بارها می گویند ولی افسوس که چشم و گوشی برای دیدن و شنیدن این ندای حق نیست و گاهی افرادی ساده دل سعادت را در دست یازیدن به کشور های صاحب نام و ثروت و رسانه و سینما و تبلیغات و ... و... و ... می بینند. متاسفانه البته ... حق حاکمیت سرزمینی کشورمان ایران بر اقصی نقاط حدودش به لطف خون همین مردم تا ابد پایدار می ماند . انشالله بیش از این مصدع اوقات شما و دیگر عزیزان نمی شوم . به گمانم منظور را عرض کردم دیگر ...
  24. parsneet

    غروب موازنه

    بخش دوم : در قسمت اول بیان شد که اگر قوای نظامی کشورها را بخواهیم بر اساس الگوی رفتاری شان ( اعم از رونمایی ها ، ادعای اثبات تکنولوژی ، انتشار اطلاعات تعمدی و تا حدودی نحوه رزمایش ها ) تفکیک کنیم به دو دسته بندی کلی می رسیم : ( قطعاً می شود دسته بندی های متفاوت و متنوع تری نیز انجام داد ولی در بررسی حاضر به دو الگوی کلی بسنده می شود تا تشریح بحث مختصر تر شود ) در واقع نمی توان کشورها را به طور مطلق ذیل هر الگو قرارداد . به گونه ای که مشاهده می شود در طول زمان و تغییر راهبرد ها ، الگو ها نیز تغییر می کنند و یا حتی گاهی مشاهده می شود که قوای نظامی به صورت ترکیبی از موارد فوق بهره می برند و به تناسب موضوع و برهه هایِ زمانی رفتار هایی متناقضی را از خود بروز می دهند . همچنین باید اذعان کرد هیچ کدام از این الگوهای رفتاری بر دیگری برتری ( به مفهوم ارزش گذاری ذاتی ... ) ندارد . بلکه میزان موفقیت در اجرای هر راهبرد به این خواهد بود که تا چه میزان آن روش را درست و اصولی و " منسجم " به کار بگیرید . به عنوان مثال : ارتش ایالات متحده مطابق با اطلاعات منتشر شده در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم برآورد کرده بود که در صورت ادامه ی روند معمول و کلاسیک نبرد با ژاپن برای کسب پیروزی باید خود را آماده کند که خسارات فراوانی را متحمل شود . برای همین باید هزینه ای شامل بر صد ها هزار سرباز کشته و مجروح ، چندین سال نبرد بی امان و میلیاردها دلار بودجه اضافی را برای پیروزی در این جنگ اختصاص دهد . لذا کار اکتساب و تجهیز به سلاح هسته ای را آغاز کرد و این کار را کاملاً مخفی نگاه داشت . راهبرد ابهام و القای ترس ( الگویی شماره 2 ) بعد به استفاده از آن در بهترین زمان ممکن و محقق کردن اهداف اش اقدام نمود . ( که همانا وارد کردن شوک بزرگ به قوا و فرماندهان نظامی ژاپن بود ) اما در ادامه و با مشاهده عکس العمل ژاپنی ها به راهبرد بزرگنمایی تعمدی ( الگوی شماره 1 ) تغییر روش داد . ( در واقع با لاف زنی از اینکه بمب های اتمی زیادی در اختیار دارد نسبت به توان بالفعل خودش به صورت عمدی بزرگنمایی و اغراق نمود ) . ( لازم به ذکر است که عکس العمل ابتدایی ژاپنی ها در عین این که شوکی عظیم را دریافت کرده بودند ، اصرار بر ادامه جنگ بود ! لذا برای تحقق کامل اهداف آمریکایی ها به الگوی شماره 2 روی آوردند . و برآوردهای بعدی هم نشان داد علی رقم اینکه فروپاشی ارتش ژاپن و از دست دادن جبهه هایش قطعی بود ولی در صورتی که این کشور بعد از حمله اتمی نبرد را ادامه می داد شاید تا یک سال دیگر نیز می توانست تسلیم خود را به تعویق بیاندازد . هم به دلیل اینکه آمریکا حداقل به چند ماه زمان دیگر نیاز داشت تا بمب بعدی را بسازد و هم اینکه استعداد رزمی عمده ژاپن بعد از حمله مذکور همچنان پا برجا بود ) پس در مثال تاریخی فوق مشاهده کردیم که تغییر راهبرد و بهره گیری از هر کدام از الگوها در عین اینکه می تواند با توجه به صحنه نبرد ترکیبی باشد ، می توان آن را به سرعت جایگزین و شیفت نمود . عدم بکارگیری یک الگوی مستمر در ایران اگر مایل هستید که بدانید به طور مشخص قوای نظامی ما ذیل کدام الگو قرار می گیرند . باید عرض شود که پاسخ این سوال حداقل برای من آنقدر ها ساده نیست . به شکلی که بنظر می رسد راهبرد مذکور در کشور ما با توجه به روند ها و نقطه عطف های تاریخی به کرات تغییر نموده است و گاهی هم مشاهده می شود که دچار سردرگرمی و استفاده غیر منسجم از هر دو الگو هستیم ( نقطه عطف هایی مانند وقوع انقلاب و تغییر کشور های دوست و متخاصم ایران ، شروع جنگ تحمیلی با عراق ، آغاز تنش ها و جنگ لفظی ایران با یک ابر قدرت نظامی مانند آمریکا ، پرونده هسته ایی و بند 7 منشور سازمان ملل و از همه مهم تر اشغال کشور های همسایه ایران توسط ائتلاف غربی و احتمال جدی تهاجم به ایران ... نقشی بی انکار در این امر داشته اند ) لزوم عدم قرائت آشفتگی به اجرای سیاست ابهام آمیز و سیال هر چند که تغییر الگو به تناسب موضوعات و هم چنین تلفیق بکارگیری این الگوها امری معمول و بدیهی به نظر می رسد اما شاکله و چهارچوب اصلی یک راهبرد بر مبنایی یک الگویی مشخص باید شکل بگیرد و در صورت ضرورت از سایر روشها نیز بهره مند گردید . در غیر این صورت سازمان دفاعی و رزمی ما دچار سلیقه گرایی و عدم راهبرد مدون و تشتت آرا خواهد شد . به نحوی که مشاهده خواهد شد از یک یگان به یک یگان دیگر و از یک فرمانده به یک فرمانده دیگر تفاوت در تفسیر سیاست ها وجود خواهد داشت . و این امر ( آشفتگی در روشها و تغییر های سلیقه ای ) قطعا" به داشتن یک سیاست مبهم و غیر قابل پیش بینی به هیچ عنوان تفسیر نخواهد شد. ! کما اینکه برای دشمنان ما پیش بینی الگو های رفتاری ما براحتی امکان پذیر خواهد بود . نمونه های موفق و ناموفق هر الگو در ایران انتخاب یک راهبرد مشخص و منسجم مزایای زیادی به همراه دارد . حداقلِ آن این است که بدنه فرماندهان میانی ما در عموم موضوعات به عنوان پیش فرض می دانند که باید با چه الگویی اجزاء زیر مجموعه شان را هدایت کنند . عدم انسجام راهبرد فوق بسیار آسیب زاست . تا جایی که دیده شده در مواردی که به علت وقوع یک سری تحولات و روند های سیاسی-نظامی فرماندهان ارشد بالفرض به راهبرد برجسته سازی توانمندی های ما روی می آورند ( الگویی شماره 1 ) تا بتوانند تحرکات قوای متخاصم را خنثی کنند . ( سخنرانی ، تهدید و ارعاب دشمن ، تهدید لفظی و ... را به خوبی اجرا می کنند ) و بسیاری از مواقع هم نتایج موثر آن را رصد می کنند . ولی در بدنه میانی فرماندهان علی رقم رفع تهدید تا مدتها بعد با شبیه سازی همان دیالوگ و گفتمان ( و عدم دقت از اینکه روند وقایع اساساً ممکن است تغییر کرده باشد ) همچنان به باز تکرار همان الگو می پردازند . ( به عنوان مثال : فراز و فرود ها و تغییر در الگوی مواجه با سیاست خصمانه عربستانی سعودی ) انتخاب الگو با توجه به رصد تحرکاتِ قوای مقابل و پیش بینی راهبردهای آنها توسط فرماندهان ارشد صورت می پذیرد . ولی به علت اینکه احساس می شود ساختار مدون و منسجم برای هماهنگ کردن این ضرب آهنگ ها وجود ندارد در قسمت های جزء تر بسیار طول می کشد تا آنان را به پیگیری متناسب سیاست های برخط ترغیب نمود . اگر همچنان بخواهیم در مواجه با محور عربی مثال بزنیم شاهکار آرامکو (یک نمونه کاملاً موفق بود ) را می شود مورد بررسی قرار داد ( که ذیل الگوی شماره 2 خواهد بود ) رکن اصلی این راهبرد همانا عدم افشای توانمندی هاست و عیان نکردن تجهیزات و تخصص های برتری ساز است . برای یاد آوری آن واقعه باید ذکر کرد : که هر چند در پیش زمینه وقوع آن حادثه تهدید لفظی برای جلوگیری از صادرات نفت دشمنان و تحریم کنندگان ایرانی از زبان بالاترین مقامات سیاسی ما جاری شد . ولی هرگز به شکل پیش هشدار حداقل توسط ما آگاهی بابت دامنه و کیفیت آن به قوای مقابل داده نشد . تا وقتی برآورد ایران این شد که عزم دشمنان در هدف قرار دادن صادرات نفت ما جدی و حتمی است . در یکی از شب های گرم و شرجی خلیج فارس آنچنان شوکی به قوای مسلح عربستان و نیروهای نظامی بین المللی هم پیمانش وارد شد که به سرعت آمپر فول لود جنگ طلب ایشان را به پائین ترین میزان خودش نزول داد . ( برای یاد آوری قابل عرض است در الگوی شماره 2 پنهان کردن توان برتری ساز و عدم افشای آن حتی هنگام تهدید لفظی بسیار مهم است تا در نهایت بتوان از شوک وارده بیشترین بهره را برد . و همانا غایت این هدف خاموش کردن اشتیاق نیروی خصم به جنگ خواهد بود ) اتفاقی که بهر حال توسط رزمندگان یمنی ترتیب داده شد اما برکات آن شامل بسیاری از کشور های منطقه گردید ... * اتفاقاتی مانند انهدام پهپاد آمریکایی RQ-4 Global Hawk در خلیج فارس بدون هیچ تهدید ضمنی و لفظی به خوبی نشان داد که تا چه حد میزان اثر گذاری راهبرد شوک موفقیت آمیز است و می تواند نتایج قابل قبولی را به همراه داشته باشد . * همچنین تلفات قوای ائتلاف در زمان اشغال افغانستان و عراق که به معنای واقعی به کابوسی برای قوای اشغال گر درآمده بود . و هر چه مبارزه می کردند نمی توانستند جلوی افزایش آمار آن را بگیرند به شکلی که بارها اعلام کردند که به نظر می رسد در روند آموزش و بکارگیری جنگجویان ، تامین تجهیزات و پایش اطلاعات نیروهایشان دست یک دولت خارجی در کار است ! اما هرگز کشوری و مقام سیاسی مشخصی به این اقدام اعتراف و یا تهدید لفظی نکرد و کشور های همسایه از جمله ایران مدام آمریکا را به رعایت آرامش در منطقه دعوت می کردند و با دلایل منطقی خواستار حل دیپلماتیک منازعه می شدند !! ( الگوی شماره 2 ) * عدم واکنش رزمی در تقابل با حملات اسرائیلی ها در سوریه و پیگیری مصرانه راهبرد ابهام و ترس و معمولی نشان دادن توانمندی ها برای بسیاری از کارشناسان امور راهبردی داخلی و خارجی آشنا به نظر می رسد ! بسیاری از آنان چشم انداز هولناک و شوک آوری برای روز های آغازین جنگ ایشان با ایران را نوید می دهند ( الگوی شماره 2 ) . تا جایی که ایران علی رقم خسارات انسانی و فشار داخلی حاضر به عیان کردن دامنه و کیفیت برنامه های بلند مدت خود در این کشور نشده است . * دوستان می توانند به همین شکل روند بسیاری از وقایع دیگر را نیز ذیل راهبرد ابهام و ترس ( الگویی شماره 2 ) خودشان بررسی کنند که برای جلوگیری از اطاله کلام از تشریح آنان صرف نظر می شود . ( مانند توقیف نفت کش ها ، هدف قرار دادن بازوهای اطلاعاتی دشمن در کشور ثالث . عدم رونمایی و رعایت پرده ابهام در تجهیزات و توان نظامی نیرو هایی نیابتی مثل حزب الله لبنان ( به شکلی که در جنگ 33 روزه و حتی جنگی های آتی دریافت شوک اولیه از طرف قوای عبری امری حتمی و بدیهی به نظر می رسد . و ... ) و اما تجارب منفی ... می دانم که بسیاری از دوستانِ منتقد هم اکنون بی قرار هستند که به ذکر نمونه های ناموفق نیز در ایران اشاره شود . لازم به ذکر است که اکثر منتقدان و اشاره کنندگان به کاستی ها ( حداقل در انجمن میلیتاری ) در تلاش و آرزوی نظاره کردن توسعه روز افزون توان نظامی کشور مان هستند . پس به ذکر مثالهایی می پردازیم تا انشالله باعث رفع نواقص و رشد قوای مسلح ما شود . * در برهه ای از نقاط عطف تاریخی که در منطقه ما به وقوع پیوست در بین استراتژیست های کلان ایران احساس شد که باید با بهره گیری از نمایش هرچه بیشتر تجهیزات و توانمندی ها ( الگوی شماره 1 ) به هر آنچه که دارند و حتی ندارند استمداد کنند تا برنامه محتمل و قریب الوقوع دشمن را بهم بریزند و آنان را وادار به بازبینی مجدد راهبردشان نمایند . می توان اذعان کرد که در مورادی بسیار هم موفق بودند . اما مشکل از آنجا آغاز گشت که در سنوات بعدی همان طور که ذکر گردید اکثر سیاست گذاران بدون توجه به ماهیت این راهبرد به هر بهانه ایی و مناسبتی سعی در اجرایی این الگو داشتند . * رونمایی هایی بدون داشتن پشتوانه حقیقی و عملی مانند : رونمایی از جنگنده نسل 5 ( قاهر 313 ) توسط بالاترین مقامات کشوری و دادن وعده هایی بزرگنمایی شده ( بدون بهره گیری از ماهیت و نحوه اجرای صحیح این الگو ..) تاسف و سرخوردگی بسیاری از علاقه مندان و دنبال کنندگان برنامه های دفاعی کشور را در پی داشت . این مورد خاص تا جایی پیش رفت که خودِ مقامات که از پیگیری و سوالهای مکرر بدنه جامعه به تنگ آمده بودند در نهایت بعد ده سال اعلام کردند که هیچ برنامه ایی برای تولید و بکارگیری آن را ندارند و ساخت نمونه قبلی تنها به دلیل انجام تست و کسب تجربه در بعضی از زیر سیستم ها صورت پذیرفته و هرگز به عنوان محصولی کامل و قابل ارائه به قوای نظامی تعریف نشده است ! * مانور بیش از اندازه بعضی از سیاست گذاران در مورد تسلط اطلاعاتی و رزمی ما به گونه ایی که مداوماً در سخنرانی ها ایراد می شد : دشمن توانِ کندنِ یک تار مو از شهروندان ایرانیانی را ندارد و در صورت وقوع تمام استعداد قوای نظامی حاضرشان نابود خواهد شد !! ولی بلافاصله بعد برگزیده ترین دانشمندان ما در درون حدود مرزی مان در انظار عمومی به شهادت می رسند . فرماندهان عالی رتبه مان در کشور میزبان به بی پروا ترین و قلدر مآبانه ترین شکل ممکن ترور می شوند . و اسناد مهمترین برنامه صنعتی کشور ( هسته ایی ) به سرقت می رود . و قس علی هذا ... * ادعای تولید صنعتی و صد در صد بومی " بعضی از " ماشین آلات زرهی . تجهیزاتی که گاماً بهینه سازی های ادوات زرهی موجود بودند و تحت عنوان محصول جدید و کاملا" بومی معرفی می شدند . ( در صورتی که حقیقتاً بازآماد و بهینه سازی تجهیزات زمینی و هوایی ذاتاً خودش امری مهندسی و فنی و قطعاً مبارک است و الزامی ندارد که با ادعایی صد در صد بومی و تولید انبوه همان زحمات تکنیسین های پرتلاش مان را هم به حاشیه ببریم ) و همچنین عدم تحقق وعده تحویل دهی گسترده تجهیزات به یگان های متقاضی ... ( اصرار بر اجرای راهبرد بزرگنمایی تعمدی ( الگوی شماره 1 ) به شکل بدون برنامه و ناموفق ) * در بکارگیری راهبرد بزرگنمایی تعمدی ( که بسیاری از ارتش ها به شکل کاملاً موفقی آن را اجرا می کنند ) آنقدر افراط و تفریط وجود داشته که از این پس هر مانور و اجرایِ کنترل شده این حربه نیز از طرف دنبال کنندگان برنامه های دفاعی ایران با دیده شک و تردید نگریسته می شود متاسفانه . اصل موثر بودن این الگو این هست که این بزرگنمایی باید باور پذیر و در امور قابل دسترسی باشد تا بتواند در ذهن نیروی خصم اثر گذار باشد و در نهایت موجب تغییر برنامه های ایشان شود . نه اینکه بجای ایجاد آشفتگی در قوای مقابل باعث فشار تبلیغاتی و روانی به دست اندرکاران و تولید کنندگان صنایع نظامی خودمان شود .. !! رونمایی با پوشش حداکثری رسانه ایی مستعانِ کرونا یاب با حضور بالاترین مقامات نظامی کشور اوج بد سلیقگی و عدم مهارت در بکارگیری (راهبرد شماره 1) است بکار گیری بدون انسجام از الگوی شماره یک این است که از دیگر روش ها سهل الوصول تر است و اغلب اجرای آن برنامه ریزی و دورنگری کمتری را می طلبد . ( در واقع فقط یک میکرفن و تعدادی مستمع برای اجرای آن مکفی به نظر می رسد ! ) اما حقیقتاً به معنایی این نیست که اصل این راهبرد صحیح نیست و اجرای آن قطعاً منجر به تحقق اهداف نمی شود . اجرای صحیح این راهبرد به صورت ترکیبی با الگوی دوم بی شک از پیچیده ترین روش های حال حاضر ارتش های دنیا می باشد . ولی قطعاً بکار گیری هر کدام باید در مکان درست و به اندازه درست باشد تا نتیجه بخش باشد . افراط و تفریط در هیچ امری لزوما" منجر به پیروزی نخواهد شد . کدام الگو واقعا" بر دیگری ارجعیت دارد ؟ اگر از نوشتار های فوق الذکر احساس نمودید که اجرای الگوی بزرگنمایی تعمدی راهبردی از پیش شکسته خورده است و نمی تواند باور پذیر باشد احتمالاً در اشتباه هستید . ارتش رژیم صهیونیستی و ارتش ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قوای نظامی ساختار مند و به نسبت مدرن نشان داده اند که به خوبی ، با مهارت و به کرات از راهبرد بزرگنمایی تعمدی ( الگوی شماره 1 ) بهره گرفته و می گیرند . ( قطعا" دوستان معنایی لغوی این بزرگنمایی عمدی را به نحوه صحیح آن تفسیر می کنند و بکار گیری آن به معنی این نخواهد بود که قوای بکار گیرنده آن از داشتن توان و تجهیزات مکفی برخوردار نیست و یا دست آن خالی است ... ) . از مثال در بکار گیری این تاکتیک بزرگنمایی می توان : به روی میز بودن برنامه تهاجم به ایران طی ده ها سال اشاره کرد . همچنین در مواردی که احساس خطر کرده با جابجایی ایذایی ناوگان دریایی خود و همزمان اشباع رسانه ایی سعی در مرعوب نمودن حریف خود را دارد . ( به شکلی که توان بالقوه جنگ را دارند ولی انگیزه بالفعل آن را ندارند . حداقل در آن برهه از زمان .. ) تاکتیکی بارها آمریکا در مقابل ایران ، چین و یا ونزوئلا اجرا نموده است . اجرای گشت های هوایی در قطب شمال بر علیه روسیه و همچنین برگزاری رزمایش مشترک بر علیه کره شمالی را نیز می توان به مثال های فوق اضافه نمود . پس در واقع هیچ الگویی بر دیگری برتری ندارد بلکه اکتساب حداکثر اهداف در هر راهبرد نظامی به اجرای منسجم و نظام مند آن بستگی دارد . به گونه ایی که حداقل فرماندهان ارشد و میانی قوای به کار گیرنده به خوبی حدود و فراز و فرود اجرای آن را بدانند و به شکل موثر آن را بکار گیرند . انشالله بن پایه : https://web.archive.org/web/20210119114008/http://japanstudies.ir/post/3679/ https://web.archive.org/web/20120417124956/http://kestencgreen.com/group_shoes-2009.pdf https://en.wikipedia.org/wiki/Military_strategy https://www.clausewitz.com/readings/OnWar1873/BK3ch01.html https://nuke.fas.org/guide/israel/doctrine/ گرد آوری جهت انجمن میلیتاری با ذکر منبع و نام وزین انجمن میلیتاری استفاده و بازتاب در رسانه های دیگر بلا مانع است .
  25. سلام و ارادت و عرض خسته نباشد به شما که مانند همیشه ما را از بروز ترین تحولات میدان نبرد اوکراین بهره مند می کنید . پس اگر قبلاً زحمت گزارش اون رو کشیدید که از بارگزاری مجدد اون عذر خواهی می کنم . مقداری تلاش شد که با جستجو در تصاویر چند روز گذشته تاریخ وقوع آن را متوجه شویم ولی دقیقاً محرز نشد . اما در مورد میدان مین ، اعلام شده بود که بخشی از آسیب به این ستون زرهی در اثر میدان مین بوده . فقط چیزی که به نظرم آمد این بود که معبر پیشروی در ابتدای امر توسط مین روب ها پاکسازی شده و تغیر بافت زمین هم گواهه تازه بودن آن را می دهد ! اولین انفجار هم در حالی روی داد که ستون زرهی کاملا" در حدود معبر ایجاد شده حرکت می کردند . دومین انفجار هم مقداری با فاصله و جلوی چند متری تانک روی داد و حداقل در تصویر به نظر می رسد که دقیقاً زیر تانک نباشد . در ادامه آشفتگی انفجار های اولیه و تلاش خودرو ها برای گریز و ورودشان به زمین های جانبی قطعاً عامل آن مین هست . در دید اولیه به نظر می رسد که شروع کار با توپخانه باشد . در انفجار سوم هم در وسط ستون و میانه خودروها یک نفربر منهدم می شود . البته اشراف شما به منابع اصلی بیشتر هست و نظر شما به صواب نزدیک تر است . اگر این انهدام تر و تمیز ستون زرهی را به پای میادین مین روسی ثبت کنیم هم چیزی از ارزش های بچه های توپخانه کم نمی کند ... ( جمله ایی معروف که همیشه بعد از باخت های تیم ملی جهت اینکه از ناراحتی آن بکاهیم به کار می بریم ... ) ولی در هر صورت تصاویری جالب توجه ثبت شده از این واقعه که در خور دقت نظر هست . سپاس از راهنمایی