alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    4,955
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    129

alala آخرین امتیاز شما در روز 27 مهر

alala شما بیشتری مطالب مورد علاقه کاربران را دارید!

اعتبار در انجمن

27,512 نشان بصیرت

درباره alala

  • رتبه حساب کاربری
    سرتیپ

Profile Information

  • Gender
    Not Telling

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. سلام حتما به سمتش رفتن ثواب هست ولی چند نکته وجود داره در این مقطع: تهدیداتی که در ارتفاع پست ما فعلا باهاشون روبرو هستیم در دو دسته قرار میگیره: کوادها که عمدتا با منشا داخلی و خرابکارها و عوامل مزدور و از نزدیکی مناطق حساس بلند میشند ( مثل همین مزدور اعدامی اخیر که در مستند عنوان شد با اجاره سوله در 1600 متری هدف اقدام به حمله کردند و مشخصا همه تیم ها هم جدا هستند از هم و بدون شناخت از همدیگه ) پرتابه های پهپادی و کروز و تسلیحات هواپایه عمدتا پیشرفته دشمن که در تعداد محدود فعلا استفاده میشند به شکل استثنا ( ورود پهپاد از مبدا رژیم باکو - حمله کرمانشاه از مبدا اقلیم و ... ) مورد اول که سلاح و تجهیزات نرم و سخت خودش را میخواد و البته که با توجه به محدود بودن چنین حملاتی در کمیت ( هر بار حمله ) نیاز به سلاح های مطمئن و پیشرفته برای دفعشون وجود داره. مورد دوم هم به همین ترتیب در شرایط حتی جنگ، دشمن ما دشمنی است که از پرتابه های کیفی ( هر چند به صورت کمی ) استفاده میکنه و شاید سلاح های ارزان در برابرشون ناکارامد باشه. ( بر خلاف شاهد که خودش هم سلاح ارزانی است و پس میشه براش یک پاسخ ارزان هم ابداع کرد ) پس به نظرم هرچند این سلاح و امثالش حتما ضروری است برای ما ( چون دشمن ما فقط امریکا و صهیونیستها نیستند و دوم اینکه وقتی کارامدی امثال شاهد را میبینند اونها هم حتما و قطعا به سراغ چنین طرح هایی خواهند رفت پس باید اماده شد ) ولی اولویت نیست. ( منظور با توجه به امکانات مالی و زمانی و صنعتی ماست ) پ ن: یکی از اندیشکده های صهیونیستی اخیرا گزارشی تهیه کرده بود و از جنگ های اخیر و طوفان الاقصی به این نتیجه رسیده بود و پیشنهاد داده بود که زیرساختهای حیاتی این رژیم پراکنده و به زیرزمین به شکل موازی منتقل بشند. و همچنان تاکید میشه هیچ دفاعی کامل نیست و برای کشوری مثل ایران با دشمنانی که داره و البته مزیت های جغرافیایی یکی از بهترین روش های دفاعی بردن هر چه بیشتر زیرساختهای حیاتی ( نظامی و صنعتی و حتی تجاری ) به زیر زمین هست. این شاید تنها راه موثرتر در برابر جنگ هایی است که مبتنی دارند میشند بر پرتابه های دورایستا یا نزدیک ایستای! ارزان و بسیار پرتعداد.
  2. مجهز هم به تروفی هم بود گویا منتهی ولی مثل باقی ماجرا با پوشش(!) حزب الله نیاز به یک موشک دقیق یا پهپاد سرپا ( یعنی شاید شبیه به لانست با امکان حمل و شلیک آسان و سریع ) در برد 20 تا 40 کیلومتری ( برای این مقطع لااقل ) داره. عمده شهدای حزب الله به این خاطر هستند که در خطوط مقدم مجبور هستند نزدیک بشند برای شلیک موشک های ضد زره دقیق. البته که به نظرم تمام کشمکش ها خصوصا از سال 2011 در کنار تمام آسیب هاشون برای جبهه مقاومت ( بالاخره دشمنی با صدها برابر توان نظامی و اقتصادی و سیاسی که قدرت جهان را قبضه رده و منظورم همه اون چند ده و حتی صد کشور همکار هم هست در این فقره ) درس های بسیار بسیار گرانبهایی داشته. ولی همچنان یکی از مواردی که نیاز مقاومت هست پدافندی موثر و چالاک هست که به صورت انفرادی بتونه به شکل در دسترس ( قابل انتقال به جبهات مقاومت ) در برابر توان مطلق هوایی دشمن لااقل اختلال کنه. در لبنان همین که چنین سلاحی که قابل هدف قرار گرفتن آسان نباشه بتونه توی کار پهپادهای شناسایی اخلا کنه کافیه تا این حد هم. البته که میدونیم چالش های یک سلاح موثر پدافندی جمع و جور که قابل اختفا و انتقال و به کارگیری باشه در برد مورد نیاز چقدر دشوار هست.
  3. نه. منظور فقط این مورد نیست. منظور پیچیدگی های سیاسی و تعهدات حقوقی درگیری ارتش در موضوعاتی است که سپاه الان میتونه بهشون وارد بشه. البته این نظر من هست و ممکنه واقعا دلیلش مسائل دیگه باشه.
  4. علل عدم ادغام این دو نیرو فراتر از مسائل فنی و غیره است. اصولا نوع ماموریت ها و تعریفی که در مورد سپاه پاسداران شده اصولا ادغامش با ارتش، ارتش را دچار موضوعات پیچیده ای میکنه که تصمیم بر این هست واردش نشه و بتونه وظیفه تقویت خودش برای دفاع کلاسیک از کشور را بر عهده داشته باشه همچنان.
  5. سلام اطلاعات موثق که باید مسئولان بگند ولی چیزی که ما مشاهده کردیم این بود که اراک در کنار سانتریفیوژهای برچیده شده ( چیزی که ما اطلاع داریم ) جزء مواردی بود که فیزیکی دچار حذف شدند عملا. به این معنا که طرف مقابل طوری برنامه ریزی کرد ( در مذارات و اسناد فنی که مورد موافقت تیم ایرانی وقت قرار گرفت با علجله ای هم که داشت و تیم های تخصصی و فنی نیمه نصفه در مقابل تیم های پیچیده فنی و تخصصی طرف مقابل ) که این نیروگاه به قول معروف از حیز انتفاع ساقط بشه در کارکردی که داشت و تهدید هم محسوب میشد برای طرف مقابل و یک برگ برنده برای ما. بعدها جناب صالحی خیلی گفتند که ما یک برنامه بک آپ داشتیم و ... ولی عملا با قبول تعهدات و تغییراتی که توسط خصوصا طرف انگلیسی همون ابتدا و با عجله ( عجلشون هم معلوم شد برای چی بوده ) انجام شد و بعد هم نیمه کاره رها شد این نیروگاه عملا هم کارکرد قبلی خودش را از دست داد و هم با کارشکنی و دست دست طرف مقابل به کارکرد جدید خودش هم ( که عملا یک طرح خنثی محسوب میشد و بی خطر ) حتی نرسید. ( یک درس برای ادامه مسیر که فرق نقد و نسیه چیه - فرق اینکه ما دارم یک چیزی میدیم ولی اونا عملا در مقابل فقط چیزهای خودمون را بهمون برمیگردونن و براشون هزینه ای نداره و تازه اونم نسیه و عملا معلوم شد که چیزی هم تحویل که نمیدند هیچ! بلکه آماده میشند در فرصت ایجاد شده چیزهای بیشتری هم ( حالا که دست تو خالی شده ) ازت بگیرند ... ) نمیدونم ملاحظات ساخت یک راکتور جدید شبیه اراک چی بود که با بدعهدی طرف مقابل ( اون یکی که نمیشد عملا گویا ) نرفتیم سراغ ساختش. البته فراموش نکنیم همین حالا هم عده ای سیاسیون قبل با وقاحت طرح نیم بند مجلس مبنی بر گام های جبرانی ایران را ( که عملا فقط یک پوسته برای تصمیم حیاتی جبران بدعهدی طرف مقابل بود را ) تندروی و مانع توافق با ترامپ میدونند! به این امید که حالا با دادن چد چیز دیگه و تغییرات مد نظر اونها در برجام شاید اگر ما کاری نمیکردیم در مقابل بدعهدی اونها اونوقت احتمالا! دلشون میسوخت و میزاشتند نهایتا مقداری نفت بفروشیم و با پولش میوه و گندم وارد کنیم!
  6. حتما کار این عزیزان با این همه ( خصوصا و خصوصا ) مزدور و خائن و فناوری پیشرفته و دشمن و همکاری های گسترده سرویس های اطلاعاتی چند ده کشور و گروهک های داخلی سخت وبسیار دشوار هست ولی حواسمون باشه از خرابکاری ها در نهادهای نظامی و فناورانه حالا به سمت خرابکاری های صنعتی و زیرساختی و حتی بخش خصوصی هم رسیدند. هر طور شده باید ( خصوصا با همکاری خود مردم ) از طرق مختلف سطح حفاظت در کشور ار بالا برد. و بعد هم دنبال راهکارهایی برای بازدارندگی بود. مثلا تعرض به زیرساختهای حیاتی را با روشی بشه پاسخ داد. پ ن1: خدا لعنت کنه همه جاهلان و خائنان و نفوذیها در کشور را. یک زمانی با هجمه برای کنترل خیابان ها و معابر با دروبین های حفاظتی با عناوین مسخره ای چون حریم شخصی! و مورا داینچنینی عملا خیلی از طرح های حفاظتی را مختل کردند ( مقابله با کولبری و ته لنجی و قاچاق و ...) حالا تصور کنید تعداد دوربینهایی که انگلستان و لندن در تک تک کوچه پس کوچه های کشور و شهرشون برپا کردند و هر روز هم میگند تعدادشون کمه و باید بیشتر نصب بشه مقایسه بشه با چند دوربین بی کیفیت کنترل ترافیک ما و نهایتا مغازه هایی که با شستشوی هنی رسانه ای تازه اونها هم بعضا هاردها را بعد از اتفاقات پاک میکنند ( چند تاشون برخورد بشند میفهمند زندگی و امنیت واقعی در یک کشور بازی اینستاگرامی نیست) پ ن2: و باز خدا لعنت کنه هم خائنان و نفوذی ها و جاهلان درازگوش صفت به اصطلاح مشهور که باز به نظر در یک روند هدایت شده قبح ریزی کردند نه تها از قاتلین بلکه از تروریستها. زمانی تروریست جماعت تا هفت پشتش جرات نمیکرد دیگه در انظار ظاهر بشه و کوچ میکرد و گم و گور میشد. بعد 4 مزدور تروریست که مستقیما توسط صهیونیستها اموزش دیدند و برای انفجار و نابودی مرکز مهم نظامی تا نصب چاشنی و فشردن دکمه ریموت هم پیش رفتند را گرفتند و از فلان دبیر کل مثلا یکی از دو حزب مهم کشور تا فلان سلبریتی در کمال وقاحت مستقیم و غیرمستقیم طوری ازشون حمایت کردند که خانواده هاشون به جای مردن از شرم و کثافت کاری خودشون ( در تربیت چنین خائنانی ) و بچهای تروریستشون میتینگ سلام نظامی! و قهرمان سازی!! برگزار میکنند. اون روزی که به این جماعت به عنوان پرچمدار اجازه دادند از قاتلان و تروریستهای خرد طوری قهرمان بسازند که جای مقتول و قاتل عوض بشه میشد همچین روزی را هم دید که از تروریست مزدور نشاندار هم بسازند! بعد هزینه که چه عرض کنم وقتی طرف میبینه اقدام تروریستی اون هم در سطح کشتن دانشمندان و نابودی زیرساختهای فناورانه کشور تازه به غیر از آورده مالی و ایدئولوژیک! مستقیم، تزاه مشهور و قهرمانش هم میکنه چرا اجیر نشه برای خرابکاری کوچیک و بزرگ؟! وقتی برای اجرای قانون تعارف و مصلحت اندیشی بشه ( اونی که از قاتل و تروریست حمایت صریح میکنه را پاسخگو نمیکنیم ) میشه نتیجش این. حالا تو همین ماجرای فلسطین یک قلم برخورد با شبکه های اجتماعی و افراد را ببینید تا متوجه بشیم اینجا همه چیز گویا به شوخی برگزار میشه در موضوع امنیت ملی کشور.
  7. در نقدها مراقب باشیم در زمین دشمن بازی نکنیم. خصوصا اینکه ایران بر خلاف کشورهای دیگه امکان شرکت در نمایشگاه ها و پرزنت محصولاتش را نداره و با چنگ و دندان تسلیحاتش که کلی هم مانع برای صادراتش گذاشتند و ترساندن و ارعاب و تهدید و تطمیع کشورها هم همراهش هست را مجبوره در میدان نمایش بده عملکردش را با تمام مشکلاتی که تازه در ساخت داره. پ ن: صهیونیستها در همین چند مدت ویدئوهای مربوط به الماس را فیک و تقلبی میخوندند تو رسانه هاشون و بعد اصابت به مرکاوا 4 هم کلی داستان ساختند که تانک در پارکینگ زرهی بوده ها و درسته موشک حالا اصابت کرده ولی فقط یک سری خراش جزئی!! روی سطح بدنه اونم گذاشته و مشکلی نبوده و خدمه ( مگه تو پارکینگ نبود؟! ) هم با واکنش به موقع (خراش که دیگه واکنش بموقع نداره) مانع آسیب جانی شدند. خلاصه راهبرد بالا قطعا برای برخی به اصطلاح کارشناسان فارسی زبان در برخی رسانه های خاص و همچنین قلم بدستان خارجی در نشریات سیاسی مطرح و تخصصی از قبل اعمال شده و دارند کارشون را میکنند. هم در راستای افکار عمومی داخلی اون بخش فارسی زبان خصوصا و هم در بخش افکار عمومی تخصصی و خارجی اون بخش مزدوران قلم به دست که سالها در حال تمسخر دستاوردهای ایران هستند در نشریات و فضای وب تخصصی.
  8. یکی از مورادی که باعث میشه قیمت شاهدها را بالا ارزیابی کنیم و باعث تشکیک در اعداد بشه این نکته است که در نظر نمیگیریم بخشی از این پول در حقیقت هزینه شبکه سازمان یافته ایران در تهیه قطعات هایتک از بازار سیاه هست. روس ها در این بازار فعلا جدید هستند و ناآشنا و اگر بخوان مستقل به تولید شاهد بپردازند مشکل اصلیشون تهیه قطعات به تعداد و میزان کافی است. در حقیقت بخشی از هزینه هایی که دارند برای شاهد میکنند و ایران هم به درستی دریافت میکنه هزینه سازمان و ریسکی است که ایران برای تهیه قطعات ازش استفاده میکنه و طی سالهای طولانی هزینه داده و با ریسک و تلاش سامان دادش. ( ریسک به این معنا که در این بازار پول ها خورده و برده میشه طبیعتا بعضا، شما با خرابکارها در قطعات و حتی ترورها روبرو میشید و هزاران مشکل دیگه) و خب روس ها شاید الان دسترسی داشته باشند ولی نه زمان بهشون اجازه میده و نه تجربه که با سرعت و کمیت فعلی ایران بتونند این قطعات خاص برای شاهدها را تهیه یا حتی اون قسمت هایی که ایران بومی کرده را از صفر شروع به تولید و تهیه کنند.
  9. در مورد این صد و چند روز و البته اشاره به تصمیمات رژیم صهیونیستی باید حتما اشاره ای هم داشت به تصمیمات حزب الله... سخنرانی اول سید حسن نصرالله را به یاد بیاریم، چقدر از سر ناآگاهی یا آگاهی این سخنرانی برجسته شد و انتظاراتی بوجود اومد و عملا فشار به حزب الله و سید حسن نصرالله به اوج خودش رسید، چقدر تصور میشد که حزب الله تصمیمی را خواهد گرفت که عیان و روشن هست و حتی از منظری موجه و شرعی و اخلاقی و «درست» و چقدر تلاش شد حزب الله این تصمیم را بگیره. ولی در عمل حزب الله تصمیم عجیب و ناشناخته ای را میشه گفت گرفت. یک جنگ عجیب و کنترل شده که ولو به خاطر ابزار مورد نیاز تلفات انسانی قابل توجهی هم داشته باشه از بین نیروهای نظامی. ( ارسال تیم های ضد زره به مرزها و جایی که استحکاماتی به خاطر طراحی های قبلی براش در نظر گرفته نشده بود و همین باعث آسیب پذیر شدن نیروها میشد و البته این عدم طراحی هم بر مبنای منطقی بود که استحکامات لب مرز در همون لحظات اول هر جنگی نابود خواهند شد و هزینه براشون در اولویت نیست که البته طوفان الاقصی غیرقابل پیش بینی بود و استراتژی جدید که شاید یک ماه زمان برد طراحیش مبتنی بر شرایط میدان نبرد ) حزب الله در تمام این مدت اصطلاحا نیش و کنایه های دوست و دشمن را خصوصا در اوایل تحمل کرد، حتی اعتبار خودش نزد اعراب و مسلمانان را یک طورهایی قربانی کرد ( اعتباری که با خواست خدا البته به انصارالله رسید به نحوی فعلا دوباره) ولی بر تصمیمش ایستاد و حالا با وضعیت شمال سرزمین های اشغالی و ناله و فریاد خصوصا وزیر جنگ و مسئولان سیاسی و امنیتی و اجتماعی!! صهیونیستها میشه فهمید چه تاکتیک هوشمندانه و اصولا بی نظیری بوده. تاکتیکی که هرچند حاصل ایثار حزب الله و نیروهای نظامی اون بود با قبول ریسک خطرناک قرار دادن نیروها در برابر حملات دشمن ولی عملا بدون درگیر کردن لبنان به جنگی گسترده رژیم صهیونیستی را فلج کرد. شهرک های شمالی به شدت پیشرفته و به خاطر جغرافیا متمول هستند. تاسیسات پیشرفته و پیچیده زیادی در این مناطق فشرده بهم تاسیس شده و حالا همه در گروگان حزب الله هستند. البته همه میدونیم که حزب الله با این تاکتیک عملا جگ را طوری کنترل کرد که مقاومت ضربات ناگهانی و دیوانه واری را متحمل نشه و دشمن هم با یک عملیات دیوانه وار و انتحاری نتونه خیالش را از بابت جبهات مختلف ( از اونجا که وارد جنگ شده و هزینه های سیاسی و اجتماعی و رسانه ای و حتی حقوقی را متحمل شده ) راحت کنه. تاکتیک حزب الله در شمال از اون تاکتیک هایی است که بعدترها در موردش زیاد خواهیم شنید در تحلیل ها. تاکتیکی حساب شده و ابتکاری و استفاده هوشمندانه و مبتکرانه از سلاح و جغرافیا با توجه به ویژگی های دشمن و جبهه درگیر. تاکتیکی که همزمان چندین بعد را در نظر گرفت و سعی کرد همه را کنترل کنه. حزب الله میتونست با یک تصمیم احساسی کاری کنه که محبوبیتش به شدت افزایش پیدا کنه ( در برابر هزینه ها) و اقداماتی هم بکنه ولی عملا اتفاقی که میفتاد احتمالا آمار رسیدن شهدای غیرنظامی مسلمان به بالای صد هزار نفر، یک لبنان ویران و صهیونیستهایی بودند که در یک مرحله پرداخت هزینه ضربات مرگباری به دو جبهه مقاومت زده بودند. وقتی از مقاومت صحبت میکنیم باید از نبوغ ها و نابغه هایی گفت که چون رسانه ای نیست برای پروموتشون هیچوقت به اندازه مورد نیاز مورد توجه قرار نمی گیرند. به نظر من این تاکتیک حزب الله یک نبوغ نظامی/سیاسی/اجتماعی/روانی بود که ایثارگرانه و فداکارانه انتخاب و اتخاذ شد. ماشاء الله لاحول و لاقوه الا بالله
  10. اکراین جنگ را در چند جبهه پیش مبیبرد به کمک غرب که یکی از اونها بخش رسانه ای و افکار عمومی و بسیج همه امکانات رسانه ای و سیاسی و بین الملل غرب بود تا لااقل افکار عمومی کشورهای حامی را برای کمک های بیشتر و همچنینی از طرفی فشار بیشتر به افکار عمومی روسیه و روسیه تحت تاثیر قرار بده. عملا در این امر غرب به شدت هم موفق بود و جو و فضای وحشتناکی علیه روسیه ( که لااقل حالا میفهمیم اتهامات به روسیه در مقایسه شوخی بودند بیشتر ) ایجاد کرد. عملا با عملیات طوفان الاقصی وو توحش فرا حیوانی صهیونیستها این برگه به طور کامل از چرخه مظلوم نمایی های اکراین و غرب خارج شد. عملا روسیه اگر هم بخواد توحشی که مردم جهان به همراه نسل کشی لحظه به لحظه برای چندین ماه شاهدش بودند را رقم بزنه نخواهد تونست احتمالا. در حال حاضر هم هر کاری در میدان جنگ میکنه ( اگر زلنسکی البته جنایت های جنگیش از کشتن اسراش تا بقیه چیزها بزاره) بیشتر به نظر در حوزه تخصص صهیونیستها ( جنایات جنگی) بیشتر شبیه چیزی که رخ داد و میده در فلسطین شبیه لطیفه هستند!
  11. برنامه ترور و خرابکاری در داخل و خارج ایران توسط آمریکا کمتر از حمله مستقیم به ایران نیست. اون هم برای سقط شدن سه تروریست آمریکایی در حمله ای توسط گروه های مقاومت که تا به همینجا هم امریکا یک فرمانده و چند ده نیروشون را مستقیم به شهادت رسونده. تازه حمله مقاومت هم عرض با خساراتش نبوده و اشغالگری هم سر جاش هست. به نظرم نباید با این چانه زنی های رسانه ای و تخفیف دادن قصد آمریکا برای تلافی معبر باز کرد براش. طوری در رسانه هامون بحث میکنند که گویا در حال چانه زنی هستیم که حمله مستقیم نکن ولی این کارها را بکن. حمله به بهشاد و البرز هم که حمله مستقیم به ارتش کشور هست. این مورد به نظرم حتی اگر خرباکاری ای باشه که بر عهده نگیرند راحت میتونه معادلش پاسخ بگیره. همین حالا خانواده های دست چندم سقط شدگان 7 اکتبر توسط بزرگترین شرکت حقوقی جهان که تخصصش در شبط دارایی کشورها خارج از آمریکاست شکایت 1 میلیارد دلاری علیه ایران! ثبت کردند. تازه شرکت یک قران پول و حق کمیسیون هم ازشون نمیگیره. اینها را راحت بزارید اونها شما را راحت نمیزارند. باید از موضع سخت و محکم برخورد کرد. پ ن: چاره چیست؟ ایران هم به همین طریق بازی رسانه ای آمریکا گزینه های واکنشیش به هر اقدام ( شامل ترور، خرابکاری و ... ) را رسانه ای کنه. اگر افزایش تنش ها را میخوان باید آماده بود. به همون ترتیب و همون میزان. پ ن2: ولی تاکید مدامشون بر تعدد پاسخ ها و لایه لایه بودن و ادامه دار بودنشون مبتنی بر همین تصمیم هست. ضربات مکرر و متنوع. از ترور و حملات مستقیم به پایگاه های عراق و سوریه گرفته تا خرابکاری ها در داخل و دریا و سواحل و جزایر احتمالا. اون هم به صورت پلکانی و سنجش واکنش ایران به هر مرحله. سیگنال ترس سیگنال خوبی نیست. همین الان هم بیانیه کتائب، توقف فعالیت کانالهای مقاومت، حذف بیانیه حمله به حیفا و ... ما دلیلش را نمیدونیم ولی در افکار عمومی لااقل تاثیر منفی داشته.
  12. بله. ولی حتی منظورم محوطه پایگاه هاست. توی همین فیلم موشک که نزدیک تر میشه محیط بهم ریخته و اصطلاحا پر آشغال و خرت و پرت پایگاه مشخص میکنه از ترس حتی احتمالا همون ترجیح میدند در شهرک های خالی شده و خانه های مسکونی مستقر بشند تا پایگاه ها.
  13. یک چرخش کامل داشت به نظر. جالبه در این دست فیلم ها پایگاه های اسراییلی بعضا شبیه مخروبه هستند. خصوصا فیلم اول موشک الماس. بعد از حملات پی در پی و اطلاع از داشته های حزب الله و مورد هدف قطعی بودن این پایگاه ها به نظر تحرکات در اونها به شدت کاهش داشته.
  14. ناو جنگی هندی ها گویا زودتر برای کمک بهش رسیده. اکانتهای هندی پر بود از عکس و خبر ( اگر نبودند احتمالا عکسی هم ازا ین حادثه مثل خیلی از کشتی های دیگه منتشر نمیشد) فردا روز باید منتظر بالیوود بود تا با هیتریک روشن و عمران خان و رفقا یک فیلم هندی خوب! از این واقعه(!) ( آب پاشی روی شعله!) به اسم کمک به جهان و کهکشان بسازند!
  15. مهمتر از همه چیز بالاخره موفق شن ماهواره بر سیمرغ بر تزریق موفق ماهواره به مدار بود. این موفقیت واقعا جای تبریک داره که نهایتا با پیگیری و تلاش مدام نواقص رفع شد و این پروژه هم پرتاب موفق داشت. برای طی گام های بعدی عملا اهمیت داره این پرتاب و میشه مسیر توسعه را همچنان طی کرد. احصاء یک مشکل و تلاش برای حل اون و در نهایت حل موفقیت آمیزش یعنی طی کردن یک روند درست در مسیر پیشرفت.