-
تعداد محتوا
5,670 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
41
mahdavi3d آخرین امتیاز شما در روز 29 مهر 1394
mahdavi3d شما بیشتری مطالب مورد علاقه کاربران را دارید!
اعتبار در انجمن
14,067 نشان معرفتدرباره mahdavi3d
-
رتبه حساب کاربری
???? ??? ???? ?????
Contact Methods
-
Website URL
http://www.fazairan.ir
Profile Information
-
Gender
Not Telling
آخرین بازدید کنندگان پروفایل
-
دومین SBIRS GEO به فضا پرتاب شد / هشدار زود هنگام موشك هاي بالستيك
mahdavi3d پاسخ داد به mahdavi3d تاپیک در اخبار علمی
https://danielmarin.naukas.com/2017/01/22/lanzamiento-del-satelite-de-alerta-temprana-sbirs-geo-3-atlas-v-401/ ابتدا باور بر این بود که سیستم سیبرز با هزینه 5 میلیارد دلاری و اولین پرتاب در سال 2002 کار خود را آغاز خواهد کرد. اما اولین پرتاب تا 9 سال بعد اتفاق نیافتاد، و برآورد هزینه برنامه برای شش ماهواره سیبرز در سال 2016 به 19 میلیارد دلار، یعنی حدود چهار برابر تخمین اولیه رسید. سنسورهای سیبرز قادر به ردیابی هرگونه اتفاق حرارتی به اندازه کافی بزرگ هستند. این سیستم فقط در سال 2014 بالغ بر 8000 رویداد حرارتی چون فلش آتش توپخانه و انفجارها را به فرماندهان گزارش کرده است. این رقم در سال 2015 به 10000 رویداد رسید (یک رویداد بر ساعت) سیستم قدیمیتر DSP هر ده ثانیه زمین را یک بار اسکن می کند، گفته می شود که سیبرز سریعتر از DSP اسکن می کند. سنسور مادون قرمز CHIRP که به عنوان یک محموله جانبی بر روی ماهواره مخابراتی SES-2 در مدار قرار گرفت، بیش از 300 ترابایت دیتا از 70 پرتاب راکتی و سایر انواع رخدادهای حرارتی را مشاهده کرده است. نیروی هوایی بیش از 400 رخداد پرتاب راکتی را در سال 2015 رصد کرده است. http://www.spacenewsmag.com/feature/unlocking-the-sbirs-data-revolution/ فرماندهی فضایی نیروی هوایی آمریکا چهارمین ماهواره سیبرز ( SBIRS-4 ) را در ژوئن 2019 به عنوان یک ماهواره عملیاتی در معماری سیستم پیش اخطار موشکی به خدمت پذیرفت. این ماهواره در ژانویه 2018 به فضا پرتاب شده بود. طبق برنامه ها قرار است که پنجمین و ششمین ماهواره سیبرز در سال های 2020 و 2021 توسط لاکهید مارتین تحویل شوند. در سال 2018 تصمیم یوساف بر این شد که دیگر به سراغ سفارش هفتمین و هشتمین ماهواره سیبرز نرود و در عوض تمرکز خود را بر برنامه جایگزین ماهواره های "نسل بعد نظارت مداوم مادون قرمز" ( next-gen OPIR ) که قرار است توسط لاکهید مارتین و اینبار با سرعت بیشتر، ساخته شود، قرار دهد. https://spacenews.com/air-force-reports-progress-in-missile-defense-satellite-programs/ -
آزمایشگاه هواپیمای هستهای داسنویل جورجیا وضعیت امروزی سایت آزمایشگاه هواپیمای هستهای جورجیا (GNAL) واقع در جنگل Dawson در داسنویل، به عنوان AFP No. 67 نیز شناخته میشود. این تاسیسات متعلق به کمپانی لاکهید در سالهای 1958 تا 1971 عملیاتی بودند و یک مرکز مهم تحقیقاتی در راستای تلاشهای نیروی هوایی آمریکا برای توسعه یک بمبافکن نیرو گرفته از انرژی هستهای و نیز مطالعه محیط جنگل به منظور تعیین اثرات جنگ هستهای بر حیات وحش به شمار میرفت. اغلب فعالیتها در این سایت شامل کارهای مرتبط با مهندسی متالوژی از جمله تحت تشعشع قرار دادن مواد مختلف برای درک بهتر الزامات حفاظتی راکتور احتمالی بمبافکن هستهای بود. یک راکتور 10 مگاواتی شناختهشده به عنوان راکتور تاثیرات تشعشع (RER) به گونهای نصب شده بود که قابلیت جابجایی عمودی (بالا و پایین رفتن) از داخل یک تاسیسات مهار را فراهم می کرد. بدینترتیب امکان پرتودهی به مواد، به صورت زیر زمینی برای مواد خاص و نیز به محیط پیرامونی (برای یک رنج محدود و تولید سطوح پایین تشعشع با قرار دادن راکتور بدون حفاظ در ارتفاع 24 متری! ) ایجاد میشد. این راکتور تنها نمونه از نوع خود در ساحل شرقی ایالات متحده به شمار میرفت. تاسیسات جورجیا حتی یک دهه پس از تعلیق فعالیتهای مرتیط با برنامه بمبافکن هستهای در 1960، کماکان به تحقیقات عمومی هستهای برای یوساف و نیز کمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده (AEC) اشتغال داشت. محدوده قرارگیری "حمام آب" راکتور در گذشته با تعطیلی آزمایشگاه در 1971 محوطه آن به منظور ایجاد یک فرودگاه جدید برای شهر آتلانتا خریداری شد اما در نهایت توپوگرافی آن برای ساخت فرودگاه نامناسب دیده شد. اسنادی که قادر به توضیح سرنوشت سایت باشند شدیدا طبقهبندیشده محسوب میشوند. ورودی بخشزیرزمینی سایت دفن شده است و تنها جسم باقی روی زمین، فونداسیون بتنی است که راکتور و ساختمانها در آنجا واقع بودند. تنها تصاویر عمومیشده در دسترس از تاسیسات مذکور در آن دوران، در ویدئوی زیر که شامل توضیحاتی نیز هست: دانلود (حجم: 21.11 مگابایت) http://trainbit.com/files/1112817884/Dawsonville_Georgia_Nuclear_Aircraft_Laboratory_1959_full_video_1001.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=urGYMs0-UcM منابع: https://nuclearstreet.com/pro_nuclear_power_blogs/b/science-history-nuclear/archive/2014/01/02/historic-film-on-the-georgia-nuclear-aircraft-laboratory#.Vv1U6nqm0ZM http://wikimapia.org/27728728/Georgia-Nuclear-Aircraft-Laboratory-Reactor-site https://en.wikipedia.org/wiki/Georgia_Nuclear_Aircraft_Laboratory
- 221 پاسخ ها
-
- 28
-
ULA و Blue Origin برای توسعه موتور راکتی BE-4 اعلام همکاری کردند
mahdavi3d پاسخ داد به mahdavi3d تاپیک در اخبار علمی
برنامه بلو اوریجین برای رشد جهشی در سال جاری بلو اوریجین به دنبال یک رشد قابل توجه همزمان با سرعت بخشیدن به توسعه موتور BE-4 و یک وسیله پرتابگر مداری در حین ادامه آزمونهای پروازی وسیله زیرمداری نیوشپارد است. در بازدید خبری از مقر کمپانی واقع در کنت واشنگتن که در تاریخ 8 مارس و با حضور بنیانگذار بلواوریجین یعنی جف بزوس (تاسیس در سال 2000)، در نوع خود برای اولینبار انجام میشد، گفته شد که محورهای چندگانه فعالیت شرکت به استخدام چند صد نیرو در سال جاری منجر خواهد شد. به گفته بزوس آنها هماکنون با 600 نفر فعال هستند و قصد دارند در سال آتی به بالای 1000 نفر برسند که بخش بزرگی ازآنها در ارتباط با بی.ئی-4 و وسیله پرتاب مداری استخدام میشوند. همچنین وی افزود با در نظر گرفتن توسعه تاسیسات تولید و سایت پرتاب مداری فلوریدا، تعداد کل کارکنان به 1200 تن میرسد. برای به کارگیری این تعداد نیروی جدید، اصلاحاتی در مقر 28 هزار مترمربعی کمپانی در دست انجام است. اقدام دیگر، تجدید نظر در نحوه چیدمان کارخانه برای انطباق با توسعه و تولید اولیه بی.ئی-4 است. این تغییر شامل یک "BE-4 highway" است که هر موتور در طول آن مونتاژ شده و جهت سرهمبندی نهایی به یک پلتفرم دو طبقه با 6 متر ارتفاع ختم میشود. برنامه فعلی بلو اوریجین برای تولید اولیه نرخ پایین موتورهای بی.ئی-4ءحداکثر 12 موتور در سال برای استفاده در وسیله مداری خودشان و نیز احتمالا پرتابگر Vulcan کمپانی ULA، (جایی که برای بلو پولساز است) در مقر کمپانی و نیز توسعه تاسیسات جداگانه جدید بی.ئی-4 در آینده برای نرخهای بالاتر تولید است. به گفته بزوس و دیگر مقامات شرکت، برنامه آنها برای آغاز آزمونهای مقیاس کامل موتور در پایان سال جاری به قوت خود باقی است. وی به جزئیات فنی وسیله پرتابگر مداری اشارهای نکرد اما وعده داد که تا اواخر سال جزئیاتی شامل ظرفیت حمل محموله ارائه خواهد شد. او همچنین درهمین رابطه افزود: آن (اشاره به وسیله پرتابگر مداری) وسیله کوچکی نخواهد بود، اما کوچکترین وسیله مداری خواهد بود که خواهیم ساخت. اینک حداقل سه سال زمان از آغاز کار بر روی این وسیله که با نام مستعار "برادر خیلی بزرگ" شناخته میشود، میگذرد. و قرار است اولین پرواز خود را تا پایان سال 2019 میلادی به انجام رساند. آزمونهای پروازی دیگری از وسیله زیرمداری نیوشپارد نیز به زودی انجام خواهد شد. چندین نپوشپارد جدید در مقر کمپانی در حال ساخت هستند. برنامه اولیه برای 6 وسیله است که ساختشان بین 9 تا 12 ماه طول میکشد. انتظار است اولین آزمونهای سرنشیندار در سال 2017 آغاز شود. هدف بسیار بلندپروازانه آنها رسیدن به نرخ 100 پرواز زیرمداری در سال است. بزوس که به گفته خودش از پنج سالگی در رویای فضا بوده علت برگزاری تور خبری در این زمان خاص را خروجی قابل مشاهده سختافزاری آنها دانست: من همیشه گفتهام که در (مقوله) فضا اوورهایپ شدن (ادعاها مبالغهآمیز کردن) آسان است. ما در رابطه با بلو، فقط وقتی حرف میزنیم که چیزی برای ارائه داشته باشیم. http://spacenews.com/blue-origin-plans-growth-spurt-this-year/ https://www.theguardian.com/science/2016/mar/08/jeff-bezos-blue-origin-humans-in-space http://am970theanswer.com/news/articles/blue-origin-planning-human-test-flights-to-space-by-2017- 1 reply
-
- 13
-
مسکو تهدیدهای کره شمالی را غیر قابل قبول خواند روسیه روز دوشنبه تهدید کره شمالی را برای حمله هسته ای پیشگیرانه به کره جنوبی و آمریکا غیر قابل قبول خواند و بار دیگر همه طرف ها را به خویشتنداری دعوت کرد. واکنش های چین و کره به تحریم های جدید علیه کره شمالی رسانه های جمعی چین و کره جنوبی روز پنجشنبه با انتشار مطالب و گزارش هایی، از شدیدترین تحریم های دو دهه گذشته شورای امنیت علیه کره شمالی استقبال کردند.
-
آشکارسازی مستقیم امواج گرانشی توسط Advanced LIGO برای نخستین بار / بهترین شواهد بر درستی پیشبینی امواج گرانشی توسط نسبیت عام تا به امروز
mahdavi3d پاسخ داد به Mosip تاپیک در اخبار علمی
پرتوهای گاما ۰.۴ ثانیه بعد از کشف امواج گرانشی آشکارساز (۱)GBM که بر روی تلسکوپ فضایی Fermi قرار دارد، ۰.۴ ثانیه بعد از رصد اولین امواج گرانشی در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۵ که به آن رخداد GW150914 میگویند، امواج الکترومغناطیسی به شکل پرتوهای گاما رصد کرده است. علاوه بر نزدیکی زمانی این دو رخداد (ثبت امواج گرانشی و امواج الکترومغناطیسی)، موقعیت پرتوهای گاما در نقشهی آسمان نیز با موقعیت امواج گرانشی رصدشده، مطابقت دارد (شکل ۱). بر طبق دادههای Fermi GBM، پرتوهای گامای آشکارشده مربوط به یک انفجار پرتو گاما(۲) است. اما بر طبق مدلهای نظری موجود، انفجارهای پرتو گاما عموما از دوتاییهایی که شامل حداقل یک ستارهی نوترونی باشند، ناشی میشوند. این سیستمها میتوانند دوتاییهای ستارهی نوترونی یا دوتایی شامل یک ستارهی نوترونی و یک سیاهچاله با اسپین اولیهی بسیار زیاد باشند. این در حالی است که رصدخانهی LIGO اعلام کرده که اولین امواج گرانشی رصدشده ناشی از یک سیستم دوتایی سیاهچالهای بودهاند. اکنون سؤال مهم این است که آیا پرتوهای گامایی که بلافاصله بعد از امواج گرانشی از مکانی تقریبا یکسان در آسمان به زمین رسیدهاند، مربوط به یک پدیدهاند یا خیر. شکل ۱. سمت چپ بالا: نقشهی آسمان که تمرکز امواج گرانشی آشکارشده در رصدخانهی LIGO را نشان میدهد. سمت راست بالا: محل انفجار پرتو گامای رصدشده توسط Fermi GBM را در نقشهی آسمان نشان میدهد. سمت چپ پایین: ترکیب دو نقشهی بالا را نشان میدهد. سمت راست پایین: ترکیب دو نقشهی بالا وقتی بخشهایی از آسمان که از دید تلسکوپ فرمی پوشیده بوده، حذف شده است. این حذف، باعث میشود که محدودهی ناحیهی مربوط به امواج گرانشی از ۶۰۱ به ۱۹۹ درجهی مربع کاهش پیدا کند. تاکنون برداشت ما از سیستم دوتایی سیاهچالهها این بوده است که برای مدتی به دور هم میگردند و گرانش بالای آنها باعث میشود که اطرافشان از ماده خالی شود. در نتیجه پس از ادغام با یکدیگر به سیستمی منزوی در فضا تبدیل میشوند. اما اگر انفجار پرتو گامای رصدشده قرار است از سیستم دوتایی سیاهچالهها نشأت گرفته باشد، باید مادهی بیشتری در اطراف سیاهچالههای این سیستم دوتایی وجود داشته باشد. در مقالهای جدید که بعد از این رخداد نوشته شده است، نظریهای مطرح شده است که بر طبق آن، دو سیاهچالهی حاضر در سیستم دوتایی از یک ستارهی بسیار پرجرم اولیه به وجود آمدهاند. برطبق این نظریه، اگر یک ستارهی بسیار پرجرم (چندصد برابر جرم خورشید) با سرعت بسیار زیادی به دور خود بچرخد، این ستاره به دو هستهی رمبشی به شکل یک دمبل در خواهد آمد که در پایان به دو سیاهچاله تبدیل خواهد شد. در این سناریو، دو سیاهچاله دیگر منزوی نخواهند بود و بقایای ستارهی اولیه، حول آنها به گردش درخواهد آمد. با این حساب وقتی دو سیاهچاله با هم ادغام شوند، قرص برافزایشی در اطرافشان به وجود میآید که میتواند جتی از مواد پر انرژی به فضا پرتاب کند. برطبق این نظریه، تفاوت زمانی ۰.۴ ثانیه میتواند مربوط باشد به زمانی که جت پرتو گاما از طول ستاره گذر کند. هرچند این نظریه به نظر معقول میآید، مشکلاتی نیز دارد، از جمله آنکه شدت انفجار پرتو گامای مشاهدهشده، کمتر از مقدار محاسبهشده طبق این نظریه است. بحثهای بیشتر و جزییات این مقاله را میتوانید اینجا بخوانید. هرچند وقوع دو رخداد امواج گرانشی و امواج الکترومغناطیسی در بازهی زمانی کوتاه و از منشأ یکسان بسیار پدیدهی شگفتانگیز و جالبی است، اما با توجه به دادههای موجود نمیتوان به قطعیت گفت که پرتوی گامای رصدشده توسط GBM همتای الکترومغناطیسی امواج گرانشی GW150914 باشد. متاسفانه فضاپیمای اروپایی Intergral در دادههای خود این انفجار پرتو گاما را رصد نکرده است و درنتیجه صحت این رخداد توسط تلسکوپ پرتو گامای دیگری تایید نشده است. (۱) Gamma-ray Burst Monitor (۲) Gamma Ray Burst: GRB عنوان اصلی مقاله: Fermi GBM Observations of LIGO Gravitational Wave event GQ150914 نویسنده: V. Connaughton, et al لینک مقالهی اصلی: http://arxiv.org/abs/1602.03920v3 گردآوری: آزاده کیوانی منبع: اسطرلاب- 7 پاسخ ها
-
- 17
-
حجت الاسلام محمد کهوند، کارشناس آیتی در گفتگو با "بسیج": توسعه اینترنت پرسرعت در روستاها غیرقانونی است یک کارشناس فضای مجازی در این رابطه اساس اینترنت پرسرعت را زیر سوال برده و آن را غیرقانونی می داند. به گزارش خبرگزاری بسیج، وزارت ارتباطات روزهای پرکاری را می گذارند و وزیر ارتباطات در صدر جدول وزرای کابینه دولت یازدهم از جهت افتتاح پروژه ها قرار گرفته است. به گفته دکتر واعظی این وزارتخانه عزم خود را جزم کرده تا اینترنت پرسرعت را به سراسر کشور بویژه روستاها که تاکنون از این نعمت بی بهره بوده اند، برساند. وزیر ارتباطات و معاونانش در مزایای بهره مندی روستاها از نعمت اینترنت پرسرعت وصف ها کرده اند که چنین و چنان خواهد شد اما آیا این سکه تنها یک رو دارد؟! دیدگاه های دیگری نیز درخصوص آن روی سکه توسعه اینترنت پرسرعت وجود دارد. نظراتی که کاملا در تقابل با نگاه وزارت ارتباطات قرار دارد. یک کارشناس فضای مجازی در این رابطه اساس اینترنت پرسرعت را زیر سوال برده و آن را غیرقانونی می داند. حجت الاسلام والمسلین محمد کهوند به خبرگزاری "بسیج" گفت: اینترنت پرسرعت فعلی هیچ پشتوانه قانونی ندارد و درحال حاضر اینترنت با سرعت بیش از 128 کیلوبایت در کشور ما در هر جایی که ارائه می شود مطلقا غیرقانونی است. وی افزود: زمانی هست که می گوییم قانون نداریم در آن صورت باید برای آن قانون وضع کنیم، اما زمانی قانون وجود دارد ولی اجرا که نمی شود هیچ، بلکه خلاف آن رفتار می شود. اینترنت فعلی تمام قوانین کشور را دور زده است این کارشناس فضای مجازی به قوانین وضع شده درخصوص اینترنت اشاره کرد و توضیح داد: یک قانون مصوب مجلس شورای اسلامی است. قانون دیگر مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است. یک قانون بحث شورای عالی فضای مجازی است که تمام اتفاقات فضای مجازی باید از طریق این شورا پیگیری شود. یعنی این شورا باید اجازه دهد که چه اتفاقی در فضای مجازی کشور رخ دهد. وی با بیان اینکه یک قانون هم پیوست حکم مقام معظم رهبری به اعضای شورای عالی فضای مجازی در سال 1390 است، افزود: در پیوست این حکم که تمام اعضای شورای عالی فضای مجازی این پیوست را دریافت کرده اند، حضرت آقا تصریح کرده اند «ضروری است تا قبل از راه اندازی شبکه ملی اطلاعات و پروژه های اقماری آن، از بالا بردن سرعت اینترنت و ایجاد مطالبات کاذب برای کاربران به جد پرهیز کنید.» حجت الاسلام کهوند تاکید کرد: اما آقایان دقیقا خلاف فرموده مقام معظم رهبری، اینترنت پرسرعت در کشور توزیع می کنند. ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ منبع: خبرگزاری بسیج http://basijnews.ir/fa/news/8636783/%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%87%D8%A7-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
-
آشکارسازی مستقیم امواج گرانشی توسط Advanced LIGO برای نخستین بار / بهترین شواهد بر درستی پیشبینی امواج گرانشی توسط نسبیت عام تا به امروز
mahdavi3d پاسخ داد به Mosip تاپیک در اخبار علمی
دیدار سوی خمیدهی عالم «خانمها آقایان، ما امواج گرانشی را به دام انداختیم.» این خبری بود که بالاخره امروز منتشر شد و موجی از هیجان در جامعهی علمی ایجاد کرد. این یافته ارزش این هیجان و بیشتر از آن را دارد. این روز را در تقویم خود علامت بزنید؛ به اینسبب که در تاریخ علم باقی خواهد ماند و نقطهی عطفی در مسیر ما در درک عالم بهشمار خواهد رفت. اما چرا این یافته (بهویژه اگر آزمایشهای بعدی نیز آن را تأیید و تقویت کند) مهم است؟ آقای اینشتین و تغییر دید ما از عالم تا پیش از زمانی که آلبرت اینشتین نظریهی نسبیت عام خود را صورتبندی کند، ما نگاهی متفاوت به جهان اطرافمان داشتیم. برداشت عمومی ما این بود که در فضایی سهبُعدی زندگی میکنیم که گویی درون جریان رودخانهای یکطرفه و ثابت به نام زمان قرار گرفته است؛ مانند قایقی روی رودخانهای از جنس زمان که با سرعتی یکسان در یکجهت شناور است. درک روزانهی ما از محیط اطراف نیز این دیدگاه کلاسیک و نیوتونی را تأیید میکرد. هیچگاه شاهد تغییر روند گذر زمان نبودیم و دلیلی نداشت فکر کنیم ساختار دنیای ما بهگونهی دیگری است. تحولات علمی، که در درک ما از عالم در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ اتفاق افتاد، این دیدگاه را تغییر داد. اوج این تحولات زمانی بود که آلبرت اینشتین با نظریهی نسبیت عام خود در فهم ما از عالم انقلابی ایجاد کرد. بر مبنای دیدگاه او نهتنها ماده و انرژی موجودات یکسانی بودند که به هم تبدیل میشدند، بلکه فضا و زمان نیز موضوعات مستقل و جدا از همی بهشمار نمیرفتند. آنها در بافتاری به نام فضازمان به هم گره خورده بودند و درواقع عالمی چهاربُعدی میساختند و زمان نیز برخلاف گذشته موجودی صلب و ثابت نبود. اگر در کنار یک جرم عظیم قرار میگرفتید یا با سرعتهای بالا شروع به حرکت میکردید، روند گذر زمان نیز تغییر میکرد. نکتهی دیگری که از نظریهی نسبیت عام استخراج میشد مسئلهی گرانش بود. قبلاً تصور میشد دو جسم نیروی مستقیمی بر هم وارد میکنند که یکدیگر را بهسوی هم جذب میکنند. ما هنوز هم برای کاربردهای روزانه – از محاسبهی مسیر حرکت توپ تا فرستادن فضاپیماها – از همین روند و توضیح استفاده میکنیم اما توصیفی که نظریهی نسبیت برای ما بههمراه داشت این بود که ماهیت نیروی گرانش متفاوت است. برای درک بهتر این داستان، فضازمان چهاربُعدی را با حذف دو بُعد آن بهشکل یک ورقهی بزرگ لاستیکی تصور کنید. حالا گلولهای فلزی یا توپی را در جایی از این صفحه، که بهصورت کشیده و صاف قرار گرفته، بگذارید. در اطراف محل قرارگرفتن این اجسامْ حفرهها و خمیدگیهایی در صفحهی لاستیکی به وجود میآید. و هرچقدر جرم اجسام بیشتر باشد، این خمیدگیها نیز عمیقتر و شعاع آنها بیشتر میشود. در دیدگاه اینشتین این خمیدگیها عامل ایجاد نیروی گرانشاند. وقتی سیارهای بهدور ستارهای میگردد، درواقع درحال سُرخوردن درون انحنایی است که ستارهی اصلی ایجاد کرده. قبل از ادامهی داستان تذکر نکتهای مهم ضروری است. وقتی میگوییم اینشتین یا دیگران چنین نظریاتی را مطرح کردند باید به یاد داشته باشیم اینها نظراتی فلسفی و زاییدهی تخیل نیستند. آنها از دل تصورات صِرف بیرون نیامدهاند بلکه آن چیزی که نظریهی اینشتین یا هر نظریهی مشابهی را به نظریهای قابلاعتنا تبدیل میکند، بناشدن آن بر ریاضیاتی پیشرفته است. زمانی که اینشتین نظریات خود را مطرح میکرد بسیاری از جنبههای آن قابل آزمودن نبود، اما علت توجه جامعهی علمی به این دیدگاههای تازه این بود که بر اساس ساختار خوشتعریف و سازگاری از ریاضیات بنا شده بود و در کنار پیشبینیهایی که ارائه میداد میتوانست رفتارهای رصدشده در جهان – مانند کشیدگی مداری عطارد – را بهتر توضیح بدهد. یکی از نخستین آزمونها دربارهی راستی نظریهی اینشتین با رصد معروفی صورت گرفت که ادینگتون و همکارانش از یک خورشیدگرفتگی انجام دادند و توانستند انحنای نور ستارهها را، هنگامیکه از کنار خورشید عبور میکنند در مقایسه با زمانی که در آسمان شب قرار دارند، رصد و تأیید کنند. چنین تغییرمکانی تنها زمانی معنیدار بود که خورشید ما فضازمان اطرافش را خمیده کرده و درنتیجه مسیر نور را تغییر داده باشد و باعث شود ما آن جسم را در امتداد متفاوتی رصد کنیم. از دل نظریههای اینشتین، که روزبهروز شواهد بیشتری برای تأیید آن به دست میآمد، موجودات عجیبوغریبی سر برآوردند که تنها یکی از آنها سیاهچالههای شگفتانگیز بودند؛ اجرامی که بهسبب چگالی بالای خود فضازمان را چنان خم میکردند که هیچچیز، حتی پرتوهای نور، نمیتوانست از حفرهی ایجادشده بهدور آنها و از همسایگی نقطهی مرکزیشان، که تکینگی نامیده میشد، عبور کند. امواجی از جنس فضازمان حال در چنین دنیایی میتوان انتظار رویدادهای متفاوتی را داشت. اگر فضازمان ما بافتاری یکپارچه است و اگر گرانشْ محصول خمیدگیِ ایجادشده در آن است، درنتیجه میتوان فرض کرد که این بافتارِ فشردهشدهْ از هم باز شود و حتی درون آن موجها یا لرزشهایی اتفاق بیفتد. این آشفتگیهای منظم همان چیزی است که به نام امواج گرانشی شناخته میشود. تصور کنید دو جسم سنگین – واقعاً سنگین – در فضا شروع به گردش بهدور هم کنند. هریک از آنها در اطراف خود حفرههایی را در فضا ایجاد میکند و باعث خمیدگی آن میشود، اما این همه ماجرا نیست. وقتی این دو جسم در فاصلهای اندک در کنار هم و بهدور هم شروع به چرخش میکنند، با خود فضازمان اطرافشان را به حرکت درمیآورند و هریک گردابهای چرخانی را در فضازمان ایجاد میکنند. این گردابهها در ترکیب با همْ اختلالها و موجها یا پستیوبلندیهایی را در بافتار فضا و زمان شکل میدهند که بهصورت موجهایی در عالم ما سفر میکنند و با خود انرژی حمل میکنند. اگر میخواهید دوباره تصوری داشته باشید، به همان صفحهی لاستیکی برگردید و اینبار تصور کنید دو نفر دو سر این صفحه را گرفتهاند و بهطور مداوم آن را فشرده و باز میکنند (مثل زمانی که میخواهید خاک یک قالی را بگیرید؛ البته اگر هنوز برای خانهتکانی خودتان دستبهکار میشوید!). در این شرایط میبینید که موجهایی درون خود صفحهی لاستیکی ایجاد و در سطح آن منتقل میشوند. این امواج هرچقدر از منبع دور شوند شدتشان کاهش پیدا میکند اما اگر منبع تولیدکنندهی آنها بهاندازهی کافی قوی باشد، ممکن است تا فواصل بسیار دوردست نیز برسند و مانند امواجی که ۱۴ سپتامبر به آشکارساز لایگو رسیدند بتوانیم آنها را از روی زمین رصد کنیم. ویژگی جذاب این امواج آن است که اینها امواجی نیستند که درون فضازمان منتقل شوند، بلکه خود فضازمان هستند که تاب برمیدارد. بدینترتیب وقتی به ناظری در فاصلهای دورتر میرسند، باعث میشوند این ناظر (مثلاً سیارهی ما) بهطور متناوب و متناسب با انرژیِ این امواج فشرده و سپس در راستای عمود بر آن کشیده شود. دوباره آن صفحهی لاستیکی را در نظر بگیرید. اینبار روی آن دایرهای بکشید. حالا یکبار در راستای طول صفحه آن را از دو طرف بکشید. میبینید که دایرهی شما بهشکل بیضی درمیآید. اینبار در این راستا صفحه را به حالت اول برگردانید و در راستای عرضْ صفحه را از دو سو بکشید؛ میبینید دایرهی شما در راستای قطرِ عمود بر آن دچار کشیدگیْ و شبیه به بیضی شد. عین این اتفاق برای زمین و هر چیزی که در مسیر امواج گرانشی باشد، ازجمله من و شما، میافتد. ما با هر گذر این امواج اندکی منقبض و منبسط میشویم. شکهای نظریهپرداز و تلاشی یکقرنی برای کشف اگر فکر میکنید این پدیده بهشدت غیرعادی و عجیب است، تنها نیستید. خود اینشتین هم در ابتدا دربارهی این امواج مطمئن نبود. در سال ۱۹۱۶، اینشتین به کارل شوارتزشیلد -که میتوان او را کاشف سیاهچالهها بهشمار آورد- گفته بود این امواج وجود ندارند. بعدتر نظرش را عوض کرد و گفت فکر میکند آنها واقعاً وجود داشته باشند. یکبار دیگر در سال ۱۹۳۶ به وجودشان مشکوک شد و البته دوباره نظرش را عوض کرد. از آن زمان تاکنون تلاشهای بسیاری برای پیداکردن راهی برای ثبت و تفکیک این امواج انجام شده است. امواجی که ممکن است در اثر بهدورهمگشتن دو ستارهی نوترونی یا ادغام دو سیاهچاله یا در اثر رویدادهای ابتدای عالم شکل گرفته و بهسوی ما حرکت کرده باشند. در سال ۱۹۶۹، جوزف وبِر فیزیکدان دانشگاه مریلند اعلام کرد که توانسته امواج گرانشی را تفکیک کند، اما دانشمندان دیگر نتوانستند نتایج او را تکرار کنند. نزدیکترین شاهدی که تا قبل از آن از وجود این امواج به دست آورده بودیم به سال ۱۹۷۸ برمیگردد. در آن سال، دو ستارهشناس به نامهای جوزف تیلر و راسل هولس، که در آن زمان در دانشگاه ماساچوست در امهرست حضور داشتند، توانستند یک زوج ستارهی نوترونی را پیدا کنند. ستارههای نوترونی بازماندههای فوقالعاده چگال ستارههای پُرجرماند. این دو ستارهی نوترونی در مداری بهدور هم میچرخیدند و یکی از آنها تَپاَختری بود که بهطور منظم و متناوب پرتوهایی از تابشهای الکترومغناطیس را در فضا پراکنده میکرد. با اندازهگیری و رصد دقیق این دو ستاره، ستارهشناسان موفق شدند به این نتیجه برسند که این دو ستاره درحال ازدستدادن انرژی و نزدیکشدن به هماند و نکتهی مهم این بود که این آهنگ ازدستدادنِ انرژی، که در این منظومه رخ میداد، دقیقاً با پیشبینی مقدار انرژیای که در صورت تابش امواج گرانشیْ این دو باید از دست میدادند برابر بود. این بهترین شاهد ما از این امواج بود تا امروز که نتیجهی فعالیت دانشمندان پروژهی لایگو و همکاران علمی آنها در ژورنال فیزیکال ریویوو لِتِرز منتشر شد. مقالهای که نام هزار نفر در مقام نویسنده و مشارکتکننده در آن ثبت شده است. حالا با اطمینان بیشتری میتوانیم بگوییم اینشتین درست پیشبینی کرده بود، اما خلاصهکردن این کشف به اینشتین کمی کملطفی به انبوه دانشمندانی است که در چنین طرح عظیمی مشارکت داشتهاند. این یافته حاصل یکی از همکاریهای عظیم در علم معاصر بوده و دروازههای جدیدی را به روی ما باز کرده است. سه پیشگام در بین افرادی که در این کشف نقش داشتند سه نفر جایگاه ویژهای دارند . کیپ تورن، کیهانشناس برجستهی کلتِک (مؤسسه فناوری کالیفرنیا) و متخصص امواج گرانشی و سیاهچالهها، که یکی از طراحان و پشتیبانهای لایگو بود و حدود بیست سال از عمر خود را صرف این پروژه کرد. نام کیپ تورن در یکی دو سال اخیر بهواسطهی مشارکتش در ساخت فیلم میانستارهای، به کارگردانی کریستوفر نولان، بیشتر بین مردم عادی شناخته شده است. نکتهی جالب اینکه در سناریوی داستان میانستارهای و در نسخهی اولیهی آنْ بخش مهمی به امواج گرانشی و طرح لایگو اختصاص داشت که بعدتر به علت فشردگی موضوعات از فیلم حذف شد. در این ایدهی اولیه، نخستین نشانهها از وجود کرمچاله در همسایگی ما را لایگو کشف میکند. داستان و توصیف کیپ تورن از مشارکتش در طرح لایگو و همچنین تأثیر امواج گرانشی در داستان فیلم میانستارهای و همچنین اندکی توضیح به زبان نسبتاً ساده دربارهی این امواج را میتوانید در کتاب او با عنوان «میانستارهای به روایت علم»، که به زبان فارسی نیز منتشر شده، مطالعه کنید. راینر وایس از MIT و رانلد درِوِر از مؤسسهی فناوری کالیفرنیا (کَلتِک) دو نفر دیگریاند که عمر خود را بر سر تأیید این پیشبینی اینشتین سپری کردند و امروز قطعاً برای آنها روزی فراموشنشدنی خواهد بود. left to right: Kip Thorne of the California Institute of Technology, France A. Córdova of the National Science Foundation, Rainer Weiss of the Massachusetts Institute of Technology, David Reitze of Caltech and Gabriela González of Louisiana State University. LEXEY SWALL FOR THE NEW YORK TIMES اما برای تفکیک چنین امواجیْ ابزاری ویژه نیاز بود و مانند هر پروژهی علمی دیگری، که قرار باشد تا این حد به ماهیت طبیعت نفوذ کند، چنین آزمایشگاهی نه ارزان بود و نه ساده. درواقع بیش از ۴۰ سال تلاش لازم بود و دستکم بودجهای معادل ۱٫۱ میلیارد دلار که این طرح به نتیجه برسد. داستان ساخت لایگو به سال ۱۹۷۵ و ملاقات تورن و وایس در واشنگتن برمیگردد. از آن زمان، راهی طولانی طی شد تا اینکه نسخهی ابتدایی لایگو در سال ۲۰۰۰ آغاز به کار کرد و ۱۰ سالی به فعالیت خود ادامه داد. درواقع هدف این مرحله از طرح لایگو بهدامانداختن امواج گرانشی نبود، بلکه ساختن مدلی کوچکتر از آشکارساز بود که ثابت کند میتوان این کار را انجام داد. در پنج سال گذشته و وقتی معلوم شد فناوری ما به حدی رسیده که این ابزار را در مقیاس اصلی بسازیم و بتوانیم نشانههای امواج گرانشی را به دام بیندازیم، کارِ بهروزرسانی این تجهیزات آغاز شد و پنج سال به طول انجامید. لایگو لایگو درواقع از دو دریافتکنندهی مستقل تشکیل شده است. هریک از این آنتنها ساختاری L-شکل دارند و از دو تونل عمودبرهم شکل گرفتهاند که طول هریک از بازوها حدود ۴ کیلومتر است. درون هریک از این بازوها لولههای اصلی ابزار قرار دارد که داخل آنْ یکی از بهترین خلأهای قابلدستیابی روی زمین برقرار است؛ دو لوله بهطول ۴ کیلومتر که درون خود چیزی جز بافتار فضازمان ندارند. در انتهای هر تونلْ آینههای تفکیکگر با کمک بستها و رشتههای شیشهای معلق شدهاند و هریک از آنها پرتو لیزری را، که درون این تونل جریان دارد، بازتاب میدهد. اساس کار این ابزار بر مبنای تداخلسنجی است. زمانی که ابزارها باهم هماهنگ باشند، طولموجی که دو پرتو لیزر میسازند باهم تطابق دارد. حال تصور کنید موجی گرانشی از زمین عبور کند. گذشتن این موج باعث میشود زمین در یک راستا منقبض و در راستای دیگر منبسط شود. همراه با زمین، ما و البته بازوهای این ابزار نیز منقبض و منبسط میشوند. بنابراین بهطور متناوب و به مقدار بسیار اندکی طول تونلهایی که پرتوهای لیزر در آن قرار دارند کموزیاد میشود. این تغییر در طول فوقالعاده اندک است، اما فناوری لایگو میتواند تغییر طول این بازوها را، بهاندازهی یکدههزارم قطر پروتون، اندازهگیری کند؛ عددی بینهایت کوچک. امواج گرانشی: خبر از حادثهای مهیب در عالم حتی با چنین حساسیتی، فقط قویترین منابع تولیدکنندهی امواج گرانشی ممکن است خود را آشکار کنند. دو ستارهی نوترونی پُرجرم یا دو سیاهچالهای که درحال ادغام درون هماند؛ اتفاقی که جایی در فاصلهی ۱٫۳ میلیارد سال نوری از زمین رخ داده و امواج تولیدشده توسط آن را لایگو امروز رصد کرده است. این دو سیاهچاله جرمهایی معادل ۳۶ و ۲۹ برابر جرم خورشید ما دارند و با سرعتی معادل نصف سرعت نور در هر ثانیه ۲۵۰ بار همدیگر را دور میزنند. این دو در زمانی کوتاه به دام هم افتاده و در هم ترکیب شدهاند و حاصلْ سیاهچالهای واحد به جرم ۶۲ برابر جرم خورشید ما بوده است. اگر ۲۹ و ۳۶ را باهم جمع کنیم، به عدد ۶۵ برابر جرم خورشید میرسیم. در این بین جرمی معادل سه برابر جرم خورشید گم شده است. این سه برابر جرم خورشید مقدار مادهای است که در این ترکیب خشن و ناآرام کیهانی به انرژی بدل شده و در قالب امواج گرانشیْ بافتار فضا و زمان را به لرزه درآورده است. برای اینکه درکی از مهیببودن این رویداد داشته باشید، در نظر بگیرید که انرژیای که در این رویداد بهتنهایی و در کسری از ثانیه آزاد شده معادل انرژیای است که خورشید ما طی ۱۵ تریلیون سال آزاد میکند. این دو سیاهچاله با گردش بهدور هم شروع به تولید امواج گرانشی کردهاند و با نزدیکترشدن به هم فرکانس آنها بالاتر رفته و امواج قویتر و سریعتری گسیل کردهاند تا اینکه درنهایت در اوج رویدادی عظیم باهم یکی شدهاند. بدینترتیب لایگو توانست، بر پایهی نظریهای که ۱۰۰ سال پیش آلبرت اینشتین بنای آن را نهاده بود، بر مبنای کار هزاران دانشمند در طول این یک قرن و با سرمایهگذاری طولانی و هدفمند در علم، گامی عظیم در رشد درک ما از عالم بردارد و دروازهای جدید بهسوی عالم برایمان باز کند. و این تازه آغاز راه است. نهتنها رصدهای بعدی، که بازهم لایگو انجامشان خواهد داد، باید این نتایج را در مورد رویدادهای دیگر تأیید کنند بلکه از همینحالا گامهای بعدی برای ثبت امواج گرانشیِ ضعیفتر برداشته شده است. لایگو رهیاب مأموریتی فضایی است که با اصول مشابهی کار میکند و سال گذشته به فضا فرستاده شده تا با آزمودن شرایط موجود زمینه را برای مأموریت eLISA فراهم کند. روزهای مهم و پرخبری پیش روی ما است. آغاز عصر جدید این کشف اما از زوایای متفاوتی اهمیت تاریخی دارد. یکی از محققان این طرح امروز گفت: «این رصد دستکم از سه نظر سنگ شاخصی برای علم و فیزیک بهشمار میرود. نهتنها نخستین ثبت مستقیم امواج گرانشی بود، بلکه نخستین تفکیک مستقیم یک سامانهی دوتاییِ سیاهچاله بهشمار میرفت، و تاکنون قابلدفاعترین شاهد بوده است بر اینکه سیاهچالههای موجود در طبیعت همانهاییاند که نظریهی اینشتین پیشبینی میکرده.» اما مهمتر از آن، این آغاز عصری جدی است. تا امروز تنها ابزار ما برای کشف عالم و درک آن وابسته به رصد امواج الکترومغناطیسی بود که درون فضازمان منتقل میشدند و به ما میرسیدند. ما هیچ پیامآور دیگری برای رصد و درک عالم در اختیار نداشتیم. حالا این فرصت را به دست آوردهایم که جهان را بهواسطهی رخداد کاملاً متفاوتی بررسی کنیم. بهواسطهی امواجی که در خود بافتار فضازمان رخ میدهند. بهگفتهی کیپ تورن، «امواج گرانشی ابزاری برای مطالعهی سوی خمیدهی عالماند.» و از امروز دنیای ستارهشناسی حوزهای عملی برای بررسی اینسوی خمیدهی عالم و کشف رازهای آن در اختیار دارد. روزهایی مانند امروز بهانهای است که به انسانبودن و زیستن در این زمانه خوشبین باشیم. — ممنون از شادی حامدی عزیز که وقت گذاشت و قبل از انتشار این متن را مطالعه و اصلاح کرد. ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ پوریا ناظمی http://pourianazemi.com/1394/11/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85/#comment-114067- 7 پاسخ ها
-
- 38
-
آشکارسازی مستقیم امواج گرانشی توسط Advanced LIGO برای نخستین بار / بهترین شواهد بر درستی پیشبینی امواج گرانشی توسط نسبیت عام تا به امروز
mahdavi3d پاسخ داد به Mosip تاپیک در اخبار علمی
ضمن تشکر از Mosip گرامی، مجموعه مطالبی که در این ارسال مشاهده میفرمایید مدتی پیش در جای دیگری ارائه شده بود، اینک خوب دیدم که در سایت میلیتاری هم قرار داده شود: یکی از دو آشکارساز لایگو در ایالات متحده؛ هنفورد واشنگتن - برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید دور تازه ی جستجو برای یکی از پیچیده ترین معماهای کیهان در حال آغاز است. امواج گرانشی (Gravitational waves) را چین و شکنهای بافت فضا-زمان می دانند که پس از رخدادی پرانرژی در ابعاد عظیم، ایجاد می شوند؛ مثلاً برخورد و ادغام دو سیاهچاله، یا مرگ ستاره ای غول آسا که به انفجار و انتشار انرژی غیر قابل تصور آن می انجامد. به گزارش بیگ بنگ، چندی است جهت آشکارسازی آثار کوچک امواج گرانشی، حساسیت رصدخانه امواج گرانشی تداخل سنج لیزری (LIGO) افزایش یافته است. دو پایگاه LIGO در لیوینگستون و هانفورد، شامل لوله هایی طویل و L شکل هستند. پرتوهای نوری از هر شاخه L ارسال، و به وسیله آینه بازگردانده می شوند. پس از برخورد مجدد این دو، داده های موجود در پرتوها بازسازی می شود. وجود کوچکترین تغییر در پرتو برگشتی، نشان دهنده ی اثر امواج گرانشی بر نور می تواند باشد. بدلیل آنکه حتی ارتعاش اتم های آینه مزبور، می تواند سیگنال را متأثر سازد، نیاز است داده ها در آزمایشگاه مورد پالایش قرار گیرند تا سیگنال های امواج گرانشی را استخراج نمود. البته بدلیل وجود ارتعاشات در زمین، پروژه ای مشابه با نام LISA در فضا برنامه ریزی شده بود که بدلیل کمبود بودجه در ۲۰۱۱ متوقف شد. کن استرین (Ken Strain)، استاد مؤسسه تحقیقات گرانشی گفت: « هر زمان که پنجره جدیدی به جهان باز می کنیم، اکتشافات حیرت انگیزی صورت می گیرد. این مثلاً در مورد اخترشناسی رادیویی صحت دارد، که بسرعت به کشف تپ اخترها (Pulsars) انجامید. ما در خصوص اخترشناسی امواج گرانشی نیز چنین انتظاری داریم.» ۱۳۹۴/۰۳/۰۶ حامد احدی سایت علمی بیگ بنگ توضیح: پروژه مشاهدات فضاپایه لیسا، با تغییراتی به عنوان لیسای متحولشده (eLISA) ادامه دارد. در اواخر سال گذشته میلادی یک فضاپیمای رهیاب (LISA Pathfinder) در قالب این پروژه به فضا پرتاب شد. انتظار است فضاپیماهای اصلی در سال 2034 میلادی به فضا پرتاب شوند. از دیگر پروژههای فضاپایه در دست مطالعه، رصدخانه امواج گرانشی با تداخلسنجی دسی-هرتز (DECIGO) برای 2027، و رصدگر انفجار بزرگ (BBO) برای چندین دهه آینده، شناخته شده هستند. توضیحات شنیدنی David Reitze، مدیر اجرایی، راجع به پروژه لایگو پیشرفته، این ارائه در اصل مربوط به سال 2011 است: دانلود (حجم: 592.42 مگابایت) http://trainbit.com/files/2235897884/CaJAGWRseminar_DavidReitze_AdvancedLIGO_WhatWhyHowWhen_1001.mp4 www.youtube.com/watch?v=h7ElT26pYtQ ء Aaron Zimmerman از Caltech در ویدئوی زیر ارائهای در رابطه با توصیف بصری امواج گرانشی دارد که در نوع خود بسیار جالب است: دانلود (حجم: 465.47 مگابایت) http://trainbit.com/files/1235897884/CaJAGWRseminar_AaronZimmerman__Visualizing_curvedspacetime_whatwehavelearned_1001.mp4 www.youtube.com/watch?v=O9tBYJe00wo ء Rana Adhikari راجع به گزینهای برای نسل بعد میگوید، تمرکز بر تداخلسنجی با کمک اپتیک مبتنی بر سیلیکون: دانلود (حجم: 526.62 مگابایت) http://trainbit.com/files/0235897884/CaJAGWRseminar_RanaAdhikari_Turningon_tuning_gravitationalradiationantennae_1001.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=F3oO6pjSeLI ء Stanley Whitcomb، دانشمند ارشد لایگو و یک تاریخچه ایدیوسنکراتیک از پیشرفتهای فنی که به لایگو منتهی شد: دانلود (حجم: 387.93 مگابایت) http://trainbit.com/files/4235897884/CaJAGWRseminar_StanWhitcomb_1001.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=taj8oK3lMR8 ء ارتقای لایگو به لایگوی پیشرفته، محدوده قابل مشاهده را به طرز چشمگیری افزایش میدهد. برای اندازه کمی بزرگتر اینجا کلیک کنید افزایش تعداد رصدگرهای گرانشی از تعداد فعلی موجب افزایش قابل ملاحظه توان تعیین مکان رویدادهای مورد مشاهده میشود. دانشمندان فعال در این عرصه بسیار علاقهمند هستند که علاوه بر دو سایت لایگو و نیز تداخلگر ویرگو در ایتالیا، سایتهای دور دست دیگری نیز ایجاد شوند و شبکهای از آنها بوجود آید. بههمین منظور در سالهای گذشته ناحیهای در غرب استرالیا برای ساخت یک سایت جدید لایگو مناسب دیده شد اما با توجه به اینکه بنیاد ملی علوم آمریکا (NSF) بودجهای برای اینکار نداشت قرار شد هزینهها بر عهده کشور میزبان باشد. (لایگو با 365 میلیون دلار به سال 2002، بزرگترین پروژه پشتیبانی شده توسط NSF است). ایده ایجاد سایت جدید در استرالیا به دلیل کمبود بودجه آنها، در سال 2011 منتفی شد. اما هندیها به موضوع چراغسبز نشان دادند و اگر موافقت نهایی هند کسب شود، انتظار است پروژه 350 میلیون دلاری لایگوی هند در سال 2022 میلادی آماده بهرهبرداری باشد. لازم به ذکر است دیگر پروژهای که امکان به نتیجه رسیدن آن در آینده نزدیک وجود دارد، رصدخانه زیر زمینی شناساگر امواج گرانشی کامیوکا ژاپن (KAGRA) است. این رصدخانه زیر زمینی از فناوریهای پیشرفتهای چون آینههای کرایوژنیک، بهرهگیری از لیزرهای با توان زیاد، سیستم ایزولاسیون در فرکانس پایین و... بهره میبرد، و انتظار است کار خود را در سال 2018 آغاز کند. [+] یک مجموعه تصاویر مربوط به پروژه لایگو پیشرفته: برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید یک تُن تصاویر دیگر در لینک زیر مییابید! https://www.advancedligo.mit.edu/core.html تصویر: K. Burtnyk آغاز به کار Advanced LIGO پس از گذشت پنج سال، پروژه ارتقای 200 میلیون دلاری Advanced LIGO به طور رسمی اولین اجرای مشاهدات (O1) را در تاریخ 18 سپتامبر (27 شهریور) آغاز کرد؛ هر چند تا پیش از آن نیز به مدت چندین هفته در مود مهندسی مشغول به فعالیت بود. حساسیت آشکارساز فعلا سه برابر لایگو اولیه در انتهای دوران عملکرد خود است، به این ترتیب قادر به گوش دادن به امواج گرانشی تا فاصله 225 میلیون سال نوری (70 مگاپارسک) است (در مقایسه با 65 میلیون سال نوری قبل). هدف نهایی در ارتقا به لایگو پیشرفته، رسیدن به حساسیت 10 برابر نسبت به لایگو اولیه است. آنها تا پیش از رسیدن به این هدف، به مدت سه ماه در وضعیت فعلی ادامه خواهند داد و سپس در یک دوره خاموشی 6 تا 9 ماهه به تنظیم دقیقتر تمام ابزارها برای رسیدن به حداکثر توان میپردازند. همچنین در اقدامی دیگر، جامعه رصدی گستردهتری به تیم ملحق شدهاند، به طوری که از حالا تعداد 75 رصدخانه نجومی نسبت به دریافت پیغامهای لایگو موافقت کردهاند. به این ترتیب آنها تلسکوپهایشان را برای جستجوی نوری اهداف رصدی که گمان میرود آشکارسازی امواج گرانشی از آنها صورت گرفنه است، به کار خواهند بست. https://ligo.caltech.edu/news/ligo20150918 http://www.nature.com/news/hunt-for-gravitational-waves-to-resume-after-massive-upgrade-1.18359 http://spectrum.ieee.org/tech-talk/aerospace/astrophysics/refurbished-ligo-begins-hunt-for-first-gravitional-waves پادکست بیبیسی به تاریخ 26 سپتامبر: http://www.bbc.co.uk/programmes/p032v402 ء تاپیکهای مرتبط: یکصدسال نسبیت عام آیا آثار امواج گرانشی در تابش زمینه کیهانی سرانجام توسط BICEP2 مشاهده شدند؟- 7 پاسخ ها
-
- 34
-
عکسی که با یک تلسکوپ به قطر ۱۰۰ هزار کیلومتر گرفته شده این تصویر در اندازه ی بزرگ تر می دانید اگر توان ۱۵ رادیوتلسکوپ روی زمین و یک رادیوتلسکوپ در فضا را به هم پیوند دهیم چه به دست خواهیم آورد؟ یک "تلسکوپ مجازی" غول آسا به قطر ده ها هزار کیلومتر که اگر آن را رو به یک سیاهچاله ی دوردست بگیریم می توانیم پُروضوح ترین عکسی که تاکنون در دنیای اخترشناسی دیده شده را ثبت کنیم. آنچه در این عکس می بینید گرچه درست مانند یک لکه ی سبز بزرگ است، ولی در واقع یک فواره ی بیاندازه پرانرژی از مواد است که دارد از یک سیاهچاله بیرون می زند؛ سیاهچاله ای در فاصله ی ۹۰۰ میلیون سال نوری زمین. چنان چه در گزارش این هفته ی آستروفیزیکال جورنال گفته شده، برای گرفتن این عکس، آرایه ای از ۱۵ تلسکوپ روی زمین و رادیوتلسکوپ فضایی روسی Spektr-R در فضا بهره گرفته شده. این شگرد به نام تداخلسنجی شناخته می شود و در این مورد مانند اینست که تلسکوپی به قطر ۶۳۰۰۰ مایل (بیش از ۱۰۰ هزار کیلومتر) پدید آوریم. وضوحی که چنین تلسکوپی به ما می دهد هم ارز دیدن یک سکه ی ۵۰ سنتی روی ماه است. برای تصور این وضوح باید گفت کمینه ی درازای جسمی که در این تصویر دیده می شود ۳۰۰ میلیارد کیلومتر است، یعنی به سختی می تواند در ابر اورت جا شود. این سیاهچاله در مرکز کهکشان فعال "BL-چلپاسه" (BL Lacertae) در صورت فلکی چلپاسه جای دارد. فواره ی آن دارای یکمیدان مغناطیسی مارپیچی است که ذرات را در راستای خطوطش شتاب می دهد و آن ها را با سرعتی بسیار بیشتر از چیزی که در نبودِ این شتاب دهنده ی مارپیچی امکان داشت به بیرون پرتاب می کند. پژوهشگران امیدوارند رصدهای آینده ی این فواره ها بتواند به آنان در بازبینی نظریه هایشان درباره ی چگونگی تولید پرتوهای ریزموج توسط فواره ها کمک کند. ۱۱/۲۰/۱۳۹۴ منبع: یک ستاره در هفت آسمان http://1star-7skies.blogspot.de/2016/02/blog-post_80.html ء ابر اورت و فاصله تا آلفا قنطورس برای مقیاس. اعتبار: Gomez et. al., A Lobanov, NRAO.
-
تلسكوپ فضايي جيمز وب / جانشين پرقدرت هابل و اسپيتزر
mahdavi3d پاسخ داد به TANK تاپیک در فضا و فضانوردی
چهارشنبه گذشته، نصب آخرین آینه از 18 آینه اصلی تلسکوپ فضایی وب در مرکز فضایی گودارد ناسا در گرینبلت مریلند به انجام رسید. هر آینه اصلی که به شکل شش ضلعی است، 40 کیلوگرم وزن دارد. نصب آنها توسط یک بازوی رباتیک و با دقت فراوان صورت گرفته است. به گفته لی فینبرگ، مدیر بخش اپتیکی تلسکوپ در گودارد، اتمام نصب آینههای اصلی نقطه عطف بسیار مهمی است و نقطه اوج بیش از یک دهه طراحی، ساخت، آزمایش و اینک یکپارچهسازی سیستم آینه اصلی محسوب میشود. وی افزود: یک تیم بزرگ در سراسر کشور در حصول این دستاورد به ایفای نقش پرداختند. آینهها توسط کمپانی هوافضایی و فناوری بال در بولدر کالیفرنیا ساخته شدند. بال، پیمانکار فرعی نورثروپ برای طراحی سیستم اپتیکی و فناوریهای اپتیکی محسوب میشود. نصب آینهها در ساختار تلسکوپ توسط کمپانی هریس، دیگر پیمانکار فرعی نورثروپ گرومان به انجام رسید. به گفته گری ماتیوز، مدیر اکتشافات فضایی هریس، تیم کمپانی به منظور اتمام کار تلسکوپ به نصب ساختار اپتیک پشتی (4,3,2,1) و نیز آینه ثانویه اقدام خواهد کرد. وی افزود: سپس قلب تلسکوپ یعنی ماژول ابزار علمی مجتمع یکپارچهسازی خواهد شد. ما سیستم را پس از انجام آزمون لرزشی آکوستیک و سایر آزمونها، به مرکز فضایی جانسون در هیوستن منتقل میکنیم تا آزمون اپتیکی برودتی به منظور اطمینان از صحت عملکرد آن انجام شود. http://spaceref.com/james-webb-space-telescope/james-webb-space-telescope-primary-mirror-fully-assembled.html برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید -
ماهنورد چین در ماه، ماموریت اکتشافی ماه چین در فاز دوم / برنامه برای ورود به فاز سوم
mahdavi3d پاسخ داد به mahdavi3d تاپیک در اخبار علمی
اگر امکان دارد توضیح دقیقتری عنایت بفرمایید تا بدانیم کدام دستکاری و سانسور که عموم مردم نباید میدیدن ! منظور است!؟ -
ماهنورد چین در ماه، ماموریت اکتشافی ماه چین در فاز دوم / برنامه برای ورود به فاز سوم
mahdavi3d پاسخ داد به mahdavi3d تاپیک در اخبار علمی
چین، ماه و آینده هفته گذشته، چین اعلام کرد که در سال ۱۳۹۷/۲۰۱۸، نخستین کاوشگر سطحنشین خود را روانه نیمه تاریک ماه خواهد کرد. اگرچه این اولین باری نیست که چین عازم ماه می شود، اما این بار قصد دارد، گامی بزرگ برای کاوشهای ماه در آینده بردارد. برنامه فضایی چین با رازداریهای زیادی همراه است. بخشی از این رازداری به واسطه درهم تنیده بودن این برنامه با بخش تحقیقات نظامی این کشور و بخشی دیگر به واسطه موقعیت سیاسی این کشور شکل گرفته است. با این وجود مرور برنامه فضایی این کشور در طول چندین دهه گذشته، نشان از مسیر مشخصی در هر یک از قدمهای این کشور دارد. بخشی از برنامه فضایی چین به سفر به ماه معطوف بوده است. این برنامه اکنون در حال ثمر دادن است و باعث شده است تا چین که تا کنون عموما به تکرار تجربههای قبلی شوروی سابق و ایالات متحده در بخش سرنشیندار و کاوشهای غیر سرنشیندار مشغول بود، اکنون شروع به پیشتازی کند. ایده ماموریت چنگ-۴ (Chang’e-4) در واقع تکرار ماموریتی است که چین در سال ۲۰۱۳/۱۳۹۲ با موفقیت آن را به انجام رساند. یک سطح نشین فرودی آرام را بر سطح ماه انجام خواهد داد. یک خودروی روباتیک کوچک از آن خارج شده و به کاوش محیط اطراف می پردازد. ماموریت سال ۲۰۱۳ که این روند را در نیمه نزدیک و روشن ماه انجام داده بود، کاملا موفقیت آمیز بود. البته این بار چین نیاز دارد تا فکری هم به حال ارتباط و مخابرات میان زمین و سطح نشین و مهنورد چنگ -۴ بکند. به هرحال، نیمه دور دست و تاریک ماه به این دلیل به این نام خوانده میشود که رو به زمین ندارد و برای برقراری ارتباط با زمین نیازمند مدارگردی در اطراف ماه هستید تا بتواند دادهها را از سطح دریافت و ذخیره کرده و وقتی به نیمه روشن ماه می رسد به زمین مخابره کند. چینی ها قصد دارند در نهایت و انتهای پروژه جاری خود برای کاوش ماه بتوانند عملیات بازگردان نمونه خاک ماه به زمین را انجام دهند. اما این بخش و این قدم چین می تواند اهمیتی فراتر از برنامه فضایی یک کشور داشته باشد. نیمه تاریک ماه، یکی از اهداف نزدیک زمین به شمار می رود که با وجود شورمندی و اشتیاق بی نظیری که جامعه علمی برای کاوش آن نشان میدهد، همواره از دسترس ما دور مانده است. به دلیل تاثیرات گرانشی زمین و ماه برروی یکدیگر، ماه در مدار خود به دور زمین قفل شده است. به این معنی که مدت زمانی که طول می کشد تا ماه یک بار به دور خود بچرخد، تقریبا با زمانی که طول می کشد تا یک دورمداری به دور زمین را تکمیل کند، برابر است. به همین دلیل از روی زمین، ما همیشه یک سو و یک چهره ماه را می بینیم. در طول تاریخ طولانی حضور انسان بر سیاره زمین و در همه این سال ها و هزاره ها که انسان به ماه چشم دوخته است، اولین بار در سال ۱۹۵۹/۱۳۳۸ بود که توانستیم تصویری از نیمه تاریک و پشت ماه را مشاهده کنیم. این تصویری شگفت انگیز و میخکوب کننده بود. آن سوی ماهِ زمین، چهره آشنای خود را نشان نمی داد و چهره ای سخت متفاوت داشت. نه خبری از دریاهای عظیم موجود در نیمه آشنای ماه بود و نه پستی و بلندی های معمول. چهره دور دست ماه بیشتر شبیه به سطح آبله روی عطارد بود. این تفاوت ظاهری البته خبر از تفاوتی درونی می داد و دانشمندان از قبل از آن هم حدس می زدند که به واسطه قفل شدگی مداری زمین و ماه، پوسته نیمه تاریک ماه باید ضخیم تر باشد. چهره غریب و نا آشنای نیمه نهان ماه خبر از گنجینه ای از داده های علمی مربوط به زمین شناسی ماه می داد که در انتظار کشف شدن قرار داشت. اما نیمه تاریک ماه تنها به دلیل ارزش های زمین شناختی و داده هایی که می تواند در باره روند تکامل و تحول منظومه شمسی در اختیار ما قرار دهد نیست که اهمیت دارد. یکی از رویاهای جامعه علمی درباره ماه، ساختن رصدخانه ای در سوی تاریک ماه است. تصور کنید رصدخانه ای عظیم را که در این بخش از ماه بنا شده باشد. به دلیل اینکه ماه فاقد جو است، چنین رصدخانهای می تواند همه بخش طیف الکترومغناطیس را دریافت کند. از طرفی به دلیل اینکه امکان ساخت فیزیکی و بنای مستحکم زیر ساخت های لازم وجود دارد، محدودیتی در ابعاد آینه وجود ندارد. نه تنها می توان از فناوری هایی که روی زمین، امروزه برای ساخت آینه های عظیم استفاده می شود، بهره برد که در عین حال می توان این نکته را در نظر داشت که به دلیل گرانش اندک ماه عملا امکان ساخت آینه های یکپارچه یا حداقل قطعات بزرگتر آینه های چند تکه وجود دارد. روی زمین یکی از مشکلاتی و محدودیت های ما این است که برای ساختن چنین آینه هایی با مساله وزن آینه مواجه می شویم و اینکه تحت تاثیر گرانش زمین این آینه ها زیر بار وزن خود قد خم می کنند. پنهان شدن زمین در پشت ماه باعث می شود تا منبع آلودگی های زمین نیز پشت این تلسکوپ پنهان شود و نه خبری از آلاینده های رادیویی باشد، نه آلودگی های نوری و نه حتی آلاینده های فروسرخ. چنین تجهیزاتی می تواند انگیزه لازم برای ساخت نخستین اقامتگاه های بلند مدت را در ماه پدید آورد. البته تا دهه های اخیر مساله مهم در این زمینه انتقال تجهیزات از زمین به ماه بود. امروزه می دانیم که بخش عمده ای از این مشکلات و تجهیزات ساختمانی را عملا می توان با توسعه ای که در ساختار چاگپرهای سه بعدی به وجود آمده است حل کرد. ایده ساخت بناهای بزرگ با استفاده از مواد اولیه موجود روی ماه و با کمک فناوری چاپ سه بعدی ایده ای است که امروز در مرزهای فناوری موجود قرار دارد. اما به هر حال چنین پروژه ای که نه تنها جهشی غول آسا در علم ما به شمار می رود که می تواند درهای بسیاری را برای سفر به فضا و آینده ما در جهان باز کند، هزینه بر است. اگر زمانی انسان توانست قدم بر ماه بگذارد، در کنار انگیزه کشف جهان رقابت های سیاسی و پشتیبانی اقتصادی بود که چنان گامی را ممکن ساخت و دیدیم در غیاب اراده سیاسی و توجیه اقتصادی چطور ماه، این نزدیک ترین همسایه ما به فراموشی سپرده شد. برنامه اعلام شده چین اگر با موفقیت همراه باشد، شاید بتواند انگیزه های جدیدی برای سفر دوباره به ماه را زنده کند. همان رقابت های سیاسی روی زمین شاید انگیزه ای باشد تا آژانس های فضایی در غرب و به خصوص در ایالات متحده را به بودجه لازم براس سفر دوباره به ماه برساند. حتی اگر به این دلیل که مبادا از چین عقب بمانند. اما این برنامه می تواند جرقه دیگری را نیز روشن کند. امروز از نظر فنی سفر به ماه در رده موضوعات ممکن قرار دارد. بخش خصوصی که به خصوص در دهه اخیر توانسته است با موفقیت سفرهای زیر مداری را نه تنها انجام دهد که آن را برای اولین بار به محصولی تجاری و سودآور بدل کند، امکانات سفر به ماه را دارد. همین الان یکی از رقابت های جایزه X که با حمایت گوگل در حال جریان است بر اعزام کاوشگری مستقل به ماه تمرکز دارد. چنین موفقیتی و موجی از هیجان که به همراه خواهد داشت شاید باعث برانگیختن علاقه بخش خصوصی به سفر به ماه و یا حداقل مشارکت در فرآیند ساخت پایگاه های دایمی در ماه شود. این گام مهمی برای چین به شمار می رود که برای اولین بار در تاریخ بشر، بر نیمه تاریک ماه فرود آید. اما اگر سلسلهای از عوامل در کنار هم قرار گیرند ممکن است نقطه آغازی برای رقابتی شود که در آینده ما را دوبار به ماه برگرداند. هیچ وقت قرار بر این نبود که ما، انسان ها، ماه را تنها با برجای گذاشتن پلاک یادبودی رها کنیم، این بار اگر به ماه برگردیم باید قصد ماندن داشته باشیم. پوریا ناظمی ۰۶ بهمن ۱۳۹۴ منبع: http://pourianazemi.com/1394/11/چین،-ماه-و-آینده/ ================= چینیها به تازگی مجموعهای از برخی دادههای دوربینهای مستقر بر سطحنشین و ماهنورد را منتشر کردند که ظاهرا حجم زیادی هم دارد (در این مورد 35 گیگابایت!). امیلی لاکداوالا از planetary.org این دادهها را دانلود کرد (که به گفته خودش دشواریهایی هم داشت) و آن را برای استفاده علاقهمندان در جای دیگری برای دسترسی آسانتر آپلود نمود. (لینکهایش در پست ارسالی در اینجا در دسترس است) تصاویر از این جنبه که اولین تصاویر با ترکیب رنگی طبیعی در نوع خود است نیز قابل توجه است: تاریخ ثبت: 13 ژانویه 2014ء(23 بهمن 1392) برای اندازه اصلی اینجا کلیک کنید. اعتبار: Chinese Academy of Sciences / China National Space Administration / The Science and Application Center for Moon and Deepspace Exploration / Emily Lakdawalla تاریخ ثبت: 13 ژانویه 2014ء(23 بهمن 1392) برای اندازه اصلی اینجا کلیک کنید. اعتبار: Chinese Academy of Sciences / China National Space Administration / The Science and Application Center for Moon and Deepspace Exploration / Emily Lakdawalla تاریخ ثبت: 12 ژانویه 2014ء(22 بهمن 1392) برای اندازه اصلی اینجا کلیک کنید. اعتبار: Chinese Academy of Sciences / China National Space Administration / The Science and Application Center for Moon and Deepspace Exploration تاریخ ثبت: 23 دسامبر 2013ء(2 دی 1392) برای اندازه اصلی اینجا کلیک کنید. اعتبار: Chinese Academy of Sciences / China National Space Administration / The Science and Application Center for Moon and Deepspace Exploration / Emily Lakdawalla تاریخ ثبت: 17 دسامبر 2013ء(24 آذر 1392) برای اندازه اصلی اینجا کلیک کنید. اعتبار: Chinese Academy of Sciences / China National Space Administration / The Science and Application Center for Moon and Deepspace Exploration / Emily Lakdawalla مسیر حرکت و نیز فعالیتهای علمی ماهنورد یوتو بر سطح ماه: برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید. اعتبار: Chinese Academy of Sciences / Phil Stooke -
واستوچنی؛ پايگاه فضايي شرق دور روسيه / اولین پرتاب سایوز از پایگاه جدید به زودی
mahdavi3d پاسخ داد به mahdavi3d تاپیک در اخبار علمی
سایوز، آماده برای اولین پرتاب از پایگاه فضایی سیبریایی راکت سه طبقه سایوز-2.1اِی در داخل آشیانه پایگاه فضایی واستوچنی واقع در شرق دور روسیه سرهمبندی شده است. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید. اعتبار:روسکازموس اولین راکت سایوز که در ماه آوریل پیشرو به همراه تعدادی ماهواره کوچک تحقیقاتی از پایگاه فضایی جدید روسیه واقع در شرق دور آن کشور پرتاب خواهد شد، اینک سرهمبندی شده است. به گفته آژانس فضایی روسیه تکنیسینها اتصال دو هسته راکتی مرکزی و چهار بوستر سوخت مایع در داخل آشیانه اقدام کردند و آزمونهای الکتریکی متعاقب آن که آمادگی پرتابگر برای پرواز را مورد ارزیابی قرار میدهد نیز در ادامه به انجام خواهد رسید. بر اساس یک بهروزرسانی اینترنتی در 26 ژانویه (6 بهمن)، خدمه امور زمینی گروه سازنده سایوز، یعنی TsSKB Progress سامارا، آمادهسازیهای راکت را در 15 مارس (25 اسفند) به اتمام میرسانند. به گزارش خبرگزاریهای روسی، برنامه اولین پرتاب راکت سایوز از واستوچنی، در منطقه آمور در نزدیکی مرز چین و 5500 کیلومتری شرق مسکو، اینک برای 25 آوریل تنظیم شده است. دو فروند از سه ماهوارهای که در این پرواز برفراز سایوز پرتاب میشوند در 21 ژانویه به پایگاه فضایی واستوچنی وارد شدند. یک فروند جت ترابری ایلیوشن Il-76 ماهواره آزمایشی مهندسی Aist 2D و کیوبست SamSat 218 را به همراه طبقه فوقانی ولگا به واستوچنی آورد. اجزای اولین راکت سایوز که از پایگاه واستوچنی پرتاب خواهد شد. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید. اعتبار: روسکازموس ماهواره 531 کیلوگرمی آیست 2دی توسط تسکاب پراگرس و با مشارکت دانشگاه هوافضای ایالتی سامارا (SSAU) ساخته شده است. این فضاپیما در واقع یک طراحی جدید در کلاس ماهواره کوچک، شامل دوربین تصویربرداری فراطیفی با رزولوشن زیاد را به نمایش میگذارد. آیست 2دی همچنین حامل یک رادار نوآورانه در باند-p است. این طولِ موج قادر به نفوذ به داخل سایبان جنگل و همچنین سطح زمین، به منظور مطالعه ساختارهای زیرزمینی است. به گفته تسکاب پراگرس سایر ابزارهای علمی ماهواره به بررسی محیط فضایی اطراف فضاپیما و تحت نظر گرفتن چگونگی پاسخ اجزای ماهواره به شرایط سخت دمایی، شرایط خلاء و برخوردهای مداری ریز شهابسنگها و زبالههای فضایی خواهند پرداخت. ماهواره سَمسَت 218 توسط دانشجویان اِس.اِس.اِی.یو ساخته شده است و ابعاد در حدود یک جعبه کفش دارد. ماموریت آن جزئی آموزشی و جزئی نمایش فناوری است، و آزمونهایی راجع به چگونگی کنترل فضاپیماهای کوچک در مدار را نیز شامل میشود.مهندسان قصد دارند آیست 2دی، سَمسَت 218 و طبقه فوقانی ولگا را تا زمان پایان آزمونهای راکت سایوز و سکوی پرتاب آن، زمانی در اوایل فوریه، در داخل کانتینرهای حمل ونقلشان باقی نگاه دارند. ماهواره آیست 2دی. اعتبار: تسکاب پراگرس به گفته روسکازموس انتظار است تحویل سومین ماهواره ماموریت به واستوچنی در ماه فوریه صورت بپذیرد. این ماهواره که به نام میخاییل لومونُسُـف، دانشمند و نویسنده قرن هجدهمی نامگذاری شده است توسط دانشجویان دانشگاه دولتی لومونسـف مسکو (MSU) توسعه داده شده است. وزن آن در لحظه پرتاب در حدود 450 کیلوگرم خواهد بود. ماهواره میخاییل لومونسف به مطالعه پرتوهای کیهانی انرژی بالا و فورانهای اشعه گاما خواهد پرداخت. سایر حسگرهای مستقر بر فضاپیما به نظاره مغناطکره زمین مینشینند. اولین پرتاب از پروژه چند میلیارد دلاری پایگاه فضایی واستوچنی که ساخت آن از سال 2011 آغاز شده است، قدم بزرگی در طرح روسیه برای انتقال پرتابهای فضایی به داخل سرزمین خود است. نمایی از سکوی پرتاب سایوز در پایگاه فضایی واستوچنی. طراحی آن مشابه تاسیسات پرتاب سایوز در مرکز فضایی اروپایی گویان در آمریکای لاتین است، و گودال آتش و برج خدمات متحرک را نیز شامل میشود. اعتبار: روسکازموس راکت سایوز-2.1ای در نظر گرفته شده برای پرواز ماه آوریل، در ماه سپتامبر به سایت پرتاب وارد شد. مقامات امید داشتند که راکت را تا پایان سال 2015 میلادی پرتاب کنند اما پرزیدنت ولادیمیر پوتین در بازدید خود از واستوچنی در ماه اکتبر اعلام کرد که اولین پرتاب پایگاه تا اوایل سال 2016 به تاخیر میافتد. اکنون اغلب پرتابهای روسیه از پایگاه فضایی قزاقستان آتش میگشایند و دولت روسیه سالانه 115 ملیون دلار بابت اجاره آن پرداخت میکند. پایگاه فضایی با مدیریتِ غیر نظامیِ واستوچنی میزبان یک سکوی پرتاب برای راکت روسی آنگارا نیز خواهد بود. پرتابگری جدیدی که با هدف جایگزینی راکتهای پروتون برای پس از 2020 میلادی اعلام شد. اولین پرواز راکت آنگارا از واستوچنی برای سال 2021 برنامهریزی شد. منبع: http://spaceflightnow.com/2016/01/31/soyuz-prepared-for-first-flight-from-siberian-cosmodrome/ ماهواره سَمسَت 218. برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید. تصاویر بیشتری مرتبط با پایگاه فضایی واستوچنی، سکوی پرتاب و راکت سایوز: برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید برای اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید http://danielmarin.naukas.com/2015/02/20/avances-con-el-nuevo-cosmodromo-ruso-de-vostochni/ http://danielmarin.naukas.com/2015/10/15/rusia-retrasa-el-primer-lanzamiento-desde-vostochni-a-2016/- 6 پاسخ ها
-
- 15
-
کشف نشانه هایی از وجود سیاره شماره ۹ در منظومه خورشیدی
mahdavi3d پاسخ داد به mahdavi3d تاپیک در اخبار علمی
ناصر گرامی خوشحالم که این خبر مورد توجه شما و سایر دوستان واقع شد. از نویسنده وبلاگ پربار یک ستاره در آسمان (که بنده ایشان را نمیشناسم) متشکریم. ================ مورد مرموز «سیاره نهم» طی روزهای گذشته، احتمالاً از گوشهکنار، به خبرهایی راجع به اجماع سیارهشناسان بر کشف شواهدی مبنی بر وجود یک «سیاره نهم» برخوردهاید؛ سیاره نهمی در همین منظومه شمسی خودمان. اما ماجرای آنچه برخی رسانهها از آن تحت عنوان «کشف» این سیاره، و برخی هم «کشف شواهد»ی مبنی بر آن یاد کردهاند، دقیقاً چیست؟ چرا در اینصورت این سیاره تاکنون از دیدهها پنهان مانده بود؟ این سیاره کجاست، و چه راهکاری برای کسب اطلاعات بیشتر از آن وجود دارد؟ در این مقاله نگاهی داریم به کمّ و کیف و پیشینه استدلال دو سیارهشناس مؤسسه فناوری کالیفرنیا (کلتک) مبنی بر وجود یک سیاره نهم در منظومه شمسی، که نمونهایست واضح اما نادر از استدلالهای هندسی و دقیقی که معمولاً در روایات مربوط به تاریخ علم از آنها یاد میشود، حالآنکه اینبار ماجرا مربوط میشود به همین امروز؛ به جایی در حیاطخلوت کیهانیمان – به جایی که گمان میرفت دیگر هیچ نقطه کوری در آن باقی نمانده باشد. مایک براون، از ایدهپردازان «سیاره نهم»، موقعیت مداری این جرم فرضی (زردرنگ) را بر حسب مدار شش جرم فرانپتونی (بنفش) نشان میدهد / واشنگتنپست از «سیاره X» تا «سیاره نهم» آخرین باری که خبر کشف یک سیاره از اعضای منظومهمان در رسانهها پخش میشد، برمیگشت به ۸۵ سال پیش؛ زمانیکه کلاید تومباو، از پرسنل جوان رصدخانه لاول در فلاگستاف آریزونا، تصادفاً موفق شد از پی جستجو بین بالغ بر ۹۰ میلیون ستاره، جابجایی نقطهنوری در دو عکس از منطقهای مشابه از آسمان که به فاصله شش ماه از هم گرفته شده بودند را تشخیص بدهد. اما معلوم شد این سیاره تازه – که بعدها پلوتو نام گرفت – کوچکتر از آن است که پاسخی به معمای «سیاره X» باشد. تب جستجو پی سیاره X – سیارهای فرضی در ورای مدار نپتون – را پرسیوال لاول، اخترشناس آماتور و تاجر آمریکایی بود که با احداث رصدخانهای به همین منظور، شعلهورتر کرد – رصدخانه لاول. سابقاً در مقاله کشف آبراهههای فصلی مریخ: حل معمایی از قرن ۱۹، توضیح داده شده بود که از دیگر دلایل احداث این رصدخانه، علاقه لاول به شناخت «آبراه»های مریخی بود؛ عوارضی که البته معلوم شد به تعبیری که او و معاصرینش از آنها مراد میکردند، اساساً وجود خارجی ندارند. هرچند که پلوتو به یمن احداث همین رصدخانه کشف شد، اما صید ایدهآلی هم برای این رصدخانه نبود. فرض وجود یک سیاره X، راهکار پیشنهادی برخی اخترشناسان برای حل معمّای رقص مداری اورانوس بود – آشفتگیهایی در مدار این سیاره، که با توصیفات مکانیک نیوتونی همخوان نبودند. البته بخش اعظم همین آشفتگیها بود که زمینه را برای کشف سیاره نپتون فراهم ساخت: در اواسط دهه ۱۸۴۰ میلادی، نپتون از قضا در موقعیّتی نسبت به اورانوس قرار داشت که میتوانست اثرات مستقیمی را بر مدار آن اعمال کند. اوربین لهوریه و جان کخ آدامز، ریاضیدانانی فرانسوی و انگلیسی بودند که مستقلاً از طریق تحلیل دادههای دریافتی از رصدهای مستمر اورانوس، دست به پیشبینی موقعیّت مداری سیارهای واقع در ورای اورانوس زدند، و این پیشبینی عاقبت در رصدخانه برلین به تأیید تجربی رسید و سیارهای که هماینک آن را نپتون میخوانیم، در ۲۳ سپتامبر ۱۸۴۶ کشف شد. اما کشف نپتون برای حل معمّای آشفتگیهای مداری اورانوس کفایت نمیکرد، و به همینواسطه هم ایده وجود یک سیاره دیگر در ورای مدار نپتون رفتهرفته قوّت یافت؛ ایدهای که کمابیش تا موقع حل این معما – بههنگام ملاقات کاوشگر ویجر-۲ با اورانوس، درست ۳۰ سال پیش، همین روزها – کمابیش طرفدارانی داشت. درک بهتر مختصّات مداری اورانوس حین ملاقات نزدیک با این سیاره، احتیاج به وجود هر سیارهای را برای توضیح مشاهدات پیشین مرتفع کرد. تیتر شماره ۱۴ مارس ۱۹۳۰ روزنامه نیویورک تایمز مبنی بر کشف پلوتو: «کشف سیاره نهم بر لبه منظومه شمسی؛ نخستین بار از پی ۸۴ سال». جالباینکه با کمی اعماض، همین تیتر را میتوان امروز هم راجع به خبر کشف شواهد غیرمستقیمی مبنی بر وجود «سیاره نهم» استفاده کرد. اما چند روزیست که در پی انتشار مقالهای به قلم دو سیارهشناس نامآشنا، مایکل براون و کنستانتین باتایگین، در نشریه معتبر Astronomical Journal، موضوع سیاره X دومرتبه، اینبار تحت عنوان «سیاره نهم»، به سرخط خبرهای علمی دنیا بازگشته است. گفتنیست که با اینهمه، ماجرای این سیاره فرضی از اساس با ماجرای «سیاره X» لاول تفاوت دارد. مدّعای براون و باتایگین بر شواهد برگرفته از اجرامی مبتنی است که بههنگام درگرفتن بحث سیاره X هنوز اصلاً به وجودشان هم پی برده نشده بود: «اجرام فرانپتونی» (یا TNOها). شواهد برگرفته از «اجرام فرانپتونی» برخلاف تصوّر مرسوم، اینطور نیست که با پشت سر گذاشتن مدار آخرین سیاره شناختهشده، یعنی نپتون، از مرز منظومه شمسی هم بگذریم و مستقیماً وارد فضای میانستارهای بشویم. پایان قلمرو نپتون مصادف است با ورودمان به قلمرویی سراسر متفاوت؛ قلمرویی که پُر است از قلوهسنگهای سرد و سرگردانی که رویهمرفته به ناحیهای موسوم به «کمربند کوئیپر» شکل میدهند. در واقع پلوتو از بزرگترین اعضای کمربند کوئیپر است؛ و شرایطی که زمینه را برای اخراجش از رده سیارات منظومه شمسی فراهم کرد هم با کشف اعضای مشابه دیگری از این کمربند بود که میسّر شد. شاید مهمترین جرمی که کشف آن (توسط تیمی به سرپرستی همان مایکل براون) تیر خلاصی به جایگاه پیشین پلوتو به شمار میرفت، «اریس» (Eris) بود؛ جرمی تقریباً به ابعاد پلوتو که گرچه عضوی از کمربند اصلی کوئیپر به شمار نمیرود، اما با تعریف سابق «سیاره»، نمیشد آن را هم به جرگه سیارات منظومهمان راه نداد. حالآنکه با تصمیماتی که طی بیست و ششمین مجمع عمومی «اتّحادیه بینالمللی اخترشناسی» (IAU) در اوت ۲۰۰۶ اتّخاذ شد، اجرامی از این دست، با توجه به جایگاهشان، رویهمرفته «اجرام فرانپتونی» (Trans-Neptunian Objects) نامیده میشوند، و آنها که جرم کافی برای کروی کردن ساختار خود را دارند (اجرامی همچون پلوتو، اریس، سدنا و…) هم «سیاره کوتوله» (Dwarf Planet). با این حساب، و با اخراج پلوتو از جرگه سیارات، تعداد سیارات منظومه شمسی هم به هشت عدد کاهش یافت. اما براون و باتایگین در مقالهای که اخیراً منتشر کردهاند، حرف از یک سیاره نهم در همان قلمرو به میان آوردهاند؛ یعنی چیزی حتی بزرگتر از سیارات کوتولهای که صحبتشان شد – سیارهای به جرم تخمینی ۱۰ برابر زمین، و در مداری با حضیض ۲۰۰ واحد نجومی (یا ۲۰۰ برابر فاصله زمین تا خورشید)، و اوج نهایتاً ۱۲۰۰ واحد نجومی. این در حالیست که دورترین عضو کشفشده منظومه شمسی – سیاره کوتوله سِدنا – حتی بههنگام قرارگیری در نقطه اوج مداری هم فاصلهای در حدود ۷۶ واحد نجومی از خورشید دارد. در اینصورت این سیارهشناسان از کجا به وجود چنین سیاره دوردستی مطمئن شدهاند؟ اصلیترین مدرک این دو سیارهشناس مبنی بر وجود سیاره نهم، شکل مدار سدنا و همچنین پنج جرم فرانپتونی دیگر است: مدارهای بیضوی این شش جرم، علیرغم دورههای تناوب متفاوتشان، همگی به یک سمت نشانه رفتهاند؛ که احتمال تصادفی بودن این چیدمان، یک درصد است. از این گذشته، هر شش مدار، انحرافی ۳۰ درجهای از صفحه منظومه شمسی دارند. احتمال تصادفی بودن این تشابه اما بسیار بعیدتر است: ۷ هزارم درصد. اگر عاملی بیرونی در ساختار دینامیکی مدار این شش جرم دخالتی نمیکرد، حتماً آنها میبایست تاکنون به یکدیگر برخورد کرده باشند. راهکار پیشنهادی براون و باتایگین برای حفظ ثبات این شش مدار در بلندمدت، طراحی یک مدار بیضوی در جهت عکس مدار این شش جرم فرانپتونی، برای سیارهای با جرم دستکم ده برابر زمین بود. این سیاره فرضی، طی فرآیندی موسوم به «تشدید حرکت متوسط» (mean-motion resonance) میتواند از طریق نیروی کشند گرانشی خود، آن شش جرم را در موقعیت فعلیشان ثبات بخشد. اگر این سیاره وجود داشته باشد، دوره تناوبش میبایستی در حدود ۱۵ هزار سال باشد؛ یعنی هر سال آن، ۱۵ هزار سال زمینی طول بکشد (این در حالیست که هر سال نپتون، معادل ۱۶۵ سال زمینی است). اما برگ برنده مدل براون و باتایگین، پیشبینی وجود اجرام فرانپتونیای بود که با وجود این سیاره، میتواند مدارشان تا ۹۰ درجه هم با صفحه منظومه شمسی زاویه بسازد. عجیب اینکه سابقاً چهار جرم هم از این دست کشف شده بود. براون به خاطر دارد که “وقتی متوجه این مسأله شدیم، فکّم به زمین چسبید”. طرحی از موقعیت مداری سیاره نهم (که در اینجا تحت عنوان «سیاره X» مشخص شده است). قلمرو کلیه سیارات شناختهشده منظومه شمسی و نیز کمربند کوئیپر، همان دایره آبیرنگیست که بزرگشدهاش را در بالای طرح اصلی میبینیم. شش بیضی کشیده، مدار همخط شش جرم فرانپتونی (از جمله سدنا) را نشان میدهد که همگی به یک سمت نشانه رفتهاند. شبیهسازیهای براون و باتایگین مشخص ساخت که در صورت وجود سیارهای به جرم دستکم ده برابر زمین در مدار قرمزرنگ، مدار این شش جرم فرانپتونی میتواند با گذشت زمان، چنین آرایشی را به خود بگیرد. محدودهای که هماینک انتظار میرود بتوان این سیاره را در مدارش یافت را هم در مخروط سرخرنگ میبینیم / نشریه Science حال، اصلیترین سؤالی که راجع به این سیاره فرضی مطرح میشود این است که سیارهای به این بزرگی در آنجا چه میکند؟ در آن منطقهای که درخشندگی ظاهری سیاره فرضیمان از مرتبه قدر مثبت ۲۲ خواهد بود (چیزی در حدود درخشندگی کمنورترین کهکشانهای جهان)، مواد اولیه تشکیل چنین سیارهای از کجا آمدهاند؟ پاسخ براون و باتایگین، استناد به «جابجایی» قابل توجّهیست که در مراحل ابتدایی تشکیل منظومهمان، هر چهار سیاره گازی شناختهشده (یعنی مشتری، زحل، اورانوس، و نپتون) را به مکانی دورتر از موضع اولیهشان نسبت به خورشید انتقال داد: احتمال دارد در جریان همین جابجایی، یا چه بسا بهواسطه شتاب گرانشی ناشی از عبور ستارهای از نزدیکی منظومهمان در همان مقطع، سیاره نهم از موضع اولیهاش به چنین مدار دوردست و کشیدهای نقل مکان کرده باشد. البته در اغلب چنین مواردی که کشند گرانشی یک جرم خارجی موجب کشیدگی مدار سیاره تا به این حد میشود، آن سیاره بهطور کامل از منظومه به خارج پرتاب میشود؛ حالآنکه چنین سرنوشتی گریبان سیاره فرضیمان را نگرفته. چرا؟ براون احتمال میدهد در همان مقاطع نخستین تشکیل منظومه شمسی، غلظت بالای سحابی پیشسیارهای در حدفاصل مدار فعلی سیارات، بخش اعظمی از سرعت سیاره نهم را بر اثر اصطکاک گرفته است؛ احتمالی که البته کمی بعید به نظر میرسد. با اینحال، هیچ شاهدی بهتر از رصد مستقیم این «سیاره نهم» نمیتواند ادّعای براون و باتایگین را به تأیید برساند. اما سؤال اینجاست که چرا با گذشت بالغ بر ۸۵ سال از کشف جرمی نظیر پلوتو در دوردستهای منظومهمان، آنهم به ابعاد تقریباً یکهفتم زمین، تاکنون نشانی از آن سیاره، آنهم به ابعاد دستکم ده برابر زمین، یافت نشده؟ پاسخ، در بُعد مسافت قابل توجّه آن است. این سیاره فرضی، در حالات اوج مداریاش آنقدر از زمین دور است که حتی میتواند اطمینانی که تلسکوپ فروسرخ WISE در سال ۲۰۱۴ به اخترشناسان داده بوده را بیاعتبار سازد: WISE اطمینان داده بود که تا شعاع ۱۰ هزار واحد نجومی از خورشید، هیچ سیارهای به ابعاد زحل یا بزرگتر وجود ندارد. هرچند که ابعاد تقریبی سیاره نهم، کمی کوچکتر از نپتون تخمین زده میشود، اما حتی هم اگر ابعادی بزرگتر از این میداشت، در بخشی از مدارش میتوانست رکورد فاصله ۱۰ هزار واحد نجومی از خورشید را هم بزند، و در اینصورت دیگر نمیشد آن را با حتی تلسکوپهای فروسرخ هم دید. اما سیارهشناسان در نظر دارند تا طی پنج سال آینده، رصدهایی سیستماتیک را با هدف کشف این سیاره، در راستای صفحه منظومه شمسی (در منطقهای از آسمان موسوم به «منطقهالبروج»، که محل جولان سیارات است) صورت بدهند. درخشندگی پایین این جرم، رصدش را فقط از طریق یک تلسکوپ فضایی پیشرفته (نظیر هابل) یا تلسکوپهای زمینی کلاس ۸ متر به بالا (یعنی با قطر دهانه ۸ متر به بالا) ممکن میکند. اما از آنجاکه میدان دید هابل و اغلب تلسکوپهای یادشده در زمین (اعم از تلسکوپهای دوقلو و دهمتری کک در هاوایی، یا تلسکوپهای چهارقلو و هشتمتری VLT در صحرای آتاکامای شیلی) بسیار محدود است و لاجرم وقت قابل توجهی را برای جستجویی تصادفی پی این سیاره – حتی در محدودهای از پیشتعیینشده در آسمان – میگیرد، فقط تلسکوپی از این جرگه با یک میدان دید باز میتواند به درد چنین جستجویی بخورد: تلسکوپ هشتمتری سوبارو در همسایگی تلسکوپهای کک. دورنمایی از تلسکوپ هشتمتری سوبارو، متعلق به ژاپن و مستقر بر قله موناکی در جزیره هاوایی (آشیانه ۱۲ رصدخانه دیگر)؛ که ابزار ایدهآلی برای جستجو پی سیاره نهم به شمار میرود / عکس از جاناتان کینگستون؛ نشنالجئوگرافیک تا وقتی شاهدی رصدی مبنی بر وجود سیاره نهم پیدا نشود، این سیاره همچنان یک فرض هست – هرچقدر هم که فرضی ضروری به نظر برسد. اگر تعداد بسیاری بیشتری جرم فرانپتونی در قلمروی سدنا و همتایانش یافت شود، چه بسا همخطی مدار آن شش جرم هم آنقدرها که هماینک به نظر میرسد اتفاق بعیدی نبوده باشد و لذا نیاز به وجود این سیارهی «تنظیمکننده» را هم مرتفع کند. با اینهمه براون، کاشف اریس، سدنا، و مؤلف کتاب «چطور پلوتو را کُشتم و چرا چنین شد؟»، راه منتهی به کشف شواهد حاکی از وجود یک «سیاره نهم» را هیجانانگیزترین برهه از زندگی حرفهایاش میداند. باید منتظر ماند و دید که آیا براون و همکارانش اینبار هم شگفتی دیگری را رقم میزنند؟ ۰۶ بهمن ۱۳۹۴ احسان سنایی http://www.radiozamaneh.com/257977- 1 reply
-
- 14
-
تلاشها برای شناخت ماده تاریک و آثار آن در تحول کیهان
mahdavi3d پاسخ داد به mahdavi3d تاپیک در اخبار علمی
آیا "ماده تاریک" لبه های کهکشان راه شیری را موجدار کرده؟ * ماده ی تاریک چندین سال است که در جهان دانش آشوب به پا کرده، ولی گویا بسیار پیش از آن، کهکشان راه شیری را برآشفته بوده! بر پایه ی پژوهشی تازه، احتمالا ماده ی تاریک مسئول پدید آمدن موج هاییست که در لبه ی بیرونی کهکشان راه شیری دیده شده. به گفته ی دانشمندان این چین و شکن ها هنگامی پدید آمدند که یک کهکشان کوتوله ی دربردارنده ی ماده ی تاریک، به سرعت از کنار راه شیری گذشت. مدلی از این برهم کنش را می توانید در این ویدیو که هفته ی پیش منتشر شد ببینید. ردهایی که از این لرزه های کهکشانی در راه شیری به جا مانده می تواند یک روش تازه برای بررسی ماده ی تاریک فراهم کند. دانلود (حجم: 1.96 مگابایت) http://trainbit.com/files/5863247884/CosmicQuakes__MilkyWay_DarkMatter_1001.mp4 https://www.youtube.com/watch?v=KjGZpdXlZ0k سوکانیا چاکرابارتی از بنیاد فناوری روچستر می گوید: «یکی از مسایل بنیادی در کیهان شناسی نوین، شناخت و توصیف ویژگی های ماده ی تاریک است. این [یافته ی تازه] یک راهکار پیش پای ما می گذارد.» چاکرابارتی این سخنان را در گفتگوی رسانه ای پنجشنبه ۷ ژانویه، در ۲۲۷مین همایش سالانه ی انجمن اخترشناسی آمریکا در کیسیمی فلوریدا بیان کرد. چاکرابارتی و گروهش تلاش کردند تا با بهره از موج های لبه ی کهکشان راه شیری، جرم کهکشانِ پر از ماده ی تاریکی که این موج ها را پدید آورده بوده را اندازه بگیرند. چنان چه وی در نشست رسانه ای گفته، بررسی "لرزه های" کهکشان کوچک و اجرامی که آن ها را پدید می آورند به نام "کهکشان-لرزه شناسی" (galactoseismology) خوانده می شود. چاکرابارتی گفت: «همان گونه که لرزه شناسان با بررسی زمین لرزه ها از ساختار درونی زمین نقشه بر می دارند، ما هم باید بتوانیم با بررسی آشفتگی های دیده شده در قرص های کهکشانی، مواد نادیدنی کهکشان ها را نقشه برداری کرده و محتوای ماده ی تاریکشان را بکاویم.» گذر سریع ماده ی تاریک بیشتر ماده ی موجود در کیهان را تشکیل داده است، ولی هنوز دانشمندان نتوانسته اند این جوهره ی رازگونه را به طور مستقیم آشکار کنند. دانشمندان ناچارند برای بررسی آن به روش های نامستقیم روی آورده و بر شیوه ی برهم کنش گرانشی آن با دیگر اجرام تکیه کنند. موج های درون کهکشان راه شیری که توسط آن کهکشان کوتوله پدید آمده شاید بتواند به عنوان ابزاری ارزشمند برای بهبود بخشیدن به سنجش های این ماده ی نادیده به کار رود. چندین توده ی کوچک ستاره ای که به نام کهکشان های کوتوله شناخته می شوند، کهکشان راه شیری را در بر گرفته اند. کهکشان های کوتوله هم مانند کهکشان های بزرگ ماده ی تاریک در خود دارند. چاکرابارتی آن ها را "پُر-ماده ی تاریک ترین اجرام کیهان" می نامد. حدود یک دهه پیش، چاکرابارتی بر آن شد تا تعیین کند یک کهکشان کوتوله چه جرمی باید داشته باشد تا بتواند موج های رازگونه ای که آن زمان تازه در لبه ی کهکشان راه شیری دیده شده بود را پدید آورد. وی برآورد کرد که کهکشان کوتوله باید حدود ۳۰۰ هزار سال نوری از مرکز کهکشان دورتر باشد، و بنابراین شروع به جستجوی گروهی از ستارگان در مسیری روی صفحه ی کهکشان کرد که با پیش بینی های او و همکارانش سازگار باشند. چاکرابارتی می گوید: «یافتن کهکشان کوتوله ی x کار پُرچالشی بود زیرا می بایست در راستای صفحه ی کهکشان راه شیری به دنبالش می گشتیم، جایی که ابرهای تیره و مات غبار، رصد در طیف دیدنی (مریی) را دشوار کرده بود.» آنان در منطقه ی مورد جستجو چهار جرم درخشان از گونه ی "متغیرهای قیفاووسی" یافتند، اجرامی که درخشش آن ها به عنوان استانداردی برای اندازه گیری فاصله های کیهانی به کار می رود. این دانشمندان با بهره از رصدخانه ی جمینی، تلسکوپ ماژلان و طیف نگار میدان گسترده (WiFeS) در استرالیا نه تنها فاصله ی جرمی که گمان می رفت موج های کهکشان کار او بوده را اندازه گرفتند، بلکه توانستند سرعتش را هم برآورد کنند. این جرم اکنون به نام کهکشان کوتوله ی گونیا شناخته می شود زیرا در راستای صورت فلکی جنوبی گونیا جای دارد. چاکرابارتی گفت: «ما تعیین کردیم که این ستارگان دارند با سرعتی نزدیک به ۷۲۵ هزار کیلومتر بر ساعت از کهکشان ما دور می شوند.» این در حالیست که سرعت ستارگان درون قرص کهکشان راه شیری تنها به ۱۶۰۰۰ کیلومتر بر ساعت می رسد. چاکرابارتی می گوید: «این ستارگان قیفاووسی به احتمال بسیار نشانگر همان کهکشان کوتوله ی پیش بینی شده هستند. آن ها ستارگان کهکشان خودمان نیستند زیرا راه شیری در فاصله ی ۴۹۰۰۰ سال نوری به پایان می رسد. یافتن این متغیرهای قیفاووسی کارآمد بودن ترفند ما برای شناسایی جایگاه آن کهکشان پر از ماده ی تاریک را نشان می دهد و شاید سرانجام به ما در شناخت سرشت ماده ی تاریک نیز کمک کند. این ترفند همچنین نشان می دهد که نظریه ی گرانش نیوتن می تواند برای دوردست های یک کهکشان کارآمد باشد.» جزییات پژوهش وی در نشریه ی Astrophysical Journal Letters منتشر شده است. نمایی از یک ویدیوی شبیه سازی که نشان می دهد چگونه یک کهکشان کوتوله ی در بر دارنده ی ماده ی تاریک از کنار کهکشان راه شیری گذشت و موج ها یا لرزه هایی در لبه ی آن پدید آورد. این ویدیو را بالا دیدید. نقشه برداری از جرم پنهان بیشتر کهکشان های کوتوله ی نزدیک به گرد کهکشان راه شیری می چرخند ولی کهکشان کوتوله ی گونیا دارد از آن دور می شود. با گذشتن سریع کهکشان گونیا از کنار راه شیری، جرم هنگفت آن لبه ی بیرونی کهکشان ما را برآشفت و موج هایی پدید آورد که با گذشت زمان پراکنده شدند. این موج ها نشان دهنده ی گذر تازه ی یک کهکشان کوتوله اند نه برهم کنش با کهکشان های نزدیک، زیرا اگر در پی برهم کنش با کهکشان های دیگر پدید آمده بودند، با گذشت زمان هموار می شدند. راه شیری تنها کهکشانی نیست که موج های شگفت آوری در لبه هایش دارد. کهکشان گرداب یا ام۵۱ هم دارای آشفتگی های مارپیچی بزرگی در قرصش است. به گفته ی چاکرابارتی، بسیاری از حدود ۴۰ کهکشانی که از اتم های هیدروژنشان نقشه برداری شده -جایی که موج ها در آن نمایانند- دارای آشفتگی هایی بوده اند. بررسی موج ها در این کهکشان ها با بهره از همان روش هایی که برای راه شیری به کار رفت می تواند به شناسایی کهکشان های ماهواره ایِ نزدیک و پیشتر دیده نشده ی راه شیری، و همچنین شناسایی کهکشان های ماهواره ایِ دیگر کهکشان های بزرگ کمک کند. چاکرابارتی می گوید: «ما باید بتوانیم از مواد نادیده ی کهکشان ها که همان ماده ی تاریکشان است با بهره از آشفتگی هایی که در قرص های کهکشانی دیده می شود نقشه برداری کنیم.» اگر این نظریه درست باشد، کهکشان کوتوله و نویافته ی گونیا شاید نخستین مورد از چندین کهکشانی باشد که محتوای ماده ی تاریکشان از روی برهم کنش هایی که با همسایگانشان داشته اند اندازه گیری می شود. چاکرابارتی می گوید: «من امیدوارم که این نخستین نمونه از زمینه ی تازه ای به نام لرزه شناسی کهکشانی باشد.» منبع: Space.com ۱۰/۲۶/۱۳۹۴ برگردان: یک ستاره در هفت آسمان http://1star-7skies.blogspot.com/2016/01/blog-post_16.html