jackturbo

از والفجر 8 تا كربلاي 4

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

از والفجر 8 تا كربلاي 4

عمليات والفجر 8 را كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي طرحريزي و به اجرا درآورد و منجر به فتح فاو و پيدايش شرايط جديد سياسي - نظامي در جنگ شد، عمدتاً از دو ويژگي برخوردار بود:
1- پيچيدگي عمليات عبور از رودخانه كه در نوع خود در جنگ تحميلي بي نظير بود.
2- توانايي و قابليت رزمندگان اسلام در تامين منطقه متصرفه، علي رغم اعمال فشار سنگين دشمن.
قطعاً زمين منطقه عملياتي خيبر و بدر در مقايسه با منطقه عملياتي فاو از نظر نزديكي به شهر بصره، به عنوان هدف استراتژيك جنگ در منطقه جنوب، به مراتب از اهميت بيشتري برخوردار بود، ليكن وجه تمايز عمليات فاو با عملياتهاي پيشين، بويژه خيبر و بدر، عمدتاً به دليل پيچيدگي عمليات و تامين كامل منطقه تصرف شده بود. همچنين حضور قدرتمندانه در شمال خاك كويت از ويژگيهاي بارز عمليات والفجر 8 محسوب مي شد و همين امر اثرات تعيين كننده اي را به لحاظ نظامي و سياسي در آن مقطع از جنگ برجاي نهاد.
تلاشهاي اوليه عراق براي باز پس گيري فاو و لطمه زدن به موقعيت برتر سياسي - نظامي جمهوري اسلامي، علي رغم اجراي ضدحمله هاي مكرر در طول 75 روز جنگ، با موفقيت همراه نبود؛ ولي براي همين عراق تدريجاً حضور رزمندگان اسلام در منطقه فاو را باور نمود و تلاش براي باز پس گيري منطقه را به زمان ديگري موكول كرد.
استراتژي موسوم به «دفاع متحرك» توسط عراق عمدتاً بدين منظور طرحريزي و اجرا شد كه موقعيت برتر ايران را تحت الشعاع قرار دهد. قطعاً موفقيت در اين عمليات مي توانست امريكاييها را به هنگام مذاكره در تهران از موقعيت بهتري برخوردار نمايد. ضمن اينكه ابهامات بسياري كه در خصوص توانايي ارتش عراق به وجود آمده بود، رفع شده و اين كشور مجدداً قدرت خود را به حاميان منطقه اي و جهاني اش نشان مي داد.
پاسخ رزمندگان اسلام به عمليات دفاع متحرك، بويژه فتح مجدّد مهران در عمليات كربلاي 1 توسط نيروي زميني سپاه پاسداران، موجب گرديد علاوه بر تحميل تلفات قابل ملاحظه به ارتش عراق، موقعيت رژيم عراق را عميقاً متزلزل سازد.
تهاجم گسترده به اهداف اقتصادي و صنعتي ايران و تلاش براي كاهش قيمت نفت از جمله اقدامات ديگري بود كه عمدتاً به منظور كاهش توان اقتصادي و تحت تاثير قرار دادن موقعيت جمهوري اسلامي در ادامه جنگ و نيز افزايش فشار روحي و رواني بر مردم به اجرا گذارده شد.
ضرورت رويارويي با وضعيت ياد شده و بهره گيري از اثرات مهم فتح فاو و همچنين پيش بيني احتمالي افزايش فشار به ايران براي تحت الشعاع قرار دادن موقعيت برتر آن، موجب شد از اوايل سال 65 سلسله تلاشهاي وسيعي به منظور طرحريزي و آماده سازي عمليات «سرنوشت ساز» صورت گيرد.
چنين ارزيابي مي شد كه گرچه پيروزي فاو تاثيرات قابل ملاحظه اي در تقويت موقعيت برتر جمهوري اسلامي داشته است، ولي حاميان منطقه اي و جهاني عراق هنوز حاضر به تامين حقوق ايران نمي باشد، بنابراين اگر رزمندگان اسلام يك عمليات تعيين كننده را با موفقيت به اتجام برسانند، تحقق خواسته هاي جمهوري اسلامي تسهيل خواهد شد.
بر اساس چنين تحليلي، بيش از شش ماه سياست تبليغاتي كشور در جهت بسيج نيرو و امكانات براي اجراي عمليات سرنوشت ساز متمركز شد.
در آبان 1365 در وضعيتي كه ايران تحت فشار همه جانبه اي قرار گرفته بود، افشاي ماجراي مك فارلين به عنوان مهمترين تلاش سياسي پنهان امريكا براي برقراري رابطه با ايران و به دست گيري ابتكار عمل در جنگ ايران و عراق، اوضاع سياسي - نظامي جنگ را در موقعيت جديدي قرار داد.
تلقي عراق از اهداف و نتايج نهايي تلاشهاي امريكا و احتمال قرباني شدن صدام، به واكنش شديد رژيم عراق در برابر امريكا و گرايش اين رژيم به سوي شوروي منجر شد.

بدين ترتيب ايران در آستانه عمليات كربلاي 4 در شرايط دشواري قرار گرفت. افشاي ماجراي مك فارلين كه باعث ايجاد طوفاني سياسي در ماوراي ايران شده بود، ضمن آن كه حملات هوايي عراق را در پي داشت، بر روند تلاشهاي سياسي جمهوري اسلامي براي كسب موقعيت برتر، نيز تأثير گذاشت.
در چنين اوضاعي موقعيت شوروي، بويژه با گرايش عراق به سمت آن، بهبود يافت. در واقع شوروي از اهرم قابل ملاحظه اي براي تأثيرگذاري بر روند جنگ برخوردار شد. متقابلاً آمريكا، در نتيجه تشتّت حاصله در سياست خارجي خود، كه از پي آمدهاي افشاي ماجراي مك فارلين بود، به همان ميزان از تأثيرگذاري بر روند جنگ ناتوان شد و ناچار بيش از پيش به حمايت از عراق روي آورد.
بنابراين امريكا و شوروي عملاً به حمايت از عراق، ايران را تحت فشار مشترك قرار دادند. عراق نيز با توجه به موقعيتي كه به دست آورده بود، مي كوشيد با استفاده از حملات هوايي، جمهوري اسلامي را در موقعيتي قرار دهد كه هر چه سريعتر از ادامة جنگ دست كشيده و از تنبيه متجاوز عدول كند.
به هر حال، در سوم دي ماه 1365 عمليات كربلاي 4 آغاز شد. عملياتي بسيار پيچيده و سخت كه هدف نهايي آن تصرف شهر ابوالخصيب واقع در جنوب اروندرود و حومه بصره بود. موفقيت عمليات كربلاي 4 به تاكتيك ويژه اي بستگي داشت كه محور طرحريزي عمليات را تشكيل مي داد و هرگونه خللي در اجراي تاكتيك ويژه، اصل عمليات را با ابهام روبرو مي ساخت.

با شروع عمليات كربلاي 4 مشخص گرديد كه تاكتيك ويژه عمليات لو رفته و دشمن از آن آگاهي كامل دارد. براي همين طي زماني كوتاه دستور توقف عمليات صادر شد. نتيجة عمليات كربلاي 4 به شكل نامطلوبي موقعيت برتر ايران را كه با فتح فاو حاصل شده بود، تحت تاثير قرار داد و شرايطي بحراني به وجود آورد. ضرورت تجديد و تثبيت موقعيت برتر، نياز به تلاشي سريع و وسيع داشت.
تلاش براي اجراي عمليات پيروز سرنوشت ساز، جوهره و هسته اصلي طرحريزي عمليات كربلاي 5 را تشكيل مي داد. اين تلاش منجر به طرحريزي و اجراي يكي از برجسته ترين و پيچيده ترين عمليات نظامي از سوي فرماندهان و رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد. عملياتي كه نه تنها در طول تاريخ جنگ تحميلي، بلكه در تاريخ نظامي ايران، از اهميت خاصي برخوردار است. در هم شكستن مستحكم ترين و پيچيده ترين مواضع دشمن در شرق بصره و در نتيجه حفظ برتري سياسي - نظامي در برابر عراق، بخشي از دستاوردهاي اين عمليات است.





انتخاب منطقه شلمچه
نحوه برخورد عراق در عمليات كربلاي 4 به هنگام مقابله با نيروهاي خط شكن، علاوه بر اينكه با برهم زدن سازمان نيروهاي عمل كننده در موج اوّل، امكان هرگونه پيشروي هماهنگ و درنتيجه تداوم عمليات را سلب نمود، اين نكته را اثبات كرد كه «تاكتيك ويژه عمليات» لو رفته است. پيدايش وضعيت ياد شده موجب گرديد تصميمات لازم براي توقّف عمليات، علي رغم دشواري زياد، بسرعت اتخاذ شود.
عمليات كربلاي 4 تنها عمليات بزرگي بود كه بيش از چند ساعت ادامه نيافت و علت اصلي توقف آن، چاره جويي فرماندهي عمليات براي نحوه خروج از آمادگي و هوشياري دشمن و يافتن ابتكار عمل بود. لذا فرماندهي كل سپاه طرحي را كه در ذهن خود مي پروراند با ساير فرماندهان به بحث گذاشت.


در چنين موقعيتي فرماندهان سپاه با قاطعيت و جدّيت، براي تصميم گيري در مورد چگونگي ادامه جنگ، به تشكيل جلسات متعدد مبادرت ورزيدند. با توجه به مشكلات ادامه عمليات و شرايط حاكم بر جنگ، در حالي كه تداوم عمليات غيرمنطقي و ناممكن به نظر مي رسيد، ولي ضرورت رهايي از بحران موجود، سبب گرديد كه بحث و بررسي به منظور انتخاب منطقه اي براي عمليات گسترده شروع شود. منطقه هور با توجه به تلاشها و اقداماتي كه در آن صورت گرفته بود، در نگاه اوّل مي توانست نظرها را به خود معطوف دارد، ليكن با توجه به نتايج حاصله در عمليات خيبر و بدر در سالهاي 62 و 63، امكان بازگشت مجدّد به هور بسيار دشوار به نظر مي رسيد. در عين حال از سوي فرماندهي نيروي زميني سپاه نسبت به آغاز كارهاي مهندسي در منطقه هور اعلام آمادگي شد. عمليات در هور منوط به تأمين تجهيزات گسترده آبي - خاكي بود. به علاوه، اقدامات گذشته مهندسي در هور، هنوز ادامه داشت و اتمام آن به زمان نياز داشت و با اوضاع حاكم بر جنگ و ضرورتهايي كه اساساً سرعت در انجام عمليات را ايجاب مي كرد، تطابق نداشت.

پيشنهاد انتخاب منطقه فاو نيز پذيرفته نشد، زيرا با توجه به تلاشهاي انجام شده در عمليات والفجر 8 و هوشيار شدن دشمن نسبت به سمت تك رزمندگان و نيز با توجه به استحكامات جديد دشمن، رعايت غافلگيري در تاكتيك امكان پذير نبود ضمن آن كه جابه جايي و نقل و انتقال نيرو و امكانات نيز نياز به زمان داشت.
بنابر ملاحظات فوق، سرانجام منطقه شلمچه انتخاب شد و مباحثي پيرامون محاسن و معايب آن صورت گرفت. از جمله در اين منطقه محدوديت زمين و بالطبع محدوديت عقبه به عنوان يك معضل مورد بررسي بود؛ ضمن اينكه استحكامات دشمن در اين منطقه و همچنين عدم موفقيت در مجموعه تلاشهايي كه پيش از اين سپاه و ارتش به صورت مستقل يا مشترك انجام داده بودند، از عواملي بودند كه در تصميم بر انجام عمليات در اين منطقه، ابهام و تردد ايجاد مي كرد. در اين ميان تنها عامل مثبت، تجربه موفق لشكر 19 فجر و لشكر 57 حضرت ابوالفضل (ع) در عمليات كربلاي 4 بود. در عين اينكه انجام عمليات پيروز با توجه به شرايط و ضرورتهاي حاكم نيز همواره مورد توجه و تاكيد قرار داشت.
بالاخره پس از بحثها و بررسيهايي كه انجام گرفت، فرماندهي كل سپاه بسرعت نظرات را جمع بندي و تصميم نهايي را اتخاذ كرد و طرح نهايي را مشخص نمود. وي سپس با توجيه مجدد فرماندهان نسبت به كليات طرح، دستوراتي را مبني بر انجام كار مهندسي و استقرار توپخانه در منطقه شلمچه صادر كرد. همچنين برخي يگانها مامور فعال كردن منطقه هور شدند.
متعاقب توقف عمليات كربلاي 4 و بررسيهايي كه در خصوص انتخاب منطقه شلمچه و فعال كردن منطقه هور و منطقه فاو صورت گرفت، فرماندهان سپاه، به منظور گرفتن تاييد اوليه براي ادامه جنگ، به تشكيل جلسه با فرماندهي عالي جنگ، آقاي هاشمي رفسنجاني، مبادرت ورزيدند. در اين جلسه، با توجه به شرايط حاكم و تأكيد بر ضرورت انجام عمليات، كليات ادامة عمليات در منطقه شلمچه مورد تاييد واقع شد.
در چارچوب وضعيت ياد شده، از تاريخ 5/10/65 و تنها 2 روز پس از توقف عمليات كربلاي 4، سپاه پاسداران تلاش فشرده اي را براي طرحريزي و اجراي عمليات كربلاي 5 آغاز كرد. طي اين مدّت مباحثي در خصوص ضرورت انجام عمليات، انتخاب منطقه شلمچه و همچنين طرح اوليه مانور صورت گرفت، ليكن علي رغم جمع بندي فرماندهي سپاه و اعتقاد وي به عمليات در اين منطقه، همچنان نوعي ابهام و ترديد نسبت به امكان انجام عمليات، عبور از استحكامات دشمن و تضمين كسب پيروزي در ذهن بعضي از فرماندهان لشكرها و همچنين فرماندهي عالي جنگ، وجود داشت. سرانجام 24 ساعت قبل از شروع عمليات، براي رفع هر گونه ترديد طي جلسه اي كه با حضور فرماندهي عالي جنگ و فرمانده كل سپاه و كليه فرماندهان سپاه تشكيل شد، مباحثي صورت گرفت كه به اتخاذ تصميم نهايي براي آغاز عمليات انجاميد.





عمليات پشتيباني
_
مزمان با طرحريزي عمليات كربلاي 4 مقرر شده بود كه نيروي زميني ارتش در غرب كشور در منطمنطقه عمومي سومار به عمليات بپردازد. زمان اين عمليات كه با هدف آزادسازي نفت شهر و تصرف ارتفاعات استراتژيك آن منطقه طرحريزي شده بود، بستگي به سرنوشت عمليات كربلاي 4 داشت و پيش بيني شده بود كه سه روز پس از شروع عمليات كربلاي 4، يعني زماني كه ارتش عراق به طور كامل در جنوب با سپاه درگير شد، ارتش جمهوري اسلامي ايران در غرب كشور وارد عمليات شده، جبهه جديدي را در مقابل ارتش عراق بگشايد. توقف عمليات كربلاي 4 عملاً منجر به عدم اجراي عمليات ارتش در غرب كشور شد. پس از طراحي عمليات كربلاي 5، مجدداً مقرر شد ارتش در همان منطقه، 48 ساعت پس از آغاز عمليات در جنوب، اجراي تك كند. پيش بيني مي شد به كارگيري سازمان ارتش در غرب كشور، پس از حضور دشمن و تمركز فرماندهي ارتش عراق در جنوب، ثمرات قابل توجهي داشته باشد. حتي تدبير شده بود كه در صورت عدم شكسته شدن استحكامات دشمن در شلمچه و موفقيت ارتش در شكستن خط در غرب كشور، نيروهاي سپاه به عنوان نيروهاي دنبال پشتيبان، وارد عمل شده و به پيشروي ادامه دهند.





ضرورت انجام عمليات
_
نظر به اينكه هسته اصلي تلاشهاي سياسي - نظامي ايران پس از فتح فاو، عمدتاً معطوف به تعيين سرنوشت جنگ با كسب پيروزي نظامي در يك عمليات گسترده و سرنوشت ساز بود، طبعاً در چنين شرايطي تنها انجام يك عمليات پيروز مي توانست وضعيت را به سود ايران تغيير دهد. در اين ميان عواملي وجود داشت كه علاوه بر تسهيل شرايط، جمهوري اسلامي را به انجام عمليات تشويق و ترغيب مي كرد. اين عوامل عبارت بودند از:
1- شرايط نامطلوب سياسي - نظامي
عراق با درك وضعيت كلّي جمهوري اسلامي، از اوايل نيمه دوم سال 65 با تهاجم به مراكز صنعتي و اقتصادي، بويژه آب و برق كشور، تلاشهاي ويانگرانه اي را آغاز كرد. طبعاً در چنين شرايطي «استمرار فشار» و گسترش «تهاجمات عراق» مي توانست موقعيت ايران را، پس از عمليات كربلاي 4، عميقاً تحت تاثير قرار دهد. فرمانده كل سپاه با توجه به شرايط كشور پس از فاو و اقداماتي كه از سوي نيروهاي خودي و متقابلاً دشمن انجام گرفته بود، مي گفت:
«امسال به دستور رهبر انقلاب (امام راحل) و هم به خواسته مسؤولين، كشور به حال بسيج درآمد. كارخانه ها، رزمندگان و … همه بسيج شدند،
فرماندهي و نيرو به شيوه ادغامي عمليات مي كردند، ليكن بعد از عمليات بدر واز آغاز سال 64 سپاه و ارتش هر يك به صورت جداگانه و مستقل عمل مي كردند (هرچند كه بعضاً يگانهاي مانوري سپاه به ارتش و يا آتشبارهاي ارتش به سپاه مامور مي شدند و تركيب نيروي هوايي نيز عمدتاً ارتشي بود.) طي اين مدت هماهنگي لازم بين ارتش و سپاه عمدتاً از سوي فرمانده عالي جنگ آقاي هاشمي رفسنجاني، انجام مي گرفت. لازم به يادآوري است كه در عمليات بدر با وجود ادغام يگانهاي ارتش و سپاه، فرماندهي به عهده برادر محسن رضايي بود.

عمليات فاو را به عنوان آغاز جديدي در جنگ تلقي كردند و همه به دنبال كار افتادند. از يك طرف انقلاب و امام كشور را بسيج كردند و از طرف ديگر دشمن جنگ را تمام عيار كرد. مراكز صنعتي، برق و آب مردم در شهرها مورد تهاجم قرار گرفتند كه در طول جنگ بي سابقه بود» 1
بنابراين در شرايطي كه امكانات و نيروي انساني كشور براي انجام عمليات بسيج شده بود و متقابلاً دشمن نيز با درك شرايط حساس حاكم بر جنگ، فشارهاي خود را بويژه بر مراكز صنعتي و اقتصادي وارد مي ساخت، انتظارات موجود در جامعه و ضرورتهاي حاكم برجنگ، عملاً انجام عمليات پيروز را ايجاب مي كرد. اين وضعيت، احساس نگراني و در عين حال احساس تعهد بيشتري را در فرماندهان و مسؤولين جنگ بوجود آورده بود. جنگ در وضعيتي حساس قرار داشت كه گذار از آن بدون كسب پيروزي امكان پذير نبود. در واقع وضعيت مزبور و نگرانيهاي موجود به عنوان عامل بسيار موثر روحي و رواني، همواره مقدمه و در عين حال تحريك كننده تصميم گيرندگان براي انجام عمليات پيروز بود. از سوي ديگر، براي فرماندهي عالي جنگ تعيين تكليف سريعتر نبرد، كه با تداوم عمليات موفق و يا به صلحي شرافتمندانه مورد توجه بود، فرماندهان سپاه را وادار به تصميم گيري در اين خصوص مي كرد.




2- احتمال حمله دشمن به منطقه فاو
متعاقب فتح فاو و تغيير موازنه سياسي - نظامي به نفع ايران، عراق باز پس گيري فاو را تنها عامل تعيين كننده در تغيير مجدد اوضاع به سود خود ارزيابي مي كرد. اجراي سلسله عمليات موسوم به استراتژي دفاع متحرك اساساً بدين منظور طرحريزي و اجرا شد كه امكان «باز پس گيري» فاو را فراهم سازد، ليكن تلاشهاي دشمن به جايي نرسيد و با شكست و ناكامي همراه شد.
توقف عمليات كربلاي 4 فرصت مناسبي در اختيار دشمن قرار داد تا براي تغيير موازنه جنگ اقدام نمايد. در چنين شرايطي رژيم عراق بنا به شواهد و قرائن موجود بر اين باور بود كه پس از عمليات كربلاي 4، اقدام بعدي رزمندگان اسلام غير از تك ايذايي در فاو يا تكرار عمليات در بخشي از منطقه عمليات كربلاي 4 چيز ديگري نخواهد بود. در ضمن دشمن بر اين مسأله واقف بود كه منطقه هور نيز علاوه بر دشواريهاي مهيا سازي، براي عملايت نياز به زمان دارد. بنابراين دشمن پيش بيني مي كرد كه تحرك قابل ملاحظه اي از سوي قواي نظامي ايران انجام خواهد گرفت.
نظر به ديدگاه دشمن از عمليات كربلاي 4، در اردوي خودي احتمال باز پس گيري فاو توسط دشمن مورد تجزيه و تحليل قرار مي گرفت. گزارشهاي حاصله از تحركات ارتش عراق در منطقه فاو نشانگر آماده سازي مقدمات حمله به فاو بود. بنابراين هرگونه تاخير در انجام عمليات، به منزله دادن فرصت به دشمن براي باز پس گيري فاو و تغيير موازنه جنگ به زيان جمهوري اسلامي ايران ارزيابي مي شد.




3- آمادگي نيروها
بسيج گسترده نيرو و امكانات در سال 65 براي سازماندهي 500 گردان نيروي رزمي، موجب گرديد در آستانه عمليات كربلاي 4 در حدود 300 گردان نيرو در يگانهاي نيروي زميني سپاه پاسداران سازماندهي و براي آغاز عمليات مهيا شود. نزديك به 60 گردان از اين نيروها در عمليات كربلاي 4 به كار گرفته شد و 240 گردان نيرو همچنان آمادة انجام عمليات بود. اين نيروي باقيمانده يكي از عوامل مؤثر و تعيين كننده در تصميم گيري براي عمليات بود.
در واقع نقش تعيين كنندة اين نيروي گسترده رزمي در اجراي عمليات، شرايط را به گونه اي فراهم كرده بود كه در صورت انتخاب منطقه، انجام عمليات تسهيل مي شد. بنابراين با توجه به تبليغاتي كه براي جذب نيرو صورت گرفته بود و نيز تأكيداتي كه پيرامون جنگ سرنوشت ساز و سال سرنوشت از سوي مسؤولين جمهوري اسلامي انجام شده بود، نيروهاي اعزام شده در عطش يك عمليات موفق، هرچند دشوار، به سر مي بردند و لذا اين عامل رواني نيز چون ساير عوامل، ضرورت اتخاذ تصميم براي انجام عمليات را بيشتر مي كرد.




منابع و مآخذ
1- سند شماره 22653/ن مركز مطالعات و تحقيقات جنگ. برادر محسن رضايي (قرارگاه مركزي، 5/10/65).




عوامل مؤثر در انتخاب منطقه
_
«ارزش سياسي منطقه» مهمترين عامل اساسي در تعيين منطقه عملياتي بود. در واقع تناسب هر گونه تحرك نظامي پس از عمليات كربلاي 4 با شرايط سياسي - نظامي حاكم بر جنگ ضروري بود. بدين معنا كه در آن موقعيت تنها انجام عمليات مورد نظر نبود بلكه «ارزشمندي زمين منطقه» و «كسب پيروزي» به عنوان عواملي مؤثر بايد در نظر گرفته شود.
«سرعت عمل» نيز يكي ديگر از عوامل تعيين كنندة انتخاب منطقه عملياتي بود. اوضاع حاكم بر جنگ با توجه به تشديد فشار عراق از طريق حملات هوايي و نيز احتمال تهاجم به فاو به گونه اي بود كه ضرورتاً مي بايست سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نسبت به طرحريزي و اجراي عمليات اقدام مي كرد. «بسته بودن ساير راه كارها» در مناطق عملياتي جنوب، نقش مؤثري در توجه به منطقه شلمچه داشت. سپاه پاسداران همواره در طول جنگ با انتخاب مناطق بكر عملياتي و اتخاذ تاكتيك و راه كارهاي ابتكاري، مي كوشيد شيوه و نوع جنگ را به دشمن تحميل نمايد. به نظر مي رسيد عمليات كربلاي 4 از نظر طراحي، منطقه عملياتي و اتخاذ تاكتيك، آخرين تجربه جنگي سپاه در جنوب محسوب شود، ولي موفقيت نسبي اين عمليات در محور شلمچه، باعث توجه به اين محور به عنوان راه كار جديد شد.
توجه به موارد ياد شده و نيز استقرار «عقبه يگانها در اين منطقه» و نقش آن در سرعت عمل و غافلگيري، موجب گرديد از منطقه شلمچه به عنوان «نقدترين منطقه» ياد شود.
در واقع موفقيت نسبي لشكر 19 فجر و لشكر 57 حضرت ابوالفضل (ع) در شكستن خط و پيشروي در منطقه شلمچه، نقش تعيين كننده اي در انتخاب اين منطقه داشت. اين موفقيت كليد اصلي ذهنيت فرماندهي سپاه در توقف عمليات كربلاي 4 و آماده شدن براي عمليات كربلاي 5 كه چيزي جز همان كربلاي 4 اصلاح شده نبود، شد. بدين گونه كه در طرح عمليات كربلاي 4 قرارگاههاي قدس و كربلا از مناطق خرمشهر و آبادان آزاد و تنها با تغير جهت و قرار گرفتن در منطقه قرارگاه نجف، بدون تغيير دادن عقبه ها و جاده ها و بدون جابه جايي لجستيك عمليات كربلاي 4، طرح جديدي خلق و عمليات كربلاي 5 نامگذاري شد.




اهميت منطقه شرق بصره و استحكامات دشمن
_
منطقه عمومي شرق بصره نظر به اهميت سياسي و نظامي آن، همواره جايگاه قابل ملاحظه اي در انديشه طراحان نظامي جنگ داشته است. طوري كه پيش از فتح خرمشهر، وجود منطقه اي مانند شلمچه به عنوان يكي از معابر وصولي شهر بصره شناخته مي شد و همين موجب گرديد عمليات رمضان با هدف دستيابي به منطقه شرق بصره طرحريزي و اجرا شود.
در آن زمان دشمن با استفاده از فرصت و با توجه به درك و تلقي كه از ارزش و اهميت منطقه بصره داشت بلافاصله به احداث و تكميل مواضع و استحكامات مشهور به مثلثي و رها كردن آب در منطقه شلمچه مبادرت ورزيد.
در عين حال به دليل اهميت منطقه شرق بصره و حساسيت دشمن نسبت به آن، پس از عمليات رمضان چندين بار تحركاتي در اين منطقه انجام گرفت كه غالباً به افزايش استحكامات دشمن منجر شد. از جمله:
- بعد از عمليات رمضان دشمن در بخشي از منطقه آب رها كرد.
- همزمان با عمليات خيبر كه به طلائيه و زيد نيز تك شد، دشمن در منطقه طلائيه آب رها كرد و تا پايان جنگ اين وضعيت را در آن منطقه حفظ نمود.
- پس از عمليات خيبر مجدداً منطقه زيد و كوشك مورد توجه قرار گرفت كه با رها كردن آب توسط دشمن، عمليات منتفي شد.
- همزمان با عمليات بدر در منطقه زيد و شلمچه تحركاتي انجام گرفت.
- همزمان با عمليات والفجر 8 توسط سپاه، ارتش جمهوري اسلامي ايران در منطقه شلمچه تك كرد.
- در عمليات كربلاي 4 نيز منطقه شلمچه با توجه به اينكه در شمال جزاير بوارين قرار داشت، براي انجام عمليات مورد توجه قرار گرفت.
موانع و استحكامات دشمن در اين منطقه، نقش تعيين كننده اي در كنترل و مهار تهاجمات نيروهاي نظامي ايران داشت. نتايج عمليات رمضان به دست اندركاران و فرماندهان نظامي خاطرنشان ساخت كه لازمه تداوم جنگ، اتخاذ تدابير مناسب براي اجتناب از مواجهه با استحكامات دشمن در شرق بصره است. بر همين اساس منطقه هور و سپس فاو مورد توجه قرار گرفت.
انتخاب هور و فاو مي توانست به عنوان شمال و جنوب بصره محسوب شود، هرچند كه شرق بصره نزديكترين معبر وصولي بصره است. شايد به همين علت همزمان با هر عملياتي كه در جنوب انجام مي گرفت، در شرق بصره نيز عمليات ديگري انجام مي شد؛ هر چند كه بعضاً اين اقدامات از تظاهر به تك فراتر نمي رفت.
جايگاه بصره در استراتژي نظامي جمهوري اسلامي ايران نيز عامل ديگري بود كه موجب گرديد دشمن متقابلاً به موانع و استحكامات خود در منطقه شرق بصره بيفزايد، طوري كه استحكامات دشمن در اين منطقه از نظر حجم، تنوع و گستردگي، در مقايسه با ساير مناطق عملياتي، در تمام خطوط دفاعي و در طول جنگ از وضعيت ممتاز و ويژه اي برخوردار شده بود. در سراسر خطوط درگيري با دشمن در منطقه شرق بصره، محور شلمچه از استحكاماتي منحصر به فرد برخوردار بود. دشمن ابتدا با رهاكردن آب و ايجاد موانع، ميادين مين، كمين و … فضاي امني را براي خود به وجود آورده بود تا بتواند هر حركت نيروي مهاجم را تا قبل از دستيابي به خط اول خود سركوب كند. بعد از آن موانع بزرگ و وسيع، اولين خط پدافندي احداث شده بود.

اولين خط دفاعي دشمن دژي بود به ارتفاع 4 و عرض 15 متر. در ميان دژ و در طول ان، كانالي احداث شده بود كه در يك سمت آن سنگرهاي بتوني براي استراحت نيرو و در سمت مقابل، سنگرهاي ديده باني و تيربار با مهمات آماده و سنگرهاي تانك تعبيه شده بود. براي همين، اين دژ دشمن را از موقعيت ممتازي براي اشراف و تسلط كامل بر منطقه مقابلِ شلمچه برخوردار مي كرد. در پشت خط اول چند موضع هلالي شكل احداث شده بود كه قطر هر يك به 300 الي 400 متر و ارتفاع آن به 5 تا 6 متر مي رسيد. سطح فوقاني دژهاي هلالي شكل 3 متر عرض داشتند كه در آن كانال مواصلاتي جهت تردد نيرو، مواضع تيربار و سكوهاي تانك تعبيه شده بود. در پشت مواضع هلالي، براي تردد و استقرار تانك، جاده ساخته شده بود و بدين وسيله تانك مي توانست به استقرار روي مواضع مشخص شده، كل منطقة درگيري را زير پوشش گلوله مستقيم و تيربار قرار دهد.
دومين خط دشمن به فاصله صدمتر از خط اول و به موازات آن احداث شده بود. خط دوم، سيلبندي بود به عرض 5/2 و ارتفاع 4 متر كه داراي مواضع پياده، كانال مواصلاتي و مواضع تانك بود. اين سيلبند از جنوب جاده شروع مي شد و به سمت اروند ادامه داشت.
سومين خط دشمن، خاكريزي بود به موازات خط دوم و داراي مواضع پياده و تانك كه در جلوي ان كانال متروكه اي به عرض 4 و عمق 2 متر احداث شده بود.
چهارمين رده دشمن در پشت نهر دوعيجي قرار داشت و شامل نهر، دژ و چندين موضع هلالي پي در پي بود كه بر توانايي نيروهاي دشمن براي مقابله و دفاع مي افزود.
پنچمين ردة دشمن در پشت نهر جاسم قرار داشت و همچون خط چهارم، از نهر، دژ و هلالي هاي پي در پي تشكيل شده بود. ضمن آن كه در حدفاصل خط چهارم و پنجم قرارگاههاي دشمن، خصوصاً قرارگاه تاكتيكي سپاه سوم (مقر فرماندهي لشكر 11)، داراي مواضع مستحكمي بود و پدافند مستقل داشت. پس از خط جاسم تا كانال زوجي، مركز توپخانه، لجستيك و عقبه لشكر 11 قرار گرفته بود و رده ششم و هفتم دشمن شامل كانال زوجي و مثلثي هاي غرب كانال زوجي بود.
در منطقه شلمچه، دشمن زميني را به شكل پنج ضلعي درآورده بود كه از استحكامات بسيار پيچيده اي برخوردار بود. محورهاي كانال ماهي و پاسگاه بوبيان نيز هر كدام به نسبت از استحكامات قابل توجهي برخوردار بودند. هر چند كه استحكامات دو محور اخير با منطقه شلمچه و پنج ضلعي قابل مقايسه نبود. استحكامات دشمن در شلمچه عمدتاً به سمت شرق آرايش داشت؛ اين مسأله علاوه بر اينكه درك و تلقي دشمن را نسبت به سمت اصلي تك رزمندگان نشان مي داد، در عين حال اهميت شلمچه به خاطر نزديكي به بصره را گوشزد مي كرد.
منطقه آبگرفتگي در شمال شلمچه و در شمال شرقي كانال ماهي نيز بر اعتماد دشمن نسبت به امنيت منطقه شرق بصره مي افزود. بنابراين با توجه به استحكامات ايجاد شده و هوشياري و حساسيت دائمي دشمن نسبت به تحركات نظامي ايران، شكستن خطوط منطقه شلمچه و عبور از اين مواضع پيچيده، غيرقابل تصور تلقي مي شد. بويژه اينكه دشمن با در اختيار داشتن دكلهاي بلند ديده باني در آن سوي اروندرود، هر گونه تردد نيروهاي خودي را زير نظر و كنترل خود داشت.





شروع كار
_
بلافاصله پس از جلسه با حضور آقاي هاشمي رفسنجاني و تاييد ضمني انجام عمليات در شلمچه، فرمانده كل سپاه تلاش گسترده اي را براي رفع هرگونه ابهام و ترديد و نيز كسب آمادگي آغاز كرد. با توجه به اين كه برخي يگانها، نسبت به منطقه شلمچه، به لحاظ سوابق عمليات و استحكامات دشمن، نظر مثبتي نداشتند و مناطق ديگري را پيشنهاد مي كردند و همچنين با ملاحظه احتمال عدم امكان انجام عمليات در منطقه شرق بصره و ضرورت آماده سازي ساير مناطق، فرماندهي كل سپاه به تشكيل چهار قرارگاه با مأموريتهاي زير مبادرت ورزيد:
1- قرارگاه كربلا: اجراي مأموريت در منطقه شلمچه به فرماندهي برادر احمد غلامپور.
2- قرارگاه قدس: اجراي مأموريت در منطقه هور به فرماندهي برادر محمد علي (عزيز) جعفري.
3- قرارگاه نوح: اجراي مأموريت در منطقه فاو و اسكله هاي البكر و الاميه به فرماندهي برادر حسين علايي.
4- قرارگاه نجف: اجراي مأموريت در منطقه شمالغرب، محور سومار، به فرماندهي برادر مصطفي ايزدي.
در پي تشكيل قرارگاهها و تعيين مأموريت هر يك، يگانهاي تحت امر قرارگاهها نيز مشخص شدند. در تعيين ماموريت قرارگاهها نكات ظريفي وجود داشت. واگذاري مأموريت منطقه شلمچه به قرارگاه كربلا، به خاطر برخورد مثبت فرماندة آن نسبت به عمليات در شلمچه بود. وي به تجربه موفقيت آميز لشكرهاي 19 فجر و 57 ابوالفضل (ع) اميدوار بود در حالي كه عبور از استحكامات دشمن را پيچيده و دشوار تلقي مي كرد.
در هنگام طرحريزي مانور عمليات چنين تدبير شد كه يك محور در شمال منطقه پنج ضلعي و محور ديگر در جناح راست آن با عبور از كانال پرورش ماهي در نظر گرفته شود. فرمانده كل سپاه ويژگيهاي اين منطقه را كه قرارگاه كربلا مأمور مطالعه آن شده بود، بدين صورت برشمرد:
1- عدم سابقه وقوع جنگ با دشمن در محدودة اين زمين و در نتيجه عدم حساسيت دشمن نسبت به آن.
2- ضعيف و جديد الاحداث بودن استحكامات دشمن در شرق كانال ماهي.
3- موفق بودن تلاش در پنج ضلعي در صورتي كه قبل از ترميم سنگرها و جايگزين شدن دشمن، در آن اقدام به عمليات شود. (1)
بر اساس تدبير فرمانده كل سپاه، پس از سه روز بحث پيرامون مانور عمليات در قرارگاه كربلا، با نظر به 240 گردان نيرويي كه براي انجام عمليات در اختيار سپاه بود، چنين برنامه ريزي شد كه يك تيپ مستقل در جناح شمالي عمل كند، همچنين يگان ديگري با عبور از كانال ماهي، در غرب كانال سرپل بگيرد. در منطقه پنج ضلعي نيز با توجه به تجربه عمليات كربلاي 4 تصميم گرفته شد كه سه يگان وارد عمل شود.
فرمانده كل سپاه با توجه به ضرورت تعجيل در انجام عمليات و سرعت عمل يگانها در شناسايي و نقل و انتقالات، زمانبندي زير را براي قرارگاه كربلا تعيين كرد:
«از تاريخ 8/10/65 تا تاريخ 12/10/65 شناسايي شروع و تكميل شود.
از تاريخ 9/10/65 تا تاريخ 15/10/65 نقل و انتقالات انجام شود.
از تاريخ 10/10/65 تا تاريخ 12/10/65 توجيه فرماندهان گردانها صورت گيرد.» (2)
نظر به اينكه توجيه فرماندهان گردانها در هر عمليات به منزله آخرين مراحل كار و آمادگي براي عمليات مي باشد، تاكيد فرماندهي بر اجراي اين امر نشانگر جدي بودن كار تلقي مي شد.
در كنار تلاش براي طرحريزي عمليات و انجام نقل و انتقالات، با توجه به احتمال حمله دشمن به فاو نيز تدابيري اتخاذ شد. از جمله تصميم گرفته شد نيروهاي تخريب كليه معابر دشمن در خطوط پدافندي فاو را بررسي نمايند. زيرا باز شدن معابر از جمله دلائل و نشانه هاي نزديك بودن زمان حمله دشمن تلقي مي شد. همچنين مقرر شد علاوه بر كنترل و بررسي كليه تحركات دشمن در طول شبانه روز، نيروهاي مستقر در خط فاو با نيروهاي تازه نفس تعويض شوند و يگانهاي توپخانه و ادوات در حال آماده باش كامل به سر برند.

دوستان ببخشید که کمی طولانی است و خواندن اون هم بالطبع کمی مشکل ولی چاره ای نیست این جور مقالات باید یکسره عرضه بشود تا گسستگی موضوع از بین نرود




منابع و مآخذ
1- سند شماره 22654/ن مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: برادر محسن رضايي (قرارگاه مركزي، 5/10/65).
2- سند شماره 661/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: طراحي و انجام عمليات كربلاي 5، گزرش راوي قرارگاه خاتم الانبياء (ص) (محمد دروديان)، ص 13.
3-[url=http://www.dsrc.ir/view/article.aspx?id=875]پایداری[/url] :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا یکی بیاد از بچه هایی که در کربلای 5 بودند بپرسه که استحکامات دشمن در شرق کانال ماهی ضیعف بود
یا گرفتن خاکریزهای 5 ضلعی آسونه و راحت میشه اونها رو گرفت از بچه ها یک جواب بده لطفا
من خودم اونجا بودم ولی منتظر جواب سایر دوستان هستم :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.