alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,008
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    132

تمامی ارسال های alala

  1. به نظر همچنان مشکل فرماندهی واحد و همچنین فرماندهی میدانی صحیح به چشم میخوره. درسته تصاویر نشون میده ترکیه و پولهای عربی در تجهیز تروریستها از تجهیزات انفرادی و سلاح گرفته تا دوربین های دید در شب و حرارتی و پهپادها هیچ چیزی کم نگذاشتند ولی واحد شناسایی و اطلاعاتی و عملیاتی نقشش مبهم هست که ما اینگونه عقب نشینی ها را میبینیم. برخی از دلایل مشخص هست. فرسودگی و از هم پاشی یگان ها و نظم ارتش باعث شده بسیاری امور بدون برنامه انجام بشه ولی در تصاویر اگر اشتباه نکنم نیروهای روس هم هستند و لااقل میتونند به طرح ریزی عملیات ها کمک کنند. البته این نکته را باید در نظر داشت به هر حال چیزی که ازش به عنوان نقاط قوت جنگ نامنظم یاد میشه اینجا هم به نفع دشمن وجود داره. حملات در کلان ماجرا بدون نظم و فوجی و موجی تروریستها که هرگونه پیش بینی کلاسیک را نامیسر میکنه کار را برای برنامه ریزی سخت میکنه ولی لااقل کلیت این حملات شناخته شده است. حملات ترکیبی انغماسی ها و انتحاریها و بعد موج های پرتعداد و البته سریع نیروهای پیاده و سواره بدون محدودیت در تلفات. برای این رویکرد میشه برنامه ریزی کرد. مثلا بعد از حملات و تصرف شهری مثل کفرنبوده، اگر قصدی برای ادامه عملیات نیست تخلیه شهر و تشکیل خطوط پدافندی مشخص همراه با یک یا دو لایه مانع در ورودی یا خروجی شهر (با توجه به برنامه آتی) - تشخیص و تعیین مقدار لازم نیرو (نه کم و نه زیاد) - بررسی سناریوهای مختلف و برنامه ریزی برای هر کدوم (عقب نشینی، تک و پاتک و ...) و از این قبیل که به ذهن یک غیرنظامی میرسه لااقل. حالا نظامی های کارکشته و در میدان نبرد که جای خود دارند.
  2. 1500 نیرو که در خبرها عنوان شده 900 نیروی جدید هستند و 600 نیرو تنها فعالیتشون تمدید میشه و در حوزه پدافند پاتریوت و تکنسین های بخش مهندسی رزمی و تجهیزات هستند عمدتا احتمالا بیشتر برای تقویت همانطور که خودشون اذعان کردند سیستمهای جدید پدافندی و همچنین شناسایی باشند. به هر حال در نظر اول بعد از این همه هیاهو و خصوصا به نظر نیاز فوری عربستان برای تحویل برخی سلاح ها که با اقدامات کنگره کمی ممکن بود طولانی و تدریجی بشه برای اعلام وضعیت اضطراری و انجام این معامله فوری و از اون مهمتر اعتبار بخشی به پنتاگون و تیم امنیتی ترامپ در مورد اطلاعات مبتنی بر تهدید ایران در منطقه عاقلانه ترین کار بعد از نشست ترامپ با پنتاگون اعلام اعزام نیرو بود چون اگر اینطور نمیبود تقریبا هیچ کدوم از اهداف بالا محقق نمیشد و ممکن بود دموکراتها روی موضع خودشون که تیم ب بزرگنمایی کرده مصمم تر بشند. پس تصمیم اعزام نیرو ولی در حداقل ممکن به نظر تنها راهی بود که ترامپ داشت در این مقطع. هم تمام اهداف بالا محقق میشه و هم کمپین فشار روانی روی ایران حفظ و تقویت میشه. البته با یک ریسک کوچک افزایش تنش که به نظر در آمد و رفت های چند روز اخیر در مورد اون هم پیش بینی لازم را کردند. ولی خب اون حالت بسیار بدبینانه که آمریکا به مرور قصد تقویت پدافند را داره در منطقه تا وارد یک درگیری احتمالی با ایران بشه به هر حال به حال ما تفاوتی نمیکنه. آمریکا یک بار عنوان شد اگر قصد حمله داشته باشه برای ما تفاوتی نمیکنه چون به هر حال این کشور با سرپل های بیشمار در منقطقه و قدرت لجستیکی و ... هر وقت اراده کنه میتونه یک حمله بزرگ را تدارک ببینه. مهم این هست ایران همچنان به عوامل بازدارندگی خودش (ولو محدود) ضریب بده و حفظ کنشون که یکی اولا قدرت تهاجمی و موشکیش هست و دیگری عدم غافلگیری و سوم حفظ توان ضربات دوم و سوم و ... آمریکا اگر بدونه یک حمله محدودش هم پاسخ طولانی خواهد داشت و یا پاسخ موشکی فقط محدود به چند هدف ساده نخواهد بود و کل منطقه را درگیر میکنه و ... شاید از اقدام نظامی عقب نشینی کنه. البته یک حالت خوشبینانه هم این هست که آمریکا واقعا در یک موضع تدافعی سعی داره مثل ما که با بازچینش نیروها نمیخواهیم در صورت یک تنش جدی غافلگیر بشیم داره همون کار را میکنه و نمیخواد در یک موقعیت ناچار و برخورد اتفاقی ضربات سختی بخوره در موج اول حملات.
  3. مهم محل استقرار این نیروها هست. اگر به سمت عراق رفتند (که پیش بینی هم همین هست) یعنی استفاده از پوشش این جنجالها برای تقویت حضور در عراق نه به منظور ایران که به منظور کنترل نفوذ ایران در سوریه از طریق کنترل گذرگاه ها از طریق کنترل مرزها توسط پایگاه های نظامی چون اسد در غرب عراق. در حقیقت در تمام حرکات تیم امنیتی ترامپ باید ردی از منافع صهیونیستها را جست. در اینجا هم همزمان با بحث طرح اخراج نیروهای امریکایی از عراق توسط گروه های سیاسی این رویکرد میتونه همزمان پیامی قلدرمابانه به این تصمیم هم باشه و البته هدفی که پمپئو اخیرا به شدت روش تاکید میکنه یعنی کنترل نفوذ منطقه ای ایران. زمانیکه از طریق فروپاشی کامل سوریه نتونستند مانع خط مرتبط با لبنان از طریق سوریه بشند، زمانیکه نگرانی های صهیونیستها از حضور ایران در سوریه تشدید شد، زمانیکه بحث های ارتباط زمینی ایران و عراق و سوریه برجسته شده، زمانیکه در هرگونه اقدام تهاجمی علیه ایران نگرانی ها هنوز از بابت جنوب سوریه و حزب الله لبنان به عنوان شمشیر بالای سر سرزمین های اشغالی موجود هست و برای فشار به حشد الشعبی در عراق با افزایش حضور این افزایش نیروها در عراق برای کنترل منطقه (تنها حضوری که ترامپ مخالفش نیست و اتفاقا تاییدش هم میکنه) میتونه منافع امریکا و صهیونیستها را تامین کنه. ( در حقیقت نه برای جنگ که برای پیشگیری از جنگ و یا تضعیف طرف مقابل برای جنگ احتمالی)
  4. در خبرها بود که ارتش سوریه همزمان با عقب نشینی از کفر نبوده تجهیزات زیادی ارسال کرده و گویا قصد یک عملیات جدی تر را داره. هر چند در این عملیات هم اون آتش بس یک طرفه سه روزه باعث شد مسلحین با خیال راحت به تجهیز و گسیل نیرو بپردازند و حمله ناگهانی پرحجم را شروع کنند. ولی خب این تعصب و یکدندگی تروریستها اگر تاریخ جنگ سوریه را به یاد داشته باشیم شاید بشه به عنوان یک تاکتیک واکنشی ازش استفاده کرد. اگر اشتباه نکنم در روزهای عجیب و حساس شکست محاصره حلب توسط تروریستها بود که تقریبا باموج های دیوانه وار و زیر آتش سنگین ارتش بدون توجه به میزان تلفات هر طور شده سعی کردند محاصره بشکنند و در نهایت هم معبری را باز کردند ولی به حدی آسیب خورد خصوصا نیروهای باتجربه و جنگ دیدشون که در نهایت با تحلیل شدید و عدم توجه به برنامه آتی بعد شکست محاصره باعث شد که حلب در آینده نه چندان دورش کامل به تصرف ارتش دربیاد. هرچند باید این عقل را برای تروریستها و انبوه کشورهای پشتشون و ارتش هایی که بهشون مشاوره واطلاعات و طرح عملیات میدند قائل شد که از تجربیات گذشته درس گرفته باشند ولی همچنان میشه فشار روانی و رسانه ای که بهش نیاز دارند و غلغلک تعصبات جنگیشون را مبنای حماقتشون قرار داد و این طرف اگر ارتش سوریه درس گرفته باشه با تاکتیکهای برنامه ریزی و حساب شده هدف را نه تصرف زمین (که ادلب با این وسعت برای رهایی نیاز به یک برنامه ترکیبی ورای جنگ داره اعم از رسانه ای/اجتماعی/اقتصادی و ...) بلکه تحلیل نفرات/ادوات/روحیه تروریستها قرار بده.
  5. بله، دقیقا. من هم امیدوار به این موضوع هستم که سپاه خصوصا با تجهیزات حفاری ای که در بخش صنعتی و راهسازی هم در اختیار داره هر چه میتونه جاهای مناسب را حفاری کرده باشه. (شاید شبیه شوخی باشه ولی سرزمینی به وسعت ایران، نقاط بسیار که موانع شهری و جمعیتی هم وجود نداره و همچنین نبرد نابرابری که برای ما ترسیم میکنند و همه و همه نیاز به اقداماتی داره شاید نامتعارف. هر چند قطعا حفاریهای اینچنینی و خصوصا زیرساختهاش بسیار هزینه بر و از لحاظ پوشش اطلاعاتی با توجه به حجم کار مشکل هست ولی برای کشوری مانند ایران و انواع و اقسام دشمنانش حتی در آینده هم این زیرساختها مانند یک سرمایه در اختیار خواهند بود) البته نکته ای وجود داره که به گمانم یکی از موارد سخت گیرانه در پروتکل الحاقی و نظامات اینچنینی اطلاع دادن حتی زیرساختهای اینچنینی است که اگر تاسیسات هسته ای هم درشون نصب نشده باشه ولی به این مقاصد ساخته شده باشند باید به اطلاع برسند (فوردو هم فکر کنم همین اتفاق افتاد و بعد جنجال صهیونیستها و قبل اعلام رسمیشون ما خودمون اعلامش کردیم در حالیکه فکر کنم هنوز توش سانتریفیوژی نصب نشده بود ولی جنجال صهیونیستها هم حول این موضوع بود که دارند تاسیساتی میسازند که به این منظور استفاده بشه (اوج مانع تراشی در برابر حق و استقلال یک کشور برای رفع تهدیدات از خودش به شیوه هایی که از دستش برمیاد) به هر حال در این مرحله با این دورنما جنجالهای اینچنینی در آینده نباید برای ما مهم باشه و به نظرم کاملا اثبات شده است که اروپا و امریکا حتی وقتی با وجود برجا و نظامات سفت و سخت و قطعیش باز هم بهانه ای برای تحریم پیدا میکنند نباید ترسید از اینکه ممکنه یک تاسیسات اعلام نشده و یا چه و چه باعث بهانه گیریشون بشه. ما تلاشمون را برای صداقت و راه رفتن همراه اصول و ضوابط جهانی کردیم ولی واضعان این اصول نشون دادند هرزمان که دلشون بخواد هیچ وقعی نمیزارن به این اصول و ضوابط و نباید فریب سر و صدای برخی داخلیون را هم خورد که مودب بودن در این جهان دیوانه چیز خوبی است! و شاید روزی به این ادب تو ترحمی کنند بزرگان!
  6. حتی قبل برجام به نظرم ایران باید حتما روی این موضوع کار میکرد. داشتن چنین سایتهای آماده ای از لحاظ زیرساخت حتی خالی و برای روز موعود هیچ ضرری ندارند و در زمینه های متفاوتی میشه ازشون استفاده کرد. خصوصا در نقاط کوهستانی و با خروجی ها متعدد.
  7. به صورت مستقل و در سلسله حملات گذشته میشه گفت احتمالش کمه، چون اقدامات شناسایی توسط پرنده های شناسایی پرتعداد حتی آمریکایی و تصاویر ماهواره ای و عوامل اطلاعاتی در مورد اون حمله ها هم کفایت میکرد. ولی اگر این بمباران را فرض بگیریم در پازل یک سلسله اقدامات فراگیر و ذیل یک برنامه ریزی بلندمدت با هدف قرارگیری در یک برنامه بزرگتر منطقه ای باشه احتمالش خیلی زیاد هست. مثلا بخشی از یک پازل بزرگ تهاجم چندجانبه به ایران، یا بخشی از یک برنامه ترکیبی با آمریکا (که این روزها بهانه هاش هم توسط النصره و حمله ادعایی شیمیایی در دسترس هست و ساخته میشه) برای حمله وسیع به سوریه با هدف ارسال پیام به ایران و همچنین پایان حضور ایران در سوریه با یک حمله چند جانبه پرقدرت همه میتونند از این دست برنامه ها باشند.
  8. امروز صبح هم خبری منتشر شد مبنی بر تجاوز سوم در قنیطره. مشخصه هر سه تجاوز این بوده که حمله ای در کار نبوده و بلکه یک تجاوز هوایی با منبع نامشخص بوده. به نظرم طبیعی است که در این مرحله که ما به تهاجم و حملات واکنش نشون نمیدیم به تجاوز و نقض حریم هوایی هم پاسخ ندیم. نکته اینجاست ما چه زمانی به مرحله بازدارندگی در سوریه خواهیم رسید که خب پاسخش سخت هست.در این شرایط که همه منتظر یک جرقه هستند و کلی فشار روی ایران هست و از اقتصادی تا نظامی مشغول هستیم رسیدن به این بازدارندگی سخت متصور میشه فعلا. ولی این اقدامات اگر منجر به یک بمباران هدفدار و سنگین بشه باید منتظر ماند و دید که چه رخ خواهد داد. البته رژیم صهیونیستی امروز اعلام کرد قصد داره یک رزمایش نظامی در جولان اشغالی برگزار کنه، اقدامات این سه روز و چنین رزمایشی مشکوک هست و باید دید هدف چیه. یوروویژن هم گویا هنوز ادامه داره در سرزمین های اشغالی و اگر عقلانیتی در کار باشه قاعدتا ناامنی در سرزمین های اشغالی را جهانی دوست نخواهند داشت بکنند. ( مثلا یک سناریو برای توضیح این اقدام سه روز میتونه این باشه که مقاومت در پوشش برگزاری این رویداد برخی جا به جایی ها و نقل و انتقالات را داشته که این رژیم برای کاستن هرگونه ریسکی به تهدید هوایی روی اورده تا با واکنش پدافند سایه حملات روی سر نیروهای مقاومت باشه که لااقل جا به جاییها را کاهش بدند )
  9. اگر بخواهیم با اطلاعات جدید منابع غربی (در صورت صحت) یک تحلیل نویی! داشته باشیم میشه اینطور اشاره کرد: مقاومت قصد انجام دو عملیات فجیره و آرامکو عربستان را داشته؛ بنا به دلایل مشخص و ارسال پیام های خاص به طرف های خاص (فرضا؛ چون بندر فجیره هنوز مشکوک هست) و در سلسله اقدامات پیرامونی این دو عملیات و پیش بینی های لازم و اقدامات احتیاطی، تدابیر دفاعی متناسبی هم اتخاذ کرده بوده که در صورتیکه حتی با احتمال بسیار کم این دو اقدام تهاجمی مقاومت با پاسخی روبرو شد بتونه به موقع و در حد نیاز پاسخ متناسب را بده یا اینکه با اقدامات آشکار تدافعی این پیام را بده به طرف مقابل که این دو اقدام نباید با پاسخی روبرو بشند در غیر اینصورت مقاومت آماده اقدامات فراتز از این دو "پیام خاص" هست. بنا بر این اقدامات احتیاطی برای این دو عملیات (تحرکات ما)، اینطور میشه که ما قبل از دو عملیات شاهد گمانه زنی های رسانه های آمریکایی مبنی بر تحرکات ایران هستیم در منطقه، نگرانی های آمریکا از دلایل مبهم این تحرکات باعث میشه این اقدامات را یک اقدام تهاجمی مستقیم به خودشون قلمداد کنند (هر چند در تهدیدهای بولتون و پمپئو هرگونه اقدام ضد متحدانشون هم عنوان شد که با پاسخ روبرو میشه ولی تا حالا که نشده مگر اینکه اگر قصدش باشه بعد گزارش فجیره بخوان اقدام نظای کنند علیه ما)، پس شروع میکنند به جنجال رسانه ای و نظامی با فرستادن ناوگروه (در این سناریو برای اینکه لااقل با این جنجال بتونند ایران را متوقف کنند از این حملات احتمالی) و بعد از دو عملیات که ماهیت تحرکات ایران را مشخص میکنه؛ با گذشتن از این مقطع، شرایط نظامی و بازگشت تحرکات به پیش از شروع اتفاق میفته که رسانه های آمریکایی ازش به عنوان کاهش تنش یاد میکنند. (اینطور اطلاعات جسته و گریخته از جمله آخرین خبر مبنی بر تخلیه قایقها از موشک! هم قابل تفسیر خواهد بود)
  10. میشه برای همین نقشه عملیات مقام پنتاگونی! (شلیک روزانه 500 یا بیشتر موشک) یک سناریو تعریف کرد که یکی از مهمترین نکاتش این هست که شلیک موشک های هدایت شونده (کروزها فرضا) از چه مراکزی خواهند بود. بعد یک تخمینی از ظرفیت فعلی زمینی، دریایی، هوایی ایالات متحده در منطقه (با توجه به برد کروزهای فعلیش) برآورد کرد و تحلیل کرد از چه مراکزی و با چه تعدادی موشک شلیک خواهد شد. اونوقت میشه امکان سنجی کرد چنین حمله ای را در مقطع فعلی و راه های مقابله باهاش را هم در دو حوزه تدافعی (که یک بار در تاپیکی این کار انجام شد در این بخش) و تهاجمی تبیین کرد.
  11. بله. این حالت ناوگروه و توقفش در دریای عرب، دستور خروج غیرنظامیان غیر لازم، برخی جا به جایی ها و خروج ناو اسپانیایی و مواردی از این دست از لفاظی های اعزام ناوگروه به خود خلیج فارس توسط بولتون احتیاط براش بیشتر هست. از جمله اینکه در گزارش نیوزویک میبینیم اون مقام پنتاگون "نظریه" حمله محدود ولی انبوه با موشک های هدایت شونده را برای نشاندن ایران پای میز مذاکره مطرح میکنه و ترامپ در توئیت دیروزش با اطمینان از وادار شدن ایران به مذاکره میگه (احتمال باوراندن این سناریو به ترامپ وجود داره که اینچنین با اطمینان صحبت میکنه ) نکته اینجاست ترامپ به خاطر شخصیت لمپن و به ظاهر کم حوصله و اصولا اهل سیاست نبودن، میشه حدس زد که مثلا در یک مورد گزارشات مکتوب را اصلا لااقل به طور کامل مطالعه نمیکنه شخصا. یعنی فرضا اگر رهبری یا رییس جمهور یک سخنرانی دارند که در اون محورهای خاصی را مطرح میکنند این در کاخ سفید قاعدتا تبدیل به یک گزارش میشه ( حالا با یک تفسیر یا تحلیل برای امثال ترامپ ) که باید مطالعه بشه و یا عینش توسط مشاورین به اطلاع رسونده بشه ولی چیزی که مشخص هست و ترامپ هم بهش معترف اینکه اطرافیان برای ترامپ موضوعات را "تعریف" می کنند. همین تعریف کردن موضوع که آمیخته به تفسیر و تحلیلهاست احتمالا و آمریکایی سازی برخی مفاهیم که نیاز هست متخصصین امر (مثلا زبان فارسی، حوزه سیاست ایران، تاریخ انقلاب و ...) تبیینش کنند باعث میشه که ترامپ احتمالا واقعا از ریز مواضع ایران و دلایل و نتایج و قبل و بعدش باخبر نباشه و از فیلتر (همونطور که خودش گفت) بولتون و دوستانش چیزی میشنوه و بعد باز به قول خودش تصمیم نهایی را میگیره. برای همین هست که القاء مسائل به ترامپ جدی است و اصولا اوت بودنش در قضایا هم. حلقه اطرافیانش هم که به مرور پاکسازی شدند. نکته امیدوار کننده این هست که به نظر هنوز لااقل تیتر روزنامه های جناح مخالف را میخونه.
  12. هرچند نیوزویک در اینجا در نقش یک نشریه عام در حال داستان پردازی است و همون اهداف سیاست خارجی آمریکا را در حقیقت داره دنبال میکنه و بخشی از بازی های سیاسی داخلیشون را و برای همین ممکن هست مثلا برای تلخیص اصطلاحا سعی کرده لب کلام را بیاره (قدرت امریکا و توان بسیار کمتر ایران که یعنی از معادله حذف میشه) ولی این ساده پردازی مقام پنتاگون هم در نوع خودش جالب هست. برای همین دیروز اشاره داشتیم که نباید این اشتباه بین ترامپ و تصمیم گیران نهایی در کنگره و سنا احتمالا جا بیفته یا جا بیندازنش (امثال بولتون و شاناهان و هاسپل و این دست مقامات پنتاگون! ) که جنگ با ایران که چیزی نیست. ما یک دکمه میزنیم روزی 500 تا موشک هدایت شونده شلیک میشه و از مانیتور نگاه میکنیم چطور میخوره به اهداف و نوشیدنی میزنیم و بعد هم یکی مثل اون عکس دفتر اوباما (از عملیت ضد بن لادن ) ازمون میگیره و میزنیم به دیوار که اوباما را در این مورد هم پشت سر بزاریم و چند روز که گذشت ایران با التماس میاد و خود ایران زنگ میزنه ترامپ و ما هم اول چند بار جواب نمیدیم و بعد که گوشی را برداشتیم میگیم هی مرد! شرایط جدید علاوه بر اون 12 شرط این هاست! به هر حال به قول شما لازم هست هم سناریوهای تهاجمی و انتقامی و هم جدیت ما در هرگونه حمله ای هر چند محدود (اینجا سوریه نیست) روشن بشه تا حدی که به کنج های کاخ سفید هم برسه و تا اینطور یک مقام پنتاگون برای مخاطبان انبوه یک نشریه ( که قطعا تعداد بسیار زیادیشون این سناریو را باور میکنند که به همین راحتی است ) ساده پردازی نکنه. همچنین اتفاقات موازی مثل رزمایشها و همچنین رونمایی از سلاح های جدید ( حالا گیم چنجر هم نباشه نباشه ) هم میتونه موازی پیش بره برای تکمیل واکنشهای ما در این مرحله.
  13. از نکات جالب اینه که این مقاله هم علی رغم انکار ترامپ اصرار میکنه به نقل از مقاماتی که خواستند ناشناس بمونند که جلسه برگزار شده و چنین برنامه ای هم (البته با قید حمله به نیروهای امریکایی یا از سرگیری برنامه هسته ای ) توش به بحث گذاشته شده. و اینکه در تکمیلش گفته البته 120 هزار نیرو به عنوان مقدمه اماده سازی زیرساختها برای تهاجم زمینی! به ایران منظور هستند. (حالا این بماند واقعا شاناهان بله! قربان گوی و یا هاسپل با تجربه و یا بولتن تندرو واقعا تهاجم زمینی به ایران را منطبق بر یک برنامه نظامی عاقلانه میدونند به کنار) اما جایی اشاره ای داشته یکی از مقامات پنتاگون ( که دیروز جناب @Skyhawk تحلیلی مشابه داشتند ) به یک حمله محدود به منظور وادار کردن ایران به مذاکره. چنین تحلیل میکنه این مقام پنتاگون که ایران هر چه قدر هم که میخواد لاف بزنه و اظهار بی باکی؛ یک تهاجم با موشک های هدایت شونده پرتعداد بالاخره ایران را وادار میکنه به میز مذاکره برگرده. اشاره میکنه دریافت 500 موشک در روز انقدر ایران را آزار میده که در مجبوره مذاکره کنه و هر چه قدر طرف شما ضعیفتر میتونی بیشتر تو یک مذاکره ازش بکنی!! خلاصه ماجرا این مقام پنتاگون اعتقاد داره با روزی 500 موشک چنان بلایی سر ایران میارن که با التماس میشینه برای مذاکره و تازه هر چی هم بگن قبول میکنه. به هر حال چیزی که روشن هست اینه که هنوز هم که هنوزه یکی از اصلی ترین برنامه های پنتاگون روی موشک های هدایت شونده استوار هست و خیلی هم بهش اطمینان دارند و مینازند.
  14. در این سناریو نقطه خطرناک این هست که دولت ترامپ به این نتیجه برسه یا برسوننش که یک حمله محدود از جانب ایران (به علت ترس، محافظه کاری، مصلحت سنجی و پرهیز از یک جنگ گسترده) پاسخ درخوری دریافت نمیکنه و جنگ ادامه دار نمیشه. در اینصورت قطعا این حمله رخ میده احتمالا! و یکی از بهترین راهها برای اون مذاکره مدنظر امریکاست. تهاجمات سوریه هم میتونه از مواردی باشه که برای ترامپ تبیین بشه که ببین ایران پاسخی نمیده، یا یک مورد مشابه در عراق برای تست بیشتر و یمن و ... ایران باید دقیق در مورد این فرضیات برنامه داشته باشه تا دشمن به اشتباه نیفته. درسته رهبری اشاره مکررش به "ما دنبال جنگ نیستیم و جنگی شروع نمیکنیم" برای ارامش بخشی به داخل و همچنین ارسال پیام ایران به جهان هست که ما به هیچ وجه علاقه ای به شروع یک درگیری را نداریم ولی نگرانی وجود داره دشمن از این برداشت اشتباهی بکنه که هر چند رهبری چند جایی تاکید داشتند که یک تهاجم بی پاسخ نمیمونه. شاید نیاز باشه این قسمت هم کمی بلدتر بشه تا دشمن در محاسباتش اشتباه نکنه.
  15. در سناریوی دوم (شاخه! توطئه سعودی و امارات) میشه گفت در این سناریو چنین حادثه ای یک بازی دو سر برد هست براشون. سعودی مدتهاست تحت فشار افکار عمومی بخشی از نخبگان و مردم عرب هست که چرا تحقیرهای ترامپ را جواب نمیده. در چنین سناریویی ترامپ که بارها لاف "ما از شما حمایت میکنیم پس باید هزینش را بپردازید" تحویل پادشاه سعودی داده حالا در معرض موقعیتی قرار میگیره که یا باید قید فورس بیشتر برای دریافت پول بیشتر طبق این تبلیغات را بزنه یا واقعا حرکتی بکنه چون عربستان ادعا میکنه خب الان امنیت من به خطر افتاده. از طرفی به زعم خودشون ممکنه این به وارد کردن امریکا به فشار یا درگیری بیشتر با ایران هم کمک کنه.
  16. در ماجرای بندر فجیره ایران با اعلام رسمی وزارت امور خارجه، اون را توطئه ای دونسته که ممکنه حتی دست عوامل خارج منطقه درش دخیل بوده باشه برای درگیری و خواستار تحقیقات دقیق شده. پس دو سناریو همچنان با چند زیر شاخه قابل بررسی است. 1.حملات هشداری بوده به تشدید فشارها و هوشمندانه و با در نظر گرفتن ابعاد مختلف 2.حملات یک توطئه درون منطقه ای/فرا منطقه ای بوده برای ایجاد یک درگیری بزرگ تر 1. اگر سناریوی اول مدنظر باشه. ایران در یک شرایط ویژه که فشارها هر روز افزوده میشدند و در این مدت نشان داده شد عدم واکنش و همچنین انفعال هم باعث نمیشه متوقف بشند و بلکه هر روز بر دشمنی ها از جمله کشورهای منطقه افزوده میشه تصمیم میگیره قدمی هشداری برداره. تحرکاتی در حوزه های خاص صورت میگیره. موساد توسط منابع خودش در منطقه متوجه میشه و هشدار میده به امریکا. از این رو امریکا هم در بیشتر واکنشها حمله پروکسی ها به متحدانش را بلد میکنه چون اینطور براش گزارش شده. در نهایت عملیات طبق گزارش رسانه های عربی بدون هیچگ.نه حضور پهپاد یا موشکی به طوری کاملا مبهم صورت میگیره. ایران در واکنشی حساب شده طوری عملیات را طرح ریزی میکنه که در یکی از مهمترین بنادر بانکرینگ منطقه، پیامی را ارسال کنه که بحث فقط دور زدن تنگه هرمز هم نیست. و همچنین ایران حتما نیاز به موشک و پهپاد برای اختلال در گذرگاهی که به روی نفت ایران بسته است نداره. و همچنین عملیات را طوری طرح ریزی میکنه که در وهله اول مستقیم کسی نمیتونه مدعی بشه (موشک، پهپاد، آدم) ایرانی دخیل بوده. حالا خود عملیات: 1.طی عملیات ویژه قرار بر ارسال یک پیام بوده تنها بدون سر و صدا و شوآف آنچنانی. عملیات در حد یک خرابکاری بوده که میتونسته در فاز دوم منجر به یک فاجعه نفت کشی بشه که ایران این فاز دوم را (اعلام امکان وقوعش را) را به رسانه ها میسپاره و فاز اول را اجرا میکنه و به رسانه ها خبر فاز دوم را میده که در نهایت بدون سر و صدا و سوخت و سوز متوجه باشند که اگر نیاز بود میتونه فاز دوم اعلامی توسط رسانه را هم اجرا کنه ولی اینبار تا همین حد کافی بوده. 2.عملیات قرار بوده همون خبر اعلامی در رسانه ها بوده باشه ولی یک فاز عملیات خوب پیش رفته ولی فاز دوم به انفجار و تکمیل نرسیده. حالا البته این فرض نواقصی داره از جمله اینکه آیا در همه 6 کشتی این فاز دوم همزمان ناموفق بوده؟ با خبر وزیر انرژی عربستان گمانه زنیها متعدد هست و البته هر روز ابعاد جدیدی از کتمان و دروغ اماراتی ها هم فاش میشه در خبر اول. -سناریوی دوم یعنی فریب توسط کشورهای عربی منطقه/رژیم صهیونیستی/آمریکا و یا همکاری چند جانبشون هم میتونه در پست های بعد قابل تحلیل باشه. پ ن 1: در خبری بود روز شنبه (روز قبل از حمله) آمریکا به نفتکشها و کشتیهای تجاری در دریای عمان هشدار احتمال عملیات داده بوده (هر چند من خبر موثقی هم از امروز دیدم که بعد حمله هشدار داده شده به کشتی های تردد کننده در اطراف فجیره و اتباعش در عراق ) - در سناریوی دوم که بحث میشه این مورد ولی در سناریوی اول یعنی اطلاعاتی داشتند ولی چطور نتونستند جلوی عملیات را بگیرند که البته ماهیتش کاملا مبهم هست فعلا. اون هم در 6 یا 7 کشتی نفت کش و تجاری. پ ن 2: تا به حال 4 کشتی اماراتی و 2 نفت کش سعودی اقرار شده. در سناریوی اول یعنی اهداف با دقت انتخاب شدند که اولا حساسیت بین المللی ایجاد نکنند (کشتی خارجی) و دوما پیام به دو کشور فتنه گر برسه.
  17. به نظرم ایران باید یک فرض را جدی بگیره در تمام تحلیلهاش. حاکمان جوان امارات و سعودی هر یک به دلایلی (یکی سودای جزایر ایرانی و دیگری تحکیم قدرتش در منطقه ) تمایل بسیار زیادی در این مقطع برای درگیری با ایران دارند. شاید اگر یمن نبود زودتر از اینها اقدامی صورت میدادند ( من هنوز به جد جنایت منا و همچنین چند مورد مشابه را در سلسله اقدامات تحریک امیز بن سلمان میدونم کاملا عامدانه ) ولی ماجرای یمن که به عنوان به نظر پیش زمینه و اصولا دست گرمی چنین اقدامی شاید اونطور که باید پیش نرفت ( البته به نظرم در این مورد سعودی احتمالا با مشورت و حتی شاید توصیه اکید امریکا یا حتی صهیونیستها به موقع به یمن تهاجم کرد چون اون یمن اگر ادامه میداشت (به یاد داریم چند روزی بود که پس از تسلط انصارالله پروازهای مستقیم پرتعداد بین ما و یمن شکل گرفته بود، ) الان واقعا شاید سعودی جرات رویارویی باهاش را نداشت دیگه. به هر حال الان هم بهترین فرصت را جلوداری امریکا (حتی شاید تقبل هزینه های چند برابری هرگونه نبردی ) میدونند و در ادامه همکاری مستقیم یا غیرمستقیم در تهاجم به ایران. تنها نکته ای که شاید فعلا امریکا را مردد میکنه پیش بینی ناپذیر بودن نتیجه حمله به ایران هست و البته تهدید رژیم صهیونیستی توسط ایران و هم پیمانانش. پس در هر تحلیلی باید فرض کرد این دو کشور تمام توانشون برای شروع درگیری با ایران هست و شاید همین میطلبه که اولین سیگنالهای ما هم به همین ها باشه و شاید برای همین هم امریکا متوجه موضوع شده و در تهدیدات اخیرش عمده صحبتش بر سر تحمل نکردن تهدید هم پیمانانش در منطقه است.
  18. حالا این گزارش یک رسانه داخلی است ولی امروز بعد از چند روز هیاهو و کمی تند شدن ماجرا پمپئو هم گویا در سخنانش گریزی ریز به ماجرا داشته که درسته ناو فرستادیم ولی خب حضور ناوهای ما در خلیج فارس یک برنامه روتین بلندمدت هم بوده و اینطور نیست که مثلا موضوع خیلی ویژه ای باشه.
  19. وقتی در خبرها منعکس میشه که توئیت های فارسی پمپئو توسط فاطمه حقیقت جو نوشته میشه و با شرایط و آدم ها و براندازهایی که اطراف پمپئو و بولتون را در این مقطع فرا گرفتند مواجه میشیم نه از منظر سیاسی که از منظر آگاهی و دنبال کردن شرایط ایران که حالا از طریق شبکه های اجتماعی و بازتابش سهل تر هست و دیگه اجازه فسیل پروری لس آنجلسی که هنوز در سال 57 گیر کردند را نمیده یک سناریویی که به ذهن میرسه و البته مثل سخنان ترامپ در ظاهر بلاهت آمیز هست اینه که تمام این بازی ممکنه ناشی از یک ساده اندیشی ای باشه که البته گویا در ایران پاسخ مناسبی هم گرفته توسط عده ای، چه سناریویی؟ : این بازیها تقریبا بعد از سخنرانی رهبری شروع شد که یک عبارت کلیدی داشتند: دشمن آرایش جنگ اقتصادی و سیاسی گرفته ولی من آرایش جنگ نظامی نمیبینم. تفسیر: اگر فرض کنیم آمریکا در کمپین فشار حداکثری به ایران هست و زمان هم علیهش هست و ترامپ بی قرار و انتظار داره از مشاورانش که در حد یک "تماس" هم شده فقط این فشارها به نتیجه برسه. بعد رهبری اینطور اظهار می کنند و بلافاصله توسط مشاورین ایرانی به گوش تیم ب میرسه (من تفسیر ایرانی های خائن را ارجح فرض میکنم بر تفسیر منابع امریکایی برای تیم ب چون عاقلانه هم هست و فضا را بهتر میشناسند خصوصا فراریان تازه فرار کرده! و قبلا در سیاست ایران بوده ) این شائبه توسط پمپئو و تیم ب پیش میاد که پس رهبر ایران این تهدید را جدی نگرفته و شاید برای همین کمپین فشار حداکثری نتیجه مطلوب ایده ال را نداشته تا حالا پس "آرایش جنگی" در حوزه نظامی را هم ترتیب میدند که مثلا ایران حساب کار دستش بیاد و حفره ای در کمپین فشار حداکثری وجود نداشته باشه. فرضیه ساده اندیشانه ای است ولی خب بسیاری از فاکتورهای متناقض و جزییات ناهمگون وجود داره که گاهی چنین فرضیاتی را پیشنهاد میده. از طرفی ذهن ساده ترامپ ( ترامپ یا ذهن بسیار پیچیده ای داره یا یک ذهن ساده ) حالا شاید منجر به نتایجی شده باشه ( که اصلش حاصل قدرت نهفته سالیان سال امریکایی است که در فرضیه من ذهن های پیچیده سران امریکا تا به حال اینطور بهش هجوم نبرده بودند برای کسب منافع ولی ذهن ساده ترامپ وقتی میبینش میگه چرا صبر کنم؟ برای همین برخی منتقدین امریکایی معتقدند برنامه های ترامپ شاید در کوتاه مدت موجب رشد در امریکا بشه ولی برنامه های بلندمدت را تحت تاثیر قرار میده ) ولی خب چنین سناریوهایی را باورپذیر میکنه.
  20. چطور منابع اطلاعاتی چند گانه ای هستند که با این همه ابزار و افراد به قول خودشون نمیتونند هنوز تشخیص بدند موشک بالستیک! روی قایق ها توانایی شلیک از روی قایق حمل کننده را دارند یا خیر؟ حمل موشک بالستیک روی قایق چیز واضحی است که یا جا به جایی است (مثلا به جزایر) یا یک سامانه جدید شلیک موشک بالستیک از روی قایق به قول شما. چطور هنوز مرددید کدومش هست؟! جدای از شوخی به هر حال تحرکات یک کشور در حوزه سرزمینی خودش به هیچ کشوری ربطی نداره، اگر نگران هم هستند اونها هم میتونستند بازآرایش نظامی داشته باشند، دیگه جنجال تو توئیتر چه معنا داره؟! ولی نکته مثبتش این هست که نیروهای نظامی لااقل تحرکاتی دارند در تقویت خطوط دفاعی و شاید دشمن هم از این ناراحت هست. ترجیح میدند برنامه ریزیهای قبلی پنتاگون و برنامه های چند گانه حملات احتمالی طبق پیش بینی های سابق لابد پیش بره و زحمت دوباره کاری نداشته باشند برای تغییرات پلنها.
  21. اصولا نکته ابهام آمیز همین صراحت متن مورد اشاره که نمودی از شخصیت ترامپ در ابتدای قدرت هست با شخصیت فعلیش که تقریبا 180 درجه تفاوت عملکرد داره هست. اینکه نئوکانها حاصل این تغییر بودند و اگر بله، به چه طریق؟ و یا ترامپ از ابتدا با پنهان کردن نیات اصلی تنها برای رای آوری چنین نمودی از خودش نشون میداد (که بر خلاف شخصیت به ظاهر سادش هست از منظر روانشناختی) و در نهایت فرض بلاهت شخصی که هر چه قدر هم در یک حوزه مثل اقتصاد یک فرد قوی باشه دلیل نمیشه در حوزه مثلا مالیاتی، جنسی، سیاسی سوتی و بلاهت به خرج نداده باشه و دست خودش را در پوست گردو نگذاشته باشه که سر بزنگاه مجبور بشه اینطور تغییر فاز بده. از این رو عرض شد.
  22. اصولا در شرایط فعلی "روغن ریخته را نذر امامزاده کردن" بیشتر معنا داره تا آمادگی برای یک تهاجم. جایگزینی بمب افکن هایی که چند وقت پیش منطقه را ترک کردند با چند بمب افکن جدید، جایگزین کردن ناوگروه تهاجمی قبلی در خلیج فارس که در موعد خروج از برجام با کلی سر و صدا به عنوان اولین ناوگروه جنگی در خلیج فارس پس از مدتها اومد و بیصدا هم ترک کرد با یک ناوگروه جدید و ... همه حاکی از این هست که حجم و تمرکز جا به جایی ها مثل سابق هست و روتین ولی مانور و جنجال رسانه ای روشون در یک فاز دیگه است. این به معنای نفی قصد و غرض احتمالی دشمن نیست ولی تشریح وضعیت موجود خب به این شکل هست. نکته جالب تفاوت در تهدیدهای این چند روز بوده: بولتون واکنش امریکا را به مقاومت عراق و حزب الله هم مربوط میکنه که اگر تحرکی داشته باشند ضد ما، پمپئو این وسط پای حوثیها را هم میکشه وسط که اگر حوثیها هم به منافع ما حمله کنند ما جنگ را شروع میکنیم و اصولا یک سردرگمی و اغتشاش بدون محدوده. اتفاقا همین هم شک برانگیز هست. مثلا یک حمله انتسابی به یک ناو امریکایی در مجاورت دریای سرخ مثلا به اصرار و تهدید پمپئو اونها را به حمله به ایران وامیداره؟ در اینصورت که خب به راحتی "بهانه" توسط عربستان، القاعده، امارات و پهپادهای نامرئی این روزهاش! و سودانیهای مزدور و حتی یمنی های جنوبی و چه و چه هم قابل ارائه است به امریکا و ما هر چه قدر هم احتیاط کنیم که اتفاقی رخ نمیده. خلاصه در هر فرض چندین فاکتور وجود داره که در یکی بهانه جویی آمریکا برای حمله، یکی تشدید فشار روانی و ... را پیشنهاد میده.
  23. هر جنگی قطعا کلی درس و تجربه هم برای صهیونیستها و گنبد آهنین خواهد داشت و هم مقاومت. مقاومت به خاطر محدودیت شدید و نابرابری واضح و شبیه به شوخی باید با برخی تاکتیکها و اقدامات خلاقانه سعی کنه یک برابری نامتقارن نسبی ولو ایجاد کنه. برای زورازمایی با گنبد اهنین تا اینجا به نظر میرسه راهبرد حزب الله و حماس و جهاد متفاوت باید باشه با توجه به جبهات و داشته ها. در مورد غزه، ساخت تعداد زیادی راکت ارزان که طی روزهای اول شهرک های مجاور و نزدیک را هدف قرار بدند منجر به این خواهد شد که اولا یک خط انتقال اجباری برای انتقال ذخایر موشکی به انبارهای این شهرکها تشکیل بشه (با هزینه و ریسک و مسائل فنی خودش ) و بعد در مرحله بعد شاید انتقال باطری های بیشتر از نقاط دیگه و در ادامه به مرور ذخایر موجود صرف هدف قرار دادن این راکتهای ارزان بشه. قطعا هرگونه قطع حمایت از شهرکها یا کاهش رهگیری موجب خشم و حس تبعیض ( همین حالا هم وجود داره) میشه و وتخلیه کلی شهرکها هم که هزینه های خودش را خواهد داشت. راکت ارزان هر چند خطا خواهد داشت ولی چون اینجا کیفیت در راکتهای کوتاه برد فدای کمیت میشه درصد خطا به خاطر بعد مسافتی که راکت طی میکنه پایین تر هست در برابر راکتهای میانبرد که باید بیشتر در کیفیتشون دقت بشه چون خطا در این راکتها یعنی هدر رفت سرمایه اندک. در مرحله بعد که مقاومت احساس کرد حتی یک تعلل در تامین موشک ها ایجاد شده میتونه روی بیاره به موشک های دقیق تر و با حجم سر جنگی بیشتر. موشک بدر-3 جهاد که در این جنگ رونمایی شد اگر اشتباه نکنم یک سر جنگی 250 کیلویی داشت که خب بسیار مخرب هست.
  24. درست چند ساعت بعد از نشست کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی که خبرش با عنوان تشدید درگیری و فرمان به تهاجم گسترده به غزه و فراخوانی تیپ گولانی و استقرار زرهی و پاسخ با قدرت و این بار با دفعات پیش فرق میکنه و یک بار برای همیشه باید تهدید را از جانب غزه خاموش کرد ما مواجه شدیم با خبر آتش بس که اینبار بدون هیچ پیش شرطی تقریبا و اون هم به فاصله تنها چند ساعت کامل اجرایی شد. حالا این رابزاریم در کنار نقل سفیر آلمان در سرزمین های اشغالی که عنوان کرده بود شهرک نشینان بسیار از حملات راکتی عصبانی هستند و خبر مربوط به انتخابات که در داخل سرزمین های اشغالی هم حتی مثلا شهرک نشینان عسقلان مورد تمسخر بودند که باز رای دادید به نتانیاهو و باز خواهید دید که مجبورید راکتها را تحمل کنید و وعده های بی بی مبنی بر قطع این تهدید پوچ هست و بشینید تا به وقتش. حالا شاید انتخاب نتانیاهو یکی از مزیتهاش را نشون بده چون انتظارها ازش بالاست، کلی وعده داده، چند سالی است که مدام روی کار بوده و مثل همه جا هر مشکلی به پای خودش نوشته میشه و بعد در کنار خبر عصبانیت شهرک نشینان و شوک اتش بس ناگهانی بدون هیچ تضمینی که دوباره همین اتفاق با یک جرقه تکرار نشه. (البته باید توج داشت نتانیاهو برای فرار از این چاه و گرفتاری در غزه شاید بخواد جایی دیگه اقدامی کنه تا فعلا بشوره ببره پایین عملکردش در غزه را ) وقتی گنبد آهنین مطرح شد و حفاظت اون و تبلیغات وسیع پیرامونش یک نکته به جنگها اضافه شد. گنبد آهنین یک آرامش روانی ای را به همراه خواهد داشت در مرور زمان که قطعش خودش یک تهاجم به افکار عمومی شهرک نشینان خواهد بود. یعنی اگر در یک نبرد مثلا به دلیل کاهش موجودی، مشکل در نقل و انتقالات و اشکال فنی این سامانه در شهرکی کاهش 50 درصدی عملکرد هم داشته باشه دیگه حمله به اون شهرک یک بار عملکردی و روانی 50 درصدی تنها اضافه نخواهد کرد بلکه یک شوک را موجب میشه (به نظرم اینبار در عسقلان این اتفاق افتاد و شاید این توجیه کنه اتش بس ناگهانی را) اگر اطمینان داشتم به اینکه این رژیم تنها متکی به داشته های خودش هست میگفتم این ضعف گنبد اهنین یکی از بزرگ ترین نقاط قوت مقاومت میتونه محسوب بشه در نرخ شلیک و کاهش ذخایر موشکی گنبد اهنین. ولی میدونیم تولید در خاک امریکا و شرکتهای همکار تسلیحاتی در یک برنامه ضربتی و انتقال با یک دالان هوایی هم شده این رژیم هیچگاه در معرض کمبود ذخایر موشکی قرار نمیگیره. ولی خب بحث لجستیک جداست خصوصا برای موشک های دقیق تر و انبارها و محل های ذخیره و بارگذاری.
  25. نقل قول متعلق به چه کسی میتونه باشه؟! آیا واقعا نئوکان ها قدرتی دارند که یک شخص را تا این حد تغییر بدند، آیا به گزارش مایک ویتنی سکان داران سیاست خارجی سر ماجرای مولر و به شرط همراهی ترامپ با برنامه هاشون معامله ای کردند؟ آیا ترامپ آتوهایی از دست داده که حالا مجبور به همراهی است؟ آیا ترامپ از ابتدا اونی نبود که وانمود می کرد؟ و در نهایت آیا نئوکان ها از بلاهت های یک شخص تونستند بالا برند و پشت پرده برنامه های مدنظر خودشون را پیش ببرند؟