[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های vhsjdvsjd

  1.      حضور د‌‌اعش د‌‌ر کشور های ترک آسياي مرکزي و قفقاز     چند‌‌ي پيش نشريه «د‌‌نيا» د‌‌ر تاجيکستان با طرح انقلاب‌هاي رنگي به راه‌اند‌‌ازي هرج‌و‌مرج د‌‌ر کشورهاي جهان سوم، از جمله آسياي مرکزي پرد‌‌اخت. علاوه براين نيز د‌‌ر تحولات اخير ارمنستان، روسيه و رسانه‌هاي روسي بارها به خطر بروز اين امر اشاره کرد‌‌ند‌‌. از اين د‌‌يد‌‌گاه روسيه رقيب اصلي ژئوپلتيک براي غرب است و موقعيت آسياي مرکزي و قفقاز به عنوان حياط خلوت روسيه با اهرمي‌به نام انقلاب رنگي مد‌‌ نظر است. د‌‌ر واقع حکومت‌هاي اقتد‌‌ارگرا و گاه شخصي رهبراني چند‌‌ د‌‌ر اين کشورها با توجه به ضعف‌هاي گوناگون آن‌ها مي‌توانند‌‌ از انقلاب‌هاي رنگي غرب گرا صد‌‌مات گسترد‌‌ه‌اي ببينند‌‌. مسکو نمي‌خواهد‌‌ معترضان ارمنستان از مطالبات اجتماعي عبور کرد‌‌ه و به سمت اهد‌‌اف نامعلوم و مبهم سياسي و استعفاي د‌‌ولت و انقلاب رنگي د‌‌ر مهم‌ترين پايگاه مسکو د‌‌ر قفقاز جنوبي حرکت کنند‌‌. د‌‌ر همين راستا د‌‌ر رخد‌‌اد‌‌هاي اعتراضي ارمنستان عليه افزايش قيمت برق د‌‌ر هفته نخست اين تحول، رسانه‌هاي روسي از خطر انقلاب رنگي د‌‌ر ارمنستان سخن گفتند‌‌. آنچنان که رئيس کميته بين المللي شوراي فد‌‌راسيون روسيه، ناآرامي‌د‌‌ر ارمنستان را به عنوان نشانه اي از انقلاب رنگي د‌‌انست و برخي قانونگذاران روسيه تظاهرات د‌‌ر خيابان‌هاي پايتخت ايروان را مرحله اول انقلاب رنگي شبيه اوکراين، گرجستان و قرقيزستان د‌‌انستند‌‌. از نگاه کرملين همه انقلاب‌هاي رنگي با توجه به همين سناريو توسعه يافته است و ارمنستان د‌‌ر برابر آن بيمه نيست. د‌‌راين بين هر چند‌‌ برخي ريشه اصلي اعتراض‌هاي مرد‌‌مي‌د‌‌ر پايتخت ارمنستان را فقر گسترد‌‌ه، آشفتگي و اوضاع نابسامان اقتصاد‌‌ي مرد‌‌م، ناامني شغلي و بيکاري گسترد‌‌ه مي‌د‌‌انند‌‌ اما مسکو و رهبران آن بر اين نظرند‌‌ که نوع رويکرد‌‌ آمريکا و نگاه واشنگتن به تحولات اخير د‌‌ر ارمنستان (استفاد‌‌ه بيش از حد‌‌ از خشونت نيروي و ضرورت تحقيق د‌‌ولت انجام تحقيق کامل و شفاف استفاد‌‌ه مفرط از زور توسط پليس) و رويکرد‌‌ سفارت آمريکا د‌‌ر ارمنستان (از مقامات د‌‌ولت و معترضان خواست تا از خود‌‌ خويشتند‌‌اري نشان د‌‌هند‌‌). د‌‌ر کنار سازمان‌هاي هد‌‌ايت کنند‌‌ه اعتراض‌ها نمود‌‌هايي از آغاز انقلاب رنگي د‌‌يگري د‌‌ر ارمنستان است. اين رويکرد‌‌ د‌‌ر حالي است که ارمنستان و روسيه از متحد‌‌ان استراتژيک عضو سازمان پيمان امنيت جمعي، کشورهاي مستقل مشترک المنافع (CIS) و اوراسيا گمرک اعضاي (اقتصاد‌‌ي) اتحاد‌‌يه هستند‌‌ و روسيه بزرگ‌ترين شريک تجاري ارمنستان و بيش از د‌‌و ميليون ارمني مهاجر د‌‌ر روسيه زند‌‌گي مي‌کنند‌‌. از اين د‌‌يد‌‌گاه د‌‌ر واقع واشنگتن مي‌خواهد‌‌ روسيه د‌‌ر کشورهاي متحد‌‌ د‌‌ر منطقه به حاشيه راند‌‌ه شد‌‌ه، تضعيف و منزوي شود‌‌.   فعاليت57 هزار سايت تبليغي د‌‌اعش د‌‌ر آسياي مرکزي «نيکلاي بارد‌‌يوژا» د‌‌بير کل سازمان همسود‌‌ مي‌گويد‌‌: سازمان پيمان امنيت جمعي بيش از 57 هزار سايت را که به استخد‌‌ام شهروند‌‌ان، به ويژه جوانان آسياي مرکزي به صفوف گروه تروريستي د‌‌اعش مشغول بود‌‌ند‌‌، شناسايي و به حالت تعليق د‌‌رآورد‌‌. وي اد‌‌امه د‌‌اد‌‌: د‌‌ر حال حاضر فعاليت 50 هزار مورد‌‌ از اين سايت‌ها به حالت تعليق د‌‌رآمد‌‌ه و تحقيقات د‌‌ر مورد‌‌ مابقي آنها اد‌‌امه د‌‌ارد‌‌.د‌‌بير کل سازمان همسود‌‌ اد‌‌امه د‌‌اد‌‌: فعاليت سايت‌هاي تبليغي د‌‌ر آسياي مرکزي زياد‌‌ است و هد‌‌ف آنها فقط ايجاد‌‌ افراط‌گرايي د‌‌ر منطقه است که متاسفانه د‌‌ر چند‌‌ هفته اخير اين فعاليت‌ها افزايش نيز يافته است. بارد‌‌يوژا تصريح کرد‌‌: عمليات «پراکسي» د‌‌ر مورد‌‌ شناسايي و جلوگيري فعاليت منابع اطلاعاتي اينترنتي که به استخد‌‌ام شهروند‌‌ان کشورهاي عضو اين سازمان و به ويژه کشورهاي آسياي مرکزي براي پيوستن به صفوف د‌‌اعش و د‌‌يگر گروه‌هاي تروريستي مشغول بود‌‌ند‌‌، موفقيت آميز انجام شد‌‌ه و د‌‌ر مجموع 57 هزار سايتي که تهد‌‌يد‌‌ي براي امنيت کشورهاي عضو سازمان همسود‌‌ د‌‌اشتند‌‌ شناسايي شد‌‌ند‌‌   خطر د‌‌اعش، قوي‌تر از طالبان د‌‌ر پاييز سال 2014 تعد‌‌اد‌‌ي از گروه‌هاي افراطي اسلامي‌افغان اعلام کرد‌‌ند‌‌ که قصد‌‌ د‌‌ارند‌‌ به اصطلاح «خلافت اسلامي» د‌‌ر خاک عراق و سوريه يعني با «د‌‌اعش» متحد‌‌ شوند‌‌. د‌‌ر اين رابطه «الکساند‌‌ر کنيازوف» تحليلگر روس معتقد‌‌ است د‌‌اعش به طرز ماهرانه‌اي از فناوري‌هاي رسانه‌اي استفاد‌‌ه کرد‌‌ه تا از خود‌‌ تصويري به‌اصطلاح اسلامي‌د‌‌ر جهان ارائه د‌‌هد‌‌. به باور اين کارشناس، تصوير موجود‌‌ از شبه‌نظاميان افغاني و ازبک د‌‌ر گروه‌هاي «طالبان» و «حرکت اسلامي‌ازبکستان» با واقعيت مطابقت کمي‌د‌‌ارد‌‌. به نظر کنيازف، طالبان مد‌‌ت‌هاست د‌‌اراي مد‌‌يريت مرکزي نيست. آنها د‌‌ر سال‌هاي 1994-1999 جنبش واحد‌‌ي را تشکيل مي‌د‌‌اد‌‌ند‌‌ اما د‌‌ر آستانه‌ سال 2000 به تشکيلات منطقه‌اي تقسيم شد‌‌ند‌‌ و بعد‌‌‌ها آنها به عنوان يک گروه که از بخش‌هاي مختلف تشکيل شد‌‌ه، شناخته شد‌‌ند‌‌. وي معتقد‌‌ است طالبان براي کشورهاي آسياي مرکزي يا روسيه خطري ند‌‌ارند‌‌ و هيچگاه هم ند‌‌اشته‌اند‌‌ و بايد‌‌ د‌‌ر نظر د‌‌اشت که اين جنبش ماهيت قومي‌د‌‌ارد‌‌ و به‌اين سبب د‌‌ر سرزمين‌هاي شمال «آمود‌‌ريا» نمي‌تواند‌‌ از حمايت مرد‌‌مي‌برخورد‌‌ار باشد‌‌. اما اين واقعيت گروه‌هايي را که د‌‌ر خاک افغانستان فعاليت د‌‌ارند‌‌ اما اعضا‌ي آنها افراد‌‌ غيرافغاني هستند‌‌ را، شامل نمي‌شود‌‌. اعضاي اين گروه‌ها عرب‌، پاکستاني‌، اند‌‌ونزيايي، مالزيايي، بنگلاد‌‌شي‌، چچني‌، اويغوري، ازبک‌، تاجيک‌، قرقيز يا قزاق‌ و ... هستند‌‌. به باور اين تحليلگر روس، اين گروه‌ها از طرف ساختار‌هاي افراطي غيرافغان از جمله پاکستان، اعراب يا سازمان‌هاي فراملي، مد‌‌يريت و سرمايه‌گذاري مي‌شوند‌‌. کنيازوف معتقد‌‌ است: اين گروه‌هاي افراطي معمولا با سازمان‌هاي اطلاعاتي پاکستان برخي کشورهاي عربي، آمريکا و انگليس روابط پايد‌‌اري د‌‌ارند‌‌ ضمن آنکه از بين اين گروه‌ها بد‌‌ون ترد‌‌يد‌‌ حرکت اسلامي‌ازبکستان از شهرت بيشتري برخورد‌‌ار است. د‌‌ر ضمن، براساس پژوهش‌هاي کارشناسان نظامي‌محلي، تروريست‌ها به خاطر تود‌‌ه‌اي بود‌‌ن، تفرقه و مجزا شد‌‌ن، با مشکلات سياسي روبه‌رو هستند‌‌. البته اين به آن معنا نيست که مي‌توان خطر افراط‌گرايي اسلامي‌را از بين رفته يا تضعيف شد‌‌ه حساب کرد‌‌.د‌‌ر اين رابطه، «آرتور مد‌‌د‌‌بيک‌اف» يک تحليلگر نظامي‌قرقيز د‌‌ر مصاحبه با پايگاه خبري «vesti.kg» اظهار د‌‌اشت: د‌‌ر حال حاضر تعد‌‌اد‌‌ سازمان‌هاي افراطي اسلامي‌زياد‌‌ بود‌‌ه و مهم‌ترين نکته‌اي که آنها را مشخص مي‌کند‌‌، اين است که اکثر اين گروه‌ها مي‌خواهند‌‌ رهبر باشند‌‌ و د‌‌يگر گروه‌ها به آنها ملحق شوند‌‌. به گفته‌ اين کارشناسان، تنها د‌‌ر خاورنزد‌‌يک تعد‌‌اد‌‌ چنين گروه‌هايي به 700 سازمان مي‌رسد‌‌.   د‌‌ره فرعانه و «قاراتگين» نقطه هد‌‌ف افراط‌گرايان آسياي مرکزي با اين وجود‌‌، همه چيز از آن حکايت مي‌کند‌‌ که د‌‌ر اين سازمان‌هاي تروريستي مشکل ايد‌‌ئولوژي و آيند‌‌ه‌نگري وجود‌‌ د‌‌ارد‌‌ چراکه بيشتر اوقات‌ شبه‌نظاميان گروه‌هاي مختلف د‌‌ر خاک کشور د‌‌يگر همد‌‌وش يکد‌‌يگر عليه ارتش‌هاي د‌‌ولتي يا ائتلاف بين‌المللي مي‌جنگند‌‌ اما وقتي که به کشور خود‌‌ برمي‌گرد‌‌ند‌‌، د‌‌وباره شروع به مبارزه با يکد‌‌يگر مي‌کنند‌‌. اين تحليلگر مي‌افزايد‌‌: امروزه سخن د‌‌رباره اينکه تمام شبه‌نظاميان از اقشار مختلف با هم متحد‌‌ مي‌شوند‌‌ و عليه ساختارهاي موجود‌‌ د‌‌ر قرقيزستان د‌‌ست به مبارزه مي‌زنند‌‌، د‌‌رست نيست. شايد‌‌ برخي گروه‌ها متحد‌‌ هم بشوند‌‌ اما به محض اينکه به اهد‌‌اف سياسي خاصي برسند‌‌، د‌‌وباره از هم جد‌‌ا مي‌شوند‌‌. اکثر آنها د‌‌ره‌ «فرغانه» و «قاراتگين» را تنها به خاطر اينکه د‌‌ر آنجا به د‌‌نيا آمد‌‌ند‌‌، به عنوان منطقه‌ اولويت‌د‌‌ار تلقي مي‌کنند‌‌ از جمله حرکت اسلامي‌ازبکستان، «حزب‌التحرير»، «اتحاد‌‌ جهاد‌‌ اسلامي» و د‌‌يگر گروه‌ها. مد‌‌د‌‌بيک‌اف مي‌افزايد‌‌: با اين وجود‌‌، حزب‌التحرير با نظرات و روش‌هاي حرکت اسلامي‌ازبکستان موافق نيست و تنها فعاليت ايد‌‌ئولوژيکي را قبول د‌‌ارد‌‌ د‌‌ر حالي که حرکت اسلامي‌ازبکستان انجام عمليات نظامي‌را ترجيح مي‌د‌‌هد‌‌. اين‌ تحليلگرمي‌گويد‌‌ که عد‌‌م فعاليت مشترک شبه‌نظاميان د‌‌ر خاک قرقيزستان به هيج عنوان نمي‌تواند‌‌ د‌‌ليلي براي بي‌توجهي مرد‌‌م و سازمان اطلاعاتي به اقد‌‌امات اين گروه‌ها باشد‌‌. اين کارشناس اد‌‌امه مي‌د‌‌هد‌‌: د‌‌ر قرقيزستان و د‌‌ر کل آسياي مرکزي همچنان سطح بالايي از خطرات د‌‌ر اين زمينه باقي مي‌ماند‌‌ زيرا بازگشت کساني که از قرقيزستان خارج شد‌‌ه‌اند‌‌ تا د‌‌ر د‌‌رگيري‌هاي عراق و سوريه شرکت کنند‌‌، براي کشور خطراتي را به همراه د‌‌ارد‌‌. اگر نزد‌‌يک به 50 د‌‌رصد‌‌ از اين افراد‌‌ به وطن برگرد‌‌ند‌‌، نيروي بزرگي را تشکيل مي‌د‌‌هند‌‌ چراکه آنان هم از نظر ايد‌‌ئولوژيکي و هم از نگاه فيزيکي براي انجام فعاليت‌هاي افراط‌گرايانه د‌‌ر قرقيزستان آماد‌‌گي د‌‌ارند‌‌. د‌‌ر ضمن، د‌‌ر اين منطقه برخي اعضاي حرکت اسلامي‌ازبکستان و گروه د‌‌اعش حضور د‌‌اشته که قصد‌‌ د‌‌ارند‌‌ د‌‌ر د‌‌ره‌ فرعانه و قاراتگين خلافت تشکيل د‌‌هند‌‌.   د‌‌ر ضمن، د‌‌ر اين منطقه برخي اعضاي حرکت اسلامي‌ازبکستان و گروه د‌‌اعش حضور د‌‌اشته که قصد‌‌ د‌‌ارند‌‌ د‌‌ر د‌‌ره‌ فرعانه و قاراتگين خلافت تشکيل د‌‌هند‌‌. به باور آرتور مد‌‌د‌‌بيک‌اف، د‌‌ولت قرقيزستان بايد‌‌ کنترل شد‌‌يد‌‌تري را روي افراد‌‌ي که از کشور براي حضور د‌‌ر د‌‌رگيري‌هاي سوريه و عراق خارج مي‌شوند‌‌، انجام د‌‌هد‌‌.به نظر وي، سازمان‌هاي اطلاعاتي فقط نسبت به حواد‌‌ثي که اتفاق مي‌افتد‌‌، عکس‌العمل نشان مي‌د‌‌هند‌‌ و حال آنکه بايد‌‌ تد‌‌ابير جد‌‌ي‌تري براي پيشگيري از فعاليت‌ها و اقد‌‌امات مخرب اين گروه‌ها صورت گيرد‌‌. اين کارشناس اظهار د‌‌اشت: مشکلات اقتصاد‌‌ي شرايط را براي فعاليت‌هاي اين گروه‌ها آسان‌تر مي‌کند‌‌ و تروريست‌ها د‌‌ر اين وضعيت مي‌توانند‌‌ از روش‌هاي خشن خود‌‌ استفاد‌‌ه کنند‌‌.به نظر اين تحليلگر، مقابله نظامي‌با اين گروه‌ها تنها با کمک سازمان پيمان امنيت جمعي و سازمان همکاري‌هاي شانگهاي که قرقيزستان د‌‌ر آنها عضويت د‌‌ارد‌‌، امکان‌پذير است.اما د‌‌ر اين رابطه مشکل آن است که سازمان‌ پيمان امنيت جمعي تنها د‌‌ر مقابل حملات خارجي از کشورهاي عضو د‌‌فاع مي‌کند‌‌ و د‌‌ر منشور اين سازمان بند‌‌هايي د‌‌ر مورد‌‌ خطرات د‌‌اخلي از جمله تشد‌‌يد‌‌ فعاليت افراط‌گرايان به‌ويژه طرفد‌‌اران گروه د‌‌اعش و حرکت اسلامي‌ازبکستان گنجاند‌‌ه نشد‌‌ه است. به باور اين تحليلگر، پيوستن قرقيزستان به اتحاد‌‌يه‌ اقتصاد‌‌ي اوراسيا د‌‌ر بلند‌‌مد‌‌ت به رشد‌‌ اقتصاد‌‌ي اين کشور کمک مي‌کند‌‌ که اين مسئله موجب کم‌اثر شد‌‌ن تبليغات افراط‌گرايان خواهد‌‌ شد‌‌. از سوي د‌‌يگر اما آلکساند‌‌ر بورتنيکوف، رئيس اطلاعات روسيه موسوم به اف اس بي د‌‌ر سخناني تصريح کرد‌‌: تمرکز جنگجويان طالبان، که برخي از آنها اتحاد‌‌ نزد‌‌يکي با د‌‌اعش د‌‌ارند‌‌، بر مرزهاي شمالي افغانستان خطر اشغال آسياي مرکزي توسط د‌‌اعش را افزايش د‌‌اد‌‌ه است. افغانستان مرزهاي طولاني با کشورهاي آسياي مرکزي از جمله ترکمنستان، ازبکستان و تاجيکستان د‌‌ارد‌‌. ولاد‌‌يمير پوتين، رئيس جمهور روسيه نيز طي ماه جاري اوضاع و شرايط را د‌‌ر افغانستان نزد‌‌يک به بحران و حساس ارزيابي کرد‌‌ه و خواستار آماد‌‌گي کشورهاي آسياي مرکزي براي د‌‌فع تهد‌‌يد‌‌ات احتمالي شد‌‌ه بود‌‌. پاکستان و افغانستان خبرهاي پيرامون تکاپوهاي د‌‌اعش د‌‌ر منطقه را تبليغات کشورهاي خارجي مي‌د‌‌انند‌‌. حکومت‌هاي آسياي مرکزي واکنشي نشان ند‌‌اد‌‌ه اند‌‌، د‌‌ر اين بين ازبکستان از کشورهاي مشترک‌المنافع د‌‌عوت کرد‌‌ه است که به تقويت مرزهاي تاجيکستان و ترکمنستان کمک کنند‌‌. چنان‌که گفته شد‌‌ خط د‌‌رگيري احتمالي د‌‌ر اين جبهه شمال بلخ و هرات و قند‌‌وز افغانستان است و بايد‌‌ بد‌‌خشان را نيز به آنها اضافه کرد‌‌ زيرا د‌‌ر چند‌‌ سال اخير خود‌‌ کانون تکاپوهاي افراط‌گرايان بود‌‌ه است. ازبکستان مبتني بر توافقي نانوشته از طرح‌هاي آمريکا د‌‌ر منطقه پشتيباني مي‌کند‌‌. اخيرا سازمان امنيت ملي ازبکستان از طريق مطبوعات آن کشور اعلام کرد‌‌ه که شواهد‌‌ي د‌‌ر د‌‌ست است که د‌‌اعش بهار سال 2015 د‌‌ر خاک ازبکستان چند‌‌ عمل تروريستي انجام خواهد‌‌ د‌‌اد‌‌ و خواستار تقويت مرز تاجيکستان و قرقيزستان شد‌‌ه و تاکيد‌‌ کرد‌‌ه که مرز ازبکستان و افغانستان مستحکم است. د‌‌ر ظاهر راه گروه خراسان به سرزمين‌هاي نفت و گازخيز قزاقستان و روسيه از طريق ترکمنستان و تاجيکستان پيش بيني شد‌‌ه است. با اين اوصاف و با توجه به د‌‌و کانون تنش فوق الذکر مي‌توان سنگربند‌‌ي آيند‌‌ۀ هر يک از قد‌‌رت‌هاي منطقه اي و فرامنطقه اي را د‌‌ر بهره‌گيري از جريان افراط د‌‌ر آسياي مرکزي ترسيم کرد‌‌   خطر تروريسم براي قفقاز و آسياي مرکزي به اعتقاد‌‌ کارشناسان، د‌‌ر مراحل بعد‌‌ي، فضاي شوروي سابق و به طور خاص روسيه هد‌‌ف ايجاد‌‌ هرج و مرج قرار د‌‌اد‌‌ه خواهد‌‌ شد‌‌ که به اين موضوع گزارش‌هاي سازمان اطلاعاتي و تحليلي آمريکا موسوم به «استراتفور» نيز اشاره مي‌کند‌‌. سازمان ياد‌‌شد‌‌ه روي ضرورت تبد‌‌يل اوکراين و خاورميانه به صحنه واحد‌‌ عمليات تاکيد‌‌ مي‌کند‌‌ که تهد‌‌يد‌‌ تروريست‌ها براي اد‌‌امه اقد‌‌امات د‌‌ر مناطق مختلف به شمول قفقاز و آسياي مرکزي حاکي از اين امر است.وجود‌‌ اختلافات مختلف مرزي، قومي، آب و انرژي و محد‌‌ود‌‌يت‌ها براي ترد‌‌د‌‌ اتباع و حمل‌ونقل کالا ميان کشورهاي آسياي مرکزي مي‌تواند‌‌ زمينه را براي فعاليت گروه‌هاي افراطي و تروريستي بيشتر فراهم کند‌‌. روسيه و چين با توجه به تهد‌‌يد‌‌ات امنيتي براي آسياي مرکزي و تاثير آن براي کشورهاي خود‌‌، د‌‌ر اين اواخر اقد‌‌ام به تجهيز نيروهاي مسلح و امنيتي کشورهاي منطقه کرد‌‌ه‌اند‌‌. جد‌‌يت موضوع همچنين به آن ارتباط پيد‌‌ا مي‌کند‌‌ که صد‌‌ها نفر از اتباع کشورهاي آسياي مرکزي د‌‌ر سوريه حضور پيد‌‌ا کرد‌‌ه‌ و بخش قابل توجهي از آن‌ها به طور مستقيم با د‌‌اعش مرتبط هستند‌‌. تعد‌‌اد‌‌ اتباع کشته‌شد‌‌ه آسياي مرکزي د‌‌ر سوريه و عراق به د‌‌ه‌ها نفر رسيد‌‌ه و تعد‌‌اد‌‌ي نيز د‌‌ر پي بازگشت به کشورهايشان بازد‌‌اشت شد‌‌ه‌اند‌‌. تحليلگران امنيتي تعد‌‌اد‌‌ افراد‌‌ متمايل به د‌‌اعش و ساير گروه‌هاي تروريستي را د‌‌ر سطح آسياي مرکزي حد‌‌ود‌‌ 8 هزار نفر پيش‌بيني مي‌کنند‌‌ که براي منطقه رقمي‌بسيار بالاست. اکنون رسانه‌هاي گروهي از پخش شبنامه‌هاي د‌‌اعش د‌‌ر برخي مناطق پاکستان و افغانستان خبر مي‌د‌‌هند‌‌ که موضوع نصب پرچم د‌‌اعش د‌‌ر يکي از خيابان‌هاي تاشکند‌‌ نيز با اين موضوع مرتبط د‌‌انسته مي‌شود‌‌. چنانچه سربازان د‌‌اعش د‌‌ر پاکستان و افغانستان فعال شوند‌‌ بد‌‌ون شک نگاه آن‌ها نسبت به آسياي مرکزي، حوزه خزر و قفقاز به عنوان گستره نفوذ بالقوه خواهد‌‌ بود‌‌. به باور تحليلگران منطقه‌اي، جد‌‌ا از بحث ائتلاف غربي جهت مبارزه عليه تکفيري‌ها، روسيه، چين، قفقاز و آسياي مرکزي نيز بايد‌‌ اقد‌‌امات هماهنگي را د‌‌ر اين زمينه پيگيري کنند‌‌، همکاري با جمهوري اسلامي‌د‌‌ر اين عرصه نيز بد‌‌ون ترد‌‌يد‌‌ مثمر ثمر خواهد‌‌ بود‌‌. به هر حال، همان طور که اين روزها، روس‌ها د‌‌ر جبهه سوريه، د‌‌ر حال نابود‌‌ي د‌‌اعش هستند‌‌، احتمالا روي کمک ايران، حساب شد‌‌ه و با برنامه حرکات د‌‌اعش را زير نظر د‌‌ارند‌‌ و بعيد‌‌ است که بگذارند‌‌ اين گروه تروريستي د‌‌ر آسياي ميانه، راهي از پيش ببرد‌‌.   پی نوشت   مقاله تحقیقی برای تارنگار میلیتاری   منابع: نشریه دنیا چاپ دوشنبه bbc.com cnn.com نیویورک تایمز
  2.  اگر امکان دارد ،درباره این کتیبه ها بیشتر توضیح میدهید
  3.                                        ملا منصور داد الله کشته شد   http://dl.daesh-news.com/daesh/2015/09/b1f80a786220888292abbd83d8707702_XL-480x273.jpg   ملا منصور داد الله" روز پنجشنبه در جریان یک درگیری داخلی و تبادل آتش در منطقه "زابل" کشته شد.   خبر کشته شدن این سرکرده طالبان را روزنامه پاکستانی "اکسپرس تریبیون" اعلام کرد. پس از اعلام مرگ "ملاعمر" سرکرده سابق طالبان شماری از سرکردگان این گروه با تعیین "ملا اختر منصور" به جای وی مخالفت کردند. مخالفان "ملا اختر منصور" در اوایل نوامبر، از تشکیل گروهی به ریاست "ملا محمد" خبر دادند که ملا منصور دادالله نیز معاون وی بود پی نوشت: http://fa.alalam.ir/news/1758663
  4.                                                                                افغان العرب چه کسانی هستند     افغان‌العرب که بعدها القاعده از آن متولد گردید، در بستر فضای دو قطبی منطقه شکل گرفت. یکی از دو قطب جهانی به شکل مستقیم در این نزاع درگیر شد و اقدام به اشغال افغانستان نمود. به طور طبیعی کشورهای مسلمان منطقه که غالباً هم‌پیمآنان امریکا محسوب می‌شدند به کمک نیروهای جهادی شتافتند. این اشغال باعث شد، جنگی نیابتی بین دو قطب قدرت جهانی سامان پذیرد. اما نیروهای جهادی برای نبرد با شوروی اشغال‌گر، توجهی به مناسبات قدرت در جهان نداشتند. آنان به پشتوانه اسلام سنی سلفی و صدور فتواهای جهاد از عربستان و مصر که دو قطب علمی اسلام سنی محسوب می‌شود، به مبارزه و جهاد مبادرت می‌ورزیدند. بنابراین می‌توان گفت اصل کفرستیزی و تلاش برای پایان دادن به اشغال یک کشور اسلامی به عنوان اولویت‌های افغان‌العرب مطرح بود. این در حالی است که داعش در عراق اکنون در عراق و سوریه با هیچ نیروی اشغالگری رو به رو نیست. در سوریه هنگامی که سیل مجاهدان از سراسر کشورهای اسلامی برای نبرد با دولت مرکزی سرازیر شدند، ابتدا حس همراهی و تحسین معارضان سوری را در پی داشت اما بعد از مدتی اوضاع کاملاً دگرگون شد. اکنون بین نیروهای جهادی مانند جبهه النصره و داعش و دیگر گروه‌های شبه‌نظامی سوری زد و خوردهای مستمری برقرار است. یکی از عوامل شکل‌گیری این دشمنی، تفاوت مبنای نزاع است. کسانی که از مناطق دیگر جهان آمده‌اند هدفشان تأسیس دولت خلافت است و حتی اسامی استان‌های سوریه و عراق را به ولایت‌های مختلف تغییر داده‌اند. آنان در این مناطق احکام اسلامی شریعت را پیاده می‌کنند و به هیچ عنوان مایل به برگشت به موطن خود نیستند. بسیاری از آنان به صورت نمادین اقدام به سوزاندن گذرنامه‌های خود کرده‌اند، در حالی که افغان‌العرب فقط می‌خواستند به اشغال شوروی خاتمه داده و بعد از آن به کشورهای خود بازگردند. بسیاری از کشورهای منطقه خصوصاً عربستان ، الجزایر و مصر نگران مسائل امنیتی بازگشت افغان‌العرب به موطن خود بودند   نیروی چندملیتی جهادی سلفی جهانی که داعش مهم‌ترین آن است، از نظر افراد تشکیل دهنده، با سلف خود یعنی افغان العرب، دارای تفاوت اساسی است. افریقا کاملاً متفاوت است. داعش به بهانه تطبیق شریعت در ولایات تحت تصرف خود، منظره‌هایی را در خیابان‌های سوریه رقم زد که قبل از آن جامعه سوریه به هیچ عنوان با آن آشنایی نداشت. گردن زدن و یا قطع دست و پا در خیابان و نیز کشتارهای دسته جمعی، باعث شد خیلی زود شکافی بین داعش و دیگر نیروهای عمل کننده در سوریه به وجود آید. افغان‌العرب به هیچ عنوان درگیر این دست مسائل نبودند؛ چرا که در جامعه محافظه‌کار افغانستان عمل می‌کردند. در حالی که طیف وسیعی از سوری‌های مخالف حکومت، در پی سرنگونی حکومت و رسیدن به یک حکومت دموکراتیک و مدنی هستند،  بسیاری از نیروهای جهادی، خصوصاً داعش در پی تأسیس خلافت هستند   .داعش تمام افرادی را که با حکومت‌ها، در قالب کارمندی یا نیروهای پلیس و ارتش همکاری می‌کنند، مرتد و مجازات آنان را مرگ می‌داند. از سوی دیگر داعش، تمام اقلیت‌های موجود در  جهان اسلام را مرتد دانسته و پیروان این ادیان را بین مرگ، کوچ اجباری و یا اسلام آوردن مخیر کردند و فجایع بسیاری به بار آوردند. این در حالی است که سوری‌ها و عراقی‌ها سال‌هاست که با اقلیت‌های قومی و دینی زندگی می‌کنند و دارای ارتباطات گسترده‌ای با هم هستند. کشتار اقلیت‌ها و توجیه این عمل برای سوری‌هایی که به داعش پیوسته بودند از دیگر چالش‌های داعش در سوریه بود که جدا شدن بسیاری از افراد را بعد از مدتی در پی داشت. این جدا شدن خود بر چرخه خشونت می‌افزود چرا که پشت کردن به خلافت اسلامی مجازاتی جز مرگ ندارد. گزارش‌های بسیاری از اعدام دسته‌جمعی نیروهای سابق داعش در دست است   اختلاف فرهنگی مجاهدان   شکل‌گیری افعان‌العرب در دهه هفتاد میلادی محصول فتاوای متعدد جهاد و نیز همراهی نظام جهانی به رهبری امریکا بود. عمده این مجاهدان از کشورهای عربی به سوی افغانستان حرکت کردند. بر اساس آمارها کشورهای عربستان و مصر بیشترین مشارکت را در شکل گیری آن نیروها داشتند. نکته مهم آن است که نوعی تشابه در فرهنگ پیکارجویان وجود داشت. هرچند اختلافاتی بین جریان عبدلله عزام به عنوان کوشنده و تئوری‌پرداز اصلی افغان‌العرب و برخی نیروهای جهادی که دارای گرایش اخوانی بودند وجود داشت، اما این اختلافات هیچ موقع تبدیل به درگیری نظامی و یا یک چالش مهم و تأثیرگذار نگردید نیروی چندملیتی جهادی سلفی جهانی  که داعش مهم‌ترین آن است، از نظر افراد  تشکیل دهنده، با سلف خود یعنی افغان العرب، دارای تفاوت اساسی است. بر اساس آمارها اکنون بیش از 23هزار نفر از سراسر دنیا  به داعش پیوسته‌اند که بین آنان اتباع کشورهای انگلستان، استرالیا، اتریش، فرانسه، بلژیک و کانادا مشاهده می‌شوند. همچنین افرادی از آسیای مرکزی مانند چچن و نیز از شرق دور مانند چین، ژاپن و مالزی در بین پیکارجویان وجود دارند. سهم آسیا یازده هزار نفر، سهم شمال افریقا هفت هزارنفر و سهم اروپا   ابوسعید البریطانی می‌نویسد: "برادران سوری ما کارایی لازم را ندارند. فرق بین یک اروپایی و یک عرب تفاوت بین آسمان و زمین است. آنان غذا خوردن بلد نیستند و اگر به آنها اشتباهی را تذکر دهی خشمگین می‌شوند، عادت به تنبلی و فرار از مسئولیت دارند، رفتارهای آنان کودکانه است و از حیوان آزاری لذت می‌برند.   پنج هزار نفر تخمین زده می‌شود. مدیریت این ترکیب جمعیتی که هر کدام به یک حوزه فرهنگی تعلق دارند کار دشواری است. در سوریه صفوف داعش از اختلافات عمیق فرهنگی و تبعیض علیه دیگر اعضا رنج می‌برد. کسانی که از اروپا آمده‌اند با میزبانان خود هم‌سویی کمتری حس می‌کنند. یک جنگجوی انگلیسی در توئیتر خود نوشته بود: "مجاهدان سوری در کارها غیر قابل اعتماد هستند و عادت به سرهم بندی کردن کارها دارند، آنان به طور وحشتناکی رانندگی می‌کنند، آنان حریم خصوصی همقطاران خود را رعایت نمی‌کنند و بدون اجازه از لوازم شخصی افراد استفاده می‌کنند، شارژر تلفن را بی‌اجازه بر می‌دارند و هنگام خروج از اتاق هر دمپایی را که جلوی آنها باشد می‌پوشند و به مالکیت افراد احترام نمی‌گزارند   یکی دیگر از افراد داعش با نام ابوسعید البریطانی می‌نویسد: "برادران سوری ما کارایی لازم را ندارند. فرق بین یک اروپایی و یک عرب تفاوت بین آسمان و زمین است. آنان غذا خوردن بلد نیستند و اگر به آنها اشتباهی را تذکر دهی خشمگین می‌شوند، عادت به تنبلی و فرار از مسئولیت دارند، رفتارهای آنان کودکانه است و از حیوان آزاری لذت می‌برند   ابوسعید همچنین زمانی که می‌خواهد به دیگر انگلیسی‌ها که خواهان پیوستن به داعش هستند مشاوره دهد می‌نویسد: "عرب‌ها دارای فرهنگ فردمحور هستند و قادر به انجام کار جمعی نیستند. آنان به صف ایستادن و به خط شدن را هم نمی‌توانند بیاموزند. به سختی می‌توان با یک عرب گفت‌وگویی متمدنانه داشت. اغلب آنان بلوف زدن و حرف‌های بی‌اساس زدن را دوست دارند. هنگام درخواست از یک سوری باید سر او فریاد کشید تا کاری را انجام دهد. عرب‌ها خودشان می‌گویند کفار ( اشاره به غرب) در مدیریت، برنامه‌ریزی و حسن انجام کارها از ما بهتر هستند. در پایان به طنز می‌گوید باید از نفهمی عرب‌ها به خدا پناه ببریم   چارلی وینتر پژوهشگر موسسه کویلیام بریتانیا معتقد است که این‌گونه نوشته‌ها و بسیاری دیگر نشان می‌دهد که اختلافات فرهنگی به شکل شکننده‌ای در صفوف داعش در سوریه وجود دارد. او همچنین معتقد است که بین جنگجویان خارجی و سوری از نظر دریافت دستمزد و حتی بهره‌مندی از غنایم، نیز نابرابری جدی وجود دارد. بسیاری از این جنگجوها با همسر و فرزندانشان، در بهترین منازل موجود در مناطق تحت کنترلشان  زندگی می‌کنند. داعش مالکان را اخراج کرده و این افراد را که معمولاً سِمت‌های امیری و فرماندهی نیز دارند، در آن جای داده است. از سوی دیگر به جهت شکست‌های اخیر ، درآمد آنها به شکل کلی کاهش یافته است، اما عواقب آن فقط سوری‌های را شامل شده است. علی‌رغم آنکه داعش در رسانه‌های خود، بر اساس تعالیم اسلام، روی عناصر  مساوات و برابری و قسط و عدل اسلامی تأکید می‌کند، اما در عمل این رفتارهای تبعیض‌آمیز را انجام می‌دهند   تجربه دوم شکل‌گیری نیروهای چند ملیتی در جهان اسلام در حال تکوین است. اختلافات سیاسی و مبنایی موجود در بین آنان و نیز اختلافات ناشی از مسائل فرهنگی و اجتماعی و از همه مهمتر تبعیض‌های اقتصادی و نژادی چالش‌هایی است که در حال حاضر داعش نتوانسته است آنها را پشت سر بگذارد. با توجه به از دست دادن مناطق تحت کنترل و وسعت جبهه‌های نبرد، وجود دشمن مشترک شکاف‌های فعلی  در گروه را غیر فعال کرده است، اما اگر حالت سکون  و آرامش بر مناطق حاکم شود، قطعاً این شکاف‌ها و چالش‌ها می‌تواند برای هر مجموعه‌ای یک آسیب باشد   پی نوشت:   منابع مورد استفاده: وبسایت دین انلاین مقاله :من جماعت  افغان العرب http://fa.alalam.ir/news/1759425
  5.         کنترل ارتش سوریه بر کوه راهبردی لاذقیه + فیلم   گروههای تروریستی در مناطق سلمی و ربیعه مستقیما هدف حملات ارتش سوریه و هم پیمانانش قرار دارند و مسدود کردن خطوط پشتیبانی افراد مسلح در حومه لاذقیه قطعی است. یک نظامی سوری دیگر  گفت: روحیه افسران و نظامیان بالا است و آنان به موفقیت بزرگ آزادسازی کوه الزویک دست یافته اند. حملات و دستاوردهای ارتش سوریه و هم پیمانانش عرصه را بر تروریست ها تنگ و آنان را با شکست های سنگین مواجه کرده است.  گروههای تروریستی در این منطقه سنگر گرفته بودند و شهروندان را در لاذقیه هدف قرار می دادند اما نیروهای ارتش سوریه و هم پیمانانش این نبرد را یکسره کردند و آن ها را از این منطقه بیرون راندند. ارتش سوریه و هم پیمانانش همچنین کنترل مناطق کوهستانی مهین بزرگ و کوچک مشرف بر منطقه مهین در حومه حمص را به طور کامل در اختیار گرفتند   دانلود فیلم: http://v.alalam.ir/news/2015/11/23/alalam_635838700899684772_25f_4x3.mp4   پی نوشت: http://fa.alalam.ir/news/1762408
  6.                                                هیولاهای کهن ترکیه در قالب چهره های جدید      "دولت پنهان" ترکیه با "ترکیه جدید" اردوغان تلاقی کرده است. لجنزار حاصل از این تلاقی بسیار خطرناکتر از دو دهه پیش است. حملات انتحاری یکی پس از دیگری در ترکیه روی می دهد. مردم ترکیه به صحنه های کشتارهایی که محل وقوع آن نه در سوریه یا عراق، بلکه در پایتخت خودشان است، دارند عادت می کنند. انفجارهای دوگانه ای که در ١٠ اکتبر جاری جان حداقل ١٠٢ نفر را در یک گرد هم آیی صلح در آنکارا گرفت در پی یک سلسله انفجارهایی به وقوع پیوست که از سوروک در ماه ژوییه و دیاربکر در ژوئن گذشته شروع و از زمان بمب گذاری مه ٢٠١۳ در ریحانلی، مرگبارترین حملات در تاریخ ترکیه شناخته شده اند.   توالی تعجب آور قصور ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی کشور، توانایی و یا تمایل دولت را در حفظ و حراست جان شهروندانی که از نظر وی حاکمیتش را تهدید می کنند، زیر سوال برده است   اکنون این واقعیت محرز شده است که این حملات با درگیری فاجعه آمیز ترکیه در جنگ داخلی سوریه مرتبط هستند. بمب گذاران آنکارا و سوروک دو برادر بودند، که مثل عامل بمب گذاری دیاربکر، به سوریه سفر کرده بودند تا به داعش بپیوندند و سپس به ترکیه بازگشتند تا به سلاخی کردها، غیرسنی ها و چپ گرایان بپردازند. توالی تعجب آور قصور ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی کشور که راه را برای این حملات باز کرد - که علی رغم ممنوعیت خبررسانی رسانه ها توسط دولت، به وسیله گروه کوچکی از ژورنالیستهای سخت جان، به ویژه در روزنامه رادیکال Radikal، افشا گردید - توانایی و یا تمایل دولت را در حراست جان شهروندانی که از نظر وی حاکمیتش را تهدید می کنند، به طور جدی زیر سئوال برده است. این قصورهای پی در پی، هم چنین به این سوء ظنها اعتبار بخشیده که هیولاهای قدیمی ترکیه – یعنی آنچه که تاچندی پیش اصطلاحا "دولت پنهان" خوانده می شد، دوباره آفتابی شده و اکنون در اتحاد با رییس جمهوری فلک زده کشور، رجب طیب اردوغان، عمل می کند. ردیابی پاره ای از پیچ و خمهای تاریخ سیاسی اخیر ترکیه برای ارزیابی اعتبار این سوءظنها و ترسها بی فایده نیست. تاریخی مملو از خشونت   اصطلاح "دولت پنهان" “deep state” ما را به گذشته، به اوج کشمکش میان دولت ترکیه و گروه مبارز کردی پ. کا.کا. (حزب کارگران کردستان PKK) در دهه ١٩٩٠ بر می گرداند. در این زمان، حملات تروریستی اسرارآمیز یا قتلهای بسیار غوغا برانگیز آتش بسهای متعدد را مختل می ساخت، امیدهای صلح و آشتی را برباد می داد و دور جدیدی از خشونتها را دامن می زد. بعدها معلوم شد که بسیاری از این اعمال در داخل دولت سازماندهی می شدند تا آنچه را که اصطلاحا "جنگ کثیف" می نامیدند ادامه داشته باشد، جنگی که شبکه مرموزی از قانونگذاران و نمایندگان مجلس، نظامیان، بیوروکراتها و روسای مافیا از آن سود اقتصادی و سیاسی می بردند. در طول دهه یادشده، جوخه های ترور اولترا- ناسیونالیستی که در استخدام دستگاههای امنیتی دولت بودند، هزاران نفر از کردهای مخالف، از جمله رهبران سیاسی محلی، روزنامه نگاران و روشنفگران را ربودند، آنها را تحت شکنجه قرار دادند و اعدامشان کردند. گرچه هنوز در مناطق به خون کشیده شده جنوب شرقی کشور گورستانهای دسته جمعی کشف می شوند، بااینحال، هنوز کسی برای بسیاری از "ناپدیدشدگان" مسئول شناخته نشده است. دهه ١٩٩٠ معمولا به عنوان "دهه از دست رفته" نامیده می شود. اما تاریخ خشونت دولتی علیه شهروندان ترکیه سابقه بسیار طولانی در کشورمان دارد. یک قرن پیش، نظامیان پان- ترکیست حاکم بر دولت عثمانی عمال امنیتی، تبه کاران زندانی و قبایل کرد را به خدمت گرفته و به جان ارمنیان انداختند. تصادفی نیست که پاره ای از گورستانهای جمعی، که هرازگاهی در استانها کردی سر از زمین بیرون می آورند، به ارمنیان سلاخی شده در سالهای ١۶ - ١٩١۵ تعلق دارند.       (تبلیغات ناسیونالیستی در دهه ١٩٩٠ این ارتباط تاریخی را به شکلی تحریف شده تایید کرد و با اینکار به این شایعات دامن می زد که پ.کا.کا. (حزب کارگران کردستان) توسط ارمنیان اداره می شود و نه کردها. شرم آورانه، اردوغان و طرفدارانش هم از همین تبلیغات برای جلب ترکهای ناسیونالیست و کردهای محافظه کاری که علیه مخالفان کردی حزب عدالت و توسعه اردوغان AKP هستند، استفاده کرده و می کنند.    پایمال شدن عدالت در اوایل دهه ٢٠٠٠ ، زمانی که ترکیه در راه تلاش برای عضویت در اتحادیه اروپا دست به اصلاحات و آزادسازی جامعه زد "دولت پنهان" موضوع مباحثات حاد شد. نقش دولت در تاریکترین صفحات تاریخ ترکیه، از انهدام ساکنان غیرمسلمان آناتولی و مستحیل کردن اجباری کردها و علوی ها در دوره تاسیس جمهوری تا جنایات عمال پنهان دولت، که به عنوان بهانه برای کودتاهای نظامی در دوران جنگ سرد از آن استفاده می شد، در بحثها مطرح و فرای مرزهای تنگ تاریخ نویسی رسمی مورد کنکاش و واکاوی قرار می گرفت. درآن زمان، حزب عدالت و توسعه اردوغان، نخست وزیر وقت، با تایید روشنفکران لیبرال و بر خلاف خواست دستگاه نظامی و بورکراسی سکولار، برای پیشبرد اصلاحات مورد حمایت اتحادیه اروپا تلاش می نمود.     پرونده های جزایی معروف به "اِرگِنِکُون" و "بالیوز" بزودی به محاکمات نمایشی برای سرکوب هرگونه مخالفت واقعی یا فرضی با ائتلاف حاکم اسلامی تبدیل گردید.     بین سالهای ٢٠٠٨ تا ٢٠١١ ، یک سلسله تحقیقات قضایی و دعاوی دادگاهی به قصد افشاگری شبکه های اولترا ناسیونالیستی جنایتکار در داخل دولت و سپردن آنها به دست عدالت آغاز گردید. این حرکت مدت کوتاهی امیدهایی را برای پالایش اجتماعی به وجودآورد. اولین موج دستگیری ها اعضای سابق بدنام دستگاه امنیتی و روسای اولترا- ناسیونالیست مافیایی مرتبط با قتلهای فراقضایی دهه نود، و هم چنین ترورهای اخیر رهبران سیاسی، مثل قتل هراند دینک، روزنامه نگار ارمنی، در ٢٠٠٧ ، را هدف قرار داده بود. لکن، پرونده های جزایی معروف به "اِرگِنِکُون" و "بالیوز" بزودی به محاکمات نمایشی برای سرکوب هرگونه مخالفت واقعی یا فرضی با ائتلاف اسلامی حاکم تبدیل گردید. ائتلاف شامل حزب آ.کا.پ. اردوغان و متحد پیشینش، فتح الله گولن، روحانی مقیم ایالت متحده و رهبر نهضت "هیزمِت" می شد. یک نسل تمام از افسران نظامی، از همه صفوف همراه با روزنامه نگاران و کنشگران جامعه مدنی، دستگیر و پشت درهای بسته به کمک اسناد و مدارک ناقص یا ساختگی محاکمه و به مجازاتهای حبس طولانی محکوم شدند. بدین ترتیب، یک فرصت نادر برای رویارویی صادقانه با گذشته و حال آشوب زده توسط گروهی که بیشتر تشنه قدرت بودند تا متعهد به عدالت و آزادی ضایع گردید. در طی این روند، "دولت پنهان" به افسانه پردازی توسط اسلام گرایان برای تسلط بر دولت بیشتر شباهت پیدا کرد تا یک واقعیت تاریخی که ترکیه می بایست با آن مواجه شود. یک اتحاد جدید فاجعه آمیز بعد از اینکه کشمکش قدرت جوشان بین دو متحد اسلامی در دسامبر ٢٠١۳ به اوج خود رسید، چرخشی فاحش در سیر محاکمات پدیدار شد. دادستانان و فرماندهان پلیس طرفدار گولن، یعنی همان هایی که تحقیقات مربوط به "دولت پنهان" را انجام داده بودند، به عملیات گسترده و پرسروصدایی در افشای فساد در داخل خانواده اردوغان، دستیاران او و مقامات رده بالای آ.کا.پ. دست زدند. در پاسخ به این اقدامات، دولت اردوغان اقدام به تصفیه وسیع مقامات مظنون به طرفداری ازگولن در دستگاه پلیس و قضایی کشور نمود. دادستانان و فرماندهان پلیس طرفدار گولن، یعنی همان هایی که تحقیقات مربوط به "دولت پنهان" را انجام داده بودند، به عملیات گسترده و پرسروصدایی در افشای فساد در داخل خانواده اردوغان، دستیاران او و مقامات رده بالای آ.کا.پ. دست زدند.     اردوغان، که در ٢٠١۴ به سمت ریاست جمهوری انتخاب شده بود، نهایتا توانست گولن را از میدان به در کند، لکن این کشمکش داخلی زخمهای عمیقی در درون او برجای گذاشت، به طوری که وی بیش از پیش هراسناک، بدگمان و خیالاتی گردید. هم چنین، وی را از یک متحد مدبر در زمانی که هم در داخل و هم در خارج سخت محتاج آن بود محروم ساخت. درتلاش برای تحکیم سلطه شکننده اش بر دولت، اردوغان درجستجوی متحدان و حامیان تازه ای برآمد، که به نظر می رسد آن را در گوشه های تاریک دولت ترکیه یافته باشد. تقریبا یکشبه، اردوغان از موضع "دادستان" خودخوانده محاکمات "دولت پنهان" تغییر جهت داده و مدعی شد که "سازمان شیطانی موازی" دولت وی را فریب داده است. "سازمان موازی" اصطلاحی است که اردوغان برای نهضت گولن اختراع کرد و از آن به بعد توسط رسانه های طرفدار آ.کا.پ. به طور فراگیر مورد استفاده قرارگرفته است. ظرف چند هفته، تجدید محاکمات آغاز شد. از آن زمان، کلیه احکام صادرشده نقض گردیده و همه مظنونان محاکمات تبرئه شده اند. هیولاهای کهن دوباره سر بر می آورند   به موازات تشدید تعقیب و آزار هوادارن گولن، دولت شروع به پرکردن صفوف پلیس با کادرهای مذهبی- ملی شد که از نظر ایدئولوژیکی حزب حرکت ملی - MHP نزدیکتر بودند. شایعات گسترده ای (که قابل اثبات نیستند، مگرآنکه کسی در اعماق سطوح مختلف دولت چشم و گوش داشته باشد) وجود دارد مبنی بر اینکه ماموران امنیتی سابقی که در عملیات ضد گریلایی دهه نود شرکت داشته اند، برای استخدام و سازماندهی این کادرها در واحدهای شبه نظامی به کار گرفته شده اند. درپی انتخابات عمومی ٧ ژوئن گذشته، هنگامی که کردها بطور دسته جمعی آ.کا.پ. را ترک و به حزب چپ گرای کردی دموکراتیک خلقها HDP رای دادند، پروسه شکننده صلح میان دولت و پ.کا.کا. PKK درهم شکست. نتایج انتخابات امکان تشکیل دولت تک حزبی توسط آ.کا.پ. و لذا امکان تغییر قانون اساسی در جهت ایجاد یک نظام جمهوری قدرتمند را، اولین بار پس از ١۳ سال، از اردوغان سلب نمود. اردوغان به جای رضایت دادن به یک دولت ائتلافی که در آن ممکن بود پاره ای از وزارتخانه های مهم به احزاب دیگر برسد، تصمیم گرفت در اوضاع و احوالی که به شدت تغییریافته بود کشور را به سمت انتخابات مجدد بکشاند. در پی کشتار ۳۳ سوسیالیست جوان در سوروک در ٢٠ ژوییه، دو افسر پلیس به طرز مرموزی در جیلان پینار به قتل رسیدند. پ.کا.کا. ابتدا مسئولیت قتل آنها را به عهده گرفت، ولی بعد منکر ارتباطش با این واقعه شد.       به هر جهت، بزودی این هم معلوم شد که پاره ای از اعضای جنگ آزموده پ.کا.کا. نیز از موفقیت انتخاباتی حزب دموکراتیک خلقها خیلی خوشحال نبودند. بزودی این هم معلوم شد که پاره ای از اعضای جنگ آزموده پ.کا.کا. نیز از موفقیت انتخاباتی حزب دموکراتیک خلقها خیلی خوشحال نشده بودند. ازآنجا که اینها مایل نبودند رهبری مبارزه را به مشتی غیرنظامی فاقد تجربه در میدان نبرد بسپارند، به تحریکات دولت به همان شکل جواب دادند. ظرف چند روز تمام کشور دوباره در حال جنگ بود. در کشمکشی که متعاقب آن درگرفت، نیروهای شبه نظامی پلیس با استفاده از تاکتیکها و سبعیتی که برای باشندگان دهه نود ناشناخته نبود، به شهرها و روستاهای کردنشین حمله بردند. جوخه های آدمکش در حال راندن وانتهای غیرقابل شناسایی در شهرها و روستاهایی که تحت حکومت نظامی بودند، کودکان و بزرگسالانی که با گلوله تک تیراندازان به خاک می افتادند، جوانان کرد کشته شده ای که از پشت خودروهای زرهی پلیس کشیده می شدند، جسد مثله شده مبارزان پ.کا.کا.، شعارهای فاشیستی بر دیوارهای مملو از آثار گلوله در شهرهای تحت محاصره کردی ... صحنه هایی بود که در مناطق کردنشین دیده می شد. در چنین محیط قطبی شده ای، افراد اولترا- ناسیسونالیستی که تا آن موقع در سایه بودند به تدریج در زندگی روزمره عمومی جا باز کرده و در انظار دیده می شدند... یک شخصیت به ویژه بحث انگیر، که به عنوان طرفدار پروپاقرص اردوغان دوباره آفتابی شده است، سِدات پِکِر ،رییس مافیای پان- ترکیست است. پکِر، جنایتکار سابقه داری که در دهه نود نامش بر سر زبانها افتاد، در محاکمات ارگِنِتون ابتدا به ١٠ سال زندان محکوم شد، ولی چیزی نگذشت که از زندان آزاد گردید.   در ماههای اخیر، وی به سیرو ساحت در کشور پرداخته و در گردهم آیی ها و برنامه های متعددی که به طرفداری از دولت برپامی می شود، گاهی هم همراه با محافظان امنیتی دولتی، شرکت نموده است. در ژوئن گذشته، وی طی جشن عروسی یکی از شخصیتهای رسانه ای بدنام آ.کا.پ. در حال گفتگوی گرم با پرزیدنت اردوغان دیده شد. اندکی بعد، اسم او در ارتباط با ضرب و شتم احمد هاکان، ستون نویس و منقد معروف آقای رییس جمهور و دولتش، برسر زبانها آمد. براثر این ضرب و شتم دنده ها و بینی هاکان شکست. پکر منکِر ارتباطش با این حمله شده است.        یک روز پیش از بمب گذاری آنکارا، پکِر یک میتینگ "ضدترور" در ریزه، شهر موطن اردوغان، سازماندهی کرد، که طی آن، قبل از ستایش اردوغان و تقاضا از جمعیت به دادن رای به حزب عدالت و توسعه در انتخابات آتی، دشمنان دولت را تهدید به راه انداختن "رودخانه های خون" نمود. گردهمآیی تحت حراست شدید پلیس صورت گرفت، یعنی درست خلاف وضعیت تظاهرات احزاب اپوزیسیون، به ویژه حزب دموکارتیک خلقها، که درآن پلیس، اگر هم حضوری داشت وضعیت را ناامن تر می ساخت تا ایمن. نیروهای شبه نظامی با استفاده از تاکتیکها و خشونتهایی که برای باشندگان دهه نود ناشناخته نبود، به شهرها و روستاهای کردی حمله بردند. آیا باید منتظر وضعی بدتر از این باشیم؟   تصویر بالا این احساس را به وجود می آورد که ترکیه به روزهای تاریک دهه نود بازمی گردد. لکن، دو دلیل وجود دارد که لجن زار فعلی از آنچه دو دهه پیش بود، متفاوت و بسیار خطرناکتر است. اولین دلیل، محیط پرهرج و مرج منطقه و عدم ثبات ناشی از جنگ داخلی سوریه است، که خاورمیانه چیزی شبیه آنرا از زمان سقوط امپراتوری عثمانی در یک قرن پیش تجربه نکرده است. ترکیه گرفتار دور و تسلسل باطلی شده است که به واسطه آن تنشها و قطبی شدنهای داخلی آنرا در معرض مخربترین دینامیسمهای کشمکش داخلی سوریه قرار می دهند، که به نوبه خود این تنشها و تفرقه ها را تشدید می نمایند.    ثانیا، شاید برای اولین بار در تاریخ اخیر ترکیه، "دولت پنهان" اسما تحت کنترل یک نهاد رسمی مثل ارتش، که به عنوان پاسدار جمهوری کمالیستی ویا سپر دفاعی ناتو دربرابر کمونیسم عمل می کرد، نیست. در آنزمان، با وجود شیوه عملی بسیار سبعانه اش، باز با مقداری خودداری بوروکراتیک عمل می کرد. اکنون، به عکس، "دولت پنهان" مرتبط با بالاترین مقام برگزیده کشور است که (هنوز) از محبوبیت برخورداراست. رهبر برگزیده ای که جدایی افکنی و رفتار غیرقابل پیش بینی از ویژگی های شناخته شده اوست و بطور فزاینده ای دچار ذهنیت "یا بجنگ یا بمیر" شده است. اردوغان به کمک رسانه های چاپلوس و با سازماندهی عملیات گسترده در رسانه های اجتماعی بسیاری از هوادارانش (گرچه نه همه آنها) را به پیروان مرتجعی تبدیل کرده که بی چون و چرا براین باورند که سقوط "استاد بزرگ" (بویوک اوستا) به معنای سقوط و از هم پاشی کشور، ملت و حتی دین و مذهب خواهد بود. لفاظی های پرخاشجویانه، بیگانه ستیزانه و عظمت طلبانه او از شکافهای تاریخی ترکیه به شیوه ای که هیچ رهبر دیگری تاکنون جرات نکرده، بهره می برند، کاری که تاکنون نتایج فاجعه آمیزی به بارآورده است.       درنتیجه، ترکیه اکنون در وضعیت کاملا جدیدی قرار گرفته. دیوهای قدیمی دوباره در محیطی فوق العاده متغیر و دوقطبی سربرآورده اند. دموکراسی پارلمانی مصدوم آن پس از انتخابات ٧ ژوئن، کلا مختل شده است. امتناع اردوغان از پذیرش نتایج انتخاباتی که برای او و حزبش نامساعد باشد، امیدهای بازگشت دموکراسی نیم بند ترکیه بعد از انتخابات اول نوامبر را کم رنگترکرده است. چگونه می توان از لبه پرتگاه بازپس رفت نتیجه انتخابات هرچه باشد، بسیار مهم است که نداهای اعتدال و آشتی جویی از هردو سوی شکاف سیاسی و در داخل هر حزب عمده سیاسی قویتر شوند تا ترکیه را از لبه پرتگاهی که سوریه و عراق در کام آن فرو رفته اند به عقب بکشانند.   در این زمینه هنوز همه امیدها به باد نرفته است. نظرسنجی ها حاکی از آنست که قاطبه کردها، با وجود اینکه خواستشان، هم توسط اردوغان و هم از جانب پ.کا.کا. نادیده گرفته شد از پیگیری هدف دموکراسی پارلمانی، که حزب دموکراتیک خلقها مظهر آنست، باز نایستاده اند. ظرف دو سال گذشته، شمار فزاینده ای از شخصیتهای داخل آ.کا.پ. به شدت از مسیری که حزب و کشورشان اکنون طی می کند ابراز سرخوردگی و نگرانی کرده اند و اینان ممکن است جنبش جانشینی را به وجود آورند که پذیرای آشتی اجتماعی- سیاسی باشد. حزب جمهوری خواه که زمانی پرچمدار اقتدارگرایی و سکولاریسم خشن بود، امروز رویکرد بازتر و کثرت طلبانه تری نسبت به یک دهه قبل از خود نشان می دهد و می تواند نقش میانجی را در سناریوهای رسمی و غیررسمی ائتلاف بازی کند.   حزب راست گرای افراطی "حرکت ملی"، تحت رهبری بیش ازحد طولانی دِوِلت باغچه لی، که طبق عادت و سنتش هر پیشنهاد سازنده ای را سد می کند، وضع امیدبخشی ندارد، اما باید در هر تلاش مصالحه و سازش درنظرگرفته شود. اولین دستور کار چنین ائتلافی باید انتخاب سخنگویی که عضو حزب عدالت و توسعه نباشد، برای پارلمان بعد از انتخابات اول نوامبر باشد. چنین انتخابی به عنوان اهرمی حیاتی در دست اپوزیسیون برای تعیین دستورکار پارلمان، که اکنون توسط اردوغان سرقت شده، عمل خواهد کرد. البته، وی چنین حرکتی را توطئه ای علیه خودش تلقی و به شیوه ای آشنا علیه آن مقاومت خواهد کرد. باشد. اکنون زمان "یا مبارزه یا مرگ" برای دموکراسی ترکیه است. -     پی نوشت:   کارابگیر آک کویونلو - برگردان: آرسن نظریان www.akhbar-rooz.com ----------------------------- * توضیح مترجم: باوجود اینکه مقاله پیش از انتخابات اول نوامبر نگاشته شده، به لحاظ واکاوی عمقی و تاریخی زمینه هایی که به پیروزی غیرمنتظره اردوغان منجر گردید ارزش و اعتبار آن به قوت خود باقی است. منبع ترجمه: https://www.opendemocracy.net/karabekir-akkoyunlu/old-turkish-demons-in-new-faces  
  7.                                         این همان است که داعش می خواهد؟؟؟                           حمله داعش به فرانسه(پاریس) باعث پیدایش رفتارهایی نو در  دولتها و مردم غرب شده است با افزایش نژادپرستی و فشار بر مهاجران و پناهندگان در غرب، زمینه برای سربازگیری داعش مساعدتر می شود ، اگر روند تحولات نظامی هفته های اخیر ادامه یابد و عرصه جنگ در عراق و سوریه بر داعش از این هم تنگتر شود، برای خلیفه البغدادی و دسته اش راهی جز «طالبانیزه» شدن نمی ماند. راز بقای طالبان در چهارده سالی که از اشغال افغانستان توسط آمریکا و متحدانش می گذرد، همین اشغال است. طالبان توانست خود را به عنوان نیرویی تثبیت کند که علیه اشغال خارجی مبارزه می کند. خواست محوری و توجیه اصلی طالبان برای ادامه جنگ، ادامه حضور نظامی غربی ها در افغانستان است. طالبان از هنگام بیرون رانده شدن از کابل تا کنون، هیچ گاه نیرومندتر از امروز نبوده اند. افغانستان، چهارده سال پس از اشغال توسط آمریکا و غرب، همچنان یک کشور جنگ زده است که میلیونها تن از شهروندانش جز ترک دیار راهی برای ادامه زندگی نمی بینند. کافی است به شمار کثیر مردم افغان در میان پناهندگان سال جاری در اروپا (رتبه دوم پس از سوریه) و آمار سرسام آور صدور گذرنامه در افغانستان (تا شش هزار پاسپورت در روز) بنگریم. این پدیده های شوم، همان است که طالبان می خواهد. اگر عرصه بر داعش نیز تنگ شود، این گروه نیز خواهد کوشید راه طالبان را در پیش گیرد. بهترین زمینه برای این نبرد بقا، افزایش ابعاد دخالت مستقیم و بلاواسطه قدرتهای غربی مانند امریکا وفرانسه در عراق و سوریه است     پی نوشت :نوشته از خودام است                         
  8.  من اصلا گفتگو درباره اقوام مختلف در ایران را درست نمیدانم(چون به ملت ایران اعتقاد دارم، نه اقوام ایران) ولی جایی که صحبت از واقعیت باشد نباید ساکت بود من  امار  سازمان های ایران را نمی نویسم چون ممکن است به جانب داری متهم شوند ،امار را از سازمان معتبر کشوری میاورم که اصلا نه دل خوشی از ایران دارد و نه دلیلی برای نادرست گویی امار سازمان (سی َای اِی) CIA امریکا که معمولا امار دقیقی را برای دولت امریکا فراهم میکند   Persian 61%, Azeri 16%, Kurd 10%, Lur 6%, Baloch 2%, Arab 2%, Turkmen and Turkic tribes 2%, other 1% (2008 est .)   منبع : https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html   https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html
  9. اشتباه می کنید بزرگوار، واژه افغان به مجموع دو ایل از پشتون ها گفته میشود که 15ملیون نفر از انها در افغانستان و 40ملیون نفر در پاکستان زندگی میکنند و چه انهایی که در افغانستان و چه ان هایی که در پاکستان از هر یک از این دو قوم اند خود را افغان مینامند بعد ها به قلمرو سیاسی این قوم (حاکمیت -دولت)نام افغانستان داده اند ولی هیچکدام از سایر اقوام افغانستان خود را افغانی نمیدانند(حتی پشتون های پاراچنار با اینکه پشتون اند(وشیعه)خود را افغان نمینامند   قوم افغان از مجموع این دو ایل هستند   نحوه تقسیم اقوام این دو ایل بزرگ پشتون به شرح زیر است: قوم درانی ( ابدالی ): الف: زیلوک : که خود شامل اقوام الکوزی، اچک زی، پوپلزی، بارکزایی می شود ب : پنج پاو : که خود شامل نورزایی، علی زایی و اسحاق زایی است. قوم غلجه زایی ( غیلزایی ): الف : تورانی : کوتک و احمد زی ب : بورانی : کوتک، وبابی   پی نوشت:   http://www.afghanpaper.com/info/joghrafia/aghvam.htm
  10. خبرگزاری شین هوا ؛ یک مقام امنیتی افغانستان اعلام کرد انفجار  پاسگاه پلیس در استان بغلان ساعت نه و 30 دقیقه بامداد به وقت محلی در داخل پاسگاه منطقه بغلان مرکزی روی داد.   به دنبال این انفجار امدادگران و نیروهای پلیس کمکی به محل حادثه اعزام شدند و همه مجروحان برای مراقبت های درمانی به بیمارستان انتقال یافتند.   تحقیقات درباره این انفجار آغاز شده است.   http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1394/8/28/3812247_543.jpg
  11.  یک روز در فوعه و کفریا:   http://www.shia-news.com/files/fa/news/1394/8/28/114375_914.mp4
  12. اردوگاه داعش در افغانستان (احتمالا پکتیا)   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339832_999.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339833_111.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339834_133.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339835_973.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339836_743.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339837_303.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339838_968.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339839_832.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339840_667.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339842_954.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339843_316.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339845_143.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339848_325.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339847_102.jpg   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/8/28/1339846_935.jpg
  13.                                                                             تسلیحات داعش در عراق از کجا می ایند         پایگاه الحوار عراق در مطلبی با عنوان «تسلیحات داعش در عراق از کجا می ایند    از زمان 13 نوامبر گذشته در پاریس منابع وارد کننده سلاح برای داعش به‌دقت زیر نظر گرفته شده است در حالی که حمایت از داعش از 2014 ادامه دارد. بسیاری از سلاح‌هایی که گروه‌های افراطی در سوریه و عراق از آن استفاده می‎کنند به‌آسانی به دست آنها رسیده است اما داعش حامیان خارجی نیز دارد که برخی از آنها دوستان آمریکا هستند. "دیود اکس" خبرنگار جنگی مستقل که از راز و رمز سلاح داعش اطلاعات زیادی دارد اخیراً در گفتگویی با رادیو کارولینای شمالی گفت: منابع تأمین کننده سلاح داعش زیاد است. داعش همانند گروه‌های مسلح در سوریه از حمایت قوی ترکیه، قطر و عربستان سعودی برخوردار است. وی می‎افزاید: علت این حمایت به منافع مشترک مربوط می‎شود. علاوه بر کسانی که مایل به همکاری با داعش هستند برخی افراد پرنفوذ در برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس نیز تأمین کننده سلاح داعش و حامی آن هستند. ترکیه می‎خواهد که رئیس جمهوری سوریه در مسند قدرت نباشد و دلیل حمایت آن نیز همین است. هرچند که به‌طور رسمی ترکیه، قطر و عربستان سعودی هرگونه حمایت از داعش به هر شکلی را تکذیب می‎کنند و دم از قوانینی می‎زنند که ارسال کمک برای تروریست‌ها را محدود می‎کند اما واقعیت این است که در عرصه عمل این قوانین به اجرا در نمی‌آیند. دیوید اکس در ادامه بیان می‎کند: پول کشورهای خلیج فارس نقش زیادی در تأمین سلاح داعش از بازارهای سیاه دارد. بر اساس گزارش‌های موجود که از رصد تحرکات هوایی به دست آمده است، هواپیماهای حامل سلاح از کشورهای خلیج فارس به ترکیه می‎روند یا در برخی موارد به‌سوی کشورهای دیگری مانند کرواسی برای بارگیری سلاح و پرواز به ترکیه می‌روند. کرواسی در زمینه تسلیحات سبک بازار پررونقی دارد و ارتباط زیادی با بازار سیاه و انتقال سلاح به ترکیه و انتقال زمینی آن به سوریه دارد. داعش سلاح زیادی نمی‎خواهد زیرا گروهی هستند که سلاح سبک را بر سلاح سنگین ترجیح می‎دهند زیرا به‌راحتی پنهان می‌شود و قابل جابه‌جایی است. وی گزارش داد: داعش طی هفته‌های گذشته بسیاری از ادوات و تجهیزات سنگین خود مانند تانک ام‌یک و نفربرهای ام113 و خودروهای زرهی سنگین ام‌.آر.ای‌.پی. و نیز برخی تجهیزات دیگر را که قیمت آنها به میلیون‌ها دلار می‌رسد نابود کرده است، آنها می‌دانند که توان راه اندازی و تعمیر و نگهداری این تسلیحات را ندارند. اکس درباره تسلیحات داعش ادامه داد: داعشی‌ها احتمالاً موشک‌های دوش‌پرتابی به دست آورده‌اند که این موضوع نگرانی برخی پایتخت‌های دنیا را به وجود آورده است. راههایی برای از بین بردن این نوع سلاح وجود دارد اما به‌طور مثال کشوری مانند آمریکا در حملات هوایی با وجود این تسلیحات محاسبات خود را بر هم خورده می‎بیند. این سامانه‌های دفاع هوایی دوش‌پرتاب بسیار خطرناک هستند و هیچ طرفی دوست ندارد که خلبان‌های خود را از دست بدهد و اینکه داعش خلبانان را به اسارت درآورد موضوعی هراس‌آور برای رهبران آمریکاست. وی همچنین به خطراتی که این موشک‌های دوش‌پرتاب برای هواپیماهای مسافربری دارند نیز اشاره کرده است و امکان رسیدن این نوع سلاح‌ها به دست تروریست‌های بین المللی را نیز بعید ندانسته است.   پی نوشت :   http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/08/27/919973/%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%DB%8C%D8%AD-%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D9%87%D8%AF
  14. خبرگزاری «رویترز» به نقل از دو فرمانده طالبان نوشته است که «ملا منصور دادالله» یکی از فرماندهان طالبان ناراضی توسط محافظ خود مورد حمله قرار گرفت و به‌شدت زخمی شده اما همچنان زنده است. فرماندهان طالبان می‌گویند «ملامنصور دادالله» که به عنوان یکی از فرماندهان طالبان ناراضی محسوب می‌شود، توسط محافظ خود مورد حمله قرار گرفت و زخمی شد. این دو فرمانده طالبان همچنین اظهار داشتند: ملا منصور دادالله در ولایت زابل زخمی شده است. یکی از این فرماندهان طالبان ادامه داد: ملادادالله بر اثر خون‌ریزی زیاد بیهوش شده و به بیمارستانی برای مداوا منتقل شد اما وضعیت جسمی وی بسیار وخیم می‌باشد. یکی از سخنگویان طالبان ناراضی ادعای زخمی شدن ملا دادالله را تأیید کرد اما گفت: او در جنگ با نیروهای طالبان ملا اختر منصور زخمی شده است. یکی دیگر از آن 2 فرمانده طالب افزود: مکان ملا دادالله مشخص نیست. افراد نزدیک به او معتقدند که زنده است. از آن‌ها خواستیم تا حداقل بیانیه‌ای صوتی از او منتشر کنند تا از زنده‌ بودن او مطمئن شویم. افراد دادالله می‌گویند که پس از بهبودی، پیغامی را از سوی وی منتشر خواهند کرد. پلیس افغانستان گفت: هفته گذشته ملا دادالله در درگیری با افراد ملا اختر منصور کشته شد اما یکی از سخنگوهای طالبان ناراضی این ادعا را رد کرد. «ملا عبدالمنان نیازی» سخنگوی طالبان ناراضی گفت: ملا دادالله زخمی شده است. شایعات مرگ او را افراد رقیب منتشر می‌کنند اما بزودی ثابت می‌کنیم که او زنده است. ملا دادالله رهبر جناحی از طالبان می‌باشد که از گروه اصلی این گروه به دنبال اعلام مرگ ملاعمر جدا شد. پس از آن، ملا اختر منصور به عنوان جانشین ملاعمر منصوب شد اما ادعای رهبری او توسط برخی از فرماندهان رد شد و گروه جدیدی را تشکیل دادند که چند هفته پیش «ملا رسول» را به عنوان سرکرده خود برگزیدند. احتمالا ادامه اختلافات طالبان موجب پیچیده کردن مذاکرات صلح با دولت افغانستان خواهد شد.   پی نوشت:   http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/08/27/920587/%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%AA%D8%B1%D8%B2-%D9%85%D9%84%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D8%AA-%D8%B2%D8%AE%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
  15.     تاریخ ایران با تمدن ارته (دره هلیل )در هفت هزار سال پیش شروع میشود این هم لینک منبع و مورخ Andrew Lawler، Ancient Writing or Modern Fakery?، Science ۳ August ۲۰۰۷: Vol. ۳۱۷. no. ۵۸۳۸، pp. ۵۸۸ – ۵۸۹ .http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=86971&Serv=0&SGr=0   http://isna.ir/fa/print/8303-10192/%D8%BA%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%AD%D8%A7%D8%B4%D9%8A%D9%87 http://www.iranicaonline.org/pages/chronology-1     O. White Muscarella، Jiroft and “Jiroft-Aratta”: A Review Article of Yousef Madjidzadeh، Jiroft: The Earliest Oriental Civilization، Bulletin of the Asia Institute ۱۵   شما هم تاریخ تمدن کرد ها را بگذار استفاده خواهیم کرد (البته امیدوارام این مورخ میشل ساخاروف معروف نباشد )
  16.     بزرگوار( بنده خدا) را  به هیتلر  نازی نژاد پرست دویست  اتشه نمیگویند
  17.                                                               هیچ پوتینی بر زمین  نمی بینید                                                                                                                 این را لورا دیکینسون، پروفسور حقوق در دانشگاه جرج واشنگن می‌گوید که کار اخیرش بر تنظیم نیروی پیمانکاران نظامی خصوصی تمرکز کرده است امروز، عراق هنوز عرصه‌ی شکوفایی تجارت برای پیمانکاران غیرنظامی است. براساس  آخرین گزارش سه ماهه از ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده، که عملیات‌های نظامی را برسی کرده،نقش شرکت های خصوصی فروش اسلحه به دولت عراق یا تامین امنیت پایه‌ای  پیمانکاران خصوصی در عراق در حال افزایش است در اواخر ژوئن، کمپانی سوسی یک قرارداد ۷۰۰۰۰۰ دلاری برای استخدام گروه کوچکی از مشاوران و مربیان امنیتی به مدت یک سال به دست اورد. این قرارداد ممکن است برای یک دوره‌ی ۴ ساله‌ی دیگر، و برای مجموعا ۳.۷ میلیون دلار تمدید شود  از جمله شرایط لازم برای استخدام که  در سایت کاریابی سوسی نوشته شده‌است ، “یک سال یا بیشتر تجربه کار با مقامات [وزارت دفاع] عراق” می باشد یکی از وظایف شغلی کارمندان شرکت سوسی این است: “آماده‌سازی و ارسال گزارش‌ها به مقامات ارشد نظامی در مورد وضعیت کارکنان، سیستم‌ها، برنامه‌ها و پیشرفت تغییرات عراقی                                                                       .” شرکت اس او اس اینترنشنال ) سوسی)‌ سوسی یک شرکت تجاری خانوادگی، که بنگاه‌های اصلی آن در نیویورک  است، یکی از بزرگترین نقش‌آفرینان صحنه در عراق است، که بعد از سفارت آمریکا، بیشترین تعداد آمریکایی را در استخدام    خود دارد                                                                                                                                                فرانک هلمیک، یک سرتیپ ارتشی بازنشسته، که سه ماموریت شغلی بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ در عراق داشته و اکنون نایب رئیس بخش “هدایت ماموریت” در سوسی است، می‌گوید این کمپانی یک مشاور برای دولت اقلیم کردستان عراق، و پنج نفر برای دولت عراق در بغداد استخدام کرده است                                                                       و می‌افزاید: «این مشاغل بسیار مهم هستند، این افراد فقط مترجم نیستند، آنها در سطوح تصمیم‌های اساسی مشاوره می‌دهند». به گفته وی آنها عمدتا آمریکایی‌عراقی‌هایی با اختیارات امنیتی هستند   هلمیک در طول ماموریت دومش در عراق، در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، ماموریت آموزش، مدیریت و تجهیز نیروهای امنیتی عراقی را به عهده داشت، از همین روست که ماموریت امروز نیز برای او آشناست                                      . او در مصاحبه‌ای با دیلی بیست گفت: «من در دو سال گذشته، به عنوان یک تاجر به عراق رفت و آمد داشتم. این تجربه، با سفر به عنوان یک فرد نظامی بسیار بسیار متفاوت است، با این‌حال بسیاری از افرادی که هنگام کار نظامی همکارم بودند امروز هنوز هم آنجا هستند                                                                                                                       .» کمپانی لاکید مارتین  هزار موشک هل فایر دیگر سفارش دریافت کرده است. کمپانی ای ام جنرال مشغول تولید ۱۶۰ خودروی امرپ هاموی ساخت آمریکا، برای عراق است؛ در حالی که کمپانی جنرال دینامیکس، مشغول ساخت تانک هایی به ارزش میلیون‌ها دلار برای کشورعراق است                                                                                              . او تصدیق می‌کند که پیمانکاران‌، یک نقش حمایتی کلیدی در عراق بازی می‌کنند. هلمیک خاطرنشان می‌کند که «پیمانکاران حضور ایالات متحده را تقویت می‌کنند. اگر سربازان برای مشاوره و آموزش به آنجا فرستاده می‌شوند، آنها مجبور نیستند کسانی را بفرستند که برای آنها غذا بپزند، لباسهایشان را بشویند، و محافظتشان کنند. اما پیمانکاران می‌توانند این کار را مدیریت کنند. ما به ایالات متحده یا ائتلاف نظامی‌اش اجازه می‌دهیم که بر قابلیت‌های مرکزی خود تمرکز کنند.»   سوسی تنها کمپانی‌ای نیست که تحت قرارداد نظامی استخدام مشاورین ارشد برای دولت عراق است. ای ام بی، که بنگاه اصلی آن نیز در نیویورک است، آگهی کاریابی برای «یک مشاور و مربی کمک‌های امنیتی» درج کرده بود که به طور مستقیم با مقامات ارشد رسمی ضدتروریسم کار کند         بنا بر توضیحات این موقعیت شغلی، این کار شامل «دستیاری مستقیم به مشاور ضدتروریسم نخست‌وزیر می‌شود تا بدین‌ترتیب توسعه قابلیت‌های نهادی برای سرویس ضدتروریسم عراق را، به منظور ایجاد امنیت رهبری و هدایت کند.» این موقعیت شغلی اخیرا از سایت برداشته شده است. سخنگوی کمپانی گفته است که ای‌بی‌ام دیگر طرف قرارداد نیست                                                                                                                                            کمیسیون قراردادهای حین جنگ، یک هیئت بررسی دوحزبی که توسط کنگره در سال ۲۰۰۸ ایجاد شد، برآورد کرده که تا ۶۰ میلیارد دلار به واسطه‌ی کلاهبرداری و ریخت و پاش در عراق و افغانستان از دست رفته است                                 و پیمانکاران امنیتی بعد از چند سری از این سواستفاده‌ها در چند سال اخیر، به طور خاص زیر نگاه موشکافانه قرار دارند. اتفاقی که به طور مشخص اعتبار این صنعت را خدشه دار کرد، شلیک در میدان نیسور در سال ۲۰۰۷ بود؛ وقتی نگهبانان شرکت بلک‌واتر ۱۷ شهروند غیرنظامی را به ضرب گلوبه از پا در آوردند                                                              به گفته دیکینسون، اکنون به دلیل این رسوایی‌ها، نظارت روزافزونی بر پیمانکاران غیرنظامی در سطح ملی و بین‌المللی وجود دارد. برای مثال، پنتاگون چندین تغییر داخلی صورت داد تا پیمانکارانش، گزینش‌شده و کارآمدتر باشند               . ویلیام بیور، سردبیر ارشد سایت دینجرزون جابز (مشاغل محدوده خطر) اظهار کرده است که امروز بازار، رقابتی‌تر شده، زیرا به مرهمت ۱۴ سال جنگ امروز گروه بزرگی پیمانکاران باتجربه وجود دارند. همچنین تعداد زیادی کهنه سرباز هستند که ارتش را ترک کرده‌اند                                                                                                                     هلمیک می‌گوید از زمان اولین بازدیدش در ۲۰۰۳ تا کنون، شاهد تغییر و جایگزینی پیمانکاران در عراق بوده است. برای مثال او می گوید، حداقل در مورد سوسی نسبت پیمانکاران به اعضای سرویس آمریکا به کمتر از یک به یک کاهش یافته است. در اوج جنگ‌های عراق و افغانستان، تعداد پیمانکاران نظامی بیش از سربازان آمریکایی بود. هرچند سوسی نسبت پیمانکاران را پایین آورده تا آن را رقابتی نگه دارد، اما بر اساس آمارهای پنتاگون، به نظر می‌رسد که امروز تعداد    پیمانکاران نظامی در عراق بیش از سربازان ارتش آمریکا است                                                                             حقیقت این است که ایالات متحده، دیگر نمی‌تواند بدون پیمانکاران اقدام به جنگ کند و حتی در ماموریت‌های مشاوره‌ای و کمکی شرکت کند                                                                                                                                  آنچه می‌دانیم این است که پیمانکاران، بخشی جدایی‌ناپذیر از تیم‌هایی هستند که عملیات‌های نظامی با هواپیماهای بدون سرنشین را انجام می‌دهند و ساعت‌ها آرشیو ویدئویی گزینش شده را تحلیل می‌کنند تا برای ارتش اطلاعات مورد نیاز را برای هدف‌قرار دادن مواضع دولت اسلامی در میدان جنگ عراق و سوریه، فراهم کند. در حالی که این پیمانکاران در خارج از کشور مستقر نیستند- و بنابراین در حساب‌های رسمی برشمرده نمی‌شوند- به طور مستقیم از ماموریت‌های دفاع در برابر دولت اسلامی حمایت می‌کنند                                                                                                         از ابتدا فرماندهان نظامی آمریکا هشدار داده بودند که جنگ علیه داعش جنگی طولانی خواهد بود. قرارداد سوسی برای ارائه خدمات در کمپ تاجی شاید در سال ۲۰۱۸ پایان بیابد، اما به نظر می‌رسد این کمپانی و کمپانی‌های مشابه با ادامه پیدا کردن این جنگ در آنجا مشغول فعالیت  خواهند شد                                                                                            پانویس:   منبع :ترجمه و تصحیح از خودم برای تارنگار میلیتاری از لینک زیر   :   www.thedailybeast.com/articles/2015/08/02/the-company-getting-rich-off-of-the-isis-war.html                                                                                
  18.      داعش نه در افغانستان طرفدار چندانی پیدا میکند و نه در پاکستان در افغانستان پشتون ها (افغان ها) به دلیل خصیصه نژادی خود  در هر کجا که باشند وابستگی عجیبی به قوم و قبیله خود دارند به همین دلیل چشم دیدن کسی جز قوم خود شون را ندارند به همین دلیل از اغاز تشکیل افغانستان تنها پشتون ها حاکم بوده اند (به جز یک دوره شش ماهه در دوران حزب کومونیست)علت شکل گیری طالبان هم بیشتر در اوردن قدرت از دست تاجیک ها و دولت جهادی بود ، به همین دلیل فکر نمی کنم از عرب های وهابی استقبالی کنند کما اینکه همین الان طالبان  با ان ها هم میجنگند                                                                                                                                                                                 
  19.   چهره بعضی از این ها  عربی نیست  اگر بعد ها وقت کردم درباره سربازای مزدور در ارتش های شبه جزیره مینویسم (به خصوص از کشور خود ما اقوامی مثل بلوچ ها وفارس های سنی مذهب که خود من هم بعضی از انها را میشناسم )
  20.     در مورد امار شما باید بگویم که کاملا نادرست است در جمهوری اذربایجان شیعیان 60تا70 درصد جمعیت را تشکیل میدهند و اهل سنت 30 درصد و بزرگترین کشور شیعه هم ایران است با جمعیت 94درصد شیعه (این امار با احتساب جمعیت شیعیان مهاجر به ایران هم به اندازه محاسبه شده است یعنی 2.5 ملیون معاود عراقی +2ملیون اواره عراقی +3.5ملیون اواره شیعه افغانستانی که جزو جمعیت ایران نیستند اما در جمعیت شیعه ایران محاسبه شده اند)برای اشنایی بیشتربا جمعیت شیعیان در کشورهای گوناگون  به منبع داده شده مراجعه کنید منبع: http://www.shia-news.com/fa/news/70184/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%B1%D9%82%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86
  21.   این خبر را نمی دانستم در کدام تایپک بگذارم سه هزار شهروندی جمهوری‌باکو عضو داعش شده اند گروهی از اعضای باکویی داعش ویدئویی را منتشر کردند که در آن از عملیات انتحاری داعش در ترکیه تجلیل شده بود. این عملیات توسط عده‌ای از اتراک عضو داعش در شنبه گذشته به وقوع پیوست و نزدیک به 100 تن تلفات داشت.  به گزارش آذری‌ها ، پایگاه خبری «مدرن.آذ» طی گزارشی به موضوع نفوذ داشت در بین اتباع باکو پرداخت. در این فیلم‌ منتشر شده عده ای از اعضای داعش که به زبان ترکی‌قفقازی صحبت می کردند اظهار کردند که در عملیات جدیدی شرکت خواهند کرد. این عده ضمن فراخوان قتل‌عام و کشتار از سایر همرزمان تُرک خود خواستند که به عملیات انتحاری دست بزنند. از سوی دیگر اتراک عضو داعش و شمار زیادی از شهروندان ترکیه که در داعش فعالیت می کنند با انتشار ویدئویی خواستار حملات و کشتار بیشتری شدند. پایگاه خبری«مدرن.آذ» در گزارش خود آورده است که 3500 تن از شهروندان باکو به داعش پیوسته اند که تاکنون 350 نفر از آن به هلاکت رسیده‌اند. کارشناسان معتقدند که سیاست شیعه ستیزی خاندان علی اف در بیست گذشته به رشد سنی گرایی و وهابیت دامن زده است.   منبع: http://www.azariha.org/?lang=fa&muid=53&item=1815
  22.      کردستان بزرگ در طرح خاورمیانه بزرگ به اب های دریای سیاه دسترسی دارد
  23.                                کتاب مدیریت توحش                                                               جزوه‌یِ درون‌سازمانی «مدیریت توحش»[۱] را سال ۲۰۰۴ یکی از کادرهای برجسته‌ی القاعده نوشت. این جزوه در سال ۲۰۰۶ به انگلیسی برگردانده شد. نام مستعار نویسنده‌ی جزوه،( ابی بکر ناجی )است. به گزارش شبکه‌ی العربیه،[۲] نام حقیقی نویسنده‌ محمد خلیل الحکایمه یا محمد حسن خلیل الحکیم است. خلیل الحکیم، با نام سازمانی «ابوجهاد المصری» از گروه «جماعت الاسلامیه» (گروهی جهادگرا که محل فعالیت آن مصر است) به القاعده پیوست. او به‌به سبک خود مسئول پروپاگاندای القاعده محسوب می‌شد و در رسانه‌های القاعده تخلص «صوت الجهاد» را به کار می‌برد.     خلیل الحکیم، که می‌توان او را از جمله استراتژیست‌های شبکه‌ی القاعده محسوب کرد، چندین جزوه‌ی درون‌سازمانی دیگر نیز تألیف کرده است. از آن میان، می‌توان به «افسانه‌یِ پندار»[۳] اشاره کرد. جزوه‌ای که در آن با دقت و وسواسی حساب شده،به خلل وفرج امنیتی سازمان‌های اطلاعاتی ـ امنیتی ایالات متحد می‌پردازد. این جزوه از نظرسازمان‌های امنیتی غربی خطرناک و دارای محتوای تروریستی ارزیابی شده و حمل و نگه‌داری آن مشمول قوانین ضد تروریسم می‌شود.   خلیل الحکیم،دراکتبر ۲۰۰۸ در وزیرستان شمالی به دست هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی کشته شد،اوآن‌قدر زنده نماند که برآمدن و نمود یافتن ایده‌ها و نوشته‌هایش را در جنبش داعش شاهد باشد. ایده‌هایی به‌غایت ترسناک، که اکنون در حال درنوردیدن خاورمیانه است 1- اداره التوحش: اخطر مرحله ستمر بها الامه                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                      2برای خواندن بیشتر به تارنگار زیر بروید      studies.alarabiya.net/hot-issues/%D8%A5%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%AD%D8%B4%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%B0%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%A2%D9%85%D9%86%D8%A9-%D9%84%D9%84%D8%A5%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%AF-%D8%A5%D9%84%D9%89-%D8%A5%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A9-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4   Myth of Delusi-3 -     منبع: نوشته خودم است                                                                                                    
  24.                                                                          انتخاب مصر در اینده ایران یا عربستان                در چند ماه اخیر تلاش عربستان برای نزدیکی با اخوان المسلمین واکنش مصر را در پی داشته  این نزدیکی  موجب ناخوشایندی مصر گشته است. در حالی که این کشور به تحریم غزه ادامه می دهد و پس از ویران کردن سه هزار ساختمان در مرز، قصد دارد با بستن آب به تونل ها، آن ها را مسدود کند. در همان حال، سخنان راشد غنوچی، رهبر النهضه (تونس) در سفر به ریاض در ژوئن ۲۰۱۵ درباره سازش حکومت قاهره و اخوان المسلمین بر تشویش ها افزوده است. از دیدگاه مصر، هیچ تفاوتی بین اخوان المسلمین، القاعده و داعش وجود ندارد. درست همان قیاسی که دولت اسرائیل در مورد حماس می کند. بخش با اهمیتی از حقانیت هیئت حاکمه مصر بر این متکی است که کشور را از دست اخوان المسلمین «خلاص » کرده است. اگر چه مقامات رسمی کدورت روابط دو کشور را انکار می کنند، و منافع مشترک مصر و عربستان به میزانی است که از رودروئی دو کشور جلوگیری می کند، اما برداشت رسانه های مصر هواسنج خوبی برای نشان دادن نگرانی های دولت مصر است. بد نیست یادآوری کنیم که استقلال رسانه های مصر نسبت به حاکمیت، از زمان حکومت جمال عبدالناصر تا کنون، تا این حد کم نبوده است. برای مثال، هفته نامه دولتی رُوزالیوسف در اواخر ژوئیه به مناسبت سفر مشعل به عربستان مقاله ای از احمد شوقی العطار چاپ کرد که تاکید می کرد که «عربستان مصر را فروخته است» و به ازسرگیری روابط دیپلماتیک با ایران تشویق می کرد. محمد حسنین هیکل، مشاور پیشین ناصر در همان زمان در روزنامه لبنانی السفیراز این پیشنهاد پشتیبانی کرد (1)   پانویس:(1) Calls in Egypt media to mend ties with Iran, amid perceived tension with Saudis  », BBC Monitoring    منبع :جز قسمت مصاحبه هیکل بقیه از خودم  نوشتم