-
تعداد محتوا
299 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های parvaaz
-
برادر عزیزم rezatiztizi میخواستم با عرض پوزش جسارتی خدمت شما در مورد جزایر مالویناس که حداقل دو، سه هزار سال قبل از انگلیسها توسط اقوام (باصطلاح متمدن امروزی ) سرخپوست وحشی کشف شده است و مورد هجمه امپریالهای جهانخوار قرار گرفته و طبق دلخواه خودشان آنرا فالکلند نامیده اند و حق چند میلیون آرژانتینی را از ثروتهای نهفته در آن قلفتی بالا میکشند و با اینکار خودشان را روز به روز کلفت تر و برای حمله به حقوق سایر ملتها از پول این ثروتهای باد آورده ( ببخشید جنگ و نسل کشی آورده ) استفاده به عمل میآورند ، خدمتتان اعتراضی داشته باشم که در غیر اینصورت ممکن است خلیج همیشه فارس ما وحتی نام عزیز کشورمان را مورد هجوم وبه نفع خود مصادره نمایند . خواهشمند است قسمت فالکلند را در عنوان تاپیک با مالویناس تعویض نمائید . خیلی ممنون و متشکر
-
سلام من فکر می کردم این تاپیک محلی باشه برای ارزیابی عمومی افکار هموطنان که مطمئنا با هم تضادهای فراوانی دارند . اگر کسی جرأ ت دفاع یا ابراز حداقلی برخی از عقاید خودش را در مورد موضوعاتی که بنده مطرح نمودم ( که البته مخالف مصالح کشوری و نظام نیست که شاید کمکی هم باشد ) نداشته باشد و فقط با منفی یا مثبت بخواهد ابراز عقیده نماید که دیگر چرا خداوند ( یا هر عامل دیگری بنا بر عقاید مختلف ) به ما عقل و شعور داد تا آن را در صندوق خانه ریشه مغزمان پنهان نگه داریم و هرچند گاه همانند اسباب بازی کودکان آنرا در آورده وتنها با خودمان بازی کنیم و مجددا پنهانش نمائیم ؟ که اگر چنین شود بنده فکر خواهم کرد که یا باهوشترین فرد روی کره خاکی هستم که هیچکس را یارای پاسخگوئی نیست و یا کودن ترین فرد میباشم که کسی را حوصله پاسخ به من نیست ! درهر صورت مقصر بنده نیستم که سعی در برقراری ارتباطی نمودم که حداقل برای هیچکس دیگری مفید نبوده است بلکه این شما هستید که در یاری رساندن به هموطنتان دچار نقصان وکوتاهی گردیدید ( چرا که این مطلب میتوانست مرا هرچه بیشتر آگاهی و دانش ببخشد و شما از آگاهی دادن به بنده دریغ نمودید ) ! امیدوارم حداقل دیر به دیر هم که شده است صدای اعتراض شما را نسبت به مطالب مرقومه بنده بشنوم و تنها با علامت سبز یا قرمز نمیتوانم نقطه نظرات شما را کاملا دریابم . قبلا از اینکه با شما رک حرف زدم و شاید باعث تلخی اوقات شریفتان شدم عذر خواهی و طلب حلالیت مینمایم از همه شما متشکرم .
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
parvaaz پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
برادران عزیزم دوستانی میگویند باید به صندوق رای احترام بگذارند .بلی واقعا باید به هر آنچه که از صندوق رای درمیآید چه تغلب یا چه شمارش راست وچه دروغ ( مثل مال آقای بوش ) احترام گذاشت . پس از کلیه هم سخنان خواهشمند است به انتخابات سوریه کمی پس از شروع بهار تحمیلی بدبوی سوریه عربی با در نظر گرفتن اینکه ما هم دیکتاتورها ( چه سبک قدیمی و چه سبک دموکراتیزه شده مدرن ) را با هر اسم و لباسی رد میکنیم به منتخب مردم سوریه توهین نفرموده و طبق گفته خود شان به صندوق احترام بگذارند . -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
parvaaz پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
جناب مهدوی سلام میبخشی کمی دیر با شما همسخن میشوم چون یک کامپیوتره و چهل تا صاحاب از بچه گرفته تا پیر مردهائی مثل من . [size=5][font=tahoma,geneva,sans-serif]میگم بد نیست دوستان توی این تاپیکها حداقل برای خالی نبودن عریضه هم که شده یه احوالی هم از خود مردم سوریه بگیرند! بالاخره ببینیم این مردم چه شدهاند. آب شدن رفتن تو زمین؟ یا شایدم بخار شدن رفتن تو هوا؟ شایدم همشون تکفیری شدن یا شایدم داوطلبانه به ارتش بشار پیوستهاند...[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]میخواستم به شخص شما یک پیشنهاد بدم و اون اینه که یک سفر به سوریه ( البته با کمال احتیاط ) برید و یک گزارش از آب شده ها و بخار شده ها برای رفقا ئی مثل من و سائرین بیارین البته با عکس و تفسیر و بدون حب و بغض های معمول در کارهای خبرنگاری .خیلی متشکر میشویم .[/font][/size] -
بسم الله الازلی الابدی در پست پیشین عنوان گردید که جهت نجات اقلیت از دایره قوانین مختص اکثریت در یک جامعه دموکراتیک میباید تفکیک سرزمینی انجام و تحت حمایت حکومت قوانین خاص آن جامعه تدوین ودر آن سرزمین به مورد اجرا در آید . و این بدان معنا نیست که این جامعه جدید استقلال کاملی به لحاظ خود گردانی بدست آورده ومیباید خود را از سیاستهای ( حکومتی ، اقتصادی ، و غیره ) کلی نظام مرکزی ( که همانا اشتراک عقیده در موارد بسیاریست که با اکثریت موجود است ) جدا و کشور کم قدرت جدیدی را تشکیل دهند . در مورد امکانات نیز میباید حقوق برابری را در کناراکثریت دارا بوده واز طرف دیگر نباید خود را مالک بلا منازع سرزمین جدید در موارد موجودیهای اقتصادی آن سرزمین ادعا نمایند . زیرا زمین از آن خدا و تمامی موجودیهای آن از آن بشریت میباشد . البته ممکن است کسانی به این موضوع اعتراض نمایند که میباید به این افراد گفت امکانات با حقوق برابر یعنی تقسیم برابر در آمد و بودجه حکومتی برحسب نفر در توسعه و امکانات محلی ، منطقه ای و کشوری پس از تفکیک مخارج مربوط به طرحهای ملی و عام المنفعه میباشد و این زمانی میسر است که سیستم اخذ مالیات ها بدرستی و با آگاهی کامل بر در آمدهای انحصاری و شخصی و یا عمومی صورت پذیرد . در غیر اینصورت دموکراسی تحت الشعاع مطامع منفعت طلبانه طبقات بورژوازی قرارگرفته و دموکراسی ظاهری با محتوای دیکتاتوری طبقات مرفه و نتیجتا برده داری نوین همانند کشور آمریکا حاصل میگردد . (البته با عرض پوزش از پرستندگان و موافقین سیاستهای کاپیتالیستی غرب و ایجاد بهشت برده داری نوین که معتقدند سرمایه داری بی بند وبارانه با طینت انسانی همخوانی بیشتری دارد ! ) حال خواهید پرسید این مسائل چه ربطی به دشمن شناسی دارد ؟ باید اذعان کرد دشمن شناسی میباید بر اساس مشاهده ظاهر و باطن دشمن که بطور حتم تفاوتهای فاحشی با هم دارند و سیاستهائی که بناچار جهت حفظ منافع بطئی خود میباید به اجرا در آورد انجام گردد . حاکمان آمریکا میباید جهت حفظ ظاهر هم که شده خود را طرفدار دموکراسی حتی دائیه دار نشر اجباری آن و همچنین حقوق بشر و دفاع از انسانیت و حقوق ملتها در برابر دولتهایشان نشان دهد . درحالیکه میتوان شمار کشتار و جنایتهای بشری حاصل از منافع استکباری این کشور در قرن بیستم وبیست یکم را بسیار سرسام آور اعلام کرد. چه رژیمهای نوپای دموکرات ویا شبه دموکرات که به بهانه عدم پاسخدهی به مطامع امپریالیستی آمریکا و بنام دولتهای دیکتاتور سر از گورستان درآورده اند و با حمایت آمریکا از مستبدترین دیکتاتورهای نظامی آنها بوسیله کودتا سرنگون گشته اند . این است آمریکای مهد دموکراسی که ظاهر بسیار دلفریبش دلباختگان بسیاری را همانند مردم عراق و افغانستان که چه فکر میکردند و چه شد را به خود جذب میکند . و اینان میپندارند با مفروش کردن قدوم آمریکائیان به چیزی غیر از بردگی ( بهشت دنیوی ) خواهند رسید . زهی خیال باطل ! پس از این روشنگری ( یا بقول برخی که نمیخواهند منظور اصلی حاکمیت آمریکائی را درک وبدان اعتراف نمایند ، افرادی همانند ما طبق لغت جدید جزء افراد صفر و یک میباشیم ، در صورتیکه از صفر ویک بودن سیاست دولت آمریکا به هر دلیلی طفره میروند و حاضر به قبول واقعیت نیستند ) انشاءالله در پست بعدی به اصل قضیه خواهیم پرداخت . بامید حق
-
مردان خدا علامت ویژه ای ندارند که سریع شناسائی شوند . تنها مردان ریا هستند که تلالو ریایشان از بیست فرسنگی قابل رویت است . به روح شهید صلوات .
-
بسم الله القاسم الجبارین در ادامه مطلب دشمن شناسی ( در اولین وحله کشور آمریکا ) جهت انجام بررسی سیاستهای کلی و بلند مدت آمریکا نیاز به واخوانی ایدئولوژیکی هست که بنیان هر سیاست و اقتصادی را پایه گذاری میکند . سیاست به زبان ساده چیست ؟ یعنی علم حکومت داری حکومت برای چیست ؟ جهت هماهنگی و مدیریت یک عده زیاد از افراد حقیقی و یا حقوقی که در کنارهم زندگی میکنند وهر لحظه با هم در حال تعاملند . حاکم کیست وچگونه انتخاب میشود؟ فرد یا افرادی که به نمایندگی از طرف آن مجموعه مردمی ( ملت ) برگزیده میشوند تا به امور حکومتی آنها بپردازند . تا این قسمت قضیه فعلا دموکراسی برقرار است . ایدئولوژی چیست ؟ برنامه ای شامل طرز فکر یک جامعه و اعتقاد آنها برای رسیدن به سعادت فردی و اجتماعی که از طرف متفکرین ارائه و از طرف اکثریت مجموعه پذیرفته میشود . در اینصورت باز هم خواهید گفت دین یک ایدئولوژی نیست که از طرف معلم بزرگ جهت سعادت فردی و اجتماعی ارائه گردیده ؟ و آیا این تنها مانیستیم که با سوء تعبیر از آن آنرا به یک افیون تبدیل کرده ایم همانگونه که هر ایدئو لوژی دیگر ساخته دست بشر نیز به چنین سرنوشتی دچار شده است ؟ تبدیل شدن ایدئو لوژیها و ادیان به افیون چیزی نیست که نتوان آنرا حل و فصل نمود ، بلکه مهمترین موضوع حل وفصل سوء تعبیر کنندگان و همچنین قصور در عدم افشای مطامع آنان است که مشکل بنیادین میباشد . کدامین نا بخردی پیدا میشود که سعادت را دوست نداشته باشد ؟ پس میبینیم ادیان نیز جهت ساماندهی به طرز تفکر ، طرز زندگی و نحوه حکومتها ظهور یافته و نمیتوان آنها را از دخالت در سیاست منع نمود . زیرا سیاست عین دیانت ( و ایدئولوژی) میباشد ( البته باید بیدینی را هم بعنوان نوعی ایدئولوژی پذیرفت ) . در یک اجتماع ( بسته به فهم و برداشت هر فردی از ایدئولوژی معتقد به آن ) به تعداد افراد آن مجموعه ایدئولوژی وجود دارد . اما این ایدئولوژیها نقاط مشترک وتفرق بسیاری دارند که میتوان گفت ایدئولوژی غالب در یک اجتماع بر آیند فکر و اعتقاد اکثریت آن اجتماع است در قبال یک موضوع و لا غیر . نقاط مشترک ، ایجاد زحمت نمیکنند اما نقاط تفرق چه ؟ این نقاط میباید با ارائه مستندات علمی ، عقلی و ادراکی حل وفصل گردند و این امر توسط افراد امین ، مورد اعتماد ، مورد تائید وتوافق طرفین صاحب اختلاف و بدور از شدت و تعصب و لجاجت امکان پذیر میگردد . مواردی از اختلافات وجود دارند که بسادگی قابل حل نیستند . در این مورد چکار میتوان کرد ؟ آیا بخاطر آنکه تنها ما نتوانستیم مسئله را روشن و طرف مقابل را قانع کنیم باید آنرا ترد و یا از بین ببریم ؟ یا اطراف این نقطه را میباید بعنوان حریم ممنوعه ( من میگویم دره مرگ دموکراسی ) حفاظ کشید . بعضی اوقات با کوچ افراد همفکر به یک سرزمین دیگر از این حریم ممنوعه دور میگردند وبر حکومت است که با وضع قوانین مربوط به سرزمین جدید ( البته داخل سرزمین مادر ) از آنها حمایت و سعادت آنها را طبق ایدئولوژی خود آنها تضمین نماید . بالاخره در آن سرزمین آنها در اکثریت قراردارند . بدینترتیب اقلیت میباید با حمایت قانون با فاصله کمی دورتر از ااکثریت به سعادت خود برسد ویا اگر در داخل اکثریت زندگی میکند در موارد اختلافی سکوت را مراعات نماید و اینرا حق انتخاب مینامند و کسی نمیتواند اعتراضی بر آن وارد نماید و اگر اقلیتی بدان اعتراض نماید اکثزیت حق ترد آنرا دارند . کسی تو را مجبور نکرده در لانه مورچه بخوابی هر چند بسیار معتدل و خنک میباشد . عزیزان من با عرض پوزش بعلت خستگی بقیه مطلب در پست بعدی انشاءالله خدا یار ویاورتان
-
دوستان دانشمند مطبوعات آزاد باید دارای مرکز کنترلی باشند که اداره کنندگان تنها متشکل از خود صنف بوده و اخبار و اطلاعات ارسالی میباید جهت انتشار مستدل واثبات پذیر باشند . با تحت الشعاع قرار گرفتن مصبوعات بوسیله هر سازمان ، تشکیلات و یا حکومت و غیره علاوه بر نقض آزادی مطبوعات موجب دروغ پراکنی آنها به نفع گروهی میگردد ، وهمچنانکه میدانید مصداق تفرقه بیانداز و حکومت کن را فراهم میاورد .این عمل باعث میشود ملتی سالیان درازی دور خود چرخیده و بدنبال اصلاح امور خود باشند اما نتوانند آنرا بیابند . با این اوصاف چگونه میتوان فوریت اخبار و مقالات منتشره را ( بادر نظر گرفتن زمان مورد نیاز جهت استناد و راستی آزمائی ) حفظ کرد ؟ آیا شما راهکاری به نظرتان میاید ؟
-
باسلام به دوست عزیزم دیث 2 در پاسخ باید به عرض برسانم آنگونه که میفرمائید حوصله تاریخ خواندن ازبین رفته ولی خودتون اسناد تاریخی رو میکنید ! مثل [color=#0000FF]قطعا دموکراسی مثل هر دستاورد دیگه بشر فقط به جغرافیا و یا ملت خاصی تعلق نداره و خیلی از کشور ها نزاد ها برای رسیدن بهش تلاش کردن و مرجله به مرجله پیشرفت شکل گرفته . [/color]و یا [color=#0000FF]تو عراق مسلمان ها اگه روزی 2 تا بمب نزارن شب خوابشون نمی بره پاکستان شده مرکز القائده عربستان اولین بار با فشار امریکا انتخابات رو در شرایطی که مردم برای مخالفت باهاش تظاهرات بر گزار کردن برگزار کرد.[/color] این البته تاریخ نزدیک حساب میشه شاید بخاطر همین مسئله شما اعتراضی ندارید . آیا شما به تنهائی قادرید حافظه دائم بشریت ( تاریخ ) را پاک بکنید ؟ با عرض معذرت فکر نمی کنم شما از آن آدمهائی باشید که همیشه به جلو نگاه میکنید وآینه های ماشینتان را باز کرده ودر خانه گذاشته باشید . منهم از اون راننده ها نیستم که موقع رانندگی فقط تو آینه نگاه کنم و از جلو خبر نداشته باشم ! و اما [color=#0000FF]خوب حرف شهید بهشتی مال دوران جنگ سرد و جهان 2 قطبی و شرایط اون زمان بوده و در شرایط کنونی صدق نمی کنه ... [/color]بله حرف شما متین اما آیا با آگاهتر شدن ملتها فکر نمیکنید آثار ازبین رفتن وشکستن لبه دیگر قیچی ملموس است ( جنبش 99 درصد در آمریکا و اروپا ). از طرف دیگر کمونیزم هم مطلبق نظر شما کاملا شکست نخورده و هنوز این تئوری در نزد تعدادی از مردم کشورها حتی آمریکا مورد قبوله با این تفاوت که قدرتشان سرکوب شده است و ممکن است مجددا روزی سر از خاکستر خود بیرون آورند . پس تا آن زمان احتمالی کمونیزم باز هم لبه دیگر قیچی بدبختی باقی خواهد ماند . اشخاصی هستند که هنوز در چند هزار سال قبل باقی مانده و ادعای آریائی ، ترک و کرد و غیره و یا پسر کورش وداریوش میکنند . بله ولی باید به این افراد گفت : گیرم پدر تو بود فاضل - از فضل پدر تو را چه حاصل ؟ آیا شما میدانید که پاک کردن آثار تخریبات یک دروغ بسیار مشکل تر از از بین بردن آثار مثبت یک راست است ؟ چرا ؟ برای آنکه حقیقت یک مطلب یگانه و تنها خطی مستقیم بر آن وارد میشود . اما برای واژگونه نشان دادن یک حقیقت ( دروغ ) بینهایت راه وجود دارد . تخریب بوسیله اخبار ( آگاهی ) دروغ همانند سنگیست که یک دیوانه به چاهی میاندازد که هزار عاقلش در آوردن نتوانند ! دقیقا ایجاد مطبعه دروغ پراکن جهت هیپنوز خوانندگانش تدارک دیده میشود . و پس از مدتی خواهی دید ملتی در خوابند و حکومتی که با بادبزن بالای سرشان ایستاده تا مبادا از خواب خوش بیدار شوند .
-
با این اوصاف حتما شما فکر خواهید کرد بنده فردی هستم که کاملا مخالف دموکراسی ، آزادی مطبوعات وسخن واندیشه هستم . اما اشتباه میکنید . اول اینکه من در این بحث جهت کشف حقیقت شما را به چالش میکشم ودوم آنکه بنده طرفدار حقیقت امر هستم و هرچه را که آنرا بخواهد به سایه بکشد قویا مردود میدانم . ضمنا فراموش نشود دموکراسی و علوم امروزی مدیون اسلام و مسلمانان قرون پیش از وسطی میباشند که با بازگشت اروپائیان به دیدگاههای مسلمانان درمورد علم و آزادی در زمان رنسانس انجام پذیرفت . و بنوعی میتوان گفت پایه گذار فکردموکراسی پس از یونانیان عهد قدیم همین مسلملنانی بوده اند که صلیبیون معاصر آنانرا وحشی و تروریست خطاب مینمایند ! [color=#0000FF]من فکر میکنم کمونیست ها لبه شکسته قیجی هستن و دیگه رفتن به زباله دان تاریخ سرمایه داری با فطرت انسانی بیشتر تطابق داره اما منظور شما از قیچی رو نمیفهمم [/color] ازسخنان شهید بهشتی میباشد و منظور بریدن طناب بشریت جهت سرنگونی آنان به چاه بردگی میباشد .
-
و اما در مورد بقیه شاخصها [font=arial,helvetica,sans-serif][size=5][color=#000000]بقیه شاخص ها رو میشه به میزان حاکمیت قانون مطبوعات ازاد ازادی بیان ازادی اندیشه سیاسی حق برخورداری برابر از حمایت قانون حق مشارکت برابر در سازماندهی اجتماعی سیاسی اقتصادی و... هست[/color][/size][/font] حاکمیت قانون ترسیمی اکثریت بر اقلیت . مطبوعات آزاد ( رعایت انصاف ، گفتن حقیقت و بعضا سکوت مصلحت آمیز در جهت انجام صحیح احکام الهی ویا جلوگیری از ناحق شدن حقی واقعی ) یا مطبوعات سوء استفاده کننده از آزادی ؟ فکر نمیکنم شما طرفدار دومیش باشید که ما به ازای منافع صرفا مادی حقیقت محض را زیر پا له مینمایند . این مطبوعات نبودشان برای بشریت و دموکراسی از بودنشان مفید تر است . آزادی بیان و اندیشه هم بسیار عالیست به شرط آنکه ظرفیت شنیدن ساز مخالف را هم داشته باشیم و در صورت به نتیجه رسیدن موردی توان اعتراف به اشتباه ، عذر خواهی از شنوندگان و توان رفع خسارات ناشی از آنها را در صورت امکان بوجود آوریم .
-
دوست عزیزم دیث 2 میبینم تنها ما دونفریم که به موضوع علاقمندیم وگویا دیگر میلیتاریسیها تنها دشمن را از سلاحهایشان میشناسند ونه از رفتارشان . در مورد آنچه شما فرمودید نیز باید عرض کنم تفکیک قوا نشانگر دموکراسیست . بله صحیح است اما کافی نیست . همانگونه که مطلعید قانون اساسی یک کشور بالاترین مرجع جهت تفکیک قوانین فرعی و منشعب از آن میباشد . قوانین جزء قوه مقننه ،مجریه و قضائیه همگی منشعب و پیرو قوانین اصلی و اساسی مربوط به خود میباشند . اما تفسیر این قوانین اساسی بر عهده کیست ؟ کدامیک از سه قوه ؟ قوا خود بر اساس رای اکثریت جسمیت مییابد و این طرز فکر اکثریت است که تعیین کننده نوع تفسیر از قانون اصلی را برای نوشتن قوانین جزء بر عهده میگیرد . پس باز هم میگوئید حق اقلیت در آن ملحوظ گردیده است یا نه؟ آیا هنوز فکر میکنید در آمریکا دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت برقرار نیست . آیا میتوانید راهکاری در این مورد ارائه بفرمائید ؟ آیا هنوز فکر میکنید انتخابات آمریکا بدون خرید وفروش رای توسط افراد ویا مراجع مقتدر صورت میپذیرد و این خود مردمند که خود را به دو حزب محدود کرده اند و غیرو...... آیا واقعا فکر نمیکنید که کمونیست و کاپیتالیزم دو لبه یک قیچی اند ؟ سلام بر عزیزان زحمتکش جناب گوبلز و ام71 میبینم نظاره گر میباشید . هل من ناصر ینصرنی ؟ تقاضا میکنم شما هم وزنه از این گود بردارید . سپاسگزارم
-
همراه عزیزم در سلسله گفتارهای دشمن شناسی بنده هیچگاه با نظر سیاه نمائی آمریکا برنیامده ام و نخواهم آمد . چه کسی حق دارد نقاط مثبت و انسانی یک جامعه را زیر سؤال ببرد مگر اینکه نادان باشد . ما در این تاپیک وقتی می گوئیم دشمن شناسی ، از منظر خودمان به قضیه نگاه میکنیم ونه از منظر آمریکا . چنانچه عالی میشود که از منظر امریکا هم به سایرین نگاه کرده و پا جای پای آنها گذاشته ، برای چند مدت حتی کوتاه آمریکائی شده ودشمنان آمریکا را نیز بشناسیم . انصاف و وجدان بیدار وامیدارد که خوبیها را فراموش نکنیم . اما این حرف بنده نیز تائید اعمال زشت آمریکا نیست . حق یار شما
-
جناب دیث 2 عزیز و محترم گویا شما فرض را بر آن گذاشته اید که بنده موافق تمامی کارهائی هستم که در کشورم انجام میشود که این فرض غلطیست . البته فرض اینکه بنده کلا مخالف اینکارها هم هستم باز غلط است . بنده به عنوان یک ایرانی ( نه فارس ، ترک ، کرد ،بلوچ ، عرب یا سیاه وسفید ) وظیفه دارم در راه رسیدن و تعالی افکار جوانان کشورم هر کاری از دستم بر میاید انجام دهم و اگر پستهای بنده را خوب مطالعه فرموده باشید عنوان کرده ام که سخنان بنده وحی منزل نبوده وتنها بازتاب دانسته هائیست که به درست و یا غلط بدست آورده ام و جهت تنویر آن نیز دست به دامن شما شده ام و بدون تعارف امیدوارم شما نیز ذکات علم خود را در اختیار بنده قرار بدهید . ضمنا با اینکه میدانم میدانید و مزاح میفرمائید (وسترنیزه شدن ) یعنی غربزده شدن اشتباه از بنده بوده است که فارسی را پاس نداشتم . پیشاپیش از همکاری و کمکهایتان کمال سپاس را دارم
-
بنام مهیمن و اما دموکراسی ..... درمفهوم عام دموکراسی ( مردم سالاری ) شکی نیست که خواسته ای بسیار طبیعی و مقدسیست که هر انسانی از ته دل برای رسیدن به آن باید تلاش کرده وتلاش نیز میکند . اما کی به معنی واقعی و کامل آن دست خواهد یافت این سؤالیست که پاسخ به آن مشکل بوده و به همین دلیل میگوئیم دموکراسی نسبیست . اما در مفهوم خاص آن میلیونها نوع دموکراسی در میلیونها مغز نهفته است . 1 - یکی میگوید دموکراسی مترادف آزادیست ! آیا تعریف کاملی از آزادی توسط بشر ارائه شده است که ما بگوئیم دموکراسی مترادف آن است ؟ در مفاهیم دینی ادیان الهی خداوند میفرماید ما شما را آفریدیم و به شما اختیار دادیم تا از میان بد وخوب هر آنچه را که مائلید برگزینید .اما بهوش باشید که جزای هر عملی را نیز در کنار آن قرارداده ایم . در ذهن انسان کلمه آزادی یعنی انجام هر فعلی که انسان تمایل وعلاقمند است آنرا انجام دهد و این ربطی به هنجار یا نا هنجار بودن قضیه ندارد ( هنجار یا نا هنجار بودن قضیه امری دیگر است که اتفاقا آزادی را محدود میکند وخود پارامتر دیگری غیر از آزادیست ) .پس نمیتوان گفت دموکراسی مترادف آزادیست . 2 - بعضی دموکراسی را آزادی مشروع و مشروط میدانند . این یعنی چه ؟ یعنی قسمتی از آزادی که به سایر قسمتها یا افراد ضرر نزند . خوب شما که همیشه عادت دارید قسمت پر لیوان را نگاه کنید آیا قادرید یک نیم نگاهی هم به قسمت خالی لیوان بیندازید که شامل هوائیست که آنرا تنفس میکنید و تنها به لحاظ مایع آب خالی به نظر میرسد . احتیاج نیست شما بگوئید با کلمات بازی نکنم اما شما هم باید به واقعیت اعتراف کرده و کمی با سلولهای خاکستری مغزتان بازی کنید . قسمت نامشروع آزادی یعنی بند و اسارت و چه کسی اینها را از هم تفکیک میکند وچگونه . مثلا چه کسانی و به چه دلیل در یک اجتماع میگویند عریان نباش اما در یک اجتماع دیگر میگویند پوشیده نباش ؟ اگر هر دو صحیح باشد که این جمع تناقضات است ونا شدنی. 3 - برخی میگویند دموکراسی یعنی حکومت اکثریت بر اقلیت . آیا همیشه حق با اکثریت است ؟ بعنوان مثال : در جامعه ای همه بت پرستند و در جامعه ای دیگر همه خدا پرست . آیا بنده بعنوان اقلیت مجبور به پذیرش عقیده آنها و عمل به افعال آنها میباشم ؟ اگر بگوئید آری ! در اینصورت حق انتخاب بنده چه میشود ؟ اصولا باید برای رسیدن به آزادی مورد علاقه ام فرار را بر قرار ترجیح داده و در جامعه ای زندگی کنم که در آن اکثریت دارم . خوب ..... در اینصورت کشور آمریکا ویا هر کشور دموکرات دیگری ویا هیچ شخص حقیقی حق ندارد اصول و عقاید اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خود را بر سایرین تحمیل نماید .افرادی که اصولی را قبول دارد به طور طبیعی دوستی را میپذیرد که هم عقیده اوست . ( کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز ) پس آنانی را که دوست دارند (وسترنر) باشند باید قطب نمای خود را تنظیم و نزد همعقیدگان خود رفته و با آسایش در کنارهم زندگی کنند . اصولا هم من بجای حکومت بودم به این افراد برای رسیدن به هدفشان کمک هم میکردم .شما کجا دیده اید لانه مرغان ماهیخوار با لانه پنگوئنها بصورت مختلط یکجا قرار داشته باشد ؟ پس این دموکراسی چیست که 3000 سال است همه بدنبالش میگردند ولی هنوز انرا نیافته اند و بقولی نسبی است و الی یوم القیامه هم نسبی خواهد ماند و از اجتماعی به اجتماع دیگر دارای تضادهای عمیق میگردد؟ تا اینجای قضیه به لحاظ من کافیست و امیدوارم دوستان بقیه موارد مفهوم دموکراسی را با پستهائی که خواهند داد به عرض پویندگان دیگر برسانند . با تشکر از همه .....یا حق
-
با احترام منظور بنده از سلاح سنگین سلاحهای غیر متعارفی است که در نزد برخی از خواص در آمریکا یافت میشود . مانند بازوکا آ، ر پی جی ، سلاحهای انفجاری کوچک ، گلوله های انفجاری وغیره چون در آمریکا اصولا انواع تپانچه و تفنگهای شکاری با گلوله های معمول که عددی به حساب نمی آیند !
-
جناب دیث 2 با سلام قبل از همه چیز بسیار عذر میخواهم که روی اعصاب شما راه میروم . بسیار خوشحالم که دارم از طرف یک آمریکائی وارد به زبان فارسی و یا ایرانی وسترلیزه شده ویا شخصی که میخواهد جهت پیشبرد مقاله در جبهه مخالف قرار بگیرد مورد چالش قرار میگیرم . البته نیت توهین نداشته وندارم اما خود باید اذعان کنید که یکی ازاین سه دسته میباشید و از نظر بنده جزء هردسته ای باشید برای من محترمید وبسیار متاسفم از اینکه میخوانم که دیگر کامنت نمیگذارید ! فرار از مسئله هیچگاه حلال مسا ئل نبوده و باعث قوام بیشتر آنها میگردد . باید خدمتتان عرض کنم به عقیده ای که دارید و حتما آن را با سعی وتلاش و مطالعه و یا گفت وشنود بسیار بدست آورده و از آن دفاع میکنید بسیار احترام گذاشته و خاطر نشان مینمایم که بنده نیز در این راه ریش سفید کرده ام اما هنوز اندر خم یک کوچه ام . اعتقاد یک شخص شکلات نیست که انواع و اقسام رنگارنگ آنرا بتوان از بقالی سر کوچه خرید وخورد . یک انسان هم همچنان که میدانید به لحاظ مطالعه و بررسی و دانستن ریز به ریز کوهی از عقاید و مکاتب و علوم مختلف ظرفیت محدودی دارد . ( فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ [b]أَحْسَنَهُ[/b] ) بندگانم را به اینکه سخنان را بنیوشند و از بهترین ونیکوترین آنها پیروی کنند بشارت میدهم . پس من وشما حتما ( تاکید میکنم حتما ) در این مورد نقص بسیار داریم وتنها جهت تکامل یکدیگر است که با هم ارتباط بر قرار مینمائیم ودرهمین وحله نخست نباید نسبت به یکدیگر احساس ناخواسته ای داشته باشیم . چون انسایت (غیر غریزی ) حکم میکند قبل از منازعه یکدیگر را قانع نمائیم . از اینرو بنده از شما تقاضا مینمایم شما نیز زحمت مقاله ای را بنام خود کشیده و در همین تاپیک منتشر نمائید تا ما نیز بتوانیم انتقادات منطقی خودمان را نسبت به عقاید شما ابراز نمائیم .بسیار موفق و مؤید بتشید و خدا شما را حفظ کند . پروااااااااز
-
آیا شاخه نظامی حماس در حمایت از سوریه وارد عمل خواهدشد
parvaaz پاسخ داد به mohammadarea51 تاپیک در مقاومت اسلامی
این اولین باررخیانت این گروه از اعراب نبوده و آخرین بار آن نیز نخواهد بود .درسهای تاریخی بروشنی نشاندهنده کشته ومرده عثمانی بودن این دسته از اعراب در این منطقه وهمچنین آزار واذیت واجبار به مهاجرت شیعیان از خانه وکاشانه وسرزمین مادریشان از صدها سال پیش ما را در مورد انان وهمینطور رعایت احتیاط در تعامل با آنان وادار مینماید . اما طبق شرع اسلام ما به دفاع از حریم اسلام ومسلمانان در برابر کفار موظف بوده و مجبوریم این تف سربالا را امروز قبول نمائیم . اولین دستی که احیانا پس از پیروزی این قبایل نمک نشناس بر کفارخواهند برید دست خود ایران خواهد بود که با همکاری ارباب جدید الانتخابشان یعنی نو عثمانیان به انجام خواهند رساند . تا آنروز ما باید خود را آماده کرده باشیم . -
بسم الله سلام برهمه عزیزان این سومین باریه که این متن را بطور ذهنی مینویسم و هربار از دست میدهم . در آغاز میخواستم از همه کسانی که دستی دراینکار دارند و بنده سراپا تقصیر را فابل دانسته و مسئولیت سنگین این تاپیک را بنام بنده ثبت نمودند کمال سپاس را دارم و خدا را شاکرم از اینکه فرصتی عنایت نمود تا بتوانم با حضور هموطنانم مقوله ای را که اطلاع کمتری نسبت به سایر مقوله ها از آن داریم (و یا منبع اطلاعاتمان مراجع بقول بعضیها بسیار معتبر دارای خط سیرها وهیپنوزهای مشخص میباشد ) جهت شناخت هرچه بهتر آن مورد بحث وجدل قرارداده و بیشتر روشن گردیم . خواهشمندم افرادی که خوی دگماتیستی آنها مانع از اعتراف به صحت یک سخن عنوان شده ویا عدم صحت سخن های باطل مورد هضم ما نباشند بیهوده اعصاب خود را در تنش قرار نداده وموجب مخارج اضافی برای خود وخویشان را فراهم نیاورند . تاپیک ایجاد شده چیزی نیست که نیاز دائمی و همیشگی به فرد بخصوصی را داشته باشد . این تاپیک از آن تمامی کسانیست که مشتاق دریافت مفید میباشند و تنها زمانی مفید فایده خواهد بود که همه عزیزان در آن شرکت و مقالات مربوطه خود را در هر مورد مربوط به عنوان سخن بدان ارسال نمایند زیرا دشمن شناسی مقوله ای ساده نبوده و نیاز به یک جمع وسیعی در رشته های مختلف ( تاریخ ، سیاست ، اقتصاد ، جامعه شناسی ، روانشناسی ، امکان سنجی ، آمار و احتمالات ، فرهنگ وزبان شناسی ، و.........) دارد . میباید اذعان کنم بنده در بسیاری از رشته های فوق کم اطلاع و یا بی اطلاع میباشم و تنها امید بنده برای رسیدن به هدف غائی شما عزیزانی هستید که با سعه صدر و بدور از منمها با پرداخت ذکات علم خود یاری رسان بنده و سایر دوستان باشید . لازم به ذکر است که ( خیرالامور اوسطها ) میانه روی بهترین کارهاست .پیشاپیش به همه شما سپاس میگویم وامیدوارم حضرت حق نیز ما را در اینکار یاری نماید .
-
قابل ملاحظه تمامی دوستان مقاله ای که بنده آغازگر نوشتن آن بوده ام را حمل بر دشمنی بنده با دموکراسی و یا ملت آمریکا ننمائید . زیرا همچنانکه قبلا ذکر نمودم اینان برده های بسیار خوشبختی هستند که تحت کامیابی های 20 درصدی انگلوساکسونها و سامیان یهودی قرارگرفته و روز به روز بر آگاهی آنها افزوده شده وبا خروجشان از هیپنوتیزم حکومتی به دموکراسی واقعی که همان اجرای کامل قوانین متن شریف براهین قاطع الهییست که فرقان حق است از باطل و تنها مدافع حقوق عامه العالمین است خواهند رسید . انشاءالله ما منتظریم اما ایستاده و فعال
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
parvaaz پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
دوست عزیزم دیث 2 من اصلا قصد انحراف تاپیک رو ندارم و اگر مدیران گرامی صلاح بدونند یک تاپیک جدید ( البته با عرض معذرت پیشنهادا بانام دشمن شناسی ) ایجاد کنند تا این بحثها ویا مقالات درآن تاپیک تعقیب گردند تا مسدع اوقات دوستان شریف دیگر نشویم .اما این موضوعات اگر ادامه مییافت در تحلیل رفتارهای آمریکا در خاورمیانه علی الخصوص سوریه بود . باتشکر مجدد از توجه جنابعالی به مطالب مرقومه بنده . -
دموکراتهائی که برای اثبات دموکراسی خود حتی سلاحهای سنگین هم در منزلشان ویا زیر لباسشان پنهان میکنند که مبادا شخصی با یک آزادی بیان ساده دموکراسی آنها را به باد فنا دهد .ودولت هم از آنها حمایت میکند . واقعا فکر میکنم آن زمان که در عربستان همه شمشیر میبستند حقیقتا چقدر دموکرات بوده اند !
-
جناب death 2 با احترام بسیار خوشحالم که مطلب را مطالعه فرموده و نظرتان را ابراز داشتید . باید خدمتتان عرض کنم اینهم حرفیه . اما اون دموکراسی اکادمیک که شما احتمالا راجع بهش مطالعه و آگاهی دارید با دموکراسی آمریکائی (که چیزی نیست بجز پرده ای با نقاشی قهوه خانه ای و شاهنامه خانی در محلات فقیر نشین پائین شهری ) تفاوت دارد . کافیست واقع بین ( نه متعصب ) بود تا حقیقت را دریافت . بقول شما آن 13 درصد احتمالا جزو انسان حساب نمیشوند که با آنها رفتار نژاد پرستانه چه از طرف دموکراتهای سفید پوست وچه حکومت مرکزی یا ایالتی اعمال میگردد . همانگونه که در یونان ویا روم این دموکراسی شامل حال اربابان بود و بردگان جزئی از انسانها بحساب نمیامدند . آرزو میکنم اگر احیانا روزی به آمریکا تشریف بردید دچار مشکل دموکراسیهای شامل دوربین ، نژاد پرستی قومی و دینی و... و تحقیرهای دموکرات منشانه نشوید .
-
بنام مالک کل شیء بیاد دار دشمنت ریبهائی در آستین پنهان دارد که تنها خدا میداند و این خداست که به تو نیزعقل وهوش بخشید تا بتوانی آنها را خنثی کنی هرچند که یاری رسان هم خود اوست . ج 2 - نقاط ضعف کشور آمریکا × - افتراق نژادی ، قومی و عقیدتی که استعداد بوجود آمدن دلمشغولیهای داخلی و فراموش کردن دخالتهای خارجی را فراهم میاورد . (البته بنده نمیخواهم دراین موارد زیاد توضیح ارایه نمایم تا ...... بقیه به حدس شما بستگی دارد ) × - کشور آمریکا نمایش فیلمی از بهشت برروی دیواری در جهنم است . اگر با افشا شدن حقایق پس پرده این دیوار فرو بریزد (که انشاءالله بنا بر رسم همیشگی تاریخ در مورد افول امپراطوریها زیادهم وقت باقی نمانده است ) جهنم واقعی نمایان خواهد شد .اگربپرسید این دیگرچه نقطه ضعفیست ؟ خواهم گفت نقطه ضعف آن در نمایشی بودن آن است . × - ایجاد ، القاء و همچنین تشدید ترس در آمریکا موهبتیست که گردانندگان آمریکا به رایگان در اختیار ما قرار داده اند تا بدون وجود ایمان در وجودشان به عامل بزرگ شکستشان تبدیل شود . در پس کوه تنومند و سرتاپا مسلح سربازان آمریکائی موشی روان پریش نهفته است که بسادگی تعادل ذهنی خود را از دست میدهد . × - سرزمین بزرگی که از ایالتهای خودمختار با استعدادهای مختلف تشکیل شده است و بدلیل عدم تخصیص امکانات برابر و نا متوازن همچنین وجود اختلافات مرزی و تفاخر های متعصبانه بین ایالتی وتاریخی ذاتا آماده رودرروئی میباشند . دقیقا همان کاری را که خود در خاور میانه دنبال مینمایند . × - هرچند که هیئت حاکمه آمریکا سعی در القاء عدم تبعیض در این کشور را دارند اما باید پذیرفت که هرچند رئیس جمهور یا دیگرسردمداران ومسئولین از سیاهانند اما این دولت ، دولت سفید است . کوچکترین موضوعی موجب وقوع تشنجات غیر قابل کنترل میگردد. × - سیاستهای استعماری وتجاوزگرانه که موجب تنفر سایر ملل از آمریکا میگردد . این مسئله سبب میگردد تا با بوجود آمدن کوچکترین جنبش مردمی (چه مادی وچه الهی ویا مکتبی ) سریعا روابط با این کشور قطع ویا مورد بازبینی قرار گیرد (البته تا حد زیادی به ضرر آمریکا ) × - تکیه بیش از حد به تکنولوژی . در صورت بروز حوادث و پدیده های غیر قابل پیش بینی سریعا دچار مصایب ومعظلات نظامی ویا ضررهای بزرگ اقتصادی میگردد . × - اقتصاد بالنی و در پی آن چاپ و اشاعه اسکناسهای مبتنی بر آن ( که بنظر خود آنها مبتنی بر ارزش دارائیها ولی در واقع بدون پشتوانه میباشد ) . این امر باعث دفاع زورمدارانه از ارزش دلار و تثبیت خشمگینانه آن بعنوان تنها ارز بین المللی میگردد که بزودی زود با بیداری ملتها و تغییر فرمولها ی آکادمیک و سیاستهای اقتصادی دولتها در یک آن ارزش خود را از دست داده و موجب انفجار بالن ودر پی آن انقلاب قهقرائی آمریکا خواهد گردید . من این واقعه را (بازگشت به جهنم ) نامگذاری کرده ام (البته با اجازه اساتید ). و باز موارد دیگری که سردرد میاورد . انشاءالله تا پست بعدی و بررسی سیاستهای کلی و بلند مدت آمریکا باتشکر از صبرتان خدا نگهدار همگی
-
بسم تعالی دوستان همریش سلام میخواستم در مورد پهپاد Forpost خدمت بعضی از دوستان که اغلب برای تولید داخل ایرادهای بنی اسرائیلی میگیرند و موجب تمسخر کشوری میشوند که به قولی یک زمانی حتی بلد نبود سوزن برای استفاده خودش بسازه بگویم که ممکنه احتمالا دیگی که بالای سر این پهپاد نصب شده و اون چرخ جلو که مال چرخ دستی تقی آشغالی بوده یک تقلب و برداشت از هنر ایرانی ما بوده و موجب زیر سوال رفتن تکنولوژی و طراحهای روسی میشه . حال به این کار چی میخواهید بگین . احتمالا تو آمریکا هم بشه از این آفتابه لگن ها پیدا کرد اما چه کنیم که دیواری کوتاهتر از خودمون نمیتونیم پیدا کنیم تا با بولدوزر بریزیمش .