-
تعداد محتوا
502 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
1
تمامی ارسال های super_comando
-
هيچکدام از جنگجويان حزب الله در حال محاصره خانه با شکوه و آراسته به سنگ هاي قرمز متعلق به وليد جنبلاط –عضو مجلس لبنان و يکي از رهبران دولت ائتلافي در اين کشور- ديده نمي شوند. با اينحال، جنبلاط به عنوان يک متحد مهم آمريکا هنوز در بازداشت خانگي است. بعد از فروکش کردن سرکوب حاميان دولت توسط جنگجويان حزب الله در جريان نبرد پنجشنبه، مشخص شد که مقاومت دربرابر اين گروه تحت حمايت ايران، که ممکن است هر لحظه دوباره به ميدان بازگردند، بي فايده است. جنبلاط در گفتگوي تلفني با رقيب خود، نبيه بري – رييس مجلس و رهبر مخالفين، گفت: "به سيد حسن نصرالله (رهبر حزب الله) بگوييد من جنگ را باختم و او پيروز شد. پس بياييد بنشينيم و به مصالحه برسيم. تنها چيزي که مي خواهم، حمايت و تامين شماست". رهبر سنتي اقليت مسلمان دروزي لبنان، نام خود –جنبلاط - را از تعبير "بادنماي جوي" به نشانه توانايي هدايت پيروانش در ميان تندبادهاي سياسي خاورميانه گرفته است. او که درگذشته چشم به حکومت اسد در سوريه داشت، پس از اشغال عراق توسط ايالات متحده و زماني که به نظر مي آمد قدرت اين کشور قادر به تغيير رژيم در لبنان است، به دامن آمريکا آويخت و فراموش کرد حزب الله به چه آساني مي تواند لبنان را به دامان سوريه و ايران بيندازد. او گفت: "بايد بپذيرم ايراني ها باهوش هستند و مي دانند چطور بايد در لبنان عمل کنند. آنها لحظه اي را که ايالات متحده در خاورميانه ضعيف شده است به عنوان موقع مناسب انتخاب کرده و کار خود را انجام دادند". تبليغات حزب الله عليه دولت لبنان از حدود 17 ماه پيش و به دنبال متهم کردن حزب حاکم به همکاري با آمريکا در منزوي ساختن و خلع سلاح اين گروه نظامي و ضد اسراييلي، آغاز شد. حزب الله که به عنوان يک گروه مقاومت در زمان حمله سال 1982 اسراييل به لبنان تشکيل شد، هفته پيش اعلام کرده بود هرگز سلاح خود را به سوي هموطنان لبناني نشانه نخواهد رفت. با اينحال، وقتي دولت توجه خود را به شبکه مخابراتي حزب الله، که از آن براي هماهنگي عمليات هاي نظامي استفاده مي شود، معطوف کرد، نصرالله اين اقدام را به منزله اعلام جنگ تعبير نمود. جنگجويان حزب الله وارد عمل شده و کشور را در شوک فرو بردند. آنها عملاً دولت را از کار انداختند. حزب الله با چنين اقدامي، موجوديت خود را به عنوان يک حکومت مسلح در داخل يک حکومت ديگر تثبيت کرد. اين در حالي است که آمريکا دهه هاست تلاش مي کند تا مانع از استفاده از لبنان به عنوان جايگاه انجام عمليات هاي نظامي عليه اسراييل شود. به نظر مي رسد اين از عهده آمريکا خارج است زيرا هيچ حزب يا شريکي در اين کشور برايش باقي نمانده است. مقامات آمريکايي مرتب از پشتيباني خود از دولت انتخابي در لبنان سخن مي گويند، اما عملاً چنين دولتي وجود خارجي ندارد. ارتش لبنان که بسياري از سربازانش را مسلمانان شيعه و حامي مخالفان تشکيل مي دهند، در صورت تحت فشار گرفتن براي جنگ با حزب الله، از هم خواهد پاشيد. ادارات امنيتي هم که تحت آموزش آمريکا قرار گرفته و بيش از 300 ميليون دلار هزينه صرف آنها شده، حتي يک گلوله به سوي حزب الله شليک نکردند. دولتمردان هم نظير جنبلاط، افراد شناخته شده اي هستند. در همين حال، ناو جنگي يو اس اس کول به سوي مديترانه در حرکت است. با اين حال، اگر آمريکا دست به هرگونه حمله اي عليه حزب الله بزند، اين گروه نظير آنچه در دهه 1980 انجام داد، به گروگانگيري آمريکايي ها در لبنان مبادرت خواهد کرد. جنبلاط در حاليکه در باغچه خانه اش و در کنار اعضاي خانواده و تعداد اندکي از افراد وفادار، که هنوز همراه او مانده اند نشسته، به دورنماي سياسي جديد مي انديشد. او گفت: "ايالات متحده در لبنان شکست خورده است. آنها بايد اين را قبول کنند. ما بايد منتظر بمانيم و ببينيم حزب الله، ايران و سوريه چه قوانين جديدي را براي ما مي آورند. آنها هر کاري بخواهند، مي کنند". منبع: تايم ، 12 مه و برگردان روزآنلاين
-
روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن در یک سرمقاله تحریک آمیز به قلم سردبیر این روزنامه، اعراب منطقه را با عنوان" ایران و اعراب ترسو" اینگونه علیه ایران به میدان فراخواند: درگیریهای لبنان، بر خلاف موضع گیری های رهبران عرب مسئلهای داخلی نیست. خوی اشغالگرانه ایران به اشغال عراق و جزایر سه گانه امارات محدود نمی شود. ایران حماس را حمایت می کند و این جنبش را به سمت بحرانآفرینی با مصر سوق میدهد. ایران آرامش یمن را به هم می زند، کویت و بحرین را تهدید میکند و پشتوانه این سیاستش پول نفت و برخی عوامل داخلی در این کشورها و به کارگیری گروههای خارجی (بخوانید القاعده) و ایجاد تسهیلات فعالیت برای آنهاست. حماس به عروسکی در دستان ایران و سوریه تبدیل شده است و دولت فواد سینیوره در فشار است. اعراب چارهای جز رویارویی با ایران، حداقل در حد موضعگیری ندارند. اگر امروز چنین نکنند فردا به اجبار چنین خواهند کرد، چرا که امنیت خود را از جانب این کشور در خطر خواهند دید. ترس اعراب، دخالت های ایران را در امور منطقه بیشتر خواهد کرد. به نقل از انتخاب
-
کان کاولين هفته اي ديگر گذشت و حادثه مرگبار ديگري براي سربازان انگليسي در افغانستان رخ داد و شواهد بيشتري از دخالت ايران در معرکه نبرد با تروريسم رقم خورد. ممکن است سپاه پاسداران در بمب گذاري جاده هلمند که منجر به مرگ سرباز انگليسي 29 ساله شد دست داشته باشد، اما نمي توان آن را اثبات کرد. سپاه پاسداران در تاريخ طولاني دخالت در تروريسم، توانسته است همه ردپا ها را پاک کند. هرچند اولين گروگان غربي که در دهه 1980 در لبنان ربوده شد به تهران فرستاده شد، مقامات ايران اصرار داشتند در اين ماجرا نقشي نداشته اند. امروز هم دولت ايران بر بي گناهي خود در حمايت از درگيري هاي خونين ستيزه جويان عراق و افغانستان اصرار دارد، اما اين برخلاف کشفيات گاه و بيگاه نيروهاي ائتلاف از انبارهاي مهمات با نشانه هاي ساخت در ايران است. افزايش قابل توجه دخالت ها در افغانستان مشکل ساز شده است. بايد خصوصاً از عملکرد ارتش قدرداني کرد که از طالبان تنها سايه اي از يک نيروي جنگ آور به جا گذاشته است. بعد از دو سال حضور مداوم نظامي، طالبان ديگر نمي تواند حملات متناوبي انجام دهد. در عوض، آنها دست به کار جنگ هاي نامنظم شده اند که من و شما آن را به عنوان تروريسم مي شناسيم: حمله به نيروهاي ائتلاف با بمب هاي جاده اي. اين سلاح ها تا کنون باعث سه حادثه مرگبار براي انگليسي ها شده. دو عضو نيروي هوايي سلطنتي در آوريل هنگام گشت زني خارج از پايگاه اصلي هوايي ناتو در قندهار کشته شدند. همين بمب ها، منجر به کشته شدن سرباز باباکوبائو، يک بازيکن راگبي، در منطقه دور افتاده اي شد که شاهزاده هري [نوه ملکه] نيز در همانجا به عنوان مسئول کنترل هوايي مشغول به خدمت بود. سرباز باباکوبائو داخل يک نفربر ضد مين بود که در اثر شدت انفجار بمب جان خود را از دست داد. چهار سرنشين ديگر در همين حادثه زخمي شدند. منابع اطلاعاتي آمريکا و انگلستان گمان مي کنند ايران دانش فني حزب الله را به عراق و افغانستان- که انفجار بمب هاي جاده اي در آن افرايش يافته- صادر کرده است. (اکثر کشته شدگان ازتعداد 51 نفر آمريکايي در عراق در ماه گدشته، قرباني چنين تجهيزاتي بوده اند). نيروهاي ويژه بريتانيا در سال گذشته موفق به توقيف دو کاميون حمل بار شدند که از ايران به افغانستان وارد شده و محتوي 50 عدد از اين بمب ها بود. هفته پيش يک مقام ارشد نظامي ايالت متحده گفت شاخه قدس سپاه پاسداران انقلاب دست به استخدام کارشناسان لبناني براي آموزش ستيزه جويان شيعه در اردوگاه هاي داخل ايران شده است. منابع اطلاعاتي تخمين مي زنند 90 درصد سخت افزارهاي مورد استفاده از سوي ستيزه جويان جنوب عراق از ايران است که دخالت فزاينده اش در رويارويي با نيروهاي ائتلاف، سفير سابق ايالات متحده در سازمان ملل- جان بولتون- را بر آن داشته تا خواستار حمله هوايي آمريکا عليه اردوگاه هاي آموزشي و تسليحاتي گروه هاي ستيزه جو داخل ايران شود. همه اين ها باعث مي شود که ادامه تصميم دولت در غير قانوني بودن موثرترين گروه مخالف ايران و طرفدار غرب تعجب آور باشد. اگر به خاطر سازمان مجاهدين خلق ايران نبود، ما هرگز متوجه نمي شديم ايران در حال توسعه غني سازي اورانيوم در تاسيسات نطنز و به دور از چشم بازرسي هاي معمول آژانس است. مريم رجوي، رهبر سازمان مجاهدين که در فرانسه در حال تبعيد به سر مي برد، در مصاحبه اي با ديلي تلگراف هشدار داد اگر غرب تهديد ايران را براي نه تنها خاورميانه، بلکه کل دنيا نديده بگيرد، "در خواب خواهد ماند تا سرانجام با فاجعه اي بيدار شود". او گفت: "ايران تحت حاکميت يک رهبري مذهبي ديکتاتوري که خواهان صدور آرمان هاي خود به سراسر دنياست به سر مي برد. اين فاشيسم ديني اميال مشابه با فاشيسم آدولف هيتلر در سيطره بر دنيا دارد. دولت هاي غربي عمداً چشمان خود را بر روي وقايع بسته اند، اما ترس من از اين است که در يکي از همين روزها، آن ها چشمان خود را باز کنند و واقعيت شومي که در جريان است را جلوي چشمان خود ببينند". منبع: ديلي تلگراف – 9 مه روزآنلاين
-
تاپیک تحولات اسراییل تحلیل و پیگیری تحولات اسراییل
super_comando پاسخ داد به ali_64 تاپیک در اخبار تحلیلی
معمولاً يک دولت، شش دهه بعد از تاسيس، نبايد هنوز براي موجوديت خود بجنگد. بايد حق تا حالا بدست آمده باشد. بعد از جنگ هاي سال 1948، 1967و 1973، وساير درگيري ها از جمله دو شورش (اواخر دهه 80 و 2000) خيلي از اسراييلي ها به مبارزات خود در بدست آوردن حق موجوديت افتخار مي کنند، ولي تا کنون موفق به تثبيت اين حق نشده اند. امروز در شصتمين سال تولد اسراييل، اين کشور مانند ماه هاي اول که شوراي امنيت سازمان ملل بر تقسيم فلسطين صحه گذاشت و کشورهاي عرب به آن کشور نوپا حمله کردند، هنوز بحران موجوديت دارد. مي توان گفت خطر فعلي به مراتب بزرگتر از روزهاي اول است. اسراييل مي تواند به زودي درگير بزرگترين نبرد موجوديت در تاريخ نه چندان طولاني خود شود. رييس جمهور بعدي ايالات متحده هم- اعم از اينکه باراک اوباما باشد يا جان مک کين- احتمالاً با بحراني به مراتب بزرگتر از حملات يازدهم سپتامبر روبرو خواهد شد. در حاليکه مقامات اسراييلي اصرار دارند که به ديپلماسي متعهد هستند، عواملي دست به دست هم مي دهند تا احتمال وقوع يک حمله اسراييلي عليه ايران را تا قبل از پايان سال 2008 امکانپذير سازند: - يک ارزيابي جديد و هولناک اسراييلي که نشان مي دهد ايران تا سال 2009، قابليت ساخت بمب هسته اي را بدست خواهد آورد (گزارش هاي ديگر زودترين زمان براي اينکار را 2010 يا حتي پس از آن دانسته اند). - تلاش هاي ايالات متحده و اروپا در اعمال فشار اقتصادي بر ايران و منزوي ساختن اين کشور. نيکلاس برنز، معاون وزارت امورخارجه آمريکا و مسئول امور ايران در دستگاه ديپلماسي بوش، به تازگي بازنشسته شده و خلاء بزرگي را پشت سر خود به جا گذاشته است. خيلي از اسراييلي ها احساس فزاينده اي از بروز سرگرداني در واشنگتن براي کنار آمدن با ايران هسته اي دارند. در همين حال، شرکت هاي اروپايي در حال سرمايه گذاري هاي جديد چند ميليارد دلاري در بخش انرژي ايران هستند (از جمله شرکت او ام وي اتريش- اي جي ال سويس) - تجديد ساختار مداوم موشکي حزب الله در کشور همسايه، لبنان، که هر چه اسراييل بيشتر دست روي دست بگذارد، قدرت بيشتري به ايران براي معامله به مثل مي دهد. - تلاش هاي مرموز ايران براي هر چه طولاني تر کردن روند بازرسي آژانس بين المللي هسته اي و رسيدگي به تاريخچه و نيات ايران از برنامه هسته اي خود. قرار است گزارش جديد آژانس در هفته سوم ماه مه منتشر شود و ايران نيز حاضر شده است در مورد روند بازرسي ها به ابراز نظر بپردازد. هرچند انتظار نمي رود اين مساله تا آن موقع حل و فصل شود. - تمايل روسيه به تجهيز ايران با دفاع موشکي زمين به هوا با برد کوتاه، عليرغم اينکه اين کشور اعلام کرده به تحريم ها عليه ايران خواهد پيوست. شايعاتي بر سر زبان هاست که روسيه براي فروش سيستم ضد شناور اس-300 با برد بالا مشغول رايزني است، اما روسيه اين شايعات را رد کرده است. اين سيستم هاي دفاعي پيشرفته در صورت استقرار، قدرت حملات هوايي اسراييل را به نحو فاحشي تقليل خواهد داد. آخرين مطلب هم اينکه دوران زمامداري دستگاه ديپلماسي بوش رو به اتمام است. دولت بوش تا کنون، دوستانه ترين و سازش پذيرترين دولت آمريکايي بوده که اسراييل به خود ديده است. وقتي اسراييل در تابستان 2006 به حزب الله لبنان حمله کرد، دولت بوش با چراغ سبز نشان دادن به دولت يهود، مذاکرات براي پايان بخشيدن به جنگ را عمداً به تعويق انداخت. همين چند هفته پيش بود که بوش تخريب يک راکتور سوريه توسط اسراييلي ها را به عنوان "هشدار" به ايران و کره شمالي مورد تاييد ضمني قرار داد. بعيد به نظر مي رسد دولتي که اوباما تشکيل دهد اينچنين به تحسين اسراييل بپردازد و از رويکرد مک کين هم اطمينان خاطر وجود ندارد. بسياري از کارشناسان ايراني معتقدند عليرغم فراخوان هاي معمول محمود احمدي نژاد در نابود ساختن اسراييل، بعيد به نظر مي آيد تهران مايل به توليد بمب هسته اي باشد. اگر هم اينکار را بکند، محتمل نيست آن را عليه اسراييل يا هيچ دولت ديگري به کار ببرد. احمدي نژاد به دنبال انتخابات رياست جمهوري 2009 است اما در ميان روحانيون صاحب منصب ايران، چهره اي نامحبوب شده است. مطمئناً يک گزينه براي اسراييل- که صاحب زرادخانه هسته اي است- به کار گرفتن زبان تهديد عليه ايران است، مخصوصاً وقتي احمدي نژاد از سوي حاکمان قدرت تهران در نقطه ضعف قرار گرفته است. حتي تندروهاي اسراييلي هم مي دانند کوبيدن بر طبل حمله به ايران مي تواند منازعه اي طولاني مدت و شوم را به دنبال داشته باشد و به افزايش احتمال باقي ماندن احمدي نژاد بر سرير قدرت و درگير شدن دريک جنگ منطقه اي با اسراييل منجر شود. برخي کارشناسان فني و دفاعي نيز معتقدند اسراييل نمي تواند چيزي بيش از يک آزار براي برنامه ايران تلقي شود. برنامه غني سازي ايران بسيار مخفيانه تر از راکتور اوسيراک در عراق است که اسراييل بنا داشت در سال 1981 به آن حمله کند. دويد آلبرايت، يکي از معروفترين چهره هاي واشنگتن که برنامه هسته اي را دنبال مي کند، گفت: "آنها مي توانند تمام تاسيسات نطنز را منهدم سازند و در عين حال، به طور جدي به عقب رانده نشوند". منبع: نيوزويک – 7 مه روزآنلاين -
يك مسئله مهم در مورد استراتژي حمله احتمالي اسرائيل به ايران
super_comando افزود یک موضوع در دکترین و استراتژی
دوستان من يك مسئله اي است كه ذهنم را مشغول كرده است.ببينيد اصلا به نظر من چرا اسرائيل بايد حتما با هواپيماهاي جنگنده بمب افكن مثلا اف 15 يا اف 16 اهداف خودش را در ايران بمباران كند.چرا همانطور كه ايران احتمالا با موشكهاي بالستيك سري شهاب به اسرائيل حمله خواهد كرد به ايران حمله نكنند؟مگر اسرائيل دارنده كلاهكهاي اتمي داراي موشكهاي بالستيك دوربرد و زيردريايي هاي دلفين كه احتمالا قابليت مخفي شدن را دارند و به موشكهاي كروز با قابليت حمل كلاهكهاي متعارف و اتمي را دارند نيست؟پس چرا در تمام رسانه ها صحبت از حمله اسرائيل به ايران با استفاده از جنگنده بمب افكن و بمباران هوايي اهدافش در ايران است در حالي كه آنها اگر با استفاده از موشكهاي كروز يا بالستيك به قول نخست وزير رژيم اسرائيل كه با پرتاب 1000 موشك كروز در طول چندين روز ميتوان امكانات اتمي نظامي ايران را نابود كرد ميتوانند با ريسك و هزينه دادن نسبتا كمتري اين عمليات را انجام دهند چون ايران به احتمال قوي داراي سپر دفاع ضد موشكهاي بالستيك هم نيست كه موشكها را بتواند نابود كند.يعني واقعا اين يهوديهاي اسرائيل به عقلشان نرسيده كه به جاي بمباران هوايي ايران كه ريسك بالايي دارد با استفاده از موشكهاي بالستيك دوربرد و يا كروز شليك شونده از زيردريايي ها اين عمليات را خداي نكرده انجام دهند يا اينكه به عقلشان رسيده ولي نميخواهند لو بدهند؟آخر چه دليلي دارد كه اسرائيليها به جاي اينكه از دور كندوي زنبور را نابود كنند دست لخت خود را درون كندو كنند تا زنبورهاي خطرناك را با دست لخت يكي يكي له كنند؟!!!نظرتون در مورد اين مسئله اي كه من مطرح كردم چيست دوستان ؟خيلي ممنون ميشم در اين مورد يك بحثي انجام شود. -
جنگنده برتری هوایی پنهانکار اف-22 رپتور جنگنده برتری هوایی پنهانکار اف-22 رپتور ( Lockheed Martin F-22 /Raptor)
super_comando پاسخ داد به Davood تاپیک در جنگنده و رهگیر
به نقل از سايت همدمي:یک روزنامه چاپ اورشلیم امروز (جمعه 14 مارس 2008 ) نوشت: اسرائیل برای مقابله با تهدیدهای اتمی جمهوری اسلامی ایران می کوشد یکی از پیشرفته ترین انواع هواپیماهای نظامی آمریکا را به نام اف-22 خریداری کند- ولی وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) با این تقاضا مخالف است و آن را رد کرده است. روزنامه جروزالم پست از قول منابع آگاه نوشت: قراراست پینحاس بوریس مدیر کل وزارت دفاع اسرائیل هفته آینده رهسپار واشنگتن شود تا مقامات آمریکائی را متقاعد سازد که با توجه به آنچه خطرات اتمی ایران و تهدیدهائی که از جانب آن کشور علیه اسرائیل شنیده می شود خوانده، ضروری است که اسرائیل بتواند بهتر از خود دفاع کند. ایالات متحده تا کنون هواپیماهای اف-22 را به هیچ کشور خارجی نفروخته است. اسرائیل می گوید که فروش بمب های هوشمند ساخت آمریکا به دولت عربستان سعودی یکی دیگر از عللی است که ایجاب می کند اسرائیل توان دفاعی کوبنده تری داشته باشد. اسرائیل پیشتر نوع دیگری از هواپیماهای جنگی آمریکائی را به نام اف-35 خریداری کرده که تحویل آن از پنج سال دیگر (2013 ) آغاز خواهد شد و بنابراین اسرائیلیان هنوز امید دارند که بتوانند ایالات متحده را برای فروش جنگنده های اف-22 نیز متقاعد کنند. نیروی هوائی ایالات متحده از دو سال پیش به این نوع هواپیما مجهز گردیده- ولی آمریکا هنوز حاضر نشده آن را به کشورهای دیگر بفروشد. کنگره آمریکا با تصویب قانونی فروش آن را ممنوع ساخته است. پینحاس بوریس در دیدار چند روزه خود از واشنگتن درباره چند پروژه امنیتی دیگر و از جمله بهنیه سازی و تکمیل موشک ضد موشک "ختس" (پیکان) با مقامات آمریکائی گفتگو خواهد کرد. ضد موشک "ختس" که توسط دانشمندان اسرائیلی طراحی و ساخته شده به هدف رهگیری و نابود کردن موشکهای دشمن است که بخشی از بودجه آن را دولت ایالات متحده تامین کرده است. این ضد موشک قادر است موشکهای شهاب حکومت ایران را که ممکن است به سوی اسرائیل شلیک شود پیش از رسیدن به خاک اسرائیل رهیابی و متلاشی کند. چندی پیش ضد موشک ختس-2 با موفقیت آزمایش شد و اکنون اسرائیل به ایالات متحده پیشنهاد کرده که سیستم ضد موشکی ختس بهینه شود و بتواند با سرعت بیشتر عمل کرده و موشکهائی را نیز که در ارتفاعات بالاتر پرواز می کنند هدف قرار دهد.- 683 پاسخ ها
-
- اف-22 رپتور
- اف22
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
موعود:رزمنده آمريکايي در ميان هياهو و بارقههاي انفجار ميدان جنگ، در يونيفرم ضد گلوله آخرين مدل خود پيچيده شده است. کاسکتي صورت وي را ميپوشاند و بدين ترتيب از آن محافظت کرده و به وي امکان استفاده از تجهيزات الکترونيکي را که حمل ميکند، ميدهد. رايانهاي که او کنترلش را در دست دارد، حاوي بانک اطلاعات است و به فرامين صوتي پاسخ ميدهد. روي صفحه مانيتور«پيشرفته» کاسکتش ميتواند نقشهها را ببيند و موقعيت خود را توسط سيستم GPS محاسبه كند. موريس لمون چکيده: رزمنده آمريکايي در ميان هياهو و بارقههاي انفجار ميدان جنگ، در يونيفرم ضد گلوله آخرين مدل خود پيچيده شده است. کاسکتي صورت وي را ميپوشاند و بدين ترتيب از آن محافظت کرده و به وي امکان استفاده از تجهيزات الکترونيکي را که حمل ميکند، ميدهد. رايانهاي که او کنترلش را در دست دارد، حاوي بانک اطلاعات است و به فرامين صوتي پاسخ ميدهد. روي صفحه مانيتور«پيشرفته» کاسکتش ميتواند نقشهها را ببيند؛ موقعيت خود را توسط سيستم GPS محاسبه کرده و قادر است فرامين نوشتاري، دستورات عملياتي و اطلاعات فني لازم براي تشخيص يک دستگاه و حتي تصاوير ويدئويي را مشاهده کند. دوربين کار گذاشته شده در اين مدول، امکان ديد شب از ميان دود را نيز ميدهد. گوشهاي الکترونيکي که در دوطرف کاسکت وجود دارند، منبع صدا را رديابي ميکنند. اين سيستم کامپيوتري به منظور امنيت بيشتر، به يک مين ياب متشکل از حس گرهاي حرارتي و يک رادار کوچک متصل است. اسلحه وي هم مسلماً تفنگ مدل M-14 است. اين اسلحه که مجهز به دوربين حرارتي قادربه کشف مخفيگاهها است، همچنين امکان پخش تصاوير در شبکه را ميدهد. سرباز پياده نظام که به لطف ليزر مسافت ياب و تعيين مکان کننده اش، ديده بان نيز هست، به عضوي از شبکه فن آوري و اطلاعات تبديل ميشود. آيا اينها همه يک داستان علمي - تخيلي است؟ از سال ١٩٩٤، برخي از اين وسايل در چارچوب21 CLW آماده به کارگيري در ارتش آمريکا بود. «انقلاب تجهيزات نظامي» (RMA) که از زمان جنگ نخست خليج فارس (١٩٩١) به کار گرفته شد، ميزان فايده فن آوري را به حد اعلاي خود رساند. آيا سلاحهاي پيروز و موفق به کار گرفته شده در عراق طي عمليات «طوفان صحرا»، همان هواپيماهاي مخفي، موشکهاي سريع السير، بمبهاي دقيق نبودند و آيا سايرتجهيزات تشکيل دهنده اين ائتلاف بين المللي تحت رهبري آمريکا، نقشي فرعي نداشت؟ هماهنگي واقعي بسياري از سلاحهاي دوربرد، قابليت نبردي بي سابقه را به دست داد؛ رويدادي که پيش از ظهور انفورماتيک غيرقابل تصور بود. از اين پس، مدرن ترين تکنيکهاي ارتباطي وارد تقسيم بنديهاي قدرتمندتر، فعال تر و تجديد سازمان دهي شده تر قرن ٢١ ميشوند. دنيس ريمر، رئيس ستاد ارتش آمريکا، اين گونه پيش بيني ميکند: «هنگامي که دشمن در ميدان نبرد انگشت کوچکش را حرکت دهد، تمامي نيروهايمان از آن مطلع خواهند شد و قادر خواهند بود سريعاً وي را کيش و مات کنند.» سرباز تبديل به مهندسي ميشود که نابود سازي را با وجداني آسوده فراهم ميآورد. «اينترنت تاکتيکي»، تجهيزات دقيق چند برابرکننده قدرت آتش هواپيماهاي بمباران کننده شکاري، افزايش تعداد هواپيماهاي بي سرنشين که در ابتدا براي شناسايي و سپس براي جنگ درنظر گرفته شده اند ؛ هيچ گاه تاريخ شاهد چنين تفاوت عظيمي ميان ارتش اول دنيا و رقبا و يا متحدانش نبوده است. گاستون بوتول، بنيان گذار«پولمولوژي» درسال ١٩٤٥، همه اينها را در سال ١٩٦٢ پيش بيني کرده بود، هنگامي که گفت: «سرباز تبديل به مهندسي ميشود که نابودي نسلي را با ماشين حساب، صفحه رادار و دکمهها فراهم ميآورد. اين امر به وي امکان خواهد داد، به طرز هولناکي وجداني آسوده داشته و يا حتي بي اطلاع باشد. وي قادر خواهد بود، به تمامي کساني که به وي خرده ميگيرند، پاسخ دهد: «من سلاخ نيستم، من يک مهندسم». انقلاب تجهيزات نظامي مانند هر انقلاب ديگري از توافق نظر واحد برخوردار نيست. حتي در ايالات متحده نيز برخي افسران خرده ميگيرند که تجهيزات پيشرفته پياده نظام، بسيار زايد و دست و پا گير است. برخي ديگر ابراز نگراني کرده و ميگويند: «وابستگي بيش از حد به شبکههاي کامپيوتري، با وارد کردن لطمه شديد به روحيه جنگجويي ارتش، به جاي تحکيم، خطر تضعيف آن را درپي دارد، چراکه سربازان بيشتر به کاربران شبکه تبديل ميشوند تا سرباز». درسال ١٩٥٨ در چين، دو سرهنگ نيروي هوايي به نامهاي کيائو ليانگ و وانگ زيانگسويي در کتاب خود با اين پديده مخالفت کرده و اظهار داشتند: «تحقيقات انجام شده توسط آمريکاييها، به گونهاي اجتناب ناپذير حاوي نکات تئوريک کور و خطاهاي استدلالي است». دستاورد «حمله از راه دور» که از کشته شدن افراد در جبهه خودي ممانعت به عمل ميآورد، همان حس برتري تکنولوژيکي است که باعث پيدايش مفهومي جديد شده و آن «کشته ندادن» است. زمينه ديگري که به دنبال اين بحث مطرح ميشود، آن است که دولتها و ستادهاي ارتش در نظر دارند تا ارتشهاي تخصصي با هزينههاي هنگفت تشکيل دهند؛ ارتشهايي که از اين پس در بطنشان کيفيت بر کميت فائق آيد. جنگ به پديدهاي «انساني» تبديل ميشود که به تصور دخالت نظامي براي درهم شکستن موقعيتهاي غيرقابل تحمل (از جمله قحطي، نسل کشي، پاک سازي قومي، جنگهاي داخلي بي وقفه و غيره) باز ميگردد. پديدهاي که در آن، ارزشهاي دوران باستان با همان داستانهاي معروف که در آن آدم خوبها نهايتاً به پيروزي ميرسند، تجلي مييابد. آن هم براي خوش آيند کارشناسان جنگ اشرافي که با حرارت در«هدف گيريهاي دقيق» به سوي «جنگهاي تفنني» بازمي گردند. با اين همه، اين پيشرفت در نظر اول همان تفکر آگوستين قديس پس از افلاطون گرامي، در قرن پنجم ميلادي در باب تمايز «جنگ منصفانه» (که قانوني و براي دفاع از خود است) از «جنگ غيرمنصفانه» (که غيرقانوني بوده و به تجاوز ميانجامد) را دوباره مورد توجه قرار ميدهد. اين نظريه با ترسيم چارچوب تحليل درگيريهاي اخلاقي طي اعصار (و با تحولات و وقفههاي بي شمار)، با تلاشهاي صورت گرفته براي شکل دادن به استفاده از زور در روابط بين دولتها، همراه بوده است. مجموعهاي از قوانين که خود به دو بخش تقسيم ميشود که عبارت است از jus ad bellum (با مضمون قوانين شروع جنگ اخلاقي و شرعي) و jus in bello (معيارهاي جنگ قابل قبول اخلاقي) . نگرش «جنگ منصفانه» که خصوصاً به لطف کنوانسيونهاي لاهه و ژنو در حقوق بين الملل مثبت گنجانده شده، حق دفاع از خود را براي ارتشها و دولتها مانند افراد «ذي حق»، «تماميت ارضي» و «خوداستقلالي» قائل ميشود. با اين همه نيکلا تاواگليون در اثر خود با عنوان Le Dilemme du soldat «دو راهي پيش روي سرباز» چنين اظهار نظر ميکند: «اين نظريه در نگاه اول نسبت به دو رقيب سرسخت تئوريک خود برتري دارد. يعني صلح طلبي مطلق و واقع گرايي غيراخلاقي». عمليات «طوفان صحرا» که تحت نظر سازمان ملل متحد هدايت ميشد، با هدف ايجاد «نظم نوين جهاني» صورت پذيرفت. ژيل آندرآني و پيرهاسنر عنوان ميکنند که در حقيقت، چشم پوشي از استفاده غيردفاعي از ارتش که در منشور سازمان ملل متحد نيز به ثبت رسيده، ديگر بازدارنده ايالات متحده نيست (آيا اين نوعي توجيه جنگ است؟). مسلماً طي ده سال اخير، ظاهراً دخالت نظامي «بشردوستانه» (در سومالي،هائيتي، بوسني هرزگوين، روآندا، سيرالئون، کوزوو، تيمورشرقي و جمهوري دموکراتيک کنگو) مستولي بوده، اما ستاره اقبال اين نوع جنگ رو به افول است. زيرا چه کسي حاضر ميشود، خشونت را در برابر خشونت به کار گيرد؟ چه موقع؟ چگونه؟ و تحت چه عنواني؟ ايالات متحده به تدريج پس از پايان جنگ سرد و همگام با افزايش نفوذش، خود را ناجي سياره زمين، ژاندارم جهان و رسول صلح و دموکراسي ميداند. همين امر در مورد اروپاييها نيز ديده شده است. آنها با تمايز ميان «بشردوستي» و «امنيت خواهي»، در کوزوو به خشونت علني متوسل شدند. نيروهاي ناتو در پي کشتارهاي انجام شده توسط ارتش بلگراد که احتمالاً منجر به مرگ بيش از ده هزار غيرنظامي شد، سريعاً جنگ هوايي هفتاد و نه روزهاي را (درسال ١٩٩٩) برخلاف نظر سازمان ملل متحد به راه انداختند. اين دخالت غيرقانوني (هرچند که شوراي امنيت سازمان ملل متحد از محکوم کردن آن خودداري کرد) پرسشهاي نويني را برانگيخت. براي مثال اينکه، آيا قدرت نظامي بايد به نفع حمايت از قربانيان وارد عمل شود و يا براي تحت فشار قرار دادن مهاجم؟ (پرسشي که آندرآني وهاسنر مطرح ميکنند.) آيا اين دليل منطقي است؟ تاواگليون مينويسد: «هدف ناتو عمليات بشردوستانه بود: توقف نيروهاي صرب که به عمليات پاک سازي قومي عليه قوم آلبانيايي کوزوو دست ميزدند. (...) درحالي که صحنه اين عمليات کوزوو بود، بمبارانها پيش از هرجا صربستان را هدف قرار ميداد. (...) اين بمبارانها که دور از ميدان نبرد صورت ميگرفت، «تنبيه جامعه» را مدنظر داشت تا اين چنين اراده آن را خرد و يا روحيه آنها را تضعيف کند. با اين اميد که به اين طريق يا طريقي ديگر، دولت را به توقف نبرد وادار کند.» يعني به گروگان گرفتن شهروندان غيرنظامي که آن هم رسماً درjus in bello نهي شده است. در پايان اين نبرد، پرسش ديگري در سايه قرار ميگيرد و آن اين است که اگرچه کارشناسان جنگ آمريکا پس از اين پيروزي سريع به اين نتيجه رسيدند که برتري هوايي به خودي خود براي درهم شکستن ارتش دشمن کافي است، اما در مورد اشغال نظامي زميني در مقابل مردمي متخاصم حرفي نميزنند. درحالي که شکست آمريکا در سومالي بايد توجه آنها را به اين مسئله جلب ميکرد. از نقطه نظر نظامي محض، حملات هوايي آنها در٣ اکتبر١٩٩٣ در موگاديشو با موفقيت همراه بود؛ اما بهايي که بابت آن پرداختند (نوزده کشته و مفقود با هشتاد و چهار مجروح) بيش از حد براي افکار عمومي کشوري که نظريه «کشته ندادن» را پذيرفته، سنگين و طاقت فرسا بود. همين امر باعث عقب نشيني شتاب زده ارتش آمريکا از بيروت درسال ١٩٨٢ شد. جايز بودن هرگونه عملي، بدون ملاحظات قانوني و اخلاقي نتيجه گيري نخست آنکه: هيچ شباهتي مابين پذيرش خطر و مرگ براي شرکت در عمليات حفظ صلحي که از يک همکاري چند مليتي غيراجباري نشأت گرفته باشد، با پاسخ گويي به يک تجاوز جنايتکارانه در خاک خود وجود ندارد. ليانگ و زيانگسويي در پکن از اين امر به گونهاي ديگر عبرت گرفته و ميگويند: «اگر عمليات ارتش آمريکا در سومالي (که در آنجا در مقابل ارتش «آيديد» سردرگم ماند) را مورد قضاوت قرار دهيم، ميتوانيم چنين نتيجه گيري کنيم که مدرن ترين نيروي نظامي، نه توان آن را دارد تا اعتراض افکار عمومي را کنترل کند و نه قدرت مقابله با دشمني را دارد که خود را پاي بند به هيچ قطعنامه و قراردادي نميداند». همان طورکه پيش گويي اين دو چيني (که آن را در کتاب خود به سال ١٩٩٨ عنوان کردند) مؤيد آن است، حمله به خاک آمريکا در ١١ سپتامبر ٢٠٠١ ماهيتاً غيرقراردادي بود. آن دو اين گونه آورده اند: «هنگامي که کشورهاي فقير با قدرت نظامي ضعيف و همين طورجنگجويان غيردولتي در مقابل قدرتهاي برتر ايستادگي ميکنند، مانند آنچه که در چچن (دربرابر روسيه)، در سومالي (دربرابر ايالات متحده)، در ايرلند شمالي (دربرابر بريتانياي کبير) و حاميان جهاد اسلامي (دربرابر تمامي دنياي غرب) و... رخ ميدهد، عقل به آنها حکم ميکند که رويارويي مداوم و خشونت بار با ارتشهاي قدرتهاي بزرگ را کنار گذاشته و در مقابل، براي مقاومت در برابر آنها به شيوههاي ديگر مبارزه همچون جنگ چريکي (به ويژه از نوع درون شهري آن)، تروريسم، جهاد مقدس، جنگ فرسايشي و جنگ شبکهاي متوسل شوند. پاسخ به ١١سپتامبر نقطه پاياني بر نظريه (آمريکايي) «کشته ندادن» نهاد. چراکه اين بار براي واشنگتن مسئله دفاع از شهروندان خودي مطرح بود. البته دفاع رسمي کمرنگتر...؛ زيرا کاخ سفيد قدرتمندترين ارتش دنيا را براي کاري به راه انداخت که ميبايست توسط پليس و سرويسهاي امنيتي و اطلاعاتي انجام ميشد. ديگر در اينجا به دلايل بنيادين تاکنون شناخته شده «نبرد جهاني عليه تروريسم» يعني نابودي قدرت نظامي بخشي از جهان عرب با دردست گيري کنترل منابع نفتي خليج فارس نميپردازيم. کارشناسان پنتاگون [وزارت دفاع آمريکا] با حمله به افغانستان براي بيرون راندن طالبان، پيش بيني ميکردند که اين نبرد در بهار ٢٠٠٢ به پايان برسد. امروزه بر همگان روشن است که عاقبت الامر به کجا انجاميد. ايالات متحده در ١٨ مارس ٢٠٠٣ و به بهانه يافتن سلاحهاي کشتار جمعي خيالي و بدون هرگونه اجازه سازمان ملل متحد و برخلاف خواست بسياري از متحدانش، حمله خود را به عراق صدام حسين آغاز کرد. داريو باتيستلا در کتاب خود مينويسد: «ترک سياست چند سويگي بين دول غربي، نشانگر رجعت ايالات متحده به ارزشهاي مکتب «هابزيسم» است». او ادامه ميدهد که نگرشهابزيسم (که بنيان گذار آن توماسهابز بوده) از دوران باستان و قرون وسطي و پيش از آنکه در فرانسه دوران ناپلئون و سپس در آلمان دوران هيتلر به کار گرفته شود، در روابط ميان دولتها وجود داشته است. اين نگرش برپايه دو اصل استوار است: نخست، پذيرش جنگ نامحدود، توسل به خشونت شديد و رد هرگونه سازش با دشمن طي نبرد، با توجه به اين امر که هدف جنگ «نابودي ارتش دشمن» است و سپس باور به جنگ پيش گيرانه يعني فقدان قوانين مرتبط با آغاز جنگ. هرگونه عملي بدون ملاحظات قانوني و اخلاقي مجاز است. مي توان به طور قانوني در باب ضرورت آغاز يک جنگ پيش گيرانه يا بهتر بگوييم «متقدمانه» بحث کرد. آندرآني وهاسنر به درستي اين چنين اظهار نظر ميکنند: «تصور آنکه توسل به زور بايد تا پس از شکست از هرگونه اقدام صلح آميز به دور باشد، احتمالاً در صورت کشتار از پيش اعلام شده و يا قابل پيش بيني، نتايج وخيمي به همراه خواهد داشت. براي مثال ميتوان روآندا را ذکر کرد که خاطره آن همگان را آزرده خاطر ميسازد. هنگامي که براي کارشناسان جنگ مسجل ميشود که اقدام نظامي در يک تاريخ معين، احتمالاً شانس بزرگي براي کوتاه بودن و موفق بودن دارد، در حالي که شش ماه بعد توازن قوا تغيير ميکند و نبرد به نبردي خونين تر و نامطمئن تر تبديل ميشود، چه تصميمي بايد اتخاذ کرد ؟» در اين زمينه، انتخاب واژه «پيش گيرانه» به جاي «متقدمانه» از سوي واشنگتن (که در نظريه جنگ منصفانه به ثبت رسيده است) به هيچ وجه تصادفي نيست. تفاوت آنها تنها در گذرا بودن خطر است. جنگ متقدمانه در برابر خطر قريب الوقوع صورت ميگيرد و جنگ پيش گيرانه براي پاسخ دادن به خطري احتمالي. به عقيده باتيستلا، ايالات متحده با جنگيدن بر پايه گمانه زنيهاي گنگ و مبهم خود تبديل به مهاجم غيرمنصف ميشود. براي کساني که منکر سلطه آمريکا هستند، گزارش منتشرشده توسط کاخ سفيد در٩ ژوئيه ٢٠٠٢ که تحولي در شيوه نگرش به مسائل اتمي محسوب ميشود، به همان اندازه نگران کننده است. در مقابل، نگرش «انصراف»، کوچک سازي سلاحهاي اتمي، راه را براي «استفاده محدود» ميگشايد. پير کونزا که سعي دارد اثبات کند که يکسوگرايي، تروريسم و گسترش سلاحها، همگي منطقاً براي ايجاد مکانيسم ناامني بين المللي با هم مرتبطند، در رساله خود اين پرسش را مطرح ميکند که من بعد چه کسي ميتواند در افزايش خطر تروريسم و گسترش خشونت متعاقب جنگ آمريکا در عراق شک کند؟ او ميگويد: «سقوط اتحاد جماهير شوروي در سال ١٩٩١، حس سرمستي آور پيروزي را هم براي نظريه پردازان اسلاميسم خشن (که تنها از پيروزي بر اتحاد جماهير شوروي در افغانستان قانع و راضي بودند) و هم انديشمندان نومحافظه کار آمريکايي که آن را چون درهم کوبيدن «قدرت شيطاني» ميدانستند، درپي داشت.» به عقيده کونزا، شوک پديده افراط گرايي مذهبي، بي شک يکي از خصيصههاي اصلي و غالب بي ثباتي بين المللي است. او با موازي قرار دادن بنيادگرايي «جنوبي» و بنياد گرايي «سني مذهب»، يکسوگرايي دولت بوش را يکسوگرايي قدرتي ميداند که هويت خود را به صورت گونهاي از «خاص گرايي مقدس مآبانه» و «مسيحاباوري دموکراتيک تندرو» توجيه ميکند که نوانجيل پراکنان، براي آن حق مذهبي «ميهن پرستي به شيوه کتاب مقدس» را قائل ميشوند. همين مسئله براي جهادطلباني که از اسلام، قانون خشک و مطلق ميسازند نيز صدق ميکند. او ميگويد: «نتيجه اين نوع جنگ با هدف پيروزي دين حق، نميتواند چيزي جز پيروزي نهايي باشد و هيچ مذاکره احتمالي با «ديگري» که به عنوان اهريمن مطلق فرض ميشود، امکان پذير نيست». جبران نابرابري نظامي توسط عملياتي با هزينه اندک در منطقهاي که بازي قدرتهاي خارجي، ناسيوناليسم و نفي غرب را شعله ور ساخته، هر فردي خشونت را در دشمن ميبيند و خشونت خود را با تقدم خشونت سايرين توجيه ميکند. اين امر هم براي جريان پرابهام القاعده صادق است و هم براي ايالات متحده تابع اراده واشنگتن. از اين پس، تنها پاسخ ممکن در«برابرسازي قدرت» يافت ميشود که ميتواند گسترش سلاحهاي کشتار جمعي، جنگ نامنظم و يا تروريسم باشد که با کمترين هزينه، نابرابري فعلي را از بين ميبرد. اين همان مبارزه بي وقفه سپر و شمشير است که کارشناسان جنگي تمام کشورها، قرنهاست که آن را دنبال ميکنند... سون تزو، ژنرال چيني معروف دوران «بهارها و خزانها» (٤٨١-٧٢٢ پيش از ميلاد مسيح) در اثر کوچکش با عنوان «هنر جنگيدن»، برداشتهايش را از ترفند و تاکتيک ارائه داده است. او بدون نفي منفعت نبرد مستقيم، توسل به تمامي اثرات غيرمستقيمي را که امکان دارد حتي بدون واگذار کردن نبرد در پيروزي نقش داشته باشد، ستوده است. دو هزار و پانصد سال بعد، در کشور چين که براي واشنگتن به مثابه رقيبي نيرومند با قدرتي رو به فزوني است، دو سرهنگ آن کشور، ليانگ و زيانگسويي نيز همين عقيده را تأييد ميکنند. اثر آنها (جنگ بدون مرز) که در فوريه ١٩٩٩ در پکن به چاپ رسيد، امکان مقايسه ميان دو فرهنگ استراتژيکي، يکي آمريکايي و ديگري چيني را که با هم کاملاً متفاوت است، به دست ميدهد. براي هيچ کدام از اين دو طرف مهم نيست که «جنگ نامتقارن» نام گذارياي جديد باشد. درواقع، اين امر يک حکايت قديمي است: «حکايت انتقام ضعيف از قوي». پکن ازمحاصره چين توسط حضور نظامي ايالات متحده در منطقه و يا از افزايش سيستم متحد يابي آن کشور نگران است. کتاب جنگ بدون مرز به منظور جلوگيري از مسابقه تسليحاتي فرسايشي و بي نتيجه، اعمال جنگ طلبانه را تا تمامي زمينهها، فراتر از زمينه نظامي و با تمامي شيوهها، فراتر از شيوههاي جنگي بسط ميدهد. کمکهاي اقتصادي، تحريمهاي بازرگاني، ميانجيگري ديپلماتيک، گسترش پذيرش فرهنگ ديگري، تبليغات رسانه اي، به کارگيري و استفاده از قوانين بين المللي، توسل به قطعنامههاي سازمان ملل متحد و غيره، همراه با ايجاد زمينههاي فرعي، همگي بيش از پيش راههاي فرا ارتشي را در خدمت سياست مداران قرار ميدهد. خلاصه آنکه، پکن با توجه به توازن قوا، به حمايت از ديپلماسي و يا بهتر بگوييم، آنچه که به آن soft power (نيروي نرم) ميگويند، به منظور تغيير وضعيت به سود خود ادامه خواهد داد. و اما در صورت نبرد آشکار....«نمونههاي جنگ سنتي و تئوريها و متدهاي وابسته به آن، همگي با يک چالش مواجه خواهند شد». از نظر مؤلفان اين کتاب، تمامي زمينهها ميتواند به ميدان جنگ آينده مبدل شود و خوشا به سعادت کساني که اين امر را دريابند! «سقوط بازار بورس، يک حمله ساده ويروسهاي رايانه اي، يک شايعه و يا يک رسوايي ساده که نوسان ميزان مبادلات کشور دشمن را در پي داشته باشد و يا رهبرانش را در اينترنت به نمايش بگذارد، تمامي اينها ميتواند در طبقه بندي تسليحاتي اين نگرش نوين قرار گيرد». ليانگ و زيانگسويي که عاليرتبه ترين مقامات نظامي چين هستند، ميگويند که قدرتي بزرگ در مسير جهاني سازي مانند چين، توان آن را دارد تا با اندک تغييري در سياست اقتصادي خود، نظام اقتصاد جهاني را به لرزه وادارد. درچنين حالتي، نتيجه حتماً بهتر از حمله نظامي خواهد بود. خلاصه آنکه، تمايز ميان ميدان نبرد و غيرآن ديگر وجود ندارد. استفاده از يک شيوه واحد، کمتر از پيش سودمند خواهد بود و اين درحالي است که استفاده همزمان از متدهاي گوناگون، مزاياي بديهي خواهد داشت. در خاتمه به نظر اين دو کارشناس جنگ اشاره ميکنيم: «ايالات متحده تمام توان خود را برآن متمرکز ساخته تا جنگ جديدي به شيوه جنگ سرد به راه بياندازد و به احتمال بسيار زياد، انرژي خود را در مسير غلط، بيهوده تلف ميکند». منبع:www. Ir. Mondediplo. org نشريه سياحت غرب شماره 54
-
روز:تنش ميان ايالات متحده و ايران به مرحله اي بحراني رسيده و مداخله نظامي امريکا نيز قريب الوقوع به نظر مي رسد. دو دولت با استفاده از بيانات مداخله جويانه يکديگر را به ايجاد تنش و تزوير متهم مي کنند. به راستي ريشه هاي اين رويارويي چيست و چگونه مي توان از وقوع جنگ جلوگيري نمود؟ باربارا لي، نماينده دموکرات ايالت کاليفرنيا، پيشنهادي را به مجلس نمايندگان امريکا ارائه کرده و در آن خواستار کاهش تنش ها و عادي شدن روابط ميان دو کشور شده است. در طرح شماره 5056 مجلس نمايندگان تحت عنوان "پاسخگويي ديپلماتيک به ايران در سال 2008" اين پيشنهاد آمده است که نمايندگان عالي رتبه نشستي برگزار کنند و طي آن راه حلي ديپلماتيک به منظور انجام مذاکرات مستقيم، جامع و بدون پيش شرط با ايران بيابند. در همين ارتباط سازمان "نابخردي حمله به ايران" کنفرانسي را در 28 فوريه 2008 در دانشگاه کلمبيا برگزار کرده و طي آن خواستار تشويق مردم به حمايت از "ديپلماسي واقعي" با ايران، به جاي تهديدهاي نظامي عليه اين کشور، شده است. استفن کينزر، گزارشگر قديمي نيويورک تايمز، يکي از سخنرانان اين کنفرانس بود. او رياست اولين دفتر اين روزنامه در استانبول را برعهده داشته و تاکنون از بيش از 50 کشور جهان براي اين روزنامه گزارش ارسال کرده است. او همچنين نويسنده کتاب پرفروش "تمامي مردان شاه" است که در آن جزئيات کودتاي سازمان سيا در سال 1953 عليه محمد مصدق، نخست وزير مردمي ايران، نوشته شده است. او طي سخنراني خود در کنفرانس دانشگاه کلمبيا پيشنهاد کرد که بايد يک گفتمان بدون پيش شرط ميان دو کشور برگزار نمود و طي آن درخصوص تمامي مشکلات، حتي کوچک ترين آنها، به مذاکره پرداخت. به گفته او، چنين مذاکره اي به اصلاح طلبان ايران اجازه خواهد داد تا حکومت را از داخل اصلاح کنند. يکي ديگر از سخنرانان، بيل برکلي، سرمقاله نويس سابق روزنامه نيويورک تايمز و گزارشگر مجله "آتلانتيک مانتلي" در آفريقا بود که در حال حاضر در مدرسه روزنامه نگاري کلمبيا به تدريس گزارشگري حقوق بشر مشغول است. او همچنين نويسنده کتاب "گورها هنوز پر نشده اند" است که در آن به مسأله نسل کشي در آفريقا پرداخته. او اکنون روي کتابي درخصوص بحران گروگانگيري ايران در سال 1981-1979 کار مي کند و بيشتر وقت خود را بر تحولات سياسي ايران متمرکز کرده است. او در ديدار با برخي از گروگانگيران متوجه شده که حتي در ميان گروگانگيران نيز اشخاص بسياري هستند که اکنون پس از 30 سال، به انجام گفتمان بدون پيش شرط بين دو کشور معتقدند. برکلی در دانشگاه کلمبيا اظهار داشت: "ما بايد مسأله گروگانگيري در تهران را فراموش کنيم و آنها نيز بايد کودتاي سازمان سيا در سال 1953 را فراموش کنند. موضوعات جنگ افروز بسيار ديگري نيز وجود دارند که تماماً بايد فراموش شوند." او در ادامه افزود: "ايالات متحده به مدت ده ها سال نقش فعالي را در ايران برعهده داشت؛ نقش هايي که گاهي مورد انزجار ايرانيان نيز بود. سپس در سال 1953 کودتايي را عليه نخست وزير منتخب مردم برپا کرد و پس از کودتا نيز حکمراني مستبدانه شاه را مجدداً برقرار و از آن حمايت نمود. بعدها در جنگ بين ايران و عراق از بغداد پشتيباني کرد. تصوير ايران در ذهن بسياري از مردم امريکا همان تصويري است که از زمان گروگانگيري 52 ديپلمات امريکايي توسط دانشجويان ايراني باقي مانده. ايالات متحده نيز به اين دليل در ايران به عنوان ابرقدرتي که در حاکميت ملي دخالت مي کند شناخته شده. اين در حالي است که بسياري از امريکايي ها ايران را به عنوان يک کشور شرور مي بينند." ازطرف ديگر، روابط اخير بين ايالات متحده و ايران با سوء تفاهمات و عدم اطميناني که به خاطر استفاده از خشونت و تهديد به خشونت به وجود آمد همراه شد. رويارويي خشونت آميز تاکنون به نفع هيچ يک از اين دو کشور نبوده است. تهديدهاي نظامي به دشمني ها دامن مي زنند و وقوع يک رويارويي در آينده را محتمل تر مي سازند. به واقع که اکنون ديپلماسي جدي ميان اين دو کشور لازم و ضروري است. دولت بوش از همان ابتدا يک سياست بيان مداخله آميز عليه ايران، از جمله تهديد نظامي بدون مجوز سازمان ملل و کنگره امريکا را پيش گرفت. بسياري از شخصيت هاي دولتي ادعا مي کنند که ايران يک تهديد است. آنان بدين طريق قصد دارند حمله به عراق را توجيه کنند و اساس کار خود را بر مدارک مشکوک و نادرست استوار سازند. حتي برخي از سياست ها، از جمله مجوز قتل مسؤولان ايراني در عراق، به تصويب رسيده؛ مسأله اي که به راحتي مي توانست وقوع يک رويارويي نظامي بسيار وسيع را موجب شود. گزارش جديد ارزيابي امريکا [ناي] نشان داد سازمان هاي اطلاعاتي امريکا درخصوص اين که ايران پژوهش هاي دستيابي به تسليحات هسته اي را در سال 2003 متوقف کرده و ديگر آن را از سر نگرفته، به اجماع رسيده اند. ناي همچنين نشان مي دهد که تلاش ديپلمات هاي اروپايي در متقاعد کردن ايران به توقف برنامه تسليحات هسته اي موفق بوده است [همان طور که ديپلماسي در موضوع کره شمالي نيز موفق بود]. اکنون ما مي دانيم که وقت آن رسيده تا ايالات متحده يک مذاکره و گفتمان جدي را با ايران آغاز کند. از آنجا که مي دانيم دستيابي سريع ايران به سلاح اتمي نامحتمل است، مي توان به اين مسأله پي برد که اکنون زمان مذاکره است. هر چند کاخ سفيد عليرغم انتشار گزارش ناي همچنان به "خطر" ايران اشاره مي کند و مقامات دولت بوش همچنان درخواست هاي مبني بر انجام ديپلماسي جدي با ايران را رد مي کنند. همان طور که چاک هاگل، سناتور جمهوريخواه، گفت، اين سخنرانان از مردم امريکا مي خواهند که براي انجام يک ديپلماسي جدي و برگزاري يک مذاکره مستقيم، جامع و بدون پيش شرط با ايران تلاش کنند. بي شک در چنين مذاکراتي بايد نگراني هاي امنيتي هر دو کشور يعني ايالات متحده و ايران لحاظ شوند. مقامات سابق دولت بوش که درخصوص مسايل ايران و خاورميانه مجرب بودند، اخيراً در نيويورک تايمز به اين موضوع اشاره کرده اند که چگونه مي توان چنين مذاکراتي را پيش گرفت. ازطرف ديگر، دولت بوش نيز بايد به خواست خود مبني بر لزوم انجام پيش شرط براي مذاکره [توقف غني سازي اورانيوم] پايان دهد. حمله امريکا به ايران يک اقدام احمقانه و خطرناک است. اين حمله مي تواند به وقوع فاجعه ديگري همچون فاجعه عراق منجر شود که به قيمت جان بسياري، چه امريکايي و چه ايراني، تمام خواهد شد. به علاوه، گرچه به نظر مي رسد که ايران اکنون برنامه تسليحات اتمي ندارد، ولي حمله توسط امريکا دولت تهران را به داشتن چنين برنامه اي براي دفاع از خود مجاب خواهد کرد. متأسفانه امکان وقوع يک رويارويي نظامي بين ايالات متحده و ايران همچنان بالاست. کنگره امريکا بايد دست به کار شود تا از وقوع اين فاجعه جلوگيري کند و راه را براي انجام يک ديپلماسي واقعي هموار سازد. مردم امريکا نيز مي توانند به نمايندگان منتخب خود فشار آورند و آنان را وادار به عمل کنند. منبع: دانشگاه کلمبيا
-
روز:تمايل به برقراري مصالحه اي احتمالي ميان ايران و ايالات متحده رو به افزايش است. در راه حل جديد ايران مي تواند به فعاليت هسته اي درخاک ايران خود ادامه دهد ضمن آنکه خطرات تکثير را بکاهد و ايران را نيز از انزوا خلاص کند. عليرغم تحريم هاي اعمال شده از سوي سازمان ملل به منظور توقف غني سازي اورانيوم توسط ايران، اين کشور توانسته است به پيشرفت هاي خود ادامه دهد. شمار فزاينده اي از مقامات و تحليلگران ايران و غربي نيز معتقدند بازگرداندن زمان به عقب غير ممکن است. آنها خواستار تنظيم چهارچوب جديدي براي حصول اطمينان از صلح آميز بودن - و نه نظامي گري - برنامه هسته اي ايران هستند. يکي از گزينه ها، پيشنهاد تبديل برنامه غني سازي اورانيم ايران به يک کنسرسيوم چند جانبه در خاک اين کشور است که با نظارت مستقيم غربي ها و حضور کارشناسانشان، خطر بالقوه تسليحاتي را به حداقل برساند. در مقابل، غربي ها هم به انزواي ايران پايان دهند. منوچهر متکي، وزير خارجه ايران، در جريان کنفرانس مسايل هسته اي به کريستين ساينس مانيتور گفت: "حالا ما در نقطه احقاق حق غني سازي اورانيوم در خاک خودمان و توسط مردم خودمان هستيم. اگر هرگونه پيشنهادي براي ملحق شدن به اين فعاليت وجود داشته باشد، مي توانيم آنرا منظور کنيم." پيشنهاد تلاش هاي چند جانبه براي اولين بار در حدود دو سال و نيم پيش از سوي محمود احمدي نژاد در جريان سخنراني در سازمان ملل ارايه شد. اما توان فني ايران از آن زمان تا کنون، از حدابتدايي بر روي چند دستگاه سانتريفوژ، به 3000 دستگاه در حال فعاليت توسعه يافته است. در اين فاصله، واحدها پيشرفته شده اند و اين چيزي است که احتمالاً از اشتياق ايران براي قبول همکاري خواهد کاست. سعيد جليلي، مذاکره کننده ارشد هسته اي ايران، در اين کنفرانس گفت: "ما در سال 2005 به آنها گفتيم مشکل شما اعتماد سازي است... بياييد و مستقيماً در برنامه هاي هسته اي ما مشارکت کنيد، اما غرب از اين پيشنهاد استقبال نکرد." او گفت دولت دستورالعمل هاي اجرايي را براي مشارکت "هر کشوري" تصويب کرده بود. به گفته او: "به هرحال ملت ما منتظر کسي نماند؛ ديديد که آنها نيامدند و ما کارمان را شروع کرديم." تحليلگران معتقدند تلاقي رويدادهاي اخير ممکن است شانس رسيدن به يک مصالحه را زياد مي کند. از يک سو به نظر نمي رسد سياست منزوي ساختن ايران از سوي ايالات متحده آسيبي به تلاش هاي ايران برساند. از سوي ديگر ايران ممکن است بدست آوردن امنيت بيشتر را در ازاي خاطر جمع کردن غرب در مورد عدم توليد بمب هسته اي بدست آورد. مايکل لوي، فيزيکدان هسته اي و کارشناس عدم تکثير سلاح هاي هسته اي از شوراي روابط خارجي، مي گويد: "گزينه توقف کامل غني سازي احتمالاً به کنار رفته است، بنابراين ما بايد ببينيم بهترين گزينه بعدي چيست. در شرايط فعلي خيلي بعيد به نظر مي رسد که به هيچ توافقي دست پيدا کنيم." آقاي لوي گفت: "در حال حاضر، کارت ها دست ايران است. شانس اينکه ما بدون حمله نظامي، غني سازي را متوقف کنيم کم است... اگر موفق به اعمال فشارهاي خيلي بيشتري نشويم، من هيچ توافقي که حداقلي از غني سازي را دربر نداشته باشد دور از دسترس مي بينم. و اگر قرار است ما به آن تن بدهيم، بايد تا جاييکه مي شود، تنگنا و محدوديت در نظر بگيريم." صاحبنظران اعتقاد دارند کارايي هر گونه برنامه مشترک مورد توافق، به اين بستگي دارد که علاوه بر ساير محدوديت ها الزامي، ايران پروتکل الحاقي معاهده منع گسترش سلاح هاي کشتار جمعي را نيز بپذيرد، که اجازه بازرسي هاي سرزده يا با اطلاع قبلي کوتاه مدت را به مامورين آژانس مي دهد. صادق خرازي، سفير سابق ايران در پاريس، مي گويد: "حالا ايران از تکنولوژي لازم آگاهي دارد. وقتي کشوري اساس کار را داشته باشد، ديگر شما نمي توانيد همه چيز را تغيير دهيد- شما بايد با او معامله کنيد." او با اشاره به جديت ايران در حل و فصل شش مورد از ابهامات مورد نظر آژانس هسته اي که سال گذشته مطرح شده بودند، مي گويد: "حالا رهبري ايران آماده تصميم گيري است – يک تصميم جامع و فراگير." ممکن است بعد از انتشار برآوردهاي امنيتي ايالات متحده که به توقف برنامه تسليحتي ايران در سال 2003 اشاره مي کرد، اکنون دريچه جديدي به مسايل باز شده باشد. پيشنهادات منتشر شده در مرور کتاب هاي نيويورک در اواخر فوريه، که سه تن از ديپلمات ها و سياست گذاران ايالات متحده در آن به مساله غني سازي چند جانبه در خاک ايران به عنوان "راه ضمانت بهتر در مقايسه با وضعيت بلاتکليف" پرداخته بودند، بر همين اساس است. به اعتقاد آنها، "شفافيت فراگير... و حضور مداوم ناظران خارجي در ايران"، امکان مخفي نگهداشتن انحراف از برنامه را به مراتب مشکلتر مي سازد. از سوي ديگر، ديويد آلبرايت، رييس موسسه علوم و امنيت بين المللي(ISIS ) در واشنگتن، مي گويد "براي تسليم شدن و پيدا کردن يک راه حل آبرومندانه" هنوز خيلي زود است زيرا انزواي بيشتر ممکن است نتيجه داشته باشد. آقاي آلبرايت که از نزديک برنامه ايران را دنبال مي کند، مي گويد: "در حال حاضر سوال اين است که چه کسي در حال پيروز شدن است. آيا غرب و هم پيمانانش در شوراي امنيت سازمان ملل، فشارهاي کافي را اعمال خواهند کرد؟ يا اينکه ايران قادر خواهد بود آنها را دور بزند و با تشکيل يک ترکيب جديد وارد معامله با آنها شود؟" آلبرايت با اشاره به مدارک ارايه شده از سوي آژانس هسته اي اضافه مي کند: "ايران وقتي در گوشه اي گير بيفتند، هرگز به غرب – و يا هيچ کس ديگر- اين فرصت را نمي دهد که بفهمند واقعاً جريان چيست." اين در واقع "واکنش به ترديدهايي است که ايران بالاخره، پس ازآسودگي خيال از فعاليت هزاران دستگاه سانتريفوژ، تصميم به ساخت سلاح هسته اي خواهد گرفت." تحليلگران مي گويند، برنامه هسته اي ايران به بخشي از هويت رژيم اسلامي تبديل شده است. آيت الله سيد علي خامنه اي ماه گذشته اعلام کرد برنامه هسته اي مورد پشتيباني الهي است. "مردم ايران آشکارا اعلام کرده اند از حقوق خود (براي در اختيار داشتن تکنولوژي هسته اي) دفاع خواهند کرد. اگر اينکار را نکنند، خداوند آنها را نخواهد بخشيد." برخي از مسايل در ايران از حساسيت بالايي برخوردار شده اند. شوراي امنيت ملي ايران به سردبيران روزنامه ها دستور داده هيچ خبر منفي را درباره برنامه هسته اي- از جمله اثرات تحريم ها- درج نکنند. يک کارشناس سياسي در تهران که نخواست نامش فاش شود گفت: "طرز تفکر ايراني ها هميشه تحت فشارهاي فوق العاده شکل گرفته است، زيرا آنها با يک ابرقدرت روبرو هستند. آنها بايد بگويند: بياييد بنشينيد و درباره مديريت جهاني برنامه غني سازي اورانيوم حرف بزنيم، و سپس يک تاکتيک تاخيري يکساله را در پيش بگيرند." از سوي ديگر، برخي معتقدند ايران آماده گفتگو است. يک تحليلگر سياسي ديگر ايراني مي گويد: "هر سازشي که از ايران چهره يک پيروز را به نمايش بگذارد، مورد قبول واقع خواهد شد. آنها در اين نقطه، (با قبول يک کنسرسيوم) چيزي براي از دست دادن ندارند. غير ممکن نيست که بتوان ايران را به زانو درآورد، اما براي اينکار تقريباً خيلي دير شده است." منبع: کريستين ساينس مانيتور – 10 مارس
-
چگونه با حمله موشكي فرانسه به ايران مقابله خواهيم كرد؟
super_comando پاسخ داد به EMPEROR تاپیک در دکترین و استراتژی
[align=justify] به نظر من اگر حمله فرانسه به ايران اتفاق بيافتد ما نبايد بلافاصله و سريعا وارد فاز نبرد نظامي شويم بلكه اول بايد از ابزار ديپلماسي استفاده كنيم و سعي كنيم كه با ديپلماسي خوب فرانسه را به شدت در مجامع بين المللي محكوم كنيم و به سازمان ملل و شوراي امنيت شكايت خود را از آن كشور ببريم و صلح دوستي و متنفر بودن ايرانيان از جنگ و خونريزي و جاه طلبي و كشتار و جنايت را هم به بيگانگان بدين صورت اثبات كنيم.چون اقدام نظامي متقابل ما فقط باعث بروز جنگ جهاني گسترده بر ضد ما خواهد شد و ميليونها بيگناه جان خود را براي هيچ از دست خواهند داد و بيشترين ضرر را ما خواهيم كرد و بدون شك بيگانگان شرايط را براي بايكوت كامل ايران و اخراج ايران از سازمان ملل خودشان فراهم خواهند كرد آنه تمام تلاش خود را براي حمايت از فرانسه و اسرائيل كه احتمالا وارد جنگ خواهد شد خواهند كرد.من فكر ميكنم در صورتي كه اقدامات ديپلماتيك بعد از حملات به ايران فايده اي نداشت كه فكر ميكنم با وضعيت كنوني فايده اي هم ندارد بايد دست به اقدام متقابل نظامي بزنيم كه هزينه بسيار بالايي خواهد داشت و در نهايت تحريم كامل نفتي و تجاري و ديپلماتيك ايران و تعطيلي سفارت خانه هاي ايران در بسياري از كشورها دست آورد اقدام متقابل نظامي ما كه بستگي به شدت و قدرت آن خواهد داشت دست آورد اقدام نظامي متقابل ايران خواهد بود .با شاهكارهاي دولت نهم بودجه كشور به شدت به درآمدهاي نفتي محتاج شده است و اينها اصلا حساب چنين روزهايي را نكرده اند و فقط به فكر رسيدن به انرژي هسته اي و ساختن موشك و بمب هستند و اينهمه ما واردات داريم و تورم هم كه قربانش برويم وحشتناك است. من شخصا فكر ميكنم كه هدف اصلي و محرمانه جمهوري اسلامي ايران ساخت تسليحات اتمي است . من فكر نميكنم اين همه هزينه ها براي رسيدن به دانش هسته اي جهت توليد برق هسته اي فقط باشد كه ايران دارد متحمل ميشود بلكه اگر براي اين بود ما لازم نبود اين همه هزينه بدهيم حتي خود را مقابل بيگانگان و اجنبي ها قرار دهيم بلكه با توجه به اين همه منابع خدادادي موجود در كشور ما و چهار فصل بودن آن الحمد الله ما ميتوانستيم با هزينه اي كمتر از انرژي هاي بمراتب با خطر و هزينه كمتر مانند انرژي هاي نو و خورشيدي و آبي و بادي و غيره استفاده كنيم و اينهمه بخاطر غني سازي اورنيوم و توليد آب سنگين و افزودن به شمار سانترفيوژها دنيا را نسبت به خودمان بي اعتماد تر و شكاك تر نكنيم پس نتيجه اين ميشود كه حكومت هدفش دستيابي به دانش ساخت و توليد تسليحات اتمي است. (حالا شما ميخواهيد قبول كنيد و يا مخالفت البته اگر معقولانه و بدون تعصبات بي جا فكر كنيد با من هم نظر خواهيد شد).اگر ايران تحريم نفتي و تجاري شود كشور بدون شك بر شكست خواهد شد و عربستان و عراق هم با افزايش توليد نفت و صادرات آن بعد از تحريم نفتي ايران از افزايش سرسام آور قيمت جهاني نفت جلوگيري خواهند كرد كه اين به ضرر ايران خواهد بود و در اين مرحله تنها راه حمله نظامي به چاههاي نفت عربستان و عراق خواهد بود كه واقعا جنگ جهاني در اين زمان به طرز وحشتناكي رخ خواهد داد.تنها خداوند بايد بداد ملت ايران برسد و در صورت قرار گرفتن ما در مقابل جهانيان بيشترين خسارت را ما متحمل خواهيم شد و بنابراين انقدر شاخ و شانه كشيدن براي بيگانگان و اجنبي ها و چنگ و دندان نشان دادن هاي سرداران سپاه و مقامات كشور براي ملت ايران نان و آب و دين و ايمان نخواهد شد و فقط باعث مصمم تر شدن بيگانگان خواهد شد براي اينكه كشور و ملت ايران را به نابودي بكشانند و بهترين بهانه ها براي آنها فراهم خواهد شد.[/align] -
روز:بحران ايران هنوز تمام نشده و خيلي مانده تا تمام شود! به رغم انتظارها، شوراي امنيت سازمان ملل، به جز رأي ممتنع اندونزي، به اتفاق آرا قطعنامه تحريم هاي جديد عليه ايران را تصويب کرد اين اتفاق بيانگر نگراني فزاينده جامعه جهاني است. گزارشي که روز 22 فوريه آژانس بين المللي انرژي اتمي به سازمان ملل ارائه داد در واقع ناقض گزارش سازمان هاي اطلاعاتي آمريکا مبني بر احتمال توقف برنامه هسته اي نظامي ايران از سال 2003 بود و محمد البرادعي، مدير آژانس هرچند از تلاش هاي ايران براي ارائه اطلاعات شفاف در پاره اي زمينه ها ابراز خشنودي کرده بود، براين مسئله نيز تأکيد داشت که جمهوري اسلامي نتوانسته است همۀ سوءظن ها را درمورد "ماهيت واقعي برنامه هسته اي" خود ازبين ببرد. از طرف ديگر، اولي هنونن، معاون مديرآژانس، درجلسه اي در وين اسناد و مدارکي را با ذکر جزئيات دقيق به نمايش گذاشت که از وجود برنامه اي با اهداف نظامي حکايت مي کرد. براساس اين اطلاعات، جمهوري اسلامي علاوه برساخت يک کلاهک هسته اي يک مرکز پرتاب موشک حامل کلاهک هسته اي را راه اندازي کرده است. در کنار همه اين ها سازمان مجاهدين خلق، تشکيلات مخالف جمهوري اسلامي ايران که معمولاً از نظر اطلاعاتي خوب تغذيه مي شود( مثل افشاي اطلاعات مربوط به برنامه هسته اي که ايران بدون اطلاع جامعه جهاني دنبال مي کرد، درسال 2002)، بروجود يک کارخانه توليد کلاهک هسته اي درخجير واقع در جنوب شرقي تهران تأکيد مي کند. ايران بنا به گفته کارشناسان هسته اي با در اختيارداشتن 3000 سانتريفوژ فعّال مي تواند به سرعت سطح غني سازي اورانيوم را به نود تا نود و پنج درصد برساند که اين مقدار براي توليد سلاح اتمي کافي است. در مورد اينکه حکومت اسلامي مصمم است ايران را به سلاح اتمي مجهز کند شکي وجود ندارد. تنها چيزي که در موردش ترديد وجود دارد اينست که اين طرح تا چه حد پيش رفته است. بدبين ترين افراد معتقدند که فعّال کردن سانتريفوژهاي نسل دوّم (p2) به ايران امکان خواهد داد تا پيش از پايان 2008 سلاح اتمی تولید کند و خوش بين ترها مي گويند که حکومت ایران براي اينکه آمريکا را مجبور کند ايران را به عنوان قدرت مسلّط منطقه به رسميت بشناسد، لاف مي زند. چنين دورنمائي با آنکه اطمينان بخش به نظر مي آيد بدون توجه به ماهيت حکومت ايران ترسيم شده است و احمدي نژاد را دست کم گرفته است. امتناع از پذيرش يک دولت يهود در منطقه اي که سرزمين اسلام تلقي مي شود يکي از اصول بنيادي حکومت اسلامي مستقر در تهران است. تمام رؤساي جمهور پيش ازاحمدي نژاد، از جمله خاتمي اصلاح طلب که از 1997 تا 2005 در قدرت بود، همين مضمون را بارها تکرار کرده اند. هرساله در روز قدس ( نامي که اعراب بر اورشليم گذاشته اند) در راهپيمائي هائي که درشهرهاي بزرگ ايران برگزار مي شود فرياد "مرگ بر اسرائيل" در خيابان ها طنين مي اندازد. امّا اين فقط يک شعار خياباني نيست. در روز انتصاب احمدي نژاد به رياست جمهوري در محلّ دفتر رهبر جمهوري اسلامي نيز بزرگان نظام همين شعار را سردادند. درچند کشور جهان مراسم رسمي با شعار نابودي کشور ديگري برپا می شود؟ احمدي نژاد يک رئيس دولت معمولي نيست، همانطور که جمهوري اسلامي يک حکومت معمولي نيست که مثل غرب خرد گرائي بر آن حاکم باشد. احمدي نژاد که در جواني به خدمت سازمان هاي مخفي جمهوري اسلامي درآمد در مکتب سرکوب مخالفان داخلي و شکار مخالفان خارج از کشور تعليم ديد وسپس در مقام فرمانده شبه نظاميان بسيج به برخورد خشونت آميز با تظاهرات دانشجويان و جنبش هاي اصلاح طلب دوران "بهار آزادي" تهران پرداخت. اين رئيس جمهور وفادار به خطّ امام خميني، برخلاف رفسنجاني محافظه کار و خاتمي اصلاح طلب حاضر به هيچگونه مصالحه اي نيست. بعضي ها با گفتن اينکه احمدي نژاد "بازيچه اي" بيش نيست سعي مي کنند بر نگراني هاي خود فائق آيند. البته درست است که احمدي نژاد با حمايت رهبر جمهوري اسلامي به قدرت رسيده است و نظام ديني ايران اين اجازه را به آيت الله خامنه اي مي دهد که در هر لحظه اورا از رياست جمهوري عزل کند امّا احمدي نژاد از زمان به قدرت رسيدن در ژوئن 2005 در سطح جهان جايگاهي يافته است که تمام رؤساي جمهور پيش از او فاقد آن بودند. او امروز پس از آيت الله خميني، مشهورترين ايراني در جهان است. حملات شديد به اسرائيل و غرب و نفي وجود اسرائيل و به خصوص حمايت از حزب الله در جنگ تابستان 2006 [ لبنان] از اوچهره اي محبوب در جهان عرب ساخته است. سفر احمدي نژاد به عربستان سعودي براي شرکت درمراسم حج در زمستان و ديدارش از عراق در روزهاي پاياني هفته گذشته از منويات او براي تثبيت نقش ايران در منطقه به عنوان قدرت برتر پرده برمي دارد. با همه اين تفاصيل آيا هنوز هم مي توان احمدي نژاد را " آلت دست" آيت الله خامنه اي خواند؟ در هر حالت مهم اينست که او بازتاب صدا و چهره اي است که جمهوري اسلامي با درافتادن با جامعه جهاني از خود به نمايش گذاشته است. احمدي نژاد همچنان به پيش مي تازد در حاليکه دريکدستش قرآن است، البته تفسيري از قرآن که پايان جهان را بشارت مي دهد و هيچ ارتباطي با سنت شيعه ندارد، وبادست ديگرش بمب را تکان مي دهد يعني به عبارت ديگر جهان را با سلاح هسته اي تهديد مي کند. چند روز پيش او اسرائيل را "ميکرب کثيف" و" حيوان درنده" خطاب کرد. پيش از او نيز محمد علي جعفري، فرمانده سپاه پاسداران و يکي از نزديکان رئيس جمهور از اسرائيل به عنوان "غدّه سرطاني" منطقه نام برد. اين سخنان يهوديان را به ياد زماني مي اندازد که نازي ها آن ها را با شپش و موش مقايسه مي کردند. زبان همه مستبدان در همه اعصار زبان واحدي بوده است. حسن روحاني يکي از مقامات بلند پايه جمهوري اسلامي و مسئول سابق پرونده هسته اي ايران در يکي از سخنراني هايش سخنان احمدي نژاد در زمينه سياست خارجي را" تحريک آميز" خواند. و تنها او نيست که نگران است. محکوم کردن سخنان احمدي نژاد در مورد اسرائيل از سوي اتحاديه اروپا در 25 فوريه و رأي شوراي امنيت سازمان ملل نشان مي دهد که جامعه جهاني کم کم دارد احمدي نژاد را جدّي مي گيرد. منبع: لوموند، 7 مارس
-
روز:اگر ارتش آمريکا در سال 2003 عراق را اشغال نکرده بود و صدام حسين، ديکتاتور بعثي لائيک سني مذهب طرفدار ناسيوناليسم عرب و "ضدّ فارس" مادرزاد راسرنگون نکرده بود، محال بود امروز رئيس جمهور اسلامي ايران، محمود احمدي نژاد بتواند سفر تاريخي چهل و هشت ساعته خود را به عراق، که در تاريخ معاصر منطقه بي سابقه بود، انجام دهد. تمام رسانه هاي عربي و مقامات بسياري از حکومت هاي سني مذهب متحد آمريکا همچون مصر و اردن و عربستان سعودي، در ماههاي اخير به اين "ريشخند بزرگ تاريخ" اشاره کرده اند زيرا اين حکومت ها همانطورکه ملک عبدالله دوم پادشاه اردن و حسني مبارک رئيس جمهور مصر بارها تکرار کرده اند، از تشکيل يک "هلال شيعه" در خاور ميانه به شدّت بيمناکند. روزنامه هاي عربي روزدوشنبه با لحني رشک آمیز و نه چندان دوستانه "ورود همراه با بوق و کرناي احمدي نژاد به فرودگاه بغداد" را با " سفرهاي پنهاني و تحت تدابير امنيتي شديد مقامات غربي درگير درجنگ عراق از جمله جورج بوش" مقايسه کردند. بيشتر سياستمداران آمريکائي از زلماي خليل زاد نماينده آمريکا در سازمان ملل گرفته تا هنري کيسينجروزير امور خارجه حکومت نيکسون و حتي خود بوش، معتقدند که مداخله آمريکا در منطقه پس از واقعه 11 سپتامبر "به نفع ايران" در منطقه تمام شده است زيرا سرنگوني حکومت طالبان در افغانستان در سال 2001 و سقوط حکومت بعثي 17 ماه پس از آن، ايران را از شر دو دشمن قسم خورده خود خلاص کرد. جورج بوش بارها تکرار کرده است که خروج پيش از موقع نيروهاي آمريکا از عراق به معناي" تقديم دودستي عراق" به ايران خواهد بود. روز يکشنبه حتي روزنامه هاي عربستان سعودي که گرايشي به ايران ندارند نتوانستند از ريشخند مراسم استقبال نوري المالکي نخست وزير عراق در مرکز "منطقه سبز" معروف که آمريکائي ها در سال 2003 در بغداد ايجاد کردند، خودداري کنند. به گفته سفارت آمريکا سربازان آمريکائي حاضر در اين منطقه به شدّت حفاظت شده "هيچ نقشي" درحفظ امنيت رئيس جمهور ايران نداشتند. يکي از حاضران در مراسم يکشنبه در بغداد به خبرنگار لوموند گفت: "وقتي احمدي نژاد به بوش حمله کرد باورمان نمي شد، مثل اين بود که دارد به ديوار سفارت [ آمريکا] سنگ پرت مي کند". واشنگتن و تهران با وجود آنکه برسر مسائل هسته اي و توسعه طلبي هاي منطقه اي ايران، در تمام عرصه هاي بين المللي به شدّت به هم مي تازند، امّا يک هدف مشترک دارند و آن حفظ حکومت هاي آسيب پذير و بي ثباتي است که با زور اسلحه درافغانستان و عراق برسرکار آمده اند. با اين وجود واشنگتن هرچند گاه يکبار به حکومت تهران اتهام می زند که براي حفظ منافع خود سعي مي کند با ايجاد و حفظ بي ثباتي در اين دوکشور از طرفي ان هارا محتاج کمک هاي خود نگه دارد و از طرفي با درگير کردن نيروهاي آمريکائي درجنگ هاي نامنظم، از حمله احتمالي آمريکا به ايران جلوگيري کند. البته همانطور که انتظار مي رود تهران همه اين ها را تکذيب مي کند. احمدي نژاد در بغداد با اظهاراينکه "ثبات عراق به نفع ايران است" با لحني تمسخرآميز اضافه کرد: "خنده دار است که کساني که 160هزار سرباز به عراق فرستاده اند ما را به دروغ متهم به مداخله در عراق مي کنند". امّا همه کشورهاي منطقه يقين دارند که ايران کوچکترين تمايلي به تحکيم دولت هاي متحد "شيطان بزرگ" در منطقه ندارد. بازيگران اصلي منطقه خاورميانه و در درجه اوّل مقامات عراقي به وعده هاي انتخاباتي نامزدهاي رياست جمهوري آمريکا کاري ندارند. آن ها حتي يک لحظه هم نمي توانند تصور کنند که نيروهاي آمريکائي به طور کامل از عراق خارج شوند و بسياري شان آرزو مي کنند که اين اتفاق نيافتد. ديدار احمدي نژاد از عراق با انگيزه هاي سياسي داخلي وبنا براعلام رسمي مقامات ايران براي "تقويت روابط دوستانه" صورت گرفت. اما تاريخ اين ديدار سئوال برانگيز است. چرا احمدي نژاد براي سفر به عراق منتظر پايان دوران رياست جمهوري بوش در اوائل سال 2009 نشد؟ جواب اين سئوال شايد اين باشد که ايران مي خواهد تمام تلاش خود را به کار بندد تا مانع ادامه مذاکرات جاري ميان عراق و آمريکا براي استقراردرازمدت بخش اعظم سربازان آمريکائي در عراق شود. رابرت گيتس، وزير دفاع آمريکا به نمايندگان دموکرات مجلس که نگران ايجاد پايگاه هاي نظامي دائمي ايالات متحده در عراق هستند اطمينان داد که آمريکا چنين قصدي ندارد. امّا به رغم اظهارات رسمي گيتس، در "اعلاميه اصول دوستي و همکاري" که در نوامبر2007 ميان بوش و نخست وزيرعراق به امضاء رسيد، يک بخش کامل به مسائل امنيتي اختصاص دارد. در حال حاضر نيز مذاکرات براي تعيين "جايگاه قانوني" نيروهاي آمريکائي در جريان است. اين نيروها پس از سپردن "اداره کامل" کشور به حکومت منتخب عراق از سوي سازمان ملل در اواخر 2008 ، در خاک عراق باقي خواهند ماند و تعداد شان آنطور که در عراق گفته مي شود، بين پنجاه تا شصت هزار نفرخواهد بود. از هم اکنون عمليات گسترش و نوسازي حدود شش پايگاه نظامي موجود آمريکا درعراق اغاز شده است. يکي از کارمندان عاليرتبه عراقي که از روند مذاکرات خبر دارد به خبرنگارلوموند گفته است که با گسترش اين پايگاه ها آمريکا مي تواند حدود "100000" سرباز را اسکان دهد. بنابراين ايران هر مقصد جاه طلبانه اي که در عراق داشته باشد و مبادلات اقتصادي و فرهنگي و مذهبي آن با مردم عراق که اکثراً شيعه هستند، در هر سطحي که مي خواهد باشد ، تا سالهاي سال نخواهد توانست در عراق ترکتازي کند. بر همين اساس پيروزي ايران را که به زعم عده اي نتيجه اشتباهات حکومت بوش در منطقه است، نبايد خيلي جدي گرفت. به نظر کسي چون کاوه افراسيابي کارشناس ايراني مسائل سياسي که در خارج زندگي مي کند و مقالات بسياري درباره جمهوري اسلامي نوشته است "ادعاي گسترش منافع ايران در منطقه" سرابي بيش نيست. وي مي نويسد "ايران از هم اکنون درمحاصره پايگاه هاي نظامي آمريکا قرار گرفته است. واين مسئله به مشغله فکري دائمي" رهبران ايران تبديل شده است. به گفته اين کارشناس ايراني "با وجود سقوط طالبان و بعثي هاي عراق، ايران بعد از 11 سپتامبر بازي را در منطقه نفوذش باخته است". منبع: لوموند 5 مارس
-
روز:شوراي امنيت سازمان ملل به اتفاق آراء سومين دور تحريم ها بر ضد ايران را به تصويب رساند. پيام ارسال شده به ايران هم روشن است: خودداري اين کشور از تعليق غني سازي غير قابل قبول بوده و هر چه بيشتر براي اين کشور گران تمام مي شود. محمد خزائي، سفير ايران در سازمان ملل نيز، در آستانه راي گيري شوراي امنيت اعلام کرد، کشورش به هرگونه "اقدام غيرقانوني" عليه برنامه هسته اي خود گردن نخواهد نهاد. او گفت: "ايران نمي تواند و نمي خواهد تقاضايي را که از نظر حقوقي غيرقانوني است و از نظر سياسي تحميلي است بپذيرد. تاريخ به ما مي گويد که هيچ اندازه از فشار، ارعاب وتهديد قادر نيست ملت ما را مجبور به صرفنظر کردن از حقوق مسلم و قانوني خود نمايد." اين قطعنامه براي اولين بار، داد و ستد کالاهايي با قابليت استفاده دو گانه غير نظامي و نظامي را با ايران ممنوع مي سازد. ضمناً در اين قطعنامه اجازه بازرسي به محموله هاي مشکوک به حمل کالاهاي ممنوعه از يا به مقصد ايران در مسير دريا و هواداده شده است. در اين قطعنامه نظارت مالي بر دو بانک، که مشکوک به ارتباط با فعاليت هاي تکثير هسته اي هستند –بانک ملي و بانک صادرات- در نظر گرفته شده است. همچنين، از همه کشورها خواسته شده هوشياري خود را در "وارد شدن به هر گونه تعهد تجاري جديد با ايران – شامل تخصيص اعتبارات صادراتي، ضمانت ها و بيمه- به عمل آورند". ضمناً قطعنامه به کشورها دستور داده که دارايي 12 شرکت ديگر و 13 فرد را که به برنامه هاي هسته اي و بالستيک ايران مربوط هستند را مسدود نمايند. ضمناً از کشورها مي خواهد بر مسافرت يا ترانزيت اين افراد ايراني "نظارت کامل" داشته و آنرا گزارش کنند. قطعنامه، براي پنج فرد مرتبط با تلاش هاي هسته اي ايران، ممنوعيت مسافرتي قايل شده است. اغلب افراد جديدي که مشمول تحريم ها شده اند را چهره هاي فني تشکيل مي دهند، اما در اين ميان سردار رضا نقدي، به عنوان چهره شاخص سپاه پاسداران انقلاب نيز به چشم مي خورد که روابط نزديکي با آيت الله خامنه اي- رهبر جمهوري اسلامي- دارد. قطعنامه، وي را به عنوان رييس [سابق] ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز معرفي مي کند که در تلاش هاي صورت گرفته براي دور زدن تحريم هاي قبلي سازمان ملل نقش داشته است. در راي گيري نهايي، سه کشور ليبريا، آفريقاي جنوبي و ويتنام به قطعنامه راي مثبت دادند و اندونزي به راي ممتنع قناعت کرد. در اين ميان ديپلمات ها سفر هفته گذشته رييس جمهور فرانسه، نيکلاس سارکوزي، به آفريقاي جنوبي را کمک موثري در جلب حمايت ليبريا و آفريقاي جنوبي قلمداد مي کنند. يکي از نگراني هاي چهار کشور ياد شده مربوط به گزارش اخير آژانس بين المللي هسته اي در 22 فوريه است که مي گويد اغلب ترديدها راجع به گذشته فعاليت هاي هسته اي ايران کاهش يافته يا برطرف شده است. نمايندگان ليبريا و اندونزي تاکيد داشتند اين گزارش از همکاري ايراني ها حکايت مي کند و در نتيجه لزوم برقراري تحريم هاي جديد را زير سوال برده بودند. اما آمريکايي ها و هم پيمانان اروپايي آنها تاکيد کردند که گزارش نهاد ناظر بر انرژي هسته اي سازمان ملل، ادامه غني سازي توسط ايران را تاييد کرده و اين بر خلاف درخواست شوراي امنيت مبني بر تعليق اين فعاليت ها بوده است. منبع: گاردين – 3 مارس
-
روز:مقامات عراقی برای استقبال از دیدار تاریخی محمود احمدی نژاد، که اولین رئیس دولت جمهوری اسلامی است که به عراق سفر می کند، مراسم استقبال باشکوهی ترتیب داده بودند که به عمد در آن اغراق شده بود: فرش قرمز، گارد احترام، سرودهای ملّی، دسته های گل و دست دادن های "برادرانه" جلوی دوربین ها. تدابیرامنیّتی اتخاذ شده نیز استثنائی بود و در مسیر فرودگاه که از صبح زود بسته شده بود، در هرصد قدم افراد مسلح نگهبانی می دادند. احمدی نژاد که از سوی همتای کرد خود، جلال طالبانی مورد استقبال قرارگرفت به محض ورود به فرودگاه از به وجود آمدن" فضائی جدید" میان ایران و عراق سخن گفت. به این ترتیب فصل خونین جنگ هشت ساله میان دوکشور(1988ـ 1980) که یک میلیون کشته برجای گذاشت، پایان یافته است: "ما درک مشترکی از مسائل داریم و دوکشور مصمم اند که همکاری های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را گسترش دهند". تهران در کنار پیشنهاد همکاری با عراق درزمینه های مختلف اعلام کرده است که وامی به مبلغ یک میلیارد دلار برای تکمیل طرح هائی که مؤسسات ایرانی در عراق در دست اجرا دارند، در اختیار خواهد گذاشت. دهها قرارداد اقتصادی و تجاری میان دو کشور منعقد خواهد شد که یکی از آن ها قرارداد احداث خط لوله نفتی میان بصره و آبادان است. رئیس جمهور ایران در یک کنفرانس مطبوعاتی با آرامش و لبخند اطمینان داد که عراق به یک قدرت منطقه ای بزرگ تبدیل خواهد شد: "امروز ملّت عراق دوران سختی را می گذراند... امّا براین سختی ها پیروز خواهد شد. عراق فرداکشوری قدرتمند و پیشرفته وشکوفا خواهد بود... واین به نفع تمام کشورهای منطقه است". رئیس جمهور عراق نیز در پاسخ احمدی نژاداظهارداشت:" از نظر ما این دیدار تاریخی پیام روابط خوب دو کشور را به ملّت های ایران و عراق می دهد". در میانه ردوبدل کردن این تعارفات مؤدبانه، احمدی نژاد صریحاً خود را "برادر حامی"عراق خواند و رئیس جمهورعراق درپاسخ احمدی نژاد که اورا باعنوان رسمی "جناب آقای رئیس جمهور" خطاب قرارداده بود از او خواهش کرد به او خیلی خودمانی بگوید "مام" که در زبان کردی به معنای عمو است. چشمان حدود 158هزار سرباز آمریکائی حاضردرعراق با دقت تمام این دیدار بی سابقه را تحت نظر گرفته بود. رئیس جمهور ایران برای ملاقات با نخست وزیر عراق، نوری المالکی، به "منطقه سبز" که تحت حفاظت شدید نیروهای آمریکائی قراردارد، رفت. دفتر نخست وزیر در حدود دو کیلومتری سفارت آمریکا که در 1980 روابط سیاسی خود را با ایران قطع کرد، قراردارد. امنیّت مسیرعبور رئیس جمهور ایران را پیشمرگان کرد برعهده داشتند. احمدی نژاد در حضور المالکی خطاب به آمریکا گفت: "حرف ما به جورج بوش این است که متهم کردن دیگران بدون سند و مدرک مشکلات منطقه را حل نمی کند" اضافه می کند " آمریکائی ها باید این واقعیت را درک کنند که مردم عراق دوستشان ندارند". شکی نیست که یکی از اهداف سفررئیس جمهورایران این است که به آمریکا که به ظن خود می تواند عراق را با قدرت نظامی نگه دارد بفهماند که برای استقرار ثبات در کشوری که دو سوّم جمعیّت آن شیعه هستند، به تهران نیازدارد. والبته می دانیم که در سال 2007، به رغم فشارهای امریکا و باوجودحملات لفظی تند هردوطرف برسر پرونده هسته ای ایران، دوکشورسه باربرای بحث درمورد مسئله امنیّت عراق با یکدیگرملاقات کرده اند. در ایالات متحده معنای واقعی سفر دوروزه احمدی نژاد و نمایش قدرت او برای اثبات اینکه ایران رهبرمنطقه است و باید به بازی گرفته شود، برکسی پوشیده نیست.یک تحلیل گر ایرانی می گوید: "هدف این بود که به واشنگتن فهمانده شود دربغداد فرمانده کیست. شهردار تهران پنج روز در بغداد ماند. شهردار نیویورک چقدر می تواند بماند؟ حداکثر دو ساعت". جورج بوش که ایران ورئیس جمهورش را "خطر بزرگی برای جامعه جهانی" می داند و معتقد است که ایران شبه نظامیان شیعه عراق را تجهیز می کند، روز شنبه به این کشور هشدار داد: "پیام من اینست: صدور تروریسم به عراق و فرستادن سلاح هائی را که برای کشتن سربازان آمریکائی به کار گرفته می شوند متوقّف کنید". احمدی نژاد در پاسخ این پیام آمریکا را متهم کرد که زمینه را برای ظهور تروریسم در خاورمیانه مهیّا کرده است: "شش سال پیش در منطقه ما تروریست وجود نداشت. همین که خارجی ها پایشان را به منطقه گذاشتند، سروکله تروریست ها هم پیدا شد". منبع: لوموند، 4 مارس
-
دارابكس:يك قاضي آمريكايي اعلام كردايران بايد بيش از 33 ميليون دلار به خانواده ديپلمات اسرائيلي كشته شده در حمله تروريستي 1992 آرژانتين پرداخت كند! به گزارش روزنامه تايمز هند، "الن سيگال هوول" قاضي فدرال آمريكا با اعلام اين خبر افزود: ايران مسئول بمبگذاري در مركز يهوديان آرژانتين است. در اين انفجار 29 تن از جمله "ديويد بن رافائل" متولد آمريكا كشته شدند. اين روزنامه نوشت: "حزب الله لبنان مسئوليت اين بمبگذاري را برعهده گرفته است." و اين در حالي است كه حزب الله لبنان هرگز چنين چيزي را اعلام نكرده است . روزنامه تايمز هند ادعا كرد: آمريكا به طور معمول از تعقيب و شكايت عليه كشورهاي خارجي به جز در مواردي كه با تروريسم در ارتباط است، خودداري مي كند. ايران نيز در سال 1984در زمره يكي از كشورهاي حمايت كننده از تروريسم قرار گرفته شده است. براساس حكم مشابهي در ماه سپتامبر گذشته، ايران به پرداخت 2/65 ميليارد دلار غرامت به خانواده 241 قرباني پادگان آمريكائيان در بيروت در سال 1983 محكوم شده بود. به نوشته اين روزنامه، اگرچه ايران پيش از اين نيز با احكام سنگين اين چنيني مواجه شده، اما ضمن پرهيز از پاسخ به موارد دادخواهي، از فرستادن وكيل براي دفاع از خود امتناع ورزيده است. كارشناسان ، معتقدند اين آراء براي آن است كه زمينه حقوقي برداشت از اموال بلوكه شده ايران در آمريكا فراهم آيد . مداخله ايران در انفجار آرژانتين در هيچ محكمه اي ثابت نشده است ، ضمن اينكه چند سال پيش ، "گاليانو" قاضي اين پرونده به جرم گرفتن رشوه از صهيونيست ها براي پرونده سازي عليه ايران ، بركنار شد ولي پس از تحولات سياسي جديد در آرژانتين ، بار ديگر اتهامات عليه ايران تكرار شد .
-
بابا روسيه و چين و آمريكا و اروپا نداره كه! اينها همشون سر و ته يك كرباسن و همه به فكر منافع خودشان و مشتركشان هستند لعنت بر همشون :|
-
خبرگزاري انتخاب : به گزارش خبرنگار سرویس بین الملل خبرگزاری انتخاب به نقل از یدیعوت آحارونوت، سیلوان شالوم،وزیر امور خارجۀ رژیم صهیونیستی روز سه شنبه بعد از نشست کمیتۀ دفاع و وزارت امور خارجۀ اسرائیل، گفت: تلاویو باید موضع سیاسی هوشمندانه ای لحاظ کند که به واسطۀ آن بتواند علیرغم عدم موضع گیری قاطع روسیه و چین که از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل هستند، سازمان ملل را به تصویب قطعنامه جدیدعلیه تهران،وادارد. برپایۀ این گزارش ران کوهن از اعضای کمیتۀ سیاسیت خارجی و دفاع پارلمان رژیم صهیونیستی در راستای این نشست خاطر نشان کرد: تمام اطلاعاتی که ما در اختیار ایالات متحدۀ امریکا قرار داده ایم، نشان می دهد که ایران،تهدید بزرگی برای امنیت و موجودیت اسرائیل است. به گزارش خبرنگار سرویس بین الملل خبرگزاری انتخاب به نقل از یدیعوت آخارونوت، وی گفت:اسرائیل و جامعۀ جهانی باید از تمام امکانات سیاسی و اقتصادی خود برای جلوگیری از دست یابی ایران به سلاح های اتمی استفاده کنند.
-
روز:ايالات متحده انتظار دارد پس از ديدار راهبردي روز دوشنبه، راي گيري براي تحريم هاي سازمان ملل عليه ايران به سرعت به اجرا گذاشته شود. اين در حالي است که ايران هرگونه فعاليتي را براي ساخت تسليحات هسته اي انکار مي کند. ديپلمات هاي بريتانيا، فرانسه، روسيه، چين، آلمان و ايالات متحده در محل وزارت خارجه آمريکا با يکديگر ملاقات کردند. به گفته ديپلمات ها اين نشست در آستانه برگزاري يک هفته از رايزني ها درباره سومين دور تلاش هاي بين المللي براي مجبور ساختن ايران به نرمش در قبال برنامه هسته اي اين کشور صورت مي گيرد. شوراي امنيت خواستار بازگرداندن برنامه هسته اي ايران به ماهيت صلح آميز خود است. انتظار مي رود شوراي امنيت بر تحريم هاي جديد صحه بگذارد، هر چند بعيد به نظر مي رسد اتفاق آرايي بدست آيد. يک مقام ارشد ايالات متحده گفت راي گيري ظرف يک هفته تا 10 روز انجام مي شود. اين مقام که نخواست نامش فاش شود درباره ديدار صورت گرفته پشت درهاي بسته گفت، هيچ تغييري در پيش نويس دور سوم از تحريم ها به عمل نيامده است. ايالات متحده خواستار تنبيهات سنگين تر و اقدامات سريعتر در اعمال اين تحريم ها بوده است. ديپلمات هاي آمريکايي گفته اند راي گيري جديد به دنبال تهديدهاي موجود، آزموني براي اعتبار شوراي امنيت تلقي خواهد شد. روسيه و چين به عنوان اعضاي دايم شوراي امنيت و شرکاي تجاري ايران، در برابر اقدامات تنبيهي سنگين تر از خود مقاومت نشان داده اند. سابقه خوبي هم از اين دو کشور در همکاري بر سر اين موضوع وجود ندارد. رايزني هاي موجود به خاطر تمايل برخي کشورها به منتظر ماندن براي انتشار گزارش نهاد ناظر هسته اي سازمان ملل، که مشغول بررسي تاريخچه فعاليت هاي هسته اي ايران بوده است، براي مدت طولاني به تعويق افتاد بود. گزارش ياد شده در روز جمعه اعلام کرد که ترديدها درباره گذشته فعاليت هاي ايران حل و فصل شده است، اما در عين حال تاکيد نمود ايران با سرپيچي از خواست شوراي امنيت همچنان به غني سازي اورانيم ادامه مي دهد. غني سازي مي تواند هم براي توليد انرژي و هم توليد بمب هسته اي به کار رود، اما ايران اصرار دارد که توسعه تکنولوژي غني سازي حق اين کشور است. به گزارش آژانس بين المللي هسته اي ايران شواهد مربوط به آزمايش هاي موشکي و انفجاري و ساير رويدادهاي مرتبط با برنامه تسليحات هسته اي را رد کرده است. به گفته ايران، اين مدارک ساختگي و نامربوط هستند. بنا بر گزارش آژانس، امکان کاربرد نظامي "يک مساله بزرگ حل نشده مربوط در برنامه هسته اي ايران است." به گفته ديپلمات ها مباحثات مربوط به امکان کاربرد نظامي، روز دوشنبه، با ارايه مدارکي از سوي آژانس در وين، مبني بر احتمال ادامه فعاليت ايران در زمينه برنامه تسليحات هسته اي پس از سال 2003، در جريان است. سازمان امنيت ملي ايالات متحده با اطمينان اعلام کرده بود که ايران در سال 2003 چنين برنامه اي را متوقف کرده است. ايران نيز مجدداً کار بر روي تسليحات ياد شده را انکار کرد. علي اکبر سلطانيه، سرپرست هيئت ايراني در آژانس، اطلاعات ارايه شده را جعلي و ساختگي خواند. انگلستان، روسيه، آلمان و ايالات متحده پيشنهاد يک بسته اقتصادي و ساير مشوق ها را به ايران داده اند تا دست از پيگيري برنامه هسته اي بحث انگيز خود بردارد. تحريم ها هم به عنوان ابزاري براي بازگرداندن ايران به سر ميز مذاکره و يا تنبيه اين کشور بزرگ توليد کننده نفت، وضع شده است. منبع: سانفرانسيسکو کرونيکل- 25 فوريه
-
rooz:همزمان با دستور محمود احمدي نژاد در مورد توقف جشن هاي هسته اي در اسفند ماه و ادامه آن در فروردين ماه ـ به علت در پيش بودن روزهايي مانند "اربعين حسيني" ـ بسيجياني که شيريني "گل محمدي" به جاي "شيريني دانمارکي" بين مردم پخش مي کردند، تا اطلاع ثانوي به خانه ها بازگشتند تا گروه 1+5 جلسه خود را در مورد بررسي مفاد سومين قطعنامه تحريم ايران برگزار کنند ومعاون امنيت بين الملل شوراي عالي امنيت ملي هم بگويد: "قطعنامه سوم دور از انتظار نيست." آقاي وعيدي که معتقد است "اصل بحث هستهيي اين بود كه ما به هژموني جهان نه گفتيم و با اين كار قاعده بازي را به هم زديم" در شرايطي خبر از احتمال صدور قطعنامه سوم سازمان ملل متحد داد که ديگر همکار وي در دولت نهم نيز گفت: "هر چند پرونده هستهيي ايران از لحاظ حقوقي حل شده است، اما از لحاظ سياسي هنوز با چالشهاي زيادي روبرو هستيم".[آقازاده، رئيس سازمان انرژي اتمي ايران] آقاي آقازاده، همچنين افزود: "اين موضوع يک مبارزه است و احتمال ميدهم فشارهاي سياسي بيشتر شود و عليه ايران قطعنامه بدهند و شوهاي تبليغاتي راه بياندازند و روي جامعه تبليغات رواني وارد کنند. در روزها و ماههاي آينده آمريکا از نظر سياسي و القاء موضوع تحريمها و شانتاژهاي تبليغاتي عليه ايران را بيشتر خواهد کرد و حتي آنها القاء ميکنند که اين کار [دستيابي به فنآوري صلحآميز هستهيي] براي ايران بسيار هزينه دارد و حتي خواهند گفت که اين هزينه از جانب دولت به مردم وارد شده و دولت در اين ميان تنها مانده است. آمريکاييها حتي اگر ببينند اين کار تاثير نميگذارد، جنگ تبليغاتي ديگري به راه مياندازد تا در جامعه انشقاق ايجاد کنند و حتي سعي ميکنند تا قطعنامه عليه پرونده هستهيي ايران را پيش از انتخابات 24 اسفند صادر کنند." وي در عين حال از "نواختن" رقباي داخلي نيز فروگذار نکرد: "آنها تلاش ميکنند با استفاده از بسيج عناصر داخلي خود فشارها عليه ايران را بيشتر کنند و اهميت و جايگاه گزارش اخير آژانس را در دنيا به حداقل برسانند." گزارشي که آقاي آقازاده به دليل شوري آش، در مورد آن مي گويد: "نميخواهم بگويم همه نکات گزارش البرادعي مثبت است، اما 90 درصد گزارش مثبت و به نفع ايران است و 10 درصد باقي مانده مربوط به ادعاهاست." 10 درصدي که گريگوري شولتي، سفير آمريکا در آژانس بين المللي اتمي، بر اساس آن گفته است: "اين گزارش تصريح کرده که ايران همچنان يک منبع نگراني است". به گفته آقاي شولتي "ايران علاوه بر متوقف نکردن غني سازي اورانيوم، نسل جديدي از سانتريفيوژها را که سرعت غني سازي را بيشتر مي کنند، آزمايش کرده است و اين خود عميق تر کردن نقض تعهدات بين المللي براي اجراي قطعنامه هاي شوراي امنيت و ادامه سرپيچي از خواست جهاني است". گزارشي که اگر چه به گفته جواد وعيدي، "خاوير سولانا را حيرت زده کرده" و "اگر آقاي سولانا سكوت كرده، به اين دليل است كه ديگر حرفي براي گفتن ندارد" اما از ديد خانم کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه آمريکا "مي تواند دليل خوبي براي اعمال تحريم هاي بيشتر عليه ايران باشد". گزارشي که به گفته خانم رايس باعث شده تا "سازمان ملل متحد يک دليل قوي داشته باشد تا سومين قطعنامه را براي تشديد تحريم ها عليه ايران به تصويب برساند". و گزارشي که باعث شده تا درست در لحظاتي که اين گزارش نوشته مي شود "ديپلمات هاي ارشد کشورهاي ۵+۱" گردهم آمده باشند تا در اين مورد که "چه اقداماتي بايد در خصوص برنامه اتمي ايران انجام گيرد، با يکديگر مذاکره کنند". اما به هر حال از آنجا که به گفته آقاي احمدي نژاد "موضوع هسته اي ايران بزرگترين رويارويي سياسي با قدرت هاي سلطه گر پس از پيروزي انقلاب اسلامي" است و به اين دليل که "در دو طرف اين هماوردي، تقابلي فراتر از يك دعواي نظامي و سياسي است چرا كه تقابل در روش زندگي اسلامي و آمريكايي است" و همچنين اينکه "آنها کوچکتر از آن هستند که بخواهند چيزي را به ملت ايران تحميل کنند و بهتر است که رفتارشان را اصلاح کنند"[احمدي نژاد] پس: "انتشار قطعنامه ديگر عليه ايران معطوف به شرايط داخلي ايران و براي دخالت در مناسبات داخليمان است. آنها ميخواهند مردم را نااميد كنند و كاركرد اصلي قطعنامه سوم عليه ايران همين است. اماما در مقابل نشان ميدهيم كه از قطعنامهها نگران نيستيم". چرا که به تحليل آقاي آقازاده "با شناختي که از مردم و مسئولان داريم، امروز تابلوي برجسته ايران در حال نقاشي شدن است، مطمئنم که مردم اين موضوع را در يافتهاند و آن را از دست نميدهند." ضمن اينکه: "آنچه در گذشته بوده در واقع نشان ميدهد كه تحريم تاثيري در وضعيت اقتصادي ايران نداشته و تنها تاثير آن اين بوده است كه انجام يك سري خدمات براي ايران گران شده است."[ داوود دانشجعفري، وزير امور اقتصادي و دارايي] که آن هم مسئله مهمي نيست: "به لحاظ فضايي كه در دنيا وجود داشته و دارد و نيز افزايش قيمت نفت به طور كلي اين نوع گران كردن خدمات براي ايران محدوديتهاي جدي ايجاد نكرده و به عبارتي بيش از آن چيزي كه آنها خدمات را براي ما گران ميكنند به دليل افزايش قيمت نفت توانستهايم آنها را جبران كنيم." به ويژه آنکه آقاي وزير دارايي دولت نهم برخلاف ديگر همکاران خود اصولا "فکر" نمي کند "قطعنامه جديدي عليه ايران صادر شود" و اگر هم باشد "در جهت بدتر كردن اوضاع نخواهد بود." به هر حال "مرد شجاعي"[احمدي نژاد] هست که "پيروزي هسته اي، نتيجه ديپلماسي بسيجي" اوست. و تازه اين مرد شجاع هم فکر مي کنداگر "مردم ايران در اين پيروزي وامدار کسي باشند، آن يک نفر رهبر جمهوري اسلامي ايران" است. در متن همين "تابلوي در حال نقاشي" است که به گفته جواد وعيدي "اگرغربي ها قطعنامه صادر کنند، اقدامات متناسب با آن راانجام خواهيم داد." زيرا: "امروز آنها به ما نياز دارند. اگر به خيال آنها ما تا ديروز روي صندلي متهم نشسته بوديم و آنها مدام از ما سوال مي کردند، امروز، ما روي صندلي مدعي نشسته و مدعي هستيم." و لذا: "از حالا رفتار ما با آنها تغيير خواهد کرد." و از همين موضع است که به گفته محمود احمدي نژاد "ثابت خواهيم کرد هر حرکت مخالفان هسته اي شدن ايران يک اشتباه براي آنها خواهد بود....و چنانچه بخواهند به مخالفت هاي خود با برنامه هسته اي به هر شکلي ادامه دهند قطعا با عمل متناسب جمهوري اسلامي ايران مواجه خواهند شد و در اين موضوع اروپايي و غير اروپايي تفاوتي ندارند." لذا: "تا صد سال هم قطعنامه صادر کنند، ما خط قرمزمان قطعنامه نيست اشتباهشان در گذشته اين بود که خط قرمز را اين مي دانستند که پرونده به شوراي امنيت برود ولي ما گفتيم خط قرمز ما حقوق ملت ايران است که سر سوزني عقب نمي آييم."
-
تاپیک جامع اخبار موشکی (بالستیک ، کروز و .. )
super_comando پاسخ داد به milad11110 تاپیک در اخبار نظامی
سازمان مجاهدين خلق ايران، تشکيلات مخالف حکومت جمهوري اسلامي که در تبعيد به سرمي برد، روز چهارشنبه 20 فوريه اعلام کرد که جمهوري اسلامي در حال اقدام براي تجهيز يک موشک به کلاهک هسته اي است. اين سازمان مي گويد منابعي که در دستگاه هاي دولتي ايران دارد خبر داده اند که که حکومت در آوريل 2007 يک مرکزفرماندهي عملياتي هسته اي به نام مژده درلويزان ايجاد کرده است که سرپرستي آن را يک مهندس هسته اي به نام محسن فخري زاده مهابادي برعهده دارد که تحت نظر مستقيم وزيردفاع، مصطفي نجّار، عمل مي کند. به گفته مجاهدين، مرکز مژده قرار است به عنوان حلقه رابط فعاليت تأسيسات ديگرازجمله خجير، که در يک منطقه نظامي واقع در 120 کيلومتري جنوب شرقي تهران قراردارد، عمل کند. بخش ديگر از فعاليت هاي هسته اي، به گفته مجاهدين، در دانشگاه سپاه، مالک اشترکه با مرکز مژده در ارتباط مستقيم قراردارد، انجام خواهدگرفت. سازمان مجاهدين با نشان دادن تصاوير ماهواره اي(از منابع در دسترس تجاري) به خبرنگاران اسامي رمزبرنامه ونام متخصصيني را که در زمينه هاي مختلف برنامه هسته اي مانند روبوت ها، غني سازي اورانيوم، تشعشعات و داده پردازي فعاليت مي کنند، در اختيار آنان گذاشت. به گفته سازمان در اين طرح تکنيسين هائي از کره شمالي نيز شرکت دارند که در مهمانسرائي در خجير، که محل آن برروي تصاويرماهواره اي مشخّص شده بود، اسکان داده شده اند. اين اتهامات که هنوز براي تائيد صحت شان زود است، درست وقتي برملا مي شوند که قرار است البرادعي، مديرآژانس بين المللي انرژي اتمي گزارش خود مبني بر ميزان همکاري ايران با بازرسان بين المللي را ارائه دهد. و به خصوص پس از گزارش سازمان اطلاعات آمريکا مبني بر توقف برنامه ايران براي ساخت کلاهک هسته اي در2003. سخنگوي مجاهدين روز چهارشنبه خواستار آن شد که" البرادعي بازرساني را به مرکز مورد اشاره بفرستد". سازمان مجاهدين خلق که درفهرست سازمان هاي تروريستي اتحاديه اروپاقراردارد درسال2002 در يک کنفرانس مطبوعاتي در واشنگتن، از وجود تأسيسات نظامي هسته اي مخفي در نطنز و اراک پرده برداشت. منبع: لوموند،21 فوريه -
تاپیک جامع اخبار موشکی (بالستیک ، کروز و .. )
super_comando پاسخ داد به milad11110 تاپیک در اخبار نظامی
روز:ولاديمير پوتين و مردان بله بله گوي او، ماهها زمان صرف حمله به برنامه دفاع موشکي ايالات متحده در اروپا کردند با اين استدلال که تهديد موشکي از سوي ايران وجود ندارد. اما اکنون رييس جمهور ايران با شرکت در يک برنامه تماشايي در تلويزيون، به دنيا نشان داد که ايران عملاً در حال توسعه موشک هاي دور برد است. احمدي نژاد در 4 فوريه، دريک نمايش تلويزيوني مربوط به افتتاح يک مرکز جديد فضايي، شخصاً دستور شليک يک موشک را به فضا، از سکويي در سمنان، واقع در بيابان جنوب شرقي تهران، صادر کرد. موشک ارتقاء يافته شهاب ب 3 با برد متوسط، به عنوان نخستين نمونه موشک فضا پيما معرفي شد که ايران به زودي براي قرار دادن اولين ماهواره ساخت کشور در مدار زمين از آن استفاده خواهد کرد. مقامات ايران ادعا مي کنند که ماهواره اميد در تابستان آينده آماده پرتاب به فضا است. آقاي احمدي نژاد اعلام کرد که اين يک موشک سه مرحله اي است. قسمت اول بوسيله چتر به زمين باز مي گردد، دومي بعد از 300 ثانيه باز مي گردد و سومي به فضا فرستاده شده است. ساير منابع گزارش داده اند که موشک تا ارتفاع 70 تا 100 مايلي رسيده است. وزير دفاع ايران گفت هدف از برنامه فضايي، توليد و قرار دادن ماهواره هوشمند (جاسوسي) در فضا است. ديگران معتقدند ايران دست اندرکار مطالعات اوليه ماهواره اي در راستاي کمک به سپر موشکي بالستيک خود باشد، و باعث افزايش خطر براي ايالات متحده و اسراييل در خاورميانه خواهد شد. اما يکي از قابليت هاي موشک سه مرحله اي که مي تواند ماهواره اي را در مدار قرار دهد، اين است که مي تواند ضمناً يک کلاهک جنگي را تا هزاران مايل دورتر به سمت هر هدفي در اروپا نيز حمل کند. چنين راکتي اگر مجهز به خرج مياني يا ساير اجزاء هم گردد، مي تواند به يک موشک قاره پيما تبديل شود که آمريکاي شمالي را در تير رس قرار مي دهد. به همين دليل است که اقدام کره شمالي در سال 1998 براي آزمايش موشک سه مرحله اي- که آن هم به اسم پرتاب ماهواره انجام شده بود- باعث بروز اين همه حساسيت شد. ژنرال هنري ابرينگ، رييس سازمان دفاع موشکي، همين ماه گذشته اعلام کرد در اروپا به يک دفاع موشکي احتياج هست زيرا ايران "امروز به شدت در حال توسعه موشک هاي خود است." او گفت ايران بعد از روسيه و چين، سومين کشور فعال در دنيا براي آزمايش جنگي موشک هاي قاره پيما است. وي گفت تهران در حال توسعه موشک هايي است که برد بسيار بيشتري از هدف هاي منطقه اي دارند. مسکو درک مي کند که تهران در حال استفاده از مجادلات روسيه عليه دفاع موشکي اروپا است. ژنرال ويکتور يسين، رييس سابق ستاد نيروي موشکي استراتژيک روسيه، گفت پرتاب موشک توسط ايراني ها نشان داد که ايران توانسته سوخت مايع موتور موشک را در راستاي توليد موشک هاي بالستيک با برد 200 مايل يا بيشتر توليد کند. سرگئي لاوارف، وزير خارجه روسيه، به خبرنگاران گفت: "ما اقدامات ايران را درزمينه توسعه بخش موشکي و ادامه غني سازي اورانيم، تاييد نمي کنيم." الکساندر لوسيوکف، معاون وزير خارجه گفت اقدامات تهران باعث "تحريک نگراني ها، و بالا گرفتن "ترديدها" در زمينه توليد سلاح هسته اي خواهد شد، زيرا يک موشک دوربرد به عنوان قسمت کليدي توان تسليحات هسته اي هر کشور تلقي مي شود. اگر اين قابليت با يک کلاهک هسته اي ترکيب شود، ايران به اولين کشور مسلمان در دنيا تبديل مي شود که دسترسي هسته اي به تمام دنيا خواهد داشت. عليرغم نافرماني ايران دربرابر خواست سازمان ملل براي تعليق غني سازي اورانيم و نمايش اين کشور در آزمايش موشک سه مرحله اي ارتقاء يافته، مسکو همچنان از سازش بر سر مساله دفاع موشکي اروپا خودداري مي کند. تنها چاره براي ما، ادامه توافقات مالي با متحدانمان از لهستان و چک و نيز هماهنگي با ناتو براي آغاز به کار در سايت هاي موشکي اروپا است. امسال، کنگره آمريکا مي بايست از درخواست رييس جمهور براي تامين هزينه لازم اين طرح در بودجه سال 2009 پشتيباني کند. منبع: واشنگتن تايمز- 25 فوريه -
عصر ايران:اين قطعنامه نسبت به قطعنامه قبلی تفاوت تعيينکنندهای ندارد و به عقيده کارشناسان صرفا برای راضی کردن و جلوگيری از آبروريزی ايالات متحده به نگارش درآمده است. مقامهای 1+5 شب گذشته مفاد قطعنامه سوم عليه ايران را بررسی کردند. به گزارش الف، اعضای گروه 1+5 شب گذشته در نشستی در نيويورک مفاد قطعنامه سوم عليه ايران را بررسی کردند. بنابراين گزارش، پيش نويس اين قطعنامه سوم با اندكى اصلاحات نسبت به آنچه كه مقامهاى 1+5 در نشست برلين توافق كرده بودند، در اختيار اعضای دائم وغيردائم شورای امنيت سازمان ملل قرار گرفته است. نکته قابل توجه آنست که اين قطعنامه نسبت به قطعنامه قبلی تفاوت تعيينکنندهای ندارد و به عقيده کارشناسان صرفا برای راضی کردن و جلوگيری از آبروريزی ايالات متحده به نگارش درآمده است. متن كامل پيش نويس قطعنامه شورای امنيت عليه ايران به اين شرح مى باشد: شوراى امنيت، با يادآورى اظهارات رئيس شورا در 29 مارس 2006 و قطعنامه 1696 در 31 جولاى 2006 و قطعنامه 1737 در 23 دسامبر 2006 و قطعنامه 1747 در 24 مارس 2007 و با تاييد مفاد آنها، با تاكيد بر تعهدات خود در قبال پيمان منع توليد و تكثير تسليحات هسته اى ، لزوم تعهد همه كشورها در قبال اين پيمان مبنى بر اجراى كامل وظايف خود در اين زمينه و يادآورى حق همه طرفين در چارچوب بندهاى اول و دوم اين پيمان براى توسعه تحقيقات، توليد و استفاده از انرژى اتمى در مسير اهداف صلح آميز بدون وجود هيچگونه تبعيضى در ميان آنها، با نگرانى جدى يادآور مى شود: - همانگونه كه در گزارش هاى قبلی مدير كل آژانس بين المللى انرژى اتمى تاييد شده است، ايران به صورت كامل و پايدار فعاليت هاى غنى سازى و بازفرآورى و پروژه هاى مربوط به آب سنگين كه در قطعنامه هاى 1696، 1737 و 1747 ذکر شده است، عمل نكرده، همكارى هاى خود با آژانس بر اساس پروتكل الحاقى را از سر نگرفته و به اقداماتى كه شوراى حكام آژانس از آن خواسته بود نيز عمل نكرده، و به مفاد قطعنامه هاى مذكور كه براى اعتماد سازى ضرورى هستند پايبند نبوده و نسبت به خوددارى ايران از انجام اين اقدامات ابراز تاسف مى نمايد. - با نگرانى اشاره مى كند كه ايران نسبت به حق آژانس در بازبينى اطلاعات مربوط به طراحى كه از طريق تلاش هاى ايران براى قانون اصلاح شده 103 مخالفت كرده است، و تاكيد مى كند بر اساس بند 39 توافقنامه ايران با پادمان، قانون 103 را نمى توان به صورت يكجانبه اصلاح و يا به حالت تعليق در آورد و حق آژانس در بازبينى اطلاعات طراحى كه در اختيار آن قرار گرفته است يك حق دايمى است كه به مرحله ساخت و وجود مواد هسته اى در تاسيسات هسته اى هيچ ارتباطى ندارد. - ضمن ستايش از آژانس براى تلاش هاى آن جهت حل مسائل باقى مانده مربوط به برنامه هسته اى ايران در برنامه كارى ميان مدير كل آژانس و ايران با استقبال از پيشرفت هاى صورت گرفته در اجراى اين برنامه كارى كه در گزارش 15 نوامبر 2007 دبير كل نيز به آن اشاره شده است، بر اهميت ارائه نتايج سريع و محسوس و اجراى موثر اين برنامه كارى توسط ايران از جمله با ارائه پاسخ به تمامى سئوال هاى مطرح شده از سوى آژانس تاكيد مى كند، تا آژانس بتواند از طريق اجراى اقدامات شفاف ساز لازم بتواند صحت و كمال اظهارات ايران را تاييد كند. - اعلام مى كند تعليق ياد شده در پاراگراف دوم قطعنامه 1737 و همچنين پايبندى كامل و بازبينى شده الزامات تعيين شده توسط شوراى حكام آژانس به حل ديپلماتيك، راه حل حاصل از مذاكرات كه تضمين مى كند برنامه هسته اى ايران صرفا براى اهداف مسالمت آميز است منجر خواهد شد. - تاكيد مى كند کشورهای چين، فرانسه ، آلمان، روسيه ، انگليس و آمريكا تمايل دارند اقدامات اساسى بيشترى را جهت بررسى يك راهبرد كلى براى حل مساله هسته اى ايرانيان از طريق گفت وگو و بر اساس پيشنهاد ژوئن 2006 خود انجام دهند. - از رهنمود ارائه شده توسط نيروى كار اقدامات مالى بمنظور كمك به كشورها در اجراى تعهدات مالى خود بر اساس قطعنامه 1737 شوراى امنيت استقبال مى كند. - مصمم است با اتخاذ اقدامات مناسب براى متقاعد كردن ايران به پايبندى به قطعنامه 1696 ، قطعنامه 1737، قطعنامه 1747 و الزامات آژانس عمل كند . همچنين تا زمانى كه شوراى امنيت تشخيص دهد اهداف اين قطعنامه ها برآورده شده است، شورا براى جلوگيرى از توسعه فنآورى هاى حساس ايران در زمينه برنامه هاى هسته اى و موشكى خود تلاش خواهد كرد. - با ابراز نگرانى از اينكه خطرات توليد و تكثير ناشى از برنامه هسته اى ايران و طبق اين متن، قصور ايران در اجراى تعهدات خود در قبال شوراى حكام آژانس و اجراى قطعنامه هاى 1696، قطعنامه 1737، قطعنامه 1747 شوراى امنيت و همچنين با توجه به مسئوليت خطير شوراى امنيت در چارچوب منشور سازمان ملل براى حفظ صلح و امنيت بين المللى - با اجراى بند چهل و يكم فصل هفتم منشور سازمان ملل؛ 1- شورا با تاييد اينكه ايران بايد بدون هيچ تعللى گامهاى مورد نظر شوراى حكام آژانس در قطعنامه 14/2006 كه براى ايجاد اعتماد در خصوص صلحآميز بودن برنامه اتمى ايران و همچنين حل مسائل باقى مانده ضرورى هستند، بردارد و طبق اين متن ، بر تصميمات خويش مبنى بر اينكه ايران بايد بدون تعلل بيشتر گام هاى مورد نظر در پاراگراف دوم قطعنامه 1737 را بردارد، تاكيد مى كند و تاكيد مى كند آژانس به دنبال اين تاييديه است كه ايران بند اصلاح شده 103 را بكار بندد. 2- شورا از همه كشورهاى عضو نيز مى خواهد تا در مورد ورود يا گذر افرادى كه مستقيما در فعاليتهاى اتمى حساس توليد و تكثير يا توسعه سيستم تحويل تسليحات اتمى ايران نقش دارند يا از آن حمايت مى كنند، از خاك خود مراقب باشند. شورا همچنين از كشورها مى خواهد تا كميته اى را كه بر اساس بند 18 قطعنامه 1737 تشكيل شده است(در اين متن با عنوان كميته از آن ياد مى شود) از ورود يا گذر افراد مورد نظر از خاك خود مطلع كند. منظور افرادى است كه در پيوست 1737، پيوست اول قطعنامه 1747 يا پيوست اول اين قطعنامه نامشان ذكر شده است. آنها همينطور بايد افرادى را كه شوراى امنيت يا كميته اعلام كرده است مستقيما در پيشبرد يا حمايت از فناورى اتمى حساس توليد و تكثير يا توسعه سيستم هاى تحويل تسليحات اتمى از جمله از طريق مشاركت در تامين قطعات، كالاها، تجهيزات، مواد و فناورى اى كه بر اساس پاراگراف هاى سوم و چهارم قطعنامه 1737ممنوع اعلام شده اند، نقش دارند، زير نظر بگيرند و ورود و گذر آنها را از خاك خود به اطلاع كميته برسانند مگر در مواقعى كه سفر آنها مستقيما مرتبط با بخشهاى ب ، قسمت اول و دوم پاراگراف سوم قطعنامه 1737 است. 3 - شورا تاكيد مى كند كه هيچ چيز در پاراگراف بالا مستلزم اين نيست كه يك كشور مانع از ورود اتباع خود به خاك خود شود و همه كشورها بايد در راستاى اجراى پاراگراف بالا ملاحظات بشردوستانه از جمله موازين مذهبى و همينطور اهداف مطرح در اين قطعنامه، قطعنامه 1737 و قطعنامه 1747 از جمله بند 15 منشور آژانس بينالمللى انرژى اتمى را رعايت كنند. 4- شورا تصميم مى گيرد كه تمامى كشورها بايد اقدامات لازم بمنظور جلوگيرى از ورود يا گذر افراد نامبرده در فهرست دوم اين قطعنامه و همچنين افراد ديگرى كه توسط شوراى امنيت يا كميته از آنها به عنوان افرادى كه در فعاليتهاى اتمى حساس توليد و تكثير يا توسعه سيستم تحويل تسليحات اتمى ايران مستقيما نقش دارند يا از آن حمايت مى كنند را اتخاذ نمايند. آنها همينطور بايد افرادى را كه شوراى امنيت يا كميته اعلام كرده است مستقيما در پيشبرد يا حمايت از فناورى اتمى حساس توليد و تكثير يا توسعه سيستم هاى تحويل تسليحات اتمى از جمله از طريق مشاركت در تامين قطعات، كالاها، تجهيزات، مواد و فناورى اى كه بر اساس پاراگراف هاى سوم و چهارم قطعنامه 1737 ممنوع اعلام شده اند، نقش دارند، زير نظر بگيرد، مگر در مواقعى كه سفر آنها مستقيما مرتبط با بخشهاى "ب" ، قسمت اول و دوم پاراگراف سوم قطعنامه 1737 است و اينكه هيچ چيزى در اين پاراگراف نبايد مانع از آن شود كه كشورى به اتباع خود اجازه ورود به خاك خود را ندهد. 5- شورا تصميم مى گيرد اقدامات تحميل شده توسط پاراگراف چهار فوق نبايد شامل مواردى شود كه كميته در مورد مواردى خاص تصميم مى گيرد چنين سفرهايى بر اساس نيازهاى بشردوستانه ، از جمله فرايض دينى ، يا در زمانى كه كميته به اين نتيجه برسد كه چنين استثنايى باعث پيشرفت اهداف قطعنامه كنونى مى شود نبايد اجرا شود. 6- شورا تصميم مى گيرد كه تدابير مورد نظر در پاراگراف 12 و 13 و 14 قطعنامه 1737 بايد شامل اشخاص و سازمانهاى فهرست شده در پيوست اول و سوم اين قطعنامه و هر شخص يا سازمانى كه از طرف آنها يا در مسير آنها فعاليت مى كند و يا سازمانهايى كه مالكيت يا اداره آن در اختيار آنها است، و افراد يا سازمانهايى كه شورا يا كميته تشخيص مى دهند به افراد يا سازمان هاى ياد شده در طفره رفتن از تحريم ها، يا نقض مفاد اين قطعنامه ، قطعنامه 1737 يا قطعنامه 1747 كمك كرده اند شود. 7- شورا تصميم مى گيرد كه ايران نبايد اقدام به تامين، فروش يا انتقال مستقيم يا غير مستقيم مواد يا سلاح مربوطه از طريق خاك، اتباع، ناو يا هواپيماى خويش كند و همه كشورها بايد تامين اين قطعات را از ايران از طريق اتباع خود يا استفاده از كشتى يا ناو هواپيمابر خويش، در داخل يا خارج از ايران ممنوع اعلام كنند: الف )تمامى اقلام، مواد، تجهيزات، كالاها و فن آورى كه تعيين شده است، بجز تامين، فروش يا انتقال ، بر اساس الزامات پاراگراف قطعنامه 1737، اقلام، مواد، تجهيزات، كالاها و فنآورى تعريف شده در بخش اول و دوم پيوست آن سند، و بخش 3 تا 6 كه پيشتر به اطلاع كميته رسيده است، تنها زمانى كه صرفا جهت استفاده در رآكتور آب سبك تهيه مى شود و زمانى كه چنين تامين، فروش يا انتقالى براى همكارى هاى فنى كه توسط آژانس در اختيار ايران قرار خواهد گرفت يا تحت نظارت آن همانگونه كه در پاراگراف 16 قطعنامه 1737 تعيين شده است نبايد از آن جلوگيرى به عمل آيد. ب) تمامى اقلام، مواد، تجهيزات، كالاها و فن آورى تعريف شده در بخش دوم سند 815/2006- شورا از تمامى كشورها مى خواهد در پذيرفتن تعهدات جديد عمومى براى كمك هاى مالى جهت تجارت با ايران، از جمله ارائه اعتبارات صادراتى ، تضمينها يا بيمه ، به اتباع خود يا سازمانهايى كه در چنين تجارتهايى دست دارند هوشيار باشند تا از چنين كمك هاى مالى كه ممكن است به توليد و تكثير فعاليت هاى حساس هسته اى يا توسعه سيستم هاى تحويل تسليحات هسته اى همچون مواردى كه در قطعنامه 1737 به آن اشاره شده است اجتناب شود. 9- شورا از تمامى كشورها مى خواهد بر فعاليت هاى موسسات مالى كشور خود با تمامى بانك هاى موجود در ايران، خصوصا بانك ملى و بانك صادرات و شعبات و زير مجموعه هاى آنان در خارج از اين كشور هوشيار باشند تا از اينكه چنين فعاليتهايى به گسترش فعاليت هاى حساس هسته اى يا توسعه سيستم هاى تحويل تسليحات هسته اي، همانگونه كه در قطعنامه 1737 به آن اشاره شده است اجتناب شود. 10- شورا از تمامى كشورها مى خواهد مطابق با قوانين و اختيارات حقوقى ملى خود و مطابق با قوانين بين المللى محموله هايى را كه توسط كشتى ها و هواپيماهايى كه به سمت ايران و يا از ايران توسط شركت هواپيمايى ايران و يا شركت حمل و نقل دريايى جمهورى اسلامى ايران وارد فرودگاه ها و بنادر آنها مى شوند را مورد بازرسى قرار دهند، زيرا دلايل منطقى وجود دارد كه تصور كنيم آن كشتى يا هواپيما در حال حمل كالاهايى است كه بر اساس اين قطعنامه و قطعنامه 1737 يا قطعنامه 1747 ممنوع اعلام شده اند. 11- شورا از تمامى كشورها مى خواهد در صورتى كه بازرسى كه در پاراگراف فوق به آن اشاره كرديم صورت گرفت، طى پنج روز كارى گزارشى كتبى در مورد بازرسي، خصوصا توضيح در مورد دلايل بازرسى و همچنين اطلاعات مربوط به زمان، مكان، شرايط و نتايج به دست آمده مرتبط با آن بازرسى را اعلام كنند. 12- شورا از تمامى كشورها مى خواهد طى 60 روز از زمان تصويب اين قطعنامه اقداماتى را كه در راستاى اجراى موثر پاراگراف هاى 9 - 8 - 7- 6 - 4 - 2 - 10 كه در بالا به آنها اشاره شده بود انجام داده اند را به كميته گزارش كنند. 13- شورا تصميم مى گيرد كميته اى كه متعاقب پاراگراف 18 قطعنامه 1737 تشكيل شده است بايد بررسى كند و اقدامات مناسبى را در مورد اطلاعات مربوط به نقض احتمالى اقدامات اعمال شده در قطعنامه هاى 1737، قطعنامه 1747 و اين قطعنامه انجام دهد. 14 -شورا بر آمادگى چين، فرانسه ، آلمان، روسيه ، انگليس و آمريكا بمنظور بهبود تلاش هاى ديپلماتيك بمنظور ترويج از سرگيرى مذاكرات، و مشورت ها بر اساس پيشنهاد خود به ايران، با اين ديدگاه كه به يك راه حل جامع، بلند مدت و مناسب براى اين مساله دست يابد و در نتيجه آن امكان برقرارى تمامى روابط و همكارى هاى گسترده تر با ايران بر اساس احترام متقابل و اعتماد سازى بين المللى در مورد اينكه برنامه هسته اى ايران صرفا صلح آميز است تاكيد مى كند و اعلام مى كند در صورتى كه ايران تمامى فعاليت هاى مرتبط با غنى سازى و بازفرآوري، از جمله فعاليت هاى تحقيقاتى و توسعه اى كه آژانس آنها را تاييد كرده است، به حالت تعليق در آورد مذاكرات مستقيم خود با آن را آغاز خواهد كرد. 15 -شورا نماينده عالى سياست خارجى و امنيت مشترك اتحاديه اروپا را تشويق مى كند تا به ارتباطات خود با ايران بر اساس پيشنهادات در بسته ارائه شده از سوى چين، فرانسه ، آلمان، روسيه ، انگليس و آمريكا با اين ديدگاه كه شرايط لازم براى از سر گيرى مذاكرات را ايجاد كند ادامه دهد. 16- شورا از توافق ميان ايران و آژانس به منظور حل تمامى مسائل باقى مانده در ارتباط با برنامه هسته اى ايران و پيشرفتهايى كه در اين خصوص صورت گرفته استقبال و آژانس را تشويق مى كند فعاليت هاى خود را براى مشخص شدن مسائل باقى مانده ادامه دهد، و تاكيد مى كند اين اقدام باعث خواهد شد جامعه جهانى بار ديگر به صرفا صلح آميز بودن طبيعت برنامه هسته اى ايران اعتماد كند و از آژانس در تقويت پادمان هاى خود در مورد فعاليت هاى هسته اى ايران مطابق با توافقنامه پادمان بين ايران و آژانس حمايت مى كند. 17- شورا بر اين مهم تاكيد مى كند كه تمامى كشورها، از جمله ايران، اقدامات لازم را اتخاذ كنند تا اطمينان حاصل شود كه هيچ ادعايى نبايد اعلام كند كه به عنوان مثال دولت ايران، يا هر شخص يا سازمانى در ايران، يا اشخاص يا سازمانهايى كه در قطعنامه 1737 و قطعنامه هاى مربوطه به آنها اشاره شده، يا هر شخصى كه از طريق يا به نفع آنها در هرگونه قرارداد و يا ديگر تبادلات دست دارد و از فعاليت آنها بخاطر دلايل ذكر شده در قطعنامه كنونى ، قطعنامه هاى 1737 و قطعنامه 1747 جلوگيرى شده است دروغ بگويد. 18 -شورا از دبير كل آژانس مى خواهد طى 90 روز گزارشى مبنى بر اينكه آيا ايران تمامى فعاليت هاى ذكر شده در قطعنامه 1737 و همچنين در مورد پايبندى ايرانيان به تمامى اقداماتى كه شوراى حكام از ايران خواسته و ديگر مفادى كه در قطعنامه هاى 1737، قطعنامه 1747 و اين قطعنامه از آنها خواسته شده است به شوراى حكام آژانس و در موازات آن به شوراى امنيت سازمان ملل متحد ارائه كند تا مورد بررسى قرار گيرد. 19 -شورا مجددا تاكيد مى كند كه بايد اقدامات ايران را در سايه گزارشات مربوطه در پاراگراف فوق را بررسى كند؛ الف )اين شورا بايد اجراى تدابير را تا زمانى كه ايران همه فعاليتهاى بازفراورى و غنى سازى را متوقف كرده است، از جمله تحقيق و توسعه كه آژانس راستى آزمايى كرده، به حال تعليق درآورد تا مذاكرات را با حسن نيت پيش ببرد و يك نتيجه قابل قبول دوجانبه و زودهنگام محقق شود. ب )اين شورا بايد تدابير مورد نظر در پاراگراف هاى 7، 6، 5، 4، 3 و 12 قطعنامه 1737 و همينطور پاراگراف هاى 6، 5، 4، 2 و 7 قطعنامه 1747 ، و پاراگراف هاى 9، 8، 7، 6، 4، 2 و 10 اين قطعنامه را در زودترين زمان ممكن بعد از دريافت گزارش مورد نظر در پاراگراف فوق مبنى بر اينكه ايران كاملا به تعهدات خود در قطعنامه هاى مذكور شوراى امنيت و برآوردن درخواست هاى شوراى حكام طورى كه به تاييد شوراى رسيده باشد، عملى كند. ج) اين شورا بايد در صورتى كه گزارش مورد نظر حاكى از آن باشد كه ايران به قطعنامه 1696، قطعنامه 1737، قطعنامه 1747 و اين قطعنامه عمل نكرده است، تدابير مناسب ديگرى را بر اساس بند 41 منشور هفتم سازمان ملل اتخاذ كند تا ايران را متقاعد نمايد كه به اين قطعنامه ها و درخواست هاى آژانس پاسخ مثبت بدهد، و تاكيد مى كند كه تصميمات بعدى زمانى لازم خواهند شد كه چنين تدابير ضرورى شوند. 20- شورا اين مساله را همچنان پيگيرى خواهد كرد. پيوست اول: امير علايى بخاطر مديريت و مهندسى سانتريفيوژها. محمد فدايى آشتيانى بخاطر شركت در توليد كربن آمونيوم اورانيل و مديريت مجموعه غنى سازى نطنز عباس رضايى آشتيانى از مقامات ارشد اداره اكتشافات و استخراج معادن سازمان انرژى اتمى ايران هاله بختيار بخاطر دست داشتن در توليد مگنزيوم با غناى 99 و 9 دهم درصد مرتضى بهزاد بخاطر دست داشتن در توليد اجزاء دستگاه هاى سانتريفيوژ دكتر محمد اسلامى رييس موسسه تحقيقاتى و آموزشى صنايع دفاع سيد حسين حسينى در پروژه رآكتور تحقيقاتى آب سنگين اراك دخالت دارد .م.جواد كريمى ثابت رييس شركت انرژى نوين كه در قطعنامه 1747 نامبرده شده بود. حميد رضا مهاجرانى بخاطر دست داشتن در مديريت تاسيسات تبديل اورانيوم. سرتيپ محمد رضا نقدى معاون سابق تحقيقات لجيستيك و صنعتى ستاد كل نيروهاى مسلح / رييس سابق ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز كه در تلاش ها براى دور زدن تحريم هاى اعمال شده توسط قطعنامه هاى 1737 و 1747 شوراى امنيت سازمان ملل متحد دست داشته است. هوشنگ نوبرى بخاطر دست داشتن در مديريت مجموعه غنى سازى نطنز عباس رشيدى بخاطر دست داشتن در فعاليت هاى مربوط به غنى سازى در نطنز قاسم سليمانى مدير عمليات حفارى اورانيوم در معدن اورانيوم ساقند پيوست دوم الف )افرادى كه نام آنها در قطعنامه 1737 شوراى امنيت سازمان ملل متحد ذكر شده است: محمد قنادى معاون تحقيقات و توسعه داود آقاجاني، نطنز بهنام عسگرپور مدير عامل اراك ب)افرادى كه نام آنها در قطعنامه 1747 شوراى امنيت سازمان ملل متحد ذكر شده است: سيد جابر صفدرى - مدير تاسيسات غنى سازى نطنز امير رحيمى رئيس مركز تحقيقات و توليد سوخت اتمى اصفهان كه بخشى از شركت توليد و تهيه سوخت هسته اى سازمان انرژى اتمى ايران است و در فعاليتهاى غنى سازى مشاركت دارد. پيوست سوم شركت ابزار برش كاوه بخاطر دست داشتن در توليد اجزاء دستگاه هاى سانتريفيوژ شركت هاى بازرگانى تجارت توانمند ساكال و شركت هاى سيستم ساكال. اين شركت سعى كرده بود براى نهادى كه در قطعنامه 1737 به آن اشاره شده است محصولات حساسى را خريدارى كند. شركت الكترونيكى صنام - زير مجموعه صنايع هوا و فضاى وزارت دفاع كه در برنامه موشك هاى بالستيكى ايران دست دارد. گروه فنى اتحاد - زير مجموعه سازمان صنايع هوا و فضاى وزارت دفاع كه در برنامه موشك هاى بالستيكى ايران دست دارد. كارخانه هاى صنعتى ماشين هاى دقيق، كارخانه كاربردى آكا که زير مجموعه سازمان صنايع هوا و فضاى وزارت دفاعاست كه براى تهيه برخى تجهيزات مورد استفاده قرار مى گرفته است. لابراتوار جابر ابن حيان در فعاليت هاى چرخه سوخت هسته اى فعاليت دارد. شركت صنعتى جزا زير مجموعه سازمان صنايع هوا و فضاى وزارت دفاع كه در برنامه موشك هاى بالستيكى ايران دست دارد. صنايع متالورژى خراسان زير مجموعه صنايع مهمات است كه به وزارت دفاع ايران وابسته است. اين گروه در توليد اجزاء دستگاه هاى سانتريفيوژ شركت دارد. شركت توليدى باترى نيرو ، اين شركت زير مجموعه سازمان صنايع دفاعى ايران است .وظيفه آن ساخت واحدهاى نيرو براى ارتش ايران از جمله سيستم هاى موشكى است. صنايع انرژى پيشگام در ساخت تاسيسات تبديل اورانيوم اصفهان مشاركت داشته است. شركت تهيه تجيزات ايمنى زير مجموعه سازمان صنايع هوا و فضاى وزارت دفاع ه در برنامه موشك هاى بالستيكى ايران دست دارد . شركت تماس در فعاليت هاى مربوط به غنى سازى شركت داشته است. تماس يك نهاد پوششى است كه چهار شركت تحت پوشش آن تاسيس شده اند. يكى از آنها در زمينه استخراج اورانيوم، يكى در زمينه كنسانتره و ديگرى در زمينه فرآورى اورانيوم، غنى سازى و پس مانده هاى آن فعاليت مى كنند.
-
rooz:آژانس بين المللي انرژي اتمي که از سال 2003 در مورد فغاليت هاي اتمي ايران تحقيق مي کند، در گزارش جديد خود براي نخستين بار به شرح جزء به جزء مواردي پرداخته است که احتمال مي دهد نشانه فعاليت ايران درجهت ساخت کلاهک هسته اي و برنامه ريزي براي احداث يک پايگاه آزمايش هسته اي باشند. محمد البرادعي، مديرآژانس در گزارشي که روزجمعه 22 فوريه منتشر ساخت، ازجمله مواردي که برشمرده است فعاليت در جهت توليد مواد منفجره قوي و ساخت پايگاه برگشت موشک بوده است. آژانس مي گويد که اين موارد که "موجب نگراني جدّي" شده است، نشان مي دهند که برنامه هسته اي ايران احتمالاً داراي" ابعاد نظامي" است. امّا گزارش البرادعي که ممکن است برروي مباحث جاري در شوراي امنيت سازمان ملل براي تصويب قطعنامه جديد عليه ايران تأثير بگذارد، از سوي ديگر تأکيد مي کند که جمهوري اسلامي در پاسخ به يک رشته پرسش هاي آژانس "توضيحات" تکميلي داده است، به عنوان مثال درمورد آزمايشاتي که با پولونيوم 210 انجام شده يا پرسش هاي مربوط به راه اندازي سانتريفوژها و مجتمع مرتبط با معدن اورانيوم. آژانس مي گويد که با اين توضيحات توانسته است نظر "روشن تري" نسبت به فعاليت هاي ايران پيدا کند ضمن آنکه متأسف است که اطلاعات داده شده" مخصوص اين مورد تهيه شده و اطلاعاتي منسجم و کامل نيست". آژانس تخصصي سازمان ملل در مورد انژي هسته اي اعلام مي دارد که احتمال وجود يک بخش نظامي، به دليل عدم ارائه توضيحات مناسب از سوي ايران، همچنان موضوع محوري اختلافات باقي مانده است. در نتيجه آژانس "هنوزدرموقعيتي نيست که بتواند ماهيت کامل برنامه ايران را با قاطعيت روشن کند". بنابراين، گزارش آژانس در عين حال که در قسمت هائي ايران را متهم به جاه طلبي نظامي دربرنامه هسته اي خود مي کند، دربخش هاي ديگر نسبت به افزايش همکاري جمهوري اسلامي بابازرسان بين المللي نظري مثبت ارائه مي دهد. با وجود نگراني برخي از کشورهاي غربي نسبت به تلاش البرادعي براي" بستن" پرونده ايران، گزارش آژانس به هيچ وجه در صدد تبرئه ايران نيست. البرادعي در تاريخ چهاردهم فوريه ديدارهاي کمابيش پرتنشي در رابطه با اين گزارش با مسئولان فرانسوي داشت. يکي از منابع رسمي آژانس روز جمعه اظهار داشت که متأسفانه آمريکا، از آن جهت که "مايل نيست هردو نيمه ليوان را ببيند"، در مورد گزارش "نظر دلگرم کننده اي" ابرازنکرده است. کاندوليزا رايس، وزيرامورخارجه آمريکا مي گويد که گزارش "دلايل بسيار خوبي" براي اتخاذ تحريم هاي جديد عليه ايران در شوراي امنيت به دست مي دهد. و امّا فرانسه ضمن آنکه معتقد است "عدم اعتماد همچنان به قوّت خود باقي است"، ترجيح مي دهد "براي حلّ مسئله باب گفت و گو و مذاکره بازبماند". شش کشور مسئول بررسي پرونده ايران در چهارچوب ديپلماتيک (آمريکا، فرانسه، انگليس، روسيه، چين و آلمان) توافق کردند روز دوشنبه 15 فوريه براي تسريع در رأي گيري براي قطعنامه در واشنگتن جلسه اي تشکيل دهند امّا هنوز نتوانسته اند موافقت اعضاي غير دائم شوراي امنيت را جلب کنند. در گزارش البرادعي يکي از نکات محکوم کننده براي ايران اشاره به تحقيق هاي انجام شده در مورد يک مکانيسم انفجاري با برد ده کيلومتر و مرتبط به يک چاه به عمق 400 متر است که به شماي يک پايگاه آزمايش هسته اي شباهت دارد. دولت بوش در 15 فوريه به آژانس مجوز داد اسنادي درارتباط بابخش نظامي سازي برنامه را در اختيار ايران قرار دهد. اين اسناد در سال 2005 از کامپيوتري که از يک مهندس ايراني ضبط شد، به دست آمده بود. امّا تهران که اين اسناد را جعلي مي داند، دريچه اي را که از سوي آمريکا باز شده بود، بست. گزارش آژانس درزمينه پاسخ هاي انحرافي ايران به برخي از پرسش ها نيز اشارات جالبي دارد. به عنوان نمونه تهران در مورد فعاليت هاي تحقيقي خود در رابطه با امواج ناشي از ضربه در فلزات، پاسخ مي دهد که اين تحقيقات براي توليد "کيسه هاي هواي درون اتومبيل" بوده است. منبع: لوموند، 24 فوريه
-
موعود:پیش از عاشورای امسال، شماری از سلفی های تندرو در منطقه «دمام» عربستان دست به توزیع و نشر نوشته هایی زدند که در آن به دروغ از طرحی شیعی برای ویران کردن مسجد الحرام و از میان بردن کعبه و مسجد نبوی و نابودی مسلمانان به رهبری امام مهدی(عج) سخن رفته است. بنا به گزارش شیعه نیوز به نقل از اباء در یکی از این نوشته ها با عنوان «طرحی جنایتکارانه برای نابودی امت اسلامی» ادعا شده است که ساعت صفرِ شروع این طرح، روز جمعه 9 محرم 1428ق (28 دی ماه 86) با شعار خروج امام مهدی(عج) بوده است. این نوشته ها که هویت توزیع کنندگان آن روشن نیست در مساجد و اماکن تجاری توزیع گردید. تولیدکنندگان این اعلامیه ها اظهار اطمینان کرده اند که طرحِ ادعاشده «جزئیات دقیق طرح مهدی برای تسلط بر جهان و نابودن کردن اسلام» را دربر دارد که از آن جمله می توان به منهدم کردن مسجدالحرام، ویران کردن کعبه و مسجد نبوی، انتقال حجرالاسود به کوفه، قتل عام عرب ها و مسلمانان «به جز رافضیان»، رونماییِ کتاب جدیدی غیر از قرآن کریم و ملغی کردن قوانین اسلامی اشاره کرد. در اعلامیه ای که نویسنده آن امام مهدی(عج) را «سفاح» توصیف می کند این احتمال وارد شده که «توطئه» یادشده به رهبری او با کشتن امام جماعت مسجدالحرام در روز جمعه و بیعت گرفتن در روز بعدی یعنی دهم محرم آغاز شود. تولیدکنندگان این نوشته ها امام مهدی را «جبار، طاغوت و نابود کننده ای توصیف کرده اند که هیچ یک از زندگان و مردگان اهل اسلام از او جان به سلامت نخواهند برد» وافزوده اند: «این آن مهدی است که رافضیان در انتظار اویند و برایش این گونه دعا می کنند: اللهم عجل فرجه و نیز: ارواحنا وارواح العالمین له الفداء». این اعلامیه ها همچنین اطلاعات گمراه کننده و نادرستی درباره مسلمانان شیعه به دست می دهد از جمله این که هرکس دوازده امام را قبول نداشته باشد «کافر و ریختن خونش حلال است؛ هرچند نام مسلمان را بر خود نهاده باشد». دیگر این که دوازده امام، عالِم به غیب هستند و مردگان را زنده می کنند و این حق را دارند که آنچه خدا حرام کرده حلال، یا حلال خدا را حرام نمایند. از نظر ناظران این اقدام در راستای گرایشِ وهابیِ جدیدی است که به سوء استفاده و ترویج برخی پیش بینی های موجود در کتاب های میراث اسلامی دست می زند تا از این راه پیروان مذاهب اسلامی را به جان هم اندازد. همین گروه تروریستی در ماه گذشته و از طریق اینترنت مدعی توطئه ای شیعی شد که ترور شخصیت های سیاسی مکه و بر هم زدن موسم حج را هدف گرفته بود. اما کشف شبکه ای تروریستی در مکه مکرمه و شهرهای دیگر از سوی مقامات سعودی این باور را ایجاد نمود که القاعده در حال رهبری جریانی است که قصد گمراه کردن نیروهای امنیتی سعودی از طریق ترساندن آنان از شیعیان را دارد. مقامات سعودی همچنین خاطرنشان کردند که گروه تروریستیِ یادشده برنامه «کامل و مجهزی» برای ترور شخصیت های سیاسی و دینی سعودی و انجام عملیات تروریستی در موسم حج داشته است.
-
آژانس بين المللي انرژي اتمي روز جمعه براي اولين بار مدرکي را ارائه داد که کاملا ً نشان مي دهد ايران فناوري ساخت سلاح اتمي را آزمايش کرده است، اما به گفته آژانس، مقامات ايران اين اسناد را "بي پايه و اساس و جعلي" خوانده اند. اين موضوع در گزارش 11 صفحه اي آژانس درباره طبيعت گوناگون فعاليت هاي هسته اي ايران عنوان شده است و تأييد مي کند که ايران استقرار نسل جديدي از ماشين آلات غني سازي اورانيوم را آغاز کرده است. در اين گزارش تنظيم شده توسط محمد البرادعي مديرکل آژانس اتمي آمده است، مقامات ايران بالاخره پاسخ تعدادي از سؤال هاي حل نشده درباره فعاليت هاي هسته اي خود را آغاز کرده اند. اما به گفته مقامات آژانس، ايران از بررسي اسنادي که مبناي اتهامات آمريکا در خصوص تلاش ايران براي ساخت سلاح اتمي است، امتناع کرده است. بخش اعظم اين اسناد مربوط به اطلاعات کامپيوتر لپ تاپي است که چهار سال قبل توسط يک متخصص ايراني از کشور خارج شد و به دست سازمان هاي اطلاعاتي آمريکا و آلمان افتاد. بر اساس ارزيابي سازمان ملي اطلاعات آمريکا (ناي)، که ظاهرا ً در واکنش به افزايش فشارهاي بين المللي بر ايران منتشر شد، ايران در اواخر سال 2003 فعاليت طرح تسليحاتي خود را به حال تعليق آورده، اما معلوم نيست که اين فعاليت را مجددا ً از سرگرفته است يا خير. گزارش ناي، تلاش هاي دولت بوش را براي افزايش فشار بر ايران تضعيف کرده است. بوش از اوايل تابستان سال گذشته تلاش کرده شوراي امنيت سازمان ملل را متقاعد کند تحريم هاي ايران را افزايش دهد و سومين قطعنامه اي را که باعث اعمال فشارهاي بيشتر اقتصادي بر ايران خواهد شد، به تصويب برساند. اما اکنون با وجود ترديدهايي که درباره ساخت سلاح اتمي توسط ايران وجود دارند، روسيه و چين – که روابط عميق تجاري و نفتي با ايران دارند- پا پس کشيده اند و تنها با تحريم هاي بسيار ضعيف که تازه بايد براي رأي گيري و تأييد در شوراي امنيت مطرح گردند، موافقند. مبناي اين تحريم ها فعاليت مشکوک تسليحاتي ايران نيست، بلکه ممانعت دائم ايران از توقف غني سازي اورانيوم است. گزارش جديد آژانس اتمي تأييد مي کند که ايران استقرار نسل جديدي از سانتريفيوژها را آغاز کرده که مي توانند سوخت نيروگاه هاي هسته اي و يا تسليحات اتمي را هر چه کارآمدتر توليد کنند. نيکولاس برنز معاون وزير امور خارجه آمريکا در همين راستا خاطر نشان کرده است:" در صورتي که اين قطعنامه به تصويب نرسد، اعتبار شوراي امنيت به شدت زير سؤال خواهد رفت. شوراي امنيت اکنون بايد تحريم هاي جديد را تصويب کند." اين در حالي است که برنز ظرف يک هفته پست خود را ترک خواهد کرد و اين موضوع در ميان اعضاي دولت بوش روشن شده است که ايرانيان قادر بوده اند به مراتب سريعتر از اعمال تحريم هاي جديد توسط دولت بوش، سانتريفيوژ بسازند. از زمان انتشار گزارش ناي، متحدان آمريکا نظريه هاي متعددي درباره "دسيسه" هاي داخلي که منجر به انتشار اين ارزيابي شده ارائه داده اند. از جمله اينکه تحليلگران اطلاعاتي آمريکا بواسطه اين گزارش به بوش اجازه نداده اند اقدام نظامي بر عليه سايت هاي هسته اي ايران را اتخاذ کند. اما مسئولان گزارش ناي منکر اين قبيل اهداف شده اند. مايکل مک کانل مدير سازمان اطلاعات آمريکا در کنگره نسبت به نحوه ارائه اين ارزيابي ابراز تأسف کرده و گفته است، اين گزارش نتوانسته بر اين نکته تأکيد کند که ايران در حال فعاليت بر روي دشوارترين بخش پروژه ساخت بمب يعني توليد سوخت بوده است. با توجه به تصميم گيري هايي که جانشين بوش ناگزير به اتخاذ خواهد بود، قرار است دو ديپلمات برجسته بازنشسته آمريکا، ويليام لوئرز و تامس پيکرينگ، به همراه يک عضو محقق مؤسسه فناوري ماساچوست، جيم والش، هفته آينده در مقاله اي که در نشريه نيويورک ريويو منتشر خواهد شد، به آمريکا تأييد کنند که از گزارش ناي بعنوان دليلي براي آغاز مذاکرات بي قيد و شرط با ايران استفاده کند و در نهايت تأسيسات بين المللي توليد سوخت را در داخل خاک ايران احداث نمايد. اما نيکولاس برنز مجددا ً اين طرح را رد و خاطر نشان کرده، دولت آمريکا سال هاست که استدلال مي آورد در صورتي که چنين تأسيساتي در ايران داير شود، دانشمندان ايراني هنر دشوار غني سازي اورانيوم را فرا خواهند گرفت و در نهايت از اين دانش در پروژه مخفيانه ساخت بمب استفاده خواهند کرد. منبع: نيويورک تايمز، 23 فوريه 2008