-
تعداد محتوا
502 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
1
تمامی ارسال های super_comando
-
بازتاب: اگرچه در غرب كليه كليساهاي مسيحيان خيز بلندي براي تبليغ مسيحيت در دنيا برداشته و شدت بيشتري به فعاليت هاي خود دادهاند، اما هنوز مسلمانان كه پايبندي آنها بيشتر و تشتت و اختلاف آرا در آنها به مراتب كمتر از اديان ديگر است، با تمامي فقر مالي و مشكلات كشورههاي اسلامي رتبه دوم را در جامعه جهاني از آن خود نموده است. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، بر پايه بررسيهاي بهعمل آمده توسط كارشناسان و آمارگيران جهاني و استنتاجات انجامشده از آمار و اطلاعات كشورها، هم اكنون پيروان دين مسيحيت 33 درصد كل جمعيت جهان را تشكيل ميدهند. اما تشتت آرا در اين دين كه در اغلب موارد نهي و انكار ديگري را بهصورت ريشهاي در مقررات خود دارند، از كليه اديان ديگر بيشتر است. به گونهاي كه كاتوليكها، پروتستانها، ارتدوكسهاي شرقي، پنته كوستالها، انگليكانها، مونوفيزيستها، ايايسي ها، سنت لاترديها، شاهدان جيوها، كوئيكرزها، اي.او.جيها و نومينالها هواداران گوناگون فرقههاي اين دين را تشكيل ميدهند. اسلام با سهم 21 درصد از جمعيت دنيا كه شامل سنيها و شيعيان و چند فرقه ديگر ميشود، در رتبه دوم قرار دارد. مردمان بيدين در رتبه سوم با 16 درصد جمعيت جهاني قرار دارند كه شامل منكرين خداوند، مردمان سكولار و افرادي كه مذهب خود را آشكار نمينمايند هستند. جالب آن كه نيمي از اين افراد به خدا اعتقاد دارند، اما مذهبي را براي خود به رسميت نميشناسند. بر اساس اين گزارش، هندوئيسم در رتبه چهارم با 14درصد قرار گرفته است، پس از آن بوديسم با 6 درصد و سنت چيني هم با 6 درصد جمعيت جهاني و همچنين مذاهب درونزايي ابتدايي آفريقايي و سنتهاي آفريقايي نيز شامل 6 درصد جمعيت جهاني ميباشند. همچنين سيكيسم با 36 صدم درصد جمعيت جهان در رتبههاي بعدي قرار دارد و دين معروف يهوديت هم با 22 صدم درصد جمعيت جهاني در انتهاي ليست اديان معتبر قرار ميگيرد.
-
بازتاب: در حالي كه بسياري از مسئولان ايراني در گير «خواب» و مسائل حاشيهاي بودند، تروريستهاي سازمان مجاهدين خلق با توسل به انواع روشها، از جمله بهرهگيري از كارناوال هموسكوئلها، ميتينگي پرسروصدا برگزار كردند. به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب»، درست پس از تأكيد اتحاديه اروپا بر تروريست بودن اين گروهك، روز 30 ژوئن، كارناوال هموسكسوئلهاهمزمان با كارناوال «گپرايد هموسكسوئلها» در پاريس، تجمعي از طرف سازمان تروريستي مجاهدين به سركردگي مريم رجوي برگزار و اين سازمان، مدعی شد که پنجاه هزار نفر در این تجمع شرکت کردهاند. اين در حالي است كه نمايندگان ديپلماتيك جمهوري اسلامي در فرانسه، به راحتي ميتوانستند با استناد به همين حكم، مانع برگزاري اين ميتينگ شوند كه هفتهها با عكس مريم رجوي، سركرده تروريستها، به تبليغ آن در روزنامههاي فرانسه اقدام شده بود. در اينكه اين سازمان تروريستي در اعلام رقم شركتكنندگان اغراق كرده، شكي نيست، ولي پرسشی كه در پي اين تجمع پيش ميآيد، اين است كه چگونه اين سازمان به رغم اعلام تروريست بودن از سوي كشور فرانسه، موفق به گرفتن مجوز و تسهيلات، بدون كوچكترين مزاحمتي شده است و چرا نهادهاي رسمي جمهوري اسلامي مستقر در پاريس، به رغم امكانات متعدد در يك ماه تبليغ وسيع اين سازمان در رسانهها و معابر عمومي براي مقابله با آن كوچكترين حركتي از خود نشان ندادند؟ بارها مسئولان عاليرتبه كشورمان در فرصتهاي مختلف با عناوين گوناگون به فعاليتهاي گسترده رواني و رسانهاي دشمنان اشاره كردهاند، ولي كمتر زماني را به بررسي چگونگي بهكارگيري فرصتها به وسيله آنان و نشان دادن نقاط ضعف نهادهاي جمهوري اسلامي در اين زمينه اختصاص دادهاند. در اين گزارش، تلاش خواهد شد تا تلاشهاي اين سازمان تروريستي و شگردهاي آنها براي برگزاري اين تجمع از يك سو و نقاط ضعف و بيتوجهي متوليان جمهوري اسلامي در اين زمينه نشان داده شود. از يك ماه پيش،هواداران سازمان تروريستي مجاهدين در فرانسه و كشورهاي ديگر، با پخش اعلاميه در خيابانها و اماكن با عناويني همچون «ايراني آزاد» و يا «براندازي حكومت ديني در ايران»، فعاليت خود را به بهانه تجمع روز 30 ژوئن آغاز كردند. اين سازمان در همه اعلاميهها تلاش كرده بود جز عكس مريم رجوي، ماهيت خود را از مخاطبان مخفي نگه دارد و بيشتر نام «تجمع براي دفاع از آزادي در ايران» در آنها ديده شود. از يك هفته به زمان برگزاري تجمع، اين سازمان با برخورداري از كمكهاي چند انجمن فرانسوي با خريد صفحاتي از روزنامهها، اقدام به درج آگهي در اين زمينه كرد كه در همه آنها، باز به همين روش، تنها مسئلهاي كه نشان ميداد اين حركت از سوي سازمان مجاهدين است، همان عكس مريم رجوي بود. در كنار اين فعاليت رسانهاي، هواداران اين سازمان، با تلفن و مخفي نگه داشتن ماهيت اصلي خود، از ايرانيان مقيم آنجا براي آزادي و ضديت با جمهوري اسلامي دعوت ميكردند. در اين زمينه، آنچه بيشتر باعث حيرت ميشد،دسترسي آنان به شماره تلفنهاي شخصي افراد بود، به گونهاي كه بيشتر دانشجويان ايراني مشغول به تحصيل در فرانسه، با اينگونه تماسها روبهرو بودند و از اين كه چگونه شماره تلفن آنان به دست اين گروه تروريستي افتاده، شديدا نگران هستند. همچنين در مواردي ديده شده كه براي رفتوآمد افرادي كه در شهرستانها هستند، پيشنهاد كمك مالي در پرداخت بليت سفر يا اسكان آنان در هتل داده شده است. هواداران اين سازمان، با اهداي بليت سفر و پرداخت مخارج هتل در پاريس، موفق به تطميع ايرانيان مقيم كشورهاي ديگر، از جمله آمريكا شدهاند. اين در حالي است كه هنوز اين افراد، در سفر توريستي پاريس هستند. يكي ديگر از نكاتي كه در اين تجمع به نظر ميرسد، انتخاب روز 30 ژوئن است؛ در اين روز، هموسكسوئلها در فرانسه، كارناوال به راه مياندازند و اين اقدام آنان براي بسياري از توريستها، از كارناوالهاي ديدني اين فصل است. اين كارناوال از ساعت يك تا پنج بعدازظهر در خيابانهاي پاريس در حركت بود و نزديك به هفتصد هزار نفر در آن شركت داشتند. هواداران مجاهدين خلق در ميان تماشاچيان هموسكسوئلها براي دعوت به شركت در تجمع خود، از آنان خواستند در سخنراني عليه حكومت ديني صادركننده حكم اعدام براي هموسكسوئلها در ايران، شركت كنند. برخي از اين افراد، پس از كارناوال، راهي اين تجمع شدند كه در ساعت 7 برگزار ميشد. به هر حال، اين سازمان تلاش كرد چه در زمان دعوت به اين تجمع و چه در زمان تجمع، مأموريت محوله را به نحو احسن انجام دهد؛ آن هم نشان دادن چهرهاي خشن از جمهوري اسلامي به بخشي از افكار عمومي فرانسه و رسانهها. اين در حالي بود كه رسانههاي بينالمللي نيز به نسبت وابستگي خود به صهيونيستها، اخبار اين تجمع را منتشر كردند. سوي ديگر اين اقدام، تجمع نهادهاي جمهوري اسلامي مستقر در فرانسه بود. به رغم اطلاعرساني بموقع از تبليغات گسترده براي برگزاري اين تجمع از سوي سازمان تروريستي شناخته شده به وسيله اتحاديه اروپا و فرانسه و تقاضاي اقدامات حقوقي در اين زمينه و به رغم وجود دفتر حقوقي ايران در فرانسه، اقدام مؤثري از سوي اين نهادها براي مقابله حقوقي با اين امر ديده نشد. از سوي ديگر، اين سازمان با خريد صفحاتي از روزنامههاي فرانسوي، اقدام به تبليغات عليه جمهوري اسلامي به بهانه اين تجمع كرد، ولي متوليان جمهوري اسلامي در فرانسه، براي مقابله با اين تبليغات حساب شده و وسيع، واكنش مؤثر مشابهي از خود نشان ندادند. در اين باره با توجه به وجود اسناد و مدارك فراوان، دال بر رفتار تروريستي اين سازمان ـ چه در گذشته و چه در حال ـ مسئولان ايراني، ميتوانستند اعتراض خود را علني انجام دهند تا به اين وسيله، افكار عمومي فرانسه را در برابر ادعاهاي دولتمردان اين كشور، كه مدعي مبارزه با پديده تروريسم هستند، قرار دهند؛ اين كه چگونه به يك سازمان شناخته شده تروريستي اجازه انجام چنين تجمعي را به بهانه آزادي در ايران ميدهند؟ همچنين مسئولان ايراني ميتوانستند با خريد صفحاتي در رسانههاي فرانسه، اسناد متعلق به جنايات اين سازمان تروريستي را به نمايش گذارند. و حال اين پرسش مطرح ميشود؛ چگونه است كه رايزني جمهوري اسلامي به خاطر بهار ايراني و اجراي موسيقي رايگان براي فرانسويان، صفحات روزنامه را ميخرد، ولي در برابر اين همه تبليغات سوء عليه مقدسات جمهوري اسلامي سكوت ميكند؟ و چگونه است كه سفارت جمهوري اسلامي براي درج بيانات سفير، صفحهاي از گرانقيمتترين روزنامههاي فرانسوي را خريده، ولي در برابر اين حركت دولتمردان فرانسه، كه فرستاده ويژه به ايران اعزام ميكنند تا آنان را در لبنان ياري دهد و همزمان همين دولتمردان بر خلاف ادعاي خود، مبني بر مبارزه با تروريسم، به اين سازمان شناخته شده تروريستي، تسهيلات و مجوز برگزاري تجمع و تبليغات ميدهد، سكوت اختيار ميكنند؟ گفتني است، اين ميتنگ انعكاس گستردهاي نيز در روزنامههاي منطقه داشته و از جمله روزنامه «الجزيره» عربستان در گزارشي با عنوان «اجتماع بزرگ اپوزيسيون ايران در پاريس»، مدعي حضور نخستوزير اسبق الجزاير، چند نماينده سابق و لاحق كنگره آمريكا، پارلمان اروپا، پارلمان بريتانيا و مجلس سناي اردن و حمايت آنها از تروريستهاي نشاندار مجاهدين خلق شد.
-
پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
super_comando پاسخ داد به amirhosin تاپیک در دکترین و استراتژی
يكي از دوستان پزشك عراقي متهم به فعاليت هاي تروريستي در لندن از شيعه ستيزي وي سخن به ميان آورد.Go to fullsize image به گزارش روزنامه السياسه كويت، "شريز ماهر" از دوستان "بلال عبدالله" پزشك عراقي و يكي از افرادي كه قصد اجراي عمليات هاي تروريستي در شهر لندن داشتند گفت كه بلال به شدت از انگليسي ها و آمريكايي ها بدش مي آمد ولي اگر يك شيعه در عراق به قتل مي رسيد، او شادمان تر مي شد! ماهر كه خود نيز تا پيش از اين عضو يكي از گروه هاي افراطي بوده است، اضافه كرد: او هميشه مي گفت كه كشتار وقتل شيعيان بر هر مسلماني واجب است. بنابراين گزارش اين تروريست عراقي همچنين تعداد زيادي نوار صوتي سخنراني هاي ابومصعب الزرقاوي را به همراه خود داشته است. اين پزشك عراقي هم اكنون به اتهام فعاليت هاي تروريستي در انگليس در بازداشت به سرمي برد. iranianuk -
روز: نتايج بدست آمده از يك نظرسنجي گسترده بين المللي نشان ميدهد كه ديدگاه مردم اكثر كشورهاي جهان نسبت به ايران به شدت منفيتر از قبل شده و سوء ظن افكار عمومي جهان نسبت به ايران، به مراتب بيشتر از نظرسنجي سال 2006 است. اين نظرسنجي كه نتايج هشدار دهندهاي را نشان ميدهد، حاكي از اين است كه برنامه اتمي ايران، بياعتمادي به احمدي نژاد و نيز تقابل بين شيعه و سني مجموعا باعث تخريب شديد چهره ايران در ميان مردم كشورهاي مختلف جهان شده، به طوري كه حتي اين روند نگران كننده در كشورهايي نظير اندونزي و مصر و بدتر از اينها تركيه و لبنان هم قابل مشاهده است. اين بررسي كه توسط مركز نظر سنجي Pew انجام گرفته، در 47 كشور جهان در خلال ماههاي آوريل و مي انجام شده و جامعه آماري آن شامل بيش از 45 هزار نفر از مجموعه اين كشورها است. اين نظر سنجي در 129 صفحه شامل هفت فصل منتشر شده است و فصل چهارم آن به ايران اختصاص دارد. در اين فصل، چهار موضوع شامل ديدگاه نسبت به ايران، اعتماد به محمود احمدي نژاد، نظر درباره دستيابي ايران به سلاح اتمي و همچنين خطر و تهديد سلاح هستهاي ايران براي كشورهاي مختلف، مطرح و بررسي شده است. در خلال گزارش اين نظرسنجي در بسياري موارد اختلاف نظر جدي بين شيعيان و اهل سنت در كشورهاي اسلامي درباره ايران به چشم ميخورد. در پاسخ به سوال نخست درباره ديدگاه نسبت به ايران، اين گزارش حاكي از اين است كه ديدگاه عمومي نسبت به ايران در ميان اكثر كشورهاي جهان كماكان منفي است و در خلال سال گذشته در برخي كشورها از جمله تركيه، مصر و اندونزي به شدت منفيتر شده است. براساس شاخص هاي ارائه شده، در قاره آمريكا مردم كانادا و آمريكا به ترتيب 67 و 71 درصد نسبت به ايران نظر منفي دارند و تنها 22 و 14 درصد نظر مثبت اعلام كردهاند. در آمريكاي لاتين مردم برزيل بدترين ديدگاه را نسبت به ايران داشتهاند با 78 درصد نظر منفي و 12 درصد نگاه مثبت. بهترين ديدگاه مربوط به مردم ونزوئلا و مكزيك است كه 60 و 58 درصد به ايران نظر مثبت دارند. در اروپا ديدگاهها نسبت به ايران عموما به شدت منفي است و بدترين ديدگاه متعلق به مردم آلمان و فرانسه با 85 و 84 درصد منفي و 10 و 14 درصد مثبت است. بهترين ديدگاه مربوط به انگليس با 57 درصد منفي و 24 درصد مثبت است. در اروپاي شرقي مردم اوكراين و روسيه بهترين نظر را با 38 و 37 درصد مثبت و 42 و 40 درصد منفي داشتهاند و بدترين نظر مربوط به مردم چك با 80 درصد منفي و 13 درصد مثبت است. در كشورهاي عربي مردم فلسطين، مصر و اردن بهترين ديدگاه با 55، 48 و 46 درصد نظر مثبت را در مقابل 39، 50 و 53 درصد نظر منفي ابراز داشتهاند. بدترين ديدگاه در اين دسته مربوط به اسرائيل، لبنان وتركيه است با 93، 64 و 56 درصد منفي و 5، 36 و 28 درصد مثبت. بهترين ديدگاه در قاره آفريقا مربوط به مردم مالي با 50 درصد مثبت و بدترين مربوط به آفريقاي جنوبي با 64 درصد منفي و 16 درصد مثبت است. در آسيا مردم بنگلادش، پاكستان و اندونزي بهترين ديدگاه را ابراز و مردم ژاپن بدترين ديدگاه را داشتهاند. بر اساس اين گزارش نگاه مثبت به ايران طي سال گذشته در سه كشور اسلامي اندونزي، مصر و به ويژه تركيه بهشدت افول كرده است. در سال 2006، موازنه نظرها در تركيه با 53 درصد مثبت و 35 درصد منفي به نفع ايران بود، درحالي كه در سال جاري 56 درصد مردم نسبت به ايران نظر منفي و تنها 28 درصد نظر مثبت دارند. در اندونزي و مصر نيز تغييرات گسترده بوده است وگرچه كماكان ديدگاهها نسبت به ايران به طور نسبي مثبت است اما مجبوبيت ايران 13 درصد در اندونزي و 11 درصد در مصر كاهش يافته است. در باره برنامه اتمي ايران اكثر مردم در 32 كشور از 37 كشور مورد سوال درباره دستيابي ايران به سلاح اتمي، نظر منفي داشتهاند. در اردن و مصر كه سال گذشته افكار عمومي درباره اين موضوع اختلاف نظر داشت و 45 درصد اردنيها و 44 درصد مصريها موافق برنامه اتمي ايران بودند، اكنون 55 درصد اردنيها و 57 درصد مصريها ميگويند مخالف دستيابي ايران به سلاح اتمي هستند. اين گزارش نشان ميدهد كه در خصوص تهديد اتمي ايران، مردم سراسر جهان نگران تهديد هستهاي ايران براي كشورشان هستند. بيشترين نگراني ها به طور طبيعي در اسرائيل با 89 درصد است و اكثريت در آمريكاي شمالي، آمريكاي لاتين و اروپا برنامه سلاح اتمي ايران را يك تهديد بالقوه ميدانند. در كشورهاي اسلامي، مردم كويت و «لبنان» و تركيه بيش از سايرين نگران هستند. 71 درصد در كويت، 63 درصد در لبنان و 59 درصد در تركيه؛ گرچه در كويت و لبنان ديدگاه شيعيان متفاوت از اهل سنت است. در ميان كشورهاي اسلامي اما در اين زمينه تصورها مختلف است. ولي جالب اينجاست كه نظرها راجع به ايران در خاورميانه بيشتر از آسيا منفي است و در آفريقا نظرها تركيبي از ديدگاههاي مختلف است. در خاورميانه فقط مردم فلسطين ديدگاه مثبت درباره ايران دارند. 55 درصد ميگويند نسبت به ايران ديد مثبت دارند اما بر عكس اكثر افراد در اردن، لبنان، تركيه نظر منفي دارند. ديدگاه مصريها 48 درصد مثبت و 50 درصد منفي است، اكثريت مطلق مردم اتيوپي و نيجريه نسبت به ايران ديد مثبت دارند در مالي نيمي از مردم ديد مثبت نسبت به ايران دارند و 41 درصد نظر منفي دارند. در سنگال 43 درصد نظر مثبت و 41 درصد نظر منفي دارند. همچنين در آسيا بيشترين حمايت از ايران در بنگلادش انجام ميشود كه 8 نفر از هر ده نفر ديد مثبت نسبت به کشورمان دارند. اكثريت مطلق مردم پاكستان، اندونزي و مالزي هم ديدگاه مثبت دارند اما ديدگاههاي مثبت درباره ايران نسبت به سال 2006 سقوط كرده است. سال گذشته 73 درصد مسلمانان پاكستان و 81 درصد در اندونزي ديدگاه مثبت نسبت به ايران داشتند كه امروز به 69 درصد و 66 درصد رسيده است. در خاورميانه نيز محبوبيت ايران سقوط كرده است. سال گذشته 53 درصد مسلمانان تركيه نظر مثبت و 35 درصد نظر منفي به ايران داشتند اما امروز فقط 28 درصد ميگويند نظر مثبت دارند، در حالي كه 56 درصد به صراحت ديدگاهي منفي دارند. در مصر نيز محبوبيت ايران از 62 درصد به 49 درصد تنزل كرده و تنزل تقريبا مشابهي هم در اردن رخ داده است. در بخش ديگر از نظر سنجي، اعتماد افراد نسبت به جناب آقاي احمدي نژاد مورد سوال قرار گرفته است. بر اساس گزارش اين نظرسنجي، نظر عمومي نسبت به رئيس جمهور ايران به طور قابل توجهي منفيتر از نظر عمومي راجع به ايران است. اكثريت مطلق مردم در آمريكا، كانادا و همه كشورهاي اروپايي غير از روسيه و اوكراين ميگويند هيچ اعتمادي يا اعتماد اندكي دارند كه آقاي احمدي نژاد بتواند كار درستي درباره مسائل جهاني انجام دهد. موازنه ديدگاهها درباره رهبري آقاي احمدي نژاد نيز منفي است گرچه در روسيه و اوكراين كمتر است. در روسيه 18 درصد مردم ميگويند بعضا" به رئيس جمهور ايران اعتماد دارند در حالي كه 44 درصد ابراز بي اعتمادي يا اعتماد اندك ميكنند. در اوكراين ديدگاههاي منفي 39 درصد در قبال 13 درصد مثبت است گرچه البته 48 درصد نسبت به رهبري او اظهار نظر نكردهاند. از ميان 47 كشور مورد سوال، اسرائيلي ها منفيترين ديدگاهها را راجع به ايران و رهبر آن داشته اند. بيش 9 نفر از ده نفر (93 درصد) راجع به ايران ديد منفي دارند و 77 درصد ميگويند كه بسيار منفي هستند. درباره آقاي احمدينژاد نيز 80 درصد ميگويند به هيچ وجه اعتمادي ندارند. اما نتيجه قابل تأمل ديگري كه از اين نظرسنجي بدست آمده حاكي است، آقاي احمدي نژاد در ميان مردم خاورميانه كمتر از آسيا محبوب است. 78 درصد مردم اردن ميگويند نسبت به او اعتمادي نداشته يا اعتماد اندكي دارند، و در مجموع وي در هيچ كشوري در خاورميانه محبوبيت مطلق ندارد. در مصر 72 درصد اعتماد اندكي به او دارند و در تركيه كه سال گذشته 49 درصد نسبت به او نظر منفي داشتند، اكنون 55 درصد چنين ديدگاهي دارند. اما در عين حال محبوبيت آقاي احمدي نژاد در پاكستان و اندونزي بر خلاف كاهش محبوبيت ايران در اين دو كشور، رشد داشته است. در پاكستان 42 درصد در مقايسه با 32 درصد در سال گذشته به وي اعتماد دارند و در اندونزي اعتماد به وي از 51 درصد به 53 درصد رسيده است. همچنين اين گزارش در بخشهاي مختلف ديدگاههاي اهل سنت در قياس با شيعيان را متفاوت ارزيابي نموده است. مسلمانان سني لبنان در مخالفت با ايران تقريباً اجماع دارند با 93 درصد نظر مخالف، درحالي كه اين امر در ميان شيعيان فقط 13 درصد است و 86 درصد ديدگاه مثبت نسبت به ايران دارند. در ميان شيعيان لبنان سه چهارم ميگويند به آقاي احمدي نژاد اعتماد دارند اما در ميان اهل سنت فقط 5 درصد چنين اعتقادي دارند و 94 درصد هيچ اعتمادي نداشته يا اعتماد اندكي دارند.
-
كاش در سال هفتادو هشت مثل امروز وبلاگي داشتم كه همان روز اين مطالب را بدون اينكه نگران شناخته شدنم باشم مي نوشتم.والان نيازي به فشار آوردن به حافظه ام نبود.گرچه پس از شش سال ممكن است.همه خاطراتم دقيق نباشد و بخش از انها دستخوش فراموشي شده باشد.ولي درسهايي كه از آن روز گرفتم وكليات ماجرا همين است كه مي نويسم شايد اگر آن روز موبايلهاي تصويري مثل امروزموجود بود، الان هزاران اثر از آن جنايتها دردست بود. باشد اين كه، اين خاطره بزرگداشتي باشد از تمامي كساني كه در اين راه زندگيشان تباه شد. كم كم داريم به هيجده تير مي رسيم. روزي كه براي من نقطه عطفي در زندگيم بود.سال هفتادو هشت دانشگاه تبريز بوديم.البته روزي كه من مي خواهم از آن حرف بزنم بيست يا بيست و يك تير بود از فجايعي كه در خوابگاه امير آباد بوقوع پيوسته بود، خونمان حسابي به جوش آمده بود.از حمله به حريم دانشگاه به شدت عصباني بوديم به دعوت انجمن اسلامي در دانشگاه جمع شديم شعارهايمان در ابتدا فقط متوجه نيروي انتظامي بود.دانشجويان در ابتداي صبح در داخل دانشگاه بودند و شعار مي دادند كم كم خيابانهاي منتهي به دانشگاه در حال پرشدن از نيروي انتظامي ميشد و كم كم هم بر تعداد دانشجويان افزوده مي شد.دانشجويان به سمت در اصلي دانشگاه به حركت در امدند و در خيابان اصلي در روبروي در اصلي تحصن كردند.نيروي انتظامي هم ديگر تمامي راه هاي منتهي به دانشگاه را بسته بود.و با دقت حركت دانشجويان را زير نظر داشتند.هر از چندگاهي تك و توك موتور سوارهايي عبور مي كردند و برايمان عجيب بود كه اين موتوري هاي لباس شخصي چگونه از بين صفوف نيروي انتظامي عبور مي كردند.كم كم مشاهده كرديم در فاصله اي دور عده اي دارند دور هم جمع مي شوند و تعدادشان دارد زياد و زيادتر مي شود.اين جمعيت به سمت دانشگاه حركت كردند و شروع كردند به شعار دادن "حزب فقط حزب علي رهبر فقط سيد علي" از اين سمت هم دانشجويان شعار هاي معمول خود را مي دادند، اين جمعيت لباس شخصي كه به چماق و سنگ مجهز بودند و چنان سنگ پرتاب مي كردند كه مشخص بود كه كاملا حرفه و دوره ديده هستند باورش مشكل بود ولي در اين جمع از جوان پانزده ساله تا پيرمرد هفتاد ساله بود و كه همه در سنگ اندازي بسيار حرفه اي عمل مي كردند.دانشجو ها از پسر و دختر هم هركسي چوبي شاخه درختي يا سنگي بدست گرفته بود نه انها جرات نزديك شدن به دانشجوها را داشتند و نه دانشجوها جرات نزديك شدن به آنها را داشتند خلاصه جنگ خياباني تمام عيار در گرفته بود و نيروهاي انتظامي هم فقط نظاره گر ماجرا بودند ساعتها مي گذشت و ديگر بعد از ظهر شده بود ولي هيچ كدوم از طرفين درگيري ولكن دعوا نبودند گه گاهي گروهي از لباس شخصي ها با گروهي از دانشجويان در گير مي شدند و واي به حال كسي كه از همدسته اي هايش جدا مي افتاد و بدست گروه لباس شخصي ها مي افتاد تا پاي مرگ كتك مي خورد و تعداد زيادي را مي ديدم كه سريا قسمتي از بدنشان زخمي شده بود و بلطف بچه هاي دانشكده علوم پزشكي محل زخمش باند پيچي شده بود ديگر از چندگاهي صداي چند گلوله هم بلند مي شد، دانشجوها به توصيه بعضي از مسولين دانشگاه و با توجه به اينكه فكر مي كردند هيچ قدرتي جرات شكستن حريم دانشگاه را ندارد به داخل دانشگاه امده بودند.حتي خود استاندار يا شايد هم فرماندار تبريز هم به جمع دانشجويان امد و ز انها خواست كه تجمع دست بكشند.ولي دانشجويان حاضر نبودند دست بكشند كم كم به ساعات پاياني روز نزديك مي شديم كه صداي تيرها بيشتر و بيشتر شد دانشجويان از صدا تيرها نمي ترسيدند و هيچ كسي حتي در خيالش هم نمي گنجيد كه ممكن است دانشجويان را در داخل دانشگاه هدف قرار دهند. شكل شعار ها ديگر تغيير كرده بود و دانشجويان شعارهي ضد نظاممي دادند. دختر ها معمولا سنگ پيدا مي كردند و پسرها به سوي لباس شخصي ها سنگ پرتاب مي كردند.همينطور كه مشغول سنگ پراني و شعار دادن بوديم،يكي از كنار دستي هايم با تعجب فرياد زد كه اين خدانشناسها دارند مارا هدف مي گيرند و تفنگهايشان را به سمت ما نشانه مي روند ديگري جوابش داد كه نه بابا تيرهايشان مشقي است.درهمين بحث ها بوديم كه در كمال ناباوري ديديم كه دانشجويي را بر سر دستها مي برند و باز در كمال ناباروي نفر كنار دستيم هم به زمين افتاد و از شكمش خون جاري شد.اين جا بود كه دانشجويان هركسي از ترس جان به سمتي فرار مي كرد و ما و جمعي از دانشجويان هم به سمت بيمارستان دانشگاه رفتيم و عده كه جلوتر رفته بودند خبر دادند كه همه درهاي خروجي مامور گذاشته اند و راهي براي خروج از دانشگاه نيست. اينجا بود كه ما وارد ساختمان بيمارستان شديم و با گروهي پنج نفره در يك انباري مخفي شديم ولي لباس شخصي ها ول كن قضيه نبودند و انگار دستور داشتند كه فتنه رابا كمال بيرحمي در نطفه خفه كنند. خوشبختانه يكي از انترن هاي بيمارستان به ما كمك كرد و در انباري را روي ما قفل كرد.و هر از چند گاهي به ما سر مي زد و يا دانشجوي ديگري را به آنجا مي اورد و خبرها را به ما مي داد.يكي از دانشجوياني كه به انجا اورده بود در قسمتها مختلف بدنش آثار كبودي ضربات چماق ديده مي شد و اين بيچاره نمي دانست كه از درد ضربات چماق سر و صورت بنالد يا از پاره پاره شدن اوراق پايان نامه اش.بيچاره مي گفت چند ماه است كه بر روي پايان نامه اش كار كرده بود و امروز براي تحويل دادن به استاد به دانشگاه منده بود و چون استادش را نديده بود و متظر آمدنش بود و بيخبر از همه جا بر روي يكي از نيمكت هاي دانشگاه نشسته بوده كه بدست اين، از خدا بيخبرها افتاده بود تا توانسته بودند كتكش زده بودند.خود انترني كه به ما كمك مي كرد سرش باند پيچي شده بود وقتي از او علت را پرسيديم مي گفت با امبولانس براي كمك به يكي از تير خورده ها رفته بوديم.كه به امبولانس حمله كردند و فرد زخمي را از آمبولانس و از رو تخت بر روي زمين انداختند و شروع به كتك زدنش كردند و ما هم به جرم كمك به اين ارازل اوباش (بخوانيد دانشجويان) از اين حاميان راستين اسلام و انقلاب يك ضربه چماق نوش جان كرديم.خلاصه تا پاسي از شب و آرام شدن و خاموش شدن سر وصدا ها در آن انباري مانديم.و بعد به خوابگاه برگشتيم شنيده ها حاكي از كشته شدن تعدادي دانشجو و زخمي شدن و تير خوردن تعداد بيشتري بود.گرچه فكر نمي كنم كسي كشته شد ولي با چشمان خودم بيش از ده دانشجو تير خورده را ديدم.از طرفي ديگر برادر فرمانده بسيج تبريز كه يك جوان بيست و چند ساله بود در همان ساعات و چند چهارراه پايين تر از دانشگاه بوسيله اسلحه ي كمري خودش كشته شده بود و مردم هم كه از نآرامي ها خبر دار شده بودند بسيار از خيابانهاي را به آشوب كشاندند و بسياري از ساختمانهاي دولتي را به آتش كشيدند.شب در تلفزيون دولتي آقا! داشت براي جوانان صحبت مي كرد و مي گفت "حتي اگر عكس من را هم پاره كنند شما عزيزان ساكت باشيد و كاري نكنيد"و جوانان بخوانيد چماقداران هاي هاي اشك مي ريختند.از برنامه هاي صدا و سيما مي شد، ترس و وحشت آنها را از نا آرامي ها احساس كرد و هر ده دقيقه اييك سرود ملي پخش مي شد وما از اين ترس وحشتي كه بر دل انها انداخته بوديم، احساس غرور مي كرديم.روزهاي بعد بود كه تازه دستگيري ها شروع شد و هركسي كه شناسايي شده بود دادگاهي شد و در دادگاه به تك تك افراد عكسشان را نشان اده بودند.البته عده اي هم آنشب دستگير شده بودند كه دو گروه بودند يك گروه توسط نيروي اتظامي دستگير شده بودند كه فرداي ان روز آزاد شدند. وعده اي ديگر كه توسط لباس شخصي ها دستگير شده بودند تا چند روز هيچ اثري از آنها نبود و پس از ده روز كه آزاد شدند تمامي سر و صورتشان از ضربات مشت و لگد تغيير شكل داده بود.از اين واقعه من چند درس بزرگ گرفتم يكي اينكه اين اقايان به اين سادگي و به اين ارزاني حاضر نيستند از خر مراد پايين بيايند و اگر شده كل اين مملكت را با خود بزير آب مي برند.بعضي ها آنقدر توسط ديگران بزرگ شده اند كه خودشان هم باور كرده اند و حتي عكسشان را هم مقدس مي دانند!!.در شلوغي ها و شورش ها چنان حرفه اي هستند و در يك نا آرامي چنان راه هاي ارتباطي را قطع مي كنند و حتي اگر لازم باشد با توپ يا هواپيما هم به جان مردم مي افتند.از قدرت مردم بشدت مي ترسند .سردمداران حكومت اگر جرات داشته باشند ادعاي پيامبري هم خواهند كرد كه البته خود را نماينده خودخوانده خدا روي زمين ميدانند.
-
واقعيت را ببينيد، انکارش نكنيد شورش بنزينی نشان داد انسجام ظاهری جامعه ما عموماً ناشی از حضور قدرت حكومتی است و از تعامل سازنده اجزای جامعه (اعم از افراد و نهادهای غيردولتی) با يكديگر و دولت حاصل نمیشود. انسجام موجود بيش از آن كه خود خواسته و مطلوب مردم باشد، ناشی از حضور قدرت و اعمال ابزارهای آن، يعنی نيروی انتظامی و قضايی است. فقدان اعتماد اجتماعی، ناشی از بيگانگی جامعه با سياستهای جاری و كمرنگتر شدن حضور و مشاركت اجتماعی، موجب گسيختهشدن انسجام اجتماعی و نظم و انضباط خودجوش میشود و به ميزانی كه نظم ناشی از حضور قدرت جايگزين چنين نظمی شود، بر شكنندگی نظم موجود افزوده میگردد و جامعه تنها مترصد فرصتی است تا از مدار قدرت خارج شود و ماهيت اصلی رفتار اجتماعی خود را بروز دهد. حجيم شدن دولت به قيمت كوچك شدن مشاركت مردمی از يك طرف و نيز بسته شدن دايره تصميمگریها در جمعهای محدود و به حاشيه رانده شدن جامعه و نخبگان ، نتيجهای جز اين ندارد. اين كه يك روز تثبيت قيمت سوخت را به عنوان هديه و عيدی به مردم اعلام كنيم (چيزی كه مال خود مردم است را به نحو نامناسبی به خودشان دادن و منت بر آنان گذاشتن) و بعد آنها را به داشتن عادت بد و مذموم مصرف ارزان بنزين محکوم کردن، نتيجهای جز غيبت مردم از صحنه اجتماعی و تصميمسازی ندارد . مردم را موجوداتی منفعل و بیخاصيت خواستن، نتيجهای جز نظارهگر بودن آتشسوزی پمپبنزينها كه از ثروتهای همان مردم هستند، ندارد. اينجاست كه ساز و كار خود فريبی فعال میشود و به جای پرداختن به ريشه وقايع و درك واقعيت، بلافاصله دستهای خارجی و بيگانان به ميان آورده میشود و كسی هم نيست كه بپرسد اينها چه بيگانگانی هستند كه میتوانند در عرض كمتر از يك ساعت نيروهای خود را بسيج كرده و اين بلوا را فراهم كنند؟ اين رويدادها فقط يك علامت بود، علامتی كه دستاندركاران میبايست بيش از پيش به آن توجه كنند. اگر امروز اهداف و آرزوهای بلندی در حوزه داخل و مهمتر از آن در عرصه بينالمللی بيان میشود، بايد به لوازم و ابزار اين اهداف و آرزوها نيز ملتزم بود. با دمپايی ابری لاانگشتی نمیتوان به قله اورست صعود كرد. قدرتمندترين حكومتها، آنهايی هستند كه بيشترين انسجام و اعتماد اجتماعی را دارند و اين سرمايهای است كه موجب افزايش بهرهوری در سرمايههای فيزيكی، مالی و انسانی میشود و در غياب چنين انسجام و اعتمادی، سرمايههايی چون پول نفت، نهتنها مشكلگشا و نعمت نيست، بلكه مشكلساز و نقمت است، چرا كه با تكيه بر اين سرمايه بادآورده تنها میتوان مشكلات را بهطور موقتی تسكين داد و بروز آنها را اندكی به تأخير انداخت، اما پس از اين تأخير، با شدت و حدّت بيشتری بروز پيدا میكند. واقعه رخداده پس از سهميهبندی بنزين، چون درد و تب در بيماری است. میتوان با يك مسكن يا قراردادن حوله خيس بر بدن، درد را تسكين و تب را از ناپديد کرد، اما چنين كاری اگر با هدف شناخت سرچشمه درد و تب همراه نباشد، صرفاً موجب خشنودی موقتی بيمار میشود. از اين رو بايد از كليه دستاندركاران جامعه، دوستانه و حتی عاجزانه درخواست كرد كه اين تذكرات و موارد مشابه را بيش از آنكه از زاويه رقابتهای سياسی تلقی كنند، برای يك بار هم كه شده آنها را مشفقانه و از سر دلسوزی برای كشور و حتی ساخت قدرت، مطالعه و برداشت كنند و مثل كشوهای پيشرفته، گروههای كاری بیطرف (و نه دولتی و تحت امر) و كارشناسانه را برای بررسی و تجزيه و تحليل اين امور تعيين و بر اساس گزارش نهايی آنها، سياستها و برنامههای خود را اصلاح كنند. اگر امروز چنين كاری نكنند، فردا فرصتی برای اين كار نيست. به نقل از روزنامه شرق
-
نيروي هوايي ايالات متحده يك سلاح جديد براي استفاده در مناطق شهري را كه خسارت جنبي و غيرنظامي را بحداقل ميرساند مورد آزمايش قرار داده است.آزمايشات زميني در مقياس واقعي مهمات كشنده متمركز FLM اهداف اين برنامه كه ايجاد كمترين خسارت در 100 پا از محل انفجار بوده تامين ميكند.فراتر از اين فاصله 100 پايي احتمال اينكه به شخصي آسيب جدي رسيده يا كشته شود كمتر از ده درصد است.اين قابليت توسط مقامات بلندپايه فرماندهي مركز نيروي هوايي ايالات متحده كه سربازان نيروهاي زميني آن در مناطق پرجمعيت بغداد به عمليات مي پردازند مورد درخواست بوده است. مهمات كشنده متمركز FLM از نظر كيفيت هاي پروازي و اندازه مشابه بمب هاي 250 پاوندي هستند.در همين راستا بمب با قطر كوچك SDB كه توسط بوئينگ ساخته شده شامل پوسته كامپوزيتي بوده و شعاع خسارت را كاهش ميدهد.مكانيزم كشنده اين بمب به جاي خاصيت تركش شوندگي كه در بمب هاي با پوسته فلزي ديده ميشود خاصيت موج انفجار است.بويينگ از بهار امسال آزمايشات پروازي را شروع كرده و انتظار ميرود كه اين بمبها از آوريل 2008 عملياتي شوند. پيش از اين نيروي دريايي بمب هاي BLU-126/B كههمچنين با نام بمب با خسارت جانبي كم نيز شناخته ميشوند را به واحدهاي خود در خاورميانه تحويل داده است.اين بمب گونه بهسازي شده بمب 500 پوندي BLU-111 بوده كه حدود ده درصد كمتر از گونه پايه الگوي تركش شونده انفجاري را در فاصله 200 تا 300 پايي ايجاد ميكند. بمب SDB و گونه FLM كوچكتر هستند و اين امكان را ميدهند كه جنگنده F-22 هشت تير از آنها را در محفظه هاي داخلي حمل جنگ افزار خود جاي دهد.نيروي هوايي آمريكا در حال كار براي افزايش حجم اين محفظه ها است تا از حمل مهمات در پايلون هاي خارجي و افزايش علائم راداري اين جنگنده جلوگيري كند.در طول آزمايش بمب هاي FLM پوسته كامپوزيتي آنگونه كه انتظار ميرفت عمل كرده و با جاي تركش شدن در حين انفجار به فيبرهاي بدون خطر تبديل شد.البته مشكل اصلي استحكام پوسته بمب است.طراحان اميدوارند كه جنگ افزارهايي با قابليت نفوذ به يك فوت بتن را بسازند ولي مهمات آزمايش شده توانايي نفوذ بيش از 6 اينچ را ندارند.البته مسئولان اين برنامه خشنود به نظر ميرسند زيرا هدف اصلي اين بمب ها نفوذ به ساختمان هايي است كه تقويت نشده اند.از هم اكنون بويينگ در حال توليد اين مهمات بوده و انتظار ميرود مشتريان اروپايي نيز از اين سلاح استقبال كنند.اولين SDB توسط يك فروند F-15E در عراق رها شده و آزمايش بروي F-22 و نيز يكپارچه سازي بروي F-16 ادامه دارد. يك تيم از بوئينگ لاكهيد مارتين و ريتئون در حال توسعه SDB 2 بوده كه در كلاس 250 پوندي قرار گرفته و توانايي حمله به اهداف متحرك را در شرايط نامساعد جوي و در شب را دارد.اين جنگ افزار تا سال 2010 عملياتي ميشود. اما نيروي دريايي آمريكا در حال برنامه ريزي براي بهسازي مهمات هدايت شونده با GPS و جستجوگر ليزري جهت استفده عليه اهداف متحرك است.انتظار ميرود اين جنگ افزار توانايي درگير شدن با اهدافي با سرعت چهل مايل بر ساعتت را داشته و تا سال 2010 نيز عملياتي شود.ممكن است نيروي هوايي در هر سورتي پرواز از هر دو سلاح هاي هدايت شونده ليزري و GPS استفاده ميكنند و استفاده از جستجوگر دو تايي غيرضروري به نظر ميرسد. هواپيماهاي نيروي دريايي با مشكل وزن در هنگام بازگشتن به ناوهاي هواپيمابر و فرود بر روي آنها با مهمات استفاده نشده مواجه هستند.به كارگيري يك جنگ افزار با جستجوگر دوتايي به جاي دو جنگ افزار با جستجوگرهاي متفاوت و مستقل امكان رهاسازي بي مورد را براي فرود كاهش دهد.البته نيروي هوايي با چنين مشكلي مواجه نبوده و هواپيماهاي آن ميتوانند بدون مشكلات ناشي از وزن با هر دو مهمات با جستجوگرهاي ليزري و GPS به پايگاه هاي خود بازگردند. برگزفته شده از مجله علمي نوآور
-
جناب ali_64 بنده اولا اصلا رژيمهاي غاصب قبلي را تاييد نكرده ام و علاقه اي به آنها ندارم و من در تاپيكهاي ديگر رژيم هاي قبلي را بشدت مورد انتقاد و نكوهش و سرزنش و لعن و نفرين قرار داده ام.حرف من اين بود كه شورشهاي 2 روزه مرتبت با جيره بندي بنزين يك پيش هشدار بود و من احتمال دادم كه اگر حكومت با بيگانگان همچنان بخواهد دوئل كند و با انها دست و پنجه نرم كند اگر هم حمله نظامي از طرف خارج دركار نباشد به دليل تحريمهاي شديدتر احتمالي ممكن است اين مردم به سرشان بزند و سرشان از تنشان زيادي كند و بخواهند با اين نمايندگان خودخوانده خداوند بر روي زمين بخاطر فشارهاي وارده احتمالي كه از الان يك چاشني از آن فشارها بر مردم اكثرا راحت طلب ايران وارد شده درگير شوند و خيابانها را به آشوب بكشند و آنوقت مزدوران گمنام و عدالت گستر رژيم به جان مردم معترض بيفتند و از كشته كشته ها بسارند.بنابراين من احتمال دادم كه وضع فعلي اگر به همين منوان پيش رود كار به اينجا برسد ولي مردم ما به نظر من همانطور كه گفتم فقط بلدند به خودشان خسارت بزنند و ديگر انقلابي از طرف اين ملت احتمالا در كار نخواهد بود.چون خود اين حكومت با انقلاب مردم سر كار آمد و قدرت پرستان مخفي شده در پوستين ظاهري دين از همان ابتداي انقلاب چنان مردم را ترسانند و سركوب كردند كه وقوع انقلابي ديگر بر ضد خودشان توسط مردم انقلاب كرده در نطفه خفه شود.اين حكومت قدرتش را فقط بلد است به رخ مردم بدبخت بكشد و براي بيگانگان قدرتش تبل تو خالي است و فقط تادلتان بخواهد بهانه بدست مستكبران جهاني داده تا بتوانند اهداف كثيف و ضد بشري و شيطاني خود را جامعه عمل بپوشانند.همان جور كه مستكبران جهاني خطر بزرگ رژيم صدام را كه خود رژيمش را ساخته و به او قدرت داده بودند مدام در گوش جهان تبليغ كردند و عراق را به تلاش براي توليد تسليحات كشتار جمعي متهم كردند و در آخر هم ملت عراق را به فقر فلاكت و نابودي كشاندند و بعد حقيقت معلوم شد كه اينها فقط تبليغي بود براي استسمار دوباره كشور عراق و غارت ثروت ملت عراق و تاسيس پايگاه نظامي براي تهديد كشور بعدي و حالا همان سناريو را ميخواهند با نام خطر بزرگ ايران عملي كنند.من نظر شخصيم اينست كه اگر همين حكومت اصلاح شود و روحانيون فقط قدرت نظارتي داشته باشند و اسلام سياسي به سياست اسلامي تغيير يابد و قدرت به صورت دموكراتكيك و عادلانه در ميان مراكز قدرت تقسيم شود و هركس سر جاي خودش باشد همه چيز درست ميشود و من در اين مورد كاملا مطمئن هستم و اين تنها راه براي نجات كشورمان از نابودي و تبديل شدن به عراق بعدي است.وسلام
-
من هم كاملا موافقم. به نظر من تنها راه اصلاح هر چه سريعتر همين حكومت و حذف روحانيون از امور اجرايي و قانون گذاري و تبديل مقام ولايت فقيه به يك مقام صرفا معنوي و ناظر است و بس.
-
دوستان بنده شخصا با طرح جيره بندي بنزين موافقم كه مهمترين دستاوردش و نتيجه اين طرح ميتواند آن باشد كه هوايي كه ما تنفس ميكنيم كمتر با مواد سمي سربي و گازوئيل منتشرشده از اتومبيلها باشد و ريه ما از اين مواد خطرناك كمتر پرشود و ترافيك هم روانتر شود و مردم راحت طلب ايران كمتر با اتومبيلهايشان بيرون بيايند و براي خريد هم با ماشين شخصي بيرون بروند و بعضي از تازه به دوران رسيده ها هم در خيابانها با ماشينهاي گرانقيمت خود ويراژ ندهند و براي مردم مزاحمت ايجاد نكنند و بخصوص اين جوانان لات موتورسوار به اين شرط كه تبصره 13 بخوبي اجرا شود و وسايل حمل و نقل عمومي مانند مترو و اتوبوس شهري و بين شهري و تاكسيهاي گازسوز زياد شوند.البته به نظر شخص بنده رژيم با اين بحرانهاي داخلي و خارجي كه بوجود آورده نخواهد توانست مديريت خوبي داشته باشد و همه چيز را فداي انرژي اتمي و يا حتي سلاح اتمي خواهد كرد و با گسترش شديد تحريمها رژيم دچار مشكلات شديد ديگري خواهد شد كه من فكر ميكنم با افزايش بيشتر فقر و تورم و بيكاري بخوصص با اجراي نادرست جيره بندي بنزين و افزايش قاچاق سوخت و تشكيل بازار سياه بنزين شورش قريب الوقوع ملت هميشه در صحنه ايران اجتناب ناپذير خواهد بود كه احتمالا با كشته شدن هزاران نفر از هميهنان و نابودي كشور از داخل همراه خواهد بود كه مستكبران جهاني هم دنبال همين برنامه هستند.ما ديديم كه دست به اعتراض مردم بدنيست ولي اشكال اينست كه ملت به جاي حمله به مراكز رژيم تا دندان مسلح هرس خود را سر همديگر درمي آورند و اموال خودشان را نابود ميكنند و نيروي مقتدر انتظامي هم كه ميبيند مردم همديگر را كتك ميزنند و اموال خودشان را خراب ميكنند وارد صحنه نميشود و به جاي آن اقتدار خود را با گير دادن به روسري و مانتو و آرايش زن و دختر مردم بنمايش ميگذارد.دوستان بنا از پايه خراب است.من شخصا معتقد به اصلاح همين رژيم هستم و ولي شيوه فعلي حكومت و تقسيم قدرت در آن را ناعادلانه و خلاف مردمسالاري ميدانم و آن را قبول ندارم.تنها راه اينكه مملكت از نابودي و جنگ نجات يابد اينست كه شوراي نگهبان انتصابي كلا حذف شود و بجاي آن مجلس خبرگان ملت كه از روحانيون مجتهد و علماي سياست دان تشكيل ميشود بدون دخالت حكومتي از طرف مردم انتخاب شوند و اختيارات مافوق قانوني ولايت فقيه حذف و اختيارت مجلس خبرگان منتخب مردم افزايش يابد كه اين نهاد مهم مسئول نظارت بر سياستهاي حكومت خواهد بود و ولايت فقيه از طرف خبرگان به يك مقام معنوي و ناظر تبديل شود و فرماندهي كل قوا به رئيس جمهور منتخب مردم داده شود و اصلي در قانون اساسي اصلاح شده با همه پرسي از مردم در قانون اساسي گنجانده شود مبني بر اينكه حضور روحاني و آخوند جماعت در امور اجرايي و قانونگذاري غير از مجلس خبرگان منتخب ملت ممنوع شود و روحانيون فقط بر حكومت نظارت كنند تا حكومت از اصول اسلامي خارج نشود.به اين صورت هم حكومت اصلاح ميشود و نياز به انقلاب و غيره نيست و هم بحرانهاي داخلي و خارجي كشور حل ميشود و هم دست آخوندهاي زرپرست كه دين را وسيله كاسب كاري و توجيه اعمال خلاف خود كرده اند از قدرت اجرايي و قانون گذاري كوتاه ميشود و خودكامگي حذف ميشود و هم تا اندازه اي مقام روحانيون در ميان عامه مردم بالا ميرود و مردم اعتماد خود را به طبقه روحانيت پيدا ميكنند.اين تنها راه نجات مملكت است.البته بايد يك همه پرسي در مورد انرژي اتمي هم در ايران براي حل بحران اتمي كه 45 درصد اين بلاها سر آن است هم برگزار شود.
-
روز: همه اخبار و حوادث هفته دوم تابستان 1386 حکايت داشت که اوضاع ايران همانطور که رهبر جمهوري اسلامي گفت "استثنائي" و "بي نظير" است؛ کشور به " سال 57" برگشته وسياست خارجي "طلبکارانه" اي دنبال مي شود. ثمره هاشمي که عکسش در کنار آيت الله خامنه اي در سنگرهاي جنگ به سايت هاي خبري رسيد ومنتشر شد، شرايط "عادي" را براي 3500 مدير دولتي که بطور غيرمترقبه و در کميتي بي سابقه جمع شده بودند، تشريح کرد. و آنقدر همه چيز عادي بود که گردهم آئي عملا " سري" ماند و هيچ خبري از آن درز نکرد. در عوض پرويز داودي، معاون اول رئيس جمهور مژده داد که بعد از "عمل شجاعانه" سهميه بندي بنزين مشکل ترافيک در تهران حل شده و آلودگي هم از هوارخت بر بسته است. شايد براي همين هم رئيس جمهور "مقدس" که تازه از آغوش گرم هوگو چاوز "کافر" برگشته بود، از سهميه بندي برق سخن گفت. روز بعد هم قاضي مرتضوي روزنامه هم ميهن را توقيف کرد و در توضيح عمل "قانوني" خود نامه اي به برادر سردار حسين صفارهرندي، سردبير سابق روزنامه ضد ملي کيهان نوشت. غلامحسين کرباسچي، صاحب امتياز "هم ميهن" جوري که نتوانند مچش رابگيرند و همه بفهمند گفت که دستور از "بالا" رسيده است. البته معلوم نشد که علت صدور اين دستور، انعکاس در افشاني رئيس جمهور در تيتر اول هم ميهن بود ياچاپ عکس تمام قد "دکتر" غلامحسين الهام ـ همسر خانم فاطمه رجبي، شارح افکار نابغه هزاره سوم ـ که داشت بعد از گرفتن چهارمين سمت مهم دولتي خود به "ارباب قدرت" تعظيم مي کرد. محمود احمدي نژاد هم که کفار دست از سرش بر نمي دارند و هنوز دانيل اورتگا نرفته با هوگو چاوز نرد عشق مي بازد و "جبهه متحد ضدامپرياليستي" درست مي کند، لقب تازه اي از فرمانده عمليات برکشيدن خود يعني آيت اله جنتي گرفت: "هم قد". درهفته اي که احمدي نژاد دستور داد تاقيمت ها به اسفند گذشته برگردند و از" مادرسيد حسن نصر الله" تجليل کرد، جنتي خبر داد که "ننه" يک راننده تاکسي در "خواب" ديده بود که امام زمان خواستار انتخاب" دکتر" شده است. و نتيجه گرفت: "مردم بااشک و نذر و نياز و توسل به خدا در سوم تير يکي از "هم قد" هاي خود را انتخاب کردند." مهدي کروبي هم جواب داد که آن خواب رادر ستاد انتخابات براي برکشيدن احمدي نژاد ديده بودند که سوم بود و ناگهان اول شد. اوضاع همچنان "عادي" و "استثنائي" و "بي نظير" بود و براي اينکه دچار تغيير نشود، نيروي انتظامي که بعد از شب بنزين" فضاي امنيتي در جايگاههاي بنزين" ايجادکرده بود تا اطلاع ثانوي در شهرماندگار شد مبادا "اوباش" دوباره پيدايشان بشود. احتمالا کسي هم هشدار عباس عبدي رانشنيد: "شورش بنزين علامت بود. جامعه تنها مترصد فرصتي است تا از مدار قدرت خارج شود." "بستن دهان منتقدان" به تعبير سعيد شريعتي ادامه يافت. بعد از بستن "هم ميهن" معلوم شد خطر دور سر "اعتماد ملي" هم پر پر مي زند. يک فعال اجتماعي زنان به حبس و شلاق محکوم شد و آمار دستگيري روزنامه نويسان آنقدر بالا رفت که سازمان گزارشگران بدون مرز رکوردتازه اي را براي جمهوري اسلامي به ثبت داد: "ايران بزرگترين زندان روزنا مه نگاران د رخاورميانه." و اين هنوز پيش از اين بود که ارگان جبهه مشارکت لغوامتياز بشود و خبر برسد که: "سه نشريه محکوم به پرداخت جزاي نقدي شدند و سه نشريه درانتظار دادگاه هستند." اواخر هفته بود که احمدزيدآبادي بغض درگلومانده روزنامه نگاران ايراني را چنين فرياد کرد: "ما روزنامه نگاران ايران در معرض توهين و تحقير و فشار و ظلم و ستم دولتي قرار گرفتهايم كه صداي عدالت خواهياش گوش فلك را كر كرده است." در هفته اي که اين پرسش بي پاسخ مطرح شد: "120 ميليارد ارز خارجي رادولت احمدي نژاد کجا مصرف کرده؟" اخباري از افغانستان وعراق رسيد که مي شود دلارهاي ناچيزگمشده را آنجا پيداکرد. خبرگزاري فرانسه گزارشي از "بازي سه طرفه" جمهوري اسلامي در افغانستان منتشر کرد که حاوي اطلاعاتي در موردکمک هاي نظامي جمهوري اسلامي به طالبان بود. يک فرد دستگير شده در عراق هم اطلاعات تازه اي را در اختيار افکار عمومي قرار داد. سي. ان.ان با پخش تصوير "علي موسي دقدوق" يكي از فرماندهان عمليات ويژه حزب الله لبنان که در ماه مارس توسط نيروهاي امريكايي در عراق دستگير شده، از قول سخنگوي ارتش امريکا در عراق گفت که وي با شبه نظاميان تحت حمايت ايران همكاري داشته و در بازجوئي هايش به آموزش در ايران اعتراف کرده است. بموجب همين اعترافات گروه شبه نظاميان در عراق که به "گروه هاي ويژه" مشهورند تا 3 ميليون دلار در ماه کمک مالي از ايران دريافت مي کنند. آنها در سه پايگاه در نزديكي تهران آموزش عمليات تروريستي و انفجاري ديده اند. مقامات ارتش امريکا در عراق گفتند که نوار ويديوئي اعترافات و نيز اطلاعات الكترونيكي، شامل مكالمات استراق سمع شده و يا تصاوير ماهواره اي، در اثبات گفته هاي خود دراختيار دارند. و درست در همان هفته اي که جلسه شوراي امنيت به تعويق افتاد تا نتيجه مذاکرات سولانا – لاريجاني معلوم شود، اولي که "خوب" دومي رامي شناسد بااستناد به مصاحبه لاريجاني، به اشپيگل گفت: "ايران درحوادث غزه درلبنان دست دارد." روزهاي آخر هفته خبرهاي مهم ديگري هم بود؛ در همان حال که ولاديمير پوتين بعد از اتخاذ تصميم "اعلام پيام واحد به ايران" از ديدار جرج بوش بر مي گشت و بازي روس ها بر سر نيروگاه بوشهر ادامه داشت، خبرگزاري " نووستي" از مسکو خبر از "استقرار نيروهاي فدايي سپاه پاسداران در مرز هاي عراق وجنوب ايران" داد. اين خبر گزاري از قول سايت "دبکا" – نزديک به منابع نيروهاي امنيتي اسرائيل ـ نوشت: "استقرار پيشگامان سپاه در جنوب کشور و محدوديت خريد بنزين حاکي از اطمينان مقامات ايراني از اين است که جنگ با آمريکا ناگزير خواهد بود." سردار رحيم صفوي هم گفت: "پيام 12 ميليون بسيجي غيور و دوهزارگردان براي نيروهاي آمريکائي پيام بازدارندگي دارد." شايد به استناد اين اخباربود که روزنامه اکونوميست نوشت: "ايران به سمت اعلام شرايط جنگي مي رود و حکومت خود را اماده شرايط جنگي مي کند." بله. خانم ها، آقايان! شرايط کاملا "عادي"، "استثنائي" و "بي نظير" است.
-
جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) در جريان حمله اخير خود به مراكز امنيتي و مكانهاي استقرار رهبران جنبش فتح در نوار غزه به گنج اطلاعاتي بسيار مهمي از اعمال مفتضحانه رهبران فتح دست يافته است. به گزارش رجانيوز، به نقل از سايت خبري ايلاف، اين اطلاعات شامل نوارهاي مبتذلي است كه در آن شمار قابل توجهي از رهبران بلندپايه فتح در وضعيت مفتضحانه اي با زنان هرزه ديده مي شوند. در اين گزارش تاكيد شده است نوارهاي هرزگي رهبران فتح هم اكنون به صورت سلاح ترسناكي درآمده كه در دست جنبش حماس قرار دارد و رهبران جنبش فتح بشدت از احتمال استفاده از آنها هراس دارند. بر پايه اين گزارش نوارهاي مبتذل خوشگذراني هاي رهبران فتح كه هم اكنون در دست حماس قرار دارد حاكي از نقشه هاي شوم سازمانهاي امنيتي اسرائيل عليه رهبران فلسطيني با هدف اخاذي سياسي و مجبور كردن آنان به پيروي از خواسته هاي تل اويو و تهديد آنها به منتشر كردن اين نوارها در صورت عدم اطاعت كامل از دستورات اسراييل است. اين گزارش حاكي است: نگراني شديد رهبران فتح هنگام فرار سريع از غزه به رام الله و دستورات موكد و صريح آنان از رام الله به مسوولان امنيتي وابسته به فتح هنگام آغاز حمله حماس به مراكز آنان در غزه مبني بر لزوم نابودي اسناد موجود در مراكز امنيتي و خانه هايشان ناشي از هراس آنها از دستيابي حماس به اين نوارهاي مبتذل بوده است. گزارش ايلاف حاكي است كه مسوولان امنيتي فتح و نيروهاي مدافع از مراكز امنيتي و مكانهاي سكونت رهبران فتح بدون توجه به اين دستورات از رام الله براي نجات جان خود بدون نابود كردن اسناد موجود از جمله نوارهاي مبتذل رهبران فتح، اين مراكز را رها كردند. ايلاف افزود: هم اكنون حماس گنج اطلاعاتي بسيار مهمي از هرزگي رهبران بلندپايه فتح در دست دارد كه در صورت پخش كردن بخشي از آنها زندگي سياسي و آبروي آنان در خطر جدي قرار مي گيرد. گزارش مزبور حاكي است: سكوت بسياري از رهبران پر حرف فتح كه در خصومت با حماس مشهورند طي روزهاي اخير از وحشت و هراس بيش از اندازه آنها از سلاح ويرانگري كه در دست حماس قرار دارد ، حكايت مي كند. بر اساس گزارش ايلاف، با اين كه خليه الحيه يكي از مسوولان بلند پايه جنبش حماس بر دستيابي به اين گنج اطلاعاتي تاكيد كرد و گفت كه حماس محتواي نوارهاي هرزگي رهبران فتح را پخش نمي كند اما انتشار اين نوارها مساله روز است و بسيار از اين نوارها در دست افراد عادي قرار گرفته و پخش آنها در آينده موجب سرصداي زيادي خواهد شد. به نقل از ايران يو كي
-
نشريه «نيويوركر» كه در چند سال اخير مقالات پر سر و صدايي را از «سيمور هرش» درباره برنامههاي پنهان پنتاگون و كاخ سفيد براي حمله به ايران يا تضعيف جمهوري اسلامي منتشر كرده است، در آخرين شماره خود طي يك مقاله جنجالي ديگر اطلاعات مهمي را از كمكهاي مالي برخي كشورها به اپوزيسيون برانداز خارج از كشور منتشر كرد. اين مقاله كه بيشتر بر فعاليتهاي رضا پهلوي و گروهك منافقين عليه جمهوري اسلامي تمركز دارد، تاكيد ميكند كه بخش عمدهاي از بودجههاي اين افراد توسط سيا يا عناصر تندروي آمريكايي در موسسات مختلف تامين ميشود. با اين حال، مهمترين بخش اين مقاله شايد آن باشد كه تاكيد ميكند اعرابي چون امير قطر، امير بحرين، پادشاه مراكش و خاندان آل سعود نيز كمكهايي به رضا پهلوي و برخي ديگر از چهرههاي برانداز داشتهاند. نيويوركر با اشاره به فعاليتهاي رضا پهلوي، 4 منبع مالي مختلف وي را افشا كرده است. در بخش اول كه كمكهاي اعراب است، نويسنده نيويوركر به نقل از «فريدون هويدا» تاكيد كرده است كه «رضا پهلوى از امير قطر، امير بحرين، پادشاه مراكش و خاندان سعودي پولهايي را دريافت كرده است». بخش دوم منابع مالي رضا پهلوي به گفته نويسنده اين نشريه آمريكايي، سازمان اطلاعات آمريكاست با اين وصف كه نويسنده تاكيد كرده است بودجه فعاليتهاى رضا پهلوى در دهه هشتاد ميلادى از جانب سيا تهيه مىشده كه پس از واقعه «ايران ـ كنترا» اين بودجه كمتر شده است. حامى ديگر رضا پهلوى نيز به گفته نويسنده اين مقاله، «مايكل لدين» است كه هم اكنون براى موسسه «امريكن اينترپرايز» فعاليت ميكند. بر اساس اين گزارش «مايكل لدين» سه سال پيش به برخي از فعالان اپوزيسيون برانداز گفته بود به من بيست ميليون دلار بدهيد تا انقلابى را كه ميخواهيد راه بيندازم. نيويوركر در ادامه سناتور «سم براون بك» را منبع مالي چهارم او معرفي ميكند و مينويسد: سناتور جمهورىخواه از ايالت كانزاس «سم براون بك» از ديگر حاميان مهم رضا پهلوي در كنگره آمريكاست كه با طرح لايحهاى ميخواست صد ميليون دلار كمك به گروههاى مخالف نظام ايران و شبكههاى رسانهاي و تلويزيونى آنها تخصيص دهد. در زمينه گروهك منافقين نيز نيويوركر با اشاره به اين كه «نام اين سازمان در فهرست گروههاى تروريستى وزارت امور خارجه آمريكا قرار دارد و كمك به آن غيرقانونى است» تاكيد كرده است اين گروه با كمك فردي به نام على صفوى از سه تشكل غير دولتي آمريكا كه با كنگره رابطه بسيار نزديكي دارند مبالغي را دريافت ميكند. نيويوركر البته در زمينه كمكهاي آمريكا به افرادي نظير عبدالمالك ريگي و ... سكوت كرده است. اين نشريه همچنين درباره ميزان سرمايههايي كه توسط خاندان پهلوي از ايران خارج شده و همچنان زندگي شاهانهاي را براي آنان به ارمغان آورده است و ميتواند در فعاليتهاي رضا پهلوي مورد استفاده قرار گيرد، سكوت كرده است. به نقل از ايرانين يو كي
-
آقا سعيد بنده هم خيلي خيلي علاقه مند به همكاري با شما و مديريت انجمنهاي (دكترين استراتژيك تاكتيك و اخبار نظامي و خارجي و حتي نيرو هوايي) هستم و اميدوارم كه از عهده آن برآيم و به هر چه پربارتر و پربيننده تر شدن اين سايت وزين كمك كنم. با تشكر فراوان icon_wink
-
با اينكه وزارت امورخارجه ايران از ضرب و شتم دبير سوم سفارت كويت در تهران اظهار تأسف كرده، واكنشهاي اعتراض آميز به اين رخداد همچنان در كويت ادامه دارد. عنوانهاي درشت صفحه نخست و سرمقاله هاي روزنامه چاپ كويت نيز همگي به اين موضوع اختصاص دارد. از سوي ديگر، سفارت ايران در كويت تحت تدابير شديد امنيتي قرار گرفته، تا آنجا كه از نزديك شدن افراد به ساختمان سفارتخانه اكيداً جلوگيري مي شود. محمد زعبي، دبيرسوم سفارت كويت در تهران بعدازظهر سه شنبه نوزدهم ژوئن (29 خرداد) پس از ترك سفارتخانه هنگامي كه در حال سوار شدن به خودروي خود بود، سرنشينان دو خودرو با توقف در كنار و جلوي وي، مانع از حركت او شدند و سپس شش سرنشين اين خودروها پياده شده، بشدت او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. ن گونه كه روزنامه هاي كويت نوشتند، هنگامي كه نگهبانان سفارتخانه براي جلوگيري از ضرب و شتم ديپلمات كويتي وارد عمل مي شدند، حمله كنندگان مانع آنان گشتند و پس از ضرب و شتم زخمي كردن ديپلمات كويتي محل را ترك كردند. محمد زعبي، يك روز پس از حمله به كشورش بازگشت، براي بازگرداندن او به كويت، يكي از هواپيماهاي شخصي اميركويت به تهران فرستاده شد از او استقبالي بسيار بالاتر از حد معمول به عمل آمد، تا آنجا شيخ محمد آل صباح، وزيرخارجه كويت همراه با معاون و رئيس دفترش و همچنين رئيس اداره تشريفات وزارت خارجه كويت و جمعي ديگر از مسئولان وزارت خارجه و نمايندگان مجلس در مراسم استقبال حضور داشتند. شيخ آل صباح در فرودگاه به خبرنگاران گفت كه دولت كويت از آنچه رخ داده بشدت خشمگين است و "حمله به ديپلمات كويتي، حمله به يك شخص نيست بلكه حمله به كويت است". وي افزود كه حمله به ديپلمات كويتي نه تنها با قوانين بين المللي و توافقهاي ميان دولتهاي ايران و كويت منافات دارد بلكه مغاير با آداب اسلامي درباره تأمين امنيت مهمانان است. مسلم براك، رئيس يكي از سه فراكسيون مجلس كويت نيز كه در فرودگاه حضور داشت به خبرنگاران گفت كه حمله به ديپلمات كويتي حمله به تمام افراد ملت كويت است. مقامات كويتي پرسشهاي خبرنگاران در مورد هويت ضاربان دبيرسوم ديپلمات كويت را همچنان بي پاسخ گذاشته اند اما روزنامه هاي كويتي با اشاره به اينكه نهگبانان سفارت كويت نتوانسته اند در مقابل ضاربان واكنشي نشان دهند و به نقل از منابعي بدون ذكر نام، اتهام ضرب و شتم ديپلمات كويتي را متوجه گروههاي تندرو هوادار حكومت ايران كرده اند. اين روزنامه ها به مطالبي اشاره كرده اند كه اخيراً در نشريات هوادار اين گروهها در تهران به چاپ رسيده و در آنها به همكاري نظامي دولتهاي عرب حاشيه خليج فارس با آمريكا حمله شده است. وزيرخارجه كويت گفته كه كساني كه پشت قضيه حمله به ديپلمات كويتي بوده اند قصد ضربه زدن به روابط ايران و كويت و بلكه روابط ايران با جهان عرب را دارند. آن گونه كه از اظهارات او خطاب به خبرنگاران در فرودگاه برمي آيد، موضوع حمله به ديپلمات كويتي مسائلي ديپلماتيك ايجاد كرده كه از روابط كويت و ايران هم فراتر رفته و وزيران خارجه بحرين و سوريه نيز شخصاً در اين قضيه دخالت كرده اند. منبع:ايران يو كي
-
آفتاب: یک عضو ارشد سازمان آزادیبخش فلسطین (فتح) با متهم ساختن تهران به دخالت در درگیریهای اخیر میان جناحهای فلسطینی در غزه مدعی شده است که ایران حماس را در انجام «کودتا» علیه محمود عباس رهبر فلسطینیان یاری کرده است. به گزارش خبرگزاری شینهوا ، «یاسر عبدربه» عضو کمیته اجرایی فتح و از مشاوران نزدیک یاسر عرفات رهبر فقید فلسطینیان روز چهارشنبه در نابلس گفت: «کمکهای ایران باعث شد تا حماس بتواند علیه نیروهای امنیتی قانونی فلسطین را در غزه وارد عمل شود و کنترل این بخش از خاک فلسطین را تنها به لطف استفاده از زور در دست گیرد». عبدربه در ادامه سخنان ضد ایرانی خود گفت: «ایران با حمایت از گروه های خشونتگرا در عراق، لبنان و سرزمینهای فلسطینی در پی تامین منافع خود است و هیچ اهمیتی برای هزینهای که این جاهطلبیها بر مردم منطقه تحمیل میکند قائل نیست». عبدربه با ابراز این عقیده که ایران باید مسئولیت حمایت از حماس را بر عهده گیرد» گفت: «حمایتها و تشویقهای ایران حماس را در مسیر یک کودتای آشکار علیه پرزیدنت محمود عباس قرار داد». این در حالی است که عبدربه برای اثبات ادعاهای خود هیچ مدرکی ارائه نکرده است. گفتنی است هفته گذشته جنگجویان شاخه نظامی حماس ملقب به «بریگادهای قسام» موفق شدند با حمایت نیروهای پلیس خودخوانده این گروه در نوار غزه، نیروهای امنیتی وابسته به فتح را شکست داده و کنترل امور در این بخش از اراضی فلسطینی را بر عهده گیرند.
-
آفتاب:دبيردوم سفارت کويت که درتهران درجلوي سفارت اين کشور مورد ضرب و شتم افراد ناشناس قرار گرفته بود روز گذشته به کويت بازگشت تا مورد مراقبت هاي پزشکي قرار گيرد. او درفروگاه مورد استقبال وزيرامورخارجه اين کشور قرارگرفت که گفته بود از حمله به "محمد الذوبي" به شدت عصباني شده اند. وزيرموارخارجه کويت به آسوشيتد پرس گفته است که در يک لحظه سفارت درروزسه شنبه محاصره شده بود. او جزييات بيشتري درخصوص آنچه اتفاق افتاده بود، ارائه نکرد. وزير امورخارجه کويت با واکنش تند نسبت به آنچه براي دبيردوم اين سفارت درتهران رخ داد به خبرنگاران گفت: "حمله اي که انجام شده به فرد نبوده بلکه به کويت بوده و کويت ازآنچه رخ داده است به شدت عصباني است." محمد الصباح به خبرنگاران درفروگاه گفت: "اين موضوع به خراب شدن رابطه ايران وکويت منجر خواهد شد." او همچنين اظهار اميدواري کرده است اين تنها يک حمله بوده و کساني که آن را مرتکب شده اند توسط دولت ايران يافته شده و تحت پيگرد قانوني قرارگيرند. يکي از مقامات مسئول کويتي به آسوشيتدپرس گفته است که ديپمات ياد شده روز سه شنبه توسط شش مرد درجلوي سفارت متوقف شده وآنها وي را به شدت او را کتک زدند. به نوشته برخي منابع نيروهاي حفاظت سفارت هيچ اقدامي دراين زمينه انجام نداده اند. علي جنتي، سفير ايران درکويت که به وزارت خارجه اين کشور احضا شده بود، مراتب تاسف ايران را براي حمله ياد شده ابراز داشته وقول داده است که تحقيقات لازم دراين خصوص انجام شود. محمد علي حسيني سخنگوي وزارت امورخارجه درواکنش به رويداد ياد شده روزگذشته به خبرنگاران درتهران گفت: "ما از اين اتفاق متاسفيم و در حال بررسي و تحقيق پيرامون جزييات رخداد ميباشيم. ما بلافاصله پس از اطلاع از موضوع تمامي تلاش و اقدامات لازم را به عمل آورده و همچنان در دست پيگيري داريم. مقامات دو كشور به روابط خوب و رو به گسترش فيمابين اهتمام داشته و يقينا اجازه نخواهند داد اينگونه مسايل تاثيري بر اين روابط داشته باشد." مقامات کويتي خواستار عذرخواهي مقامات ايراني شده اند. به گزارش آسوشيتد پرس وقتي از وزيرخارجه پرسيده شده که انگيزه حمله کنندگان چه بوده گفته است که اين موضوعي است که مقامات ايراني بايد درمورد آن توضيح بدهند وبگويند که آنها ارتباط دولتي داشته اند و يا اينکه تنها اراذل واوباش بوده اند. روابط بين کويت وايران درجريان جنگ ايران وعراق تيره شده بود چرا که کويت يکي ازحاميان نزديک صدام حسين به شمار مي رفت. اما موضع بي طرفانه تهران درخصوص جنگ سال 1991 عراق وکويت به اشغال کوتاه مدت کويت توسط عراق پايان داد رابطه دوکشور را به يکديگر نزديکتر کرد. طي ماه هاي گذشته دولت کويت درخصوص ارائه يک راه حل مسالمت آميز براي حل مساله هسته اي ايران ابراز اميدواري کرده است. دولت کويت اخيرا اعلام کرده بود که به نيروهاي نظامي امريکا اجازه نخواهد داد که از خاک اين کشور براي حمله به ايران استفاده کند. به دنبال حمله ياد شده پارلمان کويت نيزجلسه اضطراري تشکيل داده و وزارت خارجه کويت از ديپلمات هاي خود خواسته است که براي حفاظت ازجان خود سفارت را ترک نکنند!
-
آفتاب: «احمد ابوالغیط» وزیر امورخارجه مصر در یکی از شدیداللحنترین لفاظیهای خود علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران را «تهدیدی برای امنیت ملی مصر و جهان عرب خواند» و ادعا کرد که جنگ داخلی اخیر در فلسطین با «تحریک» و «دخالت» مستقیم ایران صورت گرفته است. این اظهارات تند و نامتعارف «احمد ابوالغیط» حدود یک ماه پس از آن صورت میگیرد که محود احمدینژاد در اظهاراتی دوستانه پس از حدود دو دهه تنش در روابط تهران و قاهره اعلام کرد «اگر دولت مصر موافقت کند ایران آماده است تا عصر همین روز سفارت ایران در قاهره را برپا کند». به گزارش خبرگزاری فرانسه، «احمد ابوالغیط» وزیر امورخارجه مصر روز چهارشنبه با تکرار اتهامات غرب به ایران ادعا کرد که تهران در حوادث غزه مشوق حماس بوده است. وی با اشاره به این که «فاصله غزه تا مصر به اندازه یک پرتاب سنگی است»، آن چه که «تحریکات ایران ر فلسطین» خواند را امری خطرناک خواند و مدعی شد: تحرکات ایران جنبش حماس را به انجام آنچه که درغزه به وقوع پیوست، تشویق کرد و این مسئله تهدیدی برای امنیت ملی مصر و جهان عرب به شمار میآید. وزیر امور خارجه مصر سپس به موضوع عراق پرداخت و با تاکید بر اتهامات جهان غرب به ایران مبنی بر حمایت ایران از شورشهای عراق مدعی شد: استقرارعوامل ایران در عراق تهدیدی برای امنیت ملی مصر و جهان عرب به شمار میرود و این مسئله قاهره را ملزم میکند تا روابط خود با تهران را محدود کند. خبرگزاری الجزیره گزارش کرده است، اظهارات وزیر امورخارجه مصر در حالی بیان شده است که روز سهشنبه نخست وزیراردن نیز تلویحاً ایران را به دست داشتن در حوادث غزه متهم کرد. «معروف البخیت» نخست وزیراردن روز سهشنبه درکنفرانسی مطبوعاتی با ادعای دخالت ایران درحوادث غزه حمایت دولت خود را از تشکیلات خودگردان فلسطین به ریاست ابومازن و سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف) اعلام کرد. وی درپاسخ به سوالی درباره نقش تهران درحوادث غزه، به توافقنامهای که بین سعید صیام وزیر کشور با دولت ایران اشاره کرد.
-
دکتر غلامعلي رجاي هفته گذشته كه در خدمت يكي از اساتيد محترم گروه تاريخ دانشگاه تهران ـ كه به رغم وزانت علمي و تواضعي فراتر از اين منزلت در مطالعات مرتبط با خليج فارس از نوادر علمي موجود در كشور است ـ بودم، بحثي درباره پيوند ناگسستي ايران و تشيع درگرفت و اين كه دوام و بقاي ايران و تشيع در تداوم حيات تاريخي خود، چنان به هم گره خورده است كه شايد با توجه به مقتضيات سياسي كنوني جهاني و شرايط حاكم بر ملتهاي مسلمان و به ويژه جوامع شيعي در جهان ـ كه امكان تداوم حيات يكي بدون ديگري ميسر نباشد و حق مطلب هم همين است و كيست نداند ايراني كه هماكنون آماج كينهتوزيهاي قدرتهاي شيطاني غربي و بيمهريهاي ابرقدرت فرو پاشيده شرقي است، همان ايراني است كه شاه حاكم آن با هر دو اين قدرتها، پيمان دفاعي «سنتو» و «ناتو» ميبست و سطح مناسباتش با چين كمونيست رو به گسترش بود و همان ايراني است كه در زمان آخرين بازمانده رژيم مرتجع سلطنتي پهلوي دوم، كه سخاوتمندانه! به جدايي بحرين از ايران تن در داد ـ نه نامي از جزاير سهگانه بود و نه مناقشهاي بر سر حاكميت آنها با امارات؛ اماراتي كه هر كس عكسهاي حاكم مقبور آن را كه از قضا توسط خودشان چاپ شده و من در نمايشگاه كتاب سال گذشته كويت، مجموعه آنها را در غرفه دولت امارات متحده عربي ديدهام، ببيند، درمييابد كه تا چند دهه پيش، اماراتيها چه بودند و كه بودند! در يكي از اين عكسها، شيخ زايد، امير سابق امارات با چوب خيزراني در دست با كسوت يك عرب محلي ساحل خليج فارس با پاي برهنه بر ماسههاي ساحل اطراف خليج فارس، رو به دوربين ايستاده بود. آري، اين ايران، همان ايران بوده و هست، اما با دم عيسايي حضرت روحالله خميني، چنان به خود آمد و به استقلال و عزت و سرفرازي رسيد كه آدم و عالم را در كمتر از يك سال به شگفتي واداشت و پايه رژيمي 2500ساله را با نثار خون شهداي خويش، چنان به هم ريخت كه انديشه بازگشت آن حتي براي دوستداران اندكتر از اندك آن رژيم در حد يك افسانه تخيلي، نپذيرفتي و دستنيافتني است. در ادامه بحث كه به نام خليج فارس و سابقه تاريخي چند هزار ساله اين نام در اسناد مورخان غربي و به ويژه يوناني اشاراتي رفت، خدمت استاد دكتر محمد باقر وثوقي عرض كردم. سال گذشته، بنده در همايش بينالمللي خليج فارس، كه به همت گروه تاريخ دانشگاه اصفهان در اين شهر برگزار شده بود، مقالهاي را درباره يكي از قبايل قدرتمند خليجفارس به نام «آل مذكور» در بوشهر ارايه كردم و در پايان سخنرانيام، خطاب به شركتكنندگان گفتم: اگر روزي دولتهاي عربي و اعراب منطقه، توانستند ثابت كنند كه پيامبر بزرگ اسلام(ص) از نژاد عرب نيست، خواهند توانست اثبات كنند كه نام اين خليج، «فارس» نيست! [كه اين عبارات با تشويق ممتد حضار روبهرو شد]. در ادامه به آوردن اين خاطره ناشنيده و ناگفته از حضرت امام پرداختم و گفتم: يك روز كه در قرارگاه مركزي خاتمالانبياء (ص) از مرحوم سرلشكر قاسم علي ظهيرنژاد ـ كه از ارتشيان قديمي بود و توفيق همراهي با امام را پيدا كرد و فرمانده عالي ارتش جمهوري اسلامي نيز بود و در جنگ زحمات بسياري كشيد ـ خواستم به خاطرهاي جالب از امام اشاره كند. ايشان با لهجه غليظ و شيرين آذري خود، رو به من كرد و گفت: آقاي رجائي، در ماههاي آغاز جنگ، يك روز كه خدمت امام بوديم و نقشه منطقه عملياتي را جلوي ايشان پهن كرده و درباره برنامه آتي عملياتي ارتش خدمتشان توضيح ميداديم، وقتي كه توضيحات ما پايان يافت، امام فرمودند: فرمايشات شما تمام شد؟ عرض كرديم: بله، اگر فرمايشي هست، بفرماييد. امام فرمودند: بايد تمام همت شما اين باشد كه حتي يك وجب از خاك ايران در تصرف عراقيها نماند و سپس در حالي كه پنجهشان را روي نقشه ميگذاشتند، در عبارت عجيب و تكاندهندهاي، كه همه فرماندهان حاضر در جلسه را در بهت و حيرت فرو برد، فرمودند: آقايان، بدانند اگر دشمن بخواهد به اندازه اين پنج انگشت كف دست من، چند سانت از خاك ايران را تصرف كند، من ترجيح ميدهم، پنجه من را قطع كند، ولي اين 5 سانت از خاك ايران جدا نشود؛ كنايه از آن بود كه دستم را روي آن چند سانت ميگذارم و از اين قطعه كوچك تا قطع شدن دستم دفاع ميكنم. استاد در حالي كه از شنيدن اين خاطره به وجد آمده بود، به من گفت: دكتر رجائي، اين خاطره را از زبان شما كه راوي آن هستيد، درشت مينويسم و در راهروهاي دانشكده الهيات دانشگاه تهران در معرض ديد اساتيد و دانشجويان ميگذارم، تا بدانند دامنه عشق امام به ملت و ميهن ايران تا به چه اندازه است! اين مليتگرايي مثبت و سازنده امام، علاوه بر تماميت ارضي درباره ملت بزرگ آن هم شنيدني است. حضرت امام در عبارتي زيبا در يكي از پيامهاي آخر عمر مباركشان، كه در صحيفه نور درج شده، در تعظيم منزلت و مرتبت قدر ملت ايران، كه آنها را بالاتر و برتر از ملت در صدر اول اسلام در زمان پيامبر اكرم (ص) ميدانستند، نوشتند: «ملت شريف ايران كه جانم فداي يكايك آنها باد». عظمت اين عبارت از آنجاست كه همگان ميدانند امام هرگز در سخنان خود، بناي لفاظي و گزافهگويي براي مريد پروري و به دست آوردن دل مردم، كه مبنايي غير صادقانه دارد، نداشتند. و اينكه جان خود را به يكايك ملت ايران تقديم ميكردند، ناظر بر اين بود كه در زمان و نظر ايشان، همه ملت ايران مسلمان شيعه حزباللهي مجاهد جنگ رفتهاي نبودند كه شايسته تقديم جان امام به خود باشند و هم در اين راستا بود كه ايشان از مردم ايران، جز با تعابيري مانند ملت شريف ايران، ملت بزرگ ايران، ملت مجاهد ايران و. .. ياد نميكردند و الحق كه اين مردم، شايسته چنين عشقي از چنان مردي آسماني بوده و هست؛ بهترين نمونه اين شايستگي، حضور درخشان آنان در صفحات غرب و جنوب كشور در جنگ هشت ساله با رژيم بعث عراق و پشتيبانان غربي و شرقي آن در دفاع از تماميت ارضي ايراني است كه از زمان نادرشاه افشار (1160ـ1148 ه. ق) تاكنون سابقه نداشته است كه در اثر جنگ و يا غير جنگ، پارهاي از خود را به نفع بيگانگان از دست نداده باشد! من اطمينان دارم خداوند به دعاي مولاي ما حضرت مهدي (عج) اين ملت عزيز و سرفراز را براي ايران عزيزتر از آن، محافظت خواهد كرد تا فرزندان خود را به عنوان ياران خاص آن حضرت براي قيام جهاني حضرتش به محضر ايشان تقديم كند.
-
فرزند آخرين پادشاه ايران با حمله احتمالي اسرائيل به ايران مخالفت كرد. رضا پهلوي در گفت و گو با روزنامه اسرائيلي هاآرتص" تهديدات محمود احمدي نژاد، رييس جمهوري ايران درباره نابودي اسرائيل را بسيار جدي دانست اما تاكيد كرد كه اسرائيل بايد از حمله به ايران خودداري كند. وي افزود: آن (حمله) چيزي نيست كه باعث هراس رژيم شود، آنچه رژيم را مي ترساند مخالفت ها از داخل است كه بايد تقويت شود. يك حمله از خارج مي تواند اختيار كامل براي انجام هرگونه اقدامي را به اين رژيم بدهد و حتي به بيداري ملي گرايي منجر شود. رضا پهلوي كه در حاشيه برگزاري يك گردهمايي از عوامل مخالف رژيم ايران در پراگ، پايتخت جمهوري چك، سخن مي گفت، اضافه كرد: معتقد نيستم كه رژيم سابق هيچگونه اشتباهي مرتكب نشده بود اما شما بايد شرايط آن زمان را به خاطر آوريد، آن روزها، ايام جنگ سرد بود و اين احساس در ايران وجود داشت كه اتحاد شوروي مي خواهد ما را به كشور دست نشانده خود تبديل كند. مي توانم درك كنم كه چرا مردم به سمت انقلاب رفتند . فرزند شاه مخلوع ايران كه در تلاش براي مطرح كردن خود است ، در پاسخ به اين سؤال كه آيا وي از بازگشت نظام شاهنشاهي به ايران حمايت مي كند، گفت: مردم خود تصميم خواهند گرفت. در واقع يكي از گزينه ها "سلطنت مشروطه (پارلماني)" است كه متناسب با خلق و خوي مردم ماست. در جوامع ناهمگن، سلطنت نماد همبستگي و اتحاد است. رژيم سلطنتي در انقلاب 57 توسط مردم ايران سرنگون شد . رضا پهلوي ادامه داد: وي از مواضع اخير رهبران غربي به ويژه اظهارات رييس جمهوري جديد فرانسه درباره ايران احساس دلگرمي كرده است. رييس جمهور فرانسه اخيراً گفته است كه بايد از دستيابي ايران به فناوري هسته اي جلوگيري كنيم . پهلوي مدعي شد: فشار بيشتري بايد به رژيم وارد شود، از طريق تحريم هايي كه بدون آسيب رساندن به شهروندان به سيستم ضربه مي زند. ايراني ها بايد متقاعد شوند كه جهان به حد كافي جدي است كه آنها را در طول مسير تنها نگذارد. وي البته توضيح نداد چه تحريمي وجود دارد كه مردم ايران را متضرر نكند . به نقل از سايت ايرانيها
-
من شخصا رژيم طاغوتي سابق را يك رژيم دستنشانده ضد ملي و ميهني غارتگر و سرتاپا فساد و تباهي ميدانم.رژيم گذشته با ارتكاب به چندين اقدام خيانتكارانه بعد از كودتاي سال 32 كه بسيار ننگين هستند گور خود را با دستهاي خود كند و به زباله دان تاريخ افتاد: 1-تصويب قانون ننگين و ضد ميهني مصونيت اتباع آمريكايي و سگ آنها در ايران 2-برگزاري جشنهاي پرخرج و خانه خراب كن و دردي دوا نكن 2500 ساله شاهنشاهي و تغيير تاريخ كشور 3-جداشدن بي قيد شرط جزيره بحرين به خواست اجنبي بعنوان جزيي از قلمرو ايران 4-وابستگي همه جانبه صنايع مختلف كشور به بيگانگان 5-ترويج بي رويه فحشاء و تباهي در سينما تلويزيون مطبوعات و سطح جامعه 6-روابط همه جانبه و علني با رژيم غاصب و جنايتكار صهيونيستي 7-كشتار 15 خرداد 42 و حمله به مدرسه فيضيه در قم 8-استفاده از توپ و تانك و ارتش براي سركوب اعتراضات مردمي 9-چپاول بي حد و اندازه دارايي هاي ملت ايران به نفع خود و اربابان اجنبي 10-دخالت بي حد و حرص شاه و درباريان او در امور اجرايي به جاي سلطنت كردن تنها نكته مثبت رژيم سابق به نظر من همين بود كه دين و اعتقادات مردم آلوده و بازيچه سياست بازيهاي حكومتي سياستمداران وقت نشده بود. اين اقدامات خيانتكارانه رژيم سابق نشان ميدهد كه رژيم پهلوي فقط با هدف چپاول ملت ايران و برآورده كردن منافع كشورهاي قدرتمند و زورگو به زور اسلحه در ايران حاكم بود و هيچ برچسب ملي گرا يا ميهن پرست و يا ملت دوست نداشت چون اگر داشت اولا با سرنگوني حكومت مصدق دوباره سركار نمي آمد و ثانيا خيانتهاي نام برده شده را مرتكب نميشد و به خواسته مردم تن ميدادند.اگر رژيم سابق ملي بود قانون شرمآور كاپيتالاسيون را اجرا نميكرد.اگر ملي بود اجازه جدايي بحرين را نميداد.اگر ملي بود اجازه ميداد دولت منتخب مردم سركار بيايد و اگر ملي بود انقدر به بيگانگان وابسته نبود.بنابراين دوستاني كه رژيم گذشته را تاييد ميكنند در حقيقت اقدامات خيانتكارانه آن را هم تاييد ميكنند و همينطور اگر رژيم سفاك سابق را با حكومت عدالتگستر كوروش كبير ذوالقرنين مقايسه ميكنند بزرگ اشتباه محاسباتي خود را مرتكب شده اند.البته حكومت فعلي هم كه مهر ديني بودن دارد به واسطه يكسري آدم خيانتكار و سوءاستفاده گر از دين مردم اشتباهات فاحشي را مرتكب شده است كه من بواسطه رعايت قوانين سايت از ذكر آنها خودداري ميكنم.وسلام
-
تاپیک جامع اخبار موشکی (بالستیک ، کروز و .. )
super_comando پاسخ داد به milad11110 تاپیک در اخبار نظامی
به گفته مدير سازمان دفاع موشكي آمريكا، پيشنهاد استفاده مشترك از يك رادار در جمهوري آذربايجان كه روسيه به آمريكا ارائه داده بود، تهديد موشكي از جانب ايران را از ميان نخواهد برد. به گزارش خبرگزاري روسي Novosti، ولاديمير پوتين در ماه ژوئن به آمريكا پيشنهاد داد تا به جاي ايجاد يك پايگاه ضد موشكي در خاك اروپاي مركزي براي مقابله با حملات موشكي احتمالي از جانب ايران و كره شمالي كه مسكو آن را تهديدي امنيتي براي خود به حساب ميآورد، از يك ايستگاه رادار نيرومند كه در ناحيه قفقاز و در كنترل روسيه است، استفاده نمايد. هنري اوبرينگ، مدير سازمان دفاع موشكي آمريكا، در مقالهاي كه روز جمعه به قلم او در روزنامه ژاپني «يوميوري» انتشار يافت، اظهار داشته است كه اگر واشنگتن پيشنهاد روسيه را بپذيرد، باز هم در تيررس حملات موشكي ايران باقي خواهد ماند، اما اين پيشنهاد را حركتي بسيار مثبت و دوستانه خواند. اوبرينگ اعلام داشت كه نصب يك رادار در جمهوري چك و همچنين ايجاد يك پايگاه موشكي در لهستان،بهترين تصميم براي بررسي ميزان برد و مسير پرتاب موشكهاي بالستيك با بر بالا خواهد بود كه هم اكنون در اختيار ايران است. به گفته او اين پايگاهها ميتواند در فاصله سالهاي 2011 تا 2013 در خاك اروپا به بهرهبرداري برسد. اوبرينگ اضافه ميكند كه واشنگتن امكان استفاده از رادار آذربايجان را كه كشوري داراي ذخاير نفتي فراوان بوده و در همسايگي ايران قرار دارد، مورد بررسي قرار داده است و آمريكا ميتواند از اطلاعات دريافتي از آن جا در مورد تحركات موشكي ايران، بهرهبرداري مناسبي به عمل آورد. روز جمعه «الهام علي اف»، رئيس جمهور آذربايجان تصريح كرد، در صورتي كه گفتوگو ميان مسكو و واشنگتن بر سر اين موضوع ادامه يابد، او آماده مذاكره در مورد جزئيات همكاري با روسيه و آمريكا در ايستگاه رادار «گابالا» ميباشد. اما «علي اف» در اشارهاي آشكار به نگراني روسيه از گزارشهاي پيشين در مورد طرحهاي نظامي آمريكا براي منطقه جنوب قفقاز، اعلام داشت كه مخالف تاسيس هرگونه پايگاه جديد در كشور خود است. به گفته او، اين همكاري بايد محدود به مشاركت در اطلاعات دريافتي توسط رادار باشد و نيازي به احداث تجهيزات جديد و همچنين حضور نيروهاي نظامي بيگانه در كشور نيست. پيشبيني ميشود روز جمعه «آناتولي سرديوكف» وزير دفاع روسيه با گيتس، همتاي آمريكايي خود، در حاشيه نشست دو روزه وزراي كشورهاي عضو ناتو در بروكسل با يكديگر ديدار كرده و بحث در مورد طرح سپر موشكي مذكور را نيز در دستور كار خود داشته باشند. به نقل از سايت ايرانيها -
بررسی توانائیهای نظامی ایران در برابر دشمنان احتمالی بیگانه
super_comando پاسخ داد به SAEID تاپیک در دکترین و استراتژی
نقشه زير طرح عمليات آمريكا براي تغيير رژيم در ايران را در عرض 30 روز نشان ميدهد: [img][img]http://xs216.xs.to/xs216/07240/30day.jpg.xs.jpg[/img][/img] -
بررسی توانائیهای نظامی ایران در برابر دشمنان احتمالی بیگانه
super_comando پاسخ داد به SAEID تاپیک در دکترین و استراتژی
دوستان بفرمايند كه آيا ايران داراي سيستمهاي ضد موشكهاي بالستيك يا كروز ميباشد يا صنايع ايران امكان طراحي چنين سامانه هايي را دارند يا نه؟و آيا ميتوان راداري را طراحي كرد كه قادر به شناسايي هواپيماهاي رادارگريزي مانند بي-2 آمريكايي باشند؟خيلي ممنون اگر اطلاعي داريد پاسخ دهيد. راستي من در مقالاتي خوانده ام كه آمريكا و حتي اسراييل يا روسيه و يا انگليس تسليحاتي را ساخته اند كه تا حالا رونكرده و كاملا سري نگهداشته اند.مثلا تسليحاتي كه در كشور دشمن توليد ابرهاي آتشزا و يا رعدزاي بسيار وحشتناك ميكنند و يا باعث توليد زلزله و گردبادهاي بسيار وحشتناك در مناطق دشمن ميشوند.يا ابرهايي كه بر مناطق دشمن آبهاي حامل سندرم ويروسهاي خيلي هولناك كه با دستكاري ژنتيك بسيار خطرناك شده اند و تا به حال وجود نداشته اند ميبارند و بيماريهاي عجيب توليد ميكنند و يا تسليحاتي كه در فضا مستقر ميشوند و از فضا خاك دشمن مورد نظر را مورد هدف قرار ميدهند كه مربوط به پروژه جنگ ستارگان هستند.پيشنهاد ميكنم در يك تاپيك ويژه در مورد اين تسليحات كاملا سري و عجيب هم بحث و تبادل نظر شود. -
راستي دوستان يك نكته جالب چند وقت پيش سايت خبري انتخاب خبري را قرار داده بود مبني بر اينكه محمد رضا شريفي نيا از نانسي عجرم فاحشه براي بازي در يك فيلم سينمايي ايراني كه نام كارگردانش را به خاطر ندارم تست بازيگري گرفته بود كه اتفاقا به نقل از همين فاحشه توهين كننده به ملت ايران آمده بود كه او خيلي علاقه دارد با ايرانيها در ساخت فيلمي آموزنده و مفيد همكاري كند كه البته بازيگر ديگري كه ايراني است در نهايت انتخاب شد.حالا چطور اين خواننده فاحشه عرب بعد از اين تست بازيگري دادنش به يك بازيگر معروف و تواناي ايراني مانند شريفي نيا ناگهان اينگونه به ملت ايران توهين كرده جاي سوال دارد.شما در اين مورد چي فكر ميكنيد دوستان؟؟؟؟؟