جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'ایران ، جامعه جهانی ، پیامدها ، فرصتها و چالش ها'.
پیدا کردن 5 results
-
پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
MR9 پاسخ داد به amirhosin تاپیک در دکترین و استراتژی
بسم الله الرحمن الرحیم بنده بدون تایید یا رد محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را صرفا جهت اطلاع اعضاء محترم این انجمن نظامی از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی و بحث در این ارتباط مطرح می کنم و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارشها هرگز مورد تأیید بنده نمیباشد. یک نشریه آمریکایی در گزارشی به بررسی پیامدهای دستیابی به توافق هستهای و پیوستن ایران به جامعه جهانی برای آمریکا پرداخت. «نشنال اینترست» در مقالهای به قلم «جفری پین» مدیر امور آکادمیک مرکز شرق نزدیک آسیای جنوبی در مرکز مطالعات راهبردی واشنگتن نوشت: ایران و ۱+۵، با تمدید چهارماهه گفتگوها، فرصتی دوباره برای رسیدن به توافق در خصوص برنامه هستهای خود دارند. هر چند نمایندگان تمامی طرفها در ششماهه گذشته، تمایل خود را برای توافق اعلام کردند، نشانههای اندکی از توافق میان طرفین وجود داشته است؛ و گزارشها حکایت از اختلافات بنیادین میان کشورهای دخیل دارد. این گفتگوهای تمدیدشده، ممکن است تنها به تمدیدهایی بیشتر و یا شکست کامل مذاکرات بینجامد؛ اما ازآنجاکه هنوز راه مذاکره بسته نشده است، ضروری است که پیامدهای راهبردی ایران در مسیر پیوستن دوباره به جامعه جهانی را بررسی کنیم؛ ازآنجاکه که هر توافق هستهای پیامدهای دیپلماتیک و امنیتی برای آمریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی خواهد داشت، تأثیرات بلندمدت اینچنین توافقی میتواند به نفع منافع ملی آمریکا باشد. ■ ایران احتمالاً مهمترین بخش طرح «کمربند جدید اقتصادی جاده ابریشم» خواهد بود■ - احتمالات بلندمدت در آسیای مرکزی توافق هستهای ، آغاز راه پیوستن ایران به جامعه جهانی است. بر کسی پوشیده نیست که تحریمها بهشدت حکومت ایران را در تنگنا قرار داده و بخشی از محاسبات دولت ایران برای پیوستن به مذاکرات این امید بوده که تحریمها کاهش خواهند یافت. یک توافق این فرایند را آغاز خواهد کرد، اما این فرآیند در بهترین حالت کند خواهد بود. معالوصف اگر تحریمها کاهش یابد، تأثیر آن بر آسیای مرکزی گسترده خواهد بود. سال قبل، چین ایده «کمربند جدید اقتصادی جاده ابریشم» را مطرح کرد که با ایجاد شبکهای ریلی و خطوط لوله انتقال انرژی از طریق کشورهای راهبردی سراسر آسیای مرکزی، تجارت و زیرساختهای اقتصادی را از آسیای مرکزی تا مدیترانه خواهد گسترد. این کمربند اقتصادی قارهای یک ایده راهبردی حیاتی برای چین است؛ و چین به منظور دسترسی به مدیترانه باید ایران را به این زنجیره اقتصادی وصل کند. درواقع با توجه به سرزمین و فرهنگهای سراسر این کمربند، ایران احتمالاً مهمترین بخش این طرح خواهد بود. ■ ایران برای چین مهم است ■ چین سرمایهگذاری سنگین خود در کشورهای آسیای مرکزی را آغاز کرده است (اخیراً سرمایهگذاری ۳۰ میلیارد دلاری ازبکستان رسانهای شده است)، اما توسعه پایدار شامل دسترسی به منابع انرژی و نوسازی زیرساختهای انرژی، مستلزم کاهش یا رفع کامل رژیم تحریمهاست. بدین ترتیب ایران برای چین مهم است؛ امری که توضیح میدهد چرا چین یکی از مهمترین مدافعان توافق جامع است. فارغ از طرحهای چین برای ایران و آسیای مرکزی، هر تغییری در موقعیت بینالمللی ایران تأثیر زیادی بر منطقه پیرامون دارد؛ با رفع تحریمها ارزش تجارت میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی بهشدت افزایش مییابد و باعث رشد اقتصادی تمامی کشورهای این منطقه میشود. این کشورها را بیشتر میکند و به کشورهایی مثل افغانستان فرصت ایستادن بر روی پای خود پس از عقبنشینی آمریکا را میدهد (هرچند این امر مستلزم بازسازی روابط ایران و افغانستان است). ■امکانات پیش روی کشورهای آسیای مرکزی در توسعه روابط اقتصادی با ایران ■ ایران گهگاه سعی کرده تا از طریق دکترین دینی و سیاست خارجیاش، بر همسایگان خود تأثیر بگذارد، اما این تأثیرات، به این دلیل که کشورهای آسیای مرکزی عموماً روابط خوبی با غرب و دیدگاه عملگرایانهای درراه توسعه اقتصادی دارند، با شکست مواجه شده است. فرصتهای اقتصادی فراهمشده توسط ایران در این سناریو به کشورهای آسیای مرکزی اجازه خواهد داد تا در تجارت خارجی خود تنوع بیشتری داشته و اتکای کمتری به روسیه و چین داشته باشند. فعالیت بیشتر اقتصادی در این منطقه به ثبات کشورها و کاهش تأثیر تهدیدهای فراملی مثل تجارت مواد مخدر، تروریسم و قاچاق انسان کمک میکند. ■ شورای همکاری خلیجفارس به پیوستن دوباره ایران به جامعه جهانی با دیده تردید مینگرند■ پیچیدگیهای نخستین در خاورمیانه هرچند، در صورت تحقق توافق جامع، پتانسیل بزرگی در ارتباطات اقتصادی میان ایران و همسایههای شرقی این کشور وجود دارد، همسایگان غربی ایران، بهخصوص اغلب اعضاء شورای همکاری خلیجفارس، به پیوستن دوباره ایران به جامعه جهانی با دیده تردید مینگرند. ■ اسرائیل دشمن هرگونه توافق است■ جمهوری اسلامی ایران از بدو پیدایش خود، بر سر نفوذ منطقهای، با عربستان سعودی در حال رقابت بوده است. در کنار عربستان، امارات، قطر و کویت، همه مخالف گسترش نفوذ ایران در منطقه خلیجفارس و شام بودهاند. حرکت به سمت ارتباطات بینالمللی بیشتر، اقتصاد ایران را تقویت خواهد کرد و توان ایران برای تأثیر بر کشورهای خاورمیانه را، در چشم رقبای منطقهای تقویت میکند. ایران با اقتصادی احیاء شده، میتواند حمایت خود از حزبالله در لبنان، حکومت «اسد» (اگر بر سر قدرت باقی بماند) در سوریه و دولت شیعه عراق را افزایش دهد. مخالفت سفتوسخت اسرائیل با هر توافقی بر پیچیدگیهای کار افزوده است؛ ادبیات ستیزهجویانه" پیشین" !!!!!!!!!!!!!!!!!!! ایران در قبال اسرائیل، و تهدیدات علیه آن، مانعی بر سر راه رفع تحریمها بوده است. اسرائیل دشمن هر توافقی است، و تنشها میان این دو ، فارغ از اینکه ایران به جامعه بینالمللی بپیوندد یا نه، همچنان پابرجا خواهد ماند. ■ چین، بازیگری محوری در آینده ایران در خاورمیانه است ■ چین بازیگری محوری در آینده ایران در خاورمیانه است.!!!!!!!!! کمربند اقتصادی چین، که از هماکنون در آسیای مرکزی شروعشده است، از ایران به مدیترانه و از جنوب ایران به کشورهای حوزه خلیجفارس کشیده میشود. چین در حال حاضر اتکای شدیدی به سوختهای فسیلی خاورمیانه، برای اقتصاد خود دارد، و دلیل اصلی کمربند قارهایاش، دوری از پیچیدگیهای راههای تجاری دریایی و تضمین دسترسی زمینی به انرژی است. در شرایط فعلی، عربستان بزرگترین تأمینکننده نفت و قطر بزرگترین تأمینکننده گاز مایع چین است. شرکتهای چینی سرمایهگذاری عظیمی بر روی ذخایر نفتی عراق انجام دادهاند. اما این راه زمینی، ممکن است چین را در مرکز چالشهای منطقهای قرار دهد. اتکای چین به ایران بهعنوان ارتباطی کلیدی در کمربند تنشهای خود به خودی با رژیمهای خاورمیانه به وجود میآورد. ■ این کمربند، راه ارتباطی دیگری بین ایران، عراق و سوریه و لبنان ایجاد میکند■ این کمربند، راه ارتباطی دیگری بین ایران، عراق و سوریه و لبنان ایجاد میکند- امری که اسرائیل و بسیاری از کشورهای شورای همکاری خلیجفارس مخالف آن هستند. استفاده از ایران بهعنوان پایهای برای متصل کردن مسیر زمینی به کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، چین را در مرکز چالشی منطقهای قرار میدهد. چین با هزینههای گزاف و غیرقابلپیشبینی برای این تلاش راهبردی خود مواجه خواهد شد. در کوتاهمدت، آمریکا در صورت هرگونه توسعه روابطی با ایران با واکنشهایی از سوی اسرائیل و عربستان سعودی مواجه خواهد شد. آمریکا روابطی قوی با کشورهای شورای همکاری خلیجفارس دارد و اسرائیل متحد آمریکاست. روابط آمریکا به آزمون نهاده خواهد شد، اما هر توسعه احتمالی در گفتگوهای هستهای و برخاسته از آن، و زمان کافی، برای آمریکا، برای تقویت روابط خود و مقابله با ترس را فراهم میکند. ■ آثار یک توافق هستهای احتمالی با ایران تا حد زیادی در راستای منافع آمریکاست ■ نتیجهگیری آثار یک توافق هستهای احتمالی با ایران تا حد زیادی در راستای منافع آمریکاست. حرکت به سمت بازگرداندن ایران به جامعه جهانی (مسیری که توافق هستهای گام نخست آن است) در رشد اقتصادی آسیای مرکزی تأثیرگذار خواهد بود و این چشمانداز، سیاستی کلیدی برای آمریکاست. پیشرفت در مسئله ایران مشکلاتی را برای آمریکا در منطقه خاورمیانه به وجود خواهد آورد؛ ولی حفظ شرایط موجود نیز ناممکن است. آمریکا باید روابط خود را تقویت کند و اطمینان یابد که ایران از قوانین اقتصاد جهانی تبعیت میکند. یک توافق هستهای زمینه را برای چین، برای تحقق اهداف راهبردیاش در آسیا، فراهم میکند. برخی بیم آن دارند که این توسعه، به افزایش نفوذ چین منجر میشود؛ اما نفوذ این کشور در آسیای مرکزی هماکنون برقرار است، و به خاورمیانه نیز گسترش مییابد. سرانجام دو نکته را باید متذکر شد: اول اینکه تحولاتی که در این نوشته به آنها اشاره شد، تنها در صورتی اتفاق میافتد که توافقی هستهای حاصل شود. آمریکا یک ایران هستهای را نخواهد پذیرفت؛ اما اگر مذاکرات به توافق منجر شود، آمریکا به دستاوردی بزرگ دستیافته است. دوم اینکه آمریکا در هر سناریویی از صحنه منطقهای حذف نخواهد شد. آمریکا پایگاههای منطقهای خود را حفظ خواهد کرد، قدرتش را از طریق ناوگان پنجم اعمال میکند و بر فعالیتهای دیپلماتیک خود اتکا خواهد داشت. گزینههایی که در اینجا از آنها سخن به میان آمد، آمریکا را در موضعی محکمتر قرار میدهند. پایان بن پایه : http://www.eshraf.ir/2304/ -
پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
MR9 پاسخ داد به amirhosin تاپیک در دکترین و استراتژی
■ نباید هدف اصلی و کلیدی مذاکرات را به مخاطره انداخت■ اکنون که مذاکرات جدی با هدف محدود ساختن توانایی ایران جهت گریز به سمت بمب هستهای در جریان هستند تلاش جهت محدود ساختن فعالیتهای ایران در زمینه موشکهای بالستیک به عنوان بخشی از توافق جامع هستهای کار عاقلانهای نیست. ایجاد محدودیتهای کافی و تحقق پذیر برای برنامه هستهای ایران همچنان اولویت اصلی به شمار میرود. طرح درخواستهایی مبنی بر ایجاد محدودیتهای شدید در ارتباط با تسلیحات متعارفی که ایران در راستای دفاع از خود برخورداری از آنها را امری حیاتی میشمارد هدف اصلی و کلیدی مذاکرات را به مخاطره خواهد انداخت. ■ توافق موقت نگرانکنندهترین بخش از فعالیتهای هستهای ایران را متوقف ساخت■ جامعه بینالملل به مدت بیش از یک دهه، نگران رشد قابلیت غنی سازی اورانیوم ایران و عدم پاسخگویی این کشور به ادعاها مبنی انجام آزمایشات مربوط به سلاحهای هستهای بوده است. همچنین نگرانیهایی وجود داشتهاند مبنی بر اینکه اگر ایران سلاحهای هستهای را تولید و بکار گیرد در آن صورت از موشکهای بالستیک خود جهت شلیک این سلاحها استفاده خواهد کرد. پس از اینکه حسن روحانی، رئیس جمهور میانهرو و عملگرا، به قدرت رسید مذاکرات بینتیجهای که سابقاً به صورت ادواری و متناوب برگزار میشد به مذاکراتی منظم و سازنده تبدیل شد و در تاریخ ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ به توافق بر سر برنامه اقدام مشترک درژنو منجر گردیدند. این توافق اولیه به گونهای اثباتپذیر نگرانکنندهترین بخش از فعالیتهای هستهای ایران را متوقف ساخته است و بدین ترتیب فرصتی را جهت مذاکره بر سر یک توافق جامع فراهم کرده است. روحانی همچنین مذاکرات میان تهران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از سر گرفته است تا نگرانیها درباره آزمایشات مربوط به سلاح را برطرف سازد. ■ خواستههای منتقدان توافق موقت■ با این وجود، برخی منتقدین توافق اولیه استدلال میکنند که محدودیتهایی در رابطه با موشکهای دارای قابلیت حمل سلاحهای هستهای نیز باید در توافق گنجانیده میشد و بسیاری نیز معتقدند محدودسازی موشکهای بالستیک دارای قابلیتهای هستهای باید در دستور کار مذاکرات جاری میان ایران و گروه ۱+۵ (چین، فرانسه، آلمان، روسیه، انگلیس و آمریکا) قرار گیرد. کسانی که طرفدار گنجانیدن بحث درباره محدودیتهای موشکی در گفتگوهای هستهای هستند به قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل مصوب سال ۲۰۱۰ اشاره میکنند که اعلام داشته است ضمناً «ایران نباید به هیچگونه فعالیت مرتبط با موشکهای بالستیک دارایقابلیت حمل سلاحهای هستهای از جمله شلیک موشک با استفاده از فناوری موشکهای بالستیک دست بزند.» ■ توافق اولیه هیچگونه اشارهای به موشکها نکرده است■ بر اساس طرحی با عنوان طرح اس ۱۸۸۱ که اوائل امسال توسط سناتور «رابرت منندز» و سناتور «مارک کرک» ارائه شد، گنجانیدن محدودیتهای مشخصی در ارتباط با موشکهای ایران در هر توافق جامعی الزامی میگردید. مقامات ارشد دولت [آمریکا] در واکنش به این اقدام کنگره، اطمینان دادهاند که در جریان مذاکرات جاری به موشکها نیز «به نحوی پرداخته خواهد شد[۱]» اما در این باره توضیحی ندادهاند. مقامات ایرانی به نوبه خود مخالف هرگونه بحث درباره محدود سازی موشکهای بالستیک ایران در جریان گفتگوهای هستهای هستند. استدلال آنها این است که موشکهای ایران ابزارهایی مشروع جهت دفاع از کشور هستند آن هم در منطقه بیثباتی که در آن دیگر کشورها تهدید به حمله میکنند و همچنین خاطرنشان میسازند که توافق اولیه در چارچوب مربوط به توافق نهایی هیچگونه اشارهای به موشکها نکرده است. ■ احتمال به خطر افتادن توافق جامع■ مسئله موشکها به طور قطع به مسئله قابلیت تسلیحاتی هستهای ایران در آینده مربوط میشود، اما به این مسئله باید به دقت پرداخت. تلاشهای گروه ۱+۵ جهت اعمال محدودیتهای مشخص و الزامآور بر روی قابلیت موشکهای بالستیک ایران در این مقطع میتواند فرصت انعقاد توافقی که قابلیت ایران در زمینه تولید مواد مورد استفاده در سلاحهای هستهای را به گونهای تحقق پذیر محدود خواهد ساخت به خطر اندازد. هنگامی که ایران نتواند سلاحهای هستهای تولید کند موشکهایش تهدید کمتری برای همسایگانش خواهند داشت. تصویر یک کامیون نظامی که در جریان یک رژه نظامی سالانه در تهران در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۳ یک قبضه موشک بالستیک میانبرد سجیل را حمل میکند. در این رژه دوازده موشک سجیل و ۱۸ موشک قدر به نمایش گذاشته شدند. برد و بقای موشک دو زمانه و دارای سوخت جامد سجیل باعث شده است تا این موشک رعبانگیزتر از موشکهای شهاب ۳ و قدر ۱ باشد که توسط ایران استقرار یافتهاند. با این حال، بر اساس آخرین ارزیابیهای محرمانه جامعه اطلاعاتی آمریکا بیش از سه سال است که موشک سجیل پرتاب نشده است و مشخص نیست آیا این سیستم مستقر گردیده است یا نه. پرداختن به مسئله موشکی کسانی که معتقدند قطعنامه ۱۹۲۹ محدود سازی قابلیتهای موشکی ایران در جریان گفتگوهای میان ایران و ۱+۵ را الزامی ساخته است این حقیقت را نادیده میگیرند که وضعیت فعلی بسیار متفاوت از وضعیت در سال ۲۰۱۰ یعنی زمانی که قطعنامه به تصویب رسید،است. در آن زمان، ایران از شرکت در مذاکرات سازنده جهت برطرف ساختن نگرانیها درباره برنامه هستهای خویش امتناع میکرد. هدف از تصویب قطعنامه این بود که پیشرفت ایران به سمت دستیابی سریع به قابلیت گریز به سمت سلاحهای هستهای را کند سازد و هزینه عدم تبعیت تهران از تعهداتش در قبال آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بالا ببرد. ■ مؤثرترین راه حل تهدید موشکهای بالستیک ایران جلوگیری از تولید سلاحهای هستهای است■ در حال حاضر، ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال کار بر روی مسائل مرتبط با انطباق پذیری هستند و در مذاکرات بر سر دستیابی به توافق نهایی نیز پیشرفتهایی حاصل شده است، توافقی که با ایجاد یک سازوکار نظارتی و محدود کننده اطمینان میدهد که برنامه هستهای ایران برنامهای صلح آمیز است. موفقیت در زمینه دستیابی به یک توافق رضایتبخش برطرف ساختن هزینههای [ناشی از تحریمهای] اعمال شده توسط سازمان ملل و دیگر نهادها را امکان پذیر میسازد. «وندی شرمن» معاون وزیر امور خارجه آمریکا که مذاکره کننده اصلی آمریکا محسوب میشود در جلسه استماع کمیته روابط خارجی مجلس سنا در تاریخ ۴ فوریه اظهار داشت که «اگر ما بتوانیم تضمینهای قابل اثباتی دریافت کنیم مبنی بر اینکه [ایرانیها] قادر نخواهند بود به سلاح هستهای دست یابنددر آن صورت مکانیزم شلیک این نوع سلاحها هر چقدر هم مهم باشد اهمیت خود را از دست میدهد[۲]» به بیان دیگر، مؤثرترین راه پرداختن به تهدید بالقوه موشکهای بالستیک یک ایران مجهز به سلاحهای هستهای انعقاد یک توافق سفت و سخت میان ایران و ۱+۵ است که مانع تولید سلاحهای هستهای توسط ایران شود. محدودیتهای موشکی: ارزیابی واقعی قابلیت یک موشک در زمینه حمل کلاهکهای هستهای به اندازه و وزن «بسته بندی فیزیکی» سلاح بستگی داردو «بسته بندی فیزیکی» نیز تا حدودی بر اساس پیچیدگی تکنولوژیک طراحی سلاح هستهای و قدرت موتور موشک جهت پرتاب کلاهک تعیین میگردد. قطعنامه ۱۹۲۹ به «موشکهای بالستیک دارای قابلیت هستهای» اشاره کرده است اما این موشکها را تعریف نکرده است. در واقع، وجه تمایز میان موشکهای دارای قابلیت هستهای و موشکهای فاقد چنین قابلیتی مبهم و غیردقیق است. معیار رژیم کنترل فناوری موشکی مبنی بر قابلیت پرتاب ۵۰۰ کیلوگرم مواد منفجره تا فاصله ۳۰۰ کیلومتری نزدیکترین معیار به یک وجه تمایز دارای مقبولیت بینالمللی به شمار میرود[۳]. با این حال، طرح منندز ـ کرک که از حمایت اکثریت سناتورها برخوردار بود در نظر داشت تا در صورتی که ایران دست به آزمایش موشکهای بالستیک دارای برد بیش از ۵۰۰ کیلومتر بزند تحریمهایی جدیدی را علیه این کشور وضع کند. موارد پرتاب موشکهای بالستیک میانبرد ایراناولین موشکهای بالستیک میانبرد ایران از موشکهای نودونگ کره شمالی مشتق گردیدند، اما برنامه توسعه و آزمایش موشکهای بالستیک میانبرد ایران از شدت و حدت بیشتری برخوردار بوده است. ایران در طول یک دوره ۱۴ ساله حدود ۲۶ مورد از پرتاب موشکهای بالستیک میانبرد دارای سوخت جامد یا مایع را به اجرا گذاشته است، حال آنکه کره شمالی در طول یک دوره ۲۴ ساله ۹ موشک بالستیک میانبرد دارای سوخت مایع را پرتاب کرده است. سال ماه نوع موشک ۱۹۹۸ جولای شهاب ۳ نوامبر سجیل ۱۹۹۹ - - ۲۰۰۰ جولای شهاب ۳ سپتامبر شهاب ۳ ۲۰۰۱ - - ۲۰۰۲ می شهاب ۳ جولای شهاب ۳ ۲۰۰۳ جولای شهاب ۳ ۲۰۰۴ آگوست قدر ۱ اکتبر قدر ۱ ۲۰۰۵ - - ۲۰۰۶ ژانویه شهاب ۳ می قدر ۱ نوامبر قدر ۱ دسامبر قدر ۱ ۲۰۰۷ نوامبر عاشورا ۲۰۰۸ جولای شهاب ۳ جولای شهاب ۳ نوامبر سجیل ۲۰۰۹ می سجیل ۲ سپتامبر قدر ۱ سپتامبر سجیل ۲ دسامبر سجیل ۲ ۲۰۱۰ اکتبر سجیل ۲ ۲۰۱۱ فوریه سجیل ۲ فوریه شهاب ۳ ژوئیه قدر ۱ ۲۰۱۲ ژوئیه شهاب ۳ ۲۰۱۳ - - ۲۰۱۴ - - منبع: مختلفتوجه: موارد پرتاب موشکهای دارای سوخت جامد شهاب ۳ و موشک مشتق شده از آن، یعنی قدر ۱، با حروف چاپی درشت و پررنگ تایپ شدهاند. در موارد مربوط به آزمایش موشک، متمایز ساختن این سیستمها از یکدیگر بر اساس اطلاعات موجود همواره دشوار بوده است. آخرین باری که جامعه بینالملل جهت جلوگیری از ظهور تهدید موشکهای بالستیک دارای قابلیت هستهای از طرف یک کشور در موقعیت خوبی قرار داشت به دنبال شکست عراق در زمان حکومت صدام حسین در سال ۱۹۹۱ بود. محدودیتی که در ارتباط با آتشبس بر بغداد وضع گردید عبارت بود از ممنوعیت تولید هرگونه موشک بالستیک دارای برد بیش از ۱۵۰ کیلومتر. اقدام عراق به آزمایش موشکهای دارای محدوده برد کمی بیش از محدوده تعیین شده که از اهمیت نظامی ناچیزی برخوردار بود یکی از موارد «نقض» محدودیتهای مربوط به تولید تسلیحات کشتار جمعی بود که آمریکا و انگلیس در راستای توجیه تجاوز خود به عراق در سال ۲۰۰۳ به آن اشاره کردند. «هانس دیتر لوکاس» از آلمان (سمت چپ) ، «وندی شرمن» از آمریکا، و «ژاک اودیبر» از فرانسه هدایت تیمهای مذاکره کننده کشور خویش در گفتگوهای ۱+۵ با ایران بر عهده دارند. وین، ۱۸ فوریه ■محدودیت برد موشکهای بالستیک سلب کننده حقوق حاکمیتی ایران خواهد بود■ مبنای محدودیتهای موشکی چه چیزی خواهد بود؟ از نظر ایران هر یک از این محدودههای برد موشکهای بالستیک بسیار محدود کننده بوده و به گونهای تحقیر آمیز سلب کننده حقوق حاکمیتی این کشور خواهد بود. از دیدگاه تهران، هیچ مبنای حقوقی جهت طرح تقاضای ایجاد محدودیت در زمینه موشکهای بالستیک وجود ندارد. برخلاف محدودیتهای مربوط به برنامههای هستهای که مورد پذیرش ایران و دیگر کشورهای عضو پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای قرار گرفتهاند، به جز پیمان کاهش سلاحهای راهبردی آمریکا روسیه و پیمان منعموشکهای هستهای میانبرد هیچ پیمان بینالمللی معادل جهت محدود ساختن موشکهای بالستیک وجود ندارد. ■ عربستان موشکهای بالستیکی دارد که بردشان از برد موشکهای بالستیک ایران بیشتر است■ به علاوه، آمریکا و اسرائیل که انجام حملات پیشگیرانه علیه ایران را حق خود میدانند، هر دو دارای هواپیماها و موشکهای مجهز به سلاحهای هستهای هستند. تهران اعتراض میکند که اسرائیل عضو ان. پی. تی (یا هر گونه پیمان منع کننده تسلیحات کشتار جمعی دیگری) نیست و آمریکا را به این متهم میکند که اگرچه عضو ان. پی. تی است اما تعهدات خود در زمینه خلع تسلیحاتی را که بر اساس اصل شش ان. پی. تی پذیرفته است نادیده میگیرد. رقیب منطقهای و مذهبی ایران، یعنی عربستان سعودی، اگرچه به عنوان یک کشور غیر هستهای به عضویت ان. پی. تی در آمده است اما موشکهای بالستیکی را مستقر ساخته است که بردشان از برد موشکهای بالستیک ایران بیشتر است. اگر عربستان به کلاهکهای هستهای دسترسی داشت موشکهای این کشور قطعاً از قابلیت حمل چنین کلاهکهایی برخوردار بودند. ■ ایران جهت دفاع از خود به شدت به سامانههای موشکی متعارف متکی است■ ایران تا چه حد برای موشکهایش ارزش و اهمیت قائل است؟ همانطور که در یک تحلیل جدید به قلم شهرام چوبین از اندیشکده بنیاد کارنگی آمده است، «بر اساس استانداردهای معمول، ایران از لحاظ نظامی کشوری ضعیف است» و «هزینههای نظامی این کشور در مقایسه با همسایگان کوچکترش در منطقه خلیج [فارس] ناچیزند[۴]». از آنجا که نیروی هوایی ایران فرسوده و ناکارآمد است و ارتش این کشور نیز مناسب برای انجام عملیاتهای گسترده نیست در نتیجه ایران جهت دفاع از خود به شدت به سامانههای موشکی متعارف متکی است. ایران تاکنون دهها موشک بالستیک میانبرد شهاب ۳ و قدر ۱ را تولید و مستقر ساخته است. این موشکها قادرند اهداف منطقهای را تا اسرائیل هدف قرار دهند. به گفته «مایکل المن» از اندیشکده بینالمللی مطالعات راهبردی، «[این موشکها] نمایانگر یکی از معدود قابلیتهای ایران جهت جلوگیری از حمله، مرعوب ساختن رقبای منطقهای، و ارتقای روحیه نظامی و غرور ملی هستند[۵]» ایران انرژی و منابع قابل توجهی را صرف دستیابی به این سیستمها و سپس ارتقای آنها کرده است. این موشکها در اصل از موشکهای بالستیک میانبرد نودونگ متعلق به کره شمالی مشتق گردیدهاند، اما موشکهایی پیشرفتهتر و قابلاعتمادتر از این موشکها محسوب میشوند. ایران دهها موشک بالستیک کوتاهبرد را مستقر ساخته است که در ارتباط با رویدادهایی که در نزدیکی مرزهایش رخ دهند از جمله اهداف موجود در میدان نبرد، در آبهای مجاور، یا در آنسوی خلیج فارس کاربرد بیشتری دارند. به گفته «المن» ، ایران اخیراً تلاشهای خود را بر روی ارتقای این موشکهای کوتاهبرد و فائق آمدن بر سامانههای دفاع موشکی متمرکز ساخته است.[۶] ■ برنامه فضایی ایران قربانی هرگونه محدودیت در موشکهای بالستیک ایران خواهد شد■ منابع رسمی ایران ادعا میکنند یکی از دو موشکی که در تاریخ ۳ فوریه آزمایش گردیدند، یعنی موشک قیام، قادر به حمل ۷۴۶ کیلوگرم مواد منفجره در قالب کلاهکهای چندگانه تا فاصله ۸۰۰ کیلومتر است. ارزیابی سازمانهای اطلاعاتی دفاعی آمریکا این است که ایران شاید در حال حاضر دارای تقریباً ۱۰۰ سکوی پرتاب موشکهای بالستیک دارای برد ۱۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر باشد[۷] و این قابلیت کوتاهبرد موشکهای بالستیک از لحاظ اندازه تقریباً قابل مقایسه با قابلیتی است که عراق در ابتدای جنگ سال ۱۹۹۱ از آن برخوردار بود. ایران همچنین از جاهطلبیهای جدی جهت تبدیل شدن به یک کشور دارای قابلیت حضور در فضا برخوردار است و قبلاً ماهوارههایی را با موفقیت به فضا پرتاب کرده و با ارسال میمون و دیگر گونههای زنده به فضا دست به تحقیقات بیولوژیکی زده است. تهران با توجه به سختگیریهای جامعه بینالملل در قبال کره شمالی شکی ندارد که برنامه فضاییاش قربانی هرگونه محدودیتی میشود که در ارتباط با موشکهای بالستیک در گفتگوهای هستهای گنجانیده شوند. علیرغم لفاظیهای پرشور برخی از اعضای کنگره،[۸] هیچگونه دلیل و شاهدی وجود ندارد که نشان دهد ایران به طور جدی به دنبال دستیابی به موشکهای بالستیک قارهپیما است. به گفته «المن»، اگر قرار باشد چنین تهدیدی تحقق یابد، این امر احتمالاً تا قبل از پایان دهه فعلی رخ نخواهد داد.[۹] ■ بهترین راه محدود کردن غنیسازی اورانیوم ایران است■ رویکردهای جایگزین جهت پرداختن به مسئله موشکها بهترین راه پرداختن به قابلیت ایران در زمینه بهرهبرداری از موشکهای دارای قابلیت هستهای کسب اطمینان از این موضوع است که برنامه هستهای ایران به قدری محدود و شفاف است که اعمال محدودیتهای موشکی را غیرضروری میسازد. شیوه اولیه دستیابی به چنین هدفی این است که ذخایر اورانیوم غنی شده ایران به شدت محدود گردند. چنین چیزی مستلزم کسب اطمینان از این موضوع است که تولید اورانیوم غنی شده در کوتاه مدت به میزان قابل توجهی کاهش مییابد و با «نیازهای عملی» ایران جهت تولید برق متناسب میگردد؛ یعنی همان چیزی که در برنامه اقدام مشترک نیز پیش بینی گردیده است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدین وسیله اطمینان مییابد که ایران فاقد مواد شکاف پذیر کافی جهت استفاده در چند کلاهک هستهای و تهدید هستهای دیگر کشورهاست و در صورتی که ایران به دنبال جدا شدن از ان. پی. تی و تولید سلاحهای هستهای باشد جامعه بینالملل برای نشان دادن یک واکنش موثر و کارامد چندین ماه فرصت خواهد داشت. آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین باید از شناخت کافی از «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هستهای ایران در گذشته برخوردار شود تا اطمینان حاصل کند این برنامه در آینده صلح آمیز خواهد ماند. در این راستا تهران باید به طور مناسب به ادعاهایی پاسخ دهد مبنی بر اینکه ایران قسمت جلویی موشک بالستیک میانبرد شهاب ۳ را تغییر داده است تا آن را برای نصب کلاهک هستهای مناسب سازی کند. توافق نهایی میان ایران و گروه ۱+۵ باید مسیر حل و فصل مسائل موجود میان تهران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مشخص سازد. ■ توافقی جانبی در کنار توافق جامع ■ همچنین شاید بتوان ایران را متقاعد کرد که به طور داوطلبانه در قبال شفاف سازی بیشتر فعالیتهای موشکی خویش متعهد گردد و مثلاً در زمینه آزمایش موشکها، رزمایشهای موشکی، و استقرار موشکها اطلاع رسانی کند. این امر در قالب توافق جامع بر سر برنامه هستهای ایران نامحتمل به نظر میرسد، اما شاید بتوان بر سر یک توافق جانبی نیز مذاکره کرد که بر اساس آن ایران متعهد شود به منشور رفتاری لاهه علیه گسترش موشکهای بالستیک بپیوندد. این پیمان یک سازوکار اعتمادساز است و ۱۷۳ کشور به عضویت آن در آمدهاند. مفاد این پیمان تعهدات مبنی بر اطلاع رسانی پیشاپیش در زمینه پرتاب و آزمایش موشکهای بالستیک و ابزارهای قابل پرتاب به فضا را شامل میشود. کشورهای عضو همچنین متعهد میشوند سیاستهای خود در قبال موشکهای بالستیک و ابزارهای ابزارهای پرتاب فضایی را به طور سالانه ارائه نمایند. از آنجا که هیچ یک از همسایگان منطقهای و کلیدی ایران در حال حاضر عضو منشور رفتاری لاهه علیه گسترش موشکهای بالستیک نیست در نتیجه اتخاذ رویکرد فوق تنها در قبال ایران نمیتواند مناسب و مساعد باشد. با این حال، دستیابی به یک توافق که راه حلی تاریخی برای مسائل مرتبط با گسترش تسلیحات هستهای ایران ارائه دهد انگیزهای قوی ایجاد خواهد کرد تا بتوان گفتگوها بر سر خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی را آغاز کرد. سند نهایی کنفرانس بازنگری ان. پی. تی در سال ۲۰۱۰ جامعه بینالملل را متعهد ساخت تا به مسئله خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی بپردازد. تدابیر اعتمادساز در رابطه با موشکها (منشور رفتاری لاهه علیه گسترش موشکهای بالستیک یا یک پیمان ترکیبی که بخشهایی از این منشور را در بر گیرد) را میتوان در چنین زمینهای اتخاذ کرده و پیشرفت در دیگر حوزههای منع گسترش تسلیحات را سهولت بخشید. اگر چنین تدابیری بتوانند در یک کنفرانس درباره عاری سازی خاورمیانه از تسلیحات کشتار جمعی یا دیگر گردهماییها جای پای خود را محکم کنند در آن صورت ممنوع کردن آزمایش موشکهای دارای برد فراتر از یک برد مشخص میتواند امکان پذیر گردد. به وضوح میتوان دید که ممنوعیت آزمایش و استقرار موشکهای بالستیک دارای برد بیشتر از ۳۰۰۰ کیلومتر به نفع اروپا، آمریکا، و روسیه است، زیرا نیاز به استقرار فاز سوم سپر موشکی اروپا را برطرف میسازد و در نتیجه باعث صرفه جویی در هزینه شده و از تنشها میان ناتو و روسیه میکاهد. چنین ممنوعیتی را میتوان بدون تعدی به منافع امنیتی خودخوانده بازیگران کلیدی در منطقه خاورمیانه یعنی ایران، عربستان سعودی، و اسرائیل محقق ساخت. ■ خواسته آمریکا به حداقل رسانیدن زرادخانه موشکی ایران است■ محدودیت موشکی خوب است، اما محدودیت هستهای حیاتی است از دیدگاه واشینگتن، هیچ چیزی نمیتواند منطقیتر از تمایل به این باشد که محدودیتهای موشکی نیز در گفتگوهای گروه ۱+۵ گنجانده شوند تا بدین ترتیب هدف ممانعت از دستیابی ایران به سلاحهای شیمیایی تقویت گردد. به علاوه، حتی اگر موشکها قادر به حمل کلاهکهای متعارف باشند باز هم خواسته دلخواه آمریکا به حداقل رسانیدن زرادخانه موشکی ایران است، ایرانی که در کنار شاهرگ حیاتی انرژی دنیا واقع شده و آمریکا و متحدانش را تهدید میکند. با این وجود، علاقه آمریکا به ایجاد محدودیتهای مناسب و تحقق پذیر برای قابلیتهای ایران در زمینه تولید کلاهکهای هستهای بر علاقه این کشور به محدود ساختن آن دسته از موشکهای ایران که قادر به حمل کلاهکهای هستهای هستند ارجحیت دارد. انعقاد یک توافق جامع میان ایران و گروه ۱+۵ که بتواند ظرفیت غنی سازی ایران را به گونهای تحقق پذیر محدود سازد، مسیرهای تولید پلوتونیوم را به شکل موثری مسدود کند، و در راستای کسب اطمینان از کشف فعالیتهای ممنوعه مربوط به سلاحهای هستهای فرآیند راستی آزمایی را تقویت کند به شکل قابل توجهی خطرات بالقوه ناشی از موشکهای بالستیک ایران را کاهش خواهد داد. منبع : http://www.eshraf.ir/1453 -
پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
mhm پاسخ داد به amirhosin تاپیک در دکترین و استراتژی
گزارش 132 صفحه ای "آنتونی کوردسمن" با عنوان "Iran Status Report" توسط مؤسسه CSIS منتشر شد. این گزارش نسبت به گزارش قبلی کاملتر است و علاوه بر بررسی و مقایسه وضعیت نظامی بر روی مبحث انرژی نیز کار شده است. [url=http://csis.org/files/publication/090812_iranbrief.pdf]لینک دانلود مقاله[/url] -
پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
RezaKiani پاسخ داد به amirhosin تاپیک در دکترین و استراتژی
چند نگرش گوناگون از اصول جنگ وجود دارند که در طول زمان و از کشوری به کشور دیگر تغییریافته اند. همواره بین عقاید تئوریسینها اختلافاتی هست، امّا آنها عقیدۀ عمومی بر این است که بین گفته های سن تزو و اصول به روزشده در ارتش آمریکا، تفاوت عملی اندکی وجود دارد. این امر، ما را به سیمایی جدید از این اصول جاودانه، هدایت می کند. یافتن اصولی که از دوران جنگ با شمشیر و تیروکمان تا دورۀ سلاح های هدایت شوندۀ خودکار صدق کند، بسیار شگفت انگیز است. در تفسیری عمومی تر، این اصول همچنین برای آمادگی های قبل از جنگ نیز صدق می کنند. در اینجا، نگاهی به هنرجنگیدن داریم با اصولی به روز شده برای جنگهای مدرن و نمونه های تاریخی برگرفته از جنگ دوّم جهانی. دوستان توجه داشته باشند جملات بین " " از کتاب هنر جنگیدن سن تزو گرفته شده اند. متمرکزکردن تلاشها: شاید جملۀ "با تمام نیروهای سپاهت حمله کن؛ ارتشت را چون یک تن واحد بکارگیر." مهمترین اصل هنرجنگیدن، ازدید سن تزو باشد. فرمانده باید نیروهایش و آتش آنها را متمرکز کند و بدین وسیله به برتری موضعی قاطعی دست یابد، دشمن را مضمحل سازد، توازن او را در هم بریزد و مجال پیروز شدن را از دستان حریف خارج کند. تمامی تاکتیک بلیتزریخ آلمانها، بر پایه تمرکز حجم زیادی از نیروهای زرهی و پشتیبانی هوایی، برای ایجاد یک حرکت سریع غیرقابل توقّف -مشت زرهی- بنا شده بود که می توانست هر چیزی را در سر راهش خردکند و بدون ملاحظۀ تعداد کلی نیروهای دشمن، اسباب ویرانی و بی نظمی در صفوف وی گردد. معادل دریایی این عبارت به سادگی این جمله است: " ناوگانت را تقسیم نکن." که هم در حمله صحیح است؛ همانطور که به صورت ویرانگری توسط تاکتیک رزمی زیردریایی های آلمانی اثبات شد و هم در دفاع؛ مانند تاکتیک کاروان های دریایی که تاکتیک زیردریایی های آلمانی را بی اثر کرد. جنگ هوایی مدرن، جایی است که این اصل وضوح بیشتری می یابد. وقتی هواپیماها به فضای هوایی دشمن -برای حمله- نفوذ کردند، هواپیماهای جدا افتاده شکارهای ساده ای برای مدافعین هستند. امّا وقتی هواپیماها با هم پرواز می کنند و چونان یک نیروی هماهنگ حمله می کند، معمولا به صورت نیرویی غیرقابل توقّف و مضمحل کننده ظاهر می شود. هدف: " به عملیات بچسب ، سماجت کن." عملیات نظامی باید که تعریفی روشن داشته باشد و هدفی قابل دست یابی؛ و تمامی کوششها، همیشه باید در جهت رسیدن به هدف باشند، حتی با وجود سختی ها و علل مختلفی که به وسیلۀ دشمن یا دیگر اتّفاقات پدید می آیند. مثالی کلاسیک از نتایج ویران کنندۀ ندیده گرفتن این اصل، نبرد بریتانیا است. چیزی نمانده بود که نیروی هوایی آلمان به هدف خود که نابودی نیروی هوایی بریتانیا بود، برسد. یک پیروزی که برای حملۀ احتمالی به انگلستان، بسیار ضروری بود. اما ناگهان در یک پاسخ احساساتی به بمباران یک شهر در آلمان، هیتلر دستور داد تا لوفت وافه تلاشهای خود را متوجّه بمباران لندن کند. نتیجه این بود که فرماندهی جنگنده های انگلستان توانست قدرت خود را بازیابی کند، نبرد بریتانیا را ببرد، لوفت وافه را بیرون کند و انگلستان را برای نیروهای غرب چون اقامتگاهی امن کند. انطباق پذیری: "فرماندهان باید در چگونه تطبیق یافتن برای پیروز شدن ماهر باشند."جنگ و نبرد، اعمالی هستند پیچیده، در محیطی متغیّر و نامعلوم. به همین علّت است که نبردهایی که مطابق نقشه ها پیش بروند، نادر می باشند. باز به همین علّت است که فرماندهان -از هر رده که باشند- باید قضاوتی استوار از وضعیّت نبرد داشته باشند و به اندازه کافی انعطاف پذیر باشند تا بتوانند بهترین راه را برای رسیدن به هدف -در هنگام تغییر پشامدها- بیابند. "اگر جابجایی و تغییرات دشمن رادنبال کنی؛ همیشه پیروزی."خشک مغزی در پیروی از دستورات، نقشه ها و یا دکترینها درهنگام نبرد؛ اغلب مهلک می باشند. "باید با فرصتها و ضعف هایت تطبیق یابی." این واقعیّت که تا پایان جنگ، نیروی دریایی ژاپن، از قبول تاکتیک کاروانهای دریایی برای تطبیق با تهدید زیردریایی های آمریکایی سرباز زد؛ به قیمت از دست دادن تمام ناوگان تجاری آنها تمام شد، خلائی که کمبودهایی طاقت فرسا در بیشتر موّاد مورد نیاز در جنگ، برای ژاپن بوجود آورد. نیروی دریایی و هوایی انگلستان خود را با تهدید زیردریایی های آلمانی تطبیق دادند که کارآیی آنها را بالا برد، آنها را نجات داد و حتی به شکست تاکتیک آلمانها انجامید. ابتکارعمل: " باید موقعیّت نبردت را کنترل کنی." در نبرد، سیاست سعی و انتظار، اغلب باعث افزایش کنترل وقایع از طرف دشمن می شود که به سادگی به این معنی است که احتمال شکست خوردن تو، بیشتری است. این امر، فقط برای طرفی که حمله می کند صادق نیست. در نبرد کورسک، طرف مدافع -روسیه- در پایداری شدید و نیز افزودن بر دفاعشان از طریق استحکامات و آمادگی در برابر حملۀ مورد انتظار از طرف آلمانها، فوق العاده بودند. این، علّت پیروزی آنها در نبرد است ، همانگونه که آلمانها در پایان حمله شان شکست خوردند."ابتدا زمینهایی که دشمن احتیاج دارد تصرّف کن." حمله: "بامهارت حمله کن."نمی توان در جنگی پیروز شد، مگر سرانجام در اثر حمله. به همین علّت ارتشها حمله کردن را یک اصل مهم می دانند. این اصل، به سادگی مشتقی از اصل ابتکارعمل است. ارتش آلمان که به استالینگراد حمله کرد، به وسیلۀ خونریزی مخوف در استالینگراد سست شده بود. یک حملۀ جناحی در مقیاس بزرگ لازم بود تا آنها را ازکار بیاندازد. حملۀ روسها آنها و متّحدانشان را کاملا محاصره کرد و نتیجۀ آن بزرگترین شکست در تاریخ نظامی آلمان بود. مانور: "می توانی از مردانت برای حرکت دادن دشمن استفاده کنی." مانور؛ حرکت دادن خردمندانه نیروها است قبل و در حین نبرد، برای گرفتن ابتکار عمل و همچنین یک اصل مهم از هنرجنگ. مانور معمولا راهی برای ایجاد برتری موضعی است که این برتری خود؛ اغلب کلید پیروزی است."دشمن را به جایی بکش که نتواند تو را بیرون کند." پیروزی انگلستان در نبرد بریتانیا مدیون توانایی های زیاد نیروی هوایی سلطنتی در پیشی گرفتن بر لوفت وافه -در دوره های عملیاتی، نه جنگ های هوایی- بود. خصوصا تأثیر استفاده از تکنولوژی جدید رادار که به آنها توانایی این را داده بود که با صفوف هواپیماهای آلمانی، هروقت که آنان وارد می شدند؛ با تعداد بیشتری هواپیما -اصل تمرکز تلاشها- درگیر شوند. این قدرت تکنولوژیکی احتمال موفّقیّت آنان را در هر درگیری، بیشتر از یک نیروی هوایی پرتعدادتر، بهبود می داد. صرفه جویی: "باید از نیروهایت عاقلانه استفاده کنی." بهترین تلاش را انجام ده؛ نه بزرگترین تلاش را. بین این دو تفاوتی بزرگ است. در جبهه روسیه، روسها و سپس آلمانها به وسیله فرستادن هر نیروی دم دستی به سمت دشمن یا اجازه ندادن به عقب نشینی به موقع آنها -بدون اعتنا به اینکه آیا این راه درستی برای استفاده از نیروها است- متحمّل حجم عظیمی از خسارات ساده و غیرضروری شدند. فقدان صرفه جویی در نیروها، تقریبا از نشانه های رژیمهای تمامیّت خواه است."تنها حرکت درست، حفظ نیروهایت می باشد.(استراتژی 3و4) غافلگیری و فریب: "جنگ تنها یک چیز است؛ فلسفۀ فریب." هنرجنگیدن این است: استفاده از نهانکاری، سرعت، و فریب برای رسیدن به هدف، به نحوی که دشمن نتواند مقاومت مؤثّری انجام دهد. نمونۀ دراماتیک آن، حمله متّفقین به فرانسه در سال 1944 می باشد. برای فرماندهی متّفقین آشکار بود که با وجود تمام کوشش آنها و قدرت هوایی شان، یک ضد حملۀ زرهی سریع و سنگین از طرف آلمانها می توانست سرپلهای آنها را درهم بشکند و آنها را به دریا جاروکند. برای پیش گیری از این امر، تلاش دو جانبۀ شگرفی از نهانکاری در یک دست و فریب فعّالانه در دست دیگر -گمراه کردن آلمانها در مورد زمان و مکان حمله- نتیجه بخشید. تلاشهای فریبکارانه، به نحوی آلمانها را متقاعد کرده بود که حتّی پس از شروع تهاجم -وقتی که دیگر آلمانها زمان و مکان تهاجم را به وضوح می دانستند- نیروهای زرهی ذخیرۀ اصلی شان را دور از سرپل نگه داشتند، چرا که حمله به نرماندی را حمله ای فریبکارانه می دانستند و منتظر حمله اصلی از کالی بودند. آنها وقتی حقیقت را دریافتند که بسیار دیر شده بود."اگر از فریب استفاده کنی، می توانی حرکت کنی." حافظت و ذخیره: "از تمام نیروهایت استفاده نکن." یک اصل متمّم از اصل تمرکز تلاشها، اصل حفاظت و ذخیره است. قسمتهای حفاظت نشده را ترک نکن و نیز نیرویی ذخیره نگه دار تا رخنه های دشمن را سدکنند یا در زمان و مکان مناسب برای ایجاد یک شکاف، به نیروی تک کننده اضافه شوند. همه چیز را، در یک نقطه، متمرکز نکن؛ چرا که اگر دشمن در جایی دیگر عمل کرد به دردسرمی افتی. در نبرد کورسک، روسها چندین خط پدافندی ساختند، یکی پشت دیگری، نوک نیزۀ حمله پانزرها، هنوز هم می توانست تمامی آنها را بشکافد، امّا پس از اینکه آنها از تمام خطوط گذشتند، باقی مانده تانکهای آلمانی با ذخیرۀ روسها که تعداد زیادی تانک تی 34 بود -در نزدیکی دهکده پرخوروکا- درگیر شدند و قبل از این که بتوانند خطوط بیشتری از عقبه روسها را آسیب برسانند، ذخیرۀ روسها حملۀ آلمانها را شکست دادند. در سال 1944، آلمانها ذخیرۀ استراتژیک زرهی بزرگی در فرانسه داشتند. آشکار بود که وظیفه آنها درگیری با متّفقین -در هرجایی که متّفقین قصد حمله داشتند- بود و قابلیّت این را داشتند که هجوم متّفقین را -قبل از رسیدن نیروهای کمکی- درهم بشکنند. حجم عظیمی از عملیّات فریب متّفقین، اصلا به منظور گمراه کردن آلمانها در مورد مکان حمله، انجام داده شد. منظور اصلی اطمینان از این مطلب بود که این ذخیرۀ استراتژیک در نرماندی نباشد و بعدها نیز به نرماندی فرستاده نشود. عملیّات فریب، موفّق شد و به همین دلیل بود که پیاده شدن در نرماندی به پیروزی رسید. تمامی ارتش فرانسه -در سال 1940- در حفاظت کردن جناح غربی شمال مرز فرانسه سهل انگاری کردند. بر خلاف مرز با آلمان که به استحکاماتی سنگین مجهز شده بود، جنگل آردن دفاعی ضعیف از نیروهای پیادۀ سبک داشت، چرا که ژنرالهای فرانسوی اعتقاد داشتند که عبور از جنگل آردن غیر ممکن است. آنها همچنین اعتقاد داشتند که احتمال وقوع جنگ، صفر است. آنها باورهایشان را آزمایش نکردند، امّا دیگران چرا. نویسنده نظامی معروف، بی اچ لیدل هارت، در سال قبل از جنگ، آردن را با دوچرخۀ شخصی پیموده بود. نتیجۀ اجتناب ناپذیر این سهل انگاری، در ماه می سال 1940 این بود که نیروهای زرهی آلمان از این قسمت پوشش نداده شده، به عمق خاک فرانسه یورش بردند و چیزی برای متوقّف کردن آنها در آنجا وجود نداشت. پیروزی آنان در فرانسه، بسیار سریع و قاطع بود. همکاری: "باید آنها را مجبور کنی مانند یک گروه عمل کنند." نیروهای مختلف -مخصوصا از شاخه های مختلف نظامی- باید با هم همکاری کنند و تلاشهایشان را هماهنگ کنند. مثالهایی از همکاری خوب عبارتند از: وقتی که توپخانه و پشتیبانی هوایی به جایی که نیروهای زمینی احتیاج دارند، حمله کنند، تانکها و پیاده نظام همدیگر را پشتیبانی کنند، نیروهای مختلف زمینی حملاتشان را هماهنگ کنند، نیروهای اطّلاعاتی اطّلاعات مورد نیاز را در زمان مورد نیاز فراهم کنند، اسکورت هوایی و کشتی های جنگی جایی باشند که به آنها نیاز است و تمام نیروها به شایستگی تأمین شده باشند. مثالهای همکاری بد عبارتند از: وقتی که نیروها توسط آتش خودی مورد اصابت قرار گیرند، آتش توپخانه بر زمینهای خالی اعمال شود، پیاده نظام توسط تانکها مورد تاخت و تاز قرار گیرند، در شهرهای یا مناطق جنگلی تانکها مورد کمین پیاده نظام واقع شوند، کوشش در جهت محاصره ناکام شود، اطّلاعات بی مورد و بی فایده جمع آوری شود، جنگنده ها و کشتی های اسکورت دور از جایی باشند که مورد نیاز فوری هستند، تانکها بدون سوخت بمانند و تدارکات از راه هوا در دست دشمن بیافتد. تاکتیک بلیتزریخ آلمانها بدین علّت پیروزمندانه بود که برای اوّلین بار، همکاری بین تانکهای نفوذ کرده با توان خردکنندۀ پشتیبانی هوایی -که به تانکها واگذار شده بود- برقرار شد. تاکتیک ساده بود. تانکها باید پیشرفت سریع را ادامه می دادند تا انرژی خود و قدرت زدن بیشترین خسارت در زمینهای دشمن را حفظ کنند. برای رسیدن به این منظور، آنها باید نقاط قوّت دشمن را هر جا که می توانستند، دور می زدند. در جایی که نمی توانستند دشمن را دور بزنند، بجای توقّف، برای درگیری با دشمن پشتیبانی هوایی سنگینی را تقاضا می کردند که مانع را به سرعت از سر راه تانکها بر می داشت. این امر به پانزرها اجازه می داد تا قدرت آتش خود را بر علیه واحدهای سبک دشمن بکار گیرند و بجای درگیری مستقیم با نقاط قوّت دشمن، بیشترین آسیب را به او وارد کنند. نتیجۀ این همکاری، هراسی ناگهانی برای دشمن به همراه داشت. فرماندهی یکپارچه: یک نگارش جدید از اصل همکاری، اصل فرماندهی یکپارچه است. عقیده بر این است که فرماندهی باید از بیشترین همکاری بین فرماندهان تمام واحدهای بیشمار و گوناگون -که به صورت طبیعی دیدگاه های متفاوت و گاه نامربوط و متناقض از وضعیّت، تاکتیکها و دکترینها دارند- مطمئن شود و تمام نیروها را در منطقۀ عملیّات، تحت لوای یک فرماندهی درآورد تا تمام دستورات از یک جا -فرماندهی عالی- به فرماندهان برسد. این امر، آشکارا زمانی که بهترین همکاری بین نیروهای تحت فرمان انجام شود،نتیجه می دهد. مثال منفی در مورد فقدان فرماندهی واحد، می تواند در فرماندهی عالی ژاپن -جائیکه نیروی زمینی و دریایی ژاپن دو جنگ جداگانه را پیش می بردند- دیده شود. تمرکز نیروی زمینی بر جنگ خود در چین بود؛ درحالیکه نیروی دریایی بر عملیات اقیانوس آرام تمرکز کرده بود. نتیجه، البته مهلک بود و هنگامی تفنگداران دریایی، جزایر نزدیک ژاپن را اشغال می کردند، میلیونها سرباز ارتش ژاپن در چین گیرافتاده بودند و نمی توانستند کشورشان را از تهاجم حفظ کنند. نمونۀ مثبت آن هنگامی است که دریادار ماکس هورتون -از بنیانگذاران واحد زیردریای و فرمانده نیروی زیردریایی انگلستان- فرمان نبرد در برابر زیردریایی های آلمانی -در اقیانوس اطلس شمالی- را دریافت کرد. هورتون تقاضا کرد و اختیار فرمان دادن بر تمام واحدهای ضدزیردریایی نیروی دریایی و هوایی را بدست آورد و این امر به او اجازه داد تا به صورت معنی داری اثر ترکیبی آنها را بهبود بخشد و به نتایج بهتری نسبت به قبل رسیده و یو-بوتها را شکست دهد."پیروزی از داشتن فرمانده ای لایق و حکومتی که دست وی را باز بگذارد، ناشی می شود." تعقیب کردن: " مبارزه را در میان جنگ متوقّف نکن." یک پیروزی در یک نبرد، گاه می تواند نبردهای دیگر را نجات دهد یا حتّی جنگ را به پیروزی برساند، به شرطی که بلافاصله پس از پیروزی در آن نبرد، نیروها به فشار خود ادامه دهند، دشمن را تعقیب کرده و به جای دادن فرصت تجدیدقوا و ساخت دیوار دفاعی دوّم به دشمن، تلفات زیادی به نیروهای درحال عقب نشینی او وارد سازند. "هرگز فرصت شکست دادن دشمن را هدر نده." شاید بهترین نمونۀ نتیجۀ عدم بهره برداری از موفّقیّت، دانکرک باشد. در اوج پیشروی آلمانها به سمت شمال فرانسه در سال 1940، تانکهای آلمانی توقّف کردند چراکه فیلدمارشال فون روندشتت هنوز در قدرت تانکها و تاکتیکهایشان شک داشت و درعوض، آنها را مجبور به این کرد که منتظر پیاده نظام بمانند تا به آنها برسند. ارتش انگلستان در فرانسه -مانند ارتش خود فرانسه- شانسی برای نجات در برابر نیروهای آلمان -آنجا و در آن زمان- نداشتند. برای نجات آنها، یک عملیات دریایی فوری انجام شد تا سربازان انگلیسی و فرانسوی را از میان کانال مانش تخلیه کنند. 333226 سرباز، با موفّقیّت تخلیه شدند. اگر آلمانها تهاجمشان را بدون توقّف ادامه داده بودند، آن سربازان -که اکثریّت ارتش انگلستان و قسمت عمده ای از ارتش فرانسه را تشکیل می دادند- نابود یا اسیر می شدند و جنگ به صورتی متفاوت ادامه می یافت."برای تعقیب کردن دشمن، هر مرزی را لگدکوب کن." سادگی: "دستوراتت را ساده کن تا قابل اجرا باشند." درحالیکه نبرد عملی است پیچیده و غیرقابل پیشبینی ، نقشه های پیچیده، تقریبا همیشه شکست می خورند. برای موفّّق شدن، باید که نقشۀ یک عملیّات ساده باشد. ساده برای فهمیدن، اجرا و انطباق با تغییرات. معروفترین مثال در مورد عملیّاتی که در رسیدن به اهدافش شکست خورد -تا حدی که تبدیل به یک اصطلاح محاوره ای شد- عملیات مارکت گاردن است. "پلی در دور دست" پس از ساخته شدن فیلمی دربارۀ این عملیات انگلیسی -در سپتامبر سال 1944- به معنی "بسیار زیاد" بکار می رود. مارکت گاردن کوششی جسورانه بود برای پیشرفتن در راهی طولانی از میان چند پل محافظت شده بر روی رودخانه، در حمله ای مستقیم به سوی آلمان. یکی از پلها گرفته نشد و تلاش قهرمانانه برای رسیدن به اهداف عملیّات، با شکست روبرو شد. اصل سادگی در مورد طرّاحی سلاح ها و سیستم ها نیز صادق است. درحالیکه آلمانها در مورد اشکالات فنّی -که احتیاج به تعداد زیادی پرسنل تعمیرات و لوازم یدکی داشت و نیز تهیۀ آنها پیچیده بود- حسّاس بودند، تانکهای روسی و آمریکایی -که به تولید انبوه رسیده بودند- می توانستند با کمترین رسیدگی در صحنۀ نبرد، تا مدّتهای طولانی بجنگند. پشتیبانی: "اگر ارتشت را مجبور کنی بدون پشتیبانی خوب مسافرت کنند، آنها خواهند مرد؛بدون پشتیبانی و تغذیه، ارتشت خواهند مرد؛اگر خرمنها را ذخیره نسازی، سپاهیانت خواهند مرد." در طی تاریخ، رهبران نظامی پرخاشگر و متکبّر، بیشتر بر نقشه های نبردشان تمرکز می کنند و درباره نیازهای سادۀ نیروهای درگیر و واحدهای فرعی و غیرقهرمان -امّا ضروری- سهل انگاری می کنند. نتیجه اینکه، سربازان شجاع، قادر به جنگ مؤثّر نمی باشند؛ چرا که ارتش آنان نمی تواند به شایستگی آنها را تأمین کنند. نیازهایی اساسی مانند آب، غذا، سوخت، مهمات، مراقبتهای پزشکی، لباس، وسایل حمل و نقل، نگهداری فنّی، لوازم یدکی، ارتباطات، اطّلاعات، وسایل حفّاری و سلاح های کشنده نادیده گرفته می شوند. سهل انگاری در تأمین این سربازان شجاع -به وسیلۀ این نیازهای اساسی- بسیار احمقانه و در مواردی جنایت است و بعضی اوقات نشانه این است که رهبر مغرور، پیروزی را از دست داده است و سربازان شجاعش – نه حتّی با آتش دشمن- مرده به حساب می آیند و اگر فقط از چند نیاز سادۀ آنها به صورت احمقانه چشم پوشی نشده بود، می شد که از این امر جلوگیری کرد. اینکه آلمانها در تابستان سال 1941 به روسیه حمله کردند، باعث شد تا در برابر زمستان روسیه خود را آماده نسازند. 8 سال پس از اینکه هیتلر دیکتاتور آلمان شد-درحالیکه از ابتدا قصدی استوار در حمله به روسیه داشت- و یک قرن پس از اینکه ارتش ناپلئون بناپارت به وسیلۀ همان زمستان قتل عام شد، این عدم آمادگی، تنها یک جنایت بود. این مسئله به قیمت جان هزاران سرباز وظیفه آلمانی تمام شد که به خاطر نداشتن هیچگونه آمادگی برای فصل زمستان، جان خود را از دست دادند. تنها در مورد لباس آنها سهل انگاری نشده بود، بلکه لوازم زیادی که آنها و سلاح ها و ماشینهایشان لازم داشتند تا در زمستان نیز مانند تابستان عمل کنند، از آنان دریغ شد. تنها علّت فقدان آنها، سهل انگاری و اطمینان بیش ازحد به هیتلر و طرّاحان جنگی عالی او بود و این امر برایشان به قیمت نتیجۀ نهایی جنگ تمام شد. روحیّه: "جنگ را با اعتماد به نفس خواهی برد."هنر بهره گیری از عنصر روانی؛ از هنرهای مهم جنگیدن است. بزرگترین ارتش، بهترین سلاح ها و درخشانترین ژنرالها؛ اگر سربازان به آنچه که می کنند یا توانایی خود در رسیدن به اهداف جنگ باور نداشته باشند، کافی نیست. به همین دلیل، چه بسا که به جای جنگیدن شجاعانه و قاطع فقط می خواهند -هر چه زودتر و هر طور که شده- به خطوط عقب برگردند. روحیّۀ اندک، همیشه به معنای باختن جنگ نیست، امّا عاملی است اساسی برای شکست خوردن. برای اطمینان از روحیّه بالا، اهداف جنگ یا حتّی اهداف نبرد باید که به صورتی معقول، قابل دسترسی، قابل فهم و درپایان، قابل توافق طرح شوند. موفّقیّتهای پی درپی ژاپنی ها در حمله به شرق آسیا بین دسامبر سال 1941 و فوریه سال1942، روحیه مدافعین انگلیسی مستقر در دژ استراتژیک سنگاپور را به نحوی فرسوده کرده بود که هنگامی که سرانجام مورد حملۀ ژاپنیها واقع شدند، به سرعت تسلیم گشتند. ژنرال یاماشیتا -فاتح سنگاپور- پس از جنگ گفت که حملۀ او فقط یک بلوف بوده است، بلوفی موفّقیّت آمیز. نیروهای او آب، سوخت و مهمّات کمی داشته اند و ژاپنی ها برآورد کرده بودند که اگر مدافعین برای مدت یک هفته طاقت بیاورند، حملۀ آنها با شکست مواجه می شود."ترس دشمنانت را افزایش بده." یک نمونه از ضعف روحیّه به صورت وسیع، در ارتش فرانسه و رهبران سیاسی آنها در سال 1940 دیده می شود. حملۀ آلمانها نه فقط به خاطر تاکتیک بلیتزریخ و کیفیّت نیروهای نظامی آنها- که در بهترین حالت قرار داشتند- بدست آمد؛ بلکه فلج و انفعال ژنرالهای فرانسه هم در آن دخیل بود. آنها فکر می کردند که در زمان آنها جنگی واقع نمی شود. آنها فکر نمی کردند که ممکن است نوع مدرنی از جنگ وجود داشته باشد. آنها برای هیچ سناریوی جنگی -مگر آنچه که خود انتظار آن را داشتند- آماده نبودند و به همین دلایل، همه آنان هنگام حمله دچار هراس شدند؛ نمونه ای کلاسیک از عدم آمادگی روحی برای جنگ. خلاصه: بعضی از این اصول همپوشانی دارند. بعضی در ظاهر متناقض هستند. این امر به این دلیل است که این اصول برای وضعیّتهای گوناگون تنظیم شده اند و برای هر وضعیّت؛ بعضی اصول، از دیگر اصول مناسب ترند. همان طور که سن تزو گفته است:" فرماندۀ عاقل اصول را با وضعیّت های خاص مطابقت می دهد." اگر بخواهیم این اصول را در لیستی کوتاه بیاوریم؛ خواهیم داشت: • تمرکز: تلاش، قاطعیّت و کارآیی ات را متمرکز کن. • فعّالیّت: به خوبی آماده شو. ابتکار را در دست بگیر. دشمن را غافلگیرکن و فریب ده. مواضع، حرکت و حمله ات را امن کن. • ساده سازی: اهداف، نقشه و دستورات روشن و ساده مفیدند. فرمانده ای خوب باش در هیئت یک رئیس. ستیزه در دریا و آسمان: درحالیکه در ستیزه های خشکی تصرّف زمین یا بعضی نقاط، مهمتر از کشتن نیروی دشمن است، طبیعت بی همتای محیط های دریا و آسمان نابودی دشمن را جوهر جنگ در این محیطها می سازد. مأموریتهای دیگری نیز وجود دارند؛ امّا جوهره اصلی جنگ در دریا، غرق کردن کشتی های دشمن است درحالیکه از کشتی های خود محافظت می کنی. جنگ هوایی نیز، در اصل نابود کردن هواپیماهای دشمن و حمله به هدفهای ویژۀ زمینی یا دریایی است. همچنین، تکنولوژیهای پیشرفته و حرفه ای گری، همیشه در جنگهای دریایی و هوایی از جنگهای زمینی تعیین کننده تر هستند. در اینجا چند اصل خاص برای جنگهای هوایی بیان می شود که از اصول عمومی جنگ -با توجّه به خصوصیّات ویژۀ جنگهای هوایی- مشتق شده اند: برتری هوایی: وینستون چرچیل:"برتری هوایی تجلّی نهایی قدرت نظامی است." مارشال هوایی آرتور تدر:" برتری هوایی، پیش شرط تمام عملیاتها در دریا، زمین و هوا است." به منظور بهره برداری کامل از توان رزمی، و اجازه ندادن به نیروی هوایی دشمن باید اوّلین تمرکز بر پیروزی در برابر نیروی هوایی حریف باشد تا پس از آن بتوان کاملا آزادانه بر تمام صحنه عملیات پرواز کرد و بر علیه اهداف زمینی حملات سنگین انجام داد. نابود کردن اهداف: فیلدمارشال اروین رومل:" هرکس که می جنگد -حتّی با مدرنترین سلاح ها- در برابر دشمنی که بر آسمان حکمفرما است چونان جنگاوری بدوی است که در برابر نیروهای مدرن می جنگد. با همان محدودیّتها و همان شانس موفّقیّت." نیروی هوایی باید بر توانایی خود در نابودکردن سریع تعداد زیادی اهداف از انواع مختلف تمرکز کند. این امر به او قدرتی قطعی می دهد. حق تقّدم، اهداف مؤثّر استراتژیکی: برای رسین به بهترین نتیجه، نیروی هوایی باید لیست اهدافش را بر اساس اولویّت مرتّب کند. قطعی ترین نتایج همیشه با حملات استراتژیک بر علیه اهداف مؤثّر به دست آمده اند تا حمله به اهداف تاکتیکی. به عنوان مثال، برای پشتیبانی نیروی زمینی در برابر حملۀ زرهی دشمن، حمله به مهمات و کاروانهای سوخت رسانی به تانکها، بهتر از حمله کردن به خود تانکها در میدان نبرد است. حتّی از آن بهتر، بمباران پلها برای کندکردن حرکت آنها به سوی میدان نبرد و از آن نیز بهتر، نابود کردن منابع و مخازن سوخت کشور متخاصم یا -در صورت طولانی شدن جنگ- ضربه زدن کارخانه های تسلیحاتی دشمن است. ترجمه رضاکیانی موحد منبع مجله جنگ افزار -
پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
amirhosin افزود یک موضوع در دکترین و استراتژی
نشانه هایی از عدم توافق ایران و روسیه ۸۴/۱۲/۹ - ۵:۵۸ - آسیا ایران و روسیه اعلام کردند که مذاکرات به منظور کاستن از نگرانیهای موجود درباره دستیابی ایران به سلاح هستهای ادامه دارد اما به نظر میرسد دو طرف در این گفتوگوها و نیز درباره ساخت نخستین راکتور ایران به توافق نرسیدهاند. یکی از مقامات سازمان انرژی اتمی ایران که نخواست نامش فاش شود، گلایه کرد که روسها تجیزات و فناوری مورد نیاز را برای آغاز کار راکتور در اختیار آنها قرار نمیدهند. وی گفت: این تاخیر به دلایل سیاسی است و اگر به خاطر دلایل فنی بود در طول چند ماه برطرف میشد. امیدوارم راکتور تا پایان سال 2006 شروع به کار کند و بیشتر به طول نینجامد. آقازاده رییس سازمان انرژی اتمی ایران گفت: کمیتهای برای پیگیری انتخاب خواهد شد که کار را در سال 2006 سرعت بخشیده و تا پایان سال به اتمام برساند. بنا بر این گزارش، دیپلماسی آخرین فرصت ایران برای پیشگیری از اقدام شورای امنیت است. در همین راستا، یک مقام ارشد ایران اعلام کرد که در گفتوگوها درباره طرح روسی برای غنیسازی اورانیوم در خاک این کشور پیشرفت حاصل شده است. غلامرضا آقازاده، معاون رییس جمهوری ایران در کنفرانس مطبوعاتی با «سرگئی کرینکو» رییس آژانس اتمی روسیه گفت: ما در اصول کلی برای ایجاد یک شرکت مشترک به توافق رسیدهایم. بر اساس طرح پیشنهادی مسکو، کار حساس غنیسازی که در خارج ایران انجام خواهد شد در عین حالی که این کار به این کشور تضمین میدهد که سوخت مورد نیاز راکتورها برای تولید الکتریسیته را به دست بیاورد. وی با اشاره به نشست بعدی 35 کشور عضو شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، افزود: ما به پیشرفتهایی رسیدهایم و فکر میکنیم میتوانیم برای نشست 6 مارس به نتایج مطلوبی برسیم. بر اساس این گزارش، کرینکو که به نظر خیلی خوشبین به نظر نمیرسید گفت طرح بسیار پیچیده بود و به کار بیشتری نیاز است. کرینکو که برای گفتوگو درباره ساخت نخستین نیروگاه هستهای برق در بوشهر که با کمک روسیه در حال ساخت است، به سر میبرد، گفت: مذاکرات در روزهای آینده در مسکو ادامه خواهد یافت. بحران کنونی پس از آغاز تحقیقات غنیسازی در ژانویه توسط ایران شدت گرفت و وزیر امور خارجه ایران روز گذشته بار دیگر اعلام کرد که این کار متوقف نخواهد شد. خبرگزاری اینترفکس روسیه به نقل از یک منبع از اعضای هیئت همراه کرینکو نوشت که اینکه ایران نمیپذیرد تمام فعالیتها را به حال تعلیق دربیاورد، میتواند در این طرح اشکال ایجاد کند. این منبع گفت: طرح روسیه به عنوان «مجموعهای از تدابیر» امکانپذیر خواهد بود، به خصوص آنکه بازگشت ایران به تعلیق را مدنظر دارد. شکست طرح روسیه راه برای اقدامات تنبیهی شورای امنیت پس از نشست آژانس هموار میکند. دیدهبان هستهای سازمان ملل گزارش ایران را به سازمان ملل گزارش داده و از این کشور خواسته که کار چرخه سوخت را پایان دهد. در همین حال، مقامات ایرانی شکایت دارند که روسیه پایش را از طرح بوشهر کنار کشیده و طرح ساخت نیروگاه بوشهر با یک تاخیر دیگر صدمه خواهد دید. روسیه برای بستن این قرارداد 800 میلیون دلاری با مخالفت شدید آمریکا و اسراییل روبهروست اگرچه کرینکو اعلام کرده که این تاخیر به دلیل سیاسی نیست بلکه به دلایل فنی است. طرح نیروگاه بوشهر در زمان محمدرضاشاه پهلوی در سال 1970 آغاز شد. شرکت آلمانی «کرافتورک یونیون» که شریک «زیمنس» و «آ.ا.گ تلفونکن» بود، کار ساخت این تاسیسات را بر عهده گرفته بود که در سال 1979 و در جریان انقلاب اسلامی ایران خود را کنار کشید. در اوایل سال 1990، ایران در صدد برآمد برای احیای طرح کمک بگیرد و در سال 1995 روسیه را یافت که خود این کشور برای صنعت برق هستهایاش نیاز به نقدینگی داشت.مرجع : خبرگزاری فرانس پرس مترجم : مریم حیدری - آفتاب نیوز بيشتر بخوانيد بيشتر بخوانيد