super_comando

Members
  • تعداد محتوا

    502
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های super_comando

  1. super_comando

    تاپیک جامع رزمایش ارتش های خارجی

    سرمايه :مانور 9 كشور در امارات اين در حالى است كه مانور نظامى مشترك كشورهاى خليج فارس با همكارى آمريكا از دوم ماه جارى به مدت دو هفته در جنوب خليج فارس و در سواحل امارات متحده عربى برگزار شد. به گزارش خبرگزارى كويت (كونا) امارات متحده عربي، قطر، بحرين، كويت و آمريكا در اين مانور حضور داشتند كه نمايندگانى از عربستان سعودي، عمان، اردن و مصر به عنوان ناظر در آن شركت كردند.اين تمرين نظامى در چارچوب همكارى ميان كشورهاى شوراى همكارى خليج غفارسف و آمريكا و براى دفاع مشترك بود.كونا خاطرنشان كرد: ,اين رزمايش دو هفته به طول انجاميد كه علاوه بر تمرين عملى با هدف توسعه توانمندى هاى نظامى شامل برگزارى كنفرانس ها و همايش هايى هم بود., همچنين اين رزمايش شامل هماهنگى مشترك در عمليات بازدارندگى و مقابله با سلاح هاى كشتار جمعى و عمليات تروريستى نيز بود. بنا بر اين گزارش، اين مانور در سه مرحله برگزار شد كه در مرحله نخست كه چهار روزه بود، مراكز فرماندهى تمرين خود را با تبادل فعال اطلاعات با يكديگر و برخى نهادهاى مدنى به هدف هماهنگى در حوادثى معين، كار خود را آغاز كردند.در مرحله دوم كه ويژه تمرين عملى بود، شركت كنندگان برنامه ريزى و نحوه مقابله با بحران را در دستور كار خود قرار دادند و در مرحله سوم و به مدت دو روز چگونگى دفاع در مقابل موشك ها و شيوه اداره بحران ها و حالت هاى فوق العاده بود.
  2. هيچکدام از جنگجويان حزب الله در حال محاصره خانه با شکوه و آراسته به سنگ هاي قرمز متعلق به وليد ‏جنبلاط –عضو مجلس لبنان و يکي از رهبران دولت ائتلافي در اين کشور- ديده نمي شوند. با اينحال، جنبلاط به ‏عنوان يک متحد مهم آمريکا هنوز در بازداشت خانگي است.‏ ‏ بعد از فروکش کردن سرکوب حاميان دولت توسط جنگجويان حزب الله در جريان نبرد پنجشنبه، مشخص شد که ‏مقاومت دربرابر اين گروه تحت حمايت ايران، که ممکن است هر لحظه دوباره به ميدان بازگردند، بي فايده است. ‏جنبلاط در گفتگوي تلفني با رقيب خود، نبيه بري – رييس مجلس و رهبر مخالفين، گفت: "به سيد حسن نصرالله ‏‏(رهبر حزب الله) بگوييد من جنگ را باختم و او پيروز شد. پس بياييد بنشينيم و به مصالحه برسيم. تنها چيزي که ‏مي خواهم، حمايت و تامين شماست".‏ ‏ ‏ رهبر سنتي اقليت مسلمان دروزي لبنان، نام خود –جنبلاط - را از تعبير "بادنماي جوي" به نشانه توانايي هدايت ‏پيروانش در ميان تندبادهاي سياسي خاورميانه گرفته است. او که درگذشته چشم به حکومت اسد در سوريه داشت، ‏پس از اشغال عراق توسط ايالات متحده و زماني که به نظر مي آمد قدرت اين کشور قادر به تغيير رژيم در لبنان ‏است، به دامن آمريکا آويخت و فراموش کرد حزب الله به چه آساني مي تواند لبنان را به دامان سوريه و ايران ‏بيندازد. او گفت: "بايد بپذيرم ايراني ها باهوش هستند و مي دانند چطور بايد در لبنان عمل کنند. آنها لحظه اي را ‏که ايالات متحده در خاورميانه ضعيف شده است به عنوان موقع مناسب انتخاب کرده و کار خود را انجام دادند".‏ تبليغات حزب الله عليه دولت لبنان از حدود 17 ماه پيش و به دنبال متهم کردن حزب حاکم به همکاري با آمريکا ‏در منزوي ساختن و خلع سلاح اين گروه نظامي و ضد اسراييلي، آغاز شد. حزب الله که به عنوان يک گروه ‏مقاومت در زمان حمله سال 1982 اسراييل به لبنان تشکيل شد، هفته پيش اعلام کرده بود هرگز سلاح خود را به ‏سوي هموطنان لبناني نشانه نخواهد رفت. با اينحال، وقتي دولت توجه خود را به شبکه مخابراتي حزب الله، که از ‏آن براي هماهنگي عمليات هاي نظامي استفاده مي شود، معطوف کرد، نصرالله اين اقدام را به منزله اعلام جنگ ‏تعبير نمود. جنگجويان حزب الله وارد عمل شده و کشور را در شوک فرو بردند. آنها عملاً دولت را از کار ‏انداختند. ‏ حزب الله با چنين اقدامي، موجوديت خود را به عنوان يک حکومت مسلح در داخل يک حکومت ديگر تثبيت کرد. ‏اين در حالي است که آمريکا دهه هاست تلاش مي کند تا مانع از استفاده از لبنان به عنوان جايگاه انجام عمليات ‏هاي نظامي عليه اسراييل شود. به نظر مي رسد اين از عهده آمريکا خارج است زيرا هيچ حزب يا شريکي در اين ‏کشور برايش باقي نمانده است. مقامات آمريکايي مرتب از پشتيباني خود از دولت انتخابي در لبنان سخن مي ‏گويند، اما عملاً چنين دولتي وجود خارجي ندارد. ارتش لبنان که بسياري از سربازانش را مسلمانان شيعه و حامي ‏مخالفان تشکيل مي دهند، در صورت تحت فشار گرفتن براي جنگ با حزب الله، از هم خواهد پاشيد. ادارات ‏امنيتي هم که تحت آموزش آمريکا قرار گرفته و بيش از 300 ميليون دلار هزينه صرف آنها شده، حتي يک گلوله ‏به سوي حزب الله شليک نکردند. دولتمردان هم نظير جنبلاط، افراد شناخته شده اي هستند. در همين حال، ناو ‏جنگي يو اس اس کول به سوي مديترانه در حرکت است. با اين حال، اگر آمريکا دست به هرگونه حمله اي عليه ‏حزب الله بزند، اين گروه نظير آنچه در دهه 1980 انجام داد، به گروگانگيري آمريکايي ها در لبنان مبادرت ‏خواهد کرد. ‏ جنبلاط در حاليکه در باغچه خانه اش و در کنار اعضاي خانواده و تعداد اندکي از افراد وفادار، که هنوز همراه او ‏مانده اند نشسته، به دورنماي سياسي جديد مي انديشد. او گفت: "ايالات متحده در لبنان شکست خورده است. آنها ‏بايد اين را قبول کنند. ما بايد منتظر بمانيم و ببينيم حزب الله، ايران و سوريه چه قوانين جديدي را براي ما مي ‏آورند. آنها هر کاري بخواهند، مي کنند". ‏ منبع: تايم ، 12 مه و برگردان روزآنلاين
  3. فيليپ جيرالدی در تازه ترين مقاله اش، به تاريخ نهم ماه مه، با استناد به منابع اطلاعاتی خود، نوشته است که با وجود مخالفت محدود ونسبی رابرت گيتس، وزير دفاع آمريکا، طرح حمله به ايران، در شورای امنيت ملی آمريکا به تصويب رسيده است. فيليپ جيرالدي، قبلاً يکی از مأموران عاليرتبه ی سی آی ای بود که در حال حاضر با بعضی از محافل ضد جنگ، به خصوص با سايت معروف ˝آنتی وار˝ کار می کند. او در اين سايت، ستون ثابتی با نام Smoke and Mirrors دارد. در ۲۱ ژانويه ی امسال نيز، جيرالدی در مقاله يي، از فعال شدن دوباره ی ديک چينی (بعد از مدتی کنار گذاشته شدن عملی از مراکز تصميم گيری) و تلاش مستمر او برای افروختن جنگ آمريکا عليه ايران خبر داده بود. ترجمه ی آن مقاله به همين قلم، همراه با توضيحات و تفصيلاتي، در همان زمان با عنوان ˝ديک چينی دوباره برای حمله به ايران، خيز برداشته است˝ منتشر شد. (۱) هرچند که از يک نگاه، در شرايط کنوني، کار حمله به ايران، برای دستگاه بوش، کاری آسان نيست، اما از يک نگاه ديگر، چنين حمله يی می تواند بنابر محاسبات اسراييل و کاخ سفيد، نقشی تعيين کننده در پيروزی مک کين و شکست کانديدای حزب دموکرات، و يا دستکم حذف باراک اوباما به نفع هيلاری کلينتون، در انتخابات چند ماه ديگر رياست جمهوری آمريکا داشته باشد. اين مورد را خانم پرفسور مارجری کن، استاد حقوق و رييس ˝انجمن حقوقدانان ملي˝ در آمريکا، و نويسنده ی کتاب معروف ˝کابوی جمهوری: شش شيوه ی باند گانگستری بوش برای مبارزه با قانون˝، در مقاله ی ۲۴ مارس خود که با عنوان ˝زنهار! مواظب حمله به ايران باشيد!˝ ترجمه و منتشرش کرده بودم مورد تأکيد قرار داده است. (۲) اگر اين همه را دستکم با چهار عامل ديگر زير در هم بياميزيم، دوباره به خود يادآوری خواهيم کرد که لحظه يی سکون و رخوت و خواب آلودگی ما می تواند احتمالاً به قيمت بود و نبود کشوری به نام ايران تمام شود: ٭ دوباره از سوراخ بيرون آمدن جان بولتون (۳) و عربده کشی جديدش در ضرورت بمباران آنچه او از آن به عنوان مراکز آموزش تروريسم نام می برد در دل خاک ايران. ٭ تصريحات مکرر اسراييل در مورد ˝اجازه ی دستيابی به بمب اتمی به ايران ندادن˝، و انجام عمليات ˝پيش گيرانه˝ در صورت ضرورت (۴) و با تهديد به محو و نابود کردن کشور ايران و تمام هفتاد ميليون مردم آن از صفحه ی روزگار، آن طور که وزير ˝زيرساخت های ملي˝ اسراييل، اخيراً مژده اش را داد، و در فاصله يی کم تر از دو هفته، هيلاری کلينتون نيز به نشخوار سخنان او پرداخت. (۵) ٭ تمرين های نظامی و سياسی بی سابقه ی اسراييل در ماه گذشته، که بنا به تفسير پروفسور ميشل شاسودووسکی و همکاران او، ماهيت دفاعی ندارد. (۶) يعنی به بيان روشن تر: اطلاع اسراييل از حمله يی احتمالاً قريب الوقوع به ايران، و آمادگی در برابر پاسخگويی های احتمالی ايران. ٭ فعال شدن ناگهانی اسراييل و آمريکا توسط کارگزاران لبنانی خود در تضعيف حزب الله لبنان و خنثی کردن توان نظامی آن که طبعاً در صورت حمله ی اسراييل و آمريکا به ايران، به شدت اسراييل را تهديد خواهد کرد. پرداختن به اين موضوع، در اين يادداشت مختصر، ميسر نيست. ولی به طور خلاصه، بنا به گزارش های منابع مختلف، جريان از اين قرار بود که اسراييل طرحی در دست اجرا داشت با اين هدف که طی يک عمليات سريع و غافلگير کننده، سيد حسن نصرالله را به قتل برساند. اين طرح اسراييل، توسط نيرو های اطلاعاتی حزب الله لبنان، با بهره گيری از شبکه ی وسيع مخابراتی اين حزب، اندکی پيش از به اجرا درآمدن خنثی شد. و از همين رو، اسراييل و آمريکا، برنامه ی انحلال شبکه ی مخابراتی حزب الله را در اولويت قرار دادند. و نيز تصفيه ی مراکز حساس مراقبت های امنيتی را از افراد و نيرو های نزديک به مجموعه ی اپوزيسيون دولت لبنان که به حزب الله، منحصر نمی شود ولی با اين جريان در موارد معينی همراهی می کند. از ملی گرايان و کمونيست ها گرفته تا بخش بزرگی از مسيحيان و لبنانيان معمولی شيعه و سنی. اما مسير وقايع ـ دستکم تا اين لحظه ـ آمريکا و اسراييل را به نتيجه يی درست بر عکس آنچه اميد داشتند رسانيده است. مثل مورد تجاوز سی و سه روزه ی اسراييل به لبنان (در سال ۲۰۰۶) به حساب آمريکا و کمک به ˝زايمان خاورميانه ی جديد˝ به تصريح کاندوليزا رايس در تأييد و تبيين همان تجاوز. در همان زمان جنگ سی و سه روزه، تری ميسان، نويسنده و روزنامه نگار برجسته ی فرانسوي، فاش کرد که جرج بوش به صورت صريح و بی پرده به ژاک شيراک، رييس جمهوری وقت فرانسه، اخطار کرده است که خود را از ورود به آن ماجرا کنار بکشد؛ چرا که ˝اين، يک عمليات اسراييلی مورد حمايت آمريکا نيست؛ بلکه يک عمليات آمريکايی است که به وسيله ی اسراييل انجام می پذيرد˝ (۷) به هر حال، چه ما بخواهيم، و چه ما نخواهيم، در شرايط خاص کنوني، سرنوشت ايران، با سرنوشت لبنان و فلسطين و تمام خاورميانه، بيشتر از هميشه پيوند خورده است. عمده ترين عامل مضاعف در مضاعف کردن خطر تجاوز آمريکا و اسراييل به ايران، حکومتی است که در محاسبات ابلهانه اش، امکان بقای خود و ادامه ی قتل و غارت و دزدی و شکنجه و خفقان و دست و پا بريدن و اعدام و سنگسار را در دامن زدن به بحران های دروغين می جويد. بحران های درغين، برای پوشانيدن بحران های راستين. و بنا بر اين، راه مردم ايران و اپوزيسيون سالم و استقلال گرا و متکی بر توده ها ـ نه آويخته به دامان دشمنان سوگند خورده ی ايران که به وضوح کامل و بدون کوچک ترين ابهامي، نابود کردن ايران با تمامی مردم و تاريخ آن را برای حفظ امنيت اسراييل وعده می دهند ـ مشخص است. و يک نکته ی ديگر: اگرچه در اين مقاله ی اخير فيليپ جيرالدي، سخن از حمله ی محدود به يک مرکز نظامی در ايران است، اما همانطور که تحليل گران سياسی بسيار آگاه، از جمله خود او نيز قبلاً بر آن تأکيد کرده اند، اين حمله ی محدود ـ در صورت وقوع ـ به حمله ی نامحدود و تمام عيار به سراسر ايران و مراکز اتمی و غير اتمی آن خواهد انجاميد. به بهانه ی پاسخ واقعی و انجام پذيرفته، يا موهوم و انجام نپذيرفته ی ايران به اين حمله. همان چيزی که به نظر می رسد، اين ˝حمله ی محدود˝، دقيقاً به خاطر آن برنامه ريزی شده باشد... ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۷ ۱۲ مه ۲۰۰۸ امروز (نهم ماه مه) در واشنگتن زمزمه ها و شايعاتی بالا گرفته بود مبنی بر اين که ˝شورای امنيت ملی آمريکا˝ با به اجرا در آوردن نقشه ی يک حمله ی هوايی به مقر نيرو های ˝القدس˝ سپاه پاسداران که احتمالاً نيرو های عراقی مخالف آمريکا در آن آموزش داده می شوند موافقت اصولی کرده است. مرکزی که ممکن است مورد حمله قرار بگيرد يکی از اردوگاه های نزديک به تهران است. وزير دفاع آمريکا، رابرت گيتس، تنها مسئولی است که خواهان تأمل بيشتر و به تعويق انداختن چنين حمله يی است. اين تصميم حمله به ايران ، نتيجه ی مستقيم نگرانی آمريکا از وقايع اخير لبنان است. چرا که به نظر می رسد که حزب الله، متحد حکومت ايران، توانسته است در اين وقايع، نسبت به نيرو های دولت لبنان [ متحد و فروتر از متحد حکومت آمريکا ـ م ] دست بالا داشته باشد؛ و احتمالاً در موقعيتی است که خواهد توانست بر اوضاع پرآشوب کنونی لبنان مسلط شود. کاخ سفيد، ديروز (هشتم ماه مه) با واسطه ی رهبران کرد عراقی که هنوز روابط تنگاتنگی با حکومت ايران دارند، با حکومت ايران مذاکره کرده است. آمريکا در اين مذاکره، از حکومت ايران خواسته است تا اعتراف کند که در امور عراق دخالت می کند، و متعهد شود که به کمک رسانی به نيرو های مخالف آمريکا در عراق پايان دهد. به حکومت ايران، همچنين در مورد دخالت در لبنان اخطار شده است. گفته می شود که حکومت ايران، بلافاصله به آمريکا پاسخ داده است که همچنان بر مواضع گذشته ی خود پافشاری می کند، و بحث در اين گونه امور تا زمانی که آمريکا بر مداخلاتش در ايران با به کارگيری گروه های مخالف حکومت ايران خاتمه ندهد بی مورد است. وضعيت فعلی لبنان، کاخ سفيد را اين طور متقاعد کرده است که بايد به حکومت ايران، علائم خطری بفرستد که بی سابقه باشند. احتمالاً به صورت موشک های کروز. می توان چنين فرض کرد که حمله ی آمريکا، ˝دقيق˝ و در حد امکان، محدود خواهد بود، و فقط ˝نيروی قدس˝ را هدف خواهد گرفت تا از صدمه رسيدن به مردم عادی اجتناب شود. هنوز کار تصميم گيری در مورد به اجرا گذاشتن اين طرح به مرحله ی پايانی نرسيده است. اين، با رييس جمهوری آمريکا ست که بعد از اتمام مراحل آماده سازي، فرمان اجرای طرح را صادر کند. ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ عنوان و لينک مقاله: War With Iran Might Be Closer Than You Think www.amconmag.com/blog/2008/05/09/war-with-iran-might-be-closer-than-you-think روشنگري
  4. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن در یک سرمقاله تحریک آمیز به قلم سردبیر این روزنامه، اعراب منطقه را با عنوان" ایران و اعراب ترسو" اینگونه علیه ایران به میدان فراخواند: درگیریهای لبنان، بر خلاف موضع گیری های رهبران عرب مسئله‌ای داخلی نیست. خوی اشغالگرانه ایران به اشغال عراق و جزایر سه گانه امارات محدود نمی شود. ایران حماس را حمایت می ‌کند و این جنبش را به سمت بحران‌آفرینی با مصر سوق می‌دهد. ایران آرامش یمن را به هم می ‌زند، کویت و بحرین را تهدید می‌کند و پشتوانه این سیاستش پول نفت و برخی عوامل داخلی در این کشورها و به کارگیری گروه‌های خارجی (بخوانید القاعده) و ایجاد تسهیلات فعالیت برای آنهاست. حماس به عروسکی در دستان ایران و سوریه تبدیل شده است و دولت فواد سینیوره در فشار است. اعراب چاره‌ای جز رویارویی با ایران، حداقل در حد موضعگیری ندارند. اگر امروز چنین نکنند فردا به اجبار چنین خواهند کرد، چرا که امنیت خود را از جانب این کشور در خطر خواهند دید. ترس اعراب، دخالت های ایران را در امور منطقه بیشتر خواهد کرد. به نقل از انتخاب
  5. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    کان کاولين ‏ هفته اي ديگر گذشت و حادثه مرگبار ديگري براي سربازان انگليسي در افغانستان رخ داد و شواهد بيشتري از ‏دخالت ايران در معرکه نبرد با تروريسم رقم خورد. ممکن است سپاه پاسداران در بمب گذاري جاده هلمند که ‏منجر به مرگ سرباز انگليسي 29 ساله شد دست داشته باشد، اما نمي توان آن را اثبات کرد. ‏ سپاه پاسداران در تاريخ طولاني دخالت در تروريسم، توانسته است همه ردپا ها را پاک کند. هرچند اولين گروگان ‏غربي که در دهه 1980 در لبنان ربوده شد به تهران فرستاده شد، مقامات ايران اصرار داشتند در اين ماجرا نقشي ‏نداشته اند.‏ امروز هم دولت ايران بر بي گناهي خود در حمايت از درگيري هاي خونين ستيزه جويان عراق و افغانستان ‏اصرار دارد، اما اين برخلاف کشفيات گاه و بيگاه نيروهاي ائتلاف از انبارهاي مهمات با نشانه هاي ساخت در ‏ايران است.‏ افزايش قابل توجه دخالت ها در افغانستان مشکل ساز شده است. بايد خصوصاً از عملکرد ارتش قدرداني کرد که ‏از طالبان تنها سايه اي از يک نيروي جنگ آور به جا گذاشته است.‏ بعد از دو سال حضور مداوم نظامي، طالبان ديگر نمي تواند حملات متناوبي انجام دهد. در عوض، آنها دست به ‏کار جنگ هاي نامنظم شده اند که من و شما آن را به عنوان تروريسم مي شناسيم: حمله به نيروهاي ائتلاف با بمب ‏هاي جاده اي.‏ اين سلاح ها تا کنون باعث سه حادثه مرگبار براي انگليسي ها شده. دو عضو نيروي هوايي سلطنتي در آوريل ‏هنگام گشت زني خارج از پايگاه اصلي هوايي ناتو در قندهار کشته شدند. همين بمب ها، منجر به کشته شدن ‏سرباز باباکوبائو، يک بازيکن راگبي، در منطقه دور افتاده اي شد که شاهزاده هري [نوه ملکه] نيز در همانجا به ‏عنوان مسئول کنترل هوايي مشغول به خدمت بود. ‏ سرباز باباکوبائو داخل يک نفربر ضد مين بود که در اثر شدت انفجار بمب جان خود را از دست داد. چهار ‏سرنشين ديگر در همين حادثه زخمي شدند. ‏ منابع اطلاعاتي آمريکا و انگلستان گمان مي کنند ايران دانش فني حزب الله را به عراق و افغانستان- که انفجار ‏بمب هاي جاده اي در آن افرايش يافته- صادر کرده است. (اکثر کشته شدگان ازتعداد 51 نفر آمريکايي در عراق ‏در ماه گدشته، قرباني چنين تجهيزاتي بوده اند).‏ نيروهاي ويژه بريتانيا در سال گذشته موفق به توقيف دو کاميون حمل بار شدند که از ايران به افغانستان وارد شده ‏و محتوي 50 عدد از اين بمب ها بود. هفته پيش يک مقام ارشد نظامي ايالت متحده گفت شاخه قدس سپاه پاسداران ‏انقلاب دست به استخدام کارشناسان لبناني براي آموزش ستيزه جويان شيعه در اردوگاه هاي داخل ايران شده است. ‏ منابع اطلاعاتي تخمين مي زنند 90 درصد سخت افزارهاي مورد استفاده از سوي ستيزه جويان جنوب عراق از ‏ايران است که دخالت فزاينده اش در رويارويي با نيروهاي ائتلاف، سفير سابق ايالات متحده در سازمان ملل- ‏جان بولتون- را بر آن داشته تا خواستار حمله هوايي آمريکا عليه اردوگاه هاي آموزشي و تسليحاتي گروه هاي ‏ستيزه جو داخل ايران شود. ‏ همه اين ها باعث مي شود که ادامه تصميم دولت در غير قانوني بودن موثرترين گروه مخالف ايران و طرفدار ‏غرب تعجب آور باشد. اگر به خاطر سازمان مجاهدين خلق ايران نبود، ما هرگز متوجه نمي شديم ايران در حال ‏توسعه غني سازي اورانيوم در تاسيسات نطنز و به دور از چشم بازرسي هاي معمول آژانس است. ‏ مريم رجوي، رهبر سازمان مجاهدين که در فرانسه در حال تبعيد به سر مي برد، در مصاحبه اي با ديلي تلگراف ‏هشدار داد ‏‎ ‎اگر غرب تهديد ايران را براي نه تنها خاورميانه، بلکه کل دنيا نديده بگيرد، "در خواب خواهد ماند تا ‏سرانجام با فاجعه اي بيدار شود". او گفت: "ايران تحت حاکميت يک رهبري مذهبي ديکتاتوري که خواهان صدور ‏آرمان هاي خود به سراسر دنياست به سر مي برد. اين فاشيسم ديني اميال مشابه با فاشيسم آدولف هيتلر در سيطره ‏بر دنيا دارد. دولت هاي غربي عمداً چشمان خود را بر روي وقايع بسته اند، اما ترس من از اين است که در يکي ‏از همين روزها، آن ها چشمان خود را باز کنند و واقعيت شومي که در جريان است را جلوي چشمان خود ببينند". ‏ منبع: ديلي تلگراف – 9 مه روزآنلاين
  6. معمولاً يک دولت، شش دهه بعد از تاسيس، نبايد هنوز براي موجوديت خود بجنگد. بايد حق تا حالا بدست آمده ‏باشد. بعد از جنگ هاي سال 1948، 1967و 1973، وساير درگيري ها از جمله دو شورش (اواخر دهه 80 و ‏‏2000) خيلي از اسراييلي ها به مبارزات خود در بدست آوردن حق موجوديت افتخار مي کنند، ولي تا کنون موفق ‏به تثبيت اين حق نشده اند. امروز در شصتمين سال تولد اسراييل، اين کشور مانند ماه هاي اول که شوراي امنيت ‏سازمان ملل بر تقسيم فلسطين صحه گذاشت و کشورهاي عرب به آن کشور نوپا حمله کردند، هنوز بحران ‏موجوديت دارد. ‏ مي توان گفت خطر فعلي به مراتب بزرگتر از روزهاي اول است. اسراييل مي تواند به زودي درگير بزرگترين ‏نبرد موجوديت در تاريخ نه چندان طولاني خود شود. رييس جمهور بعدي ايالات متحده هم- اعم از اينکه باراک ‏اوباما باشد يا جان مک کين- احتمالاً با بحراني به مراتب بزرگتر از حملات يازدهم سپتامبر روبرو خواهد شد. در ‏حاليکه مقامات اسراييلي اصرار دارند که به ديپلماسي متعهد هستند، عواملي دست به دست هم مي دهند تا احتمال ‏وقوع يک حمله اسراييلي عليه ايران را تا قبل از پايان سال 2008 امکانپذير سازند:‏ ‏- يک ارزيابي جديد و هولناک اسراييلي که نشان مي دهد ايران تا سال 2009، قابليت ساخت بمب هسته اي را ‏بدست خواهد آورد (گزارش هاي ديگر زودترين زمان براي اينکار را 2010 يا حتي پس از آن دانسته اند).‏ ‏- تلاش هاي ايالات متحده و اروپا در اعمال فشار اقتصادي بر ايران و منزوي ساختن اين کشور. نيکلاس برنز، ‏معاون وزارت امورخارجه آمريکا و مسئول امور ايران در دستگاه ديپلماسي بوش، به تازگي بازنشسته شده و ‏خلاء بزرگي را پشت سر خود به جا گذاشته است. خيلي از اسراييلي ها احساس فزاينده اي از بروز سرگرداني در ‏واشنگتن براي کنار آمدن با ايران هسته اي دارند. در همين حال، شرکت هاي اروپايي در حال سرمايه گذاري هاي ‏جديد چند ميليارد دلاري در بخش انرژي ايران هستند (از جمله شرکت او ام وي اتريش- اي جي ال سويس)‏ ‏- تجديد ساختار مداوم موشکي حزب الله در کشور همسايه، لبنان، که هر چه اسراييل بيشتر دست روي دست ‏بگذارد، قدرت بيشتري به ايران براي معامله به مثل مي دهد. ‏ ‏- تلاش هاي مرموز ايران براي هر چه طولاني تر کردن روند بازرسي آژانس بين المللي هسته اي و رسيدگي به ‏تاريخچه و نيات ايران از برنامه هسته اي خود. قرار است گزارش جديد آژانس در هفته سوم ماه مه منتشر شود و ‏ايران نيز حاضر شده است در مورد روند بازرسي ها به ابراز نظر بپردازد. هرچند انتظار نمي رود اين مساله تا ‏آن موقع حل و فصل شود.‏ ‏- تمايل روسيه به تجهيز ايران با دفاع موشکي زمين به هوا با برد کوتاه، عليرغم اينکه اين کشور اعلام کرده به ‏تحريم ها عليه ايران خواهد پيوست. شايعاتي بر سر زبان هاست که روسيه براي فروش سيستم ضد شناور اس-‏‏300 با برد بالا مشغول رايزني است، اما روسيه اين شايعات را رد کرده است. اين سيستم هاي دفاعي پيشرفته در ‏صورت استقرار، قدرت حملات هوايي اسراييل را به نحو فاحشي تقليل خواهد داد. ‏ آخرين مطلب هم اينکه دوران زمامداري دستگاه ديپلماسي بوش رو به اتمام است. دولت بوش تا کنون، دوستانه ‏ترين و سازش پذيرترين دولت آمريکايي بوده که اسراييل به خود ديده است. وقتي اسراييل در تابستان 2006 به ‏حزب الله لبنان حمله کرد، دولت بوش با چراغ سبز نشان دادن به دولت يهود، مذاکرات براي پايان بخشيدن به ‏جنگ را عمداً به تعويق انداخت. همين چند هفته پيش بود که بوش تخريب يک راکتور سوريه توسط اسراييلي ها ‏را به عنوان "هشدار" به ايران و کره شمالي مورد تاييد ضمني قرار داد. بعيد به نظر مي رسد دولتي که اوباما ‏تشکيل دهد اينچنين به تحسين اسراييل بپردازد و از رويکرد مک کين هم اطمينان خاطر وجود ندارد. ‏ بسياري از کارشناسان ايراني معتقدند عليرغم فراخوان هاي معمول محمود احمدي نژاد در نابود ساختن اسراييل، ‏بعيد به نظر مي آيد تهران مايل به توليد بمب هسته اي باشد. اگر هم اينکار را بکند، محتمل نيست آن را عليه ‏اسراييل يا هيچ دولت ديگري به کار ببرد. احمدي نژاد به دنبال انتخابات رياست جمهوري 2009 است اما در ميان ‏روحانيون صاحب منصب ايران، چهره اي نامحبوب شده است. مطمئناً يک گزينه براي اسراييل- که صاحب ‏زرادخانه هسته اي است- به کار گرفتن زبان تهديد عليه ايران است، مخصوصاً وقتي احمدي نژاد از سوي حاکمان ‏قدرت تهران در نقطه ضعف قرار گرفته است. حتي تندروهاي اسراييلي هم مي دانند کوبيدن بر طبل حمله به ‏ايران مي تواند منازعه اي طولاني مدت و شوم را به دنبال داشته باشد و به افزايش احتمال باقي ماندن احمدي نژاد ‏بر سرير قدرت و درگير شدن دريک جنگ منطقه اي با اسراييل منجر شود. ‏ برخي کارشناسان فني و دفاعي نيز معتقدند اسراييل نمي تواند چيزي بيش از يک آزار براي برنامه ايران تلقي ‏شود. برنامه غني سازي ايران بسيار مخفيانه تر از راکتور اوسيراک در عراق است که اسراييل بنا داشت در سال ‏‏1981 به آن حمله کند. دويد آلبرايت، يکي از معروفترين چهره هاي واشنگتن که برنامه هسته اي را دنبال مي ‏کند، گفت: "آنها مي توانند تمام تاسيسات نطنز را منهدم سازند و در عين حال، به طور جدي به عقب رانده نشوند".‏ منبع: نيوزويک – 7 مه روزآنلاين
  7. دوستان من يك مسئله اي است كه ذهنم را مشغول كرده است.ببينيد اصلا به نظر من چرا اسرائيل بايد حتما با هواپيماهاي جنگنده بمب افكن مثلا اف 15 يا اف 16 اهداف خودش را در ايران بمباران كند.چرا همانطور كه ايران احتمالا با موشكهاي بالستيك سري شهاب به اسرائيل حمله خواهد كرد به ايران حمله نكنند؟مگر اسرائيل دارنده كلاهكهاي اتمي داراي موشكهاي بالستيك دوربرد و زيردريايي هاي دلفين كه احتمالا قابليت مخفي شدن را دارند و به موشكهاي كروز با قابليت حمل كلاهكهاي متعارف و اتمي را دارند نيست؟پس چرا در تمام رسانه ها صحبت از حمله اسرائيل به ايران با استفاده از جنگنده بمب افكن و بمباران هوايي اهدافش در ايران است در حالي كه آنها اگر با استفاده از موشكهاي كروز يا بالستيك به قول نخست وزير رژيم اسرائيل كه با پرتاب 1000 موشك كروز در طول چندين روز ميتوان امكانات اتمي نظامي ايران را نابود كرد ميتوانند با ريسك و هزينه دادن نسبتا كمتري اين عمليات را انجام دهند چون ايران به احتمال قوي داراي سپر دفاع ضد موشكهاي بالستيك هم نيست كه موشكها را بتواند نابود كند.يعني واقعا اين يهوديهاي اسرائيل به عقلشان نرسيده كه به جاي بمباران هوايي ايران كه ريسك بالايي دارد با استفاده از موشكهاي بالستيك دوربرد و يا كروز شليك شونده از زيردريايي ها اين عمليات را خداي نكرده انجام دهند يا اينكه به عقلشان رسيده ولي نميخواهند لو بدهند؟آخر چه دليلي دارد كه اسرائيليها به جاي اينكه از دور كندوي زنبور را نابود كنند دست لخت خود را درون كندو كنند تا زنبورهاي خطرناك را با دست لخت يكي يكي له كنند؟!!!نظرتون در مورد اين مسئله اي كه من مطرح كردم چيست دوستان ؟خيلي ممنون ميشم در اين مورد يك بحثي انجام شود.
  8. به نقل از سايت همدمي:یک روزنامه چاپ اورشلیم امروز (جمعه 14 مارس 2008 ) نوشت: اسرائیل برای مقابله با تهدیدهای اتمی جمهوری اسلامی ایران می کوشد یکی از پیشرفته ترین انواع هواپیماهای نظامی آمریکا را به نام اف-22 خریداری کند- ولی وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) با این تقاضا مخالف است و آن را رد کرده است. روزنامه جروزالم پست از قول منابع آگاه نوشت: قراراست پینحاس بوریس مدیر کل وزارت دفاع اسرائیل هفته آینده رهسپار واشنگتن شود تا مقامات آمریکائی را متقاعد سازد که با توجه به آنچه خطرات اتمی ایران و تهدیدهائی که از جانب آن کشور علیه اسرائیل شنیده می شود خوانده، ضروری است که اسرائیل بتواند بهتر از خود دفاع کند. ایالات متحده تا کنون هواپیماهای اف-22 را به هیچ کشور خارجی نفروخته است. اسرائیل می گوید که فروش بمب های هوشمند ساخت آمریکا به دولت عربستان سعودی یکی دیگر از عللی است که ایجاب می کند اسرائیل توان دفاعی کوبنده تری داشته باشد. اسرائیل پیشتر نوع دیگری از هواپیماهای جنگی آمریکائی را به نام اف-35 خریداری کرده که تحویل آن از پنج سال دیگر (2013 ) آغاز خواهد شد و بنابراین اسرائیلیان هنوز امید دارند که بتوانند ایالات متحده را برای فروش جنگنده های اف-22 نیز متقاعد کنند. نیروی هوائی ایالات متحده از دو سال پیش به این نوع هواپیما مجهز گردیده- ولی آمریکا هنوز حاضر نشده آن را به کشورهای دیگر بفروشد. کنگره آمریکا با تصویب قانونی فروش آن را ممنوع ساخته است. پینحاس بوریس در دیدار چند روزه خود از واشنگتن درباره چند پروژه امنیتی دیگر و از جمله بهنیه سازی و تکمیل موشک ضد موشک "ختس" (پیکان) با مقامات آمریکائی گفتگو خواهد کرد. ضد موشک "ختس" که توسط دانشمندان اسرائیلی طراحی و ساخته شده به هدف رهگیری و نابود کردن موشکهای دشمن است که بخشی از بودجه آن را دولت ایالات متحده تامین کرده است. این ضد موشک قادر است موشکهای شهاب حکومت ایران را که ممکن است به سوی اسرائیل شلیک شود پیش از رسیدن به خاک اسرائیل رهیابی و متلاشی کند. چندی پیش ضد موشک ختس-2 با موفقیت آزمایش شد و اکنون اسرائیل به ایالات متحده پیشنهاد کرده که سیستم ضد موشکی ختس بهینه شود و بتواند با سرعت بیشتر عمل کرده و موشکهائی را نیز که در ارتفاعات بالاتر پرواز می کنند هدف قرار دهد.
  9. موعود:رزمنده آمريکايي در ميان هياهو و بارقه‌هاي انفجار ميدان جنگ، در يونيفرم ضد گلوله آخرين مدل خود پيچيده شده است. کاسکتي صورت وي را مي‌پوشاند و بدين ترتيب از آن محافظت کرده و به وي امکان استفاده از تجهيزات الکترونيکي را که حمل مي‌کند، مي‌دهد. رايانه‌اي که او کنترلش را در دست دارد، حاوي بانک اطلاعات است و به فرامين صوتي پاسخ مي‌دهد. روي صفحه مانيتور«پيشرفته» کاسکتش مي‌تواند نقشه‌ها را ببيند و موقعيت خود را توسط سيستم GPS محاسبه كند. موريس لمون چکيده: رزمنده آمريکايي در ميان هياهو و بارقه‌هاي انفجار ميدان جنگ، در يونيفرم ضد گلوله آخرين مدل خود پيچيده شده است. کاسکتي صورت وي را مي‌پوشاند و بدين ترتيب از آن محافظت کرده و به وي امکان استفاده از تجهيزات الکترونيکي را که حمل مي‌کند، مي‌دهد. رايانه‌اي که او کنترلش را در دست دارد، حاوي بانک اطلاعات است و به فرامين صوتي پاسخ مي‌دهد. روي صفحه مانيتور«پيشرفته» کاسکتش مي‌تواند نقشه‌ها را ببيند؛ موقعيت خود را توسط سيستم GPS محاسبه کرده و قادر است فرامين نوشتاري، دستورات عملياتي و اطلاعات فني لازم براي تشخيص يک دستگاه و حتي تصاوير ويدئويي را مشاهده کند. دوربين کار گذاشته شده در اين مدول، امکان ديد شب از ميان دود را نيز مي‌دهد. گوش‌هاي الکترونيکي که در دوطرف کاسکت وجود دارند، منبع صدا را رديابي مي‌کنند. اين سيستم کامپيوتري به منظور امنيت بيشتر، به يک مين ياب متشکل از حس گرهاي حرارتي و يک رادار کوچک متصل است. اسلحه وي هم مسلماً تفنگ مدل M-14 است. اين اسلحه که مجهز به دوربين حرارتي قادربه کشف مخفيگاه‌ها است، همچنين امکان پخش تصاوير در شبکه را مي‌دهد. سرباز پياده نظام که به لطف ليزر مسافت ياب و تعيين مکان کننده اش، ديده بان نيز هست، به عضوي از شبکه فن آوري و اطلاعات تبديل مي‌شود. آيا اينها همه يک داستان علمي - تخيلي است؟ از سال ١٩٩٤، برخي از اين وسايل در چارچوب21 CLW آماده به کارگيري در ارتش آمريکا بود. «انقلاب تجهيزات نظامي» (RMA) که از زمان جنگ نخست خليج فارس (١٩٩١) به کار گرفته شد، ميزان فايده فن آوري را به حد اعلاي خود رساند. آيا سلاح‌هاي پيروز و موفق به کار گرفته شده در عراق طي عمليات «طوفان صحرا»، همان هواپيماهاي مخفي، موشک‌هاي سريع السير، بمب‌هاي دقيق نبودند و آيا سايرتجهيزات تشکيل دهنده اين ائتلاف بين المللي تحت رهبري آمريکا، نقشي فرعي نداشت؟ هماهنگي واقعي بسياري از سلاح‌هاي دوربرد، قابليت نبردي بي سابقه را به دست داد؛ رويدادي که پيش از ظهور انفورماتيک غيرقابل تصور بود. از اين پس، مدرن ترين تکنيک‌هاي ارتباطي وارد تقسيم بندي‌هاي قدرتمندتر، فعال تر و تجديد سازمان دهي شده تر قرن ٢١ مي‌شوند. دنيس ريمر، رئيس ستاد ارتش آمريکا، اين گونه پيش بيني مي‌کند: «هنگامي که دشمن در ميدان نبرد انگشت کوچکش را حرکت دهد، تمامي نيروهايمان از آن مطلع خواهند شد و قادر خواهند بود سريعاً وي را کيش و مات کنند.» سرباز تبديل به مهندسي مي‌شود که نابود سازي را با وجداني آسوده فراهم مي‌آورد. «اينترنت تاکتيکي»، تجهيزات دقيق چند برابرکننده قدرت آتش هواپيماهاي بمباران کننده شکاري، افزايش تعداد هواپيماهاي بي سرنشين که در ابتدا براي شناسايي و سپس براي جنگ درنظر گرفته شده اند ؛ هيچ گاه تاريخ شاهد چنين تفاوت عظيمي ميان ارتش اول دنيا و رقبا و يا متحدانش نبوده است. گاستون بوتول، بنيان گذار«پولمولوژي» درسال ١٩٤٥، همه اينها را در سال ١٩٦٢ پيش بيني کرده بود، هنگامي که گفت: «سرباز تبديل به مهندسي مي‌شود که نابودي نسلي را با ماشين حساب، صفحه رادار و دکمه‌ها فراهم مي‌آورد. اين امر به وي امکان خواهد داد، به طرز هولناکي وجداني آسوده داشته و يا حتي بي اطلاع باشد. وي قادر خواهد بود، به تمامي کساني که به وي خرده مي‌گيرند، پاسخ دهد: «من سلاخ نيستم، من يک مهندسم». انقلاب تجهيزات نظامي مانند هر انقلاب ديگري از توافق نظر واحد برخوردار نيست. حتي در ايالات متحده نيز برخي افسران خرده مي‌گيرند که تجهيزات پيشرفته پياده نظام، بسيار زايد و دست و پا گير است. برخي ديگر ابراز نگراني کرده و مي‌گويند: «وابستگي بيش از حد به شبکه‌هاي کامپيوتري، با وارد کردن لطمه شديد به روحيه جنگجويي ارتش، به جاي تحکيم، خطر تضعيف آن را درپي دارد، چراکه سربازان بيشتر به کاربران شبکه تبديل مي‌شوند تا سرباز». درسال ١٩٥٨ در چين، دو سرهنگ نيروي هوايي به نام‌هاي کيائو ليانگ و وانگ زيانگسويي در کتاب خود با اين پديده مخالفت کرده و اظهار داشتند: «تحقيقات انجام شده توسط آمريکايي‌ها، به گونه‌اي اجتناب ناپذير حاوي نکات تئوريک کور و خطاهاي استدلالي است». دستاورد «حمله از راه دور» که از کشته شدن افراد در جبهه خودي ممانعت به عمل مي‌آورد، همان حس برتري تکنولوژيکي است که باعث پيدايش مفهومي جديد شده و آن «کشته ندادن» است. زمينه ديگري که به دنبال اين بحث مطرح مي‌شود، آن است که دولت‌ها و ستادهاي ارتش در نظر دارند تا ارتش‌هاي تخصصي با هزينه‌هاي هنگفت تشکيل دهند؛ ارتش‌هايي که از اين پس در بطنشان کيفيت بر کميت فائق آيد. جنگ به پديده‌اي «انساني» تبديل مي‌شود که به تصور دخالت نظامي براي درهم شکستن موقعيت‌هاي غيرقابل تحمل (از جمله قحطي، نسل کشي، پاک سازي قومي، جنگ‌هاي داخلي بي وقفه و غيره) باز مي‌گردد. پديده‌اي که در آن، ارزش‌هاي دوران باستان با همان داستان‌هاي معروف که در آن آدم خوب‌ها نهايتاً به پيروزي مي‌رسند، تجلي مي‌يابد. آن هم براي خوش آيند کارشناسان جنگ اشرافي که با حرارت در«هدف گيري‌هاي دقيق» به سوي «جنگ‌هاي تفنني» بازمي گردند. با اين همه، اين پيشرفت در نظر اول همان تفکر آگوستين قديس پس از افلاطون گرامي، در قرن پنجم ميلادي در باب تمايز «جنگ منصفانه» (که قانوني و براي دفاع از خود است) از «جنگ غيرمنصفانه» (که غيرقانوني بوده و به تجاوز مي‌انجامد) را دوباره مورد توجه قرار مي‌دهد. اين نظريه با ترسيم چارچوب تحليل درگيري‌هاي اخلاقي طي اعصار (و با تحولات و وقفه‌هاي بي شمار)، با تلاش‌هاي صورت گرفته براي شکل دادن به استفاده از زور در روابط بين دولت‌ها، همراه بوده است. مجموعه‌اي از قوانين که خود به دو بخش تقسيم مي‌شود که عبارت است از jus ad bellum (با مضمون قوانين شروع جنگ اخلاقي و شرعي) و jus in bello (معيارهاي جنگ قابل قبول اخلاقي) . نگرش «جنگ منصفانه» که خصوصاً به لطف کنوانسيون‌هاي لاهه و ژنو در حقوق بين الملل مثبت گنجانده شده، حق دفاع از خود را براي ارتش‌ها و دولت‌ها مانند افراد «ذي حق»، «تماميت ارضي» و «خوداستقلالي» قائل مي‌شود. با اين همه نيکلا تاواگليون در اثر خود با عنوان Le Dilemme du soldat «دو راهي پيش روي سرباز» چنين اظهار نظر مي‌کند: «اين نظريه در نگاه اول نسبت به دو رقيب سرسخت تئوريک خود برتري دارد. يعني صلح طلبي مطلق و واقع گرايي غيراخلاقي». عمليات «طوفان صحرا» که تحت نظر سازمان ملل متحد هدايت مي‌شد، با هدف ايجاد «نظم نوين جهاني» صورت پذيرفت. ژيل آندرآني و پير‌هاسنر عنوان مي‌کنند که در حقيقت، چشم پوشي از استفاده غيردفاعي از ارتش که در منشور سازمان ملل متحد نيز به ثبت رسيده، ديگر بازدارنده ايالات متحده نيست (آيا اين نوعي توجيه جنگ است؟). مسلماً طي ده سال اخير، ظاهراً دخالت نظامي «بشردوستانه» (در سومالي،‌هائيتي، بوسني هرزگوين، روآندا، سيرالئون، کوزوو، تيمورشرقي و جمهوري دموکراتيک کنگو) مستولي بوده، اما ستاره اقبال اين نوع جنگ رو به افول است. زيرا چه کسي حاضر مي‌شود، خشونت را در برابر خشونت به کار گيرد؟ چه موقع؟ چگونه؟ و تحت چه عنواني؟ ايالات متحده به تدريج پس از پايان جنگ سرد و همگام با افزايش نفوذش، خود را ناجي سياره زمين، ژاندارم جهان و رسول صلح و دموکراسي مي‌داند. همين امر در مورد اروپايي‌ها نيز ديده شده است. آنها با تمايز ميان «بشردوستي» و «امنيت خواهي»، در کوزوو به خشونت علني متوسل شدند. نيروهاي ناتو در پي کشتارهاي انجام شده توسط ارتش بلگراد که احتمالاً منجر به مرگ بيش از ده هزار غيرنظامي شد، سريعاً جنگ هوايي هفتاد و نه روزه‌اي را (درسال ١٩٩٩) برخلاف نظر سازمان ملل متحد به راه انداختند. اين دخالت غيرقانوني (هرچند که شوراي امنيت سازمان ملل متحد از محکوم کردن آن خودداري کرد) پرسش‌هاي نويني را برانگيخت. براي مثال اينکه، آيا قدرت نظامي بايد به نفع حمايت از قربانيان وارد عمل شود و يا براي تحت فشار قرار دادن مهاجم؟ (پرسشي که آندرآني و‌هاسنر مطرح مي‌کنند.) آيا اين دليل منطقي است؟ تاواگليون مي‌نويسد: «هدف ناتو عمليات بشردوستانه بود: توقف نيروهاي صرب که به عمليات پاک سازي قومي عليه قوم آلبانيايي کوزوو دست مي‌زدند. (...) درحالي که صحنه اين عمليات کوزوو بود، بمباران‌ها پيش از هرجا صربستان را هدف قرار مي‌داد. (...) اين بمباران‌ها که دور از ميدان نبرد صورت مي‌گرفت، «تنبيه جامعه» را مدنظر داشت تا اين چنين اراده آن را خرد و يا روحيه آنها را تضعيف کند. با اين اميد که به اين طريق يا طريقي ديگر، دولت را به توقف نبرد وادار کند.» يعني به گروگان گرفتن شهروندان غيرنظامي که آن هم رسماً درjus in bello نهي شده است. در پايان اين نبرد، پرسش ديگري در سايه قرار مي‌گيرد و آن اين است که اگرچه کارشناسان جنگ آمريکا پس از اين پيروزي سريع به اين نتيجه رسيدند که برتري هوايي به خودي خود براي درهم شکستن ارتش دشمن کافي است، اما در مورد اشغال نظامي زميني در مقابل مردمي متخاصم حرفي نمي‌زنند. درحالي که شکست آمريکا در سومالي بايد توجه آنها را به اين مسئله جلب مي‌کرد. از نقطه نظر نظامي محض، حملات هوايي آنها در٣ اکتبر١٩٩٣ در موگاديشو با موفقيت همراه بود؛ اما بهايي که بابت آن پرداختند (نوزده کشته و مفقود با هشتاد و چهار مجروح) بيش از حد براي افکار عمومي کشوري که نظريه «کشته ندادن» را پذيرفته، سنگين و طاقت فرسا بود. همين امر باعث عقب نشيني شتاب زده ارتش آمريکا از بيروت درسال ١٩٨٢ شد. جايز بودن هرگونه عملي، بدون ملاحظات قانوني و اخلاقي نتيجه گيري نخست آنکه: هيچ شباهتي مابين پذيرش خطر و مرگ براي شرکت در عمليات حفظ صلحي که از يک همکاري چند مليتي غيراجباري نشأت گرفته باشد، با پاسخ گويي به يک تجاوز جنايتکارانه در خاک خود وجود ندارد. ليانگ و زيانگسويي در پکن از اين امر به گونه‌اي ديگر عبرت گرفته و مي‌گويند: «اگر عمليات ارتش آمريکا در سومالي (که در آنجا در مقابل ارتش «آيديد» سردرگم ماند) را مورد قضاوت قرار دهيم، مي‌توانيم چنين نتيجه گيري کنيم که مدرن ترين نيروي نظامي، نه توان آن را دارد تا اعتراض افکار عمومي را کنترل کند و نه قدرت مقابله با دشمني را دارد که خود را پاي بند به هيچ قطعنامه و قراردادي نمي‌داند». همان طورکه پيش گويي اين دو چيني (که آن را در کتاب خود به سال ١٩٩٨ عنوان کردند) مؤيد آن است، حمله به خاک آمريکا در ١١ سپتامبر ٢٠٠١ ماهيتاً غيرقراردادي بود. آن دو اين گونه آورده اند: «هنگامي که کشورهاي فقير با قدرت نظامي ضعيف و همين طورجنگجويان غيردولتي در مقابل قدرت‌هاي برتر ايستادگي مي‌کنند، مانند آنچه که در چچن (دربرابر روسيه)، در سومالي (دربرابر ايالات متحده)، در ايرلند شمالي (دربرابر بريتانياي کبير) و حاميان جهاد اسلامي (دربرابر تمامي دنياي غرب) و... رخ مي‌دهد، عقل به آنها حکم مي‌کند که رويارويي مداوم و خشونت بار با ارتش‌هاي قدرت‌هاي بزرگ را کنار گذاشته و در مقابل، براي مقاومت در برابر آنها به شيوه‌هاي ديگر مبارزه همچون جنگ چريکي (به ويژه از نوع درون شهري آن)، تروريسم، جهاد مقدس، جنگ فرسايشي و جنگ شبکه‌اي متوسل شوند. پاسخ به ١١سپتامبر نقطه پاياني بر نظريه (آمريکايي) «کشته ندادن» نهاد. چراکه اين بار براي واشنگتن مسئله دفاع از شهروندان خودي مطرح بود. البته دفاع رسمي کم‌رنگ‌تر...؛ زيرا کاخ سفيد قدرتمندترين ارتش دنيا را براي کاري به راه انداخت که مي‌بايست توسط پليس و سرويس‌هاي امنيتي و اطلاعاتي انجام مي‌شد. ديگر در اينجا به دلايل بنيادين تاکنون شناخته شده «نبرد جهاني عليه تروريسم» يعني نابودي قدرت نظامي بخشي از جهان عرب با دردست گيري کنترل منابع نفتي خليج فارس نمي‌پردازيم. کارشناسان پنتاگون [وزارت دفاع آمريکا] با حمله به افغانستان براي بيرون راندن طالبان، پيش بيني مي‌کردند که اين نبرد در بهار ٢٠٠٢ به پايان برسد. امروزه بر همگان روشن است که عاقبت الامر به کجا انجاميد. ايالات متحده در ١٨ مارس ٢٠٠٣ و به بهانه يافتن سلاح‌هاي کشتار جمعي خيالي و بدون هرگونه اجازه سازمان ملل متحد و برخلاف خواست بسياري از متحدانش، حمله خود را به عراق صدام حسين آغاز کرد. داريو باتيستلا در کتاب خود مي‌نويسد: «ترک سياست چند سويگي بين دول غربي، نشانگر رجعت ايالات متحده به ارزش‌هاي مکتب «هابزيسم» است». او ادامه مي‌دهد که نگرش‌هابزيسم (که بنيان گذار آن توماس‌هابز بوده) از دوران باستان و قرون وسطي و پيش از آنکه در فرانسه دوران ناپلئون و سپس در آلمان دوران هيتلر به کار گرفته شود، در روابط ميان دولت‌ها وجود داشته است. اين نگرش برپايه دو اصل استوار است: نخست، پذيرش جنگ نامحدود، توسل به خشونت شديد و رد هرگونه سازش با دشمن طي نبرد، با توجه به اين امر که هدف جنگ «نابودي ارتش دشمن» است و سپس باور به جنگ پيش گيرانه يعني فقدان قوانين مرتبط با آغاز جنگ. هرگونه عملي بدون ملاحظات قانوني و اخلاقي مجاز است. مي توان به طور قانوني در باب ضرورت آغاز يک جنگ پيش گيرانه يا بهتر بگوييم «متقدمانه» بحث کرد. آندرآني و‌هاسنر به درستي اين چنين اظهار نظر مي‌کنند: «تصور آنکه توسل به زور بايد تا پس از شکست از هرگونه اقدام صلح آميز به دور باشد، احتمالاً در صورت کشتار از پيش اعلام شده و يا قابل پيش بيني، نتايج وخيمي به همراه خواهد داشت. براي مثال مي‌توان روآندا را ذکر کرد که خاطره آن همگان را آزرده خاطر مي‌سازد. هنگامي که براي کارشناسان جنگ مسجل مي‌شود که اقدام نظامي در يک تاريخ معين، احتمالاً شانس بزرگي براي کوتاه بودن و موفق بودن دارد، در حالي که شش ماه بعد توازن قوا تغيير مي‌کند و نبرد به نبردي خونين تر و نامطمئن تر تبديل مي‌شود، چه تصميمي بايد اتخاذ کرد ؟» در اين زمينه، انتخاب واژه «پيش گيرانه» به جاي «متقدمانه» از سوي واشنگتن (که در نظريه جنگ منصفانه به ثبت رسيده است) به هيچ وجه تصادفي نيست. تفاوت آنها تنها در گذرا بودن خطر است. جنگ متقدمانه در برابر خطر قريب الوقوع صورت مي‌گيرد و جنگ پيش گيرانه براي پاسخ دادن به خطري احتمالي. به عقيده باتيستلا، ايالات متحده با جنگيدن بر پايه گمانه زني‌هاي گنگ و مبهم خود تبديل به مهاجم غيرمنصف مي‌شود. براي کساني که منکر سلطه آمريکا هستند، گزارش منتشرشده توسط کاخ سفيد در٩ ژوئيه ٢٠٠٢ که تحولي در شيوه نگرش به مسائل اتمي محسوب مي‌شود، به همان اندازه نگران کننده است. در مقابل، نگرش «انصراف»، کوچک سازي سلاح‌هاي اتمي، راه را براي «استفاده محدود» مي‌گشايد. پير کونزا که سعي دارد اثبات کند که يکسوگرايي، تروريسم و گسترش سلاح‌ها، همگي منطقاً براي ايجاد مکانيسم ناامني بين المللي با هم مرتبطند، در رساله خود اين پرسش را مطرح مي‌کند که من بعد چه کسي مي‌تواند در افزايش خطر تروريسم و گسترش خشونت متعاقب جنگ آمريکا در عراق شک کند؟ او مي‌گويد: «سقوط اتحاد جماهير شوروي در سال ١٩٩١، حس سرمستي آور پيروزي را هم براي نظريه پردازان اسلاميسم خشن (که تنها از پيروزي بر اتحاد جماهير شوروي در افغانستان قانع و راضي بودند) و هم انديشمندان نومحافظه کار آمريکايي که آن را چون درهم کوبيدن «قدرت شيطاني» مي‌دانستند، درپي داشت.» به عقيده کونزا، شوک پديده افراط گرايي مذهبي، بي شک يکي از خصيصه‌هاي اصلي و غالب بي ثباتي بين المللي است. او با موازي قرار دادن بنيادگرايي «جنوبي» و بنياد گرايي «سني مذهب»، يکسوگرايي دولت بوش را يکسوگرايي قدرتي مي‌داند که هويت خود را به صورت گونه‌اي از «خاص گرايي مقدس مآبانه» و «مسيحاباوري دموکراتيک تندرو» توجيه مي‌کند که نوانجيل پراکنان، براي آن حق مذهبي «ميهن پرستي به شيوه کتاب مقدس» را قائل مي‌شوند. همين مسئله براي جهادطلباني که از اسلام، قانون خشک و مطلق مي‌سازند نيز صدق مي‌کند. او مي‌گويد: «نتيجه اين نوع جنگ با هدف پيروزي دين حق، نمي‌تواند چيزي جز پيروزي نهايي باشد و هيچ مذاکره احتمالي با «ديگري» که به عنوان اهريمن مطلق فرض مي‌شود، امکان پذير نيست». جبران نابرابري نظامي توسط عملياتي با هزينه اندک در منطقه‌اي که بازي قدرت‌هاي خارجي، ناسيوناليسم و نفي غرب را شعله ور ساخته، هر فردي خشونت را در دشمن مي‌بيند و خشونت خود را با تقدم خشونت سايرين توجيه مي‌کند. اين امر هم براي جريان پرابهام القاعده صادق است و هم براي ايالات متحده تابع اراده واشنگتن. از اين پس، تنها پاسخ ممکن در«برابرسازي قدرت» يافت مي‌شود که مي‌تواند گسترش سلاح‌هاي کشتار جمعي، جنگ نامنظم و يا تروريسم باشد که با کمترين هزينه، نابرابري فعلي را از بين مي‌برد. اين همان مبارزه بي وقفه سپر و شمشير است که کارشناسان جنگي تمام کشورها، قرن‌هاست که آن را دنبال مي‌کنند... سون تزو، ژنرال چيني معروف دوران «بهارها و خزان‌ها» (٤٨١-٧٢٢ پيش از ميلاد مسيح) در اثر کوچکش با عنوان «هنر جنگيدن»، برداشت‌هايش را از ترفند و تاکتيک ارائه داده است. او بدون نفي منفعت نبرد مستقيم، توسل به تمامي اثرات غيرمستقيمي را که امکان دارد حتي بدون واگذار کردن نبرد در پيروزي نقش داشته باشد، ستوده است. دو هزار و پانصد سال بعد، در کشور چين که براي واشنگتن به مثابه رقيبي نيرومند با قدرتي رو به فزوني است، دو سرهنگ آن کشور، ليانگ و زيانگسويي نيز همين عقيده را تأييد مي‌کنند. اثر آنها (جنگ بدون مرز) که در فوريه ١٩٩٩ در پکن به چاپ رسيد، امکان مقايسه ميان دو فرهنگ استراتژيکي، يکي آمريکايي و ديگري چيني را که با هم کاملاً متفاوت است، به دست مي‌دهد. براي هيچ کدام از اين دو طرف مهم نيست که «جنگ نامتقارن» نام گذاري‌اي جديد باشد. درواقع، اين امر يک حکايت قديمي است: «حکايت انتقام ضعيف از قوي». پکن ازمحاصره چين توسط حضور نظامي ايالات متحده در منطقه و يا از افزايش سيستم متحد يابي آن کشور نگران است. کتاب جنگ بدون مرز به منظور جلوگيري از مسابقه تسليحاتي فرسايشي و بي نتيجه، اعمال جنگ طلبانه را تا تمامي زمينه‌ها، فراتر از زمينه نظامي و با تمامي شيوه‌ها، فراتر از شيوه‌هاي جنگي بسط مي‌دهد. کمک‌هاي اقتصادي، تحريم‌هاي بازرگاني، ميانجيگري ديپلماتيک، گسترش پذيرش فرهنگ ديگري، تبليغات رسانه اي، به کارگيري و استفاده از قوانين بين المللي، توسل به قطعنامه‌هاي سازمان ملل متحد و غيره، همراه با ايجاد زمينه‌هاي فرعي، همگي بيش از پيش راه‌هاي فرا ارتشي را در خدمت سياست مداران قرار مي‌دهد. خلاصه آنکه، پکن با توجه به توازن قوا، به حمايت از ديپلماسي و يا بهتر بگوييم، آنچه که به آن soft power (نيروي نرم) مي‌گويند، به منظور تغيير وضعيت به سود خود ادامه خواهد داد. و اما در صورت نبرد آشکار....«نمونه‌هاي جنگ سنتي و تئوري‌ها و متدهاي وابسته به آن، همگي با يک چالش مواجه خواهند شد». از نظر مؤلفان اين کتاب، تمامي زمينه‌ها مي‌تواند به ميدان جنگ آينده مبدل شود و خوشا به سعادت کساني که اين امر را دريابند! «سقوط بازار بورس، يک حمله ساده ويروس‌هاي رايانه اي، يک شايعه و يا يک رسوايي ساده که نوسان ميزان مبادلات کشور دشمن را در پي داشته باشد و يا رهبرانش را در اينترنت به نمايش بگذارد، تمامي اينها مي‌تواند در طبقه بندي تسليحاتي اين نگرش نوين قرار گيرد». ليانگ و زيانگسويي که عاليرتبه ترين مقامات نظامي چين هستند، مي‌گويند که قدرتي بزرگ در مسير جهاني سازي مانند چين، توان آن را دارد تا با اندک تغييري در سياست اقتصادي خود، نظام اقتصاد جهاني را به لرزه وادارد. درچنين حالتي، نتيجه حتماً بهتر از حمله نظامي خواهد بود. خلاصه آنکه، تمايز ميان ميدان نبرد و غيرآن ديگر وجود ندارد. استفاده از يک شيوه واحد، کمتر از پيش سودمند خواهد بود و اين درحالي است که استفاده همزمان از متدهاي گوناگون، مزاياي بديهي خواهد داشت. در خاتمه به نظر اين دو کارشناس جنگ اشاره مي‌کنيم: «ايالات متحده تمام توان خود را برآن متمرکز ساخته تا جنگ جديدي به شيوه جنگ سرد به راه بياندازد و به احتمال بسيار زياد، انرژي خود را در مسير غلط، بيهوده تلف مي‌کند». منبع:www. Ir. Mondediplo. org نشريه سياحت غرب شماره 54
  10. super_comando

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    [align=justify] موعود:طی ابتکار جدیدی تعدادی از فعالان فلسطینی تصمیم گرفته اند با کمک گرفتن از حیوانات تظاهراتی علیه رژیم اشغالگر قدس به راه بیاندازند. به گزارش شیعه آنلاین، این فعالان فلسطینی هدف از این کار خود را رساندن پیام خود به گوش تمام جهانیان اعلام کردند. این فعالان فلسطینی در ادامه افزودند: تمام تظاهراتی که توسط انسان ها در نقاط مختلف جهان صورت گرفته نتوانسته تأثیر گذار باشد، ممکن است حیوانات تأثیرگذارتر باشند! این حیوانات طی تظاهرات خود قرار است "سکوت بین المللی" علیه جنایت و تجاوزات صهیونیستی علیه ملت مظلوم فلسطین را محکوم کنند. یکی از این فعالان اعلام کرد: در نظر داریم پلاکاردهایی بر روی کمر و شاخ این حیوانات نصب کنیم که روی آن نوشته شده: غزه را نجات دهید. در اینجا تنها جای این سوال باقی می ماند که آیا پیامی را که "انسان" نتوانست به گوش جهانیان برساند، "حیوانات" می توانند این کار را بکنند؟[/align]
  11. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    روز:تنش ميان ايالات متحده و ايران به مرحله اي بحراني رسيده و مداخله نظامي امريکا نيز قريب الوقوع به نظر مي رسد. دو دولت با ‏استفاده از بيانات مداخله جويانه يکديگر را به ايجاد تنش و تزوير متهم مي کنند. به راستي ريشه هاي اين رويارويي چيست و ‏چگونه مي توان از وقوع جنگ جلوگيري نمود؟‏ باربارا لي، نماينده دموکرات ايالت کاليفرنيا، پيشنهادي را به مجلس نمايندگان امريکا ارائه کرده و در آن خواستار کاهش تنش ها و ‏عادي شدن روابط ميان دو کشور شده است. در طرح شماره 5056 مجلس نمايندگان تحت عنوان "پاسخگويي ديپلماتيک به ايران ‏در سال 2008" اين پيشنهاد آمده است که نمايندگان عالي رتبه نشستي برگزار کنند و طي آن راه حلي ديپلماتيک به منظور انجام ‏مذاکرات مستقيم، جامع و بدون پيش شرط با ايران بيابند.‏ در همين ارتباط سازمان "نابخردي حمله به ايران" کنفرانسي را در 28 فوريه 2008 در دانشگاه کلمبيا برگزار کرده و طي آن ‏خواستار تشويق مردم به حمايت از "ديپلماسي واقعي" با ايران، به جاي تهديدهاي نظامي عليه اين کشور، شده است.‏ استفن کينزر، گزارشگر قديمي نيويورک تايمز، يکي از سخنرانان اين کنفرانس بود. او رياست اولين دفتر اين روزنامه در استانبول ‏را برعهده داشته و تاکنون از بيش از 50 کشور جهان براي اين روزنامه گزارش ارسال کرده است. او همچنين نويسنده کتاب ‏پرفروش "تمامي مردان شاه" است که در آن جزئيات کودتاي سازمان سيا در سال 1953 عليه محمد مصدق، نخست وزير مردمي ‏ايران، نوشته شده است.‏ او طي سخنراني خود در کنفرانس دانشگاه کلمبيا پيشنهاد کرد که بايد يک گفتمان بدون پيش شرط ميان دو کشور برگزار نمود و ‏طي آن درخصوص تمامي مشکلات، حتي کوچک ترين آنها، به مذاکره پرداخت. به گفته او، چنين مذاکره اي به اصلاح طلبان ‏ايران اجازه خواهد داد تا حکومت را از داخل اصلاح کنند. ‏ يکي ديگر از سخنرانان، بيل برکلي، سرمقاله نويس سابق روزنامه نيويورک تايمز و گزارشگر مجله "آتلانتيک مانتلي" در آفريقا ‏بود که در حال حاضر در مدرسه روزنامه نگاري کلمبيا به تدريس گزارشگري حقوق بشر مشغول است. او همچنين نويسنده کتاب ‏‏"گورها هنوز پر نشده اند" است که در آن به مسأله نسل کشي در آفريقا پرداخته. او اکنون روي کتابي درخصوص بحران ‏گروگانگيري ايران در سال 1981-1979 کار مي کند و بيشتر وقت خود را بر تحولات سياسي ايران متمرکز کرده است. ‏ او در ديدار با برخي از گروگانگيران متوجه شده که حتي در ميان گروگانگيران نيز اشخاص بسياري هستند که اکنون پس از 30 ‏سال، به انجام گفتمان بدون پيش شرط بين دو کشور معتقدند. برکلی در دانشگاه کلمبيا اظهار داشت: "ما بايد مسأله گروگانگيري در ‏تهران را فراموش کنيم و آنها نيز بايد کودتاي سازمان سيا در سال 1953 را فراموش کنند. موضوعات جنگ افروز بسيار ديگري ‏نيز وجود دارند که تماماً بايد فراموش شوند."‏ او در ادامه افزود: "ايالات متحده به مدت ده ها سال نقش فعالي را در ايران برعهده داشت؛ نقش هايي که گاهي مورد انزجار ‏ايرانيان نيز بود. سپس در سال 1953 کودتايي را عليه نخست وزير منتخب مردم برپا کرد و پس از کودتا نيز حکمراني مستبدانه ‏شاه را مجدداً برقرار و از آن حمايت نمود. بعدها در جنگ بين ايران و عراق از بغداد پشتيباني کرد. تصوير ايران در ذهن بسياري ‏از مردم امريکا همان تصويري است که از زمان گروگانگيري 52 ديپلمات امريکايي توسط دانشجويان ايراني باقي مانده. ايالات ‏متحده نيز به اين دليل در ايران به عنوان ابرقدرتي که در حاکميت ملي دخالت مي کند شناخته شده. اين در حالي است که بسياري ‏از امريکايي ها ايران را به عنوان يک کشور شرور مي بينند."‏ ازطرف ديگر، روابط اخير بين ايالات متحده و ايران با سوء تفاهمات و عدم اطميناني که به خاطر استفاده از خشونت و تهديد به ‏خشونت به وجود آمد همراه شد. رويارويي خشونت آميز تاکنون به نفع هيچ يک از اين دو کشور نبوده است. تهديدهاي نظامي به ‏دشمني ها دامن مي زنند و وقوع يک رويارويي در آينده را محتمل تر مي سازند. به واقع که اکنون ديپلماسي جدي ميان اين دو ‏کشور لازم و ضروري است.‏ دولت بوش از همان ابتدا يک سياست بيان مداخله آميز عليه ايران، از جمله تهديد نظامي بدون مجوز سازمان ملل و کنگره امريکا ‏را پيش گرفت. بسياري از شخصيت هاي دولتي ادعا مي کنند که ايران يک تهديد است. آنان بدين طريق قصد دارند حمله به عراق ‏را توجيه کنند و اساس کار خود را بر مدارک مشکوک و نادرست استوار سازند. حتي برخي از سياست ها، از جمله مجوز قتل ‏مسؤولان ايراني در عراق، به تصويب رسيده؛ مسأله اي که به راحتي مي توانست وقوع يک رويارويي نظامي بسيار وسيع را ‏موجب شود.‏ گزارش جديد ارزيابي امريکا [ناي] نشان داد سازمان هاي اطلاعاتي امريکا درخصوص اين که ايران پژوهش هاي دستيابي به ‏تسليحات هسته اي را در سال 2003 متوقف کرده و ديگر آن را از سر نگرفته، به اجماع رسيده اند. ناي همچنين نشان مي دهد که ‏تلاش ديپلمات هاي اروپايي در متقاعد کردن ايران به توقف برنامه تسليحات هسته اي موفق بوده است [همان طور که ديپلماسي در ‏موضوع کره شمالي نيز موفق بود]. اکنون ما مي دانيم که وقت آن رسيده تا ايالات متحده يک مذاکره و گفتمان جدي را با ايران ‏آغاز کند. از آنجا که مي دانيم دستيابي سريع ايران به سلاح اتمي نامحتمل است، مي توان به اين مسأله پي برد که اکنون زمان ‏مذاکره است. هر چند کاخ سفيد عليرغم انتشار گزارش ناي همچنان به "خطر" ايران اشاره مي کند و مقامات دولت بوش همچنان ‏درخواست هاي مبني بر انجام ديپلماسي جدي با ايران را رد مي کنند.‏ همان طور که چاک هاگل، سناتور جمهوريخواه، گفت، اين سخنرانان از مردم امريکا مي خواهند که براي انجام يک ديپلماسي جدي ‏و برگزاري يک مذاکره مستقيم، جامع و بدون پيش شرط با ايران تلاش کنند. بي شک در چنين مذاکراتي بايد نگراني هاي امنيتي ‏هر دو کشور يعني ايالات متحده و ايران لحاظ شوند. مقامات سابق دولت بوش که درخصوص مسايل ايران و خاورميانه مجرب ‏بودند، اخيراً در نيويورک تايمز به اين موضوع اشاره کرده اند که چگونه مي توان چنين مذاکراتي را پيش گرفت. ازطرف ديگر، ‏دولت بوش نيز بايد به خواست خود مبني بر لزوم انجام پيش شرط براي مذاکره [توقف غني سازي اورانيوم] پايان دهد. ‏ حمله امريکا به ايران يک اقدام احمقانه و خطرناک است. اين حمله مي تواند به وقوع فاجعه ديگري همچون فاجعه عراق منجر شود ‏که به قيمت جان بسياري، چه امريکايي و چه ايراني، تمام خواهد شد. به علاوه، گرچه به نظر مي رسد که ايران اکنون برنامه ‏تسليحات اتمي ندارد، ولي حمله توسط امريکا دولت تهران را به داشتن چنين برنامه اي براي دفاع از خود مجاب خواهد کرد.‏ متأسفانه امکان وقوع يک رويارويي نظامي بين ايالات متحده و ايران همچنان بالاست. کنگره امريکا بايد دست به کار شود تا از ‏وقوع اين فاجعه جلوگيري کند و راه را براي انجام يک ديپلماسي واقعي هموار سازد. مردم امريکا نيز مي توانند به نمايندگان ‏منتخب خود فشار آورند و آنان را وادار به عمل کنند.‏ منبع: دانشگاه کلمبيا
  12. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    روز:تمايل به برقراري مصالحه اي احتمالي ميان ايران و ايالات متحده رو به افزايش است. در راه حل جديد ايران ‏مي تواند به فعاليت هسته اي درخاک ايران خود ادامه دهد ضمن آنکه خطرات تکثير را بکاهد و ايران را نيز ‏از انزوا خلاص کند. ‏ عليرغم تحريم هاي اعمال شده از سوي سازمان ملل به منظور توقف غني سازي اورانيوم توسط ايران، اين ‏کشور توانسته است به پيشرفت هاي خود ادامه دهد. شمار فزاينده اي از مقامات و تحليلگران ايران و غربي ‏نيز معتقدند بازگرداندن زمان به عقب غير ممکن است. آنها خواستار تنظيم چهارچوب جديدي براي حصول ‏اطمينان از صلح آميز بودن - و نه نظامي گري - برنامه هسته اي ايران هستند.‏ يکي از گزينه ها، پيشنهاد تبديل برنامه غني سازي اورانيم ايران به يک کنسرسيوم چند جانبه در خاک اين ‏کشور است که با نظارت مستقيم غربي ها و حضور کارشناسانشان، خطر بالقوه تسليحاتي را به حداقل ‏برساند. در مقابل، غربي ها هم به انزواي ايران پايان دهند.‏ منوچهر متکي، وزير خارجه ايران، در جريان کنفرانس مسايل هسته اي به کريستين ساينس مانيتور گفت: ‏‏"حالا ما در نقطه احقاق حق غني سازي اورانيوم در خاک خودمان و توسط مردم خودمان هستيم. اگر هرگونه ‏پيشنهادي براي ملحق شدن به اين فعاليت وجود داشته باشد، مي توانيم آنرا منظور کنيم."‏ پيشنهاد تلاش هاي چند جانبه براي اولين بار در حدود دو سال و نيم پيش از سوي محمود احمدي نژاد در ‏جريان سخنراني در سازمان ملل ارايه شد. اما توان فني ايران از آن زمان تا کنون، از حدابتدايي بر روي چند ‏دستگاه سانتريفوژ، به 3000 دستگاه در حال فعاليت توسعه يافته است. در اين فاصله، واحدها پيشرفته شده اند ‏و اين چيزي است که احتمالاً از اشتياق ايران براي قبول همکاري خواهد کاست. ‏ سعيد جليلي، مذاکره کننده ارشد هسته اي ايران، در اين کنفرانس گفت: "ما در سال 2005 به آنها گفتيم مشکل ‏شما اعتماد سازي است... بياييد و مستقيماً در برنامه هاي هسته اي ما مشارکت کنيد، اما غرب از اين پيشنهاد ‏استقبال نکرد." او گفت دولت دستورالعمل هاي اجرايي را براي مشارکت "هر کشوري" تصويب کرده بود. ‏به گفته او: "به هرحال ملت ما منتظر کسي نماند؛ ديديد که آنها نيامدند و ما کارمان را شروع کرديم."‏ تحليلگران معتقدند تلاقي رويدادهاي اخير ممکن است شانس رسيدن به يک مصالحه را زياد مي کند. از يک ‏سو به نظر نمي رسد سياست منزوي ساختن ايران از سوي ايالات متحده آسيبي به تلاش هاي ايران برساند. از ‏سوي ديگر ايران ممکن است بدست آوردن امنيت بيشتر را در ازاي خاطر جمع کردن غرب در مورد عدم ‏توليد بمب هسته اي بدست آورد.‏ مايکل لوي، فيزيکدان هسته اي و کارشناس عدم تکثير سلاح هاي هسته اي از شوراي روابط خارجي، مي ‏گويد: "گزينه توقف کامل غني سازي احتمالاً به کنار رفته است، بنابراين ما بايد ببينيم بهترين گزينه بعدي ‏چيست. در شرايط فعلي خيلي بعيد به نظر مي رسد که به هيچ توافقي دست پيدا کنيم."‏ آقاي لوي گفت: "در حال حاضر، کارت ها دست ايران است. شانس اينکه ما بدون حمله نظامي، غني سازي ‏را متوقف کنيم کم است... اگر موفق به اعمال فشارهاي خيلي بيشتري نشويم، من هيچ توافقي که حداقلي از ‏غني سازي را دربر نداشته باشد دور از دسترس مي بينم. و اگر قرار است ما به آن تن بدهيم، بايد تا جاييکه ‏مي شود، تنگنا و محدوديت در نظر بگيريم."‏ صاحبنظران اعتقاد دارند کارايي هر گونه برنامه مشترک مورد توافق، به اين بستگي دارد که علاوه بر ساير ‏محدوديت ها الزامي، ايران پروتکل الحاقي معاهده منع گسترش سلاح هاي کشتار جمعي را نيز بپذيرد، که ‏اجازه بازرسي هاي سرزده يا با اطلاع قبلي کوتاه مدت را به مامورين آژانس مي دهد. ‏ صادق خرازي، سفير سابق ايران در پاريس، مي گويد: "حالا ايران از تکنولوژي لازم آگاهي دارد. وقتي ‏کشوري اساس کار را داشته باشد، ديگر شما نمي توانيد همه چيز را تغيير دهيد- شما بايد با او معامله کنيد." ‏ او با اشاره به جديت ايران در حل و فصل شش مورد از ابهامات مورد نظر آژانس هسته اي که سال گذشته ‏مطرح شده بودند، مي گويد: "حالا رهبري ايران آماده تصميم گيري است – يک تصميم جامع و فراگير." ‏ممکن است بعد از انتشار برآوردهاي امنيتي ايالات متحده که به توقف برنامه تسليحتي ايران در سال 2003 ‏اشاره مي کرد، اکنون دريچه جديدي به مسايل باز شده باشد. ‏ پيشنهادات منتشر شده در مرور کتاب هاي نيويورک در اواخر فوريه، که سه تن از ديپلمات ها و سياست ‏گذاران ايالات متحده در آن به مساله غني سازي چند جانبه در خاک ايران به عنوان "راه ضمانت بهتر در ‏مقايسه با وضعيت بلاتکليف" پرداخته بودند، بر همين اساس است. به اعتقاد آنها، "شفافيت فراگير... و ‏حضور مداوم ناظران خارجي در ايران"، امکان مخفي نگهداشتن انحراف از برنامه را به مراتب مشکلتر مي ‏سازد.‏ از سوي ديگر، ديويد آلبرايت، رييس موسسه علوم و امنيت بين المللي(‏ISIS‏ ) در واشنگتن، مي گويد "براي ‏تسليم شدن و پيدا کردن يک راه حل آبرومندانه" هنوز خيلي زود است زيرا انزواي بيشتر ممکن است نتيجه ‏داشته باشد.‏ آقاي آلبرايت که از نزديک برنامه ايران را دنبال مي کند، مي گويد: "در حال حاضر سوال اين است که چه ‏کسي در حال پيروز شدن است. آيا غرب و هم پيمانانش در شوراي امنيت سازمان ملل، فشارهاي کافي را ‏اعمال خواهند کرد؟ يا اينکه ايران قادر خواهد بود آنها را دور بزند و با تشکيل يک ترکيب جديد وارد معامله ‏با آنها شود؟"‏ آلبرايت با اشاره به مدارک ارايه شده از سوي آژانس هسته اي اضافه مي کند: "ايران وقتي در گوشه اي گير ‏بيفتند، هرگز به غرب – و يا هيچ کس ديگر- اين فرصت را نمي دهد که بفهمند واقعاً جريان چيست." اين در ‏واقع "واکنش به ترديدهايي است که ايران بالاخره، پس ازآسودگي خيال از فعاليت هزاران دستگاه سانتريفوژ، ‏تصميم به ساخت سلاح هسته اي خواهد گرفت."‏ تحليلگران مي گويند، برنامه هسته اي ايران به بخشي از هويت رژيم اسلامي تبديل شده است. آيت الله سيد ‏علي خامنه اي ماه گذشته اعلام کرد برنامه هسته اي مورد پشتيباني الهي است. "مردم ايران آشکارا اعلام ‏کرده اند از حقوق خود (براي در اختيار داشتن تکنولوژي هسته اي) دفاع خواهند کرد. اگر اينکار را نکنند، ‏خداوند آنها را نخواهد بخشيد."‏ برخي از مسايل در ايران از حساسيت بالايي برخوردار شده اند. شوراي امنيت ملي ايران به سردبيران ‏روزنامه ها دستور داده هيچ خبر منفي را درباره برنامه هسته اي- از جمله اثرات تحريم ها- درج نکنند. ‏ يک کارشناس سياسي در تهران که نخواست نامش فاش شود گفت: "طرز تفکر ايراني ها هميشه تحت ‏فشارهاي فوق العاده شکل گرفته است، زيرا آنها با يک ابرقدرت روبرو هستند. آنها بايد بگويند: بياييد بنشينيد ‏و درباره مديريت جهاني برنامه غني سازي اورانيوم حرف بزنيم، و سپس يک تاکتيک تاخيري يکساله را در ‏پيش بگيرند."‏ از سوي ديگر، برخي معتقدند ايران آماده گفتگو است. يک تحليلگر سياسي ديگر ايراني مي گويد: "هر ‏سازشي که از ايران چهره يک پيروز را به نمايش بگذارد، مورد قبول واقع خواهد شد. آنها در اين نقطه، (با ‏قبول يک کنسرسيوم) چيزي براي از دست دادن ندارند. غير ممکن نيست که بتوان ايران را به زانو درآورد، ‏اما براي اينکار تقريباً خيلي دير شده است."‏ منبع: کريستين ساينس مانيتور – 10 مارس
  13. [align=justify] به نظر من اگر حمله فرانسه به ايران اتفاق بيافتد ما نبايد بلافاصله و سريعا وارد فاز نبرد نظامي شويم بلكه اول بايد از ابزار ديپلماسي استفاده كنيم و سعي كنيم كه با ديپلماسي خوب فرانسه را به شدت در مجامع بين المللي محكوم كنيم و به سازمان ملل و شوراي امنيت شكايت خود را از آن كشور ببريم و صلح دوستي و متنفر بودن ايرانيان از جنگ و خونريزي و جاه طلبي و كشتار و جنايت را هم به بيگانگان بدين صورت اثبات كنيم.چون اقدام نظامي متقابل ما فقط باعث بروز جنگ جهاني گسترده بر ضد ما خواهد شد و ميليونها بيگناه جان خود را براي هيچ از دست خواهند داد و بيشترين ضرر را ما خواهيم كرد و بدون شك بيگانگان شرايط را براي بايكوت كامل ايران و اخراج ايران از سازمان ملل خودشان فراهم خواهند كرد آنه تمام تلاش خود را براي حمايت از فرانسه و اسرائيل كه احتمالا وارد جنگ خواهد شد خواهند كرد.من فكر ميكنم در صورتي كه اقدامات ديپلماتيك بعد از حملات به ايران فايده اي نداشت كه فكر ميكنم با وضعيت كنوني فايده اي هم ندارد بايد دست به اقدام متقابل نظامي بزنيم كه هزينه بسيار بالايي خواهد داشت و در نهايت تحريم كامل نفتي و تجاري و ديپلماتيك ايران و تعطيلي سفارت خانه هاي ايران در بسياري از كشورها دست آورد اقدام متقابل نظامي ما كه بستگي به شدت و قدرت آن خواهد داشت دست آورد اقدام نظامي متقابل ايران خواهد بود .با شاهكارهاي دولت نهم بودجه كشور به شدت به درآمدهاي نفتي محتاج شده است و اينها اصلا حساب چنين روزهايي را نكرده اند و فقط به فكر رسيدن به انرژي هسته اي و ساختن موشك و بمب هستند و اينهمه ما واردات داريم و تورم هم كه قربانش برويم وحشتناك است. من شخصا فكر ميكنم كه هدف اصلي و محرمانه جمهوري اسلامي ايران ساخت تسليحات اتمي است . من فكر نميكنم اين همه هزينه ها براي رسيدن به دانش هسته اي جهت توليد برق هسته اي فقط باشد كه ايران دارد متحمل ميشود بلكه اگر براي اين بود ما لازم نبود اين همه هزينه بدهيم حتي خود را مقابل بيگانگان و اجنبي ها قرار دهيم بلكه با توجه به اين همه منابع خدادادي موجود در كشور ما و چهار فصل بودن آن الحمد الله ما ميتوانستيم با هزينه اي كمتر از انرژي هاي بمراتب با خطر و هزينه كمتر مانند انرژي هاي نو و خورشيدي و آبي و بادي و غيره استفاده كنيم و اينهمه بخاطر غني سازي اورنيوم و توليد آب سنگين و افزودن به شمار سانترفيوژها دنيا را نسبت به خودمان بي اعتماد تر و شكاك تر نكنيم پس نتيجه اين ميشود كه حكومت هدفش دستيابي به دانش ساخت و توليد تسليحات اتمي است. (حالا شما ميخواهيد قبول كنيد و يا مخالفت البته اگر معقولانه و بدون تعصبات بي جا فكر كنيد با من هم نظر خواهيد شد).اگر ايران تحريم نفتي و تجاري شود كشور بدون شك بر شكست خواهد شد و عربستان و عراق هم با افزايش توليد نفت و صادرات آن بعد از تحريم نفتي ايران از افزايش سرسام آور قيمت جهاني نفت جلوگيري خواهند كرد كه اين به ضرر ايران خواهد بود و در اين مرحله تنها راه حمله نظامي به چاههاي نفت عربستان و عراق خواهد بود كه واقعا جنگ جهاني در اين زمان به طرز وحشتناكي رخ خواهد داد.تنها خداوند بايد بداد ملت ايران برسد و در صورت قرار گرفتن ما در مقابل جهانيان بيشترين خسارت را ما متحمل خواهيم شد و بنابراين انقدر شاخ و شانه كشيدن براي بيگانگان و اجنبي ها و چنگ و دندان نشان دادن هاي سرداران سپاه و مقامات كشور براي ملت ايران نان و آب و دين و ايمان نخواهد شد و فقط باعث مصمم تر شدن بيگانگان خواهد شد براي اينكه كشور و ملت ايران را به نابودي بكشانند و بهترين بهانه ها براي آنها فراهم خواهد شد.[/align]
  14. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    روز:بحران ايران هنوز تمام نشده و خيلي مانده تا تمام شود! به رغم انتظارها، شوراي امنيت سازمان ملل، به جز ‏رأي ممتنع اندونزي، به اتفاق آرا قطعنامه تحريم هاي جديد عليه ايران را تصويب کرد اين اتفاق بيانگر ‏نگراني فزاينده جامعه جهاني است.‏ گزارشي که روز 22 فوريه آژانس بين المللي انرژي اتمي به سازمان ملل ارائه داد در واقع ناقض گزارش ‏سازمان هاي اطلاعاتي آمريکا مبني بر احتمال توقف برنامه هسته اي نظامي ايران از سال 2003 بود و محمد ‏البرادعي، مدير آژانس هرچند از تلاش هاي ايران براي ارائه اطلاعات شفاف در پاره اي زمينه ها ابراز ‏خشنودي کرده بود، براين مسئله نيز تأکيد داشت که جمهوري اسلامي نتوانسته است همۀ سوءظن ها را ‏درمورد "ماهيت واقعي برنامه هسته اي" خود ازبين ببرد.‏ از طرف ديگر، اولي هنونن، معاون مديرآژانس، درجلسه اي در وين اسناد و مدارکي را با ذکر جزئيات دقيق ‏به نمايش گذاشت که از وجود برنامه اي با اهداف نظامي حکايت مي کرد. براساس اين اطلاعات، جمهوري ‏اسلامي علاوه برساخت يک کلاهک هسته اي يک مرکز پرتاب موشک حامل کلاهک هسته اي را راه اندازي ‏کرده است.‏ در کنار همه اين ها سازمان مجاهدين خلق، تشکيلات مخالف جمهوري اسلامي ايران که معمولاً از نظر ‏اطلاعاتي خوب تغذيه مي شود( مثل افشاي اطلاعات مربوط به برنامه هسته اي که ايران بدون اطلاع جامعه ‏جهاني دنبال مي کرد، درسال 2002)، بروجود يک کارخانه توليد کلاهک هسته اي درخجير واقع در جنوب ‏شرقي تهران تأکيد مي کند. ايران بنا به گفته کارشناسان هسته اي با در اختيارداشتن 3000 سانتريفوژ فعّال ‏مي تواند به سرعت سطح غني سازي اورانيوم را به نود تا نود و پنج درصد برساند که اين مقدار براي توليد ‏سلاح اتمي کافي است.‏ در مورد اينکه حکومت اسلامي مصمم است ايران را به سلاح اتمي مجهز کند شکي وجود ندارد. تنها چيزي ‏که در موردش ترديد وجود دارد اينست که اين طرح تا چه حد پيش رفته است. بدبين ترين افراد معتقدند که ‏فعّال کردن سانتريفوژهاي نسل دوّم (‏p2‎‏) به ايران امکان خواهد داد تا پيش از پايان ‏2008 سلاح اتمی تولید کند و خوش بين ترها مي گويند که حکومت ایران براي اينکه آمريکا را مجبور کند ‏ايران را به عنوان قدرت مسلّط منطقه به رسميت بشناسد، لاف مي زند.‏ چنين دورنمائي با آنکه اطمينان بخش به نظر مي آيد بدون توجه به ماهيت حکومت ايران ترسيم شده است و ‏احمدي نژاد را دست کم گرفته است. امتناع از پذيرش يک دولت يهود در منطقه اي که سرزمين اسلام تلقي ‏مي شود يکي از اصول بنيادي حکومت اسلامي مستقر در تهران است. تمام رؤساي جمهور پيش ازاحمدي ‏نژاد، از جمله خاتمي اصلاح طلب که از 1997 تا 2005 در قدرت بود، همين مضمون را بارها تکرار کرده ‏اند. هرساله در روز قدس ( نامي که اعراب بر اورشليم گذاشته اند) در راهپيمائي هائي که درشهرهاي بزرگ ‏ايران برگزار مي شود فرياد "مرگ بر اسرائيل" در خيابان ها طنين مي اندازد. امّا اين فقط يک شعار خياباني نيست. در روز انتصاب احمدي نژاد به رياست جمهوري در محلّ دفتر رهبر جمهوري اسلامي نيز ‏بزرگان نظام همين شعار را سردادند. درچند کشور جهان مراسم رسمي با شعار نابودي کشور ديگري برپا می ‏شود؟ احمدي نژاد يک رئيس دولت معمولي نيست، همانطور که جمهوري اسلامي يک حکومت معمولي نيست که ‏مثل غرب خرد گرائي بر آن حاکم باشد. احمدي نژاد که در جواني به خدمت سازمان هاي مخفي جمهوري ‏اسلامي درآمد در مکتب سرکوب مخالفان داخلي و شکار مخالفان خارج از کشور تعليم ديد وسپس در مقام ‏فرمانده شبه نظاميان بسيج به برخورد خشونت آميز با تظاهرات دانشجويان و جنبش هاي اصلاح طلب دوران ‏‏"بهار آزادي" تهران پرداخت. اين رئيس جمهور وفادار به خطّ امام خميني، برخلاف رفسنجاني محافظه کار و ‏خاتمي اصلاح طلب حاضر به هيچگونه مصالحه اي نيست.‏ بعضي ها با گفتن اينکه احمدي نژاد "بازيچه اي" بيش نيست سعي مي کنند بر نگراني هاي خود فائق آيند. ‏البته درست است که احمدي نژاد با حمايت رهبر جمهوري اسلامي به قدرت رسيده است و نظام ديني ايران ‏اين اجازه را به آيت الله خامنه اي مي دهد که در هر لحظه اورا از رياست جمهوري عزل کند امّا احمدي نژاد از ‏زمان به قدرت رسيدن در ژوئن 2005 در سطح جهان جايگاهي يافته است که تمام رؤساي جمهور پيش از او ‏فاقد آن بودند. او امروز پس از آيت الله خميني، مشهورترين ايراني در جهان است. حملات شديد به اسرائيل و ‏غرب و نفي وجود اسرائيل و به خصوص حمايت از حزب الله در جنگ تابستان 2006 [ لبنان] از اوچهره اي ‏محبوب در جهان عرب ساخته است. سفر احمدي نژاد به عربستان سعودي براي شرکت درمراسم حج در ‏زمستان و ديدارش از عراق در روزهاي پاياني هفته گذشته از منويات او براي تثبيت نقش ايران در منطقه به ‏عنوان قدرت برتر پرده برمي دارد. ‏ با همه اين تفاصيل آيا هنوز هم مي توان احمدي نژاد را " آلت دست" آيت الله خامنه اي خواند؟ در هر حالت مهم ‏اينست که او بازتاب صدا و چهره اي است که جمهوري اسلامي با درافتادن با جامعه جهاني از خود به نمايش ‏گذاشته است. احمدي نژاد همچنان به پيش مي تازد در حاليکه دريکدستش قرآن است، البته تفسيري از قرآن ‏که پايان جهان را بشارت مي دهد و هيچ ارتباطي با سنت شيعه ندارد، وبادست ديگرش بمب را تکان مي دهد ‏يعني به عبارت ديگر جهان را با سلاح هسته اي تهديد مي کند. چند روز پيش او اسرائيل را "ميکرب کثيف" ‏و" حيوان درنده" خطاب کرد. پيش از او نيز محمد علي جعفري، فرمانده سپاه پاسداران و يکي از نزديکان ‏رئيس جمهور از اسرائيل به عنوان "غدّه سرطاني" منطقه نام برد. اين سخنان يهوديان را به ياد زماني مي ‏اندازد که نازي ها آن ها را با شپش و موش مقايسه مي کردند. زبان همه مستبدان در همه اعصار زبان واحدي ‏بوده است. حسن روحاني يکي از مقامات بلند پايه جمهوري اسلامي و مسئول سابق پرونده هسته اي ايران در ‏يکي از سخنراني هايش سخنان احمدي نژاد در زمينه سياست خارجي را" تحريک آميز" خواند. و تنها او ‏نيست که نگران است.‏ محکوم کردن سخنان احمدي نژاد در مورد اسرائيل از سوي اتحاديه اروپا در 25 فوريه و رأي شوراي امنيت ‏سازمان ملل نشان مي دهد که جامعه جهاني کم کم دارد احمدي نژاد را جدّي مي گيرد.‏ منبع: لوموند، 7 مارس
  15. super_comando

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    موعود:شيمون پرز رئيس جمهور اسرائيل روز شنبه در مصاحبه با روزنامه لو فيگارو Le Figaro گفت هيچ کشوري مانند فرانسه به اسرائيل کمک نکرده است. به گزارش سایت خبری ایران، پرز از روز دوشنبه در فرانسه به سر مي برد. پرز افزود اين سفر خلاصه تاريخ شصت ساله اسرائيل است سالهايي که فرانسه نقش بسيار مهمي در آن داشت. من آمده ام تا ازفرانسه تشکر کنم. در زمان اشغالگري،فرانسه يهوديان بسياري را نجات داد. درزمان تشکيل اسرائيل، فرانسه نقش مهمي ايفا کرد. به کمک فرانسه ما توانستيم سلاح هايي را براي دفاع از خود به دست بياوريم. پرز درپاسخ به پرسشي درباره روابط اسرائيل و فرانسه اززمان روي کار آمدن نيکولا سارکوزي گفت روابط اسرائيل و فرانسه بهتر از اين نمي شود.سارکوزي با مستحکم کردن روابط فرانسه و آمريکا،سازمان پيمان نظامي آتلانتيک شمالي (ناتو) را تازه کرد و به روابط فرانسه و اسرائيل نيرويي تازه بخشيد . رئيس جمهور اسرائيل عمليات روزپنجشنبه قدس را"عملياتي وحشيانه"توصيف کرد و گفت اسرائيل تصميم دارد از خود دفاع کند و به حمله هاي خود ادامه خواهد داد تا همه تروريست ها سزاي اعمال خود را ببينند . يک فلسطيني با دردست داشتن يک قبضه تفنگ خودکار به مدرسه علوم ديني قدس غربي حمله کرد و 8 صهيونيست را کشت و 10 نفر ديگر را زخمي کرد و خود نيز به دست يک افسر ذخيره اسرائيل کشته شد. جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) مسئوليت اين حمله را به عهده گرفت. پرز درباره انتقادهايي که از اسرائيل به علت پيشروي درباريکه غزه مي شود گفت هيچ راه حلي بدون عمليات نظامي متصور نيست . اگر ما بدانيم که کسي آماده شليک موشک به خاک ما است براي بازداشتن وي از اين کار وي را سرکوب مي کنيم مشکل اين است که تروريست ها درحمله به شهروندان درنگ نمي کنند . پرز درباره رابطه با جنبش حماس گفت اگر با حماس گفتگو کنيم تشکيلات خودگردان فلسطين را ازميان خواهيم برداشت و امکان ندارد هم با تشکيلات خودگردان فلسطين گفتگو کرد و هم آن را سرکوب کرد.
  16. روز:فرمانده حماس در شتاب بود. لباس نيروي دريايي آبي رنگ به تن داشت و به جلو خم شده بود، پوست زمخت ‏خشکيده و چشمان کسي را که تمام شب را نخوابيده است. او تازه از خط مقدم جنگ با اسراييل برگشته بود. ‏صداي ناله هاي دوردست علامتي بود از اينکه دشمن به دنبال شکار است. ‏ او که از سال 2000 درجنگ خونين اسراييل و فلسطين جان سالم به در برده، در حاليکه تعداد زيادي از ‏همرزمانش کشته شده اند،در اواخر دهه سوم عمر خود يک فرمانده ارشد به حساب مي آيد.‏ اين فرمانده حماس، که عضو گردان عزالدين القسام است، براي اولين بار تاييد کرد سپاه پاسداران انقلاب ‏اسلامي ايران براي مدت بيش از دو سال به آموزش افراد او در تهران مشغول بوده است، و در حال حاضر ‏هم مشغول آماده سازي 150 جنگجوي ديگر است. ‏ جزيياتي که ارايه شد، اگر هيچ چيز ديگري نباشد، حداقل نشان مي دهدتا چه حدنفوذ ايران در تاکتيک ها و ‏تسليحات پيچيده حماس دست کم گرفته شده است.‏ اين فرمانده با سبيل کم پشت و موهاي سياه آغشته به ژل، به خاطر جلوگيري از شناخته شدن توسط نيروهاي ‏اسراييلي خواست ناشناس بماند. او گفت حماس از زمان خروج نيروهاي اسراييل از نوار غزه در قلمرو ‏فلسطينيان در سال 2005، به اعزام جنگجويان خود به ايران براي دريافت آموزش در زمينه تاکتيک ها و ‏تکنولوژي تسليحاتي جديد مشغول بوده است. ‏ او گفت: "ما جنگجوهاي خودمان را طي هفت دوره به ايران فرستاده ايم. در هر دوره، آموزش هايي به گروه ‏داده شده تا قابليت جنگي ما افزايش پيدا کند."‏ به گفته او، بهترين عضو هر گروه براي مدت بيشتري در آنجا اقامت مي کند تا دوره پيشرفته را فرا بگيرد و ‏سپس خود به عنوان مربي به اينجا برمي گردد."‏ تا به حال 150 نفر از نيروهاي القسام دوره آموزشي خود را، که بين 45 روز تا 6 ماه در يک پادگان نظامي ‏زير نظر سپاه پاسداران برگزار مي شود، فرا گرفته اند.‏ از بين 150 نفر نيروي ديگري که الان در تهران به سر مي برند، عده اي که قدرت کافي براي جنگ نداشته ‏باشند وارد گروه هاي تجسس حماس خواهند شد.‏ فرمانده گفت شرايط در پايگاه نظامي سخت است. فقط يک بار در هفته اجازه خارج شدن از آنجا را به ‏فلسطينيان مي دهند. آن يکبار هم ممکن است به صورت گروهي و با همراهي نيروهاي امنيتي ايران پادگان ‏را ترک کنند. آنها معمولاً خريد مي کنند و "هميشه با پوتين هاي خيلي خوب بر مي گردند." ‏ به گفته اين فرمانده، 650 نفر از جنگجويان حماس نيز در سوريه زير نظر اساتيدي تعليم ديده اند که خود ‏تکنيک هايشان را در ايران فرا گرفته اند. اکنون 62 نفر از نيروها در سوريه هستند.‏ اما چيزي که براي حماس ارزش دارد، دانشي است که از ايران مي آيد. بعضي از اين معلومات نظامي، ‏آنهايي است که حزب الله لبنان براي عاصي کردن نيروهاي اسراييل در سال 2006 به کار گرفته است. ‏ اين فرمانده گفت: "کساني که به ايران مي روند بايد به قرآن سوگند بخورند که جزييات را فاش نکنند، حتي ‏براي مادرانشان."‏ به گفته او، نيروهاي حماس که بالغ بر 15000 نفر هستند الگوي خود را از حزب الله لبنان مي گيرند: "ما ‏تانک نداريم. ما هواپيما نداريم. ما جنگجوي خياباني هستيم و روش هاي خودمان را استفاده مي کنيم."‏ اين فرمانده خصوصاً از پيشرفت هاي تکنولوژيک ايران به شگفت آمده بود. او گفت: "يکي از چيزهايي که ‏خيلي کمک کرده اين است که آنها به ما ياد دادند از چيزهاي خيلي معمولي موجود براي ساختن مواد منفجره ‏استفاده کنيم."‏ همين تکنولوژي براي توليد راکت هاي قسام و مين هايي به کار رفته که عليه تانک هاي اسراييل استفاده مي ‏شوند.‏ او اضافه کرد که حماس به تازگي نسل جديدي از مين ها را به نام شواس-4 به کمک مهارت ايراني ها توليد ‏کرده است. ‏ او گفت: "ما بهترين مغزهايمان را به تهران فرستاده ايم. اينکه آنها را بفرستيم آنجا و وقتي برگردند هيچ چيز ‏بلد نباشند، دور ريختن پول است."‏ آنها به مصر مسافرت مي کنند، سپس به سوريه پرواز مي کنند و سپس وارد ايران مي شوند يا از آنجا خارج ‏مي شوند. در تهران به دلايل امنيتي بدون انجام امور گمرگي وارد کشور مي شوند. ‏ يکي از تکنيسين هاي نظامي هم گفت: "هرچيزي که به نظر آنها (ايراني ها) مفيد بيايد، افراد ما در باره آن از ‏آنجا بلافاصله به ما ايميل مي زنند." آخرين دور خشونت ها مربوط به کشتار 8 دانش آموز در مدرسه ديني ‏اورشليم در پنجشنبه گذشته است که منجر به کشته شدن 130 فلسطيني و 12 اسراييلي شد.‏ کاندوليزا رايس، وزير خارجه ايالات متحده، از رييس جمهور فلسطين – محمود عباس- خواست گفتگوها را ‏با اسراييل از سر بگيرد. او اشاره اي به زمان اين گفتگوها نکرده است.‏ حماس که متعهد به نابودي اسراييل شده، از شرکت در هرگونه مذاکره اي کنار گذاشته شده است. در همين ‏حال، برخي از اعضاي موسسات امنيتي اسراييل در آخر هفته گذشته از ايهود باراک خواستند تا با حماس به ‏گفتگو بنشيند. آنها معتقدند هرگونه توافقي بدون حضور حماس به شکست خواهد انجاميد.‏ مساله اساسي اين است که بسياري از افراد حماس علاقمند به جنگ براي "آزادي سازي" هستند و به نبودن ‏اميدي در اين زمينه اعتنا يي ندارند.‏ کشمکش موجود، به دليل نقش ايران، از پيچيدگي بيشتري برخوردار است. ايران از حزب الله لبنان و حماس ‏در غزه پشتيباني مي کند و دو جبهه بالقوه را عليه اسراييل گشوده است. استدلال موجود اين است که وقتي ‏اسراييل سرگرم عمليات نظامي عليه تهديدات داخلي است، احتمال حمله نظامي اولمرت به تاسيسات هسته اي ‏ايران دور از ذهن خواهد بود. ‏ چيزي هم که براي فرمانده حماس مهم است اين است که نيروهايش براي حمله ناگهاني بعدي اسراييل، از نظر ‏آموزشي و تسليحاتي آمادگي داشته باشند. او مي گويد: "آنها به ما تعدي مي کنند. ما به آنها دست درازي نمي ‏کنيم. ما هرگز دست از مقاومت بر نمي داريم."‏ منبع: تايمز – 9 مارس
  17. موعود:نشست هفتگي كابينه ي رژيم صهيونيستي روز يكشنبه در شهر قدس به گز ارشها ي سازمانها ي اطلا عاتي و امنيتي اسر اييل در زمينه ارزيابي خطرهايي اختصاص د اشت كه اسر اييل ر ا تهديد مي كند. به گز ارش ايرنا از بيروت ، به نقل از منابع خبر ي رژيم صهيونيستي، در اين نشست مسوولان تشكيلات امنيتي رژيم صهيونيستي گز ارشها ي درباره عمليات شهادت‌طلبانه قدس و انفجار يك جيپ نظامي اسر اييلي در گذرگاه كيسوويم در شرق خانويونس در جنوب غزه را ار ايه د ادند. همچنين در اين نشست گز ارشها ي درباره اير ان ، حزب الله و جنبش حماس ار ايه شد. در اين نشست مئير دوگان رييس بخش خارجي سازمان اطلا عات و امنيت اسر اييل موساد و يو ال‌ديسكين رييش بخش د اخلي سازمان اطلا عات و امنيت اسر اييل شاباك و عاموس يديلين رييس سازمان اطلا عات و امنيت ارتش اسر اييل امان شركت د اشتند. در اين گز ارشها احتمال وقو ع انتفاضه سوم در مناطق فلسطيني بعيد د انسته شد. يوو ال‌ديسكين گفت اگر به مسجد الاقصي بي‌احتر امي و يا تعرضي صورت گيرد و يا تعد اد ي زياد ي از فلسطينيان كشته شوند احتمال آ غاز انتفاضه سوم وجود د ارد. سازمان اطلا عات و امنيت ارتش اسر اييل نيز با توجه به نشانه هايي كه وجود د ارد احتمال د اد كه مرحله جديد ي از جنگ با حزب الله در مرز شمالي با اسر اييل نزديك است . در اين نشست درباره پرونده هسته‌اي اير ان گفته شد كه اير ان خطر و اقعي بر ا ي اسر اييل است و بر غم قطعنامه‌ها ي بين‌المللي به غني ساز ي اور انيوم و ساخت موشك اد امه مي‌د هد و هما هنگي بين اير ان و حزب الله و جنبش حماس بشدت افز ايش يافته است . به گفته تحليلگر ان تلويزيون اسر اييل شاباك تاكنون نتو انسته است عاملان اصلي و طر احان عمليات قدس ر ا شناسايي كند. در عمليات شامگاه پنجشنبه گذشته در يك مركز آموزش ديني شهرك نشينان صهيونيست كه در شهر قدس رو ي د اد، دستكم هشت صهيونيست كشته و بيش از ‪ ۳۰‬نفر زخمي شدند.
  18. super_comando

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    تابناك:در حالي كه جهان اسلام هنوز متأثر از اهانت نشريات غربي و اروپايي به پيامبر اكرم(ص) است كه به بهانه آزادي بيان انجام مي‌شود، يك پژوهشگر اسرائيلي با اهانت بي‌سابقه‌اي به پيامبر خدا و آورنده دين يهود، موسي كليم‌الله(ع)، تعاليم ايشان را زير سؤال برده است. به گزارش سرويس بين‌الملل «تابناك»، يك محقق اسرائيلي در گزارشي كه اين هفته منتشر كرده است، مدعي شده كه حضرت موسي (ع) در كوه سينا و در هنگام دريافت ده فرمان خداوند، تحت تأثير داروهاي روانگردان بوده است. به گزارش خبرگزاري فرانسه از اورشليم، «بني شنون»، استاد روانشناسي دانشگاه عبري اورشليم، در مجله «فلسفه ذهن» نوشت: اين داروهاي روانگردان، بخش اعظمي از آموزه‌ها و تشريفات اين دين را در تورات زير سؤال مي‌برد. شنون سه‌شنبه به راديو اسرائيل گفت: «اتفاقي كه براي موسي در طور سينا رخ داد، حادثه‌اي ماوراءالطبيعه بود كه من به آن معتقدم و به افسانه بودن آن اعتقادي ندارم، اما اين احتمال بسيار قوي است كه اتفاقي كه موسي(ع) و قوم بني‌اسرائيل را به يكديگر پيوند داد، تحت تأثير مواد مخدر و روانگردان شكل گرفته باشد». شنون در اين تحقيق مدعي شده است، «حضرت موسي (ع)، در هنگام ديدن آتش، تحت تأثير اين مواد بوده» و اعتراف كرده كه خود نيز به طور تفريحي از چنين موادي استفاده كرده است. وي با اشاره به اين‌كه در آمازون نيز مردم از داروهاي روانگردان استفاده مي‌كنند تا بتوانند موسيقي را ببينند، نوشت: «در كتاب مقدس آمده كه مردم مي‌توانند صداها را ببينند كه اين يك پديده كلاسيك است». وي به تجربه خود در خوردن گياهي به نام «ayahuasca» در يكي از اين مراسم مذهبي در آمازون در سال 1991 اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «من صحنه‌هايي را ديدم كه مضاميني روحاني و مذهبي داشتند». وي مدعي شده كه تأثيرات اين گياه، بسيار مشابه تأثيرات پوست درخت اقاقياست كه در كتاب مقدس بارها از آن نام برده شده است. اظهارات اين استاد اسرائيلي درباره حالات حضرت موسي(ع)، تداعي‌كننده كشفيات اخير يك مدعي روشنفكري ديني درخصوص وحي الهي و پيامبر خداست.
  19. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    روز:اگر ارتش آمريکا در سال 2003 عراق را اشغال نکرده بود و صدام حسين، ديکتاتور بعثي لائيک سني مذهب ‏طرفدار ناسيوناليسم عرب و "ضدّ فارس" مادرزاد راسرنگون نکرده بود، محال بود امروز رئيس جمهور ‏اسلامي ايران، محمود احمدي نژاد بتواند سفر تاريخي چهل و هشت ساعته خود را به عراق، که در تاريخ ‏معاصر منطقه بي سابقه بود، انجام دهد.‏ ‏ تمام رسانه هاي عربي و مقامات بسياري از حکومت هاي سني مذهب متحد آمريکا همچون مصر و اردن و ‏عربستان سعودي، در ماههاي اخير به اين "ريشخند بزرگ تاريخ" اشاره کرده اند زيرا اين حکومت ها ‏همانطورکه ملک عبدالله دوم پادشاه اردن و حسني مبارک رئيس جمهور مصر بارها تکرار کرده اند، از ‏تشکيل يک "هلال شيعه" در خاور ميانه به شدّت بيمناکند. روزنامه هاي عربي روزدوشنبه با لحني رشک ‏آمیز و نه چندان دوستانه "ورود همراه با بوق و کرناي احمدي نژاد به فرودگاه بغداد" را با " سفرهاي پنهاني ‏و تحت تدابير امنيتي شديد مقامات غربي درگير درجنگ عراق از جمله جورج بوش" مقايسه کردند.‏ بيشتر سياستمداران آمريکائي از زلماي خليل زاد نماينده آمريکا در سازمان ملل گرفته تا هنري کيسينجروزير ‏امور خارجه حکومت نيکسون و حتي خود بوش، معتقدند که مداخله آمريکا در منطقه پس از واقعه 11 ‏سپتامبر "به نفع ايران" در منطقه تمام شده است زيرا سرنگوني حکومت طالبان در افغانستان در سال 2001 ‏و سقوط حکومت بعثي 17 ماه پس از آن، ايران را از شر دو دشمن قسم خورده خود خلاص کرد. جورج ‏بوش بارها تکرار کرده است که خروج پيش از موقع نيروهاي آمريکا از عراق به معناي" تقديم دودستي ‏عراق" به ايران خواهد بود.‏ روز يکشنبه حتي روزنامه هاي عربستان سعودي که گرايشي به ايران ندارند نتوانستند از ريشخند مراسم ‏استقبال نوري المالکي نخست وزير عراق در مرکز "منطقه سبز" معروف که آمريکائي ها در سال 2003 در ‏بغداد ايجاد کردند، خودداري کنند. به گفته سفارت آمريکا سربازان آمريکائي حاضر در اين منطقه به شدّت ‏حفاظت شده "هيچ نقشي" درحفظ امنيت رئيس جمهور ايران نداشتند. يکي از حاضران در مراسم يکشنبه در ‏بغداد به خبرنگار لوموند گفت: "وقتي احمدي نژاد به بوش حمله کرد باورمان نمي شد، مثل اين بود که دارد به ‏ديوار سفارت [ آمريکا] سنگ پرت مي کند".‏ واشنگتن و تهران با وجود آنکه برسر مسائل هسته اي و توسعه طلبي هاي منطقه اي ايران، در تمام عرصه ‏هاي بين المللي به شدّت به هم مي تازند، امّا يک هدف مشترک دارند و آن حفظ حکومت هاي آسيب پذير و بي ‏ثباتي است که با زور اسلحه درافغانستان و عراق برسرکار آمده اند. با اين وجود واشنگتن هرچند گاه يکبار به ‏حکومت تهران اتهام می زند که براي حفظ منافع خود سعي مي کند با ايجاد و حفظ بي ثباتي در اين دوکشور ‏از طرفي ان هارا محتاج کمک هاي خود نگه دارد و از طرفي با درگير کردن نيروهاي آمريکائي درجنگ ‏هاي نامنظم، از حمله احتمالي آمريکا به ايران جلوگيري کند.‏ البته همانطور که انتظار مي رود تهران همه اين ها را تکذيب مي کند. احمدي نژاد در بغداد با اظهاراينکه ‏‏"ثبات عراق به نفع ايران است" با لحني تمسخرآميز اضافه کرد: "خنده دار است که کساني که 160هزار ‏سرباز به عراق فرستاده اند ما را به دروغ متهم به مداخله در عراق مي کنند". امّا همه کشورهاي منطقه يقين ‏دارند که ايران کوچکترين تمايلي به تحکيم دولت هاي متحد "شيطان بزرگ" در منطقه ندارد.‏ بازيگران اصلي منطقه خاورميانه و در درجه اوّل مقامات عراقي به وعده هاي انتخاباتي نامزدهاي رياست ‏جمهوري آمريکا کاري ندارند. آن ها حتي يک لحظه هم نمي توانند تصور کنند که نيروهاي آمريکائي به طور ‏کامل از عراق خارج شوند و بسياري شان آرزو مي کنند که اين اتفاق نيافتد. ديدار احمدي نژاد از عراق با ‏انگيزه هاي سياسي داخلي وبنا براعلام رسمي مقامات ايران براي "تقويت روابط دوستانه" صورت گرفت. اما ‏تاريخ اين ديدار سئوال برانگيز است. چرا احمدي نژاد براي سفر به عراق منتظر پايان دوران رياست ‏جمهوري بوش در اوائل سال 2009 نشد؟ جواب اين سئوال شايد اين باشد که ايران مي خواهد تمام تلاش خود ‏را به کار بندد تا مانع ادامه مذاکرات جاري ميان عراق و آمريکا براي استقراردرازمدت بخش اعظم سربازان ‏آمريکائي در عراق شود.‏ رابرت گيتس، وزير دفاع آمريکا به نمايندگان دموکرات مجلس که نگران ايجاد پايگاه هاي نظامي دائمي ‏ايالات متحده در عراق هستند اطمينان داد که آمريکا چنين قصدي ندارد. امّا به رغم اظهارات رسمي گيتس، ‏در "اعلاميه اصول دوستي و همکاري" که در نوامبر2007 ميان بوش و نخست وزيرعراق به امضاء رسيد، ‏يک بخش کامل به مسائل امنيتي اختصاص دارد. در حال حاضر نيز مذاکرات براي تعيين "جايگاه قانوني" ‏نيروهاي آمريکائي در جريان است. اين نيروها پس از سپردن "اداره کامل" کشور به حکومت منتخب عراق ‏از سوي سازمان ملل در اواخر 2008 ، در خاک عراق باقي خواهند ماند و تعداد شان آنطور که در عراق ‏گفته مي شود، بين پنجاه تا شصت هزار نفرخواهد بود. ‏ از هم اکنون عمليات گسترش و نوسازي حدود شش پايگاه نظامي موجود آمريکا درعراق اغاز شده است. يکي ‏از کارمندان عاليرتبه عراقي که از روند مذاکرات خبر دارد به خبرنگارلوموند گفته است که با گسترش اين ‏پايگاه ها آمريکا مي تواند حدود "100000" سرباز را اسکان دهد. بنابراين ايران هر مقصد جاه طلبانه اي که ‏در عراق داشته باشد و مبادلات اقتصادي و فرهنگي و مذهبي آن با مردم عراق که اکثراً شيعه هستند، در هر ‏سطحي که مي خواهد باشد ، تا سالهاي سال نخواهد توانست در عراق ترکتازي کند. ‏ بر همين اساس پيروزي ايران را که به زعم عده اي نتيجه اشتباهات حکومت بوش در منطقه است، نبايد خيلي ‏جدي گرفت.‏ به نظر کسي چون کاوه افراسيابي کارشناس ايراني مسائل سياسي که در خارج زندگي مي کند و مقالات ‏بسياري درباره جمهوري اسلامي نوشته است "ادعاي گسترش منافع ايران در منطقه" سرابي بيش نيست. وي ‏مي نويسد "ايران از هم اکنون درمحاصره پايگاه هاي نظامي آمريکا قرار گرفته است. واين مسئله به مشغله ‏ فکري دائمي" رهبران ايران تبديل شده است. به گفته اين کارشناس ايراني "با وجود سقوط طالبان و بعثي هاي ‏عراق، ايران بعد از 11 سپتامبر بازي را در منطقه نفوذش باخته است". ‏ منبع: لوموند 5 مارس‏
  20. super_comando

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    آفتاب:در عملیات شهادت‌طلبانه دو فلسطینی در بخش غربی شهر قدس كه شامگاه پنجشنبه در یك مركز آموزشهای مذهبی اسراییل روی داد، تاكنون ‪ ۱1‬صهیونیست كشته شدند. به گزارش منابع خبری فلسطین، در این عملیات همچنین ‪ ۴۰‬صهیونیست نیز زخمی شده‌اند. رسانه‌های رژیم صهیونیستی اعلام می‌كنند كه حال ‪ ۱۵‬نفر از زخمی‌شدگان وخیم است. بر اساس این گزارش دو فلسطینی شهادت طلب عامل این عملیات پس از ورود به این مركز آموزشی، به سمت صهیونیستهای حاضر در آن گلوله شلیك كردند كه یكی از آنان توسط نظامیان اسراییلی به شهادت رسید و دومی كه لباس مذهبی صهیونیستها را بر تن داشت موفق به فرار شده است. این مركز، محل آموزش رهبران مذهبی تندروی صهیونیستی بوده و بنا بر اعتراف رسانه‌های صهیونیستی، این حمله ضربه سهمگینی بر فعالیتهای آنان وارد كرده است. در همین رابطه سازمان امنیت داخلی اسراییل، شاباك، نیز از این عملیات بهت زده شده و اعلام كرده است كه ما حتی یك هشدار نیز در این مورد دریافت نكرده بودیم. گفته می‌شود پیش از این عملیات، رژیم صهیونیستی با حمله به غزه، چهار تن از اعضای گردانهای قدس شاخه نظامی جهاد اسلامی فلسطین را به شهادت رسانده بود. گروه شهید عماد مغنیه مسئولیت عملیات را برعهده گرفت این در حالی است که گروه شهید "عماد مغنیه"، مسوولیت این عملیات شهادت‌طلبانه را برعهده گرفته است. به گزارش ایرنا از بیروت، به نقل از منابع خبری فلسطین، گردانهای "احرار الجلیل" گروه شهید مغنیه و شهدای غزه آن، مسوولیت عملیات پنجشنبه شب در شهر قدس را برعهده گرفته اند. شبکه تلویزیونی بی بی سی نیز از بیت المقدس گزارش داد بنا به اخبار تلویزیون المنار گروهی موسوم به گروه شهید عماد مغنیه این حمله را انجام داده اند. به گزارش واحد مرکزی خبر، خبرنگار بی بی سی در بیت المقدس در گزارشی درباره حمله شهادت طلبانه پنجشنبه شب شهر قدس گفت: «تلویزیون المنار که متعلق به جنبش حزب الله لبنان است اعلام کرده است گروه شهید "عماد مغنیه"در این حمله دست داشته است. این گروه برای کسی شناخته شده نیست و در این مقطع امکان تایید یا رد این ادعا وجود ندارد». واکنشها در فلسطین و اراضی اشغالی گزارش منابع خبری حاکی است، در پی اعلام هلاکت و زخمی شدن دهها صهیونیست در حمله شامگاه پنجشنبه در بیت المقدس غربی شماری از فلسطینیان در نوار غزه شعار شادی سر دادند. به گزارش خبرگزاری فرانسه از بیت المقدس به گفته شاهدان تظاهراتی در اردوگاه جبالیا که اخیرا صحنه عملیات مرگبار اسرائیل بود برگزار شد. این منابع افزودند از بلندگوها شعارهایی شنیده ی شد که در آن از عاملان حمله ضد اسرائیلی غرب بیت المقدس قدردانی می شد. از سوی دیگر خبرنگار شبکه تلویزیونی بی بی سی خبر از آن داد که نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفته که سراسر اسرائیل از این حادثه شوکه شده است. خبرنگار بی بی سی در پاسخ به این پرسش که واکنش احتمالی اسرائیل به این اقدام چیست گفت: «در این مقطع نمی توان پیش بینی کرد اسرائیل چه واکنشی از خود نشان خواهد داد. وی گفت باید نوع این حمله، مکان این حمله و اهمیت این حمله را مورد توجه قرار داد». خبرنگار بی بی سی گفت «این اقدام قطعا شوک شدید برای اسرائیلی ها و یهودیان سراسر جهان خواهد بود». خبرنگار بی بی سی تصریح کرد: «دولت اسرائیل تحت فشار شدید قرار خواهد گرفت که در این خصوص واکنش نشان دهد ولی در این مقطع نمی توان گفت دقیقا چه واکنشی از سوی اسرائیل صورت خواهد گرفت زیرا دقیقا معلوم نیست چه کسی این حمله را انجام داده است». نشست فوق العاده شورای امنیت کیلومترها دورتر، شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کرد پنجشنبه‌شب درباره انفجار در بیت‌المقدس نشست فوق‌العاده برگزار می‌كند. به‌گزارش خبرگزاری فرانسه از نیویورك، "ماری اوكابه" سخنگوی بخش مطبوعاتی سازمان ملل خبر داد: «نشست شورای امنیت ساعت ‪ ۱۹‬پنجشنبه‌شب به وقت محلی تشكیل می‌شود». واکنشهای جهانی به عملیات شهادت طلبانه در بیت المقدس در حالیکه آمریکا و اتحادیه اروپا این عملیات شهادت طلبانه را محکوم کرده اند، محمود عباس نخست وزیر دولت خودگردان فلسطین نیز پنجشنبه این عملیات را محکوم کرد. به گزارش خبرگزاری فرانسه از رام الله، دفتر محمود عباس به نقل از وی اعلام کرد: «ما این حمله را به مرکز آموزشی یهودیان در غرب بیت المقدس محکوم می کنیم». وی افزود: «ما هرگونه حمله علیه غیرنظامیان چه توسط فلسطینی ها یا اسراییلی ها باشد، محکوم می کنیم». این در حالی است که یکی از اعضای دفتر سیاسی جبهه خلق برای آزادی فلسطین تاکید کرد تا زمانی که حملات به مردم فلسطین ادامه داشته باشد صهیونیست ها در امان نخواهند بود. رباح مهنا در مصاحبه اختصاصی با شبکه تلویزیونی المنار درباره عملیات شب گذشته در بخش غربی قدس ، گفت: «به نظر من این عملیات نشان می دهد که نیروهای مقاومت و مردم فلسطین با وجود اینکه مورد حمله صهیونیست ها قرار دارند و از محاصره رنج می برند همچنان بر پایبندی به اصول ثابت سیاسی تاکید می کنند و در عین حال به مقاومت ادامه می دهند». وی افزود: «ما تاکید می کنیم که می توانیم در هر مکانی به دشمن صهیونیستی آسیب وارد کنیم و باید این پیام به گوش جامعه صهیونیستی و مقامات صهیونیست برسد». رباح مهنا اظهار داشت: «ما به جامعه صهیونیستی می گوییم تا زمانی که حملات به مردم فلسطین ادامه داشته باشد آنها در امان نخواهند بود». وی تاکید کرد: «تا زمانی که به اهداف خود برسیم مقاومت ادامه خواهد یافت و تا وقتی که حملات صهیونیست ها به مردم فلسطین ادامه دارد با دشمن آتش بس برقرار نخواهد شد». همچنین نماینده جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس در لبنان نیز تاکید کرد مقاومت همیشه عملکرد و فعالیت خود را تغییر می دهد. اسامه حمدان در مصاحبه اختصاصی با شبکه تلویزیونی المنار درباره عملیات شب گذشته در قدس، گفت «بی تردید ما در مقابله با دشمن در مرحله جدیدی قرار داریم و مسئله مهمی در ذهنیت مقاومت در فلسطین وجود دارد مبنی بر اینکه مقاومت به یک شیوه بسنده نمی کند بلکه همیشه عملکرد و شیوه خود را تغییر می دهد زیرا دشمن نیز فعالیت و شیوه خود را تغییر می دهد». اسامه حمدان اظهار داشت: «دشمن سعی دارد تلاش مقاومت را با شکست مواجه کند اما به یاری خدا شیوه های مقاومت بهتر و تاثیر گذارتر از گذشته خواهد بود».
  21. انقلاب اسلامي:گزارش البرادعی : برای اولین بار او جزئیات فعالیتهای اتمی ایران را در آنچه به تولید کلاهک اتمی مربوط میشود، در گزارش خود آورده است : *گزارش البرادعی : ایران فعالیتهای اتمی خود را شفاف تر کرده است اما از دادن پاسخ به پرسش در باره طرحهایش برای تولید بمب اتمی طفره می رود : ◄ به گزارش رویتر ( 22 فوریه 2008) البرادعی گزارش کرده است که ایران در باره برنامه اتمی خود بیشتر شفاف شده است اما شک ها در این باره که آیا فعالیتهایش یکسره صلح آمیز هستند و قصد تولید بمب اتمی ندارد، وجود دارند . ایران یکچند از فعالیتهای خود را بر آﮊانس مکشوف کرده است اما در باره ساخت بمب اتمی و نیز موشک حامل کلاهک اتمی ، پاسخهای پرسشهای آﮊانس را نداده است و در این باره " نگرانی جدی " وجود دارد : ● مدیر کل آﮊانس امیدوار است تا اجلاس حکام آﮊانس در 3 تا 7 مارس، مسائل بجا مانده را نیز حل کند . ● یکی از مهمترین تقاضای آﮊانس از ایران اینست که پروتکل الحاقی را بپذیرد . این پروتکل بازرسی هائی را میسر می کند که به آﮊانس امکان می دهند اطمینان حاصل کند ایران بطور سری به تولید سلاح اتمی روی ننهاده است . ● ماه پیش ، برای نخستین بار، ایران در باره سانتریفوﮊهای پیشرفته، به آﮊانس اطلاع داد . در اواسط فوریه، البرادعی همچنین در باره فعالیت های اتمی مخفی ایران در گذشته، توضیح خواسته است . ایران می باید ظرف 4 هفته به پرسش او پاسخ گوید . ● گزارش بر اینست که ایران به همه پرسشها پاسخ نداده است . * لوموند ( 23 فوریه ) گزارش البرادعی برای اولین بار جزئیات فعالیتهای گذشته ایران را برای تولید کلاهک اتمی در بردارد : ● برای نخستین بار، آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی که از سال 2003 در باره فعالیتهای اتمی ایران تحقیق می کند، عناصری را یک به یک در گزارش خود آورده است که می توانند حاکی باشند از اینکه جمهوری اسلامی ایران در کار تولید کلاهک اتمی و ایجاد تأسیسات لازم برای آزمایش سلاح اتمی بوده است . در گزارشی که در 22 فوریه انتشار پیدا کرد، البرادعی شاخص های کارهائی را آورده است که مربوط می شوند به مواد منفجره با شدت زیاد و موشک قادر به حمل آن . این عناصر موجب " نگرانی جدی " آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی هستند . و نشان می دهند که برنامه اتمی ایران " بسا دارای یک بعد نظامی است " . ● گزارش می گوید ایران پاسخهای یک رشته از پرسشها را داده و این رشته از فعالیتهای خود را شفاف کرده است . برای مثال ، به پرسشها در باره آزمایشهای مربوط به پلونیوم 210 و نصب سانتریفوﮊها و مجموعه معدنی اورانیوم پاسخ داده است . با دریافت این پاسخها، آﮊانس دید روشن تری در باره فعالیتهای اتمی ایران دارد . با وجود این ، از اینکه اطلاعات داده شده به آﮊانس همآهنگ و کامل نبوده اند، تأسف خود را ابراز می دارد . ● گزارش تأیید می کند که وجود احتمالی بعد نظامی فعالیتهای اتمی ایران، بدان علت که ایران شفاف سازی لازم را بعمل نیاورده است، موضوع نزاع است . نتیجه اینست که آﮊانس نمی تواند در باره طبیعت فعالیتهای اتمی ایران ، نظر روشن و قاطع بدهد . ● بدین سان، گزارش هم واجد عناصری است که سوءظن درباره فعالیتهای اتمی نظامی ایران را تقویت می کنند و هم حاکی از همکاری بیشتر ایران با آﮊانس و مفتشان آنست . پاره ای از کشورهای غربی از آن بیم داشتند که گزارش فعالیتهای اتمی ایران شفاف و خالی از بعد نظامی اعلام کند و پرونده اتمی ایران بسته شود . اما محتوای گزارش نگرانی آنها را بی مورد گرداند . و یک مقام آﮊانس اظهار تأسف می کند که امریکا ، نسبت به گزارش، هیچگونه موضع تشویق آمیزی را اتخاذ نکرده است . حتی نمی خواهد ببیند که تنها نیمی از لیوان پر است . اما کندولزا رایس ، وزیر خارجه امریکا، گفته است : " گزارش دلایل عالی در اختیار می گذارد برای رفتن بسوی تصویب قطعنامه جدید شامل مجازاتهای بیشتر برضد ایران " . فرانسه نیز می گوید " تردیدهای مهم در باره طبیعت فعالیتهای اتمی ایران برجا هستند . فرانسه گفتگو با ایران را ، برای حل مشکل، ترجیح می دهد . ● یکی از عناصر گزارش که برای ایران مشکل ساز است وجود منفجر کننده ای است که از فاصله 10 کیلومتری ، ماده منفجره را منفجر می کند . این منفجر کننده متصل است به چاهی با عمق 400 متر که شبیه است به تأسیسات آزمایش بمب اتمی . در 15 فوریه ، حکومت بوش به آﮊانس اجازه داد اطلاعات حاکی از فعالیتهای اتمی نظامی را با ایران در میان بگذارد و در باره آنها توضیح بخواهد . تهران می گوید این اطلاعات ساختگی هستند و آن ها را بی پاسخ گذاشت . ● در گزارش نکته در خور توجه دیگری است : آﮊانس از ایران در باره وارد کردن امواج شوک بر فلزات پرسیده است و ایران پاسخ می دهد آزمایشی برای ساختن ایربگ airbags برای خود رو بوده است . * احمدی نژاد در باره گزارش البرادعی گفته است: در 5 اسفند، در مصاحبه با تلویزیون رﮊیم، احمدی نژاد در همان حال که گزارش البرادعی را پیروزی بزرگ و صد بار بزرگ از ملی شدن صنعت نفت خوانده ، گفته است : دولت قبل، بدون تصویب مجلس پروتکل الحاقی را امضاء کرد/ کدام احمقی حاضر است عضو آژانس شود؟ و افزوده است : صد سال بنشیند و قطعنامه تصویب کنند ما به راه خود ادامه می دهیم . و پیش از او، ◄ در پی انتشار گزارش، جلیلی دبیر شورای امنیت ملی ، از گزارش استقبال کرد و آن را دلیل حقانیت ایران شمرد : گزارش می گوید بسیاری از مسائل بکلی حل شده اند . این گزارش حاکی از صداقت ایران در باره نوع فعالیتهای اتمی خویش است . این گزارش نتیجه مقاومت ملت ایران و پافشاریش بر حقوق خویش است . با این گزارش ، دیگر دلیلی برای مداخله شورای امنیت و نیز محلی برای صدور قطعنامه جدید نمی ماند . جلیلی از امریکا خواست دیگر به متهم کردن ایران به فعالیتهای اتمی نظامی ادامه ندهد . گزارش حاکی از اینست که اتهامات وارده به ایران بی مبنی بوده اند و اصرار بر صدور قطعنامه بر ضد ایران موجب بی آبروئی آنهائی می شود که نمی خواهند به اشتباه خود اعتراف کنند . * در باره اطلاعاتی که امریکا در اختیار آﮊانس قرار داده و به آﮊانس اجازه داده در باره آنها از ایران توضیح بخواهد : ◄ هرالد تریبون ( 15 فوریه 2008) خبر داده بود که حکومت بوش پذیرفته است اطلاعات خود را در باره فعالیتهای اتمی نظامی ایران در اختیار آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی بگذارد . تا آن زمان، تردید داشت این اطلاعات را در اختیار آﮊانس بگذارد زیرا ممکن بود سبب لو رفتن کسانی بشود که این داده ها را در اختیار امریکا گذشته اند . این اطلاعات حاکی از آنند که ایران تا 4 سال پیش مشغول تولید بمب اتمی بوده است . ● این اطلاعات را در هفته ای پیش از انتشار گزارش، امریکا در اختیار آﮊانس گذاشت تا آﮊانس به استناد مدارک ، از ایران ، در باره فعالیتهای اتمی نظامیش توضیح بخواهد . البرادعی اصرار داشت این اطلاعات در اختیار آﮊانس قرار گیرد تا ایران فرصت آن را بیابد که در باره آنها توضیح دهد . اما هنوز روشن نیست که البرادعی چه اندازه از اطلاعات را مجاز است با ایران در میان بگذارد . بخصوص روشن نیست که او اجازه یافته است داده های کامپپوتر را که در 2004 ، از ایران خارج و در اختیار سیا قرار گرفته اند، با ایرانیان در میان بگذارد یا خیر ؟ دو ماه پس از آنکه سازمانهای اطلاعاتی امریکا گزارش خود را در باره فعالیتهای اتمی ایران انتشار دادند و در آن، خاطر نشان کردند که از سال 2003 بدین سو، ایران برنامه تولید بمب اتمی را پی نگرفته است ، امریکا تصمیم گرفت اطلاعات خود را در اختیار آﮊانس بگذارد . در مصاحبه روز یک شنبه با فوکس نیوز، بوش گفته است : او موافق نیست که گزارش سازمانهای اطلاعاتی امریکا در باره فعالیتهای اتمی ایران ، نگرانی بابت خطر مجهز شدن ایران به بمب اتمی را تخفیف داده است . اگر گزارش را با دقت بخوانید می بیند ایران را تهدید ارزیابی کرده است . گزارش نشان می دهد که ایران برنامه تولید سلاح اتمی را داشته است . اما این امر که در سال 2003 برنامه تولید بمب اتمی را رها کرده است، دلیل آن نیست که برنامه اتمی نظامی محرمانه دیگری در دست اجرا نیست . ● بنابر قول مقامات امریکا و کشورهای دیگر که ما از آنها در باره محتوای اطلاعات پرسیده ایم، این اطلاعات شامل اطلاع در باره طرح نمک سبز است . این طرح بکار تولید اورانیوم غنی شده با درجه بالا و تولید کلاهک اتمی برای موشک می آید . وجود این طرح دلیل بر آنست که میان برنامه هسته ای صلح آمیز و برنامه اتمی نظامی ارتباط وجود دارد . اگر صحت مدرک قطعی شود مدرک قطعی می شود بر این که ایران در این باره که برنامه اتمیش صلح آمیز است، دروغ می گوید . ● داده های کامپیوتر دو نوع برنامه را تشریح می کند : L - 101 و L- 102 گویای وجود برنامه تولید بمب اتمی . ● البرادی در ماه اوت گفته است ایرانیها حق دارند از این اطلاعات آگاهی پیدا کنند . من آنها را در اختیارشان می نهم . من حقوق دانم و می دانم نمی توان کسی را به جرمی متهم کرد و او را از چند و چون جرم آگاه نکرد . مقامات رسمی نمی دانند که آیا اطلاعاتی که آﮊانس ایران را از آنها آگاه می کند بقدر کافی قانع کننده هستند که ایران را برآن دارند به پرسشهای آﮊانس پاسخهای شفاف و قانع کننده بدهد یا خیر . داده های کامپیوتر که در اختیار امریکا قرار گرفته اند، 1000 صفحه است . امریکا از میان آن داده ها، داده هائی را انتخاب کرده و در اختیار آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی قرار داده است . *آﮊانس در باره نمک سبز و آزمایش مواد با قدرت انفجاری عظیم و موشک از ایران سئوال کرده است : ◄ انترنشینال نیوز سرویس ( 22 فوریه) از وین گزارش کرده است که آﮊانس در سه مورد، یکی در مورد نمک سبز که تبدیل اورانیوم دیوکسید ( UO2 ) به اورانیوم تترافلواورید ( UF4 ) است ، از ایران سئوال کرده است . تولید این نمک مقدمه تولید اورانیوم غنی شده به درجه بالا است که بکار تولید بمب اتمی می آید . ◄آزمایش مواد منفجره با شدت انفجار عظیم . مفتشان آﮊانس از چاشنی انفجاری از راه دور و نیز چاهی به عمق 400 متر که آن چاشنی با این چاه رابطه دارد ، آگهی یافته اند و در باره آن از ایران سئوال کرده اند . ◄ از ایران در باره موشک شهاب 3 ، بخصوص در باره موشک کیهان نورد پرسیده است که می تواند از جو زمین بیرون رود و دوباره به زمین بازگردد . اعضای شورای حکام اسنادی در باره این نوع موشک در اختیار آﮊانس گذاشته اند . این اسناد نشان می دهند که ساخت کلاهک اتمی نیز درکار است و کارشناسان می توانند رد ساخت اینگونه کلاهک را بیابند . آﮊانس در باره محاسبات نترونی و اثر موجهای شوک بر فلز و جدا سازی غنی سازی / ایزوتوپ و موشکهای قاره پیما از ایران پرسیده است . و نیز ، در باره خرید فرآورده های دو منظوره که کاربردهای نظامی نیز دارند، آﮊانس از ایران پرسیده است . انقلاب اسلامی : بجا است ترجمه آن قسمت از گزارش را که مربوط می شود به مسائل حل ناشده، به نقل از ایسنا ( 4 اسفند ) نقل کنیم . تفاوتها میان این ترجمه و گزارشهای بالا ، گویا هستند : بخشی از گزارش آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی در باره مسائل حل نشده که از ایران در باره آنها توضیح خواسته است : ٣٥ . آژانس همانطور که توسط شوراي امنيت در خواست شده بود بصورت مدوام از ايران خواسته است که به موضوع مطالعات اتهامي در رابطه با تبديل دي اکسيد اورانيوم ((UO2 به تترا فلورايد اورانيوم (UF4) در پروژه نمک سبز، آزمايش با قدرت انفجاري بالا و طراحي وسيله پرتاب موشک (re-entry vehicle) که مي تواند ابعاد هسته اي نظامي داشته باشد و به نظر مي رسد که واجد ارتباطات اداري بوده، با توجه به پيوند احتمالي آنها با مواد هسته اي(GOV/‌٥٨/٢٠٠٧، پاراگراف ‌٢٨) بپردازد. ايران موافقت كرد بعنوان بخشي از برنامه کار اين مطالعات ادعايي را بررسي كند. ‌‌٣٦ . در روزهاي ‌‌٢٧و ‌‌٢٨ ژانويه و از ‌‌٣ تا ‌‌٥ فوريه ايران و آژانس در نشست‌هايي در تهران بر روي مطالعات ادعايي گفتگو كردند. در طي اين گفتگو‌ها آژانس جزئيات اطلاعات در باره اين مطالعات را ارائه كرده و خواستار روشن سازي درباره ديگر مسائلي که طي برنامه اقدام بوجود آمده بود از جمله نقش PHRC و KM و موسسه تحقيقات آموزشي(ERI) و موسسه فيزيک کاربردي (IAP) شد(GOV/‌٨٣/٢٠٠٤، پاراگراف ‌١٠٠- ‌١٠١). ‌‌٣٧ . آژانس به ايران اسناد مشخصي را نشان داد که از ديگر کشورها دريافت کرده بود و حاکي از آن بود که مبداء آن ايران است شامل تبديل طرحهاي آزمايشگاهي تبديل uo2 به Uf4 بود. اسناد نشان مي داد که ظرفيت پردازش حدود يک تن در سال مي باشد. سند شامل ارتباط بين کارکنان پروژه و ساير شرکتهاي خصوصي به منظور کسب ابزار سازي بود. اين طرح اوليه علائم شرکت کميما معدن بر روي آن بود و به (پروژه ‌‌١٣/٥) اشاره داشت اين اسناد شامل ارتباطات ميان و يک شرکت خصوصي ديگر در مورد دستيابي به پروسه ابراز سازي بود. اين ارتباطات همچنين اشاره به هدايت پروژه در ارتباط موشک قادر ورود مجدد Missile re-entry vehicle اشاره كرده بود. آژانس همچنين طرحي مبني بر پروسه توليد ‌‌٥٠ تن UF4 سالانه را به ايران ارائه نمود. ‌‌٣٨ . ايران اعلام كرد که اين ادعاها بي‌پايه بوده و اطلاعات نشان داده شده توسط آژانس ساختگي مي‌باشد. اگرچه ايران موافقت كرد که اظهاراتش را با جزئيات روشن كند. در تاريخ ‌‌٨ و‌‌١٢ فوريه ‌‌٢٠٠٨ آژانس مجددا بصورت مکتوب بر درخواستش از ايران براي ارايه توضيحات بيشتر تاکيد كرد. در ‌‌١٤ فوريه ‌‌٢٠٠٨، ايران پاسخ داد و اظهارات اوليه خود را تكرار و اعلام كرد كه اين ارزيابي نهايي‌اش در اين زمينه است. ايران اعلام كرد که تنها سازماني که درگير در فعاليت‌هاي مربوط به چرخه سوخت بوده و مي‌باشد، سازمان انرژي اتمي ايران بوده و اين سازمان با کيميا معدن جهت ايجاد کارخانه تغليظ اورانيوم UOC در گچين قرارداد داشته است و تنها پروژه‌اي بوده که کيميا معدن در آن دخالت داشت. از نظر ايران طرح مطالعاتي، ساختگي و اتهامات بي‌اساس بوده است. ‌‌٣٩. طي ملاقات‌هاي ‌‌٣ تا ‌‌٥ فوريه ‌‌٢٠٠٨، آژانس اسناد موجود ديگري را جهت بررسي به ايران ارائه كرد و اطلاعات فني بيشتري در خصوص موارد زير ارائه كرد، شامل: آزمايش چاشني انفجاري، ولتاژ بالاي تجهيزات شليک، ساخت سيم رابط چاشني انفنجاري، شليک همزمان سيم رابط چاشني انفجاري چند گانه و شناسايي ساز و کارهاي آزمايش انفجاري که شامل استفاده از يک میله ( در واقع چاه ) ‌‌٤٠٠ متري و قابليت شليک از راه دور از ميله با فاصله ‌‌١٠ کيلومتر که آژانس معتقد است تمامي آنها مرتبط با تحقيق و توسعه در زمينه تسليحات هسته‌اي بود. ايران اظهار داشت که اين اسناد ساختگي بوده و اطلاعات مندرج در آن اسناد را مي‌توان به سهولت در منابع آشکار يافت. آژانس همچنين طي جلسات ياد شده پارامترها و فعاليت‌هاي توسعه‌اي مربوط به موشک شهاب ‌‌٣، بويژه جوانب فني يک وسيله با قابليت ورود مجدد را توضيح داد و يک تصوير کامپيوتري ارائه شده توسط ديگر کشورهاي عضو را که نشاندهنده يک طرح شماتيک از مخروط داخلي وسيله با قابليت ورود مجدد بود، را در دسترس ايران قرار داد. چنين طرحي از سوي آژانس به اين عنوان که به احتمال فراوان داراي قابليت تامين نياز يک وسيله هسته‌اي است، ارزيابي شده است. ايران تاکيد كرد که برنامه موشکي‌اش فقط در برگيرنده استفاده کلاهک‌هاي متعارف بوده و همچنين بخشي از برنامه هاي فضايي کشور مي‌باشد و اينکه طرح شماتيک نشان داده شده از سوي آژانس ساختگي و بي اساس است. ‌‌٤٠ . آژانس در خلال ملاقات‌هاي ‌‌٢٧ و ‌‌٢٨ ژانويه و ‌‌٣ تا ‌‌٥ فوريه ‌‌٢٠٠٨، از ايران در مورد تعدادي از اقدامات خريد توسط موسسه تحقيقات آموزشي، مرکز تحقيقات فيزيک و موسسه فيزيک کاربردي که مي‌توانسته است به مطالعات ادعايي بالا ارتباط داشته باشد، درخواست توضيح كرد. اين موارد شامل دوره هاي آموزشي در مورد محاسبات نوتروني، تاثيرات موج انفجار بر فلز، غني سازي/ جداسازي ايزوتوپ و موشک‌هاي بالستيک بود. تلاش‌ها براي خريد منفذ جرقه(spark gaps)، نرم افزار موج انفجار (Shock Wave)، چشمه‌هاي نوتروني، قطعات فولادي مخصوص،(GOV/‌١٥/٢٠٠٦، پاراگراف ‌٣٧) و تجهيزات اندازه‌گيري پرتو شامل طيف سنج‌هاي Bore hole گاما نيز بعمل آمده بود. ايران در پاسخ کتبي خود به تاريخ ‌‌٥ فوريه ‌‌٢٠٠٨ اظهار داشت در مورد نرم افزار "PAM Shock" "بمنظور مطالعه هواپيماها، تصادف اتومبيل‌ها، کيسه هوا و طراحي کمربند ايمني" مورد پرس و جو قرار گرفته است. ايران همچنين اظهار داشت دستگاه‌هاي نظاره‌گري تشعشع را که در خصوص آنها استفسار كرده براي مقاصد حفاظت در برابر تشعشع بوده است. پاسخ‌هاي ايران در خصوص تلاش‌ها براي کسب دوره‌هاي آموزشي محاسبات نوتروني و غني‌سازي. جداسازي ايزوتوپي، spark gaps ، چشمه‌هاي نوتروني و تجهيزات اندازه‌گيري پرتو براي طيف سنج‌هاي Bore hole گاما هنوز مورد انتظار است. ‌‌٤١ . آژانس طي همان ملاقات‌ها در مورد نقش مقامات و موسسات خاصي و ارتباط آنها با فعاليت‌هاي هسته‌اي خواستار توضيح شد. از ايران همچنين خواسته شد در باره پروژه هايي از قبيل پروژه موسوم به "پروژه ‌‌٤" (احتمالا غني سازي اورانيوم) و فعاليتهاي تحقيق و توسعه مرتبط با ليزر توضيح دهد. ايران وجود برخي سازمان‌ها و دفاتر پروژه‌ها که در اسناد مورد اشاره قرار گرفته بودند را رد کرد و تکذيب كرد که سازمانهاي ديگر نام برده شده در فعاليتهاي هسته‌اي درگير هستند. ايران همچنين وجود برخي اشخاص که در اسناد از آنان نام برده شده را تکذيب کرده و اظهار داشت ادعاها در خصوص نقش افراد ديگر نام برده شده بي اساس است. پاسخ هاي ايران به درخواست آژانس در خصوص "پروژه ‌‌٤" و فعاليتهاي تحقيق و توسعه مرتبط با ليزر همچنان مورد انتظار مي باشند. ‌‌٤٢ . آژانس در ‌‌١٥ فوريه ‌‌٢٠٠٨ بمنظور نشان دادن اسناد در خصوص مطالعات ادعايي به ايران، پس از اينکه از سوي کشورهايي که آنها را ارائه داده بودند مجاز به انجام اين کار شد پيشنهاد کرد يک ملاقات ديگر برگزار شود. ايران هنوز به پيشنهاد آژانس پاسخ نداده است. چگونه ایران رازهای هسته ای خود را از آژانس مخفی میکند : سورن پیکارد - فیگارو( دوم فوریه دو هزار و هشت ) در یکی از شب های زمستانی سال 2005 ملاقاتی با کریس شارلیه انجام دادیم و او برایمان از درگیری هایش با دولتمردان ایران گفت . کریس شارلیه نماینده بلژیکی تبار آژانس بین المللی انرﮊی هسته ای است . او میگفت : " در سال 2003 پافشاری زیادی را برای بازدید از مجموعه " لویزان - شیان " بخرج دادیم . مجموعه ای که یک مرکز تحقیقاتی در حومه جنوب شرقی تهران است . بعد از دو ماه رایزنی ، درها را بر روی اکیپ ما گشودند . روزی که چراغ سبز شد و ما اجازه ورود به محل و بارزسی را یافتیم ، تازه در ابتدای تعجب خود بودیم . چرا که ، تمامی ساختمان های محل ویران شده بودند. حتی زمین را تا عمق چهار متری زیر و رو کرده بودند . با وجود این و با پشتکار زیاد ما بازرسان آژانس ، نمونه برداری از خاک محل ( که معلوم بود به تازگی زیر و رو شده ) ، را آغاز کردیم . تحقیقات اولیه آثار اورانیوم 20 درصد غنی شده را نشان میداد." این برای آﮊانس خود سند و دلیلی مبنی بر غنی کردن اورانیوم در این محل بود . اگرچه هنوز مورد تخلف (سانتریفوژ) پیدا نشده بود . همان سانتریفوژ هائی که تهران در گذشته منکر دارا بودن آنها شده بود . تا اینکه رئیس جمهوری، محمود احمدی نژاد به وجود آنها اعتراف کرد . "باید توجه کرد که مجموعه لویزان - شیان یک مورد تنها و خاص نیست ، بلکه موارد دیگری نیز در ایران وجود دارد (البته تا به این زمان ) در بهار سال 2004 میلادی ، یک انبار قدیمی در جنوب تهران نظر اکیپ ما را بخود جلب کرد در جلوی درب این کارخانه قدیمی ساعت سازی( که حال شرکت کالاهای برقی نام گرفته) ، ماهها انتظار کشیدیم ، تا اینکه وارد آنجا شدیم . تعجب در تعجب ، از زمین تا سقف آن محل را بازسازی کرده بودند ، بطوری که هنوز بوی رنگ به مشام آدمی میرسید . بوضوح میدانستیم که قصدی بجزء پنهان کاری وجود ندارد . نمونه برداری از محل را آغاز کردیم و نمونه ها را به آزمایشگاه سیبرسدوف ( آزمایشگاه آﮊانس) فرستادیم . نتیاج آزمایش ها تا حد زیادی ، رازهای مجموعه لویزان - شیان را بر ملاء کرد . آثار اورانیوم 36-54 درصد غنی شده ، این در حالی است که اورانیوم 5 درصد غنی شده برای مصارف غیر نظامی کافی است . از آن زمان تا به امروز حجم گزارشات آژانس بیشتر شده است ، اما هیچکدام از این بازرسی ها نتوانسته اند ، سندی غیر قابل انکار را در اختیار آژانس بگذارند که اورانیوم ها مصارف نظامی داشته اند" . بقول یک دیپلمات بلند پایه غربی اکثر کسانی که با این مسئله در گیر هستند بر این باورند که " ایران قصدی بجزء تولید سلاح هسته ای ندارد و کوشش های ایرانیان در این راستا بوده است " لویزان محلی برای تحقیقات فیزک کاربردی بوده است و بر خلاف آنچه انتظار میرفت ، این مرکز تحت کنترل سازمان انرﮊی هسته ای ایران نبوده بلکه به وزارت دفاع تعلق داشته است . حال با وجود سلسله مراتب بسیار پیچیده قدرت در ایران ، لویزان چگونه جائی بوده است؟! چه چیزی را نظامی ها میخواستند از نظر سازمان انرﮊی هسته ای خود بپوشانند ؟! این احتمال میرود که با بازرسی آﮊانس بین المللی انرژی هسته ای از این مکان ، فعالیت های هسته ای فرا دولتی و زیر زمینی لو رفته باشد . در هر صورت، با لو رفتن این مکان ، سندهای رسوا کننده ای نیز به دست آژانس افتاده است . برای مثال، دست یابی به نمک سبز (گرین سالت) که در برگیرنده تمامی آزمایش های ابتدائی برای تولید سلاح اتمی است و نیز تولید سوخت ، سیستم شلیک و نیز برنامه ساخت کمان های اورانیوم فلزی که بر روی (اوژیو) پوشانده میشود . آیا اسرارمجموعه لویزان - شیان و شرکت کالای برقی به همینجا ختم میشود ؟!
  22. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    روز:شوراي امنيت سازمان ملل به اتفاق آراء سومين دور تحريم ها بر ضد ايران را به تصويب رساند. پيام ارسال ‏شده به ايران هم روشن است: خودداري اين کشور از تعليق غني سازي غير قابل قبول بوده و هر چه بيشتر ‏براي اين کشور گران تمام مي شود.‏ ‏ ‏ محمد خزائي، سفير ايران در سازمان ملل نيز، در آستانه راي گيري شوراي امنيت اعلام کرد، کشورش به ‏هرگونه "اقدام غيرقانوني" عليه برنامه هسته اي خود گردن نخواهد نهاد.‏ او گفت: "ايران نمي تواند و نمي خواهد تقاضايي را که از نظر حقوقي غيرقانوني است و از نظر سياسي ‏تحميلي است بپذيرد. تاريخ به ما مي گويد که هيچ اندازه از فشار، ارعاب وتهديد قادر نيست ملت ما را ‏مجبور به صرفنظر کردن از حقوق مسلم و قانوني خود نمايد." ‏ اين قطعنامه براي اولين بار، داد و ستد کالاهايي با قابليت استفاده دو گانه غير نظامي و نظامي را با ايران ‏ممنوع مي سازد. ضمناً در اين قطعنامه اجازه بازرسي به محموله هاي مشکوک به حمل کالاهاي ممنوعه از ‏يا به مقصد ايران در مسير دريا و هواداده شده است.‏ در اين قطعنامه نظارت مالي بر دو بانک، که مشکوک به ارتباط با فعاليت هاي تکثير هسته اي هستند –بانک ‏ملي و بانک صادرات- در نظر گرفته شده است. همچنين، از همه کشورها خواسته شده هوشياري خود را در ‏‏"وارد شدن به هر گونه تعهد تجاري جديد با ايران – شامل تخصيص اعتبارات صادراتي، ضمانت ها و بيمه- ‏به عمل آورند".‏ ضمناً قطعنامه به کشورها دستور داده که دارايي 12 شرکت ديگر و 13 فرد را که به برنامه هاي هسته اي و ‏بالستيک ايران مربوط هستند را مسدود نمايند. ضمناً از کشورها مي خواهد بر مسافرت يا ترانزيت اين افراد ‏ايراني "نظارت کامل" داشته و آنرا گزارش کنند. قطعنامه، براي پنج فرد مرتبط با تلاش هاي هسته اي ايران، ‏ممنوعيت مسافرتي قايل شده است. ‏ اغلب افراد جديدي که مشمول تحريم ها شده اند را چهره هاي فني تشکيل مي دهند، اما در اين ميان سردار ‏رضا نقدي، به عنوان چهره شاخص سپاه پاسداران انقلاب نيز به چشم مي خورد که روابط نزديکي با آيت الله ‏خامنه اي- رهبر جمهوري اسلامي- دارد. قطعنامه، وي را به عنوان رييس [سابق] ستاد مبارزه با قاچاق کالا ‏و ارز معرفي مي کند که در تلاش هاي صورت گرفته براي دور زدن تحريم هاي قبلي سازمان ملل نقش ‏داشته است.‏ در راي گيري نهايي، سه کشور ليبريا، آفريقاي جنوبي و ويتنام به قطعنامه راي مثبت دادند و اندونزي به راي ‏ممتنع قناعت کرد. در اين ميان ديپلمات ها سفر هفته گذشته رييس جمهور فرانسه، نيکلاس سارکوزي، به ‏آفريقاي جنوبي را کمک موثري در جلب حمايت ليبريا و آفريقاي جنوبي قلمداد مي کنند. ‏ يکي از نگراني هاي چهار کشور ياد شده مربوط به گزارش اخير آژانس بين المللي هسته اي در 22 فوريه ‏است که مي گويد اغلب ترديدها راجع به گذشته فعاليت هاي هسته اي ايران کاهش يافته يا برطرف شده است. ‏نمايندگان ليبريا و اندونزي تاکيد داشتند اين گزارش از همکاري ايراني ها حکايت مي کند و در نتيجه لزوم ‏برقراري تحريم هاي جديد را زير سوال برده بودند.‏ اما آمريکايي ها و هم پيمانان اروپايي آنها تاکيد کردند که گزارش نهاد ناظر بر انرژي هسته اي سازمان ملل، ‏ادامه غني سازي توسط ايران را تاييد کرده و اين بر خلاف درخواست شوراي امنيت مبني بر تعليق اين ‏فعاليت ها بوده است. ‏ منبع: گاردين – 3 مارس
  23. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    روز:مقامات عراقی برای استقبال از دیدار تاریخی محمود احمدی نژاد، که اولین رئیس دولت جمهوری اسلامی ‏است که به عراق سفر می کند، مراسم استقبال باشکوهی ترتیب داده بودند که به عمد در آن اغراق شده بود: ‏فرش قرمز، گارد احترام، سرودهای ملّی، دسته های گل و دست دادن های "برادرانه" جلوی دوربین ها. ‏تدابیرامنیّتی اتخاذ شده نیز استثنائی بود و در مسیر فرودگاه که از صبح زود بسته شده بود، در هرصد قدم ‏افراد مسلح نگهبانی می دادند. احمدی نژاد که از سوی همتای کرد خود، جلال طالبانی مورد استقبال ‏قرارگرفت به محض ورود به فرودگاه از به وجود آمدن" فضائی جدید" میان ایران و عراق سخن گفت. به این ‏ترتیب فصل خونین جنگ هشت ساله میان دوکشور(1988ـ 1980) که یک میلیون کشته برجای گذاشت، ‏پایان یافته است: "ما درک مشترکی از مسائل داریم و دوکشور مصمم اند که همکاری های سیاسی و اقتصادی ‏و فرهنگی خود را گسترش دهند". ‏ تهران در کنار پیشنهاد همکاری با عراق درزمینه های مختلف اعلام کرده است که وامی به مبلغ یک میلیارد ‏دلار برای تکمیل طرح هائی که مؤسسات ایرانی در عراق در دست اجرا دارند، در اختیار خواهد گذاشت. ‏دهها قرارداد اقتصادی و تجاری میان دو کشور منعقد خواهد شد که یکی از آن ها قرارداد احداث خط لوله ‏نفتی میان بصره و آبادان است. ‏ رئیس جمهور ایران در یک کنفرانس مطبوعاتی با آرامش و لبخند اطمینان داد که عراق به یک قدرت منطقه ‏ای بزرگ تبدیل خواهد شد: "امروز ملّت عراق دوران سختی را می گذراند... امّا براین سختی ها پیروز ‏خواهد شد. عراق فرداکشوری قدرتمند و پیشرفته وشکوفا خواهد بود... واین به نفع تمام کشورهای منطقه ‏است". رئیس جمهور عراق نیز در پاسخ احمدی نژاداظهارداشت:" از نظر ما این دیدار تاریخی پیام روابط ‏خوب دو کشور را به ملّت های ایران و عراق می دهد". در میانه ردوبدل کردن این تعارفات مؤدبانه، احمدی ‏نژاد صریحاً خود را "برادر حامی"عراق خواند و رئیس جمهورعراق درپاسخ احمدی نژاد که اورا باعنوان ‏رسمی "جناب آقای رئیس جمهور" خطاب قرارداده بود از او خواهش کرد به او خیلی خودمانی بگوید "مام" ‏که در زبان کردی به معنای عمو است.‏ چشمان حدود 158هزار سرباز آمریکائی حاضردرعراق با دقت تمام این دیدار بی سابقه را تحت نظر گرفته ‏بود. رئیس جمهور ایران برای ملاقات با نخست وزیر عراق، نوری المالکی، به "منطقه سبز" که تحت ‏حفاظت شدید نیروهای آمریکائی قراردارد، رفت. دفتر نخست وزیر در حدود دو کیلومتری سفارت آمریکا که ‏در 1980 روابط سیاسی خود را با ایران قطع کرد، قراردارد. امنیّت مسیرعبور رئیس جمهور ایران را ‏پیشمرگان کرد برعهده داشتند. احمدی نژاد در حضور المالکی خطاب به آمریکا گفت: "حرف ما به جورج ‏بوش این است که متهم کردن دیگران بدون سند و مدرک مشکلات منطقه را حل نمی کند" اضافه می کند " ‏آمریکائی ها باید این واقعیت را درک کنند که مردم عراق دوستشان ندارند". ‏ شکی نیست که یکی از اهداف سفررئیس جمهورایران این است که به آمریکا که به ظن خود می تواند عراق ‏را با قدرت نظامی نگه دارد بفهماند که برای استقرار ثبات در کشوری که دو سوّم جمعیّت آن شیعه هستند، به ‏تهران نیازدارد. والبته می دانیم که در سال 2007، به رغم فشارهای امریکا و باوجودحملات لفظی تند ‏هردوطرف برسر پرونده هسته ای ایران، دوکشورسه باربرای بحث درمورد مسئله امنیّت عراق با ‏یکدیگرملاقات کرده اند. ‏ در ایالات متحده معنای واقعی سفر دوروزه احمدی نژاد و نمایش قدرت او برای اثبات اینکه ایران رهبرمنطقه ‏است و باید به بازی گرفته شود، برکسی پوشیده نیست.یک تحلیل گر ایرانی می گوید: "هدف این بود که به ‏واشنگتن فهمانده شود دربغداد فرمانده کیست. شهردار تهران پنج روز در بغداد ماند. شهردار نیویورک چقدر ‏می تواند بماند؟ حداکثر دو ساعت". ‏ جورج بوش که ایران ورئیس جمهورش را "خطر بزرگی برای جامعه جهانی" می داند و معتقد است که ایران ‏شبه نظامیان شیعه عراق را تجهیز می کند، روز شنبه به این کشور هشدار داد: "پیام من اینست: صدور ‏تروریسم به عراق و فرستادن سلاح هائی را که برای کشتن سربازان آمریکائی به کار گرفته می شوند ‏متوقّف کنید". احمدی نژاد در پاسخ این پیام آمریکا را متهم کرد که زمینه را برای ظهور تروریسم در ‏خاورمیانه مهیّا کرده است: "شش سال پیش در منطقه ما تروریست وجود نداشت. همین که خارجی ها پایشان ‏را به منطقه گذاشتند، سروکله تروریست ها هم پیدا شد". ‏ منبع: لوموند، 4 مارس
  24. super_comando

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    موعود:معاون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی امروز ملت فلسطین را به کشتار دسته جمعی (هولوکاست) تهدید و اعلام کرد در این زمینه از تمامی ابزارها استفاده خواهد کرد. به گزارش مهر ، ماتان ویلنای تهدید کرد که رژیم اسرائیل آمادگی دارد تا از تمامی ابزارهای ضروری برای متوقف کردن حملات موشکی مبارزان فلسطینی و ایجاد هولوکاست ( کشتار دسته جمعی ) استفاده کند. وی در توجیه کشتار دسته جمعی مردم نوارغزه مدعی شد: ما برای وادار کردن جنبش حماس به توقف حملات موشکی به خود از هیچ عملی فروگذار نخواهیم کرد. این مقام صهیونیست با بیان اینکه هجوم به نوارغزه پرهزینه و دشوار خواهد بود، و در تلاش برای سرپوش گذاشتن بر جنایات این رژیم ، حماس را مسئول تشدید خشونتها در این منطقه دانست. خبرگزاری فرانسه گزارش داد، از سوی دیگر "ایهود باراک" وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز شب گذشته نوارغزه را به عملیات زمینی گسترده تهدید کرد. دفتر وزارت جنگ رژیم صهیونیستی در این رابطه طی بیانیه ای اعلام کرد: وزارت جنگ به منظور انجام عملیات نظامی گسترده به نوارغزه اقدامات لازم را در سطح دیپلماتیک انجام داده است. لازم به ذکر است حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی طی دو روز اخیر به نوارغزه بیش از 30 کشته و 70 زخمی به جا گذاشته است که حال 10 تن از زخمی ها وخیم است.
  25. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    دارابكس:يك قاضي آمريكايي اعلام كردايران بايد بيش از 33 ميليون دلار به خانواده ديپلمات اسرائيلي كشته شده در حمله تروريستي 1992 آرژانتين پرداخت كند! به گزارش روزنامه تايمز هند، "الن سيگال هوول" قاضي فدرال آمريكا با اعلام اين خبر افزود: ايران مسئول بمبگذاري در مركز يهوديان آرژانتين است. در اين انفجار 29 تن از جمله "ديويد بن رافائل" متولد آمريكا كشته شدند. اين روزنامه نوشت: "حزب الله لبنان مسئوليت اين بمبگذاري را برعهده گرفته است." و اين در حالي است كه حزب الله لبنان هرگز چنين چيزي را اعلام نكرده است . روزنامه تايمز هند ادعا كرد: آمريكا به طور معمول از تعقيب و شكايت عليه كشورهاي خارجي به جز در مواردي كه با تروريسم در ارتباط است، خودداري مي كند. ايران نيز در سال 1984در زمره يكي از كشورهاي حمايت كننده از تروريسم قرار گرفته شده است. براساس حكم مشابهي در ماه سپتامبر گذشته، ايران به پرداخت 2/65 ميليارد دلار غرامت به خانواده 241 قرباني پادگان آمريكائيان در بيروت در سال 1983 محكوم شده بود. به نوشته اين روزنامه، اگرچه ايران پيش از اين نيز با احكام سنگين اين چنيني مواجه شده، اما ضمن پرهيز از پاسخ به موارد دادخواهي، از فرستادن وكيل براي دفاع از خود امتناع ورزيده است. كارشناسان ، معتقدند اين آراء براي آن است كه زمينه حقوقي برداشت از اموال بلوكه شده ايران در آمريكا فراهم آيد . مداخله ايران در انفجار آرژانتين در هيچ محكمه اي ثابت نشده است ، ضمن اينكه چند سال پيش ، "گاليانو" قاضي اين پرونده به جرم گرفتن رشوه از صهيونيست ها براي پرونده سازي عليه ايران ، بركنار شد ولي پس از تحولات سياسي جديد در آرژانتين ، بار ديگر اتهامات عليه ايران تكرار شد .