ahmadi

Members
  • تعداد محتوا

    147
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های ahmadi

  1. به نظر من کشتن گروگان‌ها در نهایت به ضرر گروه ریگی تموم می‌شه چون چهره‌شون رو به عنوان یک گروه آدمکش تثبیت می‌کنه. اگر فوراً به آن‌ها یک حمله‌ی سنگین (و احتمالاً ناموفق) می‌کردیم می‌توانستند خودشان را مظلوم جلوه دهند یا از کشتگانشان قهرمان بسازند. اگر مقابله با آن‌ها با همکاری پاکستان انجام بشه کمترین تبعات را برای ایران خواهد داشت.
  2. آیا بمب‌افکن‌ها B2 لزوماً از خود آمریکا یا جاهای خیلی دوردست برای مأموریت بلند می‌شوند؟ منظورم این است که شنیده‌ام در جنگ‌های اخیر از پایگاه جزیره‌ی دیه‌گو گارسیا در اقیانوس هند بلند شده‌اند. در این صورت آیا هدف قرار دادن این پایگاه می‌تواند به کاهش تعداد آن‌ها یا خسارت زدن کمک کند؟ البته فکر کنم دیه‌گو گارسیا از ایران پنج، شش هزار کیلومتری فاصله دارد و فعلاً برد موشک‌هایمان به آنجا نمی‌رسد. اصلاً هواپیماهای B2 در چه پایگاه‌هایی خارج از آمریکا مستقرند؟ آیا این راه برای مقابله واقع‌بینانه است؟ البته می‌دانم که زدن پایگاه دشمن محدود به مقابله با B2 نمی‌شود. در مورد رادار هم من دو سه سال پیش در مجله‌ی هوافضا خواندم که محققان انگلیسی موفق شده بودند با استفاده از امواج بازگشتی تعداد زیادی از دکل‌های BTS شبکه‌ی تلفن همراه تصویر مرکبی از یک هواپیمای رادارگریز به دست آورند! البته ظاهراً هنوز دقتش کافی نبود. جالبی این روش این است که زیرساختش یعنی چند هزار دکل BTS در کشور وجود دارد که در حال افزایش هم هستند و همه جای کشور را پوشش می‌دهند. برای دشمن هم صرف نمی‌کند که همه‌ی آن‌ها را بزند!
  3. یک راهی که کلاً نیروهای مسلح ما و به خصوص وزارت دفاع باید در پیش بگیرند خصوصی کردن اسلحه‌سازی است. شرکت‌های خصوصی «مورد اعتماد» می‌توانند خیلی بهتر از وزارت دفاع و نیروهای مسلح و با چابکی بیشتر اسلحه (از هر نوعی حتی موشک) بسازند. همچنین رقابتی که بین شرکت‌های خصوصی در می‌گیرد می‌تواند به سرعت کیفیت سلاح‌ها و تجهیزات نظامی ما را افزایش دهد و قیمتشان را کاهش. دولت توان این را ندارد که صدها نوع سلاح و تجهیزات دفاعی را با کیفیت و کمیت مناسب تولید کند چون سازمان‌های بزرگ و دولت‌ها ذاتاً کُند و خلاقیت‌کُش هستند. البته همین حالا هم شرکت‌های خصوصی مشارکت خوبی در ساخت تجهیزات دفاعی دارند اما هر چه بیشتر شود بهتر است. البته می‌دانم که این روش سرمایه‌دارانه‌ی آمریکایی است و می‌تواند مفسده‌برانگیز باشد اما بدون شک نیروی نظامی ما را از نظر کمیت و کیفیت تجهیزات تقویت خواهد کرد. ضمناً نظارت بر این شرکت‌ها هم چون تولیدکننده‌ی تجهیزات حساس هستند مشکل است. اما به نظرم در مجموع به فوایدش می‌ارزد. بهترین راه برای مقابله با مشکل تحریم هم همین است.
  4. در مورد کره‌ی شمالی با توجه به این که کشور بسته و مرموزی است آمارهای ضد و نقیض یا کمبود آمار وجود داره. در نقشه ظاهراً رنگش خاکستریه که احتمالاً نشان‌دهنده‌ی نبود آمار قابل اتکاست. جالبه که در همان منبع ویکی‌پدیا (که پیوندهایش را در ارسال قبلیم گذاشتم) بودجه‌ی نظامی کره‌ی شمالی ۵،۵ میلیارد دلار ذکر شده در حالی که تولید ناخالص داخلیش (به نقل از فکت‌بوک سیا) فقط ۲،۲ میلیارد دلار برآورد شده!!! (البته با احتساب برابری قدرت خرید ۴۰ میلیارد دلار برآورد شده) آن رقم ۲۲ درصد هم منبعش ذکر نشده. بنابراین با توجه به این تناقضات به نظر می‌آید که تنها چیزی که به طور قطع در مورد کره‌ی شمالی می‌دانیم این است که بودجه‌ی نظامیش نسبت به اقتصادش زیاد یا خیلی زیاد است ولی عدد و رقمش به طور قطع در دسترس نیست.
  5. جناب mostafa_by عزیز، هیچ عدد و رقمی اشتباه نشده. به جز بودجه‌ی نظامی ایران، همه‌ی آمار و ارقامی که من در ارسالم به کار بردم مستند هستند، به خصوص آمار مربوط به تولید ناخالص داخلی ایران که برای سال ۲۰۰۷اش صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و فکت‌بوک سازمان سیا ارقامی بین ۲۷۰ و ۲۹۴ میلیارد دلار ذکر کرده‌اند (البته اگر برابری قدرت خرید در نظر گرفته شود رقمش می‌شود بین ۷۳۳ و ۷۵۳ میلیارد دلار) (منبع). بنابراین با فرض رقم ۱۰ میلیارد دلار که برای بودجه‌ی نظامی رقم منطقی‌ای است (با توجه به این که طبق این منبع بودجه‌ی نظامی ایران در سال ۲۰۰۵ شش میلیارد دلار بوده، ۱۰ میلیارد دلار برای ۲۰۰۷ منطقی است) و تولید ناخالص داخلی ۲۸۵ میلیارد دلار، همان رقم ۳،۵ درصد به دست می‌آید و من هیچ اشتباهی نکرده‌ام. البته چون در آمارها اختلاف وجود دارد این رقم تقریبی است و تخمین من بین ۲ تا ۴ درصد است. در نقشه‌ای هم که پیوندش را گذاشتم (http://en.wikipedia.org/wiki/Image:Military_expenditure_percent_of_GDP.svg) رنگ ایران سبز کمرنگ است که نشان‌دهنده‌ی رقم ۲ درصد است. منظورتان را از این که مال ایران بالای ۱۰ درصد بوده متوجه نشدم (فقط عربستان و عمان و قطر و برخی کشورهای کوچک رنگشان نارنجی پررنگ است). (ببخشید جسارته، شما احیاناً کوررنگی ندارید؟ :lol: ) خوشحالم که با اصل نظرم موافقید! پانوشت ۱: در سال ۲۰۰۷ طبق این منبع بودجه‌ی نظامی جهان ۱،۲ تریلیون دلار بوده و طبق همان پیوند اول هم در سال ۲۰۰۷ تولید ناخالص داخلی جهان ۵۴ تریلیون دلار بوده. با یک تقسیم، درصد بودجه‌ی نظامی جهان ۲،۲ درصد به دست می‌آید. پانوشت ۲: شما چرا این قدر از استبعاد استفاده می‌کنید؟ («...كه توليد ناخالص ملي ما، رقمي بالغ بر 285 ميليارد دلار هست كه اين، از بودجه‌ي 300 ميليارد دلاري هم فضايي‌تره!!!») پیشنهاد می‌کنم به جای استبعاد، موضوع را با ذکر عدد و رقم و منبع روشن فرمایید.
  6. هرچند مطمئن نیستم، ولی فکر می‌کنم موضوع ۳۰۰ میلیارد دلار بودجه به خاطر چند بار محاسبه شدن بخشی از درآمدهای دولت باشد (آن طور که به طور مبهمی یادم هست که جایی شنیدم). دلیلش را دقیقاً نمی‌دانم. ضمناً ما باید به شدت از افزایش بی‌رویه‌ی بودجه‌ی نظامی حذر کنیم. بودجه‌ی نظامی به طور کلی (ولی نه در همه‌ی موارد) برای اقتصاد زیانبار است (به خصوص اگر خرید خارجی زیاد باشد) چون سود اقتصادی و بازگشت سرمایه (حداقل به صورت مستقیم) ندارد و اگر جنگی اتفاق نیفتد عملاً هدر رفته است. طبیعتاً بودجه‌ی نظامی آنقدر لازم است که بازدارنده باشد ولی ما نباید در دام یک جنگ سرد تسلیحاتی بیفتیم، همان‌طور که شوروی در دهه‌ی ۸۰ میلادی افتاد و فروپاشید (در یک فیلم مستند شنیدم که بودجه‌ی نظامی شوروی در سال‌های پایانیش ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی بوده!!) و کره‌ی شمالی هم افتاده است، به طوری که موشک قاره‌پیما و سلاح هسته‌ای دارد ولی مردمش برای زنده ماندن به کمک‌های غذایی سازمان ملل وابسته‌اند. بنابراین باید اندازه‌ی خودمان را بشناسیم و متناسب با اقتصادمان خرج نظامی کنیم وگرنه در بلندمدت به جای اینکه امنیتمان تقویت شود به خطر می‌افتد. آمریکا که بیشترین بودجه‌ی نظامی جهان را دارد به اقتصاد عظیمش متکی است: در دولت جنگ‌طلب بوش که بودجه‌ی نظامی هنگفتش داد آمریکایی‌ها را هم درآورده است، فقط ۴ درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا صرف بودجه‌ی نظامی می‌شود. این درصد در کره‌ی شمالی ۲۲ درصد و در قطر و عربستان ۱۰ درصد، اسرائیل ۷ درصد، سوریه ۶ درصد و چین ۴ درصد است (فهرست برخی از کشورها برحسب درصد بودجه‌ی نظامی از تولید ناخالص داخلی). اگر بودجه‌ی نظامی ایران را ۱۰ میلیارد دلار فرض کنیم این درصد در ایران ۳،۵ درصد است که از میانگین جهانی (حدود ۲،۲ درصد) بیشتر است (این نقشه را هم ببینید که مال ایران را ۲ درصد ذکر کرده). با توجه به تمرکز ایران بر تولیدات داخلی و این که قدرت خرید واقعی ۱۰ میلیارد دلار در ایران (یعنی ۹۵۰۰ میلیارد تومان) به اندازه‌ی ۲۵ میلیارد دلار در آمریکاست، به نظر من بودجه‌ی نظامی ایران خیلی هم کافی است. من این را که ایران در دام ترس از آمریکا نیفتاده و در بخش نظامی ولخرجی نمی‌کند را یک نکته‌ی مثبت و یک سیاست هوشمندانه می‌دانم که به رشد اقتصاد و تقویت زیرساخت‌های ایران در سال‌های پس از جنگ کمک کرده است. بودجه‌ی نظامی ما باید همگام با اقتصادمان رشد کند و درصدش در همین حدود ۲ تا ۴ درصد بماند وگرنه اقتصادمان لطمه می‌خورد و محدود می‌شود که در بلندمدت امنیتمان را هم به خطر می‌اندازد. اگر ایران الان اقتصادی دارد که برخلاف کره‌ی شمالی تحریم‌ها اثر زیادی روی آن نمی‌گذارد یک علتش همین هزینه‌ی نظامی معقول است. تازه همین اقتصاد خودش یک عامل بازدارنده هم هست (پدافند غیرعامل). ما الان مبادلات تجاریمان با دنیای خارج آنقدر هست که تحریم همه‌جانبه یا حمله به ایران اقتصاد جهان را به خطر بیندازد. ما الان از نظر نظامی هم به اندازه‌ی کافی بازدارندگی داریم و اگر واقع‌بینانه نگاه کنیم ایران از مرحله‌ای که خطر حمله به آن وجود داشت گذشته و الان باید بیشتر نگران تحریم‌ها و اقتصادمان باشیم تا امور نظامی.
  7. به نظر من بحث بازرسی از کشتی‌های ایرانی و تشدید تحریم‌ها محتمل است. الان مدتی است که در این مورد صحبت می‌شود و گویا کنگره یا سنای آمریکا هم در صدد تصویب قانونی برای محاصره‌ی دریایی ایران بوده. در شرایط فعلی واقعاً امکان جنگ وجود ندارد. آمریکایی‌ها هوشمندانه‌تر از این‌ها عمل می‌کنند. در جنگ دست ما باز است چون مشروعیت دفاع با هر روشی را داریم اما در صورتی که بخواهند تحریم‌ها را تشدید کنند و کشتی‌ها را بازرسی کنند باید چه کار کنیم؟ نمی‌توانیم به این راحتی واکنش نظامی نشان بدهیم که؟ به نظر من باید در مقابل تحریم‌ها یک راهبرد مؤثر و ترکیبی از روش‌های دیپلماتیک، رسانه‌ای، اقتصادی و نظامی طراحی کنیم که به نظر من از جنگ پیچیده‌تر است. امیدوارم مسؤولان چنین کاری را انجام داده باشند.
  8. یک تذکر کوچولو: فکر نمی‌کنم «پهباد» درست باشه؛ درستش «پهپاد» است که سرواژه‌ی «پرنده‌ی هدایت پذیر از دور» است.