ramtina

Members
  • تعداد محتوا

    308
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط ramtina


  1. پرتاب ماهواره رژيم صهيونيستي به فضا به شكست انجاميد

    خبرگزاري فارس: در جديدترين شكست براي صنايع هوايي رژيم صهيونيستي، پرتاب ماهواره موسوم به "عاموس 3" به فضا، به علت نقص فني به شكست انجاميد.



    به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از پايگاه خبري عرب48، در پي نقص فني در اتصال بازوي ثابت ماهواره با سكوي پرتاب موشك حامل آن، عمليات پرتاب اين ماهواره با شكست مواجه شد.
    قرار بود اين ماهواره كه نخستين ماهواره ساخت رژيم صهيونيستي بدون همكاري آمريكا به شمار مي‌آيد ساعت 8 صبح پنجشنبه از پايگاه فضايي بايكونور قزاقستان به فضا پرتاب شود.
    اين در حالي است كه شيمون پرز، رئيس رژيم صهيونيستي، همزمان جشني را به مناسبت پرتاب "عاموس 3" در منزل خود ترتيب داده بود و قرار بود عمليات پرتاب اين ماهواره به عنوان يكي از ويژه‌برنامه‌هاي مرتبط با جشن‌هايي كه به بهانه شصتمين سالگرد اشغال سرزمين فلسطين در سرزمين‌هاي اشغالي برگزار مي‌شود، به‌طور زنده از شبكه‌هاي تلويزيوني پخش شود.
    سالروز اشغال فلسطين در ميان مسلمانان و اعراب، به عنوان "روز نكبت" شناخته مي‌شود و در فلسطين عزاي عمومي است.
    قرار بود اين ماهواره، در ارتفاع 36هزار كيلومتري خط استوا، در كنار ماهواره "عاموس 2" قرار گيرد و جايگزين ماهواره "عاموس 1" شود كه در سال 1996 ميلادي به فضا پرتاب شده است.
    در پي اين شكست كه تأثيري منفي بر روحيه مقامات صهيونيست داشته و به بي‌اعتمادي افكار عمومي نسبت به دستاوردهاي صنعتي اين رژيم منجر شده است، مسؤولان اين رژيم تصميم گرفته‌اند هفته آينده بار ديگر، دست به آزمايش مجدد پرتاب اين ماهواره به فضا بزنند.
    گفته مي‌شود "عاموس 3"، قادر به رديابي تمامي ارتباطات رسانه‌اي و سايبرنتيك در خاورميانه و شمال آفريقاست.
    شكست رژيم صهيونيستي در پرتاب اين ماهواره، در حالي است كه رسانه‌هاي اسرائيلي از نگراني مقامات تل‌آويو از موفقيت‌هاي فضايي ايران خبر مي‌دهند.
    بر اساس اين گزارش‌ها، مقامات اين رژيم از اكنون نگران موفقيت جمهوري اسلامي ايران در پرتاب ماهواره‌هاي مخابراتي هستند كه قرار است ظرف سال جاري به فضا پرتاب شده و در مدار كره زمين قرار گيرند.
    همچنين بُرد رسانه‌اي تبليغاتي گسترده خبر بهره‌برداري از برج ميلاد به عنوان چهارمين برج بلند مخابراتي در جهان كه گفته مي‌شود طي يك ماه آينده افتتاح خواهد شد و به گفته كارشناسان به تقويت وجهه علمي و صنعتي ايران در افكار عمومي جهان مي‌انجامد، از هم‌اكنون به نگراني سازمان‌هاي جاسوسي رژيم صهيونيستي دامن زده است.

  2. برادران يهودي دوست - يهودي مدار - يهودي پرست - بابا اسم شماها رو چي ميشه گذاشت؟ الان اگه ايه از قران بيارم ميگيد برو قرانت رو بخون و... آخه به زبوني بهتون بفهمونيم يهودي جماعت تا عمق قلب و ذهن آدمهاي بي عقل رو تسخير كرده ! در مورد هاليوود صحبت شد : هاليوود كه خوبشه تمام ريشه هاي تمدن قرن حاضر در دست يهودي جماعته ! سازمان ملل ساخته و پرداخته خودشونه ! ميگيد نه ! دليل بياريد چرا اگر غزه با خاك يكسان بشه صدا از دراكولا هم در مياد ولي صدايي از اين به اصطلاح سازمان ملل در نمياد ؟ چرا ؟ :mrgreen:

  3. خيلي جالبه توي اين سايت با توجه به اينكه قوانينش مشخص شده بازم به هر سايت و هر شخصيتي توهين ميشه چرا؟ بخاطر اينكه پرتو سخن و رجا نيوز دست اراذل اوباشي مثل شماها رو كرده ؟ بخاطر اينكه حرف اول و آخرشون فرهنگ انتظاره؟ شايدم به خاطر اقبال عمومي به اونهاست ؟ حرف شما من رو ياد حرف روزنامه هاآرتس انداخت كه گفته بود : احمدي نژاد و مصباح از بمب اتم هم براي ما بدتره ! معلوم نيست چه اتفاقي ميفته كه هر بار ما مطلبي درباره يهود ميزنيم افرادي ناشناس كه سالي به دوازده ماه هيچ اثري ازشون نيست تشريف نحسشون رو ميارن و از اين خون اشام ها دفاع ميكنند؟ از كجا ميسوزيد ؟ از جمله نابودي اسراييل كه ورد زبونها شده؟ از رو شدن دستتون ؟ شايدم خودتون از اون يهودي هاي پدر سوخته هستيد كه اينجوري با مزخرف گفتن سعي در منحرف كردن تايپيك داريد؟ :mrgreen:

  4. اول اينكه قهر نكن قهر كار بچه هاست! دوم اينكه به مقصودت رسيدي و در مورد كانادايي ها چيزاي خوبي فهميدي ! البته اينم فهميدي ايراني ها اگه مثل شما توي كانادا هم نباشن ميتونن دخل هر چي اسكيمو رو هم بيارن :mrgreen: در صورتي كه رفتي توي يه خيابون و كسي متعرضت شد يه پست بده با برو بكس جمع ميكنيم ميايم دخلشون رو مياريم البته بايد يه چند وقتي مقاومت كني چون طرح حمله دريايي زميني طول ميكشه ! اگه بيايم كار امريكا رو هم يه سره ميكينم!!1 :|

  5. ملت آمريكا سرورن - اين ماييم كه احمقيم !!! حرف جنابعالي همينه ديگه !!! تمام مستندات نشون دهنده اينه كه تا آمريكا دست عده اي صهيونيست اداره ميشه - دشمنيش با ما ادامه داره ! حالا اگه يه روز زديم فتحش كرديم اونوقت يه جورايي مردم سالاري رو در موردش اجرا ميكنيم . مطمعن باش فرماندهي نيروي مقاومت نيويورك رو به تو يكي نميديم :mrgreen: icon_biggrin چون خيلي ملتت رو دست كم ميگيري و تحقير ميكني! اما در مورد احمق بودن ملت امريكا يا احمق نبودنشون ! بايد بدونيم اصلا احمق كيه يا چيه ؟!!! احمق به كساني گفته ميشه كه هنوز فرق عراق رو با ايران نميدونن ! (قاطي ميكنن) احمق عصاره ملتشونه كه همون رييس جمهور و وزيرهاش با مجالسشون رو تشكيل ميدن!!! القاعده به وجود ميارن بعد ميزنن داغونش ميكنند بعد دوباره ميشينند باهاشون مذاكره ميكنند و دوباره تقويتشون ميكنند! صد البته احمقتر از همه اونهايي هستن كه با وجود حقيرشون -- :| ملت عزيز و غيور ايران رو كم ميدونند و با صداهاي زوزه شغالهاي وحشي دشمن همنوايي ميكنند ! و البته حقيرتر از اونا كساني هستند كه با اين صداها احساس ترس و وحشت آنچنان سراسر بدنشون رو ميگيره كه انگار لحظه مرگشون نزديك شده ! البته كساني كه ميرن توي كشورهاي ديگه ( پادشاهي ) ميكنند و (گدايي) كشور خودشون رو قبول ندارن همون بهتر كه برن اونجا پادشاهي كنند و بيخيال ايران بشن ! اصولا مردم ايران با اين جور ادمهاي حقيري هيچ نسبتي نداره ! در مورد ظهور هم بريد اخر به اصطلاح نظرتون رو يه نگاه بندازين ببينيد چه فرمايشاتي در مورد گرفتن دنيا كرديد!!! آيا تا حالا يه كتاب در مورد حوادث اخرالزمان - ياران مهدي عليه السلام و انقلاب ايشون خونديد كه اين جوري ميخوايد همه چيز رو زير سوال ببريد! در مورد دخالت در امور كشورها ( يا به اصطلاح شما در هر سوراخي انگشتي كردن) شما چند نمونه بفرماييد تا ما هم جواب بديم ! (منبع هم نميخواد چون معمولا منابع اين جور حرفها از همون دشمن هاي ماست) حالا خوبه باز گفتي دست و انگشت !!! ولي نگفتي آمريكاييها توي دنيا چه غلطي دارن ميكنند چون متاسفانه هر طرف نگاه ميكنيم دموكراسيشون داره بيداد ميكنه!!! ما هيچ كشوري يا ملتي رو تهديد نكرديم ( اسراييل كشور نيست به دو دليل : 1) فلسطين كه قصب شده 2) بايد با ميكروسكوپ پيداش كرد ! ) ( يهود هم ملت نيست - سرو ته همه خونخارهاي جهانه ) در مورد درياي مازندران هم اصلا نگران نباشيد آمريكا و اسراييل هستن ما درياچه ميخوايم چكار؟ ولي اين آخري لپ مطلب رو گفتي - معلوم بود تمام عقده هاي عالم جمع شده و گلوت رو گرفته كه نتونستي اين جمله رو نگي!!! ما كه ميدونيم قم چه به سر دشمنهامون اورده شما هم روش!

  6. آمريكا جاسوس رژيم صهيونيستي را آزاد كرد دادگاه آمريكا، حكم آزادي يك شهروند اين كشور را كه به اتهام جاسوسي براي اسرائيل بازداشت شده بود صادر كرد. به گزارش رجانيوز به نقل از فارس ، دادگاه آمريكايي حكم آزادي"بن‌عامي كاديش" شهروند آمريكايي را كه به اتهام انتقال اطلاعات طبقه‌بندي شده‌اي هسته‌اي و نظامي براي رژيم صهيونيستي بازداشت شده بود صادر كرد. كاديش با اعطاي وثيقه 300 هزار دلاري آزاد شده است. وزارت امور خارجه آمريكا قضيه اين مهندس آمريكايي را به قضيه "جوناثالان بولارد" تحليل‌گر نيروي دريايي آمريكا كه در سال 1985 ميلادي به حكم انتقال اطلاعات محرمانه به رژيم صهيونيستي دستگير و به حبس ابد محكوم شد ربط داد. كاديش كه يك مهندس مكانيك است، متهم شد كه به اسرائيلي‌ها اطلاعاتي درباره تسليحات اتمي، نسخه اصلاح‌شده جنگنده مدل F15 و سامانه دفاع موشكي پاتريوت را به صورت غيرقانوني ارائه داد. يك مقام دادگستري آمريكا در اين باره اظهار داشت: «اين متهم كه بين سال‌هاي 1979 تا 1985 ميلادي در مركز تسليحات، تجهيزات، توسعه و مهندسي ارتش آمريكا در "داور" نيوجرسي كار مي‌كرد به مدارك كتابخانه تأسيسات نظامي دسترسي داشت.» كاديش مدارك مذكور را از كتابخانه خارج مي‌كرد و به خانه مي‌برد؛ در آنجا يك مقام از كنسولگري اسرائيل در منهتن به ديدار وي مي‌آمد و از آن مدارك عكس مي‌گرفت. :mrgreen:

  7. اطلاعیه سپاه پاسداران: حاکمان آمریکا فیلم شکست طبس را بار دیگر ببینند/ سازمان ملل با تهدید آمریکا برخورد کند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه با بیان اینکه ملت با روحیه انقلابی و با نوآوری و تحول همه جانبه هرگز اجازه نخواهد داد آمریکا بر این کشور تسلط پیدا کند گفت: درصورت انتخاب گزینه نظامی از سوی آمریکا شکستی ذلت بارتر از شکست در صحرای طبس در انتظار آنان است. به گزارش خبرگزاری مهر، در اطلاعیه سپاه آمده است : 5 اردیبهشت 1359، سالروز شکست مفتضحانه و خفت بار آمریکا در صحرای طبس است و در صورت انتخاب گزینه نظامی از سوی آمریکا شکستی ذلت بارتر از شکست در صحرای طبس در انتظار آنان است . این اطلاعیه می افزاید : به حاکمان میلیتاریست آمریکا توصیه می شود یکبار دیگر فیلم مستند واقعه طبس و سرنوشت نظامیان خود را که در آتش قهر الهی سوختند و یا ذلیلانه فرار را بر قرار ترجیح دادند مشاهده کنند و از تداوم سیاست های خصمانه خود علیه ملت بزرگ ایران دست بردارند. سپاه دراین اطلاعیه از آمریکا به عنوان بزرگترین ناقض مقررات بین المللی یاد کرده و افزوده است : افزایش فشارهای بین المللی و یا حتی تهدید به حمله نظامی از سوی سردمداران کاخ سفید در مغایرت آشکار با منشور سازمان ملل و قوانین بین المللی است و سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی باید در برخورد حقوقی با این گونه تهدیدات را در دستور کار قرار دهند. در ادامه این اطلاعیه آمده است: جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین قربانی جنگ و تروریسم و سلاح های غیر متعارف نظیر سلاحهای شیمیایی، جهان عاری از سلاح هسته ای و مبتنی بر عدالت و صلح را آرمان خودمی داند و برای تحقق این آرمان از همه ابزارها و امکانات خود بهره می جوید. سپاه دراین اطلاعیه آورده است: دوره استعمار، زورگویی، اتخاذ سیاست یکجانبه گرایی، برخورد های تبعیض آمیز و معیارهای دوگانه در برخورد با مسائل جهانی سپری شده است ، ملت بزرگ ایران با تقدیم هزاران شهید و جانباز رژیم منفور ستم شاهی را ساقط کرد، 8 سال در برابر صدام و حامیانش ایستادگی نمود و انواع تحریم ها و فشارها راتحمل کرد که مستقل و آزاد باشد و تحت سلطه استکبار جهانی قرار نگیرد، این ملت با این روحیه انقلابی و با نوآوری و تحول همه جانبه هرگز اجازه نخواهد داد بار دیگر آمریکا بر این کشور مسلط شود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درپایان ضمن تبریک سالروز شکست مفتضحانه آمریکا، در صحرای طبس به محضر مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران وبا گرامیداشت شهادت شهید محمد منتظر القائم وسایر همرزمان حماسه آفرین وی در سپاه پاسداران یزد از تمامی مردم ایران خواست تا همچنان در یک صف واحد اتحاد ملی و انسجام اسلامی را حفظ نموده و با پایداری در مقابل دشمنان دین و بشریت، آنان را از راه غلطی که انتخاب کرده اند پشیمان سازند.

  8. منبع : رجا نيوز اين روزها در مورد هلوکاست زياد صحبت مي شود ولي در اين مختصر از هلوکاستي که بدستور يهود همه بايد آنرا واقعي بدانند صحبت نيست بلکه از هلوکاستي صحبت مي شود که اين بار بدستور يهود بايد آنرا افسانه خواند و آن هلوکاست ايراني کشي بدست يهوديان است که نزد ايرانيان به قتل عام مغان معروف بوده و يهوديان آن را عید پوريم مي خوانند. در تمام دايرةالمعارف های جهان از پوريم به عنوان يک ماجرای تاريخي نام برده نشده و تعجب آور است که توين بي و ويل دورانت که به تمام سوراخ سنبه های تاريخ بشر سر کشيده اند در اعلام کتابهايشان واژه ای بنام پوريم ثبت نشده است و اين نشان دهنده عمل نمودن يهود به بندی از پروتکل شماره شانزده است که با صراحت مي گويد تمام حقايق مربوط به قرون گذشته را که مطلوب ما نباشد از لوح ذهن آدميان پاک مي کنيم. مشروح اين قتل عام در کتاب استر(Esther) آخرين دفتر از کتاب تورات آمده است. در اين دفتر نامي از يهوه، خداي بني اسرائيل برده نشده است. اين كتاب در اواخر عهد هخامنشي و يا پس از آن نوشته شده است. بنا بر نوشته د. جويني مطالب كتاب استر تماما درخدمت مصالح رباخواران حاكم برجهان، يعني صهيونيستها و فراماسونها بوده و اين كتاب عمق نفرت و انزجار تند يهود نسبت به غير يهوديان به ويژه ايرانيان را نشان مي دهد. شدت و تندي نفرت بحدي است كه حاخام ها و فقيهان قوم يهود در سده اول ميلادي مطمئن و متفق القول نبودند كه آيا بايد كتاب استر را در كتاب مقدس بياورند يا نه؟ از اقوال مارتين لوتر از رهبران پروتستان ها نقل كرده اند كه گفته است: اي كاش اين داستان وجود نداشت. تورات در کتاب استر مي گويد خشايارشاه در آخرين روز جشن صد و هشتاد روزه که از باده نوشي سرمست بود دستور داد ملکه وشتي زيباييش را به مقامات و مهمانانش نشان دهد چون زنان ايران از قديم با حيا بودند لذا ملکه امتناع ورزيد و پادشاه از امتناع ملکه بسيار خشمگين شد و او را برکنار کرد پس قرار شد از تمام بلاد دختران زيبا روی به حرمسرای پادشاه آورده شوند تا ملکه جدید انتخاب شود. در اين زمان در شوش يک يهودی بنام مردخای پسر يائيز زندگي مي کرد و دختر عموی بسيار زيبايي بنام هدسه دختر ابيحايل که به او استر هم مي گفتند داشت. استر که به توصيه مردخای به هيچکس نگفته بود يهودی است به همراه دختران ديگر به حرمسرای پادشاه آورده شد، زيبايي استر قابل ملاحظه است چيزي كه در طول تاريخ يهود از آن بهره برده و امروز نيز يكي از ابزارهاي مهم جاسوسي و نفوذ به دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي حكومتها و سازمانهاي دولتي و بين المللي استفاده يهود از زنانش مي باشد. آنان براي به انحراف كشيدن نسل ها از حربه ي نمايش زنان بهره برده و مي برند و لذا او بيش از همه مورد توجه پادشاه قرار گرفت بحدی که پادشاه تاج برسر او گذاشته و اورا به جای وشتي ملکه ساخت اما استر مثل زمان كودكي دستورات مردخاي را اطاعت مي كرد و هنوز هيچکس نمي دانست که او يهودی است. واضح است پيماني كه او بعنوان ملكه با پادشاه مي بندد بر اساس پنهان كاري است، او تصميم به شتر دزدي دارد لكن در ابتدا تخم مرغ دزدي را به اجرا مي گذارد. به يهودياني كه براي مقاصدي شوم دين، عقيده و باور خود را پنهان مي كنند و از اسم و رسم مقصد بهره مي برند آنوسي مي گويند و استر يك آنوسي است، ظاهرا ملكه ي پادشاه است اما رسما تورات می گوید که او فرمانبر پسر عمویش مردخای یهودی بوده است. مردخای نيز از طرف پادشاه به مقام مهمي در دربار منصوب مي شود. استر با توصيه مردخای عليه هامان که نخست وزير بود دسيسه کرده و در نتيجه شاه هامان را اعدام کرده و املاک او را به استر مي بخشد، بعد از آن پادشاه مردخای را به جای هامان به نخست وزيری منصوب کرده و انگشتر خود را به او داده و مي گويد حکمي مطابق ميل خود بنام پادشاه برای يهوديان صادر کرده و آنرا با انگشتر پادشاه مهر کند. 26 قرن از ماجراي استر، مردخاي و هامان مي گذرد ولی متاسفانه تاريخ شناسان ايران بيشتر به زرق و برق پادشاهان و افتخارات جعلي زمامداران پرداخته اند و سلسله هاي پادشاهي را برايمان آرايشگري كرده اند، مردخای نيز فرماني بنام پادشاه نوشته ومهر زده و به همه جا مي فرستد، اين فرمان به يهوديان اجازه مي داد که متحد شده و بدخواهان خود را کشته و اموالشان را تصاحب نمايند. تورات مي گويد در سراسر مملکت همه از يهوديان مي ترسيدند و تمام حاکمان و استانداران و مقامات مملکتي و درباريان از ترس مردخاي به يهود کمک مي کردند و به اين ترتيب يهود به مخالفان خود حمله کرده و همه را قتل عام کرده و اموالشان را تصاحب کردند، اما تورات نمي گويد که چرا در يک مملکت غير يهودی همه قدرت در دست يک روحاني يهودی بوده و همه از او مي ترسند. چگونه مي شود در يك مملكت غير يهودي همه ي قدرت در انحصار يك يهودي قرار گيرد و همه مقامات از او بترسند مگر اينكه بپذيريم پادشاهان هخامنشي دست نشاندگان يهود بودند. آنچه كه تورات و يهوديان بر آن تاكيد دارند اين است كه آنان در ماجراي پوريم که پانزده قوم از ملت ايران را نابود كرده اند و هزاران نفر از هنرمندان، انديشمندان و مردم عادي را كشته اند، عملیات پيش دستي و قتل عام پيش گيرانه بوده است. از يهوديان و حاميانشان مي پرسيم: به چه دليل مردم سراسر شرق ميانه نسبت به اين قوم نفرت و در دل كينه داشته اند؟ آيا سبب دشمني هميشگي آدمي با يهوديان را نمي توان در رفتار حريصانه و توطئه گرانه اين قوم با ديگران دانست؟ تورات مي گويد در آن روز آمار كشته شدگان به عرض پادشاه رسيد. او ملكه استر را خواست و گفت: يهوديان تنها در پايتخت پانصد نفر را كه ده پسر هامان نيز که جزو آنها بوده اند را كشته اند پس در ساير شهر هاي مملكت چه كرده اند؟ روز بعد باز يهوديان پايتخت جمع شدند و سيصد نفر ديگر را كشتند، بقيه يهوديان نیز در ساير استان ها هفتاد و پنج هزار نفر از دشمنان خود را كشتند و از شر آنها رهايي يافتند. از ابتدا تا انتهاي كتاب استر هيچ كلمه اي كه نشان دهد خون از بيني حتي يك يهودي ريخته شده است، وجود ندارد و به هيچ آزار عملي اي از سوي ايرانيان نسبت به يهود اشاره نشده است. با اين وجود آنان قصاص قبل از جنايت را چگونه توجيه مي كنند؟ چگونه است كه بعد از 26 قرن همچنان ايام پوريم یعنی سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه ادار، روزهايي كه از هر يازده نفر ايراني يك نفر كشته شده است را به عنوان روز سپاسگزاري، روز امحاء دشمنان يهود و روز پوريم جشن مي گيرند؟ بسياري از يهوديان اروپا و آمريكا به جاي پوريم اين مراسم را جشن ايراني كشي مي نامند. در اين قتل عام از هر يازده ايراني يک نفر به قتل مي رسد و همه از ترس خانه هايشان را رها کرده وبه کوه ودشت و بيابان فرار کردند، در اين واقعه که حدود هفتاد و پنج هزار و هشتصد نفر از ایرانیان کشته شدند يهود آنرا معجزه الهي دانسته و آن روز يعني سيزدهم ماه ادار که برابر سيزدهم فروردين مي باشد را به عنوان عيد پوريم هر ساله جشن گرفته و آن روز را روزه می گیرند، عید پوريم يكي از بزرگترين جشن هاي يهوديان است. يهوديان در جشن پوريم در دو نوبت به قرائت كتاب استر مي پردازند و چهاردهم و پانزدهم ماه ادار را هم جشن و پايکوبي کرده و مراسمي به نام هامان سوزان برگزار مي کنند، اين مراسم در اروپا و آسيا وافريقا مثل ايتاليا، فرانكفورت آلمان، سالونيكاي يونان، ايران، افغانستان، ليبي، مراكش، بخاراي ازبكستان، منطقه قفقاز، يمن برگزار مي شود. ويژگي اين مراسم سوزاندن هامان و رقص و پايكوبي يهوديان به هنگام آتش زدن مجسمه هامان است. در ازبكستان مجسمه را از يخ مي سازند و به دور آن آتش روشن مي كنند. در يونان نان هايي به شكل هامان درست ميكنند و با چاقو سر آن را مي برند. در ايران مجسمه هامان را به دار مي كشند، سپس مي سوزانند ولي اين هامان در هنر دست ميکل آنژ بر سقف کليسای سيس تين واتيکان چهره معصومي دارد که به صليب کشيده شده است. آيا ميكل آنژ دانسته يا ندانسته نمي خواهد رنج و مصيبت مسيح بدست يهوديان را در صورت هامان بنماياند؟ آناني كه دم از ايرانيت، قوميت و نژاد مي زنند از چه طريقي هامان سوزان را كه در بسياري از نقاط جهان برگزار مي شود، به گوش جوان ايراني رسانده اند؟ ايرانيان نيز از همان زمان سيزدهم فروردين را كه مصادف با آن ايراني كشي وحشيانه بود به عنوان نماد مبارزه و اعتراض به قوم يهود که سراسيمه از خانه و کاشانه فراری شده بودند، سر به کوه و صحرا مي گذارند و اين نافرخندگي را دور از خانه بدر مي کنند اما اينک به دليل هجمه گسترده فرهنگي وتسلط فراگير يهود بر رسانه های ارتباط جمعي و غفلت نگران کننده جمع کثيری از ارباب قلم و دانش اين روز نه تنها نمادی از مبارزه با يهود را با خود ندارد بلکه در جهت خواسته يهود آمال و آرزوی يهود را که همانا غفلت و جهل و خرافه و باستان پرستي ايراني است را برآورده مي سازد. مردم بعد از اين واقعه به سلسله خشايارشاه حاخام منش يعني پيرو روحانيت يهود لقب دادند که بعدها به هخامنش تبديل شد، تورات به دفعات بر تسلط كامل رابي هاي يهود بر دربار هخامنشيان تاكيد مي كند كه مشروح آن را مي توان در كتاب هاي استر، عزرا، نحميا، دانيال و اشعيا در تورات يافت و به آنان لقب پارس يا پارسه را که عناوين تحقيرآميزی بود دادند. پارس صدای سگ درنده و حمله ور است و پارسه يک ناسزا به معنای ولگرد و بي خانمان است، اين نامگذاريها ذکاوت ذاتي نياکان ما را نشان مي دهد، بخاطر همين بعد از سقوط هخامنشيان تا زمان رضاخان که توسط انگليسيها ويهوديهای شرور روی کار آورده شد هيچ دولتي در ايران خود را پارس نناميده است ورضاخان خود را پارس ناميده و شيوه و روش آنان را احيا کرد و پسرش هم راهش را بشدت ادامه داد و جشنهای دوهزاروپانصدساله را برگزار کرد. يهود بواسطه تسلطي كه بر رسانه ها دارد و بخاطر مهارتي كه در تحريف و القاي كلمات و واژه ها دارد و از آنجائيكه امروزه ابلهاني بخاطر هوي و هوس، لذت جسماني و شهواني شان را در حاكميت وحشيان آمريكايي و انگليسي كه نقش هخامنشيان را در دنياي مدرن بازي ميكنند، مي بينند، كلماتي مانند بنيادگرا، خشونت طلب، انتحاري، متحجر و تروريست، كه همرديف و تداعي كننده ي واژه ي پارس است، را نيز به كرات براي مردم ما و مردم شرق ميانه تكرار مي كنند، تا اينكه طعم بد آن و بوي مشمئز كننده ي آن به ذائقه ي ما گوارا، و براي هميشه براي ما و متعلق به ما باقي بماند. همانطوري كه امروز ذائقه ي كمتر كسي است كه واژه ي پارس را نپذيرد. و براي اينكه خود را آرام كند به مهملات باستان شناسان بيگانه و باستان پرستان داخلي، و به قوم بي نشانه پارسوماش و پارسوا پناه ميبرد اما براستي چرا يهود از پيگيري تبعات پوريم نا خرسند است و چرا از اينكه اين خشونت پليد و اين خونريزي وحشيانه به عنوان يك ماجراي تاريخي با تبعات ضد تمدني مخصوص به خود مطرح شود بيم دارد؟ يهود مي داند كه به دنبال چيست. لذا در پروتکل شماره 20 مي گويد: كسي كه در شكار به دنبال صيد كوچك مي رود، صيد بزرگ را از دست مي دهد. او براي برپايي حكومت جهاني بايد شكارچي قهاري باشد، طعمه ي بزرگي را هدف قرار دهد تا طعمه هاي كوچكتر با پاي خود در دام صياد خون آشام قرار گيرند. به همين منظور بندي از پروتكل شماره ي 16 با صراحت مي گويد: تمام حقايق مربوط به قرون گذشته را كه مطلوب ما نباشد، از لوح ذهن آدميان پاك مي كنيم اينك معلوم می شود كه شعار جنگ پيشگيرانه، كه شعار وحشيان آمريكايي و انگليسي است، و طبق آن سرزمين هاي اسلامي و بويژه ايران عزيز را نشانه گرفته اند، ريشه در تورات، كتاب استر و 26 قرن پيش دارد و قدرت اقناع انديشه از يهود و به تبع از غرب گرفته شده است. آنان نه تنها به سؤالات مطروحه ي محققين پاسخ نميدهند بلكه با هياهو و هوچي گري در صدد خفه كردن انديشه ها و به خواب كردن مردم جوامع خودشان نيز برآمده اند. با اين همه، سؤالات و پرسش ها همچنان باقي است و ما مجدد مي پرسيم، چرا پرسش از هولوكاست را جرم مي شماريد؟ و چرا از بحث و گفتگوي جستجو گرانه در باره ي پوريم طفره مي رويد؟ گاهي ابلهاني مزورانه و مزدورانه ذهنها را با اباطيلي كه پشتوانه ي آن چيزي جزء آموزه هاي رابي ها و خاخام هاي يهودي نيست آشفته مي سازند و توطئه اي كه در ابعاد مختلف، زندگي فردي و جمعي ما را در بر گرفته، توهم مي پندارند و انحطاط مرموزي كه متأسفانه پايه هاي زندگي خانوادگي و ستون هاي محكم جامعه ي ديني را نشانه گرفته است، را انحطاط طبيعي قلمداد مي كنند و از توطئه ي حساب شده اي كه موريانه وار قصد ويراني سقف رفيع خوشبختي حاصل از تلاش مردان و زنان انقلابي را دارد، غفلت مي ورزند. آنان به تبع از يهود به تبليغ و ترويج Latitudinarianism مي پردازند و از اين طريق ذهن دوست خوب مرا آشفته و زمينه هاي استحاله ي فكري و معنوي را در جامعه سبب مي شوند. اعتقادي كه رهايي از هر قيد و بندي را در سر لوحه ي خود دارد و آزادي در تفسير عقائد و سهل انگاري مسائل اساسي ديني را شعار خود قرار داده است. كلماتي كه ظاهري زيبا و فريبنده دارد اما در باطن خود ويراني و از هم پاشيدگي نظام مستقر و موجود را جستجو مي كند. پروتكل شماره يك از عوامل ناآگاه خود كه باعث شده اند با ترويج آئين تساهل و تسامح ديني در طول تاريخ همچون آفتي رفاه، صلح، آرامش، همكاري و اساس حكومت غير يهوديان را نابود كرده اند، سپاسگزاري مي كند. در اين راستا سكولاريزم كه نابودي هر آنچه را كه غير يهودي است، توجيه مي كند، بكار مي آيد. مسيحيت زدايي در سرزمين هاي مسيحي كه امروز در بخش هاي وسيعي به تحقق پيوسته و اسلام زدايي در سرزمين هاي اسلامي كه متأسفانه نمي توان پيشرفتهاي يهود را در ان ناديده گرفت، محصول سكولاريزم است. آقاي فورد با اعتقاد به اينكه دنيوي كردن مقدمه ي يهودي كردن است، در صفحات 47-48 يهود بين الملل راه نفوذ تفكر يهودي در مدارس را Secularism مي داند، مي گويد: سكولاريزم را در مدارس رواج دهيد تا بعد بتوانيد راه و رسم يهود را در دانشگاه ها حاكم كنيد. پروتكل ها ابزار سكولاريزه كردن، دنيايي و دنيوي كردن افكار را سوق دادن و غرق كردن جوانان در دريايي از اوهام شاعرانه و تربيت كردن بر اساس تئوري هاي غلط يهود مي پندارد. (پروتکل9) به همين دليل است كه پروتكل شماره ي 4 مي گويد كه ما بايد شالوده ي ايمان را ويران كنيم، اصل خدا و روح را از ذهن غير يهود بزداييم ومحاسبات رياضي و اميال مادي را جايگزين اين معاني نمايم. لذا پروتكل شماره ي 17تز بي اعتبار نمودن روحانيت غير يهود را اعلام مي كند و بر خاتمه دادن به مأموريت آنان، كه آن را مانع بزرگي بر سر راه خود مي داند، اصرار مي وزرد. و از آنارشيزم Anarchism به عنوان آزادي استمداد مي طلبد. او خوب مي داند در جوامعي كه موفق شده است اخلاقيات را از بين ببرد و وجود خدا را نفي كند، چيزي جز شعله هاي آتش هرج و مرج طلبي به آسمان زبانه نكشيده است. (پروتکل23) يقينا شما متوجه ي استبدادي خشن در افراد و نظام هايي كه ما را به دموكراسي دعوت ميكنند، شده ايد. ممكن است بپرسيد كه چگونه است اين افراد با توجه به اينكه دو جنگ مهيب و ويرانگر جهاني را بر تمام دنيا تحميل كرده اند جنگ 8 ساله را بر ايران انقلابي تحميل كرده اند، به جاي جاي دنيا لشگر كشي و وييتنام را به خاك و خون كشيده اند و بيش از نيم قرن مردم فلسطين را آواره، زنداني و به شهادت رسانده اند. چگونه است آناني كه برپا كنندگان و گردانندگان زندان هاي مخفي در دنياي به اصطلاح پيشرفته ي اروپا هستند، زندان گوآنتانامو را اداره مي كنند، فجايع زندان ابوغريب و انتشار رسواي تصاوير عريان، حاكي از شكنجه ي زندانيان را در پرونده ي خود دارند، از آزادي خواهي و آزادي دم مي زنند؟ پروتكل شماره ي 4 آزادي را چنين تفسير مي كند، مي گويد: اگر آزادي بر خدا پرستي مبتني باشد، با انسان دوستي و برابري پيوند داشته، براي جامعه بي زيان باشد، به رفاه عمومي لطمه اي وارد نسازد و در اقتصاد هم جايي براي خود پيدا كند، بر ما لازم است كه هم احترام به آزادي و هم اعتقاد به خدا را در ميان مردم غير يهودي از بين ببريم. نويسندگان پروتكل ها بسيار دقيق اصولي را براي مجريان آن طراحي كرده اند و انتهاي كار ها و تئوري هايشان را نيز ترسيم نموده اند. وقتي واقعيت ها توهم شد، اوهام و افكار شاعرانه رشد كرد، شالوده ي ايمان سست شد، روحانيت غير يهود از اعتبار ساقط گرديد و اصل خدا و روح در جامعه از بين رفت، آنارشيزم آزادي ناميده شد و آزادي مبتني بر دنيا خواهي و سكولاريزم نهادينه گرديد، بند كليدي پروتكل شماره ي 14 محقق شده است كه مي گويد: همه ي اديان بايد از بين بروند. بجز دين ما. و دين ما را تفسير مي كند، ديني كه احكامي ثابت و پيشرفته دارد و تمام افراد جهان را به اطاعت ما ( سران يهود ) وا مي دارد، آقاي فورد در صفحه ي 229 يهود بين الملل متذكر مي شود كه در جهان امروز قدرتي مركزي وجود دارد. كه يك بازي بسيار سازمان يافته اي را در سطح وسيع اداره مي كند. آقاي فورد از Super Capitalism و Super Government نام مي برد كه اشاره به پروتكل شماره ي 17 دارد، آنجايي كه يهود خود را Vishnu مي خواند، مي گويد: ما چون ويشنو صد دست داريم و بر هر دست انگشتي، كه كليه مهار هاي دستگاه حيات اجتماعي را در اختيار خواهيم گرفت. صهيونيسم بين الملل گرگ هايي هستند كه بيش از دو هزار سال است آدميان را چون گله هاي گوسفند مي دانند و در نتيجه به خود حق مي دهند هر از چند گاهي به گله زده، شكمي از عزا درآورند، بنا بر آنچه آقاي فورد در صفحه ي 153 يهود بين الملل مي گويد: آنچه بايد از آن بيم داشت زيركي و هشياري يهود نيست، بلكه عواقب خواب آلودگي در ميان غير يهود است. آقاي فورد مي گويد برنامه ي يهود از لحظه اي كه درك و شناسايي شود، متوقف مي شود، پس هرگز ميان خواست و قدرت يهود به اندازه ي وقتي كه ما بدانيم و آگاه و بيدار باشيم فاصله نمي افتد. در پايان همچنين قابل ذکر است هلوکاستي ديگر نيز بدست يهود در يمن رخ داده و در آن يهوديان تعداد زيادی مسيحي را با خانواده در چاله های پر از آتش سوزاندند که اين ماجرا در قرآن سوره بروج بنام اصحاب اخدود يادآوری شده و در اين مجال فرصت پرداختن به آن نيست. در پايان : مرگ بر يهود - مرگ بر يهود - مرگ بر يهود

  9. از اونجا كه نميخوام به كسي توهين بشه مثل خودت بحث ميكنم !!! احتمالا اين ما (كشور جمهوري اسلامي ايرانه ) كه 30 ساله تحريمه!!! شايدم ماييم كه بالاتريم مرز رو با كشوري داريم كه بيشترين توليد مواد مخدر در جهان رو داره و بعد از اشغال توليدش رفته رو هزار !!! احتمالا ماييم كه توي 117 كشور جهان 437 پايگاه تاييد شده داريم و داريم خون مردم بيگناه عراق رو مثل جارو برقي ميمكيم! حتمالا ماييم كه طالبان و القاعده و صدام و ... رو به وجود آورديم و مردم بيگناه رو به بهانه از بين بردن دست نشاندهامون از بين ميبريم ! ماييم كه در صد سال بيش از صد جنگ راه انداختيم !!! و بازم احتمالا ماييم كه هزاران بمب اتم رو براي محو كشورهاي مستقل آماده نگه داشتيم ! اين ما هستيم كه بهترين دوستانمون در جهان كودتاچي ها و به اصطلاح پادشاه هاي ... هستد! تا وقتي جوانان ما مثل شماها فكر كنند راهي غير از در به دري توي كشورهاي غربي ندارند . همش سم پاشي و ايجاد روحيه ياس و نااميدي ! نميدونم كساني مثل شما چي گيرتون مياد كه اينجوري حاضريد تمام وجودتون رو بزاريد تا يه چيزي پيدا كنيد و بزنيد تو سر خودتون و مثلا جمهوري اسلامي رو ببريد زير سوال!!! واقعا براتون متاسفم ! افكارتون مثل مومياييهاي مصر باستانه ! ( ملت بزرگ و با فهم شعور امريكا) اينقدر شعور رو ما براحتي در انتخاب مجدد بوش ميبينيم يا اينقدر فهم كه صدساله فقط دو حزب دارن قدرت بين خودشون تقسيم ميكنند و اين مردم فهيم شدن ... اونها! همين بس كه ماليات بي زبون اين مردم بدبخت رو ميدن به اسراييلي ها و ... تا مردم بي چاره رو بكشن! در مورد اقتصاد صحبت كردي نميدونم بودجه امسال آمريكا در جنگ با آمريكا و افغانستان ديديد يا اصولا نميبيني و يك طرفه ميبيني !!! بودجه صد و خورده اي ميليارد دلاري براي نهايتا سيصد هزار سرباز! تقريبا دو برابر بودجه يك كشور هفتاد ميليوني مثل ما ( صد چهل ميليون نفر رو در نظر بگيرين) ميرسه به فقط سيصد هزار نفر !!! هر سرباز معادل 714 نفر از ملت ماست!!!!!!!! در ضمن شما خودتون رو قاطي مساعل ظهور و قيام جهاني امام عصر عليه السلام نكنيد . :mrgreen:

  10. توي يكي از بخش هاي خبري صدا و سيما از مانور مشتركي بين آمريكا و بعضي از ميني كشورهاي خليج هميشه پارس خبر دار شدم! در يكي -دوهفته پيش هم بزرگترين مانور نظامي اسراييل از زمان تاسيسش اتفاق افتاد ! اينا يكي يكي هيچي نيستن - ولي باهم كه جمع بشن خيلي خطرناك به نظر ميرسه ! بخصوص با نااميد شدن اين كشورها از حل ديپلماتيك مسعله هسته اي ما !!! در ضمن من خبري در هيچ سايتي از اين مانور پيدا نكردم ! اگر برو بكس پيدا كردين بزارين ممنون ميشم !

  11. برو بچس طرح حمله دريايي و هوايي به قطب شمال رو باهم طراحي ميكنيم تا رد صورت حمله اسكيموها جوابي در خور شانشون بديم !!! :mrgreen:
    حرفت خيلي جالب بود ! کانادا الان حدود 5 ساله که در افغنستان این هم مدت زمانش دست کمی از جنگ جهانی دوم نداره
    خودت حرف خودت رو رد كردي !!! پس اينجا نتنها منافع داره بلكه سرباز هم داره ! خوب هدف كه جور شد ديگه چي ميخواي !!!

    بازم از توهين به شما معذرت ميخوام icon_cheesygrin يه خورده زيادي پسر خاله شدم :lol: نميخواستم يه هموطن رو ناراحت كنم :mrgreen: قصد توهين نداشتم!

  12. بحث منطقي كن چرا تخريب و مسخره ميكني ؟ اولين سوال اينه كه ما با كانادا چكار داريم؟ دومين سوال : اگر كانادا اينجا منافعي نداره ! ما چه منافعي در قطب شمال داريم ؟ سوال سوم : آيا كانادايي ها دلشون ميخواد حزب الله شاخه قطب شمال رو از اسكيموها درست كنيم ! بزنيم خونه هاي برفيشون رو با يه كبريت بياريم پايين !!! :mrgreen: هيچ احتياجي هم به موشك بالاستيك يا بي لاستيك نيست icon_cheesygrin سوال چهارم : مثل اينكه خوشت مياد بحث هاي پرت و پلا درست كني ها؟ :mrgreen:

  13. يهود قوم نفرين شدست ! :mrgreen: نه توسط من ! نه توسط ما ! توسط خدا ! اون دفعه چقدر ايه و حديث آورديم كه اين قوم برادران شيطانند بريد يه نگاه به سوره الحشر بندازين ! شما قران بخونيد يعني داريد اين قوم رو نفرين ميكنيد ! انشاالله به زودي ميبينيد و انشاالله ميبينيم كه چه جوري به همون سرعتي كه تشكيل شد همون طوري هم نابود ميشه ! icon_cheesygrin مرگ بر يهود !!! http://www.shia-online.ir/article.asp?id=488&cat=1 حتما ببنيد وگرنه از دستتون رفته ! خودتون بگيد اين قوم بايد چه جوري آدم بشن؟

  14. آخه ما چكار به كانادا داريم ؟ شما اصلا فرض بگير ما با بزرگترين قدرت نظامي جهان ( از نظر خودشون ) طرفيم مثلا ناتو !!! كه چي؟ بايد دست رو دست بزاريم تا بيان افغانستان و عراق جديدي درست كنند ! ما دفاع كننده هستيم ! شما درست ميگيد ما با يك قوميت طرفيم : انگلوساكسون يا جديدترش انگلوصهيون ! آمريكا - كانادا - انگليس - استراليا ... ! از شبكه خبر شنيدم در مصاحبه اي كه با يكي از ژنرال هاي سپاه انجام داده كه گفت : ما خودمون رو براي بدترين شرايط يعني درگيري با بزرگترين قدرت نظامي دنيا اماده كرديم !!! نگفت آمريكا يا اعتلاف يا هر چيز ديگه گفت بزرگترين قدرت نظامي جهان ( ناتو) ! حالا شما مياي ميگي كانادا !!! اگه ميخواي يه جور ديگه بحث كنم ! ما يك سوم اروپا خاك داريم نه توي قطب شمال كنار اسكيموها ! نه ما جايي هستيم كه نصف نفت و گاز و ... از زير گوشمون ميگذره ! بهترين زمين براي درگيري رو داريم ! در ضمن با پشتوانه قدرتي به بزرگي ايمانمون ميجنگيم ! بزرگتر از تمامي ناوگان هاي جهان - ما براي تبعه بهشت شدن ميجنگيم نه برا ي تبعه آمريكا شدن ! مارينز رو خوب ميشناسيد ( اس اي اس) : اسپيشال ارگون سرويس يا اس بي اس : اسپيشال بوت اسكوادران ! اينا وقتي به چندتا سرباز سپاه رسيدن خودشون رو خراب كردن اگه به كماندوهاي ما ميرسيدن چي ميشد!!! در ضمن هيچ كس ديگه شكي نداره اگر با ايران درگير بشن جنگ جهاني سوم راه ميفته ( از نوستراداموس تا بوش ) پس بهتره برن فك شكار كنند و با خرس هاي قطبي كشتي بگيرن ! اينجا بيشه خطرناكيه ! شيرهاي اين بيشه اگر از بيشه بيرون بيان ديگه آمريكايي -كانادايي يا ... حاليشون نيست - ميزنند دخل همشون رو ميارن !!! :mrgreen:

  15. اي شيطون چه جوري اين همه رفتي نزديك ؟ نكنه خودتم جز ... هستي؟ ولي دركل خيلي خيلي عكسات خوب بود و ابرويي براي سايت خريد ! در ضمن خوبه قبل از اين مراسم ها يه قرار -مداري بزاريم دور هم جمع شيم - موشك بگيم ! ببخشيد گل بگيم گل بشنويم و خلاصه با هم بيشتر اشنا بشيم! ناسلامتي اعضاي يه سايتيم ! :mrgreen:

  16. شايدم مست نبوده و غيب گفته ! اگر ايالات از دست رفتمون رو در هفت هزار سال گذشته حساب كنيم ميزنه بالي 250 ايالت 50 تا هيچي نيست !!! :mrgreen: انشاالله با ظهور مولامون صاحب الزمان عج الله تعالي فرجه الشريف به همه نشون ميديم جون شيعه يعني چي !

  17. بيشتر كشورهاي دنيا و همسايه ما روابط استراتژيكي با اسراييل و آمريكا دارن حالا ما به خاطر يه همچين قضيه اي بيايم و يكي از بهترين متحدينمون رو در حياط خلوت آمريكا از دست بديم !!! در ضمن بازتاب به خاطر مساعل انحرافي و بداخلاقي هاي خبري ف ي ل ت ر شد رفت پي كارش از تابناك خبر بديد كه همون بازتابه ولي كج و معوج ... ولش كن خواهشن مردانگي كنيد تايپيكهاي بي خودي درست نكنيد !!!

  18. اينا يه جشن ديگه دران كه بايد خون يك فرد غير يهودي اونم معمولا جوان يا بچه رو ميكشند و بعد در اردي مخصوص قرار ميدهند و بعد يه شيريني مخصوص درست ميكنند و ميخورند اسم اين جشن يادم رفته!!! ولي در كل اقاي سماوات خيلي خيلي دستت درد نكنه! نبودي يه سري ريختن تو سايت از ما ايه و دليل و برهان از قران يمخوان كه يهود فتنه گره يا مغضوب خداست ولي اين توضيحات دوستانه شما كمكي به ما هم ميكنه تا ديگه به نژاد پرستي محكوم نشيم!!!

  19. مجتهدزاده به بان‌كي‌مون: بحرين درمقابل جزاير3گانه دكتر پيروز مجتهدزاده با ارسال نامه‌اي به دبيركل سازمان ملل متحد با واهي دانستن ادعاهاي امارات در مورد جزاير سه‌گانه ايراني در خليج فارس، اين ادعاها را ناشي از تحريكات آمريكا عنوان كرد كه مي‌تواند براي جامعه و صلح جهاني خطر آفرين باشد. به گزارش رجانيوز به نقل از ايسنا، نامه دکتر پيروز مجتهدزاده، استاد دانشگاه و مديرعامل بنياد پژوهشي يوروسويک لندن خطاب به بان کي مون، دبيرکل سازمان ملل متحد به شرح زير است: «بي‌ترديد نامه مورخ ‌١٧ مارس ‌٢٠٠٨ اتحاديه عرب به شوراي امنيت سارمان ملل (UN- S/‌١٧٩/٢٠٠٨) که طي آن ماده ‌٥٤ از فصل هشتم منشور ملل متحد دست‌آويز طرح اميال سرزميني امارات متحده نسبت به جزاير ايراني تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسي در خليج فارس قرار گرفته است، بهترين نمونه تلاش براي سو استفاده از بدعت خطرناکي است که ايالات متحده آمريکا در زمينه اعمال فشار بر شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي صدور قطعنامه به اتکاي ادعاهاي واهي عليه ايران ايجاد کرده است. در آن روند تاسف بار از شوراي امنيت سازمان ملل متحد خواسته شد که بر اساس منشور ملل متحد، براي تشخيص خطر ايران نسبت به صلح، يا تهديد عليه صلح و يا تهاجم عليه کشوري ديگر، از آژانس بين المللي انرژي هسته‌يي خواسته شود که کشور ايران را مورد بازرسي قرار دهد. ولي هنوز آژانس سرگرم تحقيق و بازرسي بود که تحت فشار ايالات متحده و هم پيمانان اروپائيش وادار شد که پرونده بازرسي‌هاي ناتمام را براي صدور قطعنامه‌هاي تنبيهي به شوراي امنيت سازمان ملل متحد ارجاع دهد. اين اقدام، البته کاملا غيرقانوني بود، چنان که دبيرکل وقت سازمان ملل متحد اشاره کرد که شوراي امنيت سازمان ملل مرجع درستي براي بررسي آن پرونده نبوده است. از آن بدتر اينکه عليرغم گزارش تکميلي آژانس بين المللي انرژي اتمي داير بر رد اتهامات وارده عليه ايران در زمينه استفاده استراتژيک از برنامه هسته‌يي، شوراي امنيت سازمان ملل وادار شد قطعنامه تنبيهي سوم عليه ايران را صادر کند. در شرحي که من درباره صدور اين قطعنامه‌ها به عنوان "اقداماتي غير قانوني" در اختيار رسانه‌هاي بين المللي گذاشتم، هشدار دادم که اقدامات ايالات متحده آمريکا در اعمال فشار براي صدور اين قطعنامه ها در واقع ايجاد بدعت خطرناکي بوده است در زمينه سواستفاده از تشکيلات بين المللي مانند شوراي امنيت سازمان ملل براي اعمال نظراتي که مي‌تواند براي صلح و امنيت جهاني خطرناک باشد. به اين ترتيب، موضوعي که اتحاديه عرب از طرف امارات متحده عربي به شوراي امنيت سازمان ملل متحد معرفي کرده که آشکارا حاصل تشويق هاي رييس جمهوري ايالات متحده و معاونش در سفرهاي اخيرشان به خاورميانه است، نمونه بارزي از سوء استفاده از آن بدعت خطرناک شمرده مي شود به بهاي ايجاد خطري حتمي عليه صلح و امنيت منطقه. عاليجناب من، پيروز مجتهدزاده، استاد جغرافياي سياسي در دانشگاه تربيت مدرس (تهران) که حقوق ايران در منطقه خليج فارس و حاکميتش بر جزاير تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسي را از تاريخ بازپس دادن قانوني اين جزاير به ايران در سال ‌١٩٧١ توسط بريتانيا (آن هنگام مسئول روابط خارجي و دفاع سرزميني امارات تحت الحمايه خود بود)، مورد مطالعه قرار داده‌ام، به شما اطمينان مي دهم که واکنش دولت ايران نسبت به اين مساله هرچه باشد يا نباشد، من در اين نامه از زبان ملت ايران صحبت مي‌کنم که مالکان اصلي کشورشان، از جمله اين جزاير هستند. به اين ترتيب، من توجه آن جناب را به حقايق زير جلب مي کنم که طبيعت غيرواقعي داستاني را برملا مي کند که اتحاديه عرب ظاهرا تحت تاثير دولت امارات متحده عربي و عوامل برخوردار از تمايلات نژادي ضد ايراني در بخش جنوبي خليج فارس، سرهم کرده است: کساني که با ناديده گرفتن وضعيت رسمي و اعلام شده سازمان ملل متحد درباره نام خليج فارس، به همان دلايل نژادي از نامي جعلي براي خليج فارس استفاده مي کنند، چنان که اين نام جعلي در نامه مورد بحث اتحاديه عرب به شوراي امنيت سازمان ملل متحد نيز تکرار شده است. نامه اتحاديه عرب که در حقيقت عبارت است از مجموعه اي از مطالب بي ربط، با اشاره به ماده ‌٥٤ از منشور ملل متحد آغاز مي شود که مي گويد: شوراي امنيت در همه احوال بايد در جريان حرکت هايي قرار گيرد که در مشورت با ترتيبات منطقه‌يي يا آژانس‌هاي منطقه‌يي براي حفظ صلح و امنيت بين المللي صورت مي گيرد. به منظور در جريان همه اقدامات خلاف صلح و امنيت بين المللي قرار دادن شوراي امنيت سازمان ملل متحد، طبيعتا بايد از مسوولين گزارش به شوراي امنيت سازمان ملل انتظار داشت ثابت کنند که در چه زماني و چگونه اقدامات مورد اتهام عليه صلح و امنيت بروز کرده است. با اين حال، نامه اتحاديه عرب در کمال بي صداقتي از ارائه تاريخ دقيقي در مورد حادثه مورد ادعا به شوراي امنيت سازمان ملل متحد طفره مي رود، و اين گونه مي خواهد اين استنباط را پيش کشد که جزاير مورد بحث همين اواخر توسط ايران "اشغال" شده اند و اين وضع گوياي بي پروائي در وارونه کردن حقايق تاريخي است. ايران از تاريخ ‌١٩٧١ که اين جزاير به گونه قانوني و به موجب تفاهم نامه امضاء شده با امارت شارجه زير نظر وزارت خارجه بريتانيا که آن هنگام مسول روابط خارجي و دفاع سرزميني امارات تحت الحمايه خود بود، حتي کلامي در باره اين جزاير نگفته است. مسلما شوراي امنيت سازمان ملل متحد اين حقيقت را ناديده نخواهد گرفت که اقداماتي نظير ارسال نامه مورد بحث اتحاديه عرب به شوراي امنيت سازمان ملل بيدار کردن مساله‌اي را هدف دارد که بيش از ‌٣٦ سال پيش، يعني جلوتر از تاسيس امارات متحده عربي، به گونه قانوني و صلح آميز حل و فصل شد، به اين اميد که اين اقدام بتواند اختلافات سرزميني با ايران را تحريک کند. چنين اقدامي بي ترديد صلح و امنيت بين المللي را به خطر خواهد انداخت و مي بايستي دولت ايران را تحريک نمايد تا مواد مربوطه از منشور ملل متحد را عليه امارات متحده عربي يا اتحاديه عرب مطرح کند که مي کوشند با تجديد حيات مساله اي که در گذشته اي کاملا دور حل و فصل شد و با بين المللي کردن آن مساله حل شده از راه تهيه نامه ارسال شده اتحاديه عرب به شوراي امنيت سازمان ملل، صلح و امنيت منطقه را به خطر مي اندازند. براي تسهيل درک بهتر اين استدلال ها، مايل هستم توجه شما را به شواهد مستند زير در باره موضوع مورد بحث جلب نمايم. الف – شواهد جغرافيائي ‌١- دو جزيره تنب در نيمه شمالي خليج فارس و کاملا در داخل بخش ايراني آن دريا واقع هستند. بر اساس تفاهم ايراني - انگليسي ميانه دهه ‌١٩٦٠، جزاير واقع شده در نيمه شمالي خليج فارس به ايران تعلق دارند و جزاير واقع شده در نيمه جنوبي خليج فارس از آن عربان شمرده مي شوند. به اين دليل ايران در سال ‌١٩٧٠ تصميم گرفت ادعاي تاريخي نسبت به جزاير بحرين را پس گيرد (قطعنامه ‌٢٧٨ مورخ ‌١١ مي ‌١٩٧٠ شوراي امنيت سازمان ملل متحد در باره بحرين) و بريتانيا در سال ‌١٩٧١ تصميم گرفت ادعاي بي اساسش را نسبت به جزاير تنب رها کند. بي اعتنائي عربان نسبت به اين تفاهم اقدام غير مسوولانه‌اي خواهد بود که طبيعتا ايران را مجبور خواهد کرد ادعاي حاکميت بر جزاير بحرين را تجديد نمايد. ‌٢- جزيره ابوموسي روي خط منصف خليج فارس و در ميانه فاصله بين ايران و شارجه قرار دارد و حاکميت بر آن بر اساس تفاهم نامه ‌١٩٧١ امضاء شده توسط آن امارت و دولت ايران تحت نظارت وزارت خارجه بريتانيا، ميان دو طرف مشترک است. ب – شواهد تاريخي ‌١- سه جزيره مورد بحث، مانند همه جزاير واقع شده در نيمه شمالي خليج فارس، هميشه به ايران تعلق داشته اند. ‌٢- در سال ‌١٩٠٢ وزارت خارجه بريتانيا در جلسه اي محرمانه تصميم گرفت اين جزاير را به دليل استراتژيک اشغال نمايد (سند دولتي بريتانيا: FO ‌١٠/٤١٦). ‌٣- جزاير تنب بزرگ و ابوموسي به اضافه جزيره سري که آن هم به ايران تعلق داشته و دارد در سال ‌١٩٠٣ توسط بريتانيا و به نام حاکم امارت شارجه اشغال شدند (سند دولتي بريتانيا: FO ‌١٧/٤١٦, p.191). تنب کوچک در سال ‌١٩٠٨ اشغال شد (همان سند). ‌٤- از آن تاريخ ها ايران تلاش فراواني را براي بازپس گرفتن اين جزاير خود به کار بست و در مواقعي هم موفق شد در اشغال اين جزاير انقطاع ايجاد نمايد (براي آشنائي بيشتر با جزئيات نگاه کنيد به: امنيت و مسائل سرزميني در خليج فارس، تاليف پيروز مجتهدزاده، انتشار کرزن/راتلج، لندن ‌١٩٩٩، نيويورک ‌٢٠٠٢). ‌٥- در نوامبر ‌١٩٧١ دو طرف موفق به حل مساله شدند بر اساس تفاهم نامه اي که توسط ايران و امارت شارجه امضاء شد و به موجب آن حاکميت هر يک از دو طرف بر بخش هاي مشخص شده براي هريک، تنفيذ گرديد (نگاه کنيد به متن ‌٨ صفحه اي اصل تفاهم نامه در کتاب ياد شده در بالا، ضميمه ‌٣). ج – شواهد حقوقي ‌١- اعضاي اتحاديه عرب، از جمله عراق، ليبي، الجزاير، يمن جنوبي، کويت، و امارات متحده عربي در دسامبر ‌١٩٧١ شکايتي عليه ايران در شوراي امنيت سازمان ملل متحد مطرح کردند و مانند نوبت کنوني، بدون ارائه مدرکي ادعا نمودند که ايران اين جزاير را "اشغال" کرد. شوراي امنيت در تاريخ ‌٩ دسامبر ‌١٩٧١ جلسه فوق العاده اي براي رسيدگي به اين شکايت تشکيل داد و پس از بررسي کامل تصميم گرفت پرونده آن شکايت را ببندد. (نگاه کنيد به: UN monthly chronicles, January ‌١٩٧٢, Vol. IX, No. ‌١, .(Records of the month of December ‌١٩٧١ هم اکنون سوال اين است که با توجه به اين که شوراي امنيت سازمان ملل متحد در هنگام حادثه تصميم گرفت که دليلي براي طرح شکايت وجود نداشته است، چگونه اتحاديه عرب مي تواند ثابت کند حادثه اي که ‌٣٦ سال پيش اتفاق افتاد و آن هنگام صلح و امنيت منطقه را تهديد نکرد، اکنون سبب تهديد نسبت به صلح و امنيت منطقه است، و چگونه مي تواند از شوراي امنيت سازمان ملل متحد انتظار داشته باشد که همه مقررات بين المللي، از جمله منشور ملل متحد را ناديده انگارد و همان شکايت را دوباره بپذيرد و يا نامه اتحاديه عرب در همان مورد را حتي ثبت نمايد. ‌٢- در حالي که امارات متحده عربي اختيار قانوني براي پي گيري يک شکايت رسمي در اين موضوع را در مراجع بين المللي ندارد، چنانکه شرح داده خواهد شد، سوال اين است که اتحاديه عرب که اعضايش هيچ ارتباط مستقيم يا غير مستقيم با اختلافات سرزميني ندارند که پيش از تاسيس امارات متحده عربي بين ايران و امارت شارجه حل شد، چگونه مي تواند مدعي داشتن اختيار قانوني در اين رابطه شود. ‌٣- با توجه به موارد بالا و اين حقيقت که موضوع اين جزاير توسط بريتانيا، پيش از تاسيس امارات متحده عربي بين ايران شارجه حل شد، امارات متحده عربي نمي تواند بر خلاف نص صريح تفاهم نامه اي گام بردارد که پيش از تاسيس آن اتحاديه بين ايران – شارجه به وجود آمد، مگر آن که اين تفاهم نامه به هنگام تولد اتحاديه يا کشور جديد توسط آن اتحاديه کان لم يکن اعلام شده باشد. نه تنها کشور جديد التاسيس تفاهم نامه امضاء شده توسط ايران و شارجه تحت نظارت بريتانيا (که هنگام در مقام دولت امارت تحت الحمايه عمل مي کرد) را کان لم يکن اعلام نکرد، بلکه شوراي عالي اتحاديه در جلسه ‌١٢ مي ‌١٩٩٢ خود تصميم گرفت که "تعهدات خارجي هر يک از امارات عضو در دوران پيش از تاسيس اتحاديه، تعهدات خود اتحاديه محسوب خواهد شد". ‌٤- تفاهم نامه امضاء شده توسط ايران و شارجه در نوامبر ‌١٩٧١، يک قرارداد حقوقي است که به موجب قوانين بين المللي به هيچ مرجع ثالث حق دخالت نمي دهد. همچنين بازگرداندن دو جزيره تنب به ايران توسط بريتانيا بر اساس تفاهمي صورت گرفت که به موجب آن ايران هرگونه قرارداد کتبي در مورد آن جزاير را به ترديد انداختن حاکميت غير قابل انکار خود بر آن جزاير قلمداد کرده بود. با اين حال، شايان توجه است که نماينده دائم بريتانيا (مسوول روابط خارجي و دفاع سرزميني امارات تحت الحمايه) در اجلاس ‌٩ دسامبر شوراي امنيت سازمان ملل متحد اعلام کرد: "ترتيبات مربوط به جزاير که دولت او و دولت ايران در نوامبر ‌١٩٧١به آن دست يافته اند، مدل نيکوئي از حل و فصل اختلافات سرزميني در ديگر نقاط جهان را به دست مي دهد (UN monthly chronicles, January ‌١٩٧٢, Vol. IX, Records of the month of December ‌١٩٧١). ‌٥- در جلسه ‌١٢ مي ‌١٩٩٢ شوراي عالي اتحاديه امارت عربي والاحضرت امير شارجه که شريک اصلي ايران در تفاهم نامه ‌١٩٧١شمرده مي شود، از تفويض اختيار امارت خود در مورد جزيره ابوموسي به رهبران امارات متحده عربي خود داري ورزيده و آن جلسه را ترک کرد. به اين ترتيب، اقدام رئيس امارات متحده عربي در فرض تفويض اختيار شارجه در اين مورد، در غياب حاکم امارت شارجه و بدون کسب موافقت ايشان، ادعاي رهبران امارات متحده عربي نسبت به اين جزاير را غير قانوني ساخته است. شايان توجه است که رياست اتحاديه امارات که بر اساس قانون اساسي آن کشور بايد به گونه دوره‌اي ميان سران امارات هفتگانه دور زند، و اين که رياست اتحاديه به هنگام درگذشت رئيس وقت، بايد به نايب رئيس اتحاديه رسد، مورد تجاوز سران آل نهيان از امارت ابوظبي قرار گرفته و از نظر قانون اساسي آن اتحاديه جنبه قانوني خود را از دست داده است. ‌٦- رهبران ابوظبي در امارات متحده عربي براي سال ها تلاش کرده‌اند تا موضوع بازگشت قانوني جزاير تنب و ابوموسي به ايران را به عنوان "اشغال نظامي" اين جزاير توسط ايران جلوه دهند. در سناريوي پرورده شده توسط آنان حضور يک فروند ناو دريائي ايران در جزيره ابوموسي در تاريخ ‌٣٠ نوامبر ‌١٩٧١که براي افراشتن پرچم ايران به آنجا رفته بود، دليلي کافي شمرده شد سر هم کردن تهمت ياد شده، عليرغم اين حقيقت که نمايندگان رسمي ايران در جزيره ابوموسي مورد استقبال رسمي برادر امير شارجه قرار گرفته بودند. افراشتن پرچم کشور دريافت کننده سرزميني که ميان دو کشور دست به دست شود، يک سنت قانوني است، چنان که نيروي دريائي ايالات متحده آمريکا پرچم آن کشور را به هنگام تحويل گرفتن آلاسکا از روسيه بر آن سرزمين افراشت. در تنب بزرگ سوء تفاهمي ميان فرمانده انگليسي پاسگاه آن جزيره و افراد عراقي که به منظور سابوتاژ در جزيره حضور يافته بودند، منجر به تيراندازي ميان آنان شد. ناو دريائي ايراني که همان هنگام براي افراشتن پرچم ايران به تنب بزرگ رسيده بود، در اقدامي سريع، دست اندرکاران آن حادثه تيراندازي را بازداشت کرده و به راس الخيمه بازگرداند. تلاش امارات متحده عربي براي نماياندن اين حادثه محلي، توام با استقبال رسمي از ايرانيان در جزيره ابوموسي، به عنوان "اشغال نظامي جزاير سه گانه" توسط ايران، يقينا طبيعت دروغين ادعاهاي امارات متحده عربي را به نمايش مي گذارد. ‌٧- امارات متحده عربي عرض حالي را در تاريخ ‌٢٧ اکتبر ‌١٩٩٢ در سازمان ملل متحد پخش کرد که طي آن از ايران درخواست شد به مفاد تفاهم نامه ‌١٩٧١ پايبند باشد، و همزمان ادعاي مالکيت و حاکميت نسبت به هر سه جزيره را پيش کشيد. با دست زدن به اين اقدام، امارات متحده عربي حتي توجه نکرد که با طرح اين تناقض در حقيقت ادعاهاي خود را، برابر قوانين بين المللي، نقض کرده است. موردي در قوانين بين المللي هست که مي گويد: "هرکس که حرف خود را نقض کند، گفته‌اش نبايد مسموع باشد". (A. D. McNair, The Law of Treaties, Clarendon Press, Oxford ‌١٩٦١, p.185) د – شواهد ديگر ‌١- نامه مورد بحث اتحاديه عرب به شوراي امنيت از تلاش امارات متحده براي حل مسالمت آميز ادعاهايش با ايران از راه مذاکره و غيره داد سخن مي دهد. بررسي صادقانه‌تر صحنه سازي هاي امارات متحده عربي در اين زمينه به نظر من پرتو روشن تري بر آن ادعا خواهد افکند. مقامات رسمي ايران تلاش کردند تا از راه گفت وگوهائي مستقيم با امارات متحده عربي، مساله ادعاهاي آنان را مورد برسي قرار دهند. دست کم در پنج نوبت مقامات رسمي ايران با مقامات امارات متحده تماس گرفتند، ولي در هر پنج نوبت، آنان از بحث با مقامات ايراني خودداري ورزيدند. ‌٢- به عنوان نمونه، شايان توجه است که نمايندگان ايران و امارات متحده عربي در ‌١٨ نوامبر ‌١٩٩٥در دوحه (قطر) براي گفت و گو حضور پيدا کردند. بلافاصله پس از تشکيل جلسه اوليه براي معارفه هيات هاي طرفين، نمايندگان امارات متحده عربي به رسانه ها گفتند که مذاکرات به دليل انعطاف ناپإيري ايرانيان شکست خورد، در حالي که مذاکراتي شروع نشده بود که به شکست انجامد. (Pirouz Mojtahed-Zadeh, Iran and UAE. Meeting in the Dark, Middle East International, No. ‌٥١٥, London ‌١٥ December ‌١٩٩٥, PP. ‌١٨-19) عاليجناب با توجه به همه موارد بحث شده در بالا، ضروري مي‌دانم يادآور شوم که پذيرفتن اين بي صداقتي ها توسط هر کشور يا هر سازمان بين المللي به عنوان "اختلافات سرزميني ميان ايران و امارات متحده عربي" آن کشور يا سازمان بين المللي را به صورت شريکي در مي آورد در خلق کردن اختلافات سرزميني که مي تواند صلح و امنيت را هنگامي در منطقه خليج فارس به خطر اندازد که ايالات متحده آمريکا و اسرائيل مي کوشند از هر بهانه اي براي آغاز جنگ وعده شده عليه ايران سوء استفاده نمايند: جنگي که حتي به گفته ناظران سياسي و نظامي ايالات متحده آمريکا به جنگ جهاني سوم منجر خواهد شد. در مباحث آغازين خود من از بدعت خطرناکي صحبت کردم که ايالات متحده در اعمال فشار بر شوراي امنيت سازمان ملل متحد جهت صدور قطعنامه هاي بي بهره از توجيه قانوني عليه برنامه انرژي هسته‌ي ايران، برجاي گذاشته است. به شما اطمينان مي دهم که نامه مورخ ‌١٧ مارس اتحاديه عرب به شوراي امنيت سازمان ملل متحد از طرف امارات متحده عربي نخستين تلاش است براي سوء استفاده از اين بدعت به اين اميد که: اکنون که شوراي امنيت سازمان ملل متحد به آساني و براساس تهمت صرف از سوي تک ابرقدرت عليه ايران قطعنامه صادر مي کند، آنان نيز شانس خود را به آزمايش گذارند. براي نخستين بار نيست که امارات متحده عربي مرتکب سياست حرکت کفتار به دنبال شير براي به دست آوردن سهمي از شکار، مي شود. انتشار عرض حال مورخ ‌٢٧ اکتبر ‌١٩٩٢ آنان در سازمان ملل متحد نيز به دنبال اخراج نيروهاي عراقي از کويت توسط ايالات متحده، صورت گرفت: اقدامي که استقرار گسترده نيروهاي آمريکائي را در سرزمين هاي عربي براي تهديد ملل منطقه مشروعيت داد. قطعا ملل مسلمان و اعضاي اتحاديه عرب از اين حقيقت غفلت نخواهند داشت که جنگ هاي ايالات متحده در خاورميانه، من جمله جنگ وعده شده عليه ايران براي واقعيت بخشيدن به خواست هاي اسرائيل در زمينه ايجاد سروري ژئو-استراتژيک بر خاور ميانه به بهاي صدمه خوردن صلح و امنيت عالم اسلام صورت مي گيرد و هر تلاشي براي تفرقه ميان مسلمانان زمينه را براي اجراي موفقيت آميز برنامه هاي طرفداري از اسرائيل در خاور ميانه هموار خواهد کرد. ارادتمند شما پيروز مجتهدزاده رونوشت: عاليجناب، رياست شوراي امنيت سازمان ملل متحد عاليجناب دبيرکل اتحاديه عرب كامل خونديش بيا با هم بحث كنيم ببينم اين چفيه دارها بيشتر به مملكت خدمت كردن يا شما كه نشستي لب گد و ميگي لنگش كن!!!

  20. اصلا قابل مقايسه با موساد يا ام اي سيكس ويا سيا نيست چون اونا بايد حلا حالاها بدوند تا به گرد پاي بچه هاي ما برسند!!! چرا؟ چون با اون همه تجهيزات فوق پيشرفته بازم اسير بچه هاي ما هستند و پيشرفته ترين نقشه هاشون به راحتي توسط بچه ها ي لو ميره!!! نمونه هاي رسانه اي: گرفتن يكسري جونده كه به تجهيزات جاسوسي مجهز شده بودند (شرق كشور) گرفت عقابهاي مجهز به تجهيزات تصويربرداري بر فراز نطنز گرفت شهرام جزايري: البته اينم شامل جانورهاي پيشينه ولي يه كم پست تره!!! icon_biggrin بچه رفته بودند بالا سرش بيدارش كرده بودند و صبح بخير گفته بودند :mrgreen: بنده ي خدا قاطي كرده بود نقل به مضمون: در اين روز عزيز برادران محترم وزارت اطلاعات اينجانب را در بند قانون كشيدند و.... واي خدا با اون بادمجون پاي چشمش داشت اراجيفي ميگفت كه شده بود كركره خنده هنوزم يادم مياد از خنده روده بر ميشم icon_cheesygrin icon_frown