[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های oldmagina

  1. اشتاین‌مایر:‌ توافق ژنو را نمی‌توان تا ابد تمدید کرد اشتاین‌مایر در این نشست خبری گفت مذاکرات 10 ساله ایران و 1+5، وارد مرحله مهمی شده و «در مدت این ده سال ما همواره لحظات سخت و دشواری را پشت سر گذاشته ایم و حتی مواردی بود که مذاکرات موقتا متوقف شده است.» وی پس از اشاره به ناکامی‌ها در مسیر مذاکرات، به شرایط جاری پرداخت و گفت: ‌«نباید این واقعیت را کم‌اهمیت جلوه دهیم که در سال گذشته، پیشرفت‌هایی در مسیر مذاکرات حاصل شد و در اواخر سال 2013، توانستیم به توافقی موقت که به برنامه اقدام مشترک مشهور شد، دست پیدا کنیم.» دیپلمات کهنه‌کار ژرمن‌ها گفت:‌ «توافق ژنو را نمی‌توان تا ابد تمدید کرد.» وزیر خارجه آلمان به لزوم قابل راستی‌آزمایی بودن عدم دسترسی ایرانیان به سلاح هسته‌ای اشاره کرد و گفت:‌ «در مقابل، لغو تدریجی و گام به گام تحریم‌های ایران هم باید در دستور کار قرار بگیرد.» اشتاین‌مایر به گفت‌وگوهای امروز خود با ظریف هم پرداخت و گفت که مسئله داعش از محورهای مورد مذاکره بود و داعش « تهدیدی برای ایران و سایر کشورهای منطقه و حتی اروپاست.» وی به تحولات خونین سوریه هم اشاره کرد و با یاد کردن از قربانی شدن 250 هزار شهروند سوری تاکنون، از نقش سازنده ایران در تحولات سوریه تقدیر کرد.»   ظریف با موگرینی دیدار کرد به گزارش خبرگزاری فارس، «محمد جوا ظریف» وزیر امور خارجه کشورمان در سفر به بروکسل، با «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار کرد.   عراقچی: مذاکراه مثل حل مکعب روبیک است «عباس عراقچی» معاون حقوقی وزیر خارجه کشورمان، در ساعات شبانگاهی امروز پنج‌شنبه با همتایان آمریکایی خود در ژنو دیدار کرد و پس از آن، برای چندمین بار، مذاکرات هسته‌ای را به حل مکعب روبیک تشبیه کرد. وی پیش از این گفته بود: در مکعب روبیک وقتی مهره‌ای در کنار مهره‌ای دیگر قرار می‌گیرد، دیگر مهره‌ها هم تکان می‌خورند و باید این مهره‌ها آنقدر بچرخند که در کنار یکدیگر مرتب شوند.
  2. نشست ایران و آمریکا در سطح معاون وزیر نشست دوجانبه ایران و آمریکا در سطح معاونان وزیران خارجه، پیش از ظهر امروز در هتل ماندارین ژنو سوییس با شرکت عراقچی، تخت روانچی و وندی شرمن و ویلیام برنز پشت درهای بسته آغاز شده است. به گزارش فارس، نشست دوجانبه ایران و آمریکا در سطح معاونان وزیران خارجه، پیش از ظهر امروز - پنج شنبه_ در هتل ماندارین ژنو سوییس با شرکت سید عباس عراقچی، مجید تخت روانچی و وندی شرمن و ویلیام برنز پشت درهای بسته آغاز شد. سید عباس عراقچی معاون وزیر خارجه ایران پیش از شروع این نشست دوجانبه در گفت‌وگو با واحد مرکزی خبر گفت: ما دیروز در حضور وزیران امور خارجه جلسات بسیار فشرده و جدی را داشتیم و قرار بر این شد از امروز جلسات در سطح معاونین ادامه پیدا کند.
  3. سلام با توجه به این که قسمتی که شما می فرمائید ظاهرا پارچه یا جنسی شبیه به ان است ، ظاهرا محفوظش نکرده اند بلکه احتمالا بنا به دلایلی اون قسمت رو از دید مخفی کرده اند !
  4. سلام خدا شهید نوروزی را رحمت کند . جالب است که یک عده حتی به شهدا هم رحم نمی کنند و تشییع جنازه آنها را هم سیاسی می کنند  :-(   برای این که اسپم تلقی نشود :  "" وزيران امورخارجه آمريکا و ايران مجددا ديدار کردند . به گزارش واحد مرکزی خبر، مقامات(وزارت خارجه آمریکا) می گویند جان کری وزیر امور خارجه آمریکا و محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به صورت غیرمنتظره گفتگوهای خود درباره برنامه هسته ای ایران را در غروب روز چهارشنبه در ژنو از سر گرفتند. گزارشگران جان کری را دیدند که به این هتل بازگشت .این دو تا به حال گفتگوهای پنج ساعته داشتند و به صورت غیرمنتظره پانزده دقیقه ای در کنار رودخانه رون در مرکز ژنو قدم زدند.   ""     "" Kerry and Zarif unexpectedly resume nuclear talks in Geneva   Reuters - U.S. Secretary of State John Kerry and Iran's foreign minister Mohammad Jawad Zarif held intensive talks on Tehran's disputed nuclear program on Wednesday, returning for an evening session, officials said. Iran and six world powers have renewed their quest for an elusive nuclear deal -- seen as crucial to reducing the risk of a wider Middle East war -- after negotiators failed for the second time in November to meet a self-imposed deadline. Kerry and Zarif "had substantive meetings for approximately five hours today and they discussed a broad range of issues with a small group of staff from each side," a senior State Department official said. But Kerry later unexpectedly returned to the Geneva lakeside hotel for a third meeting with Zarif after briefing senior U.S. negotiators ahead of their technical-level talks scheduled with Iranian counterparts for Thursday in the Swiss city. Earlier Zarif said that serious dialogue with the West would be easier if it respected Muslim sensitivities, ruffled by the latest Charlie Hebdo cartoons. Speaking to reporters before talks began, Zarif said the meeting would help gauge whether both sides were ready to advance toward a deal to curb Iran's nuclear program in exchange for sanctions relief. "I think it's important. I think it will show the readiness of the two parties to move forward and to speed up the process," Zarif told reporters as he waited for Kerry. The two men met for about five hours over the course of the day, including a 15-minute joint stroll through downtown Geneva during the afternoon. "We are working hard," Kerry told a journalist during the walkabout, which took them along the Rhone River flowing out of Lake Geneva, according to a U.S. official. The Kerry-Zarif sessions precede the resumption of collective discussions involving all seven countries on Jan. 18. The sought-after agreement, whose new deadline is June 30, would gradually lift tough financial and trade sanctions imposed on the Islamic Republic since 2006 in exchange for verifiable limits on its enrichment of uranium to ensure it cannot be put to developing nuclear weapons. The Islamic Republic says it wants only civilian energy from enrichment, denying Western suspicions of a latent bomb agenda. Asked if he hoped they could nail down an agreement by July 1, Zarif said: "That's why we are here. We'll see." Zarif also sought to explain why Iranians are dismayed by the cover of French satirical weekly Charlie Hebdo's Jan. 14 edition, which features a cartoon of a tearful Prophet Mohammad with a sign "Je suis Charlie" (I am Charlie) below the headline: "Tout est pardonné" (All is forgiven). Many Muslims regard depictions of Mohammad as blasphemous. Seventeen people died in violence in Paris last week that began with a Jan. 7 attack by two Islamist gunmen on the offices of Charlie Hebdo, in which 12 people were killed including the journal's top cartoonists, and ended with a siege at a kosher supermarket on Jan. 9 in which four people died. A policewoman was also shot dead elsewhere on the street. All three gunmen involved were killed in raids by French special forces. "We believe that sanctities need to be respected," Zarif said. "We won't be able to engage in a serious dialogue if we start disrespecting each other's values." Mohammad Nahavandian, top aide to Iranian President Hassan Rouhani, struck an upbeat note before the talks: "The government has taken on a constructive attitude toward the nuclear issue and there is great hope to reach good results." ""
  5. پیاده روی ظریف و کری در خیابان‌های ژنو جان کری و محمدجواد ظریف عصر روز چهارشنبه برای تنفسی کوتاه مذاکرات را ترک و دقایقی در خیابان‌های ژنو قدم زدند. به گزارش ایسنا، رسانه‌های مختلف خبری و تعدادی از خبرنگاران حاضر در ژنو که به منظور پوشش اخبار مذاکرات میان وزیران خارجه ایران و آمریکا در محل مذاکرات حاضر هستند، عصر روز چهارشنبه برای تنفسی کوتاه به خیابان‌های ژنو آمدند و دقایقی را با یکدیگر قدم زدند. این پیاده روی دیپلماتیک و سیاسی دو وزیر با حضور برخی از اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، محافظان و خبرنگاران و رسانه‌های مختلف حاضر در محل همراه بود. این برای اولین بار است که دو وزیران خارجه در بیش از یک سال اخیر در انظار عمومی حاضر می‌شوند که با توجه به روابط سیاسی دو کشور امری قابل توجه و بدیع محسوب می‌شود.  مذاکرات دو جانبه هیات‌های مذاکره‌کننده ایران و آمریکا در چارچوب مذاکرات هسته‌ای و درحالی که فضای گفت‌وگوها با تهدید تحریم‌های بیشتر از سوی آمریکا و کنگره جدید رو به روست انجام می‌شود.
  6. سلام نمی خواهم تاپیک رو منحرف کنم ولی چون تو همین تاپیک مطرح شده بود ، بالاخره باید عکسهای واقعی اش هم همین جا قرار می گرفت :   برای دوستانی که نگران وحدت اسلامی بودند . این هم عکسهای نمازهای جماعت کنفرانس تهران  برای دیدن همه اش به این لینک بروید: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/379499/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%88-%D8%B3%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3-%D9%88%D8%AD%D8%AF%D8%AA-%D8%AC%D8%AF%D8%A7%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86%D8%AF%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1  
  7. اصول جنگ برای میدانهای نبرد آینده باری آر اشنایدر منبع   قسمت اول :   اشاره:  پیروزی در هر جنگی مستلزم تبعیت از اصول مشخصی است. با وجود این، اصول جنگ همیشه ثابت نیستند، بلکه به مرور زمان و به دلیل تحولات جدید متحول و در عین حال متکامل می شوند.  مقاله حاضر، ضمن نگاهی به اصول جنگهای کلاسیک، با توجه به جنگهای آینده، اصول جدید و متممهای آنها را برمی شمرد.  اگر هیتلر، موسولینی، توجو، کیم ایل سونگ، مائو تسه تونگ، هوشیمینه، مانوئل نوریگا و صدام حسین سلاح هسته ای در اختیار داشتند، امریکا در جنگهای نیم قرن گذشته خود، به نحو کاملاً متفاوتی می جنگید.  اشاعه سلاحهای هسته ای در جهان، ایالات متحده امریکا و متحدانش را به تجدید نظر در ساختار نیروها، استراتژی و دکترین، تواناییهای اطلاعاتی و لجستیکی و روشهای فرماندهی و کنترل خود در مورد سناریوهای جنگهای منطقه ای مهم ملزم خواهد کرد. در واقع، دشمنان بالقوه و مجهز به سلاحهای کشتار جمعی و وسایل پرتاب آنها، ارتش ایالات متحده را وادار خواهند کرد تا انقلابی در امور نظامی انجام دهد؛ انقلابی که مستلزم چرخشهای اساسی در استراتژی، سیاستهای عملیاتی و تواناییهای نظامی کنونی ایالات متحده است.   پیداست که برنامه ریزی نیرو و تدارک جنگ ایالات متحده، یک صدام حسین مجهز به سلاحهای هسته ای را مورد توجه قرار نداده بود تا آنکه ابتکار دفاعی ایالات متحده در مورد مقابله با اشاعه سلا حهای کشتار جمعی را اعلام کند. طرح بررسی صدر تا ذیل که از سوی دولت کلینتون و تحت نظر آسپین، وزیر دفاع وقت، اجرا شد، این موضوع را که آیا ایالات متحده با دشمن مسلح به سلاحهای کشتار جمعی در یکی از دو جنگ مهم منطقه ای تقریباً هم زمان بجنگند - که در آن، فرض بر این است که نیروهای ایالات متحده از توان جنگ و پیروزی برخوردارند - مورد توجه قرار نداد. در عین حال، این یک واقعیت بدیهی است که به احتمال زیاد، دولتهای رادیکال و متخاصم با دست یافتن به توانایی [ساخت] سلاحهای هسته ای فاصله اندکی دارند و ممکن است تاکنون، کره شمالی به یکی از این سلاحها دست یافته باشد.    آثار اشاعه سلا حهای کشتار جمعی بر استراتژی نظامی  اگر جنگی رخ دهد، چگونه می توان در میدان نبرد با یک حامی تروریسم، که به سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی مسلح است، جنگید؟ آیا اصول قدیمی جنگ در این نوع مخاصمات کارساز خواهد بود؟ اصول راهنمای نیروهای ایالات متحده و متحدان آن در جنگهای گذشته کدام اند؟ در ایالات متحده، حتی به گروه آموزشی افسران احتیاط، عناصر جنگ آموزش داده می شود.   عناصرMOSSCOMES عبارت است از:  تمرکز M - Mass  آفند O - Offensive  غافل گیری S - Surprise  تأمین S - Security  وحدت فرماندهی C-Command Unity  هدف عملیات O-Objective  رزمایش M-Maneuver  صرفه جویی نیروها E-Economy of Forces  ساده سازی S-Simplicity  هفت مورد از اصول مزبور از نوشته های جی. اف. سی. فولر، سرلشکر بریتانیایی، که آنها را به عنوان دستورالعملی برای ارتش بریتانیا در جنگ جهانی اول تهیه کرد، اقتباس شده است. بعدها، در سال 1921، مجدداً، این اصول در یک نظام نامه مربوط به آموزش ارتش ایالات متحده (امریکا) انتشار یافتند و از آن پس، در نشریات نیروی هوایی، ارتش، دکترین مشترک و آموزش نظامی حرفه ای، به طور مرتب درج و اعلام شده اند.   برخی از ایده های سرلشکر فولر می تواند به همان صورت و بدون هیچ گونه اصلاح و تعدیلی دربارهِ جنگهای آینده در مقابل دشمنان افراط گرا، که به سلاحهای کشتار جمعی مسلح اند، اعمال شود، اما دیگر اصول جنگ وی، برای سازگاری با تغییرات فناوری یا اوضاع و احوال، به ناچار باید تعدیل و اصلاح شوند. برای نمونه، وجود سلاحهای کشتار جمعی در دست دشمن، موجب خواهد شد تا فرماندهان آینده در شیوه ای که اصول تمرکز در نبرد در جنگ، رزمایش، وحدت فرماندهی و ابتکار تهاجمی در مبارزه را اعمال می کنند، اصلاح و تعدیلهایی را انجام دهند. فناوری نوین، روشهای فریبکاری جدیدی را برای غافل گیری ارائه می دهد. همچنین، توانایی دشمن در زمینهِ سلاحهای کشتار جمعی به خوبی می تواند در مراحل پایانی جنگ، رویکردهای متحدان را در مورد امنیت، اهداف و روشهای پایان دادن به جنگ تغییر دهد.    برخی از اصول متمم دیگری نیز وجود دارند که فولر آنها را مورد توجه قرار نداده است، اما شایسته است در عصری که ویژگی آن، گسترش سلاحهای کشتار جمعی است، مد نظر قرار بگیرند. برتریهایی که در نتیجه هم زمانی و عمق حمله حاصل می شود، مانند لجستیک مؤثر ، تحرک نیروها، برتری اطلاعاتی و دقت در هدف گیری از جمله این اصول به شمار می آیند.    حال این پرسش مطرح است: در جهانی که به دلیل اشاعه سلاحهای کشتار جمعی متحول شده است، چه چیز حادث و چه چیز ثابت است؟ در پاسخ بدین پرسش، اجازه بدهید در آغاز، به اصل تمرکز در جنگها بپردازیم.    اصل تمرکز نیروها  اصل تمرکز، منطقی بودن متمرکزسازی قدرت رزمی برتر در مکان و زمان حساس در عملیات نظامی را برای رسیدن به نتایج قطعی بیان می کند. این تمرکز منابع که علیه آسیب پذیریهای کلیدی دشمن جهت دهی می شود، به نیروهای جنگنده کمک می کند تا ابتکار عمل خود را حفظ کنند. همچنین، همراه با اعمال مناسب دیگر اصول جنگ، این امکان را برای نیروهایی که شمار آنها بیشتر است، فراهم می آورد تا به پیشرفتهای پیروزمندانه و قاطع [در جبهه ها] و در عملیات نظامی دست یابند.     برای نمونه، مائو تسه تونگ در استراتژی جنگ چریکی خود، به رغم آنکه تعداد نیروهایش در تمامی صحنه های اصلی جنگ نیز بسیار بوده است، بر اهمیت دست یافتن به برتری منطقه ای در نبرد تأکید می کند. تاکتیکهای وی به هنگام جنگیدن، استفاده از یک نفر در مقابل ده نفر از نیروهای دشمن بود، هرچند در سطح استراتژیک، نسبت نیروهای آن [در مقایسه با دشمن] ده به یک بوده است. در استراتژی مائو، انتخاب مناسب زمان، مکان و میزان نیروهای رزمنده، می تواند امکان پیروزی را از دست نیروهای بی شمار، اما پراکنده دشمن بگیرد و به نیروهای طرف دیگر، که از نظر تعداد کمتر، اما متمرکزترند، اعطا کند.   زمانی که جی.اف.سی. فولر رساله خود را دربارهِ اصول جنگ در جنگ جهانی اول نوشت، [اصل] تمرکز نیروها قویاً با تعداد نیروهای زمینی تمرکز یافته در نقطه معینی در مقابل نیروهای زمینی دشمن در نقطه مجاور نزدیک، مرتبط بود، اما امروزه، چنین واحدهای تمرکزیافته ای در مقابل نوع متفاوتی از تمرکز ناشی از سلاحهای کشتار جمعی و تسلیحات هدایت شونده دقیق که با موشکها، هواپیماها یا ابرجنگ افزارها، پرتاب می شوند، آسیب پذیر است؛ موضوعی که معنی جدیدی به [مفهوم] برتری منطقه ای می بخشد.    آنجا که دو طرف می توانند به مفاهیم قدیمی تر تمرکز، یعنی تمرکز نیروهای خود پای بند باشند، نیروهای ایالات متحده به طور ایده آلی می توانند از طریق تغییر پارادایم، بر دشمنان منطقه ای غلبه کنند. این نیروها همچنین می توانند به کارگیری قدرت آتش تمرکزیافته را جایگزین نیروهای تمرکزیافته کنند؛ چرا که در چنین رقابتی، قدرت آتش تمرکز یافته مورد بحث می تواند واحدهای تمرکزیافته دشمن را به فرار وادارد یا نابود کند.  برای نمونه، تراکم نیروهای مستقر در منطقهِ نبرد از میانگین 4790 نیرو برای هر کیلومتر مربع در جنگهای ناپلئونی به 234 نیرو برای هر کیلومتر مربع در جنگ خلیج فارس در سال 1991 کاهش یافته است. در واقع، تهدیدهای سلاحهای کشتار جمعی، روند تاریخی خالی تر شدن تدریجی میدانهای نبرد را تسریع خواهد کرد.   به تناسب پیشرفت فناوری نظامی در طول زمان، قدرت آتش و میزان واحدهایی که آن را هدایت و برای خنثی کردنش تلاش می کنند، کاهش یافته است. در این زمینه یکی از تحلیلگران می گوید: نقطهِ پایان منطقی چنین تحولاتی (سلاحهای متعارف پیشرفته و سلاحهای کشتار جمعی) جایگزینی مفهوم تمرکز نیروها با مفهوم تأکید بر تمرکز آتش است. ارتشهای مدرن آینده، به طور فزاینده ای بدون توسل به تمرکز گسترده نیروها در راستای نقاط آسیب پذیر، به پیشروی در جبهه ها و پیروزی دست خواهند یافت. در مقابل، ترکیب سیستمهای سریعاً آتش زا، دقت سلاحهای دوربرد، سیستمهای فرماندهی و کنترل پیشرفته، به نیروهایی که به طور گسترده ای پراکنده اند، اجازه خواهد داد تا آتش خود را بر نقاط معینی متمرکز کنند.   در واقع، در مبارزه با یک دشمن مسلح به سلاحهای کشتار جمعی، می توان از اظهارات فولر دربارهِ تمرکز [نیروها] نتیجه گرفت که پراکندگی نیروهای یکی از دو طرف جنگ می تواند کارآیی سلاحهای کشتار جمعی طرف دیگر را کاهش و هزینهِ آن را افزایش دهد. نتیجه دیگر اینکه، قدرت آتش تمرکز یافته باید در آغاز مبارزه و در راستای نابودی یا کاهش (قدرت) سلاحهای کشتار جمعی دشمن به کار گرفته شود تا تمرکز بعدی نیروهای چند منظوره را برای مبارزه در مرحلهِ پایانی جنگ امکان پذیر کند. همان طور که در جنگ داخلی امریکا و جنگ جهانی اول، حملات تمرکز یافته با قدرت آتش دفاعی شدید دفع شدند، در آینده نیز، دست یابی یکی از طرفهای درگیر در جنگ به سلا حهای کشتار جمعی، طرف مقابل را از تمرکز نیرو تا پیش از استفادهِ طرف دیگر از سلا ح کشتار جمعی منصرف می کند.   متأسفانه، در برخی از وضعیتهای ذاتا بی ثبات، ممکن است دشمنی که مجبور شده است نخست، با سلاحهای کشتار جمعی خود به جنگ وارد شود، دست کم، به طور موقت، در یک جنگ منطقه ای به پیروزی دست یابد. اگر دشمن در مقابل حمله پیش گیرانه (دشمن مقابل) آسیب پذیر باشد، نخست، به استفاده از سلاحهای کشتار جمعی خود تشویق خواهد شد. این وضعیت که به منزله استفاده یا باخت تلقی می شود، به ویژه در تصاعد بحران یا جنگ، ذاتاً بی ثبات و غیرقابل پیش بینی است.    حتی برخی از تحلیلگران پیشنهاد می کنند که توسعه تسلیحات متعارف خیلی پیشرفته، توام با استراتژی و سازمان دهی نیروها، که می تواند انقلابی در امور نظامی محسوب شود، تمرکز نیروها را ناممکن و خطرناک می کند؛    بنابراین، فرمانده متحدان می تواند یکی از سه اقدام زیر را به هنگام مواجهه با نیروی مسلح اتخاذ کند:   توفان صحرایی: طوری اقدام شود که گویی تهدیدی وجود ندارد، به غیر از اتکا به برتری کامل برای بازداشتن دشمن از توسل به تصاعد با استفاده از سلاحهای کشتار جمعی؛   توفان پراکنده: اتخاذ تدابیر متعدد برای حمایت از نیروهای متحد، مانند انتشار اطلاعات گمراه کننده، پراکندگی گسترده واحدها، پایین آوردن شمار واحدها، بسیج ثابت (پیوسته)، دفاعهای انفعالی و دفاعهای فعال، در حالی که جنگ هنوز به شکل سنتی خود انجام می گیرد. همچنین، اتکا بر برتری تصاعدی برای حفظ بازدارندگی درون جنگی دشمن از کاربرد سلاحهای کشتار جمعی؛   جنگ از راه دور: اتخاذ روش مبارزه بدون درگیری در مواردی که نیروها، عملیات نظامی خود را در فاصلهِ درخور توجهی از دشمن انجام می دهند.  نخستین رهیافت همان رهیافتی است که ایالات متحده و متحدانش در مورد استفاده احتمالی عراق از جنگ بیولوژیکی، شیمیایی و ذخایر موشکهای اسکاد خود در جنگ سال 1991 اتخاذ کردند. در این جنگ، به رغم آسیب پذیری نیروها و سرمایه ها، نیروهای متحد، حملات متقابل و دفاعهای فعال و انفعالی را برای حفظ خود در مقابل حملات هوایی و موشکی (موشک اسکاد) عراق به کار بستند و از تصاعد برای بازداشتن عراق از کاربرد احتمالی سلاحهای بیولوژیکی و شیمیایی خود، استفاده کردند. این ترکیب، در صورتی که دشمن به طور مشابهی در جنگ هوایی برتری داشته باشد و متحدان (نیروهای ائتلافی) از نظر فناوری تسلیحاتی از برتری بالایی برخوردار باشند، مؤثر واقع خواهد شد. با وجود این، چنین ترکیبی، استراتژی توام با ریسک (قبول خطر) است. در نتیجه، ممکن است نتیجه معکوس و زیانهای احتمالی عظیمی داشته باشد.    رهیافت دوم در موردی است که نیروهایی مشابه نیروهایی که به جنگ سال 1991 اعزام شدند، از طریق پدافندهای هوایی، پدافندهای موشکی و پدافندهای غیرعامل پیشرفته، مورد حمایت بیشتری قرار گیرند. فرماندهی کل منطقه ای نیز تعداد اهداف سودمند در صحنهِ نبرد را که دشمن از طریق پراکندگی گستردهِ نیروها و واحدهای لجستیک خود و نیز استفاده اعلام شده از بسیج (نیروها) برای افزایش عدم اطمینان دشمن نسبت به موقعیت نیروهای کلیدی، در اختیار دارد، کاهش می دهد.    سومین رهیافت در موردی است که نیروی اصلی متحدان، خارج از تیررس دشمن قرار گرفته و درصدد است سلاحهای کشتار جمعی دشمن را خلع کند و پیش از اینکه عمده نیروهای اعزامی خود را برای جنگ با دشمن در مرحلهِ نهایی جنگ به منطقه بیاورد، نیروهای تمرکز یافته او را از طریق حملات هوایی، موشکی و حملات نیروهای ویژه نابود کند. در درگیریهای از فاصلهِ دور، نیروهای متحدان می کوشند از تیررس دشمن دور بمانند و توانایی آن را داشته باشند تا نیروهای دشمن پیش از اینکه درصدد پایان دادن به جنگ بر اساس شرایط خود برآیند، از بین ببرند.  این امکان وجود دارد که در آینده، به نیروهای خودی، توصیه شود، در موارد ممکن، از جنگهای تمرکز یافته با نیروهای دشمن به شدت مسلح شده خودداری کنند و به جای آن، احتمالاً، موضع توفان پراکنده یا درگیری از فاصله دور را به منزلهِ روش عملیاتی غیر معمول برای پیامدهای احتمالی حمله دشمن با سلاحهای کشتار جمعی، اتخاذ نمایند، به ویژه اگر دشمن توانایی خود را نسبت به آنچه عراق در سال 1991 بدان دست یافته بود، افزایش دهد.   اتخاذ روش عملیات توفان پراکنده ویژگیهای منفی و مثبتی در پی دارد. منفی از این نظر که ناتوانی در تمرکز نیروها می تواند آسیب پذیری بیشتر آنها در مقابل حملات متعارف دشمن و مشکل شدن انجام عملیات متعارف عادی به روش [حمله] پراکنده را باعث شود و مثبت از این نظر که در روش مزبور، ریسک دربارهِ اینکه واحدهای اصلی نیرو با سلاحهای کشتار جمعی دشمن از بین برود، کمتر است؛ ویژگیهایی که به هنگام مواجهه با یک دشمن دارندهِ سلاح کشتار جمعی، کمتر مورد بحث قرار گرفته است و شایسته است که در نخستین فرصت، مد نظر قرار گیرد.    برخی استدلال می کنند که اگر ایالات متحده با چنین دشمن نیرومندی روبه رو شود، احتمالاً در آغاز، هم پیمانان آن می کوشند که در فاصلهِ دوری از او موضع بگیرند و در حالی که دور از صحنه نبرد واقع شده اند، او را تنبیه کنند. در این ارتباط، محمدعلی کلی، قهرمان بوکس سنگین وزن، اظهار کرده است که ایالات متحده و متحدانش باید در حرکت چون پروانه و در نیش زدن چون زنبور باشند. از طرف دیگر، موفق نشدن در نبردهای زرهی و توپخانه ای متراکم، که اهداف متراکم را در معرض سلاحهای پیشرفته دشمن قرار می دهد، راه را برای تلفات سنگین و شکست احتمالی فراهم می آورد.    اگر نیروهای نظامی از استراتژی مبارزه از راه دور پیروی کنند، وجود جبههِ نبرد مشکل خواهد بود. در واقع، در چنین جنگی، اصلاً جبهه ای وجود نخواهد داشت. در مراحل اولیه مبارزه، دو نیروی پراکنده رقیب شدیداً مسلح وجود دارد که از فاصلهِ دور، به جنگیدن با یکدیگر مشغول اند و هر یک از آنها می کوشد تا از طریق موقعیت یابی و حمله به یگانها و انبارهای مهمات دیگری، به برتری دست یابد، ضمن آنکه هر دو طرف به طور هم زمان تلاش می کنند تا از صحنه دور باشند و مانع از وارد آمدن آسیب به تواناییهای گسترده و دقیق خود شوند.    اگر درگیری از راه دور به منزلهِ استراتژی اتخاذ شود، تنها پس از اینکه از طریق مبارزه جدا از هم آسیب کافی به دشمن وارد آید، تلاش برای پایان دادن جنگ و به تسلیم واداشتن طرف مقابل انجام می گیرد. اگر سلاحهای کشتار جمعی دشمن حتماً از بین بروند، مرحله پایانی جنگ می تواند بیشتر مشابه اشکال سنتی مبارزه باشد. سناریوهای آغازین مبارزه از راه دور، مستلزم تواناییهای موازنه ای بیشتر، استقرار و پنهان کردن نیروها، اطلاعات بیشتر، فرسایش تواناییهای بیشتر دشمن، اقدامات دفاعی فعال و انفعالی مؤثر و هماهنگی گستردهِ آتش از نقاط مختلف به سوی هدفهای مهم در طرف دیگر است.    در چنین جنگهایی، باید هر یک از سرویسهای مسلح هماهنگیهای لازم را با دیگران انجام دهند. همچنین، ضروری است که فرماندهی منطقه ای، عملیاتی را به فرماندهان نیروهای بسیار متحرک و با هدف گیری خیلی دقیق واگذار و ارتباط خود را با نیروهای میدان نبرد تقویت کنند؛ موضوعی که مستلزم فرماندهی و هدف گیری برتر و ارزیابی آسیبهای نبرد، توام با فناوری نظامی برتر است.    نیروهای ایالات متحده با استفاده از دقت حسگرهای پیشرفته و سلاحهای دقیق، می توانند خارج از برد توپخانه، تانکها و موشکهای میدان نبرد دشمن، عمل کنند و سلاحها و تجهیزات دشمن را از بین ببرند. این نوع درگیری از فاصلهِ دور، مستلزم ایجاد برخی از تغییرات در استراتژی، دکترین، آموزش و سازمان دهی (نیروهای) ایالات متحده است. امروزه، فرماندهی منطقه ای، برای انجام نبرد در جنگهای منطقه ای بزرگ، مجبورند که نوع مختلفی از نبرد در جنگ را که در جنگ سال 1991 خلیج فارس، جنگ 1964-1974 ویتنام، جنگ 1950-1953 کره یا جنگ جهانی اول اعمال کرده بودند، تعلیم دهند. همچنین، باید یادآور شد که بازیهای جنگ گستردهِ مقدماتی، در رزمایشهای میدان نبرد و برنامه ریزی عملیاتی به منظور نوع جدیدی از جنگ برای موفقیت بعدی در منطقه مبارزه الزامی است.    پیداست، دشمنی که از سلاح کشتار جمعی یا توانایی (تسلیحاتی) متعارف پیشرفته برخوردار است، می تواند خطر شدیدی را برای مناطق حساس، نقاط ورودی، پایگاههای هوایی منطقه ای و کاروانهای دریایی ایجاد کند. برای نمونه، ناوهای هواپیمابر و نیروهای رزمی محاصره کننده ممکن است در مقابل دشمن مسلح به سلاحهای هسته ای یا بیولوژیکی، کاملاً آسیب پذیر باشند. این ناوهای شناور، که توانایی حمل صد هواپیما و نیز ظرفیت پنج تا شش هزار نیروی نظامی را دارند، شاخص بسیار مناسبی برای هدف قرار گرفتن هستند و ممکن است در آینده، برای مقابله با چنین دشمن منطقه ای مسلحی، که توان نابودی یا غرق کردن آنها را دارد، نامناسب باشند.    این امکان وجود داشت که نیروی دریایی ایالات متحده در جنگ علیه صدام - در صورت دسترسی وی به سلاح هسته ای - مجبور شود از سکوهای خیلی متعدد، کوچک تر، ارزان و خیلی پراکنده استفاده کند و به جای هواپیماهای نیروی دریایی، سلاح ضربه زننده در صحنه، موشکهای کروز و بالستیک را به کار گیرد؛ استراتژی ای که می تواند با به کارگیری جنگنده بمب افکنهایی با برد طولانی و قابل سوخت گیری در هوا توسعه یابد. اینکه نیروی دریایی ایالات متحده تا چه مسافتی باید در این مسیرها پیش رود، تا حدی بدان بستگی دارد که این دولت تا چه اندازه خواهد توانست به طور موفقیت آمیز دفاع ناوگان خود را در مقابل موشکهای بالستیک و کروز توسعه دهد.    همچنین، این امکان وجود دارد که ارتش ایالات متحده مجبور شود از اتکای بیشتر بر تانکهای سنگین و ناوهای پرسنلی زرهی، که از نزدیک با نیروهای دشمن جنگ می کند، پرهیز کند و در عوض، یگانهای ارتش این کشور به جای آنکه بکوشند دشمن را با نیروهای مکانیزهِ سنگین، پیش از آنکه تواناییهای سلاحهای کشتار جمعی آنها خنثی شده باشد، نابود کنند، به وارد آوردن ضربه و موقعیت یابی دشمن در بُردهای خیلی بیشتری، دست کم، در مراحل اولیهِ نبرد، ملزم شوند. همان گونه که یکی از تحلیلگران اظهار کرده است: " چنین نیروهای زرهی ای برای نبرد در جنگی در نظر گرفته می شوند که فرماندهان ایالات متحده باید از آن خودداری کنند، نه اینکه موجب پدید آمدن آن شوند" .   فرماندهان نیروی هوایی ایالات متحده متقاعد شده اند که حملات متراکم بمب افکنها از بمب افکنهای رادارگریزی که موشکها و بمبهای دقیق را به شیوهِ استقرار در فاصله دور شلیک یا پرتاب می کنند، بازده کمتری دارند. اکنون، تعداد اندکی از هواپیماهای قابل روِیت در پایین می توانند، با تحمل خسارات و تلفات کمتر و با دقت بیشتر در پدافند دشمن نفوذ کنند. با این حال، این خسارت، از کل خساراتی که پیش از این ناوگانهای هوایی به دلیل استفاده از بمبها و موشکهای با دقت کمتر وارد آورده اند، بیشتر است.    همان گونه که یکی از تحلیلگران نیروی هوایی یادآور شده است، " با انقلاب در دقت، دیگر صدها بمب افکن یا حتی دهها بمب افکن با هزاران بمب، یک هدف واحد را برای نابود کردن بمباران نمی کنند. اکنون، یک هواپیما که اغلب، تنها یک سلاح شلیک می کند، فقط یک هدف را منهدم می نماید" .   سومین عنصر تمرکز (نیرو)، که باید در مبارزه با دشمنان خیلی مسلح مورد ملاحظه قرار گیرد، ضرورت تقویت کل یگان است. ارتشها، لشکرها و نیروهای رزمی دریایی یا پایگاههای هوایی در معرض حملات موشکی حامل کلاهکهای کشتارجمعی، ممکن است چنین تلفات یکجا را در چنین دوره های زمانی کوتاهی که فعالیت آنها بتواند به منزلهِ یگانهای نظامی منسجم متوقف شود، متحمل شوند. در چنین اوضاع و احوال هراسناکی، ممکن است لازم باشد که واحدهایی با توان و تعداد مشابه، به دستور فرماندهان جدید و به دلیل ماهیت گسترده و تکان دهندهِ تلفات ناشی از بمباران با سلاحهای کشتار جمعی، جایگزین واحدهای خط مقدم شوند.    انفجارهای هسته ای، حمله با گازهای اعصاب یا ابرهای دارای عناصر بیولوژیکی کشنده می توانند تمامی قسمتهای پدافند را منهدم و شکاف بزرگی را در میان نیروها پدید آورند. جایگزینی این نیروها، یگانهای جدیدی می توانند باشند که از انسجام، فرماندهی و کنترل و پیوندهای ارتباطی برخوردارند.    بنابراین، به هنگام مقابله با تهدید سلاحهای کشتار جمعی یا حتی یک دولت دارندهِ تسلیحات متعارف پیشرفته، به طور منطقی، تجدیدنظر در تمرکز نیروها مصلحت آمیز به نظر می رسد. برای نمونه، اگر نیروهای ایالات متحده و متفقین مجبور می شدند حملات هسته ای آلمان علیه پایگاههای ساحلی نرماندی، تسلیحات بیولوژیکی ایتالیا یا گازهای اعصاب ژاپن را که می توانست نیروهای تهاجمی ایالات متحده را شکست دهد، مد نظر قرار دهند، احتمالاً، نتایج جنگهای گذشته به صورت دیگری بود.   اگر در جنگ جهانی دوم، نیروهای متحدان با سلاحهای کشتار جمعی بمباران می شدند، آیا می توانستند پایگاههای ساحلی پوسان را در کره حفظ کنند یا به طور موفقیت آمیزی تهاجم خود را در جریان جنگ کره پیش ببرند؟ در واقع، اگر جمهوری خلق چین نیز در سال 1953 کلاهکهای هسته ای و هواپیماهای دوربرد در اختیار داشت، آیا تهدید هسته ای اعلام شده ایالات متحده معتبر بود؟ اگر در جنگ سال 1991، عراق سلاح اتمی در اختیار داشت و پیش از تهاجم نیروهای زمینی نیروهای ائتلافی، که در عربستان مستقر شده بودند، خود را برای کاربرد این سلاحها آماده می کرد، روند جنگ و نتیجهِ آن به چه صورت بود؟
  8. oldmagina

    مدیریت صحنه نبرد

    سرويس چيدمان هوشمند سنسورها در پايش صحنه نبرد با استفاده از الگوريتم ژنتيك و  شبكه عصبي     پدیدآورندگان :  بهزاد مشيري ، مهدي فشاركي ، عبدالحسين علي پور   منبع   مقدمه   معماري جنگ هاي شبكه محور شامل سنسورهاي متفاوت، اطلاعات و شبكه اي ازآتش بارها و... مي باشد كه هر يك از اين شبكه ها بخشي از صحنه نبرد را پوشش داده و شامل گره ها و خطوط ارتباطي ميباشند. همچنين تعاملاتي بين شبكه هاي مختلف وجود دارد كه زير نظر بخش فرماندهي وكنترل صورت مي پذيرد كه بسياري از آنها براي رسيدن به سرعت تصميم سازي موردنياز خود بايد به شكل خودكار درآيند ؛ اين امر چرخه مشاهده، جهت گيري، تصميم و اقدام را تسريع نموده و سلسله مراتب فرماندهي و همچنين توزيع تصويرعملياتي مشترك را براي هر مجموعه در صحنه نبرد گسترده تر مي سازد.    گره هاي شبكه سنسوري مي توانند از انواع مختلفي از سنسورها مانند رادار، دوربين هاي مادون قرمز، ليزر و... باشند كه براي كاهش تراكم كار و سطح پردازش كاربر و همچنين افزايش آگاهي از صحنه نبرد نيازمند مديريت اين سنسورها هستیم. بنابراين قبل از اينكه هر سكوي پردازش اطلاعات ( برای  سنسوري كه در محيط به شكل توزيع شده ای ، پخش شده است ) بخواهد به آميزش اطلاعات سنسوري بپردازند ابتدا سنسورها با توجه به شرايط محيطي و ويژگي هاي هدف طبقه بندي گرديده و تنها اطلاعات آن دسته از سنسورهايي كه داراي بيشترين ميزان دقت مي باشند مورد پردازش قرار گرفته و الگوريتم هاي آميزش اطلاعات بر روي آنها اعمال مي گردد.        روش الگوريتم ژنتيك براي حل مسائل بهينه سازي   يكي از تكنيك هاي بسيار پركاربرد در مسائل بهينه سازي، الگوريتم هاي ژنتيك مي باشد. يك الگوريتم ژنتيك از مجموعه اي از كروموزومها تشكيل شده است كه هر كروموزوم نمايانگر يك راه حل ممكن براي حل مسئله مي باشد و هر كروموزوم نيز از تعدادي ژن تشكيل شده است كه ژن ها نيز بيانگر متغييرهاي فضاي مسئله مي باشند.     در اين مقاله، براي ساخت اين سرويس از الگوريتم هاي ژنتيك براي بهينه سازي چيدمان سنسورهاي مورد نياز براي پايش صحنه نبرد استفاده شده است. هر كروموزوم، يك مجموعه از سنسورها مي باشد كه به عنوان يك راه حل احتمالي ( يك چيدمان بهينه احتمالي ) مطرح مي گردد و هر ژن نيز نمايانگر يكي از موقعيت هاي مشخص شده براي قرار گرفتن سنسورها در آن مي باشد. شكل 1 نيز مراحل مختلف فرآيند اجراي الگوريتم ژنتيك را نشان مي دهد كه در اين مقاله مهمترين بخش اين الگوريتم كه محاسبه ميزان برازندگي هر كروموزوم مي باشد، توسط شبكه عصبي صورت گرفته است.   شكل1 - طرح كلي فرآيند چيدمان بهينه سنسورها توسط الگوريتم ژنتيك      استفاده از شبكه عصبي براي محاسبه مقدار برازندگي كروموزوم ها   همان طور كه در بخش قبل اشاره گرديد مهمترين بخش يك الگوريتم ژنتيك، محاسبه برازندگي كروموزومها مي باشد كه نشان مي دهد اين راه حل تا چه اندازه بهينه ميباشد و از آنجا كه ما هيچ تابع ارزيابي براي بدست آوردن مناسبترين پيكربندي سنسورها براساس متغيرهاي مسئله نداريم لذا از يك شبكه عصبي MLP براي تخمين اين مقدار برازندگي استفاده ميكنيم . در شكل 2 يك مدل از ساختار شبكه عصبي MLP ارائه گرديده است.   شكل 2- يك مدل از ساختار شبكه عصبي MLP      تعيين ورودي و خروجي شبكه عصبي در مسئله مورد بحث   همان طور كه اشاره گرديد براي آنكه بتوانيم ميزان برازندگي هر كروموزوم را، كه در واقع نشان دهنده ميزان مناسب بودن راه حل ارائه شده توسط آن كروموزوم مي باشد ،  بدست آوريم  از شبكه عصبي استفاده نموده ايم. براي آنكه شبكه عصبي قادر باشد تخمين درستي از ميزان برازندگي هر كروموزوم داشته باشد ابتدا بايد به وسيله يك مجموعه داده واقعي مورد آموزش قرار گيرد يعني با آگاه نمودن سيستم از خروجي مطلوب يك مجموعه ورودي و آموزش شبكه عصبي با استفاده از اين مجموعه، سيستم را قادر سازيم تا در صورتي كه ورودي جديدي وارد شبكه گرديد شبكه اين توانايي را پيدا نمايد كه مقدار خروجي آن را تخمين بزند.  در مسئله مورد بحث، ابتدا شبكه عصبي توسط 180 نمونه، آموزش مي بيند كه اين مرحله نيز شامل دو بخش مي باشد، در بخش اول 100 نمونه مورد استفاده قرار مي گيرد تا شبكه بر  اساس روابطي كه ميان ورودي و خروجي هاي واقعي وجود دارد يك تابع تخميني بسازد كه يادگيري شبكه عصبي در اين بخش صورت مي گيرد. در بخش دوم نيز با استفاده از 80 نمونه بعدي شبكه عصبي مورد آزمايش قرار مي گيرد تا ميزان صحت تخمين زده شده توسط شبكه عصبي برآورد گردد و وقتي كه تخمين درستي توسط شبكه عصبي بر روي داده هاي واقعي زده شد آنگاه شبكه عصبي به ازاي هر ورودي ديگر، پاسخ مناسب را ارائه خواهد داد.      در اين پژوهش عمل پايش در محدوده جغرافيايي مربعی به ضلع 200 کیلومتر، توسط 15 سنسور و با امكان موقعيت دهي آنها در 15 نقطه از محيط تحت پايش در هر چيدمان ، صورت پذيرفته است كه در ذيل به اختصار توضيحي در مورد شرايطي كه سنسورها در آن قرار گرفته شدهاند و نمونه اي از سناريوهايي كه ما براي بدست آوردن بهترين پيكربندي سنسورها از آنها استفاده نموده ايم بيان شده است.      سنسورهاي مورد استفاده در اين تحقيق همه از نوع رادار جستجو پالسي باند X با برد 15کیلومتر و عرض پالس µS 0.2 و دقت استخراج زاويه اي سمت برابر1 دقيقه مي باشند.حال براي آنكه بتوانيم داده هاي واقعي را  بدست آوريم، در 180 سناريو مختلف با موقعيت هاي متفاوت، سنسورها را بكار انداخته و نرخ صحت تشخيص وجود هدف بدست آمده توسط هريك از چيدمان هاي سنسوري را  ذخيره نموده و از آنها به عنوان ورودي و خروجي هاي واقعي در مرحله آموزش شبكه عصبي استفاده نموده ايم . بعد از اين مرحله شبكه عصبي قادر خواهد بود خروجي هر چيدمان سنسوري را در سناريوهاي جديدي كه تا به حال سنسورها در آن چيدمان قرار نگرفته است، تخمين بزند.  شرايط مختلفي كه سنسورها براي توليد داده در آن قرار گرفته اند عبارتست از:   جنگ الكترونيك راديويي    قابليت ايجاد چف توسط اهداف  شب يا روز   بدي شرايط جوي و آب وهوايي   وجود منابع مختل كننده نوري محيطي  در موارد فوق جنگ هاي الكترونيك راديويي و قابليت ايجاد چف از ويژگي هاي اهداف به حساب مي آيد و شب يا روز، بدي شرايط جوي وآب و هوايي و وجود منابع مختل كننده نوري نيز از ويژگي هاي محيطي مي باشد.      يك سناريو براي توليد نرخ صحت تشخيص سنسورها   فرض كنيد در شرايط جوي نرمال وآفتابي، يك هواپيماي هدف از ناحيه شرق درجهت تابش آفتاب به ناحيه استقرار رادارها نزديك مي شود. هواپيماي هدف مجهز به سيستم جنگ الكترونيك با قابليت تاثير متوسط بر رادارهاي باند X و قابليت ايجاد چف مي باشد. براي اين سناريو نرخ صحت تشخيص توسط سنسورهاي مورد بحث بدست آمده است. اين سناريو را مي توان براي چيدمان هاي متفاوت سنسورها در نظر گرفت ونرخ صحت تشخيص وجود هدف را در هر حالت محاسبه نموده و به عنوان يك داده آموزشي براي شبكه عصبي از آن استفاده نمود.     دراين مقاله براي توليد داده هاي آموزشي، 180 سناريو مانند آنچه در بالا قابل مشاهده است اجرا گرديده و با استفاده از آنها شبكه عصبي مورد آموزش قرار گرفته و در نهايت ميزان برازندگي هر كروموزوم الگوريتم ژنتيك تخمين زده مي شود و بهينه ترين پيكربندي سنسورها انتخاب مي گردد.       نتيجه   در اين مقاله با استفاده از 180 سناريو مختلف عمل آموزش شبكه عصبي انجام گرفت كه براي آموزش اين شبكه از تابع levenberg ‐ Marquart استفاده شده است. از اين 180 سناريو، 100 نمونه براي يادگيري شبكه عصبي و مابقي آن به مرحله تست شبكه عصبي اختصاص داده شده است و عمل يادگيري و تست، 100 بار تكرار گرديد. در نتيجه شبكه عصبي به ميزان كارآيي با دقت خطاي 0.0499 دست يافته است و اين ميزان خطا نيز بدين معناست كه شبكه حدود 95 ،% وجود هدف در محيط تحت پايش را درست تشخيص مي دهد. سپس سناريوي جديدي تعريف نموده و در اين شرايط از الگوريتم ژنتيك براي بدست آوردن بهترين چيدمان سنسوري استفاده كرديده است  كه هر ژن نمايانگر يك موقعيت از فضاي مساله مي باشد كه يك سنسور مي تواند در آن قرار گيرد و نشان مي دهد هر سنسور در چه موقعيت x , y قرارگيرد تا در مجموع بهينه ترين چيدمان سنسوري بدست آيد و بيشترين نرخ وجود هدف در صحنه نبرد را حاصل گردد.   از اين رو استفاده از الگوريتم هاي ژنتيك و شبكه عصبي يك راه كار مناسب جهت چيدمان هوشمند سنسورها مي باشد كه در آن با استفاده از شبكه عصبي ميزان برازندگي هر كروموزوم الگوريتم ژنتيك، و با استفاده از الگوريتم ژنتيك مناسب ترين پيكربندي سنسورها حاصل گرديد.   
  9. منبع رییس سازمان انرژی اتمی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران به همه 18 پرسش آژانس بین المللی انرژی اتمی پاسخ داده است، تاکید کرد: موضوع هسته ای کشورمان «فنی» نیست و فقط با «اراده سیاسی» قابل حل است.   به گزارش ایرنا، «علی اکبر صالحی» شنبه شب در برنامه تلویزیونی با یادآوری سیر تاریخی موضوع هسته ای کشورمان با غربی ها افزود: کشورهای غربی به موضوع هسته ای کشورمان 'سابقه سیاسی' دادند در حالی که به همه 18 پرسش فنی آنها پاسخ دادیم.   وی گفت: گروه 1+5 اعلام کرده که روی دو پرسش هنوز جای بحث وجود دارد امابا این حال آژانس بین المللی تقریبا همه پاسخ ها را پذیرفته است؛ اما چون موضوع 'سیاسی' است برای آنها کفایت نمی کند.   وی در ابتدا با گرامی داشت یاد و خاطره شهید مجید شهریاری، گفت: نشان قهرمان قهرمانان را به همسر ایشان تقدیم کردیم؛ شهید شهریاری از نظر علمی و اخلاقی سرآمد بود و نقش پررنگی در تولید سوخت 20 درصد داشت.   وی به تشریح روند 12 سال گذشته درباره موضوع هسته ای کشورمان با غرب پرداخت و گفت: زمانی که حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، با سه وزیر خارجه اروپایی در تهران توافق شد که 6 ماه تعلیق انجام شود تا بعد از این مدت موضوع خاتمه یابد.   وی گفت: اما این مساله به دو سال و نیم طول کشید تا اینکه رهبر معظم انقلاب فرمودند با توجه به نقض تعهد آنها، باردیگر فعالیت های هسته ای شروع شود.   صالحی ادامه داد: در دوران که لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود کشورمان پیشنهاد کرد که آنها هر پرسشی دارند مطرح کنند تا پاسخ دهیم؛ آنها 6 پرسش مطرح کردند و ما به همه آنها پاسخ دادیم.   وی گفت: البرادعی رییس وقت سازمان انرژی اتمی نیز اعلام کرد که ایران به همه پرسش ها پاسخ داد اما آنها مطالعات ادعایی درباره مسایل موشکی و انفجاری مطرح کردند در حالی که آژانس فقط در حوزه هسته ای حق دخالت دارد نه مسایل موشکی. حتی البرداعی نیز اعلام کرد سندی برای مسایل ادعا درباره ایران وجود ندارد.   صالحی افزود: با آمدن 'آمانو' به آژانس، وی مطالعات ادعایی را به عنوان یک موضوع جدی مطرح کرد در حالی که یک فشار سیاسی است.   وی به خطاها و تخلفات برخی کشورهای هسته ای بر خلاف تعهدات خود به آژانس بین المللی انرژی اتمی اشاره کرد و گفت: این خطاها یک امر معمول است به طوری که کره جنوبی در آن زمان بیش از 70 درصد غنی سازی کرده بود اما چون همسو با مدار سیاسی غرب بود، به سرعت به آن خاتمه دادند؛ در حالی که آن زمان ما را به غنی سازی بالای 50 درصد متهم کرده بودند.   رییس سازمان انرژی اتمی خاطرنشان کرد: به آنها اعلام کردیم که آلودگی ناشی از تجهیزات وارداتی است؛ این مساله سه سال زمان بُرد و آنها در این مدت به جریان سازی در مطبوعات پرداختند که ایران شفاف سازی نمی کند؛ بعد از آزمایش های مختلف، اعلام کردند که این آلودگی از خارج وارد شده و این موضوع خاتمه یافت.   صالحی به تخلفات یک کشور دیگر در منطقه در غنی سازی اشاره کرد و گفت: آمانو در آخرین سفر خود به ایران گفت که این موضوع دوستانه حل شد؛ از او پرسیدم چرا 13 سال است که با ایران اینگونه برخورد می کنید در حالی که بارها ثابت شده که ادعاهای شما بی اساس و پاسخ های ما درست است.   وی خاطرنشان کرد: «با توجه به این روند، پرونده ایران فنی نیست و سیاسی است؛ تا به این موضوع با اراده سیاسی وارد نشویم، این مساله قابل حل نیست.»   معاون رییس جمهوری افزود: اگر گروه 1+5 با اراده سیاسی برای حل موضوع هسته ای آمده باشد، بداند که ما ریگی در کفش نداریم؛ انسجام جمهوری اسلامی ایران در بیان مواضع خود در 13 سال اخیر کاملا روشن و فصل الخطاب ترین پاسخ، فتوای مقام معظم رهبری است.   صالحی خطاب به غرب گفت: 12 سال پیش در ابتدای کار آماده پذیرفتن تعدادی سانتریفیوژ بودیم اما اکنون 20 هزار سانتریفیوژ فعال و بیش از 15 هزار مهندس مشغول به کار هستند.   وی در ادامه درباره دور دهم مذاکرات با گروه 1+5 در وین گفت: تقریبا به تفاهم کامل رسیده و کلیات نیز پذیرفته شده بود اما موضوعی سبب عقب‎نشینی طرف مقابل شد؛ دو سه روز بعد بود که نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد ما نگذاشتیم آنها به تفاهم برسند؛ جان کری نیز گفت که ما در هماهنگی کامل با اسرائیل هستیم.   رییس سازمان انرژی اتمی با تاکید بر اینکه 'آنها منافع خود را در ادامه بحران می بینند، افزود: جمهوری اسلامی از ابتدا با حسن نیت و اراده سیاسی برای حل موضوع همکاری کرد و ضمن پاسخ به همه پرسش‎ها، انعطاف لازم را نیز نشان داد اما آنها همچنان بر زیاده خواهی پافشاری کردند.   وی با توجه به طولانی شدن این موضوع در افکار عمومی جهان، گفت: این موضوع آن قدر روشن است که بسیاری از متفکران آمریکایی می گویند این مساله را تمام کنید زیرا در غیر این صورت اعتبار سیاسی آمریکا و 1+5 از دست می رود.   صالحی به زیاده خواهی طرف مقابل در مذاکرات از جمله در نشست عمان اشاره کرد و افزود: مطالب آنها در این نشست خارج از قاعده بود که هیات ایرانی به موقع و محکم پاسخ آنها را داد؛ با این حال در وین تقریبا به نقاط مشترک و کلیات هم رسیدند اما ناگهان آنها عقب نشینی کردند.   وی در ادامه با یادآوری وقایع اخیر در پاریس گفت: 'چه کسی جز دولت فرانسه مقصر است؟ ما به دولت فرانسه، هلند، سوئد، نروژ و بلغارستان نیز در این رابطه تذکر داده بودیم.   معاون رییس جمهوری درباره 'توافق خوب از نظر آمریکایی ها' نیز گفت: «آنها با وقاحت خواسته های خود را مطرح می کنند اما ایران کشوری نیست که بخواهد به این راحتی از منافع و حاکمیت ملی خود عدول کند زیرا ۳۵ سال است هزینه سیاسی خود را می دهد و اکنون کلید طلایی منطقه در دست ایران است.»   صالحی با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران چیزی فراتر از حق خود نمی خواهد، گفت: تحت هیچ شرایطی حاضر نیستیم از حق تعیین شده خود عدول کنیم.   در مذاکرات به نقطه مشترک رسیده ایم   معاون رییس جمهوری درباره مذاکرات آتی در ژنو نیز گفت: تقریبا در برخی موضوعات کم و بیش به انتهای بحث و گفت وگو رسیده ایم؛ می توان گفت به نقطه مشترک رسیده ایم اما در برخی موارد خواسته هایی مطرح است از جمله در بخش غنی سازی و روش لغو تحریم ها.   وی با بیان اینکه اکنون بحث اصلی بر سر حجم غنی سازی و تولید سالانه است، افزود: «در حال حاضر سانتریفیوژهای فعال ما سالانه 2.5 تن اورانیوم را غنی می کند اما نیاز سالانه ما ۳۰ تن است؛ آنها به این میزان رضایت نمی دهند و می گویند باید تعداد سانتریفیوژها را کم و تولیدات خود را تبدیل کنید.»   صالحی تاکید کرد: «بعد از هشت سال باید اجازه تولید سوخت سالانه مورد نیاز نیروگاه بوشهر 'یک' را داشته باشیم که تقریبا ۳۰ تن در سال است؛ ما آمادگی داریم به صورت پلکانی این دوره را طی کنیم؛ یعنی پله نخست آنها تعیین کنید اما پله آخر باید مال ما باشد و هشت سال دیگر در وضعیتی باشیم که رهبری فرمودند ۱۹۰ هزار 'سو' توان غنی سازی داشته باشیم که تامین کننده ۳۰ تن اورانیوم غنی شده مورد نیاز بوشهر به علاوه نیازهای جنبی دیگر مثل رآکتور تهران و رآکتور اراک است.»   وی افزود: آنها دوره 'اعتمادساز' تعیین کرده اند که این نیز مورد مناقشه است؛ بعد از این دوره اعتمادساز مانند هر کشور دیگر عضو 'ان.پی.تی' می توانیم با هر ظرفیتی غنی سازی کنیم.   رییس سازمان انرژی اتمی گفت: پیشنهاد طرف غربی برای دوره اعتمادسازی بین 10 تا 20 سال است در حالی که ما اصرار داریم که این زمان کمتر از 10 سال باشد.   به قولی که امضا نشده نباید امید داشت   صالحی با تاکید بر اینکه باید با احتیاط با طرف مقابل روبرو شویم؛ یادآورشد: 'یک بار این تجربه را در قضیه افغانستان دیدیم؛ ایران یکی از عوامل عمده در حل موضوع افغانستان بود اما بعد از یکی دو ماه با وجود تمجیدهای آنها، گفتند ایران در محور شرارت قرار دارد؛ اگر قولی می دهند تا عملیاتی نشده و امضا نشود نباید امید خیالی به این قول های شفاهی ببندیم.'   رییس سازمان انرژی اتمی گفت: غرب با بزرگ کردن این پرونده سبب شد تا کشورمان در جهان مقتدر شود؛ در واقع اگر دستاورد ما در این مذاکرات ۶۰ درصد بود، آنها به ۹۵ درصد تبدیل کردند.   وی افزود: حل شدن این پرونده برای ایران، منطقه و جهان آثار مثبتی بسیاری در بخش سیاسی دارد.   صالحی درباره خبرسازی رسانه های غربی درباره توافق ایران و آمریکا برای انتقال سوخت به روسیه نیز گفت: این خبر توسط وزارت خارجه تکذیب شد.   وی افزود: اما دلیل این خبرسازی آن است که می خواهند خود را به عنوان کشور قدرتمند حل کننده مشکلات جهان مطرح کنند.   وی در این رابطه یادآورشد: 'زمانی که بیانیه تهران درباره حل موضوع غنی سازی ۲۰درصد صادر شد و مقام های ترکیه و برزیل به توصیه آمریکا به تهران آمدند و با ما به تفاهم رسیدند، آمریکا وقتی دید باخته، پس از سه روز واکنش نشان داد و قطعنامه ۱۹۲۹ را در شورای امنیت صادر کردند.'   وی افزود: 'هر زمان مذاکره می کنیم و همه می فهمدند تدابیر ما معقول و در آستانه حل است، بهانه و شایعه جدیدی راه اندازی می کنند که ایران را به واکنش وادارند و اینگونه نمایش دهند که ما برای حل موضوع آمادگی نداریم.'   خبر خوش تولید سوخت برای نیروگاه بوشهر در 20 فروردین سال آینده   وی در ادامه درباره تامین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر نیز گفت: ۲۰ فروردین سال آینده خبر خوشی در ارتباط با سوخت این نیروگاه خواهیم داشت؛ امیدواریم در آن روز نخستین مجتمع سوخت مشابه برای نیروگاه بوشهر را بدون قرص های اورانیوم به نمایش بگذاریم.   صالحی با بیان اینکه بیش از ۱۳ درصد برق جهان از انرژی هسته ای تامین می شود، اکنون هند با کمک روس ها انرژی هسته ای خود را توسعه می دهد؛ امارات با جمعیت سه میلیون نفری و صادرات دوبرابری نفت نسبت به ما، چهار نیروگاه ۱۵۰۰ مگاواتی می سازد.   وی در پایان از افتتاح نمایشگاه بزرگ دستاوردهای لیزری در پنجشنبه این هفته خبر داد و از مردم برای دیدن ثمرات تلاش متخصصان داخلی در این زمینه دعوت کرد.
  10. oldmagina

    مدیریت صحنه نبرد

    سلام چند تصویر در ارتباط با این پست "بایت های میدان نبرد " : تصویر اول :       http://www.cotsjournalonline.com/img/archive_images/cots0506sf_2.gif   توضیح تصویر اول: سیستمهای همگن ارتباطی متعددی شبکه ارتباطی FCS را به وجود می آورند. این سیستمها شامل سیبستم رادیوئی تاکتیکال مشترک (JTRS) از نوع Clusters 1 و Clusters 5 با امواج شبکه باند پهن  (WNW) و امواج بیسیم سرباز (SRW) ، لینک شبکه دیتا و شبکه اطلاعات تاکتیکی جنگجو (WIN-T) هستند. هر خودرو FCS با 4 یا 8 کانال سیستم رادیویی تاکتیکی مشترک (JTRS) از نوع Cluster1 مجهز خواهد شد . سربازان و سایر پلتفرمهای نظامی که دارای محدودیت توان و وزن هستند با یک یا دو سیستم رادیویی تاکتیکی (JTRS) از نوع Cluster5 مجهز می شوند. علاوه بر ساختار پایه ارتباطی شبکه فرکانسی بند پهن (WNW) و فرکانس بیسیم سرباز (SRW) ، یک سیستم رادیویی تاکتیکی مشترک (JTRS) با قابلیت برنامه ریزی نرم افزاری سایر فرکانس ها را پشتیبانی خواهد کرد تا از ارتباط فعلی بین نیرو و یکپارچگی آن و همچنین ارتباطات عملیاتی چند ملیتی ، اطمینان حاصل شود. WIN-T همچنین توانایی ارتباط داخل واحد ها را به خوبی دستیابی ارتباطی به مراتب بالاتر فراهم خواهد کرد. سیستم مدیریت شبکه FCS تمام شبکه های واحد های مختلف ، که شامل بیسیم ها با فرکانسهای مختلف ، اشکال مختلف مسیریابهای شبکه و شبکه های مختلف و میزبانهای متعدد شبکه می شوند را ، مدیریت می کند . این سیستم طیف کاملی از توانایی های مدیریتی را که در زمانهای عملیات نیاز است ، فراهم می کند . این توانایی ها شامل طرحریزی اولیه عملیات ، ایجاد ساختار سریع شبکه در محل عملیات ، پایش شبکه حین اجرای عملیات و سازگاری پویای قواعد شبکه در پاسخ به حالتهای بروز اشکال در شبکه یا بروز حداکثر بار بر روی شبکه ، می شود.   تصویر دوم : (Army Distributed Common Ground System (DCGS A    https://publicintelligence.net/wp-content/uploads/2009/10/gc.png     تصویر سوم :     https://publicintelligence.net/wp-content/uploads/2009/10/gc1.png     تصویرچهارم :   http://www.globalmilitarycommunications.com/wp-content/uploads/2014/09/00000.jpg   توضیح تصویر چهارم : سیستم مدیریت عملیات هوایی که توسط واحد تفنگداران دریایی ( Marines) برای مدیریت و پایش پلتفرمهای هوایی شامل جنگنده ها ، بمب افکن ها ، تانکرها ، پرنده های بدون سرنشین و هلیکوپترها به کار می رود و قرار است به زودی با قراردادی در حدود 18.5 میلیون دلار و توسط شرکت لاکهید مارتین ارتقا یابد.
  11. oldmagina

    مدیریت صحنه نبرد

    تأثير جنگ الكترونيك بر مديريت صحنه نبرد قرارگاه پدافند هوايي خاتم‌الأنبيا(ص)   منبع     مقدمه:   در زمان حاضر، تحول و تنوع جنگ‌ افزارها موجب توسعه روزافزون صحنه نبرد شده است. در اين شرايط، موفقيت در جنگ، بدون اعمال روش‌‌هاي صحيح به‌كارگيري جنگ‌افزارها و نيروها ممكن نيست. يعني هر فرمانده براي پايش جنگ‌افزارها و نيروهايش، ناگزير به داشتن يك سامانه منسجم و هماهنگ است كه ترديد در روند تصميم‌گيري فرماندهي را كاهش دهد و شرايط به‌كارگيري درست و به‌موقع آنها را فراهم سازد. جنگ‌هاي دو دهه اخير نشان داد كه ارتش‌هاي نوين از سربازاني اندك، اما كاملا آموزش ديده استفاده مي‌كنند كه داراي جنگ‌افزار‌هايي دقيق و هدايت‌شونده هستند، جبهه‌اي فراگير ايجاد مي‌كنند و تهاجم را با جنگ الكترونيك آغاز مي‌كنند. اگر در گذشته فرماندهان نظامي براي مشاهده و پايش صحنه نبرد از ديده‌باني در ارتفاعات مناسب استفاده مي‌كردند، امروزه اين‌گونه مشاهدات با استفاده از حس‌گرهاي الكترونيك و مخابراتي پيشرفته انجام مي‌شود و اين حس‌گرها و تجهيزات مخابراتي در محيط جنگ الكترونيك بسيار آسيب‌پذير هستند. بنابراين جنگ الكترونيك تأثير زيادي بر فرآيند فرماندهي و پايش دارد. جنگ‌هاي امروزي بر اساس پايش طيف الكترومغناطيس و تلاش در جهت تسلط بر فضاي انتشار امواج استوارند.   تعريف‌ها و مفاهيم اوليه جنگ الكترونيك: استفاده از طيف الكترومغناطيسي براي كاهش عملكرد يا خراب كردن قابليت رزمي دشمن (شامل پايين آوردن توانايي يا ممانعت از استفاده دشمن از طيف الكترومغناطيسي و نيز پايين آوردن عملكرد تجهيزات، كاركنان و امكانات دشمن) و در مقابل، محافظت از توانايي رزمي خودي (شامل محافظت از طيف الكترومغناطيسي مورد استفاده نيروهاي خودي و نيز تجهيزات، كاركنان و امكانات خودي) است كه مي‌تواند در برابر اقدام الكترونيكي دشمن آسيب‌پذير باشد. حفاظت الكترونيكي: بخشي از جنگ الكترونيك است كه اقدام‌هاي مؤثر جهت محافظت نيروها، تأسيسات و تجهيزات از هر اثر ميدان الكترومغناطيسي به‌كار گرفته شده خودي يا دشمن كه موجب كاهش، خنثي يا تخريب توانمندي رزمي خودي مي‌شود را شامل مي‌گردد. حمله الكترونيكي: بخشي از جنگ الكترونيك است كه شامل استفاده از انرژي الكترومغناطيس، انرژي هدايت شده يا جنگ‌افزارهاي ضد تشعشع براي حمله به نيروها، تأسيسات و تجهيزات دشمن، به منظور كاهش، خنثي‌سازي يا تخريب توانايي‌هاي رزمي دشمن مي‌شود. پشتيباني جنگ الكترونيك: قسمتي از جنگ الكترونيك است كه به واسطه اقدام‌هاي مؤثر يا تحت پايش مستقيم يك فرمانده عمليات، با استفاده از جست‌وجو براي رهگيري (نفوذ در شبكه ارتباطي)، شناسايي، تعيين هدف يا انرژي الكترومغناطيسي تابيده شده منابع متمركز عمدي و غيرعمدي به‌منظور شناسايي تهديد آني، هدف يابي، طرح‌ريزي و هدايت عمليات‌هاي آينده را شامل مي‌شود. تجهيزات الكترومغناطيس: تجهيزاتي است كه با استفاده از امواج الكترومغناطيسي، در كاربردهاي پدافندي قدرت از كار انداختن تمامي جنگ‌افزارهاي پيشرفته، از جمله موشك‌هاي بالستيك و... را دارد و در كاربردهاي آفندي قادر است تمامي تجهيزات، مراكز و تأسيسات زيرزميني دشمن را نابود سازد. فرماندهي: فرماندهي، اختياري است قانوني كه يك فرمانده در خدمت نظام به سبب درجه يا شغل خود داراست تا در اداره سازمان يا يكان تحت فرماندهي خود اعمال نمايد. فرماندهي شامل اختيارها و مسئوليت‌هايي است كه براي استفاده مؤثر از منابع موجود براي طرح‌ريزي،‌ به كارگيري، سازماندهي، هدايت، هماهنگي و پايش نيروهاي تحت امر در اجراي مأموريت‌هاي واگذاري مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد. پايش: - پايش تعبيرهاي مختلفي دارد، كه يكي از تعبيرها اين گونه مطرح مي‌شود: لازمه فرماندهي بر يكان‌هاي تابعه، پايش است، چراكه فرمانده همواره بايد در جريان مراحل مختلف اجراي فرمان خود قرار گيرد تا در صورت لزوم، فرمان صادره را تغيير داده، اجراي آن را متوقف كرده يا با توجه به نتايج حاصله از اجراي موفقيت‌آميز آن، دستورهاي بعدي را صادر كند. بنابراين، آگاهي از چگونگي روند و نظارت بر اجراي آن پايش ناميده مي‌شود. فرماندهي و پايش: اعمال قدرت و فرماندهي توسط يك فرمانده مشخص بر نيروهاي تحت امر، در اجراي ماموريت واگذاري را فرماندهي و پايش مي‌نامند. فرماندهي و پايش از طريق ترتيبات خاص كاركنان، تجهيزات، ارتباطات، تسهيلات و روش‌هايي كه جهت طرح‌ريزي،‌هدايت، پايش و هماهنگي نيروها در عمليات به كار مي‌روند، توسط فرمانده به منظور اجراي مأموريت واگذاري اعمال مي‌گردد.     ويژگي‌ جنگ‌هاي پيشرفته   در جنگ‌هاي متعارف امروزي مانند جنگ اول خليج فارس، جنگ افغانستان، جنگ بالكان و جنگ دوم خليج فارس، ابتدا يگان‌هاي جنگ الكترونيك، ‌اطلاعات مورد نياز فرماندهي را از سامانه‌هاي فرماندهي و پايش نيروي نظامي كشور مقابل تأمين و با حملة الكترونيك به فعاليت‌هاي سامانه‌ فرماندهي و پايش آن، سامانه‌هاي رادار پدافند هوايي و شبكه‌هاي ارتباطي فرماندهي و پايش را خنثي و سپس يورش به مراكز اصلي، حياتي، سياسي و اقتصادي كشور مقابل را آغاز مي‌كنند. جنگ‌افزارهاي تهاجم دقيق دور ايستا به همراه سامانه‌هاي حس‌گر و فرماندهي و پايش پيشرفته به زودي بر بخش عمده‌اي از جنگ مسلط خواهند شد. در اين چارچوب نيروهاي مسلح مي‌توانند از كيلومترها دورتر، نيروهاي دشمن و سامانه‌هاي پشتيبان آنها را از كار انداخته يا كاملاً نابود كنند. جنگ‌افزارهايي كه بر اساس فناوري‌هاي ميكروالكترونيك و مدارهاي مجتمع نوري ساخته مي‌شوند، مي‌توانند صدا، گرما، امواج راداري، تغيير زاويه و ديگر علايم الكترونيك را رديابي و از اين علايم ارسال‌شده، اطلاعات لازم را براي نابودي هدف مورد نظر استخراج كنند.   نيروهاي نظامي پيشرفته براي دست‌يابي به برتري در ميدان نبرد، به طور گسترده از سامانه‌هاي جنگ الكترونيك استفاده مي‌كنند. در ارتش‌هاي كشورهاي پيشرفته، جنگ الكترونيك از ساختار، سازمان،‌ زيرساخت، مهندسي سامانه،‌ معماري شبكه، تجهيزات و آموزش خاص و منحصر به خود برخوردار است و داراي هدف كاملاً مستقل يعني پشتيباني از مأموريت واگذار شده به فرمانده است. نيروهاي مسلح ما بايد متناسب با تهديدها، بينش و آگاهي ‌خاص خود را توسعه بخشند و سياست‌ها و خط‌مشي‌هاي محيطي را درك نمايند. براي مقابله با تهديدهاي آينده بايستي جنگ الكترونيك تقويت شود. در اين صورت، سامانه‌هاي جمع‌آوري اطلاعات‌ الكترونيك كمتر دچار فريب الكترونيك مي‌شوند؛ رادارها و سامانه‌هاي پدافندي مي‌توانند با اقدام‌هاي ضدالكترونيك دشمن مقابله كنند و هدف‌هاي كاذب را از اهداف واقعي تشخيص دهند و سامانه‌هاي ارتباطي شبكه فرماندهي و پايش پدافند هوايي پايدار باقي بمانند. جنگ الكترونيك از جمله واحدهاي تخصصي است كه بايد به طور متمركز مديريت و هدايت، و به صورت غير متمركز اجرا شود. ساختار و سازمان جنگ الكترونيك در نيروهاي مسلح بايد به‌گونه‌اي باشد كه ابعاد ستاد، آموزش، پژوهش و اجرا را به طور كامل پوشش دهد و از موازي‌كاري و تعدد تصميم‌گيري در يك موضوع واحد جلوگيري كند. براي تحقق اين موضوع بايد تصميم‌گيري به صورت متمركز، و اجرا به صورت غيرمتمركز انجام شود. بنابراين بايستي فرماندهي و پايش جنگ الكترونيك طراحي و پياده‌سازي شود.     مديريت طيف الكترومغناطيس   با توجه به اينكه جنگ الكترونيك؛ آفند، حفاظت و پايش طيف الكترومغناطيسي را دربر مي‌گيرد؛ افراد ستاد جنگ الكترونيك نقش مهمي در مديريت پوياي طيف الكترومغناطيسي در طول عمليات بر عهده خواهند داشت. به دنبال استقرار و گسترش نيروهاي نظامي در ميدان نبرد، انطباق تشعشعات الكترومغناطيسي جديد و تشعشعات موجود در منطقة عملياتي، يك محيط جديد الكترونيك را به وجود مي‌آورد. از اين گذشته، به علت تغيير مكان نيروها و تغيير سمت سامانه‌هاي فرماندهي و پايش، سامانه‌هاي نظارت و مراقبت، جنگ‌افزارها و ساير تجهيزاتي كه از طيف الكترومغناطيسي استفاده مي‌كنند در اين محيط همواره در حال تغيير خواهد بود.     تأثير جنگ الكترونيك بر فرماندهي و پايش   مرحله اول در صحنه نبرد، مرحله پايش و مشاهده منطقه عمليات است. عناصر تشكيل دهنده‌ آن حساسه‌هايي است كه اطلاعات مربوط به موقعيت، حركات و فعاليت نيروهاي دشمن و خودي را جمع‌آوري مي‎كنند و همچنين وسايل ناوبري كه موقعيت نيروهاي خودي را مشخص كرده و به منظور هدايت در اختيار آنان قرار مي‌گيرد. با استفاده از فريب الكترونيك مي‌توان دشمن را گيج و گمراه كرد. تأثير جنگ الكترونيك روي سامانه‌هاي مخابراتي كه پشتيبان فرآيند فرماندهي و پايش هستند، به صورت فريب الكترونيك تقليدي است. در اين شيوه جنگ الكترونيك، به سامانه‌هاي مخابراتي دشمن جهت گمراه كردن آنها و به دست آوردن اطلاعات، نفوذ مي‌شود. ‌مختل كردن سامانه‌هاي ارتباطي دشمن هم يكي ديگر از فنون جنگ الكترونيك است كه بر فرآيند تصميم‌گيري تأثيرگذار است. به طوركلي چرخة فرماندهي و كنترل وابستگي شديدي به طيف الكترومغناطيسي براي حداكثر بازدهي در مراقبت و هدف‌يابي ارتباطات و سامانه‌هاي اطلاعاتي دارد. اگر چنين سامانه‌هايي از كار بيفتند، عملكردشان ضعيف يا فريب داده شوند، فرمانده و ستاد قادر نخواهند بود جنگ را به شايستگي پيگيري كنند.   در مرحله پايش و مراقبت صحنه نبرد، از سامانه‌هاي پشتيباني جنگ الكترونيك به عنوان يك منبع اطلاعات براي گرفتن تصميم‌هاي فوري حملة الكترونيك، حفاظت الكترونيك، اجنتاب، هدف‌گيري و ديگر كاربردهاي راهكنشي يگان‌ها استفاده مي‌كنند. سامانه‌هاي پشتيباني جنگ الكترونيك داده‌ها را جمع‌آوري و اخبار يا اطلاعات نظامي را با هدف تقويت ديگر منابع اخبار يا اطلاعات، هدايت يا رهبري عمليات‌هاي مبتني بر حمله الكترونيك، اتخاذ اقدام‌هاي خود حفاظتي، به‌كارگيري سامانه‌هاي جنگ‌افزار، كوشش متناوب پشتيباني حفاظت الكترونيك، ايجاد يا به‌روز كردن بانك‌هاي اطلاعاتي جنگ الكترونيك و پشتيباني اخبار مأموريت‌هاي تصريحي پردازش مي‌كنند. مراكز فرماندهي از عناصر چرخة فرماندهي و پايش هستند كه فعاليت نيروهاي خودي و دشمن را جمع‌آوري نموده و در اختيار فرمانده به عنوان تصميم‌گير قرار مي‌دهند تا او نسبت به ارزيابي تهديد و صدور فرمان بهترين تصميم را بگيرد.   ارتباط‌هاي بين حساسه‌ها و مراكز فرماندهي و بين مراكز فرماندهي و نيروها، به منظور انتقال اطلاعات و فرمان‌هاي صادره يكي ديگر از عناصر چرخة فرماندهي و پايش است. اگر سامانه‌هاي ارتباطي و اطلاعاتي چرخة فرماندهي و پايش، تحت تأثير اقدام‌هاي جنگ الكترونيك قرار گيرند و دچار اختلال شده يا فريب داده شوند، فرماندهي در غبار جنگ فرو مي‌رود و پايش خود را بر صحنه نبرد از دست خواهد داد. در اين صورت مؤلفه فرماندهي و پايش در ميدان نبرد نقشي كم‌رنگ خواهد داشت و يا از بين خواهد رفت. تجهيزات و سامانه‌هاي پشتياني الكترونيك هم نقش بسيار مهمي در زمينه مراقبت و هدف‌يابي چرخة فرماندهي و پايش دارند. اين بخش از اقدام‌ها و فعاليت‌هاي جنگ الكترونيك تحت پايش فرماندهي در پشتيباني از فعاليت‌هاي شنود، شناسايي و تعيين محل انتشار امواج الكترومغناطيسي (عمدي يا غيرعمدي)، به كار مي‌رود.     آسيب‌پذيري‌هاي شبكة فرماندهي و پايش   سازمان‌هاي نظامي پيشرفته براي فرماندهي و پايش نيروها و گسترش جنگ‌افزارها به طور فزاينده‌اي به وسايل الكترونيك متكي هستند. وسايل الكترونيك براي ارتباطات، هدايت موشك‌ها، سامانه‌هاي پايش و مراقبت، ردياب‌ها، وسايل كمك ناوبري و ديگر مقاصد نظامي به كار برده مي‌شوند. اين اتكاي نيروهاي نظامي به وسايل الكترونيك، آنها را در مقابل اقدام‌هايي كه دشمن به منظور كاهش كارايي اين وسايل انجام مي‌دهد، آسيب‌پذير مي‌سازد. بنابراين پايداري شبكه فرماندهي و پايش در محيط جنگ الكترونيك دشمن، در هدايت جنگ‌ها از مؤلفه‌هاي بسيار مهم و با ارزش است. نظام جنگي امروز، داراي بيشترين تحرك و پراكندگي‌‌هاست. اجزاي اين نظام پيوسته در حال حركت، انتقال، سازمان‌دهي مجدد، ظاهر و پنهان شدن و .... هستند و دشمن همواره توسط نيروهاي فيزيكي يا سامانه‌هاي الكترونيك و مخابراتي خود سعي در مختل كردن و از كار انداختن آن دارد. به طور كلي يك ميدان نبرد از حس‌گرها، رادارها و تجهيزات جمع‌آوري اطلاعات، سامانه‌ها و تجهيزات نظامي، سامانه‌هاي ارتباطي و ارسال اطلاعات، سربازان رزمنده و مركز فرماندهي تشكيل مي‌شود.   اهداف حملات جنگ فرماندهي و پايش عبارتند از: تصميم‌گيران، جنگ‌افزارهاي يكپارچه، سامانه‌هاي فرماندهي، پايشي، مخابراتي، رايانه‌اي و اطلاعاتي كه با اتكا به منابع، حساسه‌ها و مخابرات شبكه‌اي طراحي شده‌اند. در سند شماره 30 ارتش آمريكا، در خصوص فرماندهي و پايش چنين آمده است: «استفاده پيوسته از جنگ الكترونيك، اقدامات امنيتي، عمليات رواني، ضربات نظامي و ويران‌سازي مادي با پشتيباني متقابل از نظر اطلاعاتي، به منظور محروم كردن دشمن از اطلاعات، تحت تأثير قراردادن، كاهش يا انهدام امكانات فرماندهي و پايش و در عين حال تقويت امكانات فرماندهي و پايش خودي در برابر چنين اقداماتي از سوي دشمن.» بر طبق اين تعريف، فرماندهي و پايش ابعاد گسترده و فراگيري به خود مي‌گيرد و از جنگ الكترونيك براي كاهش يا انهدام كامل امكانات فرماندهي و پايش استفاده مي‌شود. بهره‌گيري از سامانه‌هاي ارتباطي در زندگي‌هاي امروزي به صورت امري اجتناب ناپذير در آمده است. ضرورت تأكيد بر اصل تحرك و ابعاد مختلف عمليات نظامي، موجب به كارگيري گسترده تجهيزات ارتباطي در نظام فرماندهي و پايش شده است. از آنجا كه كارايي جنگ‌افزارها با نحوه به كارگيري سامانه‌ها و تجهيزات ارتباطي رابطه مستقيم دارد، بدون شك استفاده از اين سامانه‌ها و تجهيزات در نبردهاي آينده به منظور ايجاد هماهنگي و يكپارچگي در اجزاي متشكله ارتش‌ها امري ضروري خواهد بود. در ميدان نبرد، دشمن همواره سعي در مختل كردن سامانه‌هاي شبكه‌اي و ارتباطي نيروهاي مقابل را دارد. استفاده از سامانه‌هاي جنگ الكترونيك اخلالگر يكي از اين تجهيزات است.   فرماندهان به دليل پيچيده شدن تجهيزات و سامانه‌هاي ارتباطي و گسترش نظام‌هاي فرماندهي و پايش، ملزم به داشتن اطلاعات به موقع و دقيق مي‌شوند. توانايي فرماندهان و مديران در انجام مؤثر وظايفشان به كيفيت تصميم‌هايي كه مي‌گيرند، بستگي دارد و كيفيت تصميم‌ها تابع اطلاعاتي است كه بر اساس آن تصميم‌گيري مي‌كنند. داشتن اطلاعات درست و به موقع براي سازمان مهم است. اطلاعات، حلقه متصل كننده همه اجزاي تشكيل دهنده نظام فرماندهي و پايش و ارتباطات است تا هماهنگي در عمليات به نحو بهتري انجام گرفته و موجب اجراي موفقيت‌آميز مأموريت شود. پيشرفت رايانه‌ها و نقش‌آفريني آنها در نبردهاي امروزي تا آنجا پيش رفته كه بسياري از نظريه‌پردازان نظامي مي‌گويند: «روزي فرا خواهد رسيد كه بيشتر سربازان به جاي تفنگ، رايانه به دست مي‌گيرند». البته ديده مي‌شود كه در بسياري از جنگ‌افزار‌هاي پيشرفته انفرادي اين پردازند‌ه‌ها و تجهيزات رايانه‌اي جنگ‌افزار هستند كه مركز ثقل آن محسوب مي‌شوند؛ نه سامانه‌هاي شليك آن. از اين رو امروزه ارتش‌هاي پيشرفته حل بسياري از مشكلات انساني، فرماندهي و پايش را به ماشين‌هاي دقيق و هوشمند سپرده‌اند و به صورت بي‌درنگ مي‌توانند اطلاعات را در چرخة فرماندهي و پايش به گردش در آورند.     ضرورت پياده‌سازي فرماندهي و كنترل جنگ الكترونيك   جنگ الكترونيك به يك ساختار مناسب براي فرماندهي و پايش نياز دارد. جنگ الكترونيك مؤثر، علاوه بر تجهيزات و سامانه‌هاي پشتيباني الكترونيك و حمله الكترونيك، به دو سامانه ديگر يعني سامانه فرماندهي و سامانه پردازش نياز دارد. در ميدان نبرد به‌كارگيري جنگ الكترونيك نيازمند طراحي، فرايند هماهنگ‌سازي و پايش كليه اجزاي آن است. طرح‌هاي جنگ الكترونيك شامل پشتيباني الكترونيك و حمله الكترونيك براي هدف قرار دادن نيروها و سامانه‌هاي دشمن و هم‌زمان به‌كارگيري حفاظت الكترونيك براي محافظت از سامانه‌ها و نيروهاي خودي است. طراحي و پياده‌سازي فرماندهي و پايش جنگ الكترونيك در نيروهاي مسلح كشور نيازمند موارد زیر است  - جلوگيري از موازي كاري در اين حوزه؛ - پيگيري امور نگهداري و تعميرات، تحقيقات و پژوهش، آموزش و برنامه‌ريزي جهت ارتقاي مقدورات جنگ الكترونيك سامانه‌هاي دفاعي كشور؛ - ارائه طرح تأمين تجهيزات جديد مختص جنگ الكترونيك؛ - جذب افراد نخبه در زمينه جنگ الكترونيك و به‌كارگيري كاركنان با مدارج علمي بالا (كارشناسي ارشد و دكترا) در رشته‌هاي الكترونيك،‌ مخابرات، رايانه، فيزيك و جنگ الكترونيك؛ - مديريت و به‌كارگيري دانش و توان علمي كشور در جهت ارتقاي توان رزمي‌ نيروهاي مسلح در زمينه جنگ الكترونيك و تعريف طرح (پروژه)‌هاي جنگ الكترونيك براي مراكز علمي، دانشگاهي و صنعتي كشور؛ -  برنامه‌ريزي براي ارتقاي دانش جنگ الكترونيك كليه كاركنان عملياتي و فني نيروهاي مسلح؛ - پشتيباني علمي واحدهاي صف جنگال (جنگ الكترونيك) گسترش يافته در سطح نيروهاي مسلح؛ - فراهم ساختن ملاحظات فني و محاسبات تخصصي صحنه رزمايش‌ جنگ الكترونيك و هماهنگي و توجيه علمي آن با مطالبات عملياتي جهت شناخت توانمندي‌ها و نقاط ضعف سامانه‌هاي درگير در زمينه جنگ الكترونيك؛ - فراهم كردن شرايط مناسب براي آزمايش و ارزيابي مقدورات جنگ الكترونيك كليه سامانه‌هاي دفاعي كشور؛ - برنامه‌ريزي جهت ارتقاي مقدورات جنگ الكترونيك كليه سامانه‌هاي دفاعي جهت پايداري شبكه پدافندي و فرماندهي و پايش در محيط جنگ الكترونيك؛ - مطالعه، بررسي و تأييد نيازهاي تجهيزاتي، آموزشي، تحقيقاتي و نيروي انساني متخصص جنگ الكترونيك؛ - هدايت و نظارت بر تحقيقات، طراحي، ساخت و آزمايش ميداني تجهيزات جنگ الكترونيك جهت بومي‌سازي و به روزسازي متناسب با تهديدات.
  12. oldmagina

    مدیریت صحنه نبرد

    بایت های میدان نبرد منبع   مقدمه    گسترش روزافزون فناوری های جدید در عرصه های نظامی به ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT ) شکل ونحوه جنگها را به طور کلی متحول ساخته است. آنچه که امروز از آن به عنوان فناوری اطلاعات و ارتباطات یاد می شود، در گذشته ای نه چندان دور تنها بخشی از یک ارتش را در بر می گرفت که اصطلاحا « مخابرات » نامیده می شد. نفوذ این فناوری در ارتش های پیشرفته امروزی و در دو بعد نرم افزار و سخت افزار تا حدی است که به جرأت می توان گفت دیگر بخش یا واحدی نظامی نیست که فاقد نشانه ای از این فناوری باشد و بیش از هر چیز، آن دسته از صنایع پیشرفته نظامی که با تکیه بر جنبه های گوناگون فناوری اطلاعات و ارتباطات کار می کنند و کاربران یا به عبارت دیگر سربازان آنها متخصصان ICT هستند، توجه بیشتری را جلب می کنند. در این میان، فناوری ها و تجهیزات ارتباطی نظامی زمینه ساز انجام مؤثر و دقیق فعالیت ها و مأموریتهای نظامی هستند. نقش و اهمیت این بخش از صنایع نظامی همانند دستگاه عصبی در بدن انسان بسیار حیاتی و شایان توجه است. پیدایش سیستم های کنترل و فرماندهی نوین نظامی مانند C4I که انجام اموری نظیر هدایت و نظارت عملیاتی را در شرایط حساس و بحرانی به آسانی امکانپذیر ساخته است، مرهون پیشرفت هایی است در این عرصه صورت گرفته است.   سردرگمی در هنگام جنگ تجربه ای است که هیچ سرباز کارآزموده ای آنرا فراموش نمی کند. حفظ آموخته ها و تداوم کارایی آنها در هنگام نبرد چالشی جدی است. کوشش در انجام این کار در میدانهای نبرد پیشرفته امروزی بدون برخورداری از فناوری عالی و سیستم مخابراتی صحیح و کارآمد نوعی استقبال از خسارت و شکست است. سرباز پیشرفته امروزی عطشی سیراب نشدنی در بهره برداری از تجهیزات نوین ارتباطی دارد تا بدین وسیله اطلاعات مورد نیاز خود و همرزمانش را در محیطی امن میان جنگجویان خط مقدم و نیروها و فرماندهان پشت جبهه به اشتراک بگذارد. نکته مهم و کلیدی در این میان انتخاب و گزینش تجهیزات و فناوری های مناسب از میان طیفی گسترده از صنایع مخابراتی پیشرفته نظامی است که علی الاصول مستلزم برخورداری از تخصص های لازم و دانش روز همگام با آخرین اکتشافات و ابداعات می باشد.   برنامه های جدید و زیادی طی سالهای اخیر تهیه و ارائه شده اند که سرباز امروز و فردای ما را مؤثرتر و پیشرفته تر می سازند و او را با چشم انداز کلی میدان جنگ به شیوه بهتری مرتبط می سازند. برخی از این برنامه ها به صورت ترکیبی از فناوری های فعلی و آتی ساخته شده اند، اما همه آنها در امتداد یک خط و یک وجه اشتراک قرار دارند: ارائه یک هوشیاری ارتقاء یافته به سرباز و فراهم ساختن اطلاعات ضروری که می بایست بین همرزمان و کلیه کسانی که تحت یک فرماندهی قرار دارند، جریان داشته باشد. سالها پیش این به معنای فراهم ساختن مجموعه ای از رادیوها و تجهیزات فرستنده علائم مخابراتی بود. اکنون جهان ارتباطات تغییر کرده و فناوری نوین همه کارها را آسانتر کرده است، بدیهی است که این ضرورت را نیز سبک تر ساخته است.   این مقاله به کاوش در وضعیت ارتباطی سربازان پیشرفته یا اصطلاحا «دیجیتال» در گستره ای از سیستم ها و تجهیزات ارتباطی موجود در ارتش های جهان و به ویژه ارتشهای ایالات متحده آمریکا، انگلیس و فرانسه می پردازد و چگونگی انتقال داده ها و اطلاعات یک سرباز و همچنین صدا و تصویر او را در سراسر میدان نبرد و در میان کلیه همرزمانش تشریح می نماید. دیدگاه ارائه شده در این مقاله هر سرباز مجهز به تجهیزات و فناوری های ارتباطی را به عنوان «بایتی» از میدان نبرد در نظر می گیرد که با ویژگی های فنی خود مجموعه ای از یک شخصیت و هویت پیشرفته نظامی را نمایان می سازد. امید است آگاهی از این توانمندی ها و دستاوردهای پیشرفته نظامی، دیدگاهی نوین و واقع بینانه در اختیار محققان گرامی فعال در عرصه صنایع دفاعی قرار دهد و آنان را در تشخیص و پیش بینی تهدیدات بالقوه یاری نماید.    سؤالات اصلی  هدف از نگارش این مقاله چیست؟ هدف از نگارش این مقاله، ارائه دیدگاهی نوین در نحوه نگرش به سربازان درگیر در میدان نبرد است که به آنها به عنوان بایت های تشکیل دهنده میدان ارتباطی نبرد می نگرد. همچنین معرفی جدیدترین فناوری های ارتباطی نظامی در ارتشهای پیشرفته جهان و تشریح ویژگی های یک شبکه ارتباطی نظامی کارا و توانمند، از دیگر موضوعاتی است که در این مقاله بدان پرداخته می شود. مخاطبان مقاله چه کسانی، با چه میزان تخصص هستند و چه هدفی را از مطالعة مقاله دنبال می‌کنند؟ مخاطبان اصلی این مقاله متخصصان فعال در زمینه ارتباطات و مخابرات نظامی هستند، به ویژه آن دسته از متخصصانی که دست اندرکار طراحی، راه اندازی و توسعه شبکه های ارتباطی نظامی و نرم افزارهای مبتنی بر شبکه می باشند. مطالعه این مقاله می تواند برای محققان و طراحان شبکه های ارتباطی نظامی که در صدد کسب آگاهی بیشتر از نمونه های خارجی و فناوری های ارتباطی روز می باشند، مفید و سودمند واقع شود.  از گذشته تا حال اگر علامت مورس را کنار بگذاریم، تقریباً کلیه انواع سیگنالهای مخابراتی در امتداد امواج هوایی (طی هرگونه برخورد نظامی) حرکت می کنند و در نتیجه، تداخل این امواج و سر در گمی حاصل از آن گاهی اوقات می تواند دیوانه کننده باشد. خوشبختانه اغلب سیگنالهایی که امروزه توسط سربازان ارسال می شود، در قالب بسته های کوچک اطلاعاتی و به صورت خودکار از طریق شبکه های کامپیوتری به دیگر واحدهای نظامی انتقال می یابند. این شبکه ها اطلاعات را مستقیماً و با سرعت بسیار بالا به موقعیت یابهای جغرافیایی جهت تعیین و تشخیص موقعیت مکانی سربازها ارسال می کنند و معمولاً به صورت رمز گذاری شده مخابره می شوند تا از دستیابی افراد غیر مجاز به این اطلاعات جلوگیری شود.   یکی از گزینه های ارسال اطلاعات عبارت است از به کارگیری شبکه های تاکتیکی. شبکه های ارتباطی تاکتیکی نظامی باید قدرتمند باشند و قابلیت ارسال مقادیر حجیم داده ها و صوت را به کلیه اعضای شبکه با سرعت زیاد و به آسانی داشته باشند. همچنین ایمنی و پشتیبانی از گستره عظیمی از کاربران نهایی و کاربردهای آنها از دیگر ویژگی های مطلوب این نوع شبکه ها می باشد. شبکه های کابلی و بی سیم هر دو در این زمینه به کار می روند و استفاده از آنها تا حد زیادی بستگی به نوع مأموریت نظامی دارد.   اما این چیز جدیدی نیست. کاربران نظامی به مهندسی فناوری اینترنت متناسب با نیازهای خود مشغول بوده اند و چندین سال است که شبکه های ارتباطی مناسب و انعطاف پذیری را طراحی و راه اندازی نموده اند. هدف بعدی این است که کلیه رادیوها را در قالب یک شبکه به یکدیگر مرتبط سازند تا انتقال داده ها را با صحت کامل و به موقع امکانپذیر نمایند. شبکه سازی پیشرفته باید استفاده از سیستم های رادیویی سطح بالا را به عنوان گره های اتصال برای انتقال داده ها در زنجیره فرماندهی مقدور سازد. بدین ترتیب فرماندهانی که دور از خط مقدم جبهه قرار دارند باید بتوانند اوضاع نبرد را از چشم و دیدگاه سربازان درگیر جنگ مشاهده کنند. با این وجود، اجتناب از چنین مدیریت باریک بینی یکی از چالش هایی است که در برابر طراحان شبکه های جدید جنگی قرار دارد و آنها هم سرگرم غلبه بر آن هستند. این نوع کارکرد شبکه ای برای پیاده نظام، شامل یک سیستم پیامگیر و اطلاعات موقعیتی می باشد.   سیستم های اطلاعاتی با هدف یکپارچه سازی فناوری سیستم موقعیت یاب جغرافیایی در واقع یکی از مسائل یا موانع عمده ارتباطات را برطرف می کنند و آن این است که معمولاً کلیه سربازان با گزارش موقعیت خود و دریافت اطلاعات مربوط به آن موقعیت بر اساس وضعیت استقرار نیروهای خودی و دشمن مواجهند. این امر از آن روی صورت می گیرد که اغلب، عملیات ارسال سیگنالهای نظامی عادی به یک کارکرد نظامی اختصاص دارد. با یکپارچه سازی سیستم موقعیت یاب جغرافیایی، موقعیت هر سرباز به صورت خودکار گزارش می شود و این اطلاعات را می توان در میان کلیه نیروها توزیع نمود.   هیچ چیز به جز شبکه شبکه های زمینی نیازمند تجهیزات قابل اطمینانی می باشند که وضعیت مربوط به آب و هوا، عوامل شیمیایی و حتی حشرات و جوندگان را مشخص نماید. به عنوان نمونه، شرکت سوئیسی براگ کیبلز یک سیستم کابل کشی منحصر به فرد متشکل از کابل های فیبری فلزی- نوری را ابداع نموده است که مایل نامیده می شود. این سیستم برای کنترل آتش، کنترل زمینی، خط ارتباطات تصویری، سیستم های گشت زنی و امنیتی تهیه شده است و پوشش فلزی این نوع کابل ها یک، دو یا چهار فیبر منفرد یا چند منظوره را در خود جای داده است. کابل تک فیبره این سیستم در هر کیلومتر کمتر از ۲۰ کیلو گرم وزن دارد که می تواند به دور یک قرقره پیچیده شود. مقاومت در برابر حرارتهای بسیار بالا، استقامت کششی زیاد در برابر قطع شدن یا آسیب جوندگان و نیز اصطکاک، به کارایی این نوع کابل ها کمک شایان توجهی نموده است. این سیستم یکپارچه از بروز استراق سمع نیز جلوگیری می کند.   سیستم های ارتباط شبکه ای یکی از شرکتهای پیشرو در این عرصه شرکت ارتباطات تاکتیکال اسرائیل است که سیستم ارتباطات رادیویی یکپارچه IRCS خود را برای ارتباط هر واحد به واحد دیگر در میدان نبرد و یا خارج از آن و همچنین اتصال با مقرهای فرماندهی طراحی و ارائه نموده است. نرم افزار شبکه بی سیم IRCS در قلب سیستم قرار دارد و انتقال صدا و داده را در سراسر IP (پروتکل اینترنت) امکانپذیر ساخته است. ایجاد ارتباط متقابل میان شبکه های ارتباطی مختلف از دیگر قابلیت های این نرم افزار است. سیستم مذکور، شماره گیری جهت ارتباط با یک شبکه مبتنی بر IP را برای سرباز ترجمه می کند و پیام HF او را از طریق این شبکه که توسط نشانی IP مقصد مسیریابی می شود، به وسیله سخت افزار قدرتمند VRG موجود در تاکتیکال ارسال می کند. VRG یک دروازه میان شبکه ای برای هر رادیو می باشد و به کاربران این امکان را می دهد که در همان فرکانس مورد نظر خودشان پیامهایشان را ارسال کنند و کاربر دیگری که او نیز به شبکه ای برخوردار از VRG مجهز می باشد، این پیامها را در هر فرکانس دیگری و بدون توجه به طیف الکترو مغناطیسی که در آن قرار دارد HF/VHF/UHF دریافت نماید. VRG این سیگنال را مجدداً از طریق یکی از دوازده رادیویی که می توانند به این سیستم متصل شوند، پخش می نماید. هر رادیو نشانی IP خاص خود را دارد و مسیریابی واقعی از طریق نرم افزار IRCS صورت می گیرد.   شرکت هریس راه حلهای شبکه ای تاکتیکی را از طریق رادیوهای قابل اتصال به شبکه فالکن ۲ ارائه کرده است که از طریق یک TCP/IP داخلی و قابلیت های زیر شبکه ای به یکدیگر متصل می شوند. این پروتکل ها توسط ریزپردازنده کامپیوتری رادیو به کارگیری می شوند و دسترسی لازم را به شبکه های مبتنی بر اترنت یا بی سیم فراهم می سازند. وقتی ارتباط برقرار شد، تجهیزات پایانه داده ها DTE می تواند صدا، داده و جابجایی بسته IP را از طریق همان شبکه انجام دهد. اگرچه هم صدا و هم داده های DTE از نظر ارسال اولویت بیشتری نسبت به اطلاعات بسته IP دارند، صدا و داده ها به وقفه های غیر مضری تقسیم می شوند و عبور از هرکدام از IP های متوقف شده در مرحله بعد از سر گرفته می شود.   سیستم های ارتباطی باید علاوه بر انتقال صوت، قابلیت به اشتراک گذاشتن حجم زیادی از داده ها از جمله اطلاعات موقعیتی، شرایط لجستیکی و تصویر را داشته باشند. در این خصوص برخورداری از پست الکترونیک بی سیم یکی دیگر از ویژگی های ضروری شبکه های نظامی است. شرکت راکوِل کالینز به مرور نرم افزار پیامگیر HF خود را پرورش داد و اکنون از قابلیت خطاناپذیر و دوربرد مخابره پیام ها برای لشگرها و واحدهای هوانیروز و آبی- خاکی برخوردار شده است. این نرم افزار کلیه کارکردهای لازم را برای ارسال و دریافت داده های دیجیتال میان کامپیوتر شخصی و رادیو دارد.   پیامگیر HF (از طریق پروتکل TCP/IP تعریف شده برای یک کاربر معین) با ارسال یک پیام الکترونیک اولیه برای یک واحد نظامی و انتقال آن به صورت HF به یک ایستگاه زمینی کار می کند. ایستگاه زمینی به محض دریافت پیام آنرا به دریافت کننده آن در اینترنت، یک شبکه محلی زمینی، یک شبکه گسترده یا یک مدار بسته اینترنتی یا اینترانتی می فرستد. سیستم تصحیح خطا، صحت داده ها را در هنگام انتقال تضمین می کند که بدین ترتیب مودم دریافت کننده به محض تشخیص یک یا چند بسته غیر قابل رمزگشایی انتقال داده ها را با ارسال از طریق پروتکل تکرار درخواست خودکار، معتبر اعلام می کند و بسته های مشخص را مجددا ارسال می کند تا اینکه ۱۰۰ درصد اطلاعات قابل خواندن باشد.   شرکت هریس همچنین نرم افزار و سخت افزار پست الکترونیک خود را از طریق دروازه بی سیم RF-7650W و ترمینال پیامگیر بی سیم RF-6710W فراهم ساخته است که قدرت پردازش و انتقال داده ای هر دوی آنها ۱۹۲۰۰ بیت بر ثانیه است و گونه خاصی از تجهیزات رمز نگاری را می پذیرند. دروازه مذکور ارتباطات رادیویی تاکتیکی شبکه ای شده را به شبکه های بی سیم و همچنین اینترنت متصل می سازد. بسته نرم افزار جهانی انتقال تصویر هریس یا اصطلاحاً هویتز برای آنکه یک گام پیش تر از این رفته باشد، تصاویر با کیفیت بالا را از طریق کانالهای رادیویی ارسال می کند و حاوی یک صفحه مبتنی بر مایکروسافت اوتلوک می باشد که به کاربر این امکان را می دهد تصاویر مورد نظر خود را دریافت، دستکاری، فشرده و به عنوان یک فایل به پیوست نامه الکترونیکی ارسال نماید.   خارج از محل کار و هنوز مرتبط یک عضو گروهان نظامی چه در حال حرکت و چه در حالت سکون می بایست با رئیس گروهان و بقیه اعضا در ارتباط باشد. کاربردهای اطلاعات موقعیتی و IFF (تشخیص دوست و دشمن) در ایمنی تحرکات در میدان جنگ حائز اهمیت می باشند. سیستم اطلاعاتی قابل انطباق پیشرفته شبکه ای که توسط شرکت ثالث در حال توسعه می باشد، یک سیستم اطلاعاتی روزآمد است که از تیمها و اینترانت های نظامی پشتیبانی می کند و به هر یک از اعضای تیم اطلاعات مربوط به موقعیت جغرافیایی او، همرزمان و نیز هدف را ارائه می کند. یک قطب نما با مکان نمای رو به شمال جهت را مشخص می کند و یک زمان سنج هماهنگ با سیستم موقعیت یاب جغرافیایی سرباز را قادر می سازد تا با دیگر اعضای تیمش همراه و هماهنگ باقی بماند. فرمانهای حرکت که از سوی فرمانده گروهان و توسط شبکه صادر می شوند، پس از تجزیه و تحلیل در یک صفحه نمایش نشان داده می شوند و اطلاعات مربوط به جهت حرکت بر روی بخشی از تجهیزات سیستم که روی مچ دست سرباز نصب می باشد، ظاهر می شود.   سرباز دیجیتالی شده ثالث با یک PDA در تماس خواهد بود که منبع سیستم موقعیت یاب جغرافیایی، موقعیت یابی مرکب و نیز تعیین هویت دوست یا دشمن را نشان می دهد. سیستم شبکه متصل به بدن سرباز تحت عنوان اختاپوس مجموعه اطلاعات مربوط به سرباز را به شبکه اطلاعات تاکتیکی مرتبط می سازد و با رادیوهای موجود در محیط سرباز و نیز سیستم موقعیت یاب جغرافیایی و حسگرهای مختلف ارتباط برقرار می کند. شرکت ثالث در حال تکمیل یک دستگاه کنترل یکپارچه جنگ می باشد که ارتباط اینترانتی گروهان نظامی، ارسال و دریافت همزمان صدا، داده و ویدئو را میسر می سازد و واحدهای آتشباری و فرماندهی را برای سیستم به حرکت در می آورد.   در آسمان ارتباطات نقطه به نقطه بدون یاری شبکه هنوز راه حل کاربردی واحدهای عمل کننده در خط مقدم می باشد. رادیوهای نرم افزاری SDR جهت یک واحد طراحی شده اند تا انعطافپذیری بیشتر و انتخاب کانالهای بیشتری را ارائه کنند و گزینه های قابل دریافت، رمزگذاری خاصی را فراهم نمایند و بدین وسیله امنیت و همکاری متقابل با نیروهای متحد بین المللی را ارتقاء دهند. شرکت تولیدی میریاد تأمین کننده سیستمهای SDR است. یکی از گزینه های موجود، خانواده رادیوهای صوتی فالکن ۲ می باشد. یک خانواده رادیویی معمولاً شامل واحدهای کوچک قابل جابجایی دستی، تجهیزات خودرویی (و یا ترکیبی از این دو) و گونه های زمینی یا هوایی گروههای هم فرکانس است. اعضای خانواده رادیویی در یک حوزه دیجیتال مشترک، صفحه کاربری و میزبانی از تجهیزات صوتی معینی تشکیل شده اند تا آشنایی لازم میان اعضا فراهم شود و نیز هزینه آموزش کاهش یابد.   فالکن ۲ در پوشش تاکتیکی HF در ماه ژوئن سال ۲۰۰۳ برای برنامه بومن وزارت دفاع انگلیس تأمین شد که دیرتر از موعد پیش بینی شده راه اندازی گردید. برای این برنامه، قراردادی به ارزش ۲۰۰ میلیون دلار با شرکت هریس منعقد شد تا بیش از ۱۰۰۰۰ رادیوی HF را بسازد و اخیراً هم سفارشی به مبلغ ۳/۷ میلیون دلار را برای ساخت تجهیزات خودرویی این رادیوها دریافت نموده است. خانواده فالکن ۲ یک کیت استاندارد است که مورد استفاده ناتو، واحدهای صلح بان و بسیاری از نیروهای دفاعی بین المللی قرار گرفته است. یکی دیگر از موارد جدید ارسال محصولات خانواده فالکن ۲ به ازبکستان بود که ارزشی معادل ۲/۷ میلیون دلار داشت و شامل مدلهای فرکانس بالای ۵۸۰۰ هرتز بود.   رادیوهای قابل حمل همانطور که در تعریف آنها آمده است، بر پشت سرباز حمل می شوند و هنوز مورد علاقه سازمانهای نظامی می باشند هر چند که آنتن های بلندتر، باتری ها و اندازه بزرگتری دارند. این رادیوها قابلیت های بیشتری را نسبت به نمونه های دستی ارائه می دهند. ویژگی منحصر به فرد این رادیوها اگر چه برای گذشته طراحی شده بودند، اما هنوز چیزهای زیادی برای ارائه به سرباز امروزی دارند. در سوئیس رقابتی بر سر مدل HF-600D این رادیوها که محصول شرکت ارتباطات تاکتیکال می باشند، در جریان است. این مدل که در حدود چهار کیلو گرم وزن دارد، برخوردار از یک سیستم رادیویی Comsec/ECCM HF می باشد که دامنه ای معادل ۵/۱ تا ۳۰ مگا هرتز را در بر می گیرد و دارای ۲۸۵ هزار کانال است. ویژگی های استاندارد آن شامل برتری دیجیتالی، فراخوانی انتخابی، ایجاد ارتباط خودکار و کنترل متناسب توان ارسال سیگنال است.    در میدان نبرد قرن ۲۱، ارتباطات دیجیتالی را می بایست در قالب یک شبکه امن دیجیتالی که منحصر به فرد و عاری از هرگونه منفذ باشد، یکپارچه نمود. بخش هوا فضای صنایع ITT رادیوهای شبکه های جنگی با کانالهای انحصاری زمینی و هوایی Sincgars تولید کرده است که ارتباطات یکپارچه ای را میان هواپیماها، وسایل نقلیه زمینی و سربازان پیاده فراهم می کند. Sincgars در واقع توسط بخش هوا فضای صنایع ITT، ارتش ایالات متحده و بنیاد اینترنت تاکتیکی ایالات متحده طراحی و تولید شده است. Sincgars که در ابتدا فقط یک رادیوی صوتی بود و اطلاعات زنجیره فرماندهی را ارسال و دریافت می نمود، اکنون در قالب یک معماری سیستم SDR تکامل یافته است.   هاب دسترسی به شبکه تاکتیکی رادیوی فالکن ۲ RF-6010 متعلق به شرکت هریس با تبدیل صدا و داده به امواج RF دسترسی به این رادیوها را امکانپذیر می سازد. RF-6010 دسترسی از شبکه های تاکتیکی به فرمانده یا شبکه های محلی و یا گسترده (LAN یا WAN)، تلفن های تاکتیکیِ سیستم های ارتباطی تجاری PBX یا PABX را فراهم می کند. این سیستم با پشتیبانی چهار رادیو، یک صفحه نمایش ۱۰ در ۲ اینچی برای شبکه های خارجی و یک پروتکل PPP برای ارتباط مستقیم با دیگر رادیوهای فالکن ۲ دارد.   پوشش طیف گسترده، یکی دیگر از ویژگی های ضروری برای ارتباطات در میدان نبرد است. دریافت کننده صوتی M3TR شرکت رود اند شوارتز می تواند طیف الکترومغناطیسی کاملی از امواج کوتاه تا باند UHF را در بر بگیرد. این سیستمهای سوار بر وسایل نقلیه، مقادیر داده ای بالایی (از ۶/۹ کیلو بیت بر ثانیه در باند HF تا ۶۴ کیلوبیت بر ثانیه در باندهای VHF/UHF)) برای صوت دیجیتال، ویدئوی زنده و همزمان و نمایش تصویری داده ها دارند.   انواع دستی رادیوها  یک رادیوی دستی سبک وزن جزء لاینفک هر مأموریت نظامی به حساب می آید که امروزه می بایست توسط Sincgars و JTRS نیز تکمیل شود، که در این صورت سرباز را در هوا و زمین با واحدهای نظامی همچنان در ارتباط نگه می دارد. رادیوی امنیتی Spearhead از محصولات شرکت ITT یک رادیوی ۵۰۰ گرمی دستی است که در ۳۰ تا ۸۸ مگا هرتز و باندهای VHF و FM کار می کند و ۲۳۲۰ کانال با فرکانس های انحصاری و قابلیت رمزگذاری ارائه می کند.شرکت ITT همچنین ADRP خود را مجهز به نمونه پرتابل رادیوی پیشرفته و دیجیتالی (ADR) کرده است. این رادیوی پنج واتی سطحی بالا از حفاظت در مقابل تداخل امواج و نفوذ را فراهم ساخته است و نیز برخوردار از صفحه نمایش از راه دور و مجموعه ای از صفحه کلیدهای مختلف با یک دریافت کننده یکپارچه سیستم موقعیت یاب جغرافیایی می باشد.    برنامه JTRS که مدتها منتظر آن بودند، اکنون برای Cluster5 آماده شده است و در اختیار ارتش آمریکا قرار گرفته است. Cluster5 رادیوهای دستی، کوله پشتی و قابل نصب بر روی وسایل نقلیه را با قابلیت وارد شدن به شبکه های UAV، رباتها و سیستم Terrian Warrior (و دیگر سیستمهای برنامه ریزی سربازان در آینده) یکپارچه و متحد خواهد ساخت. این همان جایی است که اصطلاحا نقطه آغاز حرکت نامیده می شود. نمایش ویدئو، صدا، تصویر، بسته های داده ای و اطلاعات صوتی همگی با هم ترکیب می شوند تا تصویری کلی از صحنه نبرد به وجود آورند. این فناوری برای آن به وجود آمده است که اطلاعات لازم را برای فرماندهان نظیر اطلاعات فردی سربازان فراهم سازد، اما چالش در انتخاب اطلاعات و گیرنده آن همچنان به قوت خود باقی است و این با کلیه اطلاعاتی که در دسترس قرار می گیرد، کار آسانی نیست.   سیستم های تصمیم گیری های پویا و عمومی GDDS تا حد زیادی در دل برنامه سیستم رادیویی تاکتیکی مشترک JTRS نهفته است و این سیستم ها برنده قرار دارد Cluster1 شده اند. نمونه رادیوهای چند باندی می بایست همزمان با راه اندازی این خطوط ارتباطی ارائه شوند. در ژانویه ۲۰۰۳، GDDS یک قرارداد ۶۰ میلیون دلاری را برای ارتقای تجهیزات ارتباطات رادیویی ارتش ایالات متحده در برنامه Land Warrior از آن خود ساخت. این ارتقاء شامل کاهش وزن، یکپارچه سازی وسایل نقلیه مربوطه، پذیرش JTRS و هویت جنگی و قابلیت های شبکه ای می باشد.   با نگاهی به Cluster5 برنامه JTRS، مشخص می شود که GDDS در حال بررسی قابلیت سیستم های رادیویی در فراگیری واقعی از محیط اطرافشان و در صدد این کار بوده اند تا انجام کارکردهای تشخیصی و شناختی را نظیر تشخیص طیف خالی که می توان در آن ارتباط مؤثر اقدام نمود، به صورت خودکار امکانپذیر نمایند. گمان می رود این رادیوهای تشخیصی از نوعی هوش مصنوعی برخوردار هستند که ناشی از قابلیت های SDR می باشد. دکتر بروس فت دانشمند ارشد سیستم های تصمیم گیری پویا می گوید: « آینده ارتباطات رادیویی در توانایی استفاده از یک وسیله منفرد برای ارتباط شبکه ای با دیگر تجهیزات و همچنین به حداکثر رساندن استفاده از پهنای باند محدود و کنترل توان پروتکل های مبتنی بر نرم افزار انعطافپذیر و قابل انطباق نهفته است.»   دیگر گزینه های سخت افزاری شامل رادیوهای قابل نصب بر وسایل نقلیه و کامپیوترهای نوت بوک پرتابل می باشد. تازه ترین رویداد در این حوزه مجدداً مرتبط با برنامه بومن و اسکورپیون سبک وزن می باشد که شرکت سیستم های تاکتیکی DRS تولید آنرا بر عهده دارد. این کامپیوتر پرتابل و مقاوم مطابق با استانداردهای EMI (تداخل الکترومغناطیسی)و MIL-SPEC-810 می باشد و یک صفحه نمایش قابل مشاهده در نور معمولی ۱/۱۲ اینچی از نوع SVGA و یک صفحه کلید از نوع Qwerty88 دارد. در این کامپیوتر پارامترهای MIL-STD برای دما، ضربه، باران، تابش آفتاب، آب و هوای شوره زار یا مه آلود، رطوبت و محیط های شنی یا خاکی رعایت شده است.    نتیجه گیری شتاب کوانتومی فناوری اطلاعات و ارتباطات در زمینه های گوناگون از جمله حوزه های دفاعی و نظامی، گرایش های نوین و جدیدی را در میان طراحان و سازندگان صنایع نظامی به ویژه تجهیزات و نرم افزارهای ارتباطی تاکتیکی به وجود آورده است.  یکی از این گرایشهای جدید، شبکه های ارتباطی تاکتیکی نظامی است. بدیهی است این نوع شبکه ها با توجه به ضروریات حوزه های نظامی و دفاعی می بایست از ویژگی های خاص از جمله یکپارچگی و امنیت برخوردار باشند. گسترش کاربردی این شبکه ها در میدان جنگ و در میان سربازان، آنها را تبدیل به بایتهایی می کند که در میدانی بزرگتر که میدان ارتباطی نبرد می باشد، به ایفای نقش می پردازند. طراحی و راه اندازی شبکه ارتباطی پیشرفته و امن با استفاده از به کارگیری پروتکل های جدید ارتباطی اولین گام در این مسیر است. بدون شک فرماندهان و طراحان جنگ خواهان مشاهده اوضاع میدان نبرد از چشم سربازان خود می باشند. تجهیزات و نرم افزارهای شبکه ای مناسبی هستند که می توانند چنین دیدی را برای فرماندهان فراهم سازند، ضمن آنکه حوزه فرماندهی و نظارت آنها را با استفاده از سیستم های بی سیم و دوربرد به سراسر جبهه های نبرد لحظه به لحظه گسترش می دهند.   از سوی دیگر، تجهیزات ارتباطی ماهواره ای به ویژه موقعیت یابهای جغرافیایی نقشی تعیین کننده در هدایت و ارتباط مستمر سربازان در سخت ترین شرایط جنگی بر عهده دارند. علاوه بر این ارتباطات کابلی با توجه به ضریب امنیتی بالا همچنان ارزش خود را حفظ نموده اند و شرکت های تولیدی بسیاری در حال ارتقای کیفیت محصولات خود از نظر مقاومت و سرعت انتقال داده ها می باشند. در پرتوی رقابت موجود میان تولیدکنندگان صنایع ارتباطی تاکتیکی، نیروهای نظامی دیگر کشورها نیز می توانند از دستاوردهای حاصل شده بهره مند شوند، اما نکته کلیدی در شناخت این فناوری ها و آگاهی از ویژگی های فنی آنهاست به نحوی که در درجه اول نقاط ضعف و قدرت آنها مشخص شود و در درجه دوم امکان ساخت نمونه های ابتکاری و داخلی متناسب با نیازهای نیروهای مسلح فراهم گردد.
  13. البته همیشه عکس مسجد پیامبر رو میزنن و نه مقبره پیامبر !
  14. oldmagina

    مدیریت صحنه نبرد

    مدیریت فرماندهی جنگ از دیدگاه امام علی (ع) منبع      مقدمه   رهبری و مدیریت به معنای رشد و ارشاد و هدایت انسانهاست. قدرت رهبری همان قدرت بر هدایت و ارشاد آنان است. در مفهوم رهبری علاوه بر راهنمایی و ارشاد، سامان دادن و سازماندهی قوای انسانی و تحریک آنها در مسیر الهی نیز گنجانیده شده است. از آنجایی که جهاد به عنوان یک وظیفه مهم و خطیر مدیران و والیان مطرح شده است لازم است که در این باره بحث و کنکاش صورت گیرد؛ چرا که جهاد با دشمن و دفاع از کیان اسلام توسط مسلمانان در جهان بینی توحیدی به عنوان یک ارزش مطرح است. تحقق عینی این ارزش اسلامی در گرو فرماندهی و رعایت قواعد و اصول نظامی است. در این نوشتار با ویژگیها و آفات فرماندهی در جنگ آشنا خواهیم شد.   اهمیت فرماندهی   در اسلام درباره رهبری و مدیریت تأکید فراوان شده است، تا آنجا که پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: «اگر دو یا سه نفر در سفر بودید یکی را به عنوان رئیس و مدیر خود انتخاب کنید.»  منابع انسانی به طور جدی نیازمند مدیریت و رهبری و اکتشاف و استخراج است . نیروی نظامی که مسئولیت مهم و خطیر امنیت و دفاع از مردم را به عهده دارد، به طور آشکارا نیازمند فرماندهی لایق و شجاع می باشد، تا در مواقع حساس و اضطراری، نیروهای تحت امرش را نظم سامان دهد. نیروی نظامی تحت فرماندهی فرمانده کل، وجود رهبرو فرمانده را در پیشاپیش نظام، به عنوان یک مسئله حیاتی قلمداد می کند. آنان انتظار دارند که آموزشهای لازم و تعلیمات نظامی را به خوبی کسب نموده و در مواقع لزوم از آن بهره گیرند.   فرمان در نیروهای نظامی به منزله فعالیت منسجم یک سیستم حرکتی عصبی می باشد. همان گونه که سیستم حرکتی عصبی تمام پیامهایی را که از مغز به اعضا فرستاده می شود از طریق ماهیچه ها به اجرا در می آورد، فرمان یک فرمانده کل که برای نیروهای زیردست صادر می گردد نیز لازم الاجرا می باشد. مولای متقیان امام علی (ع) در جنگ جمل - سال 36 هجری - هنگامی که پرچم را به دست فرزندش محمد حنفیه داد، به وی چنین سفارشی فرمود: «تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لا تَزُلْ، عَضَّ عَلی ناجِذِکَ، أَعِرِ اللّهَ جُمْجُمَتَکَ، تِدْ فِی الارْضِ قَدَمَکَ، ارْمِ بِبَصَرِک، اقْصَی القَوْمِ، وَ غُضَّ بَصَرَکَ، وَاعْلَمَ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ سُبْحانَهُ»؛ «اگر کوهها از جای خود کنده شوند تو ثابت و استوار باش. دندانها را بر هم بفشار، کاسه سرت را به خدا عاریت ده، پای را بر زمین میخکوب کن، به صفوف پایانی لشکر بنگر . هیبت دشمن را از نظر دور کن و بدان که پیروزی از جانب خداوند سبحان است».   اگر فرماندهی با قاطعیت عمل کند، جنگ به نفع نیروهای تحت امرش خاتمه پیدا می کند، چنان که در جنگ جمل، پیروزی از آن علی (ع) و یاران حضرت گردید، و اگر فرماندهی، ضعیف عمل کند، بدون تردید نیروهای تحت امرش را به نابودی خواهد کشاند. به همین دلیل، امیر مؤمنان می فرماید: " وَاعْلَمُوا أَنَّ دارَ الهِجْرَةِ قَدْ قَلَعَتْ بِأهْلِهَا وَ قَلَعُوا بِهَا، وَ جَاشَتْ جَیْشَ الْمِرْجَلِ، وَ قَامَتِ الْفِتْنَةُ عَلَی القُطْبِ، فَأسْرِعُوا اِلَی أمِیرِکُم وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّکُمْ، اِنْ شَاءَ اللّهُ عَزَّ و جَلَّ " ؛ «بدانید که سرای هجرت (مدینه) مردمش را از خود راند و مردم نیز از آنجا رفتند. ناگاه، چون دیگی که بر آتش باشد، جوشیدن گرفت و فتنه سر برداشت. پس به سوی امیرتان بشتابید و اگر خدا خواهد، برای جهاد با دشمن، به پیش تازید.»   در تاریخ اسلام دیده نشده که پیامبر (ص) در یکی از میادین جنگ و مبارزه ضعفی از خود بروز داده باشد؛ حتی در جنگ احد که اوضاع به وخامت گرایید و مسلمانان طعم تلخ شکست را چشیدند و پیامبر گرامی اسلام چندین زخم برداشت و دندان مبارکش شکست. باز هم حضرت چون کوه پابرجا ایستاد و از استقامت و پایمردی دست بر نداشت و سرانجام دیگران را به ادامه مبارزه و بازگشت به میدان مبارزه دعوت نمود. این روحیه زمانی به دست می آید که فرمانده به مکتب و آنچه که به خاطر آن می جنگد، ایمان داشته و در راه پیروزی به استقبال سختیها و دشواریها برود، در این صورت زیردستان نیز از او اطاعت خواهند کرد.   امیر مؤمنان علی (ع) نمونه کامل دیگری است که سراسر زندگی اش با جهاد و پیکار سپری شده است، آن حضرت چه در مرحله دعوت به اسلام و چه پس از برپایی دولت اسلامی در مدینه منوره پرچم باافتخار جهاد را در تمامی جنگها، همگام با پیامبر گرامی اسلام (ص) به دوش کشیده و همیشه فتنه های دشمنان را از حریم اسلام و مسلمین دفع کرده است.تاریخ، صفحات درخشانی از حماسه های امام علی (ع) و مجاهدتهای پر افتخار او به ثبت رسانیده است. جنگ بدر، احد، احزاب، خیبر و... گواه زنده ای است بر هدفداری امام متقیان علی (ع) که جلوه های مجد و عزت و اخلاص او را به نمایش می گذارد:" اَجَعَلْتُم سِقایَةَ الحاجِّ وَ عِمارَة الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ وَ جاهَدَ فی سَبیلِ اللّهِ لا یَسْتَوُنَ وَ اللّهُ لا یَهْدِی القَوْمَ الظّالِمینَ؛ " «آیا آب دادن و تعمیر مسجد الحرام را به عمل آن کسی که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و در راه خدا جهاد نموده می توان برابر دانست؟ اینها در نزد خداوند یکسان نیستند و خداوند ستمکاران را دوست ندارد.»   وجدان اخلاقی در جنگ   کسی که سلاح بر می دارد دستخوش غرور شده، خطر انحراف از ارزشهای اسلامی و انسانی و گرایش به ستمگری و سرکشی او را تهدید می کند؛ در این حالت فرمانده بیش از دیگران به پرهیزگاری و نیروی «وجدان اخلاقی» نیازمند است. امام علی (ع) در سفارش به یکی از فرماندهانش به نام معقل بن قیس الریاحی توصیه می کند:«از خدایی که به ناچار، روزی با او دیدار خواهی کرد و جز درگاه او پایانی نداری، بترس! جنگ مکن مگر با آنکه با تو بجنگد! و لشکرت را در ابتدا یا انتهای روز به حرکت درآور و به هنگام گرمای نیمروز فرود آر. و مرکبها را خسته مدار، و در آغاز شب، لشکر را به حرکت در میاور که خداوند شب را برای آسودن قرار داده و آن را برای درنگ کردن مقرر کرده نه سیر و سفر. به هنگام شب خود و مرکبت را از خستگی برآور، و چون برآسودی، یا هنگام سحر و یا زمان دمیدن سپیده به برکت خداوندی حرکت کن. هرگاه با دشمن رویاروی شدی، خود در میانه لشکرت قرار گیر، و به دشمن چنان نزدیک مشو که پندارد قصد حمله داری و چنان دور مایست که چون کسی باشی که از جنگ بیمناک است تا فرمان من به تو رسد. کینه آنان تو را وادار نکند که پیش از آن که به اطاعتشان فراخوانی و حجت را بر آنان تمام کنی، جنگ را آغاز کنی.» امام علی (ع) در این قسمت بهترین دستورهای اخلاقی را صادر می کند تا این فرمانده از وجدان اخلاقی برخوردار گردد.   ویژگیهای فرماندهی با توجه به نیاز نیروهای نظامی به فرمانده لایق و شایسته، ویژگیهای «فرماندهی» را از دیدگاه امیرمؤمنان (ع) در چهار بخش مورد مطالعه قرار می دهیم.   1. ویژگیهای عقیدتی : یک فرمانده مکتبی از نظر اعتقادی باید دارای ویژگیهایی باشد که مهم ترین آنها عبارتند از:   1/1- ایمان به یاری خداوند : ایمان به خداوند و امدادهای غیبی به انسان توان، پایمردی و مقاومت می بخشد. از این رو قرآن کریم بر آن تأکید می کند: یا أیُّهَا الذینَ آمَنُوا إذا لَقِیتُم فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللّه کَثِیرا لَعَلَّکُم تُفْلحُونَ «ای اهل ایمان! در مقابله با دشمنان پایمردی کنید و به یاد خدا باشید تا رستگار شوید.»   ایمان و عقیده صحیح در وجود فرماندهی موجب می شود که با دلیری و شجاعت در انتظار دو سرنوشت، پیروزی یا شهادت و رسیدن به «لقاء اللّه» و به تعبیر قرآن کریم «اِحْدَی الْحُسْنَیَیْن» زندگی کند. برای یک مؤمن شهادت در راه خدا به همان اندازه که پیروزی لذّت بخش است، لذّت آفرین است و مردان با ایمان و معتقد از مردن و کشته شدن در راه خداوند هراسی ندارند. فرماندهی قبل از هر چیز باید از ایمان کامل به مبدأ و معاد و دیگر ضروریات اسلام برخوردار باشد؛ زیرا کسی که این ویژگیها را نداشته باشد نمی تواند قاطعانه در راه خداوند بجنگد و نیروهای تحت امرش را سرپرستی و اداره نماید.   2/2- ایمان به هدف : منظور ایمان به آرمانها و اهدافی است که مکتب حیات بخش اسلام برای بشریت ترسیم نموده است. فرماندهی که ایمان به آرمانهای اسلامی نداشته باشد، تلاش و فعالیتهایش در جهت حاکمیت اسلام و تحقق آرمانهای اسلامی انجام نخواهد شد. قرآن کریم پیامبر گرامی اسلام (ص) را نمونه کامل باورمندی به اهداف متعالی اسلام معرفی می کند:«پیامبر به آن چیزهایی که از سوی خداوند نازل گردید ایمان آورده و مؤمنان نیز به خداوند و ملائکه و کتب و رسولانش ایمان آوردند. هیچگونه فرقی میان رسولان وجود ندارد و همگی گفتند که ما شنیدیم و اطاعت می کنیم. غفران و بخشش از تو است به سوی تو باز می گردیم.»   تاریخ پر افتخار اسلام نشان می دهد که آن حضرت در میادین نبرد، مانند کوه استوار و ثابت قدم مانده و هرگز پا به فرار نگذاشته است. امام علی (ع) در مورد پیامبر گرامی اسلام می فرماید:«هنگامی که آتش جنگ شعله ور می شد ما به پیامبر پناه می بردیم و او از همه به دشمن نزدیک تر بود.»   2- ویژگیهای فردی :در مجموع ویژگیهای فردی برای فرماندهان زیاد است به طور اختصار به چند نمونه اشاره می کنیم.   1/2- علم و قدرت : علم و قدرت در قرآن کریم، به عنوان دو ویژگی فرماندهی معرفی شده است. بنی اسرائیل گرفتار سلطان جبار و مستبد و خودکامه ای به نام «جالوت» بودند. اشموئیل یکی از پیامبران بنی اسرائیل «طالوت» را به عنوان حاکم و فرمانده آنان برگزید. طالوت مرد فقیر و روستایی بود. این گزینش مورد تعجب قوم بنی اسرائیل قرار گرفت. برای رفع این ابهام و تعجب، خداوند روی علم و قدرت طالوت تکیه می کند و می فرماید: «اِنَّ اللّهَ اَصْطَفاهُ عَلَیْکُم وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»؛ «خداوند او را بر شما برگزیده و او را در دانش و نیروی جسمی فزونی داده است». رمز پیروزی در میدان نبرد و مبارزه، ثروت و امکانات مادی نیست بلکه مهم «علم» و «قدرت» می باشد. توانایی و دانایی رمز اصلی موفقیت یک فرمانده لایق در میدان نبرد است.   2/2- صداقت و راستی : از آن جا که یکی از نقشهای مهم رهبری، داشتن روابط سالم با زیردستان است، فرمانده باید از ویژگی صداقت و راستی برخوردار باشد تا بتواند در اجرای برنامه ها و رسیدن به اهداف از اعتماد کامل آنان بهره مند باشد. طبیعی است که حفظ همبستگی و اعتماد بین فرمانده و زیردستانش در گرو «صداقت» و «راستی» او است؛ به طوری که ممکن است فرمانده با یک سخن یا عمل عاری از صداقت، موجب جدایی زیردستانش شود. پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: «برای آزمایش مردم نگاه به زیادی روزه و نماز آنها نکنید ... ولی نگاه به راستگویی و امانت آنها کنید.»   3/2 - شجاعت و قاطعیت : شجاعت و قاطعیت از اوصافی است که برای یک فرمانده به خصوص در میدان نبرد و کار زار، ضروری است؛ در غیر این صورت نمی تواند وظایف مهم فرماندهی را به گونه ای شایسته انجام دهد، زیرا: - فرمانده اگر در مرحله تصمیم گیری ضعیف و ترسو باشد نمی تواند تصمیم درست و کارا بگیرد؛ - فرمانده ترسو در مقابله با حوادث غیر منتظره دستپاچه می شود و راههای ابتدایی چاره جویی را هم فراموش می کند؛ - فرمانده در هنگام ارتکاب اشتباهات اگر از شجاعت لازم برخوردار نباشد هرگز اعتراف به خطای خویش نکرده و در صدد جبران آن بر نمی آید؛ - در کارهای مهم که نیاز به اعتماد به نفس دارد بدون شجاعت، حصول آن غیر ممکن خواهد بود؛ - در برابر وسوسه های شیطانی و هوای نفس و در مقابله با اهل باطل تنها برخورد شجاعانه مؤثر واقع می شود؛ - قبول مسئولیتهای سنگین با دورنمای مبهم و تاریکی که در آغاز کار وجود دارد جز برای افراد شجاع ممکن نیست.   به هر صورت، مدیران و فرماندهان در هر گام و هر عملی به این صفت نیاز داشته و دارند. امام علی (ع) می فرماید: «عجز و ناتوانی آفت و استقامت و شکیبایی نوعی شجاعت است.»   3- ویژگیهای اجتماعی :اجتماع و پایگاه مردمی مهم ترین پشتوانه مدیران و فرماندهان در پیشبرد اهداف بزرگ آنان می باشد. در صورتی که فرماندهان ویژگیهای فردی لازم را داشته باشند ولی فاقد پایگاه اجتماعی باشند، در اکثر مقاطع ناکام خواهند ماند و تلاشهایشان به نتیجه نخواهد رسید.   این پشتوانه عظیم در صورتی به دست می آید که فرماندهان با مردم رابطه صمیمی و صادقانه داشته باشند. به همین دلیل پیامبر گرامی اسلام و امیر مؤمنان همیشه و در همه حال در دسترس مردم بودند و یا زمان خاصی را برای ملاقات کنندگان اختصاص می دادند. به هر حال ارتباط مستقیم با مردم هم محبت آنان را در دلها زیاد و هم افکار عمومی را برای کمک به پیشبرد اهداف بسیج کند؛ چه آن که فرمانده می تواند اطلاعات واقعی و دست اول را از مردم به دست آورد.   4- ویژگیهای انضباطی : پایبندی به اصول و ضوابط از سوی مدیران و فرماندهان از ویژگیهای بسیار مهم آنان به حساب می آید. همان طور که بی انضباطی و مقدم داشتن روابط بر ضوابط از مهم ترین آفات محسوب می شود. اصولاً سازمان و تشکیلاتی که «ضابطه مند» نباشد، شایسته نام سازمان و تشکیلات نیست؛ و کسی که در رأس آن قرار دارد شایسته مدیر و فرمانده نخواهد بود. طبیعی است که تقید به ضوابط، مشکلات فراوانی در پی دارد؛ ولی اگر مشکلات آن در کوتاه مدت پذیرفته شود اثر آن در دراز مدت مثبت و چشمگیر است.   داستان عقیل و آهن گداخته را همه شنیده ایم. امام در مقابل درخواست بیش تری عقیل از بیت المال آهن گداخته را به دست برادرش نزدیک می گرداند، چنان که فریادش بلند می شود. حضرت در این هنگام می فرماید: «عزاداران بر مرگ تو اشک بریزند، از آتشی که در برابر قیامت بازیچه ای بیش نیست فریاد می زنی و مرا به سوی آتش سوزانی که خشم خدا آن را برافروخته است می کشانی.» رعایت قوانین و ضوابط بسیار دشوار است. نخست باید نگرشها از طریق آموزش مستمر فرهنگی جهت داده شود تا در یک روند تدریجی اجرای قوانین و ضوابط به صورت یک فرهنگ در جامعه حاکمیت پیدا کند و تقدم روابط بر ضوابط به مثابه ضد ارزش تلقی گردد.   آفات فرماندهی از آنجایی که مدیریت و فرماندهی مسئله بسیار پیچیده و ظریفی است، طبعا آفات آن نیز بسیار است. درست در مقابل نقاط قوت فرماندهی، نقاط ضعف وجود دارد که آفات فرماندهی شمرده می شود. در این قسمت به آفات فرماندهی به طور فهرست وار اشاره می گردد: - سپردن کارها به دست افراد نالایق؛ - تبعیض بی دلیل در میان افراد تحت فرماندهی؛ - حسادت نسبت به همکاران؛ - اعتنا به شایعات و ترتیب اثر دادن به آنها؛ - از دست دادن فرصتها در اثر تردید و عدم شهامت در تصمیم گیری (ترس و بزدلی)؛ - استبداد به رأی و عدم مشاوره با دیگران؛ - عجله و شتاب و عدم تحقیق در کارها؛ - انعطاف و نرمش بیش از حد و سازشکاری با منحرفان؛ - ترک صراحت و به طور کلی دورویی و نفاق با دوستان و همکاران؛ - لجاجت در اشتباه و تداوم در غفلت.   معیارهای امام علی (ع) اسلام به عمد شرائط تصدی پست فرماندهی را سنگین قرار داده است تا کسانی که متصدی آن می شوند بر اساس معیارها و ارزش ها عمل نمایند و در غیر این صورت، شجاعانه از این مسئولیت کنار روند.   در منشور جاوید امام علی (ع) به مالک اشتر به ویژگیهای فرماندهان اشاره شده است: «فرماندهی را به کسی واگذار کن که دارای ویژگیهای زیر باشد: از همه آنها نزد تو نسبت به خدا، رسول و امام دلسوزتر و خیرخواه تر؛ از همه آنها پاکدامن تر؛ از همه عاقل و هوشیارتر؛ از کسانی که دیر خشم می گیرند؛ به موقع عذر می پذیرند؛ از آنها که نسبت به مستضعفان رئوف و مهربان ترند؛ در مقابل زورمندان و مستکبران قوی و انعطاف ناپذیرند؛ از کسانی که حوادث سخت آنها را از جا به در نمی برد؛ هرگز ضعف و زبونی آنها را به زانو در نمی آورد؛ کسانی که از خانواده های اصیل، نجیب، با شخصیت، صالح، خوش سابقه، با شهامت، شجاع و سخاوتمندند.»   در مجموع می توان اذعان نمود که جهاد و مبارزه با دشمنان اسلام در شرایطی خاص امری است ضروری و نیاز به سربازان و فرماندهان و مدیران لایق دارد و بر اساس این نیاز در جوامع اسلامی شناخت ویژگیهای فرماندهی و آفات آن امری ضروری است. نامه 53 امیر مؤمنان به مالک اشتر یکی از وظایف مهم او را توجه به مسائل نظامی دانسته است.
  15. oldmagina

    مدیریت صحنه نبرد

    اصول جنگ برای میدانهای نبرد آینده باری آر اشنایدر منبع   قسمت چهارم :   اصول متمم جنگ علیه دشمنان دارای سلاح کشتارجمعی  تجربه نظامی و نوآوریهای فنی اخیر موجب شده است تا برخی از اصول جنگی متمم به فهرست اصول ارائه شده سرهنگ فولر در جنگ جهانی اول افزوده شود. این اصول عملی جدید هنگامی که با اصول جنگی همراه شود، می تواند اثر قاطعی را در مقابل رژیمهای متخاصم دارای سلاح کشتار جمعی داشته باشد.    مخفف این اصول را می توان به صورتSLIP خلاصه کرد:  : S هم زمانی و عمق حمله؛  : L لجستیک و تدارکات؛  : I برتری اطلاعاتی؛  : P هدف گیری دقیق.    هم زمانی و عمق حمله  هنگام نبرد با دشمن بهتر است حملات بر تمام امکانات کلیدی دشمن به طور سریع و هم زمان انجام گیرد تا از طریق آشفته و فلج کردن نیروهای آن، نیروهای دشمن در کوتاه ترین زمان ممکن شکست بخورند. حملات هم زمان از همه نظر در تمام عرصه های نبرد می تواند برای از بین بردن قسمت اعظم یا کل توانایی سلاحهای کشتار جمعی دشمن انجام شود و توان بالقوه تهاجمی آن را کاهش دهد.    فرمانده آموزش و دکترین ارتش ایالات متحده در مورد مفهوم عملیات در قرن بیست و یکم می گوید زمانی که ارتشهای مجهز به فناوری بر حملات هم زمان در سراسر عرصه نبرد به طور فزاینده ای تأکید می کنند، رابطه بین آتش و رزمایش می تواند تغییر یابد. همچنین، ممکن است نیروهای رزمایش برای دوره های زمانی کوتاه تری تمرکز داده شوند. دکترین ارتش امریکا نیز یادآور می شود که حمله عمیق و هم زمان می تواند ویژگی کلیدی عملیات نظامی امریکا در آینده باشد؛ عملیاتی که، ایده های رایج عمق، نزدیکی و عقب نشینی را مجدداً تعریف خواهد کرد. در واقع، چنین جنگ موازی یا حمله های مافوق جنگی با از بین بردن تفاوت بین سطوح عملیات استراتژیکی، عملیاتی و تاکتیکی، قصد یکی کردن آنها را دارد.    در گرانادا، پاناما و خلیج فارس کارآیی اخیر عملیات هم زمان انجام شده در سراسر طول، عرض و ارتفاع میدان نبرد به پیروزی سریع نیروهای امریکایی یا متحدان منجر شده است. برای نمونه، عملیات طوفان صحرا نشان داد که در نبرد عمیق، فراتر از مفهوم حمله، تعقیب نیروهای دشمن در یک رهیافت متوالی پیش رفته است تا جنگ نزدیک را به یکی از حمله های هم زمان برای آشفته کردن و آن گاه شکست سریع دشمن تبدیل کند.سرهنگ جان واردن، یکی از معماران جنگ هوایی که عراق را در جنگ 1991 شکست داد، معتقد است که حمله های جنگی تقریباً به طور هم زمان و موازی می تواند به رهبری، زیرساخت کلیدی، مراکز جمعیتی و نیروهای نظامی حاضر در میدان، ضربه های استراتژیک یا عملیاتی را تحمیل کند و به شکست آنها منجر شود.   واردن تأثیر حملات هوایی موازی سریع ایالات متحده را بر شکست عراق در سال 1991 چنین یادآور می شود:  " تعداد بسیاری از تأسیسات کلیدی عراق - کشوری به اندازه وسعت آلمان پیش از جنگ - آن چنان خساراتی را متحمل شدند که تعمیر و بازسازی آنها طبق استراتژی ناممکن شد. دفاع از آن تأسیسات نیز ممکن یا خیلی مفید نبود. دفاع موفقیت آمیز از یک هدف، تنها بدین معنا بود که به یک هدف از میان بیش از صد هدف در آن زمان خاص آسیب نرسد. از میان هزاران حمله، اگر برخی از آنها موفقیت آمیز نبود، خیلی اهمیت نداشت. باید یادآوری شود که عراق از نظر استراتژیکی، کشور مقاومی بود و پول و انرژی زیادی را برای حراست و تقویت خود صرف کرده بود. در نتیجه، اگر به طور پی درپی هدف حمله قرار می گرفت، اقدامات و تلاشهایش پاسخ گوی این حملات بود" .   تجربهِ جنگ سال 1991 تجربه جنگ موازی است که می تواند قاطع باشد؛ زیرا، دشمنان منطقه ای، احتمالاً اهداف استراتژیکی نسبتا اندکی دارند که سرهنگ واردن آنها را چند صد هدف با میانگین شاید ده نقطه مهم برای هر هدف حیاتی برآورد کرده است. حفاظت ذخایر دشمن که از نظر کمی، کمتر و گران تر می شود از حمایتهای اندکی برخوردار می باشد و تأمین مجدد آنها دشوار است. اگر درصد درخور توجهی از آنها به طور موازی هدف حمله قرار می گرفتند، میزان خسارت جبران ناپذیر می شد.البته، اقدامات متقابلی وجود دارد که یک دشمن بتواند احتمال حملات هوایی هم زمان متحدان را در سراسر میدان نبرد یک جنگ منطقه ای مهم جبران کند.   ممکن است اقداماتی برای این اهداف صورت بگیرند:  استتار و تمرکززدایی امکانات سیاسی - نظامی - اقتصادی با هدف کاهش آسیب پذیری آنها در مقابل حملات؛  مخفی و حفظ کردن سلاحهای کشتار جمعی یا استقرار آنها بر روی پرتاب کننده های متحرک؛  به کارگیری سلاحهای کشتار جمعی علیه پایگاههای متحدان که برای حملات موازی استفاده می شوند؛   حمله به فرماندهی و کنترل متحدان و به کارگیری اشکال گوناگون جنگ اطلاعاتی برای تضعیف روحیه متحدان و مردم ایالات متحده و متحدانش با هدف تخریب پشتیبانی سیاسی از جنگ.      لجستیک و تدارکات  سرهنگ فولر، هنگامی که فهرست اصلی اصول جنگ را تنظیم می کرد، نتوانست اهمیت فوق العاده لجستیک مؤثر در پشتیبانی نیروهای جنگنده به هنگام بسیج، اعزام، رزمایش، استقرار مجدد، عقب نشینی و تمرکز را مشخص کند. بدون لجستیک مناسب، اداره؛ مسلح کردن؛ تثبیت یا نقل و انتقال سربازان؛ دریانوردان یا هوانوردان؛ و تجهیز آنها به نحوی که به جنگهای منطقه ای بزرگ وارد شوند و مبارزه کنند، ناممکن می شود. همان طور که یکی از سرهنگهای ارتش ایالات متحده مطرح کرده است،" اگر لجستیک را فراموش کنی جنگ را خواهی باخت ".در بیش از 230 مورد، نیروهای ایالات متحده در قرن بیستم به کشورها و مناطق دیگر جهان اعزام شده اند. لجستیک لازم و کامل آنها را در مقابل حملات حفظ کرده و مأوای دوباره به آنها بخشیده است.    لجستیک در ورود به موقع به جنگ و کسب پیروزی نقش مهمی دارد، به ویژه اینکه در حال حاضر، نیروهای امریکایی کمتری در خارج مستقر هستند، این در حالی است که آنها برای پیروز شدن در تقریباً دو جنگ منطقه ای بزرگ به صورت هم زمان در حال آماده باش هستند و می توانند در تعدادی از عملیاتهای نظامی به غیر از جنگ نیز مشارکت کنند. جنگهای منطقه ای بزرگ و عملیات نظامی به غیر از جنگ، مستلزم یک سیستم آرایشی نیروهای لجستیکی اند که توانایی مسلم برای هشدار، بسیج، استقرار و انجام عملیات سریع در هر نقطه ای از جهان را داشته باشند. طبق تحلیل ارتش ایالات متحده در مورد جنگ سال 1991، " کارکرد واحدهای لجستیکی از تدارک نیروها در میدان نبرد بیشتر است. در واقع، قدرت لجستیک است که روشی را که یک نیروی مداخله کننده خود را در آن تأمین می کند، مشخص می نماید" .    در جنگ سال 1991، ارتش عراق کنار کشید و از طریق تلویزیون به تماشای ارتش امریکا نشست که نیروی رزمندهِ پیشرفته، کارآ و آماده اعزامی را سازمان دهی می کرد. تأمین زیرساخت لجستیکی عملیات سپر صحرا، مدتها پیش از جنگ، جوی از غلبه و احساس شکست حتمی را در میان عراقیها، ایجاد کرد. در سبک جدید جنگ، لجستیک برتر موتوری است که به نیروهای نظامی امریکا اجازه می دهد تا از تمام نقاط جهان، به دشمن دسترسی داشته و آماده جنگ با آن باشند. طبیعتاً، سرعت نزدیک شدن به محل تعیین شده و افزایش نیروی نظامی، وضعیت روحی استقرار نیرو را افزایش و ریسک نابود شدن نیروهایی را که زودتر اعزام شده اند، کاهش می دهد و در مقابل، انتقال نیروها به میدان نبرد از طریق هوا یا دریا، احتمال شکست را اندکی افزایش می دهد.   سازمان دهی موفقیت آمیز نیروها و تدارکات ایالات متحده و متحدان در آغاز یک جنگ منطقه ای بزرگ، به نوبه خود می توانست به اعزام اولیه یک دفاع هوایی و موشکی چندلایه مؤثر بستگی داشته باشد، همان طور که سرهنگ واردن گوشزد کرده است، نیروهای زمینی و واحدهای پشتیبانی لجستیکی در سطح عملیات، به ویژه علیه تانکهای چلنجر فوق العاده مسلح، بسیار شکننده اند. پشتیبانی تعداد زیادی از نیروهای سطحی (هوا، خشکی یا دریا) حتی در زمان صلح، کار دشواری محسوب می شود. موفقیت، به توزیع مؤثر اطلاعات، سوخت، غذا و مهمات بستگی دارد. توزیع مؤثر ضرورتاً، بر یک هرم توزیع معکوس مبتنی است. تدارک تمام کالاهای عملیاتی باید در یک یا دو مکان تمرکز یابد و سپس، به دو یا چهار مکان و ... تقسیم شود تا حدی که در نهایت، به دست مصرف کننده برسد. باید یادآور شد این دشواریها در مقابل حمله دقیق آسیب پذیرند.    به طور خلاصه، هرچند ایالات متحده و متحدانش توانستند رژیمی مانند عراق سال 1991 را کنترل کنند، اما در آینده، ممکن است با رژیمهایی برخورد کنند که توان خود را بر تولید موشکهای بالستیک دقیق، کلاهکهای هسته ای و شیمیایی و موشکهای کروز ارزان قیمت که کشف آنها دشوار است، متمرکز کرده باشند. در آن زمان، بهتر است نیروهای جنگ منطقه ای بزرگ و خطوط لجستیکی آنها به خوبی امکان آسیب پذیری خود را از طریق بازدارندگی، حمله های پیش گیرانه، پدافندها، استقرار در خارج از حوزهِ تیررس دشمن، پراکنده سازی واحدها، بسیج مستمر یا تنوع راههای تدارکات برای خودداری از شکست، کاهش دهند.        برتری اطلاعاتی  اهمیت اطلاعات در پیروزی باید یکی از اصول راهنمای جنگها در آینده باشد. یکی از پژوهشهای ارتش ایالات متحده پیش بینی می کند که عملیات اطلاعاتی مؤثر، عرصه نبرد را برای ما شفاف و برای دشمن تیره و تار خواهد کرد و این حداقل هدف محسوب می شود. یکی از فرماندهان نیروی هوایی در جنگ سال 1991 نیز، اهمیت اطلاعات در سطوح استراتژیکی و عملیاتی را یادآور شده است. به گفته وی، در جنگ مزبور، نیروهای ائتلاف، عراق را از توان جمع آوری و استفاده اطلاعات محروم و در عین حال، نیروهای ائتلاف نیازهای اطلاعاتی خود را به طور قابل قبولی تأمین کردند. ضرورت آشکار آینده، طراحی مجدد سازمان نیروهاست، به نحوی که بتوانند از تجهیزات اطلاعاتی مدرن بهره برداری کنند، یعنی توسعه سازمانها، حذف بیشتر تجهیزات میانه، هدایت تصمیم گیری به سطوح خیلی پایین و ایجاد شبکه های استفاده از تواناییها ضروری است.   درسهای اطلاعاتی جنگ سال 1991 منفی بود؛ چرا که هرچند نیروهای ائتلاف موفق شدند توانایی عراق را در پردازش اطلاعات شکست دهند، اما نتوانستند خلا پدید آمده را از طریق ارائه اطلاعات یک منبع اطلاعات جایگزین عراقی پر کنند. چنین توانی، کار صدام را آسان تر کرد و شانس سرنگونی او را کاهش داد. بدین ترتیب، به دست آوردن و بهره برداری کردن از حوزه اطلاعاتی می تواند به نحو احسن، مهم ترین تلاش در بسیاری از جنگهای آینده باشد.   هدف گیری دقیق  برتری یکی دیگر از اصول جنگ است و از نوآوریهای فنی ای ناشی می شود که از طریق کاربرد سلاحهای هدایت شده دقیق به دست می آید. غافل گیری، همراه با دقت بیشتر، تقریباً می تواند تمام اهداف مهم تعیین شده در جنگ را نابود کند. به جای لزوم پرتاب هزاران بمب و موشک به هدف، امروزه، همان کار، با شلیک تنها چند فروند بمب و موشک می تواند قطعی تر از حملات غیردقیق گذشته انجام شود.    اکنون، اینکه یک بمب یک هدف را نابود می کند، جایگزین این قاعده شده است که صدها بمب احتمالاً چند هدف را نابود کرده یا اصلاً هدفی را نابود نکرده است؛ قاعده ای که به برنامه ریزی موفقیت آمیز جنگ و اجرای آن کمک می کند. لجستیکهای جنگهای منطقه ای بزرگ ساده اند؛ زیرا، اکنون، به جای کاربرد تعداد وسیعی از سلاحهایی که لازمه اجرای مأموریت هستند، می توان سلاحهای دقیق محدودی را برای انهدام حدود صد در صد اهداف به کار گرفت.    مزیتهای ترکیبی فناوری رادارگریز و دقت موشکهای هدایت شده را می توان ضمن مقایسه یک حمله متعارف به مرکز تحقیقات هسته ای بغداد در جنگ سال 1991 با حمله دقیق رادارگریز در دو روز بعد ملاحظه کرد. این حمله هوایی متعارف نتوانست هدف مورد نظر را نابود کند، هرچند از 32 هواپیمای برای بمباران، شانزده جنگنده برای اسکورت، دوازده هواپیما برای کوبیدن پدافند هوایی عراق و پانزده هواپیما برای سوخت رسانی نیز استفاده شد، در حالی که دو روز بعد، هدف مزبور به طور موفقیت آمیزی با به کار گرفتن تنها هشت جنگنده بمب افکن اف-117 که با دو تانکر پشتیبانی می شدند، نابود شد.    ملاحظات پایانی  اصول زیاد دیگری وجود دارند که می توانند برای انواع مختلف درگیریها تنظیم شوند. همین طور، جنگهای ضدچریکی کم شدت متفاوت تر از نبردهای متعارف، همانند جنگ سال 1991 خلیج فارس، تعقیب می شوند و هر دو نبرد می توانند در جنگهای آینده به طور متفاوتی انجام شوند. یک تحقیق علمی، بیش از صد اصول جنگ را فهرست کرده است که از زمان سان تزو از سوی متفکران نظامی مطرح شده اند. در واقع، دکترین نیروی هوایی ایالات متحده در سال 1948، چهار اصل راهنما یعنی زمان، میزان سرعت، لجستیک و انسجام را به فهرست اصول جنگی فولر اضافه کرد. در سالهای اخیر نیز، برخی از صاحب نظران مفهوم بازدارندگی را به منزله یک اصل مستقل مدیریت جنگ مورد بحث و بررسی قرار داده اند.   بازنگری اصول جنگ، که به درگیریهای آینده با یک دشمن مجهز به سلاحهای متعارف پیشرفته و سلاحهای کشتار جمعی مربوط است، می تواند درک بهتری را از نحوه انجام عملیات در میدانهای نبرد در آینده ارائه کند. با وجود این چنین مجموعه اصولی، این رهنمودها کاملاً دقیق نیستند و نمی توانند جایگزین تشخیص و ابتکار عمل، شوند. باید یادآور شد که فهم این اصول می تواند به فهم فرماندهان از نحوه هدایت جنگ کمک کند و بازنگری آنها می تواند اصول بنیادی را که باید رعایت شوند، به آنها یادآوری کند. با وجود این، اعمال این اصول به خودی خود برای پیروزی کافی نیست؛ زیرا، تا حدی انتزاعی اند و مستلزم پردازش به هنگام اعمال به موارد خاص می باشند.    سخن پایانی اینکه، فرمانده و زیردستان او هنوز باید از تجربه لازم برخوردار و به جزئیات امور مسلط باشند. با وجود این، اصول مزبور می توانند راههای مفیدی برای حل مسائلی که یک فرمانده و نیروهایش در مقابل یک دشمن با آنها روبه رو شده اند، به شمار آیند. 
  16. oldmagina

    مدیریت صحنه نبرد

    اصول جنگ برای میدانهای نبرد آینده باری آر اشنایدر منبع   قسمت سوم :   اصل تأمین  تأمین خوب بدین معناست که دشمن نتواند به یک غافل گیری استراتژیک دست یابد. چنین تأمینی به طور زیادی به اطلاعات امنیتی دقیق و به موقع، برای ارزیابی تهدید و آگاه شدن از آن در مقطعی از زمان نیاز دارد که در آن، دشمنان متخاصم و رادیکال در آستانه به دست آوردن ویران کننده ترین تسلیحات هستند. پیش بینی پیشرفت دولتهای غیرهسته ای و اینکه چه زمانی توانایی ساخت سلاحهای کشتار جمعی را به دست می آورند، بسیار دشوار است؛ زیرا، بیشتر این رژیمها اعلام پیشرفت یا تواناییهای خود را با منافع سیاسی، اقتصادی یا نظامی شان سازگار نمی دانند.    ساز و کار حقوقی بین المللی ایجاد شده از طریق معاهده منع اشاعه سلاحهای هسته ای دولتهای دارنده سلاح هسته ای را متعهد کرده است که اعضای فاقد سلاح هسته ای را هدف حمله قرار ندهند؛ چرا که در غیر این صورت، تحریم خواهند شد. دولتهایی که قصد تکثیر سلاحهای هسته ای را دارند، ممکن است در پس امضای معاهده مزبور، به ویژه اگر احتمال توسعه سلاحهای کشتار جمعی از سوی آنها مطرح باشد، به دنبال کسب حمایت حقوق دیگران باشند. ممکن است اشاعه دهندگان، تحریمهایی را از طریق توقیف قانونی داراییهایشان در ایالات متحده و دیگر دولتها متحمل شوند و روابطشان با این کشور قطع گردد. این تدابیر قانونی ممنوعیت اشاعه سلاحهای هسته ای، مجازات مختلفی را برای متخلفان مقرر می کند. در این راستا، مجازات تجاری پاکستان به دلیل برنامهِ هسته ای آن، گواهی بر این مدعاست.     همچنین، همان گونه که صدام حسین در ژوئن سال 1981 به هنگام نابود شدن راکتور اوزیراک با هواپیماهای اسرائیلی آموخت، سلاحهای کشتار جمعی نباید آشکارا و در تأسیساتی که به آسانی در معرض هدف گیری نظامی است، توسعه داده شوند. بدین ترتیب، صدام با ثروت عظیم ناشی از درآمدهای نفتی، توانست بین سالهای 1981-1991، پس از اجرای برنامهِ مخفیانه ای، به توان تولید سلاحهای هسته ای نزدیک شود.   این مدل به احتمال زیاد مدلی است که دولتهای خواهان سلاحهای هسته ای قصد پیروی از آن را دارند:   تعقیب راههای فنی چندجانبه منتهی به سلاحهای کشتار جمعی؛   پنهان و مخفی کردن تأسیسات مربوط به سلاحهای کشتار جمعی؛   ارائه اطلاعات غلط راجع به فعالیتها یا موقعیتهای سلاحهای کشتار جمعی؛   در عین انجام فعالیتهای هسته ای مخفیانه، الحاق به معاهده منع اشاعه سلاحهای هسته ای برای انحراف افکار عمومی؛   استفاده از طرفهای ثالث برای خرید فناوری تولید سلاحهای کشتار جمعی؛   خرید فناوریهای با کاربرد دوگانه برای هدف دیگر (هدف ساخت سلاحهای کشتار جمعی)؛   تولید داخلی و خودجوش اجزای سلاحهای کشتار جمعی به قدر ممکن؛   استفاده از پیمانکاران احتمالی برای رفع خلاءهای علمی مربوط به سلاحهای کشتار جمعی از طریق مزایده و مناقصه؛   خرید فناوری و تجهیزات سلاحهای کشتار جمعی از بازار آزاد و پیمانکارانی که در ازای دریافت مزایای درخور توجهی حاضرند آنها را تهیه کنند؛   استفاده از کارشناسان خارجی در زمینه سلاحهای کشتار جمعی یا موشک در صورت فقدان کارشناسان داخلی؛    خرید اجزای فرعی فناوری سلاحهای کشتار جمعی به جای خرید اجزا و مونتاژ آنها در داخل کشور با هدف کاهش پیگیری نظارت و بازرسیها.  درست همانند کوههای یخی، تنها قسمتهای بالایی برنامه سلاحهای هسته ای کشورهای مخالف پیداست و احتمالاً بخش بزرگی از برنامه مخفیانه آنها دور از انظار در حال انجام است.  میزان پیشرفت برنامه های هسته ای می تواند با امکان انتقال دانش علمی، اورانیوم یا پلوتونیوم بسیار غنی شده، طرحهای تسلیحاتی، موشکها و فناوری هسته ای از دولتهای تازه به استقلال رسیده اتحاد شوروی سابق تسریع شود. بر اساس دکترین نظامی ایالات متحده، این کشور هرگز نباید به دشمن اجازه دهد تا برتری غیرقابل انتظاری را به دست آورد. در این راستا، دانش و فهم کامل از استراتژی، تاکتیک، دکترین و جزئیات برنامه ریزی نیروهای دشمن می تواند امنیت را بهبود و آسیب پذیری در مقابل غافل گیر شدن در مقابل دشمن را کاهش دهد. آسیب پذیری در قبال غافل گیری و حمله می تواند از طریق ترکیبی از تدابیر دفاعی و تهاجمی پیش گیری شود.   در این راستا، امنیت می تواند شامل موارد زیر حفظ شود:   حفظ افزایش برتری متحدان برای بازداشتن شدت عمل دشمن در کاربرد اولیه سلاحهای کشتار جمعی؛   حملات متحدان علیه نیروهای دشمن با هدف نابودی یا کاهش ذخایر سلاحهای کشتار جمعی دشمن؛   پدافندهای فعال متحدان برای جلوگیری از حملات موشکی یا هواپیمایی دشمن؛   کاربرد پدافندهای غیرعامل برای حمایت نیروهای خودی در مقابل اثر حملات سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی یا شیمیایی؛    هر نوع اقدام دیگری که هدف آن کاهش آسیب پذیری اهداف در مقابل سلاحهای کشتار جمعی دشمن است، مانند پراکنده سازی نیروها، بسیج، نگهداری نیروها در خارج از برد موشکی و هواپیمایی دشمن و ارسال تدارکات و وسایل کمکی که در مقابل حملات سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی دشمن کمتر آسیب پذیر باشند.  هیچ رویکرد واحدی نمی تواند تهدید (خطر) سلاحهای کشتار جمعی را خنثی کند، با وجود این، ترکیبی از این اقدامات می تواند تا حد زیادی آسیب پذیری نیروهای خودی در برابر غافل گیر شدن از سوی دشمن را کاهش دهد. بهبود توانایی متحدان برای کشف ذخایر هسته ای بیولوژیکی، شیمیایی و موشکی دشمن در زیرزمین یا نشانه گیری شده به سمت اهداف از راه دور نیز امنیت را افزایش می دهد و به جلوگیری از غافل گیر شدن شدید و ویرانگر در مقابل دشمن کمک می کند.      اصل صرفه جویی نیروها  تخصیص کمترین توان رزمی اساسی برای اولویتهای ثانویه از دیگر اصول جنگ در دکترین نظامی امریکاست. به عبارت دیگر، فرمانده ارتش ایالات متحده به جای آنکه تلاش در مقابل اولویتهای ثانویه را به خطر اندازد، باید بیشتر توان نظامی خود را بر تهدید اصلی آشکار متمرکز کند. این اصل جنگی بر این فرض منطقی مبتنی است که منابع فرماندهی کل قوا نامحدود نیست و باید برخی از ریسکهای محاسبه شده در اولویتهای ثانویه را برای دست یابی به برتری در زمینه های با اولویت، که می تواند در جنگ یا نبرد تعیین کننده باشد، بپذیرد.    در دهه 90، ایالات متحده استراتژی آمادگی برای نبرد تقریباً در دو جنگ منطقه ای مهم هم زمان را اتخاذ کرده بود؛ زیرا، ایالات متحده، ضمن استفاده از اصل صرفه جویی نیروها، به ذخیره نیروی کافی برای یک جنگ هم زمان دوم به محض آغاز جنگ اول نیاز دارد. همچنین، اصل صرفه جویی در نیروها راهنمایی برای کاهش مشارکت نظامی ثانویه ایالات متحده، مانند عملیات حفظ صلح ملل متحد در دیگر مناطق است.    زمانی که دشمن به سلاحهای کشتار جمعی مجهز است، صرفه جویی نیروها باید با حزم اندیشی و احتیاط اعمال شود. فرماندهان متحدان باید از این مسئله که حمله های اصلی نیروهایشان با سلاحهای کشتار جمعی پاسخ داده شود، خودداری کنند؛ بنابراین، ضمن اینکه منابع باید بر نقاط ضعف قطعی نیروها و طرحهای دشمن متمرکز شود، باید به طور هم زمان، از طریق حفظ برتری نظامی، به طور کافی حمایت شوند و از آنها در نبرد هوایی به منظور حذف توان سلاحهای کشتار جمعی دشمن استفاده شود. حملهِ زمینی اصلی به نیروهای دشمن باید از طریق تمرکز کافی تواناییهای پدافندی عامل و غیرعامل مورد حمایت قرار گیرند. پراکنش و تحرک مستمر نیروهای کلیدی، در صورتی که اعزام نیروهای هوایی و نقل و انتقال مخفیانه، تجهیزات و تدارکات نیروها، به غافل گیری تاکتیکی کمک کند، میدان عمل و نبرد را از انظار مخفی می نماید.    طبق دکترین ارتش ایالات متحده، صرفه جویی در مأموریت نیروها می تواند به استفاده از نیروها برای حمله، دفاع، تأخیر یا انجام عملیات ضربتی منجر شود.       اصل غافل گیری  طبق دکترین نظامی ایالات متحده، فرماندهان باید بکوشند تا به دشمن در زمان یا مکان یا وضعیتی حمله کنند که خود را برای مقابله و نبرد با آن حمله آماده نکرده است. غافل گیری می تواند نتیجهِ نبردها، حمله ها یا کل جنگها را تحت تأثیر قرار دهد. این اصل مهم از این راهها به دست می آید: سرعت حمله و رزمایش، انجام اقدامات پیش بینی نشده، فریب نظامی، تغییر تاکتیکهایی که پیش از آن مورد استفاده قرار گرفته اند، حفاظت اطلاعات عملیات، جمع آوری اطلاعات مفید، آگاهی از طرح و دکترین دشمن و به کارگیری فناوری جدید.    بمب افکنهای نامرئی برای رادار در حمله به اهداف کلیدی و استفاده از موشکهای هدایت شونده دقیق اهمیت بسزایی برای غافل گیری دارند. یکی از مهندسان حملات هوایی ایالات متحده در جنگ 1991 نوشته است: " برای نخستین بار در تاریخ جنگها، نیروهای ما توانستند در حد لازم به تمرکز قوا و غافل گیری اقدام کنند. . . . غافل گیری همیشه یکی از مهم ترین عوامل در جنگ یا حتی شاید تنها عامل مهم بوده است؛ زیرا، می تواند کاستیهای تعداد نیروها را جبران کند. البته، اقدام به غافل گیری همواره مشکل بوده است؛ زیرا، با مفاهیم تمرکز و تجمع قوا در تضاد است. برای در اختیار داشتن نیروی کافی به منظور پرتاب گلوله های توپ، فرمانده باید تعداد نیروی زیادی را بسیج و جابه جا کند تا بتواند احتمالا پیروز شود. البته، بسیج و جابه جایی نیروهای زیاد به صورت پنهانی، حتی در روزهای پیش از شناسایی هوایی، کاملاً مشکل بود، به نحوی که احتمال غافل گیری دشمن عراق واقعاً ضعیف بود، اما رادارگریزی هواپیماها و دقت هدف گیری موشکها هر دو جانب مشکل را بر طرف کردند. در واقع، رادارگریزی غافل گیری را به دنبال دارد و دقت به معنای این است که یک سلاح نقشی را ایفا می کند که در گذشته، هزاران سلاح نیز نمی توانستند از عهده آن برآیند" .   تا زمانی که رژیمهای مخالف به رادارها یا دیگر حسگرهای کشف و هدف گیری هواپیماهای رادارگریز و موشکهای کروز دسترسی ندارند، ایالات متحده و هم پیمانانش ابزار دست یابی به غافل گیری تاکتیکی در حمله هوایی یا هر نوع پرتاب موشک کروز را در اختیار خواهند داشت. توان حمله از دریا بدون هوشیاری دشمن و با تکیه بر هواپیماهای اف -22 ، اف - 17 و بی-2 و موشکهای کروز رادارگریز، صرفاً از طریق اطلاعات درست در شناسایی و موقعیت یابی اهداف مهم دشمن و قابلیت دسترسی به هواپیماها و موشکهای کروز رادارگریز به دست می آید.    غافل گیری تکنولوژیکی در مواردی که یکی از دو طرف فناوری نظامی جدید قاطعی را به کار می گیرد و دشمن را در وضعیت نامساعد غیرقابل پیش بینی قرار می دهد، تعیین کننده است. یکی از این نمونه ها، نقش رادارهای بریتانیا در کمک به نیروی هوایی سلطنتی برای پیروزی این کشور در نبرد با آلمان بود. هرچند هواپیماهای آلمان از نظر تعداد بیشتر بودند، اما بریتانیا توانست مسیر و تعداد هواپیماهای آلمان را به محض پرواز از فرانسه و در طول کانال انگلیس به سمت بریتانیا، دقیقاً مشخص کند. هواپیماهای جنگی بریتانیا با مسلح شدن به چنین دانشی در سطح بالاتری بر فراز ابرها در کمین بودند تا با متمرکز کردن برتری نیروی خود در نبردهای هوایی، به جنگ اقدام کنند. بزرگ ترین تفاوت دو طرف در این جنگ که سرانجام به پیروزی بریتانیا منجر شد، برخورداری ارتش این کشور از رادار بود.     اصل ساده سازی  فرماندهان ارتش ایالات متحده برنامه های روشن، ساده و دستورات آشکار و مختصری را تهیه می کنند. ساده سازی مفاهیم و اهداف عملیات باید سوء برداشتها را از دستورات و ابهامات کاهش و فهم دستورات کلیدی را که ارائه آنها لازمه هدایت جنگ است، افزایش دهد.     ساده سازی عملیات باید در تمام مراحل نبرد شامل آغاز عملیات، جریان نبردهای اصلی و پایان جنگ اعمال شود. البته، ساده و شفاف سازی اهداف، برنامه ها و دستورات به تنهایی، درستی استراتژی یا عملیات موفقیت آمیز علیه یک دشمن منطقه ای شدیدا مسلح را تضمین نمی کند. هرچند فرماندهی منطقه ای می تواند یک برنامه شفاف، ساده و اصولی را انتخاب کند، اما این برنامه در جنگ هم زمان در آینده مؤثر نخواهد بود.    دشمن مسلح به سلاحهای کشتار جمعی می تواند یک استراتژی تصاعدی را دنبال کند که انسجام ائتلاف متحدان را بر هم بزند و آنها را به طور بالقوه وحشت زده کند. چنین دشمنی می تواند از طریق از بین بردن پشتیبانی داخلی برای جنگ یا حتی فلج کردن نیروهای اعزامی متحدان با توسل به سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی و تواناییهای موشکی علیه نیروها، بندرها، پایگاههای هوایی، خطوط لجستیکی یا سرمایه های متحدان در منطقه، شکست سیاسی را بر ائتلاف تحمیل کند. در چنین نبردی، حمله دشمن می تواند در ظرف یک روز تلفات جانی را بر متحدان تحمیل کند که تعداد آنها از آنچه ایالات متحده در جنگ کره، ویتنام یا حتی جنگ جهانی دوم متحمل شد، بیشتر باشد.    برنامه عملیاتی صحیح علیه دشمن در میدان نبرد اساسی خواهد بود. روشن و ساده سازی همراه با رهیافت صحیحی ما را در رسیدن به موفقیت کمک می کند. البته، اگر روشن و ساده سازی با عیب و نقص همراه باشد، مانع از شکست نخواهد شد.
  17. سلام اینا مسلمان هستند ، احتمالا مومن نیستند  icon_cheesygrin .
  18. oldmagina

    مدیریت صحنه نبرد

    اصول جنگ برای میدانهای نبرد آینده باری آر اشنایدر منبع   قسمت دوم :   اصل رزمایش  مسئله ذاتی در اصل رزمایش این است که بسیج [نیروها]، تواناییهای آفندی و پدآفندی و نیز توانایی در دست یابی به بازدارندگی و رجحان تصاعد را هم در جنگ و هم در صلح افزایش می دهد.  مفهوم پراکندگی با نیاز به رزمایش همراه است. در دوره های اخیر، ارتشها به طور روزافزونی به دلیل افزایش کشتار در میدان نبرد و دیگر تغییرات فنی، متحرک و پراکنده اند. تحرک و پراکندگی، احتمال موفقیت دشمن را در هدف گیری برای وارد آوردن ضربه، کمتر می کند. حزم اندیشی نیز، پراکنده کردن نیروهای خودی را برای آنکه کمتر در معرض حملات سلاحهای کشتار جمعی دشمن قرار گیرند، توصیه می کند.    از طرف دیگر، ضرورت پراکنده کردن نیروها می تواند تا حد زیادی مانع از توانایی مبارزه متعارف (دشمن) شود. ارتش پراکنده، برای به دست آوردن برتری منطقه ای و پیشروی در مقابل نیروهای دشمن، توان کمتری خواهد داشت و از سوی دیگر، برای نبرد و پایان دادن به جنگ تا زمانی که سلاحهای اصلی دشمن از بین نرفته اند، از فرصت کمتری برخوردار خواهد بود. نیاز به مصون ماندن از آسیب پذیری در مقابل حملات سلاحهای کشتار جمعی و انجام یک جنگ متعارف به طور هم زمان، فشارهای متعارضی را بر برنامه ریزی نبردهای آینده تحمیل خواهد کرد. چنین دل مشغولی دوگانه ای می تواند از جنگهای سریع و قطعی مبتنی بر الگوی جنگ سال 1991، جلوگیری کند. در عوض، ارتشهای آینده ممکن است به جنگهای کم شدت یا نبرد در جنگهای فرسایشی متعارف درازمدت مجبور شوند و در عین حال، از دادن هرگونه فرصت به دشمن برای وارد آوردن ضربه نهایی از طریق سلاحهای کشتار جمعی خود، خودداری کنند.    ذهن فرماندهان ارتشهای پیروزی که با تهدید سلاحهای کشتار جمعی روبه رو می شوند، در مقایسه با تهاجم گسترده و متعارف، ممکن است از پدافند فعال به پدافندهای انفعالی، از تمرکز (نیروها)، به پراکنده سازی و استتار آنها مشغول شود. در واقع، کشتار در میدان نبرد آینده ممکن است چنان گسترده باشد که تصور جدیدی از استقرار نیروهای دفاعی را ضروری و در عین حال، موقعیت یابی، هدف گیری و نابود کردن پرتاب کننده ها و انبار سلاحهای کشتار جمعی و سلاحهای متعارف خیلی پیشرفتهِ دشمن را به یک ضرورت فوری تبدیل کند.      اصل ابتکار تهاجمی  اصل ضروری نشان دادن ابتکار عمل در جنگ، حفظ و استفاده از آن از جمله اصول دکترین نظامی ایالات متحده است. حفظ ابتکار تهاجمی در زمان جنگ، کسب پیروزی و جلوگیری از شکست اهمیت دارد؛ چرا که دشمنی که از آغاز کنترل شود، به ندرت خطرناک خواهد بود. هنوز هم تا حدی این ضرب المثل قدیمی که بهترین دفاع تهاجم خوب می باشد، واقعیت دارد. در واقع، یک تهاجم خوب که دشمن را به دفاع از نیروها و سرزمین خود مشغول می کند، بخشی از توانایی آن را در مبارزه با شما از بین می برد.    متأسفانه، عملیات تهاجمی در صورت استفاده دشمن از سلاحهای کشتار جمعی یا تهدید آن به چنین حمله ای، دشوار است. عملیات ارتش ایالات متحده در جریان رزمایشهایی با محیط هسته ای - شیمیایی نشان داده است که سلاحهای کشتار جمعی دشمن مانعی اساسی در موفقیتهای تهاجمی نیروهای کلاه آبی سازمان ملل بوده است. در این ارتباط، خلاصه ای از یک گزارش تمرین عملیات تهاجمی، چنین یادآور شده است:     حملات و درگیریها طولانی تر شدند؛   تعداد کمتری از نیروهای دشمن کشته شدند؛   بر نیروهای خودی تلفات زیادی وارد آمد؛   نیروهای خودی گلوله های کمتری به طرف دشمن شلیک کردند؛   نابودی نیروهای خودی از سوی یکدیگر افزایش یافته بود؛    از زمین برای پوشش و استتار به طور مؤثری استفاده به عمل نیامد.   همان طور که تحلیگران نظامی یادآور شده اند، متأسفانه، به کارگیری سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی در عرصهِ نبرد از سوی یکی از دو طرف مخاصمه، به او ابتکار عمل می بخشد. چنین اقداماتی یا حتی تهدید به حملات سلاحهای کشتار جمعی، نیروهای متحدان را تا حدی در حالت دفاعی قرار داده و ابتکار عمل را به دشمن خواهد داد. این بدان دلیل است که فرماندهان و یگانهای متحدان مجبور شده اند خطر کمتری را به دلیل احتمال کشته شدن متحمل شوند.     استفاده دشمن از سلاحهای کشتار جمعی می تواند آلودگیهای رادیواکتیو، شیمیایی یا بیولوژیکی را در میدان نبرد باعث شود و توان عمل نیروها را برای ساعتها، روزها یا حتی هفته ها بعد از کاربرد آنها (سلاحها) سلب کند. پوشش (لباسهای) حفاظتی، روشهای آلوده زدایی جامع، برنامه های واکسن زنی گسترده، استفاده از پادزهر و احتیاطهای ناشی از ترس از سیاه زخم و محیط آلوده به عناصر شیمیایی یا رادیواکتیو سمی، به آسانی می تواند کارآیی تهاجمی متحدان را از بین ببرد و نظم فکری نیروهایشان را با بمباران سلاحهای کشتار جمعی مختل کند؛ بنابراین، رزمایش در میدان نبردی که این چنین آلوده شده است، محدود می شود.    شبیه سازیهای جنگی ارتش ایالات متحده، بیانگر آن است که سلاحهای کشتار جمعی دشمن به طور منفی می تواند تلاشهای متحدان را در حفظ ابتکار عمل و رزمایش در میدان نبرد تحت تأثیر قرار دهد، نیروها را ناهماهنگ کند و قدرت (قوا) را به مناطق بسیار خطرناک و آلودهِ معینی سوق دهد. همچنین، اگر نیروهای متحدان به هنگام انجام عملیات تهاجمی، با تهدید سلاح کشتار جمعی روبه رو شوند، برای نجات و موفقیت خود، به انجام عملیات، تحت یک سپر دفاعی نیاز خواهند داشت؛ بنابراین، در جنگهای آینده، در مقابل دشمنان دارای سلاحهای کشتار جمعی، برخلاف زمان سرلشکر فولر، حملات تهاجمی برای خلع کردن سلاحهای کشتار جمعی دشمن همراه با یک سلسله پدآفندهای قدرتمند به منظور جلوگیری از حملات پیش دستانه از سوی دشمن یا حملات متقابل در راستای از بین بردن تهدیدها، مهم خواهد بود.    در یک حالت کلاسیک، فرمانده نظامی ایالات متحده آن گاه که برای نمونه، صدام حسین را به عنوان دارنده سلاحهای کشتار جمعی مورد بررسی قرار می دهد، با نیاز دوگانه ای روبه رو می شود؛ چرا که در آغاز، می خواهد هم فرماندهی دشمن و هم قدرت بالقوه سلاحهای کشتار جمعی او را خنثی کند؛ موضوعی که به معنای تعقیب هدف گیری فرمانده مزبور، همراه با بمباران کامل تواناییها و تأسیسات احتمالی تولید سلاحهای کشتار جمعی اوست. اگر این مرحله آغازین جنگ کاملاً موفقیت آمیز نباشد، عملیات متحدان باید طوری تدارک یابد که به طور مؤثری، از حالت تهاجمی به حالت دفاعی تغییر یابد؛ زیرا، اگر حالت دفاعی به خود نگیرد، احتمالاً، نیروهای متحدان منهدم خواهند شد.    جان واردن، یکی از معماران پیروزی هوایی متحدان در جنگ سال 1991، معتقد است که یکی از ویژگیهای جنگهای آینده، حملات موازی علیه تمامی مواضع و نیروهای کلیدی دشمن خواهد بود که اگر تقریباً، به طور هم زمان انجام شوند، به سرعت دشمن را از نظر استراتژیک فلج و در نتیجه، شکست خواهد داد. وی بر این باور است که نیروی هوایی، ابزار توسل به چنین جنگ موازی ای محسوب می شود. در واقع، حملات هم زمان و موازی، ارزش حفظ ابتکار عمل تهاجمی در جنگها را به خوبی نشان می دهند و ممانعت از اتخاذ وضعیت تهاجمی از سوی دشمن همچنان که در جنگ سال 1991، نیروهای عراق را فلج کرد، بر اعتبار این حملات می افزاید. احتمالاً، حملات هم زمان، موازی و در عمق، در تمامی مدت نبرد به منزله بخشی از دکترین نظامی ایالات متحده در آینده قابل پیش بینی باقی خواهد ماند. برای نمونه، در پژوهش عملیات قرن بیست و یکم ارتش ایالات متحده آمده است: " در عملیات آینده ارتش امریکا، وارد آوردن شوکهای سیستمیک گسترده به دشمن، ترغیب خواهد شد. این عملیات به معنای مجبور کردن دشمن به از دست دادن یا سلب هرگونه ابتکار عمل خواهد بود" .   همچنین، دکترین هوایی ایالات متحده بر استفاده از فناوری جدید، مانند هواپیماهای رادارگریز، موشکهای کروز رادارگریز و هدایت شونده دقیق تأکید دارد. این فناوری به دارندگان آن این امتیاز را می دهد که دشمن خود را غافل گیر کنند و ابتکار عمل تهاجمی را در اختیار داشته باشند؛ زیرا، آشکارسازی این تسلیحات مشکل است و به نیروی هوایی این اجازه را می دهد که بدون تحمل تلفات عمده تا هر مسافتی که می خواهد اهداف استراتژیک یا تاکتیکی را تعقیب کند. در واقع، نیروی هوا - فضا می تواند سریعاً بر یا بالای هر نقطه ای از سطح زمین تمرکز نماید و برخلاف نیروهای زمینی، هم زمان از اصول تمرکز (نیروها) و رزمایش در حد بسیار گسترده ای استفاده کند.   به هرحال، تا زمانی که تهاجم اولیه در چنین جنگ موازی و حساسی توانایی دشمن را در حمله با سلاحهای کشتار جمعی یا سلاحهای متعارف پیشرفته خود از کار نینداخته است، مبارزه می تواند از ویژگی یک جنگ موازی با حمله هوایی برق آسا، که با عقب نشینی و پراکندگی نیروهای زمینی و دریایی توام باشد، برخوردار شود تا اهداف در مقابل حملات متقابل گسترده احتمالی دشمن که از طریق سلاحهای کشتار جمعی صورت می گیرد، کمتر جلب توجه کنند.    اگر برتری کامل تسلیحات کشتار جمعی متحدان حاصل نشده باشد، بازی پایانی یک جنگ با ریسک همراه خواهد بود. در واقع، این پرسشها مطرح است که اگر رژیم یک دشمن رو به شکست باشد، آیا تمایل دشمن به استفاده از سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی بیشتر می شود یا اینکه از کاربرد این سلاحها منع خواهد شد؟ آیا دشمن از سلاحهای کشتار جمعی استفاده یا تهدید به استفاده به قصد دست یابی به یک راه حل بهتر در پایان یک جنگ خواهدکرد؟ آیا نیروهای متحد تا زمان نابودی کلیه نیروهای چنین دشمنی باید دور از تیررس آن قرار بگیرند یا تا زمان از بین رفتن و جایگزین شدن رهبر آنان؟ اگر چنین امری امکان پذیر نباشد، تکلیف چه خواهد بود؟ شاید در این حالت، پذیرش صلح از روی سازش بهترین تدبیر باشد تا اینکه از رژیم متخاصم و ارتش درخواست شود تا به طور کامل خود را تسلیم کنند. اگر این گزینه رد شود، متحدان، پیش از آنکه بتوانند به پیروزی در مقابل یک دشمن منطقه ای شدیداً مسلح دست یابند، باید خطر تلفات گسترده (شاید یک میلیون نفر) را متحمل شوند.    همانند جنگ 1991، ممکن است موقعیت رهبر دشمن و تسلیحات کشتار جمعی آن نامعلوم باشد. در آغاز چنین جنگهایی، نسبت به هدف گیری رهبر یا رهبران دشمن برای ایجاد بی نظمی و تغییر رژیم، وسوسه هایی وجود خواهد داشت. با وجود این، چنین حملاتی علیه رهبران، بدون انجام عملیات، به نحو موفقیت آمیزی صورت خواهد گرفت و احتمالاً، در آن صورت، رژیم دشمن با اقدامات مذبوحانه خود، مانند توسل به سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی، حتی در صورت مواجهه با نیروی هسته ای برتر متحدان، مقابله خواهد کرد.    پرسش ارتش امریکا این است که چگونه می توان به پیروزی یا میزانی از پیروزی در نبرد منطقه ای با چنین دشمنی دست یافت و در عین حال، خساراتی را که بر نیروهای متحدان و به ایالات متحده و کشورهای متحد در جریان چنین جنگهای منطقه ای وارد می آید، محدود کرد؟  تا زمانی که صحنهِ نبرد و دفاع استراتژیک در مناطقی که دشمنان سلاحهای کشتار جمعی را توسعه و استقرار داده اند، مستقر شده است، تلاش برای مقابله با چنین تهدیدهایی، الزاماً، بر بازدارندگی دشمن یا تواناییهای تهاجمی متعارف متحدان مبتنی خواهد بود.    هرچند احتمال اینکه ایالات متحده و متحدانش بتوانند به طور موفقیت آمیزی، نیروهای دولت متخاصم را در آستانه کاربرد سلاحهای کشتارجمعی علیه سرزمین امریکا، نیروهای ایالات متحده و متحدان در منطقه یا کشورهای متحد، شناسایی، موقعیت یابی، هدف گیری و نابود کنند، بسیار نادر است، اما سرویسهای اطلاعاتی متحدان برای مشخص کردن چنین آماده سازیها و حملاتی به منظور خلع سلاح کردن دشمن فرصت اندکی در اختیار دارند.    استفاده از تمامی استعدادهای نظامی ایالات متحده نیز عقلانی نمی باشد؛ زیرا، استفادهِ این کشور از سلاحهای هسته ای برای حمله به اهداف سلاحهای کشتار جمعی دشمن، احتمالاً پیامدهای منفی سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک، حقوقی و اخلاقی زیادی را در پی خواهد داشت.در برخی از موارد، الزام به استفاده از سلاحهای متعارف، خلع سلاح دشمنی را که خود را با سلاحهای کشتارجمعی مسلح کرده است، دشوار می کند؛ زیرا، سلاحهای متعارف تواناییهای زیر را ندارند:     نابود کردن انبارهای سلاحهای کشتار جمعی که در زیر زمین قرار داده شده اند؛   هدف گیری انبارهای سلاحهای کشتار جمعی دشمن، که به طور گسترده پراکنده اند، اما قابلیت جابه جایی آسان دارند؛    دفن عناصر سلاحهای بیولوژیکی دشمن که در صورت عدم دفن، احتمال انتشار و پخش آنها به دلیل حملات بمبارانهای متعارف، وجود دارد.  بدین ترتیب، اتکا بر تهاجمهای متعارف صرف برای پایان دادن به تهدیدهای سلاحهای کشتار جمعی، غیرمنطقی است؛ زیرا، نابودی پدآفندهای متحدان حتی با یک کلاهک هسته ای، بیولوژیکی یا شیمیایی دشمن می تواند سراسر منطقه وسیعی را به مواد مرگبار آلوده کند. همچنین، پدافندهای موشکی در میدان نبرد نیز لازم می باشد؛ چرا که تنها ترکیب حمله های تهاجمی سرکوبگرانه توام با تواناییهای جلوگیری کننده می تواند امکان حفاظت کامل منطقه ای لازم را در مقابل چنین سلاحهای کشنده ای فراهم آورد؛ منطقه ای که حتی یک اسپری کننده کلاهک دشمن از طریق پدافندها می تواند یک بندر، پایگاه، میدان هوایی، کاروان دریایی، ارتش تمرکز یافته یا مرکز جمعیتی را نابود کند.      اصل وحدت فرماندهی  اصل وحدت فرماندهی در جنگ از جمله دیگر اصول جنگی ژنرال جی. سی. فولر است. حفظ فرماندهی، کنترل، ارتباطات و سرویس اطلاعاتی خوب می تواند به منزله نتیجه انقلاب پیوسته فناوری اطلاعاتی در دسترس فرماندهان متحدان، در منازعات منطقه ای بزرگ در آینده بسیار آسان تر شود. در واقع، این انقلاب به نسبت آنچه در جنگهای پیشین شناخته شده بود، اطلاعات مفصل تری را دربارهِ تواناییها، موقعیتها و فعالیتهای دشمن ارائه می کند.    همچنین، انقلاب اطلاعاتی به ساختار های سازمانی منظم تر و آگاهی بیشتری از وسعت تواناییهای نیروهای متحدان و دشمن منجر خواهد شد. در نتیجه، کنترل فرماندهان مرکزی افزایش و در عین حال، پراکنده سازی گسترده نیروهای خودی امکان پذیر خواهد شد. طبق گزارش عملیاتهای قرن بیست ویکم ارتش ایالات متحده، پیشرفت در مدیریت و توزیع اطلاعات، هم گرایی افقی کارکردهای میدان نبرد و کمک فرماندهان را در زمینه هماهنگی و ترتیب نیروها در خشکی تسهیل خواهد کرد. ... یگانها، گروههای کلیدی و رهبران به طور گسترده ای پراکنده خواهند شد؛ موضوعی که به استمرار پدیدهِ میدان نبرد خالی از نیرو منجر خواهد شد.   چالشهای فرماندهی ، کنترل و ارتباطات مؤثر در یک جنگ منطقه ای بزرگ می تواند وسیع باشد. اگر دشمن توان از بین بردن فرماندهان نظامی ایالات متحده یا متحدان، دولتهای متحد منطقه ای، هدف گیری مقام فرماندهی ملی ایالات متحده یا با خاک یکسان کردن میدان جنگ را از طریق تخریب قطعی (سیستمهای) ارتباطات با انفجارهای هسته ای با قدرت زیاد، که پالس الکترومغناطیسی ویران کننده ای را ارسال کند، داشته باشد، توانایی نابود کردن وحدت فرماندهی طرف مقابل را خواهد داشت. اگر دشمن منطقه ای، در زمینه استفاده از سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی در وضعیت نامساعدی قرار گرفته باشد، هنوز می تواند از توان محدود خود از طریق انفجارهای هسته ای جوی استفاده کند تا بدین ترتیب، سیستم ارتباطات، کشتی رانی، رادار، هواپیماها، موشکها، اسلحه های خودکار، مراکز نیروی هوایی، تانکها، ستونهای نظامی و هرگونه ریزتراشه یا مدارهای الکتریکی را که حفاظت نشده اند، از بین ببرد.   خطر سلاحهای کشتارجمعی دشمن حتی می تواند فراتر از صحنه جنگ، پایتخت کشورهای متحد، از جمله واشنگتن را نیز تهدید کند. این احتمال وجود دارد که دشمن هواپیما یا موشکهایی داشته باشد که بتواند این پایتختها را هدف قرار دهد. حتی اگر چنین چیزی از نظر فنی نیز امکان پذیر نباشد، این امکان را فراهم خواهد آورد تا سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی با وسایل غیرمتعارفی که خرابکاران آنها را از کشورهای متحد به طور قاچاق به دست آورده اند، علیه چنین شهرهایی نشانه گیری شوند و از طریق پرتاب یا تهدید به پرتاب آنها، به امتیازات سیاسی مطلوبی در پایان جنگ دست پیدا کنند.    بیشتر پایتختهای متحدان در مقابل تهدیدهای سلاحهای کشتار جمعی بسیار آسیب پذیرند. برای نمونه، واشنگتن مدتهاست که هدف آسیب پذیری تلقی می شود و آسیب پذیری آن در آینده قابل پیش بینی نیز باقی خواهد ماند. یک انفجار خودسرانه و غیرقانونی هسته ای در شهر، احتمالاً می تواند رئیس جمهور، معاون وی، اعضای کابینه و اعضای کنگره را که در زمان انفجار آنجا بوده اند، به هلاکت برساند. هرج و مرجی که چنین حمله ای پدید می آورد، بسیار زیاد است. چه کسی در این قضیه مسئول است؟ این پرسش از مهم ترین پرسشهایی است که پاسخ بدان باید بلافاصله پس از چنین حمله نابود کننده ای داده شود.    اگر به قرارگاهی که فرماندهی منطقه ای ایالات متحده و نیروهای آن در آنجا مستقر است، حمله مشابهی صورت بگیرد، نیز هرج و مرج پیچیده ای رخ خواهد داد و این امکان وجود خواهد داشت که رهبر ملی و نیروهای نظامی منطقه ای ایالات متحده برای مدتی درگیر هرج و مرج شوند. خطر گسست ارتباطات و ناتوانی فرماندهی در جنگ به نتیجه گیریهای متعددی در مورد حفظ وحدت فرماندهی در چنین جنگهایی منجر می شود.   در یک حالت اضطراری، وحدت فرماندهی می تواند جایگزین فرماندهی غیرمتمرکز در موارد زیر بشود:   یگانهای نظامی ممکن است در برنامه ریزیهای عملیات پیش از جنگ به استقلال بیشتری نیاز داشته باشند؛   نیاز اندک فرماندهان یگانها به اطلاعات روزانه قرارگاههای مرکزی؛   فرماندهان جایگزین در پستهای فرماندهی سیار و ثابت، به تمام فرماندهیهای منطقه ای و پشتیبانی، با پشتیبانی آموزش دیده در حفظ عمق لایه های متعدد و آماده بر عهده گرفتن فرماندهی در صورت مورد هدف قرار گرفتن، کشته شدن یا جدا شدن فرماندهان از نیروهای خود، نیاز خواهند داشت؛    همین طور، نیروهای نظامی ممکن است به صورت شبکه های گسترده، با استقلال عمل بیشتر و با توان انجام عملیات مستقل از فرماندهی مرکزی و در عین حال، تابع دستورالعملهای فرماندهی، هدایت و سازمان دهی شوند.      اصل اهداف دست یافتنی آشکار  به طور کلی، جنگها نیز، مانند مسابقات شطرنج، همراه با هجوم و دفاع، جابه جایی (مهره ها) در میانه و پایان بازی هستند. فرماندهان مرکزی و میدان نبرد باید هر مرحله از جنگ را با هدف مطلوب آغاز کنند. دستورالعمل میدان نبرد ارتش ایالات متحده عنوان می کند که فرماندهان باید هر عملیات نظامی را به سمت یک هدف آشکار، معین، قطعی و دست یافتنی هدایت کنند.  در سال 1991، جورج بوش (پدر) هدف ایالات متحده و متحدان را در خلیج فارس، آزادی کویت از اشغال نیروهای عراق و عقب راندن آنها تا مرزهای توافق شده بین دو کشور تعریف کرد. صدام حسین پس از شکست، اجازه یافت تا در راس قدرت باقی بماند، هرچند محدودیتهایی بر یگانهای نظامی عراق مقرر شد و بازرسان سازمان ملل برای شناسایی و انهدام سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی و نیز سایتهای موشکهای بالستیک به این کشور اعزام شدند، عراق از تجارت بین المللی و صادرات منع شد و به طور خاصی، تا زمانی که اطاعت مسلم این کشور از شرایط مقرر شده در پایان جنگ مسلم تشخیص داده شود، از مزیتهای ناشی از نفت محروم شد.    تصمیم جورج بوش پدر مبنی بر توقف جنگ جنجال برانگیز بود. بسیاری تصور می کردند که بوش نیروهای ایالات متحده و نیروهای متحدان را در شرایطی که نیروهای عراق در وضعیت بی نظمی و هرج و مرج قرار گرفته بودند، به سوی بغداد هدایت خواهد کرد و جنگ را تا زمانی که صدام حسین و کابینه او حکومت و نیروهای عراقی را در کنترل خود دارند، ادامه خواهد داد. این طور استدلال شد که تصمیم بوش مطابق با این اصل جنگ بود که می گوید هر عملیات نظامی را به سوی هدفی معین، قطعی و دست یافتنی هدایت کن؛ زیرا، تصمیم به پایان دادن جنگ زمانی که نیروهای عراقی از کویت اخراج شدند، هدف معینی بود. هدف جنگ، به نحوی که به هنگام شکل گیری نیروهای ائتلافی (متحدان) در سازمان ملل متحد توافق شد، اشغال عراق، جایگزینی حکومت موجود این کشور یا حکومت بر آن، طی یک دوره انتقالی به یک رژیم دیگر نبود. بوش قطع نامه های سازمان ملل متحد را که اقدام به امنیت دسته جمعی را مجاز می دانست، رعایت و اهدافی را تعیین کرد که مورد استقبال ائتلاف تحت رهبری امریکا قرار گرفت؛ اما اقدام به آنچه توافق نشده بود، می توانست در ائتلاف شکاف پدید آورد و مبانی حقوقی اقدامات مزبور را متزلزل کند.  دوم اینکه، به رغم تصمیم ایالات متحده مبنی بر توقف عملیات توفان صحرا و عدم اشغال زمینی عراق، جنگ در تأمین آزادی کویت و وارد آوردن شکست نهایی و تسلیم تمامی نیروهای عراقی مستقر در خارج از مرزهای عراق مؤثر بود.    سوم اینکه، هدف بوش در جنگ به طور کامل دست یافتنی بود؛ چرا که، نه تنها کویت آزاد شد، بلکه در نهایت، پس از سه سال، پارلمان عراق از ادعاهای خود نسبت به سرزمین کویت چشم پوشید و مشروعیت مرزهای آن را به رسمیت شناخت.    تصمیم بوش به پای بند ماندن به چنین اهداف معین، قطعی و دست یافتنی ای بر این برآورد مبتنی بود که دخالت در منازعه و حمله به عراق، عدول و فرارفتن از قطع نامه های ملل متحد که اقدام دسته جمعی را تجویز می کرد، محسوب خواهد شد. تصور بر این بود که چنین عملی حمایت شرکای متحد را که لازمه مشروعیت بخشیدن به ترتیبات صلح بعدی بود، به خطر خواهد انداخت؛ چرا که ایالات متحده برای حفظ منافع خود در ترتیبات آینده در خاورمیانه و خلیج فارس، به حمایت آنها نیاز داشت. همین طور، بوش و مشاورانش مشکلات فتح عراق، شناسایی موقعیت و دستگیری صدام حسین و رهبران تابع او، مطیع کردن ارتش عراق در یک کشور بزرگ و حکومت بر جمعیت حدوداً بیست میلیونی آن را در شرایطی که درصدد برپایی یک رژیم دوست نیز بودند، درک کرده بودند.    همچنین، دولت بوش می خواست از دادن تلفات بیشتر خودداری کند. در نتیجه، پیروزی در کویت را با کمترین تلفات انسانی که برای جنگ زمینی پیش بینی شده بود، به دست آورد. در واقع، در حالی که گفته می شد تعداد تلفات انسانی امریکا به پانزده هزار نفر خواهد رسید، تعداد این تلفات تنها 150 نفر بود. در واقع، بوش و دیک چنی، وزیر دفاع امریکا، ورود به عراق را باتلاقی برای نیروهای متحدان می دانستند که باید از آن دوری می شد و جنگ پایان می یافت. این در حالی بود که متحدان از نظر جنگی در موضع برتر قرار داشتند و به سرعت، به اهداف خود دست یافته بودند. سیاست واقع بینی یکی از انگیزه های ایالات متحده برای توقف جنگ (با عراق) محسوب می شد. ایالات متحده، پیش از تهاجم سال 1990 عراق به کویت، بیشتر به مهار قدرت ایران مشغول بود تا عراق. این حقیقت که اگر عراق کاملاً از سوی ائتلاف متحدان خلع سلاح می شد، دیگر نمی توانست قدرت ایران را خنثی کند، استدلال دیگری بود که متحدان را از ورود به عراق و نابودی کامل قدرت نظامی آن در سال 1991 بازداشت.    در نهایت، شاید بوش و مشاوران سیاسی او می خواستند نتایج سیاسی پیروزی تقریباً کامل در کویت را با وارد نشدن به میدان نبرد سیاسی یک تهاجم، عدم توسعه جنگ نظامی و اشغال نکردن عراق، کسب کنند. نکتهِ دیگر اینکه، رئیس جمهور امریکا با متوقف کردن جنگ، توانست محبوبیت 93 درصدی بی سابقه ای را در میان مردم امریکا به دست آورد. پیروزی قطعی در جنگ علیه عراق، متضمن پیام قدرتمندی و توان ارتش ایالات متحده برای جهان بود و نیز اینکه امریکا هر زمان که احساس کند منافعش به خطر افتاده است، قاطعانه، واکنش نشان خواهد داد. این شهرت روزافزون ایالات متحده در جهان می توانست مانع از تجاوز دیگران در مناطقی مانند کره شمالی، خلیج فارس و . . . شود. بدین ترتیب، اعتبار ایالات متحده از زمان پایان جنگ جهانی دوم به بالاترین حد خود رسید؛ موضوعی که التیامی برای زخمهای این کشور پس از جنگ ویتنام محسوب می شد.    با در نظر گرفتن این استدلالها در تأیید تصمیم بوش مبنی بر پیروی از هدفهای جنگی محدود در سال 1991، هنوز بر سر این موضوع که متوقف کردن پیشروی به بغداد منطقی بوده است یا کوته نظری، بحث و جنجال وجود دارد. برخی معتقدند زمانی که متحدان فرصت اقدام قاطع علیه صدام حسین را به دست آورده بودند، باید به عمر سیاسی رژیم وی پایان می دادند؛ چرا که گذشت زمان نشان داد صدام از نظر سیاسی توانایی حفظ بقای خود را در عراق داشت و توانست بیشتر توان نظامی متعارفش را حتی تحت شرایط آتش بس و با اتکا به عواید نفتی بازسازی کند.  بسیاری نیز معتقد بودند به محض اینکه تحریمهای سازمان ملل علیه عراق رفع شود، این کشور مجدداً به ساخت سلاحهای کشتار جمعی اقدام خواهد کرد. در واقع، احیای زرادخانه سلاحهای بیولوژیکی عراق باید بسیار آسان بوده باشد؛ زیرا، متحدان هرگز آنها را شناسایی و نابود نکردند. اگر دو سال به عراق فرصت داده می شد، این کشور می توانست در زمینه تحقیقات مربوط به سلاحهای هسته ای به سطح سال 1991 برسد و در کمتر از یک دهه، به جرگه دارندگان سلاحهای هسته ای بپیوندد.    در واقع، عدم سرنگونی صدام حسین - هنگامی که چنین فرصتی وجود داشت - می توانست به معنای هدف خیلی محدود ایالات متحده و سازمان ملل در آغاز جنگ تلقی شود. در جنگ اول علیه عراق، نشانه های بیماری بهبود یافتند، اما خود بیماری درمان نشد؛ بنابراین، بعدها، منافع امریکا و متحدانش در منطقه خلیج فارس به خطر افتاد. سوء قصد تحت حمایت عراق به بوش پدر به هنگام سفر به کویت در سال 1993 یکی از دلایل شرارت صدام بود. در مسند قدرت باقی گذاشتن چنین دشمنی درست مانند آن بود که مار زنگی را که در خانه فردی را نیش زده و کشته است، زنده بگذارید؛ چرا که به طور حتم، آن مار به سراغ دیگر افراد نیز خواهد رفت. اجازه دادن به صدام حسین برای ماندن در مسند قدرت و ادامهِ تهدید همسایگان خود و ایالات متحده در منطقه، به دلیل توقف جنگ در مرز عراق - کویت، به مانند این است که به آدلف هیتلر اجازه داده می شد که کنترل آلمان را در سال 1945 همچنان در اختیار داشته باشد.    با توجه به اینکه دولت عراق از زمان تأسیس، با همسایگان خود در جنگ بوده و رژیم صدام حسین پیوسته خشونت مرگباری را علیه مخالفانش در داخل کشور و جنگ تجاوزکارانه ای را علیه همسایگانش آغاز کرده بود، حمله مجدد به عراق طبیعی بود.    در پایان این قسمت از مقاله، به اظهارات کاسپر واینبرگر، وزیر دفاع سابق، اشاره می کنیم: " اگر ما تصمیم بگیریم که نیروهایی را برای نبرد به آن سوی دریاها اعزام کنیم، باید اهداف سیاسی و نظامی خودمان را به طور روشنی تعریف نماییم و دقیقاً بدانیم که نیروهایمان تا چه حد می توانند اهداف آشکارا تعریف شده را محقق کنند" . این راهنمای مفیدی است، حتی اگر نتواند به طور دقیق به شما بگوید که چه کاری را باید انجام دهید و کجا باید مرز خواسته های قبل و بعد از جنگ خود را ترسیم کنید. 
  19. فقط میتونم بگم متاسفم برای شما و مارک زدن و نفت رو آتش ریختنتان ! icon_eek   پی نوشت : این وسط تکلیف مصدق السلطنه را هم روشن کنید تا خیالمان راحت شود !
  20. سید عباس عراقچی ، معاون وزیر امورخارجه و عضو ارشد گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان در خصوص برنامه دیدارهای آتی دو جانبه و چند جانبه با اعضای گروه ١+ ٥ در تهران و ژنو اظهار داشت: روز دوشنبه ٢٢ دی آقای سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه و نماینده آن کشور در مذاکرات هسته‌ای جهت مذاکرات و رایزنی‌های دوجانبه هسته‌ای به ایران سفر می‌کند. وی در این سفر همچنین با جناب آقای دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان دیدار خواهد کرد. روز چهارشنبه ٢٤ دی نیز دکتر ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان و جان کری وزیر امور خارجه آمریکا به ژنو خواهند رفت تا پیش از مذاکرات دوجانبه معاونین خود با یکدیگر دیدار نموده و راهنمایی‌های لازم را به عمل آورند.
  21. وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد: وندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه و رییس تیم مذاکره کننده هسته‌ای آمریکا روزهای 15 تا 17 ژانویه (25 تا 27 دی ماه) برای دیدارهای دو جانبه با مقامات ایرانی به ژنو سفر خواهند کرد. بر اساس این گزارش بیل برنز، معاون وزیر امور خارجه ، جیک سولیوان مشاور ارشد دولت آمریکا از دیگر اعضای تیم مذاکره کننده هسته‌ای آمریکا هستند. دور جدید مذاکرات ایران و گروه 1+5 قرار است 18 ژانویه در ژنو سوئیس برگزار شود.
  22. سلام ظاهرا نخستین حمله موشکی ایران به سمت عراق که با همکاری لیبیایی ها صورت گرفت همان کرکوک بوده است ولی بر طبق خاطرات شهید تهرانی مقدم نخستین شلیکی که توسط خود نیروهای ایرانی ( بعد از ترک محل توسط لیبیایی ها و ان خرابکاریهایی که توضیح می دهند ) به طرف بغداد بود و بانک رافدین عراق را منهدم کرد.
  23. احتمالا قراره بعد توافق اولیه موتور دماوند و بقیه رو از اونا بخریم .  icon_cheesygrin
  24. سلام نتیجه گیری تون درسته ولی فکر می کنم تحلیلتون کمی اشکال داره . یعنی اگر مثلا دشمن می خواد یه ساعت دیگه ( فرضا ) حمله کنه تا توان دفاعی ما رو از بین ببره ، با دیدن این رزمایش خیالش راحت میشه که توان خاصی موجود نیست و اصلا خودش رو به زحمت نمیندازه و منصرف میشه ! چیزی در مورد حرفهای سان تزو در مورد قدرت در جنگ شنیده اید ؟