fath

انقلاب چیست؟

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

مدتها است که در مورد انقلابها صحبت می کنیم و بعضاً در سایت نیز بحثهایی با توجه به اتفاقات کشورهای عربی در جریان است.همین مورد من را بر این داشت تا مقاله ای را تهیه و خدمت دوستان ارائه دهم که معنایی از انقلاب داشته باشیم که قضاوت و بحث در این مورد راحتتر باشد.
در این گفتار ابتدا به تعریف کلی انقلاب و سپس نظرات متفکرین پرداخته و مقداری هم در مورد شاخصه های آن صحبت می کنیم که بتوانیم به نتیجه گیری مشخصی برسیم.این مقاله را به صورت چند تکه قرار میدهم که دوستان در خواندن آن دچار خستگی نشوند.
بخش اول:
انقلاب در لغت به معنای زیرورو شدن یا پشت و رو شدن است ،فلاسفه انقلاب اینگونه بیان می کنند که ذات و ماهیت یک شی لزوماً عوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان انقلاب به معنای دگر شدن است حتی نباید بگوئیم دگرگون شده زیرا دگرگون شدن یعنی گونه و کیفیتش جور دیگر شود ، به عوض باید بگوئیم دگر شدن یعنی تبدیل شدن به موجودی دیگر.
در قرآن نیز این کلمه به معنای پشت ورو شدن یا زیرورو شدن آمده است و هر جا این کلمه به کار رفته به همین مفهوم بوده نه به مفهوم رایج آن در امروزه از جمله((و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افائن مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیاً و سیجزی الله الشاکرین))(144 آل عمران)
این آیه در جنگ احد در آن هنگام که شایعه شد رسول خدا کشته شده است و به دنبال آن عده زیادی از مسلمانان فرار کردند نازل شد و آیه می گوید: محمد پیامبری بیش نیست که قبل از او هم پیامران دیگری بودند ، یعنی هر پیامبری که آمده است مردن دارد ، کشته شدن دارد، محمد برای شما از جانب خدا پیامی آورده است خدای او زنده است و اگر فرضا بمیرد یا کشته شود آیا شما باید به عقب برگردید.در اینجا حرکت اسلامی به تعبیر قرآن حرکت به جلو است و بازگشت این گروه از دین به معنی برگشت به عقب و یا انقلاب است.
انقلاب به معنی نوعی شدن است و در هر اصطلاح لغوی فلسفی و فقهی امری است از نوع فعل لازم.
اصطلاح revolution مشتق از واژه فرانسوی revolution است که خود ماخوذ از کلمه لاتین revolution-on و ریشه revolver و از اصطلاحات اختر شناسی است که در علوم طبیعی به واسطه اثر کپرنیک اهمیت به سزایی یافت.مدلول واژه به وضوح حاکی از حرکتی مکرر و دوری است و در قرن هفدهم به معنای گردش به جای اول یا بازگشت به نظمی که از پیش تعیین شده است بکار رفت؛ این اصطلاح همچنین به واژگونی تمام عیار حکومت در هر کشور و یا دولت و جایگزینی حاکم و یا دولت جدید از طرق خشونت اطلاق گردیده است.
تعابیر انقلاب از نظر بسیاری از نویسندگان جدید انقلاب یعنی:
الف) تغییرات ناگهانی و بنیادین در اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی که حکومتی مستقر (یا یک نظام اجتماعی ،حقوقی) را به طور ناگهانی و گاه به طرز خشونت آمیز به وسیله حکومت یا نظام جدیدی کنار زده می شود.
ب) تغییراتی بنیادین و سیاسی هر چند این تغییرات به کندی و بی خشونت روی داده باشد ؛ اصطلاح هایی مانند انقلاب علمی ، انقلاب هنری و فرهنگی و... در قرن ما غالباً برای توصیف دگرگونیهای همه جانبه در حوزه های مختلف زندگی فرهنگی بکار برده می شود.
در معنایی که به کار می بریم انقلاب عصیانی جمعی ناگهانی و شدید برای واژگونی قدرت یا رژیمی و دگرگونی وضعیت معینی است ؛بدین ترتیب انقلاب لحظه ای تاریخی است که انفجار اجتماعی و هیجان انفرادی مشخصه آن است ، بنابراین می توان زمانش را مشخص کرد اما این عمل در واقعیت سخت است و گاهی تاریخ نویسان بر سر تاریخ وقوع و ابتدا و انتهای آن دچار مشکل می شوند .
از نگاهی انقلاب یک پدیده با قدمت تاریخی است به شکلی که مثلا در 600 ق.م تا 146م تعداد 84 انقلاب در یونان و از فاصله 509 ق.م تا 476 م رم باستان شاهد 170 انقلاب و اغتشاش عمده بوده است و بقیه کشورهای با تاریخ کهن هم از این قضیه مستثنی نبوده اند ؛ اما بیشتر انقلابهای قرن بیستم در جوامع در حال توسعه رخ داده اند مانند انقلاب 1917روسیه ویا فرانسه و کشورهایی مثل ایران ،ترکیه ،مکزیک، مصر و.... تجربه انقلاب هایی را دارند.
گرایش جامعه شناسان بر این است که سه عامل باعث تغییرات اجتماعی میشود:
1)بیداری جهان سوم و کوشش این کشورها برای رهایی از عقب ماندگی.
2)بحران در کشورهای پیشرفته که بعد از جنگ جهانی دوم این جوامع با آن روبرو بوده اند و موجب پیدایش ایدئولوژیهای جدیدی شد و گروه هایی از چپ و راست با دست به خشونت بر پایه ی یک جامعه شناسی مبتنی بر عدالت زدند و اعتراض خود به دیوان سالاری و سرمایه داری را نشان دادند ، تضاد شدید ارزش ها و تجدید نظر در ایدئولوژیهای حاکم و تغییرات بنیادی نیز پدیده هایی دیگر در این مورد هستند.
3)تاثیر جامعه شناسی مارکس و مطالعه آنها جهت مشکلات ، مسائل تئوریک و تجربی در ارتباط با تحولات اجتماعی چون مبارزه طبقاتی ،جنبش های انقلابی ،تغییرات ساختی جامعه و.....

گردآورنده و نویسنده:اپرا
استفاده با ذکر منبع و نام نویسنده آزاد می باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

اول تشكر :mrgreen:
================
دوم خواهش مي كنم در مورد تفاوت انقلاب با ساير پديده هاي اجتماعي مثل قيام و شورش ، مطلب بنويسيد . يا حداقل ديدگاه خود را مطرح كنيد .
================
سوم كمي هم به مدت زمان آغاز جريان انقلاب تا پيروزي آن و در نهايت شكستش پردازيد و بيان كنيد آيا در سير تاريخي انقلاب ها آيا سرعت پيروزي يك انقلاب با توجه به عامل گسترش رسانه ها تغيير كرده يا خير ؟
فعلا ديگه سوالي ندارم icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون دوستان وظیفه هست و دیدیم واجبه.
آقا ایکس (با این اسم درب و داغونت) بخشی از سوالات شما در ادامه مقاله هست و بقیه رو هم خدمت شما آخر مقاله عرض خواهم کرد.در مورد انقلابهای مخملی هم ان شا الله اجمالا خواهم پرداخت.
=========================================================
[b]بخش دوم[/b]
تحول و تغییر-تحول اجتماعی را مجموعه ای از تغییرات می دانند که در طول یک دوره طولانی طی یک یا چند نسل در یک جامعه رخ می دهد و به بیانی دیگر آن را اصلاحات اجتماعی می دانند ولی تغییر اجتماعی عبارت است از پدیده هایی قابل روئیت و بررسی در مدت زمانی کوتاه به شکلی که هر شخص بتواند یک تغییر را شخصاً تعقیب نماید و نتیجه یا نتیجه موقتی آن را ببیند که در یک محدوده جغرافیایی و اجتماعی معین صورت می پذیرد.
به شکلی که اولاً تغییر یک پدیده جمعی است که یک جامعه یا بخش مهمی از آن را در بر می گیرد و باید شرایط ،شکل،زندگی و یا زمینه فکری و روحی سطح وسیعی از یک جامعه را دگرگون کندو ثانیاً تغییر اجتماعی تغییر ساختی است که در کل سازمان اجتماعی یا برخی از قسمت ها حادث می شود، ثالثاً متغییر ساختی در طول زمان شناخته میشودیعنی می توان در برهه های زمانی تغییرات را دید، رابعاً تغییر اجتماعی برای آنکه واقعا تغییر باشد باید مداوم و استوار باشد و سطحی و زودگذر نباشد که این عامل باعث تغییر مسیر تارخی اجتماعی مشخص می شود.
عامل تغییر- عامل تغییر در واقع عنصری است که تغییری را موجب می شود اصلاحات ارضی و یا ورود ماشین آلات جدید و یا ساخت کاخانه ای جدید که نتیجه اش دگرگونی آداب و رسوم ،اخلاق و فرهنگ در یک سازمان اجتماعی می شود.
شرایط تغییر- شرایط تغییر عناصری مناسب یا نامناسب هستند که اثرات عامل یا عاملهای تغییر را کندتر یا شدیدتر می کنند مانند شرایط برخورد سندیکا با کارگران در مورد بالا که ممکن است موجب کندتر یا تندتر شدن عاملهای تغییر شود و در واقع می توان گفت عوامل و شرایط تغییر مکمل یکدیگر هستند.
کارگزاران تغییر-کارگزاران تغییر شامل اشخاص،گروه ها، و انجمن هایی می شوند که تغییر را وارد ، از آن استقبال و یا با آن مخالفت می کنندکه خود دو دسته هستند:
1)مبشرین تغییر که شامل کسانی هستند که فکر تغییر را وارد می کنند مثلا ایدئولوگ ها و تئوریسین ها.
2) مروجین یا مبلغین تغییر که شامل گروه ها و انجمن هایی میشوند که ایده ای را رواج یا تبلیغ می کنند.
نظریه های تغییر اجتماعی که به دو گونه تقسیم می شوند:
1) نظریه خطی که منظور از آن تبیین حرکت جامعه بروی خطی مستقیم و عبور از مراحلی و در نهایت رسیدن به نقطه تعالی است.
2)نظریه دورانی که تبیین حرکت جامعه به گونه ای است که تمدن از مراحل پیدایش رشد و تکامل به انحطاط می رسد و به عبارتی نوعی تکرار تاریخ در آن قابل مشاهده است .
نظریه آگوست کنت و مارکس بعنوان نظریه های خطی عبارتند از:نظریه آگوست کنت که مبتنی است بر اینکه سیر تکامل بشر از مرحله ربانی به مرحله متافیزیکی و در نهایت به مرحله اثباتی که این قانون سه گانه در واقع ذهن گرا و ایده آلیستی است و به شکلی هر تکامل ذهنی در بشر را با یک نوع سازمان اجتماعی و سلطه سیاسی خاص مرتبط ساخته است و اما مارکس که دو عنصر زندگی اجتماعی در آن جای ممتازی دارند:توسعه تکنولوژی و روابط بین طبقات اجتماعی؛ بر اساس این نظریه جامعه انسانی از مراحل جامعه اشترامی اولیه ،برده داری،فئودالی،سرمایه داری عبور و پس از ورود به سوسیالیسم به جامعه بدون طبقه (کمونیسم)می رسد ولی انقلاب چین ،فروپاشی شوروی و نظریات جدید کسانی مانند اولیانفسکی و آندریف مبنی بر راه رشد غیرسرمایه داری این نظریه را متزلزل کرده است.
از بین صاحبنظران دارای نظریه دورانی می توان از ابن خلدون و پارتو نام برد.
ابن خلدون در کتاب مقدمه خود اعتقاد دارد که تمدن ها سرآغاز و سرانجامی دارند و تحولات آنها دورانی است و عامل تغییر را عصبیت که در مردم صحرا نشین بیشتر است می داند و اعتقاد دارد جوامع مراحل تهاجم ،اوج،تجمل،استبداد،و انحطاط را می گذرانند و به ترتیب تاریخ این دوران تکرار میشود.
پارتو متفکر ایتالیایی در مورد نخبگان و برگزیدگان و نقش آنها در تحولات اجتماعی مطالعه و می گوید:
1)تعلق به طبقه نخبگان لزوما ارثی نیست.
2)فرزندان تمام خصوصیات ممتاز والدین خود را ندارند.
3)پیوسته نوعی جابجایی نخبگان قدیم توسط نخبگان جدید که از قشرهای پایین جامعه هستند صورت میگیرد.
4)در حالی که این گردش بدون وقفه تحقق یابد نوعی تعادل در سیستم اجتماعی را موجب می گردد و در مواقعی که این جریان تحرک فزاینده ای در افکار به وجود می آورد همزمان باعث دگرگونی اجتماعی میشود زیرا گردش نخبگان به دنبال خود گردش جریان ایده ها را موجب میشود و این نظریه بیان میدارد که این گردش باعث ایجاد دوره هایی می شود که گروهی برگزیده جدید قدرت را اعمال می کند و سپس به دوره هایی می رسیم آرام تر و انسانی تر. گروه برگزیده از اعماق جامعه بر می خیزد.

نقش تکنولوژی و ایدئولوژی در دگرگونیهای اجتماعی:
الف)تکنولوژی- انقلاب تکنولوژیکی جریانی است که از دو قرن پیش دگرگونیهای عمیقی در دنیا به وجود آورده صنعتی شدن، رشد شهرنشینی و افزایش تولید ، گسترش وسایل ارتباطی و... تنها پیدیه های ظاهری انقلاب صنعتی هستند .زندگی خانوادگی ،مذهبی،ادبیات،هنر ،ایستارهای سیاسی و... همه عمیقاً و سریعاً در مدت زمانی کوتاه دستخوش دگرگونی شده اند و هنوز هم ادامه دارند و موجب دگرگونی جامعه روستایی و فرهنگ سنتی کهن و راه توسعه و پیشرفت اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی را گشوده است و این نقلاب به این زودی پایان نخواهد گرفت و اجتناب ناپذیر است ؛ هانری ژان بلژیکی این پیشرفتها را به شکل زیر تعریف می کند:
1)دوره سنگ ابزاری:که با ابزارهایی مانند سنگ،چوب و استخوان مشخص می شود،اقتصاد اقتصاد محلی است و مبادله محدود و راندمان تولید پایین است و اقتصاد معیشتی حاکم است ساخت اجتماعی خانواده و کلان((خویشاوندی که بر اساس همخونی نیست و افراد گروه خود را فرزندان نیای مشترکی می پندارند))است.سازمان سیاسی کم و بیش توسعه یافته و در دست ریش سفیدان است ؛تفکر انسانی کاملاً تحت تاثیر عوامل فوق طبیعی است و به عبارتی جادویی است که جامعه باستانی و محیط دست نخورده است.
2)دوره انسان ابزاری:ابداعات تکنیکی مربوط به استفاده از فلزات برای ساخت ابزار و وسایل است و برده داری وسیعی صورت میگیرد، این موارد باعث پیشرفت کشاورزی به علت استفاده از برده هم به عنوان نیروی کار و هم ابزار شده و بازده تولید افزایش یافت.به علت ساخت ارابه و کشتی بادبانی تجارت رونق گرفت.
3)دوره پیش صنعتی:که از قرن دهم میلادی شروع گردیدو تا آخر قرن هجدهم ادامه داشت.در طول این مدت به تدریج و به آهستگی مقدمات انقلاب صنعتی فراهم گردید.که این مرحله را می توان با ابداعات تکنولوژیکی زیر مشخص کرد:الف)استفاده از آب و باد به خصوص در آسیاب و کشتی.ب)استفاده از حیوانات از قبیل اسب ،گاو ،شتر و فیل و....ج)اختراع چاپ و ساعت .در این عصر اقتصاد مبتنی بر کشاورزی است و نوعی سرمایه داری تجاری ظهور می کندکه قلمرو مرزهای تجاری را به خارج از کشورها توسعه می دهددر شهرها توسعه صنایع دستی ،ایجاد و تشکیل اصناف و اولین اتحادیه های کارگری و ظهور اولین اشکال طبقه کارگر شهری را سبب میشود.رژیم سیاسی فئودالی است که بر نظام سلطنتی مطلقه تکیه می کند.
4)دوره شکوفایی صنعتی :این دوره از انقلاب صنعتی شروع میشودو تا اوایل قرن بیستم ادامه می یابد از لحاظ پیشرفت تکنیکی این عصر با افزایش ذغالسنگ و آهن مشخص می شود.منبع جدید انرژی ذغال و بخار است که در وسایل حمل و نقل انقلابی به وجود می آورد و موجب اختراع ماشین های صنعتی می شود و هم در این دوره آهن در ابزارها و وسایل حمل و نقل جانشین چوب می گردد.خصوصیات این عصر شامل کاپیتالیسم صنعتی جانشین کاپیتالیسم تجاری می شود؛مراکز شهری محل تجمع انبوهی از کارگر ها می شود که مهاجر از روستا هستند؛سندیکالیسم شکل می گیرد و مبارزات کارگری شکل می گیرد؛ قدرت سیاسی با کمک دمکراسی از نظام اشرافیت(آریستوکراسی)به بورژوازی منتقل می گردد ؛ایدئولوژیهای بزرگ اجتماعی نظیر لیبرالیسم ، سوسیالیسم و کمونیسم ظهور می نمایند
5)دوره نوتکنیکی: که از ابتدای قرن بیستم وارد آن شده ایم خصوصیات این عصر را می توان به صورت زیر خلاصه کرد.
منابع جدید انرژی مانند الکتریسیته ،نفت،گاز و اتم مورد استفاده قرار می گیرند.که موجب افزایش و تنوع و خودکار شدن ماشین ها می گردند ؛ شیمی با خلق محصولات سنتزی مثل آلیاژهای سبک کودهای شیمیایی ،لباس ،بتون،پلاستیک و.... انقلابی در مواد اولیه به وجود می آورد؛ کاپیتالیسم صنعتی به دنبال خود کاپیتالیسم مالی را ایجاد می کند و مجتمع های بزرگ انحصارگر جایگزین کاپیتالیسم رقابتی می گردند؛ دونوع ساخت سیاسی مسلط می شوند:1)دموکراسی غربی یا دمکراسی پارلمانی.2)نظام اشتراکی تک حزبی؛ در این عصر در حقیقت می توان گفت جامعه تولید جای خود را به جامعه مصرف می دهد.


گردآورنده و نویسنده:اپرا
استفاده با ذکر منبع و نام نویسنده آزاد می باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
كلا انقلاب خيلي چيز مخربيه .مملكتو 30 سال عقب ميندازه. با هر نوعش مخالفم . از اسلامي گرفته تا كومونيستي icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]كلا انقلاب خيلي چيز مخربيه .مملكتو 30 سال عقب ميندازه. با هر نوعش مخالفم . از اسلامي گرفته تا كومونيستي icon_cheesygrin[/quote]

میتونم بپرسم شما نظرتون درمورد انقلاب اسلامی خودمون چیه؟؟؟؟ :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سپاسگذار از زحمات شما
اما مطالب کمی سنگین و پیچیده بود حداقل برای من ! اما خب یه چیزایی تونستم بفهمم همین یه مقدار اطلاعات ناچیزرو هم که بتونم درک کنم برام کافیه
بازم ممنون
icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
انقلاب ايران لازم بود ولي اي كاش راهي به غير از انقلاب وجود داشت كه كشور كمتر كطمه ميديد. مثلا در انقلاب 57 خلا قدرت باعث شروع جنگ شد كه همه از اثرات اون آگاه هستيد . هزاران كشته هزاران مجروح . تضعيف شديد ارتش . هنوز هم كه هنوزه نيروهاي مسلح ما قدرت سال 57 رو ندارن . يه مثال ميزنم . ايران سومين نيروي هوايي سال 1979 رو داشت ولي الان متاسفانه حتي اگه هواپيماهاي جديدي رو كه شايع شده وجود دارن حساب كنيم باز هم من شك دارم كه نيروي هوايي ما رتبه 15 رو در جهان داشته باشه در مورد نيروي زميني اين بني صدر لعنت شده تعداد زيادي از تانكهاي ارتش رو با فرماندهي و تاكتيك قلط نابود كرد تانك چيفتن در دهه 60 يكي از بزوز ترين تانكها بود پس لطفا در مورد ف 72 صحبت نكنيد چون اون زمان وجود نداشت. icon_cheesygrin در مورد نيروي دريايي هم كه فعلا داريم قايق ميسازيم . :mrgreen: . بودجه نظامي رو هم كه به نسبت مقايسه كنيد ميبينيد كه ايران سال 89 اصلا قابل مقايسه با ايران 57 نيست. icon_arrowd :oops:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]انقلاب ايران لازم بود ولي اي كاش راهي به غير از انقلاب وجود داشت كه كشور كمتر كطمه ميديد. مثلا در انقلاب 57 خلا قدرت باعث شروع جنگ شد كه همه از اثرات اون آگاه هستيد . هزاران كشته هزاران مجروح . تضعيف شديد ارتش . هنوز هم كه هنوزه نيروهاي مسلح ما قدرت سال 57 رو ندارن . يه مثال ميزنم . ايران سومين نيروي هوايي سال 1979 رو داشت ولي الان متاسفانه حتي اگه هواپيماهاي جديدي رو كه شايع شده وجود دارن حساب كنيم باز هم من شك دارم كه نيروي هوايي ما رتبه 15 رو در جهان داشته باشه در مورد نيروي زميني اين بني صدر لعنت شده تعداد زيادي از تانكهاي ارتش رو با فرماندهي و تاكتيك قلط نابود كرد تانك چيفتن در دهه 60 يكي از بزوز ترين تانكها بود پس لطفا در مورد ف 72 صحبت نكنيد چون اون زمان وجود نداشت. icon_cheesygrin در مورد نيروي دريايي هم كه فعلا داريم قايق ميسازيم . :mrgreen: . بودجه نظامي رو هم كه به نسبت مقايسه كنيد ميبينيد كه ايران سال 89 اصلا قابل مقايسه با ايران 57 نيست. icon_arrowd :oops:[/quote]

سلام ..
برادر من موقعی که عضو می شی نباید در جا شروع کنی به پست دادن .... یکم مطالب انجمن رو بخون ... یکم تحقیق کن و بعد نظر بده ....

شاید باور نداشته باشی ولی از نظر من نیروهای زمینی فعلی ما با همین وسایل به اصطلاح داغون ( از نظر شما ) ایران سال 56 رو تو یک ماه در هم می کوبید ( اگه کسی دخالت نمی کرد ) ...
برادر من در مورد بودجه همینجوری با این بودجه که بیشتر شبیه جوک می مونه یه عده دارن خودشون رو می کشن که کشور رو دادن به نظامی ها رفت ....

[quote]انقلاب به معنی نوعی شدن است و در هر اصطلاح لغوی فلسفی و فقهی امری است از نوع فعل لازم.
اصطلاح revolution مشتق از واژه فرانسوی revolution است که خود ماخوذ از کلمه لاتین revolution-on و ریشه revolver و از اصطلاحات اختر شناسی است که در علوم طبیعی به واسطه اثر کپرنیک اهمیت به سزایی یافت.[/quote]

برادر می دونی از نظر من مشکل چیه !؟

مشکل اینه که تو این کشور و جوامع علمیش رسم شده که اگه می خوان بگن آب چیست !؟ می گن water از ریشه ی W می شود فلان ....

کلا نمی شه یه بار از خودمون یه تعریف بنویسیم !؟
نمی شه ترجمه رو بزاریم کنار !؟
(( این رو در مورد این فرهنگ غلط در جوامع علمی کشور می گم و شخص شما رو منظورم نیست ... کلی می گم ))

همین جوری می کنیم و دست آخر می رسیم به اینجایی که تعریف غربی ها از فلان با تعریف ما از فلان فرق داره و کلا با هم نمی خونه و کل بحث هامون به فنا می ره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بنده ریشه کلمات رو آوردم و قصد باز شدن مسئله بود .
و در مورد ترجیمه هم باید بگم این مشکل از بخش علوم انسانی ما هست که نتونیستم ایده پردازی کنیم بجز در موارد محدودی و اونم شاید مقطعی.به هر حال منظور من از این بخش بررسی ریشه کامل انقلاب و مفهوم اون در زبانهای عربی ، فرانسه و لاتین و نهایتا انگلیسی هست نه اینکه ما هم غرب زده شدیم کما اینکه من خودم در انتهای این مقاله ان شا الله تحلیل هودم هم می نویسم.

در ضمن ما باید قبول کنیم که در برخی بخش ها از غرب جا موندیم و مخصوصا در علوم انسانی و خیلی از موارد هست ما داخلیشون نداریم و برعکسش هم صادقه.الان یکی از مشکلات ترجمه در بخش فلسفه این هست که در این بخش ما اینقدر واژه کم داریم که نمی تونیم ترجمه درستی داشته باشیم و مجبوریم برای هر واژه عملا یک کتاب بنویسیم .پس نگاه بسته نداشته باشیم و برخورد بازی بکنیم قراره ما از اینها بهره برداری کنیم نه بنده این موضوعات مطرح شده غرب بشیم.
کما اینکه دیدید من معنای قرانی اون رو هم قرار دادم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

برادر اپرا سلام و خسته نباشید.

کلا از لحاظ تئوری یه سری الزاماتی برای به وجود آمدن و به فرجام رسیدن یه انقلاب مطرحه.
که در قالب 4 دسته بندی کلی گنجونده میشه


1- وجود نارضایتی عمیق از وضع موجود در جامعه
2- ظهور و کسترش ایدئولوژی مخالف با وضعیت موجود
3- به وجود آمدن روحیه انقلابی در بین آحاد جامعه
4- رهبری منسجم و هدفمند


و هر انقلابی که به وسیله عوامل بالا پدیدار میشه یه سری ویژگی داره:


1- شرکت توده های مردم در جریان انقلاب
2- خشونت
3- تغییر ساختارهای موجود


کلا بحث بسیار جالبیه . ممنون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اینها تمام موارد نیست مستر جان هر چند چند تاش رو جدا کردین ولی با هم هستن درادامه مقاله می تونید جواب بسیاری از سوالات رو بگیرین.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت همه دوستان گرامی و تشکر از جناب اپرا .


[quote]كلا انقلاب خيلي چيز مخربيه .[color=red]مملكتو 30 سال عقب ميندازه[/color]. با هر نوعش مخالفم . از اسلامي گرفته تا كومونيستي :mrgreen:[/quote]


پس بفرمایید شما اصلا به آزادی هیچ اعتقادی ندارید .

در ثانی منظورتون از اینکه انقلاب مملکتو 30 سال عقب میندازه ، چیست ؟؟؟

انقلاب اکتبر سال 1917 در روسیه تزاری حدود 80 سال مملکت اونا رو عقب انداخت .

پس شما به چه علت رقم 30 سال رو انتخاب کردید ؟؟ منظورتون از این سی سال چیه ؟؟

آیا منظورتون کشور خودمون است ؟؟ انقلاب اسلامی ایران است ؟؟

اگر مملکت با این انقلاب ( به قول شما ) 30 سال عقب مانده است و نیروی هوایی خود را از دست داده است ، اما

در مقابل یک چیز بسیار مهم و باارزش به دست آورده است : [size=18]اصالت خود را [/size]


[quote]
انقلاب ايران لازم بود ولي اي كاش راهي به غير از انقلاب وجود داشت كه كشور كمتر كطمه ميديد. مثلا در انقلاب 57 خلا قدرت باعث شروع جنگ شد كه همه از اثرات اون آگاه هستيد . هزاران كشته هزاران مجروح . تضعيف شديد ارتش . هنوز هم كه هنوزه نيروهاي مسلح ما قدرت سال 57 رو ندارن . يه مثال ميزنم . ايران سومين نيروي هوايي سال 1979 رو داشت ولي الان متاسفانه حتي اگه هواپيماهاي جديدي رو كه شايع شده وجود دارن حساب كنيم باز هم من شك دارم كه نيروي هوايي ما رتبه 15 رو در جهان داشته باشه در مورد نيروي زميني اين بني صدر لعنت شده تعداد زيادي از تانكهاي ارتش رو با فرماندهي و تاكتيك قلط نابود كرد تانك چيفتن در دهه 60 يكي از بزوز ترين تانكها بود پس لطفا در مورد ف 72 صحبت نكنيد چون اون زمان وجود نداشت. icon_cheesygrin در مورد نيروي دريايي هم كه فعلا داريم قايق ميسازيم . Sad . بودجه نظامي رو هم كه به نسبت مقايسه كنيد ميبينيد كه ايران سال 89 اصلا قابل مقايسه با ايران 57 نيست. Sad [/quote]



این پست شما هم که با اون پست اولی تان کاملا در تضاد است .



------------------------------------------------------------


خواهش می کنم بدون داشتن مطالعه از ابراز این گونه سخنان بی پایه خودداری کنید

و همچنین انقلاب اسلامی ما را با انقلاب های کمونیستی یکی نکنید .

همون کاری که سران شرق و غرب در بهبوهه انقلاب انجام دادند و انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب کمونیستی به جهانیان معرفی می کردند .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.