SHAHRZAD

Members
  • تعداد محتوا

    392
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

51

2 دنبال کنندگان

درباره SHAHRZAD

  • رتبه حساب کاربری
    09- ?????

Profile Information

  • Gender
    Not Telling

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. [b][quote]آره با تو بودم مثل کنه افتادی به جون این سایت که چی بشه؟ چنان سرتو کردی زیر برف و فکر میکنی بقیه ( ببخشین دوستان ) .... هستن یه حرف میزنی از اول تا آخرش ... ارزش نداره و بقیه رو عصبانی میکنی و آخرشم میگی من نیستم که باعث تنش میشم و شما هستی که باعث فلان شدن سایت میشی اینقدرم اعتماد بنفس داری( یعنی اعتماد بنفست منو کشته ) که از رو نمیری. در تمام زمینه ها هم ماشاال... یه پا استادی[/quote] [size=18][u] کاربر salem [/u][/size] قصد دخالت نداشتم چون هنوز خودم رو در مرتبه ای نمی بینم که به دیگران تذکر بدهم اما گویا برای شما و ادبیات و کلام کودکانه شما خیلی لازمه ! اولا : بد نیست کمی قوانین سایت رو مطالعه بفرمائید : [color=red] 3 - هرگونه توهين به قوميت‌ها ( عرب، ترك، فارس، كرد، لر، بلوچ، بختياري و ... ) ، مليت‌ها ( چه عربها و چه سايرين ) ، اديان ( مسيحيت، يهوديت و البته دين مبين اسلام) ، اعتقادات اعضاي سايت؛ بخصوص اعتقادات مذهبي و باورهاي ديني ، مسئولين مملكتي و البته [size=18]مهمتر از همه اعضاي سايت و نظراتشون [/size]، موجب قفل شدن تاپيك و يا پاك شدن پست دوستان ( و در صورت تكرار ، اخراج از تاپيك و درصورت عدم رعايت و توجه به قوانين بصورت مکرر ، اخراج از سايت) خواهد شد. 20- در صورت مشاهده هر گونه بي احترامي به كاربران ديگر و مديران و مسئولان سايت با كاربر مربوطه برخورد و در صورت لزوم دسترسي وي به انجمنها قطع خواهد شد.[/color] ثانیا : کمی به نظرات دوستان تازه وارد - که چه جور با رفتار زشت و ادبیات سخیف من و شما از سایت دلسرد و دلزده خواهند شد . به کار بردن الفاظی مثل عقده ای !!! کنه !!! سایت فلان شه !! آیا حقیقتا زشت نیست ؟؟؟ اونهم برای سایتی با 9 هزار عضو ! بد نیست نظر یکی دیگه از مدیران محترم رو هم بشنویم که سایت های دیگه در مورد ما چه جور بحث میکنند !! "" چند روز پیش یه پست تو سنترال کلابز خوندم که نوشته بود انجمن های دیگه خیلی توش به جون هم میوفتن و خیلی بد با هم رفتار میکنن از جمله مدیرانش،وقتش نیست یکم تو تاپیک ها با لحن آروم تر بحث کنیم؟اگر هم بحثی هست میشه اون رو تو پیام خصوصی انجام داد، "" حقیقتا امیدواریم تکرار نشه چون اون موقع ناچار به ارجاع موضوع به مدیران ارشد سایت خواهیم بود . سپاسگذاریم اگر لطف فرموده و رعایت بفرمائید . [/b]
  2. [quote][quote]کسی از دوستان از سطح اموزش نیروی هوایی ما خبر داره؟ [/quote] بله مثل اینکه mahdi42 فرمانده نیروی هوایی هستند وتمام جیک وپوک مارو می دونند وبرا همین وقتی ایشون میگن ما شکست می خوریم.......... اقای مهدی برای بار یک میلیونم میگم [color=red]تا از چیزی خبر نداری حرف نزن [/color]ما بنا بر گفته منابع غیر رسمی بین 2تا 30 اف 16 داریم(بعضی منابع پا رو از اینم فراتر گذاشتن که ما فاکتور می گیریمشون*) که بنا بر گفتشون که با کمی نگاه با تاریخ انقلاب تا الان میشه فهمید که راست می گند ما این اف 16 هارو می تونستیم از هلند !!ونزوئلا پاکستان و...... حالا بنظرتون ساده ترین کاربرد اینها چیه؟ شرکت در رزمایشهای هوایی بعنوان جنگنده دشمن فرضی!! رزمایشهایی که منو شما فقط چند تا کیلیپ از بلند شدن فانتوم وتایگر ها وشلیک با توپ به سیبل رو فقط ازشون می بینیم راستی به استتار و رنگ میگ هایی که احتمالا (به نظر خودم) از لهستان یا اذربایجان یا حتی رومانی گرفتند دقت کنید حتی می تونید نشان نیروی هوایی خودمونم ببینید[/quote] سلام با نظرات این دوست عزیز کاملا موافقم آقا مهدی - دوست عزیز دست ما آنچنان که شما تصور می فرمائید خالی نیست چه از لحاظ امکانات و تجهیزات و چه از لحاظ آموزش و تمرین نیروی انسانی بهتر نیست کمی از اونهایی که واقعا در این کار - حداقل حضوری کمرنگ دارند مثلا حداقل همون افسران و درجه داران جزء نیروی هوایی - بپرسید بعد متوجه خیلی چیزها خواهید شد . دوست من درسته که ما از لحاظ امکانات و تجهیزات به پای آمریکا و اسرائیل نمی رسیم اما به موقع مطمئن باش اونقدرها هم که شما تصور می کنی کم نمیاریم . به اندازه و وسع خودمون داریم و خوب هم داریم .
  3. تاریخ: سوم سپتامبر 1260 میلادی (25رمضان658 ه.ق) محل: عین جالوت؛ فلسطین نتیجه: پیروزی قاطع ممالیک مصر متخاصمین ممالیک مصر - یک سوی جنگ و امپراطوری مغول - پادشاهی گرجستان - پادشاهی ارمنی های جنوب آسیای صغیر ( این سه گروه سوی دیگر ) فرماندهان سیف الدین قدوز فرمانده ممالیک مصر بیبرس بندقداری نویان کتبوغا فرماندهان طرف دیگر جنگ استعداد رزمی ممالیک مصر در حدود 20000 طرف دیگر در حدود 20000 تلفات هر دو طرف مخاصمه تلفات سنگین دادند پس زمینه تاریخی هنگامی که در سال 1251 میلادی منگوخان به مقام خاقانی امپراطوری مغول رسید بلافاصله شروع کرد تا نقشه پدربزرگش چنگیزخان یعنی حکومت مغول بر تمامی جهان را به انجام رساند. او برادرش هلاکو را مامور لشکرکشی و تصرف سرزمینهای واقع شده در غرب امپراطوری مغول کرد. جمع آوری سپاه هلاکو 5 سال به طول انجامید. این سپاه به استعداد 300000 جنگجو بود و حتی در اندازه های امروزی نیز سپاهی عظیم به حساب می آمد. سرانجام هلاکو حرکت خود را از ایران به سمت جنوب آغازکرد. منگوخان به هلاکو دستور داد تا با کسانی که بدون مقاومت تسلیم می شوند به خوبی رفتار کند ولی شهرهایی که به مقاومت در برابر سپاه مغول دست می زدند به کلی ویران سازد. بسیاری از کشورهایی که در مسیر سپاه مغول قرار داشتند به سلطه آنها گردن نهادند و بخشی از لشکریانشان را وارد سپاه مغول کردند. زمانی که مغولها به بغداد رسیدند تعدادی از ارمنی های آسیای صغیر و فرانسویانی که پس از جنگهای صلیبی در شاه نشین انطاکیه زندگی می کردند در سپاه مغول خدمت می کردند. هلاکو پس از عبور از خاک ایران توانست قدرتمندترین و طولانی ترین پادشاهی آن زمان یعنی خلافت عباسیان را براندازد(1258م-656 ه.ق). قلعه های اسماعیلیه که سالها در برابر مهاجمین سلجوقی، صلیبی و ایوبی مقاومت کرده بودند یکی پس از دیگری توسط سپاه هلاکو سقوط کردند و قدرت وحشت آفرین فداییان اسماعیلی به تاریخ پیوست. محاصره بغداد، ابزار محاصره ای سپاه مغول به خوبی در این نقاشی دیده می شوند. ایوبیان که در شامات حکومت می کردند نیز به سرنوشت عباسیان دچار شدند. دمشق در روز اول مارس 1260 توسط سپاه هلاکوسقوط کرد و غارت شد. هلاکو قصد داشت که در ادامه فتوحاتش از طریق فلسطین وارد مصر شود تا آخرین سنگر مقاومت مسلمانان یعنی سلطنت ممالیک مصر را از میان بردارد. با سقوط بغداد و دمشق مرکز قدرت اسلام خود به خود به قاهره منتقل شده بود. مسیر حرکت هلاکو تا شامات ممالیک که بودند؟ ممالیک -یا مملوکها- برده های سفیدپوست یا زردپوستی بودند که توسط سلاطین مسلمان خریداری می شدند و پس از اسلام آوردن به خدمت نظامی گماشته می شدند. اولین بار معتصم عباسی بود که برای کاهش نفوذ اعراب و ایرانیان در دستگاه خلافت بغداد تصمیم گرفت تا برده ها و اسرای جنگی ترک نژاد را وارد دستگاه نظامی خود کند. بیشتر این ممالیک از نژاد ترکهای ناحیه قفقاز، چرکس یا قزاق بودند و پادشاهان کشورهای اسلامی آنها را از بازار برده فروشان بیزانس خریداری می کردند. هر سلطان مامورانی داشت که وظیفه داشتند در بازارهای برده فروشی به دنبال بردگان با استعداد بگردند. بیشتر این برده ها در سنین خردسالی و نوجوانی خریداری می شدند و از آن پس در پادگانهای نظامی به همراه دیگر ممالیک نگهداری می شدند و تحت آموزشهای نظامی قرارمی گرفتند. چون -برخلاف کشورهای اروپایی- راه ترقی این برده ها بازبود، آنها با نشان دادن توانایی ها و شجاعتشان می توانستند پیشرفت کنند و در سپاهی گری به مقامات عالی برسند. پس از کوتاه مدتی، تعداد زیادی از ممالیک در امارتهای مسلمان به مقامهای بالای نظامی رسیدند و نفوذ گسترده ای پیداکردند. در زمان هجوم هلاکو بعضی از امرای ممالیک توانسته بودند از درگیرهای داخلی ایوبیان استفاده کنند و پس از فروپاشی حکومت ایوبیان در مصر و شامات با بهره گیری از توان نظامی خود قدرت را در قسمتهایی از این نواحی قبضه کنند. این فرماندهان نظامی در مصر سلسله ممالیک را بنیاد نهادند و از سال 1250 تا 1517 بر این کشور حکمفرمایی کردند. همین ممالیک بودند که توانستند در نهایت صلیبیون را از خاک فلسطین بیرون کنند و به آرزوهای صلاح الدین ایوبی جامعه عمل بپوشانند. شاهان عثمانی با بهره گیری از الگوی ممالیک برده های مناسب برای خدمات نظامی را در سپاهی به نام ینی چری سازماندهی کردند. ینی چری یکی از ستونهای اساسی قدرت امپراطوری عثمانی بود و پادشاهان عثمانی با استفاده از آنها توانستند بخشهای زیادی از خاورمیانه و اروپای مرکزی را فتح کنند. سلسله ممالیک مصر خود از قربانیان ینی چری بودند و آنها عاقبت به دست سلطان سلیم عثمانی حکومتشان را از دست دادند. عثمانی ها ممالیک را از بین نبردند و اداره مصر را به دست آنها سپردند. سلطه کامل بردگان سفید بر مصر در سال 1805 توسط نماینده سلطان عثمانی برافتاد. بعدها ناپلئون بناپارت نیز واحدی تحت نام ممالیک و با همان الگو در سپاه خود بکارگرفت. ممالیک سپاه ناپلئون در نبرد معروف اشترلیتز شرکت داشتند. ملک المظفر سیف الدین قدوز درباره دوران ابتدایی زندگی سیف الدین قدوز اطلاعات زیادی در دست نیست. ظاهرا در بچگی به اسارت مغولها درآمده و توسط آنها در بازار برده فروشان فروخته شد. در سال 1253 قدوز وزیر سلطان مملوک ایبک شد. 4 سال بعد ایبک به قتل رسید و پسر 15 ساله اش منصورعلی جانشین او شد و قدوز را در مقام خود ابقاکرد. با نزدیک شدن خطر مغول قدوز امرای ممالیک را قانع کرد که در این وضعیت خطیر بهتر است که شخص قدرتمندی هدایت سکان کشور را در دست بگیرد. در نتیجه، قدوز با همدستی دیگر فرماندهان بلندپایه منصورعلی را از قدرت کنار زد و خود به جای او نشست. چند هفته قبل از نبرد عین جالوت، قدوز یک متحد غیرمنتظره پیداکرد. یکی از سران مملوک به نام بیبرس حکمران قسمتی از سوریه بود و گه گاه به مصر حمله می کرد. پس از سقوط دمشق به دامان مغولها، بیبرس به فراست دریافت که باید با قدوز متحد شود تا بتواند در برابر سیل مغول تاب بیاورد. بیبرس پیشروی هلاکو به سمت مصر در سال 1260 هلاکو نامه ای با مضمون زیر برای قدوز فرستاد: "از طرف بزرگ خاقان، شاه شاهان، فرمانروای باختران و خاوران به ملک المظفر قدوز مصری که خود و امرایش از هیبت شمشیرهای ما گشته اند گریزان. به نام کردگاری که بیافرید زمین را و برپای داشت آسمان را. بدان و آگاه باش که دست غدّار روزگار و گردش فلک کج مدار ما را قرار داه جیوش خداوند قهّار وعساکر دادار مکّار. پس اوست که آفرید ما را از عظمتش و مسلط کرد بر آنکه برانگیخت غضبش. بر شماست که از دیگر ممالک عبرت و از اراده ما کناره گیرید. تسلیم شوید قبل از آنکه پرده ها به کناری روند و اعمال زشتتان به سویتان بازگردند. آیا نشنیده اید که تمامی کشورها را گشودیم و زمین را از پلیدی ها زدودیم و بیشتر خلقشان را به سرای دیگر ره نمودیم؟ ... پس ناچارید از هزیمت، اما کدامین سرزمین است ملجأتان؟ کدامین راه است مفرّتان و کدامین حاکم رساند دست یاری به دستتان؟ کسی از شمشیرهایمان خلاصی نیابد و از هیبت ما به چشمان خلق خواب راه نیابد. سوارانمان بیشمارند و دشمن شکار. تیرهایمان شکفانده اند و تیغ هایمان آخته. قلبمان در سختی کوه را ماند و کثرت سربازانمان ریگهای بیابان را. حصاری را در برابرمان مانع و سپاهی را در مقابلمان نافع و گوشی را برای شنیدن دعایتان سامع نیابید. هر که با ما در غزاشد انگشت ندامت گـَزید و هر که امان طلبید کنج عافیت گـُزید. اگر شروط ما را پذیرفتید و از در اطاعت درآمدید شما را چون مردم خویش انگاریم، و الاّ هلاکت است عاقبت مخالفت. مساجدتان را بر سرتان خراب و خدایتان را خوار خواهیم کرد. اشک و سوگواری در ما کارگر نیست. به خرد و کلان رحم نخواهیم کرد و جملگی را از دم تیغ خواهیم گذراند. به دست خود مردم تان را در مهلکه نیاندازید و بپرهیزید از آتش خشم ما. قبل از دامنگیرشدن شعله های جنگ در پاسخ تعجیل کنید تا در نزد ما جاهی بیابید و درجوار ما جای گیرید. چشم خرد بگشایید و تسلیم شوید. انصاف را رعایت کردیم و رساله ای ارسال کردیم تا از خواب به درآیید. دیگر جز تو دشمنی و جز سرزمینت مقصدی برایمان باقی نمانده است." (ترجمه نامه عربی هلاکو به فارسی توسط خودم ( رضا کیانی موحد ) و با یاری دوست عزیزم سید مهدی موسی) قدوز شورایی از سران سپاه تشکیل داد. عده ای از فرماندهان ممالیک مقاومت در برابر هلاکو را غیرممکن می دانستند. آنها به قدوز پیشنهادکردند که تسلیم هلاکو شود. اما قدوز-که می دانست هلاکو قول و قرار سرش نمی شود و سرنوشت شوم خلیفه بغداد را در پیش رو داشت- به آنها درخواست آنها پاسخ منفی داد. او درنهایت مقاومت در برابر مغول را انتخاب کرد. در ابتدا امرای مملوک از همراهی او سرباز زدند ولی پس از سخنرانی تاریخی قدوز تصمیم به همراهی او گرفتند: " ای امرای جیوش مسلمین! تا کنون از بیت المال مسلمین ارتزاق کرده اید اما از غزا برای حفظ آن در اکراهید؟! من به جنگ مایل ام و هرکس که جهاد در راه خدا را خواهد به من لاحق است. آنکه از جنگ گریزان است به خانه رود اما بداند که خداوند به اعمالش دانا است و آیندگان ننگ دفاع نکردن از حریم مسلمین را درباره اش فراموش نخواهندکرد." قدوز با کشتن سفرای هلاکو و آویختن سر آنها در بالای یکی از دروازه های قاهره پاسخ نامه هلاکو را داد. حرکت دو سپاه در اینجا بود که شانس به یاری قدوز آمد. خاقان بزرگ مرد و هلاکو و دیگر شاهزادگان مغول ناچار بودند که برای انتخاب خاقان بعدی به قراقروم -پایتخت مغولها- بازگردند. هلاکو بیشتر سپاهیانش را به همراه خود برد و سپاه کوچکی در حدود 20000 هزار نفر را به فرماندهی بهترین ژنرالش ،کتبوغا، در شام باقی گذاشت تا فشار بر مصر ادامه پیداکند. کتبوغا به دین مسیحی در آمده بود و خود را از نسل 3 مغی می دانست که در عهدجدید ذکر شده بود که برای بشارت تولد حضرت مسیح(ع) به فلسطین آمده بودند. مغولها برای راحتی خیالشان از عقبه خود تصمیم داشتند تا با بازماندگان پادشاهی لاتین اورشلیم در فلسطین متحد شوند یا اینکه حداقل آنها را در بی طرفی نگهدارند. این پادشاهی، بازمانده حکومت صلیبی ها در فلسطین بود و پس از واگذارکردن بیت المقدس به مسلمانان شهر عکا را به عنوان مرکز خود قرارداده بود. پاپ الکساندر چهارم مخالف این اتحاد بود و در نتیجه جولیان ،حاکم صیدا، حادثه ای به بار آورد که در نتیجه آن چند نوه کتبوغا کشته شدند. کتبوغا که از این حادثه خشمگین شده بود به صیدا حمله کرد و شهر را غارت کرد. دیگر سران صلیبی ،که مملوک ها را دشمن خود می پنداشتند، مغولها را تهدیدی فوری تر یافتند و تصمیم گرفتند که در جدال بین دو قدرت بی طرف بمانند. درابتدا، قدوز دستور داده بود تا حصار قاهره را محکم کنند و خود را برای یک جنگ دفاعی آماده کرد. پس از اینکه خبر بازگشت هلاکو به همراه قسمت عمده سپاهش به مغولستان به قدوز رسید او و سران سپاهش تصمیم گرفتند که به جای پرداختن به یک جنگ دفاعی به یک اقدام تعرضی دست بزنند و جنگ را به خانه حریف بکشند. بیشتر شهرهایی که توسط مغولها محاصره شده بودند پس از مدتی فتح شده بودند و قدوز فکر می کرد که در یک نبرد هجومی شانس بیشتری برای پیروزی دارد. سپاه مسلمین در بیرون قاهره اردو زد و گذشت زمان درستی تصمیم قدوز را ثابت کرد. قدوز پس از تجهیز سپاه و گرفتن حکم جهاد از عزبن عبدالسلام -بزرگترین مجتهد وقت مصر- با سپاه مشترک مصر و سوریه از قاهره به سوی فلسطین حرکت کرد(جولای1260م-رمضان 658ه.ق). او فرماندهی طلایه سپاه را به ببیرس واگذار کرد. بیبرس پس از خروج از مصر توانست طلایه دار سپاه مغول را -که تحت فرمان بایدار بود- در نزدیکی غزه شکست داده و وادار به فرارکند. صلیبیون عکا در یک توافق غیرعادی به سپاه مسلمانان اجازه دادند که برای تجدید قوا تا نزدیک آن شهر پیشروی کنند به شرط آنکه به کسی آزاری نرسانند. در عوض قرارشد که ممالیک اسبهای به غنیمت گرفته شده از مغولها را به قیمتی بسیار ارزان به صلیبی ها واگذارکنند. در اواخر آگوست سپاهیان کتبوغا از پایگاهشان در بعلبک به سوی جنوب راه افتادند و پس از گذشتن از شرق دریاچه طبریه وارد فلسطین شدند. آنها همان راهی را در پیش گرفته بودند که صلاح الدین ایوبی در سال 1183 م برای ورود به خاک فلسطین در پیش گرفته بود. مسیر حرکت دو سپاه به سوی میدان نبرد قدوز پس از پیوستن به ببیرس حرکت خود را به سوی سرزمین صلیبیون ادامه داد و پس از تجدید آذوقه در عکا به سمت جنوب شرقی حرکت کرد و در دره جزریل و در کنار چشمه عین جالوت سپاه خود را آرایش داد. سپاه مسلمین از جهتی به سپاه مغول نزدیک شد که مغولها انتظار آن را نداشتند و این مانور تاثیر خود را در نتیجه جنگ نشان داد. نبرد بیشتر سپاه مصر از ممالیکی تشکیل شده بود که بهترین انتخاب ممکن برای مقابله با مغولها بودند. آنها نه تنها سوارکارانی ماهر بودند بلکه با تاکتیکها و روشهای جنگی مغولها نیز به خوبی آشنا بودند. در روز سوم سپتامبر قدوز سپاهش را در عین جالوت آرایش داد. عین جالوت دشتی با عرض 5 کیلومتر بود که از دو طرف توسط کوهستان محصور شده بود. قدوز سپاهش را به دو دسته تقسیم کرد. یک دسته از سپاه به عنوان ذخیره در بین دره ای پنهان شد و دسته ای دیگر به رهبری بیبرس به پیشروی ادامه دادند تا به دشمنی رسیدند که تا به آن روز مزه شکست را نچشیده بود. واحد تحت فرمان بیبرس به سپاه مغول حمله کرد و همانگونه که قدوز آرزو داشت کتبوغا گمان کرد که این واحد تمامی سپاه مصر است. کتبوغا شمشیر کشید و در جلوی سوارنش حمله را آغازکرد. سواره نظام ممالیک با تاکتیک اصلی سواره نظام مغول به جنگ آنها رفت. مصری ها با یک حمله سریع و سپس یک عقب نشینی دروغین سواره نظام مغول را از مواضع خود بیرون کشیدند.(نقشه1) نقشه 1 پس از مدتی بیبرس فرمان توقف و بازگشت به سوی حریف را صادر کرد. قدوز با موفقیت سواره نظام ذخیره خود را که در پناه دره پنهان شده بودند فراخواند و به حمله پرداخت. اکنون، مغولها در محاصره افتاده بودند.(نقشه2) کتبوغا به جناح چپ سپاه مصر حمله کرد. حمله مغول خردکننده بود و جناح چپ سپاه مسلمین را در هم کوبید و به عقب راند.(نقشه3) نقشه 2 نقشه 3 قدوز کلاهخود از سربگرفت تا تمام سپاه صورتش را ببینند و آنگاه سه بار با صدای بلند فریاد زد: " واسلاما! پروردگارا، بنده ات را در برابر با مغول یاری فرما!" سربازان سپاه مملوک با شنیدن صدای فرمانده خود به وجد آمدند و در برابر مغولها مقاومت کردند. قدوز دست به ضد حمله ای زد که در نهایت مغولها را وادار به عقب نشینی کرد. سواره نظام سنگین اسلحه مصر آشکارا مغولها را در نبردهای نزدیک از دور خارج کرد و این مسئله تا به آن روز سابقه نداشت.(نقشه4) نقشه 4 فرمانده سپاه مغول ،که جنگاوری بزرگ بود، توسط مسلمانان اسیر و اعدام شد. افسانه ها می گویند که پس از فرار سپاه مغول افسران کتبوغا از وی درخواست کردند که از صحنه جنگ بگریزد ولی وی پشت کردن به دشمن را ننگ می دانست و آنقدر به مبارزه ادامه داد تا از روی اسب سرنگون و گرفتارشد. عین جالوت به عنوان یکی از اولین نبردهایی که در آن از توپهای دستی استفاده شده نیز معروف است. این توپهای دستی توسط سپاه ممالیک برای رم دادن اسبهای مغول بکارگرفته شد و مصری ها توانستند با به کارگیری آن صفوف سواره نظام مغول را آشفته سازند. ترکیب باروت بکاررفته دراین توپها بعدها در یک رساله نظامی عربی در قرن 14 هجری بیان شد. پس از نبرد قدوز پس از شکست لشکر مغول آنها را تا اردوگاهشان در شهر بیسان تعقیب کرد. پس از آن، قدوز به سوی دمشق حرکت کرد و با افتخار وارد آن شد. سپس قدوز بیبرس را به سوی حمص فرستاد تا باقیمانده مغولها را از آنجا پاکسازی کند. در راه بازگشت سپاه پیروزمند مسلمین به مصر، بیبرس به همراه چند تن از فرماندهان سپاه توطئه ای بر علیه قدوز ترتیب دادند و او را به قتل رساندند. بیبرس سلطان جدید ممالیک شد و با خیال راحت از جانب مغولها به سوی مناطق تحت سلطه صلیبی ها لشکر کشید و بارها آنها را شکست داد. کمتر از یکسال پس از شکست عین جالوت مغولها برای انتقام گرفتن به شام لشکر کشیدند. اینبار بیبرس در نبرد حمص چنان شکستی به سپاه مغول وارد کرد که مغولها تمامی خاک سوریه را تخلیه کردند. پس از اینکه فتوحات مغول در زمان آخرین خاقان بزرگ مغول –قوبلای خان- به بن بست رسید هلاکو در سال 1262 به ایران بازگشت و سپاهش را برای گرفتن انتقام شکست عین جالوت جمع آوری کرد. پسر عموی هلاکو -برکه خان که حکمران خانات قپچاق و روسیه بود- به دین اسلام مشرف شد و به بهانه سرنگونی خلافت عباسی به جنگ هلاکو رفت. حملات برکه خان فرصت جنگ با ممالیک را از هلاکو گرفت و او ناچار شد که برای مقابله با پسرعمویش به شمال عزیمت کند. برکه خان در سال 1263 چندین بار کوششهای هلاکو برای نفوذ به قفقاز را با شکست مواجه کرد. این جنگها اولین جنگ داخلی بین مغولها بود و نشانه پایان امپراطوری متحد آنان. هلاکو در سال 1265 مرد و فرصت انتقام گرفتن از ممالیک را به دست نیاورد. بسیاری از تاریخ دانان شکست مغول در عین جالوت و شکست قوبلای در حمله به ژاپن را نقطه آغاز افول ستاره بخت مغولها می دادند. شکست سپاه مغول در عین جالوت نه تنها جلوی پیشروی آنها به شمال آفریقا و شاید اسپانیا را گرفت ،مهمتر از آن، افسانه شکست ناپذیری مغولها را در هم شکست. گرد آوری ، تدوین و تنظیم : برادر بزرگوار جناب آقای رضاکیانی موحد باهمکاری محمدحسین پاز http://wars-and-history.mihanblog.com/post/196
  4. [b] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/iran_iraq_war.gif[/img] مناطق قرمز رنگ نواحی اشغال شده ی ایران توسط عراق در ابتدای جنگ و پس از ان نواحی سبز رنگ نشان دهنده مناطق پیشروی شده در داخل خاک عراق توسط ایران است. مصاحبه فصلنامه نگین ایران(مرکز مطالعات جنگ) با دکتر خرم، رییس ستاد قطعنامه 598 و دبیر استراتژی وزارت امور خارجه و مشاور ارشد وزیر در دوره پذیرش قطعنامه 598 [color=olive]اشاره[/color] با گذشت بیش از بیست سال از پایان جنگ تحمیلی و با کاهش حساسیتها در مورد تصمیمات اتخاذ شده، ارزیابی عملکرد نهادهای دست اندرکار در جنگ و میزان درستی تصمیمات اتخاذ شده، اکنون یکی از مهمترین و ضروری ترین اقداماتی است که می بایست در عرصه مطالعات مربوط به دفاع مقدس انجام شود. در عین حال که پرداختن به نقاط قوت و تمجید از آنها لازم است، نقاط ضعف و بعضا آسیبهایی که وجود داشته نیز نباید مورد غلفت قرارگیرد. یکی از موضوعات بحث برانگیزی که در خصوص جنگ ایران و عراق مطرح است و طی سالهای گذشته از سوی برخی اصحاب سیاسی و نظامی به آن دامن زده شده، بحث در خصوص نسبت بین دیپلماسی و استراتژی نظامی یا نسبت بین سیاستمداران و نظامیان و میزان تأثیر گذاری هر کدام از آنها در تصمیمات مربوط به جنگ است. نظر به اینکه یکی از اهداف اصلی فصلنامه نگین ایران به عنوان فصلنامه تخصصی مطالعات مربوط به دفاع مقدس، پرداختن به درسهای جنگ 8 ساله و انعکاس آن در سطح جامعه است در این راستا و در این شماره فصلنامه، مصاحبه ای را با آقای دکتر خرم انجام داده ایم که متن حاضر گزارش این مصاحبه است. هرچند موضوع اصلی مصاحبه ای که قرار بود با ایشان انجام شود بحث درباره مسائل مربوط به قطعنامه 598 بود، اما مباحثی که در طول مصاحبه مطرح شد عمدتا اشاراتی به آسیب شناسی دیپلماسی ایران در جنگ تحمیلی داشت، از این رو تیتری نیز که برای این گزارش انتخاب شده، متأثر از این موضوع است. فصلنامه نگین با اعتقاد به لزوم تعاطی افکار در زمینه مباحث استراتژیك جنگ ، آمادگی خود را برای درج نقطه نظرات سایر صاحبنظران در این زمینه اعلام می نماید. آقای دکتر خرم! با توجه به سوابق خود در وزارت امور خارجه، برای ورود به بحث تقاضا می شود به اختصار اشاره ای به روند مواضع سازمان ملل نسبت به جنگ ایران وعراق داشته باشید. - برای بحث درباره نحوه صدور و پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران ضرورتا باید نگاهی به شرایط قبل از آن داشته باشیم. در طول جنگ 8 ساله 7 قطعنامه سیاسی،2 قطعنامه درباره بکارگیری سلاح های شیمیایی توسط عراق، بدون اینکه اسمی از این کشور آورده شود، یک قطعنامه در محکومیت حمله ایران به کشتی های تجاری، و یک قطعنامه نیز در محکومیت حمله ناو آمریکایی به هواپیمای ایرباس ایران، توسط شورای امنیت صادر شد. به جز قطعنامه ها، یک بیانیه سیاسی توسط دبیر کل در روز اول جنگ، یک بیانیه سیاسی نیز توسط رئیس شورای امنیت در روز دوم جنگ و 4 بیانیه مربوط به بکارگیری سلاح های شیمیایی توسط عراق از سوی شورای امنیت در فاصله 1363 تا 1366 صادر شد که با احتساب قطعنامه 598، درمجموع 17 سند در ارتباط با جنگ تحمیلی صادر شده است. در میان این 7 قطعنامه سیاسی، قطعنامه 598 در چارچوب فصل هفتم منشور صادر شده و بقیه قطعنامه ها در ذیل فصل ششم منظور بوده است. [color=olive]از دیدگاه شما قطعنامه 598 نسبت به قطعنامه های قبلی تفاوت ماهوی داشته است؟[/color] -تفاوت این دو فصل این است که فصل ششم منشور جنبه توصیه ای دارد اما فصل هفتم جنبه اجرائی و دستور شورای امنیت به منزله تصمیم جامعه جهانی را دارد. در واقع قطعنامه هایی که در ذیل فصل ششم صادر می شوند موضوع را به منطقه درگیری و یا خود طرفین واگذار می کند تا مساعی خودشان را بکار گیرند و با انتخاب یك میانجی، جنگ و منازعه را تمام کنند. در حالیکه فصل هفتم این گونه نیست و شورای امنیت خودش بررسی، قضاوت و در نهایت حکم صادر می کند. پس قطعنامه 598 از این لحاظ با قطعنامه های 479،514، 522، 540، 582 و 588 متفاوت است. اما این قطعنامه از بابت واکنش منفی جمهوری اسلامی ایران، با بقیه قطعنامه ها شبیه هم است، چرا که جمهوری اسلامی ایران به ویژه در ابتدای جنگ شدیدا نسبت به جامعه بین المللی بی اعتماد بود و هیچ قطعنامه ای را نمی پذیرفت. [color=olive]برخورد اولیه ایران از لحاظ حقوقی نسبت به تجاوز عراق به چه ترتیب بود؟[/color] -طبق منشور سازمان ملل متحد هرکشوری که مورد تجاوز واقع شود باید دو اقدام را انجام دهد؛ اولا باید شورای امنیت سازمان ملل متحد را بلافاصله در جریان امر قراردهد و درخواست برگزاری جلسه فوری شورای امنیت بکند و ثانیا طبق ماده 51 منشور از کلیه ابزار و ادوات نظامی برای دفاع از تمامیت ارضی خودش استفاده کند. در اینباره در بحث دفاع و عملیات نظامی با وجود آشفتگی هایی که عمدتا از سوی منافقین در مورد انحلال ارتش داده می شد، با فداکاری بچه های خرمشهر و نیروهای مردمی، این شهر به عنون اولین شهر در برابر تجاوز ارتش عراق در حدود 34 روز مقاومت کرد. اما در بخش اقدامات حقوقی و درخواست تشکیل جلسه شورای امنیت، اقدامی صورت نگرفت. در این مقطع آقای کورت والدهایم دبیر کل سازمان ملل بود. زمانی که عراق حمله را آغاز کرد، جمهوری اسلامی ایران باید در وهله اول درخواست تشکیل جلسه فوری شورای امنیت را مطرح می کرد، اما این گونه نشد. درست چند ساعت بعداز شروع حمله عراق، دبیر کل در تماس با سفیر جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل اظهار نمود با اخبار واصله مبنی بر حمله عراق آیا ایران می خواهد جلسه شورای تشکیل شود؟ پاسخ دولت ایران منفی بود. دبیر کل با فرض اینکه شاید سفیر ایران موضوع را درست منتقل نکرده، مجددا با وزارت امور خارجه تماس گرفت، اما بازهم پاسخ دولت ایران منفی بود. در آن برهه، وزارت امور خارجه تابع شورای انقلاب بود و مرحوم احمدآقای خمینی نیز رابط شورای انقلاب و وزارت خارجه بود. استدلالی که آن موقع مطرح می کردند این بود که اینها با هم همدست هستند و سازمان ملل متحد هم تحت سلطه امپریالیسم آمریکاست. متعاقب این موضعگیری، آقای کورت والدهایم، داوطلبانه بیانه ای صادر کرد و بر اساس ماده 99 منشور با ابراز نگرانی از خطر گسترش درگیری ایران و عراق برای صلح و امنیت بین المللی ، درخواست تشکیل جلسه شورای امنیت را نمود و از دولت ایران نیز درخواست کرد خواسته هایش را مطرح کند. به دنبال آن شورای امنیت در دومین روز جنگ تشکیل جلسه داد اما چون طرف مورد هجوم تقاضایی نداشت صرفا به صدور بیانیه ای توسط رئیس شورا اکتفا شد که در آن نسبت به "وضعیت رو به گسترش بین ایران و عراق" ابراز نگرانی شده بود. دولت ایران در مقابل صدور این بیانیه ، آن را رد کرد ولی باز هم خواسته مشخصی را مطرح نکرد. پاسخ ایران نسبت به درخواست سازمان ملل مبنی بر انتخاب کشوری همچون الجزایر و... به عنوان میانجی نیز منفی بود. 4 روز بعد، با پی گیری دبیر کل سازمان ملل، اولین قطعنامه شورای امنیت (قطعنامه 479) صادرشد که این قطعنامه به لحاظ حقوقی به نفع ایران نبود چرا که به جای اینکه تجاوز عراق به ایران را مطرح کند صرفا آن را به عنوان "وضعیت بین ایران وعراق" در نظر گرفته بود که در واقع خنثی ترین شکل حقوقی بود. در رابطه با پرسش شما که اگر ایران درخواست تشکیل جلسه شورای امنیت می کرد آیا غربی ها موافقت می کردند، بایستی بگویم درست است غرب به جهت گروگانگیری، در تخاصم شدید نسبت به ایران قرار داشت ولی اگر هر کشوری بخواهد از حقش برای تشکیل جلسه فوری شورای امنیت استفاده کند، کشورهای عضو شورای مجبورند به خاطر احترام به مقررات بین المللی و از جمله منشور ملل متحد به خواسته او جامه عمل بپوشانند و قطعا جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود. چنانچه دولت ایران در نخستین روز تجاوز نظامی ارتش عراق به خاک کشورمان، این موضوع را به اطلاع شورای امنیت می رساند و در خواست تشکیل جلسه فوری می کرد و خواسته هایش را مبنی بر توقف تجاوز و بازگشت به مرزهای بین المللی می کرد و در صحنه بین المللی و شورای امنیت یارگیری می نمود، قطعنامه 479 به عوض اینکه در ذیل فصل ششم منشور صادر گردد، می توانست در چارچوب فصل هفتم صادر گردد و به جای اینکه از واژه "موقعیت" برای بیان شرایط جنگی بین دو کشور استفاده کند، می توانست واژه "تجاوز" را به کار برد. همچنین شورا به عوض اینکه صرفا به ابراز نگرانی بسنده کند خواستار بازگشت نیروهای نظامی عراق به پشت مرزهای بین المللی و برقراری آتش بس می شد، موضوعی که دوسال بعد تحت فشار نظامی ایران انجام شد. این سخن به معنای این نیست که ایران ازدفاع از خاک خود غافل بماند، بلکه منظور این است که دفاع نظامی با دفاع حقوقی و بهره برداری ازامکانات بین المللی برای به حداقل رساندن تلفات و خسارات می بایست توأم می شد. در چنین حالتی و در پرتو اقدامات دیپلماتیک ،اولا این امکان وجود داشت از اشغال خرمشهر جلوگیری شود و یا ارتش عراق در همان منطقه و در روزهای اولیه جنگ متوقف گردد. ثانیا، کشور ما به عنوان مخالف جنگ و صلح طلب معرفی می گردید، دقیقا همان نقطه ای که عراق و طرفدارانش حول آن تبلیغ می کردند. بر فرض حتی اگر از طریق شواری امنیت به نتیجه ای نمی رسیدیم، به دفاع خود در جبهه ها ادامه می دادیم ولی از دنیا طلبکار بودیم. اما در هر صورت نظام اسلامی-انقلابی کشور چون به نوعی نسبت به دنیا بی اعتماد بود، از این ابزار استفاده ای نکرد. به عبارت دیگر حتی اگر شورای منیت رأسا به صدور قطعنامه 479 نیز اقدام نمی کرد ایراد چندانی بر آن وارد نبود چرا که اساس کار تشکیل این شورا مبتنی بر درخواست کشورها و به ویژه درخواست و پیگیری کشور قربانی استوار است. [color=olive]آقای دکتر، واقعا موضع جانبدارانه شورای امنیت در قطعنامه مذکور صرفا به کم توجهی مسئولین وقت ایران به جایگاه شورای امنیت و سازمان ملل برمی گشت؟[/color] -البته عوامل دیگری نیز در این بین دخیل بودند که مهمترین آنها عبارت بودند از: 1- پیروزی انقلاب اسلامی که در سراسر جهان موجی از نگرانی را برای دولتها ایجاد کرده بود.2- موضوع گروگانگیری، که دولتها از مسئله گروگانگیری ناراحت بودند، هرچند که در داخل کشور، مردم احساسی و حماسی به قضیه نگاه می کردند اما حتی کشورهای دوست ایران نیز این اقدام را محکوم کردند چرا که همه آنها کنوانسیون دیپلماتیک وین را پذیرفته بودند و امنیت دیپلمات های خود رادر پرتو این کنوانسیون می دیدند. به طور کلی مواضع جمهوری اسلامی ایران ازاین نظر که خواهان بر هم زدن نظم موجود بود مطلوب اکثر کشورهای جهان نبود. ضمن اینکه جمهوری اسلامی ایران دیپلماسی فعالی در سطح منطقه و جهان نداشت و تنها با سه کشور لیبی، الجزایر و سوریه ارتباط پایتخت به پایتخت داشت و بعضا به یمن و فلسطین نیز نزدیک می شد. در حالی که جمهوری اسلامی ایران فعالیت چندانی در مجامع بین المللی از خودش نشان نمی داد، عراق یک کشور مطلوب از نظر سیاسی و اقتصادی قلمداد می شد و قراردادهای زیادی نیز با این کشور منعقد شده بود. عراق در صحنه بین المللی ودیپلماتیک نیز فعال بود. در نگاه اول، پیروزی عراق کاملا محتمل بود چرا که ایران فاقد توان نظامی لازم برای مقابله با تهاجم ارتش عراق بود. ضمن اینکه عراق از پشتیبانی بسیاری از کشورها از جمله کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برخوردار بود. در واقع قرار بود عراق، انقلاب اسلامی ایران را مهار کند، لذا به جای اینکه در قطعنامه لفظ تجاوز یا منازعه را به کار ببرند صرفا به واژه موقعیت که به هیچ وجه بیانگر وضعیت جنگی نیست اکتفا کردند. [color=olive]به نظر شما اگر جمهوری اسلامی تعامل مناسبی را با مجامع بین المللی انجام می داد آیا جهان رفتار بهتری را در مقابل ایران در پیش می گرفت؟[/color] -تردیدی نیست اگر جمهوری اسلامی ایران با حفظ اصول، تعامل مناسبی را با مجامع بین المللی انجام می داد، جهان تا حدودی رفتار بهتری را در مقابل جنگ ایران وعراق در پیش می گرفت. طی 30 سال گذشته مقالات و کتابهای منتشر شده در کشور، انباشته از محکومت جامعه جهانی و سازمان ملل متحد و انتقاد از آنها به خاطر عمل نکردن به وظایف شان بوده است اما این نکته مورد غفلت واقع شده که تا زمانی که کسی حقش را مطالبه و پیگیری نکند دیگران حق او را نادیده می گیرند. از این منظر به نظر می رسد انتقادهای یک طرفه ای که در مورد قطعنامه های 479 تا 598 مطرح می شود تا حدی وارد نیست. یعنی ما هیچ درخواستی و هیچ همکاری با شورای امنیت نکرده ایم ولی توقع داریم این ارگان که در دست قدرتهای بزرگ بود برای ما کاری انجام دهد. از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشته باشیم که اگر آن غیرت دینی و ملی نبود و نیروی نظامی قدرتمندی همچون سپاه به وجود نمی آمد، یا همبستگی بین مردم و فرهنگ جبهه و عاشورا به وجود نمی آمد، دفاع جانانه از تمامیت ارضی کشور و انقلاب صورت نمی گرفت. اما با این وجود نمی توان اشتباهاتی را که صورت گرفته و یا غفلت های انجام گرفته را نادیده گرفت. یقینا بررسی اشکالات و نقاط ضعفی که در آن برهه سرنوشت ساز صورت گرفته می تواند درس های ارزشمندی برای آینده در برداشته باشد. همان طور که مطلعید تجاوز رژیم بعثی عراق به خاک ایران به یکباره صورت نگرفت و در فاصله مقطع زمانی بین پیروزی انقلاب تا شروع جنگ، صدام و مقامات عراقی با ادعاهایی که طرح می کردند در واقع زمینه را برای جنگ فراهم می کردند. زمانی که تحولات آن مقطع را مورد بررسی قرار می دهیم پی می بریم که احتمال درگیری نظامی بین دو کشور بسیار زیاد بوده هرچند زمان دقیقی برای آن نمی شد پیش بینی کرد. با این نگاه، چنانچه اگر اقدامات حقوقی مناسبی از سوی ایران انجام می شد تا چه حد احتمال داشت از وقوع جنگ جلوگیری شود یا حداقل وقوع آن را به تأخیر بیندازد؟ -البته شاید اکنون که ما به تمام جوانب مسئله واقف شده ایم می توانیم چنین تشخیصی را داشته باشیم اما در آن برهه با توجه به شرایط و فضای موجود در کشور، کسی از مقامات، بروز جنگ را پیش بینی نمی کرد. حتی بسیاری از مقامات بلند پایه بر این عقیده بودند که عراق جرأت حمله به ایران را ندارد. به عنوان گواهی بر این مدعا، در اوایل شهریور 1359 در یکی از مجلات خارجی(جینز دیفنس) خبری درج شده بود مبنی بر این که 8 هزار ایرانی تحت فرماندهی یکی از افسران سابق شاه در بصره برای حمله به ایران آموزش می بینند. ما در وزارت امور خارجه بلافاصله این موضوع را به اطلاع شورای انقلاب رساندیم اما در نهایت پاسخ این بود که عراق ضعیف تر از آن است که بتواند به ایران حمله کند و اگر این کشور چنین اقدامی را در پیش بگیرد در وهله نخست شیعیان عراق با آن به مقابله برمی خیزند و حکومت صدام را سرنگون می کنند. پس ملاحظه می کنید ارزیابی حکومت در آن ایام خلاف پیش بینی حمله عراق بود. اولین تجاوز نظامی عراق در 12 فروردین 1358 انجام شد و در واقع این کشور در این مدت واکنش ایران را مورد ارزیابی قرار داد وحمله اصلی اش را یکسال و نیم بعد در شهریور سال 1359 انجام داد. در 18 شهریور 59 دو فروند هواپیمای فانتوم ایران در پاسخ به اقدامات متجاوزانه عراق وارد خاک این کشور شدند که یک فروند از این هواپیماها سرنگون شد و خلبانهای آن به اسارت در آمدند که دولت عراق آنها را به عنوان مدرک شروع جنگ از سوی ایران تا سال 1369 نگه داشت و این موضوع را به عنوان سند در سازمان ملل به ثبت رساند. در هرحال، اگر در فاصله یک سال ونیم قبل از جنگ، جمهوری اسلامی ایران تلاش دیپلماتیک فراوانی برای معرفی و توقف تجاوزات عراق بکار می برد قطعا دست عراق برای تجاوز رسمی در 31 شهریور 1359 قطع و یا کوتاه تر می شد. [color=olive]آیا پس از موفقیت ایران در دفع تجاوز و بیرون راندن متجاوزین از خاک ایران و خصوصا پس از آزادسازی خرمشهر، تغییر اساسی در رویکرد شورای امنیت به وجود آمد؟[/color] -با آغاز عملیاتهای مرحله آزاد سازی از سوی ایران پس از خرداد سال 61 و در نهایت آزاد سازی خرمشهر در جریان عملیات بیت المقدس، روند حاکم بر جنگ به مرحله جدیدی وارد شد. در این مرحله قطعنامه 514 توسط شورای امنیت صادرشد. هرچند صدور این قطعنامه تا حدودی برخواسته از شیطنت شورای امنیت بود، اما در عین حال از یک جنبه دیگر برای جمهوری اسلامی ایران فرصت شمرده می شد. در این قطعنامه برقراری آتش بس و بازگشت نیروهای دو کشور به پشت مرزهای بین المللی پیش بینی شده بود. در آن زمان هرچند نیروهای ایران توانسته بودند خرمشهر و بخشهای زیادی از مناطق جنوب را آزاد کنند اما همچنان بخش هایی از مرزهای غربی و شمال غربی در دست عراق بود. قدرت نمایی ایران در آزادسازی مناطق جنوبی فرصت مناسبی را در اختیار آن قرار داده بود و باعث هراس کشورهای عرب حامی عراق شده بود به طوری که هیئت هایی از عربستان و کویت با ایران تماس گرفتند و اعلام نمودند حاضر هستند خسارات حمله عراق را جبران نمایند و خواستار پایان سریع جنگ شدند. اما برخلاف خواسته آنها جمهوری اسلامی ایران مصمم شده بود استراتژی تنبیه متجاوز را برای سرنگونی رژیم بعثی عراق به اجرا بگذارد. [color=olive]نکات کلیدی قطعنامه 514 چه بود؟[/color] -در قطعنامه 514 ،مواردی نظیر: آتش بس، بازگشت به مرزهای بین المللی، بررسی شرایط و اختلافات ایران وعراق و... مطرح شده بود. [color=olive]به نظر شما ایران در آن شرایط باید قطعنامه 514 را می پذیرفت؟[/color] -با شرایطی بله. به نظر من اگر ایران در آن شرایط قطعنامه 514 را می پذیرفت به نفعش بود چون در موضع قدرت قرار داشت. [color=olive]برآورد میزان خسارت ایران و عراق در طول جنگ چقدر بود؟[/color] -میزان خسارت وارد شده به ایران تعیین شد ولی خسارت وارد شده به عراق تعیین نشد که یکی از دلایل این امر این بود که زمانی که سال 1369 می خواستند خسارت عراق را تعیین کنند آمریکا یک بار عراق را زده بود و معلوم نبود کدام خسارت ناشی از حملات ایران و کدام یک ناشی از حملات آمریکاست. میزان خسارتی که برای ایران تعیین شده بود، 99میلیارد دلار خسارت مستقیم و 150میلیارد دلار خسارت غیر مستقیم بود و جمعا 249میلیارددلا بود. [color=olive]آقای دکتر! به طور مشخص صدور قطعنامه 598 در تابستان 1366 متأثر از چه عواملی بوده است؟[/color] -قطعنامه 598 که در 29 تیر 1366 تصویب شد ، حاصل 9ماه دیپلماسی آمریکا، شوروی، عراق، عربستان، فرانسه، انگلیس، آلمان و چند کشور دیگر بود. در واقع با توجه به موقعیت برتر ایرن در جبهه ها و گسترش دامنه و شدت درگیری ها، آمریکا ، شوروی و کشورهای منطقه درصدد بودند به هرنحو ممکن از تداوم این جنگ و پیروزی های بیشتر ایران جلوگیری کنند. آمریکا به ویژه بعد از ماجرای مک فارلین در پاییز 1365 و خدشه دار شدن حیثیت این کشور، کاملا ازدست جمهوری اسلامی ایران عصبانی بود و می خواست مانع از تداوم موفقیتهای آن در جبهه ها شود. این کینه را می توان از مفاهیم درجه شده در قطعنامه 598 که هر دو کشور را بدهکار میکند، نیز استنباط نمود. [color=olive]با وجود این، چرا قطعنامه 598 را نسبت به قطعنامه های قبلی دارای رویکرد متعادل تری می دانید؟[/color] -قطعنامه 598 برای اولین بار در چارچوب فصل هفتم منشور صادر شد و دارای شکلی از خواسته های ایران است که درباره آغازگر جنگ و خسارت صحبت می کند. در مورد قطعنامه 598 چنانچه جمهوری اسلامی ایران دیپلماسی فعال تری داشت می توانست منافعش را بهتر تأمین نماید. به عنوان مثال در بند 6 قطعنامه، به جای اینکه تعیین آغازگر جنگ مطرح شود، تعیین متجاوز استفاده شود یا به جای تعیین خسارت، تعیین غرامت مطرح شود چرا که در آن مقطع ایران به لحاظ نظامی از موقعیت برتری در جبهه های جنگ برخوردار بود. در زمان تنظیم و پخت و پز قطعنامه ،زمانی که دربیر کل سازمان ملل درخواست کرد که دو کشور نظراتشان را درباره مفاد اولیه آن اعلام کنند، فضایی برای بررسی قطعنامه، اعلام نظر و فعالیتهای دیپلماتیک درباره آن در اختیار دستگاه دیپلماسی کشور قرار داده نشد و حتی به آقای محمد جواد لاریجانی که معوان امور بین الملل وزارت امور خارجه بود اجازه حضور در جلسات مربوط به تصمیم گیری درباره قطعنامه داده نشد. پس قطعنامه 598 پیش نویسی بود که در غیاب ایران، توسط عراق بهبود یافته بود لذا دراوج قدرت نظامی ایران ، تأمین کننده منافع عراق بود، اما با تغییر موقعیت جبهه های جنگ، تا حدودی مورد توجه ایران هم قرارگرفت. البته باید توجه داشت که به رغم اینکه ظاهرا بعضی امتیازات در این قطعنامه در راستای خواسته جمهوری اسلامی ایران گنجانده شده بود، اما در عمل، دو کشور به یک میزان در خصوص جنگ مقصر قلمداد شده بودند. به عنوان مثال در موضوع تأسیس صندوقی برای جذب کمکهای کشورهای دیگر جهت جبران خسارات وارد شده، مقرر شده بود دو کشور به یک میزان از کمکهای این صندوق برخوردار باشند و از نظر حقوقی، تفاوتی بین متجاوز و طرف مورد تجاوز قائل نشده بودند. پس از صدور قطعنامه 598 در 22 تیر 1366، بلافاصله عراق شورای انقلاب راتشکیل داد و به اتفاق آرا آن را تأیید کردند و از شورای امنیت هم تشکر کردند. جمهوری اسلامی ایران اعلام نمود نظرات تفصیلی خودش را بعدا اعلام خواهد کرد و 8 روز بعد نظراتش را اعلام کرد مبنی بر اینکه ابتدا باید متجاوز مشخص شود که البته ین موضوع به نحوی در بند 6 قطعنامه آمده بود. در این ایام، ایران به جای فعالیت دیپلماتیک، به اعلام مواضع و جنگ لفظی درباره قطعنامه روی آورد که اعضای دائم شورای امنیت را در تنگنا قرار می داد و تأثیر منفی بر پیاده کردن خواسته های ایران داشت، در حالیکه دیپلماسی راه و روش خودش را دارد. این اشتباه هنوز هم در جمهوری اسلامی ایران ادامه دارد و ما درباره خواسته های بین المللی مان و از جمله موضوع هسته ای، بجای خویشتن داری و پرداختن به تلاشهای دیپلماتیک در پشت درهای بسته، به چالش با این گروه و آن کشور در صحنه تبلیغات می پردازیم که همواره نتیجه عکس می گیریم. به هرحال، ایران پذیرش قطعنامه 598 را به مدت یک سال در هاله ای از ابهام قرارداد و درنهایت با تغییر موقعیت در جبهه ها، آن را پذیرفت. در فاصله زمانی اعلام موضع اولیه جمهوری اسلامی ایران تا زمانی که ایران قطعنامه را پذیرفت چه تحولاتی به وجود آمد که ایران قطعنامه را پذیرفت؟ چه تحولاتی به وجود آمد که مسئولان کشور به این تصمیم رسیدند؟ -بعد از پذیرش قطعنامه 598 توسط دولت عراق و مخالفت تلویحی جمهوری اسلامی ایران با آن، آمریکایی ها تلاشهای جدی ای را برای وادار کردن جمهوری اسلامی ایران برای پذیرش قطعنامه انجام دادند. در این راستا به عنوان نخستین قدم، ملاقات مهمی بین ریگان و گورباچف در ریکیاویک ایسلند صورت گرفت که نتیجه مذاکرات آنها این بود که به هرترتیب ممکن، جنگ ایران وعراق بایستی بدون برنده و بازنده به پایان برسد. در پی این توافق، سیل سلاح های استراتژیک شوروی به سوی عراق سرازیر شد و فرانسه نیز هواپیماهای سوپراتاندارد و بمبهای لیزری را برای نابود اهداف استراتژیک در ایران در اختیار عراق قرار داد. آمریکا هم علاوه بر اطلاعات ماهواره ای که در خصوص مواضع نیروهای ایران در اختیار عراق قرار می داد، بخش مهمی از ناوگانش را برای اسکورت کشتی های عراقی، کویتی، سعودی و بحرینی تحت پرچم آمریکا به خلیج فارس اعزام نمود. پیامد این اقدام برخورد نظامی ایران و آمریکا در خلیج فارس بود که خسارتهایی را برای ایران در پی داشت. این سیاست عملا باعث شد توازن نظامی بین دو طرف درگیر جنگ به هم بخورد، ضمن اینکه جمهوری اسلامی ایران مورد تحریم تسلیحاتی واقع شد. حتی چین نیز با پیروی از این توافق دو ابرقدرت، از صدور سلاح به ایران خودداری کرد. متعاقب این وضعیت و مشکلاتی که برای ادامه عملیات نظامی واحدهای نظامی ایران پیش آمد، نامه ای هم توسط آقای محسن رضایی ،فرمانده کل وقت سپاه، به حضرت امام(ره) تقدیم شد که در آن به لیست کامل امکانات مورد نیاز برای پیشبرد جنگ اشاره شده بود. به دنبال این اقدامات و در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران در وضعیت دشواری به لحاظ اقتصادی و نظامی قرار گرفته بود، آمریکایی ها با حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس عملا نشان دادند برای به سازش کشاندن جمهوری اسلامی حاضر هستند به هر اقدامی دست بزنند و آقای جورج بوش پدر که در آن ایام معاون رئیس جمهوری آمریکا بود، در شورای امنیت در برابر اعتراض وزیر امور خارجه ایران نسبت به اقدام جنایتکارانه ناو آمریکایی در حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس، به صراحت اظهار داشت:«آقای وزیر به شما می گویم بین پایان جنگ یا تقابل با ما باید یکی را انتخاب کنید.» در نهایت متأثر از شرایطی که پیش آمده بود،در رایزنی هایی که بین مسئولان کشور و حضرت امام(ره) انجام شد،مقرر شد جمهوری اسلامی ایران قطعنامه 598 را بپذیرد. ابتدا قرار بود مسئولیت پذیرش قطعنامه را آقای رفسنجانی برعهده بگیرد اما سرانجام امام شخصا این مهم را برعهده گرفت و طی بیانیه مهمی که صادر نمود مردم و نیروهای نظامی را ازاین تصمیم مطلع نمود. [color=olive]در مجموع دیپلماسی ایران در طول جنگ را چگونه ارزیابی می کنید؟[/color] -در یک جمع بندی از مجموع مباحثی که مطرح کردم هدف اصلی من آسیب شناسی دیپلماسی جمهوری اسلامی در جنگ و بیان نقاط ضعفی بود که در این عرصه با آن روبرو بود. به نظر بنده اگر در دوره جنگ، اهمیت میدان دیپلماسی به همان اندازه میدان جنگ مهم ارزیابی می شد، ماندگاری پیروزی هایی که در سایه سلحشوری رزمندگان اسلام به دست آمد بیشتر می شد. طولانی شدن جنگ و در حاشیه قرار گرفتن دستگاه دیپلماسی کشور باعث شد تا عملا این دستگاه فرتوت شود به گونه ای که درتحلیل هایی هم که اخیرا از سوی برخی مطرح می شود دستگاه دیپلماسی کشور به عدم فعالیت متهم شده است در حالیکه این گونه نبود و کمتر استقبالی از نظرات کارشناسی دستگاه سیاست خارجه کشور می شد. در یک کلام، به نظر بنده دستگاه دیپلماسی کشور در طول 8سال جنگ مظلوم و مورد غفلت واقع شده بود. یعنی دیپلماسی ما هم تحت الشعاع تحولات نظامی قرارگرفته بود. -این یک اشتباه بزرگ بود و این اشتباهی بود که نباید تکرار شود. بحث دفاع، وظیفه نیروهای مسلح است ولی در مواقع بحرانی و جنگ، بقیه وزارتخانه ها نباید وظیفه و کارکردی را که دارند فراموش کنند و تحت تأثیر جو موجود قرار گیرند. همه این مسائل در واقع درسهای ما از جنگ تحمیلی است. حتی در هنگام جنگ و درگیری نباید فکر کنیم می توان همه چیز را از طریق نظامی پیش برد. مدیران موفق آنهایی هستند که از نیروهای مسلح خود به موقع استفاده کنند و دستاوردهای نظامی را با ابزارهای دیگر و از جمله دیپلماتیک بتوانند تثبیت نمایند. دیپلماسی جمهوری اسلامی در دوره جنگ باید در خدمت جنگ می بود که این امر پذیرفته شده ای است. اما نکته ای که باید مورد توجه قرارگیرد این است که دیپلماسی و جنگ دو روی یک سکه هستند؛ زمانی باید جنگ جلو برود و دیپلماسی آن را در صحنه منطقه و بین المللی نقد کند و زمانی دیگر دیپلماسی باید در اولویت قرار گیرد وعملیات جبهه ها از آن پشتیبانی نماید. اما ما فقط با یک روی سکه کار می کردیم. کسانی که مسئولیت دیپلماسی کشور را هم عهده دار بودند شاید چندان بی تقصیر نبودند زیرا به نظر بنده آنها در مجاب ساختن مسئولین عالیرتبه کشور و فرماندهان نظامی نسبت به جایگاه و اهمیت دیپلماسی و تبیین موقعیت بین المللی کشور در آن شرایط، تلاش زیادی نکردند لذا توفیقات قابل قبولی هم نداشتند. البته ناگفته نماند که به رغم شرایطی که در زمان پذیرش قطعنامه 598 برای جمهوری اسلامی ایران ایجادشده بود، دستگاه دیپلماسی کشور در عرصه مذاکرات سیاسی برای برقراری صلح بین دو کشور، دستاوردهای قابل توجهی به دست آورد و تاحدودی توانست بخشی از خواسته های جمهوری اسلامی را تحقق بخشد. باتشکر ازاینکه وقت خود را دراختیار فصلنامه گذاشتید. فصلنامه نگین ایران شماره 28 بهار1388 ----------------------------------------------- [color=darkred][size=18]گرد آوری ، تهیه و تدوین : برادر گرامی جناب آقای رضا کیانی موحد [/size][/color] http://wars-and-history.mihanblog.com/post/204[/b]
  5. [b][color=black] هدف کلی جنبش مقاومت واژگونی رژیم و یا اخراج و بیرون راندن نیروهای اشغالگر است.جنبش مقاومت جهت نیل به این هدف کلی از طریق جنگهای چریکی اقدام می کند که این اهداف عبارتند از : الف ) کم کردن قدرت رزمی دشمن . ب ) پائین آوردن ظرفیت صنعتی دشمن . [color=olive]شرایط لازم برای عملیات موفقیت آمیز چریکی[/color] 1 – پشتیبانی غیر نظامی 2 – کمک خارجی 3 – زمین مناسب 4 – فرماندهی متمرکز 5 – انضباط 6 – استفاده از تبلیغات 7 – تلاش اطلاعاتی 8 – اراده مقاومت [color=olive]مشخصات جنگهای چریکی[/color] 1 – غافلگیری : عبارتست از ضربه زدن به نقاط ضعف دشمن در زمان و مکان و شرایطی که هرگز دشمن انتظار آنرا نداشته باشد . 2 – شدت عمل : چریک با تمرکز نیرو و قدرت آتش در زمان و مکان معین با شدت و بی رحمی وارد عمل میشود (بمنظور پائین آوردن روحیه دشمن ) 3 – تحرک : برای حفظ ابتکار عمل و جلوگیری از غافلگیر شدن ،چریک بایستی تحرک کافی داشته باشد تا بتواند به نقطه ای حمله نماید که دشمن انتظار آنرا ندارد و همچنین پخش شدن سریع و بموقع نیروها پس از اجرای عملیات جهت احتراز از مواجهه یا تمرکز نیروهای ضد چریک نیاز به تحرک فوق العاده ای دارد و برای نیل به این هدف ، چریک بایستی سبک حرکت کند و جهت تجدید تدارکات از بومیان محلی کمک بگیرد. 4 – پراکندگی : تفرق نیروها از مشخصات اصولی عملیات چریکی است.نیروهای چریک معمولاً عملیات خود را با مقیاس کوچک ولی در منطقه وسیعی اجرا می کند. (جنگ چریکی جنگی است که پس از وارد ساختن ضربه غافلگیر کننده ،بلافاصله با عقب نشینی همراه است و وقتیکه تحت فشار قرار گرفتند ممکن است بین غیر نظامیان متفرق شده و سپس در محلی که قبلاً تعیین گردیده است دور هم جمع شوند) [color=olive]اصول عملیاتی جنگهای چریکی[/color] 1 – حمله به اهداف آسیب پذیر با قدرت و نیروی قابل ملاحظه 2 – اجتناب از درگیری قطعی با نیروی دولتی 3 – تمرکز سریع برای اجرای عملیات رزمی و سپس تفرقه فوری بمنظور رهائی از واکنش 4 – اختلاط با مردم بومی 5 – کلیه عملیات آنها بر مبنای غافلگیری نیروهای ضد چریک اجرا میگردد 6 – عملیات پدافندی چریک شامل عملیات تأخیری ، ایذائی و اقدامات فریبنده است 7 – اکثراً هنگام حمله به تأسیسات لجستیکی ، فرودگاهها از آتش جنگ افزارهای دوربرد استفاده نموده و پس از وارد آوردن خسارت فرار میکنند 8 – داشتن اطلاع کامل از گسترش و نقل و انتقالات دشمن و گرفتن تصمیم بر مبنای شناسایی کامل 9 – خودداری از اسیر گرفتن ،مگر در مواردی که بمنظور بازجوئی و یا کسب اطلاعات باشد 10 – عقب نشینی سریع از مسیر اولیه بعد از انجام عملیات به منطقه تجمع [color=olive]تعریف چریک [/color] از لحاظ لغوی ،چریک جنگ کوچک میباشد و از نظر معنا ،یک عنصر نظامی یک (جنبش مقاومت)است که با عده ای از افراد ملت بر علیه دولت محلی و یا نیروهای اشغالگر فعالیت مینمایند. [color=olive]جنگهای چریکی [/color] جنگهای چریکی عبارتند از : عملیات نظامی و شبه نظامی که بوسیله نیروهای آموزش دیده بومی در سرزمین تحت اشغال رو به اجرا گذاشته میشود و تنها یک شیوه استراتژیک در مبارزه است آنچه مقدم بر شیوه مبارزه میباشد مسئله ایدئولوژی ، رهبری و حمایت مردمی از یک جنبش است . [color=olive]جنبش مقاومت [/color] عبارتست از حرکت سازمان یافته گروهی از یک ملت که با انگیزه مشخص و برای رسیدن به اهداف و آرمانهای خاص ،رهبری میشود . اصطلاح چریک و جنگهای چریکی از حمله فرانسویها به شبه جزیره ایبری (اسپانیا ، پرتغال) در سال 1807 میلادی به فرهنگ لغت اضافه شد.از لحاظ لغوی معنای چریک جنگ کوچک میباشد و از نظر معنا یک عنصر نظامی یک (جنبش مقاومت) است که با عده ای از افراد ملت بر علیه دولت محلی و یا نیروهای اشغالگر فعالیت مینمایند.اکثر جنگهای چریکی که تا امروز انجام شده از نابودی واحدهای بزرگ ارتش جلوگیری کرده است و قابل توجه میباشد که از سال 1945 بمدت سی سال 54 جنگ چریکی و مستعمراتی صورت پذیرفته که عموماًً به شیوه نا منظم در دنیا صورت گرفته که حدود 3 میلیون نفر کشته داشته است .تاکتیکهایی که چریکها در این جنگها بکار برده اند متأثر از شرایط جغرافیایی بود که شامل تاکتیکهای خاص است و با بکارگیری آنها یک نیروی محدود میتواند بر علیه نیروی قویتر از خود وارد عمل شده و با حداقل آسیب پذیری ، حداکثر تلفات و خسارات بر آن وارد سازد.جنگهای چریکی عبارتند از عملیات نظامی و شبه نظامی که بوسیله نیروهای آموزش دیده بومی در سرزمین دشمن یا سرزمین تحت اشغال رو به اجرا گذاشته میشود و تنها یک شیوه استراتژیک در مبارزه است آنچه مقدم بر شیوه مبارزه میباشد مسئله ایدؤلوژی ، رهبری و حمایت مردمی از یک جنبش است.جنبش مقاومت عبارتست از حرکت سازمان یافته گروهی از یک ملت که با انگیزه مشخص و برای رسیدن به اهداف و آرمانهای خاص رهبری میشود. اولین جنگ چریکی ثبت شده 360 سال قبل از میلاد در چین بود ، هنگامیکه امپراطور هوانگ در جبهه ای وسیع با نژاد (میائوبرمیری تسی یائو)درگیر شده بود به وقوع پیوست.در این نبرد امپراطوری هوانگ در نتیجه استفاده از عوامل چریکی بر دشمن فائق گشت و در زمان انقلابهای آمریکا و فرانسه و جنگ شبه جزیره ای در سال 1807 صورت وجودی به خود گرفت.در سال 1812 جنگجویان نا منظم قزاق در خاک روسیه به نیروهای منظم روسیه کمک شایان نموده و عقبه ارتش فرانسه را قطع و ارتش بزرگ فرانسه را درهم شکست. [/b] http://www.cloob.com
  6. [quote]بسم الله الجبار ... کاربر SHAHRZAD [quote]کار بسیار درست و بجایی کردند . هر کس به کار خود و به جای خود . [/quote] دارید از لیبرالیسم صحبت می کنید یا تشیع؟ اگر سابقه شما رو در این سایت ندیده بودم، حتما از شما سوال می کردم که شما مسلمان هستید؟ یا دین دیگه ای دارید؟( البته الان نیاد بگید که به ما برچسب کفر زدند و از این قبیل حرف ها؛ کلامتون هیچ نشانی از مسلمانی نداشت) احیانا چیزی به نام " امر به معروف و نهی از منکر " شما سراغ ندارید در دین اسلام؟! [quote]دلیل نمی شه هر بچه تو خیابون جلو خانم هارو بگیره امر به معروف و نهی از منکر !!![/quote] اونی که شما اسمش رو گذاشتید بچه؛ میتونه یک انسانی باشه که داره به وظیفه شرعی اش عمل میکنه. [quote]امر به معروف و نهی از منکر فقط برای حجاب خانومهاست ؟[/quote] مقوله امر به معروف میتونه شامل هر عملی و هر فردی بشه. اگر در جایی این عمل انجام نشد؛ قرار نیست که حکم به تعطیلی اش داده بشه. [quote]یعنی اگر این مشکل حل بشه دیگه همه مشکلات حل شده ست ؟؟ [/quote] این دست سوالات چه معنایی میتونه داشته باشه؟ شما تنها کارهایی رو انجام میدی که " به یکباره همه مشکلات رو یکجا حل میکنه؟ " مگر ممکنه با یک عمل همه مشکلات رو یکجا حل کنیم؟ [quote]ناجا مگه هویجه هر کی از راه رسید تو کارش دخالت کنه ؟ [/quote] هویج بودن یا نبودنش بحث این تاپیک نیست اما ... وظیفه عمومی امر بمعروف هست. اسم این دخالت نیست. [quote]بسیج حق دخالت در کار ناجا رو نداشته و ندارد .[/quote] خوب این جا شما دوتا اشتباه کردید. 1- ظاهرا این افراد در حین ماموریت از طرف بسیج نبودند ، بلکه در حال مراجعت به منزل بودند. و تنها این افراد سبقه بسیجی یا چنین چیزی داشتند. 2- بسیج خودش در مواردی نقش ضابط قوه قضائیه رو اجرا میکنه. و عملکردش بر طبق قانون میتونه کارهای ناجا رو شامل بشه. بنابراین دخالتی در کار ناجا نیست. ------------------------------------------------------------------------------- ذکر این نکته الزامی است: که ما دراینجا بنا رو بر صحت متن خبر می گذاریم. و ایضا بنا رو بر رعایت حدود و شرایط امر به معروف میدونیم. وگرنه عملی که از حدود و شرایط خارج باشه، قطعا مردود می باشد. قطعا بنده در موردهای این چنینی دخالت نمی کنم؛ چون شرایط شرعی اش رو ندارم.اما اگر شرایط و حدود شرعی حاضر باشد؛ نه تنها جایز؛ بلکه موظف به امر بمعروف هستم. دعو بنده در بالا؛ بر این منوال بود که نوشته کاربر SHAHRZAD تنها باعث خدشه به این امر مهم دینی شده و اثری جز وهن کلمه الله نخواهد داشت.[/quote] جوابی نمیدم چون دلیلی و یا اگر جسارت نشود ارزشی برای جواب دادن نمی بینم . نظرات هر کس و عقائد و دیدگاه هر کس به خود فرد ارتباط داره و محق نیستم که نظرات و عقاید شخصی خودم رو به دیگران القاء و تحمیل کنم و بالعکس . عاقبت چنین تایپیکی با چنین موضوعی هم از ابتدای امر پیداست . خدانگهدار همگی .
  7. کار بسیار درست و بجایی کردند . هر کس به کار خود و به جای خود . دلیل نمی شه هر بچه تو خیابون جلو خانم هارو بگیره امر به معروف و نهی از منکر !!! امر به معروف و نهی از منکر فقط برای حجاب خانومهاست ؟ یعنی اگر این مشکل حل بشه دیگه همه مشکلات حل شده ست ؟؟ ناجا مگه هویجه هر کی از راه رسید تو کارش دخالت کنه ؟ بسیج حق دخالت در کار ناجا رو نداشته و ندارد .
  8. [quote] [color=red]شهادت رزمنده ايراني توسط گاز اعصاب[/color] [color=olive][size=18]تا يه چيزايي رو هيچ وقت يادمون نره, [/size][/color] [size=24][color=olive]تا یه تلنگری باشه .....[/color][/size] [/quote] کاش این چیزها هیچوقت از یادمون نمی رفت !!!!
  9. [b] [u][color=olive]روز شمار عملیات والفجر هشت[/color][/u] [color=olive]7/10/1364[/color] - ستاد تبلیغات جنگ ادعای عراق مبنی بر گلوله باران شهر فاو توسط ایران را تكذیب كرد. [color=olive]8/10/1364[/color] - طی مراسمی در استادیوم آزادی و با حضور رئیس‌جمهوری؛ نیروی 12 هزار نفری بسیجیان از تهران عازم جبهه‌های نبرد شدند. - یك كشتی دانماركی حامل محموله نظامی برای عراق، توسط پرسنل نیروی دریایی ایران متوقف شد. - تبادل آتش توپخانه و سلاح‌های سنگین در مناطق جزایر مجنون، كوشك و طلائیه با شدت ادامه داشت. - با هوشیاری پدافند هوایی تجاوز هواپیمای مهاجم عراقی به پیرانشهر دفع شد. در جبهه مرزی باختران و ایلام، 15 موضع جنگ افزار و پست دیده‌بانی دشمن درهم كوبیده و حدود 30 تن از نفرات آنان را به هلاكت رسیدند. - بیش از 400 مدرسه ابتدایی در مناطق دهوك و اردبیل، تعطیل و معلمان آنها اجباراً عازم جبهه شدند. - رادیو مسكو؛ ادامه جنگ ایران و عراق در همكاری‌های بازرگانی- اقتصادی شوروی و ایران تأثیر منفی بسیار دارد. [color=olive]9/10/1364[/color] - سرپرست ستاد تبلیغات جنگ: صدام از توافق‌های پشت پرده بر سر حكومت آینده عراق نگران است. - وزیر مشاور در امور خارجی امارات متحده‌ عربی، با رئیس‌جمهوری، نخست وزیر و رئیس مجلس شورای اسلامی، دیدار و گفتگو كرد. - تیپ ویژه شهدا برای هر گونه عملیات رزمی اعلام آمادگی كرد. این تیپ پس از توطئه كردستان شكل گرفت و در رابطه با جنگ‌های كوهستانی، دریایی، منظم و نامنظم دارای تخصص‌های ارزنده‌ای است. - در میان بدرقه پرشكوه مردم مشهد دومین كاروان 11 هزار نفری راهیان كربلا از خراسان عازم جبهه‌ها آزاد شد. - یك ستون موتوری دشمن در جاده نظامی فاو- بصره، هدف آتش سلاح‌های سنگین ایران قرار گرفت و منهدم شد. [color=olive]3/11/1364[/color] - كاروان راهیان كربلا عازم جبهه‌ها شد. - دولت سودان سفر اتباع این كشور را به عراق ممنوع كرد. [color=olive]20/11/1364[/color] - با فتح خرمشهر، دشمن در صحنه رویارویی با رزمندگان ایران، به لاك دفاعی فرو رفت. پیروزی‌هایی كه پس از آن به دست آمد، برتری قدرت ایران را در جبهه‌های جنوب آشكار كرد. این روند تا سال 1364، یعنی شروع حمله ایران به شبه جزیره «فاو» ادامه داشت. عملیات در اروند، پس از بررسی‌های لازم و استفاده از تجربیات و به كارگیری تدابیر مهم نظامی و اطلاعاتی، انجام شد. این تدابیر در سه بخش مهم، یعنی آموزش، شناسایی و تدارك متمركز شد. آموزش نیروهای ایرانی در یگان‌های مختلف، با روحیه‌های بالا ادامه یافت و تعدادی از گردان‌ها، آموزش‌های تخصصی و ویژه دیدند. به موازات آن، شناسایی منطقه و بررسی همه عوامل دخیل در عملیات، انجام گرفت. این كار با حساسیت و وسواس زیاد، از سوی فرماندهان دنبال می‌شد. سعی بر آن بود كه دشمن به هیچ‌وجه متوجه كوچكترین حركتی در منطقه نشود؛ چرا كه این قطعه از جبهه، برای عراق اهمیت ویژه‌ای داشت. فاو، زمینی است محصور در میان رودخانه اروند، خلیج‌ فارس و خور عبدالله، كه از سمت خشكی به بصره منتهی می‌شود. در شمال این منطقه، رودخانه اروند و جزیره آبادان واقع شده و در فاصله 90 كیلومتری شمال غربی آن، شهر صنعتی بصره قرار دارد. همچنین در جنوب فاو، خور عبدالله، خلیج فارس و در جنوب غربی، بندر ام القصر قرار دارد. گذشته از همه این موارد، دو دلیل همده نزدیكی به بصره و گذرگاه اتصال به خلیج فارس، كافی بود كه عراق تدابیر شدید و امكانات وسیعی را در منطقه لحاظ كند. نكته دیگر در شناسایی‌ها كه قوای ایران باید بر آن اشراف و آگاهی كامل می‌یافتند، وجود عوار طبیعی بود، كه از مهمترین آنها، می‌توان به رودخانه خروشان اروند اشاره كرد. رودخانه‌ای كه با اتصال به آب‌های آزاد، شرایطی استثنایی دارد و به لحاظ عمق و عرض نیز با رودخانه‌های دیگر متفاوت است و شاید یكی از دلایل غافل‌گیری دشمن، همین بود كه عراق تصور نمی‌كرد یگان‌های رزمی ایران، قادر به عبور از اروند باشند. از ماه‌ها پیش، یگان‌های مهندسی و تداركاتی، مشغول آماده سازی منطقه و تأمین نیروها بودند، كه از جمله می‌توان به احداث چند جاده در میان نخلستان‌ها و تدارك چندین اسكله اشاره كرد. سرانجام عملیات والفجر هشت در ساعت 10: 22 دقیقه روز 20/11/1364 آغاز شد. نیروهایی كه مدت‌ها منتظر چنین شبی بودند، با شنیدن رمز عملیات، هجوم گسترده خود را آغاز كردند: «بسم‌الله الرحمن الرحیم . لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، و قاتلو هم حتی لاتكون فتنه. یا فاطمه‌ الزهرا، یا فاطمه‌ الزهرا، یا فاطمه الزهرا». با آغاز عملیات، لشكرها و تیپ‌های نیروی سپاه پاسداران، با پشتیبانی آتش توپخانه ارتش، مبادرت به شكست خط دشمن مطرح بود، شكستن خط، پاك‌سازی و گرفتن سرپل مناسب، نقش اساسی را در تضمین موقعیت عملیات داشت؛ غواصان باید معابر را برای نیروهای قایق سوار باز می‌كردند تا آنها بتوانند از این معابر، وارد ساحل دشمن شده و تا روشنایی صبح، منطقه را برای تثبیت و استحكام سر پل، پاك‌سازی كنند. در لحظه، شكستن خط و درگیری با عراقی‌ها. هوای مه‌آلود و نم نم باران، غواصان را برای انجام بهتر عملیات یاری كرد. عراقی‌ها كه غافل‌گیر شده بودند، بی‌هیچ مقاومتی پا به فرار گذاشتند. یكی، دو ساعت پس از درگیری. شنود بی‌سیم دشمن، حكایت از اوضاع نابسامان و به هم ریخته خطوط دفاعی عراق داشت. هر یك از فرماندهان عراقی، نسبت به منطقه تحت الحفظ خود، سلب مسوولیت نموده و یكسره از رده‌های بالای خود، درخواست كمك كردند. روز نخست، عملیات در شرایطی سپری شد كه دشمن به دلیل غافل‌گیری طولانی، ناآگاهی نسبت به اوضاع و ابری بودن آسمان، برای هر گونه عكس‌العمل زمینی و هوایی، مهلتی نیافت؛ حتی از سرمایه‌گذاری جدی در خصوص نیروهای پیاده و تجهیزات موجود عاجز ماند. پیشروی رزمندگان، زنگ خطر سقوط بصره را به صدا در آورد و عراق مجبور شد تا به هر قیمتی، از پیشروی قوای ایران بكاهد. در روزهای بعد، درگیری‌های سختی بین طرفین روی داد؛ ولی این جنگ و گریزها در كنار خود عبدالله و منطقه‌ای به نام «كارخانه نمك» به اوج خود رسید. اما عراق دیگر نتوانست به خطوط دفاعی سابق خود در منطقه باز گردد و به شكست خود در شهر فاو اعتراف كرد. حدود 2ماه منطقه زیرآتش سنگین و پاتك‌های سخت و بمباران‌های وحشتناك شیمیایی قرار داشت، تا آن كه رفته رفته اوضاع آرام گرفت و خطوط پدافندی تثبیت شد.در آن میان، توپخانه نیروی زمینی ارتش‌جمهوری اسلامی ایران، با تلاش بی‌وقفه خود، سعی داشت تا حد امكان از رزمندگان مستقر در خط، حمایت و پشتیبانی كند. طی عملیات والفجر هشت، نزدیك به 800 كیلومتر مربع از خاك عراق آزاد و تلفات و خسارات سنگینی بر دشمن وارد شد. عراق در جربان این عملیات، نزدیك به 52000 تن كشته، زخمی و اسیر بر جای گذاشت كه در میان كشته شدگان، 1 فرمانده لشكر و 5 فرمانده تیپ، و در میان اسیران، چندین سرهنگ‌ ستاد، سرهنگ‌ دوم، سرگرد و افسر جزء خلبان هواپیما و چرخ‌بال چندین درجه‌دار وجود داشت. در مجموع،10 تیپ پیاده، كماندویی و نیروی مخصوص و 2 تیپ زرهی، 4 گردان ضد هوایی، 10 گردان جیش الشعبی و 5 گردان توپخانه دشمن 100 درصد منهدم شدند. هم‌چنین در جریان عملیات والفجر هشت (فاو) تعداد 74 فروند از هواپیماهای دشمن، 11 فروند چرخبال، 600 دستگاه تانك و نفر بر، 500 دستگاه خودرو نظامی، 20 عراده توپ صحرایی، 55 عراده توپ ضدهوایی، 2 فروند ناوچه موشك انداز و 5 دستگاه مهندسی، منهدم و 140 دستگاه تانك و نفربر، 250 دستگاه خودرو، 35عراده توپ صحرایی، 150 عراده توپ ضدهوایی و 3 دستگاه رادار موشك و دستگاه مهندسی از میان تجهیزات ارتش عراق به غنیمت رزمندگان ایران درآمد. طی 84 روز نبرد گسترده كه صحنه واقعی رویارویی نیروی نظامی و ماشین جنگی حزب بعث عراق با توان رزمندگان قوای ایرانی، ایران بر سواحل شمالی خور عبدالله و شبه جزیره فاو (شهر فاطمیه) مسلط و راه ورود عراق به خلیج فارس مسدود شد. طراحی این عملیات، ابتدا در سال 1361از سوی سردار شهید حسن باقری پس از شناسایی منطقه اروند و فاو، آغاز و بعد از آن در سال 1364، تكمیل و اجرا شد. [color=olive] تاریخ 21/11/1364[/color] - در این روز، قرارگاه تیپ 111 كاملاً به محاصره رزمندگان اسلام درآمد و دیگر گردان‌ها نیز منهدم شدند؛ زیرا نیروهای خودی اجازه نشان دادن كوچك‌ترین واكنشی را به‌‌دشمن ندادند. در نخستین مرحله پاتك، دشمن مذبوحانه به بمباران شیمیایی متوسل شد و منطقه را آلوده كرد. - از سوی دیگر، تلاش زیاد نیروهای عراق برای نجات فرمانده تیپ 111 و بردن سایت موشكی نتیجه‌ای نداشت و تیپ 38 كماندویی به دلیل حجم زیاد آتش خودی، به منطقه پاتك نرسید. [color=olive]تاریخ 22/11/1364[/color] - قرارگاه تاكتیكی ستاد مشترك ارتش عراق در شهر ناصریه، پس از كشف تك اصلی نیروهای خودی و تشخیص محور اصلی عملیات، به فرماندهی نیروهای گارد ریاست‌جمهوری اعلام كرد كه باید هر چه سریع‌تر با تمام امكانات، برای سد كردن راه دشمن و باز پس گرفتن اهداف قبلی، زیر امر سپاه هفتم وارد عمل شود. در این روز، ستاد عملیات جنوب در پی تصمیمی عجولانه تیپ 3 نیروی مخصوص و تیپ 4 پیاده را وارد عمل كرد و در بدترین موضع دفاعی قرار داد. این 2 تیپ برای جلوگیری و سد كردن تك نیروهای خودی در دو طرف جاده استراتژیك گسترش یافتند؛ اما با اجرای آتش موثر توپخانه خودی، در نخستین روز، حدود 30درصد تلفات جانی را متحمل شدند. در همین روز، به گردان كماندویی تیپ 10 زرهی دستور داده شد تا در سه راهی منتهی به جاده قرارگاه لشكر 26 گسترش پیدا كند و مانع دور زدن رزمندگان به پشت تیپ‌های 3 و 4 گارد ریاست‌جمهوری شوند. در طول 24ساعت پدافند، تیپ‌های 3 و حدود 35 درصد از نیروهایشان توسط آتش دقیق و قدرتمند توپخانه‌های ما منهدم شدند سرانجام، 2 تیپ مزبورتا روز 24/11/1364 به صورت دقیقه شمار از سوی نیروها و توپخانه خودی متحمل تلفات شدند. [color=olive]تاریخ 23/11/1364[/color] - در سحرگاه 23/11/1364، رزمندگان ایران جاده منتهی به قرارگاه لشكر 26 و جاده استراتژیك (فاو- بصره) را تسخیر، گردان كماندویی تیپ 10 زرهی را در سه راهی، منهدم و تیپ‌های 3 و 4 گارد ریاست‌جمهور را كاملاً محاصره كردند. در مقابل، 2 تیپ مزبور، با التماس درخواست نیروی بیشتر را داشتند. بین این 2 تیپ، 1 گروهان مستقر شده بود كه هیچ گونه كارایی نداشت. در اواسط روز، دشمن اعلام كرد باید به هر ترتیبی كه شده است، مواضع پدافندی دو تیپ مزبور حفظ شود و نیروها برای تحكیم مواضع، تا اطلاع ثانوی در محل خود قرار گیرند. [color=olive]24/11/1364[/color] - در ساعت 30: 5 روز 24/11/1364 دشمن حمله شیمیایی وسیعی را انجام داد. این تك شیمیایی برای باز كردن محاصره تیپ‌های 3 و 4 انجام شد؛ ولی به دلیل آن كه دست خداوند بالای همه دست‌هاست، معجزه عظیمی مواد مزبور را به سوی 2 تیپ هدایت كرد و حدود 70 درصد آنها به مواد شیمیایی آلوده و بیشترشان نابینا شدند. پس از این واقعه، دشمن سخت وحشت زده شد و مرتب درخواست كمك می‌كرد؛ اما به دلیل آن كه محاصره رزمندگان ایران قرار داشت، نتوانست از حمایت نیروی چشم‌گیر كمكی بهره‌مند شود، تا این‌كه با تلاش مستمر فرماندهی گارد ریاست‌جمهوری، تیپ 443 به كمك این 2 تیپ فرستاده شد، كه سحرگاه همان روز، هدف حمله رزمندگان اسلام قرار گرفت و در پی انهدام یكی از گردان‌هایش، فرار كرد. نیروهای خودی با كامل كردن الحاق و رسیدن به قرارگاه لشكر 26، وحشت عجیبی در رده فرماندهی سپاه هفتم ایجاد كردند و از آن به بعد، فرماندهی و مسوولیت منطقه مستقیماً زیر نظر سپاه هفتم قرار گرفت. [color=olive]25/11/1364[/color] - نیروهای خودی كه در سحرگاه این روز به تیپ 443 حمله كرده بودند، توانستند حدود 50 درصد آن را منهدم و حلقه محاصره 2 تیپ گارد ریاست‌جمهوری را تنگ‌تر كنند. تیپ 443 بدون اطلاع سپاه هفتم، 2 كیلومتر از مقابل سه راهی و تیپ 34 كماندویی نیز حدود 3 كیلومتر از مواضع خود در جناح چپ كارخانه نمك عقب‌نشینی كرد. در ساعت 2 بعدازظهر، گردان كماندویی تیپ 10زرهی در تقاطع جاده دوم مستقر شد. در این روز، آتش توپخانه (خودی) تلفات سنگینی را به دشمن وارد آورد و هر گونه حركتی را از آن سلب كرد. در این روز، بیشتر فعالیت دشمن، تحكیم مواضع پدافندی و تقویت عقبه‌ها با تیپ 10زرهی و تیپ 2 گارد ریاست‌جمهوری و تیپ 66 نیروی مخصوص بود. [color=olive]26/11/1364[/color] دو تیپ‌های 3 و 4 گارد ریاست‌جمهوری، كه در محاصره قرار داشتند، در پی انجام تقویت‌هایی توانستند حداكثر 2گردان از نیروهی خود را از حلقه محاصره نجات دهند. هم‌چنین ماموریت حفظ جاده استراتژیك را تا انتهای حوضچه نمك به تیپ‌های 34 كماندو، تیپ 10زرهی، تیپ 704 و تیپ 409 واگذار كرد. هواپیماهای عراق نیز بسیار فعال عمل كردند؛ به طوری كه حدود 30ماموریت بمباران روی مواضع ما داشتند. تا این تاریخ، اثری از فعالیت توپخانه دشمن وجود نداشت و بیشتر آتش‌های ایذایی با تانك شلیك می‌شد. تیپ‌های 141و 110 پس از عقب‌نشینی، مامور حفظ سیلند حوضچه نمك و جنوب پل كانال آب حوضچه نمك شدند؛ زیرا به آنها دستور داده شده بود كه از این مناطق مراقبت كنند. [color=olive]27/11/1364[/color] در سحرگاه این روز، رزمندگان ایران با ادامه تك، جاده ام القصر- فاو تا انتهای حوضچه نمك را پاك‌سازی و دشمن را در این منطقه منهدم كردند؛ به طوری كه تیپ‌های 110 و 34 و یكی از یگان‌های گارد ریاست‌جمهوری، تلفات سنگینی را متحمل شدند و تعداد بسیار زیادی از تانك‌ها و نفربرهای آنها منهدم شد. در این روز دشمن در جناح چپ خود و در امتداد جاده قدیم بصره- فاو، دست به تلاش مذبوحانه‌ای زد كه از سوی رزمندگان به شدت سركوب شد. به این ترتیب، تیپ‌های 65 و 66 و تیپ 2 گارد ریاست‌جمهوری كه در خط پدافندی كنار نخلستان مستقر بودند، بدون این‌كه بتوانند كوچك‌ترین واكنش یا پاتكی را انجام دهند، تلفات سنگینی را متحمل شدند. در این روز، لشكر5 سپاه سوم، بیشتر یگان‌های خود را در منطقه مستقر كرد و تیپ 30 زرهی‌اش را در رده احتیاط تیپ 10زرهی گارد ریاست‌جمهور قرار داد. در این عملیات، جانشین زرهی قرارگاه خاتم‌النبیا صلی‌الله علیه و آله سردار رضا امانی و مسوول لجستیك قرارگاه خاتم، سردار محمد اثری نژاد و شهید رضا چراغی، فرمانده لشكر 27 حضرت محمد رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله به شهادت رسیدند. [color=olive]در خاتمه، این عملیات به این نتایج منجر شد:[/color] 1- آزاد‌سازی شهربندری فاو و اسكله و تاسیسات نفتی آن به همراه كارخانه نمك و پایگاه‌های نیروهی دریایی و 3 سكوی پرتاب موشك؛ 2- انهدام 74 هواپیما، 7 ناوچه جنگی، 11 چرخبال، 600 تانك و نفربر و500 خودرو نظامی؛ 3- به غنیمت گرفتن 140 تانك و نفربر، و 250 خودرو نظامی؛ 4- كشته و زخمی شدن بیش از 50 هزار عراقی..؛ 5- اسارت 2 هزار نظامی. [color=olive]1/12/1364[/color] - حمله وحشیانه عراق به هواپیمای مسافری ایران كه به شهادت آیت‌الله محلاتی و جمعی از مسوولان نظام جمهوری‌اسلامی ایران انجامید. [color=olive]5/12/1364[/color] - آغاز عملیات والفجر نه در جبهه شمالی (منطقه پنجوین)، با رمز «یاالله، یا الله»، با تلاش رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، كه به انهدام 1 هواپیما، 1 چرخبال و 20 تانك و كشته و زخمی شدن 2500 بعثی و آزادسازی بخشی از منطقه چوارته انجامید. - تشكیل جلسه شورای امنیت و تصویب قطع‌نامه 582، درباره آن آتش‌بس فوری و قطع جنگ دریایی و هوایی و زمینی، بازگشت به مرزهای بین‌المللی مبادله اسرای جنگ و منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی. [color=olive]13/12/1364[/color] شهادت محمود (عبدالله نوریان) فرمانده‌ گردان تخریب و یگان مهندسی- رزمی لشكر 10سید‌الشهدا(ع) سپاه پاسداران. [color=olive]24/4/1365[/color] محسن رضایی: جنگ هفتاد و پنج روزه در فاو، 50 درصد افسران عراقی را نابود كرد. - وزیر كشور گفت: - «در چند ماهه اخیر، 300 هزار نفر از مشمولان خدمت نظام وظیفه، خود را به مراكز آموزشی معرفی كرده‌اند. به منظور آمادگی برای عملیات بزرگ، فرمانده نیروی زمینی سپاه، دستور تشكیل گردان‌های قائم را صادر كرد.» - بازتاب عملیات ایران در گزارش‌های خبرگزاری فرانسه، رسانه‌های خبری آلمان، استرالیا، كویت و هند: خبرگزاری فرانسه: امام خمینی تمام قدرت خود را برای جنگ به كار گرفته است. مفسر رادیو آلمان: هدف ایران خاموش كردن توپخانه 30 كیلومتری بردی عراق است. شبكه دوم تلویزیون آلمان: تهران به تهدید‌های خود عمل كرد و جنگ وارد مرحله جدید شد. نشر دی ولت چاپ آلمان، حمل ایران را یك حركت ریسكی خواند. مفسران رسانه‌های همگانی استرالیا عقیده دارند كه قوای ایران زمان سختی را در پیش دارند. روزنامه كویتی «السیا» حمله ایران را در ردیف حمله اسرائیل به لبنان خواند و افزود: «عرب‌ها حتی فریاد زدن را فراموش كرده‌اند. وقتی عراق در خاك ایران بود، عرب‌ها از عراق حمایت نكردند» هندوستان تایمز: حمله ایران، برگزاری كنفراس غیر متعهدها (در بغداد) را به خطر انداخته است. صدام فكر می‌كرد كه می‌تواند انقلاب ایران را از بین ببرد. دكتر ولایتی در اجلاس فوق‌العاده وزیران خارجه كشورهای عضو جنبش عدم تعهد، مواضع ایران را درباره مسائل مهم منطقه‌ای تشریح كرد و خسارت‌های جانی و اقتصادی وارده بر ایران را در اثر حملات عراق برشمرد.[/b] *************************************** http://www.sabzevarfarhang.com
  10. [b] [align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/242311682321312551719872221552086019918987.jpg[/img][/align] ساعت 10: 22 دقیقه روز 20/11/64 توسط فرماندهی كل، سپاه فرمان حمله با قرائت رمز عملیات صادر شد: «بسم‌الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و قاتلوهم حتی لا تكون فتنه، یا فاطمه الزهرا(س)، یا فاطمه الزهرا(س)، یا فاطمه الزهرا(س)،» پس از عبور موفقیت‌آمیز غواصان از رود خروشان اروند، یگان‌های نیروی زمینی سپاه پاسداران با پشتیبانی آتش تهیه و شلیك هزاران گلوله، تهاجم خود را در محورهای مورد نظر، آغاز و مبادرت به شكستن خط مقدم دشمن كردند. با توجه به احتمالاتی كه در زمینه هوشیاری دشمن مطرح بود، شكستن خط، پاكسازی و گرفتن سر پل مناسب در سریع‌ترین زمان ممكن، ضمن عبور از رود اروند در تضمین موقعیت علمیات، نقش اساسی داشت. در این راستا غواصان ضمن عبور از رود اروند باید معابر را باز می‌كردند تا نیروهای قایق سوار بتوانند با عبور از این معابر، به ساحل دشمن وارد و تا فرا رسیدن روشنایی صبح، منطقه را برای استحكام سر پل پاكسازی كنند. عكس‌العمل عراقی‌ها در لحظات اولیه عملیات و رویارویی با موج‌های گسترده قوای ایرانی كه سرتاسر خط دشمن را مورد تهاجم قرار داده بودند غیر منتظره و تعجب برانگیز بود. به دلیل گستردگی محورهای هجوم و انجام تك پشتیبانی در منطقه «ام القصر»، دشمن تا سه روز در تشخیص فلش اصلی حمله سردرگم بود و نتوانست در برابر هجوم نیروهای ایرانی، اقدامی جدی صورت دهد. گسترش وضعیت و تامین هدف‌های عملیات در همان شب اول، چنان غیرمنتظره بود كه نیروهای «پشتیبان» برای تامین مراحل بعدی عملیات در صبح یا شب دوم علمیات، در ساعت 24 وارد منطقه شده و به سمت اهداف خود حركت كردند. در لحظه شكستن خط و درگیری با عراقی‌ها، هوای مه آلود و نم نم باران، غواصان را برای انجام بهتر عملیات یاری كرد. نیروهای دشمن كه غافلگیر شده بودند، با مقاومتی اندك پا به فرار گذاشتند، یكی، دو ساعت پس از درگیری، شنود بی‌سیم دشمن، حكایت از اوضاع نابسامان و به هم ریخته‌ خطوط دفاعی عراقی داشت. هر یك از فرماندهان عراقی، نسبت به منطقه ماموریت خود، سلب مسوولیت كرده و پی در پی از فرماندهان بالاتر، درخواست كمك می‌كردند. روز نخست عملیات در شرایطی سپری شد كه دشمن به دلیل سر درگمی در تشخیص هدف اصلی حمله و نیز اصل غافل‌گیری ناآگاهی نسبت به اوضاع و ابری بودن آسمان، هیچ مهلتی برای عكس‌العمل در مقابل حمله‌های زمینی و هوایی به دست نیاورد؛ حتی از حمایت نیروهای پیاده موجود و تجهیزات نیز عاجز ماند. قوای ایرانی پس از تصرف كامل «فاو» در محورهای «بصره»، «ام القصر» و «البحار» به پیشروی خود ادامه دادند تا نظامیان عراق را هر چه بیشتر از شهر فاو دور نگه دارند. پیشروی نیروهای ایرانی، زنگ خطر سقوط بصره را به صدا درآورد و عراق به سختی تلاش می‌كرد تا از سرعت پیشروری قوای ایران بكاهد. در روزهای بعد، درگیری‌های سختی بین طرفین روی داد. این جنگ و گریزها در كنار خورعبدالله و منطقه‌ای به نام «كارخانه نمك» به اوج خود رسید؛ اما دشمن دیگر نتوانست به خطوط دفاعی سابق خود در منطقه باز گردد و سرانجام به شكست خود در شهر فاو اعتراف كرد. حدود دو ماه منطقه زیر آتش سنگین و پاتك‌های سخت و بمباران وحشتناك قرار داشت، تا آن كه رفته رفته اوضاع آرام گرفت و خطوط پدافندی تثبیت شد. در آن میان، توپخانه نیروی زمینی ارتش جمهوری‌اسلامی ایران با تلاش بی‌وقفه خود، سعی داشت تا حد امكان از نیروهای خودی مستقر در خط، حمایت و پشتیبانی كند. در طی عملیات والفجر هشت، نزدیك به 800 كیلومتر مربع از خاك عراق آزاد و تلفات و خسارات سنگینی بر دشمن وارد شد. عراق در جریان این عملیات، بیش از 50هزار تن كشته زخمی و اسیر بر جای گذاشت. در میان كشته‌شدگان، یك فرمانده لشكر و 5 فرمانده تیپ، و در میان اسیران، چندین سرهنگ، خلبان هواپیما و چرخبال و تعدادی درجه دار وجود داشت و در مجموع، 10 تیپ پیاده كماندویی و نیروی مخصوص و 2 تیپ زرهی، 4 گردان ضد هوایی، 10 گردان جیش الشعبی و 5‌ گردان توپخانه دشمن منهدم شد. در جریان عملیات والفجر هشت (فاو) همچنین بیش از 50 فروند هواپیما و چرخبال، صدها دستگاه تانك، نفر بر و خودرو نظامی، توپ صحرایی، توپ ضدهوایی و ناوچه موشك انداز منهدم گردید و ده‌ها دستگاه تانك و نفربر،180 دستگاه خودرو، 20 عراده توپ صحرایی، 120 عراده توپ ضدهوایی، 3 دستگاه رادار موشك و 34 دستگاه مهندسی از میان تجهیزات ارتش عراق به غنیمت قوای ایران درآمد. در فرایند بیش از 75 روز نبرد گسترده كه صحنه واقعی رویارویی نیروی نظامی و ماشین جنگی حزب بعث عراق با توان قوای ایرانی بود، ایران بر سواحل شمالی خورعبدالله در شبه جزیزه فاو (شهر فاطمیه) مسلط و راه ورود عراق به خلیج فارس بسته شد. [color=olive]جمع‌آوری اطلاعات[/color] فعالیت عناصر شناسایی، با فاصله اندكی پس از عملیات بدر آغاز شد. در این مدت اقدامات زیر صورت گرفت: الف- دیده‌بانی مستمر از فعالیت‌های گوناگون دشمن: ب- تهیه شناسنامه نهرها و جاده‌ها و زمین منطقه خودی؛ ج- تهیه نقشه و كالك منطقه؛ د- كنترل فعالیت‌های دریایی دشمن توسط را دارهای دریایی. گذشته از این، شناسایی‌های لازم از زمین منطقه و تأثیر‌گذاری باران بر آن، طول و عر و میزان فشردگی نخل‌ها، طول و عرض نهرها و تأثیر جزر و مد بر روی آن انجام شد. شناسایی انواع مختلف جاده‌ها اعم از شنی، آسفالت و نیز ارتفاع آن از سطح زمین، روییدنی‌های كنار ساحل، وسعت و چگونگی گل و لای آن و تأثیرگذاری جزر و مد بر روی آن و ... صورت گرفت. [color=olive]در این مدت، عمدتاً در سه زمینه به طور مشخص اطلاعات لازم به دست آمد:[/color] 1- خط مقدم دشمن 2- موانع و استحكامات موجود در منطقه 3- مشخص نمودن معابر وصولی عملیات [color=olive]اعلام رمز عملیات[/color] ساعت 22 است. با این كه تماس‌ها اكثراً قطع شده، ولی باز نیروهای غواص به صورتی هماهنگ در كنار سیل بند و سنگرهای دشمن، منتظر علامت حتمی شروع حمله هستند. در ساعت 05: 22 نیروهای غواص در محور لشكر ثارالله(علیه‌السلام) در خط دفاعی عراقی‌ها نفوذ كرده‌اند؛ به طوری كه تعدادی از افراد دشمن، جمعی از برادران را مشاهده می‌كنند؛ اما چنان ترس و وحشت بر آنان غلبه كرده كه قدرت هر نوع عكس‌العملی از آنان سلب شده است. دیدن غواصان سیاهپوش با اندام‌های غیر طبیعی (به دلیل شكل خاص لباس غواصی) برای نیروهای دشمن چنان وحشتناك و غیر منتظره است كه آنان فقط سعی می‌كنند تا با هم از صحنه بگریزند. برادر تخریب چی در گزارش به فرماندهی لشكر، این صحنه را چنین توصیف می‌كند: «نیمی از گروهان ما در چولان‌ها و نیمی هم در جاده بودند. همین طور كه می‌رفتیم، 4 نفر عراقی آمدند نزدیك ما. به یكی، دومتری كه رسیدند، ایستادند، و استراحت كردند. بعد بلند شدند. در حالی كه با هم صحبت می‌كردند، رفتند به طرف محور دیگر، آن جا هم به استراحت پرداختند. اینها كه رفتند، یك نفر را تنها دیدیم كه از عقب می‌آمد. به محور ما كه رسید، برادران در یك ستون، كاملاً مشخص بودند. بعد دست‌هایش را به طرف بچه‌ها (به نشانه علامت یا اظهار تعجب) گرفت و از اول تا آخر گروهان را نگاه كرد. تمام بچه‌ها را یكی یكی دید؛ حتی شاید هم شمرد. رفت به طرف آن 4 نفر. بعد عراقی‌های دیگر را صدا زد. آن 4 نفر هم آمدند و سریع از پهلوی ما رد شدند. آنها به سرعت سوار «ایفا» شدند. فقط تعدادی نارنجك داشتند. انداختند برای ما كه افتاد داخل آب؛ ولی دیگر نایستادند و خیلی سریع محل را ترك كردند. اینها حتی یك چراغ قوه بچه‌های خودمان را كه كنارشان روشن شد، دیدند. ولی به روی خودشان نیاوردند و رفتند. كل گروهان، از داخل محور یك رد شد. به محض این كه گروه تأمین خواست برود داخل سنگرها، یك گلوله آر. پی. جی به طرفش شلیك شد. من هم با صدای بلند به یكی از بچه‌ها گفتم: آن را بزن. بچه‌های دیگر فوری با آر. پی. جی زدند داخل سنگر، از اطراف گروه دو هم آن سنگر را زدند. خود برادر موذن هم یك نارنجك انداخت. بچه‌ها هم تا دیواره سیل بند پشروی كردند. در این جا بود كه دیدیم عراقی‌ها دارند فرار می‌كنند.» در حالی كه تیراندازی‌های پراكنده در برخی محورها، قریب‌الوقوع بودن حمله را به شكلی اجتناب ناپذیر خبر می‌‌دهد، فرماند قرارگاه خاتم ‌الانبیا (صلی‌الله علیه وآله) در صدد است تا آمادگی و هماهنگی بین یگان‌ها را به حداكثر مطلوب برساند. تا این زمان، قرارگاه مركزی این آمادگی‌ها را به وسیله قرارگاه‌های پایین‌تر پیوسته كنترل كرده است. اكثر یگان‌ها آمادگی‌شان به میزان 70، 80 و 90درصد گزارش شده است. اما فرمانده قرارگاه مركزی، مرتب به وسیله تلفن و با ارسال پیك به محوطه قرارگاه، كه به منطقه درگیری بسیار نزدیك و زیر برد خمپاره قرارگاه، كه به منطقه درگیری بسیار نزدیك و زیر برد خمپاره‌های دشمن است، جویان علت عدم آمادگی برخی از یگان‌ها از جمله لشكر 33 المهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) است. نیروهای این یگان در حساس‌ترین منطقه اروند رود (یعنی نقطه اتصال رودخانه به آب‌های پهناور خلیج فارس) در جدال با امواج شدید آب است تا عر زیاد رودخانه را در این محور با موفقیت پشت سر بگذارد. به رغم تلاش‌های انجام شده از هر سو، این یگان برای اجرای ماموریت خود، آمادگی لازم را احراز می‌كند و با توجه به وضعیت خاص زمان و به تشخیص فرمانده عملیات، از ادامه حركت آن جلوگیری به عمل می‌آید. تصمیم‌گیری برای اعلام رمز عملیات در چنین اوضاعی، بسیار دشوار و حساس است. از سویی، یكی از قرارگاه‌های پایین‌تر، اصرار می‌كند كه فرمانده عملیات فرمان را صادر و رمز عملیات را اعلام كند و از سوی دیگر 10 دقیقه تأخیر، به نیروهای عقب مانده فرصت می‌دهد تا هر چه سریعتر خود را به موازات دیگر نیروها، به پای كار برسانند. در این زمان، نماینده امام در شورای عالی دفاع (حجت‌الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی) در انتظار اعلام آغاز حمله لحظه شماری می‌كند. ایشان كه امكان تماس و مكالمه تلفنی با قرارگاه‌های تابعی را ندارد، گزارش‌هایی را كه از خطوط مقدم به وسیله عناصر پیك به قرارگاه می‌رسد، به دقت مورد بررسی قرار می‌دهد. سرانجام در ساعت 10: 22 تاریخ 20/11/1364 برادر محسن رضایی از سوی قرارگاه خاتم الانبیا(صلی‌الله علیه وآله) فرمان حمله را چنین صادر می‌كند؛ بسم الله الرحمن الرحیم «و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و قاتلو هم حتی لا تكون فتنه» «یا فاطمه ‌الزهرا یا فاطمه الزهرا،» وی سپس به كلیه بسیجیان و پاسداران شركت كننده در عملیات، با لحنی حماسی خطاب می‌كند: «امروز، روزی است كه 7 سال پیش در چنین زمانی، امام(خمینی) فرمان داد حكومت نظامی باید لغو شود (اشاره به 21 بهمن 1357). شما برادران نیز حكومت نظامی صدام را لغو كنید و ان شاء‌الله بریزید توی شهر و روستا و همه حكومت نظامی را به هم بریزید.» اعلام رمز عملیات در فضایی كاملا روحانی و در عین حال پر التهاب انجام می‌شود. قرارگاه‌های تابعه به فرماندهان لشكرها و آنان به رده‌های پایین‌تر، رمز پر معنای یا «فاطمه‌ الزهرا» را منتقل می‌كنند. نام حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) در كلیه بی‌سیم‌ها تا رده‌ گروهان، به صدا در می‌آید . فرمانده عملیات فورا به دیدگاهی خارج از سنگر می‌رود و از نزدیك، درگیری در كلیه خطوط را ملاحظه می‌كند. تبادل گلوله‌های رسام 15 و تبادل آتش توپخانه خودی و دشمن مشهود است. بی‌اختیار وی به همراه حاضران به قرائت دعای فرج می‌پردازد. فریاد «الهی عظم البلا» در میان صدای رگبار و تبادل آتش خودی و دشمن، ندای مظلومیت امتی است كه به رغم تحمل همه سختی‌ها و مشكلات چند ساله بسیجیان جان بر كف را برای خدمت به اسلام، انقلاب و امام، این چنین به پیشگاه خداوند هدیه می‌كنند. در این زمان، یكی از گروهان‌های غواص توانسته است خود را به پشت كمین و سنگرهای دشمن برساند. این گروهان با شنیدن صدای موتور قایق‌های خود حامل نفرات گردان‌های پیاده پی به آغاز حمله می‌برد و به دستور فرمانده خود، بلافاصله حمله را آغاز می‌كند. در حالی كه دشمن كاملاً غافلگیر شده است، غواصان خط شكن با رگبار كلاشینكف و پرتاب نارنجك و شلیك گلوله‌های آر. پی. جی 7 یكی پس از دیگری اقدام به پاك‌سازی سنگرهای نیروهای عراقی می‌كنند. یكی از فرماندهان رزمندگان غواص درباره چگونگی آغاز درگیری می‌گوید: «من خودم به داخل یكی از سنگرهای اجتماعی دشمن رفتم. در را باز كردم، همه خوابیده بودند. وقتی بیدار شدند، خیال كردند از خودشان هستم. با من صحبت كردند. اصلاً ما متعجب مانده بودیم؛ زیرا درگیری را كه شروع كردیم، هنوز فكر می‌كردند ما از نیروهای خودشان هستیم و ما را نمی‌زدند. البته بسیاری از ما را هم نمی‌دیدند.» دو تن از برادران غواص نیز نحوه شروع و انجام درگیری را چنین توصیف می‌كنند: «تا سیم خاردارها رفتیم، عراقی‌ها داشتند كار می‌كردند و موانع مخصوص كار می‌گذاشتند. كارشان كه تمام شد، بعد خوب نگاه كردند و رفتند. برادر مسعودی رفت جلو، بچه‌ها با كمی فاصله همه رفتند پشت سرش. بعد برگشت و گفت: همه خواب‌اند. بعضی از سنگرهایشان خالی بود. بچه‌ها رفتند داخل آن و مستقر شدند. داشتیم صحبت می‌كردیم كه یك نفر عراقی آمد و شروع كرد به عربی صحبت كردن. اسلحه‌اش به اسلحه یكی از بچه‌ها خورد و متوجه ما شد. در این جا یك درگیری تن به تن انجام شد. همزمان صدای تیراندازی از نقاط دیگر شنیده می‌شد و اجرای آتش خودی شروع شده بود. یكی از بچه‌ها آن عراقی را با خنجر زد و دادش كه بلند شد، عراقی‌های دیگر شروع كردند به این طرف و آن طرف رفتن. بچه‌ها هم با آر. پی. جی 7 و نارنجك از دور و نزدیك آنها را به هلاكت رساندند.» از ساحل خودی، مشاهده انفجار نارنجك در سنگرهای نگهبانی دشمن كه یكی پس از دیگری، برای چند ثانیه سنگرها را روشن و سپس منهدم می‌كند، صحنه‌ای تكان دهنده و غرورانگیز ایجاد كرده است. در نقاطی كه آثاری از آتش و درگیری مشابه وجود ندارد، اجرای آتش از ساحل خودی، حجم زیادی از گلوله‌های تانك و تفنگ 106 میلیمتری و خمپاره و تیربارهای كالیبر بزرگ را روی آن نقاط متمركز كرده است. آتشی سهمگین و مهلك همراه با آتش مسلسل‌های سبك افراد پیاده نزدیك به 20 كیلومتر طول جبهه را پوشانده و در مدتی كوتاه، سكوت و آرامش عمیق منطقه به صحنه‌ای هولناك و فضایی آكنده از دود و انفجار وحشت‌زا تبدیل شده است. در این لحظه دو تن از برادران غواص كه به دلیل تلاطم و حركت سریع آب اروند، كه به سمت چپ، منحرف و در نقطه‌ای دیگر، به ساحل رسیده بودند، بدون اسلحه، خسته و نفس زنان در پی یافتن محل اصلی ماموریت خویش هستند. كمی آن طرف‌تر، سنگری از دشمن در معر تیر‌اندازی گلوله‌های مستقیم خودی است؛ ولی از داخل سنگر، همچنان علائمی از تیراندازی متقابل به وسیله كلاش مشاهده می‌شود. این دو نفر در محدوده‌ای قرار گرفته‌اند كه هیچ اثری از نیروی پیاده خودی نیست و فقط آتش ساحلی روی دشمن اجرا می‌شود. كمی به سنگر نزدیك می‌شوند و تصمیم می‌گیرند كه به تنهایی دست به كار شوند. این دو جز چند عدد نارنجك، هیچ سلاح دیگری با خود ندارند. هر كدام یك نارنجك به داخل پرتاب می‌كنند و به این وسیله سربازان دشمن كشته می‌شوند. بعد وارد سنگر می‌شوند و اسلحه و قشنگ‌های موجود را با خود برداشته و به پاكسازی دیگر سنگرها می‌پردازند. در حالی كه آتش شدید از ناحیه ساحل خودی هنوز قطع نشده است و پیوسته گلوله‌های تیر مستقیم در اطراف این برادران به زمین می‌نشیند، آنها تصمیم می‌گیرند پاك‌سازی را ادامه دهند و به‌همین ترتیب، 150متر دیگر از خط دشمن را پاك‌سازی می‌كنند. این دو به كمك هم بدون توقف، به راه خود ادامه می‌دهند و در آخر پس از مدت كمی، به برادران همرزم خویش پیوسته و همراه دیگر برادران به ادامه ماموریتشان می‌پردازند. در محور دیگر، از یك دسته برادران غواص، تنها سه تن موفق به استقرار كامل در ساحل دشمن گردیده‌اند. یك فرمانده دسته و دو رزمنده دیگر پس از كمی سردرگمی، به هم پیوسته و بدون اتلاف وقت، اقدام به شكستن خط كنند. درباره نحوه شكستن خط در یكی دیگر از محورها، مسوول گروه غواص چنین توضیح می‌دهد: «حدود سه ربع ساعت زیر موانع خوابیدیم. در این فرصت، بچه‌ها را تقسیم و افراد آر. پی. جی زن را برای هر سنگر مشخص كردیم. در این حال، یك مرتبه دیدیم همه جا روشن شد. متوجه شدیم عملیات آغاز شده است. دیگر فرصت نبود كه تخریب چی‌ها كاملاً سیم خاردارها را قطع كنند. از قبل هم به دلیل ایجاد سر و صدا از بریدن آن خودداری كرده بودیم. همه هجوم بردیم به طرف سیم خاردارها. چون بلند بود، نتوانستیم رد شویم، یكی از بچه‌ها از همان جا به طرف سنگری كه تیراندازی می‌كرد، آر. پی. جی شلیك كرد و سنگر فورا ساكت شد. بلافاصله یكی دیگر از بچه‌ها از داخل سه ردیف سیم‌خاردار عبور كرد و به شدت زخمی شد؛ ولی رفت. به دنبال او، من و سه نفر دیگر، از لابه لای سیم خاردارها عبور كردیم. اولین كاری كه كردیم، با نارنجك سنگرهای اول را زدیم. سپس سیم خاردارها را بریدیم و بقیه بچه‌ها هم به ما پیوستند و با استفاده از نارنجك‌های عراقی، پاكسازی سنگرها را ادامه دادیم.» در بقیه محورها نیز، در مجموع رزمندگان به محل اطلاع از شروع عملیات، به صورت گسترده و همه جانبه از پشت و رو به رو، به خط دفاعی دشمن هجو می‌برند و با سرسختی هر چه تمام‌تر در پی یافتن عناصر دشمن و پاكسازی كامل سنگرها، به جستجو می‌پردازند. در این لحظه، بسیاری از تیر بارهای دشمن با مشاهده میزان نفوذ غواصان به تصور هلی برن16 نیروها، به طرف آسمان نشانه می‌گیرند و برای رویت آثاری از چرخ‌بال برفراز اروند، به جستجو ادامه می‌‌دهند. نیروهای دشمن وحشت زده، نگاه‌شان به آسمان و به آتش خودی دوخته شده است و چنان سرگرم یافتن حمله كنندگان هستند كه حتی از پرتاب و انفجار نارنجك برادران غواص به درون سنگرشان، غافل مانده‌اند و پیوسته بدون حساب تیراندازی می‌كنند. از یك سو، گلوله‌های آر. پی. جی و تفنگ 106 بر سنگرهای سه دهنه با ضخامت تقریباً یك متر، چندان موثر نمی‌افتد و از سوی دیگر، دالانی كوچك به وسیله پیچ 2متری، محیط خارج و داخل سنگر را به هم مرتبط كرده است و مانع ورود نارنجك در محوطه اصلی سنگر می‌شود. این تحركات كه در زمانی كوتاه صورت می‌گیرد، پر از هیجان و التهاب است در این جا بار دیگر رزمندگان غواص شجاعت، اعتماد به نفس و سرعت عملشان به نمایش می‌گذارند. آنان برای رفع چنین مساله‌ای، به بام سنگر رفته و از طریق دهانه‌های سنگر كه لوله‌های كلاش یا تیربار از آن بیرون آمده است، به داخل آن نارنجك پرتاب می‌كنند و با انفجار اولین نارنجك، سكوتی همیشگی بر سنگر مستولی می‌شود. شهید بنفشه (از مسوولان گروهان غواص) از جمله كسانی است كه پس از پاك‌سازی 9 سنگر فعال دشمن، به این نحو یكی دیگر از سنگرهای دشمن را خاموش می‌كند و عاقبت مورد اصابت گلوله‌ای از داخل نخلستان واقع می‌شود. وی در حالی كه دستانش قطع شده، یك دستش در نزدیكی دهانه سنگر آویزان كرده و دست دیگرش بر بام سنگر قرار گرفته است؛ نمایی از یك شهادت شجاعانه و قهرمانانه را در معر دید شاهدان قرار می‌‌دهد. [color=olive]حركت نیرو به طرف محورهای عملیاتی[/color] از صبح روز، 20/11/1364 تمام گردان‌های رزمی و غیره با شور و هیجان و گام‌های استوار نوید پیروزی سر داده و خود را برای انجام یك عملیات دیگر آماده می‌كردند. همه به رغم آن كه می‌دانند تا مرز شهادت فاصله چندانی نیست؛ اما با روحیه‌ای عالی، یكدیگر را در آغوش می‌گیرند و از هم حلالیت می‌طلبند. عده دیگری از نیروها در حال نوشتن وصیت‌نامه‌های خود هستند. [color=olive]حال و هوای نیروهای غواص حال و هوای دیگری است.[/color] این آخرین دعای توسلی است كه می‌خوانند و چند شبی بیشتر به لحظه موعود نمانده است. آنها می‌دانند كه احتمال بازگشتشان نسبت به نیروهای دیگر بسیار ضعیف تر است. آنها با بدن‌های نحیف و دستان پینه بسته جز شهادت به هیچ چیز دیگری نمی‌اندیشند. هم‌چنین به خوبی می‌‌‌دانند كه پس از حدود یك ساعت جنگیدن با امواج آب و موانع جنگ با نیروهای دشمن را در پیش دارند. زمانی كه فرمانده لشكر گفت: «شاید این آخرین دعای توسل شما باشد و.» نیروهای غواص حالات عجیبی داشتند؛ به طوری كه انسان می‌توانست شب عاشورای امام حسین(علیه‌السلام) را تجسم كند. لحظات حركت فرا رسیده بود. نیروها با توجه به سازمان رزم خود، گردان به گردان به صورت ستون، به طرف محورهای عملیاتی حركت كردند. همه چیز طبق روال از پیش تعیین شده پیش می‌رفت؛ یگان دریایی قایق‌های خود را با موتور خاموش- با پارو یا طناب- درون نهرها و محورهای عملیاتی برای استقرار در پیچ‌های نزدیك اروند، به طرف جلو حركت می‌داد. گردان‌های خط‌ شكن به صورت ستونی به طرف محورهای عملیاتی خود در حركت بودند تا در زمان مقرر، سوار بر قایق‌ها شوند و سپس با اعلان فرمانده عملیات را آغاز كنند. [color=olive]پیروزی احتمالی ایران و تأثیر آن در عراق[/color] در پی عملیات قوای ایران، رژیم عراق كه خود را با خطری جدی مواجه می‌دید، دست به تحركات سیاسی وسیعی زد؛ از جمله: احضار روسای نمایندگی عربی به وزارت خارجه این كشور، ملاقات عزیز با سفرای پنج كشور عضو دایم سازمان ملل در بغداد، دیدار عزت ابراهیم (معاون صدام) با ولیعهد عربستان و ... نمونه‌هایی از تأثیرات احتمالی این عملیات را كه منجر به هراس رژیم عراق شده بود، می‌توان در گزارش‌ها و تحلیل‌های مفسرین رسانه‌های خارجی مشاهده كرد: روزنامه‌ اسراییلی معاریو (28/11/64): «اگر ایرانیان موفق شوند پایگاهی را كه به تصرف درآورنده‌اند، حفظ كنند، موقعیت صدام را متزلزل خواهند ساخت و راهی برای نفوذ در كشورهای ثروتمند خلیج فارس، به دست خواهند آورد.» [color=olive]رادیو امریكا (25/ 11/64):[/color] «واضح است كه پس از چهار روز جنگ، عراقی‌ها درد سر بزرگی را در عقب راندن ایران تجربه می‌كنند و آگاه هستند چنانچه ایران موقعیت خود را در آن منطقه تحكیم بخشد، چه مشكلات بعدی به وجود خواهد آمد.» [color=olive]هوشیاری دشمن[/color] در آغاز كار، شواهد نشان می‌داد كه دشمن هنوز نسبت به محدوده عملیاتی یگان آگاه نشده است؛ اما به زودی با فرستادن هلی‌كوپتر شناسایی، شلیك چند گلوله خمپاره و همچنین با توجه به نزدیك شدن علمیات، شلوغ شدن منطقه و از دیاد ترددها، تقریباً هوشیارتر شد؛ به طوری كه فرمانده لشكر در این مورد در تاریخ 17/11/1364 می‌گوید: «پریروز، دو فروند هلی‌كوپتر به منطقه آمده و آن‌جا را شناسایی كردند. هلی‌كوپتر شناسایی، برای كنترل ویژه ساحل خودی آماده بود، اینها حساسیت‌های دشمن است، آتش دشمن، ثبت تیرهای آن كه اخیراً انجام می‌دهد، نشان‌دهنده آن است كه دشمن حساس شده است.» [color=olive]دلایل موفقیت عملیات والفجر هشت[/color] هنگام طراحی عملیات والفجر هشت و نیز همزمان با تلاش‌های پس از آن، واقعیاتی رخ نمود كه به تدریج نقش اساسی خود را در رابطه با پیروزی‌های این عملیات و نیز ضرورت‌های مورد نظر جهت ادامه جنگ نشان داد. در نهایت آنچه فتح فاو را به دنبال داشت، عوامل متعددی بود كه بعضاً به طور مستقیم یا عیرمستقیم تأثیر خود را بر جای گذاشت. در این رهگذر به پاره‌ای از آن عوامل اشاره می‌شود: 1- غافل‌گیر شدن دشمن و عدم آمادگی آن؛ 2- ضعف اطلاعاتی دشمن؛ 3- عملیات پشتیبانی از ام الرصا ص، شلمچه و محورهای دیگر؛ 4- اتخاذ تاكتیك‌های ویژه، خصوصاً به هنگام عبور از رودخانه اروند؛ 5- موقعیت زمین منطقه كه امكان مانور مناسب را از دشمن سلب می‌كرد؛ 6- امكان استفاده مناسب از آتش خودی؛ 7- سیستم نسبتاً مناسب پدافند هوایی؛ 8- وسعت نسبتاً مناسب منطقه؛ 9- پشتیبانی بیشتر دولت و مردم نسبت به گذشته در فراهم آودن امكانات و نیرو؛ 10- اقدامات مهندسی؛ 11- آموزش و سازماندهی مناسب نیروها؛ 12- اقدامات پیش‌گیرانه در مقابل تك‌های شیمیایی دشمن؛ 13- استفاده مناسب از نیروی هوایی و هوانیروز؛ 14- به كارگیری سلاح‌های ضدزره. جنگ در مقایسه با سه‌ سال گذشته خود، از ابعاد و پیچیدگی‌های روزافزون برخوردار شده بود. در این روند تغییر زمین مانور از دشت و خشكی به هور و رودخانه اروند- كه طبعاً تاكتیك‌های ویژه‌ای را برای عبور، تأمین عقبه‌ها و ... نیاز دارد- بارزترین وجه آن بوده است. ناتوانی عراق در انطباق خود با شرایط به وجود آمده و رویارویی با تاكتیك‌های برتر قوای ایرانی، ابتكار عمل‌ را در اختیار قوای نظامی ایران قرار داده بود؛ به‌طوری كه در این شرایط، فریب و غافل‌گیری دشمن و به دنبال آن، در هم ریختگی خطوط دفاعی عراق، از جمله مهمترین عوامل هراس و نگرانی حاكمان بغداد و قدرت‌های شرق و غرب را تشكیل می‌داد. [color=olive]عملیات والفجر هشت تجارب متفاوتی را در پی داشت كه در این قسمت، نظر به اهمیت موضوع، تنها به «ضرورت تجزیه‌ قوای دشمن» و نیز «ضرورت پشتیبانی همه جانبه از جنگ» اشاره می‌شود:[/color] 1- ضرورت تجزیه قوای دشمن تجزیه قوای دشمن، عملاً تضمین پیروزی عملیات را افزایش و جنگ را به سمت تعیین تكلیف نهایی سوق می‌داد. بر این اساس عملیات والفجر نه و حملات به جزیره ام الرصا ص همزمان با عملیات والفجر هشت، در غرب و جنوب كشور طراحی و انجام شد. از آن جا كه منطقه فاو برای دشمن اهمیت خاصی داشت، لذا عمده قوای خود را در آن جا متمركز كرد و این پیشامد، فرصت مناسب را برای نیروهای خودی برای پیشروی در منطقه عملیاتی غرب كشور (والفجر نه) فراهم كرد. تحمیل وضعیت مشابه به دشمن با انجام عملیات از دو یا چند محور به طور همزمان، عملاً میزان تأثیر‌گذاری ابزار تكنولوژیك عراق را كاهش داده و توان ارتش این كشور را تضعیف می‌كرد؛ در نتیجه مانع از دفاع متمركز قوای دشمن در یك محور می‌شد. لازمه محقق چنین وضعیتی، عبارت از گسترش سازمان رزم با بسیج نیرو و افزایش توان سازماندهی آنان بود؛ چنانچه پس از عملیات والفجر هشت، تلاش گسترده‌ای به منظور سازماندهی 500 گردان رزمی و افزایش آن به 1000 گردان صورت می‌گرفت. 2- پشتیبانی همه جانبه از جنگ تأكیدهای مكرر فرماندهی كل قوا مبنی بر این كه «جنگ در راس امور است.» به معنای بسیج تمام كشور در خدمت جنگ و نیز ضرورت‌های اجتناب ناپذیر آن، انجام این مهم را كه برآمده از ارتباط تنگاتنگ جنگ با ارگان‌های گوناگون كشور بود، روشن‌تر كرد. در این میان، آنچه در عملیات والفجر هشت محقق شد. نشانگر ضرورت به كارگیری تمام امكانات كشور در خدمت جنگ و تأثیر‌گذاری فزاینده آن در كسب پیروزی بود. طبیعتاً تحقق وضعیت یاد شده، به طور مطلوب و شایسته در گرو ایجاد سیستم مناسب با امر جنگ و ضرورت‌های آن بود. در این صورت، گذشته از این كه فاصله جبهه و پشت جبهه كاهش می‌یافت، امكان حل برخی از معضلات كه قطعا ناشی از ناهماهنگی بود نیز میسر شد و در نتیجه، در زمانی نه چندان طولانی، امكان دستیابی به موقعیت‌های چشم‌گیر و سرنوشت ساز فراهم گردید.[/b]
  11. SHAHRZAD

    انتخاب مديران سايت

    سلام مجدد در صورتی که با صلاحدید مدیران ارشد سایت انجمن پزشکی نظامی ایجاد شد اگر قابل دیدند با کمال افتخار و علاقه حاضرم امورات مربوط به این انجمن را در حد وسع و توان به عهده بگیرم متشکرم .
  12. SHAHRZAD

    انتخاب مديران سايت

    [b]سلام برادر سعید یک پیشنهاد داشتم تو این سایت همه جور بخش و انجمن داریم اما انجمنی که احساس می کنم جای اون به نوعی واقعا خالیه انجمن مقالات پزشکی نظامی هست ..( یک بخش کاملا جدا مثل سایت ارتشی دات کام ) مگه نه اینکه یک نظامی اول از همه باید صحت و سلامت جسمانی داشته باشه و با تن مریض حتی تا بن دندان مسلح هم باشه توانایی رزم نداره ؟؟؟ شاید بشه تو چنین انجمنی اصول اولیه حفظ سلامت خود و همرزمان رو مطرح کرد بررسی کرد یاد گرفت یاد داد . چنین انجمنی اگر صلاح بدونید و تشکیل شه - یا حداقل یک زیرمجموعه یا به قول خودمون یک پوشه کوچیک - که بشه مقالات رو منسجم و بهم پیوسته و حالت آرشیوی لیست کرد فکر کنم برای یک سایت نظامی و کاربران و بینندگان اون خالی از فایده نباشه . چندین و چند تا مقالات از این دست داشتم الان هر کدوم تکه تکه شده تو یک انجمن هست - البته اکثرا رفته تو مباحث کلی و عمومی نظامی - اما اگر یک انجمن خاص تشکیل بشه که از مطالب اون انجمن هم تفکیک شه با عرض جسارت گمان کنم بد نیست . سپاسگذارم . [/b]
  13. [b][align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/90%7E1.jpg[/img][/align] در يك تقسيم‌بندي كلي تهديدات به دو دسته 1) طبيعي 2) غيرطبيعي تقسيم مي‌شود. تهديدات طبيعي شامل سيل، زلزله، آتشفشان، رانش زمين، طوفان‌هاي سهمگين و امثالهم است و تهديدات غيرطبيعي عمدتا منشأ انساني دارند. تهديدات غيرطبيعي را نيز به دو دسته تقسيم مي‌كنند: تهديدات عمدي و تهديدات غيرعمدي. ممكن است در كارخانه‌اي انفجاري به صورت حادثه اتفاق بيافتد كه منشأ انساني دارد، يا خطا و اشكالي در فرايند و طراحي پيش آمده يا اشكال در بهره‌برداري روي داده كه تعمدي در پيش نبوده است. اگرچه خسارتي وارد مي‌شود اما كسي كه اين خسارت را موجب شده دشمن نيست و قصد دشمني نداشته است. ولي مبناي تهديدات غيرطبيعي عمدي بر دشمني است. شايد بتوان جنگ را مصداق اين موضوع مطرح كرد. به هر حال عامل بقا در جوامع بشري، دفاع در مقابل مجموع تهديدات و مخاطرات است. انسان براي اينكه به حيات خود ادامه دهد و در اين حيات آرامش و اطمينان داشته باشد بايد بتواند خود را در مقابل مجموعه تهديدات حفظ كند. بشر امروزه در مقابل تهديداتي مثل سيل و زلزله به دست‌آوردهاي بسيار چشمگيري دست يافته است و توانسته تا حد زيادي آرامش و اطمينان را در مقابل اين حوادث به ارمغان بياورد. بقا در مقابل تهديد به عنوان يك بينش مطرح است و سابقه ديرينه و تاريخي دارد. با نگاهي گذرا به تاريخ مي‌بينيم كشورها يا حكومت‌ها و جوامعي بوده‌اند كه در مقاطعي از زمان از بين رفته، نابود شده و يا تغيير شكل پيدا كردند. امروز اثري از روم باستان در جهان وجود ندارد در حاليكه يكي از بزرگترين تمدن‌هاي زمان خود بوده است. اما كشور عزيز ما با يك سابقه ديرينه در رويارويي انواع تهديدات توانسته به حيات خود ادامه دهد و انشاءالله دوام و بقا هم خواهد داشت. موضوع جنگ، موضوعي است كه انسان‌ها از آن نفرت دارند. جنگ پديده‌اي با خشونت، كشتار و خرابي است و با پيامدهاي طولاني مدت، جوامع بشري را مورد آسيب قرار داده است. ولي پديده‌اي اجتناب‌ناپذير است. به هر حال كساني كه افزون‌طلب هستند براي رسيدن به مطامع خود از هيچ كاري رويگردان نيستند و جنگ را بر جوامع صلح‌جو تحميل مي‌كنند. نگاهي بر تاريخ دنيا نشان مي‌دهد كه به هر حال اين پديده خانمان سوز با تاريخ شكل‌گيري تمدن بشر همراه بوده است و دو واقعه بزرگ به نام جنگ جهاني اول و دوم كشتار بسيار وسيعي در دنيا ايجاد كرده است. در صد سال گذشته هم شاهديم كه تغييراتي در فن‌آوري و استراتژي كشورهاي بزرگ اتفاق افتاده كه منجر به وقوع جنگ‌هاي متعددي در دنيا شده و آثار نگران‌كننده‌اي بر جوامع بشري تحميل كرده است. در كنار اين واقعيت تاريخي واقعيت‌هاي ديگري نيز وجود دارد. ما به هر حال وارث يك تمدن چند هزار ساله هستيم. كشوري تاريخي به نام ايران اسلامي. كشور ما از نظر ژئوپولتيك و حساسيت‌هاي تاريخي ـ جغرافيايي كشوري متفاوت با اكثر كشورهاي دنياست. يك منطقه بسيار حساس در سطح جهاني. در كنار اين موقعيت ژئوپولتيك، كشور ما، كشوري بسيار ثروتمند است. ثروت‌هاي طبيعي ايران به خصوص منابع سوخت‌هاي هيدروكربونيك و منابع انرژي باعث شده كشورهاي بزرگ دائما با طمع‌ورزي به ايران نگاه كنند و هيچگاه پنهان نمي‌كنند كه همواره تمايل داشتند ايران را جزء كشورهاي تحت سلطه و سيطره خود قرار دهند. در نظام نو استعماري صورت‌هاي جديدي را شاهد هستيم. اگرچه شيوه‌هاي استعماري را كشورهايي مثل پرتغال و انگليس در دنيا ايجاد مي‌كردند اما مستعمره‌هاي رسمي دانسته منسوخ شده است وليكن مستعمره‌ها به نحو ديگري وجود دارند. اردوگاهي كه به عنوان اردوگاه شرق و غرب وجود داشت و بعد از فروپاشي شوروي به عنوان اردوگاه تك قطبي مطرح شد دنيا را تقسيم مي‌كنند به كشورهايي كه حاكم‌اند و كشورهايي كه محكومند. تفاوت سوم كشور ما در اينجا ظاهر مي‌شود. ما كشوري هستيم كه حاضر نيست استيلا و برتري كشور ديگري را بر خود بپذيريم. نه مي‌خواهيم كسي مستعمره ما باشد و نه حاضريم مستعمره كسي باشيم. نه حاضريم كسي را به زور تحت كنترل خودمان بگيريم و نه حاضريم تحت كنترل كشوري باشيم. خصيصه بسيار متفاوتي در كشور ما وجود دارد و آن، خصيصه استكبار ستيزي است، اگر ما اين سه ويژگي منحصر به فرد يعني موقعيت ژئوپولتيك، ثروت طبيعي، استكبار ستيزي را در كنار هم قرار دهيم جمهوري اسلامي، مصداق اين سه خصلت است؛ مي‌بينيم ما با تهديدي بسيار جدي در جهان امروز مواجه هستيم. تهديدي كه پس از پيروزي و استقرار جمهوري اسلامي به صورت‌هاي مختلف خودنمايي كرده است، از جمله تحريك كشورهاي استعماري و استكباري اقدامات خرابكارانه و تروريستي عليه ايران و تحريك همسايگان براي تجاوز كه يكي از ثمرات شوم آن هشت سال جنگ تحميلي بود، محدوديت‌ها و محروميت‌هايي كه جامعه استكباري براي ما در نظر گرفت، بوكه كردن دارايي‌ها، بحث ممنوعيت‌ها و محدوديت‌هاي اقتصادي، محدوديت‌هاي فن‌آوري و به عبارتي يك محاصره تمام عيار كه محدوديت‌ها و محروميت‌هاي متعددي به كشور ما تحميل كرد. اگرچه كشور ما تاكنون مقاوم در مقابل همه اين تهديدها ايستاد و ما شاهديم امروز جمهوري اسلامي ايران بعد از سه دهه استقرار با اقتدار در عرصه جهان مطرح است. استكبار به علت كم اثر بودن اقدامات خود بعد از حادثه 11 سپتامبر با ترفندهاي در منطقه حضوري تمام عيار دارد. كشورهاي افغانستان و عراق تحت اشغال آمريكايي‌ها هستند. در كشورهاي تازه استقلال يافته شمال ايران اثر حضور استكبار به خصوص امريكا به صورت انقلابات محلي و انقلابات نارنجي ديده مي‌شود. در كشورهاي جنوبي حاشيه خليج‌فارس پايگاه‌هاي نظامي امريكا وجود دارد بزرگترين پايگاه نظامي و هوايي امريكا در قطر واقع است. در امارات، كويت، عربستان، پاكستان و تركيه حضور نظامي امريكايي مشاهده مي‌شود و كاملا مشخص است كه ما براي استكبار جهاني يك نظام متفاوت تلقي مي‌شويم. اين واقعيت است كه ما با استراتژي امريكا كه سيادت جهاني و تبديل كردن جهان به يك واحد تحت كنترل و تحت سرپرستي امريكا است مخالفيم. بنابراين تهديدات نظامي دشمن در يك فاصله جغرافيايي، نزديك كشور واقع است و مي‌طلبد كه ما با هوشياري و تدبير در مقابل اين تهديدات و مخاطرات ناشي از آن توان خودمان را براي دفاع افزايش دهيم. دفاع در مقابل تهاجمات دشمن دو شيوه مرسوم و معمول را در دنيا مورد توجه قرار مي‌دهد. اول دفاع مسلحانه: مأموريتي كه در كشوري بر ارتش‌ها يا به نيروهاي مسلح داده مي‌شود كه براي تقويت توان نيروهاي مسلح در مقطعي از سازمان‌هاي مجازي يا سازمان‌هاي كمكي كه در كشور ما بسيج بهترين نشانه است، استفاده مي‌شود و در كشورهاي ديگر سازمان‌هايي هستند كه شبه نظامي‌ها را در زمان اضطرار و جنگ سازماندهي مي‌كنند. اين مجموعه نيروهاي مسلح هستند كه مسئوليت دفاع مسلحانه يا پدافند عامل را به عهده دارند. پدافند عامل با محدوديت‌هاي متعددي مواجه است. با توجه با اينكه مي‌خواهيم در مقابل استكبار جهاني از خودمان دفاع كنيم، قدرت نظامي‌مان تفاوت داريم، در فناوري تفاوت داريم، از نيات دشمن بي‌خبريم، بعنوان مدافع همواره با خطر غافلگيي روبرو هستيم و محدوديت ديگر اين است كه در دفاع عامل يا دفاع مسلح امكان استفاده از تمام ظرفيت‌هاي كشور وجود ندارد. يعني نمي‌توان تمام وزارتخانه‌ها و دستگاه‌هاي اجرايي و مردم را در دفاع سهيم كرد. در دنيا استراتژي پدافند غيرعامل به عنوان مجموعه‌اي از تدابير، سياست‌ها، برنامه‌ريزي‌ها و اقدامات غيرمسلحانه با استفاده از تمام ظرفيت‌هاي ملي و بسيج تمام امكانات است و برنامه‌ريزي براي استفاده از آن به عنوان يك اصل متضاد در دفاع كشور مطرح است. مي‌بينيم حتي در جهان دوقطبي سابق دو ابرقدرت وقت يعني امريكا و شوروي در كنار گسترش به ضرادخانه‌هاي خودشان و توسعه امكان تهاجم مسلحانه، بر دفاع غيرمسلحانه يا پدافند غيرعامل هم به شدت توجه كردند و توانستند توان دفاعي خودشان را از اين طريق به صورت بسيار شگرفي بالا ببرند. پدافند غيرعامل در كشور ما مورد توجه زيادي قرار گرفته است چيزي كه متأسفانه قبلا يك غفلت تاريخي از آن داشتيم. زيرساخت‌هاي دفاع غيرعامل در كشور ما قبل از انقلاب شكل نگرفت. بعد از انقلاب زماني كه كشور براي برنامه‌ريزي‌هاي عميق آماده مي‌شد درگيري‌هاي متعددي ناشي از فعاليت‌هاي گروه‌هاي مخالف و موافق و بعد جنگ تحميلي باعث شد اين موضوع به تأخير بيافتد ولي با تدابير و هدايت‌هاي حكيمانه مقام رهبري چندين سال است كه در كشور اين موضوع مورد توجه قرار گرفته است و دولت و مجلس محترم براي عمق بخشيدن به اين تدابير اقدامات بسيار مثبت و مؤثري انجام داده‌اند و نياز به زمان بيشتري دارد تا تأثير خود را در كشور داشته باشد. همانطور كه اشاره شد پدافند غيرعامل را مي‌توان به عنوان مجموعه‌اي از تدابير، سياست‌ها، برنامه‌ريزي‌ها، و طراحي‌ها و مجموعه اقدامات مسلحانه قلمداد كرد. اين چارچوب نشان مي‌دهد امكن بسيج و استفاده از تمام ظرفيت‌هاي ملي براي تحقق اين امر وجود دارد. در پدافند غيرعامل با توجه به گستردگي كشورمان مي‌توانيم عرصه‌هايي كه داراي امنيت بيشتري هست را براي توسعه و سرمايه‌گذاري انتخاب كنيم. طرح‌ها و فرايندهايمان را به طوري تدوين كنيم كه با حداقل آسيب‌پذيري مواجه باشيم. وقتي طرح‌هاي توسعه كشور به اين صورت دفاع را در ذات خود جاي دهند و كاهش آسيب‌پذيري را در درون خود داشته باشند؛ بحثي به نام غافلگيري از بين خواهد رفت يعني ما هميشه كشوري آماده هستيم تا در مقابل مخاطرات آسيب چنداني نبينيم. اگر ما بخواهيم به اصول كلي پدافند غيرعامل اشاره كنيم. شايد جدي‌ترين و مهمترين اصل در پدافند غيرعامل ديناميك و پويا بودن پدافند غيرعامل است. شكل تهاجم دائما در حال تغيير است مثلا در جنگ جهاني اول ميزان تلفات غيرنظاميان به شدت پايين بود. چون جنگ عمدتا در مرزها و خطوط تخاصم در جريان بود. كساني كه در شهرها و دور از مرزهاي نبرد بودند آسيب كمتري ديدند. ولي در جنگ جهاني دوم كه هواپيما و موشك وارد كارزار شد و غيرنظاميان جزو بيشترين تلفات بودند و شهرهايي كه مردم در آنها ساكن بودند آماج حملات موشكي قرار گرفتند. امروز هم تغييرات فناوري، تغييرات مداومي را بر عرصه‌هاي نبرد تحميل مي‌كنند. اگر جنگ‌هايي را كه در صد سال اخير صورت گرفته از اين نظر مورد بررسي قرار دهيم مي‌بينيم جنگ‌ها از ساختار سنتي خود به شدت در حال تحول‌اند و ديگر از جنگ‌هاي طولاني مدت و فرسايشي خبري نيست. جنگ‌ها، برق‌آسا مؤثر و با حمله به نقاط هدف، نتيجه خود را به سرعت بدست مي‌آورند. فناوري يك موضوع بسيار مهم در تعيين نتيجه جنگ است. اطلاعات درست، تجزيه و تحليل اطلاعات و به كار گرفتن تصميمات ناشي از اطلاعات يك موضوع، در تعيين برد در جنگ‌ها بسيار مؤثر است. جنگ‌ها دائما در حال تغيير محتوا هستند بنابراين دفاع هم بايد دائما در حال تغيير باشد پس يكي از اصل‌هاي مهم و اساسي در پدافند غيرعامل اصل پويايي است. بحث دوم ابتكارات است. پدافند غيرعامل مبتني بر ابتكارات است. شايد گمان رود كه پدافند غيرعامل در چارچوب اصولي سخت؛ حبس شده است. اما رها بودن از تحجر و داشتن ابتكار از مهمترين ويژگي پدافند غيرعامل است. از سوي ديگر بايد از كسب اطلاعات توسط دشمن ممانعت كنيم. دشمن اول چيزي كه مي‌بيند ارزش اطلاعات است. واژه‌هايي مثل استتار، اختفاء، فريب. مصاديق اين معنا هستند كه دشمن از آن چيزي كه مي‌بيند اطلاعات درستي بدست نياورد. حتي اگر اطلاعاتي بدست آورد، هدف برايش هدف آساني نباشد و هزينه‌اي كه بايد بابت اين كار بپردازد هزينه سنگيني باشد. البته هزينه مفهومش صرفا اعتبارات مالي نيست. دشمني كه بخواهد به هدف حمله كند بايد در تمام حوزه‌ها هزينه‌هاي سنگيني بپردازد. بايد دنيا را متقاعد كند اين حمله به نفع جامعه جهاني است. بايد دنيا را متقاعد كند كه اين حمله مؤثر است و آثارش در حمله يك آثار مثبت است. پدافند غيرعامل مي‌تواند تمام اين موضوعات را بر دشمن سخت كند. مخاطرات را افزايش دهد و هزينه‌هايي را كه دشمن بابت اين تهاجم بايد بپردازد افزايش دهد. بحث بعدي كم اثر كردن آثار تخريبي و تهاجم دشمن است. اگر دشمن احساس كرد كه با يك تخريب با يك حمله كم هزينه، تخريب بسيار وسيعي بدست مي‌آورد قطعا در تصميمش تأثير خواهد گذاشت و به حمله دست مي‌زند. در حاليكه اگر به دشمن نشان داده شد كه تهاجمي با هزينه بسيار زياد؛ كم اثر است ترديد مي‌كند. يكي از ويژگي‌هاي پدافند غيرعامل ايجاد ترديد در رسيدن به اهداف مورد طراحي دشمن است. ما اعتقاد داريم كه بستر مطمئن براي پايداري از طريق در نظر گرفتن معيارها، و اصول پدافند غيرعامل در طرح توسعه امكان‌پذير است و اعتقاد داريم قدرت دفاعي و توان ملي و اقتدار ملي ما از طريق بكارگيري پدافند غيرعامل به شدت افزايش پيدا مي‌كند. اعتقاد داريم پدافند غيرعامل با كم اثر كردن مخاطرات و خسارات ناشي از احتمالات تهاجم دشمن آستانه پايداري و مقاومت ملي را ارتقاء مي‌بخشد و پدافند غيرعامل در تشنج‌زدايي و توسعه صلح‌طلبي بسيار مؤثر است. كشورهايي كه توان دفاعي خود را از طريق توسعه توان نظامي دنبال مي‌كنند. همواره در معرض اين اتهام هستند كه اگر در اراده آنها تغييري ايجاد شود از ابزارهاي دفاعي براي تهاجم مي‌توانند استفاده كنند. ولي پدافند غيرعامل اين ويژگي را دارد كه ابزارهايش صرفا دفاعيست. ما اگر پناهگاهي براي مردم مي‌سازيم هيچگاه نمي‌توان از پناهگاه به عنوان تهاجم استفاده كرد. پناهگاه صرفا يك توان دفاعيست. بنابراين كشورهايي كه توسعه پدافند غيرعامل را در دستور كار خود قرار مي‌دهند از اتهام اقدام برعليه صلح جهاني هميشه مبرا هستند. شاهد هستيم در امريكا جمهوري‌خواهان در 8 سال حكومت بر اردوگاه استكبار جنگ‌هاي متعددي در جهان به راه انداختند. تجاوزهاي آشكار و پنهاني در جوامع بشري رقم زدند. در همسايگي ما، دو جنگ بزرگ اتفاق افتاد. اين ساده لوحي است كه ما فكر كنيم سياست‌هاي كلي و استراتژي‌هاي اصلي آمريكا با دست به دست شدن دولت بين جمهوري‌خواهان و دموكرات‌ها دچار تغييرات بنيادين خواهد شد. حتي رئيس جمهور تازه امريكا هم در اظهارات ابتدايي خود گفت "ما در سياست‌هاي قطعي و استراتژي‌ها تغييرات اساسي نخواهيم داد" و بلافاصله درباره حضور امريكا در عراق و افغانستان گفته شد كه در زمان كوتاه تغيير اساسي اتفاق نخواهد افتاد. نگاهي به تاريخچه دموكرات‌ها در امريكا نشان مي‌دهد كه امريكائي‌ها در زمان تسلط دموكرات‌ها عمدتا به سراغ انقلابات مخملي و كودتاها رفتند. يعني دنبال متلاشي شدن كشورهاي هدف از درون بودند. ما اميدواريم كه با توجه به هوشياري كه در مسئولين و مردم ما هست به اين نكته كماكان توجه شود كه با روي كار آمدن دموكرات‌ها در امريكا خطر از ميان نخواهد رفت و تنها صورت آن عوض خواهد شد. تدابير پدافند غيرعامل دنبال يك راهكار اساسي مقابله با اين تهديدات است و بايد با همين شدت در كشور ما ادامه پيدا كند. به عنوان مثال اگر كشوري مثل سوئيس را در نظر بگيريم كه در دو جنگ جهاني بي‌طرف بود و در هيچ مناقشه‌اي شركت نداشته؛ شاهديم كه پدافند غيرعامل در اين كشور با هزينه‌هاي بسيار زياد در حال انجام است. يعني سوئيس فرض كرده با استفاده از پدافند غيرعامل ايمني براي پايداري ايجاد كند و شايد به همين خطر سوئيس به عنوان يك نقطه آرامش اقتصادي در دنيا مطرح است. به هر حال تهديدات دائمي است تا زماني كه حق و باطل در دنيا وجود دارد جنگ بين حق و استكبار و باطل ادامه خواهد يافت ما اميدواريم كشورمان همواره به حيات برتر خود ادامه دهد. مهندس مجيد اشتري‌فر برگرفته از كتاب ديدگاه‌هاي نظري پدافند غيرعامل [/b]
  14. [align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/15%7E36.jpg[/img][/align] [align=center][color=red][b]هیچ نترسید ، فقط مطالعه کنید و خوب یاد بگیرید . همین ... [/color][/align] اين گفتار را با يك سؤال مطرح مي كنيم: آيا در زمان جنگ دشمن فقط در جبهه دست به دشمن مي زند؟ اگر جواب منفي داده ايد، پاسختان صحيح است. هنگام جنگ دشمن با استفاده از كليه امكانات خود سعي مي كند كه طرف مقابل را نابود كند. براي اين كار از هر روشي استفاده مي كند. مثلاً براي از بين بردن مراكز اقتصادي و مناطق مسكوني به بمباران هوايي و پرتاب موشك اقدام مي كند. بنابراين همانطور كه يك رزمنده براي رفتن به جبهه بايد تعليم ببيند، افراد پشت جبهه بايد امادگيهاي لازم را براي مقابله با حوادث ناشي از حمله هوايي ، كسب كنند، به اين آمادگيها دفاع غيرنظامي مي گوئيم. دفاع غيرنظامي عبارت است از مجموعه اقدامات و آمادگيهايي كه براي دفاع از جان و مال خود و ساير همنوعان در مقابل حوادث طبيعي و غيرطبيعي انجام مي دهيم. [align=center][color=red]علائم صوتي اعلام خطر حمله هوايي :[/color] [/align] [align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/11%7E60.jpg[/img][/align] «توجه ، توجه» علامتي كه هم اكنون مي شنويد اعلام خطر يا وضعيت قرمز است و معني و مفهوم آن اين است كه حمله هوايي نزديك است . محل كار خود را ترك و به پناهگاه برويد». حتماً مي دانيد كه با شنيدن اعلام خطر حداكثر پنج دقيقه فرصت داريد كه خود را به پناهگاه برسانيد. بدرستي در اين موقع چه كارهايي «بايد» انجام داد و چه كارهايي «نبايد» انجام داد، كارهايي كه هنگام وضعيت قرمز بايد انجام دهيد: 1- حفظ خونسردي 2 – رعايت دقيق خاموشي در شب 3 – بستن شير كپسول گاز و يا فلكه لوله كشي گاز و فلكه اصلي آب و قطع فيوز كنتور برق 4 – رفتن به پناهگاه همراه خانواده 5 – كمك به كودكان و سالخوردگان و افراد بيمار براي رفتن به پناهگاه. 6 – همراه داشتن راديو ترانزيستوري و چراغ قوه. [align=center][color=red]كارهايي كه هنگام وضعيت قرمز نبايد انجام داد [/color][/align] [align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/13%7E43.jpg[/img][/align] 1 – ايجاد وحشت ميان كودكان و سالخوردگان 2 – روشن كردن كبريت و سيگار در فضاي باز 3 – اجتماع در راه پله ها و استفاده از آسانسور 4 – ايستادن نيزديك درهايي كه شيشه دارند 5 – پخش شايعه 6 – ايستادن در محيط باز بدون سر پناه مخصوصاً پشت بام حالا ديگر وقت آن است كه از پناهگاه خارج شويد چون در علامتي كه هم اكنون مي شنويد اعلام وضع عادي يا وضعيت عادي يا وضعيت سفيد است و معني و مفهوم آن اين است كه حمله هوايي خاتمه يافته تا احتمال آن از بين رفته است. ولي موقع خروج از پناهگاه به دو مورد زير توجه كنيد: - عجله نكنيد - براي كودكان و بانوان و سالخوردگان هنگام خروج از پناهگاه حق تقدم قائل شويد. ممكن است محل نزديك شما مورد اصابت موشك ها و يا بمب هاي دشمن قرار گرفته باشد د ر اين صورت : 1 – از اجتماع در محلهاي آسيب ديده خودداري كنيد. 2 – تا قبل از رسيدن نيروهاي امدادگر اگز اطلاعاتي درباره امدادگري داريد به كمك مجروحين بشتابيد. 3 – به وسايل غيرعادي كه روي زمين مي بينيد دست نزنيد و مراتب را به اطلاع مأمورين برسانيد. 4 – از دست زدن به راكتها و گلوله هاي عمل نكرده خودداري كنيد. 5 – در صورت استشمام بوي ناآشنا دستمال خود را جلوي دهان و بيني بگيريد و از محل دور شويد. (اگر دستمال مرطوب باشد بهتر است) بعضي وقتها وضعيت قرمز است. بيشتر وقتها وضعيت سفيد است. بعضي وقت ها هم وضعيت زرد است. در وضعيت زرد احتمال حمله هوايي وجود دارد ولي هنوز قطعي نيست. اين وضعيت را «اعلام هشدار» مي گويند. بعضي افراد اعلام هشدار را چندان جدي نمي گيرند. به همين دليل بدون توجه به وضعيت اعلام شده به كارهاي عمومي و روزانه خود ادامه مي دهند. حقيقت اين است كه هر چند اعلام هشدار حمله هوايي قطعي نيست ولي احتمال آن وجود دارد. بنابراين عاقلانه است كه در اين وضعيت نيز نكاتي رعايت شود. - راديو را باز كنيد و به نكاتي كه مقامات مسؤول توصيه مي كنند، توجه كنيد - از پخش شايعات بي اساس خودداري كنيد - مواد قابل اشتعال را از محل سكونت و يا محل كار خود دور كنيد و در فضاي باز نگهداري كنيد - فهرست شماره تلفنهاي ضروري را در دسترس داشته باشيد - به شيشه ها نوار چسب بچسبانيد تا از پرتاب شدن شيشه جلوگيري شود. ************************************* http://www.emdadgar.com[/b]
  15. [quote]جالب بود.. هي يه حسي بهم ميگفت 4 تا تاپيكي كه امشب زدين رو يه جايي ديدم.. الان كه اينو كه 5 امين بود رو ديدم مطمپن شدم چون خيلي وقت پيش منم همين رو داده بودم سايت... كلا امشب حسابي تركوندي شما...فكر كنم ركورد تكراري ها رو زدي.. يا شايد من اون 4 تاي ديگه رو يه جاي ديگه ديدم... [/quote] سلام دوست عزیز کارآگاه حس شما کاملا درست میگه همه و همه برای پرتال گفتگوی ایرانیان هست نمی خواستم تکراری بفرستم اما احساس می کنم این چند وقته تایپیک های نظامی خیلی خیلی کم شده فقط خواستم یادآوری مجدد - اول به خودم - داشته باشم که این سایت جدا از همه چیز اول از همه یک سایت نظامی یه حداقل برای لحظاتی چند تا تایپیک نظامی رو اسکرول باشه - برای چند لحظه همین هم غنیمته !! جدا از تایپیک های سیاسی و اجتماعی و خبری یک دلخوشی ساده از یک کاربر جزء که دلش برای دوران قدیم سایت دوست داشتنی ش خیلی تنگ شده گاهی اوقات احساس می کنم خوندن تایپیک های تکراری نظامی - حداقل برای من - خیلی جذاب تر از خوندن اخبار سیاسی و اجتماعی و تایپیک های پر از بحث و جدله مطالب قدیمی دوباره برای کاربران جدید تکرار می شه - حداقل مزیتی که داره - قصه - به قول شما ترکوندن - امشب من همین بود . خدانگهدار