Skyhawk

بررسی عقاید صهیونیسم(مسیحی و یهودی) و وقایع مرتبط با آنها

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10248/Besmellah_36.png[/img][/center]


سلام
تو این تاپیک قصد دارم انشاءالله عقاید صهیونیسم و وقایع و جنگ های مرتبط با اون رو بررسی کنیم .
هرکس تمایل داشته باشه میتونه همکاری کنه.


[hr]



[b][color=#ff0000]قسمت اول:[/color][/b]


[color=#4b0082][b]صهیونیزم مسیحی[/b][/color]

در یک قرن گذشته جریان جدیدی به نام «مبلّغان انجیل» در میان پروتستان هاي مسيحي(1) ظهور نموده است که قدرتمندترین و فعال ترین تشکیلات دینی در آمریکا محسوب می شود.

1-یهودیان با تقویت و هدایت جنبش پروتستانتیزم(که خواهان بازگشت به تعالیم تورات بود) توانستند تحت لوای نام مسیحیت بسیاری از اهداف خود را برای سلطۀ یهود بر یك گسترۀ جغرافیایی وسیع شامل انگلستان، آمریكا،كانادا و استرالیا، محقق سازند. این روند تدریجی و رو به رشد، از دوران كرامولِ انگلیسی شروع شده و تا عصر نئومحافظه‌كاران آمریكا(صهیونیستهای مسیحی) ادامه یافته است. لازم به ذکر است که پاپ ژان پل دوم، تحت فشار شدید، رسماً از اعتقاد مسیحیان مبنی بر قتل مسیح به دست بزرگان یهود عقب نشست تا زمینۀ اتحاد یهود و مسیحیت فراهم گردد. بنيانگذاري و اشاعۀ صهيونيزم مسيحي، گامي مؤثر و موفق در طرح «تبديل مسيحيت به يهوديت» است كه در پروتكلهاي صهيونيزم بدان اشاره شده است.

اصول این جریان در آمریکا و انگلیس، حمایت همه جانبه از صهیونیزم می باشد. پیروان این مكتب اعتقاد دارند که آنان «مسیحیان دوباره تولد یافته» می باشند كه اهل نجاتند و دیگران هلاك خواهند شد. آنان اعتقاد دارند که برای ظهور مجدد مسیح باید وقایعی رخ دهد که «خواسته های مسیح» نام دارد و ایشان وظیفه دارند در جهت تسریع این وقایع بکوشند:

- یهودیان باید از سراسر جهان به فلسطین منتقل گردند و اسرائیل از نیل تا فرات را تشکیل دهند. تنها یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت نمایند اهل نجات خواهند بود.

- دو مسجد اقصی و صخره در بیت المقدس باید منهدم گشته و به جای این دو مسجد مقدس مسلمانان، «معبد بزرگ» بنا شود. روزی که این دو مسجد منهدم شود، جنگ نهایی مقدس یا آرماگدون به رهبری آمریکا و انگلیس آغاز خواهد شد( از نظر صهیونیستهای مسیحی، این جنگ هسته ای در نزدیکی شهر حیفا، بین دو سپاه خیر-یهودیان و مسیحیان!- و سپاه شرّ -مسلمانان!- در می گیرد و در طی آن، سپاه خیر به رهبری مسیح پیروز می گردد. البته ایشان اذعان دارند که در این نبرد بزرگ، دو سوم از یهودیان نابود خواهند گردید. بر خلاف ادعای ایشان، این نبرد بزرگ بین مسلمانان و یهودیان و مسیحیان نیست، بلکه بین خداپرستان و شیطان پرستانِ جهان است). در این هنگام «مسیحیانِ دوباره تولد یافته» توسط مسیح در یک سفینۀ عظیم از دنیا به بهشت منتقل شده (در ادبیات مسیحیت، از این واقعه با عنوان «کششِ پر قدرت» یاد شده است) و از آنجا نظاره گر نابودی زمین در این نبرد مقدس که هفت سال به طول می انجامد خواهند بود (این دوران هفت ساله در ادبیات مسیحیت «آشفتگی بزرگ» نامیده شده است. صهیونیستهای مسیحی در سال 1983میلادی اعلام کردند که زمان رجعت مسیح در حدود پنجاه سالِ دیگر است) .

- این حادثه پس از سال 2000 حتماً اتفاق خواهد افتاد.

- پیش از آغاز جنگ آرماگدون، رعب و وحشت جوامع آمریکا و اروپا را فرا خواهد گرفت.

- در این جنگ، هنگامی که ضدمسیح در حال پیروزی است، مسیح همراه با مسیحیان دوباره تولد یافته به زمین بازگشته و او را شکست می دهد و سپس حکومت جهانی خود را به مدت هزار سال، به مرکزیت بیت المقدس بر پا خواهد ساخت.

[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/1_1.jpg[/img][/center]

- پیش از ظهور مجدد مسیح، صلح در جهان مفهومی نداشته و مسیحیان برای تسریع ظهور مسیح باید مقدمات جنگ آرماگدون را فراهم نمایند.

رهبران مذهبی فرقه های پروتستان در ایالات متحده و انگلیس در دهه ۱۹۹۰ اعتقادات یاد شده را به شدت در جامعه آمریكا و اروپا تبلیغ كردند و در ده سال گذشته در آمریكا در این زمینه دهها كتاب و فیلم تهیه شده است. دولت آمریکا در اوج جنگ سرد، موشکهای هسته ای قارّه پیمای خود را «شمشیرهای جنگ مقدس» نامیده بود. رونالد ريگان كه هستۀ اوليۀ نئومحافظه كاران آمريكايي در زمان رياست جمهوري وي شكل گرفت گفت: «آرزو دارم كه نخستين كسي باشم كه كليد جنگ آرماگدون را فشار مي دهد».

[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/2~6.jpg[/img][/center]

[center]مسیحیان صهیونیست اعلام می دارند که مذاکرات صلح در خاورمیانه بیهوده است و خواست دولت اسرائیل و تشکیل اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات در حقیقت خواست مسیح می باشد و اعمال دولت اسرائیل از سوی مسیح طراحی شده است. آنان اعتقاد دارند كه برای تعجیل ظهور مسیح، مسیحیان باید كشور بابل(عراق كنونی) را نابود كنند(1) و رودخانۀ فرات باید كاملاً خشك گردد. آنها جنگ آرماگدون را «جنگ فرات» نیز می نامند. رهبران صهیونیزم مسیحی و یهودی اعلام كرده اند مطابق تفسیر مكاشفه یوحنا در انجیل، دارای رسالت الهی هستند و برای تأسیس دولت اسرائیل بزرگ حق دارند علاوه بر سلب مالكیت فلسطینیان، به نسل كشی آنان و بقیۀ مسلمانان مبادرت ورزند(2). مسیحیان صهیونیست پس از عملیات طوفان صحرا علیه عراق در سال 1991، این جنگ را مقدمۀ جنگ آرماگدون معرفی نمودند.

1- مسیحیان صهیونیست عقیده دارند كه براساس پیشگوییها، اشغال عراق پیش زمینۀ وقایع قبل از ظهور مسیح است. بنابر اعتقاد ایشان تصرّف عراق توسط آمریكا با ظهور مجدّد مسیح مرتبط بوده و طرح تقسیم عراق به سه ناحیه، احتمالاً با عبارتِ کتاب مقدس که: «شهر بزرگ به سه بخش منقسم گشت» منطبق است. در همین راستاست که پس از واقعۀ یازدهم سپتامبر2001، جورج دبلیو بوش، رئیس جمهوری آمریکا، در آستانۀ اشغال افغانستان از آغاز دوبارۀ «جنگ های صلیبی» سخن گفت. جنگهای صلیبی، لشگرکشی های اروپای تحت سلطۀ کلیسا(در قرون یازدهم تا سیزدهم میلادی) برای خارج ساختن ارض مقدّس و تربت عیسی(ع) از دست مسلمانان بود که به نتیجه نرسید. یک ژنرال انگلیسی پس از شکست دولت عثمانی(در ابتدای قرن بیستم) و تصرّف فلسطین گفت: جنگهای صلیبی اکنون به پایان رسید! در بخش «آخرین منجی» خواهیم دید که ایشان اندکی پیش از ظهور منجی موعود(عج)، توسط یکی از عوامل خود(سفیانی) تهاجم ویرانگری علیه عراق صورت خواهند داد.

2-جناح راست افراطیِ رژیم اسرائیل اعتقاد دارد که باید تمامی پایتخت های کشورهای اسلامی هدف حملات اتمی قرار گیرند. نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در 24 نوامبر 1989 گفت: «اسرائیل باید از سرکوب راهپیمایی ها در چین بهره برداری کرده و زمانی که توجه دنیا به این کشور معطوف شده بود، انفجارهای بزرگی را در میان مسلمانان صورت می داد».

اصول سیاسی صهیونیزم مسیحی آمریکا که تحت عنوان نئومحافظه کاران، از سال 2001 تا 2009 بر دولت این کشور سلطه داشتند، عبارتند از: تقویت بنیۀ نظامی آمریکا، چنگ اندازی بر ذخائر نفت جهان، حذف یا تضعیف رقبا، غالب کردن فرهنگ و ارزشهای آمریکا بر جهان. اینان پیش از ورود به کاخ سفید در سال 2001، به سبب کاهش بودجۀ نظامی آمریکا انتقادات شدیدی متوجه دولت دموکرات بیل کلینتون می نمودند چرا که اعتقاد داشتند که کاهش بودجۀ نظامی باعث کاهش قدرت و هژمونی آمریکا در جهان می گردد. این گروه یک سال پس از به دست گرفتن دولت(و پس از واقعۀ یازدهم سپتامبر) به بهانۀ «مبارزه با تروریسم»، تئوری «حملۀ پیشگیرانه» را ارائه نموده و به خاورمیانه حمله کرد.

پَت رابرتسون، كشیش معروف مسیحیت صهیونیستی عقیده دارد: «وضعیت جهان، نباید به سوی صلح و بهبود حركت كند. جهان را باید به سوی بدترین شرایط ممكن سوق داد، مسیحیان باید بیاموزند كه موجب تأخیر ظهور مسیح نشوند. بنابراین، مسیحیان حتی نباید نگران آسیبهای زیست محیطی باشند، زیرا بر اساس پیش گوییها، این امر مقدمۀ ظهور مسیح است». اینان اعتقاد دارند كه این رویدادها باید پیش از دومین ظهور عیسی مسیح اتفاق افتند چرا که طرح همۀ اینها در كتاب مقدس ریخته شده است(1). صهیونیستها و طرفداران آنها كه سالها یك سلسله برنامه های دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را تبلیغ می كردند، با حادثۀ مشکوک ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بهترین فرصت را به دست آوردند تا برنامه هایشان را با سرعت بیشتری به مردم خوش باور آمریكا و اروپا تحمیل کرده و افکار عمومیِ این جوامع را بر ضد مسلمانان بسیج نمایند. گروههای مسیحی ِ پیرو اعتقادِ «خواسته های مسیح» در آمریكا یکصد میلیون پیرو دارند و در هر دو حزب بزرگ آمریكا یعنی جمهوری خواه و دموكرات صاحب نفوذ می باشند و همراه صهیونیستهای یهودی، دولت واشنگتن را كاملاً در اختیار دارند. آنها برای جنگ آرماگدون تبلیغات گسترده ای انجام می دهند. نویسندگان غربی، این اعتقادات را «تروریسم مقدس» می نامند. این گروههای مسیحیِ افراطی از سوی پلیس فدرال به پخش ميكروب سیاه زخم متهم شده اند. گروههای صهیونیست مسیحی و یهودی در داخل آمریكا روز به روز قدرتمندتر شده و اكنون در واقع دولت و مردم ایالات متحده در دست این گروهها گروگان می باشند.[48]

1- این خود به وضوح نمایانگر انحطاط فکریِ عمیق پیروان این مکتب نوظهور است. فجایع آخرالزمان از پیش مقدّر نشده است. سوء استفادۀ بشر از اختیار خویش است که بخش بزرگی از این فجایع را خواهد آفرید. اما این سوء استفادۀ بشر از اختیار و آثار حاصل از آن، در علم لایتناهیِ قادر متعال(خارج از بُعد زمان و مکان) وجود دارد.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/3~5.jpg[/img][/center]

پس از حادثۀ یازدهم سپتامبر2001 و جوّی که در جامعۀ آمریکا ایجاد نمود، مسیحیت افراطی(صهیونیستی) و تعالیم ایواِنجلیکالی(نو انجیلی) با حمایت دولت این کشور به شدت گسترش یافت. رهبران و مبلّغان تعالیم نو انجیلی، ظاهراً تحت عنوان رجعت مسیح و تشکیل حکومت جهانی به رهبری وی، تودۀ مسیحیان را فریفته و با خود همراه می سازند، اما باطناً در راستای اهداف سازمان ایلومیناتی و تشکیل حکومت جهانی صهیونیزم گام بر می دارند. در سالهای اخیر شبکه های ماهواره ای مسیحیت به زبانهای مختلف(از جمله فارسی) شروع به فعالیت کرده اند. امروز بیش از 350 شبکۀ تلویزیون ماهواره ای در حال اشاعۀ عقاید صهیونیستهای مسیحی و یهودی هستند. در سالهای اخیر شبکه های ماهواره ای نو مسیحي به زبانهای مختلف(از جمله فارسی) شروع به فعالیت کرده اند. از جملۀ اين شبكه ها كانال «محبت» است كه در برنامه اي كه به زنان اختصاص داده است مدعي شد كه: زنان براي رسيدن به خدا نبايد جمال و زيبايي خود را از مردان بپوشانند! اين شبكه با اين اظهار نظر كه صريحاً مخالف احكام و آموزه هاي مسيحيت است ماهيت صهيونيستي خود را به نمايش نهاد. لازم به ذكر است كه مدتهاست كه مبلّغان مسيحي در داخل ايران نيز فعال شده و با تشكيل كليساهاي خانگي و همچنين اهداي كتاب انجيل محرّف به جوانان در خيابانها سعي در تغيير دين ايشان دارند. بيش از يكصد راديو به صورت بيست و چهار ساعته مسيحيت را به زبان فارسي و حتّي با لهجه‌هاي محلّي تبليغ مي‌نمايند. سایت «محبت نیوز» اعلام کرده است که سازمان خدماتی «ورلد سرو» تصمیم دارد ده هزار جلد انجیل و مزامیر را جهت تبلیغ مسیحیت به ایران بفرستد. البته صاحبان دلهای سلیم اگر قرآن و احادیث چهارده معصوم و کتاب نهج البلاغه را مطالعه نمایند، هرگز انجیل محرّف را بر آنها بر نمی گزینند. به طوری که اشاره خواهد شد، تنها انجیل اصیل، «انجیل برنابا» است که آن نیز به سوی دین حق راه می نماید.

[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/dd395-Myths-site.jpg[/img][/center]
[center]فريب بزرگ صهيونيستي در مسيحيت[/center]

[center][color=#ff0000][b]منبع:[/b][/color][/center]
[center][url="http://asraar.ir/14"]http://asraar.ir/14[/url][/center]



در منابع مسیحیت از واقعه ای با عنوان «كشش پر قدرت» یاد شده است، که در طی آن ده میلیون مسیحی همگی با یکدیگر به طور همزمان وارد بهشت می شوند که از آن میان نُه میلیون و نیم تن کودک هستند( صهیونیسهای مسیحی مدعی اند که این عده، قبل از وقوع فاجعۀ مذکور، زنده به آسمان کشیده خواهند شد و پس از فاجعه همراه با مسیح به زمین باز خواهند گشت).
http://asraar.ir/227.
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]با تشکر از SHAHABESAGEB گرامی. [/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]اگر بخواهیم به این مطالب صرفا به عنوان اعتقادات صهیونیست ها نگاه کنیم. خوب مشکلی نیست. ولیکن به نظرم اگر قرار باشد به عنوان مبنایی برای تحلیل وقایع اطرافمان و جهان نگریسته شود، مشکلات جدی دارد. اگر مایل باشی، نظرم را بیشتر باز کنم.[/font][/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[center][size=5][color=#4b0082][b]اشغال عراق؛ تحقق یک آرمان مهم صهیونیزم[/b][/color][/size][/center]
[center]

پس از آگاهیِ جامعۀ ملل از وجود منابع سرشار نفت در عراق در دهۀ بیست میلادی، دولت انگلستان برای خروج از این کشورِ تازه تأسیس تحت فشار شدید بین المللی قرار گرفت. دولت انگلستان پس از خروج اجباری از عراق در جنوب این کشور مستقر شده و با زد و بند با شیوخ محلی(خاندان الصباح) یک شیخ نشینِ نفتی به نام کویت تأسیس نمود. استعمار پیر حتی خط لوله ای از شمال این کشور به بندر حیفا در شمال فلسطین کشیده بود که وقوع کودتای نظامی در عراق مجال بهره برداری بایسته از آن را نداد» .[58]لازم به ذکر است که ژنرال عبدالکریم قاسم که در سال 1958در طی یک کودتا سلطنت تازه تأسیس شده توسط انگلستان در عراق را سرنگون نموده و بر بازگشت کویت به عراق اصرار فراوان می ورزید، دو بار مورد سوء قصد قرار گرفت و سرانجام کشته شد. نخستین سوء قصد نافرجام به جان وی توسط صدام حسین جوان صورت گرفت که به تازگی همکاری خود را با سرویسهای اطلاعاتی غرب( M.I.6 و C.I.A ) آغاز نموده بود. وی جوانی بسیار خشن و شرور بود تا بدانجا که عوامل اطلاعاتی غرب به وی لقب «گلو پاره کن» داده بودند. وی با یاری استعمارگران به معاونت ریاست جمهوری رسید و مدت ده سال با اقدامات عمرانی چهره ای موجه از خود ترسیم کرد. وی سپس با کنار زدن حسن البکر، پست ریاست جمهوری را به خود اختصاص داد و در این هنگام نقاب بر گرفت و چهرۀ واقعی خود را نشان داد. ریاست جمهوری صدام تداعی گر دهمین پروتکل دانشوران صهیون است: «زمینه برای رژیم جمهوری را آماده و هیئتی به ریاست یکی از بردگان جانی و سوء سابقه دار تشکیل می دهیم. حكومت یک حاکم جنایتكار برای ما خیلی سودمند است، زیرا همیشه از افشای سوء سابقۀ خود ترسان بوده و آنچه دستورش دهیم اجرا خواهد کرد». برخي از مهره هاي محفل ايلوميناتي(چون صدام و قذافي) حقيقتاً از ديوانه ترين و خطرناكترين افرادي بوده اند كه در جوامع خود يافت مي شده اند. لازم به ذکر است که عوامل استعمار دو دسته اند: دستۀ اول، بردگان محض اند که منافعشان تا ابد با منافع استعمار گره خورده است؛ مانند فرقۀ بهائیت و نیز سرانِ وهابیت. اما دستۀ دوم، مزدوران مدت داری چون صدام تکریتی هستند که وظیفۀ انجام اموری را در مدتی معین دارند و پس از آن باید صحنه را ترک نمایند. صدام اوامر استعمار مبنی بر حمله به ایران و سرکوب شدید شیعیان جنوب عراق و... را با جان و دل پذیرفت اما از برخی از اوامر ایشان چون اعطای خودمختاری به کردها و تجزیۀ عراق سرپیچی نمود.

کشور نفت خیز عراق از آغازِ قرن برای استعمار انگلوساکسون بسیار مهم بوده است. قبول هزینه های هنگفت اقتصادی-سیاسی از سوی ایالات متحده و انگلستان در مبادرت به حمله به عراق خود نشانگر این امر است. صدام بهانۀ بزرگی برای حضور نظامی این دولتها در خاورمیانه در اختیار آنها قرار داد. ایالات متحده در طول جنگ ایران و عراق به بهانۀ ایجاد امنیت برای عبور و مرور نفتکشها، ناوگان دریایی خود را وارد خلیج فارس کرد. در آستانۀ جنگ اول خلیج فارس، رسانه های سی.ان.ان و بی.بی.سی با تبلیغات وسیع، صدام را دیکتاتوری خطرناک معرفی کردند که با هدایت ارتشی یک میلیونی می تواند یک شبه بر یک پنجم نفت جهان مسلط گردد. از سوی دیگر دولتمردان آمریکا با ارسال پیامهای گمراه کننده به بغداد به صدام این گونه القا کردند که اشغال کویت توسط وی با واکنشی جدی از سوی غرب مواجه نخواهد گردید. به عنوان نمونه، وزير دفاع وقت آمريكا در آخرين پيامش به صدام گفت: «اختلافات مرزي عراق با ديگر كشورها هيچ ربطي به آمريكا ندارد». هنگامی که صدام وارد دام شد، آمریکا و انگلیس بهانه ای دیگر برای ورود نظامیان خود به منطقه یافتند. سرانجام نیز این دولتها به بهانۀ سرنگونی صدام، کشور عراق را به طور کامل اشغال نمودند.

«پروژۀ جنگ عراق توسط سه نفر از یهودیان صهیونیست معروف آمریکایی به نامهای ریچارد پرل(مشاور وزیر دفاع)، پل ولفوویتز (معاون وزیر دفاع و طراح «جنگ صد ساله بر ضد اسلام» ) و نیز داگلاس فِیث(معاون سیاسیِ وزیر دفاع) پیش برده شد. خبرنگاران و مفسّرین دو كانال تلویزیونی رژيم صهيونيستي بر این عقیده اند كه این سه صهیونیست آمریكایی یك ماه پس از انفجار برج های مركز تجارت جهانی در نیویورك با افرایم هالیوی كه در آن موقع رئیس موساد بود و سپس مدیر شورای امنیت ملی رژيم اسرائیل شد گرد هم آمدند. در این نشست، رئیس جاسوسی نظامی رژيم صهيونيستي به نام عاموس مالكا و جانشین او آهارون زئیفی در كنار رئیس بخش پژوهشهای موساد و سرویس اطلاعات نظامی اين رژيم حضور داشتند. هدف از این نشست طراحی اهداف حملۀ نظامی و استراتژیكی بود و هر دو گروه بر تشكیل كمیتۀ هماهنگی نظامی مشترك توافق داشتند.كمیتۀ دیگری نیز برای هماهنگی سیاسی به وجود آمد كه در رأس هیات آمریكایی آن، كاندولیزا رایس مشاور امنیت ملی آمریكا و اعضای تیم او در شورای امنیت ملی بودند. در رأس هیات اسرائیلی، دوو وایس گلاس مدیر دفتر شارون و بعضی از كارمندان بلندپایۀ وزارت امور خارجۀ رژيم صهيونيستي حضور داشتند. بر اساس اعتراف عاموس مالكا رئیس سابق اطلاعات نظامی رژيم صهيونيستي كه در حال حاضر مفسّر شبكۀ یك تلویزیون است، وظیفۀ كمیتۀ نظامی در دو نقطۀ اصلی متمركز می‌شد: ارائۀ اطلاعات جاسوسی از اوضاع عراق برای تعیین سرنوشت جنگ در بغداد و كمك به ارائۀ طرح‌های عملیاتی برای همكاری در جنگ كه هر دو بسیار تأثیرگذار بود. انتشار سخنرانی جیمز موران عضو كنگرۀ آمریكا در كنفرانس ضد جنگ(كه در یكی از كلیساهای ایالت ویرجینیا برگزار شد) در روزنامۀ واشنگتن پست پیرامون نقش یهودیان صهیونیست در برافروختن آتش جنگ و توانایی آنها بر توقّف آن، محافل آمریكایی را به لرزه در آورد و چند ساعت بعد وی را آماج حملات رسانه های آمریکا ساخت... این صداها كه ابتدا علناً در آمریکا به گوش می رسید كم كم خاموش شد، زیرا سركوب بیرحمانۀ كسانی كه در مورد یهودیان صحبت می كردند آغاز شد و زبان آنها را بست».[59]

هیأت حاکمۀ کاخ سفید پس از حادثۀ یازدهم سپتامبر2001 و پیش از حمله به افغانستان، بارها مسألۀ ارتباط احتمالیِ صدام با القاعده را مطرح نمود و به شدت تلاش کرد تا سرنخی از این ارتباط بیابد اما توفیقی نیافت. نئومحافظه کاران مدتها پیش از حمله به افغانستان، در اندیشۀ حمله به عراق به سر می بردند. آنان پس از حمله به افغانستان هنگامی که اسامه بن لادن را در غارهای تورابورا در چنگ داشتند، وی را رها کرده و به سراغ عراق رفتند. آنان پس از عدم توفیق در یافتن سرنخ ارتباط میان القاعده و صدام، بر مسألۀ برنامۀ تسلیحات هسته ای، شیمیایی و بیولوژیکیِ عراق تمرکز کرده و ملّت آمریکا را که هنوز در هیجان یازدهم سپتامبر به سر می برد در مورد خطر حمله به آمریکا با سلاحهای نامتعارف و لزوم سرنگونی صدام فریفتند (شیوعِ ميكروب«سیاه زخم» در شهر نیویورک و نسبت دادن آن به تروریستها، از شگردهای محافل قدرت در آمریکا در این راستا بود. به طوری که خواهیم دید ظهور بیماری های عجیب، خطرناک و بعضاً لاعلاج در دهه های اخیر، چون ایدز و آنفلوانزاهای مرغی و خوکی و... نیز بی ارتباط با منشأ ظهور سیاه زخم نمی باشد) و سپس برای فریب جامعۀ جهانی، وزیر خارجۀ خود را با چند تصویر ماهواره ای که ادعا می شد که مربوط به برنامۀ تسلیحاتی غیرمتعارف عراق است، راهی سازمان ملل کردند. مسئولان آژانس بین المللی انرژی اتمی، به ویژه هانس بلیکس رئیس بازرسان این سازمان بارها این ادعاها را به شدت تکذیب کرده و به جامعۀ جهانی در مورد حمله به عراق هشدار دادند. نئومحافظه کاران آمریکایی و دولتمردان انگلیسی علیرغم تلاش بسیار، موفق به تشکیل یک ائتلاف جهانی برای تهاجم به عراق نشدند اما علیرغم مخالفت جامعۀ جهانی به این کشور حمله کرده و آن را اشغال و صدام را سرنگون کردند. در اختیار گرفتن و کنترل منابع، تعیین شرایط داد و ستد جهانی و حضور نظامیِ قوی در سراسر جهان از سیاستهای اعلام شدۀ نئومحافظه کارانِ آمریکایی بود و عراق به میدان اِعمال این سیاستها تبدیل گردید. حمله به عراق اولین گام در ترسیم دوبارۀ نقشۀ خاورمیانه و تجزیۀ کشورهای بزرگ و مؤثر این منطقه بود. لازم به ذکر است که هالیوود نیز تقریباً همزمان با نامۀ گروهی از نئومحافظه کاران به بیل کلینتون در سال1998 مبنی بر لزوم حمله به عراق و سرنگونی صدام، فیلمی دقیقاً با همین موضوع ساخت. آمریکا در این تهاجم، انحصار کاربرد زور در روابط بین الملل را در جهان تک قطبیِ پس از فروپاشی اتحاد شوروی به دست آورد. در این تهاجم، بیش از یک میلیون عراقی تا به امروز کشته و مجروح و آواره شده و میزان خسارات وارده به این کشور قابل محاسبه نمی باشد. غرب در تهاجم خود به عراق و اخيراً ليبي، تمامي زیرساخت‌ها را تخریب کرده است تا براي ده‌ها سال منابع طبيعي اين دو كشور را به منظور بازسازي به تاراج برد.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/85z.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/86z.jpg[/img]
ارتباط آشکار...![/center]

[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/87z.jpg[/img][/center]
[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/88z.jpg[/img][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/90z.jpg[/img][/center]
[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/91z.jpg[/img][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/89z.jpg[/img][/center]
[center]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/91zzz.jpg[/img]
جنگ برای نفت

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/93z.jpg[/img]
دولت های انگلیس و آمریکا ایستاده در خدمت صهیونیزم بین الملل

آمریکا در حمله به عراق و افغانستان از تسلیحات حاوی اورانیوم ضعیف شده استفاده کرد. تثبيت اورانيوم ضعیف شده روي جنين زنان باردار، رشد آن‌را دچار اختلال مي‌كند و موجب تولد نوزاداني با معلولیت مادرزادي مي‌شود. بسياري از اين اطفال که «نوزادان هیولایی» نام گرفته اند بدون سر و بدون عضو به دنيا مي‌آيند. بدین ترتیب افغان‌ها و عراقی‌ها تا نسل‌ها از نقص‌هاي مادرزادي و سرطان رنج خواهند برد. سالانه هزاران كودك هيولايي در عراق به دنيا مي آيند(تصاویر بسیار دلخراش این کودکان در شبکۀ اینترنت موجود است). بر اساس گزارش روزنامۀ واشنگتن پست، اكثر شهرهاي بزرگ عراق به آلاينده‌هاي شيميايي و تسليحاتي تشعشع‌زا آلوده است. همچنين بر پايۀ گزارش ارائه شده توسط سازمان صلح سبز، افزايش ميانگين آلاينده‌هاي شيميايي خطرناك و مسموميت‌زا به دليل استفاده از سلاح‌هاي تحريم شده بين المللي و نامتعارف طي جنگ و پس از آن مانند بمب‌هاي خوشه‌اي و ناپالم و فسفر سفيد و اورانيوم غني شده موجب افزايش ابتلا به بيماري‌هاي خطرناك از جمله سرطان خون و تومورهاي بدخيم در عراق شده است. بيست درصد از كودكاني كه در مناطق مركزي و جنوبي عراق به دنيا مي آيند مبتلا به سرطان هستند.آمريكا طي اشغال عراق در سال 2003 از بيش از دو هزار تن اورانيوم غني شده استفاده كرد. وزير محيط زيست عراق اعلام كرد: هم‌اكنون بيش از يكصد و چهل هزار مورد ابتلا به بيماري سرطان به وزارت بهداشت گزارش شده و مطمئن هستيم موارد بسياري هم هنوز ثبت نشده‌ است. به گفتۀ اساف دوراكوويچ، دانشمند زيست شناس آمريكايي، آثار مخرّب اين مواد براي هزاران سال در عراق باقي خواهد ماند. وي مي‌افزايد: مناطق آلوده، شهرها و مناطق اطراف آن و مزارع و زمين‌هاي كشاورزي و شهر‌ك هاي مسكوني و زمين‌هايي را در بر مي‌گيرد كه كودكان عراقي در آنجا جمع شده و بازي مي‌كنند. سالانه بيش از هشت هزار كودك عراقي به دليل ابتلا به سرطان و تومور‌هاي بدخيم و ضعف بدني و نبود دارو و كادر پزشكي مجرب در تشخيص زود هنگام بيماري جان خود را از دست مي‌دهند. همچنين بيش از 25 ميليون مين و سه ميليون بمب و موشك خنثي نشده در عراق وجود دارد و مقامات مسئول عراقي تاكيد مي‌كنند كه هم اكنون هزاران كودك عراقي در اثر برخورد با مين ها و موشكها دچار قطع عضو و آسيب جدي شده اند. آمار مبتلايان به ايدز نيز كه قبل از اشغال، ۱۱۴ مورد بوده است، امروز بيش از ۷۶ هزار مورد گزارش شده است. رابرت فيسك، نويسنده و روزنامه نگار مشهور انگليسي درباره عملكرد نظاميان آمريكايي در عراق مي نويسد: شكنجه گران آمريكايي در كنار جمجمه متلاشي شده يك عراقي نوشته اند: «تمام عراقي ها بايد چنين باشند...» يا كنار جسد سوخته يك عراقي نوشته اند: «يك عراقي پخته». برخي فيلم هاي ويديويي نيز نشان مي دهد كه نظاميان آمريكايي در حالي كه به موسيقي گوش مي دهند، عراقي هاي بي گناه را هدف قرار مي دهند و در فيلمي ديگر يك خودروي نظامي آمريكايي با سرعت شهروندان عراقي را زير مي گيرد. البته اين نوع رفتار نيروهاي آمريكايي به عراق منحصر نمي شود بلكه آنها در مكانها و مقاطع مختلف از جمله جنگ جهاني دوم، ويتنام و افغانستان نيز از اين گونه رفتارها داشته اند.[/center]
[center]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/76zz.jpg[/img]

یکی از شعارهای اصلیِ دولتمردان انگلوساکسون برای تهاجم به عراق، ایجاد دموکراسی در این کشور بود. البته این دولتمردان هرگز در مناطقی که پای منابع طبیعی چون نفت در میان نیست به اشاعۀ خونین دموکراسی دست نمی زنند. اصولاً دموکراسی و حقوق بشر در قاموس این دولتها فاقد مفهوم بوده و تنها ابزاری برای فریب ملتها و فشار بر دولتهاست. در برخی از جوامع تحت سلطۀ نظامهای متحد آمریکا در منطقه، با زنان تقریباً چون عهد جاهلیت رفتار می شود و زنان حتی از داشتن شناسنامه و کارت هویت مستقل محرومند، اما غرب هیچ صحبتی راجع به حقوق زن در این جوامع نمی کند! البته ایالات متحده برای جلوگیری از وقوع انقلاب در این کشورها و سقوط این حکومتها تلاش می کند تا آنها را وادار به انجام اصلاحات به اصطلاح دموکراتیک نماید. لازم به ذکر است که سردمداران دموکراسی در جهان در 28 مرداد 1332 یک دولت دموکراتیک را در ایران سرنگون کرده و استبداد مطلقه را جایگزین آن کردند.

جان پرکینز که از کارمندان سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا بوده است در کتاب «اعترافات یک تروریست اقتصادی(Confessions of an Economic Hitman)؛ حقایق تکان دهنده از چگونگی تسلط آمریکا بر جهان» می نویسد که کار او طرح قراردادهای خارجی بوده است که بر روی کاغذ بسیار جذاب به نظر برسند، اما هدف واقعی آنها بدهکار کردن و به بردگی کشیدن کشور مقابل به آمریکا برای همیشه بوده است. او در این کتاب قراردادی را فاش می کند که خود در دهۀ هفتاد میلادی بر روی آن کار کرده است. این قرارداد بین آمریکا و عربستان سعودی منعقد گردید. به موجب این قرارداد تمام درآمدهای نفتی عربستان می باید در بانکهای آمریکا سرمایه گذاری شود و آمریکا در عوض از تخت پادشاهی آن کشور محافظت می کند.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/82z.jpg[/img]
اعترافات یک تروریست اقتصادی[/center]
[center]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/81z.jpg[/img]




ایالات متحده در راستای تعریف دو قارّۀ اروپا و آسیا به عنوان محدودۀ منافع خود، این منطقه را از نظر نظامی به سه بخش تقسیم کرده است: 1-فرماندهی اروپا. 2-فرماندهی شرق آسیا. 3-فرماندهی مرکزی که مقر آن در کشور قطر است و 27 کشور در محدودۀ آن قرار دارد که آمریکا در 22 کشورِ آن پایگاه نظامی دارد(غیر از ایران، سوریه، لبنان، فلسطین و سودان). قراردادهای مربوط به حضور نظامی آمریکا در برخی از این کشورها صدساله و دویست ساله است. آمریکا در محدودۀ فرماندهی مرکزی خود، سیصدهزار نیرو دارد.

پس از تحقق هدف اشغال عراق، ستارۀ بخت نئومحافظه کاران شروع به افول کرد و برنامه هایی که برای عراقِ تحت اشغال تدارک دیده شده بود یکی پس از دیگری با مشکل مواجه گردید. از تسلیحات اتمی و شیمیایی در عراق کوچکترین اثری یافت نشد(1). موج حملات تروریستی(که در اصل، بهانۀ حضور نیروهای اشغالگر در عراق بود) برای مدتی از کنترل اشغالگران خارج شده و تلفات فراوانی به ارتش آمریکا وارد آورد (بیش از چهار هزار کشته). صدای اعتراض ملّت آمریکا و جهانیان علیه دولتمردان این کشور برخاست به طوری که رئیس سیا، وزیر خارجه، وزیر دفاع، سخنگوی کاخ سفید و بسیاری از دیگر مقامات استعفاء داده و یا از کار برکنار شدند. اقتصاد آمریکا تحت تأثیر هزینه های سرسام آور جنگ عراق، از اواسط سال 2006 با آغاز ورشکستگیِ مؤسسات مالیِ این کشور وارد دوران رکود شد و مجامع مالیِ بین المللی چون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نتوانستند(یا نخواستند) به موقع تدابیری برای جلوگیری از این روند اتخاذ نمایند. با ورشکستگیِ پی در پیِ بزرگترین بانکهای سرمایه گذاری آمریکا و کاهش ارزش یک تریلیون دلاریِ بازار سهام این کشور تنها در یک روز ، کار به جایی کشید که رئیس جمهور این کشور مضطربانه بر صفحۀ تلویزیون ظاهر شده و با اعلام خطر، هفتصد میلیارد دلار از پول مالیات دهندگان آمریکایی را به حمایت از مؤسسات بزرگ مالیِ این کشور که به سرمایه داران صهیونیست تعلق دارد اختصاص داد تا طبق معمول، شرکتها و کارخانجات ورشکسته را به ثمن بخس خریداری نمایند.

1- تونی بلر نخست وزیر سابق انگلستان، در تاریخ 12 دسامبر 2009 در مصاحبه با بی بی سی اعلام کرد: «حتی اگر اطمینان داشتیم که در عراق تسلیحات اتمی و شیمیایی وجود ندارد، باز هم به این کشور حمله می کردیم زیرا صدام را تهدیدی برای امنیت منطقه می دانستیم». این در حالی است که وی در سال 2003 با حضور در پارلمان این کشور، نمایندگان را متقاعد کرده بود که حمله به عراق به سبب وجود مراکز ساخت تسلیحات غیرمتعارف در این کشور، ضرورت فراوان دارد. اظهار نظر اخیر بلر، سیل انتقادات عمومی را به سوی او سرازیر نمود.

صهيونيزم و اقتصاد آمريكا: ایالات متحده با 14 تریلیون دلار بدهی اوراق قرضه، بدهکارترین کشور جهان است. کسری بودجۀ این کشور برای سال 2011، رقم 6/1 تریلیون دلار را نشان می دهد. باراک اوباما پس از انتصاب به ریاست جمهوری گفت: «انتخاب سگ کاخ سفید دشوارتر از انتخاب وزیر بازرگانی است!». این اظهار نظر و نیز فساد مالی گسترده در کنگرۀ آمریکا که اخیراً یکی از نمایندگان(کارل رُو) در مورد آن هشدار داد، نمایانگر وضعیتی است که صهیونیستها در اقتصاد آمریکا به وجود آورده اند. یکی دیگر از نمایندگان کنگره(دکتر ران پال) در هفدهم سپتامبر 2005، دربارۀ بحران اقتصادی آمریکا گفت: «ما باید در هر روز کاری سه میلیارد دلار از خارجی ها قرض کنیم تا هزینه های سنگین خود را بپردازیم. بدهی ملّی ما اکنون از مرز ششصد میلیارد دلار در سال فراتر رفته است و ما هر ساله معادل این رقم اسکناس چاپ می کنیم تا بازی ادامه یابد، اما برای این کار نهایتی وجود دارد که من بیم دارم که به سرعت بدان نزدیک می شویم». این در حالی است که دولت آمریکا بخش بزرگی از کسری بودجۀ سالانۀ خود را با راهکارهایی چون تغییر نرخ برابری دلار جبران می کند که به معنای برداشت غیر مستقیم از خزانۀ دیگر کشورها و ورشکست نمودن ملّتهای ضعیف می باشد. نباید از نظر دور داشت که نقل و انتقالات مالی در آمریکا به صورت الکترونیکی انجام می گیرد و پول نقد مردم نیز کاملاً در اختیار بانکها و مؤسسات مالی است(كه به صهيونيستها تعلق دارد) و مردم از حسابهای خود پولی برداشت نمی کنند بلکه پول خود را با کارت یا از طریق اینترنت به حسابهای دیگری منتقل می سازند. صهیونیستها همچنین با کنترل عرضه و تقاضا در بازارهای گوناگون همچنین با ایجاد بازارهای کاذب چون بورس سهام، بورس فلزات قیمتی و بورس نفت و ارز، در حقیقت با فروش کاغذ(!) دست به جذب سرمایه ها زده و سپس با شکستن حباب قیمتها و افت شدید بازارهای مالی، اقدام به خرید سهام ورشکستگان نموده و این سیکل با جذب سرمایه داران خرده پای جدید به دور باطل خود ادامه داده و هر روزه هزاران نفر را ورشکست می سازد. صهیونیزم بین المللی علاوه بر در اختیار داشتن اقتصاد آمریکا، دولت این کشور را وادار کرده است که از بدو تأسيس رژيم اسرائيل تا كنون بيش از یکصد میلیارد دلار از وجوه مالیات دهندگان آمریکایی را به عنوان کمک بلاعوض به خزانۀ اين رژيم واریز نماید! این در حالیست که سرمایه داران صهیونیست مالکیت هشتاد درصد از اراضی فلسطين اشغالي را در اختیار دارند! پروژۀ سقوط آمریکا از 11 سپتامبر 2001 آغاز شده و با بروز بحران اقتصادی از اواسط سال 2006 وارد فاز جدیدی شد که ممكن است در سالیان آتی به سقوط کامل واحد پول این کشور بيانجامد. دولتمردان آمريكا در يك دهه گذشته با صرف هزينه اي قريب به پنج تريليون دلار در راستاي تصرّف دو كشور عراق و افغانستان براي صهيونيزم بين المللي، اقتصاد آمريكا را به ورشكستگي كشانيده اند. صهيونيزم بين المللي احتمالاً در مرحلۀ بعد با وادار نمودن دولت آمريكا به يك ماجراجويي بزرگ ديگر در خاورميانه و پس از آن، فشار دادن دگمۀ جنگ آرماگدوني پروندۀ اين كشور را براي هميشه مختومه خواهد نمود و اين طرح بر سياستمداران فراماسون آمريكايي پوشيده نيست. بنا بر يك سنّت الهي؛ «مَن أعانَ ظالماً سَلَّطَهُ اللهُ عليه... هر كس ظالمي را ياري كند، خداوند همان ظالم را بر او مسلّط فرمايد».

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/95z.jpg[/img]
گزینه روچیلد؛ توطئه نابودی آمریکا

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/dd395-Whirl20site.jpg[/img][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/dd395-torn20site.jpg[/img]
گرينسپنِ يهودي(رئيس فدرال رزرو) و گرداب ورشكستگي بانكهاي آمريكايي



در پي اعتراضات اخير مردم آمريكا در وال استريت شهر نيويورك كه به ديگر شهرهاي آمريكا نيز كشيده شد، حدود هزار معترض بازداشت شدند. نوام چامسكي، محقق و استاد برجسته دانشگاه در آمريكا گفت: «زمان اعتراض در آمريكا فرا رسيده است. اعتراضات عليه وال استريت در حقيقت اعتراض عليه مؤسسات مالي است؛ بانك ها بزرگتر شده اند و سود مؤسسات اقتصادي بيشتر شده و از سوي ديگر نرخ بيكاري به حد ركود اقتصادي رسيده است». مايكل مور، مستند ساز آمريكايي گفت: «ريشه تمام مشكلات، نظام سرمايه داري است كه 2/46 ميليون آمريكايي زير خط فقر را در قرن 21 بر جاي نهاده است». چهارصد نفر در آمریکا سرمایه ای بیش از ثروت يكصدو پنجاه میلیون نفر دیگر(یعنی حدود نصف جمعیت کشور) دارند. بر يكي از پلاكاردهاي معترضان نيويوركي نوشته بود: «روزي مي رسد كه فقرا چيزي جز خود ثروتمندان براي خوردن نخواهند يافت».

دكتر زبيگنيو برژینسکی در یکی از آخرین آثارش با عنوان «دیدگاه راهبردی؛ آمریکا و بحران بین المللی قدرت»(Strategic Vision: America and the Crisis of Global Power ) می نویسد: «آمریکا هم اکنون در وضعیتی مشابه زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته است. در ‌هر دو نظام دولت فلج شده و توانایی ایجاد تغییرات جدی در سیاست را از دست داده و برای تسلط بر نقاطی از جغرافیای ژئوپولتیک زمین، هزینه های نظامی هنگفت وبی حاصلی بر خود تحميل کرده است. شوروی چنین کاری را برای اشغال افغانستان انجام داد و آمریکا در عراق و افغانستان هزینه های فراوانی متحمل شده است. تأثیر گذاری بین المللی آمریکا کاهش یافته و در درون نیز دچار نارضایتی های اجتماعی شده است».

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/dd395-Rising-site.jpg[/img]

رئوس فعالیتهای ایالات متحده و رژيم اسرائيل در عراق: فعالیت بسیار گسترده و پنهان رژيم اسرائيل در کردستانِ عراق در عرصه های گوناگون اقتصادی، نظامی و... در طول یک دهۀ گذشته و به ويژه طرح انتقال کردهای یهودی از اراضی اشغالی به شمال عراق و جایگزین کردن آنها با کلدانیان و آشوری ها(1) در راستای تحقق آرمان «اسرائیل از نیل تا فرات» و افشای ناخواستۀ خبر تصویب طرح تجزیۀ عراق در کنگرۀ آمریکا در اکتبر 2007، خبر از عزم استعمارگران برای تلاش در جهت اجرای طرح «خاورمیانه جدید» را می دهد.

1- مادیسون، روزنامه نگار آمریکایی در گزارشی می نویسد: «یهودیان کرد از زمان حمله آمریکا به عراق در سال 2003 شروع به خرید اراضی در مناطقی از شمال عراق کرده اند که آن را به ادعای خود ملک تاریخی یهود می دانند، و حملات علیه مسیحیان و کلدانیان در موصل و اربیل و...(که توسط سازمان القاعده صورت گرفت) اقدامی در جهت کوچانیدن آنها از سرزمینهایشان بود». یهودیان کرد از زمان حمله آمریکا به عراق در سال 2003 اقدام به خرید زمینهایی در مناطقی که آن را ملک تاریخی یهود می خوانند، کرده اند. موساد با هماهنگی شبه نظامیان کرد حملاتی علیه مسیحیان و کلدانیان به هدف اخراج آنها انجام داده است. در حال حاضر55 شرکت صهیونیستی به شكل محرمانه در عراق مشغول به فعالیت به ويژه در حوزه زیرساختها هستند. سازمان موساد نيز بانکی را در استان سلیمانیه در شمال عراق تأسیس کرده است كه به خرید گسترده زمین های کشاورزی و زمين هاي نزديك به چاه های نفت و مناطق مسکونی حومه شهرهاي موصل و کرکوک مبادرت مي كند. سیمور هرش روزنامه نگار معروف آمریکایی گزارش مفصلی از حضور و فعالیت‌های عناصر امنیتی - اطلاعاتی رژيم اسرائیل در شمال عراق منتشر ساخته است. بر اساس این گزارش که در نشریه‌ نیویورکر منتشر شد رژيم اسرائیل حدود پنج هزار نیرو در عراق مستقر نموده و از کردهای عراقی که تحت لوای فدرالیسم به دنبال استقلال خود هستند حمایت می‌کند. به گفته‌ هرش، سرویس جاسوسی رژيم اسرائیل مشغول اجرای عملیات محرمانه بین کردهای ایران و سوریه و هم‌چنین آموزش کماندوهای کُرد و سازماندهی آنها به عنوان وزنه‌ای در برابر پیکارجویان شیعه است. صهیونیستها اعلام کرده اند که درگیری و جنگ بین کردها و اعراب از سال 2013 آغاز خواهد شد و اين بهانه ای برای تشکیل دولت مستقل کردستان در سال 2016 خواهد بود. مسعود بارزاني، از رهبران كردهاي عراق، اخيراً در اظهار نظري عنوان كرده است كه: «تجزيه عراق امري قطعي است».

دولت آمریکا ماهها در حال فعالیت برای تحمیل یک توافقنامۀ امنیتی بر عراق بود که بر اساس آن، نظامیان این کشور با برخورداری از مصونیت قضایی بدون هیچ محدودیت زمانی در عراق مستقر باشند. از آنجا که این طرح با مخالفت ملّت عراق و علمای شیعه و برخی از مقامات سیاسی این کشور مواجه گردید، دولت آمریکا برای امضای نسخۀ تعدیل شدۀ آن با دولت عراق و نیز تصویب آن در پارلمان این کشور به حربۀ مؤثر تهدید و زور متوسّل گردید. در نسخۀ تعدیل شدۀ این قرارداد که در نوامبر2008 به امضاء رسید مدت استقرار نظامیان آمریکایی در عراق سه سال تعیین گردید. رئیس جمهوری آمریکا در ژوئن 2009 اعلام کرد که در صورت ادامۀ خشونتها در عراق، این کشور به تعهد خود مبنی بر خروج کامل از عراق تا پایان سال 2011 عمل نخواهد کرد. کمتر از دو ماه بعد، در روز 19 آگوست 2009 هفت انفجار مهیب در منطقۀ به شدت حفاظت شدۀ سبز بغداد رخ داد که در اثر آن بیش از هشتاد تن کشته و بیش از سیصد تن مجروح گردیدند. بررسی تاریخ روزشمار تحولات عراق در چند سال اخیر به وضوح نشان می دهد که هرگاه آمریکا در صدد گرفتن امتیازی از دولت شیعی عراق بوده و یا از برخی از عملکردهای آن نارضایتی داشته است، موج حملات تروریستی در این کشور فزونی یافته و نهایتاً دولت عراق را مجبور به تأمین خواست آمریکا کرده است(دولت آمريكا اصرار فراواني بر اخراج افسران شيعه از نيروهاي نظامي- امنيتي عراق و جايگزيني آنها با نيروهاي بعثي مي ورزد). با نزديكتر شدن موعد خروج نيروهاي آمريكا از عراق، در آخرين زنجيره عمليات تروريستي در اين كشور در نيمۀ ماه آگوست، 74 تن كشته و بيش از سيصد تن كشته شدند. كاخ سفيد نيز بلافاصله اعلام كرد كه آماده است حضور نظامي خود در عراق را تمديد كند. در اين بين، شاخه القاعده در عراق نيز با صدور بیانیه‌ای در سایت اینترنتی خود اعلام کرد که از 15 آگوست جاری برای انتقام خون اسامه بن‌ لادن و سایر مسئولان این شبکه، انجام يكصد حملۀ زنجيره ای را در سراسر عراق آغاز کرده است. لازم به ذكر است كه عربستان سعودي براي باقي ماندن نيروهاي آمريكا در عراق به شدّت تلاش کرد، اما با پایمردی علمای شیعه(1) و برخی مسئولان عراقی و نیز به سبب مشکلات آمریکا، این کشور اخیراً اعلام کرده است که تا پایان سال 2011 نیروهای خود را از عراق خارج می کند. عربستان سعودی همچنين از سوي مقامات عراقي به دامن زدن به جوّ نا امني در اين كشور متهم شده است. برخي مقامات سعودي اظهار داشته اند كه حاضرند براي سقوط دولت شيعي عراق تا يكصد ميليارد دلار هزينه نمايند. اخيراً دولت كويت به اصرار آمريكا و عربستان طرح ساخت بندري در دهانه اروند رود و خور موسي را در دستور كار قرار داده است كه اين امر براي اقتصاد عراق پيامدهاي بسيار منفي در پي خواهد داشت.

1- شایان ذکر است که چند سالی است که دولت انگلیس در تلاش براي جذب طلّاب شيعه و سازماندهی ايشان در انگلستان است تا با تشكيل يك جريان شيعي وابسته به خود، مرجعيت شيعه را در عراق تحت نفوذ گیرد.

فعالیت رژيم اسرائيل در عراق ابعادی وسیع و همه جانبه دارد. علاوه بر طرح هایی چون اسکان دائمیِ آوارگان فلسطینی در این منطقه، سرویس اطلاعاتیِ برون مرزیِ این رژیم(موساد) از سال 2003 تا کنون با استفاده از جوّ هرج و مرج ناشی از اشغال عراق، حدود یک هزار تن از چهره های دانشگاهی این کشور و به ویژه دانشمندان اتمی و موشکی و همچنین خلبانان برجستۀ نیروی هوایی را ترور کرده است. سازمان موساد حداقل 350 تن از دانشمندان عراقی و بیش از 200 استاد دانشگاه و شخصیت دانشگاهی این کشور را به قتل رسانده‌است. دکتر نورالدین الربیعی، دبیر کل شورای تحقیقات علمی عراق گفت: «از جمله اهداف پشت پرده حمله آمریکا به عراق، ترور دانشمندان و نابودی مراکز تحقیقاتی- علمی این کشور بوده است. پیشرفت‌های علمی و فنی عراق از جمله دلایل حمله آمریکا به عراق با پافشاری رژیم اسرائيل بود. آژانس‌های اطلاعاتی رژیم اسرائيل در واقع ارتش سری متشکل از 150 نفر را برای ترور اساتید دانشگاهی و دانشمندان عراق تشکیل داده بودند. این ترورها بخشی از «استراتژی ایجاد فاجعه» در عراق است». مجله انگلیسی «پالتیک آبزرور» متهم اصلی ترور دانشمندان عراقی را دستگاه جاسوسی رژیم اسرائیل می داند که براساس اوامر مقامات امنیتی عالی رتبه این رژیم، گروه های محرمانه ای را برای ترور دانشمندان، پژوهشگران، اندیشمندان و پزشکان عراقی - به ویژه نیروهای متخصص در زمینه شیمیایی و هسته ای- به آن کشور ارسال کرده بود. پالتیک آبزرور، دومین متهم در وقایع ترور دانشمندان عراقی را سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) می داند که با هدف جذب این افراد، پیشنهادهای فریبنده ای به آنها ارائه کرده بود که از آن جمله می توان به پیشنهاد امضای قراردادهای کاری با آنها در آمریکا و تضمین جان آنان اشاره کرد. به گفته این مجله دانشمندان و متخصصان عراقی که با این پیشنهاد مخالفت می کردند، به راحتی تحت تعقیب قرار گرفته و طی چندین مرحله ترور می شدند. این مجله انگلیسی سومین عامل ترور دانشمندان عراقی را یک تیم عراقی می داند که دستوراتی مبنی بر شرکت در این عملیات از بیگانگان دریافت می کرده است.[/center]

منبع:
[url="http://asraar.ir/111"]http://asraar.ir/111[/url]

[quote name='mahdavi3d' timestamp='1365422841' post='306191']
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]با تشکر از SHAHABESAGEB گرامی. [/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]اگر بخواهیم به این مطالب صرفا به عنوان اعتقادات صهیونیست ها نگاه کنیم. خوب مشکلی نیست. ولیکن به نظرم اگر قرار باشد به عنوان مبنایی برای تحلیل وقایع اطرافمان و جهان نگریسته شود، مشکلات جدی دارد. اگر مایل باشی، نظرم را بیشتر باز کنم.[/font][/size]
[/quote]

مشکلی نیست ! نظراتتو بیان کن[img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/bring%20it%20on.gif[/img]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]نظرم را با چند سوال شروع می کنم: به نظرتان آیا غربی ها به خصوص اروپایی ها با وجود آگاهی نسبت به عقاید افراطی و عجیب و غریب صهیونیست ها، بابت تشکیل یک اسرائیل قدرتمند (تا حدی قدرتمند که حتی به تنهایی قادر به رویارویی با آنها باشد)، بغل بیخ گوش اروپا نگرانی ندارند؟ آیا غربی ها واقعا ارزشی برای اعتقادات صهیونیست ها قائلند؟ و آیا غیر از این است که این اعتقادات را چیزی بیش از یک سری خرافات جالب ولی بی ارزش نمی دانند؟ [/font][/size]

[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]از نظر بنده علت وجودی رژیم صهیونیستی هرچه که باشد، مسلمنا غربی ها نسبت به وجود آن راضی هستند. از نظر بنده دلیلش فقط یک چیز می تواند باشد: غربی ها چه بهتر از این می خواهند، عاملی مزاحم در خاورمیانه که تا هر وقت وجود داشته باشد در مسیر کشورهای اسلامی سنگ اندازی می کند و از طرفی مسلمانان منطقه هم هرگز زیر بار یوغ صهیونیست ها نمی روند، و این یعنی طرح از نیل تا فرات اسرائیل هرگز محقق نخواهد شد. به همین دلیل اسرائیل هرگز آنقدر قوی نخواهد شد که حیات اروپا را به خطر بیاندازد. اما پشتیبانی غرب را خواهد داشت تا جلوی تشکیل یک اتحاد اسلامی یکپارچه (چیزی شبیه اتحادیه اروپا ولی از نوع اسلامیش در خاورمیانه) را بگیرد. درواقع این یک طرح طولانی و حساب شده برای جلوگیری از ایجاد یک قطب قدرت جدید در جهان است.[/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]یعنی یک توازن دوطرفه: مسلمانانی که هرگز اجازه نیل تا فرات را به اسرائیل نخواهد داد و اسرائیلی که تا هر زمان که وجود داشته باشد، قدرتمند شدن و اتحاد کشورهای اسلامی را تحمل نخواهد کرد.[/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]بنابراین امثال مطالبی که قرار دادید از نظر بنده بیشتر جنبه فانتزی دارند...[/font][/size]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]نظرم را با چند سوال شروع می کنم: به نظرتان آیا غربی ها به خصوص اروپایی ها با وجود آگاهی نسبت به عقاید افراطی و عجیب و غریب صهیونیست ها، بابت تشکیل یک اسرائیل قدرتمند (تا حدی قدرتمند که حتی به تنهایی قادر به رویارویی با آنها باشد)، بغل بیخ گوش اروپا نگرانی ندارند؟ آیا غربی ها واقعا ارزشی برای اعتقادات صهیونیست ها قائلند؟ و آیا غیر از این است که این اعتقادات را چیزی بیش از یک سری خرافات جالب ولی بی ارزش نمی دانند؟
از نظر بنده علت وجودی رژیم صهیونیستی هرچه که باشد، مسلمنا غربی ها نسبت به وجود آن راضی هستند. از نظر بنده دلیلش فقط یک چیز می تواند باشد: غربی ها چه بهتر از این می خواهند، عاملی مزاحم در خاورمیانه که تا هر وقت وجود داشته باشد در مسیر کشورهای اسلامی سنگ اندازی می کند و از طرفی مسلمانان منطقه هم هرگز زیر بار یوغ صهیونیست ها نمی روند، و این یعنی طرح از نیل تا فرات اسرائیل هرگز محقق نخواهد شد. به همین دلیل اسرائیل هرگز آنقدر قوی نخواهد شد که حیات اروپا را به خطر بیاندازد. اما پشتیبانی غرب را خواهد داشت تا جلوی تشکیل یک اتحاد اسلامی یکپارچه (چیزی شبیه اتحادیه اروپا ولی از نوع اسلامیش در خاورمیانه) را بگیرد. درواقع این یک طرح طولانی و حساب شده برای جلوگیری از ایجاد یک قطب قدرت جدید در جهان است.
یعنی یک توازن دوطرفه: مسلمانانی که هرگز اجازه نیل تا فرات را به اسرائیل نخواهد داد و اسرائیلی که تا هر زمان که وجود داشته باشد، قدرتمند شدن و اتحاد کشورهای اسلامی را تحمل نخواهد کرد.
بنابراین امثال مطالبی که قرار دادید از نظر بنده بیشتر جنبه فانتزی دارند...
[/quote]
بنده اطلاع ندارم که چه تعداد از مسیحیان اروپا مسیحی صهیونیست هستن ولی در مورد آمریکا میشه گفت که تعدادشون ده ها میلیون نفره! به صورت تقریبی حدودا 70 الی 80 میلیون نفر! پس میبینیم که تعداد بالایی از مردم خود آمریکا چنین اعتقادی دارن! حالا کنار این ها قدرت رسانه ای این تفکر رو در نظر بگیرید!
من شنیدم که اینا اعتقاد دارن باید دو سوم یهودی ها کشته بشن و اون یک سوم باقی مانده هم باید به حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) ایمان بیارن وگرنه خود مسیحی ها یهودی ها رو میکشن!
اما اسرائیل هرگز نمیتونه خطری برای اروپا به شمار بیاد! اسرائیل نیروی کافی برای جنگ با اروپا در اختیار نداره , مگه کل یهودی های دنیا چند میلیون نفر هستن؟
اگه قدرت اسرائیل رو هم بمب اتم در نظر گرفتید باید گفت که مسیحی ها چندین برابر اونها بمب اتم (و تسلیحات ) دارن و یهودی هیچ وقت جرات نمیکنه چنین کاری بکنه !

[hr]
آتشی که صهیونیسم را خاکستر می کند ...
اوانجلیست ها شاخه ای از مسیحیان تندرو هستند که اصطلاحا مسیحیان صهیونیسم هم خطاب می شوند. این گروه اعتقاد دارند اعتلای آمریکا و اروپا در گرو وجود یک دولت یهودی در سرزمین خاورمیانه است و این دولت با اقداماتی که انجام می دهد طبق اعتقادات اوانجلیست ها زمینه ی ظهور مسیح را آماده می کند. لذا نگاه تقدس به یهود در بین مسیحیانی که تا بوده قوم یهود را دشمن درجه ی یک خود و آنها را قاتلین عیسی (ع) می دانسته اند امروز به جایی رسیده که بزرگترین ماموریت تعریف شده مسیحیان صهیونیسم نفوذ در دولت های آمریکا و اروپا و تاثیرگذاری به نفع دولت غاصب اسرائیل می باشد.
در کل استراتژی های خاص این فرقه را می توان در چهار محور افکار آخرالزمانی و آماده شدن برای ظهور مسیح، مخالفت با کمونیسم، طرفداری از رژیم اسرائیل و دشمنی با اسلام است.
در دوران ریاست جمهوری جرج بوش در آمریکا (وی که یک مسیحی صهیونیست افراطی محسوب می شود)، ماموریت خود را راه اندازی جنگ های صلیبی، آماده شدن برای مسیح و حمایت از اسرائیل تعریف کرده بود بر این چهار مورد تاکید زیادی داشت.
بر همین مبنا هم با برشمردن ایران، لیبی و کره شمالی به عنوان سه محور شرارت اهداف و اغراض خود را که در واقع علیه ام القرای اسلام یعنی جمهوری اسلامی ایران بود بیش از پیش آشکار کرد.
بر همین اساس در آن زمان پروژه اسلام هراسی توسط دولت آمریکا کلید خورد و در اوج خود حادثه 11 سپتامبر طراحی شد تا همانطور که برای وجود نطفه ی نامشروع اسرائیل نیاز به دروغ هلوکاست باشد برای حمله به خاورمیانه (با توجه به اهمیت آن در اعتقادات صهیونیست ها) نیز نیاز به یک دروغ بزرگ بود. دروغی که از دید هنرمندان و فعالان مستقل در خود ایالات متحده هم دور نماند و مستندهای زیادی ساخته شد که ثابت می کرد حادثه 11 سپتامبر یک نمایش بیشتر نبود. در این باب همین یک جمله کافی است که بدانیم دو روز قبل از 11 سپتامبر بیش از 5 هزار یهودی شاغل در برج های دو قلو به مرخصی فرستاده می شوند و در بین کشته شدگان آن حادثه حتی یک یهودی هم کشته نشد.
بدین ترتیب در بین راهبردهای تعریف شده ی مسیحیان صهیونیسم، اسلام هراسی و دشمنی با اسلام محور اصلی قرار گرفت.
جالب اینکه پس از این ماجرا به اقرار دولت آمریکا قرآن پرفروش ترین کتاب این کشور شد و اسلام رتبه ی اول گرایش مردم به ادیان را از آن خود کرد.
به همین منوال کاریکاتورهای موهن دانمارکی و توهین های متوالی به مسلمانان و تصویب قانون های متوالی علیه مظاهر اسلامی مثل حجاب اقدامات بعدی و سلسله وار صهیونیسم جهانی برای غرض نامیمون آنها بود.
اما همان اتفاق یعنی گرایش شدید به اسلام و قرآن در اروپا هم تکرار شد و به قول مولانا:

چراغی را که ایزد برفروزد
هر آن کس پف کند ریشش بسوزد

در این مرحله صهیونیست ها و بخصوص بازیچه های آنان یعنی اوانجلیست ها در یک برنامه هدفمند اما دیوانه وار توسط یک کشیش احمق (که به گفته دخترش دیوانه نیز هست) پروژه قرآن سوزی را کلید زدند.
شواهد موضوع نشان دهنده ی چند هدف موازی در این ماجراست؛ اولا هتک حرمت مقدس ترین کتاب جهان بطوری که با این نوع اقدامات شخصیت ها و داشته های مقدس مسلمانان که مراجعه به آنها باعث گسترش روزافزون اسلام شده و حداقل نسل جوان غربی کمتر به آنها گرایش یابد، که آمارهای خودشان نتیجه کاملا برعکس این اقدامات را نشان داده است. ثانیا با این نوع اقدامات از یک طرف و مخالفت ظاهری دولت مردان غربی با هزینه کمتر مسلمانان را نسبت به مقدساتشان حساسیت سنجی کنند تا برای اقدامات بعدی به جمع بندی برسند. اما موج واکنش های علما، مسئولین و مردم در کشورهای اسلامی خلاف آن را نشان داد.
البته هدف دیگر مشغول کردن امت اسلامی به این امور و در سایه آن پیشبرد موضوعاتی مثل پروژه سازش عربی اسرائیلی و سرکوب بیشتر مردم غزه و کشتار در پاکستان و افغانستان است.
در این میان یک موضوع کاملا هویدا شد و آن اینکه هر چند صهیونیست ها، مسیحیان صهیونیسم و بازوهای رسانه ای و تبلیغاتی گسترده شان در جهان برای اهداف شوم خود برنامه ریزی دقیق و پله پله ای دارند اما تجربه، آمارها و وعده های الهی نشان دهنده ی این است که زبانه های آتش گستاخی آنان قطعا دامن خودشان را خواهد گرفت و دودمانشان را بر باد فنا خواهد داد زیرا که «و یریدون لیطفئوا نور ا... بافواههم و ا... متم نوره و لوکره الکافرون» با این وعده ی الهی باید با ایمان کامل نشست و نابودی جرثومه ی صهیونیستی را مشاهده کرد. انشاءا...

مجید منادی
[url="http://sadidnews.com/news.php?id=875"]http://sadidnews.com/news.php?id=875[/url]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][quote]اما اسرائیل هرگز نمیتونه خطری برای اروپا به شمار بیاد! اسرائیل نیروی کافی برای جنگ با اروپا در اختیار نداره , مگه کل یهودی های دنیا چند میلیون نفر هستن؟[/quote]آیا نمی شود مشابه همین استدلال را در مورد نیل تا فرات هم به کار برد؟ با این حساب نیل تا فرات هم از اساس غیر ممکنه! (که البته غیر ممکن هم هست، ولی از نظر بنده نه به اون خاطر، بلکه به خاطر اینکه مسلمانان ایستادگی می کنند و اجازه چنین کاری را نمی دهند)[/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]منظورم اسرائیلی هست که فرضا نیل تا فرات را داشته باشد. ثابت که نمی ماند، زاد و ولد می کنند، شهرک سازی می کنند، تکثیر می شوند.... بعد تبدیل به تهدید جدی می شوند![/font][/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مقاله زیر رو حتما بخونید.


[color=#4b0082][b]قيام موعود بر پرده سينماي هاليوود[/b][/color]

اخيراً مجله «تايم» طي گزارشي فاش ساخت که كه صهيونيست‌ها از مدت‌ها پيش با تأسيس بانك مركزي در هاليوود اقدام به تغذيه مالي فيلم‌سازان و كارگردانان سينماي آمريكا براي پيشبرد اهداف خود كرده‌اند.
«تايم» اين سؤال را مطرح مي‌کند كه هدف سرمايه داران و صاحبان اصلي هاليوود از اين كار چيست؟

در کتب و اسناد منتشره آمده است که بنا بر اعتقاد صهيونيست‌ها، با آغاز هزاره جديد و عبور از برج حوت (ماهي) به برج حمل (سطل)، زمان اقدام براي فراهم آوردن زمينه‌هاي ظهور مسيح موعودشان فراهم آمده است. به عبارت ديگر آنان براين باورند که جهان به «آرمگدون» و آخرالزمان مورد نظر مسيحيان و يهوديان صهيونست بسيار نزديک شده و حالا نوبت عمل فرا رسيده است.
اگرچه صهيونيست‌ها، ديرزماني است که عمل خويش را براي روز موعودشان به نام «آرمگدون»، شروع کرده‌اند.
اونجليست‌ها (مسيحيان صهيونيست) براين باورند که مسيح(ع) دوباره ظهور مي‌کند و در آخرالزمان جنگ بزرگي (آرمگدون) اتفاق خواهد افتاد و بعد از اين ويراني، صلح دائمي تا هزار سال يعني تا قيامت بر قرار خواهد شد.

براساس آمار، چهل درصد از آمريکاييان معتقد به آرمگدون هستند. «ريگان» يکي از رؤساي جمهور پيشين آمريکا دربارة نبرد آرمگدون گفته است:

آرزو دارم که خداوند به من عنايت کند تا زمينة نبرد آرمگدون را فراهم سازم تا بدان وسيله در اين نبرد شرکت کنم و مشيت و خواست الهي را به صورت اجرا بگذارم و باعث بازگشت دوبارة مسيح(ع) بشوم.

بوش پسر، وقتي که پدرش براي بار دوم براي رياست جمهوري انتخاب نشد، گفت:
من از اشتباهات پدرم پند گرفتم. مهم‌ترين دليل اين بود که هفتاد ميليون مسيحي صهيونيست از پدرم حمايت نکردند.

يادآور مي‌شود که جرج دبليو بوش و همسرش از «اوانجليست‌»هاي معتقد هستند.

اونجيليست‌ها اعتقاد دارند پس از اينکه نبرد خير وشرّ آغاز شد، پيروز نهايي خير است و شيطان توسط مسيح به اسارت کشيده مي‌شود. در اين جنگ تنها کساني نجات پيدا مي‌کنند که اونجيليست باشند. به طور دقيق مشخص نيست که جنگي كه از آن به آرمگدون ياد مي‌شود کجاست، اما به گفتة مسيحيان صهيونيست، ميليون‌ها نفر از دشمنان مسيح از عراق حرکت خواهند کرد، از فرات خواهند گذشت و به سمت قدس خواهند رفت. در ميان راه نيروهاي مؤمن به مسيح، راه آنها را سدّ مي‌کنند و در آرمگدون به هم مي‌رسند و جنگ در مي‌گيرد. در تفسير جنگ آرمگدون هم مي‌گويند که سپاه ايراني، قفقازي، سوداني، ليبيايي و... به عنوان سپاه شرّ از عراق حرکت مي‌کنند. (توجه کنيد که سال‌هاست بوش و دار و دسته اش، کشورهايي مانند ايران را «محور شرارت» خوانده‌اند!) طبق نظر مفسران اونجليست، اين جنگ بايستي بين سال 2000 تا 2007 روي مي‌داده است!!

در يکي از مصاحبه‌هاي دور اول رياست جمهوري بوش، خبرنگاري از وي پرسيد که چرا به پيمان کيوتو (پيمان حفظ زمين از آفات گلخانه‌اي) نپيوسته است؟ و بوش در کمال حيرت خبرنگاران پاسخ داد:

تا سال 2007 کره زمين برچيده مي‌شود، به خاطر اين چند سال خود را به زحمت نخواهيم انداخت!

مسيحيان صهيونيست (اوانجيليست) بيش از صد بار به مسجدالاقصي حمله برده تا آنجا را خراب كنند. چرا که آنچه ما به مسجد الاقصي مي‌شناسيم به زعم يهود، برروي هيکل سليمان يا معبد سليمان قرار دارد و بايستي بازسازي شود زيرا که دارالحکومة حضرت مسيح(ع) است. بنابراين مسجد الاقصي بايد تخريب گرديده و معبد سليمان که در زير آنهاست، بازسازي شود.

صهيونيست‌ها در زير مسجدالاقصي تونل‌هايي حفر كرده‌اند تا با اولين زلزله مسجد ويران شود. آنها اعتقاد دارند كه در مراسم ساخت معبد سليمان بايد گوساله‌اي سرخ موي قرباني شود. قابل ذکر اينکه چند سال پيش به مؤسسة «معبد» واقع در اورشليم که مسئوليت اجراي پروژه ساخت معبد سليمان را بر عهده دارد، اطلاع داده شد که بالاخره گوسالة مورد نظر در اسرائيل به دنيا آمده است!

«ريچارد لندز»، استاد تاريخ دانشگاه بوستن مي‌گويد:
به دنيا آمدن اين گوساله درست همان چيزي است که مردم انتظار آن را مي‌کشند. ما مي‌توانيم جنگ آخرالزمان را به راه اندازيم. اگر اين گوساله قرباني شود مسلمين آمادة جهاد مي‌شوند پس بهتر است به جنگ بينديشيم. به طور حتم پيدا شدن اين گوساله، ماشه ي انفجار مسجد الاقصي است.

بسياري از تحليل‌گران و کارشناسان سياسي و مذهبي براين باورند که حادثة 11 سپتامبر 2001 از سوي صهيونيست‌ها به‌وجود آمد، از آن جهت که آمريکا بتواند به راحتي به خاورميانه لشکرکشي کرده، زمينه‌هاي وقوع «آرمگدون» را فراهم آورد.

با فرا رسيدن كريسمس و سال 2007 ميلادي اسرائيل و آمريكا كه در واقع خود را براي نبرد پاياني حق و باطل آماده کرده بودند، با شکستي عظيم مواجه گرديدند. آنها سال‌ها براي چنين هنگامه‌اي تلاش كرده و برنامه ريزي نموده بودند ولي آمريكا از سال 2005 ميلادي خود را در باتلاق عراق شکست خورده يافت و يك‌سال بعد هم در سال 2006 ميلادي اسرائيل به شكست در لبنان اعتراف کرد و اين همان كابوس بزرگي بود كه هرگز آن را پيش بيني نمي‌كردند. شكست در سال 2007 ميلادي بود؛ سال پايان دوران...

در واقع مسيحيان صهيونيست براي برپايي «مملکت داوودي» در آخرالزمان، کشته شدن دو سوم جمعيت يهوديان دنيا و کشتن ۴۰۰ميليون مسلمان را لازم و واجب الاجرا دانسته، تنها راه بازگشت مسيح(ع) براي آغاز حکومت يک هزار ساله در معبد سليمان را، کشته شدن اين تعداد از مسلمانان و يهوديان مي‌دانند. مبلّغان و مبشّران مذهبي يهودي و مسيحي نظير کشيش «آندره وايد» انگليسي هندي‌الاصل که هم‌اکنون براي ترويج فرهنگ غرب و مسيحيت در عراق مأموريت يافته‌، جنگ عراق را مقدمه‌اي براي نبرد آرمگدون اعلام کرده، تمامي مسيحيان صهيونيست را به تبليغ براي آن نبرد، فرا خوانده است و اين سرآغاز ناتو فرهنگي در کنار ناتو نظامي در کشور عراق است که رسماً رخ مي‌نمايد. يهوديت و مسيحيت صهيونيستي، با راه‌اندازي اتاق‌هاي جنگ در اسرائيل و حمايت‌هاي آمريکا و غرب، براي تحقق اين نظريه، حمله به لبنان را در جنگ‌هاي ۳۳روزة تابستان سال گذشته آغاز کردند.

برخي از کارشناسان سياسي و اسلامي معتقدند که رژيم نامشروع اسرائيل و مسيحت صهيونيست براي تحقق آرمان‌هاي خود، هشت جنگ با نام «جنگ‌هاي مقدس» را در لبنان، سوريه، ايران (پارس)، عراق (بابل) و روسيه پيش بيني کرده‌اند. اما آنها مي‌گويند که در جنگ ۳۳روزه تابستان سال 2006، مقاومت حزب الله لبنان خطّ بطلاني بر پيش‌بيني ياد شده کشيد و باپيروزي دراين نبرد نابرابر تمامي معادلات جغرافياي سياسي جهان را به هم ريخت.

اما هم‌زمان با هجوم نظامي، هجوم فرهنگي نيز آغاز گرديد. در واقع قبل از شروع هزارة سوم و در سال 1999 ميلادي، يک کمپاني فيلم‌سازي به نام مؤسسة پردة اوّل» (Act one)به منظور تحصيل هنرجويان مسيحي صهيونيست در زمينه فيلم‌نامه‌نويسي و سينما تأسيس شد.

«هانا راسين» كه از نويسندگان «واشنگتن‌پست» است و در حال حاضر روي كتابي دربارة نخبگان اونجليست(مسيحيان صهيونيست) كار مي‌كند، مقاله‌اي دربارة رويكرد جديد هاليوود به اين فرقه و از طرف ديگر گرايش مسيحي‌هاي صهيونيست به سينما و فيلمسازي نوشته است. او در مقالة فوق براين باور است که اگرچه مسيحيت صهيونيستي از ديرزماني پيشتر در ساختارهاي سياسي حاكم و بافت سنت‌گراي جامعه آمريكا حضوري پرقدرت داشته، اما از سال 2001 به بعد، رابطه‌اي متفاوت‌تر و تأثيرگذارتر ميان اونجليست‌ها و هاليوود شكل گرفت. راسين سعي دارد در اين مقاله نسل‌هاي مختلف معتقدان به اونجليسم را در هاليوود معرفي كند. او براين باور است که نسل دوم فيلم‌سازان اونجليست هاليوود پس از 11 سپتامبر و ظهور نومحافظه‌كاران آمريكايي در كاخ سفيد فرصت عرض اندام يافتند.

هدف آنها اين است که مسيحيت اونجليست بتواند با قوي‌ترين، جذاب‌ترين و فراگيرترين زبان كنوني با جهانيان سخن بگويد. كليساي انجيلي با رويكردهاي افراطي نومحافظه‌كاران در حال دامن‌زدن به موج جديدي از تهاجمات مذهبي است.
«دانيل رومر»، كارگردان 25ساله آمريكايي از جمله فعالان مؤسسه «پردة اول» است که در کنار فردي به نام «نيکولاسي» مؤسس آن حضور هميشگي دارد. وقتي نيكولاسي در سال 1999 مؤسسة «پرده اول» را تأسيس كرد، شبكه CNN او را براي يك مصاحبه دعوت كرد. آن روز وي نتوانست هيچ يك از اعضا و مدرسان مؤسسه را براي حضور در تلويزيون با خود همراه كند. او مي‌گويد: «آنها فكر مي‌كردند كه اين كار مي‌تواند به فعاليت‌هاي ديگر آنها لطمه بزند».
اشاره «نيكولاسي» بيشتر به مسيحياني است كه از قبل در هاليوود كار مي‌كرده و جزء موج اول اين جريان بودند. از جمله اين افراد مي‌توان به ران آستين، نويسنده سريال‌هاي تلويزيوني «فرشتگان چارلي» و «مأموريت غيرممكن» و همچنين جك شي، رئيس سابق انجمن كارگردانان آمريكا اشاره كرد. بتدريج استوديوها به سراغ فيلم‌هايي رفتند كه مضامين مورد نظر اونجليست‌ها را در بر داشتند، حتي اگر اين فيلم‌ها كاملاً هم مذهبي محسوب نمي‌شدند. به گفته نيكولاسي در همين دوران بود كه مؤسسه «پرده اول» فعاليت‌هايش را گسترش داد. رالف وينتر، تهيه‌كننده فيلم «مردان ايکس» و «چهار شگفت‌انگيز»، تام شادياك، تهيه كننده فيلم «بروس قدرتمند» و «پچ آدامز»، با چند جشنواره جديد اونجليستي وارد گفت‌وگو شدند.

در سال 2002 دانشگاه «پت رابرتسون» (از سرکردگان مسيحيت صهيونيست) مركز هنرهاي نمايشي خود را افتتاح كرد. اين مركز شامل استوديوهاي فيلم و انيميشن‌ و دو سالن نمايش فيلم بود. دو سال بعد «جرج بارنا» كه يكي از محققان و متخصصان برجسته نظرسنجي بود، از حقيقتي پرده برداشت: او به اين نتيجه رسيد كه فيلم مي‌تواند بيشتر از كليسا بر روي پيروان مسيح تأثير بگذارد و به همين دليل مجموعه «بارنا فيلم» را به عنوان يكي از شعبات يا شاخه‌هاي شركت رسانه‌اي اونجليست خود تأسيس كرد. «فيليپ آنشوتز» يكي ديگر از اونجليست‌هاي معتقد و فرد بسيار متمول و ميليونري بود كه بنيانگذار مؤسسه ارتباطي «كوئست» گرديد. او نيز سال‌ گذشته گروه فيلم «آنشوتز» را ايجاد كرد كه مجموعه «والدن مديا» را شامل مي‌شد و در ساخت فيلم «وقايع‌نگاري نارنيا» نيز با کمپاني ديزني مشاركت داشت.

اين در حالي است که در سال‌هاي اخير فهرست آثاري که به باورهاي اونجليست‌ها يا مسيحيان صهيونيست مي‌پردازد، طولاني تر شده است. يادمان نرفته که در آستانة پايان هزارة دوم، تعداد متنابهي از فيلم‌هايي که به ماجراي «پايان روزها» (يکي از اعتقادات اونجليست‌ها براي فرارسيدن آرمگدون) مي‌پرداخت، به روي پردة سينماها رفت. آثاري همچون «هفتمين گناه»، «دروازة نهم»، «پايان روزها»، «روز استقلال»، «آرمگدون»، «ماتريکس»، «برخورد عميق» و...

اخيراً مجله «تايم» طي گزارشي فاش ساخت که كه صهيونيست‌ها از مدت‌ها پيش با تأسيس بانك مركزي در هاليوود اقدام به تغذيه مالي فيلم‌سازان و كارگردانان سينماي آمريكا براي پيشبرد اهداف خود كرده‌اند.

«تايم» اين سؤال را مطرح مي‌کند كه هدف سرمايه داران و صاحبان اصلي هاليوود از اين كار چيست؟ آيا در دنيايي كه قرار است ديگر حرفي از رنگ پوست‌ها و تفاوت ميان جنس انسان‌ها براي برخورداري از حقوق برابر وجود نداشته باشد، چنين سياستي به معني به راه افتادن جنگي سرد و جهاني نيست؟

«تايم» درادامه نوشته است: آيا اين درست است كه قدرت هاليوود در دستان كساني باشد كه به جاي ترويج فرهنگ و انديشه درست براي زندگي، سعي در ايجاد زير بناهايي كنند كه تنها تيشه به ريشة جهان و بشر مي‌زند؟ اصلاح نژاد يا ادغام نژاد؟ اينها موضوعاتي هستند كه با استفاده از صنعت سينما تنها موجب آشفته شدن جوامع مختلف شده، فضا را براي جولان سياستمداراني كه پشت پرده با يكديگر لابي مي‌كنند، فراهم مي‌كند
در سال‌هاي اخير و پس از آغاز هزارة سوم نيز تعداد زيادي از فيلم‌هايي که توليد مي‌شوند يا باورهاي آخرالزماني صهيونيست‌ها را تبليغ مي‌کنند و يا مردم را از موعودي ديگر مي‌ترسانند. موعودي که به اذن خداوند در مقابل تمامي جنگ و کشتار و خونريزي و به اصطلاح آرمگدون صهيونيست‌ها خواهد ايستاد. همچنان‌که پيروان و شيعيان او ساليان سال است در انتظار ظهورش مقاومت و ايستادگي کرده‌اند.

در خبرها آمده بود که:
جرج بوش، هيئتي را متشکل از متخصصان سازمان سيا، کارشناسان اسلامي در آمريکا و جامعه شناسان و دانشمندان مذاهب ديگر مأمور کرده تا دربارة حضرت امام زمان (عج) و زمينه‌هاي ظهور ايشان تحقيق نمايند.

اگرچه سال‌ها بود، خبرهايي از گوشه و کنار مي‌رسيد مبني براينکه سرکردگان صهيونيسم، به خصوص در آمريکا و اسراييل بودجه‌اي بالغ بر ميلياردها دلار اختصاص داده‌اند تا چگونگي ظهور حضرت مهدي (عج) را بررسي کرده، راه‌هاي جلوگيري از آن را جستجو نمايند، اما اين بار خبر فوق برروي بسياري از خبرگزاري‌هاي معتبر و سايت‌هاي اينترنتي نقش بست تا خوش‌خيالي خيلي‌ها که اينگونه خبرها را ناشي از همان فرضيه معروف «توهم توطئه» مي‌پنداشتند، پايان داده و با واقعيتي تکان دهنده مواجه شان گرداند که به لحظه تصميم بسيار نزديک شده ايم.

اينک در سالگرد ميلاد آن موعود الهي بار ديگر بايستي کارنامة خود را مرور کنيم که هريک از ما براي فراهم آوردن زمينه‌هاي ظهور حضرت (که تکليف هر مسلمان شيعه است) چه کارهايي انجام داده است. در حالي که چنانچه بخشي کوچک از آن را مشاهده کرديم، جبهه رقيب از هيچ کوششي فروگذار نکرده و نمي‌کند.

اما نويسندگان و هنرمندان مسلمان در جهت شناساندن حضرت مهدي موعود(ع) به نسل امروز چه کرده‌اند؟ تا چه اندازه ايشان و اهداف و آرمان‌هايشان را به جوانان معرفي کرده‌اند؟ مگر نه اين است که مهم‌ترين وظيفه هر شيعه، شناخت و شناساندن امام زمان خويش است؟ به راستي دربارة مهم‌ترين موضوع شيعه، يعني قيام منجي عالم بشريت، حضرت حجت(عج) و شيوه و رسم و راه درست انتظار حضرت، به چه آثار سينمايي انديشيده شده است؟ دربارة شرايط ظهور ايشان و علاماتي که اين ظهور مبارک و خجسته در مقابل خواهد داشت، روايات و سخنان بسيار از ائمه اطهار(س) و شخصيت‌هاي بزرگ اسلامي نقل شده است. سينماي ايران تا چه اندازه به اين شورانگيزترين واقعة آيندة بشريت، نگاه داشته است؟
اگرچه بسياري از فيلم‌سازان ما از منتظران و معتقدان به حضرت به نظر مي‌آيند ولي معلوم نيست که چرا براي بيان اعتقادات و باورهاي ديني و مذهبي خويش در آثارشان، مأخوذ به حيا هستند! گو اينکه برخي از آنها هم به اصطلاح مته به خشاش گذاردن نظارت‌هاي دولتي را مانع اساسي براي طرح مسئله مي‌دانند و بعضي از همان فيلم‌سازان، از جهت گرفتار نشدن در پيچ و خم‌هاي مختلف هم که شده، از خير فيلم‌نامه‌هاي دربارة حضرت امام زمان (عج) و يا حتي طرح مقولات ديني در فيلم‌هايشان مي‌گذرند و به سراغ همان سوژه‌هاي دم دستي خود مي‌روند که به قول معروف کمتر حساسيت برانگيز باشد.

اين درحالي است که يکي از فيلم‌سازان همان موسسه اونجليستي «پرده اول» به نام «باتالي» كه چهل و يك ساله است توانسته به تازگي در امتحان كشيشي موفق شود. او عادت دارد هر روز سر كار انجيل بخواند. اين عادتي است كه به نظر خيلي از همكارانش كمي عجيب و غيرعادي است.

در عوض باتالي هم از بسياري آدم‌هاي هاليوودي متعجب است، چون اغلب آنها گروه‌هاي جوانان كليسايي را نمي‌شناسند در حالي‌كه بيش از نيمي از نوجوان‌ها و جوان‌هاي آمريكايي جزء اين گروه‌ها هستند. او حتي از كليساروها و معتقدان مسيحي هم شاكي است چون فكر مي‌كند كه آنها هم بايد بتوانند با نقاشي كردن يا نوشتن در خدمت اونجليسم باشند.

او مي‌گويد: «واقعاً مزخرف است. ما ادعا مي‌كنيم كه به خدايي بزرگ و فوق‌العاده ايمان داريم اما حتي نمي‌توانيم دربارة اعتقادمان يك صفحه مطلب بنويسيم، يا يك صحنه نقاشي كنيم. چرا ما مسيحي‌ها نبايد فيلمي مثل تك‌گويي‌هاي زنانگي ايوانسلر داشته باشيم.» تصميم جديد او اين است كه در نسخه اوليه فيلم‌نامه‌اش، آنقدر شخصيت‌هاي مسيحي بانمك، سه بعدي و جذاب بگنجاند كه نظر همه را جلب كند.

اين تصويري ولو ناقص و اجمالي است از آنچه که در غرب معتقد به اونجليسم مي‌گذرد.
مي‌توان از اين مجمل، حديث مفصل خواند و به دنبالش به مسئوليت شيعه بودن خود فکر کنيم. و به نظر مي‌رسد بيش از همه بايستي به قيام حضرت مهدي موعود(عج) پرداخت. بايستي شرايط آن قيام و نشانه‌هاي ظهور و شخصيت اين منجي عالم بشريت را با زبان سينما و بر پرده عريض هنر هفتم، به دنيا شناساند تا بسياري از آزادي‌خواهان و فرهيختگان دنيا که هنوز با حضرت حجت(عج) و قيام و آرمان‌هاي ايشان آشنايي ندارند نسبت به وجود مبارک اين موعود تاريخ بشر آگاه شوند، تا شايد ـ انشاالله ـ در ظهور آن حضرت تعجيل شود. ممکن است در اين راه آثار و فيلم‌هاي ناقصي هم ساخته شود که قطعاً نتواند و نمي‌تواند ابعاد گستردة شخصيتي و ظهور حضرت حجت(ع) را بيان نمايد ولي بايستي ساخته شود، در تعداد زياد و کميت بالا و البته با ساختار سينمايي استاندارد و جهاني که قابليت اکران و نمايش در سطح بين‌المللي را دارا باشد.

اين گونه آثار در درجه نخست حداقل مي‌تواند در کشورهاي اسلامي و منطقه و بعد از آن در ساير ممالک مطرح شود. چرا با استفاده از علائق و سلائق جشنواره‌هاي خارجي اين گونه آثار را در مقابل ديدگان جهانيان قرار ندهيم؟ چرا با ساختارهاي به اصطلاح هنري اين کار را به انجام نرسانيم؟ به نظر مي‌آيد که جدي‌تر بايستي به مقولات فوق انديشيد که طرف مقابل با سرعت تمام به جلو مي‌تازد و ما مدعيان شيعه و پيروي امام‌زمان(عج) دست روي دست به تماشاي گل‌هاي آنها نشسته‌ايم که پي در پي وارد دروازة خودي مي‌شود و گاهاً حتي برايشان دست هم مي‌زنيم!! يادمان باشد که اين بار آنها شمشيرها را از رو بسته‌اند. اگر باور نمي‌کنيم يک بار ديگر کتاب رمز داوينچي را با دقت بخوانيم و بعد هم فيلمش را ببينيم، شايد که تلنگري به وجدان اعتقادي‌مان بخورد.

منبع:ماهنامه موعود شماره 80
منبع : سوشيانت
http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/ImamZaman/veladat/87/Resane_Akharozaman/GhiamMouod_Hollywood.aspx
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='mahdavi3d' timestamp='1365440053' post='306213']
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][quote]اما اسرائیل هرگز نمیتونه خطری برای اروپا به شمار بیاد! اسرائیل نیروی کافی برای جنگ با اروپا در اختیار نداره , مگه کل یهودی های دنیا چند میلیون نفر هستن؟[/quote]آیا نمی شود مشابه همین استدلال را در مورد نیل تا فرات هم به کار برد؟ با این حساب نیل تا فرات هم از اساس غیر ممکنه! (که البته غیر ممکن هم هست، ولی از نظر بنده نه به اون خاطر، بلکه به خاطر اینکه مسلمانان ایستادگی می کنند و اجازه چنین کاری را نمی دهند)[/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]منظورم اسرائیلی هست که فرضا نیل تا فرات را داشته باشد. ثابت که نمی ماند، زاد و ولد می کنند، شهرک سازی می کنند، تکثیر می شوند.... بعد تبدیل به تهدید جدی می شوند![/font][/size]
[/quote]
آرزو یه چیزه و واقعیت یه چیز دیگه!
یهودی ها آرزوی چنین توفیقی (دستیابی به نیل تا فرات ) رو دارن ولی توان عملی کردنش رو ندارن و برای عملی کردنش باید آمریکا کمکشون کنه! ولی ظاهرا دست پرورده یهودی ها (صهیونیست های مسیحی ) چیز دیگه ای در نظر دارن و خود یهودی ها تبدیل به آلت دست اونا برای رسیدن به هدفشون(یعنی زمینه سازی برای ظهور حضرت عیسی) شدن!
اما در رابطه با افزایش جمعیت یهود باید گفت که کل یهودی های دنیا حدودا 13.75میلیون نفر هستن که از این میزان 5.97 میلیون یهودی در اراضی اشغالی زندگی می‌کنند و 5.46 میلیون در آمریکا و 1.43 میلیون نفر هم دراروپا!
یه چیز دیگه این که این قوم اگه قرار بود رشد جمعیتی (قابل توجه ) داشته باشن باید تا الآن ( با توجه به ثروتمند بودن) به تعداد قابل قبولی در سطح جهان می رسیدن !

تایمز اسرائیل: نسبت جمعیت یهودیان جهان هر روز کمتر می‌شود
[url="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910619000662"]http://www.farsnews....=13910619000662[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.