-
مطالب مشابه
-
توسط karkas
با سلام
طی چند هفته اخیر شاهد تصاویر نیروی هوایی المان و فرانسه بودید که تصمیم به ادامه تصاویر گرفتم . در این تاپیک هم تصاویر تمام جنگنده های ترکیه و اساسا نیروی هوایی ترکیه هست . نیروی هوایی ترکیه نیروی بسیار قدرتمندیه و می شه گفت نیروی هوایی کشور های منطقه رو می زاره تو جیب . البته اطلاعاتی از مقاله اقا سعید در مورد استعداد های هوایی ترکیه رو گذاشتم . نيروي هوايي ترکیه شامل 60 هزار سرباز و حدودا 600 جنگنده كه عبارتند از 240 فروند F-16C/D و 175 فروند F-4E و 44 فروند RF-4E و حدود 140 فروند F-5A/B كه همگي مدرنيزه شده و در شرايط كاملا عملياتي قرار دارند.
موفق باشید .
-
توسط FLANKER
لحن پولادین مقامات آمریکایی طی روزهای اخیر نشان دهنده این بود که رویدادهای اخیر در گرجستان برای کاخ سفید چیزی بیش از حد حساس و دردآور است. جنگ در قفقاز دو نکته را بخوبی نشان داد که برای دولت "جرج بوش" رئیس جمهور آمریکا بسیار ناخوشایند هستند. اول اینکه در اوضاع بحرانی، واشنگتن کار کمی می تواند برای دولتمردان آمریکادوست در فضای شوروی سابق انجام دهد.
می توان بحث های طولانی در این رابطه داشت که آیا "میخائیل ساآکاشویلی" رئیس جمهور گرجستان بانی آغاز مناقشه بود، یا دچار دسیسه شد، آیا او اقدامات خود را با آمریکا هماهنگ کرده بود و یا مستقلانه عمل کرد و غیره. اما یک چیز بدون هیچ تردیدی روشن است و آن اینکه نیروهای روسی را نه دخالت نظامی متوقف کرد و نه دخالت دیپلماتیک آمریکایی ها...
این کشف جدیدی نیست، بر هر فردی که عقل سلیم دارد این تا قبل از آغاز جنگ در گرجستان نیز روشن بود، این نیز بر کسی پنهان نیست که سیاستمدارانی بودند که دل خود را با توهم امکان سودجویی از رویارو کردن مسکو و واشنگتن بر سر فضای شوروی سابق خوش کرده بودند، همانطور که زمانی نیز سیاستمدارانی بودند به این توهم دلخوش بودند که می توانند مسکو و واشنگتن را سر مسائل بالکان رو در رو کنند. اما نه این رخ داد و نه دیگری. و این می تواند منجر به تغییراتی جدی در فضای پس از شوروی شود.
دوم اینکه، میانجی در حل مناقشه در قفقاز، نه آمریکایی ها و بلکه اروپاییان بودند، این "نیکلا سارکوزی" رئیس جمهور فرانسه و "آنگلا مرکل" صدر اعظم آلمان بودند که این ماموریت را پذیرفتند تا با طرفین درگیر در جنگ دیالوگ انجام داده و پیشنهادات برای حل مناقشه و اجرای آنها را بررسی کنند.
"کاندولیزا رایس" وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا به تفلیس سفر کرد، اما به مسکو نیامد، این برابر با این است که او در سفرهای خود به خاور نزدیک به بیروت یا عمان سفر می کرد، اما به اورشلیم نمی رفت. یعنی آمریکا نقش اعمال کننده فشار را بازی می کند و نه میانجی را و مجبور شد که به رئیس جمهور فرانسه راه دهد.
کاخ سفید راهی ندارد جز اینکه تصمیم به طلاق با روسیه بگیرد. این سوال مطرح می شود که طلاق چگونه می تواند باشد؟
اول: تلاش برای تنگ کردن جای مسکو در روند رایزنی های بین المللی. بالواقع "گروه هشت" می تواند به گروه هفت تبدیل شود: هیچ کس روسیه را از آن حذف نمی کند، تنها آغاز به برگزاری دیدارهایی بدون حضور نمایندگان روسیه می کنند، همانطور که در دیدار وزرای خارجه هفت کشور در روزهای بحران قفقاز دیده شد که بدون حضور "سرگی لاوروف" وزیر امور خارجه روسیه برپا شد. روند حل مشکلات خاور نزدیک نیز می تواند دستخوش تغییراتی شود. بعید است که امروز آمریکایی ها در تقویت نقش گروه چهارجانبه میانجیگران بین المللی (روسیه، آمریکا، سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا) ذینفع باشند، چرا که در آن روسیه شرکت دارد و همچنین اتحادیه اروپا که آماده است توان خود را برای مطرح ساختن پیشنهاداتی متفاوت با پیشنهادات آمریکایی ها نشان دهد. بعید است که در آینده نزدیک واشنگتن خواستار میانجیگری روسیه و کمک به دیالوگ با سوریه باشد، اما در عوض فعالانه و با سختگیری بیشتر از روابط روسیه با ایران انتقاد خواهد کرد و اروپاییان را به حمایت از چنین موضعی سوق خواهد داد. بعبارتی این حمله در سیاست خارجی خواهد بود، دقیقاً همان طور که وزیر خارجه روسیه واشنگتن را وادار ساخت که بین روسیه و گرجستان انتخاب کند، آمریکا نیز سعی خواهد کرد تا کشورهایی که به مسکو علاقمندی نشان می دهند را در دوراهی بین آمریکا و روسیه قرار دهد.
در ضمن، بلافاصله می گویم که این حمله طولانی مدت نخواهد بود. ما تنها پس از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا با چارچوب واقعی سیاست آمریکایی روبه رو می شویم و احتمالا همین تغییر رئیس جمهور آمریکا در آینده نزدیک به کرملین اجازه می دهد که در مقابل انتقادات آمریکا اینقدر خونسرد و آرام باشد.
"ویتالی پورتنیکوف"، پولیتکوم، خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 28 مرداد
-
-
مرور توسط کاربر 0 کاربر
هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.