FLANKER

تحلیل و پیگیری تحولات قفقاز ( آذربایجان- ارمنستان -گرجستان )

Recommended Posts

لحن پولادین مقامات آمریکایی طی روزهای اخیر نشان دهنده این بود که رویدادهای اخیر در گرجستان برای کاخ سفید چیزی بیش از حد حساس و دردآور است. جنگ در قفقاز دو نکته را بخوبی نشان داد که برای دولت "جرج بوش" رئیس جمهور آمریکا بسیار ناخوشایند هستند. اول اینکه در اوضاع بحرانی، واشنگتن کار کمی می تواند برای دولتمردان آمریکادوست در فضای شوروی سابق انجام دهد.

می توان بحث های طولانی در این رابطه داشت که آیا "میخائیل ساآکاشویلی" رئیس جمهور گرجستان بانی آغاز مناقشه بود، یا دچار دسیسه شد، آیا او اقدامات خود را با آمریکا هماهنگ کرده بود و یا مستقلانه عمل کرد و غیره. اما یک چیز بدون هیچ تردیدی روشن است و آن اینکه نیروهای روسی را نه دخالت نظامی متوقف کرد و نه دخالت دیپلماتیک آمریکایی ها...

این کشف جدیدی نیست، بر هر فردی که عقل سلیم دارد این تا قبل از آغاز جنگ در گرجستان نیز روشن بود، این نیز بر کسی پنهان نیست که سیاستمدارانی بودند که دل خود را با توهم امکان سودجویی از رویارو کردن مسکو و واشنگتن بر سر فضای شوروی سابق خوش کرده بودند، همانطور که زمانی نیز سیاستمدارانی بودند به این توهم دلخوش بودند که می توانند مسکو و واشنگتن را سر مسائل بالکان رو در رو کنند. اما نه این رخ داد و نه دیگری. و این می تواند منجر به تغییراتی جدی در فضای پس از شوروی شود.

دوم اینکه، میانجی در حل مناقشه در قفقاز، نه آمریکایی ها و بلکه اروپاییان بودند، این "نیکلا سارکوزی" رئیس جمهور فرانسه و "آنگلا مرکل" صدر اعظم آلمان بودند که این ماموریت را پذیرفتند تا با طرفین درگیر در جنگ دیالوگ انجام داده و پیشنهادات برای حل مناقشه و اجرای آنها را بررسی کنند.

"کاندولیزا رایس" وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا به تفلیس سفر کرد، اما به مسکو نیامد، این برابر با این است که او در سفرهای خود به خاور نزدیک به بیروت یا عمان سفر می کرد، اما به اورشلیم نمی رفت. یعنی آمریکا نقش اعمال کننده فشار را بازی می کند و نه میانجی را و مجبور شد که به رئیس جمهور فرانسه راه دهد.

کاخ سفید راهی ندارد جز اینکه تصمیم به طلاق با روسیه بگیرد. این سوال مطرح می شود که طلاق چگونه می تواند باشد؟

اول: تلاش برای تنگ کردن جای مسکو در روند رایزنی های بین المللی. بالواقع "گروه هشت" می تواند به گروه هفت تبدیل شود: هیچ کس روسیه را از آن حذف نمی کند، تنها آغاز به برگزاری دیدارهایی بدون حضور نمایندگان روسیه می کنند، همانطور که در دیدار وزرای خارجه هفت کشور در روزهای بحران قفقاز دیده شد که بدون حضور "سرگی لاوروف" وزیر امور خارجه روسیه برپا شد. روند حل مشکلات خاور نزدیک نیز می تواند دستخوش تغییراتی شود. بعید است که امروز آمریکایی ها در تقویت نقش گروه چهارجانبه میانجیگران بین المللی (روسیه، آمریکا، سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا) ذینفع باشند، چرا که در آن روسیه شرکت دارد و همچنین اتحادیه اروپا که آماده است توان خود را برای مطرح ساختن پیشنهاداتی متفاوت با پیشنهادات آمریکایی ها نشان دهد. بعید است که در آینده نزدیک واشنگتن خواستار میانجیگری روسیه و کمک به دیالوگ با سوریه باشد، اما در عوض فعالانه و با سختگیری بیشتر از روابط روسیه با ایران انتقاد خواهد کرد و اروپاییان را به حمایت از چنین موضعی سوق خواهد داد. بعبارتی این حمله در سیاست خارجی خواهد بود، دقیقاً همان طور که وزیر خارجه روسیه واشنگتن را وادار ساخت که بین روسیه و گرجستان انتخاب کند، آمریکا نیز سعی خواهد کرد تا کشورهایی که به مسکو علاقمندی نشان می دهند را در دوراهی بین آمریکا و روسیه قرار دهد.

در ضمن، بلافاصله می گویم که این حمله طولانی مدت نخواهد بود. ما تنها پس از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا با چارچوب واقعی سیاست آمریکایی روبه رو می شویم و احتمالا همین تغییر رئیس جمهور آمریکا در آینده نزدیک به کرملین اجازه می دهد که در مقابل انتقادات آمریکا اینقدر خونسرد و آرام باشد.

"ویتالی پورتنیکوف"، پولیتکوم، خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 28 مرداد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسمه تعالی
با سلام

تصویر

اقدامات روسيه در قفقاز: آغاز نظام جديد جهانی//
مدویدیف گامی تعیین کننده برای تغییر نظام جهانی برداشت


مقاله زیر برگرفته از سایت رئانووستی بنا بر اظهارات کارشناسان و مقامات رسمی روسیه از حوادث قفقاز و حواشی آن است که بنا بر القائات آن سایت روسها با برنامه و تدبیر و نقشه ای از پیش تعیین شده برای هدفی مهم و به قول معروف با یک تیر چند نشان زدن معرکه گرجستان و قفقاز را بدینصورت به نفع خود رهبری کردند که البته با شناختی که از رهبران کرملین و در صدر آنان تئوریسین آنها ، پوتین داریم و پیش از آن هم در زمان ریاست جمهری خود به این اهداف اشاره داشت این مقاله پر بیراه نیست.به هر حال این مقاله از این حیث مورد توجه حقیر قرار گرفته و به منظر دوستان میرسد(که اصلا من قصد بحث سیاسی نداشته و ندارم و علاقه ای هم به آن ندارم) که بیانات در این مقاله ورود به خط قرمز آمریکایی هاست که سالها برای رسیدن به نظام تک قطبی در جهان متقبل هزینه های هنگفت مالی و جانی شده اند و حالا باید دید این قضیه به کجا می انجامد . علی ایحال ما باید در این برهه با درایت و تیز هوشی از این شرایط به نفع خود بهره ببریم و از نظر همکاریهای دفاعی و نظامی که در این شرایط روسها نیز به آن راغب بوده و به قول خودمانی دنبال یار جمع کردن هستند برای جبهه جدید جهانی شان ، آنها را به سوی این مقصود هدایت کنیم که آنها در مقطع کنونی که جبهه غرب را گشوده اند بنا بر اظهارات چند ماه پیش وزیر خارجه روسیه با ایتار تاس که ایران را نیروی خط مقدم خاکریز اول جبهه با غرب میدانند( با توجه به حضور فعال ناتو و آمریکا در منطقه و نزدیک روسیه و اینکه بوش در ابتدای ریاست جمهوریش پس از عراق و سوریه و کره شمالی و ایران از چین و روسیه نیز به عنوان محورهای شرارت نام برده بود) و در چار چوب امنیت روسیه همکاریهای نظامی آنها با ایران و فروش تجهیزات پیشرفته به ایران توجیه شده است . مورد توجه حقیر قرار گرفته ، تا نظر دوستان چه باشد؟ به هر حال منطقه بر طبق شواهد موجود آبستن حوادثی دیگر است که هوشیاری بیشتر قوای مسلح ما را طلب میکند./ نجف47


مــــقــــالــــه:

برسمیت شناختن استقلال آبخازی و اوستیای جنوبی از سوی روسیه که چند ماه پس از اقدام مشابه غرب در رابطه با کوزوو بود، بطور کامل به دوره کوتاه نظام ثباتمند جهانی پایان داد. کارشناسان معتقدند که مسکو به همه الگویی داد که از نظر رادیکالی بودن برای حل مسائل بین المللی بدون استفاده از مکانیزم های موجود، بسیار فراتر از مورد کوزوو است.

روسیه برسمیت شناختن استقلال را تا جایی که ممکن بود، به درازا کشانید. روند اوضاع چنین بود که بیش از این نمی شد مسئله را به درازا کشاند، چرا که در آن صورت لازم می شد رو به غرب اعتراف به گناهی کند که بدان مرتکب نشده و این می توانست اثباتی آشکار برای ناتوانی مقامات کنونی روسیه باشد.

"باریس اشمیلوف" مدیر مرکز پژوهش های سیاسی آکادمی علوم روسیه تصریح می کند که انتخاب بین بد و خیلی بد بود. پس از برسمیت شناختن استقلال دو جمهوری قفقاز فشاری شدید از سوی غرب آغاز خواهد شد و بحران در روابطی که تمامی سال های اخیر وجود داشت، حاد شده و به رویارویی تنبدیل می شود. اما برسمیت شناختن شدیداً به پرستیژ روسیه خدشه وارد کرد، همچنین بی ثباتی اوضاع در خانه خود، یعنی در قفقاز شمالی ممکن شد و این کارشناس معتقد است که این بسیار بدتر است.

به نظر "نیکلای ازلوبین" مدیر مرکز برنامه های روسیه و آمریکای انستیتو امنیت جهانی، روسیه بطور مصمم بقایای نظام موجود روابط بین المللی را به خاک سپرده و راه را به روی همانی باز کرد که غرب و آمریکا در سال های اخیر بسوی آن حرکت می کردند، یعنی بازنگری بر پایه های تمامی نظام بین المللی.

این کارشناس می گوید: "دمیتری مدویدیف، اولین رئیس جمهور فدراسیون روسیه است که بعنوان یک سیاستمدار پس از جنگ سرد آمد و آخرین میخ را بر تابوت نظامی کوفت که مدت بسیاری کارآیی خود را از دست داده بود و هر چه بیشتر جامعه جهانی را به بن بست می کشاند".

وی می گوید: "زمانی که در غرب دوره عواطف در واکنش ها پشت سر گذاشته شود، بسیاری از آنها از تصمیم مسکو نفسی راحت می کشند، زیرا متوجه می شود که دمیتری مدویدیف دست آنها را باز کرد و در حقیقت گامی تعیین کننده در راستای برقراری نظام جدید جهانی برداشت. این بطور قطع به همه، هم به روسیه و هم غرب، امکانات جدیدی در جهان می دهد. مسئله اصلی در این است که با سرگرم شدن در تاکتیک سیاست خارجی و تمایل به تنبیه یکدیگر، این امکانات استراتژیک نادر در تاریخ را برای تغییر دادن جهان به نفع خود از دست نداد".

گازیتا.رو، ویدموستی، خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه،شهریور87

منبع: رئا نووستی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]"ائتلاف قفقاز" بدون ایران محکوم به شکست است[/align]


[align=center]تصویر[/align]

"سرگی شاکاریانتس" کارشناس علوم سیاسی ارمنستان معتقد است که اگر در طرح پیشنهادی ترکیه برای ایجاد "ائتلاف قفقاز" ایران وجود نباشد، طرح محکوم به شکست خواهد بود.

"رجب طیب اردوغان" نخست وزیر ترکیه روز 11 اوت پیشنهاد ایجاد "ائتلاف قفقاز" را مطرح کرد که در راستای تثبیت اوضاع در منطقه بوده و شرکت ارمنستان، گرجستان، آذربایجان و نیز روسیه، امریکا و ترکیه را در نظر دارد.

شاکاریانتس به خبرنگاران گفت: "ایران همیشه نقشی مهم و جدی را ایفا کرده است و این وضع در آینده نیز تغییر نمی یابد".

اما به اعتقاد این کارشناس بعید است که ترکیه شکل پیشنهادی خود برای "ائتلاف قفقاز" را تغییر داده و در آن ایران را نیز بگنجاند، چرا که آنکارا تحت تاثیر آمریکا قرار دارد.

وی تاکید کرد: "بدین ترتیب، مسئله ایجاد این ساختار فرای چارچوب منطقه ای بوده و در بر گیرنده منافع بین المللی بیشتری خواهد بود".

شاکاریانتس توضیح داد که ترکیه با این طرح می خواهد به اتحادیه اروپا و ایالات متحده ثابت کند که از منافع آنها در منطقه حمایت می کند، اما این حقیقت ندارد.

وی افزود: "بطور حتم ایران در تعادل واقعی نیروها و امنیت در منطقه نقشی تعیین کننده را ایفا می کند".

در عین حال شاکاریانتس معتقد است که این اشتباهی فاحش خواهد بود که ایران را بحساب نیاورد، و در در جه اول این مربوط به ارمنستان می شود.

وی افزود: "ایران برای ارمنستان تنها درب به جهان خارج است که کشور ما را تهدید نمی کند و اگر ارمنستان آن را به دست خود ببندد، ممکن خواهد بود که در اوضاعی بسیار دشوارتر از اکنون قرار بگیرد"

منبع : ثائر نيوز

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين نشان دهنده نفوذ ايران در اوضاع سياسي منطقس كه بعضيها قصد دارن انكارش كنند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یک کارشناس مسائل استراتژیک معتقد است:روسیه به دنیال این است که با نزدیکی به ایران در موضوع هسته ای و به تاخیر انداختن تصمیمات شورای امنیت، از ظرفیت ایران به نفع خودش در مسئله قفقاز استفاده کند.

دکتر حسین علایی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل استراتژیک در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص پیامدهای بحران قفقاز بر موضوع هسته ای کشورمان اظهار داشت: درگیری نظامی گرجستان و روسیه در منطقه اوستیا باعث شده است که عملا تنش های سیاسی و دیپلماتیک بین روسیه، آمریکا و ناتو تبدیل به تنش های نظامی شود که این اتفاق قابل تاملی است.

وی افزود: روسیه همواره نسبت به پیوستن جمهوری های سابق شوروی به ناتو حساسیت و مخالفت داشته است و از این بیم دارد آمریکا می خواهد از طریق ناتو به مرزهای روسیه برسد که در سال گذشته تنش ها در مورد پیوستن گرجستان به ناتو بالا گرفت و غرب تصمیم گرفت روند پیوستن گرجستان به ناتو را با تاخیر به جلو ببرد.

علایی با اشاره به موازنه قدرت بین روسیه و غرب، گفت: حمله گرجستان به اوستیا بهترین بهانه را به روسیه داد تا روسها موضع رادیکال خودشان نسبت به گسترش ناتو را نشان بدهند .

این کارشناس مسائل استراتژیک گفت: نزدیکی ایران به منطقه قفقاز باعث شده است که نقش ایران در این معادله پررنگ تر از سابق شود، در موضوع قفقاز هم روسیه، هم آمریکا و هم ناتو به ایران نیاز دارند.

وی درادامه خاطر نشان کرد:روسیه به دنیال این است که با نزدیکی به ایران در موضوع هسته ای و به تاخیر انداختن تصمیمات شورای امنیت، از ظرفیت ایران به نفع خودش در مسئله قفقاز استفاده کند.

علایی با اشاره به موضوع انرژی، این نکته را یکی از کلید واژه های تحلیل موضوع جنگ قفقاز توصیف کرد و گفت: چون گاز صادرانی به اروپا از طریق قفقاز عبورمی کند، پررنگ تر شدن نقش ایران درقفقاز و ادامه تنش ها در این منطقه باعث می شود، قدرت و نفوذ روسیه در بازار گاز کاهش یابد به همین خاطر روسیه تمایل دارد موقعیت فعلی ایران حفظ شود و روابط ایران با غرب بهبود نیابد.

وی با بیان اینکه بازی روسیه با کارت ایران یک بازی دوگانه است، اظهار داشت: با توجه به شرایط فوق، روسیه نمی خواهد موازنه موجود بهم بخورد، ضمن اینکه همراهی روسیه در گروه 1+5 برای فشار به ایران، امتیازی است که روسیه برای تعامل با غرب از آن استفاده خواهد کرد.
خبرگزاری مهر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
باسلام
درود بر علایی
دقیقا به نکته جالبی اشاره کرد نقش ایران بعد از ابراز همدردی با ارمنستان برای جریان کشتار ارامنه و همچنین سفرهای روئسای جمهور سه کشور آزربایجان و ارمنستان و ایران و نقش ایران در حل و فصل بحران قره باغ و پایان جنگ قفقاز و تعاملات اقتصادی این کشورها به خصوص ایران با این کشورهاو روابط دوستانه ایران با دوکشور آزربایجان و ارمنستان و بیشینه بد روسها در نزد این دو کشور طبیعتا ایران نقش کلیدی در این میان بازی خواهد کرد...همچنین با توجه به امتیاز نفت دریای خزر که ایران به آذربایجان داده نتیجه معادله کاملا مشخص است.
با تشکر از مطلب خوب FLANKER عزیز[]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر نقش موثر روسيه در گاز كم بشه..اروپا تمايل بيشتر به وارددات گاز از طريق خط تركيه توسط ايران خواهد داشت...يهني روسيه از ايران ميخواد كه ايران اين كارو نكنه؟! مگه ميشه؟! اكبر تركان ميگفت كه تمام برنامه ريزي ها براي خط لوله اي كه قراره گازو بفرسته اروپا رو دارند انجام ميددند. ميدونيد اگر گازش آماده باشه( كه شكر خدا نيست!!!!!) و ما صادر نكنيم چقدر ضرر هست روزي؟ مگه روسيه حالا ميخواد چجوري از ما حمايت كنه؟ تاخير انداختن در شوراي امنيت؟! اگر ميخواهد حمايت كنه واقعا...پيمان امنيتي نظامي مشترك ببنديم ..سوخو 35 نصف قيمت بده بهمون ... !!! تازه..اگر به صورت كامل روسيه همكاري نكنه در شوراي امنيت ..بيشتر به ضرر ماست . آمريكا و اسراييل افكار عمومي خودشون رو مثل جنگ عراق كاملا آماده ميكنند كه: ديديد..ما خواستيم ديپلماتيك حل كنيم قضيه رو 4 سال ..اما نشد ! پيش به سوي اقدام نظامي!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تازه..اگر به صورت كامل روسيه همكاري نكنه در شوراي امنيت ..بيشتر به ضرر ماست . آمريكا و اسراييل افكار عمومي خودشون رو مثل جنگ عراق كاملا آماده ميكنند كه: ديديد..ما خواستيم ديپلماتيك حل كنيم قضيه رو 4 سال ..اما نشد ! پيش به سوي اقدام نظامي!! جناب skywave این قسمت از ماجرا رو خوب دیدی کلا این ماجرای گرجستان خیلی مشکوک میزنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هميشه اون قدرتي كه ميان دوتا قدرت ديگه واقع ميشه قرباني اصلي ايه اميدوارم با تدبير لازم كشورمان بتونه جان سالم در ببره اونا هيچكدومشون دلشون براي ما نسوخته هردو ميخواند مارو فداي خودشون كنن بهترين كار گرفتن امتياز از دوطرف قضيه وسعي كنيم با دست پس بزنيم و با پا جلوشون بكشيم تا اين بحران به خوبي و خوشي به نفع ما تمام بشه يعني همون سياست وقت كشي ....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

هميشه اون قدرتي كه ميان دوتا قدرت ديگه واقع ميشه قرباني اصلي ايه اميدوارم با تدبير لازم كشورمان بتونه جان سالم در ببره اونا هيچكدومشون دلشون براي ما نسوخته هردو ميخواند مارو فداي خودشون كنن بهترين كار گرفتن امتياز از دوطرف قضيه وسعي كنيم با دست پس بزنيم و با پا جلوشون بكشيم تا اين بحران به خوبي و خوشي به نفع ما تمام بشه يعني همون سياست وقت كشي ....

پر بي راه نميگه
اميدوارم كه با سيايست مناسب و راه كارهاي مناسبي كه مسولين در پيش ميگيرن بتونيم بيشترين استفاده و بهره برداري و از اين بحران ببريم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
است كه در نشست اخير شورای ناتو در تفلیس اختلافات مشهودي در اين خصوص بروز و ظهور يافت. تمايل به عضویت گرجستان در اين نهاد از يك سو و ضرورت حفظ ارتباط با روسیه و التفات به واكنش‌هاي منفي آن به اين مسئله از سوي ديگر نشست تفليس را زير تاثیر قرار داد و در عین حال اين پيمان را به ارزيابي دقيق‌تري از منافع و مضار عضويت تفليس در اين نهاد وادار كرد. بيم‌ها و اميدها در خصوص عضويت گرجستان در ناتو نشست اخیر ناتو در تفليس و اختلاف‌نظرهاي پنهان و پيداي اعضاي آن در خصوص چگونگي واكنش در برابر روسيه و موضوع مهم عضويت گرجستان در اين نهاد، بیانگر نگراني شمار از اعضاء ناتو نسبت به تبعات نامعلوم و غیر‌قابل پیش‌بینی واكنش‌ منفي روسيه به اين امر است. موضع گیری اخیر ناتو نسبت به گرجستان را مي‌توان به عبارتي محتاطانه و کج دار و مریض تعبير كرد. برخی از اعضای مهم این پیمان طرفدار تسريع در روند عضويت گرجستان در آن هستند، در حالي كه برخی دیگر از اعضاء با اشاره به پيامدهاي منفي آن بر امنيت منطقه و اروپا مخالف پذیرفتن زودهنگام گرجستان در ناتو هستند. در همين بين به اعتقاد برخي ایالات متحده امریکا که همواره منافع خود را در نظر دارد و خواهان ایجاد کانون آشوب در منطقه قفقاز است، با اصرار بر عضویت هرچه سريع‌تر گرجستان و اکراین در ناتو، به هيچ وجه به هزينه‌هاي احتمالي اين اقدام برای مردم این کشور‌ها و منطقه توجهي ندارد. از سوی دیگر کشور‌هایی چون فرانسه و آلمان که در ماه آوریل مخالفت خود را به تصيميم‌گيري در خصوص عضويت گرجستان در ناتو در اين نشست صراحتاً عنوان كردند و خواستار به تعويق افتادن اين تصميم تا نشست دسامبر شدند، این بار سکوت اختیار کرده و به مخالفت‌هاي ضمني بسنده كرده‌اند. البته این کشور‌ها به طور غیر‌رسمی اشاره کرده‌اند که وضعیت منطقه نسبت به گذشته به مراتب بدتر است. به عبارت دیگر در حال حاضر پیمان اتلانتیک شمالی در برابر تصمیم سرنوشت‌سازی قرار گرفته و این در حالی است که گرجستان به هر طریقی تلاش دارد تا عضويت ناتو را به دست آورد. میخائیل ساکاش‌ویلی، رئیس جمهور گرجستان در آستانة نشستِ تفليس تلاش كرد با اعلام هشدار به اعضاء ناتو در خصوص اينكه «امتناع از پذیرفتن گرجستان به عضویت ناتو می‌تواند نشانه ترس و ضعف اين نهاد در برابر روسيه باشد و به گفته وی آغازي بر انحلال آن باشد، تلاش كرد به هر نحو ممكن نسبت به جلب حمايت اعضاء آن از كشورش اقدام كند هر چند برگزاري نشست شوراي ناتو در تفليس پیش از جنگ روسیه و گرجستان برنامه ریزی شده بود، اما به هر تقدير میزباني نشست شوراي ناتو برای رئیس جمهوری گرجستان امتيازي مغتنم محسوب مي‌شود. هر چند شورای ناتو در سال 2000 نشست خود را در اکراین برگزار کرده بود، اما نشست اخیر آن در تفلیس براي روسيه نگراني‌هاي جدي ايجاد كرد. به نحوي كه مقامات كرملين از دیمیتری راگازین، نماینده خود در ناتو خواستند سفر خود به تفلیس براي شركت در اين نشست را لغو كند. راگازين در همين رابطه اظهار داشته بود؛ «ما از ناتو خواهش می‌کنیم که از برگزاري نشست‌هاي عالی در گرجستان خود‌داری کند، زیرا رهبران اين كشور اینگونه بازدید‌ها را به مثابه حمایت کامل سیاسی و موجه از ساکاش‌ویلی تعبير می‌کنند». جمع‌‌بندي هرچند امریکا از حامیان اصلی پیوستن گرجستان به ناتو است و آشکارا این کشور را به تسليحات نظامی تجهیز مي‌كند، اما ساير اعضاء ناتو از جمله آلمان ضمن مخالفت با عضويت گرجستان و اکراین به اين نهاد معتقدند اين دو كشور پیش از پیوستن به ناتو باید با خود را با معیار‌های مورد این سازمان انطباق دهند. به اعتقاد آلمان و برخي اعضاء ديگر، عضویت در ناتو روندي است كه که بر اساس آن کشور‌های نامزدِ عضویت باید اصلاحات جدی سیاسی و اقتصادی را به انجام برسانند، مشكلات داخلی و مرزی خود را رفع نمایند و قادر به مشاركت در تأمين امنیت کشور‌های عضو باشد، اما در شرايط حاضر گرجستان هيچ يك از شرايط بازگفته را حائز نيست. به هر تقدير به نظر مي‌رسد ناتو در شرايط كنوني و در موضوع پذيرش و يا عدم پذيرش عضويت گرجستان و اكراين در وضعيت دشواري قرار گرفته است. اين سازمان از يك سو نبايد نسبت به روسيه ضعف نشان دهند كه به عقيدة برخي اين امر ممكن است به استمرار رويكردهاي تهاجمي آن در سياست خارجي منجر شود و از طرف دیگر هیچ یک از کشور‌های عضو نمی‌خواهند با تقابل با روسیه منافع و تعاملات راهبردي خود با اين كشور به مخاطره بيندازند. نویسنده: مهین السادات صمدی پژوهشگر مؤسسة ايراس دانشجوی دکترای تاریخ در تاجیکستان.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]هدف از این اقدام نخست، جذب دختران آن مناطق به فرقه وهابیت و دوم، زاد و ولد و افزایش نسل وهابییون به ویژه در آن مناطق است...در حال حاضر تعداد سلفی ها در آذربایجان تقریباً ۵۰ هزار نفر است و آنها به ۴ گروه خوارج امروز، جماعت هجرت ، تکفیر و اخوان تقسیم می شوند...از ۱۳۰۰ مسجد فعال در آذربایجان، حدود ۱۵۰ مسجد تحت نظارت وهابیون قرار دارند. ضمناً اگر افراد میانسال و مسن به مساجد معمولی می روند، جوانان ۲۰ الی ۳۰ و افرادی که حداکثر ۴۰ سال سن دارند، به مساجد وهابیون می روند.
اخبار رسیده حاکی از آن است که پیروان فرقه ضاله وهابیت که با هزینه‌های کشورهای عربی چون عربستان سعودی و امارات برای تبلیغ عقاید و اندیشه‌های انحرافی خود به روسیه و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق مانند ازبکستان، قزاقستان، آذربایجان، تاتارستان، گرجستان، چچن، بلاروس و حتی بلغارستان، رومانی، اوکراین و غیره سفر می‌کنند، با نیت گسترش نسل وهابی ها، سیاست ازدواج مصلحتی با دختران بومی این مناطق را در پیش گرفته اند.

به گزارش "تابناک"، هدف از این اقدام نخست، جذب دختران آن مناطق به فرقه وهابیت و دوم، زاد و ولد و افزایش نسل وهابییون به ویژه در آن مناطق است. بدین ترتیب پیش بینی می‌شود حداقل تا دو دهه آینده جمعیت وهابییونی که در روسیه و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق زندگی می‌کنند، به سرعت افزایش یابد.

این موضوع با سوء استفاده از شرایط وخیم و نامناسب اقتصادی اهالی مناطق فقیر نشین کشورها و مناطق یاد شده صورت گرفته و به پدیده ای نگران کننده برای مسلمانان مناطق یاد شده تبدیل شده است.

این گزارش می افزاید، اما شرایط در جمهوری آذربایجان که با بیش از 85 درصد جمعیت شیعه نشین، دومین کشور شیعی جهان محسوب می شود نسبت به دیگر نقاط منطقه قفقاز از حساسیت بیشتری برخوردار شده است.

چندروز پیش رهبر حزب اسلامی آذربایجان با موضع گیری در این خصوص گفته است: افکار وهابیت با سرمایه های عربستان در این کشور در حال گسترش است.

"محسن صمداف" خاطرنشان کرد: وهابیان از سال1997 تاکنون پایگاه هایی را در آذربایجان تاسیس کرده اند و با ساخت و نفوذ در مساجد این کشور به تبلیغ عقاید خود می پردازند.

وی افزود: وهابیان با سوء استفاده از شرایط نامناسب اقتصادی مردم آذربایجان میلیاردها دلار سرمایه گذاری کرده و در حال حاضر این سرمایه گذاری باعث گرایش بالغ بر 15هزار نفر به این فرقه گردیده است.

"صمداف" همچنین از تلاش دولت های غربی برای ایجاد انقلاب مخملی دراین کشور خبر داد و تصریح کرد:دولت در حال حاضر با جدیت و سرعت برنامه های غرب را در کشور اجرا می کند و روز به روز با دور شدن از اهداف اسلامی وملی خود به سوی عملی کردن فرهنگ غربی و گسترش فساد و فحشاء در آذربایجان کمک می کند. گفتنی است اکثر قریب به اتفاق جمعیت آذربایجان را شیعیان تشکیل می دهند.

خطر گسترش وهابیت در آذربایجان آنقدر جدی شده است که حتی خانواده های آذری نسبت به آن حساسیت پیدا کرده اند، طبق اظهار تعدادی از خانواده ‌های آذری ، در زمان حکومت شوروی ، خانواده‌ها نگران این مسئله بودند که دامادی معتاد به مواد مخدر و مشروبات الکی نصیب آنان شود ولی اکنون نگران دامادی از فرقه وهابی هستند. برخی خانواده ‌های آذری که دختران‌آنان به‌عقد پیروان فرقه وهابی درآمده‌اند با مشکل اختلاف عقیده داماد و ایجاد محدودیت برای تماس دختر با والدین مواجه شده‌اند. برخی از افراد متدین باکو تأکید دارند که برای جلوگیری از وهابی گری در جمهوری‌ آذربایجان، تبلیغ دین و احکام اسلام در این کشور لازم و ضروری است.


[b]سابقه حضور وهابیت در جمهوری آذربایجان[/b]

وهابی‌ ها در اوایل سال ‌های ۹۰ به کمک بنیادهای خیریه عرب به آذربایجان راه یافته ‌اند. مسجد ابوبکر( بزرگ ‌ترین مسجد وهابی در آذربایجان که پیروان طریقت وهابی اغلب در این مسجد گردهم جمع می‌شوند) با کمک مالی یکی از بنیادهای خیریه کویتی در سال ۱۹۹۸ در باکو احداث و سرپرستی آن به "قامت سلیمان‌اف" که در عربستان سعودی تحصیل کرده است، واگذار شد. در این سال ‌ها برخی بنیادهای خیریه عرب از آذربایجان اخراج شدند. ولی برای فعالیت مسجد ابوبکر هیچ محدودیتی ایجاد نشد و به همین دلیل برخی اعضای جمعیت این مسجد و نشریات حاجی قامت را به همکاری‌ با حاکمیت متهم نمودند. اتفاقاً روابط خوب وی با حاکمیت نیز به دست مخالفان آن که با رژیم موجود نیز شدیداً مخالفند، بهانه داده است. در این میان "علی‌ خان موسی‌اف" از اعضاء جامعه مسجد ابوبکر به عنوان یکی از چهره ‌های معروف مطرح شد. در میان وهابی ‌ها هواداران وی را اخوان می‌نامند.

"موسی‌ اف" در یکی از روستاهای حومه باکو متولد شد. وی پس از پایان تحصیلات خود در یکی از کشورهای عربی به آذربایجان باز گشت و فعالیت خود را در مسجد ابوبکر آغاز کرد. "موسی‌ اف" آثار نظریه ‌پردازان سلفی را به زبان آذربایجانی ترجمه و کتب شرعی برای وهابی‌ ها تهیه کرده است. این فعالیت موجب شد تا وی در کوتاه ‌ترین مدت بین وهابی ‌ها نفوذ پیدا کند. "علی‌ خان" و پیروان او افراط‌ طلب محسوب می‌شوند و به همین دلیل با مرور زمان راه ‌های این دو گروه جدا شده است.

شایعات حاکی است، خود حاکمیت در مساله اتحاد وهابی‌ ها تحت سرپرستی قامت سلیمان‌اف رییس مسجد ابوبکر ذینفع بوده است. زیرا نظارت بر فعالیت آنها از این طریق آسان ‌تر بوده است. وهابیون به عنوان سومین گروه از میسیونرهای بیگانه با استفاده از فضای بکر دینی و عقیدتی جمهوری آذربایجان وارد صحنه جمهوری آذربایجان شدند و مبلغان این فرقه ‌از سال ‪ ۱۹۹۵میلادی به بعد به تبلیغ وهابی گری و تخریب سایر مذاهب اسلام به ویژه تشیع پرداختند. پیروان فرقه وهابیت رفته رفته فعالیت خود را درجمهوری آذربایجان گسترش داده و به صورت سازمان یافته و ریشه‌ای کار تبلیغی و شست ‌و شوی مغزها در این کشور رها یافته از کمونیسم را ادامه دادند.

در حال حاضر تعداد سلفی ها در آذربایجان تقریباً ۵۰ هزار نفر است و آنها به ۴ گروه خوارج امروز، جماعت هجرت ، تکفیر و اخوان تقسیم می شوند.

اخیراً در میان شاگردان مدارس موارد گرایش به وهابیت به صورت چشمگیری افزایش پیدا کرده است. به گفته رییس سازمان «رهبران جوان» در مصاحبه با پایگاه اینترنتی «آینس پرس» ، نتایج مطالعات در رابطه با مدارس نشان داده است که تأثیر جریان‌های افراطی دینی در میان شاگردان در حال گسترش می‌باشد.به نوشته روزنامه “نزوایسیمایا گازتا” چاپ مسکو، نیروهایی که سعی می کنند بنیادگرایی اسلامی در بدترین شکل های آن را در آذربایجان ترویج نمایند، خطرناکتر از همه می باشند. سازمان های حامی از عربستان سعودی، کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه در این خصوص بیش از دیگران فعال هستند. این سازمان ها تحت عنوان امور خیریه به طور فعال در اردوگاه های آوارگان و در میان شهروندانی که در فقر بسر می برند، کار می کنند.

همزمان به جوانان آذربایجانی پیشنهاد می کنند تا به صورت رایگان در کشورهایشان تحصیل نمایند. فارغ التحصیلان آذربایجانی با دریافت تحصیلات مذهبی، حامل معلومات و دیدگاه های جدید به وطن خودشان باز می گردند. این امر به علاوه منابع مالی نامحدود به ترویج و گسترش جریانات اسلامی بنیادگرا در این کشور کمک می کنند. افراطی تر از همه وهابیون می باشند. براساس برخی اطلاعات، شمار پیروان این جریان در آذربایجان به دهها هزار نفر می رسد. وهابیون تحت عنوان سازمان های خیریه، جریانات مذهبی و انتشارات مختلف به فعالیت می پردازند.

وهابیون بیشتر در مناطق شمـالی آذربایجـان که با روسیه هم مـرز بـوده و پیـروان اهل سنت اکثـریت را تشکیل مـی دهند، فعـالیت میلازم به ذکر است، عربستان سعودی نسبت به سایر کشورهایی که در راستای گسترش وهابیت در آذربایجان تلاش می‌کنند، فعالتر است. از اوایل استقلال آذربایجان برخی محافل سعودی بوسیله سازمان‌های خیریه کارهای مختلفی در این راستا در آذربایجان انجام داده‌اند.

کارشناسان آذربایجانی از مدتها پیش هشدار داده بودند که فرقه های بینادگرا و سیاسی اسلام در آذربایجان گسترش می یابند. از ۱۳۰۰ مسجد فعال در آذربایجان، حدود ۱۵۰ مسجد (عمدتاً در شمال کشور و همچنین در باکو) تحت نظارت وهابیون قرار دارند. ضمناً اگر افراد میانسال و مسن به مساجد معمولی می روند، جوانان ۲۰ الی ۳۰ و افرادی که حداکثر ۴۰ سال سن دارند، به مساجد وهابیون می روند.


[b]آموزه هاي وهابيان[/b]

وهابيان معتقدند كه هيچ انساني، نه موحد است و نه مسلمان؛ مگر اين كه اموري را ترك كند. اين امور عبارتند از:

1. به وسيله هيچ يك از رسولان و اوليا، به خداوند توسل نجويد و در صورت توسل، در راه شرك گام نهاده، مشرك مي‏باشد.

2. زائران به قصد زيارت، به آرامگاه رسول خدا نزديك نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آن جا دعا نخوانند و نماز نگذارند و ساختمان و مسجد بر روي قبر نسازند.

3. از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏وآله طلب شفاعت نكنند.

4. زيارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه براي آنان، شرك است.

5. وهابيان بر اين باورند كه مسلمانان، در طي روزگار، از آيين اسلام منحرف شده‏اند.

6. هر گونه مراسم تشييع جنازه و سوگواري حرام است.



ناگفته نماند چندی پیش نیز اخبار و اطلاعاتی در برخی رسانه‌های داخلی کشورمان منتشر شد مبنی بر اینکه پیروان فرقه وهابیت برنامه مشابهی نیز در داخل کشورمان دارند.

لينك خبر : http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=104765[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
بله حتما اوليش هم رياض....
تو سنندج كه طي چندسال اخير اينجور فرقه ها چننننننديننن برابر شدند...
موفق و شاد باشيد.
ياعلي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط worior
      بسمه تعالی
      مقدمه
      نگارنده متن ذیل از دیدگاه راهبردی به مسئله قره باغ و احتمالات و پیامد های مربوط به آینده منطقه نگاشته است. هر جنگی در هر منطقه از دنیا بدون حمایت و عزم ملی یا مردمی که در حال جنگ هستند محکوم به شکست خواهد بود. از این رو جنگ در قره باغ امری بسیار وابسته به مسائل جمعیتی و افکار عمومی ست و از برای آن انجام میشود.
       
      مسئله فتح سرزمینی
       
      جنگ های فتح سرزمینی به سبک دوره فئودالی مدتهاست منسوخ شده، سازمان ملل و جوامع بین المللی بسختی با تغییرات در مرزها از طریق حملات نظامی کنار می آیند. پذیرفتن تغییر مرزهای کشورها از طریق تهاجم نظامی امریست که میتواند عواقب متقابلی برای کشورهایی که آن تغییرات را میپذیرند داشته باشد، این عواقب از تروریسم گرفته تا رفتن این پذیرش به حافظه تاریخی جهانی وبدل شدن به عرفی که امکان رخداد مجدد برای همان کشور پذیرنده نیز بوجود می آورد. صرف نظر از اینکه حق و باطل تاریخی این منازعات مرزی چگونه باشد، برنده منازعه، بعد از پیروزی باید هزینه های بسیاری در عرصه روابط بین الملل برای جلب افکار عمومی، سیاستمداران کشورهای مختلف جهت پذیرش رسمی مرزهای جدید پرداخت کند، علی الخصوص به اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل و شاید واکنش این اعضا در پذیرش این مرز جدید آنقدر طولانی شود که فرصت واکنش متقابل و بروز جنگی دیگر را رقم بزند.
       
      راهبرد نظامی جاری آذربایجان در قره باغ
       
      شیوه های رزمی طرفین این درگیری هرچه باشد از قواعدی قابل شمارش پیروی خواهد کرد، نه از آن جهت که بسادگی قابل پیش بینی هستند، بلکه تجربیات تاریخی زیادی نسبت به چنین درگیری هایی وجود دارد. از نظر جمعیت شناختی منطقه ناگورنوقره باغ جمعیت ساکنی عمدتا ارمنی تبار دارد، آذری ها بدون حمایت افکار عمومی ساکن در منطقه و پشتیبانی مردمی قادر پیشروی نخواهند بود، حتی در صورت پیشروی موفقیت آمیز قادر به حفظ سرزمین های فتح شده نخواهند شد. بنابراین بدیهی است که ترکیب جمعیتی منطقه ابتدا تغییر کند و این امر نه به یکباره امکانپذیر است و نه در یک نبرد کوتاه مدت. بلکه جنگی طولانی مدت، همراه با زیرآتش گرفتن مستقیم شهرها، کشتار ارمنی ها و مهاجرت دادن اجباری جمعیت ساکن در این مناطق میتواند راهبرد انتخابی طرف آذری باشد و این شکل از درگیری پیوسته و همراه با سکونت دادن آذری ها در منطقه ادامه پیدا کند تا ترکیب جمعیتی از ارمنی به آذری و ترک تغییر کند، تا در یک نبرد قاطع احتمالی بسیار بزرگ شرایط برای اشغال دایم فراهم شود و یا دست کم از طریق یک روند دمکراتیک مثلا رای گیری و تعیین سرنوشت از سوی ساکنان به نفع دولت باکو تغییرات مورد نظر آن دولت بدست آید. روشهای مورد بحث در بالا پیشتر از سوی اسراییل به کار گرفته شده اند، سبقه تاریخی طولانی دارند تا جایی که ماکیاوولی در شهریار به صراحت در مورد مهاجرت اجباری و تغییر جمعیت سرزمینی توسط حکام سخن رانده است. و شاید بتوان دلیل نزدیکی آذربایجان به اسراییل در گرفتن تجهیزات نظامی و مشاوره در خصوص بازسازی ارتش خود را در سطور بالا یافت.
       
      راهبرد دفاعی ارمنستان در برابر تهاجم آذربایجان
      تاکنون آنچه آذربایجان نشان داده، اتکا به تاکتیک سنتی رزمی در مناطق کوهستانی، نظیر استقرار توپخانه، ورود به شهرها، استفاده از موشک های کوتاه و میانبرد و همچنین داد و فریاد پروپگاندای خویش در سراسر دنیا پیرامون حقانیت و نبرد علیه تروریسم آذربایجانی ست، چنین سیاستی بدلیل وجود پایگاه جمعیتی در آرتساخ(قره باغ) و مورد تهاجم قرار گرفتن امری بدیهی است. ارمنستان با سرعت بسیار به سمت مظلوم نمایی وشکست پذیری احتمالی و نیاز به کمک پیش میرود. چنین وضعیتی به ارمنستان کمک میکند تا به جلب کمک های بین المللی از دولت های نسبتا ثروتمند مسیحی بپردازد، همچنین با توجه به در اختیار داشتن مناطق مورد مناقشه، به تحریک فشارهای بین المللی به سمت آذربایجان در جهت پایان جنگ بپردازد.
       
      تدریج گرایی منطقی
      در هیچ جنگی نمیتوان نتایج را از ابتدا به دقت بر شمرد، گفته اند آنچه در مورد آینده میتوان با دقت گفت، عدم پیشبینی درست آن است. اما بر اساس شواهد،  تجربیات و دانش های موجود و نسبت به گذشته تمرین های نظامی آذربایجان و خریدهای نظامی های دو کشور؛ از دید نگارنده، پیش بینی میشود جنگی میان مدت و سپس یک نبرد تعیین کننده راهبرد آغازین جمهوری آذربایجان بوده باشد، گرچه ممکن است هیچ وقت چنین رخدادی به حقیقت نپیوندد. ولیکن، این یک الزام برای داشتن یک تفسیر راهبردی منطقی درآغاز جنگ است، گرچه یک گرند استراتژی(راهبرد فراگیر) محسوب نمیشود.  هر راهبردی برای ورود به هر درگیری نیازمند راهبردی برای ادامه خروج از آن نیز خواهد بود. راهبردهایی که در ادامه اتخاذ میشود آنهایی هستند که در جبهه های نبرد آموخته میشوند، و جملگی خرده راهبردهایی هستند که ظهور کرده و دور از مسیر اصلی و هدف کلی نیستند. در موقعیت کنونی بدین دلیل که تشدیدگر این نبرد در این مقطع جمهوری آذربایجان است، این کشور ابتکار عمل را در اختیار دارد و تدریجا ارمنستان خود را در برابر ابتکارهای آذربایجان واکنش گر میبینید،  آذربایجان تصمیم گیرنده اصلی در پایان دادن به نبرد یا تغییر شکل ماهیت جنگ خواهد بود.
      نیازمندی به راهبردی برای خروج و پایان دادن به جنگ در ابتدا، بدلایل پیشگری از ورود به جنگ دایمی، فرسایشی و یا بیرون کشیدن از درگیری در زمان مناسب طرح میشود، سپس در ادامه بر اساس موفقیت ها یا شکست هایی که کسب میشود تحت اثرات جبهه ها و افکار عمومی تغییر خواهد کرد. بنابراین بزرگترین رکن اصلی جبهه دو طرف نه روی زمین بلکه در رسانه ها و پروپگاندای جهانی آنان است. این موفقیت ها در پروپگاندای طرفین است که جنگ را به پیش خواهد برد و حتی سطح بروز خشونت ها و یا اقدام علیه اشغال سرزمینی و حتی میزان زیر آتش گرفتن پایتخت های یکدیگر تنظیم خواهد کرد.
       
      پیشبینی نسبت به رویه های آینده درگیری در قره باغ:
       
      آذربایجان در جبهه جنوبی پیشروی خوبی صورت داده است اما نکات زیر حائز اهمیت است؛
      -          همانطور که عرض شد، برای آذربایجان در مناطقی که پشتیبانی جمعیتی ندارد امکان پیشروی موفق بسختی ممکن است و در صورت پیشروی امکان حفظ و بهره برداری از پیشروی پیچیده تر خواهد بود. بنابراین انتخاب پیشروی از جنوب از این جهت منطقی است که ؛
      o        ممکن است بخواهد خود را با حمله سریع به نخجوان برساند، به دو دلیل 1- تکمیل اتصال سرزمینی 2-جلوگیری از ورود ارمنستان به نخجوان در برابر یک سناریوی پاسخ احتمالی به تهاجمات در غره باق.
      o        این نکته حائز اهمیت است که در شمال ایران آذریها و ترک ها درصد تجمعی بیشتری نسبت به آذریهایی منطقه غره باق وجود دارد. بنابراین این احتمال وجود دارد که ارتش آذربایجان و ترکیه از طریق منطقه نخجوان بصورت مستقیم یا غیر مستقیم در منطقه به یکدیگر دست بدهند.(پشتیبانی هوایی ترک، پیاده نظام هایی شامل نیرومخصوص ترک در لباس تروریست های پانترک و نوعثمانی، و ارتش آذربایجان از شرق)
      o        امکان تهاجم سریع در مناطق کوهستانی بسادگی میسر نیست و تنها با سرعت بالا از طریق عبور از مسیر رودخانه ارس ممکن است،با توجه به این امر، روستاهای مرزی ایران مانند عاشقلو، اوزان، کرانلو و ... در معرض تهدید تهاجم آذریها و احتمال پاسخ ارمنی ها در آن مناطق هستند
      o        در صورت وقوع شورش های ساختگی و بحران کمبود منابع و تظاهرات، شرایط برای نفوذ نیروهای اطلاعاتی امنیتی هر سه کشور ترکیه، آذربایجان و ارمنستان جهت بهره برداری از آشوب ممکن است. و در ادامه پاسخ ایران در سرکوب تظاهرات و یا شورش، عواقبی نظیر نفوذ و دخالت بیگانه در حتی کوتاه هم خواهد داشت.
      o        آنچه فضای بحران برای ورود به نبردهای چریکی و شورشهای اجتماعی تقویت میکند، آن است که دو کشور بزودی بسیاری از تسلیحات زرهی خود را از دست میدهند، سازمان نیروهای مسلح این کشورها اقدام به جذب نیروی مردمی خواهد کرد. این امر سبب میشود تا ارتش های منظم تبدیل به ارتش های پراکنده با ابعاد بالای استفاده از نیروی شبه نظامی شوند و به تجهیزات شبه نظامیان نظیر وانت های مسلح، موشک های دوشپرتاب و ضد تانک قابل حمل توسط نفر روی بیاورند.
      o        وضعیت جنگ با استفاده از شبه نظامیان، سبب میشود تا حجم انبوهی از تجهیزات انفرادی جنگی وارد مناطق شمالی کشورمان شود.
      o        جنگ با استفاده از شبه نظامیان نیز به تلاش های وسیعی از عملیات روانی و پروپگاندای سیاسی نیازمند است.
      o        در میان مدت ممکن است جمیع موارد فوق ایران را وادار به ورود به  یک جنگ هیبریدی با محوریت ترکیه و آذربایجان کند.
       
      اقدامات پیشنهادی در بخش تاکتیکی و سیاستگذاری برای ایران:
       
      در بخش تاکتیکی: اجرای مانور ترکیبی.
      -          اقدام به اجرای سریع مانور ضد چریکی و ضد شورشی در مناطق مرزی کشور به سبک زیر؛
      o        تمرین استقرار و حرکت به سمت پاکتی از 5 تا 10 روستای مرزی در یک مسیر، به شکلی که  چند  تیم متحرک، به روستاهای در مناطق مرزی در بخش بندی های جغرافیایی مشخص وارد میشوند، و استقرار تیم های ثابت را امکان سنجی و مدیریت میکنند؛
      1-      تیم های متحرک در دو بخش ابتدا بدون ظاهر نظامی به سپس به قصد تمرین تامین نظامی و سپس بصورت کاملا نظامی به قصد فراهم آوری امکان استقرار تیم های ثابت با تجهیزات وارد مناطق روستایی میشوند، با جمعیت پل ارتباطی ایجاد میکنند، و به ترتیب متوالی پس از استقرار تیم های ثابت به قصد روستای بعدی خارج میشوند.
      2-      سپس تیم های ثابت با استقرار تجهیزات بیمارستانی، امدادی، هلال احمر و کمک به مناطق روستایی وارد میشوند، در مدت زمان مشخص فعالیت های ارتباطات انسانی و اجتماعی  را تمرین کرده و منتظر ورود دوم تیم های متحرک در تاریخ مقرر میشوند.
      3-      سپس تیم های متحرک دیگری به ترتیبی موازی به قصد کمک به جمع آوری تجهیزات ثابت وارد میشوند. و در پایان مانور اسکرت را تا فاصله ایمن را تمرین میکنند.
       
      دلایل اجرای مانور تاکتیکی فوق؛
      -          جدایی طلبها، شبه نظامیان، چریک ها و ارتش های دارای ابعاد هیبریدی که قادرند از طریق اجرای عملیات روانی، پروپگاندای سیاسی و پشتیبانی مالی در کنار ارتش های منظم خود اجرای طرح عملیاتی ترکیبی کنند، ابتدا با نفوذ، سپس ایجاد پل های ارتباطی و پس از آن شروع در نا امن کردن محیط های روستایی، اقدام به ایجاد معضلات  روانی کرده، و در ادامه از ساکنان عدم همکاری با دولت مرکزی را طلب خواهند، ابتدا با تحریک و سپس با تهدید. در فضای ناامنی مردم روستایی از همکاری اطلاعاتی و امنیتی با دولت های مرکزی پرهیز میکنند و حتی ممکن است جذب این گروه ها شوند، مگر در شرایطی که احساس کنند فضای ایمن و قدرت غالبی توسط دولت مرکزی قادر به حمایت از آنان یا نابود سازی تحرکات ضد دولتی ست.
      -          از طرفی دیگر در صورت بروز خشونت، و نفوذ بیگانه در مناطق مرزی ای که امروز نسبتا امن هستند، نیروی آموزش ندیده یا نیرویی که منطقه عملیاتی خود را تجربه نکرده باشد، بسختی میتواند با مردم ارتباط برقرار کرده و قادر نخواهد بود اقدامی که در شرایط عادی تمرین نشده است را در شرایط حاد بحران به اجرا بگذارد.
      -       آن بخش از  جریانهای فکری که در مناطق روستایی مرزی و در معرض تهدیدات مختلف امنیتی هستند، در صورتی که با هسته های خفته عملیاتی چریک های دشمن سمپاتی و هماهنگی برای روز شورش داشته باشند(آنچه در شهرهای عراق مانند رمادی، موصل و تکریت اتفاق افتاد) بسرعت دچار خطا، واکنش و یا تغییر نقشه خواهند شد، و در نتیجه اجرای این مانور این اقدامات قابل ردیابی خواهند بود.
      -          بنیاد عملیات هیبریدی مرزی ضد کشور، از طریق کشتار و تروربه نام حکومت (مانند اقدام چریک های فدایی خلق در کردستان علیه پادگان های ارتش) و سپس ایجاد هسته های مقاومت علیه دولتها انجام میگیرد، جذب نیرو تنها در صورت خلاء قدرت و واکنش نابهنگام دولت مرکزی ممکن است، و از طرفی در صورت اقدام تند، سلطه آمیز و نابخردانه نیروهای نظامی دولتی، اوضاع از کنترل خارج و یا تشدید میشود.(مانند اقدامات دیر هنگام بشار اسد در شمال و غرب سوریه)
      -           ولیکن این اقدام تند و سلطه آمیز برای هسته های نفوذی تا حدودی لازم و رعب آور است و محاسبات شانس، بخصوص بهره برداری از نفوذ های پیشین یا پل ارتباطی برقرار شده قبلی آنها را پایین می آورد، بنابراین حضور پیشدستانه و ایمن سازی جهت ایجاد قوت قلب برای ساکنان و دادن اطمینان برای اجرای مجدد وسریع چنین پاسداری مرزی، سبقه ای برای تحکیم قدرت حاکمیت کشور در مناطق مرزی ایجاد خواهد و فرصت بهره برداری از متجاوزان به اقتدار کشور را خواهد گرفت.
       
       
      در بخش راهبردی؛
      اگر مناقشه امروز آذربایجان – ارمنستان را به ابعاد نظامی و روانی تقسیم کنیم، باید گفت این رابطه 20-80 خواهد بود. اقدامات نظامی که به شکست منجر شوند عواقب وخیم سیاسی بسیاری خواهند داشت با این وجود آنچه روی زمین رخ میدهد سهم 20 درصدی از واقعیت های آینده خواهد شد، و داشتن یک فیلم 5 دقیقه از حضور در مناطق تحت سیطره رقیب در افکار عمومی اثری به مراتب بیشتر از خود نشان خواهد داد.
      دولت پاشینیان با استفاده از اعتراضات گسترده و اجرای شورش خیابانی به قدرت رسیده است و شکست در صحنه نظامی برای وی شکست در صحنه سیاست و افکار عمومی نیز خواهد بود، آنچه وی روی زمین و در مانور نظامی در برابر باکو انجام میدهد در عمل در حکم اجرای مانور سیاسی برای بقای وی  نیز هست، از طرفی باکو نیز تفاوت چندانی ندارد، اگر دولت تک حزب و شبه پادشاهی علی اف نتواند در جبهه ها پیشروی مناسبی داشته باشد، در صحنه افکار عمومی نیز شکست و بی تفاوتی مردم نسبت به دولت مرکزی را تجربه خواهد کرد. اگر بخواهیم ملاک های اقتصادی و راهبردی فتح سرزمینی در قره باغ را در نظر بگیریم، آنچه پس از این جنگ به هر نحوی باقی بماند برتری خاصی از این دو منظر ایجاد نخواهد کرد. بنابراین جنگ در قره باق امری کاملا سیاسی و برای کسب افتخارات سیاسی انجام میشود تا مبنایی نظامی و یا اقتصادی داشته باشد.
       
      در حین و پس از این جنگ:
       
      ارمنستان:
      -          پاشینیان به شکل فزاینده ای خود را پلیس ضد تروریسم، و ضد شورش و بنیاد گرایی اسلامی در منطقه قفقاز معرفی خواهد کرد.
      -          وی خواهد توانست از کشورهای ثروتمند مسیحی و از طریق کلیساهای بسیار، سرمایه لازم در حد لازم برای ادامه جنگ را فراهم کند. و شاید این جنگ راهی برای ورود تفکرات اوانجلیستی به ارمنستان باز کند.
      -          دولت ایروان در محاصره ترکیه و آذربایجان است و بشدت احساس ناامنی خواهد کرد، بنابراین به دنبال ایران و روسیه خواهد دوید، نیروی هوایی، موشکی و پدافندی خود را بشدت تقویت خواهد کرد.
      -          هر دو کشور تسلیحات بسیار زیادی در بخش زمینی از دست داده اند و خواهند داد، تمایل برای جبران تجهیزات زرهی و تقاضا برای تجهیزات دورایستا و موشکی به شکل فزاینده ای بازار تسلیحاتی بزرگی در منطقه قفقاز ایجاد خواهد شد. هر دو کشور به سمت بومی سازی تسلیحات و تبدیل شدن به قدرت های موشکی پیش خواهند رفت، و این امر مزیت موشکی ایران را تحت تاثیر شدید قرار خواهد داد.
      -          ایروان مزیت های ذاتی بزرگی از نظر اقتصادی ندارد، و اگر امنیت خود را از دست رفته ببیند بشدت با آسیب های اجتماعی فراوان روبرو خواهد شد بنابراین دولت پاشینیان هرکاری برای جلوگیری از این وضعیت خواهد کرد، منجمله اجاره دادن پایگاه های نظامی به آمریکا و ناتو، و قرارگیری بجای ترکیه امروز. چنین اقدامی سبب خواهد شد تا هم امنیت لازم را بدست آورد و هم به مکانی امن برای سرمایه گذاری خارجی بدل شود. چه بسا امروز آمریکا به دنبال تنبیه ترکیه و خروج از اینجرلیک و پیمان اجاره تسلیحات اتمی ست، و ممکن است به سمت ایروان روی بیاورد. ایروانی که دولت پاشینیان با تکیه بر شعارهای ضد روسی در آن به قدرت رسیده است.
      -          این امر برای روسیه بسیار آسیب زا خواهد بود بخصوص با توجه به مشکلات با گرجستان، بنابراین روسیه اجازه نخواهد داد و این اجازه ندادن به معنای گسترش وسیع ارتباطات با ارمنستان و حضور پیوسته در آن است. از طرفی برای ایران هم معضلات فراوانی ایجاد خواهد کرد بخصوص اینکه اسراییل در آذربایجان نفوذ گسترده ای پیدا کرده و اگر ارمنستان نیز به سمت آمریکا متمایل شود، محوز ضد ایرانی اسراییل و آمریکا میدان صلح، جنگ و کلیه تحولات منطقه قفقاز تا سالهای بسیار خواهند بود.
       
      آذربایجان:
      -          آذربایجان از توان کشورهای اسلامی نظیر پاکستان، تروریست های اسلامگرا در سراسر دنیا استفاده خواهد کرد، بنابراین به تجربه ترکیه در اداره و مجتمع کردن این چریک ها نیازمند است، تا جایی که ممکن است ادامه جنگ را مستقیما ترکیه اداره کند.
      -          این کشور تا پایان جنگ حجم بالایی تسلیحات مصرف خواهد کرد، و پس از جنگ وارد یک تقابل سرد تسلیحاتی با ارمنستان خواهد شد. اگر ارمنستان قدرت هوایی خود را تقویت کند، آذربایجان در برابر قادر به چنین کاری نخواهد بود.
      -          آذربایجان هم اکنون نیروی هوایی ضعیف و قدیمی دارد که  نمیتواند آنچنان قدرت تهاجمی و عملیاتی کافیاز خود نشان دهد.  بعید است روسها بخواهند آذری ها را در سطح راهبردی مانند نیروی هوایی در برابر ارمنی ها تقویت کنند، آنها قبلا به ارمنستان جنگنده های گرانقیمت و راهبردی سوخوی 30 فروخته اند و ارمنستان را مشتری خود کرده اند، کشورهای غربی نیز بعید به نظر میرسد که بخواهند به آذربایجان در برابر یک دولت مسیحی دیگر اسلحه بفروشند، با این وجود جنگنده های غربی نیز بسیار گرانقیمت تر از گونه های روسی هستند و بعید آذری ها از عهده تهیه آنها بر بیایند.
      -          با توجه به دو مورد فوق به نظر میرسد که آذریها به دنبال تهیه تسلیحات موشکی زمین به زمین کوتاه و میانبرد به شکل وسیع و در قالب راه اندازی خط تولید بروند. آنها از ترکیه موشکهای کروز و بالستیک خریداری خواهند کرد.
      ایران:
      -          سیاست ایران هر چه باشد، در معرض اقدامات پیچیده دو کشور برای ورود به درگیری یا حمایت از یک طرف خواهد بود، هم برای ارمنستان بسیار مفید است که ایران را جلب کند وهم برای آذربایجان، ایران دچار وضعیتی انتخابی میشود، با اینکه این انتخاب حتی در اندیشه بسیار دشوار، ایران باید از آن اجتناب کند.
      -          نخبگان سیاسی آذربایجان و ترکیه به صراحت از چشم داشت خود به خاک ایران سخن میگویند، اما از نظر اقدام در حال حاضر در جایگاهی نیستند که بتوانند کاری از پیش ببرند مگر در صورت ضعف شدید سیاسی و خلاء قدرت در ایران. به همین دلیل ایران هم به جلوگیری از شکل گیری یک اتحاد ضد ایرانی با محوریت "ارتش تورک" که در صورت موفقیت آذربایجان میرود به یک ایدولوژی نظامی سیاسی غالب تبدیل شود، باید بسرعت اقدام کند.
      -          ایران و ارمنستان میتوانند برای شکل گیری یک نیروی نظامی محدود جهت عملیات ضد تروریسم در مناطق مرزی مشارکت کنند.
       
      ویراست نشده است، اگر ایرادی دیدید تذکر بدین تا اصلاح کنم:
      نسخه فارسی تهیه شده برای میلیتاری  http://www.military.ir/
      نسخه انگلیسی :https://msai.ir/
       
       
       
    • توسط karkas
      با سلام


      طی چند هفته اخیر شاهد تصاویر نیروی هوایی المان و فرانسه بودید که تصمیم به ادامه تصاویر گرفتم . در این تاپیک هم تصاویر تمام جنگنده های ترکیه و اساسا نیروی هوایی ترکیه هست . نیروی هوایی ترکیه نیروی بسیار قدرتمندیه و می شه گفت نیروی هوایی کشور های منطقه رو می زاره تو جیب . البته اطلاعاتی از مقاله اقا سعید در مورد استعداد های هوایی ترکیه رو گذاشتم . نيروي هوايي ترکیه شامل 60 هزار سرباز و حدودا 600 جنگنده كه عبارتند از 240 فروند F-16C/D و 175 فروند F-4E و 44 فروند RF-4E و حدود 140 فروند F-5A/B كه همگي مدرنيزه شده و در شرايط كاملا عملياتي قرار دارند.
























      موفق باشید .
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.