mrenger

نیروی بسیج

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

من میگم هیچ ارتشی حتی آمریکا نمی تونه از پسش بربیاد من خودم یه بسیجی ام می خوام نظر شما رو بدونم (لطفا تخصصی باشه!!!!!)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر من بسیج در صورت حمله زمینی آمریکا به شهرها نقطه ی قوت مهمیه ولی چند نکته است که باید روی اونا کار بشه: 1:آموزشهای تخصصی بکارگیری سلاح های مدرن 2:آموزش تاکتیکهای نبرد 3:تقویت روح ایثار ومعنویت و دوری از بی نظمی 4:مشخص کردن وظیفه هر نیرو در گروههای تدافعی وانجام عملیاتهای شبیه سازی شده من به عنوان کسی که چندین سال در بسیج فعالیت داشته ام مهمترین نیاز حال را تذکیه نفس و پاکیزگی بیشتر روح برای ندیدن خود و ایجاد روحیه شهادت طلبی به عنوان یگانه عامل پیروزی قطعی را حیاتی میدانم :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این رو هم نباید فراموش کنیم که امروزه جنگ ها تخصصی شده و دیگر مثل 8 سال دفاع مقدس نیست. آموزش بسیار مهم تر از تجهیزات است. شاید یکی با یک کلت بتونه طوری آدم بکشه که دیگری با ام 60 نتونه.مهارت و آموزش خیلی مهمه. Mr.Fox

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این رو هم نباید فراموش کنیم که امروزه جنگ ها تخصصی شده و دیگر مثل 8 سال دفاع مقدس نیست.
آموزش بسیار مهم تر از تجهیزات است. شاید یکی با یک کلت بتونه طوری آدم بکشه که دیگری با ام 60 نتونه.مهارت و آموزش خیلی مهمه.
Mr.Fox

Mr-fox گرامی جهت اطلاعتون باید بگم آموزشهای بسیج یکی از کاملترین آموزشهای نظامیه که وقت زیادی برای طراحیشون صرف شده.
یک خبر هم بدم اینکه از این به بعد آموزش استفاده از موشکهای دوش پرتاب در دوره تکمیلی تعلیمات بسیج ارائه خواهد شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با نظر تكسوار عزيز تا حد زيادي مخالفم؛ چون خودم بسياري از اين موارد رو ديده‌ام. آموزش عزيزان بسيجي، اكثراً سطحي، ساده و سهل‌انگارانه صورت مي‌پذيره. بنده، بارها در مباحثاتي كه با برادران عزيز سپاهي داشتم، اين نكته رو گوشزد كرده و عرض كردم كه اين آموزش‌ها، حتي در برابر قاچاقچي‌هاي سيستاني هم كاربردي نداره؛ چه برسه به دشمن سر تا پا مسلح!!! يك مثال ساده مي‌زنم. در ميدان تيري كه گروهي بسيجي، براي گذراندن مرحله‌ي تيراندازي آموزش تكميلي‌شون حضور داشتن، مشاهده كردم كه اكثر قريب به اتفاق عزيزان، تپه‌هاي اطراف سيبل رو تيرباران كردن!!! اونقدر وضعيت تيراندازي عزيزان متأسفانه اسفناك بود كه از يك سيبل، براي چندين گروه تيراندازي استفاده مي‌شد!! حال اينكه اگه حتي يك نيروي نظامي متوسط بودن و حتي نيمي از آموزش‌هاي سپاهيان عزيز رو به ايشان داده بودن، بايد برگه‌ي سيبل غير قابل استفاده مي‌شد!! اين كه ما، خودمون رو بيشتر از چيزي كه هستيم ببينيم، تنها فريب خودمون هست و لا غير!! اين، خيانت در حق اين عزيزان هست كه با چنين آموزش‌هاي سطحي، براي نبرد در برابر دشمنان بسيار خطرناك آماده كنيم و فقط اين انگيزه رو در اون‌ها تقويت كنيم كه «اگه كشته بشين، شهيدين»!! شهيد، وقتي شهيد هست كه عاقلانه عمل شه. مگه نه من هم در ميدون نبرد، دست خالي يا با يه مسلسل برم جلوي تانك بايستم، صد در صد كشته مي‌شم!! اين، شهادت نيست! خودكشي هست. زمان جنگ، ما چيزي نداشتيم. عزيزان رزمنده، حقيقتاً دست خالي بودن. ولي اينطوري هم نبود كه احمقانه بجنگيم!! حتي اگه 10 تا آر.پي.جي هم داشتيم، از اون‌ها طوري استفاده مي‌كرديم كه دست خالي نمونيم!! هيچ وقت احمقانه با كلاش، جلوي تانك نايستاديم! هيچ وقت احمقانه در برابر سيل تيراندازي، نايستاديم كه الكي تير بخوريم و بميريم!! هيچ‌وقت بي‌جهت جونمون رو به خطر نيانداختيم. تا آخرين توانمون جنگيديم و كسي كه شهيد شد، حقيقتاً شهيد شد!! اگه خودمون رو بشناسيم. اگه توانمون رو بشناسيم. اگه حقيقت رو بدونيم، اصلاً بد نيست! چون مي‌فهميم كه چه كارهايي بايد انجام بديم كه اين خلاء ها برطرف بشه. صرف تيراندازي با آر.پي.جي، خمپاره، تفنگ و حتي پرتاب نارنجك و استفاده از سلاح دوش پرتاب، برتري نمياره!! مهم، استفاده از اين تسليحات هست! مگه نه دختر سه ساله‌ي دوست بنده هم توان فشار دادن ماشه‌ي تسليحات رو داره!! اگه خودمون رو شناختيم و نواقصمون رو برطرف كرديم، اون وقت مي‌تونيم حقيقتاً ادعا كنيم كه از توان لازم براي مقابله برخورداريم. در غير اينصورت، تنها بايد منتظر فاجعه باشيم. اميدوارانم بزرگواران زحمت‌كش پاسدار و عزيزان متصدي نيروي مقاومت بسيج، از اين خواب خرگوشي بيدار شن كه «بسيج امروز، با 8 ميليون نفر عضو، قوي‌ترين ارگان نظامي جهان هست» و اينكه «ما در چند ساعت، مي‌توانيم 10 ميليون نفر را در جبهه‌ها مستقر كنيم» و اينكه «برادران بسيجي ما، با بهترين آموزش‌ها، آمادگي مقابله با هرگونه تهديدي را دارند». (از سخنان پاسداران متصدي عزيز). موفق باشيد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ميگم خوب دعوايي درست كردم هااااااااااا. خوب حالا از زبان يكي كه تو اين زمينه تخصص داره بشنويد. شايد در برخي موارد حرف آقا مصطفي درست باشه اما نه همه موارد . من خودم در همين بسيج آموزش تكاوري ديدم وخودم شاهد آموزش يك گروه 150 نفري از بسيجيان براي همين دوره تكاوري بودم. اينكه همه رو با يك سنگ بسنجيم كاملا غلطه!!!!!!!! تازه روحييه ي بسيجي ها از هزاران بمب اتم قدرتش بيشتره!!!!!!!!!! من بعدا در اين رابطه بيشتر توضيح ميدم .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من خودم در همين بسيج آموزش تكاوري ديدم وخودم شاهد آموزش يك گروه 150 نفري از بسيجيان براي همين دوره تكاوري بودم. اينكه همه رو با يك سنگ بسنجيم كاملا غلطه!!!!!!!!
تازه روحييه ي بسيجي ها از هزاران بمب اتم قدرتش بيشتره!!!!!!!!!!


حرف شما رو تأييد مي‌كنم دوست گرامي.
ولي ايني كه شما فرمودين، برمي‌گرده به آموزش نيروي ويژه‌ي بسيج. اتفاقاً براي اين گروه، حسابي مايه مي‌ذارن. حتي مدرس از كشورهاي اروپايي ميارن و آموزش‌هاي بسيار پيشرفته‌اي رو براشون در نظر مي‌گيرن و درست مثل يه تكاور آموزششون مي‌دن. انتخاب آموزش ديدگان هم تقريباً سخته!

ولي دوست گرامي. اين‌ها، تعداد كمي رو تشكيل مي‌دن و البته وظايف خاصي رو دارن.

روحيه‌ي بسيج، مسلماً بسيار بالاست و در جنگ، اين امر، نقش كليدي و مهمي رو ايفا مي‌كنه.

ولي دوست گرامي. عرض بنده چيز ديگري است.

ببين. مثلاً ما زمان جنگ، كمبود شديد تسليحات داشتيم. به همين خاطرم آموزش‌هامون نمي‌شد زياد طولاني باشه و به ناچار، بچه‌ها تو همون جبهه‌ها آموزش مي‌ديدن (منهاي آموزش 3 ماهه).
اين مسئله، با توجه به شراط اون روزگار، قابل پذيرش و قابل توجيه بود. ولي امروز روز، اگه جنگي بشه، به هيچ وجه دليل منطقي نيست.
در اون زمان، به فرمان حضرت امام (ره)، جبهه‌ها پر شد. اكثراً هم انسان‌هاي عادي بودن؛ حتي برادران پاسدار. ولي امروز روز، وقتي ما داريم روي بسيج به عنوان يك بازوي نظامي مانور مي‌ديم، حداقل كاري كه بايد بكنيم اين هست كه اين جمعيت رو آموزش نظامي بديم. آموزش نظامي، يعني نه اينكه برداريم چند جلسه آشنايي با سلاح‌ها، چند جلسه عقيدتي و چند ساعت از روز (يا مثلاً در دوره‌ي پيشرفته 48 ساعت) در پادگان ببريم و يه مقدار سينه خيز و يه مقدار كلاغ پر و يه مقدار پياده روي و يه مقدار حرف زدن و در نهايت هم شليك چند تا فشنگ ناقابل از اسلحه‌هايي كه اكثراً‌ قديمي هستن و تير توشون گير مي‌كنه (براي بنده و چند نفر از دوستام، همين اتفاق افتاد!).

اگه فرداي روز جنگي بشه، با اين تسليحات مدرن، درصورت پيروزي در هر جبهه، بايد چندين برابر جبهه‌هاي جنگ در زمان عراق كشته بديم. ديگه زمان جنگ‌هاي شليك و پيشروي سپري شده. عمر اين جنگ‌ها، برمي‌گرده به زمان جنگ جهاني دوم. چنين تلفات سنگيني در زمان جنگ جهاني، امري عادي و بديهي بود. ولي وقتي امروزه تسليحاتي اومده كه در يك چشم به هم زدن، يك گردان رو افقي مي‌كنن، اين نهايت جهالت ماست كه فكر كنيم با همون تاكتيك‌ها و با همون روش پيشروي، مي‌تونيم جبهه‌هاي نبرد رو فتح كنيم.

------------------------------------------------

اميدوارم برادران پاسدار، روزي اين حقيقت رو درك كنن كه آموزش‌ها، بايد مناسب با شرايط باشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ايني كه شما مي گيد درسته (آقا مصطفي) اما جنگ هاي چريكي قديم وجديد نمي شناسه. همين حزب الله با تاكتيك هاي ايران وجنگ نابرابر تونست اسراييل رو ذليل كنه!!!!!!!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.