00Amin

دو موضوع متفاوت :1-جنگ دقیق 2-هواپيماي بالزن

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

1- جنگ دقیق


در جنگ خليج فارس حدود 7 درصد مواد منفجره به کار گرفته شده عليه عراق را انواع بمب‌ها و موشک‌هاي هدايت دقيق تشکيل مي‌داد. آمار اين جنگ نشان مي‌دهد درصد موفقيت هواپيماهايي که از انواع PGM براي حمله به اهداف خود استفاده مي‌کردند حدود 10 برابر هواپيماهايي بود که از بمب‌هاي غير هدايت شونده عليه اهداف خود بهره مي‌جستند.

در اين جنگ در طول 6 هفته، نيروهاي متحد حدود دو برابر بمب‌هاي ليزري را که در طول 9 ماه عليه ويتنام استفاده شده بود بر سر عراق ريختند. پس از جنگ خليج فارس نيز در نبردهاي بعدي استفاده از انواع PGM رشد فزاينده و چشمگيري به خود گرفت.

در شش درگيري نظامي از هفت درگيري نظامي اخيري که ايالات متحده در آن نقش داشته، انواع PGM دست کم 60 درصد مواد منفجره روانه شده به سوي اهداف را شامل مي‌شده است. در جنگ يوگسلاوي سهم تسليحات هدايت شونده مورد استفاده از کل تسليحات حدود 30 درصد بود که رشد بیش از 4 برابري را نسبت به جنگ خليج فارس نشان مي‌دهد. در اين جنگ نيمي از ساختمان‌هاي دولتي، پليس، پدافند هوايي و تاسيسات شبکه برق که در طول جنگ مورد هدف قرار گرفت با استفاده از موشک‌هاي کروز تاماهاوک مورد تهاجم واقع شد.

در اين نبرد همچنين از تاماهاوک براي هدف قرار دادن اهداف متحرک استفاده شد( 26 موشک تاماهاوک عليه 18 هدف متحرک) و از کل 218 موشک تاماهاوک پرتاب شده 181 فروند به اهداف از پيش تعيين شده اصابت نمود.

JDAM براي اولين بار در اين عمليات مورد استفاده قرار گرفت و نشان داد قادر است ضعف هاي بمب هاي ليزري را در شرايط بد آب و هوايي پوشش دهد. ديگر مزيت JDAM در مقابل بمب‌هاي ليزري امکان رهاسازي آن از ارتفاعات بالاتر بود (20000 پايي). بين 60 تا 70 درصد بمب ها و مواد منفجره‌اي که در افغانستان استفاده شد، قابليت استفاده در شرايط بد آب و هوايي و نيز عوامل محدوديت‌زايي نظير دود، شن و گرد و غبار را داشت که نسبت به جنگ يوگسلاوي افزايش 5 برابري را نشان مي‌دهد.

در يکي از حملات جنگ افغانستان، 100 JDAM در 20 دقيقه بر سر اهداف ريخته شد (هر دقيقه 5 بمب). در جنگ عراق در سال 2003 تمام موارد منفجره‌اي که در بغداد ريخته شد از نوع هدايت شونده بود.

متوسط انحراف 6500 JDAM که بر عليه اهداف عراقي به کار گرفته شد، حدود 10 تا 12 فوت بود. در اين جنگ 750 موشک تاماهاوک پرتاب شد که به معني پرتاب روزانه 35 موشک به طور متوسط در طول جنگ بوده است. اين موشک‌ها از خليج فارس، درياي سرخ و شرق درياي مديترانه به سوي اهداف عراقي شليک مي‌شدند.

شدت حمله در عمليات OIF(عراق 2003) تقريبا دو برابر شدت حمله در جنگ خليج فارس بود (دو برابر مواد منفجره در يک بازه زماني مشابه).

سه روز در اين عمليات طوفان شديد شن به وقوع پيوست که استفاده از بمب‌هاي ليزري را ناممکن ساخت ولي نبرد با بمب‌هاي ديگر ادامه داشت.

به نظر مي‌رسد حرکت به سمت توسعه و به کارگيري مواد منفجره هدايت شونده و قابل استفاده در همه شرايط آب و هوايي با شتاب بيشتري در دهه آينده نيز از سوي ايالات متحده دنبال خواهد شد. نيروهاي نظامي ايالات متحده هم اکنون در حال توسعه انواع جديدي از اين نوع تسليحات هستند که برخي از آنها عبارتند از:

- انواع جديدي از JDAM با برد بيشتر (40 کيلومتر) و با مقاومت افزون‌تر در برابر Jamming

- بمب‌هاي کوچک دقيق 250 پوندي (SDB) که بمب افکن‌ها، هواپيماهاي جنگنده و نيز هواپيماهاي بدون سرنشين را قادر مي‌سازد در يک سورتي پرواز اهداف بيشتري را مورد تهاجم قرار دهند.

- موشک کروزهواپرتاب JASSM با بهبود برد تا 350 کيلومتر و دقت بيشتر تا حدود 3 متر با يک سر جنگي 1000 پوندي

- موشک کروز TacTom يا تاماهاوک تاکتيکال که قادر خواهد بود حدود 3 ساعت بر فراز منطقه هدف به گشت زني بپردازد و بدين ترتيب موقعيت اهداف متحرک را در اين مدت شناسايي کرده و به سوي آن حرکت کند.

PGM ها علاوه بر دقت، روز به روز قدرت تخريب و نيز هوشمندي بيشتري نيز پيدا مي‌کنند. به عنوان مثال مي‌توان به SFW اشاره کرد که 10 بمب کوچک را در بر مي‌گيرد و با شکافته شدن پوسته آنها را رها مي‌کند. هر کدام از اين بمب ها چهار بمب ضدزره را با خود حمل مي‌کند (skeet) که مجهز به سنسورهاي ليزري و فروسرخ هستند.

هنگامي که اين بمب از هواپيما رها مي‌شود پوسته آن شکافته شده و 10 بمب داخل آن با استفاده از چتر درفضا پراکنده مي‌شوند. در نزديکي زمين چهار بمب کوچک متصل شده به آنها به صورت شعاعي پرتاب شده و نيروهاي زرهي را هدف قرار مي‌دهد. هرکدام از Skeet ها قادر است هدف خود را به طور مستقل شناسايي کرده و در مجاورت آن منفجر شود.

يک SFW مي تواند فضايي به مساحت 30 هکتار را با استفاده از 40 Skeet که با خود حمل مي‌کند پوشش دهد. يک بمب افکن با حمل 30 SFW قادر است در واقع 1200 بمب کوچک هوشمند ضد زره را در فضاي وسيعي رها کرده وميدان نبرد را تحت کنترل درآورد. خود SFW ها مي‌توانند توسط يک WCMD حمل شوند و بدين ترتيب عملکرد بهتري در شرايط جوي بد همراه با بادهاي شديد از خود نشان دهند.

در طول جنگ اشغال عراق (2003) حدود 90 SFW عليه ستون‌هاي زرهي عراقي مورد استفاده قرار گرفت.

نحوه عملکرد و اجزای یک SFW



همانگونه که ملاحظه می شود ابزار جنگ دقیق در طول دو دهه گذشته رشد زیادی کرده و همچنان در حال پیشرفت و برطرف کردن نقص ها و کاستی های موجود است. اگر در جنگ خلیج فارس در سال 1991، وقوع طوفان شن و یا دود ناشی از سوختن چاههای نفت مانع از موفقیت بمب های لیزری در نشانه روی و هدف گیری می شد، این نقص با بمبهای ارزان قیمت و بسیار دقیق JDAM تا حدود زیادی برطرف گردید.


2-هواپيماي بالزن

تاريخچه:

فكر ساختن بالهايي شبيه به بال پرندگان براي پرواز به دوران يونان باستان و افسانه ي دادتوس و ايكاروس باز مي گردد. راجر بيكن در نوشته هاي خود در سال 1260 ميلادي جزء اولين افرادي بود كه به فكر پرواز به صورت پيشرفته افتاد. حدود سال 1490 لئوناردو داوينچي شروع به تحقيق در مورد پرواز پرندگان نمود. او به اين نتيجه رسيد كه انسان ها بسيار سنگين و البته ضعيف هستند كه بتوانند با بال هاي متصل به دستانشان پرواز كنند. در نتيجه به فكر ساختن دستگاهي افتاد كه خلبان به صورت درازكش خواهد بود و بال هاي بزرگ دستگاه به وسيله ي اهرم هاي دستي و پدال هاي پايي و يك سيستم قرقره به حركت در مي آيد.

اولين اونيثابتر ها با قابليت پرواز در حدود 1870 در فرانسه ساخته شدند. مدل گستاو ترووز در سال 1870 در نمايشگاهي براي انجمن علوم فرانسه حدود 70 ئتر پرواز كرد. بال ها با فعال شدن لوله بردني (Bourdon tube) توسط باروت پر مي زدند. در سال 1871 ‍‍ژوبرت با استفاده از كش هاي پلاستيكي قدرت پرواز را به يك مدل كوچك پرنده مانند داد.افراد ديگر نيز خيلي زود طرح هاي خود را دنبال كردند.

حدود 1890 لورنس هارگريو چندين پرنده با استفاده از نيروي حركتي بخار آب يا هواي فشرده ساخت. او بال هاي كوچك تكان خورنده اي را معرفي نمود كه موجب حركت پرنده و بال هاي ثابت بزرگ تر مي شوند كه اين روش باعث از بين رفتن نياز براي كم كردن دنده و در نتيجه سادگي ساخت مي شد. براي رسيدن به يك شكل پرنده گونه اين روش امروزه خيلي مورد استفاده قرار نمي گيرد.

در دهه ي 1930 اريك ون هلست استفاده از كش پلاستيكي را به طور پيشرفته مورد استفاده قرار داد و همين طور الگساندر ليپيش در آلمان بر روي موتورهاي پيستوني درون سوز كار كردند.





پرواز مسلحانه:

به علت اينكه پرواز با بال هاي ثابت بسيار جا افتاده است، مردم در جريان پرواز هاي نا موفق پرنده هايي با بال هاي متحرك هستند. اين نوشته بيشتر به پرواز هاي موفق مي پردازد. مكانيك اين گونه پرنده ها به دو صورت است: با نيروي موتور و با نيروي عضلات خلبان.

در سال 1929 يك اورنيثاپتر با طراحي الكساندر ليپيچ با استفاده از قدرت انسان، بعد از دو پرتاب حدود 250 تا 300 متر پرواز كرد. به علت محدود بودن قدرت انسان مدت پرواز كوتاه بود. چون پرواز به وسيله ي پرتاب انجام شده بود برخي قابليت پرواز اين پرنده را زير سؤال بردند. هر چند كه ليپيچ خيلي زود ثابت كرد كه اين پرنده پرواز مي كرده است و فقط به حركت بعد از پرتاب ادامه نداده است. بعد ها پرواز پرتابي مدل هاي ديگر توسط Bedford Maule (1942)، Emil Hartmann (1959) و Vladimir Toporov (1993) انجام شد كه آن ها نيز به خاطر ضعف قدرت انسان با محدوديت هايي مواجه شدند.

در سال 1942 Adalbert Schmid يك اورنيثاپتر مسلح موتور دار را در مونيخ به پرواز در آورد، كه به وسيله ي بال هاي كوچك متحرك متصل به اطراف پرنده و پشت بال هاي ثابت بزرگ قرار داشتند حركت مي كرد. موتور 3 hp Sachs موتور سيكلتبراي آن استفاده شده بود و به مدت 15 دقيقه پرواز كرد. او بعد ها اورنيثاپتر 10 hp را ساخت كه در سال 1946 به پرواز در آمد و در آن از بال هاي متحرك بيروني استفاده شده بود.

در سال 2005 Yves Rousseau ، ديپلم Paul Tissandier را توسط FAI در زمينه ي هوانوردي دريافت كرد. وي در سال 1995 اولين پروازش به وسيله ي نيروي انسان با بال هاي متحرك را انجام داد و در 20 آوريل 2006 در آزمايش 212 خود موفق به طي مسافت 64 متر شد كه به وسيله ي اعضاي انجمن پرواز فرانسه نيز رويت شد. متأسفانه در آزمايش 213 او باد باعث شكستن بال هاي او و فلج شدن خلبان گشت.

يك گروه از انجمن هوافضاي دانشگاه ترنتو به سرپرستي پرفسور James DeLaurier چندين سال بر روي پرواز كنترل شده با موتور كار كردند. در جولاي 2006 در فرودگاهي در ترنتو اين ماشين به كمك يك جت براي 14 ثانيه به حركت در آمد كه به گفته ي پرفسور حركت جت براي پروازي مطمئن لازم بود ولي بيشتر كارها توسط بال هاي متحرك انجام شد.

پيشرفت هاي اخير:

اخيراً يك سري تحقيقات مشخص بر روي پرندگان و حشرات تمركز دارند. به خاطر شباهت اونيثاپتر با حشرات و پرندگان مي توان از آن ها استفاده ي نظامي نيز كرد طوري كه توسط رادار ها شناسايي نشوند. يكي از اين اورنيثاپتر ها اندازه ي يك حشره ي بزرگ است و از آن در كار هاي جاسوسي استفاده مي شود. همچنين يك شبه دايناسور پرنده به اندازه ي نصف مدل واقعي ساخته شده كه بال هاي آن به طول 5/5 متر و داراي كنترل از راه دور بوده و شيوه ي حركت آن با استفاده از ماهيچه هاي آن است كه حركات ثابت پرواز را تنظيم مي كنند. محققان سعي بر اين دارند كه بتوانند موتور و چرخ دنده ها را از طراحي خود حذف كنند. Robert C. Michelson از دانشگاه صنعتي جورجيا بر روي نوعي ماهيچه كار مي كند كه بتوان از آن در اين بال ها استفاده كرد. او به اين نوع اونيثاپتر "انتاماپتر" entomopter)) مي گويد. همچنين در SRI International بر روي نوعي پليمر مصنوعي كار مي شود كه ممكن است در اين بال ها بكار روند.

هواپيماي بالزن

در سال 2002 كريستر ولف و پيتر نوردين از دانشگاه صنعتي چالمرز سوئد، يك روبات با بال هاي متحرك ساختند كه فنون پرواز را ياد گرفت. اين طراحي با استفاده از چوب بالسا انجام شد و در ساخت آن از برنامه اي با نام evolutionary algorithm بهره گرفتند. اين برنامه نشان مي دهد كه تا چه حد اين كار موفقيت در پي خواهد داشت، اين اونيثاپتر آزمايشي نيروي كافي براي حركت به جلو و بلند شدن از سطح زمين را دارا بود.

اورنيثابتر براي سرگرمي:

علاقمندان مي توانند خود اورنيثابتر ساخته و به پرواز در آورند. از مدل هاي سبك كه با بند لاستيكي نيرو مي گيرند گرفته تا مدل هاي بزرگ تر به همراه راديو كنترل.

مدلي كه در آن از بند پلاستيكي براي نيرو دادن استفاده مي شود در طراحي و سازه نسبتاً آسان است. دانش جويان همانند علاقمندان اين حرفه براي پرواز طولاني با اين مدل ها، رقابت مي كنند. مدل هاي مقدماتي نسبتاً آسان است، اما طرح هاي پيشرفته ي رقابتي براي ساخت، بسيار حساس و چالش انگيز هستند. روي وايت با 21 دقيقه و 44 ثانيه پرواز ركرد مدل بند پلاستيكي دار را در فضاي سر پوشيده در آمريكا دارد.

اورنيثاپتر هايي كه با نيروي كش پرواز مي كنند از خيلي وقت پيش براي اولين بار در سال 1897 به اسم تيم برد Tim Bird در پاريس فروخته مي شدند. مدل هاي پيشرفته تر به همين اسم نيز از سال 1969 به بازار رفتند.

اورنيثاپتر هاي پيشرفته و مجهز به موتور و كنترل از سال 1959 ساخته و در اواخر دهه ي 90 وي آن ها كار شد. بال هاي آن معمولاً مجهز به موتور هستند. خيلي از علاقمندان خود يك بال و مكانيزم جديد طراحي مي كنند. جالب آن كه پرندگان در حين پرواز اونيثاپتر به دنبال آن مي روند و مي توان از پرواز آن ها بهره گرفت. حتي بعضي مورد حمله ي پرندگان واقعي و گربه ها قرار گرفته اند. جديداً مدل هاي ارزان تر، اين وسيله را به اسباب بازي تبديل كرده است.

چندين كتاب راهنماي ساخت براي اورنيثاپتر نوشته شده است و همچنين The Ornithopter Zone web site اطلاعات وسيعي را در رابطه با ساخت و پرواز اين وسيله دارد.

آيروديناميك:

بال هاي متحرك در مقايسه با بال هاي ثابت قدرت مانور بالا و كاهش مصرف انرژي را به همراه دارند.

از نظر آيروديناميكي اورنيثاپتر ها با هواپيما ها متفاوتند زيرا اير فويل ها به جاي حركت دوراني حركت بالا و پايين دارند. به طور كلي اين اير فويل ها بزرگ هستند و هم قدرت بلند شدن و هم قدرت حركت را به پرنده مدهند و اين دو مزيت پرنده را بهينه مي سازد.

از نظر ديناميكي اين نوع پرنده ها بهينه تر از ديگر هواپيما ها با ملخ چرخشي و جت ها است. هر چند اين مطلب فقط در سرعت هاي پايين و وزن هاي كم صدق مي كند. مشكل ديگر نوع قرار گيري بال هاست و اينكه در هنگام حركت بال ها كل بدنه تكان مي خورد كه اين راحتي را از مسافر مي گيرد.

هرچند بزرگترين مشكل ساختن اورنيثاپتر هاي مسلح بار بال ها مي باشد و به اندازه ي وزن بدنه به وزن آن ها اضافه مي شود، در حالي كه قدرت بلند شدن فقط به اندازه ي مجذور آن اضافه مي شود. وقتي هم اندازه ي بار زياد مي شود اندازه ي بال نيز بايد بزرگتر شود تا بتواند پرنده را بلند كند و بال بزرگ نيز سخت تر حركت مي كند.

در پرندگان جاندار بزرگ شدن اندازه برابر است با بيشتر ادامه دادن پرواز با بال ثابت نا بيشتر بال زدن

معرفی اجزا هواپیما چاپ ارسال به دوست
امتیاز: / 4
بدعالی
نگارش یافته توسط مصطفی قربان حسینی
17 دی 1386 ساعت 21:34

بال و سطوح فرامین مانند شهپرها(ailerons) برافزارها(flaps) و نوارهای لبه حمله و مجموعه دم سطوح مهم هر هواپیما را تشکیل می دهند. و چنانچه هواپیما از نوع متداول باشد سکان افقی و بالابرنده(elevator) نیز در زمره ان سطوح قرار می گیرد. مقطع عرضی این سطوح شکلی دوکی(airfoil) دارند. وگرچه بی اغراق می توان گفت صدها مقطع دوکی برای استفاده وجود دارند. خصوصیات دوکوار گذشته از بال هواپیما اهمیت بسزایی در کاربردهای مهندسی در هواپیما و کشتی ها اسیاب های جدید هلیکوپترها کمپرسورها پمپ ها و فن ها توربین ها پره تونل های بادی و کانالهای هیدرولیکی دارند.

مقدمه:

بال و سطوح فرامین مانند شهپرها(ailerons) برافزارها(flaps) و نوارهای لبه حمله و مجموعه دم سطوح مهم هر هواپیما را تشکیل می دهند. و چنانچه هواپیما از نوع متداول باشد سکان افقی و بالابرنده(elevator) نیز در زمره ان سطوح قرار می گیرد. مقطع عرضی این سطوح شکلی دوکی(airfoil) دارند. وگرچه بی اغراق می توان گفت صدها مقطع دوکی برای استفاده وجود دارند. خصوصیات دوکوار گذشته از بال هواپیما اهمیت بسزایی در کاربردهای مهندسی در هواپیما و کشتی ها اسیاب های جدید هلیکوپترها کمپرسورها پمپ ها و فن ها توربین ها پره تونل های بادی و کانالهای هیدرولیکی دارند.

خصوصیات بر افزارها:

از نخستین روز های پرواز هوانوردی معلوم گردید که افزایش انحنا یک مقطع دوکی می تواند مو جب افزایش نیروهای برا و پسا گردد. به منظور کسب منافع حاصل از پسا و گشتاور خمشی اندک بال ساده ودر عین حال توانایی افزایش موقیت انحناء بال در صورت نیاز مشتاقان و متخصصان علوم هواپیمایی به فکر ابداع برافزاری لبه حمله افتادند شاید بتوان شهیر را اولین گونه برافرا بحساب اورد. در اثنا جنگ اول جهانی برافراهای ساده بروسایل نقلیه هوایی مختلف و گوناگونی نصب شدند و از ان زمان به بعد ده ها نوع برافزار از برافزارهای ساده دو تکه تا برافزارهای چند چاکه مولد برای زیاد تا کنون ابداع شده اند. در دهه 1930 برافزا به تمرینی مهمی بدل گشت. در ان زمان بار وارد بر بال بطور محسوسی افزایش یافته بود و این افزایش در حین فرود و بر خاستن هواپیما وجود درشت. در ضمن شکل هواپیما ها بتدریج کشیده تر می شد و از نیروی پسای انها کاسته می گردید که در ان میزان زاویه سرش کاسته می یافت و بنابراین با شیب تندی به محوطه فرود وارد می شدند. بدینسان برافزار بطور گسترده ای مورد قبول همگان واقع شد چرا که برای چشمگیری تولید می کرد تا سرعت و امادگی کاهش یابد و پسای زیادی تولید می نمود تا زاویه سرش را افزایش می دهد . افزایش بیشتر باربال و محدودیتهای فضای موجود بر هواپیمابر باعث شد تا براافزارهایی ساخته شوند که از حدکثر ضریب برای زیاد برخوردار بودند. اینگونه برافزارها در ترکیب با لبه حمله بال که برای ناشی از تاثیرات جریان منظم لغزان را شامل مگردد.



دوکوار(airfoil)1:

یک شکل کشیده دراز و باریک به شکل ماهی یا دوک است که جلوی ان گرد است و عقب ان با زاویه کمی شکل مخروط می یابد قسمت جلو" لبه حمله " قسمت عقب " لبه فرار "روی ان " سطح زبرین " وزیر ان " سطح زیرین " خوانده می شود. این مقطع یا شکل نسبت به یک خط مبنا بنام خط وتر(chord line) تعریف می کردد(خط مستقیمی که لبه حمله را به لبه فرار وصل می کند).

برای انکه پسای(drag) کم و مطلوبی بر بالها بدست اید می بایست در پرداخت کار بر روی مقاطع دقت زیادی مبذول داشت. زبری و موج سطحی را باید تا حد مناسبی کنترل کرد. بد نیست بدانید وجود گرد و غبار یا حشرات بر روی سطح سیقلی خصوصا هنگام برخاستن هواپیما می تواند خصوصیت ارام بودن(laminal) لایه مرزی را از بین ببرد. برامدگیهای موضعی بر روی لبه حمله گوه ها یی مغشوش را در پشت انها بوجود می اورد. هر گوه زاویه ای در حدود 20 درجه دارد. بنابراین مطلب مزبور حاکی از ان است که کمی الودگی در طول لبه حمله می تواند پسای اندک بال را نابود سازد.

دوکوارهای مکشی:

گذشته از انجام محاسبات ریاضی بر روی شکل دوکوار از شیوه های گوناگون دیگری جهت برقرارکردن جریان ارام می توان سود جست در اینجا دوراه حل پیشنهاد شده اند:

با بکارگیری مکش در یک یا چند چاک متمرکز در بال ضخیم گریفث و استفاده از توزیع یکنواخت مکش در پوسته متخلخل است که با بکارگیری این روش در تمام سطح هواپیما می توان به جریان کاملا ارامی بر روی سطح پوسته دست یافت. با چنین تدابیری وسایل نقلیه هوایی در اینده از نیروی پسای معادل 14 تا 11 مقادیر امروزی برخوردار خواهد بود.

تاثیرکجروی یا پسابیدگی:

تغیرات بحرانی نیروهای برا پسا و گشتاور خمشی را بر روی یک بال عادی در سرعتهای زیاد مادون صوت رخ می دهد می توان با پستابیدن ان تا اعداد ماخ بالاتر به تعویغ انداخت دکتر بوسمان در سال 1935 برای اولین بار متوجه منافع حاصل از پستابیدگی بال شد در عین حال پروفسر بتز در سال 1939 ایده استفاده از تاب را به منظور به تاخیر انداختن تاثیرات تراکم ناپذیری نامطلوب (هوا) در عدد ماخ مادون صوت مطرح کرد. ساده ترین شیوه برای این منظور بالی با بازه نامتناهی و با وتر ثابت است که لبه حمله ان زاویه ای را عمود بر جریان منظم اختلال نیافته ایجاد می کند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از مقالتون نکته ای به نظرم رسید که بگم PGM یا Precision-guided munitions از انواع بمبهای هدایت شونده یا همون GBU ها هستند و جای بحث در مورد اونها زیاده .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
امین جان ذکر منبع فراموش نشود؟ :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
GBU مخفف Guided Bomb Unit یعنی بمبهای هدایت شونده هست. از مجله جنگ افزار

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=5642

مطلب تکراری است قبلا در سایت قرار داده شده آدرسش هم در بالا هست اما مدیران سایت متوجه این موضوع نشدند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به علت تکراری بودن موضوع اول موضوع دیگر به ان اضافه شد . :mrgreen: انشاء ال.. بر طبق قوانین سایت خواهد بود l :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.