RezaKiani

نورالنسا عنایت خانNoor Inayat Khan

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Noor_ancestor1.jpg[/img]

نورالنسا دختری 25 ساله، ساکت، خجالتی، حساس و رؤیاپرداز بود. او از پدری هندی و مادری آمریکایی به دنیا آمده بود. پدر او از نوادگان تیپوسلطان بود و در کشورهای اروپایی به تدریس موسیقی اشتغال داشت. زمانی که جنگ جهانی دوم شروع شد نورالنسا در پاریس زندگی می کرد و به سرودن شعر و نوشتن کتاب برای کودکان اشتغال داشت. با حمله آلمان به فرانسه او به همراه خانواده اش به بریتانیا فرارکرد اما جنگ دست از سر او برنداشت.

نورالنسا در پاییز 1940 به نیروی هوایی بریتانیا پیوست. 3 سال بعد او به سرویس مخفی ملحق شد تا به فعالیتهای نهضت مقاومت فرانسه کمک کند. در این زمان او نام خود را به "نورابیکر" تغییر داد ولی در طول جنگ به نورعنایت خان یا عنایت خان مشهورشد. به دلیل استعداد زیاد و تسلطی که نورالنسا در زبان فرانسه داشت تصمیم گرفته شد تا به عنوان یک جاسوسه او را به فرانسه بفرستند.

در شب 17 ژوئن 1943 دخترجوانی با سیمایی آسیایی و با مدارک جعلی با نام "ژان مری رگنیر" به صورت مخفیانه و توسط یک هواپیمای نظامی بریتانیای در شمال فرانسه فرودآمد. نورعنایت خان به پاریس رفت و در شبکه جاسوسی موسوم به "فیزیکدانها" به عنوان بیسیمچی مشغول به کار شد.

یک ماه و نیم از ورود نورعنایت به پاریس گذشته بود که بیشتر بیسیمچی های شبکه فیزیکدانها توسط سرویس مخفی آلمان دستگیرشدند. از او خواسته شد که به بریتانیا بازگردد اما او در این شرایط خطرناک از بازگشت به بریتانیا سرباززد. نورعنایت برای فرار از دست نازی ها شبها و روزها مخفیگاه خود را عوض می کرد و به ارسال اطلاعات خود به بریتانیا ادامه می داد.

اما نورالنسا نه توسط دشمن بلکه توسط دوستان ضربه خورد. در اکتبر 1943 محل اختفای او توسط یکی از دوستانش لو رفت و نورالنسا توسط نازیها دستگیرشد. مدرکی وجود ندارد که نشان دهنده شکنجه شدن او باشد اما بازجویی از وی 1 ماه به طول انجامید. هانس کیفر ،فرمانده گشتاپوی پاریس، پس از جنگ یادآوری کرد که نورالنسا هیچ اطلاعات به دردخوری به بازجویانش نگفت و همواره دروغ به هم می بافته است. البته گشتاپو نیاز زیادی هم به اعترافات او نداشت چرا که در زمان دستگیرشدن دفترچه یاداشت نورالنسا را یافته بودند و تمامی اطلاعات لازم را از آن به دست آورده بودند.

در اواخر نوامبر 1943 عنایت خان به همراه 2 زندانی دیگر از مرکز گشتاپو فرارکردند اما هر سه بلافاصله دستگیر شدند. نورعنایت خان به آلمان فرستاده شد و در یک مرکز سری و بدون هیچ ارتباطی با خارج نگهداری شد. او به عنوان یک زندانی خطرناک ارزیابی شد و بیشتر اوقات در غل و زنجیر بود. یکی از هم بندان او بیان می کرد که عنایت خان هیچگاه حاضر به همکاری با دشمن نشد و هیچ اطلاعاتی درباره شبکه جاسوسی خود به آنها نداد.

در روز 11 سپتامبر 1944 نورعنایت خان به همراه 3 جاسوس زن دیگر به اردوگاه مخوف داخائو منتقل شدند. 2 روز بعد هر 4 چهار زندانی را به محوطه باز آوردند و پس از آنکه آنها را به زانو نشاندند از پشت به سرشان شلیک کردند. آخرین کلمه ای که از دهان نورعنایت خان شنیده شد "آزادی" بود.

این سرنوشت برای بسیاری از زنان و مردانی که درگیر این بازی شدند نیز تکرارشد اما بازی پنهان متوقف نشد. با پایان جنگ و آغاز جنگ سرد بین دو ابرقدرت تازه برخواسته این جنگها با شدت بیشتری ادامه یافتند و هنوز نیز ادامه دارند.

نویسنده:رضاکیانی موحد
منبع:ماهنامه جنگ افزار شماره 58

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.