saman_777

بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

ملاصدرا يا صدرالمتألهين يکي از بزرگترين افتخارات عصر صفويه وجود صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازي ملقب به ملاصدرا يا صدرالمتألهين است که در حکمت و فلسفه صاحب مکتب و مقام و مرتبتي بس بلند است. صدرا به سال 979 يا 980 هجري در شيراز متولد شد و پس از مرگ پدر به اصفهان آمد. علوم نقلي را نزد شيخ بهايي و علوم عقلي را نزد ميرداماد تحصيل و تلمذ کرد. سپس خود اعجوبه زمان و افتخار حکماي دوران گشت. با آنکه از علماي صوري روي خوش نديد، به بهترين وجه و عباراتي همچون آب روان بزرگترين و مهمترين مسائل حکمت را به لسان عرب بيان کرده است. کتب و رسايل او حاکي از سعي و کوشش در امتزاج فلسفه و عرفان و شرع است. ملاصدرا در ميان فلاسفه و دانشمندان عالم صاحب مکتب شناخته شد و اساس مکتبش مبتني بر اين است که طريق استدلال و کشف و وحي بالاخره به يک حقيقت و يک هدف منتهي مي گردد و عقل سليم مؤيد همان حقايقي است که در دين نازل گرديده و در اشراق و شهود بر عارف مکشوف مي گردد. مهمترين تأليفات او به زبان عربي عبارت است از: اسفار اربعه، شواهد الربوبيه، شرح اصول کافي، الهداية، حاشيه شرح حکمت الاشراق، الواردات القلبيه و کسرالاصنام الجاهليه. علاقه وافر ملاصدرا به عرفان و اصرار وي در بيان حقايق عرفان آن هم به زبان سليس و ساده موجب شد که جمعي به دشمني برخاستند و اين حکيم فريد و عاليقدر براي آنکه از قيل و قال زمانه بدور باشد، بالغ بر هفت سال و يا بقولي پانزده سال از عمر را در قريه کهک نزديک شهر قم به سر برده به تفکرات عميق پرداخته است و بر اثر رياضت و تهذيب و تکامل نفس به قول خود به علم حضوري نايل آمد، همان طوريکه قبلاً علم حصولي را به سر حد کمال فرا گرفته بود. بيت الحرام را به کرات زيارت کرد و در سفر هفتم هنگام مراجعت در سال 1050 هجري در شهر بصره بدرود حيات گفت و همانجا به خاک سپرده شد. مي گويند روزي ملاصدرا در کنار حوض پر آب مدرسه درس مي داد. غفلتاً فکري به خاطرش رسيد و رو به شاگردان کرد و گفت: " آيا کسي مي تواند ثابت کند آنچه در اين حوض است آب نيست؟" چند تن از طلاب زبردست مدرسه با استفاده از فن جدل که در منطق ارسطو شکل خاصي از قياس است و هدف عاجز کردن طرف مناظره يا مخاطب است نه قانع کردن او، ثابت کردند که در آن حوض مطلقاً آب وجود ندارد و از مايعات خالي است. ملاصدرا با تبسمي رندانه مجدداً روي به طلاب کرد و گفت: " اکنون آيا کسي هست که بتواند ثابت کند در اين حوض آب هست؟ " يعني مقصود اين است که ثابت کند حوض خالي نيست و آنچه در آن ديده مي شود آب است. شاگردان از سؤال مجدد استاد خود ملاصدرا در شگفت شده جواب دادند که با آن صغري و کبري به اين نتيجه رسيديم که در حوض آب نيست، حال نمي توان خلاف قضيه را ثابت کرد و گفت که در اين حوض آب هست... فيلسوف شرق چون همه را ساکت ديد سرش را بلند کرد و گفت: « ولي من با يک وسيله و عاملي قويتر از دلايل شما ثابت مي کنم که در اين حوض آب وجود دارد ». آنگاه در مقابل چشمان حيرت زده طلاب کف دو دست را به زير آب حوض فرو برد و چند مشت آب برداشته به سر و صورت آنها پاشيد. همگي براي آنکه خيس نشوند از کنار حوض دور شدند. فيلسوف عاليقدر ايران تبسمي بر لب آورد و گفت: «همين احساس شما در خيس شدن بالاتر از دليل است ....». خيلي مهمه چون بزرگ ترين فيلسوف ايران بوده :lol: :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نصرالله خادم مهندس نصرالله خادم در سال 1289 تهران متولد شد ، و پس از دريافت ديپلم از دبيرستان علميه تهران ، در سال 1312 همراه آخرين گروه اعزامي به خارج ، رهسپار فرانسه گرديد . در اواخر سال 1317 پس از گذراندن دوره مهندسي معدن از دانشكده معدن پاريس كه شهرت و اعتبار فراواني در زمينه معدن دارد ، به ايران برگشت .او در تمامي مراحل تحصيلي از شاگردان ممتاز و نمونه بود . پس از انجام خدمات سربازي در خدمات دو لتي به ترتيب در سمت هاي مهندسي معدن زغال سنگ شمشك ، نظارت معادن خصوصي حوضه البرز ، رياست معدن ذغال سنگ شمشك ، بازرس شركت سهامي معادن زغال سنگ ، مدير عامل معادن هرمزگان و قشم ، عضو هئيت مديره و سپس مدير عامل شركت سهامي كل معادن و ذوب فلزات به كار پرداخت . به موازات اين مشاغل فني و اداري ، آموزش درس زمين شناسي را نيز در دانشكده علوم دانشگاه تهران به عهده گرفت . اكثر كساني كه با فعاليت هاي ايشان كم و بيش آشنا هستند بر اين باورند كه خادم در بنيان گذاري صنعت نوين معدن كاري ايران نقش بسيار ارزشمندي داشته است . كوشش هاي درخشان او در بخش دو لتي ، و راهنمايي هاي مفيد او در تجسس خصوصي معادن در اكتشاف معدن طلاي موته و كشف معدن سرچشمه ( با همكاري زنده ياد مهندس علي انتظام ) و مواردي ديگر از اينگونه ، موجب مي گردد كه در تاريخ معدن كاري جديد ميهن عزيزمان ، نامش جاودان بماند . وي در اواخر سال 1339 پس از تصويب قانون تاسيس سازمان زمين شناسي كشور ، عهده دار تشكيل اين سازمان زمین شناسی گرديد و توانست در زماني كوتاه با گزينش و جلب جوانان مستعد دانش آموخته در رشته علوم زمين و همكاري شماري از كارشناسان سازمان ملل متحد ، اين مؤسسه جوان و نو پا را به سطحي شايسته و در خور تحسين ناظران بين المللي برساند و متخصصان كار آمدي در رشته هاي مختلف علوم زمين تربيت نمايد . در كوتاه زماني براي بخش بزرگي از پهنه گستره ايران زمين ، نقشه هاي زمين شناسي با مقياس 00000 1/1 و 0000 25/1 همراه گزارش هاي آنها با كيفيتي بسنده در سطح جهاني ، تهيه و انتشار يافت . در زمينه شناسايي و كشف كانسار هاي معدني اعم از فلزي و غير فلزي ، بررسي هاي دقيق با همكاري واحد هاي ژئو فيزيك زمين و هوايي و ژئو شيمي به عمل آمد و شماري از ذخاير معدني كشور شناسايي و گزارش هاي آنها تهيه و تاثير زير بنايي اين سازمان در اقتصاد كشور نمايان تر گرديد . در واحد كار تو گرافي ، تهيه نقشه هاي زمين شناسي با كيفيت بين المللي چاپ و انتشار يافت . كتابخانه سازمان كه در كشور ، بهترين مرجع در زمينه علوم زمين شناسي و معادن ايران است به وجود آمد . موزه اي زيبا ازكاني ها و سنگها ، فسيل ها و نيز نمايشگا هي كوچك و ديدني از ابزار هاي معدن كاري ايران باستان فراهم گرديد . سر انجام در دوراني كوتاه دانسيته هاي پايه اي زمين شناسي سازمان جهان گسترش يافت و مورد توجه محافل جهاني قرار گرفت كه در اوايل سال 1353 در كميسون بين المللي تهيه نقشه هاي زمين شناسي جهان Cgmw كه در پاريس تشكيل شد ، با وجود پيشينه چندين ده ساله سازمان هاي زمين شناسي در كشور هاي ديگر منطقه ، تهيه و تلفيق نقشه هاي زمين شناسي خاور ميانه ، به سازمان زمين شناسي ايران واگذار شد. زنده ياد مهندس نصرالله خادم تا 15 ارديبهشت ماه 1378 كه چشم از جهان فرو بست ، دلبستگي هاي خود را به بررسي هاي علمي و فني و توجه به پيشرفت هاي سازمان زمين شناسي و اكتشاف معدني كشور حفظ نمود .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زمان زندگی جابر جابربن حیان در حدود سال 750 میلادی ولادت یافت. اما در مورد تاریخ دقیق تولد وی و حتی مرگ و محل تولد اختلاف نظر وجود دارد. پاره‌ای از قراین این گمان را برمی‌انگیزند که او ، ایرانی و زادگاهش طوس از شهرهای خراسان بوده است. گفتنی است که صفت کوفی که در روایات بسیاری به دنبال نام جابر آمده است، نشانگر زادگاه او نیست، بلکه حاکی از آن است که وی مدتی در کوفه اقامت داشته است. ‍‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‍‌!اعتقادات جابر جابر هم شیعه ، هم فیلسوف و هم کیمیاگر (شیمیدان) بوده است. او در سیاست ، شیعه ، در بحث و استدلال فیلسوف و در علم و دانش ، شیمیدان بود. بالاتر از همه اینها او یک صوفی بود. آنچنان که پسوند صوفی را همچون جزئی از نام خود پیوسته به همراه داشت و به نام جابر بن حیان صوفی خوانده می‌شد. نام امام جعفر صادق علیه‌السلام فراوان در کتابهای جابر آمده است.، زیرا وی از شاگردان امام جعفر صادق علیه‌السلام بوده است. ارتباط جابر با امام جعفر صادق علیه‌السلام باید کوتاه مدت بوده باشد، زیرا شهادت امام جعفرصادق علیه‌السلام در سال 765 میلادی یعنی حدود بیست سال پس از ولادت جابر ، اتفاق افتاده است. منزلت جابر در علم شیمی جابر نخستین شیمیدان عرب است. وی اولین کسی است که به علم شیمی شهرت و آوازه بخشید و بی‌تردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب عنوان شیمیدان را دارد. ظاهرا همین بلندی مقام ، پرآوازگی و دانش عظیم او موجب شده است که بعضی او را مورد قدردانی و ستایش و بعضی دیگر مورد حسادت و کینه‌توزی خود قراردهند. اکسیر و عقیده جابر درباره آن عقیده براین بود همچنان که طبیعت می‌تواند اشیا را به یکدیگر تبدیل کند، مانند تبدیل خاک و آب به گیاه و تبدیل گیاه به موم و عسل بوسیله زنبور عسل و تبدیل قلع به طلا در زیر زمین و … کیمیاگر نیز می‌تواند با تقلید از طبیعت و استفاده از تجربه‌ها و آزمایشها همان کار طبیعت را در مدت زمانی کوتاهتر انجام دهد. اما کیمیاگر برای اینکه بتواند یک شیء را به شیء دیگر تبدیل کند، بوسیله‌ای نیازمند است که اصطلاحا آنرا اکسیر می‌نامند. اکسیر در علم کیمیا ، به منزله دارو در علم پزشکی است. جابر اکسیر را که از آن در کارهای کیمیایی خود استفاده می‌کرد، ازانواع موجودات سه گانه (فلزات ، حیوانات و گیاهان) به دست می‌آورد. او خود ، در این زمینه می‌گوید : هفت نوع اکسیر وجود دارد : * اکسیر فلزی : اکسیر بدست آمده از فلزات. * اکسیر حیوانی : اکسیر بدست آمده از حیوانات. * اکسیر گیاهی : اکسیر بدست آمده از گیاه. * اکسیر حیوانی - گیاهی : اکسیر بدست آمده ازامتزاج مواد حیوانی و گیاهی. * اکسیر فلزی - گیاهی : اکسیر بدست آمده از امتزاج موادفلزی و گیاهی. * اکسیر فلزی - حیوانی : اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و حیوانی. * اکسیر فلزی - حیوانی - گیاهی : اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و گیاهی و حیوانی. عقیده جابر درباره فلزات فلزات اصلی هفت تاست : طلا ، نقره ، مس ، آهن ، سرب ، جیوه و قلع. این فلزات به تعبیر جابر قانون صنعت را تشکیل می‌دهند. به عبارت دیگر قوانین علم کیمیا بر این هفت فلز استوار است. با این حال ، خود این کانیها از ترکیب دو کانی اساسی ، یعنی گوگرد و جیوه بوجود می‌آیند که به نسبتهای مختلف ، در دل زمین ، باهم ترکیب می‌شوند. بنابراین ، تفاوت میان فلزات هفتگانه تنها یک تفادت عرضی وجود دارد نه جوهری که محصول تفاوت نسبت ترکیب گوگرد و جیوه در آن می‌باشد. اما طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است. به عبارت دیگر ، تفاوت خاک زمینی که این دو کانی در آن بوجود می‌آیند و همچنین تفاوت وضعیت کواکب به هنگام پیدایش آنها موجب می‌شود که طبیعت گوگرد و یا جیوه تفاوت پیدا کند. تعریف جابر از بعضی فلزات و تبدیل آنها قلع دارای چهار طبع است. ظاهر آن ، سرد و تر و نرم و باطنش گرم و خشک و سخت … پس هرگاه صفات ظاهر قلع به درون آن برده شود و صفات باطنی آن به بیرون آورده شود، ظاهرش خشک و در نتیجه قلع به آهن تبدیل می‌شود. آهن از چهار طبع پدید آمده است که از میان آنها ، دو طبع ، یعنی حرارت و خشکی شدید به ظاهر آن اختصاص دارد و دو طبع دیگر یعنی برودت و رطوبت به باطن آن. ظاهر آن ، سخت و باطن آن نرم است. ظاهر هیچ جسمی به سختی ظاهر آن نیست. همچنین نرمی باطن آن به اندازه سختی ظاهرش می‌باشد. از میان فلزات جیوه مانند آهن است. زیرا ظاهر آن آهن و باطن آن جیوه است. طلا ظاهر آن گرم و تر و باطنش سرد و خشک می‌باشد. پس جمیع اجسام (فلزات) را به این طبع برگردان. چون طبعی معتدل است. زهره(=مس) گرم و خشک است ولی خشکی آن از خشکی آهن کمتر است زیرا طبع اصلی مس ، همچون طلا ، گرم و تر بوده است اما در آمدن خشکی بر آن ، آنرا فاسد کرده است. لذا با از میان بردن خشکی ، مس به طبع اولیه خود برمی‌گردد. جیوه طبع ظاهری آن سرد و تر و نرم و طبع باطنی‌اش گرم و خشک و سخت است. بنابراین ظاهر آن ، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنی. نقره اصل نخست آن ، طلا است ولی با غلبه طبایع برودت و یبوست ، طلا به درون منتقل شده است و در نتیجه ظاهر فلز ، نقره و باطن آن طلا گردیده است. بنابراین اگر بخواهی آن را به اصلش یعنی طلا برگردانی ، برودت آن را به درون انتقال ده ، حرارت آن آشکار می‌شود. سپس خشکی آن را به درون منتقل کن ، در نتیجه ، رطوبت آشکار و نقره تبدیل به طلا می‌شود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
لطفي زاده پروفسور "لطفي زاده" که در جهان علم به پروفسور زاده مشهور است در سال 1921 در شهر باکو در جمهوري آذربايجان به دنيا آمد. مادرش يک پزشک روس و پدرش يک ژورناليست ايراني بود که در آن زمان به دلايل شغلي در باکو بسر ميبرد. او در سن 10 سالگي همزمان با حکومت ديکتاتوري استالين در اتحاد جماهير شوروي سابق و در اثر شيوع قحطي و گرسنگي سراسري در سال 1931، به همراه خانواده مجبور به مراجعت به خانه پدري‌اش ايران شد و در شهر تهران زندگي جديدي را شروع کرد. لطفي زاده در کالج البرز تهران (دبيرستان فعلي البرز) تحصيلات متوسطه را به پايان رساند و در امتحانات کنکور سراسري، مقام دوم را کسب کرد. او در سال 1942 رشته برق و الکترونيک دانشگاه تهران را با موفقيت به پايان رساند و در طي جنگ دوم جهاني براي ادامه تحصيلات به آمريکا رفت و دوره فوق ليسانس مهندسي برق را در انستيتو تکنولوژي ماساچوست MIT واقع در شهر بوستون طي نمود. پس از آن دانشگاه کلمبيا در نيويورک را انتخاب کرد و سرانجام در سال 1949 موفق به دريافت درجه دکتراي خود از اين دانشگاه شد. به گزارش آذربایجان، پرفسور لطفي زاده تحقيقات خود را در رشته تئوري سيستم از دانشگاه کلمبيا آغاز نمود. در سال 1956، از وي به عنوان دانشمند دعوت شد تا در انستيتوي مطالعات پيشرفته در دانشگاه پرينستون واقع در نيوجرسي به تدريس و تحقيق بپردازد. علاوه بر آن پرفسور لطفي زاده مشاغل علمي افتخاري متعددي را قبول کرده است که از ميان آنها ميتوان به موارد زير اشاره نمود: استاد افتخاري رشته مهندسي برق دانشگاه پلي تکنيک ماساچوست MIT در سال 1968 دانشمند و محقق ممتاز آزمايشگاه تحقيقاتي شرکت اي بي ام IBM در کاليفرنيا در سالهاي 1977، 1973و 1968 دانشمند مدعو در مرکز مطالعات زبان و اطلاعات دانشگاه استنفورد کاليفرنيا در فاصله سالهاي 1978-1988. در سال 1959، پرفسور لطفي زاده کار تمام وقت خود را با سمت استادي در دانشکده مهندسي برق دانشگاه کاليفرنيا در برکلي شروع کرد. در فاصله سالهاي 1968ـ1963، وي رياست دانشکده مهندسي برق دانشگاه کاليفرنيا در برکلي را عهده دار بود. اگر چه پرفسور لطفي زاده در سال 1991 بازنشسته شد، ولي همچنان فعاليتهاي علمي ايشان در دانشگاه کاليفرنيا ادامه دارد و به صورت مستمر در کنفرانسها، سمينارها در شهرهاي مختلف جهان شرکت کرده و سخنراني ميکنند (پروفسور زاده در 2 اکتبر 2002 در جمع کانون مهندسين تورنتو هم شرکت و سخنراني کردند). در حال حاضر پرفسور لطفي زاده به عنوان استاد ممتاز مهندسي برق، مديريت مرکز نرم افزار کامپيوتري دانشگاه برکلي را عهده دار است. اين مرکز بيش از 2000 نفر عضو دارد و 100 موسسه علمي به آن وابسته هستند. تا سال 1965، تحقيقات پرفسور لطفي زاده عموماً در زمينه تئوري سيستم ها و تجزيه و تحليل تئوري تصميمات بود. در آن سال، وي تئوري و منطق فازي Fuzzy Logic را پايه گذاري کرد و سپس در زمينه کاربردهاي اين تئوري در هوش مصنوعي، زبان شناسي، منطق، تئوري تصميمات، تئوري کنترل، سيستمهاي خبره و شبکه هاي اعصاب به تحقيقات گسترده‌اي پرداخت. در حال حاضر حاصل تحقيقات پرفسور لطفي زاده در زمينه منطق فازي در بخشهاي گوناگون طراحي نرم‌افزار و سخت افزار و محاسبات کامپيوتري بر مبناي کلمات، تئوري شعور کامپيوتر در درک زبان طبيعي و صنايع سبک و سنگين مورد استفاده است. پرفسور لطفي زاده به عنوان کاشف و مبتکر منطق فازي شهرت جهاني دارد. وي طي يک مقاله علمي کلاسيک که در سال 1965 به چاپ رسيد مفهوم مجموعه فازي که اساس تئوري تجزيه و تحليل سيستمهاي پيچيده است را بر اساس زبان طبيعي معرفي کرد. پس از معرفي تئوري فازي، بيش از 15000 مقاله علمي توسط دانشمندان جهان درباره منطق فازي و کاربردهاي گسترده آن در نشريات علمي منتشر شد و در حدود 3000 درخواست ثبت اختراع در اين زمينه در کشورهاي مختلف جهان به عمل آمد. در سال مالي 1992ـ1991، کمپاني ماتسوشيتا، بخش وسايل الکترونيکي و تجهيزات هوانوردي پاناسونيک ژاپن به تنهايي توانست وسائل، تجهيزات و سيستمهاي الکتريکي و الکترونيکي به ارزش يک ميليارد دلار به فروش برساند که در آنها از منطق فازي استفاده شده بود. در حال حاضر 12 ژورنال علمي دنيا که در عناوين آنها کلمه "فازي" ديده ميشود به چاپ ميرسد. تنها در کشور ژاپن بيش از 2000 مهندس و دانشمند در رشته منطق فازي به تحقيقات علمي و صنعتي مشغول هستند. پرفسور لطفي زاده عضو ارشد انستيتوي مهندسي برق و الکترونيک آمريکا، عضو ارشد بنياد گوگن هايم Gugenheim، عضو ارشد آکادمي ملي مهندسي آمريکا، عضو ارشد کنگره جهاني Cybernetics ، عضو آکادمي علوم روسيه، عضو افتخاري انجمن مطالعات Cybernetics اتريش، عضو ارشد اتحاديه بين المللي سيستم هاي فازي و عضو ارشد چندين انجمن و موسسه علمي ديگر است. پرفسور لطفي زاده موفق به دريافت 9 مدال علمي گرديده است که از اين تعداد پنج مدال به مناسبتهاي گوناگون توسط انستيتوي مهندسي برق و الکترونيک آمريکا و چهار مدال ديگر توسط انستيتوي مهندسي مکانيک آمريکا، انجمن علوم مهندسي آمريکا، آکادمي علوم جمهوري چک و انجمن بين المللي سيستمهاي هوشمند به وي اهدا شده است. به علاوه پرفسور لطفي زاده 14 جايزه علمي دريافت نموده که از آن جمله ميتوان به جايزه اهدايي بنياد معروف هونداي ژاپن اشاره نمود. دانشگاههاي متعدد جهان با اهداي دکتراي افتخاري به پرفسور لطفي زاده از خدمات علمي وي بويژه ابداع منطق فازي که علوم و مهندسي کامپيوتر و تئوري سيستمها را دگرگون کرده است، قدرداني نموده اند. اين دانشگاه ها عبارتند از: دانشگاه تولوز فرانسه، دانشگاه تورنتو کانادا، دانشگاه ايالتي نيويورک، دانشگاه دورتموند Dortmund آلمان، دانشگاه اوويدو اسپانيا، دانشگاه ليک هد Leakhead کانادا، دانشگاه گرانادا اسپانيا، دانشگاه لويزويل Lousiville آمريکا، دانشگاه باکو جمهوري آذربايجان، دانشگاه گليويس Gliwice لهستان، دانشگاه اوستراوا Ostrava جمهوري چک، دانشگاه فلوريداي مرکزي آمريکا، دانشگاه هامبورگ آلمان و دانشگاه پاريس فرانسه. پرفسور لطفي زاده عضو هيئت مشورتي مرکز فازي آلمان، عضو هيئت مشورتي مرکز تحقيقات فازي دانشگاه تگزاس، عضو کميته مشورتي مرکز آموزش و تحقيقات سيستمهاي فازي و هوش مصنوعي روماني، عضو هيئت مشورتي موسسه بين المللي مطالعات سيستمها، عضو هيئت مديره انجمن بين المللي شبکههاي اعصاب، رئيس افتخاري اتحاديه سيستمهاي فازي بيومديکال ژاپن، رئيس افتخاري اتحاديه منطق و تکنولوژي فازي اسپانيا، عضو هيئت مشورتي انستيتوي ملي انفورماتيک توکيو و عضو هيئت مديره انستيتوي سيستمهاي هوشمند ايلي نوي آمريکا است. پروفسور لطفي زاده به طور رسمي از سال 1991 بازنشسته شده و مقيم سانفرانسيسکو است. او به هنگام فراغت به سرگرمي محبوبش عکاسي ميپردازد. سرگرمي ديگر لطفي زاده موسيقي است. او در اتاق نشيمن خود بيست و هشت بلندگوي حساس نصب کرده تا به موسيقي کلاسيک با کيفيت بهتري گوش کند. پروفسور لطفي زاده داراي بيست و سه درجه دکتراي افتخاري از دانشگاههاي معتبر جهان است، بيش از 200 مقاله علمي را به تنهايي به نگارش در آورده و در حال حاضر عضو هيئت تحريريه بيش از 50 مجله علمي دنيا ميباشد. منطق فازي پروفسور لطفي زاده در سال 1962 براي اولين بار در ژورنال مهندسي واژه Fuzzy Logic را مورد استفاده قرار داد. بر اساس نظريه او کلمات درست و نادرست (مشابه بله و خير) واژه‌هاي چندان مناسبي براي ماشين و کامپيوتر که از صفر و يک استفاده ميکنند نيستند و به جاي آنها بايد از عبارت درجه درستي استفاده كرد. به عبارت ديگر منطق كلاسيك ارسطويي كه بر مبناي صحيح و غلط بودن قضايا شكل ميگيرد بايد با نظريه احتمالات تكميل شود و منطق كاملتري موسوم به منطق فازي را که ماشين قادر به تشخيص آن باشد شكل دهد. مراکز علمي و صنعتي ژاپن با تشكيل اتحاديه بين‌المللي سيستمهاي فازي و برگزاري كنفرانسهاي متعدد درباره منطق فازي و استفاده از نتايج آن در صنعت توانستند محصولات فازي نظير پنكه، دوربين عکاسي و ويدئو، ماشين لباسشوئي، يخچال، سيستمهاي تهويه مطبوع و گرم و خنک کننده، جاروي برقي و ساير محصولات الكترونيكي و الکتريکي را بر اساس منطق فازي به مرحله توليد برسانند. به طور مثال در محصولات جديد ماشينهاي لباسشوئي که سيستم كنترل اتوماتيك فازي نصب شده، ماشين ميتواند ضمن برآورد مقدار و تشخيص جنس لباسها ميزان تميزي و چرکي آنها را حدس زده و بر اساس يافته‌هاي خود حرارت آب، مقدار آن و نيز سرعت چرخش ماشين را تعيين كند. ابداع روش پروفسور لطفي منطق دوگانه بين قضاياي ارسطويي را از شايد به حتماً و بالعکس دگرگون کرد. سايت دانشکده کامپيوتر دانشگاه باپتيست هنگ کنگ در مقاله‌اي پس از اهداي دکتراي افتخاري به پروفسور لطفي در تشريح تئوري فازي مينويسد: او توانست بين بله و خير منطق شايد را که تا سال 1970 ماشين و کامپيوتر از تشخيص آن عاجز بود ارائه کند. در آن سايت براي روشن شدن تئوريهاي منطقي به قضيه فلسفي رسيدن از کل به جزء که "همه انسانها فاني هستند؛ سقراط انسان است، پس سقراط هم فاني است" اشاره ميشود. در توضيح بيشتر منطق فازي بايد اضافه شود که مفاهيم غير دقيق (شايدها) بسياري در پيرامون ما وجود دارند که آنها را به صورت روزمره در قالب عبارتهاي مختلف بيان ميکنيم . در جمله هوا خوب است هيچ کميتي براي خوب بودن هوا مطرح نميشود تا اندازه خوبي آن مشخص شود و برداشت انسان از هواي خوب در يک حس کيفي باقي ميماند. در واقع مغز انسان با در نظر گرفتن عوامل مختلف و بر اساس تفکر استنتاجي و نه استدلالي جملات را تعريف و ارزش گذاري ميکند که مدل سازي آنها به زبان و فرمولهاي رياضي اگر غير ممکن نباشد کاري بسيار پيچيده خواهد بود. منطق فازي تکنولوژي جديدي است که براي پردازش وقايع غير قطعي ارائه شده و دقيقاً آن چه را که در طبيعت و زندگي روزمره با آن در ارتباط هستيم به طريق منطقي و رياضي انجام ميدهد. منطق فازي در مقابل منطق بايناري يا منطق Boolean قرار دارد و براي طراحي سيستمهاي خبرهExpert System به کار ميرود. سيستمهاي خبره توانايي شبيه سازي قوانين جهان را دارند و در حال حاضر در کنترل خودکار ترافيک، سيستم ترمز ABS اتومبيلها، ماشينهاي صنعتي هوشمند، سيستمهاي تشخيص هويت از روي اثر انگشت يا تصوير مردمک چشم و حتي غلط ياب تايپي در نرم افزارهاي نگارشي مانند MS-Word استفاده شده و به اين ترتيب نارسايي منطق صفر و يک براي شبيه سازي جهان واقعي با منطق فازي کاملاً حل ميشود. اگر چه به کاربرد منطق فازي روز به روز افزوده شده و انسانها از آن در رسيدن به آسايش و راحتي خود استفاده ميکنند، اما پرفسور لطفي زاده اعتقاد دارد منطق فازي اکسير و نوشدارو نيست زيرا توانايي انسان بيش از سيستمهاي منطقي و کامپيوتري است و آنها با هم قابل مقايسه نيستند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کاظم معتمد نژاد دکتر کاظم معتمد نژاد مشخصات و سوابق : متولد 21 اردیبهشت سال 1313 هجری شمسی بیرجند دیپلم ششم متوسطه خرداد 1322 دبیرستان مروی تهران لیسانس رشته قضایی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی تهران 1336 دکتری رشته قضایی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه پاریس تهران 1339 دیپلم عالی تدریس روزنامه نگاری از مرکز تعلیمات عالی روزنامه نگاری دانشگاه استراسبورگ 1963 (1342 هجری شمسی) دکتری دولتی علوم سیاسی از دانشکده حقوق و علوم اقتصادی دانشگاه پاریس 1964 (1343 هجری شمسی) دکتری تخصصی روزنامه نگاری از انستیتوی مطبوعات و علوم خبری دانشگاه پاریس 1964 (1343 هجری شمسی) سوابق علمی: استادیار و دانشیار دانشکده حقوق علوم سیاسی دانشگاه تهران از سال 1344 تا 1349 دانشیار واستاد دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی از سال 1356 تا 1359 رئیس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی از سال 1356 تا 1359 استاد مهمان دانشگاههای پاریس 1 (پانتئون – سوربن) و پاریس 2 (پانتئون – آساس) و دانشگاه رن اورن 2 فرانسه با حکم رسمی از وزارت آموزش آن کشور در سالهای 1982 تا 1986 (1361 تا 1367 هجری شمسی) مدیر پژوهش و استاد راهنمای پایان نامه های دوره دکتری علوم ارتباطات در دانشگاه پاریس 7 (دانشگاه رئیس دیدرو – ژولیو) از سال 1983 تا کنون عضو هیات علمی گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی از سال 1359 تاکنون. خدمات مطبوعاتی : عضو هیات تحریریه و مدیر بخش اخبار و مقالات خارجی روزنامه کیهان، 1336 تا 1340 . خدمات حقوقی : وکیل پایه یک دادگستری، از سال 46 تاکنون مشاور حقوقی " اتحادیه بین المللی ارتباطات دور" از سال 79 تاکنون. همکاری در تاسیس موسسات و دوره های آموزشی و پژوهشی: عضو موسس دوره عالی روزنامه نگاری ، موسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی و دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی (43 – تا 50) عضو هیات موسس بخش ارتباطات بین المللی " انجمن بین المللی تحقیق در ارتباط جمعی" ، 1976 (1355 هجری شمسی). عضو هیات موسس " مرکز پژوهش های ارتباطات" وابسته به دانشگاه علامه طباطبایی و وزارت پست و تلگراف و تلفن ، 1375. پیشنهاد دهنده تاسیس " مرکز مطالعات و تحقیقات ارتباطات در آسیای مرکزی" با همکاری " یونسکو" در تهران، از طریق کمیسیون ملی یونسکو در ایران در سال 1374 که پس از اعزام یک هیات بررسی و امکان سنجی از سوی سازمان مذکور به ایران و کشورهای منطقه، همچنان در حال مطالعه و مذاکره است. همکاری در ایجاد انجمن ها: عضو هیات موسس " انجمن دفاع از آزادی مطبوعات" تابستان 1357. عضویت در انجمن های علمی بین المللی: عضو " انجمن بین المللی تحقیق در ارتباطات جمعی " – از سال 1962 عضو " انجمن بین المللی حقوق فضا " – از سال 1967 عضو " ایستیتوی بین المللی ارتباطات" – از سال 1975 عضو " انجمن فرانسوی علوم ارتباطات و اطلاعات " – از سال 1983 کتابهای چاپ شده : روزنامه نگاری با همکاری دکتر ابوالقاسم منصفی. تهران: انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، 1350 چاپ چهارم، 1374. وسائل ارتباطات جمعی، تهران: انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، 1355، چاپ سوم، 1379. کتاب های زیر چاپ : فرهنگ علوم ارتباطات. با همکاری دکتر نعیم بدیعی. شامل ده هزار واژه تخصصی به زبانهای انگلیسی، فرانسه و فارسی ، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. بازنگری در روزنامه نگاری معاصر. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. جامعه اطلاعاتی: مبانی نظری و چشم اندازهای جهانی. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. وسائل ارتلاط جمعی (جلد دوم). تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. تکنولوژی های نوین ارتباطی: از تلگراف و تلفن تا ماهواره و اینترنت. تهران : انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. کتابشناسی ارتباطات در کشورهای در حال توسعه به زبان های انگلیسی و فرانسه (2 جلد) نیویورک: نشر بین المللی. کتاب های آماده چاپ و یا در حال آماده شدن برای چاپ : مبانی حقوق ارتباطات حقوق حرفه ای روزنامه نگاران حقوق تبلیغات بازرگانی مسائل جقوقی بین المللی ماهواره های تلویزیونی حقوق بین المللی ارتباطات الکترونی ارتباطات بین المللی ارتباطات و توسعه : ارتباطات توسعه و توسعه ارتباطات مطالعات انتقادی در ارتباطات روزنامه نگاری و تجدد خواهی در ایران تحول مطبوعات در کشورهای آسیای مرکزی نظریه های ارتباطات ریشه های تاریخی سلطه ارتباطی جهانی (به زبان انگلیسی) تحول ارتباطات در ایران (به زبان فرانسه) کتابشناسی ارتباطات در ایران (به زبانهای انگلیسی و فرانسه) ارتباطات و سلطه فرهنگی (ترجمه از انگلیسی) کلیات حقوق اساسی قوه مجریه در کشورهای غربی (ترجمه از فرانسه)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تصویر
ابراهيم پورداود
استاد پورداود - چهره های ماندگار
ابراهيم پورداود فرزند حاج داود در سال 1264 شمسي در رشت متولد گرديد. در مدرسه طلاب رشت تحصيل کرد. وقتي به تهران آمد به تحصيل در رشته پزشکي پرداخت، سپس عازم بيروت و پاريس شد و رشته حقوق را انتخاب کرد.
پورداود از جواني اهل مطالعه و تحقيق بود. در جنگ بين الملل اول که متفقين بيطرفي ايران را نقض کردند، روزنامه ( رستاخيز ) را داير کرد و بر ضد اشغالگران مقالاتي نوشت. و سپس از بغداد عازم استانبول و هند شد و به مطالعه کتب قديمي پرداخت و دربارهً ( اوستا ) و مزديستا بررسي عميقي کرد و کتابي به نام ( خرمشاه ) نوشت و اطلاعاتي در دسترس پژوهندگان قرار داد.
استاد پورداود درباره تمدن ايران باستان در اروپا مطالعه کرد و به دعوت ( تاگور ) فيلسوف معروف هندي به استادي دانشگاه در هندوستان اشتغال يافت. سرانجام بر حسب دعوت دانشگاه تهران به ايران آمد و در دانشگاه به تدريس پرداخت.
استاد پورداود که مدت 30 سال در خارج از کشور اقامت داشت نتيجه بررسي ها و مطالعات خود را در چند جلد کتاب تنظيم نموده و سمت هايي از قبيل رئيس انجمن باستان شناسي - رئيس هيئت نمايندگي ايران در کنگره خاور شناسان در مسکو و عضويت آکادمي جهاني و هنر و ... را بر عهده داشت.
استاد پورداود در 26 آبان 1347 در سن 83 سالگي در تهران درگذشت و طبق وصيت او جسدش را به آرامگاه خانوادگي اش در رشت منتقل نموده و مدفون ساختند . پورداود با تمام علم و دانشي که داشت مي گفت : يکي از فرزندان کوچک ايرانم و بسيار برايم دشوار است که از خود چيزي بنويسم.
سامان جان لینکها را صحیح بنویسید. لینک با یک http:// شروع میشود نه دو تا http://http:// !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضا مافي تـنـهـا رضا مافي در پنجمين روز از ماه نهم سال 1322 خورشيدي در مشهـد متولد شد. پدرش زرگر و حکاک بود و با اين هنر ظريف آشنايي داشت. برادر بزرگتر او نقاشي مي کرد و به هنرهاي تجسمي علاقمند بود. رضا از کودکي قلم به دست گرفت و سرگرمي و دلخوشي او خطاطي و بازي با حروف و کلمات بود. پدر که شيفتگي او را ديد، پس از جستجو، استاد " اعتضادي " را به استادي او برگزيد. اعتضادي از خوشنويسان بنام مشهد و در موزه آستان قدس رضوي کتابهـا و قطعات خطي قديمي را تعمير و مرمت مي کرد. رضا در شاگردي اعتضادي کوشش، شيفتگي و پشتکاري بسيار از خود نشان داد و استاد نيز بي دريغ تمام تجربيات ساليان دراز عمرش را در کوتاهـترين مدت، کريمانه در اختيار رضا قرار داد. رضا پانزده ساله بود که در پي عشق خود و تکميل آن راهي تهران شد، تا از اساتيد بزرگ توشه برگيرد. در کنار درس به تمرين خوشنويسي ادامه داد و براي يافتن استاد به هر گوشه سير کرد؛ تا در سال 1343 راه اصولي خود را يافت. رضا مافي در کلاس درس استاد حسين ميرخاني، شاگردی نمود. میرخانی دريافته بود که مافی اين استعداد را دارد که در آينده نامور اين هنر گردد . نقاشي خط با چـنين اندوخته ای به نقاشي خط روي آورد. آثارش در گالري سيحون مورد توجه اهل هـنر و هنرشناسان قرار گرفت. در واقع او اولین هنرمند خوشنویسی است که بر بوم نقاشی خط نوشت . نمايشگاه هاي متعددي نيز از نقاشي خط هاي او در ايران و کشورهاي ديگر از جمله فرانسه، آمريکا، انگلستان، سويس و پاکستان ترتيب يافت. شيوه مافـي رضا مافي شيوه اي ويژه داشت و تابلوهاي او را در بين صدها تابلوي ديگر بخوبي مي توان تشخيص داد. رنگ تابلو هاي او بيشتر قهوه اي کهنه است با متن و نوشته هايي به همين رنگ که متمايل به سياه است. اين رنگ که وقار ويژه اي دارد به تابلو حالتي کهـنه و قديمي مي د هـد. او از به کار بردن رنگ هاي شاد بکلي گريزان بود و بسيار به ندرت در ترکيب متن ها از آنها استفاده مي کرد. رضا مافي در چهـارم مهر ماه 1361 از دنيا رفت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نیما یوشیج علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج در سال 1276 خورشیدی در روستای یوش مازندران به دنیا آمد. پدرش که ابراهیم خان نوری نام داشت،از راه کشاورزی و گله داری روزگار می گذرانید. دوان کودکی اش را در آنجا سپری نمود و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، از آنجا به تهران آمد تا در دبیرستان سن لوئی که متعلق به موسسه کاتولیک های رُِم بود، به تحصیل خود ادامه دهد. در اینجا بود که علاقه وی به سرودن شعر در اثر یکی از معلمان وی که نظام وفا نام داشت، بیشتر و بیشتر شد و به سرودن شعر روی آورد. او به زبان فرانسه (زبان بین المللی آن دوران) را به خوبی فراگرفت و با ادبیات اروپا آشنا شد. محمد رضا عشقی در روزنامه قرن بیستم خویش بخشی از شعر افسانه نیما را منتشر کرد. نیما یوشیج توانست در سال 1317 جزء گروه کارکنان مجله موسیقی، مجله ماهانه وزارت فرهنگ درآید. وی در این مجله یک سلسله مقالات در خصوص نظریات فیلسوفان در خصوص هنر و همچنین تاثیر ادبیات اروپا را بر برخی از ممالک شرقی (آسیا) به چاپ رسانید و مورد بررسی قرار داد. او در سال 1328 در روابط عمومی و اداره تبلیغات وزارت فرهنگ مشغول به کار شد . نیما در نخستین آثار خود از اوزان عروضی پیروی می کند، اما کم کم با مشاهده آثار ادبیات اروپا، در آثار بعدی خود شعرش را از چهارچوب وزن و قافیه آزاد می سازد و راهی نو و سبکی تازه در شعر می آفریند، که به سبک نیمایی مشهور است.این شاعر بزرگ در سال 1338 در منطقه تجریش تهران دارفانی را وداع گفت. برخی از آثار او عبارت اند از : شعر من، ماخ لولا، ناقوس،شهر صبح شهر شب، آهو و پرنده ها،قلم انداز، نامه های نیما به همسرش،کندوهای شبانه و .... . در ضمن در سال 1364 مجموعه ای کامل از آثارش منتشر شد. نیما در نتیجه آشنایی با زبان فرانسه با ادبیات اروپا آشنا گردید و سبب به وجود آمدن سبکی نو در شعر پارسی شد. همچنین تحول عظیمی را در شعر فارسی ایجاد نمود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
صوفیِِ رازی ستاره‌شناس و رصدگر بزرگ ایران چند روز پیش گفته شد که برخی از جوانان دوستدار نجوم و فعالیت‌های رصدی در ایران، بر آن شده‌اند تا به جای برگزاری «ماراتن مسیه» به «رقابت صوفی» بپردازند. برای نگارنده، این خوشایندترین خبری بود که در چند سال گذشته از کوشش‌های این شب‌زنده‌داران آسمان‌نگر شنیده شد. در سال‌های اخیر واژه‌های «المپیاد» و «ماراتن» (نام تنها نبردی که ایرانیان از یونانیان شکست خوردند و همواره آنان و غربیان این واژه را برای تحقیر ایرانیان بکار برده‌اند) به فراوانی در ایران کاربرد پیدا کرده است و هرگونه رقابت و مسابقه‌ای را با این واژه‌های غیر میهنی که در شأن ایرانیان نیست، همراه می‌سازند. دیرینگی کوشش‌های دانشی و ورزشی در ایران‌ زمین به زمان‌هایی باز می‌گردد که اصلاّ کشوری به نام یونان در زیر گنبد آسمان وجود نداشته است. از سوی دیگر با اینکه فهرست‌های فراوانی از طبقه‌بندی ستارگان و اجرام آسمانی در مکتب‌های هیئت و نجوم ایرانی وجود داشته است؛ اما همه آنها به نفع «اجرام مسیه» به کناری گزارده شده بودند و این شایسته ملتی با سابقه و دستاوردهای درخشان در دانش ستاره‌شناسی نبود. این نگارنده نیز پیش از این بارها لزوم توجه به آثار ایرانی بجای نمونه‌های غربی را یادآور شده بود. اینک تصمیم جوانان ایران زمین برای رویکرد به هویت ملی و برگزاری «رقابت صوفی» را ارج نهاده و در نوشتار زیر به یک بررسی کوتاه در باره این دانشمند گرانپایه ایرانی می‌پردازیم. ابوالحسین عبدالرحمان بن عمر بن محمد بن سهل صوفی رازی، در سال 283 خورشیدی به دنیا آمد و در سال 366 خورشیدی در سن 83 سالگی از دنیا رفت. با اینکه واژه «رازی» در نام او، خاستگاه او را به «ری» منسوب می‌دارد، اما گویا در اصل از مردمان شهر «فسا» در استان فارس بوده است. از زندگی شخصی و حتی علمی صوفی آگاهی چندانی در دست نیست. او در مقدمه صورالکواکب، خود را شاگرد دانشمندی ناشناخته به نام «استاد رئیس ابوالفضل» در شهر اصفهان می‌داند و در همان شهر منجم دربار عضد‌الدوله دیلمی بوده است. ابن قفطی در «تاریخ‌الحکما» (اوایل سده هفتم هجری) نقل می‌کند که عضد‌الدوله به شاگردی صوفی در «معرفت کواکب ثابته و مسیر ایشان» افتخار می‌کرده است. صوفی، ستاره‌شناسی بزرگ با گرایش در «هیئت» بوده است. آثار برجای مانده از او نشان می‌دهد که بیش از هر چیز به ستاره شناسی رصدی، مشاهده و اندازه‌گیری عملی می‌پرداخته است. در آثار اروپایی- همچو همیشه- نام صوفی به عنوان دانشمندی عرب به قلم می‌رود و این از آنجا ناشی شده است که نوشته‌های دانشمندان ایرانی در سده‌های نخستین اسلامی به زبان عربی نوشته شده است. در حالیکه می‌دانیم تازیان حتی مفهوم برج‌های دوازده‌گانه را نیز نمی‌شناخته‌اند (برای آگاهی بیشتر بنگرید به: کرلو آلفونسو نلینو، تاریخ نجوم اسلامی، ترجمه استاد احمد آرام، ص 137 تا 142). از صوفی آثار متعددی برجای مانده است که مهمترین آنها کتاب «صورالکواکب» است. صوفی در این کتاب به معرفی و طبقه‌بندی کامل ستارگان و قدر (اعظام) و طول و عرض آنها با دقت یک دقیقه پرداخته است. او حتی رنگ بسیاری از ستارگان را نیز مطالعه و ثبت کرده است. در این کتاب، 48 صورت فلکی و نزدیک به یک هزار ستاره نام برده شده است که تمامی ویژگی‌ها و مختصات آنها را با محاسبه و مشاهده شخصی و رصد دقیق آنها بدست آورده است. این کتاب را نگاره‌هایی از صورت‌های فلکی در دو حالت «چنانکه بر آسمان بینند» و «چنانکه بر کره بینند» همراهی می‌کند. او «قدر» (میزان روشنایی) هر ستاره را با نشان دادن دایره‌ای بزرگ یا کوچک با شماره‌ای بر کنار آن نشان داده است. شیوه‌ای که هنوز برخی بر این گمانند که نوآوری دانشمندان اروپایی در سده‌های اخیر بوده است. ابوریحان بیرونی بارها در آثار نجومی خود برای تأیید درستی سخنان خود، شواهدی از صوفی را نقل می‌کند و در جدول‌ها و مقاله نهم از کتاب نجومی گرانپایه خود «قانون مسعودی» (که متأسفانه هنوز به فارسی ترجمه نشده است) مرجع تمامی ثبت قدرهای ستارگان را کتاب صورالکواکب می‌داند. (قانون مسعودی، جلد سوم، بیروت، 2002، ص 21 به بعد). ابن یونس نیز در «زیج کبیر» مقام علمی صوفی را می‌ستاید. او چنان رصدگری دانا و دقیق بوده است که توصیف‌های او از ستارگان تا سدها سال به عنوان یک مرجع مهم علمی در جهان شناخته می‌شده و در قرون وسطی به زبان‌های گوناگون اروپایی ترجمه می‌شود. نسخه‌های ترجمه اسپانیایی صورالکواکب از سده سیزدهم میلادی و ترجمه فرانسوی منتشر شده در سن پترزبورگ در سال 1874 نمونه‌هایی بازمانده از آن است. نام صوفی به گونه تلفظ اروپایی آن یعنی Azophi شناخته می‌شود و برای یادمان او، نامش در نامگذاری‌های جهانی پدیده‌های کیهانی بکار گرفته می‌شود. رصدهای ثبت شده در صورالکواکب صوفی در سراسر قرون وسطی مرجع اصلی طراحی و ساخت کره‌های آسمانی در اروپا بوده است. ابن قفطی همچنین گزارش کرده است که در کتابخانه قاهره یک کره آسمانی بوده است که ساخت صوفی بوده و به بهای سه هزار سکه زر خریداری شده بوده است. استاد ابوالقاسم قربانی بر این باور می‌باشد که صورالکواکب منبع اصلی تهیه «زیج آلفونسی» برای پادشاه کاستیل (در شبه جزیره ایبری) در سده سیزدهم میلادی بوده است (ریاضیدانان ایرانی، 1350، ص 99). از صورالکواکب نسخه‌های متعددی بازمانده است که مهمترین آنها ترجمه فارسی آن توسط خواجه نصیر طوسی (موجود در کتابخانه ایاصوفیه) در سال 647 هجری قمری است که به خط خود خواجه می‌باشد. چاپ عکسی این کتاب در سال 1348 به کوشش استاد پرویز ناتل خانلری در مجموعه کتاب‌های بنیاد فرهنگ ایران منتشر شده و چاپ دیگر حروف‌چینی شده آن نیز به همت آقای بهروز مشیری در سال 1381 منتشر شده است. آگاهی دیگری که از کوشش‌های علمی صوفی در دست است، به گزارش دیگری از ابوریحان بیرونی در کتاب «تحدید ‌النهایات الاماکن‌» باز می‌گردد. او چنین آورده است که در سال 359 هجری قمری، صوفی اقدام به اندازه‌گیری رصدیِ میل دایره‌البروج با حلقه‌ای به قطر داخلی دو و نیم ذراع در شهر شیراز می‌کند. در این رصد گروهی دیگر از ستاره‌شناسان ایرانی او را همراهی کرده‌اند. کتاب‌های دیگری از صوفی نیز تاکنون بازمانده‌اند که سه رساله در باره کاربرد استرلاب، کتابی در علم احکام نجوم و نیز کتابی در تشریح و ساخت کره آسمانی، نمونه‌ای از آنها است. هیچکدام کتاب‌های اخیر تاکنون در ایران منتشر نشده‌ا رضا مرادی غیاث آبادی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی در سال 832 و به قولی 834 ه.ق. در کرمان فوت نموده و در ماهان در ميان باغی مصفا مدفون شده است. هستة اوليه گنبدی منفرد بوده که در سال 840 ه.ق. و به دستور "احمدشاه دکنی" ساخته شده و به تدريج توسعه يافته است و 32000 مترمربع مساحت دارد و از چندين صحن تشکيل شده است. ورودی امروزی از شرق است و اولين صحن آن اتابکی نام دارد که به صحن وکيل الملکی راه دارد. از اين صحن به رواقهای دورة قاجاريه و گنبدخانه و رواق شاه عباسی و صحن حسينيه دسترسی دارد که آخرين صحن آن بيگلربيگی ناميده می شود که به خانة متولی باشی ختم می گردد. اين مجموعه طی شش قرن بنا شده و تداوم معماری ايران را در شش قرن گذشته و به صورت زيبايی به تماشا گذارده است. بيشترين توسعة اين مجموعه در دوران قاجاريه انجام شده و معماران آن (رواق و صحن ميرداماد) استاد "کمال الدين حسين" و بانی آن بکتاش خان , صحن حسينيه "استاد رضا" و بانی آن "عبدالحميد ميرزا" می باشد. صحن وکيل الملکی و رواقها نيز به دستور وکيل الملک اول و دوم در سالهای 1285 ه.ق. بناگرديده است. عناصر تزئينی مجموعه شامل کاشيکاری , کاربندی , مقرنس , گچبری و نقاشی است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خواجه عبدالله انصاري ابو اسماعيل عبدالله پسر ابومنصور محمد انصاري هروي غروب روز جمعه دوم شعبان 396 هـ.ق در كهندز هرات از مادري كه اهل بلخ بود تولد يافت. خانواده‏اش نسب به ابوايوب خالد بن يزيد انصاري (وفات: 5 هـ.ق) صحابي معروف مي‏رسانيد. اين ابوايوب همان كسي است كه رسو ل اكرم (ص) هنگام هجرت از مكه به مدينه در خانه‏آش فرود آمد و به همين مناسبت ميزبان خوشبخت را صاحب رحل خواندند. عبدالله كه فرزند محبوب خانواده بود، از همان سالهاي كودكي از استادان فن، علم حديث و تفسير آموخت. از جمله استادانش يحيي بن عمار شيباني را نام برده‏اند كه از شيراز به هرات آمده و به تعليم و تدريس مشغول بود و سعي داشت كه سنت عرفا را با شريعت تطبيق دهد و اين راه و روش در مشرب شاگردش نيز اثري پايدار به جا گذاشت. بنا بر مشهور در همان سنين، به يمن حافظه قوي جلب نظر كرد و در كسب مقدمات و حفظ قرآن و اشعار عربي امتيازي يافت. هر چند استادانش شافعي مذهب بودند ديري نگذشت كه مذهب حنبلي اختيار كرد. به سال 417 هـ.ق در 21 سالگي براي تكميل تحصيلات به نيشابور رفت. سپس به طوس و بسطام سفر كرد و به سماع و ضبط حديث همت گماشت. در سال 423 هـ.ق عازم سفر حج شد و بر سر راه مكه در بغداد توقف كرد تا مجلس درس ابومحمد خلال بغدادي (وفات: 439 هـ .ق) را درك كند. در بازگشت از سفر حج به زيارت ابوالحسن خرقاني (وفات: 425 هـ.ق) صوفي نامور نايل شد. اين ملاقات در وي سخت مؤثر افتاد و ذوق عرفاني او را كه به بركت تلقين پدر در وجودش جوانه زده بود به بار آورد. از ديگر مشايخ صوفيه عصر خود مانند شيخ ابوسعيد ابوخير نيز درك فيض كرد. سرانجام به زادگاه خود بازگشت و در آنجا مقيم شد و تعليم مريدان مشغول گرديد. در روزگاري كه امام الحرمين، فقيه شافعي مشهور، در نظاميه نيشابور فقه شافعي و كلام اشعري درس مي‏داد با علم كلام مخالفت ورزيد و درذم آن، كتاب نوشت. به همين سبب چند بار تهديد به قتل شد و حتي به فرمان خواجه نظام الملك از آن شهر تبعيد گرديد. وزير پركفايت سلجوقيان هرچند به پاس تقوا و دانش پيرهرات، حفظ حرمت وي مي‏كرد و او را از تعرض معاندان مصون مي‏داشت، اجازه نمي‏داد بر اثر وجود وي در شهر آتش فتنه برانگيخته شود. خواجه عبدالله كه شيخ الاسلام لقب گرفته و مريدان بسياري در هرات به هم زده بود در پايان عمر نابينا گرديد. وي صبح روز جمعه 22 ذي الحجه سال 481 هـ.ق به سن 85 سالگي در گذشت و در گازرگاه (ده كيلومتري هرات) به خاك سپرده شد. آرامگاهش در همان محل برجاست. مشرب فكري در قرن چهارم و پنجم هجري، خراسان كانون علم و تصوف اسلامي بود و شيوخ صوفي از بلاد عراق عرب و ماوراءالنهر به شهرهاي پررونق آن روي مي‏آوردند و از كتابخانه‏هاي مهم آنها كه از كتابهاي علمي و عرفاني پر بود استفاده مي‏كردند. در اين مكتب، صوفيان بزرگي چون ابونصر سراج (وفات: 378 هـ.ق) نويسنده كتاب اللمع في التصوف، ابوبكر محمد كلاباذي (وفات:380 هـ.ق) صاحب كتاب التعرف، ابوعبدالرحمن سلمي (325 ـ 412 هـ.ق) مؤلف طبقات الصوفيه، و امام ابوالقاسم قشيري (376 ـ465 هـ.ق) مؤلف رساله القشريه درخشنده بودند و هر يك به سهم خود گنجينه عرفان اسلامي را غني تر ساخته بودند. اساس مكتب تصوف خراسان كه شهر پررونق و جو علمي نيشابور كانون مهم آن شده بود، جمع شريعت و طريقت و مبارزه با انحراف و بدعت بود؛ حتي ابونصرسراج و شاگردش سلمي و شاگرد او قشيري مدرسه‏هاي خاصي به همين منظور در آن شهر بنياد نهاده بودند. اين مكتب به ويژه بر نقل اقوال مشايخ تكيه داشت. خواجه عبدالله انصاري در همين مكتب پرورش يافته و به مبادي و اصول آن وفادار مانده بود. خدمت مهم پيرهرات به مكتب عرفاني خراسان اين شد كه منازل طريقت و مقامات سلوك عرفاني را مدون ساخت و در درجه بندي مقامات ترتيب تازه‏اي آورد و در اين ترتيب بر كيفيات باطني و اشراقي انحصار نكرد بلكه اخلاق و آداب زندگي متعارف را نيز دخالت داد تا هر فرد صوفي، در عين حفظ پيوند با زندگي، سير معنوي داشته باشد و طريقت را با شريعت همراه سازد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
احمد رسول‌زاده احمد رسول‌زاده سال 1309 در تبريز متولد شد. او از سال1332 به طور حرفه‌اي به كار دوبله مشغول شد. او همان گوينده‌اي است كه نقش حمزه- عموي پيامبر اسلام(ص)- را در فيلم محمد رسول الله (ص) گفته است. او علاوه بر اين اثر، در فيلم سينمايي عمرمختار به جاي آنتوني کويين صحبت كرده است. اين پيشكسوت دوبله به جاي هنرپيشگاني مانند اورسن ولز در فيلم هاي« تابستان گرم و طولاني» و «مردي براي تمام فصول»،«لايونل باريمور»(جدال درآفتاب)، رالف ريچاردسن (دکترژيواگو) صحبت كرده است. از جمله فيلم‌هاي ايراني كه وي در آن گويندگي كرده است به «آخرين تک سوار»، «تصوير آخر»، «ماديان» و «رسول پسر ابوالقاسم» مي‌توان اشاره كرد. اين پيشكسوت دوبله، مديريت دوبلاژ فيلم‌هاي مطرحي چون «پدرخوانده»،«بن هور»، «تابستان گرم و طولاني» ،«جدال در آفتاب» ،«وداع با اسلحه» و«فراربزرگ » را برعهده داشته است. وي همچنين در تئاتر و سينما نيز نقش‌آفريني كرده است. رسول‌زاده اكنون بيشتر در عرصه‌ دوبله‌ آثار مستند مشغول و نام‌آشناست. رسول‌زاده چندي پيش در سخناني با بيان اين كه در اوج حرفه دوبله قرار داريم خاطرنشان كرد: اما نياز به نيروي كمكي و جوان داريم و اين واقعيتي است كه دوران ما مي‌گذرد و جوان‌تر‌ها بايد وارد حرفه دوبله شوند اما بايد احترام و جايگاه پيشكسوتان حفظ شود. به گفته‌ وي در سال‌هاي 1322 تا 23 كار دوبلاژ با تعدادي از دانشجويان ايراني مقيم استانبول به اتفاق آقاي وكيلي و دكتر كوشان آغاز شد. نخستين فيلم نيز «اولين قرار ملاقات يا همان دختر فراري» نام داشت. بعد از آن در استوديو ايران فيلم به سرپرستي رضاييان و مديريت دوبله لطيف‌پور شروع شد. به موازات آن افراد ديگري از صنف‌هاي مختلف هنري از جمله تئاتر به دوبله آمدند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ابوالفتح عبدالرحمان منصور خازني در تاريخ علم ايران به كمتر كسي به اندازه خازني ستم و بي‌توجهي شده است. خازني مي‌توانست از پيشگامان توسعه علمي و فني در ايران باشد؛ اما همچو بسياري از مواقع، دانش او يا به فراموشي سپرده شد و يا از آن به منظور گسترش خرافات و ترويج جهل استفاده شد. ابوالفتح عبدالرحمان منصور خازني، دانشمند علم حيل (مكانيك) و اخترشناس بزرگ سده پنجم و ششم هجري، خدمتكار و خادم خزانه‌دار دربار سلجوقي مرو در خراسان بود. شهر مرو در آن زمان يكي از پايگاه‌هاي بزرگ علمي ايران بشمار مي‌رفته است و «ياقوت حموي» از هشت كتابخانه آن نام مي‌برد كه يكي از آنها بنام «عزيزيه» به تنهايي دوازده هزار كتاب در اختيار داشته است. او بدون اينكه هيچگونه امتياز يا اعتبار خانوادگي يا علمي داشته باشد، بدون اينكه مدارج شاگرد و استادي را سپري كند و حتي بدون اينكه از لحاظ شغلي نيازي به دانستن داشته باشد؛ به دلخواه و ميل قلبي خود، فرصت‌هاي روزانه را صرف آموختن مكانيك و اخترشناسي مي‌كند. هنگامي كه خيام بزرگ و ديگر دانشمندان همكارش در عصر ملكشاه سلجوقي و به فرمان او، آغاز به تنظيم و احياي نظام گاهشماري خورشيدي ايراني مي‌كنند؛ خازني نيز بطور مستقل و بدون ارتباط با آنان به همين محاسبات مي‌پردازد و از جمله شيوه پيشنهادي خود در محاسبه نوروز يا نخستين روز سال را براي آنان به اصفهان مي‌فرستد. جالب اينكه خيام ، قاعده محاسباتي ایشان مي‌پذيرد و بكار مي‌بندد. خازني نتيجه تمامي آن محاسبات و شيوه‌هاي خود را در كتابي به نام «زيج سنجري» ثبت مي‌كند و در اين زيج، همچنين به بررسي گاهشماري هندي، سغدي، عبري، يزدگردي و سلوكي مي‌پردازد. او توابع مثلثاتي با تفاضل‌هاي اول و دوم را با دقت سه رقم محاسبه مي‌كند. در بخش‌هاي متنوعي به محاسبه مسئله تعديل زمان، مسير و زمان حركت‌هاي خورشيد، ماه، ستارگان و سيارات (گاه با دقت يك ثالثه)، جدول‌هاي پيش‌بيني خورشيدگرفتگي و ماه گرفتگي، و نيز جداولي در پيش‌بيني زمان پيدايي و خط‌سير «كيد»ها (دنباله‌دارها) مي‌پردازد. نوشته‌هاي خازني نشان مي‌دهد كه او همواره به دنبال شيوه‌هاي نوين و دقيق‌تر در رصد و محاسبه بوده و صرفاً تكراركننده محاسبات پيشينيان نبوده است. عليرغم اينكه نسخه‌هاي خطي كاملي از زيج سنجري وجود دارد، اما تاكنون اين كتاب مهم و بي‌نظير خازني در ايران منتشر نشده است. خازني در بخش ديگري از فعاليت‌هاي علمي و شايد تحت تأثير شغل ارباب خود، به ابداع و اختراع يك ترازوي آبي براي اندازه‌گيري جرم حجمي مواد و ميزان خلوص آلياژها مي‌پردازد. او شيوه‌هاي سنجش و ساخت ترازوي خود را در كتابي به نام «ميزان‌الحكمه» شرح مي‌دهد و شخصاً نمونه‌اي از آنرا براي دربار مرو مي‌سازد. در دايره‌المعارف «زندگينامه دانشمندان جهان» (چاپ نيويورك، ترجمه فارسي گزيده‌اي از آن زيرنظر استاد احمد بيرشك) نقل شده است كه: «برآورد اهميت خازني كاري است دشوار. ترازوي آبي او جاي ترديد باقي نمي‌گذارد كه او در زمره بزرگترين سازندگان ابزارهاي علمي در همه اعصار شمرده مي‌شود. در علم حيل كتاب ديگري شناخته نشده است كه سنت كتاب ميزان‌الحكمه را ادامه داده باشد. پس از آن، علم اوزان تبديل به كاردستي اشخاصي شد كه ترازوهاي ساده مي‌ساختند و از آن پس، اين رشته از سنت علمي خود بيرون رفت.» خازني بارها پيشنهادهاي دربار براي پست و مقام‌هاي حكومتي را رد مي‌كند و ترجيح مي‌دهد در مقام يك دانشمند مستقل باقي‌ بماند. اما سرنوشت او بس غم‌انگيز است: كاركنان دربار كه وجود چنين ترازوي شگفتي را برملاكننده تقلب‌هاي خود مي‌دانستند، آنرا به آتش مي‌كشند و خازني از غصه ترازو، دق مي‌كند و مي‌ميرد. به همين سادگي! بي‌ترديد، رنج و غصه خازني تنها از نابودشدن ابزار اندازه‌گيري جرم حجمي نبوده است؛ چرا كه مي‌توانسته نمونه‌اي ديگري از آنرا بسازد. رنج او در واقع از جايگاه و وضعيت علمي جامعه‌اي بوده كه هيچگاه امثال او نمي‌توانسته‌اند برنامه‌هاي علمي خود را عملي سازند. جامعه‌اي كه محاسبات نجومي او را تنها در پيشگويي و فال‌بيني و عوام‌فريبي بكار مي‌بستند. اما اين همه داستان غم‌انگيز ما نيست؛ غم‌انگيزترين بخش آن در اينست كه خازني نمي‌داند هنوز هم پس نهصدسال از زمان نگارش «زيج سنجري»، ما علاقه‌اي به خواندن آن نداريم و حتي آنرا چاپ و منتشر نكرده‌ايم. هنوز هم پس از نهصد سال، «ميزان‌الحكمه» را نيز چاپ و منتشر نكرده‌ايم (جز گزيده‌اي به همت استاد تقي بينش) چرا كه علاقه‌اي به خواندن و آگاهي از آن نداريم، در حاليكه ده‌ها سال از انتشار آن در مصر مي‌گذرد. اما آنگاه كه اروپاييان، دانشمندان ايراني را، شخصيتي عرب معرفي مي‌كنند، رگ غيرت و غرورمان به جوش و خروش مي‌آيد. هنوز هم جواناني كه داستان ارشميدس را بارها و بارها در كتاب‌هاي درسي و رسانه‌هاي گروهي خوانده‌اند، با نام و دستاورد خازني بيگانه هستند، چرا كه هرگز نخواسته‌ايم دستكم در كنار آشنايي با بزرگان جهان، فرزندان خود را با دانشمندان ايراني نيز آشنا كنيم. دوستداران نجوم در ايران حاضرند با كمال ميل به سرگرمي‌هايي همچو تماشا و ردگيري «فهرست مسيه» بپردازند، اما هيچ علاقه‌اي به «فهرست خازني» ندارند و اصلاً خبري از اين فهرست ندارند. ما بدون توجه جدي به علم و تاريخ علم به كجا مي‌شتابيم؟ تنها با «استفاده صرف از دستاوردهاي علمي ديگران» (و آنهم ناقص) به كجا خواهيم رسيد؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ابوسعید فضل الله ابوالخیر ابوسعید فضل الله ابوالخیر در سال 357 هجری در« میهنه ازقراء خاوران خراسان» دیده به جهان گشود. پس از تحصیلات مقدماتی در سلک عرفا در آمد و در فضل و کمال سر آمد عصر خویش بود و در سیر و سلوک از مشاهیر و گویندگان بزرگ و از عرفای اهل تصوف بود. وفات وی در سال 440 هجری قمری اتفاق افتاده است. در مورد زندگی و شرح مقام عرفانی او دو کتاب مهم موجود است، «اسرارالتوحید» نوشته محمد منور، نوه ابوالسعید و « رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید» که توسط یکی از نزدیکان او نوشته شده است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ابوسعید فضل الله ابوالخیر ابوسعید فضل الله ابوالخیر در سال 357 هجری در« میهنه ازقراء خاوران خراسان» دیده به جهان گشود. پس از تحصیلات مقدماتی در سلک عرفا در آمد و در فضل و کمال سر آمد عصر خویش بود و در سیر و سلوک از مشاهیر و گویندگان بزرگ و از عرفای اهل تصوف بود. وفات وی در سال 440 هجری قمری اتفاق افتاده است. در مورد زندگی و شرح مقام عرفانی او دو کتاب مهم موجود است، «اسرارالتوحید» نوشته محمد منور، نوه ابوالسعید و « رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید» که توسط یکی از نزدیکان او نوشته شده است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.