zed

5 جنگ منطقه ای بین ایران و عربستان: بازی با حاصل جمع صفر

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[align=justify]نتیجه این سیاست برای ریاض دستاوردی به جز سپردن بی دردسر عراق به ایران و تشکیل یک ائتلاف استراتژیک از تهران تا بغداد و از بغداد تا دمشق و لبنان نبود ، از این رو سعودی ها در این مرحله از انتخابات عراق (که در 16 اسفند 1388 برگزار خواهد شد ) فعالانه وارد شدند و صدها میلیون دلار به احزاب و گروه های سنی نزدیک به خود و نیز عناصر بعثی دادند تا دوباره در عراق فعال و احیا شوند .
عصر ایران – ایران و عربستان دو کشور محوری منطقه خاورمیانه به حساب می آیند و از این حیث بسیاری از تحولات منطقه ای در این منطقه از جهان ناشی از تعامل و رقابت یا کشاکش و خصومت این دو قدرت منطقه ای است .

تقریبا بدون هیچ اغراقی در بحران های موجود در منطقه نیز می توان جبهه گیری این دو کشور بزرگ را مشاهده کرد . اوضاع به گونه ای است که تقریبا شرایط رقابت های منطقه ای بین تهران – ریاض به حالت " بازی با حاصل جمع صفر " در آمده است . یعنی در هر جا که تهران احساس پیروزی می کند ، ریاض احساس شكست مي كند و بالعكس .

عوامل مختلفی در تبیین دلایل صف آرایی عربستان و ایران در تحولات منطقه ای می توان برشمرد که از علل تاریخی گرفته تا دلایل مذهبی و ایدئولوژیک تا زمینه های رقایت سیاسی و اقتصادی و... را شامل می شوند .

در تبیین شرایط کنونی رقابت منطقه ای ایران و عربستان می توان وضعیت موجود را در 5 کانون بحران در منطقه بررسی کرد :

1- فلسطین : حمایت عربستان از تشکیلات خودگردان فلسطین و شخص ابومازن رییس این تشکیلات ، در کنار حمایت ایران از حماس و دیگر گروه های جهادی فلسطین ،جبهه گیری آشکار ایران عربستان در موضوع فلسطین را فریاد می زند.

از نظر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران ، حمایت از آرمان ملت فلسطین و سازش ناپذیری در برابر رژیم اسراییل یک فرض بدیهی در سیاست خارجی است که در دهه چهارم پس از گذشت انقلاب ، به این فرض بدیهی و آرمان انقلابی دلایل " رئالیستی " و عملگرایانه نیز افزوده شده است .

اگر در دهه های پیشین حمایت از آرمان مردم فلسطین در برابر رژیم اسراییل صرفا در چارچوب منافع امتی تحلیل و تبیین می شد ، امروز کارگزاران و دیپلمات های حکومت ایران ابایی از اعلام این گفته ندارند که " فلسطین اولین خاکریز ایران در جنگ منطقه ای خود با اسراییل و آمریکا است " .

این تغییر نگرش بدان معنا نیست که موضوع آرمان ملت فلسطین به فراموشی سپرده شده است ، بلکه بدان معنا است که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بین دو مفهوم " اقناع ملت " و " تبلیغ در امت " بنا به ضرورت های سیاسی داخلی شکاف هایی بروز کرده است ، تا جایی که سیاست گذاران و تصمیم گیران در عرصه سیاست خارجی ایران را به ارایه اقناعی دوگانه از دلایل و ضرورت مخالفت ایران با روند سازش در خاورمیانه و ضرورت حمایت از آرمان مبارزه با رژیم اسراییل کشانده است .

اما در نقطه مقابل و در عربستان اوضاع به گونه دیگری است . حاکمان عربستان سودای ایدئولوژیک خاصی در سیاست خارجی ندارند و صرفا از دیدگاه عملگرایانه (و البته از نظر ايران منفعت طلبانه و سازشكارانه) به موضوع فلسطین نگاه می کنند .

البته این بدان معنا نیست که حاکمان عربستان معذوریت هایی برای اقناع مردم خود در برابر سازش با رژیم اسراییل ندارند ، همچنان كه بر اساس نظر سنجي هاي اخيري كه در اين كشور به عمل آمده است در مجموع تنها 17 درصد از مردم اين كشور با پذيرش اسراييل به عنوان يك كشور مشكلي ندارند .( گزارش اين نظر سنجي در وب سايت فارن پاليسي قابل دسترسي است) و بقيه جمعيت اين كشور با پذيرش اسراييل به عنوان يك كشور به شدت مخالفت مي كنند . آشكار است كه اگر عربستان يك دولت دموكراتيكي داشت طبيعتابا توجه به مخالفت هاي شديد افكار عمومي نمي توانست خود را وارد درموضوع صلح خاورميانه كند . بنابراين از اين جهت موضع دولت عربستان در قبال صلح خاورميانه و حمايت از روند صلح حتي از نظر مردم اين كشور موضعي سازشكارانه تلقي مي شود .

2- در مورد لبنان نیز اوضاع دقیقا همانند فلسطین است . در حالی که حاکمان ریاض از ائتلاف 14 مارس و شخص سعد حریری ( نخست وزیر لبنان ) حمایت می کنند ، ایران از حزب الله و جنبش امل و به عبارت دیگر از ائتلاف 8 مارس جانبداری می کند .
در این صف آرایی منطقه ای نیز اوضاع همچون فلسطین به سیاست های داخلی نیز گره خورده به گونه ای که حزب الله لبنان به عنوان فرزند و میوه انقلاب اسلامی در لبنان محسوب می شود و در نقطه مقابل گروه های داخل در ائتلاف 14 مارس با توجه به رقابت سیاسی با حزب الله از توان مالی و سیاسی عربستان برای مقابله با گسترش نفوذ و اعتبار این گروه شیعی در لبنان بهره می برند .

با توجه به خاصیت و شرایط موجود در نظام سیاسی لبنان که دخالت و نفوذ خارجی در این کشور کوچک کرانه مدیترانه را به اصلی ثابت و طبیعی تبدیل کرده ، این کشور هم اکنون عرصه رقابت یا خصومت منطقه ای ریاض با تهران شده است و همانند فلسطین ، ایران و عربستان نتایج بازی در زمین لبنان را در موازنه منطقه ای موجود بین خود ، یکی از تعیین کننده ترین نقاط می دانند چرا که لبنان خاکریز اول دسترسی و جبهه بندی در برابر رژیم اسراییل است و از این رو موازنه قوا در این کشور در موضوع فلسطین نیز تا گونه ای زیاد موثر است .

از این رو در قالب سیاست جدید منطقه ای ریاض ، حاکمان ال سعود با توجه به نقش تعیین کننده سوریه در دو جبهه لبنان و فلسطین و نیز با توجه به روابط استراتژیک سوریه با ایران ، تلاش دارند با جذب بشار اسد به محور ریاض – قاهره ، یکی از کارت های موثر بازی منطقه ای ایران را از دستش خارج کنند .

سفرهای اخیر پادشاه عربستان به دمشق و نیز سفر اخیر بشار اسد به ریاض دقیقا در چارچوب این سناریو انجام شده است . از این رو گام آینده سوریه در این موازنه منطقه ای بین تهران و ریاض ، تا حدود زیادی در نتیجه رقابت منطقه ای تهران و ریاض ( در دو حوزه لبنان و فلسطین ) موثر خواهد بود و امرور بشار اسد در جایگاهی ایستاده است که تمایلش به هر دو سوی این منازعه به معنای شکست طرف دیگری خواهد بود .

3- منطقه مورد مناقشه دیگر در روابط تهران –ریاض یمن است . البته یمن در ماه های اخیر به جمع يكي از اضلاع تعيين كننده معادلات منطقه ای پیوسته است . ریاض مدعی حمایت ایران از شبه نظامیان زیدی جدایی طلب در شمال یمن است و در مقابل تهران ریاض را متهم به سرکوب شیعیان زیدی یمن می کند .

مناقشه موجود در یمن خواسته یا ناخواسته آتشی در حیات خلوت ریاض محسوب می شود که حاکمان آل سعود در تلاشند تا این آتش افتاده در خرمنشان را از جانب ایران بدانند . اوضاع در یمن به گونه ای جالب مرتبط با آتشی است که عربستان سعی دارد در حیات خلوت ایران بیاندازد که در بخش چهارم به آن می پردازیم .

4- افغانستان و بازگشت طالبان : نقش عربستان در بحران افغانستان و حمایت این کشور به همراه برخی افسران رده بالای سازمان اطلاعات پاکستان از گروه طالبان برکسی پوشیده نیست .
عربستان در جریان نفوذ طالبان در افغانستان پس از خروج نیرو های شوروی سابق از این کشور نقش بی بدیلی داشت . این نقش به همراه امارات متحده عربی و در واقع به کمک و کارگزاری سازمان اطلاعات پاکستان در نفوذ دادن عناصر طالبان برای قدرت گرفتن در تمامی افغانستان در سال های دهه 1990 به شدت دنبال شد.

طالبان در سال های 1996 به بعد باشعار پایان دادن به جنگ و با استقبال نسبی مردم خسته از جنگ افغانستان کم کم بساط نفوذ خود را در تمامی نقاط افغانستان گستراند تا جایی که با بسط این نفوذ به جبهه شمال ( مورد حمایت دولت ایران ) و حمله به مزار شریف در نخستین اقدم انتقامی از ایران ، دیپلمات های ایران در کنسولگری جمهوری اسلامی در شهر مزار شریف همزمان با ورود طالبان به این شهر به دست این گروه به شهادت رسیدند .

این اقدام نشانه شومی از نیات واقعی گروهی متحجر و سلفی بود که علیه ایران ابراز می شد و نشان می داد پشت سر این اقدام دست هایی قرار دارند تا با نا امن کردن مرزهای شرق ایران به منافع راهبردی ایران در منطقه دست اندازی کنند .

پیوند بین القاعده و طالبان از سوی دیگر به گونه ای بود که " اسامه بن لادن " رهبر این گروه تروریستی بنیادگرا به افغانستان رفت و زیر چتر حمایت دولت نوپای طالبان قرار گرفت .

تشکیل دولت طالبان در مرزهای شرقی ایران پروژه ای بود که بدون شک ( و با وجود اسناد و مدارک غیر قابل انکار ) یک سر طرح ریزی آن در ریاض بود و هدف آن انتقال عناصر القاعده به این کشور ، صدور بنیاد گرایی سلفی –سنی به حیات خلوت ایران و ایجاد تهدید و چالش امنیت ملی برای جمهوی اسلامی ایران بود تا در رقابت های منطقه ای عربستان و آمریکا با ایران مورد استفاده قرار گیرد .

حمله آمریکا به طالبان و همکاری ایران در جنگ افغانستان واستقرار ثبات در این کشور کاملا در جهت منافع ملی ایران بود و تهران با این اقدام (به رغم نگراني هايي از حضور دهها هزار نيروي نظامي آمريكاي در مرزهاي شرقي اش ) نفس راحتی از سمت مرزهای شرقی خود کشید .

با این حال گذشت بیش از 8 سال از حمله آمریکا به افغانستان و سقوط طالبان بار دیگر مقامات ریاض را به سودای دخالت در امور داخلی افغانستان واداشت به طوری که از سال گذشته تا کنون پروژه بازگرداندن طالبان به قدرت و کنار گذاشتن عناصر نزدیک به ایران در حاکمیت کابل به طور جدی از سوی ریاض دنیال می شود .

مقامات ریاض گسترش فعالیت و حضور بنیاد گرایان سلفی - سنی و نیز وهابی ها در مرزهای شرقی ایران را به عنوان یک استراتژی در سیاست منطقه ای خود برگذیده اند و از این جهت تشدید اوضاع امنیتی در یمن را پاسخی از سوی تهران به این ماجراجویی خود در شرق ایران می دانند . ( همان پیوندی که در مورد یمن به آن اشاره شد )

بنابراین ، در " افغانستان و یمن " نیز با درجه غلظتی کمتر از " فلسطین و لبنان " ، بازی با حاصل جمع صفر بین تهران و ریاض در جریان است .

5- عراق : بر هیچ کسی پوشیده نبود که حمایت های ریاض از بغداد در زمان جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران ، بیشتر به عنوان واکنشی در برابر احساس تهدید ریاض از انقلاب نوپای اسلامی در ایران بود .

اما حمله آمریکا به عراق و سرنگونی صدام هر چند که یک حکومت بالنسبه خطر ناک برای ریاض را سرنگون کرد ، اما نتیجه حاصل از این حمله با توجه به قدرت یافتن اکثریت شیعه در عراق مطلوب ریاض نبود .

دولت پس از سرنگونی صدام در عراق، دولتی همسو با ایران بود و سیاستمدارانی که در این دولت ، قدرت به دست گرفته بودند سال های متمادی از عمر خود را در ایران سپری کرده و با مقامات تهران دوستی های نزدیکی داشتند ؛ هر چند که آنها اکنون در جایگاه مقامات عراقی ، طبیعتاً به دنبال منافع ملی خود هستند.

سیاست دولت عربستان در عراق تا سال 2008 تقریبا سیاستی انفعالی بود . عربستان در انتخابات سال 2005 با تحریم این انتخابات از سوی گروه های سنی عراقی وارد موضوع نشد و احساس کرد که می تواند با مشروعیت زدایی از دولت شیعه بغداد از راه تحریم انتخابات ، دیگر پایتخت های عربی را نیز به پیروی از مشی خود وادارد و تا حدود زیادی نیز توانست در هدف دوم خود که ممانعت از گرم شدن روابط کشورهای عربی با دولت بغداد و از سرنگرفتن روابط دیپلماتیک و کنسولی با عراق بود موفق باشد ، اما در هدف اول خود كه ضربه زدن به مشروعيت دولت مالكي بود ، توفيق نيافت .

نتیجه این سیاست برای ریاض دستاوردی به جز سپردن بی دردسر عراق به ایران و تشکیل یک ائتلاف استراتژیک از تهران تا بغداد و از بغداد تا دمشق و لبنان نبود ، از این رو سعودی ها در این مرحله از انتخابات عراق (که در 16 اسفند 1388 برگزار خواهد شد ) فعالانه وارد شدند و صدها میلیون دلار به احزاب و گروه های سنی نزدیک به خود و نیز عناصر بعثی دادند تا دوباره در عراق فعال و احیا شوند .
نتیجه این سیاست جدید عربستان تا کمتر از دو ماه دیگر مشخص خواهد شد ، اما چالش اصلی ریاض در عراق، اکثریت جمعیت شیعه این کشور است که در صورت برگزاری هر انتخابات آزادی می تواند قدرت را در بغداد به دست گیرد .

با این فرمول به نظر می رسد در صورت ناکامی ریاض در این پروژه جدید خود در عراق ، احتمالا راه های دیگری برای حضور درعراق همچون نا امن سازی عراق و تلاش برای تجزیه این کشور و تشکیل یک دولت سنی در مرکز عراق ، مطمح نظر آل سعود قرار گیرد ؛ پروژه ای که به نظر می رسد طرفدارانی جدی نیز در داخل هیئت حاکمه آمریکا ( همچون جو بایدن معاون رییس جمهور آمریکا ) دارد و حتی بایدن در سال 2007 طرحی با این مضمون را به سنای آمریکا ارایه داده بود .

به هر روی رقابت و خصومت منطقه ای عربستان و ایران در کانون های بحران 5 گانه برشمرده شده ، همچنان و با شدت تمام در جریان است و روند تحولات آتی و وضعیت داخلی این دو کشور رقیب در ماه ها و سال های آتی ، برنده این بازی با حاصل جمع صفر را مشخص خواهد کرد .بازی ای که با هدف گذاری های موجود در پایتخت های دو طرف ، تنها یک برنده خواهد داشت یا تهران یا ریاض!

لينك خبر :
http://asriran.com/fa/pages/?cid=98563

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.