در حما که قطعا ما نیرو داریم. چند وقت پیش در سفر آقای ولایتی به سوریه بود که فکر میکنم در یکی از خبرها عنوان شده بود دیدار با مستشاران ایرانی در حومه حما. لیبرمن هم که چند روز پیش گفته بود هشتاد هزار شیعی در سوریه در حال اموزشند گویا گوشه چشمی اینبار به این هدفشون در حمله به مراکز آموزشی و نه عملیاتی داشته. برای همین احتمال شهدای بالا زیاده.

در گزارش ها خبری در مورد یک فروند ایلوشین نیروی هوایی سوریه بود که دیروز بعد از خروج از مهرآباد در فرودگاه حما نشسته بود. احتمالا حمله یا بهانه حمله، محموله این پرواز بوده که خب مثل همیشه به این بهانه اهداف دیگه ای هم هدف قرار گرفته شده. محموله با توجه به نزدیکی به پایگاه تیفور میتونه مربوط به تجهیزاتی باشه که ایران قصد استقرارشون در سوریه را داره. شاید به خاطر حضور روس ها در فرودگاه حما به اونجا حمله نشده ولی کاملا محموله تحت نظر بوده که احتمالش هست اگر به انبار مهمات در پایگاه ارتش سوریه منتقل شده باشه شاید هم موشک هایی از جنس موشک های میانبرد ایران بوده باشند.* هرچند گسترده بودن این حمله و اون هم جایی مثل انبار مهمات که سر و صدای زیادی داره شاید همون با هدف دوگانه تحریک و تهاجم بوده باشه. *اصلاح: زمان ها را اگر چک کنیم پرواز زمانی انجام شده که هنوز حملات رخ نداده بودند ( اگر رسانه ها درست زمان حمله را اشاره کرده باشند 22:30 به وقت محلی ) یعنی تقریبا نیم ساعت مونده به حمله و زمانی رسیده به فرودگاه که حملات انجام شده بودند. یعنی تقریبا ساعت 12 شب. کمی عجیب میتونه باشه آیا ارتباطی داشته به این پرواز مسائل، و اینکه چرا با وجود خطر این پرواز باز در همون فرودگاه حما فرود اومده. امیدوارم اگر تلفاتی داشتیم مثل بار قبل اعلام عمومی بشه هر چند امیدی نیست ولی شاید کمی افکار عمومی بیشتر آشنا بشند با وضعیت فعلی سوریه و اقدامات خصمانه دشمن. پ ن: ایسنا از شهادت 18 ایرانی خبر داده به نقل از منابع محلی. پ ن2: گفتگوی تلفنی دیشب نتانیاهو با ترامپ ساعاتی قبل از حمله اون هم وقتی پمپئو در مناطق اشغالی است خودش و البته پرواز همزمان پرنده های شناساییشون که اشاره شد نشون میده در هماهنگی کامل بوده این حمله و حتی شاید در بعد مداخله ای در برابر پدافند سوری ها هم آمریکا با ناوهاش و پرنده هاش نقش داشته/

و معلومه که برنامه ای چیده شده. پمپئو هنوز احتمالا در اسرائیل هست. شدت انفجارها بسیار شدید بوده حتی باعث ایجاد یک زمین لرزه 2.3 ریشتری شده. یکی از پایگاه های سوری عنوان کرده بود که حمله توسط هشت موشک بالستیک از پایگاه های آمریکا در اردن صورت گرفته که بعید هست. حمله مثل همیشه احتمالا کار اسراییل بوده و این بار هم ناغافل و کاملا حساب شده*. دیروز پروازهای گسترده داشتند هواپیماهای اطلاعاتی این رژیم و آواکس ها و پهپاد ها که معمولا قبل از حملاتشون به سوریه گزارش شده بود این پروازها. هر طور شده الان بهترین فرصت میدونند این حملات را اسراییل. روی کار اومدن تیم جدید ترامپ/انتخابات پیش رو در عراق و لبنان/شکل گیری آزادسازی های پشت سر هم/تظاهارت بازگشت فلسطینی ها/ قضیه انتقال سفارت/قدرت نمایی رژیم صهیونیستی و هم افزایی در منطقه ضد ایران و در نهایت برجام و احتمال لغوش که خودش به یک پاشنه ی آشیل این ددلاین تبدیل شده. شاید محموله های ما در سوریه و یا مهموله های تازه رسیده را هدف قرار داده باشند که با توجه به شدت انفجارها خسارات گسترده بوده. باید دید دقیقا حملات به چه شکل و چه کیفیت و کمیت و به چه گستره ای و چه نیروهایی بوده دقیقا. چند روز پیش وزیر جنگ این رژیم از آموزش نیروهای شیعه در سوری اظهار نارضایتی کرده بود. با توجه به حملات شاید اینبار بیشتر به خاطر تحریک ایران در این زمان خاص نیروهای محور مقاومت و تجهیزاتشون هدف قرار داده شدند. بله زمان زمان خاصی است، تقریبا میشه مطمئن بود این تحریکات کاملا هدفمند هستند ولی خب دست روی دست گذاشتن این روند را تبدیل به فاجعه میکنه. قطعا اسراییل به نظرش فرصت از این ایده آل تر پیدا نمیکنه و برای همین خیلی دلش میخواد تا حد امکان ضرباتش را بزنه و در صورت وقوع درگیری گسترده هم که هم پمپئو دیروز بهش اطمینان داد و هم احتمالا عربستان پشت پرده برای کمک های خاص. *پروازهای شناسایی دیروز و این نکته که پدافند ارتش سوریه اینبار گویا کاملا از کار افتاده بوده احتمالا با جنگ الکترونیک و اقدامات دیگه ( این تست قبل که پدافند به اشتباه افتاد شاید بی ربط نبوده باشه ) / جالبه دیروز حتی پرواز پهپادهای آمریکایی را هم شاهد بودیم به همراه پروازهای شناسایی اسراییل بر فراز مدیترانه/ پ ن1: تا به حال منابع حمله به پایگاه و انبار مهمات در حما و شمال فرودگاه حلب و البته نیروگاهی در جنوب حما را ذکر کردند. انفجار حما بسیار بزرگ بوده مربوط به انبار مهمات و اگر محل تجمع نیرو بوده باشه تلفات باید گسترده باشه. در حلب که به احتمال بسیار زیاد ما حضور داشته باشیم. در حما هم حضور داریم طبق نقل رسانه های عمومی داخلی.

اصولا سهیل حسن به نظر اصلا خودش و نیروی هواییش! (کامل) را درگیر جنوب دمشق و نبرد با داعش نکرد و بعد از غوطه شرقی سراغ قلمون رفت ابتدا و بعد هم از اونجا به سمت حمص حالا. شاید اگر میبود کار زودتر پیش میرفت ولی خب جنوب دمشق گنجایش و ظرفیت اون همه نیرو را نداشت. خبرهایی هست از یک توافق مبنی بر خورج تعدادی دیگه از مردم مظلوم ( صفات اینچنینی را برخی نمی پسندند در نظر و تحلیل و خبر با این اعتقاد که از بی طرفی خارج میکنه تحلیل و خبر و نظر را ولی خب حتی اونهایی که به این تاکید می کنند گاهی چنان از دستشون درمیره که معلوم میشه بحث بی طرفی نیست بلکه رد گم کنی از با طرفی نسبت به یک طرف هست! ) فوعه و کفریا. امیدوار به این که رنج این سالیانشون به اتمام برسه.

اصولا بعد از اون همه شاخ و شونه کشی و تکمیل توسعه برنامه موشکی و اتمی و اتمام کار در دستیابی به کلاهک هسته ای اظهار نظر های اینچنینی که موضعی 180 درجه ای متفاوت نسبت به اون دوران دارند، یا حاصل یک تاکتیک برای مقابله با شخصیتی چون ترامپ و تصمیم هاش هست یا حاصل فشار روزافزون رگ های حیاتی کره شمالی توسط روسیه و خصوصا چین هست که قبلا هم نشون دادند با حضور ترامپ حاضرند معامله های پرسود تنها برای کشور خود کنند حتی به بهای سرکوب متحدین سنتی خودشون. بعد هم نمیدونم بلد شدن این موضوع چه ربطی به ما داره خصوصا در برخی روزنامه ها با ذوق زدگی!! اصولا ما قبل از کره شمالی به این ایده اون هم نه در سطح بمب اتم که در سطح صنعت نوپای هسته ایمون عمل کردیم و در حقیقت «صنعت هسته ای» به دردسرش نمی ارزد و توسعه اقتصادی مهم تر هست را عمل کردیم و توافق کردیم و طرف مقابل زد زیرش! حالا قابل درک نیست برخی روزنامه ها به چه چیزی ارجاع میدند!!

سلام یمنی ها دیروز از شلیک 8 راکت بدر 1 به جیزان خبر دادند که ائتلاف سعودی مدعی رهگیری چهار فروند از اونها شده. خبری از اصابت ها وجود نداره چون همون معدود فیلم هایی هم که به عنوان رهگیری منتشر میشه به نظر از فیلتر خاصی عبور کردند با توجه به اینکه عربستان چندی پیش نسبت به انتشار کلیپ های اینچنینی گویا هشدار داده بود. ولی در فیلمی که امروز از شلیک موشک های یمنی مشاهده شد در یکی از کلیپ ها نهایتا شلیک چهار راکت را میبینیم که البته میتونه به این دلیل باشه که هر هشت راکت از یک نقطه شلیک نشدند که طبیعی هم هست. یکی از مواردی که توان حمله انبوه از یک مکان و زمان را از حوثی ها میگیره اینه که در اینصورت بحث غافلگیری یا مصون موندن از حملات هوایی به شدت کاهش پیدا میکنه و حتی میتونه جا به جایی های پرحجم به این شکل مکان زاغه ها و مسیر ترددها را هم لو بده از اونجا که تقریبا آئتلاف عربی با پرنده های شناسایی گسترده از پهپاد گرفته تا هواپیماهای متعدد شناسایی از هر نوع به کمک پهپادهای شناسایی آمریکایی و احتمالا تصاویر ماهوراه ای و ... و اصولا اطلاعات کامل میدان نبردی که آمریکایی ها هم در اختیارش میزارند وجب به وجب خاک یمن را تحت نظر داره. حالا جاسوس ها و عوامل اطلاعاتی و جمع آوری اطلاعات به انحاء دیگه به کنار. برای همین ما تک شلیک های یمنی ها را عمدتا شاهد هستیم و احتمالا برای جلوگیری از نابودی ذخایر مجبورند حامل ها و راکت ها و موشک ها را در سطح وسیعی پخش کنند در منطقه.

در مورد کره مهمترین عامل در مذاکرات این هست تا چه حد نظارت و بازرسیها و تخریب توان هسته ایش را قبول کنه. حالا با داشتن دانش کلاهک و موقعیت خاص جغرافیایی اگر توان غنی سازیش را کاملا نابود کنه و بازرسیهایی مثل ما بپذیره خب شانس «آستانه» را هم در برابر تهدیدات بعدی از دست میده ولی اگر طوری توافق کنه که فقط کلاهک ها نابود بشند و ظرفیت در آستانه ساخت بمب و کلاهک بودن! را برای خودش حفظ کنه و در هر تخطی سریعا چند کلاهک بسازه خب این مذاکرات را در بهترین زمان ممکن انتخاب کرده. در مذاکرات قبلی پدر هم یک مرکز هسته ای را منفجر! کرد ولی طوری بود اون توافقات و نتایجش که بعدها توان هسته ای به راحتی بازیابی شد. باید دید ترامپ به یک نمایش پیروزی راضی میشه و یا واقعا قصد جدی برای نابودی توان هسته ای کره به شکل موثر داره. فعلا که برای کره شمالی زمان خوبی خریده شده که روند فشارها که ممکن بود منجر به جنگ بشه متوقف بشه.

دیروز رسانه های از صدای انفجار بزرگی در صنعا خبر دادند اون هم در نیمه های شب. گویا جنگنده ها چند محل از جمله مقر وزارت کشور یمن را بمباران کردند و دو تن از فرماندهان انصار الله در حملات دیروز جز کشته شدگان بودند. به نظر ایالات متحده با تشدید رویکرد جنگ اطلاعاتی سعی در خاتمه دادن به اوضاع یمن به نفع عربستان ( با توجه به فراهم آوردن نیروها و تجهیزات و پلن های حمله جدید به الحدیده و صنعا و صعده و استخدام مزدوران جدید از اوگاندا و افغانستان به کمک امارات و حکمتیار ) احتمالا با معامله ای پرسود در پشت پرده داره. در این مرحله هم فرماندهان و عناصر شاخص انصارالله در معرض حذف مستقیم قرار گرفتند. پ ن: امروز قرار بود پیکر صالح الصماد در صنعا تشییع بشه، احتمالا از فرصت حضور احتمالی شخصیت ها در این رویداد استفاده کردند و بمباران را انجام دادند.

کره شمالی الان دانش ساخت سلاح هسته ای را کاملا با تکمیل چرخه به دست آورده. الان هم صحبت از خلع سلاح هسته ای است. باید دید کره شمالی با چه کیفیتی مذاکرات را پیش میبره. چیزی که الان ترامپ و این و اون میگن عاری سازی شبه جزیره از سلاح هسته ای است. آیا کره شمالی با تحویل و نابود سازی کلاهک های محدودش تحریم ها را کامل از بین خواهد رد؟ ( که یک پیروزی است براش و البته با تجربه برجام ایران قطعا طوری توافق خواهد کرد که ان قلتی درش نباشه ) / آیا توافق بحث نابودی توان غنی سازی کره شمالی که نیاز به نابودی مراکز متعددی را داره را هم در بر میگیره ( در این صورت بستگی داره کره شمالی با حضور و تهدید آمریکا چطور توافق کنه و خواهان چه جا به جایی هایی بشه ) / آیا بحث بازرسی ها و ان پی تی و توافقی با کیفیت تعهدات برجامی ایران را خواهیم داشت؟ آیا موشک های کره هم شاملش میشن؟ ( که با وجود کره جنوبی و تهدید مدام کره شمالی بالای سرش نیازی به موشک های برد بلند برای کره بدون کلاهک متصور نیست، در حالیکه برای ما مهمترین ابزار برای تهدید یعنی رژیم صهیونیستی یا یک نیروی هوایی یا یک پکیج موشکی میانبرد را ضروری میکنه ) به هر حال ایران با کره شمالی چند تفاوت اساسی داره: اصولا دشمنی غرب با ما از جنس دشمنی اون با کره نیست. دشمنان متعدد ما هم قابل قیاس نیستند و همچنین تهدیدات پیش روی ما. در مورد ایران بحث اقلیت شیعیان مطرح هست در منطقه و البته آرمانگرایی هدف گذاری شده توسط امام خمینی. فراموش نکنیم درسته ترامپ امروز هم به ما ناسزا گفت و ایران را رژیم خونریز توصیف کرد و اقدامات ایران در منطقه را خونریزی خوند ولی نکته اینجاست شیعیان نیجریه با شواهد متعدد به خواست و دستور عربستان هر روز قتل عام میشند، شیعیان عربستان با دستور حاکمان عربستان منکوب میشند، یمینی ها با تفکرات نزدیک به شیعه توسط عربستان هر روز خونشون ریخته میشه، در بحرین سرکوب شیعیان با عاملیت مستقیم عربستان داره انجام میگیره، در افغانستان و مهره هایی چون حکمیتار خون شیعیان عمدتا با برنامه ریزی ریخته میشه، در پاکستان به جرم شیعه بودن باز هم رد پای عربستان را شاید بشه دنبال کرد در کشتار این اقلیت و همچنین فتنه های بی شمار دیگه. در اکثر موارد وقتی دنبال میشه حرکات شیعیان در کشوره نه یک حرکت مسلحانه که خواستگاهش یک حرکت فکری و اعتقادی است ولی با زور اسلحه سرکوب میشه و در مقابل ایران که نفوذ و حضورش در بیشتر مناطق ذکر شده به صورت فرهنگی است به عامل بی ثباتی در منطقه معرفی میشه و برخی هم با تکرار مدام این مدعا باورشون میشه که مشکل ماییم در منطقه نه امثال رژیم های دیکتاتوری چون عربستان و امارات و البته دخالت آمریکا در منطقه. بله ما برای مقاومت در برابر فشارها مجبوریم از لاک سرزمینی خارج بشیم و این هم کاملا عقلانی است. حالا اگر جایی اشتباهی داشتیم و در داخل عمدتا بی کفایتی وجود داره ربطی نداره که کلیت عملمون خصوصا در خارج از سرزمین را که اتفاقا توسط رسانه های عربی و غربی بیشتر تبلیغ میشه قطع و پایانش را اشتباه بدونیم.

یاد تصاویر روس ها بعد تنش با ترکیه افتادم. اون صف چند کیلومتری تانکرهایی که در مرزهای ترکیه منتظر تحویل محموله های نفتی بودند انصافا اسمش را نمیشد قاچاق گذاشت، رسما یک ساز و کار بازرگانی و تجاری بود بین داعش و ترک ها. هر چند اصولا تجارت و داد و ستد ترک ها با داعش و النصره و دیگر گروه های تروریستی در ابتدای بحران که واضح و بعدها کمی پنهانی تر چیز عجیبی نبود و تقریبا همه ازش اطلاع داشتند و دارند. اصولا بدون مرزهای ترکیه نیروهای خصوصا خارجی حاضر در سوریه نه به سوریه می رسیدند، نه امکان کوچ دسته جمعی با فک و فامیل ( قفقازی ها ) را می یافتند، نه آثار باستانی و صنعتی قابل حراج بود و نه توان تهیه مایحتاج را داشتند و نه اینکه میتونستند اون همه نفت را از طریق هوا! به فروش برسونند. لیبرمن امروز در واشنگتن در حضور وزیر دفاع آمریکا باز هم سیل تهدیداتش را روانه ایران کرد که اجازه حضور ایران را در سوریه نمیدیم و می زنیم و می کشیم! و از این حرف ها. جالبه در مصاحبه با ایلاف رسما از پایگاه ایرانی و آموزش 80 هزار شیعی میگه. در مورد سوریه به نظر روس ها مهره مطلوب خودشون را پیدا کردند و دارند روش سرمایه گذاری هم می کنند ( به عنوان یک همکار در سوریه )، مشکل ایران در حال حاضر جمعیت شیعیان هست. هم در لبنان که دولتش سعی میکنه با دادن تابعیت بافت جمعیتی را تغییر بده ( هر چند قوانین لبنان بسیار سختگیرانه هست در این مورد ) و هم در سوریه جمعیت شیعیان خصوصا با جنگ شش ساله جمعیت قابل توجهی نیست. والا تمرکز روی شیعیان سوریه و یا مهاجرت برخی شیعیان لبنان به خاطر نزدیکی زبانی و فرهنگی و قومی بهترنی راهکار برای ایجاد حزب اللهی دیگه در سوریه به صورت بومی و نیمه بومی بود. اسکان ایرانی ها و فاطمیون هم به خاطر مشکلات بعدی که قطعا ملی گراهای سوری و عربی بهش دامن خواهند زد چندان مناسب نیست. این جا کار سخت را مواجهیم اون هم مدیریت و برنامه ریزی درست از طریق فرهنگی برای جذب سوری ها هستیم. این که مثلا مثل بوسنی نشه و ما هم خارج نشیم و جامون را به مدارس عربستانی و ترکی ندیم. صحبت های ترامپ و تصاویر از پایگاه های در حال تکمیل و توسعه اش در سوریه نشان از یک تجارت سود ده داره در سوریه هم اینبار. شاید حتی سربازان حاضر در سوریه را هم با پول بتونه اجاره کنه، البته پول دیگر کشورها. باید گفت واقعا تاجر خوبیه! / از اونجا که معمولا هزینه ها را نقدا دریافت میکنه و تازه طلب های ادعایی گذشته را هم وصول میکنه اگر در دور دوم هم نباشه یا بعد از هشت سال باز دولت بعدی کلی سود میکنه و تازه میتونه به راحتی خود ترامپ تمام تعهدات زبانی و نسیه ترامپ را به جرم "محصولیت! یک رییس جمهور دیوانه" فراموش کنه.

جالبه اردوغان با تزویر بارها اعلام کرده چشمداتشی به خاک کشورهای همسایه نداره ولی شواهد چیزی فراتر از بسط نفوذ ترکیه در اراضی اشغالی سوریه را منتشر می کنه: دانشگاه غازی انتپ در حال بررسی ایجاد یک شعبه فنی و حرفه ای در جرابلس هست، شورای آموزش عالی ترکیه مواد درسی و تاسیس دانشگاه را تصویب کرده در اراضی اشغالی سوریه. مواد درسی کلاس های اموزشی در مناطق اشغالی توسط ترکیه تعیین میشه! کار تهای شناسایی ترکی برای ساکنین عفرین جایگزین کارت های شناسایی و ملی سوری شدند. و در موارد مختلف با افتتاح بیمارستان و مدرسه و مراکز اداری پرچم و تابلوی ترکیه نصب میشه بر سر درشون. ترکیه به نظر برنامه های اشغالگری از جنس اشغالگری جولان در سر داره در اراضی سوری/ یک قطعنامه صادر میشه در نهایت مثل قطعنامه های مشابه ولی به خاطر عضویت ترکیه در ناتو و روابط خاصش با غرب و برگه هایی که در سوریه داره هیچوقت این مناطق را با زبان خوش به سرزمین مادری تحویل نمیده و به همین شکل ادارش میکنه فعلا. ( لااقل فعلا قسمت های شمالی جرابلس و عفرین تا بعدها شاید حتی ادلب که البته به نظر میرسه فعلا مکانی است برای تبعیدیهای تندرو و بعدها برای ملی گراهای سوری. اگر بتونه منبج را هم به دست بیاره که یکپارچه تر میشه و همیشه میتونه روی یک حکومت محلی دست نشانده از مزدورانی که فعلا پرورش داده در صورت فشارها استفاده بکنه به عنوان یک پوشش برای اشغالگری.

صالح الصماد مرد شماره ی دو انصارالله توسط شاید! عربستان ترور شد. شیوه ای که به نظر شباهت بسیاری به شیوه ترور صهیونیستها داشت و داره و قطعا خصوصا در حدیده که پهپادهای آمریکایی هم مدام در حال گشت زنی هستند و اینچ به اینچ یمن تحت تسلط و نگاه اطلاعاتی عربستان و آمریکا و امارات و حتی صهیونیستها شاید هست، سخت نبوده این ترور. اونطور که رهبر انصارالله گفته خودروش سه مرتبه هدف قرار گرفته شده. فیلمی که منتشر کردند نشان از تحت نظر بودن خودرو توسط پهپاد احتمالا هست که در موقعیت مناسبی با یک انفجار سنگین مورد هدف قرار میگیره و احتمالا خودروی اسکورت پشتی هم در مرحله بعد چون گفته شده شش عضو دیگه انصارالله هم در بین شهدا بودند. ردگیری صالح الصماد سخت نبود چون مدام در حال تردد بود و سرکشی به جاهای مختلف ولی در این برهه که با آماده سازی شمار زیادی مزدور سودانی امارات و عربستان در سه جبهه حملات وسیعی را شروع کردند قطعا هدف ضربه ی روحی به نیروهای یمنی بوده. شرایط انصارالله بسیار سخت هست واقعا و فشارها و کمک های آمریکایی ها به انبوه نیروهای متشکل از چندین کشور ضد یمنی ها برای تصرف صنعا و صعده و خصوصا بندر حدیده تشدید شده به شدت و کاملا از رادار جامعه جهانی هم که پاک شدند و هیچ واکنش سیاسی ای را هم شاهد نیستیم. مثل مقاطع سخت برای مقاومت در سوریه کاری که از دست ما برمیاد فقط دعا هست براشون. از مقاومت در سوریه ( در مقاطعی ) قطعا مظلوم تر هستند حوثی ها چون به مقاومت دسترسی مستقیم داشتیم و کمک می شد انجام داد بهشون. پ ن: ترور گویا مربوط به دیروز یا چند روز پیش بوده، آشکار کردن فیلم ترور شاید برای تحت تاثیر قرار دادن خبر جنایت جشن عروسی یمنی باشه که بیش از 60 کشته و چند ده زخمی داشته. عملیات یمن چه در شکل و چه مدیریت و هدایت همونطور که خود آمریکایی ها و بن سلمان چندین بار تاکید کردند و در تاپیک هم اشاره شده جریان هدایت کلان و حتی شاید جزییاتش کاملا توسط مشاوران آمریکایی و ...انجام میشه. یک جنگ تمام عیار ضد یک کشور و گروه عمده ی مردمانش که بر خلاف تمام شعارهای آمریکایی به نظر در پوشش ائتلاف عربستانی داره انجام میشه.

درگیر که هر وقت تضاد منافع پیدا کنند میشند. ولی در حال حاضر مثلا شبکه نورس وابسته به تروریستها از عملیات ارتش ضد دواعش با یک جنگ روانی ضد گروه های شرکت کننده مثل فلسطینی ها؛ به عملیات ضد مردم! بی گناه سوریه تعبیر می کنند و دارند پوشش خبری میدند. قطعا مراوداتی هم دارند برای مثال تا قبل از تخلیه القدم در جنوب دمشق درگیری چندانی نداشتند تروریستها داعش ولی به محض حضور ارتش سوریه عملیات هاشون را برای تسخیرش شروع کردند. ماهیت تکفیری دو گروه در کلان تفاوتی نداره و بیشتر در تاکتیک ها و سهم خواهی ها مشکل دارند به نظر در مواجهات سطحی. حسن المهاجر.

جالبه متن فایل صوتی سخنگوی داعش را که میبینی فکر می کنی یک شاگرد از منتور! سابقش یا یک همپیمان از متحد قبلیش داره گله میکنه! جای جای سخنان طرف اظهار ناراحتی از آمریکا که چرا به عراق حمله کردی جای پای ایران مستحکم شد ( توجه ویژه به عراق هم جالبه در مواضعشون ) و چرا طوری رفتار کردی در سوریه که ایران قوی تر بشه و چرا این کار را کردی و اون کار را نکردی و هر چند مثلا اسمکی! از عربستان و مصر و ... هم میبره ولی معلومه که تمرکز و هدف و قصد نهاییش کینه جویی از ایرانه. شاید اگر تاریخ با تمام زوایاش و درست روزی روایت بشه معلوم بشه برای بسیاری دیگه داعش برای چه رشد کرد و توسط چه کسانی لااقل بستر شکل گیری و تقویت و جلوگیری از نابودی قطعیش فراهم شد و هدف و یا یکی از اهداف اصلیش چه چیز بود که البته تا به حال بهش نرسید هر چند خسارات خودش را در اهداف جانبیش گذاشت که سنگین هم بود ( تخریب چهره اسلام، نابودی بخش بزرگی از ظرفیت جوانان مسلمان که به بیراهه رفتند، اختلاف افکنی، ویرانی سوریه و عراق و ... ) ----------------------------- داعش اگر مقاومت فعلی را نداشت جو روانی پیروزی های بدون نبرد خوب داشت پیش میرفت. همیشه مشکلی ایجاد می کنند! دواعش در برابر مقاومت بر خلاف اغلب نبردهاشون در جبهات دیگه با طرف های دیگه که نشان از انگیزه چند برابریشون داره در برابر مقاومت. هر چند امیدوار باید بود زودتر کارشون تموم بشه چون نبرد طولانی در این منطقه اعتماد به نفس برای سایر مناطق ایجاد میکنه که در محاصره هستند. رسانه های تروریستها ها که به شدت دارند از دواعش حمایت می کنند در این مناطق. هدف یکی است. و ماهیتشون هم چندان متفاوت نیست.

در اینکه دشمن گسل های فراوانی را فعال کرده و مشکلات فعلی و انباشته شده از قبل و مطالبات به حق و اشتباهات بسیار خصوصا مدیریتی همه تجمیع شدند و حالا دشمن بواسطه ابزارهایی که به دست اورده هر روز به کمک فشارهای بیرونی مثل تحریم و جنگ روانی و رسانه های خاص و حتی مهره های داخلی اثرگذاری خاصه روانی این موارد را چندین برابر کرده ( مثال سادش یکی از ده ها متنی است که این ماه ها در تلگرام ( هر چقدرم کودکانه ) خطاب به رییس جمهور نوشته میشه و میگه ما(!) نمیخواهیم پولهامون در یمن و سوریه و عراق و فلسطین و لبنان خرج بشه و بهتره رییس جمهور این پولها را خرج رفاه مملکت کنه و تاکید که این را مدام نشر بدید و ارسال کنید - حالا رژه مدام این نوشته ها را در ذهن مردم در حالت عامیانه بگیرید تا با تزیینات برخی روزنامه نگاران داخلی و شکل حرفه ای تر بی بی سی با کارشناسان تخصصی ترش و موضوعات خاص دیگه از موشک و تحریم و تنش زدایی و اقتصاد و قاچاق و ... که به شکلی سطحی در جهتی خاص تحلیل میکنه قضایا را ) حرفی نیست، ولی قرار نیست این فشارها که قطعا حالا حتی با شکلی جدیدتر احتمالا از طرف کشورهای هماسیه عربی مضاعف هم شدند به همین راحتی تمام زحمات در منطقه را به باد بدند. هر چند سخت هست، مدیران هم به نظر کمی خواب زده و همچنان در برخی موارد غافل ولی باید امیدوار بود که حساسیت موضوع را درک کنند که فقط الان چشم انداز حکومت نیست بلکه هرگونه خطری سرزمین را با توجه به تعدد دشمنان و همسایگان کینه جو نشانه خواهد گرفت که فرقی نمیکنه بعدها چه کسی باشه، سرزمین تکه تکه شده و ویران دیگه قابل ترمیم نیست به شکل فعلیش لااقل.

طی چند وقت اخیر حداقل سه دانشگاهی و دانشمند لبنانی و فلسطینی در قلب اروپا به طرز مشکوکی کشته شدند و یکی از متخصصین علمی فلسطین هم طی روزهای اخیر در مالزی. که حدس زده میشه با توجه به گزارش امروز روزنامه های اسراییلی هدف ترور رژیم صهیونیستی قرار گرفتند. به همین راحتی. با توجیه اینکه ممکنه در آینده و در حال حاضر به کشورشون خدمتی کنند در بعد تکنولوژیک که این رژیم را در معرض خطر قرار بده. مثل دانشمندان هسته ای و غیرهسته ای ایران. ---------------------- در قلمون شرقی تروریستها سلاح های سنگین را ظاهرا سالم تحویل ارتش دادند شامل چندین تانک و موشک انداز. داعش کمی در جنوب دمشق اوضاع را سخت کرده که اگر شکست بخورند شاید فعلا پاکت حمص و حما پیش رو باشه تنها. --------------------- با تهدید مستقیم مقامات اسراییلی مبنی بر بمباران اس-300 ها در صورت تحویل روسیه به دمشق یکی از مشاوران امور نظامی روس ها تحلیلی کرده بود بهتره سطح تنش با اسراییل را بالا نبریم و سامانه های دیگه ای به غیر از اس-300 را تحویل بدیم.

خیر، اونکه به قول شما خوشبینانه است. و البته چندی پیش بحثی در تاپیک بود که ممکنه عنصر غافلگیری ما بوسیله سامانه های پدافندی بومی مون با توجه به جمع آوری وسیع اطلاعات توسط دشمن در میدان سوریه را دچار رازگشایی کنه. قبل از این حمله بود که من هم اشاره کرده بودم کاش سیستم پدافندی ای مستقر کنیم در سوریه که از نیروهامون محافظت بشه مستقلا و بحثی که گفتم درگرفت در رابطه با فرصت ها و تهدیدهای این تصمیم. ولی یک سیستم ترکیبی خلاقانه را میشه در پیش گرفت، با تاکید چند باره استفاده از فضای زیرزمینی ( ناچارا ) برای استقرار عمدتا نفرات و استفاده از تونل های متعدد دسترسی به اتاقک های شکل گرفته ( در شکلی ساده و سریع والا که در شکل حرفه ایش میشه مجموعه ای بلندمدت تر را ساخت ) و شلترهای مقاوم برای تجهیزات حتی با یک سیستم دفاع فعال شکل از ترکیب توپ هایی چون سعیر و مصباح و بعد هم راهکارهایی چون ارتقا سامانه های برد بلند سوری ها مثلا اگر امکانش بود با موشک های صیاد که گفته شده بود گویا در سیستم اس-200 هم قابلیت به کارگیری را دارند و از این دست کارها به اضافه کار اطلاعاتی قوی و چینش و پراکنده ساختن نیروها در نقاط مناسب ( مثلا غوطه با وضعیت فعلیش و کوچ مقداری از جمعیتش فعلا شاید قسمت هاییش برای سکونت مناسب نباشه، با ایزوله کردن برخی تونل های عظیم تر و کاراتر و استفاده ازشون میشه کمی هم در زمان و هزینه و ... برای برخی کارهای خاص صرفه جویی کرد. اینکه دشمن الان سعی میکنه از پرتابه های برد بلند با سرجنگی ضعیف تر استفاده کنه یک فرصت هست که البته ممکنه به تهدید هم تبدیل بشه و اصلا نباید فکر کرد مقاومت در برابر این پرتابه ها با راهکارهای پیش بینی شده ایمنی مطمئن ایجاد میکنه چون این دشمن هر آن امکان داره با یک عملیات گسترده به همراه جنگ الکترونیک غافلگیر کننده و یا حتی موشک های بالستیک میانبردش هدفی را که احساس خطر ازش میکنه مورد اصابت قرار بده. ( اصولا اولین رژیمی که در آینده ممکنه کمی احساس خطر بیش از اندازه کنه از بمب هسته ای استفاده کنه این رژیم نژاد پرست هست که به نظرم ( در هر نبردی، فرقی نمیکنه اعراب باشند یا ایران و یا حتی یک کشور اروپایی فرضا ) عمق تعصب و درندگیش نسبت به غیرخود! تا به حال بارها ثابت شده.

در مورد لبنان که واقعا باید تا به حال فکری برای پدافندشون کرده باشیم که اونطور بی دفاع آسمان کاملا در اختیار پرنده های این رژیم نباشه، سخت تر از انتقال احتمالا سلاح به یمن نیست. و همین پدافند برد متوسط هم مناسب هست چون در جنگ با لبنان رژیم صهیونیستی هدفش بمباران گسترده و بلند مدت هست که با پرتابه های دورایستا چندان به مذاقش خوش نخواهد اومد و عملی هم نیست. ولی در مورد سوریه، دفاع در برابر پرتابه ها با سامانه های برد متوسط و کوتاه به نظر چندان اطمینان پذیر نیست. اگر حمله اخیر و روایات را در نظر بگیریم تنها سه موشک از هشت موشک ضربه خودشون را زدند و بر فرض در هر حمله یک موشک هم بواسطه تغییر تاکتیک و جنگ الکترونیک و کمیت موشک ها برخورد داشته باشه ریسک هست برای حضور مدام نیروهامون. استفاده از یک پدافند ترکیبی برد بلند یا به روز رسانی کار آمد اس-200 های سوریه یا یک روش خلاقانه دیگه در کنار این مواردی که اشاره میشه بهش لازم هست و ضروری به نظر.

به نظر گروهک های مزدور عربستان در مرزهای شرقی در حمله اخیرشون به برجک مرزی میرجاوه قصد انتقام این دست حملات را داشتند و اجرای یک نمایش مشابه حملات یمنی ها. تصرف برجک و بمب گذاری و انهدامش. تصاویر کوتاهی که نشون داده شد از برجک، با این که آسیب دیده بود به علت اصابت توسط سلاح های نیمه سنگین و تخریب شده بود بدنه در قسمت هایی ولی با مقاومت معدود سربازان داخل برجک موفق به اجرای نمایششون نشده بودند.

با توجه به خبر غیر رسمی امروز المیادین به نقل از یک منبع نظامی روس که گفته بود امریکا با گروه های تحت الحمایش در جنوب و درعا در حال پی ریزی یک عملیات برای فتح کامل درعاست تا یک منطقه ی حکومتی مثل شمال شرق سوریه ایجاد کنه، تصاویر این چند وقت اخیر که همگی نشان از تخلیه زرهی آمریکا در بنادر اردن داشت ( در خبر میادین ذکر شده یک خط برای انتقال ادوات زرهی سنگین به درعا از طریق اردن ایجاد خواهد شد ) ، خبرهای جسته و گریخته گذشته مبنی بر عملیات در درعا توسط تروریستها، نگرانی اسراییل خصوصا از وضعیت جنوب و تسلط ارتش سوریه بر جنوب سوریه به مانند سایر مناطق و عملیات های گاه و بی گاه مثل عملیاتی دیروز گروه تروریستی شباب السنه که ادعا میکردند چند عضو حزب الله را شهید و برخی را به اسارت گرفتند در یک کمین و از این دست، نیروهای سهیل حسن هر چند شاید منطقی باشه اول به حساب پاکت حمص-حما و قلمون شرقی و یرموک در جنوب دمشق برسند ولی به نظرم با مهم بودن وضعیت پاکت حمص-حما از همه بیشتر اما شروع عملیات در درعا واجب تر هست تا قبل از شروع عملیات احتمالی دشمن. هر چند چند نکته داره: اگر شروع کننده عملیات تروریستها باشند به صورت گسترده امکان وارد شدن همه جانبه وجود داره با توجه به توافق ضمنی ای که گویا امریکا و روسها برای توقف عملیات در جنوب داشتند. از طرفی اگر آمریکا واقعا قصد پشتیبانی داشته باشه از تروریستها در هر حمله ای ( که بر خلاف گفته های ترامپ هست ) متحدین هر چه زودتر حمله را شروع کنند بهتر هست. عملیات درعا میتونه یک سیگنال از طرف مقاومت به اسراییل باشه برای بی پاسخ نموندن حملاتش در آینده سوریه نگرانی بعد حمله این بود و هست که به خاطر احتمالات طبیعی ( هدف قرار گرفته شدن دوباره نیروها که مقاومت را علاوه بر شهدا و خسارات باز در موقعیت سخت تری قرار میده ) این طرح مورد نظر شما متوقف یا خاتمه پیدا کنند. اگر همچنان این طرحی که شما اشاره می کنید علی رغم حمله ادامه و گسترش پیدا کنه با زوایایی که مطرح می کنید خودش یکی از اجزای پاسخی خوب میتونه به این رژیم باشه.

چند جای ابهام داره. تور که داخل شلتر نمیتونه استقرار یافته باشه. یا در شرف استقرار بوده مثلا یا بیرون مورد هدف قرار گرفته. با توجه به بعد فاصله و حمله از آسمان لبنان و حدس ها مبنی بر احتمال شلیک دلیله آیا تور با حسگر اپتیکی نابود شده مثلا یا خیر؟ عنوان شده برای جلوگیری از مورد هدف قرار گرفتن جنگنده های اسراییلی که باز با عقل جور در نمیاد چون یک سامانه کوتاه برد نهایتا دفاع از پرتابه ها را عهده دار باشه اون هم در صورتیکه اغلب حملات اسراییل از فراز لبنان و جولان اشغالی هست. با وجود سامانه های برد متوسط و کوتاه سوری ها که وظیفه محافظت از پایگاه هاشون را هم در چند وقت اخیر فعالانه انجام میدند چه نیازی بوده که ما یک تور را برداریم ببریم سوریه اون هم بدون پدافند برد بلند حامیش؟ برخی مقالات روزنامه های غربی حاصل همکاری برخی روزنامه نگاران ایرانی فراری است در خارج کشور که با تسلطشون به رسانه های ایران و فضای مجازی ایرانی برخی اخبار و شایعات و نکته ها را جمع آوری می کنند و باهاش یک قصه جذاب البته باورپذیر که نکات درست و غلطی داره را می سازند و مستقیم یا با واسطه به روزنامه و خبرگزاری غربی میدند. با توجه به شایعات ابتدایی ماجرا مبنی بر هدف قرار گرفتن تور و سامانه پدافندی و رده خدمتی شهدا شاید ماجرا از اون گمانه زنی ها نشات میگیره هر چند مثلا در منبع دیگه ای از هدف قرار گرفته شدن یگان پهپادی ایران به فرماندهی سرهنگ دهقانی یاد شده بود.

قطعا سیستم اطلاعاتی دشمن خصوصا با دست بازی که در داخل کشور دارند متاسفانه، و ابزار پیشرفته خیلی راحت میتونه ناوگان های تجاری مرتبط با این موضوع را شناسایی کنه و کافی هست در یک موقعیت مناسب یکی از این کشتی ها را مورد بازرسی قرار بده و نمایشی که در رسانه های قدرتمند باهاش اجرا میکنه زمینه ساز کلی فشار و در نهایت تحریم خطوط کشتیرانی ایران بشه. یا باید بازدارندگی به حدی باشه که جرات بازرسی نظامی از ناوگان تجاری را نداشته باشند ( هر چند اگر موقعیتی را صد در صد مطمئن باشند ریسک توقف کشتی را قبول می کنند ) یا اینکه روش ها طوری باشه که امکان گرفتار شدن در چنین موقعیتی پیش نیاد.

سلام دورنمای سوریه برای ما بد نبود پس از تحمل هزینه ها و خسارات مشخص. ولی حضور همزمان اتفاقی/شاید هم برنامه ریزی شده حاکمان جدید عربستان، ترامپ و تیم امنیتی جدیدش و نتانیاهو هم که بود با هم موجب تحرکات اخیر اسراییل شد به نظر که ما را در موقعیت دشواری قرار داده. والا که به نظرم جا داره در قدم اول ایران با اعلام اجاره/ساخت یک بندر تجاری در سواحل مدیترانه و اعلام ساخت یک کریدور زمینی مجهز (ایران-عراق-سوریه) تا این بندر اولا از برای تمام هزینه ها یک دورنمای مناسب تجاری برای خودش ایجاد کنه و همه میدونیم با توجه به اوضاع ترکیه ( و رقیب همیشگی بودن برای ما که گلوگاه اروپا و مدیترانه را برای ما فعلا در دست داره و قبلا هم در مرز بازرگان چقدر خواسته هاش را به ما تحمیل کرده ) برای ما چقدر اهمیت داره، و بعد با جا افتادن حضور تمام قد تجاریمون در سوریه به صورت چراغ خاموش حضور نظامی را هم بهش حالا با شرایط خاصی که در قانون داریم اضافه کنیم که این بدترین خبر برای اسراییل میتونه باشه. اگر پایگاه دریایی و هوایی ثابت هم نشد چند پایگاه مراقبتی تاکتیکی برای حفاظت از ناوگان تجاری دریایی و زمینیمون میتونیم ایجاد کنیم. حالا امکانش شاید کمی دور از ذهن باشه ولی داشتن یک پایگاه دریایی و حضور زیردریایی های ایرانی در مدیترانه فی المثل خودش یک گام بزرگ پیشگیرانه میتونه تلقی بشه برای هر جنگی. صرف حضور یک نیروی شبه نظامی با سلاح های متعارفی چون موشک های کوتاه برد و میانبرد هم در جنوب سوریه برای رژیم صهیونیستی یک کابوس هست. حزب الله در اون گستره ی بسیار محدود در لبنان واقعا حضورش یکی از معیارهای تعیین کننده برای هر حمله این رژیم به خاک ایران هست به صورت مستقیم. برای همین بخشی از این بهانه گیریهای اسراییل هر چند مربوط به دخالت دادن عربستان جدید و ترامپ به درگیری با ایران هست ولی بخشیش هم نگرانی از همین بسط حضور ایران در سوریه هست.

یک عمر سیاست گروگانگیرانه برای تحمیل یک "موجودیت" نژادپرستانه و افراطی به دنیا اون هم در قالب کاملا مخالفش. زمین در ازای رسمیت موجودیت، آزادی از زندان به ازای تبعید، کاهش فشار اقتصادی در ازای تایید تصمیمات، کاهش فشار سیاسی در ازای همراهی و ... ------ برای هر پاسخ احتمالی به این رژیم در ابتدا باید فکری برای نیروها و پایگاه ها در سوریه کرد. تقویت پدافند و یا تغییر الگوی حضور و آمادگی کامل برای پاسخ به واکنش احتمالی. هرچند نیت این رژیم در این موقعیت مشخص هست ولی عدم پاسخ هم پیامدهای خودش را داره خصوصا در رابطه با متحدین انگشت شمارمون در منطقه.

چیدمان محلیش یا سرزمینی؟ اگر فرصت شد توی تاپیک خودش بهش بپردازید. به نظر با نحوه چیدمان استاندارد روس ها چندان تفاوت معناداری نمیکنه، هر چند تجهیزات به کار رفته و مناطق استقرار بسیار مهمند در این امر و در مواردی که تصاویر منتشر شده از یک الگو پیروی میکنه چیدمان محلی ما. یک چیدمان سهموی از تل ها با رادار 30N6 در کانون و کمی دورتر در خط میانی یا با کمی انحراف 96L6 هر چند در مورد استتار خصوصا چون در کانون توجه هست پدافند ایران باید کار جدی بشه، هرچند تجهیز امثال عربستان هم حتی به ابزار روز جمع اوری اطلاعات استتار بصری را خنثی میکنه تا حدی. پ ن: به نظر مقاومت محلی! با ائتلافی به این شکل راحت تر از مقاومت با کردهای پشتیبان به حمایت آمریکا است. مثلا عربستان و سودان و امارات و مغرب و بحرین نهایتا پاکستان و یک مقاومت مثل حسال های پس از حمله آمریکا به عراق با گروه های محلی. موقعیت هم که شرق فرات خواهد بود و قطعا اردوغان راضی به در اختیار قرار دادن شمال حلب و ادلب که از الان تا زمان نامعلوم متعلق به خودش میدونه(!) نمیشه. البته اگر ترکیه را وارد بازی کنند که قطعا راضی نمیشه با سهمی کوچیک و متعادل مثل سایر کشورها به خاطر همسایگی کمی سخت تر میشه نحوه برخورد.