alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,269
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    144

تمامی ارسال های alala

  1. بندهای توافقنامه آتش بس قراره مخفی باقی بمونه!!   ولی چند موردی که اشاره کرده یکیش مطلبی بود که لاوروف گفته مبنی بر اینکه هواپیماهای سوری حق ندارند دیگه بر فراز مناطقی که میانه روها!! حضور دارند عملیات کنند. ( احتمالا منظور بعد از اون دوره ی پیش شرط یک هفته ای آمریکاست ) و مورد دیگه اعلام استقبال ترکیه از توافق و آماده کردن محموله ای برای ارسال به حلب بوده!! ( این گمانه زنی ها در مورد مسیر کاستلو و برباد رفتن زحمات را تقویت میکنه، چه نیازی به ارسال کمک های اون هم ترکیه به حلب هست؟؟ ) - در حقیقت وضعیت کاستلو به هیچ وجه روشن نیست، ولی به احتمال فراوان شرایط محاصره براش برقرار نخواهد بود و دسترسی دائمی براش باز خواهد شد. این یعنی حتی با وجود همین نکته ی قوت مقاومت در تکمیل محاصره حلب، شرایط برای تروریستهای در محاصره حلب شرقی به هیچ عنوان سخت نخواهد بود و آزادی عمل نسبی خواهند داشت.   به نظر من از اونجائیکه توافق قطعا توسط امریکا به اطلاع ترکیه و عربستان و .. و در نتیجه تروریستها میرسه ( با اینکه مخفی بودنش به این دلیل عنوان شده که طرف ها از شرایط مندرج سوء استفاده نکنند) احتمالا النصره هم فعلا تیری شلیک نخواهد کرد در برخی مناطق حساس مثل حلب که در موضع ضعف هست تا به وقت مناسب و ساعت صفر عملیات جدیدشون در پوشش این آتش بس.     مشخص نیست این خبر برای قبل از اعلام آتش بس هست یا بعدش. اگر مربوط به قبلش باشه و آتش بس تحمیلی از سمت روسیه بوده باشه پس دلیلی نداره ایران اون هم در شرایط آتش بس تحمیلی و ناخشنودی از روس ها اجازه پرواز از نوژه را بده. ( و ممکنه مثلا توافقات در این زمینه لغو بشند کلا ) ( مگر اینکه روسیه برنامه ای جدی برای حمله به مواضع النصره اتخاذ کرده باشه که با توجه به زیرکی النصره و اختلاط جدیدش با سایر گروه ها بعید خواهد بود ) اگر مربوط به بعد از اعلام آتش بس باشه شاید جزئیات توافق آتش بس ان چنان هم به ضرر سوریه نبوده و برای همین اجازه پرواز از نوژه هم داده شده اون هم به خاطر اطمینان از سایر جبهات و برنامه جدی برای عملیات ضد داعش توسط ارتش سوریه و محور مقاومت؛ و روسیه به عنوان پشتیبان هوایی.
  2. اين از يک زاويه هست که به نظر کمي هم خوشبينانه شايد باشه ولي از زاويه اي ديگه: اين آتش بس ايده آل ترين چيزي بود که ممکن بود در اين شرايط براي تروريستها -جميعا- رخ بده، که به نظر با تلاش گسترده ترکيه و امريکا بدست اومد. فرض بگيريم شرايط نگران کننده اي که در مورد اين آتش بس ميگفتند هم صحت نداشته باشه ( مثل بازگشايي محور کاستلو به عنوان منطقه ي بدون سلاح اون هم بعد اون همه زحمت و .. ) و جزئييات اين آتش بس هم موارد نااميد کننده و وخيم ديگه اي هم نداشته باشه ( که بعيد مياد و بايد منتظر اخبار شايد بدتري هم بود ) باز هم اين آتش بس يک تحميل ناعادلانه ي بسيار بدموقع هست. حلب: در شرايطي که بخشي از نيروهاي ارتش آزاد تروريست به شمال براي کمک به ترکيه رفتند، اختلافاتي در جبهه ي جنوب حلب بين مخالفان رخ داده و از همه مهمتر يکي از فرماندهان مهمشون را از دست دادند و نيروهاي مقاومت در حال پيشروي هستند آتش بس يعني يک هديه ي بزرگ به تروريستها. در اين شرايط، حل اختلافات، بازگشت احتمالي نيروها از شمال حلب، جايگزيني فرماندهان جديد و سازماندهي نيروهاي خارجي جديد در کشورهاي عربي و پايگاهاشون و گسيل از ترکيه به جنوب حلب تنها چند موهبت اين آتش بس براي تروريستهاست. از اونور عدم پاکسازي محور مهم 1070 و مدرسه حکمه، عدم تصرف خان طومان و تثبيتش و ناپايداري برخي خطوط شرقي  که در افق ديد آينده به نفع مقاومت داشت پيش ميرفت پيشروي در اونها با آتش بس فيريز ميشه و اين يعني فرصت کافي براي تروريستها که در نبود حملات هوايي با تدارک گسترده موقعيت خودشون را تحکيم کنند و آماده براي روز موعود. ( حادثه اي که چندين بار در آتش بس هاي همه به ضرر مقاومت رخ داد و نمونه اخيرش جنوب حلب و از دست رفتن مناطق مهمي چون خلصه و خان طومان و العيس بود ) غوطه شرقي با دست بالاي ارتش و فروپاشي برخي جبهه هاي تروريستها و انگيزه يافتن ارتش آتش بس يعني آب سردي بر حملات و امکان براي اتحاد تروريستها و تدارکات تونلي و اتخاذ تصميمات جديد توسط همپيمانانشون خصوصا عربستان که در اين محور به شدت به زمان نياز داشت لاذقيه با پيشروي هاي دو روز اخير شايد ميشد حس کرد که گسيل نيروها از اين جبهه توسط تروريستها به جنوب حلب فرصت مناسبي را براي ارتش ايجاد کرده که اين هم متوقف ميشه و امکان بازسازي و تزريق نيروي جديد از خارج از مرزها به خصوص ترکيه را از قفقازي ها و چچني و ها ترکستاني ها به تروريستها ميده حماه به عنوان يکي از برگ هاي برنده تروريستها. با توجه به اينکه ارتش حتما بايد مناطق از دست رفته را ازاد ميکرد و حملات هم تقريبا هجومي بود. آتش بس در اين منطقه يعني يک فاجعه. اگر به شهرهاي مهم تصرف شده دقت کنيم ميبينيم شهرهاي بسيار بزرگي هستند با مناطق پيراموني وسيع که حملات مداوم ارتش توسط جنگنده و توپخانه به مسيرهاي مواصلاتي مانع اين شده بود که شايد تا حدود زيادي تثبيت بشند. آتش بس و تثبيت مواضع تروريستها که قطعا در نبود حملات هوايي اتوبوس اتوبوس! انجام خواهد گرفت يعني ايجاد دژهايي مستحکم و مملو از نيرو و تجهيزات براي حمله نهايي به حماه. درعا جلوگيري از حالت هجومي نيروهاي مقاومت و اما موارد ديگه اي که ميشه بهش اشاره کرد ضعف دوباره ي روسيه در يک نقطه حساس هست. اين آتش بس که آمريکا شرايطي براي اون گذاشته از جمله اينکه تا يک هفته اگر آتش بس حفظ شد ( قطعا منظور تروريستها نيستند چون کسي بخشي از اونها را نمايندگي نميکنه و معمولا شکستن آتش بس توسط اونها توسط کسي مسئوليتش پذيرفته نميشه و اين ارتش سوريه هست که هدف هست ) امريکا تازه به ايجاد يک مرکز مشترک با روسيه احتمالا اقدام خواهد کرد. مرکزي که اسما قراره النصره را هم هدف تلقي کنه ولي به فرض محال امريکا برخي مناطق خيلي خيلي محدود را هم به عنوان مامن النصره پذيرفت آيا تضميني هست که عمليات موثري انجام بشه؟ خير!! يکي دو حمله هوايي هفتگي را ميشه به عنوان اقدام موثر!! قالب کرد به جامعه جهاني!! اصولا داعشي که امريکا پذيرفتش براي عمليات ضدش در سوريه توسط ائتلاف در مناطقي که ارتش سوريه باهاش درگيره چقدر هدف قرار گرفته؟ "تقريبا هيچ" از اين به بعد هم ائتلاف غربي قطعا هيچ جبهه اي که حتي شائبه کمک به مقاومت درش وجود داشته باشه را هيچگونه عمليات موثري نخواهد داشت. و من نميدونم دليل اين همه تلاش روسيه براي گرفتن اين تاييد با اين همه امتیاز و منت چي بوده؟! اون هم با علم به همه ی کارشکنی ها و قدرت رسانه ای طرف مقابل و این نکته که ائتلاف غربی هم اگر دست از سوریه بکشه عربی/ترکی نمیکشه و تمام این ها یک بازی اون هم ضد ارتش و نظام سوریه است. تنها چیزی که به نظر میرسه امتیازات خرد و کوچکی برای روسیه هست که برای همین روسیه را روسیه کرده. کشوری قانع به امتیازات کوچک و بدون اعتماد به نفس و جاه طلبی در پیگیری و دستیبای به امتیازات بزرگ. در حقیقت زحمات خود روس ها هم بدون امتیازگیری مناسب از دست رفته خواهد بود. از طرفر ديگه ترکيه که به شدت دنبال اين آتش بس بود علاوه بر تمام موارد فوق به نفع تروريستها ميتونه در فراغ بال نيروهاي ذخيره بيشتري به شمال حلب فرابخونه در پناه اين آتش بس، پيشروي هاي خودش را به سمت الباب تسريع ببخشه و تصرفاتش را گسترده کنه و در اختيار تروريستها بزاره تا وقت نقض قطعي آتش بس ( توسط خود تروريستها ). بر خلاف ديدگاهي که اعتقاد داره ترکيه تغيير کرده، به نظر ترکيه حتي با اعتماد به نفس بيشتر و با فريبکاري اي که حتي روسيه هم ازش خبر داره ولي به خاطر موارد متعددي که تحت فشار هست در ظاهر نميخواد لااقل آشکار کنه ميخوا دبرنامه هاش را در سوريه پيش ببره و آتش بس هم يکي از اون موارد بود. يکي از مهمترين برگ هاي برنده ي تروريستها در اين آتش بس قطع حملات هوايي به خطوط تدارکاتيشون و در نتيجه دست بازشون براي جا به جايي هاي گسترده و لازم هست و ديگري اصل اين نکته که به خاطر اختلاط خودخواسته و زيرکانشون با النصره آتش بس براي اون ها هم به معناي فلج کردن ارتش سوريه و مقاومت و هم ادامه ي حملات و تدارکات نظاميشون هست. يک بازي دو سر سود. و در نهايت هم نقض آتش بسي که چون توسط يکي از اين گروه هاي اختلاطي رخ ميده ( وقتي که مهيا شدند و همه چيز براي حملات گستردشون اماده شد ) هيچ کس اين طرف را مقصر نميدونه و ارتش بي نواي سوريه که به نقض آتش بس واکنش نشون داده را مقصر خواهند شناخت.   در نظر داشته باشیم این آتش بس برای ارتش سوریه حتی فرض های خوشبینانه ای که میشه داشت را هم دورنمایی نداره. ارتش سوریه به خاطر آزاد بودن یک قسم از تروریستها از هرگونه مسئولیت و تعهدی نمیتونه جبهه ها را خالی کنه و مثلا به سمت الباب و داعش روانه کنه. چون احتمال حمله و نقض آتش بس توسط تروریستها یکجانیه یا همه جانبه در هر ثانیه هست و اصولا هیچ کس هم براشون شورای امنیت!! و شوی رسانه ای مظلوم نمایانه و کنفرانس خبری محکومیت هم برگزاز نمیکنه. و باز در زماني که آتش بس نقض شده و دارند پيشروي و کشتار مي کنند خبري از آمريکا و ترکيه و آتش بس نخواهد بود و اگر کسي هم بپرسه در سوريه براي مردم هم که شده آتش بسي رخ بده خواهند گفت سوريه کجاست؟ مگر جنگي جريان داره در اون منطقه؟!!! در نهایت این آتش بس یعنی بازیابی سازمانی دوباره تروریستها و دادن فرصت به کشورهای هدایت کنندشون برای برنامه ریزیهای جدید و جالبه که همیشه وقتی حلب در آستانه ی تحولی است این آتش بس های تحمیلی رخ میده و این نشان از اهمیت حلب داره.     النصره کجا نیست؟ نکته مهم اینه امریکا برای این آتش بس شرطی گذاشته که باعث میشه روسیه اینبار فشار بیشتری به مقاومت وارد کنه. شرطی برای اینکه در صورت رعایت تمام مفاد آتش بس به صورت سفت و سخت توسط ارتش سوریه طی یک هفته، امریکا نهایتا با ایجاد مرکز مشترک با روسیه ( مرکزی که احتمالا هیچ کارکردی ضد تروریستها نخواهد داشت در عمل حتی با وجود شکل گیری ) موافقت میکنه که به نظر برای امریکا و ترکیه و تروریستها همین یک هفته نیاز هست و نه بیشتر. اون ها در حالت عادی و نرمال این یک هفته برای ساماندهی مجددشون کافیه احتمالا و اگر بیشتر هم نشه هم امریکا به راحتی شانه خالی میکنه از تعهدش و هم تروریستها فرصت کافی داشتند تصمیمات جدیدی بگیرند.
  3.   ترکیه به خاطر همسایگی و کردها و مشکلات عمیقش بهانه ی خوبی داشت و الان هم از ناتو تا امریکا همه برای توجیه عملکرد ترکیه هر چند با ناخشنودی اشاره می کنند ترکیه حق داره از امنیت خودش دفاع کنه و مثلا داعش را از مرزهاش کنار بزنه با اینکه همه میدونند اصل ماجرا چیه و داعش موضوعی حل شده برای ترکیست و مشکل کردها هستند و حتی ترک ها با صراحت هم این را عنوان می کنند ولی دنیا معمولا این قسمتش را دوست نداره بشنوه. و در ضمن به یاد داشته باشیم اردوغان تا وقتی اجبارا با روس ها مسائلش را حل نکرد هیچوقت جرات اقدام در شمال سوریه را پیدا نکرد و بعد عادی سازی روابط بود که عملیاتش را کلید زد.   عربستان برای پیدا کردن دلیل باید خیلی تلاش کنه. تنها نقطه ورودش اردن هست به نظرم اون هم با بهانه ای که میشه جورش کرد ( یک بازی رسانه ای حمله شیمیایی، کشتار مردم در درعا و از این قبیل بازی ها ولو به دست خود تروریستها ایجاد شده باشه ) ولی به این راحتی نیست اصلا. تازه بعد از حتی دیوانگی و جور شدن بهانه هم به نظرم باید اردن هم دخالت کنه و پشتیبانی توسط زرهی ( مثل ترک ها) به همراه هوایی مثلا عربستانی ها از تروریستهای گسیل کرده داشته باشه که شرایط را خیلی پیچیده تر میکنه مضافا اینکه اونجا دیگه داعش هم حضور پر رنگی نداره و نبرد با ارتش سوریه و مقاومت رخ میده که شاید دیگر طرف ها هم ساکت نشینند. در قسمت های هم مرز اردن با داعش هم بعید میدونم اردن راضی به انجام عملیات باشه چون داعش شاید با ترکیه شوخی داشته باشه! ولی با اردن شوخی نداره و ممکنه ناراحت بشه و به جای پهن کردن فرش قرمز و گل آرایی روستاها برای تحویلش به نیروهای تحت امر ترکیه مثلا تصمیم بگیره کمی با داعشی های اردن جشن های مرزی برگزار کنه! اردن هم بیکار نیست که مرزهای نجران و جیزان را تکرار کنه در کشور خودش که.
  4. شاید تکراری باشه و زیاد اینفوگرافیک هم به خاطر فقدان گرافیک! خاص محسوب نشه! ولی برای تجمیع موضوع داده ای تانک ها بد نیست.  
  5. دوباره یک پیروزی برای ارتش سوریه، در موضع ضعف قرار گرفتن تروریست ها و ناگهان در اوج پیروزی های ارتش سوریه خبر استفاده از گازهای شیمیایی و فشار به سوریه، این بار در حلب!   یک بار این سناریو تکرار شد در غوطه شرقی، و یکی از سنگین ترین حملات ضد ارتش سوریه شروع شد در اوج پیروزی های ارتش سوریه در دمشق. بعد ها یکی از فعالین رسانه ای/سیاسی؟ مطرح غربی اشاره کرد که با جمع اوری نمونه ها و تطبیقشون مشخص شد که هیچ ارتباطی با نمونه هایی که ارتش سوریه در اختیار داشت و همون زمان ارتش سوریه به خاطر اون پروپاگاندا مجبور شد تحویل بده همه ی ذخایرش را را پیدا نشد ولی رسانه ها و منابع غربی موضوع را کلا بایکوت کردند و اشاره ای به اشتباه بودن لااقل اون مدعا ندادند. اون هم در حالیکه ارتش سوریه در اوج پیشروی هاش بود و ناگهان خبر حمله شیمیایی به منطقه ای کاملا مسکونی و کشته شدن چند ده نفر غیرنظامی که معلوم نبود در اون مقطع چه نفعی میتونست داشته باشه و خودش دلیلی بر مشکوک بودن حادثه بود ولی خب رسانه و زور در اختیار طرف مقابل هست. و همین باعث میشه این سناریو را هر چند بار که خواست تکرار کنه!   حالا که به اذعان خودشون سلاح شیمیایی نمونده در سوریه - گازهای سمی - شدند اسباب بازی جدید تروریستها و رسانه های غربی طرفدارشون.
  6.   بعید میدونم. همونطور که چند کاربر ترک ذیل خبر هم اشاره کرده بودند، حمله توسط غیر از پهپاد حالا یا اف-16 یا چیز دیگه ای بوده. اصولا tb در سری های اولش فکر کنم تنها توان لود محموله ی 20 کیلویی را داشته و این شدت انفجار بعید هست از حمله ی پهپادی.
  7. چند نکته ای که در چنین تاپیک هایی مهم هستند و اشاراتی هم شد برای پرهیز از حاشیه به نظرم:   1.تعریف سند و توافق بر این تعریف. خصوصا در این مورد باید مشخص باشه منظورمون از سند چیه؟ مثلا خاطرات سیاسی اشخاصی که گاهی 180 درجه تغییر کردند لااقل نسبت به گفتارهای گذشتشون و یا تا حدی مشخص هست که برخی یادآوریهاشون بنابه دلایلی چون منافع شخصی یا گروهی تغییر پیدا کرده سند تلقی میشه؟ یا برخی گزارش های خاص. یا نقل خاطرات و اصولا اسزاز پنهان و نگاه شخصی به گذشته هایی که فرد درش دخیل بوده و حالا قصد بازتعریف را در مواجهه با اتهامات یا توضیحات داره. همچنین اسنادی با منابع غیرایرانی و شخصیت های متواری. یا نشریات حزبی و جناحی. قصدم تایید یا رد صحت چنین منابعی نیست ولی به نظرم بدون توافق بر این اصل به راحتی هر یک از طرفین میتونه به جای بحث موضوع، بحث فراموضوع را دامن بزنه و به جای جنگ، خصلت ها و شخصیت ها و دشمنی ها و دوستی ها را مناقشه کنه.   2.بعد از این توافق ( که میتونه قبل از شروع هر موضوع باشه )، ارجاع مشخص به هر سند هست. یعنی اینکه اگر به نشریه ای یا کتابی یا صوتی یا ویدئویی اشاره میکنیم که خصوصا بر صحتش موجودیتش تردید هست، حتما با ذکر جزئییات و در صورت امکان قرار دادن کامل اون بخش مربوطه باشه.   3.پرداخت کوتاه کوتاه و در قطعات معین و مشخص شده از قبل با فرمت توافق شده. یعنی مثلا به صورت طرح پرسشی در مورد هر موضوع خاص. بعد در پست های تا حد امکان دنباله دار و کوتاه پرداختن و طرح موضوع کردن و بعد استفاده از منابع احتمالی ای که دیگران باهاش برخورد کردند و البته اجازه دادن به اشخاص مختلف برای طرح موضوعات مرتبط.   مثلا: موضوع: مک فارلین | روایت رسمی: چنین | روایت غیر رسمی: چنان | نقاط ابهام و افتراق: چونان! | مدارک و مراجع و اسناد مرتبط با این قسمت های چونان، به این ترتیب ....   منظور: این که تاپیک بعدها طبق دسته بندی های خاص قابل استفاده باشه برای دیگران به عنوان یک مرجع. ( شاید بشه اصلا ذیل انتشارات میلیتاری(!) مکتوب و چاپش هم کرد. واارشادا! ). مثلا میشه فکر کرد به یک تاپیک موازی که بحث ها و نظرات و دیدگاه های خاص در مورد موضوعی در اونجا فصل به فصل مطرح بشه، اسناد اشاره، اصطلاحا کشمکش ها انجام و در نهایت نتایج در تاپیک اصلی ذیل موضوع آورده بشه و نقاطی که به خاطر نقص اسناد و یا عدم توافق مبهم باقی مونده هم مخشص بشه برای بحث های آینده و آیندگان.   همیشه هدفمند بودن باعث نظم بیشتر و احتمال کمتر به بیراهه رفتن و ناقص موندن و در نتیجه تلف شدگی وقت و؛ یاس میشه.   نکته ای که باز میشه بهش اشاره کرد طبق تجربیات، بحث های طولانی در فضای مجازی برای همی کاربران شاید قابل حوصله! نباشه. وقتی موضوعی طرح شد اگر در میانش موضوعات دیگه مطرح شد همه به لیتس منتقل بشه برای بحث های بعدتر و فقط اون موضوع خاص ادامه پیدا کنه چکش کاریش. یک مدیر و نظم دهنده و ناظر و قاضی به بحث لازمه به نظرم. یک فرد خنثی به بحث!
  8.   قیمت ها یعنی چهارصد دلار، پانصد دلار و هزار دلار مدنظر بود البته. کمی کج تابی! پیدا کرده عبارت.    تا به حال تصویری از ک ک این تروریستها در سوریه منتشر شده تا نوعش را تشخیص بشه داد؟ هر چند به نظر میرسه از همین فانتوم ها یا مشابهاتشون باشند که اتفاقا خصوصیاتش کافی هم به نظر میرسه برای موارد مورد استفاده. مداومت تقریبا 30 دقیقه ای و برد چهار،پنج کیلومتری و دوربین خوب و ارسال انلاین تصاویر و ... با توجه به وزن و قیمت هر دسته ی نظامی ثابت یا متحرک مجهز به حداقل یک ک ک اینچنینی باشه خیلی به کار میاد. هم برای پایش محیط و هم برای هدایت آتش و هم برای تعیین موقیعت و هم برای عدم غافلگیری و خیلی موارد دیگه.   برای همین به نظرم توجه به آنتی کوادکوپترها هم مهمه. به نظرم ما هم با کمی سختی به برخیشون که در اروپا تولید میشند میتونیم دسترسی ولو غیرمستقیم پیدا کنیم که لازمه حتما!
  9.   شیوه ی به کارگیری کوادکوپتر برای گرا لابد همینطوره! از سوی تروریستها. فقط اینکه تا به حال تصویری بوده از کوادهاشون؟ همین فانتومای چهارصد، پونصد، هزاردلاری هست؟   عجالتا یک شرکت دانمارکی که اتفاقا در بلاروس! هم دفتر داره، سیستم های راداری و مقابله ای خوبی داره در این مورد. هم برای کشور ( چون این شیوه دیگه رسمیت یافته و عربستان هم با جیب های پرپولش در شرق و غرب ممکنه چند پارت به همسایگان! ما هم برسونه ) و هم برای بخش هایی مهم از سوریه شاید بشه تهیه کرد تا سر فرصت خودمون با اون راداری که قبلا رونمایی کردیم در مورد تشخیص خمپاره ها و موشک های کوچک بریم سراغش.
  10. ترکیه مثلا با داعش داره میجنگه و مرزها را ازش میگیره، بعد داعش ضد کردها انتحاری میزنه. بعد هم چنان از جلوی متجاوزین ترک عقب میخزه که گویا عروس وارد مناطق تحت اشغالیش شده. حالا یکی دو تا خمپاره هم برای خالی نبودن عریضه این ور و اونور میپرونه! نمیگم کلا این وسط درگیری سختی رخ نمیده. به هر حال داعش با هسته هایی شکل گرفته که خودمختار گاهی عملیات هایی می کنند و بالاخره شاید به غیرت!! نظامی گروهیشون بر بخوره و عملیاتی هم بکنند یکمی محکم تر ولی کلیت همونی بود که هست. شاید بشه گفت تنها هم پیمان ولو غیرمستقیم داعش در کل جهان ترکیه هست چه در خرید و داد و ستد باهاش. چه در امکانات لجستیکی ( گمان نکنید با تصرف اسمی مرزها و استقرار سلفی و وهابی ارتش آضاد! این زنجیره قطع میشه، نهایتا یک مرحله به عبور وهابی و سلفی داعش از مرز اضافه میشه. خاک ترکیه.خاک اشغالی القاعده.خاک سوریه) و چه مراودات مالی.   پ ن: جالبه دوباره زمزمه های آتش بس بالا گرفته از امریکا تا آلمان همه شروع کردند دوباره و نکته ی مهم تر باز ترکیه هست. به نظر ترکیه هم داره با آمریکا و هم روسیه بازی میکنه و کردها هم که این وسط بازیچه ی این قدرت ها شدند. ترکیه با نشان دادن نزدیکی به روسیه اوالا امتیازات فراوانی از امریکا در بحث قربانی کردن کردها در جرابلس و شمال حلب گرفته و از طرفی با نزدیکی به روسیه علاوه بر راضی کردن روسیه به عملیات در شمال حلب ضد کردها ( روس ها به عنوان حامیان سنتی کردها ) ارتش تروریست آضاد را هم در شمال حلب مستقر میکنه.   مهم نیست اردوغان چه وعده ای داده باشه، کافیه روز موعود تانک ها را به حاک خودش عقب بکشه و مسئولیت تمام وحشی گری ها و هجوم احتمالی تروریستها به حلب از شمال را بر عهده نیروهای نامرئی القاعده و دیگر گروه ها بدونه و مثل همیشه در این مواقع هیچ حرفی از آتش بس و تلفات انسانی زده نمیشه و سوریه برای مدتی در رسانه ها مو میشه.
  11. باید عملیات در حلب تا حد امنیت مناسب و شمال حماه برای بازپس گیری مناطق هر چه زودتر به یک نتیجه ای برسه. ( در خبرها بود فرودگاه حماه تحت آتش کاتیوشای تروریستهاست و از طرفی دیروز گویا ارتش از معردس و اسکندریه باز عقب نشینی کرده بود ) والا با تمام شدن مرحله ی اول عملیات ترکیه و پیوستن خط شمالی در مرزهای جنوب حلب به هم توسط تروریستهای تحت حمایت ترکیه ممکنه نیروها دوباره به حلب برگردند و یا به حماه. امروز هم که کری باز در مورد توافق ان قلت اورد و گفت عجله ای نداره امریکا. در مورد خط تحت تصرف تروریستهای تحت حمایت ارتش ترکیه هم که اگر بخوان داعش را کلا از شمال حلب پاکسازی کنند و یا منطقه ی امن ایجاد کنند و از اون شمال حلب را تهدید کنند خودش معضل بزرگ تری هست.
  12.   امروز گزارش خوشبینانه ای یکی از رسانه ها منتشر کرد که طبق توافق احتمالی روسیه متعهد میشه گروه های به اصطلاح میانه رو هدف نگیره بعد از توافق و در عوض امریکا در هدف قراردادن النصره مشارکت کنه که این ها مهم نیست چون هیچ تفکیکی وجود نداره. نکته مهم گزارش این بود که مناطق شرقی حلب کم کم در اختیار ارتش سوریه قرار بگیره و گروه های مسلح ازش خارج بشند. ( الان تقریبا همه ی گروه ها میانه رو محسوب میشند با تغییر نام النصره و اگر هم نشه راحت میتونند در صفوف اون ها باشند پس در حقیقت این بخش از توافق یک شوخی ی بیش نیست بلکه به نظر میرسه توافق بیشتر در پی توقف عملیات های روسیه در سوریه به جز ضد داعش هست در عوض خالی کردن مناطق بخش شرقی حلب )   فرض صحت این امر و چنگ نیانداختن دوباره تروریستها بعد از قدرت گرفتن در مرزهای جنوبی ترکیه و شمال حلب و متحد نشدن در جنوب و جنوب غرب حلب برای حملات و باید دید آیا محدودیت هایی هم برای ارتش سوریه مثلا در نظر گرفته شده؟ هر چند دست کشیدن از حلب بدون حقه و فریب طرف مقابل بعید به نظر میرسه.
  13.   اگر هم اعداد صحت داشته باشند قطعا تعداد نفرات حاضر در سوریه نمیتونه باشه. مثلا ما آشکارا به نظر بعد از توقف عملیات جنوب حلب، شکستن محاصره نبل و الزهرا و خصوصا حادثه ی خان طومان به شدت از تعداد نیروهامون در سوریه کم کردیم. شاید این ها نیروهای تخصیص یافته باشند ولی استقرارشون به طور نسبی حتی با توجه به عملیات ها صورت میگیره گویا.   در مقابل تروریستها هم علاوه بر نیروهای بومی، برخوردار از نیروهای چند ملیتی هستند که به نظر علاوه بر استقرار پرتعداشون در نقاط مختلف سوریه، عقبه ای هم در اردن و خصوصا در ترکیه دارند که در مواقع نیاز بهشون در سوریه اضافه میشند. و بر خلاف همه ی تحلیل ها این کمپ های تولید! و آموزش تروریستهای چندملیتی در ترکیه هیچوقت تعطیل نشده و حتی شاید علاوه بر امریکا و خود ترکیه کشوری چون عربستان و خصوصا قطر که پایگاهی هم در اختیار ترکیه قرار داده در این زمینه فعال باشند. ( حالا ممکنه مثلا کمپ ها در خاک قطر و عربستان باشند و انتقال تنها از ترکیه صورت بگیره )   پ ن: طبق برآوردهای خنثی! پس با این وجود و این اعداد نیروهای محور مقاومت در حالت خوشبینانه نصف نیروهای تروریستها هستند. ( تازه به نظر غیر از احتساب داعش ) و اینکه جبهه ی تروریستها دائم نیروی تازه نفس از منبعی بی پایان!! ( اعراب و قفقازها و ترکستانی ها و چچنی ها اصولا تمام مناطقی که سلفی گیری و وهابیت نفوذ داره که میشه کل جهان! ) اضافه میشند بهشون و منابع نیروهای موقت محدود هست.     منظور خود ارتش سوریه هست قطعا. حالا احتمالا بدون دفاع وطنی.
  14. احرار گویا با گروه های دیگه در ادلب در حال ادغام و تشکیل ارتش واحدی است. قطعا مثل تعویض اسم النصره، تشکیل یک ارتش واحد که دیگه به هیچ وجه قابل تفکیک نباشه گروه های تندرو درونش ( حتی شده تنها در تبلیغات رسانه ایشون ) دستوری اکید و هدفی پیش رو و شاید از بالا و حامیان منطقه ایشون هست. تلف کردن وقت توسط امریکا برای عدم تفکیک االنصره هم شاید در این راستا بود که این ها بتونند کم کم اختلافات را کم کنند و راضی کنند طرف های دیگه را به ادغام. کار از کار هم گذشت میشه مثل گزارش دیروز یک رسانه ی غربی که جبهه ی فتح شام چون علنا بعد از تغییر اسمی که داد به القاعده اعلام وفاداری (زبانی متنی ) نکرده پس کمک غرب بهش راحت تره. ( یعنی بدیهیات و اعتقادات و عملکرد و مرام و هدف و سران همه به کنار، چون فقط بعد از تغییر اسم نگفتند «ایمن! دوست داریم!» پس حالا دیگه باید بهشون کمک کرد.
  15. نماینده سازمان ملل در امور سوریه اظهار نگرانی کرده که میترسه صلح داریا در جاهای دیگه هم تکرار بشه!!!!   به عنوان نماینده ای که وظیفش حفظ جان غیرنظامیان، ایجاد صلح و ترک مناقشه و آسیب ندیدن غیرنظامیان هست به صلحنامه ای که منجر به دادن اختیار به غیرنظامیان شده که اگر دوست دارند در مکانی امر و تحت خدمات دولتی مستقر بشند ( اون هم موقت ) و یا به دامان دوستان تروریستشون منتقل بشند و تازه ورای همه ی این ها به نظامیان و مسلحین هم حق انتخاب داده که بدون اینکه حتی خراشی بهشون وارد بشه باز تعیین تکلیف بشند یا برند پیش دوستان عزیزتر از جانشون!! اون هم با توبوس و نرم و راحت!! داره ایراد میگیره و ترس داره که جاهای دیگه هم اینچنین بدون خون ریزی صلحی ایجاد بشه.   حالا تازه این سازمان مللش هست که باید ظاهر را لااقل حفظ کنه ( هر چند اون اقدام مون و فشار عربستان و خط زدن اسمش از لیست ناقضان حقوق بشر و کلا حوادث یمن نشون داد که سازمان ملل هم دوست داره مثل بقیه در ظاهر هم وقیح باشه و نه تنها در خفا )
  16. در خبرها بود معردس هم سقوط کرده. علاوه بر اون خبرهایی است که گروه های بیشتری از تروریستها در روزهای آینده قرار هست به این نبرد بپیوندند. دست روسیه بازتر نیست برای حمله به این جبهه؟ جندالاقصی که اختلاط کمتری داره و بهانه های آمریکا در موردش کمتر هم هست قاعدتا. هر چند با اشغال شهرک هایی که گویا ساکنینش تمایلات سلفی دارند قطعا تصرف دوبارشون منجر به کشته شدن به ظاهر غیرنظامیان! هم عقیده با القاعده میشه که خودش معضلی است. برای همین بیشتر گویا باید به فکر حفظ مناطق اون هم به سختی ( با توجه به ساکنینشون بعضا ) بود تا حالت هجومی.
  17.   دوست خوب دیگه فکر کنم خواجه حافظ شیراز هم به دورویی تنفر انگیز و مظلوم نمایی تهوع آور و فریب کاری مشمئز کننده اردوغان ( به قول شما نمادی از این قماش ) و از همه بدتر تجارت سخیف و قرون وسطاییشون با خون مردم سوریه و عراق پی برده و دیگه کسی نیست که مثل اون اوایل این جنگ خانمان سوز گریه ها و بغض های اردوغان در رابطه با بحرین و سوریه و عراق حتی لبخند تمسخرآمیز هم به لبش بیاره چه برسه به باور اپسیلونی از به اصطلاح انسان دوستی امثال اردوغان و امیر قطر و پادشاه عربستان و دوستان غربیشون. نکته اینجاست ( که دلیل تکرار بارها بارهای این قبیل مسائل توسط امثال من و شما و باقی دوستان میشه ) اینه که وقاحت این ها حدی نداره. یعنی هر چه بیشتر میگذره وقیح تر میشند و برای مثال عکس های متعددی که امثال رویترز حتی؛ از فجایع یمن منتشر میکنه ( ده ها کودک له شده زیر آوار، صدها زن و نوزاد تکه تکه شده توسط بمب ها چند تنی و هزاران آواره و پوست به استخوان چسبیده و سیلوهای گندم منهدم شده و کارخانجات مواد غذایی نابود شده و گاوداری های با خاک یکسان شده و حصر میلیونی آدم ها ) را به سایه ای هم اشاره نمی کنند و در سوریه فجایع متعدد را با در آغوش گرفتن آفرینندگانشون پاسخ میدند و بعد با یک عکس کودک مظلوم سوری تمام جهان را قبضه می کنند.   پ ن: الجزیره مصاحبه ای به شدت هوشمندانه ( از چند وجه ) با وزیر خارجه قطر داشت که ذره ای از این وقاحت را در ظاهر نشون میداد ( هر چند به نظرم کارکردش در اصل چیز دیگه ای بود و علاوه بر تطهیر الجزیره و مخاطب خاص داشتنش ( الجزیره انگلیسی ) و بی طرف نشان دادنش در انتها جایی که به نظر این مجری جسور و بی طرف به نقطه ای میرسید که وزیر امور خارجه قطر میگفت البته همه ی این ها به کنار تمام مشکلات به خاطر جنایات اسد رخ داده تمام قد از این ایده دفاع میکرد و حالا مخاطب جذب شده به این مجری بی طرف بدون هیچ قیدی گزاره ی مورد تاییدش را بدون هیچ تبصره ای دربست میپذیرفت ). جایی که مجری به اعترافات احرار الشام مبنی بر پایبندی به اصول القاعده اشاره میکرد و گزارش های دیده بان حقوق بشر را از جنایات این گروه مطرح می کرد و وزیر امور خارجه قطر به راحتی آب خوردن میگفت چنین نیست، تا جاییکه مجری جایی اشاره کرد یعنی حرفی که خود سران احرار میزنند را قبول نکنیم و بعد تکذیبیه شما را قبول کنیم؟!
  18.   در خبرها بود عربستان در خریدی که داشته و با موافقت بوئینگ قراره تعدادی بالگرد سبک لیتل برد boeing ah-6 اون هم تعدادیش را به صورت فوری تحویل بگیره. معلومه بدون عمل هم نشسته و با روش هایی چون همونطور که دوستمون گفتند انتقال جنوبی ها به مرزهاش، پوشش خلاء های تسلیحاتی ( که احتمالا از مشاوره های اعضای غربی اتاق ائتلاف ضد یمن هم استفاده میکنه ) و همچنین به کارگیری برخی تکنولوژی های جدید داره این ضعف فعلیش در مرزها را جبران کنه. تا زمانیکه حمایت سیاسی تمام قد، اطلاعاتی و عملیاتی تام و همچنین پول کلان را در اختیار داره دستش خیلی باز هست اون هم در رابطه با حوثی هایی که کاتیوشا را هم دونه دونه شلیک میکنند و محاصره ای 360 درجه را در حال تحملند و تنها مقایسشون با تروریستهای تحت حمایت اعراب در سوریه نشون میده که واقعا در برابر اون ها از امکانات هیچ برخوردار هستند. در مقابل هم که دارند با نیمی از یمن در جنوب و کلی مزدور افریقایی و عرب و یکی از قدرتمندترین و مجهز ترین و بی دغدغه ترین نیروهای هوایی منطقه ( از نظر مالی و تامین تجهیزات ) میجنگند.
  19.   مردم جیزان حتی اگر تا حدی هم تمایلی به حوثی ها داشته باشند به دلایل متعدد بعیده همراهی کنند:   1. انفصال از یک کشور ثروتمند و اتصال به یک کشور فقیر جذابیتی نداره براشون شاید ( در بعد مادی ) 2. جنگ و درگیری و ویرانی و آوارگی در صورت همراهی با حوثی ها ترسناک خواهد بود 3. انتقامی که سعودی ها بعدا در شرایط صلح و عقب نشینی احتمالی حوثی ها از اهالی می کشند قابل تصور هست براشون 4. سال ها زندگی در میان تهدید و فشار و تخدیر رژیم دیکتاتوری مثل عربستان ترسی جاری را ایجاد میکنه که بسیاری افراد را ممکنه محافظه کار کنه
  20.   بله واقعا ترکیه امروز خطرناکتر از هر زمان دیگه ای هست. نباید فریب کودتای اخیر را چه در منشا و چه در تبعات بعدش خورد. اصولا مردم ترکیه که به نظر اکثریت هر چند نسبیشون (حالا) یک حزب اسلامگرا را ترجیح میدند از اونجائیکه گزینه ای غیر از اردوغان و حزبش ندارند پس حمایت دائمی را فعال ازش خواهند داشت و از این نظر پشتوانه ی خوبی داره. به لطف اشتباهات تکراری و ادامه دار ما هم در بعد اقتصادی و کاهش شدید قیمت نفت و یک طور راهبانی! کردن عرب های منطقه به خاطر خدماتش در سوریه به تروریست ها و مستفیض شدن از مزایای این همکاری توسط عربستان و کشورهای دیگه و بهره برداری از روابط ترویج داده شده و بلد کردن بحث قومیت ترکی بین کشورهای ترک زبان که به خاطر کمبودها از عقده ی حقارت بعضا رنج می برند و دنباله روی از ترکیه را نوعی افتخار محسوب می کنند و اصولا به عنوان برادر بزرگ تری قبولش کردند و موقعیت مطلوب استانبول و شرایط همیشه مهیای گردشگری و سوء استفاده از بحران های خودساخته ای چون مهاجران و برخی نیازهای اتحادیه اروپا و چه و چه همه باعث میشه نقش ترکیه را خصوصا با در راس کار بودن شومن بزرگ اردوغان که هم برای مردم بحرین به وقتش اشک میریزه، هم ناله هاش از رنج مردم سوریه دل هر انسانی را به درد میاره! و هم عصبانیتش نسبت به اصراعیل همه را متحیر میکنه و بعد همزمان عشق ناگهانیش به اصراعیل گل میکنه، میشه بهترین دوست عربستان در منطقه و جیکش از جنایات رژیم بحرین و عربستان خصوصا در یمن در نمیاد و همزمان دست در دست گروه هایی چون النصره و زنکی معانقه میکنه و تازه اون هم همزمانی که در تریبون داره از اسنان دوستی عمیقش میگه و همزمان با آوارگی مهاجران تجارت ویزا برای اتباع کشورش میکنه؛ به همین راحتی حل شده فرض نکنیم. ترکیه حالا حالا ها با ایران کار خواهد داشت چه در رقابتی سخت و دشمنانه و چه در رقابتی زیرپوستی و دوستانه ولی موزیانه!
  21. ریابکوف که در تهران هست خبر از توافقی بزرگ در رابطه با حلب داده و گفته مقامات نظامی روسیه با آمریکا طی ساعات آینده با هم دیدار می کنند در این رابطه. از اون طرف اعلام سخنگوی وزارت خارجه ترکیه مبنی بر تلاش بری ایجاد آتش بسی در حلب این ظن را قوی میکنه که تصمیمی در مورد حلب قرار هست گرفته بشه و شاید برای همین بوده که تروریست ها نیروها و تمرکزشون را در حال حاضر با آگاهی از این نظر قطعی ترکیه که احتمالا با رایزنی با روسیه بوده به حماه قرار دادند، تا دستاوردی بزرگ اونجا داشته باشند.   تنها ماهیت این توافق در مورد حلب هست که از اونجا که روسیه معلومه تصمیشمش را در موردش گرفته، ترکیه هم موافقت ضمنی داره، و تازه ریابکوف بعد به ایران سفر کرده احتمالا برای جلب رضایت ایران و سوریه هم تا به حال هیچ واکنشی نداشته ( یعنی توافقی که شاید ایده آل ایران و سوریه نباشه ) ممکنه نگران کننده باشه که روسیه ماه عسلش با ترکیه را خیلی شیرین نگرفته باشه!   پ ن: از اونجا که در گزارش ها از آمدن سهیل حسن به حماه خبر داده میشه باز هم ظن توافقی در مورد حلب تقویت میشه. هر چند ترکیه به هیچ وجه قابل اعتماد که هیچ حتی قابل اعتنا هم در این موارد نیست چون احتمالا در تدارک خرید زمان برای تروریستها در حلب و سازماندهی مجددشون، کمی تقویت همکاری با روسیه برای فشار به آمریکا برای بیشتر فروختن کردها، تضمین عملیات دوستان تروریستش در برابر کردها در شمال سوریه ( با توافق حلب علاوه بر این چند هزار نیرو میتونه کلی نیروی دیگه ی آزاد شده در جبهه ی حلب را به این مناطق اعزام کنه برای تصرف هر چه سریعتر الباب ) و اهداف دیگه ای هست.
  22. یکی از مسئولین میگفت تروریستهای وهابی طرفدار داعش را که دستگیر کردیم غذا بهشون میدادیم میگفتند و اصرار می کردند نمی خوریم، شما کافرید. مرغ را زنده بیارید خودمون ذبحش کنیم بعد میخوریم!! ( لابد انتظار داشتند ساطور و چاقو هم در اختیارشون بزارند! ) :)
  23. اگر به همین منوال پیش بره و به قدرت اتمی خودش اضافه کنه تا جایی که دیگه بازگشت پذیری ای براش یا با تنوع و یا تعداد کلاهک های هسته ای و پرتابه هاش دیگه رسما معنا نداشته باشه، با توجه به سیستمی که در تحمل تحریم ها داره شاید یک روزی قدرتش بچربه و از فشارها کم کم کاسته بشه. ( خطرش به حدی با این پیشرفت ها زیاد بشه که فشار بهش امکان خطر بزرگ تری را ایجاد کنه که همون یک جنگ هسته ای تمام عیار هست، فعلا با توجه به کمبود کلاهک ها و تعداد و تنوع خطر وسیعی محسوب نمیشه و سعی میکنند متوقفش کنند )
  24.   خب واقعا توان رقابت را نداریم. در منطقه چند ماهواره هستند که به علت کثرت کانال ها، بودن کانال روشون یعنی درصدی از مخاطب تضمین شده هست. همه ی این ها هم به نوعی دست دشمنان ایران هست و خصوصا ماهواره های عربی که مخاطبان فراوان عرب زبان داره سیاست هاشون مشخص هست. این برای پخش. در مورد خود شبکه هم در حال حاضر همین العالم به قولی بار بازوی رسانه ای یمنی ها را داره برای افکار عمومی منطقه به دوش میکشه اون هم با هزاران نقطه ضعف که اصلا توان رقابت با شبکه ای مثلا چون الجزیره با اون همه امکانات و خبرنگاران میدانی ( پول ) و تجهیزات و همکاری های گسترده ای که باهاش میشه را اصلا نداره.   برای همه شاید این اصل با پول خریدن مصداق داشته باشه ولی برای ما خیر. به دو دلیل، اولا فشارهای سیاسی که از پول بالاتره گاهی قدرتش و دوم سرماه ی عظیم چند کشور قطر و امارات و عربستان که هر چقدر ما پول خرج کنیم بیشترش را برای خنثی سازی استفاده می کنند و پس رقابتی وجود نخواهد داشت.   ورای همه ی این ها وقاحت را با پول و سیاست دیگه نمیشه تصحیح کرد، وقتی چنین تظاهراتی را تقریبا بی اعتنا از کنارش رد میشند دیگه در موارد کوچکتر چکار میشه کرد. جالبه در همین حد هم رسانه های عربی شروع کردند که ایران با رسانه هاش ( لابد العالم نصفه و نیمه ) داره چهره ائتلاف ضد عربستان را نامناسب! جلوه میده و باید کاری برای مقابله باهاش کرد!   مشکلات مدیریتی و رسانه ای و حرفه ای و مالی هم که به کنار.
  25. در مورد یمن فقط در دنیای کنونی اینطور میشد تظاهرات میلیونی یمنی ها را بایکوت کرد و اون هم همزمان با تهدید جنگنده های عربستانی بالای سرشون و بعد دم از حق و حقوق مردم یمن زد و تازه احقاق این حق را هم در کمدی نوین جهانی به دست عربستان سپرد. خبر کاهش تعداد مستشاران مشاور امریکایی در ائتلاف حمله به یمن هم نشون میده که راهنما و قاتل اصلی پشت پرده ی عملیات طولانی عربستان هم چه کسی هست در اصل.