alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,269
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    144

تمامی ارسال های alala

  1. سینک حوادث لبنان با عراق به نظر هوشمندانه است. بر خلاف شکل کلان ماجرا در کف خیابان به نظر برنامه ریزی پشت ماجرا بسیار دقیق و حساب شده و طی قدم های مشخصی داره انجام میگیره. با استعفای حریری حالا افکار عمومی کف خیابان عراق که توسط صدر بخشیش از بعد رادیکال رهبری میشه ( فقط از بعد قدرتی که بهشون میده که یک نفر از درون حاکمیت داره به برنامه هاشون کمک میکنه والا پذیرفته نمیشد و صدر هم این موج سواری های به وقت را خوب بلده و حالا یک منفعت دو طرفه محسوب میشه ) به کمتر از استعفای مهدی راضی نمیشه و این حوادث سینک شده در لبنان و عراق با تمام تفاوتها به نظر ادامه داشته باشه. در لبنان با این اقدام حساب شده به نظر برای افکار عمومی این ذهنیت هم تقویت بشه که چون در این مورد خواست حزب الله شکست خورد پس میشه در ادامه خواست های بیشتری تحمیل کرد ( هدف نهایی خلع سلاح ) و به نظر جریان ادامه داشته باشه فعلا حتی با استعفای حریری. امروز میلیشای فالانژها مسلح در خیابان ها بودند و بسیاری حدس میزنند شرایط برای یک جنگ داخلی مهیاست. اینطور حساب کنیم که حزب الله قرار نیست روی ارامش ببینه و بعد از حوادث سوریه و فرسایش بخشی از توان حزب الله حالا در بستر داخلی هم این هدف را در نظر دارند ( هوشمندانه هست چون حزب الله واقعا به بازدارندگی نسبی رسیده بود و شاید تنها راه حل نهایی حل مشکل با حزب الله چنین سناریویی بود که هم در داخل لبنان تاثیرش را میزاره و هم به شدت سوریه را که حالا در شرایط حساسی هست تضعیف میکنه ( شاید حالا در موعد تدوین قانون اساسی اقدامات تکمیلی در سوریه هم رخ بده با اتفاقات خاص برای فشار سیاسی به منظور قانون اساسی دلخواه و اجبار به پذیرشش از طرف سوریه ) - حوادث عراق هم یک اقدام تکمیلی برای این پازل با هدف فرعی یقه حشد را گرفتن هست برای کاهش تحرک مقاومت در منطقه. حالا دوستان نظرات متفاوتی داشتند ولی هرچند بستر مهیا بود و کمبودهایی وجود داشت خصوصا در عراق ( که باید بررسی بشه ریشه و عللش و همه میدونیم مشکلاتی نبودند که یک شبه حادث بشه و باید دید وضعیت پول نفت و بودجه و فشارهای خارجی به عراق و عناصر نفوذی احتمالی در دولت در این کمبودها چقدر نقش داشتند ) ولی در لبنان کاملا وضعیت فعلی محصول چند عضو خاص دولت حریری بودند که با سرگروهی رییس بانک مرکزی و نهایتا اقدام مشکوک وزیر ارتباطات جرقه حوادث را زدند. یعنی کاملا بستر مهیا شد ( بانک مرکزی کاملا دخیل بود و اعتراضات متعدد زیادی به اقداماتش صورت گرفت ولی مدام میگفت اوضاع خوبه و در مقابل همه کارشناسان میگفتند داره اوضاع را به سمت انفجار پیش میبره کاملا اگاهانه ) در نتیجه در شکل کلی ماجرا به نظرم این وضعیت تنها بخشی از برنامه فشار حداکثری به ایران هست که در یک فاز برنامه ریزی شده بود و موعد اجراش رسید و حالا داره قدم به قدم پیش میره. در این مدت سعی شده شواهدی که دال بر این سناریو هست ذکر بشه.
  2. خب حلقه های فشار حداکثری به ایران به نظر داره کامل میشه. شده در بخش هایی با حوادث مشکوک حتی مثل مرگ نابهنگام آمانوی کم بخت! آژانس رایش را داد به گروسی ارژانتینی و نه سرپرست فعلی. تفاوتش اینه سرپرست فعلی به رویکرد تاملی و سابق اژانس در دوره امانو معتقد بود ولی گروسی معتقد هست که رویکرد اژانس در برابر ایران باید تغییر کنه و قاطع تر بشه. حالا شاید ارژانتینی بودنش هم موثر باشه در فشار به ایران چون لابی صهیونیست اصولا در سالهای اخیر یک فضای رعب اوری ایجاد کرده در ارژانتین که هرگونه نزدیکی به ایران و ذهنیت حتی خنثی نسبت به ایران ( حتما باید منفی باشه! ) جنایت محسوب میشه و تقریبا کسی اگر به سرنوشت سیاسیش علاقه داره باید همراه باشه در این فضای ایجاد شده.
  3. به نظرم باید مشخص بشه رفتارهای صدر از چه منبعی یا با چه فیلترهایی در اطرافیان کنترل میشه و به کجا وصل هست ( شما در نظر گبیرید از ارتباطات سیاسیش در ایران تا حلقه هایی در عراق و خارج کشور ) این که اینطور مغشوش مثل یک کودک هر روز یک مطلب سیاسی را بیان میکنه ( اصولا از ابتدا هم که همه فاسد بودند از نظرش، مالکی، عبادی و مهدی و جالبه الان عبادی فاسد از نظر صدر با صدر در یک جبهه داره علیه فساد میجنگه مثلا) یک طرف ولی وقتی کلیدواژه های به خصوصی به کار میبره مثل دیروز: برگزاری انتخابات با نظارت بین المللی اون هم وقتی در انتخابات عراق تقریبا خبری و گله ای نسبت به صحتش وجود نداشته و خودش اتفاقا معمولا پیروز این انتخابها بوده شاید نشان از این داره برای تمایلات سیاسی/عقیدتیش ( چه مذهبی/چه ملی) حاضره حتی با بهانه پای بیگانگان را باز هم باز کنه به نهاد قدرت عراق ( شاید برای به خیال خودش دور کردن طرفی که علاقه ای به لحاظ فکری و عقیدیتی ( مشکلات سیاسی/مذهبی/ملی و تاریخی حتی ) باهاشون زاویه پیدا کرده و چون زورش از راه دموکراتیک نمیرسه حالا دنبال بهانه های دیگه است ) حالا با ادامه رفتارهای صدر میشه تصور کرد اقدام ماه پیشش یک استثنا در نوع خودش بوده احتمالا ولی قضاوت ما در شرایط فعلی بر مبنای " معیار حال فعلی آدم هاست " و اقداماتشون هست.
  4. در مورد عراق هم باید منتظر اخبار و روزهای آتی شد ( از روند دخالت ترکیه - همین حالا بیانیه دو نماینده کمونیست عراق ضد نخست وزیر بعد از استعفا در آناتولی برای اولین بار منتشر شد ) ولی در مورد لبنان جالبه اردوغان اینجا هم وارد شده و گویا تنها سوریه براش کافی نبود ( از دو جهت نگاه کنید به ماجرا: تقویت نفوذ منطقه ای ترکیه به عنوان ابزار مورد نیاز برای تحکیم قدرتش و تضعیف نفوذ ایران به هر وسیله ممکن به عنوان یک رقیب منطقه ای و مزاحم در درازمدت ) علاوه بر جوامع ترک زبانی که در لبنان وجود دارند از طریق کمکهای مالی و ارتباطاتی قطر هم از چند گروه داره پشتیبانی مالی و لجستیکی میکنه. فعلا در وضعیت فعلی هر کشوری روی یکی از گروه های ساسی دست گذاشته برای اقداماتی چون مسدود کردن خیابانهای محل نفوذ خودشون و بستن راه ها و ... - جالبه حتی گروه های حامی حریری هم در این بازی هستند!! و مناطق مهمی از مسیر مرزهای سوریه به لبنان را در اختیار دارند و مسدود کردند. میشه حدس زد از اقدامات بعدی این شبکه سازی خیابانی میتونه دستور به پیشروی به مناطق سایر گروه ها باشه. خصوصا حزب الله. در نظر بگیرید کارخانه ای که نتانیاهو به شدت خواستار بازرسی ازش بود و هیچ راهی پیدا نمیکرد و امکان حمله هم بهش نداشت را حالا گروهی از تظاهرکنندگان ( شکل کاریکاتوریش در دی 96 در ایران درخواست میشد )را به سمتش هدایت کنند. حزب الله چه کاری از دستش برمیاد؟ رودررویی با مردم و مزدوران بینشون گزینه مطلوبی نیست ولی نهایت هدف گذاری این شیوه توسط کشورهای حامی فعلی از گروه های سیاسی ( جعجع و دوستانش و امین جمیل عربستان و امارات، چند گروه قطر و ترکیه، برخی گروه های مستقیم و غیرمستقیم اسراییل، برخی گروه ها به محوریت دانشگاه امریکایی بیروت و رییسش امریکا و ... ) یک جنگ داخلی است که لبنان را وارد تونلی میکنه که سوریه هنوز هم کامل ازش بیرون نیومده. عراق هم حالا مهمترین بخش هدف قرار گرفته شده پشت پرده تضعیف حشد و امکاناتش هست. چه نخست وزیر ساقط بشه و چه وضعیت فعلی تداوم پیدا کنه و ( هر روز با یک بهانه حشد مورد هجوم و مقابل مردم تصویر بشه توسط رسانه ها و مزدوران وابسته ) در هر دو صورت هدف اصلی حشد و نابودی و انحلالش هست. حالا تظاهرات مردم عادی هم بهترین پوشش هست برای این هدف.
  5. جالبه از این سمت امریکا 500 نیرو را که فرستاده بود عراق بازگردونده و حتی ممکنه تعداد نیروها تلویحا! ( ورود مکانیزه و ...) بیشتر از قبل بشه. فعلا هم کلیدواژه شده "حفاظت از نفت برای اینکه در اختیار داعش نباشه" و مشخصا ماجرا به قدری مضحک هست که احتمالا امریکایی ها خودشون هم به زور جلوی خندشون را میگیرند وقتی چنین استدلال خنده دار و دروغی تحویل ملت میدن ولی خب مهم اینجاست همه دیگه پذیرفتند از منطق و استدلال و دلیل و شاهد وقتی امریکا اقدامی میکنه حرفی به میون نباشه و تنها بپذیرند چیزی که روایت میشه. حالا نقل قول ها را دقت کنید، خصوصا اسپر که خفه شد از بس از چاه های نفت و ضرورت حضور امریکا گفت: بوضوح چنان بعد تصمیم ترامپ و اجرایی شدنش بهش فشار اوردند ( شاید هم با ابزارهایی قانع/تطمیع/تهدیدش کردند) ک نه تنها تمام تصمیماتش تقریبا لغو شد، بلکه حتی بیشتر از گذشته مورد تاکید قرار گرفت استقرار امریکایی ها در شمال سوریه. ( بحث 45 میلیون دلاری که ترامپ میگه احتمالا نقش مهمی داشته در این لابی فشار ) حالا اردوغان گمان میکنه ممکنه مرزهاش کمی امن تر شده باشند ولی احتمالا خوب اطلاع داره شکل گیری پیه گرمی که حرارتش را پول چاه های نفت سوریه و امنیتش را امریکا تامین میکنند حول شبه نظامیان کرد در اینده هر زمانی ممکنه تبدیل به شب پره ای بشه که تهدیدی بزرگ تر از همیشه باشه.
  6. در مورد عملیات بغدادی گفته میشه به یک روایت دیگه مبدا عملیات از عراق و پایگاه عین الاسد بوده بر خلاف اناتولی که میگه اینجرلیک بوده. اسپر میگه 8 بالگرد و 100 (کمی زیاد نیست؟) نیروی ویژه امریکایی شرکت داشتند و ترامپ هم میگه فقط یک سگ نیروهای ویژه زخمی شده وقتی رفته تو تونل دنبال بغدادی! از طرفی ترامپ میگه داشتیم با کیفیت اچ دی! عملیات را میدیدم و خیلی خوب بود و واضح و تازه اخر عملیات که بغدادی تو تونل گیر کرده بود مثل ترسوها جیغ میکشید و باید فیلمش را پنتاگون منتشر کنه تا مردم ببینن اون یک قهرمان نبود و یک ترسو بود و ... ولی یک ابهام وجود داره، کسی که از ترس جیغ میکشه آیا جسارت منفجر کردن جلیقه انتحاری را داره؟ اصولا ترس ( بنا به روایت ترامپ باید از کشته شدن باشه دیگه ) پس چطور کسی که از مردن میترسه جلیقش را منفجر کرده؟ فرض روایت ترامپ! داشته برای بچه هاش فریاد میکشیده که اینجا بچه هست و شلیک نکنید؟ ( جلیقه را منفجر نکرده پس و جلیقه ای شاید در کار نبوده و امریکایی ها بدون توجه همه را با هم کشتند و نمیخواستند زنده دستگیر بشه ولو با کشته شدن بچه ها و یا شایدم اشتباه نیروهای امریکایی در حین عملیات) - داشته فریاد رجز میکشیده ( که جیغ ترس ترامپ درست نیست پس )
  7. طبق اخباری که داره منتشر میشه یک سناریو محتمل هست، اطلاع موقعیت بغدادی هدیه اردوغان به ترامپ بوده برای همراهی باهاش در شمال سوریه. اگر شکل گیری داعش را از نطفه و مسببانش را کنار بزاریم فعلا ولی هیچ شکی نیست که ترکیه بیشترین نقش را در همکاری های نظامی/لجستیکی/اقتصادی/نفتی با داعش داشت. اصولا وقتی مرزهای شمالی سوریه در اختیار داعش بود و همسایه ترکیه بودند کوچکترین تنشی نداشتند و ما شاهد تردد راحت داعشی ها برای پیوستن به این گروه از طریق ترکیه بودیم، مبادله نفت و فروشش به ترکیه بسیار راحت و با اسناد فراوان و تصاویر بیشمار ( موقعی که روسها با ترکها تنش داشتند ) منتشر شد. حالا هم با نفوذ وسیع سازمان اطلاعات ترکیه در ادلب، تقریبا حضور کامل نیروهای تحت امر ترکیه در این منطقه و حتی حضور خود ترکها این سخت هست که امریکایی که اصلا در این منطقه حضور نداره را مسبب این عملیات بدونیم در بعد اطلاعاتیش. حالا این را بزارید کنار این نفوذ و حضور وسیع ترکیه در ادلب و کنترل کامل اموری که با ترکها و تروریستهای تحت فرمانش هست و همچنین تشکر ترامپ از ترکیه و اعلامیه ترکیه مبنی بر کمک به این عملیات تا متوجه بشیم اردوغان این بی نوای! تروریست را ( بغدادی ) مدتها بوده که در آب نمک حفظ کرده بوده برای یک معامله و چیزی که در این مرحله ترامپ به شدت بهش نیاز داشت را با گرفتن شمال سوریه بهش تقدیم کرد. ( به محاق بردن اخبار استیضاح، رونمایی از یک دستاورد بزرگ ضد تروریستی، تاییده برای عبارت پرتکرار "من داعش را شکست دادم"، توجیه خروج از سوریه (که البته نزاشتند خود این تصمیم عملی بشه کامل ولی ادعاش را داره ترامپ و تو هر توییتش هم اشاره میکنه برای توجیه که البته مردم بدونید نفت ارزشش را داره بمونیم بیشتر) و ...)
  8. جالبه حتی وارد قامشلی دوباره شدند و نه فقط چاههای نفت دیالزور در جنوب منطقه. حالا نفربرهای امریکایی جلوی بنرهای بشار اسد و پرچم کشور سوریه تردد میکنند. کاملا مشخصه پشیمون شدند (کردنشون) و دوباره برگشتند. احتمالا باید شاهد بازیهای محول شده به تروریستهایی امثال مظلوم! کوبانی هم باشیم برای عقب روندن ارتش سوریه از نقاطی که بهش وارد شده بود. جالبه از مذاکره با شخصیتی حرف میزنند برخی افراد در کشور که یک مورد تصمیم بسیار بسیار ساده تر و از مدتها پیش اعلام کرده و قول داده شده به رای دهندگانش برای جا به جایی 1000 نیرو در سوریه و با دو بار اقدام براش را حتی نمیتونه به سرانجام برسونه تنها و تنها به خاطر بخش بسیار بسیار کوچیکی از منافع لابی فشار درون حاکمیتی امریکا و صهیونیستها. بعد انتظار دارند سر موضوع پیچیده ای چون هسته ای/موشکی/منطقه ای با ابعاد تقریبا بی نهایت و منافع حیاتی برای صهیونیستها ( که اساسا بر خلاف امریکا هدفش در مورد ایران یک توافق نیست چون موجودیت ایران فعلی را برای خودش خطر میبینه ) با یک گفتگوی ساده و عکس سه در چهار مشکلات حل بشه و تازه ترامپ فرداش زیر فشار زیر توافقاتش هم نزنه.
  9. وقتی از سردرگمی و اغتشاش تصمیم گیری در کاخ سفید و خصوصا فشارهای شدید لابی صهیونیستی میگیم به چه استنادی عنوان میکنیم؟ نیروهای امریکایی دوباره از عراق راه افتادند به سمت سوریه برای استقرار در چاه های نفت سوریه. مثل یک کاروان کولی یک بار از شمال به جنوب میان، یک بار از جنوب سوریه به مرزهای عراق و بعد به عمق عراق و بعد دوباره که تصمیم ترامپ را با فشار تحت تاثیر قرار میدند دوباره به سوریه بر می گردند. حالا پنتاگون اعلام کرده تازه قرار هست نیروهای جدید از جمله مکانیزه هم وارد منطقه چاه های نفت بکنه. احتمال فراوان نفت یک بهانه و آب نبات چوبی است که دهان ترامپ باهاش شیرین بشه و بهانه ای داشته باشه برای قبول درخواست باقی ماندن نظامیان امریکایی ولی مبالغ نفتی اینچنینی در برابر هزینه های پنتاگون و بودجه ای امریکا چیزی شبیه شوخی است و این استقرار و فشار برای عدم تخلیه نیروها از سوریه فقط و فقط یک عامل داره و اون هم صهیونیستها و طیف وامدارشون در بدنه حاکمیت امریکاست که چیزی که مطلوبه این رژیمه ولو بر خلاف نظر شخص اول نظام امریکا باشه را طلب میکنه. نیروهای نظامی و اطلاعاتی امریکا الان بیشترین فعالیتشون در اربیل و تا حدی سلیمانیه است. برای امریکا کانون های اینچنینی در کشورها مطلوب ترین شکل نفوذ در اون کشورها هستند. مناطقی با حاکمان وامدار، وضعیت شکننده و ضعیف از لحاظ سیاسی و نظامی و کاملا متکی به طف خارجی در برابر حکومت مرکزی.
  10. به شخصه جناب روحانی من! را که خسته کرده از نقد به تکرار همون اشتباهات قبلی ( قاعدتا با تصور و تحلیل و زاویه نگاه امثال من از اشتباه )، با همون تاکتیک و با همون اهداف ( سیاسی و نه منافع ملی ( نظر شخصی )) و در یک موقعیت بسیار پیچیده و تنها با یک ادبیات عوام پسندانه. تاختن به نقدهای اصولی منتقدین به تصویب FATF و پالرمو با ادبیات سیاسی متهم فرضی! و پرخاشگرانه و حواله به جهنمانه که شما میخواید مردم بدبخت بشند، به مردم میگم یک روزی چه کسانی خواهان بدبختیشون هستند، شما خواستار تقابل صرف با دنیا هستید، شما دشمن تعامل با دنیا هستید و اگر امضا نکنیم متهم(!) به پولشویی میشیم و ... و گویا مثلا حالا که سراغ مذاکره موشکی نمیریم متهم به یاغی گری نمیشیم، یا مذاکره سر موجودیت حزب الله را نمیپذیریم متهم به حمایت از تروریسیم نمیشیم یا چه و چه و گویا متهم نشدن توسط دشمن دلیل قانع کننده ای است در برابر صدها مقاله و نقدی که ( با وضعیت سیاسی کارگروه تامین مالی تروریسم و فشارهای سیاست زده و غیر فنیشون ) وارد میشه به اینکه پذیرفتن این موضوع با وضعیت فعلی اعضا و درخواستها و تحریم ها ضد کشور چیزی جز هزینه نداره برای کشور. دیروز ارشیوی بررسی میشد که جناب ظریف در جلسه ای با منتقدین برجام ( قبل از تصویب کامل ) در مقابل نقدهای فنی که اعلام میکردند با توجه به ادبیات و بندهای فرضی اگر آمریکا در دوره فعلی یا بعدی از برجام خارج شد ما چی در دست داریم و اصلا چه کار میتونیم بکنیم و هیچ چیزی در دست نخواهیم داشت جناب ظریف به صراحت و با قطعیت اعلام می کنند (خیالتون راحت ): " اولا تحریم های قبلی حاصل ده سال کار بود و وقتی برجام منعقد بشه ( به قول خودشون ساختار تحریم ها فرو بپاشه ) دوباره زمان زیادی نیاز هست تا برقرار بشه ( چیزی که منتقدین میگفتند اینطور نیست و اونها با یک چرخش قلم دوباره همه تحریم ها را باز میگردونند اتفاقا به این خاطر که امریکا ساختار تحریم ها را حفظ میکنه و کرده ) و بعد با اطمینان دوباره کری و قطعنامه سازمان ملل با یک قطعیت جدی تر که، چی فکر کردید، آمریکا و رییس جمهور بعدش کل تحریم ها را برگردونه، تو دنیا کی هست که اجراشون کنه" بدبختی ماجرای برجام ( نه ماهیت و اصل توافق با طرف مقابل بلکه ادبیات فنی و تخصصی و پیش بینی ها و ایرادات و گافها و کمبودهای برجام ( خسته شدیم از بس این مغالطه جناب سیاسیون را مجبور شدیم تفکیک کنیم) این بود که این اشتباهات ( این مورد مثلا در ساده ترین شکلش یک خطای فاحش و مرگبار در تحلیل و پیش بینی دستگاه سیاسی و وزارت امور خارجه کشور هست در مورد اینده که خب قاعدتا وقتی پیش بینی این بوده و تحلیل این بوده هیچ راهکاری در نظر گرفته نشده در برجام طبیعتا ) به جای ثبت و درس گیری با قدرت رسانه ای و هیاهوی سیاست زده طرف مسئول به جای عبرت همچنان معجزه ی کاملا بی نقص که فقط کج بودن زمین و شانس بد و توطئه مخالفان ( تاسف اور هست که جناب رییس جمهور همچنان فروپاشی برجام را نه از مشکلات توافق و ایرادات و اطمینان بیش از حد به طرف مقابل و صدها عامل و اشتباه فنی که موردی موهوم مثل نزاشتند از مزایای برجام استفاده کنیم میدونند و من همچنان منتظر مقاله ای هستم که با ذکر مصادیق و با سند روشن کنه دقیقا کجای برجام موردی مخالفان انجام دادند که باعث شد ترامپ ازش خارج بشه یا ما نتونیم از مزایای برجام استفاده کنیم؟!) غالب شده و میشه به افکار عمومی و همین هست که دوباره داریم همون مسیر را به شکلی دیگه طی میکنیم. پ ن: متاسفم حتی چنین ذهنیتی دارم ( ولی شواهد و قرائن و پیشینه و تجربیات گذشته این حس را تقویت میکنه ) ولی با مطالعه مجموعه نقدها به پالرمو و ... و توضحیات موافقین و برداشت این نکته که واقعا در وضعیت فعلی و با توجه به شروط جدی غرب برای تحمیل پالرمو و تلاش امریکا و از همه مهمتر به قول خود موافقین بدون هیچگونه تضمینی از نتیجه کار و این نکته که به قول خودشون نهایتا باعث میشه اوضاع بدتر نشه ( و این را هم دقیق توضیح نمیدند که بدتر از وضعیت فعلی دقیقا چه هست و لااقل چند استدلال بیارن که اتفاقا تصویب پالرمو و ارائه اطلاعات مالی کشور در وضعیت فعلی ( تحریم و نه شرایط عادی ) بیشتر باعث ضرر کشور نمیشه* ) احتمالا حاکمیت موافقت نخواهد کرد این درخواست دولت را پس میشه نتیجه گرفت این فضاسازی متاسفانه با علم به نتیجه تصمیم مجموعه کارشناسی حاکمیت بیشتر برای این هست از فردای وارد شدن ایران به لیست سیاه این نهاد، بهانه های بسیار واضح و دم دستی و آسان وجود خواهد داشت که هر نقد به روند اجرایی کشور، کاستی ها، سوء مدیریت ها، وادادگی های سیاسی در مسائل دیگری چون موشکی و منطقه ای و رها کردن اقتصاد کشور و بدتر شدن اوضاع معیشتی بسیار راحت حواله بشه به : « اگر گذاشته بودید پالرمو را تصویب کنیم و شرایطش را اجرا حتما وضعیت بهتر بود و تمام مشکلات برجام و تحریم ها و توطئه دشمن و کاستی های مدیریتی و حتی موارد ماقبل پالرمو ( حافظ افکار عمومی کوتاه هست و فضاسازی هم آسان ) همه و همه فقط به این مورد مربوط میشه و پس اصلا به ما ربطی نداره مشکلات و تازه بهترین ترفند برای بهره برداری در انتخابات* هم هست چون نقدهای بسیاری که در مورد برجام و شیوه مدیریت ارزی و بانکی کشور و مقابله با تحریم ها و چه و چه وجود داره و طرف مقابل باید پاسخگو باشه همه حواله داده میشه به گزاره مشهور : " اگر گذاشته بودید همه کار را درست میکردیم" * بحث اصلا انتخابات نیست و طرفهای درگیرش، بلکه بحث قربانی کردن منافع ملی به پای سیاست و قدرت هست. ( در مورد طرف مقابل هم صادق هست، خوب هست هر موردی که دیده میشه و بشه که طرفی با خیانت به منافع ملی درصدد هست مثلا با ضربه به دولت یا فعالیتهای اقتصادی و تمهیدات ضدتحریمی و تصمیمات صحیح مدیریتی اش باعث بشه دولت شکست بخوره تا فردا روزی در انتخابات سرکوفتش بزنه که موفق نبودی یا نقدی کنه که صحیح نباشه و دقیق همینجا عنوان بشه تا لااقل شناختها دقیق بشند برای افراد این انجمن ) پ ن 2: همونطور که حدس زده میشد آمریکا هم وارد قضیه لوایح پالرمو و FATF شد تلویحا به نوعی. قبلا ما تنها تمایل و فشار پمپئو را شاهد بودیم برای تصویب این لوایح توسط ایران و حالا آمریکا ( احتمالا با شنیدن زمزمه های اختلاف در ایران ) وزرات خزانه داری را مکلف کرده با تهدید، یک نهاد جدید ایجاد کنه برای رصد پولشویی در ایران و توصیه به شرکتهای آمریکایی برای مبادله با ایران ( گویا قبلا اصلا مبادله ای وجود داشته ) - به نظر بیشتر یک حرکت برای جریان داخلی است تا با اسناد به این قبیل فشارها کشور را در معرض یک تهدید موهوم ( وقتی تا این حد تحریم هستیم چرا باید ترسی از عدم مبادله به خاطر پولشویی داشته باشیم، توجه داشته باشیم عمده مبادلات ما الان پنهان (برای دور زدن تحریمها) و طبق قوانین خارجی غیرقانونی است ) معرفی کنند . در شرایط عادی کمتر نگرانی برای تصویب این لوایح شاید وجود داشت ولی در حال حاضر چرا باید یک تحمیل جدید اون هم دقیقا در راستای سد کردن همین مبادلات پنهان فعلی را (تقریبا) بپذیریم اون هم بدون هیچ امتیازی ( فرض بگیریم این شرط اروپا بوده در برجام حتی )
  11. در مورد شمال سوریه مهمترین نکته ای که وجود داره در مقابل دستاوردهای ترکیه ولی یک ناکامی بزرگ هم باهاش روبرو هست که باید توجه بشه نتونه تغییرش بده. اون هم عدم امکان اتصال مواضع جدید به مواضع قبلی هست. هر چند اتوبان m4 را در بخشی باهاش هم مرز شده و همچنین مناطق پرجمعیت و حاصلخیز و دارای زیرساختهای شهری را تصرف کرده ( به لطف کردها و فرماندهان خائنشون یعنی امثال مظلوم کوبانی که همچنان هم مجیز ترامپ را میگه و عربده ضد نظام سوریه میکشه و تقریبا همه چیز را تقدیم ترکیه کرده با عملکردش ) ولی خب مهم اینه این منطقه امکان اتصال ( جز از داخل خاک ترکیه ) با مناطق غربی را نداره. کاری که ترکها با عملکرد افتضاح و تعلل خیانت بار فرماندهان نظامی کرد در عفرین موفق شدند انجام بدنش و مناطق شمال ادلب را به مناطق شمال الباب متصل کنند و از دو منطقه مجزا با تصرف منطقه سوم یک منطقه بزرگ در طول مرزهاشون به صورت متحد و کاملا مرتبط ایجاد کنند. حالا مشخص شده گراهام با دوستانش و لابی صهیونیستها با دونستن مزه دهان ترامپ ( پول و پول ) سراغش رفتند و با اصرار و پیش کشیدن بحث نفت و ترسوندنش که ایران به این چاه های نفت مسلط میشه باعث شدند اون به طور کامل از شمال سوریه نیروها را خارج نکنه ( در آخرین لحظه ) و صهیونیستها همچنان امکان دسترسی به مرزهای بوکمال را داشته باشند از شمال هم ( جنوب هم که تنف هست ) - جالبه ترامپ شده مبلغ کوچ جمعیتی کردها به این مناطق، به قول مک گورگ « به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور ایالات متحده دارد خواستار مهاجرت جمعی کُردها به سمت بیابان‌هایی [در سوریه] برای اسکان در یک میدان نفتی کوچک شده است. او به طرز شوک‌آوری از تاریخ، جغرافیا، حقوق، ارزش‌های آمریکایی، نجابت و شرافت انسانی بی‌اطلاع است »
  12. بله، قطعا اگر ایران باهوش باشه نیازی نیست به این تحرکات و تحریکات و نیشهای ترکیه و روسیه چندان واکنشی داشته باشه در آشکار ولی در صورتی که حتما کار و هدف خودمون را پیش ببریم در سوریه. ایجاد یک تشکیلات ذاتی و طبیعی در سوریه که ریشه در خود سوریه داره و یک رویکرد درست میتونه ما را در نهایت پیروز میدان بکنه حتی اگر روس ها و پوتین روزی ماجرای خروج نظامیان را به صورت عملی به هر قصدی با فشار مستقیم علم کنند قطعا ما نیازی به حضور نیروهای نظامیمون ( با برنامه ای که حدس میزنیم ) نخواهیم داشت که نگران فشار پوتین و دوستانش باشیم. همونطور که در لبنان و حالا در یمن نداریم ( قطعا یمن دیگه یمن سابق نمیشه، من نمیدونم ما از چه زمانی به یمن توجه کردیم و ارتباطات را ایجاد کردیم ( شاید اصلا برنامه ریزی نبوده و شاید اقدام عربستان باعث بوجود اومدن این ارتباط نزدیک شده ( مثل سوریه که ما برنامه ای نداشتیم و جنگ تکفیریها پای ما را باز کرد و حالا امیدواریم مثل لبنان و یمن یک نیروی بومی درش شکل بگیره ) ولی به هر حال حالا یمن شکل جدید و نیروی جدید داره که به راحتی نمیشه نایدده گرفتش در تحولات آینده یمن ) خوبیش اینه همونطور که خودتون هم اشاره کردید بشار اسد هم به نظر حواسش هست که ادلب قلب تپنده فتنه ترکیه است و نباید حواس ها ازش پرت بشه. پ ن: تایید محکم و قاطع و صریح پوتین امروز در دیدار با ترکیه که ترکیه حق داره نگران امنیت خودش باشه و امنیت خودش را و مرزهاش را به هر طریقی برقرار کنه و تروریستها را نابود ( حمله به کشور همسایه برای دفع خطر احتمالی، بمباران مناطق و نظامی گری بدون اجازه از دولت مرکزی ) نکته و پیام مهمی داره برای ما. چراغ سبز بسیار صریح تر به اسراییل برای حمله به منافع ما در سوریه. باید مراقب این خرس و غافلگیری ها بود.
  13. ترکیه و روسیه طبق یک توافق جدید به نظر کامل امریکا را کنار گذاشتند. خودشون یک توافق دو طرفه کردند و ترکیه زمین های اشغالی را حفظ میکنه و بعد چند روز در مناطق دیگه هم گشت زنی میکنه ( معلوم نیست که در توافق مناطق دیگه را در کنترل چه کسی قلمداد کرده ولی ترکیه توش گشت زنی میکنه ) نکته مهم این توافق هر چه کمرنگ تر کردن نقش ایران در سوریه است. به نظر از قصد نمایش امروزشون و تصمیماتشون یک پیام هم برای ایران داره که حالا با قدرت گرفتن ارتش سوریه ( بخشی که روس ها با اموزش فرماندهان نفوذ زیادی روش پیدا کردند) و قدرت روسیه در سوریه و همچنین معاملات پشت پردش با صهیونیستها و همچنین ترکیه با ابزارهایی چون ارتش ازاد که در اختیار داره، ایران هر چه بیشتر در انزوا قرار بگیره و ابزاری برای اعمال نظراتش در سوریه نداشته باشه. یک حذف تدریجی از تمام وجوهی که در سوریه حضور داشت ( نظامی/سیاسی/امنیتی/فرهنگی و اقتصادی) و اصطلاحا تقسیم کیک سوریه بعد از جنگ بین خودشون. مشخصا پوتین هم علاقه زیادی به ترک ها داره و پیدا کرده خصوصا بیشتر به خاطر موضوعی فراسوریه ای یعنی رخنه در ناتو با همرقصی با یکی از قدرتمندترین اعضای ناتو. احترام و هوشمندی ای که در چت اشاره شد برای نفوذ واقعی و درازمدت در کشورها به همین موضوع توجه داشت که پوتین احتمالا پشت گرم به قدرت و دست برترش نیازی بهش نمیبینه مثل امریکا. اینکه تو در مورد یک کشور با یک کشور دیگه تصمیمی بگیری و توافقی امضا کنی بعد زنگ بزنی به رییس جمهور کشور مورد اختلاف و بهش فقط "اطلاع" بدی مفاد توافق را!
  14. خب به نظر در نهایت تیم وزارت امور خارجه و لابی صهیونیستها موفق شدند باز هم نظر نهایی ترامپ را تغییر بدند و همچنان مناطقی را در شمال سوریه و به همراه نیروهای امریکایی حفظ کنند. پنتاگون هم با گفته های اسپر امروز این برنامه را تایید کرد. مشخصا فشار صهوینیستها با لابی گری پمپئو و سناتورهایی همچون گراهام در این تغییر موضع ترامپ و حفظ شمال سوریه تنها و تنها به خاطر منافع اسراییل نقش داشتند. این برنامه به تظر قطعی است و تا به حال خود ترامپ تلویحا و سناتور گراهام ( رد یک چرخش کاملا آشکار ) و اسپر قطعی تاییدش کردند و به نظر میرسه عاملی که باعث شده ترامپ هم راضی بشه تنها یک عنصر بوده که براش تشریح کردند. نفت! تصمیم چی بوده؟ کردهایی که ترکیه از مناطق شمالی تار و مارشون کرده منتقل میشن به مناطق نفت خیز جنوبی و استقرار پیدا میکنند. بعد با توافق امریکا با فرماندهان خائن نظامی کرد که شمال را طی یک توافق تسلیم کامل اردوغان کردند ( این همه هم شعار حمایت از سرزمین و مردم کرد میدادند) مناطق نفت خیز جنوبی به یک شرکت امریکایی واگذار میشه و منافع و مدیریت استخراج نفت کامل در اختیار امریکا قرار میگیره. فرماندهان نظامی کرد هم به لفت و لیسی از قدرت و سهمی از ثروت دست پیدا میکنند. این طور ما دو تغییر جمعیتی در راستای منافع دو کشور خواهیم داشت. مناطق عربی و نفت خیز جنوب که کردها مستقر میشن برای منافع امریکا و اسراییل ( قاعدتا برای اسراییل مرزهای ترکیه اهمیتی نداره ولی مرزهای عراق اهمیت زیادی داره ) و مناطق شمالی که ترکیه ( اعراب در نوار مرزی مستقر میشن به عنوان حائلی برای امنیت ترکیه. ولی به هر حال اردوغان مثل همیشه با نگاه کوته بینش حواسش نیست یک منبع قدرت و ثروت و سلاح دیگه تقدیم تروریستهایی کرد که در اینده مخل امنیتش خواهند شد این بار با قدرت بیشتر شاید به ظاهر فعلا دفع خطر کرده در مرزها) برای همین بود که گراهام ناگهان تغییر موضع داد و گفته ترامپ در مورد نفت مناطق جنوبی و استقرار کردها طرحی به من نشون داد که به نظرم ( تمام این اتفاقات ) خوب بود. اسپر هم گفته 200 نیرو در مناطق نفتی نگه میداریم و ترامپ هم اشاره کرد کردها در مناطق جدید مستقر میشن و نفت هم در اختیار ماست. این توافق خیانت بار فرماندهان نظامی کرد ( تسلیم مردم و مناطق کردی در شمال ( شهرهای قابل سکونت و دارای زیرساخت ) و در اختیار گرفتن مناطق نفتی بدون توجه به مناطق با قابلیت سکونت برای مردمان و حفظ دارایی هاشون ( مگر اینکه زیر تیغ ارتش تروریست ازاد زندگی کنند و با مداخلات و مدیریت اونها بر داشته هاشون ( تصور کنید اسکان 3 میلیون نفر در یک جغرافیا چه تغییراتی در دارایی های بومی ها خواهد داد ) نشون میده که چطور این مهره ها برای استفاده های بعدی انتخاب و به مردم غالب میشن. احتمالا این توافق خیانت بار که دارای منافع مادی خوبی است برای سران خائن کرد ( که در اروپا و امریکا براشون تصفیه میشه لابد) باعث میشه که در روند استقرار ارتش سوریه هم تا حد امکان کارشکنی کنند.
  15. در مورد راهبرد جدید دشمن به نظرم باید یک پاسخ مناسب داشته باشیم تا در ادامه نتونه بر این راهبرد سوار بشه و لطمه جدی بزنه. در عراق سازماندهی یک تظاهرات در دل تظاهراتی که توسط سفارت ها و رسانه های غربی و عربی تبلیغ میشه با شعار خروج بیگانگان از عراق فی المثل با شعارهای مشخص و مسیرهای مشخص ( به سمت پایگاه های امریکا) یک راه میتونه باشه. حشد و خانواده حشد جمعیت کمی نیستند و کاملا میتونند این تظارهات مشروع را پیش ببرند. دشمن ( خصوصا کاخ سفید و تیم پمپئو/بن سلمان/نتانیاهو ) هیچگاه با عقب نشینی و محافظه کاری و تحمل نه تنها قدمی متوقف نمیشه بلکه یورش جدی تری میکنه. به نظرم هرچند گفته میشه تظاهرات فعلی به نوعی انتقام از دولت مهدی هم هست به خاطر گزارش حملات و تلاش برای حفظ حشد ولی من جسارت این دخالتها و اشوب ها را بیشتر در عدم واکنش جدی/فوری/مناسب به حملات صهیونیستها میدونم که هم دولت را در مقابل مردم ( یک دولت ضعیف و ترسو در مقابل دشمن که میشه هر بلایی سرش اورد ) بی اعتبار کرد و هم به دشمن روحیه حملات بیشتر و جدی تر را داد. در مورد ما در هر سه ضلع ( هسته ای/موشکی/منطقه ) و همچنین زیر مجموعه هاشون ( خلیج فارس/تنگه هرمز/غنی سازی/اراک/موشک برد بلند/ازمایشات جدید و ...) را باید با این راهبرد در برابر تهاجمات دشمن بهشون ایستادگی کنیم. قبلا نمونه هاش را دیدیم که موفق بوده. حالا هم دشمن در ضلع منطقه تهاجم میکنه و باید پاسخ درخوری بگیره از جنس شیطنت نفتی و نفت کشها - شیطنت نظامی و پهپادش و ... . البته با هوشمندی.* * یک خبری بود که قرار هست از 50 تن سوخت بومی استفاده کنیم. متوجه نشدم دقیقا ولی اگر برای بوشهر باشه خطای بزرگی است از چند جهت. هر چند شاید برای راضی کردن اروپا و کاهش ذخایر ما باشه ولی: هم از قدرت چانه زنی ذخایر کاسته میشه و گام های هسته ای بی معنا هم تعهد روسیه در تحویل سوخت به بوشهر را خدشه دار میکنیم با دستان خودمون هم با توجه به تاکید مدام مسئولان مبنی بر ذخایر محدود اورانیوم با دستان خودمون از جیب خرج میکنیم با اینکه روسها متعهد هستند به ما سوخت بدند
  16. و باز هم صدر و برخی شخصیت های سیاسی. اگر بی در و پیکری سیاست را کنار بزاریم و معدود افرادی که در سیاست و قدرت، سیاسی و برای قدرت نمی جنگند باید چنین نتیجه گرفت اگر توطئه ها و توهم توطئه ها را هم فاکتور بگیریم ( که در شرایط فعلی خاورمیانه بسیار سخت تر هم هست ) ولی شخصیت برخی افراد طوری است که نمیشه ازشون انتظار بیش از این داشت. نهایتا ساده لوحی، درگیر تعصبات بودن، به صفات مذموم آغشته بودن و مذبذب بودن و خودرایی و اسیر شهوات عمومی (قدرت، تکبر، غرور و ...) شدن بدون آگاهی به این امر و توجه به نصیحت و مشورت دیگران سبب میشه که گاهی بدتر از دشمن خارجی خنج بزنند به صورت کشورهاشون و حتی بدتر ناخواسته بشند اسباب دست دشمن. مقایسه کنید با سید حسن نصراللهی که در اوج سوء استفاده امثال جنبلاطها و حریری ها و جعجع ها و موج سواری هاشون در تظاهراتی که اتفاقا پیکانش مستقیم متوجه عملکرد خودشون هست و اپوزیسیون نماییشون ( بر خلاف موج ها و اون هم در شرایط حساسی که همه منتظر یک بهانه برای حمله بهش هستند ) تاکید میکنه مشکلات دولت فعلی انباشت مشکلات سی ساله است و نباید به هر بهانه ای از مسئولیت ها شانه خالی کرد و مهم من نیستم، حتی اگر از من بدتون بیاد ولی مشکلات را باید براش با قبول مسئولیت راه حل جست نه اینکه برشون افزود و ازشون سوء استفاده کرد ( طوریکه ایندیپندنت فارسی تیتر بزنه: سید حسن نصرالله راهش را از مردم جدا کرد و از دولت حمایت کرد و از اون طرف حریری و دولتی ها هم بهش ناسزا بگن) حالا بحث یک شخص نیست و نقد عملکردش که یک روز گمان کردیم شاید ما در قضاوت زود عمل کردیم و یک روز بر عکسش ( چون قضاوت واقعا کار سختی است با دسترسی محدود ما به واقعیات و اطلاعات ) ولی به هر حال برای اینکه از این مرض قضاوت های سست خلاص بشیم فکر کنم باید از مصداق نمایی صرف بیرون بیاییم و رویه ها را در نظر بگیریم و بعد افراد را بر اساس رویه های صحیح بسنجیم. بخشی از قدرت بودن و اپوزیسیون نمایی مظلومانه کردن فرار از مسئولیت ها موج سواری بر و با مردم ساده لوحی، تکبر، سوء استفاده از مشکلات برای دستیابی به جایگاه و کرسی قدرت و .... از مواردی است که بر هر شخصی سوار بشه باید قضاوتش کرد به اصلاح ...
  17. در مورد وقاحت ترکیه قبلا گفته شده ولی یکی از سخنگویان ترکیه گفته اردوغان هفته بعد به پوتین هم خواهد گفت که ارتش سوریه و کردها باید مناطق تحت تصرف در شعاع 30 کیلومتری مرزهای ترکیه را ترک کنند تا ترکیه اوارگان را توش اسکان بده (ضمیمه کنه به خاک خودش و مناطقی که قبلا اشغال کرده) و باید هم این کار را بکنند چون این اوارگان علاقه! ندارند در مناطق تحت تسلط دولت سوریه و کردها باشند. ( فقط دوست دارند در مناطق تحت تسلط ما و دوستان تروریست ارتش ازاد باشند! ) حالا اردوغان هر روز بیاد بگه نه چشم داشتی به خاک سوریه دارم و نه برنامه ای برای تغییر بافت جمعیتی مناطق ( گویا 3 میلیون عمدتا عرب اواره از ادلب و مناطق مرکزی را در نوار کردنشین و هم مرز شمال سوریه و جنوب کشور خودت اسکان بده نه تغییر بافت جمعیتی که تقویت(!) بافت جمعیتی قراره رخ بده گویا) برنامه های اردوغان در فاز دوم ( عدم تصرف و تسلط بر کل سوریه و نماز در مسجد حلب! و ایجاد تهدید به نام کردهای تا بن دندان مسلح در مرزهای جنوبیش) حالا تبدیل شده به تصرف اراضی سوریه تا حد ممکن - اسکان مزدوران مسلحش برای ازار سوریه و به عنوان ابزار قدرت - و کوچ جمعیتی کردها از مناطقشون.
  18. فعلا گویا این شیوه تقابل نامتقارن از طریق داخل کشورهایی که ایران درشون نفوذ داره ( محور نفوذ منطقه ای ایران در کنار دو محور دیگه که الان از طرق دیگه فشار مستقیم روشون دنبال میشه یعنی هسته ای و موشکی ) تازه شروع شده و هدفش گسترش اون و همچنین حفظ اون در بازه های زمانی مختلف برای فلج کردن فعالیتهای ایران هست( در راستا یا تکمیل کننده راهبرد فشار حداکثری با راهبری پمپئو و برایان هوک و دوستان در تعامل با سعودیها و صهیونیستها ) برای 25 اکتبر فراخوان تظاهرات جدید داده شده که ایدی کوهن فعال صهیونیست لیست شبکه هایی که از همین حالا پوشش کامل و مستقیم میدن این تظاهرات را اعلام کرده و عنوان کرده سفارت امریکا گفته در صورت قطع برق و پوشش مستقیمشون با اختصاص اینترنت ویژه بهشون ازشون حمایت میکنه و همچنین از خبرنگاران میدانیشون هم حفاظت کامل خواهد داشت ( استقلال و حاکمیت عراق هم کشک! ) تظاهرات لبنان هم هر چند طبیعی است شاید ولی ممکنه طبیعی جرقش زده نشده باشه! و همچنین سوء استفاده العربیه و ارتش توئیتری سعودیها هم مثل تمام ماجراهای اخیر به شدت پررنگ هست. ( اینکه شبکه یک کشور دیکتاتوری به شدت بسته و دارای خفقان شده شبکه حاضر در اکثر تظاهرات برای ازادیها و میدان دار ازادی خواهی برای این کشورها هم از لطیفه های عصر ماست! - البته یک دکور و آرایش شیک چه در گرافیک مجازی و چه انسانی! گویا مثل بسیاری از فریب های عصر ما به خوبی جواب میده ) خلاصه به نظر این شیوه فعلا رها نخواهد شد و چون ظرفیتش هم موجود هست جذاب هست براشون و هرچند خود ماجراها در ادامه به خاطر نداشتن عمق ( حتی با دلایل جدی و مشکلات ریشه ای ) شاید تضعیف بشند ولی طرف مقابل منتظر اشتباه در کشورهای هدف هست تا از این گل الود کردن اب ماهی خودش را بگیره. دوستان بسیار صحبت کردند در مورد تهاجمات هیبریدی! و چندگانه و ما در نمونه بسیار کاملش به نظرم ضد ایران هستیم. نمونه ای فراتر از تصوراتی که حتی خود دشمن داشته و به نظر قبل از مطالعه حتی در یک بستر ازمایشی داره ازش استفاده میشه. یعنی بهره بردن از هر دستاویزی در تهاجم به یک کشور با هر ابزار موجودی. پیچ و مقطع بسیار بسیار سختی هست برای ایران هرچند نگاه ها به تلاش برای دفع خدعه های دشمن هست ولی گاه چنان ضربه های غافل گیر کننده ای از داخل را مواجه میشیم* که میمونیم دست دعا برداریم برای کدومشون. شکست دشمن یا هدایت داخل. باشد که برای هر دو مقبول باشه. *دو لشگر ( اون هم نه در یک جنگ یک بعدی که چند وجهی ) درگیر جنگی باشند اون هم بعد از صلح و پاره کردن صلح نامه توسط طرف مقابل و درخواست تسلیم بی قید و شرط و سربازها و جناح ها و پشت جبهه عرق ریزان و در سختی مشغول دفع حملات دشمن باشند وو ناگهان یکی از فرماندهان وسط میدان نبرد بگه البته بد نیست ببینیم نظر مردم شهر چیه! یک نظر سنجی بزاریم ببینیم ایا به نظرشون ارتفاع و عرض و طول و محل و تاکتیک دفاع از خندق مناسب هست یا نه؟! ایا اصلا نیاز به یک خندق داریم یا نه؟! شاید این خندق اصلا ارزشش را نداشته باشه. بعد متخصصان حفر خندق بزنند سرشون بگن البته حالا اصلا مطلب تخصصی و استراتژیک هم نباشه! وسط جنگ و حمله دشمن وقت این حرف هاست؟! بعد هم مشکل این نباشه، بلکه مشکل شل کن و سفت کن فرمانده باشه که یک روز از لزوم حتمی مقابله با تهاجم دشمن بگه و روز بعد از حالا ببینیم نظر مردم شهر چیه اصلا!! این وسط سربازان و سیستم لجستیک! و انبارداری و ذخیره اذوقه شهر و افرادی که جونشون را به خطر میندازن تا به شهر دیگه برای تهیه مایحتاج برن میمونن که با خودشون بگن اصلا وقتی وضع فردا معلوم نیست که تسلیم یا دفاع باشه ما برای چی تلاش کنیم؟!
  19. پنس اعلام کرده که با ترکها سر اتش بس توافق کرده در سوریه. هر چیز هم قابل تحمل بود برای امریکایی ها قطعا پیشروی سریع و به دست گرفتن ابتکار عمل در مناطق شمال شرق توسط ارتش و دولت سوریه نبود. برای همین به سرعت وارد عمل شدند ولیج البه با اینکه اردوغان خواسته بود با هم تراز خودش دیدار کنه بالاخره راضی به دیدار با پنس شد و توافق هم کرد به نظر. هر چند باید در نظر داشت تهدیدات اقتصادی ضد ترکها همیشه جواب میده خصوصا اگر جدی باشه. و اردوغان قبلا هم نشون داده مرد قدم های به عقب بزرگ هست علی رغم لفاظی های بسیارش. واقعا ادامه این روند یک افتضاح برای ترکیه بود و یک باخت چند جانبه. اردوغان عقل به خرج داد ولی باید دید توافق که به نظرم قطعا کردها هم وعده هایی دادند (همون باج فرمانده شبه نظامیان کرد) چی بوده؟ حالا وضعیت ارتش سوریه کمی سخت میشه و ممکنه از پشت دوباره خنجر بخوره. پ ن: قبول نیروهای دموکراتیک برای عقب نشینی 20 کیلومتری را باید دید اردوغان به شرط ورود نیروهای خودش و ارتش ازاد ( قطعا برای امریکا هم این مطلوب تر هست و باعث میشه دیگه در مناطق جنوبی هم ارتش سوریه نتونه وارد بشه ) قوبل کرده یا استقرار ارتش سوریه را هم قبول کرده. چون اگر باج شورای نظامی کردها عقب نشینی با تحویل مناطق به ارتش تروریست ازاد باشه که ( با توجه به تبدیل شدن 30 کیلومتر به 20 کیلومتر و یک قدم عقب نشینی اردوغان احتمالا بدون کسب یک امتیاز (استقرار ارتش ازاد در این 20 کیلومتر) پس شرایط برای ارتش وسریه سخت میشه و احتمالا امریکا با همکاری کردها سعی میکنند ارتش سوریه را از مناطق وارد شده بهش خارج کنند با زور و فشار و تهدید. پ ن2: عقب نشینی گویا 20 مایل یعنی چیزی نزدیک به 34 کیلومتر تعیین شده نه 20 کیلومتر. این یعنی دقیقا خواست اردوغان و حتی بیش از اون. بیانیه 14 بندی هم به نظر تقریبا اجرای درخواستهای ترکیه بی کم و کاست هست و نکته جالب اینه توش اصلا حرفی از کردها نیست و اگر این توافق با مشورت کردها منعقد شده که یعنی یک شکست و عقب نشینی آشکار تحقیر امیز برای کردها چون قبول کردند خواست اردوغان را دو دستی تقدیمش کنند. باید دید اونقدر عاقل هستند کردها که از این فرصت استفاده کنند و در مناطق ادعایی ترکها هر چه بیشتر میدان بدند تا ارتش سوریه مستقر بشه یا خیر؟ چون فقط در این صورت هست که هم امریکا میتونه از زیر بار فشار داخلی بیرون بیاد و به توافقش با ترکیه افتخار کنه، هم ترکها نمیتونند مستقر بشند در مناطق کردنشین و بافتش را تغییر بدند و هم خود کردها میتونند ترکیب جمعیتی و تمام مناطق را حفظ کنند بدون اسیب رسیدن به مردم و ساکنین.
  20. وضعیت آمریکا بعید میدونم تا این حد تا به حال آشفته بوده باشه. صداهای مختلف از وزارت امور خارجه و کاخ سفید و پنتاگون به کنار، وضعیت در سوریه بعید میدونم هیچگاه برای نیروهای نظامی امریکا تا این حد بی نظم بوده که از هر طرف یک کاروان بدون حریم امن و مقصد معین به یک طرفی در حال عقب نشینی هستند و از طرفی صحبت از تخلیه کامل شمال شرق میشه، بعد گفته میشه ولی حریم هوایی را نگه میداریم!! بعد نیروهای ارتش سوریه را با توپخانه در جوار دیرالزور هدف قرار میدند که اخطار بدند وارد مناطق شمال شرق نشند (حتی با توجه به ترک مناطق) و اونجا رسما در حال عملیات نظامی هستند و بعد هم گروهک پشتیبانشون برمیدارند چهار تا بچه و جوان را جمع میکنند با پلاکاردهای انگلیسی که ما اجازه نمیدیم میلیشیای ایران وارد مناطق ما بشه و همزمان پرچم عربستان را بلند میکنند. فعلا مناطق نفتی مشخص نیست وضعیتش. حتی کردها هم علی رغم توافق نیروهای نظامی را بعضا به جای مقابله با کشتار مردم کرد دارند گسیل میکنند به جنوب به دستور ائتلاف ضد داعشی که ترکشون کرده(؟) تا جلوی ارتش سوریه بایستند. تقاضای ورود ارتش سوریه را به نظر تنها به عنوان گوشت دم توپ درخواست دارند و در کمال تعجب!! هنوز از آمریکا دستور میگیرند و پرچم امریکا را به عنوان نمادی مقدس بلند میکنند در شرق. واقعا زبان قاصره از این حد از سردرگمی و التماس.
  21. دیروز یک مقاله ای دو تن از معماران تحریم ایران در دوره برجام (مقامات سابق آمریکا) منتشر کردند که واضح نشون میده دولت محترم فعلی و بعدی جمهوری اسلامی رسما باید تمام امیدش به بازگشت برجام را ببوسه بزاره کنار و از همین حالا برای پیشبرد پرقدرت برنامه هسته ای (به مانند قبل برجام) فکر و برنامه ریزی کنه. چون تحریمها که کامل برگشتند و با این مقاله به نظر هیچگاه بازنخواهند گشت مگر ایجاد پرزحمت برگهای جدید که به خاطر برجام و برای برجام تحویل غرب شدند. این دو نفر دیروز اشاره کرده بودند صراحتا که ایران باید بازگشت امریکا(در هر دولتی) به برجام را به شکل گذشته کاملا فراموش کنه (توجه کنید مقاماتی که دخیل بودند در انعقاد برجام به نوعی) و اگر خواهان این امر هست تضمین بده که هم در مورد بندهای دارای تاریخ برجام و هم برنامه موشکی و بالستیک خودش یک توافق فراتر از برجام را خواهد پذیرفت. قبلا اشاراتی میشد که منطق چنین حکم میکنه قطعا دولت بعدی امریکا به هر شکلش از این سفره ای که ترامپ تدارک دیده اونقدر احمق نیست بهره ای نبره و خب کم کم نشانه هاش هم بروز میکنه. جمهوری اسلامی ایران باید تمام برنامه هاش بر این مبنا باشه و نه خوش بینی های ساده لوحانه. برجام به شکل سابقش دیگر وجود نخواهد داشت مگر برگ هایی در همین زمینه هسته ای دوباره تدارک دیده بشه با زحمت بسیار و البته تحمل چند سالی فشار سخت و احتمالا تهدیدات مدام که جایگزین برگهای هدر داده شده قبلی بشند و بشه چانه زد برای غیر از برنامه موشکی و منطقه ای ایران.
  22. اصولا چه تصور و چه توهم حق، حقی را ایجاد نمی کنه. خصوصا وقتی قرار هست این حق بعدتر ساخته شده، حقوق پیش تر از خودش را و متعلق به دیگران را پایمال کنه. نمیشه سرزمینی که برای وجب به وجبش خون تمام ساکنان اون سرزمین ریخته شده برای حفظ و نگداری و پیشرفتش حالا یک عده چون تصور میکنند که اینطوری و مستقل بودن را دوست دارند پس تکه پارش کنند و کاری که دشمنان خارجی نتونستند و مردمان یک سرزمین نگذاشتند را اینها با خیال راحت انجام بدند. دموکراتیک! هم بخواهیم نگاه کنیم اگر به مرحله ای برسه ( که نخواهد رسید چون هیچ کشوری تمامیت ارضی خودش را به دست اما و اگر نمیسپره) که رای لازم داشته باشه باید نظر تمام مردمان یک سرزمین اخذ بشه. (حالا کاری نداریم کشورهای فرامنطقه ای از جنگ و شرایط کشورها و تضعیف حکومتهای مرکزی استفاده کردند برای رخ دادن این اتفاق با شرایط زوری) اگر جوانی دلش میخواد از خانوادش جدا بشه و استقلال را تجربه کنه، حق نداره خانه پدری متعلق به برادران و خواهرانش را که دارند در اون زندگی میکنند را به صرف اینکه اتاق من یک زمانی یک گوشه ایش بوده ( تازه اتاقی که پدر ساخته با کمک سایر اعضای خانواده و او تنها اقامت میکرده درش و خودش هم به در و دیوارش چند تا چیز اویزون کرده و نهایتا روی تختش متولد شده!) را با بولدزور تخریب کنه و دیوار سیمانی وسطش بکشه. نه تنها موجب اسیب به سرمایه اولیه پدر، زحمات خواهران و برادران میشه بلکه امنیت هم اتاق خودش و هم کلیت خونه را هم خدشه دار میکنه. مشخص هست که پدر در گوش چنین پسری بزنه اگر به زور و قلدری متوسل شد و نهایتا تنها لطفی که بهش بکنه اجازه بده بره ببینه تو یک محله دیگه هم ایا بهش اجازه میدند با قلدری درخواست حق تازه پدید امده بکنه یا نه.
  23. از طنز روزگار هست این هم. عفرین را دادند رفت و هرچه ارتش سوریه گفت با غرور و بددهنی گفتند به شما ربطی نداره و رسما کشور را در معرض تجزیه قرار دادند و مناطق ارتش تروریست ازاد را به لطف خودشون متصل کردند، رسما پای امریکا را (به جای ارتش کشور سوریه و دولت مرکزی) به مناطق شمالی باز کردند و حالا هم کدخداشون! اجازه نمیده حتی ارتش سوریه ازشون دفاع کنه و بیشتر میپسنده این یاران قدیمی را در معرض سلاخی ارتش ازاد ببینه و با فرصت سوزی چند روزه مثل اب خوردن (به قول اردوغان با 3 کشته ترکها تنها) چند تا شهر را و 500 کیلومتر مساحت را از دست دادند و تازه یادش افتاده اون هم ارباب اجازه بده گندی که اینها زدند را ارتش سوریه جمع کنه: «آزادسازی شهرهای تحت اشغال ارتش ترکیه و مزدوران این کشور، وارد عمل شود.» ارتش سوریه نهایتا تامین مرزها را بر عهده بگیره، شهرهایی که از دست دادید را خودتون زحمت بکشید پس بگیرید.
  24. سانا تصاویر و فیلم شادی مردم حسکه را هم گذاشته از ورود ارتش سوریه به منطقه. این هست نتیجه طبیعی وحدت و در نهایت نجات کشور اگر فشار و تهدید و ارعاب گروه های خودخوانده شوراهای نظامی بزاره که معلوم نیست با چه ترتیبات و باج هایی به طرف های خارجی سر کار اومدن اگر بخش شمال شرق سوریه متحد با بخش های دیگه بود تا به حال ده بار طومار ارتش ازاد در ادلب هم برچیده شده بود و کشور مدتها پیش شکل خودش را بازیافته بود. پ ن: هسته های خفته اردوغان در سوریه بلافاصله بعد از اعلام گسیل ارتش سوریه به مرز فعال شدند و درگیریهای سختی بین ارتش سوریه و اونها در جنوب شرق سوریه شروع شده. کدوم هسته ها؟ چی حدس میزنید؟ داعش! برای مشغول سازی ارتش سوریه در حالیکه خبرهایی بود از مرز بوکمال هم قصد ورود به مناطق کردی را داره اردوغان فکر همه جاش را کرده. اصولا از اهداف فرعی عملیات و قول اردوغان به ترامپ هم نه تحویل گیری داعشی ها که آزادسازی این سربازان وفادار بوده و پیوستنشون به برادرانشون در ارتش ملی سوریه! لابد.