[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]
تمامی ارسال های deserthawk
-
پروژه azorian پروژه Azorian ، بیرون کشیدن زیردریایی غرق شده K-129 شوروی از اقیانوس آرام
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در مباحث متفرقه زیرسطحی
با تشکر از دوستان درباره علت غرق شدن این زیردریایی روس ها تنها گم شدن و قطع ارتباط با زیردریایشون رو اعلام کردند و تا اونجایی که من مطالعه کردم هنوز نتونستند باقیمانده های زیردریایی غرق شده شون رو بررسی کنند و آمریکایی ها هم اطلاعاتی در این زمینه درز ندادند در مورد لینک فایلهای pdf بنده اونهارو از همین لینک ها دانلود کردم ولی متاسفانه فعلا این لینکها کار نمی کنند اگه دوستان لازم داشتند اطلاع بدن براشون بفرستم -
پروژه azorian پروژه Azorian ، بیرون کشیدن زیردریایی غرق شده K-129 شوروی از اقیانوس آرام
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در مباحث متفرقه زیرسطحی
بخش دوم ساختمان Glomar Explorer و داستان پوششی آن قسمت تحقیق و توسعه شرکت جهانی توسعه دریایی (Global Marine Development Inc) که به عنوان یک پیشگام در عملیات حفاری دریایی آبهای عمیق شناخته میشود طراحی، ساخت و راه اندازی" Hughes Glomar Explorer " را به منظور بازیابی مخفیانه زیردریایی غرق شده شوروی از کف اقیانوس بر عهده گرفت. این کشتی در Sun Shipbuilding yard در نزدیکی فیلادلفیا ساخته شد. تاجر میلیاردر هوارد هیوز - که شرکتهایش در حال حاضر به صورت پیمانکاری در ساخت سلاحهای متعدد نظامی طبقه بندی شده آمریکا مانند هواپیماها و ماهواره های نظامی حضور دارد - قبول کرد که به منظور حمایت از داستان پوششی که کشتی به استخراج منگنز از کف اقیانوس اقدام میکند نام خود را به این پروژه بگذارد، اما هیوز و شرکتهایش هیچ دخالت واقعی در این پروژه نکردند. با توجه به اینکه از K- 129 در عمق بیش از 16،000 فوت ( 4900 متر) عکس گرفته شد در نتیجه عملیات نجات، فراتر از عمق هر گونه عملیات نجات کشتی تا قبل آن انجام میشد. در تاریخ 1 نوامبر 1972، کار آغاز شد. Hughes Glomar Explorer پنجههای مکانیکی بزرگی که رسماً با عنوان "CaptureVehicle" نامیده میشد اما با محبت به نام Clementine صدا میشد را به کار گرفت. این بازو طوری طراحی شد تا به کف اقیانوس برود و در سراسر بخشهای زیردریایی هدف، جستجو کرده و سپس آن بخش را بلند کند و به قسمت محفظه کشتی ببرد. یکی از نیازهای این تکنولوژی این بود که پایههای شناور باید پایدار و در موقعیت یک نقطه ثابت در 16،000 فوت (4900 متر) زیر سطح اقیانوس ثابت نگه داشته شود. این Capture Vehicle، مشابه موارد استفاده در چاههای حفاری نفت در یک رشته لوله پایین میرفت و بالا میآمد. قسمت به قسمت،60 پا ( 18 متر) لوله فولادی از طریق یک سوراخ در وسط کشتی به پنجه متصل شد. این پیکربندی توسط Western Gear Corp از اورت واشنگتن طراحی شد. پس از گرفتن موفق توسط پنجه، بالابر این روند را معکوس - 60 پا ( 18 متر)- میکرد و بالا میبرد و در یک زمان رها میکرد. هدف باید سالم به moon pool کشیده میشد و بعد از آن درهایی بود که میتوانست به شکل یک طبقه برای بخش زیرین بسته شود. این به کل عملیات نجات اجازه میداد که در زیر آب و به دور از نظر کشتیهای دیگر، هواپیماها و یا ماهوارههای جاسوسی انجام شود. [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/HGE.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/thumb_HGE.jpg[/img][/url][/center] Hughes Glomar Explorer تا تاریخ 20 ژوئن سال 1974، بعد از 3008 مایل دریایی ( 5571 کیلومتر ) دریانوردی از لانگ بیچ کالیفرنیا، در 4 ژوئیه به محل بازیابی وارد شد و عملیات نجات برای بیش از یک ماه ادامه یافت. در طی این مدت، حداقل دو کشتی نیروی دریایی شوروی (کشتی اقیانوسپیمای SB-10 و کشتی اندازه گیری برد موشک Chazma ) از محل کار Hughes Glomar Explorer بازدید کردند. پس از سال 1991 مشخص شد که شورویها در مورد این عملیات مشکوک شدند و هشدار دادند که CIA در حال برنامهریزی نوعی از عملیات نجات است، اما فرماندهی نظامی اعتقاد بر این داشت که غیر ممکن است آنها بتوانند چنین کاری را انجام دهند و هشدارهای اطلاعاتی را نادیده گرفتند. بعدها، کارشناسان مهندسی نظامی شوروی ادعا کردند که در واقع بازیابی K-129 ممکن بود (هر چند بسیار بعید است) و به کشتیها در منطقه دستور داده شده بود که گزارش هر گونه فعالیت غیر معمول را اعلام کنند، اگر چه عدم آگاهی به جایی که به K-129 غرق شده بود مانع انجام هر گونه عملیات نجات شد. [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Glomar_color_300.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/thumb_Glomar_color_300.jpg[/img][/url][/center] سرلشگر آمریکایی Roland Lajoie اظهار داشت که، با توجه به یک جلسه او با سیا وی مطلع شد که در طول عملیات بازیابی، کلمانتین دچار یک شکست فاجعه بار شد و باعث شد دو سوم از بخش برگشت داده شدهK-129 به کف اقیانوس برگردد. کارمندان سابق لاکهید و هیوز دریایی که در عملیات کار میکردند اعلام کردهاند که چند تا از " پنجههای " در نظر گرفته شده برای گرفتن زیر دریایی شکسته شدند، احتمالاً این امر به این دلیل است که آنها از فولاد مارایجینگ، که دارای استحکام بسیار بالا هستند ولی انعطاف پذیری بسیار کمی در مقایسه با سایر فولادها دارند ساخته شده بودند. با این حال، بخش بازیافت شده شامل دو اژدر هستهای بود و در نتیجه پروژه Azorian یک شکست کامل در نظر گرفته نشد. اجساد شش خدمه نیز پیدا شد و پس از آن برایشان مراسم یادبود انجام شد و با انجام تشریفات نظامی، به دلیل نگرانی از رادیواکتیویته در یک تابوت فلزی به دریا سپرده شدند. دیگر خدمه گزارش دادهاند که کتابچه رمز و مواد دیگر مورد علاقه کارکنان CIA نیز کشف شد و تصاویری از چاپ شده آنها به صورت مستند به نمایش گذاشته شد و اجزای مختلف سازه زیردریایی، از جمله پوشش دریچه، تجهیزات و ابزار سونار نیز کشف شدند. اسناد کاخ سفید نیز میگوید که زنگ زیردریایی K-129 ، بازیابی و سپس به عنوان بخشی از تلاشهای دیپلماتیک به روسیه بازگردانده شد. CIA این پروژه را یکی از بزرگترین عملیاتهای اطلاعاتی جنگ سرد در نظر میگیرد. پروژه Azorian به عنوان یکی از عمیقترین عملیاتهای نجات تاکنون انجام شده یک نقطه عطف تکنولوژیک است. کل عملیات نجات توسط CIA به صورت فیلم مستند ثبت شده است، اما این فیلم طبقه بندی شده باقی مانده است. بخش کوتاهی از فیلم که نشان دهنده بازیابی شش بدن و پس از آن دفن در دریا پس از بازیابی قسمت جلو K-129 بود در سال 1992 به روسها داده شد. [b]افشای عمومی [/b] نیویورک تایمز داستان خود را سرکوب میکند در فوریه سال 1975، سیمور هرش، خبرنگار تحقیقی و سابق نیویورک تایمز برای انتشار یک داستان درباره پروژه Azorian برنامه ریزی میکرد. Bill Kovach، رئیس دفتر نیویورک تایمز در واشنگتن درباره آن زمان، در سال 2005 گفت که دولت برای به تأخیر انداختن انتشار آن استدلال قانع کنندهای ارائه کرد ( انتشار در آن زمان در حالی که پروژه در حال انجام بود باعث یک برخورد بینالمللی میشد). پس از آن که یک داستان در لسآنجلس تایمز چاپ شد که شامل توضیح پنج بندی از بسیاری از دوگانگیها و چرخشها در مسیر انتشار این داستان بود، نیویورک تایمز داستان خود را در مارس 1975منتشر کرد. مدیر CIA جورج اچ دبلیو بوش گزارشی در موارد متعدد به جرالد فورد، رئيس جمهور آمریکا درباره گزارشهای رسانهها و استفاده از کشتی در آینده را ارائه کرد. CIA نمیدانست که چه اقدامی از سوی اتحاد جماهیر شوروی پس از دانستن داستان اتخاذ خواهد شد. [center]نیویورک تایمز 19 مارس 1973[/center] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/The_NewYork_Times2Ck129paper.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_The_NewYork_Times2Ck129paper.jpg[/img][/url][/center] [b]درخواست قانون آزادی اطلاعات و پاسخ [/b][b]Glomar[/b] پس از داستانهایی در مورد تلاش سازمان سیا برای جلوگیری از انتشار اطلاعات در مورد پروژه Azorian ، Harriet Ann Phillippi روزنامه نگار، بنا بر قانون آزادی اطلاعات از CIA هر پروندهای در مورد تلاشهای آنها در این زمینه را خواستار شد. CIA حاضر به تایید یا رد وجود چنین اسنادی نشد. این نوع از پاسخ به معنی "غیر پاسخگو بودن" به عنوان " پاسخ Glomar " و یا "Glomarization "شناخته شده است. [b]1998 انتشار ویدیو[/b] یک ویدیو که نشان دهنده مراسم یادبود برای شش دریانورد شوروی که در پروژه Azorian پیدا شدند در اوایل دهه 1990 توسط ایالات متحده به روسیه فرستاده شد. بخشهایی از این فیلم در فیلمهای مستند تلویزیونی در مورد پروژه Azorian، از جمله مستند ویژه کانال دیسکاوری در سال 1998 به نام مسئله امنیت ملی ( بر اساس کتاب Clyde W. Burleson به نام پروژه جنیفر (1977)) و بار دیگر در سال 1999 و در زیر دریاییهای جنگ سرد شبکه PBS در قسمت NOVA نشان داده شد [b]2010 انتشار 1985 مقاله [/b][b]CIA[/b] در فوریه 2010، به دنبال جستجو توسط محقق Matthew Aid در آرشیو امنیت ملی، CIA مقالهای از نسخه پاییز 1985 از مجله داخلی CIA در مطالعات اطلاعاتی را بعد از تنزل رتبه دادن به اطلاعات، بنا بر قانون آزادی اطلاعات ایالات متحده منتشر کرد. دقیقاً همان چیزی که این عملیات برنامه ریزی کرده بود تا بازیابی کند همچنان نامشخص باقی ماند. این گزارش توسط شرکت کنندگان ناشناس در پروژه Azorian نوشته شد. [b]2010 انتشار نشست کابینه رئیس جمهور فورد[/b] پس از انتشار داستان " پروژه جنیفر " توسط سیمور هرش، جرالد فورد رئیس جمهور آمریکا، وزیر دفاع James R. Schlesinger ، Philip Buchen ( مشاور رئیس جمهور ) ، John O. Marsh, Jr ( مشاور رئيس جمهور )، سفیر دونالد رامسفلد ، سپهبد برنت اسکوکرافت ( مشاور رئیس جمهور در امور امنیت ملی ) و ویلیام کلبی ( مدیر CIA ) به بحث نشستند که آیا دولت فورد به داستان هرش واکنش نشان دهد یا نه. در جلسه هیئت دولت در تاریخ 19 مارس 1975 ( در همان روز نیویورک تایمز داستان را منتشر کرد )، از وزیر دفاع Schlesinger نقل شده است که: این کار یک موفقیت بزرگ آمریکایی بوده است. این عملیات از لحاظ فنی تعجب آور است و جنبه محرمانه بودن در آن حفظ شده است. با استفاده از کلمات " تعجب آور " و " موفقیت بزرگ آمریکایی " که برای توصیف عملیات Matador نیز بکار رفت، آشکار است که وزیر دفاع خواهان نشان دادن حداقل نوعی از موفقیت بود که باید مورد تایید عموم قرار گیرد. رئیس CIA، ویلیام کلبی مخالف، با یادآوری بحران U-2 ، گفت : من فکر میکنم ما نباید اتحاد جماهیر شوروی را در چنین فشاری قرار دهیم که پاسخ دهد. نتیجه جلسه این بود که stonewall، لسآنجلس تایمز را مجبور کرد که روز بعد به انتشار یک داستان 4 صفحهای توسط Jack Nelson با عنوان ، " کابینه نمیخواهد درباره زیردریایی گرفته شده توسط CIA صحبت کند" بپردازد . [b]تئوری توطئه[/b] [b]ستاره سرخ سرکش[/b] Kenneth Sewell، در کتاب خود به نام ستاره سرخ سرکش (2005)، نظریههای اضافی و حدس و گمانهایی را ارائه میدهد. این کتاب بیان میکند که K- 129 توسط 11 مرد تیم نیروهای ویژه جاسازی شده در داخل و با هدایت تندروهایی از KGB و با مشارکت کامل مدیر KGB یوری آندروپوف ربوده شد. زیر دریایی با موفقیت فرماندهی شد و این تیم KGB تلاش کردند یک موشک هستهای را راه اندازی کرده و پرل هاربر هاوایی را هدف قرار دهند. نظریه Sewell در واقع این است که این حمله به شیوهای طراحی شد که به دور از هرگونه دخالت شورویها به دخالت چینیها بیانجامد و در تلاش برای تحریک یک رویارویی هستهای میان چین و ایالات متحده طراحی شد. در آن زمان، روابط میان مسکو و پکن به نقطهای رسید که در آن بسیاری معتقد بودند که یک جنگ گسترده اجتناب ناپذیر بود، در حالی که روابط میان پکن و ایالات متحده، هر چند در سال 1968 سرد بود ولی در سال 1970 به شدت بهبود یافت. نظریه این است که شورویها از تنش زدایی میان ایالات متحده و چین که میتوانست باعث ضرر دیدن منافع شوروی در سراسر جهان شود، میترسیدند. فرضیه نویسنده این است که دستگاههای ایمنی خرابی موشک دچار مشکل شد و یک انفجار صورت گرفت که باعث غرق شدن زیردریایی شد. این کتاب همچنین ادعا میکند که پروژه Azorian تقریبا یک موفقیت کلی بود و همه اهداف از جمله دستیابی به کلاهک موشکهای هستهای و تجهیزات رمزنگاری و کتابچههای رمز را محقق کرد. [b]گمراهیهای چندگانه[/b] مجله تایم و مطالب دادگاه نوشته شده توسط Felice D. Cohen و Morton H. Halperin به نمایندگی از پروژه حسابرسی نظامی نشان میدهند که هدف پروژه مورد ادعا یعنی بالا بردن یک زیردریایی اتحاد جماهیر شوروی، ممکن است به خودی خود یک داستان برای پوشش مأموریت سری دیگر بوده است. به عنوان مثال بهره برداری از کابلهای ارتباطی زیر آب، نصب و راه اندازی سیلوهای موشکی در زیر آب و نصب و راه اندازی و تعمیر سیستمهایی برای نظارت بر حرکات کشتیها و زیر دریاییها به عنوان مأموریت سری ذکر شده است. مقاله از طبقه بندی خارج شده و منتشر شده توسط CIA [center]www.gwu.edu/~nsarchiv/nukevault/ebb305/doc01.pdf[/center] متن گفتگوهای نشست کابینه جرالد فورد [center][url="http://www.gwu.edu/~nsarchiv/nukevault/ebb305/doc02.pdf"]http://www.gwu.edu/~...bb305/doc02.pdf[/url][/center] [center]www.gwu.edu/~nsarchiv/nukevault/ebb305/doc03.pdf[/center] پایان [center][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Project_Azorian"]منبع[/url][/center] [center]مترجم[/center] [center]احمد صادقی فیروزجایی[/center] [center][color=#ff0000][b][font=tahoma,geneva,sans-serif]هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری و مترجم امکان پذیر است.[/font][/b][/color][/center]- 4 پاسخ ها
-
- 46
-
-
به نام خدا این اولین مطلب منه امیدوارم خوشتون بیاد [b]اسرائیل - سوریه بوکس در سایه [/b] نوشته شده توسط تام کوپر 2009 مه 11 در 09:15 از آنجا که در اواسط دهه 1990 نیروهای هوایی اسرائیل و سوریه به طور معمول در عملیاتهای شناسایی در امتداد مرزها درگیر بودند، برخی از قوانین نانوشته را اجرا میکردند. با این حال در سال 2001 وضعیت کاملاً تغییر کرد. [b]هواپیماهای بدون سرنشین از دست رفته[/b] در صبح زود یکی از آخرین روزهای سال 2002 ، یک UAV از نوع ناشناخته - اما متعلق به نیروی هوایی نیرویهای دفاعی اسرائیل( IDF / AF ) پس از یک پرواز کوتاه از طریق حریم هوایی اردن از مرز سوریه عبور کردند. رادارهای سوریه بلافاصله این هواپیما را برای مدتی دنبال و به محض ورود به حریم هوایی سوریه به دستور فرمانده دفاع هوایی محلی نیروی هوایی / نیروی دفاع هوایی جمهوری سوریه ( SyAAF / ADF ) تصمیم به اسکرمبل یک رهگیر و از بین بردن مزاحم کردند. فقط چند دقیقه بعد، یک فروند MiG- 23 از سوی SyAAF / ADF به سمت UAV روانه شد : خلبان با استفاده از شتاب خوبی که از صعود بدست آورد خود را به سرعت نزدیک کرد، سپس به درستی موفق به قفل روی هدف و نابود کردن آن با استفاده از موشک هوا به هوا شد در حالی که UAV در حال فرار و در نزدیکی شهرستان جنوبی سوریه به نام Suwayda بود و تنها 100 کیلومتر با امان پایتخت اردن فاصله داشت. در حالی که این اتفاق میافتاد ،دفاع هوایی سوریه چندین هلیکوپتر نیروی هوایی سلطنتی اردن را نیز ردیابی کرد که ظاهراً در حال نظارت بر UAV اسرائیل بودند و چند حرکت آنها نشان داد که آنها علاقهمند به بازیابی آن هواپیما بودند - حتی از یک مکان فراتر از مرز سوریه - با این حال، با توجه به استقرار سریع یک فروند هلیکوپتر Mi- 8 ، تیم بازیابی سوریه این قدر تند و سریع در محل مشغول به کار شدند که هرگز شانس با اردنیها نبود. هواپیمای اسرائیلی دستگیر شد و برای بازرسی انتقال داده شد. گزارش شده است ، که با این از دست رفتن،IDF / AF تمامی مأموریتهای شناسایی خود را در اطراف و فراتر از مرزهای سوریه متوقف کرد ، و بوکس سایه ای که تا سالها بین نیروی هوایی اسرائیل و SyAAF به طول انجامید ناگهان به پایان آمد. [b]قوانین نانوشته [/b] اگر چه به طور کامل برای عموم مردم ناشناخته است ولی در طول چند سال گذشته فعالیت هواپیماهای شناسایی اسرائیل و سوریه در طول مرزها ( و در اطراف آنها ) به طور اختصاصی فشرده بود. این موضوع قابل درک است که IDF / AF وSyAAF بر یکدیگر نظارت دارند و این وضعیت در طول مرزها با دقت فراوان همراه بود. برای سالهای بسیاری این کار انجام میشد اما برای هر طرف به نوعی احترام نانوشته رعایت میشد. دو طرف راضی بودند به متفق بودن در قدرت و تنظیم آنچه که طرف مقابل " میتواند " و یا " نمیتواند " انجام دهد. برای مثال سرگرد A ( SyAAF / ADF ) خلبان با تجربه یک فروند MiG- 25PD و MiG- 25R ، توضیح داد که "هر سال، بین هشت و نه مأموریت شناسایی توسط این واحدها در طول مرزهای اسرائیل و گاهی حتی پشت سر آنها انجام شده است " اما به طوری که سرگرد A. ، بیان میکند" این گونه عملیاتها توسط اسرائیل نادیده گرفته میشوند" همچنین سرهنگ H. با تایید این موضوع به طور غیر مستقیم بیان میکند که " این یک روال معمولی برای رادار ADF سوریه است برای نظارت بر حرکات هواپیماهای شناسایی اسرائیل در طول یا فراتر از مرزهای شمال اسرائیل، لبنان و جولان "و" همان مورد شبیه کار رادارهای اسرائیل است وقتی که هواپیماهای شناسایی سوریه در کنار و یا پشت مرزهای اسرائیل عمل میکنند " . [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/eb01b.jpg[/IMG][/center] "درباره آن سالها سرهنگ H. نتیجه میگیرد که " هیچ کس به سمت طرف دیگر شلیک نمیکند حتی اگر هواپیمایی از یکی از دو طرف وارد حریم هوایی طرف دیگر شود و پس از آن رهگیری شود. " در واقع، از اواخر دهه 1980 چندین بار آن اتفاق افتاد و جنگنده های اسرائیل و سوریه بسیار به یکدیگر نزدیک شدند اما هر دو طرف معمولاً به نوبه خود بدون درگیر شدن و یا شلیک به سمت یکدیگر اقدام به عقب نشینی میکردند. ظاهراً در آن بین خطوط سهگانه ای وجود داشت: یکی به طور مستقیم در امتداد مرز، و یکی در هر طرف آن مرز بود. از نظر افسر ذخیره SyAAF / ADF و اپراتور SA- 6، توصیف وضعیت به شرح زیر است " معمولاً، ما هواپیماهای شناسایی دشمن را بدون شلیک به آنها تنها بر روی رادارهای خود تعقیب میکردیم و این چیزی است که آنها نیز معمولاً با ما انجام میدادند. در حالی که در سال 1996 ما در اردوگاه (مستقر در جولان) بودیم، هواپیماهای خود و دشمن را بسیار نزدیک به یکدیگر مشاهده میکردیم و پس از آن - در یک خط فرضی خاص - هر دو طرف برمی گشتند و گاهی اوقات، هواپیماهای هر دو طرف از این خط عبور میکردند اما هیچ واکنشی از دو طرف وجود نداشت. این مکان به طور مستقیم بر بالای بلندیهای جولان اشغالی بود اما در پشت خطوط اسرائیل . " با این حال در اوایل تابستان 2001، اسرائیلیها به طور ناگهانی تغییر رفتار خود را نشان دادند و با اعزام هواپیماهای شناسایی و پهپاد در نقاط عمیقتر سوریه شروع به شکستن این قوانین کردند. این زمان زیاد طول نکشید و دو تصادف نسبتاً سنگین در ماه ژوئیه همان سال اتفاق افتاد. در طول اولین اتفاق در اواسط ماه ژوئیه، دو جنگنده اسرائیلی به حریم هوایی سوریه نفوذ کردند و به سمت حلب رفتند. SyAAF / ADF هم یک جفت از جنگنده های MiG-25 و MiG-29 را به حالت اسکرامبل در آورد و این هواپیماها جنگنده های اسرائیلی را بر فراز شهر ادلب و تنها حدود 35 کیلومتری مرز ترکیه رهگیری کردند. با این حال اسرائیلیها چرخیدند و سپس به سمت سواحل سوریه در دریای مدیترانه فرار کردند، جایی که حداقل 12 جنگنده اسرائیلی که توسط شبکه رادار SyAAF / ADF تشخیص داده شدند ، انتظار آنها را در شرق و شمال شرق قبرس میکشیدند : بدیهی بود که IDF / AF آماده مبارزه به منظور فراری دادن به این دو پرنده از سوریه بود. بنابراین، با توجه به دستور رهبری سیاسی سوریه، SyAAF / ADF تصمیم گرفت به تحریک برای شرکت در نبردهای هوایی در این مورد پاسخ ندهد و به MiG ها دستور داده شد به پایگاههای خود برگردند. [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/eb02_001.jpg[/IMG][/center] در 27 ژوئیه سال 2001، دوباره دو جنگنده اسرائیلی این بار با ورود از حریم هوایی ترکیه در ارتفاع بالا وارد حریم هوایی سوریه شدند و دوباره با عبور از شهر ادلب به سمت لاذقیه حرکت کردند. هنگامی که روی جسرالشغور بودند، تنها حدود 30 کیلومتری جنوب غربی ادلب، توسط یکی از SA-6 های سایتهای تازه مستقر شده در منطقه شناسایی شدند که آنها را مجبور به تغییر مسیر خود کردند. در همین حال، همچنین چندین رهگیر SyAAF / ADF اسکرمبل شدند و در نهایت هر دو اسرائیلی مجبور به دور شدن و ترک حریم هوایی سوریه و پرواز در امتداد مرز ترکیه و سپس در حریم هوایی بینالمللی در دریای مدیترانه شدند. ادامه دارد منبع [center][url="http://www.acig.info/CMS/index.php?option=com_content&task=view&id=196&Itemid=1"]http://www.acig.info...id=196&Itemid=1[/url][/center]
-
بوکس در سایه ، نبرد هوایی و الکترونیکی اسرائیل و سوریه
deserthawk پاسخ داد به deserthawk تاپیک در جنگهای معاصر
قسمت دوم [b]مبارزه با چاقو[/b] در ماه سپتامبر سال 2001، وضعیت به شدت بحرانی به خصوص پس از حملات تروریستی در نیویورک و واشنگتن، هر دو طرف SyAAF و IDF / AF را بسیار عصبی ساخت. دقیقاً این مورد آنها را به سنگینترین حادثه ای که تاکنون در تاریخ اخیر درگیری هوایی سوریه و اسرائیل پیش آمده تحریک کرد. در 14 سپتامبر سال 2001، یک فروند بوئینگ 707 IDF / AF مجهز به تجهیزات شناسایی SIGINT، در یک مأموریت جمع آوری اطلاعات دفاعی سوریه، نظارت بر ارتباطات راه دور و تگهای رادار در مناطق Tripolis و Hamidiyali در امتداد ساحل لبنان و سوریه بود. این هواپیما با 520 گره و 30000ft در حال حرکت بود و توسط دو فروند F-15C اسکورت میشدکه حداقل یکی از آنها جدیدترین موشک هوا به هوا پایتون Mk.IV را حمل میکرد. [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/eb03_001.jpg[/IMG][/center] [center]IDF / AF مأموریتهای مشابهی را در این منطقه حداقل دو بار در هفته در مدتی معین انجام میداد و - معمولاً -SyAAF هم دو رهگیر را برای " سر و گوش آب دادن" میفرستاد: سوریها همواره برای نظارت بر عملیات هواپیماهای شناسایی اسرائیل، از ارسال جنگنده هایMiG-23 از پایگاه هوایی Abu ad-Duhor ، و یا در مواردی کمتر با جنگنده های MiG-29 از Tsaykal ، که رو به روی لاذقیه مستقر است استفاده میکردند. تا آن زمان، سوریها همواره مراقبت بودند که حداقل حدود 20 کیلومتر به دور از هواپیماهای اسرائیل باقی بمانند و هرگز هر گونه علاقه ای در حمله به اسرائیل نشان ندادند.[/center] اما در این روز دو فروند MiG-29 ارسالی به نزدیکی بوئینگ 707، به طور ناگهانی به سمت هواپیماهای اسرائیلی چرخیدند و سرعت خود را افزایش دادند. برای خلبانان دو F-15 اسرائیلی در اسکورت این بوئینگ نه تنها این کار تعجب آور بود بلکه همچنین یک مانور تهاجمی بود. با توجه به برد کوتاه، هیچ زمانی برای پرسش وجود نداشت: MiG ها به سمت هواپیماهای اسرائیلی به شیوه ای تهاجمی میچرخیدند و آتش میتوانست هر لحظه گشوده شود. [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/eb04_001.jpg[/IMG][/center] رهبر زوج F-15 ها مرتب بوئینگ را خطاب قرار میدهد تا فورا از منطقه دور شود و با سیستمهای ECM درگیر میشود و پس از آن کنترل زمینی خود را برای کمک و تقویت قوا مطلع میکند ( در نتیجه حاصل از این تماس، شش F-15 و شش F-16 در امتداد یک بوئینگ 707 تانکر اسکرامبل میشوند). لحظهای بعد، او به خلبانان جنگنده های MiG-29 سوریه در فرکانس بینالمللی به تغییر مسیر خود هشدار داد. بدون شنیدن پاسخ ایگل ها خود را آماده حمله میکردند. یکی از F-15 ها به رهبر دسته جنگندههای MiG-29 سوری از بالا حمله کرد ، با نزدیک شدن مستقیم به جهت طلوع خورشید پایتون Mk.IV را از یک زاویه خارج از دید 40 درجه پرتاب کرد. این موشک به درستی هدایت شد و به سمت بالای بال چپ میگ برخورد کرد و بلافاصله آن را شعلهور کرد. دیگر جنگندهی MiG-29 ظاهراً برای بازگشت به سوریه به سختی به سمت راست چرخید اما خیلی دیر شده بود، چون دومین F-15 دیگر بیش از حد نزدیک شده بود: خلبان یک موشک AIM-9M را از تنها 500 متری پرتاب کرد. این موشک نیز به هدف اصابت کرد و آن را به دریا انداخت. [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/eb05_001.jpg[/IMG][/center] هر دو خلبان سوریه، سرگرد ارشد مدحت مبارک و سروان احمد خطاب ایجکت کردند و با کشتیهای سوری نجات یافتند. نام خلبانان درگیر اسرائیلی F-15 ناشناخته باقی ماند. [b]SyAAF[/b][b] در هشدار[/b] پس از نبردهای هوایی در 14 سپتامبر، هر دو طرف اسرائیل و سوریه بهترین تلاشهای خود را برای بی اهمیت جلوه دادن این امر اختصاص دادند. نه تنها این درگیری تحتالشعاع حملات 11 سپتامبر در ایالات متحده آمریکا قرار داشت بلکه IDF / AF مشغول برخورد با فلسطینیها بود در حالی که البته سوریه ناراضی از نتایج حاصل از نبردهای هوایی بود. اسرائیل نمیخواست اصلاً اظهار نظر کند در حالی که مقامات سوریه بهترین تلاشهای خود را به انکار امر بسته بودند، وزیر امور خارجه سوریه که تنها مقام رسمی آماده ارائه هر گونه تفسیر بود در پاسخ به درخواستهای خبرنگاران گفت: "بله، نیروی هوایی سوریه در آن روز یک تصادف داشت و این درست است که حادثه بسیار جدی بوده است، اما با اطلاعات من هیچ هواپیمایی از دست نرفت " مقامات اسرائیل هر چیز مشابهای که رخ داده باشد را رد کردند. منابع خصوصی " هر گونه فعالیت غیر معمول در فرماندهی شمالی " را در تاریخ یاد شده انکار کردند. تحقیقات جدیتر در حال حاضر به دلیل سانسور نظامی غیر ممکن است. با این وجود، همه این گزارشها از سوریه نشان میدهد ، که همه حوادث ذکر شده - به علاوه از حملات شناخته شده از IDF / AF در برابر مواضع SyAAF / ADF در داخل لبنان - SyAAF / ADF ( و کل ارتش سوریه ) را تحت فشار قابل توجهی قرار دادند و هر بار پس از یکی دیگر از تصادفها همه مجموعه - همراه با تمام واحدهای ویژه ارتش سوریه - در بالاترین حالت ممکن آماده باش ( به نام "حالت صفر" در اصطلاحات مخصوص نظامی سوریه ) برای سه روز نگه داشته شدند. در چند سال گذشته، فرماندهی نیروی هوایی سوریه تصمیم گرفت، که هیچ تاخت و تاز مشابهی را از جانب اسرائیل تحمل نکند. در حال حاضر، از زمان حملات تروریستی 11 سپتامبر در ایالات متحده آمریکا، رفتار خلبانان هر دو طرف SyAAF و IDF / AF، در رابطه با برخورد با هواپیمای ناشناخته پروازی در نزدیکی آسمان مربوطه خود به عنوان " کمی متلاطمتر از حالت طبیعی " شرح داده میشود. [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/eb06_001.jpg[/IMG][/center] این احتمالاً به این دلیل تلاش جنگندههای MiG-29 برای نزدیک شدن به بوئینگ 707 اسرائیل در 14 سپتامبر میباشد. این تعامل قطعاً میتواند به عنوان یک عبارت " محدوده بسیار نزدیک است " توصیف شود : در چنین شرایطی و برخورد با دو فروند MiG-29 که میتوانستند بوئینگ 707 را از محدوده وسیعی بیش از 20 کیلومتر مورد حمله قرار دهند، خلبانان F-15 اسرائیلی باید بسیار سریع عمل کنند، بدون در نظر گرفتن درست یا غلط. با این حال، به عنوان یک نتیجه - با وجود موفق بودن در ساقط کردن هر دو رهگیر سوریه - پس از مشاهده یکی از تهدیدهای جدی برای این بوئینگ $ 300،000،000 گران قیمت، IDF / AF پروازهای شناسایی بیشتر در این منطقه را برای مدتی متوقف کرد. به خصوص هیچ نفوذی به آسمان سوریه انجام نشد که این تا بهار 2002 ادامه یافت. در ماه آوریل سال 2002، فعالیتهای هواپیماهای شناسایی اسرائیل یک بار دیگر افزایش یافت و به همین ترتیب برای چند هفته باقی ماند تا زمانی که UAV اسرائیل در حریم هوایی سوریه ساقط شد. [b]پس زمینه نامشخص[/b] سؤال منطقی ناشی از نتیجه این گزارش این است که چرا اسرائیلیها از تابستان سال 2001 با پرواز فراتر از " خطوط "، همه قوانین را شکستند - حتی آن نانوشتههایی که توسط هر دو طرف برای چندین سال مورد احترام بودند - و با قرار دادن هواپیماها و خلبانان خود در معرض خطر در عمق سوریه عملیات کردند و حتی به منظور خارج کردن هواپیماهای شناسایی خود از حریم هوایی سوریه تحریک به یک نبرد هوایی کامل کردند که برای آنها 12 رهگیر در نظر گرفته شد؟ اگر چه میدانیم که در آن زمان با توجه به اینکه ارتش سوریه درگیر در چندین مانور نظامی بود که در طی آن برخی از سیستمهای سلاحهای جدید معرفی شده بود که این دور از مکانهایی بود که در آن بسیاری از حوادث با هواپیمای شناسایی اسرائیل اتفاق افتاد. در ماه ژوئیه سال 2001 پس از آن رئیس جمهور جدید سوریه، دکتر بشار اسد، هنوز در تلاش برای ایجاد پایه و اساس قدرت خود بود و به اندازه کافی مشکلات برای حفظ کنترل ارتش داشت، رهبری که چندین بار به شدت با درخواست واکنش " تعادل بیشتر" از سمت سوریه نسبت به "تعادل معمول" در مأموریت پرواز توسط سرگرد A. و کالجهایش مستقر در پایگاه هوایی T.4 مواجه شد. تحریک به یک بحران سنگینتر با سوریه بیشتر از حال حاضری که دو حمله هوایی به خوبی شناخته شده علیه مواضع سوریه در لبنان انجام دادهاند قطعاً به نفع اسرائیل نبود و در آن زمان ارتش اسرائیل در جنگ با فلسطینیها در کرانه غربی و غزه درگیر بود. بنابراین، هیچ دلیل واضحی برای رفتار دولت اسرائیل در مورد جنگ هوایی کوتاه مدت وجود نداشت - به جز خلبانان عصبی، در حالی که پس زمینهها برای پروازهای فشرده شناسایی قبلی در سوریه همچنان مبهم است و قطعاً فراتر از آنچه به عنوان "مجاز " شمرده میشود برای دو طرف بود. [b]کاروانهای بغداد[/b] فقط یک دلیل ممکن است برای فعالیتهای فشرده شناسایی اسرائیل وجود داشته باشد که اکثر آنها در منطقهای نزدیک به بنادر دریای مدیترانه سوریه در لاذقیه و طرطوس ثبت شد : محموله مخفی سلاح برای عراق از طریق سوریه، که چندین بار در طول سال 2001 هنگام ورود به بنادر سوریه شناخته شده بودند. این حداقل میتواند دلیل خوبی برای برخی از مأموریتهای شناسایی توسط IDF / AF در این منطقه در آن سال باشد. با این حال، تنها دو محموله که در فوریه 2002 به سوریه وارد شدند گزارش شد، و هیچ محمولهی دیگری - به جز مواردی که تعیین شده برای سوریه است - از آن زمان به بعد وارد نشده است. اگر اسرائیلیها برای محمولههای عازم به عراق جستجو میکردند بهترین لحظه عکس برداری کاروان کامیونها در بزرگراه دمشق-بیروت در جنوب شرقی سوریه بود. با این حال، این هنوز هم تقریبا 100km در شمال مکانی خواهد بود که در آن در آوریل 2002 حادثهای که در طی آن جنگندههایMiG-23 سوریه UAV اسرائیل را سرنگون کردند رخ داده است. با توجه به اینکه بخش عمدهای از ارتش سوریه در جنوب این کشور مستقر شده است به نظر میرسد مأموریتهای شناسایی در شمال غربی سوریه کمتر خطرناک است، حتی اگر عکسهای گرفته شده وجود داشته باشد تحت عنوان بسیاری از تجهیزات ورودی از طریق بنادر سوریه میتواند گمراه کننده باشد: در مقابل، بخش جنوب غربی سوریه به عنوان بهترین منطقه دفاعی است و جایی که سوریها آن را برای راحتی پاسخ به طرف مقابل در نظر گرفتهاند. البته همیشه این امکان وجود دارد که اسرائیل به تنهایی علاقهمند به آنچه که در مناطق عمیقتر سوریه در جریان است باشد مانند آنچه در پشت جبهه در بلندیهای جولان اتفاق میافتد و یا اینکه سوریه برای خود چه وارد میکند و نه آنقدر در مورد چیزی که عراقیها گرفتند. از طرف دیگر، به ویژه جالب برای سوریه و از نگرانیهای قابل توجه برای آنها مشارکت دائمی اردنیها در این عملیات اسرائیلی بود. نتیجه گیری رهبری نظامی سوریه بر اساس نظارت بر عملیاتهای اردنیها، این بود که اردنیها به اسرائیلیها اجازه فعالیتهای شناسایی دادند و آنها را پشتیبانی کردند به خصوص در بازیابی از UAV که در نزدیکی Suwayda سرنگون شد. وضعیت در حال حاضر ساکت است اما انتظار میرود که هر دو طرف از آن پس دوباره عملیات شناسایی خود را آغاز کرده باشند: بی اعتمادی متقابل بین اسرائیل و سوریه به گونه ای است، که آنها نمیتوانند به حرکات طرف دیگر اجازه دهند که برای دوره های طولانی از زمان مشاهده نشده باقی بماند. پایان منبع [center][url="http://www.acig.info/CMS/index.php?option=com_content&task=view&id=196&Itemid=1"]http://www.acig.info...id=196&Itemid=1[/url][/center] [center]مترجم[/center] [center]احمد صادقی فیروزجایی[/center] [center][color=#ff0000][b][font=tahoma,geneva,sans-serif]هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری و مترجم امکان پذیر است.[/font][/b][/color][/center]