adelkhoje

Members
  • تعداد محتوا

    299
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    11

پست ها ارسال شده توسط adelkhoje


  1. قضیه این شهاب۴و۵چیه؟؟؟من تو سایت های خارجی زیاد دربارش دیدم

    درود...

     

    در مورد این موشکی که عرض می کنید ،غربی ها اعلام کردن ما ساختیمش ،یکی از این دست گزارشات غربی ها از ساخت موشک ها برد بلند میشه به گزارش زیر اشاره کرد ...

     

    این گزارش در سال 2008 توسط  منابعی چون missilethreat.com www.fas.org/man مطرح شده است

     

    پاکستان در ماه آوريل 1999 يک فروند موشک Ghauri 2 يا Hatef 6 را آزمايش کرد که يک نسخه بلندتر از موشک Ghauri 1 بود و داراي حداکثر برد معادل 2500 کيلومتر بود. ممکن است که موشک شهاب ۴ شبيه Ghauri 2 باشد.
    پيشرفت و توسعه شهاب ۴ هنوز واضح و شفاف نيست، اگرچه اسرائيليها معتقدند که اين موشک تا سال 2001 وارد خدمت خواهد شد اما تا جولاي 2001 هيچگونه آزمايش پروازي نداشته است. ايرانيها اعلام کرده اند که در حال طراحي يک وسيله براي پرتاب ماهواره هستند و موشک شهاب ۴ ممکن است اولين نامزد و وسيله براي براي انجام اين ماموريت باشد.هرچند به جزئيات بيشتري در اين باره اشاره نشده است.اما ايرانيها به خوبي به اين مساله واقفند که اجراي اين برنامه بدون عقد قرارداد با هيچ شرکت خارجي بسيار سخت و طاقت فرسا خواهد بود.

    گزارشهاي رسيده حاکي از آن است که ايران توسعه برنامه موشکي ديگري با عنوان شهاب ٤ را در دستور کار قرار داده است. اين برنامه در سال 1997 شناخته شد. گزارشهاي مختصري از منابع اسرائيلي حاکي از آن است که ايران در ساخت موشک شهاب ٤ از متحد قدرتمند و مخصوصش يعني روسيه کمک گرفته است . آنها معتقدند که تکنولوژي ساخت موشک شهاب ٤ برگرفته از يک نوع موشک بالستيکي ميان برد روسي به نام SS-4 Sandel يا همان R-12 که براي اولين بار در سال 1958 وارد خدمت شد . هر چند اين مساله توسط ايران و روسيه کاملا مخفي نگاه داشته شده است.

    گزارشهاي رسيده از داخل ايران حاکي از اين است که ايرانيها در حال برنامه ريزي براي توسعه يک موشک بالستيکي با بردي معادل 4000 کيلومتر هستند که وسيله بسيار مناسبي براي پرتاب ماهواره مي‌باشد و اين شايد سر آغاز طراحي و ساخت شهاب ٥ يا ۶ باشد. آنچه ممکن به نظر مي‌رسد اين است که شهاب ٥ بر اساس موشک Taepo-dong 1 به عنوان يک وسيله پرتاب فضايي (SLV) طراحي و ساخته خواهد شد.

    برخي گزارش‌ها نشان مي‌دهد كه موشك «شهاب 4» بر اساس ويژگي‌هاي موشك «SS-4» ساخت شوروي تهيه شده است. گزارشهاي ديگر حاكي است كه موشك «شهاب 5» با برد بيشتر نيز وجود دارد كه بر اساس ويژگي‌هاي موشك Tapeo Dong يا SS-4 ساخته شده است. مي‌گويند اين موشك تا 4 هزار كيلومتر برد دارد و بيش از يك تن مواد را مي‌تواند حمل كند. ايران ممكن است دو برنامه موشكي ديگر شامل سيستم‌هاي دوربردتر داشته باشد كه گزارش‌هاي متعددي در خصوص حداكثر برد آن مطرح است بردهايي كه اين گزارش‌ها ذكر كرده‌اند، عبارتند از 3650 كيلومتر،‏ 4500 تا 5000 كيلومتر‏، 6250 كيلومتر و ده‌هزار كيلومتر.

    به نظر مي‌رسد كه ايران موفق به دستيابي به جزييات فناوري و طراحي موشك روسي SS-4 شده است. موشك SS-4 كه به موشك R-12 يا Sandal نيز معروف است، يك موشك روسي قديمي با سوخت مايع است كه براي اولين بار در سال 1959 به خدمت گرفته شد و احتمالاً به عنوان اجراي بخشي از پيمان IRBM نابود شده است. اين موشك بسيار بزرگ است و فناوري آن به اوايل دهه 1950 مربوط مي‌شود، البته بين سال‌هاي 1959 و 1980 دوبار نوسازي شده است. خطاي اين موشك 2 تا 4 كيلومتر و حداكثر برد آن دو هزار كيلومتر است و معنايش اين است كه فقط با يك كلاهك اتمي يا يك سلاح بيولوژيكي نزديك به مرگباري سلاح‌هاي هسته‌اي كارايي دارد. در عين حال فناوري كلي موشك SS-4 نسبتا ساده و نزديك به 1400 كيلوگرم وزن دارد.

    گزارش‌هاي فزاينده‌اي وجود دارد كه نشان مي‌دهد ايران ممكن است از تكنولوژي‏هاي روسي براي توسعه موشك‌هاي دوربرد خودش كه با بردهاي 2000 تا 6250 كيلومتر استفاده كند. منابع اطلاعاتي اسرائيل و آمريكا گزارش داده‌اند كه ايران در حال توسعهء موشك‌ «شهاب 4» با برد ۳000 كيلومتر است و مي‌تواند تا حدود 2000 پوند مواد حمل كند و خطاي آن حدود 2400 متر است. برخي از برآوردها نشان مي‌دهد كه سيستم اين موشك سال 2004 تا 2005 عملياتي خواهد شد. معاون وزارت خارجه در امور خاور نزديك در 28 جولاي 1998 گواهي داد كه آمريكا برآورد مي‌كند اين سيستم هنوز جهت تقويت موتورها و سيستم هدايتي خود نياز به كمك خارجي بيشتري دارد.

     

    شاید هدف غربی ها از ارائه همچین  گزارش هایی تحت فشار قرار دادن افکار عمومی برای تحریم و منزوی کردن بیشتر ایران باشد ، به هرحال اگر هم واقعیت هم داشته باشه مشکلی نیست :winking:

     

    76432_763.jpg

     

    [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10298/SLIDE3.jpg]thumb_SLIDE3.jpg[/url]

     

    موشک هایی بالستیک ایران شاید ماهم نسخه های مخفی از شهاب داشته باشیم ،مثل روس ها که نمونه های محرمانه از اسکاد داشتن

     

    درسته منم اینو میخوام بدونم

     

    تو یه فیلمی از سردار صفوی اینو پرسیدند که ایشون گفتند : ترجیح میدم به این سوال جواب ندم

     

    همانطور که می بینید خود مسئولین این امر هم از جواب دادن به این سئوال امتناع می کنن... :mrgreen:

    • Upvote 5

  2. یعنی الان فقط پ.ک.ک با ترکیه مشکل داره بقیه گروه ها باهاشون خوبن؟ فرضا اگه درگیری بشه بین پ.ک.ک و ترکیه بقیه گروها بی طرف میمونن؟

    بله تاحدود دوست عزیز،چون ترکیه کار های عمرانی زیادی برای اقلیم کرده از ساخت فرودگاه (نمیدونم تمام شد یا نه) و... ،ترکیه همین الانش هم تو همسایه شمال شرقی ما (ترکمنستان) هم کار های عمرانی زیادی رو انجام داده(همه اش به نفع خودشه چه اقتصادی ،چه معنوی)

    • Upvote 3



  3. درست مثل شهاب3 :cowboy:  :cowboy:  :cowboy:

     

    تا حدودی میشه گفت  صحیح است چون موشک شهاب 3 و نودونگ 1 کره ی شمالی حاصل همکاری نزدیک کره شمالی و ایران برای ساخت یک موشک میان برد بالستیک هستش که اساس ساختش از موشکهاي SCUD مدل B و c تنها فرقشون مقیاس (بزرگتربودن یا کوچکتر)بودنشون هست ولی به هرحال موشک شهاب 3 حاصل تلاش بچه های موشکی سپاه به سرپرستی شهید تهرانی مقدم بود و نباید از تلاش این عزیزان غافل شد ،که از موشک اسکاد بی و سی که در بهترین حالت (300 کیلومتر مدل B) و (550 کیلومتر مدل C) هستش، به موشکی به برد 2100 کیلومتری رسیدن.

     

    Fuel_5.jpg

    thumb_1516.jpgthumb_Fuel_4.jpgthumb_Fuel_6.jpgthumb_ND_4.jpg

     

    ND_11.jpg

     

    thumb_ND_16.jpgthumb_ND_17.jpgthumb_ND_18.jpg

     

    Nodong_big.jpg

     

    thumb_NRV.jpg

     

    Shahab-3_Range.jpg

     

    thumb_shahab-3-launchers.jpgthumb_warheads.jpgthumb_mwshkh_hy_yrnch.jpg

     

    http://www.b14643.de/Spacerockets_1/Diverse/Nodong/

    • Like 1
    • Upvote 8

  4. maz-543_scud_b_tel_192_of_192.jpg

     

     

    بهينه سازيهاي اسكاد

     

     

    توليد سكوي پرتاب 2P19 عمر كوتاهي داشت چرا كه دولت در 10 اكتبر 1962 پس از آنكه تنها تعداد اندكي از آن ساخته شده بود، دستور توقف توليد سكوي پرتاب را صادر كرد، زيرا خروشچف تصميم به توقف توليد تانكهاي سنگين گرفته بود. اين تصميم چندان با نارضايتي ارتش همراه نبود، چراكه شاسيهاي چرخ زنجير به عنوان سكوي پرتاب موشك چندان ايده آل نبودند.

    ارتعاشات ناشي از چرخ زنجيرهاي فولادي به تجهيزات حساس الكترونيكي پرتاب در خودرو و موشك منتقل مي شد و منجر به شكستهاي فني پيش از موعد مي شد. موسسه طراحي مركزي تيتان در ولگوگراد يك سكوي چرخدار جايگزين را توسعه داد. سكوي پرتاب 9P117 مبتني بر خودرو سنگين MAZ-543 8x8 بود.

    شاسي چرخدار ارتعاشات كمتري به موشك واردمي كرد و قابليت اطمينان بهتر و هزينه هاي كاربري پايين تري داشت و البته كاهش نسبتا اندكي در عملكرد عبور از موانع ميداني و صحرايي نسبت به سكوي پرتاب چرخ زنجيري داشت.

     

     

     

     

    thumb_1~0.jpg

     

    نسخه توليدي اوليه از سكوي پرتاب خودكششي 9P117 كه مبتني بر خودرو سنگين MAZ-543 ساخته شده بود. اين نسخه را مي توان با فقدان سوراخهاي تهويه بر روي دريچه دسترسي به گهواره روي چرخهاي رديف جلو، از نسخه هاي بعدي آن تشخيص داد

     

     

     

    thumb_2~0.jpg

     

    تصوير مقياسي از سكوي پرتاب خودكششي 9P117M1

     

     

     

    نمونه هايي از اين سيستم براي آزمايشهاي عملياتي در 1965 به كار گرفته شد و سكوي جديد در 1967 براي خدمت پذيرفته شد. نام سامانه موشكي موشك R-17 با سكوي پرتاب 9P117 بعدها به 9K72 البروس تغيير يافت، اگرچه شناسه 9K14 نيز همچنان متداولا به كار مي رفت. خودرو پرتاب 9P117 رسما اوراگان (توفان) ناميده شد ولي عموما به دليل جثه عظيم آن، خدمه روسي به آن كاشالوت (نهنگ اسپرم) مي گفتند.

    سكوي پرتاب 9P117 طي دوران به كارگيري، توسعه هاي تكاملي مكرري را پشت سر گذاشت. سكوي اوليه 9P117 يك چهارچوب عمودساز تقويت شده خاصي داشت كه با استفاده از يكسري جكهاي هيدروليك كه روي چهارچوب قابل مشاهده بود، امكان بارگيري موشك را بدون نياز به جرثقيلهاي سنگين فراهم مي كرد.

    كاربري اين سيستم دشوار بود و بالتبع، يك نسخه ساده شده از سكوي پرتاب به نام 9P117M توسعه داده شد. در اين نسخه، جرثقيل 9T31M موشك را از كشنده 2T3 بر روي سكو سوار مي كرد. همانند نسخه 9P117 ، يكسري تغييرات جزيي در توليدات 9P117M رخ داد كه در تصاوير مشاهده مي شود.



     

    3~1.jpg

     

    سکوی پرتاب خودكششي 9P117M يك چهارچوب عمودساز ساده داشت كه فاقد ويژگي جرثقيل روكار با جكهاي هيدروليك مربوط به آن بود

     

     

     

    thumb_4~0.jpg

     

     

    دو فروند سكوي پرتاب 9P117M در مراسم رژه اي در سپتامبر 1972 در پراگ. چهارچوب عمودساز ساده شده به خوبي در اين تصوير ديده مي شود

     

     

    نسخه سوم و نهايي 9P117M1 مبتني بر خودرو سنگين بهينه سازي شده MAZ-543 بود كه بعدها به نام MAZ-7911 شناخته مي شد كه در آن به جاي موتور 525 اسب بخار D12A-525 از موتور قويتر 650 اسب بخار D12AN-650 به همراه ديگر بهينه سازيها در خودرو استفاده شده بود. تغيير ديگر اين نسخه، جايگزيني واحد قدرت جانبي APD-8P/28-2M و رادياتور GAZ-69 به جاي منبع قديمتر APD-8P/28-2 و رادياتور Pobeda بود. اين رادياتور جديد نيازمند تغيير قابل توجه در حفره هاي تهويه در جداره سمت چپ خودرو بود كه تشخيص اين نسخه را آسان مي كند.

     

    همانند سكوي پرتاب، يكسري بهينه سازيهاي تدريجي نيز در موشك R-17 انجام شد. نسخه اوليه R-17 داراي برد موثر 270 كيلومتر بود. يكي از نخستين تغييرات اين موشك، تغيير سوخت آن به يك سوخت پرانرژي تر بود. پيشرانه موشك از اكسيد كننده AK-20I و سوخت TG-02 تونكا به اكسيد كننده AK-27I و سوخت TM-185 تغيير يافت. با اين تغيير و نيز ساير بهينه سازيها،برد بيشينه موشك جديد R-17M به 300 كيلومتر ارتقا يافت. موشك R-17M تحت عنوان سامانه 9K72 البروس-ام بهبود يافته معرفي شد.

     

    تغييرات متعدد ديگري نيز طي توليد موشك R-17M ، در كارخانه شماره 235 وتكينسك رخ داد. در دهه 1970مخازن سوخت با افزودن يك روكش مخصوص بهينه سازي شد به گونه اي كه امكان نگهداري موشك به صورت شارژ شده كامل با سوخت تا 90 روز امكان پذير شد. طي تغييرات متناوب سياستها، ارتش شوروي مجموعه جديدي از شناسه ها را براي موشكهاي تاكتيكي خود در اوايل دهه 1970 اعمال كرد، كد موشك R-11 به R-170 و كد موشك R-17 به R-300 تغيير يافت.

     

     

    5~0.jpg

     

    اين سكوي پرتاب 9P117M آلمان شرقي جزو نخستين دسته توليدات اوليه اين محصول به شمار مي رود، كه مي توان با وجود حفره دريچه ثانوي پشت درب كابين ايستگاه پمپاژ در وسط خودرو آن را تشخيص داد
     

     

     

    thumb_6~0.jpg

     

    سكوي پرتاب خودكششي 9P117M1 از منبع قدرت جديد و موتور با تهويه رادياتور متفاوتي استفاده مي كرد، همچنانكه در اين سكوي پرتاب لهستاني ديده مي شود، پتوي عايق حرارتي 2Sh2 بر روي كلاهك به صورت الكتريكي گرم مي شد تا دماي كلاهك هسته اي را در حد مطلوب نگه دارد و اندكي پيش از پرتاب برداشته مي شد

    علاوه بر موشكهاي پايه R-17 و R-17M ، دفتر طراحي ويژه ( OKB ) ماكيف يك نسخه با برد ارتقا يافته از موشك R-17 را تا برد500-600 كيلومتر توسعه داد، كه نخستين بار از ميدان تست كاپوستين يار در 1965 شليك شد. دقت آن بسيار ضعيفتر از موشك پايه R-17 بود. عملكرد اين موشك با موشك عملياتي 9M76 تمپ ( SS-12 اسكيل بورد) همپوشاني داشت، به گونه اي كه ظاهرا به صورت استاندارد به خدمت ارتش شوروي در نيامد. اين موشك توسط سرويس جاسوسي آمريكا كد موقتي KY-3 گرفت ولي بعدها SS-1d اسكاد سي ناميده شد.

     

     

     

    thumb_800px-9P117_9K72.jpgthumb_MAZ.jpgthumb_14649026-scud-missile-launcher-det

     

    خودرو معروف maz حامل موشک ها اسکاد

     

     

     

    منابع روسي تاكنون آمار كل توليد موشك اسكاد را فاش نكرده اند، ولي بر اساس برآورد منابع آمريكايي حدود 10.000فروند توليد شد كه حدود 5.000 تا 6.000فروند از آنها تا سال 1997 همچنان در زرادخانه هاي سطح جهان وجود داشت. تعداد كل سكوهاي پرتاب 9P117 توليد شده نيز رسما منتشر نشده است. منابع روسي عنوان كردند كه تعداد 661 فروند سكوي پرتاب اسكاد بي و 1.370 فروند كلاهك هسته اي مربوط به اين موشك تا سال 1991 در كشورهاي پيمان ورشو وجود داشته است. بر اين اساس، با توجه به آمار موشكها، موارد صادر شده، و نرخ فرسودگي تجهيزات، تعداد كل سكوهاي پرتاب توليد شده دست كم برابر 800 فروند بوده است.

     

     

    3223.jpg

    thumb_132231321.jpg

     

     

    كلاهكهاي اسكاد

     

    موشك R-17 اساسا به عنوان حاملي براي حمل كلاهكهاي هسته اي تاكتيكي توسعه داده شد. در دوران صلح، اين كلاهكها جدا از موشكها در زرادخانه هاي ويژه GRAU (فرماندهي توپخانه موشكي مركزي) نگهداري مي شد. براي مثال، در دهه 1970 به ازاي 1.125موشك R-17 موجود در زاغه هاي زرادخانه هاي GRAU در اتحاديه شوروي، 1.080كلاهك هسته اي وجود داشت. الگوي كلي به اين شكل بود كه به ازاي هر 25 فروند موشك، يك سرجنگي شيميايي وجود و بقيه به كلاهكهاي هسته اي مجهز مي شدند.

    كلاهكهاي هسته اي تحت مسئوليت فرماندهي مركزي دوازدهم وزارت دفاع ( 12 GUMO ) بود، سازماني كه مسئوليت كنترل، نگهداري و به كارگيري تسليحات هسته اي را داشت. كلاهكهاي هسته اي براي واحدهايي كه با ناتو مواجه بودند در زاغه هاي ويژه اي به نام پايگاه هاي فني موشكي ) RTB ( نگهداري مي شد كه در دوران جنگ به نام پايگاه هاي فني موشكي سيار ( PRTB ) شناخته مي شد. براي مثال، در آلمان شرقي دو مورد از اين زرادخانه ها در مينبورگ و استولزنهاين، و در لهستان يك زرادخانه نزديك استارگارد شسينزكي قرار داشت.

     

     

    thumb_gump_12.jpgthumb_taifun.jpg

     

    12 GUMO

    سامانه موشكي 9K72 )اسكاد بي( خانواده اي از كلاهكهاي استاندارد شده به وزن يك تن متريك ( 2.205پوندي ) را به كار مي گرفت، به گونه اي كه موشك تنها به يك مجموعه از دستورالعملهاي محاسباتي و يك سري از جداول تير نياز داشت.

    كلاهكهاي هسته اي عموما در خودروهاي ويژه اي مانند 9F21 و 9F233 كه كاميونهاي استاندارد شوروي بود حمل مي شد، و پشت اين خودروها به محافظ داراي تهويه مطبوع براي كنترل دماي كلاهك مجهز شده بود. پرسنل تيپ حراست ويژه كلاهك از 12 GUMO ، كلاهك را از RTB به واحد مربوطه در ميدان همراهي مي كردند. سيستم كنترل كلاهكهاي هسته اي شوروي الزام كرده بود كه براي فعال كردن سامانه ايمني و تسليح كلاهك هسته اي، پرسنل تيپ ويژه، كانكتورهاي AK-1 و AK-2 را به كلاهك وصل كنند.

    كلاهك هسته اي سامانه موشكي، محموله استاندارد شده 8F14 بود كه در ابتدا همان بمب هسته اي فیزیکی 8k11m (مربوط به اسکاد A) را با قدرت 5-80 هزار تن در برداشت.موسسه اتحادیه تحقیقات علمی فناوری فیزیکی (VNIITF) در کاسلی،در نزدیکی چلیابینسک،این سرجنگی هسته ای را برای موشک اسکاد توسعه داد.اما عمر ین کلاه جنگی کوتاه بود ودر 1964 با سرجنگی 9N33 جایگزین شد.

     

     

     

    url~0.jpg

    thumb_WH.jpgthumb_tkhryb_skhd.jpg

     

     

    که ترکیبی از محموله کلاهک جنگی 8F14 و محموله فیزیکی 269A ایزدلی به شمار می رفت و دارای قدرت های 10،20،40 یا 100 هزار تنی بود.
    خانوداه نهایی کلاه هاک های هسته ای در دهه 70 میلادی عملیاتی شد،این 9N72 بود که با ترکیبی از 8ب14 FH با محموله فیزیکی RA-17 بهبود یافته بود که که کلاهک های بسیار "تمیزتر" با قدرت بالاتر از 200،300 و 500 هزار تنی به شمار می رود.

     

     

    خانواده كلاهكهاي غيرهسته اي 8F44 نيز توسعه يافت، كه عمدتا براي تسليح موشكهاي صادراتي R-17E به كار مي رفت. سرجنگي 8F44F كلاهك متعارف حاوي مواد منفجره بود. هنگامي كه در برد بيشينه 300 كيلومتر شليك مي شد با سرعت 1.4 كيلومتر بر ثانيه اصابت مي كرد و نوعا اثر تخريبي آن آن چاله ای به عمق 1.5 تا 4 متر و 12 متر قطر بود. سرجنگي 8F44G تومن-3 يا كلاهك شيميايي استاندارد حاوي محموله اي از 555 كيلوگرم ماده شيميايي VX تغليظ شده بود. در اين كلاهك از يك فيوز مجاورتي و يك خرج پخش كننده براي پخش مواد شيميايي پيش از اصابت به زمين استفاده مي شد. بسته به ارتفاع پخش و شرايط باد در سطح زمين اين كلاهك مي توانست ناحيه اي تا طول 4 كيلومتر و عرض600 متر را آلوده كند. كلاهك 8F44K كاستكا يك كلاهك خوشه اي بود كه در اواخر دهه1970عملياتي شد و 42 عدد بمبلت تركشي حاوي مواد شديدالانفجار به قطر 122 ميليمتر را حمل مي كرد.


    فهرست (اسکاد A R11 -  نام اسكاد  -اسكاد در دريا - B اسكاد :R-17 - بهينه سازي اسكاد - كلاهكهاي اسكاد  -انواع مخفي اسكاد-  سازمان دهي اسكاد-  پرتاب اسكاد -اسكادهاي پيمان ورشو  -گسترش اسكاد  -اسكاد در جنگ: مصر-  اسكاد در جنگ: عراق  -اسكاد در جنگ: ساير منازعات - اسكاد در جنگ: افغانستان - گسترش اسكاد: كره شمالي)

     

    پایان قسمت ششم

     

    ادامه دارد....
     

    • Upvote 12

  5. rzzi.jpg

     

    [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10298/KzACcIW_1000.jpg]thumb_KzACcIW_1000.jpg[/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10298/UrZKrw4.jpg]thumb_UrZKrw4.jpg[/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10298/url23113.jpg]thumb_url23113.jpg[/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10298/V53ewBz.jpg]thumb_V53ewBz.jpg[/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10298/VJvUh1H.jpg]thumb_VJvUh1H.jpg[/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10298/xE1u0cR.jpg]thumb_xE1u0cR.jpg[/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10298/cns8~0.jpg]thumb_cns8~0.jpg[/url]

     

    images.jpg

    • Like 1
    • Upvote 9

  6. قبلا جایی خوانده بودم اولین موشک ایرانی به سمت بغداد شلیک شد و با ماجراهایی به بانک رافدین در بغداد اصابت نمود ولی دوستمون فرمودند

    ؟

     

     

     

    با سلام خدمت شما دوست عزیز، روایت های زیادی هست ، حتی در خاطرات شهید تهرانی مقدم هم اشاره شده ،اولین شلیک ما به بغداد بوده است ،ولی در منابع غربی ذکر کرده اند کرکوک بوده ست ...

     

    http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D8%AF

     

    1. 21/12/1363 نخستین حمله موشکی ایران شهر نفت خیز کرکوک را بلرزه درآورد ساعت حمله 2.40 دقیقه اعلام شد عراق حمله موشکی را تکذیب و حمله فوق را تروریستی اعلام نمود

    2. 23/12/1363 نخستین حمله موشکی به بغداد در ساعت 3.20 انجام شد و ساختمان بانک رافدین را منهدم کرد عراق مجددا حمله را بمب گذاری اعلام نمود. بی بی سی اولین رسانه ای است که حمله را موشکی اعلام می کند

     

    http://www.military.ir/forums/topic/24991-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82%D8%8C-%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9%DB%8C/

    • Upvote 6

  7. با تشکر از مطلب خوبتون... :rose: :rose: :rose:

     

    هند دربعد نظامی با استفاده و کمک گرفتن از سایر کشور ها همچون رژیم اسرائیل و... قدم های بسیار خوبی برداشته

     

    آیا هند قصد تولید نفربر از شاسی این تانک را دارد ؟

     

    آرجون مارک 1 به قلم ژنرال علی

     

    http://www.military.ir/forums/topic/22781-بررسی-و-مقایسه-تانک-arjun-هندی-و-تانک-alkhalid-پاکستانی/?p=276516

    • Upvote 6

  8. با سلام، اگه نوشته ترجمه ی خودتون هست که کپی رایت بذارین، در غیر این صورت منتثل نخواهند شد.

    درود

     

    میخواستم منبع در آخر ذکر کنم این مطلب ،منبع به شرح زیر هست:

     

    استيون زالوگا
    ترجمه: محمدحسين طالب زاده

     

    از کتاب :http://dl.ketabesabz.com/ebook/up/Ballistic-missile-Scud_%5Bwww.ketabesabz.com%5D.pdf?

    • Upvote 2

  9. زمان آماده کردن اسکاد معمولی به طور متوسط 90 دقیقه هستش ،ولی عراقی ها در جنگ خلیج فارس با ترفند هایی تونستند حتی زمان شکلیک رو به 60 دقیقه کاهش بدن.


    ضمن تشکرفراوان از شما دوست گرامی

     

    ترجمه ی کتاب "موشکهای بالستیک اسکاد و سامانه های پرتاب آن از 1955 تا 2005 "

     

    http://dl.ketabesabz.com/ebook/up/Ballistic-missile-Scud_%5Bwww.ketabesabz.com%5D.pdf?

     

    با سلام خدمت شما،منبع بنده همین کتاب هست

     

    با تشکر از شما :rose: :rose: :rose:

    • Upvote 5

  10. در صورت قتل‌ام گسترده تر  و کوچاندن اجباری مردم بومی به مناطق دیگر و جایگزینی با مردمانی از دیگر نقاط مملکت با تفکری همسو با حکومت،که به علت خوش ابو هوا بودن گرجستان اینها هم راضی‌ می‌بودند...میشد الحاق کنه

    پ‌ن
    منظورم این نیست که اخلاقا این کار درسته،خودمو میزارم جای آقا محمد خان و اینکه چرا چنین طرحی رو پیاده نکرده در حالی‌ که خیلی‌‌ها آن زمان این کار رو میکردند مثل روسیه تزاری که   چنین کاری رو با چیرکس‌های مسلمان در حومه دریای سیاه انجام داد

     

    همان روش نادر شاه...

     

     

    کوچاند کرد ها به شمال شرق برای جلوگیری از تاخت تازه ترکمن ها :mrgreen:  و...

     

     

    ولی نتیجه کار چه شد ؟ بعد از مرگ نادر ایران چندین سال در هرج و مرج کشتار بود !!

     

    چگونگي كوچاندن كردهاي كرمانج از مرز ايران و تركيه به خراسان و از خراسان به خلخال

     

    جابجائي اقوام در مناطق مختلف ايران وكوچاندن آنان از جايي به جاي ديگر ، يك سنت سياسي در شيوه كشورداري ما بشمار مي رود.
    در دوران تسلط اعراب بر ايران خراسان، كانون اصلي مبارزه با خلفاي عرب براي كسب آزادي واستقلال از سلطه ونفوذ آنان بود .خلفاي عرب براي مبارزه با اين آزاديخواهي نه تنها خود به سركوب جنبشها مي پرداختند ، بلكه قبايل همسايه خراسان ، از جمله ازبكها را براي تاخت وتاز به اين منطقه حمايت وتشويق مي كردند .اين سياست تنش آفرين تا دوره صفويه نيز كماكان ادامه داشت ، حتي سركوبيهاي موقت شاه اسماعيل وشاه تهماسب نيز نتوانست آنرا متوقف سازد .

    شاه عباس با قانع كردن سران ايل كرمانج كه شاخه اي از ايلات بزرگ شكاك در مرز بين ايران وعثماني(تركيه) بودند ، گروهي از آنان را در 1007 ه.ق از آذربايجان ومهاباد به اطراف ري ، يعني دشت ورامين وخوار كوچاند .در اين كوچ بزرگ و تاريخي حدود 50هزار خانوار شركت داشتند. كردها پس از دوسال اقامت در جنوب ري ، ماموريت يافتند تا براي مقابله با ازبكان به خراسان رفته وبا توجه به موقعيت حساس خراسان در اين منطقه اسكان يابند. سرانجام درسال 1010 ه.ق حدود 45هزار خانوار كرد وارد خراسان شدند ودر مناطق شمالي آن اسكان يافتند ( توحدي ، 1359، ص 46) .

    حضور كردها در منطقه خلخال از زمان نادر شاه افشار آغاز شد .طوايفي از كردها كه قبلاً طي يك سلسله تصميم هاي سياسي از غرب ايران به شمال خراسان(در زمان شاه عباس صفوي) اعزام شده بودند ، تا درمقابل نفوذ بيگانگان( ازبكها) ايستادگي نمايند ، در دوره نادر شاه از قوچان به خلخال كوچانده شدند . اينان با استقرار در حد فاصل مراتع بين شرق وغرب كوههاي تالش ، ديواره قومي جديدي بوجود آوردند ، تا از تنشها ودرگيريهاي ميان تالشان وايلات شاهسون جلوگيري نمايند .البته انگيزه اصلي كوچاندن ايلات كرد از قوچان واسكان آنان در مرزهاي غربي تالش را بايد در سياست دولت نادر شاه نسبت به تالشان جستجو كرد .قيام تالشان برضد حكومت نادر بسال 48-1747ميلادي دردسرهاي نظامي وسياسي فراواني براي نادر شاه بوجود آورد .هرچند كه سرانجام ، اين قيام از راههاي غيرنظامي وبا استفاده از شيوه هاي جداي افكني ميان رهبران شورش سركوب شد . ليكن انديشه شورش مجدد هرگز از ذهن نادر شاه بيرون نرفت .نادر شاه براي جلوگيري از شورش مجدد تالشان ، پس از آنكه دريافت از نواحي جنوب نفوذ به تالش آسان نبوده وبا تلفات سنگين همراه است ، كوشش كرد در جبهه غرب موقعيت خود را توسط قبايل ترك وسپس كرد تقويت كرده وتالشان را در محاصره نظامي وقومي كامل قرار دهد .انگيزه اصلي وي از كوچاندن كردهاي قوچان به غرب تالش واسكان آنان در كنار قبايل ترك ، از همين نگراني سياسي ناشي مي شود .

    در قالب اين سياست بود كه وي تعدادي از كردهاي ايل شكاك را قبلاً در آنجا(خراسان) اسكان داده شده بودند وبه زعفرانلو(جلاليهاي فعلي) معروف بودند به گيلان ومازندران كوچاند .كردهايي كه ازقوچان به خلخال ونواحي كوهستاني تالش كوچانده شدند از هفت طايفه بنامهاي شا طرانلو ، خالتانلو ، كلوكشانلو ، هو يرانلو ، مونتانلو ، نصرانلو( اصلان لو) ودليكانلو تشكيل مي شدند .كردها در ابتداي ورود به منطقه خلخال ، در زمين باريكي در 115كيلومتر ي شمال قزل اوزن كه در حدود 15كيلومتر از شهر گيوي در جهت شرق بسوي ارتفاعات تالش امتداد دارد .سكني گزيدند .به گفته هنري فيلد ( 1343، ص 206) زماني از حدود اصلي خود خارج شده ودر چهار ناحيه خلخال درشمال قزل اوزن پخش شدند .مارسل بازن محقق فرانسوي ( 1367، ص 442) نيز با استناد به فرهنگ جغرافيايي ايران درسال 1328گفته هنري فيلد را تاييد كرده ودر روستاهاي اقباش ، آ‎غچه قشلاق واسفر جان از وجود زبان كردي خبر مي دهد وساكنان روستاهاي بنياد آباد ،‌گزور ، لنگ دشت ،‌ابلي ، زاويه كرد ، النكش ،‌ايلوانق واناويز در شمال خلخال را جزئي از قلمرو قبايل كرد معرفي مي كند.
    پس از سقوط حكومت افشارها، كردها در اين منطقه باقي ماندند وچون از آن پس چندان مورد حمايت حكومت هاي مركزي زندها وقاجارها نبودند ، با تغيير خط مشي سياسي درصدد همزيستي با آذريها ، تركها وتالشان برآمدند وطي اين روند عملكرد بسيار موفقي نيز داشته اند . آنچه مسلم اينكه كردها مجموعه اي از طوايف گوتي ، كاسي ، كردوك و…. هستند كه در منطقه زاگرس يا كردستان ساكن بودند واز اقوام اصيل ايراني بشمار مي روند .پيشينه تاريخي آنان با تاريخ ايران پيوندي عميق و ناگسستني دارد .


    رشيد ياسمي مورخ ايراني ، لهجه كرمانجي را شيرين ترين ومقبولترين لهج هاي كردي دانسته ورواني وعدم اختلاط با زبانهاي بيگانه را از مشخصات برجسته اين زبان عنوان كرده است( ياسمي ، 1316، ص 136). اما كردهاي منطقه خلخال ديگر آن ويژگي بودن را ندارند .زبان تركي همچون سيلي سالهاست كه در آذربايجان به راه افتاده وآنچه از زبان ونيمزبان ولهجه درسر راه خود دارد ، مي شويد ومي برد همچنين نتيجه مشاهده عيني است كه نگارنده در عرض چند سال سكونت در منطقه بدست آورده است .تا بيست سال پيش كه كودكي بيش نبودم از سوي ديگر درحال حاضر ، رواج تكلم به زبان فارسي نيز در ميان كردها معمول شده است .چرا كه مهاجرت آنها به پايتخت وشهرهاي شمالي كشور ، بويژه در چند سال اخير شدت يافته و اين آشنايي بهحدي در آنها موثر بوده كه در انتخاب زبان فرزندان خود ، فارسي را برزبان مادري خود ( كردي ) ترجيح مي دهند .از اينرو احتمال اينكه كردي در منطقه تا چند نسل آينده به كلي از بين رفته وبه دست فراموشي سپرده شود ، خيلي زياد است .
    -نتيجه گيري
    اين گروه قومي (كرد كرمانج) قسمتي از ايل بزرگ شكاك و از ساكنان بومي ناحيه مرزي ايران و تركيه مي باشند كه به آذربايجان وارد شده ودولت صفوي بدنبال تاخت وتاز ازبكها در خراسان آنها را به اين سرزمين پهناور كوچ داده است .انسجام وسرگشي آنان براي دولت مركزي مزاحمتهايي را بدنبال داشته است ، تا اينكه نادر شاه بدنبال سياست آرامسازي وايجاد شكاف بين ايلات تالش گروهي از آنان را به اين منطقه خلخال كوچ داد

    مهمترين محدوده كردنشين در حال حاضر ، در شمال خلخال قراردارد. هسته مركزي آن مجموعه اي از 16آبادي مي باشند كه همگي از دو طايفه شاطرانلو و خالتانلو هستند. دومين محدوده كرد زبان در چند روستا واقع در انتهاي جنوبي خلخال خلاصه مي شود كه بين روستاهاي ترك ويا در اصل تات زبان قرار دارند وعبارتند از : جعفرآباد وسجهرود در دوطرف تنگه شاهرود سفلي وچهار آبادي شيخ علي لو ، احمد آباد وچملوگبين و بالاكوه در يك دره كوچك شرقي

    در اواخر سلطنت محمد عليشاه كه رشته امنيت در كشور بهم خورده ودر اغلب نقاط ، ملوك الطوايفي رواج پيدا كرد بود ، خوانين شاطر انلو هم به سركردگي امير عشاير ازهرج ومرج استفاده كرده وبيست سال تمام خلخال را زير نفوذ خود قرار دادند .همكاري آنان با ميرزا كوچك خان در انقلاب جنگل از افتخارات طايفه اي اكراد(كردها) بشمار مي رود .بعد از وقايع جنگل ، رضا شاه درنظر داشت قوايي مجهز جهت خلع سلاح عمومي وبرقراري امنيت درتالش به آنجا گسيل نمايد كه سر كردگان وخوانين اكراد كه همجوار با تالش بودند ، از اين تصميم دولت ناراضي شده وبرعليه دولت قيام كردند ( آقاجاني ، 1378، ص 750) .از جمله آن قيام ها ، شورش محمد تقي خان امير احمدي (مميش خان ) بود .وي در واقعه شهريور 1320 با دسته هاي گل از قشون روس استقبال مي كند وافسر سياسي روس تصميم مي گيرد كه با كمك او منطقه خلخال واردبيل را ضميمه خاك روسيه كند .مميش خان در آبان 1320با تهيه اسلحه از جانب روسيان وبا پشتوانه قشون روسي عليه دولت پهلوي قيام نموده ودر 4آذر 1320 هرو آباد را تصرف مي كند .تا اينكه در سال 1322ه-.ش امنيت در منطقه برقرار گرديد وخوانين شاطرانلو پس از يك سلسله جنگ وزد وخورد با قواي دولتي قلع وقمع شدند.


    تاثير پذيري كردها از منطقه

    كردها طي نزديك به سه قرن سكونت در منطقه خلخال تحت تاثير عوامل مختلف تحولات زيادي از نظر فرهنگي واجتماعي بخود ديده كه از مهمترين آن ، تغييرمذهب وگرايش به زبان تركي است .با توجه به تاريخ كردهاي منطقه ،‌كه شاخه اي از ايل شكاك وسني مي باشند ، بدنبال كوچ به خراسان نيز سني باقي مانده تا اينكه در نهايت به خلخال كوچانده مي شوند .سرپرستي كردها درورود به خلخال را شخصي به نام ((عجم آقا )) بعهده داشته كه سالها در منطقه تحت عوامل نامشخصي ، آنها را به مذهب شيعه فرا مي خواند
    دو روستاي گستان وپيرانلو از سني ها نام مي بردكه بايد گفت روستاي مذكور بعلت قرارگيري در ارتفاع وشرايط سخت طبيعي ديرتر از ساير آباديهاي كرد نشين پذيراي مذهب شيعه بوده اند .در حال حاضر تمامي اكراد شمال خلخال شيعه مذهب مي باشند

    بعد ازخلخال دو جاده وجود دارد یکی آسفالته که بسمت دریای خزر می رود و دیگری خاکی و رو به ارتفاعات, پس از پشت سر گذاشتن 77 کیلومتر به قهوه خانه سیبله در ارتفاع 2180 متری از سطح دریا و در نزدیکی روستای ماجولان می رسیم . این قهوه خانه حوالی دو جاده کوهستانی می باشد یکی از سمت پائین دست یعنی روستای معروف و تاریخی ماسوله می آید و دیگری که از طارم به این جاده می رسد ., پس از طی 93 کیلومتر از خلخال به روستای بالا کوه در ارتفاع 1770 متر می رسد

     

    http://belakoh.blogfa.com/post-3.aspx

    • Upvote 3

  11. به چه دلیل پس از فتح اول تفلیس آقا محمد خان حاکمی بر آنجا نگمارد تا ارکلی دوباره به این شهر باز نگردد و آقا محمد خان   مجبور نشود بار دیگر لشکرکشی کند؟؟؟...همین روند رو با نادر هم داشتیم،لشکر کشی‌‌ها فقط برای غارت و تنبیه بودند و مناطق جدیدی رو به ایران الحاق نمی‌کردند،مثل پیروزی وی بر عثمانی که منجر به بازگشت اناتولی شرقی‌ و کردستان به ایران نشد.البته گرجستان یک حکومت نیمه مستقل تحت الحمایه ایران بوده و اساسا ایران باید شخصی نزدیک به خود را آنجا به تخت مینشوند

     

    به طور کلی بعد از قتل عام سهمگین خواجه تاجدار در تفلیس و گرفتن اسرای زن و مرد اونم به تعداد 15 هزار نفر از یک چنین منطقه ای آیا میشه حاکمی تعیین کرد؟!

     

    در حالی که حاکم تفلیس نیز متواری و در پی فرصتی بود که تا دوباره مقر حکومتش برگرده (بلاخره سپاه قاجار که نمیتونه همیشه گرجستان بمونه)

     

    با همین دلایل نمیتونست ملحق کنه تا زمانی که خود گرجی ها میخواستند ،که اونم با این قتل عام بعید بود ...

    • Upvote 2