[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های MR9

  1. با سلام - البته یک مقدار تامل بفرمایید تا بخش های بعدی تاپیک هم تایپ شود تا منظور بنده را بهتر متوجه بشید عزیز جان- مطلبی را که فرمودید کاملا" صحیح بود ولی همه ان نبود . بله عراق با استفاده از تانک های تی -72 و تانکبرهای مدل " فاون " آلمانی در چهار سال آخر جنگ این قابلیت را داشت تا بسرعت یگانهای رزمی خودش را بخصوص واحدهای زرهی را از شمال به جنوب و برعکس انتقال دهد و علاوه بران با ساخت سریع یک شبکه بزرگراهی به کمک آلمانی ها و بلژیکی ها ، این قابلیت بیشترشد . تا جایی که در اواخر جنگ با وجود اینکه بخش عمده ای از واحدهای زرهی ارتش عراق در غرب مستقر بود ، عراقی ها با استفاده از روشهای فریب ، بسرعت این واحدها را از غرب به جنوب منتقل و شهر فاو را که ما 75 روز ان در مقابل شدید ترین پاتکهای عراق حفظ کرده بودیم ظرف 36 ساعت از ما پس گرفت . ایده دفاع متحرک را که مبدع آن ژنرال استاری بود را در ادامه تاپیک خدمتتون ارائه می کنم .
  2. با سلام این مساله را که شما فرمودید "البته در اواخر جنگ تحمیلی عراق در خطوط مقدم خود از نیروهای ضعیف خود استفاده می کرد و با کمک معابر و میادین مین دست بالا را برای این نیرو فراهم می کرد ولی چون احتمال حمله ایران وشکستن خطوط زیاد بود نیروی اصلی و بهترین نیروی خود را در منطقه عقب نگه می داشت تا در صورت شکستن خطوط ، این نیرو با تک سریع به مقابله با نیروهای ایرانی بپردازد چرا که در این موقع نیروهای ایران اصل غافلگیری را نداشته و از نبرد شب قبل کمی فرسوده بودند و مهمتر از همه معابر و خاکریز ها شناخته شده و به نفع نیروی تک کننده بود. این روش بسیار کارا بود و از تجربه های شکست از اول جنگ برای عراق بود چرا که نیروی اصلی وقتی در خط اول باشد در حمله دچار اصل غافلگیری شده و با نیروهای تازه نفس روبرو می شد که کار را خیلی سخت و پرتلفات می کند." را ارتش عراق پس از عملیات الی بیت المقدس (فتح خرمشهر) به مورد اجرا گذاشت ، یعنی زمانی که قدرت خط شکنی واحدهای ایرانی را دید ، نیروهای جیش الشعبی را در خطوط مقدم البته با افسران دوره دیده مستقر نمود تا زهر اصلی حملات ایران گرفته شود و در خطوط دوم وسوم واحدهای تازه نفس مثل گارد ریاست جمهوری که به پیشرفته ترین سلاح ها مجهز بودند قرار می گرفت تا با اجرای پاتک ، مناطق متصرفه باز پس گرفته شود . البته اینکار همیشه جواب نمی داد . مثلا" در جریان عملیات والفجر8 و بخصوص در 3 روز اول ، این کار بویژه در جاده فاو -البحار انجام شد ولی عراقی ها از ان نتیجه ای نگرفتند و همین مساله موجب شد تا علیرغم فشار 75 روزه عراقی ها ، فاو حفظ شود . البته بعدها عراقی ها با استفاده از افسران آمریکایی ایده دفاع متحرک را که توسط استاری ابداع شد را به کار بستند و در یک برهه کوتاه موفق هم بودند .
  3. بله - تحلیل شما تا 60 درصد با این مساله مطابقت دارد اما ، اشتباه هیتلر مبنی برصدور این فرمان که حرکت یگانهای زرهی صرفا" با دستور وی امکان پذیر است و لاغیر ، این امکان را از ورماخت سلب کرد تا واکنش به موقع را نسبت به تهاجم به نرماندی از خود نشان دهد . چرا که استعداد رزمی واحدهای ورماخت بویژه واحدهای زرهی اس اس لایب استاندارد ، توتنکامپف و.... آنقدر بود که واحدهای متفقین را مجبور کنند تا عقب نشینی کنند
  4. [quote name='worior' timestamp='1402489672' post='384648'] بعد از 10 سال درگیری و دو سال جنگ علنی ، اصل غافلگیری معنی نمیده ، بخصوص اینکه به سامرا حمله شد قبلش و شکست خوردن ، تفاوت سامرا و موصل در این هست که در سامرا هم ارتش تمامی پست ها و تجهیزات رو واگذار کرد ، ولی داعش با نیروهای مردمی درگیر و به سرعت کشید عقب ، ... [/quote] عزیزجان شما درست می فرمایید ، من نباید واژه " غافلگیری را می آوردم ، منظورم چرایی موفقیت تحرکات داعش علیرغم وجود یک ارتش منظم در عراق و سوریه بود .
  5. دوستان می پرسند که چرا این حضرات داعش موجب غافلگیری ارتش عراق یا سوریه شدند - جواب این است : [size=5][color=#FF0000]هرکس "ابتکار عمل"را در جریان یک جنگ از طرف مقابل بگیرد[/color] ( [color=#0000FF]خواه در حال حمله باشد یا دفاع ، یا اینکه کمیت نیروهایش زیاد باشد یا کم[/color] ) [color=#FF0000]به هرحال پیروز خواهد شد ( [/color]البته خدای نکرده[color=#FF0000] )[/color]. بدین معنی که به مانند آنچه که ارتش اسراییل درجنگ 1973 نشان داد ، حتی یک[color=#0000FF] ارتش کوچک[/color] که[color=#FF0000] بلحاظ راهبردی در وضعیت تدافعی[/color] قرار دارد [color=#00FF00]می تواند ابتکار عمل را از دست حریف خارج سازد[/color] .[/size]
  6. بخش پنجم : " این متن به هیچ وجه تایید اشغالگری رژیم کودک کش صهیونیستی نیست و صرفا" یک بررسی نظامی بشمار می رود " غافلگیری قنیطره : جنگ در ساعت 13:58 دقیقه بعد از ظهر روز 16 اکتبر 1973 آغاز شده بود . در ظرف 24 ساعت ، نیروی های تیپ 188 که در جبهه جنوبی از سوی دو لشکر سوری با 600 دستگاه تانک مورد حمله قرار گرفته بودند ، تار و مار شده و 90 درصد از افسران آنها کشته یا زخمی شدند و واحدهای مهاجم سوری فقط 10 دقیقه از رودخانه اردن و دریاچه جلیله فاصله داشتند . بنابراین به نظر می رسید که توان دفاعی واحدهای ارتش اسراییل درهم شکسته شده است و سوری ها موفق شده شده بودند تا مقرهای فرماندهی ستاد ارتش اسراییل را در این منطقه تصرف کنند . در همان حال ، یک یگان زرهی به استعداد رزمی 500 دستگاه تانک در نیمه شمالی بلندی های جولان با همان شدت ، تیپ هفتم ارتش اسراییل را که با 100 دستگاه تانک مشغول دفاع بود را مورد حمله قرار داد . در این ناحیه ، جنگ بمدت 4 روز به طول انجامید که طی آن تیپ هفتم توانست عملا" صدها دستگاه تانک و نفربر سوری را پیش از آنکه استعداد رزمی این یگان به 7 دستگاه تانک کاهش یابد ، از میان ببرد . در لحظه ای که این یگان با کمبود مهمات روبرو بود و در آستانه عقب نشینی ، 13 دستگاه تانک پس از اعمال تعمیرات صحرایی فوری به این واحد اضافه شد . تیپ هفتم در میان تعجب سوری ها ، دست به یک ضد حمله اعجاب آور زد که موجب شد تا سوری های از نفس افتاده و شروع به عقب نشینی نمایند . با این حال ، نبرد واقعا" سرنوشت ساز در بخش جنوبی اتفاق افتاد . و این درگیری بود که شیوه تفکر استاری را درباره جنگ دگرگون ساخت . مقاومت تعجب برانگیز تیپ هفتم در شمال ، زمان کافی را به ارتش اسراییل داد تا نیروهای کمکی از صحرای سینا وارد این منطقه شوند. یک لشکر به فرماندهی ژنرال دان لینر (DAN LANER) از جنوب غربی وارد منطقه درگیری شد . لشکر دوم نیز تحت فرماندهی ژنرال موشه پلد به موازات واحدهای لینر و به فاصله 10 مایلی از جنوب آن ، وارد صحنه درگیری گردید . این نیروها که اکنون از حمایت فوق العاده شدید نیروی هوایی اسراییل برخوردار بودند ، بسمت یکدیگر نزدیک شده تا محل تمرکز یگانهای سوری را در چند مایلی جنوب قنیطره در حلقله گازانبری محاصره کنند . استاری از فرماندهان اسراییلی درباره جزییات این نبرد سئوال نمود . در یک جا وی متوجه شد که در مورد اینکه با نیروهای کمکی ژنرال پلد چه باید بکنند میان فرماندهان ارتش اختلاف افتاد. 1- قرار بود ضعیف ترین نقاط را تقویت کرده و به دفاع ادامه دهند ولی پلد با این موضوع مخالف بود و ادعا می نمود که این کار صرفا" موجب فرسایش واحدها شده و به شکست می انجامد . 2- راه حل دوم که مورد حمایت ژنرال حییم بارلو ( رییس سابق ستاد مشترک ارتش اسراییل و مبدع خط دفاعی بارلو در صحرا سینا) که در آنزمان مشاور نظامی نخست وزیر اسراییل بود ، نیز قرار داشت ، این بود که از این نیروها برای اجرای یک ضد حمله زرهی استفاده گردد . در میانه یک شکست قطعی ( دقیقا" همان کاری که اروین رومل در توبروک و کاسیرین پاس انجام داد ) دستور ضد حمله تاکتیکی داده شد و این حمله بجای آنکه متوجه نقطه اصلی قوت سوری ها گردد از جهتی غیر منتظره وارد گردید . هر چند پلد تلفات بسیاری را متحمل شد ولی حمله اش به جناح چپ واحدهای سوری ، غافلگیر کننده بود و موجب برهم خوردن تعادل سوری ها شد . در نتیجه ، یگانهای سوری نه تنها غافلگیر شدند ، بلکه سازمان رزم آنها برهم خورد و این بطور مسلسل وار موجب تضعیف واحدهای" دنبال پشتیبان" نیز گردید . حییم هرزوگ در کتاب خود با عنوان جنگهای اعراب و اسراییل می نویسد : " در نیمروز چهارشنبه 10 اکتبر 1973، یعنی تقریبا" چهار روز پس از آنکه 1400 دستگاه تانک سوری هجوم خود را آغاز نموده بودند ، حتی یک تانک سوری در وضعیت فعال در غرب مرزهای دوطرف باقی نمانده بود ." واحدهای ارتش اسراییل خیلی زود روحیه خود را بازیافتند و تقریبا" تا نزدیکی دمشق نفوذ کردند . هرزوگ می نویسد : " افتخار ارتش سوریه !، در سرتاسر محورهایی که قبلا" پیشروی کرده بودند در حال سوختن بود ..... پیشرفته ترین تسلیحات و تجهیزاتی که اتحاد شوروی برای یک ارتش خارجی تامین کرده بود ، در بلندی های پر شیب جولان بصورت نقطه نقطه دیده می شد و شاهدی بود بر یکی از بزرگترین پیروزهای زرهی تاریخ در برابر چیزی عجیب و باورنکردنی . " با پذیرش آتش بس توسط سوری ها ، جنگ پایان یافت و سوری ها 1300 دستگاه تانک از دست دادند ( 867 دستگاه به غنیمت اسراییل در آمد ) . درحدود 3500 سوری کشته شدند و 370 نفر نیز به اسارت در آمدند . تقریبا" تمامی تانکهای موجود در واحدهای زرهی ارتش اسراییل دچار آسیب شدند ولی بسیاری از آنها فورا" تعمیر شده و به خطوط مقدم بازگشتند . تنها در حدود 100 دستگاه کاملا" از میان رفت ، 272 نفر کشته شدند و 65 نفر نیز به اسارت در آمدند . با این وصف ، درس مهمی که این جنگ برای استاری داشت این بود که : 1- " نسبتهای آغازین " نتیجه نهایی را تعیین نمی کند . 2- مهم نیست که چه کسی ، تعداد بیشتری در اختیار دارد یا خیر - بدین معنی که با وجود اینکه سوری ها ، ستون پشت ستون واحدهای مکانیزه در اختیار داشتند ( به مانند عراق در جنگ 8 ساله ) هیچ کمکی به آنها نکرد . 3- درس مهم دیگر این مساله بود که هرکس ابتکار عمل را از طرف مقابل بگیرد ( خواه در حال حمله باشد یا دفاع ، یا اینکه کمیت نیروهایش زیاد باشد یا کم ) به هرحال پیروز خواهد شد . بدین معنی که به مانند آنچه که ارتش اسراییل نشان داد ، حتی یک ارتش کوچک که بلحاظ راهبردی در وضعیت تدافعی قرار دارد می تواند ابتکار عمل را از دست حریف خارج سازد . با این حال ، چنین ایده هایی تازگی نداشت ، اما بطور مستقیم تفکر مرسوم آن زمان را بشدت زیر سئوال برد . پیش فرض قدیمی (که در بازیهای جنگی و مانورهای آموزشی جای داشت ) این بود که اگر اتحاد شوروی حمله کند ، ناتو باید عقب نشینی نموده ، دست به عملیات تاخیری بزند و سپس ناگهان یک ضدحمله قدرتمند را علیه روسها اجراکند و اگر در این کار موفق نشد از تسلیحات تاکتیکی هسته ای استفاده کند . استاری نتیجه گرفت که این کار بشدت اشتباه است . وی معتقد بود : " ما دریافتیم که باید در عمق منطقه جنگی دشمن ، عملیات تاخیری را اجرا کرده ، تعادل قوای دشمن را برهم زده ، پیشروی ستون های مکانیزه منظم دشمن ( تاکتیک اصلی روس ها در استفاده از یگان های زرهی ) را متوقف کنیم . بنابراین ما مجبور نیستیم که آنها رانابود کنیم . فقط باید مانع از رسیدن آنها به میدان جنگ شویم تا نتوانند واحدهای مدافع ما را درهم بشکنند . ( ژنرال هاینز گودریان در اینباره نوشته است " رسیدن به جبهه نیمی از پیروزی است" ) ادامه دارد .............
  7. [center][color=#ff0000][size=5]بسم الله الرحمن الرحیم [/size][/color][/center] [size=5][color=#3366FF]بنده بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را صرفا جهت اطلاع اعضاء محترم این انجمن نظامی از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی و بحث در این ارتباط مطرح می کنم و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ها هرگز مورد تأیید بنده نمی‌باشد.[/color][/size] [center][url="http://www.uploadax.com/images/15908057330678011504.jpg"]http://www.uploadax....30678011504.jpg[/url][/center] یک اندیشکده صهیونیستی با اعتراض به مطرح نبودن برنامه موشکی ایران در مذاکرات می‌نویسد: آیا امریکا نگران است که نتیجه مطرح شدن تهدید موشکی بالستیک به ضرر طرح‌های دفاع موشکی‌اش تمام شود و یا نگرانی اصلی عدم اعتماد به توافق به دست آمده با ایران است؟ اندیشه آمریکا در این مورد کاملاً تعریف نشده است، اما با توجه به سؤال‌های زیاد و رابطه اجتناب‌ناپذیر بین سلاح هسته‌ای و سامانه‌های موشکی اکنون زمان شفاف‌سازی فرارسیده است. اندیشکده «مطالعات امنیت ملی» در یادداشتی به قلم «آزریل برمانت» و «امیلی لاندو» نوشت: برنامه موشکی بالستیک تهران در طی هشت ماه گذشته مذاکرات ایران و گروه ۱+۵، کاملاً در حاشیه قرار گرفته است. اگرچه چند ماه قبل شواهدی مبنی بر احتمال مطرح بودن این موضوع در توافق نهایی از سوی آمریکا وجود داشت، ایران تأکید کرد که درباره برنامه موشکی خود در مذاکرات ۱+۵ گفت‌وگو نخواهد کرد.[color=#ff0000] آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران نیز اخیراً از این موضوع حمایت کرده و انتظار توقف برنامه موشکی بالستیک از سوی ایران را “ابلهانه و نابخردانه” خوانده است،[/color] [color=#0000ff]وی همچنین دستور به افزایش تولید این رویه را داده است[/color]. در همین راستا در یکی از مصاحبه‌های اخیر، چاک هگل، وزیر دفاع آمریکا اساساً مسئله موشکی را از مذاکرات هسته‌ای کنونی تفکیک کرده و اذعان داشته که اگرچه برنامه موشکی ایران در دستور کار بلندمدت آمریکا قرار دارد، اما اکنون ۱+۵ کاملاً بر مسئله هسته‌ای متمرکز شده است. برنامه موشکی بالستیک ایران تهدیدی اصلی برای خاورمیانه و ورای آن محسوب می‌شود. ایران اکنون دارای موشک‌هایی عملیاتی با بردی بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ کیلومتر دارد که قابلیت رسیدن به اهدافی واقع در خاورمیانه، ترکیه و جنوب شرقی اروپا را دارند. بعلاوه اکنون ایران در حال توسعه افزایش برد نسخه‌ای از شهاب ۳ است که موشکی با برد متوسط ۲۰۰۰ کیلومتر بوده و به زودی نیز قادر به تولید موشک سجیل ۲ خواهد بود که بردی ۳۰۰۰ کیلومتری دارد. ایران همچنین برنامه پرتاب شاتل فضایی را نیز در دستور کار خود دارد. بر اساس گزارش وزارت دفاع آمریکا در سال ۲۰۱۲، ایران در حال ادامه توسعه موشک‌های بالستیک دوربرد خود است که این موشک‌ها توانایی رسیدن به بخش‌هایی دورتر از ناحیه دشمنان منطقه‌ای ایران را داشته و به لحاظ فنی تا سال ۲۰۱۵ قادر به انجام آزمایش پرتاب موشک بالستیک قاره‌پیما (ICBM- ای.سی.بی.ام) خواهند بود. [color=#ee82ee]جیمز کلاپر، رئیس امنیت ملی آمریکا، در ماه فوریه ۲۰۱۴ به کمیسیون نیروهای مسلح سنا گفته است که انتظار می‌رود ایران به انجام “آزمایش سیستم موشکی‌ای با برد بالقوه کلاس ای.سی.بی.ام بپردازد”. تهران نیز توانایی تخریب و کارایی سامانه‌های موشکی خود را با افزایش دقت و ظرفیت حمل بیشتر بهبود بخشیده است.[/color] [color=#ff6600][b]■[/b][b] مطرح شدن برنامه موشکی ایران در مذاکرات منجر به بروز مشکلات جدیدی خواهد شد[/b][b]■[/b][/color] بر اساس ارزیابی‌های اطلاعاتی آمریکا، احتمال حمل سلاح هسته‌ای به وسیله موشک بالستیک از سوی ایران زیاد است. در این صورت دلیل منطقی مطرح نشدن این موضوع در چهارچوب توافق جامع پیرامون مسئله هسته‌ای چیست؟ ایران اتمی بودن برنامه موشکی بالستیک خود را تکذیب کرده و ادعا دارد که توسعه آن در جهت اهداف دفاعی معمول و غیر اتمی است که حاصل تجربه‌ای دردناک از زمان جنگ عراق در سال ۱۹۸۰ است. برخی از متخصصان می‌گویند مطرح شدن برنامه موشکی بالستیک ایران در مذاکرات ۱+۵ منجر به بروز مشکلات جدیدی خواهد شد؛[color=#ff0000] برای مثال ایران می‌تواند تأکید داشته باشد که برنامه‌های موشکی بالستیک عربستان سعودی و ترکیه نیز بایستی مدنظر قرار گیرند.[/color] از این گذشته،[color=#008000] توقف برنامه موشکی بالستیک که همانند برنامه فضایی ایران است بسیار دشوار خواهد بود[/color]. [color=#b22222]در آخر اینکه اگر بر سر موشک‌های بالستیک توافقی حاصل شود، انتظار می‌رود که ایران نیز در مقابل به صورت گسترده به توسعه و بهبود پیشرفت موشک‌های کروز خود بپردازد.[/color] [color=#ff6600][b]■[/b][b] نظر امریکا چه خواهد بود؟[/b][b]■[/b][/color] همچنین ایجاد توافق جامع با ایران که دربردارنده مسئله موشکی نباشد تنها عدم اطمینان کشورهایی را به همراه دارد که در برد موشک‌های بالستیک ایران قرار گرفته‌اند، در حالی که توافق بر سر هر دو موضوع توقف برنامه هسته‌ای و محدودیت برنامه موشکی به این کشورها اطمینان می‌دهد که در صورت نقض توافق از سوی ایران خطر کمتری متوجه آن‌ها خواهد بود. از آنجایی که روسیه یکی از تأمین‌کنندگان اجزای برنامه موشکی بالستیک ایران است، عدم حمایت این کشور از مطرح شدن برنامه موشکی در دستور کار مذاکرات کنونی تعجب‌بر‌انگیز نیست. اما نظر امریکا چه خواهد بود؟ پیش از آنکه کمیسیون روابط خارجی سنا بیان کند که تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل درباره ایران که دربردارنده توانایی‌های موشکی بالستیک است نیز بایستی در نظر گرفته شوند، در فوریه ۲۰۱۴، وندی شرمن، مسئول مذاکره‌کننده آمریکا، به شدت در مقابل مسئله موشکی ایران موضع گرفت. اما سخنان اخیر هگل منعکس‌کننده احتمال عقب‌نشینی از این موضع را نشان می‌دهد. نگرانی درباره برنامه موشکی بالستیک ایران در بطن تلاش‌های آمریکا برای گسترش و استحکام سیستم دفاع ضد موشکی خود در خاورمیانه و اروپا قرار دارد. آمریکا در توسعه مراحل مختلف سیستم دفاع ضد موشکی پیکان (آرو) به صورت نزدیک با اسرائیل همکاری می‌کند، و حتی سعی در ترغیب اعضا شورای همکاری‌های خلیج‌فارس داشته تا قابلیت سیستم دفاعی آن‌ها را در جهت ایجاد سپر منطقه‌ای و بر اساس مدل ناتو یکپارچه سازد. آمریکا سعی دارد سیستم دفاع ضد موشکی خود را به خلیج‌فارس صادر کند که پیش از این چهار کشور آن را خریداری کرده‌اند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] تلاش‌های آمریکا باعث تشدید تنش‌های بین روسیه و غرب شده است[/b][b]■[/b][/color] البته تلاش‌های آمریکا در جهت گسترش سیستم دفاع موشکی در غرب در واکنش به تهدیدات ایران، باعث تشدید تنش‌های بین روسیه و غرب شده است. در طی ماه‌های شروع به کار اوباما دفتر وی سیستم دفاع ضد موشکی معروف به روش تطبیق مرحله‌ای را برای اروپا (EPAA) پیشنهاد کرده است تا جایگزینی سپر دفاعی دوران بوش شود. آمریکا و ناتو ادعا دارند که این سیستم برای مقابله با تهدیدات دوگانه موشک‌های بالستیک و تسلیحات کشتارجمعی (WMD) از سوی خاورمیانه طراحی شده است. درحالی که ناتو به وضوح بیان نکرده که این سیستم برای حفاظت از اروپا در مقابل با تهدیدات ایران است، مقامات آمریکا اذعان می‌کنند که تهران تهدیدی آشکار برای متحدانش است و این سیستم متضمن اقدامات پیشگیرانه است. روسیه این ادعا را رد کرده و تأکید می‌کند که این سیستم در جهت راهبرد توان هسته‌ای خودش است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] برای کشورهای اروپای مرکزی و شرقی نه ایران بلکه روسیه عامل اصلی تهدید است[/b][b]■[/b][/color] در حالی که ممکن است سیستم دفاع ضد موشکی بالستیک در جهت تهدیدات خاورمیانه و نه روسیه هدایت شده باشد، حمایت کشورهای اروپای مرکزی و شرقی از این سیستم همانند هر امر دیگری به تعهدات امنیتی آمریکا وابسته است. لهستان، رومانی و کشورهای حوزه دریای بالتیک شاهد گسترش حضور هواپیماهای رهگیر در منطقه می‌باشند که در قالب مقابله با تهدیدات بالقوه روسیه است و از سوی دیگر الحاق کریمه به روسیه تنها ارزش سیستم دفاع ضد موشکی را برای این کشورها تقویت کرده است. برای آن‌ها نه ایران بلکه روسیه عامل اصلی تهدید است. بعلاوه، در واکنش به افزایش تهدیدات روسیه، دفتر اوباما پیشنهاد تسریع گسترش سیستم دفاع ضد موشکی بالستیک ناتو در اروپا را داده است. البته این مسائل را باید از منظر تقویت اعتبار آمریکا از طریق حفاظت متحدان خود در مقابل دول سنت‌گرای واقع در آن‌سوی ناحیه اروپا-آتلانتیک و به ویژه ایران بررسی کرد. سپر ضد موشکی واقع در اروپا برای مقابله با موشک‌های روسیه بسیار محدود است و بیشتر برای مواجه با تهدیدات ایران تجهیز شده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات چه اهرم نفوذی برای آمریکا باقی می‌ماند؟[/b][b]■[/b][/color] در هر رویدادی که دربردارنده توجهات معطوف به تهدید برنامه موشکی بالستیک ایران در قالب طرح دفاع موشکی آمریکا باشد، درک دلیل عدم مطرح شدن این تهدید در مذاکرات هسته‌ای از سوی آمریکا دشوار است. دلیل آمریکا برای صرف نظر از این موضوع و صرفاً تأکید بر برنامه هسته‌ای در این زمان چیست؟ در صورت به نتیجه نرسیدن توافقات هسته‌ای چه اهرم نفوذی برای آمریکا در این مسئله باقی می‌ماند؟ آیا رابطه‌ای با این استدلال روسیه وجود دارد که اگر نگرانی اصلی دفاع موشکی آمریکا ایران باشد، در نتیجه مذاکرات ۱+۵ و ایران، از آنجایی که تهدید‌ها برطرف خواهند شد، بهانه‌های آمریکا برای سپر موشکی را تضعیف خواهد کرد؟ واکنش آمریکا و ناتو به این ادعا این است که سپر دفاع ضد موشکی اروپا را در مقابل سامانه‌های موشکی بالستیک با کلاهک غیر اتمی محافظت می‌کند. آیا امریکا نگران است که نتیجه مطرح شدن تهدید موشکی بالستیک به ضرر طرح‌های دفاع موشکی‌اش تمام شود و یا نگرانی اصلی عدم اعتماد به توافق به دست آمده با ایران است؟ اندیشه آمریکا در این مورد کاملاً تعریف نشده است، اما با توجه به سؤال‌های زیاد و رابطه اجتناب‌ناپذیر بین سلاح هسته‌ای و سامانه‌های موشکی اکنون زمان شفاف‌سازی فرارسیده است. [color=#ff6600][b]پایان[/b][/color] [color=#ff6600][b]بن پایه : [url="http://www.eshraf.ir/1807"]http://www.eshraf.ir/1807[/url][/b][/color]
  8. عزیزجان - ضمن تشکر از شما - اگر اجازه بدید اینطوری نمی شه - بنده همون طور که مشاهده کردید سعی کردم تا بطور خلاصه جریان رو بگم تا حداقل ادای وظیفه ای باشد نسبت به شهدایی که بعد از گذشت 25 سال از جنگ هنوز نسبت به انها و فداکارهایی که کردند شک و تردید وجود دارد . البته اشکالی هم ندارد - این ناکارآمدی و غفلت کسانی را می رسون که مسئول این کارها هستند . اگر اجازه بدید سر فرصت عکس ها را با کیفیت اسکن کنم ، و با حوصله یک تاپیک جالب از ان در بیارم وتمام ثواب این تاپیک هم باشد تا در آن دنیا شاید این شهدا دست ما را بگیرند یاعلی
  9. با سلام - ضمن کسب اجازه از جناب Salem - فقط برای این مرتبه اجازه دهید تصاویر بصورت طبیعی قرار بگیرند - این تصاویر بخشی از نقشه ها و تصاویر مربوط به عملیات کربلای 3 هستند که برای دوست عزیزمون که در ارتباط با این عملیات و دلایل بنده تردید داشتند - با اجازه : تقدیم به شهدای عزیز عملیات کربلای 3 و بخصوص راوی این عملیات شهید محمد اسحاقی ( این تصاویر با دوربین تلفن همراه گرفته شده و از روی کتاب - در آینده نزدیک یک تاپیک کامل با تصاویر با کیفیت تر خدمت دوستان ارائه می شود ) بدون شرح http://www.uploadax....20517235360.jpg ساختمان اسکله معروف به هتل پس از تصرف بدست رزمندگان اسلام http://www.uploadax....75193357474.jpg موقعیت قرار گیری دو اسکله http://www.uploadax....61398152146.jpg از راست به چپ : رمضانعلی صادقی - غلامرضا علیزاده شهید غلامرضا تنها - شهید حسن جزینی - شهید حسن منصوری http://www.uploadax....39867899241.jpg اسکله الامیه http://www.uploadax....37209894788.jpg روی جلد کتاب http://www.uploadax....76318580506.jpg پشت جلد کتاب سری کتاب : گزارش عملیات - سری 10 نام کتاب : نبرد الامیه مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه isbn: 964-6315-35-6 سال چاپ : 1379 برای شادی روح خودمون ، یک صلوات بلند برای شهدا
  10. بسیار ممنون ازلطف شما - ولی منظور بنده نحوه استفاده از این تجهیزات مثلا" آبرامز TUSK 2 در جنگ شهری است. با تشکر
  11. با سلام نکته یکم : در ابتدا از مطلب فوق العاده تون تشکر می کنم . دوم : بنده در حال کار بر روی یک کتاب در حوزه رزم زرهی هستم و با اجازه تون از مطلب شما می خواستم در کارم استفاده کنم . سوم : احیانا" در ارتباط با تاکتیک های یگان های زرهی در شهر ها و اینکه این تجهیزات در مناطق شهری و بلحاظ ساختاری پیچیده چگونه عمل می کنند ، مطلبی در اختیار دارید یا اینکه می تونید در همین تاپیک درباره ان توضیح بدید؟؟ با تشکر
  12. عرض کردم - ناراحت نشدم عزیز جان - فقط از دوستان انتظار دارم اگر دلیلی را می پذیرند یا رد می کنند حتما" با رعایت قوانین و اصول علمی باشد
  13. بخش چهارم : بلیطی برای تل آویو : با این وصف ، آنچه که استاری را متقاعد ساخته بود ، برخوردی وحشیانه و کوتاه بود که سه سال قبل از آن اتفاق افتاده بود . در 3200 کیلومتری شرق آلمان ، در مرز میان اسراییل و سوریه ، در میان تپه های ناهمواری که ارتفاعات جولان نام دارد ، یکی از بزرگترین نبردهای زرهی تاریخ بشر پس از نبرد کورسک ، اتفاق افتاد . افسران زرهی همه کشورها این نبرد را مطالعه کرده و خواهند کرد . این برخورد در روز 6 اکتبر یعنی یوم کیپور 1973 ، زمانی اتفاق افتاد که ارتشهای عربی ( سوریه و مصر ) با استفاده موفقیت آمیز از اصل غافلگیری ، به اسراییل حمله بردند . ارتش اسراییل در جنگ 6 روزه 1967، در فرصتی کوتاه ، طومار ارتشهای عربی را در هم پیچیده بود و نیروهای هوایی شش کشور عربی قبل از آنکه بتوانند حتی یک سورتی پرواز انجام دهند ، بر روی زمین نابود نمود. اما در سال 1973 ، نیروهای اعراب مجهز تر بوده و بهتر آموزش دیده بودند و اطمینان داشتند که یکبار و برای همیشه می توانند اسراییل را شکست دهند و چرا که نه !؟ نیروهای سوری در جبهه شمالی با رعایت غافلگیری دست به حمله زدند ، پنج لشکر با بیش از 45 هزار سرباز با پشتیبانی بیش از 1400 دستگاه تانک و هزار قبضه انواع توپخانه و خمپاره انداز ، سرتاسر مرزهای شمالی فلسطین اشغالی را درنوردیده و به یگانهای اسراییلی حمله کردند . بخش عمده ای از واحدهای زرهی سوری در آن زمان از تانکهای تی -62 بهره می برد که پیشرفته ترین تانکی بود که اتحاد شوروی برای متحدین خود فراهم نموده بود . در برابر آنها ، دو تیپ نسبتا" ضعیف اسراییلی قرار داشتند . در جبهه شمالی ، تیپ هفتم زرهی و در جبهه جنوبی تیپ 188 که استعداد رزمی این دو تیپ روی هم رفته ، 6 هزار سرباز و 177 دستگاه تانک و 60 قبضه توپ بود .اما به رغم این تفاوت خیره کننده ، این اسراییل بود که پیروز شد . دوماه و نیم بعد ، یعنی در اوایل سال 1974، ارتش بریتانیا از ژنرال استاری و تیمی از افسران زرهی دعوت نمود تا از ساختار زرهی این کشور بازدید نمایند ، اما در جریان این بازدید ناگهان از جانب ژنرال کرایتون آبرامز (creighton Abrams) فرمانده ستاد مشترک ارتش به استاری تلفن شد با این مضمون که :" شما به اسراییل می روید " استاری که بهترین بخش زندگی اش را صرف مطالعه تاکتیک های رزم زرهی کرده بود ، مصم شد که بداند دقیقا" در جولان چه اتفاقی افتاده است . چیزی نگذشت که استاری خود را در برابر " خطوط بی پایان " تانکهای نابود شده و نفربرهای سوخته سوری یافت . او وجب به وجب میدان نبرد جولان را زیر پا گذاشت و چندین بار با فرماندهان مهم ارتش اسراییل از جمله " موسی پلد" ( Moshe peled) ، آویگدور کاهالانی ، بنی پلد و افسرانی تا سطح فرمانده گردان دیدار نمود و آنان نیز هر ثانیه از نبرد را برای وی بازسازی نمودند . ادامه دارد .....
  14. در ارتباط با بحث فروش فالکون به ایران باید گفت که اساسا" نیروی هوایی ایران قبل از انقلاب یک استراتژی مشخص برای خود داشت یا حداقل یک استراتژی مشخص را آمریکایی ها برای آن در نظر گرفته بودند ( حالا این حرف رو می زنم پس فردا به من برچسب شاه دوستی و ... نزنند خیلی شانس آوردم ) بدلیل اینکه ایران بلحاظ هم مرز بودن با اتحاد شوروی سابق در موقعیت حساسی قرار داشت ، آمریکایی ها تحت یک برنامه مشخص که قرار بود تا سال 1373 شمسی طول بکشد ، نیروی هوایی ایران را به حداکثر توانایی خود برسانند و در حقیقت با خرج دولت ایران ، یک نمونه از نیروی هوایی ایالات متحده را با همان ساختار و همان تسلیحات و همان آموزشها در کشور هم مرز با شوروی ایجاد نمایند . بنابراین با سفارش هواپیماها از سوی ایران این روند از اواسط دهه 1340 شمسی آغاز گردید . در ابتدا جنگنده - بمب افکن های سبک اف- 5 وارد سازمان رزم نیروی هوایی شد و پس از آن فانتوم های مدل D و E و نمونه شناسایی آن ودر نهایت ابر رهگیر تامکت ، با این حال هنوز این نیرو دچار نقصان بود . بنابراین پس از مدتی تصمیم گرفته شد تا جنگنده هایی نظیر ایگل و فالگون نیز به سازمان رزم این نیرو پیوسته و این نقص را جبران کند . علاوه بر این برای ایجاد یک پوشش راداری گسترده و 24 ساعته ، 8 فروند پرنده پیش اخطار آواکس نیز سفارش داده شد . اما نقش فالکون ها دراین میان چه بود ؟ درحقیقت خرید جنگنده اف- 5 راه حلی موقت برای نیروی هوایی ایران بشمار می رفت و قرار بود در حدود 300 فروند اف-16 و همین تعداد نمونه زمین پایه هورنت (F-18 L ) در اختیار نیروی هوایی ایران قرار بگیرد . براساس پیش بینی های فرماندهان وقت نیروی هوایی ، تعداد مشخصی اف- 14 برای ایجاد برتری هوایی ، تعداد 300 فروند اف-16 برای اجرای ماموریتهای پشتیبانی نزدیک زمینی (CAS) و ضد رادار (SEAD) در ارتفاع متوسط به همراه 8 فروند آواکس می بایست تا سال 1373 شمسی سازمان رزم نیروی هوایی ایران را تشکیل دهد تا این نیرو از این سال (1373) بتواند جلوی ضربه اولیه تهاجم احتمالی روسها را بگیرد . دوستان اگر نقاط استقرار پایگاه های هایی ایران را هم در ذهن بیاورند کاملا" این مساله مشخص میشود . با ورود احتمالی فالکونها ، به احتمال زیاد تایگرهای نیروی هوایی یا به کشورهای همپیمان هدیه ! می شد ویا به انبارهای ذخیره می رفت تا در زمان مورد نیاز مجددا" مورد استفاده قرار بگیرند . فانتوم ها نیز قرار بود ارتقاء یافته و پس از مدتی بعنوان پرنده های ذخیره قرار گیرند و احتمالا" خرید ایگل ها ، موجب می شد که این پرنده ها نیز بتدریج از سازمان رزم نیروی هوایی خارج شوند . با این حال وقوع انقلاب اسلامی همه چیز را تغییر داد و فانتوم ها و تایگرها همچنان محافظان آسمان ایران بشمار می آیند .
  15. جناب [color=#ff0000]commandant [/color]عزیز، رفرنس این مطلب که برادر ما فرمودند ( جناب Mohammad) یکی از کتب منتشره دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه است با عنوان " گزارش عملیات ، عملیات کربلای 3" و این مطلب ( یعنی اجرای آتش بر روی اسکله البکر ) عملیاتی بود با عنوان [color=#0000ff]نارالرحمه [/color]که توسط واحد توپخانه سپاه و با استفاده از دو قبضه توپ 130 م.م و یک قبضه توپ 155 م.م اجرا شد . راوی این مطلب هم شهید عزیز و افتخار گیلانی ها ([color=#ff0000] اما به مانند همه شهدا در این زمانه ، گمنام [/color]) [color=#008000]شهید محمد اسحاقی[/color] ، راوی قرارگاه نوح نبی (ع) نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است .
  16. عزیز جان بنده هم به هیچ وجه نا راحت نشدم - بنده اعتقاد دارم که در این انجمن باید صرفا" با دلایل متقن و علمی صحبت کرد و نه از روی احساسات و صد البته با مطالعه - در حوزه دفاع مقدس هم بنده هیچ تفاوتی میان عزیزان ارتش و سپاه نمی ذارم و معتقدم سهم هرکدام از این دو نیرو در جریان دفاع مقدس مساوی است .
  17. [quote name='arash666' timestamp='1402349159' post='384074'] شک دارم چون اگه همچین کاری میشد موشک ها و هلیکوپتر ها و جنگنده های عراقی همه رو نابود میکردند بعد شناور ساختن که به همین راحتی نیست که . بد باشه با یه موج نابود میشه تازه وزن این ها رو هم در نظر بگیر آمریکا خواست تو نورماندی تانک بیاره با همین شیوه ای که شما گفتی هیچ کدوم نرسید با این که فاصله چند کیلوتر بیشتر نبود تی 55 که سبک نیست که همینطوری ... خلاصه حرف شما مصداق بارز یه چی بگو که بگونجه هست [/quote] [color=#ff0000]البته عزیزجان بنده جمله آخری شما را به هیچ وجه مصداق و درخور این انجمن علمی نمی دونم ( دوستان باید نظر بدهند )،[/color] اما بنده سعی می کنم عکس این ابتکار فوق العاده رو برای شما اسکن کنم و بذارم . منبع بنده هم سری کتاب های فوق العاده " [color=#ff0000]گزارش عملیات[/color] " دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه ، جزوات و کتب دوره عالی دافوس سپاه و مصاحبه و گفتگوی بنده با یکی از عزیزان مسئول شرکت کننده در این عملیات غرور آفرین بود . در ضمن مشکلاتی که شما فرمودید ،را بچه های نیروی دریایی تازه تاسیس سپاه در آن موقع با آن مواجه شدند و صد البته آنها را حل کردند . حتی برای زخمی ها و شهدای احتمالی غواص که جزو نیروهای خط شکن بودند ، یک بهداری شناور هم تدارک دیده بودند و اتفاقا" به کار هم آمد . با توجه با اینکه آن موقع از صنایع نظامی و کشتی سازی نظامی الان ، خبری نبود و سپاه با توان نیروهای خودش ، راکت اندازهای 107 م.م مینی کاتیوشا ، توپ های 106 م.م و..... را به دریا برد و امتحان کرد و البته در آن موقع نیاز نیروهای عمل کننده و خط شکن را بر طرف کرد . نمونه بازر آن را می تونید الان در نوآوری های نیروی دریایی سپاه مشاهده کنید . البته بخشی از صحبتهای شما درست است ، امواج دریا و فورس آب نمی ذاره شلیک دقیقی صورت بگیرد اما صرف وجود این تجهیزات برای نیروهای عمل کننده یک قوت قلب بود ، آن هم با توجه به نزدیکی این دو تا اسکله به ساحل عراق و پشتیبانی نیروی هوایی و نیروی دریایی نصف و نیمه عراق که با شناورهای کلاس اوزا صورت می گرفت .
  18. با تشکر ، اتفاقا" در مجموعه ای که من در حال حاضر در حال کار بر روی آن هستم ( دکترین های رزم زرهی ) ، یک بخش بطور کامل دکترین رزم زرهی روسها را در حد فاصل 1919 تا 1940 مورد بررسی قرار داده است و در انها بصراحت اعلام کرده است که استراتژی ژنرال ژوکف برای مقابله با ژاپنی ها در منچوری کپی نظرات توخاچفسکی بشمار می آمد .
  19. نه عزیز جان - بنده اصلا" قصدم نادیده گرفتن زحمات ارتش و یا سپاه نیست و اصلا" من معتقدم که بخشی از ناکارامدی هر دو نیرو ( ارتش و سپاه ) از سال 1361 و بعداز فتح خرمشهر این بود که این دوستان بدلایل مختلف که در اینجا بحث ان نیست ، تصمیم گرفتند تا بطور جداگانه و بر اساس نگاه های خودشون به جنگ ، عملیات ها را طراحی و اجراکنند . ارتش معنقد بود که باید براساس اصول کلاسیک جنگ ، عملیاتها را طراحی کرد و سپاه هم معتقد بود که ارتش بدلایل مختلف از جمله عدم برخورداری کافی از تجهیزات و پرسنل اموزش دیده قادر نیست تا عملیات کلاسیک نظامی را بر اساس متون نظامی اجرا کند . در باره این عملیات هم فرمایش شما صحیح است اما عراق بعد از عملیات 7 آذر ، از این دو سکو جهت دیده بانی ورود و خروج کشتی های تجاری و نفتی و حتی نظامی به بندر امام خمینی و بالعکس استفاده می کرد و سپاه هم برای نابود کردن این دو سکو دو عملیات جداگانه را طراحی کرد . اول عملیات نارالرحمه که در ان با پمپاژ نفت باقی مانده در لوله های باقی مانده که منتهی به اسکله البکر می شد و اجرای همزمان اتش توپخانه 130م.م بر روی این اسکله ، تمام نیروهای موجود دران کشته یا زخمی شدند و دوم حمله مستفیم به اسکله الامیه ، تصرف و نگه داشتن ان که بدلیل فشار بیش از حد هوایی و دریایی عراق صرفا" این سکو تصرف و اسرا و تجهیزات ار ان تخلیه شد . جالب اینکه برای اولین بار یک مجموعه کامل رادار رازیت از این سکو تخلیه شد و در اختیار کارشناسان ایرانی قرار گرفت .
  20. در ارتباط با عدم آمادگی یگان های ارتش سرخ هم عمدتا" چند دلیل وجود دارد : 1- در جریان تصفیه های وحشتناک استالینی در دهه 1930 که در سال 1937 به اوج خود رسید ، بخش بزرگی از افسران باتجربه ارتش سرخ که در راس آنها مارشال توخاچفسکی قرار داشت ، تصفیه شدند و یا با خوش شانسی تنزل درجه گرفته و یا به تبعید در سیبری فرستاده شدند .( البته بخشی از این تصفیه ها بدلیل اجرای یک برنامه دقیق اطلاعاتی از سوی آبوهر - سازمان اطلاعاتی ورماخت - رخ داد ، چرا که آلمانی با اطلاع از این تصفیه ها و دست کاری در اسناد همکاری ارتش شوروی با ارتش آلمان در دهه 1920 و اوایل دهه 1930 و ارسال آنها با واسطه به استالین موجب شد تا استالین به شکل غیر قابل توصیفی به فرماندهای ارتش سرخ بدگمان شود ) ( [color=#ff0000]ژنرال ستاد دیمیتری ولگوگونوف این مساله را به طور شفاف در کتاب خود شرح داده است [/color]) 2- عدم توجه استالین به اطلاعات جمع آوری شده توسط شبکه جمع آوری اطلاعات سازمانهای اطلاعات خارجی شوروی ( چکا و جی آر یو ) که در اروپا با شناسه ارکستر سرخ ( روته کاپل ) شناخته می شدند و در رده های بالای ورماخت هم نفوذ کرده بودند ، موجب ایجاد یک خلا" اطلاعاتی در مورد سازمان رزم و توانایی های ورماخت گردید . 3- پیش بینی نادرست استالین در مورد شکست بریتانیا در برابر تهاجم آلمان و عدم ورود آمریکا به جنگ 4- ترس از حمله ژاپنی ها به روسیه از طریق منچوری و درگیر بودن یگانهای زبده ارتش شوروی در این منطقه این دلایل به اضافه اجرای دقیق طرح های فریب از سوی ارتش آلمان موجب شد تا بمدت دو سال و نیم ارتش شوروی متحمل ضربات سختی گردد .
  21. با سلام - سری ششم از تصاویر فیلد مارشال اروین رومل http://www.uploadax.com/images/80357168259942383849.jpg http://www.uploadax.com/images/61868656020692750838.jpg http://www.uploadax.com/images/74704152343874184135.jpg http://www.uploadax.com/images/20020208814029427873.jpg http://www.uploadax.com/images/42829422844287844227.jpg
  22. "پس از شکست سنگین ورماخت در مسکو، ارتش آلمان توانایی پیشبرد استراتژی سراسری تهاجمی را در جبهه شوروی در تابستان سال 1942 از دست داده بود. برای هیتلر یگانه انتخاب مسیر جنوب بود: نفت قفقاز این امکان را فراهم میساخت تا ماشین جنگی هیتلر همچنان در برابر ائتلاف غرب و شوروی ایستادگی نماید. همانگونه که پروفسور واگنر به درستی بسیار اشاره کرده است، "پیشوا" در بهار 1942 دو گزینه قطعی را پیش رو داشت: یا به طریقی پشت میز مذاکره به مسأله جنگ فیصله دهد یا اینکه به سرعت به لوازم و منابع یک جنگ طولانی دست یابد. تصرف منابع قفقاز در این راستا حتی می توانست به عنوان برگ برنده ای برای مذاکرات احتمالی صلح نه تنها با اتحاد شوروی، بلکه با امریکا و بریتانیا در نظر گرفته شود." به نکته بسیار جالبی اشاره شده است که همواره در بررسی های راهبردی مرتبط با آغاز یک جنگ نادیده گرفته می شود . اینکه در اکثر منابع تاریخی گفته می شود که هیتلر صرفا" بدلیل نفرت از نژاد اسلاو و یا دشمنی شخصی با استالین به روسیه حمله نمود ، یک اشتباه فاحش بشمار می رود . بعنوان مثال ، ویلیام شایرر در کتاب خود با عنوان ظهور و سقوط رایش سوم ( چاپ 1347 شمسی - انتشارات فرانکلین ) این جمله را از قول هیتلر نقل می کند و این جمله بخوبی نشاندهنده نوع نگاه راهبردی هیتلر در ارتباط با حمله به روسیه است . بعنوان مثال در یک کنفرانس نظامی که در ستاد فرماندهی هیتلر در پروس شرقی به سال 1942) تشکیل گردید( قبل از اجرای حمله نهایی برای تصرف مسکو و در جواب به فرماندهان آلمان که اصرار داشتند کل نیروی زرهی ورماخت می بایست در جبهه مرکزی مستقر شوند ) ، هیتلر خطاب به فرماندهان خود گفت که :آنها ( یعنی ژنرال های آلمانی ) جنبه های اقتصادی جنگ را درک نمی کنند ( اشاره به هدف خود یعنی تصرف چاه های نفت مایکوپ در قفقاز و انبار غله اروپا - اوکراین ) . این مساله در حوزه ژئواستراتژیک بویژه در جنگهای قرن 21 بسیار با اهمیت بوده و جای تامل بیشتری دارد .
  23. اتفاقا" در جریان عملیات کربلای -3 در منطقه عمومی خلیج پارس که علیه دو سکوی نفتی و اطلاعاتی عراق در این منطقه ( الامیه و البکر ) صورت گرفت ، بچه های سپاه با اجرای یک اقدام ابتکاری و ساخت یکسری پاسگاه های شناور ، انواع و اقسام آتشبارهای توپخانه ( شامل راکت اندازهای 107 م.م مینی کاتیوشا و خمپاره اندازهای 120م.م سوار شده بروی نفربرهای ام-113) و همچنین تانک های تی -55 را به نزدیکی این دو سکو (حوالی بویه 8 ) برده و برای تضعیف روحیه مدافعان عراقی اقدام به اجرای آتش منحنی و مستقیم بسمت سکوی الامیه نمودند . نویسنده این مطلب هم دلیل این کار را امتناع نیروی دریایی ارتش از در اختیار قرار دادن تجهیزات لازم ذکر کرده ( البته راست و غیر راست این مطلب دومی بعهده نویسنده کتاب است )
  24. [quote name='arminheidari' timestamp='1402319506' post='383985'] در جنگ جهانى دوم سه دالان زمينى از ميان پرده ى آهنين عبور كرده كشورهاى عضو پيمان ورشو را كه به منزله ى خط مقدم پدافندى (afcent) به شمار مى رفتند به آلمان غربى وصل مى كرد. از اين ميان خطرناكترين گذرگاه كه مناسب حملات زرهى بود از ميان دشت شمال آلمان و راه هاى درجه ى يك و مزارع نسبتا هموارى مى گذشت كه باعث تسهيل روند حركت نيروها در عبور از اين كشور مى شد، در حالى كه مناطق جنگلى و ناهموار جنوبى معمولا تردد وسايل نقليه ى موتورى را در تنگ فولدا، واقع در مسير ورودى فرانكفورت و در دالان هوف كه به مونيخ منتهى مى شد با محدوديت روبرو مى كرد . منبع [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/Joghrafi/joghr003.htm"]http://www.ghadeer.o...fi/joghr003.htm[/url] چند عکس از منطقه [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/pic/12.jpg"]http://www.ghadeer.o...rafy/pic/12.jpg[/url] [url="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c5/Fulda_Gap_Terrain_Features.png/730px-Fulda_Gap_Terrain_Features.png"]http://upload.wikime...in_Features.png[/url] [url="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/cd/Germany_topo_Fulda_Gap.jpg"]http://upload.wikime...o_Fulda_Gap.jpg[/url] [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/Joghrafi/joghr003.htm"]http://www.ghadeer.o...fi/joghr003.htm[/url] [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Fulda_Gap"]http://en.wikipedia.org/wiki/Fulda_Gap[/url] [/quote] فوق العاده - ممنون از معرفی این لینکها
  25. :rose: :rose: ضمن تشکر از همه عزیزانی که بنده را مورد لطف خودشون قرار دادند :rose: :rose: بخش سوم نگهداری غول در بطری : بدلیل اینکه ارتش های پیمان ورشو در و بویژه اتحاد شوروی آنقدر عظیم بود و شمار یگانهای زرهی اش به مراتب بیشتر از غرب بشمار می رفت ، برنامه ریزان تاکتیکی ناتو هیچ راهی نمی دیدند که نیروهای به مراتب کوچکترشان بتوانند بدون توسل به جنگ افزارهای هسته ای ، حملات ارتش سرخ را به اروپای غربی پاسخ دهند . در حقیقت ، در تمام آینده نگاری های ناتو برای دفاع از آلمان و بویژه شکاف حساس فولدا ( FULDA GAP) ، استفاده از سلاح های هسته ای ( بویژه جنگ افزارهای تاکتیکی به مانند موشکهای سطح به سطح MGM-25 لنس ،مسلح به کلاهکهای نوترونی ) در حد سه تا 10 روز پس از نخستین حمله احتمالی شوروی ، پیش بینی شده بود ، اما اگر از این چنین تسلیحاتی ( جنگ افزارهای هسته ای ) استفاده می شد ، قسمت اعظم آلمان غربی ( در جریان جنگ سرد ) که ناتو ملزم به دفاع از آن بود ، از میان می رفت . افزون بر آن ، خطر همیشگی ، یعنی استفاده از سلاح های هسته ای تاکتیکی کوتاه برد منجر به اشاعه استفاده از این سلاح ها و تبدیل شدن جنگ به یک درگیری اتمی با استفاده از موشکهای قاره پیما ، همواره ستادهای فرماندهی پنتاگون و ناتو را در بروکسل ( البته بماند که سیستم اطلاعاتی روسها با ایجاد یک مرکز نمایشگاهی اتومبیل لادا در نزدیکی این مقر به مدت بیش از 20 سال مشغول جمع آوری اطلاعات سیگنالی SIGNET از این مقر بود ) و پنتاگون و مسکو را به حالت آماده باش نگاه می داشت . این مساله بشدت غامض و عمیق بود که وقتی دن استاری در سال 1976 ، در پست فرماندهی سپاه پنجم ارتش ایالات متحده ، به آلمان ، یعنی آسیب پذیرترین نقطه اروپا اعزام شد ، آن را در برابر خود دید . اینجا ، یعنی در شکاف فولدا (FULDA GAP) در نزدیک شهر کاسل در آلمان غربی ، جایی بود که اگر جنگی در می گرفت ، اتحاد شوروی ، اول از همه ، از آنجا حمله می کرد ، یعنی اگر جنگ هسته ای در می گرفت ، می توانست از این محل آغاز گردد . به سخنی کوتاه ، استاری ، مردی از وست پوینت ، ناگهان خود را به تنهایی در برابر قدرت ارتش سرخ احساس می نمود . برای استاری مساله روشن بود ، هیچ کس نمی بایست غول مهار ناپذیر هسته ای را از شیشه خود خارج سازد . بدین معنی که مجموعه ارتشهای غربی در چهار چوب پیمان ناتو می بایست برای دفاع از خود در برابر برتری عظیم اتحاد شوری سابق ، ( بدون استفاده از تسلیحات هسته ای ) راهی بیابد . بنابراین ، استاری زمانی که برای تحویل گرفتن پست فرماندهی وارد محل خدمت خود شد ، متقاعد شده بود که پیروزی غیر هسته ای امکان پذیر است ، اما نه با اتکاء بر دکترین های نظامی سنتی . ادامه دارد ....