amirhosin

Members
  • تعداد محتوا

    79
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های amirhosin

  1. amirhosin

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    در پشت حوادث آخر هفته در مسكو، تلاشهای جدی و برنامه ریزی شده ای نهفته است تا اوضاع سیاسی در روسیه بی ثبات جلوه داده شده و جامعه روسیه دچار شكاف گردد. به گزارش روزنامه «نیزاویسیمایا گازیه تا»، برگزاری رژه «ناموافقان» در 14 آوریل در مسكو، بیشتر یك اقدام تحریك آمیز سیاسی بر ضد حكومت روسیه تلقی می‌شود. البته مسائل بسیاری در پشت این اقدام وجود دارد. بی‌خود نبود كه چند روز قبل از برپایی تظاهرات خیابانی در مسكو، بوریس بریزفسكی (بازرگان روسی پناهنده شده به انگلستان) در مصاحبه ای با روزنامه گاردین، به روسیه در خصوص راه اندازی انقلاب هشدار داده بود. در گزارش اخیر حقوق بشر و دموكراسی وزارت امور خارجه نیز به مسئله تامین مالی سازمانهای مخالف دولت در روسیه تاكید بسیار شده بود. به نوشته این روزنامه، به نظر می‌رسد كه ایالات متحده بطور جدی و با برنامه ریزی پیگیرانه ای خود را برای تاثیر گذاری بر حیات سیاسی روسیه آماده كرده است. در شرایط فعلی روسیه تحت فشار مضاعفی قرار گرفته و تلاش می‌شود تا جامعه این كشور دچار شكاف شود. در این راه از هر امكان و هر نیروی سیاسی برای بی ثبات كردن وضعیت سیاست داخلی روسیه استفاده می‌شود. چرا كه در واقع به وجود روسیه ای قدرتمند نیازی نیست، همانطور كه به وجود یك اوكراین طرفدار روسیه و یا گرجستانی با اقتصادی توسعه یافته یا قرقیزستان باثبات احتیاجی نیست. «نیزاویسیمایا گازیه تا» می‌افزاید، این در حالی‌ است كه ایالات متحده برا ی توسعه دموكراسی در منطقه اورآسیا بودجه ای معادل یك میلیارد و 200 میلیون دلار اختصاص داده كه مبلغ بسیار زیادی است. مسلما این پول صرف ایجاد یك حزب سیاسی جدید كه از خارج از روسیه كنترل شود، نخواهد شد، چرا كه با توجه به ساختار اجتماعی روسیه، چنین نیروهای سیاسی شانس پیروزی در انتخابات را ندارند. بنابراین بهترین راه برای رسیده به مقصود، بی ثبات كردن اوضاع سیاسی در روسیه است تا از این طریق شرایط برای به راه اندازی یك انقلاب در این كشور بوجود آید.
  2. یك منبع امنیتی عراقی از موشك باران كنسول‌گری انگلیس در شهر بصره توسط پنج فروند كاتیوشا خبر داد. به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری اصوات‌العراق، ساختمان كنسول‌گری انگلیس در مركز این شهر، بامداد امروز هدف پنج فروند موشك كاتیوشا قرار گرفت. این منبع به جزئیات مربوط به خسارات و تلفات احتمالی این حمله اشاره‌ای نكرده است. بیش از هفت هزار نیروی انگلیسی از زمان آغاز اشغال عراق در قالب نیروهای چندملیتی در شهرهای بصره و العماره مستقر شده‌اند كه حمله به آنها طی هفته‌های اخیر افزایش بی‌سابقه‌ای داشته است.
  3. amirhosin

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    يك كارشناس مسائل سياسي اعلام خبر راه‌اندازي تاسيسات صنعتي غني سازي اورانيوم در نطنز را به اين معنا دانست كه ايران از نقطه غيرقابل بازگشت هسته‌اي عبور كرده و هدف گذاري برنامه هسته‌اي ايران فارغ از محدوديت‌هاي تكنولوژيك انجام خواهد شد. مهدي محمدي در گفت‌وگو با خبرنگار ان درخصوص خبر خوش هسته‌اي، اظهار كرد: بنابر اخبار غير رسمي كه تا الان منتشر شده و البته منابع مطمئني آن را تاييد كرد‌ه‌اند، خبري كه امروز آقاي رئيس جمهور در نطنز اعلام خواهد كرد مربوط است به بهره‌برداري از تاسيسات صنعتي غني سازي اورانيوم در نطنز كه شامل 3 هزار ماشين سانتريفيوژ نوع P1 است. وي افزود: با وجود اين كه ايران مطابق برنامه اعلام شده‌اش به آژانس مايل بود 3 هزار ماشين سانتريفيوژ را تا آخر سال 2006 ميلادي نصب و راه‌اندازي كند، ولي به دلايلي كه عمدتاً به اراده سياسي خود ايران برمي‌گشت، اين موضوع را به تعويق انداخت تا الان كه در ماه آوريل سال 2007 ظاهراً 3 هزار ماشين سانتريفيوژ در تاسيسات زيرزميني نطنز نصب، تست و راه‌اندازي شده و گاز هگزافلورايد اورانيوم UF6 به اين آبشار 3 هزار تايي تزريق شده و غني سازي با موفقيت تا درجه‌اي كه براي توليد سوخت نيروگاه‌هاي اتمي لازم است، انجام شده است. اين كارشناس مسائل سياسي در ادامه خاطرنشان كرد: به لحاظ استراتژيكي اعلام خبر راه‌اندازي تاسيسات صنعتي غني سازي اورانيوم در نطنز به اين معناست كه ايران از نقطه غيرقابل بازگشت هسته‌اي عبور كرده و از اين به بعد پارامتر توانايي فني در تصميم‌گيري‌هاي هسته‌اي ايران ديگر نقش چنداني نخواهد داشت و هدف گذاري برنامه هسته‌اي ايران فارغ از محدوديت‌هاي تكنولوژيك انجام خواهد شد. محمدي گفت: اين به آن معناست كه ايران از اين به بعد هر هدفي براي برنامه هسته‌اي خودش انتخاب كند، توانايي فني رسيدن به آن هدف را خواهد داشت. اين كارشناس مسائل سياسي اضافه كرد: تا آن جا كه به دانش مهندسي هسته‌اي مربوط مي‌شود، ايران امروز به طور كامل همه شرايط يك كشور دارنده فناوري غني‌سازي را احراز كرده و از اين به بعد در معادلات امنيتي منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي با آن به عنوان يك كشور هسته‌اي معامله خواهد شد. وي اظهار داشت: در واقع ايران امروز در موقعيتي قرار گرفته كه بدون اين كه محدوديت‌هاي ناشي از يك برنامه غيرصلح آميز هسته‌اي بر آن تحميل شده باشد، از تمامي مزايا و مواهب چنين برنامه‌اي خصوصاً در ابعاد امنيتي و ايجاد بازدارندگي بهره‌مند است. محمدي خاطرنشان كرد: راه‌اندازي اين تاسيسات در نطنز همچنين علامتي است مبني بر اين كه ايران صرف نظر از بحران‌سازي‌هاي برخي بلوك‌هاي قدرت با سرعت و بدون اتلاف وقت به پيشبرد برنامه هسته‌اي خود مشغول است و اين كشورهاي غربي هستند كه به دليل محروم كردن خودشان از امكان گفت‌وگو با ايران روز به روز در موقعيت ضعيف‌تري نسبت به ايران قرار مي‌گيرند. وي ادامه داد: تجربه مذاكرات هسته‌اي چهار ساله به ما نشان داده كه يك نسبت مستقيم و معنادار بين پيشرفت فني كار ايران و افزايش توان چانه‌زني آن پاي ميز مذاكره وجود دارد. به اين معنا كه هر چه كار فني ايران پيشرفت بيشتري پيدا كند ما از موضع مقتدرانه‌تري مي‌توانيم با طرف‌هاي مذاكراتي خودمان وارد گفت‌وگو شويم. اين كارشناس مسائل سياسي يادآور شد: شايد به همين دليل بوده كه طرف‌هاي مذاكراتي ما تا امروز همواره پيش شرط خودشان براي آغاز گفت‌وگو با ايران را توقف غني‌سازي اورانيوم اعلام كردند. وي با بيان اين كه مي‌توان فهميد كه از ديد آنها اولويت اصلي در مقابل ايران، توقف پيشرفت فني است، گفت: اگر بخواهيم ارزيابي كلي از راهبردي كه ايران از اين به بعد در پيش خواهد گرفت داشته باشيم، مي‌توان گفت كه جمهوري اسلامي ايران دو كار انجام مي‌دهد، اول اين كه با تمام توان برنامه خود را به لحاظ فني جلو مي‌برد و دوم به موازات ادامه پيدا كردن مسير غيرقانوني شوراي امنيت از جانب كشورهاي غربي و به عنوان پاسخي به اقدامات غيرقانوني آنها به طور مرحله‌اي دسترسي‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به تاسيسات هسته‌اي خودش را محدود خواهد كرد. محمدي اضافه كرد: ايران در پاسخ به ارجاع پرونده‌اش به شوراي امنيت اجراي پروتكل الحاقي را متوقف كرد و سپس در پاسخ به قطعنامه 1737 شوراي امنيت اعلام كرد كه نصب 3 هزار ماشين سانتريفيوژ را در نطنز آغاز مي‌كند، بعد از آن پس از تصويب قطعنامه 1747 ايران اعلام كرد موافقتنامه مربوط به ترتيبات فرعي را ديگر اجرا نخواهد كرد و اكنون كه حدود 15 روز از مهلت 60 روزه قطعنامه 1747 به ايران گذشته، ايران تكميل نصب 3 هزار ماشين را در نطنز اعلام مي‌كند. وي افزود: اين فرآيند به اين معناست كه ايران تصميم گرفته مشت خودش را در مقابل غرب بسته نگهدارد و غربي‌ها از اين به بعد در صورتي كه تصميم داشته باشند مسير شوراي امنيت را ادامه دهند بايد هر لحظه منتظر شنيدن يك خبر غافلگير كننده و شوك آور از جانب برنامه هسته‌اي ايران باشند. اين كارشناس با يادآوري اين مطلب كه اين برنامه هنوز در مجراي قانوني جريان دارد، تصريح كرد: اما اگر رفتارهاي غيرقانوني غرب ادامه يابد همان طور كه مقام معظم رهبري در سخنراني آغاز سال در مشهد فرمودند احتمال اين كه ايران هم از پايبندي خودش به اين قوانين بي خاصيت صرفنظر كند، وجود دارد. به عقيده وي بازنده نهايي اين مسير كه در آن پيشرفت ايران روز به روز تسريع خواهد شد و اطلاع غرب از جزييات اين پيشرفت روز به روز كم خواهد شد، خود گروه 1+5 است كه خودش را از يك معامله استراتژيك بر مبناي فرمول برد - برد با ايران محروم كرد. محمدي با بيان اين كه اگرچه علائمي وجود دارد كه مي‌توانيم منتظر باشيم كه با اعلام خبر اخير مذاكرات واقعي ايران و گروه 1+5 آغاز شود، اظهار داشت: به نظر مي‌رسد از اين به بعد مذاكرات ما با غرب جدي خواهد شد و مي‌توان انتظار دريافت امتيازهاي چشم‌گيري از آنها داشت. وي با تاكيد بر اين كه همه چيز به غرب بستگي دارد، گفت: ايران آماده همكاري است به شرط اين كه از حقوق خود محروم نشود و در صورتي كه نقض قوانين بين‌المللي از جانب غرب ادامه يابد ايران آماده به هم ريختن ميز بازي است و ثابت كرده كه توان اين كار را دارد. //media.farsnews.com/Media/8112/Images/jpg/A0006/A0006581.jpg[/img]
  4. amirhosin

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    جمهوري اسلامي ايران با پيشرفت مهم تكنولوژيك در مجتمع اتمي نطنز توانست به مرحله توليد صنعتي سوخت هسته‌اي وارد شود. رضا آقازاده رئيس سازمان انرژي اتمي امروز در روز ملي فناوري هسته‌اي در نطنز اين پيشرفت مهم اتمي را اعلام كرد. پيش از اين ايران توانسته بود با تكميل 2 حلقه 164تايي سانتريفوژ به غني سازي اورانيوم و توليد سوخت بپردازد و با پيشرفتهاي كنوني به دانش ايجاد چرخه كامل سوخت هسته‌ايي رسيده‌ است. در اين آيين ويژه كه با حضور رييس جمهور، مقام‌هاي عالي كشور، جمعي از نمايندگان مردم در مجلس و بيشتر از 45 سفير و نماينده كشورهاي خارجي مقيم ايران و نمايندگان تروييكاي‌ كشورهاي عدم تعهد برگزار گرديد، ‌ابعاد پيشرفت مهم هسته‌اي ايران از سوي رئيس‌ سازمان انرژي اتمي تشريح شد. ناظران سياسي و بين‌المللي ورود ايران به مرحله توليد صنعتي سوخت هسته‌اي را « مرحله‌اي بدون بازگشت» عنوان مي‌كنند كه هسته‌اي شدن جمهوري اسلامي ايران را بيش از پيش در دنيا تثبيت مي‌نمايد. تحليلگران همچنين پيشرفت‌هاي پياپي هسته‌اي و تكنولوژيك ايران در يكسال اخير را حاكي از «بي‌تاثير بودن تهديدات چند كشور غربي و قطعنامنه‌هاي شوراي امنيت» مي‌دانند و بر حل و فصل پرونده‌ هسته‌اي كشورمان از طريق «مذاكرات سازنده» تاكيد مي‌كنند. اين در حالي است كه به رغم همه فشارها ايران، فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي خود را زير نظر آژانس بين‌المللي انرژي اتمي ادامه مي‌دهد. اخبار تكميلي متعاقباً ارسال مي‌شود.
  5. amirhosin

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    رویترز به نقل از مقامات روسی طرح روسیه درصورت ادامه غنی سازی شکست خورده است : ۸۴/۱۲/۸ - ۳:۱ - آسیا در حالیکه خبرگزاری یونایتد پرس به نقل از غلامرضا آقا زاده رئیس سازمان انرژی اتمی ایران خبر دستیابی ایران وروسیه به توافق اصولی در مورد پروژه غنی سازی اورانیوم در خاک روسیه را منتشر کرد رویتر به نقل از مسئولین روسی اطلاع داد این مهم تنها در صورت موافقت ایران با توقف کامل غنی سازی اورانیوم امکان پذیر است. غلامرضا آقا زاده معاون رئیس جمهور ورئیس سازمان انرژی اتمی ایران که به همراه سرگئی کرینکو رئیس سازمان انرژی هسته ای روسیه به بوشهر سفر کرده بود در حاشیه دیدار از نیروگاه هسته ای بوشهر تاکید کرد توافق اصولی بین دو طرف در این رابطه صورت گرفته است. در مقابل خبرگزاری رویتر به نقل از خبرگزاری اینترفکس روسیه نوشت یک منبع رسمی روسی امروز یکشنبه تاکید کرد کشور متبوعش آغاز پروژه مشترک غنی سازی اورانیوم را کاملا با توقف فعالیت های غنی سازی اورانیوم ایران مرتبط می داند. این منبع روسی که همراه با هیئت این کشور در ایران به سر می برد تاکید کرد طرف روسی قصد دارد مسئله پروژه مشترک غنی سازی اورانیوم را به طور اصولی ودر چارچوبی کلی با توجه به بقیه مشکلات پرونده هسته ای ایران مورد بررسی قرار گیرد که در میان این مشکلات مسئله از سرگیری غنی سازی اورانیوم در ایران قرار دارد. به گزارش رویتر سخنان این مسئول روسی دقیاقی بعد از اعلام آقا زاده در مورد دستیابی به توافق اصولی با طرف روسی در مورد پروژه غنی سازی اورانیوم در خاک روسیه اعلام شد. بر اساس همین گزارش این طرح در حالی وضعیت مبهمی به خود می گیرد که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تنها راه حل گریز ایران از ارجاع پرونده اتمی اش به شورای امنیت می باشد. منبع: آفتاب
  6. آشنایی با منطقۀ جنگ نفت اهمیت وموقعیت شرق میانه وخلیج فارس: اروپایی ها که درپایان قرن 19 واوایل قرن بیستم به اثررشد وپیشرفت صنعت وتکنالوژی به نیروی استعماری دنیا تبدیل شدند وبسیاری ازکشورهای آسیایی وافریقایی راتحت سلطه واشغال خود درآوردند، اصطلاح منطقۀ شرقی یا خاوری را به قسمت اعظم آن کشورها بکاربردند. آنها سپس ممالک شرقی را ازلحاظ بُعد مسافه نسبت به اروپای غربی وبا توجه به خصوصیت واهمیت استراتیژیکی آن ازلحاظ سیاسی، اقتصادی ونظامی به شرق نزدیک، شرق دور وشرق میانه نام گذاری کردند. شرق نزدیک شامل کشورهای شمال افریقا به استثنای مصر می شود. شرق دور متشکل ازکشورهای چین، جاپان، شبه جزیرۀ هند وچین وجنوب شرق آسیا است. وشرق میانه شامل کشورهای عربی غرب آسیا، ایران، مصر، قسمت آسیایی ترکیه وافغانستان میباشد. درمورد حدود شرق میانه که کدام کشورهارا دربر می گیرد بین سیاستمداران، کارشناسان امورسیاسی وعلمای جغرافیه اختلاف نظر وجوددارد. برخی ها ترکیه، افغانستان ومصر راشامل شرق میانه نمی سازند. وبرخی این سه کشورمتذکره را درمحدودۀ منطقۀ شرق میانه محسوب می کنند. اما اکثر جغرافیه دانان وسیاستمداران، منطقۀ شرق میانه را به مساحت تقریباٍ شش ملیون وپنجصد هزار کیلو مترمربع که ازشمال به شوروی، ازشرق به پاکستان، ازغرب به بحیرۀ مدیترانه وازجنوب به بحرهند محدود است، میدانند. اصطلاح شرق میانه برای نخستین بار درسالهای قبل ازجنگ جهانی اول توسط یک مؤرخ متعلق به قوۀ بحری امریکا بنام "ماهان" که دربارۀ استراتیژی نیروی بحری انگلیس دررابطه با فعالیت روسیۀ تزاری درایران ویک پروژۀ آلمانی درخصوص احداث راه آهن بین برلین وبغداد تحقیق میکرد بکار برده شد. منظورشخص مذکور ازشرق میانه منطقه ای بود که مرکز آن درخلیج فارس واقع می شود وکشورهای عربی که درقلمروخلافت عثمانی بودند جزو آن محسوب می شدند. درهمان زمان " چیرول" خبرنگارروزنامۀ تایمز چاپ لندن اصطلاح شرق میانه را درمجموع مقالات خود به آن مناطقی اطلاق کرد که شامل سرزمین های بین النهرین، فلسطین، مصر، افغانستان وبخشی ازنیم قارۀ هند می گردید. شرق میانه ازلحاظ موقعیت واهمیت سیاسی، اقتصادی ونظامی منطقۀ بسیار مهم وحساس درجهان محسوب می شود. این منطقه بمثابۀ پلی میان قاره های اروپا، افریقا وآسیا قرارگرفته وحیثیت دهلیزی را بین شرق وغرب دارا میباشد که کلیه رفت وآمد های باید الزاماً ازاین دهلیز صورت بگیرد. موجودیت راه های مهم وسوق الجیشی بحری چون خلیج فارس، تنگۀ هرمز، باب المندب، بحیرۀ احمر، کانال سویز، تنگۀ بسفر وتنگۀ دردانیل درشرق میانه که هرکدام ازجهت خاصی حایزاهمیت جهانی وبین المللی هستند این منطقه را بسیار مهم وحیاتی درجهان گردانیده اند. اهمیت بسیارعمدۀ سیاسی شرق میانه دراسلامی بودن این منطقه، درظهور وشکل گیری سه دین بزرگ اسلام،مسیحیت ویهودیت وهمچنان درموجودیت اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی نهفته میباشد. اهمیت اقتصادی شرق میانه ریشه درموجودیت ذخایر عظیم نفتی وتولید وصدور نفت ازاین منطقه به کشورهای صنعتی غرب دارد. قسمت اعظم نفت مورد نیاز کشورهای غربی ازچاه های نفت شرق میانه توسط شرکت های غربی استخراج شده بوسیلۀ لوله های که به سواحل بحیرۀ مدیترانه کشیده شده منتقل میگردد ویا توسط کشتی های نفت کش ازطریق خلیج فارس وتنگۀ هرمز وارد بحر هند شده واز آنجا به جهان صنعتی انتقال میابد. شرق میانه ازلحاظ نظامی وسوق الجیشی نیزازاهمیت ویژه ای برخوردار است. کشورهای این منطقه مانند دایره ای دروسط سه قارۀ بزرگ اروپا، افریقا وآسیا قرارگرفته است. سلاح های سنگین وپیشرفته چون موشک های دورپرواز با جابجایی دراین منطقه هرسه قاره های متذکره را زیر تهدید قرار میدهند. درمیان کلیه منطقه های آبی وخشکی شرق میانه، خلیج فارس وکشور های ساحلی آن بیشتر ازهرنقطۀ دیگراین منطقۀ مهم وحساس جهان مهم تر وحساس تر محسوب می شوند. زیرا قسمت عمدۀ ذخایر نفتی شرق میانه درکشورهای اطراف خلیج فارس قرار دارد. راه بحری خلیج فارس به تنگۀ هرمز، بحیرۀ عمان وبحر هند مرتبط است که روزانه صد ها کشتی تجارتی خاصتاً کشتی های بزرگ حامل نفت با عبورازتنگی هرمز، بین بحر هند وخلیج فارس دررفت وآمد هستند. کویت وعراق که دوکشورشامل درحوزۀ خلیج فارس هستند با داشتن بیست فیصد ذخایر نفت صادراتی جهان از کشورهای مهم حوزۀ خلیج فارس محسوب می شوند. نگاهی به اوضاع عمومی کویت قبل ازاشغال: کویت با مساحت 17817 کیلو مترمربع یکی ازکشورهای کوچک عربی واسلامی واقع درساحل جنوب غربی خلیج فارس است. این کشور ازشمال به عراق، ازجنوب به منطقۀ بیطرف وعربستان سعودی، ازسمت غرب به منطقۀ بیطرف وعراق وازشرق به خلیج فارس همسرحد میباشد. کویت سرزمین صحرایی مملو ازریگ وفاقد ارتفاعات کوهستانی است. به استثنای نواحی مرطوب و بارانی شرق کشور بقیه قسمت های آن هوای خشک وگرم دارد. شهرهای مشهورکویت پایتخت آن شهر کویت وشهرهای داهمان درشمال شرقی، شهربورکان درجنوب شرقی، جهره الاحمدی ، میناءالاحمدی ومینا عبدالله میباشد. سابقۀ تاریخی کویت که آیا ازگذشته های دورتاریخی به عنوان یک کشورمستقل وجود داشته است یانه، ناروشن میباشد. کویت بعد ازظهوراسلام وفتوحات اسلامی جزوقلمرو خلافت اسلامی قرار گرفت وتا پایان قرن هفدهم میلادی که خلافت عثمانی تضعیف نشده بود اژدهای استعماراروپایی به خصوص انگلیس برای بلعیدن کشورهای اسلامی وغیراسلامی آسیا وافریقا دهن بازنکرده بود درقلمرو خلافت عثمانی باقی ماند. کویت بنا به موقعیتش درکنار خلیج فارس که برای استعمارگران اروپایی اهمیت داشت مورد توجه آنها قرارگرفت. نخست پرتگالیها درقرن هفدهم میلادی درسواحل کویت تأسیساتی رادایرنمودند. سپس انگلیسها به سواحل کویت نفوذ کردند ودراوایل قرن هژدهم میلادی شهرکویت را بنا نهادند. درهمین زمان قبیلۀ غیزه که شامل خانوادۀ الصباح بود وارد کویت شد وسلسلۀ حکومت شیخ های کویت را تحت حمایت انگلیسها بوجود آوردند. اولین بار شیخ صباح عبدالرحیم حاکم کویت گردید. درسال 1885 میلادی دولت عثمانی خواست تا کویت را تحت کنترول خود بیاورد اما شیخ الصباح حاکم کویت از اطاعت خلافت عثمانی سرباززد وخواستار حمایت انگلیس ها شد. بعداً در1899 میلادی پیمانی میان شیخ کویت وانگلیس ها عقد گردید که براساس آن منافع استعماری انگلیس درکویت تأمین می شد ودولت عثمانی مؤفق نگردید که کویت را مانند گذشته تحت کنترول خود بیاورد. درسال1961 معاهدۀ سال 1899 میان انگلیس وکویت لغو شد وکویت استقلال خودرا اعلان کرد. عراق با این ادعا که کویت یکی ازولایات کشورعراق است ازشناخت استقلال کویت خودداری نمود وبه سایر کشورها توصیه کرد تا کویت را برسمیت نشناسند. درچنین حالتی شیخ عبد الله صباح حاکم کویت که کشورخودرا درمعرض حملۀ عراق دید ازانگلستان تقاضای کمک نظامی کرد وانگلیس ها درطول مرزهای کویت وعراق عساکرخودرا جابجا نمودند که این امر مانع حملۀ احتمالی عراق به کویت درآن زمان گردید. اما عراق درسال 1963 کویت را برسمیت شناخت وظاهراً تشویش ازهجوم عراق به کویت رفع گردید. کشف واستخراج نفت درسال 1938 اهمیت کویت را برای ممالک غربی بالا برد وتعداد بیشترخارجیان اعم ازخارجیان ممالک غربی وآسیایی درکویت سرازیر گردیدند. افزایش خارجی ها درکویت به حدی بود که تا قبل ازاشغال کویت توسط دولت صدام حسین نیمی ازجمعیت دوملیونی این کشورنفت خیز وثروتمند را اتباع خارجی تشکیل می دادند. جدول زیر کمیت اتباع ممالک مختلف جهان را که درکویت سکونت داشتند نشان میدهد: اسم کشورها تعدادنفر اسم کشورها تعدادنفر افغانستان 4000 مصر 150000 فلسطین 300000 بلجیم 21 هندوستان 167000 فنلند 23 پاکستان 9000 پولند 1000 سریلانکا 10000 کوریای جنوبی 684 بنگله دیش 70000 مالیزیا 298 فلیپین 45000 انگلستان 4000 مراکش 6000 ایالات متحدۀ امریکا 2500 ترکیه 2480 آلمان 290 ایران 40000 روسیه 880 تونس 2000 اندونیزیا 709 زیلاند جدید 11 تایلند 7000 دنمارک 83 ایرلند 50 یونان 200 هالند 83 اسپانیا 106 سویدن 100 آسترالیا 90 پرتگال 20 لوکزمبورگ 2 ایتالیا 152 سویس 51 برازیل 250 جاپان 278 فرانسه 400 قبرس 30 کانادا 500 ارجنتاین 45 مکسیکو 14 چلی 5 نوعیت رژیم کویت امیرنشین است که خانوادۀ صباح برآن حکومت می کند وکلیه مناصب حساس ومهم دولتی دردست افراد مربوط به خاندان مذکورمیباشد. اکنون امیر کشور کویت شیخ جابرالاحمد الصباح است. نفت به این کشور شیخ نشین ثروت هنگفتی بخشیده است. چاه های نفت آن ده درصد ذخایر نفت صادراتی جهان را درخود دارد که تا قبل ازدوم آگست 1990 روزانه یک اعشاریه پنج ملیون بشکه نفت ازاین چاه ها استخراج می شد وبه کشورهای اروپایی، جاپان وایالات متحدۀامریکا صادر میگردید. وزیر مالیۀ کویت ده روز بعد ازاشغال کویت توسط نیروهای عراقی درمصاحبه ای باخبرنگاران امریکایی میزان دارایی های خارجی این کشوررا یکصدو پنجاه ملیارد دالر اعلان کرد. این مبلغ قیمت نفت صادراتی است که دربانک های غربی وبیشتردرانگلستان گذاشته شده است. ای پول ها از سوی کمپنی های بزرگ تجارتی واقتصادی انگلیس وکشورهای غربی مورد استفاده وبهره گیری قرارمی گیرد. نشریۀ امریکایی "نیوزیورکر" دارایی نقدی امیرکویت را که متعلق به شخص امیرمیباشد ودربانک های خارجی سرمایه گزاری شده است چهارده ملیاردالر قلمداد می کند. این مبلغ جدا از 150 میلیار دالری میباشد که توسط وزیر مالیه به عنوان دارایی کشور کویت نام برده شد. دینار کویتی که واحد پول کویت است تا قبل از جنگ نفت قیمت ترین پول جهان به حساب میرفت. تا قبل ازآگست 1991 یک دینار کویتی معادل سه دالر امریکایی بود که البته بعد ازاشغال ارزش آن تنزیل نمود. نیروی نظامی حکومت کویت قبل ازتهاجم عراق مجموعاً به 20300 نفر می رسید که قوای زمینی آن شامل شانزده هزار سرباز وافسر، 275 عراده تانک و65 عراده توپ می شد. نیروی هوایی کویت متشکل از2300 نفر، 36 فروند هواپیمای جنگنده وبم افگن، هجده فروند چرخبال (هلیکوپتر)نظامی بود. ونیروی بحری کویت شامل 2100 نفر، 23 فروند کشتی گزمه( گشتی) وساحلی می گردید. آشنایی با اوضاع عمومی عراق: الف - وضع جغرافیایی: - کشورعراق با مساحت 444448 کیلو مترمربع دارای هفده ملیون چهارصد هزار جمعیت است. تا قبل ازبحران اشغال کویت وجنگ نفت درحدود یک ملیون اتباع خارجی نیزدرعراق زندگی میکردند. عراق که درحوزۀ خلیج فارس ومنطقۀ شرق میانه موقعیت دارد ازطرف شمال با ترکیه، ازسوی شمال غرب با سوریه، ازجنوب با عربستان سعودی واز شرق با ایران هم سرحد است. مناطق شمال شرقی عراق که قسمت کوهستانی کشوررا تشکیل میدهد دارای هوای سرد وپوشیده ازبرف، منطقۀ شرقی وجنوب شرقی آن معتدل وقسمت های غرب وجنوب غرب آن که زمین صحرایی وریگستانی دارد گرم وخشک میباشد. زبان مردم عراق عربی است اما اقلیت های مسلمان کردی، ترکمن وفارسی زبان نیز درعراق وجوددارند. تعداد اندکی ازعیسویان نیزدرعراق زندگی می کنند. شهرهای مشهور عراق عبارتند از: بغداد پایتخت کشور که چهار ونیم ملیون نفر را درخود جای داده است وشهربندری بصره درجنوب، موصل، کربلا، نجف، کرکوک، کاظمین، خانقین، سامره، ناصریه، امادیه، سلیمانیه وغیره. مهم ترین منابع معدنی عراق نفت است که ازچاه های نفت آن تا قبل از آگست 1990 ده فیصد نفت صادراتی جهان تولید وصادرمی گردید. علاوه ازنفت معدن دیگری چون زغال سنگ، آهن، سرب، مس، نقره وگوگرد درعراق وجوددارد. محصولالت زراعتی این کشورشامل گندم، برنج، خرما، پنبه، ارزن وشکر می شود. ب – اوضاع تاریخی وسیاسی : - عراق که درگذشته بین النهرین گفته می شد ازلحاظ تاریخی سابقۀ طولانی دارد ومی توان آنرا ازنخستین مراکز ایجاد تمدن بشری قلمداد کرد. عراق درزمان خلفای راشدین شامل قلمرو خلافت اسلامی شد ودردوران خلافت عباسی ها پایتخت امیران عباسی گردید. دردوران خلافت عثمانیهای ترکیه هرچند که مرکز خلافت ازعراق انتقال یافت اما این کشور همچنان درقلمرو امپراطوری عثمانیها باقی ماند. بعد ازتضعیف دولت عثمانی وشکست آن درجنگ اول جهانی(1920 میلادی) عراق تحت سلطۀ انگلیسها قرارگرفت. در24 اپریل 1920 عراق و فلسطین مطابق عهدنامۀ "سان رمو" که درمورد قیمومیت کشورهای عربی انعقاد یافته بود زیر سلطۀ انگلیس ها درآمد وشخصی بنام "کاکس" ازسوی دولت انگلیس حاکم عراق تعین شد. قیام مردم عراق ازنخستین روزهای سلطۀ انگلیس به این کشورآغازیافت اما توسط نیروهای انگلیس با حیله وخشونت سرکوب شد. انگلیس ها بعد از حاکم خود امیرفیصل فرزند شریف حسین پادشاه حجاز را به پادشاهی عراق منصوب کردند وکرسی صدارت را در23 آگست 1921 میلادی به نقیب عبدالرحمن الگیلانی که ازشخصیت های متنفذ عراقی وطرفدار انگلیس ها بود سپردند. امیرفیصل که به عنوان ملک فیصل اول با حمایت انگلیس ها به پادشاهی رسید طی عقد معاهده ای متعهد شد که امور مالی ونظامی خودرا به مستشاران انگلیسی بگذارد. برعلاوه، انگلیس ها به ایجاد دو پایگاه نظامی " حبانیه" و"شعبیه" درعراق پرداختند. درسال 1930 نوری سعید که بیشتر ازهمه به انگلیس ها مطیع ووفادار بود به صدارت عراق رسید. او قراردادی را با انگلیس امضاء کرد که به موجب آن عراق متعهد شد تا کلیه تسهیلات لازم را درخاک خود نسبت به لشکرانگلیس فراهم سازد. به موجب این تعهد عساکر ونظامیان انگلیسی درخاک عراق مصئونیت کامل داشته ازپرداخت مالیات وحضوردرمحاکم معاف گردیدند. انگلیس ها درعوض این امتیازات تعهد کردند که مقدمات استقلال عراق را فراهم نمایند. دراکتوبر1932 میلادی قیمومیت انگلیس ها پایان یافت وعراق به استقلال سیاسی رسید. درماه می 1333 میلادی رشید عالی گیلانی رهبرحزب"الاخاءالوطنی"(برادران میهنی) که خواهان لغو قرارداد 1930 عراق وانگلیس وازطرفداران آلمان به شمارمیرفت صدراعظم کشورگردید. ملک فیصل درسپتمبر1933 وفات یافت وپسرش ملک غازی به تخت سلطنت نشست. او رشید عالی گیلانی را ازصدارت برکنار وبه جایش جمیل المدفعی را منصوب کرد که ازطرفداران انگلیس شناخته می شد. درسال 1935 یاسین الهاشمی به صدارت رسید اما پس ازیکسال، شاه تحت فشار نظامی بکر صدقی از جنرالان ارتش، حکمت سلیمان را به کرسی صدارت تعین کرد. جنرال صدقی به ریاست نیروهای مسلح عراق رسید. جنرال مذکور در11آگست 1937 هنگام عزیمت بسوی ترکیه درفرودگاه موصل توسط یک سرباز کردی به قتل رسید وبعد ازقتل او نوری سعید مجدداً صدراعظم عراق شد. ملک غازی دراپریل 1939 دریک حادثۀ ترافیکی که گفته می شد دست صدراعظم نوری سعید درآن دست داشت به قتل رسید. بعد ازمرگ او فیصل دوم که طفل خردسالی بود پادشاه عراق شد وبرادرش امیرعبدالله نایب السلطنه تعین گردید. دردوم اپریل 1941 رشید عالی گیلانی به کمک چهار افسر عالی رتبۀ ارتش کودتای نظامی براه انداخت وزمام اموررا بدست گرفت. اما اوبه زودی توسط نیروهای نظامی انگلیس که ازطریق بصره شهر بغداد را تصرف کردند ازقدرت کنار زده شد وبه ترکیه فرارکرد. بعد ازدخالت نظامی انگلیس ها، نوری سعید دوباره به صدارت عراق رسید. اوتا سال 1944 به مقام صدارت باقی ماند ودر1949 بازکرسی صدارت را برای یکسال دیگربدست آورد. نوری سعید درسال 1954 میلادی برای آخرین باربه صدارت عراق رسید وسرانجام در1958 با کودتای جنرال عبدالکریم قاسم وجنرال عبدالسلام عارف یکجا با فیصل دوم پادشاه وامیرعبدالله نایب السلطنۀ عراق به قتل رسید. کودتاچیان رژیم عراق راجمهوری اعلان کردند وجنرال عبدالکریم قاسم به عنوان صداعظم زمام اموررا بدست گرفت. جنرال قاسم درروزهای آغاز زمام داری خود اقدام به برچیدن پایگاه های انگلیس ازعراق کرد وازپیمان بغداد خارج گردید. این پیمان درزمان پادشاهی ملک غازی میان کشورهای ایران، ترکیه وعراق امضاء گردیده بود. قاسم با خروج ازاین پیمان روابط خودرا با کشورهای کمونیستی نزدیک ساخت. دراکتوبر1958 جنرال عارف معاون صدارت، به کمک رشید عالی گیلانی علیه جنرال قاسم دست به کودتای نا فرجام زد وروانۀ زندان گردید. درسال 1961 میلادی جنرال عبدالکریم قاسم به اعلان استقلال کویت اعتراض کرد وکویت را بخشی از ولایت بصره خواند. او همزمان با این اعتراض وادعا نیروهای نظامی عراق را درسرحدات کویت مستقرساخت. اما به اثر حمایت انگلیس ها وبرخی کشورهای عربی چون مصرازکویت، ازحمله به کویت خودداری ورزید. حکومت جنرال قاسم درفبروری 1963 توسط کودتای جنرال عبدالسلام عارف که به تازگی مورد عفو جنرال قاسم قرارگرفته بود سرنگون گردید. عارف ازهواداران پرحرارات جمال ناصر وافکار ناسیونالیستی او محسوب می شد. او به کمک افسران نظامی عضو حزب بعث عراق چون جنرال احمد حسن البکر کودتا را به پیروزی رسانید وجنرال قاسم را دستگیر وتیرباران کرد. بعد ازکودتای 1963 جنرال عارف رئیس جمهور وحسن البکر صدراعظم عراق شدند اما به زودی میان آنها اختلاف وکشمکش ایجاد شد. جنرال عارف به کمک برادرش جنرال عبدالرحمن عارف به سرکوبی حزب بعث پرداخت وبا خلع سلاح نمودن گارد حزب بعث (حرث القوی) حسن البکر وسایر بعثی های مهم نظامی وملکی را ازمناصب شان برکنارکرد وبه زندان افگند. جنرال عارف بعداً دراپریل 1966 به اثر سقوط هلیکوپتر حاملش کشته شد وبرادرش جنرال عبدالرحمن عارف زمام اموررا بدست گرفت. وی درجولای 1967 با کودتای حزب بعث به قتل رسید و حزب مذکوربرهبری حسن البکر به زمام داری کشوررسید. حسن البکر تا سال 1979 به حیث رئیس جمهور ورئیس حزب بعث باقی ماند وبعد ازآن صدام حسین که سمت معاونیت اورا درپست های ریاست جمهوری، صدارت وحزب به عهده داشت جانشین حسن البکر شد. حاکمیت صدام حسین وهشت سال جنگ با ایران: سالهای معاونیت صدام حسین درحاکمیت وحزب بعث که از1971 تا 1979 میلادی را دربرگرفت، سالهای نفوذ وتحکیم قدرت اودردرون حزب وحاکمیت بود. درحالیکه رهبری حزب ودولت بدست حسن البکر قرارداشت اما تأثیر وقدرت او دردولت وحزب بعث باازدیاد نفوذ وسلطۀ صدام حسین پیوسته تضعیف وتقلیل میافت. صدام درسال 1972 به حیث معاون رئیس جمهور ومعاون حزب حاکم بعث طی سفر رسمی به مسکو قرارداد دوستی وهمکاری را با شوروی امضاء کرد. پس ازامضای قرارداد حزب کمونیست عراق که طرفدار شوروی بود درقدرت با حزب بعث سهیم گردید. اما بعداً این ائتلاف دراثرکودتای کمونیست ها برای بدست آوردن قدرت انحصاری ازهم پاشید. صدام حسین درسال 1972 صنایع نفتی عراق را ملی اعلان کرد ونفوذ غرب را به شریان های اقتصادی ونفتی کشور مسدود نمود. صدام حسین درجولای 1979 احمد حسن البکر را ازکلیه مقام های حزبی ودولتی ظاهراً بنام استعفا به علت بیماری برکنارکرد وخود دررهبری حزب ودولت قرارگرفت. او در22 سپتمبر1980 میلادی قرارداد 1975 الجزیره میان عراق وایران را بطور یک جانبه بی اعتبار اعلان داشت. این قرارداد به میانجگری بومدین رئیس جمهور وقت الجزایر برای رفع اختلاف مرزی میان عراق وایران امضاء شده بود. صدام حسین بعد از لغو قرارداد الجزیره بایورش نظامی علیه ایران جنگ بی حاصلی را آغاز کرد که هشت سال ادامه یافت. صدام حسین بمنظور تسلط به منطقۀ خلیج فارس وتحقق رویای زعامت جهان عرب به ایران حمله برد. او پیروزی خودرا دراین لشکرکشی حتمی وقطعی محاسبه کرده بود. محاسبۀ صدام دراین پیروزی به تحلیل وبرداشت او ازاوضاع وشرایط داخلی وخارجی ایران بر میگشت که میتوان نقاط عمدۀ محاسبۀ اورا درحمله به ایران چنین تذکرداد: ارتش نیرومند زمان شاه درایران بعد از سقوط شاه وتشکیل جمهوری اسلامی ازهم پاشیده بود. صدام فکر میکرد که با این فروپاشی وضعف ارتش ایران زمینه برای پیشروی سریع نیروهای عراقی مساعد است ودولت اسلامی ایران به سرعت سقوط می کند. وضع ایران ازلحاظ شرایط واوضاع منطقه ای وبین المللی ازنظر صدام نا مساعد وبه سود عراق ارزیابی شده بود. صدام حسین به خوبی می دید که مقامات جمهوری اسلامی ایران با ادعای صدور انقلاب تشویش جدی رابرای تمام زمام داران کشورهای عربی ایجاد کردند. موضع شدیداً خصمانۀ دولت اسلامی ایران باحکومت های عربی طرفداران امریکا وبا خود امریکا وکشورهای غربی سبب شد که ایالات متحدۀ امریکا وغرب نگرانی رژیم های عرب حوزۀ خلیج فارس راازایران درگوش زمام داران این رژیم ها جدی تلقی کرده وآنهارا درهرنوع اقدام ضد رژیم اسلامی ایران حمایت نمایند. شوروی نیز بنا برحضورنظامی اش درافغانستان وحمایت جمهوری اسلامی ایران ازمجاهدین نه تنها علاقۀ به حمایت ایران نداشت بلکه عملاً خواهان تضعیف وحتی سرنگونی حکومت اسلامی ایران بود. صدام حسین با این محاسبه نتیجه گیری کرده بود که تهاجم اوبه ایران نه تنها ازلحاظ اوضاع وشرایط داخلی ایران مساعد است بلکه اودراین تجاوز حمایت کشورهای عربی، شوروی، ایالات متحدۀ امریکاوکشورهای اروپایی را باخود دارد. این حدس و احتمال رانیزنمیتوان ازنظردورداشت که اواین تجاوزرا با مشورۀ قبلی کشورهای متذکره آغازکرده باشد وخاصتاً باتوجه به مفادقرارداد دوستی وهمکاری نظامی واقتصادی 1972 میان شوروی وعراق که عراق متعهد شده بود تاهرگونه حرکات نظامی خودرا به اطلاع مقامات شوروی برساند. هرچندصدام حسین دراین محاسبۀ خود مبنی برحمایت وسیع کشورهای منطقه، ممالک غربی و شوروی ازحمله به ایران اشتباه نکرده بود اما هجوم وپیشروی نیروهای عراقی بعدازگذشت یکی دوسال ازشروع جنگ برخلاف پیشبنی ومحاسبۀ رئیس جمهور عراق به مقاومت سرسختانۀ ایرانیها مواجه شد. سپس عراق درسراشیب شکست قرارگرفت واراضی بدست آورده ازایران را یکی پی دیگر ازدست داد. حالت دشوارصدام حسین پس ازمقاومت ایرانیها وعقب نشینی نیروهای عراقی ازخاک ایران سبب وحشت بیشتر زمامداران کشورهای منطقه وکشورهای مخالف ایران درسطح جهان گردید. ازطرف دیگر سرسختی اشتباه آمیزجمهوری اسلامی ایران در ردهرگونه پیشنهادآتش بس وصلح با عراق درشرایطی که اوضاع جبهات جنگ به زیان عراقی ها بود زمینۀ کمک های بی دریغ وسخاوتمندانۀ مالی ونظامی کشورهای منطقه، شوروی وکشورهای غربی را بیشترازبیش فراهم کرد. عراق درنتیجۀ این کمک ها که بیشترتوسط عربستان سعودی وکویت مهیا شد، ازلحاظ نظامی نیرومند تر از قبل شد. با فشار فزایندۀ نظامی به ایران ازطریق شلیک موشک های اسکاد به شهرتهران، جمهوری اسلامی ایران قطع نامۀ 598 سازمان ملل رادرجولای 1988 پذیرفت وبا برقراری آتش بس جنگ هشت ساله میان هردو کشور پایان یافت. صدام حسین پس ازبرقراری آتش بس باایران که با جدیت وشدت درجهت نیرومندی هرچه بیشترارتش عراق تلاش میکرد در1989 به انعقاد قرارداد عدم تعرض با حکومت عربستان سعودی مبادرت ورزید. عقد این قرارداد باسعودی یک عمل نگران کننده وپرسش برانگیز بود. او پس ازاین قرارداد خاصتاً دراواسط سال 1990 میلادی حملات لفظی خودرا علیه کویت وامارات متحدۀ عربی آغازکرد وسرانجام درآگست سال مذکور با یورش نظامی کویت را اشغال نمود. وضع نظامی عراق قبل ازحمله به کویت: صدام حسین درپایان هشت سال جنگ باایران به مؤفقیتی که جنگ رابه منظور تحقق آن آغاز کرده بود نایل نگردید. اما این جنگ اورا صاحب ارتش یک ملیونی ودارای سلاح وتجهیزات پیشرفته کرد. هرچند او درپایان جنگ ازمدرک مصارف نظامی وتسلیح وتجهیز ارتش عراق ملیار ها دالر مقروض شد. توانایی نظامی را که صدام حسین درجریان جنگ با ایران کمایی کرد وحتی خود به تولید سلاح های کشتار جمعی وشیمایی مبادرت ورزید ناشی ازکمک های هنگفت مالی کشورهای عربی ثروتمند حوزۀ خلیج فارس وتحویل دهی انواع اسلحه وتجهیزات پیشرفتۀ نظامی ازسوی شوروی، چین، فرانسه وهمچنان فراهم آوری مواد وتجهیزات نظامی ازسوی شرکت های مختلف کشورهای غربی بود. مطابق گزارش های که درمطبوعات غربی بعد ازاشغال کویت منتشر گردید، 207 شرکت ازکشورهای غربی متهم هستند که به عراق مواد وتجهیزات لازم برای تولید تسایحات شیمایی فروخته اند. هفته نامۀ اشپیگل چاپ آلمان گزارش میدهد که کارگران آلمان شرقی به عراق کمک کردند تا فابریکات تولید سلاح های شیمایی را که شرکت های المان غربی طراحی کرده بودند احداث نمایند. همچنین نشریۀ تایمزمالی چاپ انگلستان بعدازاشغال کویت گزارش میدهد که یک شرکت انگلیسی تعداد زیادی گلوله های حاوی گازهای زهرناک وبمبهای آتشزا مشابه بمبهایی را که ایالات متحدۀ امریکا درجنگ ویتنام بکاربرد به عراق صادرکرده است. افزون برآن انگلستان درفابریکۀ اسلحه سازی شهر الحله واقع درجنوب بغداد که موشک وسلاح شیمایی تولید میکرد نقش عمده داشت. شرکت های بلجیمی، انگلیسی، آلمانی ویوگسلاویایی درطول جنگ باایران فرودگاه ها وپناهگاه های متعدد زیرزمینی را درعراق ساختند که هواپیماهای جنگی با پیلوت وپرسونل آن می توانند درآنجا ازبمباران ها مصئون مانده وهواپیماها باخروج ازمدخل پناهگاه مستقیماً پرواز نمایند. نقش فرانسه نسبت به هرکشور اروپایی وغربی درتسلیح وتجهیزعراق بیشتربود. زیرا فرانسویها بصورت رسمی سلاح های پیشرفته ای چون "سوپرایتاندار"، "میراژ" وموشک های" اگزوست" را به عراق فروختند. مجموع ارزش پولی سلاح فرانسوی فروخته شده به عراق درطول جنگ آن کشور با ایران شانزده ملیارد وششصد ملیون دالر بالغ می شود. هرچند امریکایی ها درجریان جنگ هشت سالۀ ایران وعراق بصورت رسمی ومستقیم سلاح وتجهیزات نظامی دراختیار عراق قرار ندادند اما بصورت غیرمستقیم ومخفی با قراردادن اطلاعات محرمانه ازحرکات نیروی نظامی ایران درجبهات که ازعکسبرداری های اقمار مصنوعی امریکا بدست می آمد وهمچنین با فروش سامان وآلات جنگی وکمپیوتری، دولت صدام حسین را بصورت مخفیانه یاری نمودند. روزنامۀ واشنگتن پوست دریکی ازشماره های ماه مارچ سال جاری میلادی(1991) افشاء ساخت که کمپنی های تولید سلاح درامریکا ازسال 1985 تا سال 1990 بیش ازیک ونیم ملیارد دالرسامان ولوازمات جنگی برای ایجاد کارخانه های تولید سلاح به صدام فروختند. امریکایی ها علاوه براینکه درجریان جنگ ایران وعراق روابط دیپلوماتیک خودرا باعراق که قبلاً قطع شده بود ازسرگرفتند ونام عراق راازلیست کشورهای حامی تروریزم درسال 1984 حذف کردند دوملیارد دالر قرضه بصورت رسمی دراختیار دولت صدام حسین گذاشتند. رونالد ریگن رئیس جمهور امریکا دردوران جنگ ایران وعراق بعد ازاشغال کویت توسط عراق طی سخنرانی خود دردانشگاه امریکایی "برکیمان" گفت:" حمایت ازعراق درسالهای دهۀ هشتاد درمقابل ایران انتخاب بین بد وبدتر بود. سیاست خصمانۀ ایران دردوران حیات آیت الله خمینی وگروگان گیری پرسونل سفارتخانۀ امریکا برای 444 روزدرتهران ونگرانی ازشعار های صدور انقلاب توسط رهبران جمهوری اسلامی مارا به سمت برقراری روابط باعراق وحمایت ازرژیم صدام حسین سوق داد." نقش شوروی درتجهیز وتسلیح عراق کاملاً واضح وآشکاراست. پس ازقرارداد 1972 میان عراق وشوروی سلاح روسی به ارتش عراق سرازیر شد وصدها مشاور نظامی شوروی درقطعات مختلف ارتش عراق قرارگرفتند. قسمت اعظم سلاح های سبک وسنگین عراق چون انواع تانک ها، هواپیماهای جنگی وموشک های مختلف النوع ساخت شوروی میباشد. دولت عراق درجریان جنگ باایران به همکاری مشاورین ومتخصصین نظامی شوری مؤفق شد تا تغیراتی را درمورد موشک های اسکاد روسی وارد نموده ازیکطرف برد آنهارا بیشتر ساخت وازطرف دیگر آن موشک هارا قادر به حمل سلاح شیمایی نماید. ارزش سلاح وتجهیزات نظامی را که شوروی ها درطول جنگ هشت سالۀ عراق وایران به صدام حسین فروختند به ده ها ملیارد دالر بالغ میگردد. نقش کشورهای ثروتمند عربی حوزۀ خلیج فارس درتأمین مصارف مالی ماشین نظامی عراق بسیار مهم وعمده محسوب می شود. به حدیکه صدام حسین بدون سخاوتمندی های هنگفت مالی برادران عرب خود قادر به ایجاد چنین ماشین جنگی نمی گردید. برخی ازمقامات کویت بعد ازتهاجم عراق به کویت اظهارکردند که حکومت کویت درطول جنگ عراق وایران درحدود بیست ملیارد دالربصورت قرضه وکمک بلاعوض دراختیار صدام حسین گذاشت. هرچند حکومت عربستان سعودی تاکنون درمورد میزان کمک مالی خود به صدام حسین اظهاری نداشته اما حدس زده می شود که به هیچصورت میزان کمک های عربستان به صدام درطول جنگش باایران کمترازسخاوتمندی های حکومت کویت نمی باشد. سایرکشورهای ثروتمند عربی عضو شورای همکاری خلیج نیزهزاران ملیون دالردراختیار صدام حسین گذاشتند. کشورمصر با آنکه ازکشورهای فقیر عربی به حساب میرود درطول جنگ عراق وایران صدها ملیون دالر کمک نظامی دراختیار صدام حسین گذاشت. ازجانب دیگر نقش عمده ای را درجلب حمایت کمک کشورهای غربی به دولت عراق ایفا نمود. تعداد ارتش ومقدار سلاح دولت صدام حسین درپایان جنگ با ایران بدین شرح بود: مجموع نیروهای مسلح وآماده به خدمت یک ملیون نفر افراد ذخیره با احتیاطی 850 هزار نفر تعداد سرباز وافسردرنیروی زمینی 955 هزار نفر تانک 5500 عراده توپ 3000عراده موشک انداز زمین به هوا 330 دستگاه نیروی بحری پنج هزار نفر شامل پنج فروند کشتی جنگی، 38 فروند کشتی جنگی گزمه(گشتی) وساحلی نیروی هوایی چهل هزار نفر شامل 513 فروند طیاره که شامل میک 23، میک 25، میک 29 روسی وهواپیماهای میراژ فرانسوی حامل موشک های هوا به زمین اگزوست و 160 فروند چرخبال ( هلیکوپتر) می شد. مطالعه وبررسی زندگی وشخصیت صدام حسین: صدام حسین دراپریل 1937 میلادی ازیک خانوادۀ روستایی متعلق به یک قبیلۀ بدوی درشهرک تکریت واقع صد کیلو متری شمال بغداد بدنیا آمد. اوهنوز پا به مکتب یا مدرسۀ ابتدایی نگذاشته بود که پدرش درگذشت. وبه نوشتۀ مجلۀ عربی الخلیج: ازپدرش به خاطراینکه مادرصدام را ازخانه بیرون کرد جدا شد وتحت سرپرستی کاکایش قرارگرفت. میان پدر ومادر صدام توافق روحی وجود نداشت. این عدم توافق روحی محیط فامیل را که محیطی مملواز جنگ وکشمکش ساخته بود تأثیرات ناگواری بروحیۀ صدام گذاشت. صدام ازهمان آوان کودکی آدم تند خوی، کینه توز، بی رحم وخشن بار آمد. او در9 سالگی شامل مکتب ابتدایی تکریت گردید ودرسالهای اخیردورۀ ابتدایی مکتب با بدمعاشی دست به قتل یکی ازمعلمین خود زد وبه زندان رفت. وی در1955 اززندان رها شد وبلا فاصله شامل دوران ثانوی درمکتب الکرخ بغداد شد. صدام درهمین وقت بود که به صفت فعالین حزب بعث درآمد که یک حزب سوسیالیستی خوانده می شد. معاشرت ودوستی صدام حسین چه درمیان همصنفان دورۀ مکتب وچه درمیان اعضای حزب بعث به جرئت، تند خویی، گردنکشی وخشونت مشهوربود. ازاین رو حزب بعث درمواقع اجرا وتطبیق نقشه های خطرناکی چون قتل وترور اورا به وظیفه می گماشت واز خصوصیت بی رحمی او استفاده میکرد. چنانچه اورا با 9 تن ازهمقطارانش درسال 1958 به ترور جنرال عبدالکریم قاسم صدراعظم عراق مامورساخت. صدام حسین دراین حادثه جراحت برداشت و برخلاف رفقای خود که همه دستگیر وزندانی شدند مؤفق به فرارگردید. او نخست به سوریه وازآنجا راهی قاهره پایتخت مصر شد. صدام حسین با آنکه دربغداد به جرم شرکت درترور نافرجام جنرال قاسم غیاباً محاکمه وبه اعدام محکوم گردید درقاهره مورد نوازش وحمایت جمال عبد الناصر قرارگرفت. اودرتحت این حمایت نخست شامل مکتب الاقصرالانی وبعداً در1961 شامل فاکولتۀ حقوق دردانشگاه قاهره گردید. صدام درقاهره بارها با جمال ناصرملاقات نمود واین ملاقات ها اورا شدیداً تحت تأثیرافکار ناسیونالیستی ناصرقرارداد. صدام حسین دردانشگاه حقوق قاهره به عضویت اتحادیۀ محصلین بعثی درآمد وبعداً درسال 1963 که حکومت جنرال قاسم باکودتای مشترک جنرال عبدالسلام عارف وحزب بعث سرنگون گردید دوباره به بغداد برگشت. اودراین زمان با سهمگیری درچهارمین جلسۀ منطقوی وششمین جلسۀ ملی حزب بعث درسال مذکور نقش بیشتروفعالتری رادرحزب بعث به عهده گرفت. وی همچنین درپهلوی مسئولیت حزبی تحصیلاتش رادر رشتۀ حقوق دردانشگاه بغداد دنبال کرد ودرهمین سال بادخترکاکایش ساجده توالف ازدواج نمود که اکنون صاحب دوپسرودو دخترمیباشد. صدام حسین دراواخرسال 1963 که روابط جنرال عارف باحزب بعث برهم خورد وبعثی ها از مناصب دولتی کنارزده شدند، زندانی گردید. اوبعداً در1966 اززندان فرار نمود ودرهمین سال به معاونیت رهبری حزب بعث رسید. وی بلا فاصله به تجدید سازمان حزب مذکور پرداخت وغرض سرنگونی حکومت جنرال عبدالرحمن عارف ارتش ملیشایی را تشکیل داد. صدام حسین درکودتای افسران حزب بعث در1968 که سبب سرنگونی حکومت جنرال مذکورگردید نقش فعالی را ایفا نمود. درنتیجۀ این کودتا حزب بعث به قدرت رسید وجنرال حسن البکر به حیث رئیس جمهور، صدراعظم ورئیس حزب بعث عراق اموررا بدست گرفت. وصدام حسین در1971 معاونیت اورا در کلیه این مقام ها عهده دارشد. صدام حسین بعدازاحراز قدرت توسط بعثی ها در1968 به تحصیلات ناتمامش دررشتۀ حقوق ادامه داد ودرسال 1969 مؤفق به اخذ دیپلوم در رشتۀ متذکره گردید. اوبه خاطر کسب اعتبار نزد نظامیان بدون آنکه دانشگاه نظامی راخوانده باشد درسال 1973 رتبۀ برید جنرالی گرفت ودیپلوم" ام –اس" رادرعلوم حربی بدست آورد. هرچند تا سال 1979 دررأس رژیم عراق وحزب بعث جنرال حسن البکر قرارداشت اما صدام حسین بصورت روزافزون نفوذ وتسلط خودرا بردستگاه های دولت مستحکم میساخت. اوخویشاوندان، طرفداران وهمفکران خودرا درپست های مختلف حزبی ودولتی جابجا میکرد. کودتای نامؤفق "ناظم گزار" رئیس سازمان جاسوسی عراق در1973 علیه حسن البکربهترین زمینۀ تصفیۀ مخالفین رابدست صدام داد. علاوه برآنکه ناظم گزار اعدام شد، صدام حسین صدها تن ازافرادی را که مخالف تشخیص میداد به زندانها وکشتارگاه ها می کشاند. معاهدۀ صدام با روسیه در1972 سبب ائتلاف حزب حاکم بعث با حزب کمونیست عراق گردید وبعثی ها مطابق تمایل مسکو حزب کمونیست عراق را درقدرت سیاسی شریک ساختند. اما این ائتلاف در1978 بعد ازکشف کودتای نافرجام افسرانی که اعضای حزب کمونیست بودند درهم شکست وصدام 21 تن اعضای حزب کمونیست رادرماه می سال مذکور اعدام کرد. هرچند اعدام کمونیست ها آزردگی ونارضایتی مسکو رابارآورد اما حاکمان شوروی که کودتا را نافرجام وموقعیت حزب بعث را مستحکم دیدند روابط دوستانه ونزدیک خودرا با حزب بعث وصدام حسین گرم نگهداشتند. به اساس مقالۀ تحلیلی مجلۀ شپیگل چاپ آلمان درمورد صدام حسین ورژیم اوکه بعد ازاشغال کویت منتشرگردیده است حسن البکر نمیخواست قرارداد 1972 با شوروی امضاء شود اما صدام دردفتر کارریاست جمهوری با آتش مرمی تفنگچۀ خود که شانۀ چپ رئیس جمهور را درامور اصابت قرارداد، حسن البکررا به امضای معاهده با شوروی راضی ساخت. صدام سرانجام درشانزدهم جولای 1979 رسماً به حاکمیت سمبولیک وشکلی حسن البکر پایان داد واورا بنام معاذر صحی وکبرسن وادار به استعفا ساخت. صدام حسین سمت های ریاست جمهوری، صدارت عظمی، ریاست شورای انقلابی، سرقوماندانی قوای مسلح وریاست حزب بعث را تحت نام منشی عمومی حزب بدوش گرفت. اوبعدازآن بیشتر ازبیش با بی رحمی وقساوت افراد مخالف خودرا ازکلیه مناصب دولتی وحزبی کنارزد وکلیه صلاحیت های زمام داری رادردست خودقرار داد. اوحکومت استبدادی ودیکتاتوری را که قبلاً پایه گذاری شده وشکل گرفته بود به صورت وحشتناکی مستحکم وگسترده ساخت. صدام حسین درآکست 1979 بیست ویک تن ازافراد بلند پایۀ دولتی به شمول پنج تن ازاعضای بلند پایۀ حزب بعث وعده ای ازوزرای کابینه را به اتهام جاسوسی با سوریه تیرباران کرد. اودرجون 1980 اعلان برگزاری انتخابات رانمود وبیش ازدوصد تن خبرنگاران خارجی را جهت مشاهدۀ جریان انتخابات به عراق دعوت نمود.لایحۀ انتخابات رابرای خود محفوظ داشت وانتخابات بدون شرکت مخالفین برگزارشد. نتیجۀ این انتخابات که ازقبل مشخص بود به زمامداری صدام ظاهراً شکل قانونی بخشید. وکشورعراق درانحصار حاکمیت حزب بعث آنهم دردست صدام حسین، دوپسر وبرادر اندر وبرادرخانمش جنرال ادنان خیرالله تولف وزیر دفاع عراق که درسالهای اخیر جنگ با ایران دراثر سقوط هلیکوپتر حاملش به هلاکت رسید قرارگرفت. صدام حسین مانند سفاکترین وبی رحم ترین زمام داران تاریخ، مخالفین داخلی خودرا با برحمی سرکوب نمود. سیاست او درتحکیم پایه های حکومتش فقط برپایۀ قلع وقمع نارضیان ومخالفین استوار بود. او درسرکوبی و قتل مخالفان خود هیچ محدودیت اخلاقی وانسانی را نپذیرفت وازانجام هیچ فاجعه وجنایتی دریغ نورزید. اوسلاح کیماوی را نه تنها درجنگ باایران علیه عساکر ایرانی بکاربرد بلکه هزاران تن ازهموطنان عراقی خودرا درحلبچۀ کردستان با این سلاح کشنده در1988 قتل عام کرد ودرپاسخ به خبرنگار دوتلویزیون فرانسه که بمباران شیمیایی حلبچه راغیراخلاقی خوانده بودندگفت:" درسیاست ورهبری هیچ جایی برای اخلاق وجودندارد." صدام حسین خصوصیات واوصافی چون کینه توزی، زورگویی، خشونت، خودخواهی، شهرت طلبی ودرعین حال جرئت مندی راازهمان آوان کودکی با خود داشت. وبا همین شیوه خودرا به مدارج بالای حزب بعث وحکومت عراق رسانید. اوبعد ازکنارزدن حسن البکر وغصب قدرت ودرجریان جنگ با ایران برای خود فهرستی ازاوصاف والقابی را که برخی آنها عجیب وبرخی هم مضحک وخنده آور بود، انتخاب نمود. کلیه دستگاه های دولتی ووسایل جمعی عراق چون مطبوعات، رادیو وتلویزیون را مکلف ساخت تااورا با لقب هایش یاد نمایند: "سوار کار فقیر"، " سردار قادسیه"، "چابک سوارعرب"، "آفتاب ملت"، "رهبر حکیم توده های انقلابی"، "پدرملت" و . . . لقب هایی هستند که باید درپهلوی نام صدام حسین تذکر یابند. صدام برای تثبیت لقب رهبر حکیم توده های انقلابی تا کنون 312 جلد کتاب منتشر کرد که بیشتر مطالب آنها شامل دستورات ونصایح حکیمانه برای اطفال ونوجوانان دوره های ابتدایی ومتوسطۀ مکاتب بود. صدام دربرخی مواقع خاصتاً درسالهای اول حاکمیت خود ظاهراً بطور غیر مترقبه درمحله های مختلف فقیر نشین بغداد نمایان می شد وبا افراد عادی ومعمولی صحبت میکرد. اودرداشتن ارتباط با مردم عامه چنان با تظاهر وریاکاری عمل میکرد که تا قبل ازجنگ نفت تیلفون خاصی را بین خود ومردم نصب نموده بود وهرکس می توانست ازاین طریق با صدام مکالمه وصحبت آزاد داشته باشد. صدام گاهی خودرا صلاح الدین ایوبی میخواند. گاهی متمایل بود که اورا استالین عرب بنامند. گاهی درصدد مقایسۀ خود با هارون الرشید خلیفۀ مشهور عباسی که تمدن اسلامی دردوران او به نقطۀ اوجی رسیده بود می برآمد. وبدین مناسبت عکس های اودرلباس ها وشکل های گوناگون تا قبل ازجنگ نفت درسراسر عراق به چشم می خورد. سازمان جاسوسی عراق همیشه درصدد یافتن منازلی بودند که عکس صدام را نمیداشتند. عکس ها، اورا درحالات مختلف نشان میداد: درملاقات با مردم عادی، درصحبت با اطفال مکتب، درحین اندرز ونصیحت، دروقت ایراد بیانیه، درحالت تفکر، درحین مطالعه ونوشتن، درحالت سوار براسپ، درلباس بدوی، درلباس رزمی وگاهی درلباس اروپایی. برعلاۀ این تاکنون صدهاهزار ساعت دستی درعراق توزیع گردیده که بروی صفحۀ آنها عکس صدام منقوش شده است. صدام حسین بیانیه های رادیویی وتلویزیونی خودرا بعد ازشروع جنگ باایران توأم بامارش نظامی قرائت مینمود. اوتدریجاً بردیدار های ناگهانی وغیرمترقبه اش ازمناطق مختلف بغداد وملاقات با افراد عادی وعامۀ مردم خاتمه داد. وخاصتاً درسالهای اخیر جنگ با ایران ازقصرزیر زمینی وآهنینش خارج نمی شد. قصر زیر زمینی صدام درنزدیکی فرودگاه بین المللی بغدا قراردارد که اعمارآن بعد اززمامداری اش توسط دوشرکت ساختمانی آلمان آغازشد ودرسالهای اول جنگ باایران تکمیل گردید. این قصرشامل دوقسمت است: قسمت های ظاهری که درسطح زمین قراردارد ودرجریان بمباران هوایی امریکا ومتحدینش تخریب گردید وقسمت دیگری درزیرزمین درعمق چند متری درساحۀ دوکیلومترمربع که غرض دیوار اتاق های آن به دوصد متر میرسداعمار شده است. اتاق های زیرزمینی با هرنوع وسایل پیشرفته وعصری مجهز بوده وبا سنگ های مرمرایتالیایی پوشانیده شده اند. کلیه وسایل سپورتی وسرگرمی برای تفریح صدام دراین قصروجوددارد. دفترریاست جمهوری که کلیه تصمیمات اساسی دربارۀ سیاست های داخلی وخارجی ازآن نشئت می کنددراین قصرقراردارد. گروهی ازوزیران قدرتمند وبا اعتماد صدام، اقارب ووطنداران تکریتی او همراه با اعضای خانواده اش نظارت واجرائت دفترمتذکره را به عهده دارند وهرنوع اجراآت وفرمان تحت مراقبت صدام ومطابق میل اوانجام میابد. درسالهای اخیرجنگ هشت ساله باایران گاهی اگرصدام حسین به منظور بازدید ازجبهۀ جنگ یابرای سفردرداخل کشورازقصر سنگر مانند خود بیرون می شد باکاروانی ازموترهای همرنگ وضد مرمی درمیان جمعی ازمحافظین حرکت می نمود. ده عراده موتر مرسدس بینز سیاه رنگ ضد مرمی درحین حرکت صدام آماده می شد ودرپشت هم قرارمی گرفتند. صدام فقط درلحظۀ حرکت تصمیم میگرفت که به کدام آنها بنشیند. درعقب این کاروان امبولانسها ویک شفاخانۀ متحرک با مقدار عظیمی ازخریطه های خون قرارداده می شد. درحالیکه صدام حسین حزب بعث را حامی ناسیونالیزم عربی می خواند، خودرا هواخواه جدی ایجاد جامعۀ واحد عربی معرفی می کند وحتی هزینۀ عظیم جنگ هشت سالۀ خودباایران را درازای دفاع ازدروازۀ عربیت ازکشورهای ثروتمند عرب بدست آورد اما با اشغال کویت همسایۀ عربش نشان داد که به وحدت جامعۀ عرب وایجاد ملت واحد عربی باورندارد وادعا های اودراین مورد لفاظی های ریاکارانه ودروغینی بیش نیست. صدام حسین دارای افکار واعتقادات خاص خودش است. افکار وباورهای اوترکیبیست ازکینه توزی، بیرحمی، زورگویی، سفاکی، خودبزرگ بینی، شهرت طلبی، سازش کاری وذلت پذیری. صدام درطول حاکمیت خود نشان داده است که برای شهرت یافتن وبزرگ جلوه دادن خود دست به هرکاری ازجمله به پدیدۀ ویرانگر جنگ غیرمعقول ونامشروع میزند ومردم خودرا گرفتار فاجعه ومصیبت مینماید. تازمانیکه منافع حاکمیتش به مخاطره نیافتد علاقه ای به ختم جنگ وپایان یافتن مصیبت مردم نشان نمی دهد. چنانچه اوکلیه پیشنهادات مسالمت آمیز دنیا وتقاضای کشورهای غربی واسلامی رادرخروج ازکویت بدیوار کوبید وکشورخودرا آماج بزرگترین حملات هوایی برهبری ایالات متحدۀ امریکا قرارداد. به حدیکه زیربنای اقتصادی وثروت ملی عراق درجریان چهل روز بمباران هوایی امریکا ومتحدینش منهدم گردید. اما زمانیکه تهاجم زمینی امریکا ومتحدینش را خطری درسقوط حاکمیت خودیافت برخلاف لاف وگزاف هایش مبنی برمقاومت وپایداری دستورعقب نشینی سریع وبدون قید وشرط قوای خودرا ازکویت صادرکرد. او تمام شرایط امریکا را پذیرفت ونشان داد که مساوی بازورگویی وبلند پروازی هایش ذلت پذیرنیز است. فصل دوم اشغال کویت وعکس العمل جامعۀ جهانی مقدمه چینی حمله به کویت: صدام حسین که هوای رهبری جهان عرب رادرسرمی پروراند وجنگ باایران رابرای بسیاری اززمامداران کشورهای عربی جنگی برای دفاع ازدروازهۀ عربیت قلمداد میکرد، درپایان این جنگ باداشتن ارتش یک ملیونی وماشین عظیم جنگی ازهرزمان دیگرخودرا قوی ترونیرومند وبرای زعامت ورهبری جامعۀ عرب مستحق احساس میکرد. صدام با داشتن چنین احساسی دربرابرسران کشورهای عربی مخصو
  7. گذري برپيشينه ؛ چالشها وچشم انداز روابط ايران وامريكا با گذشت بيش از150 سال از اولين ارتباطات وتعاملات ملتين و دولتين ايران وامريكا امروز سطح و نوع اين روابط دروضعيت ويژه اي است كه ويژگي اين وضعيت معلول عوامل گوناگوني است كه دراين نوشتار به اختصار به برخي ازانها ومهمترين چالشهاي موجود وچشم انداز قابل تصور اشاره خواهم كرد . اشاره : زماني كه ميرزا ابوالحسن شيرازي اولين فرستاده سياسي يا سفير ايران در عهد ناصري با حكم ناصر الدين شاه مامور به تاسيس سفارت درينگه دنيا يعني ممالك امريكا يا ايالات متحده امريكا شد تصور نمي كرد كه روزي مسائل فيمابين تهران – واشنگتن انقدر پيچيده وبغرنج شود كه گره گشايي تئوريك ازان ؛ موضوع صدها سمينار و پژوهش قرار گيرد تا بلكه كور سويي براي گره گشايي عملي بتوان تصور كرد. اين ابهام و حيرت منحصر به حاجي واشنگتن نبود كه مردي ساده وسنتي وبيگانه ازدنياي مدرن بود و مي نمود؛ ساموئل بنجامين اولين سفير امريكا درايران نيز چنين چشم اندازي را در روابط فيمابين تصور نمي كرد. بهرحال با گذشت بيش از150 سال از اولين ارتباطات وتعاملات ملتين و دولتين ايران وامريكا امروز سطح و نوع اين روابط دروضعيت ويژه اي است كه ويژگي اين وضعيت معلول عوامل گوناگوني است كه دراين نوشتار به اختصار به برخي ازانها ومهمترين چالشهاي موجود وچشم انداز قابل تصور اشاره خواهم كرد . 1- پيشينه تاريخي روابط ايران وامريكا : دريك سطح كلان روابط ايران وامريكا به 3دوره قابل تقسيم وتفكيك است ومولفه اصلي سازنده هردوره ؛ ويژگيهاي مشترك حاكم براين روابط مي باشد . اين دوره ها عبارتند از: الف : دوره روابط ابتدايي ؛ محدود وخنثي : اين دوره نزديك به 100سال ازعهد ناصري تا اشغال ايران توسط متفقين درسال 1320برابر با 1941ميلادي ادامه داشت . دران زمان اصل بي طرفي وانزوا مبتني بردكترين مونروئه برسياست خارجي امريكا حاكم بود ازاين رو واشنگتن اساسا درصحنه بين المللي سودايي درسر نداشت وتمام هم وغم دولتهاي ملي وايالتي توسعه همه جانبه اين كشور درچارچوب مرزهاي كشوري بود و دورافتادگي جغرافيايي اين سرزمين نوعي فرصت تاريخي براي امريكاييان ايجاد نمود تا فرايند ملت سازي دراين كشور دور از بحرانهاي شايع قرن نوزدهم سامان يابد . ايران نيز دراين سالها محل تنازع وكشاكش منافع دولتين روس وبريتانيا بود و دول ديگر ي كه سياستهاي توسعه طلبانه واستعماري داشتند مثل فرانسه وپرتغال و... نيز براساس قرارداد نانوشته با متحدين قدرتمند خود درمسكو ولندن؛ چشم طمع از ايران بريده بودند و المان نيز زماني كه جاي پايي درايران يافت وچراغ سبزي ازجانب رضا شاه ديد وارد چالشهاي جدي با دول روسيه وبريتانيا شد كه شرح ان درقالب دوجنگ جهاني قرن بيستم قابل جستجو ست .بهرحال چنين شرايطي موجب شد روابط دوكشور دراين دوره طولاني به تبادل سفير ؛ برخي سفرهاي اتباع دوكشور وبرخي فعاليتهاي علمي وفرهنگي واقتصادي محدودامريكاييان در ايران منحصر شود. براي نمونه مي توان به سفر جاستين پاركينز (Justin parkins) و آساهيل گرانت (asahil grant) دونفر ازميسيونرهاي معروف امريكايي به ايران درسال 1834ميلادي برابر با 1213هجري شمسي اشاره كرد. مورد ديگر ارتباط مستقيم امير كبير با امريكاييان براي احداث پايگاه دريايي دربوشهر بود .احداث راه اهن ازخليج فارس به تهران نيز ازديگر محورهاي مذاكره براي همكاري دولتين ايران وامريكا دراواخر قرن نوزدهم بود كه به علت فشار بريتانيا به سرانجام نرسيد وماجراي استخدام مورگان شوستر وآرتور ميليسپوي امريكايي نيزبراي اصلاح امور مالي وگمركي ايران دردوره مشروطه نيز به اولتيماتوم روسها وانگليسي ها انجاميد .اما دراين دوره علي رغم سطح محدود مناسبات فيمابين ؛ تصور مثبتي ازدوكشور نزد افكار عمومي وصاحب منصبان سياسي ايران وامريكا وجود داشت كه يكي از دلايل عمده ان اشتراك دوكشور دربدبيني وخصومت با انگلستان وسابقه استعماري بريتاينا دردوكشور بود ضمن انكه امريكاي تاسيس شده دراواخر قرن هجدهم واستقال يافته در1776سابقه بدي در روابط بين المللي نداشت وكشور ازديخواهي واستقلال طلبي محسوب مي شدو ايران به امريكا بعنوان نيروي سوم نگاه مي كرد. ب : دوره روابط گسترده و راهبردي : اين دوره مربوط به سالهاي بعد ازجنگ جهاني دوم است .سالهايي كه سياست خارجي امريكا كاملا ازپيله انزوا خارج شده بود . امريكاي نو با ورود به جنگ جهاني دوم حضور قدرتمندي درصحنه بين المللي را نشانه رفته بود . تئوريسين هاي امريكايي معتقدند قدرت وتوان ملي امريكا انقدر زياد بود كه نمي توانست منحصر به مرزهاي جغرافيايي اين كشور بماند واهداف برون مرزي براي سرمايه گذاري ونفوذ جستجو مي كرد.اعطاي وام هاي كلان براي بازسازي اروپاي ويران شده در جنگ جهاني دوم درقالب طرح مارشال يك نمونه ازاين حضور جديد امريكا درصحنه بين المللي است .ايران نيز شرايط نويني را تجربه مي كرد .10 سال نخست حكومت محمد رضا پهلوي يعني سالهاي 1320 تا1330كه با ضعف و درحاشيه بودن شاه جوان وميانداري احزاب وگروههاي سياسي همراه بود با ملي شدن صنعت نفت واوج گيري نهضت ملي واتحاد بي نظير طيفهاي ميهن گرا و مذهبي به جايي رسيد كه هم نظام استبدادي داخلي با نماد حكومت شاهي وهم مناسبات استعماري خارجي با نماد سلطه بريتانيا دراستانه فروپاشي قرار گرفته بود ودراين مقطع حساس روي ديگر چهره ايالات متحده براي ايرانيان به منصه ظهور رسيد .روي مداخله جو واستعماري نوين كه درقالب طرح انگليسي كودتاي 28 مرداد (عمليات آژاكس )عليه دولت ملي دكتر مصدق تجلي يافت و حركت بزرگ ملتي كه استقلال وازادي وتوسعه ملي را وجهه همت خود قرارداده بودند به نام امريكا وبه كام انگلستان وامريكا و حكومت پهلوي وبه زيان ملت ايران متوقف شد . اين مقطع حساس توام بود با ايجاد شكاف ساختاري در نظام اجتماعي وسياسي ايران . يعني شكاف دولت – ملت . درسطح مناسبات خارجي بويژه درارتباط با امريكا رژيم پهلوي استمرارحاكميت خود را مديون واشنگتن مي دانست و در25سال پس از كودتا تمام تلاش خود را براي تعريف رابطه راهبردي با امريكا بكار گرفت هرچند دراين مسير با تناقض هاي ساختاري فراواني روبرو شد كه بعلت بيگانگي كارگزاران پهلوي دوم از علوم سياسي و نظريه هاي نوين سياست گذاري ازيكسو و عدم رابطه ساختاري رژِيم پهلوي با نخبگان مستقل ازسوي ديگر رابطه تهران – واشنگتن در اين دوره 25ساله نيز با فراز ونشيبهاي جدي مواجه شد كه مهمترين انها به دوران كندي دراوايل دهه 40 شمسي وكارتر درسالهاي پاياني حاكميت پهلوي باز مي گردد.يعني تحميل انقلاب سفيد درزمان كندي .فشارهاي حقوق بشري درزمان كارتر. شاه وكارگزاران او ايران را تابعي ازقدرت جهاني امريكا تعريف كرده بودند وامريكا نيز درچارچوب جنگ سرد واستراتژي كلان مهار كمونيسم ؛ايران را به جهت موقعيت ژئو پلتيك ؛ ساختار حكومتي وسابقه تاريخي بهترين ابزار منطقه اي براي تضمين تامين وانتقال انرژي ومهار كمونيسم مي دانست. ازهمين روي وبراساس دكترين دوستوني نيكسون ژاندارمي خاورميانه ازجانب امريكا به ايران واگذار شد كه پيامد ان افزايش قدرت نظامي واقتصادي رژيم پهلوي ( نه ملت ) دراويل دهه 70 ميلادي بود . اين اتحاد راهبردي بين دولتين ايران وامريكا ازيك پشتوانه عنكبوتي وسست تهديد مي شد. يكي ساختار استبدادي حكومت پهلوي كه با فرهنگ واررشهاي دموكراتيك وليبرال امريكايي سازگار نبود وديگري سياست خارجي سلطه جويانه ومداخله گر دولت امريكا كه باخوي استقلال طلبي وازادي خواهي ملت ايران تطابق نداشت .بويژه كه بعد ازكودتا وبرخي رويدادهاي ديگر مثل كشته شدن دانشجويان دانشگاه تهران كه به سفر نيكسون معاون وقت رئيس جمهور امريكا معترض بودند و.. نوعي كينه وعداوت نيز درفلب وروح ايرانيان بويژه دانشگاهيان ؛ روشنفكران وروحانيان نسبت به دولت امريكا شكل گرفته بود .ازسوي ديگر اقدامات سركوب گرانه رژيم پهلوي بويژه ازسال 1339به بعد كه ساواك شكل گرفت نيز به پاي حماتهاي دولت امريكا گذاشته مي شد. دراين ميان تبليغات گسترده توده ايها وچپها كه درقالب ادبيات ماركسيستي وارد گفتمان اغلب محافل سياسي وروشنفكري شده بود وجبهه سرمايه داري وامپرياليسيتي را هدف قرار داده بود درتشديد اين بدبيني موثر واقع افتاد. بدين صورت همانگونه كه بسترهاي تاريخي موجبات گذارازمرحله اول مناسبات ايران وامريكا را با رويكرد مثبت فراهم كرد مجددا بسترهاي تاريخي موجبات گذار ازمرحله دوم به سوم مناسبات تهران وواشنگتن را البته اين بار با رويكرد منفي فراهم ساخت و فصل سوم مناسبات دوكشور رقم خورد. ج : سالهاي پس ازپيروزي انقلاب اسلامي درايران : دوران هماوردي و تقابل اين دوره 27 ساله هرچند با فراز ونشيبهاي فراواني روبرو بوده است اما ويژگي قالب بران تقابل ورجز خواني متقابل وانكار حقوق ومنافع يكديگر بوده (به جهت قدرت مادي برتر امريكا بيشتر ازجانب واشنگتن ) به گونه اي كه درمقاطعي روابط دوكشور كه رسما ازجانب امريكا قطع شده بود دراستانه رويارويي نظامي قرار گرفته است . برخلاف دوره اول روابط ايران وامريكا كه دولتين وملتين نسبت به يكديگر مثبت انديشي داشتند ودوره دوم كه اين مثبت انديشي به سطح دولتين تقليل يافت دردوره سوم اين مثبت انديشي به نقطه صفر نزديك شد. وجاي ان را تقابل ورويارويي درهمه عرصه ها گرفت به گونه اي كه ايرانيان امريكا را شيطان بزرگ (great satan) ناميدند كه همه فتنه هاي عالم زيرسر ان است و امريكا نيز ايرانيان را تروريست و حكومت جمهوري اسلامي را موجب نا امني وبرهم زننده صلح جهاني وحتي محور شرارت (exis of evil)خواند. مهمترين رويدادهاي موثر برمناسبات ايران وامريكا دراين دوره كه مجال شرح انها نيست جهت ياداوري وكمك به تحليل اين نوشتارعبارتند از: 1- حمايت امريكا از دولت بختيار درماههاي پاياني حكومت پهلوي وعدم همكاري يا حمايت ازانقلابيون ومردم 2- سازماندهي فعاليتهاي ضد انقلابي عليه نظام تازه استقرار يافته درسفارت امريكا كه منجر به تسخير وتصرف ان ازجانب دانشجويان راديكال وانقلابي شد. 3- بلوكه كردن بيش از 12ميليارد دلار ازاموال وداراييهاي ايران 4- حمله نظامي به ايران براي ازادي گروگانهاي امريكايي وماجراي طبس 5- طراحي وكمك به چند كودتا عليه جمهوري اسلامي كه مهمترين انها كودتاي نوژه بود 6- تبليغات گسترده رسانه اي عليه انقلاب اسلامي براي ارتجاعي نشان دادن انقلاب وارزشهاي انقلابي موردنظر مردم ( البته برخي تندرويها وكج سليقگي ها همواره بهانه خوبي به رسانه هاي غربي داده است ) 7- تحريك عراق براي بهانه قراردادن اختلافات ديرين با ايران وسوء استفاده ازبي ثباتي داخلي كشور براي تجاوز نظامي به ايران وحمايت اشكار ازعراق ازسال سوم جنگ به بعد براي جلوگيري از پيروزي هريك ازطرفين و تحقق استراتژي تضعيف دوجانبه برژينسكي . 8- افشاي ماجراي ايران كنترا درسال 1986كه براساس ان قرار بود امريكا با واسطه ؛ تسليحات نظامي دراختيار ايران قرار دهد ودرازاي ان ايران براي ازادي گروگانهاي امريكايي درلبنان ميانجيگري كند . سود حاصل ازفروش تسليحات به ايران نيز دراختيار مخالفان شبه نظامي دولت نيكاراگوئه موسوم به كنترا قرار گيرد. 9- ورود مستقيم به جنگ به نفع عراق درخليج فارس با هدف قراردادن ناوچه ها ونفتكش هاي ايراني و هواپيماي مسافري 10- اعمال تحريمهاي اقتصادي همه جانبه 11- پيگيري استراتژي مهاردوگانه و قانون داماتو ( تحريم كشورها وشركتهايي كه درصنايع نفت وگاز ايران سرمايه گذاري كنند ) 12- متهم كردم دائم جمهوري اسلامي به حمايت ازتروريسم ونقض حقوق بشر وتلاش براي دستيابي با بمب اتم درواقع اين دوره ازمناسبات ايران وامريكا خود به دومرجله اصلي تقسيم مي شود. دوره اول كه تا پا يان جنگ ادامه داشت و10سال بطول انجاميد كه امريكا براي براندازي جمهوري اسلامي تلاش مي كرد ودردوره دوم كه نه به انتخاب بلكه به جبر درراس سياست امريكا قرارگرفت تلاش براي تغيير رفتار ايران صورت مي گيرد. 2- چالشها ي موجود درمناسبات ايران وامريكا : همانگونه كه درفراز پاياني بخش اول ازاين نوشتار اشاره شد استراتژي امريكا درقبال ايران ازتلاش براي اندازي به تلاش براي تغيير رفتار ايران تبديل شده است . دراين مورد ذكر چند نكته ضروري است .نخست اينكه اين تغيير استراتژي ازسر خيرخواهي وايران دوستي ايرانيان رخ نداده بلكه با تثيت موقعيت نظام بويژه تحكيم مباني مردم سالار كشورتنها گزينه معقول براي ادامه سياستها ي خصمانه امريكا عليه جمهوري اسامي ايران است . دوم اينكه هنوز هم درامريكا كساني سعي مي كنند استراتژي قبلي را احيا كنند كه به ويژه در7سال اخير كه ولكانها بر مصادر اجرايي دولت ايالات متحده تكيه زده اند نمونه هاي بيشتري ازاين دست قابل مشاهد ه است . تامين مالي شبكه هاي تلويزيوني برانداز بويژه درتابستان 1382 وتحريك مردم به شورش ونافرماني مدني از جمله مويدات بيروني اين نكته است . اما محورهايي كه امريكا درتغيير رفتار جمهوري اسلامي ايران تعقيب مي كند عبارتند از: مساله دموكراسي ؛ حقوق بشر ؛ انرژي هسته اي و تروريسم . درواقع امريكا درنگاه كلان براي تثبيت هژموني خود درمنطقه خاورميانه باهدف تضمين تامين وعبور انرژي ارزان و تغييرات فرهتگي متناسب با سياستهاي منطقه اي امريكا بزرگترين مانع موجود را نظام جمهوري اسلامي ايران مي داند كه نه تنها تن به قواعد نظم تعريفي امريكاييها درمنطقه نمي دهد بلكه رفتارهاي اين نظام ؛منشا ء والهام بخش برخي تحركات برون مرزي درخاورميانه است كه مغايربا اهداف ومنافع امريكاست مي باشد . ازجمله درفلسطين ؛ لبنان ؛ افغانستان ؛ پاكستان وحتي مصر وسوريه وعربستان . استراتژيستهاي امريكايي معتقدند جمهوري اسلامي ايران اگر درنظر نمي تواند يا نمي خواهد بر سر اين 4موضوع با واشنگتن توافق تئوريك داشته باشد بايد درعمل همراه وهمگام امريكا شود واين خواسته امريكا نيز اگر با جاذبه و تطميع (قدرت نرم ) تحقق نيابد با زوروفشار ( قدرت سخت ) يايد تحقق يابد. ازمنظر امريكاييان ساختار نظام جمهوري اسلامي دمكراتيك نيست و نهاد رهبري و زير مجموعه هاي وابسته به ان منشا روندهاي تصميم گيري درمسيري غير دموكراتيك هستند.ازاين رو شاهد هستيم كه بييشترين تبليغات سياسي امريكا متوجه اين نهادهاست . اين رويكرد موجب ايجاد تصلب درگفتمان مشترك ايران وامريكاست كه برخي ازان بعنوان ديوار بي اعتمادي ياد مي كنند . درواقع امريكا دريك موضع گيري متناقض وجود وماهيت يك نظام سياسي را انكار كرده وسپس خوستار تغييررفتار ان مي شود. ازاين رو هيچ يك از مسئولان جمهوري اسلامي اعتماد وتضمين كافي براي مذاكره با امريكا را ندارند. تعبير رابطه گرگ وميش براي رابطه ايران وامريكا ازاين عقبه منطقي برخورداراست . درحوزه مساله هسته اي نيز چنين تناقضي مشاهد ه مي شود. راهي كه واشنگتن درپرونده هسته اي ايران درپيش گرفته بي انتهاست . انها درادامه استراتژي ايجاد شكاف بين دولت وملت درايران مي گويند ملت ايران ((حقانيت )) برخورداري ازانرژي هسته اي را دارند هرچند اقتصادي وازملزومات توسعه ايران نيست ! اما دولت جمهوري اسلامي ((صلاحيت )) نمايندگي اين حق را ندارد؟! ازاين رو اين حق ملي بايد معطل بماند . به عبارت ديگر به رسميت شناختن اين حق به تغيير رفتار نظام وابسته شده است تغييري كه به نوعي تغيير ماهوي نظام محسوب مي شود. دربحث حقوق بشر وتروريسم نيز همين قاعده حاكم است .امريكا صرفا تفسير ليبرالي ازحقوق بشر را برمي تابد وبه مساله تروريسم ازمنظر منافع وامنيت ايالات متحده مي نگردوبا چنين رويكردي نمي توان انتظار ايجاد گفتمان مشترك براي حل وفصل اختلافات را داشت .ازاين سوي پذيرش گفتمان امريكايي اين مقولات نيز ازسوي جمهوري اسلامي نوعي استحاله بنيادين ارزشهايي است كه ريشه هاي عميق ملي ومذهبي درتاريخ يكصد ساله ايران دارند ضمن اينكه درصورت پذيرش سياسي ؛ ازمشروعيت نظري ومقبوليت عملي نزد نخبگان وتوده هاي مردم برخوردارنيستند. با اين اوصاف چشم انداز مناسبات ايران وامريكا چگونه است و چه متغيرهايي درشكل وساختار اين مناسبات موثرند؟ 3- چشم انداز مناسبات ايران وامريكا يكي از متغيرهاي اساسي درمناسبات ايران وامريكا كه هيچ يكي ازدوره هاي اشاره شده دراين نوشتار مورد توجه تصميم گيرندگان وناظران طرفين قرارنگرفته وموجب شكنندگي اين رابطه شده است پيچيدگي منحصر به فرد ملتين ايران وامريكا وبالتبع ساختار هاي اجتماعي وسياسي وفرهنگ وارزشهاي متقابل است . تقليل دادن ملت ايران وابعاد گوناگون جامعه ايراني به برخي شعارهاي سطحي نخ نما مثل طرفداري ازتروريسم وبنياد گرايي و.. همان قدر ناپخته و ناشيانه وبرامده ازاذهان سطحي است كه جامعه بزرگ وپيچيده امريكايي (ازنظر مناسبات نه فردي وشخصيتي ) به برخي سياستهاي دولتي برخي گرايشهاي سياسي مثل نو محافظه كاران جمهوريخواه تقليل يابد. به تعبير ديگر پس ازگذشت ساليان مديد شكنندگي وناپايداري روابط دوكشور ضروري است تجزيه وتحليل وضع موجود براي شناخت رهيافت وضع مطلوب متناسب با منافع ملي دو طرف ؛ از شعارزدگي وسطحي نگري ماجراجويان راديكال و مصالحه جويان مرعوب كه درايران وامريكا مصداق هاي قابل اشاره دارند خارج شودودر دستور كار نخبگان شجاع ؛ ازاد انديش و معتقد به ارزشهاي عميق ديني وملي دوكشور قرار گيرد .( فراموش نكنيم .جامعه امريكا نيز ديني وپايبند با اموزه هاي ديني يعني مسيحيت است .) زيرا طرفين بويژه امريكاييها كه ازشاخص قدرت مادي برتري برخوردارند به شدت نيازمند رها نمودن ذهنيت هاي كليشه اي از يكديگر هستند تا بتوانند درفضايي معقول وواقع گرايانه تصميم سازي وتصميم گيري كنند. يكي از ذهنيت هاي كليشه اي مورد اشاره تعريف بازي برد - باخت يا بازي با حاصل جمع جبري صفر درمناسبات ايران وامريكاست .(نظريه بازيها ) به عبارت ديگر براساس اين رويكرد بازي دوكشور نمي تواند دو برنده داشته باشد ودرهر تعامل ومناسباتي قطعا يكي بازنده وخائن به ملت خود خواهد بود زيرا منافع ملي را زايل كرده است . درحالي كه اين رويكرد متعلق به دوران پيشا سنتي در روابط بين المللي است كه همه چيز درصحنه نبرد تن به تن سربازان تعيين مي شد واستيلاي مطلق ؛ مطلوب طرفين نزاع واختلاف ها بود.درحالي كه امروز هنر سياستمداران نگاه سياه وسفيد به مناسبات بين المللي نيست زيرا اين نگاه بسيار عوامانه وسطحي است ونيازمند روش شناسي ؛ بينش تاريخي ؛ ارزش گرايي ؛ وميهن دوستي نمي باشد .اين نگاه تكليف پيچيده ترين مسائل را با پاك كردن صورت مساله يا وارونه سازي مساله يكسره مي كند بدون انكه براي ان راه حلي بيابد.زيرا اغلب خود مساله براي اين ذهن هاي سطحي روشن نشده است وتلاش مي شود با تغيير درمساله ؛ مساله قابل فهم شود. رويكرد براندازانه برخي لايه هاي تندروي امريكايي عليه جمهوري اسلامي شاهدي براين مدعاست . يعني راحت حل كردن مساله مهمي به نام انقلاب اسلامي و تغييرات فرهنگي درايران وتاثيرات ان بر ديگر كشورهاي اسلامي .ازهمين روي است كه جوزف ناي ازتئوريسين هاي برجسته امريكا تعجب مي كند كه چرا تنها 26صدم درصد ازبودجه نظامي امريكا به قدرت نرم يعني نفوذ فرهنگي ومشروع امريكا اختصاص يافته است ؟ يعني حدود 1ميليارد دلار از بودجه 400ميليارد دلاري نظامي امريكا.بديهي است اين تصميم يعني تخصيص بودجه برامده ازذهنيتي پيشيني است كه متناسب با واقعيتهاي ايران وخاورميانه نيست . نكته مهم ديگر كه درروابط ومناسبات ايران وامريكا نقش متغير مخرب را بازي كرده است بي اعتنايي وحتي بي احترامي طرفين به ارزشهاي وفرهنگ يكديگر است .صحنه رواباط بين الملل صحنه موعظه هاي اخلاقي و تربيت واصلاح واحد هاي تشكيل دهنده نظام بين الملل يعني كشورها توسط يكديگرنيست .بلكه صحنه بازي وتعامل براي حداكثر سازي منافع ملي درچارچوب صلح وامنيت است . امريكاييها بايد ازخواب جهاني سازي ( بخوانيد غربي سازي وامريكايي سازي )بيدار شوند . جهاني شدن را به جهاني سازي تحويل (reduction)نكنند يا فرونكاهند. لازمه جهاني شدن به رسميت شناختن فرهنگها وارزشهاي متكثر وپراكنده است تاحدي كه صلح وامنيت وحقوق بشر خدشه دار نشود. امروز اكثريت صاحب نظران مدل هاي تعريف شده ووارداتي مفاهيمي مثل دموكراسي و حفوق بشر ودينداري را فاقد جاذبه وكارامدي مي دانند وتجربه عراق وافغانستان با هزينه اي بالغ بريك ميليارد دلاردرسالهاي اخير ازمايشگاه تاييد اين نظر است . ونكته اخر اينكه نمي توان تحث شعارهاي جذابي مثل گسترش دموكراسي ؛ استقلال طلبي ؛ دفاع ازحقوق بشر ؛ عزت خواهي و... برخي خواسته اي محدود سياسي ؛ حزبي و حتي قدرت طلبانه را به منافع ملي تعميم داد ودرواقع منافع ملي را پشت پروپاگانداي سياسي قرباني كرد . زيرا درجهان كنوني ونقش فزاينده ارتباطات و سهم روز افزون ديپلماسي عمومي درروابط بين المللي ( شاخه اي ازديپلماسي كه ملتها وبخش هاي غير دولتي را مخاطب قرار مي دهد) نمي توان خارج ازمنافع ملتها كه درواقع نقش ذاتي دركشورها دارند ( حكومتها نقش عرضي دارند)عمل كرد واستمرار وپايداري داشت . دولتها همواره مي ايند مي روند واين ملتها هستند كه مي مانند وضمن بهره گيري ازتجارب گذشته درباره دولتها قضاوت مي كنند . دراين نوشتار تلاش شد درحد امكان روباط ومناسبات ايران وامريكا درسه دوره تصوير شده مذكور ازمنظري صريح وواقع بينانه والبته دوسويه بازنگري ومورد تجزيه وتحليل قرار گيرد .بديهي است نكات وموضوعات ورويكردهاي فراوان ديگري به اين موضوع مي توان داشت كه راهگشاي شناخت بهتر ودقيق تر ازمساله است وايران امروز به جد نيازمند رويكردهاي متفاوت والبته واقع بينانه به موضوعات مبتلابه كشور بويزه درحوزه سياست است . منابع : www.iranianjournalist.blogfa.com 1- www.parstimes.com/history/us_iran.html2- www.mehr.org/index_us_iran.htmwww.fas.org/nuke/guide/iran/doctrine/com63e.htm3- en.wikipedia.org/wiki/United_States-Iran_relations 4- 5-Robert Mantel, Geoffrey Kemp, U.S. Military Sales to Iran, U.S. Govt. Print. Off,197,p.59 6-Adlam, Iran-U.S. Claims Tribunal Reports, Cambridge University Press 7-missagh Parsa, States, Ideologies, and Social Revolutions, Cambridge University Press,p.336
  8. amirhosin

    تاريخي روابط ايران وامريكا

    سرور منگل جنرال های پاکستانی خشمگین اند اخیرا کشور های افغانستان وهندوستان ، میزبان عالی رتبه امریکائی جورج دبلیو بوش رئیس جمهور امریکا بودند . بوش در بازگشت به امریکا روزی را ، غرض باز کردن گوش جنرالان پاکستانی به اسلام آباد نیز توقف کرد . درحالیکه هزارن افراد نظامی پاکستان در کمربند اسلام آباد ، غرض تامین امنیت مطمئن ، توسط کثیرالعده ترین نیروهای امنیتی امریکائی باز رسی شد ند . این مسافرت بوش رئیس جمهور امریکا بکشورهای منطقه افغانستان وهندوستان وپاکستان در حالی صورت میگیرد که درسیاستهای دولتهای منطقه بطر ف محور امریکا گرایشی عظیمی بوجود آمده است ، که دیگر شوروی وجود ندارد ، روسیه وهندوستان وچین وافغانستان وکشورهای اسیای میانه وعراق ، وکشور های خلیج درمحورمنافع امریکا قرار گرفته وتوسعه پایگاه های امریکائی ، نیروهای عملیات سریع امریکا در منطقه از همآهنگی متمرکزی برخوردار اند . رژیم اسلامی ایران اینکه میخواست با استفاده از اوضاع متشنج که امریکائیها در گیر آنند خود را اتومی سازند با پرابلم های جدیدی از طرف امریکائیها با موافقت روسها یکبار دیگر ایرانیها را به تحریمات کشانده اند ، وبجای پاکستان در همکاری های گذشته در منطقه بحیث کشوری محور از حضور در افغانستان بهره میگیرد وبه این ترتیب از پاکستان بشدت میخواهند درمبارزه با تروریزم وبنیاد گرائی ، که دیگر نمی تواند با شیوه های دیروزی تروریستی وتخریب کاری که در عمل درمقابله با نیروهای امریکائی قرار دارند به تبانی وحمایت اش پایان دهد . امریکا غرض توجیه حضورش در افغانستان از همکاری واتحاد کشورهای جهانی وسازمان ملل وناتو عملا بهره مند است وخودرا گاه وبیگاه مکلف میداند که تعهد طولانی ودراز مدت خودرا مورد تائید وتاکید قراردهد . سفر اخیرجورج بوش ، به سه کشور دارای منازعه طولانی ، که امریکا بطور دوامدار، از پاکستان حمایت داشته است ، درحالی صورت میگیرد ، که دیگر آن عوامل وسیاستهای که استفاده از پایگاه های تروریستان در پاکستان را ، علیه کدام کشوری که درحلقه ای سیاستهای امریکائی نیست ، تحت فشار قرار دهد ، نه تنها نیاز وضرورت نمی بیند ، بلکه بر عکس ، امروز از این پایگاهها وتروریستان علیه حضور امریکا ونیروهایش استفاده برده می شود . یا بطور اخص امریکا دیگردر صدد پروردن وتقویت ترور یستان نیست ، بلکه در مقابله ای رو در رو با آن قرار دارد . ومبارزه با تروریزم اسلامی بطور خاص ، داعیه ای جهانی امریکا است ، که تحت نام آن در سراسر جهان با آن به نبرد ورویا روئی فرار گرفته است . جنرال پرویز مشرف ، رئیس جمهور پاکستان غرض اشتراک سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک ، ضمن ملاقاتش با کاندولیزا رایس ، وزیر خارجه امریکا در مورد اصرارهای مکرر وتوصیه های پیهم اشتراک در مبارزه با تروریزم بجواب گفته بودند : " که بمنظور جلوگیری از نفوذ شورشیان مخالف دولت مرکزی افغانستان از مرز پاکستان میتوان در طول مرز دوکشور به ساختن یک دیوار مبادرت کرد . " وهم امریکا در جواب آن واکنشی نشان نداده بود ، اما بطور صریح وروشن مشرف با این اظهارات از پیشنهادات وتقاضا های مکررامریکا غرض شرکت درمبارزه با ترور یزم سر باز زده بود وخشمگین بود . بدلیل اینکه با تقاضای اعمار دیواری در امتداد خط مرزی افغانستان وپاکستان بطول 2310 کیلومتر از مناطق صعب العبور وحتی ناممکن را به امریکا بحیث حل مشکل تروریزم محول مینمودند . این ادعا بطور روشن ، بدون ملاحظات دپلوماتیک ، صریحا امتناع وسر باز زدن از تقاضا های مکرراشتراک وهمکاری درمبارزه با تروریزم درداخل افغانستان است که با خشونت ارایه گردیده بود . درسفر اول کرزی رئیس جمهور افغانستان به لندن که به اشتباهات امریکائیها بعداز سقوط دولت داکتر نجیب الله ، دست پاکستان را در امور دولت افغانستان باز گذاشته بود ، عامل تشدید مبارزه تروریستی گردیده وگفتند که ، " اگر امریکا بعد از سقوط رزیم کمونیستی همه اختیارات را به پاکستان واگذار نمیکرد شاید برج های نیورک وتراژیدی 9/11 را بار نمی آورد ." کرونولوژی حوادث اخیر ومناقشات لفظی گاهی خشن وهم گاهی مصلحت جویانه بین زمامداران افغانی وپاکستانی هر گاه وبیگاهی سر بالا میکند ومورد مناقشه ومنازعه لفظی قرار میگیرد این بار اول است که این اتهامات را که پرویز مشرف نمی توانست رو در روی زمامدار دار قصر سفید بگوید خشم خودرا بر کرزی ریخت وادعا کرد که کرزی از وضع امنیتی داخل کشورش اطلاع ندارد ومعلوماتهای را به پاکستان ارائه داشته ، کهنه ودارای اعتبارنیست بطور زشت وبد بدرقه گردید . وهم شوکت عزیز صدراعظم پاکستان از دست داشتن نیروها وافراد مسلح افغانی در اشوبهای وزیرستان وبلوچستان بر زمامداران کابل اتهام وارد کرد ، وهم مدعی شدند که کرزی باید پاس همکاریهای وحمایت پاکستانرا نگاه دارد که در انتخابات ریاست جمهوری ورسیدن بدین مقام وی را حمایت نموده اند . مفسرین سیاسی گفتار های تند جنرال مشرف وصدراعظم پاکستان را با تلویزیون ای بی سی ، بی بی سی وتلویزیون سی . ان . ان ودر گفتگو های بعدی با خبر نگاران داخلی ، طی یک حمله شدید لفظی دستگاه امنیتی افغانستان را به " توطئه علیه پاکستان " وعناصری از این دستگاه را به تلاش درجهت " بی آبرو کردن " آن کشورمتهم نموده وضمنا دور از آداب دپلوماتیک وروابط بظاهر دوستانه ، جنرال پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان در مورد حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان مبنی براینکه گویا " او کاملا از آنچه در کشورش می گذرد بی خبر است " متهم کرد . که این گفتاربقول مفسرین " نه تنها دوستانه نیست ، بلکه عملا بمعنای گذشتن از خط سرخ موازین دیپلوماتیک در برخورد با رهبری وسیاست یک کشور مستقل است . " میدانند . از اتهامات که جنرال مشرف وصدراعظم آنکشور ، بردولت افغانستان ورئیس جمهور آن وارد نموده ، غیر دوستانه وتوام با عصبانیت شدید بوده است . بقول افراسیاب ختک سیاستمدار پاکستانی که میگوید : " که سخنان تند آقای مشرف علیه دولت افغانستان به این معناست که آقای مشرف نا توان از فریاد زدن علیه امریکا غبار دلش را علیه کابل خالی میکند . " توجیه بجا ودرست است . وهم اینکه جورج بوش در آخرین دیدارش از اسلام آبا د در کنفرانس خبری مشترکش با آقای جنرال مشرف که گقته : " بخشی از وظیفه ای امروز من این بودتا روشن سازم که آیا پرزیدنت مشرف به همان اندازه که در گذشته درمبارزه برای عدالت کشاندن تروریست ها متعهد بود متعهد است یا نه ؟ " . این هشدار های بوش به مشرف در مبارزه با تروریزم ، مایه ای ناخرسندی وبی توجه ئی امریکا به پاکستان ، عامل گفتار های خشمگین جنرال مشرف علیه دولت کابل وشخص کرزی شده است . در صورتی می توانست عواقبی برای پاکستان نداشته باشد که افغانستان جزء از ائتلاف بین المللی با امریکا علیه تروریزم نمی بود ، بلکه برعکس افغانستان ونیروهای بین المللی از هروقت دیگر بیشترمعروض به حملات تروریستی در افغانستان بوده اند ، که مراکز آن در پاکستان قرار دارد . پاکستان که در ظاهر امر خودرا متعهد به مبارزه با تروریزم وبطور مشخص با بنیاد گرائی والقاعده وطالبان واز بین بردن مراکزتربیه وتمویل آن در داخل پاکستان با امریکا میداند ، بطور روشن وفزاینده قاصر آمده است . وامریکا حضور نظامی اش در افغانستان غیر از مبارزه با تروریزم وحفظ منافع اش در منطقه توجیهه دیگری نمیتواند داشته باشد . مطالب فوق واطلاعات که کرزی به اختیار جنرال مشرف قرارداده که شامل اردو گاه ها ومراکز آموزش واستخدام وتسلیح مخالفان افغانی و فهرست های محل اقامت سران القاعده وطالبان مخالفان دولت افغانستان از این طریق نشان داده که شبکه حمایت طالبان در پاکستان مستقراست وپاکستان نمی تواند آنرا رد نماید . دراین اواخر ، سفر های کرزی به لندن وامریکا مورد سوال اداره پاکستان بوده ، که با ظرافتهای دپلوماتیک وگاهی هم در چوکات دوستانه وظاهر همکاری بین دو دولت ، با رضایت هردوجانب سفرهای بکابل واسلام آباد غرض تبادل اطلاعات ، نزدیک ساختن موقف های سیاسی ونطامی دوجانب غرض مبارزه با تروریزم ، پاکستان خواسته است بمسایل مورد مذاکره وتبادل نظریا توصیه های امریکا به افغانستان پی ببرد ، انجام شده است . که به فهم جنرال پاکستانی عواقب ناشی از سخت گیری های امریکا را بخصوص در آخرین سفر بوش به اسلام آباد را ازشکایت های متواتر اداره نظامی وجناب کرزی میدانند . وهم پاکستان بطور روشن عادت کرده است ، با نا دیده گرفتن شکایات متواتر افغانستان از صدور باندها وترور یستان ونگهداری دوستان قدیم را درپایگاهای جدید از حق مسلم خود وبحیث وسیله ای تامین نفوذ پاکستان در داخل اداره افغانستان دانسته وخودرا از همکاری با افغانستان بی نیاز میداند ، با ظاهر سازی معمولی آغوش به آغوشی با کرزی ، وی طرف افغانی راسیال وهمتای سیاسی اش دراین بازی به عقیده جنرال پاکستانی نمی بیند . جنرال موصوف در گذشته عادت کرده است ، که با نادیده گرفتن زمامداران افغانی بهر پایه ای که می نازند ! پاکستان به هیچصورت حاضرنیست وهم نمی تواند خودرا قانع سازد از آنها رعایت وحرفی دوستانه بشنوند ، یا با معامله ای دوستانه ای مسایل مورد نزاع را با طرف افغانی بر سر میز مذاکره حل یا به مذاکره بنشیند . جنرال مشرف که در حلقه ای نظامیان یا حامیانیکه وی را بقدرت رسانده اند ، میخواهد ببازی تال چال خودرا از مخمصه وبحرانی که دامنگیر پاکستان است ، از یک بازی به بازی دیگری ، پاکستانرا به ترتیب خودش میخواهد نجات بدهد . و پاکستان با اتومی ساختن اش ، غرض هوس بلند پروازانه ای نظامی ، هیچ مسئله ای را نه تنها نتوانست حل نماید ، بلکه به بحران آفرینی بیشتروتجرید بیشتر بین المللی مواجه گردیده است . واز لحاظ اقتصادی با آخرین توانائی به سینه می لغزد . وهنوز نتوانسته است که راه حلی را طوریکه خودش بر دیگران تحمیل میکند موفق نیست . احترام به حق حاکمیت دیگران ، وحل قضایا ی مورد منازعه در فورم دیروز ودل بخواه پاکستان نه تنها مورد حمایت نیست ، بلکه دوستان دیروز پاکستان با اسرار از پاکستان میخواهند که دراین مبارزه اشتراک نمایند واز حمایت ترور یستان ومنازعات سرحدی با کشورهای اطراف خویش از طریق جنگ ومنازعه وتوطئه ودسیسه دیگر کار ساز ومورد قبول نیست ،دست بردارد . بخصوص برای امریکائیها که دولت موجود افغانستان در حمایت آن است وحضورش نشاندهنده ضمانت قطعی این دولت وتامین امنیت آن از مداخلات خارجی وباندهای داخلی دهشت افگن می باشد . برای پاکستان وجنرالان آن باید قابل فهم باشد . حامد کرزی در بازگشت از سفر قبلی اش از امریکا ولندن سپتمبر 2005 که با صراحت با نام نگرفتن ازپاکستان ، پاکستان رامتهم به خشونتها در داخل افغانستان کرد وگفت : " دولت او ونیروهای بین المللی باید روکرد خودرا در مبارزه علیه تروریزم ارزیابی مجدد کنند " وی توجه را " بمنابع تروریزم که افراط گرایان در آنها آموزش می بینند از آنها الهام میگیرند باید متمرکز کرد " ( بی بی سی 13 سپمتبر 2005 ) . در هر بارتشنجات لفظی در سطوح زمامداران ، ناشی از تزئید عملیات تروریستی در داخل افغانستان بوده ، که دراین اواخربه تعداد 1400 نفر کشته افغانی و125 نفرکشته خارجی در عملیات های اخیر جان خودرا از دست داده اند که چار برابر اضافه از گذشته است ، وپاکستان وآی اس آی پاکستان با آن متهم است ، مقامات پاکستانی به نحوی از آن انکار یا اعلان همکاری در مبارزه با تروریزم نموده اند . اما درعمل این تشنجات بشدت افزایش یافته است ، نه رضایت نیروهای بین المللی ناظر بر اوضاع افغانستان را فراهم آورده نه مقامات دولت افغانی وامریکا را قانع ساخته است . باری که جنرال مشرف خواست با پیشنهاد دیوار در امتداد سرحد ، گویا که اداره ای قصر سفید را راضی سازد ، هرچه بیشتر بر ناراضایتی قصر سفید افزوده بود وحتی جواب دریافت نداشتند . که بعدها کرزی با سفری به اسلام آباد طی جوابی با ژست ظریفی سیاسی ودپلوماتیکی به جنرال مشرف در مورد اعمار دیواری در امتداد سرحد بین افغانستان وپاکستان با پیشنهاد که حسن نیت باخود اورده بود که "اجرای ویزای عبوری سرحدی بین افغانستان وپاکستان راباید ازبین برد ورفت وامد را آزاد ساخت . " این جواب ظریفی وصریحی در برابر دیوارسازی جنرال صاحب مشرف قرار داد . که از طرف پاکستان ناشنیده ونادیده گرفته شده است . وهم پاکستان مدعی شده است که در انتخابات ریاست جمهوری اگر همکاری ومعاونت پاکستان نمی بود کرزی برنده نمی شد ، باید این پاس وحق پاکستان را کرزی نگهدارد . شوکت عزیزنخست وزیرپاکستان ، افغانستان را نیز متهم به فرستادن نیروهای مسلح در تشنجات وزیرستان شمالی وبلوچستان نموده است . درست انتشار خبر در قبال جنگها وبم گذاریهای اخیر، که شدت بیشتر یافته است وجان عده ایرا گرفته است به مشرف گوشزد گردیده است . واین بار اول یا اخر نخواهد بود که به جنرال موصوف مسئله مداخلات نیروهای جنگی بنیاد گرا از داخل خاکهای پاکستان بوی گوشزد میگردد . زمامداران پاکسانی به سیاستهای فریب ونیرنگ عادت دارند . به کرزی در سفر قبلی اش به لندن دراین اواخر گوشزد گردیده بود که به حامیان انگلیسی دولت پاکستان فهمانده شود که سازماندهی عملیات تروریستی در درون خاکهای افغنستان نه تنها از قلمروپاکستان ، بلکه برهنمائی وهمکاری مستقیم احزاب بنیاد گرای اسلامی ونظامیان بنیادگرای اسلامی وآی ،اس ،آی سازمان استخبارات پاکستان درپیوند مستقیم قرار دارد . اداره پاکستان که همیشه دردست نظامیان بلند پایه اردو وسازمان جاسوسی وویران گر آی ، اس، آی قرار داشته است ، مرغ شان یگپا دارد بهمان اصرار های گذشته وفریب ها وانکار ها که از تشکیل پاکستان که بحیث عامل استعماری درمنطقه ، سدی غرض جلوگیری از نفوذ شوروی سوسیالستی ، به قلمروهای منافع مرده منطقوی وجهانی دولت استعماری بریتانیا واضلاع متحده وبحیث حلقه زنجیری نظامی امریکا در پکت های سیتو وسنتو حمایت میگردید و سیاستها ی آن باانکار ودروغ ومداخله همراه بود از حمایت بر خوردار بود . وکار آئی داشت . بعداز تشکیل پاکستان که کمتر از نیم صده رادر بر میگیرد ، پاکستان بسرعت اسلامی ونظامی شد . با توجه به عامل تشکیل پاکستان ، کاربجای میکشد که برای حامیانش ، حاوی درد سرهای را فراهم ساخته است میگویند : "مار همه جا کج میرود اما در لانه اش راست ! " . مگر پاکستان خلاف عادت از مسیر زندگی تعین شده فرا تر خزیده است . پاکستان بنیاد گرا ی اسلامی ، نظامی ودارنده سلاح اتومی وغرق در قاچاق مواد مخدر ، بمرکز صدور تروریزم جهانی شناخته شده است . تا جائیکه بگذشته مربوط بوده ، پاکستان بحیث کشور محور ومرکز تربیه باندهای تروریستی وخرابکار تحت نام ، جهادیان اسلامی ، علیه مبارزه با کمونیزم شوروی واسلام در خطر است ودولت کمونیستی دست نشانده شوروی مورد حمایت بود . ده ها هزارجنایت کارودزد وآدمکش حرفوی که از زندانهای کشورهای عربی وکشورهای اسلامی آزاد گردیده بودند تحت نام داعیه جهاد اسلامی مورد حمایت قرار گرفتند وبه مراکزتربیه وتعلیمات نظامی تروریستی وخرابکارانه در پاکستان قرارداشتند . که بقول نویسنده کتاب " تلک خرس " طی سال 1985 بتعداد 17700 ودرسال 1986 بتعداد 19400 نفر را آموزش داده اند ... تا سال 1987 ع. دست کم 80000 هشتاد هزار نفر در پاکستان تربیه نظامی تروریستی وتخریبی شده اند . در حالیکه نویسنده می افزاید که تعداد بیشتر از این در داخل افغانستان تحت چنین آموزش قرار گرفته بودند . اینکه در داخل سیستم ملیشائی اجیر در بخش های قبایلی دوطرف مرز ونیرو های نظامی چیرکی پاکستان واحزاب اسلامی وتحت نام داواطلبان جهاد از کشورهای اسلامی وسایر کشورها بحیث متخصصین و اموزگاران نظامی ومعماران ومهندسان مراکز داخلی تروریستی ، طی دوران جنگها علیه دولت افغانستان وقوای اتحاد شوروی به صدها هزارنفرتعلیمات یافته ترویستی وتخریبکار وصد ها هزار تن سلاح های ، عملیاتی مساعد به جنگهای چریکی از طریق اردو وآی اس آی پاکستان به اختیار این تروریستان گذاشته شده بود . پس از هجوم امریکا علیه طالبان این افراد با سلاحهای خویش که عده ای در افغانستان باقی مانده اند ، تحت ماسک یا نقاب قوماندانهای جهادی داخل افغانستان مشخص اند . ودیگران مانند قطرات باران در ریگستانهای مراکز تروریستی پاکستان ناپدید شدند . امریکائیها باید کفاره ای گناهان اسلاف شانرا که در جنگ علیه کمونیزم ، انقدر سلاح وپرسونل وپول بی حساب وخارج ازکنترول بدامن نظامیان پاکستان ریختند ، که امروز قربانی آنند . القاعده طالبان عصامه وامثال آن محصول که از مزرعه پاکستان می بر دارند .، همان کشت شده ای جهاد است . با اوردن مجاهدان برسریر حاکمیت کابل نواز شریف صدراعظم پاکستان ممثل آرزوهای جنرالان پاکستانی ، دستور انحلال دولت ، قوانین ، اردو وقوای امنیتی را با توزیع شیرینی مروج افغانی " نقل عروسی" ، بمدعوین سران جهادی تبرک گفتند . هنوز این محفل بپایان نرسیده بود که پایکوبی توام با چور وچپاول وویرانی وکشتار آغاز گردید . کابلیان بیگناه که خواب خوش آمدن مجاهدان را بفال نیک گرفته بودند پنجاه هزار کشته وتمام ساخته های را که بمرورصدسال اخیر بعد ازاستقلال افغانستان برپا گردیده بود با خاک یکسان دیدند . پاکستان طرح پلان اوردن طالبان را بکمک اردوی وآی ، اس ، آ ی بعد از تائید قصر سفید وبهمکاری مالی صعودیان حاکم برخانه خدا ؛ بر افغانستان تطبیق کردند . پاکستان نه تنها حامی وحمایت گررژیم طالبان بود ، بلکه ملیشاهای پاکستانی وعربی عملا در کابل ومناطق دیگر افغانستان حضور داشتند . شری بخیزد که خیر ما باشد : میگویند که " شری بخیزد که خیر ما باشد " این خیر وشر بار دیکر جای تلاقی خودرا در افغانستان مجاهد خورده وطالبان زده باز یافت . پاکستان تا آخرین دقایق این خشونت وقهر ، در حمایت از طالبان بود . تا انکه قوای بحری امریکا با اعلام یک جنکی دریک ائتلاف جهانی علیه طالبان ، آبهای بین المللی را به مرزهای پاکستان در نوردیدند وراکتهای کروز وطیارات بم افگن امریکائی با نیروهای دریائی وتانک وپیاده بدون پرسش وپاسخ ازقلمروهای حاکمیت پاکستان بطرف افغانستان گذشتند انوقت مشرفها یقین حاصل کردند که دیگر حیله وچال تال ، کارا نیست ویکسره خودرا شامل ائتلاف ضد تروریزم کردند وطالبان را به قربانی گرفتند باز هم توانستند در فرصتی کوتاهی ملیشا هاوتروریستان وخرابکاران پرورده ای خویش رابقول آخرین اخبار، پیش از آنکه قوای بین المللی به کابل داخل گردد سنگر ها تخلیه و جهاد برای طالبان پایان یافته بود . با عجله پیش از برآمدن آفتاب صبح تاریخی ، آخرین جیپ های مملو از جنگنده های این تروریستان سرحد سپین بولد ک واز محاصره قندزدرداخل خاکهای پاکستان مفقود الاثر گردیدند . نویسنده کتاب سرنوشت غم انگیزدر افغانستان چنین مینویسد : " قبل از حوادث تراژیک 11سپتمبر . ایده انقیاد افغانستان از طرف پاکستان موضوع داغ وسایل اطلاعات جمعی غرب نبود . اما هنگامیکه جنگ علیه طالبان آغاز یافت ، حقایق شروع به پدیدار شدن کرد . در نیویورک تایمز در صفحه اول در یک مضمون دوگس فرانتز چنین نوشت حکومت اسلامی پاکستان برای مدت هفت سال حامی عمده واساسی طالبان وآقای بن لادن بود . تجیهزات نظامی ، کمک به سرباز گیری ، تعلیم وتربیه ومشاورات نظامی وتکتیکی برای آنها فراهم کرد وباند های ملایان ده راقادر ساخت تا کنترول افغانستان را بعهده گرفته وآن کشوررا به پناهگاهی تروریستها مبدل کرد . برخورد قابل ملاحظه بود آی.اس .آی بعداز پرکردن بکسها وکیسه های خود از پول امریکا ، پاکستان جنگ در افغانستان را روپوش گذارد ." به ادامه با داخل شدن امریکا در جنگ با طالبان حقایق نیز بیشتر وبیشتر آشکار میگردد ، می افزاید ؛ " این تنها تروریستها نیستند که از مخفی گاه های خود بیرون میشوند ، همچنان اطلاعات نیز بر ملا شده میرود . به تعقیب سقوط شهر قندز وتوقیف جنگجویان طالبان دیکستر فلیکنز راپورتر نیویورک تایمز گزارش داد که " در اینجا در دشت یک گروپ بزرگ جنگجویان خارجی وجود دارند ... محافظین میگویند که اسیران مشتمل از عربها ، چیچینیها وپاکستانیها اند ، اما هویدا شد که گروپ مذکور" تماما پاکستانیها اند " . به ادعای ائتلاف شمال بتعداد شانزده ( 16000 )هزار سربازان طالب در دفاع از قندز که شش( 6000) هزار نفر خارجی بودند .) سرنوشت غم انگیز در افغانستان . ص 292 و293 ) . در محاصره قندز، بقول خبر نگاران که در منطقه بودند نزدیک به ده (10000 )هزار طالب مجاهد از خط باز شده محاصره بطرف پاکستان برآمدند که بقول همین ناظران اکثریت آنها ملیشاهای پاکستانی بوده ، طی موافقه ای پاکستان امریکا بسلامتی بداخل پاکستان جذب شدند مابقی از شش تا هفت (6000 تا 7000 )هزاراسیران کشتار گاه دشت لیلی بودند که بوضع غیر انسانی وشنیع ، کشته شده اند . بیاد دارم درروزهای که محاصره قندز موفقانه بپایان میرسید خبرنگاران از رامسفیلد وزیر دفاع امریکا ، پرسیده بودند که با این اسرا چه سلوکی را پیش بینی میکنید ؟ وی در جواب گفته بود ؛ " ما اینجا مهمانخانه شفاخانه یا بندیخانه وقضا ومحاکمه نداریم اینجا جنگ است ، آنها به سزای اعمال شان رسانده میشوند " که بی رحمانه هم رسانده شدند . دریکی از مقالات در مورد وقایع روز نوشته بودم که مشرف متقین گردید که پنتاگون مصمم است تا آخرین بقایای القاعده را نابود کند . خودرا بحیث متحد امریکا درمبارزه با تروریزم ، خودرا بدروازه قصر سفید رسانیده ، نه تنها از هدف نهائی خودرا مطلع ساخت بلکه با دریافت یک ملیارد دالر بخانه برگشت . با یقین که از گاو غدودی را بحیث رشوه ختم جهاد به احزاب اسلامی پاکستان غرض صدور به تعویق انداختن جهاد هدیه شده بود وبه تمام جبهه های جنگی طالبان این فتواها رسانده شد . که خبرنگار بی بی سی در بازدید از سنگرها دیده بودند که طالبان به آخرین دقایق با گذاشتن تمام تجیهزات بدون سلاح ومرمی یکشبه خودرا در سحر گاهی پیش از بر آمدن افتاب باجیپ هاو پیکپ های خویش مرز پاکستان را عبور کردند برای احزاب اسلامی پاکستان ونظامیان پاکستانی هم خرما وهم صواب بود . هم جان برادران رانجات دادند هم هدیه ای نصیب شان شد . وافغانها به خیر وشر که می اندیشیدند رسیده بودند . وبا آن نباید بی مبالاتی وروز گذرانی صورت گیرد ، شر رابا آخرین امکانات باید دفع کرد دیگر مجال نداد که خانه افغانها به آشیانه تروریزم وجنگ و مداخلات همسایگان مورد استفاده قرار گیرد . خیررا در باز سازی ، تحکیم صلح واستفاده از امکانا ت جهانی امروز، غرض برپائی سعادت اینده ای فرزندان این کشوربخدمت گرفت . ( اقتباس از متنی تحت عنوان " شری بخیزد که خیر ما باشد " نوشته تحت عنوان اعمار دیوار چین یا بربادی پاکستان .سرور منگل . ) . پاکستان در دوسنگ آسیاب گیر کرده است پاکستان کشوریست دارای کمترین منابع طبیعی انرژی ومواد خام ، دارای نفوس بیش از 170 ملیون ، کشوری که عمر ان مثل دولت صیهونیستی اسرائیل کمتر از نیم قرن میگذرد ، بنام اسلام در پایان حیات استعمار از بدنه ای سرزمین های هندوستان وافغانستان بوجود آمده ، بطور دایمی بقایش در تشنج در مرز ها با هندوستان وافغانستان بوده ، واز آن بسود خویش بهمکاری کشور های استعماری انگلیس وامریکا بهره مند بوده است . پاکستان درحیات نیم قرنه ای خویش در سه جنگ با هندوستان طعم تلخ شکست وتجزیه را چشیده است . پاکستان درعرصه سیاستهای نظامیگرانه و مداخله گرانه خویش نه تنها در افغنستان وهند متعهد باقی ماند بلکه ، پا فراترنهاده ، خودرا در تجارت جهانی مواد مخدر، تجهیز باسلاحهای مدرن وراکتهای با کلاهکهای هسته ئی وسلاح هستوی وکیمیاوی مجهزساخته است . نظامیان پاکستانی بحیث نظام شرارت وپناه گاه بنیاد گرائی اسلامی در منطقه وهم چنان شریک بزرگ قاچاق مواد مخدر با مافیای بین المللی ومراکزبنیاد گرائی اسلامی در جهان پیوند داده است . پاکستان تا هنوز توانسته است بطریقی ویاشیوه ای به سلاح اتومی دست یافته وخودرا با زرادخانه ای از سلاحهای کشتارجمعی کیمیاوی انباشته وحاضر است آنرادربرابرمعاملات سود آور، بطورقاچاق وسیاه بدست کشورهای بنیادگرای اسلامی وشبکه های تروریستی بدون احساس مسئولیت در برابر جامعه جهانی از عواقب ناگوار آن ، قراردهد که از فروش اسرار اتومی به لبیا وایران وسوریه وکره شمالی بطور مشهود اغماض گردیده است . افشای معاملات اتومی پاکستان با لبیا وایران وخانه نشینی ریاکارانه وتحت نظارت به اصطلاح پدر اتومی شان گویای مدعا است . پاکستان بارها مورد ملامتی دولتهای جهان وبخصوص اضلاع متحده در مورد حمایت وزمینه سازی غرض تربیه وپرورش بنیاد گرائی اسلامی چه در مدرسه ها که تعدادشان بالاتر از پانزده هزار مدرسه در پاکستان میرسد که اکثرا در مناطقی مرزی ، بین قبایل مورد پوشش اند وحتی بقولی آگاهان کسی تعداد انرا نمیداند . مشرف بارها مجبور گریده که با وعده های بسته کردن وتغیر نصاب تعلیمی ویا در این اواخر راجسترکردن این مدرسه ها ، در فهرست مکاتب دولتی دفع الوقت نموده است . حتی کار بجای کشیده که سر وکله این مدرسه ها در اطراف کابل در چار آسیاب ولوگر ومسهی ، وردک وپغمان تحت نظارت مستقیم سران بنیادگرای اسلامی افغانستان ، سیاف وربانی وشرکا ، به اطفال معصوم خانواده های روستائی وبی بضاعت کشور هنوز هم درسهای از جهاد آموخته میشود که گویا " جهاد ختم نگردیده پیشرو ست " یا ادامه دارد . سران بنیاد گرای اسلامی اکثرا ازاین مدرسه هاونتائیج آن بازرسی بعمل می اورندوگاه گاهی اطفال ممتاز این مدرسه ها مورد تفقدشان در کابل قرار میگیرند . در امروز پاکستان با مشکلات بزرگی مالی غرض تمویل پروژه های نظامیگرانه اش از یکطرف ، واز طرف دیگر نارضایتی مردم ازاداره ای نظامی ورواج فساد دایمی که مشرف در از بین بردن ان بمردم وعده داده بود ، قاصر امده است . احزاب اسلامی پاکستان که در مرز به افغانستان توسط آی اس آی پاکستان از ائتلاف پنجگانه تحت نام " مجلس متحده عمل " که ترکیبی از پنج حزب مذهبی افراطی است ویک پنجم کرسیهای پارلمان پاکستان را در اختیاردارند ، این ائتلاف در ارائه ای چندین لوایح وممنوعیتها اسلامی به پارلمان موفق بوده است . بطورمثال لایحه ای در ممنوعیتهای مطلق زنان از حضور در آگهی های تبلیغاتی وهم چنان ممانعت زنان در بازیهای ورزشی در ملای عام وبازیهای المپیک را بعمل آوردند . " مجلس متحده عمل " و " لشکر طیبه " واحزاب اسلامی از نفوذ قابل ملاحظه ای در اردوی پاکستان وبخصوص آی اس آی پاکستان برخوردار اند . وجنرال مشرف از سال 2002 به اینطرف به امریکائیها وعده داده اند که مدرسه ها را راجستر ونصاب تعلیم شانرا در جمع سایر مکاتب پاکستانی مدغم خواهند کرد وخارجیها را ازاین مراکز بکشورهای شان مرخص خواهندکرد . تعهد سپرده شده بود ، که تا سال 2005این تعهدات کاملا انجام خواهد شد ، نه تنها از اجرای آن خبری نیست ، بلکه هرچه بیشتر متشکلتر عمل نموده به غرب ستیزی وامریکا ستیزی بیشتری گرویده اند . اکثریت آنانیکه در گوانتانامو زندانی اند ، از پاکستان تسلیم شده اند .، وهم چیزی برای گفتن ندارند . انانیکه دربم گذاریهای لندن متهم بودند دوران آموزش خویش را در مدرسه های پاکستانی ومراکز نظامی پاکستان گذشتانده اند . پاکستان که غرض تمویل مصارف نظامی وسیستم ها وچشمه های عایداتی سر شاری را بسرپرستی وکمک مستقیم امریکا از سراسر جهان بطرفش جاری بود ، دیگربرایش خشکیده است . مصارف نظامی بخصوص مصارف سلاحهای اتومی غرض نگهداری وتجدید آن ملیارد ها دالر نیازمندی سالانه است وهم تجدید سلاحهای دیگر در هر پنج سال یکبار باید نوآوری وتجدید گردند ، که ملتزم ملیارد ها دالر بودجه های نظامی مورد نیاز آنست . منابع مالی از مدرک قاچاق سلاح ومواد مخدرهمه ساله به تقلیل رفته وکمبود فاحشی در آن بوجود آمده است ، سرمایه گذاریهای جدید کشور های غربی حتی گفته میتوانیم درهیچ عرصه ای بنا بر تشنج دوامدار ومداخلات نظامی ومراکز باند های تروریستی ، وسیاست های مالی وصنعتی کشور دستخوش نوسانات نظامی بوده ، سرمایه از پاکستان بیرون شده وداخل نگردیده است . فقر، بینوائی ، بیکاری ، فساد اداری ، اعتیاد ، تجاوز جنسی به زنان ونوجوانان رسوائیهای جهانی بار آورده است وپاکستان از کشور های نمونه جهان در فساد اداری است . برعکس دیروز ، دیگر افغانستان مورد خصومت ابر قدرتها نبوده ، بلکه مورد تفقد است ودر هر چند ماهی غرض آگاهی تروریستان وحامیان شان وهم بمردم افغانستان ، امریکائیان واروپائیان خودرا ناگزیر می بینند که به دیر ماندن خود اصرار ورزند . حضور قواهای بین المللی وتعهد بین المللی تمویل افغانستان غرض باز سازی وتشکیل نظام دولتی با ثبات وصلح ، از مسایلی است که به افغانستان امکان میدهد که ار تجاوز وزور گوئی کشور های همجوار مصئون ودر امان باشد ، این بدین معنی است که دیگر پاکستان فرصت همکاریهای دیروز را از دست داده است وکشور محور نیست . هندوستان یکی از کشور های بزرگ دموکراسی جهان ، بحیث یک قاره از چنان اهمیت استراتیژیکی وجغرافیوی برخوردار است که استعمار گران در قرنهای گذشته غرض رسیدن به هندوستان ، امریکا را کشف وپیدا کردند . امروز هندوستان صنعتی از چنان آهنگ رشد اقتصادی وصنعتی برخوردار است که در فرصت های کوتاهی با اتخاذ سیاستهای آزاد ودموکراتیک ، بیکی از کشور های بزرگترین قدرتها تبدیل شده است ، که پاکستان دیگر توانائی های خودرا باید در همکاری به هندوستان بکار گیرد نه در خصومت ودشمنی . امروز هندوستان حضور ش نه بحیث یکی از کشور های پر نفوس ترین جهان ، بلکه تولید کننده ابزار های سیستم های کار آمد تخنیکی ومطمئن دربازار جهانی رقابت میکند . بهر ترتیب هندوستان بحیث کشوری از لحاظ سرمایه گذاری خارجی وداخلی وتولید ومصرف داخلی بپایه بزرگترین کشورهای صنعتی غربی رسیده است . واز ثبات دایمی ومحکم برخوردار است . امریکائیها که درسالهای بعداز طالبان در منطقه به سیاستهای خود تجدید نظر کرده اند یا بهتر است گفته شود زمینه را طوری آماده ساخته اند که دیگر نیازی به پاکستان بحیث کشوری نظامی تشنج زا ، در مرکز توجه امریکا وجهان غرب دیده نمی شود . امریکائیها بخوبی میدانند که وقتی درروابط اش با هند وافغانستان بطور مستقیم نظارت داشته باشد ، پاکستان لزوم محوری را دیگر نمیتواند برای هیچ کشوری بازی نماید . از اینجا است که سفر بوش به افغانستان وبدنباله ای آن بهندوستان که کشوری دارای یک ملیارد نفوس است که طبقه متوسط آن در حد جمعیت امریکا قرار دارد ودارای بلند ترین رشد اقتصادی در جهان است . یکی از مشاوران جورج بوش گفته بود که " هند 150 ملیون مسلمان دارد اما القاعده ندارد " . همه مطالب فوق وسفر اخیربوش رئیس جمهور امریکا به هند وتوافق های در مورد استفاده از نیروی صلح آمیز اتومی ، نشاندهنده ای اهمیت هندوستان بحیث نقطه ای مرکزی مورد توجه امریکااست ، نسبت به پاکستان . خبر نگار بی بی سی در وزارت خارجه امریکا " جاناتان بیل " در مورد سفر بوش به هندوستان می افزاید که " آنچه ثابت میکند جورج بوش خواهان تشویق هند وامتیاز دادن به آن است ، گامهای بسیار غیر عادی است که برای کمک به برنامه هسته ای غیر نظامی در هند برداشته است . " وی می افزاید " کمک امریکا می تواند به این معنی باشد که هند در حال جدا کردن فعالیتهای اتومی غیر نظامی از فعالیتهای اتومی نظامی است ودارد آن بخش از تاسیسات اتومی خودرا که برای مقاصد صلحجویانه ساخته به روی بازرسان بین المللی باز میکند . امریکا این حرکت رادر جهت کشاندن هند به شمار کشورهای ارزیابی میکند که اگرچه عضو پیمان بین المللی منع گسترش جنگ افزار های اتومی نیستند اما خودرا متعهد به جلوگیری از گسترش این جنگ افزار ها می دانند . " . پاکستان نیز آمادگی وانتظار داشت که حداقل چیزی از کمک امریکا به بخش برنامه ای اتومی غیر نظامی پاکستان مورد توجه قرار خواهد گرفت ، اما خلاف انتظار مکررا از پرویز مشرف خواسته شد که بر تعهداتش در مبارزه با تروریزم فشار بیشتر بیاورد . وحتی خبر نگار بی بی سی جاناتان بیل می افزاید که " ... بنابراین نباید انتظار داشت که جورج بوش " ژنرال " را برای مسائلی همچون اصلاحات دموکراتیک ویافتن اسامه بن لادن زیاد تحت فشار قرار دهد . ... با انکه پاکستانیها دل خوشی از امریکا ئیها ندارند با اینکه امریکا به زلزله زدگان پاکستانی خیلی بسرعت عمل کرد وهم جورج بوش خبر دارد که تظاهرات در پاکستان چقدر با خشونت همراه بود .این میتواند دلیل خوبی برای او باشد که سفرش را به پاکستان کوتاه سازد . " (بی بی سی 02 . مارچ .2006 ) . با دید گذرا ی کوتاه وموجز فوق به تابلوی پاکستان وجنرالان پاکستانی بخصوص جنرال مشرف دربین کشورهای افغانستان وهندوستان ومنابع انرژی اسیای میانه ، کشورهای خلیج وروسیه وچین ، اضلاع متحده با آماده ساختن استراتیژِی طولانی ودوامدار بمنطقه داخل گردیده است . به هیچ صورت نمی تواند ملاحضات گذشته را اساس قرار دهد ، بلکه برمبانی سیاست های جدیدی ، که در آن مهار کردن عده ای از کشورها وتامین وتوسعه همکاری هابا عده ای از این کشور ها مثل افغانستان وهندوستان هدف است . پاکستاندر گیر در مخاصمتهای بنیاد گرائی وتشنج زا در مرز های افغانستان وهندوستان وکشوری اتومی که خودرا در معاملاتش بی نیاز از همه دوستان وهوا خواهان می بیند وتاهنوز نتوانسته خودرا در راستای استراتیژی دراز مدت امریکا قانع سازد ، مانند همان " تلک خرسی " که دودهه قبل شورویها در آن در گیرماندند ، امروز پاکستان در تلک بنیاد گرائی ومشکلات داخلی وفشارهای بین المللی گیر کرده ،که بدتر از " تلک خرس " ، دربین دوسنگ آسیاب چنان در بند است که بجز خورد شدن راهی نمی یابد . ; خشونت جنرالان پاکستانی علیه قبایل پاکستان تاهنوز توانسته از قبایل بحیث سپر بلا استفاده برد . زندگی قبائل جدا اززندگی شهری وبه اثر روشهای استعمارگرانه ودنباله روئی سیاستهای استعماری انگلیس از هردوطرف افغانستان وپاکستان ، بحیث گوشت دم تیغ مورد استفاده قرار گرفته است . دور از تمدن شهری وبازار ، فاقد تاسیسات حمل ونقل (سرک ، خط آهن ومیدانهای هوائی ) ، وسایل اطلاعات وارتباطات ، وتاسیسات مدنی مکاتب وپوهنتونها ، کلینیکهای صحی ، آب وبرق موسسات صنعتی وتجاری ، فاقد قوانین ورعایت نورمهای قانونی وغیره بدور نگهداشته شده اند . مردمان این مناطق بحیث ریزرفهای جنگی وبه حیث مناطق بحران زا ونفوذی غرض مداخله بیشتر بتصرف پاکستان علیه هرنوع تغیر وتحول مورد استفاده قرار گرفته ومیگیرد . پاکستان توانسته در این مناطق بازار های فروش اسلحه ومواد مخدروزرع کوکنار را به پیمانه وسیع رواج بدهد واز پولهای باد اورده آن ، در برج تکبر کشور بنیاد گرای اسلامی ـ اتومی جهان را به نظاره گرفته است . لشکر کشیهای فریبکارانه به وزیرستان وبلوچستان در این اواخرباعث کشته شدن ده ها وصد ها مردم بی گناه بدست نظامیان پاکستانی ، زیر نام ، درجستجوی القاعده وطالبان برای همه جهانیان بخصوص ایالات متحده قابل فهم است . بخصوص امروز تمام قبایل به مصیبت این سیاستها فهمیده اند . واز هروقت دیگر، امروز بیشتر به اهمیت داشتن شهرهاوبازارهای مملو از مواد غذائی ، کالا ، داشتن برق ، آب ، معارف ، صحت ، وراه های ترانسپورتی ، زندگی مرفه ، کار صلح آمیز ، پی برده اند ودرراه آن مجدانه بمبارزه برخاسته اند . دیگر نه افغانستان ونه پاکستان قادر خواهد بود که جلوترقی وتحول خواهی را دراین مناطق سد سازد این مناطق از لحاظ نفوس ، شعور سیاسی ، تجارب وآگاهی ها از تمدن امروزی بسرعت در حال رشد وتوسعه قرار دارند . قبایل به سطح آگاهی ای رسیده اند که دیگر نمیخواهند محکوم باشند ومیخواهند مانند کوه ها ودریاها واسمان پهناور وجنگلهای سرسبز وآزاده ای خویش ، هم محکومها وهم آزادها میخواهند آزاد ، آزاد باشند . پاکستان در هردوریکه تحت فشار یا تقاضای اقدامات جدی علیه تروریستان القاعده وطالبان متهم شده وی به لشکر کشی به مرز های افغانستان ، تا اشغال بعضی مناطق سرحدی وعبور از مرز به ادعای درتعقیب تروریستان داخل خاکهای قلمرو افغانستان شده است . بلوچستان : نظامیان پاکستانی با سماجت میخواهند مسایل تاریخی مورد مناقشه افغانستان را با توان نظامی بر افغانستان بقولانند ، اما غاقل از آنکه افغانستان در امروز غرض راه حل سیاسی از هروقت دیگر بحل این مسایل امکانات خوبی را دردسترس دارد . پیشنهادات اعمار دیوار ها بین مردمان وخانواده های که در دو طرف مرز های نام نهاد ( بنام خط دیورند ) قبایلی که زندگی مشترک دارند . بار دیگر دراین روزها با اردو کشی پاکستان مورد ناآرامی های نظامی وهجومهای دشمنانه قرار گرفته است که صدها کشته وزخمی از خود بجا گذاشته است . عملیات پاکستان در بخش قبایلی بلوچستان ، تحت نام ترور یستان والقاعده به پیش برده می شود ، در حالیکه هدف نظامیان پاکستانی سرکوب نهضتی است که از سالهای طولانی غرض خود مختاری وحق حاکمیت محدود بلوچها در مناطق شان می رزمند . پاکستان وایران بحل عادلانه حق حاکمیت این مردمان تن در نمیدهند بلکه آنرا با سر نیزه وتوپ وتانک وبمباردمانهای وحشیانه نابود میسازند ودراین اواخر بجای برسمیت شناختن حق حاکمیت بلوچ ها بمقرری چند وزیر بلوچ در کابینه پاکستان میخواهند بلوچها را قانع سازند که یقینا نمی شوند . ونیز باید گفته شود نهضت بلوچ ها غرض اعاده خود مختاری که مورد مخالفت ایران وپاکستان است ، دراین اواخراز مرز حاکمیت خود مختاری درداخل پاکستان وایران به حق حاکمیت مستقل بالا رفته است . رهبران بلوچ تقاضا های اعمار سرک خطوط مواصلاتی دایر کردن مکاتب وپوهنتونها وکلینیک ها صحی ، تامین برق وآب وبازار واعمار شهر ها ورواج زندگی شهری می خواهند . این خواستها دیگر از محدودیتهای قبایلی بیرون گردیده خواستهای اند ، که بحیث خواستهای بر آمدن از محدودیتهای زندگی قبایلی به زندگی متمدن وشهری است که گامیست که القاعده وطالبان وبنیاد گرائی اسلامی در آن جائی ندارد . بلوچستان که مورد خصومت وغضب پاکستان قرار گرفته ، ونظامیان پاکستانی با فرستادن اردو وایجاد قتلگاه ها ویرانیهای وحشیانه علیه مردم بی گناه بلوچ ، تحت نام القاعده وطالبان همان سیاستهای توطئه ونیرنگ وزور گوئی است که راه بمنرل نمی برد . اینکه عملیات نظامی پاکستان در بلوچستان اجرا میگردد مربوط به عوامل جنگ اول افغان وانگلیس وبخصوص عامل اساسی که امیر شیرعلی خان نمیخواست حضور انگلیسها بر کویته واطراف آن که مستقیما ، وراه نزدیک اشغال قندهار را باز میکند دارای اهداف استراتیژیک استعماری انگلیس ارزیابی میگردد . که در اینجا بحث آن گنجایش ندارد . این اهداف امروز دردسترس پاکستان قرار گرفته است . با توجه به موقعیت بلوچستان که با امدن استعمار بریتانیوی غرض مهار کردن عبورقشونها به هندوستان ، وگرفتن وتاسیس پایگاه قوی قوای انگلیسی درمرکز بلوچستان " کویته " بحیث نقطه آغاز " پالیسی پیشرفت و " بعد ها تحت نام " پالیسی سرحدات بسته " انگلیسی علیه افغانستان اعمال گردید ، که بلوچستان وتقسیم آن در قلمروهای افغانستان وپاکستان وایران غرض اشغال مناطق قبایلی مورد اجرا قرا گرفت . " پالیسی سرحدات بسته " که در مقدمه وقبل ازجنگ دوم افغان وانگلیس پیشرفت وتعرض قوای انگلیس بر سرزمین بلوچستان آغاز واز آنجا بهرطرف آنرا گسترش دادند . نا گفته نباید گذاشت که بلوچ ها وپشتون ها در مناطقی سرزمینهای بلوچستان با بلوچ ها زندگی مشترک دارند ودو مرکز عمده ای آن " کویته " ، بحیث مرکزبلوچستان آنطرف خط دیورند . وقلات مرکز ولایت زابل در داخل خاکهای افغانستان که از شمال بجنوب به اسقامت ولایت قندهار وسپین بولدک در سرحد افغانستان وکویته در جنوب بطرف خلیج فارس وآبراه بین المللی خلیج متصل میگردد . مناطقی بلوچ نشین ها وپشتونها را می سازند . که در استراتیژی سرحدات بسته قدمه اول مورد توجه انگلیس اشغال این مناطق بوده ، که مورد نارضایتی امیر شیر علی خان قرار گرفت وهم همین اوان است که به تحریک انگلیسها منازعات سیستان وفرستادن قوای ایرانی بهرات متصادف است . وانگلیس ها بتعرض علیه افغانستان بدون هیچ دلیلی تنها به ادعای جلوگیری از تجاوز روسها بتعرض علیه دولت مستقل امیر شیر علی خان پرداختند وبحران افغانستان را تا امضای معاهده دیورند زنده نگهداشتند . این مناطق از کویته بشمال کمربند قبایل پشتون واز کویته به جنوب الی خلیج با اکثریت قوی بلوچها وپشتونهای که فرق بلوچ وپشتون شان مشکل است منطقه وسیعی را درتصرف دارند که از اهمیت استراتیژیک نه تنها برای پاکستان وایران ، بلکه برای افغانستان نیز مناطق حیاتی اند . این مختصر را بخاطری لازم دیدم اینجا ذکر کنم که اهمیت استراتیژیک تصرف کامل بلوچستان برای پاکستان از چه اهمیتی برخوردار است وهم ایرا ن دراین منازعه عملیاتهای پاکستان علیه بلوچها را صحه میگذارد ، که نمی خواهند مناطق وسیعی بخش بلوچ نشین در امتداد سرحد با افغانستان وامتداد سواحل خلیج را از دست دهند . با تاسف عده ای تحت نام راه حل های منازعات سرحدی دوامدار افغانستان با پاکستان برسر خط نام نهاد دیورند ، مطالبی کرونولوژیکی را باز خوانی میکنند واز دانشمندانی نیز تصادیق ارائه میدارند وواگذاری وتعین سرحدات را با پاکستان بطور ناشیانه توصیه مینمایند : که گویا این مدعیان وتاج وتخت وطرفداران نظریه پشتونخواه اند که مسئله وحدت پشتونها را در مقابله با مردمان وسایر اقوام وزبانهای افغانستان ، تحت نام " ملت تاجک " که نام خود ساخته است قرار دهند ، وهم باید گفت که این ملت در قلمرو حاکمیتی دولتی بنا م " تاجکستان " زندگی مستقلی ودولتی مستقل ودارای زبان تاجیکی اند . هزاره ها وازبکها وترکمن ها وپنجشیریها ونورستانیها ، بلوچها وپشتونها وغیره قبایلی اند درحدود قلمرو های حاکمیت دولتی تحت نام افغانستان زندگی وکار ومبارزه دارند . اینکه همه این اقوام دارای زبانهای متعدد رادر یک صف بحیث تاجکان ، دانسته ودربرابر اقوام پشتون قرار دادن ، داعیه ما افغانها نیست ، بلکه برعکس ، بدست دشمنان مردم ما به آن دامن زده می شود . وهم عده ای فهمیده یا نافهمیده چون بمزاح شان برابر است . بدان میپردازند . وهم این عده میخواهند که سخاوتمندانه داعیه مردمان دوطرف مرز های خط دیورند را از کیسه خویش بطرفی مدعی گردند وقضیه را حل شده اعلان نمایند ، داعیه پشتونها وبلوچها داعیه اقوام وقبایلی است که در خاکهای وسرزمینهای آبائی واجدادی خودشان ، زندگی دارند ومیخواهند ، خودشان سرنوشت خودرا در قلمروهای حاکمیت خویش تامین نمایند . طرح های از قبیل تاسیس مکتب خوشحال خان ، ریاست ووزارت قبایل وپروگرامهای چندساعته ای رادیوئی وتیلویزیونی یا راه اندازی روز پشتونستان یا عملیاتهای نظامی ، تحت نام القاعده وطالبان وتروریزم نمی تواند راه حل منازعه این مردمان دربین سه کشور افغانستان وپاکستان دروحله اول وبعدا ایران باشد . دولتها ی افغانستان وپاکستان همیشه خواسته بنوعی قبایل را با خود داشته باشند ، پالیسی استعماری انگلیس که پاکستان بحیث میراث خوار آن با تاسیس بازار ها خطوط مواصلاتی ، شهر ها ومکاتب وپوهنتونها وشفاخانه ها تامین نسبی آب وبرق وزندگی شهری ومزایای تمدن امروزی را به تناسب افغانستان دربین قبایل بوجود آورده است ، وقبایل بیشتر درساحه اداره قلمروهای پاکستان آسوده گی خودرا می بینند . اما این بدانمعنی نیست که امکانات وتسهیلات بوجود آمده در حمایت وتحت نظارت اداره پاکستان تنها کافی است وهم می تواند قناعت قبایل را فراهم آورد ، به هیچصورت نمی تواند ونتوانسته است . مسئله اساسی که امروز، قبایل به آگاهی آن رسیده اند . همه انکشافات ومزایای تمدن امروز را در قلمروهای سرزمین های خود بطور آزاد ومستقل با روابط نیک با افغانستان وپاکستان طالب اند . دیگر قبایل میخواهند ازحص�
  9. همکاری آلمان با آمریکا یک ماه پیش از حمله به عراق ۸۴/۱۲/۸ - ۸:۴۴ - آسیا براساس اسناد طبقه‌‏بندی‌‏شده ارتش آمریكا مقامات اطلاعاتی آلمان در بغداد یك نسخه از طرح دفاعی صدام حسین به دست آوردند و یك ماه پیش از حمله آمریكا به عراق آنها را در اختیار فرماندهان آمریكایی قرار دادند. روزنامه آمریكایی «نیویورك‌‏تایمز» نوشت: «نقش آلمان‌‏ها تنها مثال كشورها نیست كه آشكارا بر ضد جنگ صحبت كردند اما در اختفا به پیشرفت آن كمك كردند. مصر و عربستان‌‏سعودی نیز كمكی بیش از آنچه كه اعلام كردند به مقامات آمریكایی ارائه كردند. مقامات نظامی آمریكا گفتند كه مصر برای هواپیماهای آمریكایی امكان سوخت‌‏گیری را محیا كرد و عربستان‌‏سعودی به نیروهای ویژه آمریكایی اجازه داد تا از خاك این كشور حملات خود را طرح‌‏ریزی كنند.» بنابراین گزارش، دولت آلمان یكی از منتقدان صریح دولت بوش در حمله به عراق و سرنگونی دولت صدام بوده است. در عین حال دولت عراق اعلام كرد كه عوامل اطلاعاتی آلمان در جریان جنگ عراق تنها به طور محدود به نیروهای تحت رهبری آمریكا كمك كرده است. اضافه می‌‏شود كه دوره پیش از آغاز جنگ با عراق روابط میان آمریكا و آلمان به شدت سرد شد. «گرهارد شرودر» صدراعظم وقت آلمان در مبارزات انتخابات خود در سال 2002 نسبت به حمله به عراق هشدار داد و گفت كه آلمان در این حمله همكاری نخواهد كرد. در همین حال جورج بوش زمانی كه شرودر در سپتامبر 2002 در انتخابات پیروز شد، به وی تبریك نگفت. همین طور پیش از آغاز جنگ در مارس سال 2003 «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع آمریكا دو كشور فرانسه و آلمان را كه موضعی ضد جنگ اتخاذ كردند را با عنوان توهین‌‏آمیز «اروپای پیر» مورد خطاب قرار داد. با این حال همكاری‌‏های اطلاعاتی آلمان و آمریكا در این مدت ادامه داشته است. بيشتر بخوانيد
  10. amirhosin

    انقلاب مجازي

    بروزانقلاب اطلاعات وگسترش فناوري وابسته به آن زندگي بشريت را به شدت تحت تاثير خود قرار داده است .اين تكنولوژي در عين حال كه داراي قايليتها ،توانمندي ها و فرصتهاي زيادي است تهديدات و چالشهايي را براي بشريت به طور عام وجهان اسلام به طور خاص سبب شده است. انقلاب ارتباطات باعث تغييربسياري از مفاهيم و فرايندها و تعريف مفاهيم جديدي شده است.يكي از اين مفاهيم جنگ وجهاد است. گسترش انقلاب اطلاعات درجهان ،عمليات تهاجمي ، نظامي و تاكتيك هاي جنگي را متحول كرده است.به صورتي كه براي نابودي يا مغلوب يا تضعيف نمودن دشمن ديگر نياز به جنگ هاي بزرگ وخونين وفرسايشي نيست .بلكه هاي جنگهاي اطلاعاتي به تنهايي يا به همراهي عمليات هاي نظامي كوچك نيز قابليت وارد نمودن صدمات ولطمات زياد به دشمن را دارا مي باشند. جنگ اطلاعاتي عبارت است از استفاده از شبكه هاي الكترونيكي براي تخريب و يا از كار انداختن اطلاعات ديجيتالي و غير عملياتي كردن زير ساخت هاي اطلاعاتي كه مي تواند عليه يك جامعه يا نيروي نظامي باشد. جنگ اطلاعاتي با توجه به نوع هدف و نحوه عملكرد به دو گونه قابل تصور است. 1-جنگ سايبر نتيك(CYBERWAR) 2-جنگ شبكه اي (NETWAR) 1-جنگ سايبر نتيك(CYBERWAR): جنگ سايبرنتيك نيز با هدف از هم گسيختن سيستم‌هاي اطلاعاتي و مخابراتي، سيستم‌هاي كنترل و فرماندهي، ارتباطات، خبرگيري و جاسوسي نيروي نظامي دشمن و غيرعملياتي كردن آنها در صحنه نبرد و يا در حالت عادي صورت مي‌گيرد با توجه به مطالبي كه ذكر شد و با توجه به استفاده ابزاري دشمن از فضاي مجازي براي هجوم و يورش عظيم به جهان اسلام و بالاخص شيعه به نظر مي رسد مي بايست به مفهوم جهاد (JIHAD) در اسلام از ديدگاه جديد نگاهي نو انداخت و به راهكارهاي عملياتي جهاد ، واژه اي به نام جهاد مجازي (Virtual Jihad) اضافه نمود .و با بالا بردن سطح علم و آگاهي نسبت به دفاع و جنگ در فضاي سايبر ،سربازان شهادت طلبي را در اين راستا آموزش داد. به نظر مي رسد جهاد مجازي (Virtual Jihad) در محورهاي زير مي بايست مورد توجه و بررسي قرار گيرد. 1-جهاد سايبرنتيك (CYBER JIHAD) الف-تدافعي (CYBER DEFENCE JIHAD) ب-تهاجمي (CYBER ATTACK JIHAD) 2-جهاد شبكه اي (NET JIHAD) الف-تدافعي (NET DEFENCE JIHAD) ب-تهاجمي (NET ATTACK JIHAD) 1-جهاد سايبرنتيك (CYBER JIHAD) در جنگ سايبرنتيك دشمن سعي دارد با كليه امكانات باعث از هم گسيختن سيستمهاي اطلاعاتي و مخابراتي، سيستم‌هاي كنترل و فرماندهي، ارتباطات، خبرگيري و جاسوسي نيروي نظامي دشمن و غيرعملياتي كردن آنها در صحنه نبرد و يا در حالت عادي شود. الف-تدافعي هر چند كه در اين زمينه در مقابله با دشمن عقب هستيم ولي بايد اين خلا را هر چه زودتر پر كنيم.اتحاد انديشمندان و دولتمردان جهان اسلام در اين راستا امري ضروري به نظر مي رسد. آموزش و فراهم سازي امكانات و اطلاعات و زير ساختهاي اصلي اين فضا و توليد داخلي آن در جهان اسلام مهترين راهكار در اين زمينه است. ب-تهاجمي با توجه به توانايي فني بالا غرب براي جنگ در فضاي سايبر آمريكا خود عامل بيشترين حملات در اين فضا بوده است. اقدامات سيا برا ي تحقق بخشيدن به اين جنگ عليه اسلو بودان ميلوشويچ رئيس جمهور صربستان(جهت حمله الكترونيكي به بانكهايي كه او حساب دارد براي بلوكه ،انتقال و يا مخدوش كردن دارايي هاي آن) جز اولين پيشنهادات بريا شروع چنين جنگي بود و يا اسرائيلي ها با هك كردن سايت هاي اسلامي و حمله به سايت هاي رسمي دولت هاي عرب تلاش مي كنند به كشورهاي اسلامي عربي لطمات مادي وارد آورند درمقابل جوامع‌ پيشرفته‌ غربي كه‌ به‌ شبكه‌هاي‌ الكترونيكي‌ بسيارمتكي ووابسته هستند ‌،آسيب‌پذيريشان در برابر حملات‌ تروريستي‌، سرقت‌ و خرابكاري‌ در سط‌ح‌ ملي‌ مط‌رح‌ است‌. به همين دليل بايد با ملاك قرار دادن تئوري ((تهاجم بهترين دفاع است)) خود را براي مبارزه در اين فضا آماده كنيم. اين خطر به‌گونه‌اي‌ كه‌ است ((حتي‌ يك‌ مقام‌ امنيتي‌ آمريكا گفته‌است‌ كه‌ با يك‌ ميليارد دلار و بيست‌ نفر متخصص‌ خبره‌ رايانه‌ مي‌تواند كل‌ امريكا را فلج‌ كند. يك‌ تروريست‌! نيز مي‌تواند به‌ اين‌ توانايي‌ دست‌ يابد.)) از اين‌ رو، تاثير حمله‌ به‌ شبكه‌هاي‌ رايانه‌اي‌ از تاثير حملات‌ شيميايي‌ و ميكروبي‌ بيشتر است‌. بر طبق گزارش رسمي ،استراتژي وزارت امنيت اخلي آمريكا براي مقابله با فعاليتهاي سازمان يافته تبهكاري !از طريق وب داراي نقاط ضعف فراواني است. در اين گزارش تاكيد شده كه مقامات اين وزارتخانه براي مقابله با چالشهاي درازمدت حاصل از تهديدهاي سايبر بايد مدت زمان بيشتري را صرف كنند. گفتني است كه در اين گزارش، تروريسم سايبر يكي از 5 تهديد امنيتي عمده براي ايالات متحده دانسته شده است. آقاي خاخام Abraham Cooper جانشين مركز Simon Wiesenthal در لوس آنجلس (Los Angeles) با آگاهي از اين مطالب مي گويد: ((terrorists are deeply involved in the Internet)) تروريستها شديدا در اينترنت در گير شده اند. او براي مثال از هك شدن سايت آيپاك (AIPAC)لابي اسراييلي مستقر در آمريكا America-Israel Public Affairs Committee)) ياد كرده و احساس نگراني مي كند. .(منبع سايت jpost) لازم به ذكر است اين جنگ مدتهاست كه بين غرب و اسراييل عليه اسلام آغاز شده است. بعنوان مثال در سال 2000 ميلادي سايت حزب الله لبنان(Hezbollah) كه يك سايت ضد صهيونيستي(anti-Zionist) است توسط يك گروه هكر اسراييلي هك شد و پرچم اسراييل و سرود ملي اسراييل روي آن قرار گرفته شده بود. در مقابل حزب الله لبنان در يك ضد حمله به وب سايت اصلي دولت اسراييل (Www.israel.org)ووب سايت وزات خارجه اسراييل (Www.israel-mfa.gov.il)حمله كرده و آن را هك نمودند .(منبع سايت corr) سايت بي بي سي گزارش داد كه سايت آيپاك توسط دكتر Nuker موسس انجمن هكر پاكستان مورد حمله قرار گرفت و اطلاعاتي از اعضاي اين سايت به سرقت رفت. اين گروه در پيغامي علت اين كارشان را ظلم وجنايتهاي اسراييل عليه فلسطينيان و حمايت مستمر آمريكا ازاين جنايات عنوان كردند. 2-جهاد شبكه اي (NET JIHAD) در جنگ شبكه اي دشمن سعي دارد با تسلط بر فضاي سايبر و استفاده از امكانات آن از جمله تاسيس و حمايت از سايتها و وبلاگهايي كه با انتشار مطالب ،در راستاي تخريب و تضعيف و تغيير ارزشها و باورهاي جامعه اسلامي تلاش كند .و تفكر و فرهنگ غربي را در تمام ابعاد آن گسترش دهد.در مقابل اين روش دو راهكار ارائه مي شود.
  11. amirhosin

    حرف هاي يك هكر

    جان اسنو مايل يك هكر قديمي است كه از سال ها قبل كار با رايانه را آموخته و بعد از آن به بعضي كارهاي غير قانوني نيز مبادرت كرد و براي همين چند بار نيز از دسترسي به رايانه و اينترنت محروم شد . وي هم اكنون به عنوان مشاور امنيتي چندين شركت اينترنتي مشغول به كار است و به تحقيق در اين موضوعات نيز مي پردازد متن زير گفته هاي خود وي در مورد مشاهداتش است . من اعتراف ميكنم كه يك راننده جنگي هستم. در خارج از شهر شارلوت در كاروليناي شمالي به دنيا آمده و بزرگ شده‌ام. جمعيت شارلوت در 10 سال گذشته دو برابر شده است و دهها مركز مالي و تجاري شعبات خود را در زادگاه من مستقر كرده‌اند. در شروع توسعه تجاري شارلوت، من هميشه فكر ميكردم تكنولوژي سيستم ارتباطي اين شركتها حتماً واي فاي و واير لس است. ميگويند رانندگي جنگي Wardriving تكنيكي است كه در حين رانندگي در خيابانها با رديابي امواج و دريافت و انتقال آن به كامپيوتر لپ تاپ نقاط دسترسي به اينترنت منازل و مراكز كار را شناسايي كرده و خود را با استفاده از امواج واير لس به اينترنت وصل ميكند. من راننده جنگي Wardriver هستم؛ پوشيده و پنهان شده و گمنام. در كوچه پس كوچه‌هاي ساختمان شركتهاي بزرگ در مقابل خانه‌هاي مردم در كمين نشسته‌ام تا از ضعف و ناتواني آنان استفاده كنم. يك صداي ضعيف، يك بوق كوچك در گوشي من خبر از رسيدن به مقصد ميدهد. به آرامي دستي به كامپيوتر كه در صندلي جلو در كنارم قرار دارد مي‌كشم و در دلم به كساني كه از سيستم بي‌سيم اينترنت استفاده ميكنند مي‌خندم. همه درها برايم باز است، سرقت حتي بدون باز كردن يك قفل در شروع و تمام ميشود. دزدي من يك وسيله و يك شرط لازم دارد. وسيله به درد شناسايي امواج ميخورد و براي از دست ندادن فرصت‌هاي طلايي. يك كار ديگر هم بايد شرط كرد، اين يكي ديگر دزدي نيست، بايد نفرين "خدا مرا نيامرزد اگر به حريم اينترنت مردم تجاوز كنم" را هم زير پا گذاشت تا وجدان فراموش شود. يك نصيحت و سفارش هم دارم و آن اين كه شما به هر دليل اين كار را نكنيد، حتي آن را امتحان هم نكنيد! جرم است و جرم خيلي بزرگي هم هست. دير يا زود خدمتتان ميرسند همانطور كه دمار از روزگار من درآوردند. ما راننده‌هاي جنگي غروبها و شبها كه شركتها تعطيل ميشوند و يا مردم به خواب ميروند سراغ امواج راديويي آزادي ميرويم كه در فضا پخش است. آنها را رديابي كرده و از اينترنت مجاني استفاده ميكنيم. نميدانم به صاحبان اين خانه‌ها و شركتها چه بگويم. مگر نميدانند هر شب دهها راننده جنگي در انتظار به خواب رفتن آنان هستند. من هر شب قبل از ساعت 9 بايد 19 مايل از خانه تا محل كارم رانندگي كنم در اين فاصله بيش از 100 نقطه را شناسايي كرده‌ام كه 90% آنها بدون حفاظ هاي امنيتي هستند و من ميتوانم بدون درد سر با لپ تاپم به خانه و يا شركت آنها وصل شوم. بگذاريد رازم را به شما بگويم. اسلحه من نرم‌افزار نت استامبلر است و يك دستگاه كوچك كه با نزديك شدن به نقاط ارتباط با به صدا درآوردن بوق خبر از حفره و كانال ورودي به شبكه خانه ميدهد. منطقه‌اي كه هر شب من در آن رانندگي ميكنم مسكوني است و هجوم استفاده كنندگان از اينترنت بدون سيم در خانه‌هايي كه بيش از يك كامپيوتر دارند تعداد قربانيان رانندگان جنگي را افزايش داده است. در ميان ما موردي كه در ماه نوامبر 2003 براي يك راننده جنگي در هنگام دانلود كردن عكسهاي مستهجن در تورنتو اتفاق افتاد و منجر به دستگيري او شد، هميشه هشدار تلقي ميشود. در نوامبر 2003 پليس تورنتو شخصي را به جرم دزدي علائم مخابراتي از راه دور متهم كرد. يكي از ماموران در شرح ماجرايي كه با استفاده از تكنولوژي واي فاي انجام شده بود گفت در ساعت 5 صبح پليس شخصي را در حين رانندگي در مسير اشتباه در يك خيابان يك طرفه متوقف و مشاهده ميكند راننده با كامپيوتر لپ تاپ در حال استفاده از اينترنت و دانلود عكس عريان يك كودك 10 ساله با استفاده از شبكه واي فاي يكي از خانه‌هاي مستقر در آن خيابان است. پس از بازداشت راننده، پليس متوجه ميشود اين شخص در خارج از تورنتو زندگي ميكند و او بدون هيچ دليلي در آن محل مشغول تردد است. پليس پس از دريافت مجوز قانوني و بازرسي از خانه والتر نواكاسكي 36 ساله تعداد بيشماري عكسهاي مشمئز كننده و عريان كودكان كم سن و سال كشف مي‌كند. مي‌بينيد صاحبخانه چه شانسي آورد. حالا اگر پليس سر نرسيده بود و والتر نواكاسكي كارش را تمام ميكرد و پليس در پي يافتن رد جرم يقه چه كسي را ميگرفت و چه كسي را متهم ميكرد؟ والتر را يا صاحبخانه را؟ شبكه بندي خانه‌ها و صاحبان آنها ضرر زيادي نمي‌كنند. اين شركتها هستند كه در معرض خطر واقعي قرار دارند. اگر تو هم مثل من راننده جنگي باشي و در شبي ناگهان سوراخ وارد شدن به يك شركت بزرگ را پيدا كني چكار ميكني؟ شنبه شب هفته گذشته من توانستم. با اين كه شركت هنوز باز بود و چند كارمند در آن به كار مشغول بودند وارد شبكه شوم. هيچكدام از آقايان و خانمهاي محترمه متوجه من نشدند. شبكه باز بود و من براي همه آنها يك پيام كوتاه فرستادم كه من اينجا بودم و از شبكه خارج شده و پا به فرار گذاشتم. من منظوري نداشتم فقط ميخواستم به آنها بگويم كمي بيشتر هشيار باشند. بايد ماجراي فروشگاههاي لوئز Lowe’s يادتان باشد. فروشگاههاي زنجيره‌اي لوئز در آمريكا مثل فروشگاههاي هوم ديپو وسايل خانگي و مصالح ساختماني ميفروشد. يك سال پيش از جريان تورنتو يك راننده جنگي در پاركينگ فروشگاهي توانست خود را از طريق سيستم بدون سيم به شبكه لوئز وصل كرده و تعداد بيشماري از شماره كارتهاي اعتباري مشتريان را به كامپيوتر خود دانلود كند. مديران داخلي چند فروشگاه بست باي Best Buy هم اعتراف كرده‌اند شماره كرديت كارتهاي مشتريان خود را از طريق هاي واي فاي و شبكه بيسيم سست و غير امن به اداره مركزي ميفرستند. در آخرين كنفرانس جهاني موبايل و واير لس، شركت اينتل اعتراف كرد كسي توانسته است ايميل‌هاي 10 تا 12 نفر از مديران ارشد شعبه شركت در اورگان آمريكا را به سرقت ببرد. اينها تعدادي از اعترافات شركتهاي بزرگ است. كمپانيهاي نيمه بزرگ و كوچك تمايلي به افشاء اسرار خود ندارند و خجالت ميكشند از اشتباهات خود حرف بزنند و اين خود دليل ديگري است تا ما با اطمينان بيشتر از نقاط ضعف آنها استفاده كنيم. خودتان قضاوت كنيد. با اين همه تبليغات و بوق و كرنا در نشريات،‌ مجلات، راديو و تلويزيون و اينترنت و با اين همه مشاور ريز و درشت امنيت شبكه، چرا هنوز ما رانندگان جنگي ميتوانيم به راحتي سد و مرزهاي محكم و محفوظ آنها را بشكنيم؟ جوابتان را در يك جمله كوچك ميدهم؛ "متخصصان امنيت شبكه‌هاي وايرلس ابزار و آموزش كافي براي حفظ شبكه ندارند." اگر من به جاي متخصصان امنيت شبكه كار ميكردم اول از همه مطمئن ميشدم كه آيا شركت و يا خانه من واقعاً و صد در صد نياز به اتصال بدون سيم به اينترنت دارد يا نه و اگر داشت فقط به امنيت ابتدايي قانع نمي‌شدم. راههايي با اطمينان بيشتر از امنيت ابتدايي هست كه با اعمال آن ميتوان جلوي نفوذ رانندگان جنگي را گرفت. قبلاً گفتم ابزار كار من يك دستگاه دي لينك است و يك اداپتور به همراه نرم‌افزار مجاني، ماشين و لپ تاپ. اين را به شما ميگويم تا احتياط كنيد. وارد شدن به شبكه خانه شما و دسترسي به اطلاعات شركت شما به همين راحتي است كه گفتم. تعداد كساني هم كه احتياط را رعايت نمي‌كنند كم نيستند. تكنولوژي هم اكنون ارزان خريد و فروش ميشود، نصب و اتصال قطعات ديگر كاري ندارد. فقط كافي است به يك نمونه از آمار تهيه شده توسط گما پائولو تحليل گر شركت كانرز نگاه كنيد. او ميگويد فروش كارت شبكه بدون سيم از 3/3 ميليون و 8 ميليون در 2 - 3 سال پيش به بيش از 11 ميليون در سال گذشته افزايش يافته است. ميتوانيد حدس بزنيد چه تعدادي از اين قطعات نصب شده هر روز در معرض هك شدن هستند. ما رانندگان جنگي از هك به معني كلاسيك آن استفاده نميكنيم. نسل قبل از ما مودم داشتند و با كنترل شماره گيري مودم وارد سيستمهاي شبكه ميشدند ما به آنها شماره گيران جنگي War dialer ميگفتيم، ما از تكنيك ديگري استفاده ميكنيم. هك ساده‌تر شده است و ديگر رانندگان جنگي War Drivers نياز به سيم و سيم كشي و تلفن و مودم ندارند. فرستنده‌هاي وايرلس درست مثل فرستنده‌هاي راديويي عمل ميكنند. استاندارد اينگونه بيسيم ها 80211 بي نام دارد و در طول موج آزاد و بدون نياز به دريافت اجازه 4/2 گيگاهرتز پخش ميشود. شركتها و خانه‌ها در چند سال گذشته با استفاده از استاندارد باز (بدون كنترل) تصويب شده 802.11b كميسيون مخابرات فدرال آمريكا FCC توانسته‌اند فرستنده و گيرنده ارتباط بي سيم واي فاي را در محل كار و يا خانه خود نصب كنند تا تمام كامپيوترهاي مستقر در محدوده 100 متري مركز ارتباط بتوانند بدون اتصال فيزيكي با يكديگر مكالمه كرده و به اينترنت متصل شوند. سيستم ارتباطي وايرلس با گذر از ديوار و كف اتاق، كامپيوترها را در محلهاي سرپوشيده و در فضاي آزاد، دور از محيط كار و خانه، فرودگاه، رستوران و هتل به اينترنت ارتباط داده و به ارسال و دريافت اطلاعات مي‌پردازد. در چندين سال گذشته مبتكران و دانشمندان در پي يافتن راه حلي بودند تا بتوانند سيمهاي در هم پيچيده و در هم ريخته رنگارنگ پشت كامپيوترها را به نحوي از بين برده و بتوانند كامپيوترها را بدون استفاده از سيم و يا كابل به يكديگر ارتباط دهند كه سرانجام پروتكل بين المللي واي فاي مشكل آنان را حل كرد. در گذشته انسان توانسته بود با مهار كردن اشعه مادون قرمز و استفاده از آن در وسائلي مانند ميكرفون، كيبورد، دستگاههاي كنترل از راه دور تلويزيون، باز و بسته كردن درهاي ماشين و گاراژ ارتباط از راه دور بدون سيم را ممكن سازد. در حال حاضر تلفنهاي همراه، كامپيوترهاي دستي، دوربين هاي ديجيتال براي ارتباط از پروتكل استاندارد دندانه هاي آبي Bluetooth تبعيت مي كنند. استاندارد Bluetooth تكنولوژي ارتباط راديويي بين دو دستگاه در فاصله كم است. مركز شهر شارلوت بسيار آسيب پذير است. در يك رانندگي با سرعت كم توانستم 87 نقطه دستيابي به شبكه پيدا كنم و در مجموع از ميان آنها 12 شبكه غير قابل نفوذ بودند. وقتي جريان را به آنها گفتم بيشتر آنها آن را بي اهميت دانستند و تعدادي اصرار داشتند كه شبكه آنها غير قابل نفوذ است و من اشتباه ميكنم. ببينيد، بيشتر شركتهاي سرويس دهنده اينترنت ادعا ميكنند و به شما آرامش خاطر ميدهند كه شبكه ارتباطي شما با اينترنت از طريق آنها كاملاً امن است. از من بشنويد و حرف و قولهاي آنها را زياد جدي نگيريد. خيلي از رانندگان جنگي از آنها با هوشترند.
  12. حمله «زمینی‌ها» به یك دنباله‌دار ناسا با هدف جستجوی بقایای یخزده تشكیلات منظومه شمسی، كاوشگر Deep Impact را به سوی هسته یك ستاره دنباله‌دار در فاصله 82 میلیون مایلی از زمین پرتاب می‌كند. به گزارش ایسنا، ناسا در نظر دارد برخورد ستاره‌ دنباله‌دار Tempel 1 و كاوشگر Deep Impact را در روز چهار ژولای به نمایش بگذارد. به منظور قرار گرفتن موشك پرتاب كننده در محل مناسب برای برخورد، این كاوشگر باید تا 28 ژانویه (ماه جاری میلادی) پرتاب شود. دانشمندان دقیقا نمی‌دانند كه در هنگام برخورد این كاوشگر با ستاره دنباله‌دار چه اتفاقی رخ خواهد داد. این ستاره دنباله‌دار با سرعت حركت بالا قرار است در زمان وقوع برخورد در فاصله 82 میلیون مایلی از زمین قرار داشته باشد. آنها انتظار دارند كه انفجاری عظیم - برابر با انرژی آزاد شده از چهار و نیم تن دینامیت - صورت گرفته و سوراخی به بزرگی زمین فوتبال و به عمق یك ساختمان 14 طبقه در سطح این ستاره دنباله‌دار ایجاد شود. این ستاره دنباله‌دار كمی بزرگتر از یك موشك پرتاب كننده و كاوشگر «برخورد عمیق» به اندازه یك میز ‌چای‌خوری در اتاق نشمین است.