super_comando

Members
  • تعداد محتوا

    502
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های super_comando

  1. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    من با ديدن اين پيام خيلي شديد ناراحت شدم.دوست دارم هرچي فحش و ناسزا است نثار اين فاحشه كثيف و خودفروش كه بويي از مسلماني نبرده نجس كثيف كنم.به نظر من با اين وضعيت ما بايد اجازه دهيم آمريكا و اسراييل هركاري ميخواهند با اين اعراب كثيف البته بويي از اسلام نبرده ملخ خور كافردوست و خودفروش و وطن فروش انجام دهند و نسل اين انگلهاي چسبيده به اسلام و مسلمين را از روي زمين بردارند.من به نانسي اجرم تن فروش پيشنهاد ميكنم به جاي اين پيغامها برود با عرض پوزش ... را بدهد برايش دلر و سوزن بزند و بدن خود را در معرض ديد شيوخ و هم مسلكهاي خودش بگذارد تا آنها يك بهره اي از بدن تحريك كننده اش ببرند و بهتر است به درآمد زايي در ... دبي و بيروت و دمشق و غيره بپردازد و درآمد حاصله و حتي بدن محرك خود را بين اعراب وهابي مغزخشك از خدابي خبر و بويي از اسلام و دين نبرده هم مسلك و هم وطنش خيرات كند.من پيشنهاد ميكنم كه شما مديران گرامي يك گروه هك ايراني اسلامي را براي دادن يك پيام بسيار كوبنده به اين فاحشه كثيف عرب آل ابوسفيان وهابي و امثال او ترتيب دهيد. بهتره يك عكس بسيار شوك برانگيز از او هم به سايت اين فاحشه كثافت كه توسط فتوشاپ طراحي شده به سايتش الصاق شود تا همه ببينند.به نظر من بايد ايرانيها سريعا جواب اين كثيف را بدهند. نانسي اجرم يك عرب كثيف فاحشه نجس كثافت خوار است
  2. super_comando

    > مسابقه هفته <

    موشك: موشك براي نخستين بار در كشوري اختراع شد كه امروزه در رديف چهارم فهرست كشورهايي قرار دارد كه برنامه هاي فضايي بزرگي در دست اجرا دارند.اين كشور چين است.موشك در سده سيزدهم ميلادي در اين كشور ساخته شد.در آن زمان هنوز اتحاد جماهير شوروي و ابالات متحده آمريكا تشكيل نشده بود.چينيها براي نخستين بار با استوانه مقوايي و باروت ساده ترين موشك را ساختند.آنها زماني كه فيتيله باروت درون استوانه مقوايي را آتش ميزدند بر اثر انفجار باروت گاز بوجود مي آمد.بيرون آمدن گاز از دهانه پايين موشك سبب ميشد كه موشك به سوي جلو رانده شود.در سال 1687 ميلادي ايزاك نيوتون دانشمند انگليسي چگونگي حركت موشكها به سوي جلو را بر اثر انفجار باروت توضيح داد.توضيح او در مورد اين پديده امروزه به نام (قانون كنش و واكنش) شناخته شده است. حركت موشك قانون كنش و واكنش نيوتون را ثابت ميكند.در موشك اكسيژن و هيدروژن مايع در محفظه احتراق وارد ميشوند.آنها در آنجا با هم مخلوط شده و منفجر مي شوند و خروج گازهاي داغ ايجاد شده بر اثر احتراق از پاشنده موشك (كنش) باعث ميشود موشك در جهت مخالف بيرون آمدن گازها به پيش رود(واكنش) نيروي براء: اين نيرو عمل اصلي بپرواز درآمدن انواع هواپيماهاست.اين نيرو از اختلاف فشار هوا در سطح بالايي و پاييني بال در اثر برخورد الياف هوا حاصل ميگردد و در حقيقت يك فشار منفي است و بعبارت ديگر فشار كمتر از فشار جو است و مهمترين نيرو براي غلبه بر جاذبه زمين است و اگر هواپيما وزن نداشت نيازي هم به نيروي براء نداشت. نيروي پساء: اين نيرو همان مقاومت هوا است كه ميكوشد مانع از حركت يك وسيله هوايي در هوا گردد كه اين نيرو توسط نيروي كششي توليدي موتورهاي وسيله اي مانند هواپيما در هنگام ايجاد نيروي براء روي بالهاي هواپيما براي بلند شدن خنثي ميگردد.بر مبناي محاسبات انجام شده فيزيكي مقدار نيروي مقاومت هوا يا پساء با مجذور سرعت نسبت مستقيم دارد و در اين حالت مقاومت هوا بچهار برابر افزايش خواهد يافت.يعني هر چه قدر قدرتمند تر حركت كنيم با نيروي مقاومت هوا(پساء) بيشتري روبرو خواهيم شد.
  3. super_comando

    امكان جنگ در خاور ميانه

    به نظر من جنگ ايران با آمريكا و يا اسراييل دير يا زود روي خواهد داد.حوادثي كه هم اكنون در فلسطين و لبنان اتفاق افتاده پيش زمينه حمله به ايران است.دست هاي ايران بايد در اين دو كشور قطع شوند.البته در عراق هم بايد گروههاي شيعه تحت امر ايران نابود شوند.ما بايد اين موضوع را قبول كنيم كه حكومت ج.ا دشمن شماره يك موجوديت رژيم صهيونيستي است و اسراييليها به شدت از ايران هراس دارند.حتي اگر پرونده هسته اي ايران هم حل شود ج.ا نميتواند موجوديت اسراييل را به رسميت بشناسد.چون در اين صورت هيمنه نظام فرو خواهد پاشيد چون اصل دشمني با موجوديتي كشوري به نام اسراييل در سرزمينهاي فلسطيني از ستونهاي نگهدارنده نظام است.تا زماني هم كه ج.ا كشوري به نام اسراييل را در فلسطين به رسميت نشناسد و دست از دشمني علني با آن برندارد نميتواند روايط مستقيم و همه جانبه با آمريكا و حتي متحدان آمريكا داشته باشد.بنابراين اين يك تهديد است.اسراييل پيشنهاد صلح در قبال زمين را به سوريه داده تا شايد سوريها وسوسه شوند و از جبهه اتحاد با ايران و دشمنان اسراييل خارج شوند و به متحد اسراييل تبديل شوند.اگر سوريها اين پكيج پيشنهادي دولت يهود را نپذيرند و به اتحاد با ج.ا ادامه دهند حمله اسراييل به سوريه حتمي خواهد بود.ارتش اسراييل براي گرفتن دستور حمله به سوريه در حالت آماده باش قرار دارد.حكومت امريكا در سيطره لابي يهود است و غولهاي تسليحاتي و نفتي ايالات متحده مثل اختاپوس حكومت ايالات متحده را در چنگال خود دارند و انها براي رسيدن به اهداف خود كه چپاول داراييهاي مردم آمريكا و واقعه آرماگدون است نياز به بحران سازي و برپايي جنگ دارند.آنها انقدر پست هستند كه حاضرند به قيمت استفاده از تسليحات اتمي تاكتيكي خطر ايران را از بين ببرند.حتي من در جايي خواندم كه دموكراسي ان طور كه در آمريكا تبليغ ميشود وجود ندارد.امريكاييها خبر ندارند كه خودشان رييس جمهور انتخاب نميكنند.انتخاب نهايي رييس جمهور با اعضاي انجمن هاي انتخاباتي يا الكترال كالج است كه تحت تسلط غولهاي تسليحاتي و لابي يهود هستند.ملت آمريكا هيچ نقشي در انتخاب ساكن كاخ سفيد ندارند و عجيب اينجاست كه اگر به اين موضوع فكر ميكردند حتما به فكر قيام و اصلاح حكومت خود مي افتادند.حتي شنيده ها حاكي از اينست كه جمعيتي مخفي و مرموز به نام جمجمه و استخوان در امريكا وجود دارد كه سه نسل پياپي خانواده جورج بوش عضو آن بوده اند و هستند و از اين جمعيت به عنوان دولت سايه آمريكا نام برده ميشود كه اهدافي شيطاني و سري دارد و سياستهاي اصلي امريكا را برنامه ريزي ميكند كه تمامي سران اصلي ارتش آمريكا و پنتاگون و احزاب جمهوريخواه و دموكرات و بعلاوه رييسان غولهاي تسليحاتي و نفتي و ديوان عالي و انجمنهاي انتخاباتي و لابي يهود در آمريكا هم عضو اين جمعيت كاملا سري هستند.با اين اوصاف جنگ سوم براي اينها اجتناب ناپذير است و درگيريهاي فعلي منطقه اگر دقت كنيد حالا كه روسها هم از پشت به ايران خنجر زدند و حلقه محاصره را تنگ تر كردند پيش زمينه حمله به ايران است.
  4. تابستان گذشته، زمانی که اسرائيل مشغول بمباران لبنان بود خانم رايس (وزير خارجه امريکا) اعلام کرد که خاور ميانه جديد در حال زايش است. اما متاسفانه خاور ميانه جديد ممکن است ما را به جايی برساند که همه دست به دعا برداريم که به زمان گذشته برگرديم. امروز حماس مشغول جنگ خيابانی عليه فتح برای ازادی نوار غزه است و اگر حماس پيروز شود اين منطقه به کمپ مجاهدین بين مصر و اسراييل تبديل می شود. در شمال لبنان گروه های جهادی مشغول نبرد برای اشغال اردوگاه های آوارگان فلسطينی هستند و گروه زيادی از مردم در اين بين کشته شده اند. در سامره دو حرم مربوط به شيعيان منفجر شده اند. در حالی که جنگ شهری در لبنان، فلسطين، عراق و افغانستان هر لحظه در جريان است خطر جديد اين است که آمريکا که در دو جنگ از اين جنگ ها بشکلی مستقيم درگير است درگير جنگ سومی با ايران نيز بشود. "من فکر می کنم ما بايد خود را برای تهاجم نظامی به ايران آماده کنيم تا از کشته شدن سربازان آمريکايی به وسيله آنها در عراق خودداری کنيم. به نظر من اين حمله بايد شامل تهاجم به مراکزی باشد که در آنها نيروهايی آموزش می بينند و برای کشتن سربازان آمريکايی به عراق برميگردند. اگراميدی به توقف گسترش سلاح های اتمی آنها وجود ندارد ما نبايد فقط با آنها مذاکره کنيم." اينها سخنان ليبرمن است. او درحالی از حمله به ايران صحبت می کند که در مناظره های کانديداهای جمهوريخواه رياست جمهوری حتی استفاده از سلاح های هسته ای را نيز به عنوان تاکتيکی برای مقابله با گسترش سلاحهای اتمی ايران نفی نشده است. روز چهار شنبه نيکلاس برن در مصاحبه با شبکه سی.ان. ان اعلام کرده که ايران نه تنها سلاح در اختيار القاعده در افغانستان قرار ميدهد، بلکه از حزب الله در لبنان، حماس در فلسطين و شورشيان عراق نيز حمايت تسليحاتی می کند. مدارک غير قابل انکاری وجود دارد که ايران اين اقدامات را انجام ميدهد و الگوی عملش چنين فعاليتهايی است. شکی نيست که تسليحات از ايران حمل ميشود. اينها مطمئنا از سوی دولت ايران می آيد. اينها از سوی سپاه پاسداران که يکی از پايه های نظام است می آيد". کاخ سفيد مشغول آماده سازی طرحی برای حمله به مراکز سپاه پاسدارن و ساير مراکزی است که از طريق آنها تسليحات به عراق و افغانستان ارسال ميشود. اگر آمريکا در مورد حمله به نتيجه برسد تهران نيز دست به حمله متقابل عليه منافع آمريکا در عراق و خاور ميانه خواهد زد. پس از آن بوش دستور حمله به تاسيسات اتمی نطنز و ساير تاسيسات اتمی ايران را خواهد داد که اسرائيليها و نئوکان ها مدتهاست از وی آن را خواستارند. به نقل از Antiwar - Patrick J. Buchanan
  5. super_comando

    عبرتهای بزرگتر

    بله من هم به قدرت ايمان و توكل به خداوند بزرگ و يكتا در راه مبارزه معتقدم و نكته مهم اين است كه اين پيكار و مبارزه در راه نفس و منافع شخصي و سياسي نباشد بلكه در راه اهداف الهي باشد آن وقت پيروزي قطعا با ياران خداوند است.نصر من الله لفتح القريب.دشمن هرچه قدر هم كه از هر نظر مادي قوي باشه در مقابل رزمندگاني كه با ايمان بخدا و روز جزاء قدم در كارزار گذاشته اند پشيزي ارزش و قدرت ندارد.مهم اينكه هيچ سلاح كفار كه همان مكرشان است در برابر قدرت لايزال الهي اندازه يك الكترون هم ارزش ندارد و خداوند اگر بخواهد چنان قدرتي به مومنان جهادگر در راهش ميدهد كه كفار با تمام اندوخته انواع تسليحات كشنده خود هم نتوانند حتي يك جهادگر مخلص در راه خدا را نابود كنند كه ما انشاء الله چنين رويدادي را در زمان ظهور حضرت ولي عصر عج و به امر الهي و هنگام نبرد 313 نفر سرباز ويژه امام زمان با مستكبران جهاني شاهد خواهيم بود.خدا توفيق دهد ما هم در ركاب و در سپاه حضرت باشيم.الهي آمين. حالا لطفا به آيه زير و نكته آن توجه كنيد: آيه 46 سوره مباركه ابراهيم ع ميگويد: ((و آن ستمگران بزرگترین مکر و مهمترین سیاست خویش را بکار بردند ولی چه سود که پیش خدا مکرآنها هیچ است هر چند به مکر خود کوهها را از جای برکنند.)) نکته آیه:در مورد این آیه نظر شخصيم اين است که این آیه میتواند یک پیشگویی در مورد عصر معاصر و حاضر باشد که ستمگران حاکم بر زمین به سلاح اتمی مجهز میشوند و این سلاح آنها هیچ آسیبی به خدا نخواهد زد بلکه حتی اگر با این تسلیحات کوهها را از جای خود برکنند باز این مکرشان پیش خداوند هیچ است و تنها آتش جهنم را برای خود سوزان تر داغتر و هولناکتر خواهند کرد. در قدیم ستمگران قادر به نابودی کوهها نبودند و فقط میتوانستند انسانها را بکشند و شهرها را آتش بزنند و زمینها را بسوزانند.اما امروزه ستمگران عالم با یک سلاح اتمی میتوانند کوهی به عظمت اورست را به پودر تبدیل کنند و این قدرت را دارند ولی قدرتشان در مقابل قدرت لایزال و غیر قابل تصور خداوند هیچ است و پشیزی ارزش ندارد.بنابراین با این اوصاف معذالک این آیه میتواند یک پیشگویی در این مورد باشد که حتی اگر ستمگران به قدرتی که بتواند کوهی را متلاشی کند مجهز باشند با خداوند نمیتوانند مبارزه کنند و بزودی در آتش خشم الهی خواهند سوخت.این قدرت همان سلاح کذایی اتمی است که هم اکنون در دست اکثریت ستمگران عالم است و این سلاح که مکر آنهاست و مهمترین سیاست خود را با قدرت این تسلیحات جلو میبرند و بر ملتهای مظلوم تحمیل میکنند و نمیخواهند ملتهای مظلوم به این قدرت دست بیابند و ميخواهند همیشه بر دیگران زور بگویند و اين برای خداوند هیچ است و بزودی خداوند جواب این مکر آنها را خواهد داد برای اینکه ((و هو علی کل شی ء ان قدیر )) به زودی با ظهور منجی عالم بشریت حضرت امام زمان مهدی موعود عج این مکر قدرت هسته ای ستمگران هم نابود خواهد شد وآنها از خاسرین خو اهند بود.
  6. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    يك سازمان نظارتي دانشگاه بركلي آمريكا كه هزينه‌هاي نظامي اين كشور را پيگيري مي‌كند پيشنهاد عجيب ارتش آمريكا براي ساخت بمبي هورموني را فاش كرد كه مي‌تواند سربازان دشمن را به افرادي هم‌جنس‌باز تبديل كند. به گزارش فارس به نقل از شبكه خبري سي‌بي‌اس5، اين بمب مي‌تواند سربازان دشمن را بيش از جنگيدن به سوي اعمال جنسي ترغيب كند. مقامات پنتاگون روز جمعه تاييد كردند كه رهبران ارتش ساخت اين بمب كه به «بمب هم‌جنس‌باز» معروف است را بررسي و سپس آن را رد كرده‌اند. ادوارد هاموند كه در پروژه سان‌شاين در بركلي كار مي‌كند از قانون آزادي اطلاعات براي دستيابي به نسخه‌اي از پيشنهاد آزمايشگاه نيروي هوايي در دايتون ايالت اوهايو استفاده كرده است. در اين اسناد نشان داده مي‌شود كه آزمايشگاه نيروي هوايي همچنين خواستار 5/7 ميليون دلار براي ساخت چنين سلاح شيميايي شده است. هاموند پس از بازنگري در اسناد گفت: «آزمايشگاه نيروي هوايي اوهايو پيشنهاد كرد بمبي توليد شود كه شامل مواد شيميايي باشد تا منجر به هم‌جنس‌باز شدن سربازان دشمن شده و به خاطر اينكه اين سربازان از نظر جنسي به يكديگر علاقه‌مند مي‌شوند، واحدهاي آنها را تخريب كند.» پنتاگون اعلام كرد اين پيشنهاد در سال 1994 از سوي نيروي هوايي مطرح شده است. يك سخنگوي اين وزارتخانه با بيان اينكه ايده «بمب هم‌جنس‌باز» سريعا رد شده است، افزود: «وزارت دفاع به تشخيص، تحقيق و توليد تسليحات غيرمرگباري كه از نيروهايمان حفاظت كند، متعهد است.» به نقل از سايت موعود
  7. پوتین در ﺁستانه تشکیل کنفرانس سران 8 کشور در ﺁلمان در 6 ژوئن و دیدار خود با بوش تهدید می کند: رادارها و سامانه ضد موشکی که امریکا در چک و لهستان مستقر می کند، تهدید مستقیم امنیت روسیه است . موشکهای ایران و کره شمالی خطری در برندارند و ما ناگزیر می شویم موشکهای خود را بطرف اروپا نشانه گیری کنیم : واکنش اول روسیه ، ﺁزمایش موشکهایی با برد 10 هزار کیلومتر در روزهای پایانی ماه مه 2007 بود . پوتین این ﺁزمایش را واکنش روسیه نسبت به تهدیدی توصیف کرد که استقرار ضد موشکها و رادارهای امریکائی در لهستان و چک متوجه امنیتش می کند . • امریکا توضیح داد که هدف از استقرار این رادارها و ضد موشکها مقابله با خطر حمله موشکی ایران است و پیشنهاد کرد : امریکا رادارها و ضد موشکهای خود را در کنار رادارها و ضد موشکهای روسیه قرار دهد و دو کشور ، از راه مبادله اطلاعات ، با یکدیگر همکاری کنند و روسیه مطمئن شود امریکا قصد ندارد امنیت روسیه را تهدید کند . • در مصاحبه با روزنامه ایتالیائی کوریه دولا سرا ( 3 ژوئن ) ، پوتین توضیح داد و تهدید کرد : - موشکهای ایران و کره شمالی خطری برای اروپا ندارند . - استقرار ضد موشکها و رادارهای امریکائی در لهستان و چک امنیت روسیه را تهدید می کند . - امریکا دارد مسابقه تسلیحاتی جدیدی را به جهان تحمیل می کند. - روسیه این وضعیت را بوجود نیاورده و خواستار ﺁن نبوده است. اما نمی تواند نسبت به امنیت خود لاقید بماند . بنا بر این، هرگاه امریکا ضد موشکها و رادارهای خود را مستقر کند، روسیه موشکهای خود را به طرف اروپا هدف گیری خواهند کرد . از سقوط رژیم کمونیستی در روسیه ، روسیه اروپا را تهدید نکرده بود و موشکهای خود را بسوی اروپا نشانه گیری نکرده بود . * روبرت گیت وزیر دفاع امریکا : فشار بر ایران را تشدید کنید . بر مجازاتها بیفزائید وگرنه ایران به سلاح اتمی مجهز خواهد شد : • به گزارش ﺁسوشیتدپرس ( 2 ژوئن ) ، روبرت گیت ، وزیر دفاع امریکا گفته است : نه سال ﺁینده، هم اکنون بر فشار به ایران باید افزود و مجازاتها را سنگین باید کرد وگرنه ایران به سلاح اتمی مجهز می شود . او توضیح داده است که گزینش نظامی برای جلوگیری از مجهز شدن ایران به سلاح اتمی، جاذبه ندارد . او که خطاب به افسران و مقامات حکومت و شخصیتهای غیر دولتی سخن می گفت ، توضیح داد که بسا هریک از ما که در این جا گرد ﺁمده ایم خواستار ﺁنیم مسئله راه حل دیپلماتیک پیدا کند . این پرسش که ایران در چه زمان قادر به تولید سلاح اتمی می شود، پرسشی درخوری نیست . زیرا بلادرنگ می باید ایران را از افتادن در این راه، باز داشت . با وجود این که گیت می گوید گزینش نظامی جاذبه ندارد و کندولزا رایس می گوید: امریکا ﺁماده حمله به ایران نیست ، دیگ چنی گفته است گزینش نظامی روی میز است و محافظه کاران جدید بر حمله نظامی به ایران مصر هستند : * جنگ جهانی چهارم ؟! محافظه کاران جدید امیدوارند و دعا می کنند که بوش ایران را بمباران کند : • نورمن پودورتز Podhoretz که از محافظه کاران جدید معروف است ، در وال استریت جورنال مقاله ای را انتشار داده است در باره ضرورت حمله نظامی به ایران . رواستوری ( 30 مه ) چکیده نظر او را انتشار داده است : • بسیاری منکر هستند اما من همچنان بر این باورم که ترورهای 11 سپتامبر، امریکا را وارد یک جنگ جهانی کرده است . من این جنگ جدید را جنگ بین المللی چهارم می خوانم . زیرا جنگ جهانی سوم همان جنگ سرد بود و این جنگ ، بلحاظ نزاعهای نظامی بزرگ، شبیه به جنگ جهانی دوم است . • حقیقت کامل و خشن اینست که می باید ایران را از دست یافتن به سلاح اتمی باز داشت . این کار ، راه و روشی جز حمله نظامی به ایران ندارد . چنانکه هیتلر نیز راه حلی جز متوقف کردنش در سال 1938 نداشت . حال که حمله به ایران از راه زمین به دلایل مختلف مورد ندارد ، دست کم از راه هوا می باید به ایران حمله کرد . می گویند : تأسیسات اتمی ایران پراکنده اند و برخی از ﺁنها در زیر زمین ، در پناه استحکامات بتونی کار گذاشته شده اند ، می گویند : اسرائیل به تنهائی نمی تواند از پس حمله مؤثر به تأسیسات اتمی ایران برﺁید ، پس این امریکا است که می باید حمله به تأسیسات اتمی ایران را انجام دهد . حمله امریکا به تأسیسات اتمی ایران نه تنها برای سالها دست یابیش را به بمب اتمی به تأخیر می اندازد، بلکه سبب سرنگونی رژیم ملاها نیز می شود . • پودورتز فکر می کند بوش قصد دارد در 21 ماهی که از دوره ریاست جمهوری او باقی است، دستور حمله هوائی به تأسیسات اتمی ایران را صادر کند . اما این رئیس جمهوری را دشمنان سیاست او در خاورمیانه، به خصوص در عراق، تضعیف کرده اند . ﺁیا با وجود این تضعیف، او به تنها اقدامی دست خواهد زد که می تواند ایران را از دست یابی به سلاح اتمی محروم کند ؟ او اینطور پاسخ می دهد : بعنوان امریکائی و بعنوان یهودی، دعا می کنم که او این کار را بکند . تنها و یا همراه با اسرائیل . به نقل از لوموند ديپلماتيك
  8. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    سلام دوستان.من اگر افتخار بدهيد عضو جديد هستم.من شخصا به پيگيري مطالب سياسي و نظامي خيلي علاقه دارم بنابراين با توجه به مطالب خوب و جالب اين سايت در آن عضويت يافتم تا به سوالتم برسم .بنابراين من سوالي دارم. ميخواهم بدانم كه اگر آمريكا و اسرائيل و متحدانشان زماني بخواهند جنگ جهاني سوم را راه بيندازند آيا قادر خواهند بود كه مانند آلمان نازي عمل كنند و چند كشور را با هم اشغال كنند و در صورت بروز اين جنگ بزرگ ايران قادر خواهد بود از فرصت استفاده كرده و اقدام به تصرف سرزمينهاي خود كند و نقش سلاح اتمي وشيميايي و بيولوژيك در پيروزي كشورهاي وارد شده به جنگ چگونه خواهد بود؟ وآيا بحرانهاي كنوني در جهان ميتوانند آبستن شروع يك جنگ جهاني جديد با ابعداد بسيار وسيع در چند سال آينده باشند يا نه؟با تشكر[align=justify]
  9. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    جنگ جهانى در دوران ظهور روايات بسيار در حد تواتر اجمالى بر وقوع جنگ جهانى ، نزديك ظهور حضرت مهدى (ع ) دلالت دارد، و بعيد است كه بتوان آن را بر دو جنگ جهانى اول و دوم گذشته كه در عصر ما اتفاق افتاده است تطبيق نمود، زيرا صفاتى كه براى اين جنگ در روايات ذكر شده است با اوصاف آن دو جنگ تفاوت دارد، مخصوصا در تعداد قربانيان اين جنگ و زمانش ‍ كه نزديك به ظهور حضرت (ع ) خواهد بود، بلكه از برخى از روايات استفاده مى شود كه اين نبرد، در همان سال ظهور و يا بعد از آغاز نهضت مقدس آن بزرگوار، بوقوع مى پيوندد. و اينك نمونه هايى از اين روايات : از امير مؤ منان (ع ) منقول است كه فرمود: ((نزديك زمان قائم (ع ) دو نوع مرگ وجود دارد مرگ سرخ و مرگ سفيد و ملخ ‌هايى كه برنگ خون بوده و گاه و بيگاه آشكار مى شوند اما مرگ سرخ يعنى شمشير و مرگ سفيد طاعون است )) عبارت ((نزديك زمان قائم )) دلالت دارد كه اين جنگ و مرگ سرخ خيلى نزديك به ظهور حضرت مهدى (ع ) اتفاق مى افتد، اما روايت ، محل وقوع آن را تعيين نكرده است و از امام باقر (ع ) روايت شده كه فرمود: ((قائم قيام نمى كند مگر در پى ترس و وحشت و زلزله ها و فتنه و آشوب و بلاهايى كه مردم گرفتار آن شوند كه پيش از آن گرفتار طاعون و بعد از آن ، جنگ و خونريزى بين اعراب و ايجاد اختلاف بين مردم و پراكندگى در دين شان و دگرگونى احوال آنان ، بگونه ايكه كه در اثر مشاهده بجان هم افتادن مردم و يكديگر را خوردن ، هر كس در صبح و شام ، آرزوى مرگ مى نمايد)) اين مطلب دلالت دارد كه مرض طاعون قبل از ترس شديدى كه عبارت از همان درگيرى و جنگ عمومى است ، خواهد بود. اما با فرض اينكه مطمئن باشيم شخص راوى تقديم و تاءخيرى در عبارت انجام نداده باشد، مشكل است كه وقوع حوادث را زنجيره اى و پشت سر هم بدانيم چون جمله ((و جنگ و خونريزى بين اعراب )) كه با كلمه ((ثم )) عطف شده است چنانچه بر جمله معترضه ((و طاعونى قبل از آن )) عطف شود صحيح است ، بنابراين اختلاف بين اعراب ، بعد از وجود طاعون مى باشد همچنين عطف آن بر جمله ((و بلائى كه مردم گرفتار آن مى شوند)) نيز صحيح است كه در اين صورت ايجاد اختلاف ، قبل از طاعون است ... بعلاوه در اين پيشامدها اجمال است ... البته از اين مطلب ، فهميده مى شود كه براى عرب ها و مردم ، دوره اى سخت از لحاظ ايمنى و سياسى و اقتصادى خواهد بود. و ممكن است مراد از سال گرسنگى و قحطى كه در روايت بعدى از امام صادق (ع ) نقل مى شود همين سال باشد، آنجا كه فرمود: ((ناگزير قبل از قيام قائم ، سالى خواهد بود كه مردم در آن ، از گرسنگى رنج مى برند و ترس و وحشتى سخت در اثر كشتار آنان را فرا مى گيرد)) روايت بعدى دلالت دارد كه شدت نبرد و حالت جنگ تا زمان صيحه آسمانى كه در ماه رمضان نزديك ظهور حضرت مهدى (ع ) مى باشد ادامه خواهد يافت . از امام باقر (ع ) نقل شده كه فرمود: ((اهل شرق و غرب با يكديگر اختلاف پيدا مى كنند، آرى و اهل قبيله نيز (مسلمانان ) و مردم با ترس و وحشت طاقت فرسائى روبرو خواهند شد و به همان حال بسر برده تا زمانى كه منادى از آسمان ندا دهد... زمانى كه بانگ زد پس كوچ كنيد، كوچ )) اين روايت نيز دلالت دارد كه خسارتهاى اين جنگ به طور اساسى بر ملتهاى غيرمسلمان وارد مى شود و جمله ((اهل شرق و غرب و آرى اهل قبيله با هم اختلاف پيدا مى كنند)) عبارت دقيقى است كه حاكى از اختلاف مسلمانها، بعد از اختلاف شرق و غرب است كه به نظر مى رسد اين اختلاف نتيجه و يا تابع اختلافات شرق و غرب است ، البته اين امر در جنگ جهانى آينده طبيعى است ، زيرا اهداف آن جنگ ، مراكز حكومت كشورهاى بزرگ و پايگاههاى نظامى آنان بوده و بطور غيرمستقيم به مسلمانان نيز سرايت مى كند همچنانكه برخى از روايات ، نيز به اين مطلب تصريح نموده است . از ابوبصير نقل شده كه گفت از امام صادق (ع ) شنيدم كه مى فرمود: ((اين امر نخواهد بود تا دو سوم مردم از بين بروند. سؤ ال كرديم دو سوم مردم از بين رفتند پس چه كسى باقى مى ماند؟ حضرت فرمود: آيا دوست نداريد كه در يك سوم باقى مانده باشيد؟)) و شايد خطبه امير مؤ منان ، پيش از متن ديگر، وقت و عامل اين جنگ را مشخص مى سازد، خطبه اى كه آن حضرت تعدادى از نشانه هاى ظهور مهدى (ع ) و برخى حوادث حركت او را در آن ذكر مى كند. و در آن خطبه شريفه دو فقره است كه ارتباط با جنگ جهانى دارد كه حضرت فرمود: ((آگاه باشيد اى مردم : از من بپرسيد پيش از آنكه فتنه و فساد مانند شترى كه در اثر رم كردن ، مهارش زير سم او قرار گيرد و بر ترس و اضطرابش افزوده شود، سرزمين شما را پايمال نمايد و يا اينكه در مغرب زمين آتش جنگ بزرگى را با موادى قابل اشتعال دامن مى زند، در حالى كه با فرياد بلند بانگ مى زند واى بر او از انتقامجويى و خونخواهى و مانند آن ... آنگاه مردى از اهل نجران خارج شده و امام (ع ) را اجابت مى كند او اولين مرد نصرانى است كه دعوت آن حضرت را لبيك مى گويد، صومعه خود را خراب مى كند و صليبش را مى شكند و به اتفاق عجم ها و مردم مستضعف ، سوار بر مركب و با درفش هاى هدايت بطرف (نخيله ) حركت مى كنند. محل تجمع مردم از همه جاى روى زمين ، در منطقه اى به نام فاروق قرار دارد و آن منطقه اى است كه در سر راه حج رفتن امير مؤ منان (ع ) بين برس و فرات واقع شده است . در آن روز تعداد سه هزار (هزار) يهودى و نصرانى كشته خواهند شد كه بعضى از آنها برخى ديگر را به قتل مى رسانند واقعه آن روز تاءويل اين آيه شريفه است : ((پيوسته اين ندايشان بود تا اينكه آنان را ((با شمشير و يا زير شمشير)) درو كرديم .) برگرفته از كتاب : عصر ظهور
  10. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    اظهارات محمود احمدي‌نژاد درباره شمارش معكوس نابودي اسرائيل و هشدار به اين رژيم درباره به راه انداختن جنگي تازه با سوءاستفاده و تحريف جريانات لبناني مخالف جنبش مقاومت اسلامي حزب‌الله روبه‌رو شد. به گزارش خبرنگار «بازتاب» از بيروت، اظهارات و مواضع رئيس‌جمهور که در ديدار با مردم و مهمانان خارجي سالگرد ارتحال امام خميني(ره) ايراد شد، بازتاب گسترده‌اي در رسانه‌هاي خارجي و از جمله لبنان داشته است‌. «وليد جنبلاط»، رئيس حزب سوسيال‌ترقي‌خواه و دروزي‌هاي لبنان، در واكنش به اظهارات ضد صهيونيستي محمود احمدي‌نژاد گفت: رئيس‌جمهور ايران خبر از ماجراجويي‌هايي جديد در لبنان مي‌دهد. وي افزود: سخنان احمدي‌نژاد در محو اسرائيل به منزله ماجراجويي‌هاي جديدي است كه بار ديگر از لبنان آغاز مي‌شود و طبق معمول بهاي آن را بايد مردم لبنان بپردازند. از سوي ديگر، روزنامه «النهار» لبنان که يکي از رسانه‌هاي مهم حامي گروه «14 مارس» و مخالف حزب‌الله لبنان به شمار مي‌رود، در مقاله‌اي با عنوان «کليد احمدي‌نژاد» به ديدگاه‌هاي رئيس‌جمهور کشورمان پرداخت. «سحر بعاصيري»، نويسنده «النهار»، در ابتداي مقاله خود با اشاره به جمله «كليد شمارش معكوس نابودي رژيم صهيونيستي به دست فرزندان لبنان و فلسطين خورده است و به زودي شاهد نابودي اين رژيم ستمگر خواهيم بود» نوشت: احمدي‌نژاد ما را در شگفتي‌اي فرو برده است که آن را نمي‌فهميم. ما چگونه چنين کاري کرده‌ايم و در چه زماني آن را انجام داده‌ايم و يا آن‌که ما (لبناني‌ها) فقط کليدهايي هستيم که هر وقت احمدي‌نژاد بخواهد آن را فشار مي‌دهد. وي ادامه مي‌دهد: مناسب‌تر اين است که بگوييم، احمدي‌نژاد فرزندان ملت لبنان و فلسطين را فقط همکاراني در برخورد با تجاوزات اسرائيل نمي‌بيند، بلکه در نظر وي کليدهايي در برخورد با آمريکا هستند. نويسنده كه معتقد است، عبارت «نابودي اسرائيل از فرهنگ لغت عرب» کاملا از بين رفته است، چرا که فهميده‌اند قدرت اين کار را ندارند و لذا فرهنگ مخاطبه اعراب به همزيستي مسالمت‌آميز با اسرائيل تغيير کرده، اظهار مي‌دارد: همه مسئله ايران، وجود کيان اسرائيل نيست، اما اگر ايران قادر به اين کار است پس به صحنه بفرمايند و مطمئن باشند که اعراب ممنون و سپاسگزار ايران خواهند بود. نويسنده مدعي است که احمدي‌نژاد در سال 2005 وقتي مدعي نابودي اسرائيل از صفحه نقشه جهان شد، امري که مسئولان‌ ايراني بارها در کنفرانس‌هاي بين‌المللي تلاش کردند اين نظر را تکذيب يا موضع رسمي ايران تلقي نکنند، حقيقتا موضع رسمي ايران نيست بلکه حتي رئيس‌جمهور ايران در مواضع بعدي تلاش کرد تا نشان دهد که تهديدي براي دولت‌هاي خارجي و از جمله رژيم صهيونيستي نيست، لذا آنچه که امروز موسيقي آن را مي‌نوازد، با تار موسيقي لبناني‌ها و فلسطيني‌هاست. وي اظهارت احمدي‌نژاد در خصوص عدم تهديد مجدد لبنان از سوي اسرائيل و اين جمله که اگر اسرائيل در تابستان اقدامي کند، ريشه‌اش را مي‌کنيم (حسب تعبير تحريف شده نويسنده) در حقيقت نمايش قدرت ايران با بازوان لبناني‌ها است. نويسنده روزنامه لبناني «النهار» با تشکيک در مواضع ايران معتقد است که ايران با استفاده از کليدهايش در بين فلسطيني‌ها و لبناني‌ها در صدد آن است تا تضميني براي گفت‌وگو با آمريکايي‌ها و کليد مطمئني براي پرونده هسته‌اي‌ش بيابد. وي با نقد شديد مواضع ايران، ايران را در آستانه يک معامله بزرگ توصيف كرد که همه چيز را براي آن توجيه مي‌کند! از سوي ديگر، روزنامه «الديار» لبنان که موضع نرم‌تري در قبال ايران دارد، به قلم «نزار عبدالقادر» با عنوان «لبنان نيازمند يک آتش‌بس طولاني است و دعوت‌هاي ايراني براي جنگ هيچ توجيهي ندارد» نوشت: براي هر دولتي امکان پناه بردن به جنگ وجود دارد به خصوص آن‌که در راه‌هاي سياسي و ديپلماتيک به نتيجه مورد نظرش نرسيده باشد و اين چيزي است که علم سياست نيز آن را مي‌آموزد. وي از اظهارات رئيس‌جمهور کشورمان به پيشگويي‌هايي تعبير مي‌کند که نظير آن در کتب عهد قديم آمده است. وي يادآوري مي‌کند که لبنان به تازگي از جنگي ويرانگر خارج شده و صحنه سياسي لبنان آنقدر حساس و پيچيده است که حتي امکان بروز فتنه‌اي طايفي مبني بر جنگ شيعه و سني و نيز برخورد جريانات طرفدار ايران و سوريه از يک طرف و مخالفان آن از سويي ديگر وجود دارد. وي مي‌نويسد: اکنون لبناني‌ها سؤال مي‌کنند که چه توجيه سياسي و اخلاقي براي توجيه يک جنگ براي حل و فصل مناقشات منطقه‌اي و بين‌المللي در حالي که صحنه اين «تئاتر» لبنان است، وجود دارد؟ «الديار» در اين مقاله با تحريف ديدگاه دكتر احمدي‌نژاد يادآوري مي‌کند که در سايه برخي انفجارات در استان خوزستان و سيستان‌وبلوچستان و سياست ايران مبني بر حفظ امنيت ملي‌اش، اين حق ايران است که دست به اتخاذ سياست‌هاي مناسب بزند؛ اما چرا بايد در سايه تنش‌هاي فرقه‌اي در لبنان و وابستگي فکري و سياسي برخي طوايف لبنان به ايران، توجيهي براي حمله اسرائيل به لبنان فراهم کرد؟ به عقيده نويسنده، مواضع ايران ممکن است اين توجيه را فراهم کند که اسرائيل به منظور دفع تهاجمات جديد از لبنان و از سوي گروهي و طايفه‌اي مشخص در لبنان حمله‌اي جديد عليه لبنان تدارک ببيند. وي مدعي است که لبنان پس از خروج از جنگ 33 روزه اخير، نياز طولاني‌اي براي نفس کشيدن و خروج از فتنه‌هاي طايفي و ترميم خرابي‌هاي وسيع دارد که جنگ اسرائيل بر اين کشور تحميل کرده است. وي ادامه مي‌دهد: اکنون براي هر لبناني جايز است که از رئيس‌جمهور ايران در خصوص مجوزهاي مواضعي سؤال کند که مربوط به اعلان جنگ به نيابت از سوي ملت ديگري است، امري که از خطرناک‌ترين مسائل به شمار مي‌رود. وي با يادآوري نقش ايران در حمايت از مقاومت و حزب‌الله در لبنان در برابر اسرائيل تاکيد مي‌کند که ايران نبايد از اين امر به عنوان ورقه‌اي براي اهداف ديگر در منطقه و در چارچوب مشکلات با آمريکا در عراق يا جاهاي ديگر استفاده کند. وي مدعي است که هيچ لبناني، منطق رئيس‌جمهور ايران براي تعيين سرنوشت مبارزه اعراب و اسرائيل آن هم از دروازه لبنان را نمي‌پذيرد. وي با تاکيد بر روابط تاريخي لبنان و ايران، تاکيد مي‌کند که نبايد لبنان صحنه تسويه‌حساب‌هاي منطقه‌اي بين قدرت‌ها تبديل شود، امري که قيمت گزاف آن را فقط لبناني‌ها مي‌پردازند. اين ديدگاه‌ها در حالي بيان مي‌شود كه پيشتر و به ويژه در جريان جنگ 33 روزه نيز برخي از نيروهاي برجسته «14 مارس» از جمله «وليد جنبلاط» و «سمير جعجع» آن را اتخاذ کرده‌اند و از آن به عنوان برگه‌اي براي فشار بر مخالفان دولت و از جمله حزب‌الله استفاده کرده‌اند. ايران در حالي از قضيه فلسطين و مقاومت در لبنان در طول سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي حمايت کرده است که تاکيد دارد، تعيين سرنوشت مردم فلسطين و لبنان، در دستان آنهاست و آنچه که مانع اين امر شده است، عدم پايبندي آمريکا و قدرت‌هاي غربي به موازين بين‌المللي و حمايت از قتل و کشتار و سياست آواره ساختن مردم فلسطين توسط اسرائيل بوده است. ايران همچنين خواستار تشکيل دولت وحدت ملي در لبنان و انجام انتخاب رئيس‌جمهور بر اساس يک توافق ملي لبناني بدون دخالت آمريکا و ديگر طرف‌هاي غربي است. اما از ديگر سو، برخي از منابع لبناني تاکيد دارند که برخي مواضع مقامات رسمي ايران به صورت چند لايه و تحريف شده با تلاش به منظور تخريب مقاومت حزب‌الله و جريان مخالف دولت لبنان، تفسير و تعبير مي‌شود. از همين رو بايد تلاش شود تا با اتخاذ مواضع کاملا شفاف و روشن، ايران همچنان مدافع مقاومت اسلامي در لبنان و فلسطين به منظور تحقق خواست و حق تعيين سرنوشت ملت‌ها باشد. به نقل از سايت بازتاب
  11. ريي مجمع تشخيص مصلحت نظام با اشاره به تحولات منطقه و توطئه هاي مشترك آمريكا و رژيم صهيونيستي گفت:در شرايط فعلي احتمال وقوع جنگ جديد در منطقه خاورميانه وجود دارد. به گزارش مهر بسياري از صاحبنظران با رصد تحولات منطقه و توطئه هاي مشترك آمريكا و رژيم صهيونيستي احتمال ميدهند كه جنگي ديگر در منطقه خاورميانه آغاز شود.هاشمي رفسنجاني در پاسخ به اين احتمال گفت:احتمال وقوع جنگ در شرايط فعلي وجود دارد و شواهدي هم براي اين مسئله ديده ميشود. در روزهاي اخير و پس از مشغول كردن ارتش لبنان به درگيري با گروه مشكوك فتح الاسلام احمدي نژاد نسبت به احتمال حمله مجدد اسراپيل به لبنان و تبعات خطرناك و گسترده اين آتش افروزيها در منطقه خاورميانه هشدار داده بود. اما گمانه احتمال بروز جنگي جديد در خاورميانه از آنجا پرنگتر ميشود كه جديدا وزير جنگ اسراييل از آمادگي ارتش اسراييل براي حمله به سوريه خبر داده است.عمير پرتز در گفتگو با راديو اسراييل گفته بود ارتش اسراييل بايد براي مقابله با هرگونه نابساماني در مرزهاي سوريه آماده باشد.وي با اذعان به اين كه از 10 ماه پيش دستور داده است در جبهه شمالي امكانات نظامي مستقر شود در عين حال مدعي شد اين تدابير بيانگر نيات خصمانه ما بر ضد سوريه نيست. به نقا از روزنامه جام جم
  12. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    موضع چند کانديداي جنگ طلب رياست جمهوري در آمريکا کانديداهاي جمهوري خواه رياست جمهوري سال 2008 در نشست مقدماتي خود درايالت نيوهمشايرازاتخاذ سياست سختگيرانه عليه ايران براي جلوگيري ازآنچه آنان دستيابي به سلاح اتمي دانستند خبردادند و تلويحا استفاده تاکتيکي ازسلاح هاي اتمي براي جلوگيري ازرسيدن ايران به اين سلاح ها را درزمره تصميماتي دانستند که درصورت رييس جمهور شدن تجويز مي کنند. اگر چه دراين ميان يکي ازکانديداها با اشاره به بمباران تاسيسات هسته اي اوزيراک درعراق توسط اسراييل در سال 1981 گفت که چنين کاري مي تواند توسط سلاح هاي متعارف صورت گيرد. در حالي که رقابت هاي انتخاباتي رياست جمهوري آمريکا با برگزاري نشست هاي داخلي احزاب جمهوري وخواه ودموکرات اندک اندک جدي تر مي شود، موضوع سياست گذاري واشنگتن دررابطه با ايران به يکي ازبخش هاي دائمي سوالات ازکانديداها تبديل مي شود. درجلسه اي که ده کانديداي جمهوري خواه حضور داشتند، وقتي ولف بليتز، گرداننده جلسه ازشبکه سي ان ان، از کانديداها پرسيد که اگر لازم باشد براي برنامه هسته اي ايران از سلاح اتمي استفاده مي کنند، گفتند که دربرخورد با برنامه هسته اي ايران همه گزينه ها بايد روي ميز باشد. سناتور، دانکن هانترازکاليفرنيا گفت که اعتقاد دارد آمريکا علي رغم اينکه دولت ايران حامي دائمي تروريسم است با اين کشور گفت وگو کند. اما تاکيد کرد که آمريکا اجازه نخواهد داد که ايران برنامه سلاح اتمي خودش راتوسعه ببخشد. اين درحالي است که ايران همواره داشتن برنامه نظامي هسته اي را رد کرده است. اين سناتور جمهوري خواه سپس درخصوص استفاده از سلاح اتمي عليه ايران درصورتي که وي رييس جمهور شود گفت: "من دستور استفاده از سلاح اتمي را خواهم داد اگر هيچ راه ديگري براي جلوگيري ازتوسعه سانتريفوژهاي خاص نباشد." سناتور هاي ديگر همچنين با تاکيد بر نگهداشتن همه گزينه ها روي ميز ازگفت وگو با ايران حمايت کردند. جيم گيلمورفرماندارسابق ويرجيبنا گفت که علاقه مند به گفت وگو با ايران با کمک متحدان اروپايي است: "ما همچنين بايد بگوييم که داشتن سلاح اتمي اساسا قابل قبول نيست." در نشست مقدماتي کانديداهاي جمهوري خواه که در کالج سنت انسلم نيوهمشايربرگزارمي شد، سخنان اخيرمحمود احمدي نژاد درخصوص اسراييل نيز مطرح شد وآن هنگامي بود که جولياني شهردارسابق شهر نيويورک ويکي ازجدي ترين کانديدهاي رياست جمهوري ازحزب جمهوري خواه که مواضع نزديکي با دموکرات هاي آمريکا درمواردي چون سقط جنين دارد دربيان تهديدي که به ادعاي وي متوجه آمريکاست به آنچه وي "تکرارسخنان احمدي نژاد براي نابودي اسراييل" بود اشاره کرد. جولياني گفت که يک ايران هسته اي خطرش اين است که مي تواند سلاح هاي اتمي را به تروريست ها منتقل کند. جولياني گفت که جلوگيري ازدستيابي ايران به سلاح اتمي مي تواند با سلاح هاي متعارف نيزانجام شود اما هيچ گزينه اي نبايد ازدستورکارخارج شود. ران پائول که طي جلسه، مواضعي برخلاف ديگر کانديداها داشت و درنظرسنجي ها تنها دودرصد آرا را به خود اختصاص مي دهد، تنها فردي بود که گفت ايران براي امنيت ملي آمريکا خطري محسوب نمي شود. او همچنين سياست "جنگ هاي پيشگيرانه" آمريکا را نيز مورد انتقاد قرار داد وآن را بدعتي خلاف ارزش هاي قانون اساسي اين کشور دانست. به نقل از سايت روزآنلاين
  13. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    ما بايد قبول كنيم كه پيشگويي هاي نوسترآداموس به واقعيت و پيشگويي هاي اهل بيت ما نزديك است.او وقايع قبلي را پيشبيني كرده بوده و ديديم كه آنها به واقعيت پيوستند.او جنگ سوم جهاني كه همان نبرد نهايي آخرالزمان و يا آرماگدون صهيونيستها است را هم بعلاوه انقلاب اسلامي و نقش مهم ايران در دوران آخرالزمان و حتي حضرت مهدي و فتح جهان بدست مسلمانان را پيش بيني كرده كه اينها هم انشاء الله به تحقق خواهند پيوست.وقايع كنوني كاملا نشان ميدهد كه ما در حال نزديكي به يك تحول بزرگ و عظيم هستيم.من معتقدم كه هدف اصلي حكومت آمريكا و اسراييل چيزي جز وقوع سريعتر جنگ نهايي و استراتژي آنها براي حكومت جهاني صهيونيزم مسيحي و يهودي است.نوسترآداموس حتي جنگ 33 روزه حزب الله لبنان و اسراييل را پيشبيني كرده و آورده كه بعد از آن مسلمانان آماده جنگ نهايي با جهان كفر خواهند شد.نوستر جنگ اتمي را هم پيشبيني كرده كه حتي باعث به جوش آمدن درياها خواهد شد.من شخصا احساس ميكنم كه داستان بعضي بازيها كه نشان ميدهند ملي گرايان افراطي روس تصميم ميگيرند كه دوباره امپراطوري شوروي را احياء كنند مانند red alert , ghost recon به زودي به واقعيت خواهد پيوست كه نشانه هاي آن كم و بيش معلوم است.حالا من شما را متوجه ميكنم به مقاله زير كه خيلي جالب است و از شما ميخواهم كه قضاوتها و تفسيرهاي شخصي خودتان را در مورد مقاله زير قرار دهيد. پيشگويى هاى نوستر آداموس برسي پيشگويي هاي نوستر آداموس درباره جهاني شدن انقلاب اسلامي ايران :شاهزاده عرب، مريخ، خورشيد، ناهيد، شير، حكومت كليسا را از طريق دريا از پاى درخواهد آورد، از جانب ايران پرشيا بيش از يك ميليون پرهيزگار به بيزانس ومصر، به سوى شمال هجوم خواهند آورد (1) ازكشور عربى خوشبخت در منطقه غنى وثروتمند اعراب شخصى قدرتمند ومسلط بر شريعت حضرت محمد(ص) زاده خواهد شد، اسپانيا را به درد سر انداخته وبرگرانادا غرناطه مستولى مى شود.از طريق دريا بر مردم نيكوزيا ظفر خواهد يافت.(2)مرد مشرقى از محل استقرار خويش خارج خواهد شد، براى ديدار فرانسه ازكوه آپونين خواهد گذشت، از فراز آسمان، از برف ها، درياها وكوه هاگذر خواهدكرد و همگان را با عصايش مضروب خواهد كرد ....... (3) ادبيات رمز آلود، واژه اى است كه به بهترين نحو مى تواند عمق معانى شعرواره هاى نوسترآداموس را بيان كند چرا كه طبق نظر اغلب مفسران معروف نوستر آداموس يعنى اريكاچيتهام، گى بوحك رژان شارل, دو فن برون، حداقل وقايع ذيل را مى توان بدون هيچ شك وترديدى از ميان شعرواره هاى رمزآلود نوستر آداموس برشمرد: آتش سوزى بزرگ لندن در سال1666 م اعدام چارلز اول، روى كار آمدن حكومت مذهبى كرامول در انگلستان، وقوع انقلاب فرانسه، انقلاب روسيه، رويارويى استالين وتروتسكى پس از مرگ لنين، اضمحلال رژيم شوروى، اعدام لويى شانزدهم و مارى آنتَوانت، به قدرت رسيدن ناپلئون وانتخاب لقب امپراتور توسط وى، به قدرت رسيدن هيتلر ورژيم نازى، به قدرت رسيدن موسولينى در ايتاليا و ژنرال فرانكو در اسپانيا، تروركندى، سقوط شاه ايران و وقوع انقلاب اسلامى در ايران،رهبرى امام خمينى ره از فرانسه او دقيقاً عنوان مى كند كه رهبر ايران از فرانسه باعث سقوط شاه ايران مى شود- وقوع حادثه يازدهم سپتامبر و آتشى كه در برج هاى دوقلوى شهر جديد نيويورك ايجاد مى شود و بسيارى از حوادث تاريخى ديگر از سال هاى 1555 ميلادى به بعدكه حدود450 سال را در بر مى گيرد. دو محاصره، درگرمايي سوزان، انجام مى گيرد. آن مرد، ازفشار تشنگى، به خاطر دوفنجان مملواز آب، كشته مى شود. دژ نظامى، مملو مى شود، ويک آرمانگراى كهنسال امام خمينى ره،نشانه هاى نيرا سرزمين ايران، را به اهالى ژنو سازمان ملل متحد نشان خواهد داد. (4) رهبر پاريس ، اسپانياى بزرگ را اشغال مى كند، كشتى هاى جنگى در برابر مسلمانان محمدى ها كه از پارتيا ناحيه اى درا يران و مديا ناحيه اى درايران برخاسته اند، مى ايستند آن مرد، سيكلادا روپا را تاراج مى كند، وآنگاه انتظارى بزرگ در بندر يونان حكلمفرما مى شود. در مجموع نوستر آداموس به اين موضوع به صراحت اشاره مى كندكه ايران پارت، نيرا، پرشيا، مديا با كمك مسلمانان سراسر جهان، از جمله كشورهاى عربى و مخصوصاً سوريه، عربستان سعودى وليبى حكومت مقتدرى را تشكيل مى دهند وپس از جنگى مذهبى كه هستهآن از لبنان شروع مى شود و عمدتا بر عليه اسرائيل است، جهان را به تسخير خود در مى آورند وسپس جنگى جهانى و عظيم رخ خواهد داد وجهان نابود خواهد شد(5) در هنگامه دميدن خورشيد، آتش بزرگ، ديده خواهد شد صدا و روشناى، درامتداد شمال، ادامه خواهد يافت. در ميانه كره خاک، مرگ وآواى مرگ، كشيده خواهد شد مرگ از درون سلاح ها، آتش وخشكلسالى آنان را به انتظارخواهند نشاند. درخاتمه، ا ين سرزمين به واسطه جنگ جهانى سوم نابود ونامسكون خواهد شد. (6) سرزمين مسكونى، از سكنه خالى خواهد شد براى به دست آوردن سرزمين ها، جدال واختلاف شديدى در مى گيرد , قلمروما به مردانى سپرده خواهد شد كه از غرور و سربلندى تهى خواهند بود. سپس، براى برادران بزرگ، نفاق و مرگ پيش خواهد آمد. وچنين بر مى آيد كه ايران، جهان را ابتدا از طريق حمله به تركيه و مقدونيه به تصرف خود درخواهد آورد: شب در آسمان، مشعلى رو به خاموشى، ديده خواهد شد. در مركز رن، جنگ و خشكسالی به بار مى آيد، كمك خيلى دير مى رسد. پرشيا ايران حمله آورده وماگدونيا و در جاى ديگر مى گويد: مقدونيه را به محاصره درمى آورد. (7) تواى فرانسه اگر ازآب هاى ليگورياگذركنى خود را، درميانه دريا و جزاير در محاصره خواهى يافت . و پيروان محمد، در برابرتو خواهند ايستاد. و همچنين تو اى درياى آدرياتيک استخوان خزان واسبان را خواهى جويد(8) وباز مى گويد: آن مرد، با سلاح ها وآتش درختان، در نزديکي درياى سياه از پرشيا براي تسخيرترابوزان خواهد آمد. فاروس و ميتيلن به لرزه درخواهد آمد خورشيد، درياى آدرياتيک راكه مملو ازاجساد اعراب است روشن خوا هدكرد. (9) و سپس نوستر آداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدريجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح مي دهد: كسوفى در پيش خواهد بودكه از زمان آفرينش گيتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسيح واز آن زمان تا به امروز مركزرخ نداده است وجهان چنين ظلمتى به خود نديده است... (10) كه در اين مورد آيات مربوط به قيامت در سوره قيامت به ذهن انسان تداعى مى شود: فاذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس والقمر يقول الانسان يومئذ اين المفر. هنگامى كه بينايى خيره مى گردد، و ماه فرو مى رود، و خورشيد و ماه گرد هم آيند، آن روز انسان مى گويد: به كجا فراركنم مرد والامقامى از تبار عرب به زودى پيش خواهد تاخت. از سوى اهالى بيزانس به او خيانت خواهد شد. ازشهرقديمى رودس به پيشوازاو خواهند آمد، از جانب هانگرى مجارستان متحمل آزار بسيارخواهد شد .(11) در حوالى درياى آدرياتيک براثرتوفانى عظيم، كشتي غرق مى شود وزمين به لرزه درآيد وبه سوى آسمان پرتاب مى شود ودوباره فرومى افتد در مصرجنبش پيروان محمد افزا يش مى يايد و پيكى به أن سوى مرزها، فرستاده مى شود تا خبررا اعلان كند. ... شهرهاآلوده وكثيف گشته، باعث اعتراض وشرمسارى زيادى خواهد شد، وتاريکي وجهل فقط با درخشش نورازبين مى رود وبا تغييراتى حكومت جهل وظلمت پا يان خواهد يافت... رهبرى اصلى مشرق زمين با شورش هاى زيادى روبرو خواهد شد، كه اكثرا از طرف شمالى ها و غربي ها مغلوب شده است، كه عده اى كشته و برخى مورد آزار قراگرفته اند و بقيه در حال گريزند و فرزندانشان كه از زنان متعددى هستند، زندانى شده اند. (12) م. پ. ادوارد دركتاب خود در باب پيشگويى هاى نوسترآداموس نقل مى كند كه سانتورى هشتم، قطعه 6 مربوط به وقوع جنگ جهانى سوم است: "... جنگ و خونريزى براى مرتبه سوم حتمى است آتش به حدى است كه درياها به جوش مى آيد واز دولت ما فقط دو دولت واز جهان فقط نيمى باقى مى ماند...(13) شاهزاده ليبياى كه نما ينده حكومت ايران است در غرب به قدرت خواهد رسيد، يک فرانسوى ازاعراب به شدت مكدرخواهد شد، دانشمند اديب،ادبا خود را با اوضاع وفق خواهند داد، زبان عرب برفرانسه پيش مى گيرد....(14) در نزديکي سوربن جهت حمله به مجارستان، قهرمانى ازاهالى برودها سياه پوستان به آنان هشدار خواهد داد. رهبر بيزانس، سالون ازاسلاوينا، آنان را به شريعت محمد درخواهد آورد. همچنين نوستر آداموس چنين مى سرايد كه: امپراتورى مقدس به آلمان خواهد آمد پيروان اسماعيل جايگاه بى مانع خواهند يافت. آدم هاى نادان همچنان خواستاركارمانى شريعت كهنه هستند. تمامى حمايت كنندگان محمد سراسر گيتى را خواهند پوشاند 15) بنابراين، نوسترآداموس در اغلب سانتورى ها از جمله سانتورى 5 نسبت به فتح جهان به وسيله شريعت حضرت محمد(ص) به غرب وتمدن غربى هشدار مى دهد وبه جهانيان اعلاممى كند كه روزى مسلمانان به رهبرى ايران وتمدن ايرانى بر جهان مسلط خواهند شدكه اين بى شك در پيوند باگسترش و جهانى شدن انقلاب اسلاْمى ايران است. (16) ا. سانتوري قطعه 5/55 2. قطعه 29/2 3. سانتورى 4 قطعه 59. 4. سانتوري 4 ص 63/3 5. سانتوري 2 قطعه 91 6. سانتوري 2 قطعه 95 7. سانتوري 2 قطعه 96 8. سانتوري 3 قطعه 23 9.قطعه 27/5 10. سانتوري 5 قطعه 47 11. سانتوري 2 قطعه 86 12. نوستر آداموس نامه به فرزند ص 274 13. سانتوري 3 قطعه 27 14. سانتوري 10 قطعه 62 15. سانتوري 10 قطعه 31 16. نشريه موعود، شماره37 ص 27
  14. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    در مركز همه اين جريانات پاستور جان هاجي قرار دارد. شخصيت‌ تلويزيوني انجيلي مشهوري كه 18000 عضو اصلي را در كليساي "سام آنتونيو" تگزاس رهبري مي‌كند. هاجي در حالي كه آخرالزمان را طولاني پيش‌گويي مي‌كند. با لفاظي‌هاي امسال خود در كتابش تحت عنوان "لحظات آخربيت‌المقدس" حالت آماده باش داده است. كتابي كه در آن استدلال مي‌كند كه مواجهه با ايران، يك پيش‌نياز ضروري براي آرماگدون و بازگشت دوباره مسيح است. جست‌وجوي زمينه‌هاي اعتقادي در مورد نفوذ گسترده صهيونيسم در دستگاه حاكمه امريكا مي‌تواند اين معما را كشف كند كه چرا ابرقدرتي مثل ايالات متحده تا اين اندازه در مقابل اسراييل و ايده‌هاي صهيونيستي مطيع و ذليل است. صهيونيسم مسيحي در آمريكا جرياني است كه از يك سو ريشه در كليساهاي انجيلي اين كشور دارد و از سوي ديگر دل نگران موجوديت اسراييل است و تمايل دارد همه سياست‌مداران و نهادها و هست و نيست آمريكا را براي حفظ اسراييل هزينه كند. هاجي كه در اين مطلب به طور مفصل از او صحبت مي‌شود يكي از همين روحانيون مسيحي و در همان حال صهيونيست است. وي براي آنكه بتواند عليه جمهوري اسلامي ايران جوسازي كند به هر دروغي متوسل مي‌شود و از تحريك سياستمداران كاخ سفيد به يك جنگ خانمان‌سوز هسته‌اي هم ابايي ندارد همه اينها بدين خاطر است كه وي ايران را خطري براي آينده اسراييل مي‌داند. در اين دنياي بزرگ ممكن است خبرنگاري طي كنفرانس مطبوعاتي آخر هفته با جرج بوش و توني بلر و در خصوص متحدان اصلي اروپايي بوش، از وي بپرسند كه آيا او معتقد است اتحاديه اروپا يك اتحاديه ضدمسيحي است. هر چند امكان دارد برخورد حمايت‌آميز افرادي مثل پت رابرتسون، امكان فرار را براي بوش فراهم كند ولي اين پرسشي است كه وي مجبور است بدان پاسخ گويد . بوش و ديگر جمهوري خواهان برجسته ، پشت سر يك جنبش در حال رشد (صهيونيسم مسيحي) صف كشيده‌اند و از نگاه آنها يك ضد مسيحي اروپايي، در سناريوي آخرالزمان ظاهر مي شود لذا آنها بايد مجبور شوند كه براي ما توضيح دهند چرا آراي اشخاصي را طلب مي‌كنند كه معتقدند متحدان ما تجسم شرارت هستند. آيا نياز مبرم آرماگدون پيش‌گويي شده مطلوب آنها مواجهه ايالات متحده با ايران اين است كه اين آرماگدون به خوبي با برنامه جنگ نومحافظه‌كارانه همراه شود؟ در مركز همه اين جريانات پاستور جان هاجي قرار دارد. شخصيت‌ تلويزيوني انجيلي مشهوري كه 18000 عضو اصلي را در كليساي "سام آنتونيو" تگزاس رهبري مي‌كند. هاجي در حالي كه آخرالزمان را طولاني پيش‌گويي مي‌كند. با لفاظي‌هاي امسال خود در كتابش تحت عنوان "لحظات آخربيت‌المقدس" حالت آماده باش داده است. كتابي كه در آن استدلال مي‌كند كه مواجهه با ايران، يك پيش‌نياز ضروري براي آرماگدون و بازگشت دوباره مسيح است . هاجي در كتاب پرفروش خود پافشاري مي كند كه ايالات متحده بايد در يك حمله نظامي پيش‌دستانه به ايران، به اسراييل بپيوندد تا طرح خداوند را هم براي اسراييل و هم غرب كامل نمايد. او مدت كوتاهي پس از انتشار كتاب مسيحيان را مامور كرد تا به خاطر اسراييل CUFI متحد شوند كه نتيجه‌اش به ادعاي وي، همانطور كه نسخه مسيحي كميته روابط عمومي قدرتمند امريكايي- اسراييلي مدعي است يك زلزله سياسي خواهد بود. جمهوري‌خواهان در شروع ضيافت واشنگتن هيلتون كه در آن بالغ بر 500 عضو حضور يافتند، هم از تلاش‌ هاجي و هم از صداي كوس طبل وي براي جنگ براي ايران، به طور كامل حمايت كردند. چيريكن مهلمان از كميته ملي جمهوري‌خواهان به اين گروه گفت: هيچ رژيمي به اندازه ايران داعيه جهاد در سطح جهاني ندارد. درست دو روز قبل از آن نيوت‌گنگريچ و جان مك‌كين در سخنراني‌هاي روز يكشنبه خود همين پيام را رساندند و بني الون عضو "كنست" (مجلس) اسراييل، براي جروزالم پست، توضيح داد اظهارات آن دو تن متاثر از هاجي بوده است. ريچارد سانتروم و سام‌برون بك نيز براي اين گروه سخنراني كردند و بوش هم پيام حمايت‌اميزي براي اين گردهمايي فرستاد. جمهوري‌خواهان و حتي برخي از دموكرات‌ها، براي نشان دادن از حمايت خود از اسراييل در CUFI سخن گفتند. اما در حالي كه توجه افكار عمومي و رسانه‌ها (در تابستان 1385) به جنگ ميان اسراييل و حزب‌الله سرگرم بود هاجي همچنان بر روي ايران تمركز داشت. در حالي كه بحران مرزي اسراييل - لبنان بسياري از توجهات رسانه‌هاي اصلي را به فعالان CUFI جلب نموده حاميان هاجي به خوبي مي‌دانستند كه جمهوري‌خواهان برجسته به آنها گوش مي‌دهند. هر چند جمهوري‌ خواهان هرگز به حمايتشان از صهيونيست‌هاي مسيحي اقرار نمي‌كنند- آنها ادعا مي‌كنند كه حمايتشان از صهيونيست‌هاي مسيحي همچون هاجي، ريشه در حمايتشان از اسراييل دارد ولي واضح است كه آنها مي‌دانند به آراي اين حوزه انتخابيه براي پيروزي خود در انتخابات نياز دارند. جمهوري‌خواهان با لفاظي‌هاي تبيليغاتي براي سال 2008، با راي دهندگاني كه به شنيدن درباره جنگ با ايران طي ماه‌هاي آتي- كليسا- عادت كرده‌اند بازي مي‌كنند. محارم واشنگتن احساس نگراني مي‌كنند از اينكه مي‌بينند، جمهوري‌خواهاني چون مهل من و مشتاقان رياست جمهوري همچون گنگريچ و مك‌كين انگشت خود را به سمت ايران نشانه مي‌روند و اين كشور را به عنوان بازيگر اصلي و حماسي‌ جنگ تمدن‌ها مي‌دانند. هاجي هم براي تهييج نظاميان، جهت حمايت از يك جنگ ديگر، ماه‌ها وقت صرف كرده است. درحاليكه ديپلمات‌ها ، خبرگان و متخصصان بر سر اين موضوع مشاجره مي‌كنند كه چند سال ديگر لازم است تا ايران به يك سلاح هسته‌اي ماندگار برسد هاجي مي‌گويد روحانيون ايراني داراي ابزارهايي هستند كه مي توانند با آنها اسراييل و امريكا را نابود كنند. هرچند بوش بر سر اين موضوع پافشاري مي‌كند كه گزينه‌هاي ديپلماتيك را همچنان بر سر ميز خود دارد، هاجي دزدانه راه دپيلماسي را كنار گذاشته است و پيروان خود را براي يك آتش‌سوزي بزرگ تحريك مي‌كند. ربي جيمز رودين عضو كميته يهوديان امريكا و كسي كه در مورد حقوق مسيحي به مدت 30 سال مطالعه كرده است گفت: هاجي يك بلندگوي بسيار بزرگ را كه مي‌تواند گروه بي‌شماري از مردم را جمع كند به خدمت گرفته است. اين پيشواي روحاني با حمايت CUFI بلندگوي خود را تا وراي مخاطبان تلويزيوني‌اش گسترانيده است . وي با بهره‌مندي از بازاريابي ويروس مانندي كه توسط صدها مسيحي انجيلي وابسته به سازمان جديدش شكل گرفته طي ماه‌ها توانسته است موجي از جنگ‌افروزي را در ميان كليساهاي بزرگ سراسر آمريكا ايجاد كند. هاجي پيشوايان روحاني را "ژنرال‌هاي روحاني امريكا"‌ مي‌نامد؛عبارت مناسبي كه تكيه وي را بر‌ آنها جهت جمع‌آوري سربازان، در پشت پيامش مي‌رساند. اعضاي هيات مديره CUFI ،شامل رو‌.جري‌فالول، كانديداي سابق جمهوري‌خواهان براي رياست جمهوري و گري‌بائر فعال حقوق مذهبي و جرج ماري سون پيشواي روحاني 8000 عضو مومنان انجيلي چاپل در آرواداي كلمبيا و رئيس هيات حافظان مي‌شود. راد‌پارس‌لي ، چهره تلويزيوني كليساي انجيلي كه به سرعت در حال تبديل شدن به يك بازيگر بزرگ سياسي در حوزه حقوق مسيحي است پذيرفته است كه مديريت منطقه را در دست بگيرد. در طرح جديد هاجي، نفوذ وي در واشنگتن احتمالا در مقايسه با نفوذش بر مخاطبان وي، اهميت كمتري دارد. او با وصل كردن مخاطبانش به يكديگر، مي‌تواند براي جنگ‌طلبان حمايت توده‌اي را براي حمله نظامي به ايران كسب كند. بيش از 700 هزار نفر، كتاب وي (لحظات آخر بيت‌المقدس) را خريدند و تعداد بي‌شماري نيز تبليغات وي را از طريق برنامه‌هاي راديويي و تلويزيوني مسيحي شنيده‌اند. غم‌انگيز است كه تبليغات در مورد روز رستاخيز از طريق رسانه‌هاي مسيحي و همچنين "سن‌هانيتي" و برنامه‌هاي راديويي "بيل‌اورلي"، توسط مخاطبان شنيده شده است. صفحات لحظات آخر بيت المقدس ، ملغمه عجيب و غريبي از نبوت انجيلي است و متضمن اطلاعات دروني مقامات دولتي اسراييلي و مطالب درهم و برهم و گلچين شده فيزيك هسته‌اي است. نويسنده بدون هيچ طعنه‌اي مي‌گويد: «من اين كتاب را در آوريل سال 2005 نوشتم، اما زماني كه مردم آن را بخوانند، فكر مي‌كنند كه كتاب را اواخر ديشب و پس از گزارش‌هاي فاكس نيوز نوشته‌ام. مطالب اين كتاب با مسايلي كه ما سر و كار داريم نزديك است.» هاجي درباره توانايي‌هاي هسته‌اي ايران، به طور همزمان براي دو مخاطب سخن مي‌گويد، نخست مخاطبي است كه از حملات تروريستي ايران مي‌ترسد و ديگري مخاطبي است كه غرق در مكاشفات انجيلي است. او براي اينكه اين ترس را جا بياندازد از حيله‌هاي بوش در مورد توانايي‌ عراق براي حمله به ايالات متحده با استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي و هشدارهاي كاندوليزا رايس درباره ابرهاي قارچي و بهانه‌هاي ديك‌چني در مورد اتحاد ميان صدام حسين و القاعده تقليد مي‌كند. هاجي با مقايسه ميان محمود احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور ايران و هيتلر استدلال مي‌كند كه توسعه ايران در عرصه سلاح‌هاي هسته‌ايي، بايد متوقف شود. او با طعمه ساختن نگراني‌هاي بجا در باره تروريسم و با توسل به حادثه 11سپتامبر طرح احتمالي تحت رهبري ايران براي انفجار بمب‌هاي هسته‌اي چمداني در هفت شهر آمريكا را آشكارا توصيف مي‌نمايد و يا در مورد اختراع پالس‌هاي الكترومغناطيسي ايران كه مي‌تواند «يك هيروشيماي امريكايي ايجاد كند حرف مي‌زند.» در هر حال، هاجي براي شنوندگاني صحبت مي‌كند كه پذيراي پيامبري مطابق متن كتاب مقدس هستند و از مواجهه با آينده استقبال مي‌كنند. او استدلال مي‌كند كه يك حمله به ايران، باعث مي‌شود كشورهاي عربي تحت رهبري روسيه متحد شوند. آن طور كه در فصول 38 و 39 كتاب ايزكيل آمده است اين امر منجر به دوزخي مي‌شود كه همه جاي خاورميانه را منفجر خواهد كرد و جهان را به درون آرماگدون غوطه‌ور خواهد ساخت. به گفته هاجي اسراييل انتخاب ديگري به جز حمله به تاسيسات هسته‌اي ايران ندارد، خواه اين حمله با كمك امريكا و يا بدون آن صورت گيرد. اين حمله به تحريك روسيه- كه نفت خليج فارس را مي‌خواهد - مي‌انجامد و اين كشور، ارتشي متشكل از كشورهاي عربي را عليه اسراييل رهبري مي‌كند. او مي‌گويد: در اين موقع، خداوند به جز يك ششم سپاه تحت رهبري روسيه، همه را نابود مي‌كند، به طوري كه جهان شاهد "شوك‌ و حيرت"‌خواهد شد و در اين زمان است كه يك كمك آسماني به دولت بوش خواهد رسيد و دولت بوش به قهر الهي تبديل خواهد شد. اما هاجي در اين جا متوقف نمي‌شود او مي‌افزايد كه ايزكيل آتش را "‌بر آنهايي كه در سواحل و در آرامش مي‌زيند"‌ پيش‌بيني مي‌كند او از اين جمله نتيجه مي‌گيرد كه همه كساني كه در زمان حمله نيروهاي تحت رهبري روسيه به اسراييل، بي‌طرف مانده‌اند مجازات خواهند شد و با اين جملات، هشدار شديدي به امريكا مي‌دهد كه مداخله كند:« آيا امريكا كه در دفاع از اسراييل در برابر يورش روسيه امتناع مي‌كند مي‌تواند همان كشوري باشد كه سواحل شرقي و غربي آن با جنگ‌افزارهاي هسته‌اي هدف قرار گيرند؟» او مي‌گويد، بله و در اين مورد بخش 12 :3 كتاب پيدايش را يادآوري مي‌كند كه در آن خدا به اسراييل مي‌گويد" من به كسي بركت مي‌دهم كه تو را بركت دهد و كسي را لعنت خواهم كرد كه تو را لعنت كند." مخالف مسيح، يعني رهبري اتحاديه اروپا- براي پر كردن خلاء قدرتي كه به خاطر تلفات ارتش روسيه از طرف خدا ايجاد شده به مدت سه سال و نيم در جهان حكومت خواهد كرد كه در همه جاي آن يك پول و يك دين رايج است. هاجي مي‌افزايد كه ضرورت دارد كه تنها يك نفر به طور اتفاقي حوادث جاري را بنگرد و ببيند كه هر سه اين موارد دارند تبديل به واقعيت مي‌شوند. در اين موقع رهبر شيطاني جهان، به وسيله پيامبري دروغين به مواجهه كشيده مي‌شود كه به تشخيص هاجي؛ اين رهبر شيطاني در آرماگدون از چين است كه در كوه "ميجيدو "ي اسراييل به وقوع مي‌پيوندد. در حالي كه آنها براي آخرين نبرد آماده مي‌شوند، عيسي سوار بر يك اسب سفيد باز مي‌گردد و هر دو شرور را و احتمالا هر كافري را در «درون درياچه‌اي از گوگرد سوزان مي‌اندازد». و بدين ترتيب مسيح سلطنت هزار ساله خود را آغاز مي‌نمايد. هاجي از يك آتش‌سوزي مدهش هسته‌اي واهمه‌اي ندارد بلكه بيشتر از خشم خداوند نسبت به افراد بي‌طرف در زماني واهمه دارد كه ايران بخواهد توطئه احتمالي خود را براي نابودي اسراييل به اجرا درآورد. يك مواجهه هسته‌اي ميان امريكا و ايران، كه به گفته او در كتاب ارمياي نبي پيشگويي شده است به پايان يافتن جهان منجر نخواهد شد، بلكه به تجديد حيات باغ الهي عدن خواهد انجاميد. اما در نهايت هاجي نسبت به سرنوشت اسراييل و يا يهوديان در مقايسه با طرح حقوق مسيحي حكومت خدايي، كمتر نگران است، او به مخاطبان تلويزيوني خود مي‌گويد، زماني كه عيسي براي سلطنت هزارساله‌اش باز مي‌گردد «نيكوكاران بر ملت‌هاي زمين حكومت مي‌كنند.وقتي كه عيسي مسيح بازمي‌گردد او از ACLU در باره دعا و نيايشش نمي‌پرسد و از كليساها درباره اين كه توانسته است از دستورات اسقف‌ها و كشيش‌ها اطاعت كنند نمي‌پرسد، او درباره فعاليت‌هاي مجالس ايالتي مطابق با ده فرمان نمي‌پرسد؛ او نمي‌آيد كه سقط جنين را تاييد كند؛ او مي‌آيد تا طبق كلام الهي بر جهان حكومت نمايد، جهاني كه هرگز پايان نمي‌يابد، جهان تبديل به يك باغ عدن مي‌شود و مسيح نيز بر آن حاكم مي‌گردد.» نويسنده:سارا پاسنر منبع:ماهنامه سياحت غرب ، شماره 45 سايت موعود
  15. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    در مركز همه اين جريانات پاستور جان هاجي قرار دارد. شخصيت‌ تلويزيوني انجيلي مشهوري كه 18000 عضو اصلي را در كليساي "سام آنتونيو" تگزاس رهبري مي‌كند. هاجي در حالي كه آخرالزمان را طولاني پيش‌گويي مي‌كند. با لفاظي‌هاي امسال خود در كتابش تحت عنوان "لحظات آخربيت‌المقدس" حالت آماده باش داده است. كتابي كه در آن استدلال مي‌كند كه مواجهه با ايران، يك پيش‌نياز ضروري براي آرماگدون و بازگشت دوباره مسيح است. جست‌وجوي زمينه‌هاي اعتقادي در مورد نفوذ گسترده صهيونيسم در دستگاه حاكمه امريكا مي‌تواند اين معما را كشف كند كه چرا ابرقدرتي مثل ايالات متحده تا اين اندازه در مقابل اسراييل و ايده‌هاي صهيونيستي مطيع و ذليل است. صهيونيسم مسيحي در آمريكا جرياني است كه از يك سو ريشه در كليساهاي انجيلي اين كشور دارد و از سوي ديگر دل نگران موجوديت اسراييل است و تمايل دارد همه سياست‌مداران و نهادها و هست و نيست آمريكا را براي حفظ اسراييل هزينه كند. هاجي كه در اين مطلب به طور مفصل از او صحبت مي‌شود يكي از همين روحانيون مسيحي و در همان حال صهيونيست است. وي براي آنكه بتواند عليه جمهوري اسلامي ايران جوسازي كند به هر دروغي متوسل مي‌شود و از تحريك سياستمداران كاخ سفيد به يك جنگ خانمان‌سوز هسته‌اي هم ابايي ندارد همه اينها بدين خاطر است كه وي ايران را خطري براي آينده اسراييل مي‌داند. در اين دنياي بزرگ ممكن است خبرنگاري طي كنفرانس مطبوعاتي آخر هفته با جرج بوش و توني بلر و در خصوص متحدان اصلي اروپايي بوش، از وي بپرسند كه آيا او معتقد است اتحاديه اروپا يك اتحاديه ضدمسيحي است. هر چند امكان دارد برخورد حمايت‌آميز افرادي مثل پت رابرتسون، امكان فرار را براي بوش فراهم كند ولي اين پرسشي است كه وي مجبور است بدان پاسخ گويد . بوش و ديگر جمهوري خواهان برجسته ، پشت سر يك جنبش در حال رشد (صهيونيسم مسيحي) صف كشيده‌اند و از نگاه آنها يك ضد مسيحي اروپايي، در سناريوي آخرالزمان ظاهر مي شود لذا آنها بايد مجبور شوند كه براي ما توضيح دهند چرا آراي اشخاصي را طلب مي‌كنند كه معتقدند متحدان ما تجسم شرارت هستند. آيا نياز مبرم آرماگدون پيش‌گويي شده مطلوب آنها مواجهه ايالات متحده با ايران اين است كه اين آرماگدون به خوبي با برنامه جنگ نومحافظه‌كارانه همراه شود؟ در مركز همه اين جريانات پاستور جان هاجي قرار دارد. شخصيت‌ تلويزيوني انجيلي مشهوري كه 18000 عضو اصلي را در كليساي "سام آنتونيو" تگزاس رهبري مي‌كند. هاجي در حالي كه آخرالزمان را طولاني پيش‌گويي مي‌كند. با لفاظي‌هاي امسال خود در كتابش تحت عنوان "لحظات آخربيت‌المقدس" حالت آماده باش داده است. كتابي كه در آن استدلال مي‌كند كه مواجهه با ايران، يك پيش‌نياز ضروري براي آرماگدون و بازگشت دوباره مسيح است . هاجي در كتاب پرفروش خود پافشاري مي كند كه ايالات متحده بايد در يك حمله نظامي پيش‌دستانه به ايران، به اسراييل بپيوندد تا طرح خداوند را هم براي اسراييل و هم غرب كامل نمايد. او مدت كوتاهي پس از انتشار كتاب مسيحيان را مامور كرد تا به خاطر اسراييل CUFI متحد شوند كه نتيجه‌اش به ادعاي وي، همانطور كه نسخه مسيحي كميته روابط عمومي قدرتمند امريكايي- اسراييلي مدعي است يك زلزله سياسي خواهد بود. جمهوري‌خواهان در شروع ضيافت واشنگتن هيلتون كه در آن بالغ بر 500 عضو حضور يافتند، هم از تلاش‌ هاجي و هم از صداي كوس طبل وي براي جنگ براي ايران، به طور كامل حمايت كردند. چيريكن مهلمان از كميته ملي جمهوري‌خواهان به اين گروه گفت: هيچ رژيمي به اندازه ايران داعيه جهاد در سطح جهاني ندارد. درست دو روز قبل از آن نيوت‌گنگريچ و جان مك‌كين در سخنراني‌هاي روز يكشنبه خود همين پيام را رساندند و بني الون عضو "كنست" (مجلس) اسراييل، براي جروزالم پست، توضيح داد اظهارات آن دو تن متاثر از هاجي بوده است. ريچارد سانتروم و سام‌برون بك نيز براي اين گروه سخنراني كردند و بوش هم پيام حمايت‌اميزي براي اين گردهمايي فرستاد. جمهوري‌خواهان و حتي برخي از دموكرات‌ها، براي نشان دادن از حمايت خود از اسراييل در CUFI سخن گفتند. اما در حالي كه توجه افكار عمومي و رسانه‌ها (در تابستان 1385) به جنگ ميان اسراييل و حزب‌الله سرگرم بود هاجي همچنان بر روي ايران تمركز داشت. در حالي كه بحران مرزي اسراييل - لبنان بسياري از توجهات رسانه‌هاي اصلي را به فعالان CUFI جلب نموده حاميان هاجي به خوبي مي‌دانستند كه جمهوري‌خواهان برجسته به آنها گوش مي‌دهند. هر چند جمهوري‌ خواهان هرگز به حمايتشان از صهيونيست‌هاي مسيحي اقرار نمي‌كنند- آنها ادعا مي‌كنند كه حمايتشان از صهيونيست‌هاي مسيحي همچون هاجي، ريشه در حمايتشان از اسراييل دارد ولي واضح است كه آنها مي‌دانند به آراي اين حوزه انتخابيه براي پيروزي خود در انتخابات نياز دارند. جمهوري‌خواهان با لفاظي‌هاي تبيليغاتي براي سال 2008، با راي دهندگاني كه به شنيدن درباره جنگ با ايران طي ماه‌هاي آتي- كليسا- عادت كرده‌اند بازي مي‌كنند. محارم واشنگتن احساس نگراني مي‌كنند از اينكه مي‌بينند، جمهوري‌خواهاني چون مهل من و مشتاقان رياست جمهوري همچون گنگريچ و مك‌كين انگشت خود را به سمت ايران نشانه مي‌روند و اين كشور را به عنوان بازيگر اصلي و حماسي‌ جنگ تمدن‌ها مي‌دانند. هاجي هم براي تهييج نظاميان، جهت حمايت از يك جنگ ديگر، ماه‌ها وقت صرف كرده است. درحاليكه ديپلمات‌ها ، خبرگان و متخصصان بر سر اين موضوع مشاجره مي‌كنند كه چند سال ديگر لازم است تا ايران به يك سلاح هسته‌اي ماندگار برسد هاجي مي‌گويد روحانيون ايراني داراي ابزارهايي هستند كه مي توانند با آنها اسراييل و امريكا را نابود كنند. هرچند بوش بر سر اين موضوع پافشاري مي‌كند كه گزينه‌هاي ديپلماتيك را همچنان بر سر ميز خود دارد، هاجي دزدانه راه دپيلماسي را كنار گذاشته است و پيروان خود را براي يك آتش‌سوزي بزرگ تحريك مي‌كند. ربي جيمز رودين عضو كميته يهوديان امريكا و كسي كه در مورد حقوق مسيحي به مدت 30 سال مطالعه كرده است گفت: هاجي يك بلندگوي بسيار بزرگ را كه مي‌تواند گروه بي‌شماري از مردم را جمع كند به خدمت گرفته است. اين پيشواي روحاني با حمايت CUFI بلندگوي خود را تا وراي مخاطبان تلويزيوني‌اش گسترانيده است . وي با بهره‌مندي از بازاريابي ويروس مانندي كه توسط صدها مسيحي انجيلي وابسته به سازمان جديدش شكل گرفته طي ماه‌ها توانسته است موجي از جنگ‌افروزي را در ميان كليساهاي بزرگ سراسر آمريكا ايجاد كند. هاجي پيشوايان روحاني را "ژنرال‌هاي روحاني امريكا"‌ مي‌نامد؛عبارت مناسبي كه تكيه وي را بر‌ آنها جهت جمع‌آوري سربازان، در پشت پيامش مي‌رساند. اعضاي هيات مديره CUFI ،شامل رو‌.جري‌فالول، كانديداي سابق جمهوري‌خواهان براي رياست جمهوري و گري‌بائر فعال حقوق مذهبي و جرج ماري سون پيشواي روحاني 8000 عضو مومنان انجيلي چاپل در آرواداي كلمبيا و رئيس هيات حافظان مي‌شود. راد‌پارس‌لي ، چهره تلويزيوني كليساي انجيلي كه به سرعت در حال تبديل شدن به يك بازيگر بزرگ سياسي در حوزه حقوق مسيحي است پذيرفته است كه مديريت منطقه را در دست بگيرد. در طرح جديد هاجي، نفوذ وي در واشنگتن احتمالا در مقايسه با نفوذش بر مخاطبان وي، اهميت كمتري دارد. او با وصل كردن مخاطبانش به يكديگر، مي‌تواند براي جنگ‌طلبان حمايت توده‌اي را براي حمله نظامي به ايران كسب كند. بيش از 700 هزار نفر، كتاب وي (لحظات آخر بيت‌المقدس) را خريدند و تعداد بي‌شماري نيز تبليغات وي را از طريق برنامه‌هاي راديويي و تلويزيوني مسيحي شنيده‌اند. غم‌انگيز است كه تبليغات در مورد روز رستاخيز از طريق رسانه‌هاي مسيحي و همچنين "سن‌هانيتي" و برنامه‌هاي راديويي "بيل‌اورلي"، توسط مخاطبان شنيده شده است. صفحات لحظات آخر بيت المقدس ، ملغمه عجيب و غريبي از نبوت انجيلي است و متضمن اطلاعات دروني مقامات دولتي اسراييلي و مطالب درهم و برهم و گلچين شده فيزيك هسته‌اي است. نويسنده بدون هيچ طعنه‌اي مي‌گويد: «من اين كتاب را در آوريل سال 2005 نوشتم، اما زماني كه مردم آن را بخوانند، فكر مي‌كنند كه كتاب را اواخر ديشب و پس از گزارش‌هاي فاكس نيوز نوشته‌ام. مطالب اين كتاب با مسايلي كه ما سر و كار داريم نزديك است.» هاجي درباره توانايي‌هاي هسته‌اي ايران، به طور همزمان براي دو مخاطب سخن مي‌گويد، نخست مخاطبي است كه از حملات تروريستي ايران مي‌ترسد و ديگري مخاطبي است كه غرق در مكاشفات انجيلي است. او براي اينكه اين ترس را جا بياندازد از حيله‌هاي بوش در مورد توانايي‌ عراق براي حمله به ايالات متحده با استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي و هشدارهاي كاندوليزا رايس درباره ابرهاي قارچي و بهانه‌هاي ديك‌چني در مورد اتحاد ميان صدام حسين و القاعده تقليد مي‌كند. هاجي با مقايسه ميان محمود احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور ايران و هيتلر استدلال مي‌كند كه توسعه ايران در عرصه سلاح‌هاي هسته‌ايي، بايد متوقف شود. او با طعمه ساختن نگراني‌هاي بجا در باره تروريسم و با توسل به حادثه 11سپتامبر طرح احتمالي تحت رهبري ايران براي انفجار بمب‌هاي هسته‌اي چمداني در هفت شهر آمريكا را آشكارا توصيف مي‌نمايد و يا در مورد اختراع پالس‌هاي الكترومغناطيسي ايران كه مي‌تواند «يك هيروشيماي امريكايي ايجاد كند حرف مي‌زند.» در هر حال، هاجي براي شنوندگاني صحبت مي‌كند كه پذيراي پيامبري مطابق متن كتاب مقدس هستند و از مواجهه با آينده استقبال مي‌كنند. او استدلال مي‌كند كه يك حمله به ايران، باعث مي‌شود كشورهاي عربي تحت رهبري روسيه متحد شوند. آن طور كه در فصول 38 و 39 كتاب ايزكيل آمده است اين امر منجر به دوزخي مي‌شود كه همه جاي خاورميانه را منفجر خواهد كرد و جهان را به درون آرماگدون غوطه‌ور خواهد ساخت. به گفته هاجي اسراييل انتخاب ديگري به جز حمله به تاسيسات هسته‌اي ايران ندارد، خواه اين حمله با كمك امريكا و يا بدون آن صورت گيرد. اين حمله به تحريك روسيه- كه نفت خليج فارس را مي‌خواهد - مي‌انجامد و اين كشور، ارتشي متشكل از كشورهاي عربي را عليه اسراييل رهبري مي‌كند. او مي‌گويد: در اين موقع، خداوند به جز يك ششم سپاه تحت رهبري روسيه، همه را نابود مي‌كند، به طوري كه جهان شاهد "شوك‌ و حيرت"‌خواهد شد و در اين زمان است كه يك كمك آسماني به دولت بوش خواهد رسيد و دولت بوش به قهر الهي تبديل خواهد شد. اما هاجي در اين جا متوقف نمي‌شود او مي‌افزايد كه ايزكيل آتش را "‌بر آنهايي كه در سواحل و در آرامش مي‌زيند"‌ پيش‌بيني مي‌كند او از اين جمله نتيجه مي‌گيرد كه همه كساني كه در زمان حمله نيروهاي تحت رهبري روسيه به اسراييل، بي‌طرف مانده‌اند مجازات خواهند شد و با اين جملات، هشدار شديدي به امريكا مي‌دهد كه مداخله كند:« آيا امريكا كه در دفاع از اسراييل در برابر يورش روسيه امتناع مي‌كند مي‌تواند همان كشوري باشد كه سواحل شرقي و غربي آن با جنگ‌افزارهاي هسته‌اي هدف قرار گيرند؟» او مي‌گويد، بله و در اين مورد بخش 12 :3 كتاب پيدايش را يادآوري مي‌كند كه در آن خدا به اسراييل مي‌گويد" من به كسي بركت مي‌دهم كه تو را بركت دهد و كسي را لعنت خواهم كرد كه تو را لعنت كند." مخالف مسيح، يعني رهبري اتحاديه اروپا- براي پر كردن خلاء قدرتي كه به خاطر تلفات ارتش روسيه از طرف خدا ايجاد شده به مدت سه سال و نيم در جهان حكومت خواهد كرد كه در همه جاي آن يك پول و يك دين رايج است. هاجي مي‌افزايد كه ضرورت دارد كه تنها يك نفر به طور اتفاقي حوادث جاري را بنگرد و ببيند كه هر سه اين موارد دارند تبديل به واقعيت مي‌شوند. در اين موقع رهبر شيطاني جهان، به وسيله پيامبري دروغين به مواجهه كشيده مي‌شود كه به تشخيص هاجي؛ اين رهبر شيطاني در آرماگدون از چين است كه در كوه "ميجيدو "ي اسراييل به وقوع مي‌پيوندد. در حالي كه آنها براي آخرين نبرد آماده مي‌شوند، عيسي سوار بر يك اسب سفيد باز مي‌گردد و هر دو شرور را و احتمالا هر كافري را در «درون درياچه‌اي از گوگرد سوزان مي‌اندازد». و بدين ترتيب مسيح سلطنت هزار ساله خود را آغاز مي‌نمايد. هاجي از يك آتش‌سوزي مدهش هسته‌اي واهمه‌اي ندارد بلكه بيشتر از خشم خداوند نسبت به افراد بي‌طرف در زماني واهمه دارد كه ايران بخواهد توطئه احتمالي خود را براي نابودي اسراييل به اجرا درآورد. يك مواجهه هسته‌اي ميان امريكا و ايران، كه به گفته او در كتاب ارمياي نبي پيشگويي شده است به پايان يافتن جهان منجر نخواهد شد، بلكه به تجديد حيات باغ الهي عدن خواهد انجاميد. اما در نهايت هاجي نسبت به سرنوشت اسراييل و يا يهوديان در مقايسه با طرح حقوق مسيحي حكومت خدايي، كمتر نگران است، او به مخاطبان تلويزيوني خود مي‌گويد، زماني كه عيسي براي سلطنت هزارساله‌اش باز مي‌گردد «نيكوكاران بر ملت‌هاي زمين حكومت مي‌كنند.وقتي كه عيسي مسيح بازمي‌گردد او از ACLU در باره دعا و نيايشش نمي‌پرسد و از كليساها درباره اين كه توانسته است از دستورات اسقف‌ها و كشيش‌ها اطاعت كنند نمي‌پرسد، او درباره فعاليت‌هاي مجالس ايالتي مطابق با ده فرمان نمي‌پرسد؛ او نمي‌آيد كه سقط جنين را تاييد كند؛ او مي‌آيد تا طبق كلام الهي بر جهان حكومت نمايد، جهاني كه هرگز پايان نمي‌يابد، جهان تبديل به يك باغ عدن مي‌شود و مسيح نيز بر آن حاكم مي‌گردد.» نويسنده:سارا پاسنر منبع:ماهنامه سياحت غرب ، شماره 45 سايت موعود
  16. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    جنگ قرقيسا سفياني بعد از خروج از استيلاي خود بر منطقه، عمليات مهم برون مرزي خود را آغاز مي كند: « سفياني تلاش و كوشش خود را صرفاً متوجه عراق مي كند و سپاه وي وارد قرقيسا مي شود و در آنجا به كارزار مي پردازد». « بحار ج 52 ص 227 » در روايات مربوط به سفياني، جنگ قرقيسا كه در مرزهاي سوريه و عراق و تركيه به وقوع مي پيوندد حادثه اي خارج از روال طبيعي و حوادث زمان ظهور به نظر مي رسد؛ از اين رو هدف اصلي سفياني از جنگ عراق سلطه يافتن بر آن كشور و ايجاد مقاومت در برابر نيروهاي ايراني و زمينه سازان ظهور حضرت كه از مسير عراق به سوي سوريه و قدس پيش مي روند خواهد بود. ولي در راه عراق در اثر حادثه عجيبي جنگ قرقيسا رخ مي دهد و آن حادثه پيدا شدن گنجي در مجراي فرات و نزديك مجراي رود فرات است. بطوريكه عده اي از مردم براي دست يافتن به آن، دست به تلاش مي زنند و آتش جنگ بين آنها شعله ور مي شود و بيش از صد هزار تن از آنها كشته مي شوند و هيچيك به پيروزي قطعي نمي رسند و به آن گنج دست نمي يابند. بلكه همگي از آن منصرف شده و به مسائل ديگر مشغول مي شوند. منطقه قرقيسا به طوري كه در"معجم البلدان" آمده، شهر كوچكي در نزديكي مدخل نهر خاوردر رود فرات و امروز خرابه هاي آن نزديك شهر" ديزرور" سوريه قرار دارد و نزديك مرزهاي سوريه و عراق است و به مرزهاي تركيه – سوريه نيز نسبتاً نزديك است. با وجود پيچيدگي وابهام برخي از جوانب نبرد قرقيسا، همچون انگيزه هاي ايجاد آن و طرفهاي درگير آن غير از سفياني و پايان آن، روايات وقوع آن را به صراحت و قاطعيت بيان مي كند و با اوصافي، بزرگي آن را وصف مي كند. مانند روايت ذيل كه از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: « همانا ‌خداوند، در قرقيسا سفره پر از طعامي دارد كه سروش آسماني از آن خبر مي دهد و ندا مي كند اي پرندگان آسمان و اي درندگان زمين بشتابيد براي سير شدن از گوشت تن ستمگران ». « بحار ج 52 ص 246 » اينكه صحنه ي نبرد قرقيسا به خوان و سفره الهي توصيف شده از اين جهت است كه درگيري ستمگران باهم و ضعيف كردن نيروهاي يكديگر از تقديرات خداوند متعال است كه به شكست آنها بدست حضرت مهدي (ع) كمك مي كند. از اين رو سفياني بعد از اين جنگ وارد عراق مي شود در حاليكه بخشي از نيروهاي خود را از دست داده است، ايرانيان زمينه ساز، او را شكست مي دهند؛ آنگاه حضرت مهدي(ع) با تركا ن كه پس از شكست سفيانيان در نبرد قرقيسا طرف درگير در آن كارزار بوده اند وارد نبرد مي شود. چنانكه روايت اشاره مي كند، عرصه نبرد بيابان خشك و بي آب و علف است و آنها اجساد كشتگان خود را دفن نمي كنند و يا قادر به دفن آنها نيستند، از اين رو پرندگان آسمان و درندگان زميني از گوشت لاشه هاي آنها شكم خود را سير مي كنند. و اينكه سربازان كشته شده ستمگرند؛ زيرا كه سربازان ِ جباران وستم پيشگان مي باشند و درميان آنها شمار زيادي از افسران و فرماندهان ستمكار از دو طرف وجود دارد. « پس سفياني با " أبقع" روبرو مي شود و با يكديگر كارزار مي كنند، سفياني او و همراهانش و"أصهب" را به قتل مي رساند آنگاه هيچ تصميمي جز حمله به عراق ندارد؛ سپاه خود را به قرقيسا رسانده و در آنجا وارد نبرد مي شود؛ در اين درگيري صد هزار ستمگر كشته مي شود و سفياني لشكري به تعداد هفتاد هزار نفر را به سوي كوفه گسيل مي دارد». «بحار ج 52 ص237 » اما گنج مورد نزاع؛ رواياتي چند در اين باره آمده است كه روشن ترين آنها در نسخه خطي ابن حماد از پيامبر (ص) است كه فرمود: « رود فرات ، از كوهي از طلاه ونقره پرده بر مي دارد و آن را آشكار مي سازد بر سر آن جنگ و درگيري بوجود مي آيد بگونه اي كه از هر نه تن هفت تن كشته مي شوند. پس هرگاه شما آن را درك كرديد به آن نزديك نشويد». و نيز در همين نسخه آمده است: « فتنه ي چهارم، هيجده سال بطول مي انجامد، سپس در آن هنگام كه بايد پايان مي پذيرد وتحقيقاً ، نهر فرات از كوهي از طلاه پرده بر مي دارد و مردم براي رسيدن به آن به جان يكديگر مي افتند وازهر نه تن هفت تن كشته مي شود». اگر مراد از فتنه چهارم در اين روايت، سلطه و استيلاي غرب و ديگر ملتها بر مسلمانان باشد، چنانكه روايات به آن تصريح مي كنند، آن فتنه طولاني خواهد بود و بيش ا زيك قرن بر آن مي گذرد؛ و اگر منظور فتنه داخلي سرزمين شام باشد كه ناشي از فتنه ي چهارم ، يعني فتنه ي فلسطين است؛ كه در اين جهت ممكن است جنگ داخلي لبنان، آغاز اين هيجده سال باشد. و احتمال دارد آن گنج ياد شده ، معادن طلاو نقره اي باشد كه در آن جا كشف خواهد شد و مورد اختلاف بين سه دولت و حاميان آنها واقع مي گردد. يا اينكه آن گنج، نفت و يامعادن ديگر باشد. چنين گفته مي شود كه منطقه قرقيسا از لحاظ نفت و ديگر معادن حتي اورانيوم غني مي باشد و عمليات حفاري و تحقيقات، از نتايج مثبتي برخوردار بوده است. اما طرف مقابل سفياني در نبرد قرقيسا از نظر اكثر روايات تركان هستند. ولي منظور از تركان در اينجا چيست؟ آنچه به نظر مي رسد و به طبيعت امور نزديك تر است ، آنها سپاهيان ترك زبان هستند؛ چرا كه درگيري و نزاع بر سر دارائي اي است كه نزديك مرزهاي سوريه و تركيه وجود دارد اما طرف سوم كه در عراق است درگير اوضاع داخلي خود وجود دو دستگي در آن مي باشد، دسته اي طرفداران يمني ها وايرانيان ِ زمينه ساز ظهور حضرت و گروهي هواداران سفياني مي باشند. اما قرينه هاي زيادي وجود دارد كه اين احتمال كه مراد از تركان، روسها باشد را تأييد مي كند. بويژه رواياتي كه خاطرنشان مي سازد آنها قبل از خروج سفياني در جزيره ي "ربيعه" يا ديار بكر نزديك قرقيسا فرود مي آيند. و رواياتي كه مي گويند سفياني با تركان به نبرد مي پردازد و سپس بدست حضرت مهدي (ع) ريشه كن مي شود و نخستين لشكري را كه حضرت براي جنگ با تركان گسيل مي دارند آنها را شكست مي دهد. ظاهراً منظور از جزيره كه در روايات متعدد ياد شده است و نيروهاي ترك زبان قبل از سفياني در آنجا فرود مي آيند، همان منطقه اي است كه به اين اسم ناميده شده است ( باتوجه به مطلق بودن و اضافه نشدن آن به اسم ديگرمانند جزيرة العرب و... ) و مراد از فرود آمدن نيروهاي روسي در" رمله" چنانكه از روايات استفاده مي شود، همان رمله فلسطين است. آري از روايات گذشته مربوط به گنج و اينكه پيامبر (ص) مسلمانان را از شركت در نزاع بر سر آن گنج نهي فرمود و از عبارت « مردم براي رسيدن به آن به جان يكديگر مي افتند» استفاده مي شود كه طرفهاي درگير بر سر گنج، مسلمانان مي باشند ولي اين مطلب مانع از آن نيست كه دولت تركيه طرف درگير نباشد و تركان روسي و يا هواداران تركان ، آن دولت را ياري نكنند، چنانكه اين تعبير درباره آنان، در روايات فرود آمدن نيروهاي آنان در جزيره وارد شده است. اما روميان و مغربي ها كه در برخي از روايات آمده است، از طرفهاي درگير در جنگ قرقيسا هستند اما نشانه هاي آن اندك و ضعيف است. و ممكن است ورود آنان براي كمك به سفياني يا ديگران باشد. اما نيروهاي اصلي و دشمنان سفياني و هواداران و ياوران حضرت مهدي (ع) ، يمني ها و ايرانيان هستند كه در نبرد قرقيسا دخالت نمي كنند چرا كه آن جنگ ميان دشمنان آن ها برقرار است ولي انگيزه مهمتر با توجه به ظواهر روايات، اشتغال آنان به حوادث ظهوردر حجاز و تلاش براي ارتباط و ايجاد وحدت نيروها با نيروهاي امام مهدي (ع) است كه آغاز نهضت ظهور آن حضرت در مكه مي باشد.البته ممكن است علت آن شعله ور شدن جنگ جهاني باشد كه احتمال بيشتر مي دهيم بخشي از آن در اين مرحله بوقوع بپيوندد. ابن حماد از علي (ع) روايت مي كند كه حضرت فرمود: « وقتي سواران سفياني به سوي كوفه به حركت در آيند او گروه را در پي اهل خراسان مي فرستد در حاليكه اهل خراسان به طلب حضرت مهدي(ع) بيرون مي آيند». به گفته ي روايات ، اشغال عراق براي سفياني هدفي استراتژيك و فوري است. ولي ناگزير مي شود به جنگ قرقيسا بپردازد، آنگاه پس از آن نبرد اجراي نقشه خود را ادامه دهد. و در حمله به عراق، طرف مخالف جهاني و يا از دولتهاي منطقه در برابر وي وجود ندارد. حتي تركان كه سفياني در قرقيسا با آنها وارد نبرد مي شود هدفشان بدست آوردن ثروت و گنج قرقيسا است و كاري به مسائل عراق ندارند. تنها نيروي مخالف او يمني ها و خراسانيان يعني ياران حضرت مهدي (ع) مي باشند، اين امر روشنگر اين است كه جنگ سفياني در عراق اساساً حركتي است بر ضد حضرت مهدي (ع) و طرفداران وي. در روايات نام متعددي از مكانها مانند" زوراء" ( بغداد )، "انبار"، "صدات"، "فاروق" و" روحا" ذكر شده كه ارتش سفياني در آنها تمركز پيدا مي كند. از امام صادق (ع) نقل شده است كه : « او يكصد و سي هزار تن را به كوفه گسيل مي دارد و آنها در روحا و فاروق فرود مي آيند و شصت هزار تن از آنان از آنجا حركت مي كند تا در كوفه محل قبر هود (ع) در نخيله فرود مي آيند». دركتاب « لوائح الانوار البهيه» اثر" سفارمين خبلي" درباره سفياني آمده است: « او با تركان پيكار مي كند و بر آنها پيروز مي شود، آنگاه در زمين تبهكاري مي نمايد و وارد بغداد شده جمعي از آنان را از دم تيغ مي گذراند». هجوم سفياني به عراق حمله اي آلوده و ويرانگر است و تا حد زيادي به هدف خود در كشتار شيعيان حضرت مهدي(ع) موفق مي شود. وي با نيروي مقاوم مهمي از سوي حكومت روبرو نمي گردد حتي مقاومتي از ناحيه شيعه نيز ذكر نشده است بجز آنكه درباره مردي از عجم ( غير عرب) آمده است كه او با گروه اندك و غير مسلح خود در برابر ارتش سفياني مي ايستند و آنها وي را به قتل مي رسانند. « آنگاه مردي از عجم واز اهل كوفه با گروهي ضعيف خروج مي كند و فرمانده ارتش سفياني وي را بين "حيره" و "كوفه" به قتل مي رساند». « بحار ج 52 ص 238»
  17. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    روميان ( غربيها ) و نقش آنها در زمان ظهور : ( براساس روايات اسلامي ) منظور از روم در روايات مربوط به آخر الزمان و ظهور حضرت مهدي (عج)، ملل اروپايي و در قرنهاي اخير گسترش آنان در آمريكا مي باشد، كه فرزندان روم و وارثان امپراطوري تاريخي روميان هستند. امروزه غربيها افرادي غير از رومياني كه در روايات آمده نيستند وادامه سياست و تمدن آنها به شمار آمده و بخشي از آنان محسوب مي شوند و ملتهايي مانند فرانسه و بريتانيا و آلمان و غير آن، از لحاظ فرهنگ و سياست و دين اركان حقيقي امپراطوري روم مي باشند. بنابراين، روايات شريفه اي كه از آينده روميان يا به تعبير عربها « بني اَصفَر » ( = زرد پوستان ) خبر مي دهد، مرادشان فقط روميان ايتاليايي ، منهاي ملل و قبيله هاي فرنگي و ساير قبايل وابسته به آنها نيست. به همين دليل مسلمانان در كتابهاي تاريخي خود از آنها به روميان و گاهي به فرنگيها تعبير مي كنند اما در عين حال به همه آنها رومي گفته ، و آن را به صورت «اَروام » جمع مي بندند. « قابل ذكر است كه برخي از تعابير باتوجه به مفاهيم و عبارات امروزي بيان شده است». نام روم در بسياري از روايات زمان ظهور آمده، از جمله رواياتي درباره حركت ناوگانهاي جنگي آنها به سواحل سرزمين هاي عربي، اندكي پيش از ظهور حضرت مهدي (عج)، وجود دارد. از امام صادق (ع) نقل شده كه فرمودند: « وقتي كه در سرزمين شام بلوايي را مشاهده نمودي، پس مرگ است و مُردن ، تا آنكه غربيان به تحرك آمده و روانه سرزمينهاي عربي گردند. كه حوادثي بين آنها رخ خواهد داد». «الملاحم والفتن ص 107 » فتنه و آشوب شام در روايات مربوط به زمان ظهور به مرحله كشمكشهايي كه در سرزمين شام بعد از آشوب واستيلاي اجانب بر امت اسلامي واقع مي شود اطلاق مي شود.... به اين معني كه غربيها خود را ناگريز از دخالت نظامي مي بينند و به واسطه ي پايداري مردم آن سامان و امواج سياسي موجود از تسلط بر منطقه ي پيرامون فلسطين ناتوان گشته و دخالت نظامي آنها در آينده با مقاومت مسلمانان كشورهاي عربي مواجه خواهد شد. در روايتي ديگر از امير مومنان (ع) آمده كه فرمودند: « در ماه رمضان به هنگام صبح از ناحيه مشرق ندا دهنده اي بانگ بر مي آورد كه : اي اهل ايمان گردهم آييد و از ناحيه مغرب پس از ناپديد شدنٍ شفق ، ندا دهنده اي ندا سر مي دهد: اي اهل باطل گردهم جمع شويد.... و روميان به ساحل دريا نزديك غار اصحاب كهف روي آورده و خداوند آن جوانان را با سگ شان از غارشان بر مي انگيزد، در بين آنان دو مرد بنام "مَليخا" و "خَملاها" بوده كه اين دو تسليم اوامر حضرت قائم (ع) خواهند بود ». « بحار ج 52 ص 275 » و شايد اين جنبش نظامي ادامه يا همان حركتي باشد كه در روايت امام صادق (ع) ذكر شد، و روايت گوياي اين است كه آن جريان نزديك جريان ظهور حضرت مهدي (ع) خواهد بود. در برخي روايات چنين استفاده مي شود كه نيروهاي غربي آهنگ سرزمين شام كرده و در"عكا" و "صور" ، و طبق اين روايت نزديك غار اصحاب كهف ، يعني در"انطاكيه "از ناحيه ساحل سوريه – تركيه ، فرود مي آيند. در روايت ديگري به نقل از "جابرجعفي" از امام باقر (ع) نقل است كه فرمودند: « شورشيان ِ روم بزودي روي آورده و در" رمله" فرود مي آيند، اي جابر: در آن سال سراسر زمين از ناحيه غرب اختلاف فراوان وجود دارد». «بشارة الاسلام ص 102» البته ممكن است اين شورشگران ( مزدوران غربي ) داوطلبان نبرد با يهود باشند كه به همين منظور در رمله فلسطين فرود مي آيند، و ظاهراً مراد ازاختلاف مذكور در روايت از ناحيه مغرب زمين و يا غرب، همان غرب سرزمينهاي اسلامي باشد، چرا كه بعد از آن بيان مي كند كه اولين حادثه اي كه به شام مي رسد خراب شدن آن است و احتمالاً خرابي آنجا به سبب غربيها باشد. از جمله روايات ديگر در اين زمينه روايت مربوط به فرود آمدن حضرت عيسي (ع) و دعوت نمودن مسيحيان توسط آن حضرت به اسلام و پيروي از حضرت مهدي (ع) است كه اين فرموده خداوند را روشن مي سازد: «حضرت عيسي(ع) نشانه اي است ازعلامتهاي قيامت». « سوره زحزف آيه61 » « همه اهل كتاب قبل از مردنش به او ايمان مي آورند، و او در روز رستاخيز گواه بر آنهاست ». « نساء 159» چنان كه از آيات ذكر شده دريافت مي شود حضرت عيسي (ع) يكي از علائم رستاخيز بوده و هنگامي كه خداوند او را به دنيا فرود آورد، تمام نصاري و يهود به او ايمان آورده و خود و معجزه هايش را قبل از آنكه از دنيا رحلت كند ، مي بينند. روايات ياد آور اين معناست كه نخستين سپاهي كه حضرت مهدي (ع) تشكيل مي دهد لشكري است كه به سوي تركها ( همان روسها كه بعد از جنگ جهاني با روميان «غربيها » ضعيف و ناتوان شده اند) گسيل داشته و آنها را شكست مي دهد. امام (ع) بعد از تجهيز، سپاه بزرگ قومش را راهي قدس مي كند و بعد از رويارويي با سفياني، امام (ع) با سفياني وارد مذاكره شده و به گونه اي كه روايات نشان مي دهد سفياني مي خواهد قدرت را به امام واگذارد اما با سرزنش حاميان يهودي و رومي و دستيارانش از اين عمل منصرف مي شود. آنها با بسيج نيروهاي خود با امام (ع) وارد نبردي بزرگ مي شوند. در اين هنگام خشم الهي بر نيروهاي سفياني و يهودي و رومي فرود آمده و به دست مسلمانان كشته خواهند شد. از اين رو آتش خشم غربيها برافروخته شده و عليه امام (ع) اعلان جنگ مي كنند. ولي ناگاه حضرت مسيح (ع) از آسمان به قدس فرود آمده و با سخنان خويش جهانيان و مسيحيان را مورد خطاب قرارمي دهد. طبق تفاسيري كه در مورد آيه 159 سوره نساء ذكر شده اند. حضرت عيسي (ع) در آخرالزمان از آسمان به زمين فرود خواهد آمد. چنانچه در تفسير اين آيه از امام باقر (ع) نقل است كه فرمود : « پيش از قيامت ( عيسي ) به دنيا فرود مي آيد و هيچ كس از ملت يهود مسيحي نمي ماند مگر آنكه قبل از مرگ به اوايمان مي آورد و آن حضرت پشت سر مهدي (ع) نماز مي گذارد». و در روايتي مشهور از حضرت پيامبر (ص) آمده است كه فرمود : «‌چگونه خواهيد بود آنگاه كه عيسي بن مريم درميان شما فرود آيد و پيشواي شما از خود شما باشد ». « بحار ج 52 ص 383» و يا در نسخه خطي "ابن حمار" صفحه ي 162 از پيامبر (ص) نقل شده كه فرمود: « سوگند به آنكه جانم بدست اوست به طور يقين عيسي بن مريم به عنوان داوري عادل و پيشواي دادگر در ميان شما فرود خواهد آمد و صليب را شكسته و خوك را مي كشد و ماليات ( جزيه ) وضع مي كند و آن قدر مال مي بخشد كه ديگر كسي نمي پذيرد ». بعد از حوادثي كه قبلاً ذكر شد فرود آمدن حضرت عيسي (ع) براي جهان علامت و نشانه اي است كه موجب شادي مسلمانان وملتهاي مسيحي خواهد گرديد. به نظر مي رسد كه حضرت مسيح (ع) ما بين حضرت مهدي (ع) و غربي ها وساطت نموده و قرارداد صلحي به مدت هفت سال بين دو طرف بسته مي شود. در روايتي از حضرت پيامبر (ص) آمده كه فرمودند : « بين شما و روميان چهار پيمان بسته مي شود، كه چهارمين آن به دست مردي از خاندان "هرقل" است كه چند سال دوام خواهد يافت، در اين هنگام مردي از "عبدالقيس" با نام" سؤدد بن غيلان" پرسيد: در آن روز پيشواي مردم كيست؟ حضرت فرمودند: مهدي از فرزندانم ». آنگونه كه در برخي از روايات آمده غربيها پس از دو سال پيمان صلح را مي شكنند، لذا روميان در يك هجوم ناگهاني با نزديك به يك ميليون سرباز به سرزمين شام و فلسطين يورش مي آورند. درادامه روايت حضرت پيامبر آمده : « آنگاه با شما پيمان شكني نموده و با ارتشي متشكل از هشتاد لشكر و هر لشكر دوازده هزار سرباز به سوي شما گسيل مي شوند ». نيروهاي اسلامي روياروي آنان قرار گرفته و حضرت مسيح موضع خود را هماهنگ با حضرت مهدي (ع) اعلام داشته و پشت سر وي در قدس نماز مي گذارد. نبرد با روميان ( غربيها ) در همان محورهاي نبرد آزادي قدس، از عكا تا انطاكيه، و از دمشق تا قدس و "مرج دابق" ( نام منطقه اي در فلسطين ) روي خواهد داد كه شكستي سخت متوجه روميان و پيروزي بزرگ نصيب مسلمانان مي گردد. روايات مربوط به اين صلح فراوان است و به نظر مي رسد هدف امام (ع) از اين پيمان ، ايجاد زمينه و فرصت عمل براي حضرت مسيح (ع) است تا بتواند به روال طبيعي در هدايت ملل غربي گام بردارد و تحولي در عقايد و سياست آنها در اين فرصت به وجود آورد و انحرافات حكومت ها و تمدن ها ي غرب را بر ملا سازد.
  18. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    خروج سفيانى يكى از نشانه هاى قطعى ظهور است. سفيانى، عنصر بى بند وبار، آلوده وپرده در اموى نسب واموى نژاد است كه در سوريه انقلاب مى كند وانقلابش نيز، پس از غلبه بر دوگروه مخالف خويش، به ظاهر پيروز مى گردد و آن ده خط مخالف راكه رهبرى يكى را مردى سرخ رو و ديگرى را مردى "ابرص " به عهده دارد، در هم مى كوبد. فضاى سياسى و اجتماعى براى او آماده مى شود و او بر منطقه وسيعى كه شامل: دمشق، حمص، حلب، اردن، فلسطين و اسرائيل كنونى است، مسلط مى گردد ويهوديان و عناصر تبهكار و حق ستيز، كودكان پرورشگاهى وكنار خيابانى از او پيروى مى كنند و همه اين تحولات ظرف شش ماه صورت مى پذيرد . پس از استقرار قدرت وسيطره سفيانى در سوريه ومنطقه وسيعى كه نام برده شد، سپاه گرانى مرکب از 142 هزار نفر سازماندهى مى كند وبخشى از آن را به منظور فتح عراق وبخشى ديگر را به سوى حجاز ومدينه منوره، گسيل مى دارد. سپاه 12 هزار نفرى او به سوى مدينه مى رود تا حضرت مهدى (ع) آن اصلاحگر بزرگ جهانى را كه خبر ظهورش پخش گرديده، دستگير نمايد. آنان سه روز در مدينه توقف مى كنند ودر آن جا دست به چپاول وجنايت مى زنند وپس از آن، بخش مهم آن 12 هزار نفر، مدينه را به منظور دستيابى به امام مهدى (ع) به قصد مکه ترك مى كنند، چرا كه اطلاع مى يابندكه آن اصلاحگر بزرگ، از مدينه به مکه رفته است. اين سپاه تجاوزكار در راه مکه، به بيابانى مى رسند ودر آن جا، زمين به امر خدا همه آنان را مى بلعد و جز دو نفر باقى نمى ماند، يكى از آن دو به سوى حضرت مهدى (ع) مى رود تا بشارت نابودى دشمنان حق وعدالت را بدهد وديگرى به سوى سفيانى مى رود تا سرنوشت شوم ستونى از سپاه تجاوزكار او را گزارش كند. اما سپاه تجاوزكارى كه از سوى سفيانى به عراق گسيل مى گردد، در منطقه اى از اطراف نجف كه روحاء نام دارد پياده مى شود وده ها هزار نفر از آنان براى اشغال نجف وكوفه حركت مى كنند. روز عيدى از اعياد اسلامى، تجاوز خويش را به اين دو شهر آغاز مى كنند وسر راه خود با ستونى از مدافعان كه از بغداد مى رسد درگير مى شوند و ميان اين ده ها هزار مدافع عراقى و سپاه سفيانى، جنگ وحشتناكى جريان مى يابد كه البته سپاه سفيانى پيروز مى شود وكوفه را به اشغال خود در مى آورد ودر آن جا سخت به كشتار وسيع غير نظاميان، جارى ساختن سيلاب خون از بيگناهان، برپا ساختن چوبه هاى بى شمار دار وبه اسارت بردن زنان ودختران، دست مى زند. مردى براى دفاع ازكوفه وحقوق مردم آن بپا مى خيزد وانقلابى به راه مى اندازد، امَا كشته مى شود. سرانجام اين بخش از سپاه سفيانى به سوى شام برمى گردد، اما گروهى ازكوفه وگروهى به فرماندهى سيد هاشمى وگروهى به فرماندهى قهرمان پروا پيشه "يمنى " سپاه 100 هزار نفرى سفيانى را تعقيب مى كنند وطي جنگ خونين ميان راه عراق وشام همه را درهم مى كوبند و انبوهى اسير و غنايم جنگى، بدست مى آورند . اما سرانجامِ شوم سفيانى و جنبش ارتجاعى او، بدين گونه پايان مى پذيرد كه: حضرت مهدى(ع) آن اصلاحگر زمين وزمان پس از ظهور خويش، از مکه به تدريج به كوفه مى رسد وپس از استقرار عدالت در حجاز و عراق ودمشق، قلمرو سيطره ظالمانه سفيانى را هدف قرار مى دهد. در حركت اصلاحى امام به سوى شام، انبوهى از حق طلبان به او مى پيوندند وسفيانى نيز در رمله ، شمال شرقى فلسطين و قدس براى شرارت آماده مى شود . لحظات رويارويى دو سپاه حق و باطل و عدل و بيداد، فرا مى رسد، گروه هايى از سپاه سفيانى، قرارگاه خويش را رها كرده وبه لشكر حق مى پيوندند وگروهى نيز به سپاه سفيانى ملحق مى شوند. شرايط براى يك پيكار بزرگ وسرنوشت ساز آماده مى شود. سفيانى با دريافت گزارش رسيدن نيروى حق و آمدن اصلاحگر بزرگ امام مهدى(ع) از عراق به شام وفلسطين، خود را با همه قدرت و امكانات آماده رويا رويى وديدار مى كند و بنا به روايتى از امام باقر(ع) مى گويد: "اخرجوا الي ابن عمى " يعنى: عموزاده ام را نزد من بياوريد. (1) پس از آنكه روياروى هم قرار مى گيرند وامام مهدى(ع) سفيانى را براى گفتگو به حضور مى پذيرد و آن گفتگو به بيعت سفيانى با حضرت مهدى وبا ايمان به او وحركت عظيم وعميق و آسمانى او مى انجامد، سفيانى از قرارگاه حضرت مهدى(ع) به سوى سپاه خويش باز مى گردد كه سران سپاهش مى پرسند: چه كردى؟ پاسخ مى دهد: من در برابر منطق پولادين وموضع بحق حضرت مهدى(ع) اسلام او را پذيرفتم وبه راه و رسم اوگردن نهادم و با او دست بيعت دادم وازگذشته سياه خويش، ندامت كردم سران سپاه او مى گويند: زشت باد رأى تو در شرايطى كه خليفه اى بلا مانع وپراقتدار به سوى امام مهدى(ع) رفتى، اينك بر خط اطاعت اوگردن نهاده، بازگشته اى؟ " سفيانى از پيمان خويش دست كشيده وبيعت خويش با حجت خدا وخليفه راستين او را مى شكند وبه تشويق سران سپاه تجاوزكار خود، براى پيكار با حق و عدالت آماده مى شود 0 سحرگاه يكى از روزها، پيكار نهايى حق وباطل آغاز مى گردد و خداوند پس از نبردى خونبار ميان دو سپاه عدل وظلم، حجت خدا وياران حق گراى او را پيروزى كامل مى بخشد و آنان، سپاه حق ستيز سفيانى را به طوركامل نابود مى سازند. (2) طبق روايت ديگرى، سفيانى از سرنوشت شوم وتكان دهنده سپاه خويش كه در راه مکه به زمين فرو مى رود وزمين به فرمان خدا آن ها را مى بلعد درس عبرت گرفته و مى كوشد تا فرمان امام مهدى(ع) راگردن نهد . به همين جهت بيعت مى كند، اما پس ازاندك زمانى بيعت خويش را مى شكند و سركشى مى كند وپس از نبردى خونين به اسارت درمى آيد و نابود مى گردد. (3) به روايت ديگرى، پس از دستگيرى به دستور حضرت مهدى(ع) در دروازه بيت المقدس كشته مى شود. (4) ا. به اعتبار اينكه از نسل بنو اميه است و آنان خود را پسرعموهاى بنى هاشم مى پندارند.
  19. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    با توجه به اينكه پيشگويي هاي قبلي نوسترآداموس به تحقق پيوسته و همينطور پيشگويي هاي امامان ما در مورد اوايل دوران آخرالزماني به تحقق پيوسته ما بايد به انها اطمينان داشته باشيم كه بقيه پيش بيني ها هم به تحقق خواهد پيوست.تنها بعد از يك بلاواي بزرگ جهاني و نابودي مستكبران ما به حكومت عدل واقعي خواهيم رسيد.احمدي نژاد دولت خود را دست نشانده امام زمان ميداند و ميگويد كه ما فقط براي زمينه سازي ظهور حضرت ولي عصر به قدرت رسيده ايم و بقيه كارهاي دولت فعلي و رييسش كه لازم به گفتن نيست.دولت امريكا راهبرد خود را بر مبناي پيشگويي هاي همين نوسترآداموس و كتب عهد عتيق و جديد تنظيم كرده است و سياستمداران صدرصد مذهبي بر مسند قدرت آمريكا نشسته اند.حكومتهاي مستكبر فعلي سعي دارند با سياستهاي خود جهان را به نقطه برخورد نهايي زودتر نزديك كنند تا به خيال خودشان نظم نوين جهاني مورد نظر خود را به طور كامل بر جهان مسلط كنند.من به طور قاطع معتقدم كه وضيعت فعلي جامعه جهاني هر روز در حال رفتن به داخل بحراني تو در تو است كه به يك سري اتفاقات از قبل پيشبيني شده منتهي خواهد شد و ما ميتوانيم به زودي تحقق پيشگويي هاي مورد نظر را به چشم ببينيم.سخنان تند و خشن خانم رايس در روزهاي گذشته بر ضد كوبا اسپانيا و روسيه دبيركل آژانس اتمي و مذاكرات هسته اي و اينكه جناب بوش از وقوع يك حمام خون وحشتناك در تابستان در عراق خبر داده اند و آقاي احمدي نژاد در جمع نمايندگان خارجي شركت كننده در مراسم ارتحال امام خميني از تحقق حكومت عدل جهاني در آينده اي نزديك خبر داده اند نشان از اهميت موضوع آخرالزمان و وقايع عظيم آن در ميان عامه مردم و حاكمان جهاني است.ما به قول آقاي رييس جمهور به زودي شاهد رخدادهاي عظيم و شگرفي در جهان خواهيم بود كه من صد در صد با آن موافقم.
  20. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    دوستان لطفا به اين قسمت از پيشگويي هاي نوستر آداموس كه مختص جنگ جهاني سوم است ن.جه بفرماييد.خيلي جالب است. سپس نوستر آداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدريجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح مي دهد: كسوفى در پيش خواهد بودكه از زمان آفرينش گيتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسيح واز آن زمان تا به امروز مركزرخ نداده است وجهان چنين ظلمتى به خود نديده است... (10) كه در اين مورد آيات مربوط به قيامت در سوره قيامت به ذهن انسان تداعى مى شود: فاذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس والقمر يقول الانسان يومئذ اين المفر. هنگامى كه بينايى خيره مى گردد، و ماه فرو مى رود، و خورشيد و ماه گرد هم آيند، آن روز انسان مى گويد: به كجا فراركنم مرد والامقامى از تبار عرب به زودى پيش خواهد تاخت. از سوى اهالى بيزانس به او خيانت خواهد شد. ازشهرقديمى رودس به پيشوازاو خواهند آمد، از جانب هانگرى مجارستان متحمل آزار بسيارخواهد شد .(11) در حوالى درياى آدرياتيک براثرتوفانى عظيم، كشتي غرق مى شود وزمين به لرزه درآيد وبه سوى آسمان پرتاب مى شود ودوباره فرومى افتد در مصرجنبش پيروان محمد افزا يش مى يايد و پيكى به أن سوى مرزها، فرستاده مى شود تا خبررا اعلان كند. ... شهرهاآلوده وكثيف گشته، باعث اعتراض وشرمسارى زيادى خواهد شد، وتاريکي وجهل فقط با درخشش نورازبين مى رود وبا تغييراتى حكومت جهل وظلمت پا يان خواهد يافت... رهبرى اصلى مشرق زمين با شورش هاى زيادى روبرو خواهد شد، كه اكثرا از طرف شمالى ها و غربي ها مغلوب شده است، كه عده اى كشته و برخى مورد آزار قراگرفته اند و بقيه در حال گريزند و فرزندانشان كه از زنان متعددى هستند، زندانى شده اند. (12) م. پ. ادوارد دركتاب خود در باب پيشگويى هاى نوسترآداموس نقل مى كند كه سانتورى هشتم، قطعه 6 مربوط به وقوع جنگ جهانى سوم است: "... جنگ و خونريزى براى مرتبه سوم حتمى است آتش به حدى است كه درياها به جوش مى آيد واز دولت ما فقط دو دولت واز جهان فقط نيمى باقى مى ماند...(13) شاهزاده ليبياى كه نما ينده حكومت ايران است در غرب به قدرت خواهد رسيد، يک فرانسوى ازاعراب به شدت مكدرخواهد شد، دانشمند اديب،ادبا خود را با اوضاع وفق خواهند داد، زبان عرب برفرانسه پيش مى گيرد....(14) در نزديکي سوربن جهت حمله به مجارستان، قهرمانى ازاهالى برودها سياه پوستان به آنان هشدار خواهد داد. رهبر بيزانس، سالون ازاسلاوينا، آنان را به شريعت محمد درخواهد آورد. همچنين نوستر آداموس چنين مى سرايد كه: امپراتورى مقدس به آلمان خواهد آمد پيروان اسماعيل جايگاه بى مانع خواهند يافت. آدم هاى نادان همچنان خواستاركارمانى شريعت كهنه هستند. تمامى حمايت كنندگان محمد سراسر گيتى را خواهند پوشاند 15) بنابراين، نوسترآداموس در اغلب سانتورى ها از جمله سانتورى 5 نسبت به فتح جهان به وسيله شريعت حضرت محمد(ص) به غرب وتمدن غربى هشدار مى دهد وبه جهانيان اعلاممى كند كه روزى مسلمانان به رهبرى ايران وتمدن ايرانى بر جهان مسلط خواهند شدكه اين بى شك در پيوند باگسترش و جهانى شدن انقلاب اسلاْمى ايران است. (16) منبع:سايت مهدي نت
  21. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    دوستان من يك مقاله اي را در اين تاپيك در مورد نقش لابي اسراييل در حوادث 11 سپتامبر گذاشته ام كه باعث حمله آمريكا به افغانستان و عراق و طرح خاورميانه آمريكايي شد.به نظر من دموكرات هاي آمريكا نظرشان بر اين است كه فقط تا زماني كه عراق سر و سامان نيافته حمله اي به ايران نبايد صورت بگيرد ولي نيومحافظه كارن مذهبي آمريكايي كه معتقد به آرماگدون ميباشند بعيد نخواهد بود كه در چند ماه آينده زهر خود را بريزند.با اين حال موضوع اينست كه بهانه اصلي حمله احتمالي ايجاد يك 11 سپتامبر توسط سازمانهاي اطلاعاتي سيا و موساد خواهد بود و با ايجاد مدارك جعلي آن را به گردن ايران انداخته و با توجه به حاد شدن وضعيت پرونده اتمي و احتمال صدور قعطنامه سوم و اينكه ايران به هيچ وجه من الوجوهي تعليق غني سازي اورانيوم نخواهد كرد ما بايد به زودي شاهد يك 11 سپتامبر جديد جهت تكميل بهانه هاي امپرياليسم آمريكا و آغاز سريال حمله به ايران كه قطعا موجب جنگ سوم جهاني خواهد شد باشيم: آيااسرائيل قبل از 11 سپتامبر از توطئه خبر داشت؟ اسرائيل چه اطلاعاتی در مورد حمله هواپيماربايان به برج های دوقلو در نيويورک داشت؟ اسرائيلی هايی که در همسايگی 10 تن از عاملان ترور و مشخصا محمد عطا فرمانده عمليات اقامت گزيده بودند، چه ميکردند؟ رابطه اسرائيلی هايی که درپارکی در ساحل کناری برج شمالی ديده شده و بعد همراه جاسوسان موساد دستگير شدند با پرونده 11 سپتامبر چيست؟ چطور نام دو هواپيما ربا يک هفته قبل از 11 سپتامبر در ليست اف بی آی آمد و چرا نام يکی از جاسوسان نيز همراه آن بود؟ آيا اسرائيل در مورد گروه القاعده يا يک گروه جهادی فلسطينی در آمريکا جاسوسی ميکرد؟ آيا اسرائيل اطلاعات خود را در اختيار دستگاه های امنيتی آمريکا گذاشته بود و دولت بوش چقدر در جريان اين اطلاعات قرار داشت؟ تحقيقات و اطلاعات به دست آمده در مورد ,اسرائيلی هايی که با دست علامت موفقيت ميدادند, و آن ماجرای ,دانشجويان هنر, اسرائيلی به کجا رسيد؟ چرا اين اطلاعات خفه شده و هرگز پيگيری نشد؟ از همان دقيقه اول بعد از 11 سپتامبر شايعاتی در مورد دخالت اسرائيل در عمليات بی سابقه تروريستی که آنهمه قربانی گرفت و بر سرنوشت حوادث بعدی اثر گذاشت، پيچيده بود. اين شايعات محفلی زياد مورد توجه و دور از انتظار نبود. تروريسم بويژه در شرايط کنونی جهاني، صرفنظر از اينکه توسط چه کسانی و عليه چه کسانی و با چه هدفی صورت ميگيرد، به درجه ميتواند مورد استفاده همه نيروهای سرکوبگر قرار گيرد، که داستان پردازی دراينگونه را به امری رايج تبديل ميکند، بويژه که در مورد مشخص 11 سپتامبر حالا ترديدی نيست که گروه القاعده و بن لادن در خدمت سياست های نومحافظه کاران و جناح های تندروی اسرائيل قرار گرفته است. اما تئوری های توطئه يک چيز است، و اسناد تاييد شده و مکتوب سازمان CIA و FBI و ساير نهادهای امنيتی آمريکا يک چيز ديگر. از آنجا که تعدادی از رسانه های راست افراطی مثل فاکس نيوز و نشريات وابسته به ,واشينگتن تايمز, نومحافظه کاران اخبار مربوط به ارتباطات عوامل اسرائيلی را پخش کرده اند، شايد حتی بتوان از پخش ضد اطلاعات به منظور های خاص صحبت کرد، ولی نميتوان بکلی از بيخ منکر مساله شد. پس چرا مقامات آمريکا بيش از پنج است که مصرانه و نقشه مند اطلاعات را خفه ميکنند. در اوايل فوريه امسال، خبرنامه کانتر پانچ مقاله ای از روزنامه نگار جوان آمريکايی کريستوفر کچام Christopher Ketcham منتشر کرد که مجموعه اطلاعات حيرت انگيز مربوط به رابطه جاسوسان اسرائيلی با 11 سپتامبر به تفصيل و بطور دقيق در آن جمع آوری شده است. مقاله قرار بود نخست در دو مجله ی از نظر رسمی معتبر سالون و نيشن منتشر شود، ولی آنها بعدا از انتشار مقاله خودداری کردند. اين درحالی است که سالون در سال 2002 مقاله مفصل کريستوفر کچمن دراين مورد منتشر کرده بود. گزارشات ديگری نيز چند ماه بعد از 11 سپتامبر در فاکس نيوز، شبکه تلويزيونی ABC، نشريه يهوديان آمريکا Forward و نشريات اروپايی چاپ شده و بعد آشکارا آنرا به پستوی فراموشی رانده بودند. معلوم است که مديران نشريات سالون و نيشن آشکارا تحت فشار قرار دارند که از چاپ مقاله جديد خودداری ميکنند. اطلاعات تاکنون منتشر شده مربوط است به سه حوزه. يکی دستگيری تعداد زيادی يهودی جوان قبل از 11 سپتامبر که تحت عنوان دانشجوی هنر به فعاليت جاسوسی ظاهرا از نوعی مضحک و نمايشي، در آمريکا اشتغال داشتند. جريان دوم مشاهده و دستگيری 5 يهودی در ساعاتی بعد از حملات انتحاری در روز 11 سپتامبر واست، و حوزه سوم مربوط به اقدامات کاملا آشکار و مطلقا غيرعادی برای محو کردن کليه خبرها از رسانه ها. اخبار مربوط به هرسه حوزه بخوبی مستند و منتشر شده است. با اينکه نتايج آن بطور مستقيم به اتهامی برميگردد که کميته تحقيق کنگره آمريکا در مورد 11 سپتامبر حول آن تشکيل شد، يعنی بررسی کم کاری و مسووليت کاخ سفيد و مقامات دولت بوش در جلوگيری از عمليات 11 سپتامبر، اما حتی نامی از اين مساله در تحقيقات کميته مزبور و گزارش 600 صفحه ای آن نيامد که خود به شدت غيرعادی بود. در اينجا چکيده ای از گزارشات مربوط به اين ماجرا، عمدتا برگرفته از دو گزارش کريستوفر کچام ولی همچنين برخی منابع ديگر را می آيد. دستگيری اسرائيلی هايی که دقايقی بعد از حمله علامت موفقيت نشان ميدادند اف بی آی بعد از ظهر 11 سپتامبر 2001 در بولتن خود که BOLO خوانده ميشود مطلبی تحت عنوان ,مراقبت, منتشر ميکند. مطلب مربوط به گزارش شاهدانی است که درست بعد از برخورد اولين هواپيما به برج شمالی سه مرد را مشاهده کرده بودند که ,پايکوبی,کرده و با دست خود علامت موفقيت,High-five, نشان دادند و مثل فستيوال های راک فندک های خود را به علامت موفقيت روشن کرده بالا گرفتند. پليس اف بی آی همچنين با راديو بی سيم به ماشين های پليس در ناحيه نيوجرسی نيويورک دستور داد مواظب ,يک وانت شورولت سفيد 2000 باشيد که احتمال دارد با عمليات تروريستی نيويورک ارتباط داشته باشد,. 25 دقيقه بعد دو افسر پليس به نام های اسکات دو کارلو و دنيس ريولی يک وانت تجاری مخصوص حمل و نقل را متوقف ميکنند و از راننده آن که يک جوان 23 ساله به نام سيوان کورزبرگ بود ميخواهند از خودرو خارج شود. ولی او عليرغم تکرار دستور پليس مقاومت ميکند و سرانجام پليس ها با بيرون کشيدن هفت تير به زور او را از ماشين خارج ميکنند. چهار مرد ديگرنيز از ماشين خارج ميشوند. به عبارت ديگر به سه مردی که صبح علامت موفقيت نشان داده بودند، دو نفر جديد اضافه شده و سوار وانت سفيد بودند. پليس آنها را روی چمن ميخواباند. بنا بر گزارش دو کارلو با اينکه پليس علت دستگيری را به آنها نگفته و سوالی نکرده بود، کورزبرگ ميگويد: ,ما اسرائيلی هستيم. ما مشکل شما نيستيم. مشکل شما، مشکل ما هم هست. مشکل فلسطينی ها هستند., اين سوال برای برخی ازافسران اف بی آی مطرح ميشود آنها از کجا ميدانند اين عمليات تروريستی است و اسلام گراها آن را انجام داده اند. در آن ساعات سرگيجه آور حدس و گمان ها زياد بود و برخی از مردم تصور ميکردند ماجرا فقط يک حادثه هواپيمايی است. بنا بر گزارش پليس دستگيرشدگان به اف بی آی ميگويند به اين دليل علامت موفقيت را نشان ميدادند که فکر ميکردند ,اين يک چيز خوب برای اسراييل است,. ,اين برای هدف سياسی اسرائيل در خاورميانه همدردی بوجود می آورد,. در گزارش دو کارلو آمده يکی ديگر از سرنشينان وانت سفيد به او ميگويد موقع وقوع حادثه در ضلع جنوب غربی آن بودند که نادرست بود. ماموران اف بی آی به سرعت خود را به محل ميرسانند. افسران و مامورها در ماشين مزبور پاسپورت های مختلف و 4700 دلار پول نقد دريک ساک پيدا ميکنند. در گزارش 12 سپتامبر پليس آمده است:,آنها نقشه هايی از شهر را نيز داشتند که روی آن بعضی نقاط مشخص شده بود. معلوم بود آنها در مورد منطقه دقيقا کار کرده اند. به نظر ميامد آنها ميدانستند چه اتفاقی دارد می افتد., اين پنج مرد که در محافل امنيتی به علت نشان دادن علامت موفقيت دادن با دست high-fiver خوانده ميشدند، بعد به پليس ميگويند آنها شهروند اسرائيلی هستند و به عنوان باربر برای يک شرکت حمل نقل کار ميکنند.ّآنها را 71 روزدر بازداشتگاه بروکلين نيويورک نگاه ميدارند. طی اين مدت مرتبا مورد بازجويی اف بی آی و سيا قرار ميگيرند. به دستگاه دروغ سنج بسته ميشوند. بعضی را در سلول انفرادی ميگذارند. پل کورزبرگ برادر سيوان 10 هفته از امتحان با دستگاه دروغ سنج امتناع ميکند و سرانجام هم در آن رد ميشود. از طرف ديگر دو روز بعد از دستگيری اين 5 نفر دامينيک سوتر صاحب شرکت حمل و نقل،همان شرکتی که اسرائيلی ها ادعا ميکردند باربر آن هستند، شرکت خود را رها کرده و به اسرائيل فرا رميکند. فرار سوتر که يک شهروند 31 ساله اسرائيلی است، چنان شتابان بود که پشت سر خود حتی فنجان قهوه و ساندويچ، تلفن های همراه و اسناد مشتريان روی ميز رها شده و هزارها دلار اموال مشتريان در انبار مانده بود. بعدا معلوم ميشود نام سوتر در همان ليست تعقيب اف بی آی آمده است که نام دو هواپيماربای 11 سپتامبر در آن بود و اين نشان ميدهد اف بی آی ميدانست که سوتر اطلاعاتی در مورد حمله 11 سپتامبر داشت. اطلاعات بعدی نشان ميدهد حداقل دو نفر از اين 5 تن، جاسوس موساد بوده اند و اسرائيل هم هويت آنها را تاييد ميکند. هر پنج مرد در شعاع 6 مايلی از محل زندگی هواپيما ربايان زندگی ميکردند. گزارش مفصلی از اين ماجرا در مارس 2002 در نشريه فوروارد، ويژه يهوديان آمريکا چاپ ميشود و مارک پرلمان مدير نشريه نتايج تحقيقات خود از ماموران سازمان ملل و اف بی آی را هم به گزارش می افزايد. در ژوئن 2002 گزارشی از تحقيقات در تلويزيون ABC همراه با تحقيقات خود گزارشگران برنامه داده شد. وينسنت کانيسترارو مامور سابق بخش ضد ترورCIA در اين برنامه ميگويد نام هر پنج مرد در ليست جستجوی اف بی آی امده بود. کانيسترارو در گفتگو با کريستوفر کچام ميگويد در هفته ها و ماه های بعد از 11 سپتامبر چيزی که بيش از همه ماموران اف بی ای را رنج ميداد اين بود که آيا اين ماموران اسرائيلی وقتی به محل حادثه رسيدند ميدانستند چه اتفاقی دارد می افتد. کانيسترارو ميگويد از همان آغاز، تحقيقات در اف بی آی با اين پيش فرض شروع شد که اسرائيل در مورد واقعه اطلاعات قبلی داشت. سوالات زيادی دراين مورد مطرح بود که ماموران اف بی آی در رابطه با آنها مشغول تحقيق بودند: 5 مرد کی به پارک مجاور برج های دوقلو آمدند؟ آيا در لحظه حادثه آنجا بودند يا بعد بلافاصله خود را رسانده اند؟ و چرا؟ چرا اف بی آی و سيا و دولت آمريکا از اسرائيل درخواست نکردند که از سوتر صاحب شرکت حمل و نقل که از آمريکا فرار کرد بازجويی کنند؟ تحقيقات نشان داده آنها تجهيزات گسترده ای داشتند که ميتوانستند تلفن ها را کنترل کرده و وسايل شنود در اتاق ها کار بگذارند. محمد عطا معمولا به خانه بقيه اعضای گروه ميرفت. يک مامور اف بی آی گفته آنها زبان عربی صحبت ميکردند. آيا اگراسرائيلی ها به دنبال اسلام گرايان سازمان جهاد اسلامی يا حماس بودند، آگاهانه يا ناآگاهانه مکالماتی از گروه محمد عطا را ضبط کرده اند؟ در اين صورت چه اطلاعاتی به دست آورده اند؟ آيا آنطور که در گزارش ABC آمده ممکن است آنها شنيده باشند: ,در 11 سپتامبر دارد اتفاقی می افتدو, اما گزارش ABC خاطر نشان ميکند قبل از اينکه اين تحقيقات تکميل شود به دليلی که ,مذاکرات در سطح بالا بين مقامات دولت های آمريکا و اسرائيل, خوانده شد، پرونده بسته شده و هر پنج مامور به اسرائيل فرستاده شدند. بنا بر گزارش هاآرتص روزنامه اسرائيلی در آخرين هفته اکتبر، يعنی 6 هفته بعد از 11 سپتامبر و دستگيری جاسوسان، ريچارد آرميتاژ و دو نماينده کنگره به شدت برای آزادی آنها لابی گری ميکردند. آلن درشويتز وکيل و مبلغ و لابی معروف اسرائيل نيز به عنوان مذاکره کننده وارد ماجرا شد. سرانجام 5 اسرائيلی را به ,اتهام, اين که آنها بدون اجازه کار در شرکت حمل ونقل کار ميکردند به اسرائيل فرستادند! نکته مهم اين است: هم برنامه های گسترده جاسوسی اسرائيل در خاک آمريکا، هم فعاليت های اين جاسوسان در شناسايی و تعقيب ااسلام گرايان افراطی و هم چشم پوشی دولت آمريکا از عمليات غيرقانونی اسرائيل در خاک آمريکا و روابط ويژه آمريکا و اسرائيل خبرهای تازه ای نيستند. سوال اصلی که ميتواند به کابوس بزرگ برای رهبران آمريکا و اسرائيل تبديل شود همان است که وينسنت کانيسترارو گفته است از آغاز بسياری از ماموران اف بی ای و سيا را رنج ميداد: آيا اسرائيل از طرح توطئه از پيش اطلاع داشت؟ کچام ميگويد عليرغم اهميت استثنايی و فوق العاده اين سوال نه کنگره آمريکا و نه گزارش 600 صفحه ای نهايی کميته 11 سپتامبر کنگره، حتی يک بار از ماجرا نام نبرده اند. تمام تحقيقات ناتمام رها شده است. راه پخش خبر را در رسانه ها بسته اند و حتی يک رسانه مسلط گزارشات منتشر شده در فاکس و ای بی سی و فوروارد را پيگيری نکرد. مدير فوروارد که خود يهودی است ميگويد واقعا برای من هم حيرت انگيز بود. خبر را در داخل قصه سازی های ضد اسرائيلی ناپديد کردند. کچام ميگويد بسياری از مقامات سيا و اف بی ای از نحوه برخورد با اين قضيه به شدت برافروخته اند، ولی حاضرنيستند به جلوی صحنه بيايند. معمای,دانشجويان هنر, ماجرای پنج جاسوس اسرائيلی مزبور با يک ماجرای جاسوسی ديگر اسرائيل در خاک آمريکا آنهم درحول و حوش 11 سپتامبر و با سرنخ هايی که به هواپيما ربايان مربوط ميشود، سوال برانگيزتر ميشود. براين ماجرا که ظاهری کاملا غير معقول دارد نيز توسط مقامات آمريکا به شدت سرپوش گذاشته ميشود. گزارش اين ماجرای جاسوسی براساس مقاله کريستوفر کچام چنين است. ماجرا مربوط است به گزارشات متعدد ماموران امنيتی و اطلاعاتی آمريکا از فعاليت يک گروه نسبتا بزرگ از ,دانشجويان هنر, اسرائيلی در شهرهای آمريکا طی يک سال و نيم تا 11 سپتامبر که اين دانشجويان دستگير ميشوند. از ژانويه 2001 ماموران U.S. Drug Enforcement Agenc گزارشاتی دريافت ميکنند که اين به اصطلاح دانشجويان هنر ظاهرا سعی ميکنند کارهای هنری خود را به مقامات اين اداره بفروشند و از اين طريق به خانه ها و ادارات آنها راه يافته و اطلاعاتی جمع ميکنند. حدود 130 گزارش مشابه از اين دست از ادارات امنيتی مختلف آمريکا مثل اف بی آي، نيروی هوايي، مارشال سرويس، سرويس مخفی آمريکا و خود DEA از 40 شهر طی 6 ماه داده شد. اين گزارشات نشان ميداد اداره مزبور هدف ,يک طرح سازمان يافته برای جمع آوری اطلاعات, است. برای که؟ به چه منظور؟ معلوم نيست. در برخی موارد دانشجويان مزبور از داخل ساختمان های امنيتی فدرال نقشه برداری و عکسبرداری کرده بودند. در مواردی آنها به خانه های مقامات و محل هايی مراجعه کرده بودند که آدرس علنی ندارند و اين نشان دهنده آن بود که قبل از ماجرا فعاليت اطلاعاتی سازمان يافته ای وجود داشته است و يا به کمک وسايل الکترونيک آنها را به آدرس هايی راهنمايی ميکند که مثلا شماره خيابان ندارند و بنابراين به آسانی نميتوان آنها را پيداکرد. يکی از اين به اصطلاح دانشجويان هنر در جريان دو ماه مبلغی نزديک به 180000 دلار از بانک دريافت کرده بود. تعدادی از آنها مدتی در شهر کوچکی در هاليوود اقامت گزيده بودند، درست همان جايی که محمد عطا خلبان اصلی تروريست های انتحاری 11 سپتامبر اندکی قبل از انفجار در آن اقامت داشت. در مارس 2001 اداره ضد اطلاعات ملی سازمان سيا هشداری درونی در مورد فعاليت اطلاعاتی اين گروه ميدهد. بنا بر اين گزارش گروه متشکل از زن و مرد بوده و اعضای آن تلاش ميکنند در ادارات اطلاعاتی نفوذ کنند. در اين هشدار آمده بود که دو نفر از اين به اصطلاح دانشجويان ميهمان دستگير شده اند و در جستجو از آنها نسخه های تقلبی ويزا و گرين کارت کشف شده است. درماه ژوئن سال 2001 دپارتمان مواد مخدر DEA گزارش مفصلی در مورد فعاليت اين جاسوسان تهيه ميکند. بنا بر اين گزارش در مجموع در فاصله مارس تا سپتامبر 2001 ماموران فدرال 140 اسرائيلی را در اين رابطه دستگير ميکنند. بعد از 11 سپتامبر 60 اسرائيلی جوان ديگر دستگير ميشوند. همه اين ها را به اسرائيل ديپورت ميکنند. دليل ديپورت را نقض مقررات ويزای دانشجويی ذکر ميکنند که به شخص اجازه کار در آمريکا را نميدهد. اما در تحقيقات گزارشگر نشريه سالون معلوم شد هيچکدام از افراد مزبور دانشجوی هنر نبوده اند که بتوان به آنها اين جرم را منتسب کرد. بعلاوه يکی از دانشگاه هايی که گفته اند دانشجوی آن هستند اصلا وجود ندارد و ديگری هم نام هيچکدام از دستگير شدگان را نه در ليست دانشجويان کنونی و نه در ليست دانشجويان فارغ التحصيل خود داشت. اسرائيلی ها در تيم های کوچک کار ميکردند و رهبر گروه نقش راننده را داشت و اعضا را در محلی پياده ميکرد که مثلا تابلو و کارهای هنری بفروشند. افراد به بهانه فروش تابلو با مقامات تماس ميگرفتند و به شيوه ای سمج و تهاجمی و با دادن اطلاعات دروغ در مورد ,دانشگاه, خود سعی ميکردند با اين مقامات تماس برقرار کنند. در گزارش آمده زن های گروه بسيار ,جذاب , بودند. ,بلوند، جين يا شلوار تنگ پوشيده و واقعا زيبا, ، آنها با طنازی ,لاس ميزنند و موهای خود را اينور و آنور کرده به تو نگاه ميکنند ولبخند ميزنند: سلام، حال شما چطوره؟ بگذار يک چيزی به تو نشان بدهم,، در مواردی وسط کار خودشان ميگويند فروش تابلو بهانه است و ميخواهند آنها را به نمايشگاه آثار دانشجويان مزبور دعوت کنند و وقتی در مورد نوع نمايشگاه يا محل آن زير سوال قرار ميگيرند قادر به پاسخ نيستند. به عبارت ديگر شيوه کار بسيار ناشيانه و کليشه وار است که با فعاليت موساد يا هر سازمان متبحر جاسوسی تناسبی ندارد. گزارشی ماه ژوئن DEA شصت صفحه است و فقط برای رويت مقامات بلند پايه وزارت دادگستری تهيه شده بود، ولی در دسامبر 2001 به بيرون درز کرد و در مارس سال بعد وسيعا قابل دسترس بود. گزارش از هرنظر جذاب بود: يک داستان پليسي، يا مربوط به مواد مخدر، يک بازی اطلاعاتی و امنيتی هرچه بود برای خبرسازی جذاب بود. با وجود اين تمام رسانه های بزرگ و در واقع نيمه رسمی آمريکا بطور کامل از انتشار آن خودداری کردند. ولی همان موقع برخی از گزارشگران شروع کردند به سرو گوش آب دادن حول اين خبر عجيب. ناپديد شدن گزارش فاکس نيوز در آغاز احتمالا هنوز کنترل خبری کامل نبود. بنا بر گزارش کچام اول اکتبر سال 2001 ، آنا ورنر يک خبرنگار زن در تلويزيونی KHOU-TV در هوستون ماجرای ,دانشجويان هنر اسرائيلی, را تحت عنوان,رفتارهای عجيب ,گروهی با ظاهر خاورميانه ای که ادعا ميکردند دانشجوی اسرائيلی هستند, روی آنتن ميبرد. او در حاليکه گزارش کاملی از اطلاعات کسب شده توسط دستگاه های اطلاعاتی را نيز پخش ميکند، از قول يک تحليل گر که با او گفتگو کرده بود ميگويد فعاليت آنها مشابه تلاش های يک سازمان تروريستی است که کارهای مقدماتی برای تعيين اهداف را انجام ميدهد. گزارشگر نتيجه ميگيرد که اين ها يک گروه تروريست جهادی و عرب بودند که تحت عنوان اسرائيلی کار ميکردند. ولی او اشتباه ميکرد. بنابر گزارشات سازمان های اطلاعاتی آمريکا اين ها عرب نبودند. با وجود اين کسی پی اين قضيه را نمی گيرد و داستان بازهم به فراموشی سپرده می شود. اما در حول و حوش همان زمان پخش گزارش در تلويزيون هوستون، خبرنگاری در فاکس نيوز به نام کارل کامرون در مورد دانشجويان مرموز هنر تحقيقاتی را آغاز ميکند و گزارشی در اواسط سپتامبر در يک سری 4 بخشی پخش می کند، اين بار در چارچوبی متفاوت. او نتيجه ميگيرد ممکن است اين يک بازوی جاسوسی اسرائيل بوده باشد که عمليات القاعده در آمريکا را تعقيب ميکرده است. کامرون تاکيد ميکند گزارش او دليلی بر نقش اسرائيل در 11 سپتامبر نيست، نتيجه گيری ها نيز قطعی نيست و او فقط گمانه زنی های وسيع در جريان يک گزارشی پژوهشی را منتشر ميکند. اما مساله قابل توجه اين که حتی گزارش فاکس نيوز هم ناديده گرفته ميشود و رسانه های نيمه رسمی مسلط عليرغم اهميت خبر آن را دنبال نمی کنند. گزارشگران نيويورک تايمز و واشينگتن پست برای تحقيق به سراغ وزارت دادگستري، مافيا و سيا ميروند ولی هيچکس گزارش را تاييد نمی کند و تعداد زيادی از مقامات هم فقط ميخندند. آنها هم خبر را ناديده گرفته و هيچگونه اثری از خبر در رسانه های بزرگ نمی آيد. اما گزارشگر سالون که خبر را تعقيب ميکرد در تحقيقات خود اطلاع می يابد که خبر گزارش فاکس نيوز در درون DEA به شدت مورد توجه بوده و در گزارشات درونی آن را تعقيب ميکنند و حتی نام گزارشگر و فکس نيوز هم در اسناد رسمی درونی مطرح شده بود. حدود سه ماه بعد در 28 فوريه خبر مجددا از رسانه ها سر بر می آورد، اين بار در اروپا و در نشريه بسيار معتبر فرانسوی اينتلجنس آن لاين که سپس در لوموند در 5 مارس امسال نقل ميشود. در گزارش اينتليجنس آن لاين آمده که گزارش 60 صفحه ای DEA را به دست آورده اند. اين گزارش در ماه بعد به دست سالون هم ميرسد. دو نشريه فرانسوی بطور مفصل جزييات قابل توجه و حيرت انگيزی از فعاليت ,دانشجويان اسرائيلی, در شهرهای متعدد آمريکا را از روی جزوه 60 صفحه ای نقل ميکنند. از جمله چگونگی نفوذ آنها، آزمايش آن ها با دستگاه دروغ سنج و رد شدن در اين آزمايشات، ارتباط برخی از آن ها با مشاور سفير سابق اسرائيل در آمريکا و تهيه تجهيزات توسط او، سفر يکی از آنها از هامبورک به ميامی و ديدار با يک مامور اف بی آي، سفر به شيکاگو و ديدار با يک مامور وزارت دادگستری و بعد سفر به تورنتو همه در عرض يک روز، فعاليت ّآنها در 42 شهر آمريکا، اقامت آنها در هاليوود نيوجرسي، جايی که حداقل ده تن از 11 تروريست سپتامبر زندگی ميکردند و يکی از آنها مشخصا در همسايگی محمد عطا، نظامی بودن تعداد قابل توجهی از آنها، فرزند يک ژنرال اسرائيلی بودن يکی از آنها ... دو روزنامه فرانسوی از خود نتيجه ای ميگيرند که معلوم نيست با واقعيت ارتباط داشته باشد و آن را در عنوان مقالات خود ذکر ميکنند: بزرگ ترين شبکه جاسوسی اسرائيل بعد از رسوايی بزرگ سال 1985 کشف و پياده شد.[ ماجرای جاسوسی 1985 اشاره به جاسوسی جاناتان پولارد است تحليل گر نيروی دريايی آمريکاست که 800000 صفحه از اسناد و اطلاعات داخلی آمريکايی را به اسرائيل رد کرده بود و اطلاعات او به دست کا گ ب نيز می افتد و به قتل و سربه نيست کردن چند جاسوس آمريکا در شوروی هم منتهی ميشود. ]. به هرحال نتيجه گيری دو روزنامه نگار فرانسوی فقط گمانه زنی بود و تا امروز اطلاعات واقعی در مورد ماجرا مخفی شده و نميتوان بطور قطعی در مورد ماجرای دانشجويان هنر اسرائيلی نتيجه گيری نمود. عليرغم سروصدای اروپا، بازهم رسانه های آمريکا سکوت کردند.فراتر از آن يک روز بعد از انتشار خبر در لوموند، واشينگتن پست در مقاله ای تحت عنوان ,گزارشات حلقه جاسوسی اسرائيلی تکذيب شد, به قلم جان مينز و دان اگن خبر را به عنوان افسانه سرايی های محفلی که ماه هاست پخش ميشود، ازقول سوزان دريدن سخنگوی وزارت دادگستری تکذيب ميکند. حتی DEA که خود گزارش 60 صفحه ای را تهيه کرده بودو نيز مقامات اف بی آی و سيا موضوع را تکذيب ميکنند. بعد از تکذيب خبر در واشينگتن پست، کريستوفر کچام به عنوان گزارشگر سالون با ماموران DEA که گزارش 60 صفحه ای را نوشته اند تماس ميگيرد. همه آنها گزارشات خودرا تاييد ميکنند، يکی از آنها ميگويد دانشجويان اسرائيلی 6 بار سراغ او آمده اند. عليرغم اطلاعات مستند، نام ها، آدرس ها، ماموران مشخص که نامشان در جزوه آمده و شواهد گوناگون ديگر نه واشينگتن پست و نه نيويورک تايمز حتی علاقه ای به تحقيق در مورد مساله ای به اين مهمی نشان نمی دهند. نيويورک تايمز حتی حاضر نشد مثل واشينگتن پست خبر را از قول مقامات تکذيب کند. به اين ترتيب معلوم شد تمايل آشکاری وجود دارد که خبر از رسانه های آمريکا بطور کامل محو شود.فقط گزارش مختصری از ماجرا در هفته نامه اينسايت که توسط نشريه محافظه کار واشينگتن تايمز منتشر ميشود آمد که صحت خبر را با تفسير خود مورد تاييد قرار ميداد. کريستوفر کچام نقش لابی اسرائيل را در جلوگيری از انتشار خبر برجسته ميکند، بويژه آيپک که بزرگ ترين لابی در حوزه سياست خارجی آمريکا و چهارمين لابی بزرگ آمريکاست.کچام در مورد نقش لابی از مايکل ليند از مقامات بلند پايه New America Foundation که لابی اسرائيل را , thnic donor machine ميخواند، ميگويد در ميان مقامات وزارت خارجه نظامی و اطلاعاتی آمريکا اين تصوير وجود دارد که شما نميتوانيد به پر وپای لابی بپيچيد بدون اينکه مستقيما يا غير مستقيما شما را به لجن نکشند و با عناوينی مثل عربيست و آنتی سميتيست نکوبند. با توجه به اين امرعجيب نيست که کسی جرات نزديک شدن با قضيه فوق را ندارد. همه نزديک شدن به آن را خودکشی شغلی و مرگ آور ميدانند، بويژه که اکنون رابطه اسرائيل و فلسطين در يکی از حساس ترين دوره های خود قرار دارد. حتی درمورد گزارش فاکس نيوز نيزکه به دفاع از اسرائيل مشهور است، لابی های اسرائيل در مراجعه کچام از فاکس نيوز دفاع کردند، ولی کامرون را مشکوک و متهم به ,عربيسم, کردند. اما نکته جالب ديگری که کچام يادآوری ميکند اين است که که 4 روز بعد از پخش گزارش فاکس نيوز تمام متن گزارش، وب لينکها و عنوان های آن از آرشيو فاکس نيوز ناپديد شدند. در حاليکه فاکس نيوز معمولا مطالب خود را دو تا سه هفته روی صفحه اول سايت گذاشته و سپس به آرشيو منتقل ميکند.وقتی کچام به مسوول برنامه مراجعه کرد او گفت: ,نميدانم کجاست,[ اکنون گزارش مزبور از طريق يو تيوب پخش شده است] پشت پرده سکوت چه ميگذرد؟ کچام در جريان تحقيقات خود متوجه ميشود نه تنها خبر خفه ميشود، بلکه خود او را تحت بررسی قرار داده اند و از جمله به اطلاعاتی دست يافته اند که فقط خانواده نزديک او از آن اطلاع داشتند. اندکی بعد ازاطلاع از اين جريان شخصی که خود را با نام مستعار Stability معرفی ميکند تلفنی با کچام تماس ميگيرد. Stability به او ميگويد ,شخصی در واشينگتن, در او را به کچام راهنمايی کرده است. کچام منبع او در واشينگتن را چک ميکند و معلوم ميشود اين شخصی است نزديک به سيا و اف بی آی و تاييد ميکند کهStability يک مامور عاليرتبه اطلاعاتی است که ماجرای ,دانشجويان هنر, را در درون تعقيب کرده است. Stability در نخستين دور صحبت با کچام محافظه کارانه برخورد ميکند و ميگويد ماموران اطلاعاتی آمريکا به کچام به شدت مشکوکند و احتمال ميدهند که ديگران او را مورد ,استفاده, قرار داده اند: ,اسم شما بر سر زبان آنها ست و مدت هاست که اين طور است. مساله اين است که شما با کارتان به لانه زنبور انگشت فرو ميکنيد. حالا اين حوزه کار دوره بسيار دشواری را از سر ميگذراند. اين سناريويی است که عده زيادی در آن سنگر ميگيرند. درست در لحظه کنونی آدم های زيادی تحت فشار شديدی هستند، زيرا تلاش زيادی صورت ميگيرد که اعتبار اين قضيه زير سوال قرار بگيرد. تمام تماس ها را بی اعتبار کنند. از تحقيقات گسترده تر جلوگيری به عمل آيد. آدم های بسيار بسيار باهوشی هستند که در اين رابطه دچار مشکلات زياد شده اند. به جايی رسيده اند که ميتوانم تصورکنم خطرات غير عادی ممکن است مطرح باشد. کاملا روشن است تعداد زيادی وطن پرست در آنجا هستند که ميخواهند زنده بمانند. و بنا بر قاعده وطن پرستان هستند که مرده اند., در گفتگوهای بعدی Stability به کچام ميگويد مامورانی از DEA که مسووليت های حرفه ای دارند، اکنون در رابطه با درز آن لاين گزارش ژوئن 2001 اين اداره زير تحقيقات تهاجمی قرار دارند. تعداد زيادی از آنها را با دروغ سنج الکتريکی مورد آزمايش قرار داده اند، کامپيوترها ضبط شده است، ميزهای آن ها را بازرسی کرده اند.Stability در مورد تهيه خود گزارش ژوئن 2001 اطلاعاتی در اختيار کچام ميگذارد که تکذيب های تاکنونی مقامات امنيتی آمريکا را بيش از پيش زير سوال می برد. اين يک گزارش معمولی نبود. اين سندی بود که ده ها مامور در تهيه آن دست داشتند و هفته ها و هفته ها برای جمع آوری اطلاعات بسيار مهم تلاش کرده اند، محصول يک سال و نيم اخبار اطلاعاتی است، از تمام کشور جمع شده و اطلاعات به دست آمده را کنترل و با هم مقايسه و هماهنگ کرده اند، ولی نمی توانستند از آن ها سر در بياورند تا پايان سال 2000 و اوايل سال 2001 که به ويزيت های مکرر دانشجويان هنر کذايی بر ميخورند. حالا نطفه جمع بندی هايی داشت ظاهر ميشد و مورد بحث قرار ميگرفت: ,شما يک نخ را ميکشيد، آستين کت به دستتان ميايد ولی بقيه آن نيست و شما با گزارشی مشابه آنچه ديديد روبرو ميشويد. اطلاعات پراکنده يک چيز است، ولی اطلاعات جمع آوری شده، مستند شده، ايندکس شده، برای آنها چيز وحشتناکی است. زيرا نميتوان صحت آن را مورد سوال قرار داد., کچام برای بررسی صحت اطلاعات Stability به DEA مراجعه ميکند. سخنگوی دپارتمان آنها را تکذيب و نه تاييد کرد. Stability در ديدارهای خود ميگويد: ,من ميخواهم به شما بگويم که آنجا هنوز در مورد اهداف ويژه اين عمليات بحث صورت ميگيرد. وقتی شما با شخصی روبرو ميشويد که يک گروه از آدم ها را بر ميدارد، از يک کشور به کشور ديگر پرواز ميدهد، و در بعضی موارد 15000 دلار پول بليط ميدهد و به خانه ماموران مخصوصی سر ميزند: آنوقت می فهميد با مساله بزرگی روبروييد. ديگر احتياج ندارد که يک دانشمند باشيد تا بفهميد موضوع فروش چند تابلوی مزخرف چينی در قاب پلاستيکی نيست,. Stability تاکيد ميکند تاکنون مطلقا به هيچ نتيجه ای نرسيده اند و اين پازلی است که هنوز پاره هايی از آن ناپيداست. Stability از وجود سه فرضيه اصلی در دايره های اطلاعاتی درمورد قضيه به اصطلاح دانشجويان هنر صحبت ميکند: فرضيه عمليات يک باند قاچاق اسرائيلی. اين ساده ترين فرضيه است. باندهای قاچاق اسرائيلی تصويری از يک عمليات جاسوسی به راه انداخته اند که به عنوان پوشش برای گيج کردن ماموران به کار گرفته شود. نکته ای که اين تئوری را تقويت ميکند اين است که آمريکا مرکز فعاليت يکی از بزرگ ترين باندهای اسرائيلی قاچاق اکستازی است و بخصوص در شهرهايی که در گزارش ژوئن نام برده شده هم حضور دارند و ماموران اسرائيلی و آمريکايی روی قضيه هايی که تاکنون لو رفته مشترکا کار ميکنند. اما سوال اين است: چطور ممکن است يک باند قاچاق خطری به اين عظيمی را که ريسک کار را بيشتر ميکند تقبل کند؟ جمع آوری حساس ترين اطلاعات در مورد ساختمانها، درهای ورود و خروج، انواع قفل ها، سيستم های خطر، سيستم های خطر احتياطی و پشتيبان، که در پرونده گزارش شده چرا؟ اگر به جای باندهای قاچاق، روی فعاليت و اطلاعات به دست آمده از خود به اصطلاح دانشجويان تمرکز صورت گيرد، فرضيه دوم پيش می آيد: فرضيه عمليات جاسوسی. اما در اينجا هم مشکلاتی هست: چرا موساد يا هرنوع سازمان جاسوسی خبره ای از يک دسته بچه، بدون اوراق لازم بعنوان جاسوسان حرفه ای استفاده کند؟ و اين اطلاعاتی که جمع کرده به چه درد اسرائيل ميخورد؟ عمليات آشکارا به نحوی سازمان داده شده بود که انگشت نما و به چشم خور باشد. ولی اگر قصد اين بود که اين عمليات، عمليات ديگری را مخفی کند چه؟ و در اينجاست که فرضيه سوم مطرح شده است: فرضيه عمليات جاسوسی مضاعف.يعنی به راه انداختن يک عمليات جاسوسی به چشم بخور برای پوشش عمليات جاسوسی اصلی. اين نوع عمليات double fake-out در جاسوسی معمول است . به عبارت ديگر ,دانشجويان هنر, عمليات جاسوسی آشکار و غير حرفه ای را راه می اندازند که پوشش عمليات حرفه ای يک دسته جاسوسان ديگر است که آنها هم در ميان ,دانشجويان هنر, دسته اول جاگير شده اند. Stability ميگويد در اين تئوری است که حساسيت مساله نهفته است. جاسوسان اصلی اعضای القاعده را در فلوريدا تعقيب ميکردند، اما از ترس کشف فعاليت های شان يک پوشش جاسوسی مضحک بوجود آورده اند. اگر اين فرضيه درست باشد سوال اصلی اينجاست: اگر عمليات مضحک و رسوای دانشجويان پوششی بود، عمليات واقعی چه بود؟ Stability ميگويد برای اين سوال است که هنوز پاسخی پيدانشده است. فرضيه چهارمی هم هست مبنی بر اينکه اين ها واقعا تعدادی دانشجوی خطاکار هنر بودند که با پشتيبانی اسرائيل يا به ابتکار خودشان به اينکار دست زده اند. اين موضع رسمی است که مقامات آمريکا و اسرائيل تاکنون اتخاذ کرده اند. در حاليکه همه اطلاعات آنرا به غير واقعی ترين فرضيه تبديل ميکند. تئوری های ديگر هم هست.مثلا اينکه اينها تعدادی شاگردان جاسوسی برای موساد بودند که يک عمليات آزمايشی صورت ميدادند. Stability يک نکته ديگر را مورد تاکيد قرار ميدهد. مقاله تکذيبی واشينگتن پست بعد از انتشار خبر در اروپا، آشکارا يک داستان ساختگی برای مقابله با پخش خبر بود. بن لادن در خدمت دولت های بوش و اسرائيل؟ در 8 فوريه امسال شبکه مستقل خبری آمريکا، دموکراسی ناو، به مناسبت انتشار مقاله جديد کچام در خبرنامه کانتر پانچ، مصاحبه ای با الکساندر کابرن سردبير اين نشريه، مارک پرلمان سردبير فوروارد که گزارش 5 اسرائيلی را منتشر کرده بود و کريستوفرکچام ترتيب ميدهد. در اين مصاحبه الکساندر کابرن فرضيه ای را مطرح ميکند که بيش از همه معقول به نظر ميرسد: تروريسم در خدمت ارتجاعی که ميخواهد با آن می جنگد. الکساندر کابرن ميگويد: مساله اصلی اين است که اين قضيه که پرلمان و ديگران روی آن خوب کار کرده اند طی يک مدت طولانی در رسانه ها بطورسيستماتيک خفه شده است. نخست گزارش کامرون در فاکس نيوز را نابود کردند، بعد گزارش ای بی سی. مسلما هزارها سوال مطرح ميشود که کچام بطور دقيق آنها را وارسی کرده است. اين ها ميتوانست در کنگره مورد تحقيق و بررسی قرار بگيرد. مثلا اينکه CIA با موساد برای انجام يک سری عمليات در خاک آمريکا قرارداد بسته بود؟ اسرائيلی ها واقعا چقدر از 11 سپتامبر ميدانستند؟ اگر اين يک چيز خوب برای اسرائيل بود، شايد اسرائيل آن را پيش خود نگاهداشت تا پياده شود. البته اين فقط ظن و گمان است. ولی بايد آن را مورد تحقيق قرار داد. اين يک قضيه مطلقا خارق العاده ای است که کچام به دقت روی آن کار کرده است، اما تا قبل از اينکه در کانترپانچ بيايد هيچ بازاری برای آن پيدا نمی کرد. روشن است که دليل اصلی آن کلمه اسراييل است. وقتی مردم می شنوند که در آن آمده است اين برای اسرائيل خوب است، تمام قضيه را مثل آتش داغ از دست رها ميکنند. دستگير شدگان از سلول ها ناپديد ميشوند و از آن زمان ببعد تمام سوالات حول قضيه بطور سيستماتيک چک شده و از رسانه ها حذف ميشود. مصاحبه امی گودمن را با سه تن روزنامه نگار آمريکايی و منتشر کننده خبر در نشانی زير بخوانيد. http://www.democracynow.org/article.pl?sid=07/02/08/1610254
  22. دوستان لطفا نظراتشون را در مورد اين مقاله و جنگنده مذكور بفرمايند.ممنونم
  23. با معرفي جنگنده هاي اف-16 و اف-15 در اواسط دهه هفتاد ميلادي توسط ايالات متحده درست در اوج جنگ سرد خلبانان بلوك شرق عملا برتري هوايي خود را از دست داند.تا اينكه در دهه هشتاد با پديدار شدن دو جنگنده تواناي شوروي يعني ميگ-29 و سوخو-27 دوباره موازنه قوا در آسمانها ايجاد شد.اين جنگنده ها در مواردي حتي برتر از رقباي غربي خود بودند.در اين ميان دفتر طراحي سوخوي با معرفي جنگنده رهگير سوخو-27 كه در غرب به FLANKER معروف شد تا حد زيادي برتري خود را در اراپه چنين طرح پيشرفته اي نسبت به رقباي آمريكايي نشان داد.جنگنده فوق مانور پذيرsu-27 يكي از پرابهت ترين شكارچياني است كه تا به امروز در آسمانها فرمانروايي كرده است.اولين پرواز پيش نمونه اين جنگنده يعني flanker-A در بيستم ماه مي سال 1977 انجام گرفته و با كد ناتوي flanke-‌‌‌B در سال 1984 وارد خدمت شد.در همان اوايل ورود به خدمت سوخو-27 توانست بيش از چهل ركورد جهاني در زمينه ارتفاع و سرعت از خود به جابي گذارد.از آن زمان تاكنون گونه هاي مختلفي از خانواده Flanker ساخته شده اند كه su-30mk يكي از موفق ترين آنهاست جنگنده چند منظوره سوخو 30 ام تا حد زيادي مشابه رقيب خود يعني اف-15 اي است و su-30mk گونه دوسرنشينه صادراتي آن است. اين جنگنده كه توسط دفتر طراحي سوخوي روسيه طراحي شده است در كارخانجات ايركوت توليد ميشود. جنگنده su-30mk براي افزايش چابكي و مانورپذيري به همان اويونيك و سيستم تغيير راستاي رانشي مجهز شده است كه در جنگنده پيشرفته su-37 به چشم ميخورد.اين جتگنده جهت دستيابي به برتري هوايي در محدوده عملياتي كوتاه برد (نبرد هوايي نزديك) و ميانبرد با شكار هواپيماهاي سرنشيندار و بدون سرنشين دشمن طراحي شده است.سوخويsu-30mk مسلح به عنواع موشكهاي دقيق ضد سطح با برد دور ايستايي معادل 120 كيلومتر است و قابليت انهدام انواع اهداف زميني و دريايي را با جنگ افزار هوشمند به طور تك و يا گروهي در تمام شرايط آب و هوايي دارد.علاوه بر اين از اين پرنده در ماموريتهاي شناسايي نيز ميتوان بهره جست. جنگنده Su-30mk به طور استاندارد دو سرنشينه است كه حضور خلبان دوم تا حد ريادي از باركاري كابين كي كاهد.ناگفته نماند نسبت به نوع پايه بدنه و ارابه فرود Su-30mk جهت تحمل حداكثر وزن برخاست بيشتر مستحكم تر شده است. گونه هاي صادر شده با نام su-30mklهندوستان-Su-30mkk چين-Su-30mkm مالزي-Su-30mkv ونزوءلا و نيز Su-30mk2 گونه ارتقاپ يافته ضد كشتي شناخته ميشوند. كاكپيت و حساسه ها خدمه در اين جنگنده به صورت پشت سر هم در كابين جاي ميگيرند.سوخوي su-30mkl نيروي هوايي هند مجهز به اويونيك ساخته شده توسط دفتر طراحي رامنسكوي است.نمايشگر كاكپيت شامل نمايشگر سربالاي VEH-3000 ساخت تالس و هفت نمايشگر چند منظوره كريستال مايع است.سوخوهاي نيروي هوايي هند همچنين مجهز به سيستم مكانياب جهاني با دقت بالاي شاژم توتم و سيستم ناوبري داخلي اينرسيايي ژيروسكوپ ليزري هستند.كاكپيت عقب اين جنگنده به يك صفحه نمايشگر تك رنگ بزرگ براي هدايت موشكهاي هوا به سطح مجهز شده است. رادار فازترون n010 zhuk-27 و يا رادار پالس داپلز مركب NIIP N011M BARS در اين جنگنده قابل نصب هستند.نوع دوم توانايي رديابي پانزده هدف را به طور همزمان دارد.ناگفته نماند مجموعه حساسه ها شامل يك رادار عقب نگر نيز بوده كه در مخروط دم نصب شده است.رادار اين جنگنده ميتواند در حالت هاي هوا به هوا و يا هوا به سطح مورد استفاده قرار گيرد و توانايي جستجوي اهداف در تما شرايط آب و هوايي و در روز يا شب را دارد. مجموعه هدف يابي اپتوالكترونيك SU-30MK شامل يك سيستم هدف ياب چشمي و يك سيستم تشخيص هدف نصب شذه روي كلاه خلبان است. سيستم هدف ياب چشمي نيز تركيبي از جهت ياب فروسرخ و مسافت ياب ليزري است كه ميتواند در جستجو و رديابي اهداف در هر دو نيم كره جلو وعقب هواپيما مورد استفاده قرار گيرد.از اين سيستم براي نشانه گذاري اهداف زميني و شليك موشكها با جستجوگر نيمه فعال ليزري هم استفاده ميشود. همچنين سيستم يكپارچه جنگ الكترونيك هواپيما داراي يك سيستم هشدار راداري به نام تارانگ است كه به طور مشترك توسط هند و رژيم اشغالگر قدس تكميل شده است. جنگ افزار اين جنگنده مجهز به يك توپ 30 ميلي متري Gsh-301 با 150 تير است.نوسط اين جنگنده در دوازده آويز خارجي باري به وزن هشت هزار كيلوگرم را ميتوان حمل كرد و امكان حمل يك يا دو غلاف ماموريتي مانند نشانه گذار ليزري يا سيتم هدايت موشكي ضد تشعشع نيز وجود دارد. جنگنده SU-30MK ميتواند به طور همزمان با دو هدف هوابرد درگير شود.اين پرنده توانايي مجهز شدن به شش موشك ميان برد مانند R-27RE يا R-27TE و يا ويمپل RVV-AE را دارد.تركيب ديگر استفاده از دو موشك گونه R-27 با شش موشك كوتاه برد با آشيانه اب فروسرخ ويمپل R-73E است. اين پرنده جهت حملات هوا به سطح داراي يك سيستم هدايت تلويزيوني است.تركيب موشكهاي هوا به سطح شامل چهار موشك ضد تشعشع شش موشك كوتاه برد هدايت ليزري و يا شش موشك كوتاه برد با كنترل تلويزيوني است. همان طور كه گفته شد اين هواپيما برد دورايستايي برابر با 120 كيلومتر است. جهت انجام ماموريتهاي دوربرد ضد سطح SU-30MK را ميتوان مجهز به دو موشك هدايت تلويزيوني KH-29 با سر جنگي نفوذي 317 كيلوگرمي زوزدا Kh-31A و يا رادوگاKh-59M كرد.در ماموريتهاي هوا به دريا نيز از يك موشك ضد كشتي فراصوتي رادوگاموسكيت 3M80E استفاده ميشود. ديگر مهمات مورد استفاده در ماموريتهاي هوا به سطح شامل بمب راكت و غلاف شليك راكت است.اين جنگنده توانايي حمل بمب هاي AB-500 ,KAB-500KR ,KAB-1500KR پك هاي راكت 80 و 130 ميلي متري و راكتهاي 250 ميلي متري S-25 را دارد. پيشرانه جنگندهSU-30MK از دو پيشرانه تغيير راستاي رانش ساترن AL-31F نيرو ميگيرد.سيستم كنترل هواپيما نحوه قرارگيري بردار رانش براي هر پيشرانه را محاسبه و مديريت ميكند. ناگفته نماند خروجي هاي موتور به ميزان 15 درجه حول محور عرضي هواپيما قابليت حركت دارند.در مواقع اضطراري مانند خرابي سيستم هيدروليك خروجي هاي موتور به وضعيت پرواز سطح باز مي گردند. اين هواپيما به طور معمول حدود 5000 كيلوگرم سوخت داخلي خمل ميكند.با مخازن سوخت جداشونده ظرفيت حمل سوخت به 9400 كيلوگرم ميرسد. يك سيستم سخوت گيري قيفي و تجهيزات سوختگيري Budy-Budy براي افزايش برد نصب شده اند.حداكثر برد رزمي باذخيره سوخت داخلي به 3000 كيلومتر ميرسد كه با يكبار سوخت گيري مجدد در پرواز برد رزمي تا 5200 كيلومتر قابل افزايش است.
  24. در صورت حمله بيگانگان به پرشيا جنگ جهاني سوم آغاز خواهد شد.
  25. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    من امروز يك نگاهي به كتاب پيشگوييهاي يوحنا كه محور اصلي ايدئولوژي رهبران مسيحيان صهيونيست آمريكا و نئو محافظه كاران حاكم بر كاخ سفيد است در كامپيوترم انداختم.در مورد پيشگويي نابودي بابل دوم نكته اي وجود دارد.توجه كنيد: نابودي نهايي بابل بعد از اين روياها فرشته ديگري را ديدم كه با اختيار تام از آسمان پايين آمد.اين فرشته چنان ميدرخشيد كه آسمان را روشن ساخت.2او با صداي بلند فرياد ميزد:بابل ويران شد!به كلي ويران شد!بابل كمينگاه ديوها و ارواح و شياطين ناپاك شده است.3 زيرا تمام قومها از شراب زناي آن سرمست شده اند.پادشاهان دنيا در آنجا خوش گذراني كرده اند و تاجران دنيا از زندگي پرتجمل آن ثروتمند شده اند.4 در اين وقت از آسمان صداي ديگري شنيدم كه ميگفت:اي خلق من از اين شهر دل بكنيد و خود را با گناهان آن آلوده نسازيد وگرنه شما هم به آن مكافات خواهيد رسيد.5زيرا گناهش تا فلك بر روي هم انباشته شده است.از اين رو خداوند آماده است تا او را به مجازاتش برساند.6پس براي كارهاي زشتش دوچندان به او سزا دهيد.آن همه جامهاي شكنجه كه براي ديگران پر كرد دو برابر به خودش بنوشانيد.7تا حال زندگيش غرق در تجمل و خوشگذراني بوده است.از آن پس آن را با شكنجه و عذاب لبريز كنيد.ميگويد:من بيوه بي نوا نيستم من ملكه اين تاج و تخت ميباشم.هرگز غم و اندوه را نخواهم ديد.8 پس در عرض يك روز مرگ و عزا و قحطي دامنگير او خواهد شد.و او در آتش خواهد سوخت چون خداوند توانا اين شهر را به مكافات خواهد رساند. گريه و زاري براي بابل 9 آن گاه پادشاهان دنيا كه با او زنا ميكردند و از اين كار لذت ميبردند وقتي ببينند دود از خاكسترش بلند ميشود برايش عزا گرفته 10از ترس دور از او خواهند ايستاد و ناله كنان خواهند گفت:افسوس افسوس! از اين شهر بزرگ! از ثروتهاي بي حد و اندازه اش همه ما ثروتمند شديم و حال در يك لحظه همه چيز دود شد.!10اما تو اي آسمان از سرنوشت بابل شاد باش.و شما اي فرزندان وفرستادگان و خدمتگذاران خدا شادي كنيد زيرا خدا سرانجام انتقام شما را از او گرفت. شرح و سرنوشت بابل 21آنگاه يك فرشته پرقدرت كه تخته سنگي به شكل آسياب بود برداشت و آن را به دريا انداخت و فرياد زد:شهر بزرگ بابل ناپديد خواهد شد همانطور كه اين سنگ ناپديد شد.22ديگر نواي موسيقي در ايت شهر شنيده نخواهد شد و ديگر صداي آسياب در آن به گوش نخواهد رسيد.23 ديگر هيچ چراخي در آن روشن نخواهد شد و صداي شادي عروس و داماد در آن شنيده نخواهد شد.تاجرانش بزرگترين سرمايي داران دنيا بودند و اين شهر تمام اقوام دنيا را با نيرنگ خود فريب ميداد.24خون تمام فرستادگان خدا و تمام كساني كه شهيد شدند به گردن اين شهر است نكته پس از حمله آمريكا به عراق ده ها مقاله عرضه شد كه اين از علامات مقدمه آخرالزماني است.چون عراق محل جغرافيايي بابل باستاني و يكي از پيشگويي هاي انجيلي(و با استناد به همين پيشگويي بالا در كتاب پيشگويي يوحنا از حواريون حضرت عيسي ابن مريم ع)در مورد آخرالزمان اينست كه بابل از نوع پديد مي آيد و به دليل گناهانش نابود ميشود و اين حمله آمريكا به عراق يهني نابودي همان بابل ثاني است!!!حتي به دلايل مسخره تري هم بسنده كرده و ميگفتند كه مثلا در عراق روزنامه اي به نام بابل منتشر ميگردد كه پسر بزرگ صدام سردبير آن است.يا در عراق سيگاري وجود دارد كه نامش بابل است. اما نكته جالب اينجاست كه مفسران بي طرف و بسياري محقق كتب مقدس بر اين باورند كه بابل ثاني و متعلق به زمان حال همان امپراطوري آمريكاي جنايتكار است كه به دليل كثرت فساد و فحشاء و معاصي تجاوز به ديگر ملل و نابودي انسانها سرانجام در آخرالزمان در اثر يك رويداد بزرگ مانند جنگ جهاني و يا حادثه اي طبيعي در اثر عذاب الهي به كلي ويران و نابود خواهد شد به گونه اي كه سالها از خروارها و ويرانه هاي آن دود و آتش به آسمان ميرود و مردمي كه با كشتي عبور ميكنند حسرت ميخورند كه چه سرزمين زيبا و آبادي بود كه اينگونه به كلي ويران شد.پس به اميد روزي كه بابل زمان ما هم به خاطر گناهان فروانش در خشم الهي به ويرانه اي از دود و خاكستر و تباهي تبديل شود.به اميد آن روز...