super_comando

Members
  • تعداد محتوا

    502
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

پست ها ارسال شده توسط super_comando


  1. خيلي از دوستان و خوانندگان محترم بر بنده خرده مي گرفتند كه چرا هيچ مطلبي در باره سقوط هواپيماي سي -130 حامل خبرنگاران نمي نويسم ؟ راستش رو بخواهيد به دليل اين كه پرونده در دست بررسي بوده و هر مطلب و نظر بنده ممكن بود در جريان دادرسي خللي بوجود آورد تا امروز صبر كردم . اما حالا به چهار دليل قصد دارم خيلي مفصل به آن بپردازم . يكي اين كه تمام خدمه هواپيماي سي -130 به نوعي همكاران سابق ام بودند. دوم اين كه همه سرنشينان هواپيما همكاران و دوستان فعلي ام بودند . دليل سوم سپري كردن ايام جواني ام در پرواز با اين هواپيما كه بي اغراق بهترين اوقات زندگي ام تلقي مي شود . و آخرين دليل ام هم زندگي نمودن حدود 20 سال در همين بلوك ها كه ياد آور تولد و رشد دو فرزندم رو در پي داشت . به همين دليل سعي مي كنم خيلي كامل ضمن معرفي اين هواپيما و سوانحي كه تاكنون در ايران داشته است و جزئيات پرواز مرگ به همراه دلايل ارائه شده و نظر شخصي ام رو بيان نمايم . شايد ارائه اين همه در يك پست ميسر نگردد . لذا در دو يا سه مطلب به آن خواهم پرداخت . معرفي هواپيما و قابليت هاي آن : نيروي هوايي ايران قبل از به كار گيري هواپيماي هركولس يا همين سي - 130 خودمون ، از هواپيماهايي موسوم به " داكوتا " بهره مي برد . بسياري از همكاران قديمي ام در خط پرواز ، قبلآ با داكوتا پرواز مي نمودند . آن طور كه آن ها تعريف مي كردند زياد امنيت نداشت . اغلب دچار آتش سوزي در موتور هايش مي گشت . تا اين كه در خرداد سال 1342 چهار فروند سي -130 خريداري شد و به نام تجاري اش " هركولس " ناميده مي شد . اين رو هم اضافه كنم كه اولين هواپيماي چهارموتوره و نخستين هواپيماي جت ملخدار ترابري به شمار مي‌ رفت كه وارد خدمت نيروي هوايي شده بودند .. همان طور كه در تصوير مشاهده مي فرماييد اين هواپيما ها داراي چهار موتور ملخدار است كه از نوع توربو پراپ مي باشد . ( پيشوند توربو يا همان توربين به موتور هاي جت اتلاق مي شود ) . تنها هواپيمايي است كه قابليت دنده عقب ( ريورس ) رو دارد يعني با تغير زاويه ملخ قادر است به سمت عقب راه برود يا ترمز نمايد . اين هواپيما ها چند منظوره هستند . بدين صورت كه در صورت لزوم در حالت طبيعي تا سقف 92 مسافر با وسايل همراه شان رو حمل مي نمايد . براي آموزش چتر بازي و بار ريزي هوايي مورد استفاده قرار مي گيرد .يعني ظرفيت حمل 64 چترباز با تجهيزات كامل رو دارد . در صورت لزوم تغير كاربردي داده و تبديل به آمبولانس هوايي مي گردد . كه در اين شرايط قادر است 72 بيمار با برانكارد رو به همراه دو پرستار حمل نمايد . در زمان جنگ تحميلي اكثر رزمنده هاي زخمي رو اين گونه حمل مي كرديم . هركولس ها قادرند تا سقف50 هزار پاوند ( 22 تن ) بار رو حمل كنند . ولي حمل متعارف آن 18 تن بار و مجهز به دستگاه تهويه كامل داخلي و تأمين فشار هوا در ارتفاع بالاست. حداكثر وزن قابل تحمل هنگام برخاستن، 61.234 كيلوگرم بار و وزن عملياتي آن 31.433 كيلوگرم است. شعاع عملش با حداكثر بارگيري 3420 كيلومتر و با 1134 كيلوگرم بار، 4988 كيلومتر است. طول باند لازم براي فرود هواپيما با بارگيري كامل در ارتفاع سطح دريا، تنها 2/1 كيلومتر است. البته بايد به اين نكته اشاره نمايم كه در زمان اضطراري مثل همين جنگ با عراق ما گاهي تا بيش از 130 نفر مسافر و زخمي به صورت نشسته رو هم حمل مي كرديم . !! تعداد كلي اين هواپيما ها رو در سايت ها 80 فروند ذكر گرديده است كه واقعي نيست . و بنده هم با پوزش اچازه بيان آن رو ندارم . چون اسرار ارتش تلقي مي شود . با بيان چند آمار ديگر اين بحث رو به پايان مي برم . اولين سي -130 هايي كه در خود آمريكا طراحي توليد شد ، مدل (C130A) بود . كه تنها 219 فروند از آن راهي ارتش آمريكا شد . جالب اين كه ما ابتدا در ايالات متحده بر روي اين مدل هاي قديمي دوره مي ديديم . بعد از آن مدل پيشرفته ترش «C130B» در ماه مي 1338 به نيروي هوايي آمريكا پيوست كه چهار سال بعدش ارتش ايران از اين مدل ها خريداري كرد . قيمت هر فروند اين هواپيما ها پنج ميليوون ششصد و شصت هزار دلار بود . بعد ها ما چند فروند مدل E خريداري نموديم . در حال حاضر هم تا آن جا كه تحقيق نموده ام مدل «C-130j» چند سالي است كه طراحي و توليد شده است و نسبت به مدل هاي قبلي خيلي سريع تر و پر قدرت تر است . خب فكر مي كنم تا حدودي با اين هواپيما ها و قابليت هاي فراوان آن آشنا شديد . ضمن اين كه توانايي پرواز با دو موتور رو هم دارد . و در مواقع اضطراري با تخليه بنزين ( دامپ ) فادر به نشستن ( گلايد ) با سينه رو هم دارد . در ادامه شما رو با سوانح اين هواپيما در ايران آشنا مي كنم . آمار سوانح هواپيما هاي سي -130 در ايران : بعد از سانحه دلخراش هواپيماي سي -130 حامل خبرنگاران و عكاسان رسانه هاي خبري كه در شهرك توحيد روي داد " شبكه امنيت هوانوردي " طي گزارشي اين حادثه رو دويست وهشتادمين حادثه براي هواپيماهاي سي -130 در كل جهان اعلام كرده همچنين بابت تلفات ، رتبه چهارمين حادثه رو در جهان طبقه بندي نموده است . ضمن اين كه بنا به آمار هاي منتشره از بعد تلفات انساني تا به امروز اين حادثه در رده پنجم حوادث هوايي در ايران شناخته شده است . كه اميدوارم آخرين باشد. . ساير آمار سوانح هواپيماهاي سي -130 عبارت اند از : 1 - 18 آوريل 1968 ، 23 نفر شهيد گزارش شده است . 2- 7 آوريل 1969 تعداد تلفات گزارش نشده است . 3- 28 فوريه 1974 10 نفر شهيد شدند . 4 - 21 دسامبر 1976 9 نفر شهيد شدند . 5 - 19 سپتامبر 1978 9 نفر شهيد شدند . 6 - 19 ژوئن 1979 5 نفر شهيد شدند . 7 - 29 سپتامبر 1981 80 نفر شهيد شدند . 8 - 15 اكتبر 1986 تعداد 23 فروند در بمباران عراق نابود شدند . 9 - 2 نوامبر 1986 تعداد 98 نفرشهيد شدند . 10 - 17 مارس 1994 بر فراز خاك ارمنستان سقوط كرد و 32 نفر شهيد شدند . 11 - 13 مارس 1997 اين هواپيما به دليل نقص فني موتور در نزديكي مشهد سقوط كرد و 86 نفر شهيد شدند . 12 - 2 فوريه 2000 اين پرواز آموزشي هنگام بلند شدن در مهرآباد به دليل نقص فني از باند منحرف شده و با اصابت به يك فروند ايرباس 300 هواپيمايي هما ، 10 نفر شهيد شدند . 13- 25 ژوئن 2003 بر اثر نقص فني سقوط مي كند و 7 نفر شهيد مي شوند . پرواز مرگ مكان : گردان پرواز سي -130 زمان : 15 آذر 1384 كاپيتان " بابك گوهري " زود تر از روزهاي قبل راهي پايگاه يكم ترابري مي شود . در گردان پروازي سي -130 جز افسران خلبان آماده شيفت شب كسي حضور ندارد . بابك بعد از احوالپرسي با آن ها به شوخي مي گويد خوب استراحت مي كنيد ها !! يه وقت نگيد نيروي هوايي بد جاييه ..!! و در پاسخ يكي از همكاران اش كه مي پرسد چرا امروز زود آمدي ؟ با خنده پاسخ مي دهد : مگه نمي دوني مانور بزرگ آبي خاكي " عاشقان ولايت " تو چاه بهار قراره برگزار بشه ؟ خب ..كروي ما هم قراره يه عده خبرنگار و فيلمبردار و عكاس و احتمالآ افسران و فرماندهان مانور رو به بندر عباس ببره . همكارش به شوخي رو به كاپيتان گوهري كرده مي گويد : بابك جان سوغاتي يادت نره ... حتمآ برام چند بسته تن ماهي بيار ... در همين هنگام افسر مهندس پرواز به ديسپچ زنگ زده و تقاضاي ماشين براي رفتن پاي هواپيما مي كند . و دقايقي بعد به همراه يكي از آقايون لود مستر براي ( پري فلايت ) بازديد قبل از پرواز راهي رمپ هواپيماها مي شود . فرامين ، شاهپرهاي اصلي و فرعي ، فلاپ ها ، چراغ هاي اصلي ، پرژكتورهاي زير بال و ... همه به دقت چك مي شوند . سپس مهندس پرواز با پياده شدن از كابين مشغول بررسي چرخ ها و اطراف هواپيما مي شود . و بعد از امضاي فرم پرواز به عمليات خبر مي دهد تا به ترميتال اطلاع داده شود مسافران را بياورند .. دقايقي بعد مسافران هواپيما توسط دو دستگاه اتوبوس از ترمينال پايگاه به رمپ پرواز آورده مي شوند . همه با نظم خاصي از اتوبوس ها پياده مي شوند . بعضي ها با كنجكاوي خاص ژورناليستي خود به هواپيماهايي كه در رديف هاي منظم پارك شده اند مي نگرند . قديمي تر ها ياد پرواز هاي جبهه رو با اين غول هاي آهنين به خاطر مي آورند . چند خبرنگار جوان هم با خانواده هاي خود و شايد همسران جوان شان در حال گفتگو تلفني هستند . يكي از آقايون لود مستر هواپيما مانيفست ( ليست اسامي مسافران ) رو در دست گرفته و آن را امضاء نموده به مسئول ترمينال عودت مي دهد . همكار ديگر او در حال بارگيري پالت بار مسافران است كه بوسيله ليفتراك درون هواپيما گذاشته شده است . كروچيف ( مسئول فني پرواز ) هم سرگرم قرار دادن جعبه ابزار و لوازم مورد نياز براي پرواز است .. هنوز تعدادي از مسافران سوار هواپيما نشده اند كه كاپيتان بابك گوهري به اتفاق ساير كروي پروازي بعد از گرفتن وضعيت هوا و امضاي فرم پروازي از ساختمان ديسپچ و عمليات با يك دستگاه ميني بوس به پاي هوا مي رسند . ابتدا گوهري آخرين بازديد كه شامل چرخيدن به دور هواپيما و چك نمودن محافظ چرخ ها و ظاهر موتور ها ست رو انجام داده و سپس به داخل كابين رفته و بر روي صندلي سمت چپ مي نشيند . در صندلي سمت راست خلبان دوم نشسته است . افسر مهندس پرواز هم بر روي صندلي خود كه بين دو خلبان قرار دارد مي نشيند . پشت سر آن ها در قسمت راست كابين افسر ناوبر مشغول بيرون آوردن نقشه پرواز است . دو خدمه ديگر هم بر روي مبلي كه در كابين تعبيه شده است مي نشينند . همه چيز براي پرواز آمده است . دقايقي بعد خلبان گوهري از طريق سيستم ( يو اچ اف ) با برج فرودگاه مهر آباد تماس گرفته و اجازه استارت مي گيرد . بعد از موافقت پرج ابتدا موتور شماره 3 رو استارت مي زند . بعد از اين كه عقربه ها دور موتور به حد معين خود رسيد ، گوهري دست خود را از روي كليد استارت برداشته تا موتور به وضعيت كامل چرخش در بيايد . موتور شماره چهار هم به همين ترتيب روشن مي شود . هيچ چيز غير طبيعي در عقربه ها و آلات دقيق روبروي خليان مشاهده نمي شود . حال نوبت به موتور هاي بال چپ مي رسد . ابتدا موتور شماره 2 و در آخر موتور شماره يك روشن مي شوند . صداي غرش شديد موتورها باعث مي شود مسافران صداي بكديگر رو نشنوند . خلبان گوهري براي بار دوم از برج تقاضاي خزش مي نمايد . مسئول برج با اعلام شعاع ديد ، فشار هوا و ساير اطلاعات مورد نياز به گوهري اجازه مي دهد تا به ابتداي باند 29 چپ رفته و از آن جا اعلام وضعيت نمايد . كاپيتان گوهري قبل از حركت در حالي كه كمك خلبانش از روي چك ليست بازديد هاي قبل از پرواز را مي خواند ، ناگهان متوجه عقربه ( وي . او . آر ) خود شد كه با عقربه دستگاه ناوبري كمك خلبانش اختلاف فاحش داشت . طبق روال ابتدا چند ضربه بر روي شيشه نشان دهنده اش كوبيد . اما خير .. مشكل جدي بود . با اين وضعيت نمي شود پرواز كرد . براي اطمينان از كروچيف هواپيما خواست تا فرم پرواز هواپيما رو به او بدهد . و با نگاه كردن بر آن متوجه شد اين پرنده روز قبل 17 ساعت پرواز داشته است . و هيچ اشاره اي به ايراد فوق نشده است . لذا از طريق بي سيم موضوع رو به عمليات اطلاع مي دهد . در حالي كه مسافران بي خبر از رويداد هاي داخل كابين از صداي گوش خراش آن كم كم به ستوه مي آمدند ، بچه هاي متخصص شعبه آلات دقيق به محض اطلاع دادن گردان نگهداري بلافاصله خود را به كابين هواپيما رسانده و مشغول شنيدن توضيحات خلبان شدند . آن ها به گمان اين كه با تعمير جزيي سيستم معيوب همه چيز رو به راه خواهد شد از گوهري خواستند موتور ها رو خاموش ننمايد . اما خيلي زود متوجه شدند كه ايراد از آلات دقيق نيست بلكه بايد سيستم ( وي . او . آر ) تعمير شود . از اين رو بعد از تماس با عمليات از آن ها خواسته شد تا به ترمينال اطلاع دهند تا مسافران رو به ترمينال بر گردانند . مسافران از اين كه هواپيما دچار نقص فني شده بود ناراحت شده بعضي ها به زبان مي آوردند . عده اي هم با خونسرد نشان دادن خود ، آماده سوار شدن به اتوبوس هاي ترمينال شدند . كروي پروازي هم بعد از ترك مسافران سوار ميني بوس شده و به سوي گردان خويش راهي شدند. تيم متخصص در كمال دقت سرگرم تعمير كلي سيستم معيوب بودند . وقت به سرعت مي گذشت . خلبان گوهري در حال گفتگو با مسئولان گردان نگهداري مبني بر تعويض هواپيما بود . ولي پاسخ شنيد كه تعويض هواپيما امكان پذير نيست . زيرا همه در حال ماموريت هستند . خبرنگاران كه بيش از 5 ساعت در ترمينال معطل شده بودند . كم كم صداي اعتراض آن ها بلند شده بود . برخي ناراحتي خود رو به همكاران در اداره يا همسرانشان در ميان مي گذاشتند و برخي ديگر ..... پايان قسمت اول . عزيزان با پوزش از اين كه طولاني شد ، قصد دارم به همين ترتيب جزئيات رو از لحظه پرواز تا سقوط ، همچنين دلايل اصلي سانحه ، حقايقي كه هرگز گفته نشد و روند بررسي توسط گروه هاي گوناگون و متخصصان پاكستاني و اختلاف نظر ها و ... را در پست بعدي بيان نمايم . بديهي است تحقيقات گسترده اي انجام داده ام كه همراه با عكس هاي منحصر بفرد تقديم حضورتان خواهم نمود . قسمت دوم در قسمت اول آماري به نقل از " شبكه امنيت هوانوردي " در باره تعداد سوانح هواپيماهاي سي -130 نوشتم . موقع نوشتن به نظرم برخي آمار و تاريخ ها اشتباه آمد . امروز از دو نفر همكاران قديمي ام رو دعوت كردم و در باره يكايك سوانح درج شده به گفتگو نشستيم . يكي از همين همكاران كه ماشاالله حافظه خيلي قوي در ياد آوري گذشته ها دارد در باره يكايك اين پرواز ها توضيح داد كه در ذيل به آن خواهم پرداخت . بعضي از خوانندگان اظهار داشته اند به خاطر استفاده از تصاوير صفحه به كندي بالا مي رود . مطلب بدون عكس هم كه جذابيت ندارد . اتفاقآ بيشتر انرژي من صرف پيدا كردن اديت و آپ لود تصاوير مي شود . لطفآ دوستان حتمآ زحمت كشيده و بفرماييد من چه كار كنم؟ يه پيشنهاد به ذهن ام رسيد . از آن جا كه علاوه بر سايت در وبلاگ هم پست مي شود . پيشنهاد من اين است در وبلاگ بدون تصوير درج كنم و در سايت با تصوير . ولي منتظر راهنمايي خوانندگان محترم هستم . حال به آمار سوانح توجه فرماييد : آمار سوانح هواپيما هاي سي -130 در ايران : 1- 18 آوريل 1968 : اين اولين سانحه سي -130 در ايران بوده است . هواپيماي هركولس با شماره 8107-5 حامل بهترين معلم خلبان ها از شيراز به تهران مي آمده است كه به دليل شل بستن بار داخل هواپيما در موقع كم كردن ارتفاع بار حركت مي كند و با سرعتي كه داشته به كابين خلبان برخورد مي كند و آن را از جا مي كند و همه 23 نفركشته مي شوند . 2 - 19 فروردين 1348 ( در آمار قبلي ا سال اشتباه قيد شده بود ) اين هواپيما در حال پرواز آموزشي بوده است كه در سر باند شيراز دچار سانحه مي شود .شماره هواپيما 8112-5 بوده است . و 9 نفر كشته مي شوند . 3- 28 فوريه 1974 اين هواپيما به خلباني سروان زحمتكش از مهرآباد به دوشان تپه مي رفت تا مسافر ها رو سور نمايد . بعد از بلند شدن گردش به راست مي نمايد به دليل ديد كم به كوه برخورد مي نمايد و 10 نفر خدمه آن كشته مي شوند . از آن به بعد گردش به راست در مهر آباد ممنوع مي شود . 4 - 21 دسامبر 1976 اين هواپيما مربوط به پايگاه شيراز بود كه از عمان برمي گشت و دچار سانحه مي گردد . و 9 نفر كشته مي شوند . 5 - 19 سپتامبر 1978 اين هواپيما هم متعلق به پايگاه هفتم ترابري ( شيراز ) بود كه به خلباني تيمسار آروندي در موقع نشستن در باند دوشان تپه به دليل فرود سخت هواپيما منحرف و آتش مي گيرد . و طي آن 9 نفر كشته مي شوند . 6 - 19 ژوئن 1979 هواپيماي 8545-8 به خلباني سرگرد آقايي از ماهشهر به كرمانشاه مي رود كه بر اثر اصابت شليك سربازان خودي سقوط مي نمايد و 5 نفر كشته مي شوند و تنها يك نفر نجات مي يابد . 7 - 29 سپتامبر 1981 80 نفر شهيد شدند . براي خواندن مطالب اين سانحه 8 - 15 اكتبر 1986 درآمار قبلي قيد شده بود 23 فروند در بمباران عراق منهدم شده اند كه كذب محض است . ما در طول 8 سال جنگ فقط يك فروند روز اول بر اثر اشتباه يكي از افسران كمك خلبان به تير پرژكتور هاي پايگاه برخورد كرد و آتش گرفت . يكي هم در آهواز تركش خورد كه بچه درست كردند . و هيچ يك از هواپيما هاي سي -130 چه در تهران و چه متعلق به پايگاه شيراز منهدم نشدند . بقيه موارد قيد شده درپست قبلي صحيح هستند . پرواز مرگ در شماره قبل تا اين جا نوشتم كه بعد از اعلام متخصصان آلات دقيق مبني بر تعمير كلي سيستم ، مسافران به ترمينال برگشتند . در گردان پرواز خلبان گوهري با افسران كشيك گردان نگهداري و ( MC ) تلفني صحبت مي كند تا در صورت امكان هواپيماي ديگري رو جايگزين اين هواپيما نمايند . اما پاسخ آن ها منفي بود . چون بقيه هواپيما ها يا در ماموريت بودند يا قرار بود پرواز نمايند . گردان پروازي سي -130 : بابك گوهري بعد از نا اميد شدن از تعويض هواپيما با بي حوصله گي بر روي مبل هاي راحتي گردان لم مي دهد . هر از چند گاهي به ساعت اش نگاه كرده و از كندي گذشت زمان ناراحت است . بعد از گذشت 3 ساعت بلاتكليفي خلبان گوهري مجددآ تلفني پي گير كار مي شود . بچه هاي گردان نگهداري مي گويند : قربان مطمئن باشيد به محض اين كه هواپيما آماده بشه شما رو در جريان خواهيم گذاشت . كاپيتان " نادري " خلبان آماده شماره يك ( معمولآ علاوه بر پرواز هاي برنامه ريزي شده ، يكي دو كروي پروازي با هواپيما به صورت آماده پرواز به سر مي برند . كه آماده شماره يك يا آماده شماره دو مي نامند ) كه شاهد گفتگوي همكارش است خطاب به گوهري مي گويد : بابك جان الان ديگه نزديك ظهره .. اين هواپيما با اين ايرادي كه داره تعميرش تا بعد از ظهر به طول مي انجامه . اونوقت به شيفت من مي خوره . موافقي من به جاي تو اسمم رو به عمليات بدهم ؟ گوهري از او تشكر كرده و مي گويد : نه متشكرم اين پرواز به اسم من است و خودم هم با آن مي روم . نادري به شوخي مي گويد خب اگه مي خواهي بري پس چرا بهانه مي آوري . تو دو تا سيستم ( V.O.R ) داري .. خب با يكي برو پرواز !! . گوهري در جواب شوخي همكارش مي گويد : تو واقعآ مي توني با يه سيستم ( V.O.R ) پرواز بري ؟!! نادري مي گويد : تو گفتي سيستم كار مي كرد ولي با يكديگر نمي خواند ... من جاي تو بودم با همين وضع مي رفتم . گوهري مي گويد واقعآ با اين ايراد اگه مي توني پرواز كني بسم الله .. پاشو برو .. نادري كه به رو در بايستي افتاده بود براي اثبات حرف اش به سوي هواپيما مي رود ... متخصصان همچنان سرگرم تعمير سيستم هستند . نادري از آن ها اجازه گرفته تا يك بار خودش سيستم ناوبري رو چك نمايد ... با روشن كردن ( V.O.R ) و مقايسه با پنل كمك خلبان با كما ل تعجب مي بيند اختلاف اين دو سيستم بيش از 15 درجه است !! و تازه پي مي برد كه همكارش حق داشته است تا با اين اشكال پرواز نكند .. دوستان اجازه مي خواهم به سئوالاتي كه بعضآ در رسانه ها مطرح گشته است و يا به صورت شايعه دهان به دهان رواج پيدا كرده است ، در فواصل مطلب پاسخ دهم تا چيزي از قلم نيفتد . در مورد تعويض خلبان ، نرفتن گوهري و دستور از بالا كه در اكثر سايت ها درج گرديده به عنوان يك كارشناس بي طرف عرص مي كنم : عزيزان در يه گردان پروازي هر كسي مي تواند به جاي همكارش به پرواز برود . هر خلباني در هر شرايطي مي تواتد اعلام نمايد كه به دليل نداشتن روحيه لازم پرواز نمي روم . و احدي حق وادار كردن خلبان براي پرواز را ندارد . چو.ن اگر اتفاقي رخ دهد مسئول آمر است . در اين ماجرا چه خلبان نادري مي رفت يا گوهري هيچ فرقي از نظر مقررات نداشت . اگر خاطرات من رو بخوانيد، بارها به جاي دوستانم پرواز رفته ام . پس اين كه مي گويند به زور گوهري را وادار كرده اند از پايه غلط است . فقط در يك شرايط به خلبان اجازه پرواز نمي دهند و آن زماني است كه ( كرو ديوتي ) او باطل شده باشد . يعني خلباني كه ساعت 7 صبح وارد گردان مي شود زير 14 ساعت يعني از (ساعت 21 ) به بعد مجاز به پرواز نيست . اميدوارم قانع شده باشيد .. مسافران در ترمينال در حالت آشفتگي به سر مي برند . چون بعضي هاكه راه شون دور بود حدود ساعت 5 صبح از خانه بيرون آمده اند . بعضي ها در بوفه كوچك ترمينال مشغول ته بندي و خوردن صبحانه اند و عده اي هم مشغول تماشاي يه فيلم قديمي از ويدئوي سالن هستند . عقربه ها ساعت 12:45 دقيقه رو نشان مي دهد . در همين هنگام از بلندگوي سالن اعلام مي شود مسافران چاه بهار لطفآ سوار اتوبوس شوند . در همين حال عده اي با تلفن همراه خود آخرين وضيعت رو به دوستان و خانواده ها شون اطلاع مي دهند . ساعت 1300 مسافران بار ديگر آماده سوار شدن مي شوند . ساعت 13:15 دقيقه خلبان از برج تقاضاي استارت زدن رو مي گيرد . چهار دقيقه بعد با هماهنگي برج اجازه خزش به ابتداي باند 29 چپ رو مي گيرد ... هواپيما از رمپ پرواز خرامان خرامان به سوي ابتداي باند 29 چپ به راه مي افتد . مسافران از پنجره هواپيما براي آخرين بار نظاره گر مناظر اطراف هستند . در هنگام خزش خلبان دوم هواپيما در حال خواندن چك ليست پروازي است . و گوهري در حالي كه دست چپ اش بر روي فرمانك كوچولوي چرخ هاي جلو است ، با دست ديگرش دسته گاز ها رو به نرمي به سمت جلو حركت مي دهد و هم زمان چك هاي لازم رو كنترل نموده و پاسخ كمك اش رو مي دهد . افسر مهندس پرواز در بالاي سرش مسير روند بنزين از باك ها به موتور ها رو كنترل مي نمايد . و در حالي كه درجه اير كانديشن رو تنظيم مي نمايد از طريق گوشي از لودمستر وضعيت سالن پائين ( كارگو ) را جويا مي شود . و در ادامه سيستم پرشرايز را بر روي عدد 4700 پا ( ارتفاع تهران از سطح دريا ) تنظيم مي نمايد . ناوبر به سرعت مشغول محاسبه زمان رسيدن بر روي شهر هاي بين راه است .. اصفهان ، شيراز ، بندرعباس و ..... اول باند _ ساعت 13:24 با اجازه و هماهنگي برج مراقبت پرواز، هواپيما با غرش چهار موتور توربو پراپ خود از زمين مي كند . كاپيتان گوهري بلافاصله به برج اعلام وضعيت مي كند. سپس به كمك خلبان اجازه جمع كردن چرخ ها رو مي دهد . خلبان دوم هواپيما در حالي كه از روي كاعذ كوچكي كه افسر ناوبر به دست اش داده است ، سرگرم اعلام ساعات رسيدن به ايستگاه هاي بين راه است . گوهري در حالي كه با هر دو دست اش فرامين ( يوك ) رو در دست دارد ، از كمك اش مي خواهد به نرمي فلاپ ها رو جمع نمايد . صداي جمع شدن فلاپ رو مسافران به خوبي احساس مي كنند . هواپيما در حال اوج گيري است . هواپيما بعد از دقايقي مسير خود رو تغير داده و به سمت جنوب تغير مسير مي دهد . مسافران از پنجره اتوبان آزادگان ، تاسيسات گمرگ و زمين هاي كشاورزي رو به خوبي مشاهده مي كنند كه به تدريج كوچك تر مي شوند .. هنوز 8 دقيقه از لحظه ترك فرودگاه نگذشته است كه مهندس پرواز و گوهري متوجه نابساماني در عقربه ( R.P.M ) موتور شماره چهار هواپيما مي شوند . و در اندك زماني تمام عقربه هاي مربوط به به همين موتور وضعيت از كار افتادگي موتور فوق رو نشان مي دهند . در همين زمان افسر مهندس پرواز با مراجعه به كتاب ( T.O_ 1 ) و در بخش اضظراري آن به دنبال قرائت دستور عمل هاي مربوط به اين وضعيت است . و طبق نوشته همين آئين نامه دستور خاموش كردن موتور رو صادر مي كند و متعاقب آن اين خلبان گوهري است كه با دست راست خود كليد شيشه اي ( تي هندل ) شماره 4 را كه بالاي سر كمك خلبان قرار دارد مي كشد . و متعاقب اين فرايند ، كليه مدار هاي برق ، بنزين ، هيدروليك و هوا به كلي قطع مي گردند . و در ادامه با تغير مسير دسته وضعيت ملخ ، آن را به حالت ( فدر ) در مي آورد .. براي آگاهي دوستان اضافه مي كنم كه ( فدر ) يعني تغير زاويه ملخ است كه لبه تيز آن به سمت جلو مي چرخد. تا فشار باد بر قسمت پهن پره ها وارد نشود كه بر سرعت هواپيما تآثير دارد . بعد از انجام اين دستورالعمل ها ، خلبان گوهري با برج مهر آباد تماس گرفته و اعلام وضعيت اضطراري مي نمايد . و ياد آور مي شود كه وي به مهر آباد بر مي گردد . خب باز شايعات زيادي مبني بر اين كه اين هواپيما چرا در فرودگاه امام خميني ( ره ) فرود نيامد ؟ يا خلبان خواسته و برج موافقت ننموده است . يا چرا در فرودگاه قلعه مرغي كه سر راه بوده ننشسته ؟ يا با او همكاري نكرده اند و .... براي آگاهي ذهن شما عزيزان به اطلاع مي رسانم : خاموش شدن يكي از موتور ها امري عادي در پرواز است . و خلبان گوهري قبل از گرفتن اجازه پرواز بيش از ده ها بار در پرواز آموزشي اين حركت را تمرين كرده بود . با اعلان وضعيت اضطراري برج موظف است به آتش نشاني و نيروي هاي امداد بر طبق روش معين اطلاع دهد . اما چرا در فرودگاه هاي بزرگ سر راه فرود نيامد ؟ همان طور كه گفتم اين ايرادي نبود كه خطر سقوط داشته باشد . اگر هر ايرادي كه خطر جاني در بر داشته باشد ، خلبان بدون كسب تكليف از هيچ مقامي هر طور كه صلاح باشد عمل مي نمايد و به برج و ايستگاه هاي زميني جهت اطلاع و هماهنگي ابلاغ مي كند نه كسب دستور . ضمن اين كه اگر در هر يك از اين فرودگاه ها به زمين مي نشست ،مي بايست از تهران تمام امكانات به اين فرودگاه انتقال مي يافت كه اصلآ مقرون به صرفه نبوده . و آوارگي مسافران رو هم در پي داشت . پس لطفآ به اين شايعات كه اجازه ندادند و چرا فرود نيامد توجه نفرماييد . بهترين تصميم همانا برگشت به پايگاه مادر بود . ساعت 13:32 : هواپيما تقريبآ بالاي فرودگاه بين المللي امام خميني (ره ) قرار دارد . در حالي كه ارتفاع خود را حفظ نموده است به سوي مهرآباد تغير مسير مي دهد . مسافران با ديدن خاموش شدن يه موتور از سمت راست هواپيما كم كم دلهره به سراغ شون مي آيد . لودمستر ها و كروچيف هواپيما سعي دارند مسافران رو آروم نمايند . به در خواست لودمستر كليه مسافران كمر بند هاي خود را بار ديگر مي بندند . هواپيما به آرامي ارتفاع خود رو كم مي كند .مسافران مناظر اطراف خود رو به خاطر گرد و غبار موجود به دشواري مشاهده مي نمايند . با عبور از روي بهشت زهرا بعضي ها به فكر فرو مي روند . بعضي هم از همون بالا فاتحه اي مي فرستند . به مخيله هيچ يك از آن ها خطور نمي كند كه تا دقايقي ديگر همراه با اين آراميده گان خواهند شد .. ساعت 13:35 : سه دقيقه از اعلام وضعيت اضطراري سپري شده است . هواپيما از بالاي منطقه كهريزك مي گذرد . خلبان گوهري به اتفاق ساير بچه هاي داخل كابين با ديدن غباري عظيم بر روي منطقه كه هر لحظه بيشتر مي شود ، از برج مهرآباد عمق ديد براي نشستن رو سئوال مي كند .پاسخ كمي نگران كننده است . حداكثر ديد 1500 متر گزارش مي شود ! كمك خلبان چرخ ها را باز مي كند . ساعت 13:40 : هواپيما از كنار قلعه مرغي در حال عبور است . در شرايط عادي ( زماني كه هوا غبار آلود نيست ) باند فرود به خوبي مشخص است . حتي در شب هاي مه آلود با روشن كردن پرژكتور هاي مخصوص حريم فرودگاه مشخص مي شود . كمك خلبان به گوهري مي گويد : فلاپ و او در پاسخ همكارش مي گويد : تدريجآ ( گرجولي ) در همين حال دست راست كمك خلبان بر روي دستگيره فلاپ مي رود .... مسافران كه در تب و تاب نشستن با يك موتور خاموش هستند با صداي چرخش اهرم سنگين فلاپ ها ، يه لحظه از جا مي پرند .. اولين نشانه انحراف : اگر وضعيت هوا اين گون غبار آلود تبود ، هر يك از خدمه داخل كابين با عبور از روي فرودگاه قله مرغي پي به اولين انحراف جزيي مي شدند . در شرايط نرمال بايستي ايستگاه قلعه مرغي در سمت بال چپ هواپيما ( لفت داون وينگ ) قرار مي گرفت . در حالي كه هواپيما تقريبآ از بالاي آن مي گذشت . ( البته اين دليل اصلي نمي شود . بار ها خود ما از بغل ساختمان هاي شهرك توحيد نشسته يوديم ) به همين دليل من فكر مي كنم مسئول برج به تصور اين كه خلبان قصد ميان بر زدن رو دارد ، هيچ تذكري نداده بود . بابك گوهري هرگز فكرش رو نمي كرد كه تنها سه دقيقه به پايان عمر خود و سرنشينان همراه اش رسيده است . در حقيقت همان طور كه در نقشه ملاحظه مي فرماييد ، قبل از رسيدن به روي منطقه قلعه مرغي گردش به چپ تموده است . در حالي كه بايد حدود يكي دو دقيقه همان مسير رو ادامه داده سپس به چپ بپيچد . قدم اول اشتباه مرگبار : حال بايد بررسي كنيم كه چه عواملي باعث اين انحراف و اشتباه شد ؟‌ همان طور كه گفتم ، درآن نقطه بايد در شرايطي كه عمق ديد خوب باشد ، باند فرودگاه مهر آباد رو در موقعيت ساعت 12 ( درست روبروي چشم خلبان ) قرار گيرد . در صورتي كه او زودتر پيچيده بود . مسير درست در همين نقشه در سمت راست منطقه قلعه مرغي ، خيابان شهيد تند گويان و علامت ميدان قزوين كاملآ مشخص است . مسلمآ گوهري فكر مي كرده است فرودگاه درست روبروي او قرار دارد . چه عامل يا عواملي باعث اين اشتباه شده بودند ؟ جهت آگاهي خوانندگان عرض مي كنم . اصولآ ما دو روش در پرواز داريم . 1- پرواز با ديد ( V.F.R ) كه در اين روش خلبان براي پرواز نمودن و نشستن به كمك چشم خود و نشانه هاي روي زمين مسير خود را مشخص مي كند . ( جاده ها ، رودخانه ها ، كوه ها و ساختمان ها ... ) نشانه هايي براي تشخيص و مطابقت با نقشه پروازي خلبان است . 2- پرواز به روش ( I.F.R ) است . در اين روش خلبان به كمك ابزار هاي ناوبري خود با مطابقت با نقشه پرواز مسير خود را رد يابي و پرواز مي كند . دوستان ببخشيد اگر اين چنين ريز مي پردازم . مي خواهم هيچ نكته اي از ذهن كنجكاو شما پتهان نماند . همچنين ابزار هاي قوي و حساس ناوبري داريم كه در هر دو روش به كمك خلبان مي آيد . مثل سيستم هاي ( I.L.S) كه ما در مهر آباد دو سيستم آي ال اس داريم . ولي مطمئن نيستم كه اين هواپيما داشت يا خير؟ ( برخي سي -130 ها در زمان ما داشتند . حالا نمي دونم كم شده يا اضافه شده است ) . سيستم تكن ، راديو و كامپاس و ... به طور دقيق مطمئن هستم مرحوم بابك گوهري در آن ساعت نمي دانسته است كه دقيفآ موقعيت اش كجاست ؟ اين احتمال وجود دارد كه همان سيستم تعميري ( V.O.R ) مجددآ دچار مشكل شده و زاويه غلط رو به خلبان نشان مي داده است . پس تا اين لحظه مي دانيم كه خرابي موتور ربطي به اين انحراف نداشته است . پس تمام شايعات رو لطفآ فراموش كنيد . اما اين پايان ماجرا نيست . مسئله اي كه اكثر كارشناسان خبره متحير گشته و در اين مسئله مانده بودند ، توانايي هاي هواپيماي سي -130 است . كه اگر مرحوم گوهري مسير را اشتباه طي كرده ، به محض مشاهده زمين و ساختمان هاي مرتفع ، مي توانست بلافاصله موتور داده و به اصطلاح ( گو اراند ) نمايد .. ساعت 13:45 : مسئولان برج در اين ساعت متوجه مي شوند كه هواپيما از مسير اصلي انحراف دارد و مايل به سمت چپ است . به همين دليل از طريق فركانس ارتباطي از وي دليل اين انحراف رو سئوال مي كنند . و متعاقب آن فرياد يا حسين خلبان به گوش مي رسد و سپس سكوت .... اولين اشتباه چگونه شكل مي گيرد ؟ همان گونه كه در تصوير بالا مشاهده مي فرماييد امتداد خط فرضي ترسيم شده ( رنگ قرمز ) به فرودگاه منتهي نمي شود . فراموش نفرماييد كه طبق اعلام برج مراقبت پرواز ديد در زمان سانحه 1500 متر بوده است . پس كاملآ مشخص است خلبان بابك گوهري از اين نقطه باند فرود را نمي ديده است . براي يك هواپيماي مقتدر نظامي كه نزديك به سه دهه امتحان خود را پس داده است ، اين نمي تواند مشكل خاصي باشد . اين هواپيما دستگاه هاي متعد ناوبري دارد كه قادر است هواپيما را از هر نقطه اي در شرايط كاملآ كور ( تاريك ) به فرودگاه راهنمايي نمايد . و به طور حتم كاپيتان گوهري ساعت ها در اين شرايط ( I.F.R ) قبلآ پرواز كرده بود . طبق استاندارد هاي پرواز در اين شرايط و با توجه به فاصله باند خلبان وقتي متوجه مي شود ديد كافي براي مشاهده فرودگاه را ندارد در اولين اقدام مي بايست با استفاده از سيستم هاي ناوبري خود استفاده كرده . و به جاي پرواز (V.F.R ) به طريقه ( I.F.R ) ادامه مسير دهد . حال بايد ديد آيا استفاده كرده است يا خير ؟ قدر مسلم گوهري متوجه شده است در اين فاصله باند فرود را در ديد ندارد . و صد در صد اتكاي او به دستگاه هاي ناوبري بوده است . پس اولين نتيجه اي كه مي گيريم اين است كه اين سيستم ها خراب بوده اند . هيچ احتمال ديگري در اين شرايط متصور نيست . مگر اين كه بر فرض محال فكر كنيم كه بابك گوهري تشخيص نداده است كه فاصله با فرودگاه چقدر است !! من در همين جا ثابت مي نمايم كه آن خدابيامرز دقيقآ مي دانست در چه فاصله اي از باند قرار دارد . اگر بار ديگر به نقشه بالا دقت فرماييد . به روشني قابل تشخيص است كه بابك گوهري در ساعت 13:35 دقيقه گردش به چپ نموده است . معني و مفهوم آن اين است كه او در نقطه مناسب اولين قدم در راه تقرب را برداشته است . يعني صد در صد به سيستم هاي معيوب ناوبري اطمينان كرده بود . وظيفه برج مراقبت پرواز در آن شرايط چه بوده است ؟ پس با توجه به اين مشاهدات و مستندات ، نتيجه مي گيريم سيستم زاويه غلطي را به خلبان نشان مي داد . و مشاراليه هرگز نمي توانست فكر نمايد كه مسير اشتباهي را طي مي كند . از طرف شعاع پرواز به خوبي نشان مي دهد كه هواپيماي سي -130 در محدوده چهل ناتيكال مايلي فرودگاه مهر آباد بوده است . به عبارت صحيح تر مسئوليت بلند شدن و نشستن (Departure/Approach ) به عهده برج مهرآباد بوده است . و طبق دلايلي كه در سطور بالا عرض كردم ، مرحوم گوهري با اتكاء به آن سيستم ها ، دچار اشتباه فاحش در تعيين ارتفاع ، زاويه تقرب ( approach angle َ) و راستاي باند فرود شده است . ضمنآ باز هم تآكيد مي نمايم با توجه به آشنايي گوهري به انواع و اقسام تقرب ها چه در شب و ديد كور و چه در روز ( از اصولي است كه قبل از خلبان شدن بايد آموخته باشد ) اولين اشتباه ناشي از خطاي تجهيزات ناوبري بوده است . و عامل انساني بر خلاف ادعاي بعضي ها ، هيچ نقشي نداشته است . در چنين وضعيتي برج فرودگاه مهر آباد بايد در ساعت 13:35 دقيقه وقتي خلبان گردش به چپ نموده و در مسير اشتباهي اقدام به كم كردن ارتفاع نمود ، وي را آگاه ساخته و گوهري را از شرايط ( mis-approach ) آگاه سازد . ياد آور مي شوم كه راهنمايي هاي برج را اصطلاحآ ( coordinate ) كردن مي نامند . عملي كه دير صورت گرفت ممكن است براي خيلي ها اين سئوال پيش بيايد كه بر فرض سيستم ناوبري هواپيمايي دچار نقص گرديد . و هيچ كدام از عوامل مانند خلبان و يا مسئول برج مراقبت متوجه اين قضيه نشدند . آيا سيستم يا نهاد جايگزيني نيست ؟ در هواپيماهاي پيشرفته امروز از جمله سي -130 هاي نيروي هوايي مجهز به انواع سيستم هاي تقرب هستند كه در صورت غير فعال بودن يكي از آن ها ، با ساير ابزار و آلات ناوبري مي شود هواپيما در بد ترين شرايط نشست . بر فرض محال اگر بر اثر اتفاقي تمام سيستم هاي هدايت كننده از كار افتاد ، در قرودگاه و شبكه تقرب زميني ابزار و وآلات ناوبري پيشرفته اي وجود دارد كه هواپيما را مستقيم تا سر باند فرود راهنمايي مي كند . اما در اين سانحه عوامل متعدي دخيل بودند كه در سطور بعدي به آن خواهم پرداخت . اما چرا در اين پرواز انجام نگرفت ؟ در مرحله اول به نوعي تقصير از مسئولن برج مهرآباد بود كه خيلي دير متوجه انحراف گرديد . به عبارتي اگر آن ها تنها 2 دقيقه زودتر متوجه انحراف و مسير هواپيما مي شدند ، خلبان را آگاه كرده و مرحوم گوهري بلافاصله با سيستم ديگري زاويه فرود را مي بست . به عبارتي او كاملآ مظمئن بود كه مسير درستي را طي مي كند . حتمآ با خود مي انديشيد كه اگر مسير ام اشتباه باشد ، برج اخطار خواهد داد . ضمن اين كه معمولآ ساير پرسنل پروازي همچون كمك خلبان و مهندس پرواز مسلمآ اگر نيم در صد فكر مي كردند كه دستگاه يا مسير مشكل دارد ، به خلبان گوهري تذكر مي دادند . به نظر شخصي بنده ، مشكل ديد باعث تمام اين مشكلات بود . يعني مرحوم گوهري احتمالآ فكر مي كرد اگر جلو تر برود عمق ديد بيشتر خواهد شد . يعني اگر هوا تاريك يا مه آلود بود ، هرگز اين سانحه پيش نمي آمد !! چون هم خلبان و هم مسئول برج جدي تر به قضييه مي نگريستند . من واقعآ از يكايك خوانندگان محترم پوزش مي خواهم كه اين قدر به جزئيات مي پردازم . ضمنآ ياد آور مي شوم تمام دلايل و عرايض ام كاملآ شخصي است . و احنمال اين كه اشتباه كرده باشم وجود دارد . من بنا به تجربيات چندين ساله ام قدم به قدم احتمالات را بررسي مي كنم . قضاوت را به كارشناسان محترم و خوانندگان فهيم اين سايت واگذار مي كنم . با اين توضيحات بر مي گردم به دقيقه 13:42 دقيقه .. كه خلبان همچنان در حال كاهش ارتفاع است و به سمت خانه هاي سازماني شهرك توحيد در حال پرواز مي باشد .... عامل بعدي ، موتور هواپيما : مسئول برج با مشاهده انحراف و ارتفاع نامناسب هواپيماي سي -130 ، بلافاصله سعي مي نمايد به خلبان تذكر دهد . كه البته خيلي دير است . از طرفي با توجه به غبار آلود بودن هوا و پنهان بودن ساختمان ها در آن آرتفاع ، وقتي در ساعت 13:42 دقيقه برج به خلبان اخطار انحراف رو مي دهد ، مصادف مي شود با لحظه اي كه تصويري گنگ از ساختمان هاي شهرك توحيد و حتي زمين قابل رويت براي خلبان مي شود . او تا متوجه اشتباه فاحش خود و ارتفاع موجود شده و قصد پاسخ گويي به برج را دارد ، ديگر خيلي دير شده بود ... و همزماني كه انگشت خود را بر روي فرامين فشار داده تا حرف بزند ، با ديدن وضعيت بحراني ناخود آگاه فرياد يا حسين گفته و تلاش خود را براي خروج از اين مصيبت به كار مي برد .. در رسانه ها خوندم كه قبل از شنيده شدن فرياد يا حسين ، صداي صلوات و هلهله شادي از مسافران شنيده مي شود ... همين امر دقيقآ فرضيه من را ثابت مي كند . زيرا همان طور كه گفتم از آن ارتفاع به خاطر بدي هوا زمين ديده نمي شد . خاموشي يك موتور و ديده نشدن زمين براي مسافران غير نظامي كه به قابليت هاي ايمني اين نوع هواپيما آشنا نبودند باعث گرديده بود آن ها يك نوع اضطراب و دلشوره اي از شرايط موجود داشته باشند . و دقيقآ زماني كه برج اخطار را به خلبان مي دهد ، زمين براي مسافران و ساختمان ها براي خلبان قابل رويت مي شود . از اين رو با توجه به حال و هواي ماموريت خود كه تلفيقي از نام عشق و و لايت است ، جو گير شده و با صداي بلند صلوات مي فرستند ، شايد هم عده اي هورا كشيده و غريو شادي سر داده بودند ... ذكر يك ماجرا براي روشن شدن افكار خوانندگان خالي از لطف نيست . در آن ايامي كه هواپيماهاي بوئينگ 707 براي نيروي هوايي خريداري شد ، سرهنگ معزي ( خلبان دربار و فردي كه بني صدر را از كشور فراري داد ) به عنوان فرمانده گردان و معلم خلبان اين هواپيماها هميشه روي يك اصل براي نشستن تآكيد داشت . او يه شاگردان خود هميشه توصيه مي كرد موقع نشستن ، آن اندازه سرعتي كه (طبق وضعيت هواپيما محاسبه مي شود ) براي نشستن بدست آورديد ، هميشه چند ( نات ) بيشتر بگيريد . چون اگر به دليلي اشتباهي در محاسبه تان مرتكب شده باشيد ، بوئينگ بر خلاف سي -130 ، چند ثانيه طول مي كشد تا موتور هاي ( جت ) شما جواب دهد .. و همين امر كافي است زمين بخوريد ... غرض از اين مثال اين بود كه هواپيماي سي -130 بر عكس بوئينگ هر وقت به دسته موتور آن فشار آورده شود ( گاز داده شود ) بلافاصله موتور ها جواب داده و هواپيما با سرعت ارتفاع مي گيرد . .. در اين پرواز هم قاعدتآ چنين اصلي عملي بود . يعني در آن 2 دقيقه اي كه از زمان اخطار برج تا زمان سانحه كه باز طبق نوشته رسانه ها يك دقيقه و پنجاه ثانيه بعد از يا حسين گفتن خلبان سكوت بود ، اين هواپيما در شرايط عادي ... تكرار مي كنم در شرايط متعارف و عادي ،قابليت اين را داشت كه با فشار دادن دسته گاز رو به جلو و كشيدن فرامين به سمت عقب ، هواپيما به سرعت از منطقه خطر نجات يابد . اما چرا جنين نشد ؟!! پر واضح است كه در اين جا ديگر خرابي سيستم هاي ناوبري نقشي نداشته است . و خلبان صد در صد همين عمل را انجام داده است . اما چرا به گفته شاهدان ماجرا مانند يه گلوله سنگ به سمت زمين آمده و به گوشه ساختمان بر خورد نموده است ؟ باز به نظر حقير خلبان بعد از ديدن درجه انحراف ، همزمان با صدا در آمدن مسئول برج كه با ديده شدن ساختمان توآم بوده است ، به طور غريزي و نا خود آگاه هواپيما را به جهت عكس زاويه سقوط يعني سمت راست پيچانده ( تو بنك ) مي گذارد . اين جاست كه به نظر من خلبان قصور كرده است . يعني در يك لحظه فراموش كرده بود يك موتور از همون سمت ندارد !! سرعت اش كم است ( چون داشت مي نشست ) و در بنك قرار دادن باعث واخوردگي هواپيما يا همان ( استال ) گرديده و مانند يه نكه سنگ بدون اين كه هيچ كنترلي روي فرامين داشته باشد ، متآسفانه به زمين مي خورد . ببخشيد يادم رفت كه اضافه كنم وزن آن هم سنگين بود ( بنزين مصرف نشده بود . بار و مسافر هم داشت ) . چه عواملي باعث سانحه مي شوند ؟ تا اين جا تقريبآ به عوامل موثر در اين سانحه دلخراش پي برديد . اما من قصد دارم عوامل ديگر را هم بر شمارم : معمولآ در هر سانحه اي دو نوع عامل دست به دست هم مي گذارند . يكي عوامل آشكار ، كه بيان كردم . دوم عوامل پنهان . به نظر شما چه عوامل پنهاني در اين ماجرا دخيل بوده است ؟ 1- فرسودگي و طول عمر هواپيما : با اين اصل كاملآ موافق هستم كه هواپيماهاي سي -130 بهترين و امن ترين هواپيماي ترابري است . و در حال حاضر پيشرفته ترين كشور ها از آن در عمليات هاي چند منظوره استفاده مي كنند . اما فراموش نكنيد كه آن ها مانند ما مشكل تحريم قطعات رو ندارند . و هر از گاهي مدل پيشرفته تر از سري قبل را روانه ارتش مي كنند . آمريكا در حال حاضر مدل سي -130 جي را هم به كار گرفته است . ولي ما همچنان با مدلي كه بيش از سه دهه از عمر آن مي گذرد از آن استفاده مي كنيم . آن هم به همت منخصصان واقعآ دلسوز . تصوير دو تن از خبرنگاران خبر گزاري ايسنا 2- روحيه خلبان و خدمه پرواز : داشتن روحيه مفرح و شاد براي خلبانان و خدمه پروازي يك اصل اجتناب ناپذير است . اما شما در اين پرواز مي بينيد كه خلبان از ساعت 6 صبح به پايگاه آمده و تا ساعت 13:24 دقيقه كه به پرواز رفته ، چقدر فشار رواني رو تحمل كرده است . چقدر انرژي صرف چونه زدن با مسئولان گردان نگهداري زده بود تا هواپيماي ديگري را جايگزين اين يكي نمايد ؟ مسلمآ اگر او در گير مشكلات اداري - فني نبود كار آيي او بيشتر مي شد . به گرفتاري هاي او مشكلات ديگر مرسوم مثل مسايل مادي و .. را هم اضافه كنيد . اين را هم اضافه كنم داستان موش و گربه بازي خرابي هواپيما تقريبآ سناريويي تكراري . هميشگي كروي پروازي است . 2 - بلاتكليفي ماموريت ها : من كاري به اين پرواز ندارم و قصدم صرفآ بررسي كلي است . بلاتكليفي در اجراي ماموريت ها تقريبآ به يك اصل تبديل شده است . بار ها شده بود كه ما براي ماموريت يك روزه اعزام مي شديم اما بدون هماهنگي ناگهان به يك هفته به افزايش مي يافت . در محل ماموريت هم اين نا هماهنگي ها به حدي مي رسيد كه ديگر روحيه اي براي پرواز نمي ماند . در صورتي كه با يك برنامه ريزي دقيق اكثر مشكلات حل مي شد . دلايل متعدد ديگري هم ممكن است وجود داشته باشد كه من حضور ذهن ندارم . اما با اجازه به ابعاد ديگر اين ماجرا مي پردازم . بعضي ها شايعه كرده بودند كه دشمنان به وسيله ليزر پرواز اين هواپيما رو مختل كرده بودند كه واقعيت ندارد . بعضي ها شايه كرده بودند كه جعبه سياه اين هواپيما را مخفي كرده بودند . و .. بايد به آگاهي شما عزيزان برسانم هواپيماهاي سي -130 فاقد ( FDR ) جعبه سياه مي باشد . دوستان عزيز راستش رو بخواهيد خيلي موارد رو قصد داشتم به عرض شما دوستان خوب برسانم . اما به دليل طولاني شدن فقط به چند نظر اصلي خودم اكتفا كردم . با تشكر و احترام : با احترام و تشكر : بهروز مدرسي به نقل از سايت دارابكس

  2. من شك ندارم كه جنگ بزرگي بزودي رخ خواهد داد و مخصوصا اينكه بعد از سخنان رئيس جمهور فرانسه و رئيس جمهور آمريكا كه گفته ايران بزرگترين خطر جهاني و اولين حامي فعال تروريسم و اينكه قصد ايجادهلوكاست اتمي را داره نشون ميده كه هيچ سازشي در كار نخواهد بود و از اين سخنان فقط بوي جنگ را ميشود استشمام كرد. خدا خودش بخير بگذرونه

  3. روزانلاين:لندن- سپاه پاسداران انقلاب ايران به تدريج به يک قدرت سياسي و اقتصادي کشور تبديل شده است. به گفته تحليلگران ايراني، سپاه با کنترل بيش از 100 شرکت و به گماني بيش از 12 ميليارد دلار سرمايه در تجارت و ساخت و ساز ايران حضور دارد. سپاه پاسداران در سال 1979 به عنوان يک نيروي نظامي و امنيتي براي پشتيباني از آرمان هاي انقلاب اسلامي ايران تاسيس شد. ولي اين نيروي قدرتمند 125 هزار نفري پس از جنگ هشت ساله با عراق، با به کارگيري توان مهندسي خود وارد صحنه بازسازي کشور شد و گلوگاه هاي استراتژيک اقتصادي ايران را در اختيار گرفت. اقتصاد دانان و تجار داخل ايران و نيز تحليلگران خارج از کشور مي گويند اين ارتش افسانه اي و مردمي با ورود به انواع و اقسام فعاليت ها که حتي شامل امور دندانپزشکي و مسافرتي هم مي شود، به بازيگر اصلي در پروژه هاي عظيم تبديل شده است. دامنه حضور سپاه، تحت زمامداري محمود احمدي نژاد، رييس جمهورايران که خود سابقه اي در اين ارتش دارد به کابينه دولت هم رسيد: 14 عضو از کابينه 21 نفري دولت را فرماندهان سابق سپاه تشکيل مي دهند. ضمنا"، افسر سابق 80 کرسي از 290 کرسي مجلس را نيز به خود اختصاص داده اند و در شوراهاي محلي و شهرداري ها هم حضور پيدا کرده اند. علي لاريجاني، مذاکره کننده اصلي ايران در مناقشه هسته اي هم، قبلا" عضو سپاه پاسداران بوده است. رشد فزاينده اقتصادي سپاه پاسداران، خود مي تواند توضيح مناسبي براي دلايل تلاش دستگاه ديپلماسي بوش در اعلام نام آنها به عنوان سازمان تروريستي باشد: حتي بيشتر از خود اين عنوان، در نظر گرفتن سپاه به عنوان گروه تروريستي مي تواند به مسدود ساختن دارايي ها و اخلال در فعاليت طرف هاي تجاري وابسته به آنها بيانجامد. اين اقدام از طريق اختلال در عملکرد همه اموري مرتبط با سپاه، خود موجب تاثير بر تامين اعتبار و سرمايه گذاري در محدوده هاي وسيعي از اقتصاد ايران خواهد شد. تحليلگران مي گويند، سپاه پاسداران به کمک درآمدهاي ميليارد دلاري و به عنوان قلب ايدئولوژيک انقلاب اسلامي، توانايي هاي خود را در حمايت مالي و انجام عمليات هاي نظامي به دور از چشم مردم گسترش داده است. رابين هيوگز، معاون سردبير هفته نامه دفاعي جينز در لندن، گفت: "حالا همه پول هايي که به دست مي آيد، صرف اين مي شود که آنها تبديل به قدرتمندترين نيرو شوند. نکته مهم اين است که هيچ عامل کنترل کننده اي براي نظارت بر فعاليت هاي اقتصادي سپاه پاسداران ايران وجود ندارد." در خارج از ايران، پروژه هاي احداث خط لوله، جاده ها، پل ها و به ميزان رو به رشدي، پروژه هاي نفت و گاز در اختيار شاخه مهندسي سپاه است، چيزي معادل شرکت مهندسي ارتش ايالات متحده. گاهي هم شرکت هاي وابسته به سپاه مشغول انجام آن هستند. يک اقتصاددان در تهران که به دلايل امنيتي نخواست نامش فاش شود، گفت: "ما از پول زيادي بين 12 تا 15 ميليلرد دلار در قراردادها صحبت مي کنيم. واقعيت اين است که جز تعداد کمي، براي بقيه بخش خصوصي، پروژه اي نمي ماند. بيش تر پروژه ها توسط شرکت هاي وابسته به سپاه انجام مي شوند." مقامات ايراني قراردادهايي به ارزش 6 ميليارد دلار را در مدت کوتاهي فاش کرده اند که به سپاه واگذار شده، چيزي حدود يک دهم ارزش کل صادرات سالانه ايران که تازه بخش عمده آنرا نفت تشکيل مي دهد. توليد ناخالص ملي سالانه در ايران حدود 204 ميليارد دلار است که با هزينه هاي زندگي مردم مطابقتي ندارد. ماهان عابدين، مدير تحقيقاتي ايراني الاصل مرکز مطالعات تروريسم در لندن مي گويد حتي شرکتهايي که سپاه در آنها سهم مالکيت مستقيمي ندارد، تحت کنترل آن ها هستند. عابدين گفت: "کساني که عملا" کارهاي سخت در پروژه هاي ساخت و ساز انجام مي دهند، با در نظر گرفتن اينکه سپاه مشغول طراحي تعداد زيادي از اين پروژه هاست، عملا" افراد سپاهي هستند. اما حرفي از مالکيت زده نمي شود. يک ساختار پيچيده تجاري وجود دارد. آنها هميشه اين ارتباط را مخفي نگه مي دارند." "در سالهاي دهه 80، اين نيرو از نظر عقيدتي يکدست بود و به شدت اسلامي. اما حالا همه چيز به پول در آوردن ربط پيدا کرده است." سپاه پاسداران نقش منحصر به فردي را در جامعه ايران بازي مي کند. اوايل به عنوان يک ارتش مردمي در ايجاد توازن با نيروي نظامي حرفه اي کشور، براي حفاظت از انقلاب اسلامي آيت الله روح الله خميني در برابر ضربات و دسيسه هاي وابستگان خارجي، و امروز هم به همان دليل اما براي جناح مشهور به اصولگرا باقي مانده اند. نيروهاي سپاه به موازات ارتش ايران با دانشکده افسري و نيروهاي دريايي، هوايي و زميني مجزا سازمان يافته اند که گزارش آنها مستقيماً به رهبر حکومت شيعه ايران داده مي شود. سپاه پاسداران با آوردن تجهيزات ذخيره شده، امکانات پزشکي زمان جنگ، توانايي هاي مهمات سازي و نيروهاي کار ارزانش، تبديل به پيمانکار برگزيده اي در بسياري از پروژه هاي دولتي شده است. هنري پالسن، وزير خزانه داري ايالات متحده، در نطق ماه گذشته اش گفت: "سپاه چنان در شرکت هاي اقتصادي و موسسات تجاري ايران ريشه دوانده، که هر چه بيشتر جلو مي رويم، فکر مي کنيم وقتي با ايران وارد معامله اي مي شويد يعني با سپاه پاسداران انقلاب ايران وارد معامله شده ايد." بنابر عقيده بسياري از کساني که با عملکرد سپاه پاسداران آشنايي دارند، ارزش هيج اقدام ديگري براي ايالات متحده قابل مقايسه با اعمال تحريم عليه سپاه پاسداراني نيست که خارج از سيستم بازرسي مجلس ايران و سازمان مديريت و برنامه ريزي اين کشور به کسب درآمدهاي چندين ميليارد دلار مشغول است. چنين گردش سرمايه اي، بر اساس بحث هاي موجود ميان رهبران مخالف و برخي تحليلگران، مي تواند صرف حمايت مالي عمليات هاي پنهاني نظامي نظير پشتيباني از جنگجويان شيعه در عراق، ارسال تجهيزات به جنگجويان حزب الله لبنان و نيز توسعه برنامه هاي سري هسته اي شود. تاسيسات بحث انگيز غني سازي اورانيوم در نطنز که در سال 2002 برملا شد، تحت نظارت نزديک سپاه پاسداران و بدون نظارت سيستم عمومي بودجه بندي مجلس ايران توسعه يافت. از آن زمان به بعد، مقامات آمريکايي سعي در تحميل يک سري تحريم ها براي توقف کمک هاي مالي به ايران براي توسعه برنامه هاي هسته اي و موشکي آن کشور کردند. منبع: لوس آنجلس تايمز- 26 آگوست

  4. موعود:به گزارش جهان، رژيم صهيونيستي به تازگي مدعي شده است كه با گذشت بیش از شش دهه از پایان جنگ جهانی دوم، صاحب یکی از بزرگترین آرشیوهای اسناد دوران جنایات آلمان هیتلری شده است که می‌تواند در شناسائی گوشه‌های دیگری از هولوکاست موثر باشد و با کمک این اسناد بتواند اسامی صدها هزار نفر دیگر از یهودیانی را که به قربانگاه‌های آلمان نازی فرستاده شدند، شناسائی کرد. جالب‌تر اين كه بر اساس اين ادعا، بنیاد ید و شم از هنگام برپائی خود تا کنون توانسته است، اسامی بیش از سه میلیون نفر را از میان اسناد و یا از روی شهادت بستگان آن قربانیان و یا فهرست‌هائی که در هر جامعه یهودی وجود داشته، شناسائی کند و تلاش برای کشف اسامی سه میلیون نفر باقی مانده همچنان ادامه دارد. رژيم اسراييل مدعي شد، 12 میلیون سند در دوران جنگ در آرشیو مرکزی نازی‌ها در یک روستای آلمانی از طرف دولت آلمان هیتلری نگاهداری می‌شد که پس از جنگ به تصرف ارتش‌های متفقین درآمد. به مدت ده‌ها سال متفقین به کسی اجازه نمی‌دادند به این آرشیو نزدیک شود و یا اسناد آن را ورق بزند. در سال‌های اخیر چنین اجازه ای به بنیاد ید و شم (موزه جنایات نازیها در اورشلیم) و برخی از کشورهای متفقین داده شد. ولی تنها در ماههای گذشته بود که موافقت گردید فتوکپی همه این اسناد به اسرائیل انتقال یابد. تالار نام‌های قرباینان هولوکاست در موزه ید و شم در اورشلیم اين گزارش براي توجيه و دادن اعتبار به اسناد و ادعاي خود، با معرفي كردن آلمان‌ها به عنوان افرادي بسیار منظم و دقیق كه دوست دارند هرچیز دارای سند باشد و آن را نگاهداری کنند و از همین راه است که ده‌ها هزار عکس و قطعه فیلم از جنایات نازی‌ها باقی مانده است، اسنادی هم که در آرشیو موسوم به "آرشیو اسناد صلیب سرخ در بادآلسون" در آلمان نگاهداری شده، از جمله شامل فهرست‌های مشروح اسامی افرادی است که به اردوگاه مرگ آشوویتس که در آن بیش از یک و نیم میلیون نفر یهودی و غیر یهودی کشته شدند فرستاده شدند.اسناد مشابهی نیز درباره اردوگاه‌های دیگر نازی به نامهای بوخن والد، برگن- بلزن، داخائو و اردوگاه‌های دیگر در این آرشیو نگاهداری می شد. مقامات بنیاد ید و شم می گویند که این اسناد از جمله شامل هویت و مشخصات 5ر17 میلیون نفر انسان است که شمار نامعلومی از آنان یهودی بوده اند و به سال‌ها وقت نیاز است تا بتوان همه این اسناد را مرور کرد و اسامی یهودیان را از آن استخراج نمود. این احتمال داده می شود که از میان انبوه اسناد بتوان به هویت چند صد هزار نفر دیگر از یهودیان قربانی شده پی برد. اين رژيم براي عده ارائه اين اسناد نيز دلايلي اين گونه مطرح مي‌كند كه در حال حاضر اسرائیل این اسناد را در اختیار همگان قرار نمی دهد، زیرا در این باره همه یازده کشور عضو باید تصمیم مشابهی اتخاذ کنند. احتمال می‌رود که این کار تا چند ماه دیگر عملی گردد. در موزه ید و شم در اورشلیم، بخش ویژه‌ای برای شناسائی و ثبت اسامی قربانیان جنایات نازیها وجود دارد که تا کنون سه میلیون و یکصد هزار نام قربانیان یهودی در آنجا به ثبت رسیده است و تلاش برای شناسائی اسامی افراد دیگر ادامه دارد.

  5. دوستان به نظر بنده حيله اينكه ميخواهند سپاه پاسداران را در ليست سياه و سازمانهاي تروريستي قرار دهند قطعا يك علامت بزرگ است مبني بر اينكه حمله به ايران شديدا در پشت پرده در دستور كار است و اين زمزمه هاي مقدمه چيني حمله است.غرب سپاه پاسداران را محافظ و نگهدار و ستون پايه اصلي جمهوري اسلامي ميداند و حتي كنترل دولت و منابع بزرگ اقتصادي و پروژه هاي هسته اي را هم در كنترل سپاه ميبيند و با توجه به دولت احمدي نژاد كه اغلب از سپاهيان لباس شخصي تشكيل يافته و مهره هاي اصلي دولت همگي سابقه نظامي داشته و سردار سپاه بوده اند بنابراين آنها به اين نتيجه رسيده اند كه طلسم نابودي نظام جمهوري اسلامي همين سپاه است كه اگر نابود شود ستونهاي نظام فرو ميپاشد و سرنگون ميشود.بنابراين اگر سپاه كه نيروي نظامي و رسمي يك حكومت و در حاكميت و امور اقتصادي و سياسي و امنيتي هم نقش بالايي دارد به عنوان سازمان تروريستي به صورت رسمي اعلام شود اين معنا را خواهد داشت كه استكبار غرب حكومت جمهوري اسلامي را رسما تروريست و خطرناك براي جهان اعلام كرده و اين مهمترين بهانه و مقدمه چيني براي حمله به ايران و هدف قرار دادن تمامي مراكز مربوط به سپاه و حكومت و بلوكه شدن تمامي دارايي هاي خارجي ايران و تحت تعقيب قرار گرفتن مقامات ايراني خواهد بود و غرب تا زماني كه تمام مسائل را نسنجد و برنامه ريزي دقيق نكند و به اين نتيجه نرسد كه حمله موافقيت آميز خواهد بود و دشمنش امكان عكس العمل نشان دادن را نخوهد داشت هيچ عمليات نظامي انجام نخواهد داد.

  6. همدمي:در هفته های اخیر وقایعی در صحنه بین المللی رخ داده که این نگرانی را به وجود می آورد که دنیا ممکن است به دوران جنگ سرد باز گردد. رئیس جمهوری روسیه، که احتمالا موفق شده اقتصاد کشورش را در سالهای اخیر بهبود بخشد، و خود احتمالا برای آن که بتواند مادام العمر رئیس جمهوری بماند تلاش می کند، با کمک چین که قاطعانه خود را ابرقدرت فردای جهان می داند دست اتحاد داده و به مانور نظامی مشترک و برپائی "سازمان همکاریهای شانگهای" پرداخته (که حکومت ایران نیز سخت مایل است در آن عضویت یابد). آیا دوران جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب از سر گرفته می شود؟ حدود نیم قرن دنیا در کابوس جنگ سرد بین کشورهای کمونیستی و ممالک غربی به سر برد و خطر بروز جنگ اتمی که ممکن است دنیا را ویران کند، بر مردمان سنگینی می کرد تا بالاخره اتحاد شوروی فرو ریخت و روسیه و آمریکا درباره از میان بردن شماری از بمب های اتمی و موشک های دور پرواز خود به توافق رسیدند و جنگ سرد پایان گرفت و بشریت نفس راحتی کشید. آیا اکنون جمهوری فدرال روسیه به رهبری پرزیدنت ولادیمیر پوتین قصد دارد جنگ سرد را از سر بگیرد؟ در این هفته اعلام شد که بمب افکن های دور پرواز روسی دوباره در نزدیکی سواحل بریتانیا در حال پرواز دیده شده اند. پیش از آن خبر رسیده بود که این بمب افکن های استراتژیک روسیه به جزایر گوام در اوقیانوس آرام، که یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی ایالات متحده در آنجا قرار دارد نزدیک شده اند. هفته پیش نیز هنگام برگزاری کنفرانس سازمان همکاریهای شانگهای موسوم به S.C.O.، روسیه و چین و دیگر کشورهای عضو یک مانور نظامی گسترده در نزدیکی کوههای اورال برگزار کردند. درست است که ظاهرا واحدهائی از ارتش های ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان نیز در این مانور حضور داشتند. ولی صاحبان واقعی این رزمآیش بیسابقه، ارتش های چین و روسیه بودند - دو کشوری که در اوج جنگ سرد رهبری بلوک کشورهای کمونیستی را در دست داشتند. روسیه پروازهای استراتژیک هواپیماهای بمب افکن های سنگین خود را 15 سال پیش متوقف ساخت- زیرا احساس می کرد که از نظر اقتصادی دارد از پای درمی آید. بهای نفت هم بالا رفته بود. ولی حالا اوضاع تغییر کرده و روسیه خود صادرات گاز و نفت دارد و درآمدش افزایش یافته است. پرزیدنت ولادیمیر پوتین که دور دوم ریاست جمهوریش بزودی به پایان می رسد- ولی احتمال می رود که او برای تغییر قانون اساسی به هدف ادامه حکومت مقدمه چینی می کند، از روزی که قدرت را به دست گرفت نشان داد که می خواهد دوران شکوه و قدرت روسیه تزاری را به آن خاک باز گرداند- و یا حتی شاید دوران "عظمت" اتحاد جماهیر شوروی را زنده کند. در این روزها کتاب تازه ای در مسکو تحت عنوان "تاریخ مدرن روسیه - سالهای 1945 تا 2006" انتشار یافته که دبیران وظیفه مطالعه و تدریس آن را دارند. در این کتاب که ماجراهای آن از پایان جنگ دوم جهانی آغاز می شود و با رویدادهای سال گذشته پایان می گیرد، از استالین (آن فرمانروای مالیخولیائی و جنایت پیشه) به عنوان پدر روحانی ملت روسیه نام برده شده است. هدف، بازگرداندن روسیه به دوران تزاری و استالینستی است. در همین چارچوب بود که چند هفته پیش یک ناو یخ شکن روسیه خود را به قطب شمال رساند و پرچم مالکیت روسیه بر آن نقطه را به اهتزاز درآورد، که خشم کانادا و دیگر کشورهائی را که خود را مالک قطب شمال می دانند برانگیخت. درست است که ایالات متحده می گوید استفاده دوباره از هواپیماهای کهنه و از نفتالین درآمده بمب افکن روسیه و از سرگیری پروازهای استراتژیک در نقاط مخلتف جهان، نمی تواند علامت بازگشت جنگ سرد باشد. ولی این، یک حلقه از مجموعه تلاشهای روسیه برای بازگشت به قدرت پیشین است، که ممکن است بازگشت به دوران جنک سرد را نیز بدنبال آورد. برگزاری مانور نظامی، با چین در کنار کوههای اورال، یک دندان نشان دادن آشکار به دولتهای غربی و به ویژه ایالات متحده است که رهبری بلوک غزب را در دوران پنجاه ساله جنگ سرد به عهده داشت. سازمان پیمان همکاریهای شانگهای (که محمود احمدی نژاد بعنوان ناظر در نشست آن حضور یافت) در حال حاضر یک سازمان همکاریهای سیاسی و اقتصادی است. ولی دست اندرکاران آن پنهان نمی کنند که شاید در آینده بخواهند یک پیمان نظامی از آن استخراج کنند که با پیمان نظامی ناتو کوس برابری بزند. آسیای مرکزی سرشار از منابع نفت و گاز است و چین و روسیه با این مانورها می خواهند به آمریکا اشاره دهند که مبادا به آنجا چشم طمع بدوزد. مباحثه و مجادله روسیه با ایالات متحده بر سر برپائی پایگاههای ضد موشکی در لهستان و چکوسلواکی همچنان در اوج خود قرار دارد. در حالی که آمریکا ادعا می کند که هدف از برپائی این پایگاهها مقابله با تعرضات موشکی احتمالی جمهوری اسلامی ایران است، که موشکهای شهاب-3 و شهاب-4 دارد و به زودی ممکن است به بمب هسته ای نیز مجهز شود، روسیه ادعا می کند که این ضد موشک ها را آمریکا علیه امنیت و قدرت نظامی روسیه مستقر می سازد- زیرا در حال حاضر ظاهرا خطری از جانب موشک های ایران، کشورهای غربی را تهدید نمی کند. مجادله روسیه با غرب درباره سرنوشت ناحیه کوسوو نیز هنوز همچنان ادامه دارد و طرفین آن را یک امر اصولی می دانند. همچنین فشار غرب به روسیه برای احترام گذاشتن به حقوق انسانی در آن کشور نیز قطع نشده است. در حالی که دنیا امروز احتمالا به سوی از سرگیری جنگ سرد پیش می رود، شش سال پیش روابط روسیه و آمریکا بسیار دوستانه بود. پس از فجایع تروریستی 11 سپتامبر 2001 ، پرزیدنت پوتین به رئیس جمهوری آمریکا نزدیک شد و در مبارزه با ترور، با غرب به همکاری پرداخت. ولی انتظاراتش در سالهای اخیر برآورده نشده، و یا شاید سطح توقعش بالا رفته و یا شاید اعتماد بنفس او تقویت شده و حالا می خواهد روسیه را به دوران ابرقدرتی باز گرداند. در آن دوران، پوتین حتی موافقت کرد که ایالات متحده به هدف مبارزه با ترور، در ازبکستان و قرقیزستان دو پایگاه نظامی برپا سازد و از نظر نظامی و اطلاعاتی نیز جای پائی برای خود در جمهوری گرجستان به دست آورد – که این هر سه درگذشته در حیطه نفوذ روسیه بودند. اکنون سالیان دراز است که روسیه و چین در تلاش برای بازگشت به دوران ابرقدرتی، می کوشند نفوذ خود را در هر نقطه ممکن دنیا گسترش دهند. روسیه روی حکومت ایران بسیار حساب می کند و قرار است به سوریه شبکه های پیشرفته موشک های ضد هوائی بفروشد. چین در عین حال که با ایران و بسیاری کشورهای دیگر همکاری دارد، به گسترش نفوذ خود در قاره سیاه پرداخته و می کوشد سودان را همانند حکومت ایران، به پایگاه عملیاتی خود در آفریقا مبدل کند. با آنکه روسیه ادامه نفوذ در ایران را برای بازگشت به دوران ابرقدرتی بسیار مهم می داند، در رابطه با طرحهای اتمی حکومت ایران، با ایالات متحده نیز به نوعی همکاری ادامه داده است. روسیه بود که پیشنهاد کرد غنی سازی اورانیوم ایران در خاک آن کشور انجام گیرد تا دنیا مطمئن شود که ایران قصد تولید بمب هسته ای ندارد. روسیه بود که بالاخره در کنار چین با کشانده شدن پرونده ایران به شورای امنیت موافقت کرد- و امروز هم روسیه و چین با نوعی همکاری برای گسترش تحریمها علیه حکومت ایران موافقت کرده اند- گرچه هنوز به تفاهم کامل نرسیده اند. از همه مهمتر، روسیه است که با گردن نهادن به خواست جهانی و تحریمهای اعلام شده از جانب شورای امنیت سازمان ملل، از تکمیل و راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر به بهانه های مختلف شانه خالی می کند- زیرا بیم آن می رود که حکومت ایران پسمانده های سوخت اتمی را به روسیه باز نگرداند و با آن بمب هسته ای بسازد. پرزیدنت پوتین حتی در چارچوب برگزاری نشست سازمان همکاریهای شانگهای حاضر به دیدار با محمود احمدی نژاد نشد. حکومت ایران که در انزوای کامل جهانی قرار دارد و تنها رژیم های پشتیبان آن، حکومت حزب بعث سوریه و نظام دیکتاتورمنش هوگوچاوس در ونزوئلا هستند، بسیار به روسیه نیاز دارد و به چین چشم دوخته است. ولی دولت مسکو به ایران در چارچوب منافع بین المللی خود می نگرد و هرگز مصالح عمده خود با ایالات متحده و کشورهای اروپای غربی را فدای مصالح محدود خود در ایران نخواهد کرد. جمهوری اسلامی ایران موجودیت خود را از جمله به جنگ سرد اواخر قرن بیستم میلادی مدیون است. اگر جنگ سرد نبود، اتحاد جماهیرشوروی، گروههای کمونیستی و بنیادگرای مذهبی ایران را حمایت نمی کرد و آنها را به سوی رویاروئی با حکومت شاه نمی کشاند - و اگر بیم از نفوذ و بهره کشی اتحاد شوروی نبود، ایالات متحده و دولت پرزیدنت کارتر سیاست قاطعانه تری در برابر جمهوری اسلامی ایران در سالهای نخست به قدرت رسیدن آیت الله خمینی در پیش می گرفتند. ولی در چارچوب جنگ سرد، به دنبال همکاریهای پنهان شوروی با حامیان آیت الله خمینی، و ضعف و ندانم کاری پرزیدنت کارتر که از واکنش های خصمانه شوروی حتی در جریان بحران گروگانگیری دیپلمات های سفارت بیم داشت، انقلاب اسلامی نه تنها امکان پذیر گردید، بلکه قدرت و قوام یافت. ولی اکنون در سالهای ابرقدرتی ایالات متحده، موجودیت این رژیم به خطر افتاده و حکومت ایران در صحنه جهانی تنها و منزوی مانده است. سالها امید داشتند که اروپای متحد بتواند یک وزنه قدرتمند سیاسی در برابر آمریکا باشد که نشد - و جهان به سازمان همکاریهای شانگهای (به رهبری روسیه و چین) روی آورده که ایران را به عنوان عضو بپذیرند تا شاید یک وزنه نظامی هم درست کنند و پاسدار حکومت ایران در برابر تهاجم احتمالی آمریکا باشند.

  7. بازتاب:شبکه تلويزيوني «فاکس نيوز»، پرچمدار حمله به ايران، بر طبل جنگ مي‌کوبد. در فيلم کوتاهي که توسط يک فعال ضدجنگ به نام «رابرت گرين والد» با نام «فاکس حمله مي‌کند: ايران» تهيه شده و در يوتيوپ انتشار يافته، سرخط اخباري آورده مي‌شود که در فاکس نيوز ـ دالّ بر لزوم حمله به ايران ـ پخش مي‌شود و آنها را با گزارش‌هايي که در همين شبکه پيش از جنگ عراق انتشار يافته بود، مقايسه مي‌کند. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، در بخشي از اين فيلم کوتاه، «کريستين امانپور»، خبرنگار «سي.ان.ان» که پيشتر با انتشار نامه‌اي خطاب به خبرگزاري‌هاي «ABC» ،«CBS» ،«NBC» ،«MSNBC» و «CNN» با تشريح اين‌که چگونه يک شبکه خبري [CNN] به جاي اطلاع‌رساني درست درباره جنگ عراق، پاي در جاي پاي رهبران فاکس نيوز گذاشت، مي افزايد: شبکه خبري من از سوي دولت و پياده نظام آن در «فاكس نيوز» مرعوب شده بود. «رابرت گرين والد» در مطلبي درباره اين تصاوير مي‌نويسد: من به روشني حمايت همه‌جانبه‌ فاكس از جنگ عراق را به ياد دارم که چگونه آنها [سران کاخ سفيد] را براي جنگ تشويق مي‌کردند. اين در حالي بود كه چنين تصاوير و جلوه‌هاي ويژه‌اي تا آن زمان هرگز منتشر نشده بود. اين فيلم سه‌و‌نيم دقيقه‌اي با اين جمله آغاز مي‌شود: به جاي فرصت‌سوزي، کسي بايد روي ايران بمبي بيندازد، همان کاري که «نيکسون» درباره ويتنام انجام داد و در ادامه نيز جملاتي همچون «القاعده ايران، قصد کشتن ما را دارد»، «مردم قادر به درک خطر چنين کشور در دنيا نيستند» و «براي توقف برنامه سلاح‌هاي اتمي ايران بسيار دير شده است» و ... ادامه مي‌يابد. در بخش‌هايي از اين فيلم کوتاه، تبليغات جنگ‌طلبانه فاکس نيوز در سال 2003 عليه عراق و تبليغات کنوني آن عليه ايران با جملاتي اينچنيني مقايسه شده‌اند: ـ القاعده در بغداد است (2003)؛ در مقابل، مقامات رسمي در آمريکا بر اين باورند که ايران در حال معامله با القاعده است. ـ ارتباط تنگاتنگ رهبر عراق با رهبر القاعده (2003)؛ در مقابل، تهران در حال يکي شدن با القاعده است. در بخش ديگري از اين کليپ، نتيجه آمار گرفته شده در مؤسسه PIPA در اکتبر 2003 از بينندگان فاکس نيوز درج مي‌شود که 67% آنان بر اين باور بودند که مدارکي دالّ بر ارتباط بين القاعده و عراق وجود دارد، در حالي که هيچ مدرکي در اين باره يافت نشد يا آن که به باور 33% بينندگان در عراق، سلاح‌هاي کشتار جمعي وجود داشت، حال آن كه هيچ سلاح کشتار جمعي در عراق پيدا نشد. در اين فيلم سپس به مقايسه گزارش‌هاي فاکس نيوز از عراق پيش از سال 2003 و ايران كنوني در زمينه دستيابي به سلاح‌هاي کشتار جمعي و اين‌که ديپلماسي در برابر ايران پاسخ نخواهد داد و در نتيجه، لزوم حمله به ايران براي جلوگيري از حملاتي چون يازده سپتامبر مي‌پردازد. رابرت گرين والد، همچنين با ايجاد وب‌سايتي با نام «فاکس حمله مي‌کند»، از بينندگان خواسته است تا چشم خود را روي جنگ ويرانگر ديگري نبندند و با امضاي يک طومار اينترنتي، مخالفت خود را با سران کاخ سفيد و شبکه فاکس نيوز اعلام کنند.

  8. نئومحافظه كاران افراطي آمريكا پيشنهاد كرده اند كه نسخه حمله اتمي به ژاپن براي ايران هم پيچيده شود!!!! اين واقعا بسيار خطرناك است.آنها ميدانند كه اگر چنين سناريويي را اجرا كنند بدون شك آرماگدون رخ خواهد داد. رئيس سابق سيا تاكيد كرده كه بايد قبل از حمله به ايران ناوهاي هواپيمابر و رزم ناوهاي آمريكايي از تيرس ايران خارج شوند ولي انها نميتوانند پايگاههاي خود و يا رژيم اسرائيل را از تيرس ايران خارج كنند. من فكر ميكنند آنها در حال بررسي هستند تا مكان تمامي موشكهاي شهاب ايران را كشف كنند و طوري حمله كنند كه بتوانند پايگاههاي سپاه را كه موشكهاي شهاب را پرتاب خواهند كرد را هم كامل نابود كنند تا ايران قادر به حمله موشكي به اسرائيل و پايگاههاي آمريكايي و احتمالا كشورهاي عربي متحد آمريكا نباشد و تا زماني كه موفق به مكان يابي محل تمامي موشهاي بالستيك و كروز تهاجمي ايران نشوند احتمالا دست به حمله نخواهند زد.اگر موفق به اين كار بشوند آن وقت احتمالا پبروزي با آنها خواهد بود كه براي ما فاجعه است.پس بهمان اندازه كه نابودي تاسيسات اتمي ايران براي غرب مهم است نابودي پايگاههاي موشكهاي تهاجمي ايران هم بسيار مهم خواهد بود. بدون شك اگر آمريكا با هواپيماهاي بي 52 و يا بي 1 و يا بي2 و يا اف 117 پنهان كار و يا موشكهاي تام هاوك عمليات خود را اجرا كند موفقتر خواهد بود تا با جنگندهاي اف 15 يا 16 و يا 18 در نهايت احتمالا بعد از اينكه مكان دقيق تمام موشكهاي شهاب ايران كامل شناسايي شوند حمله انجام خواهد شد.البته آنها به دنبال نابودي گروههاي مسلح تحت حمايت ايران و تسليحات آنها قبل از انجام عمليات هم خواهند بود و البته من فكر ميكنم با توجه به كمكهاي عظيم تسليحاتي آمريكا به متحدانش احتمالا زمان انجام حمله به ايران نزديك است به خصوص با توجه به اينكه مهلت ايران در حال اتمام است و شهريور جلسه شوراي امنيت سازمان ملل تشكيل خواهد شد و آنها ميدانند كه رهبران جمهوري اسلامي كوتاه نخواهند آمد و جديدا هم احمدي نژادي كه اسرائيل را علنا به نابودي تهديد كرده خواستار اين شده كه ايران به باشگاه هشت كشور اتمي و چپاول گر جهان اضافه بشود و ايران هم در اداره جهان سهيم شود و سهم ايران را هم بدهند.اين سخنان بدون شك حمله به ايران را خيلي جلو خواهد انداخت. شك نكنيد.
    • Downvote 6

  9. ايرانين يو كي:رتش آمريكا ادعا كرد كه يك نوار ويدئويي حاوي تصاويري از مراحل نصب و پرتاب راكت هاي ايراني توسط شبه نظاميان عراقي را كشف كرده است.
    تصویر

    به گزارش شبكه اي بي سي نيوز مقامات ارتش گفتند كه اين نوار ويديويي در جريان حمله دو روز قبل نيروهاي آمريكايي به شهر نهروان در حدود 32 كيلومتري شرق بغداد كشف شده است .



    به ادعاي نظاميان آمريكايي اين فيلم حاوي تصاويري است كه طي آن شبه نظاميان عراقي در حال نصب و استقرار 46 پرتابگر موشك هستند كه 34 پرتابگر به راكت هاي 107 ميلي متري ايران مجهز شده اند.



    در نوار ياد شده همچنين مشاهده مي شود كه افراد نقاب دار در حال بارگيري و پرتاب موشك هاي بزرگ هستند و همزمان صداي مقتدي صدر، روحاني شيعه عراقي در پس زمينه تصوير به گوش مي رسد كه در حال محكوم كردن حمله آمريكا به عراق است.



    از سوي ديگر نام "مهدي"، امام دوازدهم شيعيان نيز بر روي يكي از راكت ها به صورت ناخوانا نقش بسته است.



    ارتش آمريكا مدعي شد كه نوار ويدئويي به دست آمده نشانه ديگري از حمايت ايران از شورشيان عراقي است.



    فرماندهان آمريكايي در عراق مدت هاست كه ايران را به تامين سلاح، حمايت و آموزش گروه هاي مسلح در اين كشور متهم مي كنند در حالي كه اين ادعا بارها از سوي ايران تكذيب شده است.

  10. ايرانين يو كي:اوليور كم، از شخصيت هاي مهم در ميان نو محافظه كاران آمريكا، اخيرا در روزنامه گاردين، چاپ لندن، مقاله اي نوشت كه در آن از حمله اتمي كشورش به دو شهر ناگازاكي و هيروشيما ژاپن در خاتمه جنگ جهاني دوم دفاع كرده و گفته بود همانطور كه اين حملات ناجي مردم جهان بوده از همين روش نيز بايد براي حل بحران هسته اي ايران استفاده شود. انفجار اتمي انفجار اتمي عباس عدالت، پرفسورعلوم كامپيوتر و رياضيات در دانشگاه معتبر امپريال لندن و بنيانگذار "حركت گروهي عليه تحريم و حمله نظامي به ايران" و مهرناز شهابي، سردبير اجرايي اين تلاش جمعي، در شماره روز سه شنبه (7 اوت)، گاردين به اين مقاله پاسخ داده اند. خواندن نظرات اوليور كمپ اگر تعجب برانگيز نباشد هراس انگيز است. درك معناي نهفته در گفته هاي وي سخت نيست. همان گروهي كه حمايتشان از حمله نظامي به عراق منجر به فاجعه اي شد كه مي بينيم، اكنون نگاه جنگ طلبانه اش را به ايران دوخته است. همان منطق خطرناك و مضحكي كه از حملات سنگدلانه اتمي سال 1945 دفاع مي كند اكنون فرصت يافته كه از حمله "پيشگيرانه" اتمي عليه ايران دفاع كند - خطري كه باعث مي شود به جنگ متعارف راضي شويم. اكنون بيش از هر زمان ديگر ما بايد بر موضع اخلاقي خود در اين زمينه تاكيد كنيم: همانطور كه محمد برادعي، رييس آژانس بين المللي، مي گويد داشتن جنگ افزار هسته اي كمتر از برده داري و نسل كشي در عصر مدرن نيست. جاي تعجب است كه آشوب در عراق از ذوق و شوق مقامات كاخ سفيد در آمريكا براي وارد شدن به يك جنگ خونين ديگر در منطقه كم نكرده است. سفر اخير بازرسان آژانس بين المللي اتمي به تهران هم بعيد است كه نگرش موافقان حمله نظامي - چه متعارف و چه اتمي- به ايران را عوض كند. حمله نظامي به ايران نقض فاحش پيمان ان پي تي است اما اين اولين باري نخواهد بود كه آمريكا معاهده 1968 را ناديده مي گيرد. پيمان عدم گسترش جنگ افزارهاي اتمي از كشورهاي امضا كننده مي خواهد كه با حسن نيت براي جلوگيري از گسترش مسابقه تسليحات اتمي و خلع سلاح اتمي وارد مذاكره شوند. اين پيمان همچنين به كشورهاي فاقد سلاح هسته اي ضمانت مي دهد كه به آنها براي دستيابي به دانش و فن آوري صلح آميز هسته اي كمك مي شود. پنج كشوري كه پيش از ساير كشورها از توانمندي تسليحات هسته اي برخوردار شده اند براي خلع سلاح اتمي به طور موثر اقدام نكرده اند و به اين ترتيب پيمان ان پي تي را نقض كرده اند. آمريكا به طور مستمر در دهه هاي هشتاد و نود ميلادي اين پيمان را نقض كرد و دولت ها و شركتهاي غربي و همچنين روسيه و چين را تحت فشار گذاشت كه با ايران مراوده هسته اي نداشته باشند در حالي كه ايران از سال 1970 عضو ان پي تي بوده و اين حق را دارد كه مواد، فن آوري و اطلاعات لازم براي بهرمندي از يك برنامه صلح آميز هسته اي را داشته باشد. اين وضعيت و حمله اسرائيل به تاسيسات اتمي عراق در سال 1981 در نهايت ايران را وادار كرد براي تامين نيازهاي هسته اي خود به بازار سياه متوسل شود. پنهانكاري ايران در اين مورد به ظن و ترديدهاي غرب در مورد اهداف ايران از داشتن توان هسته اي دامن زد. اما اين موضوع و اين كه چه شد كه ايران سر از بازار سياه هسته اي درآورد به ندرت در رسانه ها انعكاس مي يابد؛ همينطور به ندرت مي بينيم كه كسي به اين واقعيت اشاره كند كه آژانس بين المللي انرژي اتمي نتوانسته در 2 هزار و دويست بازرسي سرزده اي كه از تاسيسات هسته اي ايران داشته مدركي از ساخت جنگ افزار اتمي پيدا كند. در مقابل شك و ترديدهاي غرب در مورد ايران، برخورد غرب با برنامه تسليحات هسته اي اسرائيل را مي بينيم؛ برنامه اي كه از سوي فرانسه، بريتانيا و آمريكا تامين مي شود. اين كشورها فعالانه از توسعه برنامه هسته اي اسرائيل حمايت كرده اند، برنامه اي كه شامل بيش از دويست كلاهك هسته اي مي شود. اسرائيل به شدت تلاش دارد برنامه هسته اي اش را مخفي نگه دارد. حبس مردخاي وانونو، تكنيسين تاسيسات هسته اي اسرائيل، در سال 1986 براي هجده سال به خاطر اين كه علنا از برنامه تسليحات هسته اي كشورش سخن گفته بود نمونه اي بارز از اين تلاش است. حتي وقتي ايران در حال بررسي بازرسي هاي مجدد آژانس اتمي است خطر حمله نظامي به تاسيسات هسته اي اين كشور به قوت خود باقي است. تهديد اسرائيل به استفاده از بمب هاي سنگرشكن براي نابودي توان نظامي ايران با استراتژي امنيتي آمريكا همسو است. اين استراتژي، كه در سال 2006 تعيين شد و همچنين دكترين پنتاگون مبني بر عمليات مشترك اتمي استفاده از سلاح هاي هسته اي تاكتيكي عليه كشورهاي غيرهسته اي را به عنوان نيرويي بازدارنده مجاز مي داند. نكته خنده آور اين است كه آمريكا، به عنوان مهمترين ناقض ان پي تي، و اسرائيل، تنها كشور داراي سلاح هسته اي منطقه كه عضو اين پيمان نيست، براي مهار كردن خطر هسته اي درصدد حمله هسته اي برآمده اند. سال گذشته، جان مك كين، يكي از كانديداهاي اصلي حزب جمهوريخواه در انتخابات رياست جمهوري آمريكا كه از جمله راه هاي حل بحران هسته اي ايران را حمله نظامي به اين كشور مي داند، در پاسخ به اين سوال كه پيامد چنين حمله اي چه خواهد بود گفت: "حارمجدون (Armageddon)، آخرين نبرد ميان خير و شر در پايان جهان." پس از سه جنگ خانمانسوزي كه آمريكا، بريتانيا و اسرائيل در واكنش به حملات يازده سپتامبر به نيويورك و واشنگتن به راه انداخته اند، سايه احتمال يك جنگ ديگر آسمان منطقه خاورميانه را تيره و تار كرده است. در حالي كه جهان هيروشيما و ناگازاكي را از خاطر نبرده، دهها سازمان و جامعه طرفدار صلح و ضد جنگ هسته اي در بريتانيا، آمريكا و اسرائيل و همچين پنج برنده جايزه نوبل، از بيانيه اي بين المللي حمايت كرده اند كه خواستار خاورميانه اي عاري از جنگ افزارهاي كشتار جمعي است. اگر اسرائيل هر چه زودتر اعلام كند كه تصميم گرفته است جنگ افزارهاي هسته اي خود را نابود كند به كل منطقه خدمت كرده است.

  11. ايرانين يو كي:رييس سابق سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) هشدار داد كه ايران در صورت سرپيچي از تقاضاي جامعه بين المللي براي توقف برنامه هسته اي خود بمباران خواهد شد! "جيمز وولزي" در مصاحبه با روزنامه اينترنتي آمريكايي نيوزمكس گفت: "چنانچه ايران از تلاش هاي بين المللي براي توقف برنامه هسته اي خود پيروي نكند آنگاه هيچ گزينه اي براي آمريكا باقي نخواهد ماند جز آنكه تاسيسات هسته اي ايران را بمباران كند." وي تصريح كرد با توجه به اينکه ايرانی ها قايق های انفجاری و موشک های کروز در اختيار دارند ميتوان ناوهای هواپيمابر را خارج از خليج فارس نگه داشت و از آنجا به وسيله جنگنده های بی 52 و بی 1 و بی 2 ايران را بمباران کرد. يکی از مهمترين تهديدهای ايران نابودی اسرائيل است که اگر بتوانند يک خطر جدی است.آنها حزب الله لبنان بزرگترين سازمان تروريستی جهان که توانايی به مراتب بيشتر از القاعده دارد را تقويت می کنند. اما به نظر من هيچ تهديدی نميتواند ما را از متوقف کردن ايران از هسته ای شدن باز دارد. وي همچنين نسبت به حمله احتمالي تروريست ها به خاك آمريكا در تابستان جاري يا اوايل پاييز هشدار داد و گفت: "تصور مي كنم تهديد يك حمله جدي به آمريكا ظرف چند ماه آينده بسيار واقعي است." رييس سابق سيا خاطرنشان كرد: "حمله تروريستي به آمريكا با تسليحات كشتار جمعي از جمله سلاح هاي بيولوژيكي يك امر محتمل است." برپايه اين گزارش اظهارات "وولزي" بازتابي از مصاحبه ماه گذشته "رابرت مولر"، رييس كنوني سيا با نشريه نيوزمكس است كه در آن گفته بود: "هدف برتر القاعده، منفجر كردن يك سلاح هسته اي در آمريكا و كشتن هزاران آمريكايي است." رييس سابق سيا همچنين گفت كه وي از اعمال تحريم هاي شديد عليه ايران براي چند ماه ديگر حمايت مي كند اما اگر اين تحريم ها نتواند مانع از توقف برنامه هسته اي ايران شود آنگاه آمريكا چاره اي به جز بمباران سايت هاي هسته اي اين كشور نخواهد داشت. وي با انتقاد از برخي اعضاي وزارت خارجه آمريكا كه معتقدند برنامه هسته اي ايران را مي توان از طريق مذاكرات متوقف كرد، تصريح كرد: "هرگز شانسي براي اين گزينه قائل نيستم." وولزي ادامه داد:" مسلما آمريكا بايد فشارها بر ايران را از طريق تمركز بر اوضاع اقتصادي ضعيف اين كشور تشديد نمايد." گفتني است غرب، ايران را به تلاش در جهت ساخت تسليحات اتمي تحت پوشش برنامه صلح آميز هسته اي متهم مي كند، حال آنكه بازرسي هاي آژانس بين المللي انرژي اتمي تاكنون خلاف اين ادعا را ثابت كرده است.

  12. رجانيوز:راديو فردا هواپيماي اذرخش را نسخه بدلي هواپيماي اف5 امريكايي دانست. به گزارش رجانیوز ،این رسانه آمریکایی که برنامه های خود را با بودجه مستقیم سازمان جاسوسی آمریکا(سیا) به زبان فارسی تولید و پخش می کند، پس از آنکه خبرگزاریهای داخلی از موفقیت نیروی هوایی در پرواز «آذرخش» خبر دادند،بلافاصله با چندین نفر از کسانی که آنها را کارشناس هوایی-نظامی می نامید مصاحبه کرد و از این راه به تحقیر دستاورد خیره کننده ایرانیان پرداخت. راديو فردا در ادامه برنامه گزارش خبری خود به نقل از كارشناسان خود، هواپيماي آذرخش که تا کنون پرواز آن نمایش داده نشده را به هواپيماي آمريكايي اف 5 تشبيه کرد و با اشاره به از رده خارج شدن این هواپیمای آمریکایی مدعي شد: ساخت يك يا چند فروند هواپيماي جنگي از اين نوع، در جهان پيشرفته امروز دستاورد چندان چشمگيري نيست. این راديو در ادامه این برنامه همچنين به مشكلات ناوگان هوايي غير نظامي ايران اشاره کرد و مدعی شد که حركت ايران در جهت خودكفايي در زمينه هاي دفاعي كم اهميت تر از آن است که تهران بخواهد بر روی آن تبلیغ کند. این رسانه آمریکایی در ادامه پس از اشاره به مشکلات موجود در تامین قطعات هواپیماهای مسافربری در ایران، بدون هیچگونه اشاره به تحریمهای ضدانسانی و طولانی مدت کاخ سفید، حرکت جمهوری اسلامی ایران به سمت خودکفایی در تولید هواپیما را بی توجهی به وضعیت غیرنظامیان تحلیل کرد و مدعی شد: جمهوري اسلامي در راستاي سياست نظاميگري حركت ميكند! کارشناسان رسانه ای واکنش شدید رسانه های غربی در قبال موضوعاتی از این دست که به نوعی نمایش اقتدار و پیشرفت ملت ایران است و تلاش آنها برای تحقیر این دستاوردهای ملی ایرانیان را به تنهایی نشاندهنده اهمیت و تاثیرگذاری قابل توجه سیاسی - رسانه ای اینگونه نوآوریهای علمی و صنعتی می دانند. گفتنی است پیش از این، زمانی که رئیس جمهور کشورمان از دستیابی کشور به چرخه کامل سوخت و توانایی کشورمان درغنی سازی نیمه صنعتی اورانیوم خبر داد نیز رسانه های غربی بالاتفاق بر ساختگی و تبلیغاتی بودن چنین خبری تاکید کردند،اما با گذشت کمتر از یک ماه با اذعان به واقعی بودن این دستاورد،القاء تهدیدآمیز بودن آن را در دستور کار خود قرار دادند.

  13. همشهري آنلاين: فرمانده نیروی هوایی روسيه استفاده از سامانه موشكي S-400 جهت دفاع ضدموشکی اروپا را محتمل می‌داند به گزارش خبرگزاری نووستی، سرلشکر الکساندر زلین، فرمانده نیروی هوایی روسیه استفاده از جدیدترین سامانه پدافند ضدموشکی S-400 "تریومف" را در ترکیب سامانه ضد موشکی غیر استراتژیکی اروپا امکان پذیر می شمارد. وی در پاسخ به سئوالی در باره احتمال استفاده از S-400 در سامانه واحد دفاع ضد موشکی اروپا گفت:به اعتقاد من باید روی این مسئله کار کرد و اگر در این باره دستوری صادر گردد ما برای حل آن اقدام خواهیم کرد. سرلشکر الکساندر زلین، همچنين به خبرنگاران اعلام کرد که سامانه پدافندی S-400 قابلیت تامین امنیت لازم برای برگزاری مسابقات المپیک زمستانی سوچی در سال 2014 را دارد. وی در پاسخ سئوال خبرگزاري نووستی در باره اینکه آیا سامانه ضد موشکی S-400 برای تامین امنیت سوچی2014 مورد استفاده قرار خواهد گرفت گفت: "من این مسئله را به وزیر دفاع گزارش دادم و در آینده نزدیک اسناد لازم به حل این مسئله را به وی ارائه خواهم داد". فرمانده نیروی هوایی گفت: مهندسین به ساخت مراکز زیر ساختی المپیک سوچی خواهند پرداخت و ما هم سامانه دفاع ضد هوایی را آماده خواهیم نمود که امنیت برگزاری بازی های المپیک زمستانی در سوچی را تامین کند. تولید صادراتی سیستم S-400 از سال 2009 آغاز مي شود همچنين ایگور عاشوربیلی، مدیرعامل موسسه تحقیقاتی تولیدی "آلماز" سازنده سامانه های پدافند موشکی S-400 "تریومف" معتقد است که تولید نمونه های صادراتی این مجموعه های ممکن است که از سال 2009 آغاز گردد. وی در پاسخ سئوال خبرنگاران گفت: "طی دو سال ما این مجموعه را در نیروهای مسلح خود بکار خواهیم برد که جایگاه شایسته خود را (در بازار) پیدا کند و بعد از کسب تجربه بهره برداری، از سال 2009 می توانیم تولید مدل صادراتی آن را آغاز کنیم". سامانه پدافند موشکی S-400 برای انهدام اهداف پرنده از جمله هواپیما، هواپیمای بدون سرنشین و موشک های بالدار بکار برده می شود. از این سامانه همچنین می توان برای مبارزه با اهداف بالستیکی و آئرو بالستیکی استفاده کرد که آن را به حلقه کلیدی در ایجاد سامانه دفاع ضد موشکی در قلمرو حرکت مبدل می سازد. S-400 سامانه اي فوق مدرن و راحت در استفاده از تجهیزات توسط خدمه توصیف شده است. حداکثر برد موثر به اهداف آئرودینامیکی در حدود 400 کیلومتر و ارتفاع موثر پرتاب موشک بیش از 30 کیلومتر است. آنطور که‌دفتر مطبوعاتی نیروی هوایی روسیه اطلاع داد سامانه های سیار دفاع ضد موشکی S-400 دارای مشخصات فنی-عملیاتی فوق دقیقی نسبت به موارد مشابه خارجی خود از جمله سامانه های آمریکایی (پاتریوت) در دفع ابزار موشکی تهاجمی بوده و می توانند که به طور سریعی در ترکیب سامانه ضد موشکی غیر استراتژیکی اتحادیه اروپا قرار گیرند

  14. همشهري آنلاين: اولین جنگنده بمب افکن "سوخوی-34" از روز سه شنبه 31 ژوئيه به نیروی هوایی روسیه تحویل داده خواهد شد. به گزارش خبرگزاری نووستی از مسكو،الکساندر دروبیشفسکی دستیار فرمانده نیروی هوایی روسیه اعلام كرد: نیروی هوایی روسیه روز سه شنبه اولین جنگنده بمب افکن چند منظوره "سوخوی-34" را دریافت خواهد کرد. وی گفت: 31 ژوئيه در مرکز آموزشگاه خلبانی لیپتسک مراسم دریافت اولین فروند هواپیمای "سوخوی-34" برگزار خواهد شد. وی توضیح داد که کارشناسان این مرکز به فراگیری توان جنگی هواپیما خواهند پرداخت و توصیه هایی را در خصوص استفاده از آن تنظیم خواهند کرد. آموزش خلبانان و مهندسین پرواز یگان های دیگر نیروی هوایی که به "سوخوی-34" مجهز می شوند در همین مرکز نیز انجام خواهد شد. مشخصات فنی هواپیمای "سوخوی-34": وزن 38240 کیلوگرم، حداکثر وزن مهمات قابل حمل 800 کیلوگرم، سقف پرواز 15 کیلومتر، حداکثر سرعت 1900 کیلومتر بر ساعت، حداکثر مسافت پروازی 1100 کیلومتر، و خدمه آن دو نفر است. شاسی هواپیما شامل 12 گیره نصب مهمات است. این هواپیما مجهز به توپ 30 میلیمتری با 150 گلوله، چهارنمونه موشکی‌های هدایت شوند"هوا-هوا"، موشک های هدایت شونده "هوا-زمین"، بمب از جمله بمب‌های هدایت شونده و بمب‌های خوشه‌ای است. نمونه صادراتی آن "سوخوی-32" نام دارد.

  15. همشهري آنلاين:گرجستان، روسيه را متهم کرده است که جنگنده‌هاي روسي بمبي را بر روي قلمرو گرجستان انداخته‌اند. شبکه خبري دويچه وله از تفليس و مسکو گزارش داد، وانو مرابيشويلي، وزير کشور گرجستان اعلام کرد اين بمب به روي دهکده‌اي در نزديکي استان جدايي‌طلب استتين جنوبي انداخته شده، اما خوشبختانه منفجر نشده است. وي در همين حال از «اقدام خصمانه» روسيه سخن گفت.اما روسيه اين اتهام را رد کرد. يک سخنگوي نيروي هوايي اين کشور اعلام کرد که روز دوشنبه و سه‌شنبه 15 و 16 مرداد هيچ عملياتي بر فراز گرجستان انجام نشده است. روسيه از تلاش‌هاي جدايي‌طلبانه در استتين جنوبي حمايت مالي و معنوي مي‌کند. اما گرجستان با استقلال اين استان مخالف است.

  16. موعود:نوشتار حاضر به ارائه گزارشي از روزنامه واشنگتن پست با موضوع در جست‌وجوي واقعيات نفوذ لابي اسراييل بر دولت آمريكا مي‌پردازد كه از نظر خوانندگان گرامي مي‌گذرد. گلين فرانكلين نويسنده گزارش مفصل واشنگتن پست با عنوان در جست‌وجوي واقعيات نفوذ لابي اسراييل بر واشنگتن و دولت آمريكا، گزارش خود را با چگونگي شكل‌گيري اين گروه با نفوذ در آمريكا آغاز مي‌كند. همه آن‌چيزي كه ديويد بن گوريون مي‌خواست 15 دقيقه از وقت فرانكلين روزولت رييس جمهوري وقت آمريكا بود.بن گوريون كه پدر و بنيانگذار اسراييل است، يكي از رهبران تسخيرناپذير قرن بيستم بود كه در دسامبر 1941 با آرزوي ارايه مستقيم طرح تشكيل حكومت يهودي به رييس جمهوري آمريكا به واشنگتن سفر كرد. او براي 10 هفته در هتل قديمي امباسادور اقامت گزيد و در اين مدت به نوشتن نامه و گزارش و ارايه آن به ميريام كوهن وزير مورد علاقه آمريكايي خود پرداخت، البته او هرگز فرصت ديدار با رييس جمهوري آمريكا را نيافت. واشنگتن پست در ادامه با اشاره به گذشت 64 سال از آن زمان مي‌نويسد: در كنفرانس خبري ماه مه كه در كاخ سفيد برگزار شد، جرج بوش رييس جمهوري آمريكا در كنار ايهود اولمرت دوازدهمين نخست وزير اسراييل ايستاده بود. بوش پس از جلسه دو ساعته با اولمرت، بار ديگر بر روابط عميق و پايدار اسراييل و آمريكا تأكيد كرد و اولمرت را فردي متعهد به صلح خواند. پس از آن نيز بوش و الومرت در نشستي خصوصي و بدون حضور دستياران به مذاكره با يكديگر پرداخته و در نهايت براي صرف شام، راهي شدند. روز بعد نيز نخست وزير اسراييل در نشست مشترك كنگره آمريكا به ايراد سخنراني پرداخت كه در آن برخي از اعضاي كنگره 16 بار به صورت ايستاده سخنان اولمرت را قطع كرده و او را مورد ستايش قرار دادند. فرانكلين مي‌نويسد: البته استقبال از سخنان الولمرت دركنگره بدان معني نيست كه نخست وزير كنوني اسراييل يك فرمانده قدرتمند‌تري نسبت به گوريون است چرا كه فاصله زيادي به او دارد. بلكه اين استقبال ناشي از قدرت لابي يهودي در آمريكا است. اين در حالي است كه اسراييل سالانه حدود سه ميليارد دلار كمك مالي مستقيم خارجي آن هم از آمريكا دريافت مي‌كند. حال آنكه هيچ كشوري به اندازه اسراييل اين ميزان كمك مالي خارجي دريافت نمي‌كند. در وزارت امور خارجه آمريكا مكان محرمانه‌اي وجود دارد كه محل نگهداري توافق‌نامه‌هاي نظامي‌، اقتصادي و ديپلماتيك با اسراييل است. آمريكا به اسراييل در بخش نظامي به عنوان يك عضو ناتو مي‌نگرد و در مسايل نظامي نيز مانند يك كشور هميسايه از تسهيلات واشنگتن منتفع مي‌گردد. بوش اخيرا بار ديگر متعهد شده در صورتي كه اسراييل مورد حمله قرار گيرد آمريكا به حمايت از آن خواهد پرداخت. در كنگره نيز لابي اسراييل از حمايت قاطع نمايندگان و سناتورها برخوردار است. واشنگتن پست بدون اشاره به اين موضوع كه بخش عمده رسانه‌هاي همگاني و حتي مؤسسات نظرسنجي آمريكا نيز در اختيار همين گروه آيپك است، به نتايج يك نظرسنجي اشاره كرده و مي‌نويسد: برخي نظرسنجي‌ها نيز نشان مي‌دهد حمايت‌هاي عمومي از اسراييل بسيار قوي است، اين مسأله پس از حملات 11 سپتامبر افزايش يافته است. يك معادله بسيار پر طرفدار اين گونه است: اسراييلي‌ها برابر با انسان‌هاي خوب هستند و عرب‌ها نيز برابر با تروريست‌. جاش بلاك سخنگوي كميته آمريكايي روابط عمومي اسراييل موسوم به آيپك به واشنگتن پست گفته است: امروزه كار كردن در كنگره همانند فشار آوردن به يك در باز است. واشنگتن پست بلافاصله مي‌نويسد: البته آمريكايي‌ها اين مسأله را يك واقعه خوب نمي‌دانند. در ماه مارس دو نفر از اساتيد علوم سياسي مشهور آمريكا به نام‌هاي استفان والت از دانشگاه هاروارد و جان ميرشيمر از دانشگاه شيكاگو با انتشار تحقيقي 42 صفحه‌اي كه داراي استنادات بسيار قدرتمندي بود، اعلام كردند حمايت‌هاي دولت بوش از اسراييل و تلاش‌هاي مربوط به ترويج دمكراسي در خاورميانه باعث ناراحتي افكار عمومي ارعاب و مسلمانان شده و در نتجه امنيت آمريكا را به مخاطره انداخته است. نويسنده واشنگتن پست نوشته است: اين اساتيد مدعي هستند روابط صميمي ما با آيپك هم خطرناك است و هم بي‌سابقه، در بخشي از مقاله آنها آمده است ديگر گروه‌ها نيز توانسته‌اند سياست‌هاي خارجي ما را تحت تأثير قرار دهند، ولي هيچ لابي نتوانسته است سياست‌هاي آمريكا را از آنچه منافع ملي صدق مي‌كند تا اين اندازه تغيير داده باشد. واشنگتن پست مي‌نويسد: اين دو استاد مشهور آمريكايي همچنين نوشته بودند يكي از دلايل اصلي آغاز جنگ عراق نفوذ لابي اسراييلي بود و همين لابي هم اكنون با استفاده از تمامي استراتژي‌هاي خود در حال اعمال فشار به دولت آمريكا است تا با ايران نيز به صورت سلطه‌جويانه و متخاصمانه برخورد كند و به اين ترتيب در نهايت دشمنان اسراييل تضعيف و يا از بين بردن بروند و اسراييل از آزادي عمل بيشتري براي رويارويي با فلسطينيان برخوردار شود به گونه‌اي كه بيشتر جنگ‌ها، كشتارها، بازسازي‌ها و پرداخت خسارت‌ها توسط آمريكا انجام گيرد. اين روزنامه آمريكايي نوشته است، به اعتقاد اين دو استاد مشهور، اين يك توافقنامه شيرين براي اسراييل و يك توافق‌نامه بسيار بد براي آمريكا است. واشنگتن پست تصريح دارد: عده‌اي از منتقدان لابي اسراييل در آمريكا تلاش اين دو استاد علوم سياسي را ستوده و آن را هواي تازه توصيف كردند. نورمن سولومون از فعالان ضد جنگ و منتقدان رسانه‌اي در گزارشي در روزنامه بالتيمور سان در خصوص تحقيق اين دو استاد نوشت: اين تحقيق با دقت زيادي سرپوش موجود بر موضوعي را كه طي دهه‌هاي گذشته بسته نگاه داشته شده، برداشته است. نويسنده واشنگتن پست تصريح مي‌كند: البته نسل‌ها است كه تصور اينكه رياكاري يهوديان قدرتمند منافع ملي آمريكا را براي دستيبابي به اهداف خود تسخير كرده‌اند و اين شرايط باعث برانگيخته شدن احساسات ضد صهيونيستي درسراسر جهان شده و حاميان اسراييل نيز مدعي هستند اين تحقيق چنين ادعاهايي را مطرح ساخته است. آلن در شويتز از طرفداران سرسخت يهودي و عضو آبيك كه واشنگتن پست او را نويسنده، وكيل و استاد دانشگاه‌ هاروارد معرفي كرده، گفته است: اين تحقيق مملو از تفسيرهاي متعصبانه است كه در آنها يهوديان و اسراييل انگشت نما شده‌اند. ابراهم فاكسمن مدير اتحاديه ضد بدنامي نيز اظهار داشت: تحقيق والت و ميرشيمر اساسا و به اشتباه يهوديان را مسوول جنگ عراق مي‌داند. دانيل آيالون سفير اسراييل در آمريكا نيز كه پيش از اين به صورت علني نسبت به اين تحقيق واكنش نشان نداده بود،‌اكنون آن را مفاسد ، سطحي و در هم خواند كه تنها تلفيقي از ياوه‌گويي‌ها و زباله‌هاي قديمي است كه بايد به فراموشي، يعني جايي كه تعلق دارد سپرده شود. در همينحال والت و ميرشيمر نيز در واكنش به اين مسأله تأكيد مي‌:نند كه واقعيات و استدلال آنها همچنان معتبر سات و واكنش‌هاي انتقاد‌آميز و توهين آميز آنها تقريبا يكي از نقاط اصلي ادعاي آنها را تأييد مي‌كند يعني لابي اسراييل يك گاو مقدس است كه اگر شخصي به خود اجازه دهد از آن انتقاد كند، اين خطر را براي خود بوجود آورده كه از او به عنوان يك ضد صهيونيست ياد شود، واشنگتن پست نوشته است: اين دو استاد مشهور در مقدمه تحقيق خود گفته بودند لابي يهودي در قدرت خود اقراق مي‌كند و سپس به هر كسي كه از آن انتقاد نمايد، حمله مي‌كند. اين روزنامه آمريكا مي‌نويسد: در حقيقت اين تحقيق اين سؤال‌ها را به وجود آورده كه به راستي لابي اسراييلي تا چه اندازه قدرتمند است ،‌ نقش آن در طراحي جنگ عراق چه بود و آيا هم اكنون براي اجراي همين سياست در قبال ايران تلاش مي‌كند و آيا واقعا اين گروه اين اندازه رياكار است و در نهايت اينكه اين لابي به چه كسي تعلق دارد. واشنگتن پست در ادامه به برخي افراد و راه‌هاي نفوذ آنها اشاره مي‌كند و مي‌افزايد: موريس آميتاي فردي است كه دفتر او در ساختماني است كه رايزنان پارلماني از چندين گروه لابي دولتي، پيمان كاران دفاعي و اتحاديه گاز آمريكا در آن حضور دارند و همگي در تلاش هستند تا اعضاي كنگره آمريكا و كاركنان آنها را تحت تأثير اهداف خود قرار دهند. آميتاي كه هم اكنون يك شركت حقوقي را اداره مي‌كند، فارغ‌التحصيل دانشكده حقوق دانشگاه هاروارد است كه هفت سال را به عنوان ديپلمات وزارت امور خارجه آمريكا و شش سال ديگر را به عنوان دستيار قانون‌گذار فعاليت كرده بود تا اينكه در سال 1974 از او خواسته نشد مدير اجرايي آيپك را بر عهده گيرد. آيپك در اوايل دهه 1950 توسط يك روز‌نامه‌نگار كانادايي به نام آي ال كنن و با بودجه‌اي كه توسط تعدادي از گروه‌هاي يهودي تأمين شده بود، تأسيس شد. كنن از حاميان خستگي‌ناپذير اسراييل در دهه 1950 و اوايل 1960 بود. زماني او براي دلارها و رأي عليه لابي قدرتمند و متعهد نفتي‌ها يعني قانون‌گذاراني همچون ويليام فولبرايت كه رياست كميته سياست خارجي سناي آمريكا را بر عهده داشت، مي‌جنگيد. فولبرايت فردي بود كه حمايت‌هاي آمريكا از اسراييل را به عنوان يك اشتباه جدي كه ثبات منطقه‌ را تهديد مي‌كرد، توصيف كرده بود. در نهايت جنگ شش روزه 1967 نقطه تحول بود. رهبران عربي با اعتماد به نفس كامل از ريختن يهوديان در دريا سخن مي‌گفتند واين نگراني ايجاد شده بود كه هولوكاستي ديگر بوقوع خواهد پيوست ولي اسراييل در حمله‌اي پيشگيرانه به مصر و سوريه در اين جنگ پيروز شد و بسياري از يهوديان آمريكايي از پسر عمومي ستيزه جوي خود در خاورميانه حمايت كردند. البته بسياري از غيريهوديان نيز اسراييل را به عنوان جزيره كوچكي از دمكراسي در درياي ديكتاتورهاي عرب تصور و به حمايت از آن پرداختند. آميتاي در گفت و گو با خبرنگار واشنگتن پست گفت: به خاطر مي‌آورم در ابتدا تمايلي به در اختيار گرفتن رياست اين سازمان نداشتم و در نهايت بر غم و ميل باطني خود با اين كار موافقت كردم. او در نهايت بودجه و تعداد كاركنان ايپاك را سه برابر كرد، ولي استراتژيك‌ترين تصميم او انتقال دفتر اين سازمان از نزديكي كاخ سفيد به نزديكي ساختمان كنگره بود زيرا او وزارت امور خارجه و ديگر ساخه‌هاي قوه مجريه را محلي خصومت‌آميز براي اسراييل ديد و كنگره آمريكا را يك متحد طبيعي، محاسبه اين مسأله نيز چندان دشوار نبود زيرا در قوه مجريه تنها دو مقام (رييس جمهور و معاون او) هستند كه توسط مردم انتخاب مي‌شوند، ولي در كنگره آمريكا 535 نفر وجود داشتند و به اين ترتيب او فرصت‌ها و هدف‌هاي بيشتري را از اين طريق مي‌تونست دنبال كند. تجربه شخصي آميتاي و روابط وي با كنگره ، گروهي كك از كاركناني سخت كوش همچون وولف بليتزر مجري شبكه سي.ان.ان و كنت وولاك مدير مؤسسه دمكراتيك ملي را گرد هم آورد تا به موفقيت‌هاي او كمك كنند. ولي در حقيقت بزرگترين سرمايه او چندين هزار عضو قدرتمند بود كه براي آنها، اسراييل تنها يكانگيزه نبود، بلكه يك مأموريت مقدس تلقي مي‌شد. آميتاي مي‌گويد: دليل اصلي اينكه آيپك اين اندازه مؤثر است اين است كه مردم ما بسيار مشتقا هستند و اين بخاطر وابستگي آنها به اسراييل است. آيپك يكي از شناخته شده‌ترين گروه‌هايي است كه حمايت از اسراييل را هدف اصلي خود ساخته‌‌اند. اين گروه‌ها شامل كميته و كنگره آمريكايي يهوديت، اتحاديه ضد بدگويي و كنفرانس رؤساي سازمان‌هاي بزرگ يهودي آمريكا است ولي در حقيقت آيپك قدرت اصلي در واشنگتن است. واشنگتن پست در ادامه نوشته است: اسراييل در روزهاي اوليه حايت خود در حقيقت بچه پرورشي ليبرال دموكرات‌ها بود كه وابستگي زيادي به يهوديان آمريكا داشت ولي اين مسأله با روي كار آمدن مناخيم بگين نخستين نخست وزير است ميانه اسراييل در اواخر دهه 1970 تغيير كرد. او با جري فالول و ديگر محافظه‌كاران مسيحي كه معتقد بودند حاكميت يهود بر سرزمين مقدس به بازگشت دوباره حضرت مسيح كمك خواهد كرد يك ائتلاف عملي تشكيل داد. دولت رونالد ريگان نيز اسراييل را به عنوان يك متحد جنگ سرد و توازني در برابر كشورهاي سوريه و عراق كه از مشتريان شوروي بودند يافت. اسراييلي‌ها شديدا به حمايت‌هاي سياسي و كمك‌هاي مالي كه جامعه يهوديان آمريكا در اختيار آنها قرار مي‌داد، متكي بودند. آمريكايي‌ها در عين حال همچنان بلاتكليف بودند و نسبت به آن دسته از يهودياني كه تمايل داشتند براي اسراييل پول بفرستند ولي نمي‌خواستند خود به اسراييل بازگردند و يا فرزندان خود را به آنجا بفرستند، اهانت مي‌كردند. هدف اصلي بن گوريون بازگرداندن يهوديان به سرزمين خود پس از 2000 سال تبعيد بود! ولي وجود اسراييل و نياز عاجل آنها باعث حمايت يهوديان آمريكا از اسراييل و ايجاد احساس وابستگي شد كه در نهايت وزن سياسي آنها را در جامعه آمريكا بهبود بخشيد. آرتور هرتزورك فقيد كه يك خاخام و تاريخ نويس يهودي بود و رياست كنگره يهودي آمريكا را بر عهده داشت، زماني گفته بود پيش از بوجود آمدن اسراييل يهوديان در مراسم شام كاخ سفيد به عنوان فرد حضور مي‌يافتند ولي پس از آن، آنها به عنوان يهوديان در اين مراسم شركت مي كردند. واشنگتن پست نوشته است: هنري سيجمن كه زماني مدير اجرايي كنگره آمريكايي يهوديان بود و هم اكنون مدير پروژه آمريكا ـ خاورميانه در شوراي روابط خارجي آمريكا است، مي‌گويد: يك نيروي محركه‌اي وجود دارد كه زندگي يهوديان را به گونه‌آي هماهنگ سازد كه گويي يك سازمان مدافع تشكيل شده است كه از يك گروه آسيب‌پذير حمايت كند. اين خود نوعي فرهنگ قرباني شدن را ايجاد مي كند و گاهي باعث جلب انسان‌هايي مي‌شود كه احساس مي‌كنند آنها نيز قرباني شده‌اند. آميتاي در سال 1980 از سمت خود در آيپك كناره‌گيري كرد تا يك گروه لابي حقوقي براي پيمان‌كراان دفاعي تشكيل دهد. البته او هرگز تلاش خود براي منافع اسراييل را متوقف نكرد و با تشكيل شوراي روابط عمومي واشنگتن، يك آيپك مخصوص به خود تأسيس نمود . پس از وي نيز توماس داين رياستاين سازمان را بر عهده گرفت و آيپك با گسترش فعاليت‌هاي خود و اندازه اين سازمان ادامه داد. به گونه‌اي كه در دهه 1980 نفود و اندازه اين سازمان به صورت بسيار گسترده‌اي افزايش يافت و اين گروه موفقيت‌هاي سياسي چشمگيري بدست آورد. در اين دوران بودجه‌هايي كه توسط آيپك هزينه مي‌شد ، توانست پال فيندلي نماينده جمهوري‌خواه ، پيت مك كلوسكي از كاليفرنيا و سناتور چارلز پرسياز ايلينويز را كه همگي از منتقدان اسراييل و حاميان كشورهاي عربي بودند، شكست دهد. فيندلي مي‌گويد: آرميتا برغم اينكه از سياست‌هاي اسراييل انتقاد مي‌كرد ولي همواره با كمك‌هاي آمريكا به اسراييل موافق بود، ولي گناه اصلي او اين بود كه مدام با ياسر عرفات رهبر فقيد تشكيلات خودگردان فلسطين ديدار مي‌كرد و يك بار او را مدافع بزرگ حقوق بشر خوانده بود. فيندلي در انتخابات سال 1982 هدف قرار گرفت و اين بار شكست خورد. دو سا ل پس از آن نيز چارلز پرسي در برابر پال سيمون شكست خورد زيرا حاميان اسراييل مبلغ يك ميليون و 80 هزار دلار به صورت مستقيم به ستاد تبليغاتي سيمون كمك كرده بودند. فيندلي مي‌گويد: پس از آن بود كه من واقعا احساس كردم رداي ارعاب كاملا مطمئن عمل كرده است. چرالز پرسي نيز به دوستان خود گفته بود، آميتاي را شخصا مسوول شكست خود در انتخابات مي‌داند. آميتاي مي‌گويد در حقيقت من واقعا نمي‌دانستم كه اين قدر قدرتمند هستم. ما فقط همان كاري را كرديم كه هر گروه رايزني در اين شهر انجام مي‌دهد. از دوستان خود حمايت كرديم و سعي كرديم دشمنان را شكست دهيم. واشنگتن پست در ادامه نوشته است: لابي اسراييل بخصوص آيپك بعدها به اتحاديه ملي تفنگداران سياست خارجي معروف شدند. عده‌اي جنگجو و سرسخت كه از اين نام استفاده كرده و امتياز گرفتند ولي از برخي جهات اين گروه قدرتمند‌تر بود. حمايت اتحاديه ملي تفنگداران عمدتا محدود به جمهوري‌خواهان جناح راست و دمكرات‌هاي روستاي مي‌شد، ‌ولي آيپك توانسته بود به درون هر دو حزب آمريكا نفوذ كند تا اينكه زماني بيش از حد پيش رفت. در سال 1991 هنگامي كه بوش پدر رييس جمهوري آمريكا بود، واشنگتن ارتش عراق را از كويت خارج كرد. آنگاه بوش و جيمز باكر وزير امور خارجه وقت آمريكا توجه خود را به درگيري اعراب و اسراييل جلب كردند. در آن زمان آنها در حال اعمال فشار به دو طرف براي دستيابي به توافقنامه تاريخي صلح در كنفرانس مادريد بودند، ولي با مسأله‌اي روبرو شدند كه اين نگراني را بوجود آورد كه پيش از آغاز نشست، اين كنفرانس از هم پاشيده شود. در آن زمان اسحاق شامير نخست وزير تندروي اسراييل بود كه پيش از اعلام استقلال اسراييل از رهبران يكي از كوچكترين و افراطي‌ترين فرقه‌هاي شبه نظامي صهيونيستي بود. او كه با موجي از مهاجران يهودي از شوروي در حال فروپاشي مواجه بود، به دنبال 10 ميليارد دلار وام از واشنگتن بود تا بتواند براي اين مهاجران مسكن تهيه كند. البته بوش و باكر مي‌تواستند شامير به آنها قول بدهد كه از اين وام براي گسترش ساخت شهرك‌هاي يهودي‌نشين كه اسراييل در كرانه باختري و نوار غزه اشغال كرده ، استفاده نكند. البته اين قولي بود كه شامير نمي‌خواست به آمريكا بدهد. او به آيپك دستور داد اين وام را برغم مخالفت دولت آمريكا از طريق كنگره دريافت كند. به اين ترتيب بود كه آيپك بيش از هزار نفر از اعضاي خود را به كنگره اعزام كرد تا به رايزني با نمايندگان مردم آمريكا بپردزاند. بوش نيز در يك كنفرانس خبري با حمله مستقيم به اين گروه گفت: در برابر برخي نيروهاي سياسي قدرتمند، من شنيده‌ام كه بيش از يك هزار نفر از رايزنان به كنگره رفته‌اند و براي حل مسأله از سوي ديگر تلاش مي‌كنند. رهبران آيپك به شامير گفته بودند به اندازه كافي در مجلس نمايندگان و سنا رأي در اختيار دارند كه مي‌توانند تصميم بوش را باطل كنند ولي اين اظهارات بوش همانند يك چراغ جوشكاري ، بادكنك آنها را منفجر كرد. طي چند روز رهبران مجلس نمايندگان و سنا از آيپك خواستند از موضع خود عقب‌نشيني كند و به اين ترتيب حمايت‌ها از آن كاهش يافت. البته چيزي كه بيشتر از اين باعث تعجب شامير شده بود فرار متحدان آمريكايي‌ وي از او بود زيرا آنها دوست نداشتند توسط رييس جمهوري آمريكا به عنوان يك نيروي قدرتمند ولي پشت پرده از آنها ياد شود كه در ادامه گزارش مفصل خود نوشته است: شامير و دستياران او يهوديان آمريكا را تروس و كم جرأت توصيف كردند، ولي آنها معتقد بودند اسراييل بيش از حد پيش رفته است. سال بعد از آن شامير در انتخابات شكست خورد و اسحاق رابين به قدرت رسيد. بوش نيز هزينه اظهارات خود را پرداخت و در انتخابات 1992 بخاطر ناتواني در جلب آراي ايالت‌هايي همچون نيويورك ، نيوجرسي، اوهايو و فلوريدا كه گروه‌هاي يهودي زيادي در آنها ساكن هستند، شكست خورد و بيل كلينتون به عنوان رييس جمهوري آمريكا انتخاب شد. وقتي رابين براي نخستين بار به عنوان نخست وزير اسراييل به آمريكا سفر كرد، با فراخواني رهبران آيپك در يك نشست محرمانه در هتل مديسون، آنها را به رويارويي غير ضروري اسراييل و كاخ سفيد متهم كرد. او به آنها گفت: از اين به بعد اسراييل خود نقش هدايت روابط با واشنگتن را بر عهده خواهد داشت و آيپك به پشت صحنه انتقال داده شد. اوري نيز از خبرنگاران يهودي مي‌گويد: رهبران سازمان آيپك يك درس مهم آموختند و پس از آنكه دكترين كالين پاول را اتخاذ كردند، آنها تنها در جنگ‌هايي شركت كردن كه مي‌دانستند پيروز خواهند شد. واشنگتن پست در ادامه گزارش خود به توصيف مقر اصلي سازمان آيپك پرداخت كه به نوشته خبرنگاران هيچ چيز چشمگيري در آن ديده نمي‌شود. اين ساختمان داراي دفاتري كوچك و اتاق‌هاي كنفرانس بدون پنجره در دو طبقه است. دستگاه‌هاي فتوكپي و قفسه‌هاي آهني كتاب و مبل‌هاي خاكستري رنگ در آن وجود دارد. ديوارهايي كسل كننده به رنگ زرد و موكت‌هايي قهوه‌اي رنگ در كف آن. سيستم تهويه هوا نيز چندان مناسبت نيست ولي آيپك در نظر دارد سال آينده به يك ساختمان بزرگتر در همين منطقه (حومه كنگره آمريكا) نقل مكان كند. اين در حالي است كه وقتي يك هيأتي از تاجران ژاپني از مقر آيپك ديدن كرده بودند، با خنده‌اي محترمانه گفته بودند خوب مي‌شود حال به ما مقر اصلي را نشان دهيد. واشنگتن پست در ادامه گزارش خود نوشته است: سازمان آيپك چيزي براي مخفي كردن ندارد. اندازه توانايي و دستور كار آن همه اطلاعات عمومي هستند كه اكثر آنها در پايگاه اينترنتي آن منتشر شده است. آيپك داراي 200 كارمند رايزن، محقق و برگزار كننده است و سالانه 47 ميليون دلار بودجه دارد. اين سازمان هميچنين داراي 100 هزار عضو است كه نسبت به پنج سال گذشته تقريبا دو برابر شده و در 300 دانشگاه نيز مراكز جذب نيرو دارد. البته آيپك طي سال‌هاي اخير همكاري‌هاي خود را با برخي از اعضا متوقف كرده است. مهمترين آنها استيو روزن مدير سابق مسايل سياست خارجي اين سازمان است. روزن و كيت وايزمن سال گذشته پس از آنكه تحت قانون جاسوسي سال 1917 به دريافت اطلاعات محرمامنه در مورد استراتژي‌هاي دولت آمريكا در قبال ايران متهم شدند، از كار بركنار گرديدند، آنها متهم هستند اين اطلاعات محرمانه را از طريق لاورنس فرانكلين افسر ميز ايران در پنتاگون بدست آورده‌اند و محامه آنها اواخر تابستان برگزار خواهد شد. وكلاي روزن و وايزمن مدعي هستند كه موكلان آنها تنها كاري را انجام داده‌اند كه روزنامه‌نگاران و تحليل‌گران هر روز در وانشگتن انجام مي‌دهند، يعني جمع‌آوري اطلاعات واشنگتن پست تصريح دارد: شايد اين مسأله درست باشد ولي نكته اصلي چگونگي افشاي اين رسوايي كوچك استزيرا روزن و وايزمن به دنبال فرانكلين نبودند، اين فرانكلين بود كه مي‌خواست براي پيروز شدن بر مقامات ارشد خود آنها را از دور خارج كند زيرا آنها بر خلاف فرانكلين معتقد نبودند كه كاخ سفيد بايد در مورد برنامه هسته‌اي ايران با آن شديدتر برخورد كند لذا فرانكلين اعتقاد داشت كمك گرفتن از آيپك بهترين راه براي مطمئن شدن از اين بود كه پيام او به كاخ سفيد انتقال داده خواهد شد. اين روزنامه مي‌نويسد: ‌اين روزها كاركنان آيپك متشكل از دو گروه مختلف هستند. عده‌اي بخاطر توانايي‌هاي خود استخدام شده‌اند و عده‌اي ديگر نيز به اين كار ايمان دارند. به عنوان مثال مي‌توان به برد گوردن مدير سياست و امور دولت سازمان آيپك اشاره كرد. او از تحليل‌گران سازمان سيا و از دستياران نمايندگان كنگره بود و وظيفه او نظارت بر تمامي قانون‌هايي است كه به تصويب مي‌رسد. گوردن مي‌گويد: ما درك نسبتا پيچيده‌اي از كارهاي قابل اجرا و غير قابل اجرا داريم و تنها در زمينه‌هايي فعاليت مي‌كنيم كه قبال اجرا باشد. به اين ترتيب آيپك براي آن دسته از نمايندگان و دستياران كنگره آمريكا كه زمان يا منبع جمع‌آوري اطلاعات در مورد مسايل مورد نظر خود را ندارند، نقش يك ابزار ضروري را ايفا مي‌كند. به طور كلي مي‌توان گفت آيپك اين دسته از نمايندگان را در جريان مايل قرار مي‌دهد و با آنها رايزني مي‌كند. آيپك همچنين به صورت مكرر سمينارهايي را در مورد موضوعاتي همچون تروريسم، جنگ گرايي اسلامي و گسترش تسليحات هسته‌‌اي برگزار مي‌كند. در اين كنفرانس‌ها كارشناسايي را از مراكز مطالعاتي در واشنگتن و تل‌آويو گرد هم مي‌اورد و نتايج تحقيقات را در اختيار نمايندگان قرار مي‌دهد. همچنين در مورد تهيه پي‌نويس قوانين در امور خارجي به آنها مشاوره مي‌دهد كه از جمله آنها مي‌توان به قانون كمك‌هاي خارجي ساليانه اشاره كرد. روزنامه آمريكايي واشنگتن پست در ادامه تشريح موقعيت گروه يهودي ايپك در آمريكا يا همان گاو مقدس غيرقابل انتقاد، مي‌نويسد: در پشت آيپك نيز شبكه گسترده‌اي از فعالان اين سازمان وجود دارند كه هر كدام از آنها در بخشي از حوزه‌هاي انتخاباتي فعاليت مي‌كنند و اعضاي كنگره را براي شركت در رخدادهاي اجتماعي دعوت مي كند و در انتخابات نيز از آنها حمايت مي‌نمايند. البته پول بخش مهمي از اين معادله را تعيين مي‌كند. آيپك يك كميته كاري سياسي نيست و خود اين سازمان حتي يك دلار هم به ستادهاي انتخاباتي كمك نمي‌كند،‌ ولي پايگاه اينترنتي اين سازمان چگونگي رأي دادن اعضاي كنگره در مورد مسايل مهم آيپك و كارمندان داخلي خود را منتشر مي‌كند كه گاهي در رقابت‌هاي حساس سياسي بكار برده مي شود. گروه‌هاي حامي اسراييل از سال 1990 تاكنون 56 ميليون و 800 هزار دلار به نامزدهاي فدرال كمك كرده‌آند و اين در حالي است كه گروه‌هاي حامي اعراب و مسلمانان در اين مدت تنها 297 هزار دلار كمك كرده‌اند. در بين انتخابات سال‌هاي 2000 و 2004 نيز 50 عضو هيأت مديره آيپك به صورت ميانگين نفري 72 هزار دلار به كميته‌هاي فعال سياسي و ستادهاي انتخاباتي كمك كرده‌اند و از هر پنج عضو هيأت مديره ، يكي از آنها از جمع‌آوري كنندگان ارشد كمك‌هاي مالي براي جرج بوش يا جان كري بوده‌اند. در همين حال در سال 2002 هنگامي كه آرييل شارون نخست وزير سابق اسراييل عملياتي را عليه شهرهاي كرانه باختري رود اردن انجام داد تا به مقابله با حملات انتحاري مبارزان فلسطيني بپردازد، فعالان حامي اسراييل بخاطر آنچه آنها گزارش تحريف شده از تلفات فلسطينيان عنوان كردند، اقدام به نوشتن نامه و تحريم سازمان‌هاي رسانه‌اي آمريكا كردند. سازمان آيپك همچنين به صورت سالانه سفرهايي را به اسراييل سازمان دهي مي‌كند كه گاهي ده‌ها نفر از اعضاي كنگره و كاركنان آنها از اين طريق براي نخستين بار به اين منطقه سفر مي‌كنند. روي بلانت نماينده جمهوري‌خواه مجلس نمايندگان آمريكا كه رياست حزب حاكم را بر عهده دارد تاكنون چهار بار از طريق اين برنامه‌ها به اسراييل سفر كرده است. واشنگتن پست مي‌نويسد: روش‌هاي فعاليت سازمان آيپك مورد توجه ديگر گروه‌هاي قومي قرار گرفته است و به تازگي آمريكايي‌هاي هندي تبار به دنبال ايجاد شبكه‌اي از سازمان‌ها و مراكز مطالعاتي همچون سازمان آيپك بوده‌اند. لويس رات مي‌گويد: آيپك سه قدرت اصلي (رايزني مستقيم، اعضاي زياد و پول) را در كنگره در اختيار دارد. روزنامه واشنگتن پست در ادامه به اظهارات آميتاي از بانيان آيپك اشاره مي‌كند و مي‌نويسد: نخستين هدف آيپك در سال جاري قانون ضد تروريسم فلسطين است قانوني كه محدوديت‌هاي جديد و شديدي را براي كمك به تشكيلات خودگردان فلسطين از زمان روي كار آمدن دولت حماس اعمال مي‌كند. هدف بعيد آيپك قانون حمايت از آزادي ايراناستكه با هدف كاهش سرمايه‌هاي خارجي كه ايران مي‌‌تواند براي مقاصد اقتصادي استفاده كند طراحي شده است. بنابراين طرح، به گروه‌هاي ضد دولت ايران نيز كمك‌هاي مالي اعطا خواهد شد. روزنامه واشنگتن پست پس از اين اظهارات آميتاي مي‌نويسد: هدف آنها يك واكنش قدرتمند ديپلماتيك و اقصتادي هماهنگ شده ميان آمريكا، متحدان اروپايي آن، روسيه و چين است. البته همه از گرايش‌هاي آيپك حمايت نمي‌كنند. به عنوان مثال كنفرانس اسقف‌هاي كاتوليك و برخي ديگر از گروه‌هاي خيريه به همراه برخي ديگر از گروه‌هاي ليبرال حامي اسراييل همچون ائتلاف يهودي براي عدالت و صلح و ديوان سياست اسراييل با قانون مورد حمايت مجلس نمايندگان عليه حماس مخالفت كرده‌اند. مخالفان معتقدند: اين قانون باعث منزوي شدن فلسطينيان ميانه رو خواهد شد و تحويل كمك‌هاي انسان دوستانه را محدود خواهد ساخت. دولت بوش نيز گفته است اين قانون دستان آن را بيش از پيش مي‌بندد. روزنامه واشنگتن پست مي‌نويسد: آيپك در كنفرانس سالانه خود كه در ماه مارس برگزار شد، صدها نفر از فعالان خود را به بيش از 450 دفتر نمايندگان كنگره آمريكا اعزام كرد تا براي اين اقدامات رايزني كنند. يكي از اهداف آنها بتي مك كولوم نماينده دمكرات ايالت مينسوتا در مجلس نمايندگان بود كه داراي سابقه‌اي روشن در حمايت از اسراييل است، ولي اين بار با اشاره به نگراني‌هاي اسقف‌هاي كاتوليك،‌با تصويب اين قانون مخالفت كرده بود. واشنگتن پست مي‌نويسد: اين قانون در نهايت يك روز پيش از سخنراني اولمرت در كنگره با 361 رأي موافق و 37 رأي مخالف به تصويب رسيد. ماه گذشته نيز نسخه ملايم‌تري از اين قانون در ملس سنا تصويب شد. به نوشته اين روزنامه، در همين حال متقاعد كردن دولت بوش نيز همچون كنگره آمريكا كاري آسان بود، از زماني كه بوش به عنوان فرماندار ايالت تگزاس با شارون سوار بر هليكوپتر بر فراز اسراييل پرواز كرد، احساس نگراني و مهرباني خاصي نسبت به اسراييل داشته است. منبع:مركز اسناد انقلاب اسلامي

  17. ايرانين يو كي:منابع اسرائيلي اعلام كردند كه ايران در شمال ايتاليا شبكه اي را در اختيار خود دارد كه به وسيله آن تجهيزات و قطعات مورد استفاده در تاسيسات هسته اي را به صورت غيرقانوني و قاچاق به ايران منتقل مي كنند. به گزارش روزنامه يديعوت آحارونت چاپ تل آويو، به گفته اين منابع ايران از روابط گسترده تجاري خود با ايتاليا سود برده و از اين طريق تجهيزات و قطعات و مواد معدني لازم براي پيشبرد برنامه هسته اي خود را از ايتاليا وارد مي كند. اين روزنامه اسرائيلي در اين باره مي نويسد:‌" يك قاضي ايتاليايي در شهر"كياسو" ايتاليا پيش از اين دستور داده بود كه دو تن از يك ماده معدني مورد استفاده در تاسيسات هسته اي را توقيف كنند. اين قاضي در حكم خود تاكيد كرده بود كه اين مواد معدني براي امنيت بين الملل خطرناك است چرا كه قرار است در فعاليت هاي هسته اي ايران مورد استفاده قرار بگيرد. روزنامه يديعوت آحارونت همچنين در گزارش خود مدعي شد كه ايران شبكه اي متشكل از هزاران نفر را در شمال ايتاليا براي قاچاق قطعات و تجهيزات مورد استفاده در تاسيسات هسته اي ايجاد كرده است. بنابراين گزارش،‌ ايتاليا از جمله شركاي بزرگ و مهم تجاري ايران در اروپا به شمار مي آيد و پس از چين و ژاپن بيشترين صادرات را ايران به ايتاليا دارد. ايران از روند تجاري موجود ميان تهران و رم براي گسترش برنامه هسته اي خود بهره مي برد.

  18. به گزارش سايت خبري قدس ،جغرافي‌ نگاران‌ پيشين‌ در نامگذاري‌ سرزمينها‌ , درياها ,‌ رودها‌ و كوه‌ ها اصولي‌ را به‌ كار بردند به‌ اين‌ معني‌ كه‌ نام‌ ايل ها‌ طايفه ها واقوام‌ هر ناحيه‌ يا منطقه‌ به‌ سرزمين‌ انان‌ اطلاق‌ شده‌ است‌ و نام‌ بيشتر رودها از رنگ‌ و اب‌ و اسم‌ بيشتر كوه‌ ها در همانند بودن‌ انها به‌ اجسام‌ ديگر گرفته‌ شده‌ است‌‌ . در نامگذاري‌ درياها از اصل‌ محكم‌ تر و پسنديده تري‌ پيروي‌ شد و تقريبا درياها هميشه‌ به‌ نام‌ كشور و سرزميني‌ كه‌ در مجاور و اطراف‌ ان‌ قرار دارد‌ ناميده‌ شده اند‌ اقيانوس‌ هند‌ خليج‌ مكزيك‌‌ درياي‌ چين‌ و ‌‌‌ از اين‌ نوع‌ هستند‌ . پارسيان‌ باستان‌ يعني‌ ساكنان‌ اصلي‌ ايران‌ زمين‌‌ پيش‌ از ديگرمردمان‌ اسيا با غرب‌ رابطه‌ پيدا كردند و يونانيان‌ باستان‌ در ارتباط دريايي‌ و اسيايي‌ خود با ايران‌‌ به‌ علت‌ عظمت‌‌ وسعت‌ و پيشرفت‌ سرزمين‌ ابادان‌ پارس‌ بود كه‌ نخستين‌ بار درياي‌ جنوب‌ ايران‌ را به‌ ان‌ وابسته‌ و موسوم‌ كردند . چنانكه‌ عظمت‌ و وسعت‌ سرزمين‌ پارس‌ در منابع عربي‌ نيز دليلي‌ در توجيه‌ تسميه‌ درياي‌ پارس‌ است‌‌ . به‌ اين‌ ترتيب‌‌ در اين‌ نامگذاري‌ عنصر ملي‌ يا نژادي‌ و عامل‌ ايراني‌ يا عربي‌ دخالتي‌ نداشته‌ است‌‌ بلكه‌ بيان‌ واقعيتي‌ بوده‌ كه‌ از زبان‌ و به‌ وسيله‌ جغرافي‌ نگاران‌ و دانشمندان‌ ان‌ روزگاران‌ عنوان‌ شد و در همه‌ دوره هاي‌ پيشين‌ پذيرفته‌ شده‌ است . اب‌ هاي‌ پهناوري‌ كه‌ در جنوب‌ ايران‌ از درياي‌ سرخ‌ تا كرانه هاي‌ سند دامن‌ گسترده‌ است‌ در اثار تاريخي‌ و جغرافيايي‌‌ درياي‌ پارس‌ ناميده‌ شده‌ است‌‌ بخشي‌ از اين‌ اب‌ ها كه‌ از تنگه‌ هرمز به‌ سوي‌ غرب‌ تا مصب‌ اروند رود و بهمنشير امتداد يافته‌ است‌‌ ‌خليج‌ فارس‌‌ نام‌ دارد و بخش‌ ديگر كه‌ از تنگه‌ هرمز به‌ سوي‌ شرق‌ تا مصب‌ رود سند امتداد يافته‌ است‌‌ درياي‌ مكران‌ ‌درياي‌ عمان‌‌ نام‌ دارد‌ . بنابراين‌ خليج‌ فارس‌ و درياي‌ مكران‌ از شاخه هاي‌ درياي‌ پارس‌ هستند‌ . پژوهشگر گروه‌ اجتماعي‌ اداره‌ كل‌ اموزش‌ و پژوهش‌ معاونت‌ سياسي‌ در تحقيقي‌ بنيادين‌‌ نام‌ خليج‌ فارس‌ پيش‌ و پس‌ از اسلام‌‌ نام‌ خليج‌ فارس‌ و اسناد حقوقي‌ و سازمان‌ ملل‌‌ نام‌ خليج‌ فارس‌ و موضع وزارت‌ امور خارجه‌ ايران‌‌ پيشينه‌ جعل‌ عنوان‌ خليج‌ فارس‌‌ هدف‌ انگليس‌ از نامگذاري‌ ساختگي‌ خليج‌ فارس‌‌ منطقه‌ ژئوپليتيك‌ خليج‌ فارس‌ و تكامل‌ مفهوم‌ ‌مرز‌ در خليج‌ فارس‌ را بررسي‌‌ تجزيه‌ و تحليل‌ كرده‌ است‌‌ . .وي‌ چند راهكار رسانه‌ اي‌ نيز براي‌ برنامه‌ سازان‌ رسانه‌ ملي‌ پيشنهاد كرده‌ است‌‌ علاقه‌ مندان‌ براي‌ استفاده‌ از اين‌ تحقيق‌‌ به‌ ارشيو تحقيقات‌ اداره‌ كل‌ اموزش‌ و پژوهش‌ معاونت‌ سياسي‌ يا بخش‌ تحقيقات‌ اين‌ اداره‌ كل‌ در نيوز روم مراجعه‌ كنند‌

  19. روزآنلاين:در حالي که مديران دولتي براي سرمايه گذاري هاي خارجي در کشور ارقامي را مطرح مي کنند که با ترديد جدي کارشناسان روبروست، بي خبر گذاشتن افکارعمومي از مفاد قراردادهاي کمک و سرمايه گذاري دولت در کشورهاي ديگر و هم چنين تخفيف هائي که در قراردادهاي فروش گاز و نفت داده مي شود نگراني هائي در پي آورده و اين سئوال مطرح شده که چرا مجلس به وظيفه قانوني خود عمل نمي کند و چرا دولت از مجلس براي اين گونه قراردادها کسب اجازه نمي کند. ماه گذشته بعد از اظهار رقم باورنکردني صدها ميليارد دلار براي سرمايه گذاري هاي خارجي در کشور که وزير صنايع آن را اعلام داشت، همه توجه ها به آن رقم بود که سرانجام بعد از کنکاش فراوان و جدل هاي کارشناسي که ديگر بي پاسخ گذاشتن آن ها ممکن نبود فاش گرديد که رقم هاي ادعائي مربوط به پيشنهادها و قراردادهاي مصوب است و نه آن چه اجرائي شده. يعني رقمي به ميدان آمده براي تبليغ که در هيچ آمار و ارقامي در جهان به کار نمي آيد. اما اين ماه جريان کنجکاوي ها برعکس شده است. اين بار نيويورک تايمزست که خبر داده که به رغم نگراني دولت آمريکا، جمهوري اسلامي به دولت چپ گراي نيکاراگوئا پيشنهاد کمک مالي به ارزش 350 ميليون دلار براي ساخت يک بندر و10 هزار خانه داده است. نيويورک تايمز نوشته ايران همچنين وعده داده در ماه نوامبر محل ساخت يک پروژه 120 ميليون دلاري توليد برق آبي را انتخاب کند، و به اين کشور در جهت تامين نيروي برق و کاستن از ساعات خاموشي هاي روزانه کمک نمايد. به اين ترتيب مجموع کمک هاي ايران به کشوري که هنوز وام هاي بيست و هشت سال قبل خود را پرداخت نکرده است به نيم ميليارد دلار رسيده است. به نوشته نيويورک تايمز بندري که ايران قصد دارد براي نيکاراگوئه بسازد، اولين بندر آبهاي عميق نيکاراگوئا در ساحل درياي کارائيب خواهد بود. به گفته آقاي اورتگا، ونزوئلا نيز به اين پروژه کمک مالي ميکند. سفارت آمريکا در مناگوئا در مورد موافقت نامه ايران و نيکاراگوئا بلافاصله اظهار نظر نکرد اما مقامات آمريکائي قبلا گفته بودند که ايران شريک "مشکل سازي" براي نيکاراگوئا خواهد بود. از سوي ديگر اعلام شد که ايران قرارست در مقابل نيم ميليارد دلار خود گوشت ،موز و قهوه از نيکاراگوئه وارد کند. اين همان تعهدي است که در سال 1359 نيز در مقابل پرداخت 35 ميليون دلار کمک ايران به همين کشور داده شده بود که حانشينان ارتکا از التزام بدان خودداري کردند. همين مجلس کارگزاران در سرمقاله ديروز خود به ياد آورده که همين مجلس در دوران محمد خاتمي بر سر سرمايه گذاري هاي خارجي چه آورد و بعد از آن که سپاه پاسداران ناخشنودي خود را درباره قراردادهاي وزارت راه اعلام داشت مجلسيان با تصويب دوفوريتي قانوني تاکيد کردند که دولت براي هر نوع سرمايه گذاري بايد از مجلس مجوز بگيرد. اين اشاره از آن جا لازم آمده که در اين قانون حتي پيش‌بيني شد قراردادهاي قبل از سال 1383 نيز بايد بررسي شود اما اکنون مجلس تاکنون هيچ واکنشي نسبت به قراردادهاي منعقد شده دولت احمدي نژاد با نيکاراگوئه و ونزوئلا‌ نشان نداده . و وقتي هم دولت اعلا‌م کرد ارزش قراردادها و پيش‌قراردادهاي ايران و ونزوئلا‌ به 17 ميليارد دلا‌ر رسيده است واکنشي نشان نداد. کارگزاران با اشاره به همه اين ها نوشته به همين دليل است که شايد دولت به خود اجازه مي‌دهد قراردادي 350 ميليون دلا‌ري براي پرداخت اعتبارات به فعاليت‌هاي عمراني به نيکاراگوئه منعقد کند. آيا مجلس قانون‌گذاري در جريان اين قراردادها قرار دارد؟ آيا دولت براي انعقاد اين قراردادها از نهاد قانون‌گذاري مجوز گرفته است؟ چهار ماه قبل که آغاز گشاده دستي هاي دولت احمدي نژاد و سفرهاي وي به آن سوي اقيانوس بود و هواداران دولت با شعارهاي احساساتي گذر به حياط خلوت آمريکا از آن تجليل مي کردند نماينده سيرجان که از قضا از فراکسيون محافظه کاران است در مجلس فرياد زد که در کرمان 300 هزار کپرنشين هست آن وقت چطور به کشورهاي ديگر ميليون ها دلار کمک مالي مي کنيم . آفتاب يزد روز يکشنبه با اشاره به گفته حجت الاسلام حسيني از نمايندگان مجلس خواست بدان توجه کنند و در ضمن به يادشان آورد اشاره بنيانگذار جمهوري اسلامي را به اهميت مسائل داخلي وقتي که در شرايط جنگي در توجه به مسائل فلسطين و لبنان زياده روي شده بود. اين روزنامه سپس با اشاره به کمبودها و مشکلات اقتصادي داخلي به کمک هائي پرداخت که به عراق داده شده در حالي که دولت آن کشور هيچ نشانه محبت آميزي از خود نشان نمي دهد و كمك براي بازسازي مدارس، مساجد، درمانگاهها و جاده‌هاي لبنان که به نظر مي‌رسد در نهايت كمك ايران به يك گروه هم‌پيمان است و نه كمك به مردم لبنان. در نتيجه در آينده موجب قدرشناسي مردم لبنان نخواهد بود. تخفيف گاز موضوع ديگري که توجه بخش هاي مختلف جامعه را به خود جلب کرده همان است که هفته گذشته هادي نژاد حسينيان در مصاحبه اي فاش کرد. تخفيف به هند و پاکستان در قرارداد خط لوله صلح. وي پرده از آن برداشت که دولت براي ايجاد وسيله تبليغات داخلي به سرعت مشغول انعقاد قراردادي با هند و پاکستان است و عملا به آن دو کشور از جيب ملت ايران سوبسيد مي دهد. چنين بود که علي اکبر محتشمي پور وزير پيشين کشور در مقاله اي که اعتماد آن را چاپ کرد نوشت در شرايطي که گاز استان هاي سردسير و محروم کشور، نيروگاه ها و صنايع کشور تامين نمي شود صادرات گاز بدون تامين نياز داخل غيرقانوني و غيرشرعي است. هفته گذشته رييس هيات سابق مذاکره گر با هند و پاکستان بر سر طرح خط لوله صلح در مصاحبه اي افشا کرد که دولت با برکنار کردن وي که به خواهش هيات هاي هند و پاکستان صورت گرفت قصد دارد سي در صد در بهاي گاز تخفيف بدهد. معاون فعلي وزارت کشور اين سخن آقاي نژاد حسينيان را تکذيب کرد. به نوشته وي صدور گاز به خودي خود ايرادي ندارد، اما اينکه قبل از تامين نياز داخل، گاز کشور صادر شود و اين صادرات موجب در تنگنا قرار گرفتن مردم شود، مورد انتقاد است. اين درست نيست زماني که در داخل کشور، گاز مورد نياز برخي از استان هاي سردسير و محروم کشور تامين نمي شود و بسياري از نيروگاه هاي کشور به دليل نبود گاز ناگزير از مصرف گازوئيل وارداتي به بهاي چندين برابر گاز هستند و به تقاضاي موجود بسياري از صنايع براي استفاده از گاز پاسخ داده نمي شود آنگاه براي دستيابي به برخي از اهداف ديپلماتيک، منابع و منافع ملي کشور هزينه شود و گاز به بهايي ارزان به هند و پاکستان فروخته شود. اين سياست يقيناً نه شرعي است و نه با قانون مطابقت دارد. دقت کنيم؛ اگر گاز ايران به هند صادر شود، ديگر توجيهات فني امروز دولت ها درباره قطع گاز استان هاي سردسير کشور از نظر مردم پذيرفته نمي شود.منطق من همان منطق مخالفت با تعهد فروش دبي مشخصي از آب کارون به کويت است.اين تعهد، در شرايطي که مردم خوزستان در تابستان با کمبود آب مواجه هستند، خطرات امنيتي جدي يي را متوجه کشور ما مي کند. در آن زمان توضيح دادم که شما مي توانيد همچون ساير کشورهاي دنيا آب را در درون بطري ها بسته بندي کنيد و به کشورهاي جنوب خليج فارس صادر کنيد. در اين صورت براي اين کشورها هيچ گونه حقي روي منابع آب کشور ما ايجاد نخواهد شد، در حالي که اگر اين قرارداد منعقد مي شد، دولت رسماً حق يک کشور خارجي را روي منابع آب کشور، در سطح بين المللي به رسميت مي شناخت. اکنون در شرايطي که کشور ما نياز به گاز دارد و ما نتوانسته ايم براي تامين نياز داخل، به ميزان کافي توليد داشته باشيم، هيچ دولتي حق ندارد ناني را که به مردم کشور رواست، از دهان ملت بگيرد و به بهايي ارزان به ديگران بدهد. تاکيد رييس سابق فراکسيون اصلاح طلبان در مجلس نوشته هيچ دولتي نمي تواند قراردادي در اين سطح را بدون مصوبه مجلس امضا کند. بهترين قرارداد جالب اين است که يک هفته بعد از اظهارات رئيس سابق تيم مذاكره كننده قرارداد خط لوله صلح، وزير نفت در مصاحبه اي اعلام داشته که اعداد و ارقام محاسبه شده در خصوص قيمت و هزينه خط لوله صلح و ارقام توافق شده براي تحويل گاز در مرز پاكستان، نشان مي‌دهد قرار داد صادرات گاز ايران به پاكستان و هند از بهترين قراردادهاي منعقد شده در كشور عقب نيست. جمله اي از نظر کارشناسان اقتصادي گنگ و نشان دهنده اصرار وزيري هامانه وزير نفت دولت احمدي نژاد به دفاع از قراردادي که هنوز اجزاي آن به طور دقيق اعلام نشده اما وي گفته است در مجموع نه تنها تخفيفي در اين قرارداد وجود ندارد، بلكه روند مذاكرات و قيمت‌ها بسيار بهتر از حدي است كه فكر مي‌كرديم در مذاكرات به آن برسيم. مذاكرات كاملا موفق ارزيابي مي شود و منافع كشور نيز كاملا حفظ شده است. وزير نفت معاون سابق خود را به وقت کشي متهم کرده و نگفته گذاشته در حالي که هند به خصوص حاضر نبودند با قيمت هاي قبلي توافق کنند و تهديد به خروج کردند حالا چطور با قيمت بهتر [براي ايران که به معناي فروش گران تر گازست] به بستن قرارداد سرعت داده اند. وزير نفت در جواب مخالفان گفته هند و پاكستان نياز به گاز دارند و ما نيز بر اساس سياست‌هاي نظام دنبال انعقاد اين قرارداد هستيم. وي که به نظر مي رسد با آوردن "سياست هاي نظام" مخالفان را از انتقاد بازدارد و نشان دهد که اين سياست دولت نيست اضافه کرده که قرارداد با سرعت به پيش رفت و بحث‌هاي اصلي قرارداد كه از جمله قيمت و ديگر مفاد آن است به نتيجه رسيد. بخش‌هايي نيز وجود دارد كه هنوز به جمع‌بندي نهايي نرسيديم ولي در حال مذاكره هستيم و اميدواريم در زمانبندي پيش‌بيني شده به نتايج نهايي برسد و با حضور سران سه كشور اين قرارداد امضا شود. کارشناسان اقتصادي معتقدند از انتقادها و توجهاتي که نسبت به فعاليت هاي خارجي دولت مي شود مهم ترين حاصلي که به دست مي ايد اشکار شدن موضوع و احتياط مقامات دولتي است تا مبادا به علت علاقه مندي به فعاليت هاي نمايشي آماري، به منافع ملي کم توجه بمانند.

  20. ايرانين يو كي:بنا به گزارشي رسمي در آمريكا دولت اين كشور نمي داند بيش از نيمي از سلاح هاي سبكي كه براي ارتش عراق فرستاده در اختيار چه كساني است. احتمالا تفنگ هاي كلاشنيكف ارسال شده از آمريكا به عراق به دست شورشيان افتاده است بسياري از مقامات و مسئولان در آمريكا و عراق نگرانند اين سلاح ها به دست شورشيان افتاده باشد. اين گزارش، كه توسط "اداره حسابرسي دولت"، شعبه تحقيقات در كنگره آمريكا، تنظيم شده، آورده است كه 190 هزار قبضه تفنگ كلاشنيكف و بيش از دويست و پنجاه هزار جليقه ضد گلوله و "كلاه خود" از جمله اقلامي است كه محل استفاده از آنها روشن نيست. گزارش كنگره آمريكا مي گويد بايگاني مركزي وجود نداشته تا رد محل توزيع اين تسليحات را تعقيب كند و به همين دليل معلوم نيست اين تجهيزات و سلاح ها كجا هستند. اختلاف در آمار و ارقام "اداره حسابرسي دولت" (GAO)، مي گويد پنتاگون قادر نيست محل استفاده از بيش از پنجاه درصد از تسليحاتي كه در طي سه سال گذشته در عراق توزيع شده است را شناسايي كند. پنتاگون اين آمار و ارقام را زير سوال نبرده اما مي گويد در حال بازنگري روند ارسال سلاح و تجهيزات نظامي به ارتش عراق است. آمريكا از سال 2003 به اين سو حدود 19 ميليارد دلار براي تجهيز نيروهاي امنيتي عراق هزينه كرده است. شبعه تحقيقاتي كنگره آمريكا مي گويد دست كم 2 ميليارد و 800 ميليون دلار از اين مبلغ براي خريد و ارسال سلاح و تجهيزات ديگر صرف شده است. گزارشگران مي گويند بيم آن مي رود بسياري از اين سلاح ها براي مقابله با نظاميان آمريكايي در عراق استفاده مي شود. اداره حسابرسي دولت آمريكا در گزارش جديد خود آورده كه توزيع سلاح هاي ارسالي از آمريكا در عراق، به ويژه بين سال هاي 2004 و 2005، با بي نظمي و عجولانه صورت گرفته است. در اين مدت آموزش نيروهاي امنيتي عراق بر عهده ژنرال ديويد پتريوس بوده است. وي در حال حاضر فرماندهي كل نيروهاي آمريكايي در عراق را بر عهده دارد.

  21. موعود:معاون حزب افراطی اسرائیل با تهدید به تخریب مسجدالاقصی به خاطر صلح گفت: خواستار آزادی سربازان رژیم اسرائیل هستم و برای تحقق این مهم مسجدالاقصی را تخریب و از نقشه‌ها محو خواهم کرد. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روزنامه الوسط، دیوید روتم عضو کنیسه اسرائیل و معاون حزب افراطی اسرائیل که از سوی وزیر راستگری امور استراتژیک این رژیم مورد حمایت قرار می گیرد، تهدید کرد که مسجدالاقصی را در صورت عدم آزاد سازی سربازان رژیم اشغالگر اسرائیل از سوی جنبش مقاومت اسلامی حماس و حزب الله لبنان تخریب و آن را از نقشه‌ها محو خواهد کرد. روزنامه معاریف اسرائیل به نقل از روتم اظهار داشت: آمادگی لازم را به منظور انفجار بخش زیرین مسجدالاقصی دارم. روتم یاد آور شد: درگیری میان اسرائیل و فلسطین به خاطر سیاست و یا زمین نیست، بلکه این درگیری به منظور دین اسلام است که ما آن را نمی‌خواهیم و دین یهودی را که خواستاریم و می‌خواهیم این زمین را از مسلمانان پاک کنیم. وی گفت: به منظور رسیدن به خواسته خود حاضرم هرکاری کنم. این وزیر افراطی در گفتگو با رادیو صدای صلح اسرائیل تصریح کرد: آمادگی دارم تا مسجدالاقصی را به خاطر صلح ویران کنم

  22. همدمي:روزنامه اسرائیلی یدیعوت اخرونوت، در گزارشی از یوسی بار گزارشگر اعزامی خود به میلان ایتالیا گزارش داد که جمهوری اسلامی ایران با برپا کردن یک شبکه کامیونهای باربری و هزاران عامل اطلاعاتی خود، از طریق شمال ایتالیا، لوازم و قطعاتی را از اروپا به ایران قاچاق می کند که برای اجرای برنامه های اتمی آن کشور کاربرد دارد. در گزارشهای روزهای اخیر گفته شده بود که مقامات ایتالیائی چند کامیون ایرانی را که حامل این گونه تجهیزات بوده و قصد انتقال آنها به ایران را داشته است شناسائی و توقیف کرده اند. یدیعوت اخرونوت از قول یک شخصیت آگاه اوپوزیسیون ایرانی در اروپا با نام مستعار حمید نوشت: ایتالیا هر سال حدود چهار میلیارد دلار کالا به ایران صادر می کند و یکی از شرکای بزرگ بازرگانی ایران به حساب می آید و پس از چین و ژاپن، بزرگ ترین صادر کننده کالا به ایران محسوب می شود. حکومت ایران نه تنها مشتری بسیار خوب صنایع فولادسازی ایتالیاست، بلکه بازرسی های گمرکی بسیار سبک و سرسری که در مرزهای آن کشور از کامیونهای ایرانی انجام می شود، به مقامات جمهوری اسلامی امکان میدهد شمال ایتالیا را به پایگاه قاچاق وسائل و تجهیزات اتمی که از سراسر اروپا خریداری می شود مبدل سازند. یدیعوت اخرونوت نوشت: قاچاق این وسائل و تجهیزات، بصورت محرمانه و در تاریکی انجام نمی شود- بلکه عوامل انجام آن رانندگان ایرانی کامیونهای باربری هستند که فرستاده این روزنامه در نقطه ای در شمال ایتالیا به نام کاشیناگوا با شماری از آنان برخورد کرد و به گفتگو نشست. این کامیون ها دارای پلاک به زبان فارسی هستند و پرچم سه رنگ ایران را که در وسط آن واژه الله خوانده می شود به روی کامیون خود نصب کرده اند. یدیعوت اخرونوت نوشت: ظاهرا این خرید و واردات کالا توسط ایران از ایتالیا، یک امر علنی و قانونی است. ولی اخیرا این سوءظن تقویت گردیده که جمهوری اسلامی ایران از این مسیر برای قاچاق وسائل تجهیزات اتمی که بطور مخفیانه از کشورهای اروپائی خریداری می شود استفاده می کند. بنابه این گزارش، شمار زیادی از کامیون های باری ایرانی از طریق گذرگاهی موسوم به کیاسو رفت و آمد می کنند که مهمترین گذرگاه مرزی بین ایتالیا و سوئیس است. در 16 ماه آوریل 2007 در این گذرگاه یک کامیون باری ایرانی مورد بازرسی قرار گرفت که ظاهرا حامل 2ر2 تن لوله های آلومینیومی بسیار ساده و عادی بود. این لوله ها به آزمایشگاه ویژه گمرک در میلان فرستاده شد و براساس نتایج بدست آمده، قاضی ایتالیائی تصمیم به مصادره این لوله ها گرفت زیرا بیم آن می رود که صدور این گونه لوله ها به ایران، امنیت ملی ایتالیا و همه کشورهای اروپائی را به خطر اندازد. خانم قاضی تحقیق نیکولتا کارمونا به گزارشگر روزنامه اسرائیلی گفت: این لوله ها می تواند کاربرد دوگانه نظامی-غیرنظامی داشته باشد و آزمایش های به عمل آمده نشان می دهد که قرار است از این لوله ها در صنایع اتمی ایران استفاده شود- که بهیچوجه نمی توان مطمئن بود که تنها کاربرد غیرنظامی داشته باشد. این لوله ها از جانب یک شرکت انرژی ایرانی بنام "نصنا اینترنشنال" سفارش داده شده بود. قاضی تحقیق در پاسخ به این پرسش که چرا این کامیون توقیف شد و نه کامیونهای دیگر ایرانی، گفت: ما به این کامیون ظنین شدیم. زیرا در بارنامه آن نوشته شده بود که حامل لوله های فلزی معمولی است- ولی در بررسی هائی که در آزمایشگاه به عمل آمد معلوم شد که این لوله ها از نوع بسیار مقاوم است که معمولا در تکنولوژی احداث کوره های اتمی به کار می رود. آزمایش ها نشان داد که این لوله های آلومینیومی به لایه ای از نیکل و کروم مجهز شده که آن را بسیار مقاوم می کند. قاضی کارمونا توضیح داد که در مورد فلزات و وسائلی که کاربرد دوگانه نظامی و غیرنظامی دارند، باید از دولت جواز ویژه دریافت شود و فرم های گمرکی ویژه پر شود که در مورد این لوله ها هیچیک از این مراحل انجام نگرفته بود و از این نظر مشکوک بنظر می رسید. مقامات گمرکی ایتالیا همچنین کشف کردند که این تجهیزات از ایتالیا به یک شرکت جعلی در سوئیس به بهای 20 هزار یورو صادر شد و پس از چند هفته به ایتالیا بازگشت داده شد و بهای آن 500 هزار یورو اعلام گردید. (آگاهان گفتند: ممکن است دست اندرکاران حکومت ایران به این ترتیب می خواسته اند سود کلانی را به جیب بریزند). شرکت تولید کننده این لوله ها که ام اف جی نامیده می شود، ادعا کرد که این لوله ها کاربرد نظامی ندارد. ولی دادگاه حکم بازداشت یکی از کارمندان شرکت و دو نفر ایتالیائی دیگر را به ظن پولشوئی صادر کرد. روزنامه های سوئیس نوشتند که در ماههای بین مارس 2006 و آوریل 2007 در گذرگاه مرزی کیاسو محموله هائی شناسائی و مصادره گردید که احتمالا قرار بود به ایران فرستاده شود. این احتمال مطرح است که آنچه تا کنون کشف گردیده، تنها قله کوه یخ است. شخصیت اوپوزیسیون ایرانی که خود را حمید معرفی می کند می گوید: جمهوری اسلامی ایران شبکه بزرگی در ایتالیا به هدف قاچاق وسائل و تجهیزات اتمی برپا کرده است. این شبکه ها به دستور سپاه پاسداران و صنایع نظامی وابسته به وزارت دفاع وسائل حساسی را در ایتالیا خریداری می کنند و سپس برای رد گم کردن، آنها را به سوئیس، فرانسه یا آلمان می فرستند و شرکت های جعلی بارنامه ها را تغییر می دهند و آنها را کالاهای عادی و غیرنظامی معرفی می کنند و سپس به ایتالیا باز می گردانند تا از طریق آن کشور به ایران فرستاده شود. شخصیت اوپوزیسیون ایرانی گفت: تا بحال چند بار در این مورد به مقامات ایتالیائی هشدار داده، ولی آنها منافع بازرگانی خود را مهمتر از این نوع مسائل می دانند و نمی خواهند با جمهوری اسلامی ایران درگیر شوند. روزنامه ایتالیائی کوریره دلا سرا نخستین نشریه ای بود که گزارشی مفصلی درباره این شیوه حکومت ایران برای قاچاق وسائل اتمی و حساس نظامی انتشار داد.

  23. ايران نيوز:فرمانده نيروي هوايي ارتش عراق روز يكشنبه از ايران خواست تا باقيمانده هواپيماهاي اين كشور را كه در ايران مستقر هستند را به بغداد باز گرداند. ژنرال كمال البرزنجي در يك كنفرانس خبري گفت كه تاكنون نتوانسته ايم هيچ هواپيمايي را به عراق بازگردانيم و اين مسئله اي است كه دولتمردان بايد آن را حل كنند. هواپيماهايي كه وزير دفاع عراق درباره آنها سخن گفته است مربوط به جنگ اول خليج فارس در سال ۱۹۹۱( ۱۳۷۰ خورشيدي) است كه دولت صدام حسين براي جلوگيري از نابودي آنها در جنگ با آمريكا به ايران منتقل كرده بود. وزير دفاع عراق با اعلام اينكه احتمالا تنها تعداد كمي از اين هواپيماها قابل نجات باشند ابراز اميدواري كرد كه آنها به عراق بازپس داده شوند. هواپيماهايي كه وزير دفاع عراق درباره آنها سخن گفته است مربوط به جنگ اول خليج فارس در سال ۱۹۹۱( ۱۳۷۰ خورشيدي) است كه دولت صدام حسين براي جلوگيري از نابودي آنها در جنگ با آمريكا به ايران منتقل كرده بود. براساس گزارش وب سايت «امنيت جهاني( Global Security) « تخمين زده مي شود كه نيمي از هواپيماهاي نيروي هوايي عراق در سال ۱۹۹۱ به ايران فرار كرده اند تا از حملات نيروهاي اتئلاف به رهبري آمريكا در امان بمانند. اين گزارش مي افزايد كه بيشتر هواپيماهاي باقيمانده عراقي در جريان جنگ دوم خليج فارس در سال ۲۰۰۳ و در جريان حمله آمريكا به اين كشور از بين رفته اند. عراق كه در جريان دهه ها جنگ و تحريم هاي سازمان ملل نيروي هوايي خود را از دست داده است زماني شهرت داشت كه ششمين نيروي هوايي عمده جهان است. وب سايت «امنيت جهاني» در بخشي ديگر از گزارش خود اشاره مي كند كه نيروي هوايي عراق در يك مرحله اي، داراي ۷۵۰ فروند جنگنده، بمب افكن و هواپيماي آموزشي ساخت روسيه و فرانسه بود. اما وزير دفاع عراق مي گويد كه اين كشور در حال حاضر تنها ۴۵ هواپيما و هلي كوپتر براي امور حمل و نقل و شناسايي در اختيار دارد. نيروي هوايي عراق در سال ۱۹۳۱ تاسيس شد و از سال ۲۰۰۴ و با كمك آمريكا در حال بازسازي اسكادران هوايي خود است. گزارش خبرگزاري رويترز حاكيست كه خلبانان دوره صدام حسين در حال حاضر استخوان بندي نيروي هوايي عراق محسوب مي شوند هر چند كه سرتيپ آمريكايي، باب آلارديك، فرمانده تيم انتقال نيروي هوايي مي گويد كه برنامه هايي براي آموزش خلبانان جديد در دستور كار است. وي گفت: «يك روند تركيبي براي آموزش نيروي هوايي وجود دارد در عين حال كه نبرد عليه شورشيان همچنان در جريان است.» نيروي هوايي عراق در حال حاضر قابليت تهاجمي ندارد و براي عمليات هاي خود متكي به هواپيماها و هلي كوپترهاي آمريكايي براي حمايت از عمليات زميني است. در صورتي كه ارتش آمريكا بخواهد نيروهاي خود را از عراق خارج سازد يكي از مسائل مهم، توانايي نيروي هوايي عراق است. ژنرال كمال البرزنجي در پاسخ به اين پرسش كه نيروي هوايي عراق چه زماني در موقعيت عملياتي قرار مي گيرد، گفت: اين مرحله نزديك است. نيروي هوايي عراق هم اكنون داراي هواپيماهاي غول پيكر حمل و نقل سي- ۱۳۰ هركولس، مدل هاي مختلف هواپيماهاي كوچك شناسايي و تعدادي هلي كوپترهاي روسي است.

  24. ايرانين يو كي:سخنگوي وزارت امور خارجه ايالات متحده آمريكا ، سخنان يك نماينده جمهوري خواه كنگره و كانديداي انتخابات رياست جمهوري اين كشور در سال 2008 مبني بر استفاده از تهديد حمله به شهرهاي مقدس مكه و مدينه جهت منفعل ساختن تروريست‌هاي القاعده را به شدت محكوم كرده ‌است. به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني وزارت امور خارجه آمريكا، تام كيسي سخنگوي اين وزارتخانه به خبرنگاران گفت: «پيشنهاد حمله به مكان‌هاي مقدس مسلمانان، مسيحيان، يهوديان و يا هر دين ديگري از سوي هر كس كه باشد، منزجر‌كننده بوده و بايد محكوم شود». وي افزود: «تاييد كردن اين كه پاسخ شايسته به تروريسم بايد حمله به مكان هاي مقدس ميلياردها انسان در جهان باشد، ديوانگي محض است». به ادعاي كيسي، دولت جرج بوش هر فرضي مبني بر اينكه دفاع از آمريكا و منافع آمريكا مي‌تواند توجيه‌كننده حمله به اماكن مقدس باشد را محكوم مي‌كند. توماس تانكردو نماينده مردم كلرادو در كنگره آمريكا روز جمعه در يك همايش انتخاباتي در ايالت آيوا خواستار اين شده‌بود كه رئيس جمهور بعدي آمريكا تروريست‌هاي القاعده را تهديد كند كه در صورت هدف قرارگرفتن قلمرو اين كشور، شهرهاي مقدس مدينه و مكه متحده بمباران خواهند شد!. كيسي از تانكردو و ساير شركت كنندگان در رقابت‌هاي انتخابات رياست جمهوري خواست كه از ايراد سخنان غيرمتعارف تا زماني كه به‌عنوان رئيس جمهور انتخاب نشده‌اند، خودداري كنند. وي گفت: «آناني كه مي خواهند به مقام(رياست جمهوري) برسند، بايد از مقدوراتشان حرف بزنند. اين افراد در سال 2008 انتخاب خواهند شد و در سال 2009 قدرت را در دست مي‌گيرند، پس از آن امكان اين را خواهند داشت كه بگويند دقيقا چه مي‌خواهند و قصد انجام چه كاري را دارند». تانكردو در سخنراني توهين‌آميز روز جمعه خود گفته بود:«اگر من رئيس‌جمهور آمريكا باشم پاسخ اقدامات تروريستي عليه كشور ما، حمله به مكان هاي مقدس مكه و مدينه خواهد بود. زيرا اين تنها چيزي است كه مي تواند تروريست‌ها را از آنچه كه در غير اين صورت مي‌توانند انجام دهند، بازدارد». وي روز سه شنبه نيز گفته بود: «رئيس جمهور بايد تعيين كند كه براي بازداشتن تروريست‌ها (از حمله به آمريكا) دقيقا چه كاري مي‌تواند انجام دهد. در غير اين صورت شرط مي‌بندم كه همه ما آسيب خواهيم ديد». سناتور باراك اوباما كانديداي پراميد حزب دموكرات نيز روز پنجشنبه گفته بود كه درصورت پيروزي در انتخابات سال 2008 دستور حمله به مناطق كوهستاني قبيبله‌نشين در خاك پاكستان را براي شكار تروريست‌هاي القاعده صادر خواهد كرد.