hosseingmn

Members
  • تعداد محتوا

    1,314
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط hosseingmn


  1. دوست عزیز تصرف ایران به وسیله یونانیان یک جعل تاریخی است نه یک واقعیت.
    در مورد برتری تاکتیکی یونانی ها هم باید به شما بگویم که هرگز چنین برتری وجود نداشته, من حداقل سیر تحول سلاح ها و تاکتیکهای نظامی را از هفت هزار سال قبل از میلاد یعنی زمان شکل گیری تمدن های خاورمیانه بررسی کردم.تاکتیک فالانژ با استفاده از صفوف هوپلیتهای یونانی مشابه تاکتیکهای جنگی سارگن اکدی و حمورابی فاتحان بزرگ خاورمیانه باستان میباشد که از نیمه هزاره سوم قبل از میلاد تا اوایل هزاره دوم قبل از میلاد با استفاده از همین تاکتیک توانستند سومر,اکد,بابل,آشور,عیلاموقسمتی از هیتی را تصرف کنند.اما استفاده از این تاکتیک یعنی صفوف به هم فشرد نیزه داران در مقابل ضد تاکتیک آشوریها یعنی استفاده از جفت کمانگیرها خنثی شد.حال آنکه ایرانیان(مادها و پارسها)از تاکتیکهای شگفت انگیزتری در مقابل دشمنان خود(آشوری,بابلی,مصری,یونانی,اسکیت و...)استفاده کردند که شامل پیاده نظامدر پوشش سواره نظام سنگین اسلحه و سواره نظام تیر انداز بود که تاکتیکهای قدیمیه تاریخ مصرف گذشته ای مانند تاکتیک احمقانه فالانژ در مقابلش بیشتر شبیه بازیهای کودکانه بود
    به عنوان گواه تاریخی هرودوت تاریخ نگار یونانی به سادگی و وضوح بر قابلیت این گروه از ارتش ایران(سواره نظام تیراندار)میگوید:ایرانیان به فرزندان پسر خود از 5سالگی تا سن 20 سالگی فقط سه چیز یاد میدادند 1-راستگویی 2-سوارکاری 3-تیراندازی
    حال به خوبی مشخص است که در مقابل فالانژهای یونانی که بسیار کند بودند ما به عنوان ضد تاکتیک از بهترین گزینه برخوردار بودیم.پس برتری تاکتیکی یونانی ها زاییده ذهن غربیهاست که می خواهند به ما بقبولانند که با وجود ارتشی به استعداد بیش از یک میلیون نفر و کشوری به وسعت هند تا مصر از دولت شهرهای پراکنده و در حال ستیز یونانی شکست خوردیم.
    دوستان به جای پافشاری بر حرفهای بی اساس غربی های مانند ویل دورانت ,پلوتارک ,هرودوت ,جانگونتر ,اگنس ساویل و....به دنبال حقیقت بگردیم

    کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
    کار ما شاید این است
    که میان گل نیلوفر و قرن پی آواز حقیقت بدویم

  2. با سلام خدمت دوست عزيزم امين بسيار خوشحال شدم كه از مابين دوستان يك نفر پيدا شد كه كتاب كارنامه به دروغ را خوانده باشد و بحثي كه شما شروع كرديد بسيار جالب است . البته از بقيه دوستان مي خواهم كه اين كتاب را مطالعه كنند و بعد از آن به ما بپيوندند :wink:

  3. چند روز پیش پس از مطالعه مقاله سعید خان در مورد تاریخچه نیروی دریایی ایران در مورد آن قسمتهایی که مربوط به خشایارشاه و یونانیها بود جوابیه ای بلند بالا تهیه کنم که مشغله,میگرن و تنبلی نگذاشت ولی پس از اتفاقات پند روز اخیر تصمیم گرفتم تا نظر دوستان را به چند نکته در مورد تاریخ پرابهام کشورمان جلب کنم.اکثر منابع تاریخی ما در حمله مغول نابود شد و آنهایی که باقی ماند در صدههای گذشته توسط غربی ها به غارت رفت و بعد ملت ایران باقی ماند و تاریخی که غربی ها بر اساس کتابهای تاریخ هرودوت دروغ پرداز یونانی برایش نوشته بودند وظاهرا کسی هم قصذ این را نداشته و ندارد که از تاریخ پرافتخاز کشورمان چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام گرته برداری کند
    با اجازه دوستان من بجای پر حرفی فقط چند سوال مطرح میکنم:

    -به نظر شما 2500 سال پیش در شرایطی که نه هواپیما وجود داشت ونه هلیکوپتر وما شین و....وحتی جاده درست وحسابی آیا امکان دارد داریوش اول با یک میلیون سرباز به اروپا حمله کند.این ارتش عظیم چگونه تدارک میشد.آیا میشود غذای این همه سرباز را از دهکده های در پیت سر راه مهیا کرد؟

    -آیا امکان دارد که300 سرباز یونانی به مدت 3 روز در برابر ارتشی 120 هزار نفری مقاومت کند؟

    -اگر واقعا خشایارشاه به اروپا لشگرکشی کرده باشد وآتن را تصرفکرده با شد به چه دلیل باید جایی که دیگر متعلق به خودش است(آتن) را به آتش بکشد؟

    -آیا منطقه ای به نام آرکه لائوس(مقدونیه سابق) ویونان استعداد مهیا کردن بیش از 40 هزار سرباز برای الکساندر مقدونی را دارد؟

    -الکساندر درصورتی که توانسته باشد 40 هزار سربازتهیه کرده باشد چگونه میتواند از پس ارتش یک میلیون نفری داریوش سوم برآید؟

    -اگر واقعا الکساندر پس از تصرف ایران تخت جمشید را به تلافی شکستهای یونانی ها به آتش کشیده باشد سوال اینجاست که کدام شکستها؟
    مگر نه اینکه طبق ادعای یونانی ها ایشان در جنگهای ماراتون,سالامیس و.....پدر ایرانی ها را درآوردند پس دیگر کدام تلافی؟

    خب اگر شما هم مثل من ما بین جوابهایی که در ذهن خود دارید و جوابهایی که از منابع غربی کسب کردید دچار پارادکس شدید توصیه میکنم که کتابهای زیر را مطالعه کنید مخصوصا کتاب اولی را:

    1-کارنامه به دروغ نوشته پوران فرخ زاد (انتشارات علمی)
    2-سفر جنگی الکساندر به درون ایران وهندوستان بزرگترین دروغ تاریخ
    3-پیشگفتار کتاب امپراتوری ایران نوشته دان ناردو(انتشارات ققنوس)
    4-فصل چهارم کتاب انحطاط و فروپاشی امپراتوری رم نوشته دان ناردو(انتشارات ققنوس)

    بی دلیل نیست که بیشتر آیات قرآن فقط به نقل تاریخ پرداخته و رهبر معظم انقلاب هم در گفتاری حکیمانه گفته است:

    ملتی که گذشته خود را نداند مجبور است آن را تکرار کند.

  4. اما در مورد پدافند هوایی یک مطلب مرا به شدت آزار میدهد وآن مناطق کوهستانی غرب کشور است که بنا به دلایل محیطی امکان پوشش راداری مناسب و موثری وجود ندارد :D و این مسئله در جنگ هشت ساله هم برای ما مشکلاتی بوجود آورد با توجه به استقرار هواگردهای امریکا و انگلیس در غرب کشور اهمیت این موضوع دو چندادن میشود :) پیشنهاد شما چیه :D:

  5. خواهش ميكنم قابلي نداشت. :wink:
    اگر مايل باشيد ابتدا قصه نبرد هوايي را تمام كنيم بعد برويم سراغ پدافند ضد هوايي و پوشش هوايي؟ البته بخشي از پوشش هوايي كه مربوط به پدافندهاي عامل مانند جنگنده ها ميشود را در همين روند بحثها بررسي ميكنيم. :D

    خبر خوش هم اينكه به زودي چند نفر از دوستان پيشكسوت در سايت عضو و فعاليت خواهند كرد كه اميدوارم اين تاپيك حسابي شلوغ شود. :)


    داش سعید پس چی شد :D:
    ما منتظریم :wink:

  6. سلام آقا مصطفی من فکر میکنم که مطلبی که با عنوان "اين سه مانع، حمله آمريكا به ايران را غيرممكن مي‌كند" ارسال کردید بیشتر به واقعیت نزدیک با شه و البته این نکته رو هم نباید فراموش کنیم که حمله به ایران نمیتونه یک حمله هموایی-موشکی صرفا برای نابودی مراکز هسته ای ایران باشه بلکه باید توان پاسخ نظامی ایران رو به شدت کاهش بده تا امنیت پایگاه های امریکا در منطقه دچار ضعف نشه و این چیزیه که امریکا رو تحت فشار میذاره در مورد احزاب سیاسی امریکا من با شما موافقم ما باید از این دموکراتهای پدر سوخته بیشتر حساب ببریم :wink:

  7. سعید راست میگه از بحث اصلی خیلی دور شدیم 8O آقا رضا شما هم بجای ایراد گرفتن از صحبتهای ما اگه نظر خاصی دارید ما شنونده ایم :D همونطور که سعید گفت اینجا در درجه اول ما داریم نقاط ضعف و قوت خودمون و امریکا رو برسی میکنیم و بعد از جمع بندی اون وقت میتونیم استراتژی خودمونو تعیین کنیم 8)

  8. http://i2.tinypic.com/outd90.jpg برخلاف گزارش منابع غربی ايران پس از پيروزی انقلاب اسلامی هيچ موشک فونيکس جديدی دريافت نکرد . در دستورالعملهای کمپانی هيوز جهت انبارکردن اين موشکها مدت ۱۰ سال عمر مفيد برای آنها پيش بينی گرديده است وهر ۳ سال يکبار اين موشکها بايد مورد بازبينی کامل قرار گيرد . سروان جواد : در زمان جنگ ما فرصتی برای اينکار نداشتيم ولی از سال ۱۹۹۱ ما شروع به شمارش و آماربرداری انبارهای خود کرديم . در جريان موسوم به ايران کنترا ما ليستی بالغ بر ۱۰۰۰ قطعه مورد نياز برای موشکهای فونيکس به آمريکائيها تحويل داديم . در اين ليست اقلامی نظير باتری ـ چاشنی و ۲۰۰ قطعه مخصوص موسوم به 1M54ALE که در جهت افزايش عمر مفيد اين موشکها بکار ميرود به چشم ميخورد . اين مقدار برای ما کافی بود اما ما مطمئن بوديم که آمريکائيها همه اقلام مورد نياز ما را تحويل نخواهند داد. در نهايت نيروی دريائی آمريکا با ارسال ۴۰ قطعه از ۲۰۰ قطعه درخواستی موافقت کرد و دليل آنرا تأثير منفی بر آمادگی نيروی دريائی آمريکا در صورت تحويل همه قطعات اعلام کرد .البته ما مجبور بوديم همين تعداد راقبول کنيم وانتظاری هم جز اين نداشتيم . به کمک همين قطعات دريافتی ما موفق شديم نه تنها موشکهای موجود را دوباره فعال کنيم بلکه توانايی آنرا بدست آورديم تا موشکهای خود را به تنهائی آماده عمليات نگاه داريم . مشکل آماده سازی تامکتها از سال ۱۹۸۶ همچنان افزايش می يافت زيرا مشکل قطعات يدکی حساس روز بروز خودنمائی بيشتری ميکرد . به همين علت تعداد هواپيماهای آماده پرواز در اين سال به ۲۵ فروند کاهش يافت . با اين وجود تامکتها با تعداد اندک خود به مقدار مورد نياز پرواز عملياتی انجام ميدادند . سروان هاشمی در اينمورد ميگويد : ما کماکان با اف ـ ۱۴ ها پرواز ميکرديم هرچند که آنها رادار AWG - 9 ويا کامپيوتر AMCC فعال نداشتند . به هر حال آنها همچنان از توپ ۲۰ ميليمتری قدرتمندو موشکهای سايدويندر بهره می بردند . تامکتها همچنين از قدرت مانور بالائی برخوردار بودند وبه همين علت توانائی غلبه بر هواپيماهای دشمن را داشتند . تنها زمانی که کامپيوترهای ADC آنها از کار ميافتادند قادر به پرواز به با آنها نبوديم و گربه های ايرانی بايد در آشيانه خود ميماندند . داستانی که بارها در مطبوعات انتشار يافته است مربوط به انتقال يک فروند اف ـ ۱۴ به شوروی سابق ميباشد. بر اين اساس يک فروند تامکت در قبال دريافت کمکهای تکنيکی و سلاحهای جديد در اختيار شوروی قرار گرفت. اين داستان اما از پايه واساس اشتباه ميباشد زيرا اسنادی غير قابل انکار موجود است که خلاف آنرا اثبات ميکند . در اوايل سالهای ۹۰ ميلادی زمانی که ايران هواپيماهای ميگ ـ ۲۹ خود را از شوروی تحويل گرفت , يکی از طراحان شرکت ميکويان که جهت معرفی و آموزش به ايران آمده بود ازفرماندهان ايرانی تقاضای پرواز با يک فروند شکاری F- 5F در کابين دوم را نمود که اين تقاضا مورد موافقت قرار نگرفت . در طول سالهای جنگ سازمان اطلاعات عراق تلاش زيادی نمود تا خلبانان ناراضی ايرانی را تشويق به پرواز به عراق و تقاضای پناهندگی از آنان کند.درسال ۱۹۸۴ يک فروند F- 4 E به همراه خدمه پروازی به سمت عراق پرواز نمودوخو د را تسليم عراقيها کرد .اما واقعه غير منتظره در تاريخ ۲ سپتامبر۱۹۸۶ بوقوع پيوست . رأس ساعت ۱۴ يک فروند تامکت ايرانی به خلبانی سروان احمد مرادی به همراه سروان نجفی (RIO) به سمت پايگاه البکر عراق پرواز نمودند. اف ـ ۱۴ که در ارتفاع بالا پرواز ميکرد به سرعت توسط رادارهای عراقی شناسائی شده و متعاقب آن ۲ فروند MIG - 23 ML که سرگرد محمد ( فرمانده اسکادران ۶۳ ) فرمانده دسته آنان بود جهت مقابله به پرواز در آمدند . با توجه به اينکه رادارهای عراقی هيچ هواپيمای ديگری را بغير از اين تامکت شناسايی نکردند, فرماندهان عراقی به موضوع مشکوک شده و احتمال دادند که ايرانيها تله ای گذاشته اند . سپس يک فروند MIG - 25 PDS از پايگاه تموز به پرواز در آمد . ميگ ـ ۲۳ ها با کم کردن ارتفاع به تعقيب تامکت که همچنان به سمت غرب ميرفت ادامه دادند. در زمانيکه به ۲۰ کيلومتری تامکت رسيدند دستور شليک صادر شد . سرگرد محمد سعی در شليک يک فروند موشک R-24R کرد اما موفق به اينکار نشد . رفته رفته فاصله آنان تا تامکت ايرانی کاهش می يافت . در فاصله ۸ کيلومتری ,هواپيمای همراه (Wingman) او يک موشک R - 24 T خود را شليک کرد . به فاصله کوتاهی انفجاری روی داد و تامکت ايرانی با از دست دادن ارتفاع با سرعت هر چه تمامتر به سمت زمين نزديک ميشد . ميگهای عراقی خود را به نزديکی تامکت رساندند و با تعجب شاهد باز شدن ارابه فرود اف ـ ۱۴ شدند. تامکت قصد تسليم شدن داشت . با ديدن اين صحنه خلبانان عراقی با فرماندهان مافوق تماس گرفته و ضمن تشريح صحنه خواستار دستورات آنان شدند. به فاصله کوتاهی فرماندهان عراقی متوجه شدند که خلبانان ايرانی يکروز زودتر از موعد از قبل تعيين شده به عراق پرواز کرده اند . بلافاصله به ميگها دستور داده شد تا تامکت ايرانی را تا پايگاه العبيده اسکورت نموده و مقدمات فرود آنان را فراهم آورند . اما برای اينکار زمانی باقی نمانده بود . هدايت هواپيما از دستان سروان مرادی خارج شده بود و خدمه پروازی بايد جان خود را نجات ميدادند . اف ـ ۱۴ ايرانی در نزديکی نومانيه سقوط کرد و چنان لاشه آن متلاشی شد که مقامات عراقی قادر به کسب هيچگونه اطلاعات مفيدی از آن نشدند. سروان مرادی اطلاعات زيادی در اختيار عراقيها قرار داد اما مقدار زيادی اطلاعات غلط هم لابلای آنان بود . بعنوان مثال او اعلام کرد که ايرانيها ديگر قادر نيستند موشکهای AIM - 7 را از اف ـ ۱۴ های خود شليک کنند . بعد از بازجوئيهای مفصل اين خلبان ايرانی به سوئيس فرستاده شد تا در آنجا زندگی راحتی بدور از جنگ را آغاز کند . اما تنها ۳ ماه پس از اقامت او در سوئيس , يکروزکه او دختر خود را از مدرسه به خانه می آورد توسط عواملی ناشناس مورد اصابت گلوله قرار گرفت . RIO اين تامکت ايرانی ( سروان نجفی ) از دادن هرگونه اطلاعات به استخبارات عراق خودداری کردودر پی آن به بازداشتگاه اسرا منتقل شد . در سالهای ابتدای دهه ۹۰ ميلادی او به همراه هزاران اسير ديگر به وطن خود مراجعت نمود . اين اف ـ ۱۴ اولين وتنها تامکت ايرانی بود که بدست نيروهای عراقی افتاد . لازم به تذکر است که لاشه اين هواپيما برخلاف برخی گزارشات هرگز در اختيار شوروی قرار نگرفت . مدتی کوتاه پس از اين واقعه يکی از کارشناسان سازمان CIA آمريکا به عراق دعوت شد تا لاشه هواپيمای ايرانی را مورد بازبينی قرار دهد . کارشناس مزبور پس از تحقيقات کافی گزارشی تهيه کرد که مستقيم به پنتاگون فرستاده شد . پس از دريافت اين گزارش در ماه دسامبر ۱۹۸۶ جلساتی محرمانه به مدت دو هفته در پنتاگون با عنوان « علل توانايی ايرانيان در آماده سازی تامکتهای خود » تشکيل گرديد .در اين جلسات که افسران نيروی دريايی آمريکا , متخصصين شرکت گرومان و تعدادی از مقامات بلندپايه سياسی شرکت داشتند مشخص شد که ايرانيها خيلی زودتر از آنچه که آمريکائيها ميپنداشتند موفق به ساخت قطعات يدکی اف ـ ۱۴ ها گرديده اند . نتيجه اين جلسات اما هيچگاه در اختيار افکار عمومی قرار نگرفت بطوری که هنوز با گذشت سالها خلبانان آمريکايی بر اين باورند که هيچگاه با گربه های ايرانی مواجه نخواهند شد . شايد عنوان موضوع ديگری در اينجا جالب باشد . در سال ۱۹۸۲ عراقيها موفق شدند بک فروند موشک فونيکس را بدست آورند . اين موشک که به مقدار زيادی تخريب شده بود پس از شليک به خطا رفته بود و در نقطه ای دور افتاده در جنوب عراق پيدا شد . سيستم تخريب خودکار اين موشک هم بدلايل نامشخصی عمل نکرده بود . اين موشک در سال ۱۹۸۵ در اختيار کارشناسان شوروی قرار گرفت . از سال ۱۹۸۶ ميلادی نيروی هوائی ايران با مدلهای قدرتمندتر هواپيماهائی که به تدريج به خدمت عراق در آمدند روبرو گشت . هواپيماهای مدرن Mirage F.1 EQ5 و Mirage F.1 EQ6 و MIG - 25 RB و سوخو SU - 22 که به سلاحهای دقيق و هدايت شونده پيشرفته مجهز شده بودند , رفته رفته نفوذ عراق در حريم هوايی ايران را افزايش می دادند. بخصوص حملات نيروی هوائی عراق به مناطق جنوبی خليج فارس بر گسترش مناطق تحت پوشش ايران تأثير بسزائی داشت . در اينمورد سروان هاشمی خاطرات خود را چنين بازگو ميکند : بايد اعتراف کرد که عراقيها روزبروز توانائی بيشتری در هدايت و کنترل وسايل پروازی جديد خود پيدا ميکردند. بخصوص نقش ميراژها برجسته تر ميشد . در ماه آگوست ۱۹۸۶ پايانه نفتی سيری چنان مورد حملات پی در پی قرار گرفت که ما مجبور شديم از پايانه خارک برای صدور نفت خام خود استفاده کنيم و عملأ صدور نفت از آنجا متوقف شد . سپس عراقيها حملات خود را متوجه جزيره لارک نمودند. خوشبختانه عراقيها برای چنين عملياتی خلبانان ورزيده کافی نداشتند زيرا پرواز با هواپيمای يک موتوره توسط يک خلبان که مسافت ۲۳۰۰ کيلومتر را طی يک پرواز رفت و برگشت بايد طی کند مهارت بالايی ميطلبد . آنها توانائی ادامه اين عمليات را به سبب فشار زياد بر کادر پروازی به مدت طولانی نداشتند .همچنين تلفات بالای عراقيها که بوسيله تامکتهای ايرانی متحمل ميشدند را بايد به آن افزود .تامکتها کماکان نقش بازدارندگی خود را بخوبی ايفا ميکردند . با وجودی که هواپيماهای عراقی به سيستمهای راداری و کشف کننده جديد مجهز شده بودند ولی همچنان از شناسائی زودهنگام موشکهای فونيکس در زمانی که رادارهای AWG - 9 آنها در وضعيت « Track -While - Scan » قرار داشتند عاجز بودند . اما با اين وجود عراقيها در سال ۱۹۸۷ حملات خود را پيوسته ادامه دادند . صف آرائی نيروها در خليج فارس روزبروز پيچيده تر ميشد . در ماه آگوست ۱۹۸۷ تامکتهای ايرانی بارها کاروان ناوگان نيروی دريائی آمريکا را که نفتکشهای کويتی را اسکورت ميکردند تحت نظر داشته و بارها آنها را در فاصله بين تنگه هرمز تا ساحل کويت همراهی کردند . در همان ماه اولين رويارويی بين نيروی هوائی ايران و نيروی دريايی آمريکا بوقوع پيوست . يک فروند هواپيمای F - 4 E يک موشک AIM - 7 بطرف يک هواپيمای ORION P- 3 C آمريکائی شليک کرد و بفاصله کمی پس از آن يک F - 14 A آمريکايی متعلق به VF - 21 به فانتوم ايرانی حمله کرد . در جريان اين نبرد کوتاه هوايی هيچکدام از موشکهای شليک شده به هدف اصابت نکرد . پس از اين حادثه ايرانيها مجبور شدند که قدرت خود را در منطقه هوايی بندرعباس تقويت کنند که با انتقال يک اسکادران تامکت و يک اسکادران فانتوم از بوشهر اين مهم تحقق يافت . هر چند که اين امر به قيمت کاهش حفاظت هوايی تهران و جزيره خارک ميسر گشت . آخرين درگيريهای مهم مابين ايران و عراق در ماه فوريه ۱۹۸۸ رخ داد . زمانی که خبرگزاريهای جهان خبر عدم توانايی ايران در استفاده از F - 14 های خود را دائمأ پخش ميکردند ميراژهای عراقی يک سلسله عمليات بر عليه پايگاه هشتم شکاری اصفهان را آغاز نمودند .خلبانان عراقی که تا پيش از اين با ديدن گربه های ايرانی فرار را بر قرار ترجيح ميدادند اينبار بشکلی کاملأ متفاوت ظاهر گشتند . خلبانان عراقی که در فرانسه دوره های آموزشی را پشت سر گذاشته بودند و اثری از خستگی ناشی از ۸ سال جنگ در آنها مشاهده نميشد مبارزه جدی بر عليه ايرانيها را در دستور کار خود قرار دادند . تاکتيکهای جنگی خوب و طرحهای دقيق عملياتی و در نهايت هواپيماهای پيشرفته Mirage F.1 EQ5 و Mirage F.1 EQ6 قدرت آنان را بشدت افزايش ميداد. اين نوع ميراژها بهترين هواپيماهايی بودند که فرانسه در اختيار عراق قرار داد. آنها قادر بودند که بخوبی از پس فانتومهای ايرانی برآيند و تسليحات آنان بمراتب پيشرفته تر از امکانات ايرانيها بود . اما خلبانان ايرانی ترسی ازآنان نداشتند . سروان هاشمی ميگويد : ما از امکانات خوب عراق مطلع بوديم اما هيچگاه در فکر تسليم نبوديم و ترسی از نيروهای عراقی که در آن مقطع ۸ برابر توانايی ما را داشتند نداشتيم . اطلاعات ما از توانايی عراق مناسب بود و بدون واهمه به مبارزه با آنها ميرفتيم در عين حال هيچگاه دشمن خود را ضعيف نمی پنداشتيم . بزرگترين درگيری هوايی بين دو کشور در مرحله پايان جنگ در تاريخ ۹ فوريه ۱۹۸۸ بوقوع پيوست . در اينروز ميراژهای عراقی در ۶ مرحله با پرواز در ارتفاع پست به مواضع ايرانيان در خليج فارس حمله نمودند. هواپيماهای اف ـ ۱۴ که در پايگاهای بندرعباس و بوشهر مستقر بودند به مقابله با اين حملات پرداختند . تعداد زيادی از هواپيماهای ايرانی به موشکهای جديد AIM - 9 L مجهز بودند که از طريق منابع نامشخص بدست آنان رسيده بود . سروان قياسی که در آنزمان با درجه ستواندومی در کابين عقب تامکت خدمت ميکرد خاطرات اولين در گيری هوايی خود را چنين شرح ميدهد : با اعلام وضعيت اضطراری و ابلاغ دستوراز مرکز ما برای دفاع در برابردشمن به سمت جنوب غرب پرواز نموديم . من شروع به کنترل تمام سيستمهای هواپيما نمودم و نتايج رضايت بخش بود . کليه سيستمها آماده برای عمليات بودند.به فاصله چند دقيقه رادار هواپيما ۶ هدف را شناسائی نمود و من نتايج را به مرکز عمليات زمينی گزارش دادم . سيستم Combat Tree من آنها را بعنوان ناآشنا شناسائی کرد که من بعنوان دشمن ثبت کردم . خلبان ارتفاع پرواز را افزايش دادو مرا از حمله بوسيله موشک اسپارو مطلع کرد . اولين هدف ما در انتهای سمت چپ يک دسته ۳ تايی قرار داشت . زمانی که من رادار را فعال نمودم دشمن سيستم اختلال الکترونيکی خود را فعال نمود و قفل راداری من شکست . من بسرعت عکس العمل نشان داده و هدف جديدی را روی رادار قفل کردم . اينبار رادار هواپيما هواپيمای انتهای سمت راست را بعنوان هدف انتخاب نمود و در فاصله ۱۰ کيلومتری موشک اسپارو را شليک کرديم . در اينزمان من نه موشک شليک شده را ديدم و نه هدف را اما صفحه نمايش رادار اصابت هدف را تأئيد کرد . بلافاصله من هدف بعدی را جستجو کردم . فاصله ما تا عراقيها چنان کم شده بود که در زاويه ۳۰ درجه سمت راست يک فروند ميراژ ودر زاويه ۳۰ درجه سمت چپ هم يک ميراژ ديگر را مشاهده نموديم . هردوی اين هواپيماها با کاهش ارتفاع درست به سمت ما می آمدند .بلافاصله با ديدن ما هر دوی ميراژها به سمت راست چرخشی انجام دادند و ما هم بدنبال آنها به سمت چپ چرخيديم . اما در اين لحظه يکی از ميراژها اشتباهی مرتکب شد و به سمت چپ چرخيد . خلبان ما موفق شد بسرعت پشت سر او قرار گيرد .چند ثانيه ای ما توانستيم هواپيمای عراقی را در جلوی خود ببينيم . درست بخاطر دارم که هواپيمای عراقی از نوع Mirage F.1 EQ5 ويا Mirage F.1 EQ6 برنگ خاکستری تيره بود . خلبان ما بلافاصله يک فروند موشک سايدويندر شليک کرد. موشک مستقيم بطرف ميراژ عراقی رفت و دهانه خروج گاز را جستجو کرد . خلبان اين ميراژ فرصتی برای ترک هواپيما نيافت . آنروز اما روزی طولانی بود. آنها با پرواز به سمت بوشهر سوختگيری مجدد انجام داده و در ساعت ۱۴:۳۰ مجددأ برای رهگيری هواپيماهای دشمن به پرواز در آمدند . قياسی ميگويد : ما مشغول گشتزنی هوائی شديم ورادار ما در جستجوی دشمن بود . زمانی که در حال پرواز به سمت جنوب غربی بوديم رادارAWG - 9 چندين هدف را که مستقيم به سمت ما می آمدند شناسائی کرد . در مدت کوتاهی فاصله ما تا هدف به ۱۳ کيلومتر رسيد و سپس ما شاهد حمله ۲ فروند ميراژ به تانکرهای نفتکش بوديم . خلبان در اين لحظه سيستم پس سوز را بکار انداخت و ارتفاع را کاهش داد تا از پشت دشمن را غافلگير کند. عراقيها دسته پروازی ( Formation ) خود را شکستند و هرکدام به سمتی پرواز کردند . ما با سرعت زياد يکی از ميراژها را تعقيب کرديم و يک فروند سايدويندر بطرفش شليک کرديم . اما درست در لحظه شليک موشک ,من متوجه ميراژ ديگری که در پشت ما بود شدم . اين هواپيما در فاصله ايده آل برای شليک موشک بطرف ما بود . خلبان ماهر ما با چرخشی سريع به سمت چپ در چشم بر هم زدنی باعث شد که ميراژ از کنار ما با سرعت عبور کند .ما چند دقيقه ای وضعيت را مجددأ چک کرديم و زمانی که مطمئن شديم ميراژی در کمين ما نيست به محل پرتاب موشک سايدويندر بازگشتيم .من شاهد قطعات متلاشی شده ميراژ که بر سطح آب کماکان در حال سوختن بودند شدم . شليک ما موفقيت آميز بود . نيم ساعت پس از اين واقعه ايستگاههای رادار ايرانی پرواز چندين فروند بالگرد متعلق به عربستان سعودی را ثبت کردندکه در جستجوی خلبان اين هواپيما بودند و پس از مدت کوتاهی با نااميدی مجبور به ترک محل شدند . يک هفته پس از اين ماجرا در تاريخ ۱۵ فوريه ۱۹۸۸ سروان خلبان اسماعيلی يک فروند بمب افکن عراقی از نوع Xian H - 6 D ( نسخه چينی بمب افکن روسی توپولف TU - 16 ) را که حامل ۲ فروند موشک ضد کشتی هوا به سطح از نوع C - 601 بود را شناسائی کرد . بمب افکن عراقی درست زمانی که هر دو موشک خود را بطرف تانکر Kirsten Maersk شليک کرد با عکس العمل تامکت ايرانی مواجه شد . اسماعيلی ۲ فروند موشک AIM - 54 يکی بطرف هواپيما و ديگری بسمت موشکهای C - 601 شليک کرد . هر دوی موشکهای هدفهای خود را مورد اصابت قرار دادند اما يکی از موشکهای C - 601 به کشتی نفتکش اصابت کرد . در تاريخ ۱۶ فوريه هم سرگرد رهنورد موفق شد بر فراز جزيره خارک ۲ فروند ميراژ را پس از آنکه موشکهای اسپارو شليک شده به خطا رفت با ۲ فروند موشک سايدويندر منهدم کند . عراقيها اما اين خسارت را هم انکار ميکنند . بخصوص از بين رفتن ۲ فروند ميراژ در يکروز را غير ممکن ميدانند هر چند که حتی نيروی دريايی آمريکا مدارکی دراين رابطه ودر تأئيد آن در اختيار دارد . بطور کلی ميتوان نتيجه گرفت که فرماندهان وافسران عراقی در طول دوران جنگ هميشه سعی در پائين نشان دادن سطح تواناييهای نيروی هوايی ايران و بخصوص تامکتها را داشته اند و قدرت آنها را در گزارشات خود پيوسته پايين و ناچيز بشمار آورده اند . سرگرد کاظم يکی از خلبانان سابق اف ـ ۴ ايران و مأمور حفاظت ـ اطلاعات نيروی هوائی از مراحل بازجويی يکی از خلبانان ميراژهای عراقی که هواپيمای او در فوريه ۱۹۸۸ مورد هدف قرار گرفت خاطرات جالبی داد. او ميگويد : اين خلبان اسير شده به محض شروع بازجويی به من گفت که ما ميدانيم ايرانيها فقط ۲۰ فروند هواپيمای اف ـ ۵ و يک دوجين اف ـ ۴ در اختيار دارند . هيچکدام از تامکتهای شما حتی قابليت پرواز ندارند و تمام اف ـ ۱۴ ها زمينگير هستند . بقيه هواپيماها در بدترين شرايط عملياتی بسر ميبرند خلبانان ايرانی از مهارت کمی برخوردارند . من که از شنيدن حرفهای اين خلبان دربند عراقی متعجب شده بودم بسرعت به او گفتم که همين چند لحظه قبل يک دسته ميراژ عراقی توسط يکی از همين تامکتهای زمينگير شده و خلبانان مبتدی و ناشی آن منهدم شدند . بدون توجه به جهالت عراقيها و يا شايد هم دقيقأ به همين علت تامکتهای ايرانی نبردهای خود را در فاصله ماههای مارس تا ژوئن ۱۹۸۸ ادامه دادند و موفق به سرنگونی چندين فروندهواپيمای عراقی بدون کوچکترين خسارتی شدند . اما درست در ماههای پايانی جنگ ايرانيها بايد شاهد تجربيات تلخی می بودند. سروان رئيسی ميگويد : ما اطلاع داشتيم که در ماه ژانويه ۱۹۸۸ فرانسويها تعدادی نامشخص هواپيمای جديد Mirage F.1 EQ6 به عراق تحويل داده بودندو همچنين از قدرت سلاحهای جديد اين هواپيما که شامل موشکهای پرقدرت Super 530 F-1 ميشد کاملأ آگاه بوديم . برای ما مشخص بود که قدرت ما در خارج از محدوده عمل اين موشکها بالا ميباشد . اما با اين وجود و در کمال ناباوری در تاريخ ۱۹ جولای ۱۹۸۸ خبر ناگواری شوک شديدی به ما وارد آورد . در اينروز ۴ فروند هواپيمای شکاری ميراژ بر فراز آبادان با ۲ فروند اف ـ ۱۴ ما درگير شدند . ميراژها موفق شدند که با پرواز در ارتفاع پايين خود را به تامکتها نزديک ساخته و هر دو تامکت را مورد اصابت قرار دهند . هر ۴ خدمه تامکتها موفق به ترک بموقع هواپيماهای خود شدند . بعد ها طی بررسيهائی مشخص شد که تامکتها بوسيله موشکهای کاملأ جديد Super 530 D ساقط گرديده اند . اين نوع موشک بطور اختصاصی برای هواپيماهای ميراژ ۲۰۰۰ و رادارهای Pulse - Doppler آن طراحی گرديده و از برد زياد و دقت خارق العاده ای برخوردار است . متاسفانه اين اتفاق زمانی رخ داد که ما هرگز فرصتی برای تلافی پيدا نکرديم باتوجه به کاهش تدريجی موشکهای AIM - 54 وهمچنين مشکلات نگهداری طولانی مدت آنها , از سال ۱۹۸۶ نيروی هوائی ايران به دنبال سلاحی جايگزين جهت نصب بر روی شکاريهای اف ـ ۱۴ خود برآمد . متخصصين ايرانی تلاش خود را بر روی تبديل موشکهای زمين به هوای MIM - 23 B I-Hawk = Improved Hawk به يک موشک هوا به هوا با قابليت حمل و شليک بوسيله هواپيمای تامکت متمرکز نمودند . http://i2.tinypic.com/outijr.jpg در اواسط سالهای دهه ۷۰ ميلادی نيروی هوائی اسرائيل با کمک گروهی از متخصصان لهستانی تبار از جمله Pinkus Schepinski و Danuta Laszuk و Avraham Wein تلاش نمود تا موشکهای MIM - 23 را بر روی هواپيماهای F- 4 E خود نصب نموده وقابليت پرتاب آن را بدست آورند . اين پروژه به منظور مقابله با هواپيماهای ميگ ـ ۲۵ که در اختيار کشورهای عربی قرارداشت از اهميت ويژه ای برای اسرائيل برخوردار بود. اما اسرائيل پس از مدتی با تحويل گرفتن جنگنده های پيشرفته اف ـ ۱۵ از ايالات متحده اين پروژه را که تحت عنوان Distant Thunder و يا Distant Reach شناخته ميشد به بايگانی سپرد و از پيگيری آن خودداری کرد . اما نيروی هوائی ايران جايگزينی برای اين پروژه نداشت . بنابر گزارشاتی يک گروه از متخصصان اسرائيلی سفری ۳ ماهه به ايران انجام دادند و قبل از اخراج از ايران نتايج آزمايشات نيروی هوائی اسرائيل را در اختيار متخصصان ايرانی قرار دادند. در اين سالها برای نخستين بار دو فروند هواپيمای اف ـ ۱۴ متعلق به اسکادران ۸۲ با انجام آزمايشاتی عملأ اين پروژه را از روی کاغذ به مرحله عمل رساندند . نتايج آزمايشات اوليه چندان رضايت بخش نبود زيرا تطبيق رادار AWG - 9 با موشک MIM - 23 بشکلی که در ابتدا تصور ميرفت آسان نبود . اما متخصصان ايرانی با تلاشی پيگير در اواسط سالهای دهه ۹۰ اولين موفقيتهای خود را در اين زمينه به ثبت رساندند. موشکهای MIM - 23 که به اين منظور دچار تغييراتی شده اند در نيروی هوائی ايران بنام سجيل يا AIM- 23 C شناخته ميشوند . تا به امروز هيچ آمار دقيقی از هواپيماهايی که بوسيله اف ـ ۱۴ های ايران سرنگون گرديده منتشر نشده است . در صورتيکه در آينده چنين آماری هم انتشار يابد باز هم نمی توان به صحت و سقم آن اطمينان کامل داشت . عده ای از خلبانان ايرانی بر اين باورند که آمار منتشره از سوی منابع رسمی ايران به خاطر ملاحضات سياسی تا حدود زيادی با واقعيت فاصله دارد . تفاوت اين ارقام بين خلبانان وفادار به رژيم در داخل و همکاران آنان که در خارج از کشور زندگی ميکنند فاحش است . در سال ۱۹۸۹ کنفرانسی در تهران برپا گشت که هدف از آن تعيين دقيق آمار خسارات نيروی هوائی عراق و عملکرد نيروی هوائی ايران در طول ۸ سال جنگ بود . نتايج اين کنفرانس مشخص ساخت که در طول جنگ ايران و عراق مجموعأ ۷۱ فروند موشک فونيکس از تامکتهای ايرانی شليک و ۱۰ فروند موشک فونيکس همراه با تامکتهای سرنگون شده از بين رفت . همچنين مشخص شد که در ۳۰ نبرد هوائی تامکتها پيروزی را از آن خود نمودند که از اين تعداد ۱۶ تای آن بوسيله موشکهای AIM - 54 يک يا دو پيروزی بوسيله موشک AIM - 7 و مابقی در اثر بکارگيری موشکهای AIM - 9 و يا توپ M - 61 بدست آمد . از سوی ديگر شواهدی موجود است که حکايت از انهدام بيش از ۲۰۰ فروند هواپيمای عراقی بوسيله تامکتها دارد که ۴۰ مورد از آنها بوسيله موشکهای AIM - 54 تحقق يافت . نيروی هوائی عراق آماری در اين زمينه ندارد . تمام آرشيوهای نيروی هوائی طی حمله به عراق و اشغال آن کشور از سوی نيروهای آمريکايی در سال ۲۰۰۳ ناپديد گرديدند. خلبانان عراقی که در جنگ شرکت فعال داشتند طی خاطرات منتشره خود از تعداد ۸ تا ۲۰ فروند هواپيمای از بين رفته توسط تامکتها سخن رانده اند. در اين بين اطلاعات منتشر شده توسط پنتاگون نيز حکايت از نوعی رفتار خاص آمريکا دارد . با وجوديکه در سالهای ابتدای جنگ تعدادی از مدارک محرمانه جنگ بوسيله پنتاگون منتشر شد , در سالهای بعد اين رويه شکلی کاملأ متفاوت بخود گرفت . بر طبق گزارشات پنتاگون ايرانيان موفق شدند که پيروزيهای قابل توجه ای در سالهای ابتدای جنگ بدست آورند اما بعدها پنتاگون از ارائه هرگونه اطلاعاتی خودداری کرد . با وجود تقاضاهای مکرر نويسندگان اين نوشتار در مورد امکان دسترسی به مدارک پنتاگون در مورد عملکرد تامکتهای ايرانی در طول جنگ ۸ ساله , اين تقاضاها با جواب منفی مقامات مسئول در پنتاگون روبرو گشت و اصولأ آمريکاييها وجود چنين مدارکی را انکار نمودند . برای خلبانان سابق نيروی هوائی ايران و پرسنلی که همچنان به خدمت مشغولند , آمار تلفات نيروی هوائی عراق نقش فرعی را بازی می کند . سرهنگ جواد ميگويد : زمانی که من هنوز خدمت فعال درنيروی هوائی انجام می دادم بارها موفق به مطالعه گزارشاتی که از سوی عراق و شوروی منتشر شد گرديدم . همچنين بعدها امکان مطالعه نشريات و جرايدی که نظرات صاحب نظران آمريکايی و انگليسی را منعکس ميکردند فراهم شد . در تمام اين گزارشات يک نقطه اشتراک وجود داشت و آن تکيه بر ناتوانی ايران بود . همه آنها تأکيد داشتند که در تمام طول جنگ ايران از حداکثر ۱۵ فروند هواپيمای اف ـ ۱۴ بهره ميبرد . از اين تعداد هم باز چند فروند فاقد رادار AWG - 9 فعال بودند . همچنين از پرسنل ايرانی بعنوان افرادی ناشی و فاقد مهارتهای لازم نام برده شده است . آنان تأکيد دارند که هيچ موشک فونيکسی از تامکتها شليک نگرديده است . در تمام سالهای جنگ بطور مداوم از کمبود لوازم يدکی ودر نتيجه عدم شرکت مستقيم تامکتها در جنگ سخن رانده شد . با جمعبندی نکات بالا خبرنگاران غربی پروژه تامکتها و خريد اين هواپيما از سوی ايران را شکستی بزرگ و گران قيمت برای ايران توصيف کردند که در هيچ مقطعی به کمک ايرانيان نيامد . اما زمانی که من به عزم و اراده قوی پرسنل وطن دوست ايرانی فکر ميکنم و خاطرات آنروزها را مرور ميکنم به نتيجه ای خلاف آن ميرسم . تامکتها با همه مشکلاتی که در راه آماده نگهداشتن آنها وجود داشت خدمتی فعال در ايران انجام دادند . تا جايی که من به خاطر دارم ما در کليه مأموريتها , هواپيماهای شکاری بمب افکن خود را همراهی ميکرديم . در تمام اين سالها حفاظت هوائی از نيروی زمينی خود را به بهترين وجه انجام داديم . وقتی به خاطر مياورم که چندين و چند بار هواپيماهای عراقی تنها به محض آگاهی از حضور تامکتها در آسمان منطقه را ترک ميکردند بدون آنکه ما با آنها کوچکترين برخوردی داشته باشيم و بدون شليک حتی يک گلوله برتری خود را به اثبات ميرسانديم , به اين نتيجه ميرسم که عملکرد ما در جنگ رضايت بخش بود . برای ما مهم نبود که چه تعداد هواپيمای عراقی را سرنگون ميساختيم . مهم اين بود که آنان را از حمله بازداريم . تاريخ هوانوردی اگر بشکلی منصفانه مورد مطالعه قرار گيردمشخص ميگردد که هيچگاه در طول جنگها عملکردی بهتر از ما وجود نداشته است . امروزه تامکتهای ايرانی همچنان در خدمت فعال ميباشند وآنها ستون فقرات نيروی هوائی ايران در امر دفاع و تفوق هوائی را تشکيل ميدهند . بر طبق گزارشات گوناگون حداقل ۴۴ فروند هواپيمای اف ـ ۱۴ در طی ۴ سال گذشته آماده پرواز گرديده اند . اين هواپيماها به تسليحات مناسب تجهيز و تعميرات و تغييرات اساسی بر روی آنها صورت گرفته است . امروزه طرحی از طرف ايران جهت جايگزينی تامکتها وجود ندارد و مقامات ايرانی در جواب گزارشات متعددی که در نشريات غربی دال بر سفارش هواپيماهای جديد روسی از جمله سوخوی ۲۷ و سوخوی ۳۰ وميگ ۳۱ تنها اظهار بی اطلاعی ميکنند و آنها را شايعاتی بيش نمی پندارند . آنچه امروز مسلم است اينست که گربه های ايرانی حداقل تا چند سال آينده به خدمت فعال خود در ايران ادامه خواهند داد . به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست............... به نقل از وبلاگ هوانوردی قرن 21

  9. توضیحات جالبی بود :wink: و این ظاهرا همین کاریه که ایران در حال حاضر داره انجام میده ولی با سرعتی کم :D یعنی اولویت رو داده به تجهیز و تقویت پدافند هوایی که هم هزینه کمتری داره وهم تاثیر مناسب خب حالا برای اینکه موضوع روشنتر بشه لطفا در مورد پوشش پدافند هوایی فعلی(هم کیفی و هم کمی) کمی توضیح بدین اینجوری نقاط ضعف وقوت خودمون هم بهتر روشن بشه 8)

  10. از سال ۱۹۸۲ نيروی هوائی عراق با تغيير تاکتيکها تلاش نمود تا عمليات خود را با طراحی بهتری به اجرا در آورد . همچنين با حملات هدفمند سعی در تغيير مسير کلی جنگ کرد .نمونه های معروف اين حملات عبارت بودند از جنگ نفتکشها و جنگ شهرها . در جنگ نفتکشها عراق تمام سعی خود را بر روی بمباران تأسيسات نفتی و پلايشگاهها متمرکز نمود. در دوره ای خاص عراق صرفأ پايانه های صدور نفت و تانکرهای نفتکش ايران را مورد حملات گسترده قرار داد. در جنگ موسوم به جنگ شهرها هيچ اتفاق خاصی که از نظر نظامی قابل ذکر باشد رخ نداد.تنها حاصل اين حملات ترور و کشتار بدون هدف شهروندان غيرنظامی بود . جنگهای هوائی در فاصله زمانی بين سپتامبر ۱۹۸۰ تا اکتبر ۱۹۸۰ بيشترين شدت را داشت. پس از آن از تاريخ ژانويه ۱۹۸۱ که ايران حمله بزرگ زمينی به مواضع عراقی را آغاز نمود چند مرحله مهم در تاريخ درگيريهای هوائی بين دو طرف درگير قابل ذکر ميباشد که عبارتند از : بهار ۱۹۸۲ زمستان ۱۹۸۴و ۱۹۸۶ وهمچنين در بهار ۱۹۸۸ که نيروهای عراقی مجددأ حمله بزرگی را به ايران انجام دادند . در تاريخ نبردهای هوائی نقش هواپيماهای اف ـ ۱۴ غير قابل انکار است هر چند که مطبوعات و کانونهای خبری غربی از اهميت آن به مقدار زيادی کاستند . سروان هاشمی در اين ارتباط چنين ميگويد : درطول سالهای جنگ بارها و بارها از خطاهای نيروی هوائی ايران در محافل خبری غربی سخن گفته شد . خبرهای زيادی مبنی بر عدم توانائی نيروی هوائی در دفاع از شهروندان غيرنظامی و نيروهای زمينی در غرب منتشر گشت . ادعاهای آنان مبنی برکارايی اندک نيروی هوايی و تعداد اندک هواپيماهای آماده پرواز همه در جهت تحقير شديد ايران صورت ميگرفت . اما واقعيت امر چيز ديگری بود .تامکتهای ما بطور دائم در حال عمليات بودندو گشتزنی های هوائی تا مرز ۱۲ ساعت (بوسيله سوختگيری هوائی ) امری استثنائی محسوب نميشد . خلبانانی که دوران جنگ را به سلامت پشت سر گذاشتند اکثرأ بيشتراز ۴۰۰۰ ساعت پرواز عملياتی در کارنامه خويش دارند . اف ـ ۱۴ های ما بعنوان هواپيماهای رهگير در مقابل هر نوع هواپيمای عراقی بکار برده شدند و قدرت بلامنازع خود را بارها به نمايش در آوردند .به خاطر مسائل حفاظتی هواپيماهای اف ـ ۱۴ حق پرواز بر فراز خاک عراق را نداشتند که اين امر اعتراض خلبانان هواپيماهای اف ـ۴ و اف ـ ۵ را که بطور متوالی پروازهای برون مرزی انجام ميدادند در پی داشت . بعدها با دخالت سرهنگ بابائی که پيشنهاد تغيير کاربری هواپيماهای تامکت و تبديل آنها به شکاری بمب افکن را داد اين اعتراض فروکش کرد . از همان روزهای آغازين جنگ هر دو طرف حملات خود را بر روی تأسيسات نفتی طرف مقابل متمرکز کردند . ضربات نيروی هوائی ايران در ابتدا چنان کوبنده بود که عراق مجبور گشت از تاريخ ۲۷ اکتبر ۱۹۸۰ صدور نفت خود را بطور موقت متوقف کند . نيروهای عراقی در مقابل انبارهای سوخت ايران را غالبأ مورد حمله قرار ميدادند بطوريکه ايران در اثر اين حملات مجبور به واردات بنزين هواپيما از شوروی شد . عراقيها همچنين حمله به پالايشگاهها و پايانه ها را در دستور کار خود قرار دادند . يکی از مهمترين اين مناطق جزيره خارک بود . نيروی هوائی ايران متوجه شد که پايانه نفتی خارک هدفی سهل و آسان برای دشمن محسوب ميگرددو به اين علت دست به اقدامات حفاظتی شديدی زد . علاوه بر استقرار واحدهای پدافند هوائی در اين جزيره , ۲ فروند هواپيمای تامکت از پايگاه هفتم شکاری شيراز بطور نوبتی و درهر نوبت به مدت ۱۲ ساعت به گشتزنی و مراقبت از خارک مشغول بودند. بعدها اين وظيفه را پايگاه هشتم شکاری اصفهان بر عهده گرفت . در جريان مراقبتهای هوائی تامکتها اکثرأ بوسيله هواپيماهای فانتوم که از پايگاه بوشهر به پرواز در می آمدند پشتيبانی ميشدند . از نظر تئوری اين قدرت بزرکی محسوب ميشد ولی در عمل ايرانيها مشکلات بزرگی داشتند . يکی از بزرگترين مشکلات عدم وجود شبکه راداری مناسب در اين منطقه بود . تنها ايستگاه رادار بوشهر در اين منطقه فعال بود و اکثرأ هم قادر به شناسائی جنگنده های عراق نبود زيرا هواپيماهای عراقی با پرواز در ارتفاع پست از ناحيه شمال وارد منطقه ميشدند . بارها کشتيهای جنگی نيروی دريائی در نقش خطرناک ايستگاههای رادار پيشقراول ظاهر ميشدند .در اين مرحله خلبانان نيروی هوائی ايران با از کار انداختن رادارهای خود به دشمن نزديک ميشدند زيرا در غير اينصورت عراقيها قادر به کشف هواپيماهای ايرانی شده و از حضور در مناطق ياد شده خودداری ميکردند. نيروهای عراقی در ابتدای جنگ از يک اسکادران هواپيمای جنگی در منطقه خليج فارس استفاده ميکردند . اسکادران ۱۰۹ به هواپيماهای SU - 22 M مجهز بود و در پايگاه سابق نيروی هوائی انگلستان موسوم به شعيبه که درمنطقه الوحده در فاصله ۴۵ کيلومتری جنوب بصره مستقر بود . مأموريت اصلی اين اسکادران حمله به ترمينال نفتی خارک و تأسيسات بوشهر بود . اسکادران ۱۰۹ بعدها بوسيله هواپيماهای MIG - 23 MF که از اسکادران ۶۳ پايگاه علی ابن ابوطالب موسوم به طليل به آن منتقل شد تقويت گشت . اولين صحنه روياروئی خلبانان اسکادران ۱۰۹ با رهگيرهای ايرانی به تاريخ ۲۴ سپتامبر بازميگردد. در اين روز ۴ فروند SU - 22 M با ورود از شمال به جزيره خارک سعی در بمباران پايانه تفتی نمودند .اين حمله با شکست مواجه شد و عراقيها پا به فرار گزاشتند . در هنگام فرار ۲ فروند از سوخوها مورد تعقيب تامکتهای ايران قرار گرفتند . با مشاهده تامکتها هواپيماهای عراقی ضمن فاصله گرفتن از هم ( ۳ کيلومتر ) ارتفاع خود را تا حدود ۱۰ متر از سطح دريا کاهش دادند . تامکتها در طول مسير تعقيب که ۱۰۰ کيلومتر بود با انواع سلاحهای خود به طرف آنها شليک کردند . اما جنگنده های عراقی با حفظ ارتفاع کم و انجام مانورهای مختلف از حمله مصون ماندند و سالم به پايگاهای خود بازگشتند . با اين وجود روز بعد نيروی هوائی ايران خبر از سرنگونی ۳ فروند ميگ ـ ۲۳ بر فراز جزيره خارک داد. شايد اين خبر آغازی بر اعلام اخبار نادرست که طول جنگ بارها و بارها تکرار گشت بود . آمارهای هر ۲ طرف درگير جنگ با آمارهای واقعی تفاوت چشمگيری داشت . در طول ماههای اکتبر و نوامبر۱۹۸۰ ايرانيها خبر از سرنگونی تعداد زيادی هواپيمای عراقی در اين منطقه دادند . نقطه اوج اين اخبار حد فاصل ۲۸ نوامبر تا ۲ دسامبر ۱۹۸۰ بود زمانی که نيروی دريائی ايران طی عملياتی سکوهای نفتی البکر و الاميه را تسخير و نابود کرد . با شرکت ناوچه موشک انداز پيکان و ۳ فروند بالگرد در بعد از ظهر ۲۷ نوامبر تکاوران ايرانی موفق به اشغال هر دو سکوی نفتی شدند. در همان روز اولين درگيری بين يک فروند اف ـ ۱۴ و ۲فروند ميگ ۲۱ رخ داد که در طی آن يک فروند ميگ ـ ۲۱ سرنگون شد. سروان رستمی در باره اين عمليات چنين ميگويد : ما به تنهائی در حال پرواز در ۱۲۰ کيلومتری شمال غربی بوشهر بوديم و نيروهای عراقی را تحت نظر داشتيم که از مرکز به ما اعلام شد که چندين فروند هواپيمای عراقی به حريم هوائی ما وارد شده اند .برای اعزام نيروی کمکی به ما زمان زيادی وجود نداشت به همين خاطر پيامی کوتاه و مختصر از مرکز به ما رسيد « شما تنها هستيد .با اميد به خدا و با آرزوی پروازی موفق به شکار آنها برويد » . ما با چرخشی سريع به سمت اهداف مورد نظر پرواز کرديم . در اين هنگام من با محاسبه پارامترهای پروازی شروع به تخمين احتمال پيروزی در برابر تعدادی نامعلوم هواپيمای دشمن کردم . در فاصله ۳۵ کيلومتری هدف رادار ما قادر به شناسائی آنها شد و چند لحظه بعد افسر کابين دوم من در فاصله ۱۶ کيلومتری هدف اقدام به شليک يک فروند موشک فونيکس کرد . من دود موشک شليک شده را با چشم تعقيب کردم و بعد از لحظاتی انفجار ميگ ـ ۲۱ عراقی را که به گلوله ای آتشين تبديل شده بود ديدم .سپس دومين ميگ ـ ۲۱ را هم ديدم که با چرخشی سريع به سمت شمال در ارتفاع چند متری از سطح آب پا به فرار گزاشت . من قصد تعقيب او را داشتم ولی رادار تامکت در چنين ارتفاعی قادر به شناسائی مجدد او نشد و به همين علت ما او را گم کرديم . در شامگاه همان روز ناوچه پيکان تعداد بيشتری تکاور دريائی را در سکوی البکر تخليه نمود . در طی اين عمليات حداقل يک فروند ناوچه اوزا بوسيله ناوچه پيکان و ۱۰ فروند از انواع شناورها بوسيله موشکهای ماوريک که از شکاری بمب افکنهای اف ـ ۴ شليک شده بود غرق شدند. بعد از اشغال سکوهای نفتی و تخليه امکانات موجود در آن نيروهای ايرانی ضمن ترک آنها اقدام به تخريب آنها نمودندو اين ۲ سکو بطور کامل منهدم گشت . ناوچه پيکان در اين عمليات ( مرواريد ) مورد اصابت موشک SS - N - 2 Styx که از ناوچه اوزای عراقی شليک شده بود قرار گرفت و از بين رفت . در سالهای بعد نبردهای هوائی همچنان بر فراز خليج فارس ادامه يافت . در تاريخ ۲۹ ژانويه ۱۹۸۱ سروان رستمی در حالی که مشغول گشتزنی در شمال جزيره خارک بود با يک دسته هواپيمای عراقی که در ارتفاع ۳۰ متری از سطح آب پرواز ميکردند مواجه شد . او ضمن خاموش کردن رادار به عراقيها نزديک شده و از فاصله ۵۵ کيلومتری اقدام به شليک موشک فونيکس نمود . اين موشک فرمانده دسته عراقيها را مورد اصابت قرارداد و باقی هواپيماها با ناتمام گزاردن عمليات خود پا به فرار گزاشتند . تا به امروز عراقيها اين نوع تلفات خود را انکار ميکنند و آنها را نه به خاطر حملات ايرانيها که براثر نقص فنی هواپيماهای خود ميدانند با وجودی که اسناد غير قابل انکاری در اين زمينه موجود است . علت اصلی هم اينست که هواپيماهای ميگ و سوخو قادر به تشخيص امواج رادار AWG - 9 بعنوان دشمن نبودند . تعداد زيادی از خلبانان ايرانی به دفعات مکرر مهارت خود را در استفاده از سيستم APX - 81 M1E Clear horizont / Second View که نزديک شدن به هواپيماهای عراقی بدون امکان کشف شدن از طرف آنها باشند را اثبات کردند. سرلشگرخلبان حزين که بعدها جان خود را در اثر حادثه رانندگی از دست داد خاطرات خود را چنين نوشته است : در تاريخ ۲۶ اکتبر ۱۹۸۰ ما خود را به نزديکی چند فروند ميگ ـ ۲۱ عراقی رسانديم و آنها تا فاصله ۱۰۰۰ متری قادر به شناسائی ما نشدند .در اين فاصله ما اقدام به شليک يک فروند موشک سايدويندر نموديم . موشک به موتور يکی از ميگها اصابت نمود و انفجار شديدی را بدنبال داشت که من قادر به گريز از آن نبودم . قطعات متلاشی شده هواپيمای عراقی بال سمت چپ ما را مورد اصابت قرار داد و همچنين موتور هواپيما صدماتی متحمل شد . سيگنالهای سمعی و بصری اعلام کردند که در وضعيت بحرانی قرار داريم . قسمتهايی از بال به همراه موشکهای اسپارو و سايدويندر بطور کامل کنده شده بودند . ما از ميان دود حاصل از انفجار بطوريکه هواپيما کاملأ سياه شده بود خارج شديم و هواپيمای همراه ما ( Wingman يا به تعبير زيبای دوست خوبم کمک خلبان همبال ) تصور کرد که ما بطور کامل سوخته ايم. با اين وجود اين خلبان ماهر قادر به بازگشت و فرود موفقيت آميز در پايگاه هشتم شکاری گشت . با وجود اينکه عراق بارها خبر سرنگونی هواپيماهای اف ـ ۱۴ را منتشر کرد اما همه آنان به جز در يک مورد مشکوک و غير قابل اثبات است . در رسانه های غربی حداقل ۱۲ مورد از اين دست گزارشات در آرشيوهای خبری موجود است . در مجموع ۴ فروند تامکت بوسيله نيروهای عراقی سرنگون گشت که تنها يکی از آنها ( آنهم نه بطور کامل ) قابل اثبات بوسيله مدارک مستند می باشد . اولين موفقيت عراقيها در سرنگونی تامکت بر فراز آبادان ميسر گرديد . يک فروند ميگ ـ ۲۱ عراقی به خلبانی ستوانيکم خلبان منصور موفق شد يک فروند تامکت را بوسيله توپ ۲۳ ميليمتری خود مورد اصابت قرار دهد . اين موفقيت از چنان اهميتی برای عراق برخوردار بود که بعدها بعد از مرگ اين خلبان در سالهای پايانی جنگ تنديسی از او ساخته و نصب گرديد . منابع ايرانی مقيم آمريکا کزارشی از خسارت تقريبأ همزمان با اين رخداد منتشر کردند که در آن حکايت از بدام افتادن يک فروند اف ـ ۱۴ بوسيله ۴ فروند ميگ ميکرد . همچنين در اين گزارش به سرنگونی ۲ فروند ميگ عراقی اشاره شده است . اين گزارش اما هيچگاه از طرف منابع رسمی در ايران تأئيد نگرديد . خبری ديگر از سرنگونی يک فروند اف ـ ۱۴ نقاط ابهام زيادی دارد . طبق گزارش منابع غير رسمی ايرانی در تاريخ ۱۴ آوريل ۱۹۸۱ يک فروند هواپيمای اف ـ۱۴ به خلبانی سروان جعفر مردانی پس از سوختگيری هوائی از يک تانکر KC - 707 دچار نقص فنی گرديده و سقوط ميکند . بنابر اين گزارش تلاش خدمه پروازی تا آخرين لحظه جهت جلوگيری از سقوط تامکت ناکام مانده و آنان در واپسين لحظات با ترک هواپيما سعی در نجات جان خود ميکنند که بعدأ در آبهای خليج فارس جان خود را از دست ميدهند . اما گزارشات رسمی نيروی هوائی ايران سقوط تامکت مزبور را ناشی ازاشتباه پرسنل پدافندهوائی جزيره خارک قلمداد ميکند . بر طبق اين گزارش اف ـ ۱۴ خلبان مردانی هنگام گشتزنی بر فراز جزيره خارک اشتباهأ بوسيله يک فروند موشک هاوک مورد اصابت قرار گرفته و سرنگون گرديده است همچنين در همين ماه سومين مورد از خسارت به ناوگان تامکتهای ايرانی گزارش شده است . هرچند که جزئيات وقوع حادثه نامشخص است . بر طبق گزارش نيروی هوائی عراق در اواسط اين ماه ۲ فروند MIG - 23 MS متعلق به اسکادران ۳۹ از پايگاه علی ابن ابوطالب موفق به سرنگونی يک فروند اف ـ ۱۴ که در حال پرواز بين اهواز و دزفول بوده شده اند . اين عمليات به گفته آنان ميبايست با طراحی دقيق صورت گرفته باشد . ۲ فروند ميگ ياد شده با پرواز در ارتفاع پائين بدون اينکه اف ـ ۱۴ ايرانی که در ارتفاع ۷۰۰۰ متری در حال پرواز بوده متوجه شود به آن نزديک و تامکت ياد شده را با يک يا دو فروند موشک ( R- 3 S ( AA - 2 ATOLL مورد اصابت قرار داده اند . رادارهای عراقی موفق به کشف تامکت شده اند ولی سقوط آنرا ثبت نکرده اند . منابع ايرانی اما خبر ديگری را منتشر کردند. بر طبق گزارشات آنان يک فروند اف ـ ۱۴ در جريان جنگ هوائی بر فراز جزيره خارک با ۲ فروند ميگ ـ ۲۳ موفق به سرنگونی يکی از آنها شده و سپس خود مورد اصابت قرار گرفته است اما موفق به بازگشت و فرود موفقيت آميز در بوشهر گرديده است . توضيح دقيق هر ۲ حادثه ذکر شده تاکنون ميسر نگرديده است . تنها واقعيت موجود اينست که پيکر سروان شهيد جعفر مردانی در تاريخ ۲۰ آوريل ۱۹۸۱ به خاک سپرده شد . درگيريهای هوائی ميان طرفين متخاصم در فاصله ميان ماههای اکتبر و دسامبر۱۹۸۱ بر فراز خليج فارس به اوج خود رسيد . در اين دوره بارها هواپيماهای اف ـ ۱۴ ايرانی جهت مقابله با هواپيماهای Mirage F.1 EQ که به تازگی به عراق تحويل شده بود به پرواز در آمدند . اکثر اين درگيريها بر فراز جزيره کويتی بوبيان اتفاق افتاد . در تاريخ ۲۰ اکتبر ۱۹۸۱ دو فروند هواپيمای اف ـ ۴ ئی جمعی اسکادران ۶۳ توسط ۲ فروند ميراژ مورد رهگيری قرار گرفتند آنهم درست پس از اينکه اين دو هواپيما پست مرزی در ام القصر را مورد حمله قرار دادند . يکی از فانتومها مورد اصابت قرار گرفت و خساراتی را متحمل شد . تنها يک روز پس از اين واقعه مورد مشابهی رخ دادکه البته اينبار فانتومهای ايرانی به سلامت به پايگاههای خود بازگشتند . ۲ فروند فانتوم مذکور با شليک ۲ فروند موشک اسپارو به سمت ميراژهای عراقی که در تعقيب آنها بودند موفق به فرار گرديدند . پس از اين ۲ حادثه نيروی هوائی ايران تصميم گرفت با اجرای عملياتی مزاحمتهای عراق را کاهش دهد . در صبح روز ۲۳ اکتبر دو فروند هواپيمای اف ـ ۴ متعلق به اسکادران ۶۱ جهت نابودی ايستگاه راداری در کويت که بدست ايتاليا ساخته شده بود به پرواز در آمدند . جهت کشاندن نيروهای عراقی به منطقه فانتومها در ارتفاع ۷۰۰۰ متری به سمت شمال پرواز ميکردند . در همان زمان با فاصله ۷۰ کيلومتری از آنها ۲ فروند اف ـ ۱۴ به خلبانی سرگرد شهرام رستمی و سروان هداوند در ارتفاع ۱۰ متر از سطح آب مشغول گشتزنی و مراقبت بودند . هر کدام از تامکتها به ۲ فروند موشک فونيکس و ۲ فروند موشک اسپارو و۲ فروند موشک سايدويندر مجهز بودند. در فاصله ۵۵ کيلومتری هدف فانتومها خود را برای حمله آماده کردند . همزمان تامکتها با افزايش ارتفاع رادارهای خود را فعال نمودند . چند لحظه ای بيشترطول نکشيد که يک دسته چهار فروندی از هواپيماهای عراقی بر روی صفحه رادار آنان ظاهر گشت . بدون توجه به فاصله زياد ۱۱۵ کيلومتری تا آنها تامکتهای خلبان رستمی و هداوند هرکدام ۲ فروند موشک فونيکس به طرف آنها شليک کردند . تنها يک دقيقه بعد نيروهای ايرانی موفق به ثبت پيامهای راديوئی خلبان عراقی که از مورد اصابت قرار گرفتن ۳ فروند هواپيمای همراه خود بوسيله آتشبار ضد هوائی کويت خبرميداد شدند . يکروز پس از اين واقعه تلويزيون کويت لاشه يک اف ـ ۴ ايرانی را نشان داد که در حقيقت سکان عمودی يک فروند ميراژ اف ـ ۱ عراقی بود . اين خسارت را هم نيروی هوائی عراق هيچگاه تأئيد نکرد . شايد اين معما بدست يک خلبان هواپيمای آ ـ ۴ اسکای هاوک متعلق به نيروی تفتگداران دريائی آمريکا که در آنزمان در کويت مشغول به خدمت بود قابل حل باشد . او گزارش داده است که نيروی هوائی کويت در زمان وقوع حادثه خبر از يک سری حوادث هوائی داده که تعدادی تلفات جانی هم در بر داشته است . در تاريخ ۴ دسامبر مجددأ ۲ فروند فانتوم در نقش طعمه ظاهر گشتند . عراقيها اما اينبار سريع وارد عمل شده و ۲ فروند ميراژ اف ـ ۱ را به مقابله با آنها فرستادند . در کابين يکی از ميراژها سرگرد خلبان مخلد عبدالکريم جانشين فرمانده اسکادران ۷۹ ودر ديگری ستوانيکم خلبان حيثم عمر هدايت را به عهده داشتند . در ارتفاع ۸۰۰۰ متری بر فراز اهواز ميراژها به فانتومها حمله ور شدند . سرگرد عبدالکريم يک فروند موشک Super 530 بطرف فانتومی که در فاصله ۱۸ کيلومتری در حال پرواز بود شليک کرد . تنها ۱۰ ثانيه پس از آن صفحه رادار هواپيمای او نشان دادکه اف ـ ۴ ايرانی با چرخشی سريع از تيررس موشک خارج و مورد اصابت قرار نگرفته است . در همين هنگام ستوان عمر شاهد پرواز دومين فانتوم ايرانی که مستقيم به سمت او می آمده است بود . او با مانور به موقع از تيررس فانتوم خارج و در تلاشی موفق ميشود فانتوم را مورد اصابت قرار دهد . اما هنوز دير زمانی نگذشته بود که در افق دور خطر اصلی برای خلبانان عراقی ظاهر شد . ۱۰۰ کيلومتر دورتر از فانتومها ۲ فروند اف ـ ۱۴ مشغول تعقيب فانتومها بودند . هدايت اين هواپيماها بر عهده سروان خلبان آل آقا و سروان خلبان آزاد بود . پس از چند ثانيه تامکتها موشکهای فونيکس خود را شليک کردند . ميراژها با شيرجه به سمت پائين و دور زدن سريع سعی در فرار هر چه سريعتر داشتند و در نهايت موفق به اينکار شدند . هر ۲ طرف درگير خبر از پيروزی نيروهای خود را دادند ولی با اختلاف فاحش نسبت به يکديگر . تنها واقعيت به ثبت رسيده حاکی از فرود فانتوم مورد اصابت قرار گرفته درپايگاه ششم شکاری بوشهر است .پس از اين واقعه خلبانان ايرانی ديگر با دقت بيشتری به ميراژها توجه ميکردند و تا مدتها تامکتهای ايرانی از رهگيری ميراژها خودداری ميکردند . در کنار ميراژ اف ـ ۱ و ميگ ـ ۲۵ از سال ۱۹۸۳ هواپيماهای سوپر اتاندارد مورد توجه خلبانان تامکت قرار گرفتند . در تاريخ ۲۶ جولای ۱۹۸۴ ۲ فروند سوپر اتاندارد در راه حمله به تانکر نفتکش در نزديکی جزيره خارک بودند که RWR = Radar warning Receiver آنها خبر از نزديک شدن ۲ شيئی پرنده از طرف عربستان سعودی داد . اين موضوع به خودی خود مهم نبود زيرا عراقيها بطور دائم پرواز هواپيماهای اف ـ ۱۵ آنان را بر فراز سواحل توسط رادار ثبت ميکردند . اينباراما موضوع کمی تفاوت داشت . سر دسته سوپراتاندارد ها شاهد انفجار هواپيمای همراه خود بود ودر اين هنگام او به سرعت به پايگاه خود مراجعت کرد . عراقيها تا مدتها بر اين اعتقاد بودند که هواپيمای سوپر اتاندارد آنها توسط هواپيماهای اف ـ ۱۵ عربستان مورد اصابت قرار گرفته اما واقعيت به شکل ديگری بود . يک فروند تامکت ايرانی چنان دستگاههای هشدار دهنده سوپراتاندارد ها را مختل کرده بود که آنان متوجه نشدند که يک گربه ايرانی در کمين آنهاست و در حقيقت يک موشک فونيکس بود که هواپيمای سوپر اتاندارد را مورد اصابت قرار داد . تنها پس از گذشت ۲ هفته سوپر اتانداردها جرأت حضور دوباره بر فراز خليج فارس پيدا کردند .نيروی هوائی عراق پس از اين واقعه با طرحهای جديدی به مقابله با نيروی هوائی ايران آمد . در تاريخ ۹ آگوست ۱۹۸۴ قرار بر اين بود که يک کاروان از کشتيهای حامل سلاح و مهمات مورد نياز ايران از مبدأ سوريه با گذشت از تنگه هرمز به مقصد بوشهر و بندر امام خمينی حمل گردد . عراقيها که قصد حمله به اين کاروان را داشتند تصميم به استفاده از هواپيماهای سوپراتندارد خود را گرفتند ولی از اينکار خود منصرف شدندزيرا با وجود تامکتهای ايرانی و گشتزنی مداوم آنها بر فراز خليج فارس اين طرح غير ممکن بود . صبح روز ۱۱ آگوست ۲فروند MIG - 23 ML که مجهز به موشکهای هوا به هوای R 24 R و R – 60 MK بودند جهت حمله به چند فروند کشتی ايرانی در نزديکی جزيره خارک به پرواز در آمدند . اين دو هواپيما با پرواز در ارتفاع خيلی پائين به يکدسته اف ـ ۱۴ ايرانی نزديک شدند . در اين زمان مرکز کنترل زمينی عراق دستور افزايش ارتفاع پرواز تا سقف ۴۰۰۰ متر را صادر کرد . اما بعلت اينکه مدت زمانی معين طول ميکشيد تا امواج راديوئی از مرکز به ميگها برسد , خلبانان ميگها که فاصله ای ۱۵۰ کيلومتری با مرکز داشتند فرمان را دير دريافت کردند . در اين اثناء فرمانده دسته عراقی ناگهان خود را در مقابل تامکتهای ايرانی ديد و هواپيمای همراه او به خلبانی ستواندوم خلبان عامر به فاصله ۶۰۰ متر از او ودر پشت يک فروند اف ـ ۱۴ ايرانی پرواز می کرد . فاصله کم ميگ ـ ۲۳ عراقی تا تامکت ايرانی , امکان شليک موشک هوا به هوا را غيرممکن ميساخت و او به مسافت بيشتری نياز داشت . تنها کاری که از عهده فرمانده دسته عراقی برآمد اين بود که با مانور چرخش فاصله خود را افزايش دهد . همزمان هواپيمای ستواندوم عمار موفق شد تا با استفاده از اوضاع نامساعد جوی کماکان بطور ناشناخته به تعقيب تامکت ديگر بپردازد . در همين موقع خلبان عمار در صفحه رادار خود علامت مثبت جهت شليک موشکهای خود را دريافت کرده و در نتيجه يک فروند موشک R - 60 MK بطرف تامکت ايرانی پرتاب کرد . افسر کنترل رادار ( RIO ) هواپيمای اف ـ۱۴ به خلبانی هاشم آل آقا در اينروز ستواندوم خلبان محمد رستم پور بود . رستم پور صحنه درگيری آنروز را چنين ترسيم ميکند : هاشم از هواپيمای همراه ما ( Wingman ) درخواست کرد که با تغيير موقعيت خود اطراف ما را جستجو کرده و مطمئن شود که هواپيمايی در پشت ما نيست . سپس ما گردشی به سمت چپ انجام داديم . پس از اين گردش هاشم احساس عجيبی داشت و مجددأ از هواپيمای همراه درخواست کرد که دوباره از وضعيت پشت سر ما اطمينان حاصل کند . در اين لحظه تنها چيزی که هواپيمای همراه ما ديد , دود حاصل از موشک شليک شده عراقی بطرف ما بود . اين موشک به موتور سمت راست ما برخورد کرد ودر نتيجه اين برخورد و انفجار ناشی از آن من به حالت بيهوشی دچار شدم . زمانی که من بهوش آمدم آلات دقيق پروازی هنوز کار ميکرد اما هواپيما در آتش ميسوخت و با سرعت به سمت آب پيش ميرفت . من با استفاده از چتر نجات به بيرون پريدم و لحظاتی بعد خود را در آب يافتم . هوا مه آلود بود و چند دقيقه ای طول کشيد تامن قايق نجات خود را باز کردم . در اين موقع چندين بار صدای هاشم را شنيدم و من هم در جواب او فرياد کشيدم اما هيچگاه موفق به ديدار مجدد او نشدم . نبرد هوائی اما هنوز پايان نيافته بود . در زمانی که هواپيمای همراه خلبان آل آقا در جستجوی ميگ ـ ۲۳ فرمانده دسته بود مرکز عملياتی ايران ۲ فروند هواپيمای فانتوم اف ـ ۴ به منطقه عملياتی اعزام کرد . اين جنگنده ها با سرعت به سمت شمال به طرف محل درگيری با عراقيها پرواز کردند . هواپيماهای ميگ ـ ۲۳ عراقی که هنوز به مقدار کافی سوخت و مهمات داشتند با دور زدن به استقبال فانتومها آمدند . سروان هشام چنين ميگويد : موشکهای R 24 R من از برد بيشتری نسبت به اسپاروهای فانتومهای ايرانی برخوردار بودند در نتيجه من خود را در موقعيت برتر احساس می کردم . رادار هواپيمای من يکی از اف ـ ۴ ها را در فاصله ۳۰ کيلومتری شناسائی کرد ومن از فاصله ۲۵ کيلومتری يک فروند موشک R 24 R را بطرف آن شليک کردم . هواپيمای ايرانی گردشی تند انجام داد. تجزيه و تحليل فيلمهای پرتاب موشک نشان داد که موشک شليک شده توسط من در فاصله ۳ کيلومتری هدف منفجر شد . فانتوم همراه او ضمن تعقيب فرمانده دسته خود موفق شد که درست جلوی هواپيمای عامر ظاهر شود . عامر با شليک يک موشک R 24 R سعی در ساقط نمودن فانتوم کرد اما متاسفانه موشک او به خطا رفت . در اين هنگام جنگ برای ما خاتمه يافته تلقی شده و ما به سمت پايگاه برگشتيم . متاسفانه تنها چند لحظه پس از فرود ما خبرگزاری دولتی عراق به سرعت اعلام کرد که ۳ فروند اف ـ ۱۴ ايرانی توسط ما سرنگون گرديده است و اين خبر تا به امروز در کليه مراجع درج و بعنوان مدرک واقعی ارائه ميگردد . با شهادت هاشم آل آقا که چندين نفر از بهترين خلبانان نيروی هوائی ايران را آموزش داده بود ايران يکی از بهترين خلبانان و متفکران نظامی خود را از دست داد . او شخصی بود که طنين صدای او جزو خوشايندترين صداها در گوش خلبان اف ـ ۴ و اف ـ ۵ که بر فراز عراق پرواز ميکردند بود . تحت فرماندهی او همه احساس آرامش و امنيت ميکردند . سروان رئيسی مسائل ذکر شده را عامل محبوبيت خلبانانی چون آل آقا ـ جلال زندی ـ عباس حذين و يا شهرام رستمی ميداندو ازآنان بعنوان قهرمانان هميشه جاويد نيروی هوائی ياد می کند .او اما در همين حال اضافه می کند که استفاده از موشکهای فونيکس احتياج به هماهنگی کامل ميان خلبان و افسر کنترل رادار( RIO ) او دارد ولی برخی از خلبانان با اين مسئله مشکل داشتندو اين امر موجب بحثهای زيادی در نيروی هوائی گشت زيرا ما تعداد قابل توجهی خلبان ماهر داشتيم ولی RIO خوب به تعداد کافی نداشتيم . RIO های ما اکثرأ افرادی تازه آموزش ديده و مبتدی بودند که هرگز راه به کابين جلو نيافتند . تنها زمانی اوضاع بهتر شد که خلبانانی همچون آل آقا آماده بودندکه در مأموريتهای جنگی در کابين دوم هم به خدمت بپردازند . شايد همين امر موجب شد که رفته رفته مدالهای افتخار برای سرنگونی هواپيماهای دشمن به هر دو خدمه پروازی اعطاء گردد . در ابتدای جنگ ايرانيان تلاش کردندکه ۶۰ فروند هواپيمای اف ـ ۱۴ را جهت عمليات آماده سازند . تعداد تامکتها در هر پايگاه از اين قرار بود : پايگاه يکم شکاری تهران ۲۴ فروند پايگاه هفتم شکاری شيراز ۱۶ فروند و پايگاه هشتم شکاری اصفهان ۲۰ فروند استفاده فشرده از اين هواپيماها و پروازهای عملياتی پی در پی در کنار کمبود پرسنل ماهر در امر سرويس و نگهداری از آنها , تعداد هواپيماهای عملياتی را تا سال ۱۹۸۴ به تعداد ۴۰ فروند کاهش داد. هر چند که بارها از کمبود قطعات يدکی و لوازم اضافی اف ـ ۱۴ ها سخن رانده شدو حتی مواردی مشخص از جمله کمبود لاستيک و سيستم ترمز بعنوان عوامل اصلی ياد شد اما اين موارد به هيچ عنوان صحيح نبود . با انتقال تدريجی اف ـ ۱۴ ها از شيراز به تهران کارشناسان در جهت حل مشکلات اقدام کردند . سروان جواد و ستوان رئيسی از اوضاع آن دوره چنين ميگويند : اکثر لوازم يدکی موجود در ايران برای پرواز عملياتی تامکتها تا دهه ۹۰ ميلادی کفايت ميکرداما در بعضی قسمتهای حساس کمبود ها بتدريج نمايان می گشت . برای حل مشکلات ما تمام امکانات خود را در پايگاه يکم شکاری مهرآباد متمرکز کرديم . اين امر بعدها بعنوان حرکتی غلط ارزيابی شد زيرا ما قادر نبوديم در هر ۳ پايگاه به تعميرات اساسی ( اورهال ) تامکتها بپردازيم . در نتيجه يک فراخوان عمومی از طرف نيروی هوائی صادر گشت . طی درخواستهايی از کليه مراکز صنعتی و دانشگاهی در سراسر کشور دعوت به همکاری وکمک در امر نگهداری و بازسازی شکاريهای اف ـ ۱۴ بعمل آمد . تعداد زيادی از اساتيد و متخصصين ما آمادگی خود را برای کمک به نيروی هوائی اعلام کردند وحتی تعداد زيادی از خلبانان و متخصصين نيروی هوائی که به علل مختلف در بازداشتگاهها بودند آزاد شدند. بزرگترين مشکل ما آماده کردن کامپيوترهای کنترل موشک ( AMCC = Airborne Missile Control Computer ) و کامپيوترهای محاسب پروازی ( ADC = Air Data Computer ) بود . کامپيترهای ADC مهمترين بخش الکترونيکی هواپيمای تامکت را تشکيل ميدهد . با تلاش پيگير و صرف زمان طولانی متخصصان ما موفق شدند به سختی تعدادی از اين وسايل حساس را آماده کنند البته آنهم بوسيله قطعات يدکی وارداتی . در اين ميان نقش دشمن بزرگ ما اسرائيل غير قابل انکار است . با اين وجود اسرائيليها قادر نبودند تمام قطعات مورد نياز ما را تأمين کنند زيرا آنان شناختی از هواپيمای اف ـ ۱۴ نداشتند . به همين علت ما تا سال ۱۹۸۳ تنها با ذکر دقيق مشخصات قطعه مورد نياز خود را از طريق يک افسر مأمور در روابط بين الملل ارتش اسرائيل بنام رابين دريافت ميکرديم . همچنين در جريان موسوم به « ايران ـ کنترا » قطعات هواپيماهای تامکت به ايران ارسال گشت . البته ناگفته نماند که قسمت اعظم تجهيزات ارسال شده به ايران شامل موشکهای زمين به هوا و موشکهای ضد تانک بود . هنوز ايرانيها موفق به حل کامل مشکلات تامکتهای خود نشده بودند که مشکل جديدی پيش روی آنان قرار گرفت . زمان استفاده موثر از موشکهای فونيکس به پايان ميرسيد . در اين مورد هم سروان جواد و ستوان رئيسی ميگويند : تا سپتامبر ۱۹۸۵ ما در حدود ۳۰ تا ۳۵ فروند تامکت آماده پرواز داشتيم تعداد تامکتهايی که رادار AWG - 9 آنان آماده عمليات بودند کمتر از نصف تعداد بالا بود . تعداد موشکهای فونيکس هم روزبروز کاهش می يافت . بخصوص ما از نظر باتری اين موشکها در مضيقه بوديم . به همين علت ما تلاش نموديم که از طريق بازار سياه به تأمين نيازهای خود بپردازيم . اما اين وسايل قيمت سرسام آور ی داشتند وتازه ما هراز گاهی قادر به دريافت آن بوديم . در نتيجه ما تصميم گرفتيم خود برای ساخت باتريهای موشک دست بکار شويم . برای اينکار يک فروند موشک فونيکس آماده عمليات را بطور کامل ازهم باز کرديم اما در زمان جنگ هيچ راه حلی پيدا نکرديم ادامه دارد.........

  11. پس حالا که به ناوگان هوایی امریکا میشه به این شکل ضربه وارد کرد چرا امریکا داره تامکتهای خودشو بازنشسته میکنه چرا به فکر مراقبت بیشتر از ناوگان هوایی ودریایش نیست یعنی ما رو این قدر دست کم گرفته. در حال حاضر هم که برای تامکت و سیستم موشکی فونیکس جایگزین نداره :D چرا یک کشور باید برای خودش پاشنه آشیل درست کنه :D

  12. راه حل پیشنهادی شما خیلی خوبه تقریبا میشه گفت مو لا درزش نمیره :cry: فقط مشکلش تجهیزاتشه که ظاهرا ایران خیلی تمایلی به خرید جنگنده های جدید نداره (اگه شما خبری از خرید MiG-31BM ویا Su-35/-37 دارین ما رو هم در جریان بذارین) در گزارش سال 2005 اسرائیل در مورد ایران به 24 فروند میگ31 وهمینطور26 فروند سوخو27 اشاره کرده که معلوم نیست از چه نوعیه. شما میدونین :D: موشک آر-37 یا آر-172 رو میشه با جنگنده های موجود یکپارچه کرد :): من سال گذشته خبری مبنی بر خرید دو فروند A-50 از روسیه شنیدم آیا تا حالا اونا رو تحویل گرفتیم :D: شرمنده که همش سوالی شد :D اینو به حساب اطلاعات ضعیف من بذارین :roll:

  13. به نظر من حق با مصطفی است.ما نباید با استفاده از سلاح هسته ای به امریکا بهانه بدیم چون کشور امریکا هزاران کیلومتر از اینجا فاصله داره واز جنگ آسیبی نمیبینه و بازنده اصلی جنگ هسته ای (هر چند کوچک و متمرکز) ما هستیم پس باید برای ناوهای هواپیمابر امریکایی فکر دیگری کنیم که عملی تر باشد :D از هرچه بگذریم سخن دوست خوش تر است بریم سراغ AWACS !!!!! کسی در این مورد نظر جدیدی نداره :D:

  14. سلام 5راه حلی که شما پیشنهاد کردید جالب توجه هستند ولی در مورد مثالی که برای مورد 5 زدید باید بگم که ما باید اولویت خرید جنگندها رو به شکاری رهگیر میگ31 وجنگنده چند منظوره سوخو30 بدیم ونه به داگ فایتری مثل میگ29 چون که اگر کار به نبرد نزدیک هوایی با جنگنده های امریکایی رسید اونها با پوشش مناسب AWACS به ما برتری دارن وکا چندانی از ما برنمیاد(همون طور که از عراق برنیومد)که این موضوع بازهم اهمیت AWACSرو برای ما مشخص میکنه ولی اگه به جای این کار از جنگنده سوخو30 با پوشش میگ31 استفاده کنیم بسیار موثرتر است این دقیقا همون کاریه که در دفاع مقدس با ترکیب تامکت-فانتوم انجام دادیمونتیجش هم در مرد میراژهای عراقی بسیار رضایت بخش بود.البته ما هنوز هم میتونیم از ترکیب تامکت-فانتوم استفاده کنیم ولی این قضیه ود تا اشکال داره اول اینکه فانتوم ها چالاکی مناسبی برای جنگهای قرن 21 رو ندارند ودوم هم اینکه ما به اندازه کافی تامکت نداریم . ولی با خرید تعداد کافی میگ 31(40-50 فروند) وسوخو 30(80-100 فروند)نه تنها از پوشش هوایی ودفاع نقطه ای خوبی برخودار میشیم بلکه USAF هم به راحتی اجازه ورود هواپیمای 2 میلیارد دلاری B-2 خودشو به حریم هوایی ایران نمیده :twisted: البته هدچه سریع تر باید تمامی تامکتها عملیاتی بشن. خب نظر دوستان چیه؟ :D: