[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های oldmagina

  1. ابراز نگرانی نتانیاهو از توافق هسته‌ای با ایران نخست وزیر رژیم صهیونیستی با تکرار ادعاهای خود درباره برنامه هسته‌ای تهران گفت که توافق هسته‌ای آتی با ایران، اسرائیل را در معرض خطر قرار می‌دهد.   به گزارش تسنیم، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی بار دیگر با تکرار ادعاهای قبلی خود علیه جمهوری اسلامی ایران توافق هسته‌ای آتی ایران با کشورهای غربی را خطری برای اسرائیل عنوان کرد و گفت که این توافق اسرائیل را در معرض خطر قرار خواهد داد. وی همچنین مدعی شد که با این توافق ایران این توانایی را خواهد داشت تا خود را با سلاح‌های اتمی تسلیح کند. نخست وزیر رژیم صهیونیستی در ادامه افزود: مقامات ایرانی هولوکاست را انکار می‌کنند و این در حالی است که آنها در حال برنامه ریزی برای نسل‌کشی دیگری علیه مردم ما هستند. نتانیاهو در پایان گفت که مردم یهودی خودشان از خودشان در برابر هرگونه تهدیدی دفاع خواهند کرد.
  2. ظریف: به راه‌حل بسیار نزدیک شده‌ایم وزیر امور خارجه کشورمان گفت: کشورهای ۵ +۱ باید بدانند تحریم ابزار خوبی برای حل و فصل مشکلات نیست. امروز که نزدیک به راه حل هستیم طرف مقابل باید از اهرم فشار دست بردارد. به گزارش مهر محمد جواد ظریف در نشست خبری مشترک با همتای ارمنی خود گفت: برنامه هسته ای ایران صلح امیز است و مشکلی برای نشان دادن صلح امیز بودن آن نداریم. وی ادامه داد: طرف مقابل بداند تحریم ابزار خوبی برای حل و فصل مشکلات نیست. امروز که نزدیک به راه حل هستیم طرف مقابل باید از اهرم فشار دست بردارد و و بداند از طریق فشار نه با ملت ایران بلکه با هیچ ملتی نمی توان گفتگو کرد. وزیرخارجه ایران افزود: امیدواریم با واقع بینی طرف مقابل هرچه سریع تر به راه حل برسیم. این راه حل به نفع همه کشور ها است و به ضرر هیچ کس نیست. ظریف در خصوص مذاکرات اخیر گفت: مذاکرات در ژنو به مراحل ریز کارشناسی رسیده است و کلیات را پشت سر گذاشته ایم. وی تاکید کرد: برنامه غنی سازی ایران، ادامه برنامه هسته ای پذیرفته شده است. وزیرخارجه ایران با تاکید بر اینکه ایران از ابتدا برنامه ای برای دستیابی به سلاح هسته ای نداشته است، گفت: در این خصوص مشکلی برای ارائه اطمینان به جامعه بین الملل (البته تعداد محدودی کشورها که نگرانی داشتند) نداریم، ایران رئیس کشورهای عدم تعهد است و اعضای این اتحادیه، دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای را حق ایران می دانند. ظریف در خصوص توافقات صورت گرفته میان ایران و ۱+۵ گفت: توافق شد که کلیه تحریم ها برداشته شود، درباره اصول، اختلافی نداریم اما مشکل جزئیات است؛ جزئیاتی که حل آن برای دستیابی به توافق، ضروری است که در این زمینه بحث های بسیاری میان کارشناسان دو کشور شده است. امیدواریم اختلاف نظرها در مورد جزئیات با اراده سیاسی طرف مقابل حل شود. ....
  3. واقعیت دردناکی که اولین مناظره هسته‌ای به مردم ایران نشان داد     شامگاه شنبه در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما که تا ساعتی پس از نیمه شب نیز ادامه یافت، صادق خرازی سفیر سابق ایران در فرانسه و علیرضا زاکانی عضو جمعیت رهپویان و نماینده مجلس اولین مناظره تلویزیونی بر سر مساله هسته‌ای را برگزار کردند. مناظره‌ای که ضمن شکستن تابوی سال‌های اخیر بر سر مساله هسته‌ای نشان داد که چند سال سکوت بر سر این موضوع چه مشکلاتی به بار آورده است. به گزارش «تابناک»، بیشتر آنهایی که تا بعد از نیمه شب پای تلویزیون نشستند و به سخنان خرازی و زاکانی توجه کردند، نه تنها از این مناظره به تحلیل و پیش‌بینی قابل توجهی در باره آینده مذاکرات هسته‌ای نرسیدند، بلکه طرفین مناظره کمتر فرصتی یافتند تا با دلیل و استدلال به توضیح وضعیت فعلی مذاکرات و تبیین چرایی رسیدن آن به شکل کنونی بپردازند. جلوه بدتر این مناظره، آن جایی رخ می‌نماید که مجموعه‌ای از ادعاها و اظهارات دو طرف مناظره را در برابر شواهد و واقعیات قرار داده شود. این جا است که این واقعیت تلخ روشن می‌شود که سالها سکوت در باره پرونده هسته‌ای که البته در دولت اخیر در سایه انتقادات از دولت و تیم مذاکره‌کننده شکسته شده، کار را به جایی رسانده است که مناظره تلویزیونی در فراگیرترین شبکه سیما بیش از آن که حاوی اطلاعات درست باشد، حاوی مجموعه‌ای از ادعاها و اطلاعات اشتباه باشد. برای نشان دادن این واقعیت، تابناک مجموعه‌ای از گفته‌های طرفین در یک سوم ابتدایی را مرور کرده تا گستردگی و عمق این مشکل دیده شود.   1) تناقض‌های عجیب، پس و پیش کردن غریب تاریخ! زاکانی در این مناظره برای اثبات سیاسی بودن پرونده هسته‌ای ایران و تلاش غرب برای تاثیرگذاری از طریق آن بر مسائل داخلی ایران مدعی شد: - در سال 87 آژانس بعد از هفت ماه که چارچوبی را با ایران توافق کرده بود، در حالی که مهلت اولیه 18 ماه برای پاسخگویی ایران به شش سرفصل بود. البرادعی در نامه‌ای به ایران، پاسخ‌های ایران را قانع‌کننده دانست. البرادعی همین نامه را به شورای حکام فرستاد و شورای حکام تائید کرد که ایران هیچ تخطی از چارچوب‌های صلح‌آمیز نکرده است. اما چهار روز بعد شورای امنیت دومین قطعنامه علیه ایران را تصویب کرد. سولانا در پاسخ به این که چرا این اتفاق غیرمنتظره اتفاق افتاده است، به جلیلی گفته است که پرونده و مواجهه با شما سیاسی است. جالب‌تر این که گفته بودند ما این قطعنامه دوم را برای مجلس هشتم داده‌ایم، چون در آستانه انتخابات مجلس هشتم بود. واقعیت‌هایی که ادعاهای زاکانی را باطل می‌کند - بيست و نهم مهر 1386 محمود احمدي‌نژاد پس از قبول استعفاي علي لاريجاني‌، سعيد جليلي را به عنوان دبير شوراي عالي امنيت ملي منصوب کرد. علی لاریجانی در اولین دور مذاکرات پس از استعفا باز هم در ابتدای آبان همراه جلیلی به مذاکرات در رم رفت. یک ماه بعد در نهم آذر جلیلی و سولانا در لندن با یکدیگر مذاکره کردند.   انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی جمعه ۲۴ اسفند۱۳۸۶ (۱۴ مارس ۲۰۰۸)برگزار گردید. تا این زمان، شورای امنیت بر خلاف ادعای زاکانی، نه دو قطعنامه بلکه چهار قطعنامه علیه ایران صادر کرده بود. قطعنامه 1696 در 31 جولای 2006، قطعنامه 1737 در 23 دسامبر 2006، قطعنامه 1747 در 24 مارس 2007 و قطعنامه 1803 در سوم مارس 2008. اتفاقی که احتمالا زاکانی به آن اشاره دارد، قطعنامه چهارم علیه ایران است که اولین قطعنامه صادر شده در دوره مذاکرات جلیلی است. در واقع ایران و آژانس در اواخر دوره مسئولیت لاریجانی و در اوت 2007 به یک مدالیته رسیدند تا با اجرای آن سوالات آژانس از ایران در موضوع هسته‌ای پایان یابد. این مدالیته اجرایی شد ولی در فوریه 2008 و یک ماه پیش از صدور قطعنامه جدید علیه ایران، البرادعی گزارشی منتشر کرد که نه تنها مثبت دانسته نشد بلکه به ابزار و بهانه شورای امنیت برای صدور قطعنامه جدید علیه ایران تبدیل شد. 9 بند از گزارش 22 فوريه البرادعي تحت نفوذ برخي مقامات آژانس و لابي آمريکايي ها به موضوعات مطالعات ادعايي اختصاص يافت و کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا مدعی شد که گزارش البرادعی یک موضع بسیار قوی برای حرکت در جهت صدور قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران به سبب ادامه فعالیت هسته‌ای‌اش فراهم کرده است.   2) اشتباه هر دو مناظره‌کننده در باره زمان صدور قطعنامه اول شورای امنیت علیه ایران در بخش جالبی از مناظره شنبه شب، دو طرف در باره زمان صدور اولین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران دچار اختلاف شدند و اتفاقا هر دو هم در این باره اشتباه کردند. خرازی معتقد بود که اولین قطعنامه شورای امنیت به سال 85 بر می‌گردد که در فوریه 2006 صادر شد ولی زاکانی تصور می‌کرد که در مهر 84 اولین قطعنامه شورای امنیت صادر شده است. واقعیت ولی چیز دیگری است. همان گونه که پیش از این گفته شد، اولین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران در موضوع هسته‌ای قطعنامه 1696 است که در 31 جولای 2006 و به عبارت دیگر در نهم مرداد 1385 به تصویب شورای امنیت رسید.   3) همه اطلاعات غلط زاکانی در باره غنی‌سازی و نطنز در موضوع غنی‌سازی، زاکانی اگر چه مدعی شد که «تاریخ‌ها دقیق در ذهن من هست چون این صنعت با گوشت و پوست من عجین است» ولی تقریبا هر اطلاعاتی که در این باره داد اشتباه بود. زاکانی مدعی شد که پلمپ و قفل تاسیسات نطنز در مهر 84 باز شده است، اولین غنی‌سازی 3.5درصد ایران به 15 خرداد سال 1385 مربوط می‌شود. اما واقعیت این است که تجربه غنی‌سازی ایران به سال 1378 و در شرکت کالا الکتریک بر می‌گردد. اولین غنی‌سازی ایران با یک دستگاه سانتریفیوژ صورت گرفت. در سال 1379 ایران توانست در لشکرآباد با فناوری لیزر غنی‌سازی آزمایشگاهی 15 درصد انجام دهد، در سال 1381 غنی‌سازی با 19 دستگاه سانتریفیوژ در کالا الکتریک تا سطح 1.2 درصد انجام شد، در چهارم تیرماه سال 1382، ایران غنی‌سازی در نطنز را با یک سانتریفیوژ با هماهنگی آژانس شروع کرد شکستن پلمپ نطنز در دولت دهم نه در مهر ماه بلکه در 24 بهمن ماه سال 84 صورت گرفت. دو ماه بعد، رئیس‌جمهور وقت عصر روز سه‌شنبه 22 فروردین 1385 در تالار كتابخانه‌ی دانشكده‌ی علوم رضوی اظهار داشت که «چرخه‌ی تولید سوخت هسته ای در مقیاس آزمایشگاهی كامل شده و اورانیوم با غنای مورد نیاز در 20 فروردین سال جاری یعنی 1385 به دست جوانان ما تولید شد». این مساله چند روز بعد به آژانس اعلام شد و در اولین گزارش فصلی آژانس نیز تائید شد.   4) نتیجه‌گیری غیر قابل باور زاکانی از یک کتاب زاکانی در بخشی از اظهارات خود در باره چرایی پیش امدن پرونده هسته‌ای با مرور بخشی از کتاب مبانی نظری برنامه چهارم توسعه اظهار داشت کتاب مبانی نظری برنامه چهارم توسعه در دوره آقای خاتمی منتشر شده و در سال 83 به مجلس تحویل شده است. وی به قرائت بخشی از صفحه 354 این کتاب به این شرح پرداخت که: «اگر چه ایران توانسته است به دستاوردهای نظامی تهاجمی، موشکی و هسته‌ای مناسبی دست یابد اما به علت الی آخر» و سپس مدعی شد که «یعنی این جا آمده به صراحت اعلام کرده که ما سلاح هسته‌ای داریم» وی هیچ توضیحی نداد که از اشاره به دستاوردهای هسته‌ای ایران، چگونه می‌توان نتیجه گرفت که «یعنی این جا آمده به صراحت اعلام کرده که ما سلاح هسته‌ای داریم».     5) ادعاهای متقابلی که اثبات آن بر عهده مدعی است هر دو مناظره‌کننده در دو ساعت و ده دقیقه مناظره خود بارها ادعاهایی را مطرح کردند که بدون ارائه شواهد و اسنادی در باره ان نمی‌توان در باره صحت و سقم آن اظهار نظر قطعی کرد.   از جمله زاکانی در دقایق ابتدایی مدعی شد که «در اولین سفر احمدی‌نژاد به نیویورک، آقایان لاریجانی، متکی و جلیلی همراه ایشان رفتند و با کشورهای اروپایی دیدار داشتند. همان جا آقای فیشر وزیر خارجه المان گفته است که با آقای روحانی به این توافق رسیدیم که این تعطیلی باید منجر به نابودی برنامه ایران بشود» در مقابل خرازی نیز در باره مذاکرات سعید جلیلی دو ادعا مطرح کرد که اثبات نشده‌اند 1-مذاکرات هسته‌ای در استانبول یکی از بدترین مقاطع مذاکرات هسته‌ای بود، رهبری تذکر داد. در استانبول به توافق رسیدند که مواد را به روسیه بفرستند و در آن جا تبدیل به میله سوخت شود. رهبری به صورت مستقیم وارد شدند و جلوی خروج مواد را گرفتند. (پیش از این به ندرت مخالفت با این پیشنهاد به رهبری منسوب شده بود) 2- در ژنو آقای جلیلی با آمریکایی‌ها مذاکره کرد که به خاطر آن تذکر گرفت زیرا از چارچوب تعیین شده خارج شده بود. (در اواخر دولت احمدی‌نژاد این ادعا مطرح شد که رهبر انقلاب مخالف و رئیس جمهور وقت موافق پذیرش درخواست ملاقات دوجانبه با طرف آمریکایی بوده‌اند ولی تاکنون موضوع تذکر رهبری به جلیلی در باره دیدار وی با ویلیام برنز در مهرماه 1388 مطرح نشده بود)     تاریخ اشتباهی مذاکرات هسته‌ای به روایت زاکانی عضو جمعیت رهپویان در دقیقه تقریبا چهلم مناظره شروع به بازخوانی تاریخچه مذاکرات هسته‌ای در دوره جلیلی کرد که مرور بر سوابق مذاکرات نشان می‌دهد بخش اعظم روایت زاکانی غلط است. ادعای زاکانی: آمریکا اولین بار در سال 89 از ایران تقاضای ملاقات دوجانبه کرد. اولین در خواست در استانبول صورت گرفت. عذر می‌خواهم سال 87 بود. این صحبت رسمی آقای جلیلی است. این مال وقتی است که در مذاکرات بعدی، ایران توانسته بود سوخت 20 درصد را در رآکتور وارد کند. چون اینها قبلا گفته بودند که باید همه پنج درصد خودتان را خارج کنید تا به شما بیست درصد بدهیم. ماحصل این حرکت این بود که آمریکاییها در خواست ملاقات داشتند ولی ایران برای آنها شرط گذاشت. توضیح: سعید جلیلی در مهرماه 88 در قالب مذاکرات ژنو 2 با برنز دیدار کرده است. سپس مقامات ترکیه و برزیل به ایران آمدند و بیانیه تهران برای انتقال ذخایر سوخت ایران مورد موافقت قرار گرفت، سپس نشست ژنو 3 در آذر 89 برگزار شد و دو ماه بعد مذاکرات استانبول یک در بهمن ماه 89 برگزار شد. جالب آن که دیدار جلیلی و برنز در دوره‌ای اتفاق افتاد که غنی‌سازی بیست درصدی در ایران هنوز شروع هم نشده بود. فرمان غنی‌سازی بیست درصدی پس از به نتیجه نرسیدن بیانیه تهران، در بهمن ماه 88 یعنی چهار ماه پس از دیدار برنز و جلیلی صادر شد.
  4. مروري برمدلهاي فرماندهی و کنترل   نویسنده : زهرا عزتی   قسمت اول   مقدمه   فرماندهی و کنترل از گذشته توسط تحلیلگران و کارشناسان نظامی به عنوان یکی از مهم ترین کامپوننت هاي عرصه جنگ و میدان هاي مبارزه و هم چنین به عنوان ابزاري اساسی براي استفاده کاربر از تجهیزات نظامی شناخته شده است. به علاوه، نیاز به سیستم هاي فرماندهی و کنترل در عرصه هاي جدید جنگی با وجود نیاز روز افزون به اطلاعات لحظه اي و  تصمیمگیري سریع در محیط هایی که به سرعت تغییر می کنند بیش از انواع قبلی جنگ ها احساس می شود  .     از سوي دیگر در عصر ارتباطات و اطلاعات بی شمار امروزي اغلب تصمیم گیر ها بیش از پیش به طور روز افزون با مشکل مواجهه با حجم زیاد اطلاعات (و نه حجم کم آن) روبرو هستند .از این رو به جوامع امروزي "جامعه اطلاعات محور" نیز گفته  میشود. امروزه عملیات روي اطلاعات بیش از به دست آوردن اطلاعات اهمیت پیدا کرده است و حتی شاید بتوان آن را از نظر درجه اهمیت هم تراز با محتواي اطلاعات دانست  . به همین جهت بر آن شدیم تا مروري اجمالی بر مدل هاي تصمیم گیري ارائه شده در مقوله فرماندهی و کنترل داشته باشیم، با امید به اینکه در آینده نزدیک بتوان از این مدل ها نه در عرصه نظامی بلکه با هدف تسریع و تسهیل فرآیند تصمیم گیري در سیستم هاي اطلاعاتی و ارتباطی بهره برد.      تعاریف  مبانی نظریه  فرماندهی و کنترل را علومی چون تئوري کنترل ،علوم شناختی، تئوري سازمان، نورو فیزیولوژي و تئوري اطلاعات تشکیل می دهند. اصطلاح فرماندهی و کنترل نیز توسط  نظریه پردازان براي توضیح مباحث گوناگونی از جمله موارد زیر استفاده می شود:   رفتار پیچیده سازمانی   کاربرد هاي کامپیوتر   شبیه سازي و کمک به تصمیم گیري   فرآیند هاي تصمیم گیري   ساختار پست هاي فرماندهی   ارتباطات   پردازش اطلاعات  در ادامه به تعریف مهمترین اصطلاحات در نظریه فرماندهی و کنترل می پردازیم.     تعریف فرماندهی و کنترل توسط ارتش آمریکا: اعمال قدرت و جهت دهی یک فرمانده که  به درستی تعیین شده، به نیرو هاي منسوب به او در انجام مأموریت فرماندهی و کنترل نامیده می شود. فرماندهی و کنترل عملیات از طریق چیدمان پرسنل، تجهیزات ،ارتباطات، امکانات و روش هاي به کار گرفته شده توسط فرمانده در برنامه ریزي، هدایت، هماهنگی و کنترل نیروها و عملیات در راستاي اجراي مأموریت انجام می شود.     این تعریف نشان می دهد که "فرماندهی و کنترل" در وهله اول یک تابع مدیریتی است که از طریق سازماندهی و هماهنگی پرسنل، تجهیزات، ارتباطات و سایر منابع محقق می شود. برخی فرماندهی و کنترل را به عنوان "کامپوننت مدیریتی هر سیستم" نیز تعریف کرده اند. این محققان هم چنین عنوان  کرده اند که شباهت زیادي بین بحث فرماندهی و کنترل و مدیریت سیستم هاي غیر نظامی وجود دارد و به جز موضوع ریسک شخصی سایر تفاوت ها مربوط به درجه هستند و نه نوع.     اما تعاریف کلی تري که در این رابطه وجود دارند عبارتند از:     فرماندهی: اختیار واگذار شده به یک فرد از نیرو هاي مسلح براي هدایت، هماهنگی و کنترل نیرو هاي نظامی  فرماندهی نامیده می شود.   یک سیستم فرماندهی و کنترل ایده آل می بایست تنها اطلاعاتی را منتقل کند که به فرمانده کمک می کند مفهوم فرمانش را برساند یا آن را تغییر دهد. نظریه مطرح شده عنوان  میکند که ذات فرمان در فرآیند شناختی فرمانده نهفته است و در حالت ایده آل فرمانده یک مفهوم قبلی از اعمال محتمل الوقوع که خود یا سیستم فرماندهی و کنترل آنها را تحریک یا بر انگیخته می کنند را داراست، تا بتواند بر اساس آن به دنبال اطلاعات خاصی باشد.     فرماندهی و کنترل: به کار بردن اختیار و رهبري توسط یک فرمانده مشخص بر روي نیرو هاي منسوب به او در راستاي تحقق یک مأموریت .   عملیات فرماندهی و کنترل با استفاده از سازماندهی پرسنل ،تجهیزات، ارتباطات، امکانات و رویه هایی که توسط یک فرمانده در برنامه ریزي، هدایت، هماهنگی و کنترل نیرو ها و کارها مورد استفاده قرار می گیرند، در راستاي تحقق مأموریت انجام  میشوند.   اما به طور کلی تعریف واحدي درباره فرماندهی و کنترل وجود ندارد تا جاییکه حتی در جایی دیگر فرماندهی و کنترل به صورت »فرآیند سازمانی تصمیم گیري« نیز تعریف شده است.     سیستم فرماندهی و کنترل: به امکانات، تجهیزات، ارتباطات ،رویه ها و پرسنل مورد نیاز فرمانده جهت برنامه ریزي، هدایت و کنترل کار هاي نیرو هاي منسوب به او مطابق با مأموریت منسوب شده، سیستم فرماندهی و کنترل گفته می شود.   نقش سیستم فرماندهی و کنترل "ترسیم تصویري کلی براي فرمانده" و نقش فرمانده نیز گرفتن تصمیماتی به شدت فعل و انفعالی است. در یک سیستم  فرماندهی و کنترل سه مسئولیت اساسی وجود دارد:   فراهم کردن اطلاعات لازم براي توسعه و بهبود مفاهیم فرمان براي فرماندهان  انتقال صحیح، وفادارانه، صادقانه و شفاف مفاهیم  فرمانها به سمت پایین زنجیره هاي فرمان  انتقال سریع و شفاف شکست هاي کشف شده یا قریب الوقوع از مفاهیم فرمان به سمت بالاي زنجیره هاي فرمان  باید به خاطر داشت که یک سیستم فرماندهی و کنترل تنها یک ابزار است که تصمیم گیرنده از آن استفاده می کند و به خودي خود یک هدف نیست.     کنترل: اعمال نشانه هاي فیزیکی یا روانی با قصد اطمینان حاصل کردن از اینکه یک عامل یا گروه به همان صورت که رهبري شده پاسخ خواهد داد کنترل نامیده می شود  .    مفهوم کنترل یا به عبارتی مفهوم زمان اساس تصمیمات همه فرماندهان ارتش را تشکیل می دهد، در نتیجه مفاهیم مربوط به کنترل باید به صورت سلسله مراتبی در جاي خود قرا گیرند و با هم سازگار باشند  .     بنابراین می توان گفت با وجودیکه "فرماندهی و کنترل" بر روي طراحی سیستم هاي مدیریت و توسعه و پیاده سازي برنامه ها و طرح ها تمرکز دارد ،"کنترل" به تعریف و تنظیم سیستم هاي عامل یا فعالیت ها از طریق بازخورد اشاره می کند. به علاوه "فرماندهی و کنترل" و "فرماندهی" هر دو اعمال قدرت در مدیریت را نشان می دهند ولی  "کنترل" بیشتر به منظور توصیف روش هایی براي تضمین تحقق صحیح هدف فرمانده مورد استفاده قرار می گیرد  .      
  5. زيرساختار ارتباطات رايانه اي فرماندهي و كنترل سامانه سلاح    نویسندگان : مينا اجلالي ، فرينا زماني   قسمت آخر   بخش فرماندهي و كنترل سامانه سلاح THAAD  سامانه موشكي THAAD  سامانه دفاعي ارتفاع بـالا دربرابـرموشك هاي بالستيك است.    به منظور دستيابي به اهـداف دفـاعي ايـن سـامانه، نيـاز بـه بخش BM/C3I  و فرماندهي پايگاه، در قسمت آتشبار مـي باشـد . واحـد BM/C3I موظـف بـه هماهنـگ سـازي و سـنكرون كـردن عمليات انتقال اطلاعـات و عمليـات آتشـبار اسـت. اين واحـد ازمعماري شبكه اي به صورت توزيعي و با قابليت تكرار براي مـواردجايگزيني براي حصول اطمينان از اجراي بـدون وقفـه عمليـات ، استفاده مي كند.     واحد C3I متشكل از سه جز اساسي مي باشد: ايستگاه عمليات تاكتيكي TOS :  اين ايستگاه شامل دو سرور و دو ايستگاه كـاري اسـت. ايـن ايستگاه وظيفه تبادل داده و صدا را بـا واحـدهاي LCS  و گـروه پشتيبان سامانه ازطريـق خطـوط پرسـرعت فيبرنـوري در طـول شبكه محلي LAN دارد. هم چنين TOS شامل يك پرينتر ليزري براي چاپ و گرفتن كپي از اسناد مي شود.    ايستگاه كنترل پرتاب LCS :  اين ايستگاه شامل يك زيرسيستم پردازش ارتبـاطي، واسـط كابل هـاي فيبرنـوري، مجموعـه گسـترش يافتـه مخـابراتي بـراي ارتباطات تاكتيكي داخلي و خارجي مي شود. اين مجموعه شـامل تجهيزاتي بـراي ارتبـاط داده اي از طريـق لينـك هـاي ديجيتـال نظامي B و J در قالب فرمت هاي متني پيام ، و سـامانه هوشـمند چند پخشي مي باشد. اين مجموعه هم چنين ارتباط داده اي و صدا را از طريـق سـامانه كـاربري معمـول 2ACUS فـراهم مـي كنـد. تجهيـزات مخـابراتي شامل سـامانه موقيعـت ياب جهـاني نيز مي باشند و انتقال صـدا از طريـق دسـتگاه هـاي راديـويي 3CNR فراهم  ميشود.    گروه پشتيباني سامانه SSG :  اين گروه شامل خـودروي LMTV مجهزشـده بـه جرثقيـل الكتريكي نصب شده در جايگاه محموله ها و يك ژنراتـور PU-802  در بخش توپخانه است. گروه SSG جاگذاري كابل هاي فيبرنـوري را پشتيباني مي كند. تجهيـزات انتقـال شـامل تجهيـزات كمكـي مخابرات (مثل آنـتن، كابـل هـاي فيبرنـوري و دكـل آنـتن و ...)، تجهيزات آماده سازي سـايت  (مثـل سـيم هـاي خـاردار، تورهـاي استتار و ...)، آيتمهاي پشتيباني نظامي (لوازم قابل حمل، جيره و ...) هستند. ژنراتور يك منبع ذخيره و پشـتيبان از تـوان را بـرايTOS و LCS تامين مي كند.   ​   طراحي فرماندهي و كنترل در سامانه سلاح  براي طراحي زيرساخت ارتباط رايانـه اي واحـد فرمانـدهي وكنترل در سامانه سلاح چندين گزينه طراحي وجود دارد:   انتخاب توپولوژي ارتباطي   انتخاب رسانه انتقال   انتخاب پروتكل ارتباطي   انتخاب مكانيزم هاي رمزنگاري  در ايـن بخش نمونـه اي از طراحي و شبیه سازي شبكه ارتباطي واحد فرماندهي و كنترل با اجزاي سامانه سـلاح بررسـي شده است. همچنين نتايج اين شبيه سازي براي داده هـاي فرضـي در قالب نمودار قابل ارزيابي است. داده ها و تنظيمات فرضـي نيـزدر جدول 4 آورده شده است. يك مدل واقعي بـراي شـبيه سـازي نيازمند داده ها و ورودي هاي واقعي تر ازجمله ميزان داده احتمالي رد و بدل شده، نرخ انتقال ، فاصله دقيق طراحـي، تعـداد كـاربران شبكه و ... مي باشد.     توپولوژي ارتباطي  بـراي تعيـين نحـوه ارتبـاط واحـدهاي يـك سـامانه سـلاح مي بايست ابتدا توپولوژي ارتبـاطي در زيرسـاخت سـامانه سـلاح تعريف شود. سه گزينه كلي در انتخاب توپولوژي مطرح است:   توپولوژي باس   توپولوژي ستاره  توپولوژي مش   با توجه به وظايف فرماندهي و كنتـرل در سيسـتم سـلاح و نقش مركزي آن در اداره ارتباطات و تخصـيص منـابع توپولـوژي ستاره گزينه مناسبي است. در توپولوژي ستاره واحد فرماندهي و كنترل با قرار گرفتن در مركز ارتباطات بـه طـور جـامع بـر رونـد ارتباطات احاطه دارد و با تمامي اجزاي سامانه سلاح ارتباط نقطه به نقطه دارد. اين نمونه در شكل مشاهده مي شود.  در صورت طراحي شبكه هاي رايانه اي در هر گره اي از سامانه مي توان توپولوژي باس را در داخل هر زير سامانه بـه عنـوان زيـرساخت ارتباطي درنظر گرفت.      گره مركزي در سامانه سلاح ، واحد فرماندهي و كنترل است كه شامل تعدادي سرور سرويس دهنده به اجزاي ديگر است . يكي از اين سرورها، سرور پايگاه داده است كـه عمـده كـار پردازشـي درخواست ها و وظيفه مديريت تخصيص منابع به عهده اين سرور است. همچنين سرور فايل وظيفه به اشـتراك گـذاري فايـل هـا وداده ها را بين اجزا بـه عهـده دارد. در ايـن قسـمت بـراي ايجـاد ويژگي تحمل پذيري خطا ميتوان سرورهاي پشتيبان نيز درنظـرگرفت.     هر كدام از اجزاي سامانه مي توانند در داخل خود داراي يك شبكه محلي LAN با تعدادي كامپيوتر سرويس گيرنده باشند و توپولوژي ارتباطي به صورت باس باشد. بر اين اساس مدلي كه براي فرستادن درخواست براي اين اجزا درنظر گرفته شده است، مدل Client-server است.     رسانه انتقال  براي انتخاب رسانه انتقال گزينه هاي زير مطرح هستند:   فيبرنوري   كابل هاي مسي   ارتباط بي سيم و راديويي   بــراي انتخــاب رســانه انتقــال فاكتورهــايي ماننــد فاصــله طراحي، ميزان تضعيف قابـل تحمـل، قابليـت اطمينـان و هزينـه تاثيرگذار هستند.  مدلي مانند شكل 4 كه براي فاصله اي در حـدود 1 كيلـومتر در نظر گرفته شده است، براي ارتباط اجزاي سامانه با گره مركزي از فيبرنوري مي توان استفاده كـرد . فيبرنـوري بـراي فاصـله هـاي طولاني علاوه بر تضعيف كم سيگنال قادر به تـامين پهنـاي بانـد مناسب و سرعت بالا در انتقال اطلاعات است.  براي طراحي هر كدام از زيرشبكه ها در داخل اجزا ، كابل هـاي مسـي بـراي شـبكه LAN  درنظـر گرفتـه شـده اسـت . همچنين براي گره هـا و اجزايـي كـه سـيار هسـتند از ارتباطـات بي سيم استفاده مي شود . در ايـن حالـت انتخـاب يـك الگـوريتم رمزنگار براي ايجاد امينت در ارتباطات راديويي و مقابله با شـنود احتمالي ضروري است.     پروتكل ارتباطي  از بين پروتكل هاي مطرح براي شبكه هاي نظـامي دو گزينـه مطرح هستند:   TCP/IP ATM پروتكل ATM به دليـل ضـعف در ارائـه اسـتانداردهاي لازم براي شبكه ارتباطي اساسا در شبكه هاي امروزي كاربردي ندارد. پروتكــل TCP/IP بــه دليــل پيــاده ســازي گســترده آن در شبكه هاي امروزي و وجود استانداردهاي لازم بـراي تنظـيم آن وسهولت در پياده سازي گزينه مناسب براي طراحي شـبكه نمونـه شكل 4 است.     مكانيزم رمزنگاري  پياده سازي مكانيزم هـاي امنيتـي از دو ديـدگاه قابـل بحـث است:   پياده سازي سخت افزاري   پياده سازي نرم افزاري   پياده سـازي سـخت افـزاري بـه معنـاي حفاظـت فيزيكـي از كامپيوترها و دستگاه هاي تبادل داده مثل سـوييچ هـا و روترهـا و خطوط انتقال داده است. براي اين منظور طراحي خاص رسانه انتقال و انتخاب مكـان امـن بـراي ايجـاد نودهـاي شـبكه اطلاعاتي و هم چنين استفاده از بسته بنـدي هـاي خـاص براي كامپيوترها، از روش هاي حفاظتي محسوب مي شود.    پياده سازي نرم افزاري بيشـتر بـرروي جريـان تبـادل داده هـا حساس است. به همين منظور در اينجـا مـي تـوان بـا اسـتفاده ازالگوريتم هاي رمزنگاري داده هاي حساس اطلاعـاتي را بـه نحـوي كدگذاري كرد كـه در صـورت شـنود خـط ارتبـاطي قابـل فهـم نباشند.مهم ترين چـالش امنيتـي در زير سـاختار ارتبـاطي سـامانه C4I پياده سازي نرم افـزاري و انتخـاب يـك الگـوريتم قـوي بـراي كدگذاري داده هاست.  يكي از روش هاي ايمن سازي لينك هاي ارتباطي اسـتفاده ازمكانيزم  VPN است. در اين حالت تمامي ارتباطـات بـين اجـزاي سامانه و گره مركزي در يك تونل امن و كد شده برقرار مي شـود .  شبكه هاي داخل اجزاي سامانه با برقـراري يـك تمـاس VPN  بـاشبكه داخل گره مركـزي ارتبـاط برقـرار مـي كننـد . باتوجـه بـه استفاده از پروتكل ارتباطي TCP/IP مي توان از امكانـات امنيتـي اين پروتكل نيز مانند IPSec استفاده كرد.     نتايج شبيه سازي  نتايج شبيه سازي شبكه ارتباطي پيشنهاد شـده بـا توجـه بـه داده ها و تنظيمات فرضـي بيـان شـده در جـدول 4، در شـكل 5 آورده شده است. شبيه سـازي مـورد نظـر در نـرم افـزار Opnet V14.0  انجـام شده است. نتايج شبيه سازي براي سه گزينه توان عملياتي شـبكه ارتباطي ، تاخير، ترافيك موجود در سرور پايگاه داده ارزيابي شـده است.  ظرفيت خط اتصالات يك شبكه توسط پارامتر توان عملياتي مشخص مي شود. توان عملياتي نسبت داده ردوبدل شده در واحد زمان است . نمودار توان عملياتي لينك هاي ارتباطي نقطه بـه نقطـه به عنوان مثال براي لينك ارتباطي گره رادار و گـره فرمانـدهي و كنترل در زمان 6 ساعت ارزيـابي شـده اسـت. گـره رادار داراي درخواست هايي بـراي ويـدئو و صـدا، انجـام كارهـاي محاسباتي و تحقيقاتي كه مستلزم انتقـال و دريافـت فايـل هـاي اطلاعاتي از سرورهاي مركزي است، و ترافيك هايي براي سـرويس هـاي مبتنـي بـر وب اسـت. لينـك هـاي ارتبـاطي بـين زيرسامانه ها نرخ انتقالي برابر بـا OC-24  دارنـد و ترافيـك پـيشفرض براي تبادل داده ها معادل OC-3 براي اين لينك ها در نظـرگرفته  شده است.   همچنين نمودار ميزان دسترسـي بـه سـرور پايگـاه داده ، در شكل 5 مشاهده مي شود و بـه عنـوان مثـال زمـان پاسـخ بـراي دسترسي به يك صفحه Http  عـددي معـادل 0.001 اسـت . ايـن مقادير شبيه سـازي بـراي يـك روز يعنـي 6-8 سـاعت بـه دسـت آمده است.         نتيجه گيري  فناوري C4I و اجزاي آن از پنج ديدگاه قابل بررسي است:    عملكرد   اطلاعات   سازمان دهي   زيرساختار   شبكه  يكي از چالش هاي مطرح در معماري فناوري C4I، پياده سازي زيرساختار شبكه ارتباطي در واحد فرماندهي و كنترل است.  معماري پياده سازي شده به خصوص در  سامانه سلاح هاي موشكي مي تواند به طور مستقيم در روند تبادل اطلاعات و ميزان بهره برداري از  قابليتهاي فناوري C4I موثر باشد. امروزه براي  پياده سازي شبكه هاي ارتباطي در واحدهاي فرماندهي و كنترل از  تكنولوژيهاي پرسرعت فيبرنوري و روش هاي نوين رمزنگاري داده استفاده مي شود.  در اين مقاله برخي از استانداردها و  نمونه هاي پياده سازي زيرساختار ارتباطي در واحد فرماندهي و كنترل به عنوان چالشي ترين بخش طراحي واحد C4I در سيستم سلاح بررسي شده است. همچنين ايده اي براي طراحي شبكه ارتباطي فرماندهي و كنترل ارائه  شده است.      
  6. زيرساختار ارتباطات رايانه اي فرماندهي و كنترل سامانه سلاح    نویسندگان : مينا اجلالي ، فرينا زماني   قسمت دوم   طراحي  ( Warfighter Information Network - Tactical   ( WIN-T  مدل طراحي WIN-T شـامل مجموعـه فرمانـدهي، كنتـرل،ارتباطات و رايانه مي باشد كه مفاهيم ارائه شده در آن در راسـتاي افزايش امنيت، ظرفيت و سرعت توزيع اطلاعات در فضاي جنگي براي تسلط به اطلاعات رد وبـدل شـده، مـي باشـد . ايـن فناوري شامل بخش هاي مختلفي است كـه هـر بخـش اجـزاي ارتبـاطي خاصي را دنبال مي كند.     1 - ارتباطات و شبكه WIN-T   تنظيمات فيزيكي پست هاي فرمانـدهي، تجهيـزات ارتبـاطي پشتيباني كننده آنها و سـاختار شـبكه ارتبـاطي LAN با ميـزان جريان اطلاعات متغير اسـت . معمـاري شـبكه مـورد اسـتفاده دربخش فرماندهي و كنترل مدل Client-Server است كـه توانـايي پـــردازش متعامـــل اطلاعـــات را دارد . كامپيوترهـــاي Client سرويس هاي موردنياز خود را درخواست مي دهند و كامپيوتر سرور به اين درخواست ها پاسخ مي دهـد . تبـادل اطلاعـات و داده هـا ازطريق زيرساختار شبكه LAN انجام مي شود.     • محيط توزيع شده محاسبات 2DCE :   محيط توزيع شده محاسبات به منظور حداكثر كـردن ميـزان توانايي دسترسي به نرم افزارهاي داخـل شـبكه در ايسـتگاه هـاي كاري استفاده مي شـود . هـيچ كـامپيوتري تمـامي نـرم افزارهـاي كاربردي را در اختيار نـدارد، بنـابراين بـراي جبـران ايـن مسـاله مي توان از طريق روال فراخواني از راه دور 3RPC  اطلاعات را براي سرور فرستاده و سپس سرور با محاسـبه و فراخـواني روال مـوردنظر نتيجه را براي كلاينت برگرداند.  در سـرور ، پايگـاه داده اي در نظـر گرفتـه شـده كـه از طريـق كلاينت ها دائما در حال به روزرساني است . اين پايگاه داده تمامي اطلاعات مربوط بـه دفـاع هـوايي ، پشـتيباني آتشـبار ، مانورهـاي نظامي و مديريت شبكه را شامل مي شود. سـرورهايي كـه در ايـن شــبكه بــه كلاينــت هــا ســرويس مــي دهنــد، مركــز عمليــات تاكتيكي (TOC)  نام دارند. ايسـتگاههـاي كـاري كـه بـه عنـوان TOC  طراحي شده اند سرويس هاي متعددي را فـراهم مـيكننـد :    سرور ارتباطي – مسئول ارسال، دريافت، ذخيره سازي ، حذف و فوروارد پيامها و پيام هاي C2 است.   سرور FTP – تامين كننده زمينه ارسال فايـل هـا در محـيط TOC با استفاده از پروتكـل هـاي اسـتاندارد شـبكه كـه مناسـب ارسال نقطه به نقطه فايل ها در شبكه هاي LAN يا WAN هست.   سرور Mail – مـديريت  ترافيـك ايميـل هـا و فـراهم كننـده محيط انتقال پيام ها براي جابه جا شدن بين سيستم ها.   سرور شبكه – اين سرور امكانات متعددي را فراهم مـي كنـد تا اجزاي سامانه بتوانند به صورت اجزاي شبكه ايفاي نقش كنند.    هم چنين، مجري سرويس ها پروتكل هـاي مـديريتي شـبكه مثـل LDAP ، DHCP و سرويس DNS  است.     • شبكه محلي LAN :   شـبكه محلـي گروهـي از كامپيوترهـايي اسـت كـه توسـط تجهيزات و رسانه هـاي انتقـال ماننـد كابـل داده بـه هـم متصـل هستند و از اين طريق، توانايي به اشتراك گذاري فايـل هـا و ديگـر منابع را بين كاربران دارند. قابليت داشتن شبكه محلـي بـي سـيم در برخـي مانورهـاي TOC وجود دارد، اما اكثـر TOC هـا از طراحي كـابلي براي پياده سازي شبكه كامپيوتري خود استفاده مـي كننـد . نـوع كابـل داده اي مورد استفاده مي تواند كابل Coax و يـا فيبرنـوري باشـد.  اين كابل ها براي ارتباط بين LAN ها استفاده مـي شـود و بـراي اتصالات داخلي خـود شـبكه از نـوع كابـل هـاي UTP  اسـتفاده مي شود . فيبرنوري براي اتصال شبكه هايي بـه كـار مـي رونـد كـه فاصله بين اجزاي LAN، بيش تر از 182.88 متر باشد و يا ماندگاري بالا و ظرفيت زياد داده مدنظر باشد .   شبكه محلـي فرمانـدهي نظـامي متشـكل از چنـد سيسـتم فرماندهي و كنتـرل اسـت كـه از يـك LAN مشـترك اسـتفاده مي كنند . براي يك چنين شبكه اي مـي تـوان از تكنولـوژي هـايي مانند مدل هاي سـوئيچ ATM ، كـارت هـاي پرسـرعت مـدارهاي تسهيم كننده ، راديوهاي با ظرفيت بـالا، تجهيـزات  NTDR (يـك سيستم ارتباط داده اي نظامي) ، مـاهواره، ترمينـال  بـا رنـج هـاي گسترش يافته كه همگي در تخصيص پهناي باند و ارائـه كيفيـت خدمات نقش دارند، استفاده كرد. توپولوژي هركدام از شبكه هاي محلي داخلي بـه صـورت بـاس اسـت. پروتكـل ارسـال بسـته هـا TCP/IP است در حالي كه نرخ انتقال داده اي  ميتواند 10 مگابيت در هر ثانيه باشد.      2 - اينترنت تاكتيكي TI   اينترنــت تــاكتيكي نــوعي از شــبكه ارتبــاطي اســت كــه اسكلت بندي داده هاي همه منظوره را فراهم مي كند و زيرساختار مجتمع شده ميـدان جنگـي را تـامين مـي كنـد . نـام اينترنـت تاكتيكي به دليل شباهت عملكردي اين نوع شبكه با ساختار كلي اينترنت جهاني استفاده  شده است.    اينترنت تاكتيكي دو لايه تبادل اطلاعات مجزا را شكل دهـي مي كند . معماري TI  هم چنين شامل دو زير ساختار است كـه داده و صداي مركز فرمانـدهي و كنتـرل C2  را پشـتيباني مـي كنـد واطلاعات مفهومي از وضعيت را فراهم مي كند. اين زير سـاختارها به صورت  هم روند عمل مي كنند.   پروتكل ارتباطي در TI  پروتكل استاندارد TCP/IP است. اين پروتكل قابليت اطمينان بيشتري را براي جريـان انتقـال داده هـا فراهم مي كند. اگرچه با استفاده از اين پروتكل، سربار بيشتري در اختصاص پهنـاي بانـد وجـود دارد. روش ارسـال اطلاعـات بـراي پيام هاي C2  روش Uni-Cast است و سايز اطلاعات ارسـالي 576 بايت است. براي پيـام هـاي كـوچكتر از 576 بايـت از روش هـاي Multi-cast  به منظور ارسال اطلاعات به چندين مقصـد بـه طـورهمزمان استفاده مي شود؛ كه در اين حالت پروتكل مورد استفاده UDP/IP است.     3 - امنيت شبكه و اطلاعات   شبكه نظامي مي توانـد داراي رنـج وسـيعي از كامپيوترهـاي تنهـا بـه صـورت Stand-alone و تعبيـه شـده باشـد كـه توسـط استاندارد پروتكل ارتباطي TCP/IP بـه هـم متصـل شـده باشـند . هم چنين اين شـبكه مـيتوانـد متشـكل از  لينـكهـاي ارتبـاطي راديويي با قابليت انتقال داده و لينك هاي ارتبـاط سـيمي باشـد . اين لينك ها ممكـن اسـت توسـط تجهيـزات ويـژه شـبكه ماننـد سوئيچ ها و روترها گسترش پيدا كرده باشند. بنـابراين ابزارهـايي براي ايمن كردن اين شبكه و تجهيزات مورد استفاده مـي بايسـت به كار رود. به طور كلي يكي از چـالش هـاي طراحـي زيرسـاختار ارتباط داده اي در فناوري C4I  بحـث امنيـت ارتباطـات و انتقـال داده است. براي پياده سازي اين امنيت روش هاي گوناگوني وجود دارد:    فايروال هاي داخلي و خارجي : فايروال هاي داخلـي دستگاه هـاي امنيتـي هستند كه براي TOC استفاده مي شود؛ و فايروال هاي خارجي به دستگاه هاي امنيتي اطلاق مي شود كه در پيرامون شبكه داده اي استفاده مي شود.   سيستم كشف ورود بدون اجازه به شبكه ارتباطي.   رمزنگـــار درون خطـــي شـــبكه: اســـتفاده ازالگوريتم هاي قوي براي حفاظت داده ها به طـوريكه در صورت شنود داده، قابل فهم نباشـند . بـراي حفاظت خطوط ارتباطي در مقابل شنود اطلاعـات ميتوان از مكانيزم هاي تونل زنی در شـبكه استفاده كرد.   گاردهاي امنيتي.   بسته بنـديTCP  : ايـن ابـزار بـراي تاييـد اعتبـاركاربران TCP يا UDP در سـمت مجـري اسـتفاده مي شود.   ناظر پروفايل هاي امنيتي : اين ابزار براي شناسايي تغييرات صورت گرفته در فايل هاي حياتي سيسـتم به كار مي رود.   ايمن سازي پوسته (Shell) : فـراهم كننـده يـك جريان تاييد اعتبار قـوي و ارتبـاط امـن از طريـق Telnet ، FTP ، و ... در ساختار شبكه و  سيستم عامل تحت شبكه.   چك كننده كلمه عبور.   استفاده از آنتي ويروس.  http://8pic.ir/images/j6zldfz0mz0ldowu67zp.jpg نكته اساسي در طراحي ، حذف نقطه شكسـت در واحـد C4I  است. زماني كه واحدهاي C4I بـه صـورت متمركـز پيـاده سـازي مي شوند و هماهنگ ساز واحد C2 اسـت، بررسـي زمـان پيشـامد Failure در C2 و چگونگي روبـه رو شـدن بـا ايـن مشـكل، حـائز اهميت است. در اغلب طراحي ها، سيستم پشتيبان و افزونگـي درداخل معماري ارتباطي سيستم هاي C4I پياده سازي شـده اسـت . اين پياده سازي اغلب با درنظرگرفتن يك لينك اختصاصي دوم به صورت نقطه به نقطه بين مكان هاي عملياتي انجام شده است.     طراحي مبتني بر (Network Enabled Operation (  NEOps    اين طراحي اطلاعاتي را در مورد تاثير استفاده از سامانه هاي C4I  در پياده سازي NEOps  و پايداري ساختار طراحي شده، ارائه داده است. تمركز اصلي بر روي بررسي نتايج حاصل از تبادل داده در خطـوط نـوري و لينـك ارتبـاطي Infrared و رادار و كـاربري محيط  توزيع شده و حسگرها در سامانه سلاح است.   توپولوژي مورد استفاده در اين طراحي توپولوژي ستاره است و واحد فرماندهي و كنترل از طريق شبكه ارتبـاطي بـا هريـك ازاجـزاي سـامانه سـلاح ارتبـاط دارد. ايسـتگاه كنتـرل زمينـي در قرارگاه جنگي مستقر است و ارتباط بين ايستگاه زميني و اجزا از طريـق فيبرنـوري برقـرار شـده اسـت؛ از طـرف ديگـر در شـبكه ارتباطي داخل فرماندهي و كنترل از تكنولوژي كابـل هـاي مسـي استفاده شده است. پروتكل ارتباطي اين شبكه محلـي، اسـتانداردTCP/IP  است.   http://8pic.ir/images/ou0f676neiw047lwya65.jpg
  7. تغییرات در سازمان فضایی ترسناک‌تر است یا مخالفان تغییر؟!   از «برخی قصد دارند جلوی پیشرفت‌های فضایی کشور را بگیرند» تا «انحلال سازمان فضایی کشور قانونی نیست» و تغییراتی که دولتمردان قصد دارند در سازمان فضایی کشور به اجرا درآورند، آنقدر به مذاق برخی تلخ آمده که از وارد کردن هیچ نقدی ـ ولو سیاسی ـ پرهیز نمی‌کنند؛ ماجرا چیست؟ آیا سازمان فضایی کشور اینقدر بی‌عیب و نقص است که تغییری لازم ندارد؟! نخست: سرقت طرح دانشجوی نخبه و تشکیل پرنده قضایی به گزارش «تابناک»، در شرایطی که تصمیم دولتمردان به تغییراتی در عرصه فعالیت‌های فضایی کشور همچون تأسیس مرکز ملی فضایی و انحلال پژوهشگاه هوا فضا، سر و صدای زیادی به راه انداخته و موج موضع‌گیری‌های سیاسی و جناحی را رقم زده، نیم نگاهی به عملکرد سازمان فضایی کشور از بدو تأسیس و حکایت‌های عجیبی که با عملکرد مدیران و تصمیم سازان سازمان گره خورده، نشان می‌دهد ‌نه تنها تغییر در سازمان نگران کننده نیست، بلکه ضرورتی است که باید خیلی پیشتر به وقوع می‌پیوست.  از جمله این مسائل، پرونده‌ای قضایی است که مدت‌هاست عملکرد مسئولان سازمان فضایی و حتی مدیران بالادستی در این عرصه را تحت‌الشعاع قرار داده و بر اساس آن، دانشجوی نخبه‌ای که طرحش برای ارتقا، سازمان فضایی کشور را در اختیار دولت دهم قرار داده بود، وقتی از رد شدن طرح جامع خود به دلایل واهی آگاه شده و در مقام عمل متوجه پیاده شدن آن به صورت مو به مو در سازمان فضایی می‌شود، متعرض ایشان شده است.  بر این اساس هر آنچه موفقیت سازمان فضایی کشور می‌خوانیم، تا حدود زیادی متأثر از طرح این دانشجوی نخبه است که از دید مسئولان مردود شده بود. این گزاره بهترین پاسخ برای چرایی توقف موفقیت‌های سازمان و در سکوت فرو رفتن آن است، گویی آبی که با دست در چشمه ریخته بودند، تمام شده و برای جوشیدن دوباره آن، راهی جز کندن سرچشمه وجود ندارد!  با این تفاسیر، بد نیست نگاهی به جوابیه سازمان به طرحی که تحول سازمان را بنیان نهاده بیندازیم و «فاقد پشتوانه کار‌شناسی» بودن طرحی که اکنون سازمان بر اساس آن بنا شده را از زبان مسئولان سازمان مرور کنیم تا دریابیم ‌چرا باید در چنین سازمانی تحول ایجاد کرد. بعد: اهمیتِ نامه کودک هفت ساله و جوابیه رسمی اکنون بد نیست جوابیه‌ای دیگر را هم مرور کنیم که صادر کننده آن یک سازمان فضایی دیگر است؛ مشهورترین سازمان فضایی جهان یا همان ناسا. تصویر زیر مربوط به نامه یک کودک ۷ ساله به نام دکستر به سازمان فضایی ناساست که علاقه خود را برای فضانوردی نشان داده و در مقابل، سازمان ناسا هم استقبال جالب توجهی از این نامه کرده و در جوابیه ای رسمی به ابراز علاقه این کودک پاسخ گفته است. متن نامه این کودک به این شرح است:  ناسای عزیز؛ اسم من دکستر است، من شنیده‌ام که شما می‌خواهید دو نفر را به مریخ بفرستید، من هم دوست دارم بیایم، اما نمی‌توانم. در آینده دوست دارم بیایم. برای اینکه فضانورد بشوم چه کارهایی باید انجام بدهم؟ با تشکر دکستر در ادامه روابط عمومی ناسا در پاسخ می‌نویسد: به نیابت از ناسا، ممنونیم که برای ما نامه ارسال کردید. ناسا می‌خواهد ‌بدانید تفکرات و علاقه برای تحقیقات فضایی آینده شما برای ما حائز اهمیت است و امیدواریم تا آنجا که می‌توانید به یادگیری برنامه‌های فضایی، مأموریت‌ها و یافته‌های ناسا ادامه دهید. فکر کن، تا چند سال دیگر شما می‌توانید به عنوان یکی از پیشروان این صنعت به درک بهتر انسان‌ها از سیاره زمین و فضا کمک کنید. در زیر وب سایت‌های ناسا آورده شده ‌که حاوی اطلاعات مفیدی در خصوص فعالیت‌ها و برنامه‌های فضایی ناسا می‌باشند. اگر شما یا مدرسه‌تان کامپیوتری که قابلیت اتصال به اینترنت را ندارد می‌توانید به کتابخانه عمومی محلتان رجوع کنید و از کامپیوتر‌های آن‌ها استفاده کنید.  باز هم از نامه شما ممنونیم. علاقهٔ شما به ناسا را ارج می‌نهیم. ناسا موفقیت شما را در کسب نمرات خوب در مدرسه آرزو می‌کند.  فرجام: آیا تغییر در سازمان «ترسناک» است؟  کافی است این دو نامه‌نگاری و دو برخورد متفاوت دو سازمان فضایی با مراجعانشان را کنار هم بگذاریم تا نکات عجیب یک به یک پشت سر هم قطار شوند؛ مگر می‌شود طرح ارتقای سازمان فضایی آن گونه پاسخ بگیرد و نامه یک کودک هفت ساله، این گونه؟ آیا این نکات برای اثبات اینکه اشکالی در سازمان فضایی کشورمان وجود دارد، کافی نیست؟!  اکنون اگر به اشکالاتی که متوجه سازمان فضایی کشورمان شده، تخلفاتی چون ثبت ایده کپسول زیستی حاوی موجود زنده را که پیشتر توسط محمد حسین ذوالفقار، دانشجوی نخبه به ثبت رسیده و رسمیت یافته بود، ‌اضافه کنیم، سخت است که از اصل تغییر در سازمان استقبال نکنیم!  پس چرا برخی از تغییرات رخ داده ابراز نگرانی می‌کنند؟ در پاسخ به این پرسش، می‌توان دو گروه را احصا کرد که یا نگران بد‌تر شدن اوضاع هستند و یا از ابراز نگرانی، انگیزه‌های سیاسی دارند؛ یعنی گروهی از این بابت که دولت یازدهم نتوانسته اعتمادشان را در عرصه علوم فضایی جلب کند یا دلایل مشابه، نگرانند تغییرات در سازمان‌ به بهبود آن منجر نشود و گروهی دیگر با تغییرات مخالفند، چون منافعشان در این تغییرات به خطر می‌افتد؛ منافعی که می‌تواند به هیچ وجه مادی و اقتصادی نبوده بلکه سیاسی باشد.  این در حالی است که وقتی می‌بینیم روند موفقیت‌های سازمان فضایی مدتی است که متوقف شده ـ با توجه به این نکته مهم که تا کنون هیچ تغییری در سازمان رخ نداده بود که بتوان سکوت فضایی حاکم شده را به گردن آن‌ها انداخت ـ و علاوه بر آن، رقبای کشورمان در این عرصه بر سرعت تلاش خود افزوده‌اند، بار دیگر درخواهیم یافت که ناگزیر از تغییر در این زمینه هستیم و اگر قرار باشد در این مسیر از چیزی بترسیم، شاید مخالفان تغییر ترسناک‌تر از خود تغییرات سازمان باشند!
  8. زيرساختار ارتباطات رايانه اي فرماندهي و كنترل سامانه سلاح    نویسندگان : مينا اجلالي ، فرينا زماني   قسمت اول   مقدمه    واژه C4I مخفف واحدهاي فرمانـدهي و كنتـرل، مخـابرات،رايانه و سيستم هاي اطلاعاتي است. فرمانـدهي و كنتـرل در ايـن سامانه بخش كليدي مديريت ارتباطات و تنظيم اختصاص منـابع ارتباطي را برعهده دارد.  يكي از قابليت هاي اصلي كه سامانه هاي C4I را در فرماندهي توانا مي سازد، آگاهي از وضعيت است ؛ اين آگاهي شامل اطلاعاتي راجع به موقعيت و وضعيت نيروهـاي دشـمن و نيروهـاي خـودي است. واحد فرماندهي بـراي تصـميم گيـري ، اطلاعـات مـرتبط را دريافت كرده و آنها را با معيارهاي خود تركيب مي نمايد ، سـپس براساس آنها تصميم گيري مي كند . اين تصميم گيـري هـم چنـين متاثر از داده هاي غير مسـلم و وضـعيت هـاي محتمـل آينـده نيـز مي باشد.   براي ايفاي چنين نقشي واحد فرمانـدهي بـه ابزارهـايي مجهز شده اسـت كـه فراينـد تصـميم گيـري و طراحـي عمليـات مناسب را تسريع مي بخشد . به عنوان مثال براي سرعت بخشـيدن به تصميمات فرماندهي مي توان با ايجاد لينك هاي ارتباطي بـين واحد فرماندهي و كنترل و ديگر  اجزاي سامانه از تكنولـوژي هـاي پرسرعت استفاده كرد . اين اجزا براي يك سيستم سلاح مي توانـد شامل رادار ، پرتـابگر ، موشـك و منبـع تـوان باشـد. پيـاده سـازي زيرساختار ارتباطي سامانه سلاح مبتني بر شـبكه هـاي رايانـه اي ، براي حالت هايي كه اجـزاي سـامانه در فواصـل دورتـري مسـتقر هستند و نياز به انعطاف پذيري بيشتري در انتقال اطلاعات است ، از نمونه هايي است كه در ساختار كلي سامانه سـلاح هـاي مـدرن امروزي كاربرد دارد.    درايــن مقالــه ابتــدا مــروري بــر وظــايف و قابليـت هـاي فنـاوري C4I شـده اسـت. سپس برخي از مدل هاي پياده سازي معمـاري شـبكه C4I  و بـكـارگيري آن درسامانه سلاح بررسي شده بعد از آن يكـي از نمونـه هـاي معماري بخش فرمانـدهي و كنتـرل در سيسـتم سـلاح  موشـكي THAAD ارائه شده است. در بخش انتهايي ايده اي براي طراحـي شـبكه ارتبـاطي سـامانه سـلاح مطـرح شـده و نتـايج حاصـل از شبيه سازي آن را  براي تنظيمات ارائه شده است.    فناوري C4I   هريك از بخشهاي C4I وظيفه اي را برعهده دارند:  فرماندهي: اين قسمت داراي قدرت و توانايي اتخـاذ تصـميم است و همچنين موظف است منابع موجود را به طور كارآمد بين اجزا توزيع كند. اين قسمت وظيفه مديريت، به کارگيري منـابع ، رهبري ، هماهنگسازي و كنتـرل نيروهـاي نظـامي را بـه منظـوردستيابي به اهداف عملياتي دارد.   مخابرات و رايانه: بخش مخابرات و رايانه، دو فناوري فراگيـر مي باشند كه بخش هاي اطلاعاتي ، نظارتي و شناسايي را پشتيباني مي كنند. رايانـه و مخـابرات وظيفـه پـردازش و انتقـال اطلاعات را برعهده دارند.   كنترل: واحدي كه اختيارات كمتري از واحد فرماندهي دارد و از نحوه درستي اجـراي دسـتورات و انتقـال اطلاعـات حصـول اطمينان مي كند.   اطلاعات: مجموعه اي از آناليزهـا، ارزيـابي هـا، پـردازش هـا وتوصيفات از اطلاعات در اين واحد فـراهم مـي شـود . اطلاعـات ازطريق مشاهدات، تحليل ها و يا تحقيقات و رسيدگي هـا بـه دسـت مي آيد.    وظايف واحدهاي C4I ، در جـدول 1 و قابليـت هـاي فنـاوري C4I در جدول 2 به اختصار اشاره شده است.              همه سامانه هـاي C4I  بـه دو قسـمت جلـو و انتهـا تقسـيم مي شوند كه واحد فرماندهي و كنترل در انتهاي سيسـتم اسـت وواحـدهاي شـبكه اي و رايانـه اي از آنهـا پشـتيباني مـي كننـد . در قسمت دوم يعني جلوي سيستم واحد اطلاعاتي و اجزاي آن مثل  سيستم حسگرهاي زميني ثابت يا سيار كه داده هاي خام را براي قسمت انتهايي سيستم جمع آوري مي كنند، قرار دارد. بـراي برقـراري ارتباطـات در قسـمت مخـابرات ميتـوان از  فناوري مـاهواره هـاي زمينـي ، هـوايي و شـبكه هـاي اسـتراتژيك استفاده كرد. در اين قسـمت امنيـت شـبكه و امنيـت داده هـاي اطلاعاتي بسيار مهم است . در واحد فرماندهي وكنترل در سيستم هاي تاكتيكي ، يك مركز مشاهده و پيـاده سـازي قرارگـاه نظــامي نيــازاســت. بخــش اطلاعــاتي نيــز شــامل ميــدان رزم الكترونيكي، رادارهاي نظارتي زمينـي و بخـش تركيـب داده هـا وتحليل ها ميباشد.    زيرساختار معماري C4I   ارتباطات داده اي در سامانه هاي C4I  وابسـته بـه كـاربرد آن مي تواند از استانداردهاي متعددي استفاده كند. به طـور معمـول براي پياده سازي تبادل داده هـا از شبكه هاي رايانه اي استفاده مي شود. در اين شبكه انواع پروتكل هاي استاندارد، توپولوژي هـا و سامانه هاي رمزنگار قابليت پياده سازي را دارند.   براي طراحي زيرساختار ارتباطي يـك سـامانهC4I نيـاز بـه تعريف المان هايي مطابق جدول 3 مي باشد.         يك سامانه C4I يك سامانه تركيبي سخت افزار-نـرم افـزاري است كه تمامي منابع عملياتي را بـاهم تركيـب مـي كنـد و يـك زمان بندي سريع براي تخصيص آنها ارائه ميدهد.  قابليـت ارتبـاط برقـرار كـردن يـا تبـادل داده چنـد سـامانه همكاري تركيبي نام دارد. به عنـوان مثـال، فرمـت داده خـاص ،پروتكل ارتباطي از ملزومات پايه هستند. براي اينكه يك يا چنـدكامپيوتر بتوانند با هم همكاري تركيبي داشته باشند، مي بايسـت قادر به فهم اطلاعات ردوبدل شـده باشـند و بتواننـد بـه درسـتي نتايج موردنياز را توليد كنند. بنابراين كامپيوترها بايد از مدل هاي مرجع يكساني براي ارتباط با يكـديگر اسـتفاده كننـد. در ادامـه برخي از مدل هاي پياده سازي معماري شبكه C4I و بـه كـارگيري آن در سامانه سلاح بررسي شده است.
  9. جنگ اطلاعات   نویسنده: حسین اژدر   در طول تاریخ، کسب پیروزی های بزرگ نظامی در اغلب مواقع مرهون برتری در زمینه ی تحرک ، قدرت آتش ، اطلاعات یا لجستیک قلمداد شده است و سیستم های برتر فرماندهی و کنترل، فرماندهان را قادر میساخته تا با حفظ انسجام اقدامات صورت گرفته، این قابلیتها را در زمان و مکان مقتضی به کار بسته و به پیروزی دست یابند.   پیچیدگیهای روز افزون تحولات نظام بین الملل و تعاملات تنگاتنگ و نزدیک ، فعل و انفعالات سیاسی و فرآیند های نظامی ، محیط جنگهای پیشرفته را از حاکمیت مطلق تاکتیکها و رویه و روشها (استراتژیها) نظامی خارج ساخته و حوزه ی نفوذ و تاثیر عوامل تکنولوژیکی، اقتصادی، روانی، فرهنگی، سیاسی و… را در این محیط به شدت گسترش داده است. از سوی دیگر بروز تغییرات اساسی در مولفه های قدرت و حاکمیت در واحدهای سیاسی که می توان آن را پیامد تحولات فوق دانست ، سبب قرابت و همگرایی در حوزه ی مطالعات نظامی و روابط بین الملل شده است. برای شناخت دقیق و عمیق از عوامل موثر و تداوم بخش در حاکمیت دولتها در این عرصه ، ناگزیر باید زمینه ی آشنایی بیشتر با فضای طراحی استراتژیک، تصمیم سازی و مدیریت اجرا در ساختار حکومتی و نیروی نظامی آنها، فراهم آید.   مفاهیم سنتی جنگ که گاهی در مباحث علم حقوق از آنها با عنوان «مخاصمات» (hostilities) یاد میشود در برگیرنده ی هیچ یک از قابلیتهای موجود در فهرست قابلیتهای جنگ اطلاعات نیست. اصطلاح جنگ اطلاعات و به ویژه بخش «جنگ» آن تا حدودی گمراه کننده است. پرداختن به موضوع جنگ اطلاعات کاری است دشوار ، از این جهت که برای بسیاری از افراد القاگر اموری است پراکنده و کمابیش ناپیوسته و در عین حال، برای معدود اشخاصی که با اقدامات نه چندان به هم پیوسته تشکیل دهنده ی مجموعه برنامه های جنگ اطلاعات دولت آمریکا آشنایی دارند معنای اموری منسجم و به هم پیوسته را دارد که به طور بالقوه همدیگر را تقویت میکنند.   چندین سال است که اصطلاح جنگ اطلاعات را بدون توجه کافی، برای توصیف مجموعه ای از برنامه های دفاعی و امنیتی یا یک برنامه ی تسلیحاتی خاص از این مجموعه که برای هدف گیری امکانات C4I دشمن طراحی شده به کار میبرند. جنگ کنترلی (control warfare) تجلی فهرست گسترده ای از قابلیتهای جنگ اطلاعات است که میشود از آنها (علاوه بر ساختار C4I دشمن که هدف اولیه جنگ اطلاعات است) علیه زیر ساختهای ملی و قابلیتهای جنگ او نیز بهره برد.   بنیان آموزه ی جنگ اطلاعات بر پایه جنگ الکترونیک گذاشته شده (در تعاریف بنیادین و اولیه خود) و در نمونه های اولیه تعریف خود همواره بر داده های الکترونیکی تاکید داشته و نحوه ایجاد اختلال در این داده ها بر علیه نیروی در تقابل با نیروی خودی را مد نظر و هدف اصلی خود قرار داده. مثلا، از کار انداختن رادار دشمن و آلوده کردن کامپیوتر های نیروی در تقابل با ویروسها رایانه ای، به کار گرفتن موشکهای هوشمند برای نابود کردن مراکز فرماندهی و اطلاعاتی آن ، و از جمله سردرگم کردن تجهیزات نیروی مخاصم با فرستادن علایم دروغین، و استفاده از دیگر وسایل برای گمراه کردن دشمن از مهم ترین وظایف در دستور کار جنگ اطلاعات بوده است. ولی به اطلاعات و داده ها، در جنگ فرانوین به عنوان یکی از مولفه های اساسی و یک سرمایه استراتژیک نگاه میشود. بدین معنی که تنها موضوع، کسب اطلاعات در باره ی جبهه یا حملات تاکتیکی به شبکه های راداری یا تلفنی طرف مقابل مطرح نیست، بلکه اهرم نیرومندی مورد نظر است که بتواند مهمترین تصمیمات دشمن را دگرگون سازد.   در اینجا مفهومی متولد می شود به نام جنگ دانسته ها در صحنه ی نبرد به این صورت که : هر طرف خواهد کوشید با دستکاری در جریان گرفتن و فرستادن اخبار و اطلاعات، بر اقدامات دشمن، اثری با حداکثر تاثیر داشته باشد و دانسته های آن را در پرتوی آن چیزی که میخواهد قرار دهد. در اینجا عملیاتی که با عنوان فرماندهی و کنترل قابل قبول است بر این امر تاکید دارد:   انجام اقدامات امنیتی، فریب نظامی، عملیات روانی، جنگ الکترونیک، و ویران سازی مادی با پشتیبانی متقابل از نظر اطلاعاتی، به منظور محروم کردن دشمن از اطلاعات، تحت تاثیر قرار دادن، کاهش، یا انهدام امکانات فرماندهی و کنترل او، و در عین حال تقویت امکانات فرماندهی و کنترل «دوست»در برابر چنین اقداماتی در برابر دشمن مشرک.   اگر چنین آموزه فرماندهی وکنترلی در دستور کار قرار گیرد و به درستی و خوبی اعمال شود به فرماندهان این امکان را میدهد که پیش از آغاز عملیات جنگی سنتی، ضربه ی کارسازی را به دشمن وارد سازند. این دستور العمل و یا به واقع آموزه با تاکید بیشتر بر کارهای اطلاعاتی و جاسوسی و گسترش دامنه موضوع به عملیات روانی به منظور اثر گذاشتن بر «احساسات، انگیزه ها، تعقل واقعی (پردازش و تدبر با حد اکثر بازدهی) و سر انجام «رفتار نهایی» در واقع پارامتر ها ی رسمی و به واقع عناصر تشکیل دهنده ی جنگ اطلاعات را دگرگون و افزایش میدهد و دامنه و فراگیری این مفهوم را گسترده تر می سازد.   طرح C4I ویژه نیرو های عملیاتی ،تصاویر دقیق و کاملی را از صحنه ی جنگ، اهداف مامورتهای به موقع و پیچیده و بهترین زاویه هدف گیری را در اختیار آنان قرار میدهد. استراتژی نظامی بر این مسئله تصریح دارد که عملکردهای C4I نه تنها دارای اهمیتند بلکه بی تردید در زمره ی جنبه های پشتیبانی کننده ی مبارزه و پیروزی در جنگ به شمار می روند.   همچنین به تشابه مفهوم این مقولات با هم دقت شود: «اهداف ماموریتهای به موقع و پیچیده»و فرآیند «ارتباط» «تصاویر دقیق و کامل از صحنه جنگ» و فرآیند «نظارت» «بهترین زاویه ی هدف گیری» فرآیند «تحلیل داده ها» و «نظارت».   از نیمه ی دهه ی ۱۹۸۰ تا اواخر آن یکی از محورهای اصلی مباحث جاری میان سیاستگذاران مسایل دفاعی و امنیتی اصطلاح درگیری کم شدت (low intensity conflict – lic) بود. مباحث جنگ اطلاعات (information warfare) نیز در اواسط دهه ی ۱۹۹۰، به طور منظم به معرکه ی آرای سیاست گذاران امور دفاعی و امنیتی بدل گشته بود . به عبارتی اصطلاح (جنگ اطلاعات) نیز همانند اصطلاح (درگیری کم شدت) قابلیت انتقال مفهومی ثابت و یکپارچه را به مخاطبان اصلی خود ندارد . در واقع جنگ اطلاعات را میتوان مشتمل بر روشهایی غیر مرگبار دانست که موجبات تضعیف یا از کار افتادن فرآیندهای مهم اطلاعاتی ارتباط (connectivity) ، نظارت (surveillance) و تحلیل داده ها (data analysis) را فراهم می آورد. رابطه ی میان این سه فرآیند اطلاعاتی از تاثیر عظیم و چشمگیر آنها بر توانایی ساختار رهبری دشمن در تصمیم گیری به موقع و یا آگاهانه برای مدیریت جنگ نشات میگیرد.   در قاموس اطلاعات مدرن ، «ارتباط» ساختار و شالوده ی شاهراه اطلاعات نظامی را تشکیل میدهد و در این شاهراه حق تردد با داده های «نظارتی» است. «تحلیل داده ها» نیز کار جمع بندی و به نمایش گذاشتن داده های نظارتی را انجام میدهد. که در واقع بیشترین حجم داده ها را تشکیل میدهند، آنهم به نحوی که روند تصمیم گیری را سهولت بخشد. تصمیمات نظامی و دفاعی به شدت به کارایی این فرآیند ها وابسته است. مشکل بتوان تصمیم نظامی مهمی را سراغ گرفت که به طور مستقیم بر مبنای ارزیابی کمابیش آنی داده ها استوار نشده باشد.   هیچ کدام از این فرآیندها به خودی خود به وجود آورنده ی قابلیتی مرگبار نیستند. بر همین اساس، برخی از فناوری های جنگ اطلاعات که کارایی نسبی این فرآیند های اطلاعاتی را کاهش میدهند باز در مجموعه ی بزرگتر دیگری از قابلیتهای جدید نظامی قرار میگیرند که گاه از انها با عنوان سیستمهای فناوری غیر مرگبار (non-lethal) یا نیمه مرگبار (low-lethal) یاد میشود.   به دلیل انقلاب تکنولوژیک بوجود آمده سالهای اخیر در عرصه ی ارتباطات و الکترونیک و و نیز گزارشهای فراوانی که از موفقیتهای اقدامات اطلاعاتی صورت گرفته در جریان عملیات طوفان صحرا حکایت دارند و در ماهها و سالیان اخیر جای خود را در آثار مکتوب نظامی باز کرده اند، پیچیدگی این قبیل فرآیندهای (پشتیبانی کننده) افزایش یافته و نقش آنها در برنامه ریزی های دفاعی برجسته تر شده است. این افزایش پیچیدگی پیامدهای چندی برای امنیت ملی و بین المللی به دنبال دارد، از جمله در برخی موارد بروز قابلیتهای بالقوه (و به عقیده ی برخی بالفعل) در جهت کاهش چشم گیر توانایی های فرماندهان جبهه ی مخالف در انجام مانور یا اعزام نیرو به نحو موثر و کار آمد.   در مورد عملیات آفندی اطلاعاتی باید خاطر نشان ساخت که امروزه فرماندهان، هدف گیری مراکز هماهنگی فرماندهی و کنترل را (که ارتباط، نظارت و داده پردازی، اجزای تفکیک ناپذیر آنها محسوب میشوند) در صدر سایر امور قرار دارند داده اند. یکی از مصادیق این قضیه، عملیات هوایی ناتو در سپتامبر ۱۹۹۵ بر فراز بوسنی و هرزگوین است که بر صحت این سیاست مهر تایید زد.    برای آغاز جنگ اطلاعات لزوم کسب نوعی «امتیاز اطلاعاتی» (informational advantage) و یا «تمایز اطلاعاتی» (informational differential) به هنگام تدارک جنگ انکار ناپذیر مینماید . مفهومی که در اینجا مطرح است آن است که صحت و میزان اطلاعات و دانسته های نظامی نیروی خودی نسبت به نیروی دشمن در مقایسه با دانسته های دشمن در مورد این نیرو ها از سطح بالاتری برخوردار باشد.   این مفهوم همواره به اندازه کافی معتبر بوده اما امروزه لزوم کسب و حفظ «برتری اطلاعاتی»برای فرماندهان، در مقابل هرگونه دشمن قبل و بعد از جنگ و در طول آن نه تنها بیشتر درک میشود، بلکه به لحاظ تکنولوژیکی با پیشرفت ماهواره های جاسوسی و امکانات امنیتی رایانه ها امکان تحقق آن افزایش یافته است.
  10. تکامل مفهوم فرماندهی و کنترل از C2 تا C5I2    منبع : برداشت آزاد قسمتی از مقاله "سامانة فرماندهی و کنترل C5I2 و بررسی نقش رایانه ها در آن " نوشته فریدون عبدی در فصلنامه علمی - پژوهشی مدیریت نظامی شماره 42 تابستان 90   مفهوم فرماندهی و کنترل (Command and Control ) از شروع نخستین جنگهای بشری مطرح بوده است و سالهای طولانی محدود به همین دو واژه تعریف شده است. این مفهوم را در اختصار با عنوان C2 می شناسیم .   با پیشرفتهای بشری و دستیابی به فناوریهای ارتباطی جدید و در ادامه رویکرد روزافزون ارتش ها به سیستم ها و تجهیزات ارتباطی کلمه ارتباط ( Communication ) به راحتی جای خود را در کنار C2 باز کرد و مفهومی جدید تر به نام C3  پدید اورد.    در زمانی که سیستمهای خبرگیری از دشمن و اطلاعات (Information )برای فرماندهی صحیح در میدان نبرد نیز اهمیت خود را به عنوان یکی از ارکان اساسی موفقیت نشان داد ، فرماندهان نظامی با مفهومی جدیدتر با عنوان C3I به رهبری میدانهای نبرد پرداختند.   با گسترش روز افزون حجم و کیفیت اطلاعات و لزوم پردازش ، ادغام و تلخیص ، تفسیر و تصمیم سازی فوری و حتی ایجاد پردازش رایانه ای در خود سیستمهای ارتباطی ، نقش رایانه (Computer ) به عنوان یکی از اجزای مهم مطرج شد . این اهمیت و برجستگی به قدری مهم بود که ناگزیر اصطلاح جدیدی با عنوان C4I پدید امد که امروزه یکی از موضوعات تحقیقاتی مهم در بیشتر ارتشهای جهان است.   جنگ های پیش رو باید بتوانند تمام عوامل ، سامانه ها و دستگاههای مربوطه در منطقه و میدانهای مختلف نبرد را مانند چسب به هم بچسبانند تا اجزای مختلف سیستم در پیوند رودررو همدیگر را بشناسند و ماهرانه با یکدیگر کار کنند . در واقع انچه سامانه C4I را کاملا مفید جلوه می دهد ، یکپارچه سازی  ( Integration ) اجزای سیستم با سامانه های جنگ افزار است که سامانه ما را به C4I2 تغییر و ارتقا می دهد.   در راه توسعه سامانه فرماندهی و کنترل به نظر می رسد که آنچه در اجرای طرح های عملیاتی و دستورهای نبرد و رزم اهمیت بالایی دارد و در واقع تضمین کننده به نتیجه رسیدن سیستم است همکاری و هم سویی تلاش کل سیستم ( Colaboration ) است.  با همسو شدن جهت بردارهای عامل های مختلف در سیستم است که بیشترین میزان بهره وری فراهم می گردد . در حقیقت این وحدت عمل در کل سامانه فرماندهی و کنترل ضروری است . با داشتن سامانه C5I2 در زیر سامانه ها و دستگاههایی خواهیم داشت که به صورت هم افزا و همسو ( Synergice ) توان حاصل سیستم را به صورت بهینه ارائه خواهند کرد.
  11. مدل پیشنهادي سیستم فرماندهی و کنترل نظامی   نویسندگان : محمد پارسا، دکتر عباس اوطاد العجم   قسمت آخر   آگاهی ازفضاي نبرد در ساختار جدید فرماندهی و کنترل و نمونه اي از سامانه هاي مربوط     فضاي نبرد که یک منطقه تصویري چند بعدي است کـه در آن نیروهاي رزمنده و سلاحها مستقر هستند و فضاي زیرسطح، روي سطح، هـوا و فضـا را بـه عنـوان محیطـی بـراي هـدایت جنـگ و درگیري شامل می شود . آگاهی برتر از صحنه نبرد به فرماندهان اجازه می دهـد کـه هـدف مشترك براي نیروهاي عملیاتی ایجاد نماید و با آگاهی از شـرایط دینامیکی و الگوي نیروهاي درگیر ، همـواره ارزیـابی صـحیحی ازصحنه نبرد داشته و تصویري از فضاي عملیاتی آتی ترسیم شود و از تبعات تصمیمات خود در حـوزه زمـان و مکـان آگـاه گردنـد و مهمتر اینکه آسیب پذیري احتمالی را در طول جنـگ تشـخیص دهند.   سامانه هاي مناسب قادرند یک تصویر سازگار از صـحنه نبرد براي تمام نیروهاي درگیر ایجاد نمایند . گرچه ممکـن اسـت هر یک از نیروها این تصاویر را با دیدگاه خود مشاهده نماینـد ، در سطح تاکتیکی که یک درگیري ممتد دینامیکی بین دو طرف در حال انجام است اطلاعات هریک از دو طـرف مرتبا از برتـري بـه تعادل و به افول در حال تغییر است . آگاهی برتـر از صـحنه نبـرد ودانش برتري از صحنه نبرد باعث تکمیـل و آمـاده سـازي صـحنه نبرد می گردد ، آماده سازي صحنه نبرد نقش اساسی در پیـروزي جنگ دارد، تمام فعالیتهایی که منجر به درك شرایط فیزیکی،سیاسی، الکترونیکی، نرم افزاري و دیگر ابعاد صحنه نبـرد می شوند، را دربر می گیرد . ابعادي همچون عوارض زمـین، نظـام حاکم زیرساخت ، جنگ افزار الکترونیکی و شبکه هاي رایانه اي و مخابراتی ساختار و محدوده صـحنه نبـرد را مشـخص مـی کننـد . آماده سازي صحنه نبرد بر پایه روش هاي فعال و غیرفعال تحلیل و ارزیابی ، مشخصات دقیقی از اهداف موردنظر حاصل مـی نمایـد .  فرآیند تصمیم سازي و درجـه درگیـري مـدل مـی شـود ، آسـیب پذیري و محدودیت هاي عملیاتی دشمن مشـخص مـی گـردد و براساس آنها اقدامات آفندي مناسب پیش بینی می شـوند . نتیجـه این عملیات شناسایی فضاي صحنه نبرد خواهد بود .   بـا آگـاهی ازفضاي نبرد، میزان بحرانی بودن هر سطح و یا واحـد سـازمانی درارتباط با تحلیل و گردش اطلاعات معلوم خواهد شـد . پـس از آن می توان تعیین نمود که حـذف کـدام یـک از ایـن لایـه هـا و یـاجایگاه ها در گردش اطلاعات و فرآیند تصمیم سازي بلامانع بوده ، یا داراي آسیب هاي کمتري هستند. نکتـه ي بسـیار مهـم دیگـر این که فناوري هاي اطلاعات در ایـن ارتبـاط ،بـه سـازمان هـاي نظـامی کمکـی ارزنده خواهنـد کـرد . تجهیز بـه فنـاوري هاي اطلاعات ، علاوه بر فـراهم کـردن مسـیرهاي اطلاعـاتی کوتـاه تـر ومستقیم تر و نیز گردش روان اطلاعات ، لزوم پـرش اطلاعـاتی ازبعضی از سطوح سازمانی را منتفی می سازد.    براي انجام مکانیزه آگاهی از فضاي نبرد ،نرم افزار هـاي متعـددي طراحی گردیده که نمونـه هـایی از ایـن سـامانه در شـکل  آورده شده است:      سامانه پیشرفته صحنه نبرد اطلاعاتی   یکی از نیازهاي اساسـی فرمانـدهان جهـت تصـمیم گیـري وهدایت کلی عملیات در منطقـه، آگـاهی کامـل و همـه جانبـه ازفضاي نبرد است سـامانه پیشـرفته اطلاعـاتی صـحنه نبـرد یـک تصویر سازگار از صحنه نبرد را براي تمام نیروهاي درگیر (صـف وستاد) مهیا می نماید تا فرماندهان و تصمیم گیران بر حسـب نیـازخود و با استفاده ازتصویر کلی ، تصمیم لازم را اتخاذ و عملیـات را هدایت نمایند ، اگرچه ممکن است هریک از نیروها و یـا یگـان هـا با توجه به وظیفـه ي ذاتـی خـود ایـن تصـاویر را مشـاهده و درك متفاوتی داشته باشند. این سامانه قابلیت کافی جهـت تأمین نیازمندي هاي اطلاعاتی سطوح مختلـف فرمانـدهی را بـرحسب نیاز دارا می باشد. در این سامانه اطلاعات دائماً و به صـورت بلادرنگ تجزیه و تحلیل، پردازش، دسته بندي و تلخیص گردیده و به صورت مختصر، مفید و گویا (نوشتاري، شـنیداري، تصـویري) در معرض دید فرماندهان و تصمیم گیران جنگ قرار مـی گیـرد.    در واقع این سیستم اطلاعات لازم و کـافی در مـورد حسـگرهاي موجود در منطقه عملیات (فعال، غیرفعال، صوتی،حرارتی، نـوريو ، اپتیکی، الکترونیکی، الکترومغناطیسی حرکتـی و فیزیکـی ) درمنطقه نبرد ، یگان هاي دشمن ویگان هـاي خـودي ، مشخصـات دقیق از اهداف ، را قرار می دهد . به عبارت دیگر آماده سازي صحنه نبرد، مراقبت و تجزیه و تحلیل صحنه نبرد، تصویرسازي از صحنه نبرد، انتشار آگاهی از صحنه نبرد فرآینـدهایی اسـت کـه تزریـق اطلاعات براي سامانه پیشرفته اطلاعاتی صحنه نبرد را فراهم مـی سازد که سطوح مختلف فرماندهی بتواننـد بـا بهـره گیـري از آن به طور همزمان عملیات را هدایت و پشتیبانی نمایند. سامانه هـاي اطلاعاتی پیشرفته داراي این تأثیر هستند که قلمروهاي مأموریت هاي فرماندهی و کنترل (آگاهی از فضاي نبـرد، مـدیریت فضـاي نبرد و اتخاذ تصمیم) را به یکدیگر نزدیک کرده و باعـث افـزایش کارایی و اثربخشی سیستم هاي فرماندهی و کنتـرل مـی گـردد .     سامانه پیشرفته اطلاعاتی صحنه نبرد کـه زیرسـامانه هـاي طـرح ریزي، هدایت عملیات و مدیریت را پشتیبانی اطلاعاتی می نماید ،نقش کلیدي در هدایت کلـی عملیـات بـه عهـده دارنـد زیـرا بـرحسگرها اعمال مدیریت نموده و بر حسب نیاز، فرامین لازم را در مورد نحوه فعالیت آنها، تخصیص هـدف، انتخـاب سـلاح مناسب اعمال می نماید. در این سیستم خروجی بعضی از انواع حسگرها مستقیم به واحـدپرتاب نظیر توپ یـا موشـک متصـل اسـت و در صـورت دریافـت اطلاعات حیاتی نظیر اعـلام خطـر (حملـه آنـی دشـمن در یـک منطقه)، مستقیماً فرمان آتش را صادر می کند . بـه عبـارت دیگـرچنین حسگرهایی با دریافت کامل اطلاعـات از محـیط پیرامـونیخود نیازي به پردازش مجدد ندارند.     به طور کلی قابلیت ها و محصولات این سامانه عبارتند از:   - دریافت داده هاي ورودي از حسگرهاي مختلف به پایگاه داده ها به صورت خودکار - پردازش خودکار اطلاعات و انتشار آنها به مبادي ذیربط - خودکارسازي مدیریت جنگ الکترونیک - فعال سازي سیستم حسگر به سکوي پرتاب و مشـخص ساختن اهداف با اولویت بالا براي هدف گیري دقیق - مشخص نمودن میزان سطح دسترسی اطلاعـات بـراي هر رده - مدیریت حسگرها - تهیه تصاویر عملیاتی مشترك - ترکیب اطلاعات چندین حسـگر و تبـدیل آن بـه یـک تصویر واضح در صحنه نبرد - ایجاد جریان گردش یکنواخت اطلاعات   نتیجه گیري:   در گذشته و حال سـاختار سـنتی نیروهـا بـه لحـاظ نداشـتن اطلاعات دقیق و بی وفقه از موقعیت ، مواضع و اهداف مورد نظر، از دقت لازم برخوردار نبوده و به دلیل عدم امکان توزیع اطلاعـات در سطوح مختلـف فرمانـدهی ، تصـورهاي متفـاوتی از صـحنه جنگ براي فرماندهان رده هاي مختلف ایجاد نمـوده کـه موجـب عدم هماهنگی و وحدت فرماندهی در جنگ میگـردد . همچنـین بطورقطع ، فقدان اطلاعـات کـافی و دقیقـی کـه بتوانـد سـطوح مختلف فرماندهی را در هدایت عملیات به طور همزمان پشـتیبانی نماید ، از چالش هاي نیروها به شمار می رود که باید مرتفع شود .     بررسی ها نشان می دهد براي رفع مشکل سیستم هاي سـنتی،سیستم هاي جدید باید به گونه اي طراحی شوند که امکـان تبـادل اطلاعات بین آنها به طور مستقیم امکان پذیر گردد. نتیجه این کار تبادل سریع و بی واسطه و امن اطلاعات ، البته با رعایـت سـطوح دسترسی مجاز، مـی باشـد و از اتـلاف بیهـوده وقـت در سـاختارسیستم سنتی ، به دلیل کندي روال حرکت اطلاعات چه بصـورت سلسله مراتبی و چه بصورت مستقل ، جلوگیري به عمل می آیـد . درا ین سیستم تبادل مستقیم اطلاعـات بـین نیروهـاي مختلـف امکانپذیر است.     مطالعات انجام شده بیانگر آنست که  پیشرفت علم و فنـاوري در زمینه هـاي مختلـف، و اسـتفاده از آنهـا باعـث شـده کـه ایـن سیستم نیز دچار تحول شده و دیدگاههاي تئورسین هاي نظـامی را متحول نموده و دکترین نیروهاي مسلح را تحـت الشـعاع قـرارداده و باعث ارتقاء توان رزمی نیروها در زمینه هـاي مختلـف مـیگردد . ازجمله فنون تاثیر گذار بر این حوزه ، فنـاوري ارتباطـات واطلاعات است که باعث شده فرماندهان با فائق آمـدن بـر مسـئله فاصله و زمان بتوانند ناظر صحنه نبرد بوده و با توجـه بـه کمـک سیستمهاي هوشمند ، تصمیم سازي مناسب را داشته و نظاره گر نتایج اجرای فرامین خود باشند.     بررسی و مطالعه شرائط فعلی حاکم بر فضا و صحنه نبرد نیـز نشان میدهد تنها بسـتر ارتبـاطی مناسـب ، وجـود سـامانه هـاي مکانیزه و مبتنی بر فنآوري اطلاعات کـه صـرفا جنبـه پشـتیبانی کننده دارند براي اعمال فرماندهی و کنترل کافی نیستند ، لذا باید بدنبال شناسائی سیستمهائی بـود کـه در فضـا و صـحنه نبـرد بتوانند این مهم را محقق سازند. درایـن راسـتا بکـارگیري فنـاوري اطلاعات در فرماندهی و کنتـرل در قالـب پـنج مولفـه "چرخـه طراحی،چرخه مدیریت صحنه نبرد،چرخه آگاهی از فضاي نبرد،چرخه اطلاعات پیشرفته و چرخـه هـدایت محـیط عملیـات،بشرحی که ذکر گردیده است می تواند بخوبی کار سـاز باشـد و پیش بینی می شود که دستاوردهاي قابل ملاحظه آن در صـحنه نبرد بتواند فرماندهی وکنترل را به معنی واقعی این واژگان میسر وتسهیل نماید. ضمن آنکه بستر مناسبی را براي پژوهش گـران ومحققین جهت مطالعه و توسعه عمیقتر و دقیقتر فـراهم سازد.  
  12. مدل پیشنهادي سیستم فرماندهی و کنترل نظامی   نویسندگان : محمد پارسا، دکتر عباس اوطاد العجم   قسمت دوم   الگوي ساختار جدید فرماندهی و کنترل  ارتباط مناسـب و سـامانه هـاي مکـانیزه و مبتنـی بـر فنـآوري اطلاعات در حوزه هاي منابع انسانی ، اطلاعات عملیاتی، اطلاعات جغرافیائی،  آمادبستر و پشتیبانی و حتی امور مـالی بـااستفاده از واسط هاي گرافیکی و قابل بکـارگیري بـراي کـاربران ، (که عمـدتا عناصـر عملیـاتی هسـتند)، مسـلما نیازمنـدي هـاي اساسی و اولیه ساختار جدید سیستم جدید فرماندهی و کنتـرل راتشکیل می دهد اما این حوزه ها صرفا پشتیبانی کننده  هسـتند و اغلب سازمانهاي نظامی کم و بیش درپـی ایجـاد و توسـعه ایـن سیستمها هستند لذا باید بدنبال شناسائی سیستم هائی بود کـه در صحنه نبرد بتوانند فرماندهی و کنترل را به معنی واقعـی ایـن واژگان میسر و تسهیل نمایـند . بـدین لحـاظ و بر اسـاس مطالعـات وتحقیقات انجام شده ساختار جدید بر اساس پنج مولفـه چرخه طرحریزي ، آگاهی از فضاي منطقه نبرد ، مدیریت صـحنه نبـرد ،چرخه هـدایت و سیسـتم اطلاعـات پیشـرفته مـی باشـد که بـا مکـانیزه نمـودن ایـن مولفه ها و یکپارچه نمودن آنها، چـالش هـاي سیسـتم سـنتی بـرطرف و نیازمندیهاي ساختار جدیـد فرمانـدهی و کنتـرل حاصـل می گردند. در ادامه تعریف هر یک از این مولفه هـا بیـان و نمونـه اي از سامانه هاي مرتبط و تلویحا دلایل وجودي هر یک ارائه مـیگردد. همچنین با مکانیزه نمودن اطلاعات به صـورت یکپارچـه ازسامانه هاي مختلف مرتبط با فرماندهی و کنتـرل بهره گیري می شود.   چرخه طرح ریزي و نمونه اي از سامانه هاي مربوطه توالی کار ها درطرح ریزي ، تصـمیم گیـري و اجـراي آن مسـتلزم انجام یک سري اعمال جداگانه یا "گام" هاي مستقل مـی باشـد .  این بحث ضمن اینکه در مورد فرمانده و سـتاد یگـان تـاکتیکی وایجاد و توسعه طرحها و دستور ها بـراي عملیـات رزمـی مصـداق دارد ،براي سایر عملیات نظامی وبمنظـور تهیـه پیشـنهاد هـا نیـز بطور یکسان مورد استفاده فرماندهان و ستاد واقع می شود. براي انجـام مکانیزه گام هاي چرخه طرحریزي نرم افزارهاي متعددي طراحی و پیاده سازي گردیده است .     چرخه هدایت محیط عملیات و نمونـه اي از سامانه هاي مربوطه   نظـارت ،کنتـرل و هـدایت فرمانـدهی و ستاد بـر اجـراي دستورهاي صادره کار مداومی است که بایستی بر مبناي تصـمیم و تدبیر فرمانده انجام گیرد تا اطمینان حاصـل شـود کـه وظـایف واگذاري به یگانها برابر خواسته انجام و ماموریـت واگـذاري اجـرا گردد.     از ویژگی هاي عملیات آفندي، هدایت ناشی از ابتکـار و خلاقیـت فرماندهان جزء می باشد که از طریق تطبیق دادن سریع وضـعیت موجود با تغییرات و دگرگونی هاي حاصل از رزم انجام می گیـرد . فرماندهان جزء باید توانایی بهره بـرداري سـریع از موقعیـت هـاي پیش آمده را داشته باشند و با خلق تفـوق و برتـري بـر دشـمن ، انهدام سریع سیستم پدافندي وي را میسر سازند. عواملی کـه بـه این امر کمک می کند، علاوه بر خصلت ذاتی فرماندهان که بایـددر هنگام گزینش آنان به آن توجه شود، شرکت فعال در مراحل مختلف آموزش از تئوري تا عمل می باشد.     اجراي تک هماهنگ شده بایستی مانند یک سیل بنیـان کـن بـا سرعت در مواضع پدافندي دشـمن جـاري شـده و آن را در هـم شکند و با تغییر سریع استعدادها و امکانات، شکاف هایی را قبـل از اینکه بتوان واکنش مناسبی از خود نشان دهد تعریـف و تحـت کنترل درآورده و نیروهاي عمده دشمن را منهدم یا خنثی نماید.  کلید پیروزي در یک عملیـات آفنـدي ، شکسـت دشـمن قبـل از وضعیت "نقطه اوج عملیات " است ،  . نقطـه اوج عملیات یا لحظه بحرانی ، زمانی ایجاد می گردد که نیرو در هنگام اجراي تک ، استعداد خود را بیش از اندازه به کار برد ولـی نتوانـد امتیاز شایسته اي از دشمن کسب کند. در چنین نقطه یـا لحظـه اي است که یگان تکاور کاملا متوقف می شود و با پذیرش خطري غیرمعقول به عملیات بی فایده اي که جز ضعیف شـدن تـدریجی نیرو، سودي ندارد ، تن در می دهد. اصولاً در عملیات آفندي، تلاش فرماندهان بـر نـابودي و شکسـت سریع دشمن و جلـوگیري از افـزایش تلفـات اسـتوار مـی گـردد.      کسب ابتکار و ضربه زدن به نقـاط آسـیب پـذیر دشـمن و ادامـه پیشروي در عمق و ایجاد شرایط سـیال بـه منظـور جلـوگیري ازبرقراري پدافند سازمان یافته دشمن، از ضروریات هدایت عملیات آفندي است.  ابتکار عمل از مهمترین عوامل در هـدایت یـک عملیـات آفنـدي است. فرماندهان در سطوح عملیات باید آزادي عمل داشته باشند تا در صورت مصلحت، نبردهاي بی حاصل را متوقـف و بـا ابتکـارخود به عملیاتی مبادرت نمایند که بهـره بیشـتري از آن حاصـل گردد.   در چنین شرایطی قبول واقعیات موجود توسط رده هـاي بـالاتر ، از تحلیل رفتن و تضعیف نیروها که از اهم مسایل است ، جلوگیري خواهد نمود . فرماندهان عملیات، در چنین شرایطی بـاتجزیه و تحلیل مـداوم نبـرد ، ممکـن اسـت در بعضـی منـاطق ازموفقیت بهره برداري نموده و تک را ادامـه داده و جلـوتر برونـد در بعضی مناطق، عملیات را موقتا نگهدارند.  هنگامی که عملیات آفندي علیه یک دشـمن تمرکزیافتـه انجـام می شود، فرماندهان نیروهاي تکاور بایـد سـعی نماینـد بـا اتخـاذ مانورهاي مناسب ، دشمن را وادار بـه تغییـر وضـعیت نمـوده و ازمواضع تهیه شده خود بیرون کشانده و در موقعیت نامناسب قـراردهند.     مدیریت صحنه ي نبرد و نمونه اي از سامانه هاي مربوطه  دیجیتالی کردن صحنه نبـرد ، کـاربردي از فنـاوري اطلاعـات بـراي کسب ، تبادل و بکارگیري اطلاعات به موقع از میدان جنگ است که نیازهاي هر واحد فرماندهی ، پشتیبانی آتش وتدارکات را تأمین می کند ؛ به گونه اي که یک بینش شفاف و دقیـق ازصـحنه جنـگ رابـراي آنها به وجود می آورد.  دیجیتالی کردن صحنه جنـگ اسـتفاده از جریـان سـریع اطلاعـات است که از میان شبکه هاي الکترونیکـی گذشـته و بـه کمـک سـامانه هاي پردازشگر پیشرفته به سرعت مورد پردازش قرار مـی گیرنـد و بـه کمک سامانه هاي نرم افزاري تصمیم سازي به حل مسـائل پیچیـده نبرد کمک میکند.    دیجیتالی کردن صحنه جنگ، زمینه ساز همـاهنگی درتحرکات و افـزایش قـدرت مـانور، تـأمین آتـش مـؤثر و وحـدت فرماندهی و کنترل می باشد و به مدد شبکه هـاي درهـم تنیـده اطلاعاتی که به طور عمودي و افقی گسترش یافته اند، حاصـل و موجب تفوق تصمیم گیري خودي نسبت بـه دشـمن در دو بعـد زمانی و مکانی می شود. هدف عمده ي دیجیتالی کردن صحنه نبرد، ایجاد تصویري واحـد و صحیح از صحنه ي جنـگ بـراي سـطوح مختلـف فرمانـدهی ورزمی است. این هدف از طریـق جمـع آوري اطلاعـات از شـبکه هاي متنـوعی از حسـگرها ، پسـت هـاي فرمانـدهی ، تسـلیحات و جنگ افزارهاي رزمی ، با کمک پردازشگر ،محقق می شود.   از سوي دیگر در حالی که شبکه هاي اطلاعاتی متشـکل از حسـگرها و پست هاي فرماندهی و سیستمهاي پردازش اطلاعات ، درك صـحیح و روشـنی از وضـعیت جنـگ بـراي تصـمیم گیرهـاي عرصـه نبـرد ومقرهاي پشتیبانی وتأمین آتش فراهم میآورند، پایگاه هاي تـدارکاتی و آماد و پشتی با نیاز این اطلاعات براي تامین بموقـع نیازهـا و خواسـت هاي نیروهاي رزمنده در ابعـاد مختلـف رفـاهی ، تسـلیحاتی و پزشـکی بهره برداري می کنند.   در یک جمع بندي می توان گفت دیجیتـالی کـردن،  جـایگزینی فناوري مخابرات صوتی و فاکس که عموماً نقطه به نقطه هسـتند ، با مخابرات دیتاسـت کـه امکـان ایجـاد شـبکه هـاي اطلاعـاتی و ارتباطات چند نقطه به چند نقطه ي هم زمان را فراهم مـی آورد ضمن این کـه کماکـان مخـابرات صـوتی و فـاکس را نیـز تحـت پوشش قرار می دهد.           
  13. مدل پیشنهادي سیستم فرماندهی و کنترل نظامی   نویسندگان : محمد پارسا، دکتر عباس اوطاد العجم   قسمت اول   مقدمه فرماندهی و کنترل واژه بسیار قدیمی در نیروهاي نظامی می باشد که از اولین نبرد تاریخ تا به امروز کاربرد داشته و خواهـد داشـت. منتهی با توجه به پیشرفت علم و فناوري در زمینه هـاي مختلـف و استفاده از آنها باعث شده که این سیستم نیز دچار تحول شـود و دیدگاههاي تئورسین هاي نظامی را متحـول نمـوده و دکتـرین نیروهاي مسلح را تحت الشعاع قرار داده و باعث ارتقاء توان رزمی نیروها در زمینـه هـاي مختلـف گـردد.   فنـاوري ارتباطـات واطلاعات باعث شده است که فرماندهان از فاصله دور بتوانند ناظر صحنه نبرد بوده و با توجه به کمک سیستمهاي هوشمند تصمیم سازي مناسب را داشته و نظـاره گـر نتـایج اجـراء فـرامین خـودباشند. فناوري اطلاعات و ارتباطات پدیده پویایی است که موجب تغییرات شگرف در کلیه ابعاد زندگی بشر امروزي گردیده و اکثر فعالیت هاي جوامع پیشرفته را تحت تأثیر قرار داده است. تأثیر این پدیده در جامعه دفاعی نیـز باعـث دگرگـونی عظـیم درسطوح راهبـردي، عملیـاتی و تـاکتیکی نیروهـاي مسـلح شـده وچنانچه این دگرگونی در سازمان هاي نظامی و یا بخشـی از ایـن سازمان ها احساس نگردد، به معنی این است که سد محکمـی درمسیر ورود و توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطـات در آن سـازمان وجود داشته یا ایجاد شده است.     ساختار سنتی و مشکلات آن:   به طور کلی فقدان اطلاعـات کـافی و دقیـق کـه بتوانـد سـطوح مختلف فرماندهی را در هدایت عملیات به طور همزمان پشـتیبانی نماید، از چـالش هـاي نیروهـا بـه شـمار مـی رود. در ایـن راسـتا چالش هایی هست که نیروها در غیـاب یـک سیسـتم تحلیـل گـرجامع، با آن روبرو هستند، به دلیل استفاده از ارتباطات مبتنی بـرمخابرات صوتی ، امکان دریافت ،ارسال و ذخیره داده ها در پایگاههـاي اطلاعـاتی وجـود نـدارد ؛ از ایـن رو ارسـال و دریافـت اطلاعات به نقاط مختلف صحنه نبرد به طور همزمان امکـان پـذیر نبوده ، زیرا ایـن کـار مسـتقیما توسـط عامـل انجـام مـی شـود. پردازش اطلاعات به وسیله عامل انسانی ، زمـان لازم بـراي سـیکل تصمیمسازي را طولانی کرده و با خطا همراه خواهد بود.     از طرفی به دلیل فقـدان سیسـتم هـایی کـه قـادر بـه دریافـت خودکار اطلاعات ، شناسایی و جاسوسی بدون نیـاز بـه عامـل انسانی باشند ، این کار در روش سنتی و از طریق نیـروي انسانی صورت می گیرد که باعث شـده تعـداد کارکنـان بسیار زیاد شود و انجام امور وابسته به عامـل انسـانی گـردد، نیـز بـه دلیل کندي طرح ریزي سنتی ، ارتباطات از طریـق سیسـتم هـاي چندگانه و مجزا صورت گرفته، تصمیمها داراي سلسـله مراتـب وگزارش ها از پائین به بالا شده وسیستم هاي آن چندگانه می باشد از اینرو تصویر صحنه عملیات نیـز در مرکـز فرمانـدهی و کنتـرل کند و به شکل دستی صورت می گیرد.   ضرورت ایجاد الگوي جدید فرماندهی و کنترل :  دیجیتالی نمودن نیروهـا جـزء جـدایی ناپـذیر فرمانـدهی وکنترل تلقی می گردد تا بتوان نارسایی هاي موجود را مرتفع سـاخته و از مزایاي مربوطه بهره مند شد. آنچه سیستم فرماندهی و کنتـرل را مفید جلوه می دهد یکپارچگی بکـارگیري آن بـا سـامانه هـاي جنگ افزار است، که بگونه دیجیتالی در نیـروي هـاي نظـامی بـه کارگرفته می شود. بهره گیري از فناوري اطلاعات در سیستم هـا وتسلیحات و تجهیزات جنگی لازم و ضروري بـوده و موجـب رفـع نقایص و ضعف هاي اساسی در سیستم هاي عملیـاتی و اطلاعـات نظامی می شود. این سیستمها باعث می گردند تا بتوان دقت بالا ، استفاده بهینه از امکانات و نیروهاي موجود ، افزایش میزان تعامل پـذیري ، ارائه تصویري جامع از صحنه نبرد و نیز رفع مشـکلات اجرائـی و هدایت عملیـات هـاي مشـترك و مرکـب و بکـارگیري همزمـان اطلاعات در سطوح و رده هاي مختلف را میسر نمود.     توانمندي هاي فناوري اطلاعات در راسـتاي سیسـتم فرماندهی و کنترل : فنــاوري اطلاعــات امکــان فرآینــدهاي جســتجو، ارزیــابی موقعیــت، توســعه راهبــردي، ارزیــابی گزینــه هــاي مختلــف و خطرپذیري تصمیم گیري را فراهم ساخته و سیستم فرماندهی و کنترل را مجهز نموده تا قابلیت پیش بینی وقایع آینـده، بـر هـم زدن معادلات و تغییر نگرش دشمن، دریافـت و انتشـار اطلاعـات دریافتی بین کنشگران صحنه عملیات، مکانیزه شـدن فعالیتهـاي سازمان، افزایش دقت دریافت، پردازش و انتشار اطلاعات دریافتی با اتصال به حسگرهاي موجود در ادوات و تجهیزات نظامی میسـر گردد .   دستاورد هاي سامانه هاي فرماندهی و کنترل مبتنی بر فن آوري اطلاعات و ارتباطات : جاي تردید نیست که تجهیـز بـه سـامانه هـاي فرمانـدهی و کنترل تسهیلاتی را فراهم می نماید که قابل توجه می باشـد بـه طور مثال با اجراي این طرح می توان تسـهیلاتی در امـور انجـام وظایف فرماندهی،کنترل،نظارت و طرح ریزي صورت داد، از دیگر سو این تسهیلا ت باعث افـزایش دقـت، سـرعت و اثـر بخشـی در تبادل اخبار اعـم از دریافـت،پردازش و ارسـال صـحیح، دقیـق و وسیع به کلیه عوامل و سطوح عملیات و نیز به روز کـردن لحظـه به لحظه اطلاعات مربوطه شده و به تعاقب این امکانـات شـرایط ایجاد امنیت اطلاعات،قابلیت ارتباط و تبادل اطلاعات  ( نوشـتاري ، صوتی و تصویري ) و بستر پیشبینی و شبیه سازي و اجراي مانور قبل از انجام عملیات و بالطبع توسعه مشارکت واحدها و پرهیز از فعالیتهاي موازي وسهولت در هماهنگ سازي و یکپارجـه کـردن فعالیتها و عملیات هاي نیروها و یگانها گشـوده شـده و پتانسـیل بازیابی اطلاعات در آینده و نیز پـردازش و ان تشـار آن سـهل مـی گردد .   تجهیز به این امکانات شرایط تصمیم گیري، نظارت و کنترل عملیات در محدوده هـاي جغرافیایی،تبـادل داده هـا و اطلاعـات بصورت بلادرنگ را با شبکه هاي اطلاعاتی در رده هـاي مختلـف آن،ایجاد پدافند در برابر تهدیدات،سنجش احتمالات و خسارات و صدمات ناشـی از تهدیـدات و امکـان سناریونویسـی و آزمونهـاي پیش از عملیات را فراهم می نماید .     تعریف الگوي جدید فرماندهی و کنترل و تبیین مؤلفه هاي مربوطه        کلیات براي رفع مشکل سیستم هاي سنتی، سیستم هاي جدید باید بـه گونه اي طراحی شوند که امکان تبادل اطلاعات بین آنهـا بـه طـور مستقیم امکان پذیر گردد . نتیجه این کار تبادل سریع و بی واسطه اطلاعات ( البته با رعایت سطح دسترسـی مجـاز ) مـی باشـد و ازاتلاف وقـت در سـاختار سیسـتم سـنتی ( بـه دلیـل کنـدي روال حرکت اطلاعات از بالا به پایین و از پایین به بالا ) جلوگیري بـه عمل مـی آیـد . در ایـن سیسـتم تبـادل مسـتقیم اطلاعـات بـین نیروهاي مختلف امکانپذیر است.     این یکی از سیستم هایی است که مـی توانـد مـا را بـه سـوي سـاختار چرخه تصمیم سازي در عملیات اطلاعات و فرماندهان نبرد شده و پردازش و ترکیب حجم عظیمی از اطلاعات نبـرد و گـزارش هـاي حسگرها و کلیه منابع جهت تولید تصاویر بیدرنگ صحنه نبـرد راممکن می نماید.   رویکردها در ساختار جدید   طبق تئوري عمومی سیستم ها، سیستم ها داراي سلسـله مراتـب بوده و سیستم سطوح بالاتر داراي اجزایی است که هریک از ایـن اجزا می توانند یک خرده سیسـتم باشـند. بـه نوبـه خـود خـرده سیستم هاي مورد بحث نیز داراي اجزایـی هسـتند  کـه آن اجـزا خود می توانند داراي خرده سیستم هاي پایین تر باشند . بنابراین سلسله مراتبی از سیستم ها دیده می شوند ، که با هـم در تعامـل اند. به عنوان نمونه می توان گفت خرده سیستم هاي متصـل بـه هم در سطوح بالاتر سیستم هاي مدیریتی را تشکیل می دهنـد ودر سطوح بالاتر از آن سیستم هاي استراتژیک و سرویس دهی به نیروهاي مسلح را .     بطور کلی استفاده از فناوري اطلاعات براي جمع آوري و پردازش اطلاعات در قالب این مفاهیم ،تصـمیم گیـري را آسـان ،سـریع و دقیق نموده وصحت آن را تضمین می نماید.    هر تصمیمی که توسط فرمانده گرفته شود ،بایـد یـک تصـمیم ناب باشد. لذا لازم است قبل از تصمیم ، اثـر تصـمیم خـود را درکل سیستم بسنجد . بر این اساس باید کلیت سیسـتم را شـناخته باشد و با برخورداري از تفکر استراتژیک و درك صحیح و به موقع از اوضاع درونی و بیرونی سیستم ، آن هم در یک فضاي سیسـتم سطح هشتم که همـه چیز هـا  هوشـمندانه فعالنـد، مخصوصـا “ از ناحیه دشمن یک تصمیم استراتژیک گرفته و فرمان خود را صادر نماید . این بینش باید در کلیه رده هاي فرماندهی جاري و سـاري باشد . بدیهی است هر چه تصمیم گیري بر اساس ملحـوظ نمـودن کلیه عوامل موثر بخصوص بـا ملاحظـه تـاثیرات متقابـل آنهـا بـر همدیگر صورت گیرد ، نتیجه مطلوب تري حاصل شده و موجـب ارتقاي کیفیت می گردد.    قابلیت هاي ساختار جدید فرماندهی و کنترل      در ساختار جدید،  سیستم فرماندهی و کنتـرل بـه صـورتی مـؤثر ارتش را پشتیبانی می کنـد  و قـادر اسـت فعالیـت دشـمن را درسراسر منطقه تحت عمل نیروهاي خودي پیگیري نموده ، راههاي نفوذ و عمل دشمن را پیش بینی نماید . از دیگر سو وضعیت کلیه یگان هاي خودي را تا رده گردان نظاره گر بـوده و بـا فرمانـدهان تابعه مرتبط گشته و بدین طریـق حتـی تـک نیروهـاي متعاقـب دشمن در آن سوي منطقه عملیاتی را زیر نظر گرفته و نیروهـاي رها شده دشمن را شناسایی و در فرصت مناسب در تقابل تحولات میدان جنگ واکنشی حساب شده نشان دهـد . نـا گفتـه نماند که سیستم فرماندهی و کنترل بایسـتی بـه فرمانـده اجـازه دهد که اطلاعات مورد نیاز بـراي فراینـد طرحریـزي خـود را بـه موقع کسب کرده تا بتوانند طرحهاي خود را هماهنـگ و پـس ازآن اراده و تدبیر خود را به فرمانـدهان تابعـه جهـت اجـراء ابـلاغ نماید.  
  14. فرماندهي و کنترل    منبع : دانشگاه عالی دفاع ملی    تعاريف: عبارت است از ترتيب دادن تسهيلات، وسائل ، نفرات و روش‌هايي که براي دريافت کردن، پرورش دادن و توزيع اطلاعاتي که مورد نياز تصميم‌گيرندگان، براي طرح‌ريزي هدايت و کنترل عمليات است به کار مي‌رود. (کالينز، ۱۳۷۰: ۵۰۲)   اعمال اختيار و هدايت از سوي يك فرمانده مشخص بر نيروهاي مامور براي تحقق ماموريت. به عبارت ديگر كاركردهاي مربوط به ترتيب‌بندي نيرو، تجهيزات، ارتباطات، تأسيسات و راه‌كارهاي به كار گرفته شده توسط يك فرمانده در طرح‌ريزي، هدايت، هماهنگ‌سازي و كنترل نيروها و عمليات جهت تحقق كامل مأموريت. (علمايي، ۱۳۸۴:‌ ۱۷۲)   كنترل و هماهنگي عمليات،‌ به وسيله فرماندهي، كنترل و ارتباط انجام مي‌شود. اين سيستم وسيله‌اي است كه به وسيله آن فرمانده ساير سيستم‌هاي عملي را كه مي‌جنگند و يا از جنگ پشتيباني مي‌كنند درهم مي‌آميزد. اين سيستم شامل موارد زير است: «فرمانده و ستاد؛ مخابرات؛ سازمان ستاد؛ روش هاي جاري ستاد و تصميم‌گيري» (معين وزيري، ۳۶۳: ۳۰)   فرهنگ لغات پايه شوروي، ‌واژه فرماندهي و كنترل را به شرح زير تعريف مي‌كند: «هدايت مستمر فرمانده يا ستاد بر كليه مراحل فعاليت واحدهاي زير مجموعه (هوايي،‌ دريايي، زميني) در دستيابي به مأموريت محول شده. مداومت، استواري و راسخ بودن، انعطاف‌پذيري و سرعت در عكس‌العمل به تغييرات محيطي از الزامات اصلي فرماندهي و كنترل نيرو مي‌باشند». (ديوسالار، ۱۳۸۵: ۴۹)   هدف‌يابي، پرورش و انتشار اخبار توسط فرمانده در طرح‌ريزي، هدايت ،‌هماهنگي و كنترل عمليات را فرماندهي و كنترل گويند. فرماندهي و كنترل دو واژه مترادف هستند. اصولاً فرماندهي بدون كنترل امكان‌پذير نيست. به بياني ديگر، ‌سازمان دادن پرسنل (كاركنان)، امكانات و وسايل، بهره‌گيري از تجزيه و تحليل اطلاعات براي طرح‌ريزي، ‌هدايت و كنترل عمليات را فرماندهي و كنترل گويند. (رستمي، ۱۳۷۸: ۱۱۷)   ژنرال ايوان وروبيف معتقد است كه: «فرماندهي و كنترل يعني هماهنگ كردن اهداف و فعاليت‌هاي واحد رزمي با شرايط محيطي و توان رزمي آنها به منظور دوري از بخشي‌نگري؛ سبك‌شماري يا بزرگ پنداشتن دشمن يا نيروي خودي؛ به طوري كه برنامه‌ريزي در نحوه رويارويي؛ سازماندهي مشترك و لجستيك برپايه پيش‌بيني‌ها؛‌ محاسبات و انتظارات صحيح و دقيق صورت ‌گيرد. اين امور براساس تحليل شرايط واقعي هدف و دانش ماهيت جنگ و روندهاي توسعه آن صورت مي‌گيرند. (ديوسالار،‌ ۱۳۸۵: ۵۰)   به طور كلي مضمون كاري فرماندهي و كنترل را مي‌توان در هفت كاركرد اصلي به شرح زير خلاصه كرد: ۱ـ جمع‌آوري، پردازش و تحليل مداوم داده‌هاي محيطي. ۲ـ توجيه مأموريت‌، ارزيابي وضعيت و تصميم‌گيري. ۳ـ مرتبط‌سازي دستورات (خطوط ارتباطي) به فرماندهان رده پائين و عناصر كنترل نيرو. ۴ـ برنامه‌ريزي عملياتي، سازماندهي تعاملات و هماهنگ‌سازي تلاش‌ها. ۵ـ پشتيباني همه جانبه و دستوردهي مداوم به نيروها جهت نگهداري آنها در سطح مناسب آمادگي رزمي. ۶ـ اصلاح امور سازماني با هدف تأمين نياز مأموريت‌هاي رزمي. ۷ـ ‌فرماندهي و كنترل نيرو در صحنه.   جان ام. کالینز فرماندهی و کنترل را فراهم نمودن پرسنل (كاركنان)، تجهیزات، تسهیلات، روش‌ها و شیوه‌های لازم برای جمع‌آوری، پردازش و توزیع اطلاعات برای تصمیم‌گیرندگان به منظور طرح‌ریزی، برنامه‌ریزی، هدایت عملیات و اعمال کنترل و نظارت می داند. استفاده پیوسته از اقدامات امنیتی، فریب نظامی، عملیات روانی، جنگ الکترونیک ویران سازی عادی با پشتیبانی متقابل از نظر اطلاعاتی را برای محروم کردن دشمن از اطلاعات، تحت تأثیر قرار دادن دشمن، کاهش یا انهدام امکانات فرماندهی و کنترل دشمن، تقویت امکانات فرماندهی و کنترل دولت‌های دوست در برابر چنین اقداماتی از سوی دشمن، را نیز از وظایف فرماندهی و کنترل می دانند. (چگینی، ۱۳۸۲: ۱۹۱)   تعريف نهايي: فرماندهي و كنترل سيستمي است كه شيوه‌هاي لازم براي جمع‌آوري، پردازش و انتشار اطلاعات در خصوص كاركنان، تجهيزات و تأسيسات نظامي را فراهم مي‌كند. اين اطلاعات موردنياز فرماندهان و تصميم‌گيرندگان بوده و در طرح‌ريزي،‌ سازماندهي، هدايت، هماهنگي، كنترل و نظارت عمليات، به منظور اجراي مأموريت، مورد استفاده قرار مي‌گيرد.   كاركردهاي اصلي در فرماندهي و كنترل به شرح زير مي‌باشند: جمع‌آوري، پردازش و انتشار مداوم اطلاعات محيطي؛ برقراري و حفظ ارتباط بين اعضاي سيستم فرماندهي؛ طرح‌‌ريزي، سازماندهي، هماهنگي و هدايت عمليات؛ پشتيباني همه جانبه از نيروها و تداوم آن در تمام مراحل عمليات؛ فرماندهي، كنترل و نظارت بر نيروها در صحنه عمليات؛ خنثي‌سازي اقدامات دشمن با استفاده از عمليات فريب، عمليات رواني، جنگ الكترونيك و.
  15. مروري برمدلهاي فرماندهی و کنترل   نویسنده : زهرا عزتی   قسمت آخر   مدل های ارائه شده   در این بخش نمونه هایی از انواع مختلف مدل ها که در بخش قبل معرفی شدند، ارائه می شود. اما پیش از آن می توان فرآیند کلی تصمیم گیري نظامی را در شکل زیر مشاهده نمود:         مدل میلفرت  : میلفرت مدلی ارائه کرده است که هم شامل فرآیند تصمیم گیري است و هم با محیط تعامل دارد. این فرآیند تصمیم گیري نیازمند استفاده از سیستم هاي اطلاعاتی و ارتباطی است. خود پروسه تصمیم گیري نیز شامل تعریف مسأله، تشخیص ، جست وجوي اطلاعات، توسعه گزینه ها و نهایتاً انتخاب یک راهکار است.       میلفرت مدلش را در وهله اول به عنوان یک مدل کنترلی ارائه داد و عنوان کرد که فرماندهی و کنترل، یک سیستم ورودي/خروجی است که با هدف تجمیع هر چه بیشتر تمام اطلاعات لازم براي تولید یک زمینه معنی دار و واقع بینانه براي فرمانده طراحی شده است. این اطلاعات در نقطه گره اي هر رده فراهم می شوند تا تصمیمات مربوط به برنامه ریزي، هدایت و هماهنگی لازم براي انجام مأموریت را محقق سازند. این سیستم ،انتقال اطلاعات را با استفاده از ارتباطاتی که دارد انجام می دهد و این کار باید به صورت تعاملی از طریق سازمان انجام شود. او هم چنین براي مفهوم کنترل، تعریف این واژه را از دیکشنري وبستر ارائه نمود که عبارت است از "اعمال یک ضابطه، یا کارگردانی اثر حوادث".    مدل فوق المان هاي کلیدي چرخه کنترل را که به وسیله آن تصمیم گیرنده می تواند تمام مقاصد خود را از طریق تغییر سایر قسمت هاي سیستم با استفاده از رسانه ارتباطات برآورده سازد ،نشان می دهد.     مدل لاوسن : مدل لاوسن براي نشان دادن نقش زمان در یک سیستم فرماندهی و کنترل، توسعه داده شد. این مدل فرآیند تصمیم گیري نظامی را نشان می دهد و از نظر مفهومی مشابه مدل تصمیم گیري نظامی است و می تواند روي یک پست فرماندهی یا یک فرماندهی مرکزي به عنوان یک موجودیت تصمیم گیري سازمانی یا حتی یک فرد خاص مثلاً یک فرمانده به تنهایی اعمال شود.       این مدل بیان می کند که سیستم فرماندهی و کنترل نیازمند است:     محیط را حس کند.   اطلاعات را پردازش کند.   وضعیت کنونی را با وضعیت مطلوب مقایسه کند.   در مورد یک عمل (رفتار) تصمیم گیري کند.  این فرآیند به صورت تکراري عمل می کند و به این صورت است که سیستم بعد از تولید رفتار به حس کردن یا مانیتور کردن محیط ادامه می دهد تا تغییراتی را که تصمیم گیري هاي آتی را ملزم می سازد، دریابد. طبیعت سلسله مراتبی مدل نیز بایستی مورد توجه قرار گیرد چرا که لازم است افراد بالا دستی اعمال افراد پایین دستی شان را هدایت کنند یا حتی می توانند یک وضعیت مطلوب (هدف) را براي رده هاي پایین تر تعیین کنند .به محض اینکه وضعیت مطلوب مشخص شود افراد پایین دستی، از فرآیند فرماندهی و کنترل مربوط به خود براي دستیابی به هدف استفاده می کنند. در این چارچوب به نقش زمان و تأثیر آن بر سیستم هاي فرماندهی و کنترل با یک رویکرد ریاضیاتی پرداخته شده است.     مدل ثانویه لاوسن نیز شامل یک کامپوننت پردازش هوش است که با محیط و فرآیند فرماندهی و کنترل تعامل می کند. در مدل قبلی لاوسن تابع هوش به طور ساده به عنوان بخشی از چندین مرحله از مدل شامل حس، پردازش و تصمیم گیري در نظر گرفته شده بود.       سایر مدل ها : در مدل وهل چهار المان در تصمیم گیري هاي فرماندهی و کنترل نقش دارند: محرك، فرضیه، گزینه و پاسخ. هر یک از این المان ها نیز شامل توابع مشخصی هستند و انواع مشخصی از اطلاعات را مورد پردازش قرار می دهند.     مدل بعدي که مدل ریوس نام دارد شامل تخمین، قصد، برنامه ریزي و اجرا به عنوان گام هاي فرآیند می باشد: تخمین: فرآیند تعریف قابلیت هاي نیرو هاي خودي و دشمن قصد: خروجی عزم یا تصمیم فرمانده را بر اساس تخمین بیان می کند. برنامه ریزي: مانور و پشتیبانی را در مکان و زمان درست با هم انطباق می دهد. اجرا: مستقیماً به بلوك «عمل (act)» از سایر مدل ها مربوط می شود.      مدل بعدي نیز شامل 6 مرحله ابتدایی است:    حس کردن: مجموعه اطلاعات درباره محیط    دسترسی: تبدیل داده هاي پایه اي به اطلاعاتی درباره مقاصد و امکانات نیرو هاي دوست و دشمن    تولید: توسعه گزینه ها بر اساس معیار تعیین شده در راستاي دستیابی به وضعیت مطلوب   انتخاب: انتخاب یکی از گزینه هاي تولید شده    برنامه ریزي: توسعه جزئیات پیاده سازي براي اجرا یا عملیاتی کردن گزینه ها    هدایت: توزیع تصمیم ها بین نیرو ها   فاز عمل در مدل لاوسن در اینجا به دو فاز "برنامه ریزي" و "هدایت" شکسته شده است.         در دو مدل بعدي فعالیت عمده فرمانده، تصمیم گیري در مورد استخدام و نگهداري نیرو هاست. این فعالیت ها از طریق فرآیند تصمیم گیري ارتش که در اینجا C3I (فرماندهی، کنترل،ارتباطات و هوشمندي) نامیده می شود، اجرا می شوند. این فرآیند هم چنین با نام C2 (فرماندهی و کنترل) نیز شناخته میشود. اما در واقع این دو اصطلاح معادل یکدیگر هستند.   در این مدل تابع هوشمندي، اطلاعات درباره دشمن و محیط را براي فرمانده و پرسنل فراهم می کند. تابع کنترل تشخیص میدهد که آیا نیرو هاي دوست هماهنگ با هدف فرمانده هستند یا خیر و این کار را با فراهم کردن اطلاعات درباره وضعیت آنها انجام می دهد. باید توجه داشت که تمرکز این مدل در وهله اول بر روي تصمیمگیري قرار دارد و محصول عمده اي که در سیستم جریان می یابد، اطلاعات است. اطلاعات مربوط به هوشمندي، کنترل و مأموریت از سطوح بالاتر تماماً به صورت ورودي دریافت میشوند و یا از طریق تابع فرماندهی به دست آورده می شوند. این تابع وضعیت را تخمین می زند و نحوه استفاده از قدرت را هدایت و تعیین می کند. ارتباطات نیز وسیله اي است که از طریق آن اطلاعات در سیستم جریان می یابد.   تقریباً تمامی مدل هاي گفته شده شامل یک فرآیند تصمیم گیري ساده و ابتدایی، و یک تعامل بین سیستم و محیط می باشند و به نحوه جریان اطلاعات در سیستم نیز اهمیت میدهند. در مدل بعدي یک پارادایم براي فرآیند فرماندهی و کنترل از طریق قیاس با بدن انسان نیز معرفی شده است. در این مقایسه حواس انسان اطلاعات را به دست می آورند و اطلاعات از طریق یک سیستم ارتباطی براي تصمیم گیري به مغز فرستاده می شود. این دنباله نهایتاً با یک ارسال که منجر به تولید یک رفتار از طریق سیستم عصبی - عضلانی می شود، پایان میپذیرد.   آخرین مدل از این دسته مدل هیت نام دارد. در این مدل مراحل چرخه مرکز فرماندهی به شرح زیر توضیح داده شده است:     نظارت : پرسنل مرکز فرماندهی باید اطلاعات مربوط به آن جنبه از محیط را که می خواهند کنترل کنند به دست آورند. کیفیت نظارت را می توان با مقایسه مستقیم مشاهدات در مرکز فرماندهی با واقعیت سنجید.   درك: پرسنل مرکز فرماندهی اطلاعات در دسترس را براي تولید یک برآورد یا فهم از موقعیت پردازش می کنند، که براي مثال می تواند یک مجموعه از فرضیات درباره آنچه در حال حاضر رخ می دهد و آنچه در آینده نزدیک می تواند رخ دهد، باشد. کیفیت برآورد یا فهم از موقعیت نیز می تواند با سنجش این نکته که چقدر مجموعه فرضیات تهیه شده توسط پرسنل مرکز فرماندهی با آنچه در واقعیت اتفاق می افتد تطابق دارد، انجام گیرد.   اقدامات جایگزین: پرسنل مرکز فرماندهی گزینه هایی را توسعه می دهند که مشخص می کنند چه کارهایی براي تغییر موقعیتی که وجود آن درك شده می تواند انجام شود. کیفیت گزینه ها با سنجش این امر که آنها چقدر می توانند به فهم موقعیت هاي فرضیه سازي شده بپردازند، قابل ارزیابی است. پیش بینی: براي هر یک از اقدامات جایگزین در نظر  گرفتهشده ،پرسنل مرکز فرماندهی پیامد هاي آن را پیش بینی می کنند که حداقل شامل دو  عامل است: یکی اینکه مواد و دارایی نیرو ها براي اجراي گزینه ها موجود است یا قابل فراهم شدن. و دیگر اینکه پاسخ دشمن به آنها چه خواهد بود. پیش بینی ها را  میتوان از طریق تشخیص کامل بودن آنها یا صحیح بودن آن دسته پیش بینی هایی که توسط برنامه به کار گرفته شده مورد آزمون قرار گرفته اند، مورد ارزیابی قرار داد.   تصمیمات: تصمیم گیري ها بر پایه پیش بینی ها انجام  میشوند. در سیستم هیت هیچ معیار مستقیمی براي سنجش کیفیت تصمیم ها وجود ندارد. با این وجود تصمیم ها همواره براي پیاده سازي به قالب برنامه (طرح) تبدیل می شوند. به این صورت که مأموریت ها، مرز هاي عامل و یک جدول زمانی براي نیرو هاي تحت فرمان را مشخص می کنند. معیار اثر بخشی در متدلوژي هیت مدت زمان کارکرد طرح است.   هدایت: برنامه ها در قالب تعدادي بخشنامه به سازمان هاي مقتضی ابلاغ می شوند. صحت این دستورات را می توان با بررسی این امر که تا چه حد تصمیمات و برنامه ها به درستی بیان شده اند، مورد ارزیابی قرار داد.  لازم به ذکر است که مدل پایه هیت یک مدل مبتنی بر چرخه تصمیم گیري است .         نتیجه   در این مقاله پس از معرفی مفاهیم اساسی در حوزه فرماندهی و کنترل، تعدادي از مدل هاي ارائه شده که تمرکز بیشتري روي مدلسازي فرآیند تصمیم گیري داشتند به طور اجمالی مورد بررسی قرار گرفت.     کارهاي آتی   تئوري هاي مطرح شده مشخص نمی کنند که "فرماندهی و کنترل" دقیقاً چه کارهایی انجام می دهد و چه کارهایی انجام نمی دهد و نمی تواند انجام دهد. یک تئوري جامع نه تنها بیان می کند که فرماندهی و کنترل چطور سازماندهی، اتصال و پردازش اطلاعات را انجام می دهد بلکه در مورد کیفیت  ایده هاي موجود و اینکه کیفیت انسان هاي مرتبط چه مقدار به فرماندهی و کنترل کمک می کند یا در آن خلل وارد می کند نیز صحبت می کند. بنابراین در این زمینه به یک تئوري عمیق تر نیاز داریم .یک تئوري فرماندهی و کنترل باید بیان کند که یک سیستم فرماندهی و کنترل شامل تعدادي فرمانده، چگونه باید عمل کند و هم چنین شرایط ایده آل کار کردن را بیان کند و معیار هاي کارایی براي فرماندهان و خدمه آنها و هم چنین معیار هاي کارایی ارتباطات و کامپیوتر هایی که آنها را پشتیبانی می کنند را نیز ارائه دهد. بنابراین کارهاي زیادي در این زمینه می تواند انجام شود.     از سوي دیگر در زمینه مدلسازي شناختی فرماندهی و کنترل، کارهاي محدودي صورت گرفته است، لذا از اولویت هاي دیگر این حوزه پرداختن به رویکرد شناختی در مبحث فرماندهی و کنترل است.    
  16. مروري برمدلهاي فرماندهی و کنترل   نویسنده : زهرا عزتی   قسمت دوم   مدل هاي فرماندهی و کنترل     مدل هاي اجرایی (پیاده سازي) : این مدل ها بر مواردي مثل تشریح مسئولیت ها و پست ها، نیروي انسانی و عملکرد واقعی ارتش در یک موقعیت جنگی تمرکز دارند.    مدل هاي سازمانی: این مدل ها با اقتباس از کار افرادي که در سازمان هاي تجاري فعالیت دارند توسعه داده شده اند و  میتوانند مبتنی بر فرآیند یا ارزیابی باشند. مدل هاي تصمیمگیري نظامی که سعی در ارائه یک مدل ساده شده مدیریتی دارند نیز در این گروه جاي می گیرند. در نتیجه مدلهاي سازمانی مبتنی بر فرآیند را نیز می توان به دو گروه تقسیم کرد: آنهایی که با تصمیم گیري سر و کار دارند آنهایی که با طبقه بندي و توابع سرو کار دارند.   گروه دیگر از مدل هاي سازمانی به مدل هاي مبتنی بر ارزیابی مشهورند زیرا اغلب حین ارزیابی سیستم ها به دست آمده اند.     مدل هاي رفتاري سیستم: این مدل ها بر رفتار فرد یا گروه به عنوان جنبه اساسی از فرماندهی و کنترل تمرکز دارند. در این مدل ها، سیستم رفتاري بیشتر به صورت ایزوله دیده می شود تا اینکه از منظر سازمانی مورد مطالعه قرار گیرد و دغدغه ها اغلب در مورد توابع خاصی مثل خود فرایند تصمیم گیري هستند تا چگونگی تصمیم گیري در فرماندهی و کنترل. محققانی که از این منظر کار را دنبال می کنند معمولاً اجرا و ارزیابی فرماندهی و کنترل را به عنوان فرآیند هاي واحد روانشناختی یا رفتاري تصویر می کنند.     مدل هاي سیستم گرا: این نوع از مدل هاي فرماندهی و کنترل عملکرد امکانات خاص، تکنولوژي و سیستم هاي مورد استفاده در پشتیبانی توابع فرماندهی و کنترل را توصیف و ارزیابی  میکنند. این مدل ها در یکی از دو زیرگروه "سیستم هاي انتقال اطلاعات" و "معماري" قرار می گیرند.     مدل هاي سیستم گرا از نوع سیستم هاي انتقال اطلاعات سعی دارند فرماندهی و کنترل را به عنوان حوزه اي شامل آن دسته از موجودیت هاي فیزیکی یا سیستم ها که عملیات انتقال، تجمیع و تبدیل اطلاعات را انجام می دهند، تعریف کنند. این تعریف ، بدون شک شامل سیستم هاي ارتباطی و سیستم هاي انتقال اطلاعات نیز می شود. سیستم هاي ارتباطی بخش مهمی از فرماندهی و کنترل را تشکیل می دهند و مقالات زیادي وجود دارد که روي مبحث ارتباطات در فرماندهی و کنترل تمرکز کرده  اند. اما متاسفانه بیشتر این مباحث به گونه اي روي ارتباطات تمرکز دارند که گویی تمام مقوله فرماندهی و کنترل را تشکیل می دهد. سایر کار ها در این زمینه در وهله اول به کامپیوتر ها که نقش اساسی در کمک به تصمیم گیري و کارکنان و هم چنین پردازش اطلاعات مربوط به فرماندهی و  کنترل را ایفا  میکنند، می پردازند. در حقیقت برخی نظریه پردازان فرماندهی و کنترل را تا حد زیادي یک قابلیت کامپیوتري می دانند . کامپیوتر ها نیز اغلب در توسعه شبیه سازي هایی براي سنجش سایر فرآیندهاي فرماندهی و کنترل مورد استفاده قرار می گیرند . این دو کاربرد از تکنولوژي کامپیوتري مدل هایی از فرآیند فرماندهی و کنترل را نشان می دهند.     مدل هاي مرتبط با معماري زیر گروه دیگري از مدل هاي سیستم گرا هستند. برخی از مدل هاي این زیر گروه با معماري یک سیستم یا ساختار آن سر و کار دارند و ارتباط بین  بخشهاي مختلف سیستم را تعریف می کنند. برخی از  نظریه پردازان مدل هاي فرماندهی و کنترل را در وهله اول به عنوان مسائل معماري یا انتساب و استقرار تجهیزات و افرادي که باید آنها را به کار گیرند می شناسند.     مدل هاي شبکه: این دسته از مدل ها در درجه اول شامل  مدلهایی از فرماندهی و کنترل می شوند که مبتنی بر شبکه یا نمودار هاي پرت یا سایر  مدل هاي مدیریت پروژه هستند. از میان کار هاي انجام شده نیز می توان به تعریف یک مدل فرماندهی و کنترل مبتنی بر شبکه هاي پتري تصادفی، به هنگام و خصیصه دار اشاره کرد که تکنیکی براي تشخیص و تحلیل عملیات همزمان در سیستم هاي کامپیوتري است  .       از منظري دیگر نیز می توان مدل هاي فرماندهی و  کنترل را به دو نوع "سایبرنتیک" و "شناختی" تقسیم بندي نمود:     مدل هاي سایبرنتیک: بیشتر مدل هاي موجود در مقالات به طور پایه اي در این موضوع شباهت دارند که قابل خلاصه شدن در نوعی از رویکرد هاي سایبرنتیک هستند. بنابراین رویکرد غالب در مدلسازي فرماندهی و کنترل، پارادایم سایبرنتیک است .این مدل ها بر پایه تئوري کنترل بنا شده اند و این تئوري چارچوب قدرتمندي براي مدل کردن جنبه هاي کنترلی فرماندهی و کنترل فراهم می کند. مدل هاي سایبرنتیک ،سیستم ها را به کامپوننت هایی تقسیم می کنند که  سیگنالهایی (ورودي و خروجی) رد و بدل می کنند و هم چنین تبدیلات ریاضی آن سیگنال ها نیز معرفی می شوند.   مدل هاي سایبرنتیک خالص - با سیگنال هاي عددي و تبدیلاتشان – فعالیت هاي پیچیده انسانی را در سیستم هاي فرماندهی و کنترل به طور مناسبی نمایش نمی دهند. بنابراین اگرچه مدل هاي سایبرنتیک پایه هاي محکمی براي فهم توابع کنترلی فراهم می کنند اما کامل نیستند و براي توضیح مناسب فرمان هایی که المان هاي انسانی آنها قابل تعریف و پیاده سازي در یک برنامه کامپیوتري است، پاسخگو نیستند.     مدل هاي شناختی: براي غلبه بر عدم کارایی و نقص مدل هاي سایبرنتیک، ساختار هاي شناختی نشان دهنده تصمیم گیري انسان وارد کار شده اند و از مدل هاي سایبرنتیک عبور کرده اند . مدلسازي بخش فرمان در فرماندهی و کنترل به وضوح نیازمند مدلی از "تصمیم گیري فرمان" خواهد بود. علوم شناختی یک بسته غنی از چنین ساختار هایی را ارائه می دهد. تا کنون تکنیک هاي شناختی مختلفی براي مدلسازي "تصمیم گیري فرمان" ارائه شده اند که به طور خاص می توان به سیستم هاي خبره مبتنی بر قوانین اشاره کرد. شبکه هاي پتري نیز براي مدلسازي جریان هاي داده و ساختار هاي تصمیم سازي مورد استفاده قرار گرفته اند.    
  17. سلام شما هم که دیگه داری اولین جوک بزرگ سال جدید میلادی رو بازپخش میکین ؟!
  18. "امروز این اسرائیل است که از مذاکرات هسته ای بین ایران وگروه 1+5 نگران است" سید حسن نصرالله،شب عاشورا
  19. مذاکرات ایران و 1+5 چگونه به نتیجه می رسد؟   دور جدید مذاکرات هسته ای میان ایران و 1+5 در سال 2015 در حالی آغاز شده است که پیش از این بسیاری از صاحب نظران معتقد بودند شرایط خاص منطقه موجب حصول توافق جامع میان ایران و 1+5 تا قبل از سوم آذر خواهد شد اما این اتفاق روی نداد و مذاکرات بار دیگر تمدید شد.  به نظر می رسد مشکل مذاکرات بیش از آنکه فنی و حقوقی باشد، سیاسی است و اختلاف سیاسی را صرفا از طریق سیاسی می توان حل نمود. مسائلی که اکنون مانع از حصول توافق جامع می شود همچون نحوه لغو تحریم ها، میزان و تعداد سانتریفیوژها و ... پنج ماه دیگر هم وجود خواهد داشت و چیزی تغییر نخواهد کرد. لذا به نظر می رسد طرفین با تمدید مذاکرات، در انتظار حوادث و اتفاقات تاثیرگذار بر مذاکرات در آینده هستند.  به طور مثال آمریکا انتظار دارد با کاهش قیمت نفت (کاهش بودجه دولت ایران) و فشار تحریم ها در پنج ماه آینده، ایران از برخی مواضعش عقب نشینی کند و توافق موردنظر آمریکا حاصل شود. در مقابل ممکن است ایران نیز در این انتظار باشد که با افزایش خطر داعش و یا حتی اختلافات داخلی آمریکا ،  شرایط بر 1+5 و به خصوص آمریکا دشوار گردد تا به توافق مدنظر ایران رضایت دهند.  در یادداشت های قبلی به این موضوع اشاره شد که حل و فصل ریشه ای مناقشه هسته ای ایران تنها از طریق "تغییر تصاویر" موجود امکان پذیر خواهد بود. به عبارتی ایران و 1+5 (و به خصوص آمریکا) باید تلاش کنند تصویری که از خود در ذهنیت طرف مقابل ایجاد کرده اند را تغییر دهند تا با ایجاد اعتماد متقابل حصول توافق میان آنها ممکن شود اما فارغ از این موضوع به نظر می رسد حتی با شرایط کنونی نیز ایران باید استراتژی خود در مذاکرات را تغییر دهد. به گمان نویسنده استراتژی مذاکرات هسته ای ایران اشتباه است و این موضوع صرفا به دولت مربوط نمی شود، بلکه قوه مقننه را نیز شامل می شود. در حالی که مهم ترین بُعد مناقشه هسته ای ایران، بُعد سیاسی است؛ اما تیم مذاکره کننده ایران عمده تلاش خود را بر روی مسائل فنی و حقوقی (متن توافق) قرار داده و از بُعد سیاسی مسئله غفلت کرده است.  در هر دور از مذاکرات، هیات مذاکره کننده ایرانی (که تلاش آنها شایسته تقدیر و تحسین است) با جدیت و طرح های متنوع و مختلف پای میز مذاکره آمده اما بدون دست یافتن به نتیجه، مذاکرات را ترک کرده است. در این بین به نظر می رسد یکی از علل اصلی عدم توافق، زیاده خواهی یا به عبارتی عدم تعدیل مواضع از سوی طرف مقابل و به خصوص آمریکا است. اما سوالی که مطرح می شود این است که چرا طرف مقابل باید مواضع خود را تعدیل کند؟ به عبارت دیگر اگرچه حصول توافق جامع با ایران برای 1+5 و به خصوص آمریکا منافعی در بر دارد، اما سوال اصلی این است که اگر توافق حاصل نشود، آمریکا چه چیزی را از دست خواهد داد؟  ایران که عنوان کرده به دنبال سلاح هسته ای نیست و به تمام تعهدات خود با آزانس پایبند خواهد ماند؛ پس چه چیزی باید آمریکا را از امکان عدم توافق باز دارد؟ به نظر می رسد ایران باید همانطور که در رسیدن به توافق جامع تلاش می کند، طرف مقابل را از امکان عدم توافق بر حذر دارد. البته این موضوع باید با انجام تقسیم وظایف در سطح نظام (و نه صرفا دولت) انجام بگیرد. به عبارت دیگر ایران باید همزمان در حالی که به طرف مقابل هشدار می دهد که از آژانس بین المللی انرژی اتمی خارج خواهد شد، با بکارگیری دیپلماسی عمومی و رسانه ای عنوان کند به هیچ وجه دنبال سلاح هسته ای نیست.  اگر این اقدام (و از این دست اقدامات) با زیرکی و درستی اجرا شود، آنگاه دولت آمریکا خود را در برابر شرایط جدیدی خواهد دید. مسلما قبول تصمیم ایران به خروج از آژانس (که در نتیجه مذاکرات هسته ای خواهد بود) برای اوباما و دموکرات ها (که کارنامه موفقی در عرصه سیاست خارجی ندارند) خیلی آسان نخواهد بود. بدین ترتیب هزینه شکست مذاکرات برای آمریکا نیز بالا خواهد رفت. شاکله این صحبت این است که مذاکرات هسته ای که خود از پیچیدگی های بسیاری برخوردار است نباید به صورت خطی و خیلی ابتدایی صورت بگیرد. بلکه باید در چند سطح اما به صورت متوازن و هماهنگ دنبال شود و اگرچه همه سطوح صرفا یک مسیر که همانا دستیابی به توافق جامع است را دنبال می کنند، اما این مسیر یک خط صاف و مستقیم نیست؛ بلکه با پیچیدگی ها و گاه حتی دور برگردان هایی همراه است. ... لذا با استراتژی فعلیِ ایران در مذاکرات هسته ای، هزینه عدم توافق برای آمریکا خیلی بالا نخواهد بود و این کشور دلیلی برای تعدیل مواضع خود نخواهد دید؛ مگر آنکه اتفاقاتی در سطح منطقه و نظام بین الملل روی دهد که عملا باعث شود آمریکا میان گزینه بد (تعدیل مواضع و توافق با ایران) و بدتر (اتفاق مذکور)، گزینه بد را انتخاب کند. آیا در پنج ماه آینده چنین اتفاقی روی خواهد داد؟     ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------     هفت راه برای همکاری آمریکا با ایران پس از توافق‌هسته‌ای   اندیشکده امنیت آمریکای نوین   حتی در صورت حصول توافق نهایی بین گروه 1+5 و ایران، موانع بسیاری در سر راه همکاری با یاران وجود دراد که اهم آن عبارتند از: تضاد منافع ایران در بحث حمایت از گروه‌های تندرو و دستورکار منطقه‌ای این کشور، مقاومت موجود در داخل سیستم سیاسی ایران و دغدغه‌های آمریکا و قدرت‌های منطقه‌ای علی‌الخصوص عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی. علاوه بر این موانع، مسائلی در منطقه اطراف جمهوری اسلامی در حال رخ دادن است که منافع دو کشور ایران و آمریکا را بهم گره می‌زند. این موارد عبارتند از: امنیت دریایی، افغانستان، عراق، و سوریه. این تحلیل همچنین توصیه‌هایی را به آمریکا ارائه کرده است که توجه به آن‌ها مهم به نظر می‌رسد: توصیه‌ها این توصیه‌ها براساس توقعات واقع‌گرایانه‌ای از امکان همکاری با ایران با توجه به تاریخ مدید تنش بین ایران و آمریکا، واقعیت‌های سیاست داخلی ایران و دغدغه‌های متحدان منطقه‌ای ارائه می‌شوند: 1. مساله هسته‌ای را در اولویت و مرکز گفتگوها قرار دهید: سیاست‌گزاران باید تمام تلاش خود را باید برای تاکید بر مساله هسته‌ای بکنند. این مساله به سیاست‌گزاران ایران نشان خواهد داد دیگر مسائل از قبیل مبارزه با داعش، خواسته‌های گروه 5+1 دربحث هسته‌ای را کاهش نخواهد داد. همچنین این مساله انگیزه‌ای به مقامات ایران می‌دهد تا برای دست‌یابی به توافق نهایی عقب‌نشینی‌های بیشتری از خود نشان دهند. 2. کانال‌های ارتباطی در طول مذاکرات را حفظ کرده، رسمیت بخشیده و گسترش دهید:یکی از بزرگترین چالش‌های پیش روی همکاری با ایران همین موضوع است؛ زیرا آمریکا از سال 1975 روابطی با ایران نداشته است. عدم وجود کانال‌های ارتباطی باعث ایجاد مشکلات لجستیکی بسیاری شده است. زمانیکه دو طرف می‌خواسته‌اند پیام‌هایی را بهم برسانند از واسطه‌هایی از قبیل سلطان عمان یا سفارت سوئیس استفاده کرده‌اند. این اولین باری است که آمریکا و ایران بصورت رسمی با هم گفتگو دارند، پس آمریکا باید با کمک تهران این کانال‌های ارتباطی حرفه‌ای را گسترش دهد. آمریکا همچنین باید کانال‌های ارتباطات نظامی را نیز ایجاد نماید. 3. با مسائل کوچک که کمتر بار سیاسی دارند از قبیل امنیت و افغانستان شروع کنید: دو حوزه مساعد برای همکاری عبارتند از امنیت دریایی و افغانستان. در خصوص امنیت دریایی، دو طرف باید برای جلوگیری از افزایش ناامنی‌ها در خلیج‌فارس با هم همکاری کنند. در افغانستان هم دو کشور در بحث مبارزه با طالبان منافع مشترکی دارند. بزرگترین دغدغه ایران در افغانستان پس از طالبان، حضور نیروهای امریکایی در این کشور است که این دغدغه نیز با خروج نیروهای امریکایی از این کشور از بین خواهد رفت. 4. بر مسائلی تمرکز کنید که میانه‌روها و تکنوکرات‌های دو طرف بر آن کنترل دارند: پس از توافق هسته‌ای، سیاست‌گزاران آمریکایی باید به شرایط داخلی ایران نگاه دقیق‌تری داشته باشند خصوصاً آن حوزه‌هایی که رئیس‌جمهور روحانی و ظریف در صحنه داخلی پیروزی‌هایی بدست آورده‌اند. 5. همکاری‌های اولیه در بحث داعش را به رفع عملیاتی بحران محدود کرده و از هرگونه تلاش برای همکاری راهبردی اجتناب کنید: همکاری با ایران در بحث مبارزه با داعش در عراق و سوریه در شرایط فعلی موفق نخواهد شد چرا که این مباحث در حال حاضر در حیطه وظایف سپاه قدس است. این مساله همچنین حساسیت‌هایی در منطقه خصوصاً از جانب عربستان و امارات بوجود خواهد آورد چرا که این کشورها موضوع درگیری‌ها در عراق و سوریه را به عنوان بخشی از رقابت منطقه‌ای خود با ایران می‌دانند. بنابراین بهترین چیزی را که می‌توان در کوتاه مدت به ان دست یافت همکاری‌های احتمالی تاکتیکی در مبارزه با این مشکلات است. 6. بصورت فعالانه با متحدان منطقه‌ای در خصوص تلاش‌های امریکا برای بهبود روابط با ایران صادق باشید: پیشرفت در همکاری با ایران نباید به قیمت از دست دادن متحدان منطقه‌ای تمام شود. درست است که مزایای افزایش همکاری با ایران بسیار چشمگیر است، اما این مساله نباید نگرانی‌هایی در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و رژیم صهیونیستی ایجاد نماید. دست کم، هرگونه همکاری بین تهران و واشنگتن باید با مشورت با شرکای منطقه‌ای باشد. 7. به متحدان منطقه‌ای با استفاده از کمک‌های تسلیحاتی اطمینان دهید که منافع آنها نادیده گرفته نخواهد شد: پس از حصول توافق هسته‌ای، امریکا باید همکاری‌های امنیتی خود را با متحدان سنتی خود افزایش دهد. در خصوص رژیم صهیونسیتی، این اقدام باید بصورت انتقال مقادیر بیشتر سامانه‌های نظامی پیشرفته باشد. در خصوص کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، این مساله باید بصورت حفظ حضور امریکا و افزایش تلاش‌های این کشور در توانمندسازی دفاعی بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس و افزایش توانایی شورای همکاری خلیج فارس به‌عنوان سازمانی امنیتی برای مقابله با ایران می‌باشد.
  20. اوباما صریحا از وتوی تحریم‌های جدید ایران سخن گفت بخش مهمی از کنفرانس مشترک مطبوعاتی رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر انگلیس به موضوع هسته‌ای ایران اختصاص داشت.  به گزارش «تابناک»، در این جلسه، خبرنگار ای‌بی‌سی از اوباما پرسید، چرا با تحریم جدید علیه ایران، که کامرون نیز با آن ابراز مخالفت کرده، مخالف است. وی در ادامه از اوباما این را پرسید که آیا قانون جدید تحریم‌ها علیه ایران که مورد حمایت برخی دموکرات‌هاست، وتو خواهد کرد یا خیر؟  این خبرنگار همچنین از کامرون پرسید، آیا این خبر درست است که وی با سناتورهای آمریکایی علیه تحریم‌های ایران لابی کرده است یا خیر؟  اوباما در پاسخ اظهار داشت: تحریم‌ها ذخایر هسته‌ای ایران را کاهش داده و نظارت بی‌سابقه‌ای بر برنامه هسته‌ای ایران ایجاد کرده است. وی در ادامه گفت که اسرائیل نیز با این روند موافق است.  اوباما در ادامه مدعی شد، ایالات متحده، مهار کار را از دست نداده و ایران در دوره مذاکرات، برنامه هسته‌ای خود را تسریع نکرده است.  اوباما هدف مذاکرات در ماه‌های آتی را این دانست که تعیین شود ایران حاضر خواهد بود با توافق مورد نظر کنار بیاید یا خیر. وی با اشاره به چین و روسیه، مدعی شد که جامعه جهانی در این مسیر به نحو قابل توجهی متحد مانده است.  اوباما ادامه داد: «همواره گفته‌ام شانس ما برای رسیدن به توافق دیپلماتیک احتمالا کمتر از ۵۰ درصد خواهد بود... ولی ما هنوز فرصتی داریم که به توافقی دیپلماتیک دست پیدا کنیم که به ما ضمانت‌های قابل اطمینانی بدهد که ایران سلاح هسته‌ای نسازد؛ این بهترین نتیجه ممکن است».  اوباما در ادامه درباره عواقب یک تحریم جدید علیه ایران اظهار داشت، در چنین صورتی، شانس شکست کامل مذاکرات بسیار خواهد بود و در صورت وقوع چنین شرایطی، ایران به مسیر ساخت رآکتور آب سنگین و نیز تأسیسات زیرزمینی بازخواهد گشت که قدرت نظامی توانایی کمی برای دسترسی به آن دارد.  وی بر لزوم زمان دادن برای طی شدن روند مذاکرات تأکید کرد، در صورتی که ایران یک توافق هسته‌ای را نپذیرد، آن‌گاه شخص وی اولین فردی خواهد بود که برای تصویب تحریم‌های جدید به کنگره مراجعه خواهد کرد. وی ادامه داد در این صورت، «همه گزینه‌ها روی میز خواهد بود». وی نتیجه به پایان رسیدن ناقص مذاکرات را افزایش خطر تشدید تنش‌ها و مواجهه نظامی دانست.  اوباما ادامه داد: اکنون تیم من مسئول کار است. ما هر روز به موضوع تحریم‌های ایران توجه داریم. ما این تصمیم را با چشم بسته نگرفتیم، ما به کنگره گفتیم که دست نگاه دارد... آنهایی که جدی در این راه تلاش می‌کنند، احتمال رسیدن به موفقیت را به خطر می‌اندازند... کنگره نیاز دارد که صبر نشان دهد... قانون (تحریم) که به میز من برسد، وتو خواهم کرد.  کامرون نیز اذعان کرد، برای منصرف کردن سناتورهای آمریکایی از تصویب تحریم‌های جدید علیه ایران با آن‌ها تماس گرفته، ولی این کار را از جایگاه نخست وزیر انگلیس انجام نداده است.
  21. اظهارات ظریف پس از دیدار با کری وزیر امورخارجه ایران پس از دیدارش با کری در پاریس گفت که این رایزنی به پیشنهاد همتای آمریکایی صورت گرفته و بعد از دیدار با فابیوس به ژنو بازگشته و تلفنی با وزرای خارجه ١+٥ گفتگو می‌کند. محمدجواد ظریف امورخارجه ایران با بیان اینکه دیدارش با جان کری وزیرخارجه آمریکا در پاریس در ادامه مذاکرات هسته ای ژنو است، گفت: در این نشست ها درباره موانع رسیدن به تفاهم بحث کردیم. محمدجواد ظریف در گفتگو با واحد مرکزی خبر افزود: با توجه به اینکه وزیر امور خارجه امریکا هم برای دیدار با وزیر امور خارجه فرانسه به پاریس سفر کرده بود، کری پیشنهاد داد تا مذاکراتی با هم در پاریس انجام داشته باشیم. وی تصریح کرد: در راستی این دیدارها تلاش می کنیم به مذاکرات کمک کنیم. ظریف گفت: قرار شد همکارانمان گفتگوها را ادامه دهند تا زمینه های جدیدی برای پیشرفت مذاکرات حاصل شود. وزیرامور خارجه ایران گفت: پس از پایان دیدارها در پاریس به ژنو باز خواهم گشت وتلفنی با وزرای خارجه گروه 5+1 مذاکره خواهم کرد.
  22.   Kerry and Iran's Zarif set for Paris nuclear talks:h (Reuters) - U.S. Secretary of State John Kerry and his Iranian counterpart Mohammad Jawad Zarif will meet for talks in Paris on Friday on Iran's nuclear policy, Iranian and U.S. sources said. "Minister Zarif and Secretary Kerry are highly likely to meet this afternoon in Paris," an Iranian diplomatic source told Reuters. Kerry is in the French capital to honor the 17 victims killed in last week's shooting in France, and Zarif is due to meet French Foreign Minister Laurent Fabius later in the day. A senior State Department official confirmed the two men would meet on Friday following talks this week in Geneva. پایان رایزنی یک ساعته ظریف و کری در پاریس دیدار و گفتگوی دو ساعته وزرای خارجه ایران و آمریکا در پاریس پایان یافت. به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ رایزنی "محمدجواد ظریف" و "جان کری"  وزرای خارجه ایران و آمریکا در پاریس پایان یافت.     وزیر امور خارجه در پاریس با فابیوس دیدار کرد وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه سفر اروپایی خود در پایتخت فرانسه با وزیر خارجه این کشور دیدار کرد به گزارش تسنیم، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، در ادامه سفر اروپایی خود با لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه، دیدار و گفتگو کرد. وی پیش از این با جان کری،‌ وزیر خارجه آمریکا، در پاریس دیدار کرده بود. ظریف و فابیوس در این نشست درباره مسائل دو جانبه، منطقه‌ای، بین‌المللی و نیز برنامه هسته‌ای ایران به گفتگو خواهند نشست. پیش از این و امروز (جمعه) فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور فرانسه،‌ گفت که کشورش قطعا خواهان دستیابی به توافق هسته‌ای ایران با ایران است نه به هر قیمتی. وی از کشورمان خواست که در برنامه هسته‌ای‌اش شفاف عمل کند.
  23. احتمال دیدار دوباره وزرای خارجه ایران و آمریکا طی روزهای آتی روزنامه «وال استریت ژورنال» اظهارات وزیر خارجه آمریکا را بازتاب داده که از احتمال دیدار و گفت و گوی دوباره با همتای ایرانی خود سخن گفته است. به نوشته این روزنامه، جان کری گفته احتمال دارد روز جمعه در پاریس، دیدار دیگری میان وی و محمد جواد ظریف انجام گیرد. وال استریت ژورنال اشاره می کند که کری و ظریف روز چهارشنبه به مدت چندین ساعت در ژنو با یکدیگر درباره موضوع هسته ای ایران گفت و گو کردند. امروز نیز ظریف برای دیدار با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به بروکسل می رود.     Kerry says may meet Iran's Zarif again this week (Reuters) - U.S. Secretary of State John Kerry said on Thursday he may meet Iran's foreign minister again this week to discuss Tehran's nuclear program following their roughly six hours of talks on Wednesday. Iran and six world powers have renewed their quest for an elusive nuclear deal - seen as crucial to reducing the risk of a wider Middle East war - after negotiators failed for the second time in November to meet a self-imposed deadline. The major powers hope to persuade Iran to curb its nuclear program, which the West suspects may seek to develop atomic weapons, in exchange for a gradual easing of economic sanctions. Iran says its nuclear program is solely for peaceful purposes. Kerry and Iranian Foreign Minister Mohammad Javad Zarif met for about six hours in Geneva on Wednesday. "There is no final decision as to whether or not we will meet in Paris," Kerry told reporters in the Bulgarian capital Sofia, noting he and Zarif would both be in the French capital on Friday. "It is possible, but nothing has been decided. It may also not happen," he added. Kerry sidestepped a question on whether it was possible for the United States to strike a nuclear deal while Iran continues to detain a number of U.S. citizens, saying only that Washington was making great efforts to secure their release. Zarif met with European Union foreign policy chief Federica Mogherini in Brussels on Thursday. The EU said in a statement that they both agreed that time cannot be wasted in trying to secure an agreement. "We affirmed our strong commitment to a diplomatic solution which would fully address international concerns about the exclusively peaceful nature of the Iranian nuclear issue," said Mogherini. "Negotiations have to be brought to a conclusion in line with the agreed time."
  24. تأملی بر یک پیاده روی عصرگاهی محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران و جان کِری، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، عصرگاه چهارشنبه، 24 دی ماه 1393  و در حاشیه مذاکرات میان دو کشور، پس از یک نشست مذاکره یِ طولانی (حدوداً پنج ساعته)، باهم پیاده روی کردند.    این پدیده، همان قدر که در دنیای سیاست و دیپلماسی می تواند متعارف باشد، با در نظرگرفتن و توجه به جزئیاتی، می تواند دربردارنده یِ پیام های متعدد و مهمی نیز باشد: 1. این برنامه یِ پیاده روی و گپ زدن، از پیش اعلام نشده بود و این گونه که مطرح شده، حتی نیروهای امنیتیِ سوئیس در همان زمان مطلع شده بودند و اداره حمل و نقل عمومی نیز برای تنظیم رفت و آمد وسایل نقلیه عمومی، در پرترافیک ترین ساعات روز و در یکی از مناطق شلوغ و پرتردد مرکزی شهر (Belair)، آمادگی لازم را نداشت. همین امر موجب شده بود تا صفی طولانی از اتوبوس ها پشت سر هم قرار بگیرند و از طریق بلندگوهای داخل اتوبوس و مترو، عدم امکان رسیدن به موقع و منظم در ایستگاه ها (که در ژنو بسیار اهمیت دارد) به اطلاع مسافران برسد.  این پدیده، و حضور چشمگیر نیروهای امنیتی موجب اظهار شگفتی و جلب توجه عمومی مردم و طبعاً گفت و گوی عمومیِ هر چند مختصر، شده بود. چرا که در شهر نسبتاً آرام و منظمی همچون ژنو که به حضور سران کشورها چنان عادت دارد که حتی به مناسبت آن محدودیت رفت و آمد یا راه بندانی ایجاد نمی شود، متعارف نیست که حضور مسئولان عالی رتبه سایر کشورها، موجب اختلال در حرکت وسایل نقلیه عمومی شود که اغلب مردم از آن ها برای رفت و آمد، استفاده می کنند. 2. با مقدمه نسبتاً مفصل بالا، روشن می شود که مسأله از یک قدم زدن معمولیِ دیپلماتیک فراتر است. در فرصت کوتاهی که برای هم فکری با بعضی دوستان خبره و باتجربه در حوزه سیاست و دیپلماسی رُخ داد، تحلیلی که از سویِ یکی از شخصیت هایِ بسیار باتجربه سیاسی ارائه شد، حاکی از این بود که این واقعه، نشانه ای است از این که مذاکرات به جایی رسیده است که برخی مسائل مهم، تنها باید میان دو کشور حل و فصل شود و به جز بالاترین مقام های دیپلماتیک دو کشور، احدی دیگر از مضمون آن ها باخبر نشود.  به تعبیر دیگر، این پیاده رویِ غیر مترقبه، ابتکاری است برایِ گریزِ از امکان شُنودهای بین المللی.  تلاش بعضی کشورها برای کارشکنی در روند مذاکرات که به هر دلیل منافع شان را با توفیق مذاکرات و نزدیکی بیشتر ایران و امریکا، نمی بینند و نیز تمایل جدی بعضی کشورهای عضو 5+1 که خواستار اشراف بر جزئیات توافق های سری میان دو کشور برای در نظر گرفتن منافع و امتیازات مد نظر خود در حین مذاکرات نهایی هستند، می توانند علت مهمی برای این این اقدام باشد. بر طبق این فرضیه، وزیران خارجه ایران و امریکا در این شرایط حساس، لازم دیده اند که امکان شنود مکالمات خود از طرف سرویس های امنیتی دیگر را به حداقل برسانند و در اقدامی از پیش اعلام نشده، فرصتی را برای بحث کردن بر سر مهم ترین نکات و ارائه نکات تأثیرگذار بر نهایی کردن توافقات رسمی خود انتخاب کنند. اقداماتی از این قبیل در گذشته، نیز مؤید این فرض است. 3. با وجودِ قوت و رواییِ ایده یِ فوق، به نظر می رسد پیام این قدم زدن عصرگاهی، از یافتن مجالی برای مذاکرات کاملاً مخفیانه و به دور از امکان شُنود فراتر باشد، گرچه نافی آن نیز نیست. چرا که در این صورت، در شهر ژنو با امکانات فوق العاده مناسب از نظر تسهیل قدم زدن و گپ و گفت، این امکان به راحتی وجود داشت که در مکان هایی مناسب تر، آرام تر و خوش منظره تر این امر صورت پذیرد. در حالی که محدوده یِ این پیاده روی، همچنان که پیش تر اشاره شد، در یکی از نقاط مرکزی شهر و در محدوده یِ نسبتاً قدیمی و کم مساحت شهر که از قضا از پرترددترین مناطق برای وسائل نقلیه عمومی و نیز عابران پیاده است انجام شده است. فضایی که به طور معمول نیز دو نفر بخواهند گپی بزنند نیاز دارند تا صدای خود را از صدای متعارف صحبت کردن بالاتر ببرند تا بهتر شنیده شوند. و دغدغه یِ تأمین کامل امنیت در چنین جای شلوغی، نیاز به تعدد نیروهای امنیتی (برخلاف روند متعارف در ژنو) را ایجاد کرده است. از این رو، شاید صرفاً برای تحقق منظور فوق، این پیاده رویِ پر سر و صدا صورت نگرفته است. 4. به نظر می رسد آن چه در سطحِ کلان، قصد و تعمد طرفین مذاکرات، در این مقطع زمانی و در این نقطه از دنیا بوده، ارائه پیام مهم رسانه ای به دنیا راجع به چگونگیِ روند مذاکرات، توفیق نسبیِ آن برخلاف موانع متعدد در به نتیجه رسانیدن آن و نمایشِ دوستانه بودن فضای طرفینی، است. طُرفه آن که با وجودی که پیش از این پیاده روی جلسه یِ مذاکره طولانی مدت برقرار بوده، اما ظاهراً پس از این برنامه، بار دیگر وزیران خارجه برای ادامه گفت و گو، به هتلِ محل مذاکرات بازگشتند و این از دید خبرنگاران نیز پنهان نبوده است. عصرگاه چهارشنبه، ژنو، شهر بین المللی، در قلب اروپا، نه فقط در لایه هایِ دیپلماتیک خود، بلکه در حوزه عمومی نیز شاهد نمایشی از هماهنگی و موفقیت در تعامل، میان عالی ترین مقام های دیپلمات دو کشور مهم مذاکره کننده بود. چنین می نمایاند که در زمانی که فضای رسانه ای مشهود در ژنو، همچون سایر کشورها در هفته یِ اخیر مالامال از پوشش دادنِ حادثه های تروریستی پاریس و عواقب آن هاست، تیترهایِ دیگری و با رویکردی متفاوت، به منظور پوشش دادن خبر این تصمیمِ به ظاهر، صرفاً دوستانه یِ دوجانبه مسئولان سیاست خارجی دو کشور و گمانه زنی و تحلیل، به دنیای ارتباطات و رسانه های دنیا وارد شده و می شود. رویکرد و نمایشی با این مضمون که "توفیق مذاکراتِ هسته ای ایران و آمریکا و هم گرایی بیشتر این دو کشور، تضمینی برای مقابله با موجِ خشونت گرایی و خشونت طلبی در دنیا، خواهد بود."! و این همانی ست که دنیای امروز به شدت بدان نیاز دارد.