[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]
تمامی ارسال های FBI
-
آیا سی هزار شیعه الفوعه و کفریا قتل عام خواهند شد؟ حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول جعفریان، دانشیار تاریخ دانشگاه تهران رئیس کتابخانه تاریخ اسلام و ایران دفتر آیت الله سیستانی در قم رئیس سابق کتابخانه مجلس شورای اسلامی وبلاگ > جعفریان، رسول - ماههاست که منطقه الفوعه و کفریا با جمعیتی بالغ بر چهل هزار نفر در محاصره نیروهای شورشی مورد حمایت ترکیه و عربستان هستند و طی ماه گذشته این محاصره به اوج خود رسیده و هیچ گونه دسترسی به آنان وجود ندارد. در حال حاضر جان بیش از سی هزار شیعه ساکن این منطقه در معرض خطر و قتل عام قرار دارد تسلط جبهه نصره و فتح بر استان ادلب در سویه، سبب شده است تا منطقه الفوعه و کفریا با جمعیتی بالغ بر 40 هزار نفر در محاصره کامل شورشیان تکفیری در آید؛ منطقه ای که سی هزار تن شیعه در آن زندگی می کنند و شماری از سایر قومیت ها نیز در آن هستند. این محاصره به قدری شدید است که حتی راه ورود و خروج انفرادی از این منطقه وجود ندارد و راه رساندن هر نوع کمک انسانی از غذا و دارو به آنجا بسته شده است روشن است که دولت سوریه در این زمینه کاری نمی تواند انجام دهد، چرا که اگر می توانست جان سربازان خود را در جسر الشغور که بیش از دو ماه در یک بیمارستان در محاصره بودند نجات می داد. در وقت محاصره، بشار اسد فرمان مستقیم برای نجات آنان داد، اما چنین امکانی فراهم نشد و سرنوشت آنها در بوته ابهام ماند، بسا بسیاری کشته شده و برخی هم در اسارت باشند تا به موقع به خشن ترین وجه اعدام شوند جبهه النصره و الفتح در ماههای اخیر با توافق محرمانه ترکیه + عربستان و قطر، دلارهای نفتی سعودی و قطر جنگ طلب، و با حمایت مستقیم امریکا توانسته است بخش قابل توجهی از سوریه را بگیرد. منطقه نیز در فاصله نزدیکی با مرزهای ترکیه قرار دارد بدون شک با ادامه این محاصره ، یک فاجعه انسانی تمام عیار رخ خواهد داد. رهبران جبهه النصره رسما اعلام کرده اند که با مسیحیان و علویان کاری نداشته و شیعیان را خواهند کشتدر این زمینه، هشدارهای زیادی داده شده اما مع الاسف نهادهای بین المللی کاری صورت نداده و طبق معمول منتظر هستند تا این جماعت قتل عام شده و بعد از آن اشک تمساح بریزند. در این زمینه دو نکته مهم است. نخست آن که مسوولیت این جنایات مستقیما متوجه ترکیه است که در فاصله پنجاه کیلومتری او، شورشیان مورد حمایت آن دولت دست به این اقدام می زنند و اگر این فاجعه صورت گیرد مسوولیت مستقیم آن بر عهده ترکیه است و هیچ گاه هیچ کس آن را فراموش نخواهد کرد دیگر آن که دولت ایران و سایر دولت هایی که توانایی دارند، لازم است هرچه زودتر در این زمینه دست بکار شده و حداقل کار آن است تا با وادار کردن حامیان این شورشیان، آنان را از نفوذ به منطقه بازداشته و اجازه تعدی به آنان را ندهند و اگر ممکن شود آنها را از منطقه خارج کنند آیا دلواپسانی هستند که به خاطر جان این شیعیان دست به تلاشی بزنند و دست کم برابر دفتر سازمان ملل در تهران و سفارت ترکیه در این باره تظاهراتی بکنند؟ منبع http://khabaronline.ir/detail/420804/weblog/jafarian
-
چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴ چند روز پیش پدر یکی از جوانهایی که در عملیات قهرمانانه قلمون زخمی شده بود تعریف می کرد که چگونه پسرش وقتی برای کمک به دو نفر دیگر رفته بود، توسط تک تیرانداز مجروح شده و چهار کیلومتر را سینه خیز رفته تا در تیر رس او نباشد و امدادگرها بتوانند منتقلش کنند. تا روز زخمی شدن پسرش، عملیات قلمون حدود هفتاد و خرده ای مجروح داشت. خانمی که هفته پیش به ایران رفته بود، می گفت یک هواپیما پر از زخمی و همراهانشان همزمان پرواز داشتند. منظره جراحت ها و زخمهای آنها بسیار دلخراش بود. آنهایی که سوخته بودند و دیگر نه چشمی باقی مانده نه پوستی، آنهایی که ترکش خورده بودند و اعضایشان قطع شده بود می گفت اینها که عموما بسیار جوان هستند، به همراهشان مادر یا خواهر آمده بود. برخی از آنها نامزدشان که شاید 17 سال دارد به همراهشان بود. مگر خودش چند سالش است؟ بین 17 تا 20 سال وقتی فکر میکنم که جوانی 17 هجده ساله نصف صورتش رفته، یا دست یا پایش قطع شده، فردا در جامعه لبنان تابلو خواهد بود و اگر تنها باشد حتما از سلفی ها یا سنی ها و مسیحی های مخالف حزب الله کتک خواهد خورد، جایی نمی تواند استخدام شود، کل زندگیش دستخوش تغییر و فشار و سختی می شود، واقعا دلم به درد می آید متاسفانه کاروان لبنانی که هفته پیش به ایران رفته بود، برای پرواز اصفهان به مشهد، هواپیمایشان کنسل شد. مسافران ایرانی پرواز را با هواپیماهای دیگر فرستادند اما لبنانی ها و عراقی ها را در فرودگاه نگه داشتند. می گفتند نه جای استراحت بود نه امکانات. بعد از 12 ساعت داد مردم درآمد که شما از اسراییلی ها با ما بدتر دارید برخورد می کنید. جواب مسئول پرواز این بود: شما اصلا با پول ما آمده اید گردش. حرف اضافه نزنید منبع http://moodkerbes.info/1394/03/06/jarih-hezb +++++++++++++++++++++++++++ پی نوشت این نوحه ضبط استودیویی در فیلم «بازرس ویژه» هم به مناسب سرهای بریده شهدا دانلود کنید http://hw4.asset.aparat.com/aparat-video/d314c7d62273c9518f17841550abaaa82167020-240p__23754.mp4 سایت آپارات http://s5.picofile.com/file/8169402092/bazras_vije.wma.html متن نوحه ضبط استودیویی فیلم «بازرس ویژه»که لینک دانلودش قرار داده شده به مناسبت سرهای بریده شهدا ای تک سوار ذوالجناح تو فاتح محشر شدی با خیل یاران آمدی بی یار و بی یاور شدی شد نینوا غرق به خون شور و کتل ها واژگون زیر و زبر شد آسمون تا شاهد سرور شدی یاران تا یاری کنند حق را نگهداری کنند خون بر زمین جاری کنند تا از دم خنجر شدی سرها به تیغ نیزه ها نقشت به صرخ ماسماء لرزید تا عرش خدا وقتی که بی پیکر شدی
-
به نظر شما برای مقابله با تهدیدات جدید تکفیری ها به چه تجهیزات و اقداماتی نیازمندیم؟
FBI پاسخ داد به TALASH تاپیک در مباحث جامع نظامی
با توجه به اینکه تولید انبوه این سلاح وقت زیادی نمی برد دلیلش چیه که تا حالا تولید انبوه نشده و به سوریه و عراق و حزب الله لبنان ارسال نشده است؟ ربات مسلح نذیر برای اولین بار ربات مسلح بدون سرنشین 4 در 4 قابل کنترل از راه دور و همچنین با قابلیتهای برنامهریزی جهت انجام ماموریتهای شناسایی و رزمی، حمل حدود 600 کیلوگرم محموله و نصب یک سلاح اجتماعی متوسط (تیربار 7.62 میلیمتری یا تیربار 12.7 میلیمتری یا 2 موشک پدافند هوایی یا 2 موشک ضد زره) و شعاع عملیاتی عملکرد بدون سرنشین در فاز اول: دو کیلومتر *** -
http://www.palestineafree.com/files/1416266360_content_thumb.jpg +++++++++++++++++++++++++++ پی نوشت این نوحه ضبط استودیویی در فیلم «بازرس ویژه» هم به مناسب سرهای بریده شهدا دانلود کنید http://hw4.asset.aparat.com/aparat-video/d314c7d62273c9518f17841550abaaa82167020-240p__23754.mp4 سایت آپارات http://s5.picofile.com/file/8169402092/bazras_vije.wma.html متن نوحه ضبط استودیویی فیلم «بازرس ویژه»که لینک دانلودش قرار داده شده به مناسبت سرهای بریده شهدا ای تک سوار ذوالجناح تو فاتح محشر شدی با خیل یاران آمدی بی یار و بی یاور شدی شد نینوا غرق به خون شور و کتل ها واژگون زیر و زبر شد آسمون تا شاهد سرور شدی یاران تا یاری کنند حق را نگهداری کنند خون بر زمین جاری کنند تا از دم خنجر شدی سرها به تیغ نیزه ها نقشت به صرخ ماسماء لرزید تا عرش خدا وقتی که بی پیکر شدی
-
کلیپی حاوی سرود و نماهنگ حماسی در مورد نبرد حزب الله لبنان در شهر القصیر سوریه تقدیم می گردد نماهنگ و سرود حماسی در مورد جنگ حزب الله لبنان با جبهة النصرة سوریه می باشد نام سرود نحن شیعه حیدر علی است یعنی ما شیعه حیدر هستیم هر دو زیرنویس فارسی و عربی در فایل موجود است که بطور پیش فرض زیرنویس فارسی پخش می شود کلیپی را به شما هدیه می کنم که زیرنویس فارسی و عربی آن را بنا به سفارش یکی از بازدیدکنندگان محترم آماده کرده ام. با کلیک بر روی تصویر هدیه، و دانلود فایل و خارج کردن آن از حالت فشرده، زیر نویس فارسی خود بخود برایتان اجرا خواهد شد. برای مشاهده زیرنویس عربی باید از قسمت subtitle گزینه باز کردن را بزنید و زیر نویس عربی را از همان پوشه، آدرس دهی نمایید. بهتر است برنامه مناسب پخش فیلم مثل vlc داشته باشید. حتی روی موبایل هم اجرا و تست شده است کلیپ نحن شیعه حیدر علی (ما شیعه حیدر هستیم) کلیپی حماسی است که توسط علی برکات خوانده شده است دانلود کلیپ حماسی منبع http://moodkerbes.info/1394/02/12/13-rajab
-
دیدار مادر شهید شمسی پور با فرزند خود پس از 33 سال+تصاویر منبع
-
از سخنان یونسی تا حضور یک مقام نظامی بر سر جنازه عزت الدوری وبلاگ حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول جعفریان رئیس کتابخانه تاریخ اسلام و ایران وابسته به دفتر آیت الله سیستانی در قم دانشیار رشته تاریخ دانشگاه تهران در ماههای اخیر انتشار برخی از تصاویر و اظهار برخی از مطالب سبب تحریک حس نژادی در میان اعراب علیه ایران شده است، مسائلی که بدون آن که فرصتی در اختیار ما بگذارید، دست آنان را در کارهای تبلیغاتی علیه ما باز می گذارد. طی این دو ماه، چندین اتفاق افتاد که نشان می داد ایران باید در باره تحریک حس ضد ایرانی در میان اعراب که ریشه تاریخی دارد، بیشتر مراعات کند و جلوی برخی از زمینه های تبلیغی و روانی این بعد از مبارزه ای را که در منطقه پدید آمده بگیرد. شرح ماجرا آن که از وقتی که اعراب و ایران در یک قرن پیش از اسلام در منطقه عراق برابر هم قرار گرفتند، مانند بسیاری از نقاط دیگر دنیا، ضمن تبلیغات و در قالب جنگ روانی، پای مسائل نژادی به عنوان جنگ عرب و عجم هم به میان کشیده شد. در همان دوره پیش از اسلام، ورود ایران به یمن و وقایعی که رخ داد، می توانست منشأ شکل گیری جریانی به الابناء در آن نواحی باشد و مسائلی را ایجاد کند. بعدها اعراب به ایران تاختند و ضمن آن که به قول ملک الشعراء «دین گرامی» به ما دادند، اما به حال حس نژادی خاصی را در دو طرف برانگیختند که در ادبیات هر دو طرف در قالب شعوبی گری و ضد شعوبی گری ادامه یافت. به تدریج در قرن سوم هجری، قدرت اعراب از بین رفت و عراق زیر سلطه ایرانیان و ترکان و دیلمیان قرار گرفت و عرب به بیابانهای خود بازگشتند، اما در ادبیات عرب و زبان عربی و شعر، حس و جنگ نژادی همچنان پابرجا ماند. طی قرون مختلف، ترکان در دوره مملوکی و عثمانی بر تمامی دنیای عرب سلطه داشتند و اثری از قدرت سیاسی در قوم عرب در بیشتر آن سرزمینها ـ بلکه در دوره ای همه آنها ـ وجود نداشت. در گیرودار جنگ جهانی اول، سیاست غرب، بازگشت به قدرت های محلی عرب، برای نابود کردن قدرت دولت عثمانی بود که چند صد سال موی دماغ فرنگی ها شده بود. دولت سعودی نجد، و تقسیم عراق و اردن و سوریه میان بچه های شریف حسین، از جمله دولت های عربی بودند که شکل گرفتند. پس از آن به تدریج در نواحی شمال افریقا نیز در سایه استعمار، دولت های عربی وابسته پدید آمد. هرچه بود، صدقه سر غربی ها و جنگ جهانی اول و نابود شدن دولت عثمانی، پس از هزار سال، دوباره عربها به قدرت بازگشتند. این بار هم ضد ترک بودند و هم ضد ایرانی. در زمانی که عراق و دولت های عربی به یاری غرب سرپا شد، زمانی بود که ناسیونالیسم جدید که ترکیبی از حس نژاد پرستی قدیمی به همراهی تأثیر افکار جدید غربی در تحریک قومیت ها و ملیت ها بود، به عنوان یک ایدئولوژی محبوب در آمد. در ایران دوره پهلوی، کم و بیش حس ضد عربی وجود داشت و در کشورهای عربی هم. و اما عراق، به رغم آن که شیعیان حضور قاطع داشتند، جنبه های عربی گری آن هم در دولت پادشاهی و هم بعدها و بویژه دوره بعثی به شدت تقویت شد. جنگ هشت ساله و تحمیلی عراق علیه ایران، به طور عمده، با همین بهانه و در چهارچوب همین جنگ روانی عرب ضد عجم صورت گرفت. این مسأله به خصوص در عراق، تا عمق جامعه نفوذ کرده است. اگر جنگ های مذهبی سالهای اخیر را هم در سایه این ملاحظات نژادی در نظر بگیریم، باید بگوییم تمام تلاش دروغین سعودی ها و عرب های سنی مخالف ایران این است که تشیع را یک مذهب ایرانی نشان دهند و تسنن را مذهب عربی. با این که هیچ یک از این دو ادعا درست نیست. نه جغرافیا، نه تاریخ و نه وضعیت مذهبی در میان اقوام مختل، موید این تبلیغات نیست، اما عربهای سعودی به خصوص روی آن تکیه دارند. در همین عراق، 55 درصد عرب شیعه است و باقی کرد و عرب سنی. اما، به هر حال مسائل نژادی جای خود را دارد. همه اینها عرض شد برای این که گفته شود، چنین حسی در منطقه وجود دارد، قوی است، و هر نوع تحریک آن سبب پرداخت هزینه هایی می شود که به هیچ روی اندک نیست و جایی هم متوقف نمی شود. زمانی که آقای یونسی آن مطالب را اظهار کرد یا به هر حال از طرف ایشان انتشار یافت، در میان همه دشواری هایی که در منطقه از بابت داعش و سعودی و یمن و سوریه و ... وجود داشت، این مساله به قول گفتنی، قوز بالا قوز شد. قوزی که البته بیش از حد بود و دقیقا همان بهانه ای بود که مخالفان ایران در کشورهای عربی به دنبال آن بودند. می شود گفت، سالها بود که منتظر این فرصت بودند. در آن وقت، تلاش زیادی شد تا نشان داده شود، این مطالب طرح نشده است،، اما کار از کار گذشته بود. شاید که نه، حتما بهتر آن بود در نخستین قدم، ایشان از کار برکنار می شد تا این موج فروکش می کرد و تنها ایشان مقصر شناخته می شد و اقدام کرده یا نکرده او، فاقد تأثیر می شد یا از تأثیرش کاسته می شد و به دیگران تفهیم می شد که جمهوری اسلامی بدنبال این مطلب نیست. متاسفانه آن اقدام صورت نگرفت و سبب شد تا این موج در جهان عرب خشم عجیبی را ایجاد کند. نباید شک کرد که بخشی از مسائل یمن به دنبال این قبیل اظهارات و دیگر رفتارهایی صورت گرفت که در قالب انتشار عکس برخی از فرماندهان ایرانی در عراق یا سوریه در رسانه های اجتماعی و غیره انتشار یافت. انتشار این تصاویر به حدی تأثیر منفی داشت که نخست وزیر عراق، به اسم و مشخصات آن را نادرست خواند. آخرین نمونه از این تصاویر، انتشار عکس جنازه عزت الدوری بود که گفته می شد یک فرمانده ایرانی بر بالای سر او ایستاده است. معلوم نیست چه کسانی با چه انگیزه ای این تصاویر را منتشر کرده و به عواقب آن توجه نکرده و نمی کنند. در روزهای اخیر آیت الله سیستانی در دیدار حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی ناراحتی عمیق خود را نسبت به اظهارات آقای یونسی ابراز کرده بودند و از این بابت سخت ناراحت بودند. می دانیم که ایشان همان زمان هم در این باره اطلاعیه ای دادند. یکی از دلایل مهم مخالفت ایشان با این قبیل اقدامات و انتشار عکسها همین است که معادلات نیروهای سیاسی را در عراق بر هم می ریزد. در زمانی که عراقی ها نیاز به وحدت رویه در مبارزه علیه داعش دارند، این مسائل، مشکلات جدی را برای دولت و شیعیان فراهم می کند. طبیعی است که هر نوع کمک فکری و مشورتی ممکن است صورت گیرد، اما چرا باید با انتشار این تصاویر و اظهارات، مشکل درست کرد؟ ای کاش دولت همان زمان این مسأله را به شکل شایسته ای حل کرده بود. طبیعی است که آقای یونسی تنها کسی نبود که این مطالب را اظهار کرد، بلکه دیگران هم گاه در سخنرانی و مصاحبه شبیه این مطالب را گفته بودند. همه اینها زمینه تشدید حمله به ایران و یک فرصت طلایی برای مخالفان تندوروی ایران بود. باید از این دوستان پرسید این قبیل اظهارات و تبلیغات و عکسها چه مشکلی را حل می کند؟ اگر نادرست است چرا به صورت جدی با آن برخورد نمی شود. مگر نه این است که اینها نیز بخشی از نبردی است که در جریان است و باید ستادی آنها را کنترل کند؟ قدرت سیاسی و نظامی کار خود را می کند، و در کنار آن جنگ روانی و تبلیغات و ایجاد فرصت های خاص برای جا انداختن مشروعیت یک مبارزه علیه ایران در میان اذهان اعراب، هم جای خود را دارد. به نظر می رسد، تعدد مراکز تصمیم گیری و بی مسوولیتی و گاه خودبزرگ بینی سبب می شود تا دولت و ملت، بی دلیل در معرض یک تلاش تبلیغاتی تند قرار گیرند که به دنبال آن، میدان مبارزه نیز سخت از آن متاثر می شود. نمونه این تبلیغات اطلاعیه زیر است که هواپیماهای سعودی در میان یمنی ها توزیع کرده و به آنان می گویند که برای جلوگیری از نفوذ فارسی و ایرانی، دست به این اقدامات می زنند. این درست است که سعودی ها این همه تجاوز و آدمکشی را نمی توانند با این مسائل توجیه کنند، اما وظیفه ماست تا با نهایت دقت، زمینه ای براین قبیل عوام فریبی های آنان ایجاد نکنیم منبع: http://khabaronline.ir/detail/411208/weblog/jafarian
-
از این عکس به نظر می رسه همه افراد به دسته های دو نفری تقسیم شده اند و در زمان شلیک تیر همزمان هر دو نفر اسلحه را با دست نگه می دارند که اسلحه زمان تیراندازی در دستشان تکان نخورد درسته؟
-
نیروهای شبه نظامی که فعلاً هنوز سبیل آنها درنیامده است دوستانی که دسترسی به گالری دارند لطفا تصاویر را منتقل کنند کد خبر : ۲۳۵۷۹۲ ۱۳۹۳/۹/۲۴ گزارش تصویری؛ آمادگی دفاعی طلاب جوان مدارس علمیه کرمان
-
جاسوسی ژنتیکی با استفاده از بازیگران ایرانی کلید دستیابی به «کدهای ژنتیکی» برای شکست جوامع از درون، غنی کردن هر چه بیشتر بانکهای ژن و زیستی تهیه شده از آنهاست. به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،وطن امروز نوشت:اخیرا در فضای شبکههای ارتباطی مجازی کلیپ ضبط شده مشهوری دست به دست میشود که در آن مجموعهای از بازیگران از مردم تقاضا میکنند با کمک چند گوشپاککن (سواپ) ارسالی از مکانی نامعلوم، نمونهای از سلولهای دهانی خود را با هدف «نجات بیماران سرطانی» به بانک ژن جهانی هدیه کنند. در این کلیپ که رهبر آن «گلشیفته فراهانی» است با ناراحتی از سهم کم نمونههای ایرانی در بانک جهانی ژن یاد میشود و این موضوع با این برچسب که ایرانیها علاقهای به نجات دادن جان بیماران ایرانی و خارجی ندارند، تقبیح میشود. حرف اصلی کلیپ یادشده این است که برای «نجات بیماران لوسمی و سرطانی» جهان نیازمند اهدای نمونه سلولی ایرانیان است! فضای کلیپ بشدت احساسی است و در انتهای آن آدرس «بانک جهانی اهداکنندگان نمونه مغز استخوان» و مجموعه بانکهای ژن کشورهای اروپایی و آمریکا بیان میشود. اما اصل ماجرا چیست؟ سالهاست مجموعهای از کشورهای پیشرفته، در قالب «ژن بانک» به جمعآوری نمونههای زیستی و ژنتیکی ملتها و کشورهای مختلف مشغول هستند اما در کشورهای توسعهیافته به واسطه قوانین «حقوقی و اخلاقی»، صیانت از اطلاعات زیستی و ژنتیکی از اهمیتی فوقالعاده و استراتژیک برخوردار است چرا که با دزدی اطلاعات بومی و ملی دیگران میتوان مهندسی نسلها را در دست گرفت. سال ۱۳۸۶ یکی از سرداران نظامی در حاشیه سمینار بمبهای شیمیایی علیه ایران گفت: «آمریکا با کمک اسرائیل درصدد تشکیل بانک ژنتیکی و مولکولی اقوام و ملیتهای جهان برای ساخت سلاحهایی غیرمتعارف است. این کار با اهداف انساندوستانه انجام نمیشود بلکه آنها دنبال ساخت سلاحی هستند که بتوانند هنگام بهکارگیری در یک محدوده جغرافیایی، اقوام خاصی که در آن منطقه زندگی میکنند را از بین ببرند». سال ۲۰۰۱ انستیتو بهداشت ملی آمریکا (NIH) اعلام کرد موفق شده ۹۰ درصد ژنوم انسان (نقشه زیستی) را تعیین توالی کند. در سال ۲۰۰۹ همین مرکز موفق شد با یک تست ۵۰۰۰ دلاری، از روی نمونه سلولی، با شناسایی DNA، خصوصیات اخلاقی، بیماریها، نقایص، خصوصیات و وضعیت سلامتی «دهنده» را مشخص کند. فرضا براساس همین تست بود که آنجلینا جولی، بازیگر سرشناس آمریکایی متوجه شد به احتمال ۹۶ درصد تا چند سال آینده به سرطان مبتلا خواهد شد و مسیرهای درمانی را از چند سال قبلتر آغاز کرد. این بخش مثبت پرونده رشد علم بیوژنتیک است و طبیعتا هیچ حاکمیتی به صورت رایگان چنین پیشرفت قابل توجهی را در اختیار دیگران قرار نخواهد داد! اما بخش هولناک ماجرا آنجاست که بدانیم دانشمندان رشته بیوتروریسم پس از دستیابی به بانکهای نمونههای ژنتیکی و زیستی جوامع «هدف» میتوانند با تمرکز بر نقاط ضعف ژنتیکی و زیستی حریف، اقدام به دستکاری تروریستی بیسر و صدای اجتماعات و محیط زیست آنها کنند. خصوصیت این بمباران هوشمند این است که فرضا در سرزمین بههم تنیده و هممرزی که در آن صهیونیستها و فلسطینیها به صورت مختلط در آن زیست میکنند با تمرکز بر تغییرات ژنتیکی جوامع میتوان با آلودهسازی خاک و آب و دام تنها به اهداف دارای نقص یا خصوصیت ژنتیکی خاص صدمه وارد کرد. این پیشرفت تسلیحاتی نسبت به دورهای که با انفجار «بمب اتم» کل موجودات ساکن در یک منطقه نابود میشدند، حقیقتا بسیار مهم ارزیابی میشود. اکنون سالهاست در کشور ما مانور مبارزه با «حملات بیوتروریستی» برگزار میشود اما به واسطه ضعف شدید «آزمایشگاههای بیوزیستی و بیوژنتیکی» از توان اندکی برای شناسایی دستکاریهای احتمالی تعبیه شده در خوراک و محیط زیست کشورمان برخوردار هستیم. فرضا پس از اهتمام نظام به موضوع حیاتی و استراتژیک «افزایش نرخ رشد جمعیت» برخلاف میل سازمانهای بینالمللی، واضح است که دشمنان جامعه ایرانی بیکار نخواهند نشست. با احتساب چنین موارد بدیهی، آمار بینظیر میزان ناباروری و نازایی ۲۰ درصدی ایرانیها در شرایطی که این نرخ در کشورهای منطقه و سایر جوامع بشری در حد ۱۰ درصد است، بسیار مهم میشود. کلید دستیابی به «کدهای ژنتیکی» برای شکست جوامع از درون، غنی کردن هر چه بیشتر بانکهای ژن و زیستی تهیه شده از آنهاست. با احتساب این موضوع، گلشیفته فراهانی و سایرین در قالب کلیپ مذکور، دانسته یا نادانسته در مسیر دیپلماسی مشاهیر دستگاه سیاستگذار غرب حرکت کرده و به اسم «بیماران سرطانی» به تکمیل پروژههای بیوتروریستی غرب علیه ملت خود کمک میرسانند. بیان این نکته ضروری است که با سلولهای پوششی دهان و نمونه آب دهان جذب شده در سوآپ (گوشپاککن) ارسالی به در منازل ایرانیها، هیچ بیمار سرطانی را نمیتوان نجات داد و این موضوع دروغی بزرگ است! بلکه با این نمونهها به سادگی و با صرف هزینه حداقلی امکان دستیابی به نقشه ژنتیکی ملت برای «دیگران» فراهم میشود. در حقیقت میتوان گفت ما با به اشتراکگذاری نمونههای زیستی و ژنتیکی «رمز کارتهای بانکی و حیاتی» خود را بدون توجه به عواقب آن به «دزدان» پیشکش میکنیم. آیا هیچ یک از شما حاضر هستید فرضا پسورد اکانت فیسبوک خود را به دیگری بدهید!؟ اهمیت نمونه خون یا سلولهای شما هزاران برابر بیشتر از رمز ورود به شبکههای اجتماعی است! این نمونهها بر تمام جنبههای زندگی ما تاثیر مستقیم دارد؛ از کشاورزی گرفته تا سلامت نسل آینده و تعیین نتیجه جنگهای فرضی منطقهای!. با توجه به اینکه پیشگیری از وقوع حملات بیوتروریستی با استفاده از راهکارهای اطلاعاتی بسیار آسانتر و کمهزینهتر از مقابله با تبعات آن است. گاه استفاده از یک عامل با مخاطرات بیوتروریسمی یا ابزار گسترش بیوتروریسم ممکن است بهقدری سریع فراگیر شود که امکان مهار آن غیرممکن شده و صدمات و تلفات به بار آمده، غیرقابل پیشبینی و غافلگیرکننده باشد. در برخی از حملات بیوتروریستی نیز عاملان آن – که بیشتر از مخالفین داخلی حکومت هستند- نه به قصد وارد کردن صدمات انسانی و خسارتهای اقتصادی، بلکه به منظور به چالش کشیدن اشراف سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی و به رخ کشیدن ضعف آنها در پیشگیری و کشف این تهدیدات دست به چنین اقداماتی میزنند. حال آنکه در جوامع پیشرفته، اطلاعات ژنتیکی تکتک افراد مشمول «حق مالکیت قانونی» استو در حیطه «حریم خصوصی امنیتی» دارای «ارزش اقتصادی» طبقهبندی میشود. برای «حمایت قانونی» از اطلاعات ژنتیکی و زیستی ایرانیان اتخاذ رویکردهای ساختاری و نظامات اداری و عملیاتی ویژهای در کنار هوشمندی بیش از پیش دستگاههای اطلاعاتی ضروری است http://khabarfarsi.com/ext/11397396 +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ . جاسوسی با گوشپاککن؛ اهداف سرقت ذخایر ژنتیکی ایرانیان چیست؟ هر تحقیقی که قرار است راجع به انسان، استعدادش برای بیماریها و وجود بیماریهای ژنتیکی و غیرژنتیکی، نقاط قوت و ضعف وی و تولید داروها و محصولاتی برای بهبود یا تحت الشعاع قراردادن او انجام شود، با دسترسی به DNA آن نژادهای جمعیتی میسر میشود. یعنی به عنوان مثال پایش میکنند و متوجه میشوند که DNA جمعیت ایران از نظر هفده یا هجده نژاد مختلف آن، چه ویژگیهایی دارد. حال میتوانند محصول غذایی یا دارویی طراحی کنند که روی نژاد ایرانی اثر بگذارد اما روی نژاد اسرائیلی اثر نگذارد، یا اینکه در نژاد ما ناباروری یا سرطان ایجاد کند اما در نژاد دیگر، به دلیل تفاوتهایی که نسبت به ما دارد و آن قسمت در آنها مقاوم است و در ما مقاوم نیست، اثر نداشته باشد. کد خبر: ۴۵۸۸۹۷ تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۰ - 16 December 2014 هر تحقیقی که قرار است راجع به انسان، استعدادش برای بیماریها و وجود بیماریهای ژنتیکی و غیرژنتیکی، نقاط قوت و ضعف وی و تولید داروها و محصولاتی برای بهبود یا تحت الشعاع قراردادن او انجام شود، با دسترسی به DNA آن نژادهای جمعیتی میسر میشود. یعنی به عنوان مثال پایش میکنند و متوجه میشوند که DNA جمعیت ایران از نظر هفده یا هجده نژاد مختلف آن، چه ویژگیهایی دارد. حال میتوانند محصول غذایی یا دارویی طراحی کنند که روی نژاد ایرانی اثر بگذارد اما روی نژاد اسرائیلی اثر نگذارد، یا اینکه در نژاد ما ناباروری یا سرطان ایجاد کند اما در نژاد دیگر، به دلیل تفاوتهایی که نسبت به ما دارد و آن قسمت در آنها مقاوم است و در ما مقاوم نیست، اثر نداشته باشد. به گزارش باشگاه خبرنگاران، یکی از شاخههای مهم دانش و تکنولوژی، زیست فناوری است که امروزه در کشاورزی، سلامت و صنعت نقش مهمی دارد و به عنوان یکی از محورهای پیشرفت مطرح است. پیشرفت و توسعه علم زیست فناوری خود وابسته به ذخایر ژنتیکی و زیستی کشورهاست. از گیاهان یا باکتریهای در حال انقراض گرفته تا نمونههای سلولی انسانی! با تمرکز بر این حوزه هم میتوان به نجات جان بیماران از پیچیدهترین اختلالات ژنتیکی بروز نیافته اندیشید و هم به ثروت افزایی در حوزه کشاورزی و دامداری دست زد. علاوه بر پیوند ناگسستنی موضوع "زیست فناوری” با صنعت و پزشکی و اخلاق، این رشته کلید بخشی از مباحث "امنیت ملی” نیز به شمار میرود. شرکتهای تجاری چند ملیتی برای به ثبت رساندن نمونههای بذر گیاهان و باکتریها و مخمرها به نام خود برای بهره مند شدن از نتایج شیرین تجارت در حوزه بین الملل با یکدیگر بر سر "انحصارگرایی” حداکثری میجنگند و دولتها نیز با تکیه بر دادههای حاصل از بانکهای ژنتیکی ملتهای دیگر، شاخه "بیوتروریسم” با قابلیت کشتار "بی صدا” و تضعیف” نسل” یا ظرفیت ایجاد خسارات "اقتصادی” با رشد و توسعه آفات دست ساخته و باکتریها و ویروسهای بیماری زا را پیش میبرند. در چنین فضایی به نظر میرسد آسیب پذیری ایرانیان در حوزههای یاد شده کم نباشد. ورود ارگانیسمهای دست کاری شده ژنتیکی و فراوردههای آن به واسطه واردات محصولات غذایی، کودهای شیمیایی و دام و فراوردههای گوشتی به کشور ما بسیار زیاد است. سهلانگاری در حوزه کشاورزی موجب شده هماکنون محصولات با ارزش و ثروت افزایی همچون «پسته»، «زعفران» و «انار» از تولید انحصاری ایران خارج شده و رقبا به واسطه «سرقتهای زیستی» صورت گرفته با استفاده از فضای بیقانونی کشور، خسارات سنگینی به کشاورزان ایرانی وارد آورند. در حوزه انسانی نیز تلاش برای تسلط بر بانکهای ژن و نمونه DNA جوامع مختلف بسیار جدی است. بطور مثال هم اکنون بازیگر بدنام ضد ایرانی، "گلشیفته فراهانی” با هماهنگی مجموعهای از بانکهای ژن آمریکایی- اروپایی به واسطه انتشار کلیپی تاثیر گذار در فضای ارتباطات مجازی، به پروسه جمع آوری نمونههای زیستی ذیل عنوان دروغین "کمک به بیماران سرطانی” ورود کرده است. این در حالی است که برای کمک به درمان بیماران سرطانی در ایران و جهان از داوطلبین "نمونه مغز استخوان” دریافت میشود و در انتهای این کلیپ نیز ابتدا آدرس مرکز جهانی مغز استخوان آمریکا درج میشود! با این وجود به علت ضعف اطلاعاتی دستگاههای امنیتی جمع آوری نمونه ژنتیکی ایرانیان که از اهمیت ویژهای در حوزه "مبارزه با بیوتروریسم” برخوردار است آزادانه و بیحساب و کتاب در میانه "بی اطلاعی عمومی مردم” در حال انجام است! اما خبرهای خوش... مرکز ملی ذخایر ژنتیکی و زیستی ایران با هدف گردآوری، تعیین هویت، کنترل کیفی، طبقه بندی، ثبت، نگهداری، تکثیر و توزیع انواع میکروارگانیسمها و سلولهای قابل کشت و تجدید پذیر اعم از باکتری، قارچ، ویروس، دانهها و سلولهای گیاهی و حیوانی و DNA ژنومی و فرآوردههای نوکلئوتیدی، در اسفندماه ۱۳۸۶ توسط جهاد دانشگاهی تأسیس گردید. هم اکنون ریاست این مرکز بر عهده یک متخصص متعهد با انگیزشهای قوی ملی است. اشراف علمی و تجربه عملیاتی "دکتر ابوالحسن شاهزاده فاضلی” به عنوان دانشمندی که هم اکنون به منظور ضابطه مند شدن حوزه مهم زیست فناوری، در رفع برخی شبهات لایحه کارگشای”حفاظت و بهرهبرداری از ذخایر ژنتیکی” نقش آفرین است موجب شد، فرصت را مغتنم شمرده و تربیون کیهان را به رئیس "مرکز ملی ذخایر ژنتیکی و زیستی” کشورمان بسپاریم. پس در دفتر کار ساده مسئولی که مرکز تحت مدیریتش به "قرارگاه عملیاتی” بیشتر شبیه است تا ادارهای صرفا علمی با مولفههای شیک و فانتزی معمول در برخی از مراکز علمی و دانشگاهی کشور، میهمان تان میکنیم! *آقای دکتر فاضلی! اهمیت ذخایر زیستی و ژنتیکی برای مردم یک کشور در چیست؟ ذخایر ژنتیکی مثل اعضای بدن است که همه ما از آن برخوردار هستیم، اما زمانی از وجودشان آگاه میشویم که آنها را از دست بدهیم یا دچار مشکل شویم. ما در جامعه بطور دائم در حال استفاده از ذخایر ژنتیکی هستیم. اگر یکی از اینها دچار انقراض شود و یا تغییر فرم بدهد آنگاه متوجه اهمیتش میشویم. ذخایر و منابع ژنتیکی را میتوان «گنجهای حیات» نامید. اما این ذخایر ژنتیکی چه هستند؟ تمام ارگانیسمها -یعنی تمام موجودات زنده- که قابل کشت و تکثیر باشند را منابع بیولوژی میگوییم، اعم از میکروارگانیسمها، گیاهان، انسانها و جانوران و بخشهایی از آنها که قابل وراثت و تکثیراست مثل DNA یا ویروس. البته ویروس را ارگانیسم نمیدانیم ولی یک قسمت ژنومی قابل تکثیر دارد. بخش عمده طبیعت از همین موجودات زنده تشکیل شده است و حیات در سطح طبیعت از اینها تشکیل شده است. از بدو خلقت، بشر بدنبال تامین غذای خود بوده است و با غلات و حیوانات و... سر و کار داشته است. غلاتی که ما مصرف میکنیم با غلاتی که بشر اولیه استفاده کشت میکرده متفاوت است. آن زمان غلات وحشی موجود بود که بتدریج آنها را تغییر داده و اهلی و دستکاری کردهاند. حیوانات را هم رام و اهلی کردند و بعد برای آنکه بتوانند بیشترین بهرهبرداری را داشته باشند از ترکیب نژادهای مختلف استفاده کردند و گیاهان را به هم پیوند دادند. لذا بیوتکنولوژی مربوط به قرن اخیر نیست، بلکه مربوط به هزاران سال قبل است. پخت نان و استفاده از خمیر مایه که یک مخمر است یا «استارتر» برای ماست، مربوط به قرنها قبل است. تقریبا صد سال است که بشر با توجه به افزایش جمعیت به فکر امنیت غذایی و امنیت سلامت خود افتاد. بزرگترین راهکار این بود که به حوزه علم بیوتکنولوژی، یعنی تکنیکهای بکارگیری موجودات زنده برای استفاده خود ورود پیدا کرد. اولین و بزرگترین زیرساخت آن هم دسترسی به منابع ژنتیکی استاندارد است. لذا ما زمانی در صنعت بیوتکنولوژی موفق میشویم که بدانیم باید نمونههای زیستی یا بیولوژیکی که میخواهیم استفاده کنیم اولاً به راحتی در دسترس ما باشد و دوما شناسنامه داشته باشد، یعنی چیزی مثل کتابخانه! در یک مکان علمی برای اینکه محققین بتوانند توسعه علمی بدهند باید به یک کتابخانه کامل شامل مجموعه کتابها با عنوان و شناسنامه آنها دسترسی داشته باشند. کتابخانه زیستی هم «مراکز ذخایر ژنتیکی» است که نمونههای زیستی را به صورت شناسنامهدار در خود ذخیره میکنند. *مهم است که این کتابخانهها "ملی" باشند؟ بله؛ یک گندم، برنج، میکرو ارگانیسم، یا جاندار را هیچ کس نمیتواند به اسم خودش ثبت کند چرا که متعلق به مردم هستند. علم بیوتکنولوژی قرار است مبتنی بر اینها رشد کند و آن شکل که در طبیعت وجود دارد هم متعلق به همه مردم است، پس باید لفظ "ملی" را به کار ببریم. اما اگر کسی سالها وقت بگذارد، دانش خود را بکار بگیرد و تغییری در آنها بوجود آورد که نوع کاربری و بهرهبرداری آنها را تغییر بدهد موجود دیگری میشود که روی آن بحث است تا بتواند آن را به نام خودش ثبت کند. چرا که این میتواند جنبه اختصاصی پیدا کند. اما آن ذخایر ژنتیکی که به شکل طبیعی در طبیعت یافت میشود جنبه ملی دارد. لذا باید دسترسی تمام مردم برای بهرهبرداری از آنها یکسان باشد اما به شرطی که باعث از بین رفتن و انقراض آن نشود. به عنوان مثال همه روزانه از میوهها و غلات مختلف استفاده میکنیم اما استفاده ما مساوی با "انقراض" نیست، ولی اگر آفتی در مزارع بیافتد که تمام آنها را از بین ببرد و دیگر هیچ نمونهای از آن گونه وجود نداشته باشد، بحث انقراض پیش میآید. کشور ما از جمله کشورهایی است که به دلیل شرایط اقلیمی و آب و هوایی مختلف یکی از کشورهای غنی و سرشار از ذخایر ژنتیکی است. اما در سده اخیر تعداد زیادی از اینها به اشکال مختلف از کشور خارج شده است و در بانکهای زیستی دنیا موجود است، به طوری که روی آنها تحقیق انجام داده و گاهی از آنها بهرهبرداری میکنند! سوال اینجاست که چرا ما در کشور خودمان این کار را انجام ندهیم و برای استفاده و تولید دانش، ثروت و محصولات جدید بهرهبرداری نکنیم؟ امنیت غذایی، امنیت سلامتی و امنیت اقتصادی ما وابسته به این ذخایر است. اولین نکتهای که به ذهن میرسد این است که ما باید در ابتدا به این بانکهای ژنی دسترسی داشته باشیم. در کشور ما بصورت غیرمتمرکز، در وزارت کشاورزی و سازمانهای مختلف بانکهایی بوده است اما بانکهایی که براساس استانداردهای علمی تعریف شده جهانی بصورت کامل وجود داشته باشد، نداریم. اگر جمع کردن نمونههای زیستی در یک کلکسیون را معادل بانک زیستی بدانیم، کاملا اشتباه است. بانک زیستی (Biological Restore Center) باید چند پارامتر داشته باشد. اول، تهیه و جمعآوری نمونههای زیستی. دوم، تعیین هویت و شناسنامهدار کردن آن نمونه ها. سوم، نگهداری در شرایط استاندارد که هر وقت آنها را از آن محل نگهداری خارج کردیم، دوباره قابل تکثیر باشد که بسیار ویژگی مهمی است. و چهارم آنکه بتواند خدمت ارائه دهد. خیلی از کسانی که ادعا میکنند کلکسیون یا بانکهای زیستی دارند، ممکن است نیمی از این ویژگیها را در خود نداشته باشند. نمیتوان به صرف جمع آوری تعداد زیادی نمونه در یک سردخانه و مجموعه، لفظ بانک زیستی، زیست بانک یا مجموعه ذخایر ژنتیکی را اطلاق کرد. *آیا به واسطه تعلل در حوزه تهیه بانکهای زیستی و ژنتیکی، خسارت هم دیده ایم؟ هوشیاری مردم در این زمینه چه طور ارزیابی میشود؟ یکی از جنبههای عامی که باید مورد توجه مردم قرار بگیرد بطور عمده در "حوزه گیاهی" است که مردم با آن در تماس هستند. در قانون وظیفه حفظ و نگهداری ذخایر ژنتیکی در حوزه گیاهی بر عهده وزارت کشاورزی قرار داده شده است. اما حفظ و نگهداری به این معنا نیست که مردم و محققین اجازه بهرهبرداری از آنها را نداشته باشند. اگر قرار است در این رابطه قانونی وضع شود باید این اصل را مد نظر قرار دهد. در اینجا به "لایحه حفاظت و بهرهبرداری از ذخایر" اشاره میکنم که در دستور کار مجلس قرار دارد. نمایندگان مجلس باید بخوبی توجه داشته باشند که اگر قرار است قانونی تصویب شود که هر گونه بهرهبرداری و دسترسی به ذخایر ژنتیکی مستلزم کسب اجازه از یک نهاد باشد، به این معنی است که زندگی روزمره مردم را متوقف خواهیم کرد و به آن نگاه مجرمانه داریم. یعنی اگر کسی خواست در باغچه خانه خود سبزی بکارد یا از مغازه نخود و لوبیا یا میوه بخرد به این معنی است که دسترسی پیدا کرده و میخواهد بهرهبرداری انجام دهد، لذا باید اجازه بگیرد! یک تعریف کلی در این لایحه آمده است و هم اکنون گروههای کارشناسی به مجلس کمک میکنند که بحث "بهرهبرداری تجاری از منابع ملی" در خارج از ایران را از استفاده داخلی جدا کنند. در کشور خودمان دسترسی افراد به ذخایر ژنتیکی هیچ ممنوعیتی ندارد. اما نکتهای که در تمام دنیا به آن توجه میشود این است که منابع هر کشور را جزء ذخایر و گنجهای آن کشور میدانند و اگر کشور دیگری بخواهد از آن استفاده تجاری کند، با قانون طرف است. به عنوان مثال گیاه «موسیر» که خاص کشور ایران است استفادههای دارویی و غذایی دارد، اگر کشور دیگری بخواهد آن را به نام خود ثبت کند و از آن بهرهبرداری تجاری کند، مخالف منافع ملی ما خواهد بود. در کشورهای دیگر قوانینی حاکم است که طبق آن اگر بذر یا گیاهی در کیف مسافری پیدا شود، تا مراحل قانونی مثل قرنطینه انجام نشود، امکان ورود به آن کشور را نخواهد داشت. لذا مردم باید آگاه باشند که این ذخایر جزء منابع و منافع ملی ما هستند. در درون کشور هر کاری که منجر به انقراض این ذخایر نشود، مشکلی ندارد. *چه کمکی از مردم در مسیر حفظ ذخایر ژنتیکی بر میآید؟ بهترین راه حفظ ذخایر ژنتیکی هم "تکثیر" آنهاست. به عنوان مثال گفته میشود "شتر دوکوهانه" در معرض انقراض است به طوریکه شاید تنها 100 نفر از این شترها در کشورمان وجود داشته باشد. حال اگر این شترها برای مصرف گوشت ذبح شوند روند انقراض سریعتر خواهد شد. لذا بهترین راه برای حفظ آنها کمک به تکثیرشان است. پس نقشی که مردم در قبال نسلهای آینده میتوانند ایفا کنند حتما مهمتر از نفت است. منابعی مانند نفت، اورانیوم، طلا، الماس و سایر معادن گرانبها با برداشت بیشتر رو به اضمحلال میرود اما میتوان میلیونها سال از منابع ژنتیکی بهره گرفت در حالی که تکثیر شده و بیشتر از قبل میشود. وقتی یک بذر را کشت میکنید، بین 70 تا 100 بذر دیگر بوجود میآید که تعدادی را برای تکثیر نگه میدارید و بقیه را استفاده میکنید. یکی از علتهایی که میگوییم اهمیت منابع ژنتیکی از نفت، گاز، الماس و سایر منابع بیشتر است این است که جابجایی و تکثیر آنها راحتتر است. مردم زمانی ارزش اینها را لمس میکنند که اقلامی که در سفره غذایی آنها وجود دارد، حذف شود. بر خلاف حوزه گیاهی که خیلی مشهود است بخش "میکرو ارگانیسم ها" نامشهود هستند. دانشمندان معتقدند اگر میکرو ارگانیسمهای کره زمین حذف شوند، ظرف کمتر از 6 ماه، حیات به کلی منقرض خواهد شد! این بخش ناپیدایی است که حیات بشر را در دست خود دارد. تعداد خیلی کمی از میکروارگانیسمها جنبه بیماری زایی دارند، بخش زیادی از آنها در بدن انسان در فرایند تولید ویتامینها و خیلی از آنزیمهای مفید و در فرآیند مبارزه با میکروبهای بیماریزا، نقش بسزایی دارند. میکروارگانیسمها در صنایع غذایی، تولید آنتی بیوتیک، فرایندهای زیستمحیطی، رفع آلایندهها، پروسههای کشاورزی، تولید کود و رشد گیاهان نقشهای خیلی زیادی دارند. همچنین میکروارگانیسمها در تولید انرژی و تولید موادی که اهمیت روزافزونی در صنایع دارند، استفاده میشوند. *در حوزه "دامداری" شرایط چگونه است؟ بخش جانوری نیز بسیار وسیع است. بخش عمدهای از منابع غذایی ما از محصولات حیوانی مانند گوشت، شیر و مشتقات دامی است. در کشور ما تقریبا همه اقلیمهای آب و هوایی دنیا وجود دارد. اما مشاهده میشود که در دهههای اخیر بیشترین سهم استفاده از منابع دامی در ایران، از نژادهای دامی همچون گاو «هولشتاین» میباشد که از خارج وارد شدهاند. گاو هولشتاین برگرفته از نژادی اروپایی است که طبیعت زندگی آنها دمایی پایین از کشور ما دارد؛ ولی تقریبا در تمام دامداریهای ما تولید شیر و گوشت از این نژاد صورت میگیرد! ما باید به این مسئله فکر کنیم که با توجه به شرایط و تغییراتی که در کره زمین رخ میدهد و روز به روز از میزان بارندگی کاسته میشود و به درجه حرارت افزوده میشود، آیا این نژاد گاو میتواند در کشور ما به حیات خود ادامه دهد یا خیر؟ ما نژادهای گاو سیستانی، سرابی و گلپایگانی را داریم که تقریبا رو با انقراض هستند در حالی که مقاومت آنها در قبال این شرایط دمایی بسیار عالی است. البته تولید شیر این نژادها پایینتر است که باید به سمت "بهنژادی و اصلاح نژاد" آنها برویم تا اگر شرایط دمایی پیش آمد که نژاد گاو خارجی نتوانست در اینجا زندگی کند، دسترسی به منابع و نژادهای خودمان را داشته باشیم که قادر به تحمل دمای بالا هستند. دوم اینکه وقتی تمام کشور از یک نژاد گاو مملو شد، اگر یک "خطر ویروسی" پیدا شود که نژاد گاو هولشتاین به آن حساس باشد، آیا خطر کشور را تهدید نمیکند؟ بنابراین یکی از مهمترین نقشهای مردم این است که رویکرد خود را از محصولات غذایی، دامی و گیاهی که از زمان قدیم در سفره آنها بوده است به چند نوع محصولی که در ظاهر زیبا هستند، متمایل کنند. انواع خیارهای بومی در مناطق مختلف بوده است که با آمدن خیار «داربندی» و تمایل مردم، کشاورزان آن را کنار گذاشتهاند. این باعث میشود این گونهها کم کم منقرض شوند. همچنین مرغهایی بوده است که بصورت بومی زندگی میکردهاند ولی اکنون همه به مرغهای پرورشی در مرغداریها توجه میکنند و آن نژادها کم کم از بین رفتهاند. نقش مردم خصوصا در مناطق روستایی در حفظ این نژادها و گونههای دامی و گیاهی و ذخایر ژنتیکی بسیار بیشتر از سهم دولت است. گونههای بسیاری از گیاهان دارویی در طبیعت یافت میشود که در زمان تفریح مردم از بین میروند در صورتی که که در بسیاری از نقاط دنیا مردم خود را موظف به حفظ آنها، از نظر آلوده نکردن محیط زیست یا بهرهبرداریهای نابجا، میدانند. بسیار مهم است یاد بگیریم"چگونه بهرهبرداری کنیم" بدون آنکه گونهها را به سمت انقراض ببریم. *اخباری درباره جمعآوری نمونه زیستی از سطح شهر با تحریک مشاهیر هنری و ورزشی به بهانه کمک به درمان بیماران سرطانی برای بانکهای جهانی وجود دارد. شما در حوزه ژنوم انسان هم دغدغهای دارید؟ آن سوآپی (وسیله نمونه گیری به شکل گوش پاک کن) که از داخل دهان میگیرند تعدادی از سلولها را به خود جذب میکند که بعدا میتوانند DNA این سلولها را با کیتهای مخصوص استخراج کنند. مجموعههایی که میخواهند بانک DNA از تمام نژادهای کشور ما فراهم نمایند، پشت پرده ترویج این مسیرها هستند. هر تحقیقی که قرار است راجع به انسان، استعدادش برای بیماریها و وجود بیماریهای ژنتیکی و غیرژنتیکی، نقاط قوت و ضعف وی و تولید داروها و محصولاتی برای بهبود یا تحت الشعاع قراردادن او انجام شود، با دسترسی به DNA آن نژادهای جمعیتی میسر میشود. یعنی به عنوان مثال پایش میکنند و متوجه میشوند که DNA جمعیت ایران از نظر هفده یا هجده نژاد مختلف آن، چه ویژگیهایی دارد. حال میتوانند محصول غذایی یا دارویی طراحی کنند که روی نژاد ایرانی اثر بگذارد اما روی نژاد اسرائیلی اثر نگذارد، یا اینکه در نژاد ما ناباروری یا سرطان ایجاد کند اما در نژاد دیگر، به دلیل تفاوتهایی که نسبت به ما دارد و آن قسمت در آنها مقاوم است و در ما مقاوم نیست، اثر نداشته باشد. این کاری خلاف قانون است که کشوری بدون اجازه به اطلاعات ژنتیکی مردم کشور دیگر دسترسی پیدا کند. اگر هدف، کمک به بیماران سرطانی است، باید کاملا مبتنی بر «کمیته اخلاق» باشد، یعنی بیماران از فرایندی که بر روی نمونه آنها صورت میگیرد و «هویت تیم پزشکی» مطلع باشند و قاعدتا باید در این مسئله وزارت بهداشت یا پژوهشگاههایی که از وزات بهداشت مجوز دارند متولیان امر باشند *یعنی اینجا بحث "سرقت زیستی" هم مطرح میشود؟ بله. این کار به نوعی سرقت زیستی است. *ما همچنین در اخبار داشتیم که هر کدام از دانشگاهها یا مراکز تحقیقاتی کشور به طور مستقل بانکهای خود را با سایر کشورها به اشتراک میگذارند، در حالی که مراکزی مثل NIH - انستیتو بهداشت ملی آمریکا- رسما اعلام کردهاند که یکی از اهداف شان سلطه بر بانکهای اطلاعات جهانی است! این موضوع را چطور ارزیابی میفرمایید؟ اینجا دو مقوله مطرح است؛ یکی بانک ژن اطلاعات بیماریهای ژنتیکی است که حتی آزمایشگاههای ژنتیک داخل کشور نیز وقتی میخواهند برای تشخیص یک بیماری اقدام کنند، قطعه DNA ژن مربوطه را تعیین توالی میکنند و برای فهمیدن اینکه جهش دارد و بیمار است یا خیر، باید اطلاعات آن را با اطلاعات موجود در بانک ژن بیماریهای ژنتیکی جهانی مقایسه کنند تا ببینند نرمال است یا بیمار. هر جای دنیا که کسی بیماری و جهش در این قطعه پیدا کرده است، اطلاعات خود را در آن قسمت مربوطه قرار میدهد تا سایرین هم بتوانند از دستاوردهای او استفاده نمایند. این کار خوبی است، همانطور که ما از بانک ژن بیماریهای ژنتیک جهانی استفاده میکنیم؛ اگر ما نیز اطلاعاتی در رابطه با بیماریها کشف کردیم در آنجا قرار دهیم. حال اگر این همکاریها از این جنبه باشد که ما اطلاعات بیماریهای ژنتیکی را با اشتراک بگذاریم، کار پسندیدهای در راستای کمک به سلامت بشر است اما اینکه اطلاعات کلیه نژادها و DNA خود را در اختیار آنها بگذاریم کار اشتباهی است. خیلی از بانکهای ژن جهانی نمونههایی را که لازم داریم در اختیار ما قرار میدهند اما برگهای دارند تحت عنوان MTA) Material Transfer Agreement) که علاوه بر درج اطلاعات شخصی فرد و مرکز تحقیقاتی، در آن نوشته شده است که این نمونه را «صرفا برای تحقیق» دریافت میکنید و اجازه استفاده تجاری یا ارائه به شخص دیگری را ندارید. ما اگر بانکهای ژنتیکی قانونمند در کشورمان داشته باشیم، آنگاه اگر فرد یا موسسهای در خارج بخواهد به این نمونهها دسترسی داشته باشد، با توجه به مقررات داخلی و بینالمللی میتوان تخلفات را پیگیری کرد. *در حال حاضر چنین قیود و قوانینی داریم؟ در داخل داریم و اگر بخواهیم نمونهای تبادل کنیم حتما این موافقتنامه را دریافت یا تبادل میکنیم. فرض کنید یک کشور میکروبهای جدیدی را کشف کرده که ویژگیهای خوبی دارد و ما هم یکی از نمونههای آن خانواده را شناسایی کرده باشیم. اگر ابراز تمایل کنند که نمونه ما را داشته باشند، با منابع آنها تبادل میکنیم. نمونههای ما در مقالات با اسم ایرانی ثبت شده است، بنابراین نمیتوانند آن نمونه را به اسم خودش ثبت کنند. همچنین از آنها تعهد میگیریم اجازه "استفاده تجاری" از آن را ندارند، اما هر چقدر تمایل دارد میتواند روی آن کار تحقیقی انجام دهد زیرا هزینههای ما را کاهش میدهد و ارزشهای نمونه ما را بیشتر آشکار میکند و اگر قرار شد امتیاز تجاری آن را بفروشیم با قیمت بیشتری به فروش میرسد. یکی از بزرگترین قدمها این است که نمونههای زیستی کشورمان را با مشخصات مورفورولوژی و مولکولی ثبت کنیم. آن وقت قدرت دفاع از خود در برابر غیررا داریم. باید بانکهای زیستی ایجاد کنیم که بتواند به خوبی اینها را نگهداری کند و اگر بخواهد آن را در اختیار افراد حقیقی یا حقوقی قرار دهد، قادر به اخذ تعهد برای جلوگیری از بهرهبرداری و استفاده تجاری باشد. *کدام نهاد باید بر این مجموعههای تحقیقاتی نظارت داشته باشد؟ اخیرا در "ستاد راهبری نقشه جامع علمی کشور" که زیر مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی است، اساسنامه مجموعهای تحت عنوان "مرکز ملی مدیریت ذخایر ژنتیکی" کشور تحت نظارت معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور تصویب شد و یکی از وظایف این مرکز این است که شبکه بانکهای ژنی کشور را راه اندازی نماید و روی این مباحث مدیریت داشته باشد. یعنی بعد از گذشت این همه سال به تازگی اساسنامه این مرکز تصویب شده است! مورد دوم "لایحه حفاظت و بهرهبرداری از ذخایر ژنتیکی" است که آن هم در مجلس قرار دارد و آیین نامه اجرایی آن یکی از خط قرمزهای ثبت، ارائه و خروج نمونههای زیستی را مشخص میکند. *گویا این ذخایر بیشتر در حوزه زیستی با محوریت وزارت کشاورزی بوده است؟ خیر. نمونههای انسانی هم جزئی از ذخایر زیستی به شمار میرود چرا که انسان هم یک ارگانیسم زنده است. *پس جنابعالی هم در مراحل قانونگذاری این حوزه نقش دارید؟ بله. همه موارد ذکر شده در گرو این قانون خواهد بود، منتها تمام این قوانین باید به گونهای باشد که دست محققین از دسترسی به ذخایر کوتاه نشود و از سوی دیگر باید منافع ملی ما به خطر نیفتد. اینکه ما به دلیل کمبود امکانات برای خیلی از تشخیصها نیاز پیدا میکنیم نمونه خون یا DNA بیمار یا حتی خود او را به خارج از کشور بفرستیم اشکالی ندارد، اما اینکه عدهای از راههای غیرمعمول از همه جمعیت سالم ما نمونههایی را ببرند و در جایی ذخیره کنند، کاری غیرمنطقی و غیرقابل توجیه است. *دکتر گورابی، رئیس پژوهشکده رویان هم اذعان داشتند که محققی برای دسترسی به امکانات بیشتر و انجام پایان نامه و دریافت بورسیه، از یک روستا نمونه گرفته و آنها را با خود به خارج از کشور برده است و کسی هم نظارتی بر این موضوع ندارد. علاوه بر این، خیلی از بذرهایی که از کشور خارج شده است بواسطه فرصت مطالعاتی بوده که برای ادامه تحصیل به یک دانشجو میدادند و از او میخواستند به عنوان مثال 500 رقم از برنجهای منطقه شمال یا گندمهای یک منطقه را با خودش ببرد و روی همانها کار کند و دکتری بگیرد! بسیاری از بذرهایی که از کشور خارج شده است یا در قالب توریستهایی بوده که از خارج آمدهاند یا به عنوان فرصت مطالعاتی بوده که به فردی دادهاند و او آن بذرها را با خود برده است. مهمترین نقش ما چه در جامعه تخصصی و چه در جامعه اجتماعی-مردمی، این است که ببینیم چگونه میتوانیم به حفظ این ذخایر کمک کنیم. حفظ ذخایر اولا با جلوگیری از انقراض انها از طریق تکثیر آنهاست و مهمتر از اینها ثبت این ذخایر توسط جامعه تخصصی است. یعنی اگر یک نمونه زیستی دارید، وقتی که آن را بطور دقیق شناسایی کرده، مشخصات مولکولی و مورفولوژی آن را استخراج نموده و در یک جایگاه داخلی و بینالمللی ثبت کنید، اگر کسی خواست آن را در خارج از کشور به نام خود ثبت نماید، میتوانید با استفاده از مستندات حقوق کشور را استیفا نمایید. *در برابر حملههای بیرونی در چارچوب بیوتروریسم، ازجمله دستکاریهای ژنتیکی مواد غذایی برای انسان یا دام، در راستای ایجاد تغییرات نسلی از سوی دشمنان، برنامهای دارید؟ پیگیری این مسائل جزء برنامهها و مأموریتهای مجموعه ما نیست، اما اگر مواد غذایی که وارد میشود را قبلا از نظر آلودگی قارچی یا میکروبی بررسی میکردیم اکنون "باید" آن را از نظر آلودگیهای ژنتیکی مطرح کنیم. یعنی تغییراتی که در اثر مصرف آنها در جمعیت رخ میدهد را بررسی کنیم که قاعدتا مراکزی همچون "سازمان پدافند غیرعامل" و "وزارت بهداشت" باید در این رابطه برنامهریزی داشته باشند و با به کار گیری توانمندیهای پژوهشکدههایی که در حوزه ژنتیک توانمند هستند به میدان پا نهاده و بطور خاص بر روی موادی که فقط به کشور ما یا کشورهای منطقه و یا کشورهای مسلمان وارد میشود متمرکز شوند. *پس شما ابتدائا اصل این توطئهها و جنگ پنهان بیولوژیک را تأیید میکنید؟ بله. این اهداف امکان پذیر است. ممکن است بسیاری از امکانات و تکنولوژیها را یک یا دو دهه بعد متوجه بشویم. مثل ویروسهایی که ناگهان در جامعه منتشر میشود و بعد ملاحظه میکنید که بلافاصله تنها همان کشورها هستند که انبارهایشان پر از واکسن هاست که آن را به قیمت میلیاردها دلار به کشورهای قربانی میفروشند. این توهم نیست بلکه واقعیت است! تولید ویروسهایی که در آزمایشگاههای آنها رخ میدهد، وارد جامعه شده و روی انسانها، گیاهان و دامها اثر میگذارد و همانطور که پس از تولید ویروسهای کامپیوتری، بلافاصله نرم افزار ویروسکش برای فروش عرضه میشود؛ در حوزههای انسانی، گیاهی و جانوری هم به همین صورت است. لذا منافع اقتصادی بسیاری از کشورها در این کار است. به کار گیری تکنیکهای ژنتیکی در بحث تولید مواد غذایی که برای بشر بیماری زا باشند، امر مسلمی است اما اینکه این مواد تا به حال وارد کشور ما شده است یا خیر، محل سوال است. باید توانمندی کشور در شناسایی و ردیابی این محصولات بالا رود. *مثلا باید سازمان غذا و دارو قدرتمند شود؟ بله. منتها باید ابزارها و متخصصین ژنتیک این حوزه را بررسی کنند. این مسئله نیازمند آن است که به "ژنوم کامل نرمال" دسترسی داشته باشد و این مواد تغییر یافته مقایسه شده و آنگاه بررسی شود که این تغییرات ممکن است چه جهشی را به دنبال خود در جمعیت ایجاد کند. این جهش ممکن است در آینده به انقراض نسلها یا افزایش یک بیماری خاص بیانجامد. در خبرها بود که گرانترین داروی دنیا برای یک دوره درمانی یک و دو دهم میلیون یورو هزینه دارد. وقتی یک بیماری ژنتیکی باشد چون این ژن در تمام سلولهای بدن وجود دارد، با مصرف این دارو تغییر در تمام سلولهای بدن اتفاق میافتد و بهبود پیدا میشود. لذا "مواردی" وجود دارد که بتواند "در تمام سلولهای بدن" تغییر ژنتیکی بوجود آورد که در مورد این دارو تغییر وضعیت بد به خوب مدنظر است، ولی آشکار است که امکان مهندسی تغییرات، در جهت خوب به بد هم وجود دارد. *در پایان چه توصیهای به مسئولان برای بهبود عملکرد و به مردم در جهت توانمندتر شدن در مواجهه با این مسائل دارید؟ مردم باید بدانند که قرار دادن نمونه خون یا نمونههایی از بدن که حاوی اطلاعات ژنتیکی است به مراجعی خارج از کشور، چه عواقب خطرناکی به دنبال دارد. همانطور که تصور خیراندیشی برای رفع بیماریها دارند، لازم است بدانند که اگر این نمونهها در اختیار موسساتی قرار بگیرد که میخواهند به اطلاعات ژنتیکی این مردم دسترسی پیدا کنند تا از آن در جهت ایجاد بیماریهایی که نژاد ما نسبت به آن حساستر است، استفاده نمایند، یک قدم در راستای نابودی نسل و نژاد ایرانی پیشرفتهاند! در این موارد مردم باید حتما برای ارائه دادن نمونههای ژنتیکی براساس سازوکارها و مراکزی که در جامعه مسئولیت دارند عمل کنند و خروج هر نمونه زیستی، چه نمونه انسانی و چه گیاهی و چه نمونه میکروبی از کشور بدون در نظر گرفتن تمهیدات لازم میتواند در جهت لطمه به منافع و امنیت ملی باشد. وقتی مردم از منافع و ارزش ذخایر ژنتیکی که به راحتی در کنار آنها پایمال شده و از بین میرود مطلع شوند، آنگاه در جهت حفظ آن تلاش خواهند کرد. آیا هیچ اسرائیلی اجازه میدهد از او نمونه گرفته و به کشور دیگری ببرند؟ در صورتی که در اسرائیل بانکهای ژنتیکی از نژادهای مختلف منطقه را تهیه کردهاند که برای تحقیقات خود در زمینه جمعیتهای منطقه به آنها دسترسی دارند، در حالی که هیچ کس نمیتواند از آنها نمونه بگیرد! به مسئولان هم اول، در جهت حمایت از بانکهای زیستی استاندارد توصیه میشود زیرا به عنوان رکنها و ستونهایی هستند که میتوانند برای "پایداری ذخایر ژنتیکی" قدم بردارند. دوم، حمایت از محققانی است که در حوزه ژنتیک و ذخایر زیستی فعالیت میکنند. اینها بزرگترین سرمایههایی هستند که میتوانند مسائل خارجی که برای نفوذ آنها به کشور نگرانی وجود دارد را سریعا رصد و شناسایی کنند و قدرت کارشناسی این حوزه را بالا ببرند منبع. +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ تشخیص هویت اجساد سانحه سقوط هواپیمای ایران 140 در 48 ساعت رییس سازمان پزشکی قانونی در خصوص سقوط هواپیمای ایران 140 که سبب کشته شدن تعدادی از هموطنان شد به طوری که تشخیص هویت آنها غیر ممکن بود، اظهار کرد: در سقوط این هواپیما،تمامی درگذشتگان غیرقابل تشخیص بودند و در فاصله زمانی 48 ساعت هویت آنها با آزمایش ژنتیک مشخص و اجساد به خانواده هایشان تحویل داده شد. به گفته شجاعی این فاصله زمانی در دنیا کم نظیر است زیرا برای تشخیص هویت فرد یا جسدی که غیرقابل تشخیص باشد به فاصله زمانی زیادی نیاز است اما با تلاش شبانه روزی همکاران، این امر محقق شد و تمام اجساد نمونه برداری شدند. منبع ++++++++++++++++++++++++++++++++++ ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ ++++++++++++++++++++++++++++++ ۱۳۹۳/۱۰/۰۸ ۰۷:۴۵:۰۰ کد خبر: 250423 آشنا؛ دایه دلسوزتر از مادر برای شهدا کیهان نوشت:پس از حاشیهسازیها برای تدفین شهدای گمنام در میدان امیر چخماق یزد، مشاور رئیسجمهور هم دستگاههای مسئول در امر شهدای گمنام را متهم به کم کاری کرد. حسام الدین آشنا روز شنبه در صفحه خود در یکی از شبکههای اجتماعی نوشت: آیا ما حق داریم قبل از این که تمام تلاشمان را برای رساندن یک شهید به خانواده اش انجام دهیم -تاکید میکنم تمام تلاشمان - پیکر او را به صورت گمنام دفن کنیم؟ وی با بیان اینکه سه نهاد کمیته جستجوی مفقودین است ، بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس و بنیاد شهید مسئول رسیدگی به امور شهدای گمنام هستند افزود: می توان با تقسیم کار منطقیتری میان این سه نهاد از گمنام دفن شدن شهیدان جلوگیری کرد. اظهار نظر غیر کارشناسی مشاور رئیس جمهور که بلافاصله پس از جنجال بر سر تدفین شهدا در میدان امیر چخماق یزد صورت گرفت باعث بروز اعتراضهایی از نهادهای ذیربط شد. از جمله سردار محمد باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین در پاسخی مختصر بیان داشت: «در جریان اظهارات ایشان قرار گرفتم. انشالله در وقت مناسب پاسخ داده خواهد شد .صرف نظر از اغراض ایشان ، اظهارات جناب آقای آشنا ناشی از بی اطلاعی از سوابق، مقررات ،مصوبات و تدابیر شورای عالی امنیت ملی در خصوص کمیته جستجوی مفقودین و همچنین اختیارات مفوضه است». منبع
-
دفن مجدد شهید گمنام از مقبره گمنام قرچک به ولی آباد دومین شهید شناسایی شده قرچک در سال ۱۳۹۳ خردادماه امسال بود که شهید گمنامی که در سال ۸۹ در مقبره شهدای گمنام قرچک به خاک سپرده شده بود، آزمایشات ژنتیکی هویت شهید نجارزاده را مشخص کرد وی شهید نجارزاده را مقیم قرچک اعلام کرد و گفت: شهید نجارزاده و خانواده وی از مدتها قبل در قرچک سکونت داشتند و همواره پدر و مادر این شهید بزرگوار از نظر ایمان و اعتقاد در میان شهروندان قرچکی زبانزد بودند. این مسئول گفت: پس از تفحص شهدای جنگ تحمیلی، آزمایشات ژنتیکی بر روی آنان انجام می پذیرد و از پدران و مادران شهدایی که فرزندان آنان هنوز گمنام هستند نیز آزمایش ژنتیک گرفته می شود که با این روش شهید نجارزاده مورد شناسایی قرار گرفت. وی تأکید کرد: بر اساس تصمیم اتخاذ شده و با نظر خانواده شهید نجارزاده پیکر مطهر این شهید بزرگوار دفاع مقدس در گلزار شهدای ولی آباد این شهرستان آرام می گیرد منبع http://khabarfarsi.com/ext/11392647 توضیح خبر مجدداً شهید گمنام از مقبره شهدای گمنام قرچک، خارج شده و در گلزار شهدای ولی آباد دفن می شود +++++++++++++++++++++++ ++++++++++++++++++++++ سردار سیدمحمد باقرزاده فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح با اشاره به ماجرای تدفین شهدای گمنام گفت: زمانی ما ۷۰۰ شهید بلاتکلیف در معراج شهدا داشتیم که امکان شناسایی آنها فراهم نبود. از دفتر مقام معظم رهبری استفتائی شد، ایشان فرمودند:" اجساد مطهر پس از یأس از شناسایی سریعاً و با احترام دفن شوند" منبع http://khabarfarsi.com/ext/11276347 ++++++++++++++++++++ +++++++++++++++++++++ استاندار یزد میر محمدی، با بیان اینکه چرا این افراد از مقام معظم رهبری جهت رسیدن به هدف خود هزینه کردند ؟ گفت: متاسفانه در یک اقدام خلاف اخلاق، اعلام کردند که برای خاکسپاری شهدا در میدان امیر چقماق یزد، از مقام معظم رهبری استفتاء شده که این موضوع توسط نماینده محترم ولی فقیه در استان استعلام و مشخص شد که هیچ فتوایی از سوی معظم له در این خصوص صادر نشده است. منبع +++++++++++++++++++ +++++++++++++++++++++ پیکر مطهر یک شهید اصفهانی، پس از 33 سال به زادگاه خود منتقل می شود اصفهان - ایرنا - پیکر مطهر یکی از شهدای گمنام استان اصفهان که در دانشگاه پیام نور تهران خاکسپاری شده است، شناسایی و پس از 33 سال به زادگاه خود منتقل می شود. پیکر مطهر این شهید در تفحص سال 87 پیدا و با انتقال به معراج الشهدای تهران در سال 82 در مقبره شهدای گمنام دانشگاه پیام نور تهران به خاک سپرده شد. پس از انجام آزمایشات ژنتیک در سال 1382 از مادر و برادران این شهید و پس از اعلام نتایج آزمایشات DNA و تایید نهادهای مسوول در 14 مهرماه 1393مشخص شد که یکی از شهدای گمنامی که در سال 1387 در مقبره شهدای گمنام دانشگاه پیام نور تهران به خاک سپرده شده ، عباسعلی مختاری است. ' جمشید مختاری ' برادر این شهید والامقام روز پنجشنبه به ایرنا گفت: براساس وصیت برادرم، پیکر مطهر او پس از نبش قبر به روستای کرچگان بخش باغبهادران شهرستان لنجان از توابع استان اصفهان منتقل و پس از تشییع در زادگاه خود به خاک سپرده خواهد شد. وی توضیح داد: پس از مشورت و کسب مجوز از محضر مراجع عظام تقلید و دفتر رهبر معظم انقلاب نبش قبر برادر شهیدم روز شنبه گذشته انجام و پیکر مطهر او به معراج الشهدای تهران منتقل شد. وی اظهار کرد: برادر شهیدم در وصیت نامه خود نوشته است ' براداران مسئول دو وصیت دارم، یکی اینکه مرا در محل تولدم دفن کنید، به خاطر یک سری از مسائل جزئی حتما این کار را بکنید، البته اگر جسدم پیدا شد، انشالله به امید شهادت '. منبع http://khabarfarsi.com/ext/11209841
-
پایان 31 سال فراق دو برادر شهید گمنام با تکنیک های ژنتیک ۱۳۹۳/۰۳/۰۳ - ۱۱:۲۰ - کد خبر: 112772 سلامت نیوز: با تلاش متخصصان ژنتیک کشورمان هویت دو برادر شهید گمنام که 31 سال پیش در عملیات خیبر به شهادت رسیده و پیکر مطهرشان مفقود شده بود شناسایی شد. به گزارش سلامت نیوز ،دکتر محمود تولایی، عضو هیات مدیره انجمن ژنتیک ایران و مجری و طراح تعیین هویت ژنتیک شهدای گمنام با اعلام این مطلب خاطرنشان کرد: پیکر مطهر شهید عبد الرحمان گلچینی، عضو ستاد مرکزی سپاه در عملیات جستجوی کمیته مفقودین در سال 90 کشف شده و به عنوان شهید گمنام در باغ موزه دفاع مقدس به خاک سپرده شده بود. پیکر شهید علیرضا گلچینی، برادر این شهید گمنام نیز که فرمانده گردان عمار از لشگر 10 سید الشهدا بود به تازگی تفحص و شناسایی شده بود که بررسی های ژنتیکی هویت این دو برادر شهید را مشخص کرد. به این ترتیب با موافقت خانواده این شهدای بزرگوار، شهید عبدالرحمان گلچینی در باغ موزه دفاع مقدس میزبان برادر شهید خود خواهد بود تا پس از 31 سال در کنار یکدیگر آرام بگیرند. عضو کمیته علمی نخستین کنگره بین المللی و سیزدهمین کنگره ژنتیک ایران تصریح کرد: شهید عبد الرحمان گلچینی در بیست سالگی همراه برادرش علیرضا گلچینی که 22 سال داشت در منطقه عملیاتی مجنون به شهادت رسیده بودند. رییس مرکز تحقیقات ژنتیکی نور که مسوولیت شناسایی شهدای گمنام را برعهده دارد درباره نحوه تشخیص هویت ژنتیکی شهدا گفت: اساس کار ما بر بررسی الگوی ژنتیکی نمونه های استخراج شده از پیکر شهدای گمنام است که این الگو با این که در هر فرد به صورت کاملا اختصاصی و متفاوت با والدین است ولی حدود 50 درصد با هر یک از والدین مشابهت دارد . در روند تشخیص هویت الگوی ژنتیکی استخراج شده از نمونه شهدا را در لوکوسهای مختلف بررسی کرده و از مجموعه این لوکوسها یک پروفایل و در واقع طرحواره آماده میکنیم.سپس همان نقاط ژنتیکی را روی نمونههای گرفته شده از خانواده شهدا دنبال میکنیم. البته بررسی و مقایسه همزمان بیش از 100 مؤلفه روی یک نمونه با نمونههای مشابه کار بسیار پیچیدهای است. خصوصا وقتی بانک اطلاعاتی مربوط به 10 هزار نفر از خانوادههای شهدای مفقود پیش رو است. بدین منظور از نرم افزارهای ویژه که در کشور تهیه شده استفاده می کنیم. تولایی در خصوص نحوه بررسی پیکرهای مطهر شهدای گمنام گفت: پیکرهایی که توسط گروههای تفحص شهدا کشف میشوند، پس از انتقال به معراج شهدا به این مرکز منتقل شده و مورد بررسی قرار میگیرند. در اینجا، ابتدا شرایطی که پیکر در آن پیدا شده و پس از آن بدن از لحاظ آناتومیکی مورد ارزیابی قرار می گیرد تا مشخص شود مثلاً اجرای بدن با پیکر دیگری مخلوط شده یا جدا است. با بررسی آناتومیک، با ابعاد و اندازه استخوانها میتوان قد فرد مورد نظر را تخمین زد. هر نوع اطلاعات دیگر مانند اینکه سن او چقدر است و یا اینکه مثلاً دندان عقل او کشیده شده یا موارد دیگر، همه ثبت میشود.با این حال باید شرایط محیطی را نیز در نظر گرفت. مواردی مانند مناطق باتلاقی یا سنگرهایی که در کنار آب بودهاند و احتمال اینکه بخشی از پیکر را آب برده باشد و ... نیز جزو مواردی است که باید در نظر داشت. تمام این موارد با عملیاتهای انجام شده در آن ناحیه، گردانهای عملکننده، تعداد افراد مفقود، مشخصات آن افراد و ... تطبیق داده میشود. به عبارتی مجموعه اطلاعات قبل از شهادت، رخدادهای عملیات، صحنههای عملیات، اظهارنامههای خانوادهها، مشاهدات و معاینات پیکرشناسی، انجام تحقیقات آزمایشگاهی و استخراج ژن و در آخر انطباق این مجموعه اطلاعات با یکدیگر به تشخیص منجر میشود. رییس مرکز تحقیقات ژنتیکی نور خاطرنشان کرد: با توجه به گذشت سالها از پایان جنگ کار استخراج DNA و تشخیص، بسیار سخت و زمانبر است. نمونههایی که بعد از حدود 30 ، 40 سال به دست میآیند، در شرایط مختلف آسیب دیده اند. مثلاً در هور، مناطق باتلاقی، شورهزار و حتی مواردی که در سرزمین عراق پیدا میشوند ممکن است سالها در معرض خورشید و عوارض طبیعی باشند بنابراین به دستآوردن نمونه مطلوب که قابل بررسی باشد، قدری سخت و زمانبر است.نخستين کنگره بین المللی و سیزدهمین کنگره ژنتیک ايران، سوم تا پنجم خردادماه در مركز همايشهاي بينالمللي دانشگاه شهيد بهشتي در حال برگزاری است. منبع سایت سلامت نیوز
-
کد مطلب: 254408 سرقت از مخزن ژنتیک ایرانیها؛ واقعیت یا توهم؟ تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۴۰ در هفتههای اخیر در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان و همچنین بسیاری از شبکههای مجازی، فیلم کوتاهی به بهانه کمک به زندگی یک کودک پخش شده است. در این فیلم کوتاه از مردم ایران خواسته شده با ارسال نمونه بزاق خود به این کودک کمک کنند تا بتوانند در صورت شناسایی فردی که شناسنامه ژنتیکی یا HLA سازگار با این کودک داشته باشد، از طریق سلولهای بنیادی که از طرف این فرد اهدا میشود این کودک مبتلا به سرطان را تحت درمان قرار داده و زندگی دوباره را به او بازگردانند. انتشار این فیلم در رسانهها بسیار بحثبرانگیز شده و مخالفان و موافقان متعددی در این زمینه به اظهارنظرهای مختلف پرداختهاند. بانک ژنی ضرورت کشور است موضوع اصلی این است که اساسا مطالعات ژنتیکی نیازمند انجام مطالعات و بررسیهای ژنتیکی روی جمعیت نرمال است. دکتر سیدحمید جمالالدینی، متخصص ژنتیک پزشکی در گفتوگو با جامجم میگوید: کشور ما از نظر ژنتیکی کشوری هتروژن است و وجود قومیتهای مختلف در ایران یک ویژگی منحصربهفرد ژنتیکی برای کشور به شمار میآید. به همین دلیل است که منبع ژنی یا ذخیره ژنتیکی کشور ما در مقایسه با دیگر کشورها قدری متفاوت است. مطالعه و بررسی جمعیت نرمال یا گروه کنترل برای انجام تحقیقات ژنتیکی یک ضرورت است. اگر بخواهیم درباره بیماریهای مختلف تحقیق کنیم باید منبع ژنتیکی کشور را در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم از طریق مقایسه تغییرات ایجاد شده در نتیجه ابتلا به بیماریها به اثرگذاری بیماریهای مختلف روی ژنها پیببریم. به عبارتی از طریق مقایسه گروه کنترل و گروه بیمار متوجه میشویم تغییرات ایجاد شده میتواند عامل بیماری باشد یا این که اساسا بین این تغییرات ژنی و بیماری بروز پیدا کرده چه ارتباطی وجود دارد. گاهی ابتلا به بعضی بیماریها با تغییرات ژنتیکی همراه است که به توجه خاص نیاز دارد. این اصل مبنای مطالعات و تحقیقات ژنتیکی است. وی با اشاره به لزوم نمونهگیری از افراد برای انجام مطالعات ژنتیکی تاکید میکند: روشهای جمعآوری نمونههای ژنتیکی فقط به گرفتن نمونه خون از افراد محدود نمیشود. از همه سلولهایی که دارای هسته هستند میتوان DNA یا ماده وراثتی را استخراج کرد. بنابراین میتوان برای نمونهگیری علاوه بر خون از گلبولهای سفید یا بزاق و حتی دیگر ترشحات بدن هم استفاده کرد. موضوعی که مطرح میشود این است که با توجه به اقدامات و پیشرفتهای کشور در حوزه درمان و بویژه اقدامات بسیار مناسبی که در حوزه درمان بیماریهای سرطانی کودکان از سوی متخصصان انجام شده کشور ما در مقابل خروج ارز مصون شده و این پیشرفتها از طریق جلوگیری از خروج ارز منافع زیادی برای کشور به همراه داشته است. در سالهای اخیر با هدف تکمیل ضروریات برای انجام مداخلات درمانی و توجه به این مقوله اقدامات جدی در این زمینه انجام شده است. بنابراین میتوان گفت نمونهگیری از افراد و فراهم کردن یک بانک ژنی برای کشور یک ضرورت است. بنابراین تردیدی نیست که باید در جامعه ما گروه کنترل و بیمار مورد بررسی قرار گرفته و ویژگیهای آنها از نظر ژنتیکی بررسی شود تا بتوان به یافتههایی برای شناخت منشا و درمان این بیماریها دست یافت. به گفته این متخصص ژنتیک، اگر سوابقی که در زمینه مقایسه ژنوم جمعیت ایرانی با کشورهای دیگر بویژه کشورهای توسعه یافته در انجام تحقیقات روی بیماریهای خاص را مورد توجه قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که تفاوتهای ژنتیکی در کشور ما بسیار محسوس و چشمگیر بوده و به همین دلیل مطالعه ژنوم جمعیت ایرانی همواره از سوی کشورهای مختلف مورد توجه بوده است. ما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که مطالعه ژنوم جمعیت کشور خودمان به عنوان مبنایی برای اقدامات درمانی، تشخیصی و پیشگیرانه امری اجتنابناپذیر است. ژنتیک، اساس کار پزشکی آینده است اصلی که امروزه در دنیای پزشکی مطرح شده، نشان میدهد در دنیای امروز و در آینده پزشکی، بحث پیشگیری، تشخیص و درمان براساس استعدادهای ژنتیکی هر فرد که تحت عنوان پزشکی شخصی برای هر فرد از آن نام برده میشود، جایگزین شیوههای امروزی میشود. پزشکی امروز بر مبنای پزشکی برای افراد بیماریها را تشخیص داده و درمان میکند، اما براساس پزشکی نوین باید استعداد ژنتیکی هر فرد مشخص شود. به این ترتیب براساس استعداد ژنتیکی افراد، نحوه و نوع مصرف دارو، میزان دارو، نوع اقدام درمانی و حتی قبل از آن نحوه تشخیص، درمان و پیشگیری از بیماریها متفاوت خواهد بود. به همین دلیل میزان اثرگذاری عوامل آسیبرسان روی افراد مختلف متفاوت است. دکتر جمالالدینی با اشاره به اهمیت و کارآمد بودن منبع ژنتیکی میافزاید: با توجه به آنچه اشاره شد وجود منبع ژنتیکی در هر کشور یک ضرورت است و با توجه به ویژگیهایی که دارد میتواند برای شرکتهای خارجی که در حوزه درمان و دارو فعالیت میکنند منافع مثبت اقتصادی به همراه داشته باشد. اگر ما در هر جمعیتی برای مثال بدانیم در حوزه خاص دارو یا یک مداخله درمانی استعداد ژنتیکی افراد چگونه است میتوانیم درخصوص اثرگذاری محصولات و داروهای پیشنهادی به بازار مصرف مناسبتری برای آن جمعیت دسترسی داشته باشیم. البته یکی از صحبتهای مطرح شده در رابطه با این موضوع این است که حتی اگر ایرانیها تصمیم بگیرند در اقدامی این اطلاعات را از دسترس دیگر کشورها مصون نگهدارند، ایرانیهای ساکن دیگر کشورها براحتی این منابع را در اختیار آنها قرار میدهند. این متخصص ژنتیک پزشکی با اشاره به این موضوع این طور توضیح میدهد: باید توجه داشت محیط یک عامل اثرگذار است و نباید آن را نادیده گرفت. محیط میتواند در بیان یا عدم بیان بعضی استعدادها و صفات ژنتیکی تاثیرگذار باشد. قلک ژنتیک ایران ارزشمند است هر کشوری باید در عین حال که مراقبت از مخازن ژنی را مورد توجه قرار میدهد به اصل هزینه اثربخشی هم توجه داشته باشد. مراقبت از مخازن ژنی نباید این طور برداشت شود که مفهوم آن قرار دادن ذخایر ژنی در مخزن و گنجینهای با قفلهای متعدد است. اگرچه اهمیت مخازن ژنی بر هیچ کس پوشیده نیست و با توجه به ویژگیهایی که در بخشهای قبلی به آن اشاره شد میتواند بسیار مهم و ارزشمند باشد، اما در کنار جنبههای مثبت اقتصادی که میتواند به همراه داشته باشد، باید به اقدامات خرابکارانهای که پتانسیل آن در صورت دستیابی به این مخازن وجود دارد نیز توجه کرد. باید زمینهای فراهم کرد تا با حفظ معیارها، این منبع ژنتیکی ارزشمند در حوزه فناوریهای نوین مورد استفاده قرار گیرد تا بتوانیم با هزینه کمتر و اثربخشی بیشتر از علوم نوین استفاده کنیم. به گفته دکتر جمالالدینی، بدون به اشتراک گذاشتن این اطلاعات امکان بهرهمندی از فناوریهای نوین در حوزه پزشکی وجود نخواهد داشت. موضوعی که باید مورد توجه قرار داد این است که با توجه به لزوم رعایت همه جوانب نباید دچار افراط و تفریط شویم و باید با این موضوع از دیدگاه علمی برخورد کنیم. اگرچه ملاحظات سیاسی میتواند در بیان بعضی موضوعات علمی نقش داشته باشد، اما نباید بستری فراهم شود که دیدگاههای سیاسی در مقایسه با موضوعات علمی برجستهتر به نظر آید. اساس و پایه این کار یعنی داشتن بانک ژنتیکی مفید است، اما باید در این مسیر هوشمندانه و منطقی حرکت کرد. یعنی در مباحث علمی هم بهتر است با عقل، منطق و ملاحظات، کار را پیش ببریم و مذاکره کنیم. وی با اشاره به اهمیت و ارزش بالای قلک ژنتیکی ایران میگوید: ما میتوانیم با یک شرکت دارویی مذاکره کنیم و در مقابل این اطلاعات ارزشمندی که در اختیار این شرکت قرار میدهیم یکسری امتیازات خاصی بگیریم. علم دنیا روز به روز در حال پیشرفت و گسترش است. ما باید در این مسیر میانهروی را در پیش گیریم. از یک سو نباید این مخزن ژنتیکی را در قفل و بند نگه داریم و از سوی دیگر نباید غیر هوشمندانه عمل کنیم. با در نظر گرفتن این که این منبع ژنتیکی ارزشمند است باید به این موضوع هم توجه داشته باشیم که درمان، تشخیص و پیشگیری براساس روشها و فناوریهای جدید هم ارزشمند است. هدف ما این است که در مرزهای دانش و فناوری حرکت کنیم. گاهی در این همکاریهای حیات انسان، اثربخشی بیشتر و هزینه کمتر مطرح است. بنابراین میانه روی میتواند ما را به این هدف برساند. منتقدان از سردلسوزی نقد میکنند دکتر جمالالدینی علت بحثبرانگیز شدن این موضوع را شیوه اطلاعرسانی میداند و میافزاید: در اطلاعرسانی مسائل علمی، شیوهای که برای این کار انتخاب میشود از اهمیت زیادی برخوردار است. چنین موضوعاتی باید در مجامع علمی و از طریق رسانهها مطرح شود. حتی این که چنین موضوعی با انتقاداتی مواجه بوده به این معنی نیست که اساس و پایه این کار نادرست است. منتقدان هم از سر دلسوزی در این زمینه موضوعاتی را مطرح میکنند. حتی میتوان پیشنهاد کرد رسانه ملی در این زمینه وارد عمل شود تا مردم از نگرانی و سردرگمی رهایی پیدا کنند. در زمینه پروژهها و مسائل مشابه بهترین راهکار این است که نشستهای علمی برگزار شود تا راهکارهای علمی استخراج شده و به مردم اطلاعرسانی شود. به این ترتیب میتوان برای استفاده مناسب و جمعآوری نمونهها در مسیر شفاف علمی حرکت کرد. وی بر این باور است که وقتی یک مبحث علمی ابتدا در یک فضای مجازی و آن هم به شیوه احساسی مطرح میشود چنین تبعاتی را به دنبال دارد. بنابراین باید پاسخهای مطرح شده در برابر این موضوع در یک فضای مناسب و به شیوهای مناسب مطرح شود. ابتدا باید زیرساختهای علمی، نحوه مذاکره، چگونگی استفاده از منابع ارزشمند ژنتیکی و اصول اخلاقی و ایمنی مورد توجه قرار گیرد. وقتی این موضوعات به نتیجه رسید و از طریق مجامع علمی ابلاغ شد میتوان به عنوان ابزار تشویقی از افراد پیشقدم در این کار کمک گرفت. شاید بد نباشد در این زمینه مناظره یا میزگرد علمی برگزار شود تا مردم بتوانند بیشتر با موضوعاتی که درباره این مساله وجود دارد، آگاه شوند. وی در پایان تاکید میکند: نکتهای که لازم است در این زمینه مورد توجه قرار گیرد این که در چند سال اخیر با توجه به این موضوع در مراکزی مانند پژوهشگاه رویان، بیمارستان شریعتی تهران و همچنین سازمان انتقال خون ایران فعالیتهای ارزشمندی در این حوزه انجام شده که در حقیقت نتیجه توجه به همین همکاریها و مشارکتهاست. منبع: جام جم http://www.alef.ir/vdcawynua49nmy1.k5k4.html?254408
-
دلائل فرود سالم هواپیمای ربوده شده اف 14 توسط احمد مرادی ملعون
FBI پاسخ داد به F14AA تاپیک در تاریخ نیروی هوایی
آیا در هواپیمای اف14 این امکان وجود دارد که کمک خلبان خودش بدون هماهنگی با خلبان اف14 قادر باشد که مانع فرود آمدن جنگنده اف14 شود؟ -
دلائل فرود سالم هواپیمای ربوده شده اف 14 توسط احمد مرادی ملعون
FBI پاسخ داد به F14AA تاپیک در تاریخ نیروی هوایی
آیا در هواپیمای جنگی اف14 این امکان تعبیه شده است که کمک خلبان بدون هماهنگ کردن با خلبان اف14 قبل از فرود آمدن هواپیما، بتواند هواپیمای اف14 را نابود کند و ایجکت کند؟ -
منم همین حرفهای شما را گفتم و تأکید هم کردم که دوستان نیت خوانی نکنند و منو متهم به هواداری از هیچ فرقه ای نکنند پست زدم و گفتم که هدفم فقط اطلاع رسانی بود و هوادار هیچ فرقه ای هم نبوده و نیستم طرفدار وحدت هم هستم ولی مثل شما نزدیک بود زیر بار منفی دوستان دفن بشم
-
لاله های ایرانی که به تازگی پرپر شده اند. لاله های ایرانی که به تازگی پرپر شده اند.
FBI پاسخ داد به basijee تاپیک در مقاومت اسلامی
داعشى جلوى ماشین یک مسیحى و همسرش را گرفت و پرسید: مسلمان هستى یا مسیحى؟ مسیحى جواب داد: مسلمانم.. داعشى گفت اگر مسلمانى آیه اى از قرآن برایم بیاور.. مسیحى سطرى از انجیل برایش خواند.. داعشى گفت: درست است مى توانى بروى.. بعد از دورشدن همسرش به او گفت: چرا ریسک کردى و به او گفتى مسلمانى شاید ما را مى کشت.. مسیحى گفت: انها اگر قرآن را بلد بودند آدم نمى کشتند! -
نگاهی گذرا به آتشبارهای خودکششی نگاهی گذرا به آتشبارهای خودکششی
FBI پاسخ داد به mehran55 تاپیک در هویتزر ها
می شه قبل ورود به توپهای روسی در مورد ابرتوپ بابل عراق توضیح بدهید همان توپی که گفته می شد صد و پنجاه کیلومتر می توانسته برد داشته باشد و با هر بار شلیک آن لرزش زمین توسط لرزه نگارهای کشور آمریکا هم می توانسته ثبت شود -
نگاهی گذرا به آتشبارهای خودکششی نگاهی گذرا به آتشبارهای خودکششی
FBI پاسخ داد به mehran55 تاپیک در هویتزر ها
توپی با کالیبر ۲۰۳ میلی متری با برد ۵۶ کیلومتر در اینجا این توپ کالیبر ۲۰۳ میلیتر با برد ۵۶ کیلومتر معرفی شده که علیرغم تولید ۱۰۰۰ عددی و صادرات به نزدیک ده کشور ، ایران و سوریه جزء خریداران آن نبوده اند ( خریداری نکردن این توپ کالیبر ۲۰۳ میلی متری با برد ۵۶ کیلومتر به نظرم کار اشتباهی بوده است) لینک در زیر اینجا را کلیک کنید توپ خودکشش 203 میلیمتری 2S7 PION کشور سازنده : شوروری ( روسیه ) سال ورود به خدمت : 1979 پرسنل : 7 + 7 وزن : 46 تن طول : 13.1 متر عرض : 3.38 متر ارتفاع : 3 متر کالیبر : 203 م م نوع توپ : 2A44 203.2-mm گردش به چپ و راست : 30 درجه حرکت عمودی لوله توپ : 0 تا 60 درجه سرعت شلیک : 8 گلوله در 5 دقیقه 15 گلوله در 10 دقیقه 24 گلوله در 20 دقیقه 30 گلوله در 30 دقیقه 40 گلوله در 1 ساعت تعداد خان : 4 دور وزن گلوله با خرج : 110 کیلوگرم سرعت گلوله دردهانه لوله : 960 متر بر ثانیه برد : ۵۵.۵ کیلومتر قدرت موتور : 750 اسب بخار حداکثر سرعت : 51 کیلومتر بر ساعت برد با یک سوخت گیری : 500 کیلومتر قابلیت عبور از اب : 1.2 متر کشورهای دارنده : روسیه چک بلاروس اوکراین خودکششی "2S7 Pion" و یا "Malka" در اتحاد جماهیر شوروی ساخته شد . خودکششی "2S7 Pion " طرحی از بخش دفاعی این کشور به نام "GRAU" به حساب می آمد .این خودکششی برای اولین بار در سال 1975 در ارتش شوروی رونمایی شد و به مانند "2S4 Tyulpan " توسط ناتو "M- 1975" نامگذاری شد . طراحی این خودکششی بر روی شاسی تانک "T- 80" پیاده شده و دارای توپ 203 میلی متری در قسمت عقب بدنه می باشد. بین 5 تا 6 دقیقه طول می کشد تا 7 خدمه ی به خودکششی شروع به شلیک کنند و بین 3 تا 5 دقیقه نیز طول می کشد تا از حالت شلیک خارج شوند . این خودکششی توان حمل 4 پرتابه 203 میلی متری را برای استفاده فوری و لحظه ای دارد و حتی قادر به شلیک مهمات هسته ای البته با کالیبر یکسان است. پرتابه ی این سلاح، دارای برد 37500 متر می باشد که این برد با استفاده از سیستم "RAP" (سیستم کمک پرتابه ی راکتی) به 55500 متر نیز توان افزایش دارد . خودکششی "2S7 Pion" نیز از قدرتمند ترین های توپخانه ای معمولی از زمان ورودش به خدمت در سال 1983 بوده است. یکی از ویژگی های جالب "2S7 Pion" سیستم اعلان آتش است . از آنجا که این خودکششی در هنگام انفجار و شلیک آن چنان قدرتمند عمل می کند که به لحاظ فیزیکی می تواند باعث ناتوان ساختن یک سرباز آماده شده و یا خدمه ی خود را که در نزدیکی آن قرار دارند به سختی مجروح کند. از همین رو خودکششی "2S7 Pion " با سیستم اعلان آتش (زنگ شلیک) مجموعه ای از زنگ های هشدار دهنده کوتاه را در حدود 5 ثانیه قبل از شلیک به صدا در می آورد . انواع مختلفی از این خودکششی 2S7M Mialka : نوع بهبود یافته از این خودکششی که در سال 1983 وارد خدمت شد که سیستم های کنترل آتش آن بهبود یافته اند و نرخ آتش را به 2.5 دور در دقیقه(25 شلیک در 10 دقیقه) و حتی با مهمات مخصوص امکان افزایش شلیک به 8 پرتاب در دقیقه وجود دارد. BTM-4 : نوع حفر کننده ی خندق و کانال این خودکششی اپراتورها #آمار منتشر شده تخمین زده می شود که بیش از 1000 دستگاه از این توپ خودکششی ساخته شده است. آذربایجان : 12 دستگاه (در سال 2008تعداد 3 دستگاه خریداری کرده و 9 دستگاه دیگر نیز در سال 2009 ) بلاروس : 36 دستگاه گرجستان : تعداد نامشخص روسیه : 37 دستگاه اسلواکی: تعداد نامشخص اوکراین : 99 دستگاه ازبکستان : 48 دستگاه چکسلواکی:تعداد نامشخص + بازنشسته در سال 1990 لهستان : تعداد نامشخص + بازنشسته در سال 2006 مشخصات و توانمندی ها نوع : توپخانه خودکششی سازنده: اتحاد جماهیر شوروی سرویس دهی: از سال 1976 تا کنون تاریخ تولید:از سال 1975 تا سال 1990 وزن: 46.5 تن طول: 10.5 متر عرض: 3.38 متر ارتفاع: 3 متر خدمه: 7 نفر 1 * پرتابه 203 میلی متری 2A44 ضخامت زره :حداکثر 10 میلی متر موتور: V-46-I V12 توربوشارژ دیزلی دارای قدرت 840 اسب بخار برد: در جاده 650 کیلومتر (400 مایل) سرعت: 50 کیلومتر در ساعت (31 مایل در ساعت) http://www.forum.arteshi.com/showthread.php?t=19425- 93 پاسخ ها
-
- 17
-
-
هویتزر خودکششی 2آ3 کندنسیتور2پی ( 2a3 kondensator 2p) هویتزر خودکششی 2آ3 کندنسیتور2پی ( 2A3 Kondensator 2P)
FBI پاسخ داد به siavash75 تاپیک در هویتزر ها
وقتی فقط چهار عدد ساخته شده یعنی کاربرد تحقیقاتی و آزمایشی داشته و اصلاً به سازمان رزم اضافه نشده که بخواهد جزء دکترین نظامی حساب بشه -
دوستان باور کنید هرگز از هیچ فرقه خاصی تبلیغ نکرده و نمی کنم فقط خواستم خبری را منعکس کنم خودم گرایشی به هیچ فرقه ای ندارم لطفاً دوستان دیگر اقدام به نیت خوانی نکنند
-
برای منم سواله که از باقی مانده لاشه تانک منفجرشده، پس از منفجر کردن تانک عکسی وجود داره؟ اگر فرض کنیم تانک آبرامز قبل از تسلیم شدن تا آخرین گلوله خود را شلیک کرده و الان خالی از مهمات باشه (نرخ شلیک آبرامز فکر کنم شاید هر ده ثانیه یک شلیک توپ باشه) بنابراین با حرارت چند گالن بنزین احتمالاً اسکلت آهنی آن نباید آسیب خاصی ببیند
-
حدود پنجاه تانک اسرائیل هدف موشک کورنت حزب الله درجنگ سی و سه روزه قرار گرفت و در میان پنجاه تانک منهدم شده اسرائیل تنها دو نفر سرباز اسرائیلی درون تانکها کشته شدند می دانم اوایل حرف از صدو پنجاه تانک بود ولی آمار تأیید شده همین حدود پنجاه تانک است که فقط دو عدد از آنها مرکاوا نسل چهار بودند و فقط هم دو سرباز اسرائیلی درون تانکها بعد اصابت موشک کشته شدند یعنی حدود ۱۴۸ سرباز اسرائیلی مقتول دیگر هیچ کدام خدمه یا درون تانک نبودند و مرگشان ربطی به اصابت موشک به تانک نداشت بنابراین هرگز اصابت موشک حتی از نوع کورنت به تانک باعث مرگ خدمه تانک های غربی نمی شود علاوه بر اینکه تانک اصلی آبرامز زره اورانیومی با صخامت ۱۳۰۰ میلی متر داره و چون تانکهای عراقی آبرامز زره اورانیومی ندارند صخامت زره شان ۸۰۰ میلی متر است که همین صخامت هم براحتی از پس موشک تاو بر می آید عکسی از باقی مانده لاشه منهدم شده آبرامزهای عراقی وجود داره؟ این عکسهای بالا فقط دود و آتش در فاصله دور را نشان می دهد ولی ثابت نمی کند که حتماً این دود و آتش ناشی از منفجر کردن آبرامز باشه
-
این طور که این وحوش سوری نقل کرده بنابراین این افغانی ها که کمتر از دو هفته آموزش نظامی دیده اند به زبان عربی کاملاً مسلط بوده اند که به زبان عربی توانسته اند وحوش داعشی را به زبان عربی تهدید کنند که محاصره نبل و زهرا را خواهند شکست افغانی هایی که به عربی مسلط باشند و مقیم سوریه باشند به عکسی که از مداحی مداح اهل بیت حمید علیمی در حالیکه لباس نظامی بر تن دارد در سوریه گرفته توجه کنید من اکانت گالری نداریم از دوستانی که اکانت گالری دارند عکسی را به گالری منتقل کنند عکس در اینجا هم هست همانطور که در اینجا هم گفته شده مداح اهل بیت حمید علیمی در حالیکه لباس نظامی بر تن دارد در دمشق سوریه به زبان فارسی مداحی می کند یعنی کسانی که مداحی ایشان را می شنوند فارسی می دانند که احتمالاً همان افغانی های مقیم سوریه هستند که لابد به زبان عربی هم تسلط دارند و روی پارچه بالای سر ایشان هم نوشته است حضرت آیت الله العظمی سید صادق شیرازی این اسم برایتان آشنا نیست ؟
-
خدا همه انگلیسی های فرقه گرا را لعنت کنه بعد از اتمام عملیات، سپاه پاسداران انگلیسی های فرقه گرا را باید تصفیه کنه