جستجو در انجمن

مشاهده نتایج برای برچسب های 'پاشنه آشیل پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بوسیله برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


انجمن ها

  • بخش داخلی
    • اخبار و قوانین
    • ماهنامه میلیتاری
    • گالري عكس و فيلم
    • کتابخانه میلیتاری
    • مقالات برتر
  • War and History - بخش جنگ و تاریخ
    • مباحث جامع نظامی
    • پیمان ها - قراردادها و معاملات تسلیحاتی
    • دکترین و استراتژی
    • عملیات های نظامی
    • جنگ تحمیلی
    • تحولات روز امنیتی نظامی بین الملل
    • General Military Discussions
  • Air force Forum - بخش نیروی هوایی
    • هواپیماهای نظامی
    • بالگردهای نظامی
    • تسلیحات هوایی
    • متفرقه در مورد نیروی هوایی
    • سایر بخشهای نیروی هوایی
    • Airforce - English
  • Army Forum - بخش نیروی زمینی
    • ادوات و تسلیحات زمینی
    • خودروهای نظامی و زره پوش ها
    • مباحث جامع زرهی
    • توپخانه زمینی
    • موشک های زمین پایه
    • الکترونیک زمینی
    • تجهیزات و تسلیحات انفرادی
    • متفرقه نیروی زمینی
    • سایر بخشهای زمینی
    • Ground forces - English
  • Navy Forum - بخش نیروی دریایی
    • شناورهای سطحی
    • شناور های زیرسطحی
    • هوا دریا
    • تسلیحات دریایی
    • سایر بخش های نیروی دریایی
    • علوم و فنون دریایی
    • راهبردها و راهکنش های دریایی
    • تاریخ نیروی دریایی
    • اخبار نیروی دریایی
    • Navy - English
  • News Section - بخش خبر
    • اخبار روز ایران و جهان
    • اخبار صفحه اول
    • رایانه و شبکه
    • English News
  • Non-Military Forums - سایر بخشها
    • دیگر موضوعات و مطالب

پیدا کردن نتایج در ...

یافتن نتایج که ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروز رسانی

  • شروع

    پایان


Filter by number of...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


Website URL


Yahoo


Skype


Location


Interests

پیدا کردن 1 result

  1. [quote="Morteza313"] [center]هو اول النور[/center] [center][color=#17365D][b]پاشنه آشیل پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران – پداجا[/b][/color][/center] روز 17 ژانویه 1991، بیش از دو هفته پس از شروع جنگ عراق، یک پکیج استراتژیک شامل حداقل سه موج از بمب افکن های B-52G به همراه تمام یگانهای پشتیبانی کننده شامل حداقل 4 فروند اخلالگر EF-111، بیش از 10 فروند جنگنده سرکوب دفاع هوایی حامل موشکهای ضد رادار هارم و هدایت تلوزیونی ماوریک، جنگنده های پوشش هوایی، سوخترسانها و غیره از پایگاه هوایی جده (وپایگاههای تابع) به مقصد جنوب بصره و به منظور بمباران مواضع گارد ریاست جمهوری و خطوط ریلی پشتیبانی کننده از این یگانها پرواز نمود. مدت کوتاهی پس از شروع حمله و 90 ثانیه پیش ا ز رسیدن بمب افکن سرگرد استوارت هاگبرگ (متعلق به WB42)، اولین علائم حاکی از فعالیت های راداری پدافند عراق در منطقه مشاهده شد (طبیعتا در این زمان هشدار به گروههای پشتیبانی شامل اخلالگر ها و سرکوبگرها ارسال شده بود). حدود 100 ثانیه پس از اولین اخطار و زمانی که هاگبرگ با خالی کردن محموله خود راه خروج از منطقه را درپیش گرفته بود ستوان رابرت کاچکا افسر الکترونیک هواپیما باصدای بلند اخطار قفل راداری سیستم سام2 را در بیسیم فریاد کشید و بدون از دست دادن حتی یک لحظه مشغول متمرکز کردن متعلقات جنگ الکترونیک هواپیما روی مشخصات بدست امده از سیگنال قفل گردید. اقدامات ناموفق بود چند ثانیه بعد خدمه اولین انفجار را در اطراف خود حس کردند، برخلاف انفجار اول انفجار دوم در زیر بال راست بسیار شدید تر بود بخشی از سامانه های کنترلی بمب افکن سنگین از دست رفته بود و خدمه برای خروج اماده می شدند اما مهارت هاگبرگ 6 خدمه B-52 را از اسارت و نیروی هوایی امریکا را از یک ضربه سنگین نجات داد. تا پایان جنگ حداقل 4 فروند B-52 دیگر دچار خسارات سنگین گردیدند. در جنگ اول خلیج فارس نیروهای ائتلاف 38 فروند هواگرد بال ثابت جنگی را از دست دادند. سایتهای ثابت موشکهای زمین به هوا در حضور اخلالگر های قدرتمند و شلیک بی دریغ موشک های ضد رادار با شکار جنگنده های چابکی چون F-14 تامکت و پاناویا تورنادو نشان می دادند که فاصله تکنولوژیکشان با نیروهای ائتلاف مانع از عملکرد آنها نیست. اما در پایان جنگ تمام ناظران پاسخ پدافند عراق را از هم گسیخته، بدون تاثیر گذاری استراتژیک، موردی و در یک کلام ناموفق ارزیابی نمودند. درحالی که تحلیل های فنی پس از جنگ به تمجید از قدرت سرکوب دفاع هوایی و جنگ الکترونیک نیروهای ائتلاف می پردازد چندین مورد و مثال (که پیوستگی آنها حاکی از یک روند مشهود است) نشان می دهند دلیل سرکوب دفاع هوایی عراق چیزی فراتر شلیک موشکهای ضد رادار و یا جنگ الکترونیک سنگین بود. [center][url="http://upload7.ir/viewer.php?file=14449169647835486565.jpg"][img]http://upload7.ir/images/14449169647835486565_thumb.jpg[/img][/url] خدمه زمینی در حال عملیات کنترل نشت سوخت هواپیمای سرگرد استوارت هاگبرگ[/center] کلید درک شکست پدافند عراق، درک نحوه عملکرد سیستمهای پدافندیست و مهمترین مولفه در عملکرد پدافند ارتباط واحد های عمل کننده با فرماندهی منطقه ای می باشد. پدافند اولین رده رزمی است که به سمت استفاده از مفاهیم یکپارچه حرکت کرد و این خیز عظیم به سمت کاهش فاصله مراکز تصمیم گیری و مراکز عمل نه به سنت های فرماندهی که به نیازهای واقعی صحنه نبرد بر می گردد. حضور جنگنده های خودی در صحنه نبرد، لزوم اجرای تاکتیک های پیچیده (که در مبحث پدافند بر تکنیک و سلاح برتری محسوسی دارند) در مواجهه با پکیج های رزمی دشمن، لزوم جمع بندی اطلاعات برای جلوگیری از فریب آتشبارهای خودی (خصوصا لایه های کوتاهبرد و میانبرد که زمان بسیار محدودی جهت درگیری با هدف دارند)، حساسیت بسیار بالای عملکرد پدافند و حفاظت از تاسیسات حیاتی در زمان صلح که امکان اشتباه پرنده های غیر نظامی و ورود به مناطق پرواز ممنوع وجود دارد (و غیرقابل قبول بودن هزینه درگیری با اهداف غیرنظامی) و ... الزاماتی هستند که ارتباط پیوسته و موثر آتشبارها با مراکز فرماندهی را اجتناب نا پذیر می سازند. در واقع کوچکترین حرکت یگانهای آتشباری مدرن، از روشن کردن رادارها، تا انتخاب هدف و قفل تا استفاده از فرکانسهای ذخیره و اقدامات متقابل الکترونیک بدون دستور مستقیم یگان فرماندهی مادر غیر قابل انجام هستند. در عملیات طوفان صحرا نیرو های ائتلاف و در راس آنها نیروی هوایی ایالات متحده با درک این ظرافت اقدام به اعمال یک سیاست سرکوب با دو اهرم نمودند. اهرم اول حمله سنگین به مراکز فرماندهی مادر (به عنوان اولین هدف هواپیما های F-117 در بغداد) و سپس آرایش یک صحنه پیچیده شامل اونواع تهدیدات که نیاز به فرماندهی متمرکز را دو چندان می نمود. نکته مهم در انتخاب این استراتژی تفاوت چشمگیر آن با تجربیات قبلی ایالات متحده در ویتنام و عملیات دره الدورادو در لیبی است. این تفاوت نشان میدهد اتخاذ استراتژی سرکوب فرماندهی نه به تجربیات ارتش امریکا که به یک طرف ثالث یعنی تجربیات پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران در مقابل نیروهای سرکوب دفاع هوایی عراق بر می گردد. [center][url="http://upload7.ir/viewer.php?file=74443370692878217374.jpg"][img]http://upload7.ir/images/74443370692878217374_thumb.jpg[/img][/url] -مورد هدف قرار گرفتن هواپیماهای دارای تجهیزات جنگ الکترونیک سنگین ازجمله F-4G و B-52G نشان داد فاصله تکنولوژیک عامل برتری قاطع برفراز عراق نبود[/center] هر چند نیروی هوایی عراق در پی یک حماقت سازمان یافته (و تصور اینکه تنها 2 تا 5 سایت پدافندی در تمام ایران فعال هستند) برنامه جامعی برای سرکوب دفاع هوایی ایران نداشت اما این به معنی عدم تلاش این نیرو برای ضربه زدن به پایگاههای اساسی کنترل و فرماندهی نیروی هوایی نبود. بیش از 150 مورد تلاش برای حمله به رادار کرج، بیش از 170 مورد حمله بر علیه رادار سوباشی از جمله این تلاشها بود که البته در 5 مرداد سال 1367 و با حمله موفق اتاق کنترل سایت سوباشی ارزش بالای این حملات و تاثیر گران آنها (در صورت موفقیت) بر ساختار پدافند و نیروهای دفاع هوایی ایران مشخص گردید. لحظاتی قبل از اثابت سوباشی یکی از سایت های هاوک تحت امر این سایت اقدام به شناسایی و حتی قفل بر روی دسته چهار فروندی مهاجم نمود اما به دستور سوباشی با احتیاط از اینکه دسته در حال فریب سایت هاوک (ویا اقدام SIGINT با هدف مورد اثابت قرار دادن سایت در مرحله بعد) است دستور شلیک را صادر ننمود. تاثیر حذف سوباشی از حلقه پدافند آنچنان سنگین بود که حتی سایت هاوک که قبل از رهاسازی مهمات 2000 پوندی هدایت لیزری روی پکیج مهاجم قفل نموده بود، پس از حمله به سوباشی با گروه مهاجم درگیر نشد. علی رغم اینکه در روز واقعه و روزهای پس از آن اقدامی علیه سایتهای هاوک و اسکای گارد تحت امر سوباشی صورت نپذیرفت اما این سایتها به دلیل نداشتن فرماندهی در روزهای بعد حتی تلاشی برای ورود به صحنه نبرد نکردند. این نمونه ای سبک بود از اتفاقی که دو سال بعد بر فراز عراق اتفاق افتاد. [center][url="http://upload7.ir/viewer.php?file=70255234664507052662.jpg"][img]http://upload7.ir/images/70255234664507052662_thumb.jpg[/img][/url] -بزرگترین شکست پدافند هوایی اارتش ایران در جنگ با بمب های هدایت لیزری رقم خورد نه موشکهای ضد رادار[/center] سرکوب فرماندهی به عراق 1991 یا پس از آن بالکان محدود نگردید، مثل همیشه هوشمند ترین کاربر این سلاح نیروی هوایی اسرائیل بود. درسال 2007 در عملیات "باغ"(Orchard) نیروی هوایی اسرائیل در فاز اولیه حمله با هدف گیری یک مرکز کنترل فرماندهی پدافند سوریه (احتمالا مسئول کنترل منطقه شرق) با استفاده از بمب های هدایت لیزری برای چند دقیقه ارزشمند پدافند دفاع هوایی سوریه را در سردرگمی قرار داد تا بتواند به هدف اصلی خود یعنی راکتور اتمی واقع در استان دیر الزور دست یابد. درچنین شرایطی بود که علی رغم کشف هواپیما های اسرائیلی توسط رادارهای ارتفاع پست سایت 1 دیر الزور، هرگز دستور مقابله به هیچکدام از نهادهای دفاع هوایی سوریه صادر نشد. البته هنوز راه زیادی تا استفاده کامل از پتانسیل های سرکوب فرماندهی در سال 2013 وجود دارد و برای بررسی حمله احتمالی به ایران باید فاکتور فشار (همان فاکتوری که در سال 91 با استفاده از جنگ الکترونیک و موشکهای ضد رادار اعمال شد) را نیز در نظر گرفت. فاکتور فشار عاملیست که تحرکات جسورانه را محدود می کند. یک افسر TCO در حال فرماندهی یک آتشبار بوک یا هاوک شاید در صورت عدم احساس تهدید اقدام به تخطی از دستور و رهگیری هدف نماید (که البته تجربه الدورادو –لیبی نشان داد یک آتشبار به تنهایی برای به چالش کشیدن یک عملیات کافی نیست) اما در شرایطی که حضور چند دیکوی یا هواپیمای پشتیبان صحنه ای نا متعارف را در برابر مسئول آتشبار قرار دهد طبیعتا اولویت اول با حفظ آتش بار از عملیات سرکوب احتمالی (هرچند با احتمال کم) خواهد بود. در چنین شرایطی حتی آلوده شدن یک سایت راداری به ابزارهای جنگ سایبری و ارائه اطلاعات مخدوش در چند دقیقه حساس حمله و نبود مرکز مورد اعتماد فرماندهی تمام پدافند را در سکوت مطلق فرو خواهد برد. اما یک سوال هنوز باقیست. علی رغم انگیزه جدی و محکم حریف (نیروی هوایی اسرائیل) در استفاده از حلقه فرماندهی به عنوان پاشنه آشیل پدافند آیا پدافند جمهوری اسلامی ایران و قرار گاه خاتم الانبیا به طور خاص در برابر چنین حربه ای آسیب پذیر است؟ پاسخ دقیق به این سوال منوط به بررسی قرائن و شواهد مربوط به پدافند صحنه نبرد است. مقاومت پدافند در برابر سرکوب فرماندهی را با استفاده از شاخصه های زیر میتوان بررسی نمود: [i]1. سرعت جایگزینی لایه های فرماندهی[/i] پنهان کردن ایستگاههای فرماندهی در عمق زمین و یا انتقال آن به ارتفاعات برای آشکارسازی نیروی مهاجم (استراتژی پدافند ایران برای حفاظت از سایت های فرماندهی در دهه 70 میلادی) پاسخ مناسبی برا تهدیدات قرن 21ام نیست. وجود سلاح های دور ایستا مجهز به پیشرانه های قوی و سلاحهای الکترو مغناطیسی عملا این گزینه ها را ناکارآمد می سازد. ایجاد پست های فرماندهی جایگزین و ثانویه و سوئیچ فرماندهی به سایت های رزرو نیز پاسخ قطعی و سریعی نخواهد بود. در شرایط حضور اهرم فشار و تحت تاثیر قرار گرفتن بخشی از سیستم به حملات سایبری تمام کدهای اعلام از سوی مقر های جایگزین غیر قابل اعتماد خواهد بود هرچند ایجاد ایستگاههای فرماندهی موازی با اختیارات یکسان می تواند یک گام موثر در راستای بالا بردن بقا پذیری پدافند در برابر سرکوب فرماندهی پدافند باشند [center][url="http://upload7.ir/"][img]http://upload7.ir/images/88272390764413724307.gif[/img][/url] -فرماندهی دفاع هوایی عراق برنامه ای برای جایگزینی سریع مراکز فرماندهی پدافند خود نداشت[/center] هرچند پی بردن به ساختار دقیق فرماندهی پدافند به دلیل حساسیت بسار بالای آن بسیار دشوار است، اما مشاهدات اولیه نشان می دهد فرماندهی پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران-پداجا (حداقل قسمتی از آن که مسئول دفاع در برابر حملات ضربتی است) از یک ساختار کلاسیک عصبی شامل یک هسته اصلی در تهران و هسته های ثانویه در مراکز مناطق جداگانه پدافندی می باشد. باید دوباره متذکر شد که اظهارات فرماندهان پدافند نشان دهنده تمام سیستم فرماندهی و کنترل پداجا نیست و سیستم اعلام شده نیز (مانند هر سیستم محتمل دیگر) تناقضی با ساختارهای لازم برای جلوگیری از سرکوب فرماندهی ندارد. با این وجود موراد اعلام شده توسط مسئولان پداجا کوچکترین اشاره ای به ابقای پدافند در برابر حملات ضربتی ندارد. با جمع بندی اظهارات انجام شده، مکان رزمایش ها و ... می توان دو تفاوت اصلی را در ساختار فرماندهی پدافند با سال 68 را مشخص نمود. در درجه اول در صورت مورد اصابت قرار گرفتن مقر فرماندهی مادر در تهران، حوضه های منطقه ای استقلال عمل کامل خواهند داشت (مساله که نبود آن عراق را زمینگیر کرد) و اینکه جایگاههای ثانویه برای پست های فرماندهی پدافند تعیین گشته تا درصورت تکرار فاجعه سوباشی، فاجعه ای که در ادامه فاجعه سوباشی رخ داد (یعنی سکوت پدافند به مدت حداقل دو روز) تکرار نشود. [i]2. ارتقای قدرت پردازش و دید تک تک سامانه ها[/i] ازجمله راهکارهای بسیار موثر برای برای جبران سرکوب فرماندهی پدافند تبدیل پست های فرماندهی آتشبار به یک پست منطقه ای کوچک است. اشتراک اطلاعات بین واحد ها (که با توجه به خطر حمله سایبری نیازمند سخت افزارهای جداگانه نیز میباشد)، افزایش ابزارهای کنترل و نظارت در اختیار هر آتشبار و ایجاد همپوشانی بین این ابزارها و در یک دیدکلی ایجاد توان آنالیز صحنه نبرد با توجه به ورودی های متعدد از سامانه های مختلف می توان عامل فشار را تا حدود بسیار زیادی کمرنگ کرده و هر آتشبار پدافندی را به یک پست فرماندهی محلی تبدیل سازد. بررسی اجمالی سیستمهای بومی پدافندی معرفی شده توسط سپاه و پداجا نشاندهنده یک شکاف مهلک در این زمینه است. یک بررسی کلی نشان میدهد (احتمالا برای افزایش بقا پذیری) پداجا کاملا بر عکس انتظارات معتقد به تفکیک سامانه هاست. رونمایی جدای سیستم های موشکی و راداری، رونمایی از سیستمهای موشکی مثل یازهرا-3 بدون رادارهای هشدار زودهنگام و حتی جداسازی سیستم های هشداری مثل اتفاقی که در سامانه مصباح افتاد نشان دهنده فاصله گرفتن واحدهای پدافندی از یکدیگر است که آسیب پذیری پدافند را به طرز شگرفتی افزایش می دهد. شگفتی مضاعف این امر انجاست که در بررسسی سامانه های پدافندی شوروی علی رغم در نظر گرفتن رادارهای هشدار زودهنگام برای سیستمهای پدافندی مستقر در خط حمله نبرد (که احتمال بالاتری برای قطع ارتباط آنان متصور بود) در کنار رادار هشدار زود هنگام اصلی (مانند رادارهای خانواده پی14 و پی 40) یک رادار هشدار زودهنگام کوچک نیز به صورت استاندارد در کنار هر آتشبار قرار داده میشد. [center][url="http://upload7.ir/viewer.php?file=12489295353397593506.jpg"][img]http://upload7.ir/images/12489295353397593506_thumb.jpg[/img][/url] -رادار هشدار زودهنگام پی40 به عنوان المان هشدار زود هنگام در کنار واحد TELAR سیستم های سام6 و 8 عمل می کند[/center] عصاره تفکر مدهوش کننده پداجا در بحث توانمند سازی نرم افزاری آتشبار ها را می توان در سیستم پدافند مرصاد ملاحظه نمود. این سیستم برخلاف تمام سیستمهای بهینه شده پدافندی هاوک در جهان از همان اجزای چهارگانه استاندارد برای رهگیری اهداف استفاده می نماید: یک رادار هشدار زود هنگام، یک رادار هشدار ارتفاع پائین، دو رادار هدف گیری برای هدایت موشکها و یک رادار مسافت سنج. این چیدمانی در درجه اول نشاندهنده ثابت ماندن پروتوکل های درگیری و روابط استاندارد بین افسران است (که به رقیب به راحتی اجازه می دهد به ریز ترین رفتار آتشبار اشراف داشته و هر حرکت آتشبار را قبل از وقوع به راحتی هرچه تمام پیشبینی کند). اما برای این فاجعه اسناد محکمتری نیز میتوان یافت. یکی از نشانه های بارز سیستم های مدرن جنگ افزاری سیستم های سخت افزاری ارائه اطلاعات منعطف در آتشبارها و مراکز فرماندهی می باشد که از جمله آنها می توان از نمایشگر های صفحه تخت چند منظوره، کاهش سوئیچ ها و نشانگر ها به منظور افزایش تمرکز پرسنل بر تاکتیک های درگیری و چابکی بیشتر آتشبار اشاره نمود. سیستم مرصاد در این زمینه شگفتی ساز است. بابررسی تصاویر منتشر شده از اتاق کنترل آتشبار یک نکته به طرز عجیبی به چشم می آید. علی رغم تبدیل نمایشگر های کاتدی قدیمی (به دلیل عدم دسترسی؟) به نمایشگر های صفحه تخت و اضافه شدن صفحات نمایش مربوط به سیستم های الکترو اپتیکال به نظر میرسد حتی زوایای چینش خدمه نیز همان زوایای پیشنهادی 40 سال پیش است. صفحات نمایشگر برخلاف تمام سیستمهای کنترل و فرماندهی ساخته شده پس از دهه 90 بجای تجمیع داده های صحنه نبرد و احیانا اولویت بندی اهداف و تحلیل آنها (به منظور کاهش وابستگی کارایی سیستم به توانایی های فردی پرسنل) تمام اهداف را به صورت "بلیپ" یا نقطه های گنگ نشان می دهند. در ملغمه ورودی های خطا، تشعشعات پس زمینه و ... تنها تشخیص یک هدف (جدای از کار تاکتیکی روی آن) در سیستم مرصاد یک تخصص جدی عملیاتیست. [center][url="http://upload7.ir/viewer.php?file=23666153568184721826.jpg"][img]http://upload7.ir/images/23666153568184721826_thumb.jpg[/img][/url] -جایگاه استاندارد پست کنترل سیستم هاوک (به موقعیت 90 درجه و سوئیچ های افسر TCO دقت کنید) [url="http://upload7.ir/viewer.php?file=53733997345038436545.jpg"][img]http://upload7.ir/images/53733997345038436545_thumb.jpg[/img][/url] -نحوه نمایش اهداف در اسکوپ رادار قدیمی هاوک [url="http://upload7.ir/viewer.php?file=12910729672985526716.jpg"][img]http://upload7.ir/images/12910729672985526716_thumb.jpg[/img][/url] -نمایش اهداف و چینش خدمه در سیستم مرصاد[/center] با توجه به این مستندات و شواهد درصورت اصابت فرماندهی نمی توان به عملیات مستقل آتشبارها دلبست. [i]3. بهبود پرتکل های درگیری[/i] بهبود پروتکل های درگیری به معنای ایجاد استقلال عمل بیشتر در سیستمهای پدافندیست. هرچند بهبود پرتکل های درگیری نیازمند به کارگیری سخت افزار مناسب جهت افزایش توان درک آتشبارهای پدافندی از محیط خود است اما حتی بدون در نظر گرفتن این سخت افزارها می توان گامهای مهمی در افزایش پایایی پدافند درصورت از دست رفتن فرماندهی مرکزی پدافند برداشت. ازجمله اقدامات مفید در بحث ارتقای پروتکل های درگیری می توان به انتقال ابتکار عمل به سایت های پدافندی و عقب کشیدن پست های فرماندهی در حد نظارت و جلوگیری از درگیری های نامطلوب و ... اشاره نمود که در نهایت به آزادی عمل بیشتر سایتهای پدافندی می انجامد. دو نشانه مهم بیانگر عدم تغییر پرتکل های درگیری در پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران است. نخست افزایش مناطق پرواز ممنوع در کشور که در تضاد با آزادی هرچه بیشتر آتشبارهای پدافندیست چرا که احتمال بروز درگیری های نامطلوب (با هواپیماهای غیر نظامی) را افزایش می دهد. دوم وقایع مورد از جمله ازدیاد نقاط پرواز ممنوع در 10 سال اخیر (حدودا 200 نقطه) ، رهگیری پرنده های بی سرنشین بر فراز اصفهان با استفاده از جنگنده های تامکت، تجاوز های مکرر هوایی به حریم کشور در بازه سالهای 2003 تا 2007 و که در هر مورد علی رغم رهگیری عدم درگیری با متجاوز نشاندهنده کنترل کامل فرماندهی مرکزی بر روی آتشبار ها می باشد. شواهد نشاندهنده قصد متجاوزین به استفاده از ضعف شدید نیروی پدافند هوایی در حلقه های کنترل و فرماندهی به عنوان پایه اصلی حمله های ضربتی میباشد. این ضعف شدید حتی درصورت عدم وجود سخت افزارهای مخصوص تا حد بالایی قابل جبران است اما سوال اساسی اینجاست که آیا پدافند تمایلی به رفع این معضل دارد؟ خودداری از بازنشسته سازی المانهای از رده خارج مانند رادارهای سوپر فلدرماوس یا آتشبارهای رپییر در کنار گرایش فرماندهان این نیرو به بحث های عقیدتی محض و بی برنامگی تحویل سلاحها و از همه مهمتر گرایش (یا اجبار؟) رسانه ها به سکوتی تملق آمیز در برابر پدافند که مانع از حتی انتشار یک خط نقد تند و جدی به این رسته می گردد فضایی مملو از نا امیدی را نسبت به جبران ضعف ها نشان می دهد.[/quote]