Goebbels

تاپیک جامع مقایسه F-111 Aardvark و Su-24 Fencer و Panavia Tornado IDS

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

با سلام خدمت دوستان و با تشکر از دوست عزیز جناب Jzrm که بنده رو در ایجاد این تاپیک یاری دادن و از همه دوستان میخوام که راجع به این مقایسه نظر خودشون رو اعلام کنن
[color=red] بمب‏افكن استراتژيك اف111[/color]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1%7E237.jpg[/img]
[size=18][color=green]تاریخچه :[/color][/size]
هواپيماي F-111 ساخت جنرال دايناميكز، يك هواپيمای بمب افکن محسوب می شود که قادر است در نقش های متفاوتی چون بمب‏افكن استراتژيك ميان‏برد، هواپیمای شناسايي و جنگندهء ضربتي به کار گرفته شود. اف111 در دههء 1960 وارد خدمت شده است. امروزه تنها كاربر F-111، نيروي هوايي سلطنتي استراليا (RAAF) مي‏باشد و اين كشور قصد دارد بمب‏افكن‏هاي F-111 خود را كه در استراليا با نام Pig شناخته مي‏‎شوند، تا سال 2010 در خدمت نگه دارد. استراليا، به تازگي، علاقمندي خود را جهت به خدمت‏گيري جنگندهء فوق‏پيشرفته F/A-22 یا F-35 جهت بازنشستگي F-111 ها، اعلام كرده است.طراحی منحصر به فرد اف111، پیشگام معرفی تکنولوژی‏های نوینی در عرصهء هواپیماهای نظامی محسوب گردید. از جملهء آنها می‎توان به تكنولوژي منحصر به فرد بالهای متغیر، موتورتوربوفن دارای پس‏سوز و سیستم راداری پنهان شدن در پوشش عوارض طبیعی زمین (Terrain Following Radar) جهت پرواز در ارتفاع پست با سرعت بالا را اشاره کرد.طراحی اف111 از ابتدا بی‏نقص و کامل بود، علی‏الخصوص برای مهندسین هوافضای روس که تا آن موقع، چنین هواپیمایی را مشاهده نکرده بود. بسیاری از سامانه‏هایی که در اف111 براي اولين بار به کار گرفته شدند و ما امروزه آنها را پیش پا افتاده و عادی می‏دانیم، در زمان طراحی اف111، بسیار پیشرفته محسوب می‏شدند.اف111 در ابتدا، با مشکلات عدیده‏ای دست به گریبان بود. در آن زمان، وزارت دفاع ایالات متحده، از اف111 توقع انجام ماموریتهای بسیار متفاوتی را داشت. از جملهء توقعات وزارت دفاع، به ماموریتهایی چون «رهگیر ناونشین» اشاره کرد که به عللی که توضیح خواهم داد، کنار گذاشته شد. (ماموریت رهگیر ناونشین، بعدها بر عهدهء جنگندهء بسیار موفق و پیشرفتهء اف14 تامکت گذاشته شد)نیروی هوایی ایالات متحده، رسمن جنگندهء F-15E را جایگزین بمب‏افکن‏های قدیمی F-111 نموده است؛ F-15E قرار است جهت انجام ماموریتهای ضربتی با دقت بالا مورد استفاده قرار گیرد. ضمن اینکه ماموریت بمباران سنگين با سرعت مافوق صوت نیز بر عهدهء بمب افکن سنگین B-1B Lancer نهاده شده است.بمب افکن های B-1B در جریان جنگ سال 2003 با عراق که منجر به سقوط رژیم صدام گردید، بسیار موفق عمل کردند. بمب افکن های B-1 با استفاده از سیستم پرواز در ارتفاع پست، خود را به بغداد رساندند و مخفیگاه صدام در محلهء المنصور را با موشکهای کروز در آسمان حومهء بغداد هدف قرار دادند. (صدام 5 دقیقه قبل از این محل خارج شده بود)
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%283%29%7E56.jpg[/img]
[size=18][color=green]طراحي :[/color][/size]
جنگندهء F-111 يك بمب‏افكن تاكتيكي با كاربري‏هاي گوناگون محسوب مي‏شد كه قادر بود ماموريتهاي خود را با سرعت مافوق‎‏صوت به انجام برساند. اين جنگنده يكي از هواپيماهايي بسيار بحث‏برانگيز زمان خود محسوب مي‎شد. اف111 يكي از ايمن‏ترين هواپيماهاي عملياتي تاريخ نيروي هوايي ايالات متحده محسوب مي‎شد كه توانايي رزم بسيار فوق‏العاده‏اي در شرائط گوناگون آب و هوايي را دارا بود. اين هواپيما، ماحصل تلاشي بود جهت ساخت يك جنگندهء مشترك براي نيروي هوايي و دريايي ايالات متحده كه تحت برنامهء TFX به انجام رسيد. همچنان كه در ذيل مطلب توضيح داده‏ام، چنين توليد مشتركي، امكان پذير نشد و جنگندهء F-111B مختص نيروي دريايي كه ماحصل برنامه TFX بود، هيچگاه توليد نگرديد.اف111 مختص نيروي هوايي، در گونه‏هاي مختلفي توليد گشت كه از جملهء آنها مي‏توان به اف111 در مدل‏هاي A ‏، D، E و F اشاره كرد. به جز اينها، جنگندهء FB-111A نيز توليد گشت كه يك بمب‏افكن استراتژيك محسوب مي‏‎شد و داراي مشكلات عديده‏‎اي بود. در اين بين، تنها نوع F دقيقا با مشخصات مورد نظر نيروي هوايي در برنامهء TFX مطابقت مي‏كرد. اين مدل، نسبت به ساير گونه‏هاي ساخته شده توسط جنرال‏دايناميكز داراي نقائص كمتري بود.
F-111A اوليه، داراي مشكلات جدي در موتورها بود و از نقائص كمپرسور، خفگي و واماندگي رنج مي‏‎برد. خلبانان و مهندسين ناسا جهت رفت اين مشكلات، فشار زيادي وارد مي‏آوردند. بررسي‏هايي كه در مورد شكل دهانهء ورودي هواي موتورها صورت گرفت نشان دادند كه هواي مكيده شده از طريق دهانهء‌ ورودي موتورها، به دليل شكل ظاهري خاص دهانه، به طور طبيعي باعث خفگي و واماندگي كمپرسور موتورها مي‎شد. سرانجام، با توجه به نتايج تحقيقاتي كه توسط ناسا، نيروي هوايي و كمپاني جنرال‏ دايناميكز حاصل گشت، مشكل موتورها با طراحي يك ورودي جديد هوا، رفع گرديد.
F-111 قادر بود از كمترين ارتفاع كه نوك درختان بود تا ارتفاعي فراتر از 60 هزار فوت (18200 متر) به عمليات بپردازد. اف111 مجهز به بالهاي متمايل به عقب متغير بود (Variable-Sweep Wings) كه اين امر به خلبان اجازه مي‏داد جهت فرود با حداقل سرعت اقدام نمايد يا با سرعت مافوق‏صوت در سطح دريا پرواز كند و به سرعتي بيش از دو برابر سرعت صوت در ارتفاعات بالا دست پيدا كند.
زاويه بالها بين 16 (كاملن باز) تا 72.5 درجه (كاملن رو به عقب) قابل تغيير بود. در حالتي كه بالها كاملن رو به سمت جلو قرار گرفته بودند، حداكثر مساحت بال فراهم مي‏گشت و بدين جهت حداكثر ميزان نيروي برا كه مناسب برخاست با حداقل دويدن روي باند بود، فراهم مي‎شد. اف111 به هيچ نوع مانع فيزيكي جهت افزايش نيروي پسا و يا استفاده از رانش معكوس موتورها پس از فرود نيازي نداشت.
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%284%29%7E55.jpg[/img]
[size=18][color=green]کابین :[/color][/size]
دو خدمهء اف111 در كنار يكديگر مي‏نشستند. در كابين، يك اطاقك تحت فشار جهت خروج اضطراري به شكل يك محفظهء نجات براي سطح دريا يا زمين تعبيه شده بود. در شرائط اضطراري، هردو خدمهء درون كابين، درون آن باقي مي‏ماندند، سپس مادهء منفجره، باعث جدا شدن اطاقك كابين از بدنهء هواپيما مي‏شد. پس از آن، اطاقك به وسيلهء چتر نجات، پائين مي‏آمد. اطاقك نجات، داراي يك قسمت صيقلي كوچك به شكل بال است تا به هنگام جداشدن از هواپيما، دچار بي‏ثباتي نشود. كيسه‏‎هاي هوا به اين اطاقك كمك مي‏كنند تا در سطح آب شناور باقي بماند. اين اطاقك نجات را مي‏توان در هر سرعت و ارتفاعي، حتا زير آب، آزاد نمود. براي نجات در زير آب، كيسه‏هاي، پس از جداسازي كامل اطاقك از بدنه، باعث بالا آمدن اطاقك به سطح آب مي‎شوند.

[size=18][color=green]ویژگی ها :[/color][/size]
درون بالهاي هواپيما و همچنين قسمت اعظمي از بدنه پشت كابين خدمه، تانكهاي سوخت تعبيه شده است. تنها با استفاده از مخازن سوخت داخلي، اف111 قادر است به راحتي بردي فراتر از 2500 ناتيكال مايل (4000 كيلومتر)‌ را طي نمايد؛ ضمن اينكه از مخازن سوخت خارجي نيز مي‎توان در جايگاههاي مخصوص زير بالها استفاده كرد و در صورت لزوم آنها را پرتاب نمود.

هر چند كه اف111 به جهت انجام بمباران اتمي اتحاد شوروي طراحي گشت، اما قادر است انواع تسليحات معمول را نيز به خوبي بمب‏هاي هسته‏اي حمل نمايد. اف111 قادر است دو بمب يا سوخت اضافي را در محل تسليحات درون بدنه حمل كند. اما تسليحاتي كه در بيرون بدنه مي‏توانستند حمل شوند، شامل تركيبي از انواع بمب‏ها، موشكها و تانكهاي سوخت بود. جايگاههاي بارگذاري مهمات در دو محل زير بالهاي نزديك به بدنه، هنگام چرخش بالها، طوري مي‏چرخند كه تسليحات نصب شده، همواره موازي بدنه باشند. دو جايگاه بيروني‏‎تر نسبت به بدنه، قابليت چرخش ندارند، اما براي پرواز مافوق‏صوت‎، مي‏توان آنها را رها ساخت.
سيستم‏هاي الكترونيك اف111، شامل تجهيزات مخابراتي، ناوبري، رادار تعقيب عوارض زمين، سامانهء هدفيابي و حمله و سيستم‏‎هاي از كارانداز دفاع هوايي دشمن مي‏باشد. ضمن اينكه يك رادار مخصوص بمباران، جهت افزايش دقت آزادسازي تسليحات بر روي هدف در شب يا شرائط نامساعد آب و هوايي به كار گرفته مي‎شود.
اف111 مجهز به رادار تعقيب خودكار عوارض طبيعي زمين مي‏باشد كه به هواپيما اين امكان را مي‎دهد بدون ترس از برخورد به تپه،‌كوه يا سطح زمين، در يك ارتفاع ثابت پرواز كند و خطوط تراز زمين را تعقيب نمايد. اين سيستم همچنين امكان پرواز ايمن درون شكاف دره‏ها يا ميان كوهها را در شب يا روز بدون توجه به وضعيت آب و هوا را فراهم مي‏سازد. هرگاه يكي از سيستم‏‎هاي مربوط به اين قابليت، دچار نقص شوند، هواپيما به طور خودكار، ارتفاع مي‏گيرد.

[size=18][color=green]پروژهء TFX چه بود؟[/color][/size]
شروع ساخت F-111 به زمانی باز می‏گردد که برنامهء ساخت هواپیمای TFX در پنتاگون آغاز شده بود. طی این برنامهء جاه‏طلبانه که در اوائل دههء 1960 کلید خورده بود، پنتاگون و شخص وزیر دفاع، رابرت مک نامارا، قصد داشت تا از یک طرح واحد، دو ماموریت کاملن متفاوت را بهره بگیرد. یعنی هواپیمایی که برای نیروی هوایی یک جنگنده - بمب افکن باشد و برای نیروی دریایی یک جنگندهء ناونشین با قابلیت دفاع هوایی بسیار دوربرد. در آن زمان چنین جنگنده‏ای قرار بود در نیروی دریایی جایگزین هواپیماهای F-4B و F-8 Crusader شود. فلسفهء مورد نظر نیروی دریایی برای یک جنگندهء رهگیر این بود که هواپیمای جدید، دارای قابلیت شکار و رهگيري دوربرد با موشکهای هوا به هوا، از فاصلهء بسیار دور و سرعت زیاد باشد.
سر فرماندهی تاکتیکی نیروی هوایی ((Tactical Air Command یا TAC) ) به دنبال طرحی شکاری – بمب افکن بود که قادر باشد در عمق خاک دشمن، عملیات ضربتی انجام دهد، اما تمرکز عمدهء عملیات ضربتی مورد نظر، در اوائل دههء 1960 و پس از وقوع بحران موشکی کوبا، بر روی بمباران هسته‏ای مراکز مهم اتحاد شوروی قرار گرفت. هواپیمایی که قرار بود جایگزین جت‏های قدیمی F-105 Thunderchief شده و در ارتفاع کم، قادر باشد بمب‏های اتمی را رها کند، سریع و دورپرواز باشد. اما وقوع نبردهای هوایی در دههء 1960 با جنگنده های چابک و سریع MiG-17/19/21 در ویتنام، نیروی هوایی را به تعمق بیشتر واداشت.به تاریخ ژوئن 1960، نیروی هوایی ایالات متحده، اقدام به صدور اطلاعیه‏ای کرد و در آن نیاز خود به یک هواپیما با قابلیت نفوذ در عمق پدافند هوایی شوروی و در ارتفاع پائین با سرعت زیاد را جهت رهاسازی بمبهای هسته‏ای اعلام کرد. این بمبهای هسته‏ای می‏بایست بر روی تاسیسات حیاتی روس‏ها، نظیر فرودگاهها و مراكز نظامی پرتاب شوند؛ ضمن اینکه هواپیما می‏بایست قادر به پرواز با سرعت 1.2 ماخ در ارتفاع کم و 2.5 ماخ در ارتفاع بالا بوده و دارای شعاع عمل رزمی فراتر از 890 مایل (1430 کیلومتر) باشد. این هواپیما همچنین می بایست قابلیت عمل در محدودهء کوچک را نيز داشته و دارای برد عبوری کافی جهت رسیدن به اروپا بدون سوختگیری هوایی باشد.همزمان، نیروی دریایی نیز از سال 1957، به دنبال یک شکاری رهگیر بردبلند بود تا بتواند در برابر بمب‏افکن‏های جدید شوروی که مجهز به موشکهای دوربرد ضدکشتی با کلاهک اتمی بودند، از ناوگان خود دفاع کند. نیروی دریایی به یک ناوگان دفاع هوایی Fleet Air Defense یا (FAD ) نیاز داشت که چابک بوده، توانایی حمل سلاح آن از اف4 فانتوم بیشتر بوده و مجهز به یک رادار بسیار پرقدرت به همراه موشکهای دوربرد هوا به هوا باشد تا هم بمب‏افکن ها و هم موشکهایش لیک شده را منهدم نماید.

[size=18][color=red]F-111B :[/color][/size]
همان طور که گفتیم، نیروی دریایی، جنگنده‏ای شکاری رهگیر را در نظر داشت تا از ناوگان جنگی خود در برابر موشکهای کروز دوربرد و همچنین شکاری بمب‏افکن‏های شوروی محافظت نماید. می‏دانیم که رزمناوها، دارای توانایی دفاع از خود با استفاده از سیستم‏های پدافندی هستند. یعنی یک حباب حفاظتی را به دور مجموعهء ناوها ایجاد می‏کنند. چنین سیستمی نسبت به حملات دشمن، حالت دفاعی و واکنشی پیدا می‏کند و هرچه برد محدودهء دفاعی کمتر باشد، امکان نفوذ بمب‏افکن‏ها یا موشکهای کروز ضدکشتی دشمن به درون آن، افزایش می‎یابد. به کارگیری ناو هواپیمابر و تشکیل مجموعه ناوهای جنگی دفاعی، امکان گسترش کمربند دفاعی را به اندازهء شعاع عمل هواپیماهای موجود، افزایش می‎دهد. این مجموعه که بدان Carrier Battle Group می‏گویند، مجهز به حدود 100 فروند هواپیما می‎باشد که حدود نیمی از آنها را هواپیماهای دفاع هوایی تشکیل می‎دهند. با این حال، ناو هواپیمابر به اندازهء پایگاههای هوایی و شاید خیلی بیشتر از آنها، آسیب‏پذیر است. بنابراین بدست آوردن برتری هوایی در دریا، بسیار حیاتی است.ستون فقرات گروه ناوگان جنگی هواپیمابر ایالات متحده را تا پایان سال 2006، جنگنده های بسیار توانمند F-14 Tomcat تشکیل می دادند. این جنگنده ها قادر بودند موشکهای ضدکشتی دشمن را از فواصل بیش از 100 مایل، با موشکهای دوربرد AIM-54 (فونیکس) هدف قرار دهند. بسیاری از موشکهای ضدکشتی پرتابی هواپیماهای عراقی در جریان جنگ با ایران، طعمه فونیکس‎های پرتابی از تامكتهاي ایراني گشتند. یک موشک ضدکشتی مانند ( AM-39 (اگزوسه) یا Sunburn ) به راحتی می‏تواند توسط موشک فونیکس جنگندهء اف14 منهدم شود، امری که در دههء 1960 از عهدهء هواپیماهایی چون F-4B و F-8 به هیج وجه برنمی‏آمد.در دههء 1950، نیروی دریایی ایالات متحده بدین نتیجه رسیده بود که برای مقابله با تهدیدات شوروی، هواپیمایی زیرصوت با توانایی شلیک هم‎زمان چندین موشک به سوی چندین هدف در فواصل بسیار دور مورد نیاز است. پاسخ به چنین نیازی در ابتدا منجر به ساخت جنگندهء مادون صوت F-6D Missileer، و سپس در اواسط دههء 1960 منجر به ساخت F-111B و در اواخر دهه 1960 منجر به ساخت F-14 Tomcat شد.جنگنده زیرصوت F-6D قادر بود موشک دو مرحله‏ای XAAM-M-10(ایگل) را که مجهز به سیستم هدایت‏پذیری از نوع نیمه‏فعال راداری بود حمل و پرتاب کند؛ ضمن اینکه در این هواپیما از یک رادار پالس – داپلر بسیار نیرومند که دارای توانایی رهگیری به هنگام جستجو (Track While Scan) بود، استفاده شده بود که توانایی شلیک پشت سرهم و هدایت هم‎زمان چندین موشک ایگل را به F-6D می‏بخشید. بال مستقیم و بدون زاویه‏ای که همانند Cessna 172 در بالای بدئه نصب شده بود، امکان نصب 6 موشک ایگل را فراهم می‎نمود.

موتور جدید توربوفن TF30-P-2 ساخت پرات اند ویتنی، پیشرانهء F-6D را تشکیل می‎داد. این موتور توربوفن، بسیار کم مصرف بود و نسبت به موتورهای توربوجت مرسوم در آن زمان، بسیار پیشرفته محسوب می‏گردید. بدنهء F-6D ساخت کمپانی داگلاس بود. اما برنامهء جنگندهء F-6D مجهز به موشکهای ایگل، از آنجا که تنها قادر به انجام یک ماموریت بود، در دسامبر 1960 به دستور پنتاگون لغو گردید.
اما شوروی با دارای بودن انبوهی از موشکهای کروز ضدکشتی و بمب‏افکن‏هایی چون Tu-95، همچنان تهدید بسیار بالقوه برای ناوگان ایالات متحده به شمار می‏رفت، تهدیدی که بیشتر متوجه ناوهای هواپیمابر بی‏دفاع بود.موشکهای کروز سطح به سطح قادرند در ارتفاع بسیار پائین پرواز کرده و خود را در پشش انحنای طبیعی کرهء زمین، پنهان نمایند. در نتیجه، کشف این موشکها به وسیلهء رادار کشتی‏های دفاعی محافظ ناوهای هواپیمابر، تا پیش از نزدیک شدن بیش از حد موشک، غیرممکن می‏شود. هرچند که موشکهای کروز ضدکشتی در ابتدا ساده بودند، اما با گذشت زمان، دارای سیستم‏های الکترونیکی بسیار پیشرفته شدند که آنها را قادر می‏ساخت در مسیرهای متغیری به سمت هدف رهسپار شوند؛ امری که بازهم بر دشواری رهگیری آنها می‎افزود. این نوع موشکها را می‎توان از طریق زیردریایی‏ها، ناوهای جنگی و بمب‏افکن‎ها شلیک نمود. بدین ترتیب بود كه تهدید علیه ناوهای هواپیمابر چند برابر شد.آن زمان شوروی مجهز به بمب‎افکن‎های سنگین و دوربردی چون Tu-95، Tu-16 و Tu-22 بود که از طریق این هواپیماها می‏توانست چندین موشک کروز بسیار دوربرد را به سمت ناوگان ایالات متحده شلیک نماید. این موشکها دارای بردی بین 50 تا بیش از 250 مایل بودند و به هنگام شلیک از فواصل دور، رادار کشتی نمی‎توانست هیچگاه هواپیمای دشمن را در صفحهء رادار خود مشاهده نماید. به دلیل برد بالای موشکهای کروز و همچنین انحنای طبیعی کرهء زمین، استفاده از یک جنگندهء شکاری مجهز به ترکیب رادار قدرتمند و موشکهای دوربرد هوا به هوا، تنها راه منطقی جهت دفاع در برابر چنین تهدیدی بود. یک رادار پرقدرت با توانایی دید پائین شلیک پائین، می‎توانست با موشکهای مناسب هوا به هوا، موشکهای کروز را به راحتی کشف کرده و منهدم نماید.

[size=18][color=green]معرفی رسمی F-111B:[/color][/size]
برنامهء TFX یا Tactical Fighter eXperimental یکی از برنامه‏هایی بود که در پنتاگون جهت ساخت یک هواپیمای مشترک برای نیروی دریایی و هوایی بود که منجر به ساخت F-111B گشت. هواپیمایی که قرار بود برای نیروی دریایی مجهز به رادار AWG-9 و موشکهای AIM-54A Phoenix شود و برای نیروی هوایی نیز نقش F-105 را ایفا کند. اما این در حالی بود که شرح وظائف مورد نیاز هریک از دو نیروی هوایی و دریایی، لزوم ساخت دو هواپیمای کاملن متفاوت را ايجاد كرده بود. پنتاگون و شخص وزیر دفاع قصد داشتند تا با ساخت F-111B، نیازمندی‏های هر دو نیرو را برآورده سازند و بدین طریق، صرفه‏جویی قابل ملاحظه‏ای در هزینه‎هاي پنتاگون انجام دهند. در آن زمان، گروه بررسي نیروی دریایی تحقیقاتی انجام داد و بدین نتیجه رسید که حمل و شلیک فونیکس از طریق F-111B امکان پذیر است.
F-111B نخستین پرواز خود را به تاریخ 18 می 1965 به انجام رساند. اما همان موقع بود که ایرادات فراوان آن، سر باز نمودند: برای مثال شکل ورودی‏های هوای موتور و همچنين طراحي ضعيف سيستم سوخت‏‎رساني موتورها در برخی شرائط خاص، باعث خفگی کمپرسور می‏گردید؛ ضمن اینکه وزن F-111B برای حمل بر روی ناوهای هواپیمابر بیش از حد سنگین بود. برنامهء F-111B به هیچ وجه راضی کننده از آب در نیامد. خلبانان آزمایشگر نیروی دریایی از این هواپیما اصلن رضایت نداشتند. برای مثال نوع زاویهء شیشهء نصب شده در مقابل خلبان، در برخی زوایای خاص حمله یا به هنگام نزدیک شدن به سمت عرشهء ناو جهت فرود، باعث بازتابش نور می شد و دید خلبان را بسیار محدود می‏کرد. همچنین کابلهای نگهدارندهء هواپیما بر روی عرشهء ناو هواپیمابر، قادر به توقف هواپیمایی به وزن و ابعاد F-111B نبودند، ضمن اینکه فشار سیستم کاتاپولت موجود در ناوهای هواپیمابر، برای پرتاب F-111B، توان لازم را نداشت.
به دلیل این همه مشکل پیش آمده، به تاریخ می 1968، کنگرهء ایالات متحده، پس از بررسی گزارش کمیتهء تحقیق، پروندهء ساخت F-111B را برای همیشه لغو نمود.

[size=18][color=green]تکنولوژی Variable geometry یا شکل هندسی متغیر :[/color][/size]
يك بدنهء هواپيما كه ايده‏آل پرواز مافوق‏صوت باشد، بايد مجهز به بالهايي متمايل به عقب با حداكثر زاويه باشد، اما اين نوع طراحي، همچنان كه باعث افزايش سرعت گشت‏زني مي‏گرديد، برد پروازي و ميزان بارگذاري مهمات را به شدت كاهش مي‏داد، ضمن اينكه سرعت بسيار بالايي را براي فرود نياز داشت. به عبارتي ديگر، هواپيمايي كه داراي بالهاي بدون زاويه يا اندكي متمايل به عقب باشد، ضمن اينكه داراي هدايت‏پذيري آساني است، قادر است حجم سنگيني از مهمات را حمل كند و به علت مصرف سوخت كمتر، فواصل دورتري را بپيمايد.
طرح بدنهء موسوم به «هندسي متغير» يا Variable geometry كه نيروي دريايي ايالات متحده پيشتر آن را در طراحي جنگندهء XF10F Jaguar آزموده و سپس آن را به سال 1953 كنار گذارده بود، تنها راه‏حل امكان‏پذير براي يك بدنهء واحد بود.
بمب‏افكن F-111 اولين توليد رسمي در زمينهء هواپيماهايي مجهز به سيستم «شكل هندسي متغير» به شمار مي‏رفت. (با توجه به اينكه پيش از آن، طرح جنگندهء XF10F Jaguar نيروي دريايي، به سال 1953 لغو شده بود).طرح هندسي متغير يا بال متغير، تا دههء 1980 در بسيار از هواپيماها به كار گرفته شد، اما طرح قديمي بال رو به عقب، به دليل هزينه‏هاي بالاي ساخت بالهاي متغير، هنوز به طور كامل منقرض نشده بود، زيرا هواپيماهايي كه داراي طرح هندسي متغير بودند، ضمن اينكه هزينه‏هاي بيشتري را لازم داشتند، دچار اضافه وزن فراتر از حد معمول مي‏گشتند. با اين حال، انواع بسيار گوناگوني از هواپيماها، به تقليد از طرح هندسي متغير به كار گرفته شده در F-111 پرداختند كه از جملهء‌ آنها مي‏توان به جنگنده‏هاي ساخت شوروي ( Su-17 به سال 1966) ) MiG-23به سال 1967)، (بمب‏افكنTu-22 به سال 1969) ( بمب‏افكن Su-24 به سال 1970) و (بمب‏افكن سنگين Tu-160 به سال 1981) اشاره نمود.اما هواپيماهاي آمريكايي مجهز به تكنولوژي هندسي متغير، اينها هستند (: F-14 Tomcat به سال 1970) و (بمب‏افكن سنگين B1-B LANCERبه سال 1974)در اروپا نيز مي‏توان به هواپيماي Panavia Tornado (به سال 1974) اشاره كرد. ضمن اينكه، در جنگندهء Su-24، همانند F-111، دو صندلي خدمهء پرواز در كنار هم قرار داشتند.نوع A، اولين اف111 اي بود كه به تاريخ سپتامبر 1964 پرواز نمود. ضمن اينكه اولين اف111 عملياتي محسوب مي‏شد كه به تاريخ اكتبر 1967 به خدمت پايگاه هوایی Nellis (واقع در نوادا) درآمد. اين مدل از اف111 جهت انجام بمباران تاكتيكي در منطقهء آسیای جنوب شرقي، مورد استفاده قرار گرفت.
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/39PrattWhitneyTF30TurbofanEngine.jpg[/img]
[size=18][color=green]پیشرانه :[/color][/size]
اين هواپيما مجهز به دو موتور توربوفن TF30-P-3 بود كه هركدام كششي برابر 12000 پوند فيت (53 كيلونيوتن) در حالت خشك، و 185000 پوند فيت (82 كيلونيوتن) در حالت استفاده از پس‏سوز ايجاد مي‏كردند. همچنين داراي ورودي‏هاي هوايي موسوم به Triple Plow I بود. اين بمب‏‎افكن به راحتي قادر بود به سرعت 2.2 ماخ در ارتفاع بالا دست پيدا كند. (1450 مايل بر ساعت يا 2300 كيلومتر بر ساعت)
[size=18][color=green]
سامانه ها :[/color][/size]
در نوع Mark I اين بمب‏افكن، از سامانه‏هاي زير بهره گرفته شده بود:
رادار آتش: AN/APQ-113 ساخت جنرال الكتريك
رادار پرواز در پناه عوارض طبيعي زمين: AN/APQ-110 ساخت Texas Instruments
رادار ناوبري اينرسيايي: AJQ-20 ساخت Litton

[size=18][color=green]تعداد تولید شده:[/color][/size]
جمعا تعداد 158 فروند از F-111A توليد گشت. ضمن اينكه قبل از توليد استاندارد، 17 پيش نمونه ساخته شد. اولين F-111A توليد شده، به تاريخ 18 جولاي 1967، به اسكادران 429 و 430 تاكتيكي جنگنده متعلق به هنگ 474 يگان تاكتيكي هوايي تحويل شدند. اين هواپيماها ابتدا در پايگاه هوايي Cannon(نيومكزيكو) استقرار يافتند، سپس به پايگاه هوايي Nellis منتقل شدند.
پس از انجام چند آزمون اوليه، يك دستهء 6 فروندي از اين هواپيماها به تاريخ مارس 1968 به آسياي جنوب شرقي اعزام شدند تا جهت انجام آزمون موسوم به Combat Lancer در شرائط جنگی واقعي در ويتنام، مورد سنجش قرار بگيرند. در مدت زماني حدود يك ماه، سه فروند از اين هواپيماها به دلیل نقائص فنی ساقط شدند و بدين جهت آزمونهاي رزمي به سرعت متوقف گشتند. سه فروند باقيمانده، به سرعت بازگردانده شدند، زيرا نقص فني مهمي در سيستم رادار ارتفاع پست مشاهده شده بود. اين نقص فني، باعث شد تا طوفاني در سناي آمريكا دربگيرد و سناتورها از مك‏نامارا (وزير دفاع وقت)‌ براي پروسهء ساخت هواپيما به دادگاه فدرال شكايت كردند. پشت اين جنجال‏هاي سياسي، درس‏هايي كه از نواقص هواپيما آموخته شد، باعث گشت مشكلات فني به سرعت رفع شوند، اما عملياتي شدن اين بمب‏افكن‏ها تا جولاي 1971 به طول انجاميد و پس از اين تاريخ، هواپيماها در اسكادران تاكتيكي 474 كاملن عملياتي شدند.
آزمونهايي كه بر روي اين هواپيما به سال 1969 انجام گرفتند، مشخص نمودند كه پيمانكار توليد هواپيما، به بازرسان پنتاگون مبالغي را پرداخت كرده است تا كار زير سطح استانداردي را كه بر روي ساختمان بدنه و اجزاء بالها انجام گرفته است، مورد تاييد قرار دهند؛ بدين جهت تمامي هواپيماهاي كه از چنين اجزائي استفاده شده بود، جايگزين شدند؛ منجمله هواپيماهاي F-111A اي كه تا آن موقع تكميل شده بودند.

[size=18][color=green]بازگشت مجدد به عرصهء جنگ ویتنام :[/color][/size]
به سال 1972، اف111 ها مجددن به ويتنام بازگشتند، و در عمليات Operation Linebacker II بر عليه كمونيست‏هاي ويتنام شمالي شركت جستند. در آن زمان، مهمترين خصيصهء F-111A آن بود كه جهت انجام ماموريت رزمي، به هواپيماي سوخت‏رسان يا پشتيباني جنگ الكترونيك نيازي نداشت، و در هر شرائط آب و هوايي كه باعث زمين‏گير شدن ساير هواپيماها مي‏شد، مي‏توانست پرواز كرده و عمليات انجام دهد. يك فروند F-111A قادر بود به ميزان 4 برابر يك فروند اف4 فانتوم، مهمات حمل كند. ارزش اين هواپيما زماني آشكار شد كه بيش از 4000 ماموريت جنگي بر عليه ويتنام شمالي انجام داد و تنها 6 فروندشان ساقط گشتند. به سال 1977، باقيماندهء ناوگان F-111A ها به هنگ تاكتيكي 466 هوايي منتقل گشتند و در پايگاه هوايي Mountain Home AFB استقرار يافتند و در اختيار اسكادرانهاي 389 و 391 قرار گرفتند. به سال 1982، چهار فروند F-111A كه هنوز در خدمت بودند، به سطح استاندارد مدل C تبديل گشتند و به نيروي هوايي استراليا پيشنهاد شدند تا جايگزين برخي مدلهاي فرسودهء C در اين نيرو شوند. در این هواپیماها، از بالهایی با سطح بیشتر استفاده شده بود و سیستم ارابهء فرودشان نیز تقویت گشته بود و بدین ترتیب F-111C های جدید متمایز می‏شدند. معدود مدلهای A که تحویل استرالیا شدند، از جمله هواپیماهای شرکت کننده در ویتنام بودند و در بدنهء آنها، جای گلولهء توپهای ضدهوایی مشهود بود.
42 فروند F-111A باقیمانده، بعدها به مدل جنگ الکترونیک EF-111A Raven تبدیل شدند. این مدلها، به وسیلهء آنتن نصب شده در زیر هواپیما و همچنین بالای سکان عمودی از نوع A قابل تشخیص می‏شدند. مدل جنگ الکترونیک با نام مستعار Fat Tail نیز شناخته می‏شود.
سه فروند از اولین نمونه‏های مدل A، جهت انجام آزمایشات گوناگون، تحویل سازمان NASA شدند. یکی از آنها تحت عنوان قسمتی از برنامهء «یکپارچه‏سازی تکنولوژی جنگنده‏های پیشرفته» (Advanced Fighter Technology Integration) به بالهای متحرک خمیده تجهیز شد. این هواپیما امروزه در خدمت قرار ندارد و از سال 1989 در یکی از مکان‏های متعلق به موزهء نیروی هوایی واقع در پایگاه هوایی Wright Patterson AFB در معرض دید عموم قرار گرفته است.
مابقی F-111A های باقیمانده، همگی به سال 1992 از خدمت خارج شده و در محلی به نام AMARC واقع در پایگاه هوایی Davis مونتانا( مومیایی شده‏اند).

[color=green]نوعي كه توسط نيروي هوايي سلطنتي استراليا خريداري شد (Royal Australian Air Force) و قرار است تا سال 2010 نيز در خدمت باقي بماند:[/color]F-111C
گونه‏ای صادراتی از بمب افکن اف111 بود که تنها به استرالیا صادر گشت. در نوع C، ترکیبی از سامانه‏های الکترونیکی مدلهای A و E نصب شده است. همچنین مساحت بالها افزایش یافته و سیستم ارابهء فرود نیز تقویت گشته است؛ بدین جهت از سیستم ارابهء فرودی که جهت جنگندهء ناونشین F-111B توسط گرومن طراحی شده بود، در نوع C عینن مورد استفاده قرار گرفته است.
استرالیا، در ابتدا به سال 1963، تعداد 24 فروند اف111 را سفارش داد، اما مشکلات بروز کرده حین طراحی و نقائص ساختاری، باعث شدند تا سال 1973، ورود این هواپیماها به خدمت، به تاخیر افتد.
چهار فروند از اف111 های استرالیا، ضمن حفظ توان عملیات ضربتی، به گونهء شناسایی RF-111C تبدیل شدند. در RF-111C یک مجموعه سامانه شناسایی با چهار دوربین عکاسی بسیار قدرتمند و یک اسکنر خطی حساس به حرارت، جهت شناسایی اهداف زمینی تعبیه شده است.

F-111C همچنین قادر است غلاف خارجی موسوم به Pave Tack را که دارای سامانهءFLIR ( سیستم فرانگر حساس به حرارت) و نشانه گذاری لیزری می‏باشد، حمل کند. بعدها این هواپیماها، تحت برنامه‏های به‏روزرسانی و [color=green]ارتقاء سامانه‏های الکترونیک واقع شدند و در آنها تغییرات زیر، اعمال گردید[/color]:
[color=green]نصب رادار تهاجمی AN/APQ-169 (به جای رادار قدیمی AN/APQ-113)
نصب رادار جدید تعقیب عوارض زمین AN/APQ-171 ساخت تگزاس اینسترومنت
نصب سامانهء جدید و بسیار پیشرفتهء ناوبری H423 ساخت Honeywell مجهز به گیرنده‏های INS و GPS از نوع لیزر حلقه‏ای (ring-laser gyro)
نصب خطوط انتقال داده‏ای دیجیتال و بسیار پیشرفته
نصب رادار برنامه‏ریزی ماموریت
نصب سیستم مدیریت تسلیحات بارگذاری شده
نصب نمایشگرهای رنگی چندکاره (MFD)
بهبود و ارتقاء موتورها به سطح استانداردTF30-P-108/109RA با کشش خشک 21000 پوند یا (93 KN ) [/color]
چهار فروند از F-111A های مازاد نیروی هوایی ایالات متحده، پس از ارتقاء به سطح استاندارد C، تحویل نیروی هوایی سطلنتی استرالیا شدند تا جایگزین برخی مدلهای فرسودهء C شوند.
در اواخر سال 2001، مشکلاتی ناشی از خستگی فلز در بالهای یک فروند F-111C ایجاد شد. در نتیجه، نیروی هوایی استرالیا به تاریخ می 2002 بر آن شد تا از قطعات انبار شده و از رده خارج F-111F ها که در آرامگاه ابدی اف111 های آمریکایی واقع در AMARC قرار داشتند، استفاده کند. اما بالهای کم‏سطح‏تر F-111F نسبت به نوع C، نیروی هوایی استرالیا را وادار ساخت تا برنامه‏ای را جهت افزایش سطح بالها و رساندن ابعاد آن به سطح C، اجرا کند.

[size=18][color=green]عمر خدمتی :[/color][/size]
قرار است اف111 تا سال 2010 در خدمت نیروی هوایی سطلنتی استرالیا باقی بماند، اما با توجه به تاخیرهای طولانی در برنامهء تولید F-35 و احتمال زیان در به خدمت‏گیری این هواپیما، زمان خروج از خدمت اف111 حداقل تا پایان سال 2012 تمدید شده است؛ اما با توجه به برنامه‏های بهبودسازی فراوانی که جهت ارتقاء و به‏روزرسانی سیستم‏های آویونیکی اف111 در استرالیا اعمال می‏شود، انتظار می‏رود این هواپیماها، بین سالهای 2015 تا 2020 از خدمت خارج شوند.
با توجه به اینکه عمر بدنهء این هواپیماها، در حال افزایش می‏باشد، و قطعات یدکی این هواپیماها نیز دیگر تولید نشده و در دسترس نمی‏باشد، استرالیا، برنامه‏های متعدد بومی نظیر مهندسی معکوس را جهت ساخت قطعات مورد نیاز، آغاز کرده است. ضمن اینکه بازدیدهای فنی و از نزدیک تمام قطعات بدنه را به جهت آگاهی از خستگی فلزات، همان طور که هر هواپیمای فرسوده‏ای نیازمند آن است، جهت احتیاط به انجام می‏رساند.


[size=18][color=red]F-111D:[/color][/size]
مدلي از اف111 كه سيستم‏هاي الكترونيك آن بهبود يافته‏اند: داراي سامانهء ناوبري بهتر، مجهز شده به سيستم شليك و هدفگيري تسليحات هوا به هوا و موتورهاي توربوفن جديد. اين هواپيما توسط اسكادران 27 ام، واقع در پايگاه هوايي Cannon (ايالت نيومكزيكو) به كار گرفته شد.
F-111D يك نمونهء ارتقاء يافته F-111A بود كه به تجهيزات جديد آويونيكي Mark II، موتورهاي پرقدرت‏تر، شكل هندسي ورودي هواي موتورها بهبود يافته بود، مجهز شده بود و در واقع كابين آن، از انواع ابتدايي يك Glass Cockpit يا كابيني كه در آن كمتر از ادوات آنالوگ استفاده شده بود، به شمار مي‏رفت. اين مدل از اف111 ابتدا به سال 1967، سفارش داده شد، اما مشكلات گستردهء طراحي، ورود به خدمت آن را تا سال 1974 به تاخير انداخت و تنها 96 فروند از اين مدل توليد گشت.
در F-111D از يك شكل جديد براي ورودي هواي موتورها استفاده شد كه در اصطلاح Triple Plow 2 ناميده مي‎شد كه حدود 4 اينچ (100 ميلي‏متر) از سمت چسبيده به بدنه، عريض‎‏تر شده بود تا مانع مكش رطوبت موجود در لايه‏هاي هواي سطح زمين شوند؛ زيرا در عمل ثابت شده بود كه عامل اصلي خفگي كمپرسور در موتورهاي TF30 همين رطوبت سطحي مكيده شده به موتورها هستند.
در F-111D از موتور پرقدرت TF30-P-3 استفاده شده بود كه در حالت خشك، كششي براي 12000 پوند يا 53 كيلونيوتن و در حال پس‏سوز، كششي برابر 18500 پوند يا 82 كيلونيوتن را ايجاد مي‏كرد.
اما مسئلهء بسيار مهم و حائز اهميت، سيستم‏هاي آويونيكي Mark II بودند. برخي از اين سيستم‏ها، كه به صورت ديجيتالي، با ريزپردازنده‏ها،‌ يكپارچه شده بودند، اولين بار بود كه در نيروي هوايي ايالات متحده، به كار گرفته مي‎شدند و توانايي بسيار فوق‏العاده‏اي را ارائه مي‏كردند، هرچند كه در ابتدا, با مشكلاتي همراه بودند.

[size=18][color=green]رادار:[/color][/size]
رادار اصلي اين هواپيما، AN/APQ-114 نام داشت و ساخت جنرال‏الكتريك بود. اين رادار، مجهز به آنتن داپلر بود و داراي قابليت نمايش اهداف متحرك (MTI يا Moving Target Indicator) بود، ضمن اينكه داراي حالت ارسال امواج پيوسته بود كه به رادار، امكان هدايت موشكهاي هدايت نيمه‏فعال راداري (semi-active radar homing) را مي‏بخشيد. (در حالي كه رادار قديمي نصب شده كه AN/APQ-113 نام داشت‏، فاقد چنين قابليتي بود)
يك مطابقت و هماهنگي بين رادار ناوبري اينرسيايي Autonetics ساخت «هانيول»، رادار مخصوص ناوبري و از نوع داپلر ساخت ماركني و يك نمايشگر موقعيت افقي، يك پردازندهء ساخت IBM، يك سامانهء رهاسازي دقيق بمب به نام Norden يكپارچه شده با صفحات نمايشگر، با صفحات نمايشگر چندكاربره يا MFD ايجاد شده بود.
اما مشكلات بروز كرده در برخي از سيستم‏ها، مانع از توليد انبوه اين سيستم مي‎‏‏شد. ضمن اينكه اختلافات بروز كرده بين پيمانكاران مختلف، سالها حل اين مسائل را به تعويق انداخته بود.
خدمهء اف111 اعتقاد داشتند كه مدل D، تواناترين و سهل‏الستفاده‏ترين نوع از يك هواپيما بوده است كه تا آن موقع، يعني قبل از سال 1980، عملياتي شده بود. اتفاقا F-111D قادر به حمل غلاف نشانه‏گذاري Pave Tack، كه توسط اغلب اف111 حمل مي‏شد، نبود. اين غلاف كه AN/AVQ-26 نيز ناميده مي‎شود، جهت هدايت بمب‏ها و موشكهاي هدايت ليزري مورد استفاده قرار مي‏گيرد.

[size=18][color=red] F-111E :[/color][/size]
به دنبال طولاني شدن طراحي و آماده‏‎سازي هواپيماي F-111D، جنگندهء F-111E به عنوان ميان‏‎بر و يك جايگزين موقت تا رفع مشكلات F-111D سفارش داده شد.
در F-111E، از همان ورودي‏هاي هواي نوع D و موتورهاي پرقدرت‏‎تر TF30-P-3 استفاده شد، اما آويونيك كه همانند مدل A و از نوع Mark I بود، دست نخورده باقي ماند.
هرچند كه F-111E پس از نوع D طراحي شد، اما قبل از نوع E وارد خدمت گشت. اولين پرواز نوع E به تاريخ 20 آگوست 1969 انجام پذيرفت و در كل 94 فروند از اين هواپيما ساخته شد.
برخي از هواپيماهاي F-111E در محل پايگاه نيروي هوايي انگلستان به نام Upper Heyford واقع در آكسفوردشاير، مستقر شدند و تا سال 1993 در آنجا بودند. اين هواپيماها در عمليات «طوفان صحرا» به كار گرفته شدند. تمامي هواپيماهاي F-111E بين سالهاي 1993 تا 1994، از خدمت خارج شدند.
در این مدل از اف111، ورودی های هوا، به جهت بهبود عملکرد موتورها در سرعتهای فراتر از 2.2 ماخ، دچار تغییر گشتند. اغلب اف111 های نوع E در اسکادران 20 ام نیروی هوایی سلطنتی در Heyford انگلستان جهت پشتیبانی ناتو، عمر خدمتی خود را سپری کردند. این هواپیماها در پایگاه اینجرلیک ترکیه نیز استقرار داده شدند و در عملیات طوفان صحرا، مورد استفاده قرار گرفتند.

[size=18][color=green] F-111F : [/color][/size]
F-111F آخرين گونهء توليد شده بر اساس بمب‏افكن اف111 بود كه در اختيار فرماندهي تاكتيكي هوايي قرار گرفت. اين مدل داراي سيستم‏هاي آويونيكي نوع Mark IIB بود. در كل تعداد 106 فروند از اين هواپيما بين سالهاي 1971 تا 1976 توليد شد. اغلب اين هواپيماها، تحويل اسكادران 48 ام جنگنده، واقع در پايگاه هوايي Lakenheath (انگلستان) شدند؛ هرچند معدودي نيز در اختيار اسكادران 57 ام تسليحات جنگنده واقع در پايگاه هوايي Nellis و اسكادران 366 ام مستقر در Mountain Home AFB (آيداهو) قرار گرفتند. در سامانه‏هاي آويونيكي Mark IIB، نوع ساده شده‏اي از رادار جنگندهء FB-111A به نام AN/APQ-144 مورد استفاده قرار گرفته بود. عليرغم اينكه رادار مورد استفاده در F-111F، فاقد برخي حالتهاي خاص مورد نياز يك بمب‏افكن استراتژيك بود، اما به آن قابليت عمل در محدودهء فاصلهء 4 كيلومتري اضافه شده بود. با وجو اینکه در ابتدا، قابليت شاخص‏سازي اهداف متحرك MTI يا digital moving-target indicator) ) در F-111F، مورد آزمايش قرار گرفته بود، اما هيچگاه در نمونه‏هاي توليدي، نصب و استفاده نشد.
[color=green]برخي سيستم‏هاي آويونيكي نصب شده در F-111F عبارتند از : [/color]
[color=green]رادار بسيار پيشرفتهء تعقيب عوارض زمين به نام AN/APQ-146 ساخت تگزاس‏اينسترومنت
سامانه ناوبري اينرسيايي ساخت Litton
تابلوي ويژه كنترل تسليحات [/color]
سیستم‏های الکترونیک به کار رفته در مدل F ترکیبی از سیستم‏های مدلهای D و E بودند. آخرین مدل F به تاریخ نوامبر 1976 تحویل نیروی هوایی ایالات متحده شد. مدل F به نحوی دگرگون شده بود که بتواند از غلاف‏های نشانه‏گذاری هدفگیری (Pave Tack ) در محل دریچهء تسلیحات خود استفاده کند. سيستم Pave Tack، امكان هدفگيري دقيق را بسيار افزايش مي‏داد، به جستجوي اهداف زميني مي‏پرداخت و بر روي آنها علامت‏گذاري مي‏كرد. بدين جهت، خدمهء اف111 قادر مي‏شدند در تاريكي شب به وسيلهء بمب‏هاي هدايت ليزري، بمب‏هاي حساس به حرارت و بمب‏هاي هدايت الكترواپتيكالي، به اهداف مورد نظر خود حمله‏ور شوند. اگرچه تمامي اف111 ها قادر بودند تا بمب‏هاي هدايت ليزري (LGB) را حمل و پرتاب كنند، اما تنها دو مدل F و C توانايي حمل غلافهاي نشانه‏گذاري Pave Tack را داشتند. ساير مدلهاي اف111، براي هدايت بمب‏هاي ليزري، نيازمند ساير سامانه‏هايي بودند كه در بهينه‏سازي‏هاي اف111 ها، درون آنها نصب مي‏شد.

[size=18][color=red]AVQ-26 Pave Tack :[/color][/size]
در محل دروني ذخيره‏سازي تسليحات، به طور معمول، غلاف نشانه‏گذاريAVQ-26 موسوم به Pave Tack نصب مي‏گردد؛ اين غلاف، داراي سامانه‏هاي حساس به حرارت مي‏باشد و از اين نظر، يك غلاف FLIR به شمار مي‏‎آيد. اين سامانه، قادر به نشانه‏گذاري اهداف زميني به وسيلهء اشعهء ليزر است و بدين ترتيب، اف111 قادر مي‏شود تا بمب‏هاي هدايت ليزري را با دقت بسيار زیاد به سمت اهداف مورد نظر، رها كند.

[size=18][color=red]غلاف هدفگیری Pave Tack[/color][/size]
رادار بمب‏افكن F-111F در نهايت به نوع AN/APQ-161 ارتقاء داده شد. جهت اينكار، از مجموعهء رادار تعقيب عوارض زمين AN/APQ-171 استفاده شد. در آخرين برنامهء ارتقاء سامانه‏هاي آويونيك كه Pacer Strike نام داشت، سيستم‎‏هاي الكترونيكي ديجيتال جديد و همچنين كانال‏هاي انتقال داده به هواپيما افزوده شدند.


[size=18][color=green]بهبود موتورها و دهانهء مكش هوا :[/color][/size]
در مدل F، از موتورهای بهبود یافتهء توربوفن استفاده شده بود که این موتورها، باعث افزایش کشش به میزان 35% نسبت به مدل اولیهء F-111A و همچنین مدل E می‏گشتند. در F-111F همچنين از ورودي‏هاي جديد و اصلاح شدهء هواي موسوم به Triple Plow 2 استفاده شد؛ ضمن اينكه موتور بسيار پرقدرت TF30-100 با كشش در حالت پس‏سوز 25100 پوند (112 كيلونيوتن) در اين هواپيما نصب شد. اين تغييرات، در اصل باعث بهبود قابليتهاي پروازي F-111F شدند، به طوري كه اين هواپيما، به راحتي به سرعت 2.5 ماخ در ارتفاعات بالا دست پيدا مي‎‏كرد و در حالت خالي از مهمات، به راحتي قادر به پرواز سوپركروز مي‏گشت. (يعني پرواز در سرعتهاي مافوق‏صوت، بدون نياز به استفاده از پس‏سوز موتورها)
بين سالهاي 1985 تا 1986، موتور هواپيماهاي F-111F به نوع TF30-P-111 ارتقاء داده شد.


[size=18][color=green]سابقهء عمليات جنگي :[/color][/size]
F[color=red]-111F در عملياتهاي زير شركت داشت:
عملیات الدورادوکانیون ضد رژيم ليبي به سال 1986. (Operation El Dorado Canyon)
حضور بسيار موفق در عمليات طوفان صحرا» عليه رژيم بعث عراق به سال 1991 « . (Operation Desert Storm)
در عمليات طوفان صحرا، اين هواپيماها، در نقش يك جنگندهء ضدزره وارد عمل شدند و به شكار تانكهاي عراقي پرداختند. توانايي رزمي F-111F به واسطهء بمباران سال 1986 ليبي و جنگ 1991 خليج فارس، به اثبات رسيد. اگرچه خدمهء F-111F در جريان عمليات طوفان صحرا بر عليه عراق، در ابتداي جنگ، تنها پروازهاي شبانه انجام مي‎‏دادند، اما سپس در يك عمليات روزانهء مهم شركت جستند و با استفادهء از بمب‏هاي GBU-15 (Guided Bomb Unit) خطوط لولهء نفت را بمباران كردند. دليل اين كار نيز، مسدود كردن جريان ورود نفت به خليج فارس بود كه به عنوان عمليات خرابكارانه توسط عراقي‏ها اجرا شده بود. [/color]

[size=18][color=green]عمر خدمتي :[/color][/size]
برنامه‏هاي گوناگوني جهت ارتقاء هواپيماهاي F-111F مطرح شد كه از جملهء آنها، پيشنهاد نصب موتور F110-GE-400 ساخت جنرال الكتريك (همان موتور جنگندهء F-14D) بر روي اين هواپيماها بود؛ اما اين كار هيچگاه صورت نگرفت زيرا اين امر، مي‏توانست نوعي اخلال در كار توليد جنگندهء F-22 Raptor را پديد آورد و نيروي هوايي را تا مدتي، از خريد هواپيماهاي جديد و گران‏قيمت اف22، بي‏نياز نمايد؛ بنابراين، بنا بر مصالح سياسي (و شايد اقتصادي) كارخانه‏هاي درگير در توليد جنگندهء اف22، اين امر كنار گذاشته شد.
در نهايت، نيروي هوايي بر آن شد تا اف111 ها را از خدمت خارج كند. اولين يگاني كه مشمول اين تغيير شد، اسكادران 27 ام بود كه در اواخر سال 1995، تعداد 74 فروند از هواپيماهاي F-111E/F را بازنشست نمود به جاي آنها 54 فروند F-15C/D را وارد خدمت نمود.
سرانجام، آخرين اف111 نيروي هوايي ايالات متحده، به تاريخ 27 جولاي 1996، از خدمت خارج گشت و به جاي آن، جنگندهء F-15E Strike Eagle وارد سرويس شد.
امروزه، تمامي اف111 هاي موجود در نيروي هوايي ايالات متحده، بازنشسته شده و تحويل «مركز تعمير و بازسازي هوافضا» (Aerospace Maintenance and Regeneration Center) واقع در پايگاه هوايي Davis (واقع در آريزونا) گشته‏اند؛ و در نهايت تا اكتبر 1996، اين مركز به عنوان استراحتگاه ابدي باقيماندهء F-111E/F ها شناخته شد.
فرماندهي استراتژيك نيروي هوايي، بمب‏افكن‏‎هاي F-111 موسوم به Aardvarks را بين سالهاي 1969 تا 1990 در خدمت داشت. نيروي هوايي نيز بين سالهاي 1967 تا 1998 از اين هواپيما استفاده نمود. اين هواپيما، به تاريخ 1973 وارد خدمت در نيروي هوايي سلطنتي استراليا گشت و اين نيرو، قصد دارد حداقل تا سال 2010، اين هواپيماها را در خمت نگه دارد. طولاني شدن عمر خدمتي اف111 در نيروي هوايي استراليا نسبت به نيروي هوايي ايالات متحده، به دليل تاخير در پروژهء ساخت و تحويل F-35 Lightning II و همچنين عدم موافقت كنگرهء آمريكا با صادرات جنگندهء F/A-22 بوده است.

[size=18][color=green]تسليحات :[/color][/size]
با در نظر گرفتن نقشي كه يك جنگندهء چندكاره ايفا مي‏كند، اف111 به عنوان يك هواپيماي ضربتي دوربرد درنظر گرفته مي‏شود كه با تسليحات هوا به زمين مسلح شده است.
محل دروني ذخيره‏سازي تسليحات :
اف111 داراي يك محل كوچك و دروني ذخيره‏سازي تسليحات در زير بدنه است كه در آن، انواع گوناگوني از تسليحات تعبيه مي‏شود.
مسلسل : تمامي مدلهاي رزمي به جز مدلهاي EF-111A، FB-111A و F-111G، قادرند يك مسلسل 20 م م نوع M61 Vulcan را با تعداد زيادي فشنگ (2084 گلوله) حمل نمايند. اين مسلسل، با يك روكش زرهي مخصوص، به هنگامي كه استفاده نمي‎شود، پوشانده مي‎گردد. اگرچه حمل مسلسل در اغلب هواپيماهاي نيروي هوايي ايالات متحده مرسوم است، اما عملن كاربرد زيادي در جنگ ندارد، به همين دليل اين مسلسل در اوائل دههء 1980، از هواپيماهاي اف111 حذف گرديد. در F-111C هاي استراليا نيز، محل پيش‏بيني شده جهت نصب مسلسل، حذف شده است.
بمب : در محل دروني ذخيره‏سازي تسليحات، مي‏توان دو عدد بمب متعارف 750 پوندي (340 كيلوگرمي) از نوع Mk 117 را نصب نمود؛ ضمن اينكه نصب بمب‏هاي قوي‏تر 3000 پوندي (1400 كيلوگرمي) نوع ( Mk 118 )نيز امكان‏پذير است.

[color=red] تسليحات هسته‏اي[/color] : تمامي مدلهاي اف111 به جز EF-111A و F-111C هاي استراليا، قادرند انواع گوناگوني از بمب‏هاي سقوط آزاد تسليحات هسته‏اي را حمل نمايند. در گونه‏هاي تاكتيكي اف111 به طور معمول از بمب‏هاي اتمي B43، B57 يا B61 و در مدل استراتژيك FB-111A به جز بمب‏هاي ذكر شده، از بمب B83 نيز مي‏توان استفاده نمود. همچنين بمب‏افكن تاكتيكي FB-111A قادر است يك يا دو موشك هسته‏اي كوتاه‏برد نوع AGM-69 SRAM را در محل دروني ذخيره‏سازي تسليحات حمل نمايد.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18][color=green]محفظه سنسورها : [/color][/size]
F-111C و F-111F طوري مجهز شده بودند تا قادر به حمل غلاف نشانه‏گذاري AN/AVQ-26 Pave Tack باشند. اين غلاف در محل چرخشي زير بالها نصب مي‏شد تا محل دروني ذخيره‏سازي تسليحات آزاد بماند. غلاف Pave Tack يك سامانهء جستجوگر مادون قرمز (FLIR) و هدفياب / نشانه‏گذار ليزري مي‏باشد كه به اف111 اجازه مي‏دهد بمب‏هاي هدايت ليزري را هدفگيري و رها كند.

[size=18][color=green] سامانهء شناسايي: [/color][/size]
هواپيماهاي استراليايي RF-111C، يك مجموعهء مخصوص اكتشافاتي، مشتمل بر انواع سنسورها و دوربين‏‎هاي عكاسي را جهت ماموريتهاي شناسايي حمل مي‏كنند. اين مجموعه، شامل دو دوربين ويديويي جهت تصويربرداري، يك اسكنر خطي حساس به امواج مادون قرمز به نام AN/AAD-5 ساخت Honeywell، يك دوربين عكاسي ارتفاع پائين به نام KA-56E و يك دوربين عكاسي ارتفاع بالا به نام KA-93 A4 ساخت Fairchild از نوع پانوراما، و يك جفت دوربين عكاسي دوتكه كنندهء افق از نوع CAI KS-87C مي‏باشد. اين مجموعه همچنين قادر است از صفحهء رادار تهاجمي، تصوير ثبت نمايد.

[size=18][color=red] موشكها: [/color][/size]
در جنگندهء F-111B، حمل دو موشك دوربرد هوا به هواي ( AIM-54Aفونيكس) در محل محفظهء دروني تسليحات در نظر گرفته شده بود. كمپاني جنرال‏دايناميكز پيشنهاد كرده بود كه در محل ذوزنقه‏اي شكل درون محفظهء تسليحات، به جاي مسلسل M61، امكان نصب دو موشك كوتاه‏بردAIM-9 (سايدوايندر) به موازات يك بمب (عموما هسته‏اي) فراهم شود. اما اين امر، يعني نصب موشك به جاي مسلسل، توسط نيروي هوايي ايالات متحده و نيروي هوايي سلطنتي استراليا، پذيرفته نشد. امكان نصب موشكهاي هوا به هواي AIM-7( اسپارو) و يا AIM-4 Falcon كه از تسليحات استاندارد اف4 فانتوم به شمار مي‏رفتند، هيچگاه ميسر نشد، اگرچه مدلهاي جديدتر اف111، مجهز به رادارهايي بودند كه امكان هدايت موشك اسپارو را فراهم مي‏آوردند.
ساير تجهيزات: تانكهاي سوخت كمكي و محفظه‏هاي حمل بار

[color=green]محل خارجي ذخيره‏سازي تسليحات :[/color]
طراحي بدنهء اف111 به نحوي است كه مانع از بارگذاري تسليحات در زير بدنه مي‎شود. هرچند كه دو محل، يكي در زير قسمت محفظهء دروني تسليحات و ديگري در قسمت پشت بدنه، بين دو موتور، وجود دارد كه جهت نصب غلافهاي اقدام متقابل الكترونيك (ECM) يا غلافهاي ارتباط داده‏اي (Datalink) جهت هدايت تسليحات، به كار گرفته مي‎‏شوند.
تمامي مدلهاي اف111، داراي 8 جايگاه خارجي تعبيه شده در زير بالها هستند (4 جايگاه در زير هر بال) كه هر جايگاه، توانايي حمل 6000 پوند (2700 كيلوگرم) را دارد. جايگاههاي طرف داخل، (3، 4، 5 و 6 ) به همراه بال، مي‏چرخند، اما تنها يكي از جايگاهها در هر طرف، قابليت بارگذاري حداكثر را دارد. جايگاههاي بيروني‏تر، (1، 2، 7 و 8 ) ثابت هستند (به همراه بالهاي متحرك نمي‏چرخند) و تنها در صورتي قابل بارگذاري هستند كه بالها كمتر از 26 درجه باز شده باشند، كه در اين صورت هم باعث افزايش شديد پسا به هنگام برخاست هواپيما مي‎شوند. دورترين جايگاههاي حمل مهمات (1 و 8 )، هرگز عملياتي نشدند و دو جايگاه ديگر (2 و 7 ) به ندرت و آن هم براي حمل تانكهاي سوخت بارگذاري مي‎شوند. در دو مدل FB-111 و F-111G، پيش‏بيني شده است تا به هنگام پرواز و جهت كاهش پسا، جايگاههاي خالي خود را رها سازند. محدوديت بارگذاري در جايگاههاي چرخندهء زير بالها، باعث كاهش حداكثر ميزان بارگذاري در اف111 گشته است، بدين جهت، در اين هواپيما، به جهت امكان بسته شدن حداكثر بالها، نمي‏توان به ميزان كامل، مهمات بارگذاري نمود در حالي كه در قياس با هواپيماهايي نظير اف14 تامكت و تورنادو، اين هواپيماها در حالت بسته بودن كامل بالها نيز قادرند حداكثر ميزان بمب را حمل نمايند.
بارگذاري مهمات در جايگاههاي خارجي اف111 هاي تاكتيكي نيروي هوايي ايالات متحده به شرح زير مي‏‎باشد:

[color=red]بمب‏هاي سقوط آزاد:
بمب 500 پوندي (227 كيلوگرمي)Mk 82
بمب 1000 پوندي (454 كيلوگرمي) Mk 83
بمب 2000 پوندي (907 كيلوگرمي) Mk 84
بمب 750 پوندي (340 كيلوگرمي)Mk 117
بمب‏هاي خوشه‏اي:
بمب استحكام شكن 2000 پوندي (907 كيلوگرمي) BLU-109
بمب‏هاي هدايت ليزري سري Paveway :
بمب 2000 پوندي (907 كيلوگرم) GBU-10
بمب 500 پوندي (227 كيلوگرمي) GBU-12
بمب بسيار ويژه و پرقدرت استحكام شكن 4800 پوندي 2200 كيلوگرمي) GBU-28 كه به صورت شتابزده جهت جنگ 1991 خليج فارس طراحي شد).
بمب BLU-107 Durandal ويژهء نابودي باندهاي خزش هواپيما
بمب الكترواپيتكالي GBU-15 كه همان بمب Mk 84 يا BLU-109 مي‏باشد كه همانند موشك AGM-65 (ماوريك) با استفاده از نمايشگر تلويزيوني و توسط غلاف الكترونيكي AXQ14 يا كانال ارتباط داده‏اي ZWS-1 هدايت مي‏شود.
بمب دورپرتاب AGM-130 كه بر اساس بمب سقوط آزاد Mk 84 يا BLU-109 با نصب سامانهء هدايت پذيري استفاده شده در بمب GBU-15 و يك موتور ساخته شده است كه به آن، بردي در حدود 40 مايل (64 كيلومتر) مي‏دهد. [/color]
از اوائل دههء 1980 به اين سو، بمب‏افكن‏هاي تاكتيكي اف111 به دو ريل جديد در جنب جايگاههاي چرخنده جهت حمل و پرتاب موشكهاي هوا به هواي سايدوايندر مجهز شدند. اين دو جايگاه جديد‎، به اسامي 3A و 6A نام‏گذاري شدند. موشك استانداردي كه براي اين جايگاههاي جديد در نظر گرفته شده بود، به جاي انواع جديدتر سايدوايندر، همان موشك قديمي AIM-9P بود؛ زيرا موشكهاي جديدتر AIM-9L و AIM-9M داراي بالچه‏هاي بزرگتري بودند كه امكان نصب آنها در ريل‏هاي جديد نصب شده، ميسر نبود. نيروي هوايي سلطنتي استراليا، به جاي سايدوايندر، استفاده از موشكهاي ASRAAM را در نظر گرفت.بمب‏افکن استراتژیک FB-111A از همان تسلیحات متعارفی که توسط دیگر مدلهای تاکتیکی اف111 به کار گرفته می‏شد، استفاده می‏کرد، اما عمومن در محل جایگاههای زیر بالها، تانکهای سوخت و بمبهای سقوط آزاد هسته‏ای نصب می‏شدند. تا قبل از بازنشستگی FB-111A در سال 1990، این هواپیماها قادر بودند تا چهار بمب هسته‏ای نوع AGM-69 SRAM را در محل جایگاههای زیر بالها حمل نمایند، اگرچه حمل دو بمب هسته‏ای به عنوان ترکیب متعارف شناخته می‏شد.
بمب‏افکن‏های استرالیایی F-111C، طوری ساخته شده بودند تا بتوانند موشکهای ضدکشتی AGM-84 Harpoon (هارپون) و موشکهای دوربرد AGM-142 Popeye را حمل و پرتاب نمایند.

[size=18][color=green]فروش خارجی :[/color][/size]
دولت استرالیا، 24 فروند اف111 را به سال 1963 سفارش داد. قرار بود این بمب‏افکن‏ها، جایگزین هواپیماهای قدیمی در نیروی هوایی سلطنتی استرالیا شوند و در ماموریتهای بمباران و ایراد ضربات تاکتیکی شرکت جویند.
هنگامی که به طور رسمی، اولین فروند از این هواپیماها به سال 1968 وارد خدمت در نیروی هوایی ایالات متحده گشت، مسئلهء مشکلات ساختمانی ناوگان اف111 ها در نیروی هوایی آمریکا پدیدار شد و این امر باعث شد ورود به خدمت اف111 در استرالیا، تا سال 1973 به تاخیر افتد. بدین جهت، استرالیا، اقدام به اجارهء موقتی جنگنده‏های «اف4 فانتوم» از ایالات متحده به همان تعداد نمود. از بین اف111 هایی که تحویل استرالیا شدند، چهار فروند مجهز به تجهیزات و ترکیب‏بندی‏های مورد نیاز یک هواپیمای شناسایی شدند و RF-111C نام گرفتند، ضمن اینکه قابلیت رزمی آنها حفظ گشته بود. تعدادی از اف111 های از رده خارج نیروی هوایی ایالات متحده، به استرالیا تحویل شدند تا هم جایگزین هواپیماهای فرسوده شوند و هم ناوگان هوایی این کشور را تقویت نمایند. چهار هواپیما بدین شکل، مطابق مشخصات F-111C تغییر یافتند و به سال 1982 تحویل استرالیا شدند. ضمنن تعداد 18 فروند F-111G بین سالهای 1992 تا 1994، به استرالیا تحویل داده شدند. هواپیماهای از رده خارج نیروی هوایی ایالات متحده نیز به عنوان منبعی جهت تهیهء قطعات یدکی در نظر گرفته شدند. از زمان ورود اف111 به نیروی هوایی سلطنتی استرالیا، این هواپیماها توسط اسکادران شمارهء 1 در نقش ضربتی و توسط اسکادران شمارهء 6 در نقش واحد آموزش پرسنل با هواپیمای جدید OCU یا Operational Conversion Unit) )به خدمت مشغول بوده‏اند. اولین 12 فروند از اف111 های استرالیا، طی پروازی که Washington Flying Unit نام گرفت، به سال 1973 و به طور مستقیم از ایالات متحده پرواز کرده و تحویل «واحد پژوهش و توسعهء هواپیمایی نیروی هوایی سلطنتی استرالیاAircraft Research and Development Unit گشتند. اف111 های استرالیا، تا سال 2010 در خدمت باقی خواهند ماند و پس از آن تاریخ قرار است از رده خارج شوند. اسکادرانهای شمارهء 1 و 6 قرار است مطابق برنامه با هواپیماهای پیشرفته و رادارگریز F-35 تجهیز شوند. هرچند اف111 های استرالیایی، در طول دوران خدمت خود، هیچگاه در یک نبرد واقعی شرکت نجستند اما به سال 1999 و به هنگام حضور نیروهای حافظ صلح استرالیایی در «تی‏مور شرقی» که فرماندهی آنها نیز بر عهدهء یک ژنرال ارشد استرالیایی بود، بمب‏افکن‏های اف111 در وضعیت آماده‏باش حداکثر قرار گرفتند.
در طول جنگ اول خلیج فارس به سال 1991، ایالات متحده از دولت استرالیا درخواست نمود تا هواپیماهای شناسایی – جاسوسی RF-111 خود را به منطقهء خلیج فارس گسیل نماید. اما این درخواست با مخالفت مقامات دولت استرالیا مواجه شد، زیرا استرالیایی‏ها بر این عقیده بودند که وجود این هواپیماها برای امنیت ملی آنها بسیار مهم است و صلاح نیست در منطقه‏ای بسیار دور نظیر خلیج فارس مورد استفاده قرار بگیرند.
ناوگان اف111 های نیروی هوایی سطلنتی استرالیا در طول زمان، دچار موضوعات بحث برانگیز بسیاری بوده‏اند، که برخی از آنها عبارتند از :
تاخیر در تحویل به موقع این هواپیماها، در اواخر دههء 1960 و اوائل دههء 1970، باعث بحث‏های سیاسی داغی شده بود. از این هواپیماها به دستور نخست وزیر وقت استرالیا (Hawke) جهت تهیهء تصاویر و نظارت بر کار پروژه احداث سد فرانکلین در جزیرهء تاسمانی استفاده گردید. شرایط کاری نامناسب کارکنان پرسنل زمینی درگیر برای درزگیری و اتصال مخازن سوخت، باعث شد تا قبل از بهبود و رفع نقص این مشکل، برخی از آنان دچار ضربهء مغزی شوند. در بین نظامیان استرالیایی و همچنین دست اندرکاران امور هوایی این کشور، اف111 هواپیمایی بسیار محبوب است و به نام Pig (خوک) نیز شناخته می‏شود، زیرا همانند خوک، شکار خود را از میان اهداف زائد و هرز انتخاب می‏کند و این امر به دلیل ویژگی بی‏همتای اف111 در استفاده از قابلیت «رادار تعقیب عوارض زمین» میسر می‏گردد. نام دیگری که کمتر مورد استفاده قرار می‏گیرد Pigs Might Fly یا «خوک پرنده» می‏باشد. سومین نامی که از روی کلمهء انگلیسی Aardvark اقتباس شده است، Earth Pig می‏باشد.

[size=18][color=green]ویژگی‏های عمومی :[/color][/size]
تعداد خدمه: 2 نفر (یک خلبان و یک اپراتوار سامانه‏های تسلیحات)
طول: 73.5 فوت = 22.4 متر
گستردگی بالها : 63 فوت در حالت باز و 32 فوت در حال بسته (19.2 تا 9.74 متر)
ارتفاع: 17.13 فوت = 5.22 متر
مساحت بالها : 657.4 فوت مربع در حالت باز و 525 فوت مربع در حالت بسته (61.07 و 48.77 متر مربع)
وزن خالی : 47481 پوند = 21537 کیلوگرم
وزن بارگذاری شده : 82843 پوند = 37577 کیلوگرم
حداکثر وزن قابل برخاست :98979 پوند = 44896 کیلوگرم
پیشرانه: دو موتور توربوفن TF30-P-100 ساخت پرات اند ویتنی مجهز به پس سوز
کشش :25100 پوند = 112 کیلونیوتن برای هر موتور
ضریب پسای حالت صفر کشش: 0.0186
ناحیه پسا : 9.36 فوت مربع = 0.87 مترمربع
حداکثر سرعت : 2.5 ماخ = 1650 مایل بر ساعت = 2985 کیلومتر بر ساعت
برد رزمی :1330 مایل = 2140 کیلومتر
برد عبوری : 3220 مایل = 5185 کیلومتر
سقف پرواز خدمتی : 56650 فوت = 17270 متر
نرخ اوج گیری : 25890 فوت در دقیقه = 131.5 متر در ثانیه
نسبت کشش به وزن : 0.61
نسبت برا به پسا : 15.8
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18][color=red]جنگنده بمب افکن سوخوی 24 فنسر[/color][/size]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/2%7E212.jpg[/img]
[size=18][color=green]تاریخچه :[/color][/size]
سوخوی 24 بمب افکن عملیاتی خطوط مقدم جبهه ها با آیرو دینامیک خاص و بال های جمع شونده است و در سال 1983 (مدل –ام) توسط کمپانی سوخوی روسیه و نووسی بریکز ساخته شد! سوخوی 24 (با نام ناتوی فنسر) جنگنده مشابه اف-111 امریکایی است. در شوروی در زمان خودش از خطرناک ترین بمب افکن های با عظمت نیمه سنگین حساب میشده! فنسر از اف-111 سبک تر است.این جنگنده قابلیت پرواز با سرعت مافوق صوت در ارتفاعات پایین را دارد. همچنین این جنگنده با راداری که برای آن طراحی شده(رادار دنبال کننده اهداف زمینی) اهداف را در عمق نفوذ خاک دشمن شناسایی کند. سوخوی 24 توانایی پرواز در شب و روز و انواع آب و هوا ها را دارد. جهت دست‏يابي به حداقل مسافت جهت برخاست از روي باند، شركت سوخو، همانند رقيب خود، شركت ميگ، كه در طراحي هواپيماي ميگ23 از بالهاي متغير استفاده كرده بود، و همچنين در راستاي طرح هواپيماي ضربتي سوخوي17، در طراحي هواپيماي جديد خود نيز از بالهاي متغير استفاده نمود. هواپيماي جديد شركت سوخوي، اولين پروازش را به سال 1970 به انجام رسانيد و شايستگي خود را جهت توليد انبوه به اثبات رساند. تا سال 1981، تحليلگران غربي، هواپيماي ضربتي جديد شوروي را سوخوی19 یا Su-19 مي‎ناميدند.با توليد انبوه هواپيماي جديد ضربتي شركت سوخو با كد Fencer-A كه پرواز اوليه‏اش را به تاريخ دسامبر 1971 به انجام رسانده بود، اين هواپيما، به سال 1974 رسمن وارد خدمت در نيروي هوايي اتحاد شوروي گرديد. تا پنج سال پس از ساخت سوخوي24، مقامات ناتو، هنوز تصوير روشني از اين جنگنده در اختيار نداشتند، تا اينكه اين هواپيما، به خدمت نيروي هوايي آلمان‏شرقي درآمد. در آن زمان بود كه نام سوخوي24، همانند ميگ25، در غرب، وحشت ايجاد مي‎كرد. بر خلاف تحليل‏گران نظامي غرب كه به سوخوي24 نام Fencer اطلاق كرده بودند

[size=18][color=green]ویژگی ها :[/color][/size]
(رهگیری لیزری و پرواز در ارتفاع پایین) به فنسر این این توانایی را میدهد که از دید رادار های دشمن پنهان بماند و حملاتش را با دقت به پایان برساند. سوخوی 24 بال متغیر است زوایای تغییر زاویه بال سوخو از16 درجه به 69 درجه است.تغییرات میتواند از 16 به 35 و بعد 45 و سپس به 69 درجه برسد.گونه های مختلفی از سوخوی 24 ساخته شد که بعضی اکتشافی-جاسوسی بودند و بعضی برای اقدامات متقابل دشمن. اما روسیه 400 فروند از سوخو های 24 ام خود را ارتقا داده است این ارتقا ها شامل نصب کامپیوتر جدید ( اس-ویی- 24 ) و نصب صفحات کریستال مایع-نصب اچ-(یو دی آی/ال/اس 31) وسیستم های نشان دهنده نقشه های دیجیتال که امروزه همه جنگنده های مدرن دنیا آنها را دارا هستند را دارا شده است. همچنین سوخو های جدید و به آنها امکان استفاده و شلیک موشک های (کا-اچ-29 و غیره) را داده شده. سیستم ناوبری سوخوی 24 را ( پی-اس-ان 24) تشکیل میدهد. این سیستم با تجهیزات مخابراتی و دیگر سیستم ها در ارتباط است و وظایف زیر را به عهده دارد:
اعلام اخطار و هشدار به خلبان از جانب اهداف زمینی - شناسایی و انهدام اهداف- انتخاب موشک ها و تسلیحات برای اهداف خاص -شناسایی رادار های عملیاتی دشمن و شلیک موشک به سمت این رادار ها- کنترل نیمه اتوماتیک هواپیما طی فرود هنگام نزدیک شدن به ارتفاع 40 تا 50 متری از سطح زمین.
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Airforce_Museum_Berlin-Gatow_313.jpg[/img]
[size=18][color=green]پیشرانه :[/color][/size]
نیروی پیشرانش سوخوی 24 را را 2 موتور توربو جت که هرکدام 75 (کیلو نیوتون) قدرت دارند تامین میشوند.سوخت هواپیما در مخازن آن که در بدنه جاسازی شده اند تامین میشود.با داشتن 2 تانک سوخت که هرکدام به ظرفیت 3000 لیتر هستند در قسمت مرکزی باله ها یک تانک 2000 لیتری دیگر هم در وسط هواپیما میتوان نصب کرد. سوخوی 24 مجهز به یک سیستم ضد احتراق برای ایمنی در برابر آتش شده است! مواد آن را یک گاز بی اثر تشکیل میدهد!! سوخوی 24 ام به سوخت گیری هوایی نیز مجهز است. هم اکنون سوخوی 34 نقش فنسر (سوخوی 24) را بازی میکند سوخوی 24 فنسر(ام) با سرعت 1550 کیلومتر در ساعت وبا برد 3000 کیلومتر و سقف ارتفاع 11 کیلومتر و با نرخ اوج گیری 9000 متر در هر دقیقه پرواز میکند
[color=green]کابین [/color]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%289%29%7E33.jpg[/img]
[size=18][color=green]مدل های سوخوی 24 :[/color][/size]
[color=green]سوخوی 19 مدل اصلی سوخوی 24 که در سال 1974 تولید شد
سوخوی 24-فنسر A : مدل اصلاح شده سوخوی 19 اولین پرواز به سال 1976
سوخوی 24-فنسر B : همان سوخوی 24 آ بود که تغییراتی در مکانیک بال و بدنه اش به وجود آمد(تغییرات در دم هواپیما و شهپرهای فاپس و سیستم های ترمز هوایی)
سوخوی 24 فنسر C :همان سوخوی 24 آ بود که به رادار دریافت خطر مجهز شد.
سوخوی 24 ام-فنسر D : مدل بمب افکن ارتقا داده شده مجهز به رادار لیزری(برای اهداف زمینی) و رادار جنگنده دیده جلو نشانگر لیزری تسلیحات (برای حمله های هوایی) وارد شده به خدمت در سال 1983
سوخوی 24-ام آر-فنسر E :مدل اکتشافی-جاسوسی این جنگنده این مدل قابلیت درگیری هوایی را هم داشت با حمل 2 موشک آر-60 و یک سری تجهیزات شامل غلاف های هدف یابی-سیستم های تلویزیونی AIST-M با لنزهای بزرگ و سیستم جوینده مادون قرمز زیلمار بود. در این مدل همانطور که ذکر شد یک غلاف لیزری شایپلر به اضافه غلاف های هوشمند الکترونیکی تانگاژ یا غلاف های حس کننده تابش EFIR-1Mرا هم میتوانست حمل کند!!این مدل میتوانست که اطلاعات دریافتی را به کمک سنسورهایی به مرکز(مثلا سایت موشکی) در زمین انتقال دهد!این اطلاعات به صورت انتقال بیت ها یا اعداد دیجیتالی انجام میشد از این رو اطلاعات دقیق و مطمئن بودندحفظ میشدند
سوخوی 24 ام پی-فنسر F :مدل دیگر سوخو بای اکتشاف و جاسوسی مجهز به چندین آنتن مختلف در سراسر هواپیما-از این مدل تقریبا به تعداد 12 فروند ساخته شد!
سوخوی 24 ام-کا: مدل صادراتی از فنسر [/color]

[color=red]عملیات هایی که سوخو 24 در آنها شرکت داشته:
1 -جنگ افغانستان در سال های 1984 تا 1989
2 - گفته میشود در جنگ ایران و عراق!
3 -عملیات طوفان صحرا-عراق سال 1991 [/color]

[size=18][color=green]انواع :[/color][/size]
سوخوي24، در انواع گوناگوني عرضه شده است كه هركدام در ناتو‌، به اسامي خاص معروف هستند. طراحي بهترين و كامل‏ترين مدل سوخوي24 كه Fencer-D يا Su-24M ناميده مي‎شود، از سال 1978 آغاز شد و به سال 1983، اين مدل رسمن وارد خدمت در نيروي هوايي شوروي گرديد.دو مدل ويژهء سوخوي-24 كه از روي مدل M اقتباس شده‏اند، عبارتند از :

[size=18][color=red]Su-24MR Fencer-E :[/color][/size]
هواپيمايي است مخصوص عمليات شناسايي با تجهيزات پيشرفتهء عكاسي، فيلمبرداري و شنود كه توان دقيق آن تاكنون پوشيده مانده است.

[size=18][color=red]Su-24MP Fencer-F :[/color][/size]
جمع آوري كنندهء ELINT يا ( ELectronic Signals INTelligence) جنگنده‏اي ويژه شنود و جمع‏آوري سيگنالهاي الكترونيكي جهت شناسايي رادارها و سيستم‏هاي دفاع هوايي دشمن.

[size=18][color=red]Su-24MK :[/color][/size]
MK، گونهء صادراتي جنگندهء Su-24M بر اساس كاهش قابليتهاي Su-24M.
اولين كاربرد نظامي سوخوي24 به سال 1984 و در جنگ افغانستان به وقوع پيوست. به دنبال آن، سوخوهاي24 روسي در جريان بحران چچن در دههء 1990، به كار گرفته شدند. اما دقت بمباران اين بمب‏افكن، در جريان جنگ با شورشيان چچن، بسيار مورد انتقاد قرار گرفت، زيرا در طراحي سوخوي24، اصل بر دقت هدفگيري بوده است كه متاسفانه در چچن، بمبارانهاي گستردهء انجام شده توسط سوخوي24، اغلب منجر به تلفات و خسارات زياد به غيرنظاميان گشته است.
تاكنون تعداد 1200 فروند از گونه‏هاي مختلف سوخوي24 براي اتحاد شوروي ساخته شده است. امروزه تعداد قابل توجهي از اين هواپيماها، در خدمت كشورهاي آذربايجان، بلاروس، قزاقستان، روسيه، ازبكستان و اوكراين قرار دارند. تقريبن تعداد 577 فروند سوخوي24 عملياتي در اختيار روسيه قرار دارد كه تعداد 447 فروند به نيروي هوايي روسيه و 130 فروند ديگر نيز به نيروي دريايي روسيه تعلق دارد. حدود 300 فروند سوخوي24 هنوز در سازمان رزم نيروي هوايي روسيه فعال هستند كه طبق برنامه‏ريزي انجام شده، قرار است به زودي با بمب‏افكن‏هاي سوخوي34 جايگزين گردند؛ ضمن اينكه جهت جايگزيني سوخو24 هاي نيروي دريايي روسيه، نمونه دريا پايه سوخوي34 يعني Su-32FN طراحي و در نظر گرفته شده است.اگرچه سوخوي24 در زمان خود، به دليل ناآشنا بودن، جنگنده‏اي ترسناك براي جهان غرب تصور مي‏شد، اما امروزه، به دليل نقائص و ضعف‏هاي گوناگون، در حال جايگزيني با جنگندهء ضربتي پيشرفتهء Su-34 Fullback مي‏باشد. براي مثال سوخوي24 به دليل بهره‏گيري از موتورهاي پرمصرف، دودزا و بسيار پر سر و صداي توربوجت، برد پروازي اندكي دارد كه اين امر، براي يك بمب‏افكن تاكتيكي كه جهت رقابت با اف111 آمريكايي ساخته شده است، بسيار نامطلوب محسوب مي‏‎شود. سوخوي24، از نظر آئروديناميكي، بسيار به جنگندهء MiG-23 Flogger شباهت دارد، اگرچه سوخوي24 اساسن بزرگتر است. بالهاي متغير سوخوي24، بر شانه‏هاي اين بمب‏‎افكن سوار شده‏اند و در حالت كاملن جمع شده، زاويهء 69 درجه دارند.

[size=18][color=green]حالت بال ها :[/color][/size]
در سوخوي24 چهار حالت براي تحرك بالها تعبيه شده است:
16 درجه: براي برخاست و فرود
35 و 45 درجه براي پرواز كروز در ارتفاعات گوناگون
69 درجه: براي كسب حداقل ضريب aspect ratio و حداقل ناحيهء بال و حداكثر سرعت در ارتفاعات بالا.

بر خلاف جنگنده‏هايي چون اف-4 فانتوم و اف-105 تاندرچيف که از بال ثابت بهره می‏برند، بالهاي متغير سوخوي24، نيروي بسيار مناسبي جهت برخاست در مسافت كوتاه را فراهم مي‏آورند، ضمن اينكه امكان فرود را در سرعت 230 كيلومتر بر ساعت فراهم مي‎آورند كه سرعتي به مراتب كمتر از جنگندهء ضربتي قديمي سوخوي17 مي‏باشد؛ و اين در حالي است كه وزن خالي يا بارگذاري شدهء سوخوي24 از سوخوي17 و اف4 فانتوم بسيار بيشتر مي‏باشد. در حالتي كه بالهاي سوخوي24 كاملن باز هستند، پروازي استوار و به دور از اغتشاشات و تندبادهاي هوايي امكان‏پذير مي‎شود، اما پرواز در اين حالت اندكي دشوار مي‎شود و سوخوي24 برخي از شرائط پروازي را تاب نمي‏آورد.برخي از اطلاعات نادرست غرب در مورد سوخوي24، بر پايهء تصور موتورهاي توربوفن نصب شده در اين هواپيماي بمب‏افكن بود كه در اين صورت، سوخوي24 قادر مي‎شد به دليل مصرف بهينهء سوخت در موتورهاي توربوفن، همانند بمب‏افكن اف-111، در فواصل دورتري به عمليات بپردازد موتورهاي توربوجت سوخوي24، بسيار پرمصرف بودند و به همين دليل، برد پروازي سوخوي24 به شدت كاهش يافته بود، ضمن اينكه از نظر تعمير و نگهداري، بسيار پرهزينه و پردردسر بودند. استفاده از موتورهاي توربوجت براي بمب‏افكني تاكتيكي، معقول نيست و اين امر، نشان‏دهندهء ضعف مفرط روسها در دههء 1960، جهت ساخت موتورهاي توربوفن مي‏باشد.

[size=18][color=green]كاهش حداكثر سرعت:[/color][/size]
برخلاف جنگندهء ضربتي سوخوي17 كه هواي مورد نياز موتور را از محفظهء نوك دماغه تامين مي‏كرد، دو جايگاه مكش هوا، در دو طرف بدنهء سوخوي24 تعبيه شده‏اند. در مدل اوليهء سوخوي24 يعني Fencer-A، دو ورودي هوا داراي درب متغير بودند كه به اين بمب‏افكن، امكان دست‏يابي به سرعت 2320 كيلومتر بر ساعت (1440 مايل بر ساعت يا 2.18 ماخ) را در ارتفاع 17500 متري (57400 فوت) مي‏داد. اما از آنجا كه سوخوي24 عمدتن جهت انجام ماموريتهاي ضربتي در ارتفاع پست ساخته شده بود، مكانيزم فعال كنندهء ورودي‏هاي متغير، به منظور كاهش وزن و آسان شدن تعمير و نگهداري، حذف شدند. اما بر خلاف تصور كارشناسان شركت سوخو، حذف اين ورودي‏هاي متغير، نه تنها تاثيري بر قابليت پرواز ارتفاع پست برجاي نگذاشت بلكه باعث شد حداكثر سرعت و ارتفاع قابل دست‏يابي، به مقادير نازل 1.1 ماخ و 11000 متر (36100 فوت) كاهش يابند!
انتهاي بدنه در مدل اوليهء Fencer-A داراي شكل جعبه‏مانند بود كه به هنگام توليد انبوه، متحمل تغييراتي در محل خروجي موتورها گرديد تا به شكل مدور تبديل شود و بدين ترتيب ميزان پسا كاهش يابد. سوخوي24 تجديدنظر شده، داراي سه آنتن صيقلي شدهء‌ آئروديناميكي در محل دماغه بود كه در كنار يكديگر نصب شده بودند. همچنين محل چتر ترمز نيز تغيير كرده بود. به جز اينها، ورودي هواي موتورها نيز متحمل دگرگوني شده بود. اين هواپيماي تجديدنظر شده، توسط ناتو به نام Fencer-B نام‏گذاري شد، هرچند كه اين تغييرات جزئي، شايستگي اطلاق يك طراحي جديد را نداشتند. همانند بمب‏افكن F-111، سوخوي24 داراي دو خدمه است كه در كنار يكديگر مي‎نشينند: يك نفر خلبان در سمت چپ و يك نفر افسر سيستم‏ها در سمت راست. شاید کارشناسان طراح سوخوی24 بر این عقیده بوده‏اند که دو جفت چشم، توانایی بهتری در پرواز ارتفاع پست پدید می‏آورد. کابین سوخوی۲۴، همانند جنگنده های قدیمی دههء ۱۹۶۰، مملو از ادوات آنالوگ است، ضمن اینکه سیستم کنترل گاز بر روی دسته خلبان یا HOTAS در هیج یک از گونه های سوخوی۲۴ پیش بینی نشده است.
سیستم‏های آويونيك سوخوهاي24 در اختيار شوروي، در زمان خود، پيچيده‏ترين به شمار مي‏رفتند. در سوخوي24، براي اولين بار در تاريخ ساخت هواپیاهای نظامی ساخت اتحاد شوروي، سيستم‏هاي ناوبري و تهاجمي، يكپارچه‏سازي و كامپيوتري شده بودند. در مدلهاي اوليه، سيستم‏هاي تهاجمي و رادارهاي اخطارگر جهت عدم برخورد به عوارض طبيعي زمين، به موازات سيستم‏‎هاي ناوبري، به صورت جداگانه حمل مي‎‏شدند.
تنها سلاح ثابت در سوخوي24، يك دستگاه مسلسل 6 لولهء 23 م م به نام GSh-6-23 و با 500 تير فشنگ است كه در محلي زير بدنه نصب شده است. بر خلاف جنگندهء ضربتي MiG-27 Flogger-J ، كه مسلسل به صورت غيرمخفي تعبيه گشته است، مسلسل سوخوي24، به هنگام عدم استفاده، با پوششي مخصوص، مخفي مي‎شود.
در سوخوي24، تعداد 8 مقر سخت جهت نصب مهمات تعبيه شده است: دو مقر در زير مجاري مكش هوا زير بدنه، دو مقر چرخان در قسمت بيروني بالها، و چهار مقر در زير بدنهء اصلي. در اين 8 مقر، حداكثر مي‎توان 8000 كيلوگرم (17600 پوند) مهمات بارگذاري نمود. در اين 8 مقر مي‏توان به جز مهمات معمول مورد استفاده در عملياتهاي ضربتي، از تسليحات هسته‏اي و دو يا چهار موشك هوا به هواي كوتاه‏برد R-60 Aphid نيز نصب نمود.

[size=18][color=red]Fencer-C :[/color][/size]
مدلهاي اوليهء سوخوي24 یعنی هواپیماهای Fencer-A/B از نظر تجهيزات ضدالكترونيك، كمبود و ضعف‏هاي شديد داشتند و تنها داراي گيرندهء اخطار راداري به نام Sirena بودند و از سيستم‏هاي اخلال‏گر رادار بهره‏اي نداشتند. بر خلاف تصوري كه از روسها در زمينهء ضعف شديد دانش الكترونيك مورد انتظار است، آخرين سري توليدي سوخوهاي24، به گيرندهء اخطار راداري بسيار گسترده و كامل، اخطارگر پيشرفتهء پرتاب موشكهاي سام، مجموعهء فعال ضدالكترونيك (ECM) با آنتن‏هايي سه ضلعي در طرفين ورودي‏هاي هوا و نوك سكان عمودي، مجهز شده بودند. هواپيماي جديد در ناتو، Fencer-C ناميده مي‎شد، اگرچه بازهم يك طراحي جديد و مستقل به شمار نمي‏رفت. مدلC شبیه مدل B بود و فقط به کمک محفظه‏های مثلثی‏شکل گیرندهء هشدار راداری (RWR) آن در پهلوهای نوک سکان عمودی و روی دیوارهء خارجی ورودی هوا در جلوی محل اتصال ریشهء لبه حملهء بار به آن (همچون مدل D) قابل تشخیص است.
Fencer-C نخستین بار در سال 1981 دیده شده و نسبت به مدل B تغییرات عمده‏ای در سیستمهای الکترونیک پروازی آن داده شده بود. تمامی انواع سوخوي24 به جز تعداد انگشت‏شماری از نوع A به یک ورودی کوچک هوا در جلوی ریشهء سکان عمودی خود مجهز می‏باشند. از آنجایی که به راحتی می‏توان یک دستهء هدایت در جلوی صندلی افسر سیستمهای جنگ‏افزار نصب نمود، هیچ نوع ويژهء آموزشی سوخوي24 با کنترل‏های دوگانه توسعه نیافته است. اعتقاد بر این است که نیروی هوایی روسیه به منظور انهدام سیستمهای دفاع هوایی و راداری دشمن، از تیمهای یابنده / کشنده (hunter-killer) متشکل از هواپیماهای Fencer-C و MiG-25BM Foxbat-F بهره‏برداری می‏کند.در برخي از مدلهاي Fencer-C و تمامي هواپيماهاي مدل بعدي سوخوي24 يعني Fencer-D، قسمت جايگاه نصب مهمات در زير محل ثابت بال بزرگتر شده و در آنجا به صورت ثابت، پخش كنندهء Chaff/Flare تعبيه گشته بود. در مدلهاي پيشين سوخوی24، اين پخش كننده‏ها در دو سمت كناري سكان افقي قرار داشتند.

[size=18][color=red]Su-24M / Fencer-D :[/color][/size]
نوع M گونه‏ای ارتقاء یافته از سوخوی24 می‏باشد که طراحی آن در اواسط دههء 1970 آغاز شده و در حوالی سال 1983 وارد خدمت گشته است. این مدل دارای بدنه‏ای طویل‏تر به اندازهء 0.73 متر (30 اینچ) در قسمت جلوی کابین، دارای یک غلاف سوختگیری هوایی قابل جمع شدن و آنتن راداری کوتاهتر و تغییر شکل یافته، ویژهء نوع جدیدی از رادار ضربتی به نام Orion-A می‏باشد. این رادار به وسیلهء تنها آنتن خارج شده از پوزهء هواپیما قابل شناسایی می‏شود در حالی که در مدلهای پیشین از آنتن‏های سه‏گانهء مثلثی‏شکل استفاده شده است.
رادار جدید با سامانهء شناسایی عوارض و برجستگی‏های طبیعی زمین جفت می‏شود که کل این مجموعه نیز با سیستم پرواز خودکار SAU-6M1 جفت شده است که همانند F-15E به خدمهء سوخوی24 امکان پرواز خودکار (دست آزاد) را در ارتفاع پست میسر می‏سازد.
به Su-24M سامانهء ناوبری دقیق و پیشرفتهء اینرسیایی PNS-24M و یک کامپیوتر دیجیتال افزوده شده است. سیستم هدایت و نشانه‏گذاری تلویزیونی Kaira 24 که همتای سیستم آمریکایی Pave Tack ارزیابی می‏شود در محل برآمدگی زیر بدنه نصب شده است تا وظیفهء هدایت دقیق تسلیحات هدایت‏پذیر نظیر بمب‏های هدایت لیزری و هدایت تلویزیونی را به انجام برساند. از جملهء تسلیحات هدایت‏پذیر پیشرفته، می‏توان به موشک Kh-14 (نامگذاری غربی= AS-12 Kegler) و Kh-59 (نامگذاری غربی AS-13 Kingbolt)) اشاره کرد. سامانه‏های جدید نصب شده در Su-24M باعث شده‏اند تا از میزان سوخت ذخیره شدهء داخلی هواپیما، به میزان 58 لیتر (22.4 گالن آمریکایی) کاسته شود.

[size=18][color=red]Su-24MK / Fencer-D :[/color][/size]
MK، گونهء صادراتي جنگندهء Su-24M مي‏باشد كه حرف K در زبان روسي از كلمهء kommercheskiy به معني تجاري اقتباس شده است. نوع MK، تاكنون به كشورهاي مختلفي صادر شده است: الجزاير (15 فروند)، ليبي (15 فروند)، سوريه (12 فروند) و بين 32 تا 33 فروند نيز به ايران و عراق فروخته شده است كه برخي منابع، ارقام متفاوتي را در اين باره ذكر كرده‏اند. روسها ادعا دارند تعداد 12 فروند Fencer-D به ايران و 24 فروند به عراق فروخته شده است كه همگي اين هواپيماها به صورت عملياتي در اختيار نيروي هوايي اسلامي ايران قرار دارند. ايران ادعا دارد كه تعداد 14 فروند را مستقيمن از روسيه خريداري كرده و تعداد 16 تا 18 فروند ديگر را نيز از دستهء هواپيماهاي پناهندهء عراقي در جريان جنگ سال 1991 خليج فارس، به خدمت گرفته است. امروزه تعداد فنسرهای نیروی هوایی ایران 32 فروند تخمین زده می‏شود که همگی نیز عملیاتی می‏باشند و همچنين گمان مي‎‏رود تعداد 4 فروند سوخوي24 نيروي هوايي ايران، از سال 1371 تا 1386، در جريان حوادث گوناگوني از دسته رفته‏اند. هرچند مدل MK جهت صادرات به كشورهاي ضعيف جهان سوم طراحي گشته بود اما امروزه تعداد قابل توجهی از این مدل در خدمت کشورهای مشترک‏المنافع شوروی سابق قرار دارد. این هواپیما، اساسن مانند مدل M است، با این تفاوت که اندکی از قدرت سیستم‏های آویونیک آن کاسته شده است. بسیاری از مدلهای MK فاقد لولهء سوختگیری هوایی می‏باشند.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18][color=red]Su-24MR / Fencer-E :[/color][/size]
گونهء اختصاصی ویژهء عملیات شناسایی که اولین پروازش را به تاریخ سپتامبر 1980 به انجام رساند و از سال 1985 رسمن وارد خدمت در نیروی هوایی اتحاد شوروی گردید. در این مدل، اغلب سامانه‏های ناوبری مدل M حفظ شده‏اند که از جملهء آنها می‏توان به رادار پرواز در ارتفاع پست (Terrain-Following-Radar) اشاره کرد. در Fencer-E سیستم نشانه‏گذاری و هدفگیری لیزری / تلویزیونی، رادار تهاجمی Orion-A و مسلسل حذف شده‏اند. به جای مسلسل، دو دوربین عکاسی با قابلیت عکاسی پانوراما (افق باز) نصب شده است.

[color=green]دیگر تجهیزات اختصاصی این مدل عبارتند از :
دوربین تلویزیونی Aist-M
رادار اخطار دهندهء پهلونگر RDS BO
سامانهء شناسایی اهداف زمینی به وسیلهء اشعهء مادون قرمز Zima[/color]
سایر سیستم‏های این هواپیما، به صورت خارجی (پاد) در زیر بدنهء هواپیما نصب می‏شوند.

[size=18][color=red]Su-24MP / Fencer-F :[/color][/size]
مدلی اختصاصی جهت جمع آوری و شنود سيگنالهاي الكترونيكي دشمن (ELINT) که جایگزین هواپیماهای قدیمی Yak-28PP Brewer-E گردید و اولین پرواز این مدل به تاریخ دسامبر 1979 به انجام رسید. مدل MP مجهز به آنتن‏های اضافی جهت شنود و دریافت اطلاعات مربوط به دشمن می‏باشد. در این مدل، قسمت صیقلی نصب شده در زیر هواپیما جهت نشانه‏گذاری و هدایت لیزری / تلویزیونی حذف گردیده اما مسلسل و توانایی نصب 4 موشک هوا به هوای کوتاه‏برد Vympel R-60 حفظ شده است. از این مدل، تنها تعداد اندکی که بین 12 تا 20 فروند تخمین زده می‏شود تولید گشته است و گفته می‏شود تعدادی نیز در خدمت نیروی هوایی ایران قرار دارند.
امروزه ادامهء حیات و در خدمت ماندن بمب‏افکن‏های Su-24M/MK در گرو انجام برنامه‏های به‏روزآوری نظیر نصب سیستم GPS (مکان‏یاب جهانی)، ارتقاء کابین با نصب نمایشگرهای چند منظوره (MFD)، نصب نمایشگر سربالا (HUD)، نصب سامانهء دیجیتال تهیه کنندهء نقشه از سطح زمین، نصب سایت نشانه‏روی درون کلاه خلبان (HMS)، امکان‏پذیری سازی نصب آخرین نمونه‏های تسلیخات هدایت‏شونده نظیر موشک هوا به هوای Vympel R-73 و . . . می‏باشد.
تاکنون 400 فروند از بمب افکن‏های Su-24M نیروی هوایی روسیه، در قسمت ناوبری و سیستم‏های تسلیحات، ارتقاء یافته‏اند تا قادر باشند گونه‏های جدید موشک Kh-29 و همچنین برخی موشکهای دیگر را حمل و پرتاب نمایند. این ارتقاء شامل نصب یک کامپیوتر بسیار پیشرفتهء جدید به نام SV-24، نصب صفحات نمایشگر رنگی کریستال مایع، نصب نمایشگر سربالای ILS-31، استخراج کنندهء نقشهء دیجیتال متحرک از سطح زمین و همچنین سامانهء مکان یاب جهانی (GPS) می‏باشد.
هنوز روشن نیست که آیا هواپیماهای Su-24MR و Su-24MP نیروی هوایی روسیه، مشمول بهینه‏سازی کابین و نصب تجهیزات جدید ناوبری خواهند شد یا خیر؛ هرچند که ممکن است با تامین اعتبار مالی، این امر محقق شود. بمب‏افکن‏های ارتقاء یافته سوخو24 نام جدید Su-24M2 را به خود گرفته‏اند.

[size=18][color=red]هدفیابی و هدفگیری در Su-24M:[/color][/size]
در سوخوی24، سامانهء ناوبری و کمکی PNS-24 تعبیه شده است. PNS-24 به تجهیزات سامانهء ناوبری رادیویی اتصال دارد که امکان اجرای این وظایف را می‏بخشد: اخطار برخورد به عوارض زمین، کشف اهداف و انهدام آنها به روش بمباران Toss یا Level، نشانه‏گذاری اهداف کشف شده جهت شلیک موشک، کشف رادارها و پرتابگرهای موشکهای سام متعلق به این رادارها و امکان هدایت کاملن خودکار یا نیمه‏خودکار به هنگام تقرب جهت فرود در ارتفاع حدود 40 تا 50 متری. در جنگندهء Su-24M، سامانهء بهبود یافتهء ناوبری و کمک PNS-M نصب شده است که شامل یک سامانهء نشانه‏روی لیزری / تلویزیونی جهت شلیک موشکهای هوا به زمین هدایت لیزری / تلویزیونی می‏باشد.

[size=18][color=green]ویژگی های عمومی :[/color][/size]
خدمه – 2 نفر ( خلبان و اپراتور سیستم سلاح)
طول : 22/3 متر
فاصله دو بال در حالت باز : 17/64 متر
سطح بال : 55/2 متر مربع
وزن بدون بار : 2/23 تن
وزن با بار : 3/04 تن
حاکثر وزن تیک اف : 4/37 تن
نیروی محرکه - دو عدد موتور توربوجت لیولکا AL-21F-3A
نیروی رانش خشکه - 75 کیلونیوتن
نیروی رانش : 2توربوجت Saturn/Lyulka AL-21F با حداکثر توان 75 کیلونیوتون برای هر کدام
ظرفیت سوخت : 1/11 تن
حداکثر سرعت : همسطح دریا 1/08 ماخ ، در ارتفاع زیاد 1/35 ماخ
شعاع عملیاتی : 650 کیلومتر در یک پرواز کوتاه تهاجمی همراه با 3000 کیلوگرم مهمات و باک سوخت داخلی
قدرت اوجگیری : 150 متر در ثانیه
بار بال ها : 651 کیلوگرم
نسبت نیرو بر وزن : 0/6
باند لازم برای تیک اف : 1/55 کیلومتر
باند لازم برای فرود : 1/1 کیلومتر

[color=red]جنگ‏افزارهاي Su-24M/MK
(چهار موشک هوا به زمین هدایت رادیویی Kh-23M (نام ناتو = AS-7 Kerry) با برد 5 کیلومتر)
(موشکهای هوا به زمین ضدرادار غیرفعال Kh-28 (نام ناتو = AS-9 Kyle) و Kh-58 با برد 90 کیلومتر به تعداد حداکثر 2 فروند)

(دو موشک کوتاه برد گرمایاب هوا به هوای Vympel R-60 (نام ناتو = AA-8 Aphid) با برد 3 کیلومتر)

(چهار موشک هدایت لیزری Kh-25L (نام ناتو = AS-10 Karen) با برد 20 کیلومتر)

(سه موشک هدایت تلویزیونی / لیزری Kh-29LT (نام ناتو = AS-14 Kedge) با برد 10 کیلومتر)

(دو موشک هوا به زمین ضدرادار غیرفعال Kh-31P (نام ناتو = AS-17 Krypton) با برد 110 کیلومتر)

(دو موشک هوا به زمین ضدرادار Kh-58 (نام ناتو = AS-11 Kilter) با بردی بین 70 تا 120 کیلومتر بسته به ارتفاع پرتاب)

(دو موشک هوا به زمین هدایت تلویزیونی Kh-59 (نام ناتو = AS-13 Kingbolt) با برد 115 کیلومتر (مشابه موشک آمریکایی AGM-130)

دو بمب هدایت لیزری بسیار دقیق KAB-500KR

دو بمب هدایت لیزری KAB-1500L

در هر سوخوی24 تا شش مقر ویژهء حمل پرتاب راکت همانند سري UB32 را می‏توان نصب نمود.

وزن بمب های متعارف قابل حمل در سوخوی24، بین 7.5 تا 8 تن می‏باشد[/color].

در هر سوخوی24 می‏توان حداکثر تا سه قبضه مسلسل شش لول 23 م م از نوع Gsh-6-23 را نصب نمود که قدرت نواختی برابر 9000 تیر فشنگ بر دقیقه را دارا هستند و هرکدام نیز حامل 500 تیر می‏باشند.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=red]Panavia Tornado [/color]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/3%7E180.jpg[/img]
[size=18][color=green]تاریخچه :[/color][/size]
هواپيماي «پاناويا تورنادو» در خانواده جنگنده‏هاي دو نفره قرار مي‏گيرد كه مشتركن توسط بريتانيا، آلمان غربي و ايتاليا طراحي و ساخته شده است.
تاكنون سه گونه از اين جنگنده، توليد شده است:
[color=red]IDS : نوع شكاري – بمب‏افكن يا Interdictor/Strike
ADV : نوع ويژه «دفاع هوايي» يا Air Defence Variant
ECR : نوع ويژه جنگ الكترونيك جهت عمليات «شكستن پدافند هوايي» يا Electronic Combat/Reconnaissance [/color]

تورنادو، به وسيلهء شركت پاناويا طراحي و ساخته شد. اين شركت، كنسرسيومي بود متشكل از سه كمپاني:
[color=green](British Aerospace ) بريتانیا
(MBB) آلمان‏غربي
(Alenia Aeronautica) ايتاليا[/color]
اولين پرواز تورنادو به تاريخ 14 آگوست 1974 انجام گرفت و به دنبال آن، توسط نيروي هوايي بريتانيا (RAF) و نيروي هوايي ايتاليا‌ (AMI) در عمليات Operation Granb ( نامي كه نيروهاي انگليسي شركت كننده به جنگ 1991 خليج فارس اطلاق كرده بودند مورد استفاده عملياتي قرار گرفت) همكاري مشترك و بين‏المللي، پس از ورود به خدمت جنگندهء تورنادو در قالب مسائل آموزشي نيز ادامه پيدا كرد و اين همكاري ارزيابي و آموزشي سه‎جانبه، از پايگاه روتلند (Rutland) متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا آغاز شد. با احتساب تمامي گونه‏ها، تاكنون تعداد 992 فروند از اين جنگنده براي سه كشور سازنده و همچنين نيروي هوايي عربستان سعودي ساخته شده است. با وجود اينكه اين جنگنده هنوز در خدمت باقي است، برنامه‏اي جهت جايگزيني آن با يك هواپيماي پيشرفته‏تر نظير يوروفايتر مدون شده است.
[size=18][color=green]طراحی :[/color][/size]
در پايان اولين قسمت از پروژه به تاريخ مي 1970، طرح‏هاي مفهومي ارائه شده، به دو طرح كاهش يافتند: مدل يك نفره به نام Panavia 100 كه در ابتدا براي آلمان‏غربي در نظر گرفته شده بود و مدل دو نفره به نام Panavia 200 كه توسط نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا برگزيده شد و در نهايت تورنادو ناميده گرديد. در اين مقطع از پروژه، تصميم گرفته شد هواپيما منحصرن جهت انجام ماموريت بمباران ضربتي در ارتفاع پست به كار گرفته شود؛ اما نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، به يك جنگندهء دفاع هوايي نياز داشت و بدين جهت گونهء F2 از اين جنگنده طراحي شد، اما با توجه به ايرادات جدي كه در طرح F2 ظاهر گشت، اين مدل، سريعن با رفع نقائص، به نام F3 تصحيح و معرفي گرديد.
[size=18][color=green]ناحيه بالها :[/color][/size]
جنگندهء تورنادو در اصل به منظور انجام عمليات ضربتي در ارتفاع پست و با سرعت مافوق‏صوت طراحي شد كه قادر به نشست و برخاست در باندهاي كوتاه نيز بود. اين ويژگي، نياز به دارا بودن قابليت پرواز متعادل در سرعتهاي بسيار و سرعتهاي بسيار زياد بود. به طور كلي، هواپيمايي كه جهت سرعتهاي بالا طراحي شده باشد، در سرعتهاي كم، بسيار ضعيف عمل مي‏كند؛ اين ويژگي در جنگنده‏هاي ميگ25 و ميگ31 به خوبي مشهود است و از نقاط ضعف اساسي اين جنگنده‏ها به شمار مي‏رود. به منظور دست‏يابي به كارايي مناسب در سرعتهاي بالا، نياز به طرح بالهاي «متمايل به عقب» يا «دلتاشكل» مي‏باشد؛ در حالي كه چنين بالهايي، در سرعتهاي كم، بسيار ناكارآمد هستند و براي پرواز در سرعتهاي كم، نياز به طرح بالهايي صاف يعني بدون حالت كشيدگي به عقب مي‏باشد. به منظور آنكه هواپيما در هر دو حالت سرعت كم و زياد قابل كنترل و هدايت‎پذيري مطلوب باشد، بالهايي با قابليت تحرك، طرحي مناسب محسوب مي‏‎شوند، و در نهايت براي جنگندهء تورنادو، طرح چنين بالهايي به تصويب رسيد.
به منظور دست‏يابي به كارايي مناسب در سرعتهاي بالا، نياز به طرح بالهاي «متمايل به عقب» يا «دلتاشكل» مي‏باشد؛ در حالي كه چنين بالهايي، در سرعتهاي كم، بسيار ناكارآمد هستند و براي پرواز در سرعتهاي كم، نياز به طرح بالهايي صاف يعني بدون حالت كشيدگي به عقب مي‏باشد. به منظور آنكه هواپيما در هر دو حالت سرعت كم و زياد قابل كنترل و هدايت‎پذيري مطلوب باشد، بالهايي با قابليت تحرك، طرحي مناسب محسوب مي‏‎شوند، و در نهايت براي جنگندهء تورنادو، طرح چنين بالهايي به تصويب رسيد.
هنگامي كه بالهاي جنگندهء تورنادو GR4 به سمت عقب جمع شده‏اند، قابليت پرواز ارتفاع پست با سرعت زياد در اين هواپيما، به واسطهء كاهش نيروي پسا، به شدت افزايش مي‏يابد. وقتي كه بالها به سمت عقب و بدنهء هواپيما در حال جمع شدن هستند، سطح برخورد ناحيهء بالها كاهش مي‏يابد. اين امر باعث كاهش جريان بادهاي آشفتهء پروازهاي ارتفاع پست مي‎شود. بنابراين نه تنها پرواز بسيار آسان‏تري براي خدمه فراهم مي‎‏شود، بلكه هواپيما در وضعيت بسيار پايداري جهت هدفگيري و آزادسازي تسليحات غيرهدايت شونده در پرواز ارتفاع پست قرار مي‏گيرد. تورنادو به نحوي ساخته شده است تا بتواند در باندهاي خاكي يا فرودگاههاي بزرگي كه هدف حملات هوايي قرار گرفته‏اند، نشست و برخاست كند. بنابراين به هنگام طراحي هواپيما، قابليت نشست و برخست در باندهاي كوتاه به عنوان يك ضرورت اساسي در نظر گرفته شد تا جنگنده قادر باشد در باندهاي خاكي كوتاه يا باندهاي اصلي آسيب ديده به خوبي عمل نمايد.
هنگامي كه بالهاي جنگندهء تورنادو GR4 به طور كامل باز شده باشند، هواپيما بيشترين نيروي برا را بدست مي‏آورد، زيرا در اين حالت، مساحت درگير ناحيهء بال، به واسطهء در اختيار بودن حداكثر مساحت درگيري فلپ‏ها و اسلت‏ها، به بيشترين ميزان خود مي‏رسد. در اين حالت، در سرعتهاي كم، نيروي كشش (برا) بسيار بيشتري فراهم مي‏گردد، در نتيجه، حداقل ميزان سرعت جهت فرود فراهم مي‎شود و بالطبع، مسافت كوتاهي نيز جهت فرود مهيا مي‎شود. به طور كلي، وقتي خلبان قصد پرواز در ارتفاع پست را مي‏كند، جهت دست‏يابي به بيشترين مقدار نيروي برا، بالها را با اهرمي كه در كابين تعبيه شده است، به حالت حداكثر ميزان بازشدگي به سمت جلو تغيير مي‏دهد و به هنگام نياز به سرعتهاي بالا، بالها را به طور كامل به عقب مي‏كشد. جنگنده تورنادو GR4 در سه حالت گوناگون پروازي، بسته به موقعيت بالها پرواز مي‏كند: 25 ، 45 و 67 درجه. متناظر با هر درجهء عقب‏رفتگي بالها، سقف سرعتي تعيين مي‎شود؛ اين تغييرات در زاويهء عقب‏رفتگي بالها، در كنار تركيب‏بندي جايگاههاي حمل مهمات در اين هواپيما، تاثير مستقيمي بر روي ويژگي نيروهاي برا و پسا برجاي مي‏گذارد. قابليت پرواز ارتفاع پست با سرعت زياد در اين هواپيما، به واسطهء كاهش نيروي پسا، به شدت افزايش مي‏يابد. وقتي كه بالها به سمت عقب و بدنهء هواپيما در حال جمع شدن هستند، سطح برخورد ناحيهء بالها كاهش مي‏يابد. اين امر باعث كاهش جريان بادهاي آشفتهء پروازهاي ارتفاع پست مي‎شود. بنابراين نه تنها پرواز بسيار آسان‏تري براي خدمه فراهم مي‎‏شود، بلكه هواپيما در وضعيت بسيار پايداري جهت هدفگيري و آزادسازي تسليحات غيرهدايت شونده در پرواز ارتفاع پست قرار مي‏گيرد.

[size=18][color=green]مدل ها :[/color][/size]
[color=red]IDS [/color]
جنگندهء تورنادو IDS در اختيار كشورهاي آلمان، ايتاليا، بريتانيا و عربستان سعودي قرار دارد. اين هواپيما، يكي از پيچيده‏ترين و پيشرفته‏ترين هواپيماهاي جنگي در جهان محسوب مي‎شود و قادر است ضمن جلوگيري از حملات دشمن، عمليات دقيق ضربتي را انجام دهد. اين جنگنده، داراي ميزان بارگذاري بالا، برد پروازي زياد و قابليت مانورپذيري عالي مي‏باشد.
تورنادو IDS به نحوي طراحي شده است كه قادر باشد كليه تسليحات هوايي موجود در انبارهاي ناتو را حمل و پرتاب نمايد، منجمله انواع بمب‏هاي خوشه‏اي، تسليحات ضدباندهاي خزش و تسليحات هسته‏اي. اين جنگنده هچنين داراي قابليت بسيار محدودي در زمينهء نبردهاي هوائيست و تنها قادر به حمل موشكهاي كوتاه‏برد سايدوايندر است. تورنادوهاي نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، با دو حرف GR نام گذاري شده‏اند. جنگنده‏هاي GR1 با كمربندي آبي تيره / سبز تيره رنگ استتار خورده و تحويل شده بودند، اما اين رنگ‏آميزي در اواخر دههء 1990، به خاكستري تيره تغيير پيدا كرد. به هنگام عمليات بر فراز عراق، GR1 ها به رنگ صورتي تيره و به سال 2003 و در جريان آزادسازي عراق، GR4 ها، رنگ به خاكستري روشن درآمدند. همچنين جنگنده‏هاي نيروي دريايي آلمان، با رنگ استتار مشكي / آبي / مسي تيره متمايز مي‎شوند.
امروزه نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا به دنبال جايگزيني تورنادورهاي IDS مي‏باشد. پرندهء جايگزين، مي‏تواند يك هواپيماي سرنشين، يك پهپاد (UAV) و يا يك موشك كروز باشد. گزينه‏هاي مورد نظر براي هواپيماهاي سرنشين‏دار عبارتند از نوع تغيير يافته‏اي از جنگندهء يوروفايتر تايفون (Eurofighter Typhoon) و يا جنگنده F-35 Joint Strike Fighter. اگر جنگندهء تايفون انتخاب شود، اين احتمال وجود دارد كه تغييراتي نظير ايجاد جايگاه دروني حمل تسليحات و همچنين افزايش مخازن داخلي سوخت در آن اعمال شود.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18][color=red]RAF Tornado GR.1:[/color][/size]
جنگنده تورنادوي GR.1 متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا (RAF)، اولين گونهء مشتق شده از جنگندهء ضربتي پاناويا تورنادو مي‏‎باشد كه ويژهء نيروي هوايي سلطنتي ساخته شده است. اولين هواپيما از 228 فروند جنگندهء GR1 به تاريخ 5 ژوئن 1979 تحويل گرديد و اين نوع از تورنادوها، در اوائل دههء 1980 رسمن وارد خدمت شدند. پس از اينكه طرح GR1 قديمي و منسوخ محسوب گرديد، 142 فروند از اين تورنادوها، بين سالهاي 1997 تا 2002 به سطح استاندارد GR4 ارتقاء يافتند.
جنگنده تورنادو، ويژه عمليات ضربتي در ارتفاعات بسيار پست، عليه اهداف متعلق به پيمان ورشو در اروپاي شرقي طراحي و ساخته شده بود. در عمليات ضربتي تورنادو، استفاده از تسليحات متعارف و همچنين بمب‏هاي هسته‏اي نظير WE.177 پيش‏بيني شده بود، با اين حال با پايان دوران جنگ سرد، هرگونه استفاده از تسليحات هسته‏اي ممنوع اعلام گرديد. بزرگترين ويژگي جنگندهء GR.1، «رادار پرواز در ارتفاع پست» (terrain-following radar) مي‏باشد كه امكان پرواز بدون نياز به كنترل دستي خلبان در ارتفاعات بسيار پائين را فراهم مي‏آورد؛ اما مطابق دكترين جديد سازمان ناتو، پرواز در ارتفاعات بسيار پست و در هرگونه شرائط آب و هوايي منع شده است و به جاي آن، مقرر شده است كه جنگنده بر پايهء هدايت اينرسيايي به كمك سامانهء مكان‏ياب جهاني (GPS) مسير پرواز خود را يافته و اصلاح نمايد.
جنگنده‏هاي تورنادوي IDS متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، مجهز به يك سامانهء «فاصله‏ياب ليزري و جستجوگر - نشانه‏گذار اهداف» (LRMTS = Laser Range Finder and Marked Target Seeker) هستند كه در قسمت سمت راست زير بدنه، درست در مقابل محل ارابهء فرود چرخ دماغه نصب شده و ظاهر آن نيز به صورت آئروديناميكي طراحي و صيقل‏كاري شده است. اين سامانه، شامل يك اشعهء ليزر است كه جهت اندازه‏گيري زاويهء يك نقطهء روي زمين نسبت به هواپيما به كار مي‏رود. اين اطلاعات، سپس به وسيلهء سيستم‏هاي الكترونيكي هواپيما جهت استخراج اطلاعات دقيق مربوط به هدف، مورد محاسبه قرار مي‏گيرند. حسگر سامانهء LRMTS همچنين قادر است انرژي ليزر برگشتي از اهداف زميني را كه توسط يگانهاي زميني يا ساير جنگنده‏ها تابانيده شده است دريافت كرده و از آن در جهت شناسايي اهداف استفاده كند. اما اين سامانهء ليزري، قادر نيست بمب‏هاي هدايت ليزري را به سمت اهداف هدايت كند. جنگنده‎‏هاي تورنادويي كه به ايتاليا، آلمان‏غربي و مركز آموزش سه‏مليتي ويژهء جنگندهء تورنادو (Tri-National Tornado Training Establishment) واگذار شده‏اند، داراي سامانهء LRMTS نيستند اما جنگنده‏هاي فروخته شده به عربستان سعودي، مجهز به اين سامانه هستند.
[size=18][color=red]سابقه عملیاتی :[/color][/size]
نخستين عمليات جنگي كه اين جنگنده در آن شركت داشت، جنگ سال 1991 خليج فارس بود. در جريان اين نبرد، نزديك به 60 فروند جنگندهء GR1 متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا در پايگاههاي محرق (واقع در بحرين)، تبوك و ظهران (واقع در عربستان سعودي) استقرار يافتند. نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، در جريان اين جنگ، عملياتي را با نام Operation Granby بر عليه نيروهاي متجاوز عراقي آغاز نمود. در اولين مرحله از اين عمليات، تورنادوهاي GR1 بريتانيا، با بمب‏هاي سقوط آزاد 1000 پوندي (454 كيلوگرمي) به وسيلهء تكنيك بمب‏اندازي موسوم به loft-bombing به محل تجمع نيروها و ادوات زرهي ارتش عراق حمله برده و با استفاده از سامانه و تسليحات ويژهء موسوم به JP233 به باندهاي خزش پايگاههاي هوايي آسيب رساندند تا مانع از عمليات نيروي هوايي عراق شوند.
[color=red]بمباران به روش LOFT:[/color]
Loft در زبان انگليسي به معني ضربه‏اي است كه توپ گلف را در مسير منحني بالا مي‏برد. بمباران به شكل Loft كه گاهي اوقات به آن نيز ( Toss bombing) مي‏گويند يعني روشي خاصي از بمباران كه هواپيماي بمباران كننده به سمت بالا اوج مي‏گيرد و سپس بمب‏هاي خود را رها مي‏كند، اين امر به بمب‏ها، شتاب پيش‏برندهء بيشتري مي‏بخشد. اگر چه اين روش، روشي در جهت عكس بمباران به شكل شيرجه مي‏باشد كه در آن هواپيما به سمت پائين سرازير مي‎شود تا بر روي اهداف مورد نظر خود، نشانه‏گيري نمايد. بمباران به روش Toss یا Loft) اغلب با شيرجه‏اي كوتاه به سمت پائين آغاز مي‏‎شود تا هواپيماي بمب‏افكن به راحتي قادر باشد دماغهء خود را بالا برده و عمل رهاسازي بمب‏ها را انجام دهد). اين امر، باعث افزايش انرژي جنبشي بمب و هواپيما مي‎شود، بنابراين به هواپيما كمك مي‏كند تا ارتفاع صحيح خود را مجددن كسب نمايد.بمباران به روش Toss، اغلب در ارتفاعات پست انجام مي‎شود، كه در حين آن، خلبان، دماغهء هواپيما را در آخرين لحظه، به سمت بالا و تا زاويه‏‎اي كه كمك كند انفجار بمب، منطقه‏اي در سطح افق را بپوشاند كه در حالت پرتاب در ارتفاع پائين، چنين پوشش انفجاري مهيا نمي‏باشد. عمل رهاسازي بمب، اغلب بين زاويهء 35 تا 75 درجه نسبت به سطح افق انجام مي‎شود، اين امر سبب مي‎شود بمب، همانند يك توپ پرانرژي، به سمت مقابل پرتاب شود.
[size=18][color=red]سامانه JP233 :[/color][/size]
سامانهء JP233، سيستم خاص نيروي هوايي بريتانيا است كه شامل يك جفت غلاف جهت حمل صدها بمب كوچك است كه وظيفهء اصلي اين بمبها، حمله و آسيب رساندن به باندهاي خزش هواپيماهاست.
هر جنگندهء تورنادو كه به سامانهء JP233 مجهز شده باشد، بر فراز هدفي كه يك باند خزش جنگنده‏ها مي‏باشد پرواز كرده و به يك باره تمامي ذخيرهء مهمات خود را بر روي هدف رها مي‏كند. اين يك وجههء نامعمول استفاده از مهمات است كه توسط سامانهء JP233 استفاده مي‎شود، زيرا اغلب سامانه‏‎هاي رهاسازي مهمات، بمب‏ها را به شكل سقوط آزاد رها مي‏كنند و باقيماندهء بمب‏ها را در ادامهء عمليات مورد استفاده قرار مي‏دهند. به جز اين، به هنگام استفاده از سامانهء JP233، غلاف دخيره‏سازي مهمات، به يكباره خالي مي‎شود.در جريان جنگ 1991 خليج فارس، 6 فروند از تورنادوها ساقط شدند، كه يكي از آنها متعلق به ايتاليا بود. 4 فروند از جنگنده‏هاي نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، در جريان بمباران، هدف قرار گرفته و ساقط شدند، يكي از تورنادوهاي بريتانيا نيز در جريان رهاسازي تسليحات JP233 هدف قرار گرفت و ديگري نيز هنگامي كه سعي مي‎كرد اهداف خود را با بمب‎هاي هدايت ليزري نشانه رود، هدف قرار گرفت و سرنگون شد.
به دنبال اتمام مرحلهء ابتدايي عمليات جنگ سال 1991، مقرر گرديد جنگنده‏هاي GR.1 در ارتفاعات متوسط به انجام عمليات ضربتي اقدام نمايند. با اين حال به دو علت نبود امكانات مناسب و همچنين فقدان تمرينات كافي جهت انجام صحيح و كامل عمليات ارتفاع متوسط، دولت بريتانيا در يك اقدام اضطراري، اقدام به استقرار دسته‏اي از جنگنده‎هاي Blackburn Buccaneer در منطقه نمود. اين جنگنده‏ها به سامانه‏هاي نشانه‏گذاري ليزري به نام Pave Spike مجهز بودند كه به GR.1 ها اين امكان را مي‎دادند تا بمب‏هاي هدايت شونده با دقت بسيار بالا را رها نمايند.پس از پايان جنگ سال 1991 خليج فارس، جنگنده‏هاي GR.1 نيروي هوايي بريتانيا در (پايگاه علي السالم ) كويت، جهت انجام پرواز بر فراز منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق باقي ماندند، ضمن اينكه اين جنگنده‎ها، در عمليات «روباه صحرا»
(Operation Desert Fox ) كه به سال 1998 بر عليه پايگاههاي نظامي رژيم صدام انجام شد، با هواپيماهاي نيروي هوايي ايالات متحده مشاركت نمودند.
سال 1999، يك سال عملياتي براي تورنادوهاي GR.1 محسوب مي‏گرديد زيرا آنها در جنگ كوزوو شركت جستند. در جريان اولين مرحله از جنگ، اين هواپيماها از پايگاه نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا در آلمان در بروگن (Bruggen) اقدام به عملياتهاي ضربتي دقيق نمودند. مدتي بعد و اندكي قبل از پايان جنگ، اين جنگنده‏ها به جزيرهء كرس (فرانسه) منتقل شدند تا به صحنهء نبرد نزديكتر باشند. پس از پايان جنگ كوزوو، اغلب جنگنده‎هاي GR.1 از رده خارج شدند و آنهايي كه باقي ماندند به سطح استاندارد GR.4 ارتقاء داده شدند. آخرين جنگندهء GR.1 به سال 2003 ارتقاء داده شد و به تاريخ 10 ژوئن 2003، تحويل نيروي هوايي سلطنتي (RAF) شد
[size=18][color=red]Blackburn Buccaneer :[/color][/size]
بلك‏برن بوكانير، جنگنده‏اي ضربتي ساخت بريتانيا است كه در اختيار نيروي دريايي و نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا قرار داشت. اين جنگنده در زمان خود، بهترين جنگندهء ضربتي ارتفاع پست محسوب مي‏گرديد. اين جنگنده‏ها، به هنگام جنگ سال 1991 خليج فارس به خدمت گرفته شدند و آن هنگامي بود كه جهت حمله به اهداف زميني، به قابليت نشانه‏گذاري ليزري اهداف جهت جنگنده‏‎هاي بريتانيايي احساس نياز شده بود. به دنبال آن، اين جنگنده‎ها، بمب‏هاي كوچك هدايت ليزري خود را بر روي اهداف مورد نظر رها ساختند.
[size=18][color=red]TIALD :[/color][/size]
بروز سقوط‏هاي متعدد در بين جنگنده‏‎هاي GR.1، منجر به پياده كرده برنامه‏‎اي جهت نصب سامانه‏اي به نام TIALD بر روي آنها شد. سامانه نشانه‏گذاري ليزري پيش‏اخطار به وسيلهء تصويرسازي گرمايي (Thermal Imaging Airborne Laser Designator) توسط صنايع هوافضاي بريتانيا (BAE Systems) طراحي و ساخته شده است و تنها سامانهء هدايت كنندهء بمب‏هاي ليزري ساخت بريتانيا محسوب مي‎شود
بريتانيا از سري بمب‏هاي هدايت شوندهء ليزري سري Paveway بهره مي‎برد. اولين استفادهء عملياتي از بمب‏هاي هدايت شوندهء ليزري، به وسيلهء جنگنده‏هاي عمودپرواز Harrier نيروي دريايي سلطنتي بريتانيا در جنگ سال 1982 با آرژانتين (جنگ فالكلند) به وقوع پيوست. با اين حال، نشانه‏گيري اهداف به وسيلهء ليزر، توسط پرسنل كنترل كنندهء زميني (forward air controller) و توسط دستگاه نشانه‏گذاري زميني به انجام مي‏رسيدند. به دنبال اين درگيري، نياز به يك سامانهء نشانه‏گذاري از طريق هوا احساس شد.
در جريان جنگ خليج فارس، برخي از جنگنده‏هاي تغييريافتهء تورنادو و بوكانير، عمل نشانه‏گذاري ليزري را براي تورنادوهاي حامل بمب‏هاي ليزري كه اين تغييرات در آنها صورت نگرفته بود، به انجام مي‎رساندند. جنگنده‏هاي بوكانير، حامل سامانهء نشانه‏گذاري Pave Spike بودند كه قابليتهايش بسيار محدود بود و تنها در روشنايي روز قابل استفاده بود. در جريان جنگ سال 1991 خليج فارس، نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، بيش از 6000 عدد بمب هزار پوندي را پرتاب نمود كه حدود 1000 عدد از آنها به وسيلهء ليزر هدايت شدند. تنها در اواخر جنگ، تورنادوهايي كه به دو سامانهء TIALD مجهز بودند، بيش از 200 عدد بمب هدايت ليزري را به سمت مواضع ارتش صدام هدايت كردند.
در حالي كه بمبهاي هدايت ليزري به عنوان يك سلاح كليدي در زرادخانهء ارتش بريتانيا باقي مانده‏اند، با پيشرفتهاي اخير در ساخت سلاح‏‎هاي هدايت شونده، از اهميت آنها اندكي كاسته شده است. با ورود به خدمت موشك کروز دورپرتاب Storm Shadow كه به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، امكان حملات دور از دسترس پدافند هوايي دشمن را مي‏بخشد، امكان در خطر قرار گرفتن هواپيما و خدمه به شدت كاهش مي‏يابد.امروزه بريتانيا در حال توسعهء بمبهاي هدايت شوندهء ليزري Paveway مي‏باشد، كه در جريان آن، سامانهء هدايت پذيري مكان‏‎ياب جهاني (GPS) با سامانهء هدايت كنندهء اين بمب، يكپارچه مي‎شود. اين امر باعث افزايش فوق‏العادهء دقت نشانه‏روي اين بمبها در هواي نامساعد نظير مه غليظ يا دودآلود مي‏‎شود.
[size=18][color=red]RAF Tornado GR.1B :[/color][/size]
جنگندهء تورنادو GR.1B گونهء ويژه و ضدكشتي از GR.1 بود. پايگاه اصلي اين جنگنده‏ها در اسكاتلند (Lossiemouth) واقع بود. اين جنگنده‏ها، جايگزين هواپيماهاي ضدكشتي «بلك‏برن بوكانير» شده بودند و قادر بودند موشكهاي ضدكشتي Sea Eagle را حمل و رها سازند. GR.1B مجهز به راداري جهت شناسايي كشتي‏ها نبود و براي شكار كشتي‏ها، متكي به جستجوگر نصب شده روي موشك بود.
هنگامي كه در اواخر دههء 1990، جنگنده‏هاي ضربتي GR.1 نيروي هوايي سلطنتي در حال ارتقاء به سطح استاندارد GR.4 بودند، ساخت گونهء متناظر با مدل B يعني GR.4B در دستور كار قرار نداشت. با پايان جنگ سرد، اين طور برداشت شده بود كه در درازمدت، به جنگنده‏اي ويژه، جهت عمليات ضدكشتي نياز نمي‏باشد زيرا خطرات احتمالي ناشي از كشتي‏هاي دشمن، كه جنگنده‏هاي GR.1B براي دفع آنها طراحي شده بودند، رو به كاهش بود، ضمن اينكه موشك ضدكشتي Sea Eagle اندك اندك به پايان عمر عملياتي خويش نزديك مي‏شد و به دليل هزينه‏هاي بالا، هيچگونه برنامه‏اي جهت جايگزيني آن تدارك ديده نشده بود.
جنگنده‏هاي تورنادوي GR.1B مجهز به موشك پيشرفتهء ضدكشتي Sea Eagle هستند، كه اين موشك، توانايي فوق‏العاده‏اي جهت امكان دورپرتاب يك موشك ضدكشتي مهلك بر عليه شناورها و ناوهاي هواپيمابر دشمن به آنها مي‏بخشد. توانايي رزمي اين موشك، معادل موشكهاي ضدكشتي Kormoran آلماني، Exocet فرانسوي و Harpoon آمريكايي ارزيابي مي‏‎شود.
در جريان جنگ سال 1991 خليج‏فارس و همچنين جنگ سال 2003 (آزادسازي عراق)، وظيفهء حمله به باندهاي خزش پايگاههاي هوايي عراق، بر عهدهء جنگنده‏هاي GR.1 نيروي هوايي سلطنتي قرار داشت. جنگنده‏هاي GR.1 به واسطهء توانايي فوق‏العادهء در پرواز ارتفاع پست، عمدهء پايگاههاي هوايي عراق را به واسطهء حملات ضربتي از رده خارج كردند و به همين دليل، نيروي هوايي پر زرق و برق عراق كه در سال 1991 داراي حدود 700 فروند جنگنده بمب‏افكن پيشرفته و به‏‎روز بود، و پنجمين نيروي هوايي جهان به شمار مي‏رفت، ظرف چند روز اوّل جنگ، زمين‏گير شد و بيش از 200 فروند از هواپيماهاي عراقي بر روي زمين، هدف بمب‏هاي ليزري جنگنده‏هاي GR.1 و بمب‏افكن‏هاي F-111 آمريكايي قرار گرفتند.ويژگي اصلي جنگنده‏هاي ضربتي GR.1، قابليت پرواز و عمليات در ارتفاع پست بود، به همين دليل اين هواپيماها از ديد رادار و موشكهاي دوربرد سام در امان قرار مي‏گرفتند، ولي پرواز در ارتفاع پست، خطر اصابت گلولهء توپهاي ضدهوايي و موشكهاي دوش پرتاب را به شدت افزايش مي‏داد و به همين دليل، در جريان جنگ 1991 خليج‏فارس، تعداد شش فروند جنگندهء تورنادو، هدف پدافند هوايي قرار گرفتند و اين تجربه، باعث بهينه‏سازي اين جنگنده‏ها به سطح استاندارد GR.4 گرديد.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18][color=red]RAF Tornado GR.4 :[/color][/size]
در اوائل سال 1984، وزارت دفاع بريتانيا، اقدام به تحقيقاتي در مورد به روزآوري جنگنده‏هاي GR.1 و رفع نقائص آنها نمود. (اين طرح به اختصار MLU يا Mid-Life Update شناخته مي‏شود)
اين طرح به روزآوري به سطح استانداردي كه Tornado GR.4 ناميده مي‏شد، قابليتهاي جنگندهء GR.1 را با حفظ توانايي عملياتي آن در ارتفاع پست، در ماموريتهايي با ارتفاع متوسط را نيز بهبود مي‏بخشيد. طرح ارتقاء به سطح GR.4 تا سال 1994، به دليل در نظرگرفتن دروسي كه از جريان جنگ 1991 خليج فارس از عمليات GR.1 ها كسب شده بود، معلق ماند. يكي از مهمترين تغييرات، قابليت انجام عمليات و نفوذ به عمق خطوط دفاعي دشمن از ارتفاع پست به ارتفاع متوسط، با حفظ توانايي عمليات در ارتفاع پست بود. قرارداد ارتقاء به سطح استاندارد GR.4، به سال 1994 بين وزارت دفاع بريتانيا و سازمان هوافضاي اين كشور (BAE Systems) جهت به روزآوري تعداد 142 فروند از جنگنده‏هاي GR.1 به امضاء رسيد. كار ارتقاء به سال 1996 آغاز شد و در سال 2003 پايان يافت.
[color=green]اين ارتقاء، جهت جنگنده‏‎هايي با عمر بيش از 12 سال انجام گرفت و شامل موارد زير بود:
افزودن سامانهء فرانگر مادون قرمز (FLIR)
نمايشگر سربالاي با پهناي ديد وسيع‏تر
بهبود نمايشگرهاي درون كابين
انطباق نور آلات دقيق كابين جهت كاربرد دوربين ديد در شب
سامانه‏هاي جديد آويونيكي
سامانه‏هاي جديد تسليحاتي
به روزرساني كامپيوتر سيستم‏هاي هواپيما
نصب گيرندهء مكان ياب جهاني[/color]
[color=green]کابین[/color]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%285%29%7E55.jpg[/img]
به روزرساني سامانهء تسليحاتي هواپيما، امكان استفادهء اين جنگنده را از آخرين و پيشرفته‏ترين تسليحات تهاجمي نظير موشك كروز پيشرفتهء Storm Shadow و موشك جديد ضدتانك Brimstone را فراهم مي‏آورد، ضمن اينكه استفاده از تجهيزات پيشرفتهء شناسايي نظير غلاف RAPTOR فراهم گشت. در اواخر سال 2006، درون كابين خلبان جنگنده‏هاي GR.4، نمايشگرهاي چندكارهء رنگي (MFD) جديد 12.8 اينچي نصب گرديد و در كابين عقب، به جاي نمايشگر قديمي و دايره شكل رادار، از نمايشگر جديد اطلاعات رادار ساخت BAe Systems به نام TARDIS استفاده شد (.Tornado Advanced Radar Display Information System )سامانهء نمايشگر TARDIS يك «صفحهء نمايشگر فعال كريستال مايع» محسوب مي‏شود. نمايشگر جديد TARDIS قبل از نصب بر روي تمامي جنگنده‏هاي GR4، بر روي هواپيماهاي اسكادران 41 ام نيروي هوايي سلطنتي، كه وظيفهء تست و ارزيابي را بر عهده دارند، نصب گرديد اسكادران 41 ام كه به شكل No. XLI Squadron نيز نوشته مي‎شود، با نام Fast Jet and Weapons Operational Evaluation Unit معروف است و در محل پايگاه نيروي هوايي سلطنتي واقع در ليكلن‏شاير انگلستان استقرار دارد. در سال 2006، جشن 90 امين سالگرد تاسيس اين اسكادران جشن گرفته شد و اين اسكادران، يكي از قديمي‏ترين يگانهاي نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا و جهان محسوب مي‎شود.
[size=18][color=red]RAF Tornado GR.1A / GR.4A :[/color][/size]
جنگندهء GR1.A گونهء شناسايي – جاسوسي جنگندهء تورنادوي IDS نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا محسوب مي‎شود. هرچند جنگنده‏هاي GR.1A نيروي هوايي سلطنتي به سطح استاندارد GR.4A ارتقاء يافته‏اند، اما جنگندهء GR.1A هنوز در خدمت نيروي هوايي عربستان سعودي قرار دارد. با ارتقاء جنگنده‏هاي GR.1 نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا به سطح استاندارد GR.4، جنگنده‏هاي GR.1A نيز عينن به گونهء GR.4A ارتقاء داده شدند. جنگندهء GR.4A به سامانهء داخلي TIRRS يا ( Tornado Infra-Red Reconnaissance System = ) سامانه جستجوگر حساس به اشعهء مادون قرمز) مجهز شده است كه اين سامانه در يك طرف بدنه نصب شده و يك «حسگر جستجوگر شناسايي‏كنندهء خطي» به نام IRLS ياInfra-Red LineScan) ) نيز در قسمت زير بدنه تعبيه شده است. مجموعهء حسگرهاي جنگندهء GR.4A، به جاي مسلسل 27 م م نصب مي‏شوند .نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، سفارش 30 قطعهء كامل بدنه را هم جهت بازسازي بدنهء جنگنده‏هاي GR.1 جهت تبديل به گونهء GR.4A و هم جهت ساخت هواپيماهاي جديد GR.4A ارائه كرده است. ضمن اينكه قرار است 25 هواپيماي ديگر GR1.A نيز به سطح استاندارد GR.4A ارتقاء داده شوند كه با اين حساب، 55 فروند هواپيماي GR.4A در خدمت نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا قرار خواهند گرفت. جنگندهء GR.4A، تمامي قابليتهاي تهاجمي و ضربتي گونهء GR.4 را نيز حفظ كرده است. به هنگام ورود به خدمت غلاف شناسايي RAPTORبه معني غلاف شناسايي هوايي تورنادو Reconnaissance Airborne Pod TORnado) ) كه اين غلاف حاوي حسگرهاي عمده و مهم به كار گرفته شده توسط تورنادوهاي نيروي هوايي سلطنتي مي‏باشد، جستجوگر خطي مادون‏قرمز TIRRS از خدمت خارج خواهد شد.امروزه تيپ هوايي شناسايي – جاسوسي نيروي هوايي سلطنتي مستقر در پايگاه هوايي Marham كه شامل اسكادرانهاي دوم و سيزدهم مي‏باشد، با هواپيماهاي GR.4A و GR.4 هايي كه فاقد حسگرهاي غيرضروري جهت عمليات شناسايي هستند، پرواز مي‏نمايند.
[size=18][color=red]Luftwaffe :[/color][/size]
نيروي هوايي آلمان (Luftwaffe) تعداد 212 فروند جنگندهء تورنادوي IDS را تاكنون دريافت كرده است. به تاريخ 12 ژانويهء سال 2004، وزير دفاع آلمان، پيتر استراك، دستور تغييرات اساسي در ارتش آلمان را صادر نمود. قسمتي اعظمي از اين تغييرات، در واقع نقشه‏اي جهت كاهش ناوگان هواپيماهاي ضربتي آلمان از تعداد 426 فروند در سال 2004 به رقم 265 فروند در سال 2015 بود. تعداد 180 فروند جنگندهء پيشرفتهء Eurofighter Typhoons را جهت تكميل نيروي هوايي آلمان سفارش داده است و بدين ترتيب، تعداد تورنادوهاي عملياتي نيروي هوايي آلمان، تنها 85 فروند خواهند شد.
[size=18][color=red]Marineflieger IDS :[/color][/size]
يگان هوايي نيروي دريايي آلمان كه به Marineflieger معروف است، تعداد 112 فروند تورنادوي IDS را دريافت كرده است. اما در اواخر سال 2004، آخرين يگان تورنادو در اين نيرو، منحل گرديد. بدين جهت، ماموريتهاي رزمي مورد نياز نيروي دريايي آلمان، بر عهدهء جنگنده‏هاي تورنادوي لوفت‏وافه نيروي هوايي گذارده شده است. به دليل واگذار شدن امور رزم دريايي به لوفت‏وافه، واحدهايي از جنگنده‏هاي تورنادوي نيروي هوايي آلمان، به نحوي ارتقاء داده شده‏اند تا قادر به حمل انواع موشكهاي ضدكشتي نیز باشد.
[size=18][color=red]Aeronautica Militare IDS :[/color][/size]
نيروي هوايي ايتاليا (Aeronautica Militare Italiana) تاكنون تعداد 100 فروند جنگندهء تورنادوي IDS را دريافت كرده است. تعداد 57 فروند از اين جنگنده‏ها، تا تاريخ جولاي 2002 عملياتي بودند. به تاريخ جولاي 2002، دولت ايتاليا قراردادي را با نمايندگي مديريت جنگنده‏هاي يوروفايتر و تورنادوي سازمان ناتو ( NATO Eurofighter and Tornado Management ) و با شراكت كمپاني پاناويا جهت بهينه‏سازي اوليهء تعداد 18 فروند جنگندهء IDS منعقد ساخت. صنايع هوافضاي ايتااليا (Alenia Aeronautica) عهده‎‏دار انجام اين بهينه‏‎سازي گرديد و اولين نمونه را به تاريخ سپتامبر 2003 تكميل نمود. اولين مرحله از بهينه‏سازي، شامل مدرنيزه‏سازي سيستم‏هاي آويونيكي هواپيما بود كه شامل نصب راديوهاي ديجيتال جديد و بسيار پيشرفته، افزودن قابليت SATCOM، سيستم تسليحاتي جديد و بسيار پيشرفته جهت حمل بمب‏هاي هدايت ماهواره‏اي وبهينه‏سازي كامل‏تر نيز بازهم به وسيلهء كمپاني Alenia به انجام رسيد. اين بار، قابليتهاي رزمي و ماموريتي هواپيما افزايش يافت، و يك «زيرسيستم كمك دفاعي» به نامDASS يا Defence Aids Sub-System)) و يك سامانهء ارتباطاتي پيشرفته به نام MIDS افزوده گرديد. امروزه تصميم براي بهينه‏سازي كل ناوگان تورنادوهاي ايتاليا، تحت بررسي قرار دارد و امكان دارد به جاي بهينه‏سازي، جنگنده‏هاي جديد و پيشرفتهء يوروفايتر خريداري شوند.
[size=18][color=green]MIDS [/color][/size]
سامانه چندكاره توزيع اطلاعات (Multifunctional Information Distribution System) نام انتخابي سازمان ناتو جهت سيستم ارتباطي مي‏باشد. يك كاربرد فوري سامانهء MIDS، ترمينال حجم پائين (MIDS Low Volume Terminal يا MIDS-LVT مي‏باشد كه اعتبار مالي آن به وسيلهء كشورهاي ايالات متحده، فرانسه، آلمان، ايتاليا و اسپانيا تامين گرديده و به وسيلهء شركتهاي MIDSCO، JV، Thomson CSF، GEC، Siemens، Italtel و Enosa طراحي شده است. ترمينال ديگر، «سيستم راديويي تاكتيكي مشترك» يا Joint Tactical Radio System مي‏باشد كه اكنون به وسيلهء ايالات متحده، در حال طراحي مي‏باشد. يك سيستم قديمي‏تر MIDSسيستم تاكتيكي توزيع اطلاعات مشترك يا ( JTIDS ) مي‏باشد.
[size=18][color=red]گونهء ويژهء دفاع هوايي :[/color][/size]
عمده تفاوت بين گونهء ضربتي IDS با ADV، شامل بدنه‏اي است كه حدود 1.36 متر كشيده‏تر ساخته شده تا بتواند 4 فروند موشك هوا به هواي هدايت شوندهء نيمه‏فعال راداري Skyflash را با خود حمل كند. اين كشيدگي بدنه، محاسن ديگري از قبيل كاهش نيروي پسا، و افزايش ميزان ذخيره‏سازي سوخت را نيز دربردارد. از آنجايي كه بدنه به وسيله بريتانيا ساخته شده است، امكان ايجاد تغييرات بر روي آن در بريتانيا، بسيار راحت‏تر از زماني است كه بالها و يا قسمتي از بدنه به وسيلهء آلماني‏ها ساخته شده باشد.
[color=green]پیشرانه :[/color]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/RB199_Cosford.jpg[/img]
موتورهاي نوع Mk 104 جهت امكان‏پذيري مكش بهتر هوا در ارتفاعات بالا به واسطهء طويل‏سازي قسمت پس‏سوز، بهينه‏سازي شده‏اند. سيستم‏هاي جنگندهء ضربتي IDS، در گونهء ADV با رادار جديد AI.24 Foxhunter ساخت Marconi/Ferranti جايگزين گشته‏اند كه اين رادار پرقدرت، داراي آنتني به طول 2.16 متر مي‏باشد، ضمن اينكه جايگاه مسلسل نيز حذف شده است.
به تازگي، موشكهاي Skyflash با موشكهاي برد متوسط AMRAAM و برد كوتاه ASRAAM جايگزين شده‏اند. به دليل محدوديت مركز بدنه در نصب تسليحات، موشكهاي Skyflash و AMRAAM به شكل شطرنجي نصب مي‏شوند.
از جنگندهء تورنادوي ADV، همواره به علت نداشتن قابليتهاي كامل و صحيح يك جنگندهء شكاري، انتقاد شده است. (در حالي كه انتقاد از چنين هواپيمايي، تنها به علت ناآگاهي از ماموريتي است كه اين جنگنده به منظور اجراي آن ساخته شده است. (هرچند كه انگليسي‏ها، از تورنادوي ADV به عنوان يك شكاري رهگيري دوربرد نام برده‏اند و توانايي شركت در نبردهاي نزديك هوايي را براي آن ضروري ندانسته‏اند، اما بايد توجه داشت كه در يك نبرد تمام عيار، وقوع درگيري‏هاي نزديك هوايي اجتناب‏ناپذير است. مثالي براي اين امر، سرنگوني اغلب جنگنده‏هاي عراقي در طول جنگ سال 1991 خليج فارس است كه در جريان اين جنگ، اغلب نبردهاي نزديك هوايي رخ دادند و جنگنده‏هاي عراقي نيز به وسيلهء‌ موشكهاي كوتاه‏برد حرارت‎ياب سايدوايندر ساقط گشتند.
جنگندهء تورنادوي ADV تنها به منظور پرواز گشت در منطقه‏اي بسيار دور از پايگاه اصلي خود طراحي و ساخته شده است. عمدهء تواني كه از اين شكاري مورد انتظار است، انجام پروازهاي گشت بر فراز درياي شمال و اقيانوس آتلانتيك شمالي مي‏باشد. اين شكاري، بايد اهداف خود را در فواصل بسيار دور رهگيري و شكار نمايد و اين بدان معني است كه قابليت شركت در نبردهاي نزديك هوايي (Dogfight) براي اين هواپيما، مورد توجه و انتظار نمي‏باشد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18][color=red]RAF Tornado F.3 :[/color][/size]
جنگندهء تورنادوي F.3 به تاريخ جولاي 1986 وارد خدمت گرديد. تاكنون تعداد 153 فروند F.3 سفارش داده شده‏اند. جنگنده‏هاي F.3 ابتدا جايگزين هواپيماهاي قديمي Lightning F.6 و F-4 Phantom FGR2 در نيروي هوايي سلطنتي شدند. جنگندهء F.3 در بدو ورود به خدمت، ابتدا با موشكهاي AIM-9 Sidewinder و Skyflash بارگذاري مي‏شد كه موشك Skyflash گونه‏اي از موشك آمريكايي اسپارو (AIM-7 Sparrow) محسوب مي‎شود كه توسط بريتانيا مورد بهينه‏سازي قرار گرفته است.
اولين شركت جنگنده‏هاي F.3 در عمليات رزمي، به سال 1991 و در جريان جنگ خليج فارس به وقوع پيوست. در آن سال، تعداد 18 فروند از اين جنگنده‏ها در پايگاه هوايي ظهران در عربستان سعودي مستقر شدند، اما فرصت درگيري با هيچ يك از جنگنده‏هاي عراقي را نيافتند. به دليل فقدان سامانهء مناسب و پيشرفتهء تشخيص دوست از دشمن (IFF) و همچنين نبود پشتيباني دفاعي كامل، در گشتهاي هوايي دور از فضاي عراق شركت جستند، جايي كه امكان برخورد با هواپيماهاي دشمن بسيار اندك بود.
پس از جنگ سال 1991، عمليات نظامي جهت كنترل منطقهء پرواز ممنوع (no-fly zones) بر فراز آسمان عراق، آغاز گرديد. جنگنده‏هاي تورنادو، مامور پرواز بر فراز منطقهء جنوب عراق گرديدند. ماموريت اين جنگنده‏‎ها از طريق پايگاهي در عربستان سعودي و به نام عمليات Operation Resinate South انجام مي‏شد. در اين عمليات، شش هواپيما درگير بودند. اين عمليات تا سال 2003 و آغاز جنگ بعدي، ادامه يافت. به سال 2003، جهت انجام عمليات Operation Telic، تعداد 14 فروند جنگندهء تورنادو در عربستان سعودي استقرار يافتند. جنگنده‏هاي تورنادوي F.3 متعلق به اسكادرانهاي 43 و 111 شكاري، بر خلاف جنگ سال 1991، پس از اجراي اولين حملهء ضربتي نيروي هوايي ايالات متحده به وسيلهء‌ بمب‏افكن‏هاي B-1، در عمق خاك عراق به اجراي عمليات پرداختند. در عمليات نيز، هيچ درگيري هوا به هوا اتفاق نيفتاد، زيرا جنگنده‏هاي عراقي، يك سورتي پرواز هم انجام ندادند!
[size=18][color=green]برنامهء بقاپذيري (CSP) :[/color][/size]
حقيقت امر اين است كه جنگنده‏هاي F.3 قادر به ادامهء حيات به عنوان يك شكاري رهگير موثر در جنگهاي امروزي نيستند و طبق برنامه، تا سال 2010 از رده خارج خواهند شد. بدين جهت، وزارت دفاع بريتانيا، برنامه‏اي را جهت افزايش و حفظ قابليتهاي اين هواپيماها به نام Capability Sustainment Programme يا CSP پيشنهاد كرده است. اين پروژه، به تاريخ پنجم مارس 1996 مشتمل بر اجراي موارد زير، اعلام گرديد:
يكپارچه‏سازي قابليت فني رادار جهت امكان‏پذيري پرتاب موشكهاي هوا به هواي آمرام و آسرام
[color=green]ارتقاء توان رادار، جهت امكان درگيري همزمان با اهداف چندگانه
بهبود نمايشگرهاي درون كابين خلبان و افسر ناوبر
كامپيوتر و پردازشگر جديد سيستم تسليحات [/color]
مطابق برنامهء CSP، اجزاء غيراستاندارد هواپيما حذف شده، و همچنين برخي بهينه‏سازي، به ويژه در قسمت رادار Foxhunter به اجرا مي‏رسند. با توجه به ايرادات ابتدايي بسياري كه در رادار Foxhunter مشاهده شده بود، برنامهء‌ ارتقاء اين رادار نيز با دشواري قابل اجرا خواهد بود. اين ايرادات زماني سر باز نمودند كه تلاش مي‏شد موشك آمرام به جاي موشك Skyflash جايگزين گردد. بدين جهت، رادار مشمول تغييرات گسترده‏اي باید می‏گرديد تا بتواند موشك آمرام را پرتاب و هدايت نمايد. آنچه كه مورد انتقاد و تنگ‏نظري قرار گرفت، عدم توانايي F.3 جهت بارگذاري كامل با موشكهاي آمرام است. موشك آمرام، از دو مرحلهء به روزرساني مسير توسط رادار هواپيماي پرتابگر، جهت رسيدن به هدف، قبل از فعال شدن جستجوگر دروني خود، بهره مي‏برد. مطابق آنچه در برنامهء به روزرساني CSP اعلام شده بود، فراهم آوردن چنين قابليتي جهت رادار جنگندهء F.3 پيش‏بيني نگشته بود. از آنجايي كه مقرر گشته بود جنگندهء F.3 پيش از سال 2002 عملياتي شود، به ناچار به جاي آمرام، مجبور به استفاده از موشكهاي Skyflash گشتند. بدين جهت چنين تصور مي‏شود كه در برنامهء به روزرساني CSP، توجه چنداني به يكپارچه‏سازي قابليت رادار جهت استفاده از موشكهاي جديد نشده است و هواپيمايي كه تحت اين برنامه به روزرساني مي‎شود، نسبت به نمونهء اوليه، داراي موشكهاي موثرتر و برتري نمي‏باشد. به سال 2002، وزارت دفاع بريتانيا اعلام كرد كه جنگنده‏هاي F.3 بايد مشمول انجام بهينه‏سازي‏هاي بيشتري قرار گيرند تا رادار آنها امكان به روزرساني مياني مسير (mid-course update) پرتاب موشك را حاصل كند.
[color=green]اجاره به ايتاليا :[/color]
در اوائل دههء 1990، نيروي هوايي ايتاليا (AMI) دريافت كه تا زمان دراختيارگيري جنگنده‏‎هاي جديد Eurofighter Typhoon، به هواپيمايي واسطه نياز دارد تا توان نيروي هوايي خود را تقويت نمايد. اين جنگنده‏هاي مي‏بايست در كنار هواپيماهاي قديمي F-104 Starfighter كه اندك اندك به پايان حيات خويش مي‏رسيدند، عملياتي شوند، به ويژه با لحاظ اينكه جنگنده‏هاي جديد مي‏بايست چندمليتي بوده و قادر به ايفاي عملياتهاي كشورهاي عضو ناتو باشند. جنگنده تورنادوی ADV از بين جنگنده‏هايي نظير F-16A/B برگزيده شد. به سال 1994، دولت ايتاليا قصد خود را جهت اجارهء تعداد 24 فروند جنگندهء تورنادوي F.3 از نيروي هوايي بريتانيا به مدت ده سال اعلام كرد. در آن زمان، انتظار مي‏رفت جنگنده‏هاي جديد Eurofighter Typhoon در حدود سال 2000 وارد خدمت شوند.
اولين پروازهاي آموزشي خلبانان ايتاليايي به تاريخ مارس 1995 در پايگاه هوايي Coningsby متعلق به نيروي هوايي سلطنتي آغاز شد. در اين آموزشها، از روشهاي تجربه شدهء خلبانان بريتانيايي در پايگاههاي Coningsby و Cottesmore بهره گرفته شد. اولين جنگندهء F.3 به تاريخ 5 جولاي 1995 تحويل شد و در همان روز به سمت پايگاهش در ايتاليا پرواز كرد. تحويل اولين دسته تا پايان سال 1996 محقق گرديد. دستهء دوم بين فوريه تا جولاي 1997 تحويل شدند و اين جنگنده‏ها، تا حدي مشخصات فني بهتري داشتند. تورنادوهاي نيروي هوايي ايتاليا، اولين عمليات رزمي خود را در جريان بحران كوزوو به سال 1999، در عمليات موسوم به Operation Allied Force به صورت گشتهاي هوايي بر فراز يوگوسلاوي به انجام رساندند.
در سال 2000، با تاخير زيادي كه در تحويل جنگنده‏هاي Eurofighter به وقوع پيوسته بود، نيروي هوايي ايتاليا، به دنبال تهيههواپيماي واسطه‏اي ديگري مي‏گشت. در همان زمان، بازهم جنگندهء تورنادو در نظر گرفته شده بود، و اين موضوع در زماني بود كه آنها در نظر داشتند جنگنده‏هايي كه اجاره مي‏كنند، حداقل مطابق برنامهء به‏روزرساني CSP، ارتقاء يافته باشند. اما اين امر به دليل هزينه‏هاي بالا، تحقق نيافت و نيروي هوايي ايتاليا، تعداد 34 فروند جنگندهء مستعمل F-16A/B متعلق به نيروي هوايي ايالات متحده را به جاي آنها انتخاب كرد. تا سال 2003، نيروي هوايي ايتاليا، تمامي تورنادوهاي اجاره‎‏اي را به نيروي هوايي سلطنتي بازگرداند و آخرين تورنادو نيز به تاريخ 7 دسامبر 2004 وارد پايگاه هوايي Saint Athan شد ضمن اينكه يك تورنادو هم در نيروي هوايي ايتاليا باقي ماند.
شكاري تورنادوي ADV در نيروي هوايي ايتاليا، داراي سرويس‏دهي بسيار ضعيفي بود. اين موضوع در حالي بود كه اگر ايتاليا ناوگاني از تورنادوهاي ضربتي IDS را به خدمت خود در مي‏آورد، هيچگاه دچار عدم دسترسي ناگهاني به قطعات يدكي و موتورهاي موجود در انبارهاي نيروي هوايي سلطنتي نمي‏شد، ضمن اينكه تورنادوي IDS، امكان شركت نيروي هوايي ايتاليا را در برنامه‏هاي آموزشي ناتو و عملياتهاي ضربتي فراهم مي‏آورد.
[size=18][color=red]جنگندهء ضدرادار Tornado F.3 :[/color][/size]
برنامه‏اي جهت بهينه‏سازي‏هاي بيشتر، تا اوائل سال 2003، اعلام نشده بود كه يكي از اين بهينه‏سازي‏ها، انطباق موشك ضدرادار ALARM با اين هواپيما جهت امكان‏پذيري شركت اين جنگنده در عمليات موسوم به شكستن پدافند هوايي دشمن يا SEAD بود.
گيرنده‏هاي اخطار راداري جنگندهء F.3 بر پايهء مكان تشعشعات پرقدرت ساتع شده از منبع كار كرده كه از اين روش براي پيدا كردن مكان دقيق آنتن رادار دشمن استفاده مي‏كند. جنگندهء F.3 تغييريافته كه مشمول طراحي جديد جهت شناسايي محل رادار دشمن شده است، در خدمت اسكادران يازدهم نيروي هوايي سلطنتي (RAF XI Squadron) قرار دارد.
[size=18][color=green]آينده :[/color][/size]
پس از 19 سال حضور در نيروي هوايي سلطنتي، جايگزين جنگنده‏هاي F.3 اكنون در چشم‏انداز به خدمت‏گيري قرار گرفته‏اند. توليد انبوه جنگنده‏هاي Eurofighter Typhoon كه قرار است جايگزين تورنادوها شوند، آغاز شده است. واحد ارزيابي كنندهء عملياتي جنگنده‏هاي Typhoon به سال 2004 تشكيل گرديد. در سال 2005، اولين اسكادران جنگنده‎هاي Typhoon وارد خدمت گرديد و تا سال 2010، تمامي جنگنده‏هاي F.3 از خدمت در نيروي هوايي سلطنتي خارج و روانهء موزه‎‏ها شوند. در جريان تحولات جديدي كه پس از اعلام جنگ با تروريسم در جهان به وقوع پيوست، ديدگاه و برنامهء‌ نويني براي نيروهاي نظامي بريتانيا تدوين گرديد كه قسمتي از اين برنامه، كه به تاريخ 21 جولاي 2004 توسط وزير دفاع وقت بريتانيا – جف هون – اعلام شد، شامل كاهش تعداد جنگنده‏هاي F.3 از سه اسكادران به يك اسكادران بود. طبق اين برنامهء ‌اعلام شده، تعداد 16 فروند تورنادو تا زمان ورود به خدمت اولين سري از جنگنده‏هاي Typhoon در خدمت باقي خواهند ماند
[size=18][color=green]ویژگی های عمومی:[/color][/size]
خدمه : 2 نفر
طول : 16.72 متر
فاصله دو بال از هم :13.91 در حالت باز و د 8.66 در حالت بسته
ارتفاع : 5.95
سطح بال : 26.6 متر مربع
وزن خالی : 13890 کیلوگرم
حداکثر وزن برخواست : 28000 کیلوگرم
پیشرانه : دو موتور توربوفن TURBO-UNION RB199 با توان33 کیلو نیوتون و و حداکثر 77 کیلو نیوتون با پس سوز
حداکثر سرعت: 2417کیلومتر (2.32 ماخ)
برد عملیاتی :1390 کیلومتر
سقف پرواز : 15240متر
نرخ صعود :76.7 متر در ثانیه
توان حمل : 9000 کیلوگرم از انواع تسلیحات (9تن)

[color=green]منابع:[/color]
[url=http://www.centralclubs.com]منبع[/url]
[url=http://en.wikipedia.org]منبع[/url]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18][color=green]تصاویر بیشتر [/color][/size] :(

[color=red]Su24 Fencer[/color]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%288%29%7E43.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%288%29%7E43.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%281%29%7E57.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%281%29%7E57.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%284%29%7E56.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%284%29%7E56.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%285%29%7E54.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%285%29%7E54.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%287%29%7E47.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%287%29%7E47.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2817%29%7E10.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2817%29%7E10.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2816%29%7E12.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2816%29%7E12.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2813%29%7E17.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2813%29%7E17.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2811%29%7E19.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2811%29%7E19.jpg[/img][/url]
[color=green]سوخو 24 ایران با تجهیرات:[/color]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2812%29%7E19.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2812%29%7E19.jpg[/img][/url]

[color=red]F-111Aardvark[/color]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%281%29%7E58.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%281%29%7E58.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%287%29%7E48.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%287%29%7E48.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2810%29%7E32.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2810%29%7E32.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2812%29%7E20.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2812%29%7E20.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2813%29%7E18.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2813%29%7E18.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2825%29%7E4.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2825%29%7E4.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2823%29%7E5.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2823%29%7E5.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2816%29%7E13.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2816%29%7E13.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2815%29%7E11.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2815%29%7E11.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2814%29%7E12.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2814%29%7E12.jpg[/img][/url]

[color=red]Panavia Tornado [/color]

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%282%29%7E59.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%282%29%7E59.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%283%29%7E57.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%283%29%7E57.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%284%29%7E57.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%284%29%7E57.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%286%29%7E54.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%286%29%7E54.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2818%29%7E8.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2818%29%7E8.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2815%29%7E12.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2815%29%7E12.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%2810%29%7E33.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%2810%29%7E33.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%289%29%7E34.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%289%29%7E34.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_%287%29%7E49.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1_%287%29%7E49.jpg[/img][/url]

با تشکر از جناب [size=18]Last war [/size] و [size=18]آقا سعید[/size] بابت اصلاحات تاپیک
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]منتقل شد به مقایسه هواگردها و تسلیحات هوایی
LAST-WAR[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
راستی کسی خبر داره سوخو-۲۴ های ایران هم از نظر رادار و الکترونیک ارتقا پیدا کردن یا نه :(

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دستت درد نکنه سینا جان
خیلی کامل بود
استفاده کردیم
فکر نکنم هیچ دو هواپیمایی باشن که تا بحال مقایسه شون نکرده باشی:(
تقریبا توی یک دوره در حال بازنشستگی اند؟ نه ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]تقریبا توی یک دوره در حال بازنشستگی اند؟ نه ؟[/quote]
بله تقريبا در يک دوره آمدند و در يک دوره خواهند رفت

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.