mph1

قطعنامه ي 1975

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

دوستان كسي مي دونه قطعنامه ي 1975 چي هست يك مورد فورس ماژوري هست لطفا سريع كمك كنيد!ممنون.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تصویر
شوراي امنيت پس از مشورت هاي فراوان و با توافقات اصولي به عمل آمده در 29 تيرماه 1366 (20 ژوئيه 1987) در جلسه شماره 2750 خود طرح قطعنامه اي را كه قبلاً روي كلمه به كلمه آن توافق شده بود، به اتفاق آرا به تصويب رساند. طرح قطعنامه توسط اعضاي دائم شورا تهيه و نظريات اعضاي غير دائم نيز تا حدودي ملحوظ شده بود.



متن قطعنامه 598

شوراي امنيت، با تأييد مجدد قطعنامه 582 (صادره 1986) خود، با ابراز نگراني عميق از اين كه علي رغم درخواست هايش براي آتش بس، منازعه بين ايران و عراق به شدت سابق با تلفات شديد انساني و تخريب مادي ادامه دارد، با ابراز تأسف از آغاز و ادامه منازعه، همچنين با ابراز تأسف از بمباران مراكز صرفاً مسكوني غير نظامي، حملات به كشتيراني بي طرف يا هواپيماهاي كشوري، نقض قوانين بين المللي انسان دوستانه و ديگر قوانين ناظر بر درگيري مسلحانه، به ويژه كاربرد سلاح هاي شيميايي برخلاف الزامات پروتكل 1925 ژنو، با ابراز نگراني عميق نسبت به احتمال تشديد و گسترش بيشتر منازعه، مصمم گرديد به تمامي اقدامات نظامي بين ايران و عراق خاتمه بخشد، معتقد گرديد كه مي بايد يك راه حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار بين ايران و عراق به دست آيد.

با يادآوري مفاد منشور ملل متحد، به ويژه تعهد همه دُوَل عضو به حل اختلافات بين المللي خود از راه هاي مسالمت آميز، به نحوي كه صلح و امنيت بين المللي و عدالت به مخاطره نيافتد، با حكم به اين كه در منازعه ما بين ايران و عراق زمينه صلح حاصل شده است، با اقدام بر اساس مواد 39 و 40 منشور ملل متحد:

1- خواستار آن است كه به عنوان يك قدم اوليه جهت حل و فصل (مناقشه) از راه مذاكره، ايران و عراق يك آتش بس فوري را رعايت كرده، به تمامي عمليات هاي نظامي در زمين، دريا و هوا خاتمه داده و تمامي نيروهاي خود را بدون درنگ به مرزهاي شناخته شده بين المللي بازگردانند.

2- از دبيركل درخواست مي كند كه يك تيم ناظر ملل متحد را براي بررسي، تأييد و نظارت بر آتش بس و عقب نشيني نيروها اعزام نمايد و همچنين از دبيركل درخواست مي نمايد با مشورت طرفين درگير، تدابير لازم را اتخاذ نموده، گزارش آن را به شوراي امنيت ارایه نمايد.

3- مصرانه مي‌خواهد اسراي جنگي آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال كنوني، بر اساس كنوانسيون سوم ژنو 12 اوت 1949، بدون تأخير به كشور خود بازگردانده شوند.

4- از ايران و عراق مي خواهد با دبيركل در اجراي اين قطعنامه و در تلاش هاي ميانجي‌گرانه براي حصول يك راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در خصوص تمام موضوعات موجود، منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد، همكاري نمايند.

5- از تمامي كشورهاي ديگر مي خواهد كه حداكثر خويشتنداري را مبذول دارند و از هر گونه اقدامي كه مي تواند منجر به تشديد و گسترش بيشتر منازعه گردد، احتراز كنند و بدين ترتيب اجراي قطعنامه حاضر را تسهيل نمايند.

6- از دبيركل درخواست مي نمايد كه بامشورت با ايران و عراق، مسأله تفويض اختيار به يك هيأت بي طرف براي تحقيق راجع به مسووليت منازعه را بررسي نموده و در اسرع وقت به شوراي امنيت گزارش دهد.

7- ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نياز به تلاش هاي بازسازي با كمك هاي مناسب بين المللي، پس از خاتمه درگيري تصديق مي گردد و در اين خصوص از دبيركل درخواست مي كند كه يك هيأت كارشناسان را براي مطالعه موضوع بازسازي و گزارش به شوراي امنيت تعيين نمايند.

8- همچنين از دبير كل درخواست مي كند كه با مشورت با ايران و عراق و ديگر كشورهاي منطقه، راه هاي افزايش امنيت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.

9- از دبيركل درخواست مي كند كه شوراي امنيت را در مورد اجراي اين قطعنامه مطلع نمايد.

10- مصمم است براي بررسي اقدامات بيشتر جهت رعايت و اجراي اين قطعنامه در صورت ضرورت جلسات ديگري مجدداً تشكيل دهد.

در تحليل قطعنامه از نظر صوري و شكلي اهم نكات قابل توجه عبارتند از:

1- عنوان قطعنامه 598، نظير قطعنامه هاي پيشين «وضعيت مابين ايران و عراق» نيست، بلكه براي اولين بار قطعنامه تحت عنوان «منازعه بين ايران و عراق» صادر شده است.

2- اين قطعنامه چه از نظر شكلي و چه از نظر ماهوي توصيه نيست، بلكه تصميم برخاسته از اعتقاد شوراي امنيت است و اين موضوع علاوه بر محتواي قطعنامه، در آغاز پاراگراف هاي 1، 7، 8 و 10، قسمت مقدماتي و پاراگراف 10 اجرايي، صراحت دارد. اگر چه در اين مورد تناقضي وجود دارد و آن اين كه در بعضي موارد (اشاره به تعهد دولت ها به حل مسالمت آميز اختلافات خود و بندهاي 3، 4، 5 و 6، قسمت اجرايي قطعنامه) حالت قطعنامه توصيه است، اما به هر حال حالت آمريت قطعنامه غالب است.

3- از نظر حجم و تعداد كلمات به كار برده شده، اين قطعنامه مفصل ترين قطعنامه صادره است.

4- اين قعطنامه به اتفاق آرا صادر گرديد.

5- از نظر فاصله زماني، قطعنامه 598 با قطعنامه قبلي (588) آن، نه ماه و نيم فاصله دارد. اين بدان معنا نيست كه همچون فواصل ساير قطعنامه ها، شوراي امنيت جنگ عراق با ايران را به حال خود رها كرده باشد، بلكه در تمام اين مدت شورا به مشورت هاي فشرده خود براي تنظيم قطعنامه جامعي كه فصل مشترك نظريات شورا، عراق و ايران باشد، مشغول بود.

6- وضعيت جبهه هاي جنگ چنان كه ذكر شد، به صورتي بود كه نگراني شورا را باعث گرديده بود. به عبارت ديگر، اگر چه قطعنامه 598 حاصل مدت ها مذاكره و مشورت بود، ولي مقطع زماني صدور آن جالب است. هم احتمال تشديد و هم احتمال گسترش جنگ موجب نگراني شورا شده بود. مقصود از تشديد جنگ، نزديك شدن قواي ايران به بصره و عمليات پي در پي در داخل خاك عراق بود و مراد از گسترش جنگ، نزديك شدن قواي ايران به مرزهاي عراق و كويت، همچنين درگيري در خليج فارس گسترش يافته بود. ايران قطعنامه 598 را نه رد كرد و نه قبول. از جمله استدلال هاي جمهوري اسلامي ايران توسط سخنگوي وقت شوراي عالي دفاع، جناب آقاي رفسنجاني بيان شده است:

« پيش از اين به علت جهت گيري هاي ناعادلانه قطعنامه هاي شوراي امنيت، ما اين قطعنامه ها را نمي پذيرفتيم. اما در اين قطعنامه نكات مثبتي ديديم كه حاضر شديم، پيرامون آن مذاكره كنيم. جمهوري اسلامي ايران قطعنامه 598 را به طور كلي رد نكرده است، چون در آن جاي بحث مي بيند. توقع ديگران اين است كه ما قطعنامه را كلاً رد كنيم يا بپذيريم، نكته منفي آن اين است كه مي گويد به محض شروع مذاكره و پيش از شناسايي متجاوز و محاكمه آن، آتش بس اعلام شود و ما اين بند را قبول نداريم، بند مربوط به معرفي متجاوز مي تواند به عنوان تنها كليد حل مسايل به شمار آيد و اين نكته ي مثبتي است، اما بايد پيش از اعلام آتش بس انجام شود، ما به امريكا سوءظن داريم و مي دانيم به محض اعلام آتش بس، آنان در عمل صادق نخواهند بود.

بنابراين ما نمي توانيم چنين مخاطره اي را بپذيريم. ما مي گوييم اول متجاوز معرفي شود و بعد راه براي حل مسايل جدي هموار خواهد شد. معلوم است كه محاكمه و تنبيه متجاوز و بازپرداخت غرامت از همين اقدام آغاز خواهد شد. اگر اين جابه جايي در بندها انجام شود، راه هموار خواهد شد.»

اين موضعگيري نزديك به يك سال ادامه داشت. بهترين منطق و دليلي كه براي اتخاذ اين موضع (نه ردّ و نه قبول) مي توان اقامه كرد، اين است كه جمهوري اسلامي ايران به دليل عدم تحقق كامل نظرياتش قطعنامه را نپذيرفت.

اما به خاطر توجهي كه به اصول مورد نظر ايران در قطعنامه شده بود و به دليل اين كه با توجه به شرايط سياسي و بين المللي بيش از اين امكان امتياز گرفتن از شورا وجود نداشت و اصولاً به خاطر «روز مبادا» قطعنامه را رد هم ننمود.



موضع عراق در قبال قطعنامه ي 598

در 22 ژوئيه 1987، اجلاس مشترك شوراي فرماندهي انقلاب و رهبري حزب بعث به رياست صدام، براي بررسي قطعنامه 598 تشكيل و در دهمين جلسه قطعنامه مورد پذيرش و استقبال قرار گرفت و آمادگي عراق براي همكاري با دبيركل و شوراي امنيت در جهت اجراي آن و نيل به حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه منازعه اعلام گرديد. نهايت آن كه آمادگي ايران براي قبول جدي و با حسن نيت قطعنامه و اجراي آن و اطاعت بدون قيد و شرط از آن، شرط اساسي التزام عراق به قطعنامه عنوان گرديد. در اين جلسه قرار شد، مواضع مذكور توسط وزير امور خارجه عراق به دبيركل و شوراي امنيت اعلام گردد. سخنگوي دولت عراق نيز در اين خصوص اظهار داشت:

«عراق آماده است قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل را كه در آن دستور آتش بس فوري داده شده است، بپذيرد، مشروط بر آن كه ايران نيز اقدام مشابهي انجام دهد، تعهد عراق نسبت به اين قطعنامه به پذيرش صريح و بدون قيد و شرط ايران بستگي دارد.»

طارق عزيز وزير امور خارجه عراق نيز در ملاقات خود در تاريخ 23 ژوئيه با دبيركل، مواضع عراق را تكرار كرد. همچنين سفير عراق در امريكا طي مصاحبه اي در همان روز، خبر از واكنش عراق نسبت به قطعنامه داد.

اما پاسخ رسمي عراق به قطعنامه 598 در تاريخ 14 اوت به دبيركل اعلام شد: «... عراق از قطعنامه 598 استقبال مي نمايد و آماده است براي اجراي آن با دبيركل و شوراي امنيت همكاري كند.»



پذيرش كامل قطعنامه از طرف جمهوري اسلامي ايران

در مورد پذيرش كامل قطعنامه 598، امام خميني «س» پيام مهمي به ملت ايران فرستادند. در قسمتي از اين پيام آمده بود:

« و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسأله ي بسيار تلخ و ناگواري براي همه و به ويژه براي من بود، اين است كه من تا چند روز قبل، معتقد به همان شيوه ي دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراي آن مي ديدم، ولي به واسطه حوادث و عواملي كه از ذكر آن فعلاً خودداري مي كنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامي كارشناسان سياسي و نظامي سطح بالاي كشور – كه من به تعهد و دلسوزي و صداقت آنان اعتماد دارم – با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنوني آن را به مصلحت انقلاب و نظام مي دانم و خدا مي داند كه اگر نبود انگيزه اي كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قرباني شود، هرگز راضي به اين عمل نمي بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود، اما چاره چيست؟ همه بايد به رضايت حق تعالي گردن نهيم... ديروز روز امتحان الهي بود كه گذشت و فردا امتحان ديگري است كه پيش مي آيد... قبول قطعنامه از طرف جمهوري اسلامي ايران به معناي حل مسأله جنگ نيست. با اعلام اين تصميم حربه تبليغات جهانخواران عليه ما كند شده است... ملت ما هم نبايد فعلاً مسأله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام مي كنيم كه هدف ما تاكتيك جديد در ادامه ي جنگ نيست... در اين روزها ممكن است، بسياري از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايد و نبايدها كنند – كه هر چند اين مسأله به خودي خود، يك ارزش بسيار زيباست – اما اكنون وقت پرداختن به آن نيست … من باز مي گويم، قبول اين مسأله براي من از زهر كشنده تر است، ولي راضي به رضاي خدايم و براي رضايت او اين جرعه را نوشيدم و نكته اي كه تذكر آن لازم است در قبول اين قطعنامه فقط مسوولان كشور ايران با اتكاي خود تصميم گرفتند. تصميم امروز فقط براي تشخيص مصلحت بود … بدانيد كه پيروزي از آن شماست.»

سرانجام در تاريخ 17 ژوئيه 1988 (26/4/1367) سفير و جانشين نماينده دائمي ايران در سازمان ملل متحد، عين مرقومه ي حضرت آيت الله خامنه اي رييس جمهور وقت ايران را خطاب به دبيركل سازمان ملل، براي وي ارسال و درخواست كرد كه به عنوان سند شوراي امنيت منتشر گردد.



فرازهايي از نامه رياست جمهوري وقت درباره پذيرش قطعنامه 598 به اين شرح است:

«درودهاي گرم همراه با بهترين آرزوهاي مرا براي موفقيت آن عالي جناب در تلاش براي برقراري صلح و عدالت بپذيريد. همان طور كه به خوبي استحضار داريد، آتش جنگي كه به وسيله رژيم عراق در 22 سپتامبر 1980، باتجاوز عليه تماميت ارضي جمهوري اسلامي ايران آغاز گرديد، اينك ابعاد غير قابل تصوري به خود گرفته است كه كشورهاي ديگر و حتي غير نظاميان بي گناه را نيز در شعله هاي خود گرفته است.

در چنين موقعيتي، تلاش هاي جنابعالي براي اجراي قطعنامه ي 598 (1987) حائز اهميت ويژه اي است. جمهوري اسلامي ايران پيوسته كمك و پشتيباني خود را نسبت به شما در حصول به اين هدف مبذول داشته است. در اين زمينه ما مصمم گرديديم كه رسماً اعلام داريم جمهوري اسلامي ايران، به خاطر اهميت حفظ جان انسان ها و برقراري عدالت و صلح و امنيت منطقه اي و بين الملللي قطعنامه ي 598 (987) شوراي امنيت را مي پذيرد. ما اميدواريم كه اعلام رسمي اين موضع جمهوري اسلامي ايران به شما در ادامه تلاش هايتان كه هميشه مورد پشتيباني و استقبال ما بوده است، كمك نمايد.»

در همين مورد آقاي هاشمي رفسنجاني رييس وقت مجلس شوراي اسلامي و سخنگوي شوراي عالي دفاع اظهار داشتند:

«مصلحت انقلاب و ملت هاي ايران و عراق و منطقه اين است كه قطعنامه مذكور پذيرفته شود… ايران تا به حال خواستار آن بود كه ابتدا كميته تعيين متجاوز تشكيل شود، ولي با توجه به شرايط جديدي كه پيش آمده از آن شرط خود صرف نظر مي كنيم... متأسفانه تبليغات جهاني، ما را جنگ افروز و جنگ طلب معرفي كرده، صدام و حزب بعث متجاوز كه تمام قوانين را نقض كرده، ولي چون يك شعار مشخص دارد، يعني قطعنامه را پذيرفته و حاضر به قضاوت بين المللي است، به صورت عوام فريبانه، صلح طلب معرفي شده است، با اين كار، يعني قبول قطعنامه ي 598، ما نشان داده ايم كه در اين زمينه انعطاف پذير هستيم… ما قطعنامه را هرگز ردّ نكرده بوديم، بلكه شروطي روي آن گذاشتيم و اين اواخر روشن شد كه ممكن است حوادث تلخي در منطقه اتفاق افتد كه نقطه عطف آن سقوط هواپيماي ايراني توسط امريكا بود.»



برقراري آتش بس

پس از پذيرش رسمي قطعنامه ي 598، از طرف ايران و انجام مذاكرات با دبيركل سازمان ملل متحد، آتش بس ميان طرفين از تاريخ 29 مرداد 1367، (20 اوت 1988) برقرار شد. شوراي امنيت سازمان ملل متحد در تاريخ 18 مرداد 1367 قطعنامه 619 را تصويب كرد كه به موجب آن، گروه ناظران نظامي ايران و عراق و سازمان ملل متحد (يونيماك) تشكيل و عازم مرزهاي ايران و عراق شد. نيروهاي يونيماك حدود 400 نفر بودند كه از 25 مليت مختلف تشكيل شده بود و در دو كشور مستقر شدند. وظايف نيروهاي يونيماك عبارت بود از:

1- تأييد، تحكيم و نظارت بر آتش بس

2- نظارت بر عقب نشيني نيروها به مرزهاي شناخته شده ي بين المللي

3- كمك به طرفين براي حل مسايل محلي كه احتمالاً در مورد تعيين دقيق خطوط مرزي و عقب نشيني به مرزهاي بين ا لمللي و يا تيراندازي اتفاقي پديد آيد.

4- كمك به طرفين براي ايجاد يك منطقه حايل در طول مرزهاي دو كشور



آغاز مذاكرات صلح

نخستين دور مذاكرات صلح بين ايران و عراق با نظارت سازمان ملل متحد، در سوم شهريور 1367، به طور رسمي در ژنو آغاز شد. در اين مذاكرات دولت عراق دو پيش شرط را مطرح كرد:

1- لايروبي اروند رود

2- آزادي كشتيراني در خليج فارس

ايران اعلام نمود كه نه پيش شرطي دارد و نه پيش شرطي را از طرف مقابل مي پذيرد. عراق با در اختيار داشتن بخشي از خاك ايران، تصور مي كرد كه مي تواند براي گرفتن امتياز، ايران را تحت فشار قرار دهد. از طرف ديگر، طرح آزادي كشتيراني در خليج فارس، مطابق با درخواست دولت هاي غربي بود و به همين جهت از عراق حمايت مي كردند.

به علت پافشاري عراق در مورد درخواست هايش و عدم پذيرش آن از طرف ايران، پيشرفتي در مذاكرات صورت نگرفت. از اين رو براي شكست بن بست مذاكرات، دبيركل سازمان ملل متحد در 9 مهر 1367، طرحي مشتمل بر 4 ماده به شرح زير به دولتين ايران و عراق پيشنهاد كرد:

1- آزادي كشتيراني در خليج فارس

2- دادن اولويت به حل و فصل مسأله شط العرب (اروند رود)

3- توافق در مورد مراحل مبادله ي اسراي جنگي

4- عقب نشيني نيروهاي دو كشور به مرزهاي بين المللي

دبيركل سازمان ملل، در اين طرح خواست هاي عراق را مورد توجه قرار داده بود، اما اين طرح نيز با شكست مواجه شد. به دنبال آن، دبيركل، «يان الياسون» نماينده ي ويژه ي خود را مأمور پيگيري اجراي قطعنامه ي 598، نمود. وي در سال هاي 1367 و 1368، دوبار به تهران و بغداد سفر كرد، اما نتوانست موافقت دولتين ايران و عراق را براي آغاز مذاكرات صلح و اجراي قطعنامه ي 598، به دست آورد.

ايران در سال 1368، براي شكستن بن بست مذاكرات، پيشنهاد عقب نشيني همزمان نيروها و مبادله ي اسرا را مطرح كرد، اما عراق بار ديگر پيشنهاد عقب نشيني نيروها را به مرزهاي بين المللي موكول به حل مسأله ي اروند رود كرد، و اعلام داشت:

تا زماني كه ايران حق حاكميت عراق بر اروند را نپذيرد، عقب نشيني انجام نخواهد شد.

دولت عراق در اتخاذ اين موضع از حمايت كشورهاي عربي نيز برخوردار بود. در قطعنامه ي كنفرانس سران عرب در مراكش در خرداد 1368، آمده است:

كنفرانس، همبستگي كامل خود را با عراق جهت حفظ وحدت و يكپارچگي خاك خود و حاكميت عراق بر شط العرب (اروندرود) را مورد تاكيد قرار مي دهد. اين مسأله در اجلاس كميته دائمي همكاري هاي عربي – افريقايي در كويت نيز تكرار شد.

حمايت هاي يك طرفه ي رهبران عربي از عراق موجب پافشاري اين كشور در مواضع خود و در نتيجه ادامه ي بن بست مذاكرات صلح شد. علاوه بر آن برخي از دولت هاي غربي نيز منافع خود را در ادامه ي بن بست مذاكرات صلح مي ديدند. دولت هاي مذكور به ويژه امريكا، خواستار ادامه ي حالت «نه جنگ نه صلح» تا زماني كه تغييري در سياست خارجي ايران نسبت به غرب مشاهده نشود، بودند.

در اين ميان دولت شوروي سابق، از اجراي قطعنامه 598، حمايت مي كرد و خواستار خروج نيروهاي عراقي از اراضي اشغالي بود. گنادي گراسيموف سخنگوي وزارت خارجه ي شوروي در خرداد ماه سال 1368، اظهار داشت:

شوروي از قطعنامه 598، سازمان ملل حمايت مي كند و تأكيد دارد كه نيروهاي عراق بايد ضمن خروج از سرزمين هاي ايران در نوار مرزي قرار داد 1975، الجزاير استقرار يابند.

پذيرش مجدد عهدنامه 1975 الجزاير12 روز بعد از اشغال كويت، يعني در 24 مرداد 1369 (14 اوت 1990) راديو بغداد نامه ي رييس جمهوري عراق مبتني بر پذيرفتن عهدنامه 1975 را قرائت كرد. در اين نامه خطاب به رييس جمهور ايران آمده است:

« با اين تصميم ما، ديگر همه چيز روشن شده و به اين ترتيب همه آنچه را كه مي خواستيد و بر آن تكيه مي كرديد، تحقق مي يابد و ديگر اقدامي جز مبادله اسرا باقي نمي ماند.»

به دنبال اقدام ياد شده، عقب نشيني نيروهاي عراقي از خاك ايران در مدت 5 روز به مرزهاي بين المللي انجام شد. در اين زمان عراق 2363 كيلومتر مربع از اراضي ايران را در اشغال خود داشت. شهرهاي مهران، قصر شيرين، خسروي، نفت شهر، سومار، مناطق باويسي، موسيان، كوشك، شلمچه، ارتفاعات كله قندي، كنجان چم، ارتفاعات قلاويزان، طلائيه، فكه و شرهاني از جمله شهرها و مناطق تحت اشغال نيروهاي عراقي بود. با اين حال عراقي ها برخي از مناطق را هم چنان در اشغال خود نگاه داشتند. وسعت اين مناطق حدود 600 كيلومتر مربع بود و عراق مدعي بود كه: به موجب معاهده ي 1975، ايران بايد مناطق ميمك، زين القدس و سيف سعد را به عراق واگذار كند و شاه از واگذاري اين مناطق به عراق خودداري كرده بود.

يكي از بهانه هاي عراق براي لغو عهدنامه 1975 و تجاوز به ايران در سپتامبر 1980، همين مسأله بود. اين مناطق در ابتداي جنگ به اشغال نيروهاي عراقي درآمد. وسعت اين مناطق به گفته ي عراق حدود 300 كيلومتر مربع است. در حالي كه دو برابر اين رقم مي باشد. به دنبال اعلام عقب نشيني عراق، هيأتي تحت عنوان «هيأت نظارت بر عقب نشيني، پاكسازي ميادين مين، تعيين محل و نصب ميله هاي مرزي جديد» براساس عهدنامه ي 1975، بود. به موجب عهدنامه ي مذكور 750 ميله مرزي در طول 1250 كيلومتر مرزهاي دو كشور نصب شده بود. در طول جنگ حدود 450 ميله مرزي جا به جا و يا تخريب شد و فقط 250 ميله ي مرزي سالم برجا ماند. مختصات اين ميله ها در ضميمه ي پروتكل مربوط به علامت گذاري مجدد مرز زميني بين ايران و عراق 1975، آورده شده است. به همين جهت بر اساس اسناد مذكور و نقشه هاي موجود، محل نصب اين ميله ها مشخص مي باشد.

inam etelaat kalel :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سامان جان منبع مطالبی را که پست میکنید هم ذکر کنید. :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سامان جون دمت گرم كم كم دارم باور مي كنم كه عقل كلي وبا اين سرعت به نظرم ماشين چاپ مياي در ضمن دستت درد نكنه موضوع خيلي اورژانسي بود :lol: :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.