jarmenkill

خاطرات شهدا

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

شهید غلامحسین اخلاصی بروجنی:

ملت ایران نباید انقلاب اسلامی و امام خود را فراموش کنند

شهید غلامحسین اخلاصی بروجنی در بخشی از وصیت‌نامه خود آورده است: از برادران عزیز مى‌خواهم تا آنجایى که می‌توانند به این انقلاب کمک بکنند و این انقلاب را تا سر حد پیروزى پیش ببرند و امام خود را فراموش نکنید.

 

 دفاع‌پرس

https://s8.uupload.ir/files/2345127_233_axm8.jpg

 

شهید «غلامحسین اخلاصی» فرزند عزت‌الله چهاردهم فروردین ۱۳۴۳ در بروجن به دنیا آمد، دانش‌آموز دوم دبیرستان بود که از طرف بسیج در جبهه حضور یافت؛ ششم فروردین ۱۳۶۱ در عملیات فتح‌المبین به شهادت رسید.

متن زیر وصیتنامه این شهید گرانقدر است که ۸ روز قبل از شهادت به رشته تحریر درآورده است:

(بسم رب الشهداء) ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون نپندارید آن‌هایی که در راه خدا کشته شده‌اند مرده‌اند، بلکه آن‌ها زنده‌اند و نزد خدایشان روزى مى‌خورند.

باسلام و درود به‌رهبر انقلاب اسلامى ایران، این‌پیرمرد جماران و این نایب برحق امام زمان، آن امام عزیز که در عصر من زندگى مى‌کرد و می‌کند و من نتوانستم بطور احسن از آن استفاده کنم از گفتار آن، از عمل آن و از مهربانى آن و جاى بسى تاسف است براى من و حال نمیدانم اسم این را نامه بگذارم یا وصیت‌نامه.

امروز چهارشنبه ۲۷ اسفند ۶۰ شاید بعد از ظهر براى عملیات برویم و امکان شهید شدن ما هست، اگر لیاقت شهید شدن را داشته باشیم که آن را هم نداریم، ولى اگر شهید شدم اول از امام میخواهم که مرا ببخشد چونکه من فرزند کوچک او هستم و او مرا نمى‌شناسد مرا ببخشد چونکه من نتوانستم بطور دلخواه از گفتار او و از پیام او استفاده بکنم و شاید نتوانستم او را بشناسم؛ و پیام من به مردم قهرمان‌پرور و شهیدپرور ایران، مردمى که با جان دل توانستند در پشت جبهه‌ها عمل و کار خود را بکنند و توانستند با کمک‌هاى خود چنان مشت محکمى بر دهان آمریکا و دیگر ابرقدرت‌ها بزنند که دیگر آن‌ها فکر خود را بکنند و گور خود را گم بکنند، چونکه شما به آن‌ها فهماندید که ما کشورى هستیم که بر روى پاى خود استوار هستیم و خواهیم بود و کسى نمى‌تواند کوچک‌ترین حرف زورى بزند.

پیام من به شما و دیگران این است که کمک‌هاى خود را کم نکنید و بتوانید چنان مشت محکمى بردهان ضد انقلاب بزنید که دیگر نتوانند کوچک‌ترین قدمى و یا کوچک‌ترین حرفى برعلیه انقلاب ما بردارند و بتوانند این انقلاب را تا انقلاب مهدى (عج) استوار سر جاى خود نگهدارند، به این حرف‌هاى ضد انقلاب گوش ندهید و تا سر حد جان مقاومت بکنید تا آن‌ها سرنگون بشوند و کوچک‌ترین اثرى از آن‌ها در این مملکت نباشد و در دعاهاى شب شرکت بکنند و دعا براى رزمندگان را هیچوقت فراموش نکنند.

امیدوارم که این پیام کوچک من به شما برسد و دومین پیام خود را با فرستادن سلام براى دوستان و برادران میفرستم و از شما می‌خواهم که اگر ما به درجه شهادت رسیدیم راه ما را ادامه بدهید و نگذارید خون شهیدان به هدر برود، خون شهیدانى که از کربلاى امام حسین (ع) تا کربلاى ایران شهید شده‌اند؛ و از برادران عزیز مى‌خواهم تا آنجایى که می‌توانند به این انقلاب کمک بکنند و این انقلاب را تا سر حد پیروزى پیش ببرند و امام خود را فراموش نکنید.

با فرستادن سلام به پدر و مادر عزیز و مهربانم که گذاشتند من به جبهه بیایم، مخصوصا پدر عزیز که باید بگویم شهادت‌نامه مرا امضاکردى و اجازه دادى که به «هل من ناصر ینصرنى» حسین زمان خود جواب بدهم، از شما می‌خواهم که اگر شهید شدم هیچ‌گونه ناراحتى به خود راه ندهید و گریه نکنید تا بتوانید به ضد انقلاب بفهمانید که ما تا سر حد امکان مى‌جنگیم و پدر عزیز از تو می‌خواهم که بعد از شهادت من یک پرچم سبز بر بالاى در بزنى به سکوت یک هفته، و آواى قرآن در منزل باشد و امیدوارم که مرا حلال‌کنى، همینطور تو مادر عزیز، امیدوارم شیرت را حلالم کنى و موقعى که سر قبر من مى‌روید از خدا بخواهید که مرا بیامرزد و مرا ببخشد.

 

https://defapress.ir/fa/news/646232/ملت-ایران-نباید-انقلاب-اسلامی-و-امام-خود-را-فراموش-کنند

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شهید «سید یوسف کابلی»

مهندس «سید یوسف کابلی» فرمانده یگان ذوالفقار تیپ ۱۱۰ خاتم‌الانبیاء (ص) بود که بعد از سال‌ها جهاد در جبهه‌های کردستان و جنوب، سحرگاه روز هجدهم بهمن سال ۱۳۶۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

 دفاع‌پرس

https://s8.uupload.ir/files/2329478_938_hvo.jpg

 

ام و نام خانوادگی: سید یوسف کابلی
محل تولد: تهران
تاریخ تولد: ۲۹ آبان‌ ۱۳۳۵ 
درجه: سردار
یگان: تیپ ۱۱۰ خاتم‌الانبیاء (ص) تهران
مسئولیت: فرمانده یگان ذوالفقار تیپ ۱۱۰ خاتم‌الانبیاء (ص)
تاریخ شهادت: ۱۸ بهمن ۱۳۶۵
سن: ۳۰
محل شهادت: 

مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران

 

https://s8.uupload.ir/files/2329619_763_s6h7.jpg

شهید «علیرضا ناهیدی» نفر اول سمت راست

«سید یوسف کابلی» ۲۹ آبان‌ سال ۱۳۳۵ خورشیدی در یکی از جنوبی‌ترین مناطق تهران چشم به جهان گشود. پدرش «سید اشرف» و مادرش، «حبیبه» نام داشت. از کودکی با قرآن و اهل بیت (ع) انس گرفت. به همت مادرش قرآن حفظ می کرد و قبل از این که به مدرسه برود، تعداد زیادی از سوره‌های کوچک قرآن را حفظ بود. سید پس از پایان دوره ابتدایی وارد دبیرستان «اشرف» و در دوره متوسطه، از شاگردان نمونه در زمینه‌های علمی و اخلاقی محسوب شد. او دوره متوسطه را با موفقیت به پایان رساند و با معدل عالی در رشته ریاضی دیپلم گرفت.

با معلم‌ها و دوستانش بحث‌های جنجالی علمی راه می‌انداخت. خیلی وقت‌ها نادرستی قضیه‌های ریاضی کتاب درسی را اثبات می‌کرد. بیشتر اوقات در خانه می‌ماند و کتاب می‌خواند. به کتاب‌های علمی و مذهبی علاقه داشت. در عین تلاش و ممارست در عرصه علم، در ورزش هم کم نمی‌گذاشت و در رشته کاراته کمربند سیاه گرفت.

سال ۱۳۵۵ در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت قبول شد. دانشگاه، شکل جدیدی به شخصیتش داد. فعالیت‌های اجتماعی ـ مذهبی را آنجا شروع کرد. روحیات مذهبی و هوشیاریش، او را به مبارزه و فعالیت‌های سیاسی کشاند.

در بحبوحه انقلاب اسلامی به چالوس برگشت و به برپایی راهپیمایی‌ها، پخش اعلامیه‌های امام خمینی (ره)، مبارزه با ساواک، برگزاری جلسات سخنرانی، ساختن مواد منفجره و تصرف شهربانی پرداخت. دانشگاه‌ها که باز شد به تهران برگشت.

سید یوسف در دانشگاه و در کنار تحصیل به عنوان یک بسیجی با سپاه همکاری می‌کرد و در مساجد نیرو‌های مردمی اسلحه‌شناسی آموزش می‌داد.

ازدواج با یک بانوی پاسدار/ ارادت سید یوسف به شهید ناهیدی

در خرداد ۱۳۵۹ به عضویت رسمی سپاه درآمد. پس از عضویت در سپاه به عنوان فرماندهی یک گردان از نیرو‌های سپاه به کردستان اعزام شد. او به مدت ۲۰ ماه در جبهه‌های کردستان ماند و تحت فرماندهی احمد متوسلیان در مریوان عملیات‌ها شرکت کرد.

اواخر زمستان ۶۰ علیرضا ناهیدی یک گردان توپخانهی غنیمتی عراقی‌ها را به او سپرد تا برای عملیات بیت المقدس راه‌اندازی کند. با این که پای راستش به شدت آزارش می‌داد، این ماموریت را انجام داد و در مدتی خیلی کوتاه توپ‌های ۱۲۲ م. م را آمادهی عملیات کرد. از این‌رو او را می‌توان از جمله بنیانگذاران توپخانه و ادوات سپاه و تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) نامید، چرا که به همراه شهید «علیرضا ناهیدی» و شهید «محسن نورانی» تلاش زیادی برای پاگرفتن توپخانه تیپ انجام داد. کابلی به همراه دیگر همرزمانش در مریوان، از جمله کسانی بود که هسته‌های اولیه فرماندهی تیپ ۲۷ را تشکیل داد و پس از شهادت ناهیدی و نورانی، فرماندهی تیپ ادوات ذوالفقار را برعهده گرفت.

زمستان سال ۱۳۶۰ ترکش به پای راست و کمرش اصابت کرد. ترکش به نخاعش آسیب رساند و پای راستش را فلج کرد. زمانیکه در تهران بستری بود با معرفی و وساطت دوستانش، با یکی از خانم‌های عضو سپاه - سرکار خانم افضلی فر - آشنا شد و ازدواج کرد. ثمره زندگی، دو فرزند پسر به نام‌های «حسین» و «علیرضا» بود. که شهید کابلی به جهت علاقه‌اش به شهید «علیرضا ناهیدی» و یک شهید دیدبان، نام دو فرزندش را همنام آن‌ها انتخاب کرد تا راهشان را ادامه دهند.

بعد از عملیات «بدر» در سال 1363 دوباره برگشت دانشگاه و درسش را تمام کرد و مهندس مکانیک شد. موضوع پایان‌نامه‌اش را با موضوع طراحی و ساخت ماسوره خمپاره که یکی از نیاز‌های جبهه بود به پایان برد اما متاسفانه ناتمام ماند. بلافاصله پس از اتمام درس به جبهه برگشت و در عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ شرکت کرد.

شهید کابلی در عملیات‌های مسلم ابن عقیل (ع) مسئولیت عملیات توپخانه قرارگاه نجف اشرف را عهده گرفت و در عملیات والفجر مقدماتی، معاون طرح و برنامه تیپ ذوالفقار بود و در والفجر یک، حاج همت او را به عنوان فرمانده تیپ سلمان لشکر ۲۷ برگزید. در این عملیات بود که تک‌تیرانداز‌های عراقی سید یوسف را در محاصره انداختند و زانوی پای راستش که فلج بود دوباره به شدت مجروح شد.

در والفجر ۳ حاج همت او را به عنوان معاون تیپ پیاده مکانیزه ذوالفقار لشکر و در والفجر ۴ و خیبر و بدر و پس از شهادت علیرضا ناهیدی به فرماندهی تیپ ذوالفقار لشکر برگزید. او مسئولیت راه‌اندازی یگان ذوالفقار تیپ تازه تاسیس ۱۱۰ خاتم‌الانبیاء (ص) تهران را قبول کرده بود که شهید شد.

آخرین نماز صبح

یکی از همرزمانش روایت کرده است: عملیات کربلای ۵ تازه شروع شده بود و کابلی به خط رفته بود که بچه‌های یگان ذوالفقار را سر و سامان بدهد. ازسر شب تا سحر با آن پای مجروح راه رفت و کار کرد. سپیدهی صبح را که دید در یکی از سنگر‌های خط مقدم شلمچه به نماز ایستاد. نافلهی صبح را خواند و در حال ادای نماز صبح بود که تیر مستقیم تانک دشمن سنگرش را به آسمان برد.

بعد از سال‌ها جهاد در جبهه‌های کردستان و جنوب، سرانجام مهندس سید یوسف کابلی در سحرگاه روز هجدهم بهمن سال ۱۳۶۵ به درجه رفیق شهادت نائل آمد. مزار او در بهشت زهرای تهران است.

 غسل شهادت

جانباز فیروز احمدی، فرمانده دیدبانان گردان بریر (ادوات) تیپ ۱۰ حضرت سیدالشهدا (ع) و تیپ ۱۱۰ خاتم (ص) در خصوص منش شهید کابلی گفته است: یوسف، رزمندگان را به کار وتلاش تشویق میکرد. در مواجهه با حق، متواضع و متین و در برخورد با باطل، قاطع بود. منش و اخلاق یوسف به گون‌های بود که پس از گذشت سه ده از شهادتش یاد و خاطرهاش در میان رزمندگان زنده است.

برادر شهید کابلی برایم روایت کرد: زمانی که یوسف دانشجو بود، پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها برای کار به آجرپزی میرفت. او نذر کرده بود که با دهن روزه به افراد نیازمند کمک کند.

احمدی ادامه داد: شهید کابلی داوطلبانه به عنوان مشاور وارد یگان تیپ ۱۱۰ ادوات و گردان ذوالفقار شد. دیدبانی و ادوات را در روز‌های شروع کار تیپ ۱۱۰ خاتم الانبیاء با یوسف تمرین میکردیم. از طرف دیگر به دلیل تازه تاسیس بودن تیپ امکانات بسیار محدودی داشتیم به همین دلیل یوسف شبانه روز تلاش میکرد تا امکانات مورد نیاز رزمندگان را محیا کند. او چه از نظر کاری و چه از نظر اخلاقی یک الگو بود.

مسئولیت‌های شهید کابلی به ترتیب تاریخ

https://s8.uupload.ir/files/2329701_560_6r7g.jpg

وی با اشاره به آخرین دیدارش با شهید کابلی اظهار کرد: شب قبل از شروع عملیات کربلای ۵ یوسف اصرار داشت تا غسل شهادت انجام دهد. امکانات بهداری به نسبت رزمندگان بهتر بود به همین جهت به همراه محبی و کابلی به بهداری به نزد دکتر سعید درخشان که آن زمان دانشجوپزشکی بود رفتیم تا درخواست کنیم یوسف در آنجا غسل شهادت انجام دهد.

احمدی افزود: زمانی که عملیات شروع شد ما در سنگری تطبیق اتش را بر عهده داشتیم، کلیه درد شدیدی گرفتم. به همین جهت من به عقب برگشتم و یوسف در سنگر بود و ادامه کار را انجام می‌داد. چون موقع انتقال من به بیمارستان امولانس ما چپ کرد و مجروح شدم. چند روزی طول کشید تا به خط مقدم برگشتم، خبر شهادت یوسف را شنیدم.

تنها بدقولی سید یوسف!

محمد حیدری آخرین دیدارش را با شهید اینگونه بیان کرد: صبح روز شهادت در محور شلمچه به من گفت: «برادر حیدری چایی و صبحانه را آماده کن من میرم بازدید خط و تا نیم ساعت دیگه برمی‌گردم.» به اتفاق برادر جمشید محبی و یکی از دیدبان‌ها رفتند، اما ایشان به موقع برنگشتند. با توجه به اینکه ایشان در نظم و قول زبان زد همه بودند با خود گفتم حتما برایش اتفاقی افتاده است. برادر مرتضی اردستانی هم نگران و پیگیر حالشان شد تا اینکه غروب خبر رسید یوسف شهید و جمشید محبی نیز مجروح شده است.

به همت یوسف طرح شهید ناهیدی به اتمام رسید

سید محسن خوشدل از نیرو‌های ضدزره لشکر محمدرسول الله (ص) گفت: شهید کابلی را شخص مدیر، صابر و مدبر می‌شناسم. او فردی است که در عملیات فتح المبین، توپخانه ۱۲۲ میلیمتری سپاه را راه میاندازد. او پس از عملیات بدر، پایان نامهاش را به دانشگاه ارائه داد و با دریافت مدرک مهندسی مکانیک مجددا راهی میدان نبرد شد. به همت یوسف طرح شهید ناهیدی به اتمام رسید.

وصیت نامه شهید سیدیوسف کابلی

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

این سطر جاده‌ها که به صحرا نوشته اند یاران رفته از قلم پا نوشته اند

لوح مزار‌ها همه سر بسته نامه‌ها است
کز آخرت به مردم دنیا نوشته اند

با درود به پیشگاه مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و با درود و سلام خدمت امام امت، پدر بزرگوار و یار دلسوز این امت؛ و با سلام خدمت امت اسلامی و شهیدپرور ایران.

چند کلمه‌ای صحبت و درددل این بنده‌ی حقیر است که در بارگاه خدا از کوچک‌ترین ذرات هستی به شمار می‌رود، با امتی به این مبارکی و عظمت که دل پیامبر اکرم (ص) را شاد کرده اند.

اولاً حلالیت می‌خوانم از خدای مهربان، از این همه غفلت و گناه که عمری را تباه کردم و حلالیت می‌خواهم از خانواده‌های شهدا و فرزندان شهدا که نور چشم ما و روشنی بخش دل‌های منجمد و سیاه ما هستند و شاید تا به حال در لحظات زندگی در سنگر حق علیه باطل، قصوراتی از این بنده حقیر سرزده باشد.

پروردگارا! سرانجام این امت زجر کشیده و یاران دلسوز امام زمان (عج) را که ما از دور مشاهده شان می‌کنیم به خیر و رحمت خود مزین بگردان.

غرض از این مزاحت این که‌ای یاوران امام، لحظه‌ها لحظه‌های سرنوشت و انتخاب است. حقی که خدا به هر انسانی عطا نموده و به حول و قوه الهی و برکت امام عزیز و برکت خون شهدا و عزت اسلام، ما را در این مسیر قرار داده، ما بندگانی را که روسیاهی مان به خدا ثابت شده، غریق رحمت فرموده است. عزیزان این لحظه‌ها و این زمان را انتخاب کنید. انتخابی خالصانه و برای خدا که هیچ آخر و عاقبتی بهتر از آنی نیست که خدا برای ما پسندیده و هدایت کند.

«الله و فقنا لما تحب وترضی»

این زنجیر‌ها و تکه چوب‌ها و استخوان‌های ته مانده و پوسیده‌ی آمال دنیوی و مادیات بیش از حد زندگی، غیر از گندیده شدن انسان و گمراهی وی از راه اسلام راستین و تنبل شدن آدمی و وابسته کردن او به لحظه‌ها و روز‌های عمر فانی که در نهایت فقط مویی سپید می‌ماند و حاصل عمری تمام گناه، هیچ نفعی ندارد و انتخاب همان راه سرخ ابا عبدالله الحسین علیه السلام و تمام انبیا عظام و شهدای اسلام است.

انتخاب، همان انتخاب «از خود و از دار و ندار و هستی گذشتن» و همه چیز را به خدا سپردن است. انتخاب، همان انتخاب عشق به الله است و از همه وجود و آسایش و هستی گذشتن و در ذات وجود الهی و اراده و مشیت الهی حل شدن است.

لحظه‌های عمر در حال گذر است و ما یک دفعه بیدار می‌شویم و خدای مهربان و بزرگ ان شاء الله ما و شما را برای اسلام انتخاب کرده است و پیروزی نهایی از آن ماست، چون خط اباعبدالله الحسین علیه السلام همین است.

پس از همه‌ی نفاق و دورویی و کینه و تنبلی حتی اگر به مقدار یک ذره و برای یک بار هم که شده گذشت کنید و امام را و خط امام را با گوشت و خون و مشت و چنگال محافظت کنید که اگر خورشید و ماه نبود، تمام عمر در ظلمت و اصلاً، شاید نیست بودیم.

دل خانواده‌ی شهدا را به دست آورید که پیش خدا این‌ها عزیزند. بارال‌ها قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و امام امت را نسبت به ما امت اسلامی ایران و ان شاء الله همه‌ی مسلمین، نرم و مهربان و شاد بگردان.

سید یوسف کابلی
۵ / ۱۲ / ۱۳۶۲

 

https://defapress.ir/fa/news/643348/شهید-سید-یوسف-کابلی

  • Like 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

روایت غم‌بار جانباز دفاع مقدس از مظلومیت رزمندگان ایرانی در کربلای ۵

دفاع پرس

جانباز حاج غلامعلی رضایی که چندی پیش در بیمارستان خاتم‌الانبیا (ص) بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسید در عملیات کربلای ۵ از ناحیه دست راست و پای راست قطع عضو شده بود.

2400985_730.jpg

 

جعفر طهماسبی از همرزمان وی در خاطره‌ای از این یادگار دفاع مقدس اظهار داشت: سال ۱۳۶۹ با جمعی از خانواده شهدا و رزمندگان لشکر ۱۰ در ایام عید به بازدید مناطق عملیاتی در جنوب رفتیم. آن روز‌ها راهیان نور هنوز عمومی نشده بود. فقط موقع تحویل سال اتوبوس‌های ما در خرمشهر بود و هنوز مردم به شهر برنگشته بودند. از مسیر خرمشهر که بلد بودیم با سختی اتوبوس‌ها را به سمت شلمچه و منطقه عملیات کربلای ۵ بردیم. همین جایی که الان یادمان شهدای کربلای ۵ بنا شده و مسیر جاده امام رضا (ع) مقابل نونی‌ها قرار دارد.

طهماسبی افزود: در این منطقه بچه‌های گردان حضرت زینب (س) عملیات کرده بودند و حاج غلامعلی فرماندهی آن‌ها را بر عهده داشت. با اصرار از ایشان خواستیم که قدری در مورد نبرد در این نقطه برای خانواده شهدا روایتگری کند. با اکراه پذیرفت. می‌فهمیدیم که در حال خودش نبود، می‌شد رعشه را در وجودش دید. از یک خاکریز بالا رفت تا صدا به همه برسد و روایتش را با سلام بر سیدالشهدا (ع) شروع کرد.

وی بیان کرد: او گفت که اینجا کربلا و عاشورا بود. خودم سر‌ها و دست و پا‌ها را دیدم که در اینجا از بدن‌ها جدا می‌شد. خودم دیدم شیر بچه‌های شما مادران، چه دلاورانه به دل دشمن می‌زدند. او بغض می‌کرد و اشکش جاری می‌شد و وقتی بغض می‌کرد صدایش جوهره نداشت. یکجا گفت می‌خواهید ترسیم کنم به زبان خودمانی در این معرکه چه خبر بود؟ اینجا بوی کباب شدن بچه‌ها مشام را پر می‌کرد تصور کنید ۵۰ مغازه کباب فروشی با هم دارند کباب می‌پُرزند و دود پختن کباب یه محله را پر کند، بچه‌ها اینجا اینگونه مقابل آتش‌های دشمن پرپر زدند، اینجا حقیقتا گروهان تبدیل به تیم شد.

طهماسبی گفت: حاجی خودش می‌لرزید و گریه می‌کرد و تمام جمع با گریه این فرمانده دلاور گریه می‌کردند. می‌گفت من هم قاطی رفتنی‌ها بودم، دست و پایم اینجا قطع شد، اما شهادت روزی من نشد و از قافله جا ماندم. من در مسیر برگشت وقتی تنها شدیم گفتم حاج غلامعلی تو را به خدا دیگر اینطوری روایتگری نکن. او هم با مهربانی که یک خُرده خشونت درش بود به من گفت: بچه، چرا اصرار کردی من خاطره بگویم؟! من که آمدم اینجا حالم عوض شد انگار همه‌ی آنچه دیده بودم مثل یک فیلم مقابلم گذشت.

https://defapress.ir/fa/news/655909/روایت-غم‌بار-جانباز-دفاع-مقدس-از-مظلومیت-رزمندگان-ایرانی-در-کربلای-۵

 

**به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، جانباز ۷۰ درصد شهید حاج غلامعلی رضایی به همرزمان شهیدش پیوست.

جانباز شهید حاج غلامعلی رضایی از فرماندهان گردان حضرت زینب سلام الله علیها لشگر10 بود که در عملیات کربلای 5 حماسه آفرید و از ناحیه دست راست و پای راست قطع عضو گردید.

این جانباز بزرگوار صبح روز شنبه نوزدهم اسفندماه، به علت صدمات شیمیایی و مجروحیت در بیمارستان خاتم الانبیاء(ص) به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پیکر مطهر این جانباز شهید ساعت ۱۰ صبح یکشنبه ۲۰ اسفندماه در قطعه ۵۳ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران آرام گرفت. از این جانباز سرافراز ۳ فرزند دختر و یک فرزند پسر به یادگار مانده است.

https://tehran.navideshahed.com/fa/news/565124/جانباز-۷۰-درصد-شهید-حاج-غلامعلی-رضایی-به-همرزمان-شهیدش-پیوست

  • Like 2
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مصاحبه دیده نشده شهید زاهدی در جریان عملیات بدر سال ۶۱+ فیلم

دفاع پرس

 سردار محمدرضا زاهدی با نام جهادی ابومهدی از فرماندهان پیشکسوت دوران دفاع مقدس و از همرزمان فرماندهان شهیدی، چون حاج حسین خرازی، حاج احمد کاظمی و مصطفی ردانی پور بود.

2425583_189.jpg

سردار محمدرضا زاهدی متولد ۱۱ آبان ۱۳۳۹ در اصفهان، در سال ۱۳۵۹ به سپاه پاسداران پیوست و در طول جنگ تحمیلی از فرماندهان میانی سپاه بود و فرماندهی تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم را از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵ برعهده داشت.

او در فاصله سال‌های ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۰ فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) بود و در سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران را برعهده داشت. وی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۵ با حفظ سمت فرمانده قرارگاه ثارالله نیز شد و از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ معاونت عملیات سپاه پاسداران را هم برعهده داشت. سردار زاهدی از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۵ در نیروی قدس سپاه فعالیت می‌کرد و فرمانده سپاه سوریه و لبنان بود.

وی سرانجام پس از سال‌ها مجاهدت روز ۱۳ فروردین سال جاری در حمله موشکی توسط رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق به شهادت رسید و پیکرش در گلستان شهدای اصفهان و در بین مزار شهیدان خرازی و ردانی پور به خاک سپرده شد.

شهید زاهدی در جریان عملیات بدر در زمستان سال ۶۳ فرماندهی تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم را برعهده داشت که مصاحبه‌ای کوتاه از این شهید در این عملیات منتشر شده است که در ادامه می‌بینید.  https://defapress.ir/files/fa/news/1403/1/18/2425584_759.mp4

 

https://dnws.ir/002lj0

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.