امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

مفاهيم مرتبط با مدل :

معمولاً مفهوم مدل با مفاهيم معادل ديگر از قبيل نظريه، الگو و شبيه سازي اشتباه مي شوند. که نيازمند بيان تعريف معاني آنها بوده تا با مفهوم مدل اشتباه نشوند.

نظريه: «نظريه مجموعه اى از مفاهيم است كه به نحوى منطقى تنظيم شده و رابطه احتمالى ميان دو پديده يا بيشتر را بيان مى كند. به بيان ديگر، نظريه به تبيين روابط نسبتاً پايدار ميان واقعيت هاى عينى مى پردازد و هدفش كشف روابط بين پديده هاست.

هرچند مدل در اصل يک ابزار توصيف کننده نيست، ولي به صورت بندي نظريه کمک مي کند. مدل نشان دهنده روابط است و به خاطر اينکه رابطه مدل و نظريه خيلي زياد است، اغلب با هم اشتباه مي شوند. جهش از مدل به نظريه اغلب به قدري سريع است که به نظر مي رسد مدل نظريه است. مدل اغلب بيشتر از هر مفهوم ديگري به شکل نظريه ظاهر مي شود.  

در واقع وجه تمايز روشني بين مدل ها و نظريه ها وجود ندارد. اغلب، يک مدل با يک نظريه اشتباه مي شود و گاهي اوقات  نيز بدون توجه به تفاوت بين آنها، به صورت جايگزين مورد استفاده قرار مي گيرند. در اصل نظريه ها بدون مدل ها به تبيين مستقيم مي پردازند، مدل ها با قياس(تمثيل) اين کار را انجام مي دهند.

سرمشق: سرمشق يا الگو نوعى چشم انداز به عالم واقع است؛ عالم واقع را از درون روزنه يا دريچه اى خاص ديدن است. البته دريچه يا روزنه مورد نظر نيست، بلكه آنچه را از درون اين روزنه مى بينيم همان سرمشق است.

شايد تمثيل معروف مولوى درباره فيل و خانه تاريك براى تقريب به ذهن مناسب باشد. همچنان كه مردم در خانه تاريك، با توجه به محدوديت ابزار شناخت، هر كدام تصويرى از فيل را در ذهن مجسّم كرده بودند، دانشمندان نيز در مواجهه با عالم واقع اعم از طبيعت يا اجتماع آن را به گونه اى تصوير مى كنند. به عبارت ديگر، هر كدام واقعيت را از درون پارادايم خاصّى ملاحظه مى كنند و همين كه چشم انداز تازه اى به عالم واقع پيدا كردند و سرمشق عوض شد چهره واقعيت در نظر آنان، دگرگون مى شود،آنچنان كه آلن راين از قول كهن بيان مى كندكه «تافرضيه اى لغونشده، چاره اى نداريم جز آنكه جهان را در قالب آن ببينيم و همين كه لغو شد ديگر نمى توانيم بفهميم كه چرا قبلاً بدان باور داشته ايم.»

شبيه سازي: از شبيه‌سازي‌ تعاريف‌ زيادي‌ ارائه‌ شده‌ است‌ اما جامعترين‌ و كاملترين‌ تعريف‌ را شانون‌ ارائه‌ داده‌ است‌.شانون‌ شبيه‌ سازي‌ را چنين‌ تعريف‌ مي‌كند «شبيه‌ سازي‌ عبارت‌ از فرايند طراحي‌ مدلي‌ از سيستم‌ واقعي ‌و انجام‌ آزمايشهايي‌ با اين‌ مدل‌ است‌ كه‌ با هدف‌ پي‌بردن‌ به‌ رفتار سيستم‌، يا ارزيابي‌ استراتژيهاي‌ گوناگون‌ (درمحدوده‌اي‌ كه‌ به‌ وسيله‌ معيار و يا مجموعه‌اي‌ از معيارها اعمال‌ شده‌ است‌) براي‌ عمليات‌ سيستم‌، صورت‌مي‌گيرد.» بنابراين‌ در مي‌يابيم‌ كه‌ فرايند شبيه‌ سازي‌، هم‌ شامل‌ ساختن‌ مدل‌ و هم‌ شامل‌ استفاده‌ تحليلي‌ از آن‌براي‌ مطالعة‌ يك‌ مسئله‌ است.

 استفاده از مدل در انجام تجربه به جاي واقعيت را شبيه سازي مي گويند. مدل ها نمايش واقعيت اند، شبيه سازي تقليد يا بدل واقعيت است.

  • Upvote 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

انواع مدل :

انواع و طبقه بندي هاي متعددي از مدل ها وجود دارد. طبقه بندي دقيق و توأم با واقعيت از مدل ها به تصميم گيرندگان اجازه مي دهد که بهترين مدل را براي شرايط حاکم انتخاب کنند. مهم تر از همه در اين طبقه بندي تشخيص فوايد و مضّرات هر يک از مدل ها بيشتر مورد توجه است.

مي توان گفت مدل ها داراي انواع بسياري هستند مانند مدل هاي کلامي، مدل هاي ترسيمي، مدل هاي تجسمي(سه بعدي) و مدل هاي رياضي، که هر کدام از اينها به اقسام ديگري نيز تقسيم مي شوند. به عنوان مثال مدل هاي کلامي را مي توان به مدل هاي تشريحي، مدل هاي قياسي و مدل هاي علت و معلولي تقسيم کرد. هر يک از اين مدل ها به گونه اي روابط و آثار اجزاي مختلف پديده ها را نشان مي دهند و در موارد مختلف کاربرد دارند. ترکيب مدل هاي مذکور نيز در اغلب موارد مي تواند وسيلۀ مؤثرتري براي تصميم گيري باشد.

انواع مدل از نظر عملکرد:

 مدلها را بر اساس حوزه عملکردي آنها مي توان به توصيفي، پيش بيني کننده، و هنجاري تقسيم کرد.

الف) مدل هاي توصيفي: اين مدل ها فقط سعي مي کنند که يک واقعه گذشته يا حال يا فعاليتي را بدون هيچ گونه تلاش در پيش بيني آتي آن يا دادن هرگونه توصيه مطرح کنند. نمونه بارز اين مدل ها، نقشه هاي جغرافيا، نمودارهاي سازماني، عکس ها و فهرست مطالب کتاب هاي مي باشد. اين مدل هاي چيزي بيش از توصيف وضعيت نمي باشند، ولي روابط بين اجزاء پديده را دقيق تر و سهل تر بررسي مي کنند.

ب ) مدل هاي پيش بيني کننده: اين مدل ها توجيه کننده استراتژي هاي گوناگوني است که از طريق آنها مي توان نتايج تصميماتي را که اتخاذ مي شوند پيش بيني کرد. نمونه بارز اين مدل ها در مديريت، تجزيه و تحليل هاي مربوط به نقطه سر به سر  ، درخت هاي تصميم گيري و نمودارهاي روش ارزيابي و بازنگري برنامه(PERT)  است.

ج) مدل هاي هنجاري: آن دسته از مدل هايي مي باشند که مي کوشند نشان دهند که براي تحقق خواسته اي چه بايد کرد. اين مدل ها در بين راه حل هاي مختلف و متفاوت موجود، بهترين را انتخاب مي کنند. نمونه اين مدل ها عبارتند از: برنامه ريزي خطي، مدل هاي محاسبه موجودي انبار و غيره.

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

انواع مدل براي مطالعه سيستم ها :

مدلهايي‌ كه‌ براي‌ مطالعه‌ سيستمها ساخته‌ و بكار برده‌ ميشوند، با توجه‌ به‌ خصوصيات‌ عمومي‌ شان‌ بطرق‌مختلف‌ دسته‌بندي‌ مي‌شوند. با اين‌ دسته‌بنديها نه‌ تنها انواع‌ مدلها از يكديگر متمايز مي‌سازند، بلكه‌روش‌هايي‌ براي‌ بررسي‌ هر گروه‌ تعيين‌ مي‌كنند.

در مرحله‌ اوّل‌ مدلها را ميتوان‌ به‌ دو دسته‌ فيزيكي‌ و رياضي‌تقسيم‌ نمود.

مدلهاي‌ فيزيكي‌، شامل‌ خصوصيات‌ عمده‌ و فيزيكي‌ سيستم‌ واقعي‌ بوده‌ و تنها از مقياس‌كوچكتري‌ برخوردارند.

مدلهاي‌ رياضي‌ كه‌ خود به‌ دو دسته‌ متمايز بنام‌ هاي‌ سمبوليك‌ و گرافيك‌ تقسيم‌مي‌شوند، با بكار بردن‌ سمبولها يا گرافها و چارتها سيستم‌ را نمايش‌ مي‌دهند. در مدلهاي‌ رياضي‌،مشخصه‌هاي‌ سيستم‌ به‌ وسيله‌ متغيرها، و روابط‌ موجود بين‌ آنها نمايش‌ داده‌ مي‌شوند.

در يك‌ تقسيم‌ بندي‌ ديگر مدلها، اعم‌ از فيزيكي‌ يا رياضي‌، بدو دسته‌ ايستا و پويا تقسيم‌ مي‌گردند.

در يك‌ مدل‌ ايستا، يا بعد زمان‌بطور كلي‌ ناديده‌ گرفته‌ مي‌شود يا وضعيت‌ يك‌ سيستم‌ در يك‌ لحظه‌ زماني‌ بطور ايستا نشان‌ داده‌ مي‌شود.

درمقابل‌، يك‌ مدل‌ پويا به‌ طور صريح‌ گذر زمان‌ را شامل‌ بوده‌ و رابطه‌ وضعيت‌ سيستم‌ و زمان‌ را به‌ نمايش‌مي‌گذارد.

 

مدلهاي‌ رياضي‌ با يك‌ ديدگاه‌ ديگر شامل‌ مدلهاي‌ تحليلي‌ و عددي‌ مي‌شوند. اين‌ تقسيم‌ بندي‌بيشتر با توجه‌ به‌ روش‌ بررسي‌ مدل‌ و كسب‌ نتايج‌ انجام‌ شده‌ است‌.

بالاخره‌ نوع‌ ديگر تقسيم‌ بندي‌ مدلها،بصورت‌ قطعي‌ و احتمالي‌ است‌. كليه‌ تغييرات‌ در يك‌ مدل‌ قطعي‌، معين‌ و براساس‌ روابط‌ غير احتمالي‌صورت‌ مي‌گيرد، اما در يك‌ مدل‌ احتمالي‌، حداقل‌ قسمتي‌ از تغييرات‌ يا روابط‌، تصادفي‌ و احتمالي‌ است‌.نمودار زير دسته‌بندي‌ مدلها را نشان‌ مي‌دهد .

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

انواع مدل از نظر خصوصيت

مدل ها بر اساس خصوصيات گوناگون خود قابل تقسيم بندي مي باشند. بطور مثال از نظر «هسيو» و «کليور» مدل ها به سه دسته بزرگ قابل تقسيم مي باشند که عبارتند از:

الف) مدل هاي فيزيکي: که خود به دو گروه مدل هاي تمثيلي و مدل هاي ترسيميتقسيم شده اند. مدل هاي تمثيلي اندازه کوچک شده يک شيء بوده که شباهت زيادي با آن دارند. نمونه بارز آنها اسباب بازي هاي کودکان است. تصوير فني يا طرح يک شيء، مدل ترسيمي آن ناميده مي شود. نقشه يا طرح ترسيمي يک هواپيما يا يک اتومبيل بر روي کاغذ نمونه خوبي از مدل هاي ترسيمي مي باشند. نمودارهاي سازماني نيز در شمار مدل هاي ترسيمي به حساب مي آيند.

ب) مدل هاي ذهني: عبارتند از تصاوير ذهني يا مفاهيمي که در ذهن انسان ها جايگزين يک پديده يا شيء مي گردند. بهترين مثال آن تصوير ذهني فرستندۀ پيام، در مورد پيام خود بر روي گيرندۀ پيام مي باشد. يا تصوير ذهني مدير در مورد بازار فروش محصول توليد شده سازمان مثال ديگري براي اين نوع از مدل هاي ذهني مي باشد. هرچند اين مدل چندان گويا نمي باشد ولي توسط اکثر مديران و دست اندرکاران ارتباطات انساني به کار گرفته مي شود. توضيحات تکميلي درباره اين دسته از مدلها در بخش مدل‌هاي ذهني و فن‌آوري آموزش ارائه گرديده است.

ج) مدل هاي نمادين: اين مدل ها عمدتاً نسبت به مدل هاي ديگر مدل هايي انتزاعي و پيچيده مي باشند. اين مدل ها مفاهيم رياضي را به صورت ملخص به کار مي گيرند. مسايل واقعي زيادي را مي توان با مدل هاي نمادين توجيه نمود. مدل هاي نمادين به مدل هاي کلاميو مدل هاي رياضيتقسيم شده اند که اوّلي وضعيتي را از طريق زبان به صورت تکلم يا نوشتن بيان مي کند. 

راسل ايکاف نيز سه نوع مدل بنيادي را تعريف کرده است که عبارتند از تصويري، قياسي و سمبليک. اين مدل ها را مي توان به شيوه هاي گوناگوني با هم ترکيب نمود.

  • مدل تصويري مدلي است که در آن ويژگي مربوطۀ واقعيت توسط همان ويژگي اما معمولاً در قياس ديگر نشان داده مي شود. بنابراين، اين مدل ها شبيه واقعيت اند، آنها نقش اند، مثل عکس، رسم، نقشه، توليد آزمايشي، بازارهاي آزمايشي و مدل هواپيما، اتومبيل و کشتي. برخي مدل هاي تصويري کوچک مي شوند (مثلاً مدل منظومه شمسي)، بعضي بزرگ مي شوند (مثل مدل اتم) و تعدادي در همان اندازه واقعي (مثل مانکن) هستند. مدل هاي تصويري معمولاً نمايش چيزهاي مشخص و ملموس اند و تشخيص آنها ساده است. ليکن تغيير دادن آنها به منظور آزمايش دشوار است، مثلاً، تغيير دادن جنبه هاي اساسي مدل يک هواپيما يا کشتي ممکن است بسيار دشوار باشد.
  • مدل قياسي مدلي است که در آن ويژگي هاي مربوط به واقعيت توسط ويژگي هاي ديگري که معمولاً تغيير دادن آنها ساده تر است نشان داده مي شود. به همين دليل تشخيص اينکه اين مدل ها نماينده چه چيز هستند دشوارتر است، اما تغيير دادن آنها ساده تر از مدل هاي تصويري است. مثلاً، بر روي نقشه ارتفاع از سطح دريا را با رنگ يا خطوط تراز نشان مي دهند. تغيير دادن اينها ساده تر از تغيير دادن ارتفاع بر روي يک نقشه سه بعدي است. مدل هاي هيدروليکي از سيستم هاي الکتريکي وجود دارد که در آنها جريان آب نمايشگر جريان برق است. نمودارها رايج ترين نوع مدل قياسي اند و تغيير در آنها به سهولت انجام مي شود. در نمودارها براي نشان دادن تنوع گسترده اي از متغيرها و روابط ميان آنها از مشخصه هاي هندسي استفاده مي شود.
  • مدل توصيفي چگونگي تغيير همزمان ارزش متغيرهاي مختلف را شرح مي دهد، اما دربارۀ اينکه تغيير در يک متغير چه تغييري در متغير ديگر پديد مي آورد چيزي نمي گويد. برخي مدل هاي توصيفي را مي توان براي پيش بيني به کار برد. در اين مدل ها ارزش هاي برخي متغيرها در يک زمان، با ارزش متغيرهاي ديگر در زماني ديرتر وابسته اند. مدل هاي اقتصاد سنجي از اين گونه اند. نظر به اينکه پياده کردن وسيله ها مستلزم تغيير ارزش متغيرهاي کنترل شده و تعيين تأثير اين تغييرات بر نتيجه ها خواهد بود، مدل هاي توصيفي را نمي توان براي ارزيابي وسيله ها به کار برد. با اين وجود اغلب از اين مدل ها براي ارزيابي خط مشي و استراتژي هاي اقتصادي گوناگون استفاده مي کنند. تعجبي نيست که پيش بيني نتيجه بسياري از تغييراتي که در اقتصاد پديد مي آورند نادرست از آب در مي آيد.

مدل تشريحي نمايانگر راهي است که يک يا تعدادي از متغيرها، بر يک يا تعداد بيشتري از متغيرهاي نتيجه تأثير مي گذارند يا آنها را توليد مي کنند. بنابراين مي توان از آنها براي ارزيابي وسيله ها استفاده کرد.

مدل سمبليک مدلي است که در آن براي نشان دادن چيزهاي واقعي و روابط ميان آنها از سمبل يا نماد استفاده مي شود. مدل هاي سمبليک از ساير مدل ها عمومي تر و انتزاعي ترند و ساختن آنها دشوارتر است، ليکن تغيير دادن آنها از همه ساده تر است. براي ارزيابي وسيله هايي که همه متغيرهاي آنها معلوم است، مدل سمبليک بسيار مناسب است. البته به ندرت چنين وضعيتي وجود دارد، و لذا استفاده از مدل هاي سمبليک محدود است. وضعيت هايي که در آنها کمّي کردن متغيرها به اين شکل امکان داشته باشد بسيار کمتر از چيزي است که بيشتر متخصصان پژوهش عمليات قبول دارند، ولي در عين حال بيش از چيزي است که اکثر مديران باور دارند. 

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مزاياي مدل ها:

همانطور که اشاره شد، مدل ها با ساده سازي واقعيت و زدن شاخ و برگ ها ي اضافه پديده، کمک زيادي به شناخت بهتر پديده و شناسايي متغيرها و اجزاء مهم تشکيل دهنده پديده مي نمايند از طرفي مدل ها، توانايي تجزيه و تحليل، ارزيابي و شناسايي توالي و درك تاثيرات متغيرها يا اجزاء را نيز به ما مي دهند.

 

مدل براي شناخت مسايل و اجزاي متشکله آنها و همچنين پيش بيني نتايج راه حل ها مي تواند وسيله موثر و مفيدي در دست مدير باشد. به کمک مدل مي توان متغيرهاي موجود و رابطه بين آنها را به خوبي شناخت؛ هر راه حل را به سهولت ارزيابي کرد و از ميان راه حل ها بهترين را برگزيد. به وسيله مدل آثار تغييرات مختلف به سرعت، با دقت و با هزينه کم مورد سنجش واقع مي شود و تصميم گيرنده بدون مخاطره از نتايج آنها مطلع مي شود.

 

 

يکي از مزاياي استفاده از مدل ها اين است که مفروضات و خواسته ها و مکنونات سازندۀ مدل را به راحتي مي توان از آنها دريافت کرد. مدل مي گويد که چه عوامل و عناصري را او مي خواهد مورد بررسي قرار دهد، و چه نکاتي به گونه غير مستقيم براي طراح مدل ارزنده اند. مدل قالبي را فراهم مي کند که با آن مي توان مسأله اي را بررسي کرد حتي اگر در اشکال ابتدايي اش به پيش بيني درست منتهي نشود. مدل ممكن است خلأ هاي مهم را که در دانش ما آشکار نيستند تذکر دهد و حوزه هاي پژوهشي مورد نياز را نمايان سازد. آزمون ناموفق يک مدل مي تواند به مدل بهينه شده اي منجر شود.

 

استفاده از مدل هاي نظري علوم طبيعي و اجتماعي را متحد مي کند، چنان که روش علمي نيز چنين مي کند. تقريباً در تمام حوزه هاي کار علمي، براي توصيف جنبه هاي اساسي واقعيت که پژوهشگر خاصي مي خواهد بر آنها تأکيد کند، از نمادها استفاده مي شود.

 

فوايد متعددي بر مدل ها مترتب است که اهم آنها عبارتند از:

  1. اجازه مي دهند که به تجزيه و تحليل و نيز تجربه شرايط پيچيده که به اندازه حقيقي انجام آنها ممکن نيست، بپردازند و تا حدي مسايل ناممکن را ممکن کرد.
  2. از نظر اقتصادي باعث مي شود که صرفه جويي هاي اساسي در انجام يک طرح يا پديده به عمل آيد. زيرا با ايجاد مدل، دسته اي مشکلات خود را نشان مي دهند و چون مدل اندازۀ کوچک شده و کم هزينه طرح واقعي است، از پرداختن به هزينه هاي سنگين جلوگيري به عمل مي آيد.
  3. صرفه جويي در وقت، که يا ايجاد مدل از اتلاف وقت در انجام واقعي طرح يا پديده و اصلاح اشتباهات که خود مي تواند بسيار وقت گير باشد جلوگيري کرد.
  4. توجه اساسي مصروف نکات مهم پديده مي شود و از به هدر رفتن انرژي و توانايي ها جلوگيري خواهد شد.
  5. مدل ها مي توانند در پيش بيني نتايج تصميمات و شرايط بدون دست يازي به شرايط واقعي دسترسي پيدا کنند.

با توجه به مسايل فوق بسيار گران و خطرناک است که به يکباره به توليد اندازۀ واقعي و يا به امتحان پديدۀ اصلي دست زد. به علاوه در بسياري از پديده ها و واقعيات به علت پيچيدگي بسيار زياد، انجام يکباره يا امکان پذير نيست و يا درصورت امکان، ضروري به نظر نمي رسد و تجربه واقعي و پديد آوردن نظام واقعي بسيار کند و گران است .

حتي در زمان به کار گيري مدل نيز يراي درک ميزان تطابق آن با واقعيت هاي سيستم و بررسي هنجارها و ناهنجاري هاي احتمالي مدل، توصيه مي شود از آزمايش هاي مستقيم پرهيز کرد و از توانمندي هاي شبيه سازي استفاده نمود که مي تواند خود يک مدل از واقعيت سيستم مورد نظر با تمام جزئيات و خصوصيات خود باشد.

 

شانون‌ خاطر نشان‌ مي‌سازد كه‌ در صورت‌ وجود يك‌ يا چند شرط‌ از شرايط‌ زير، تحليلگر مي‌تواند از شبيه‌سازي‌ استفاده‌ كند:

  1. تدوين‌ رياضي‌ كاملي‌ از مسئله‌ وجود نداشته‌، يا براي‌ حل‌ مدل‌ رياضي‌ هنوز روشهاي‌ تحليل‌ به‌ وجودنيامده‌ باشد.
  2. روشهاي‌ تحليلي‌ وجود داشته‌ اما شيوه‌هاي‌ رياضي‌ آنقدر پيچيده‌ و سخت‌ باشند كه‌ شبيه‌ سازي‌، روشي‌ساده‌تر براي‌ حل‌ مسئله‌ به‌ حساب‌ آيد.
  3. راه‌حلهاي‌ رياضي‌ وجود داشته‌، يا به‌ دست‌ آوردن‌ آنها امكان‌ پذير بوده‌، اما انجام‌ آن‌ خارج‌ از توان‌ رياضي‌افراد دست‌اندر كار باشد. در اين‌ صورت‌ بايد هزينة‌ طراحي‌، آزمايش‌ و اجراي‌ شبيه‌ سازي‌، در مقابل‌ هزينه‌بدست‌ آوردن‌ كمك‌ از خارج‌ سازمان‌ ارزيابي‌ شود.
  4. علاوه‌ بر برآورد بعضي‌ از پارامترهاي‌ خاص‌، مشاهدة‌ گذشته‌ در طول‌ دوره‌اي‌ از زمان‌ مطلوب‌ باشد.
  5. ممكن‌ است‌ به‌ علت‌ مشكلات‌ موجود در انجام‌ آزمايشها و مشاهده‌ پديده‌ ها در محيط‌ واقعي‌ آنها، شبيه‌سازي‌ تنها را ه‌ ممكن‌ باشد. ايجاد يك‌ سازمان‌ جديد مثالي‌ از اين‌ حالت‌ است‌.
  6. تراكم‌ زمان‌ براي‌ سيستمها يا فرايندهايي‌ كه‌ داراي‌ چارچوب‌ زماني‌ بلند مدت‌ هستند مورد نياز باشد. درشبيه‌ سازي‌، كنترل‌ كاملي‌ روي‌ زمان‌ وجود دارد، زيرا سرعت‌ يك‌ پديده‌ را مي‌توان‌ به‌ دلخواه‌ كم‌ و زياد كرد. 
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با تشکر بابت مطالب خوبتان

منابع مورد استفاده تان برای این مطالب را می توانید ذکر کنید؟

 

 

امکان دارد یک مثال بزنید و با توجه به این مدل ها بررسی اش کنید تا بهتر بشود از این موارد که فرمودید استفاده کرد؟

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با تشکر بابت مطالب خوبتان

منابع مورد استفاده تان برای این مطالب را می توانید ذکر کنید؟

 

 

امکان دارد یک مثال بزنید و با توجه به این مدل ها بررسی اش کنید تا بهتر بشود از این موارد که فرمودید استفاده کرد؟

سلام

ممنون که خوندید . بجز اون چند تکه دلنوشته در مورد مفهوم مدل و ارتباطش با منطق و فلسفه ، بقیه مطالب را نقلی عینی گذاشته ام و هیچکدومش مال من نیست. معمولا بعد از نقل کامل مطلب و تو قسمت اخرش منبع رو قرار میدم . صفحه قبل پستهای طولانی گذاشتم که ظاهرا کسی راغب به خواندنش نبود بنابراین سعی کردم مطالب را ریز کنم و بذارم که ظاهرا بهتر از قبل شده .

از این سری که میذارم 3 تا 4 پست باقی مونده که اخرش منبعش رو ذکر می کنم . الان هم اگر خواستید میتونید اینجا ببینیدشون .

بعد این که این مقاله رو هم کامل گذاشتم میرم سراغ مطالبی ( بازهم نقلی ) که بیشتر با مثالها سر و کار داشته باشند.

ممنون

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

ممنون که خوندید . بجز اون چند تکه دلنوشته در مورد مفهوم مدل و ارتباطش با منطق و فلسفه ، بقیه مطالب را نقلی عینی گذاشته ام و هیچکدومش مال من نیست. معمولا بعد از نقل کامل مطلب و تو قسمت اخرش منبع رو قرار میدم . صفحه قبل پستهای طولانی گذاشتم که ظاهرا کسی راغب به خواندنش نبود بنابراین سعی کردم مطالب را ریز کنم و بذارم که ظاهرا بهتر از قبل شده .

از این سری که میذارم 3 تا 4 پست باقی مونده که اخرش منبعش رو ذکر می کنم . الان هم اگر خواستید میتونید اینجا ببینیدشون .

بعد این که این مقاله رو هم کامل گذاشتم میرم سراغ مطالبی ( بازهم نقلی ) که بیشتر با مثالها سر و کار داشته باشند.

ممنون

 

ممنون 

معمولا این مدل سازی ها خیلی با جزئیات درگیر می شود و افراد حوصله خواندن و فکر کردن نمی کنند 

ولی وقتی آنها را به یک مساله تبدیل می کنیم و بصورت سوال زندگی روزمره در می آوریم علاقه و پیگیری ایجاد می شود 

متاسفانه تطابق عکس با این موارد خیلی سخت است 

 

از این نظر که استفاده از این مدل ها خیلی به استاندارد کردن رفتار ما کمک می کند و مطالب مثبتی است شک نکنید 

ولی اینکه انها را وارد زندگی روزمره کنیم خیلی سخت است 

 

مثلا 

http://www.military.ir/forums/topic/29697-%D9%85%D8%AF%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85%DB%8C/page-2#entry485138

یکی از روش های معروف برای حفظ مطالب است به نام نشانه گذاری که افرادی که حافظه قوی دارند بصورت خودکار آنها را استفاده می کنند 

 

 

یا این یکی 

http://www.military.ir/forums/topic/29697-%D9%85%D8%AF%D9%84-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85%DB%8C/page-2#entry485129

از روش های خلاصه نویسی و آماده سازی مطالب برای انتقال سریع و یا یادآوری سریع است 

 

بطور خلاصه عملا فرد با درک این موارد وقتی به مساله ای برخورد می کند بصورت چک لیستی با قضیه برخورد می کند و ضریب اشتباهش کم می شود 

اگرچه که میزان استاندارد عمل کردن فرد خیلی بالا می رود ولی دست شما بتدریج رو می شود و طرف مقابل فکر شما را می خواند که بسته به اوضاع این قضیه هم خوب است و هم بد 

در امور زندگی معمولا خوب است چون از سوتفاهم جلوگیری می کند

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مدل سازي

مدلسازي اشاره به فرآيند خلق يک مدل به عنوان نمايش مفهومي برخي از پديده ها و نظريه ها دارد . مدلسازي يعني فرايند ايجاد نمونه اي از يک نمود مفهومي برخي پديده ها، بطور اخص مدل صرفاً در ارتباط با برخي جوانب پديده مورد سوال است و دو مدل از يک پديده مشابه ميتواند کاملا متفاوت باشد، بدين معني که اين تفاوت چيزي بيش از يک نام گذاري مجدد صرف است. اين موضوع درنتيجه ملزومات متفاوت کاربران نهايي يک مدل يا تفاوت هاي مفهومي و زيبا شناختي مدلسازان و يا تصميماتي است که طي فرايند مدلسازي اتخاذ ميشوند. ملاحظات زيبا شناختي موثر بر ساختار يک مدل ترجيح مدلساز در شناخت کاهش يافته است. ترجيحاتي با در نظر گرفتن مدلهاي محتمل، قطعي زمان پيوسته در مقابل زمان عيني و... است. به اين دليل کاربران يک مدل لازم است هدف اصلي مدل و مفروضات معتبر آنرا درک کنند.

 

ساختار نکته اساسي و گاهاً ملموس در بردارنده تشخيص، مشاهده، طبيعت و پايداري الگوها و روابط موجوديت هاست. در توصيف شفاهي بچه اي از بارش برف در مقايسه با بررسي علمي مفصل ويژگيهاي ميدان هاي مغناطيسي مفهوم ساختار شالوده اساسي تمامي انواع کسب اطلاعات و مکاشفات در علم، فلسفه و هنر است.

 

براي مدل سازي ابتدا بايد متغيرهاي موجود در مسأله مورد نظر را شناسايي کرد، سپس بايد اثرگذاري اين متغيرها بر هم و رابطه آنها با يکديگر را به دست آورد و به دنبال الگويي رفت که بتواند اين متغيرها و رابطه آنها را به درستي نشان دهد. متغيرهاي موجود در يک تصميم را مي توان کلاً به دو دستۀ متغيرهاي قابل کنترل و غيرقابل کنترل تقسيم نمود، متغيرهاي قابل کنترل متغيرهايي هستند که مدير و تصميم گيرنده آنها را به دلخواه خود مي توانند تغيير داده و کنترل کنند، اما متغيرهاي غيرقابل کنترل را نمي توانند به دلخواه تغيير دهند. پس از شناخت متغيرها و تعيين نوع آنها بايد ارتباط بين آنها را مشخص کرد، مثلاً نشان داد که رابطه علت و معلولي بين کدام يک از متغيرها، با چه نسبت و در چه جهتي وجود دارد. پس از انجام اين مرحله بايد کوشيد تا روابط بين متغيرها را به صورت مدل خاصي نشان داد.

 

مشکل اصلي در مدل سازي اين است که مدل همواره گوياي واقعيات نيست و سيستم اصلي را به درستي نشان نمي دهد. در چنين حالتي نتيجه گيري و اتکا به مدل، گمراه کننده است و تصميم گيرنده را به هدف نمي رساند. شناخت مدل ساز از سيستم و نظرجويي از افراد مطلع و آگاه، مي تواند او را در ساخت مدل صحيح و نزديک به واقع ياري دهد. همچنين طراح مدل مي تواند نتايج حاصل از آن را با عملکردهاي واقعي تطبيق دهد و در مرحله آزمايش مدل از صحت و درستي و قدرت پيش بيني ميزان خطاي آن مطمئن گردد. در مدل ها گاهي برخي از متغيرها را براي سادگي و سهولت کار ثابت فرض مي کنند؛ در حالي که در عالم واقع وضع چنين نمي باشد. چشم پوشي از برخي واقعيات و کلي پنداشتن مدل ها، خصوصيتي منفي براي آنها محسوب نمي شود، زيرا يکي از هدف هاي مدل سازي، ساده ساختن روابط پيچيده و نشان داده اجزاي اصلي و مورد نظر سيستم مي باشند. عوامل اضافي و استثنايي به طور عمدي در مدل سازي کنار نهاده مي شود تا مدلي که به دست مي آيد، ضمن نشان دادن اجزاي اصلي و ارتباط بين آنها به اندازه کافي ساده باشد و به سهولت مورد استفاده قرار گيرد .

 

همانند واقعيت مفصل و پيچيده نيست ولي با نشان دادن روابط اصلي اجزا و آثار آنها، وسيله اي ساده و مناسب در اختيار خطي مشي گذار و تحليل گر مي باشد. پس بايد در نظر داشت که قياس در مدل، تنها حاکي از وجود برخي شباهت هاست نه همساني در همه خصايص و خواص؛ و مدل فقط فرضيه خاصي را مطرح مي کند که بايد به محک آزمون زده شود و همه فرضيه هاي ممکن را در بر نمي گيرد. در به کارگيري مدل هاي بايد مدلي انتخاب شود که مدير سريع تر، ساده تر و با هزينه کمتر و دقت بيشتر به هدف مطلوب دست يابد .

 

راسل ايکاف در کتاب خود با عنوان برنامه ريزي تعاملي با اشاره به اينکه اشتباه در تصميم گيري هاي مربوط به برنامه ريزي معمولاً هزينه بسيار زيادي دارد و هزينه ارزيابي مناسب راهکارها در برابر آن بسيار ناچيز است بهترين راه رويارويي با اين مشکل را طراحي مناسب يک آزمايش ذکر مي کند. وي آزمون بازار يک محصول جديد، يا آزمايش تبليغات يا قيمت گذاري در بازارهاي انتخاب شده را مثال مي زند و تصريح مي کند: « آزمايش خوب طراحي شده باعث تسريع فرايند آزمايش مي شود، هزينه را کاهش مي دهد، دقت و قابليت اطمينان نتايج به دست آمده را افزايش مي دهد و شايد مهم تر از همه، يادگيري درباره وسيله هاي آزمايش شده را حداکثر مي کند. آزمون تجربي بيش از چگونگي عملکرد وسيله را نشان مي دهد، يعني دلايل عملکرد را هم تشريح مي کند. اما ايکاف در ادامه در بخش ديگري با تأکيد بر اين نکته که در برخي موارد، آزمون ارزيابي راه کارها ممکن نيست و حتي در بعضي موارد غير عملي است، ممنوعيت قانوني آزمايش بازار محصولاتي که براي مشتريان خطرناک است را به عنوان نمونه اي از اين دست عنوان مي کند و آورد: خوشبختانه در دنياي واقعي آزمايش تنها راه ارزيابي اثربخش راه کارها نيست. راه ديگري هم وجود دارد و آن استفاده از مدل هاست.

 

وي در خصوص استفاده از مدل در ارزيابي وسيله ها مي نويسد: مدل نمايشي ساده از واقعيتي است که تحت شرايطي مي تواند جايگزين آن شود. مدل ها عموماً از واقعيت ساده ترند و ايجاد تغيير در آنها بسيار کم هزينه تر است تا در واقعيتي که از آن مدل سازي شده است، و از آنها مي توان براي پيش بيني و ارزيابي پيامد انتخاب وسيله ها استفاده کرد. مدل ها نمايش ساده واقعيت اند به اين معنا که آنها در اصل دست کم جنبه هاي نامربوط به موضوع بررسي را در خود ندارند. افزون بر اين هر چه که واقعيت مربوط را بهتر بشناسيم، براي نشان دادن آن به متغيرهاي کمتري نياز داريم.

 

براي تشريح کامل هرچيز تعداد نامحدودي متغير را بايد مورد نظر قرار داد، اما همه اين متغيرها به اندازه هم به تشريح پديده کمک نمي کنند. فرض کنيد که اين متغيرهاي مؤثر بر پديده را از مؤثرترين تا کم اثر ترين به ترتيب فهرست کنيم. معمولاً مشاهده مي شود که تعداد کمي از مهم ترين متغيرها بيش از بقيه متغيرها در مجموع مي توانند پديده را توضيح دهند. بنابراين هر چه که پديده را بهتر بشناسيم با هزينه کمتر، ساده تر و اثربخش تر مي توان آن را مدل سازي کرد. شناخت خود را نسبت به پديده مي توان از طريق پژوهش لازم براي مدل سازي آن افزايش داد.

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ارزيابي مدل:

مي توان سوالات ذيل را پايه اي براي ارزيابي مدل ها ارائه نمود..

1- يک مدل تا چه اندازه کلي است؟ چقدر از مواد اطلاعاتي را با چه ميزان اثربخشي، سازماندهي مي کند؟

2- مدل تا چه اندازه سودمند يا اکتشافي است؟ چقدر در کشف روابط واقعيت ها، يا روش هاي جديد مفيد است؟

3- پيش بيني هايي را که مي توان از مدل به عمل آورد در حوزه تحقيق مربوط چه اهميتي دارند؟ اين پيش بيني ها در مرحله اي از توسعه که يک رشته در آن قرار دارد از چه اهميتي برخوردار هستند؟

4- اندازه گيري هايي را که مي توان با اين مدل توسعه داد تا چه اندازه درست و دقيق است؟

 

دوچ همچنين معيارهاي زير را براي ارزيابي مدل ها اضافه مي کند:

1- مدل تا چه اندازه اصيل است؟ چه اندازه ناممکن است؟ بينش تازه اي که فراهم مي آورد چقدر است؟

2- سادگي، اقتصاد ابزارها و صرفه جويي مدل چقدر است؟ (اين موضوع به کارايي مدل يا کسب هدف مورد نظر با بالاترين درجه صرفه جويي موبوط مي شود. يک نمونه که از آن پيشي گرفته نشده است، نظريه انيشتن است که مي گويد انرژي و ماده قابل تبديل به يکديگرند اين نظريه به صورت E = mc2  بيان شده است )

3- مدل تا چه اندازه واقعي است؟ تا چه اندازه مي توانيم به آن به عنوان نمايشي از واقعيت فيزيکي تکيه کنيم؟ 

 

اگر مدل هاي زيادي در مورد پديده اي خلق شده باشد، چگونه درمي يابيم که کدام يک درست تر است و بهتر از بقيه مدل ها مي تواند ما را به مقصود نزديک تر کند؟ براي تبيين فراگرد ارتباطي، مدل هاي زيادي ارايه شده است و هرکدام کم و بيش به قسمتي از آن مي پردازند. اکثر نظريه پردازان بر اين باورند که مدل واحدي که بيانگر همۀ ويژگي هاي يک پديده باشد وجود ندارد. مع الوصف پيشنهاد مي شود که مدل ها از دو جهت مورد ارزيابي قرار گيرند. اول آنکه مدل مورد نظر به چه ميزان، به گونه اي اثربخش به ما اجازه مي دهد که اطلاعات مورد نظر را سازمان دهي کنيم، و بر اساس آن پيش بيني هاي لازم و توأم با موفقيت را انجام دهيم. دوم انکه چه ميزان مطالعات بر اساس آن شکل گرفته است. اين نکته درا نيز بايد در نظر داشت که گاه ممکن است پژوهش هاي مبتني بر مدل، روايي لازم را نداشته باشند اما اين لطمۀ چنداني به خود مدل نمي زند؟ منظور از اين سؤال ممکن است ديگر اين نباشد که آيا اين بهترين مدل است؟ بلکه برعکس سؤال اين خواهد بود، «آيا اين مفيدترين مدل است؟»

 

مدل هاي ناقص، يعني مدل هايي که متغيرهاي مربوط را به علت مشکلات کمّي کردن آنها يا به هر دليل ديگر حذف مي کنند، در ارزيابي وسيله ها کاربرد محدودي دارند به ويژه اگر تصميم گيران آگاه باشند که اين ها چه متغيرهايي را در بر مي گيرند و چه متغيرهايي را در بر نمي گيرند.

 

همانگونه كه قبلاً نيز شرح داديم در علوم اجتماعي هم مدل هايي را مي سازيم، اما مشخص نمي کنيم که اين مدل ها از چه جنبه هايي بر واقعيت منطبق نيست. به عبارت ديگر ممکن است بخش هايي از واقعيت را که براي ما کاملاً شناخته شده نيستند، شبيه به قسمت هايي از مدل بدانيم. مثلاً در علم اقتصاد اين نکته که مردم چگونه منابع مالي خود را صرف يکي از صدها انتخاب خود مي کنند، مدت هاست که لاينحل باقي مانده است. چون نظريه مصرف يا هزينه، گزينش شده و بر عمل گزينش تأکيد دارد و مدلي که در اين رابطه به وجود آمده، مدل انسان عاقل يا انسان اقتصادي است. اين مدل دربرگيرنده مجموعه اي از فرضيه ها – بر اساس اصل رسيدن به حداکثر سود – در مورد چگونگي عمل گزينش است. البته سوال، اصلي در مورد اين مدل اين است که آيا حقيقت دارد که مردم واقعي هنگام هزينه کردن، حداکثرسازي سود خود را مدنظر دارند؟ مدل انسان اقتصادي از اين نظر که مي گويد مردم واقعي صرفاً بر پايه سود شخصي خود عمل مي کنند، احتمالاً غلط است. آشکار است که آنها صرفاً بر اساس منافع خودخواهانه خود هزينه نمي کنند و معمولاً در اين مورد چندان عقلاني رفتار نمي کنند، ولي به خاطر داشته باشيد که مردم به طور تصادفي هم عمل نمي کنند و معمولاً با هدف دستيابي به يک ارزش، پول صرف مي کنند. و فراموش نکنيد که ما از يک مدل تخصيص منابع و نه يک مدل از انسان عاطفي يا انسان نوع دوست، استفاده مي کنيم. انسان اقتصادي مي تواند به عنوان مدلي که بر وجوه رفتار اقتصادي تأکيد دارد، مورد استفاده قرار گيرد، حتي اگر اين مدل بسيار ساده باشد و شباهت کامل و دقيقي به انسان واقعي نداشته باشد. استفاده هوشمندانه از چنين مدلي شامل درک بخش هاي تمثيلي آن است و نبايد انتظار داشت که اين مدل از عهدۀ توضيحات بيشتري برآيد. مدل همواره خود چيز ديگري به جز واقعيت بوده، و اکثراً چيزي ساده تر با پيچيدگي کمتر از واقعيت اصلي مي باشد.

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مدل ها تمام جنبه هاي واقعيت را در برنمي گيرند. که بر اثر تغييرات مداوم خصوصيات پديده ها بوده و تا حد زياد، خواست و نگرش هاي طراحان آنها نيز در اين ميان مؤثر مي باشند. به عبارت ديگر، هر مدل ارضاء کنندۀ نيازهاي طراحان آن مي باشد، نه بيانگر تمام واقعيات موجود پيرامون پديدۀ مورد نظر. با اين همه در علوم انساني، به ويژه در ارتباطات و مديريت و رشته هاي مشابه، مدل ها جزء تفکيک ناپذير يک پديده بوده و در جريان تصميم گيري و اجراي يک فراگرد، نقش بسيار مؤثري را ايفا مي کنند. به عنوان مثال اگر مديري بخواهد که جريان مواد را در داخل کارخانه بررسي کند ممکن است به ترسيم مدلي اقدام کند که مراحل ورود مواد را به کارخانه نشان داده و مسير حرکت آن را از انبارهاي گوناگون تا خط توليد تعقيب کند. اين مدل، يک مدل ترسيمي خواهد بود. حتي مدير مي تواند فواصل را دقيقاً اندازه گيري کرده و با مقياسي که در نظر مي گيرد، استفاده کننده از مدل را در درک اندازه واقعي فواصل ياري دهد. در اين مدل مي توان بهترين راه هاي حمل و نقل، نيروي انساني مورد نياز، هزينه هاي انبارداري و غيره را مطالعه کرد و از اين طريق بهترين راه کار و تصميم لازم را اتخاذ کرد.

 

از آنجايي که اعتبار روش ارزيابي وسيله ها بر پايه مدل، به درجه اي که اين مدل ها واقعيت را نمايش مي دهند بستگي دارد، بنابراين پيش از به کار بردن مدل ها، بايد آنها را آزمود. اثربخش ترين روش ها براي اين نوع آزمون، داراي ماهيتي آماري هستند، بنابراين برنامه ريزان بايد اين روش ها به خوبي بشناسند. بدون اين دانش، هيچ اطميناني دربارۀ قابليت اعتماد مدل هايي که براي ارزيابي وسيله ها به کار مي روند وجود نخواهد داشت.

 

نارسايي هايي که ممکن است يک مدل را مخدوش کند دقيقاً همان کمبودهايي است که تصميم گيري را مخدوش مي کند. شگفت آور نيست، زيرا مدلي که براي ارزيابي وسيله ها به کار مي رود خود يک مدل تصميم است. به خاطر داريم که اين نارسايي ها ممکن است ناشي از موارد زير باشند:

1- حذف متغيرهاي مربوط و/يا منظور کردن محدوديت هاي نامربوط.

2- کنترل نکردن يک متغير قابل کنترل.

3- حذف محدوديت هاي مربوط و / يا منظور کردن محدوديت هاي نامربوط.

4- صورت بندي نادرست روابط ميان متغيرها و نتيجه هاي ممکن.

 

ساختن مدل عبارت است از تعميم فرآيند صورت بندي وسيله هاي مختلف. متغيرهاي کنترل شده يک مدل.

متغيرهاي کنترل شده يک مدل، وسيله ها را مشخص مي کند. مدل همچنين محيطي را که در آن به کار مي رود نمايش مي دهد، و نشان مي دهد که تغيبرات هر متغير، کنترل شده يا نشده، چگونه بر نتيجه تأثير مي گذارد.

مدل ها را مي توان به صورت بازنگري(در مقابل عمکرد گذشته) يا آينده نگري(در برابر عملکرد آينده) آزمايش کرد. در روش آزمون بازنگري، صرفه جويي در وقت بسيار مشهود است. در اين آزمون بايد ارزش متغيرهاي کنترل شده، کنترل نشده و متغيرهاي نتيجه که در مدل ظاهر مي شوند را پيدا يا بازسازي کرد، و اين کار را بايد براي هر نمونه زماني که مدل در آن آزمون مي شود انجام داد. سپس بايد ارزش هاي متغيرهاي کنترل شده و کنترل نشده را در مدل قرار داد و برآورد نتيجه را به دست آورد. مقايسه معمولاً شبيه آزمون فرضيه اي است که در آن ميانگين تفاوت ميان عملکرد برآورد شده توسط مدل و عملکرد واقعي صفر باشد. به علاوه روايي برآوردها- يعني پراکندگي آنها حول عملکرد واقعي- نيز تخمين زده مي شود . در آزمون مدل به صورت بازنگري، بايد دوره هاي منظور شده موقعيت هاي مشابه آينده را در خود داشته باشد. هرچه که آينده متفاوت تر از گذشته باشد، آزمون بازنگري کارايي کمتري خواهد داشت.

 

در برخي موارد آزمون مدل به صورت بازنگري يا آينده نگري امکان پذير نيست. در اين موارد مي توان با استفاده از تحليل حساسيت آن را تا حدودي ارزيابي کرد. اين تحليل نشان مي دهد که برآورد ارزش متغيرهاي به کاررفته در فرآيند ارزيابي چه ميزان مي تواند اشتباه باشد، پيش از آنکه عملکرد بهترين وسيله مشخص شده توسط مدل از عملکرد وسيله مشابه ديگر کمتر شود. متأسفانه در آزمون حساسيت فقط مي توان تعداد اندکي متغير را گنجانيد. اگر مقدار اشتباه نشان داده شده توسط تحليل حساسيت کوچک باشد، اطمينان ما نسبت به استفاده از مدل در ارزيابي وسيله ها بيشتر مي شود.

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کارايي مدلها

مدل خوب تخمين هاي خوب و معتبري از نتيجه به دست مي دهد. ميانگين اشتباه آن صفر است و اشتباهات با فاصله کمي پيرامون عملکرد واقعي توزيع مي شوند.

درنظر گرفتن آزمون پذيري مدل در ساختن مدل حائز کمال اهميت است. مدلي را که نمي شود آزمود (بيشتر مدل هاي ساخته شده را نمي توان آزمود) چيزي بيش از هوس و گمان نيست. به کار بردن آن کاملاً دستخوش شانس است، و ارتباطي به علم ندارد. مديران و برنامه ريزاني که از خدمات متخصصان تحقيق در عمليات استفاده مي کنند اغلب، جنبه هاي فني مدل هاي ساخته شده توسط اين متخصصان يا دستورالعمل هاي ارزيابي مربوط به آنها را نمي فهمند. ليکن مديران و برنامه ريزان مي توانند درباره منطق مدل و دستورالعمل هاي ارزيابي آن از متخصصان توضيح بخواهند و آن را درک کنند. متخصصي که نمي تواند اين منطق را به زبان ساده بيان کند، خودش هم آن را نفهميده است. معمولاً حساسيت مديران نسبت به کيفيت تحقيقي که براي آنها انجام مي شود به همان اندازۀ حساسيت متخصصان تحقيق در عمليات نسبت به کيفيت فرآيندهاي تصميم گيري مديران است. اين پژوهشگران نبايد فرض کنند که مديران تفاوت ميان تحقيق بد و خوب را نمي فهمند زيرا خودشان محقق نيستند. اين فرض مشابه آن است که بگوييم شخصي فرق ميان تخم مرغ خوب و بد را نمي فهمد زيرا خودش نمي تواند تخم بگذارد. 

مدل ايده ال، مدلي است که بتواند تمامي اجزاء يک سيستم و تمامي روابط اجزاء را مشخص کند.

در عمل چنين مدلي نمي توان داشت و اگرمدلي داشته باشيم که بتواند تا 70 درصد روابط بين اجزاء را مشخص کند مدل خوبي خواهد بود ولي صد درصد امکان پذير نيست (يا حداقل به سختي مي توان به چنين مدلي دست يافت). مدل بايد بهينه باشد، اگر مدل بهينه نباشد کار به بيراهه مي رود و ممکن است در نهايت محصول مورد نظر با امکانات خواسته شده توليد نشود. مطلب ديگري که در اصل اول نهفته است اينکه مدلسازي کاري گروهي است. يعني افرادي با تخصصهاي مختلف بايد در مدلسازي همکاري کنند. زيرا هر کس از نظر تخصص خودش به مدل نگاه مي کند مثلا طراح با يک ديد و مدير بانک هاي اطلاعاتي با ديد ديگر و... به مدل نگاه مي کنند و اين باعث مي شود که مدل به سمت بهينه شدن حرکت کند.

از ياد نبريم براي رسيدن به مدل هاي کارآمد، توجه به مدل هاي مشابه داراي مزيت هاي زيادي خواهد بود که از آن جمله مي توان به استفاده از تجارب ديگران، عدم برخورد با مشکلات پيش بيني نشده، حفظ سرمايه و زمان، جلوگيري از سعي و خطاهاي کورکورانه، يافتن ايده هاي جديدي که در بوته آزمايش موفق بوده اند و هزاران مزيت ديگر اشاره کرد.  كه بهترين راه، براي اين کار، استفاده از مدل مديريت توليد محتوا يا به اختصار (CMS) است که بهره گيري از آن به شما اين امکان را مي دهد که از الگوها و ساختارهاي مشابه که قبلاً ساخته شده اند، براي درک بهتر از شناخت نياز، راهبردها و چگونگي رفع نيازها استفاده کنيد.

 

منبع

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

انتقال بحث از استاتوس به تاپیک:

قبلا بحث کردیم که مبنای نتیجه گیری از موفقیت اجرای یک استراتژی میتواند 2 مبنا باشد :

1- موقعیت کنونی نسبت به رقبای استراتژیک

2- هزینه - نتیجه(فایده).

شرکت ها معمولا از روش دوم که با سود شرکت (در گوگل سرچ کنید ROI ) محاسبه میشود، استفاده میکنند. اما اگر پیش از اجرای استراتژی در مقام انتخاب یکی از راهکارهای موجود باشیم چه روشهایی تا کنون بکار گرفته شده است؟

1- روش های جبرانی:

 مفهومی بسیار ساده است، جمع فایده(ارزش یا خروجی) بدست آمده از جمع معایب بیشتر خواهد بود، معمولا فواید یا یک فایده کل معایب را جبران خواهد کرد. (گرفتن فاو و بستن تنها بندر تجاری عراق می ارزید!).

2- روشهای غیر جبرانی : 

الف- تعیین حداقل های مورد انتظار( در یک تصمیم گیری چند عامله، که چند متغییر موثر وجود دارند که باید مرتفع شوند).. ب- تعیین مهمترین ویژگی سوای همه معایب(مثل کسی که میخواد اپل بخره و اصلا براش کارایی و پول اهمیتی ندارد، بعبارتی هزینه و حتی فایده هم اهمیتی ندارد و به دنبال پرستیژ است).

3- روشهای پیچیده : 

روشهای پیچیده ابتکاری، این روشها هم چند عامله هستند، اما با ابن تفاوت، حجم متغییر های مورد محاسبه زیاد و میزان اثر گذاری آنها بر نتایج استراتژی، هم به شرایط روحی-روانی تصمیم گیرندگان وابستگی دارد و هم به شرایط فنی و محیطی.

این شیوه با استفاده از مدل سازی همانند؛ طراحی معادله ساختاری، یا روشهای رتبه بندی نتایج مانند F-AHP قابل انجام است.

 

 

اگر فرصتی بود، ادامه در مورد کنار آمدن با ریسک..

  • Like 3
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.