worior

غروب موازنه

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

12 hours قبل , parsneet گفت:

 پس قائدتا باید این برداشت شود که :

 کشور های ضعیف الزاما نیازی به موازنه ندارند و صرف یافتن نقطه ظعفی موثر از حریف و ضربه ای کارا به آن میتوانند نتیجه جنگ را تغییر دهند.

شما شرایط رو متعادل در نظر نگرفتی، جنگی و معطوف به تغییر در نتایج جنگ در نظر گرفتی.

شرط موازنه نظامی، وجود صلح متکی بر وحشت از عواقب استفاده از ابزار نظامی هست.

 

اما اینکه یک کشور  ضعیف که نمیتونه به سطح برابری با حریفش برسه بتونه یه نقطه ضعف موثر پیدا کنه، خارج از مسئله موازنه است.

چرا که کشور ضعیف در موازنه نبوده، و کشور دارای قدرت برتر خودش رو در تفوق کامل میدیده و حس میکرده نیازی به حمله نداره، یا بدلایلی نخواسته حمله کنه چون به اندازه کافی خودش رو بازدارنده حس کرده.

12 hours قبل , parsneet گفت:

- تفوق قدرت هوایی آلمان با کشف رادار توسط انگلیس از دست رفت و موازنه نظامی در آن مقطع و آن مولفه برقرار گردید . و ایضا به کرات به دست آمد و از دست رفت.

این فناورانه و بخشی هست نه کلی.

 

12 hours قبل , parsneet گفت:

- وقتی ضعف حریف که اول برای شما مشخص شود و دوم توان و ابزار ضربه به آن را داشته باشید این شما را با او متوازن می کند یا حتی برتری می دهند و دلیلی برای رد اساس موازنه نیست.

 

این مطابق تعریف از توازن بازدارنده اشتباه هست.

 

بازدارندگی باید بتونه حریف رو از هر اقدامی بازدارد. برای همین شما در برابر هر ابزارش باید یک موازنه برقرار کنید.

اما خوب دقت کنید که این موازنه هیچ وقت برقرار نمیشود. حتی در نتیجه گیری های شما هم این مشخصه. و حتی زمانی که هم همه حس میکنند چنین بازدارندگی از طریق موازنه قوا برقرار شده است، این خطر اشتباه محاسباتی سرجاش باقیه...

 

بنابراین باید به فکر راه هایی غیر از موازنه بود.

مثلا داشتن سرعت عمل بیشتر در واکنش. یا اقدامات پیش هنگام...

کشیدن یا حتی نکشیدن بهنگام اسلحه.

  • Like 1
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام و درود خدمت همه کاربران انجمن میلیتاری

 

موضوع : بررسی راهبرد نظامی کشور ما ایران در رابطه با " آنچه که از وجه بیرونی و ظاهری قدرت نظامی خودش به نمایش می گذارد " . ( و یا قصد دارد که به نمایش بگذارد )

 

* نوشتار حاضر ماحصلی است از کندوکاو اینجانب در رابطه ما مطالب در دسترس پیرامون دکترین و راهبرد نظامی کشور مان . و یافتن پاسخی برای اینکه حقیقتا" راهبرد اصلی کشور ما در نمایش وجه بیرونی خودش چه چیزی است .

آیا ما قصد داریم که خود را به معنایی واقعی کلمه مانند کوه یخ نشان دهیم ؟ و کشورهای متخاصم مان را در ترسی حقیقی از جنبه های ناشناخته توان و تجهیزات نظامی مان فرو بریم ؟ یا اینکه راهبرد ما بزرگنمایی بیشتر از حقیقت اندوخته های تجهیزات و توان بالقوه نظامی مان است ؟ و حتی نیرو های مهاجم احتمالی را به بازنگری از حمله فیزیکی و یا انفعال در منطقه خاکستری وادار نماییم ؟

در رابطه با این موضع و دقت در کتب آموزشی نیرو های نظامی مان از این دریچه تحلیلی به منبع و کتابی خاصی مواجه نشدم . لذا دوستان اگر با منبعی آشنایی دارند که بتواند این مبحث را بسط و پر بار تر کند ، آن را معرفی کنند سپاسگذار خواهم شد .

* مقصود از پرداختن به این موضوع خاص ( و تا حدودی چالش بر انگیز ) بازتاب روایت های عامیانه و تحلیل های سطحی فالوور های مجازی در این رابطه نیست . ( مراد از کلمه "عامیانه" کری خوانی های بعضی از علاقه مندان حوزه نظامی است که تمابل دارند با نگاهی " سیاه و سفید به بزرگنمایی و یا نگاه تحقیر آمیز " به نقاط قوت و ضعف قدرت نظامی کشور ها بپردازند )

* البته می دانم در رابطه با ظواهر و تجهیزات رونمایی شده نیرو های مسلح ما کاربران انجمن میلیتاری سری پر درد و دلی خون دارند ... icon_wink اما بهر حال مقصود ما هر چند که شامل این امور نیز خواهد شد ولی الزاما" محدود به آن نخواهد بود .

* در صورت صلاح دید مدیریت و مشارکت بیشتر دوستان در بحث حتی می توان تاپیکی مجزا هم برای این موضوع ایجاد کرد . ولی در حال حاضر به نظرم در ادامه تاپیک دوست فاضل و گرامی مان جناب @worior هم مناسب است .

 

 

بخش اول :

 

 

مقدمه :

دکترین نظامی اصطلاحی رسمی است برای اشاره به مجموعه‌ای از نظرات و دانش نظامی که ارتش در زمان مناسب آن را می‌پذیرد . در این دکترین ماهیت نبرد، شیوهٔ آماده‌سازی ارتش برای نبرد و شیوهٔ درگیری در نبرد به منظور دستیابی به پیروزی مشخص می‌شود. این دکترین بیش از آن که دستوری باشد، توصیفی است و در زمان اجرا نیاز به تفسیر دارد. دکترین نظامی نه مرام خاصی را بنا می‌نهد و نه چک‌ لسیتی برای دستورالعمل‌های نظامی ارائه می‌دهد بلکه به جای آن می‌کوشد راهنمای معتبری در مورد شیوهٔ تفکر ارتش دربارهٔ جنگ و نه در مورد شیوهٔ درگیری باشد. از این رو صاحب‌نظران می‌کوشند که دکترین نظامی را به منظور هدایت فعالیت‌های نظامی تا جای ممکن صریح و روشن طراحی کنند و در عین حال آن را فراگیر سازند تا در شرایط گوناگون پاسخگو باشد.»
در بررسی ستادی که در دانشگاه هوایی نیروی هوایی ایالات متحده در سال ۱۹۴۸ (۱۳۲۶) انجام شده ، دکترین نظامی به این شکل تعریف گردیده است : «آن دسته از مفاهیم، اصول، سیاست‌ها، تاکتیک‌ها، تکنیک‌ها، تمرین‌ها و فرایندهایی که لازمهٔ پیشرفت امور سازماندهی، تمرین، مجهزسازی و به‌کارگیری یگان‌های تاکتیکی و خدماتی است را دکترین نظامی گویند.»

در واژه‌نامه اصطلاحات نظامی حکومت شوروی، دکترین نظامی اینگونه تعریف شده است : «سیستم نظریات علمی مورد قبول رسمی یک کشور در مورد ماهیت جنگ‌های مدرن و کاربرد نیروهای نظامی در آن‌ها... دکترین نظامی دو جنبه دارد: جنبه سیاسی-اجتماعی و جنبه فنی-نظامی.» جنبهٔ سیاسی-اجتماعی «شامل تمام پرسش‌هایی که در مورد روش‌شناسی، اقتصاد، پایه‌های اجتماعی و اهداف سیاسی جنگ مطرح می‌شوند» است و جنبهٔ فنی-نظامی باید با اهداف سیاسی سازگار باشد. این جنبه شامل «خلق ساختار نظامی، تجهیز فنی نیروهای مسلح، تمرین‌های آن‌ها و مشخصات شیوه‌ها و ابزارهای هدایت عملیات‌ها و جنگ به طور کلی» است.

 

همچنین در تعریف " راهبرد نظامی " که از دکترین نظامی مفهومی جداگانه را متبادر می کند اینگونه آورده شده است :

راهبرد نظامی طرح‌ریزی و اجرای رقابت بین گروه‌های مسلح بسیار بزرگ متخاصم است. در راهبرد نظامی دو طرف می‌کوشند تا با استفاده از منابع دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی در برابر منابع دشمن به سیادت نظامی برسند یا تمایل دشمن به جنگ را کاهش دهند .

راهبرد نظامی ابزار عمده‌ای است که می‌تواند منافع ملی را تأمین کند. راهبرد نظامی نوین توسط علوم نظامی گسترش یافت. این مقوله شاخه‌ای از جنگ و سیاست خارجی به‌شمار می‌آید.

در مقام مقایسه باید یادآور شد، راهبرد کلان راهبرد بزرگترین سازمان‌ها نظیر دولت ملت‌ها، کنفدراسیون‌ها یا ائتلاف‌های بین‌الملی است. همچنین راهبرد نظامی از لحاظ وسعت حوزهٔ نظری بزرگتر از " تاکتیک نظامی " است که هدفش استقرار و تحرک یگان‌ها در زمین یا دریا است.

 

تاریخچه :

اصول راهبرد نظامی را می‌توان در آثار سون تزو و چاناکیا در سال ۵۰۰ پیش از میلاد یافت. در لشکرکشی‌های سردارانی چون اسکندر مقدونی، کین شی هوانگ، ژولیوس سزار، خالد ابن ولید و نادر شاه افشاری می توان شاهد طرح ریزی راهبردی بود .

ماهان در مقدمهٔ کتاب خود به نام تأثیر قدرت دریایی بر تاریخ نشان داده‌است که رومی‌ها چگونه از قدرت دریایی خود برای قطع خطوط ارتباط دریایی هانیبال با کارتاژ استفاده کردند و به این ترتیب توانستند با استفاده از راهبرد ناوگان‌های دریایی، هانیبال را از سرزمین ایتالیا بیرون کنند بدون این که توسط لژیون‌های خود، وی را شکست دهند.

راهبردهای اولیه عبارت بودند از نابودی، فرسایش، جنگ فرسایشی، زمین سوخته، محاصره، نبرد پارتیزانی، فریب و عملیات دروغین. قوه ابتکار و مهارت تنها به نیروی خیال، سازگاری و فناوری محدود بود. راهبردارها به‌طور مداوم از فناوری رو به پیشرفت بهره‌برداری می‌کردند.

 

Alfred_thayer_mahan.jpg

 

آلفرد تیر ماهان (به انگلیسی: Alfred Thayer Mahan) (زاده ۲۷ سپتامبر ۱۸۴۰-مرگ ۱ دسامبر۱۹۱۴) افسر نیروی دریایی آمریکا، ژئواستراتژیست و مربی بود. او نویسندهٔ کتاب اثرگذار و نامدار تأثیر و نفوذ قدرت دریایی در تاریخ بود .

در سپتامبر ۱۹۰۲، ماهان اصطلاح «خاورمیانه» را که در مقاله «خلیج فارس و روابط بین‌الملل» در نشریه نشنال ریویو منتشر شد، رایج کرد.

 

نیکولو ماکیاولی در سال ۱۵۲۰ (۸۹۸) در کتاب خود به نام هنر جنگ به رابطهٔ بین مردم و مسائل نظامی و تشکیل راهبرد کلان می‌پردازد. گوستافوس آدولفوس سوئدی در کتاب جنگ سی ساله نشان داد که استفاده از راهبرد عملیاتی پیشرفته موجب کسب پیروزی‌های متعدد در ناحیهٔ امپراتوری روم مقدس شده‌ است .


چنگیزخان، امپراتور مغولان نمونهٔ خوبی در مقابل پیشرفت‌های اروپایی‌ها در هنر راهبرد نظامی است. موفقیت‌های چنگیزخان و جانشینانش مبتنی بر مانور و القای ترس بود. نکتهٔ کلیدی در راهبرد چنگیز عبارت بود از روانشناسی جمعیت مقابل . روانشناسی جمعیت مقابل اساس مبحث حاضر ما می باشد و اینکه ارتش ها در تلاش اند تا با نمایش وجه بیرونی خود به اهداف طراحی شده شان دست یابند )

چنگیزخان و جانشینان او توانستند با اجرای دقیق و پی در پی این راهبرد، بخش اعظم اوراسیا را به زیر یوغ خود درآورند. ارتشِ موظف چنگیز بر کمانداران سواره قبایل، راهبرد زمین سوخته و همچنین گله‌های اسب فراوان مغولستان استوار بود. احتیاجات این ارتش با غارت و نابودی به دست می‌آمد. غارتگرانِ مغول به همراه خود چادر قابل حمل ، همخوابه ، قصاب و آشپز نیز می‌آوردند. ارتش‌های چین ، ایران ، اعراب و اروپای شرقی با مانور و حملات مکررِ مغولان آن قدر تحت فشار قرار می‌گرفتند تا در هم می‌شکستند و سپس در تعقیب و گریز نابود می‌شدند . همچنین بسیاری از سرزمین های تصرف شده را بدون جنگ تصرف نمودند و با همان تاکتیک القای ترس در جمعیت مقابل خود اساسا" انگیزه و اعتماد به نفس قوای مقابل خود را قبل از شروع جنگ نابود می کردند . و بسیاری از اقوام از صف آرایی و نبرد صرفه نظر می کردند چون خود را از پیش باخته متصور بودند .

ارتش‌های دیگر در مقایسه با ارتش چنگیز بسیار سنگین و بی‌تحرک به نظر می‌رسیدند. تا سده ۲۰ میلادی هیچ ارتشی نتوانست به سرعت استقرار ارتش چنگیز برسد. هنگامی که ارتش مغول با شهری مستحکم برخورد می‌کرد، اصول مانور و سرعت ایجاب می‌کرد که شهر به سرعت تسلیم شود. در این‌جا شهرت وحشتناک مغولان به یاری شان می‌آمد تا فضای شهر را مملو از رعب و وحشت ساخته و آن را رام سازند .

 

 

وجه بیرونی قوای نظامی

هر ارتشی متناسب با راهبرد نظامی که برای خود تعریف نموده است نسبت به حفظ ظواهر اش اقدام می کند . اگر دوستان گمان می کنند که پاسخ به این سوال ساده به نظر می رسد " که هر ارتشی قصد دارد خود را چگونه به دیگر رقبا نمایش دهد ؟ " بهتر است در این کار تعجیل نکنند و با دقت در الگو ها و نوع راهبرد ارتش های کنونی دنیا نسبت به دسته بندی این گونه راهبرد ها اقدام کنند .

 

بخشی از پیش زمینه های بحث که توسط اساتید انجمن در گذشته اشاراتی بدان شده است :

 

بر 9 فروردین 1399 در 18:06 , arminheidari گفت:

این صحبت شما منو یاد مثال مشهور دو راننده دیوانه میندازه

که با سرعت به طرف هم حرکت می کنند و هرکس از مسیر خارج شود بازنده هست و اگر خارج نشوند هر دو میمیرند

 

در جواب این مثال بعد از مدت ها میتونم بگم با گاو شاخ به شاخ جنگیدن اشتباه هست بلکه باید بصورت گاوبازان باهاش برخورد کرد

 

بر 6 اسفند 1393 در 13:25 , MR9 گفت:

         هنر جنگ - (2)

images~0.jpg

 

یک جنگاور کاردان و ماهر ، سربازان دشمن را بدون جنگ وادار به تسلیم می کند و بدون محاصره ، شهرهایشان را به تصرف در می آورد و حکومت را بدون درگیر شدن در عملیات طولانی مدت ، سرنگون می کند .

سان تزو ( سان زی )

 

بر 9 فروردین 1399 در 18:25 , worior گفت:

موازنه برای دو بازیگری هست که در شکلی از عقلانیت به قرارداد ذهنی یا عملی رسیدن معنی میده.

 

مثال من اینطوری میشه:

شوروی و آمریکا در موازنه بسیار محکمی روی کاغذ هستن تا اینکه گورباچف 50 تا کلاهک اتمی 10 مگاتن میکوبه تو واشنگتن یا خیلی ساده تر اینکه میزنه مثلا ناوگان مدیترانه آمریکا رو نابود میکنه.

از اینجا به بعد دیگه همه تعاریف پیشین در موازنه و حتی بقا به هم میریزه.

تا قبل از اینکه یکی دست به اسلحه ببره:

- رامبو از ابراهیم قویتر هست،

-شناخته شده تر و معروف تر هست،

-رقبای زیادی رو هم شکست داده،

-در هر محاسبه ای روی کاغذ رامبو ابراهیم رو شکست میده

-رامبو تیربار ام 60 و آرپیجی داره ابراهیم نهایتا یدونه کالیبر 22 شاه کش اونم فقط با 2 تا گلوله

-تا اینکه یکدفعه ای ابراهیم در زمانی که هیچ کس انتظارش رو نداره یه تیر میزنه تو کله رامبو

-دیگه قبل و بعدش اصلا اهمیتی نداره!

 

قبل از پایان دادن به بخش اول و ادامه و بسط اصل بحث در بخش دوم بهتر است اشاره کنم از دید شخص من رفتار و الگو های ارتش های دنیا به دو قسمت تقسیم می شوند :

1- ارتش هایی که خودشان را با بزرگنمایی عمدی قوی تر از آن چیزی که هستند نشان می دهند . ( برای ایجاد ترس در رقیب و اینکه هزینه و فایده تهاجم علیه شان را بالا نشان بدهند و توسط این راهبرد از بروز جنگ جلوگیری می کنند )

2- ارتش هایی که خودشان را اگر نگوییم کوچکتر از واقعیت بلکه در سطح عادی نشان می دهند . و به هیچ عنوان نقاط برتری ساز خودشان را ابراز نمی کنند و به نمایش نمی گذارند . ( تا در هنگام تقابل های اولیه " پیش از آغاز جنگ " که برای سنجش آمادگی رقیب معمولا" اتفاق می افتند بتوانند اثر شوک را بر حریف وارد کنند و رقیب را از افزایش سطح درگیری باز بدارند - همان راهبردی که برادر @worior آن را به شوک و ضربه اولیه در پست های ابتدایی تاپیک " غروب موازنه " تعریف می کنند )

 

یک مثال غیر مرتبط که شاید به انتقال مفاهیم مذکور به ما کمک کند :

در میان ماهی های دریایی دو نوع ماهی هست که شیوه جالبی برای بقا دارند که بی شک نوع تکامل ظاهر شان در برتری یافتن شان بر دیگر ماهی ها بسیار جالب توجه و تاثیر گذار است :

 

download_28129.jpgdownload~1.jpg

 

1 - بادکنک ماهی در هنگام مواجه با خطر به سرعت خودش را چندین برابر میزان واقعی با بلعیدن آب یا هوا باد می کند . تا به شکارچیان بقبولاند که برای آنان لقمه ایی بزرگ تر از دهانشان است . در اکثر موارد هم این حربه کار ساز می گردد . و در مواردی هم که شکارچی نگون بخت از مرکب شیطان پیاده نشود و با زحمت بادکنک ماهی را برای نهار خود ببلعد ..! ترشح سم مهلک "تترو دوتوکسین" از بدن این ماهی ، شکارچی بیچاره را به سرانجامی شوم می کشاند . سمی که 1200 برابر قوی تر از سیانور است و کمی از آن برای کشتن ده ها انسان کافی است . و معروف است که ژاپنی ها در گذشته دشمنان خودشان را به صرف غذایی بادکنک ماهی دعوت می کردند !

 

13990817P3m14ex348.jpgwHshtnkh-tryn-mwjwdt-60mq-dry.jpg

 

2 - اژدها ماهی که با شاخک خود یک نوع نرم تن دریایی نورانی را شبیه سازی می کند . تا به ماهیان دیگر بقبولاند که کرمی تنها و ظعیف و نحیف است تا آنها هوس کنند یک گاز کوچک به آن بزنند . اما غافل از اینکه در چند صدم ثانیه بعد با دیدن چهره و دندان های هراس آور ماهی اصلی شوکه می شوند و از کرده خودشان یحتمل پشیمان ..! در واقع شگرد این ماهی پنهان کردن سلاح های ترسناکش است و استتار کردن آن چیزی هست که در واقعیت وجود دارد. این ماهی توسط این شگرد توانسته در بین خوف ناک ترین ماهی ها برای خودش جایی باز کند . فراموش نکنیم که نکته کلیدی این راهبرد در رابطه با بحث اصلی خودمان " ایجاد ترس " است . ( همیشه از ماهیت ناشناخته ها و ندانستن دامنه موضوعات چالش برانگیز است که ترس به وجود می آید . و اگر از موضوعی اطلاع و آگاهی کافی داشته باشید اساسا" ترسی در شما نسبت به آن موضوع به وجود نخواهد آمد )

 

 

( پایان بخش اول )

 

دوستان اگر طرح موضوع فوق را پسندیدند ما را از درج "مثبت" و عنایت خودشان محروم نفرمایند . daydreaming_new! ( خدایی کاربران میلیتاری خیلی خسیس شدید .. :)  دستتون به امتیاز دهی نمیره آ ...  :162:  )

دوستانی هم که به نکات و دسته بندی های مطرحه در بحث نقدی وارد می دانند با مشارکت بیشتر و بسط موضوع ما را از نکته نظرات تکمیل تر و افضل تر بهره مند نمایند .

 

گرد آوری جهت انجمن میلیتاری

با ذکر منبع و نام وزین انجمن میلیتاری استفاده و بازتاب در رسانه های دیگر بلا مانع است .

 

 

 

ویرایش شده در توسط parsneet
  • Like 2
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 19 تیر 1402 در 01:41 , parsneet گفت:

بررسی راهبرد نظامی کشور ما ایران در رابطه با " آنچه که از وجه بیرونی و ظاهری قدرت نظامی خودش به نمایش می گذارد " . ( و یا قصد دارد که به نمایش بگذارد )

 

بخش دوم :

 

در قسمت اول بیان شد که اگر قوای نظامی کشورها را بخواهیم بر اساس الگوی رفتاری شان ( اعم از رونمایی ها ، ادعای اثبات تکنولوژی ، انتشار اطلاعات تعمدی و تا حدودی نحوه رزمایش ها ) تفکیک کنیم به دو دسته بندی کلی می رسیم : ( قطعاً می شود دسته بندی های متفاوت و متنوع تری نیز انجام داد ولی در بررسی حاضر به دو الگوی کلی بسنده می شود تا تشریح بحث مختصر تر شود )

 

بر 19 تیر 1402 در 01:41 , parsneet گفت:

1- ارتش هایی که خودشان را به روش بزرگنمایی تعمدی قوی تر از آن چیزی که هستند نشان می دهند . ( برای ایجاد ترس در رقیب و اینکه هزینه و فایده تهاجم علیه شان را بالا نشان بدهند و توسط این راهبرد از بروز جنگ جلوگیری می کنند )

2- ارتش هایی که خودشان را اگر نگوییم کوچکتر از واقعیت بلکه در سطح عادی نشان می دهند . و به هیچ عنوان نقاط برتری ساز خودشان را ابراز نمی کنند و به نمایش نمی گذارند . ( تا در هنگام تقابل های اولیه " پیش از آغاز جنگ " که برای سنجش آمادگی طرفین معمولا" اتفاق می افتد بتوانند اثر شوک را بر حریف وارد کنند و رقیب را از افزایش سطح درگیری باز بدارند )

 

در واقع نمی توان کشورها را به طور مطلق ذیل هر الگو قرارداد . به گونه ای که مشاهده می شود در طول زمان و تغییر راهبرد ها ، الگو ها نیز تغییر می کنند و یا حتی گاهی مشاهده می شود که قوای نظامی به صورت ترکیبی از موارد فوق بهره می برند و به تناسب موضوع و برهه هایِ زمانی رفتار هایی متناقضی را از خود بروز می دهند .

 

همچنین باید اذعان کرد هیچ کدام از این الگوهای رفتاری بر دیگری برتری ( به مفهوم ارزش گذاری ذاتی ... ) ندارد . بلکه میزان موفقیت در اجرای هر راهبرد به این خواهد بود که تا چه میزان آن روش را درست و اصولی و " منسجم " به کار بگیرید .

به عنوان مثال : ارتش ایالات متحده مطابق با اطلاعات منتشر شده در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم برآورد کرده بود که در صورت ادامه ی روند معمول و کلاسیک نبرد با ژاپن برای کسب پیروزی باید خود را آماده کند که خسارات فراوانی را متحمل شود . برای همین باید هزینه ای شامل بر صد ها هزار سرباز کشته و مجروح ، چندین سال نبرد بی امان و میلیاردها دلار بودجه اضافی را برای پیروزی در این جنگ اختصاص دهد . لذا کار اکتساب و تجهیز به سلاح هسته ای را آغاز کرد و این کار را کاملاً مخفی نگاه داشت . راهبرد ابهام و القای ترس ( الگویی شماره 2 ) بعد به استفاده از آن در بهترین زمان ممکن و محقق کردن اهداف اش اقدام نمود . ( که همانا وارد کردن شوک بزرگ به قوا و فرماندهان نظامی ژاپن بود ) اما در ادامه و با مشاهده عکس العمل ژاپنی ها به راهبرد بزرگنمایی تعمدی ( الگوی شماره 1 ) تغییر روش داد . ( در واقع با لاف زنی از اینکه بمب های اتمی زیادی در اختیار دارد نسبت به توان بالفعل خودش به صورت عمدی بزرگنمایی و اغراق نمود ) . ( لازم به ذکر است که عکس العمل ابتدایی ژاپنی ها در عین این که شوکی عظیم را دریافت کرده بودند ، اصرار بر ادامه جنگ بود ! لذا برای تحقق کامل اهداف آمریکایی ها به الگوی شماره 2 روی آوردند . و برآوردهای بعدی هم نشان داد علی رقم اینکه فروپاشی ارتش ژاپن و از دست دادن جبهه هایش قطعی بود ولی در صورتی که این کشور بعد از حمله اتمی نبرد را ادامه می داد شاید تا یک سال دیگر نیز می توانست تسلیم خود را به تعویق بیاندازد . هم به دلیل اینکه آمریکا حداقل به چند ماه زمان دیگر نیاز داشت تا بمب بعدی را بسازد و هم اینکه استعداد رزمی عمده ژاپن بعد از حمله مذکور همچنان پا برجا بود )

 

پس در مثال تاریخی فوق مشاهده کردیم که تغییر راهبرد و بهره گیری از هر کدام از الگوها در عین اینکه می تواند با توجه به صحنه نبرد ترکیبی باشد ، می توان آن را به سرعت جایگزین و شیفت نمود .

 

 

عدم بکارگیری یک الگوی مستمر در ایران

 

اگر مایل هستید که بدانید به طور مشخص قوای نظامی ما ذیل کدام الگو قرار می گیرند . باید عرض شود که پاسخ این سوال حداقل برای من آنقدر ها ساده نیست . به شکلی که بنظر می رسد راهبرد مذکور در کشور ما با توجه به روند ها و نقطه عطف های تاریخی به کرات تغییر نموده است و گاهی هم مشاهده می شود که دچار سردرگرمی و استفاده غیر منسجم از هر دو الگو هستیم ( نقطه عطف هایی مانند وقوع انقلاب و تغییر کشور های دوست و متخاصم ایران ، شروع جنگ تحمیلی با عراق ، آغاز تنش ها و جنگ لفظی ایران با یک ابر قدرت نظامی مانند آمریکا ، پرونده هسته ایی و بند 7 منشور سازمان ملل و از همه مهم تر اشغال کشور های همسایه ایران توسط ائتلاف غربی و احتمال جدی تهاجم به ایران ... نقشی بی انکار در این امر داشته اند )

 

 

لزوم عدم قرائت آشفتگی به اجرای سیاست ابهام آمیز و سیال

 

هر چند که تغییر الگو به تناسب موضوعات و هم چنین تلفیق بکارگیری این الگوها امری معمول و بدیهی به نظر می رسد اما شاکله و چهارچوب اصلی یک راهبرد بر مبنایی یک الگویی مشخص باید شکل بگیرد و در صورت ضرورت از سایر روشها نیز بهره مند گردید . در غیر این صورت سازمان دفاعی و رزمی ما دچار سلیقه گرایی و عدم راهبرد مدون و تشتت آرا خواهد شد . به نحوی که مشاهده خواهد شد از یک یگان به یک یگان دیگر و از یک فرمانده به یک فرمانده دیگر تفاوت در تفسیر سیاست ها وجود خواهد داشت . و این امر ( آشفتگی در روشها و تغییر های سلیقه ای ) قطعا" به داشتن یک سیاست مبهم و غیر قابل پیش بینی به هیچ عنوان تفسیر نخواهد شد. !  کما اینکه برای دشمنان ما پیش بینی الگو های رفتاری ما براحتی امکان پذیر خواهد بود .

 

 

نمونه های موفق و ناموفق هر الگو در ایران

انتخاب یک راهبرد مشخص و منسجم مزایای زیادی به همراه دارد . حداقلِ آن این است که بدنه فرماندهان میانی ما در عموم موضوعات به عنوان پیش فرض می دانند که باید با چه الگویی اجزاء زیر مجموعه شان را هدایت کنند .

عدم انسجام راهبرد فوق بسیار آسیب زاست . تا جایی که دیده شده در مواردی که به علت وقوع یک سری تحولات و روند های سیاسی-نظامی فرماندهان ارشد بالفرض به راهبرد برجسته سازی توانمندی های ما روی می آورند ( الگویی شماره 1 ) تا بتوانند تحرکات قوای متخاصم را خنثی کنند . ( سخنرانی ، تهدید و ارعاب دشمن ، تهدید لفظی و ... را به خوبی اجرا می کنند ) و بسیاری از مواقع هم نتایج موثر آن را رصد می کنند . ولی در بدنه میانی فرماندهان علی رقم رفع تهدید تا مدتها بعد با شبیه سازی همان دیالوگ و گفتمان ( و عدم دقت از اینکه روند وقایع اساساً ممکن است تغییر کرده باشد ) همچنان به باز تکرار همان الگو می پردازند . ( به عنوان مثال : فراز و فرود ها و تغییر در الگوی مواجه با سیاست خصمانه عربستانی سعودی )

انتخاب الگو با توجه به رصد تحرکاتِ قوای مقابل و پیش بینی راهبردهای آنها توسط فرماندهان ارشد صورت می پذیرد . ولی به علت اینکه احساس می شود ساختار مدون و منسجم برای هماهنگ کردن این ضرب آهنگ ها وجود ندارد در قسمت های جزء تر بسیار طول می کشد تا آنان را به پیگیری متناسب سیاست های برخط ترغیب نمود .

 

3238325.jpg

 

اگر همچنان بخواهیم در مواجه با محور عربی مثال بزنیم شاهکار آرامکو (یک نمونه کاملاً موفق بود ) را می شود مورد بررسی قرار داد ( که ذیل الگوی شماره 2 خواهد بود ) رکن اصلی این راهبرد همانا عدم افشای توانمندی هاست و عیان نکردن تجهیزات و تخصص های برتری ساز است .

برای یاد آوری آن واقعه باید ذکر کرد : که هر چند در پیش زمینه وقوع آن حادثه تهدید لفظی برای جلوگیری از صادرات نفت دشمنان و تحریم کنندگان ایرانی از زبان بالاترین مقامات سیاسی ما جاری شد . ولی هرگز به شکل پیش هشدار حداقل توسط ما آگاهی بابت دامنه و کیفیت آن به قوای مقابل داده نشد . تا وقتی برآورد ایران این شد که عزم دشمنان در هدف قرار دادن صادرات نفت ما جدی و حتمی است . در یکی از شب های گرم و شرجی خلیج فارس آنچنان شوکی به قوای مسلح عربستان و نیروهای نظامی بین المللی هم پیمانش وارد شد که به سرعت آمپر فول لود جنگ طلب ایشان را به پائین ترین میزان خودش نزول داد . ( برای یاد آوری قابل عرض است در الگوی شماره 2 پنهان کردن توان برتری ساز و عدم افشای آن حتی هنگام تهدید لفظی بسیار مهم است تا در نهایت بتوان از شوک وارده بیشترین بهره را برد . و همانا غایت این هدف خاموش کردن اشتیاق نیروی خصم به جنگ خواهد بود )

اتفاقی که بهر حال توسط رزمندگان یمنی ترتیب داده شد :) اما برکات آن شامل بسیاری از کشور های منطقه گردید ... ^_^

 

* اتفاقاتی مانند انهدام پهپاد آمریکایی RQ-4 Global Hawk در خلیج فارس بدون هیچ تهدید ضمنی و لفظی به خوبی نشان داد که تا چه حد میزان اثر گذاری راهبرد شوک موفقیت آمیز است و می تواند نتایج قابل قبولی را به همراه داشته باشد .

* همچنین تلفات قوای ائتلاف در زمان اشغال افغانستان و عراق که به معنای واقعی به کابوسی برای قوای اشغال گر درآمده بود . و هر چه مبارزه می کردند نمی توانستند جلوی افزایش آمار آن را بگیرند به شکلی که بارها اعلام کردند که به نظر می رسد در روند آموزش و بکارگیری جنگجویان ، تامین تجهیزات و پایش اطلاعات نیروهایشان دست یک دولت خارجی در کار است ! اما هرگز کشوری و مقام سیاسی مشخصی به این اقدام اعتراف و یا تهدید لفظی نکرد و کشور های همسایه از جمله ایران مدام آمریکا را به رعایت آرامش در منطقه دعوت می کردند و با دلایل منطقی خواستار حل دیپلماتیک منازعه می شدند !! :ph34r: ( الگوی شماره 2 )

 

* عدم واکنش رزمی در تقابل با حملات اسرائیلی ها در سوریه و پیگیری مصرانه راهبرد ابهام و ترس و معمولی نشان دادن توانمندی ها برای بسیاری از کارشناسان امور راهبردی داخلی و خارجی آشنا به نظر می رسد !  بسیاری از آنان چشم انداز هولناک و شوک آوری برای روز های آغازین جنگ ایشان با ایران را نوید می دهند ( الگوی شماره 2 ) . تا جایی که ایران علی رقم خسارات انسانی و فشار داخلی حاضر به عیان کردن دامنه و کیفیت برنامه های بلند مدت خود در این کشور نشده است .

 

* دوستان می توانند به همین شکل روند بسیاری از وقایع دیگر را نیز ذیل راهبرد ابهام و ترس ( الگویی شماره 2 ) خودشان بررسی کنند که برای جلوگیری از اطاله کلام از تشریح آنان صرف نظر می شود . ( مانند توقیف نفت کش ها ، هدف قرار دادن بازوهای اطلاعاتی دشمن در کشور ثالث . عدم رونمایی و رعایت پرده ابهام در تجهیزات و توان نظامی نیرو هایی نیابتی مثل حزب الله لبنان ( به شکلی که در جنگ 33 روزه و حتی جنگی های آتی دریافت شوک اولیه از طرف قوای عبری امری حتمی و بدیهی به نظر می رسد . و ... )

 

و اما تجارب منفی ...

می دانم که بسیاری از دوستانِ منتقد هم اکنون بی قرار هستند که به ذکر نمونه های ناموفق نیز در ایران اشاره شود ;) . لازم به ذکر است که اکثر منتقدان و اشاره کنندگان به کاستی ها ( حداقل در انجمن میلیتاری ) در تلاش و آرزوی نظاره کردن توسعه روز افزون توان نظامی کشور مان هستند . پس به ذکر مثالهایی می پردازیم تا انشالله باعث رفع نواقص و رشد قوای مسلح ما شود .

 

* در برهه ای از نقاط عطف تاریخی که در منطقه ما به وقوع پیوست در بین استراتژیست های کلان ایران احساس شد که باید با بهره گیری از نمایش هرچه بیشتر تجهیزات و توانمندی ها ( الگوی شماره 1 ) به هر آنچه که دارند و حتی ندارند استمداد کنند تا برنامه محتمل و قریب الوقوع دشمن را بهم بریزند و آنان را وادار به بازبینی مجدد راهبردشان نمایند . می توان اذعان کرد که در مورادی بسیار هم موفق بودند . اما مشکل از آنجا آغاز گشت که در سنوات بعدی همان طور که ذکر گردید اکثر سیاست گذاران بدون توجه به ماهیت این راهبرد به هر بهانه ایی و مناسبتی سعی در اجرایی این الگو داشتند .

 

N80747366-4575796.jpg

 

* رونمایی هایی بدون داشتن پشتوانه حقیقی و عملی مانند : رونمایی از جنگنده نسل 5 ( قاهر 313 ) توسط بالاترین مقامات کشوری و دادن وعده هایی بزرگنمایی شده ( بدون بهره گیری از ماهیت و نحوه اجرای صحیح این الگو ..) تاسف و سرخوردگی بسیاری از علاقه مندان و دنبال کنندگان برنامه های دفاعی کشور را در پی داشت . این مورد خاص تا جایی پیش رفت که خودِ مقامات که از پیگیری و سوالهای مکرر بدنه جامعه به تنگ آمده بودند در نهایت بعد ده سال اعلام کردند که هیچ برنامه ایی برای تولید و بکارگیری آن را ندارند و ساخت نمونه قبلی تنها به دلیل انجام تست و کسب تجربه در بعضی از زیر سیستم ها صورت پذیرفته و هرگز به عنوان محصولی کامل و قابل ارائه به قوای نظامی تعریف نشده است !

 

 * مانور بیش از اندازه بعضی از سیاست گذاران در مورد تسلط اطلاعاتی و رزمی ما به گونه ایی که مداوماً در سخنرانی ها ایراد می شد : دشمن توانِ کندنِ یک تار مو از شهروندان ایرانیانی را ندارد و در صورت وقوع تمام استعداد قوای نظامی حاضرشان نابود خواهد شد !! ولی بلافاصله بعد برگزیده ترین دانشمندان ما در درون حدود مرزی مان در انظار عمومی به شهادت می رسند . فرماندهان عالی رتبه مان در کشور میزبان به بی پروا ترین و قلدر مآبانه ترین شکل ممکن ترور می شوند . و اسناد مهمترین برنامه صنعتی کشور ( هسته ایی ) به سرقت می رود . و قس علی هذا ...

 

* ادعای تولید صنعتی و صد در صد بومی " بعضی از " ماشین آلات زرهی . تجهیزاتی که گاماً بهینه سازی های ادوات زرهی موجود بودند و تحت عنوان محصول جدید و کاملا" بومی معرفی می شدند . ( در صورتی که حقیقتاً بازآماد و بهینه سازی تجهیزات زمینی و هوایی ذاتاً خودش امری مهندسی و فنی و قطعاً مبارک است و الزامی ندارد که با ادعایی صد در صد بومی و تولید انبوه همان زحمات تکنیسین های پرتلاش مان را هم به حاشیه ببریم ) و همچنین عدم تحقق وعده تحویل دهی گسترده تجهیزات به یگان های متقاضی ... ( اصرار بر اجرای راهبرد بزرگنمایی تعمدی ( الگوی شماره 1 ) به شکل بدون برنامه و ناموفق )

 

* در بکارگیری راهبرد بزرگنمایی تعمدی ( که بسیاری از ارتش ها به شکل کاملاً موفقی آن را اجرا می کنند ) آنقدر افراط و تفریط وجود داشته که از این پس هر مانور و اجرایِ کنترل شده این حربه نیز از طرف دنبال کنندگان برنامه های دفاعی ایران با دیده شک و تردید نگریسته می شود متاسفانه . اصل موثر بودن این الگو این هست که این بزرگنمایی باید باور پذیر و در امور قابل دسترسی باشد تا بتواند در ذهن نیروی خصم اثر گذار باشد و در نهایت موجب تغییر برنامه های ایشان شود . نه اینکه بجای ایجاد آشفتگی در قوای مقابل باعث فشار تبلیغاتی و روانی به دست اندرکاران و تولید کنندگان صنایع نظامی خودمان شود .. !!

 

1600840306_.jpg

 

رونمایی با پوشش حداکثری رسانه ایی مستعانِ کرونا یاب d'oh با حضور بالاترین مقامات نظامی کشور اوج بد سلیقگی و عدم مهارت در بکارگیری (راهبرد شماره 1) است

 

بکار گیری بدون انسجام از الگوی شماره یک این است که از دیگر روش ها سهل الوصول تر است و اغلب اجرای آن برنامه ریزی و دورنگری کمتری را می طلبد . ( در واقع فقط یک میکرفن و تعدادی مستمع برای اجرای آن مکفی به نظر می رسد ! ) اما حقیقتاً به معنایی این نیست که اصل این راهبرد صحیح نیست و اجرای آن قطعاً منجر به تحقق اهداف نمی شود . اجرای صحیح این راهبرد به صورت ترکیبی با الگوی دوم بی شک از پیچیده ترین روش های حال حاضر ارتش های دنیا می باشد . ولی قطعاً بکار گیری هر کدام باید در مکان درست و به اندازه درست باشد تا نتیجه بخش باشد . افراط و تفریط در هیچ امری لزوما" منجر به پیروزی نخواهد شد .

 

کدام الگو واقعا" بر دیگری ارجعیت دارد ؟

اگر از نوشتار های فوق الذکر احساس نمودید که اجرای الگوی بزرگنمایی تعمدی راهبردی از پیش شکسته خورده است و نمی تواند باور پذیر باشد احتمالاً در اشتباه هستید . ارتش رژیم صهیونیستی و ارتش ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قوای نظامی ساختار مند و به نسبت مدرن نشان داده اند که به خوبی ، با مهارت و به کرات از راهبرد بزرگنمایی تعمدی ( الگوی شماره 1 ) بهره گرفته و می گیرند . ( قطعا" دوستان معنایی لغوی این بزرگنمایی عمدی را به نحوه صحیح آن تفسیر می کنند و بکار گیری آن به معنی این نخواهد بود که قوای بکار گیرنده آن از داشتن توان و تجهیزات مکفی برخوردار نیست و یا دست آن خالی است ... ) .

از مثال در بکار گیری این تاکتیک بزرگنمایی می توان به روی میز بودن برنامه تهاجم به ایران طی ده ها سال اشاره کرد . همچنین در مواردی که احساس خطر کرده با جابجایی ایذایی ناوگان دریایی خود و همزمان اشباع رسانه ایی سعی در مرعوب نمودن حریف خود را دارد . ( به شکلی که توان بالقوه جنگ را دارند ولی انگیزه بالفعل آن را ندارند . حداقل در آن برهه از زمان .. ) تاکتیکی بارها آمریکا در مقابل ایران ، چین و یا ونزوئلا اجرا نموده است . اجرای گشت های هوایی در قطب شمال بر علیه روسیه و همچنین برگزاری رزمایش مشترک بر علیه کره شمالی را نیز می توان به مثال های فوق اضافه نمود .

پس در واقع هیچ الگویی بر دیگری برتری ندارد بلکه اکتساب حداکثر اهداف در هر راهبرد نظامی به اجرای منسجم و نظام مند آن بستگی دارد . به گونه ایی که حداقل فرماندهان ارشد و میانی قوای به کار گیرنده به خوبی حدود و فراز و فرود اجرای آن را بدانند و به شکل موثر آن را بکار گیرند . انشالله

 

 

 

بن پایه :

https://web.archive.org/web/20210119114008/http://japanstudies.ir/post/3679/

https://web.archive.org/web/20120417124956/http://kestencgreen.com/group_shoes-2009.pdf

https://en.wikipedia.org/wiki/Military_strategy

https://www.clausewitz.com/readings/OnWar1873/BK3ch01.html

https://nuke.fas.org/guide/israel/doctrine/

 

گرد آوری جهت انجمن میلیتاری

با ذکر منبع و نام وزین انجمن میلیتاری استفاده و بازتاب در رسانه های دیگر بلا مانع است .

ویرایش شده در توسط parsneet
  • Like 2
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.