مهم/سپاه پاسداران قدرت‌ آمريكا را شبيه‌سازي‌ كرده است

[najaf47 2,509]

بسمه تعالی
با سلام



مقاله زیر متن کامل مصاحبه سردار ذوالقدر معاون محترم ستاد فرماندهی کل قوا در امور بسیج است که به عنوان یکی از مسئولین رسمی و عالیرتبه نظامی کشورمان با سایت سپاه نیوز انجام گرفته که حاوی نکاتی مهم و جالب از توانمندیها و استراتژی نظامی کشور در برهه حساس کنونی است و به اظهار نظر رسمی مورد توجه و تامل است. لذا ذیلا" به منظر دید دوستان قرار میگیرد: / نجف47


معاون‌ ستاد فرماندهي‌ كل‌ قوا در امور بسيج:‌

ما قدرت‌ آمريكا را شبيه‌سازي‌ كرديم‌


با توجه به جايگاه‌ عظيم‌ و افتخارآفرين‌ سپاه‌ و موقعيت‌ تاثيرگذار، راهبردي‌ و سرنوشت‌ساز اين‌ نهاد بزرگ‌ انقلابي با سردار ذوالقدر معاون‌ ستاد فرماندهي‌ كل‌ قوا در امور بسيج سؤ‌الاتي را در میان گذاشتیم و وی نیز پاسخ‌هاي‌ متقن، عميق‌ و قابل‌ توجهي‌ را به ارمغان آورد.
** معادلات‌ سياسي‌ - نظامي‌ منطقه‌ را چگونه‌ ارزيابي‌ مي‌كنيد؟
قبل‌ از هر چيز بايد تعريف‌ منطقه‌ به‌ دست‌ آيد كه‌ آيا منظور خاورميانه‌ به‌ طور كلي‌ است‌ و يا به‌ طور خاص‌ كشورهاي‌ عربي‌ منطقه‌ خاورميانه‌ كه‌ به‌ دليل‌ وجود فلسطين، عراق‌ و لبنان، فعلاً‌ كانون‌ توجهات‌ بين‌المللي‌ است. اگر منظور از منطقه‌ كشورهاي‌ حوزه‌ خليج‌فارس‌ باشد كه‌ ايران‌ بيشترين‌ تاثير در اين‌ حوزه‌ را دارد و همچنين‌ كشورهاي‌ حوزه‌ درياي‌ خزر كه‌ به‌ منزلة‌ كوه‌ آتشفشان‌ خاموش‌ است‌ و هر لحظه‌ امكان‌ دارد سر باز كند. كشورهاي‌ اين‌ حوزه‌ موقعيت‌ استراتژيك‌ و ژئوپليتيك‌ حساسي‌ دارند كه‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ در اين‌ كشورها نيز مي‌تواند نقش‌ بسزايي‌ ايفا كند.
** بطور كلي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ در منطقه‌ بسيار راهبردي‌ و استراتژيك‌ دنيا يعني‌ منطقه‌ خاورميانه‌ كه‌ در واقع‌ چند حوزه‌ را به‌ هم‌ پيوند مي‌دهد، حوزه‌ عربي، حوزه‌ خليج‌فارس‌ و حوزة‌ درياي‌ خزر صاحب‌ نقش‌ اساسي‌ است.
**بُعد نظامي‌ «معادلات‌ سياسي‌ نظامي» شايد تعبير بهترش‌ «سياسي‌ - نظامي‌ و اقتصادي» باشد؛ چرا كه‌ اين‌ سه‌ با هم‌ گره‌ خورده‌اند. در منطقه‌ ما در واقع‌ دربُعد نظامي‌ طي‌ چند سال‌ گذشته‌ دو جنگ‌ بزرگ‌ و تقريباً‌ در ابعاد جهاني‌ در دو سوي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ يعني‌ شرق‌ ايران‌ در افغانستان‌ و غرب‌ ايران‌ در عراق‌ اتفاق‌ افتاده‌ است. چشم‌ انداز روشني‌ بر خاتمه‌ اين‌ دو جنگ‌ نيز وجود ندارد و هنوز هم‌ در اين‌ دو منطقه‌ جنگ‌ تداوم‌ دارد، ضمن‌ اينكه‌ آبستن‌ تحركات‌ نظامي‌ جديدي‌ نيز مي‌باشند.
در حوزة‌ كشورهاي‌ عربي، جنگ‌ در فلسطين‌ و لبنان‌ به‌ وجود آمده‌ و احتمال‌ جنگ‌ عليه‌ سوريه‌ هم‌ هست. لذا از لحاظ‌ نظامي‌ حساس‌ترين‌ منطقه‌ دنيا همين‌ خاورميانه‌ قلمداد مي‌شود.
**بُعد سياسي‌
از لحاظ‌ سياسي‌ نيز اين‌ منطقه‌ اثرگذارترين‌ منطقه‌ در دنياست. البته‌ وجود عوامل‌ و فاكتورهاي‌ نظامي‌ و هم‌ اقتصادي‌ كه‌ اين‌ منطقه‌ را حساس‌ مي‌كند خود اين‌ كافي‌ است‌ كه‌ اين‌ منطقه‌ كانون‌ توجهات‌ سياسي‌ عالم‌ بشود. جدا از اينكه‌ از لحاظ‌ راهبردي، ژئوپلتيك‌ و ژئواستراتژيك‌ هم، منطقه‌ خاورميانه‌ به‌ ويژه‌ خليج‌ فارس‌ كانون‌ توجهات‌ و تحركات‌ سياسي‌ است.
** بُعد اقتصادي‌
در بعد اقتصادي‌ نيز از لحاظ‌ انرژي‌ منطقه‌ ما به‌ ويژه‌ منطقه‌ خليج‌ فارس‌ از حيث‌ نفت‌ و درياي‌ خزر از حيث‌ گاز بخصوص‌ مورد توجه‌ است‌ و بحث‌ انرژي، امروز تعيين‌ كننده‌ بسياري‌ از مباحث‌ و تحولات‌ اقتصادي‌ در دنياست‌ و قريب‌ به‌ 60% از انرژي‌ دنيا در اين‌ منطقه‌ توليد مي‌شود.
تحولاتي‌ كه‌ در قيمت‌ نفت‌ امروز شاهد آن‌ هستيم‌ و طبعاً‌ بصورت‌ تصاعدي‌ روي‌ روند اقتصادي‌ دنيا تاثير گذاشته‌ و تحول‌ اساسي‌ در اقتصاد دنيا ايجاد كرده‌ است، كانون‌ اين‌ تحركات‌ نيز منطقه‌ ماست. پس‌ مي‌توان‌ گفت‌ منطقه‌ خاورميانه‌ و منطقه‌ خليج‌ فارس‌ و درياي‌ خزر كه‌ ايران‌ ارتباط‌ دهندة‌ اين‌ حوزه‌هاي‌ ژئوپلتيك‌ است، از حيث‌ سياسي‌ و نظامي‌ و اقتصادي، حساس‌ترين‌ منطقه‌ است.
**آيا در چنين‌ شرايط‌ و احوال، نقش‌ سپاه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ نيروي‌ بازدارنده‌ مي‌تواند تعيين‌ كننده‌ باشد؟
نقش‌ سپاه‌ در اين‌ معادلات‌ طبعاً‌ از نقش‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ جدا نيست. سپاه‌ جزيي‌ از توان‌ نظامي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ به‌ حساب‌ مي‌آيد و هر نقشي‌ كه‌ براي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ در منطقه‌ قائل‌ هستيد به‌ نوعي‌ به‌ سپاه‌ البته‌ از بعد نظامي‌ برمي‌گردد. چون‌ سپاه‌ در واقع‌ نيروي‌ راهبردي‌ در كشور براي‌ دفاع‌ از جمهوري‌ اسلامي‌ در كنار ديگر نيروهاي‌ مسلح‌ است.
به‌ اين‌ ترتيب‌ است‌ كه‌ مي‌توان‌ براي‌ آن‌ نقش‌ قائل‌ بود. به‌ همان‌ ميزان‌ كه‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ در تحولات‌ سياسي‌ نظامي‌ منطقه‌ صاحب‌ نقش‌ است، طبعاً‌ سپاه‌ هم‌ به‌ اعتبار نقشي‌ كه‌ در پاسداري‌ از انقلاب‌ و كشور و منافع‌ و امنيت‌ ملي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ دارد، به‌ همان‌ ميزان‌ نقش‌ دارد. اما همانطور كه‌ عرض‌ كردم‌ سپاه‌ يك‌ نيروي‌ راهبردي‌ است‌ و نيروي‌ استراتژيك‌ كشور قلمداد مي‌شود.
** نقش‌ سپاه‌ در بازدارندگي، دفاع‌ و حمله
‌ سپاه‌ هم‌ در بازدارندگي‌ دشمن‌ و تهديد او نسبت‌ به‌ جمهوري‌ اسلامي‌ صاحب‌ نقش‌ است، هم‌ در دفاع؛ يعني‌ اگر حمله‌اي‌ به‌ كشور صورت‌ بگيرد طبعاً‌ سپاه‌ داراي‌ نقش‌ اساسي‌ است؛ و هم‌ در هجوم‌ و آفند، در صورتي‌ كه‌ كشور در موقعيت‌ و شرايطي‌ باشد كه‌ لازم‌ ببيند هجومي‌ صورت‌ بگيرد، سپاه‌ نقش‌ بسزايي‌ مي‌تواند ايفا كند. بنابر اين‌ سپاه‌ را مي‌توان‌ به‌ طور كلي‌ در ساختار دفاعي‌ كشور داراي‌ نقش‌ ممتاز دانست، چرا كه‌ سپاه‌ يك‌ نيروي‌ راهبردي‌ است.
** اگر نقش‌ سپاه‌ به‌ طور اساسي‌ در بازدارندگي‌ است، دليل‌ تبليغات‌ و اتهامات‌ استكبار عليه‌ سپاه‌ چيست؟
بازدارندگي‌ يك‌ واژه‌اي‌ است‌ كه‌ به‌ مرحلة‌ قبل‌ از جنگ‌ برمي‌گردد. يعني‌ يك‌ كشور با آمادگي‌هايي‌ كه‌ در نيروهاي‌ مسلح‌ خويش‌ ايجاد مي‌كند، تلاش‌ مي‌كند دشمنان‌ خود را از تهديدات‌ باز بدارد، ولي‌ سپاه‌ اين‌ ظرفيت‌ را دارد كه‌ هم‌ دشمن‌ را از اقدام‌ نظامي‌ باز دارد و هم‌ اينكه‌ اگر احياناً‌ دشمن‌ دچار اشتباه‌ شد و خواست‌ تهديدي‌ را عملي‌ كند، قدرت‌ سپاه‌ به‌ گونه‌اي‌ است‌ كه‌ مي‌تواند در مقابل‌ اين‌ تهديدات‌ پاسخگو باشد، چه‌ به‌ صورت‌ پدافند و چه‌ به‌ صورت‌ آفند.
اما اين‌ نكته‌ را بايد يادآور شوم‌ كه‌ بازدارندگي‌ مختص‌ نيروهاي‌ مسلح‌ نيست، بلكه‌ يك‌ فراينده‌ پيچيده‌اي‌ است‌ كه‌ از ديپلماسي‌ يك‌ كشور آغاز مي‌شود؛ توانمندي‌هاي‌ دروني‌ و مؤ‌لفه‌هاي‌ مختلف‌ قدرت‌ ملي‌ با هم، دست‌ به‌ دست‌ هم‌ مي‌دهند و كشور را به‌ موقعيت‌ بازدارندگي‌ مي‌رسانند.
مثلاً‌ گاهي‌ در برخي‌ كشورها موقعيت‌ سياسي‌ يك‌ كشور مي‌تواند عامل‌ بازدارنده‌ باشد؛ يا موقعيت‌ اقتصادي‌ يا وضعيت‌ علمي‌ آن. البته‌ بايد گفت‌ همه‌ عوامل‌ بر روي‌ هم‌ مجموعه‌ كاملي‌ ايجاد مي‌كند كه‌ تصورم‌ اين‌ است‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ به‌ يك‌ چنين‌ موقعيتي‌ دست‌ پيدا كرده‌ است. اين‌ دو جنگ‌ كه‌ در شرق‌ و غرب‌ كشور در فاصلة‌ كوتاهي‌ اتفاق‌ افتاد قطعاً‌ به‌ طور اتفاقي‌ و تصادفي‌ نمي‌تواند باشد و بي‌ترديد هدف‌ اصلي‌ آمريكا محدود ساختن‌ و كنترل‌ قدرت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ بود؛ ولي‌ قدرت‌ بازدارندگي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ مانع‌ از اين‌ شد كه‌ اقدام‌ نظامي‌ عليه‌ جمهوري‌ اسلامي‌ شكل‌ پذيرد.
** نقش‌ ممتاز سپاه‌ در اين‌ بازدارندگي‌ به‌ چه‌ عواملي‌ برمي‌گردد. آيا صرفاً‌ نظامي‌ است‌ يا عوامل‌ ديگري‌ هم‌ در كار است؟
سپاه‌ همانطور كه‌ شناخته‌ شده‌ است‌ از بعد نظامي، نقش‌ ممتازي‌ در كشور دارد و شايسته‌ است‌ باز هم‌ تكرار كنيم‌ سپاه‌ نيروي‌ راهبردي‌ كشور در دفاع‌ از خود مي‌باشد. هرچند براي‌ اين‌ امتياز نيز دلايل‌ بسياري‌ مي‌توان‌ برشمرد؛ يكي‌ از آنها اين‌ است‌ كه‌ سپاه‌ يك‌ نيروي‌ انقلابي‌ و در واقع‌ فرزند انقلاب‌ است‌ كه‌ اين‌ نكته‌ مهمي‌ است. ديگر اينكه‌ سپاه‌ متشكل‌ از نخبگان‌ جامعه‌ است؛ بخصوص‌ در اوان‌ شكل‌گيري‌ آن، كه‌ بهترين‌هاي‌ جامعه‌ دورهم‌ جمع‌ شدند و سپاه‌ را تشكيل‌ دادند. سپاه‌ يك‌ نيروي‌ فهيم، هوشمند و موقعيت‌ شناس‌ است‌ و از حيث‌ درك‌ مسائل‌ و شرايط، امتيازاتي‌ بر ديگر نيروها دارد.
ويژگي‌ ديگر سپاه‌ اين‌ است‌ كه‌ در واقع‌ در جنگ‌ ساخته‌ شد و جنگ‌ به‌ مثابه‌ يك‌ دانشگاه‌ بزرگ‌ عيني‌ و عملي، سپاه‌ را در درون‌ خود به‌ اصطلاح‌ كارآزموده‌ كرد؛ مثل‌ كوره‌اي‌ كه‌ سپاه‌ در آن‌ گداخته‌ شد و جوهر وجودي‌ آن، در جنگ‌ شكل‌ گرفت.
جنگ‌ تجربه‌ بسيار ارزشمندي‌ بود كه‌ سپاه‌ از آن‌ بهره‌ گرفت. بعد از جنگ‌ هم‌ تلاش‌ براي‌ رفع‌ كمبودها و جبران‌ خسارت‌ها كه‌ در طول‌ جنگ‌ حاصل‌ شد، سپاه‌ را يك‌ نيروي‌ زبده‌ از حيث‌ نظامي‌ بارآورد، ولي‌ همه‌ قابليت‌هاي‌ سپاه‌ به‌ جنبه‌هاي‌ نظامي‌ برنمي‌گردد. با توجه‌ به‌ اينكه‌ ماموريت‌ سازماندهي‌ ارتش‌ 20ميليوني‌ و يا به‌ عبارت‌ بهتر، دهها ميليوني‌ بسيج‌ به‌ عهده‌ سپاه‌ قرار گرفت، از اين‌ طريق‌ به‌ بدنه‌ عظيم‌ مردم‌ اتصال‌ پيدا مي‌كند. در واقع‌ يك‌ نوع‌ دفاع‌ مردمي‌ است‌ كه‌ سپاه‌ در چارچوب‌ آن‌ حيات‌ دارد و زندگي‌ مي‌كند. حال‌ اگر دفاع‌ به‌ مردم‌ متصل‌ شود، اين‌ بالاترين‌ قدرت‌ بازدارندگي‌ يك‌ كشور است. شما اگر به‌ اين‌ دو جنگ‌ اخير كه‌ در افغانستان‌ و عراق‌ رخ‌ داد بنگريد، مي‌بينيد كه‌ مهمترين‌ عامل‌ شكست‌ حكومت‌هاي‌ اين‌ كشورها در مقابل‌ استكبار، فقدان‌ حمايت‌هاي‌ مردمي‌ بود. نه‌ در عراق‌ و نه‌ در افغانستان‌ حكومت‌ داراي‌ پايگاه‌هاي‌ مردمي‌ نبود و لذا آنها هيچ‌ تواني‌ براي‌ خود در برابر تهديدات‌ خارجي‌ از خود نشان‌ ندادند. اما در جمهوري‌ اسلامي‌ ايران، سپاه‌ از طريق‌ اتصال‌ به‌ بسيج‌ مردمي‌ اين‌ نقش‌ را به‌ بهترين‌ وجه‌ توانست‌ ايفا كند. البته‌ باز جنبه‌هاي‌ ديگري‌ هم‌ وجود دارد؛ مانند نقشي‌ كه‌ سپاه‌ در سازندگي‌ كشور و نيز در ايجاد اعتماد مردم‌ به‌ توانمندي‌ و كارآمدي‌ نظام‌ مي‌تواند داشته‌ باشد. اينها هم‌ در مسئله‌ بازدارندگي‌ نقش‌ مهمي‌ دارد.
** علاوه‌ بر اين‌ عوامل، شما نقش‌ معنويت‌ و همچنين‌ پيشرفت‌ روزافزون‌ علمي‌ و نهضت‌ نرم‌افزاري‌ علمي‌ را چقدر در سپاه‌ مؤ‌ثر مي‌دانيد؟
اينها در كارآمدي‌ سپاه‌ نقش‌ تام‌ را دارند. خصوصاً‌ معنويت؛ همانطور كه‌ عرض‌ شد سپاه‌ زاده‌ انقلاب‌ است‌ و انقلاب‌ ما هم‌ با ارزش‌هاي‌ ديني‌ و الهي‌ پيوند خورده‌ و اسلامي‌ است. همچنين‌ پيشرفت‌هاي‌ علمي‌ و پژوهشي‌ در سپاه‌ نيز نقش‌ تعيين‌ كننده‌اي‌ دارند. همه‌ اينها روي‌ هم‌ رفته‌ كارآمدي‌ سپاه‌ را به‌ نقطه‌اي‌ رسانده‌ كه‌ در كنار ديگر عوامل، جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ را در مقابل‌ تهديدات، به‌ مرحله‌ بازدارندگي‌ ارتقا داده‌ است، ولي‌ همانطور كه‌ اشاره‌ شد بازدارندگي‌ مربوط‌ به‌ ماقبل‌ از جنگ‌ است. هرگاه‌ دشمنان‌ بخواهند تهديدات‌ خود را عملي‌ كنند و بخت‌ سياه‌ خود را دوباره‌ بيازمايند، حتماً‌ در آن‌ موقع‌ با چهره‌هاي‌ جديدتري‌ از قابليت‌هاي‌ سپاه‌ روبرو وغافلگير خواهند شد.
** سردار، نقش‌ رزمايش‌ اخير سپاه‌ را در بازدارندگي‌ از تهديدات‌ اخير كه‌ از سوي‌ استكبار بخصوص‌ صهيونيست‌ اعمال‌ مي‌شد چقدر مؤ‌ثر مي‌دانيد؟
رزمايش‌ اخير طبعاً‌ گوشه‌اي‌ از توانمنديها و قابليت‌هاي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ است.
طبيعي‌ است‌ كه‌ همه‌ توانمندي‌هاي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ و توانمندي‌هاي‌ سپاه‌ كه‌ بخشي‌ از نيروهاي‌ نظامي‌ ايران‌ است‌ در يك‌ رزمايش‌ نشان‌ دادني‌ نيست. ولي‌ به‌ نظر مي‌رسد همين‌ قابليت‌هاي‌ محدود هم‌ كه‌ به‌ نمايش‌ گذاشته‌ شد، دشمنان‌ را بهت‌ زده‌ كرد. چنانچه‌ از زمان‌ رزمايش‌ تاكنون‌ فضاي‌ تبليغاتي‌ و رسانه‌اي‌ دنيا هنوز هم‌ تحت‌ تاثير آن‌ است‌ و اين‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ چقدر حساس‌ است‌ و كانون‌ توجهات‌ سياسي‌ خبري‌ محافل‌ دنياست. و اين‌ ظرفيت‌ محدود از قابليت‌هاي‌ نظامي‌ سپاه‌ ايران‌ كه‌ نمايش‌ گذاشته‌ شد، چقدر دشمن‌ را تحت‌ تاثير قرار داد. طبعاً‌ براي‌ دشمنان، اين‌ رزمايش‌ هشدار دهنده‌ است‌ كه‌ دشمن‌ در صورت‌ حمله، با پاسخ‌ غافلگيرانه‌ و سخت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ روبرو خواهد شد. اين‌ رزمايش‌ توانست‌ بر لحن‌ گفتار و رفتار دشمنان‌ تاثير بگذارد و البته‌ براي‌ ما و دوستان‌ ما نيز توانست‌ نويدي‌ باشد كه‌ نگران‌ سرنوشت‌ رويارويي‌ استكبار با جمهوري‌ اسلامي‌ نباشند. اين‌ رزمايش‌ حتي‌ با نمايش‌ توانمندي‌هاي‌ محدود توانست‌ موجي‌ از شور و شادي‌ را در كشورهاي‌ اسلامي‌ و ديگر كشورهاي‌ مستضعف‌ به‌ وجود آورد.
** سردار! چند سالي‌ است‌ كه‌ در سپاه‌ بحث‌ جنگ‌ نامتقارن‌ مطرح‌ است‌ و از طرف‌ ديگر همين‌ رزمايش‌ كه‌ با شليك‌ چند موشك‌ صورت‌ پذيرفت، دشمن‌ را تحت‌ تاثير خود قرار داد. آيا اين‌ ناقض‌ بحث‌ جنگ‌ نامتقارن‌ نيست؟ يعني‌ ما با سلاح‌ قدرت‌ خود را نشان‌ داديم‌ در حالي‌ كه‌ در جنگ‌ نامتقارن‌ ما در حوزه‌هاي‌ ديگر به‌ غير از سلاح، قدرت‌ خود را نشان‌ مي‌دهيم.
نكته‌ بسيار مهمي‌ كه‌ بايد به‌ آن‌ اشاره‌ كرد اين‌ است‌ كه‌ جنگ‌ نامتقارن‌ اقتباس‌ ناشيانه‌ از يك‌ اصطلاح‌ خارجي‌ است‌ كه‌ معمولاً‌ قدرت‌هاي‌ بزرگ‌ درمواجه‌ با گروه‌ها و چريك‌هاي‌ پارتيزاني‌ به‌ كار مي‌برند. اين‌ تعبير هيچگاه‌ پوشش‌ دهنده‌ توانمندي‌ها و ظرفيت‌هاي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ و سپاه‌ براي‌ دفاع‌ از كشور نيست‌ و در واقع‌ از تنگناي‌ قافيه‌ از اين‌ اصطلاح‌ استفاده‌ شده‌ است. تصور سپاه‌ از جنگ‌ احتمالي‌ آينده، جنگ‌ با يك‌ قدرت‌ غيرهمتراز است. چرا كه‌ ما در سطح‌ منطقه‌ اولاً‌ هيچ‌ دشمني‌ نداريم‌ كه‌ از او هراسي‌ داشته‌ باشيم‌ و با شكست‌ رژيم‌ بعثي، ديگر كشورها در حد توان‌ مقابله‌ با جمهوري‌ اسلامي‌ نيستند و نگاه‌ منفي‌ و دشمنانه‌ نيز ندارند. طبيعي‌ است‌ كه‌ چالش‌ احتمالي‌ آينده‌ ما با يك‌ قدرت‌ فرامنطقه‌اي‌ مثل‌ آمريكاست. طبعاً‌ جنگ‌ با آمريكا با روش‌هاي‌ كلاسيك‌ و متعارف‌ صورت‌ نمي‌گيرد كه‌ تانك‌ در برابر تانك‌ يا هواپيما و توپ‌ در برابر يكديگر باشند و اكنون‌ شيوه‌هاي‌ جديدي‌ از جنگ‌ وجود دارد و همانطور كه‌ گفتم‌ اين‌ تعبير از تنگي‌ قافيه‌ است. «جنگ‌ نامتقارن» يعني‌ «كار روي‌ تمامي‌ نقاط‌ ضعف‌ دشمن‌ و استفاده‌ حداكثري‌ از توانمندي‌ خودي.»
البته‌ اين‌ بدان‌ معنا نيست‌ كه‌ از سلاح‌ها و موشك‌ها استفاده‌ نشود، بلكه‌ نحوه‌ بكارگيري‌ اين‌ سلاح‌ها متفاوت‌ است‌ و طبعاً‌ طوري‌ از اين‌ سلاح‌ها استفاده‌ مي‌شود كه‌ دشمن‌ نتواند زمان‌ و مكان‌ و شيوه‌ بكارگيري‌ آن‌ را حدس‌ بزند و اين‌ چيزي‌ است‌ كه‌ در چند سال‌ اخير بخصوص‌ بعد از حمله‌ آمريكا به‌ افغانستان‌ و بويژه‌ عراق‌ براي‌ ما مطرح‌ شده‌ است‌ كه‌ ما توانستيم‌ با چشم‌ غيرمسلح‌ ارتش‌ آمريكا را تجربه‌ كنيم‌ و شيوه‌هاي‌ جنگ‌ آمريكا و نقاط‌ ضعف‌ و قوت‌ ارتش‌ آمريكا و قابليت‌ها و توانمندي‌هاي‌ آن‌ را شبيه‌ سازي‌ كنيم‌ و الگوي‌ متناسب‌ با آن‌ را كشف‌ كنيم. اسم‌ اين‌ را در ادبيات‌ جديد سپاه‌ گذاشته‌اند «جنگ‌ نامتقارن». ولي‌ همانطور كه‌ عرض‌ كردم‌ اين‌ اصطلاح‌ درستي‌ نيست.
در پاسخ‌ بخش‌ ديگر سؤ‌ال‌ شما كه‌ آيا اين‌ جنگ‌ نامتقارن‌ با اين‌ رزمايش‌ها تعارضي‌ ندارد؟
در پاسخ‌ بايد بگويم‌ نه. هم‌ در زمين‌ و هم‌ در دريا اين‌ رزمايش‌ نشان‌ داد كه‌ كاملاً‌ از روش‌هاي‌ منحصر به‌ فرد و ناشناخته‌ استفاده‌ مي‌شود.
** سردار! شما آمادگي‌ بدنه‌ سپاه‌ و بسيج‌ را در رويارويي‌ با يك‌ جنگ‌ جديد چگونه‌ ارزيابي‌ مي‌كنيد؟
ما طبعا‌ هيچگاه‌ از هيچ‌ جنگي‌ استقبال‌ نمي‌كنيم. جنگ‌ بدليل‌ خسارت‌ها و مشكلاتي‌ كه‌ براي‌ ملت‌ها ايجاد مي‌كند براي‌ ما خوشايند نيست، ولي‌ اگر جنگي‌ عليه‌ ما تحميل‌ شد، دفاع‌ از كشور را يك‌ امر مقدس‌ مي‌دانيم. همانطور كه‌ جنگ‌ 8ساله‌ را نيز دفاع‌ مقدس‌ ناميديم‌ و حضور در چنين‌ فرايندي‌ را ارزشمند مي‌دانيم. و چه‌ در مقابل‌ دشمن‌ پيروز شويم‌ و چه‌ به‌ شهادت‌ برسيم، هر دوي‌ اينها براي‌ ما ارزشمند است. اين‌ يك‌ آموزة‌ ديني‌ و قرآني‌ است‌ و اين‌ براي‌ سپاه‌ و بسيج‌ و كليه‌ نيروهاي‌ مسلح‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ اعتقاد است‌ و همگي‌ از لحاظ‌ روحي، آمادة‌ جهاد و فداكاري‌ و شهادت‌ هستند. اين‌ مهمترين‌ دستمايه‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ بيان‌ همان‌ حقيقتي‌ است‌ كه‌ امام‌ فرمودند: «ملتي‌ كه‌ شهادت‌ دارد شكست‌ ندارد.»
بدنه‌ ارتش، سپاه، بسيج‌ و كليه‌ نيروهاي‌ مسلح‌ برخوردار از چنين‌ اعتقادي‌ است‌ و چنانچه‌ بنده‌ اطلاع‌ دارم‌ و اطلاعاتم‌ كم‌ نيست‌ كليه‌ نيروهاي‌ مسلح‌ درآمادگي‌ صد در صد قرار دارند، نه‌ 5/99درصد و جاي‌ هيچ‌ شكي‌ نيست.
** با وجود تاكيدي‌ كه‌ شما فرموديد بعضي‌ها با ديد منفي‌ به‌ اين‌ قضيه‌ نگاه‌ مي‌كنند و به‌ دليل‌ برخي‌ مشكلات‌ مردم‌ بخصوص‌ در بعد اقتصادي‌ مي‌گويند آن‌ آمادگي‌ كه‌ مردم‌ در 8سال‌ دفاع‌ مقدس‌ داشتند شايد آن‌ را از خود نشان‌ ندهند؛ نظر شما چيست؟
تهديد همواره‌ بوده‌ و هيچگاه‌ كشور ما در اين‌ سي‌ ساله‌ از فضاي‌ تهديد خارج‌ نشده‌ است.
گاه‌ اين‌ تهديدات‌ به‌ صورت‌ نظامي‌ عملي‌ كرده‌اند و گاه‌ در ساير حوزه‌ها عملي‌ شده‌ است. در همين‌ 8سال‌ دفاع‌ مقدس‌ حضور مردم‌ در سال‌هاي‌ آخر تقريباً‌ حول‌ و حوش‌ پذيرش‌ قطعنامه‌ بسيار پررنگتر از سال‌هاي‌ اول‌ جنگ‌ بود و جبهه‌ ظرفيت‌ پذيرش‌ مردم‌ را نداشت‌ و اين‌ بعد از 8 سال‌ جنگ‌ و خسارات‌ و مشكلات‌ بود! ملت‌ ايران‌ را نمي‌شود با اين‌ ملاك‌هاي‌ سطحي‌ ارزشيابي‌ كرد و اين‌ بدليل‌ پايگاه‌هاي‌ عميق‌ و قدرتمند ارزش‌هاي‌ ديني‌ و فرهنگي‌ در سطح‌ ملت‌ است، چه‌ از بعد ديني‌ و چه‌ از بعد ملي‌ و آموزه‌هاي‌ اسلامي‌ و ارزش‌هايي‌ كه‌ اين‌ ملت‌ چند هزار ساله‌ از خود دارد. پس‌ نمي‌توان‌ با ملاك‌هاي‌ سطحي‌ مثل‌ گراني‌ و برخي‌ مشكلات‌ اجتماعي‌ قضاوت‌ كرد. خداي‌ ناكرده‌ اگر جنگي‌ رخ‌ دهد، بي‌ ترديد ملت‌ گسترده‌تر و قوي‌تر و كارآمدتر از گذشته‌ در جنگ‌ حضور پيدا مي‌كنند. در 8سال‌ دفاع‌ مقدس‌ با اينكه‌ آن‌ زمان‌ هنوز اين‌ انقلاب‌ نتوانسته‌ بود ادبيات‌ خودش‌ را در جامعه‌ پياده‌ و تعميق‌ كند، اما حضور مردم‌ را در جبهه‌ها مشاهده‌ كرديم؛ جوان‌ هايي‌ كه‌ آمدند جنگ‌ را اداره‌ كردند. الان‌ 30سال‌ است‌ كه‌ اين‌ انقلاب‌ در دل‌هاي‌ مردم‌ ريشه‌ دوانده‌ است. پس‌ قطعاً‌ اين‌ نسل‌ از نسل‌هاي‌ گذشته‌ با انگيزه‌تر و قوي‌تر حضور پيدا مي‌كند. ضمن‌ اينكه‌ جمعيت‌ كشور نيز دو برابر شده، چرا كه‌ در ابتداي‌ انقلاب‌ 35ميليون‌ نفر و حال‌ 70ميليون‌ نفر است.
اين‌ 70ميليون، جمعيتي‌ است‌ كه‌ از حيث‌ كيفي‌ نيز قوي‌تر از ابتداي‌ جنگ‌ 8 ساله‌ است.
همچنين‌ در گذشته‌ ما فاقد امكانات‌ نظامي‌ بوديم؛ نه‌ ارتشي‌ داشتيم، نه‌ سپاهي‌ شكل‌ گرفته‌ بود و نه‌ نيروهاي‌ مسلح‌ پا در ركابي‌ داشتيم. بحمدالله‌ اكنون‌ دو نيروي‌ قدرتمند سپاه‌ و ارتش‌ را داريم‌ كه‌ آماده‌ ورود به‌ هرگونه‌ عرصه‌اي‌ هستند. اضافه‌ بر اين، در شروع‌ جنگ‌ تحميلي‌ ايده‌ بسيج‌ تازه‌ مطرح‌ شده‌ بود، در حاليكه‌ ما الان‌ نيروي‌ سازمان‌ يافته‌ مردمي‌ تحت‌ عنوان‌ بسيج‌ را داريم‌ كه‌ يك‌ سازمان‌ گسترده‌ هم‌ از لحاظ‌ جمعيتي‌ و هم‌ از لحاظ‌ مكاني‌ و هم‌ از لحاظ‌ عرصه‌هاي‌ مختلف‌ عملكردي‌ است. ما بسيج‌ را در همه‌ مكان‌ها و در همه‌ عرصه‌هاي‌ اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي‌ و نظامي‌ و علمي‌ مي‌بينيم. مردم‌ سازمان‌ پيدا كرده‌اند و همه‌ اينها تحت‌ ولايت‌ رهبري‌ و اداره‌ قدرتمند سپاه‌ هستند.
اين‌ 12-13 ميليون‌ نيروي‌ آماده‌ و سازمان‌ يافته‌ و آموزش‌ ديده‌ مردمي، ظرفيت‌ كمي‌ نيست. البته‌ ما به‌ هيچ‌ وجه‌ احتمال‌ جنگ‌ را نمي‌دهيم‌ و اگر دنيا جنگي‌ را عليه‌ ما احياناً‌ راه‌ بيندازد، گسترده‌ و همه‌ گير قطعاً‌ نخواهد بود و اين‌ تجربه‌ را دنيا هرگز در مقابله‌ با ايران‌ نخواهد كرد.
** سردار! درباره‌ پايگاه‌ عظيم‌ معنوي‌ و ديني‌ مردم‌ اشاره‌ كرديد. در 8سال‌ دفاع‌ مقدس‌ نقش‌ رابطه‌ عاطفي‌ عميقي‌ كه‌ مردم‌ ما در جبهه‌ها با حضرات‌ معصومين(ع) بخصوص‌ حضرت‌ زهرا(س) داشتند در پيروزي‌هاي‌ ما بسيار بزرگ‌ بود، اگر در اين‌ رابطة‌ مطالبي‌ داريد بفرماييد.
در واقع‌ همه‌ سرمايه‌ ما چه‌ در سپاه‌ و چه‌ در نيروهاي‌ مسلح‌ و چه‌ در نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ همين‌ ارزش‌هاي‌ ديني‌ و الهي‌ است‌ ودر كانون‌ اين‌ ارزش‌ها همين‌ محبت‌ و عشق‌ به‌ اهل‌ بيت(ع) است‌ و تصور ما اين‌ است‌ كه‌ با وجود چنين‌ عشق‌ و ايماني‌ حقيقتاً‌ ملت‌ ما آسيب‌ناپذير است. البته‌ اين‌ يك‌ تحليل‌ علمي‌ و فني‌ دقيقي‌ دارد كه‌ اجمال‌ آن‌ را در اينجا بيان‌ مي‌كنم. روحية‌ حماسي‌ يكي‌ از مؤ‌لفه‌هاي‌ قدرت‌ ملي‌ است‌ و ملتي‌ كه‌ روحيه‌ حماسي‌ داشته‌ باشد مي‌تواند پايداري‌ بيشتري‌ در برابر تهديدات‌ از خود نشان‌ دهد. حالا در جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ چون‌ روحيه‌ حماسي‌ و ملي‌ مبتني‌ بر ارزش‌هاي‌ مذهبي‌ و ايماني‌ است‌ اين‌ طبعاً‌ نسبت‌ به‌ روحيه‌ حماسي‌ كشورهايي‌ كه‌ چنين‌ پايگاهي‌ ندارند، برتري‌ دارد. ما بحثي‌ داشتيم‌ با بچه‌هايي‌ كه‌ روي‌ اين‌ مؤ‌لفه‌ها كار مي‌كردند و دريافتيم‌ كه‌ تاثير اين‌ روحيه‌ حماسي‌ انكارناپذير است‌ ولي‌ همه‌ شكست‌ ناپذيري‌ ملت‌ ما، اين‌ روحيه‌ حماسي‌ و ملي‌ نيست، هرچند كه‌ يكي‌ از مؤ‌لفه‌هاي‌ اين‌ شكست‌ ناپذيري‌ است. ما اعتقاد داريم‌ از بن‌ دندان، كه‌ خداوند پيروزي‌ آن‌ قومي‌ را كه‌ در راه‌ آرمانهاي‌ الهي‌ قيام‌ كند تضمين‌ مي‌كند: «ان‌ الله‌ يدافع‌ عن‌ الذين‌ آمنوا» نه‌ فقط‌ اعتقاد به‌ خدا در يك‌ فرد و در يك‌ ملت، روح‌ دفاع‌ و ايستادگي‌ در آن‌ فرد يا ملت‌ ايجاد مي‌كند، بلكه‌ اگر ملتي‌ وارد عرصه‌ دفاع‌ شد؛ خدا از او حمايت‌ مي‌كند. خدا خود بي‌ واسطه‌ وارد كارزار مي‌شود و در جبهه‌ حق‌ عليه‌ باطل، حق‌ را ياري‌ مي‌كند و طبيعي‌ است‌ كه‌ در جبهه‌اي‌ كه‌ نيروي‌ خداوند حاضر باشد ديگر شكست‌ناپذير خواهد بود.
وقتي‌ مي‌گوييم‌ ملت‌ ما شكست‌ناپذير و آسيب‌ناپذير است، از اين‌ منظر است. اين‌ واقعيت‌ را در جنگ‌هاي‌ صدر اسلام‌ شاهديم‌ ودر آيات‌ و روايات‌ بدان‌ اشاره‌ صريح‌ شده‌ است. در آيات‌ مربوط‌ به‌ جنگ‌ بدر آمده‌ كه‌ خداوند خود مستقيماً‌ وارد جنگ‌ شده‌ و فرشتگان‌ را فرستاد و فرمود: ما دشمن‌ را در چشم‌ شما و شما را در چشم‌ دشمنانتان‌ كوچك‌ كرديم‌ تا دشمن‌ دنبال‌ عِده‌ و عُده‌ نرود و ما نيز دچار ترس‌ نشويم. در دفاع‌ 8ساله‌ خودمان‌ نيز همين‌ طور بود. چه‌ كسي‌ تصور مي‌كرد بعد از 8 سال‌ كشوري‌ كه‌ دست‌ خالي‌ بود و با دشمني‌ كه‌ از تمام‌ دنيا تا بن‌ دندان‌ مسلح‌ و تجهيز شده‌ بود شكست‌ كه‌ نخورد، بلكه‌ پيروز هم‌ شد و دشمن‌ را شكست‌ داد. الان‌ از دشمنان‌ ما چه‌ كسي‌ خبر دارد؟ كي‌ مي‌داند كه‌ رژيم‌ بعث‌ كجاست؟ صدام‌ كجاست؟ نبايد بگوييم‌ آمريكا رژيم‌ بعث‌ را نابود كرد، آمريكا فقط‌ آمد تا اين‌ جنازه‌ را جمع‌ كند و ببرد. ملت‌ ايران‌ بود كه‌ اين‌ رژيم‌ را شكست‌ داد! باز اين‌ از عنايات‌ الهي‌ بود كه‌ خداوند نيروهاي‌ شيطاني‌ را بسيج‌ كرد تا اين‌ جنازه‌ بدبو را از اينجا جمع‌ كنند. اين‌ را نبايد ناديده‌ بگيريم. تا زماني‌ كه‌ ما متلزم‌ باشيم‌ به‌ اينكه‌ دين‌ خدا را ياري‌ كنيم، «ان‌ تنصرالله‌ ينصركم‌ و يثبت‌ اقدامكم» خداوند نيز ما را ياري‌ مي‌كند و گام‌هاي‌ ما را استوار مي‌كند و اين‌ رمز پيروزي‌ ماست!


منبع:سپاه نیوز

[STORM 3]

بهتر بود اصل مطلب رو جدا مي كردي مي نوشتي نه همشو. به هر حال شبيه سازي خوبه و آمادگي رو بالا مي بره.

[sabalan1400 0]

بنده بعلت مطالعاتي كه در زمينه تحليل سيستم دارم اطمينان 100٪ به اين قضيه دارم زيرا هر تحليل گري سيستم را از زواياي مختلف بررسي مي نمايد نظير توالي عملكرد ها - تعامل عملكرد عناصر - كلاس و رده بندي - سلسله مراتب تعامل ها و توالي ها و عناصر سيستم ... فرقي نمي كنه سيستم يه سيستم نظامي باشه يا يه سيستم غيرنظامي . در برخورد با آمريكا مهم ترين مساله حركت هاي بعدي و صفحات برخورد ما در روز هاي بعدي نبرد است . همان كاري كه حزب الله انجام داد و صهيونيسم از درك آن عاجز بود .

[SAEID 2,829]

امیدوارم که با این شبیه سازیها (بعد مجازی) و رزمایشهای مختلف (بعد حقیقی) به درک مفهومی صحیحی از توان نظامی و قابلیتهای آن برسیم که در نتیجه و در جنگ احتمالی آینده فاکتور غافلگیری از اهرمهای برتری آمریکا حذف و آماده رویارویی با استفاده از حداقل امکانات با حداکثر امکانات دشمن باشیم. دست بچه های ارتش و سپاه درد نکنه و منتظر اخبار پیشرفتهای بیشتر و بزرگتر هستیم.