Jahandar

تاپیک جامع شهید داوود کریمی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

"حاج داوود كريمي"

"بزرگ و مظلوم"


فرمانده شهيد "حاج داوود كريمي"، در روز بيست و هفتم بهمن ماه سال 1326 در تهران ديده به جهان گشود

داوود هشت سال بيشتر نداشت كه پدرش درگذشت. او در دوره نوجواني؛ مردي بود در ظاهر كوچك، اما در واقع بزرگ و نان آور خانواده. داوود در سن 13 سالگي مجبور به ترك تحصيل شد. او از جامعه، دوستان، خانواده و اطرافيانش و از همه مهمتر از زمانه خود چيزهايي آموخت كه اگر سال ها هم به ظاهر تحصيل آكادميك مي كرد؛ شايد هيچ گاه به آن نمي رسيد. جواني و انقلابي گري داوود در اوان جواني اش عشقي ديگر يافت. عشقي كه به گفته شاهدان تا آخرين روزهاي عمرش او را رها نكرد. حاج مهدي عراقي- از مبارزان برجسته دوران انقلاب اسلامي- مردي به نام "حاج آقا روح الله" را به او معرفي كرد، تا داوود جوان امر تقليدش را در محضر اين مرجع ناشناخته اما جسور و بي باك و پراميد به انجام رساند. اين مقلد جوان بعدها به جمع پيروان "آيت الله روح الله خميني" پيوست. آيت الله كه در سال هاي انقلاب، حاج داوود و جامعه ايران او را به نام امام خميني شناختند. در سال هاي نخستين دهه ۵۰ كه جامعه ايران پر از شور و التهاب انقلابي گري بود، داوود كريمي هم با گروهي از رفقايش گروه «فجر اسلام» را به راه انداختند. در تهران اين گروه يكي از قوي ترين گرو ه هايي بود كه حتي اعتماد افرادي چون شهيد دكتر سيد محمد حسين بهشتي و شيخ محمدرضا مهدوي كني را به خود جلب كرد. او در اين حركت نيمه مخفي و سياسي _ چريكي با اين عالمان ارتباط داشت و از هدايت آنان بهره مي گرفت. فجر اسلام، به قول خود او يك "تيپ كارگري" بود ، حتي مسائل مالي مردم هم مورد توجه گروه بود. به عنوان برادري دلسوز كمكشان مي كرد و به خلق الله ياري مي رساند. «فجر اسلام» و سازمان مجاهدين خلق ظاهراً از ابتدا روابط بسيار گرمي دارند. اما براساس شواهد موجود از سال ۵۲ ارتباط اين دو گروه مخفي با هم قطع شد. چرا كه اعضاي گروه «فجر اسلام» اعتقاد داشتند كه سازمان به «بيراهه مي رود».

حاج داوود در شانزدهم شهريورماه ۱۳۴۹ ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج يك دختر به نام «مريم» و سه پسر با نام هاي «ميثم»، «محمدصادق» و «محمود» است. شغل حاج داوود "تراشكاري بود. او فعاليت سياسي _ چريكي را تا سال 1355در تهران ادامه داد. اما شور چريكي و بسته شدن فضاي مبارزه در ايران (پس از كودتاي دروني سازمان مجاهدين و بازداشت و شهادت بسياري از نيروها) موجب مي شود حاجي نيز همراه و مانند بسياري از همرزمانش راهي مهد و قلب تپنده مبارزات ضداستعماري آن روز شود. "لبنان"، "فلسطين" و "الجزاير" سه جايگاه براي چريك هايي اين چنيني بود. حاج داوود "لبنان" را انتخاب كرد. در آنجا با شهيد دكتر مصطفي چمران و شهيد محمد منتظري همراه و همرزم مي شود. وي پس از مدتي نيز به سبب استعدادش از رتبه شاگردي به معلمي ارتقا پيدا مي كند و مربي نيروهاي چريكي در لبنان مي شود. "اما حاج داوود ايراني است و قلبش در ايران مي تپد. تقويم هم سال ۱۳۵۶ را نشان مي دهد. سالي كه انقلابي در خاورميانه در حال شكل گيري است كه البته قرار است به قول محمد حسنين هيكل (روزنامه نگار مصري) "الگوي جنبش هاي انسان گرايانه در جهان" باشد. حاج داوود هم جذب اين آهن رباي قوي معنوي، ملي،مذهبي مي شود و به ايران عزيمت مي كند". جوان لبنان رفته جنوب شهر كه امروز مردي باتجربه است در كنار دوستان و همراهانش كه از قضا مردان به نام آتيه سياسي- نظامي ايران اند، چهار هيات مذهبي در منطقه "نازي آباد" براي مبارزه با رژيم طاغوتي شاه تاسيس و سازماندهي مي كند و با تجربه اي كه در سال هاي گذشته عمر اندوخته هدايتشان را بر عهده مي گيرد. انقلاب و پس از آن جنگ حاج داوود در همان اولين روزها در كميته انقلاب منطقه نازي آباد فعال مي شود و خود هدايت و مسئوليت اين كميته را برعهده مي گيرد. يكي از اين برادران به ياد مي آورد روزهايي را كه در آن حاج داوود هر كسي را كه مي توانست كاري كند، در كميته به كار مي گرفت. اين وضع تا زمان راه اندازي سپاه پاسداران ادامه داشت كه حاج داوود از اعضاي اصلي تشكيل دهنده آن و عضو هيات مركزي سپاه تهران بود. اما حاج داوود مرد تاسيس بود. جنگ كه شروع شد، به منطقه جنوب و سپس غرب رفت. او در همين مدت كه تا سال 1361 ادامه يافت، برپايه آموخته هاي خويش در لبنان ؛"مسئوول آموزش نظامي سپاه" شد. سپس مدتي كوتاه تر از يك سال "فرمانده سپاه تهران" بود. مدتي هم در نهاد انقلابي و نوپاي «بنياد شهيد» كه رياست آن در آن دوره « حجت الاسلام مهدي كروبي» به عهده داشت، مشغول شد. تا سال پاياني جنگ كه روز هاي اوج آن بود، فرارسيد. بايد گفت كه؛ يكي از شاهكارهاي او در اين دوران "طرح شكست حصر آبادان" بود. حاج داوود در اين دوره در دو عمليات بزرگ و سرنوشت ساز فاو و مرصاد (پس از پذيرش قطعنامه) حضور يافت. او در آنجا مسئووليت گردان هاي رزمي- مهندسي جهاد را داشت. او در منطقه فاو "شيميايي" شد و از مرصاد، تركشي در قلبش به يادگار ماند. در ميانه عمليات فاو، مزدوران صدام گلوله هايي را فرو آوردند كه با دودي زرد رنگ و بويي آزاردهنده و تهوع آور خبري مهلك از يك فاجعه مي داد. حاج داوود فرمانده اين بار مردانگي را در نجات همرزمانش تبلور بخشيد. او تلاش كرد با چهار پنج ماسكي كه در اختيار دارد برادران جوانش را نجات دهد. سه چهار ساعت بعد اما شيميايي، سينه او را از خون و درد انباشته بود. زماني كه او را براي معالجه به تهران آوردند، خون استفراغ مي كرد و نفسش به بوي گوگرد و گازهاي سمي و ميكروبي، آميخته بود. بر تخت بيمارستان داوود كريمي فرياد مي كشيد. وي در فاصله سال هاي 1365 تا 1367 در شرق كشور به سر مي برد. در اين دوره با سمت «فرماندهي قرارگاه مركزي محمد رسول الله» و قرارگاه هاي تاكتيكي تابعه شرق كشور در قالب طرح «والعاديات» مسئول مبارزه با قاچاقچيان مواد مخدر بود.
روزهاي پس از جنگ، رنج ها و دردها پس از جنگ حاج داوود در حالي كه مي توانست به عنوان سرداري نظامي چهره باشد، به "كارگاه تراشكاري اش" بازگشت كه به گفته دوستانش، اين بار «محقرتر» بود و در جاده باقرآباد قرار داشت. از سال 1368 تا زمان شهادت، حاج داوود تنها يك كارگر ساده قالب ساز بود. «نه درجه خواست، نه مزاياي خاص نظاميان را طلب كرد و در آن كارگاه كوچك به دستمزد و روزي خودش قناعت مي كرد.» اما اين كارگر ساده در همين سال هاي انزوا، با مشكلاتي هم مواجه شد. و روزهاي سير الي الله روزهاي آخر به حاج داوود بسيار سخت گذشت. مهندس لطف الله ميثمي مي گويد: «شب هنگام بود. براي دعا به منظور شفاي او به منزلش رفتيم. در راه حاج داوود را همچون كوهي استوار و خود را چون كاهي در برابر آن كوه تصور مي كردم. وارد اتاقش كه شدم دستي نحيف همراه با خنده اي مليح مرا به سوي تخت كشاند. پيشاني حاج داوود را بوسيدم. جثه اي بسيار كوچك داشت. اما در يك لحظه او را ذره اي بي انتها يافتم.» و دوست ديگري در اين مورد مي گويد: «فراقش جانكاه است اما دردي كه او كشيد، جانكاه تر بود.» از ۱۵ تير ماه ۱۳۸۲ بيماري اش شدت مي گيرد. بستري مي شود. اما پزشكان كاري از دستشان برنمي آمد تا آنكه او را سه چهار ماه به آلمان مي فرستند. «پزشكان آلماني تشخيص داده بودند كه بيماري او ناشي از مسموميت شيميايي حاصل از گاز هايي است كه در جنگ به كار رفته بود آنها نوع گاز هاي شيميايي را هم مشخص كرده بودند.» «بدنش پر از غده شده بود. يك بيماري عجيب و غريب بود. شبيه سرطان اما سرطان نبود.» و اين طور بود كه، حاجي به بستر افتاد و كم كم تحليل رفت. گرچه او همچنان مثل هميشه خوش برخورد بود، ولي بيماري با او چنين برخوردي نداشت. درد همچنان زيادتر مي شد و پزشكان مجبور بودند از داروها و مسكن بيشتري استفاده كنند. پزشكان تجويز كرده بودند براي كاهش درد از ماده مخدر «ترياك» استفاده كند. او نپذيرفته و گفته بود: «من چطوري ترياك مصرف كنم در حالي كه خودم رئيس ستاد مبارزه با موادمخدر بودم.» پرستاران هم نمي توانستند او را ياري كنند. «هر لحظه حالش بد و بدتر مي شد و از درد خواب نداشت.» به همين خاطر، تنها راهي كه مانده بود، راهي زجرآور بود. "نخاعش را سوراخ كردند و در مهره اول «پمپ مرفين» كار گذاشتند". پرستار دكمه پمپ را مي زد و مرفين به همه جاي بدنش مي رفت. سرانجام اين كوه استقامت و پايداري، در نيمه گرم و سوزان شهريورماه ۱۳۸۳ تاب قفس تن نياورد و زندگي را بدرود حيات گفت و به شهادت رسيد.

http://www.navideshahed.com/fa/index.php?Page=definitionnews&UID=171398

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تاريخ انتشار: ۱۸:۳۵ - ۰۹ شهريور ۱۳۸۷

[align=center]سخنان ياران كريمي در سالگرد شهادتش:
داوود هرچه بود نخواست مريدي براي مريدان باشد

مراسم گراميداشت چهارمين سالگرد شهادت حاج داوود كريمي از فرماندهان دوران دفاع مقدس و مبارزان قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، عصر ديروز در سر مزارش در قطعه 29 بهشت زهرا(س) تهران برگزار شد.

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/6/9/15810_961.jpg
شهید داوود کریمی
به گزارش ايسنا، در اين مراسم كه تعدادي از همرزمان شهيد كريمي نيز حضور داشتند سعيد قاسمي با گراميداشت ياد و خاطره‌ شهيدان انقلاب و دفاع‌مقدس گفت: ما شاگردان خوبي براي فرمانده‌مان شهيد كريمي نبوديم.

وي يادآور شد: هر شهيدي ويژگي‌هايي دارد و شهيد كريمي نيز از صفات خوب مجاهدان بي‌بهره نبود. او تا روز آخر و با اذيت‌هايي كه متحمل شد از مسير انقلاب خارج نشد هرچند خيلي‌ها سعي كردند او را منتسب به جبهه و تفكر خود بدانند.

او به نقش شهيد كريمي در سازماندهي لشگر 27 محمدرسول‌الله (ص) و لشگر 10 سيدالشهدا (ع) اشاره كرد و افزود: سپاه اسلام به او مديون است. اگر داوود نبود سازمان پرقدرت لشگرهاي 27 و 10 نيز نبود.

قاسمي با اشاره به فداكاري‌هاي شهيد داوود كريمي در كردستان و ساير مناطق عملياتي دفاع‌مقدس گفت: اينها را مي‌گويم تا تاريخ‌نويسان حق‌ مطلب را ادا كنند. نبايد به خاطر اين‌كه فردي با سلايق و علائق ما مطابق نيست از تاريخ حذف شود هرچند اين اتفاق افتاده است.
وي اظهار كرد: شهيد كريمي در خيلي عمليات‌ها با عنوان جوشكار، سنگرساز و... به ‌صورت گمنام انجام وظيفه كرد.

قاسمي در بخش ديگري از سخنانش گفت: كريمي‌ اين‌قدر مرد بود كه با وجود آزاد و اذيت‌هايي كه بر او تحميل شد هيچ وقت از نظام روي برنگرداند و از مسير انقلاب خارج نشد و حتي همان سالي كه اذيت شد در مسجد جامع نارمك در دفاع از انقلاب اسلامي سخنراني كرد.

وي اظهار كرد: داوود از نازي‌آباد شروع كرد و به همان‌جا نيز ختم شد هرچند مي‌توانست براي خود كيسه‌هايي بدوزد كه هفت پشتش استفاده كنند.
قاسمي در پايان گفت: نتوانسته‌ايم از امثال داوود بهره لازم ببريم و چهره‌هايي گمنام و منزوي همچنان وجود دارند.

عزيزي از دوستان كريمي نيز در اين مراسم گفت: تخطئه زندگي بزرگاني چون شهيد كريمي بي‌حرمتي است.
وي با اشاره به تلاش‌هاي شهيد كريمي در قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي گفت: نبايد از تجارب گرانقدر شهيد كريمي غافل شويم. او از ابتدا روشنگر و هدايتگر بود و شيريني حوادث سياسي باعث نشد لحظه‌اي از قرآن غافل شود.

عزيزي يادآور شد: او هرگز بندگي زر و زور را نپذيرفت و عده‌اي در دوره بيماري او درصد جبران مافات برآمدند. داوود هرچه بود نخواست مريدي براي مريدان باشد.[/align]


نظرات كاربران:
▪ درود به انهایی که یاذ و خاطره ی شهید داود کریمی ها را در اذهان زنده نگه می دارند،فقط جهت اشنائی باروحیه ی این سرباز فداکار اسلام و ایران می گویم که سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز. مرده انست که نامش به نکوئی نبرند،کریمی به پهنای تاریخ ایران زنده خواهد بود
▪ سلام و صلوات بر تمامي شهيدان اسلام بويژ ه شهيد بزرگوار حاج داود كريمي و حضرت امام (ره)
▪ در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
▪ با سلام
من اين عزيز را از طريق يكي از شاگردانش ميشناسم . فرد بزرگواري كه براي اين انقلاب زحمات زيادي كشيد . از جمله تاسيس سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات هر چند شاگردانش نيز از كج خلقي ديگران و نابخردان بي نصيب نماندند ولي بقول برادر عزيزمان قاسمي شايسته نيست که اين خادمان از تاريخ حذف شوند كه البته چنين نخواهد شد . حال كه شما با درج اين خبر يادي از اين سرباز مخلص انقلاب نموديد شايسته است با همكار دوستان و شاگردانش شمه اي از زندگي وي را براي نسل جديد بازگو نموده تا آنها بدانند چگونه اين انقلاب سي ساله شد .
▪ خدا رحمتش کند، ما با هم رفیق بودیم و به همه احترام میگذاشت. گم نامی را دوست داشت و نه تنها گمنام شهید شد بلکه هرچه میگذرد گمنام تر میماند، فقط همرزمان و دوستان سابقش یادش میکنند که بالاخره حضور آنها هم محدود است. کاشکی مثل اون عاقبت به خیر بشیم.
▪ ياد آن آلاله هاي سفر كرده كه صد ،نه هزار هزار دل همره شان هستند به خير خدا وكيلي خوشا به سعادت مرداني چون كريمي كه رفتند تا خيلي از ناديدني هاي زمانه ما را نبينند،رفتند تا ما بمانيم و غبطه و حسرت ابدي همسفر هميشگي مان باشد،خدايا اين چه تقدير بود در دفتر عمر ما بر جا ماندگان
▪ به نام خدا
سلام
به عنوان يك متخصص يكبار براي درمان او به منزل پر زمهر و بي رياي او رفتم. به راستي كه از قبيله مالك اشتر بود. خدايش او را با رسول خدا و علي مرتضي محشور نمايد.
دكتر هاديان
▪ از انعكاس خبر اين شهيد مظلوم توسط تابناك ممنونم.
▪ خدایا ما را شرمنده شهیدان و راد مردان نفرما ، خدایا ذره ای از صفای دلشان به ما عطا فرما
▪ كجايند ياران بي ادعا.........
▪ با دورد بر روان پاک شهید کریمی .یادش گرامی باد
▪ من حاج داود را از زمانی که مغازه تراشکاری داشت می شناسم
تمام زندگیش را وقف انقلاب وجبهه کرد خداوند قرین رحمتش کند

▪ آفرين به اين اقدام شما. ما نسلي هستيم كه در روزهاي دفاع و سختي هاي جنگ ، به لحاظ سني كوچك بوديم و اين عزيزان و بزرگواراني كه شما هر از گاهي يادشان مي كنيد را نه مي شناسيم و نه تا به حال شنيده ايم.زيرا فكر مي كنيم جنگ فقط در فداكاري شهيد فهميده ، شهيد همت و عزيزاني از اين قبيل خلاصه مي شود در حاليكه قطعاً در دوران دفاع مقدس علاوه بر بزرگواراني كه نام برده شده شهداي بسياري نيز هستند كه فداكاري نموده اند.حداقل شما با اين اقدام پسنديده آنها را به ما معرفي نمائيد.
▪ کریمی مرد شجاعی بود اما غریب و گمنام از تابناک بابت درج این خبر تشکر میکنم
▪ بابا دمتون گرم خيلي حال داديد تابناكي ها بوي كربلاي 5 امد يا علي
در عملیات والفجر 8، درمنطقه عملیاتی فاو، سال 64، خضر 1(طراده ای که توسط سنگرسازان بی سنگر ابداع و راه اندازی شده بود و به شکل پلی متحرک بر روی رودخانه اروند از غروب خورشید تا طلوغ آفتاب نسبت به جابجایی کلیه نیروهای نظامی، ادوات و امکانات استفاده می شد) که توسط جهاد سازندگی استان تهران فرماندهی میشد دچار مشکل شده بود و تا نیمه شب برای راه اندازی مجدد تلاش وافری شد؛ شهید حاج داود کریمی هم مانند یک نیروی ساده کمک می کردند و در بینابین کار فرماندهان ارشد سپاه به سراغ ایشان رفته و وی را در آغوش می کشیدند، بنده که شناخت کاملی از ایشان نداشتم و ایشان یک نیروی ساده جوشکار می دانستم بسیار متعجب شدم. موضوع را از طریق بیسیم با شهید ملاآقایی که در قرارگاه حضور داشت طرح کردم و ایشان بعد از چند دقیقه با من تماس گرفت و با بغض گفت کسی که در موردش صحبت می کنی از فرماندهان ارشد سپاه(فرمانده منطقه 10 تهران) می باشد و تصمیم گرفته در این عملیات بعنوان یک نیروی ساده و گمنام و آنهم در بین بچه های جهاد در جبهه حضور داشته باشد.
▪ خدا رحمتش کند با آنکه دردی سنگین و بدنی مجروح از آثار یک نوع خاص شیمیایی داشت و در آخرین ملاقات که به اتفاق تعدادی از همرزمان جهادگر سنگزساز بی سنگر خدمتشان رسیدیم با چهره ای باز و گشاده بدون آنکه از درد و آلام خود بگوید، برای ما از امام، شهدا و حفظ نظام صحبت و سفارش کرد بی آنکه یک کلام از خود، خانواده و دردها و شرایط سختش به زبان بیاورد.
یادش به خیر، راهش پر رهرو باد...
▪ سلام ، دستتون درد نکنه که یاد شهیدی از دیار عشق و فداکاری و جانبازی را دوباره زنده کردید .ممنون
▪ خداوند روح اين مخلص انقلاب را كه هيچگاه مصلحت انديشي را بر منافع انقلاب ترجيح ندارد بيامرزد. تكيه كلامهاي اميدواركننده اين مرد بزرگ به همكارانش در سخت ترين روزهاي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي همواره مشوق آنان بوده و هيچگاه فراموش نمي شود.
▪ واقعا نشان داديد كه تابناك هستيد
بنويسيد از اين مردان بي ادعا
بنويسيد از اين مردان بي همتا

http://www.tabnak.ir/pages/?cid=16831

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1383/04/12

از جسم چابك و نفس گرم يك رزمنده تا لحظه‌هاي تاب‌آوردن درد و سكوت ...
كريمي: تا بر اعتقادات‌مان پايبنديم بايد آماده رودرويي با استكبار باشيم


در طول روز آنچه كه وي را رها نمي‌كند، درد است و شايد تنها براي چند ساعت آن هم به كمك مسكن و آرام‌بخش دست از سرش برمي‌دارد.

نيمي از بدنش ناتوان از حركت است. روي صندلي چرخدار نشسته است و تبديل آن جسم چابك و قدرتمند به اين وضعيت، ارمغان سرزميني سبز و دولتمردان چشم آبي آن است.

در سال 64 در كوران دفاع از ميهن و كيش خود با گازهاي شيميايي كه هنوز براي متخصصان ناشناخته مانده است مسموم شد و آثار آن از چند سال قبل خود را نمايان كرده است.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/4/Politic/122.jpg

8 تير (روز مبارزه با سلاح‌هاي شيميايي) بهانه‌اي شد تا به سراغ اين جانباز شيميايي برويم اما وضعيت جسماني وي ديدارمان با وي را به تأخير انداخت.

حاج داوود كريمي از فرماندهان جنگ بوده و امروز در خانه‌اي محقر در جنوب تهران - بين نازي‌آباد و خاني‌آباد نو- با خوشرويي ما را مي‌پذيرد. بسيار متواضع است و بر خلاف برخي مدعيان به هيچ وجه مردم را ناسپاس و خود را حق به جانب نمي‌داند.

اگر كسي در دهه‌ي اول انقلاب دستي در كار داشته باشد به خوبي او و مسؤوليتهايي كه برعهده داشته را مي شناسد و شايد جاي تعجب باشد كه ار تجارب چنين افرادي بهضا به درستي استفاده نمي‌شود و وي هم‌اكنون با وجود ناتوايي‌هايش با تكيه بر تجربه و مهارت فني خود در قالب سازي در سالها پيش، امورش را مي‌گذراند.

و امروز هم چون بخشي از بدنش آسيبهاي جدي ديده است براي قسمت‌هاي ديگر كه به خاطر فلج شدن ناتوان است و شديدا نيازمند فيزيوتراپي است ، كاري نمي‌تواند انجام دهد.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/4/Politic/121.jpg

تنش تاكنون بيش از 13 بار به تيغ جراحان داخلي و خارجي سپرده شده است. بدن او 4 جراحي موضعي به خود ديده است و 9 بار نيز به صورت سنگين جسم او را جراحي كرده‌اند، الان هم با وجود نياز به جراحي، بدنش آمادگي جراحي جديد را ندارد.

گازي كه به لطف دوستان خوب عراق در اروپا او را به اين وضع انداخته نوعي ناشناخته از گازهاي سمي است كه در داخل كشور شناسايي نشده اما در همان كشور سازنده، نوع آن تشخيص داده شده است.

وقتي از سوابقش مي‌پرسيم مي‌گويد: "قبل از انقلاب در سال 52 جزو سازمان مجاهدين خلق بودم. در سال 55 بعد از انشعابهاي سازمان، با دوستان سازمان صف اسلام را تشكيل داديم و من براي آموزشهاي نظامي به فلسطين و سوريه رفتم."

بعد از انقلاب مدتي فرمانده سپاه كردستان مي‌شود و با شروع جنگ او را مسؤول عمليات جنوب مي‌كنند.

پس از آن، به مركز براي آموزش نظامي فراخوانده مي شود.

پس از انفجار حزب جمهوري اسلامي، فرمانده سپاه تهران و پس از آن فرمانده سپاه غرب مي‌شود.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/4/Politic/119.jpg

مدتي در دفتر امنيتي نخست وزيري كار كرده است، دوباره او را در جبهه‌ي جنوب وقتي با مهندسي رزمي جهاد كار مي كند مي‌بينيم. اما اين بار در فاو در سال 64 شيميايي مي‌شود.

15 روز به دليل ضايعات چشمي ناشي از گازهاي شيميايي بستري مي‌شود ولي پس از آن كه بيماري فروكش مي كند، او همچنان به فعاليتهاي خود در جبهه ادامه مي‌دهد.

همزمان كه فرمانده عمليات غرب است، طرح قرارگاههاي شرق كشور براي مبارزه با مواد مخدر را مي‌دهد كه پذيرفته مي شود و در آن بخش هم فعال مي‌شود به طوري كه مرزهاي شرقي را از ژاندارمري مي‌گيرند و در اختيار وي قرار مي‌دهند و درست در روز عمليات مرصاد او را به غرب مي فرستند.

مي گويد "بعد از جنگ مسؤوليتها تشريفاتي است" و بدين ترتيب به كار قبلي خود كه همان قالب‌سازي است باز مي‌گردد.

از سال 75 عوارض شيميايي خود را دوباره نشان مي‌دهد و اين بار حتي جراحي‌ها هم نمي‌توانند جلو پيشروي اين سم مهلك را بگيرند تا اين كه در سال قبل اين سم به نخاعش مي‌رسد و او را به ناگاه آرام مي‌كند.

او اكنون روي صندلي چرخدار نشسته و با وجود دردهاي بسيار به آرامي سخن مي‌گويد.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/4/Politic/123.jpg

وي جنگ را آخرين پرده در گفتمان ديپلماتيك مي‌داند و مي‌گويد: اگر ما هم در مواضع ايدئولوژيك و منافع ملي‌مان همچنان پايبند باشيم بايد منتظر بمانيم كه استكبار باز هم با گفتمان آخر ديپلماتيك به ميدان بيايد.

به نظر وي روابط كشورهاي استكباري با جهان سوم نوعي از برده‌داري نوين است كه با استيلا بر منافع اقتصادي جهان سوم آنها را استثمار مي‌كند.

حاج‌داوود فجايع امروز آمريكا در عراق را هم‌عرض فجايع عراق در دوران دفاع مقدس در ايران عنوان كرده و در عين حال خاطرنشان مي‌كند: اين لطف خداست كه آمريكا كه در صدد تغيير چهره بود، امروز چهره‌ي واقعي خود را نشان مي دهد.

وي ضمن ستايش از جوانان امروز كشورمان تأكيد مي‌كند كه اگر جوانان ما قدرت فكري و تخصصي خود را بالا ببرند و آن را به جامعه تزريق كنند، كسي نمي‌تواند كشور ما را سركوب كند.

حاج‌داوود كريمي دلاوريهاي ايرانيان در جنگ با عراق را نوعي جديد از جنگ نوين توصيف مي‌كند كه اتكاي آن به ايمان رزمندگان بوده است و مي‌گويد: از روستايي، طلبه و كارگر و ... همه دست به دست هم داده بودند تا بتوانند مقاومت كنند و با كمترين سازماندهي در مقابل بزرگترين ارتش زرهي خاورميانه بايستند و حتي او را شكست دهند.

ديدار با اين فرمانده‌ي سابق و ديدن وضعيت فعلي وي، دغدغه‌هاي نسلي را كه براي ميهن، مذهب و ملت فداكاري و ايثارگري كرد، بيشتر براي ما ملموس مي‌كند.

ديدن چنين كساني كه در جنگ تحميلي تمام زندگي خود را فدا كرده‌اند و كم نيستند، هشدار معمار انقلاب را به ذهن متبادر مي كند كه “نگذاريد پيشكسوتان جهاد و شهادت در پيچ و خم زندگي گم شوند. “اينان كه بهترين زمان عمر خود را در توجه به مردم و آيين خود سپري كرده‌اند، هم‌ اكنون چقدر در كانون توجه هستند؟ و مسؤولاني كه هم اكنون عناوين خود را مرهون و مديون فداكاري‌هاي چنين افراد هستند،‌ چقدر به دغدغه‌هاي آنها توجه مي‌كنند؟ كساني كه خود را وارث جنگ و روزگار جهاد و شهادت مي‌دانند آيا واقعا با چنين افرادي به درستي برخورد كرده‌اند؟

از حاج‌داوود خداحافظي مي‌كنيم اما با خود مي‌انديشيم، وظيفه‌، مسووليت، دين، ...نمي‌دانيم يا هر چيز ديگري كه بتوان آن را بيان كرد، چگونه در برابر اين پاكباختگان بايد ادا شود؟

گفت‌وگو از اكبر بياتي

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-400898&Lang=P

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1383/05/07

عيادت جمعي از فعالان دانشجويي ،از حاج داوود كريمي ؛
محسن كديور:
ايران را تنها با همدلي خالصانه‌ي دوره‌ي هشت ساله‌ي جنگ تحميلي مي‌توان نجات داد

جمعي از فعالان دانشجويي از حاج داوود كريمي از سرداران جانباز و شيميايي جنگ تحميلي عيادت كردند. در اين ديدار افرادي از جمله حجت‌الاسلام محسن كديور، محسن آرمين موسوي خوييني و لطف‌الله ميثمي نيز حضور داشتند.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/5/Photo/109.jpg

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در اين ديدار حجت‌الاسلام محسن كديور، با يادآوري رشادت‌ها و جانبازي‌هاي سرداران هشت سال جنگ تحميلي از جمله زحمات سردار حاج داوود كريمي، جمع حاضر را به دو نسل جوان و دانشجويي - كه مسبب تشكيل اين جلسه براي تقدير از زحمات بزرگي شد كه به خاطر زحماتش در بستر بيماري افتاده است - و يك نسل هم نسل اول - كه تاريخ او را فراموش نخواهد كرد - تقسيم كرد و سردار حاج داوود كريمي را مصداق اين نسل معرفي و در درگاه خداوند براي شفايش دعا كرد.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/5/Photo/108.jpg

وي با اشاره به نسلي كه سردار حاج داوود كريمي نيز از آن نسل برخاسته است، افزود: اين نسلي، نسلي است كه جانش را در كف دست نهاد و با اخلاص در جنگ تحميلي جنگيد تا چيزي از دست نرود. نه اين كه چيزي به دست آورد. اين نسل براي كرسي و صندلي نجنگيد. بلكه جنگيد تا چيزي از دست نرود، تا ذره‌اي از خاك به دست بيگانگان نيفتد و فردا نگويند كه مومنان بي غيرت بودند.‌ اين رنج را امثال حاج داوود كريمي كشيدند كه كم هم نيستند و قطعا اجرشان را از خداوند دريافت خواهند كرد.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/5/Photo/103.jpg

كديور با اشاره به دو نسل حاضر در اين جلسه خاطرنشان كرد كه هيچ كدام از اين افراد اخلاص و فداكاري اين سردار را انكار نمي‌كنند و جاي تقدير است كه اين جلسه منجر به همدلي و همراهي اين دو دسته شد و بايد دانست كه ايران را تنها با همدلي خالصانه‌ي دوره‌ي هشت ساله‌ي جنگ تحميلي مي‌توان نجات داد و راه ديگري نيست.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/5/Photo/110.jpg

بر اساس اين گزارش در ابتداي اين مراسم حضار به قرائت دعاي توسل پرداختند.خبرگزاري دانشجويان ايران نيز شفاي عاجل تمامي جانبازان و مصدومان شيميايي دوران دفاع مقدس را از خداوند منان خواستاراست.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/5/Photo/112.jpg

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-411852

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1383/06/15

* اينـجا بيـمارستان سـاسـان است؛
* مردي از حوالي ديروز ، امروز در نوبت وصل نشسته است.....


http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/6/Photo/504.jpg

شايد براي بيشتر ما اينجا ايستگاه آخر باشد؛ اما براي حاج‌داوود كريمي نه، اينجا تازه اول راه است.

نفس‌ها ديگر ياراي پاسخگويي به تني نحيف از درد را ندارند؛ درد اما دردي است شيرين كه به دادن جان، خريدارش هستي. مهم نيست، اگر آن روز و پشت آن خاكريزها نتوانستي تقديمش كني، مجال صله‌كردنش هميشه هست؛ اينجا در بيمارستان ساسان، در كنار لوله‌هايي كه در خلسه‌اي كه به آن فرورفته‌اي، نفسهاي آخر يك فرمانده را از تو باج مي‌گيرند؛ در كنار قرآني كه در آن چارديواري كه نامش را ICU گذاشته‌اند نيز همراهت هست. نمي‌دانم، مگر براي رفتن به اينجا نيامده‌اي؟


http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/6/Photo/500.jpg

چشمانش بسته است، حاج‌داوود كريمي است او، اينجا از هركه از پشت شيشه‌هاي اتاق به تو مي‌نگرد، هويتت را جويا مي‌شوي، مي‌گويد شاگرد و همرزم؛ امروز چهار روز است كه به خلسه رفته‌اي و هنگامي كه از يكي از پزشكان بيمارستان مي‌پرسيم وضعيت چطور است، با حالتي كه نمي‌دانم چگونه توصيفش كنم، مي‌گويد، مي‌توانيد برويد ببينيد.

از روز جمعه گويي خود نمي‌خواهي ديگر به اين دنياي هزاررنگ بنگري. براي تو فقط يك رنگ معنا داشت و دارد؛ بي‌رنگي.

به سختي نفس مي‌كشي گويي هواي اين دنيا به ريه‌هايت نمي‌سازد.

مادرت چنددقيقه بيشتر نمي‌تواند به ميوه‌ي دلش كه در برابر چشمانش در حال پرپر شدن است نگاه كند و از پشت شيشه‌هايي كه حايل او با تو هستند، كنار مي‌رود؛ با چشماني غرق در ژرفاي اشك. اما چه صبورانه است نگاههاي او.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/6/Photo/500.jpg

ما دو ماه پيش از ايسنا به ديدارت آمديم، در طول روز آنچه تو را رها نمي‌كرد، درد بود اما الان گرچه مسكن هاي قوي را دايما به تو مي‌رسانند، نيازي به آن نداري.

نيمي از بدنت ناتوان از حركت بود. روي صندلي چرخدار نشسته بودي.

در سال 64 در كوران دفاع ازدين و ميهن خود با گازهاي شيميايي كه هنوز براي متخصصان ناشناخته مانده است مسموم شدي و آثار آن از چند سال قبل خود را نمايان كرد.

حاج داوود كريمي از فرماندهان دفاع مقدس بوده و امروز در خانه‌اي محقر در جنوب تهران - بين نازي‌آباد و خاني‌آباد نو- با خوشرويي ما را مي‌پذيرد. بسيار متواضع است و بر خلاف برخي مدعيان به هيچ وجه مردم را ناسپاس و خود را حق به جانب نمي‌داند. اين را در گزارش قبلي نوشتيم كه رودررويت نشسته بوديم و امروز از زبان همرزمت باز مي‌شنويم.

تنت تاكنون بيش از 13 بار به تيغ جراحان داخلي و خارجي سپرده شده است. وقتي از سوابقت ‌پرسيديم گفتي : "قبل از انقلاب در سال 52 جزو سازمان مجاهدين خلق بودم. در سال 55 بعد از انشعابها و انحراف هايي كه در سازمان صورت گرفت ، با دوستان ، سازمان صف اسلام را تشكيل داديم و من براي آموزشهاي نظامي به فلسطين و سوريه رفتم."

بعد از انقلاب اسلامي مدتي فرمانده سپاه كردستان ‌شدي و با شروع جنگ مسؤول عمليات جنوب.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/6/Photo/501.jpg

پس از آن، به مركز براي آموزش نظامي فراخواندنت.

پس از انفجار حزب جمهوري اسلامي به دست گروهك منافقين، فرمانده سپاه تهران و پس از آن فرمانده سپاه غرب ‌شدي.

مدتي در دفتر امنيتي نخست وزيري كار كردي، دوباره در جبهه‌ي جنوب وقتي با مهندسي رزمي جهاد كار مي‌كردي ديده و سپس در فاو در سال 64 شيميايي شدي.

همزمان كه فرمانده عمليات غرب بودي ، طرح قرارگاههاي شرق كشور براي مبارزه با مواد مخدر را دادي كه پذيرفته شد اما درست در روز عمليات مرصاد تو را به غرب مي فرستند.

گفتي "بعد از جنگ مسؤوليتها تشريفاتي است" و بدين ترتيب به كار قبلي خود كه همان قالب‌سازي است باز ‌گشتي.

تو روي صندلي چرخدار نشسته بودي و با وجود دردهاي بسيار به آرامي سخن مي‌گفتي.

تو جنگ را آخرين پرده در گفتمان ديپلماتيك خواندي و گفتي : اگر ما هم در مواضع ايدئولوژيك و منافع ملي‌مان همچنان پايبند باشيم بايد منتظر بمانيم كه استكبار باز هم با گفتمان آخر ديپلماتيك به ميدان بيايد.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/6/Photo/502.jpg

به نظر تو روابط كشورهاي استكباري با جهان سوم نوعي از برده‌داري نوين است كه با استيلا بر منافع اقتصادي جهان سوم آنها را استثمار مي‌كند.

فجايع امروز آمريكا در عراق را هم‌عرض فجايع عراق در دوران دفاع مقدس در ايران عنوان كردي و در عين حال گفتي : اين لطف خداست كه آمريكا كه در صدد تغيير چهره بود، امروز چهره‌ي واقعي خود را نشان مي دهد.

دلاوريهاي ايرانيان در جنگ با عراق را نوعي جديد از جنگ نوين توصيف ‌كردي كه اتكاي آن به ايمان رزمندگان بود.

ديدار با فرمانده‌ي سابق و ديدن وضعيت فعلي وي، دغدغه‌هاي نسلي را كه براي ميهن، مذهب و ملت فداكاري و ايثارگري كرد، بيشتر براي ما ملموس ساخت.

نوشتيم ديدن چنين كساني كه در جنگ تحميلي تمام زندگي خود را فدا كرده‌اند و كم نيستند، هشدار معماركبير انقلاب حضرت امام خميني (ره) را به ذهن متبادر مي كند كه “نگذاريد پيشكسوتان جهاد و شهادت در پيچ و خم زندگي گم شوند. “اينان كه بهترين زمان عمر خود را در توجه به مردم و آيين خود سپري كرده‌اند، هم‌ اكنون چقدر در كانون توجه هستند؟ و مسؤولاني كه هم اكنون عناوين خود را مرهون و مديون فداكاري‌هاي چنين افراد هستند،‌ چقدر به دغدغه‌هاي آنها توجه مي‌كنند؟ كساني كه خود را وارث جنگ و روزگار جهاد و شهادت مي‌دانند آيا واقعا با چنين افرادي به درستي برخورد كرده‌اند؟

از تو خداحافظي كرديم در حالي كه با خود ‌انديشيديم، وظيفه‌، مسووليت، دين، ...نمي‌دانم يا هر چيز ديگري كه بتوان آن را بيان كرد، چگونه در برابر اين پاكباختگان بايد ادا شود؟

و امروز ......

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/6/Photo/503.jpg

اينجا بيمارستان ساسان است، عكاس ما عكس مي‌گيرد، همرزمت مي‌گويد داوود از فرماندهان معنوي جبهه بود و بيشتر ياران و شاگردانش شهيد شده‌اند. نام چند فرمانده با دوران جنگ تحميلي عجين است و شايد كسي نباشد كه در جريان جنگ تحميلي باشد و او را به ياد نياورد.

امروز مردي از حوالي ديروز در بستر افتاده و پزشكان از مداواي او عاجزند.

شايد دريچه ديد من، مني كه تنها يادگارهاي كوچكي از جنگ را در ذهن كوچكم دارم، براي ديدن حاج‌داوودها به تنگناي پنجره‌ي يك اتاق باشد، ايستگاه آخر؛ آي،سي،يو، اما حاج‌داوودهاي ديگري هستند ، زير آسمان همين شهر كه نه، من مي‌توانم ببينمشان، نه تو؛ شايد گاهي خاموشي بهتر از فراموشي باشد اما فراموشي درد بدي است كه دست‌كم زيبنده‌ي ما ايراني‌هاي مسلمان نيست.

**


http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/6/Photo/505.jpg

از برادرش كه صبورانه ايستاده مي‌پرسيم كه از مقامات كسي به ديدار وي آمده؟. ابتدا به جاي پاسخ لبخند تحويلت مي‌دهد و بعد مي‌گويد كه لطف دوستان و آشنايان داوود بسيار است و او را تنها نگذاشته‌اند.

كاري از دست هيچ‌كس برنمي‌آيد. گويي داوود در بلندايي نشسته كه دست كسي به او نمي‌رسد. دمت گرم و سرت خوش باد.

سمن‌بويان، غبار غم، چو بنشينند، بنشانند

پري‌رويان قرار از دل، چو بستيزند، بستانند

به عمري يك نفس با ما، چو بنشينند، برخيزند

نهال شوق در خاطر، چو برخيزند، بنشانند

ز چشمم لعل رماني، چو مي‌خندند، مي بارند

ز رويم راز پنهاني، چو مي‌بينند، مي‌خوانند

دواي درد عاشق را، كسي كو سهل پندارد

ز فكر آنان، كه در تدبير درمانند، در مانند

چو منصور از مراد آنان كه بردارند، بردارند

بدين درگاه حافظ را چو مي‌خوانند مي‌رانند

در اين حضرت چو مشتاقان، نياز آرند، ناز آرند

كه با اين درد اگر در بند درمانند، درمانند


گزارش از خبرنگاران ايسنا اكبر بياتي و معصومه محمدپور

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-427446&Lang=P

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1383/06/16

حاج داوود كريمي به خيل ياران شهيدش پيوست

فرمانده‌ي نام‌آشناي هشت سال دفاع مقدس كه واپسين لحظات زندگي‌ توام با دردي جان فرسا اما با افتخار را سپري مي‌كرد، دعوت حق را لبيك گفت و به خيل عاشقان الهي پيوست.

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/6/Politic/188.jpg

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، حاج داوود كريمي، از فرماندهان دوران دفاع مقدس ساعات اوليه بامداد امروز در حالي كالبد خاكيش را ترك كرد كه چند روزي بود، بيمارستان ساسان اين مرد جنگ را پرستاري مي‌كرد.

اين مجروح شيميايي جنگ تحميلي چند روز را در كما بسر برد تا اينكه امروز حدود ساعت 2 بامداد به فيض شهادت نايل آمد.


http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-427456

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1383/06/16

جمعي از فعالان دانشجويي:
صبح فردا، شهيد حاج داوود كريمي، بهشت زهرا

ساعت 9 صبح فردا، پيكر شهيد حاج داوود كريمي، از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس از مقابل منزلش تا بهشت زهرا تشييع مي‏شود.


به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تعدادي از فعالان جنبش دانشجويي در اطلاعيه‌اي ضمن فراخوان براي شركت در مراسم تشييع، آورده‌اند: «حاج داوود كريمي، همرزم حاج همت بروجردي در عمليات‏هاي گوناگون، فرمانده پر تحرك و دلاور سپاه تهران، قرارگاه جنوب منطقه‏ي 7 كشوري، جبهه‏ي كردستان،و .. سرانجام پس از تحمل آلام و دردهاي تومور مغزي دعوت حق را لبيك گفت و چندي ديرتر به خيل كاروان شهيدان پيوست. شايد يكي از رموز اين تاخير آن بود كه او در زمانه براي ما صداقت و خلوص حقيقي دوران جنگ و استقرار نظام جمهوري اسلامي را زنده كند. او حقيقتا براي ما معلم صبر و اميد بود، جسم نحيف او را بر روي تخت‏هاي مختلف بيمارستان و ويلچر مي‏ديديم اما پيام او براي دانشجويان صبر و اميدي براي آينده بود. او اجازه نمي‏داد كه دانشجويان در نزدش سخني از ياس و نااميدي بگويند.»


آدرس منزل شهيد كريمي: ...

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-427550

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1383/06/16

فرمانده سابق كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با تسليت شهادت حاج داوود كريمي:
باز هم قافله‌سالاري از خيل مجاهدان و صابران طريق قرب الهي، به ملكوت اعلي پيوست


محسن رضايي فرمانده سابق كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در پيامي به مناسبت شهادت حاج داوود كريمي، شهادت وي را به ياران و همرزمانش تسليت گفت.

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،‌ در پيام دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام آمده است:

« بسم الرب الشهدا و الصديقين

باز هم قافله‌سالاري از خيل مجاهدان و صابران طريق قرب الهي، به ملكوت اعلي پيوست.

حاج داوود كريمي، پيشتاز صحنه‌هاي شجاعت، شهامت و ايثار، پس از تحمل آلام فراوان، با شوق ديدار رب خويش، به شهادت رسيد. اين ضايعه بزرگ بر تمامي ياران و مجاهدان و همرزمانش تسليت باد.

اين اسطوره جهاد و مردانگي كه آثار جاودان هدايت‌گري‌ها و رزم‌هاي دلاورانه‌ي او در دوران مبارزه و دفاع مقدس پيوسته در لوح ماندگار پيشتازان رشادت و پايداري نقش بسته است، تمامي عمر پربركت خويش را در راه ايمان و اعتقاد خود نثار كرد و شراره‌هاي آتش جور دشمنان بعثي را تا پايان عمر بر سينه داشت.

اينك همه‌ي دوستان و همرزمان آن مجاهد دلسوخته، آخرين فرصت همراهي و مشايعت پيكر پاك او را دريافته و همگام و يكپارچه در تشييع او تا مرقد پاكش حضور خواهيم يافت.

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-427896

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1383/06/16

دعوت دفتر تحكيم وحدت براي شركت در مراسم تشييع پيكر شهيد حاج داوود كريمي

دبير تشكيلات طيف علامه دفتر تحكيم وحدت از هموطنان خواست تا با شركت در مراسم تشييع پيكر شهيد حاج «داوود كريمي» ايثارگري‌ها و رشادت‌هاي اين جانباز را در زمان جنگ تحميلي و پس از آن ارج نهند.

«عبدالله مومني» به خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) گفت: شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت در تشييع پيكر اين شهيد شركت مي‌كند و همواره ياد و نام شهيد حاج داوود كريمي را گرامي مي‌دارد.


مسوول روابط عمومي طيف شيراز دفتر تحكيم وحدت نيز خواست تا دانشجويان و ساير اقشار مردم با حضور در مراسم فردا، ياد اين عزيز را گرامي بدارند.

«مهدي درويش» در گفت‌وگو با خبرنگار سياسي ايسنا از شركت اعضاي اين تشكل در مراسم تشييع پيكر شهيد حاج داوود كريمي خبر داد.


حاج داوود كريمي، مجروح شيميايي جنگ تحميلي چند روزي در كما بسر برد تا اينكه امروز حدود ساعت 2 بامداد در بيمارستان ساسان تهران به فيض شهادت نايل آمد.

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-427907

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1383/06/16

دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران:
حاج داوود كريمي مظهر رشادت، دلاوري و مقاومت بود


دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران شهادت حاج داوود كريمي را به عنوان پيشتاز صحنه‌هاي شجاعت، شهامت و ايثار به ملت ايران تسليت گفت.

«حسين باقري» در تماس با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) با بيان اينكه « حاج داوود كريمي مظهر رشادت، دلاوري و مقاومت بود» اظهار داشت: فعالان دانشجويي همواره نام و ياد اين شهيد گرانقدر و سرافراز را گرامي مي‌دارند.

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-427909

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1383/06/17

حجت‌السلام‌والمسلمين سيدحسن خميني بر پيكر سردار شهيد اسلام شهيد حاج داوود كريمي نماز اقامه كرد

http://64.130.220.65/Multimedia/pics/1383/6/Photo/599.jpg

مقارن ظهر روز سه‌شنبه(17/6/83) پيكر مطهر سردار شهيد اسلام شهيد حاج داوود كريمي پس از طواف در حرم امام شهيدان حضرت امام خميني(ره) در بهشت زهرا(س) به خاك سپرده شد.

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در اين مراسم حجت‌السلام و المسلمين سيد حسن خميني بر پيكر مطهر شهيد حاج داوود كريمي نماز اقامه كرد و پس از آن پيكر مطهر اين شهيد در ميان اشك و ناله‌ي انبوه بدرقه‌كنندگانش در بهشت زهرا(س) در جوار ديگر دوستان شهيدش به خاك سپرده شد.

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-428109

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.