Lich

خلبان جنگنده ي ميگ عراقي را چگونه فريب داديم ؟!

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

روایتی از یک ماجرای واقعی

ديگه خسته شدم از بس كه ماجرا هاي سقوط و سانحه نوشتم . درسته كه بايد رشادت و از جان گذشتگي هاي نيروهاي ايراني در زمان جنگ رو نوشت ، شرح داد .. ولي هر چيزي حدي داره ... نبايد از صبوري و نجابت خوانندگان وبلاگ سوء استفاده نمود .. و هي مرتب از از زمين خوردن و مرگ نوشت .. اگه يكي در كامنت برات نوشت : آقا بس كن ديگه ..!! با اين اخلاق حساسي كه داري ، چه حالي پيدا مي كني ؟ با شناختي كه از خود دارم ، مطمئنآ درش رو براي هميشه تخته مي كنم ..!! خب فكر مي كني درسته ..؟ جنگ كه همش سقوط نداشت .. از اوج ها بنويس ... از افتخارات بگو .. از برتري همين نيروي هوايي كه نونش رو خوردي و شكم گنده كردي بنويس ...

خدا وكيلي اگه فقط يه خورده فكرم باز بود ، و مدام چهره صاحبخونه و افزايش بي رويه كرايه مسكن و هزاران مشكل ديگه نبود ، خيلي نكته هاي افتخار آميز زمان جنگ يادم مي اومد .. شوخي نيست هشت سال مدام در جبهه ها حضور داشته باشي ... هزاران رويداد تلخ و شيرين رو از نزديك ببيني ولي موقع نوشتن از يادت بره ؟!! بهرحال تا يادم نرفته يه ماجراي افتخار آميز رو كه شاهدش بودم ، بيان كنم . اميدوارم خوشتون بياد .

در مورد نبرد هوايي و جنگ هاي الكترونيك حتمآ تا حالا خيلي شنيديد . اما اين كه يه هواپيماي آموزشي غير مسلح بياد و جنگنده اي مدرن و تا دندون مسلح رو فراري بده .. خيلي حرفه ..

يادم مياد در يكي از ماموريت هاي نظامي به مناطق جنگي ، يكي از مسئولان بلند مرتبه نظام هم براي سركشي و بازديد همراه ما بود . خيلي دلم مي خواد اسم اين شخصيت را بگويم .. ولي از شما چه پنهون مي ترسم راضي نباشه و به درد سر بيفتم ! بگذريم مگر براي شما فرقي هم مي كنه ......؟ اين مسئول بلند پايه كشور عادت داشت به جاي استفاده از هواپيما هاي شيك و مجلل ، با طياره درب و داغون ما ، كه به قول مسافرانش صداي آن تا ماه ها در گوش مي مونه ، به طور ناشناس و سرزده از جبهه هاي نبرد سر كشي كنه ....

معمولآ رسم است وقتي مقام بلند مرتبه اي با هواپيما مسافرت مي ره ، چند فروند شكاري براي محافظت ، اون هواپيما رو اسكورت مي كنند . اون روز ايشون دستور داده بود كه هيچ گونه اسكورتي ما رو همراهي نكنه .. و ما طبق معمول از پاويون دولت ايشان را سوار كرديم و به سمت اهواز بال گشوديم .. ( واه كه چقدر از واژه بال گشودن خوشم مياد .. دليلش رو هم نمي دونم !) خلاصه اين كه ما بعد از عبور از آسمان اصفهان ، تازه شهر ايذه رو هم رد كرده بوديم كه چشمتون روز بد نبينه .. يهو سر و كله يه ميگ عراقي پيدا شد ... حالا تجسم كنيد كه هيچ گونه وسيله دفاعي نداريد ، و از نظر هدف ، يه لقمه گنده و حاضر آماده اي براي هر شكاري دشمن ، اون هم از نوع ميگ اش هستيد .. چه حالي پيدا مي كنيد ...؟

داخل كابين هواپيما راداري وجود داره ، كه براي ديدن ابر هاي خطرناك مانند { سي بي } تعبيه شده است كه البته ما دو تا داشتيم . يكي براي ناوبر براي تشخيص راه و ديگري جلوي چشم خلبان براي چك كردن ... اين رادار ها يه حسني هم دارند ، اون هم اينه كه اگه هواپيماي دشمن شما رو زبونم لال هدف بگيره ، يا به قول خلبان ها { لاك } يا همون قفل بكنه ، صفحه ي آن خط خطي مي شه .. بر حسب قضا از شانس بد ما ، اون روز صفحه رادار مون حسابي خط خطي شد . از طرفي هم براي احترام ، شخصيت مورد يحث رو به كابين دعوت كرده بوديم . اين رو هم اضافه كنم كه كابين سي -۱۳۰ ، خيلي بزرگتر از هواپيما هاي جامبو و بوئينگ است . جا دار و زيبا ... و به خاطر وجود پنجره هاي فراوان ، چشم انداز خيلي زيبايي هم دارد. .

در ابزار ارتباطي هواپيما ها ، سيستم هاي يو اچ اف و وي اچ اف هم وجود دارند كه خلبان را قادر مي سازد علاوه بر تماس با مراكز كنترل ، مكالمات ساير هواپيما ها رو هم بشنود و ايضآ با آن ها صحبت نمايد .. ( مثل اين كه زياد حاشيه رفتم .. ببخشيد .. فقط براي اشراف خوانندگان است ... ) ، بله مي گفتم كه ناگهان سرو كله ميگ جناب صدام پيدا شد . اگه بگم نترسيدم ، دروغه ... همه مون حسابي ترسيده بوديم .. ولي براي نشون دادن شجاعتمون به همكاران ، ابدآ به روي خود نمي آورديم ... ميهمان گرامي هم بي خبر از جرياناتي كه در اطرافمون مي گذشت ، محو تماشاي آسمان آبي كشورمون بود . خدا عالمه در دل هر يك از ما ها چي مي گذشت كه ناگهان ديديم انگار معجزه اي به وقوع پيوست .

بله ... از سيستم يو اچ اف شنيديم كه يه خلبان جنگنده ايراني داره با خلبان ميگ صحبت مي كنه ... صحبت چيه ..؟ بهتره بگم معامله مي كرد . راستش پيش خودتون بمونه ، بار ها اتفاق افتاده بود كه تو آسمون خلبانان با يكديگر همكلام هم مي شدند .. حالا بعضي ها كري براي هم مي خوندن ، بعضي ها رجز .. بعضي ها هم احتملآ چاق سلامتي !! چه اشكالي داره ..؟ ... بگذريم .. اگه برم تو حاشيه كار دست خودم مي دم .. آره مي گفتم .. شنيديم كه طرف ايراني به عراقيه مي گه ... تو اگه اين رو بزني ( منظورش ما بوديم ) ، من هم تو را مي زنم ... من هم رو تو لاك كردم ... انگار دنيا رو به ما دادن .. يه نفسي به راحتي كشيديم و منتظر تصميم عراقيه مونديم ... مطمئن بودم كه خلبان عراقي هيچ گاه چنين ريسكي نمي كنه .. البته اينو بگم كه اگه مي دونست چه كسي داخل هواپيماست ... معطلش نمي كرد .. حتي اگه به قيمت جونش تمام بشه ...

بقيه صحبت ها حول قول و قرار ها بود ... مثلآ اگه من نزدم ، چه تضميني مي دي كه تو نزني ..؟ و از اين جور حرف ها .. هر چه باشه جنگه ... بقول آقايون اراذل و اوباش : قول كيلو چنده ..؟ شكار رو عشقه ..!!ولي شنيدم كه خلبان ايراني حسابي قول داد . كه ناگهان ديديم ، خط هاي رادار از بين رفت و ميگ عراقي به سرعت از سمت چپ هواپيماي ما ، غرش كنان گذشت .... در همين اثنا ، ديدم دستي به روي شونه ام خورد .. برگشتم ديدم شخصيت مورد نظر است كه با لحني اعتراض آميز گفت : جناب سروان مگه نگفتم اسكورت( تاپ كاور ) لازم نيست ؟ من در حالي كه بادي به غبغب انداخته بودم ، با خونسردي هر چه تمام تر پاسخ دادم : قربان ... اين تاپ كاور نيست ... ميگ عراقي بود .... با تعجب پرسيد ..: چي ميگ عراقي ..؟ عرض كردم بله قربان ... فرمودند : اين ميگ بود كه شما ها اين چنين خونسرد و آرام نشستيد ..؟ به عرض رسوندم ..: قربان اين كه چيزي نيست ... از اين بيشتر هم ما برخورد داشتيم !!! اين كه چيزي نبود ..!!

بعد از نشستن در اهواز خبري شنيديم كه چيزي نمونده بود غش كنيم ..!! مي دونيد خبر چي بود ..؟ اون شكاريه كه ميگ رو فراري داد ، هرگز مسلح نبوده ، بلكه تنها يك هواپيماي آموزشي بوده كه براي تمرين از پايگاه دزفول ، هي بلند مي شده و مي نشسته ... !!! واين جا بود كه فهميدم نام كشور ايران ، نام رزمندگانش ، حضور هواپيما هاش ... چه لرزه اي بر دل دشمنان مي اندازه .... و جاتون خالي اون روز حسابي به داشته هامون افتخار كردم ..

از وبلاگ Oldpilot.ir، نویسنده: آقای مدرسی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
احتمال اين حادثه وجود داره چرا؟ هواپيماي مذكور طبق اعلام منابع ميگ 23 بوده و داراي رادار برد متوسطي هست بنابراين خلبان اون احتمال مي داده كه يك اف 14 در برد بلند اون رو زير نظر داره!!! در دوران جنگ به حدي شكارهاي ميگ بدون اينكه اصلا" از قفل شدن موشك روي هواپيماي خودشون آگكاه باشن صورت گرفته بود كه هر چيزي براي خلبانهاي عراقي قابل باور بود. شخص مورد نظر در هواپيماي سي 130 هم آقاي ح ه ر بوده اند!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شخص مورد نظر در هواپيماي سي 130 هم آقاي ح ه ر بوده اند!!!


من يكي نمي شناسمش. :lol: icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از افتخارات ديگر رزمندگانمون بود. آفرين بر اين همه شجاعت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
درود بر تیز پروازان نیروی هوایی ارتش . خلبان عراقی به احتمال زیاد سکته ی ناقص زده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هنوز مطمءن نيستم ولي فكر كنم تكراري باشه تا تحقيقاتم تكميل شه تاپيك باز مي ماند :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خاطره زيبا و به يادماندني بود. در جنگ به غير از جنگ افزار نياز به ابتكار هم هستيم. :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

فکر کنم شخصیت مورد نظر ح م بوده :lol:


نمی شناسم برادر پی ام می کنی بهم؟! icon_wink لطفا!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با با به ما هم بگین طرف کی بوده با ور کن اقای لیچ برای من فرق میکنه این اقا کی بوده شاید ما سعادت شناختنش رو نداریم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.