mostafa_by

نقدي بر صحبت‌هاي صادق زيباكلام در ميزگرد شبكه خبر

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote]
یعنی اگر اجازه بدهند در سریال ها خانمها شراب بخورند و شرابخواری و رفتارهای مغایر با دین اسلام و فرهنگ و عفت عمومی نمایش داده شود به نظر شما ازادی است؟اگر منظور شما اینه که هیچ برادری دوست نداره با خواهر و دختر عمه و دختر خاله اش بشینه صحنه های خلاف عفت نگاه کنه!

در مورد بیان انتقاد هم از این بیشتر؟ که هر دروغی خواستند می نویسند و هر چرندی خواستند میگن و تحمل میشه؟ تا جایی که معاون وزارت خارجه سابق محبوبیت رئیس جمهور را با محبوبیت صدام حسین مقایسه کردند!هر آماری که بیان میشه هزار مقاله بر ضدش نوشته میشه! هزار سخنرانی میکنند و ....

در مورد دانشجو و دانشگاه هم که می گویید نظر من اینه که خیلی از اینها زیادی مغرور شدند و فکر می کنند با 18 سال سن میشه رهبری فکری جامعه رو به دست گرفت و هر چی میگن درسته ! و حتی حاضر به شنیدن حرفای بقیه نیستند! و هی داد دموکراسی می زنند! برای نمونه توهین هایی که به اقای کروبی در دانشگاه شد رو می تونید ببینید. یا برهم زدن سخنرانی های کسانی که نظراتشون رو نمی پسندند. و صد البته فراموش کرده اند که هزینه هنگفت تحصیلشان از بیت المال مردم و توسط دولت اسلامی پرداخت شده و می بایست کسانی این را مرتب به ایشان یاداوری نماید! البته موافقم که همه مثل هم نیستند. و نباید بخاطر وجود یک عده ، همه را چنین خطاب کرد.[/quote]
بنظر شما استدلالی که فرمودید منطقی است؟ اگر در فرهنگ کشوری خوردن شراب مجازه چرا باید برای ما سانسور بشه یا با عنوان عرق بیدمشک! و ... ترجمه بشه؟ در ضمن اگه شما نگران خانواده هستید پس هیچ سریال خارجی نباید نگاه کنید زیرا همه خانمهای خارجی بی حجاب هستند و اینکار مخالف عفت عمومیه!. چطور زمان امام صحنه های بقول شما خلاف عفت عمومی مجاز بود (ایشان پخش اینگونه سریالها رو مجاز دانسته بودند) ولی حالا خلاف عفت عمومی شده؟.
اگر منظور شما از "که هر دروغی خواستند می نویسند و هر چرندی خواستند میگن و تحمل میشه؟" امثال روزنامه کیهان هستش که دوست عزیز این آزادی بیان نیست، آزادی فحش دادنه. بعنوان مثال همین کیهان اگه یک مقاله درباره علت چند برابر بودن بیماران ایدزی نسبت به میانگین کشوری در شهرهای ... و ... که از جمله ...ترین شهرهای ما هستند مطلبی بنویسه آنوقت ببینید چه بلایی سرش میاد!.
دوست من این طبیعت دانشجویانه و خود را عقل کل می بینند، در همه جای دنیا این رفتار دانشجویان تحمل میشه و معمولا هم بعد از گذشت چند سال و آشنایی با مسائل جامعه از بسیاری از شعارهای خود دست بر می دارند یا آن را اصلاح یا باصطلاح پخته تر می کنند.
درباره اینکه دانشجویان متوجه این نکته نیستند (بخصوص برخی شهرستانی ها) که هزینه تحصیل رایگان آنها از سوی ملت پرداخت می شه و باید از سطحی نگری و شعارهای پوچ دادن و ترویج برخی مطالب القا شده از دشمنان کشور پرهیز کنند کاملا و 100% با شما موافقم. این چیزی هستش که من در مواجه با دوستان پان ترکیست تا مسئولان رده بالای دانشگاه! (درباره اینکه حقوق آنها توسط مردم و دولت پرداخت می شه و نباید خودشان عامل آسیب زدن به دانشجو باشند) همواره به آنان گوشزد می کردم که البته فایده ای نداشت!.
از بیان نظراتتون بسیار تشکر میکنم و موفق باشید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نخير!
علي الظاهر دوستان علاقه دارن همچنان افسانه‌هاي خود رو به اسم حقايق، به خورد ملت بدهند!

جناب ساشا! عرض شد كه بحث بهتره تمام بشه.
شما هم اگه نياز به ديدن شراب در دست ملت يا امثالهم رو داشتي، زحمت بكش برو سر كوچه، از DVDفروش‌هاي بيشمار خيابون، فيلم مورد نظرت رو بگير و بشين ببين و حالشو ببر.
از اينترنت هم مي‌توني تهيه‌اش كني!
لطفاً بيشتر از اين تاپيك رو از مسير اصلي‌اش خارج نفرما!

(اولين اصل دموكراسي، رعايت قانون هست و اصولاً خط قرمز اين نظام، همين قانون و حقوق ديگران هست! شما كه مطلعي، چرا در رفتارت اين رو نشون نمي‌دي؟! وقتي ما جنبه‌ي دموكراسي و آزادي بيان نداريم، چرا مي‌اندازيمش گردن اين و اون؟!)

------------------------------------

درمورد فرمايشات جوكر عزيز هم بايد عرض شود كه :
به قول يه مثل قديمي، اول برادريت رو اثبات كن، بعد ادعاي ارث و ميراث كن!

والا چيزايي كه شما تعريف مي‌كنين رو نمي‌دونم چرا فقط ضدانقلاب‌ها و شبكه‌هاي اپوزوسيون تعريف مي‌كنن!! بدبختي چيزي هم هست كه با عقل جور در نمياد!!!
كاش حداقل يكي دو مدرك معتبر براي حرفاتون مياوردين!!!
كاش حداقل گفته‌هاتون، با تاريخ زماني كمي مطابقت داشت!!

بي‌خيال! ان شاء‌ الله كه همون 8000 نفري كه شما مي‌گين درست بوده باشه و نصف جمعيت ايران هم در اول انقلاب اعدام شده باشن!!!

------------------------------------

دوستان خواهشاً هر چيزي كه از هرجا مي‌شنون رو تو سايت معتبري مثل ميليتاري وارد نفرماين!! بد نيست بدونين كه دو برابر شما عزيزان، خارجي‌هاي با محبت و صد البته با تفكر مثبت و حسن نيت كامل، خواننده‌ي اين سايت هستن!
پس لطفاً با آمارهاي توهمي و بي‌پايه و اساس، غضنفر نشده و آب به آسياب دشمن نريزين!!

==================

لطفاً دوستان برگردن به بحث اصلي! در غير اينصورت و براساس قوانين سايت، با متخلفين برخورد خواهد شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این که گفتم یکشبه نه منظورم دقیقا در طول یک شب تا صبح ( البته نوشتن چطوری میشه این کار را کرد icon_cheesygrin
مدت زمان اعدامها کمتر از چندروز از صدور حکم ظاهرا بوده
در یک شهر و یک زندان هم نبوده ، به صورت سراسری در کل کشور بوده.

برای دوستانی که منبع میخواستن و ظاهرا این جفنگیات منو اقتباس از رادیوهای بیگانه میدونن!!!
( بر اساس افسانه هولوکاست)!!!

کتاب خاطرات آیت الله منتظری - [b]قائم مقام امام خمینی در زمان حیات ایشان-[/b]

دریبافت نسخه Pdf
[url="http://www.amontazeri.com/farsi/Electronici/pdf/khaterat.pdf"]http://www.amontazer...df/khaterat.pdf[/url]
صفحه 487 الی...


پیوست 1: اشتباه عددی از من بوده ، 4هزارنفر نبوده ، 2800 الی 3800 نفر بوده ( نزدیک به4هزارتا بوده )

پیوست 2» ایشان هنوز زنده میباشند سوالی باقی مونده باشه فکر کنم بشه رفت از خودشون از اوضاع گذشته پرسید
پیوست 3: کسانی که اعدام شدند ، تماما قبلا محاکمه شده بودند و به زندان بین 2تا 5سال محکوم شده بودند.

پیوست 4: مطلب بی ربط به عنوان تاپیک و موضوع هست ، ولی این اقای زیباکلام هم خب خیلی حرف بیربط زده بود :lol:
منفی در منفی میشه +
حرف حق همیشه تلخه.
تهدید به جواب ندادن هم که داریم میشیم :lol:
باشه من دیگه جوابی نمیدم.
جواب های بعدی من توی اون فایل pdf احتمالا پیدا میشه.

پیوست5: من طرفدار این آیت الله هم نیستم ، ولی بحث حقایقی بود که دوستان به کل انکار میکنند !!!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست من!
منبع معتبرتر از آيت‌الله منتظري، راديو اسرائيل هست :lol: !!

علي‌الظاهر شما از روند فعاليت ايشون از سال 67 تا بدين روز، آگاهي چنداني ندارين كه چنين منبع موثقي رو مبناي اظهار نظر قرار مي‌دين!

علي ايحال، اگه رقمي كه شما مي‌فرمايين صحت داشته باشه، پس بايد گفت اعضاء‌ سازمان مجاهدين، از مجموع ارتش و سپاه ما بيشتر بودن!!! اينهمه كه به قول شما چند روزه اعدام شدن! كلي كه تو درگيري‌هاي خيابوني و يا تصفيه‌هاي درون سازماني مردن! كلي هم توبه كردن! كلي هم رفتن عراق! خيلياشون هم كه تو مرصاد مردن! اينهمه هم موندن!! پس ظاهراً يه ميليون نفري عضو داشته اين سازمان icon_cheesygrin .

در پست بعد، متن كوتاهي درمورد زندگي آقاي خلخالي مي‌ذارم! شايد خودت متوجه بشي كجاي صحبت شما، ايراد داره.

راهنمايي : به ياد بيار از كي منافقين وارد نبرد مسلحانه شدن!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شیخ صادق خلخالی از پرآوازه ترین چهره های انقلاب اسلامی، کسی که ساخته شده بود تا مردمی را بترساند و به خشم آورد و ساخته شده بود تا روزنامه نگاران از او بنویسند، گرچه در تنهائی درگذشت اما از همان ساعت های اول پیروزی انقلاب ایران در نظر رسانه های گروهی و نمایندگان آنها بود. آیت الله خلخالی در سال 1305 در گیوی از توابع شهرستان خلخال متولد شد. وی 14 سال شاگرد آیت الله خمینی در کلاس های دروس مذهبی بود. آیت الله خلخالی اگرچه فعالیت های سیاسی خود را از سال ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز کرده و چند بار تبعید شده بود، اما فعالیت های او هرگز به سطحی نرسید که از او چهره ای مطرح بسازد. اولین بار که در چشم روزنامه نگاران نشست در مدرسه رفاه و روز ۲۳ بهمن بود که در کنار آیت الله خمینی، روحانی کوتاه قدی ظاهر شد با لهجه غلیظ آذری که با صدای بلند سخن می گفت و مدافع اعدام گروه کثیری از سران رژیم سابق بود و در مقابل مخالفت مهندس بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، و معاونش ابراهیم یزدی مدام می گفت دنیا از کجا بداند انقلاب شده است. آنچه نام آیت الله خلخالی را بر سر زبان ها انداخت، انتصاب وی به عنوان حاکم شرع دادگاه های انقلاب توسط آیت الله خمینی در دومین روز پس از پیروزی انقلاب بود. این دادگاه ها که هنوز هم فعال هستند، به دستور مستقیم آیت الله خمینی تشکیل شدند و با سرعتی باورنکردنی به محاکمه و صدور احکام اعدام یا زندان های طولانی مدت برای آن گروه از دست اندرکاران حکومت پهلوی پرداختند که موفق نشده بودند تا پیش از سقوط کامل نظام پادشاهی از ایران خارج شوند. او که نتوانسته بود در اولین محاکمه سران رژیم سابق نقشی بازی کند، فردای آن روز که حکم حاکم شرع گرفت غیبت خود را جبران کرد و به سرعت قهرمان اعدام ها و حکم های انقلابی شد و قهرمان محبوب گروه ها و دسته های انقلابی چپ که در سال های بعد ترجیح دادند آن حمایت ها را فراموش کنند. آقای خلخالی در خاطرات خود که هم در قالب کتاب (در دوجلد) و هم به صورت مصاحبه و مقاله در روزنامه ها و نشریات گوناگون منتشر شده در مورد نحوه انتخابش به عنوان حاکم شرع می نویسد: خدا شاهد است که ما برای تصدی این مقام کوچکترین تلاشی نکردیم و حتی تا زمانی که به من ابلاغ شد از آن اطلاعی نداشتم. آقا (آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی) با شناختی که از روحیه انقلابی من داشتند عصر روز 24 بهمن 75 مرا به دفترشان احضار کردند و فرمودند: این حکم را به نام شما نوشته ام. حقیر پس از دیدن حکم به حضورشان عرض کردم: آقا این حکم سنگین است. فرمودند: برای شما سنگین نیست. گفتم مخالفین و وابستگان به طاغوتیان علیه من تبلیغ می کنند. آقا فرمود: من پشتیبان شما هستم و بالاخره این حکم را به کسی بدهم که به او اطمینان داشته باشم.بدین ترتیب آیت الله خلخالی، روحانی (در آن سال ها) میان سالی که کمتر کسی تا آن هنگام نام او را شنیده بود، به ناگاه به یکی از مشهورترین چهره های انقلابی تبدیل شد و در فاصله ای کوتاه و با تکنیک هایی که خود تا آخرین روزها با افتخار از آنها یاد می کرد (از جمله قطع کردن تلفن دادگاه ها برای از بین بردن امکان تماس هایی که ممکن بود از سوی افراد سرشناس جهت جلوگیری از اعدام سریع متهمان برقرار شود) صدها تن از صاحب منصبان حکومت پادشاهی را به جوخه های اعدام سپرد یا بر دار کرد.خلخالی روز 24 بهمن 1357 یعنی همان روزی که به عنوان حاکم شرع منصوب شد، نعمت الله نصیری، رییس ساواک، خسروداد، فرمانده هوانیروز، ناجی فرماندار نظامی اصفهان و رحیمی، فرماندار نظامی تهران و رییس شهربانی کل کشور در دوران حکومت پهلوی را اعدام کرد. اقدام معروف دیگر در روز هجده فروردین سال ۵۸ رخ داد که آیت الله خلخالی با سیزده مامور فدائی خود وارد زندان قصر تهران شد و تلفن های آن را قطع کرد تا از اعمال نفوذ ها جلوگیری کند و به دنبال محاکمه ای کوتاه، امیرعباس هویدا نخست وزیر مشهور حکومت محمدرضا پهلوی را اعدام کرد. شیوه عمل آقای خلخالی اعتراض های زیادی را نه فقط از جانب مخالفان و منتقدان انقلاب اسلامی بلکه از سوی اعضای دولت موقت و برخی چهره های انقلابی نزدیک به آیت الله خمینی برانگیخت. آقای خلخالی که این مخالفت ها را مانعی بر سر راه خود می دید، به آیت الله خمینی شکوه کرده و به گفته خودش اینگونه از آیت الله خمینی پاسخ شنید: "هرکس در مقابل شما ایستاد همین طور یقه اش را می گیری و کنارش می اندازی. من با اتکاء به همین حمایت های جدی کار خودم را ادامه می دادم و به آنها می گفتم امام فهمیده حکم را به چه کسی بدهد و من یک قدم از انجام وظیفه ام عقب نشینی نمی کنم." آقای خلخالی فقط به محاکمه و اعدام بازماندگان حکومت پهلوی نپرداخت و برخورد با گروه های مخالف جمهوری اسلامی مانند گروه های چپ در کردستان و برخی دیگر از نقاط ایران که از آنها به عنوان کمونیست ها و جدایی طلبان یاد می کرد نیز پرداخت و جماعتی از آنها را نیز محاکمه و اعدام یا زندانی کرد. اولین بار که پس از تاسیس حکومت اسلامی به خارج کشور رفت، آوازه حکم های وی در همه جهان پیچیده بود، در بازگشت با شادمانی پنهان نشدنی برای دیگر نمایندگان مجلس اسلامی گفت که در خیابان های رم مردمی که او را سوار بر لیموزین تشریفاتی می دیدند در حالی که با دست به گردن خود می کشیدند او را به هم نشان می دادند و می گفتند خمینی... خلخالی ... پخ پخ پخ کم تر از یک سال بعد با گسترش دامنه محاکمات وی به گروه های درگیر در کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان حمایت ها از شیخ صادق خلخالی خاتمه یافت و در مقابل روحانیون و سران حکومت جدید که در ابتدای کار با محاکمات پرصدای خلخالی چندان موافقتی نداشتند و در بعضی مواقع به صراحت از آن انتقاد کردند، در بخش دوم از کار وی، به حمایتش برخاستند.رهبران حزب توده و به ویژه نورالدین کیانوری تا انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری حمایت خود را از خلخالی ادامه دادند و او را در مرحله نخست کاندیدای خود شناختند تا جائی که آشکار شد رهبر انقلاب به روحانیون اجازه شرکت در انتخابات را نمی دهد، در آن زمان خلخالی خود نیز به حمایت از ابوالحسن بنی صدر پرداخت، کاری که تا آخرین روز خرداد سال شصت ادامه داشت.آخرین تصویر شیخ صادق خلخالی که به رسانه های جهانی راه یافت، بعد از شکست طرح نظامیان آمریکائی برای نجات گروگان های آن کشور بود، عکسی که خلخالی مغرور را در بیابان پشت بادام کویر در حالی نشان می داد که اجساد سوخته تفنگداران دریائی آمریکا را در گونی ریخته و با چوبی هم می زد.آیت الله خلخالی چند سال بعد (حدود سال 1360) سرپرست کمیته مبارزه با مواد مخدر شد و موجی از اعدام کسانی که در قاچاق و توزیع مواد مخدر دست داشتند به راه افتاد.آقای خلخالی نماینده مردم قم در سه دوره نخست مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری نیز بود و از روحانیون تندرو از گرایش چپ جمهوری اسلامی محسوب می شد. این ها آخرین مسئولیت های حکومتی آیت الله خلخالی بودند.خلخالی در پایان نقش آفرینی های انقلابی، در نمایندگی مجلس کوشید قابلیت های تازه ای از خود نشان دهد و از جمله با عضویت در دو دوره کمیسیون خارجه به مخالفت های پرصدا با دستگاه دیپلوماسی جمهوری اسلامی و دکتر ولایتی مسوول آن پرداخت.مشهورترین مخالفت خلخالی با سفر چائوشسکو دیکتاتور رومانی به تهران بود، سفری که با شورش مردم رومانی و اعدام چائوشسکو دنبال شد و آن گاه خلخالی درنطقی پشت تریبون مجلس با اشاره به مسوولان محافظه کار دولت وقت گفت مسوولان دولتی ما و محافظه کاران از جهان بی خبرند.شیخ صادق خلخالی که به اتفاق کروبی، خوئینی ها، محمد خاتمی و جمعی از روحانیون مخالف با جناح راست، از موسسان مجمع روحانیون مبارز بود، بعد از دوم خرداد به حمایت رییس جمهور اصلاح طلب وارد صحنه شد.آقای خلخالی اگرچه از نظر سیاسی به طیفی از روحانیون تعلق داشت که در سال های اخیر به عنوان اصلاح طلب شناخته می شوند اما شاید به خاطر سوابق جنجالی که داشت هرگز از سوی هم جناحی های خود مطرح نشد و روی کار آمدن اصلاح طلبان نیز به انزوای سیاسی او پایان نبخشید.با مرگ آیت الله خمینی در سال 1368 آیت الله خلخالی نیز رفته رفته آخرین ارتباط های خود با نهادهای قدرتمند در حاکمیت را از دست داد.وی پس از کناره گیری از پست های حکومتی و راه نیافتن به مجلس، به تدریس دروس مذهبی در حوزه های علوم دینی شهر قم مشغول شد و سال های آخر عمر خود را با بیماری قلبی و پارکینسون سپری کرد.ده سالی بعد از رفتن از تهران به تدوین رساله ای پرداخت تا در پایان خود عنوان مرجعیت به دست آورد اما مخالفانش در جناح راست فاش کردند که حتی این رساله رونویسی با عجله و ناشیانه ای است از رساله آیت الله خمینی. پس این آرزو هم برآورده نشد.تلاش های آخرین او برای مطرح شدن زمانی بود که لنگ لنگان خود را به نمازی رساند که در اولین لحظات آزادی از حبس خانگی پنج ساله در خانه آیت الله منتظری برپا شده بود. آمد تا وابستگی خود را به آرمان های انقلاب و چهره های نخستین ثابت کند.اکثریت نسل جوانی که هیجده سال پس از انقلاب جنبش اصلاحات را شکل دادند تصویری از خلخالی در خاطر نداشتند و وقتی او در گفتگو با صادق صبا برای برنامه فارسی بی بی سی گفت که با وجدانی راحت از حکم های اعدامی که صادر کرده است می رود تا بخوابد، دانشجویان در جلسات مختلف به پرس و جو درباره سابقه او پرداختند.

"من حاکم شرع بودم و پانصد و چند نفر از جانیان و سرسپردگان رژیم شاه را اعدام کردم ... اکنون در مقابل این اعدامهائی که کردم نه پشیمانم و نه گله مند و نه دچار عذاب وجدانم. تازه معتقدم که کم کشتم! خیلی ها سزاوار اعدام بودند که به چنگم نیفتادند...
خلخالی در سال ۲۰۰۳ بر اثر سرطان و بیماری قلبی و مغزی درگذشت. روزنامه شرق در فردای مرگ او نوشت: شیخ صادق خلخالی، مردی که روزی گفته بود بدترین مرگ، مرگ در رخت خواب است، روز گذشته در رخت خواب درگذشت"


[color=red]منبع : سايت تبيان[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
خلخالی در سال ۲۰۰۳ بر اثر سرطان و بیماری قلبی و مغزی درگذشت. روزنامه شرق در فردای مرگ او نوشت: شیخ صادق خلخالی، مردی که روزی گفته بود بدترین مرگ، مرگ در رخت خواب است، روز گذشته در رخت خواب درگذشت"


[color=red]منبع : سايت تبيان[/color][/quote]

ميگن ادم از هر چي بدش مياد سرش مياد همينه..
حالا در هر صورت خدا جاي حق نشسته اگه كشتارهايي كه ايشون ميكردن حق و صواب بوده اجرش را ميبينن در اون دنيا و گرنه كه اونجا از خجالتشون در ميان

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]قتی شما اینطور نگاه بکنید که لابی های مخفی و پیچیده فراماسونری در امریکا در تعیین سیاست ها دخالت دارند آن وقت نتیجه اش این می شود که بگویید دموکرات ها و جمهوری خواهان تنها در ظاهر با هم تفاوت دارند. سیاست خارجی هر کشوری یا بر اساس منافع ملی است یا ایدئولوژی، که بر اساس آن می گوید حق و باطل وجود دارد و بسیاری از مسئولین ما نگاهشان به سیاست خارجی و امریکا و جهان ایدئولوژی محور است نه منافع ملی محور.[/quote]

فکر میکنم جناب زیبا کلام در مقطعی از زمان در کما بودند. اگر به سال 67 که اوج ایدئولوژی محوری بود برگردیم میبینیم امام راحل (رض) منافع محوری کرده و قطعنامه رو هر چند که سخت و جانفرسا بود پذیرفتند.

و از اخرین منافع محوریها میشه از استقبال گفتگو و مذاکره مستقیم با امریکا توسط رئیس جمهور نام برد. تبریک پیروزی انتخابات ریاست جمهوری امریکا یکی از کارهای منافع محوری بود. و هزاران مثال دیگه که میشه نام برد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]دوست من!
منبع معتبرتر از آيت‌الله منتظري، راديو اسرائيل هست icon_cheesygrin !!

علي‌الظاهر شما از روند فعاليت ايشون از سال 67 تا بدين روز، آگاهي چنداني ندارين كه چنين منبع موثقي رو مبناي اظهار نظر قرار مي‌دين!
راهنمايي : به ياد بيار از كي منافقين وارد نبرد مسلحانه شدن![/quote]
دوست عزیز قصد نداشتم دیگه تو این بخش نظری بدم ولی توجه داشته باشید که آیت الله منتظری برجسته ترین فقیه حال حاضرجهان تشیع هستند و باید بخاطر مقام علمی ایشان هم که شده ادب را رعایت کرد والا شعر "ای ... عرصه سیمرغ نه جولانگه توست..." وصف حال ما خواهد بود. مسائل سیاسی را نباید مستمسکی برای توهین به بزرگترین فقیه شیعه جهان قرار داد. تا آنجایی که من می دانم ایشان فقط پیگیر حقوق قانونی مردم مصرح در قانون اساسی بوده اند و نیز نظرات فقهی خود را درباره مسائل جامعه بیان کرده اند که البته اظهار نظر درباره این مسائل بیش از همه استحقاق ایشان است.
در پایان فکر میکنم بهتر است همگی تلاش کنیم که هنگام اظهار نظر بر اعصاب خود مسلط باشیم تا خدای نکرده توهینی به کسی نشود.
موفق باشید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بنده به مقام فقهي ايشون توهيني نكردم! ولي بحث سياسي، چيز ديگري است!!

شايد بد نباشه يكبار ديگه، متن نامه‌ي پاياني حضرت امام (ره) به ايشان رو مطالعه و مرور كرده و ببينيم كه آيا ايشان، صلاحيت اظهار نظر سياسي داشته و اينكه آيا نظرات ايشان، بي‌طرفانه و انقلاب‌محور بوده يا خير!

ان شاء الله نظر حضرت روح‌الله (به عنوان يكي از عالي‌ترين مراجع شيعي) رو كه مورد پذيرش هزاران سني نيز هست رو قبول داشته باشين؛ چه سياسي و چه فقهي!

----------------------------------

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب آقاي منتظري

با دلي پر خون و قلبي شكسته چند كلمه‌اي برايتان مي‌نويسم تا مردم روزي در جريان امر قرار گيرند. شما در نامه اخيرتان نوشته‌ايد كه نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم مي‌دانم؛ خدا را در نظر مي‌گيرم و مسائلي را گوشزد مي‌كنم. از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرال‌ها و از كانال آنها به منافقين مي‌سپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام را از دست داده‌ايد. [b][size=14][color=red]شما در اكثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگيري‌هايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرال‌ها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند. به قدري مطالبي كه مي‌گفتيد ديكته شده منافقين بود كه من فايده‌اي براي جواب به آنها نمي‌ديدم. مثلا در همين دفاعيه شما از منافقين تعداد بسيار معدودي كه در جنگ مسلحانه عليه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند را منافقين از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و مي‌بينيد كه چه خدمت ارزنده‌اي به استكبار كرده‌ايد.[/color] [/size][/b]در مساله مهدي هاشمي قاتل، شما او را از همه متدينين متدين‌تر مي‌دانستيد و با اينكه برايتان ثابت شده بود كه او قاتل است مرتب پيغام مي‌داديد كه او را نكشيد. از قضاياي مثل قضيه مهدي هاشمي كه بسيار است و من حال بازگو كردن تمامي آنها را ندارم. شما از اين پس وكيل من نمي‌باشيد و به طلابي كه پول براي شما مي‌آورند بگوييد به قم منزل آقاي پسنديده و يا در تهران به جماران مراجعه كنند. بحمد الله از اين پس شما مساله مالي هم نداريد. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود مي‌دانيد -كه مسلماً منافقين صلاح نمي‌دانند و شما مشغول به نوشتن چيزهايي مي‌شويد كه آخرتتان را خراب‌تر مي‌كند-، با دلي شكسته و سينه‌اي گداخته از آتش بي‌مهري‌ها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بوديد چند نصيحت مي‌كنم ديگر خود دانيد:

19 سال گذشت ...

[color=red]1 - سعي كنيد افراد بيت خود را عوض كنيد تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقين و گروه مهدي هاشمي و ليبرال‌ها نريزد.[/color]

[color=green]2 - از آنجا كه ساده‌لوح هستيد و سريعاً تحريك مي‌شويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد. [/color]

3 - ديگر نه براي من نامه بنويسيد [color=red]و نه اجازه دهيد منافقين هر چه اسرار مملكت است را به راديوهاي بيگانه دهند. [/color]

4[color=red] - نامه‌ها و سخنراني‌هاي منافقين كه به وسيله شما از رسانه‌هاي گروهي به مردم مي‌رسيد؛ ضربات سنگيني بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتي بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحي له الفدا- و خون‌هاي پاك شهداي اسلام و انقلاب گرديد؛ براي اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند.
[/color]

و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولي در آن وقت شما را ساده‌لوح مي‌دانستم كه مدير و مدبر نبوديد ولي شخصي بوديد تحصيل‌كرده كه مفيد براي حوزه‌هاي علميه بوديد و اگر اين گونه كارهاتان را ادامه دهيد مسلما تكليف ديگري دارم و مي‌دانيد كه از تكليف خود سرپيچي نمي‌كنم. و الله قسم، من با نخست‌وزيري بازرگان مخالف بودم ولي او را هم آدم خوبي مي‌دانستم. و الله قسم، من راي به رياست جمهوري بني‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم.

سخني از سر درد و رنج و با دلي شكسته و پر از غم و اندوه با مردم عزيزمان دارم: من با خداي خود عهد كردم كه از بدي افرادي كه مكلف به اغماض آن نيستم هرگز چشم‌پوشي نكنم. من با خداي خود پيمان بسته‌ام كه رضاي او را بر رضاي مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان عليه من قيام كنند دست از حق و حقيقت برنمي‌دارم.

من كار به تاريخ و آنچه اتفاق مي‌افتد ندارم؛ من تنها بايد به وظيفه شرعي خود عمل كنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شريف و نجيب پيمان بسته‌ام كه واقعيات را در موقع مناسبش با آنها در ميان گذارم. تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛ سعي كنند تحت تاثير دروغ‌هاي ديكته شده كه اين روزها راديوهاي بيگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش مي‌كنند نگردند. از خدا مي‌خواهم كه به پدر پير مردم عزيز ايران صبر و تحمل عطا فرمايد و او را بخشيده و از اين دنيا ببرد تا طعم تلخ خيانت دوستان را بيش از اين نچشد. ما همه راضي هستيم به رضايت او؛ از خود كه چيزي نداريم، هر چه هست اوست. و السلام.

يكشنبه 6 / 1 / 68

روح‌الله الموسوي الخميني

==================================

راستي! قسمت آخر نقل قول، ربطي به ايشون نداشت؛ گويي كه چندان هم بي‌ربط نبود! ولي موضوع، مربوط به بحث ايجاد شده درمورد كشتار هولوكاست‌وار منافقين بود و اينكه آيا اصلاً در زمان ادعا شده، خلخالي حاكم شرع بوده يا كه خير!

==================================

علي‌الظاهر، موجي از ترميدور دوباره داره برمي‌خيزه!
بوي بازگشت از شعارهاي انقلاب، در صحبت‌هاي برخي از كانديداهاي عزيز شنيده مي‌شه!
[color=red]
از نظر دوستان، آيا صحبت‌هاي اخير آقاي زيباكلام، مي‌تونه مرتبط به آغاز اين موج باشه و آيا اصولاً صحبت‌هاي ايشون، صرفاً اظهار نظر شخصي بوده يا اينكه بايد ادامه‌ي ماجرا رو دنبال كنيم؟[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.