MOHAMMAD

سخنان جالب توجه برژينسكي در مورد ايران؛ انتخابات؛ احمدي نژاد و. . .

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

دکتر زبيگنيو برژينسکي اعلام کرد:منشا حمايت هاي مردم ايران از احمدي نژاد تلفيق روحيه وطن دوستي و ملي گرايي با تفکر شيعي است.

مشاور امنيت ملي اسبق رييس جمهور امريکا در دوران رياست جمهوري جيمي کارتر که هفته گذشته در جمع پژوهشگران "مرکز مطالعاتي رند" سخن مي گفت ضمن اعلام اين مطلب افزود:اقداماتي که دولت آمريکا براي براندازي دولت ايران انجام مي دهد قابل دفاع نيست و مساله مذاکره با ايران را مشکل تر مي کند.

استاد سياست خارجي در دانشگاه جان هاپکينز امريکا تاکيد کرد:با انجام اين کارها يک طرف مذاکره احساس مي کند طرف متقابل از اهرم تهديد و فشار دست برنداشته و اين به مساله مذاکره با ايران صدمه مي زند.

دکتر زبيگنيو برژينسکي افزود:به عقيده من اين گونه سياست ها يا نشانه آن است که ما ايرانيان را به درستي نشناخته ايم و يا در بروکراسي وزارت خارجه ما افرادي هستند که نمي خواهند تغيير جدي در سياست ايالت متحده در قبال ايران ايجاد شود.

وي افزود:ما مي دانيم که فعاليت هاي دولت آمريکا در رابطه با ترويج دموکراسي در ايران در سالهاي اخير بسيار فراتر ازپرداختن به مسائلي مانند حقوق بشر و آموزش هاي مربوط به پيشبرد اهداف سازمان هاي غير دولتي و يا راهکارهاي متشکل کردن موثر مردم در پروسه انتخابات بوده است.

دکتر زبيگنيو برژينسکي گفت:دولت آمريکا در سالهاي اخير در پي ايجاد تنش و درگيري در بين قوميت هاي ايراني بوده است و سازمان مجاهدين خلق حمايت کرده است که اين حمايت ها امروز هم ادامه دارد .ما بايد به ياد داشته باشيم که اين گروه در ليست گروه هاي تروريستي بوده است.

وي تاکيد کرد:من فکر مي کنم اگر کشور خارجي براي مردم آمريکا برنامه هاي ماهواره اي پخش مي کرد و آنها را تشويق به انجام کارهاي غيرقانوني مي نمود، دولت آمريکا بدون شک به عمل آن دولت اعتراض مي کرد. دولت آمريکا اگر مي خواهد در رابطه با موضوع مذاکره با ايران جدي باشد بايد فعاليت هايي که هدف آن براندازي دولت است را متوقف کند.

دکتر زبيگنيو برژينسکي ادامه داد:نتيجه فعاليت هاي براندازي دولت آمريکا تلفيق بيشتر روحيه وطن دوستي مردم ايران با تفکر شيعي خواهد بود و من فکر مي کنم تهييج روحيه وطن دوستي مردم ايران بر پايه مذهب شيعه به ضرر منافع ملي ما است.

وي افزود:اتفاقا منشا حمايت هاي ايرانيان از احمدي نژاد هم همين تلفيق روحيه وطن دوستي و ملي گرايي با تفکر شيعي است.

استاد دانشگاه جان هاپکينز تاکيد کرد:وقتي درباره ترويج دموکراسي در ايران صحبت مي کنيم بايد به خاطر داشته باشيم که هم اکنون هم نوعي دموکراسي در ايران وجود دارد که ما آن را معمولا ناديده مي گيريم. به عنوان مثال در انتخابات هاي اخير در ايران من واقعا نمي توانستم با قاطعيت پيش بيني کنم چه کسي پيروز انتخابات خواهد بود و فکر نمي کنم هيچ يک از حاضرين در اين جلسه هم مي توانست با قاطعيت نتيجه انتخابات ايران را پيش بيني کند.ولي اگر از من بپرسيد که چه کسي پيروز انتخابات سال 2012 روسيه خواهد بود من با اطمينان جواب آن را به شما خواهم گفت. انتخابات در ايران پيچيده ولي براساس اصول دموکراسي است.

دکتر زبيگنيو برژينسکي اظهار داشت:بسياري از واقعيت هاي ايران براي مردم ما ناشناخته است. به عنوان مثال فکر مي کنيد چند نفر از مردم ما مي دانند که يکي از معاونين رييس جمهوري ايران يک خانم است. من مي دانم که شما اين را مي دانيد ولي فکر مي کنيد چه تعدادي از مردم کشور ما مي دانند که درصد دانشجويان دختر در ايران بيشتر از دانشجويان پسر است و ايران تعداد قابل توجهي دکتر خانم دارد. متاسفانه برخورد ما با ايران بسيار کليشه اي بوده است و آن را يک کشور قرون وسطايي قلمداد کرديم.

وي در پايان گفت:ايران يک کشور پيچيده است و در آن روحيه وطن دوستي نقش بسيار زيادي دارد. ما نبايد فراموش کنيم که ايران زماني يک امپراطوري بوده است.



http://www.nezamabad.ir/detail.asp?lang_id=1&id=3688

براي آشنايي دوستان بايد بگم كه برژينسكي مشاور امنيت ملي دولت كارتر بوده و از افراد بسيار ذي نفوذ در هيأت حاكمه آمريكاست. سخنان وي از اين نظر حائز اهميت است كه تاكنون از هيچ يك از مقامات رسمي و غير رسمي آمريكايي اعترافاتي تا اين حد دقيق و در عين حال تا حد زيادي منطبق بر واقعيتها نديده بوديم و يا منتشر نشده بود.
به هر حال دوستان توجه كنند كه آقاي برژينسكي و مشابه ايشون از روي دلسوزي براي ملت ايران اين حرفها رو نمي زنن بلكه نيت اونها فقط رسيدن به اهداف خودشونه و اگه چنين مطالبي رو ميگن صرفا براي اينه كه از ديد اونها اين كارها سياست سلطه طلبي نرم آمريكايي ها رو با خطر مواجه مي كنه. نه اينكه فكر كنيم واقعا و قلبا به چيزي كه مي گن معتقد هستن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زبیگنیو برژينسكي مشاور امنيت ملي دولت كارتر بوده و با توجه به نفوذ برژینسکی در واشنگتن و تاثیر نقطه نظراتش در دستگاه دولتی اوباما، بررسی گفته های او ضروری است. اما در مورد او باید توجه داشت که از مؤثرترين مهره هاي دولت کارتر به شمار مي رفت، سياست آمريکا در برابر انقلاب ايران بيشتر منعکس‌کننده نظريات و روشهاي او بود. وي از کساني است که به اصطلاح سياسي از جمله «عقابها» محسوب ميشود و در سياست خارجي طرفدار اعمال زور و شدت عمل مي باشد. برژينسکي خود اعتراف مي کند که آمريکا در جريان انقلاب اسلامي ايران و حتي پس از به ثمر رسيدن آن طرح يک کودتاي نظامي را براي درهم شکستن اين انقلاب دنبال مي کرده و اختلاف نظر بر سر انجام اين کودتا فقط هنگامي بروز مي کند که ونس و همفکران او در امکان موفقيت کودتا در مراحل نهايي انقلاب اظهار ترديد مي نمايند. ولي او تا آخرين لحظه با کمال صراحت و بي پروايي طرفدار کودتاست و [b]«حمام خون»[/b] را آخرين راه حفظ منافع آمريکا در ايران مي داند. او در کتاب توطئه در ايران این عبارت فراموش ناشدنی را می گوید: "من پيشنهاد خود را براي اقدام به کودتاي نظامي در ايران هنگامي عنوان کردم که چاره اي ديگر به نظر نمي‌رسيد و با خودداري از قبول آن ايران در مسيري پيش رفت که نتايج مخربي براي ما در منطقه به بار آورد ... " وى كه به نظريه پرداز دموكرات شهرت دارد در حال حاضر در مرکز مطالعات استراتژيک و بين المللي فعاليت مي‌کند و استاد سياست خارجي آمريکا در مدرسه مطالعات بين‌المللي پيشرفته پاول ـ نيتز در دانشگاه جانز هاپکينز در واشنگتن دي. سي مي‌باشد و از حامیان اوباما می باشد.

اما برای اینکه زوایای فکری مسلط بر این استراتژیست لهستانی الاصل و کلا دستگاه سیاست خارجی امریکا را روشن سازیم نگاهی کوتاه به اظهار نظرات، مصاحبه ها و سخنرانی های چند ماه اخیــر او می اندازیم:

[color=green]برژینسکی:" ايران امروز يک جامعه بنيادگراي اسلامي‎ ‎به نظر مي رسد. بله ايران اسلامي است، اما فقط نيمي از تاريخ ايران اسلامي بوده‎ ‎است. نيمه ديگري از تاريخ ايران هم هست که 1500 سال قدمت دارد و خود را در قالب‏‎ ‎جنبش امروز مردم ايران نشان مي دهد"[/color]
[color=brown]با موشکافی این عبارت برژینسکی به این نتیجه رهنمون می شویم که از دید غربیها سرزمین پارس که در نظام سیاسی کنونی جهان، جمهوری اسلامی ایران شناخته می شود قابل تفکیک به اسلام و ایران است که این هدف اصلی تمام دولتمردان ایالات متحده در 30 سال اخیر بوده است که البته در حال حاضر با روی کار آمدن پرزیدنت اوباما این سیاستِ به بن بست رسیده، به وجه حداقلی –ولی خطرناک- آن یعنی غلبه مفهوم دوم بر اول بدل گشته که همان سکولاریسم معروف یا به قول غربیها استقرار دموکراسی! است. در واکاوی این مسئله باید بدانیم که غرب به اسلام به دید یک مذهب نمی نگرد بلکه تعبیر "قدرت خاموش" را از آن دارد. حال هر امری که منجر به بیداری و روشنی این قدرت شود یا باید نابود شود یا اینکه به حاشیه سوق داده شود و این اساس نظریه تفکیک دین از سیاست است. در اینجا باید این موضوع را مطرح و اذعان کنیم که غربیها در مواجه با به اصطلاح عوامل نامطلوب و نظام های عاصی و مخالف، بنیاد و اصل آن را هدف قرار می دهند و بیشترین هزینه را صرف تخریب اصول می نمایند (این از تفاوت های استعمار بلوک غرب با بلوک شرق بود). اما این استراتژی که به مدت 30 سال در قبال جمهوری اسلامی به اجرا گذاشته شد به اهداف از پیش تعیین شده نرسید و تصمیم به تغییر رویکرد گرفته شد. اما ایالات متحده بر اثر جنگ طلبی های جرج بوش پسر در اذهان عمومی به شدت تخریب شده بود، پس می بایستی شخصیتی متفاوت این نقش را ایفا کند. او کسی جز باراک حسین اوباما نیست. اوباما پیشینه ای متصل به اسلام دارد پس برای جهان اسلام که بیشترین تنفر از امریکا یا به قول مسلمانان "شیطان بزرگ" را دارد قابل پذیرش است. اوباما سیاه پوست است، پس برای ملل فقیر و توسعه نیافته یک رهبر آرمانی است. با گزینش اوباما و تهیه سناریو انتخابات، این مسلمان زاده سیاهپوست وارد کاخ سفید شد. تضاد سیاه و سفید بسیاری از سیاست مداران و مردم عادی را سردرگم ساخت و توهم [b]"پاپ اوباما" [/b]را در ذهنشان شکل داد. اما قلیل سیاسیون و جمهور باقیمانده این سیاه و سفید را چیزی جز یک صفحه شطرنج نمی بینند و فریفته شاه و وزیر(هیلاری) زیبای آن نشدند...[/color]

[color=green]برژینسکی:"به عقيده من شواهد کافي وجود دارد که نشان مي دهد در‎ ‎نتيجه انتخابات اعمال نظرهايي شده است. راي ها با سرعت زيادي شمرده شده اند و من‎ ‎گمان نمي کنم زنان ومردان ستاد شمارش آرا، مي توانستند اين تعداد راي را به اين‎ ‎سرعت بشمارند. ضمن اينکه گزارش شده که تعداد آرا از تعداد راي دهندگان بيشتر است.به‎ ‎عبارت ديگر در اين ميان سوء استفاده هاي جدي ديده مي شود، اما اين موضوع اصلي نيست‎. ‎مسئله اصلي اين است که بخش قابل توجهي از بدنه سياسي ايران، اين انتخابات را زير‎ ‎سئوال برده اند"[/color]
[color=brown]برای دولتمردان غربی به خصوص مقامات ایالات متحده برقراری صلح در جای جای جهان جزء اولویت هاست و تنها راه استقرار این صلح برقراری دموکراسی است. اما همخوانی این دموکراسی و صلح با منافع امریکا بسیار جالب توجه است. بهتر است حاشیه نرویم و جمله خود برژینسکی را به یاد آوریم که چنین گفت" گفتگو با تمام احزاب مخالف در کشورهای مخالف ابزاری مفید برای برقراری صلح در جهان است" .... برای غربیها و دولت ایالات متحده هیج تفاوتی در ماهیت گروه های فعال سیاسی در کشورهای مخالف آنها وجود ندارد و تنها وجه تمایز آنها داشتن صدای مخالف است. حال این صدای مخالف در مورد کشور ایدئولوژیک ایران از اهمیت صد چندانی برخوردار است. در ادبیات سیاسی زیر سؤال رفتن انتخابات-علی الخصوص انتخابات ریاست جمهوری- در حالت حداقلی کاهش مشروعیت و در حالت غالب زیر سؤال رفتن یک نظام محسوب می شود. در چنین حالتی نظام مزبور را با توهم کاهش یا عدم مشروعیت یا به اصطلاح بحران مواجه ساخته و به موضع انفعال می برند و در اینجاست که دستگاه دیپلماسی به کارزاری سخت و امتیاز ده وارد گشته و فضای سالهای 2004-2003 بر مذاکرات احتمالی امریکا-ایران حاکم می گردد.[/color]


[color=green]برژینسکی:"در واقع آنچه اين روزها براي اکثر آمريکايي ها، شگفت آور بود، وجود ده ها‎ ‎هزاردانشجو در خيابان ها بودکه فرق چنداني با دانشجويان آمريکايي ندارند؛ زنان جواني‎ ‎که اگر چه روسري به سر دارند، اما کاملا مشخص است به دنياي مدرن متعلق اند‎ ‎و در يک شرايط تاريخي ديگر، از جهات مختلف مانند اروپايي ها وترکيه بودند؛ حتي‎ ‎بهتر"[/color]
[color=brown]عده ای می پندارند که ایالات متحده درصدد ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی و تراجع ایران به وضعیت ما قبل تاریخ! است. اما واقعیت این است وضعیت مورد نظر برای ایران، تبدیل این جمهوری اسلامی سرکش به ترکیـــه2 است؛ به اعتراف خود امریکاییها که در گزارش (Iran's Political, Demographic, and Economic Vulnerabilities) مؤسسه مطالعاتی رند نیز به آن اذعان شده ایران دارای جمعیت تحصیلکرده بالایی است که مراودات زیادی با غربیها و به خصوص آلمانیها دارند و تمایل شدیدی به مدرنیته کردن کشور خود دارند. بنابراین فرمول امریکای مرکزی برای ایران کارساز نیست، بلکه بایستی در ایران نظامی همانند ترکیه برقرار شود که: 1- امنیت شاهراه انرژی جهان (خلیج فارس) تأمین شود. 2- با اتصال به ناتو به عنوان یکی از حلقه های فشار و موازنه علیه فدراسیون روسیه عمل نماید. 3- معضل و بحران خاورمیانه با از میان رفتن ایران شـــرور برای همیشه حل شود و اسرائیل بعنوان پلیس منطقه توسط تمام کشورهای عربی-اسلامی به رسمیت شناخته شود.[/color]

[color=green]برژینسکی:" این شروع یک پایان است و باید دقت داشته باشیم که با این رویداد چگونه برخورد کنیم. در شرایط کنونی نقش قدرت‌های خارجی بسیار حساس است. در کشورهای اروپای شرقی، وقتی جنبش دموکراسی‌خواهی آغاز شد مردم با اشغالگران خارجی روبرو بودند اما در ایران، مبارزه مردم با اشغالگران داخلی و حکومت مذهبی است"[/color]
[color=brown]در دنیای سیاست غالبا برای بسیاری از سخنان ایراد شده مفاهیم و معانی دور و غیر معمول و بعضا متضاد منظور است. در عبارت بالا منظور جناب برژینسکی از "جنبش دموکراسی خواهی کشورهای اروپای شرقی" استحاله، سقوط و فروپاشی نظام شوروی سابق است. اما در به کارگیری این لفظ به شدت جانب احتیاط رعایت می شود، تا چهره دموکراسی خواهی ایالات متحده نه تنها تخریب نشود بلکه تبلیغ شود. خیل عظیمی از مترجمین سیاسی! این بازی با کلمات یا تغییر تاکتیک را به حساب تغییر مواضع می انگارند و ایالات متحده را همچون دول جهان دوم و سوم می پندارند که هر از چند صباحی با تغییر در مواضع بنیادین خود سازی دیگر بنوازد. برای روشن ساختن این مسئله به نقش قدرت های خارجی در سرکوب جنبش های آزادی خواهانه قبل از سال 57 و حمایت از جنبش های آزادی خواهانه!! بعد از 57 در ایران توجه کنید. این چرخش معکوس از کجا ناشی می شود؟ آیا امریکای سرمست از تک قطبی ماهیت عوض کرده یا حقیقت در جنس این جنبش هاست. پاسخ را به خواننده واگذار می کنم.[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منبعش خودتون هستيد جنابmhm؟
ضمنا اگه پاراگراف آخر كه بنده نوشتم رو بخونيد اونجا هم بنده همين مطلب رو بصورت خلاصه نوشتم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تحلیل ارائه شده توسط بنده نگاشته شده است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
mhm عزیز تحلیل خوبی نوشتید تشکر.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشكر از mhm عزيز اگر ساير دوستان بر غناي مطلب بيفزايند مزيد امتنان است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

فكر كنم چند روز پيش بود كه اقا مصطفي عزيز تحليلي به سخنان برژينسكي كرده بود و تاريخچه اين پير سياست رو نوشته بود.

به هر حال نكاتي داشت اين تحليل كه اگر عمري باقي بود شب حتما متذكر ميشم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

يكي از نكات تلخي كه جناب برژينسكي از ايران دارند اين بود كه در پي ملاقات ايشون با مرحوم بازرگان نخست وزير دولت موقت دانشجويان پيرو خط امام (رض) در جلوي سفارت اقدام به برگزاري راهپيمائي كردند كه نهايتا اين راهپيمايي منجر به اشغال سفارتخانه شد. اقدامي كه دولت امريكا در بدترين شرايط انتظارش رو نداشت. و سمت پيكان اتهامات به طرف برژينسكي رفت. دولت امريكا معترض بود كه چرا اين اقدام (ملاقات با نخست وزير انقلاب 9 بدون تعمق صورت گرفته.

دولت موقت كه از كار دانشجويان به شدت ناراحت شده بود در فردا اشغال اقدام به استعفا كرد كه مورد قبول امام خميني قرار گرفت.

بگذريم.
[quote]برژینسکی:"به عقيده من شواهد کافي وجود دارد که نشان مي دهد در‎ ‎نتيجه انتخابات اعمال نظرهايي شده است. راي ها با سرعت زيادي شمرده شده اند و من‎ ‎گمان نمي کنم زنان ومردان ستاد شمارش آرا، مي توانستند اين تعداد راي را به اين‎ ‎سرعت بشمارند. ضمن اينکه گزارش شده که تعداد آرا از تعداد راي دهندگان بيشتر است.به‎ ‎عبارت ديگر در اين ميان سوء استفاده هاي جدي ديده مي شود، اما اين موضوع اصلي نيست‎. ‎مسئله اصلي اين است که بخش قابل توجهي از بدنه سياسي ايران، اين انتخابات را زير‎ ‎سئوال برده اند[/quote]

بهتر نبود جناب برژينسكي كه ادعاي سالها سياستمداري دارن بجاي دخالت در انتخابات و بيان افاضات ، در انتخابات 2005 امريكا اظهار نظر ميكردن و ميگفتند كه چطور اراي الكترال يكدفعه به نفع بوش تغيير ماهيت داد.
دوستان ببينيد اگر من و يا شما نوعي بحثي ميكنيم در حقيقت درباره اينده خودمون بحث ميكنيم ولي ايشون از اون سر دنيا چطور به خودشون حق ميدن در مسائلي كه كاملا داخلي هست اظهار نظر كنند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آرمانی جان به همون دلیل که ما به خودمون حق میدیم در مسائل اونا دخالت کنیم اوناهم این حقو خودشون میدن.نه؟
نباید بگیم کسی حق نداره در مورد کشور و کارهامون حرف بزنه! اصلا معنی نداره! هرکسی حق داره راجبه کشوهای دنیا و مسائلشون حرف بزنه! این طبیعیه!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله درسته! اول اونا شروع کردن و شکی نیست.
از هر حرفی میشه یه جور برداشتی کرد! اصولا ما اگه یه اظهار نظر خارجی هارو به نفعمون بدونیم میگیم یارو نظر داد اما اگه غیر از این بود میگیم دخالت کرد!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]آرمانی جان به همون دلیل که ما به خودمون حق میدیم در مسائل اونا دخالت کنیم اوناهم این حقو خودشون میدن.نه؟
نباید بگیم کسی حق نداره در مورد کشور و کارهامون حرف بزنه! اصلا معنی نداره! هرکسی حق داره راجبه کشوهای دنیا و مسائلشون حرف بزنه! این طبیعیه![/quote]

دوست عزيز

خدمت شما عرض كنم اگر از اين طرف هم حرفي زده بشه فاقد پشتوانه علمي و دعوت از نخبگان و توجيه اونها براي اعمالي هست. ولي ميبينيم در پشت اين اظهارات مردم دوستانه كلي هزينه وجود داره.

ديشب مطلبي از كتاب جديد تاليفي خودندم كه ازقلم خانم انتخابي فرد بود. خانم كاميلا انتخابي فرد چند سال پيش ه همراه خانمي ديگر و اقاي عطريانفر از گروه روزنامه همشهري و مجله زن ( متعلق به خانم ...... ) سفري كاري به امريكا ميكنن كه در بعد از ظهري طرف امريكايي به ايشون ميگه شما به منزل سوروس دعوت شدين. البته روزنامه نگاران ما متوجه چيزي نميشند و زماني كه به منزل ميرسند اين خانم يواشكي به عطريانفر ميگه كه اقامن اين مرد شناختم . يهودي ثروتمنديه كه پدر انقلاب رنگي در اسياي ميانه شناخته ميشه. اقاي عطريانفر سري تكون ميده و به داخل منزل ميره. در داخل منزل پذيرايي گرمي ميشن و دست اخر جناب سوروس كتابش رو به حضرات تقديم ميكنه. كه در برگشت اقاي عطريانفر ميگه كه كتاب رو دور بندازين كه تو فرودگاه جلومون رو ميگيرن.

از اين دست ولخرجيها زياده. در حقيقت شما در پشت اين اظهارات برنامه هايي با پشتوانه مالي ميبينيد كه مويد اين هست فقط حرف زدن و دخالت نيست. بلكه دوستان ينگه دنيايي ما هم بدشون نمياد گاهي شلوغكاري هم راه بياندازند.

من با حرف شما موافقم كه هر كشور كشورهاي ديگه رو تحليل كنه ولي وجدانن خرجي واسه براندازي نكنه. !!!
حمايت از گروهك مسلحي چون منافقين و در اغوش پروراندن هم فكر كنم مصداق دخالت مستقيم باشه . نه ؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر ارمانی حرف شمارو کاملا قبول دارم.
اما یک سری واقعیات هست که جاش اینجا نیست!
فقط بگم هم ما و هم اونا دارن برای ضربه زدن به هم چه از طریق حرف و چه عمل بسیار فعال کار میکنن.
حالا از حرف هایی یکی مثل برژينسكی بگیر تا خیلی ها در داخل کشورمون.
میگن سیاست بی پدر مادره همینه دیگه! در داخل کشور در حوادث اخیر ده ها نفر کشته میشه اروپا و آمریکا اعتراض میکنن و چین و روسیه دخالت نمیکنن.در چین صدها مسلمان کشته میشه و ما دخالت نمیکنیم! ولی در جشن ملی فرانسه درگیری میشه و یا در دادگاه آلمان یک زن شهید میشه ما دخالت میکنیم و در فلسطین هزاران نفر کشته میشن اروپا و امریکا ساکت میشن ما اعتراض میکنیم! خودتون که بهتر میدونین این روابط چه جوریه!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.