البته این یک توپولوف 154 بوده.

دو نکته که منتقدان به نظرم بر روی توافق نقد داشت یکی "امکان توافقی بسیار بهتر از توافق فعلی ( با توجه به داده های متعددی که قربانی کردیم ) و دیگری رفتار پروپاگاندا گونه ی موافقان برجام بود که با تحریف واقعیت قصد داشتند ماهی سیاسی و جناحی از این آب گل آلود بگیرند بود که جدا از قسم اول نقد، قسم دوم و مضراتش به نظرم به مراتب خطرناکتر برای کشور میتونه باشه چون تکرار یک دروغ و بعد باور اون دروغ و بعد سرمایه گزاری بر اون دروغ موقعیت های خطرناکی برای کشور و مناسبی برای دشمن فراهم میکنه تا توافق بیش از پیش دچار نقصان و خطا بشه.   حالا دلواپسان که هر چه میگن تعبییر به دشمنی میشه ولی آقای اعلمی - البته با نگاه مثبتی که دارند به توافق و تعریف غیر دلواپسانه از توافق - در مورد قسم دوم از دیدگاه البته جناحی خودشون نگاهی دارند به قضیه که حالا شاید دلواپسان هم با همش و نوع نگاهشون به توافق هم رای نباشند ولی جالب هست که دیده بشه:  

این هم جالبه، تازه به تصاویرش برخوردم. عبور یکی از توپولوف های 154 روسی از فراز ایران مربوط به چند روز پیش، علاقه به شوشتر هم مشهوده!        

  مرسی. خیلیه با این اوضاع و شرایط و البته شرایط سخت نیروی هوایی و در فشار غرب و شرق ( قطعا روسیه هم در این شرایط داره ماهی خودش را از آب گل آلود میگیره ) باز هم پرنده های نیروی هوایی اینچین در مورادی که به نظر میرسه موقعیت چنان دشوار هست که برخی چیزها را فدا کردیم ولی باز به وظیفه ی خودشون عمل می کنند.

اگر بتونیم فرودگاه کویرس را به عنوان لااقل یک فرودگاه پهبادی در اختیار بگیریم فکر کنم کمک خوبی برای جبهه جنوب حلب میتونه باشه. حتی صدای پهبادهای اگزوز تقویت!! :) شده هم میتونه جا به جایی های تروریستها را مختل کنه تا حدودی. اینکه سریع گشت ها به محل اعزام بشند و یا جایگزین بشند و حتی پهپادهای انتحاری برای موقعیت های خیلی خاص در درگیری های حیاتی و نزدیک بتونند خودشون را به میدان برسونند فکر کنم بهتر از هیچی باشه. اصولا همونطور که قبلا هم اشاره شده اگر ما هم یک پایگاه هوایی در اختیار داشته باشیم با چند پهپاد و در صورت امکان چند فروند جنگنده ی روسی در کشور موجود، خیلی میتونه در مواقع حساس راهگشا باشه تا اینکه به امید روس و سور! باشیم در شرایط بحرانی خیلی خیلی خاص که شاید یک پرنده تسکین دهنده ی جبهه ای باشه.

انصافا در این شرایط وارونه ی فعلی جهان از عدم تصویب چنین قطعنامه هایی ضد ایران اون هم با میان داری عربستان ( علاوه بر قطعنامه ضد حقوق بشری مختص ایران ) باید تعجب کرد! در شرایط فعلی همینکه اعراب و غربی ها و سازمان ملل متوجه خطر! حوثی های خونخوار!! هستند و در سرکوب و تحریم و بایکوت همه جانبشون متحد و یکدل به قدرت مشغولند تا رئیس جمهور! مظلوم بی گناهی را که جایگاه قدرتش خدشه دار شده برگردونند به هر قیمتی، خودش پوئن درخشانی بر تارک تاریخ بشریت هست!!

      اگر کاری که ایران در یمن میکنه ( یا بهتره بگیم هیچ کاری که تقریبا نمیکنه در عمل و ظاهر ) مداخله و دخالت نامیده میشه بعد اونوقت حضور عربستان در بحرین و یمن و سوریه و ترکیه با بی نهایت گروهک های وابسته بهش در عراق و سوریه را باید چه نامید؟! بعد قطعنامه ضد حقوق بشری عربستان را کجای دل جامعه جهانی باید گذاشت؟! کار دنیا شبیه فانتزی های مبتذل یکی از شخصیت های سریالی شده بیشتر!

  تقی دژاکام روزنامه نگار در صفحه اجتماعی خود نوشت: فقط خواستم به آنهایی که امشب ممکنه بروند توی میدان محسنی شمع روشن کنند یا اونایی که دارند سرمقاله‌ها و مقاله‌های روزنامه‌های فرداشان را می‌نویسند، یک یادآوری کوچک بکنم و آن هم اینکه  تصادفاً دو روز پیش در بخش شیعه نشین برج البراجنه و ضاحیه بیروت هم جسارتاً سه بمب منفجر شد که تصادفاً آنجا هم سه عامل آن کشته شدند و تصادفاً آنجا هم مسئولیت این عملیات تروریستی را داعش به عهده گرفت!

تو این مدت ما اسیری از اینها در جنوب نگرفتیم؟ اسارت نیروها خیلی دردناکه ولی خب اجتناب ناپذیره در یک جنگ شهری ونزدیک. هر چند اینها هم نشون دادند میدونند یک نیروی حزب الله احتمالا با چندین نیروی خودشون برابری میکنه در مبادله و به همین راحتی ها نه از ارزش اسرا و نه از خیر خبرسازی و تبلیغات رسانه ایش نمیگذرند.

  ببینید فضاسازی و تصاویر چقدر هوشمندانه تدوین شدند. " قتل دفاعا عن المستضعفین من اهل سنة فی حلب جنوبی " / برای جذب نیرو از اهل سنت و تلقین مواجهه ی شیعه سنی. / بعد در برابر هجوم چچنی و ازبک کیلومترها سفر کرده به شیعیانی که در خونه ی خودشون در سوریه زندگیشون را میکردند هم لابد اسم دفاع از انسانیت میزارن!!

  حزب الله معمولا این حرکات بزدلانه را بی پاسخ نمیزاره. این بار چون شرایط فرق میکنه و اوضاع طبق یک برنامه ریزی داره پیش میره شاید نخواد از برنامه خارج بشه ولی به نظرم موشک باران محل های تجمعشون و لونه هاشون حداقل پاسخ هست. هرچند تا وقتی انسان نماهای لبنانی ای هستند که از کشته شدن هموطنانشون خوشحال میشن و تسهیل میکنند، اون هم به این شکل کثیف مزدوج! که یکی خودش را منفجر کنه و در اوج بدبختی دومی وقتی نیروهای امدادی و مردمی برای کمک به بقیه رفتند بعد از هفت دقیقه خودش را منفجر کنه، به نظرم مقابله به مثل اخلاقی حزب الله با هدف قرار دادن مراکز نظامیشون بیشتر باعث جری تر شدنشون در توحششون میشه!

خبری بود از منابع روس که اطلاعات میدانی و تصاویر پهپادهای روسی نشون میده که تروریستها  در حال مین ریزی! و احداث استحکامات در مورک هستند، با توجه به فایل صوتی استمداد! یکی از شیوخ تروریستها مبنی بر کنار گذاشتن منافع شخصی و در نظر گرفتن مصالح عمومی را به فعالین حاضر در جبهه ی حماء متذکر میشد و درخواست کمک در شهرک های حاضر و العیس می کرد، تحلیل دوستان مطلع چی هست؟ عملیات ها در اطراف مورک متوقف میشه و نیروها به سمت جنوب و غرب حلب میان؟

در مورد جولان اصراعیل در سوریه و این بمباران های گاه و بیگاه چند نکته وجود داره یکی اینکه چون همزمان با این خبر ارتش لبنان از نقض هواییش توسط دو جنگنده اصراعیلی خبر داد بعید نیست بمباران ها دور ایستا هستند! همونطور که دوستان گفتند، اگر اینطور باشه و با شناختی که از روسیه داریم در حمایت از این رژیم لااقل سوریه نمیتونه خرید چند سامانه ی تورام داشته باشه برای دفاع نقطه ای از برخی پایگاه هاش؟ اینطوری بهانه ی برد بلند بودن اس-300 و بازی های نتانیاهو هم مبنی بر خطرناک بودنشون برای امنیت هوایی اصراعیل هم وجود نخواهد داشت. آیا اصلا تور ام در این نوع درگیریها در مقابله با بمب های هوشمند و مهمات دورایستا اثری هر چند نصفه و نیمه میتونه داشته باشه؟   بعد اینکه اگر فرض بگیریم به خاطر این فاصله گذاری مشخص جنگنده های اصراعیلی پدافند سوریه قابلیت درگیری نداره از اونطرف اطلاعات این محموله ها و زمان انتقال و محل انبارها را چطور بدست میاره اصراعیل؟ با فرض بر اینکه پدافند سوریه لااقل با پرنده هایی اعم از پهپاد و جنگنده شناسایی دیگه بالای سرش مستقیما میتونه درگیر بشه. اصولا اطلاعات ماهواره ای برای این جا به جایی هایی که قطعا با سرعت بالا و در فاصله ی چند روز انجام میگرند قابل استفاده هست به این دقت؟  یا خبرچین های متعدد مثل لبنان وجود داره در فرودگاه و یا حتی ایران و در برخی مراکز دخیل در نقل و انتقالات؟

  به صورت رسمی که چیزی منتشر نشده ولی با توجه به اخبار، رهبری در یکی از موارد نه گانه؛ جمع آوری سانتریفیوژها را منوط به شروطی کرده بود. حالا دولت به خاطر عجله برای رسیدن به روز اجرای برجام و زمانبرترین و حساس ترین بخش تعهدات ایران که جمع اوری سانتریفیوژهاست طی اخبار لااقل سانتریفیوژهای غیرفعال را داشته بدون تحقق شروط جمع اوری میکرده که لابد زودتر به موعد روز اجرای برجام برسه که زاکانی خبر داد طی تذکری از یک نهاد! این جمع آوری متوقف شده. امروز خبرنگاری از آقای شمعخانی سوالی به همین مضمون و وجود چنین اخطاری پرسید که شمعخانی هم تایید کرد.       به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، «لوران فابیوس» وزیر خارجه فرانسه امروز از دولتمردان آمریکا خواست تضمینی بدهند که اگر بنا شد تحریم‌های ایران مجدداً اعمال شود، شرکت‌های فرانسوی را به خاطر همکاری با ایران، جریمه نمی‌کند. بر اساس گزارش رویترز، فابیوس که در مجلس کشورش و در برابر نمایندگان حاضر شده بود، ضمن اشاره به سفر هفته آینده «حسن روحانی» رئیس‌جمهور ایران به فرانسه، در خصوص برداشته شدن تحریم‌ها و شروط شرکت‌های فرانسوی برای بازگشت به ایران با نمایندگان سخن گفت. وزیر خارجه فرانسه به جریمه‌های سنگین شرکت‌های فرانسوی بخاطر همکاری اقتصادی با ایران اشاره کرد و گفت: «رفتار آمریکایی‌ها، همکارانه است ولی ما الان می خواهیم که این (رفتار همکارمابانه)، به یک اقدام عملی تبدیل شود تا همان اتفاقات دوباره رخ ندهند.» بانک «بی‌ان‌پی پاریباس» یکی از نهادهای اقتصادی فرانسه بود که به دلیل زیرپا گذاشتن تحریم‌های ایران، در سال 2014 حدوداً 9 میلیارد دلار جریمه شد. فابیوس به اقدامات فرانسوی‌ها برای کسب اطمینان از مخاطره‌آمیز نبودن بازگشت به ایران هم اشاره کرد و گفت که در روزهای پس از انعقاد توافق هسته‌ای در وین، 2 هیئت متشکل از فرانسوی‌ها، آلمانی‌ها و انگلیسی‌ها به آمریکا سفر کرده و با مقامات واشنگتن در خصوص تجارت با ایران رایزنی کرده‌اند. رئیس دستگاه دیپلماسی فرانسه به سفر خود به تهران هم اشاره کرد و گفت که برای عملیاتی شدن قراردادهای منعقده در تهران، به سرمایه‌گذاری بانک‌های فرانسوی نیاز است.   فارس   و البته نکته جالب به نظر سوء استفاده کاخ سفید از این موضع و عجله ی دولت هست بدون اینکه بخواد زیر بار تعهد کتبی بره یا ایران تاییدیه آژانس را در رابطه با مسائل باقی مانده بگیره. به هر حال طبق گفته ظریف اقدامات در راستای شروط رهبری در حال انجام هست. کار سختی هم که نیست چون طبق گفته ی رئیس جمهور آمریکا و غرب این تعهد را دادند، پس کافیه تنها به صورت مکتوب به گروه کارشناسی که رهبری اعلام کردند باید تشکیل بشه برای نظارت بر برجام ارائه بشه این تعهد ادعایی. بعد دولت میتونه در راستای اصراری که به تاریخ دی ماه داره کار زمانبر یعنی جمع اوری سانتریفیوژهای باقی مانده را انجام بده تا بعد تایید آژانس کارهای مربوط اراک و انتقال سوخت هم انجام بشه. ولی در راستای نگرانی های قبلی این هست که دولت در صورت انجام مقدماتی که ممکنه طول بکشه باز اصرار داشته باشه سانتریفیوژها تا همون دی ماه جمه بشند که قطعا و یقینا آسیب ها صعودی بالا خواهد رفت ه سانتریفیوژها و در باب اهمیت ذخیره داشتن این سانتریفیوژها هم که قبلا کلی بحث شده و خسران در این باب! میتونه جبران ناپذیر و خطرناک و بازی با امنیت ملی و حتی ترغیب طرف غربی به ناکام گذاشتن برجام بشه.    

  سی و سه سال پیش در چنین روزی امروز فارس بود. چون در مورد سوریه بود و به چشمم خورد اینجا گذاشتم. قضاوتی هم درش نیست چون سوریه به ما کمک های زیادی کرده و ماهم به سوریه متقابلا. تنها برگی از تاریخ هست. و البته تصویری از چرایی این همه شدت نفرت و کینه حکام اعراب از سوریه. شاید در قبل تر ها که حاکمان کشورهای عرب به واسطه ی ایران و نقشش در منطقه و سیاست های مستقلش در برابر غرب تحقیر نشده بودند خصوصا در افکار عمومیشون این نفرت و کینه سرباز نکرده بود ولی بعد از سال های تحقیر و کوچکترین روزنه برای گرفتن انتقام، فرصت را برای ویرانی کشوری عربی که شاید اون یکپارچگیشون را در نابودی! به قول جبیر این محور شر(!) به هم زده بود مناسب دیدند. و تو چه می دانی حکومت مبتنی بر طایفه گری و قبیله گرایی در انتقام های اینچنین چطور سخت کوشند! :)   در مورد سوریه هم به نظرم بازی برد-برد در مقابل اروپای منهای فرانسه و ترکیه و امریکای منهای اصراعیل و عربستان امکانپذیره مثلا با قبول مشروط کناره گیری اسد بعد از پایان دوره ی فعلیش و عدم شرکت در انتخابات (باقی موندن در کشور) و تعیین نماینده ای از حزب آینده ی اسد مثلا (یکی از معاونینش) و مشارکت در انتخاباتی فراگیر با نظارت سازمان ملل و شرکت طرف های غیر تروریست دیگر.   نکته ی روشن در مورد این سناریو این هست که به نظر غرب منهای مجمع دیوانگان اردوغان و جبیر! :) خودش هم از شرایط فعلی سوریه خسته است و پافشاری سفت و سختشون بر رفتن اسد و نه مثلا برچیدن لیست بلند بالایی از اسدیون! در سوریه بر طرف کردن بهانه های پافشاری شده توسط غرب از شروع این جنگ هست و روشن ساختن اینکه بالاخره به هدفشون هم رسیدند و شاید بستن دهان ترکیه و عربستان.   نکته ی مثبتش هم اینه که با قبول این سناریو به هر حال انتخابات با حضور خلیفه! و چچنی ها و ازبک ها در قلب سوریه که امکانپذیر نیست، این قدم اولی مبتنی بر پاکسازی سوریه از تروریستها را هم زمینه میشه که برای ما هماهنگ شدن جامعه جهانی به طور واقعی! و نه نمایشی برای مبارزه با بخش زیادی از مزدوران و مسلحین که اتفاقا اکثرشون هم به تندروها پیوستند و پاکسازیشون یکی از اهدافمون را تامین میکنه.   ولی نگرای بازی برد-برد در شرایط فعلی این هست که با نیت و گستره ی عمل فعلی ترکیه و عربستان اصولا بازی برد-برد به معنای باخت ماست! مگر اینکه غرب و امریکا قبلش با ما در این مورد به یک توافق برسند که تمایلات امپراطورانه و طایفانه ی محمد بن سلمان و اردوغان را افسار بزنند. و البته تمام این شرایط در اینصورت هست که مثل قضیه ی هسته ای که ما بمب را بهانه ای میدونستیم از طرف غرب برای سرکوب ایران، در این مورد توقف خونریزی و استقرار نظم در سوریه را بهانه ای برای ویرانی محور مقاومت و جنگ فرسایشی از سمت غرب تصور نکنیم. چون اگر چنین تصور میکنیم و واقعا نیت غرب هم این باشه، بازی برد-برد ما با غرب برای سوریه چون تجربه ثابت کرده برای غرب برد یعنی باخت طرف مقابل هر چند خفیف در این مواردی که هدفی غیر از اون چیزی که بیان میکنه داره، چیزی جز باخت برای ما به همراه نخواهد داشت.

این ویدئو به نظرم نشون میده چرا معمولا انتحاری های زرهی! داعش وقتی مورد اصابت قرار میگیرند هم، غالبا موفق ارزیابی میشن. حجم انفجار روح از تن سرباز تهی میکنه! و در ادامه اگر با هجوم نفرات مواجه بشند شاید درست نتونند تصمیم بگیرند. حضور تانک هم معلومه چقدر موثره در برابر این خطر - عاملی که همون ابتدا یکی از فرماندهان میدانی دلیل حضور تانک های ایرانی دونسته بودش - گلوله به خود انتحاری هم به نظر اصابت نکرد ولی باعث انفجارش شد.  

به نظرم در راه حل نهایی سوریه یک نوار بسیار باریکی در مرزهای ترکیه به صورت به خصوص برای اردوغان از خاک سوریه باقی باید بزارند که تمام آزادی خواهان(!) چچنی و ازبک و تونسی و عربستانی و بحرینی و اماراتی و قطری و کویتی و آفریقایی و اروپایی ای  که به سوریه در این سالها تجهیز فکری و سلاحی! کرد و فرستاد درش ساکن بشند. بعد یک همزیستی مسالمت آمیزی با هم برقرار کنند که قصه ی لیلی و مجنون در کنارش رنگ ببازه. اینطوری دل اردوغان هم برای این دوستان عزیزش تنگ نخواهد شد و میتونه هر وقت خواست نماز جماعت در ماکتی از مسجد حلب که در این نقطه بنا خواهد شد به امام جماعتی خودش البته براشون برگزار کنه!

یک نکته در رابطه با السفیره وجود داره اونم اینکه داعش اگر از چنین توانی برخوردار بود در اون منطقه چرا برای یکسره کردن کار فرودگاه ازش استفاده نمی کرد؟ یا غیر از این اگر گزارش روزنامه السفیر درست باشه که مثلا به خاطر پیشروی ارتش به سمت کویرس کاروانی متشکل از 140 خودروی موشک انداز و مهمات از رقه به این سمت اومد و نتیجه هم داد باز جای سواله چرا قبلا برای پاکسازی نقاط مهم در دست ارتش این توان اعزام و استفاده نشده بود؟ یا اینکه غافلگیری و توان ضعیف ارتش به قدری بوده که شاید دواعش خودشون هم فکر نمیکردند به این راحتی عملیات نفوذ را بتونند انجام بدند.   احتمالا فرودگاه برای داعش اهمیت بسیار بالایی داره و اگر فرض نیروهای کمکی از رقه درست باشه . چون قبلا این نیرو فرستاده نشده بود پس خلاء ای در برخی نقاط تدافعی داعش حتما ایجاد شده که قبلا با عدم تهدید موقعیتشون در اطراف فرودگاه مجبور به ایجادش نبودند. بعد هم کمبود شدید نظارت و توان هوایی حتی با وجود روسیه را باز این سناریو - به همراه بدی احتمالا آب و هوا - آشکار میکنه.

  قطعا رصد میکنند ولی نه برای اطمینان از صفر بودن یا نبودن دقت موشک ها بلکه یکی برای گرفتن همین سوتی ها و جنجال و اصولا معنا! در دهان مسئولان نظامی گذاشتن از حرف هاشون برای بهره برداری متناسب دوم برای کشف و تطبیق اطلاعات نظامی ای که قبلا منابع اطلاعاتیشون خبرهایی بهشون دادند و میخوان با کنار هم قرار دادن پازل ها به نتیجه ای برسند که اون هم شامل چنین پروپاگانداهایی نمیشه مثل دقت صفر موشک و قدرت تخریب معادل بمب اتم و توان تسخیر فضا و از این حرف ها.

به نظرم یکم زیادی منظمین آماتوری سایت صحبت های سرداران نظامی را در رسانه ها مخاطب قرار می گیرند.   این حرف ها برای متخصصین نظامی داخلی که نیست، چون همشون میدونند چه خطایی با چه متراژی! وجود داره و اوضاع چطوره و کدوم موشک بهبود یافته و کدوم درجا میزنه و از این حرف ها برای دشمنان هم نیست چون اون ها به حرف سردار و ژنرال ما نیستند و منابع اطلاعاتی خودشون را دارند   میمونه مخاطبین عام که به علت نبود پروپاگاندایی چون هالیوود و .. از این نوع پروپاگاندا براشون استفاده میشه! کمی تو ذوق آماتورین نظامی شاید بزنه ولی به هر حال در حد وسعه!

  چی شد، ارتش واقعا در تعدد جبهه ها اینهمه ضعیف شده یا داعش نیروی عظیمی را آماده کرده بود که زودتر موعد استفاده ازش رسید یا شاید هم کویرس برای داعش چنان اهمیتی داره که اینطور هجمه اورده به جبهه ی پشت؟ تا این حد یعنی؟

شاید چندان با ربط نباشه ولی برای نمونه:   رادار thales i-master نصب شده روی خانواده واچ کیپر بریتانیایی     و یک nanosar تقریبا یک کیلوگرمی نصب شده روی اسکن ایگل  

مستند پل به نظرم مواردی داشت که با نگاه سطحی پشت تلویزیونی و قضاوت یک سویه ی مبتنی بر اطلاعات ناقص میشه بررسیشون کرد:   یکی اینکه داشتن تانک لخت! هم چقدر میتونست کمک حالشون باشه تو اون موقعیتی که سخت گیر کردند - تانکی همراهشون بود که به نظر در تقسیم نیروها برای پاکسازی مناطق شهری که واردش شدند از این گروه جدا شد - داعشی ها در چند خونه کمین کرده بودند و روی پل و بعد از عبور از اون با سلاح های سبک زمینگیرشون کردند. یک تانک میتونست با چند شلیک خطر را تا حدود زیادی متوقف کنه و اجازه انتقال زخمی ها و پیشروی را بده.   ورودشون به پل و اون سمت رودخانه بدون تامین پلی که در دو نقطه تخریب شده بود و عبور را به شدت کند و خطرناک بود به نظر کاری غیر عاقلانه بود که شاید به خاطر اطمینان بیش از حد به پاک بودن اون نقطه از داعشی ها مرتکبش شدند   نبود واحد مهندسی! جدی یکی دیگه از اشکالات بود، یا فریبی برای تشخیص کمین روی پلی که مشکوک به نظر میرسید و انجام نشد. بعدا دیدیم که یک واحد مهندسی با گذاشتن چند تکه حلبی اون دو نقطه فرو ریخته روی پل را چطور قابل عبور سریعتر نیروها کرد - شهید انصاری هم مجروحیتش به نظر به خاطر کندی حاصل از خرای پل بود و هم عبور دادن پیکر مجروحش از روی پل معیوب یکی دو بار خطر آفرین شد و کلی از نیروها را به خطر انداخت   در نهایت شاید عدم هماهنگی در پاکسازی ها و عدم فرماندهی مناسب و منطبق نبودن تجهیزات با ماموریت ها - یکی دو خودروی زرهی اونور پل همراهشون بود که در مقابل کمین به راحتی شلیک میکردند بدون آسیب دیدن نیروهای اونور پل ولی کاری از پیش نمیبردند، فرمانده هم در مرحله ای یک قبضه خمپاره انداز اورد ولی اون هم دردی را دوا نکرد - ضعف های عمده ای بود که باعث بالا رفتن تلفات واقعا بیخودی شد که دادند و روز بعد هم وقتی نیروهای کمکی اومدند و وارد اون نقطه شدند دیدند داعشی ها متواری شدند. فقط تلفات موند و زخمی ها.   به هر حال شهید انصاری بسیار مظلومانه به شهادت رسیدند ولی محیط جنگ شهری عراق هم با همه تفاسیر محیط واقعا خطرناک و پیچیده ای هست.

در خبری بود اگر اشتباه نکنم کامیون های فوعه و کفریا از ترکیه وارد خواهند شد، شاید اگر صحیح باشه این دلیل کیفیت محموله ها باشه. تازه اگر صحت داشته باشه به نظرم باید حواسشون به قتل عام از طریق مواد غذایی و دارویی باشه، تیمور هر چند دشمن بایزید بود ولی حالا که نوادگانش با اردوغان شاه همرای شدند یکی از تاکتیکهاش! در جنگها همین خوراندن مواد مسموم به دشمنان و بعضا محاصره شدگان بود!! اگر واقعا اینطور باشه یا مبدا کامیون ها باید تغییر کنه یا نظارت ابتدایی به صورتی واضح تغییر کنه.

اگر اون نفرت و کینه تعصب قبیله ای سربازان عربستانی از هر چی شیعه و منصوبین و نزدیکینشون! نباشه با این وضع نگهداری اسرا همه سربازها به آغوش گرم و نرم و مهربان حوثی ها از شر محیط خشن! جنگ پناه میاوردند تا مثل قبل بعد از جنگ هم به سلامتی آزاد بشند! بهتر از کشته شدنه که! :)